باور لاغر شدن مهمترین موضوعی است که باید در ذهن خود ایجاد کنید تا به شکل آسان تری لاغر شوید و برای همیشه لاغر بمانید.
تصور عموم انسانها در دنیا این است که برای لاغر شدن باید رژیم بگیرند و ورزش کنند اما تجربه و نتیجه من می گوید برای لاغر شدن فقط باید باور لاغر شدن را در خودمان ایجاد کنیم.
چگونه چاق شدن را باور کردم
۳۵ سال چاق بودم و در همه آن سال های که اضافه وزن داشتم برای لاغر شدن تلاش میکردم اما هیچ نتیجه ماندگاری کسب نمی کردم.
اکنون که در شرایط بسیار متقاوتی نسبت به چند سال گذشته هستم به خوبی می دانم چرا تلاش من برای لاغر شدن نتیجه نمی داد.
از کودکی هزاران بار شنیده بودم که چاق شدن مزایای بسیار زیادی دارد.
چاقی باعث قوی شدن من می شود، چاقی باعث میشه که من بیمار نشم، چاقی باعث محافظت من دربرابر ضربات احتمالی می باشد و ده ها جمله دیگر درباره مزایای چاقی شنیده بودم.
شنیدن این عبارت ها سبب شده بود که در ذهن ناخودآگاه من چاق شدن بسیار پسندیده و نیکو جلوه داده شود. تا حدی که در ذهنم چاق شدن را عامل سلامتی، طول عمر و داشتن انرژی و توان بیشتر می دانستم.
آنچه در ذهن ناخودآگاه من درباره چاقی ثبت شده بود همه خوبی بود اما آنچه من در آیینه، وضعیت سلامتی، واکنش اطرافیان و … می دیدم همه بدی بود.
چاقی ناخودآگاه و لاغری آگاهانه
چاقی در ذهن ناخودآگاه من پسندیده و قابل قبول بود اما در ذهن آگاه و منطق من چاقی به هیچ وجه پذیرفته نبود و باعث و بانی همه مشکلات زندگی ام را چاقی می دانستم.
بر اساس افکار منطقی تصمیم می گرفتم با استفاده از رژیم ها روش های مختلف لاغری خودم را لاغر کنم تا از شر ناراحتی و رنج چاقی رها شوم اما از آنجاکه نتیجه نهایی بر اساس آنچه در ذهن ناخودآگاه ذخیره شده است رقم می خورد نتیجه همه تلاش های من برای لاغر شدن فقط چاقی بیشتر بود.
به عبارتی اصلا اهمیت نداشت که من چقدر دوست دارم لاغر شوم یا تلاش می کنم که لاغر شوم، آنچه اهمیت داشت علاقه و اطمینان من به چاق بودن و چاق تر شدن بود.
به لطف خدا از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم و نقش فرمول های ذهنی و باورها را در نتایج زندگی خودم درک کردم، علت ۳۵ سال چاق بودنم برایم واضح شد و همچنین دلیل لاغر شدنم در این چند سال اخیر را کشف کردم.
مهم ترین موضوعی که سبب شده بود سال های زیادی از عمرم را با اضافه وزن سپری کنم باور کردن چاقی بود.
من باور کرده بودم که انسان چاقی هستم و توانایی لاغر شدن را ندارم.
این باور در اثر شنیدن گفته های اطرافیانم درباره ارثی بودن چاقی در خانواده ما شکل گرفته بود.
تصور کنید همه خانواده من چاق بودند و باور مشترک در خانواده ما این بود که چاقی در خانواده ما ژنتیکی است و من به تنهایی تصمیم گرفته بودم با قدرت ذهن لاغر شوم.
این تصمیم و اقدام به اندازه ای احمقانه و دور از واقعیت بود که در دل تاریکی شب ادعا کنی من خورشید را می بینم.
اما تصمیم من برای لاغر شدن فراتر از یک تصمیم عادی بود. من متعهد شده بودم که یا می میرم یا لاغر می شوم.
هرچه در مسیر لاغری با ذهن پیش می رفتم بیشتر به عمق ریشه های چاقی در ذهن خودم پی می بردم.
آنقدر این باور در من قدرت داشت که بارها به خدا گله و شکایت می کردم که چرا من را چاق خلق کرده و دیگران را لاغر آفریده است.
همه شنیده های من حاکی از آن بود که من باید تمام عمر در چاقی زندگی کنم و این فکر زندگی را برای من تلخ کرده بود.
قرار گرفتن در شرایط سخت اضافه وزن و علاقه شدید به لاغر شدن سبب شد که مهمترین موضوع زندگی من لاغر شدن باشد.
و این علاقه و اشتیاق سبب شد تا به مسیر لاغری با ذهن هدایت شوم.
از نظر من مهمترین عاملی که مانع لاغر شدن افراد می شود نداشتن باور لاغر شدن است.
یعنی فرد باور ندارد که می تواند لاغر شود.
اهمیت ایجاد باور لاغر شدن
ضرورت ایجاد باور لاغر شدن در مسیر لاغری با ذهن مانند ضرورت وجود فوندانسیون برای یک ساختمان چند طبقه است.
فونداسیون سازهای است که برای تحمل بارهای سازهای و توزیع بارها بر روی زمین ساخته میشود. دقیقا باور لاغر شدن همین نقش را در لاغر شدن ایفا می کند.
زمانی که باور لاغر شدن را به خوبی در خودتان ایجاد کنید در مسیر لاغری با ذهن فشار بار چاقی را به خوبی می توانید تحمل و مدیریت کنید.
ایجاد باور لاغر شدن به شما کمک می کند تا به شک و تردیدهای احتمالی در مسیر لاغری با ذهن بی توجه باشید.
باور لاغر شدن باعث ایجاد احساس آرامش و اطمینان از کسب نتیجه عالی می شود.
باور لاغر شدن مانند سدی محکم در برابر افکار منفی، خطاهای رفتاری، نگرانی های احتمالی و خیلی مسائل دیگر که به خاطر چاق بودن در زندگی ما ایجاد شده اند ایستادگی می کند تا توان و انگیزه حرکت کردن در مسیر لاغری با ذهن را داشته باشیم.
دستورالعمل ساختن باور لاغر شدن
همانطور که ساخت فوندانسیون یک ساختمان نیاز به مصالح و آگاهی از فن و فوت مهندسی ساخت و ساز دارد ساختن باور لاغر شدن نیز نیاز به مصالح و اطلاع از فن و فوت ذهن آگاه و ناخودآگاه دارد.
مصالح مورد نیاز برای ساختن باور لاغر شدن محتوای نوشتاری، ویدیوهای آموزشی و انجام تمرینات جلسات آموزشی است.
هر زمان در حال استفاده از محتوای سایت تناسب فکری هستید مشغول تهیه و تدارک مصالح مورد نیاز برای ساختن باور لاغر شدن در خودتان هستید.
فن و فوت ذهن ناخودآگاه و آگاه این است که بدانید ذهن ناخودآگاه مسئول تمام واکنش های لحظه ای، مرور افکار تکرار شونده در ذهن و میزان اشتیاق و امید به زندگی در انسان می باشد اما به صورت خودبخودی بوجود نمی آید بلکه این ما هستیم که از طریق ذهن آگاه و منطقی اطلاعات را وارد مغز خود می کنیم و زمانی که به اندازه کافی این کار را تکرار کنیم اطلاعات وارد شده جهت ساده سازی اجرایی شدن محتوای ذهن ناخودآگاه را می سازند.
بنابراین برای ایجاد هرگونه تغییر در محتوای ذهن ناخودآگاه باید از دریچه ذهن آگاه استفاده کنیم و به همین دلیل است که وقتی برای مدت کافی از مطالب آموزشی سایت تناسب فکری استفاده میکنید فرمول های ذهن ناخودآگاه شما در مورد مسائل مختلف تغییر می کند و اولین نشانه این فرایند تغییری است که در احساس شما به سمت بهتر شدن ایجاد می شود.
به این نکته توجه داشته باشید که ورود اطلاعات از ذهن آگاه به ناخودآگاه به صورت دائمی در تمام عمر انجام می شود بنابراین باید برای آنچه در زندگی روزمره در معرض دیدن، شنیدن و درک کردن گیرنده های عصبی خود قرار می دهید اهمیت و ارزش قائل شوید.
چون آنچه که به خورد سیستم عصبی تان می دهید خوراک ذهن ناخودآگاه شما را تامین میکند و ذهن ناخودآگاه مدیریت نتایج و تجربیات زندگی شما را بر عهده دارد.
لاغری با ذهن و باور لاغر شدن
” باور ها خیلی مهم هستن.
ما باید باور کنیم می توانیم لاغر شویم.
هر فردی هر چقدر باور لاغر شدن را در خودش ایجاد کند به همان اندازه لاغر می شود.
باور چی هست؟ و چه نقشی در زندگی ما داره ؟
باور به زبون ساده میتونیم بگیم همون انتظار هست و این یه تعریف درست از باور هست.
پس اول معنی باور رو درک کنید.
چون ما تمام مسایل فیزیکی و قابل لمس رو میشه درک کنیم ولی باور قابل لمس نیست و جز مسایل فیزیکی نیست و نمیشه اون رو ببینیم پس خیلی افراد نمیدونن باور چی هست.
- انتطارتو از زندگیت چیه؟ همون باورته.
- انتطار تو از همسرت چیه؟ همون باورته.
- انتطار تو از جسمت چیه؟ همون باورته.
انتظاری که ما از زندگی و نتایج فعالیت ها و آرزوها و حتی دعا کردن هامون داریم باور ما نسبت به زندگی و حد و اندازه خوشبختی ما را تعیین می کند.
اهمیت انتظار در زندگی
اگر روی روابط با همسرت کار کنی و آموزش ببینی که رابطه ی عالی داشته باشی ولی انتطارت از همسرت بد باشه که آدم بدبین و عصبانی و پرخاشگری و …. هست هر چقدر روی خودت کار کنی که شرایط بهتری رو تجربه کنی چون انتطارت از همسرت خوب نیست که همیشه پرخاشگر و عصبی هست رابطه ی شما هیچ تغییری نخواهد کرد.
پس باید همزمان که دارین روی خودتون کار می کنید انتظارهای شما از همسرتان هم تغییر کنه تا شرایط هم تغییر کنه و نتیجه ی جدیدی رو ببینی .
اگر شما با همسرتون مشکل دارید و اعصاب شما رو بهم میریزه ولی با بقیه این رفتار رو نداره و یا دوست تو یه رفتاری داره با تو که با بقیه نداره و یا رییس تو یه رفتاری با تو داره که با بقیه نداره چون انتطار تو از اون فرد در ذهنت تعریف شده هست پس اون شخص هم همون رفتاری رو نشون میده که در ذهن تو تعریف شده.
اگر کسب و کاری راه مینداری ولی انتظارت از اون شرایط کاری بد هست که من شکست میخورم یا پول تو دست مردم نیست یا اوضاع اقتصادی کشور بد هست و …. هرچقدر شما تلاش کنید بی فایده هست چون انتطار شما نتیجه رو رقم میزنه.
- انتطارم از خودم و زندگیم و فرزندانم و همسرم چی هست؟
- انتطارم از اینده ی خودم چی هست؟
- انتطار من از جسمم چی هست؟
اگر انتطارم خوب باشه که خداوند من رو حمایت و هدایت میکنه و به هیچ مشکلی فکر نکنم و هیچ چیزی رو مانع پیشرفتم ندونم نتیجه هم عالی میشه یعنی باید انتطارم با خواسته ام در هماهنگی کامل باشه و در تضاد نباشن .
پس همین میشه باور شما و هیچ ارتباطی با عبارت تاکیدی و .. نداره فقط باید ببینی انتطار شما از اون موضوع چی هست؟
پس معنای واقعی باور همون انتطار هست.
من باید انتظارم از خودم لاغری باشه و زمانی فایلها در من تاثیر میزاره که من انتظارم از خودم لاغری باشه.
باید سعی کنید انتظارتون رو از خودتون تغییر بدین .
پس هر مشکلی که داشته باشی و تو تلاش کنی اما نتیجه نمیبینی علتش این هست که انتظار تو از اون مشکل تعییر نکرده پس اول انتظارت رو تغییر بده تا نتیجه های متفاوتی بگیری.
پس منی که میخوام لاغر بشم مهمترین موضوع برای من باید تغییر انتظارم از خودم باشه.
ما تا حالا بارها به خاطر انجام ندادن کاری سرزنش شدیم ولی اگر کاری رو انجام دادیم تشویق نشدیم پس خود باوری در ما کمرنگ شده و توانایی خودمون رو دست کم می گیریم و حالا هم در موضوع کاهش وزن خودمون رو دست کم میگیریم و هیچ وقت باور نمی کنیم که می تونیم لاغر بشیم.
پس این لاغر شدن نیاز به کار داره و به تعداد روزهایی که تحقیر شدیم که نمی تونیم و نا امید شدیم نیاز به کار داره و عجله نباید بکنیم پس تا فایلها رو گوش دادی نگو چرا لاغر نمیشم زمان میبره باید کار کنیم.
انتطار اشتباه ما رو شکست میده و ما رو از پا در میاره.
انتطارت از خودت چی هست؟
اگر بگی من میتونم لاغر بشم و با اشتیاق فایلها رو انجام میدم.
این خوب و عالیه ولی اگر با حال بد بیای انجام بدی که شاید معجزه ای بشه نتیجه نمی گیری.
پس انتطارت رو برای لاغری تغییر بده. چطور ؟
چون ما مدتها تلاش کردیم لاغر بشیم و نتونستیم همین خود باوری ما رو نابود کرده پس باید روش کار کنیم تا دوباره شکل بگیره.
باید روی توانمندی هات و موفقیت هات تمرکز کنی و مرورش کنی و کارهایی رو که تونستی یاد بگیری رو مرور کنی میتونی خود باوری و انتظارت رو از خودت تعییر بدی.
پس هر هنر و کاری که بلدی اون رو خوب انجام بدی اون یک توانمندی هست که شما یاد گرفتین و دارین انجامش میدیدن پس با مرور توانمندی در بقیه کارها باید انتظار لاغری در خودت رو به وجود بیاری.
- من کار با موبایل رو خوب بلدم
- من رانندگی رو خوب بلدم
- من اشپزی رو خوب بلدم
- من خانه داری رو خوب بلدم
- من …
و لاغری هم یه کار مثل همین کارها هست که اگر یادش بگیریم خوب انجامش میدم.
رابطه آرزوها با باورها
لاغر شدن رو در ذهنتون کوچیک کنید.
همیشه باورها رو مثل یه حلقه در نطر بگیر با قطر ۱۰ سانت و اگر لاغر شدن یا هدفت یه گوی با قطر ۲۰ سانت باشه نمیشه این گوی از حلقه رد بشه و وارد تجربه ی زندگیت بشه.
پس ما باید یاد بگیریم هدف و یا همون گوی رو کوچیک کنیم تا از حلقه ی باور رد بشه پس بگو لاغری که چیز ی نیست این همه آدم لاغر در اطراف من هست که راحت زندگی میکنن من هم میتونم به راحتی لاغر بشم و مثل اونها راحت هم زندگی کنم بدون زجر و سختی مثل دوستای شگفتی سازم و استاد عطارروشن که همیشه اون رو میبینیم.
پس کوچیک کردن خواسته خیلی راحت تر از بزرگ کردن باور هست.
منم ماشین شاسی بلند رو خیلی دوست دارم مثلا لکسوز پس هر وقت جایی دیدم این ماشین رو میگم بابا این ماشین که چیزی نیست این همه آدم از این ماشینا دارن منم یکی مثل اونها راحت می تونم به لکسوز برسم. پس خواسته ی خودم رو کوچیک میکنم.
من لاغر شدن رو هم کوچیک می کنم تا از حلقه ی باورم رد بشه و وارد زندگیم بشه.
وقتی یه فرد شکست خورده دیدید به خودتون نبالید که باز خوبه من در اون شرایط نیستم این غلط هست چون دارم توجه میکنم به آدم شکست خورده نه به افراد موفق نگاه کن و توجه کن به افراد لاغر و ثروتمند و سلامت توجه کن و … و بگو منم به این موفقیت ها میرسم و اون خواسته رو کوچیک کن که منم میتونم تا اشتیاق شما بهتر بشه .
راهای تغییر انتطار دو مورد هست:
۱- با مرور موفقیتهای گدشته و کارهای گدشته به خودت بگو لاعری هم راحت یاد میگیریم و راحت راحت راحت لاغر میشم.
2- کوچیکش کن برای خودت لاغری رو و بگو منم میتونم مثل بقیه یادش بگیرم و لاغر بشم.
مثلا من بگم میخوام ۲۰۰ گرم در ماه کم کنم به جای اینکه به کل عدد اصافه وزنم توجه کنم بیام خیلی ریزش کنم و بگم میخوام ۲۰۰ گرم کم کنم و اینطور تونستم کوچیکش کنم و ذهنم راحت من ر همراهی میکنه.
و با اشتیاق دنبال کن نه با حسرت و تردید و شک که میشه منم لاغر بشم یا نه اینطور غلط هست.
باید انتطارت این باشه که من میتونم لاغر بشم. باید باور لاغر شدن را در خودت ایجاد کنی.
هر کس تا حالا برای لاغری تلاش کرده حتما صدایی درون تو بوده که گفته تو میتونی لاغر بشی وگرنه چرا تلاش کردی؟
افرادی هستن که چاقی رو پذیرفتن و هیچ تلاشی هم نمیکنن و ما جز این دسته افراد نیستیم چون بارها تلاش کردیم
پس در ته ته ذهن ما پیش فرضش این هست که ما هم میتونیم لاغر بشیم و ثروتمند بشیم و موفق بشم و …
پس افرادی که در قرعه کشی و اینا شرکت میکنن اونها راه ثروتمند شدن رو بلد نیستن ولی در ذهنشون پذیرفتن که میتونن به پول برسن.
پس اگر منم تلاش کردم در اون لایه های زیری ذهنم پدیرفتم که میتونم لاغر بشم.
غدا اصلا ارتباطی به چاقی و لاغری نداره تا وقتی که نگرانی از زیاد یا کم خوردن غدات تو لاغر نمیشی چون تو به چاقی توجه کردی و نه لاغری پس باید انتطارت رو از خودت لاغری کنی.
من باید ادامه بدم تا موفق بشم و وقتی هم موفق بشم باید مرور و تمرین کنم تا باور لاغر شدن در ما شکل بگیره و همیشه در مسیر درست باشم.”
(نوشته فروغ عزیز در بخش نظرات)
با انجام تمرینات ساده ای که در این فایل آموزشی ارائه می شود به راحتی می توانید طی چند روز باور لاغر شدن را در خود ایجاد کنید و نتیجه این کار ایجاد اشتیاق و انگیزه برای افدام کردم و طی کردن مسیر لاغری با ذهن است.
در این فایل یکی از موانع مهم و تاثیرگذار در متناسب نشدن را به شما دوستان عزیزم معرفی میکنم.
ایمان دارم آگاهی از موانع و یادگیری چگونه برطرف کردن آنها گامی موثر در جهت متناسب شدن خودهد بود.
با آرزوی روزهایی سرشار از شادی و موفقیت برای تک تک شما همراهان
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای ایجاد باور لاغر شدن بهترین روش استفاده صحیح از محتوای آموزشی سایت تناسب فکری است.
برای انجام عالی تمرین این جلسه ابتدا محتوایی نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده به شکل انشایی در بخش نظرات شرح دهید.
- نگرش شما درباره باور لاغر شدن چیست؟ آیا باور دارید لاغر می شوید؟
- در گذشته که از روش های مختلف برای لاغر شدن استفاده کردید چقدر باور داشتید که لاغر خواهید شد؟
- بعد از هر بار تلاش کردن برای لاغر شدن چقدر باور داشتید که دوباره چاق خواهید شد؟
- در مورد چاق شدن به نظر شما چقدر باور کردن چاق شدن تاثیرگذار بوده است؟
- درباره انتظار چاق تر شدن چه تجربه ای دارید؟ چرا و چگونه این انتظار در شما ایجاد می شد؟
- از زمانی که به سایت تناسب فکری هدایت شدید چه تغییری در انتظار شما برای لاغر شدن ایجاد شده است؟
- برای ایجاد انتظار باور لاغر شدن در خودتان چه برنامه ای دارید؟ شرح دهید
- چه خواسته هایی داشته اید که از همان ابتدا انتظار داشتید که رخ نخواهد داد و هرگز رخ نداده است؟
- چه خواسته ها یا اهدافی داشتید که از همان ابتدا مطمئن بودید رخ خواهد داد و نتیجه عالی کسب کردید؟
- درک و برداشت خود از محتوای ویدیوی آموزشی را به شکل شرح انشایی بنویسید؟
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.11 از 64 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدا
خداوند را شاکرم که من را در مسیر لاغری با ذهن قرار داد تا با یادگیری آن به سمت لاغر شدن دائم گام بر دارم.
من مطمئنم لاغری با ذهن بهترین روش لاغریه. باور دارم با تغییر افکارم، رفتارم تغییر می کنه. و انتظارم از رفتارهام لاغر شدن هست.
من حتی الان از چاق شدن هم نمی ترسم. چون ترس از چاق شدن هم یه مانع ذهنیه. وقتی به راحتی با این موضوع کنار بیایی، اون موضوع برایت تموم میشه.
حتی از خوردن هم نباید ترسید. باید خورد. باید با ارامش و لذت هم خورد. وقتی آزاد باشی ولعت کمتر میشه. کم کم ولعت تموم میشه و تو انتخاب می کنی.
امروز ۵۰ همین کلیپ رو دیدم در طول بیشتر از ۷۰ روز. خیلی خوشحالم حسم به مواد غذایی خوب شده. من دیگه از هیچی نمی ترسم. افکارم تغییر کرده. به غذا ها برچسب نمیزنم. همه ی مواد غذایی سالم، برای نیاز بدنه و در طول روز با توجه به نیاز بدنم میخورم. هر زمان سیر بشم دست از غذا می کشم. این ارامشه خیلی خوبه. حالت خوبه و از هیچی نمیترسی. متناسبها دقیقا همیشه همین شکلی هستن. من حتی نمی خوام خودمو وزن کنم. چون الان خودمو متناسب میبینم. خودمو جایی میبینم که روز اول وارد سایت شدم. من فقط می خوام لاغری رو یاد بگیرم و به بدنم کاری ندارم. حس بد به خودم ندارم.
خدایا از این همه ارامش ممنونم. آموزش لاغری هم مثل شبیه بقیه مواردی هست که یاد گرفتم. من همیشه همه جا موفق بودم، و در این مسیر هم موفق هستم. وقتی بقیه تونستن پس من هم نمی تونم
اگه با رژیم و دمنوش و دارو لاغرشدیم و دوباره برگشت. به این خاطر بود که اون روشها، راه درستی نبود. برای همین بعد یه مدت خسته میشدیم. چون تمام روش ها تا یه مدتی جواب میدادن. از یه جایی به بعد خسته میشدیم. اعصابمون بهم میریخت. ولی لاغری با ذهن خیلی خوبه. تو حالت خوبه. با اجبار کاری رو انجام نمیدی. حتی از چاق شدن هم نمی ترسی. چون میدونی از یه جایی به بعد، شبیه شگفتی سازان تو هم نتیجه میگیری….
سلام
دنیای باورها از زمانیک ب این سایت هدایت شدم بینهایت باور شناسایی کردن دررتموم زمینه های زندگیم
باور اون چیزیک تو قبول کردی و فک میکنی خارج از این نمیشه
اما این سایت نشون میده تو میتونی جور دیگه فک کنی جور دیگه تجربه کنی جور دیگه ببینی
و این نور امید رو در دل تو روشن میکنه
انگار همه این باورها چراغهایی هستند ک من قبول کردم روشن نمیشند اما ی دید نو ی دید دیگه ک این جهان ب تو نشون میده ک میشه چراغ روشنم باشه و کاری نداره همانطور ک میتونی خاموش کنی میتونی روشنم کنی
من قبل اشنایی با سایت با باورهاییک قبول کرده بودم زندگی نمیکردم مرده متحرک ای بودم ک هر روز ارزوی میکزدم بمیرم تا راحت بشم اما اشنایی با این سایت باعث شد من زنده بشم و بخوام زندگ بکنم و تلاشمو بکنم و من امیدوار ب زندگی شدم امیدوار ب بودن جاری شدن
با همون داشته ها من زندگی رو اغاز کردم من دوباره متولد شدم
لاغری ی مهارته ی چیزیک درو درون ما فابریکی هس مامیایم چاقی ور یاد میکیرم وباور میکنیم ک منم میتونم چاق بشم میتونم لاغرم بشم
اطلاعات لاغری درمن هس من فقط اونطرف خانوش رو میبینن درحالیک چراغه هس من کافیه حرکت کنم و روشنش کنم
من فقط اطلاعات لاغری رو ک در من هس رو میبینم در مسیرش حرکت میکنم تا اطلاعاتی ک خاک گرفتن و دیده نمیشن رو ببینم
لاغری و چاقی هر دو درمن هستند همانطور ک من با استمرار توجه چاقی رو میبینم با استمرار وتوجه میتونم لاغری رو ببینن
لاعری طبیعت بدنه پس خیلی راحته مسیرش چن بدن اعضای بدن ارگانهای بدن در این لاغریه اوکیند انگار دلشون اونو میخواد وخواستهای اونها رو ما میشنویم
لاغری رو خود بدن روح میخواد پس راحته
این همه افراد متناسب هس پس من میتونم متناسب باشم
این همه ادم با دهنشون لاغر شدن منم میتونم
من خیلی کارها رو تونستم از پسش براومدم
من راه رفتن ویاد گرفتن تمرین کردم تکرار کردن من یادش گرفتم وتونستن اجرا کنم
من نوشتن رو یاد گرفتم تکرار و باعث شد ناتوداگا ب راحترین شکل ممکن بنویسم
من اشپزی رو یاد گرفتن درحالی ک هیچی بلد نبودم شروع کردم خودم خودمو تشویق کردم ادامه دادم و ب راحترین شکل ممون الان اشپزی میکنم
من میتونم یاد بگیرم وب خودم فرصت بدم و استمرار داشته باسم مطمئن باش ک میشه
من وقتی ی چیزی رو در حال یادگیریم این فرصت رو بخودم میدم اون زمان رو پس چرا تو لاغری این فرصت رو بخودم بدم
لاغری چیز بزرگی نیس چن در ما هس حتی لازم نیس یاد بگیریم فقط لازمه یاداوری کنیم انقدر راحته وچن طبیعت بدن خواسته روح بدن هم اینه پس خیلی راحته واسه همین افراد لاغر انقدر راحتند چن بدن سختی نمیکشه
به نام خدا، سلام به استاد دانا که این فایل هم مثل تمام فایلهای دیگرتون پر محتوا بود باور با انتظار به یک معنا هست حا لا من چه طور میتونم از خودم انتطار لاغری داشته باشم مطمئنا اگه افکار من نگرش های من و رفنارو عملکرد من همسو با خواستم که لاغری هست باشه لاغر میشم یه اشپز خوب چه طور به یک اشپز خوب تبدیل شده که حالابا هر خوراکی میتونه بهترین غذا رو تهیه کنه مطمئنا اون هم اول کار یه اشپز نبوده با تمرین تکرار با انگیزه وبا امید واشتیاق به یاد گیری آشپزی به یه اشپز تبدیل شده چون در نهایت باور داشته که بالاخره اون میتونه به هدفش برسه من باید لاغری رو برای خودم کوچک کنم باید به اطرافم یا افراد شگفتی ساز نگاه کنم وبه خودم بگویم ببین این همه ادم لاغر هستند یا مثل من چاق بودن ولی لاغر شدن پس لاغر شدن ولاغر ماندن چیز غیر ممکنی نیست من هم میتونم لاغر بشم واز خودم انتظار لاغری دارم چون دیگه نگرشهای قبل رو ندارم چون خودم رومسول چاقی خودم میدونم چون دیگه باور ندارم که ژنتیک عامل چاقی من هست وهر روز دارم توسایت میام واز مطالب اون استفاده میکنم چو ن خطاهای رفتاری چاق کنندم خیلی کمتر شده پس با توجه به این پیشرفت ها من میتونم از خودم انتظار لاغری داشته باشم من قبل از اشنا شدنم با سایت هر وقت رژیم میگرفتم از خودم انتظار لاغری داشتم وخدایش هم باهر سختی که بود لاغر میشدم ولی انتظار لاغر موندن رو هیچ وقت نداشتم همیشه میگفتم من مثل یه آدم عادی نیستم ونمیتونم همه چیز بخورم وباید همیشه رژیم داشته باشم ولی الان من یک سال وچند ماه میشه که با سایت اشنا شدم درسته خیلی نتونستم لاغر بشم ولی خدارو شکر با اینکه از تمام مواد غذای استفاده میکنم وهیچ محدودیتی برای خوردن ندارم هیچ افزایش وزنی نداشتم که این برای یه ادم چاق مثل یه معجزه هست ومن این معجزه رو مدیون شما استاد گرامی هستم واین راه رو تا آخر ادامه میدم ومطمئنم که من هم لاغر میشم چون باور دارم لاغری با ذهن خیلی راحت به وجود میاد
با سلام
امروز یه چیز مهم یاد گرفتم
باور و انتظار با هم هم معنی هستند.
کاش توی مدرسه ها ،توی کتاب فارسی دبستان این موارد رو هم می گفتن که اگر اینطوری بود همه ما الان نصف راه رو رفته بودیم و سرکوفتا و سرزنش های بزرگتر در ما اثری نداشت و شاید هم سرزنشی وجود نمیداشت.
باور و انتظار هم معنی هم هستند.
به هر چی در زندگی باور داریم در مورد خودمون و ارتباطات مون ،همون رو هم انتظار داریم اتفاق بیوفته و چون انتظار داریم ،پس حتما اتفاق میوفته!
این فایل ارزش بارها گوش دادن داره.
آنقدر با ارزش که دلم می خواست الان تنها می بودم و فقط تو ذهنم مرور میکردم مطالبش رو.
باور همون انتظاره
خود باوری همون انتظار از خود !
من باور دارم که لاغر میشم چون قبلا لاغر بودم و لاغری برام پدیده عجیب و غریبی نیست، چند سال رو با چاقی سپری کردم و حسرت و افسوس خوردم برای زمان لاغریم ، الان که فضای مجازی اومده و شغلهای جدید بلاگری و مدلینگ و اینجور کارها ،و در فضای مجازی اندام و لاغری خودشون رو به رخ می کشد ،لاغری برام مهمتر شده و افسوس خوردنم هم بیشتر شده که دارم روز به روز از لاغری دورتر میشم و کاش لاغر میبودم و میتونستم به مد روز و فارغ از سایز و …لباس انتخاب کنم .
و سایت تناسب فکری باعث شده تا لاغری گم شده ام بهم نزدیک بشه و در اطراف خودم حسش کنم ،من تغییر کردم و دوباره انتظار دارم لاغری رو تجربه کنم ،تناسبی که دیگه ازش ناامید شده بودم رو از طریق شما پیداش کردم و بهش مشتاق شدم .
وقتی با بارداری ترسم از چاقی شروع شده بود و مدام فکر میکردم که نکنه چاق بشم و احتمال می دادم منم مثه بعضی خانومای فامیل که با بچه آوردن چاق شدند ،این با انتظار چاقی فرقی ندارن و من با فکر کردن و نجوای ذهنی چاقی خودم رو به این باور رسوندم که بله من هم زنی هستم که مرحله بارداری و زایمان رسیده و از خودم انتظار چاقی داشتم اون هم به صورت خیلی ناخواسته.
حتی زمانهایی که لاغر بودم و اوایل ازدواجم که زیبایی اندام برام زیادی مهم شده بود و مدام به زیبایی اندام و تناسب فکر میکردم هم ندونسته و ناخواسته انتظار لاغری رو در خودم به وجود آورده بودم و بهش رسیدم.جالبه بعد این همه سال دلیل لاغری اون زمان رو حالا فهمیدم !
یه مثال از خودم میزنم که شما هم در موردش صحبت کردید راجع به رانندگی
من هنوز باور ندارم که میتونم رانندگی کنم و رانندگی کردن رو خیلی کار بزرگی می بینم که از عهده من بر نمیاد.تا به حال دو بار برای گرفتن گواهینامه اقدام کردمو هنوز موفق نشدم گواهینامه ام رو بگیرم و متاسفانه روز به روز ترسم از رانندگی بیشتر شده و کلا قیدش رو زدم.و با اینکه بارها پشت فرمون نشستم و مشکلی نداشتم اما اصلا در خودم نمی بینم که بتونم برای همیشه یک راننده بمونم.
اما در مورد باورهای مثبت در مورد خودم انتظارم از زندگی آرامش بوده و همیشه باور داشتم زن و شوهر باید بهترین دوست برای هم باشند و برام عجیبه که بعضی زن و شوهرها چطور میتونن به هم توی جمع بی احترامی کنند و انتظارم از ازدواج همیشه یه زندگی صلح آمیز بوده و الان هم رابطه ام با همسرم همینطوره
همسرم برای من و من برای همسرم رازداری و غمخوار وبه معنای واقعی شریک شادی هم هستیم .و ازین بابت خدا رو شاکرم.
بنام خدامهربانم و همیشه حاضر و عاشق پیشرفت ما،
و درود و رحمت و برکت و ثروت و نعمت و سلامتی لذت آرامش آسایش هدایت رشدو آگاهی نور خدا و عمر با عزت طولانی خداوند هر لحظه خری به زندگی شما استاد ارجمند و گرامی ،
باور چیست؟انتظار ما از زندگی
مثال زیبای استاد: خودت بدونی و انتطار داشته باشی ،خودتو قبول داشته باشی و انتظار داشته باشی که آشپز خوبی هستی پس با موادی که بهت میدن حتمااا عالی غذا درست میکنی.بللله.
خداوندا ممنونم ازت مارا با استعداد و توانا و با عدالت به همه ما همه چی به تساوی دادی و همه چی عطا کردی فقط خودمون باید پررنگشون کنیم اونم با شکرگزاری وحال خوب استاد از شما هم ممنونم واقعا چه آموزشهای الماسی.
طبیعت ما لاغرییست نقشه پیش فرض تمام سلولهای بدن ما لاغری و تناسب و سلامتی
طبیعت بدن من زیباییو سلامتی و تناسب من به اندازه طبیعی بودن و آسانی مثل پلک زدن مثل نفسکشیدن کار قلب و مغز و معده و ریه و روده و هر چی در بدن ما به دستور الله خالق یکتا، اعضای بدن ما خودشون طبیعتشون رو بلد هستن و نظم و زیبا و هماهنگ با همدیگه کار میکنند به آسانی و کاملا طبیعی و آسان و منظم.
توضیح استاد:
چگونه انتظار از خود را تغییر دهیم و انتطار لاغری را ایجاد کنیم ؟
کارهایی که میتونیم به راحتی انجام دهیم در ذهن خود مرور کنیم هر هنر و هر کاری که یاد گرفتی خوب انجام بدی ،
مثال :(آشپزی رانندگی و تحصیلات عالیم و ممتاز بودنم در هر ترم، کار مربیگری ورزشیم و بعد خانه داریم و مرتب و منظم و حرفه ای ورزش کردن خودم و یادگیری زبان انگلیسی و آلمانی و یادگیری پیانو.)
و نکات استاد:
حتما لاغر کردن در ذهنتون کوچک کنید آسان و نزدیک کنید،
میگن:حلقه باور را بزرگ کن تا که خواسته های شما از این حلقه رد شود اماااااا،
اما ترفند بهترش این که:
به جای بزرگکردن باورت =خواسته ات را کوچک کن
وآسان کن،
به خودت بگو لاغری من در برابر قدرت خدا برای من چیزی نیست در این کره زمین در این فضا و اسمانوکهکشان در برابر قدرت خدا و
بعد اینهمه آدم لاغرن منم یکی مثل اینا.
برای خودت از قدرت باورت لشگر یک نفره تشکیل بده،
برابرای اسانی لاغری و آسان شدن یادگیری ذهن لاغرت ،توجه کن و تحسین کن فقط افراد لاغر را.
استاد من ضمن کوچککردن و آسان کردن و راحت کردن و رسیدن به لاغری در ذهنم برا خودم اینکارها رو دارم انجام میدم با خوشحالی و علاقه و تشویق خودم،
البته یکجوری خرد کردن عادتهام برای لاغر ش دانم هست ، که با ادامه دادنم بهترم میشم دمطمئنم چون دارم انتظارمو تقویت میکنم ،
استاد من اومدم به جای حذف میان وعده هات و ریزه خوردنهامدر موقع سیریم اومدم انتخابمو کمتر کردم کوچکتر خوردم ممتناسبتذ خوردم و متعادلتر و میدانم میتوانم اونطور که دلم میخواد موقع سیریم دیگه میان وعده نخورم به کمک خدا و خواست خودم،
من یک جمع بندی کنم
باور یعنی انتظار و افعی من از هر چیزی،
خواسته اون چیزی که من دوست دارم باشم یا داشته باشم،باید بین انتطار واقعی من و خواسته من هماهنگی ایجاد بشه =تا نتیجه عالی بشه،
مثال :من باور واقعیم این که خدایی خیلی خوب ورزش میکنم ،خواسته منم اینه که ورزشکار خوبی باشم=
نتیجه حاصل میشه چون باورم و خواسته ام هماهنگ هستن،
در دو صورت ما باورمون عالی میشه:
۱)مرور کارهایی که تونستیم انجام دادیم
۲)کوچککردن و خرد کردن خواستمون تا زود زود بهش برسیم و تشویق کنیم خودمون رو تا طیکردن مسیر با این تقسیم بندی و جایزه زود ب زود به مغزمون عامل حرکتمون با حس خوبمون بشه،
الهی شکر خدایا شکرت استاد واقعا ممنونم عالی بود مثل همیشه این آموزش هم،
باور یعنی انتظار و افعی من از هر چیزی،
خواسته اون چیزی که من دوست دارم باشم یا داشته باشم،باید بین انتطار واقعی من و خواسته من هماهنگی ایجاد بشه =تا نتیجه عالی بشه،
مثال :من باور واقعیم این که خدایی خیلی خوب ورزش میکنم ،خواسته منم اینه که ورزشکار خوبی باشم=
نتیجه حاصل میشه چون باورم و خواسته ام هماهنگ هستن،
در دو صورت ما باورمون عالی میشه:
۱)مرور کارهایی که تونستیم انجام دادیم
۲)کوچککردن و خرد کردن خواستمون تا زود زود بهش برسیم و تشویق کنیم خودمون رو تا طیکردن مسیر با این تقسیم بندی و جایزه زود ب زود به مغزمون عامل حرکتمون با حس خوبمون بشه،
الهی شکر خدایا شکرت استاد واقعا ممنونم عالی بود مثل همیشه این آموزش هم،
به نام خدای هستی بخش
گام 50 : باور کنید لاغر می شوید
باور در زندگی ما خیلی مسئله مهمی هستش و تمام جنبه های زندگی ما رو در بر میگیره و زندگی ما رو در جنبه های مختلف رقم میزنه یعنی اتفاقات زندگی روزمره ما براساس باورهامون برامون رقم میخورن حالا باور چیه ؟باور یعنی انتظاری که ما از خودمون در جنبه های مختلف زندگیمون داریم که این شامل همه چیز میشه مثل روابط، کسب و کار ،لاغری یا چاقی ، مهارت و ……. حتی کوچیک ترین چیزها در زندگی ما اتفاق میوفته به انتظاری که در ما شکل میگیره ربط داره. حالا ما تا الان به صورت ناخودآگاه و از طریق دیگران انتظاراتی از خودمون داریم که خودمون اونهارو به وجود نیاوردیم و دیگران اون هارو برامون رقم زدن مثلا اگه به ما گفتن که آدم بی عرضه ای هستی و نمیتونی کارات رو به خوبی انجام بدی این باور و انتظار در ما به وجود میاد که من آدم بی عرضه ای هستم یا اگه به ما گفتن که شما کند ذهن هستی و سطح یادگیریت پایینه این به باور ما در مورد خودمون تبدیل میشه و ما انتظار هرچیزی رو داشته باشیم در ما به وجود میاد و هزاران مثال دیگه که باعث به وجود اومدن انتظار مخرب در ما شدن و ما رو به یک انسان بی اراده ، ترسو ، تنبل و ….. تبدیل کرده . حالا که متوجه شدیم که باور و در واقع انتظاری که از خودمون داریم چقدر میتونه مهم باشه پس باید تصمیم به انقلاب در وجود خودمون بگیریکم و به انتظاراتی که از خودمون داریم سروسامون بدیم . که در این فایل استاد به زیبایی راه حل به وجود اوردن این تغییرات رو بهمون نشون دادن که یکی از راه حل ها اینه که به توانایی های خودمون در زمینه های مختلف توجه کنیم که ما چه کارهایی رو میتونیم به خوبی انجام بدیم مثلا من آشپزی کردن ، کارهای خونه ، شغلم که کافی نت هست رو به خوبی میتونم انجام بدم پس میتونم لاغری رو هم یاد بگیرم و مثل تمام کارهایی که میتونم اون هارو به خوبی انجام بدم لاغری با ذهن رو هم میتونم به خوبی انجام بدم و تناسب اندام رو برای خودم رقم بزنم . یکی دیگه از راه حل ها اینه که خواسته خودمون رو کوچیک و قابل دسترسی بدونیم همون مثالی که استاد زدن اگر باور ما مثل یه حلقه به قطر 10 سانتی متر باشه و خواسته ما شبیه به گوی باشه و قطر اون 20 سانتی متر باشه مسلما از حلقه رد نمیشه و برای رد شدن گوی از حلقه باید گوی که در اینجا خواسته ماست رو کوچیک کنیم که به راحتی از حلقه باور ما رد بشه و وارد واقعیت زندگیمون بشه. مثلاً وقتی کسی رو دیدیم که تناسب اندام داره بگیم که این تناسب اندام کاملا در دسترس منه همان طوری که خیلی ها بدون اینکه کار خاصی انجام بدن دارن با تناسب اندام زندگی میکنن پس من هم میتونم یکی از اون افراد باشم یا در مورد هر خواسته دیگه ای که دارم مثلا وقتی خونه ای که میبینم شبیه به اون چیزی که من میخوام باشه باید سریع به خودم بگم که خیلی ها دارن تو همچنین خونه ای زندگی میکنن و براشون کاملا عادیه پس باید برای من هم عادی باشه که در همچین خونه ای زندگی کنم برای خدا که کاری نداره .درمورد ماشین هم همین طور ، درمورد رابطه با همسر، داشتن فرزندان خوب ، داشتن سلامتی کامل و هر چیز دیگه ای
سلام و درود بر استادعزیز و دوستان همراه
من خودم بارها پیش اومده بود که خواسته ای داشتم با خدا صحبت میکردم ومطمن بودم که خدا بهم میده اگرمن هم تلاشمو بکنم .
و تلاش برابر یادگیری من بود . من رانندگی رو یاد بگیرم . من حسابداری رو یادبگیرم . من آرایشگری رو یادبگیرم من …….
درمورد لاغرشدن هم من چون چیزی رو بااستمرار یاد نگرفته بودم بلکه به بیراهه رفتم .اونم به خاطر باورهای اشتباهم بود
که کم تحرکی چاقی میاره پس تحرک لاغری میاره و من سعی میگردم عوامل چاقی رو سرکوب کنم . وعملا لاغری رو یاد نگرفته بودم که نتیجه لاغری رو کسب کنم .
تو خانواده من هم مثل باقی خانواده ها تا میتونستند بچه هاشون رو به خاطر کوچکترین حرکت اشتباه سرزنش میکردن و اعتمادبه نفس کلا سرکوب میشد و من هم مثل باقی دوستان به خاطر چاقیم حرفهای ناجور میشنیدم و خودخوری میکردم .
من تو خانوادم تنها کسی هستم تا بدونم یک روزنه کوچکی هست برای حل یه مساله . واردش میشم یادمیگیرم وحرکت میکنم . چون روی خدا حساب باز میکنم و هرجا گیر میکنم ازش کمک میخام .واونم سنگ تموم میزاره .
یادم میاد فقط تو سایت نی نی سایت شب هنگام دنبال لاغری باقهوه بودم و تو اینستا هم یک خانمی تضمین لاغری باقهوه میکرد و من کامنتهای زیادی رو خوندم و دیگه خسته شده بودم ناخودآگاه چشمم به کامنت یک آقایی افتاد که توی کامنتش نوشته بود لاغری با ذهن آقای عطار روشن هم خوبه درهمین حد .
دیگه به هیچ مطلبی هم اشاره نکرد ومن سریع تو گوگل سرچ کردم و وارد این سایت شدم .
و قبلا هم چون آشنایی باقانون جذب داشتم که ما باافکار واحساسمون زندگیمون رو خلق میکنیم ومطالب سایت رو مطالعه کردم و بعد مدتی یادگیری رو شروع کردم و مطمن شدم راه درستش همینه .
من باافکارم چاق شدم پس باافکارم لاغر میشم .
هرچه جلوتر میرفتم امیدم به لاغرشدن بیشتر وبیشتر میشد وادامه دادم و عاشقانه مطالب رو میخوندم و گوش میدادم .
باخودم صحبت میکردم و درس اون روز رو خلاصه بعد پایان ویس برای خودم کنفرانس میدادم وحلاجی میکردم.
بعد مدتی تغییرات درجسمم نمایان شد و به سال نکشیده که از خانواده تا دوبریام همه واکنش نشون دادن .
حتی خواهرم که من سوژه بودم براش و وقتی خونه ما میومد وتا منو میدید سرصحبت رو باچاقی من باز میکرد .خیلی تعجب کرد که تو چی کار کردی بااینکه میدونست من دارم روی آموزشهای دوره کار میکنم .
اون روزها یادم نمیره خیلی قشنگه چقدر من به خودم افتخار کردم و چقدر تازه امیدوار شدم به زندگی کردن . چون من راه وچاه زندگی کردن رو یاد گرفتم و این روش ذهنی باعث شد دیگه خودم رو سوار بر زندگی ببینم نه زندگی رو سوار بر خودم .
دیگه خودم رو بابقیه مقایسه نمیکردم چون میدونستم من هرچه بخام میتونم خلق کنم به عبارتی تمرکزم از روی زندگی دیگران خیلی کم شد . و روی خودم گذاشته شد .
راز موفقیتم فقط باور به اینکه من میتونم با افکارم زندگیمو آنطور که میخام خلق کنم نه با جسمم .
خدا روشکر میکنم که مثل همیشه کمکم کرد که تو مسیر درست قرار بگیرم و تشکر میکنم از استاد عزیز که منو با روش ذهنی جهت خلق لاغری و خلق کلی از خواسته هام آشنا کرد تا من هم بتونم بدون ترس زندگی کنم و از زندگی تو این دنیا لذت ببرم .
به نام خداوند حلیمم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
استاد تبریک میگم پشت کار و تلاشتون و برای تغییر دکوراسیون مغازه همسرتون انشالله پر روزی باشید و براتون پر از خیر و برکت باشه خیلی زیباتر شده مغازه و من جز دنبال کننده ها بودم و لذت میبردم از تلاش شما برای کسب تجربه ای جدید بسیار بسیار مبارک باشه
خواستم از حالا تمرینها رو جدا ارسال کنم و درکم از فایلها رو هم جدا اینجوری حالم بهترم هست و درکم هم بیشتره
سعی دارم به گامهای قبل برگردم اوقات بیکاریم و همین حل تمرینها رو هم برای اون قسمتها انجام بدم
ممنونم که وقت میگزارید و با تمام مشغله هایی که دارید کامنت های ما رو با عشق میخونید و بهمون ری اکشن نشون میدید این چند روز که مشغول بودید و کامنتها تاییدشون کمی عقب افتاده بود به ارزش بی نهایت پر عشق خوندن کامنتهامون توسط شما پی بردم ممنونم بخاطر اینکه کنار ما هستید و ما رو سرشار از عشق به زندگی و لاغری میکنید
الهی مغازتون بشه فروشگاه ،الهی بهترینهای هستی نصیب خودتون و خانواده گلتون بشه
خوب بریم سراغ حل تمریناتم
من باور کامل دارم که در مسیر درست هستم و با این روش لاغر خواهم شد چون لاغری انتظار من از نتیجه استمرار من است من منتظر لاغر شدن نیستم بلکه آن را حق طبیعی خودم میدانم و در حال کسب آن هستم
سلام و درود
از لطف و محبت شما دوست عزیزم سپاسگزارم
علت اینکه انقدر نسبت به خوندن کامنت ها مشتاق هستم چون خودم رو جزئی از این نوشته ها می دونم
خوندن نوشته های بچه ها ردپای آگاهی که در محتوای آموزشی ارائه شده رو نمایان میکنه و این برای من خیلی لذتبخشه که بتونم تاثیری بر افکار و عملکرد دوستانم و علاقمندان به لاغری با ذهن داشته باشم.
