0

گام ۵۸: اصلاح افکار چاق کننده برای لاغری

اصلاح افکار چاق کننده
اندازه متن

افکار چاق کننده مهمترین عامل چاق شدن افراد است. این افکار در ذهن ناخودآگاه شکل می گیرند و باعث ایجاد جسم چاق برای صاحب خود می شوند.

اینکه ما تصمیم نگرفته ایم افکار چاق کننده را در ذهن ناخودآگاه خود ایجاد کنیم کاملا منطقی و پذیرفته است اما بی خبری ما در نتیجه نهایی تاثیری ندارد.

ذهن ناخودآگاه و چاقی

ذهن ناخودآگاه انسان توجهی به منبع ایجاد کننده افکار چاق کننده در خود ندارد و به هر طریق یا هر دلیلی انسان مجموعه افکار چاق کننده را در ذهن خود ایجاد کرده باشد نتیجه نهایی برای او چاقی خواهد بود.

حتما با من هم عقیده هستید که وقتی با چالشی در زندگی مواجه شویم اگر علت و روند ایجاد شدن آن را بدانیم به شکل ساده تر و بهتری می توانیم از آن عبور کنیم.

اضافه وزن در زندگی ما چالشی است که باید با آن مواجه شویم.

فرار کردن از چاقی و ترس از روبرو شدن با آن سبب برطرف شدن آن نمی شود بلکه مواجه شدن با چاقی و به دنبال راهکار صحیح برای برخورد با این چالش بودن می تواند سبب رهایی ما از وضعیت فعلی و تغییر وضعیت جسم ما از چاق به لاغر شود.

وقتی ما از علت چاقی خود به ویژه تاثیر افکار چاق کننده در چاقی و چگونگی چاق شدن خود اطلاع پیدا کنیم خیلی بهتر و راحت تر می توانیم برای لاغر شدن اقدام کنیم.

انبوهی از اطلاعات درباره چاق شدن از طریق شنیده ها و دیده ها وارد ذهن انسان می شود. تکرار شدن ورودی های یکسان باعث ایجاد نگرش و انتظار در فرد می شود.

شکل گیری انتظار در انسان باعث فعال شدن ذهن ناخودآگاه برای هدایت فرد به سمت انتظارش می شود.

افکار چاق کننده

نحوه دریافت اطلاعات درباره چاقی

اطلاعات و آگاهی درباره چاقی از طریق مختلف می تواند وارد ذهن ما شود. دلیل اینکه بسیاری از افراد حتی پزشکان و محققان عقیده دارند چاقی ارثی است این است که افراد که در خانواده های چاق متولد میشوند در معرض دریافت آگاهی درباره چاقی هستند و دلیل چاق شدن آنها ایجاد نگرش و انتظار چاقی در ذهن به دلیل ورود اطلاعات است نه ارثی بودن چاقی بنابراین توجه به نحوه ورود اطلاعات به ذهن به درک بهتر چرایی چاق شدن کمک می کند.

اطلاعات از طریق مختلف وارد ذهن می شوند که برخی از آن به شرح زیر است:

  • زندگی کردن در خانواده ای که برخی از افراد آن چاق باشند سبب می شود به طور مداوم اطلاعات درباره چاقی شنیده و دیده شود. و از افکار چاق کننده ای که در ذهن آنها مرور می شود مطلع شویم.
  • دوستی با افرادی که اضافه وزن دارند سبب می شود اطلاعات درباره چاقی وارد ذهن شود و خیلی سریع نحوه مرور شدن افکار چاق کننده در ذهن را می آموزیم.
  • دریافت اگاهی از رسانه ها درباره چاقی و خطر ابتلا به چاقی یا عوارض آن یا بهر طریقی که توجه ما را سمت چاقی ببرد باعث ورود اطلاعات درباره چاقی به ذهن می شود.
  • شنیدن توصیه پزشک درباره خطر مبتلا شدن به چاقی به دلیل مصرف دارو یا مبتلاش شدن به بیماری مانند تیروئید و … باعث شکل گیری افکار چاق کننده در ذهن می شود.
  • دریافت اطلاعات درباره ضرورت مصرف برخی از مواد غذایی یا تاثیر مواد غذایی بر بدن و هر نوع اطلاعاتی که باعث ایجاد انتظار روبرو شدن با آن شرایط را در ذهن ما ایجاد کند.
  • دریافت اطلاعات درباره عملکرد سیستم بدن که سبب شود تصور کنید جز گروه خاصی هستید که در معرض چاق شدن می باشید.

