باور لاغر شدن مهمترین موضوعی است که باید در ذهن خود ایجاد کنید تا به شکل آسان تری لاغر شوید و برای همیشه لاغر بمانید.
تصور عموم انسانها در دنیا این است که برای لاغر شدن باید رژیم بگیرند و ورزش کنند اما تجربه و نتیجه من می گوید برای لاغر شدن فقط باید باور لاغر شدن را در خودمان ایجاد کنیم.
چگونه چاق شدن را باور کردم
۳۵ سال چاق بودم و در همه آن سال های که اضافه وزن داشتم برای لاغر شدن تلاش میکردم اما هیچ نتیجه ماندگاری کسب نمی کردم.
اکنون که در شرایط بسیار متقاوتی نسبت به چند سال گذشته هستم به خوبی می دانم چرا تلاش من برای لاغر شدن نتیجه نمی داد.
از کودکی هزاران بار شنیده بودم که چاق شدن مزایای بسیار زیادی دارد.
چاقی باعث قوی شدن من می شود، چاقی باعث میشه که من بیمار نشم، چاقی باعث محافظت من دربرابر ضربات احتمالی می باشد و ده ها جمله دیگر درباره مزایای چاقی شنیده بودم.
شنیدن این عبارت ها سبب شده بود که در ذهن ناخودآگاه من چاق شدن بسیار پسندیده و نیکو جلوه داده شود. تا حدی که در ذهنم چاق شدن را عامل سلامتی، طول عمر و داشتن انرژی و توان بیشتر می دانستم.
آنچه در ذهن ناخودآگاه من درباره چاقی ثبت شده بود همه خوبی بود اما آنچه من در آیینه، وضعیت سلامتی، واکنش اطرافیان و … می دیدم همه بدی بود.
چاقی ناخودآگاه و لاغری آگاهانه
چاقی در ذهن ناخودآگاه من پسندیده و قابل قبول بود اما در ذهن آگاه و منطق من چاقی به هیچ وجه پذیرفته نبود و باعث و بانی همه مشکلات زندگی ام را چاقی می دانستم.
بر اساس افکار منطقی تصمیم می گرفتم با استفاده از رژیم ها روش های مختلف لاغری خودم را لاغر کنم تا از شر ناراحتی و رنج چاقی رها شوم اما از آنجاکه نتیجه نهایی بر اساس آنچه در ذهن ناخودآگاه ذخیره شده است رقم می خورد نتیجه همه تلاش های من برای لاغر شدن فقط چاقی بیشتر بود.
به عبارتی اصلا اهمیت نداشت که من چقدر دوست دارم لاغر شوم یا تلاش می کنم که لاغر شوم، آنچه اهمیت داشت علاقه و اطمینان من به چاق بودن و چاق تر شدن بود.
به لطف خدا از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم و نقش فرمول های ذهنی و باورها را در نتایج زندگی خودم درک کردم، علت ۳۵ سال چاق بودنم برایم واضح شد و همچنین دلیل لاغر شدنم در این چند سال اخیر را کشف کردم.
مهم ترین موضوعی که سبب شده بود سال های زیادی از عمرم را با اضافه وزن سپری کنم باور کردن چاقی بود.
من باور کرده بودم که انسان چاقی هستم و توانایی لاغر شدن را ندارم.
این باور در اثر شنیدن گفته های اطرافیانم درباره ارثی بودن چاقی در خانواده ما شکل گرفته بود.
تصور کنید همه خانواده من چاق بودند و باور مشترک در خانواده ما این بود که چاقی در خانواده ما ژنتیکی است و من به تنهایی تصمیم گرفته بودم با قدرت ذهن لاغر شوم.
این تصمیم و اقدام به اندازه ای احمقانه و دور از واقعیت بود که در دل تاریکی شب ادعا کنی من خورشید را می بینم.
اما تصمیم من برای لاغر شدن فراتر از یک تصمیم عادی بود. من متعهد شده بودم که یا می میرم یا لاغر می شوم.
هرچه در مسیر لاغری با ذهن پیش می رفتم بیشتر به عمق ریشه های چاقی در ذهن خودم پی می بردم.
آنقدر این باور در من قدرت داشت که بارها به خدا گله و شکایت می کردم که چرا من را چاق خلق کرده و دیگران را لاغر آفریده است.
همه شنیده های من حاکی از آن بود که من باید تمام عمر در چاقی زندگی کنم و این فکر زندگی را برای من تلخ کرده بود.
قرار گرفتن در شرایط سخت اضافه وزن و علاقه شدید به لاغر شدن سبب شد که مهمترین موضوع زندگی من لاغر شدن باشد.
و این علاقه و اشتیاق سبب شد تا به مسیر لاغری با ذهن هدایت شوم.
از نظر من مهمترین عاملی که مانع لاغر شدن افراد می شود نداشتن باور لاغر شدن است.
یعنی فرد باور ندارد که می تواند لاغر شود.