منتظر خبرهای عالی شما هستم👌
سلام استاد باعث افتخار ماست که شاگرد شما هستیم ممنون بابت همه چیز
در پناه خداوند بزرگ باشید
یه نام خداوند باور پذیرم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
ایجاد باور لاغر شدن
باور یعنی اعتقاد یعنی ایمان یعنی پذیرش
چیزی که به ما احساس درست بودن یا نبودن چیزی رو میده این اعتقاد وانتظاره که زندگی ما رو میسازه درسته هر کدوم ما، با بودن در خانواده و فرهنگهای اجتماعی مختلف و کلا محیطهایی که درش رشد کردیم، روشهای مختلفی در زندگیمون داریم و هر کس شیوه خاص خودش و توی زندگیش داره، حتی کسانی که در یک خانواده با شرایط یکسان اجتماعی زندگی میکنند اما در همون خانواده هم هر کدوم از اعضا خانواده به سبک خودش زندگی میکنه و این تفاوت در سبک زندگی از اعتقادات و باورهای شخصی هر فردی بوجود میاد
مثلا من خودم همیشه تلاش کردم شبیه کسی نباشم و باور داشتم ،اعتقادم این بود که خاص باشم و همیشه ورژن خودم و دارم ،و با دقت در محیط اطرافم مدام در حال یادگیری هستم و روز به روز تلاش میکنم انسان بهتری باشم و احساسم به خودم عالی تر باشه و همین باور خاص بودن باعث شد من وارد مسیرهای خوبی در زندگیم بشم و الان هم که توی سایت هستم یکی دیگه از جادوهای باور بهتر بودنه که منو در این مسیر قرار داده.
حالا که به لطف خداوند و استاد بی نظیرم به این کلید طلایی زندگی پی بردم دیگه هیچ چیزی ،دقت کنید هیچ چیزی برای من دست نیافتنی نیست؛
من خواسته هام و کوچیک میکنم
من حلقه ی باورهام و بزرگ میکنم
خواسته هامو خردشون میکنم،ریز ریزشون میکنم ،حقیرشون میکنم ،تا از حلقه ی باور ذهنی من به راحتی عبور کنن و من به راحتی کسبشون کنم؛
من حتی به کوچک کردن باورهام کفایت نمیکنم تلاش میکنم تا دایره باورهام رو هم گسترش بدم،باورهام و رشد میدم ،بزرگ و والاشون میکنم
تا بزرگی حلقه باورم بتونه تمام باورهای کوچک شده منو از خودش به راحتی عبور بده
باورهای من در حقیقت هویت من و میسازن ،باور منه که تعیین میکنه من آدمی احساسی باشم که همه ازم سو استفاده کنند یا نه باور دارم من آدم منطقی هستم و اجازه نمیدم کسی سوار خر مهربونیم بشه و ازم سو استفاده کنه
این باور منه که باعث میشه دیگران من و دوست داشته باشن یا احساسشون بهم بد باشه
وقتی من خودم و دوست نداشته باشم چون چاقم و با اندوه و حسرت به آدمهای لاغر برخورد کنم این احساس من در جهان گسترش پیدا میکنه و من فرکانسهای اطرافم پر از خشم و نفرت و دوست داشته نشدن میشه
اما اگر من خودم رو بپذیرم و بگم من اگر الان چاقم چون لاغری و بلد نبودم، چون یادش نگرفته بودم
الان که دارم یادش میگیرم اولین اصلی و که باید رعایت کنم اینه با عشق تصویر ذهنی خودم و نسبت به جسمم عوض کنم
من متناسب و لاغرم ،
دارم برمیگردم به ایستگاه ایده آل و دوست داشتنی ام
من باور دارم من ایمان دارم لاغر میشم
و میدونم در ناخودآگاه من این باور سالهاست وجود داره و من فقط راه درست و بلد نبودم و نتونستم باورم و پرورش بدم اما الان دیگه کار نشد نداره
اینجا لاغری من صد در صدی اتفاق میفته
احساس منه که دنیای من و میسازه
پس من رسالت دارم باورهای مخرب و منفی ذهنم و که خودم به کمک جامعه و اطرافیانم ساختم و از بین ببرم
باورهای منفی و اشتباه هر کدوم شبیه میله هایی هستن که میتونن من و توی خودشون زندانی کنند و من باید این میله ها رو یکی یکی نابود کنم تا از زندانی که اعتقادات غلط برام ساختن آزاد بشم آخه کی از زندان خوشش میاد زندان اسمش با خودشه زنده ای که فقط زنده است و آن داره یعنی همون علائم حیاطی بدون لذت بدون عشق و جهت تنبیه گنهکار
چنتا از باورهای منفی و غلط من قبل ورودم به سایت
باور جادو و سحر
من قبلا زیاد به سحر و جادو اعتقاد داشتم یعنی از بس جلوی چشمم یه افرادی ازش استفاده کردن باعث شده بود که من از اون آدمها بترسم و هر وقت در مواجه با اونها قرار میگرفتم تا مدتها زندگیم روی آرامش نداشت و اینقدر این اتفاق سالها تکرار شد که من دیگه به تاثیر جادو و سحری که اونا میکردن اعتقاد پیدا کرده بودم البته به شکرانه پروردگارم خودم هیچ وقت دنبال جادو و سحر و دعا نرفتم، چون اون جز خط قرمزهای من بود و اونو شرک به خدا میدونستم اما به تاثیرش ایمان داشتم و واقعا پذیرش این باور اشتباه من و در برابر اون افراد جادو کننده بسیار تاثیر پذیر کرده بود
اما الان فهمیدم اون جادوی اونا نبوده که باعث حال خراب من و زندگیم میشده بلکه اون باور اشتباه و اعتقاد من بوده که باعث میشده اونا از اون ابزار مزخرف جادو نتیجه بگیرند
یعنی من قدرت و از خدای خودم گرفتم و دادم به اون جادو
همیشه میگفتم خدایا این از عدالت تو به دوره که یکی برای زندگی من جادو کنه و تو اونو موفق کنی جادوش روی من اثر بزاره ،آخه من گناه دارم چرا باید جادوی اون و موثر کنی تا من زجر بکشم .
بعد فهمیدم من بودم که شرک میکردم و قدرت خدا رو نمیدیدم و قدرت جادو و جادوگر و از قدرت پروردگار بی همتام بیشتر میدونستم
و با تولید فرکانسها و ارتعاشات اطرافم جهان من و به سمتی هدایت میکرد که اون جادوها روی زندگیم تاثیر بزاره
من اصلا دیگه به جادو اعتقاد ندارم من خدایی دارم که مخاطب منه و کید مکاران و از من دفع میکنه
باور چشم زخم
همیشه فکر میکردم اگه فلان کار و بکنم چشممون میزنن یا تا اتفاق بدی می افتاد میگفتم وای چشممون زدن یا اگه کسی تعریفی ازمون میکرد و بعدش اتفاق بدی می افتاد میگفتم فلانی چشممون کرد و اینجور اعتقادات خرافی و منفی
اما الان که به راز باورها و فرکانسها پی بردم دیگه اصلا به چشم اعتقاد ندارم قدیمی ها طفلکها چون سطح پذیرش آدمها از نظر فکری پایین بود با گفتن چشم زخم سعی داشتن به ما بفهمانند که ما چیزی رو درو میکنیم که میکاریم
محصولی و برداشت میکنیم که با باورمون کاشتیم
هر فرکانسی ارتعاش مخصوص خودش و داره اگر من این باور و فرکانس و داشته باشم که چشم نظر وجود داره مدام باید منتظر حوادث و اتفاقات بد باشم و قطعا همین انتظار من و در مدار حادثه قرار میده تا من به چشم نظر بیشتر اعتقاد پیدا کنم
باور من لاغر شدنی نیستم و ترسهام
فکر میکردم من لاغر شدنی نیستم و فقط باید رعایت خوردن کنم و هر روز ورزش کنم تا چاقتر از این نشم و همیشه ترس از چاقتر شدن داشتم هر بارم رژیم و ورزش میگرفتم فقط همین اعتقاد و در درونم داشتم و بخاطر همسرم و حرف دیگران دوست داشتم لاغر بشم تا دیگران من و به چشم آدم خنگ و تنبل نبینن آخه چاقی باعث شده بود تنبل و تن پرور باشم و همش در حال خوردن باشم و کار کردن برام سخت به نظر میومد به زور ورزش میکردم و فقط از اول تا آخر ورزش غر میزدم به خدا که چرا من و اینجوری خلق کرده اما الان فهمیدم خدا با من دشمنی نداشته فرقی هم در خلقت من با یه آدم لاغر از نظر متابولیسم و ژن و ……نیست.
این خودم بودم که با اعتیادم به مواد خوراکی ک مصرف بی رویه چاقی و برای خودم رقم زدم فهمیدم بدن بیچاره من اینقدر زور میزده مواد اضافی و هضم و دفع کنه من حس تنبلی داشتم علت خسته بودنم همینه فهمیدم میشه برای لاغری هم ورزش نکرد و فقط برای احساس خوبش و ترشح هورمون شادی و آدرنالین ورزش کرد و لذت برد ،من فهمیدم خودم به مواد غذایی قدرت چاق کنندگی میدادم وگرنه مگه افراد لاغر غذا نمیخورن ؟
من دنبال کشف حقایق زندگی لاغرها هستم
من اکثر زندگی چاقها رو کشف کردم و چاق شدم با اکتشافم حالا نوبت کشف زندگی لاغرهاست و قطعا لاغری نتیجه این اکتشاف تازه منه
باور به آخر نرسوندن کارها
من اعتقاد داشتم نمیتونم کاری و تا تهش برم ،میگفتم من زود کم میارم و خسته میشم اکثر کارهام و نیمه راه رها میکردم تا اینکه با پروژه آموزش رانندگی مواجه شدم بارها مایوس شدم اما گفتم من باید گواهینامه ام و بگیرم و مدام خودم و تشویق کردم و خدا رو شکر اولین کاری بود که بعد ازدواجم تا آخر رفتمش و انجامش دادم و بعد اون موفقیتهای زیادی و تجربه کردم و دیگه تا کارهام به نتیجه نمیرسید رهاش نمیکردم
باور نداشتن اعتماد به نفس و عزت نفس
اینقدر در طول زندگیم اعتماد به نفس و عزت نفسم و مادرم و پسرهاش و فامیلهای مزخرفم خراب کرده بودن که فکر میکردم از من زشت تر و بدتر و بی عرضه تر و لوستر و دلنازکتر و……وجود نداره خودم و کلکسیون حرفها و عقده های اونا کرده بودم و باورم از خودم چیزهایی بود که با حرفهاشون توی مخم میکردن
وقتی ازدواج کردم و هر جا رفتم از زیبایی بی نظیر من و اخلاقم تعریف میکردن ،باورم نمیشد دارن منو میگن
اصلا اعتماد به نفس نداشتم اما همسرم تشویقم میکرد
من سعی کردم خودم و بشناسم
فهمیدم من چیزی که اونا خواستن ازم بسازن تا بتونن توی سرم بزنن و جلوم مانور بدن نیستم من بی نظیرم در تمام زمینه ها
لیاقت من خیلی زیاده و من بسیار با ارزشم و اونها از روی حقارتهای خودشون با من رفتار میکردن ،تا نکنه من ازشون سرتر بشم ،اونها چون نمیتونستن به من برسن ،قصد داشتن با رفتارهاشون پا جلوی پای من بگیرن و منو بندازن؛
اونا به راز درون من آگاه شده بودن، روانشناسی ام کرده بودن گوهر وجودی من و دیده بودن و تمام قد باهام مبارزه میکردن تا من عصبی و احساسی بشم و نتونم درست فکر و عمل کنم و گوهر درونی ام و ارتقا بدم
من یاد گرفتم پله نباشم برای بالا رفتن دیگران از خودم،اطرافیان بخاطر منافعی که براشون دارم هستن، کافیه سود دهیم کم بشه ،مثل سهام بورس حراجم میکنن تا بیشتر از نگهداریم ضرر نکنن ، دیگه نمیزارم دیگران سوار خر مهربونیم بشن برای رسیدن به منافعشون
من باور دارم بسیار عزت نفس بالایی دارم ؛
من در حال کشف گوهر وجودی خودمم و پیداش کردم و الان دارم تلاش میکنم کسبش کنم چرا باید خوبی کنم و بدی ببینم و بعد بگم ای وای دستم نمک نداره ،
خدایا بنده هات وات د فاز
نه مصی خودت وات دفاز
یا خوبی نکن یا کردی انتظار جبران نداشته باش
هر چی تو زندگیت خوردی از همین انتظار بود
الان فقط از خودم انتظارهایی دارم که حالم و خوب میکنه
انتظار لاغری
انتظار رشد فکری
انتظار ثروت
انتظار پیشرفت
دیگه انتظار ندارم کسی دوستم داشته باشه یا باب میل دیگران رفتار کنم ،خوب دوسم نداشته باشن به جهنم ؛؛؛؛؛
من همینم که هستم مهم اینه ،خودم از خودم راضی ام
اگه چاقم، خودم کور نیستم ،میبینم، دارم درستش میکنم ؛
لازم نیست اطرافیان مثه پتک بکوبنش تو سرم؛
اصلا دیگه اجازه نمیدم ؛
قبلا فکر میکردم بی ادبیه اگه جواب آدمهایی که خودشون و آیینه توالت کردن و فکر میکنن من خودم و تو آیینه نمیبینم و متوجه چاقی ام نیستن و بدم، اما الان کسی حرف مفت بزنه ساکت نمیمونم
اگه نمیتونن حرمت من و نگه دارن ،من مجبور نیستم ببینمشون و تحملشون کنم
مگه عمر آدم چقدره که نصف بیشترش صرف خوش آمد دیگران بشه
الان آدمهای بد و منفی و حذف کردم خیلی هم خوشحالم
اصلا یه حالی میده
نه خبری از اخبار منفی هست نه خبری از انرژی منفی
خلاص شدم الحمدلله
آدمهای بد و منفی باید برن ،اونا جایی تو زندگی من ندارن حرف مردم هم برام بها نداره دیگه
اینقدر بگن تا خسته بشن، من نه میشنوم نه اهمیتی برام داره
وای که استاد مثل کبک بودن چه لذتی داره مرسی که بهم یادش دادید مرسی واقعا مرسی
چند وقت پیش دقت کردم دیدم من یه فرمول رفتاری و ذهنی زشت دارم اونم ناخواسته فضولی میکنم و به چیزی که هیچ ربطی به من نداره واکنش نشون میدم و حرفهای دیگران و که میشنوم بدون فکر واکنش میدم و خیلی از این فرمول منفی حالم بد شد تلاش دارم میکنم رفعش کنم و تا الان بجز تک وتوک که حواسم نبوده و طبق عادت قبل بوده دیگه انجامش ندادم و فهمیدم در اصل خیلی از اون دلسوزی ها اسمش فضولیه و من اشتباه فکر میکردم دلسوزی و مهربونیه
مثال بزنم
مثلا میشنیدم یه نفر به یه نفر دیگه صحبت میکنه و من میشنیدم مثلا میگه فلان دارو یا فلان چیز یا فلان کس چطوره ؟
اگر اون طرف دوم که باید جواب میداد درست جواب نمیداد یا من حس میکردم تجربه بهتری دارم که ممکنه به درد سوال شونده ،بخوره ،فورا توی بحث شرکت میکردم و نظر میدادم که خدا رو شکر الان فهمیدم این کار نه تنها دلسوزی و مهربانی و اجتماعی بودن نیست بلکه بسیار کار زشت و زننده و فضولی است آخه به من چه که نخود هر آشی باشم
تا قبل ورودم به سایت اصلا متوجه این خصلت زشت در خودم نشده بودم ولی از وقتی مدام در حال ردیابی فرمولهای غلط ذهنی و رفتاری ام هستم کشفش کردم و درحال رفعش دارم تلاش میکنم
خیلی باورهای مخرب دیگه هم هست که هنوز به درک و شناسایی اش نرسیدم اما یقین دارم و باور دارم بزودی با بودن در مسیر تناسب فکری یکی یکی کشف و نابودشون میکنم پس
الهی به امید تو
سلام استاد صبح شما بخیر و شادی
خیلی خوشحالم که توانستم گام 50رذا که باور کنید تا لاغر شوید را گوش کنم چه فایل مهم و آموزنده ای بود
استاد به نظر من اگر ما تا گام 50را با اشتیاق امده باشیم و باور کنیم که در این مسیر لاغر میشویم به راحتی لاغر می شویم واگر باور نداشته باشیم که از این مسیر لاغر میشویم مثل اینکه درجاده سرعت گیر وجود دارد درذهن ما سرعت لاغری را کند میکند در حالی که دراین مسیر هم هستیم .
استاد باور به لاغری خیلی مهم است که من از آن غافل بودم الان متوجه شدم که یکی از موانع لاغری برای ذهن من همین نداشتن باور 100درصدی است که همیشه با خودم تکرار میکردم من درچه مدت لاغر خواهم شد ؟
و یکی دیگر از موانع لاغری که گفتید لاغر شدن را درذهنتان کوچک کنید یکی دیگر از موانع لاغری من است چون همیشه این سوال درذهنم است که تا چه وزنی من میتوانم لاغر کنم و در مقابل ایینه با خودم میگفتم که من باید 40کیلو کم کنم تا به وزن ایده الم برسم و این عدد را برای خودم بزرگ جلوه میدادم و گفتید کوچک کردن خواسته درذهن خیلی راحتر از بزرگ کردن باورها درذهن است
و به اندازه ای که باور لاغری را درخودمان تقویت کنیم لاغر میشویم این هم یکی دیگر از موانع لاغری است چون چون من باورهای لاغری را درذهنم تقویت نمیکردم فقط میگفتم آن ها را قبول دارم و سعی در پررنگ کردن و تقویت انها نداشتم
هرگز موقع دیدن افراد چاق نگویید خداراشکر من اندازه آن نیستم چون شما توجه به چاقی میکنید و این هم یکی دیگر از موانع لاغری بود که من در روزهایی که این افراد را میدیدم زیاد میگفتم و من اصلا توجه به افراد متناسب نداشتم و به راحتی از کنار این افراد عبور میکردم خداراشکر من حسرت نمیخوردم چون اصلا آدم حسودی نیستم چون اگر بودم در این 46 سال با حسودی هم اگر بود خودم را لاغر میکردم
من باید این باورکه من به راحتی و بدون سختی لاغر میشوم را درذهنم تقویت کنم باور== انتظار از لاغر شدن
مصالح مورد نیاز برای ساختن باور لاغری
1- محتوای نوشتاری در ابتدای فایل
2- دیدن ویدئو آموزشی با درک مفاهیم
3- خواندن نظرات دیگران برای وجه مشترک بین افراد چاق
4- انجام دادن تمرینات آموزشی
و اما جواب تمرینات
نگرش شما درباره باور لاغر شدن چیست؟ آیا باور دارید لاغر می شوید؟ بله من نگرش باور در لاغری را قبول دارم من با گوش دادن به 50تا فایل مسیر لاغری باور دارم که میتوانم ازاین روش لاغر بشوم فقط عجله نکنم و طبق صحبت استاد با باور و انتظار از لاغر شدن تمرینات را انجام دهم و استمرار داشته باشم
سلام و درود خدمت استاد گرامی ممنون بابت این فایل ارزشمند امروز روز ۵۰ دوره مسیر لاغری من هست این فایل بسیار بسیار عالی و نکات ارزنده ای را دارا می باشد من درس های خوبی از این فال گرفتم یکی اینکه خواسته خودم را کوچک کنم تا از دایره باورم عبور کند
در مورد نگران بودن از خوردن هم خیلی خوب گفتین . وقتی ما نگران خوردن هستیم یعنی در مسیر چاقی هستیم .
وقتی ما به اندام خودمون نگاه می کنیم و میبینیم چاقیم یعنی نگران خودمون هستیم یعنی در مسیر چاقی هستیم .
تمرین چالش من اینو نخوردم این بود که به خوردن دیگه فکر نکنیم .
در مورد تمرینات هم یه نکته ی عالی گفتین .
ما میتونیم در هر ساعت از شبانه روز برای خودمون تمرین لاغری بزاریم . مثلا یک هفته یک هفته برای خودمون تمرین بزاریم
مثلا تمرین فکری
به خوردن فکر نکنیم .
تمرین احساسی
نگران خوردن و نگران چاقی نباشیم .
تمرین بینایی
توی آیینه اندام خودمون رو برانداز نکنیم .
در رفتار
وقتی سیریم نخوریم .
مثلا دوباره هفته دیگه تغییرش بدیم .
مسیر لاغری من مسیری هست که من در اون عشق رو تجربه کردم .حال خوب رو تجربه کردم .
شاید مدتها طول بکشه طعم لاغری جسم رو بچشم ولی دلم خوشه در مسیری هستم که تهش لاغریه .
حالم خوبه خیلی خوب اونقدر خوشحالم که دیگه خیالم راحت شده که مسیر رو پیدا کردم .
مسیر چاقی برای من همش زجر بود هیچ راحتیی نبود.
من خودم با ذهنم مسیر چاقی رو برای خودم شیرینش کرده بودم . در حالیکه مسیر چاقی فقط تلخی بود . من اگه از این مدار خارج بشم دوباره می افتم تو مدار چاقی و دوباره رنج دوباره تردید دوباره بی حوصلگی و تنبلی . دوباره رخوت دوباره حال بد . دوباره افسردگی . مسیر چاقی رو من با این همه درد و رنجی که برام داشت باور کرده بودم با این همه عذاب و سختی و آتش و خشم و اندوه .
اما چرا بازم به چاقی پناه میبردم چون راه لاغری بلد نبودم . راه لاغری آسون رو بلد نبودم .
چرا چاقی رو باور کرده بودم چون راه لاغری با ذهن رو درک نکرده بودم . چون همش میگفتم راه لاغری رژیم و ورزشه . راه لاغری سخته . باور کرده بودم راه لاغری عذاب و درده . من راه لاغری رو اشتباه درک کرده بودم برای همین نمیخواستم باورش کنم . چون هزار برابر برام سختتر از چاقی بود و برای همین ترجیح میدادم چاقی با اون همه سختی رو برای خودم آسون جلوه بدم تا از رنج رژیم و ورزش در امان بمونم
مسیر لاغری آسان در لاغری با ذهن جایی برام سخت میشه که من تمرینات رو با بی حوصلگی انجام بدم . در این صورت به نظرم دارم اشتباها لاغری رو دوباره برای خودم سخت نشون میدونم . میدونید یکی از موانع من در مسیر لاغری ، نوشتنهای طولانی هست . اینکه وقتی طولانی مینویسم و شما بهم مدال میدید و اگه کوتاه بنویسم شما بهم مدال فنی نمیدید و یا نهایتا مدال طلایی میدید منو شرطی کرده .
حس می کنم اگه زیاد ننویسم یعنی از مدار خارج شدم . اون وقت با این تحلیلها علاقه ی من به نوشتن کم میشه . حس نمی کنم که برای خودم میخوام لاغر بشم نه برای دریافت مدال .
میدونید حس می کنم مدالها برام مانع شده تا با اشتیاق تمرینات رو انجام ندم . ازتون یه خواهشی دارم استاد میشه دیگه به من مدال ندید تا من برای خودم بنویسم نه برای دریافت مدال . شاید گاهی دلم بخواد برای خودم فقط دو سطر بنویسم ولی همون دو سطر تاثیرش برام به اندازه هزاران سطر باشه . اما شاید گاهی خیلی بنویسم ولی برام کار گشا نباشه . البته من همیشه با اشتیاق نوشتم و چیزی که می گم اولش اینجوریه . میدونم بازی ذهنه . اینرسی ذهن هست که اول حرکت هی میخواد به وضعیت سابقش برگرده و تنبلی کنه و ننویسه و چاره این کار اینه من باید نوشتن رو برای خودم لذتبخش کنم و رنج چاقی رو برای خودم زیاد .
من این فایل رو خیلی دوست داشتم . خیلی نکات یاد گرفتم ولی دلم میخواد از این به بعد دیگه بهم مدال ندید تا برای خودم بخوام لاغر بشم نه برای دریافت مدال .
تمام نوشته های بلند من مدال گرفتن و من حالا فکر می کنم به جای اینکه این مدالها برای من حس لاغری ایجاد کنند حس سخت بودن لاغری رو ایجاد کردن که تا ۱۰۰۰ کلمه ننویسی استاد بهت مدال نمیدن .
من این مانع رو در مسیر لاغریم پیدا کردم و برای برطرف کردن این مانع باید توجهم رو از مدال بردارم .
تغییر جهت بدم با تغییر کانون توجهم .
برای خودم بخوام لاغر بشم . برای سلامتی خودم . برای عزت نفس خودم . برای عشق خودم . برای دل خودم نه دلایل بیرونی .
سلام و درود
به نکته خوبی اشاره کردید
توجه به مدال گرفتن می تونه مانع لاغری بشه
همانطور که سایز کردن خودمون با متر و لباس های قبلا مشابه روی ترازو رفتنه، تلاش برای مدال گرفتن هم مثل لاغر شدن به خاطر دیگرانه
در نهایت نتیجه نمیده
البته که در برخی موارد اینکه خودت رو مجبور می کنی به نوشتن حتی به انگیزه دریافت مدال چیز خوبیه چون اگه اشتیاق مدال گرفتن نبود احتمالا کمتر می نوشتید و به مرور کمتر گوش می دادی و طبیعیه که درک الانت ار لاغری با ذهن رو نداشتی
به هر حال همیشه توجه به احساس داشته باشید
یا به اندازه ای بنویس که احساس خوب باشه و نخوای به زور بنویسی
یا نگرشت رو نسبت به نوشتن تغییر بده که هرچه بیشتر بنویسی احساس بهتری داشته باشی
این مهارتی است که باید کسب کنید و با ندادن مدال و … برطرف نمیشه
موفق باشید
سلام و درود چشم ممنون از راهنماییتون استاد .
سلام اقا عطا نوشتتون رو خوندم یاد قوم بنی اسرائیل افتادم
استاد میشه به من مدال ندید
استاد میشه مدالهای اقا عطا رو به من بدهید
من انقدر برای مدال ذوق میکنم دوست دارم همیشه تو لیست مدال اورندگان نفر اول باشم وقتی یک نوشته مینویسم ده بار میام چک کنم ببینم مدال گرفتم یا نه
مخصوصا مدال طلایی خیلی برام با ارزشه
اتفاقا من یک بار یک مدال برای یک نوشته ام گرفتم فقط چند تا جمله داشت
و برای نوشته های طولانی مدال نگرفتم
شما از بس عالی مینویسی از بس درکت بالاست از دوره و این در نوشته هاتون پیداست
یک جا از عمل به فرمولها گفتی و خیلی تعجب کردم با خودم گفتم که چه قدر باهوشه تازه وارده و مبتدی من کل دوره سرزمین لاغری رو طی کردم و تازه لاغر هم شدم ولی وقتی استاد میگفتن عمل کنید به فرمولها نمیفهمیدم یعنی چی میگفتم مگه ذهنی نیست به چی باید عمل کرد😅
هنوز هم خیلی موضوعات رو نمیفهمم برای همین نوشته های شما رو میخونم چون خوب میفهمید و خوب مینویسید
و خوب مدال میگیرید
سلام و درود .
بله قوم بنی اسرائیل وقتی به خدا گفتن دیگه از غذاهای آنچنانی خسته شدن و دلشون سیر و عدس و از این جور چیزا میخواد نعمت رو از خودشون گرفتن و به واسطه ارتعاش منفیشون از مدار نعمتها خارج شدن.
ولی استاد ازم نگرفتن و بازم در حال دادن مدال هستن و الحمدلله از مدار نعمت خارج نشدم . البته با راهنمایی که کردن و گفتن بر اساس حست بنویس خب من آرامش گرفتم و خیلی راحتتر نوشتم .
من مدال فنی رو بیشتر دوست دارم . چون مدال فنی مدال طلایی رو هم در بر داره .
توی قسمت توضیحات مدالها که خوندم استاد فرموده بودن مدال فنی علاوه بر شروط مدال طلایی چون از نکات آموزشی مربوط به فایل هم داخلش بیان شده و بررسی و تحلیل شده مدال فنی به اون نوشته تعلق میگیره .
دو سه جلسه ای بود که توجهم رفته بود سمت مدال و برای دلم نمی نوشتم . مثل زمانیکه توجهمون میره روی لاغری جسمی و بهش میچسبیم و برعکس ازش دورتر میشیم .
به نظرم توجه به مدال دقیقا همون توجه به نتیجه است .
ما باید رها و آزاد بنویسیم نه به خاطر گرفتن نتیجه مدال . وقتی از دل بنویسیم خب نتیجه قطعا مدال هست . درست مثل لاغری . وقتی از جان و دل تمرینات رو انجام بدیم و در زندگیمون ازش استفاده کنیم خب نتیجه قطعا لاغریه .
یه نکته ی دیگه در مورد مدال هم من اونقدر مطمئنم که استاد بهم مدال میدن که دیگه نگران از دست دادنش نیستم . وقتی مطالب رو خوب درک می کنم و با عشق گوش میدم خیلی راحت میتونم طولانی بنویسم و اون طولانی نوشتنه کاملا خودبه خودیه که مطمئنم مدال رو استاد میدن برای همین اصلا چک نمیکنم ببینم مدال گرفتم یا نه . چون مطمئنم میدن . اما گیر دادنم به مدال در اول وقتی بود که شروع میکردم به نوشتن . میگفتم آخ من باید چقدر طولانی بنویسم که مدال فنی رو بگیرم و بعد که شروع میکردم به نوشتن حسم بد میشد . البته خیلی وقتها به خاطر توجه به مطالب آموزشی و حس اشتیاقم آخ گفتنه یادم میرفت و دوباره با اشتیاق و حال خوب مینوشتم . اما گاهی هم آخ گفتنه همرام بود تا آخر و نوشتنمو تحت تاثیر قرار میداد .
یه جور حس تحمیل .
این آخ گفتنه برام مانع شده بود حسمو بد میکرد . بعد که استاد فرمودند با حست بنویس . هرچقدر که حست خوبه بنویس
فهمیدم من اشتیاق در نوشتن رو باید جایگزین تحمیل در نوشتن کنم .
با اشتیاق بنویسم نه تحمیل . گرچه استاد گفتن اون تحمیل هم تا یه حدی بد نیست چون باعث میشه توی مسیر بمونی پس در این صورت یه فرمول دیگه هم یادم دادن . نگرش مثبت به حس تحمیل که مثلا گاهی تحمیل هم در انجام تمرینات باعث میشه در مسیر بمونیم و امتداد بدیم و به آگاهی برسیم .
ولی خب لذت اشتیاق برای من بیشتره و استفاده از فرمول اشتیاق دلپذیرتره .
اما از هردو فرمول میشه استفاده کرد هنگام نوشتن .
هم فرمول اشتیاق در نوشتن . هم فرمول نگرش مثبت به تحمیل
و صلح با احساس بد .
اینجوری حس بد ادامه پیدا نمیکنه و دوباره جاشو به اشتیاق میده .
من از همون یه بندی که استاد در پاسخم نوشتن این دو فرمول رو درک کردم و ازشونم خیلی ممنونم .
و الحمدلله این مانع در نظرم کمرنگ شد و اگه بیاد هم خب میدونم چطور باهاش برخورد کنم .
در مورد عمل کردن هم شما نظر لطفتونه . قطعا که شما بانوان گرامی بهتر از من عمل کردید که نتایج عالی گرفتین .
ولی شاید چون ما آقایون بیشتر مرد عمل هستیم شاید ناخوداگاه در مورد عمل از کوچیکی بهمون گفتن مرد باید کار کنه . مرد باید اهل عمل باشه . جوهر مرد به عملشه و از این جور فرمولها .
ما از کوچیکی عمل کردن رو جزء سرشتمون میدونیم . حالا به درست و غلط این باورها و تفکیک جنسیتی کار ندارم که اصلا فرقی بین زن و مرد وجود نداره و نگاه ما باید انسانی باشه اما به هر حال از کوچیکی دختر و پسر رو یکم متفاوت از هم آموزش میدن . دخترا بیشتر مورد حمایت والدین هستن چون میگن نحیفتره روحیه اش لطیفه ولی پسر نه باید بره کار کنه مرد بشه مرد نباید گریه کنه باید کوه مقاوم باشه و … از این جهت خب نسبت به فرمول عملکرد غریبه نیستم و برام قابل درکه .
ولی در مجموع فعلا که خانوما بسیار فعال تر از آقایون هستن و میبینیم خیلی مثل قبل تفکیک جنسیتی بین زن و مرد وجود نداره . گرچه هنوز هست ولی کمتره .
جالبه وقتی دیگه به تعداد کلمات نگاه نمی کنم چیزی حدود ۷۰۰ تا نوشتم .
خب ایمان دارم این نوشته ها مدال میگیره برای همین گفتم استاد به من ندید و باور کنید حاضرم همه ی مدالهام و بدم به شما اگه دوست داشته باشید . چون باور دارم مدال از وجودم تراوش می کنه از بیرون به دستم نمیرسه .
البته این نکات رو یاد گرفتما . وگرنه قبلا باورم این نبود .
یه نکته دیگه هم که فهمیدم اینه استاد با توجه به انرژی مثبت ما و حس خوبمون در نوشتن و تجزیه و تحلیل کردن و امید و اشتیاق مدال میدن و حتی خیلی وقتها ممکنه اشتباه هم بنویسیم ولی چون حسمون خوبه بازم مدال رو میدن .
به هرحال مطمئنم وجود شما هم از درون سرشار از مدالهای رنگین و زیبا هست و نه فقط در نوشته هاتون که در تمام زندگیتون قابل برداشته .
بانو شما هم خیلی عالی مینویسید و از دل و جان آگاهیهاتون رو با ما به اشتراک میزارید و الانم که مدال همیار لاغری هم گرفتید دیگه نور علی نور هست .
ممنون از نوشتتون . در پناه خدا
سلام به انتظار
من امروز این فایل قطره قطره چشیدم مزه مزه خوردم تویی سلول ذهنم انبارش کردم تویز سلول بدنم جذبش کردم .جقدر زیبا چینش شده این ۱۰۰ گام چقدر استادانه درست وسط ۱۰۰گام به این فایل رسیدم عالی بود عالی عالی کیف کردم لذت بردم چقدر مطالب زیبا با درک وبا فهم اسون بیان شده هرجی بم گم گفتم خودم به شما افرین وصد افرین گفت این فایل اوایل ۱۰۰گام بود شاید که نه حتما این حسو ازش نمی گرفتم گذاشتد وسط و خواستید یاد بگیرم تا اینجا درست درکش کنیم احسند صد افرین به شما.
یی ضرب مثله قدیم هست که میگه موش به سوراخ نمی رفت جارو به دمش می بست
حکایت افرادی هست که خودشون گول زدن باور وانتظار ندارن فکر میکنن فقط با دیدن فایل لاغر میشن.ومطالب خوب درک نکردن اموزش کامل حس نکردن ومتوجه مطلب مورد نظر نشدن .عجله دارن که زودتر لاغر شون
این افراد دانشگاه شرکت کردن در دوهفته اول انتظار گرفتن مدرک دارن وگریه زاری میکنن چرا مدرک نگرفتن در زمان کم نتیجه سریع ولاغر شدن
من اطمینان قلبی دارم باور انتظار دادشتم لاغر میشم ولی به یقین کامل وصد در صد رسیدم که این اروز روبه دست میارم
عاشق لاغریی بودم عاشقتر شدم در این مسیر موتور حرکت
باوره که امروز با این توصیف زیبا درذهنم حک شد مثل تراش سنک وشگل کرفتن سنگ وماندکار شدن این مطلب در ذهن
ما سالهی زیادی تحقی شدیم تویی سرمون زدن که نمتونی لاغریی شی عزت نفسمون ازمون گرفتن باورهامون خراب گردن ازخودمون حتی شک به کارهای که خودمون توان واموزش دید وانجام دادیم .
من خیاطی بافندگی اشپزی گلسازی مکربافی منجوقباقی گل چینی گل پارچی هنر اورکامی
همه رو خودم بودن کلاس یاد گرفتم بعضی از ماردم بعضی از کتاب وبعضی درنمایشکر
پروش کل گیاه انجام دادم با نگاه به گباه متوجه میشم بگم چه کم داره اب میخواد گود میخواد نور مبخوا گرمش سردشه
بهاش حرف میزنم مثل یی بچه حالش می پرسم نازشون میشکم باهش صبحت میکنم همه رو خودم انجام میدم شاید وحتما برای افرادی این کار اصلا امکان نداشنه باشه من دارم توانیم مرو میکنم برای قویی کر ن انتظار
این حلقه باور خیلی زیبا توضیح داده شد
من متوحه شدم هرچه خواسته کوچکتر بشه حلقه باور وانتظار بزگتر میشه ورعد شدن رعد شدن اسودتر
افرادی که حلقه باورشون کوچک ووخواسته شون بزگ باشه
خواسته از حلقه رعد نمیشه وبه خواسته نمی رسن اون خواسته مالی اروز همسر کسب کار وهر چیز دیگر
باشه نتیجه بخش نیست
ما درصورتی موفق میشیم که خواسته لاغریی رو کوچک کرده حلق باور انتظار بزگ کنیم ولاغریی ازحلقه باوررعدبشه ولاغریی اتفاق میفته بی شک حتما این بهترین واضحترین توضیحی بود که شمابه من یاد دادید خیلی قشنگ وزیبا درکش کر
صحیح ترین باور = انتظار = انتظار از همسر ودست
افکا مثبت + باور +تیجه اولیه = کنترل ذهن
انتظار از خودم +کمک خداوند + کاربهتر انجام میشه
باور لاغر شدن انتظار لاغر شدن هست
حلقه باور بزگتر + خواسته کوچکتر + رعد شدن خواسته از حلقه باور = تنجه لاغریی
خواسته بزگتر +حلقه باور کوچکتر + کیر کردن ورعد نشدن خواسته = بی نتیحه بودن اموزشاهی این مسیر
“به نام خداوند یکتا و بی همتا “
درود به همگی ؛
گام پنجاه : باور لاغر شدن را در خود ایجاد کنید ؛
امروز جمعه ۵ اسفند ۱۴۰۱ به لطف و یاری خداوند مهربان توانستم گام پنجاهم را بردارم ،خدایا شکرت .باور لاغر شدن را در خود ایجاد کنید !!! ابتدا باید معنی دقیق باور را بدانیم که باور یعنی چه؟! ساده ترین و صحیح ترین تعریفی که می توانیم از باور داشته باشیم این است که باور یعنی چه انتظاری از خود داریم .مثلا وقتی ما در حال یاد گیری لاغری از طریق ذهن هستیم آیا از خود انتظار لاغر شدن داریم یا نه؟ به عبارتی دیگر یعنی ما به این باور در خود رسیده ایم که با روش لاغری با ذهن ، لاغر می شویم یا خیر ؟! در هر کاری که شروع می کنیم و می خواهیم آن را انجام بدهیم باید به خود توجه کنیم که در ذهن من ،چه انتظاری از انجام این کار وجود دارد؟! مثلا خود من می خواهم کسب و کار جدیدی راه بیندازم اگر از همان ابتدا نسبت به کسب و کار جدیدم این انتظار در من وجود داشته باشد که در این اوضاع و احوال نا به سامان کشور من انتظار موفق شدن را ندارم پس حتما در این کار شکست خواهم خورد چون انتظار من همین است اما اگر من با خود بگویم که خداوند رزاق است و روزی رسان و من مطمئنم که به هر شکلی که شده است من در کسب و کار جدید موفق خواهم شد و این انتظار را در ذهن خود داشته باشم حتما در کار خود موفق می شوم چون انتظاری به جزء این ندارم .حال سوال پیش می آید که ما چگونه می توانیم انتظار خود را تغییر دهیم و یا انتظار درست در ذهن خود ایجاد کنیم ؟! جواب این سوال شامل دو کار ساده و در عین حال شگفت انگیز است : ۱) ما می توانیم با مرور موفقیت هایی که تا به حال به دست آورده ایم و کارهایی که به راحتی توانسته ایم به انجام برسانیم در ذهن خود انتظار درست و مناسب را ایجاد کنیم که من می توانم ،مثلا خود من توانسته ام گواهی نامه ام را به راحتی بگیرم ، مدرک کارشناسی را کسب کنم ، دوچرخه سواری را یاد گرفته ام ، ورزش هندبال را به خوبی یاد گرفته ام ، امور خانه را به راحتی می توانم انجام بدهم ،آشپزی را یاد گرفته ام و خیلی کارهای دیگر ، پس من وقتی توانسته ام این کارها را به خوبی انجام بدهم به همان طریق و راحت تر از آن می توانم لاغر و متناسب شوم و این انتظار را از خود دارم .۲) ترفند دیگری که می توانیم برای ایجاد انتظار درست در خود انجام دهیم این است که خواسته های خود را کوچک کنیم و آن را نسبت به باور خود کمتر در نظر بگیریم به طور مثال در زمینه ی لاغر شدن من می توانم با مشاهده ی افراد لاغر در اطراف خود ، با خود بگویم اگر این افراد لاغر هستند و یا توانسته اند لاغر شوند پس من هم می توانم به راحتی لاغر شوم و یا اگر من خواهان این هستم که فلان خانه را داشته باشم باید با دیدن خانه های مانند آن و اینکه افراد مختلفی توانسته اند به آن دست پیدا کنند با خود بگویم که من هم می توانم آن را داشته باشم و این کاری ندارد .نکته ی دیگری که باید به آن توجه داشته باشیم این است که در ذهن نا خود آگاه ما به صورت پیش فرض این انتظار وجود دارد که مثلا من می توانم لاغر شوم و یا من می توانم ثروت مند باشم چون با توجه به این انتظار ی که به صورت پیش فرض در ذهن ما وجود دارد ما همیشه در حال تلاش کردن برای رسیدن به لاغری یا ثروت بوده ایم و کارهایی را در این جهت انجام داده ایم پس ما باید این انتظار را در خود تقویت کنیم تا بتوانیم به راحتی و آسانی به هر چیزی که می خواهیم برسیم و آن را به دست بیاوریم .
“ یا حق ”
به نام خدا
الان که دروضعیت جسمانی خوبی هستم وبا ایده آلم فاصله کمی دارم برمیگردم به مسیری که رفته بودم که بر من چی گذشت میبینم که من ازیک طرف روی محتویات ذهنیم کارمیکردم وانگار یک نیرویی هرچند وقت میخاست منو منصرف کنه که میگفت فایده ای نداره وبیخود تلاش کردنه و من آنقدر اشتیاق واستمرار داشتم که خودم انتظار متناسب شدن داشتم و اون فشار روحی رو نادیده میگرفتم .و میرفتم لایوها رو گوش میدادم وبارها به خودم میگفتم استاد چطوری تونست پس منم میتونم .
طوری که خواهرم هروقت خونه ما میومد و به شکل فجیعی از جسمم ایراد میگرفت ولی من از ته دلم به خودم میبالیدم که تو این مسیرم و به زودی متناسب میشم .
نمیزاشتم نامیدی منو از ادامه راه منصرف کنه .
نامیدی لامصب بدجوری خودش رو توی مسیر موجه توجیه میکنه که کو . یه نگاه به خودت بنداز . ولی من انگار هرچی بیشتر تواین مسیر بودم صداش کمتر و ضعیف تر میشد .
انتظار داشتم امید داشتم که من متناسب میشم چون من میدونستم خداوند عادل هست من با توجه به چاقی فریاد میزدم خدایا منو چاق کن . بعدش که چاق شدم ناراحت بودم چرا چاق شدم .
من خودم نمیدونستم چی میخام . ازیک طرف تمام نگاه و توجهاتم روی چاقی بود و هرلحظه به جهان سفارش چاقی میدادم و جهان هرسری آرزوی منو بولد ترمیکرد .
آره من بلد نبودم چطور خواستمو به جهان سفارش بدم . من متناسب شدن رو میخاستم ولی صبح تا غروب از زیبایی عمه هام که سرخ وسفید و تپل هستن میگفتم و اونها را تحسین میکردم .و کودکان تپل رو میدیدم ذوق میکردم و مادراشون رو تحسین میکردم و … حالا که کم کم این توجهات روی رفتارغذاییم خودش رونشون داد و من حرص وولع کاذب داشتم و همیشه خدا گرسنم بود وپرخوری میکردم وسنگین میشدم انتظار چاقی درمن شکل گرفت و من چاق شدم .
پس اومدم این سری آگاهانه ورودی هام رو عوض کردم و کم کم رفتار غذاییم تغییر کرد و من وزن زیادی رو از دست دادم .
همین دیشب بود خالم زنگ زد خونه ما . وبعد کمی صحبت به مادرم گفتش که من چرا اینقدر لاغرشدم و مادرم گفت از بس سرش تو گوشی واینترنت هست و از اونجا داره یاد میگیره وداره خودش رو لاغر میکنه .وازاین حرفها .
ولی من دیگه حرف اونها رو گوش نمیکنم من تازه دارم نفس میکشم من عاشق متناسب شدنم و لذت میبرم هر فرد متناسبی رو میبینم و آنقدر تو دلم تحسینشون میکنم که عشق میکنم .
اونها دارن ناخودآگاه روی ذهنم کارمیکنن که بسه زیاد لاغرشدی همین حد خوبه دیگه خودت رو از این لاغرتر نکن .
داداشم میگه بعضی آدم ها ژن لاغری تو وحودشان هست و تو از اون دسته آدمهایی که وقتی تصمیم به لاغری گرفتی و غذاتو کم کردی لاغر شدی . منم فقط سکوت میکنم چون دیدگاهمون خیلی باهم فاصله داره .
البته فکر میکنم یه بار واسه کنجکاوی بهش گفتم ببینم این موضوعات رو قبول داره یا نه . دیدم اینها رو اصلا باور نداره .
منم سکوت میکنم و از وجود خودم لذت میبرم .
مانتو سایز۳۸ خریدم آنقدر گشاد شد که باید بدم خیاطی .
آخه مانتویی که خوشم بیاد در سایز کوچکتر ندیدم .
میدونم هست و این هم باور مخربی هست که میخاد من وزنم رو بالا ببرم .
من دیگه گول ذهنم رو نمیخورم شده پارچه بگیرم بدوزم این کار رومیکنم ولی ادامه میدم .
چون به ذهنم اطمینان دارم که منو تا جایی متناسب میکنه که لازم هست . وخودمم دوست دارم چندکیلو دیگه لاغرتر بشوم و باربی کامل بشم .
تاحالا تونستم اینهمه وزن کم کنم پس انتظار دارم وامید دارم با ادامه دادنم بازم میتونم باربی بودن رو به خودم هدیه بدم .
دوستان من این راه رو که رفتم نجوای ذهنی که تو نمیتونی . جسم تو با بقیه فرق داره . پس چرا تکون نمیخورم . و…. وسط مسیر میخاد شما رومنصرف کنه ولی با اطمینان میگم اگه هر سری بهش بها ندین و کارتون رو ادامه بدین صداش ضعیف تر میشه و نتایج بیشتر میاد .
انگار این صدا و نتایج بهم ربط دارن .
هرسری که میخاد ناامیدتون کنه توجهی نکنید بعد مدتی متوجه تغییر رفتاری در خودتان میشید وبعد مدتی کاهش وزن خودتان رو از روی لباس یا صحبت اطرافیان متوجه میشید .
همین یه تکه سخته اما میشه .ناامید نشید . انتظارتون رو لاغری کنید . میشه . من رفتم . وادامه بدین.