دریافت اطلاعات از طریق های مختلف انجام می شود و در نهایت باعث ایجاد نگرش و انتظار چاق شدن در ذهن ناخودآگاه شده و پس از آن پروسه تغییر رفتار و تمایلات و نحوه فکر کردن شخص تغییر می کند و جسم به وضعیت چاق مبتلا می شود.

توجه به این نکته ضروری است که پس از ایجاد نگرش و انتظار تغییر در سطح افکار و سپس رفتار افراد ایجاد می شود.

وقتی انتظار چاقی در ما شکل بگیرد به مرور افکاری بر مبنای ترس از چاق شدن و یا حتی علاقه به چاق شدن برای افرادی که بخاطر وضعیت جسمانی خود سرزنش می شوند ایجاد می شود.

مرور افکار درباره ترس یا علاقه به چاقی به مرور باعث ایجاد رفتارهای جدید در فرد می شود و نتیجه تغییر افکار و رفتار تغییر جسم و تمام جنبه های زندگی خواهد بود.

آگاهی از چگونه چاق شدن

مسیر چاق شدن برای همه افراد مشابه هم است و شما به سادگی میتوانید منطبق بودن مسیر چاقی خود با طریق اعلام شده تایید کنید.

مسیر همه ما برای چاق شدن به شکل زیر است:

ورود افکار چاق کننده به ذهن = شکل گیری انتظار چاقی = مرور افکار چاق کننده = ایجاد رفتارهای چاق کننده = چاق شدن

افکار چاق کننده تبدیل می شود به انتظار، گفتار و احساس و سپس در جسم ما خودش را به شکل چاقی نشان می دهد.

این پروسه ای است که همه ما برای چاق شدن طی کرده ایم و جالب است که همه روش های لاغری در جهان برای لاغر شدن از قدم آخر شروعی می کنند که فشار وارد کردن به جسم چاق از طریق برنامه رژیمی و ورزش کردن است.

به این دلیل که پروسه چاق شدن از ایجاد افکار چاق کننده شروع شده و به چاقی ختم می شود پروسه لاغری هم باید از ایجاد افکار لاغر کننده شروع شده و با طی مراحل ذکر شده به لاغری جسم منتهی شود.

چاقی از جسم شروع نشده است که بتوان با فشار وارد کردن به جسم لاغر شد.

برای لاغر شدن باید همان مسیری که سبب چاق شدن ما شده است را طی کنیم و آن مسیر تغییر افکار چاق کننده به افکار لاغر کننده و سپس تغییر انتظار چاقی به لاغری و بعد از آن تبدیل گفتار چاق کننده به لاغر کننده و در ادامه تغییر رفتار و عادت های چاق کننده به لاغر کننده و در نهایت تغییر جسم از وضعیت چاق به لاغر است.

البته قسمت آخر به صورت خودبخودی صورت می گیرد و ما در این مرحله دخالتی نداریم.

خواندن نوشته مریم عزیز در بخش نظرات این فایل که به گسترش آگاهی در ذهن ما کمک می کند:

چگونه چاق شدن

تاثیر افکار چاق کننده بر جسم

“من هم مثل همه از طریق مرور افکار چاق کننده به چاقی خیلی فکر می کردم و همیشه فکر چاق شدن بیشتر بودم.

هر بار که روی ترازو می رفتم حتما عدد بالاتر از قبل رو می دیدم و غم و اندوه تمام وجودم رو می گرفت که حالا چیکار کنم بازم چاق تر شدم.

چرا اصلا من همت نمی کنم یه فکر اساسی برای خودم‌ بکنم با اینکه خیلی از کارها رو انجام دادم برای لاغر شدنم اما خوب این افکار بود که چرا کاری برای لاغر شدن انجام نمیدم.

