باور لاغر شدن مهمترین موضوعی است که باید در ذهن خود ایجاد کنید تا به شکل آسان تری لاغر شوید و برای همیشه لاغر بمانید.
تصور عموم انسانها در دنیا این است که برای لاغر شدن باید رژیم بگیرند و ورزش کنند اما تجربه و نتیجه من می گوید برای لاغر شدن فقط باید باور لاغر شدن را در خودمان ایجاد کنیم.
چگونه چاق شدن را باور کردم
۳۵ سال چاق بودم و در همه آن سال های که اضافه وزن داشتم برای لاغر شدن تلاش میکردم اما هیچ نتیجه ماندگاری کسب نمی کردم.
اکنون که در شرایط بسیار متقاوتی نسبت به چند سال گذشته هستم به خوبی می دانم چرا تلاش من برای لاغر شدن نتیجه نمی داد.
از کودکی هزاران بار شنیده بودم که چاق شدن مزایای بسیار زیادی دارد.
چاقی باعث قوی شدن من می شود، چاقی باعث میشه که من بیمار نشم، چاقی باعث محافظت من دربرابر ضربات احتمالی می باشد و ده ها جمله دیگر درباره مزایای چاقی شنیده بودم.
شنیدن این عبارت ها سبب شده بود که در ذهن ناخودآگاه من چاق شدن بسیار پسندیده و نیکو جلوه داده شود. تا حدی که در ذهنم چاق شدن را عامل سلامتی، طول عمر و داشتن انرژی و توان بیشتر می دانستم.
آنچه در ذهن ناخودآگاه من درباره چاقی ثبت شده بود همه خوبی بود اما آنچه من در آیینه، وضعیت سلامتی، واکنش اطرافیان و … می دیدم همه بدی بود.
چاقی ناخودآگاه و لاغری آگاهانه
چاقی در ذهن ناخودآگاه من پسندیده و قابل قبول بود اما در ذهن آگاه و منطق من چاقی به هیچ وجه پذیرفته نبود و باعث و بانی همه مشکلات زندگی ام را چاقی می دانستم.
بر اساس افکار منطقی تصمیم می گرفتم با استفاده از رژیم ها روش های مختلف لاغری خودم را لاغر کنم تا از شر ناراحتی و رنج چاقی رها شوم اما از آنجاکه نتیجه نهایی بر اساس آنچه در ذهن ناخودآگاه ذخیره شده است رقم می خورد نتیجه همه تلاش های من برای لاغر شدن فقط چاقی بیشتر بود.
به عبارتی اصلا اهمیت نداشت که من چقدر دوست دارم لاغر شوم یا تلاش می کنم که لاغر شوم، آنچه اهمیت داشت علاقه و اطمینان من به چاق بودن و چاق تر شدن بود.
به لطف خدا از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم و نقش فرمول های ذهنی و باورها را در نتایج زندگی خودم درک کردم، علت ۳۵ سال چاق بودنم برایم واضح شد و همچنین دلیل لاغر شدنم در این چند سال اخیر را کشف کردم.
مهم ترین موضوعی که سبب شده بود سال های زیادی از عمرم را با اضافه وزن سپری کنم باور کردن چاقی بود.
من باور کرده بودم که انسان چاقی هستم و توانایی لاغر شدن را ندارم.
این باور در اثر شنیدن گفته های اطرافیانم درباره ارثی بودن چاقی در خانواده ما شکل گرفته بود.
تصور کنید همه خانواده من چاق بودند و باور مشترک در خانواده ما این بود که چاقی در خانواده ما ژنتیکی است و من به تنهایی تصمیم گرفته بودم با قدرت ذهن لاغر شوم.
این تصمیم و اقدام به اندازه ای احمقانه و دور از واقعیت بود که در دل تاریکی شب ادعا کنی من خورشید را می بینم.
اما تصمیم من برای لاغر شدن فراتر از یک تصمیم عادی بود. من متعهد شده بودم که یا می میرم یا لاغر می شوم.
هرچه در مسیر لاغری با ذهن پیش می رفتم بیشتر به عمق ریشه های چاقی در ذهن خودم پی می بردم.
آنقدر این باور در من قدرت داشت که بارها به خدا گله و شکایت می کردم که چرا من را چاق خلق کرده و دیگران را لاغر آفریده است.