سلام به همه
میدونم انتظاراتی که از غذا داشتم من و در این وضعیت قرار داده، من از 2 تاقاشق اضافی برنج انتظار چاقی دارم و بشدت عذاب وجدان میگیرم ولی شوهرم از 2 تا کفگیر اضافی هم انتظار چاقی نداره، من از شیرینی انتظار چاقی دارم ولی شوهرم فقط از خوردنش انتظار لذت داره، شوهرم از خودش انتطار لاغری داره و مطمئنه چاق نمیشه همونجور که من از خودم انتظار چاقی دارم و مطمئنم غذاها چاقم میکنه، این داستان 20 سال زندگی من در چاقی بود، باید لاغر شدن و تو ذهنم کوچیک کنم، من قبلا هم دو بار سایز 36 رو تجربه کردم و بسیار خوشفرم و ایده آل شده بودم و بدنم خیلی عالی به وزن کم کردن واکنش نشون میده، حتی با این دوره هم من تا سایز 38رو تجربه کردم و خیلی نمونده بود تا سایز ایده الم که خودم همه چی و خراب کردم، بدنم خیلی عالی منو همراهی میکنه، دلیل این همه تاخیر تو گرفتن نتیجه سعیکم لشتی بودن خودمه، اگه تمرکزی رو این دوره کار کرده بودم و تمرین انجام داده بودم و انقد شل کن سفت کن نداشتم همین الانم دوباره کلی سایز کم کرده بودم، رعایت میکنم ولی گاهی اوقات راضی نیستم از خودم و دوست دارم بهتر عمل کنم، امروز 3 بهمن و روز زن هست، به خودم باز هم قول دادم جوری رفتار کنم که شایسته خودم باشه و هدیه روز زن برای خودم اندام زیبام باشه،لاغری در ذهن من بزرگ نیست چون چندین بار بهش رسیدم فقط تلاش های پراکندم مورد رضایتم نیست و میخوام عملگرا تر باشم، اینکه هر بار به نحوی تعهد بدی اصلا بد نیست اتفاقا انگیزه آدم بیشترم میشه، فایل تغییر عادت ها و رژیم آره یا نه و چاقی اعتیاد آسان خیلی عالیه واقعا آدم رو به فکر فرو میبره، بازم امروز به خودم زیباترین بانویی که میشناسم قول میدم از اینی که هستم زیباتر میکنم خودمو جوری که شایستم باشه
جلسه ۶۲ تکرار
باور لاغر شدن را ایجاد کنید
سلام وقت بخیر دوستان و استاد گرامی ،خدارو شکر میکنم برای بودنم در مسیر تغییر و رشد
لاغر شدن رو باور کنیم تا بتونیم تجربش کنیم ،میدونم حافظه قبلی سلولی من پر بوده از چاقی و خاطراتش و چیزی به اسم لاغری وجود نداشته ،برای همین باور کردن اینکه من هم میتونم لاغر بشم برام سخت بود و شاید هنوزم در اعماق وجودم از لاغر شدن خودمو دور میدونم و باهاش احساس راحتی نمیکنم
موندن و ادامه دادن به مسیر لاغری با ذهن باعث میشه باورپذیری ما بیشتر و با اطمینان بیشتری به راهمون ادامه بدیم
در ذهن من چاقی نماد خوب ،قدرت ،سلامتی ،تنومندی، با نمک و با مزه بودن ،جلب توجه و دوست داشتنی بودن بود و ناخوداگاه من با چاقی من احساس امنیت و لذت داشته و دوست نداره از منطقه به ظاهر امنش خارج بشه
در کل مغز دوست نداره برای هر کاری انرژی آزاد کنه ،یه چارچوبی برای خودش میسازه و سالها همونجوری حرکت میکنه
ولی باید با ترفندهایی که یاد گرفتیم مغزو مجاب کنیم که با ما و خواسته هامون همکاری کنه ،چند روز پیش استاد در ویدئویی فرمودن که ذهنشون به این سایزشون عادت کرده و تصور میکنه همینی که الان هستیم خوبه و باید مجدد این سایز جدیدمونو برای مغز تعریف کنیم تا بفهمه که ما در این وضعیت راضی نیستیم
و الان برای خودم مجدد تکرار میکنم که دوست دارم ۲ سایز دیگه کم کنم و در حال حاضر در سایز جدیدم راضی نیستم ،از مغز عزیزم میخوام که کمکم کنه تا بریم بسمت کم کردن سایزم ،بودن در این سایز خوشحالم نمیکنه و برام مضراتی داره
احساس سنگینی دارم ،هنوز قسمت هایی از بدنم اضافه است و توی لباس قشنگ نیست ،راضی نیستم میخوام سایز ۳۸ تجربه کنم ،میخوام تمام اضافات جسممو از خودم جدا کنم ،میخوام مثل تمام افراد متناسب زندگی کنم ،دلم میخواد لباس های مورد دلخواهمو بپوشم و لذت یک زندگی متفاوت رو ببرم ،اینها حق های طبیعی منه که ازشون خبر نداشتم و تصور میکردم بدن سالم و متناسب مال من نیست
و الان کاملا خودخواهانه میخوام که برسم به هر آنچه در ذات الهی منه ، بدن قشنگ و زیبا و سلامت ،من لایق داشتن همه زیبایی های جهان هستم و حتما تجربشون خواهم کرد
چقدر دوست دارم با تمام وجودم با تک تک سلول هام بفهمم ،درک کنم و باور کنم که منهم انسان متناسبی هستم و توانایی متناسب موندن رو دارم ،وای که همین یک جمله به نظر ساده چقدر زندگی منو تغییر داد ،اگر شناخت درستی نسبت به خودم و خوراکی ها داشتم میتونستم زندگی نرمالی داشته باشم
همین جمله به ظاهر ساده رو من قبول نداشتم ،من توانایی های خودمو قبول نداشتم ،منو از همون کودکی خلع صلاح کرده بودن و حس توانایی مغز منو کشته بودن ، شجاعت درون من از بین رفت ،نه تنها تو لاغری بلکه تو هر کاری من خودمو ناتوان و رنجور و قربانی باور کردم
و حالا میپذیرم که در من کاستی هایی بوجود اومد که روی تمام جنبه های زندگیم اثر مخرب گذاشت ،حالا چند سالیه با خودم شفاف شدم ،دارم با دونه دونه واقعیت های آفرینش شده خودم روبرو میشم ،اعتراف میکنم که سالها مسیرو اشتباه رفتم ولی الان بیدار شدم و میخوام از اون جاده های سردرگمی دور بزنم ،برگردم به جاده صحیح ،به حقیقت خودم
میخوام برگردم به شناخت خودم و جهان پیرامونم که تغییر بدم درونیات سمی مغزم رو و بدونم خداوند چیز ناقصی خلق نمیکنه ،منو چاق خلق نکرد و بقیه رو متناسب ،قبلا گفتن خواست خدا بوده ولی الان این باورو نقض میکنم ،خواست خدا فقط خیره ،فقط سلامتیه و بس
به هر جایی از مغزم نگاه میکنم متوجه میشم یه نقطه تاریک هست که جلوی راهمو سد میکنه برای اینکه به باور توانستن برسم ،منم دونه دونه شونو میبینم و از مسیرم پاکشون میکنم و مطمئنم بلخره به ذات تمیزم که خیر و برکته میرسم
من باور میکنم که انسان متناسبی هستم و توانایی انجام هر کاریو دارم ،من توانمندم ،قدرتمندم ،سلامتم
اینهمه کارهایی که انجام دادم و انجام میدم ،نشان دهنده توانمندی منه ، از بچگی تا الان ، وقتی میتونم خوب آشپزی کنم ،رانندگی عالی دارم ،میتونم بسیار زیبا و حرفه ای برقصم و اجرا داشته باشم ،توانایی انجام حرکات انعطاف بدن رو دارم ، وقتی کلاس های زبان انگلیسیو سالها پیش گذروندم، تنیسو یاد گرفتم ،بدمینتونیست حرفه ای بودم ، خیلی از ورزش هارو سالها انجام دادم
همینکه بالای ۲ ساله در لاغری با ذهن هستم و هر روز برای خودم قدمی برمیدارم کار خاص و مهمیه
ندیدن موفقیت ها ،کار ذهنمه ،دوست نداره من خودمو قوی ببینم ،با قوی شدن من اون ضعیف میشه و اون اینو دوست نداره ،برای همین تغییرات بودنم در دوره های لاغری با ذهنو به من نمیگه ولی مدام بهم گوشزد میکنه که ببین لاغر نشدی ،تو لاغر بشو نیستی و دلش میخواد حال منو بد کنه و من میدونم هر چی که ذهنم بمن میگه برعکسش درسته و هر چقدر آگاهی من بیشتر بشه ،ترس هام کمتر میشه
حالا منیکه هزارتا کارو انجام دادم ،دیگه لاغر شدن که کاری نداره ،مثل آب خوردنه ،مخصوصا با این روش که فقط عشق و حاله ،لذته و شادیه ،شایدم انقدر این متد راحته مغزم هنگ میکنه ،چونکه اون به سختی و رنج برای لاغر شدن عادت داره و حالا که اون مواد شیمیایی بدنم تولید نمیشه تعجب میکنه و دلش مواد میخواد که خدارو شکر دیگه تولید نمیشه
پس لاغر شدنو با تمام وجودم میپذیرم که بیس بدنم تناسب بوده و هست که اگر من ازش دور شدم ،یه اتفاق نامتعادله و من سالها برای لاغر شدنی تلاش میکردم که تصور میکردم اگر لاغر باشم حتما یه اتفاق خاصی رخ داده ،در صورتیکه چاق بودن یک باگه ،یک ایراده ،اینکه من اشتباه متوجه شدم مهم نیست ،اصلاحش میکنم ،رفتن در مسیر رودخانه یعنی تناسب ،حالا من تغییر جهت میدم و از اون دست و پا زدن های الکی دست برمیدارم و برمیگردم در مسیر لاغری که خدادادیه
میگن نشانه های خداوند اینه که ما احساس امید ،عشق و آزادی داشته باشیم ،اگر با چاقی این احساسات رو تجربه نمیکنیم پس راه خداوند نیست و با متناسب بودنه که احساس امید ،عشق و آزادی داریم ،آیا در متد لاغری با ذهن به این سه نشانه خداوند میرسیم؟
بله میرسیم ،پس این مسیر ،راهیه که خداوند هدایتمون کرده که لذت ببریم و توانایی رسیدن به تناسبو در ما دیده
باور چیست ؟ باورها همان انتظارات ما از زندگی هستند ، من انتظارم از خودم چاقی بود ، یعنی باورهای چاق کننده زیادی داشتم
من انتظارم از دیگران بی احترامی بود چونکه باورهای عدم لیاقت و ارزشمندی داشتم
من انتظارم از پدر و مادرم بی محبتی بود چونکه باور داشتم که دوست داشتنی و محترم نبودم
من انتظارم از جهان بدبیاری بود چونکه باور داشتم جهان جای ناامنیه و با من زاویه داره
من انتظارم از زندگی پول و ثروت خاصی نبود چونکه من پر بودم از باورهای کمبود
من انتظارم از بدنم بیماری بود چونکه باورهای بیماری زا داشتم ،چونکه رسیدگی به بیماران برای من ارزش تعریف شده بود
من انتظارم از آدم ها ناامنی و نااعتمادی بود چونکه باور داشتم و به من هشدار داده بودن که همه آدم ها بد ،ناجوانمرد، دزد ،کلاهبردار و سوءاستفاده گر هستن
من انتظارم از خدا بدبیاری و بدشانسی بود چونکه باور داشتم خدا ازت متنفره چونکه نماز نمیخونی و هر چی بلای دنیاست خدا سرت میاره و من هر روز از خدا بیشتر ترسیدم و دور شدم
و یه عالمه انتظارات مخرب داشتم و هنوزم دارم ،ولی همیشه دوست داشتم زندگی خوبی داشته باشم دقیقا برعکس انتظاراتم و جهان با علایق من کاری نداشت و نداره ، به انتظارات من کار داره
در تمام طول عمرم انتظار من چاقی بوده ولی دلم خواسته لاغر باشم، پیش بینی های من همواره در راستای چاق تر شدن بوده ولی دلم میخواسته لاغر بشم
من انتظار داشتم هر ماه و هر سال چاقتر بشم و زمانیکه چاقتر میشدم ناراحت میشدم و تعجب میکردم و همین جمله رو هزاران بار برای خودم و دیگران تکرار کرده بودم و دقیقا همون اتفاق رخ میداد
من انتظار داشتم با خوردن شام ،چاق بشم و چاقتر هم میشدم، من انتظار داشتم ورزش نکنم چاق بشم ،چاق میشدم ،من لحظه به لحظه در انتظار و ترس از چاق تر شدن بودم
الان که در دوره هستیم بهتره حواسمون جمع باشه که چه انتظاری از خودمون داریم ،اگر داریم آگاهی های جدید میگیریم ،فایل گوش میکنیم،مینویسیم ،میخونیم ،به چاقی توجه نمیکنیم و به آموزه ها عمل میکنیم پس چرا میترسیم که مبادا چاقتر بشیم یا چرا لاغر نمیشیم ؟چرا یه شب که یکمی بیشتر از حد نیاز میخوریم نگران میشیم ؟ یعنی افراد متناسب تا حالا پیش نیومده که بیشتر از نیازشون بخورن؟ پیش اومده ولی اونا نمیترسن ،میدونن دفع میشه
اینها نشون دهنده اینه که ما هنوز هم از خودمون انتظار چاق شدن داریم و خودمون متوجه نیستیم ،کاری که از این به بعد بهتره انجام بدیم اینه که وقتی داریم زندگی طبیعی خودمونو طی میکنیم ،فایلهارو گوش میکنیم و در دوره ها هستیم ،به هشدارهاییکه درونمون بهمون میده توجه کنیم و مچ خودمونو بگیریم
مثلا اگر صدای درونمون میگه فریده تو چرا دیگه لاغر نمیشی ؟ باید سریع این حرفو بگیری ،این یعنی هنوز یه جاهایی گیره چاقی هستم و انتظارم چاقیه ،باید به خودم بگم ،فریده عزیزم من در مسیرم ،دارم ضبط برنامه میکنم ،دارم باکمو پر از بنزین میکنم ،دارم کفه ترازوی لاغریمو قویتر میکنم ،دارم آماده میشم برای مسیر جدید زندگیم ،دارم شخصیت متناسبمو توانمندانه تر میسازم، دارم سلول هامو تعویض میکنم
من در مسیرم و به زودی یک پروانه زیبا از پیله ش در میاد ،چرا ما دوست داریم کرم ابریشمو زودتر خارجش کنیم از پیله ش؟ اون اگر به موقعش بیرون بیاد پروانه زیبایی میشه ،نه زودتر از موعدش
حالا میخوام یکمی ایمانمو قویتر کنم و از قانون خلاء استفاده کنم و از خودم میپرسم فریده اگر ایمان داشتی که به زودی به سایز ۳۸ و متعادل بدنت میرسیدی چه احساسی داشتی؟ چه احساسات منفی از تو کنده میشد؟ چه کارهایی انجام میدادی ؟ چه کارهایی انجام نمیدادی ؟
اگر ایمان داشتم که بزودی به سایز مورد دلخواهم میرسیدم ،پر میشدم از احساسات عالی ،خیالم راحت میشد،دیگه نگران نمیشدم ،حس ارزشمندیم بیشتر میشد، خودمو لایق رسیدن به تمام خواسته هام میدونستم، لذت بیشتری میبردم ،ترس هام میریخت، لباس های خوشگلتر میپوشیدم
مهربونتر و شادابتر میشدم ،آرامش و آسایش برمیگشت به زندگیم ،تو مسافرت هام حالم بهتر بود ،در جمع ها قشنگتر و با اعتمادبنفس بالاتری ظاهر میشدم ،سرحالتر و سبکبالتر بودم
بدن سالمتر و سرحالتری داشتم ،جوانتر و زیباتر میشدم ،ارتباطاتم بیشتر میشد ،وقتم برای کارهای دیگه صرف میشد ،ذهنم از اینهمه بار چاقی سبک میشد ،چقدر حالم عوض میشد ،شخصیتم دگرگون میشد ،شاکرتر میشدم ،با خدا آشتی میکردم ،از حس قربانی بودن خارج میشدم،خودمو توانمند و قدرتمند میدیم
تمام کارهاییکه دلم میخواسته انجام بدم ولی نتونستم ، انجام میدم ،از شر منفی باف خلاص میشم ،با خودم آشتی میکنم و از خودم راضی خواهم بود
الان برام درک این موضوع جدیدتر شد ،اینکه من در دوره ها هستم و باید باید انتظارم از خودم لاغر شدن باشه و شاید هنوز هم در ته اعماق وجودم ،انتظارم از خودم لاغر شدن به شکلی که میخوام نیست ،ممکنه انتظارم در همین حد باشه که به یه سایز مورد قبولی برسم و تمام
شایدم ذهنم میگه حالا به این سایز رسیدی دیگه بسه برات ،پرو نشو ،یادته قبلا در به در دنبال یکمی لاغر شدن بودی ،حالا دیگه راضی باش
و الان میخوام به مغزم فرمان بدم که من میخوام به سایز ۳۸ برسم و تو هم بهتره بری بسمتش ،انتظارم از خودم این سایزه ،میخوام خودخواهانه خواستمو بخوام و انتظاراتمو ببرم روی لول بالاتر
مثلا من انتظار دارم مادرم باهام چکشی صحبت کنه و مطمئنم این رفتارو بیشتر وقت ها باهام داره و وقتی با این مدل برخوردهاش مواجه میشم ناراحت میشم و باهاش مینجگم ،خب دختر خوب تو خودت اینجوری انتظار داری چرا شکایت میکنی
برعکس من از دوستم انتظار محبت دارم و متوجه میشم همیشه به من ابراز محبت و مهربانی داره ،یا انتظارم از همسایه هام اینه که اونها آدم های نچسب و خشکی هستن و وقتی همین هارو مشاهده میکنم ،ناراحت میشم
که همه اینها از عزت نفس پایین سرچشمه میگیره ،از اینکه خودمونو باید لایق بهترین برخوردها ،بهترین مکان ها ،شرایط و موقعیت ها ،رفتارها ،اتفاقات خوب بدونیم ،اگر بدونیم انتظارات ما تغییر میکنه و دیگه به خودت اجازه نمیدی انتظارات ضعیف داشته باشی
اگر افراد چاق انتظار لاغر شدن ندارن بخاطر خاطرات بدی ست که سالها داشتن ،بخاطر حرف های تمسخرآمیزیه که شنیدن ،بخاطر نداشتن اعتماد بنفسه که خودشونو توانا ندیدن ،به اون آشپزی که مواد خوراکی داده میشه و اون آشپز بهترین غذارو میپزه چونکه باور داره میتونه بپزه و میپزه
و فرد چاق هم باور داره که نمیتونه لاغر بشه که نمیشه ،پس همه اینها برمیگرده به اعتمادبنفس و عزت نفس اون شخص ،فرد چاق حتی زمانیکه با رژیم هم لاغر میشه میترسه خودشو ابراز کنه چونکه میدونه اون موقعیت دائمی نیست و همش تن لرزه داره
برای بدست آوردن این حس انتظار در خودمون باید روی حس لیاقت ،توانمندی و ارزشمندی تمرین کنیم ،خودمونو بیشتر بشناسیم که ما فقط این جسمه نیستیم ،ما آگاهی از جنس خداوندیم ،ارزشمندیم ، توانمندیم و خالقیم
برای خودمون کارهایی انجام بدیم که حس احترامو درک کنیم ،مثلا لباس های خودمونو اتو بزنیم و بپوشیم حتی لباس های توی منزلمون و من این کارو نزدیک به ۲ ساله مرتب انجام میدم و یه حس بسیار دلنشینی بمن میده
من هر روز صبح برای خودم یک نامه ی پر از عشق و توانمندی مینویسم و خودمو تشویق و تحسین میکنم و میبوسم و مرتب به خودم میگم فریده دوست داشتنی من ،بهت افتخار میکنم
هر کاری که هر لحظه انجام میدم به خودم میگم فریده عزیزم امروز میبرمت پارک تا لذت بیشتری ببری ،امروز میبرمت حمام که کیف کنی ،امروز فایلو بخاطر تو گوش میکنم ،الان بهت یه نهار خوشمزه هدیه میدم ،الان میریم با هم مراقبه کنیم عزیزم
در واقع تمام کارهاییکه از صبح تا شب انجام میدم به خودم هدیه ش میکنم تا ببنهایت جاهای خالی عاطفی که سالها منتظر بودم توسط پدر و مادر و بقیه پر بشه و نشد و خالی موند رو خودم پر کنم
اینجوری درونم میفهمه که حامی قدرتمندی داره ،همین حس اطمینان بمن قدرت میده که حرکت کنم و تمام چیزهای با ارزش رو برای خودم و حق خودم بدونم ،اونوقت دیگه نیازی نیست من به دنبال چیزهای با ارزش باشم ،چیزهای با ارزش به دنبال من خواهند اومد و منو پیدا میکنن ،مگه آهنربا کار خاصی انجام میده وقتیکه نزدیک براده میشه ؟ نه انجام نمیده ،براده ها میچسبن به آهنربا ،پس احساس ارزشمندی کنیم که چیزهای ارزشمند به ما بچسبن که یکیشون همین لاغر بودنه
یادمه بچه که بودم به دست پا چلفتی بودن معروف بودم و یجورایی منو بی عرضه تعریف کرده بودن ،پدرم شخصیت بسیار دیسیپلین،منظم و خشنی داشت و باید همیشه کارهاش بصورت خاصی انجام میشد و تقریبا همه ازش حساب میبردن و بینهایت از آدم های ضعیف و بی عرضه بدش میومد
و وقتی کاریو پدرم ازم میخواست که انجام بدم مطمئن بودم از ترسم خرابش میکنم و خرابکاری هم میکردم ،جوری شده بودم که وقتی پدرم کاری ازم میخواست میرفتم از خواهر بزرگم درخواست میکردم اون انجام بده که مبادا پدرم تحقیر و تنبیه م نکنه ،تا جایی پیش رفته بودم که وقتی پدرم سرم فریاد میزد و خشم چشما هاشو میدیدم خود ادراری در من بوجود اومده بود و همه بخاطر این مسئله مسخرم میکردن و میگفتن به فریده چیزی نگید الان کار خرابی میکنه
خدارو شکر میکنم که وارد دوره ها و آموزش های ذهنی شدم ،از خودم مطلع شدم ،کاستی های خودمو دیدم ،نقاط قوت خودمو شناسایی کردم و دارم تمرین میکنم که حس خودباوری و قدرت های درونیمو بشناسم ،خودمو قبول کنم با تمام مموری وحشتناکی که از خود قبلیم دارم و همشونو میپذیرم و ازشون رد میشم تا برسم به ذات الهی خودم
که اگر احساس توانمندی کنم ،انتظارات من عوض میشه ،اونوقت انتظارم از خودم لاغریه ،سلامتیه ،خوشبختیه ،حال خوبه و میخوام به خودم بگم فریده قشنگم بیدار شو از اون خواب طولانی ،بیدار شو ،اگاه شو و خود جدیدتو ببین ،تو دیگه اون دختر دست پاچلفتی و بی عرضه سابق نیستی ،تو اصلا بی عرضه نبودی ،اونها تورو بد معرفی کردن چونکه اونها خودشون هم بلد نبودن و حتی با خودشون هم رفتارهای صحیحی نداشتن ،اون روزها تمام شده و تو به جهان جدیدی قدم گذاشتی ،خودتو پیدا کن عزیزم
چقدر با دیدن این ویدئو انتظارم از خودم تغییر کرد ،چقدر حالم دگرگون شد ،چقدر کثیفی های ناراحت کننده درونم شخم زده شد و از مغزم خارج شد ،چقدر سبکتر شدم انگار انرژی های بدرنگی روی قفسه سینه م سنگینی میکرد ،انگار پرده دیگه ای از جلوی دیدگان درونم کنار رفت ،حالم یجوریه که قابل وصف نیست
و جالبه من ۴ ساله نان استاپ دارم روی دوره های ذهنی کار میکنم و تقریبا نزدیک ۲ ساله که در دوره ها و تمرینات عزت نفس هستم و هر روز با خودم دیالوگ های جدیدی دارم ولی این عزت نفس که بیس و مهمترین بخش وجودی ماست چقدر حساسه و هر روز نیاز داره که پاکسازی بشه از آلودگی هاییکه سالها در اون پر و تلمبار شده که با تمرینات هر روزه ی خودم باز هم میبینم ،من درونی، خیلی پر و لبریزم و باید تمرین کنم ،باید خودمو بیشتر ببینم و حمایت کنم
از این ساعت به بعد میخوام انتظارم از خودم و زندگیم فقط خواسته هام باشه ،مگه من در مسیر لاغر شدن نیستم پس چرا انتظارم لاغر شدن نیست ؟ چرا خودمو تو آینه چک میکنم ؟ چرا مدام از خودم میپرسم که چرا لاغرتر نمیشی و نگران میشم ؟ اینها نشانه اینه که من انتظارم لاغر شدن نیست ،چونکه کد دوران کودکیم بیشتر برام فعاله تا کد جدید ،کد قبلی که میگه تو لایق نیستی
و حالا میخوام آگاهانه فقط کدهای جدید رو برای خودم فعال کنم و برم تو شهر سابق ناخوداگاهم و تمام کدهای یخ زده و زنگ زده قبلیو غیر فعال کنم تا بتونم کدهای جدیدو فعال کنم که این به همت من نیاز داره که باز هم بیدارتر بشم ،لایقتر بشم و خودمو قوی و توانمند ببینم که منم میتونم مثل تمام کارهاییکه کردم و موفق بودم
راه دیگه ای که کمک میکنه به خواسته هامون برسیم ،کوچیک کردن خواسته هاست ،چرا ما به بعضی از هدف هامون میرسیم و به بعضی هاشون هیچ وقت نمیرسیم ؟
خواسته هایی که برای ما دور از دسترسه و نمیتونیم باورشون کنیم یعنی از حد ذهن ما وسیعتر هستند و خواسته های کوچیکتر ما از حد ذهن ما کوچیکترن
مثلا رفتن و مهاجرت کردن به آمریکا برای من بزرگ و دور از دسترسه ولی رفتن به کشورهای دیگه شاید راحتر بنظر برسه ،چونکه از قبل آمریکارو برای من بزرگ جلوه دادن ،دور و غیر قابل دسترس ،جنگجو و خطرناک تعریفش کردن و یه حالت دشمنی تور در ته اعماق من بوجود اومده ،همون شعارهایی که تو مدرسه و سر صف میدادیم اونم نااگاهانه باعث شدن ،اون کشور در ذهن من عادی نباشه
ولی من از بچگی وقتی اولین بار پدرم کره زمین واسمون خرید و تو درس جغرافی ،میرفتم تو کره زمین ،آمریکارو نگاه میکردم و با خودم فکر میکردم آمریکا دقیقا اون سر دنیا ست ،چقدر با ما فاصله داره و برام جالبه که از همون بچگی هم دنبالش بودم و همیشه دوست داشتم از ایران مهاجرت کنم
و اگر هنوز مهاجرت نکردم نشون میده که ترمزها و ترس های زیادی دارم و مهاجرت کردن برام بزرگ و ترسناکه و از دایره کوچیک ذهن من عبور نمیکنه
لاغری هم برای کوچیکی دریچه ذهنم هنوز بزرگه ،باید لاغریو کوچیک کنم ،الان داشتم به دوستم میگفتم ،مگه ما به دنیا اومدیم ناهنجار بودیم ؟ نبودیم ،پس خلقت ما مشکلی نداشت ما با افکارمون به این صورت شکل پیدا کردیم
تمام خواسته هایی که داریم که فکر میکنیم خیلی بزرگ و دست نیافتنی هستند مثل خونه ،ماشین ،مهاجرت ووو ابزارهایی برای بهتر زندگی کردن ما هستن که خداوند فقط برای لذت بردن بیشتر ما آفریده که ما ازشون بهرهمند بشیم
پس اینهمه نعمت برای چه کسانی آفریده شده؟ برای آدم ها خلق شده که استفاده کنن ،اگر ما استفاده نکنیم پس کی استفاده کنه ؟ ما با ظرفیت کوچیک ذهنمون نمیپذیریم که میتونیم تو دل آرزوهامون زندگی کنیم و خودمونو لایقش نمیدونیم وگرنه خدا که خصاصتی نداره و همه چیزو در اختیار ما گذاشته
پس باید لاغر شدنو کوچیک کنیم در مقابل اونهمه کارهاییکه انجام دادیم و به هدف هاییکه رسیدیم ،اینهمه آدم لاغری که میبینیم چجوری متناسب هستن؟ خب متناسبن دیگه ،اونها پذیرفتن ، چیز غیر قابل تصوری که نیست ،برای ما هم میشود
دنیا پر از افراد متناسب ،یکی از اونها هم من میشم ،متعادل و زیبا و با اعتماد بنفس و خدارو همیشه شاکرم برای اینهمه آگاهی ناب ،سپاس برای این فایل کد دار
سلام فریده عزیزم همراه با قلبی همیشه سرشار از آگاهی ها
بازهم کامنت فوقالعاده دیگری از شماخوندم و نتوسنتم مراتب سپاسگزاری رو حتی در این موقع شب نداشته باشم . واقعاااا احسنت و مرحبا ب اینهمه شجاعت و اینهمه شهامت درگفتن باورهای اشتباه قبلی و پیامدهای آن و بعد رونمایی از پروانه زیبای متحول شده وجود پاکتان😍😍😍ک همچنان این پروانه دوست داره سبکبال تر و زیباتر بشه و ب دل ترس ها بزنه .و مطمعنم ک پیروز و سربلند به هرچی ک دوست دارین میرسین عزیزم🙏🏻🙏🏻💐🌈 خیلی خیلی دوستت دارم فریده جان و از کامنتهای عالی شما خیلی لذت میبرم. 😍❤️
سلام خانم زیبای خوش اندام
چه اسم زیبا و خوش انرژی دارید 🥰
ممنون از شما برای وقتی که میذارید و کامنت منو میخونید
خدارو شکر میکنم دوستان بینظیری در کنارم دارم که برای ارتقاء خودشون و خودمون داریم تلاش میکنیم
کامنت های من هم مثل بیشتر دوستان از روی تجربیات گذشته و زندگی حال حاضرمه که دارم آموزش هارو تمرین میکنم و تا حدود زیادی هم بهشون عمل میکنم حالا من چه درک و نتیجه ای ازشون میگیرم به میزان باورپذیری من بستگی داره که در طول دوره ها به اون اعتمادبنفس درونی خواهم رسید و ایمانم به آموزش ها بیشتر میشه
خدارو شکر میکنم برای بودنم در مسیر تغییر ،سپاسگذار پروردگارم هستم برای داشتن خوبانی مثل شما 😊🌹
سلامت باشید عزیزم من کامنت پرانرژی و پر عشق شمارو الان دیدم ممنونم شما یکی از علاقه مندی های من هستید و همیشه مثل یک الگو شمارومیبینم. سپاسگزارم برای ب ثبت رسوندن آگاهی ها تون در این سایت پربار و فوق العاده و قطعا هم با طی کردن مدارها و از بین بردن ترمزهام و ایجاد باورهای درست در زمینه تناسب اندام مثل شما روزی من هم شگفت انگیز خودم میشم😍😍 دوست عزیزم میبوسمتون❤️💋😘
ممنونم از قلب مهربان شما دوست همراهم به خودم افتخار میکنم در مسیر انسان های با شهامت و متفاوتی هستم که خواستن و همت و استمرار دارن برای ساختن وجودشون و داشتن زندگی با کیفیت تر که درک کردن حقشون سعادتمند بودنه
عشق به شما دوست عزیزم 🌹
سلام
من تا حالا لاغری رو اون بالا بالا میدمش ک خیلی ازم دوره خیلی دست یافتنی نیس مال من نیس
انتظارم از خودم چاقی بود حس میکردم چاقی حق منه و نمیدونم چرا حق خودم میدونستم
اما الان ب این باور سیدم ک لاغری حق من است خدا بین بنده هاش فرق نمیزاره خدا خودش گفته تاخودت تغییر نکنیدمن کاری نمیکنم
اون موقع نمیدونستم ک باید ذهنم و باورهام باید تغییر کنن فرق من با خواهرم با اطرافیان چیه طرز فکر و باورم هس
غذا چاق نمیکنه این افکار ما هستن ک مارو چاق میکنن من از چاقی نمیترسم چاقی در درون من هست ساخته ذهن من هست چرا باید بترسم وقتی خودم ب وجودش اوردم خودم هم نابودش میکنم
و لاغری رو قوی تر میکنم
اگه میترسیدم چن نمیشناختمش
ما باید اونقدر خواسته رو تو ذهنمون کوچیک کنیم ک انتظار اینک بهش برسم قوی تر بشه
این همه ادم لاغر هستن یکیشم من
لاغری چیزی نیس من هر قت بخوامش تواناییشو دارم ک نشونش بدم
من توانمندم من قدرتمندم و این منم ک تعیین میکنم ذهنم لاغری نشون بده یا چاقیو
این منم ک تعیین میکنم لاغر باشم یا چاق
لاعری در مقابل قدرت من چیزی نیس
این همه ادم لاغر هستن چرا من نباشم
یکیشم من
اگه لاغر دست یافتنی نبود این همه ادم لاغر نبودن
من نا خواگاه ب افراد چاق توجه میکردم چن خانواده خودم و همسرم چاقن فقط دخترم و خواهرم لاغرن
ومن ناخوداگاه موقع غذا خوردن ب پرخوری اطرافیانم توجه میکردم بی انک بدونم این کار اشتباهه
من تغییر در خودم حس میکنم میبینم لاغریو حس میکنم و میدونم تو سراشیبی لاغری میافتم من با تموم وجودم لاغری حس میکنم
ومن همیشه ک رژیم میگرفتم همسرم میگف تو ک همش رژم میگیری همینیکه هستی
یا بقیه
من ن برای اثبات بقیه بلک برای خودم مخوام
میخوام راحت برم لباس بگیرم راحت بشینم سنمو نشون بدم
سبک باشم سلامت باشم و میدونم تک تک اینها تو من هستن و من دارمشون فقط باید اگاهی وارد کنم تا دیده بشن
در دوران مدرسه ی تمرینی داشتیم ک نوشته ها رو با ابلیمو می نوشتیم وبعدجلو گرمامیگرفتم ظاهر مشد
و من لاغری در درونم هس فقط باید گرما ک همون ورودی هستن رو بدم تا ظاهر بشه تموم
به نام خدایی که اراده اش بر خیر است
سلام و درود هم مسیری های فعال😍
باورلاغر شدن را در خود ایجاد کنید .
در تمام سالهایی که تلاش می کردیم تا با روشهای مختلف لاغری و از بیرون از طریق محدودیت غذایی و فشار ورزشهای سخت بر جسم لاغر شویم و هربار شکست می خوردیم و نتیجه ماندگار نداشتیم باور ما بر چاقی و چاق ترشدنمان بود ….
باور چاقی مهمترین مانع باور نداشتن لاغری است ✨
چاقی مزایای بسیاری برای ما داشت بارها از والدین خود شنیده بودیم که چاقها قویترند و پر زور تر هستند و چاق ها یک لایه محافظ دارند که اگر ضربه بخورند آسیب نمی بینند یک مدتی بسیار می شنیدم که چاقی مد شده و عمل می کنند که چاق شوند چاقها مهربانند و ….در ناخودآگاه ما ثبت شده بود که چاقی کلی نفع داره برامون ولی با منطق خود تلاش می کردیم لاغر شویم و ظاهرا می گفتیم چاقی را دوست نداریم ….
اما افرادی که باور داشتند که لاغر می شوند نتیجه خوبی می گرفتند.
باور کردن یعنی چه ؟!
باور همون انتظار هست از خودمون که بارها به زبان هم می آوریم مثلا رژیم می گرفتیم و ساعتی ورزش می کردیم ولی آخرش می گفتیم حالا اگر جواب بده !…یا من که می دونم باز چاق می شم …یا اینکه لباسهای گشاد شده را نگه می داشتیم و می گفتیم حالا اگر چاق شدم لباس داشته باشم …..
برای خیلی از افراد آشنایی با موضوعات ذهن جذاب هست ولی اون افرادی که با اشتیاق دنبال می کنند در حقیقت نیروی درونی آنها داره هدایتشون می کنه یعنی با اینکه هیچ نتیجه ی هم اوایل لمس نمی کنند اما یک نیروی درونی میگه میشه و امید عجیبی دارند و ادامه می دهند ….
ممکنه ما آموزش هم ببینیم اما در نهایت نتیجه را باور ما و انتظار ما رقم می زنه (انتظار ما یعنی تصویرهای ذهنی که به صورت شفاف در ذهنمون داریم )
(به قومی مبتلا شده ایم که فکر می کنند غیر از خودشان خداوند دیگران را هدایت نکرده است !…)این عبارت را خیلی وقت پیش خودندم و فکر کردم چرا من هر انسانی را که از قبل می شناسم میبینم یک پکیج از خصوصیاتش برام باز میشه مثلا طرف حسود بوده ولی شاید دیگه نباشه !…ما از لحظه لحظه های زندگی مردم خبر نداریم و چقدر خوب میشه که بدون قضاوت ذهن و پرونده های خاطرات با انسانها روبرو بشیم ….همون تصویرهای ذهنی ما خاطرات و تجربه هامون هستند که انتظار داریم فلانی این رفتار را با ما بکنه و این درخواست ذهن ما هست و حتما انجام میشه و بالاخره از طریق انسانی به ما می رسه ؟!…
جهان پاسخ انتظارهای ما را میده !
هیچ چیز نمی تونه مانع رسیدن من به اهدافم بشه و وقتی این باور را داشته باشم خداوند بی نهایت راه نشونم می ده که منو به خواسته ام برسونه .
با تکرار عبارت تأکیدی نمیشه لاغر شد یا به اهدافمون برسیم …چون مراحل آموزش ذهن را باید یادبگیریم موانع و فرمولهای غیر صحیح و شناسایی کنیم و فرمولهای صحیح را جایگزین آنها کنیم .
اول انتظار لاغر شدن را باید داشته باشیم بعد آموزش ببینیم و نتیجه میشه لاغری .
اول آشپزی را یاد بگیریم بعد مواد غذایی داشته باشیم می توانیم غذای خوبی پخت کنیم .
فایلها و دوره ها قدرتی ندارند که بخواهند ما را لاغر کنند بلکه فقط تابلوی مسیر هستند قدرت در وجود من هست باور به توانمندی خودم قراره لاغرم کنه .
اگر ما در هر جنبه ای از زندگی پکیج مشکلاتی داشته باشیم و در مسیر آموزش ذهنی باشیم فقط با تغییر ذهن و انتظارمون (تصویرهای ذهنی جدید باید ایجاد کنیم )و به مرور همه چیز تغییر می کنه.
عدم خودباوری ریشه تمام مشکلات مسیر زندگی ماست !…از کودکی بارها سرزنش شدیم تحقیر شدیم از والدین و جامعه و معلمان شنیدیم که تو که نتونستی و بارها مقایسه شدیم و به تعداد سالهایی که چاق بودیم و شکست خودیم فشار روی ذهنمون هست و خودباوری و اعتماد به نفسمون نابودشده و همین موضوع باعث شده که تصویری در ذهن خود داشته باشیم و تردید از اینکه بتوانیم موفق بشیم اون هم با قدرت ذهن خودمون !..اما باید روی ذهنمون کار کنیم تا قدرت و توانمندیمون احیا بشه …
باید موفقیتهامون را به خودمون یادآوری کنیم اینکه به راحتی تو دانشگاه قبول شدی یا رانندگی بلدی تو کلاس خیاطی شاگرد اول بودی و مدیریت خانه داریت بیسته هرکاری را تا آخرش رفتی و به خوبی موفق شدی تا توجه به توانایی هامون بیشتر بشه
می خواهم و می توانم و می شود 🌱
هر آموزشی نیاز به یک تایمی داره مثلا برای گرفتن مدرک دیپلم ۱۲سال تحصیلی را می گذرونیم یا آموزش خیاطی و رانندگی یعنی از روز اول و وقت ثبت نام منطقی شده برامون که باید قدم به قدم و با استمرار یادبگیریم اما برای لاغری عجله داریم و به خاطر تبلیغات تلوزیونی که بارها شنیدیم طی ۳ماه لاغر شوید یا هر هفته ۵کیلو از اضافه وزن خود کم کنید برامون دوره آموزش ذهنی که زمان نداره منطقی نیست !…
اگر فردی باور کرده باشه که در صحیح ترین مسیرخودش هست هرروز با اشتیاق یک گام برای لاغری بر می داره و این نشون دهنده اینکه که باور داره لاغر میشه اما به زور یا با ناامیدی نمیشه یعنی باور به لاغری ایجاد نشده با تردید داریم حرکت می کنیم حالا بریم ببینیم چی میشه !؟…
تصور کنید باورهای ما یک حلقه هستند به قطر ۱۰سانتی متر و حالا اگر خواسته ما یک گوی باشه به قطر ۲۰سانتی متر از این حلقه باور ما رد نمیشه پس بهترین راه اینه که خواسته خودمون را کوچیک کنیم یعنی با خودمون بگیم این همه آدم متناسب منم یکی مثل اونها لاغری که چیزی نیست هر چیزی اگر در ذهن ما بزرگ و درور از دسترس باشه یعنی حلقه باور ما نسبت به اون موضوع کوچیکه باید خواسته را کوچک کنیم یک دایره بزرگ رو صفحه بکشید و خواسته خود را به عنوان نقطه ای ریز در وسط صفحه قرار دهید و تفکر کنید خواسته من هر چقدر هم از نظرم بزرگ باشه دربرابر نعمتهای بیشمار خداوند فقط یک ذره است بعضی از ما از جمله خودم ذهن رو یک غولی می دونند که نمی تونند باهاش کنار بیان انگار و حالیش کنند که ظرف خودشو بزرگ کنه و قدرت خودشون را به ذهن می دهند و احساس ناتوانی و ضعیف بودن می کنند البته نوعی مهارت هست که به شناخت ذهن برسیم ولی من گردو میخوردم و همه می دونند که گردو شبیه مغز هست یک گردو گرفتم تو مشتم فشارش دادم گفتم قدرت منم و این شاکله در دست منه در اختیار منه و خیلی آروم شدم ولی جنگ باهاش ندارم خودم تربیتش کردم سالها ناآگاهانه حالا آروم آروم خودم هم درستش می کنم .
افرادی هستند که پذیرفتند می توانند پولی به دست آورند برای همین در قرعه کشی ها شرکت میکنند ولی چون مسیرشون صحیح نیست و آموزش ذهن ندیدند ثروتمند نیستند …
توجه کردن به متناسبها و تکرار اینکه منم میتونم لاغر و طبیعی باشم این که چیزی نیست باور لاغری را در ما تقویت می کنه اما گاهی ممکنه به یک فرد چاقی نگاه کنیم و بگیم خداروشکر دیگه من اینقدر چاق نیستم …این توجه به شکست اون فرد هست و ما را ضعیف می کنه باید به افراد موفق توجه داشته باشیم .
توجه کردن به مقدار غذایی که می خوریم یعنی هنوز نگرانیم که نکنه چاق بشم و باور به لاغری نداریم .
آیا بعد از رسیدن به تناسب اندام هم باید آموزشها را ادامه بدهیم !؟ریشه این پرسش هم از نگرانی است نسبت به چاق شدن و البته که موفقیت در استمراره اصلا اگر کاری برای ما لذت بخش باشه هرروز دوست دارم انجامش بدیم.
من امروز برای ناهار ماکارانی با ترشی انبه خوردم اما بلافاصله به پسرم گفتم انگار سیر نشدم چون ترشی خوردم دلم ضعف میره !…پسرم سریع گفت مامان این هم یک باوره چه ربطی داره …دیدم راست میگه ها فکر کردم که ترشی یه حجمی داشته بالاخره یعنی اضافه شده بهم ولی چرا من فکر می کنم دل ضعفه میاره ؟!…
یادم افتاد بارها می شنیدم و می دیدم لاغرهای فامیل خیلی ترشی خور بودند و همین که فشارشون می افتاد دیگران می گفتند فلانی جون نداره ترشی هم خورده فشارش افتاده ! اینم یک فرمول بود که کشف شد و به نوعی سواکردن غذاها از هم و قدرت دادن به غذا که خیلی مخفی بود و دیر به دیر اتفاق می افتاد چون من اصلا ترشی خور نیستم به ندرت و کم …
امروز که داشتم تفکر نوشتاری انجام می دادم نوشتم من تا ابد لاغر میمونم ذهنم هنگ کرد انگار ابد خیلی دور بود ..قبول نمی کرد ولی من آموزش لاغری میبینم مثل زبان مادریم که صحبتش می کنم تا ابد لاغری را هم یادمیگیرم و زندگیش می کنم تا ابد ….
الهی شکر که به لطف خداوند زندگی هدفمندی داریم و هرروز برای اینکه بهترین خودمان باشیم کاری انجام می دهیم …سپاس از استاد عزیز و عوامل هوشمند کائنات
خدایا سپاااااااااااسگزارم
خدایا عاااااااااااااشقتم ♥️
به نام خدا
وقت بخیر عزیزان
خیلی جالبه که من امروز فایلهای آموزشی هم مطلبش با مطلب امروز این فایل یکی بود عنوانش که باور لاغر شدن بود که البته این فایل به طور مفصل تره .
باور چیه ؟ باور یعنی همون انتظاری که ما داریم در باره اون چیز. که این همیشه توی ذهنم هستش که مثلا اگه باورم این باشه الان فلانی این حرف و می زنه یعنی انتظارم ازش این باشه همون و می زنه واقعا خیلی جالبه . باید بتونیم باورها که همون انتظارمون هستش عوض کنیم یعنی همون چیزی باشه باورهامون که دوست داریم باشه یکی قشنگ باهامون صحبت کنه … دیگه در موارد مختلف .
مثلا اتفایل امروز با دوستی رفته بودیم پیاده روی خدا از اول تا آخر حرف مریضی و اینجام درد می کنه و دکتر و اینها … بعدشم آخر سرم گفت همسرش بهش گفته که نکنه شناسنامتو جوونتر گرفتن که انقدر اه و ناله می کنی و این روغن و اون روغن … خلاصه من هم گوش دادم مجبور بودم ولی یه چیزهایی هم که می دونستم بهش گفتم ولی
بعدش رسید به دلار هر روز دلار رو چک می کنه فامیلاش همه ایران هستن هی می گفت مردم اونجا بدبختن این جور اون جور منم فقط گوش می دادم و چیزی نمی گفتم دوستم اصلا توی مدار این چیزها نیست به وقتش باید باشه به زور آدم نمی تونه کسی و راهنمایی کنه حالا با این چیزهایی که بلده .
یادمه مامانم اون موقع ها بهمون می گفت اگه هی بگین اینجام درد می کنه اونجام درد می کنه خواستگار نمیاد براتون.
مثلا اگر فکر کنی انتظارت از یکی این باشه که این همیشه دروغ می گه همیشه دروغ می گه بهتون .
ما ها رم که دیگه از اول تو سری خور بودیم تو بی عرضه ای فلانی اینجور فلانی اونجور ولی کارهای خوبمون هم هیچ کس تشویق نکرده .
یه چیزی که مامانم و اطرافیان هیچ وقت به من نگفتن تا موقع ازدواج این بود که من هم قیافه خوبی دارم بد نیستم و من پهلوی خودم باورم این بود که من چون سبزه هستم ابروهام پره و لبام کلفته هیچ زیبایی ندارم چون خانواده ما همه پوستشون سفید بود و من همیشه فکر می کردم قیافه خوبی ندارم باورم این بود دیگه هیچکی هم نمی گفت بعد از ازدواجم . آنوقت نمی دونم چی شد که اطرافیانم می شنیدم که می گفتن قیافه خوبی دارم چند بار جلوی خودم …..حالا مسله این نیست می گم اصلا خداوند همه رو زیبا آفریده ولی آدم توی اون سن و سال کم لازم داره یه چیزهایی رو بشنوه درسته که نیاز به تایید دیگران نیست حالا همین چیزهایی که من به دخترم می گم . هر روز بهش می گم تو خوشگلی ماشالله و توی تکستهایی که بهش می کنم این کلمات و می نویسم براش .
من هم این همه کار یاد گرفتم آشپزی و رانندگی ، شنا ،،،،، پس توانایی دارم برای اینکه لاغر شدن و هم یاد بگیرم و باور کنم که لاغر می شم.
و دیگری اینکه لاغر شدن و کوچیک کنم این همه آدم لاغر و متناسب هستن من هم مثل همه اونها چیزی نیست برای خدا چیزی نیست پس من هم لاغر می شم..