  • هر بار بعد از غذا خوردن عذاب وجدان بود که به سراغم می اومد که: وای من دوباره نتونستم کم بخورم و حتما دوباره چاق میشم.
  • وای ته دیگ سر سفره خیلی چاق میکنه اما خوب ازش نمیشه گذشت می خوردم اما بازم فکر این رو می کردم که چاق تر میشم.
  • وقتی صبحها دیر از خواب پامیشدم میگفتم وای من چقدر کم‌ تحرکم حتما چاق تر میشم این کم تحرکی و خوابیدن منو چاق کرده.
  • هر بار وقتی می خواستم غذا بخورم با استرس که نکنه حالا کسی بهم بگه کمتر بخور یا رژیم بگیر با استرس کامل غذا رو در حد خفگی میخوردم.

و اینها همه و همه افکار چاق کننده من بود و بعد از آن صحبت کردن با بقیه دوستام یا فامیل که وای ما چقدر چاقیم، ما که چیزی نمی خوریم بعضی ها دوبرابر ما میخورن ماشانس نداریم، چاق شدن ما به خاطر تیروئیدمون هست، ما ژنتیکمون چاقیه، به خاطر اینه که تحرک نداریم، ورزش نمی کنیم.

درباره انواع افکار چاق کننده با همدیگه صحبت می کردیم.

هر کاری کردیم فایده نداره، رژیم گرفتیم فایده نداره، هیچ لباسی بهمون نمیخوره، لباس سایزمون گیر نمیاد، شانس نداریم بعضیها یه هیکلهای خوشکلی دارن و فلان لباس زیبا رو میپوشن و……

و همه این تجزیه تحلیل ها رو هر روز و هر روز با بقیه کارشناسی می کردیم و در موردش حرف میزدیم و حال خودمون رو خراب میکردم و نمی دونستیم که در حال تقویت افکار چاق کننده هستیم و هر بار هم با همه رژیمها و ورزشها و فشارهایی که به جسم خودم وارد میکردم چاق تر وچاق تر میشدیم.

به این نتیجه رسیده بودم که هیچ راهی ندارم جز پیکر تراشی و شدیدا دنبالش بودم تا اینکه با استاد روشن آشنا شدم.

صحبتهاش به دلم نشست، دیدم حرفهاش درسته و از دل برمیاد و به دل میشینه.

گفتم امتحانش می کنم و چند روز فایلهای رایگان رو گوش دادم تصمیم نهایی رو گرفتم و در دوره ورود به سرزمین لاغرها شرکت کردم.

اوایل فقط فایل گوش میکردم و مثل همیشه هم تا حد خفگی می خوردم با این تفاوت که دیگه الان ترس نداشتم.

همسرم بهم میگفت آخه مگه میشه تو انقدر میخوری چطوری میخوای لاغر شی مگه میشه!

من فقط ازش خواهش کردم بهش گفتم بهم استرس وارد نکن منو به حال خودم بگذار، کاری به کارم نداشته باش و اصلا در مورد چاقی و لاغری باهام حرف نزن و چند ماه بهم فرصت بده و خداروشکر که اون هم قبول کرد و خدایی تا همین الان که حدود ۸ ماه از دوره رو میگذرونم دیگه بهم حرفی نزد.

بعد از مدتی که به فایلها گوش دادم دیدم انگار رفتارم رو دوست ندارم، رفتارم با چیزهایی که دارم توی ذهنم ذخیره میکنم هماهنگ نیست، دچار دوگانگی شده بودم. به استاد پیام دادم گفتم استاد می فهمم لهم کمک کن و استاد به من گفت فقط ادامه بده و من ادامه دادم.

کم کم دیدم میلی به خوردن هله هوله ندارم.

چیزهایی که خوردنش قبلا به وجودم بسته بود رو دیگه میلی بهش نداشتم.