همه شنیده های من حاکی از آن بود که من باید تمام عمر در چاقی زندگی کنم و این فکر زندگی را برای من تلخ کرده بود.
قرار گرفتن در شرایط سخت اضافه وزن و علاقه شدید به لاغر شدن سبب شد که مهمترین موضوع زندگی من لاغر شدن باشد.
و این علاقه و اشتیاق سبب شد تا به مسیر لاغری با ذهن هدایت شوم.
از نظر من مهمترین عاملی که مانع لاغر شدن افراد می شود نداشتن باور لاغر شدن است.
یعنی فرد باور ندارد که می تواند لاغر شود.
اهمیت ایجاد باور لاغر شدن
ضرورت ایجاد باور لاغر شدن در مسیر لاغری با ذهن مانند ضرورت وجود فوندانسیون برای یک ساختمان چند طبقه است.
فونداسیون سازهای است که برای تحمل بارهای سازهای و توزیع بارها بر روی زمین ساخته میشود. دقیقا باور لاغر شدن همین نقش را در لاغر شدن ایفا می کند.
زمانی که باور لاغر شدن را به خوبی در خودتان ایجاد کنید در مسیر لاغری با ذهن فشار بار چاقی را به خوبی می توانید تحمل و مدیریت کنید.
ایجاد باور لاغر شدن به شما کمک می کند تا به شک و تردیدهای احتمالی در مسیر لاغری با ذهن بی توجه باشید.
باور لاغر شدن باعث ایجاد احساس آرامش و اطمینان از کسب نتیجه عالی می شود.
باور لاغر شدن مانند سدی محکم در برابر افکار منفی، خطاهای رفتاری، نگرانی های احتمالی و خیلی مسائل دیگر که به خاطر چاق بودن در زندگی ما ایجاد شده اند ایستادگی می کند تا توان و انگیزه حرکت کردن در مسیر لاغری با ذهن را داشته باشیم.
دستورالعمل ساختن باور لاغر شدن
همانطور که ساخت فوندانسیون یک ساختمان نیاز به مصالح و آگاهی از فن و فوت مهندسی ساخت و ساز دارد ساختن باور لاغر شدن نیز نیاز به مصالح و اطلاع از فن و فوت ذهن آگاه و ناخودآگاه دارد.
مصالح مورد نیاز برای ساختن باور لاغر شدن محتوای نوشتاری، ویدیوهای آموزشی و انجام تمرینات جلسات آموزشی است.
هر زمان در حال استفاده از محتوای سایت تناسب فکری هستید مشغول تهیه و تدارک مصالح مورد نیاز برای ساختن باور لاغر شدن در خودتان هستید.
فن و فوت ذهن ناخودآگاه و آگاه این است که بدانید ذهن ناخودآگاه مسئول تمام واکنش های لحظه ای، مرور افکار تکرار شونده در ذهن و میزان اشتیاق و امید به زندگی در انسان می باشد اما به صورت خودبخودی بوجود نمی آید بلکه این ما هستیم که از طریق ذهن آگاه و منطقی اطلاعات را وارد مغز خود می کنیم و زمانی که به اندازه کافی این کار را تکرار کنیم اطلاعات وارد شده جهت ساده سازی اجرایی شدن محتوای ذهن ناخودآگاه را می سازند.
بنابراین برای ایجاد هرگونه تغییر در محتوای ذهن ناخودآگاه باید از دریچه ذهن آگاه استفاده کنیم و به همین دلیل است که وقتی برای مدت کافی از مطالب آموزشی سایت تناسب فکری استفاده میکنید فرمول های ذهن ناخودآگاه شما در مورد مسائل مختلف تغییر می کند و اولین نشانه این فرایند تغییری است که در احساس شما به سمت بهتر شدن ایجاد می شود.
به این نکته توجه داشته باشید که ورود اطلاعات از ذهن آگاه به ناخودآگاه به صورت دائمی در تمام عمر انجام می شود بنابراین باید برای آنچه در زندگی روزمره در معرض دیدن، شنیدن و درک کردن گیرنده های عصبی خود قرار می دهید اهمیت و ارزش قائل شوید.
چون آنچه که به خورد سیستم عصبی تان می دهید خوراک ذهن ناخودآگاه شما را تامین میکند و ذهن ناخودآگاه مدیریت نتایج و تجربیات زندگی شما را بر عهده دارد.