سلام استاد گرامی و دوستان خوبم
چقدر ساده و قابل درک معنی باور توضیح داده شد که باور ما همان انتظار ماست
جالب توجه این است که این تعریف را در تمام موارد زندگی میشود بکار برد نه تنها لاغر شدن
ایجاد انتظار در لاغر شدن را با به یاد آوردن مهارتهای دیگری که به دست آورده ایم خیلی راهکار ساده و انجام پذیری است
مثال حلقه باور ما در هر موردی با مقایسه کردن هدف به صورت گویی که باید از این حلقه عبور کند تا ما آن هدف را تجربه کنیم خیلی جالب و آموزنده و بکار گرفتن آن ساده است
به جای بزرگ کردن باور و یا همان حلقه راحت تر است که گوی که همان هدف است را کوچک کنیم تا به راحتی از آن حلقه عبور کرده و ما بتوانیم آنرا تجربه کنیم
برای حفظ کردن اشتیاقمان به استمرار داشتن و با شوق و ذوق مسیر زیبای تناسب اندام را طی کردن میتوانیم از آلبوم شگفتی سازان استفاده کنیم که تمام این دوستان از همین روش به تناسب اندام رسیدند پس ما هم میتوانیم به راحتی به هدفمان برسیم
ممنونم استاد عزیز که با مثالهای جالب و ساده درک مسائل را برای ما آسان میکنید
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوبم
موضوع این جلسه باور هست
من باید باور کنم میتونم متناسب بشم
و به زبان ساده باور همون انتظار هست .ذهن من زمانی برای من چیزی رو خلق می کنه که من باور کنم میتونم اون رو به وجود بیارم و یا اینکه به عبارتی دیگه به دست اوردن اون چیز برای من سخت و کار دشواری نباشه و درواقع برای من بسیار طبیعی و ساده باشه که میتونم اون چیز رو داشته باشم و در واقع به دست آوردن اون چیز خیلی کار محال و دور از دسترسی برام نباشه و برعکس خیلی رسیدن به اون هدف برام چیز کوچیک و ساده ای باشه که مطمعن باشم حتما بهش میرسم خلاصه در این صورت که من تمام این تغییرات رو در خودم ببینم پس باورهای من تغییر کردن و در مسیر درستم و به زودی متناسب میشم .
قطعا من همین لاغری با قدرت ذهن رو خیلی باور کردم و انتظارم از خودم خیلی تغییر کرده که من به زودی در وزن ۵۹ کیلو قرار خواهم گرفت و حالا من در راه رسیدن به اون وزن هستم که اینطور غذا خوردنم تغییر کرده و خیلی از هوسها و میلهای من در زمینه ی خوردن تعییر کرده همین دیشب با همسرم یه مرکز خرید بودم که بعدش با بچها رفتیم شهربازی طبقه بالا و بعد بچه ها برای شام فود کورت رفتن وو اما من دلم،شام نمیخواست دلم میخواست همچنان به طبقه ی دیگه مرکز خرید برم و برگردم و نگاه اجناس کنم و خرید کنم و …. اما همسرم که خیلی گرسنه بود سریع پیتزا سفارش داد اما من با فهمیدن بوهای انچنانی عدا ها که در کل شهربازی و فود کورت میومد اصلا احساس گرسنگی نکردم و زیر دلم خالی نشد و با خوردن بقیه افراد همکه در حال خوررن بودن تحریک نشدم و خیلی خیلی مسلط تر شدم به تمام رفتارهای عدایی خودم و اصلا هوس خوردن نکردم و یا از اینکه چند شب پشت سرهم، بر حسب اتفاق دارم برای شام به رستوران میرم نترسیدم و مثل گدشته استرس نگرفتم اول اینکه به خودم گفتم مهم به اندازه خوردن هست اصلا زمان و مکان و نوع غدا مهم نیست پس ترسی نداره و بعد به خاطر بقیه روی میز نشستم با اینکه من زیاد گرسنه نبودم و پیتزا که اومد من دو برش پیتزا خوردم در حالی که همش جلوی من بود و من گفتم نمیخوام و بقیه اش رو همسرم خورد و خیلی سبک و راحت از روی میز بلند شدم چقدر تعییر عالی دارم خدایا شکرت اونم در مقابل فست فود داخل رستوران که همه در حال خوردن و پر از بوهای خوب بود اما من عالی رفتار کردم و اصلا نمیترسم چرا چون انتطارم از خودم تعییر کرده چون باور کردم میتونم لاغر بشم و به زودی به تناسب دلخواهم برسم و تازه آخر شب هم در باغ تولد عزیزی بود که کلی کیک و شیرینی بود و من بازم نصف یک ناپلونی کوچولو و یه ذره کیک شکلاتی خوردم و دیگه نخواستم و ادامه ندادم و گذاشتمشون زمین اگر قبلا بود میگفتم همین یه امشبه بزار بخورم و دیگه گیرم نمیاد چون از قنادی مورد علاقه ای من بودن و …اما این همه تغییر کردم چون دوباره میگم باور کردم میتونم لاغرربشم
اگر من باور کنم میتونم تغییر کنم و زندگی جدیدی خلق کنم و برای ذهنم طبیعی بشه و باور کنه نتایج جدید برای من به وجود میاد من باید همزمان با کار کردن روی خودم تصویرهای ذهنیم هم تغییر کنه پس اگر مدتی هست در سایت هستین ببین تصویر ذهنی خودت از خودت چی هست انتطارت از خودت چی هست ؟؟؟ که رفتارهای چاق کننده داشته باشی و هنوز پرخوری کنی یا خیر .
من از وقتی پدیرفتم که خودم به تنهایی میتونم جسمم رو خلق کنم و بدون نیاز به هیچ عامل بیرونی من میتونم لاعر بشم فقط با افکار و باورهای و رفتار درست که در این سایت اموزش می ببینم توانایی لاعر شدن رو دارم بنابراین همیشه بهترین رفتار رو در مقابل مواد غذایی از خودم نشان میدم چون باور کردم و پذیرفتم که خودم مسول لاغری خودم هستم نه هیچ دارو و قرص و غدا و ورزش،و دمنوش،و رژیم و …..پس چون انتطارم از خودم تغییر کرده رفتاری رو نشون میدم که در ذهنم انتظارش رو دارم .
من باور دارم وقتی میخوام به خو استه ام برسم خدا راه هایی رو نشونم میده که من به خواسته ام برسم .
من انتطارم از خودم و خداوند این هست چون من در این مسیر حرکت میکنم و خدا حمایتم میکنه قطعا من لاغر ایده ال میشم و من دارم پیشرفت میکنم چون من باور دارم چیزی مانع لاعری من نیست این میشه انتظار من از خودم برای لاغری .
من انتظارم از خودم لاغری ۵۹ کیلو به همراه پایین تنه و رانهای لاغر و بالاتنه ی ظریف و کمر باریک و شکم صاف هست برای همین نمیتونم زیاد بخورم نمیتونم هر چیزی رو در اطرافم بخورم و …
من انتظارم از خودم لاغری هست بنابراین هر فایلی گوش میدم بسیار برام تاثیر گذار هست و در من تاثیر شگفت انگیز میزاره و من روز به روز رفتارهای غذایی زیبا تر و بهتری دارم .
من انتظارم از خودم این هست که من میتونم لاغر بشم پس هر روز باید یک فایل گوش بدم و به اونها عمل کنم تا لاغری دلخواهم رو ببینم .
من خودم با کلی ناامیدی و ترس و نگرانی وارد سایت شدم اما به خوبی این اگاهی ها رو درک کردم و عمل کردم
من خودم در خیلی از زمینه ها با تغییر باورهام دارم زندگی جدیدی رو خلق میکنم و رقم میزنم چون دارم ذهن رو برنامه ریزی میکنم .
همه ی چاقها اعتماد به نفس لازم رو ندارن چون یه عمر تو سر ما خورره که تو نمیتونی تو توانایی نداری و ما تحقر شدیم و بارها در سر ما خورده شده پس یکم زمان میبره تا خودمون رو ترمیم کنیم و نباید عجله کنیم ما در خیلی از مسایل زمان رو پدیرفتیم و عجله نداریم مثلا برای تغییر هر فصل خوب میدونیم باید ۳ ماه صبر کنیم یا برای داشتن فرزندی سالم نه ماه باید انتطار بکشیم و یا برای لیسانس باید ۴ سال بریم دانشگاه و بیاییم تا مدرک ما رو بدن و ما در خیلی از این زمینه ها عجله نداریم اما نوبت به لاغری که میرسه ما عجله میکنیم و اما باید روی این موضوع کار کنیم و باورهای خودمون رو تغییر بدیم .
ببین انتطارت از خودت در مورد لاغر شدن چی هست ؟؟؟من هر روز با اشتیاق فایلها رو گوش میدم و به اونها عمل میکنم و مطعنم به زودی به لاغری دلخواهم میرسم و میدونم هیج معجزه ای هم در کار نیست باید افکار و باورهای خودم تعییر کنه تا جسم من تغییر کنه .
من هم راحت انتظارم رو تغییر میدم چون تا چند سال پیش لاعر بودم پس میگم لاغری حق من هست مال من ولی چون در مسیر غلط و راه نا درست بودم از دستش دادم اما دوباره به دستش میارم .
برای تعییر انتظار دو راه وجود داره
من باید لاعر شدن رو در ذهنم کوچک کنم به فرض،مثال اگر باورهای من یک حلقع با قطر ۱۰ سانت باشه و لاعر شدن یک گوی با قطر ۲۰ سانت باشه هر چقدر تلاش کنم نمیشه این گوی از این حلق رد بشه و وارد تجربه ی زندگیت بشه .پس من باید به جای بزرگ کردن حلقه ی باور باید گوی هدف رو کوچیک کنم و بگم بابا این همه آدم لاغر در اطراف من هست که دارن به راحتی زندگی میکنن پس منم یکی مثل اونها مثل خواهرم مثل دخترم مثل دوستم مثل زن همسایه ام مثل خواهر همسرم و خواهر زداه های همسرم و ….من هم خیلی راحت بدون درد سر لاغر خواهم شد.
منم عاشق ماشین شاسی بلند مثل لکسوز فول آپشن هستم و بارها به خودم میگم این همه ادم در شهر این ماشین رو دارن پس چیزی نیست و برای خدا چیزی نیست جزیی از جز هست و به راحتی وارد زندگی من میشه و منم اون رو تجربه میکنم و داشتن اون رو در ذهنم کوچیک میکنم پس خیلی راحت لاغری ی دلخواهم و خونه ی دلخواهم و ماشین دلخواهم و ….. وارد تجربه ی زندگی من میشه .
لاعر شدن رو بازم باید کوچیک کنم تا به اون برسم و در دهنم بزرگ نباشه مثلا من میگم با این روش ذهنی من خیلی راحت به تناسب میرسم بر خلاف قبلا که با زجر و سختی بود من با این روش راحت لاعر میشم مثل استاد و دوستان شگفتی ساز .
سلام به استاد عزیزم دوستان همراهم
گام پنجاه در مسیر لاغری من
شرایطی که الان ما داریم در هر جنبه از زندگی براساس باورها ما شکل گرفته
باورها ما سازنده زندگی ما است
همجا از اساتید مطرح جهان این حرف است که اگه میخواهی تغییر کنی به شرایطی که دوست داری برسی باید باورت تغییر بدی تا زندگیت تغییر کنه
حالا به طور کلی باور یک فکر است که بارها تکرار شده
به طور شفاف باور همان انتظار ما از زندگی است
انتظارت از خودت در زندگی چی هست همان باور تو است
انتظارت از مسیر لاغری چی هست همان باورت است
انتظارات از روابط چی هست همان باورت است
به طور کلی انتظارات در جنبه ها مختلف چی هست همان باورها تورو تشکیل میدهد
حالا چند نمونه از انتظارات خودم در جنبه ها مختلف شرح میدهم
من انتظارم از ازدواج کردن این بود سن من رفته بالا کسی دیگه دختر به این سن نمیخواد،من پیر دارم میشم زشت هستم کسی دختر اینجوری نمیخواد من چاقم کسی من نمیخواد من شغل ندارم کسی دختر بیکار نمیخواد من بابام کارگر است کسی بخاطر بابام من نمیخواد پسر خوب واسه ازدواج کم است اقتصاد خراب است کسی توان ازدواج کردن نداره پسرها معتاد علاف خیانتکار هستند مجرد بمونی بهتر از بدبخت کردن خودت هست و همه این انتظارات داشتم وحالا میومدم تلاش فیزیکی میکردم هرچی تلاش میکردم نمیشد اصلا و با قانون ذهن اشنا شدم بازم اونجا دانبال روابط ایده ال خوشبختی بودم ولی نشد موفق نشدم چون من انتظارم تغییر نداده بودم پس شرایط من هم تغییر نمیکرد و همیشه اون چیزهایی که انتظاراش در روابط خواستگاری داشتم میدیدم و همیشه شکست میخوردم در روابط
حالا انتظارم در کسب کار چی بود کار نیست کار واسه دختر کم است رشته من بد هست کارش کم است بیشتر هم واسه پسرها خوبه اقتصاد خراب است کار نیست پارتی باید داشته باشی اگه نداشته باشی کار بهت نمیدن من نمیتونم کار کنم استعداد ندارم توانایی ندارم حالا دربه در دانبال کار بودم ولی کار درست حسابی گیرم نمیومد چون من انتظار از کار تغییر نکرده بود
در مورد لاغر شدن من انتظارم این بود من که لاغر نمیشم توانایی لاغرشدن ندارم حالا بیام این روش به کار ببرم شاید معجزه بشه و لاغر بشم حالا من دوست داشتم لاغر،بشم تلاشم میکردم ولی انتظارم از خودم لاغر نشدن بود
در مورد ثروت هم انتظارم این بود که پول نیست ثروت نیست همه بدبختن اقتصاد خرابه مملکت دیگه خراب شده هرکه فرار میکنه میره خارج ثروت پول نیست باید حتما ارث بهت برسه تا پولدار بشی حالا منم که ارثی بهم نرسیده پس چطور پول دار بشم حالا این باور من بود از اون ورم میومدم تلاش میکردم که پول جذب کنم ولی چیزی تغییر نمیکرد چون من انتظارم از ثروت تغییر نکرده بود
حالا چطور این انتظار در خودمان به وجود بیاریم واسه کسب خواسته ها دوتا راه حل ساده دارد واسه تغییر باورها یا همان ایجاد باور صحیح در ذهن
یکی از راه ها ساده اینکه مرور کنیم کارهایی که در گذشته اموزش دادیم الان به راحتی انجام میدیم چون ما همیشه بخاطر چاقی خودمان مورد سرزنش قرار گرفتیم نمیتونی عرضه نداری نگاه فلانی از این حرفها هزار بار بهمان گفتند و دیگه خودمان نمیتونم باور کنیم پس نکته اول باید این خود باوری در خودمان شکل بدهیم چطوری با مرور کارهایی که در گذشته اموزش دیدیم الان به راحتی اون کار انجام میدیم
حالا من هنرها و اموزش ها خودم میگم
خواندن نوشتن یاد گرفتم الان به راحتی میتونم بخوانم بنویسم کار با گوشی یاد گرفتم الان راحت کار میکنم پته بافی یاد گرفتم راحت انجام میدم زدن سوزن انسلین یاد گرفتم راحت انجام میدم واسه بقیه اشپزی یاد گرفتم راحت اشپزی انجام میدم ارایشگری یاد گرفتم و راحت ارایشگری میکنم واسه بقیه
اتو کردن یاد گرفتم راحت اتو میکنم
گل کاری یاد گرفتم راحت گل میکارم نگه داری میکنم
رقصیدن یاد گرفتم راحت میرقصم
ایمیل یاد گرفتم راحت ایمیل درست میکنم
کارها منزل یاد گرفتم فوری انجام میدم
خب لاغر شدن هم مث این ها یک هنر است دارم یادمیگیرم در مسیر لاغری من و راحت متناسب میشم همین
راه حل دوم واسه ایجاد باور صحیح یا همان انتظار کوچیک کردن خواسته است چطوری وقتی یکی مبینیم متناسب است بگیم با خودمان بیا این فرد هم متناسب است متناسب شدن که چیزی نیست وقتی این فردمتناسب است منم میتونم متناسب بشم متناسب شدن که چیزی نیست یا بریم نگاه البوم شگفتی سازان کنیم بارها به خودمان بگیم وقتی این همه افراد متناسب بشن پس منم میتونم متناسب شدن که چیزی نیست وقتی این همه افراد تونستن پس منم میتونم متناسب بشم .به نتایج دوستان توجه کنیم که عکس میدن ویس میدن مینوسن پس به اینها توجه کنیم و لاغر شدن در ذهن مان کوچیک کنیم تا برسیم به اون خواسته هر خواسته ای که داری فرق نمیکنه پول باشه ماشین باشه روابط عالی باشه کار باشه خونه باشه تناسب اندام باشه وقتی دیدیم دیگران دارند به خودمان بگیم بیا این همه ادم لاغر هستند یا ثروت مند هستند پس اینها که چیزی نیست وقتی این افراد دارند پس منم میتونم داشته باشم و وقتی اینجوری نگاه کنیم و حرف بزنیم در مورد خواسته ها خودمان رسیدن به اون خواسته کوچیک کردیم و راحت میرسیم کوچیک کردن خواسته خیلی راحت تر از بزرگ کردن باور است پس خواسته ها خودمان کوچیک میکنیم و راحت بهش میرسیم
حالا ما فراد چاق یک اشتباه هم داریم وقتی فرد لاغر میبینیم ازش بدمان میاد میگیم فلانی نگاه انگار از دماغ فیلم افتاده چه کلاسی میزاره و از افراد لاغر تنفر پیدا میکنیم و وقتی یک فرد چاق تر از خودمان میبینیم با لذت نگاش میکنیم میگیم این نگاه خداروشکر مث این نشدیم این خیلی داغونه و توجه میکنیم به چاقی در نهایت چاق تر میشیم و این کاملا اشتباه است و مانع متناسب شدن
پس بیاییم انتظارات خودمان تغییر بدیم تا تصویر ها ذهنی در جنبه ها مختلف تغییر کنه و در نهایت زندگی ما تغییر کنه این صحیح ترین داره واسه ایجاد باور صحیح هماهنگ با خواسته خودما وقتی اینجوری پیش بریم باور میکنیم که میتونیم متناسب بشیم انتظار ما از خودماندمتتاسب شدن حالا تنرینات هم باعشق علاقه انجام میدیم و متناسب خواهیم شد
انتظارات اشتباه باعث شکست ما در اون خواسته میشه
شاد پیروز موفق باشیم و من تعهد میدهم از همین الان باورها انتظاراتم از،خودم در جنبه ها مختلف تغییر بدم تا شرایط جدید واسه خودم بسازم
سلام🙂
مهمترین موضوع در موفقیت ….خود باوریه
حالا خود باوری چیه؟؟؟ اینکه به خودت و تواناییهای خودت و حتی در رسیدن خودت به هدفهات ایمان داشته باشی
اکثر ماها در شرایطی بزرگ شدیم که این عزت نفس و اعتماد به نفس ما رو نابود کردن از بسکه بهمون گفتن تو نمیتونی،تو بلد نیستی،بده خودم انجامش بدم،تو تنبلی،بی عرضه ای،بقیه رو ببین چقدر زرنگن،تو هیچ وقت نمیتونی یه کار رو به اتمام برسونی،….حالا این حرفها و باورها توسط خانواده معلمها دوستان و جامعه به ما گفته شده و باور ما شده بزرگتر هم شدیم یا همچنان این حرفها ادامه داشته یا اینکه خودمون بارها در ذهن خودمون تکرارش کردیم و برای خودمون یه والد سرزنشگر در ذهن ساختیم که همواره داره ما رو تحقیر و سرزنش میکنه و احساس لیاقت و توانایی ما رو ضعیف میکنه و به همین دلیل اکثر ماها عزت نفس و احساس ارزشمندی پایینی داریم و در واقع پایه و اساس موفقیت رو هم نداریم و اینم خودمون باید بسازیم.
در موضوع لاغری هم همینطوره بعلت اینکه بارها تلاش کردیم لاغر بشیم و نشدیم هم حرف وحدیثای اطرافیان مبنی بر ناتوانی ما در لاغر شدن و هم توانمندی خودمون به شدت کم شده و این خودباوری در ما بسیار کمه
با وجودیکه با اینهمه تلاش ما باز هم کوتاه نیومدیم و در عمق وجودمون باور داریم میتونیم لاغر بشیم باز هم وقتی به لاغری با ذهن که نتیجه هدایت خداوند به صحیح ترین مسیر لاغری هست باز هم با شک و تردید وارد مسیر میشیم نه با ایمان و این خودش نتیجه رو کمرنگ میکنه و باز از اونجاییکه ما قدرت رو از خودمون گرفتیم و دادیم به فایلها که بلکه این آموزشها بتونه ما رو لاغر کنه اینم به خاطر نداشتن خودباوری هست و نتیجه لاغری برای ما نداره در مسیر که جلو میریم و شکفتی سازان رو میبینیم باز هم عجله برای لاغر شدن یه مانع میشه و ما لیز میخوریم و نتیجه به تاخیر می افته… یا وقتی هنوز هم درگیر نوع غذاها و مقدار خوردنمون هستیم قدرت رو دادیم به غذاها و خودباوری نداریم حتی نگران این هستیم که لاغر نشیم یا اگه شدیم باز هم چاق بشیم باز هم به خاطر نداشتن خودباوری هست …..پس میبینیم که چرا اینهمه استاد روی این تاکید دارن و از اصول لاغری با ذهن میدونن چون باور به خود یعنی انتظار از خود موضوع جالب برای من این نکته بود که همزمان که دارین روی خودتون کار میکنین انتظار رو هم باید تغییر بدیم بعنی کار کردن روی خودمون به تنهایی جواب نمیده انتظار هم باید تغییر کنه البته هم این دو تا میتونن همدیگه رو تقویت کنن ولی تا زمانی که انتظار ما تغییر نکنه کار کردن روی خودمون هن جواب نمیده و اتفاقا نا امیدی ممکنه بده…چون همواره اطرافیان منفی هستند که ما رو از ادامه دادن منصرف کنن….برای همین همیشه تاکید میکنن که در مورد این موضوعات با کسی صحبت نکنین و خودتون در سکوت و خلوت مسیر هدایتی رو ادامه بدین …
حالا درک میکنم که چرا بعضی افراد خیلی زودتر و بهتر نتیجه میگیرن چون اونا همزمان که دارن روی خودشون کار میکنن انتظارشون رو هم از آموزشها و از خودشون و از هدفهاشون تغییر دادن👌
دو تا راهکار شما عنوان کردین برای تغییر انتظار چه در موضوع لاغری چه در سایر جنبه های موفقیت که خیلی عالی و ساده هستن و عمل کردن به اونا ما رو زودتر و ساده تر به نتیجه میرسونه
۱_یادآوری دستاوردهای خودمون
در مورد من؛قبول شدن پزشکی در دانشگاه دولتی با رتبه عالی در منطقه ۳ از یه مدرسه معمولی،یادگیری مهارت آشپزی از ۱۲ سالگی،یادگیری رانندگی از ۱۸ سالگی،یادگیری زبان در حد قابل قبول،یادگیری خانه داری و مهمانداری،مهارت مدیریت درمانکاه دولتی در کنار طبابت،مهارتهای شغلی خودم مثل خالبرداری،پاکسازی پوست،رتینول تراپی و مزوتراپی …..مهارت تشخیص و درمان بیماریها در حیطه تخصصی خودم،مهارت برخورد با مشتری و مشتری مداری،مهارت همسرداری و رابطه عاشقانه در۲۰ سال ازدواج،مهارت فرزند پروری و رابطه دوستانه با فرزند نوجوان،مهارت حل مسائل محیط کار،مهارت مدیریت مالی و سرمایه گزاری در حد قابل قبول،مهارت برخورد و رابطه با خانواده همسر ،مهارت مدیریت عوارض درمان وکلی مهارت دیگه….
۲_به جای بزرگ کردن حلقه باور خواسته ات رو کوچیک کن
این خیلی عالیه اولین بار از شما شنیدم و نحوه توضیحتون هم خیلی عالی بود …
فقط باید بهتر از اینها عملیش کنم توی زندگیم تا اهدافم رو تجربه کنم….به قول یکی از اساتید BMW بتید آرزو کنه که من سوارش بشم نه اینکه من آرزوم باشه سوار BMW بشم 😍
به قول شما خواسته های ما هر قدر هم از نظر ما بزرگ باشن جزیی از جزئ هستن و در کائنات خداوند قطره ای از دریا ….برای خدا هم فرقی ندارن دادن هزار تومان یا صد میلیارد تومن
این ما هستیم که باید خودمون رو بزرگ کنیم و ارزشمند بدونیم و لایق تا به راحتی خواسته مون وارد زندگی ما بشه👌👌
بنام خداوند بخشنده مهربان سلام خدمت استاد عزیز و دوستان نازنینم گام ۵۰ باور لاغر شدن را در خود ایجاد کنید ..باور لاغر شدن را باید در ذهن خود ایجاد کنیم تا ب شکل آسان تری لاغر شویم ما از روشه هایی قبلی نتیجه ی نمی گرفتیم چون ک باور نداشتیم ک لاغر میشیم همش نگران برگشتش بودیم ته ذهنمون هم میدونستیم بی فایده اس ولی باز عذاب وجدان اجازه نمیداد ک رها کنیم رژیم گرفتن رو ولی الان متوجه شدم ک چاقی برای ذهن ناخود آگاه من خوب و خوشایند است ک مثلا یادمه مادرم میگف آدم چاق مریض نمیشه ادم لاغر همیشه مریضه تو ذهن من لاغر شدن برابر با مریضی یا ی چیز دیگه مادرم میگف زن خونه باید چاق باشه خانمی ک چاقه خوشگله فلانه بهمانه ب همین دلایل ذهن من چاقی مو دوس داره ولی ذهن آگاه من چاقی رو دوس نداره ،من باید لاغری رو برای خودم تبدیل کنم ب زیبایی و سالم بودن کنم از اون طرف باید لاغری رو باید کوچک کنمتو ذهنم واسه من لاغر شدن خیلی بزرگ تو ذهنم از این ب بعد باید رو خودم کار کنم لاغر شدن رو برای خودم کوچیک کنم بگم چیزی ک نیست این همه آدم لاغر هست این همه شگفتی ساز نتیجه گرفتن منم یکی مث اینا همه ،لاغری آسان آسان ترین کار دنیاست خدایا ممنونم ک من تو این راهم خدایا کمکم کن .
بنام خداوند بخشنده ومهربان
گام 50 باور لاغر شدن را در خود ایجاد کنید
از اسم گام هم پیداست که ما باور نداریم که می تونیم لاغر باشیم وگرنه الان چاق نبودیم
⛔ باور لاغر شدن را در ذهن خود ایجاد کنید تا آسان لاغر شوید ولاغر بمانید
از وقتی وارد دوره صد گام شدم متوجه شدم استاد همیشه فایل هارا با توضیح راجب باور شروع کردن وبه اهمیت داشتن باور اشاره کردن وهمین خودش نشان دهنده اینه که باور چقدر مهمه
چرا تلاش های ما در این سالها برای لاغر شدن نتیجه نداده؟
همه ی افراد چاق از اول اول یه تعریفی یا دلیلی خوشایند راجب چاقی شنیدن که در ذهنشون تصویر
خوبی از چاقی حک شده وموافقت ذهن رو برای چاقی گرفتن
در ذهن ناخودآگاه چاقی عامل سلامتی. داشتن انرژی. قوت زیاد. تو دل برو بودن معرفی شده است
آنچه در ذهن ناخود آگاه راجب چاقی ثبت شده همه خوبی است اما آنچه در جسم به اسم چاقی می بینیم نافرم بودن و زشتی است سلامتی در معرض خطر است حرف وحدیث دیگران همه نیش دار وتحقیر آمیز است وهمه بدی است
وقتی متوجه مشکلات چاقی می شیم بر اساس افکار منطقی تصمیم می گیریم با استفاده از روش های مختلف خودمون رو لاغر کنیم تا از شر اضافه وزن راحت بشیم
♦️ از آنجا که نتیجه ی نهای بر اساس آنچه در ذهن ناخود آگاه ذخیره شده است رقم می خورد نتیجه همه تلاش های ما برای لاغر شدن فقط چاقی بیشتر است
⛔ چیزی که اصلا اهمیت ندارد این است که من چقدر دوست دارم لاغر شوم و برای لاغر شدن تلاش می کنم آنچه اهمیت دارد علاقه و اطمینان من به چاق بودن و چاق تر شدن است
🌷 مهم ترین موضوعی که باعث شده سالهای زیادی از عمرمان را با اضافه وزن سپری کنیم باور
کردن چاقی بوده
😔ما باور کردیم انسان های چاقی هستیم وتوانای لاغر شدن را نداریم
باورهای چاقی در ذهن ما آنقدر ریشه دار وعمیق هستند که حتی خدا را هم مقصر چاقی خود می دانیم واز او گلایه وشکایت داریم
قرار گرفتن در شرایط سخت اضافه وزن وعلاقه ی شدید به لاغر شدن سبب شده که مهم ترین موضوع
زندگی ما لاغر شدن باشه برای همین با وقتی به این نقطه رسیدیم با خواست خداوند به لاغری با ذهن هدایت شدیم
⛔ مهم ترین عامل که مانع لاغر شدن افراد می شود « «نداشتن باور لاغر شدن»» است
فایل تصویری 💖
دلیل اینکه خیلی ها از دوره ها خوب نتیجه می گیرند وعده ی دیگه ای نه موضوع باور است
❣️ هرچقدر باور کرده باشی می توانی لاغر شوی به همان اندازه هم نتیجه می گیری
باور چیست؟ ساده ترین تعریف باور انتظاری است که از خودت داری. انتظار تو باور توست
یک باور چگونه در زندگی ما تاثیر می گذارد؟
همه ی ما یه سری انتظارات تعریف شده از اطرافیان
در ذهن خود ایجاد کردیم بر اساس رفتارها وبرخورد
هایی که از همسر یا دوست یا همکارمون رخ می ده در طی مدتی تصویری از آنها در ذهن ما شکل می گیره وبر اساس این تصویر انتطارات ما از آنها شکل می گیره
همه ی ما دوست داریم شرایط بهتری رو در رابطه با اطرافیانمون مخصوصا همسرمون تجربه کنیم برای همین همه تلاشمون رو برای بهبود رابطمون می کنیم اما با وجود تلاش ما چیزی تغییر نمی کنه چرا این اتفاق می افته.؟ دلیلش انتطار است که از همسرمون در ذهن خودمون ایجاد کردیم یعنی با جود خواسته وتلاش ما. ما همچنان انتظار داریم همسرمون همون اخلاق ورفتار گذشته رو داشته باشه یعنی قبول کردیم ما هرچقدر هم تلاش کنیم اون همون روند گذشته رو داشته باشه درست مثل قصیه رژیم های گذشته ما تلاش خودمون رو برای کاهش وزن می کردیم ولی قبولم داشتیم بعد تمام شدن رژیم بازم چاق تر می شیم انتظار ما از خودمون چاقی بیشتر بود
مثلا روزهای تعطیل منو همسرم همیشه باهم دعوا داریم وهرچقدر من از روز قبلش تصمیم می گیرم برای اون روز مشکلی پیش نیاد ولی اون روز که خونس حتما یه دعوای راه می افته چون من انتظارم از همسرم اینکه اون روز که خونس حتما سر آماده نشدن غذا وسر تلوزیون با دخترمو چیزای دیگه حتما یه دعوای راه بندازه وهمیشه هم این اتفاق می افته حتی اگه هیچ کدام از این موارد پیش نیاد
اگه همسر ما در شرایط دیگه ای اون رفتار رو با کسای دیگه نداره پس نشون می ده بلده خوب باشه فقط با ما بخاطر تصویر ذهنی ما ازش وانتظار ما ازش رفتارش خوب نیست
❣️مهم نیست چقدر تلاش می کنی رابطت بهبود پیدا کنه ببین انتظارت چیه وجهان هم همیشه جواب انتظارت رو می ده
باور چگونه نتیجه را تغییر می دهد؟
وقتی باورت این باشه که در هر حال و شرایطی خدا
تو رو به خواستت می رسونه دیگه مهم نیست چه اتفاقی بیفته یا اوضاع چطور پیش میره تو حتما به خواستت ونیتت می رسی
🌷زمانی گوش دادن به فایل ها وشرکت در دوره های آموزشی نتیجه می ده که شما اول انتظارلاغری
را در ذهن خود ایجاد کرده باشید
همه ی هدف استاد از تهیه دوره ها وفایل های آموزشی ایجاد خود باوری در هنر جوهایت وگرنه گوش دادن تنها به فایل ها تنها کافی نیست
⛔همه ی مشکلات زندگی وناخواسته های ما در تمام جنبه های مختلف با تغییر ذهن وتغییر انتظار یکی یکی حل می شه
مسعله ی اضافه وزن یکی از چیزهایی است که ما نتوانستیم تا حالا حلش کنیم و در برطرف کردنش نا موفق بودیم برای همین همیشه این ضعف ما به چشم دیگران اومده وکسی توانایی های دیگه ی مارو ندیده. همیشه به خاطر ناتوان بودن در مقابل چاقی تحقی شدیم جک ساختن باهامون کنایه شنیدیم واز درون شکستیم ولی به ظاهر خندیدیم
در هر مسعله ای زمان برای ما تعریف شده است مثلا وقتی بچه هارو مدرسه ثبت نام می کنیم برا کلاس اول هیچ کس انتظار نداره از روز اول خواندن ونوشتن یاد بگیره تازه آخر کلاس اول می تونن کامل بخونن یا وقتی برا دوره لیسانس ثبت نام می کنیم روز اول انتظار مدرک نداریم می دونیم بعد چهار
سال مدرک رو می گیریم اما در مورد لاغر شدن اینطورنیست از همون روز اول که در دوره شرکت می کنیم منتظر لاغری هستیم
انتظار اشتباه مارو شکست می ده 🎊🎊🎊🎊🎊
باید انتظارم ن از خودمون درست باشه. اگه می خوای بدونی چقدر تغییر کردی ببین انتظارت از خودت چیه اگه انتطارات از لاغری با ذهن لاغر شدنه پس با اشتیاق ولذت مسیر رو ادامه می دی وتمرینات رو انجام می دی دیگه برنمی گردی پشت سرتو ببینی می دونی لاغر می شی وانتظار از خودت لاغری اما اگه باور نکردی لاغری با ذهن تو رو به مقصد می رسونه حالت بده احساست بده با زور واحبار فایل هارو گوش می دی ومی گی شاید معجزه ای بشه چیزی بشنوم لاغر بشم سخت در اشتباهی
تا اینجا راجب انتظار یا همون باور گفتیم وفهمبدیم
چه نقش مهمی در تمام زندگی ما ایفا می کنه داین باور ها هستند که زندگی مارو رقم می زنن
حالا می خوایم بدونیم این انتظار و چطور می تونیم تغییر بدیم؟؟ خوب قاعدتا نمی تونیم تغییرش بدیم چون اگه انتظارمون تغییر کرده بود الان چاق نبودیم ما لاغر نیستیم واصلا یادمون نمیاد کی لاغر بودین وسابقه ی لاغری نداریم پس سخته انتظار خودمون رو تغییر بدیم اما دو تا راه حل استاد گفتن که خیلی خیلی مهم هستند ومی تونن مارو کمک کنن
راه اول 👈 از اونجا که همهی یادگیری های ما از طریق ذهنی است پس از توانایی یادگیری خودمون از طریق ذهن رو بارها تجربه کردیم مثل یادگرفتن جدول ضرب. مثل یادگرفتن خیاطی وآشپزی باید به این دسته توانایی ها توجه کنیم اونها رو برای خودمون مرور کنیم وقتی ذهنمون تونسته این همه چیز یاد بگیره چرا لاغری رو نتونه چرا باید خودت خودت رو تقویت کنی شارژ کنی. لاغری کار عجیب وغریبی نیست اگه یادش بگیری بقیش تکرار وتمرینه
💓 با مرور توانایی های خودت در انجام کارهای مختلف باید انتظار لاغر شدن را در خودت ایجاد کنی
راه دوم 👈لاغر شدن را در ذهن کوچک کنید.
اگه باور خودمون رو در لاغر شدن یک حلقه تصور کنیم باید برای تجربه لاغری گوی لاغر شدن از این حلقه بگذره حالا اگه قطر گوی از حلقه بزرگتر باشه هیچ وقت گوی از حلقه رد نمی شه پس یا باید حلقه رو بزرگتر کنیم که هدف همه ی کلاس های موفقیت همینه یا نه بیایم گوی رو کوچیک تر کنیم بزرگ تر کرده باور سخت از کوچک تر کردن گوی هست چون ما هر چقدر هم برای بزرگ کردن باورمون تلاش می کنیم اطرافیان با دیدگاه ونظرات وتعریف هاشون اونو کوچیک می کنن وما همیشه تنها هستیم اما خوب می تونیم یه ترفندی یه کار ببریم واین گوی یا همان لاغری رو کوچیکش کنیم
چطور لاغری را کوچک کنیم؟
بیایم به افراد لاغر نگاه کنیم وبگیم وقتی این همه آدم لاغر حالا گذشته از اینکه چرا وچگونه لاغر هستند دارن زندگی می کنن وراحتن ما چرا نتونیم مگه لاغری چیه لاغری خیلی هم ساده وآسونه وقتی این همه آدم متناسب من چرا نتونم چرا نباشم. وقتی بدونی نعمت های خداوند بی انتها هستند وخداوند هم با کسی دشمنی ومشکل نداره وقانون فراوانی نعمت هاش برای همه یکسانه پس قانون تناسب اندام برای من هم جاریه ومن هم می تونم از این قانون بهره مند بشم
وقتی لاغری رو برای خودت کوچیک کردی. انتظارت از خودت لاغری می شه. اینجوری اشتیاقت بیشتر می سه وقتی اشتیاقت بیشتر شد علاقه وانگیرت برای ادامه مسیر بیشتر می شه وتو در مسیر حرکت می کنی وموفق می شی
نتیجه 👈باور ما همان انتظار ماست اگر می خواهیم شرایط جسمی روابط کسب وکار وهمه جوانب زندگی را تغییر بدیم باید انتظارمون رو در اون زمینه تغییر بدیم انتظارمون هم از دو را تغییر می کنه توانایی های گذشتم ن رو مرور کنیم خواستم ن رو کوچیک کنیم وبدونیم تا انتظارمون از خ. دمون چاقیه با هیچی لاغر نمی شیم. تا انتظارم. ن از همسرمون بد اخلاقی وعصبانیته رابطمون تغییر نمی کنه
خبر خوب اینکه 👈اگه تا حالا چندین بار برای لاغری اقدام کردی نشون دهنده ی اینکه ذهنت می دونه می تونی لاغر بشی ودوست داره تو لاغر بشی توانایتو قبول داره پس اگه شکست خوردی راهت اشتباه بوده وقتی در مسیر درست قرار گرفتی بدون حتما به هدفت می رسی
ببخشبن دوستان من مشغول اسباب کشی هستم ورو کارتن دارم تمرین این گام رو انجام می دم ذهن منفی باف همش می گه بزار رفتی خونه جدید سر حوصله بشین بقیه گام هارو بردار ولی گفتم نه حتی شده غلط قلوت باشه بازم می رم حالا بعدن دوباره خ. ب انجام می دم ولی نمی زارم الان نیمه کاره رها بشه ومن انتظارم از خودم تمام کردن تمام وکمال دوره قد گامه💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓
رستگار عزیز ،
بسیار با دقت وحوصله می نویسی ،وتمام مطالب را موجه مو شرح میدی واین یعنی شورو اشتیاق ومن مطمئنم که موفق میشی😆🥰🙏🌷
گام پنجم باور لاغر شدن را در خود ایجاد کنید
به نام خدا 🌺🌺🌺
✅باور لاغری مهمترین موضوعی است که باید در ذهن خود ایجاد کنیم تا به شکل آسانتری لاغر شوید
و برای همیشه لاغر بمانیم لاغرماندن خیلی مهم است تمام مدتی که مثل یویو وزنم کم وزیاد میشد .
می دانستم که نمی توانم با هر رژیمی، نتایجی که گرفتم را ثابت نگه دارم همیشه نگران بودم که چگونه و چه راهی به من کمک میکنه .
در گرفتن رژیم ها توانمند بودم و حسابی وزن کم میکردم ولی حیف که نمی توانستم نگهش دارم حالا میفهمم چون باور لاغری و لاغر ماندن نداشتم .
می دونستم باید مرتب سختی بکشم شاید بتوانم ریزش سایزووزن را حفظ کنم این آخرین بار آمدم همه لباسهایم را رد کردند یا تنگ کردم که دیگه راه برگشت نداشته باشم .
ولی مگر تا کی می توانستم تحمل کنم مشکل از جسم من نبود مشکل در ذهنم بود .
اصلا اهمیت نداشت من چقدر دوست دارم لاغر شوم یا تلاش می کنم لاغر شوم
آنچه اهمیت داشت علاقه و اطمینان من به چاق بودن و چاق تر شدن بود .
✅مهمترین موضوعی که سبب شده بود سال های زیادی از آن را با اضافه وزن سپری کنم باور کردن چاقی بود از نظر من مهمترین عاملی که مانع لاغر شدن افراد میشود نداشتن باور لاغر شدن است.
چطور باور کنیم که می توانیم لاغر شویم
✅ باور به معنی انتظار شما از زندگیتان است
✅ اگر با همسرمان مشکل دارید باید یاد بگیریم انتظارمان را از همسرمان عوض کنیم .
✅مهم نیست چقدر تلاش می کنی در کسب و کارمهم انتظارت در این زمینه است.
موقع فیلتر تلگرام برایم مهم نبود که تلگرام فیلتر بشه باور داشتن خداوند راه های زیادی برای کسب و کار من باز میکنه حسم خوب بود .
❇این باور یعنی همین انتظار از خودم و خداوند این بود که هر اتفاقی بیفته مانعی برای من نمی شود انتظار من از کارم یعنی پیشرفت.
در روابط چه انتظاری از همسر داری پس اون این رفتار را با تو دارد .
✴پس باور به معنی انتظار
گوش دادن فایل های رایگان و پولی مهم نیست انتظار از خود مون که لاغر شدن باشه
اگرفکر میکنید نمیتوانید لاغر بشوید ومیگین شاید این فایل یک معجزه کرد پس لاغر نمیشه فایل ها لاغر نمی کند اگر باور لاغری را نداشته باشید.
ما از اکثرمون اعتماد به نفس پایینی داریم وقتی می خواستیم یک کار را به به نتیجه برسونیم از بس که اعتماد به نفسمون پایین بود نمی توانستیم اون کاررو انجام بدهیم.
هر کدام از ما به تعداد روزهایی که اضافه وزن داریم تخریب شدیم احساس ناتوانی در لاغر شدن می کنیم.
انتظار اشتباه ما را شکست میده باید باور مون از خودمان درموردلاغرشدن تغییر بدهیم باید فایل ها را با حالت اشتیاق گوش بدهیم.
✅ باید باور لاغر شدن را در خودمان تقویت کنیم بامرور هنرها و کارهایی که به خوبی می توانیم انجام بدهیم که تصور کنید باورهای ما یک حلقه به قطر۱۰سانت وانتظارت لاغری ۲۰.امکان نداره که از حلقه رد بشه .
حلقه باور خودمان را باید بزرگ کنیم تا بتوانیم گوی لاغری رد بشه انتظار ما برآورده بشه
✅ خیلی سخته باید لشکر یک نفر ترتیب دهیم
باور ثروت ⏪وقتی همه اطرافیان میگن پول نیست به دست آوردنش سخته.
پس چیکار کنیم کوچک کردن خواسته در ذهنمون خیلی راحتتره ماشین خوب خانه و رفاه میخواهیم بگیم اینقدر افراد هستن که اینها رو دارند این که چیزی نیست .
✅ لاغر شدن را باید در ذهنمان کوچک کنیم هر وقت آدم لاغری رو دیدید بگین این همه آدم لاغر من هم یکی مثل اینها.
✳لاغر شدن درذهن کوچک کنیم باور زیادمیشه علاقه اشتیاق بیشتر میشه و نتیجه میگیری .
هر کدام از ما که تلاش کردیم ِلاغر شویم چون باور داریم که می توانیم لاغر شویم .
در ذهن ما به شکل پیش فرض هست که می توانیم ثروتمند شویم اما مسیرشو بلد نیستیم.
باید از طریق ذهن وارد بشیم.
✅ انتظار ما لاغری است ولی بعضی روزها بیشتر می خوریم ؟ غذا ارتباطی به چاقی ندارد وقتی توجه می کنی به غذا یعنی انتظارت لاغری نیست. نگران غذا خوردنت نباش. نگران چند روز غذا بیشتر خوردن نباشید. با استمرار درست میشه.
⛔ به زور خودمان را محدود نمی کنیم
✅آیا وقتی متناسب شدیم باز هم باید تمرین کنیم؟ تمرین نه ولی مرور بله
گام ۵۰ :باور لاغر شدن را در خود ایجاد کنید .
در تمام سالهاکه برای لاغر شدن تلاش می کردم و بی نتیجه می ماند چون ترس از لاغر نشدن در من نهادینه شده بود و لاغر شدن برای من کار بسیار بسیار سخت و طاقت فرسایی بود !!!چرا؟؟چون بارها تلاشهای من بی نتیجه بود و این ناباورری مثل یک کوهی در من استوار بود و خدا را شکر که واقعا از این حس وحشتناک رها شدم .ممنونم استاد
همیشه می شنیدم که افراد چاق قوی و سالمتر هستند (مادرم می گفت غذا بخور که چاق بشی تا در مقابل مریضی بتونی توام بیاری)
افراد چاق زیباتر هستندچون توپر هستند نواقص آنها پوشیده می شه
مهربانتر هستند
سفیدتر و خوش پوست هستند
مورد پسنده همسران خود هستند
این شنیدنیها برای من ذهن چاقی به ارغوان آورد که هنوز هم مرا در گیر می کند
مهمترین موضوعی که باعث شده سالهای زیادی در این شرایط باشم باور کردن چاقی بود فکر می کردم فقط خوردن باعث چاقی می شه برای همین همیشه ترس از خوردن داشتم و هنوز این نرس از بین نرفته خیلی بهتر شدم ولی گاهی درگیر می شم به گفته استاد مهمترین عاملی که مانع لاغر شدن می شه نداشتن باور لاغر شدن و این عدم باور دلایل مختلفی دارد ،مثلا:تمام سالها برای لاغر شدن تلاش کردم با رژیمهای سخت و مختلف با ورزشهای سخت و متفاوت با هزینه های زیاد ،همه و همه بی نتیجه و هر بار نا امید این نا امیدی باعث ناباوری قدرتمندی در من شد و سالها این ناباوری را با خود حمل می کردم خیلی حس بدی است خدا را هزار بار شکر که از این بارسنگین رها شدم
نتیحه:ما باید باور کنیم که می توانیم لاغر بشیم و اندازه لاغری ما بستگی به باور ما دارد و باور ما همون انتظار ماست مثلا : روی لاغری با ذهن خوب اموزش ببینیم و خوب کار کنیم اما انتظار ما لاغری نباشه مثلا شک کنیم و باور نکنیم هیچ تغییری حاصل نخواهد شد چگونه ناباوری را از بین ببرم ؟؟ باید توجه داشته باشم در این مدتی که با روش لاغری با ذهن بودم هیچگونه ورزشی انجام ندادم .هیچ گونه رژیمی نداشتم حتی یک لحظه به آن فکر نکردم و با گوش دادن و تمرین وتکرار لاغر شدم همین افکار همراه با نتیجه ایی که دبدم یعنی انتظارم با خواسته ام یکی بوده باید باور کنم و اطمینان داشته باشم کهبا نتیجه عالی می رسم ، خدا را شکر
مثلا :در کار و کسب :اگر مورد تعریف و تمجید واقع شویم یعنی خودباوری ما قوی است و خود رابسیار توانمند می دانیم ولی اگر بر عکس بجای تعریف سرزنش بشیم خودباوری در ما کمرنگ شده و توانایی خود را هم دست کم می گیریم .
