بسیاری از افراد چاق دلیل چاقی خود را عادت شیرینی خوردن می دانند درحالی که بسیاری از افراد متناسب هم عادت شیرینی خوردن را دارند اما همیشه متناسب هستند.
عادت شیرینی خوردن
عادت شیرینی خوردن یکی از رفتارهای پرکاربرد و مشترک در بین افراد چاق است که تغییر آن تاثیر فراوانی در کسب نتیجه عالی در مسیر شگفتی ساز شدن دارد.
روزهای زیادی از زندگی ام را با اضافه وزن بالا زندگی کردم و به این دلیل تسلط کافی بر افکار و رفتارهای افرادی که چاق هستند دارم.
در این زمان که به لطف خدای مهربان در تناسب اندام خوبی هستم هر بار که با سوال دوستی که اضافه وزن دارد یا تاره با سایت ما آشنا شده است مواجه می شوم به خوبی احساس و مشکل او را درک می کنم چون روزگار زیادی را مانند او با سختی و رنج چاقی گذرانده ام.
بسیاری از افراد چاق عادت شیرینی خوردن را یکی از عادت های خود می دانند و عقیده دارند به دلیل عادت شیرینی خوردن چاق هستند.
برخی از افراد چاق تصور می کنند عادت شیرینی خوردن آنها به این دلیل است که بدنشان بیشتر از دیگر انسانها درخواست شیرینی می کند و عده ای معتقد هستند که عادت شیرینی خوردن برای آنها لذتبخش است و با خوردن آن به احساس آرامش میرسند.
البته عده ای مثل من تصور می کنند چون در منطقه گرمسیری زندگی می کنند این طبیعی است که بیشتر از دیگران عادت شیرینی خوردن داشته باشند. به هر حال هر فردی بنابه دلایل شخصی توجیه و بهانه ای برای عادت شیرینی خوردن خودش دارد.
سالهای زیادی این باور را داشتم که چون درخت نخل در مناطق گرمسیری رشد میکند و محصول خرما میدهد حتما نیاز انسانهای این مناطق به مصرف شیرینی بیشتر از مناطق دیگر است و به این دلیل داشتن عادت شیرینی خوردن را در خودم و اطرافیانم طبیعی می دانستم.
ارتباط عادت ها با چاقی
در ذهن بسیاری از افراد چاق مصرف روغن یا خوردن غذاهای چرب را مقصر چاقی خود می دانند اما جالب است بدانید قند و مواد شیرین سهم بسزایی در تشدید چاقی دارند نه از این بابت که شیرینی ها قدرت چاق کنندگی دارند بلکه از این نظر که عادت شیرینی خوردن به راحتی در ذهن ما نهادینه می شود اما عادت خوردن روغن هرگز به صورت یک عادت تکرار شونده در ذهن ما شکل نمی گیرد.
شیرینی، چربی، ترشی یا شوری هیچکدام قدرتی در چاق کردن ما ندارند اما این ما هستیم که با ایجاد نگرش و تعریف درباره مواد غذایی باعث ایجاد تاثیر چاقی با مصرف مواد غذایی بر جسم خود می شویم.
خوردن مواد غذایی توسط افراد چاق و لاغر به شکل عادت های تکرار شونده انجام می شود. عادت شیرینی خوردن، عادت ترشی خوردن یا هر عادت دیگری در بین افراد چاق یا لاغر مشترک است و نمی توان گفت افراد لاغر فقط عادت شیرینی خوردن دارند یا افراد لاغر فقط عادت ترشی خوردن دارند بلکه هر انسانی بنا به سلیقه و علاقه خود عادت هایی دارد که در طول زندگی خود همواره در حال تکرار آنهاست.
نکته اصلی درباره نگرش افراد چاق درباره عادت شیرینی خوردن این است که افراد چاق عادت شیرینی خوردن خود را در ذهن شان به چاقی ارتباط می دهند. درحالی که افراد متناسب اگر عادت شیرینی خوردن داشته باشند هرگز آن عادت را دلیل یا عامل چاق شدن نمی دانند.