اهمیت ایجاد باور لاغر شدن
ضرورت ایجاد باور لاغر شدن در مسیر لاغری با ذهن مانند ضرورت وجود فوندانسیون برای یک ساختمان چند طبقه است.
فونداسیون سازهای است که برای تحمل بارهای سازهای و توزیع بارها بر روی زمین ساخته میشود. دقیقا باور لاغر شدن همین نقش را در لاغر شدن ایفا می کند.
زمانی که باور لاغر شدن را به خوبی در خودتان ایجاد کنید در مسیر لاغری با ذهن فشار بار چاقی را به خوبی می توانید تحمل و مدیریت کنید.
ایجاد باور لاغر شدن به شما کمک می کند تا به شک و تردیدهای احتمالی در مسیر لاغری با ذهن بی توجه باشید.
باور لاغر شدن باعث ایجاد احساس آرامش و اطمینان از کسب نتیجه عالی می شود.
باور لاغر شدن مانند سدی محکم در برابر افکار منفی، خطاهای رفتاری، نگرانی های احتمالی و خیلی مسائل دیگر که به خاطر چاق بودن در زندگی ما ایجاد شده اند ایستادگی می کند تا توان و انگیزه حرکت کردن در مسیر لاغری با ذهن را داشته باشیم.
دستورالعمل ساختن باور لاغر شدن
همانطور که ساخت فوندانسیون یک ساختمان نیاز به مصالح و آگاهی از فن و فوت مهندسی ساخت و ساز دارد ساختن باور لاغر شدن نیز نیاز به مصالح و اطلاع از فن و فوت ذهن آگاه و ناخودآگاه دارد.
مصالح مورد نیاز برای ساختن باور لاغر شدن محتوای نوشتاری، ویدیوهای آموزشی و انجام تمرینات جلسات آموزشی است.
هر زمان در حال استفاده از محتوای سایت تناسب فکری هستید مشغول تهیه و تدارک مصالح مورد نیاز برای ساختن باور لاغر شدن در خودتان هستید.
فن و فوت ذهن ناخودآگاه و آگاه این است که بدانید ذهن ناخودآگاه مسئول تمام واکنش های لحظه ای، مرور افکار تکرار شونده در ذهن و میزان اشتیاق و امید به زندگی در انسان می باشد اما به صورت خودبخودی بوجود نمی آید بلکه این ما هستیم که از طریق ذهن آگاه و منطقی اطلاعات را وارد مغز خود می کنیم و زمانی که به اندازه کافی این کار را تکرار کنیم اطلاعات وارد شده جهت ساده سازی اجرایی شدن محتوای ذهن ناخودآگاه را می سازند.
بنابراین برای ایجاد هرگونه تغییر در محتوای ذهن ناخودآگاه باید از دریچه ذهن آگاه استفاده کنیم و به همین دلیل است که وقتی برای مدت کافی از مطالب آموزشی سایت تناسب فکری استفاده میکنید فرمول های ذهن ناخودآگاه شما در مورد مسائل مختلف تغییر می کند و اولین نشانه این فرایند تغییری است که در احساس شما به سمت بهتر شدن ایجاد می شود.
به این نکته توجه داشته باشید که ورود اطلاعات از ذهن آگاه به ناخودآگاه به صورت دائمی در تمام عمر انجام می شود بنابراین باید برای آنچه در زندگی روزمره در معرض دیدن، شنیدن و درک کردن گیرنده های عصبی خود قرار می دهید اهمیت و ارزش قائل شوید.
چون آنچه که به خورد سیستم عصبی تان می دهید خوراک ذهن ناخودآگاه شما را تامین میکند و ذهن ناخودآگاه مدیریت نتایج و تجربیات زندگی شما را بر عهده دارد.
لاغری با ذهن و باور لاغر شدن
” باور ها خیلی مهم هستن.
ما باید باور کنیم می توانیم لاغر شویم.
هر فردی هر چقدر باور لاغر شدن را در خودش ایجاد کند به همان اندازه لاغر می شود.
باور چی هست؟ و چه نقشی در زندگی ما داره ؟
باور به زبون ساده میتونیم بگیم همون انتظار هست و این یه تعریف درست از باور هست.
پس اول معنی باور رو درک کنید.
چون ما تمام مسایل فیزیکی و قابل لمس رو میشه درک کنیم ولی باور قابل لمس نیست و جز مسایل فیزیکی نیست و نمیشه اون رو ببینیم پس خیلی افراد نمیدونن باور چی هست.
- انتطارتو از زندگیت چیه؟ همون باورته.
- انتطار تو از همسرت چیه؟ همون باورته.
- انتطار تو از جسمت چیه؟ همون باورته.
انتظاری که ما از زندگی و نتایج فعالیت ها و آرزوها و حتی دعا کردن هامون داریم باور ما نسبت به زندگی و حد و اندازه خوشبختی ما را تعیین می کند.