غذا خوردنم داشت تغییر می کرد دیگه الان خوردنم تا حد خفگی نبود سیری رو با فشار شکم حس نمی کردم. قبل از اینکه به فشار برسم یه پیامی رو از توی ذهنم می شنیدم که بهم دستور استپ میداد و کم کم روی این پیام کار کردم تا قوی و قویتر شد و خیلی خوب خوردنم تغییر کرد .

و من خیلی خیلی توی خوردنم تغییر ایجاد شد و خیلی امیدوار شدم به لاغری و شروع کردم با خودم در موردش حرف بزنم چون کسی نبود و اوایل هم من ار کاری میکردم نمی تونستم به خودم بقبولونم که توی سایت تمریناتم رو بنویسم اما نظرات بچه ها رو میخوندم.

تمرینهای خودم رو می نوشتم و برای خودم تکرار میکردم. تا اینکه دیدم وقتی راه میرم کفشم از پام داره در میاد.

موقع ظرف شستن انگشترم از دستم در میاد خوشحال بودم به استاد پیام دادم و گفتم من دارم نشانه ها رو در خودم میبینم و خوشحالم و استاد بهم تبریک گفت و برام نوشت تو الان نشانه نمی بینی تو در روند لاغری قرارگرفتی.

و من ادامه دادم و ادامه دادم و البته بارها در مسیر ناامید شدم اما نگذاشتم که طول بکشه و خیلی زود به مسیر بر می گشتم و یا از استاد کمک میگرفتم تا به مسیر برگردم.

و این روند رو ادامه دادم و تا الان خیلی عالی متناسب شده ام و از رفتار خودم و از تغییرات جسمم راضی و خوشحال هستم و وقتی افکار چاق کننده رو با فایلهای استاد عوض کردم، حرف زدنم عوض شد و در پس اون جسمم هم عوض شد و خیلی خوشحالم”

در توضیحات فایل آموزشی تبدیل افکار چاق کننده به چاقی به وضوح در این باره توضح داده شده است و ایمان دارم دوستانی که از این آگاهی استفاده کنند و متعهد باشند به آنچه در این فایل گفته شده عمل کنند مطمئنا نتایج عالی خواهند گرفت.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین مربوط به جلسه آموزشی مرور افکار چاق کننده توصیه می شود محتوای نوشتاری را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز بالا تماشا کنید و سپس به سوالات مطرح شده درباره شناسایی و اصلاح افکار چاق کننده در بخش نظرات به شکل انشایی پاسخ دهید.

  • نگرش شما درباره تاثیر افکار چاق کننده در وضعیت جسمی فعلی خود چیست؟

با توجه به توضیحات محتوای نوشتاری درباره چگونگی شکل گیری و تبدیل افکار چاق کننده به جسم چاق به سوالات زیر به شکل شرح انشایی پاسخ دهید.

  • نظر شما درباره در معرض افکار چاقی قرار گرفتن و ورود اطلاعات درباره چاقی در ذهنتان چیست؟
  • انتظار چاقی یا چاق تر شدن به چه شکل در شما ایجاد شده است؟ مراحل را شرح دهید.
  • پروسه چاق شدن خودتان را به شکل داستان شرح دهید که چه پروسه ای را طی کرده اید.
  • به نظر شما چرا استفاده از روش های مرسوم لاغری منجر به لاغر شدن همیشگی نمی شود؟
  • با آگاهی که از محتوای نوشتاری و ویدیوی آموزشی کسب کردید پروسه چاق شدن از به شکل مرحله به مرحله شرح دهید.
  • لاغری با ذهن چگونه به شما کمک می کند تا پروسه لاغر شدن ار از سطه افکار شروع کرده و تا سطح جسم ادامه دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.07 از 45 رای

https://tanasobefekri.net/?p=15253
برچسب ها:
95 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فریبا:)
      1399/06/05 20:29
      مدت عضویت: 1655 روز
      امتیاز کاربر: 1688 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 816 کلمه

      سلام

      یک عده دوست داشتن چاق بشن( حس)
      یک عده میترسیدن چاق بشن(حس)