البته که همه افراد چاق به واسطه داشتن یک عادت خاص چاق نشده اند بلکه تکرار مجموعه ای از عادت برای مدت طولانی باعث ایجاد تغییر در شرایط جسمی آنها شده است.
نکته جالب توجه درباره افراد چاق این است که آنها با قدرت ذهنشان که همان تحلیل و ارتباط دادن عادت ها با چاق شدن است باعث چاقی خودشان می شوند و سپس با همان قدرت ذهن مانع لاغر شدن شان می شوند.
تصور کنید یک فرد چاق عقیده داشته باشد به دلیل داشتن عادت شیرینی خوردن چاق شده است. اگر این فرد به طریق مختلف برای لاغر شدن تلاش کند هرگز لاغر نخواهد شد چون در ذهن او قدرت چاق کنندگی عادت شیرینی خوردن بسیار بیشتر از قدرت لاغر کنندگی رژیم گرفتن یا ورزش کردن است بنابراین هرگز لاغر نمی شود.
عادت ها به تنهایی قادر به تغییر وضعیت جسمی یا شرایط زندگی در جنبه های مختلف نیستند بلکه زمانی که نگرش به عادت ها اضافه شود باعث شکل گیری انتظار می شود و این انتظار بسیار قدرتمند است و باعث خلق شرایط خواهد شد.
با آگاهی از اهمیت ترکیب عادت و نگرش برای خلق شرایط زندگی اکنون بار دیگر به تفاوت افراد چاق و لاغر توجه کنید.
بسیاری از افراد چاق و لاغر عادت شیرینی خوردن را دارند اما فقط افراد چاق هستند که نگرش چاق کننده بودن عادت شیرینی خوردن را دارند و این تنها دلیل تفاوت بین شرایط جسمی افراد لاغر و چاق است.
این موضوع نه تنها درمورد عادت شیرینی خوردن بلکه درباره همه عادت های افراد چاق صدق می کند.
بسیاری از افراد لاغر فعالیت بدنی معمولی و یا حد پایین دارند اما به دلیل اینکه نگرشی درباره ارتباط بین تحرک و چاقی در ذهن آنها وجود ندارد دچار اضافه وزن نمی شوند درحالی که بسیاری از افراد چاق به دلیل اینکه در ذهنشان کم تحرکی را عامل چاقی می دانند در شرایط جسمی چاق زندگی می کنند.
اکنون اهمیت ترکیب نگرش با عادت ها را درک می کنید و می دانید که داشتن نگرش درباره عادت های خود چه اهمیت و نتیجه ای را رقم می زند بنابراین باید سعی کنید با اصلاح نگرش های خود درباره عادت هایی که دارید درجهت بهبود شرایط ذهنی و جسمی خود اقدام کنید.
تفاوت عادت افراد چاق و لاغر
از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم توجه زیادی به رفتارها و عادت های افراد متناسب داشته ام و به وضوح می دیدم که عادت شیرینی خوردن در آنها به مراتب کمتر از افراد چاق است.
سالها با فردی بسیار متناسب دوست بودم و همیشه می دیدم که او چای خود را یا تلخ می خورد یا یک حبه قند بر می داشت و بیشتر اوقات باقی مانده آن را در ته لیوان چای می انداخت و همیشه او را مسخره می کردم که این چه طریق چای خوردن است، اصلا این چای که تو میخوری چه مزه ای دارد؟
چون من عادت داشتم همیشه باید چای خودم را با شکر شیرین می کردم و آن را با کلوچه، بیسکویت، شکلات یا هرچیزی که قابل خوردن با چای باشد می خوردم و تصور می کردم که دوست من رفتار عادی ندارد.
هیچوقت به این فکر نمی کردم که چرا من این رفتار متفاوت را دارم که این از ویژگی های ذهن چاق است که خودش را صحیح میداند و رفتارهای متناسب کننده و عادت های افراد لاغر را غلط می داند.