لاغری با ذهن و باور لاغر شدن
” باور ها خیلی مهم هستن.
ما باید باور کنیم می توانیم لاغر شویم.
هر فردی هر چقدر باور لاغر شدن را در خودش ایجاد کند به همان اندازه لاغر می شود.
باور چی هست؟ و چه نقشی در زندگی ما داره ؟
باور به زبون ساده میتونیم بگیم همون انتظار هست و این یه تعریف درست از باور هست.
پس اول معنی باور رو درک کنید.
چون ما تمام مسایل فیزیکی و قابل لمس رو میشه درک کنیم ولی باور قابل لمس نیست و جز مسایل فیزیکی نیست و نمیشه اون رو ببینیم پس خیلی افراد نمیدونن باور چی هست.
- انتطارتو از زندگیت چیه؟ همون باورته.
- انتطار تو از همسرت چیه؟ همون باورته.
- انتطار تو از جسمت چیه؟ همون باورته.
انتظاری که ما از زندگی و نتایج فعالیت ها و آرزوها و حتی دعا کردن هامون داریم باور ما نسبت به زندگی و حد و اندازه خوشبختی ما را تعیین می کند.
اهمیت انتظار در زندگی
اگر روی روابط با همسرت کار کنی و آموزش ببینی که رابطه ی عالی داشته باشی ولی انتطارت از همسرت بد باشه که آدم بدبین و عصبانی و پرخاشگری و …. هست هر چقدر روی خودت کار کنی که شرایط بهتری رو تجربه کنی چون انتطارت از همسرت خوب نیست که همیشه پرخاشگر و عصبی هست رابطه ی شما هیچ تغییری نخواهد کرد.
پس باید همزمان که دارین روی خودتون کار می کنید انتظارهای شما از همسرتان هم تغییر کنه تا شرایط هم تغییر کنه و نتیجه ی جدیدی رو ببینی .
اگر شما با همسرتون مشکل دارید و اعصاب شما رو بهم میریزه ولی با بقیه این رفتار رو نداره و یا دوست تو یه رفتاری داره با تو که با بقیه نداره و یا رییس تو یه رفتاری با تو داره که با بقیه نداره چون انتطار تو از اون فرد در ذهنت تعریف شده هست پس اون شخص هم همون رفتاری رو نشون میده که در ذهن تو تعریف شده.
اگر کسب و کاری راه مینداری ولی انتظارت از اون شرایط کاری بد هست که من شکست میخورم یا پول تو دست مردم نیست یا اوضاع اقتصادی کشور بد هست و …. هرچقدر شما تلاش کنید بی فایده هست چون انتطار شما نتیجه رو رقم میزنه.
- انتطارم از خودم و زندگیم و فرزندانم و همسرم چی هست؟
- انتطارم از اینده ی خودم چی هست؟
- انتطار من از جسمم چی هست؟
اگر انتطارم خوب باشه که خداوند من رو حمایت و هدایت میکنه و به هیچ مشکلی فکر نکنم و هیچ چیزی رو مانع پیشرفتم ندونم نتیجه هم عالی میشه یعنی باید انتطارم با خواسته ام در هماهنگی کامل باشه و در تضاد نباشن .
پس همین میشه باور شما و هیچ ارتباطی با عبارت تاکیدی و .. نداره فقط باید ببینی انتطار شما از اون موضوع چی هست؟
پس معنای واقعی باور همون انتطار هست.
من باید انتظارم از خودم لاغری باشه و زمانی فایلها در من تاثیر میزاره که من انتظارم از خودم لاغری باشه.
باید سعی کنید انتظارتون رو از خودتون تغییر بدین .
پس هر مشکلی که داشته باشی و تو تلاش کنی اما نتیجه نمیبینی علتش این هست که انتظار تو از اون مشکل تعییر نکرده پس اول انتظارت رو تغییر بده تا نتیجه های متفاوتی بگیری.
پس منی که میخوام لاغر بشم مهمترین موضوع برای من باید تغییر انتظارم از خودم باشه.