اهمیت انتظار در زندگی
اگر روی روابط با همسرت کار کنی و آموزش ببینی که رابطه ی عالی داشته باشی ولی انتطارت از همسرت بد باشه که آدم بدبین و عصبانی و پرخاشگری و …. هست هر چقدر روی خودت کار کنی که شرایط بهتری رو تجربه کنی چون انتطارت از همسرت خوب نیست که همیشه پرخاشگر و عصبی هست رابطه ی شما هیچ تغییری نخواهد کرد.
پس باید همزمان که دارین روی خودتون کار می کنید انتظارهای شما از همسرتان هم تغییر کنه تا شرایط هم تغییر کنه و نتیجه ی جدیدی رو ببینی .
اگر شما با همسرتون مشکل دارید و اعصاب شما رو بهم میریزه ولی با بقیه این رفتار رو نداره و یا دوست تو یه رفتاری داره با تو که با بقیه نداره و یا رییس تو یه رفتاری با تو داره که با بقیه نداره چون انتطار تو از اون فرد در ذهنت تعریف شده هست پس اون شخص هم همون رفتاری رو نشون میده که در ذهن تو تعریف شده.
اگر کسب و کاری راه مینداری ولی انتظارت از اون شرایط کاری بد هست که من شکست میخورم یا پول تو دست مردم نیست یا اوضاع اقتصادی کشور بد هست و …. هرچقدر شما تلاش کنید بی فایده هست چون انتطار شما نتیجه رو رقم میزنه.
- انتطارم از خودم و زندگیم و فرزندانم و همسرم چی هست؟
- انتطارم از اینده ی خودم چی هست؟
- انتطار من از جسمم چی هست؟
اگر انتطارم خوب باشه که خداوند من رو حمایت و هدایت میکنه و به هیچ مشکلی فکر نکنم و هیچ چیزی رو مانع پیشرفتم ندونم نتیجه هم عالی میشه یعنی باید انتطارم با خواسته ام در هماهنگی کامل باشه و در تضاد نباشن .
پس همین میشه باور شما و هیچ ارتباطی با عبارت تاکیدی و .. نداره فقط باید ببینی انتطار شما از اون موضوع چی هست؟
پس معنای واقعی باور همون انتطار هست.
من باید انتظارم از خودم لاغری باشه و زمانی فایلها در من تاثیر میزاره که من انتظارم از خودم لاغری باشه.
باید سعی کنید انتظارتون رو از خودتون تغییر بدین .
پس هر مشکلی که داشته باشی و تو تلاش کنی اما نتیجه نمیبینی علتش این هست که انتظار تو از اون مشکل تعییر نکرده پس اول انتظارت رو تغییر بده تا نتیجه های متفاوتی بگیری.
پس منی که میخوام لاغر بشم مهمترین موضوع برای من باید تغییر انتظارم از خودم باشه.
ما تا حالا بارها به خاطر انجام ندادن کاری سرزنش شدیم ولی اگر کاری رو انجام دادیم تشویق نشدیم پس خود باوری در ما کمرنگ شده و توانایی خودمون رو دست کم می گیریم و حالا هم در موضوع کاهش وزن خودمون رو دست کم میگیریم و هیچ وقت باور نمی کنیم که می تونیم لاغر بشیم.
پس این لاغر شدن نیاز به کار داره و به تعداد روزهایی که تحقیر شدیم که نمی تونیم و نا امید شدیم نیاز به کار داره و عجله نباید بکنیم پس تا فایلها رو گوش دادی نگو چرا لاغر نمیشم زمان میبره باید کار کنیم.
انتطار اشتباه ما رو شکست میده و ما رو از پا در میاره.
انتطارت از خودت چی هست؟
اگر بگی من میتونم لاغر بشم و با اشتیاق فایلها رو انجام میدم.
این خوب و عالیه ولی اگر با حال بد بیای انجام بدی که شاید معجزه ای بشه نتیجه نمی گیری.
پس انتطارت رو برای لاغری تغییر بده. چطور ؟
چون ما مدتها تلاش کردیم لاغر بشیم و نتونستیم همین خود باوری ما رو نابود کرده پس باید روش کار کنیم تا دوباره شکل بگیره.
باید روی توانمندی هات و موفقیت هات تمرکز کنی و مرورش کنی و کارهایی رو که تونستی یاد بگیری رو مرور کنی میتونی خود باوری و انتظارت رو از خودت تعییر بدی.
پس هر هنر و کاری که بلدی اون رو خوب انجام بدی اون یک توانمندی هست که شما یاد گرفتین و دارین انجامش میدیدن پس با مرور توانمندی در بقیه کارها باید انتظار لاغری در خودت رو به وجود بیاری.
- من کار با موبایل رو خوب بلدم
- من رانندگی رو خوب بلدم
- من اشپزی رو خوب بلدم
- من خانه داری رو خوب بلدم
- من …
و لاغری هم یه کار مثل همین کارها هست که اگر یادش بگیریم خوب انجامش میدم.