نکته جالب توجه درباره ذهن و عادت ها این است که وقتی بپذیرید که عادت شیرینی خوردن یا هر عادت دیگری را دارید به شکل ناخودآگاه علاقه به تکرار این عادت خواهید داشت. به همین دلیل است که افراد لاغر زیادی هستند که علاقه به خوردن شیرینی دارند اما چون این نگرش را در ذهن خود ایجاد نکرده اند که مبتلا به عادت شیرینی خوردن هستند بنابراین از طرف ذهن و مرور افکار ترغیب یا تمایل شدید به خوردن شیرینی ندارند.
افراد چاق به دلیل اینکه پذیرفته اند عادت شیرینی خوردن دارند و هزاران بار درباره داشتن این عادت برای دیگران توضیح داده اند سبب می شوند مجموعه ای از افکار تکرار شونده در ذهنشان ایجاد شود که همواره آنها را ترغیب به خوردن شیرینی می کند.
این تفاوت نگرش درباره عادت شیرینی خوردن در افراد چاق و لاغر سبب شده است که در حالی که شیرینی، شکلات، بیسکوئيت و هر ماده غذایی شیرین به یک شکل در دسترس افراد قرار دارد اما افراد متناسب رفتار کاملا متفاوتی با افراد چاق در برخورد با مواد غذایی شیرین از خود نشان می دهند.
در واقع واکنش افراد متناسب به دلیل عدم پذیرفتن داشتن عادت شیرینی خوردن در مواجه شدن با شیرینی ها با افراد چاق کاملا متفاوت است به همین دلیل آنها نه تنها در خوردن شیرینی ها زیاده روی نمی کنند بلکه هرگز خوردن شیرینی را نیاز یا دلیلی برای چاق شدن نمی دانند.
اصلاح تغییر عادت ها
با گذشت زمان که به اصول لاغری با ذهن بیشتر مسلط شدم مهارت تغییر عادت ها را یاد گرفتم و اولین گزینه من برای تغییر دادن، عادت شیرینی خوردن، کلوچه و کیک و هر چیزی با چای بود، عادتی که سابقه حداقل 30 ساله در من داشت.
بعد از آن عادت خوردن چای با شکر را اصلاح کردم، و سپس عادت خوردن شکلات و کشمش و خرما را اصلاح کردم و امروز یا اصلا چای نمی خورم یا به طریقی کاملا متفاوت از سالهای قبل خود چای مصرف می کنم.
البته ناگفته نماند که مواقعی پیش می آید که فرمولی چاق کننده و قدیمی رونمایی م یشود و من واکنش متفاوت و اشتباهی از خود نشان می دهم که با شناسایی آن سعی در اصلاح و بهبود آن می کنم.
برای مثال همین چند شب گذشته بود که برای دیدار مادرم به خانه ایشان رفتم.
وقتی مادرم درب را به روی ما باز کرد من از دور چشمم به بسته بامیه ها (بامیه مخصوص دزفول) افتاد و به جرات می توانم بگویم که موقع سلام کردم با مادرم به جای نگاه کردن به صورت مادرم به جعبه بامیه ها خیره شده بودم و همان شب در حالی که اصلا قصد چای خوردن نداشتم دو لیوان چای به عشق خوردن بامیه با آن خوردم که رفتاری اشتباه و دور از انتظار از خودم بود اما این رفتار من به دلیل تحریک از طرق کانال بینایی بود که توضیح مفصل آن در دوره ورود به سرزمین لاغرها داده شده است.
این مثال را ذکر کردم که یادآوری کنم، یادگیری و به کار گیری اصول لاغری با ذهن باید استمرار داشته باشد، چون خاطرات و فرمول های چاق کننده به مرور خودنمایی میکنند و باید آنها را کشف و اصلاح کنیم.
تغییر عادت ها فرایندی است که نیاز به استمرار دارد، همانگونه که یک عادت سالها تکرار میشود و فرمول آن در ذهن ما تثبیت شده است برای اصلاح و تغییر آن باید استمرار داشته باشیم.