ما تا حالا بارها به خاطر انجام ندادن کاری سرزنش شدیم ولی اگر کاری رو انجام دادیم تشویق نشدیم پس خود باوری در ما کمرنگ شده و توانایی خودمون رو دست کم می گیریم و حالا هم در موضوع کاهش وزن خودمون رو دست کم میگیریم و هیچ وقت باور نمی کنیم که می تونیم لاغر بشیم.
پس این لاغر شدن نیاز به کار داره و به تعداد روزهایی که تحقیر شدیم که نمی تونیم و نا امید شدیم نیاز به کار داره و عجله نباید بکنیم پس تا فایلها رو گوش دادی نگو چرا لاغر نمیشم زمان میبره باید کار کنیم.
انتطار اشتباه ما رو شکست میده و ما رو از پا در میاره.
انتطارت از خودت چی هست؟
اگر بگی من میتونم لاغر بشم و با اشتیاق فایلها رو انجام میدم.
این خوب و عالیه ولی اگر با حال بد بیای انجام بدی که شاید معجزه ای بشه نتیجه نمی گیری.
پس انتطارت رو برای لاغری تغییر بده. چطور ؟
چون ما مدتها تلاش کردیم لاغر بشیم و نتونستیم همین خود باوری ما رو نابود کرده پس باید روش کار کنیم تا دوباره شکل بگیره.
باید روی توانمندی هات و موفقیت هات تمرکز کنی و مرورش کنی و کارهایی رو که تونستی یاد بگیری رو مرور کنی میتونی خود باوری و انتظارت رو از خودت تعییر بدی.
پس هر هنر و کاری که بلدی اون رو خوب انجام بدی اون یک توانمندی هست که شما یاد گرفتین و دارین انجامش میدیدن پس با مرور توانمندی در بقیه کارها باید انتظار لاغری در خودت رو به وجود بیاری.
- من کار با موبایل رو خوب بلدم
- من رانندگی رو خوب بلدم
- من اشپزی رو خوب بلدم
- من خانه داری رو خوب بلدم
- من …
و لاغری هم یه کار مثل همین کارها هست که اگر یادش بگیریم خوب انجامش میدم.
رابطه آرزوها با باورها
لاغر شدن رو در ذهنتون کوچیک کنید.
همیشه باورها رو مثل یه حلقه در نطر بگیر با قطر ۱۰ سانت و اگر لاغر شدن یا هدفت یه گوی با قطر ۲۰ سانت باشه نمیشه این گوی از حلقه رد بشه و وارد تجربه ی زندگیت بشه.
پس ما باید یاد بگیریم هدف و یا همون گوی رو کوچیک کنیم تا از حلقه ی باور رد بشه پس بگو لاغری که چیز ی نیست این همه آدم لاغر در اطراف من هست که راحت زندگی میکنن من هم میتونم به راحتی لاغر بشم و مثل اونها راحت هم زندگی کنم بدون زجر و سختی مثل دوستای شگفتی سازم و استاد عطارروشن که همیشه اون رو میبینیم.
پس کوچیک کردن خواسته خیلی راحت تر از بزرگ کردن باور هست.
منم ماشین شاسی بلند رو خیلی دوست دارم مثلا لکسوز پس هر وقت جایی دیدم این ماشین رو میگم بابا این ماشین که چیزی نیست این همه آدم از این ماشینا دارن منم یکی مثل اونها راحت می تونم به لکسوز برسم. پس خواسته ی خودم رو کوچیک میکنم.
من لاغر شدن رو هم کوچیک می کنم تا از حلقه ی باورم رد بشه و وارد زندگیم بشه.
وقتی یه فرد شکست خورده دیدید به خودتون نبالید که باز خوبه من در اون شرایط نیستم این غلط هست چون دارم توجه میکنم به آدم شکست خورده نه به افراد موفق نگاه کن و توجه کن به افراد لاغر و ثروتمند و سلامت توجه کن و … و بگو منم به این موفقیت ها میرسم و اون خواسته رو کوچیک کن که منم میتونم تا اشتیاق شما بهتر بشه .
راهای تغییر انتطار دو مورد هست:
۱- با مرور موفقیتهای گدشته و کارهای گدشته به خودت بگو لاعری هم راحت یاد میگیریم و راحت راحت راحت لاغر میشم.
2- کوچیکش کن برای خودت لاغری رو و بگو منم میتونم مثل بقیه یادش بگیرم و لاغر بشم.