رابطه آرزوها با باورها
لاغر شدن رو در ذهنتون کوچیک کنید.
همیشه باورها رو مثل یه حلقه در نطر بگیر با قطر ۱۰ سانت و اگر لاغر شدن یا هدفت یه گوی با قطر ۲۰ سانت باشه نمیشه این گوی از حلقه رد بشه و وارد تجربه ی زندگیت بشه.
پس ما باید یاد بگیریم هدف و یا همون گوی رو کوچیک کنیم تا از حلقه ی باور رد بشه پس بگو لاغری که چیز ی نیست این همه آدم لاغر در اطراف من هست که راحت زندگی میکنن من هم میتونم به راحتی لاغر بشم و مثل اونها راحت هم زندگی کنم بدون زجر و سختی مثل دوستای شگفتی سازم و استاد عطارروشن که همیشه اون رو میبینیم.
پس کوچیک کردن خواسته خیلی راحت تر از بزرگ کردن باور هست.
منم ماشین شاسی بلند رو خیلی دوست دارم مثلا لکسوز پس هر وقت جایی دیدم این ماشین رو میگم بابا این ماشین که چیزی نیست این همه آدم از این ماشینا دارن منم یکی مثل اونها راحت می تونم به لکسوز برسم. پس خواسته ی خودم رو کوچیک میکنم.
من لاغر شدن رو هم کوچیک می کنم تا از حلقه ی باورم رد بشه و وارد زندگیم بشه.
وقتی یه فرد شکست خورده دیدید به خودتون نبالید که باز خوبه من در اون شرایط نیستم این غلط هست چون دارم توجه میکنم به آدم شکست خورده نه به افراد موفق نگاه کن و توجه کن به افراد لاغر و ثروتمند و سلامت توجه کن و … و بگو منم به این موفقیت ها میرسم و اون خواسته رو کوچیک کن که منم میتونم تا اشتیاق شما بهتر بشه .
راهای تغییر انتطار دو مورد هست:
۱- با مرور موفقیتهای گدشته و کارهای گدشته به خودت بگو لاعری هم راحت یاد میگیریم و راحت راحت راحت لاغر میشم.
2- کوچیکش کن برای خودت لاغری رو و بگو منم میتونم مثل بقیه یادش بگیرم و لاغر بشم.
مثلا من بگم میخوام ۲۰۰ گرم در ماه کم کنم به جای اینکه به کل عدد اصافه وزنم توجه کنم بیام خیلی ریزش کنم و بگم میخوام ۲۰۰ گرم کم کنم و اینطور تونستم کوچیکش کنم و ذهنم راحت من ر همراهی میکنه.
و با اشتیاق دنبال کن نه با حسرت و تردید و شک که میشه منم لاغر بشم یا نه اینطور غلط هست.
باید انتطارت این باشه که من میتونم لاغر بشم. باید باور لاغر شدن را در خودت ایجاد کنی.
هر کس تا حالا برای لاغری تلاش کرده حتما صدایی درون تو بوده که گفته تو میتونی لاغر بشی وگرنه چرا تلاش کردی؟
افرادی هستن که چاقی رو پذیرفتن و هیچ تلاشی هم نمیکنن و ما جز این دسته افراد نیستیم چون بارها تلاش کردیم
پس در ته ته ذهن ما پیش فرضش این هست که ما هم میتونیم لاغر بشیم و ثروتمند بشیم و موفق بشم و …
پس افرادی که در قرعه کشی و اینا شرکت میکنن اونها راه ثروتمند شدن رو بلد نیستن ولی در ذهنشون پذیرفتن که میتونن به پول برسن.
پس اگر منم تلاش کردم در اون لایه های زیری ذهنم پدیرفتم که میتونم لاغر بشم.
غدا اصلا ارتباطی به چاقی و لاغری نداره تا وقتی که نگرانی از زیاد یا کم خوردن غدات تو لاغر نمیشی چون تو به چاقی توجه کردی و نه لاغری پس باید انتطارت رو از خودت لاغری کنی.
من باید ادامه بدم تا موفق بشم و وقتی هم موفق بشم باید مرور و تمرین کنم تا باور لاغر شدن در ما شکل بگیره و همیشه در مسیر درست باشم.”
(نوشته فروغ عزیز در بخش نظرات)
با انجام تمرینات ساده ای که در این فایل آموزشی ارائه می شود به راحتی می توانید طی چند روز باور لاغر شدن را در خود ایجاد کنید و نتیجه این کار ایجاد اشتیاق و انگیزه برای افدام کردم و طی کردن مسیر لاغری با ذهن است.
در این فایل یکی از موانع مهم و تاثیرگذار در متناسب نشدن را به شما دوستان عزیزم معرفی میکنم.
ایمان دارم آگاهی از موانع و یادگیری چگونه برطرف کردن آنها گامی موثر در جهت متناسب شدن خودهد بود.