در آموزش های لاغری با ذهن با انجام تمرینات ساده و تاثیرگذار فرمولهای ذهن خود را که سبب ایجاد عادت های چاق کننده در ما شده اند را شناسایی و آنها را با فرمولها و عادت های متناسب کننده جایگزین می کنیم.ایمان دارم استفاده از آموزش های لاغری با ذهن به شما کمک میکند رویای متناسب شدن خود را خلق کنید.
لاغری با ذهن و تغییر عادت
” منم تا قبل از بارداری دومم اصلا اهل شیرینی نبودم و نمیخوردم یا اگه میخوردم خیلی کم میخوردم.
ولی به محض بارداری همه گفتن باید شیرینی بخوری که بچه ات پسر بشه و میگفتن هر کس در بارداری جنیست بچه اش پسر هست ویار و میل به شیرینی داره.
و چون من هم فهمیدم بچه ام پسر هست زیاد بستنی و شیرینی میخوردم و زمانی هم که شیر میدادم بهم میگفتن شیرینی و آبمیوه و شیرینی کنجد دار و .. خیلی برای شیر خوبن و من هر روز کلی مصرف شیرینی با آبمیوه و چایی و مایعات داشتم و وزنم هم که حسابی بالا بود و هر بار هم که میخوردم ترس از چاقی داشتم.
ولی حالا خدا رو شکر با دورهای لاغری با ذهن مثل زمان متناسب بودنم شدم و اصلا حرص و ولع شیرینی ندارم و خیلی سریع دلم رو میزنه و یا دهنم از شیرینی تلخ میشه و ادامه نمیدهم.
هر وقت هم میل داشتم به خوردن شیرینی بدون ترس به اندازه نیازم میخورم و لی دیگه وعده عدایی رو درست نمیتونم بخورم و انگار خیلی سیرم و درکل هوسم رو میخوابونم با هر اندازه که نیاز داشته باشم و لدت میبرم.
من دختر خودم بسیار متناسب هست و همیشه رفتار عذاییش رو نگاه میکنم بارها شده نصفه شب بیسکوویت یا کیک یا بستنی خورده ولی نه همیشه و نه تمام کیک یا بیسکوویت رو در واقع هر چقدر نیازه داره بدون ترس و خیلی راحت میخوره و لذت میبره و فوق العاده اندام زیبایی داره.
همیشه به خودم میگم و میخوام با این جرات دخترم و این نگاه که خیلی راحت به عدا و شیرینی ها داره منم به مواد غذایی نگاه کنم و منم مصرف کنم چون هنوز ته تهای ذهنم کمی از فرمول های قبلا هست که شیرینی چاق میکنه غذای آخر شب چاق میکنه.
ولی درکل خودم علاقه به خوررن شام دیر وقت یا هر مواد عذایی در نصف شب ندارم.
ولی بارها دیدم دخترم نصف شب غذا میخوره آخر شب هله هوله میخوره و بلعکس گرسنه اش نباشه حتی یه روزم ممکنه با چند قاشق برنج روزش رو بگدرونه و دیگه نخوره در کل خیلی جالبن متناسبها واقعا هر وقت هر چی نیاز داشتن بدون ترس و نگرانی میخورن.
منم الان رفتارهام خیلی تغییر کرده و نزدیک به چیزی شده که باید بشه ولی بازم میخوام نزدیکتر بشه.
و یا اینکه کلی متناسب دیگه سراع دارم که عاشق شیرینی هستن ولی یکیشون که خودش همیشه میگه فقط و فقط کیک خامه ای دوست دارم و دیگه هیچ مدلی شیرینی دوست ندارم نه کیک معمولی نه بیسکوویت و نه کاکایو.
و یا یه متناسب دیگه که همیشه میگه من هلاک شیرینی هستم ولی دیدمش بارها و گفته خودش اولا باید اون کیک یا دسر کم شیرین باشه که بتونم بخورم و بعد وقتی اولین و دومین قاشق دسر رو خورد میگه بسه و نمیتونم و یا میگه چرا مزه اش اینجور و اینقدر ایراد میگیره تا شیرینی مورد علاقه اش رو پیدا کنه و یه ذره از اون بخوره و میگه چقدر خوردم.