لاغری با ذهن هم همینطور است اگر خود را لایق بدانیم خود را باور داشته باشیم و عجله نداشته باشیم در اموزش استمرار داشته باشیم این انتظار از خودمون مطمئنا به نتیجه می رسیم
انتظار از خودمون چی است ؟می توانیم لاغر بشیم با اشتیاق اموزشها را دنبال کنیم حوصله داشته باشیم و همانطور که هستیم خود را بپذیریم و فقط تکرار کنیم اما !!!!اگر منتظر معجزه ای باشیم نتیجه نمی گیریم
مدتها تلاش کردیم لاغر بمانیم و نشده خودباوری ما را شکست داده باید روی این خودباوری همانطور که گفتم با مرور موفقییتهایی که تا حالا داشیم تمرکز کنیم تا خودباوری را دوباره در خود شکوفا کنیم
مثلا:خیاطی که من خیلی خوب انجام می دهم بدون آموزش کسی د. این کار حرفه ای هستم و از این کارم پول می سازم ، با تمرکز روی همین موضوع خودباوری در من شکل خوبی به خود می گیرد تمرکز روی این گونه توانمندها باعث خودباوری ما می شه مثل اشپزی خیاطی رانندگی کار کردن با موبل کار کردن خانه داری فرزندان خوب تربیت کردن .لاغری هم مثل همه اینهاست
لاغر شدن را در ذهنمون کوچک کنیم :چگونه؟ابن همه آدم لاغر و خوش اندام در اطراف خود هر روز می بینیم که راحت و خوشحال زندگی می کنند پس ما هم می توانیم به خواسته خود برسیم ما هم می تونیم لاغر باشیم مثل آنها
راههای تغییر انتظار دو مورد است :مرور و توجه به موفقیتیهایی که داشتیم و داریم
کوچک کردن لاغری :من هم می توانم لاغری را یاد بگیرم و لاغر بسم مثلا:۳۰۰گرم در ماه می خوام کم کنم و با ذوق و اشتیاق هدفم را دنبال کنم و انتظارم از خودم لاغری و تناسب اندامی که دوست دارم باشه ،ادامه می دم تا موفق بشم و تمرین و تکرار و مرور موقییتها باعث می شه که باورم قوی بشه و مرا همیشه در مسیر قرار بده.ایستادن در مسیر بعنی رسیدن به هدف.🙏
سلام بر همگی
باور همون انتظار ما از زندگی مان هست . و هرچی الان در زندگی مان تجربه میکنیم نگاه و انتظار ما به زندگیست.
آدم هایی که در مسیر زندگی شون مرتب تحقیر میشدن و اگه یک کار رو اشتباها انجام میدادن آنقدر سرزنش میشدند که با تکرار این سرزنش ها کم کم خودشون هم پذیرفتن که من با بقیه فرق دارم و من نمیتونم .
و این نتونستم ها که در ذهن ما ریشه گرفت اعتماد به نفس و خودباوری ما را از چشممان محو کرد . تا جای که اگه کاری مهم رو انجام میدادیم ولی نگرش خودمون به خودمون این بود که کاری ارزشمند نبود و این باعث شد که کم کم خودمون رو دوست نداشته باشیم و مشکلات ما بیشتر بشه.
حالا نداشتن همین اعتماد به نفس انتظارمان از زندگی رو هم پایین آورد و همین عامل باعث شد که درانجام بیشتر کارها خودمون رو ناتوان ببینیم و نتوانیم به موفقیت بزرگی دست پیدا کنیم .
پس با یادآوری و مرور موفقیت هایی که در مسیر زندگیم داشتم میتونم اعتمادبه نفس خودمو پیدا کنم و روز به روز بیشتر کنم و کم کم انتظارم از زندگی تغییر میکنه و هر چیزی که برای یکی دست نیافتنی باشه برای من به راحتی دست یافتنی میشه.
دوم هدفم رو در ذهنم کوچیک کنم وقتی بیل گیتس و امثال آنها میتونند ثانیه ای درآمد میلیاردی داشته باشن پس دیگه خواسته من که دیگه هیچی نیست از لحاظ مالی .
در زمینه متناسب شدن هم همینطور وقتی دوستام توانستند روی باورهاشون و انتظارشون از زندگی کارکنند و موفق بشن پس منم میتونم .
وقتی انتظار از زندگی مان رو تغییر میدیم اولا نباید به عامل بیرونی گره بزنیم دوما نباید به چی جوری شدنش کاری داشته باشیم .
وقتی ما روی ذهنمان کار میکنیم از هر لحاظ مالی سلامتی متناسب شدن و انتظارمان از زندگیمون رو با تمرین خودباوری تغییر میدییم خدای بزرگ خودش مسیرها رو برامون هموار میکنه و ما را به هدفمون میدونه .
دلیل نمیشه قبلا تو زمینه ای موفق نبودم
دلیل نمیشه قبلا نمی تونستم متناسب بشم
دلیل نمیشه قبلا روابط خوبی نداشتم
دلیل نمیشه قبلا وضع مالی خوبی نداشتم و…
پس الان هم نتونم. من قبل یه آدم بودم با کلی افکار واحساس و باورهای منفی و یک انتظار پوچی از زندگی
ولی الان آدمی هستم که باورهام و احساسم و نگرشم مثبته و خوبه و باورهای اشتباهم رو شناسایی میکنم و همشو ردش میکنم و باور خوب جایگزین میکنم .و انتظار خوب زندگی کردن که حق طبیعی خودم میدونم .
یک فکر چه مثبت و چه منفی می تونه باعث یک باور درست و یا غلط بشه همیشه شنیده بودم افکار شما باورهای شما رو بوجود میارن و باور شما زندگیتون رو می سازه ولی به خوبی درکش نکرده بودم و فکر میکردم با تکرار یک جمله تاکیدی باور من تغییر پیدا میکنه و همیشه تصورم این بود خیلی باید در سختی و رنج باشم تا به نتیجه برسم من در این مورد یک مثال عینی که برای خودم پیش اومد این بود که در محل کارم یک خانمی همکارم بودن و من همیشه متوجه میشدم که آقای مدیر خیلی بیشتر هوای ایشون رو دارن چون ایشون مشکلات مالی زیادی داشتن و من همیشه انتظارم این بود که آقای مدیر با من برخورد بدی داشته باشن و همیشه هم همین اتفاق می افتاد تا اینکه در یک جلسه که همه نیروها بودن آقای مدیر از من تقدیر و تشکر کردن و باور من نسبت به ایشون عوض شد واقعا تغییر باور کار سختی هست و لاغری با ذهن تمام تصورات قبلی منو نسبت به باور و تغییر اون زیر و رو کرد و یک تعریف صحیح رو بمن یاد داد که باور یعنی انتظاری که شما در هر زمینه ای در زندگی از خودتون دارید البته باورهای ما همیشه منفی بوده چون به قول استاد اونقدر ما رو تحقیر کردن و تو سرمون زدن که کلا یادمون رفته چطوری باور سازی کنیم در مورد لاغری اگر فکر کنیم که توانایی لاغر شدن رو نداریم لاغر نمی شیم و فایلها نمی تونن ما رو لاغر کنن بلکه فقط مسیر درست رو به ما یاد میدن و اگر ما انتظارمون از زندگی تغییر بدیم می تونیم به هدف برسیم لاغری با ذهن این فرصت رو دوباره بمن داد که بدونم انتظارم از خودم توی زندگی چیه ؟ و این باور سازی نیاز به کار کردن روی افکار داره اول باید توانمندیهای خودم رو درک کنم ببینم در گذشته چه کارهایی انجام دادم وقتی به گذشته نگاه میکنم واقعا حرفی برای گفتن دارم قبول شدن توی دانشگاه ،رانندگی ،کارمند بودن توی یک سازمان خوب ،تدریس کامپیوتر ،هنرهای دستی ، خلاصه خیلی کارهای دیگه پس لاغری هم مثل همون کارهاست که باید یاد بگیرم و کم کم لاغری هم طبیعی میشه و من در اون استاد میشم به همین راحتی ،وقتی ما حلقه باورهامون کوچیک باشه و گوی خواسته هامون بزرگ باشه نمی تونیم به اون خواسته برسیم و بزرگ کردن باورهامون خیلی سخته چون در اطرافمون افراد منفی بافی هستن که ما رو تضعیف میکنن پس برای بزرگ کردن باورهامون باید خواسته هامون کوچیک کنیم و همیشه در همه موارد این جمله طلایی استاد یادمون باشه کوچک کردن خواسته در ذهن خیلی راحت تر از بزرگ کردن باورهای ذهنی ماست. با این فرمول طلایی به هر خواسته ای که داریم خواهیم رسید در مورد لاغری باید لاغر شدن رو در ذهن کوچیک کنیم و به آدمهای لاغر بیشتر توجه کنیم و از دیدن افراد لاغر لذت ببریم و با خودمون بگیم این همه افراد لاغر من هم یکی مثل اونها ،و از دیدن فردی که از ما چاق تر هست خوشحال نشیم که خدایا شکرت از من چاق تر هم وجود داره که این کار توجه ما رو به چاقی بیشتر میکنه ،وقتی لاغر شدن در ذهن ما کوچیک شد انتظارات ما از خودمون تغییر میکنه و اشتیاق ما برای ادامه مسیر بیشتر میشه و موفقیت ما صددرصد خواهد بود.
سلام سلام 😍😍
امروز جمعه ۲۴ اردیبهشت است. و من قرار است که گام میانی دوره ی مسیر لاغری من را انجام دهم.
۱.خدارو شکر میکنم که تا اینجای مسیر همراه وحامی من بود.
۲.هم چنین بی نهایت سپاسگزارم که از میانه ی مسیر ،راه من از اتوبان لاغری به بزرگراه لاغری رسید و از فردا ، شنبه، با اشتیاق دوره را همراه با استاد شروع خواهم کرد.من فکر می کردم که هردو را باهم پیش ببرم اما این مثالِ اتصال اتوبان به بزرگراه برای من روشن کرد که باید تمرکزم را روی دوره ی ورود به سرزمین لاغرها بگذارم و همین کار را هم خواهم کرد.🌹
۳.وقتی به شروع و ادامه ی دوره با همراهی استاد فکر میکنم احساس دختر کوچولویی را دارم که می خواهد با ذوق و شوق تمام قسمت های یک باغ زیبا را نشان پدرش بدهد و از گردش با پدرش لذت ببرد و شادی کند.😍🥰
۴.برای دوستانی که در اتوبان لاغری من (این دوره) ادامه می دهند ،آرزوی سلامتی،شادی و تناسب اندام میکنم .😘
موضوع امروز ؛ باور لاغر شدن
کلمه ی باور قبلا برای من به این شکل بود که باید چیزی از بیرون را تحت عنوان باور وارد ذهنم کنم و از نتایج آن استفاده کنم .
✅تا اینجای مسیر لاغری من ، به این نتیجه رسیده ام که در لاغری با ذهن دو موضوع بسیار دارای اهمیت است : باورِ من میتوانم متناسب شوم و حذف موانع لاغری .
در واقع با همین دو کلید میتوان از شر اضافه وزن رها شد و تناسب جسمی را تجربه کرد.
فایل تصویری💻📖🎧✏:
✅تعریف ساده شده ی باور ؛ انتظار شما از زندگی تان است.اگر خیلی با خودت صادق باشی و واقعا انتظاراتت رو از زندگی بنویسی میبینی که دقیقا داری نتیجه ی همان انتظارها را تجربه میکنی.
انتظار خیلی فرق داره با چیزهایی که دوست داری تجربه کنی ، انتظار با رویاهای ما تفاوت دارند. مثال واضحش میشه رویا = لاغری / چاقی = انتظار و مشخص هست که انتظار داره شرایط را رقم میزنه نه رویاها و آرزوها.
✅این سوالاتی که بین فایل ویدیویی میاد مثل زنگ تفریح بین کلاس میمونه 😅😅.
چند کیلو اضافه وزن دارید؟
والا ، آخرین بار که میشد پارسال شایدم بیشتر که رفتم روی مین ، ۷۰ کیلو بودم حالا ۲ کیلو هم به خودم تخفیف میدم 😅 با فرض اینکه ۶۸ کیلو هستم الان، بنده ۱۴ کیلو اضافه وزن دارم.
وزن ایده آل شما چه وزنی است؟ ۵۴ کیلوگرم🥰🥰
آیا در وزن ایده آل خود بوده اید؟ بله ، کلاسپنجم دبستان ۵۰ کیلو بودم که البته آن زمان همین عدد اضافه وزن بود برای من 😅 الان ولی بزرگ شدم میشه وزن ایده آل و دوست داشتنی ام 🥰 به عبارتی عدد سلامتی و شادی من.
✅برای تغییر کردن ما نیاز به دو بال داریم :اولی تغییراتی که روی فرمول های ذهنی میدهیم شامل همین فایل گوش کردن ها و تمرین انجام دادن ها می شود و بال دوم ؛ تغییر انتظار ما نسبت به خودمان و موضوعی که میخواهیم تغییر کند.نمی شود تنها با یک بال به مقصد رسید.
✅جهان، پاسخ انتظار شما از زندگی را می دهد.
✅وقتی من میخواهم به خواسته ام برسم، خداوند راه های مختلفی برای موفق شدن به من نشان می دهد.
✅باور من این است که چیزی نمی تواند مانعِ (سلامتی، موفقیت،خوشبختی و ثروتمند شدن ، به آرزوها رسیدن) من بشود.
✅انتظارت چیه از خودت در لاغر شدن؟
من هرروز از بودن در مسیر تناسب فکری ، احساس خیلی خوبی دارم.
من انتظارم از خودم متناسب بودنمه…
من انتظارم از خودم اینکه همونی باشم که همیشه بهش فکر می کنم.
منانتظارم از خودم تناسب اندام ایده آل هستش..
من انتظارم از فایل گوش دادن و تمرین انجام دادن، نتیجه گرفتن و متناسب شدن هست.
من انتظارم از خودم خوش اندام بودن هستش.
✅مرور توانایی های خودت به ایجاد انتظار لاغری از خودت خیلی کمک میکنه؛
۱.من خواندن و نوشتن را یادگرفتم.
۲.من حل مسائل پیچیده ریاضی ،فیزیک و شیمی را آموختم لاغری که دیگه کاری نداره 😊.
۳.من زبان انگلیسی را یاد گرفته ام.
۴.من زبان فرانسه را یاد گرفته ام و هرروز دارم بیشتر یاد میگیرم.
۵.من کار کردن با موبایل و لپ تاپ را گرفتم.
۶.من دانشگاه دو بار و رشته ها و دانشگاه های خیلی خوبی پذیرفته شدم.
۷.من دوچرخه سواری را با تمرین کردن یاد گرفتم.
۸.من آشپزی کردن را یاد گرفتم.من پخت حلوا و کیک وپیتزا و.. خودم یادگرفتم.
۹.من قبلا که عکس پروفایل گذاشتن در سایت سخت بود ،توانستم عکس روی پروفایلم بگذارم.
۱۰.منانجام کارهای خانه را یاد گرفتم.
۱۱.من رانندگی کردن را یادگرفته ام.
۱۲.من توانستم به ترسم از تاریکی و تنهایی غلبه کنم .
۱۳.منتوانستم خودم تنهایی بیرون بروم و جاهای جدید را خودم پیدا کنم.
۱۴.من خیلی راحت کلی کار یاد گرفتم ، پس خیلی راحت ،راحت راحت لاغر میشم.🥰😇
✅تکنیک کوچک کردن خواسته ها؛
با استفاده از دیدن فراوانی خواسته هایمان در جهان ، به این باور می رسیم که هرچیزی که ما میخواهیم به فراوانی در جهان وجود دارد و بسیاری از انسان ها شرایط ایده آل من را به راحتی هرروز دارند تجربه می کنند ، پس من هم میتوانم خیلی راحت شرایط ایده آلم را تجربه کنم🥰😊.
✅کوچک کردن خواسته در ذهنت خیلی راحت تر از بزرگ کردن باورهای ذهنی است.
💎این همه آدم ها را ببین که متناسب اند؛ استاد، شگفتی سازان ، دوستانم مثل زهرا،ساناز،مرضیه،ریحانه،دختر دوست مامانم و این همه آدم هایی که عکس های آنها را میبینم.
💎این همه آدم را ببین که به راحتی ازدواج کرده اند و ایده آل شان را پیدا کرده اند مثل بهار، مثل فاطمه ، مثل عمو ها و دایی ها و خاله هایم خوب منم یکی مثل اینها🥰
💎این همه آدم را ببین که هم ثروتمند هستند و هم متناسب .مثل فاطمه، مثل ریحانه، مثل مریم،مثل عروس عمه ام.و…. خوب منم یکیمثل این ها.
✅غذا ،اصلا ارتباطی به موضوع چاقی و لاغری ندارد.👊🏻
اصلاح رفتارهای غذایی فقط با تکرار کردن تمرینات ،به صورت ناخودآگاه ایجاد می شود.
✅بعد از متناسب شدن، مرور باید در دستور کار ما باشد.
اگر یک فرد موفق ادامه ندهد مراحل را یکی یکی بر میگردد سرجای اولش.
✅نکته ی پایانی ؛ به خاطر تلاش هایی که تا الان برای لاغری کردی به خودت افتخار کن چون در ناخودآگاهت ،این امید و نور ایمان برای اینکه من میتوانم متناسب شوم را داری 🥰😇.
خدایا شکرت که تا اینجا همراهی ام کردی .. از تو سپاسگزارم و میخواهم که در شروعی دوباره باز هم عالی هدایت و حمایتم کنی.
و ایمان دارم که همیشه همراهم هستی.
سپاسگزارم.
ممنون و متشکر از نوشته خوب و مفیدتون.
سلام
هر چقدر در هر موضوعی در زندگی رو باور کنیم در همون موضوع موفق تر میشیم و ساختن باور ها در زندگی به عهده خود ماست و وقتی یک باور رو در خودمون پرورش دادیم باید انتظار رسیدن به اون رو هم داشته باشیم .
و بهتره که انتظار افکار منفی رو در ذهنمون از بین ببریم و انتظار درست تر رو جایگزین کنیم که حتما در این مسیر به هدف و نتیجه دلخواه میرسیم.
و من باور دارم که میتونم لاغر و متناسب بشم و هر روز انتظار لاغر و متناسب شدن دارم.
همونطور که تونستم خیلی راحت آشپزی یاد بگیرم میتونگ لاغری رو هم یاد بگیرم و لاغر شدن هم مثل رلنندگی یاد گرفتنه که خیلی راحت یاد گرفتم
و هر خواسته ای که در زندگی دارم رو در ذهنم کوچک کنم چون با کوچک کردن خواسته میشه به همون خواسته رسید .
نشان های دریافت شده
سلام .
باید باور داشته باشیم که در بدن ما هم مثل تمام مردم لاغر شدن هست که جریان داره . ما هر چقدر که غذا بخوریم ما دهها برابر اون انرژی مصرف کنیم تا انرژی غذا رو استخراج کنیم . مابقیش هم که فاسده و باز کلی انرژی مصرف بشه تا این مواد اضافه دفع بشه .
برای ما هضم و جذب و دفع مواد غذایی عادت شده و باورمون اینه خب اینها انرژی نمیخوان که . پس انرژی غذای ما میره واسه ذخیره .
خب پس انتظارمون از غذا خوردن میشه چاق شدن و چاقی رو برای خودمون رقم میزنیم . در حالی که
خلقت میگه خوردن فقط یک تجربه است و درست مثل دیدن شنیدن نفس کشیدن حرف زدن تفکر کردن که تجاربی هستند برای دریافت لذت بیشتر خوردن هم یکی از همین تجربه هاست که برنامه هاش همه در پیشفرض بدن ما هست . تناسب اندام در پیشفرض ذهن ماهست .
به نظر من تصویر اصلی ذهن ما متناسب شدنه که هر لحظه داره چاقی رو از بین میبره .
ما چاقی رو با اراده ایجاد می کنیم .
بدن ما ناخواداگاه چاقی رو حذف می کنه .
حالا ما اومدیم اینجا که ارادمون رو با ناخوداگاهمون تنظیم کنیم و باورها و کدهای اصلی وجودمون رو بپذیریم .
پس باید انتظارمون رو از خودمون تغییر بدیم .
ما باید انتظارمون در هر حالتی کاهش وزن و رسیدن به وزن ایده آل باشه .
انداممون همیشه داره چربی های اضافه رو دفع می کنه پس انتظارمون هم همین باشه . ما چون تجربه ی چاق شدن رو داریم ایمان و اعتمادمون به خودمون کم شده . برای همین هنوز انتظارمون از خودمون تغییر نکرده . باید به توانمندی خودمون ایمان داشته باشیم . توانایی ما برای لاغر شدن بیش از توانایی ما برای چاق شدن هست .
ما فقط باید در ثبت نگرش های اصلی کوشش کنیم تا بتونیم باورهای همسو با آفرینش در خودمون پدید بیاریم .
به هر قدری که انتظارمون از خودمون تغییر کنه نتیجه تغییر می کنه .
این روند اصلی خلقت هست . ما باید این روند رو بپذیریم و دست از برنامه های چاق کننده برای خودمون برداریم .
همون ذهنی که دستور به خوردن میده همون ذهن هم قادره دستور به هضم و جذب و دفع بده و همون ذهن هم قادره این انرژی دریافتی رو تبدیل به چاقی یا تبدیل به لاغری کنه .
پس باید کدهای ذهنی رو تغییر داد تا منطبق با خلقت بشه .
راههای تغییر انتظار دو مورد هست:
۱- با مرور موفقیتهای گدشته و کارهای گدشته به خودمون بگیم لاغری هم راحت یاد میگیریم و راحت راحت لاغر میشم.
من چنین تجربه ای رو سر آموختن رانندگی داشتم . اون زمان که هنوز رانندگی بلد نبودم فقط میگفتم خدایا اینا چطوری رانندگی میکنند یعنی میشه منم مثل اینا راحت بتونم للاغر بشم . من استمرار ورزیدم تا یاد گرفتم و بهش عادت کردم .
من آشپزی و خیاطی بلدم . خیلی راحت اول آموختم بعد تکرار کردم و استمرار ورزیدم .
درس خوندم . اولش یاد گرفتم بعد استمرار ورزیدم .
به حدی که در مسیرمون استمرار داشته باشیم به نتایج و موفقیتهای عالی میرسیم و انتظارمون از خودمون میشه موفقیت .
لاغر شدن رو وقتی یاد بگیریم برای آسون میشه کوچیک میشه . ما همونطور که از اول عمرمون تا الان کلی چیز یاد گرفتیم لاغر شدن رو هم یاد میگیریم و با استمرار داشتن در اون ماهر میشیم و لاغری دائمی رو برای خودمون به ارمغان میاریم .
مورد بعدی کوچک کردن خواسته مون هست . لاغر شدن رو برای خودمون بزرگ نکنیم .
وقتی هدفی برای ما بزرگ در نظر گرفته میشه احساسی که به ما متبادر میشه این هست که ما نمیتونیم به هدف برسیم . خیلی سخته ما نمیتونیم و …. . لاغر شدن رو کوچکترین خواسته ی خودمون کنیم چون دقیقا ما از همین روش چاق شدیم . چاقی اونقدر برامون کوچیک شد و تواناییمون برای چاق شدن زیادتر شد این احساس یعنی احساس چاقی .
ما چاق شدن رو خیلی کوچیک و آسون دیدیم برای همین بهشدسترسی پیدا کردیم . پس حالا هم باید لاغر شدن رو برای خودمون کوچیک و دستیافتنی بدونیم تا انتظارمون راحت لاغر شدن باشه .
من دیشب میخواستم حیاط خونمون رو جارو کنم . برادر همسرم کلی چوب خشک جمع کرده وسط حیاط که ببره بیرون . چند روز بود این چوبهای خشک وسط حیاط . دیروز از جاریم پرسیدم این چوبها برای چیه گفت چیزی نیست و همسرش میخواست ببره بیرون . خلاصه ایشون از خونه بیرون رفتن و من اول میخواستم این همه چوب بلند رو بیرون ببرم . دیدم این کار با چادر خیلی سخته گیر می کنه و خلاصه اذیتم میکنه . یهو راه حلی به ذهنم رسید . گفتم آتیش درست میکنم و همه رو میسوزونم . اولش گفتم وای این همه چوب چجوری همه رو آتیش بزنم . باتوجه به درسهایی که آموخته بودم گفتم تو شروع کن و استمرار داشته باش همه اش پودر میشه و میره .
خلاصه من آتیش درست کردم و چوبها رو یکی یکی میشکستم و داخلش می انداختم . خیلی با لذت و آرام . فکر کنم یک ساعت شایدم کمتر بیشتر طول نکشید اون همه چوب رو من با کوچک کردن و حرکت مستمر همه رو در آتش سوزوندم تازه آخرهاش باز هم دلم نمیومد کنار بزارم توی باغچه دنبال چوب میگشتم آتش خاموش نشه .
کوچک کردن کار فرایند رو برامون راحت و لذتبخش میکنه و انتظارمون رو تغییر میده . اون کار بزرگ و سخت برات میشه یه کار کوچیک و لذتبخش و به نظر مهمترین نکته استمرار داشتن هست تا کم کم و آرام و آرام هدف خودشو بهمون نشون بده . وقتی چوبها تموم شدن و از اون همه چوب فقط یکم خاکستر مونده بود گفتم ببین لاغری هم همینه . اهداف دیگتم همینه . اولش خیلی بزرگ به نظرت میاد ولی وقتی کارو کوچیک کنی و در اون استمرار داشته باشی و لذت ببری از کاری که داری انجام میدی به خودت میای میبینی از اون همه اضافه وزن هیچی نمونده . یواش یواش لاغری خودبخود پدیدار شد .
گام ۵۰ ،سلام وقت بخیر ،،در ذهن منهم چاقی برابر بود با قوی تر بودن ،زور و انرژی داشتن، دفاع از خود، سالم وسلامت بودن،صورت تپل داشتن یعنی مهربون بودن،،،،یادمه تو کودکستانمون ،من و همکلاسی هام که اکثرا پسرهارو انتخاب میکردم ،فقط در حال کتک زدن دخترا بودیم مخصوصا اون دختراییکه لاغرتر هم بودن و از اون حالتمون خیلی خوشمون میومد و من تا سالهای کودکیمو ،پسرونه لباس میپوشیدم و اصلا دوست نداشتم با دخترها دوست باشم و این حالت تا الانم ادامه داره و من ترجیح میدم دوستان کمتری داشته باشم ، چاقی در من تعریفی از قدرت بدنی داشته که اون زمانها لذت بخش بوده ،،به مرور زمان که بزرگتر شدم ،اون احساسات تغییر کرد، دیگه دوست نداشتم چاق باشم،لباسام تو تنم قشنگ نبودن،مسخره میشدم ،سرزنش میشدم ،دلم میخواست نرمال باشم ولی درونم به سمت دیگه ای میرفت و این کشمکش سالها ادامه داشت ،،من در درونم باور کرده بودم که فقط میتونم چاقو چاقتر باشم و اصلا نمیدونستم بغیر از اون انتخاب ،راه دیگه ای هم هست ،،پذیرفتنم باعث شده بود ،بیشترو بیشتر در باتلاق چاقی غرق بشم ،،،،،اولین بار که کلمه باورهارو شنیدم هنگ کرده بودم ،وقتی متوجه شدم ما از طریق باورهامون تجربیات متفاوتیو خواهیم داشت ،تصمیم گرفتم زندگی جدیدی بر پایه و اساس قوانین جهان هستی برای خودم خلق کنم،،اون زمانها که تازه وارد دوره های ذهنی شده بودم ،وقتی اون آگاهی ها در من وارد میشد ،گنگ و گیج بودم ،من سالها یاد گرفته بودم که ناراحت باشم،توجه کنم بر ناخواسته ها،گلایه کنم،مقصر تمام اتفاقات زندگیمو ،پدر ومادر ،همسر ،خدا و اطرافیانم بدونم ،بسیار منفی نگر بودم،ناامید بودم،زود عصبی میشدم،زود رنج بودم وووو و تو اون آموزش ها میگفتن نباید تلوزیون نگاه کنی،اخبار منفی دنبال نکن،مثبت نگر باش ، اولین کاری که انجام دادم خداحافظی با تلوزیون و اخبار منفی بود،چونکه قبلنا خودم یه پا منتشر کننده اخبار ناراحت کننده بودم ، تلاش میکردم صحبتهای منفی نداشته باشم و بعد از مدتی متوجه شدم ،اطرافم خالی شده ،تنها شدم ،دیگه دوست نداشتم با اطرافیانم صحبت های سبک قدیممو داشته باشم،در جاهاییکه قرار میگرفتم و حرف های ناراحت کننده زده میشد ،درونم بهم اخطار میداد و سعی میکردم اون محیطو ترک کنم، افرادی که بشدت بمن نزدیک بودن ،بسرعت خودبخود ازم دور شدن ،،با افراد کمتری ولی با کیفیتر همنشین شدم و همون افراد باعث رشد من در همه زمینه ها شدن، تفریحاتم متفاوت تر شد،مسافرت هام با کیفیتر شد ،پول بیشتری وارد زندگیم شد ، در اصل من با توجه بر خواسته هام که (اون زمانها زیاد درکی نداشتم) ،وارد دنیایی فراوانی شدم ،البته با طی کردن تکاملم ،،،استاد به نکته مهمی اشاره کردید ،اینکه شما روی خودتون کار میکردید ولی انتظار داشتید همسرتون همون رفتارهای گذشته رو داشته باشه ،،منم وقتی روی روابطم با اطرافیانم کار میکردم ،انتظار رفتار نامتعادلو از اونها داشتم و انگار منتظر بودم با من بی محبتی کنن و دقیقا همون رفتارها با من میشد ،در ضمن گفتگوهای درونی منفی زیادی باهاشون داشتم و یه جنگ درونی که ترکش هاش هنوزم در زندگیم هست و هر روز به خودم یادآوری میکنم که من باید باید به مسائل زندگیم جور دیگه ای نگاه کنم و کار راحتی نبوده و نیست ولی من انجامش میدم ،و متوجه شدم حجم و فشار ناراحتی هام بسیار فروکش کرده ،هر چند کامل رفع نشده ولی بهتر شده ،،باید انتظاراتم نسبت به دیگران تغییر کنه تا تلاش من به نتیجه برسه ،مثلا انتظار من از بچه هام این بوده که همیشه اتاقشون بهم ریخته و نامرتبه و مدام با همین موضوع باهاشون مسئله دارم ،از این به بعد باید انتظار تمیز بودن ازشون داشته باشم ،،باید انتظار رفتار محبت آمیز و احترام از خانواده م داشته باشم بجای اینکه مدام غر بزنم و بگم اینا که منو هیچی حساب نمیکنن،اینا بمن محبت نمیکنن ،در اصل وجود خودمو زیر سئوال بردم که من آدم ارزشمندی نیستم که حتی عزیزان من بهم احترام بذارن و محبت کنن ،باید انتظار آسان انجام شون کارهامو داشته باشم بجای اینکه بگم منکه میدونم کارهام حل نمیشه ،،باید انتظار احترام از همراه زندگیم داشته باشم بجای اینکه بگم منکه شانس ندارم ،،و خدارو شکر در بیشتر مسائل زندگیم تونستم نتایج خوبی بگیرم ،به اندازه ای که خودمو شایسته یه زندگی عالی بدونم نتایج وارد زندگی من شده و خواهد شد ،،حتما از این به بعد به انتظارات خودم توجه بیشتری میکنم تا بتونم بهتر بسازمشون،،،اعتماد بنفس پایین باعث شکست های مکرر ما شده که یکی از عاملینش،چاقی ما بوده که نتونستیم خود حقیقی مونو بروز بدیم و قدرت های درونی ما دیده نشدن ،سرزنش وقضاوت شدن های مکرر در دوران کودکی ،از ما تصویر یک خود ناتوان ساخته که الان میخواییم هر کاریو شروع کنیم ،اون تصویر شکست خورده ،در ما انتظار شکستو بوجود میاره و ما حتی دوست نداریم وارد کاری بشیم ،،،خدارو شکر هر روز به عشق گوش کردن و خوندن و نوشتن ،،،،، وارد دوره هام میشم ،،،مرور کردن موفقیت هامون در زندگی باعث میشه که ذهن ما باور کنه که ما انسان توانمندی هستیم ،،،بعضی از موفقیت های من ،،، من تونستم در کودکی دوچرخه سواریو یاد بگیریم ،من راننده ماهری هستم،من تونستم خونه خوبی در منطقه خوب تهران بخرم ،من تونستم ماشین بخرم ،من تونستم زندگیمو به خوبی مدیریت کنم،من تونستم مادر خوبی باشم ،من فرزند خوبی هستم برای مادرم،من شاگرد عالی بودم برای تمام مربی هام و اساتیدم ،من تونستم با تغییر ذهنم به جایگاه با کیفیتری برسم،من تونستم سالها یک بدمینتونست ماهر باشم و الان هم یک تنیسور خوب هستم،من تونستم در کلاس رقصم عالی عمل کنم و ادامه بدم،من قبلا یک عکاس و تصویر بردار خوبی بودم و الان هم فیلم های خودمو میتونم تدوین کنم ،من دست پخت عالی دارم ،من تونستم دوره های زبان انگلیسی به خوبی طی کنم،من تونستم با کنترل ذهنم روابط خوبی برای خودم خلق کنم ،من تمام شناهارو یاد گرفتم ،من چندتا از ورزش های مورد علاقمو خوب انجام میدادم ،من یک شخصیت قوی و قدرتمند و ارزشمند برای خودم ساختم که انتظارش از خودش بهتر شدن و ارتقاء زندگیشه ،من تونستم با قدرت ذهنم ۲ سایز کم کنم اونم براحتی ، من تونستم ۱۴ ماهه هر روز در سایت مشارکت داشته باشم و هنرجوی بینظیری برای خودم و استادم باشم وووووووووو برای رسیدن به خواسته هامون باید اون خواسته کوچیک بشه و آلودگی های ذهنی ما برداشته بشه تا خواسته ما در وسعت وجود ما قرار بگیره، مثلا ما نمیتونیم با یک لیوان بریم کنار دریا و انتظار داشته باشیم تمام آب دریا در لیوان ما جا بشه ،اگر کل آب دریارو میخواییم باید ظرف بزرگی ببریم با خودمون ،هر چقدر خودمونو لایق داشته های بیشتری بدونیم ،ظرفمون بزرگتر میشه و میتونیم برداشت های بیشتری داشته باشیم ،،ولی قبلا به ما گفتن ،انقدر حریص نباش ،به کم قانع باش،پاهاتو از گلیمت درازتر نکن و ما یاد گرفتیم پامونو دراز نکنیم و بهمون یاد داده بودن گلیممون هم خیلی کوچیکه ،،اگر بهمون گفته بودن پاهاتو هر چقدر دوست داری دراز کن و گلیمتو بزرگتر کن ،الان برای داشتن ،بدیهی ترین خواسته هامون ،انقدر بالا و پایین نمیشدیم ،،ما حتی نمیتونیم تصور کنیم که به بعضی از خواسته هامون میتونیم برسیم ،،فکر میکنیم یه چیز اشتباه رخ داده ،،معلومه جهان هم چیزی زیادی برامون نمیذاره ، چونکه ظرفمون کوچیکه ،،، متاسفانه مادر من بسیار دید منفی به پول و مردم و جهان داره ، بهش بگی سلام حالت چطوره ؟ از هر در منفی صحبت میکنه بجز حال خوب ،،بخاطر همین ترجیح میدم توی خونه ،زیاد باهاش روبرو و یا هم صحبت نشم ،،و زمان هاییکه مهمان داریم و مادرم شروع میکنه به سخنرانی کردن ، اون محلو ترک میکنم و سعی میکنم خودمو در دام حرفاش نندازم ،چونکه بشدت افکار و باورهای منفی داره که ۴۵ ساله داره کنار گوش من تکرارشون میکنه و نق میزنه ،قبلا باهاش همکاری هم میکردم ولی الان اصلا ،،،، قبلا خواسته هام برام بسیار بزرگ و دست نیافتنی بودن ،وقتی یاد گرفتم که خواسته های من در برابر قدرت خداوند هیچ چیزی نیستن و اونها فقط در ذهن محدود من بزرگ شدن ،میتونم به خواسته هام راحتر فکر کنم و حتی بخواهمشون ،،مثلا یکی از خواسته بزرگ من ،مهاجرت به آمریکا بوده و هست ،قبلا که فقط دلم میخواست ولی بعد از اون شروع کردم به کوچیک کردن رفتن به آمریکا و دیدن زیبایی های آمریکا و هر سریال ،مستند و چیزی که به آمریکا مربوط میشه رو دنبال میکنم ،و مدام به ذهنم میگم که اصلا رفتن به آمریکا چیزی نیست ،و برای خودم مثال میزنم افرادی که مدام میرن آمریکا ،مثلا پدر خودم چندین سال پیش امریکا رفته و تمام کشورهایی که در ذهن ما محدودش کردن را به مدت طولانی مونده ،یا پارسال که سفری به کوبا داشتم ،و در خلیج مکزیک شنا میکردم و فقط با میامی آمریکا ۱۶۰ کیلومتر فاصله داشتیم ،مدام به خودم میگفتم ،ببین فریده وقتی تونستی بیایی آمریکای جنوبی ،میتونی تا میامی هم بری ،دقیقا پرواز ما از آسمان نیویورک ،تمپا و میامی ،رد شد و نشست تو فرودگاه کوبا ،در همون حین از توی هواپیما از فضای بالای فلوریدا فیلم گرفتم و به خودم یادآور شدم که به زودی در فرودگاه میامی فرود میایی و از اون به بعد بت رفتن به آمریکا در من شکسته شده و با بودن در دوره های ذهنی و تمریناتم ،،دارم به خودم ،احساس ارزشمندیو میدم که اصل رسالت من اینه که در این دنیا خوب و لاکچری زندگی کنم،کل این جهانو خداوند برای من آفرید و گفت برو با امکاناتی که در ذهنت گذاشتم ،بساز هر آنچه رو که میخواهی ،،مثلا خداوند که نگفت ،خب ،فریده و ۹۵ درصد از آدم ها بیان این طرف که بی پولی و چاقی وشکست و بیماریه خب ۵ درصد هم برن اون طرف که پول و ثروتو شادیه ،،،نه خدا این قوانینو نذاشت ،من اشتباه متوجه شدم ،من به گفته الگوهام توجه کردم و پذیرفتم و الان در حال تجربه زندگی هستم که همراستای باورها و انتظارات منه ،اگر میخوام تغییر بدم کل زندگیمو ،باید اون فریده قبلیو بشکنم و از نو بسازمش ،باید فریده چاقو ،خاموشش کنم و فریده جدیدی بسازم مثل آدم های نرمال که فقط انتظارشون از خودشون سلامتیه ،تناسبه ،،، داشتن ماشین خاص،باغ ویلای لوکس،تناسب اندام،سلامتی و زندگی مرفه که چیزی نیست ،واقعا در مقابل جهان،کهکشان،خداوند،سیارات،ستاره ها،خورشید،زمین ووووو جزء هم حساب نمیشه ،آخه برای جهان چه فرقی میکنه پول و ثروت بده به ایلان ماسک یا بده به من ،با منکه خصومتی نداره ،من خودمو باور نکردم ،من خودمو کوچیک میبینم در مقابل خواسته هام ،، ،بودن در همین دوره های لاغری با ذهن ،باعث شده من هر تکنیکی یاد میگیرم در جنبه های دیگه زندگیمم اجرا کنم ،کما اینکه من در دوره خلق آرزوها با قدرت ذهن و چندتا دوره دیگه هم همزمان هستم ،ولی مجموعه این تلاش ها ،داره نتیجه میده ،هم در لاغری ،هم در روابط و مالی من ،،،اینهمه آدم لاغر ،منم مثل یکی از اینها ،من چه فرقی دارم با بقیه ،، خدارو شکر میکنم که نوشتن و گوش دادن این فایلو ساعت ۱۱ صبح شروع کردم و الان ساعت ۲ ظهره ،البته هنوز نتونستم کامنت این بخشو بخونم اونم تکلیف شبم باشه ،سپاسگذار خداوند هستم که منو در مسیر شنیدن این آگاهی های ناب قرار داد ،هرچند این فایلو پارسال هم گوش کرده بودم ولی درک امسالم متفاوت تر از قبله ،،ممنونم برای این دوره های بینظیر
سلام
روز و روزگارتون بر وفق مراد
چقد قشنگ و مفهومی باور رو تعریف کردید ،همیشه شنیده بودم باور چه جوری درست میشه و همه این طور تعریف میکنن شما اومدی از نتیجه گفتی و من هی فک کردم بهش تو ابعاد مختلف دیدم آره آره باورم تو هر کدوم همون انتظارمه منع از اون اتفاق ، مثلا تو روابط هم میخام بدم موضوع خاصی رو با شخص مورد نظر مطرح کنم با توجه به شناخت و تجربه های برخورد اون فرد میام سناریو میریزم و انتظارم اون برخورده و خیلی وقتا آگاه نیستم ، انتظارم یه ناخواسته است که آرامش ذهنمم بهم میریزه…
الان خوب اینو میدونم باید آگاهانه هواسم به خاستم باشه
من چی میخام ؟ دوس دارم چی اتفاق بیافته ؟ انتظار اونو بکشم
تو همه ابعاد تو کار تو روابط تو سلامتی تو تناسب اندام تو ثروت … تجربه و خاطرات رو بذارم کنار قضاوت زدایی کنم
اجازه بدم امروز رو با انتظار خاسته بدون پیش فرض ها زندگی کنم
مخصوصا در مورد تناسب اندام من خیلی باورم و انتظارم رو ناخواسته است … بابا فیدبک لاغری میگیرم این همه آدم بهم میگن لاغر شدی … میگم نه بابا اونا فک میکنن من لاغر شدم
خوب چرا ؟ وقتی تو مسیری چرا لاغر نشی ؟ چرا باور نمیکنی هنوز ؟ آگاهانه منفی بافم رو گوشش رو میپیچونم میگم ببین
چرا لاغر نشم قطعا لاغرتر شدم و در مسیر تکامل تناسب اندام هستم، به امید شگفتی ساز شدن 💪
سلام دوستان واستاد گرامی گام ۵۰ وبازم ی موضوع مهم دیگه که چطور میتونیم باور کینیم که میتونیم لاغر بشیم ونکته مهم اینکه افرادیکه به هر طریقی از محتوا استفاده میکنن به دو گروه تقسیم میشه گروه اول اونهایی هستن که به نتیجه میرسن وگروه دوم اونهاییکه به نتیجه نمیرسن واینا چرا به نتیجه میرسن یا نمیرسن هر فرد به اندازه ایکه موضوع لاغری با ذهن باور میکنه میتونه نتیجه بگیره ونتیجه هم میگیره باور در تناسب اندام هم نقش بسزایی داره باور یعنی چی به زبان ساده وسریح باور یهنی انتطار داشتن من از زندگی وخیلیها نمیدونن باور یعنی چی منم نمیدونستم فکر میکردم باور یعنی حرفهای استادمو قبول کردن البته تا من حرفی به دلم نشینه قبول نمیکنم وشنیدیم که میگن هر چیزی رو باور کنی وارد زندگیت میشه وخیلی افراد اصلا نمیدونن باور چی هست و درباره لاغری هم همین طور هروقت ی فرد لاغر میبینیموباید به خودمون بگیم که این همه ادم که لاغر هستند منم یکی از اونها این همه ادم لاغر هست پس منم میتونم لاغر بشم وقتی لاغری کوچیک کنی مانتظارت اینکه منم میتونم لاغر بشم واشتیاقت بیشتر میشه وعلاقه بیشتر پیدا میکنی خیلی عالیتر مطالب دننبال میکنی وبه نتیجه عالی میرسی پس باور لاغر شدن در خودت ایجاد کن باور یعنی چی انتظارت از خودت چیه باید انتظارتاز خودت لاغر شدن باشه راه حلش چیه اول اینکه با مرور موفقیتهای گذشته ومرور کارهاییکه یاد گرفتی وانجام دادی والان به راحتی انجام میدی به خودت اطمینان بدی لاعریم یاد میگیرم وخیلی راحت راحت راحت لاغر میشم دوم لاغر شدن در ذهنت کوچیک کنی اینهمه ادمها لاغر شدن پس منم میتونم لاغر بشم ولی انتظارت از خودت لاغر شدن باشه با علاقه میای تمرین انجام میدی وهر کدوم از ما بارها وبارها تلاش کردیم که لاغر بشیم وچون روشمون غلط بوده به نتیجه نرسیدیم پس فکر نکنیم که من نمیتونم لاغر بشم چون نا خوداگاهدما میدونه که ما میتونیم لاغر بشیم اون میدونه که ما میتونیم لاغر بشیم
استاد نمیدونم چرا وقتی داریم دیدگاه مینویسیم واگه ی مکثی داشته باشیم هی متن میاد به اولین جمله میاد بالا ومن تمرینمو نوشتم ولی یادم رفت که گوشیمو بذنم به شارژ قط شد دوباره بقیه شو نوشتم حالا دیدم انقد شده دوباره فردا مینویسم
سلام دوست عزیز
من بررسی کردم مشکلی نداشت
به نام خدای مهربان
با عرض سلام محضر استاد عزیز عطار روشن و دوستان شگفتی سازم
وقتی این فایل را گوش میدادم یاد صحبت های دوستی افتادم …می گفت: دیدین وقتی مثلا هوس آش می کنیم در حالی که شرایط فراهم کردنشا نداریم و با خودمون میگیم ای کاش الان ی کاسه آش بود می خوردیم و یک دفعه بی مقدمه کسی در خونه را می زنه و یک کاسه آش عالی میاره؟ و شما تو دلت میگی کاش ی چیز بزرگتری از خدا خواسته بودم که به این سرعت خدا می رسوند….
اما معمولا ما وقتی خونه، ماشین،همسر ، بچه و چیزهای بزرگتری می خوایم با ناامیدی و یاس آرزو می کنیم و توی دلمون میگیم… با کدوم پول و از کجا؟ چطوری؟ ی خونه ی عالمه پول می خواد یا ی ماشین…و من اینهمه پول را از کجا بیارم؟در مورد آش اطمینان بیشتری داشتیم که بدستمون برسه چون ی خواسته ی کوچیکه و خدا می تونه برآورده کنه ولی در مورد خونه و ماشین و چیزای دیگه با تردید میگیم فکر می کنیم خدا فقیره و از برآورده شدن خواسته ی بزرگ من ناتوانه…چون اطمینان و ایمان نداریم که خدا قادر مطلقه و هر کاری را بخواد می تونه انجام بده از راه های پیدا و ناپیدایی که ما خبر نداریم نمیدونیم و بلد نیستیم. ایمان و باور نداریم که خزائن آسمانها و زمین مال خداست در دست خداست..به همین دلیل با تردید میگیم که شایدم خدا نتونه برآورده کنه…
این نشونه ی ضعف ایمان ماست به خدای قادر و توانا…..این یعنی به قدرت مطلق خدای مهربون ایمان نداریم.
خدایی که جهان هستی و انسان و حیوانات و کل نظام هستی را آفریده قادر به انجام هر کاری هست و براش ی کاسه ی آش و ی خونه و ی ماشین فرقی نداره…اینها از نظر ما فرق میکنه ولی از نظر خداوند همشون ی خواسته هستند از طرف انسان و فراهم کردنش برای خدا کاری بسیار آسونه فقط باید باور و ایمان و اطمینان داشته باشیم که خدا می تونه هر چه را بخواهیم در اختیار مون بذاره…فقط و فقط بستگی به باور و اطمینان ما داره،اگر با ایمان و اطمینان قلبی از خدا بخوایم و اون را برآورده شده بدونیم،برآورده میشه حتی اگر از نظر ما خیلی بزرگ و دور از دسترس باشه….
استاد هم فرمودن هر چقدر اطمینان و باور ما برای رسیدن به خواسته مون بیشتر و قویتر باشه زودتر به خواسته مون میرسیم…
میزان موفقیت شرکت کننده ها در روش لاغری با ذهن به میزان ایمان و باورشون بستگی داره،هر قدر ایمان اطمینان و باورشون بیشتر باشه بیشتر و زودتر لاغر میشن و زودتر به هدف میرسن….
این بیت شعر مولانا هم همین مضمون را داره…
با من صنما دل یک دله کن
گر سر ننهم و آنگه گله کن
اگر در راه درستی قدم میذاریم باید با باور و اطمینان قلبی حرکت کنیم و ایمان داشته باشیم که حتما به هدف میرسیم و اگر شک و تردید داشته باشیم و دو دل باشیم که آیا میشه یا نمیشه و یا حالا بریم ببینیم چی میشه به هدف نمیرسیم….
از روز اولی که وارد این دوره شدم وقتی صحبت های استاد را شنیدم و تغییرات شون را دیدم به این روش ایمان آوردم و با اطمینان خاطر دوره را تهیه کردم و به لطف خدا و با تمرین و استمرار نتایج بسیار خوبی هم گرفتم گر چه در این مدت فراز و نشیب های زیادی در زندگی داشتم ولی هرگز لحظه ای در مورد درستی این روش تردید به خودم راه ندادم و با اطمینان و باور برای رسیدن به هدف که یکیش لاغریه قدم برداشتم و به لطف خدای مهربون به نتایج شگفت انگیزی رسیدم و روند لاغری ام هم شروع شده…
برای اینکه هدف را در ذهنم کوچیک کنم تا راحت تر به نتیجه برسم تصمیم گرفتم هر ماه دو کیلو وزن کم کنم و هر بار کل اضافه وزنم را مرور نکردم تا برای ذهنم کم کردن وزن باور پذیرتر بشه و در ضمن بارها با خودم تکرار کردم من که تونستم درس بخونم و مدرک بگیرم،
تونستم تمرین و تکرار کنم و آشپزی را خیلی خوب یاد بگیرم….