با آرزوی روزهایی سرشار از شادی و موفقیت برای تک تک شما همراهان
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای ایجاد باور لاغر شدن بهترین روش استفاده صحیح از محتوای آموزشی سایت تناسب فکری است.
برای انجام عالی تمرین این جلسه ابتدا محتوایی نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده به شکل انشایی در بخش نظرات شرح دهید.
- نگرش شما درباره باور لاغر شدن چیست؟ آیا باور دارید لاغر می شوید؟
- در گذشته که از روش های مختلف برای لاغر شدن استفاده کردید چقدر باور داشتید که لاغر خواهید شد؟
- بعد از هر بار تلاش کردن برای لاغر شدن چقدر باور داشتید که دوباره چاق خواهید شد؟
- در مورد چاق شدن به نظر شما چقدر باور کردن چاق شدن تاثیرگذار بوده است؟
- درباره انتظار چاق تر شدن چه تجربه ای دارید؟ چرا و چگونه این انتظار در شما ایجاد می شد؟
- از زمانی که به سایت تناسب فکری هدایت شدید چه تغییری در انتظار شما برای لاغر شدن ایجاد شده است؟
- برای ایجاد انتظار باور لاغر شدن در خودتان چه برنامه ای دارید؟ شرح دهید
- چه خواسته هایی داشته اید که از همان ابتدا انتظار داشتید که رخ نخواهد داد و هرگز رخ نداده است؟
- چه خواسته ها یا اهدافی داشتید که از همان ابتدا مطمئن بودید رخ خواهد داد و نتیجه عالی کسب کردید؟
- درک و برداشت خود از محتوای ویدیوی آموزشی را به شکل شرح انشایی بنویسید؟
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.07 از 69 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
یه نام خداوند باور پذیرم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
ایجاد باور لاغر شدن
باور یعنی اعتقاد یعنی ایمان یعنی پذیرش
چیزی که به ما احساس درست بودن یا نبودن چیزی رو میده این اعتقاد وانتظاره که زندگی ما رو میسازه درسته هر کدوم ما، با بودن در خانواده و فرهنگهای اجتماعی مختلف و کلا محیطهایی که درش رشد کردیم، روشهای مختلفی در زندگیمون داریم و هر کس شیوه خاص خودش و توی زندگیش داره، حتی کسانی که در یک خانواده با شرایط یکسان اجتماعی زندگی میکنند اما در همون خانواده هم هر کدوم از اعضا خانواده به سبک خودش زندگی میکنه و این تفاوت در سبک زندگی از اعتقادات و باورهای شخصی هر فردی بوجود میاد
مثلا من خودم همیشه تلاش کردم شبیه کسی نباشم و باور داشتم ،اعتقادم این بود که خاص باشم و همیشه ورژن خودم و دارم ،و با دقت در محیط اطرافم مدام در حال یادگیری هستم و روز به روز تلاش میکنم انسان بهتری باشم و احساسم به خودم عالی تر باشه و همین باور خاص بودن باعث شد من وارد مسیرهای خوبی در زندگیم بشم و الان هم که توی سایت هستم یکی دیگه از جادوهای باور بهتر بودنه که منو در این مسیر قرار داده.
حالا که به لطف خداوند و استاد بی نظیرم به این کلید طلایی زندگی پی بردم دیگه هیچ چیزی ،دقت کنید هیچ چیزی برای من دست نیافتنی نیست؛
من خواسته هام و کوچیک میکنم
من حلقه ی باورهام و بزرگ میکنم
خواسته هامو خردشون میکنم،ریز ریزشون میکنم ،حقیرشون میکنم ،تا از حلقه ی باور ذهنی من به راحتی عبور کنن و من به راحتی کسبشون کنم؛
من حتی به کوچک کردن باورهام کفایت نمیکنم تلاش میکنم تا دایره باورهام رو هم گسترش بدم،باورهام و رشد میدم ،بزرگ و والاشون میکنم
تا بزرگی حلقه باورم بتونه تمام باورهای کوچک شده منو از خودش به راحتی عبور بده
باورهای من در حقیقت هویت من و میسازن ،باور منه که تعیین میکنه من آدمی احساسی باشم که همه ازم سو استفاده کنند یا نه باور دارم من آدم منطقی هستم و اجازه نمیدم کسی سوار خر مهربونیم بشه و ازم سو استفاده کنه
این باور منه که باعث میشه دیگران من و دوست داشته باشن یا احساسشون بهم بد باشه
وقتی من خودم و دوست نداشته باشم چون چاقم و با اندوه و حسرت به آدمهای لاغر برخورد کنم این احساس من در جهان گسترش پیدا میکنه و من فرکانسهای اطرافم پر از خشم و نفرت و دوست داشته نشدن میشه
اما اگر من خودم رو بپذیرم و بگم من اگر الان چاقم چون لاغری و بلد نبودم، چون یادش نگرفته بودم
الان که دارم یادش میگیرم اولین اصلی و که باید رعایت کنم اینه با عشق تصویر ذهنی خودم و نسبت به جسمم عوض کنم
من متناسب و لاغرم ،
دارم برمیگردم به ایستگاه ایده آل و دوست داشتنی ام
من باور دارم من ایمان دارم لاغر میشم
و میدونم در ناخودآگاه من این باور سالهاست وجود داره و من فقط راه درست و بلد نبودم و نتونستم باورم و پرورش بدم اما الان دیگه کار نشد نداره
اینجا لاغری من صد در صدی اتفاق میفته
احساس منه که دنیای من و میسازه
پس من رسالت دارم باورهای مخرب و منفی ذهنم و که خودم به کمک جامعه و اطرافیانم ساختم و از بین ببرم
باورهای منفی و اشتباه هر کدوم شبیه میله هایی هستن که میتونن من و توی خودشون زندانی کنند و من باید این میله ها رو یکی یکی نابود کنم تا از زندانی که اعتقادات غلط برام ساختن آزاد بشم آخه کی از زندان خوشش میاد زندان اسمش با خودشه زنده ای که فقط زنده است و آن داره یعنی همون علائم حیاطی بدون لذت بدون عشق و جهت تنبیه گنهکار
چنتا از باورهای منفی و غلط من قبل ورودم به سایت
باور جادو و سحر
من قبلا زیاد به سحر و جادو اعتقاد داشتم یعنی از بس جلوی چشمم یه افرادی ازش استفاده کردن باعث شده بود که من از اون آدمها بترسم و هر وقت در مواجه با اونها قرار میگرفتم تا مدتها زندگیم روی آرامش نداشت و اینقدر این اتفاق سالها تکرار شد که من دیگه به تاثیر جادو و سحری که اونا میکردن اعتقاد پیدا کرده بودم البته به شکرانه پروردگارم خودم هیچ وقت دنبال جادو و سحر و دعا نرفتم، چون اون جز خط قرمزهای من بود و اونو شرک به خدا میدونستم اما به تاثیرش ایمان داشتم و واقعا پذیرش این باور اشتباه من و در برابر اون افراد جادو کننده بسیار تاثیر پذیر کرده بود
اما الان فهمیدم اون جادوی اونا نبوده که باعث حال خراب من و زندگیم میشده بلکه اون باور اشتباه و اعتقاد من بوده که باعث میشده اونا از اون ابزار مزخرف جادو نتیجه بگیرند
یعنی من قدرت و از خدای خودم گرفتم و دادم به اون جادو
همیشه میگفتم خدایا این از عدالت تو به دوره که یکی برای زندگی من جادو کنه و تو اونو موفق کنی جادوش روی من اثر بزاره ،آخه من گناه دارم چرا باید جادوی اون و موثر کنی تا من زجر بکشم .
بعد فهمیدم من بودم که شرک میکردم و قدرت خدا رو نمیدیدم و قدرت جادو و جادوگر و از قدرت پروردگار بی همتام بیشتر میدونستم
و با تولید فرکانسها و ارتعاشات اطرافم جهان من و به سمتی هدایت میکرد که اون جادوها روی زندگیم تاثیر بزاره
من اصلا دیگه به جادو اعتقاد ندارم من خدایی دارم که مخاطب منه و کید مکاران و از من دفع میکنه
باور چشم زخم
همیشه فکر میکردم اگه فلان کار و بکنم چشممون میزنن یا تا اتفاق بدی می افتاد میگفتم وای چشممون زدن یا اگه کسی تعریفی ازمون میکرد و بعدش اتفاق بدی می افتاد میگفتم فلانی چشممون کرد و اینجور اعتقادات خرافی و منفی
اما الان که به راز باورها و فرکانسها پی بردم دیگه اصلا به چشم اعتقاد ندارم قدیمی ها طفلکها چون سطح پذیرش آدمها از نظر فکری پایین بود با گفتن چشم زخم سعی داشتن به ما بفهمانند که ما چیزی رو درو میکنیم که میکاریم
محصولی و برداشت میکنیم که با باورمون کاشتیم
هر فرکانسی ارتعاش مخصوص خودش و داره اگر من این باور و فرکانس و داشته باشم که چشم نظر وجود داره مدام باید منتظر حوادث و اتفاقات بد باشم و قطعا همین انتظار من و در مدار حادثه قرار میده تا من به چشم نظر بیشتر اعتقاد پیدا کنم
باور من لاغر شدنی نیستم و ترسهام
فکر میکردم من لاغر شدنی نیستم و فقط باید رعایت خوردن کنم و هر روز ورزش کنم تا چاقتر از این نشم و همیشه ترس از چاقتر شدن داشتم هر بارم رژیم و ورزش میگرفتم فقط همین اعتقاد و در درونم داشتم و بخاطر همسرم و حرف دیگران دوست داشتم لاغر بشم تا دیگران من و به چشم آدم خنگ و تنبل نبینن آخه چاقی باعث شده بود تنبل و تن پرور باشم و همش در حال خوردن باشم و کار کردن برام سخت به نظر میومد به زور ورزش میکردم و فقط از اول تا آخر ورزش غر میزدم به خدا که چرا من و اینجوری خلق کرده اما الان فهمیدم خدا با من دشمنی نداشته فرقی هم در خلقت من با یه آدم لاغر از نظر متابولیسم و ژن و ……نیست.
این خودم بودم که با اعتیادم به مواد خوراکی ک مصرف بی رویه چاقی و برای خودم رقم زدم فهمیدم بدن بیچاره من اینقدر زور میزده مواد اضافی و هضم و دفع کنه من حس تنبلی داشتم علت خسته بودنم همینه فهمیدم میشه برای لاغری هم ورزش نکرد و فقط برای احساس خوبش و ترشح هورمون شادی و آدرنالین ورزش کرد و لذت برد ،من فهمیدم خودم به مواد غذایی قدرت چاق کنندگی میدادم وگرنه مگه افراد لاغر غذا نمیخورن ؟
من دنبال کشف حقایق زندگی لاغرها هستم
من اکثر زندگی چاقها رو کشف کردم و چاق شدم با اکتشافم حالا نوبت کشف زندگی لاغرهاست و قطعا لاغری نتیجه این اکتشاف تازه منه
باور به آخر نرسوندن کارها
من اعتقاد داشتم نمیتونم کاری و تا تهش برم ،میگفتم من زود کم میارم و خسته میشم اکثر کارهام و نیمه راه رها میکردم تا اینکه با پروژه آموزش رانندگی مواجه شدم بارها مایوس شدم اما گفتم من باید گواهینامه ام و بگیرم و مدام خودم و تشویق کردم و خدا رو شکر اولین کاری بود که بعد ازدواجم تا آخر رفتمش و انجامش دادم و بعد اون موفقیتهای زیادی و تجربه کردم و دیگه تا کارهام به نتیجه نمیرسید رهاش نمیکردم
باور نداشتن اعتماد به نفس و عزت نفس
اینقدر در طول زندگیم اعتماد به نفس و عزت نفسم و مادرم و پسرهاش و فامیلهای مزخرفم خراب کرده بودن که فکر میکردم از من زشت تر و بدتر و بی عرضه تر و لوستر و دلنازکتر و……وجود نداره خودم و کلکسیون حرفها و عقده های اونا کرده بودم و باورم از خودم چیزهایی بود که با حرفهاشون توی مخم میکردن
وقتی ازدواج کردم و هر جا رفتم از زیبایی بی نظیر من و اخلاقم تعریف میکردن ،باورم نمیشد دارن منو میگن
اصلا اعتماد به نفس نداشتم اما همسرم تشویقم میکرد
من سعی کردم خودم و بشناسم
فهمیدم من چیزی که اونا خواستن ازم بسازن تا بتونن توی سرم بزنن و جلوم مانور بدن نیستم من بی نظیرم در تمام زمینه ها
لیاقت من خیلی زیاده و من بسیار با ارزشم و اونها از روی حقارتهای خودشون با من رفتار میکردن ،تا نکنه من ازشون سرتر بشم ،اونها چون نمیتونستن به من برسن ،قصد داشتن با رفتارهاشون پا جلوی پای من بگیرن و منو بندازن؛
اونا به راز درون من آگاه شده بودن، روانشناسی ام کرده بودن گوهر وجودی من و دیده بودن و تمام قد باهام مبارزه میکردن تا من عصبی و احساسی بشم و نتونم درست فکر و عمل کنم و گوهر درونی ام و ارتقا بدم
من یاد گرفتم پله نباشم برای بالا رفتن دیگران از خودم،اطرافیان بخاطر منافعی که براشون دارم هستن، کافیه سود دهیم کم بشه ،مثل سهام بورس حراجم میکنن تا بیشتر از نگهداریم ضرر نکنن ، دیگه نمیزارم دیگران سوار خر مهربونیم بشن برای رسیدن به منافعشون
من باور دارم بسیار عزت نفس بالایی دارم ؛
من در حال کشف گوهر وجودی خودمم و پیداش کردم و الان دارم تلاش میکنم کسبش کنم چرا باید خوبی کنم و بدی ببینم و بعد بگم ای وای دستم نمک نداره ،
خدایا بنده هات وات د فاز
نه مصی خودت وات دفاز
یا خوبی نکن یا کردی انتظار جبران نداشته باش
هر چی تو زندگیت خوردی از همین انتظار بود
الان فقط از خودم انتظارهایی دارم که حالم و خوب میکنه
انتظار لاغری
انتظار رشد فکری
انتظار ثروت
انتظار پیشرفت
دیگه انتظار ندارم کسی دوستم داشته باشه یا باب میل دیگران رفتار کنم ،خوب دوسم نداشته باشن به جهنم ؛؛؛؛؛
من همینم که هستم مهم اینه ،خودم از خودم راضی ام
اگه چاقم، خودم کور نیستم ،میبینم، دارم درستش میکنم ؛
لازم نیست اطرافیان مثه پتک بکوبنش تو سرم؛
اصلا دیگه اجازه نمیدم ؛
قبلا فکر میکردم بی ادبیه اگه جواب آدمهایی که خودشون و آیینه توالت کردن و فکر میکنن من خودم و تو آیینه نمیبینم و متوجه چاقی ام نیستن و بدم، اما الان کسی حرف مفت بزنه ساکت نمیمونم
اگه نمیتونن حرمت من و نگه دارن ،من مجبور نیستم ببینمشون و تحملشون کنم
مگه عمر آدم چقدره که نصف بیشترش صرف خوش آمد دیگران بشه
الان آدمهای بد و منفی و حذف کردم خیلی هم خوشحالم
اصلا یه حالی میده
نه خبری از اخبار منفی هست نه خبری از انرژی منفی
خلاص شدم الحمدلله
آدمهای بد و منفی باید برن ،اونا جایی تو زندگی من ندارن حرف مردم هم برام بها نداره دیگه
اینقدر بگن تا خسته بشن، من نه میشنوم نه اهمیتی برام داره
وای که استاد مثل کبک بودن چه لذتی داره مرسی که بهم یادش دادید مرسی واقعا مرسی
چند وقت پیش دقت کردم دیدم من یه فرمول رفتاری و ذهنی زشت دارم اونم ناخواسته فضولی میکنم و به چیزی که هیچ ربطی به من نداره واکنش نشون میدم و حرفهای دیگران و که میشنوم بدون فکر واکنش میدم و خیلی از این فرمول منفی حالم بد شد تلاش دارم میکنم رفعش کنم و تا الان بجز تک وتوک که حواسم نبوده و طبق عادت قبل بوده دیگه انجامش ندادم و فهمیدم در اصل خیلی از اون دلسوزی ها اسمش فضولیه و من اشتباه فکر میکردم دلسوزی و مهربونیه
مثال بزنم
مثلا میشنیدم یه نفر به یه نفر دیگه صحبت میکنه و من میشنیدم مثلا میگه فلان دارو یا فلان چیز یا فلان کس چطوره ؟
اگر اون طرف دوم که باید جواب میداد درست جواب نمیداد یا من حس میکردم تجربه بهتری دارم که ممکنه به درد سوال شونده ،بخوره ،فورا توی بحث شرکت میکردم و نظر میدادم که خدا رو شکر الان فهمیدم این کار نه تنها دلسوزی و مهربانی و اجتماعی بودن نیست بلکه بسیار کار زشت و زننده و فضولی است آخه به من چه که نخود هر آشی باشم
تا قبل ورودم به سایت اصلا متوجه این خصلت زشت در خودم نشده بودم ولی از وقتی مدام در حال ردیابی فرمولهای غلط ذهنی و رفتاری ام هستم کشفش کردم و درحال رفعش دارم تلاش میکنم
خیلی باورهای مخرب دیگه هم هست که هنوز به درک و شناسایی اش نرسیدم اما یقین دارم و باور دارم بزودی با بودن در مسیر تناسب فکری یکی یکی کشف و نابودشون میکنم پس
الهی به امید تو
به نام خداوند حلیمم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
استاد تبریک میگم پشت کار و تلاشتون و برای تغییر دکوراسیون مغازه همسرتون انشالله پر روزی باشید و براتون پر از خیر و برکت باشه خیلی زیباتر شده مغازه و من جز دنبال کننده ها بودم و لذت میبردم از تلاش شما برای کسب تجربه ای جدید بسیار بسیار مبارک باشه
خواستم از حالا تمرینها رو جدا ارسال کنم و درکم از فایلها رو هم جدا اینجوری حالم بهترم هست و درکم هم بیشتره
سعی دارم به گامهای قبل برگردم اوقات بیکاریم و همین حل تمرینها رو هم برای اون قسمتها انجام بدم
ممنونم که وقت میگزارید و با تمام مشغله هایی که دارید کامنت های ما رو با عشق میخونید و بهمون ری اکشن نشون میدید این چند روز که مشغول بودید و کامنتها تاییدشون کمی عقب افتاده بود به ارزش بی نهایت پر عشق خوندن کامنتهامون توسط شما پی بردم ممنونم بخاطر اینکه کنار ما هستید و ما رو سرشار از عشق به زندگی و لاغری میکنید
الهی مغازتون بشه فروشگاه ،الهی بهترینهای هستی نصیب خودتون و خانواده گلتون بشه
خوب بریم سراغ حل تمریناتم
من باور کامل دارم که در مسیر درست هستم و با این روش لاغر خواهم شد چون لاغری انتظار من از نتیجه استمرار من است من منتظر لاغر شدن نیستم بلکه آن را حق طبیعی خودم میدانم و در حال کسب آن هستم
سلام استاد باعث افتخار ماست که شاگرد شما هستیم ممنون بابت همه چیز
در پناه خداوند بزرگ باشید