ولی اگه من بودم ایراد نمیگرفتم قبلا چون من شیرینی دوست دارم و اگه جلوم بودن هر چی دلم میخواست میخوردم تا به حالت بدی برسم ولی اون متناسب با وسواس خاصی مواد عذایی رو انتخاب میکنه که نزدیک به علاقه اش باشه و تازه همونم نمیتونه زیاد بخوره نهایتا یه تیکه کوچیک و همیشه قبلا که چاق بودم بهش می گفتم تو که دوست داری د بخور ببین من چیزی نزاشتم ولی اون میگفت نمیتونم بخورم.
کلا چه دختر خودم چه بقیه متناسبها تا چیزی به دلشون نباشه و واقعا گرسنشون نباشه دوست ندارن بخورن ولی ما چاقها به محص گرسنگی شروع به خوردن میکنیم بدون توجه به کیفیت یا بو یا تازگی یا گرمی عدا یا … میخوریم تا سیر بشیم”
نوشته فروغ عزیز در بخش نظرات
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام عالی این جلسه ابتدا محتوای نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشاش کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات با شرح انشایی پاسخ دهید.
- نگرش شما درباره خوردن شیرینی چیست آیا عادت شیرینی خوردن دارید؟ شرح دهید.
- به نظر شما چه ارتباطی بین نگرش و عادت ها وجود دارد؟ با ذکر مثال شرح دهید.
- چرا افراد متناسب از خوردن شیرینی ترس ندارند یا آن را عامل چاقی نمی دانند؟
- چقدر دوست داشته اید عادت شیرینی خوردن را ترک کنید و چه عقیده ای درباره ترک این عادت داشته اید؟
- آیا درباره عادت شیرینی خوردن با دیگران صحبت کرده اید؟ چقدر خودتان را مغلوب این عادت می دانید؟
- به نظر ما آیا افراد چاق هیچ عادت غذایی ندارند که چاق نشده اند؟ در این باره شرح دهید.
- ویدیوی آموزشی را با دقت تماشا کنید و نکاتی که به نظر شما مهم و کلیدی است را بنویسید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.15 از 68 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام بر همگی
ما تو خانوادمون علاقه ای به خوردن شیرینی جات نداریم و برای همین اصلا تهیه اش نمی کنیم اگه میخریم بیشتر برای مهمان میخریم .
خودم در شرکت سس مایونز کار میکردم و شاهدبودم که چقدر شکر و روغن داخل سس میریزن. به مراتب سس مایونز سفید که چاشنی غذاها استفاده میکنیم خیلی شیرینی اش به مراتب بیشتر از شیرینی هست . از اون موقع تا الان دیگه از سس خوشم نمیاد چون ترکیب شکر روغن سرکه و نشاسته و تخم مرغ هستش که بی آنکه متوجه باشیم مصرف میکنیم .
من خودم که مصرف نمیکنم به خاطر چاق ترشدن نیست وقتی میبینم شیر تانکر روغن رو باز میکنن و سس درست میشه . اون همه روغن و اون همه شکر واقعن حس بدی بهم میده .
انواع سس تولید میکنن به اسم فرانسوی. هزار جزیره.و…
و اینهمه روغن وشکر به خورد مردم میدن. ولی دکترا فقط میگن شیرینی جات.
وقتی تو خونمون اولویه درست میکنن تقریبا یه نصف شیشه رو میریزن و میگن اولویه خوشمزگی به سس هستش .
تفسیر و تجربه ما از خوشمزگی چیست . اگه خوشمزست چرا برای من نیست ؟!
خوشمزگی در افراد متناسب اینه که خیلی در غذا سخت میگیرن بیشتر از چاقها.
چاقها فقط ترس از چاق ترشدن دارند و اصلا مشکلی باغذاها ندارند . اما متناسب ها مثل داداشم . هر غذایی رو نمیخوره .
همش ته مونده غذا داره همیشه. غذاش بایستی گرم باشه یه کم ولرم باشه نمیخوره. آروم آروم میخوره . طعم غذا براش مهمه . روغن اش روغن اضافه غذای قبلی نباشه . زیاد سفت نباشه زیاد شل نباشه مثل املت . و…
مامانم برای درست کردن غذای اون خیلی حساسیت به خرج میده و بعضی وقتها آخرش ناراضی هم هستش.
پس معلومه متناسب ها خیلی بیشتر ازما برای خوردنشان ارزش قائل هستند و بیشتر از ما حساسیت به خرج میدن .
و اینهمه به خاطر افکار و باورهای اونهاست که همچین رفتارهایی دارند و ما هم اگر باورها وافکار خودمون رو تغییر بدیم و مرتب تو این مسیر استمرار داشته باشیم و در زندگی روزمره حواسمان به رفتار متناسب ها باشه کم کم این رفتارها هم درمان نهادینه میشه. و ماهم میشیم شگفت انگیزان مسیر لاغری با ذهن .
سلام
من به شخصه تمایل کمی به خوردن شیرینی بیرون دارم گاها سالی یه دونه هم نمیخورم و کلا توخونمون هم تقریبا این شکلی هست وچطور بشع یه وقتهایی مهمان بیاد یا چیزی بخواهیم بخریم البته به غیر خواهر کوچکترم که میبینم تمایل به خوردن شیرینی خصوصا خامه ای داره اونم نه همیشه بلکه گاها.
اما ما شمالیها چون مزارع برنج داریم و دراین منطقه برنج به وفورهست و باورغلطی که دراین خصوص داشتم این بود که برنج شکم میاره .
بااینکه فقط ناهار برنج میخوریم وشبها نان میخوریم اما همین باورغلط خیلی بهم صدمه زد . والان هم توخونمون برنج رو آبکشی مصرف میکنیم به خاطر ترس از شکم آوردن .
آخه پدرم وعمه هام همشون شکم دارن و من میبینم که پدرم برنج زیاد میخورد . ومادرم میگه دست خودشون نیست واین درخانوادشون ارثی هست .
وجالبه که بااینکه برنج یک بشقاب کامل هم نمیخوردم بدجور شکم آورده بودم چون سیستم داخلی بدن قربونش برم اینقدر هوشمند عمل میکنه که راه گریزی نیست و ما رو با پروسه داخلیش به باورمون میرسونه .
یه باورغلط دیگه هم که داشتم این بود که چون کشتی گیران مازندرانی درجهان اول هستن به خاطر این هست که برنج وگوشت آدم روقوی میکنه وچون دراین مناطق زیاد هست پس طبیعی هست که تو جهان اول بشن .
اما الان
چند وقت پیش پدرم از دوستش تعریف میکرد که آقا محمود میگه من صبونه وناهار وشام برنج میخورم باورتون نمیشه کاملا متناسب هست چون نزدیک به ۱ هکتار زمین کشاورزی داره برام عجیب بود و خانم و دختراش هم متناسب یا یه کوچولو اضافه وزن داشتن برعکس خاله من که برنج میخرن و ناهار میخورن خیلی چاق هست .
وعمه هام هم چون زمین کشاورزی دارن برام طبیعی بود که چاق باشن چون برنج چاقی میاره .
یکی نبود بهم بگه خوب دوربرت رونگاه کن همسایه های ماکه زمین دارن پس چرا متناسب هستن یا دخترعمه هام . دختر دایی هام یا همکارام یا زنموهام چرا متناسبن !!!
واما چالش شیرینی
من قبل ورود به این دوره مربا زیاد میخوردم یا یه استکان چایی رو با ۴تا۵تا قند میخوردم و میدونستم که منو چاق میکنه اما متاسفانه میخوردم وبرای خودم ارزش قایل نبودم ولی الان اتوماتیک وار تمایلم به خوردنشون خیلی کم شده گاها درحد صفر .
و ذهنم بهم میگه این ترکیب غذایی رو تحت مربا یه نفر اومده به ذایقه خودش درست کرده حالا چه لزومی داره من این شکلی بخورم من به جای مربای هویج . هویج میخورم یا مربای به به میخورم .
اشتباه نشه به خاطر ترس از مربا و ترس ازچاقی شکر این استنباط رو ندارم گفتم من تمایلم به خوردن اونها کم شده وتمایلم به خوردن میوه خامش زیاد شده ونه ترسی دارم ونه چیزی دیگه .
چون وقتی مربا یا فرنی میخورم بلافاصله حس گرسنگی بهم میده و هم دهنم یه مزه بدی میده که برام رنج به همراه داره ومنو از خوردنش منصرف کرد فارغ از هرگونه ترس از چاقی.
به جاش خوردن شیر بهم میچسبه به جای فرنی .
یا چای رو بانصفه قند میخورم واگه بخام قند زیاد بردارم وبخورم مزه چایی دردهنم محو میشه و گاها چای رو خالی میخورم با نون وپنیر . وتمایلی به خوردن قند وشکلات و… باهاش ندارم .
البته برادر کوچکترم که کاملا متناسب هست با رفتار کاملا متناسب. هم برنج وهم مربا وهم شکلات و… بدون ترس میخوره ونگاش میکنم که چطوری میخوره به قول مادرم مثل بچه های ۵ . ۶ ساله غذا میخوره .یه کمی اونم داخل نعلبکی میریزه ومیخوره و جالبه بستنی مرتب میخوره وداخل نعلبکی درحد ۵ تا۴ تا قاشق میریزه میخوره وبلند میشه .
ولی من یادم میاد دوتا دوتا بستنی میخوردم که سرآخر گلوم درد میگرفت .
یا غذاش حتمن بایستی گرم باشه و براش تایم غذا خوردن معنا نداره من که یادم نمیاد تو این چند سالی باما غذا بخوره مادرم مرتب گله میکنه همینجوریه برکت میره . یه موقعهایی ساعت ۴ صبح درحال خوردن شام هست یه موقعهایی اصلا شام نمی خورد .
چیزی رو چاق کننده نمیدونه انگار تو یه فضای دیگه و درخانواده دیگه بزرگ شده و تحت اطاعت کسی خودش رو قرار نمیده . اصول کاری خودش رو داره .
پس غذا خوردن باعث چاقی نمیشع خصوصا برنج درمنطقه ما شمالیها که سابقه چندین ساله در بزرگ کردن شکم داره باور اشتباهی هست .
اگه اینطوری بود بایستی برای همه باشه اما این دلیل نمیشه من بشینم چند تا بشقاب غذا بخورم و بگم خاصیت چاق کنندگی نداره . نه من اگه فرمولهای ذهنیم درست باشه رفتار درست ازم سر میزنه مثل برادرم .
تازه من انسانم واشرف مخلوقات . اگه غذا خوردن زیاد باعث چاقی یا هیچ عارضه ای نشه من که انسانم و نباید به خودم اجازه بدم که غذاها امور رو به دست بگیرن . ومنو وسوسه یا کنترل کنن . چطور من خوشم نمیاد کسی کارهای منو چک کنه یا کنترل کنه اما به غذاها اجازه بدم این کار رو با من انجام بدن یعنی من اینقدر ضعیفم . من اینقدر ناتوانم .
من انسانم وبرای خودم ارزش قایل هستم و کسی جز من نمیتونه این شخصیت وارسته انسانی رو برام خلق کنه .
خدایا شکرت بابت هدایت به این مسیر الهی .
تشکر از استاد بابت انتشار آگاهیهای نابش.
سلام بر استاد عزیز و دوستان همراه
ما تو خونمون کلا زیاد شیرینی نمیخریم شاید درحد یک عید یا مراسمی و من هم تمایل آنچنانی به خوردنش ندارم اما نون کوهی خیلی از کودکی مادرم درست میکرد و خیلی خوشمزه بود و من در روز خیلی می خوردم ویکبار هم نشنیدم نون کوهی چاق میکنه . یا چای شیرین چاق میکنه یا فرنی و روغن چاق میکنه .
چونکه پدرم خیلی چاق هست همش مادرم میگه اون زیاد میخوره هرغذایی باشه هرطعمی باشه .باعث چاقیش شداه.
ومادرم روی غذا عیب نمیزاشت چون ما همه روی یه سفره ومثل هم غذا میخوردیم و بیشترمون هم متناسب بودیم .
ومادرم بعد بازنشستگی پدرم میگفت میخوری ومیخوابی وعملا کاری نمیکنی طبیعیه هر روز چاقتر بشی . و قبل بازنشستگی پدرم میگفت من کارم سخته و زیاد غذا خوردنش رو به خستگی کار نسبت میداد والان نزدیک ۱۵ سال بازنشسته شد والبته من هم روتد چاقیم الان ۱۵ ساله سرعت گرفت وخودش رو نشون داد .
وبعد بازنشستگی هم علت پرخوری اش رو وضعیت نابسامان کشور میدونه که چرا عده ای راحت پول میسازن وعده ای مثل من که اینهمه سختی کار کشیدم آخرش هیچی به هیچی و این اعصاب خوردی رو که باعث میشه سمت غذا بره علت چاقی میدونه و مادرم میگه نه تو بی خیالی خونسردی آرامش داری باعث چاقیته .
منم دروازه ذهنم باز بود بابت این افکارها چه عصبی چه آرامش رو دلیل چاقی میدونستم . چه کم تحرکی چه پرتحرکی روباعث چاقی میدونستم.
ویه همکاری داشتم که چاق بود ومیگفت ماچون غذای خوب نمیخوریم واز این غذای ساده میخوریم مرتب غذا میخوریم وچاقیم و مادر وپدرم میگفتن پولدارها غذای خوب میخورن رنگ و رو دارن وچاقند .
آخر من فکر میکنم گم شدم تو این افکار آخرغذای خوب چاق میکنه یا لاغر . مثل گوشت وکباب و…
همش علت چاقی رو من عوامل بیرونی میدیدم وجون کنترلی نداشتم مرتب چاق تر میشدم .
و در منطقه ما چون برنج کشت میشه و فراوانه . من هروقت میدیدم کشتی گیران مازندرانی مقامهای جهانی میاوردن میگفتم طبیعیه چون این منطقه برنج و گوشت فراوانه و اونها میخورن و یوی هستند و مدال میارن .
وهیچ وقت ندیدم از شهرستانهای دیگه مثلا زاهدان یا همین خوزستان و… کسی تو ورزسهای سنگین مدال بیاره و همش هم به حرفم باور داشتم و طبیعی میدونستم .
خوب یکی نبود بگه از سراسر جهان میان برای وزنه برداری یا کشتی و این یه نوع مهارت وتجربه هست و همه در یک وزن کشتی میگیرن . و ربطی به خوردن نداره .
و کلی باورهای اشتباه دیگه .
من خودم جزو افرادی بودم که یک استکان چای رو با ۵ تا۶ تا حبه قند میخوردم اما الان یه حبه قند رو گاها یک چهارم میکنم وباهاش چای میخورم و مابقیش اضافه میاد ومیاندازمش .
نه اینکه نخام و اجبار باشه نه بعد کارکردن روی باورهام رفتار غذاییم کلا تغییر کرد .
در مورد خوردن شیرینی بعضی دوستان میگن که چاق میکنه . من خواهرزاده هام شیرینی خامه ای دوست دارند و تو خونشون مرتب هست اما متناسب هستند . و اون خواهرزاده کوچیکم که شیرینی رو چندتا چندتا میخوره کاملا متناسبه ولاغره .
اصلا این بچه ها چقدر شکلات و شیرینی میخورن مگر چاق شدن . نه . چون اصلا تو ذهنشون نگرشی به شیرینی وچاق شدن ندارند .و بی محابا تا شیرینی میبینن میخورن .
واین داره به من ثابت میکنه یه کد اشتباه تا چه حد به جسمم لطمه میرنه وچقدر بایستی متحمل دردسرهای چاقی بشوم .