مثلا من بگم میخوام ۲۰۰ گرم در ماه کم کنم به جای اینکه به کل عدد اصافه وزنم توجه کنم بیام خیلی ریزش کنم و بگم میخوام ۲۰۰ گرم کم کنم و اینطور تونستم کوچیکش کنم و ذهنم راحت من ر همراهی میکنه.
و با اشتیاق دنبال کن نه با حسرت و تردید و شک که میشه منم لاغر بشم یا نه اینطور غلط هست.
باید انتطارت این باشه که من میتونم لاغر بشم. باید باور لاغر شدن را در خودت ایجاد کنی.
هر کس تا حالا برای لاغری تلاش کرده حتما صدایی درون تو بوده که گفته تو میتونی لاغر بشی وگرنه چرا تلاش کردی؟
افرادی هستن که چاقی رو پذیرفتن و هیچ تلاشی هم نمیکنن و ما جز این دسته افراد نیستیم چون بارها تلاش کردیم
پس در ته ته ذهن ما پیش فرضش این هست که ما هم میتونیم لاغر بشیم و ثروتمند بشیم و موفق بشم و …
پس افرادی که در قرعه کشی و اینا شرکت میکنن اونها راه ثروتمند شدن رو بلد نیستن ولی در ذهنشون پذیرفتن که میتونن به پول برسن.
پس اگر منم تلاش کردم در اون لایه های زیری ذهنم پدیرفتم که میتونم لاغر بشم.
غدا اصلا ارتباطی به چاقی و لاغری نداره تا وقتی که نگرانی از زیاد یا کم خوردن غدات تو لاغر نمیشی چون تو به چاقی توجه کردی و نه لاغری پس باید انتطارت رو از خودت لاغری کنی.
من باید ادامه بدم تا موفق بشم و وقتی هم موفق بشم باید مرور و تمرین کنم تا باور لاغر شدن در ما شکل بگیره و همیشه در مسیر درست باشم.”
(نوشته فروغ عزیز در بخش نظرات)
با انجام تمرینات ساده ای که در این فایل آموزشی ارائه می شود به راحتی می توانید طی چند روز باور لاغر شدن را در خود ایجاد کنید و نتیجه این کار ایجاد اشتیاق و انگیزه برای افدام کردم و طی کردن مسیر لاغری با ذهن است.
در این فایل یکی از موانع مهم و تاثیرگذار در متناسب نشدن را به شما دوستان عزیزم معرفی میکنم.
ایمان دارم آگاهی از موانع و یادگیری چگونه برطرف کردن آنها گامی موثر در جهت متناسب شدن خودهد بود.
با آرزوی روزهایی سرشار از شادی و موفقیت برای تک تک شما همراهان
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای ایجاد باور لاغر شدن بهترین روش استفاده صحیح از محتوای آموزشی سایت تناسب فکری است.
برای انجام عالی تمرین این جلسه ابتدا محتوایی نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده به شکل انشایی در بخش نظرات شرح دهید.
- نگرش شما درباره باور لاغر شدن چیست؟ آیا باور دارید لاغر می شوید؟
- در گذشته که از روش های مختلف برای لاغر شدن استفاده کردید چقدر باور داشتید که لاغر خواهید شد؟
- بعد از هر بار تلاش کردن برای لاغر شدن چقدر باور داشتید که دوباره چاق خواهید شد؟
- در مورد چاق شدن به نظر شما چقدر باور کردن چاق شدن تاثیرگذار بوده است؟
- درباره انتظار چاق تر شدن چه تجربه ای دارید؟ چرا و چگونه این انتظار در شما ایجاد می شد؟
- از زمانی که به سایت تناسب فکری هدایت شدید چه تغییری در انتظار شما برای لاغر شدن ایجاد شده است؟
- برای ایجاد انتظار باور لاغر شدن در خودتان چه برنامه ای دارید؟ شرح دهید
- چه خواسته هایی داشته اید که از همان ابتدا انتظار داشتید که رخ نخواهد داد و هرگز رخ نداده است؟
- چه خواسته ها یا اهدافی داشتید که از همان ابتدا مطمئن بودید رخ خواهد داد و نتیجه عالی کسب کردید؟
- درک و برداشت خود از محتوای ویدیوی آموزشی را به شکل شرح انشایی بنویسید؟
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.07 از 69 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام و درود خدمت استاد گرامی ممنون بابت این فایل ارزشمند امروز روز ۵۰ دوره مسیر لاغری من هست این فایل بسیار بسیار عالی و نکات ارزنده ای را دارا می باشد من درس های خوبی از این فال گرفتم یکی اینکه خواسته خودم را کوچک کنم تا از دایره باورم عبور کند
در مورد نگران بودن از خوردن هم خیلی خوب گفتین . وقتی ما نگران خوردن هستیم یعنی در مسیر چاقی هستیم .