      عامل مشترک احساسه تو این دو جمله
      اولیش حس خوب و لذته
      دومیش حس بد و گرفتار شدنه
      و عامل مشترک چاقی
      کلمه چاقی
      انرژی چاقی
      تصویر ذهنی چاقی

      و ماهم با تداوم دادن به حسهامون اونارو تبدیل به واقعیت میکنیم

      خیلی جالبه
      یک صحنه ای تو فیلم برره بود که سر زمین میشستن و نگاه میکردن و میگفتن در حال کار کردن روی زمینیم
      دقیقا همونه
      تازه فهمیدم که کار کردن رو باورا احتیاج به لپ تاپ و گوشی و نت و کتاب و دفتر و قلم نداره
      با فکر با توجه نمیدونم اسم این عمل چی
      مثلا لحظه ای به آب فکر میکنی و اون تو ذهنت میاد و ارتعاششو میفرستی
      حالا چی میشه واقعا که هر لحظه به یک چیز فکر میکنی
      بنظرم غیر ارادی
      البته همین الان بهم الهام شد که همون وضوح از طرق تضاد

      تشنه میشی و یاد گرفتی از بچگی آب بخوری همچین وقتی و آب تو ذهنت میاد
      فهمیدم
      بخاطر همین عباسمنش میگه کسی که فقیر پتانسیل بسیار بالایی برای ثروتمند شدن داره
      چون پول فقط به ذهن اون خطور میکنه
      در واقع ما اختیار نداریم در اینکه به چی فکر کنیم
      ما طوری طراحی شدیم که به تضاد بخوریم و دقیقا همون لحظه با همه وجود بخواهیم اون رفع بشه
      بخاطر همینه که میگن طرف تا خودش نخواد تو نمیتونی کمکش کنی
      پتاسیل بالا یعنی همین
      یعنی از وجودت برخواسته میشه
      من الان دلم خونه میخواد
      پتانسیلشو با تمام وجود دارم
      ولی بهتر بگم افتادن در طیف نرسیدن به خواسته باعث شده به خواسته نرسم
      طیف نرسیدنم تولید انرژی کرده که به نرسیدن رسیدم
      گرونی
      پایین بودن درآمد نسبت به قیمت خونه
      و ازین حرفا
      پس باور درست فقط بدرد کسی میخوره که پتانسیل اون خواسته را داشته باشه
      💙💙
      راحت نیست
      چون ذهن سالها طور دیگه ای فکر کرده

      سالهای سال مردم برای پولدار شدن سرکار میرن
      کسی اصلا این مفهوم براش تعریف نشده که بیا فکرتو عوض کن
      واقعا انگار همه خوابن
      اونوقت یکی مثل شما که راه درستو رفته باعث تعجب میشه
      چون اکثریت در راه نادرستن
      اقلیت باعث تعجبن
      خیلی جالبه
      سالیان سال برای ثروت دنبال کار کردن و استفاده از جسم بودن
      یخورده پیشرفت کرده رفتن سراغ مغز و ذهن
      ولی باز جسم اصله
      برای چاقی هم همینه

      پروسه را برعکس میرفتیم
      یک تصویری همونموقع گوش کردن فایل بهم الهام شد
      مثل کسی که مهمان خونه بزرگی شده
      منتها شبانه
      حالا بعد کمی خواب میخواد از سرویس بهداشتی استفاده کنه
      توی خاموشی و بزور و بلا دنبال سرویس میره
      ولی ناگهان صاحبخونه میاد و چراغارو روشن میکنه
      و اون میبینه چقدر بخودش فشار آورده و اشتباهی رفته
      ولی چراغ همون آگاهی که ما بوسیله اش از پروسه اطلاع پیدا میکنیم
      هزاران مثال میشه زد
      دونه دونه تو ذهنم داره میاد

      💙💙💙

      حالا فهمیدم هر جایی که باشم با قدرت تخیلم میتونم حسمو خوب کنم
      ساده و سبک بار
      میتونم به دلخواهم توجه کنم
      💙💙💙
      مثال بخار آب عالی بود
      بخار
      آب
      یخ