با تکرار و تمرین خیاطی را یاد گرفتم
با تکرار و تمرین کار با کامپیوتر و اینترنت را یاد گرفتم…
با تکرار و تمرین بافتنی را یاد گرفتم…
و خیلی کارای ریز و درشت دیگه ای که شاید یک روز برام دور از دسترس بود را آموختم پس لاغری را هم خیلی خوب می تونم یاد بگیرم فقط باید باور و ایمان و اطمینان داشته باشم که با انجام تمرینات و عمل کردن به آموخته ها و استمرار و استمرار و استمرار در انجام تمرینها به هدف خودم میرسم و لاغر میشم البته به غیر از نتایج خیلی عالی دیگه ای که گرفتم که مهمترینش رهایی و آزادی و آرامشه…
با آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت و برکت برای استاد عزیز و
به امید روزی که هیچکس اضافه وزن نداشته باشه🙏🙏
موفق باشید
چطور ما باور کنیم میتونیم متناسب بشیم ؟؟
نقش باور چیه ؟
باور معنی خیلی ساده اش میشه انتظار شما از زندگیتون چی هست ؟؟.
اصلا پیچیده اش نکنید همین معنی رو میده .(من انتطارم از خودم لاغری هست و ته ذهنم میگم من با وجود هر مواد غذایی که دارم هر روز میخورم اما هر روز لاغرتر میشم و به تناسب ۵۹ کیلو میرسم و این مواد برای سلامت جسم من نیاز هستن چون هر روز رفتارهای متناسب کننده ی بیشتری و تعهد و انگیزه و اشتیاق بیشتری پیدا میکنم و لاغری رو بهتر یاد میگیریم و بهتر عمل میکنم به خاطر تعهدم و انگیزم بهتر عمل میکنم )
خیلیها معنی باور رو نمیدونن و نمیدونن باور چیه مثلا یه نفر به ما میگه دست و یا پا و یا چشم چی هست ؟ ما میدونیم چیه یا درد در دست چیه اگر برای ما توضیج بدن قابل لمس میشه اما باور چی هست ؟؟تعریفش قابل لمس نیست .
ساده ترین تعریفش مبشه انتطار شما همون باور شما میشه .(انتظارم این هست که جسمم به زودی متناسب بشه پس بدون دلهره غدای سفره رو به اندازه نیازم میخورم و در وعده ی شام و ناهار و صبحانه هر چیزی رو بخوام به اندازه نیازم میخورم در مهمانی شرکت میکنم و یا رستوران میرم و یا دسر به اندازه نیازم میخورم چون مطمعنم که لاغر میشم حتی اگر داخل آیینه برم و چشمم به یه اندم چاقی از خودم بخوره اصلا نگران نمیشم میگم من قراره لاغر بشم و یا حتی اگر لباشی بپوشم که چسبون باشه و چشمم به نافرمیهای بدنم بخوره میگم به زودی قراره لاغر بشم و کلا در ته ذهنم این هست که من به زودی یه متناسب ۵۹ کیلو میشم حتی با دیدن هر فرد متناسبی من سریع میگم به به چقدر قشنگ منم به زودی قراره اینقدر لاغر بشم )
زمانی که من در مورد مسایل ذهنی اطلاعات پیدا کردم مهمترین موضوع زندگی من تغییر وضعیت جسمیم بود و میخو استم با این تغییرات ذهنی من اول جسمم رو تغییر بدم و منتظرم تا نتیجه ی کامل رو بگیریم تا به خودم و قدرت ذهنم بیشتر ایمان بیارم .(من همیشه میگم اگر با قدرت ذهنم جسم دلخواهم رو خلق کنم ایمانم به خودم برای رسیدن به بقیه خواسته ها م و ایمانم به خدای خودم صدها برابر میشه و چه غوغای میشه درون من از اعتماد به نفس بالا و خود باوری و قدرت خلق کردن و زندگی جدیدی که خلق خواهم کرد البته من همین الانم به اینها رسیدیم ولی بازم بیشتر میخوام تجربشون کنم . )
و اما هر کس متوجه من میشد که در این مسیر هستم همه به من میخندیدن ولی چون خودم احساسم خوب بود و آرامش داشتم همچنان ادامه دادم .(مثل یک لشکر یک نفره عمل کردم به قول استاد )
و کم کم علاوه بر لاغری دوست داشتم با کنترل ذهن روابط عالی و عشق و مودت و سلامتی و اعتماد به نفس بالا و … رو تجربه کنم .
اما در مسیر تغییر کردن در هر جنبه مثل روابط باید انتظارت رو و تصویرهای ذهنیت رو تغییر بدی مثلا : نمیشه دنبال روابط خوب باشی اما در ذهنت همسرت رو آدم عصبی و اخمو و غر غرو بد اخلاق و منفی باف ببینی اینطور روابط تو تغییر نمی کنه چون اول باید تصویرهای ذهنیت از همسرت تغییر کنه تا نتیجه رو تغییر بدی .(پس اگر من در ذهنم رانهای چاق و یا شکم چاق داشته باشم و مدام اونها جلوی چشمم باشن و مرورشون کنم و بگم حالا برم فایل گوش کنم شاید لاعر بشن نمیشه هیچ لاغری اتفاق نمیفته جون کار ذهن این هست که هر چیزی در ذهن ما هست رو به واقعیت تبدیل کنه )
اگر همسرت رفتاری داره که دوستش نداری ولی منتظری که اون رفتار رو دیگه همسرت نشون نده اما همیشه نشون میده چون جهان جواب انتطارت رو میده ولی همسرت با بقیه این رفتار رو نداره چون تو در ذهنت این انتظار رو از همسرت داری و در ذهنت انتظارت تعریف شده هست .
اگر کسی میخواد از لحاظ مادی پیشرفت کنه اما چون در ذهنش انتظارش از اوضاع اقتصادی بد هست که پول دست مردم نیست و اوضاع بد هست پس ما شکست میخورییم چون جهان انتظار پاسخ شما رو میده
پس در این مثالها مشخص هست جهان چطور پاسخ انتطار شما رو میده .( من در ذهنم سعی میکنم فقط چیزهای خوب رو انتظار داشته باشم مثلا فراوانی و سلامتی و روابط عالی و اعتماد به نفس بالا و موفقیت و شادی و آرامش پس اگر غیر از اینها در زندگیم ببینم میدونم از باور غلطی هست که در اون زمینه دارم و باید روی اون کار کنم .)
و استاد در زمینه ی رسیدین به کسب و کار عالی همیشه انتظارش از خودش پیشرفت کردن بوده و گفته در کسب و کار من هیچ مشکلی پیش نمیاد و موفق میشم و کار ی به حرف هیچ کس نداشت و انتظارش از کارش موفقیت بود و هیچ باوری نداشت که من شکست میخورم ( پس در زمینه ی لاغری هم من همیشه به خودم گفتم من لاغر میشم و خوراکیها و مواد غدایی در بدن من هیچ قدرتی برای چاقی من و یا لاغری ندارن فقط این ذهن من هست که قدرت داره من رو چاق و یا لاغر بکنه و من دارم با قدرت ذهنم لاغری جدیدی رو کسب میکنم و به وزن ۵۹ کیلو میرسم .)
پس اگر از همسرت در ذهنت تصویر داشته باشی که بد اخلاق هست بله همیشه بد اخلاق هست اگر درذهنت تصویر باشه که همسرم عصبی هست بله پس حتما همیشه بد اخلاق میبینیش و اگر انتظارت این باشه که همسرم ایرادگیر هست بله اون حتما ایراد میگیره .چون انتظارت از همسرت اینطور هست حتما میبینی .(باید ببینی به چی توجه میکنی همون برات رقم میخوره و هنر ما این هست که به چیزی که نیست باید توجه کنیم مثلا من از عصبی بودن همسرم بدم میاد توجه نمیکنم به جاش روی رفتارهای خوبش تمرکز میکنم و یا رفتارهای خوب و عالی که از بقیه میبینم توحه میکنم و تحسینشون میکنم تا اونها وارد زندگی من بشن پس من از لاغری دوست شگفتی ساز که در دوماه ده کیلو کم کرده بود خوشم اومد و به این روند سریع کاهش وزنش توجه میکم و مطمعنم من هم این کاهش وزن زیاد رو در زمان کوتاهی خواهم داشت پس به چیزی که دوست داریم باید توجه کنیم و من به اون لاعری ۵۹ کیلو که چندین سال من در اون وزن بودم توحه میکنم و به دستش میارم ).
انتظارتون از خودتون باید لاغر شدن باشه وگرنه هر چقدر فایل گوش کنی اثر نخواهد داشت پس باید انتظارت از خودت لاغر شدن باشه مثل فردی که آشپزی بلد هست و بهش مواد غذایی در جه یک بدی اونم غذای عالی بهت میده اما اگر آشپزی بلد نباشی هر چیزی بهش بدی گند میزنه به اون مواد چون انتظارش این هست که بلد نیست
پس نگو من نمیتونم لاعر بشم حالا یه فایل گوش بدم شاید لاغر بشم نه فایلهای استاد ما رو لاغر نمیکنه مگر در ما باور لاعر شدن ایجاد بشه .(من میتونم لاغر بشم چون بارها از راه غلط لاغر شدم و به نتیجه هم رسیدم اما نتیجه ماندگار نبوده پس جسم من توانمند هست و میتونه من رو لاغر بکنه و من بسیار به جسمم اعتماد دارم حالا که در روش صحیح هستم نتیجه رو به زودی خواهم گرفت .)
وقتی از روابطت و کسب و کارت و جسمت و سلامتیت انتطارت بد باشه هر چقدر کار کنی موفق نمیشی مگر به مرور تصویر و انتظارات ذهنیت رو تغییر بدی . مهمترین موضوع باید برام تغییر انتطار باشه .(من به هر چیزی که دوست دارم در زندگیم اتفاق بیفته تو جه میکنم و میگم این حق من هست که در زندگی من باشه جسم سالم و روابط عالی و ثروت و ارامش و با توجه کردن به اینها تصویر ذهنی درست ایجاد میکنم و در نهایت در زندگیم پیدا میشن )
و افراد چاق چون خود باوری و اعتماد به نفس ندارن همیشه تحقیر شدن پس هر چقدر تلاش کنیم نمیتونیم چوم در ذهن ما حک شده لاغر شدن سخت هست و الکی که نیست تو لاغر بشی (من چون بعد از ازدواجم چاق شدم ومن بارها تلاش کردم اون رو از بین ببرم پس همیشه من در رژیم و ورزش بودم و حالا در یه مقطعی خسته میشدم و اون رو کنار میزاشتم و اما دوباره چاق میشدم و دوباره شروع میکردم به رژیم و ورزش و دوباره لاغر میشدم و همیشه من با زور و فشار به جسم خودم رو لاغر میکردم و میگفتم جسم من خیلی توانایی لاغر شدن داره ولی نمیدونم چرا ثابت لاعر نمیمونم و فکر میکردم یه چیز کمتر از متناسبها دارم تا با این مسیر آشنا شدم و دیدم فقط به خاطر اشتباه بودن راهم بوده که نتونستم لاعری رو برای همیشه به دست بیارم پس خودم رو تحسین میکنم که در گدشته بسیار تلاش کردم و اعتماد به نفس زیادی پیدا میکنم که چقدر شجاع بودم و پر تلاش و هر فرد چاقی ممکنه اقدام نکنه من چقدر عاشق لاعری بودم که بارها اقدام کردم حتی اگر زمین خوردم اما دوباره ادامه دادم ) .
پس ما به تعدا روزهایی که اضافه وزن داشتیم در مقابل لاغری ناتوان شدیم و این کار میبره و زمان میبره پس عجله نکن چون هر کاری رو شما شروع کنید خوشگل و تمیز میدونی باید براش وقت بزاری تا در اون کار مدرک بگیری مثل درس و دانشگاه و مدرسه و … ولی در مورد لاعری انتطارمون این هست سه روزه لاعر بشیم و این انتطار غلط ما رو از پا در میاره .(ولی من اینقدر این حرف رو به خودم گفتم که لاغری با ذهن خیلی روندش آهسته هست و نباید عجله کنم تا احساس میکنم برای خودم مانع درست کردم که لاغری با این روش خیلی روندش کند هست و این باور من شده که خیلی تغییرات اهسته میاد اما از وقتی که دوستان شگفتی ساز رو دیدم که در زمان کم نتایج خوب گرفتن دیگه باورم رو تغییر میدم که من هم به زودی در وزن ایده الم قرار میگیرم و لاغر میشم و جسم من بسیار مشتاق هست که من در جسم لاغر خودم باشم و به من کمک میکنه و ذهنم با قدرت خودش داره کاری میکنه که من سریعتر به خواسته ام برسم و در وزن نرمال ۵۹ کیلو قرار بگیرم ).
پس هر وقت خواستی ببینی باورت چیه اول ببین انتظارت از خودت چیه ؟
و اگر در مورد لاغری دیدی که احساست خوب نیست و فکر میکنی که نمیتونی لاغر بشی حالا شاید دری به تخته بخوره و من لاعر بشم تو موفق نمیشی .
چون سالهای زیادی اضافه وزن داشتیم ما احساس ناتوانی میکنیم و تلاش کردیم و لاغر نشدیم فشار روی ما بوده و ما رو اذیت کرده و باید کار کنیم روی خودمون تا انتطار لاعر شدن در شما به وجود بیاد .(من بیش از ده بار تلاش کردم و هر ده بار موفق بودم و خودم رو متناسب کردم اما مقطعی بوده و همین باعث شده بود احساس ناتوانی کنم و بگم لاغر ماندن کار سختی هست و من فکر کنم بدنم یه فرق با متناسبها داره ولی حالا میگم هیچ فرقی نداره فقط ذهن چاقها و لاغرها هست که با هم تفاوت داره و این ذهن ما با تمام قدرت ما رو چاق میکنه چون لاغری رو یاد نگرفته بودیم چون ذهن ما چاقی رو یاد گرفته و آموزش دیده ،)
خیلیا میگن من انتظار لاغر شدن رو چطور به وجود بیارم ؟؟مرور کن کارهایی رو که به خوبی انحام میتونی بدی رو مرور کن مثل :
آشپزی و رانندگی و گلسازی و آرایشگری و کار با کامپیوتر رو بلدم و ورزش ایروبیک و زومبا رو خوب بلدم و … و من به جز تمام این حرفه ها من در لاغری بسیار تلاش کردم در زمانهای مختلف و این نشان از توانمندی جسم من هست که هر بار هم اقدام کردم در وزن عالی قرار گرفتم اما دوباره برگشته حالا برای خودم چند باره میگم کی و چه مقدار لاغر شدم :
من در سال ۸۳ حدودا ۸ کیلو
ودر سال ۸۶ حدودا ۲۵ کیلو
در سال ۹۰ حدودا ۱۸کیلو
و در سال ۹۳حدودا ۳۵ کیلو
و در سال ۹۵ حدودا ۸ کیلو
در سال ۹۶ حدودا ۶ کیلو
در سال ۹۷ حدودا ۱۲ کیلو و …..
و همینطور من تونستم مرتب چاقی خودم رو کم کنم و اما هیچ وقت ثابت نبودم پس من میتونم این دفعه با این روش که کل اضافه وزن من که شاید الان ۵ یا ۶ کیلو باشه رو کم کنم و متناسب ۵۹ کیلویی بشم من میتونم )
و بگو من این همه کار رو به خوبی انجام دادم پس لاغری هم یکی از این کارها هست و چیز عجیب و غریبی نیست فقط باید یادش بگیری پس با مرور کارها باید انجامش بدی و این یک توانایی هست .و چیزی هست که یاد گرفتیم با مرور توانمندی هات در انجام بقیه کارها باید در خودت توانمندی به وجود بیاری .
و کار دوم این هست که لاغر شدن رو در ذهنتون کوچیک کنید تا به هدفتون برسین و در تمام جنبه ها این قضیه به شما کمک میکنه .
مثلا فرض کن باور لاغر شدن در ذهن من یک حلقه با شه با قطر ۱۰ سانتی متر و اما در ذهنت لاغر شدن یه گوی با قطر ۲۰ سانت باشه هر کاری کنی امکان نداره این گوی از این حلقه رد بشه و به عنوان تجربه وارد زندگیت بشه .
حالا تو باید این حلقه رو بزر گ کنی تا خواسته های شما از حلقه ی باور رد بشه و این کمی سخت هست چون اطرافیان تو در این مسیر نیستن مدام میگن این کار نمیشه و شدنی نیست و تو با نوشتن چطور میخوای لاغر بشی ؟؟
پس به جای اینکار خواسته ات رو کوچیک کن و کوچیک کردن خواسته خیلی راحتتر از بزرگ کردن باورها هست .
و به خیلی از خواسته هات میرسی مثل استاد عزیز.(من هم همیشه گفتم میخوام اصافه وزن خودم رو ریز کنم و هر هفته ۲۰۰ گرم کم کنم و این عدد که چیزی نیست سریع بهش میرسم اما حالا که ۱۶ ماه از فعالیتم در سایت میگذره روند لاغریم رو کمی بیشتر میخواهم دیگه نمیخواهم هفته ای ۲۰۰ گرم کم کنم به جاش میگم هفته ای ۵۰۰ گرم میخوام کم کنم میخوام این عدد رو به ذهنم بگم و بگم کل آصافه وزن من هم الان چیزی نیست برای من که بارها تونستم ۳۰ کیلو ۲۰ کیلو کم کنم این ۵ کیلو هم به راحتی کم میشه و من متناسب میشم و به خودم میگم این همه دوستان شگفتی ساز در اطراف من هستن که تونستن وزن کم کنن پس منم میتونم به زودی در وزن جدیدم باشم و اصافه وزنم رو کم کنم )
من یکی از خواسته های دیگه ام داشتن ماشین شاسی بلند لکسوز هست و من باور م این هست که ما کارمند هستیم چطور این همه پول بدیم ؟؟ و تا اون پول رو تهییه کنم و با این وضاع که ماشینها اینقدر گرون شدن که رسیدن به این خواسته برام سخت میشه ولی با این ترفند که خواسته رو کوچیک کن و بهشون برس و وقتی داخل خیابون دیدیش بگو این همه آدم دارن پس برای خدا هم چیزی نیست جزیی از جز هست و به من میده و خیلی از آدمها سالها دارن استفاده میکنن و داشتنش رو در ذهنم کوچیک میکنم تا خیلی راحت ماشین وارد زندگیمون بشه .
حالا بقیه ی خواستهای استاد مثل خونه و ماشین و شرکت کننده ی خارجی و .. به همین شکل وارد زندگیشون شدن
پس لاغر شدن رو در ذهنت کوچیک کن و وقتی آدم لاغر رو دیدی بگو این همه آدم لاغر هست و من هم یکی مثل این افراد هستم .(من هر آدم لاغری رو میبینم تحسینش میکنم و در دلم میگم منم به زودی به این لاغری دلخواهم میرسم )
و وقتی آدم چاق دیدی نباید خوشحال بشی که وای من چقدر خوبم که اندازه فلانی چاق نیستم این کار اشتباه هست داری به چاقی توجه میکنی و کار سختتر میشه و همیشه به لاغرها تو جه کن و بگو منم میتونم مثل این افراد لاغر بشم منم میتونم و این که چیزی نیست و علاقه و اشتیاقت بهتر میشه .(بله واقعا بهترین کار توجه به اندام های لاعر هست و هر جا اونها رو دیدی بهشون توجه کن که چطور غدا میخورن و من همیشه میگم منم دارم لاعری رو مثل شما یاد میگیریم و به زودی لاغر میشم .)
انتظارت از خودت باید لاغر شدن باشه و این انتظار با دو کار به وجود میاد :
*با مرور موفقیت هات و کاری هایی که به راحتی انجام دادی
*و دوم کوچیکش کن در ذهنت و بگو این همه لاغر هستن پس منم میتونم
وقتی انتظارت لاغر شدن باشه با علاقه میای انجام میدی .(اصلا انگار امیدواری که میشه و تو لاغر میشی و با اشتیاق دنبال میکنی که لاغری رو به دست بیاری مثل الان خودم )
انتظارت از خودت باید متناسب شدن باشه و انتظارت رو تغییر بده .(من همیشه در هر شرایطی گفتم دارم لاغر میشم و حتی وقتی به اون ته ذهنم رفتم در مواقعی خاص مثلا زمانی که رفتار پرخوری داشتم گفتم حالا این همه مدت من درست رفتار کردم ویه دفعه به خاطر فرمولهای قدیم چاقی من پرخوری کردم و اصلا ناراحت نمیشم چون تعداد رفتارهای درستم از رفتارهای غلطم بیشتر هست پس من دارم به سمت لاغری حرکت میکنم و لاغر میشم .)
هر کدوم از ما بارها تلاش کرده تا لاغر بشیم پس در ذهن ما این انتظار بوده که من میتونم لاغر بشم واگر انتظار و یا باور نداشتین پس چرا تلاش کردین لاغر بشین ؟؟حالا راهت اشتباه بوده درست ولی فردی که بارها تلاش کرده و موفق نشده چون در ته ذهنش امید و انتطار هست که میتونه لاغر بشه و در ته ذهن همه ی ما این چیزها هست که ما میتونیم پولدار و ثروتمند باشیم اما راهشون اشتباه هست ولی در ته ذهنشون امید دارن میتونن پولدار باشن پس اگر تا حالا برای لاغری تلاش کردین و نتیجه نگرفتین پس در ذهنتون امید و انتظار لاغر شدن دارید .
)من مشخصه از همون اول امید و انگیزه رو داشتم ولی در راه غلط بوده و حالا که اون باور رو انتظار رو آوردم در راه صحیح داره برای من عالی عمل میکنه و تبدیل شده به انگیزه و اشتیاق چون من قبل از آشنایی با این سایت بارها بیش از ده بار رزیم گرفتم و متناسب شدم و دوباره چاق شدم ولی کوتاه نیومدم و دوباره رزیم گرفتم و گفتم بازم این اضافه وزن رو کمش میکنم معلوم هست که در ته دهنم باور داشتم که میتونم لاغر بشم و گرنه چرا چندین بار اقدام کنم و این اواخر در فاصله ی کم من اقدام میکردم و یکم که چاق میشدم دوباره رژیم میگرفتم و وقتی در وزن تناسبم بودم و از رژیم خسته که میشدم دوباره وزنم بر میگشت ومن هسچ وقت ناامید نمیشدم و فقط رژیم و ورزش رو تکرار میکردم )
غذا هیچ ارتباطی به چاق و لاغری نداره تا وقتی به خوردنت نگاه میکنی هنوز انتظارت از خودت لاغر ی نیست و اگر انتظارت از خودت لاغری باشه دیگه نگاه به خوردنت نمیکنی و هیچ راه دیگه نداره .(پس به مقدار خوردنت و نوع غذاها و کالری اونها و زمان خوردن و … تو جه نکن و به اونها برچسب نزن و تفکیکشون نکن و نشین حستب کن شب چی بخورم که تلافی ظهر بشه یا بر عکس و …چون داری با این کار به چاقی خودت توجه میکنی و چاقتر هم میشی اصلا هر وقت نخواستی بخوری از خودت سوال کن چرا نمیخورم ؟ و هر وقت جواب این بود که میتریم چاق بشم یا اینه چاق میکنه وبه خاطر چاقی بود تو چاقی رو به سمت خودت جذب میکنی و چاق میشی )
هر فردی به هر موفقیتی رسیده چون همیشه تمرین کرده مثل کریس رونالدو اگر اینقدر خوبه چون هر روز تمرین و تکرار میکنه.(پس شرط موفقیت انگیزه و اشتیاق و استمرار و تمرین و عمل کردن هست منم تمام سعیم همین بوده و میخوام برای رسیدن به موفقیت تلاش کنم تا نتیجه رو به زودی ببینم و لا غر و متناسب بشم )
دوست عزیز خانم ریاحی خوندن نوشته های شما مثل دوباره گوش کردن به فایلهاست دقیق و مو به مو توضیح میدید و برای من بسیار ارزشمند وقابل تحسینه که تمام دیدگاههای شما مدال طلا دریافت میکنن قطعا این اراده و پشتکار شما ستودنیه امیدوارم هر چه زودتر به موفقیت های مدنظرتون دست پیدا کنید
سلام🙂
تا الان متوجه شدیم که اگه موانع ذهنی لاغر شدن رو برداریم لاغر شدن خود به خود اتفاق می افته
موانع ذهنی چیه؟ همون باور ها و همون فرمولهای ذهنی هستن که در ضمیر ناخوداگاه ما قرار دارن و وارد تجربه زندگی ما شدن
باورها از دیده ها و شنیده های ما از بچگی شکل گرفتن و در واقع توسط اطرافیان که پدر مادر معلمها ورسانه ها و پزشکان و همه اونایی که دوستشون داریم یا بهشون اعتماد داریم فرم گرفتن
در موضوع لاغری هم مایه سری فرمول و باور داریم که باعث شده به این جسم برسیم و با برداشتن این باورها که همون موانع هستن لاغری جاری میشه در ذهن و جسم ما👌👌
در بین این موانع مهمترین مانع اینه که ما باور نداریم میتونیم لاغر بشیم😶😶
حالا این باور چطور شکل گرفته ؟؟؟؟
👈یه موضوع کلی وجود داره اونم اینه که ما کلا خود باوری نداریم
در خیلی از جنبه ها ما باور داریم که نمیتونیم فلان کار رو انجام بدیم یا به موفقیتی که بقیه رسیدن ما هم برسیم
اینم به دلیل تحقیر ها توهین ها سرزنشها و تکرار این جمله”تو نمیتونی “توسط اطرافیان ما بوده و به صورت به باور قوی در اومده که هر کاری میخوایم شروع کنیم بلافاصله میاد بالا که تو نمیتونی….. 🤨🤨🤨
دوم اینه که در موضوعی مثل لاغری ما بارها و بارها تلاش کردیم از راههای مختلف معروف و غیر معروف لاغر بشیم اما نشدیم یا نتیجه موندگار نبوده و بعد از رها کردن اون رژیم ورزش و دمنوش و….دوباره چاق شدیم همین مساله باعث شده ما بیشتر این خودباوری رو کمرنگ کنیم
با اینکه خیییییلی خییییلی این مساله مهمه و بسیار در نتایج ما تاثیر گزاره در موضوع لاغری هم اینکه فرد چقدر باور کنه میتونه لاغر بشه خیلی روی نتیجه تاثیر گزاره
باور چیه؟ ….انتظار از زندگی👌👌
به مرور که روی ذهنت کار میکنی میفهمی کلمه باور به چه معنیه…
باور چیزی قابل لمس و دیدن نیست پس چطور میفهمی باورت چقدر تغییر کرده؟ با تغییر انتظارت…
انتظارت از جسمت چیه؟
انتظارت از کسب و کارت چیه؟
انتظارت از روابط ات با همسرت چیه؟
✍ کار کردن روی خودت یعنی تغییر تصویرهای ذهنی
این تصاویر ذهنی همون انتظار ما است👌
👈 اگه همسرت با تو رفتاری رو داره ولی با بقیه نداره پس باید تو رو به فکر بندازه که خوب چرا اینجوریه؟ پس چیزی در درون من هست که در برخورد با من این رفتار رو داره
👈 اگه انتظارت از شرایط اقتصاد کشور اینه که اوضاع بده پول دست مردم نیست روز به روز اوضاع داره بدتر میشه تو نتیجه این انتظارت رو میبینی و کسب و کارت رشد نمیکنه هر چقدر هم با اشتیاق بری سر کار…. تو نتیجه انتظارت رو میبینی
ولی اگه تو باور داری که میتونی به خواسته ات برسی خداوند هزاران راه میذاره جلوی پات که تو به خواسته ات برسی🙏🙏🙏
👈✍ قدرت رو در ذهنت به خودت و خدای خودت بده نه به عوامل بیرونی مثل ادمها اوضاع اقتصادی فیلترینگ ….
👈 اگه تو در ذهنت اینه که چیزی مانع من نیست در موضوع موفقیت ؛
پس نتیجه در هر حالت موفق شدنه
👇در موضوع لاغری با ذهن هم
زمانی فایل گوش دادن در شما تاثیر میذاره که شما انتظارت از خودت لاغر شدن باشه👌👌👌👌
دلیل اینکه ما خودمون رو باور نداریم اینه که بارها تحقیر شدیم سرزنش شدیم و…..واعتماد به نفس ما شدیدا کمه
سالها به خاطر اضافه وزن هم تحقیر شدیم حرف شنیدیم مقایسه شدیم ….
و در ضمیر ناخودآگاه باور ناتوانی بسیار قوی و پررنگ شده
و این موضوع نیاز به کار داره
هر کدوم از ما به تعداد روزهایی که چاق بودیم تحقیر شدیم
و زمان میبره لاغر شدن👌👌👌
در همه موضوعات دیگه ما زمان رو خیلی خوب میپذیریم
ولی در موضوعات ذهنی زمان رو قبول نمیکنیم و همین عجله کردن ما رو شکست میده😶😶😶
👈اگه با اشتیاق میای فایل گوش میدی اگه میدونی در مسیر لاغری هستی اگه هر روز برای اموزش لاغری وقت میذاری ….
انتظارت از خودت لاغریه😊😊
ولی اگه منتظری این فایلها معجزه کنه یا با خودت میگی حالا این روشم امتحان کنم ببینم چی میشه
لاغر نمیشی😏
خوب با این تفاسیر
چطور انتظار لاغری رو در خودمون ایجاد کنیم؛
۱:تواناییهاتو مرور کنی
اینهمه کار کردی لاغری هم یکی از اون کارهاس
بقیه اش میشه تمرین و تکرار
اینجوری انتظار موفقیت در خودت بوجود میاری
تواناییهای من….😊
من با رتبه ۳۳۲ در کنکور سال ۸۰ پزشکی قبول شدم
من رانندگی رو به خوبی یاد گرفتم
من آشپزی رو به خوبی بلدم
من در موضوع روابط خیلی خوبم هم در رابطه با همسرم هم فرزندم هم ببمارام و هم در رابطه با پدر و مادر و عزیزانم
من کسب و کار خودم رو راه انداختم و هر روز سعی میکنم که با آموزش و یادگیری اپ دیت باشم و کارم رو توسعه بدم
من در رابطه با مدیریت مالی و پس انداز و ….خوب عمل میکنم
پس لاغری رو هم یاد میگیرم و عادی میش برام🤗🤗🤗
۲:
لاغر شدن رو برای خودتون کوچیک کنین
باورا مثل حلقه به قطر ۱۰ سانت اگه لار شدن در ذهن ما یه گوی به قطر ۲۰سانت باشه این گوی از حلقه ده سانت رد نمیشه
هر چه از این حلقه رد بشه وارد تجربه زندگیت میشه👌👌
در دوره های موفقیت میخوان حلقه باور ما رو بزرگ کنن و کار سختی هم هست چون تو باید لشگر یه نفره تشکیل بدی و تمام اطرافیان ما منفی هستن و مخالف با حهت جریانی که تو داری میری هستن
تو داری باورت رو بزرگ میکنی ولی همه اطرافیانت این حلقه رو کوچیک میکنن با منفی بافی هاشون با تحقیر ها و مسخره وبا سرزنش کردنها شون….
خوب حالا به جای تغییر باور
ترفند چیه؟ خواسته ات رو کوچیک کن👌👌👌👌😉😉
کوچیک کردن خواسته در ذهنت خیلی راحت تر از بزرگتر کردن باور هست🙂🙂
برای خداوند خواسته ما جزئی از جزئ هم نمیشه😊
اینهمه ادم دارنش سالهاست👏👏👏
لاغر شدن رو باید در ذهنت کوچیک کنی
بارها به خودت بگو اینهمه ادم لاغر هستن منم یکی مثل اینا🙂🤩🤩
اینهمه ادم با این روش لاغر شدن منم یکی مثل اینا🙂🙂🙂🤩🤩
حسادت از دیدن ادمهای لاغر خودش مانع لاغر شدن هست
دیدن ادمهای چاقتر از خودت و خوشحال شدن از اینکه تو مثل اونا نیستی در واقع توجه به چاقی هست
و به هر چیزی توجه کنی اونو در زندگیت گسترش میدی
هر چی لاغر شدن رو درذهنت کوچیک کنی ….اشتیاقت بیشتر میشه …..ادامه دادن راحت تر و لذت بخش تر میشه و…لاغری رخ میده کم کم و ارام ارام😊😊
✍نکته؛اگه هر تلاشی کردیم لاغر بشیم پس در ناخودآگاه ما میدانیم که میتونیم لاغر بشیم حالا اگه جواب نگرفتیم خوب مسیر اشتباه بوده
ماها که اینجا هستیم به این دلیل هست که در ذهنمون این باور هست که میتونیم لاغر بشیم پس خوشحال باش که در لایه های پایانی ذهنت این ایمان و امید هست که میتونی لاغر بشی🤩🤩🤩🤩🤩
👈 اگه هنوز نگران مقدار غذا خوردن هستی انتظارت از خودت لاغری نیست
👌 اصلاح رفتار غذایی با تمرین و تکرار اتفاق می افته
نگران نباشید😍😍😍
✍ موفق شدن به دلیل استمرار داشتنه
✍ باید سبک زندگیمون بشه این اموزشها تا لاغری همیشه همراه ما باشه🤩🤩🤩🤩
سلام به همه ی شما عزیزان
اول از همه این جمله رو خوب بهش توجه کنیم که حک بشه تو ذهنمون 👈👈👈👈👈👈👈👈: باور همون انتظار هست (توی هر موضوعی از زندگی)
حالا ما لاغری مورد بحثمونه :انتظارمون از خودمون لاغریه یا چاقی؟ چجوری متوجه بشیم ؟؟؟؟؟اگه با حال خوب اشتیاق میای فایلاتو گوش میدی تمرین میکنی و اطمینان داری به مسیرت و میدونی که باادامه دادن نتیجه فقط و فقط یک چیزه اونم لاغریه یعنی انتظارت لاغری اماااااا اگه با بی حوصلگی و شک و تردید و زورکی میای پای تمرینا و فایل گوش دادن و میگی حالا ادامه بدم شاید دری به تخته خورد و من لاغر شدم یعنی انتظارت هنوز که هنوزه چاقیه !!!!!
دوراه برای تغییر این انتظاره هست 1. اولی که ساده تر میکنه کار و برامون اینه که تمام توانایی هامون رو از بچگی تاالان به یاد بیاریم حتی شمردن و که من یروزی تو دبستان بااون سن کم تونستم شمردن و یاد بگیرم و تاالان تاااااااا میلیون ومیلیارد هم بلدم .آشپزی و براحتی و فوق العاده بلدم .مدرکمو به راحتی گرفتم . زبان بلدم . رانندگی موسیقی خانه داری خیاطی خوشنویسی نقاشی و و و …..همه ما اعتماد بنفسامون بالاخره ایراداتی داره و در سطح پایینه چون هیچوقت اونطور که باید و شاید بخاطر کارای خوبی که کردیم تشویق نشدیم اما تادلتون بخواد سرزنش شدیم. برای همین خودمون باید اعتمادبنفسمونو بشدت تقویت کنیم و به این شکل باور لاغری رو بتونیم تغییر بدیم و تاکید کنیم هروز و هروز که لاغری فقطططططط یادگرفتنیه مثل هر موضوع دیگه ای و من بایادگرفتنش به راحتی اونو تجربه میکنم😉 اما این نکته رو هم یادمون نره که به تعداد سال هایی که سرزنش شدیم اذیت شدیم حرف شنیدیم بخاطر اضافه وزن ،حک شده تو ذهنمون که ما چاقیم ،انتظارمون چاقیه از خودمون ! نیاز به زمان و استمرار داره مگه مدرک تحصیلیمون رو یه هفته ای گرفتیم که یه هفته یا یک ماهه لاغر بشیم .
2. خواستمون رو تا جایی که میتونیم کوچیک کنیم،مثلا اگه باور ما یه حلقه با قطر ده سانت باشه و خواستمون یه گوی باقطر بیست سانت معلومه که هیچوقت خواسته نمیتونه از باورمون رد شه و ما به نتیجه نمیرسیم !!!حالا ما میایم خواسته رو کوچیک میکنیم، چون باور و نمیشه به راحتی بزرگ کرد ازبس که افکار و حرف منفی اطرافیان مثل چکش میخوره بسرمون که نشدنیه پس یه لشگر یکنفره ترتیب بدیم و به خودمون کمک کنیم .اینو هزاران بار بگیم بخودمون که کوچک کردن خواسته خیلی راحت تره از بزرگتر کردن باورها …..هرجا فرد لاغر و خوش اندامی دیدیم بجای حسرت و یا حسادت و روبرگردوندن بهش توجه کنیم بگیم بفرما اینهمهههههه ادم لاغر توی خیابونن ،اصلا اینهمه دوستان عزیز توی سایت خودمون هستن که باهمین روشی که من دارم میرم جلو اونام لاغر شدن پس اینکه کاری نداره چیزی نیست یادش میگیرم و وارد تجربه زندگیم میشه، مثل رانندگی یادگرفتنم ،مثل آشپزی کردن ،مثل درس خوندنم و من راحت راحت راااااااااااااااحت لاغر میشم .💖💖💖💖💖
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
استاد خواستم یکبار دیگه برای این دوره ی باارزش ازتون تشکر کنم چینش فایل ها خیلی عالیه هرچی و که لازمه بشنوم یاد بگیرم و سواله برام پشت سرهم دارم دریافت میکنم . و ذهنم داره خداروشکر خیلی باهام راه میاد .اشتیاقم روز بروز بیشتر میشه هرروز که دقت میکنم گوش دادن و نوشتن برام لذت بخش تر میشه ،تمرکزم فقط روی سایته حتی افکارم هم در طول روز روی لاغریه ،برای این جلسه ده صفحه نکته نوشتم اونم بدون ذره ای خستگی. متن شما و حرفاتون توی فایل رو ،و دیدگاه دوستانو علاوه برخوندن یادداشت کردم ،آخر سر که شمردم خودمم تعجب کردم کی من اینارو نوشتم. فقط دنبال نکته میگردم و شکار میکنم . توی چند قسمت اخیر اینجوری تمرکزم بیشتر و مشتاق تر شدم 😊😊😰😰. خیلی خیلی خوشحالم و هر روز بهتر ازدیروزم میشم.امروز که بخودم تو شیشه مغازه ها نگاه میکردم دیدم نه !واقعا من جمع شدم!!!! کلی ذوق کردم و دعاتون کردم همچنین موقع راه رفتن و انجام کارهای روزانم سبک تر شدن و قشنگ حس میکنم . بخاطر همینه که این جلسه انقدر بااحساس عالی کارکردم. الان که حسم خوبه و بدون ناراحتی و نگرانی به موضوع لاغری فکر میکنم با ایمان صدرصد میگم که لاغری واقعا یادگرفتنیه و راه صحیحش همینه نه اون کاراییکه اکثریت هنوزم دارن انجامش میدن و مدام در استرس و عذابن . خدارو هزاربار شکر که هدایت شدیم به راه درست .اینو از احساس فوق العاده خودم و اینکه عطش رسیدن به خواستم هرروز داره بیشتر میشه متوجه میشم لاغری باذهن فقط میتونه مارو متناسب کنه تا ابد 😍😍😍😍😍 در گذشته که انتظارم از خودم چاقی بود اگه شیرینی یا کیک توی خونه بود بااینکه زیاد نمیخوردم اما احساسم بد بود انگار میترسیدم نزدیکش بشم و شیرینی و انقدر چاق کننده میدونستم که خدا خدا میکردم بقیه زود بخورن تمومش کنن من تو یخچال نبینمشون . اما الان چندین ماهه هربار که شیرینی هست انگار نه انگار ،اگه دلم بخواد باخیاااااال راحت میخورم یدونه با لذت تمام ، اگرم سیر باشم انقدر ساده از کنارش میگذرم که ازذوقم خودم خودمو هی تحسین میکنم چون ترس از غذاها و خوراکیا واقعا برام بیمعنی شده دیگه،نه قبل غذا نه بعدش برام هنوز پیش نیومده به چجوری و چقدر غذاخوردنم فکرکنم استرس یا عذاب وجدان بگیرم چون قبل سنگین شدن خودبخود به بقیه هم اعلام میکنم سیر شدم و بشقابو هل میدم کنار این برام شکل یه عادت دراومده انگار !باورکنید بدون اینکه خودم متوجه بشم این اتفاق افتاده
.سپاسگزارم استاد 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💝بنام نامی الله 💝
سلاام سلام 😍 حالتون چطوره دوستان همسیر 😍 من ب لطف خدا عالی 😍 امیدوارم شما دوستان عزیز و همسیر هم در بهترین حالت ممکنه زندگیتون باشید🙏
من در تمام سالهایی ک میدوییدم برای لاغر شدنم همه کاری میکردم و نمیشد راستش هیچ شناختی هم روی باور -باورها نداشتم ک چیعن و چیکاره ان و چی میگن 🤭 در حالی ک زندگی امروز منو همون باورهام شکل دادن ،،
من همیشه اسم باور رو شنیدم ک باور کن من نبودم ، باور کن تقصیر من نیست ، باور کن این نیست ، و ب نوعی ی قسم میدونستم ک بجای اینک اسم خدا رو نیاریم یا خدارو دیگ قسم نخوریم از کلمه ی باور استفاده میکردیم…خب دراون زمانها هم میگم ک من نمیدونستم شناختی روی باور نداشتم ..بخاطر همین وقتی رژیمی ورزشی رو انجام میدادم ، انجام میدادم ولی یاس و نامیدی داشتم چون همیشه میگفتم واای رژیمم تموم بشه چی ،دوباره چاق میشم ، یااگ جواب نگرفتم چی ، تا کی باید نخورم ، ای بابا من چ بخورم ، چ نخورم همینم پس میخورم ،ببینید من رنج و سختی و اون فشار ب جسم رو تحمل میکردم ولی هیچ وقت باور نداشتم ک میتونم لاغر بشم .در حالیک تمام اون سالها ، تمام اون کارها ، تمام اون رنج و سختی ها ، محرومیت ومحدودیت ها فقط و فقط باعث چاقتر شدن من بوده و بس 😐😶😤
اینک میگیم باورها مهم اند ،باور کردن باورهااا هم ب شدت مهم است اینک ما باور کنیم ک تواناییم ، با عرضه ایم ، هدایت شده ایم ،و میتونیم لاغر بشیم ،حتی با چند تا تمرین ساده ،،ک این تمرینات بنظر ساده اس ولی تا اعماق وجود انسانها رو باهمون سادگیش میکشه بیرون و ما همه چی رو میریزیم روی دایره ، حرفها و بغض هایی ک سالیان سال با خودمون حمل کردیم ، با خودمون بردیم و از سنگینی خودمون علاوه بر چاق و چاقتر شدن باز دَم نزدیم،
باورهاا قابل لمس نیستن مثل تمام اشیائ فیزیکی ،، باورها رو باید درک کرد .فهمیدشون ، مثلا ما چاق چاقی رو زودتراز لاغری درک کردیم و فهمیدیمش حالا جدااز پیش فرضمون ک مااصلا کاری الان باهاش نداریم .زودتراز لاغرشدن فهمیدیمش چون ذهن ما مثل یک لوح سفید و بدون ذره ای لکه بود و ما هر چی رواز طریق دیدهامون و شنیدهامون آموختیم باور ما شده ،اصلا باورها چ طور شکل میگرن ،؟؟!!باورها همون افکار و رفتارهای هستن ک بر اثر تکرار شدن زندگی فردای ما رورقم میزنه ،مثلا فردی ک یکبار یا دوبار سیگار میکشه این فرد معتاد سیگار نمیشه ک باعث بشه ب بدنش آسیب بزنه و هیچ باوری نسبت ب این سیگار ندارع ..ولی اگ این رفتار ماها و سالها تکرار بشه این باورش و شکل داده ک بدون سیگار نمیتونه و کمکم آسیب های ک بخودش زده نمایان میشه ک از زردی دندانها شروع شده،پس باورها بسیار ،بسیار مهمن و الان ما هر شخصی هستیم با عردیدی نسبت ب زندگی از طریق باورهامونه ک یا مهندسیم ،یا دکتریم ،یااستادیم ،یا خانه دارموفقیم ،یا سیگاریم ،و یا یا یا….
چاقی ما باورمون بوده ولی همیشه ب خدا گله و شکایت میکردیم 😐مثلااون زمانهایی ک چاق بودنم رو توی عوامل بیرونی میدیدم تا حد خفگی میخوردم خیلیی راحت ، بالذت ،باارامش بعد ک همه چی تموم میشد میرفتم سراغ خدا و سر خدارو درد میوردم 😐ک خدا چرا چاقم ، چرا منو اینجوری خلق کردی ، چ گناهی کردم ، چرا من ، من داشتم بالذتم چاقتر میشدم ،گریه زاریمو میبردم برا خدا ک لاغرم کنه ☹️ در حالیک ما فقط باید باورمون رو تغییر بدیم…
باور یعنی انتظار
یعنی :انتظار من از خودم چیه ؟
انتظار من از جسمم چیه ؟
انتظار من از ذهنم چیه ؟
انتظار من از همسرم چیه ؟
انتظار من از فرزندم چیه ؟
انتظار من از تمرین انجام دادن چیه ؟
انتظارا خیلی زیادن
من ی خلاصه کلی بگم از انتظارتم از کل زندگیم ؟؟
من انتظارم از خودم اینه ک حرفامو ، آموزش ها ، تمریناتم رو بعمل برسونم ، تا باعالی انجام دادنشون انتظار لاغرشدن رو در جسمم داشته باشم ،،انتظار با منتظر تفاوت داره .انتظار یعنی باور دارم راه درسته ، مسیر درسته ، من کارهایی رو ک از م خواسته شده رو درست انجام بدم چون راه و روشم درسته ب مقصد لاغر شدنم میرسم انشالله🙏
ولی منتظر یغنی من فایلمو گوش بدم برم جلوی آینه یا قسمتهای برجسته جسمم رو لمس کنم و بگم چرافایل لاغرم نکرد..چرا نتیجه نمیده ،ودر اخر رها کنم و بگم اینم نشد ،انتظار از خودمون رو بالا ببریم و مطمین باشیم ک ما میتونیم چون لیاقت این انتظارهارو از خودمون داریم چون هدف هدفه مقدسیه ،،هدف تغییر زندگی و افکاره ک رقم میزنه ی زندگی سر شار از عشق ، محبت ، حال خوب رو ن برای دیگران فقط و فقط برای خودمون رو..
لاغر شدن ک چیزی نیست این همه افراد لاغرو متناسب منم یکی مثل اونا،،لاغرشدن و مثل آب خوردن یاد میگیرم ، مثل خانه داری ، مثل بچه داری ، مثل آشپزی ، خیاطی ، رانندگی ، آرایشگری ،فقط کافیه ک خواسته هامون رو خیلی کوچیک کوچیک کنیم،تااین خواسته های کوچک ساده در عین حال بزرگ و ارزشمند از حلقه ی باورها رد بشن ، ک میشن🙏 فقط باور قلبی ♥️میخاد و بس،،،،عشق میخاد این خواسته ها ک هست ، حال خوبم میخاد ک خداروشکر هست ،اشتیاق و استمرارم ب لطف خدا چاشنیش میکنیم و اونم هست فقط کافیه کوچیک و رد بشه بازم انشاالله 🙏
ب امید موفقیت و رد شدن خواستهای دوستان گل همسیر از حلقه ی باورها😍🌹
سلام استاد عزیزم و دوستان هم مسیرم
باور لاغر شدن را در خود ایجاد کنید. اول از همه باید معنی باور بفهمیم اصلا باور چیه چجوری باید باور به وجود بیاری چجوری باید باور تغییر بدی
باور یعنی انتظارت از خودت چیه چه انتظاری داری راجب لاغرشدن در مورد روابطت در مورد کسب کار سلامتی ثروت کلا انتظارت چیه از خودت هرکسی خیلی راحت میدونه انتظارش از خودش چیه. من در مورد تناسب اندام انتظارم قبلا این بود ارثی است بابام چاقه عموم چاقه.من ورزش نمیکنم من شیرینی میخورم من برنج شب میخورم خب معلومه که باید چاق بشم چاق بمونم حالا بر اثر سرزنش بقیه دوست داشتم راحت شم از شر چاقی میومدم شروع میکردم روشی انجام دادن دلم میخواست فقط زودتر خلاص شم نتیجه بگیرم دهن بقیه رو ببندم و خیلی تلاش میکردم حالا من که اصلا نمیدونستم ذهنی است فرمولی هست فرکانسی هست خیلی این مطالب انگیزشی انرژی مثبت گوش میکردم میگفتن تغییر باور ها ولی نمیفهمیدم چیه باور چیه و فک میکردم اگه من بشینم یه گوشه مثبت فک کنم یعنی تغییر باور با کسی دعوا نکنم یعنی دارم خوب عمل میکنم یااهنک شاد گوش بدم باورهام تغییر میکنه و حالا در ذهن ناخوداگاهم انتظارم این بود من که تغییر نمیکنم اینها هم واسه آدم ها وضع خوبهه همش دروغه چرا من این همه میشینم قشنگ تجسم میکنم که همه چی عالی شده ولی هیچی تغییر نمیکنه و انتظارم این بود که چیزی تغییر. نمیکنه و نمیشه واسه من که نمیشه حتما باید کار خاصی انجام بدم حتما باید شهرم مدرکم دوستام خانوادم تغییر بدم تا نتیجه بدست بیاد و راستش اصلا معنی باور نمیدونستم و امیدی هم نداشتم تغییر کنم ولی خیلی خوشم از این حرفها میومد خیلی آرومم میکرد بهم امید میداد ولی نمیدونستم چطور باید اوضاع تغییر بدم واسه همین سالها گذشت و من خیلی مدرک گرفتم ولی کسب کاری ندارم خونه ماشین …ندارم و تازه دیگه یجورهایی بهم فشار اومده بود واسه این اوضاع بد اگه ازدواج کنم دیگه تنها نیستم تکیه گاهی دارم حالا انتظارم چی بود من که کار ندارم بابا پولدار ندارم قشنگی ندارم سرزبون ندارم کسی جذب کنم نمیشه آدم خوب پیدا نمیشه طلسم شدم بدخواه دارم …واسه همین هر خواستگاری میومد حالا من خیلی دوست داشتم ازدواج کنم ولی خب انتظارم نتیجه رقم میزد و منم انتظارم این چیزها بود وشکست میخوردم تو همچی ها من انتظارم منفی بود نشد نمیشه شانس ندارم معجزه بشه این جور بشه ….ودر مورد کسب کارم همین جور انتظارم این بود پول نیست کار واسه دختر نیست کار آزاد واسه دختر بده دختر زشت میکنه اوضاع اقتصادی بده اگه این کار کنم ضرر میکنم حالا خیلی هم دانبال کار بودم دوست داشتم کار کنم ولی خب اصل کاری باید جواب میداد نه دوست داشتن من نه تلاش من فقط انتظارت نتیجه رقم میزنه حالا این شرایط دارم با همه هر روز ناراحتی داشتم و فک میکردم بقیه من دوست ندارن فلان در صورتی که من انتظارم از اون افراد این بوده من نادیده بگیرن بام بد اخلاقی کنن بهم توجه نکنن وجهانم میومد نتیجه انتظار من از این طریق توسط این افراد وارد زندگیم میکرد چون من انتظارم از این افراد اینجور رفتارها بوده …. در مورد لاغر شدن انتظارمان از خودمان چیه اگه انتظارت اینه فایل حرفها استاد شمارو لاغر میکنه سخت در اشتباهی واگه ده سالم تو این مسیر ادامه بدی شکست میخوری چون جهان میاد براساس انتظارت پاسخ میده نه براساس تلاشت اگه انتظارت اینه که بعد دوسه روز یک هفته یکماه لاغر میشی در اشتباهی چون اینها مانع لاغری میشه باید انتظارات از خودت لاغر شدن باشه و دیگه خیالت راحت ادامه میدی با اشتیاق ولاغر میشی پس خوب فک کن ببین انتظارت از خودت لاغر شدن است یا نه اگه نیست اگه تو مسیر هستی نگرانی ناامیدی فک میکنی فایل لاغرت میکنه شکست میخوری چون حرفها استاد راه روش نشان میده مث من الان من نمیدونستم باور چیه چجوری باید باور صحیح در خودمان ایجاد کنیم ویاد گرفتم امروز و جهان میاد براساس باور پاسخ میده وحالا من اگه این حرفها به عمل تبدیل کنم و ادامه بدم و باورم این باشه لاغر میشم لاغر خواهم شد حتی با دوره رایگان .. الان فهمیدم من مقصر خودم هستم چون انتظار من از خودم این چیزها بوده و تجربه کردم حالا این باور که همون انتظار است باید تغییر بدم اگه میخام شرایط ایده آلی تجربه کنم باید اول انتظارم تغییر بدم چجوری حالا. اول باید خود باوری که همان انتظار است باور به اینکه من میتونم در خودم ایجاد کنیم 🌱. بخاطر سرزنش هایی که شدیم تحقیرهای که شدیم توسط خانواده دوستان اطرافیان تو نمیتونی نمیشه توعرضه نداری تو مغزت کار نمیکنه توشعور نداری
اعتماد بنفس مان به صفر رسوندن و باور اینکه من میتونم در ما نابود کردن وهمیشه مارو سرزنش تحقیر کردن و هر وقتم کاری درست انجام دادیم ما رو تشویق نکردن بخاطر همین ما خودمان باور نداریم که میتونیم یک کاری درست انجام بدیم انتظارمان از خودمان همیشه نشدن نمیشه شانس بیارم معجزه بشه این حرفها است حالا در مورد تناسب اندام هم همین جور بوده حالا ما هرچه تلاش کنیم که لاغر بشیم ولی چی بخاطر حرف ها دیگران باور کردیم ما نمیتونیم وشکست میخوریم حالا این همه سال تحقیررشدیم و بخاطر اضافه وزن بیشتر مورد سرزنش تحقیر قرار گرفتیم و معلومه شکست میخوریم و حالا ما باید زمان بزاریم وقت بزاریم عجله نکنیم هرچیزی زمان پروسه خودش داره کامل بشه پس ما هم باید واسه لاغر شدن وقت بزاریم و عجله ای نکنیم باید حالا چطور انتظارمان از خودمان تحقیر بدیم باید اول مرور کنی کارهایی که قبلا یاد گرفتی الان به راحتی انجام میدی من توانایی ها خودم میگم آشپزی کار با گوشی آرایشگری خواندن نوشتن پته بافی دسبند درست کردن بافتن مو رقصیدن نان محلی درست کردن گل کاشتن واریز پول کارها بانکی انجام دادن نمازخواندن قرآن خواندن انگلیسی نوشتن معنی کردن …خب من این همه کار آموزش دیدن راحت الان انجام میدم لاغری هم آموزش است یادش میگیرم و راحت لاغر میشم چیز عجیبی نیست آموزشی است یاد گرفتنی مث بقیه کارها منم یاد میگیرم انجام میدم و لاغر میشم همین. وقدم دوم برای ایجاد باور در خودمان باید خواسته خودمان کوچیک کنیم چجوری همیشه این مثال مد نظرتون باشه که فک کنید باورشما انتظار شما یک حلقه است به قطر 10و هدف شما یک گو هست به قطر 20خب حالا هرچقدر میخوا تلاش کن این گوی که خواسته ما است از این حلقه که باور ما است رد نمیشه و ما شکست میخوریم چون هرچیزی از حلقه باور بگذره ما تجربه میکنیم در زندگیمان حالا ما نمیتونیم باور تغییر بدیم و بزرگتر کنیم چون همزمان که ما داریم روی باورمان کار میکنیم اطرافیان از دوست فامیل غریبه خانواده همه مارو سرزنش میکنن نمیشه نمیتونی دیونه شدی چشمات باز کن نگاه واقعیت کن و هی باور تورو کوچیک میکنن خب باید چکار کنیم باید خواستهمان را کوچیک کنیم در ذهن مان تا ذهن راحت بپذیره چجوری مثلا تو اندام ایده آل میخواه هر موقع فرد لاغری دیدی بگو این متناسب است این همه آدم متناسب است منم میتونم متناسب بشم ماشین دلخواهت میخاع وقتی دیدی بگی این همه آدم از این ماشین دارن اینکه چیزی نیست منم میتونم داشته باشم مث بقیه در مورد داشتن همسر هم همین جور سلامتی کسب کار ثروت شادی خوشبختی رفاه مسافرت خریدن طلاه باغ ویلا قشنگی زیبایی تناسب اندام همچی فوق العاده عمل میکنه و اگه این تکنیک به کار ببری راحت به هرچی دلت بخواد میرسی و این کاری بود که استاد انجام داد الان نتایجش در همه جا زندگیش مبینید و دوست دیگمون هم انجام داد نتیجه گرفت که تو دیدگاه ها هست نتایج عالی این فرد و برای همه نتیجه میده وقتی این کار کنی در مورد تناسب اندام وقتی بگی این همه افراد تونستن منم میتونم تو خیابون دیدی بگو تو تلویزیون دیدی بگو تو اقوام دیدی بگو برو تو آلبوم شگفتی سازان و هی به خودت بگو این همه آدم متناسب شدن منم میتونم و خیلی راحت اشتیاق انگیزه آمیدت میبره بالا وانتظارت از خودت میشه لاغر شدن و با اشتیاق استمرار علاقه ادامه میدی وموفق میشی پس انتظارات از خودت ببر بالا و مطمعن باش هرچیزی باور کردی برات اتفاق خواهد افتاد خداوند براش صد تمن یک میلیارد فرقی نداره این باور خودت است انتظارت از خودت است که ببینم چقدر انتظار داری داشته باشی و جهانم براساس انتظارت پاسخ میدهد برای خداوند کاری نداره تو دوچرخه بخواهی یا مزدا فقط این خودتی که با انتظارت شرایطتت میسازی وتجربه میکنی پس بیا متعهد باش از این به بعد انتظارات از دیگران در مورد روابطت کسب کار تناسب اندام تغییر بدی بهترین بخواه چون خداوند بهترین ها بهت میده در مورد همچی. 😍🤩
وقت شما بخیر عزیزان
خیلی جالبه که نکاتی از این اموزشها وقتی که من خوابم وسط شب یه وقت بیدار می شم یا صبح میان به ذهنم حالا دیشب که بیدار شدم تو خواب و بیداری این جمله اومد به ذهنم که انتظارت از خودت لاغر شدن باشه حالا الان که رسیدیم به این فایل چه همزمانی جالبی
یاداوری خوبیه در تمام جنبه ها که انتظارمون چیه از کسی یا کاری که می کنیم همونی که در ذهنمون داریم پس باید بتونیم انتظارمون و تغییر بدیم
چه طوری انتظارمون و در مورد لاغر شدن تغییر بدیم فکر کنیم به کارهایی که تونستیم انجام بدیم و یاد گرفتیم مثلا آشپزی و رانندگی پس لاغر شدنم مثل همون کارها می مونه من می تونم مثل بقیه کارهایی که تا الان یاد گرفتم لاغری و رو هم یاد بگیرم
مثلا وقتی می خوام به خواسته ای برسم خداوند راههاشو بهم نشون می ده و منو حمایت و هدایت می کنه. و باورم اینه که چیزی مانع من نمی شه.
و کم کم انتظار موفقیت در لاغری و بوجود میاریم لاغری هم مثل همین کارهاست یاد می گیرم انجام می دم عادی می شه
و راه دوم اینکه کوچیک کنیم لاغری و یا هر خواسته دیگه ای و وقتی یه فرد لاغر می بینیم یا در سایت عکسا رو می بینیم باید بگیم این همه آدم لاغر این همه با این روش لاغر شدن پس من هم می تونم این که چیزی نیست
و این نکته و باید در نظر داشته باشیم که بزرگ کردن باور سخته . کوچیک کردن خواسته خیلی راحت تر از بزرگ کردن باورهای ذهنیه
مثلا یه چیزی و که دوست داریم داشته باشیم می بینیم بگیم این همه از اینه ها هست همه دارن منم مثل یکی از این آدمها
وقتی لاغر شدن و کوچیک می کنیم انتظارم تغییر می کنه و اشتیاق بیشتر می شه علاقه بیشتر می شه و نتیجه عالی می شه و
و این نکته در آخر که اگه همش توجهمون به مقدار مواد غذایی باشه که مصرف می کنیم یعنی هنوز انتظارمون از خودمون لاغر شدن نیست یاداوری خوبی بود
(شرح عالی بر اساس محتوا، استفاده از مثال برای درک بهتر، توجه به تغییرات)
.
باید باور لاغر شدن را باور کنیم ۰۰۰۰۰۰۰
باور کردن یعنی چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باور کردن یعنی انتظار داشتن باور کردن یعنی همان انتظاری که ما از زندگی داریم حالا این باور یا انتظار میتونه مثبت باشه یا میتونه منفی باشه در هر صورتش ما همان نتیجه ایی را در زندگی میبینیم که باورش را داریم مثلا در روابط با دیگران چه باوری در ذهن داریم همان برای ما در زندگی رخ میدهد
استاد مثال رابطه خودشون وهمسر محترمشون را برای ما زدند که چطور میشود با تققیر باور وانتظار یک رابطه را خوب کرد واین مسعله در بیشتر خانواده ها وجود داره که ارتباطات به خاطر انتظارات وباورها مخدوش میشه ولی حالا که آگاهی پیدا کردیم که چطور میتونیم این مشکل را حل کنیم تا ارتباط ما با دیگران به شکل بهتری انجام بشه یعنی باید در ذهن خودمون تصاویری که از آن فرد داریم تققیر بدیم وآن را تبدیل به تصاویری کنیم که دوست میداریم وانتظار داشته باشیم وباور هم داشته باشیم که آن فرد هم تققیر میکند وشبیه انتظار ما میشود چون این فرد ممکنه با دیگران خوب باشه ولی فقط با شما مشکل داره انتظار همینه که آن فرد با شما بد باشه ولی اگر بیایم این انتظار وباور وتصویر را تققیر دهیم آن فرد هم عوض میشود ورابطه خوب میشود
در کسب وکار هم به همین شکله اگر باور وانتظار فرد از آن کار کسادی بازار بالا وپایبن رفتن دلار و طلا ومشکلات اقتصادی باشد چون فرد این مسعله را باور دارد و انتظارش همین است پیشرفتی در کسب وکار ندارد مگر این که باور وانتظارش را عوض کند و بگویید هیچ چیزی در کار وکسب من تاثیر گذار نیست واین را باور داشته باشد وانتظارش از کسب اش موفقیت باشد به موفقبت هم میرسد مهم باور داشتن موفقیت است وباور این که هیچ چیز مانع نمیشود وموفقیت در انتظار است
برای لاغر شدن هم اگر از خودمون فقط انتظار لاغر شدن داشته باشیم و باور داشته باشیم که داریم راه درست را میرویم صد در صد موفق میشویم چون ذهن ما مارا به سمت وسویی که باور وانتظار داریم میبرد من باید ببینم انتظارم از خودم چیه وقتی فایل ها را گوش میکنم وتمرینات را انجام میدم زمانی این ها روی من تاثیر میزاره که من با ایمان قلبی باور داشته باشم که لاغر میشوم وانتظارم از خودم لاغر شدنه لاغر میشوم این انرژی باید در وجود وذهن خودمون جریان پیدا کنه این که فقط فایل را گوش کنیم وتمرین کنبم ولی باور نداشته باشیم که لاغر میشویم لاغر نمیشویم باید این جریان انرژی در ما به وجود بیاید تا ما لاغر شویم وقتی با پوست وگوشت این باور را حس کنبم مطمعنا لاغر میشویم
استاد عزیزمون نمونه تمام این تققیرات در لاغر شدن وکسب وکار وارتباطات هستند وهمیشه ایشون را الگوی ذهنی خودم قرار میدهم وتاثیرات برنامه ریزی ذهنی را در ایشون به وضوح میتوانبم ببینیم والگو قرار دهیم
همیشه در کارهای ما از بچگی ممکنه مارا تحقیر کرده باشند وکمتر تشویق شده باشیم وخود باوری را از ما گرفته باشند وهمین مسعله در هر موضوعی در زندگی ما از جمله لاغری تاثیر گذاره بعنی باور نداریم که بتولنیم با تناسب اتدام برسیم باید این نا باوری را در خودمون به خود باوری تبدیل کنیم البته این مسعله را راحت نمیتوانیم عوض کنیم واین مورد زمان میبره باید روش کار کنیم تا بتوانیم در ذهن آن را به باور وانتظار تبدیل کنیم مثل دانشگاه رفتن ومدرک گرفتن حداقل ۴ سال زمان میبرد فوری که بریم دانشگاه مدرک نمیدند زمان میبرد باور وانتظار هم برای تققیرش زمان مبیرد
معجزه لاغر شدن در خومان است که همان باور کردن به تناسب اندام رسیدن است
حالا چطور این انتظار را در خودمان ایجاد کنیم ؟
انتظار لاغر شدن را چگونه در خودمون بوجود بیاوریم ؟
یکی از ساده ترین راه ها این است که توانایی های گذشته خودمون را به یاد بیاوریم مثل باد گرفتن دروس مدرسه گرفتن لیسانس آموزش رانندگی یاد گرفتن آشپزی یاد گرفتن خانه داری یاد گرفتن بچه داری آموزش دیدن وآموزش دادن مربی گری ومدرسی تربیت بدنی وخیلی کارهای دیگر آن موقع چطور این کارها را به خوبی انجام دادیم چون انتظار ما از یادگیری آن کارها به موفقیت رسیدن بوده که موفق شدیم و کار بعدی که به ما کمک میکنه این است که لاغرشدن را در ذهن امان کوچک کنیم
مثال باور که حلقه ای با قطر ۲۰ و خواسته با گوی ۱۰ باشد اگر گوی قطرش ۲۰ باشد از حلقه باور رد نمیشود
استاد من پارسال با همین تکنیک که شما یاد دادید به خواسته خودم در عرض سه ماه رسیدم مثال همان ماشین که زدید من هم همین کار را کردم وبه ماشین دلخواهم در عرض سه ماه رسیدم روی این باور کار کردم اومدم خواسته ام کوچک کردم گفتم این همه این مدل ماشین وجود داره جز نعمت های خداست برای خدا کاری نداره که بخواد از این نعمت هم به من بده وداشتن این ماشین را در ذهن ام کوچک کردم ورسیدن به آن چیزی نیست این همه آدمها دارند این ماشین چیزی نیست در نعمت های خدا منم مثل یکی از این آدمها وچون به این تکنیک قلبا اعتماد کردم وباور وانتظارم این بود که استاد نتیجه گرفته پس منم نتیجه میگیرم همان هم شد ودر عرض سه ماه یهو پولش جور شد وخریدیم واگه یادتون باشه استاد عکسش را براتون همون موقع فرستادم وگفتم بهتون از این تکنیک شما به آن رسیدم همان طور خانه دلخواهم در بهترین منطقه تهران شمیران با مترآژ دلخواه رسیدم وهمه ابنها از لطف خداست چون این نعمتها برای خدا چیزی نیست به خیلی ها داده یکیش هم من وباور وانتظارم از خدا اینه که منو به تمام خواسته هام میرسونه یکیش لاغر شدن لاغر شدن که کاری نداره این همه آدمهای لاغر من انتظارم از خودم اینه که لاغر بشم من کارهای سخت تری را به خوبی انجام دادم لاغر شدن که کاری نداره من باور دارم وانتظار دارم که لاغر میشم چون مسیر درست را به لطف خدا وراهنمایی استاد عزیزم پیدا کردم لاغر شدن پیش فرض ذهن من است پس من میتوانم لاغر شوم پیش فرض ذهن من ثروتمند بودن هم هست ومن میتوانم ثروتمند شوم من انتظارم از خودم بهترین ها در شرایط برتر بودن است ما باید خواسته را کوچک کنیم تا از حلقه باور مون رد بشه وذهن این مورد کوچک کردن خواسته را راحت تر قبول میکنه تا بخواهیم باور را بزرگتر کنیم
با سپاس از استاد عزبزم ودوستان خوبم
سلام دوست عزیزم خیلی از نوشته شما لذت بردم کلا نورامیدی تو دلم روشن شد استاد عزیزم شما دوست عزیزم وخیلی ها دیگه تونستن با تکنیک شگفت انگیز کوچیک کردن خواسته به هدف هایشان برسند منم میتوانم واین کار از الان شروع میکنم بادیدن هدف در خیابان چه تناسب اندام باشه چه ماشین دلخواهم باشه فوری به کار میبرم ومطمعنم نتیجه میگیرم خیلی خوشحالم از همین الان دارم لذت میبرم از شما دوست عزیزم خیلی ممنونم که تجربیاتتون گفتید تا انگیزه بشه برای بقیه خیلی ممنونم خیلی دیدگاهتان کامل و پر انگیزه بود سپاس
باورلاغر شدن یعنی همون انتظار لاغر شدن یعنی هر روز انتظار لاغر تر شدن بکشیم وخودمونو از چیزی که هستیم لاغر تر ببینیم وانتظار رسیدن بهش برسیم مثلا چند روز پیش یک شلوار گاباردین دارم که سایز ۴۶ اون روز احساس کردم پاهام لاغر تر از قبل شده برای همینم رفتم سراغش وپوشیدمش ودر کمال تعجب دیدم که تقریبا تا بالا اومد فقط انتهای شلوار برام تنگ هنوز ودیدم با چشمای خودم کع فقط یه کم دیگه متناسب بشم کامل میاد بالا وتنم میشه و سایزم از ۴۸ به ۴۷ رسیده وکم مونده به ۴۶ برسه اینم بگم که سایز اولیه من ۵۰ وچند بود نمیدونم ۴ یا ۲ یادم نمیاد دیگه فقط دارم هر روز پیشروی میکنم به سمت متناسب شدن ودارم هر روز میبینم که دارم لاغر تر وکشیده تر وجذاب تر میشم وسایزمن روبه کاهش واین خودش خیلی عالیه که من نه رژیم بودم نه ورزش کردم فقط چون درمسیر درست متناسب شدنم تونستم هر روز بهتر از قبل رفتار کنم پرخوری نکنم فکر غذا نکنم وفقط برای رفع نیاز جسمی خودم غذا بخورم واین باعث خوشحالی من وافراد متناسب هر جا یی که میبینم چه تلویزیون باشه چه بیرون چه فامیل وچه دوست شدن الگوی من رفتار های درستشونو انجام میدم وهمین باعث شده کلی رفتار های من تغییر کنه واصلاح بشه بدون اینکه بدونم خونم تمیز تر شده خودمم هم بیشتر از قبل آرامش دارم اعتماد به نفس دارم وبیشتر از قبل نزدیک وزن وسایز مورد علاقم شدم ودر مسیر م خداروشکر بابت چشیدن طعم متناسب شدن همراه با ثروت وعشق وآرامش وشادی خدایا شکرت بابت همه طعم های عالی که هر روز دارم با تمام وجودم میچشمشون وعاشق خودم وزندگی کردن شدم
برای باری دیگر به این فایل گوش دادم و یک بار دیگه به این نتیجه رسیدم که گوش دادن مجدد و با فاصلهی فایلها چقدر میتونه اثرشونو بیشتر کنه.
میخوام از امروز رو موضوع گوی و حلقه کار کنم و به هر کاری که قراره انجام بدم با در نظر گرفتن این ترفند نگاه تازهای داشته باشم.
انتظار من از خودم نهایتا لاغر شدن بیشتره ولی باید این انتظار رو نه در دراز مدت بلکه به طور روزمره از خودم داشته باشم. من اونقدر در دوره بودم که دیگه انتظار دیدن تغییرات بیشتر عجله به حساب نیاد. همونقدر که لاغر شدنمو درونا حس میکنم دیگه وقتشه که نمود بیرونی بیشتری رو دیگران هم رویت کنن. حالا دیگه انتظارم از خودم تجربهی سطح بالاتری از تناسب انداممه.احساس میکنم دیگه وقتشه که یک مرحلهی بزرگ دیگه از لاغری بیشتر رو وارد زندگیم کنم. پس خوشامد میگم به ابعاد ظریفتر جدیدم
و با آغوش باز در انتظار ظهور این تغییرم.
فایل “باید باور لاغر شدن را در خود ایجاد کنیم.”:
باور به اینکه کنترل وزن دشوار است ، مارا وادار به پذیرش وزن فعلی خود میکند در نتیجه قدمی برای تغییر ان بر نمیداریم. ما بایست باور داشته باشیم که میتوانیم بسیاری از رفتارها ی خود را تغییر دهیم. ما در گذشته یک برچسب چاق به خود مان زده و ان را قبول کرده ایم و با ان زندگی کرده ایم و با ان زندگی میکنیم، در نتیجه اعتماد و با ور خود را به هر گونه تغییر از دست میدهیم.
ما با ذهن و خود باوری میتوانیم به هر کار بزرگ و کوچک دست یافت. موانع کاهش وزن در درون ماست. لاغری اسان ترین کار دنیا است. لاغری راحت ترین کار دنیا است. ما همه به راحتی و اسانی و خیلی خیلی راحت لاغر میشویم و به تناسب اندام میرسیم.
باور ها خیلی مهم هستن .
ما باید باور کنیم میتونیم متناسب بشیم .
هر فردی هر چقدر باور کنه که میتونه متناسب بشه به همون اندازه لاغر میشه .
حالا باور چی هست ؟و چه نقشی در زندگی ما داره ؟
باور به زبون ساده میتونیم بگیم همون انتظار هست و این یه تعریف درست از باور هست .
پس اول معنی باور رو درک کنید .چون ما تمام مسایل فیزیکی و قابل لمس رو میشه درک کنیم ولی باور قابل لمس نیست و جز مسایل فیزیکی نیست و نمیشه اون رو ببینیم پس خیلی افراد نمیدونن باور چی هست .
انتطارتو از زندگیت چی هست ؟همون باورت هست .
انتطار تو از همسرت چی هست ؟همون باورت هست .
انتطار تو از جسمت چی هست ؟همون باور تو هست .
مثلا :اگر روی روابط با همسرت کار کنی و اموزش ببینی که رابطه ی عالی داشته باشی ولی انتطارت از همسرت بد باشه که آدم بدبین و عصبانی و پرخاشگری و …. هست هر چقدر روی خودت کار کنی که شرایط بهتری رو تجربه کنی چون انتطارت از همسرت خوب نیست که همیشه پرخاشگر و عصبی هست رابطه ی شما هیچ تعییر ی نمیکنه پس باید همزمان که دارین روی خودتون کار میکنید انتظارهای شما از همسرتان هم تغییر کنه تا شرایط هم تغییر کنه و نتیجه ی جدیدی رو ببینید .
پس اگر شما با همسرتون مشکل دارید و اعصاب شما رو بهم میریزه ولی با بقیه این رفتار رو نداره و یا دوست تو یه رفتاری داره با تو که با بقیه نداره و یا رییس تو یه رفتاری با تو داره که با بقیه نداره چون انتطار تو از اون فرد در ذهنت تعریف شده هست پس اون شخص هم همون رفتاری رو نشون میده که در ذهن تو تعریف شده. .
اگر کسب و کاری راه مینداری ولی انتظارت از اون شرایط کاری بد هست که من شکست میخورم یا پول تو دست مردم نیست یا اوضاع اقتصادی کشور بد هست و …. . پس هرچقدر شما تلاش کنید بی فایده هست چون انتطار شما نتیجه رو رقم میزنه .
من انتطارم از خودم و زندگیم و فرزندانم و همسرم چی هست ؟؟؟انتطارم از اینده ی خودم چی هست ؟؟انتطار من از جسمم چی هست ؟؟
اگر انتطارم خوب باشه که خداوند من رو حمایت و هدایت میکنه و به هیچ مشکلی فکر نکنم و هیچ چیزی رو مانع پیشرفتم ندونم نتیجه هم عالی میشه یعنی باید انتطارم با خواسته ام در هماهنگی کامل باشه و در تضاد نباشن .
پس همین میشه باور شما .
و هیچ ارتباطی با عبارت تاکیدی و .. نداره فقط باید ببینی انتطار شما از اون موضوع چی هست ؟پس اگر از همسرت گله و شکایت داری ؟باید ببینی انتظارت از همسرت چی هست ؟تو فکرت این باشه که از تو ایراد میگیره و عصبی و بد اخلاق هست همین رفتارها رو به تو نشون میده
پس معنای واقعی باور همون انتطار هست .
من باید انتطارم از خودم لاعری باشه و زمانی فایلها در من تاثیر میزاره که من انتطارم از خودم لاعری باشه .
باید سعی کنید انتطارتون رو از خودتون تغییر بدین .
پس در هر مشکلی که داشته باشی و تو تلاش کنی اما نتیجه نمیبینی علتش این هست که انتطار تو از اون مشکل تعییر نکرده پس اول انتطارت رو تغییر بده تا نتیجهای متفاوتی بگیری .
پس منی که میخوام لاعر بشم مهمترین موصوع برای من باید تغییر انتطارم از خودم باشه .
ما تا حالا بارها به خاطر انجام ندادن کاری سرزنش شدیم ولی اگر کاری رو انجام دادیم تشویق نشدیم پس خود باوری در ما کمرنگ شده و توانایی خودمون رو دست کم میگیریم و حالا هم در موضوع اضافه وزن خودمون رو دست کم میگیریم و هیچ وقت باور نمیکنیم که میتونیم لاغر بشیم .
پس این لاعر شدن نیاز به کار داره و به تعداد روزهایی که تحقیر شدیم که نمیتونیم و ناامید شدیم نیاز به کار داره و عجله نباید بکنیم پس تا فایلها رو گوش دادی نگو چرا لاعر نمیشم زمان میبره باید کار کنیم .
انتطار اشتباه ما رو شکست میده و ما رو از پا در میاره .
انتطارت از خودت چی هست ؟ اگر بگی من میتونم لاعر بشم و با اشتیاق فایلها رو انجام میدم
این خوب و عالیه ولی اگر با حال بد بیای انجام بدی که شاید معجزه ای بشه نتیجه نمیگیری .
پس انتطارت رو برای لاغری تغییر بده . چطور ؟
چون ما مدتها تلاش کردیم لاعر بشیم و نتونستیم همین خود باوری ما رو نابود کرده پس باید روش کار کنیم تا دوباره شکل بگیره .
باید روی توانمندی هات و موفقیت هات تمرکز کنی و مرورش کنی و کارهایی رو که تو نستی یاد بگیری رو مرور کنی میتونی خود باوری و انتطارت رو از خودت تعییر بدی
پس هر هنر و کاری که بلدی اون رو خوب انجام بدی اون یک توانمندی هست که شما یاد گرفتین و دارین انجامش میدیدن پس با مرور توانمندی در بقیه کارها باید انتظار لاغری در خودت رو به وجود بیاری .
من کار با موبایل رو خوب بلدم
من رانندگی رو خوب بلدم
من اشپزی رو خوب بلدم
من خانه داری رو خوب بلدم
من …
و لاعری هم یه کار مثل همین کارها هست که اگر یادش بگیریم خوب انجامش میدم .
لاعر شدن رو در ذهنتون کوچیک کنید .
همیشه باورها رو مثل یه حلقه در نطر بگیر با قطر ۱۰ سانت و اگر لاعر شدن یا هدفت یه گوی با قطر ۲۰ سانت باشه نمیشه این گوی از حلقه رد بشه و وارد تجربه ی زندگیت بشه .
پس ما باید یاد بگیریم هدف و یا همون گوی رو کوچیک کنیم تا از حلقه ی باور رد بشه پس بگو لاغری که چیز ی نیست این همه آدم لاغر در اطراف من هست که راحت زندگی میکنن من هم میتونم به راحتی لاعر بشم و مثل اونها راحت هم زندگی کنم بدون زجر و سختی مثل دوستای شگفتی سازم و استاد عطار روشن که همیشه اون رو میبینیم .
پس کوچیک کردن خواسته خیلی راحتتر از بزرگ کردن باور هست .
منم ماشین شاسی بلند رو خیلی دوست دارم مثلا لکسوز پس هر وقت جایی دیدم این ماشین رو میگم بابا این ماشین که چیزی نیست این همه ادم از این ماشینا دارن منم یکی مثل اونها راحت میتونم به لکسوز برسم . پس خواسته ی خودم رو کوچیک میکنم .
من لاعر شدن رو هم کوچیک میکنم تا از حلقه ی باورم رد بشه و وارد زندگیم بشه .
وقتی یه فرد شکست خورده دیدید به خودتون نبالید که باز خوبه من در اون شرایط نیستم این غلط هست چون دارم توجه میکنم به آدم شکست خورده نه به افراد موفق نگاه کن و توجه کن به افراد لاغر و ثروتمند و سلامت توجه کن و … و بگو منم به این موفقیت ها میرسم و اون خواسته رو کوچیک کن که منم میتونم تا اشتیاق شما بهتر بشه .
راهای تغییر انتطار دو مورد هست :.
۱:پس با مرور موفقیتهای گدشته و کارهای گدشته به خودت بگو لاعری هم راحت یاد میگیریم و راحت راحت راحت لاغر میشم
۲:کوچیکش کن برای خودت لاغری رو و بگو منم میتونم مثل بقیه یادش بگیرم و لاغر بشم مثلا من بگم میخوام ۲۰۰ گرم در ماه کم کنم به جای اینکه به کل عدد اصافه وزنم توجه کنم بیام خیلی ریزش کنم و بگم میخوام ۲۰۰ گرم کم کنم و اینطور تونستم کوچیکش کنم و ذهنم راحت من ر همراهی میکنه
و با اشتیاق دنبال کن نه با حسرت و تردید و شک که میشه منم لاعر بشم یا نه اینطور غلط هست .
باید انتطارت این باشه که من میتونم لاعر بشم .
هر کس تا حالا برای لاعری تلاش کرده حتما صدایی درون تو بوده که گفته تو میتونی لاغر بشی وگرنه چرا تلاش کردی ؟
افرادی هستن که چاقی رو پدیرفتن و هیچ تلاشی هم نمیکنن و ما جز این دسته افراد نیستیم چون بارها تلاش کردیم
پس در ته ته ذهن ما پیش فرضش این هست که ما هم میتونیم لاعر بشیم و ثروتمند بشیم و موفق بشم و …
پس افرادی که در قرعه کشی و اینا شرکت میکنن اونها راه ثروتمند شدن رو بلد نیستن ولی در ذهنشون پدیرفتن که میتونن به پول برسن .
پس اگر منم تلاش کردم در اون لایه هاای زیری ذهنم پدیرفتم که میتونم لاعر بشم .
غدا اصلا ارتباطی به چاقی و لاعری نداره تا وقتی که نگرانی از زیاد یا کم خوردن غدات تو لاعر نمیشی چون تو به چاقی توجه کردی و نه لاغری پس باید انتطارت رو از خودت لاعری کنی .
من باید ادامه بدم تا موفق بشم و وقتی هم موفق بشم باید مرور و تمرین کنم تا همیشه در مسیر درست باشم .
فروغ جان
چقدر خوشحالم که فرصت کردم و امروز این نوشته زیبا را از شما خواندم انگار که گل یا دسته گلی زیبا را بوییدم. 🌹
من خیلی گل دوست دارم و برایم دیدنش یا داشتنش یا حتی بوییدنش ،زیبا و لذت بخش است. متن شما مثل یک شعرهم ،اهنگ و وزن و ریتم داشت.🌺
چقدر خوب است که امکان این تفریح زیبا را استاد برایمان در نظر گرفتند. وقتی این نوشته های زیبا مثل نوشته شما را میخوانم ، اشتیاقم برای تناسب اندام دلخواهم صد برابر میشود.🌼
انتظارم از خود خودم، لاغری است. خیلی برایم لذت بخش بود. در پناه حق. 🌻
به نام خدا سلام
باور لاغرشدن کاری که شاید یکم سخت به دست آوردم ولی به شدت از آن مراقبت میکنم تاآفت نزند وبه خوبی پرورش پیدا کند استاد عزیز این فایل برایم حکم طلا داشت واقعا ما چه انتظاری از زندگیمان داریم چه انتظاری از همسر وفرزند وپدرومادر و… داریم هر باور یا انتظاری که تا به حال از هر چیزو هر شخصی در زندگیمان داشتیم همان را به مانشان دادند وشاید ناراحتی یا غمی که درما ایجاد شد حقمان بود چون باوری بود که بارها آن را در ذهنمان پرورش دادیم ودرنهایت دریافتش کردیم دوست دارم از این به بعد درمور د خودم واطرافیانم باورهای زیبا ودوست داشتنی داشته باشم تا بتوانم فقط خوبی هارودریافت کنم ودرآرامش باشم ماحتی انتظارمان از خداوند هم عذاب وسختی بود پس من فقط باید از خداوند انتظار خوبی ومهربانی زیبایی وعشق داشته باشم تابتوانم آن را از اودریافت کنم .درموردلاغری هم انتظار من از زندگی مدتهاست که لاغری است اگر رفتارهایاشتباه غذایی درمن تغییر کرده وذهن من به خوبی آموزشهارو یاد گرفته پس حتما درجسمم هم این اتفاق تا کسب نتیجه عالی رخ خواهد داد من انقدر لاغری را در ذهنم کوچک کرده ام که هرروز بارها ناخود آگاه با خودم میگویم که آخه لاغر شدن که کاری نداره مگه توبارها این کارو انجام ندادی پس باز هم میشه ولی ایندفعه از مسیر درست فقط کافیه که به جسمت اجازه ی ترمیم بدی اونوقت ببین توهم یه شگفتی ساز میشی فقط عجول نباش وصبورانه به راهت ادامه بده تومیتونی به خواسته ات برسی وآرزوت برآورده میشه وهر روز صبح که خودم رادر آینه میبینم خدارو شکر میکنم که متناسبتر از دیروز هستم
با سلام
انتظار من از خودم متناسب شدنه، حالا که اینقدر عالی تغییرات غذایی و رفتار غذایی داشتم اینکه تونستم اینقدر عالی وزن کم کنم با همه افکار و ترسها اما باور داشتم می تونم یه چیزی درونم می گفت این راه درسته. قدرت در منه من تونستم این تغییرات رو در خودم به وجود بیاورم من تونستم خودم رو به یک فرد متناسب با افکار درست تبدیل کنم من می تونم به هرخواسته ای برسم و من توانام و انتظارم از خودم متناسب شدن و خوش اندام بودم . فقط باید به مسیر ادامه داد و باور داشت در مسیر هدایت هستیم خدا من رو آگاهانه در این مسیر قرار داده و الان من شاهد دیدن تغییرات جسمی هم هستم و بسیار سپاسگزارم.
سلام بر آنکه اگر حرکتی از ماست برکت از اوست،💖💖💖
سلام براستاد گرامی 💖💖💖💖
تازه متوجه شدم ک باور داشتن همون انتظار داشتنه،
مثل زمانی ک من هیچ تلاشی برای لاغری نمی کردم وی گوشه نشسته بودم وغصه میخوردم ک چرا فلانی اینقدر میخوره ولی لاغره،پیاده روی نمیره ولی لاغره،همش حسرت میخوردم واز خودم انتظار داشتم ک لاغر بشم و باهای خیلی اشتباه ک از بچه گی تو ذهن من کرده بودند،
ی باور دیگه ک داشتم این بود ک اگ زیاد خندیدم حتما پشت سرش ی اتفاق بد برام پیش میاد وچون بعد از ی خنده انتظار خبر بد رو داشتم این اتفاق برام پیش میومد،
الان میدونم ک چون من دیگه این چاقی را پذیرفته بودم ک ژنتیکی هست و تمام فامیل پدری من چاق هستند من هم مثل اونا هستم هر کاری هم بکنم لاغرمیشیم این مانع بزرگی شده بود ک هر چقدر هم تلاش کنم لاغر نمیشم و باید این فرمول را از ریشه حلش کنم،
هربار ک در ذهنم دنبال ی مانعی میگردم میبینم ک ی باور خیلی قوی وخیلی قدیمی در ذهنم جا شده،مثل یک زمین کشاورزی ک وقتی برای کشت شخم میزنی تا یک زمین هموار خوب بدست بیاد وقتی پیش میری ب پستی بلندی های زمین روبرو میشیم.ذهن من هم همینطوره وقتی دارم زیر ورو میکنم تا مانع ها رو ازبین ببرم تا بتونم ب ی اندام زیبا ومتناسب دست پیدا کنم. انشاءالله
سلام و درود , استاد عزيز & دوستان گرامى در سرزمين لاغرى با ذهن😊
روز شصت و دوم تكرار ,
🔸فايل تصويرى – صوتى , بايد باور لاغر شدن را در خود ايجاد كنيم .
“ لاغر شدن , آسان ترين كار دنياست ”
اين جمله در كوچك تَر كردن خواسته م , و همچنين باور لاغر شدن , در من ايجاد مى كنه و من اين جمله رو چند روزى ست , به ميثاق نامه م اضافه كرده ام .
هر روز كه مى گذره , باور من به لاغرى با ذهن قوى تَر مى شه . چرا كه آگاه هستم كه خداوند مهربان , هر آنچه كه من نياز داشته ام را , در درون من قرار داده , و كليد آن قدرت ذهن شگفت انگيز منه . من فكر مى كنم , ذهن منفى باف , از حربه هاى زيادى , مدام توجه م رو به نگرانى , مسائل زندگى , اخبارا , اوضاع اقتصادى , اوضاع جهان و البته كمبودها و … جلب مى كنه تا مانع از شناخت ذهن شگفت انگيز م بشه . در اين مسير بخوبى دريافتم كه رابطه ى من با خدا , اعتماد نبود , شايدم ترس و عدم اعتماد بود ! و اين شد كه ذهن منفى بافم , با فريب و نجواهاى ذهنى مانع از شادى و احساس خوب من در زندگيم شد , و من از خودم دور و دورتر شدم . و اما حالا من در اين مسير به خداوند اعتماد مى كنم ( تمرين مى كنم ) اعتمادى كه سالها در زندگيم💯 نداشتم , اما الان ديگه آگاه هستم كه خدا , من رو دوست داره و منو به اين مسير هدايت كرده تا اون سالها رو برام جبران كنه , و با قدرت ذهن شگفت انگيزم , گام به گام به مسير اصلى م برمى گردم . انتظار من فقط از خداوند است كه در اين مسير با منه چون با خدا , همه چيز ممكن است . به لطف خداوند مهربان , من تونستم خيلى كارارو بخوبى انجام بدم . من به آسانى دوچرخه سوارى رو ياد گرفتم . ياد گرفتم غذاهاى خوبى درست كنم , كار با مبايل و آى پد رو ياد گرفتم . من رانندگى رو بخوبى ياد گرفتم . زبان انگليسى رو تا حدودى ياد گرفتم و … و … و حالا هم دارم زبان لاغرى رو بخوبى اين كارا , ياد مى گيرم و البته اينبار” استمرار” هم دارم و ادامه مى دم . 🚶🏻♀️ 🚶🏻♀️ 🚶🏻♀️همانطور كه چاق شدن , خيلى راحت بود , لاغر شدن هم راحت و به طور طبيعى صورت مى گيره . من فكر مى كنم چاقى به سرعت در من بوجود نيومده , همينطور لاغرى هم به سرعت بوجود نمى ياد بلكه مستلزم صبر و احساس خوبه . كتابى كه سالها پيش خونده بودم اين بود ,
” از كاه , كوه نسازيد ”
درسته , در اين مسير سرسبز , هر روز طبق نقشه ى ذهنى م , با فايل صبحگاهى , اجراى ميثاق نامه , ديدن و گوش دادن به فايلها ,انجام تمرينات نوشتارى و ذهنى , و تكرار دوره , و توجه به چيزاى خوب , توجه به افراد متناسب و لاغر و … آرام آرام باعث اصلاح باورهاى من و تغيير الگوى صحيح مصرف مواد غذايى م مى شه و هر روز خواسته و هدف من كوچكتر و آسون تر به نظر مى رسه . پس هر روز يه گام به سوى هدف , و البته بايد مراقب ذهنِ منفى بافم باشم كه با حربه ها و نجواها ى فريبنده , منو از مسير اصلى منحرف مى كنه . البته من از خودم انتظار ندارم كه يهويى و چند روزه همه چى درست بشه و من مثِ افراد لاغر و متناسب زندگى كنم! ممكنه بعضى روزا هم , رفتارهاى غذايى م درست نباشه ! اما من احساس بدى ندارم و بازم ادامه مى دم و آگاه هستم كه تغييرات من پله پله , و يواش يواش صورت مى گيره و به مرور زمان اصلاح مى شه . روزانه بايد مراقب باشم تا در مسير قدم به قدم ادامه بدم🚶🏻♀️🚶🏻♀️🚶🏻♀️و اينو به خودم يادآورى مى كنم كه متناسب شدن رو همسو با خواسته ام زندگى كنم . خداروشكر و سپاس , تا وقتى كه هر روز زندگيم , در اين مسير باشم و مراحل كارو انجام بدم , در حفاظت و حمايت خداوند خواهم بود .
فايل بسيار تاثيرگذارى بود .
با تشكر فراوان , شاد و پاينده باشيد🧡🧡🍁🍁
با سلام. روز شصت و دوم تکرار :
راستش کلمهی باور هیچ چیزی رو در ذهن من تداعی نمیکرد که متوجه بشم موضوعی رو باور کردم یا نه.
اما کلمه ی انتظار به راحتی جملات، تصاویر و فرمول هایی رو برای من در موضوعات مختلف زندگی تداعی میکنه.
وقتی از خودم میپرسم: انتظار من از خدا چیه؟ /انتظار من از خودم چیه؟ /انتظار من از زندگی چیه؟ /انتظار من از لاغری و جسمم چیه؟) کاملا جواب هایی روشن و واضح برای این سوالات دارم اما اگر در سوالات بالا جای کلمه ی انتظار من با باور من عوض بشه هیچ جوابی ندارم براشون.
خیلی هوشمندانه بود که به این راحتی مفهموم باور رو به ما آموختید.ممنونم🌹
اما انتظارات من از جسمم، لاغر شدن هستش، سلامت بودن و جوان ماندن تا روز آخر عمرم.
باید به کارهایی که یاد گرفتم و در حال حاضر به راحتی انجام میدم توجه کنم:
مثل خواندن و نوشتن به زبان های فارسی، عربی، انگلیسی و فرانسه. آشپزی کردن، انجام تست های میکروبیولوژی، حفظ کردن متون و شعرها، استفاده از لپ تاپ و گوشی بدون کمک دیگران، تمیز کردن اتاقم و خانه، و……..
با دیدن شگفتی سازان، و افراد فابریکی لاغر، که ماشاءالله خیلی هم زیاد هستند باور و انتظار لاغر شدن در من هم شکل میگیره و متوجه میشم که لاغر شدن به راستی آسان ترین کار دنیاست و خیلی راحت به دست میاد چون خیلی ها به دستش آوردند و یا از اول از این نعمت الماسی برخوردار بودند و هستند. پس خیلی قابل باور و در حد انتظار هستش که من هم لاغر بشم و حتما میشم. من کارهای خیلی بزرگتری انجام دادم که لاغر شدن در مقابل اونها واقعا کوچیک و خیلییییی رااااحته فقط تمرین و استمرار میخواد که من دارم با عشق انجام میدم 😍❤️😘
نتیجه ما وابسته به باور خودمونه (انتظارمون از زندگی)
من هر چه قدر هم که روی خودم کار کنم اگه انتظار صحیح نداشته باشم جهان هم پاسخ انتظار من رو میده ….در زندگی خودم
همیشه انتظارم این بوده که پدرم بداخلاق باشه باهام ،ولی هرجا از هرکی بپرسی میگن ما خدش اخلاق تر از این فرد ندیدیم ، و من همیشه انتظار بد ازش داشتم و میگفتم چ فایده ای داره وقتی با خانواده خودش خوش اخلاق نیست فقط با مزدم خوبه!الان فهمیوم که اون داره فقط پاسخ انتظا خودم رو میده پس این منم که باید تغییر بدم انتظاراتمو تا با منم خوب رفتار کنه،
من انتظار لاغر شدن دارم از زندگی
وقتی من بخوام به خواسته ای برسم .خداراهشو به من نشون میده باید ایمان به خدا در هر چیزی داشته باشم و انتظار داشته باشم از کمک های خدا ، و این باور صحیحی است ،
انتظار من از خودم، از آدما از واتفاقای دور و اطرافم ، از خواسته هام باید درست شه چکن در غیر این صورت هرچه قدر هم که تلاش کنم فایده ای نداره!
حالا میخوام از خودم بپرسم بعد این همه مدت واقعا انتظار لاغری رو از خودم دارم؟؟؟
من ذهنمو تغییر دادم ووحالا نوبت تغییر دادن انتظارم هست!
من انتظار لاغری از خودم دارم ،من به همون ایستگاهی که قبلا ازش رد شدم برمی گردم ، من به همون وزن قبلی خودم برمیگردم،
همه چیز آماده و مرتبه برای رسیدن من به خواستم ،
من وقتی سواد خواندن و نوشتن یاد گرفتم تونستم انجامش بدم ….
من وقتی مهارت آرایش کردن یاد گرفتم تونستم انجامش بدم …..
من وقتی آشپزی کردن رو یاد گرفتم تونستم انجامش بدم ….
من وقتی راه رفتن یاد گرفتم تونستم انجامش بدم ….
من وقتی نقاشی کشیدن رو یاد گرفتم تونستم انجامش بدم ….
من وقتی خانه داری رو یاد گرفتم تونستم انجامش بدم…
من وقتی والیبال رو یاد گرفتم تونستم انجانش بدم ….
من وقتی حرف زدن رو یاد گرفتم تونستم انجامش بدم ….
من وقتی ورزش کردن رو یاد گرفتم تونستم انجامش بدم
و من وقتی سواد لاغری رو یاد گرفتم قطعا میتونم انجامش بدم و لاغر شم ….
لاغر شدن خواسته ماست و باید تو ذهن ما کوچیک بشه تا از حلقه باو ما عبور کنه …
لاغر شدن مثل آب روان میمدنه خود به خود در حال انجامه ….
و لاغر شدن من هم به صورت طبیعی داره اتفاق میوفته …
زخمی که روی بدنم هست با توجه به روند طبیعت و بدن من پس از مدتی ترمیم میشه و خوب میشه و حالا هم
چاقی جسم من ترمیم میشه طیبیعی و رفع میشه و جای خودشو به متناسب شدن میده ….
لاغر شدن خیلی کوچیکه …
این همه آدم لاغر هستنو پس چیزی نیست منم یکی مثل همون ها ، توی کلاس مدرسمون همه لاغر بودن !همههه و لاغری چیزی نیست منم یکی از همونا لاغری دست حیلیا هست و اصلا موضوع بزرگی نیست
در اطرافیانم لاغری بین خیلیا ها دیده میشه منم یکی از همون افرادم …
اصلا لاغعر شدن در برابر نعمت های خدا و قدرت خدا خیلی خیلی خیلی کوچیکه و قابل دسترسه ومن هم میتونم داشته باشمش
این همه افراد عکسشون توی آلبوم شگفتی ساز زده شد خب من هم یکی از همونا ….
از این به بعد مرور میکنم این تمرین هارو همیشه با خودم که یادم بمونه همیشه لاغری چه قدر ساده و کوچیکه و در دسترس خیلی ها هست
خیلی راحت میتونم لاغر شم ، خیلی راحت
من هر بار که بلند شدم و تلاش کردم برای لاغر شدن امیدی در من بوده وگرنه اصلا بلند نمیشدم !
فقط راه اشتباه بوده
اما حالا راه درست رو هم پیدا کردم ….
سلام به استاد و دوستان عزیز
🌹باور یعنی انتظار🌹
🌸انتظار من از خودم در جنبه های مختلف زندگی🌸
من قبلا برای لاغر شدن خیلی تلاش کردم، رژیم گرفتم، پیاده روی رفتم، دمنوش استفاده کردم، با دستگاه دراز نشست کار کردم، طناب زدم و … ولی همه این روشها بی فایده بود. وقتی دیگه از نتیجه گرفتن ناامید شده بودم واقعا دیگه باور کرده بودم که من لاغر بشو نیستم.
اما وقتی که با لاغری با ذهن آشنا شدم متوجه شدم که مشکل اضافه وزنم ذهنی هست نه جسمی. پس انتظارم از خودم تغییر دادم، تصویرهای ذهنیم تغییر کرد و باور کردم که منم میتونم لاغر بشم.
چطور انتظار لاغری را در خودم بوجود بیارم؟
1. باید موفقیت قبلیم رو به خودم یادآوری کنم. با این کار اعتماد به نفسم را با مرور موفقیت های قبلیم بالا میبرم.
من به راحتی مدرک کارشناسی و ارشد گرفتم.
من به راحتی کامپیوتر رو یاد گرفتم.
من به راحتی کار کردن با موبایل رو یاد گرفتم.
من به راحتی دوچرخه سواری رو یاد گرفتم.
و…
وقتی من خیلی از کارها رو با تمرین یاد گرفتم، پس میتونم با تمرین لاغری رو هم یاد بگیرم😊.
2 . هدفم رو کوچک کنم، به چشم یه غول به هدفم نگاه نکنم. روی کسانی که به خواسته مورد نظر من رسیدند تمرکز کنم تا علاقه و اشتیاق من زیاد بشه.
این همه افراد لاغر هستند منم یکی از اونها.
این همه آدم دارن توی استخدامی قبول میشن منم یکی از اونها.
این همه آدم دارن توی بورس پولدار میشن منم یکی از اونها.
ب نام خدا خوبم.
فایل فوف العاده عالی و تاثیر گزار من دورها وبرنامه های زیادی راجب قانون جذب و موفقیت دیدم و کتاب های زیادی هم خوندم ولی لاغر شدن برام اتفاق نیافته بود. حس مکنم از خاب بیدار شدم در هر دوره ای یا هر سخرانی ای مقداری از هرچیزی گغته میشد ک بیشتر ادم سر درگم میشه یادمه تو یه دوره ای مگغتن خاستت ررو ب اندازه یگ نقطه وسط یگ دایره بزرگ بکش این خاسته نو انفد کوچیکه تو این دنیای بزرگ انفد ر راحته. من ب هرچیزی ک خاستم رسیدم ولی لاغری..
وقتی من خاستم لاغر بشم و ازخدا خاستم راه درست رو سر راهم بزاره خدا منو باشما اشنا کرد انقدر واضح و مو ب مو توصیح دادین ک ب اندازه سالها فایل گوش کردن و دوره موفقیت شرکت کردن تاثیرش هزار برابر بود.
باورها. چگونه باور کنیم ک میتونیم متناسب بشیم درسته من میگم غیردممکن وجورد نداره ولی گوشه ذهنم هنوز نجوا هست چقدر باور کردم ک میتونم لاغر شم بنطرم هنوز صدرصددنبوده ولی مخام صدرصد بادر کنم و انتطار م اینه ازخودم ک لاغر بشم اینهمه کار ب اسونی اب خوردن انجام دادم من خیلی راحت ب کشور دلخواه م مهاحرت کردم در کمتر از شیش ماه تونستم صحبت کنم کسانی رو تو مدرسه میبنم ک سه سال اینجان ولی هنوز هم نمتونن احوال پرسی ساده بکنن ولی من د کر عرص چهار ماه سه کلاس بالا تر رفتم و امتحانم رو بالاترین نمره دادم هرکسی منو میبنه فکر مکنه من سالهاس اینجا زندگی مکنم حتی دکتر باور نمکرد ک من تازه چند ماهی میشد اومدم اینجا. چون من انتطار م این بود که من میتونم عاشق این بودم ک ب زبان این کشور صحبت کنم و سریع یاد گرفتم و میدونم یروزی میشه ک مثل یگ شخص هلندی میتونسم صریح صحبت کنم همینجور ک مثل زبان مادریم دارم ایرانی صحبت مکنم و حتی گاهی دوستان ایرانی ک تازه میان مدرسه منو میبرن تا براشون ترجمه کنم. من خیلی راحت تونستم دوچرخه سواری یاد بگیرم تو ذهنم فکرشم نمکروم بتونم ولی انتطار مو تغییر دادم و گفتم من میتونم و تونستم.
اگر مخام روند متناسب شدن درمن شکل بگیره بایدبدونم چی هست اصلا این باور این همه سال من فایل دیدم کتاب خوندم ولی هیچ جمله ای ندیدم ک بگه باور همون انتطار ه مثل یگ لقمه ای ک انقدر دور سرم چرخید چرخید تا اینکه الان وترد دهنم کردم حس مکنم همه اون مه الود و تاریکی ذهنم روشن شد و یا ازخاب بیدار شدم باین جمله باور همون انتطار خودت هست اگر انتطارت روابط عالی داشته باشی روابط عالی میشه اگه انتطار اینو داشته باشی ک بهت احترام بزارن بهت احترام میزارن اگر انتطارت اینه ک تو سوگولی خدایی هم بهت میگن پرنسن من هميشه این نو ذهنمه ک من سوگلی خدام و همه معلم ها منو پرنسیس صدا مکنن و بمب انرزی منه. این توقع و انتطار من از معلم هام بود ک بامن اینجور رفتار کنن گ بمن ب چشم یک شاگرد باهوش نگاه کنن.
کسانی ک مشکل بخصوصی تو زندگیشوم بارها اتفاق افتاده از طرف کسی ازار اذیت شدن یا ناراحتن این نشونه انتطار شخص هست ک تو ذهنش تعریف شده این مشکل برای من عادیه. مادرم فقط بمن غر میزنه ولی بادیگران خوبه این یک تعریف و انتطار تو ذهنه خب بارها همین رخ میده تاانتاطر تغییر نکنه این روند ادامه داره. خاسته خود رو تو ذهن مون انقدر کوچیک کنیم تا بتونیم از حلقه باور عبور بدهیم کوچک کردن خاسته بنطرم ینی همون عادی جلوه دادنش اینهمه ادم ک وزنشون 60هست و متناسبن اندامشون توپه اینهمممممه خب این نعمت تو دنیا هست خب عادیه وزن شصت کیلو و اندام متناسب اینهمه ادم ماشین ک من دوست دارم رو دارن خب این هست دیگه تو جهان. وقتیدانقد راحت ب خاستم نگا کنم انتطار و باورم هم اینه ک من ب راحتی اب خوردن شصت کیلو میشم پس میشم صدرصد میرسم ب خاسنم من باور دارم انتطارم ازخودم همینه. من قبلا از یک فیلم بود بنام فاطما گل از اون دختره خیلی خوشم میومد از طرز راه رفتنش هی سعی کردم شبیه اون راه بروم و تو ذهنم اندام اونو میدیدم با شکل خودم خیلی تعجب اور بود ک من شصت چهار کیلو شدم خیلی دوستانی بودن ک تهجب کردن و بهم زنگ زدن که چیکار کردی و من هیچی نداشتم بگم چون بنطر دیگران شاید مسخره بود شاید. ولی من اون طعم رو تو زندگیم چشیدم خب دوباره هم میتونم.
موصوع اشتها و غذا من گاهی پرخوری مکنم ولی مثل فبل ناراحت نمیشم گاهی بدنم یکروز انقد نیاز داره ک دو وعده غذا بخورم گاهی هم بدنم فقط همون صبحانه رو میخورم وسیرم تااااا شب تو روز یگ وعده سبرم میکنه ولی من ب روش صحیح وبدنم ایمان دارم تا وقتی صدای غرغر شکمم رو نشنوم میلم ب غذا نمیره قبلا انتطارم از غدا این بود ک بحورم و سیر بشم بترکم چاقتر بشم هرچی مخوردم چاق تر میشدم یا بعد میگفنم منکه چیزی نمخورم نصبت ب دیگران و این جور چیزا. ولی الان انتطارم از غذا خوردن انرزی هست انرزی برای فکر کردن برای راه رفتن برای درس خاندن ک هروقت احیتاج داشته باشد بدن گلم الارمش ب صوا در میاد. من بخودم ایمان دارم و باور و انتطار دارم ک لاغر بشم امروز فایلارو جور دیگه ای گوش دادم چون جملات شگفت انگیز استاد باعث شد نطرم بهش جلب بشه من قبلن هم خوب انجام میدادم ولی ن اینجور ک بشینم پشت میز با صدای بلند فایل و بنویستم هرچیزی رو ک بنطرم مهمه و ساعتها فکر کنم بهش. ی چیز دیگه رو ک فهمیدم تو این دوره اینه ک استاد فوق العاده است و دوستای ایرانی و فارسی زبانمون هم عالی هستند خدارشکر مکنم که تو این دوره با دوستان عزیز و استاد محترم هستم.
سلامبه استاد گرامی ودوستان متناسبم…
بازم یک شگفتی از استاد بزرگوار.استاد شما خودت سرتا پا شگفتی هستی. از کارای بزرگی که کردی گرفته تا حرفا وآگاهی های نابتون که به ما منتقل میکنین. نمیدونم چجوری باید سپاسگزار خدا و بعد قدردان شما باشم مگر با انجام مو به موی تمریناتم و رسیدن به آرزوی دیرینه م که میدونم اینجوری شمام خوشحال میشین.اینجوری بگم با تمام وجودم جان مطلب فایل تونو درک کردم.منم با همسرم کارم و حتی چاقیم همین مشکل روداشتم.از امروز میخوام رو سه تاشون کار کنم. عمسر من آرومترین مرد دنیا بود تا وقتی من دیدم نسبت بهش عوض شد.میخوام دوباره انتظارم ازش همون جوون آروم وباوقار قبل باشه که گوش به حرف من بود.یا سر کارم.با وجود 15سال سابقه هیچوقت خودمو در جایگاه رییس بخش ندیدم. خوب معلومه وقتی انتظار خودم از خودم پایینه هیچوقت کا،نات منو در حد رییس نمیبینن.وقتی تو35سال زندگیم همش چاق بودم .اصلا مثل شما تصویری از لاغریم ندارم.پس باورموانتظارم از خودمتا الان فقط چاقی بوده.پذیرفته بودم منهمینم .گرچه صبح تا شب بفکر رژیمهای مختلف بودم ولی با همه اینها فقط داشتم بیشتر تو مسیر چاقی جلوتر میرفتم.ای حیف از عمر رفته.استاد عزیز چرا زودتر پیداتون نکردم.غبطه میخوردم به عزیزانی که از سال 93با شمان و منفقط دو ماهه بوی عطر سخنان زیبای شما رو استنشاق میکنم.قول میدم از لحظه لحظه ش لذت ببرم.بله کاملا درسته. من سالها درس خوندم.خانم دکتری شدم واسه خودم.کارمیکنم. مادر هستم.همسر خوبی هستم.کاملا مستقل هستم.الان یه پیج پرفروش در اینستا دارم.آشپزیم خیلی خوبه.خوب پس منکه همه اینکارا روتو روز با هم انجام میدم که همه تعجب میکنن پس لاغری کهچیزی نیست.پیش اراده وخواست قوی من چیزی نیست.خیلی کوچیکه.طاقت تحمل نداره.ازش توذهنمون غول ساخته بودیم .الان میلینم خیلی آسون وراحته.لاغری با ذهن آسانترین کار دنیاست.من میتونم.خونی دررگهای من میجوشه که اشتیاق مو هزار برابر کرده که کسی جلودار من نیست.من با سرعت در مسیر لاغری با ذهن میتازم.پس حتما بزودی به مقصد میرسم.میدونم شما استاد ودوستان عزیزم که قبلا اونجا رسیدن منتظر من هستین .فقط باید تمارین رو انجام بدم و استمرار داشته باشم.من باورم یعنی انتظارم از خودم لاغریه. من بزودی لاغر میشم…..بزودی عکس شگفتی مو واستون میفرستم…
سلام خدمت استاد و دوستان همراه
من انتظارم از همون روز اول که وارد دوره شدم لاغری بود چون ورودم به دوره هدایت خداوند بود و میدونستم حتما نتیجه میگیرم و اومده بودم که ۵ کیلو کم کنم ولی الان که نصف راهو اومدم و مقداری هم لاغر شدم ایمان دارم که ۱۵ کیلو هم میتونم کم کنم و به نتیجه دلخواهم برسم چون باور کردم که برای ذهنم یک کیلو و ۱۵ کیلو فرقی نداره و منو تو جاده لاغری پیش میبره چون لاغر شدن برای ذهن من کوچیک شده بود ، استاد چقدر زیبا راه رسیدن به خواسته ها را بیان کردین تا الان تلاش میکردم باورهامو بزرگ کنم برای سلامتی ، روابط زیبا و ثروت ولی حالا اونا را کوچیک میکنم هر چیزی که میخام اندازه ش تو دنیا ی بینهایت خداوند در حد یک نقطه کوچیکه و براحتی تو دست من جامیشه ، همینطور که لاغر شدم ثروتمند هم میشم ، به سلامتی کامل هم میرسم ، به روابط عالی هم دست پیدا میکنم چون انتظارشو از خدا دارم بخاطر اینکه اینهمه آدم لاغر ثروتمند سالم تو دنیا وجود داره ، پس با امید صبر میکنم تا بهشون برسم ، خدایا بزرگی و عظمتتو شکر که خواسته های من برای تو فقط در حد یک نقطه س
سلام
باور چیست؟
واقعا باور چی که کل زندگی مارهم رقم میزنه؟
استاد تعریف شما از باور ساده نیست بلکه عالیترین تعریفی که من تا حالا شنیدم
من تا ۳ ماه بعد اینکه ثروت ۱ استاد عباسمنشو خریده بودم رو ابرا بودم
درآمدمم بالا میرفت
منتها یک چالش استپم کرد
رفتم تو فاز غم و غصه
بعد فهمیدم باید برم حس لیاقتمو درمان کنم
بعد رفتم عزت نفس
بعد اومدم دوره شما
درسته که دوره شما نقطه عطف زندگیم بود منتها چون انتظارم از نتیجه گرفتن از ثروت ۱ به یک پروسه طولانی وصل شد دیگه رهاش کردم
گفتم فریبا تا تو حس لیاقتتو درمان نکنی منتظر ثروتم نباش
از این جهت ناراحتم راستش
در واقع ثروتمند شدن برای ذهن من از آسونی دراومد
رفت تو فاز طولانی چند تا دوره
و دقیقا از وقتی انتظاری دیگه نداشتم درامدمم ثابت موند
اینو ناراحتم
😑
ولی خب از تجربه انتظاراتم تو کسب و کار بگم
من اول کارم شنیدم اسفند ماه طلایی کار ماست
و واقعا اسفند درامدم دوبل میشه
با اینکه اصلا رو باورای ثروت سازم کار نکنم
البته امسال دوبل شد چون دوره لاغریو شروع کرده بودم و بحدی شوق داشتم و حسم عالی بود که تو فروشمم تاثیر گذاشت
با وجودیکه کلا ثروتو کنار گذاشته بودم
💙💙💙
شکر خدا انتظارات مثبتی از کلام شما دارم
و واقعا هم نتیجه گرفتم
هم طعم خدا
هم لاغری
استادازتون تقاضا دارم در مورد ثروت یک دوره بزارید
شما حتی یک فایل رایگان در مورد ثروت ندارید
یعنی من ندیدم
من امشب خیلی فکر کردم
یعنی چند روز دارم رو این فایل شما فکر میکنم
من هنوز انتظاری برای ثروتمند شدن ندارم چون باور کردم تو که عزت نفس نداری پس چه انتظاری داری؟
💙💙
درسته خیلی چاقی معضل نبوده برام، ولی واقعا انتظار متناسب شدنو نداشتم
خودمو لایق نمیدونستم
اما با دوره شما الان حق طبیعی و مسلم خودم میدونم
اصلا برام یک موضوع حل شدس
البته بگم واقعا چندماه مثل کنکور روی دوره کار کردم
ولی حرفهای شماهم عالی بود
ازتون ممنونم
این هدیه عالی بود که با کمک شما لایق بودنمو پیدا کردم
الان برام مثل آب خوردن
با اینکه هنوز کمی شکم ولپ و بازو تپل مونده ولی اونام متناسب میشن
💙💙💙
الان میگم تا وقتی احساس ارزشمندی نکنی
تا جای دفترتو عوض نکنی
تا بازاریاب و کارمند نگیری
تااااااا
منتظر ثروت نباش
استاد اصلا این کار کردن رو ذهن هم خودش کار راحتی نیست
یعنی ذهن براحتی همراه نمیشه
البته شما عالی یاد دادید چطور ترغیبش کنیم
ولی من در زمینه های دیگه هنوز بکارش نبردم
استاد خواهشا یک فایل بزارید در مورد ثروت
یک فایل رایگان تا کمی منو آروم کنه
همکارم براحتی بیش از دوبل منو درمیاره
یعنی این شغل پتانسیلشو داره
ولی من ….
نمیدونم چیکار کنم
واقعا حال دوستانی را که چاقی براشون یک سد بزرگ هست را درک میکنم
کاش استاد نابی مثل شما برای ثروت بود
💙💙💙
خب منم خیلی روزها فایلای ثروتو گوش دادم
ولی واقعا تصاویر ذهنیم از کسب و کار همون بود
در نتیجه این کار کردن رو باور من و شما درست نبوده
شما اومدید تصاویر ذهنی که از همسرتون در ذهنتون داشتید را تغییر دادید
خب من باید بیام تصاویر ذهنیمو در مورد چی تغییر بدم؟؟
تصویر انتظاراتم را
خدایا خودت کمک کن
تو زندگیم هیچ وقت انقدر گیج نشده بودم😇
خب من انتظار دارم کسب و کارم خوب بشه چون:
انقدر مردم در حال ثبت نام خودرو هستند که دولت کارخونه کم آورده
چون هر روز تعدادافراد بیشتری با خدمات ما آشنا میشن
چون هر روز کسب و کارهای بیشتری شروع به فعالیت میکنن
چون سیستم دنیا رو به گسترش پس کسب و کار من هم از این قاعده پیروی میکنه
چون دیگه توی دهاتا هم سر جای پارک خوب پیدا کردن مسابقه است
چون طبق سیستم جهان افراد در حال ثروتمند شدنن
در حال تجربه رفاه بیشتر
و ماشین داشتن جز اولین درخواست هاشونه
پس این به نفع منم هست
💙💙💙
استاد در مورد آرامش قلبیتون بابت فیلترینگ یک الهامی بهم شد:
اصل انرژی که جریان خواهد داشت
صورت های بیرونی ممکن فرق کنند
ولی انرژی ثروت جاری است و جاری خواهد بود
این جملات الهامم بود
بنظرم یعنی توحید
یعنی درگیر صورت ها نشدن
اصل خداست
اونه که داره کارو انجام میده
و واقعا پیشرفت لیاقت شما بوده
چون به وعده خدا ایمان آوردید
چرا من در زمینه کسب و کارم مثل شما نمیتونم فکر کنم؟
استاد چون به ذهنم میاد که بابا فریبا تو کلی راه داری اصلا بیخیال میشم
من باید کلی ترمزو رفع کنم
کار سختی به نظرم میاد
چطور آسونش کنم؟
لاغری واقعا برام راحت نبود
استاد من حقیقتا باور داشتم درآمدم میتونه ۳ برابر بشه که ثروت رو خریدم
ولی لاغری برام یک رویا بود
یعنی قبل دوره حدودا ۶ ماه پیش ثروتمند شدن برام شدنی بوده
ولی لاغری و تخت شدن شکم هرگززز
خیلی جالبه
حالا انقدر برام لاغری آسون شده
الان برام مثل آب خوردن
خب انصافا شما عالی کار میکنید
بارها یک مطلب را توضیح میدید
ولی مطمئنم اگر شما دوره ثروت بزارید من نتیجه میگیرم
من نمیخوام بگم قدرت را از شما میدونم
ولی کلام شما فرکانسی دارهکه مقاومت ذهن من میشکنه
یک اطمینان قلبی
💙💙
شما از یک ابزارفروش تبدیل شدید به یک استاد لاغری با قدرت ذهن
واقعا اگر قبل آشنایی با قانون میشنیدیم میگفتیم افسانه است
ولی شده
شما انتظارتتون یعنی تصاویر ذهنیتون از خودتون را تغییر دادید
خودباوری ایجاد کردید
من حدود ده سال هست که کتابهای خودشناسی میخونم
کلاس میرم
دانشگاه معتبر و شغلهای معتبری داشتم و دارم
چرا خودباوری شمارا ندارم؟
چرا هنوز انتظار ندارم در رفاه زندگی کنم
چرا خودمو در حدی نمیدونم که مشتریهای ثروتمند شهرم بیان دفترم
حالا خارجی ها بماند!
البته من مقصر نیستم چون آگاهی شمارا ندارم
من خودم را چک کردم
در زمینه لاغری باورام عوض شده
چون الان دیگه برام کاملا طبیعی
و انتظارم این لاغر تر بشم تا حد تناسب ایده آلی که تو ذهن دارم
خیلی جالبه
یک روز توی تمرین ایستگاهها یک حسی بهم گفت حالا دوران بارداری و زایمانو میخوای چیکار کنی؟
شبش شما دوره جدیدتونو معرفی کردید
خیلی خوشحال شدم
🤗🤗
راه اول
بیا مرور کن با خودت کارهایی را که براحتی انجام دادی
خب من آشپزی را از سن کم یاد گرفتم
رانندگی را یاد گرفتم
زبان انگلیسی را یاد گرفتم
پرتره کشیدنو یک هفته ای یاد گرفتم
توی آرایشگاه با حس کردن کاری که رو موهام انجام میداد شینیون کردن را یاد گرفتم
کنکور با یک رتبه عالی قبول شدم
یعنی توی رشته انسانی و فلسفه و ادبیات و…. مخی هستم برای خودم
فلسفه را عالی یاد میگرفتم
ادبیات را عالی
عرفان را عالی
جامعه شناسیو عالی
میتونم بگم رو دست ندارم
چون تو کلاس اینو فهمیدم
تو یونی هر وقت اراده میکردم درسیو بخونم نمره اول میشدم
بارها توی کلاسی که برای کسب و کارم میرفتم استاد گفت تو عالی هستی ولی اقدام نمیکنی
گفت عالی یاد میگیری
تو بنزی بقیه پرایدن
این دقیقا حرف استادمه
توی فروشم عالی هستم
توی فهموندن مطلب به مشتری
ولی اینا باعث نشده انتظارم تغییر کنه😑
خب اگر لاغری یادگرفتنی
پس ثروتمند شدنم یادگرفتنی
منم که یاد گرفتنم عالی
درک مطلبم عالی
پس میتونم یاد بگیرم که ثروتمند بشم
پس سلامتی هم یاد گرفتنی
یعنی به یادآوردنی در واقع🤔
پس شادی هم یادگرفتنی
پس تجربه عشق هم یادگرفتنی
مرحله دوم
لاغرشدن را در ذهنتون کوچک کنید
این برای من اتفاق افتاده
البته هنوز ادامه داره
من این مسیرو رها نخواهم کرد
خب همین خدایی که میتونه لاغری را بده چرا نمیتونه یک رابطه شاد و با عشق و مودت بده؟؟
واقعا استاد من انتظارشو نداشتم تا حالا
چون خودمو به اندازه کافی لایق نمیدونم
همین خدا چرا نمیتونه ثروت بده؟
چون من انتظارشو نداشتم
یعنی یکجایی به این نتیجه رسیدم اونقدرم راحت نیست با قدرت ذهن ثروتمند شدن
کلی ترمز رفع کردن میخواد
💙💙💙
با تلاش هرگز نمیتوانی این گوی ۲۰ سانتی را از حلقه ۱۰ سانتی رد کنی
خیلی قشنگه این جمله
💙💙
کوچک کردن خواسته خیلی راحت ترز بزرگ کردن باور
اینو خیلی نفهمیدم
خب درآمد دوبرابری چیزی نیست
همین الان اکثر همکارام همینو دارن
این که چیزی نیست
واقعا خسته شدم ازین کنکاش برای ثروت
💙💙
استاد مثال جالبی زدید
تو خانواده شما همه ماشینا معمولی بودن
ذهنتون نمیگف اگر داشتن اسپورتیج چیزی نیست چرا اطرافیانت ندارن
من توی رسیدن به خواسته هام اینجا گیر میکنم
محیط خیلی موثره
میگم بابا ما که خانوادتا پولدار نیستیم
چرا باید برامون بیاد
💙💙💙
ممنون که لاغریو برام راحت کردید
اینم بگم که خیلی مهمه
اگر پارسال همینموقع خود خدا میومد پایین میگف فریبا میشه شکمت تخت و صاف بشه من باور نمیکردم اما الان به لطف خدا و دوره شما ۸۰ درصد شکمم جمع شده و دارم به رویام میرسم اما دقیقا پارسال همینموقع برای ثروت اقدام کردم ولی الان دیگه انتظارشو ندارم ته دلم😑
استاد لطفا آگاهیهاتون از ثروت را در صورت امکان باما به اشتراک بزارید
حسم میگه با شما این راهم میتونم
۲۶ مرداد ۹۹
به نام خدا
با سلام خدمت دوستان عزیزم و استاد گرامی 🌺🌸🌷🌹
خدایا شکرش که خداوند دوست نداره بنده هاش ناراحت باشن و همیشه برای بنده های اسونی و شادی میخاد همین دیشب بود که ناراحت بودم که چرا فرزندم در درس هاش یک کم بی دقتی در میاره در حالی که بلده مثلاً اکثر اوقات وقتی ازش املا میگیرم درست مینویسه اگه یه بار دیگه ازش همون املا باز بگیرم اون کلمه اشتباه می نویسه چون من انتظار ندارم ازش که بتونه درست بنویسه
انتظار من از پسرم اینه که بی دقتی در میاره و باور ندارم که می تونه یک فرد زرنگ باشه
یا همین دیشب بود با همسرم بحث کردم بخاطر خریدن تبلت
میدونستم انتطار اینو داشتم ازش
که قبول نمیکنه حرف منو
جون قرار بود تبلت بخره برای بچه ها
گفت چون الان لازم داری برای مدرسه ی پسرم
برای طاها میفرستم برای دخترم هم از ایران بخر چون اوردن تبلت از اینجا دردسر هستش و کسی هم نمیاره از اون طرف جریمه داره و صبر کن زمانی که من خریدم و کسی اومد ایران بهش میدم بیاره همرمان با اوردن اون تو هم برو بخر تا دخترم ناراحت نشه ولی من گفتم تا زودتر بخرم تا از اون تبلت برای پسرم هم تا تبلت خودش بیاد ازش استفاده کنه
بهش گفتم برای دخترم از ایران همین فردا میخرم میدونستم هم مخالفت میکنه و انتظار اینو نداشتم قبول کنه
خلاصه با هم بحث کردیم و دیگه بیشتر از این ادامه ندادم میدونسنم فایده نداره ادامه دادن
جون باورم این بود که همسرم حرف حرف خودشه و در این مورد هر جه خودش بگه
الان فهمیدم که بخاطر این انتظاراتی که من ازش داشتم باعث شد این جور بشه باید من باید انتظاراتم رو تغییر بدم
همسرم با هیچ کس دیگه اینجور نیس اگه همین الان پدرش بگه مطمینم به حرف اون میشه جون پدرش این باور رو نداره که فرزندش به حرفش نشه و انتظار نه گفتن ازش نداره
استاد عزیز لطفاً نظرتون رو بگيد كه ايا درست متوجه شدم مطلب رو
؟ممنون ميشم اكه جواب بدين
تعريف باور :باور يعني انتظار داشتن
ساده ترين و صحيح ترين مفهوم باور يعني انتظار
وقتي ما از خودمون انتظار لاغر شدن رو داشته باشيم و در ذهنمون كوجيكش كنيم اون باور لاغري از حلقه ي با قطر ١٠سانتي متري حركت ميكنه چون ما باورمون که لاغریه رو کوچیکش کردیم و از اون حلقه عبور میکنه
ما بايد خواسته هامون رو كوجيك كنيم تا بتونيم به خواسته هامون برسيم وقتي ١٠٠٠هزاران نفر لاغر هستن پس ما هم ميتونيم به خواستمون كه لاغريه برسيم مكه جيه لاغري خيلي اسونه و راخت
من خيلي راحت و اسون لاغر ميشم اخه لاغري اسانترين كار دنياس خيلي خيلي راحتهههههههههههههههه راخت راحت راحت
ما بايد از خودمون انتظار لاغر شدن رو داشته باشيم
اين انتظار هم الكي به وجود نمياد
🌸با مرور موفقيت هاي گذشته با مرور كارهاي كه انحام دادم و يادشون كرفتم و الان خيلي راحت انجام ميدم و با خودم ميكم لاغر شدن هم ياد ميگيرم و خيلي راحت و اسون مثل بقيه كارا انجام ميدم
من به راحتي رانندكي كردن رو ياد گرفتم اشپزي كردن رو ياد گرفتم
زندكي كردن به شيوه ي عالي رو ياد گرفتم
به راحتي ديپلم گرفتم به راحتي كارهاي روزمره رو انحام ميدم
خيلي كاراي ديكه رو به راحتي انجام ميدم پس ميتونم لاغري رو به راحتي ياد بگيرم
🌸دوم بايد لاغر شدن رو كوجيكش كنم
اين همه ادم لاغر شدن خب منم ميتونم
و همين كه باور كنم و انتظارم از خودم متناسب شدن باشه و لاغر شدن رو كوجيك كنم باعث ميشع شور و اشتياق براي ادامه مسير به وجود بياد و مراحل تمرينات و فايل ها رو به نحو بسيار عالي انحام بدم خدايا سپاس 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
اومدم دیدگاهم رو در جواب دوست عزیزمون فریبا جون نوشتم حواسم نبوده
ببخشید دوستان عزیزم و استاد گرامی
سلام دوست عزیز
کاملا با شما موافقم
و چقدر عالی موضوع رو درک کردید
همه چیتون عالی، پردازش مطلب و بیانتون هم عالی. به لیست تواناییهاتون این دو تا مورد رو هم اضافه کنید. نوشتهتون عالی و الهامبخشه. خیلی خوشحالم به منبعی دسترسی دارم که به شکلهای مختلف اطلاعات و اگاهی در فضاش در جریانه. فقط کافیه به سویی نگاه کنم تا در ابشاری از مطالب مفید غوطه بخورم.
اون الهامی که داشتید در مورد اینکه اصل انرژیه که جریان داره حتی اگر صورتهای خارجیش تغییر کنه خیلی جالب بود.
از شما سپاسگزارم که افکارتونو به اشتراک گذاشتید. بسیار استفاده کردم.
در اصل کلید قفل دری که برای رسیدن به ثروت در مقابلتونه در نوشتهی شما پیداست. فقط کافیه نوشتهتونو چند بار بخونید کلیدو بردارید و درو باز کنید.
عرض سلام و ادب و احترام به دوستان همسفر
باور بی نهایت تاثیر حیاتی بر کلیه امور روزمره و دراز مدتمون داره . مارو گاها می سازه و حتی شاید به نابودی ببره . معنی باور و با شنیدن این فایل به مراتب بیشتر درک کردم و شاید فکر می کردم خیلی می دونم ازش خوب اگه خیلی می دونستم که این الان نتیجه خروجی هام نبود . مشکل خیلی از ما ها اینه که فکر می کنیم سوپر داناییم . به کلیه مسائل اجتماعی و روانشناختی و تربیتی و ژنتیکی و بیو لوژی و حتی هسته ای و فرا هسته ای اشراف داریم و دریغ از تعریف یک کلمه که درش گیر می کنیم و اینو باید قبول کنیم که عدم درک این معانی ساده مشکلات زیادی رو برامون بوجود میاره . ولی به یاری خداوند مهربان و تلاشمون و کمک واسطه هایی چون استاد به درک این وازه ها می رسیم باور داریم که در آینده نه چندار دور درک واژه ها رو مثل بلوتوث دریافت می کنیم . اصلا باور سختی نیست . خیلی کوچیکه و بهش خواهیم رسید . وفقط بایستی سر موقع بلوتوث و روشن کنیم . و دریافت کنیم . باور من می توانم و توانایی انجام و رسیدن به این باور و دارم از بهترین های رسیدن به هدفه . پس تا حالا کی رفته امتحان داده و اینهمه مدرک آورده . کی رفته تو جاده چند ساعت رانندگی کرده که تو نتونستی . کی ۵ سال با بدترین شرایط و دست تنها یک مادر که شوهرش مرتب ماموریت بود مدیر ساختمون بوده با داشتن بهترین و بیشترین پس انداز و فقط با گرفتن یک شارژ جزعی . عشقی می کردن لامصب ها با این وضعیت. حالا بگذریم .
کی تنها می موند توی تهران بی قوله هم مدیریت یک مجتمع هم بقیه نزدیکان تمام خونه هاشون و سپردن به تورفتن خارج یا شمال باید بری سرکشی ماشین هاشونو استارت بزنی باطریش نخوابه . کامپیوتر درب پارکینگ ریخته بهم تا ۱۱ شب وایسی تا تعمیر کار درست کنه . و… البته همش مفتی و برای رضای خدا بود . خدا گفته تو به خودت توجه نکن و به بقیه بیندیش و بها بده؟ خدا گفته برای دیگران وقت بزار و باور داشته باش که برای توهم گشایشی می شه ؟ الان میلیارد پیشنهاد کنن اصلا دیگه اینجوری کار نمی کنم . چون باور دارم خودم در ابتدای صف نیازمندان به رسیدگی قرار دارم . باور دارم که اگه من انرژی مو و آرامشم و حفظ کنم خدا که بالاتر از اونم راضی و قدر دانه . اینا تنها گوشه کوچکی از توانایی هام بود و شما خواننده عزیز بطبع صد ها برابر بیشتر از من توانایی فقط یک کوچولو به یاد بیار . لاغری که چیزی نیست من باور دارم به لطف خدای مهربان و تلاش خودم به آن میرسم . ولی یکی از دستمزدهای مفتی کار کردنم آشنایی با این مسیر بود و خدا رو سپاسگزارم که منو هدایت کرد به این مسیر . در پایان خطاب به منفی باف
ای که از کوچه معشوقه ما می گذری
بر حذر باش که سر می شکند دیوارش
به امید حق
با سلام بر همراهان، این فایل فوق العاده عالی بود برای من و به آگاهیم اضافه شد. به تمام ابعاد زندگیم و ربطش به انتظاراتم دارم فکر میکنم و حتی ریشه یک مسئله مهمی که برام داشت تکرار میشد را پیدا کردم. حالا میدانم به چه شکل میتوانم انتظاراتم را تغییر دهم و خلق کنم آنچه که میخواهم یعنی قدمی بزرگ. ممنون
با سلام خدمت دوستان شگفتی سازم و استاد عزیز .چه فایل پر محتوا و اموزنده ای بود.من هم دقیقا اون انتظاری رو که دارم همیشه برام پیش میومد و الان میفهمم که چون خودم این انتظار رو داشتم همیشه برام اتفاق میوفتاد چون اون انتظار همون باور من بوده که کل زندگیم رو تحت تاثیر قرار میداده.حتی این موضوع در مورد همسرم هم صدق میکنه و من دقیقا اون چیزی رو که فکر میکنم برام اتفاق میوفته .برا همین وقتی اون اتفاق میوفته اصلا تعجبی نمیکنم و انگار نقشش رو تو ذهنم اجرا کردم و چون میدونم اتفاق میوفته بعد از اتفاق افتادن هیچ تعجبی نمیکنم.چقدر این فایل خوب بود و من دوسش داشتم که همه چیز در دنیا وجود داره این همه زن وشوهر تو دنیا باعشق دارن زندگی میکنن منم یکی از اون هام این همه ۲۰۶ تو دنیاست منم میتونم یکی از اون رو داشته باشم.این همه ادم متناسب تو دنیا هست پس منم میتونم متناسب بشم.من از وقتی در دوره شرکت کردم خیلی انتظارم از خودم لاغری بود و اصلا یه درصد به فکر چاقی نبودم و از بابت خیلی خوشحالم و خیلی خیلی خدارو سپاسگزارم که من رو تو این مسیر زیبا هدایت کرد.
من از امروز میخام همه خواسته هامو خیلی کوچیک کنم تا بتونم خیلی راحت خیلی راحت از حلقه باورم عبور کنه و من به خواستم برسم.
خیلی کارها رو در زندگی انجام دادم که اولش فکر میکردم باید خیلی سخت و پیچیده باشه اما وقتی دل رو به دریا زدم و خودم رو در وسط میدان انداختم دیدم اگر راهش رو بلد باشی خیلی هم ساده و لذت بخش هست . در مورد لاغری هم همچین نظری رو دارم و معتقدم در صورت درک صحیح آموزشها، لاغری میتونه خیلی ساده باشه .
استاد من امروز یک باور نگهبان رو در خودم پیدا کردم و اون باور اینه که در صورتی که بخواهی به آموزشها درست عمل کنی و لاغر بشی پس باید از خیلی لذت ها بگذری ، منفی باف میگفت خوب ممکنه روزهایی باشه که گرسنه نیستی اما دوست داری مثلا لذت خوردن یک دونه شیرینی رو هم از دست ندی ، اگر بخوری که کار رو خراب کردی ، اگر نخوری خودت رو محروم کردی ، من به خودم اینطور جواب دادم که وقتی ذهن من درست آموزش دیده باشه دیگه موقع سیری هوس هیچ مزه دیگری نمیکنه و در اون حالت اصلا خوردن اون شیرینی برای من لذتی محسوب نمیشه که حالا نخوردنش برای من رنج محرومیت از یک مزه لذتبخش رو داشته باشه .مطمئن هستم اگر ذهنم رو درست تربیت کرده باشم در حالت سیری به هر مزه ای بی میل خواهد بود و نیازی به کنترل نخواهد داشت. اما دوست دارم نظر شما رو هم در مورد این باور نگهبان بدونم چون اثر گذاری توضیحات شما به عنوان استاد برای ذهن من سند محسوب میشه و راحت تر به باور تبدیل میشه .
از این به بعد با دیدن هر فرد متناسبی به ذهنم میگم ببین این فرد بدون هیچ تلاشی لاغره و اصلا دغدغه چاقی و لاغری نداره و خود به خود متناسبه پس وقتی آدمهای زیادی به این شکل هستن چرا من نباشم من هم میتونم متناسب باشم و تناسب روند طبیعی و پیش فرض زندگی من باشه .
سلام استاد عزیزودوستان همراه.
متشکرم استاد خیلی عالی باور را توضیح دادید من همیشه سوالم این بود که دقیقا باور من چیه وچجوری میتونم عوضش کنم .الان سوالی که در هر زمینه از خودم باید بپرسم اینه که انتظارم از زندگی چیه؟؟؟جواب این سوال هر جی باشه باور من در همون زمینه است واز اونجایی گه باورهای ما نتیجه را برامون رقم میزنند پس هر جا که راضی نیستم باید تغییرش بدم🙏🙏🙏
سلام استاد
این فایل عالیییی بود
واقعا وقتی ما انتظارمون و باورمون چیزی نیست
چطور میتونیم توقع داشته باشیم به اون مسئله دست پیدا کنیم.
وقتی من انتظارم لاغری، ثروت، احترام، عشق و روابط خوب هست همون رو دریافت میکنم و انقدر اونها رو تو ذهنم بزرک میکنم که همیشه فقط اونها جلوی چشمم هست.
من لیاقت بهترین زندگی را دارم و به لطف خدای مهربان و تلاش خودم به ان میرسم😇😇😇😇
و به زودی به تناسب و ثروت میرسم🦋🦋🦋
سلااااااام استااااااد وااااای جقدر این فایل اگاهی دهنده و کامل بود ،چند روز بود که این موضوع ذهن منو اشغال کرده بود که چرا بعضی از دوستان اینقدر زود و عالی از لاغری با ذهن نتیجه میگیرن و بعضی ها دیر … و حتی در موضوع کسب و کار خودم هم این مطرح شده بود که چرا منی که اینقدر وقت میذارم برای کار کردن روی ذهنم چرا نتیجه اش برعکس شده و به حای پیشرفت عقبگرد دارم حتی دیگه از کسب وکارم هم لذت نمیبردم و به این فکر افتاده بودم که وسایل خریداری شده رو بفروشم و بدم به دوست همسرم که در زمینه بورس فعاله برام پول بسازه ….واز انجایی که خدای من همیشه پاسخ دهنده است و همیشه ودر هر لحظه داره هدایت میکنه منو ،اول صبح توی اینستا این باور اشتباه رو فهمیدم که ۱-من باور ندارم که میتونن کسب و کارم رو رشد بدم و میتونم از راهی که بلدم و دوسش دارم میتونم ثروتمند بشم ۲-اینکه من فکر میکنم که مرغ همسایه غازه یعنی پول توی بقیه کسب و کارهاست و توی کسب و کار من نیست بعدش هم با گوش دادن به این فایل عاااااالی دیگه کلا دست ذهنم برام روشد بله با وجودی که چند ساله توی موضوع باور و…. هستم هیچ کس تا حالا به این وضوح و سادگی و زیبایی باور رو برام تعریف نکرده بود بارها گفته بودن باور فکری هست که بارها وبارها تکرار شده ،همه چیز باوره،تغییر باورها راه رسیدن به موفقیته،و باید باورتو عوض کنی تا نتیجه عوض بشه و راهکارها هم عبارات تاکیدی وتکرار و گوش دادن و……ونوشتن و هزاران باره اینها بود و من همه این کارها رو میکردم توی ۲ سال اول خیلی هم خوب بود ولی از پارسال تا حالا با اینکه من فشار بیشتری ردی خودم گذاشتم نتیجه کاملا برعکس بوده نمیگم خوب نبوده ولی خیییییلی کمتر از انتظار من بوده و من بارها خودم رو مقایسه کردم با اطرافیانی که هیچ کدوم از کارهای منو نمیکنن و پیشرفت بهتری هم دارن میگفنم اخه چرا دوباره میرسیدم به اینکه من باورهای محدود کننده زیادی دارم و باید بیشتر کار کنم و کاملا درست میفر مایید استاد من با وجودی که خیییییلی روی ذهنم کار میکردم انتظارم از کسب وکارم موفقیت و ثروت نبود و کم کم داشتم به این نتیجه میرسیدم که کسب و کار من بی نتیجه است با توجه به محیطی که دارم کار میکنم،شغلم در همه ماهها مشتری نداره و….کاملا برام شفاف وروشن شد .در مورد موضوع لاغری هم همینطوره،در مورد موضوع دوم چرا من تا حالا متوجه اش نشده بودن احتمالا اساتید گفته بودن ولی یا به این وضوح نبوده یا من نگرفتم مطلبو ،وچقدر راه ساده تر و لذت بخشتر و بدون فشار ذهنی ای هست استاد خوب بابا کوچیک کن موفقیت رو کوچیک کن ،ثروتمند شدن رو کوچیک کن،ماشین سانتافه رو کوچیک کن و……. همین راهش فقط همینه مرررررسی استاد واقعا شما بی نظیرید،قانون جذب از زبان شما خیلی ساده و روان ودست یافتنیه،سپاسگزارم،خود ایت فایل به تنهایی همه قانون رو توضیح میده❤❤❤🙏🙏🙏
سلام استاد عزیز
واقعا فایل شگفت انگیزی بود فقط کافیه به گفته های همین یکی فایل عمل کنیم تا نتیجه های عالی بگیریم
من یه زمانی همیشه انتظارم از خودم و زندگیم این بود که کسی دوستم نداره و من یه ادمی هستم که از بچگی خیلی سختی کشیدم واین سختیا همه جا تو زندگی من هستن و همراه من میان واز زمانیکه باور کردم این زندگی نیست که من میخوام ومن مثل خیلی ادما که خودشون زندگیشونو رقم زدن باید خودم زندگیمو رقم بزنم و تغییر کنم اتفاقات خوب شروع شد ونتیجه های عالی در زمان کوتاه برام داشت
من روانشناسی خوندم و تا یه مدت قبل انتظارم این بود که خود روانشناسا هم تو زندگیشون پرازمشکله که هیچ کاری نمیتونن براش بکنن ودقیقا هم همینطور میشد وحتی زمانیکه تو حوزه ی کودک پا گذاشتم گفتم بچم هم درگیر روانشناسی بازیای من میشه و اونم خوب تربیت نمیشه
اما از یه جایی به خودم گفتم که من اگه روانشناسم باید زندگیم نسبت به بقیه خیلی بهتر باشه باید بچم خیلی شرایط بهتری داشته باشه و دقیقا هم همینطور شد چون انتظار من تغییر کرد و عهد بستم که تا خودم چیزایی که یاد میگیرموتو زندگیم عملی نکنم به کسی اموزشش ندم و برای کسی کلاس و کارگاه نذارم
و خودمم نفهمیدم چطوروازکجا از هرنظر زندگیم خیلی خوب شد
خداروشکر حالا بااگاهی هرچی را میخوایم به دست میارم
اینهمه ادم دارن تو کنمورارشد دانشگاه دولتی قبول میشن منم یکی از اونا
اینهمه ادم کل عمرشون رودر تناسب اندام هستن و من هم یکی از اونا
و…..
بینهایت سپاسگذارم از اگاهی هایی که به مامیدین استاد