وقتی ما به اندام خودمون نگاه می کنیم و میبینیم چاقیم یعنی نگران خودمون هستیم یعنی در مسیر چاقی هستیم .
تمرین چالش من اینو نخوردم این بود که به خوردن دیگه فکر نکنیم .
در مورد تمرینات هم یه نکته ی عالی گفتین .
ما میتونیم در هر ساعت از شبانه روز برای خودمون تمرین لاغری بزاریم . مثلا یک هفته یک هفته برای خودمون تمرین بزاریم
مثلا تمرین فکری
به خوردن فکر نکنیم .
تمرین احساسی
نگران خوردن و نگران چاقی نباشیم .
تمرین بینایی
توی آیینه اندام خودمون رو برانداز نکنیم .
در رفتار
وقتی سیریم نخوریم .
مثلا دوباره هفته دیگه تغییرش بدیم .
مسیر لاغری من مسیری هست که من در اون عشق رو تجربه کردم .حال خوب رو تجربه کردم .
شاید مدتها طول بکشه طعم لاغری جسم رو بچشم ولی دلم خوشه در مسیری هستم که تهش لاغریه .
حالم خوبه خیلی خوب اونقدر خوشحالم که دیگه خیالم راحت شده که مسیر رو پیدا کردم .
مسیر چاقی برای من همش زجر بود هیچ راحتیی نبود.
من خودم با ذهنم مسیر چاقی رو برای خودم شیرینش کرده بودم . در حالیکه مسیر چاقی فقط تلخی بود . من اگه از این مدار خارج بشم دوباره می افتم تو مدار چاقی و دوباره رنج دوباره تردید دوباره بی حوصلگی و تنبلی . دوباره رخوت دوباره حال بد . دوباره افسردگی . مسیر چاقی رو من با این همه درد و رنجی که برام داشت باور کرده بودم با این همه عذاب و سختی و آتش و خشم و اندوه .
اما چرا بازم به چاقی پناه میبردم چون راه لاغری بلد نبودم . راه لاغری آسون رو بلد نبودم .
چرا چاقی رو باور کرده بودم چون راه لاغری با ذهن رو درک نکرده بودم . چون همش میگفتم راه لاغری رژیم و ورزشه . راه لاغری سخته . باور کرده بودم راه لاغری عذاب و درده . من راه لاغری رو اشتباه درک کرده بودم برای همین نمیخواستم باورش کنم . چون هزار برابر برام سختتر از چاقی بود و برای همین ترجیح میدادم چاقی با اون همه سختی رو برای خودم آسون جلوه بدم تا از رنج رژیم و ورزش در امان بمونم
مسیر لاغری آسان در لاغری با ذهن جایی برام سخت میشه که من تمرینات رو با بی حوصلگی انجام بدم . در این صورت به نظرم دارم اشتباها لاغری رو دوباره برای خودم سخت نشون میدونم . میدونید یکی از موانع من در مسیر لاغری ، نوشتنهای طولانی هست . اینکه وقتی طولانی مینویسم و شما بهم مدال میدید و اگه کوتاه بنویسم شما بهم مدال فنی نمیدید و یا نهایتا مدال طلایی میدید منو شرطی کرده .
حس می کنم اگه زیاد ننویسم یعنی از مدار خارج شدم . اون وقت با این تحلیلها علاقه ی من به نوشتن کم میشه . حس نمی کنم که برای خودم میخوام لاغر بشم نه برای دریافت مدال .
میدونید حس می کنم مدالها برام مانع شده تا با اشتیاق تمرینات رو انجام ندم . ازتون یه خواهشی دارم استاد میشه دیگه به من مدال ندید تا من برای خودم بنویسم نه برای دریافت مدال . شاید گاهی دلم بخواد برای خودم فقط دو سطر بنویسم ولی همون دو سطر تاثیرش برام به اندازه هزاران سطر باشه . اما شاید گاهی خیلی بنویسم ولی برام کار گشا نباشه . البته من همیشه با اشتیاق نوشتم و چیزی که می گم اولش اینجوریه . میدونم بازی ذهنه . اینرسی ذهن هست که اول حرکت هی میخواد به وضعیت سابقش برگرده و تنبلی کنه و ننویسه و چاره این کار اینه من باید نوشتن رو برای خودم لذتبخش کنم و رنج چاقی رو برای خودم زیاد .
من این فایل رو خیلی دوست داشتم . خیلی نکات یاد گرفتم ولی دلم میخواد از این به بعد دیگه بهم مدال ندید تا برای خودم بخوام لاغر بشم نه برای دریافت مدال .
تمام نوشته های بلند من مدال گرفتن و من حالا فکر می کنم به جای اینکه این مدالها برای من حس لاغری ایجاد کنند حس سخت بودن لاغری رو ایجاد کردن که تا ۱۰۰۰ کلمه ننویسی استاد بهت مدال نمیدن .
من این مانع رو در مسیر لاغریم پیدا کردم و برای برطرف کردن این مانع باید توجهم رو از مدال بردارم .
تغییر جهت بدم با تغییر کانون توجهم .
برای خودم بخوام لاغر بشم . برای سلامتی خودم . برای عزت نفس خودم . برای عشق خودم . برای دل خودم نه دلایل بیرونی .
سلام و درود .
بله قوم بنی اسرائیل وقتی به خدا گفتن دیگه از غذاهای آنچنانی خسته شدن و دلشون سیر و عدس و از این جور چیزا میخواد نعمت رو از خودشون گرفتن و به واسطه ارتعاش منفیشون از مدار نعمتها خارج شدن.
ولی استاد ازم نگرفتن و بازم در حال دادن مدال هستن و الحمدلله از مدار نعمت خارج نشدم . البته با راهنمایی که کردن و گفتن بر اساس حست بنویس خب من آرامش گرفتم و خیلی راحتتر نوشتم .
من مدال فنی رو بیشتر دوست دارم . چون مدال فنی مدال طلایی رو هم در بر داره .
توی قسمت توضیحات مدالها که خوندم استاد فرموده بودن مدال فنی علاوه بر شروط مدال طلایی چون از نکات آموزشی مربوط به فایل هم داخلش بیان شده و بررسی و تحلیل شده مدال فنی به اون نوشته تعلق میگیره .
دو سه جلسه ای بود که توجهم رفته بود سمت مدال و برای دلم نمی نوشتم . مثل زمانیکه توجهمون میره روی لاغری جسمی و بهش میچسبیم و برعکس ازش دورتر میشیم .
به نظرم توجه به مدال دقیقا همون توجه به نتیجه است .
ما باید رها و آزاد بنویسیم نه به خاطر گرفتن نتیجه مدال . وقتی از دل بنویسیم خب نتیجه قطعا مدال هست . درست مثل لاغری . وقتی از جان و دل تمرینات رو انجام بدیم و در زندگیمون ازش استفاده کنیم خب نتیجه قطعا لاغریه .
یه نکته ی دیگه در مورد مدال هم من اونقدر مطمئنم که استاد بهم مدال میدن که دیگه نگران از دست دادنش نیستم . وقتی مطالب رو خوب درک می کنم و با عشق گوش میدم خیلی راحت میتونم طولانی بنویسم و اون طولانی نوشتنه کاملا خودبه خودیه که مطمئنم مدال رو استاد میدن برای همین اصلا چک نمیکنم ببینم مدال گرفتم یا نه . چون مطمئنم میدن . اما گیر دادنم به مدال در اول وقتی بود که شروع میکردم به نوشتن . میگفتم آخ من باید چقدر طولانی بنویسم که مدال فنی رو بگیرم و بعد که شروع میکردم به نوشتن حسم بد میشد . البته خیلی وقتها به خاطر توجه به مطالب آموزشی و حس اشتیاقم آخ گفتنه یادم میرفت و دوباره با اشتیاق و حال خوب مینوشتم . اما گاهی هم آخ گفتنه همرام بود تا آخر و نوشتنمو تحت تاثیر قرار میداد .
یه جور حس تحمیل .
این آخ گفتنه برام مانع شده بود حسمو بد میکرد . بعد که استاد فرمودند با حست بنویس . هرچقدر که حست خوبه بنویس
فهمیدم من اشتیاق در نوشتن رو باید جایگزین تحمیل در نوشتن کنم .
با اشتیاق بنویسم نه تحمیل . گرچه استاد گفتن اون تحمیل هم تا یه حدی بد نیست چون باعث میشه توی مسیر بمونی پس در این صورت یه فرمول دیگه هم یادم دادن . نگرش مثبت به حس تحمیل که مثلا گاهی تحمیل هم در انجام تمرینات باعث میشه در مسیر بمونیم و امتداد بدیم و به آگاهی برسیم .
ولی خب لذت اشتیاق برای من بیشتره و استفاده از فرمول اشتیاق دلپذیرتره .
اما از هردو فرمول میشه استفاده کرد هنگام نوشتن .
هم فرمول اشتیاق در نوشتن . هم فرمول نگرش مثبت به تحمیل
و صلح با احساس بد .
اینجوری حس بد ادامه پیدا نمیکنه و دوباره جاشو به اشتیاق میده .
من از همون یه بندی که استاد در پاسخم نوشتن این دو فرمول رو درک کردم و ازشونم خیلی ممنونم .
و الحمدلله این مانع در نظرم کمرنگ شد و اگه بیاد هم خب میدونم چطور باهاش برخورد کنم .
در مورد عمل کردن هم شما نظر لطفتونه . قطعا که شما بانوان گرامی بهتر از من عمل کردید که نتایج عالی گرفتین .
ولی شاید چون ما آقایون بیشتر مرد عمل هستیم شاید ناخوداگاه در مورد عمل از کوچیکی بهمون گفتن مرد باید کار کنه . مرد باید اهل عمل باشه . جوهر مرد به عملشه و از این جور فرمولها .
ما از کوچیکی عمل کردن رو جزء سرشتمون میدونیم . حالا به درست و غلط این باورها و تفکیک جنسیتی کار ندارم که اصلا فرقی بین زن و مرد وجود نداره و نگاه ما باید انسانی باشه اما به هر حال از کوچیکی دختر و پسر رو یکم متفاوت از هم آموزش میدن . دخترا بیشتر مورد حمایت والدین هستن چون میگن نحیفتره روحیه اش لطیفه ولی پسر نه باید بره کار کنه مرد بشه مرد نباید گریه کنه باید کوه مقاوم باشه و … از این جهت خب نسبت به فرمول عملکرد غریبه نیستم و برام قابل درکه .
ولی در مجموع فعلا که خانوما بسیار فعال تر از آقایون هستن و میبینیم خیلی مثل قبل تفکیک جنسیتی بین زن و مرد وجود نداره . گرچه هنوز هست ولی کمتره .
جالبه وقتی دیگه به تعداد کلمات نگاه نمی کنم چیزی حدود ۷۰۰ تا نوشتم .
خب ایمان دارم این نوشته ها مدال میگیره برای همین گفتم استاد به من ندید و باور کنید حاضرم همه ی مدالهام و بدم به شما اگه دوست داشته باشید . چون باور دارم مدال از وجودم تراوش می کنه از بیرون به دستم نمیرسه .
البته این نکات رو یاد گرفتما . وگرنه قبلا باورم این نبود .
یه نکته دیگه هم که فهمیدم اینه استاد با توجه به انرژی مثبت ما و حس خوبمون در نوشتن و تجزیه و تحلیل کردن و امید و اشتیاق مدال میدن و حتی خیلی وقتها ممکنه اشتباه هم بنویسیم ولی چون حسمون خوبه بازم مدال رو میدن .
به هرحال مطمئنم وجود شما هم از درون سرشار از مدالهای رنگین و زیبا هست و نه فقط در نوشته هاتون که در تمام زندگیتون قابل برداشته .
بانو شما هم خیلی عالی مینویسید و از دل و جان آگاهیهاتون رو با ما به اشتراک میزارید و الانم که مدال همیار لاغری هم گرفتید دیگه نور علی نور هست .
ممنون از نوشتتون . در پناه خدا
سلام و درود چشم ممنون از راهنماییتون استاد .