      و این روند چاق شدن در همه انسانهاست

      چه اشخاصی که دکترا دارند ولی این روندو اشتباه میزنن
      البته دکترا هر رشته ای لزوما ربطی نداره به آگاهی از قدرت ذهن
      هر کس با فیلترای ذهنیش دریافت داره

      همون وضوح از طریق تضاد
      تو بخواهی برات نمایان میشه
      که برای من شد
      استاد خیلی جالبه که خانوادم میگن این یزره شکم که مونده را درازنشست برو
      میگم بابا به اون بزرگی رو چطور آب کردم اینم روش
      میبینند ولی باور نمیکنند
      خیلی جالبه
      با چشم قلب باید دید
      واقعا درسته
      میگن دیگه لاغر نشو
      اینم دراز نشست برو
      چون فقط با دراز نشست میشه شکمو تخت کرد
      💙💙💙

      اشتباه زدن من توی ثروت چی؟؟
      من الانم عمدتا دنبال یک کار فیزیکی
      یک تبلیغات
      یک تلفن
      یک دری به تخته خوردن
      یک بازاریاب
      یک جابجایی
      یک مهارت جدید
      یک آگاهی جدید برای افزایش درآمدمم
      دارم کار میکنم رو باورا
      درکم بالا رفته
      ولی هنوز تقلارا خیلی جاها دارم
      استاد من شغل خوبی دارم
      با پرستیژ
      موقعیت اجتماعی بالا
      ولی باورتون میشه وضعیت رفاهی شخص خودم با وقتی که کارمند بودم تفاوتی نکرده!!!!
      خیلی جالبه
      آیا نمی اندیشید!!!
      واقعا چقدر قرآن این سوالو پرسیده
      حالا البته تو این ۶ ماه سال ۹۹ بهتر شده
      ولی جهش کوانتومی نبوده
      تغیبر باورا تو یک سطح کوچیک داره نشون داده میشه

      طرف میگه چطور میتونم لاغر بشم؟
      خب نخور
      بدو
      چربی سوز بخور
      بابا این اضافات که به شکل ماده هستند در درونیترین ذرات انرژی ان
      و انرژی را نمیتونی از بینش ببری

      طبق قانون فیزیک

      💙💙💙

      برای افزایش ثروت:
      پس انداز کن
      لباس نخر
      چیز خوب نخور
      سفر نرو
      خب پول جمع میشه ولی🤔🤔🤔
      چون ذهنت تو کار پس زدن ثروت و راحت نبودن باهاشه اون پول از مدار تو خارج میشه

      پس اول بیا ذهنتو ثروتمند کن
      اول فکر ثروت را بوجود بیار
      در موردش صحبت کن
      اونقدر که تبدیل به ماده بشه
      💙💙💙

      جسم نمایشگر
      واقعا درسته
      مثلا این تلویزیونهایی که داریم
      تو یک کارخونه تو کشور کره تولید شدن
      یک دونه اش میره آمریکا
      یک دونه اش میره ترکیه
      یک دونه اش میاد ایران

      هر کدومش فرکانسی رانشون میده که صداوسیمای اون کشور میفرسته

      رژیم گرفتن مثل این که برداری با تلویزیون بحث کنی چرا اینو پخش میکنی
      همونقدر مسخره

      بابا تصاویرو دوست نداری منبع تغذیه را عوض کن
      مثل خیلیا که ماهواره میرن میخرن

      آدم عاقل و البته آگاه کار درستو میکنه

      آینه چون نقش تو بنمود راست
      خود شکن آینه شکستن خطاست

      یکی از خوشحالیام وقتی حس ناامیدیم بالا میگیره اینه که این دوره را خریدم و روش کار کردم
      واقعا حسمو خوب میکنه
      اتفاق روشنی بود تو زندگیم
      یکجور نقطه عطف
      💙💙💙

      یک نکته مهم این جلسه این که به خواسته هامون توجه کنیم
      این کار راحتی نیست
      ذهنو باید تربیت کرد
      واقعا توی دوره خوب روش کار شده
      💙💙

      استاد دوره ثروتتون کی میاد؟

      ۵ شهریور ۹۹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم