0

به بی نهایت بودن خداوند ایمان دارم (قدم ۱۱)

بی نهایت بودن خداوند‍
اندازه متن

یکی از غالب ترین افکار و نگرش های محدود کننده در ذهن بشر، کم بود است. کم بود پول، کم بود فرصت های شغلی، کم بود همسر، کم بود مشتری، کمبود هر چیزی که برای خوشبختی به آن نیاز داریم.

برای تجربه زندگی بهتر یکی از مهم ترین اقداماتی که باید انجام شود اصلاح نگرش کمبود و جایگزین کردن نگرش فراوانی و بی نهایت بودن خداوند است.

اخطاریه

گستردگی نگرش کمبود

با یک تفکر ساده و سطحی می توان به عمق و گستردگی این نگرش ویرانگر در ذهن بشر پی برد.

آخرین باری که درباره کمبود صحبت کرده، شنیده یا فکر کرده اید چه زمانی بوده است؟

به احتمال خیلی زیاد همین چند ساعت یا حتی چند دقیقه قبل بوده است.

صحبت ها و اطلاعاتی که در هر لحظه از زندگی در قالب جملات زیر وارد ذهن ما می شوند:

  • کمبود نفدینگی داریم، پول دست مردم نیست.
  • کمبود آب داریم، امسال هم خشکسالی اعلام شده.
  • کمبود دارو داریم، مگه دارو گیر میاد!
  • کمبود غذا داریم، برنج کم شده، روغن کم شده، شکر کم شده، …. کم شده.
  • کمبود نیروی کار داریم، مگه نیرو گیر میاد، آدم ها تنبل شدن کار نمی کنند.
  • کمبود برق داریم، باید صرفه جویی کنیم که برای روزهای گرم برق ذخیره کنیم.
  • کمبود دختر و پسر واسه ازدواج هست. مگه دختر یا پسر خوب برای ازدواج گیر میاد!
  • کمبود جای پارک هست، انقدر خیابون ها شلوغه که حتی یک جای پارک پیدا نمی شه.
  • کمبود مشتری، مگه مشتری هست، مغازه ها از صبح تا شب مگس می پرونند.

می توان بی نهایت عبارت مختلف و مشابه با موارد ذکر شده را به این لیست اضافه کرد که هر روز از طریق مختلف می شنویم و درباره آنها صحبت می کنیم که باعث ایجاد احساس ترس و نگرانی در ما می شود.

جالب توجه اینکه وقتی بخواهیم درباره فراوانی صحبت کنیم باز هم به شکلی ماهرانه باعث تقویت نگرش کمبود در ذهن خود می شویم و این از نبوغ ذهن بشر است.

  • انقدر تاکسی ها زیاد شده که دیگه مسافر گیرشون نمی یاد.
  • انقدر بیماری ها زیاد شده که دیگه تخت خالی تو بیمارستان ها گیر نمی یاد.
  • انقدر مسافر زیاد شده که هیچ نوع بلیطی گیر نمیاد.
  • انقدر در این شغل دست زیاد شده که هرکی وارد این شغل بشه ورشکست می شه.
  • انقدر مهندس فلان زیاد شده که کار گیرشون نمی یاد.
  • انقدر مطب پزشک زیاد شده که دیگه مجوز تاسیس مطب نمی دن.
  • انقدر درخواست برای خرید خودرو زیاد شده که تا دو سال بعد هم نوبتت نمیشه.

این لیست را هم می توان تا بی نهایت برای موضوعات مختلف ادامه داد.

با اندکی فکر کردن متوجه می شوید که آخرین باری که مشابه این عبارت ها را شنیده یا به کار برده و یا حتی در ذهن خود مرور کرده اید مربوط به چند ساعت قبل یا حتی چند دقیقه قبل می شود.

همین چند دقیقه قبل در تماس تلفنی به همسرم گفتم که انقدر مسافر زیاده که تا آخر این ماه هیچ بلیطی وجود نداره. این در حالی است که اگر از اشخاصی که در حوزه حمل و نقل فعالیت می کنند درباره شرایط کسب و کارشان سوال کنی احتمالا درباره نبود مشتری و کسادی بازار کار صحبت خواهند کرد.

اگر پاسخ شما این باشد که دنیای اطراف من سرشار از کمبودهاست بنابراین با نگاهی ساده و گذرا به شرایط و امکانات اطراف خود متوجه خواهید شد که همه چیز در اطرف شما در طی ده سال گذشته بیشتر از قبل شده است.

تعداد میوه فروشی ها بیشتر شده است پس قطعا تولید میوه هم بیشتر شده است.

تعداد نانوایی ها بیشتر شده است پس قطعا تولید و عرضه نان بیشتر شده و شغل نانوایی گسترش پیدا کرده است.

تعداد خانه ها و مجتمع های مسکونی اطراف محل سکونت شما بیشتر شده است پس قطعا قدرت خرید و تقاضای مردم بیشتر از قبل شده که خانه ها ساخته می شوند.

همه چیز به نسبت ده سال قبل در اطراف شما بیشتر شده است حتی اگر عقیده داشته باشید در زندگی شخصی شما همه چیز از پول و شرایط و امکانات کمتر از قبل شده است.

اگر پاسخ شما این باشد که دنیای پیرامون من جهان فراونی هاست پس چرا در زندگی شخصی خود نشانه ای از فراوانی و وفور نعمت ها را مشاهده نمی کنید؟

مساله اصلی این است که جهان مادی بر مبنای ویژگی بی نهایت بودن خداوند در هر حال هر سال نسبت به سال قبل گسترده تر و پیشرفته تر خواهد شد اما هر انسانی بر مبنای نگرش و عقیده خود درباره فراوانی یا کمبود از دنیای پیرامون خود سهم می برد.

ممکن است نگرش شما این باشد که انقدر مسافر زیاد شده که تا چند ماه آینده بلیط پیدا نمی شود. یا آنقدر مسافر زیاد است که حتی تاکسی تلفنی یا اینترنتی به سختی گیر می آید، اما خود شما یا در نزدیکان شما فردی به دلیل نگرش کمبود و نبود مسافر و کساد بودن بازار، شغل رانندگی را رها کرده و هم اکنون بی کار می باشد.

نکته جالب توجه و پنهان از نظر انسانها اینکه دنیای مادی با برخورداری از ویژگی بی نهایت بودن خداوند برای رشد و پیشرفت به مشارکت و حضور همه انسان ها نیاز ندارد.

فقط چند درصد از انسانها برای رشد و پیشرفت دادن دنیای مادی کفایت می کنند.

به همین دلیل است که حتما با من هم عقیده هستید که هر ساله ثروتمندان، ثروتمند تر و فقیران فقیرتر می شوند چون افرادی که چه آگاهانه و چه ناآگاهانه نگرش های مبنی بر فراوانی دارند همواره در جهت رشد و پیشرفت دنیای مادی حرکت می کنند و خداوند همیشه یار و یاور آنهاست.

بی نهایت بودن خداوند

بی نهایت بودن خداوند

خداوند منبع بی نهایت ثروت و فراوانی است بنابراین او نمی تواند فقر و کمبود را در جهان گسترش دهد.

به همین دلیل است که هرچقدر هم افراد فقیر در جهان زیاد و زیادتر شوند باز هم جهان مادی به واسطه نگرش عده کمی از ساکنین خود می تواند به شکل قابل توجهی رشد و گسترش پیدا کند.

به همین دلیل است که افراد موفق و ثروتمند که نگرشی بر مبنای بی نهایت بودن خداوند و فراوانی دارند هر ساله به اندازه ده، بیست یا صد سال انسان دیگر ثروت و دارایی به داشته های او اضافه می شود.

کار و تلاش فیزیکی به تنهایی نمی تواند منجر به دریافت ثروت و فراوانی بی نهایت خداوند شود. اگر به این شکل بود کارگران معدن که سخت ترین شغل دنیا را به عهده دارند باید ثروتمندترین انسان های جهان مادی بودند درصورتی که اینگونه نیست.

نگرش انسان ارتباط مستقیم و بی واسطه با خداوند و کائنات دارد و نیروی حاکم بر جهان مادی بر مبنای نگرش هر انسان از داشته ها و شرایط خود وارد زندگی او می کند.

اگر به زندگی کودکان یا حتی دوران کودکی خود توجه کنید متوجه می شوید که کودکان خیلی راحت تر از افراد بزرگسال به خواسته های خود می رسند.

شاید تصور کنید به این دلیل است که خواسته های بزرگی ندارند و همه خواسته هایشان در حد یک اسباب بازی یا خوراکی است. درحالی که این نگرش صد در صد اشتباه‌ است.

خواسته ها از نگاه انسانی به بزرگ و کوچک یا دست یافتنی و دست نیافتنی تقسیم می شوند درحالی که از نظر و نگاه خداوند خواسته ها هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند.

برآورده کردن همه خواسته ها برای خداوند جزئی از جز‌ء هم محسوب نمی شود.

کودکان به واسطه نداشتن نگرش های مبنی بر کمبود بر خواسته ها و علایق خود هم به شکل فیزیکی و هم به شکل ذهنی پافشاری می کنند و جهان هستی به طریق مختلف خواسته هایشان را محقق می کند.

چند ماه قبل دخترم آیدا درخواست سه چرخه صورتی رنگ برای بازی کردن داشت و من به دلیل نداشتن فضای بازی در آپارتمان خواسته او را محقق نکردم.

مدت ها هرجا سه چرخه می دید درباره داشتن آن و بازی کردن با آن صحبت می کرد و از من می خواست که برای او سه چرخه صورتی بخرم.

بعد از مدت کوتاهی ما با خانواده ای دوست شدیم و رفت و آمد خانوادگی بین ما شکل گرفت. اولین باری که ما را به ویلا باغ خود دعوت کردند، همان سه چرخه صورتی در محوطه باغ وجود داشت و الان مدت هاست آیدا صاحب آن دوچرخه در فضای بزرگ برای بازی کردن شده است.

یاصلا تعجبی ندارد حتی اگر فکر کنید که خداوند برای تحقق درخواست آیدا برای داشتن سه چرخه صورتی رنگ مقدمات آشنایی ما با آن خانواده را محقق کرده است. چون همین الان که در حال نوشتن این عبارت ها هستم این نگرش در ذهن من مرور شد که هیچ بنده ای حتی پدر، نمی تواند مانع تحقق خواسته کودکان شود.

بی نهایت بودن خداوند

اگر فکر می کنید برای داشتن زندگی بهتر و احساس خوشبختی به داشتن برخی امکانات و شرایط نیاز دارید و اتفاقا آنها را در لیست درخواست خود از خداوند ثبت کرده اید یا بعنوان درخواست یا دعا به خداوند عرضه کرده اید باید آگاه باشید که اگر نگرش شما درباره دنیای مادی بر مبنای کمبود باشد هرگز خواسته های شما برآورده نخواهد شد چون شما انتظار برآورده شدنش را ندارید.

فردی که نگرش کمبود در ذهنش ایجاد شده است مانند این است که درهای زندگی اش را به روی بی نهایت بودن خداوند و دریافت نعمت ها بسته است و هرچه وسایل در خانه داشته را پشت آن درها تلمبار کرده است تا مبادا کسی بتواند آن در را باز کند.

اگر خودمان با افکار و نگرش هایمان درهای زندگی مان را به روی خداوند و ورود نعمت ها ببندیم خداوند هیچ اصراری برای باز کردن آن درها ندارد. در این صورت ما از پنجره شاهد بی نهایت بودن خداوند و وفور نعمت ها در اطراف خانه و محیط زندگی خود هستیم ولی نشانه ای از آن نعمت ها را در خانه و زندگی خود مشاهده نمی کنیم.

من و شما تنها افرادی نیستیم که درهای زندگی خود را به روی بی نهایت بودن خداوند و نعمت های الهی بسته ایم بلکه تقریبا همه انسان ها به نوعی درهای ورود نعمت و فراوانی را به روی خود بسته اند.

شاید خواسته شما داشتن فلان مدل ماشین باشد و بارها آن ماشین را زیر پای دیگران دیده باشید. این به آن معنی است که شما درهای ورود این نعمت را به روی خود و زندگی تان بسته اید همچنین به این معنی است که آن فردی که ماشین مورد علاقه و رویاهای شما را سوار شده است نسبت به آن وسیله یا نعمت نگرش کمبود نداشته است اما قطعا درباره موضوعات دیگری در زندگی نگرش کمبود را دارد و خیلی وقت ها احساس بدبختی و ناامیدی می کند.

باید ایمان خود به بی نهایت بودن خداوند را در وجودتان ایجاد و تقویت کنید و تا آخر عمر به این کار مشغول باشید. چون به محض اینکه سر خود را برگردانید یا گوش به حرف دیگران دهید قطعا نگرش های متفاوت درباره کمبودها و نقص ها در زندگی وارد ذهن و وجودتان خواهد شد.

بنابراین تقویت نگرش فراوانی کار یک روز و یک ماه و سال نیست بلکه باید همیشه تا روزی که زنده هستیم این موضوع مهم را مدنظر داشته باشیم.

هر انسان درعین حالی که در دنیای مادی و در کنار دیگر انسانها زندگی می کند اما در واقع در یک دنیای شخصی و یکتا از دیگران مشغول زندگی کردن است.

هر انسانی بر مبنای نگرش و انتظاری که از زندگی دارد در حال زندگی در دنیای مادی است. بنابراین تعجبی ندارد که در یک خیابان دو مغازه کنار هم که کسب و کار مشابه دارند یکی شلوغ و پر برکت است و دیگری خلوت و در حال رکود.

شرایط فیزیکی و تجربه زندگی هر انسانی بر مبنای نگرش هایی که در ذهن خود دارد رقم می خود و مسئول رقم زدن شرایط زندگی بر اساس نگرش ها خداوند، حاکم بی چون و چرای جهان هستی است.

باید این نگرش را در وجود خود ایجاد کنید که خداوند از هرآنچه شما می خواهید یا نیاز دارید که وارد زندگی تان شود بسیار فراوان دارد و به هر مقداری که دوست دارید می تواند از آن نعمت وارد زندگی شما کند.

میزان دریافت نعمت ها و برخورداری از فراوانی دنیای مادی هیچ ارتباطی به میزان تقدس یا با خدا بودن شما ندارد.

بی نهایت بودن خداوند

شاید تصور کنید که من انسان باخدایی نیستم یا اعمال و واجبات دینی ام را به درستی انجام نداده ام و به این دلیل خود را لایق یا مستحق دریافت فراوانی از سمت خداوند ندانید. درحالی که خداوند انسانها را بر مبنای ویژگی اعمال یا انجام واجبات و مستحبات مورد رحمت و نزول فراوانی به زندگی آنها قرار نمی دهد.

بلکه هر انسانی به اندازه ای که بی نهایت بودن خداوند را باور کرده باشد به همان اندازه از دریای بی کران نعمت های الهی بهره خواهد برد.

به همین دلیل است که در اطراف خود انسان های که از نظر شما بسیار باخدا هستند وجود دارند که بسیار فقیر هستند.

همچنین افرادی را می شناسید که از نظر شما بی خدا هستند اما بسیار غنی و ثروتمند هستند.

افرادی هم وجود دارند که از نظر شما باخدا هستند و بسیار ثروتمند هستند و افراد بی خدای فقیر و درمانده هم سراغ دارید که همیشه فکر می کردید به خاطر بی خدا بودنشان مورد عذاب و خشم الهی واقع شده اند.

در واقع هیچ معیار رفتاری، ظاهری یا … وجود ندارد که خداوند بخواهد انسانها را بر اساس آن به دو گروه لایق و نالایق برای دریافت نعمت های خود تقسیم بندی کند. بلکه هرچه هست مربوط به نگرش هر انسان درباره فراوانی یا کمبود در دنیای مادی است.

از آنجا که هر نگرشی درباره دنیای مادی داشته باشید همان نگرش را درباره خالق آن دنیا خواهید داشت بنابراین نگاه کمبود داشتن به زندگی منجر به شکل گیری نگاه کمبود نسبت به خداوند می شود.

بنابراین حتی در شرایطی که خداوند وعده داده است همه درخواست ها را اجابت می کند اگر نگرش و انتظار شما نسبت به خداوند و زندگی بر مبنای کمبود و نقص باشد شرایط و فرصت دریافت نعمت های الهی را با دستان خود از بین خواهید برد و درهای ورود نعمت را به شکل محکم در برابر خداوند می بندید.

باید این نگرش را در خود ایجاد کنید که:

  • نعمت های خداوند همیشه به دنبال من می آیند و منتظر باز شدن درهای زندگی ام هستند تا وارد زندگی من شوند.
  • من به یاری خداوند در زمان مناسب و مکان مناسب در همزمانی درست برای دریافت نعمت های الهی قرار می گیرم.

وقتی به بی نهایت بودن خداوند در داشته ها و لطف و محبت به خود ایمان آورید درهای ورود نعمت ها را به روی خود باز خواهید کرد و آن زمان از تجربه نعمت هایی که به دنبالتان می آیند و حتی از حضور شما در زمان مناسب سبقت می گیرند و زودتر از شما آنجا حاظر خواهند بود.

حتما بارها تجربه کرده اید که خواسته شما به شکل غیرمنتظره برآورده شده باشد.

شاید در ذهن و قلب خود قصد فروش ماشین یا خانه خود را کرده باشید و قبل از اینکه به بنگاه املاک یا خودرو مراجعه کنید فردی در مسیر زندگی شما قرار می گیرد و خودش درباره خرید خانه یا ماشین با شما صحبت می کند.

همین چندماه قبل بود که یکی از مدل های خودرو داخلی را ثبت نام کردم و اتفاقا نسخه فول اتوماتیک را خریداری کردم. این درحالی بود که دوستان بنگاهی عقیده داشتند فروش این مدل بسیار سخت است و مشتری خیلی خاص دارد.

من صحبت های آنها را می شنیدم اما در قلبم به ویژگی بی نهایت بودن فرصت ها و مشتری ها در دایره قدرت الهی فکر می کردم و بسیار آرام و مطمئن بودم.

بعد از تحویل ماشین چند روز آن را نگه داشتم و رانندگی با ماشین جدید را تجربه کردم. روز پنجشنبه تصمیم قطعی برای فروش خودرو گرفتم و یک آگاهی فروش در یکی از برنامه های معمول ثبت کردم. روز شنبه قبل از ظهر انسانی دوست داشتنی تماس گرفت و در کمتر از ۳۰ دقیقه ماشین به بالاترین قیمت و ساده ترین شکل بدون انجام برخی مرسومات معامله انجام شد.

بی نهایت بودن خداوند

حتما شما هم تجربیات مشابه از برآورده شدن خواسته ها یا نیازهایتان را در زندگی به خاطر دارید. در همه این موارد شما به صورت ناآگاهانه به منبع بی نهایت نعمت ها و فرصت های الهی وصل شده اید و به ساده ترین شکل ممکن نیاز و درخواست شما اجابت شده است.

ممکن است در مراجعه به یک اداره یا بانک با فردی مواجه شده باشید که به شکل معجزه وار به شما کمک کرده است تا فرایند موردنظر در کمترین زمان و به ساده ترین شکل ممکن انجام شود به شکلی که باورتان نمی شد کاری که به نظر سخت و طولانی می آمد به این راحتی انجام شده باشد.

اگر فردی نوبت خود را به شما داده است، اگر به محض رسیدن به محل مورد نظر جای پارک مناسب برای شما خالی شده است، اگر در بهترین زمان ممکن فردی که باید ملاقات می کردید در جلوی شما ظاهر شده است، اگر آنچه قصد فروشش را داشته اید به راحتی به فروش رفته است و اگر آنچه قصد خریدش را داشته اید به شکل معجزه وار مراحل خرید آن طی شده است و اگر هر تجربه مشابه این در زندگی خود و اطرافیانتان سراغ دارید فقط به دلیل برخورداری انسان از ویژگی بی نهایت بودن خداوند است.

ممکن است دقیقا همان وسیله ای که نیاز داشته اید را به شکل هدیه دریافت کرده باشید.

ممکن است همان مطلب یا موضوعی که تمایل به دانستن و یادگیری اش را داشته اید به شکل معجزه واری در مسیر زندگی شما قرار گرفته باشد.

ممکن است بعد از حضور در مهمانی متوجه شده باشید فردی که از روبرو شدن با آن دل خوشی نداشته اید به هر دلیلی نتوانسته است در مراسم حضور پیدا کند.

شاید در لحظه ای که در خیابان نیاز به کمک و یاری داشته اید انسانی همچون فرشته به سمت شما آمده و یاری تان کرده باشد.

ممکن است در جهت تحقق خواسته شما تبصره یا قانونی وضع شده باشد که یکی از موانع پیش روی شما برداشته شده باشد.

حتی ممکن است فردی به هر دلیل از سمتی عزل یا به سمتی منصوب شود و همین فرایند باعث سهولت در پیشبرد اهداف شما شود.

ممکن است به خاطر اینکه دیر به مقصد می رسید نگران و مضطرب شده باشید اما بعد از رسیدن متوجه می شوید که به هر دلیلی فرایند مورد نظر با تاخیر مواجه شده است.

بی نهایت بودن خداوند

باید به بی نهایت بودن خداوند در همه مسائل زندگی ایمان و اعتقاد داشته باشید.

با ایمان به بی نهایت بودن خداوند انتظار قرار گرفتن انسان های فوق العاده در مسیر زندگی تان را داشته باشید که به شما کمک می کند تا به آرزوهایتان برسید.

با ایمان به بی نهایت بودن خداوند انتظار مواجه شدن با شرایط فوق العاده و خاص در مسیر زندگی تان را داشته باشید.

با ایمان به بی نهایت بودن خداوند انتظار آسان شدن کارها و روان شدن چرخ زندگی تان را در وجودتان نهادینه کنید.

با ایمان به بی نهایت بودن خداوند انتظار وفور مشتری در کسب و کارتان را در وجودتان نهادینه کنید.

با ایمان به بی نهایت بودن خداوند انتظار دریافت عشق و محبت از انسانها را در وجودتان نهادینه کنید.

باید با ایمان به بی نهایت بودن خداوند نگرش های جدیدی همسو با خواسته ها و آرزوهای خود در وجودتان ایجاد کنید و همیشه بر عقیده خود ثابت قدم باشید.

زمانی که توانستم به لطف خدای مهربان بدهکاری های چندین ساله را در کمتر از یک سال تسویه کنم ایده حذف کردن دسته چک و خرید و فروش چکی در ذهنم شکل گرفت.

زمانی که به این ایده عمل کردم و به مشتری هایی که چندین سال بود به شکل نسیه یا چکی از من خرید می کردند شیوه جدید فروش اجناس را اعلام می کردم باعث ایجاد ناراحتی و دلخوری آنها میشد.

در طی چند روز بیشتر مشتری هایی که با چند سال کار کردن دور من جمع شده بودند دیگر به مفازه من مراجعه نمی کردند و تردد افراد در کسب و کار من به شدت کمتر از قبل شد.

در ذهنم انبوه افکار و نجواهای ذهنی مرور می شد که مرا سرزنش می کرد که با یک حرکت اشتباه‌ و احمقانه هرآنچه در طی چند سال ساخته بودم را خراب کردم. اما من با تکرار نگرش بی نهایت بودن خداوند خودم را آرام می کردم و در قلبم نور امید ایجاد می کردم که خداوند از دریای بی نهایت خود مشتری های نقد زیادی به سمت من هدایت می کند.

شاید حدود دو ماه فروش مغازه من به این دلیل که دیگه نسیه نمی فروختم کاهش چشمگیری پیدا کرد اما بعد از آن به مرور ورود مشتری های جدید به کسب و کار من شروع شد.

از یک نفر و سپس دو نفر و به همین شکل ادامه پیدا کرد و در کمتر از سه ماه بعد فروش مغازه من بیشتر از قبل شده بود با این تفاوت عظیم که فقط نقد می فروختم و خبری از فروش نسیه و چکی نبود.

هنگامی که ایده آموزش لاغری با ذهن در ذهن من شکل گرفت در کنار کار مغازه داری تمام وقت آزادم را صرف رشد و گسترش آموزش های لاغری با ذهن می کردم و به مرور در طی چند ماه این موضوع به درآمد اولیه رسید که حدود ۱۰٪ فروش مغازه می شد.

بی نهایت بودن خداوند

زمانی که ایده جمع کردن مغازه و ادامه دادن آموزشی لاغری با ذهن با تمرکز بیشتر در وجودم شکل گرفت به نظر تصمیم عجیب و ترسناکی بود. چون تازه بعد از چند سال کار کردن در مغازه فروش آن به شکل قابل توجهی بهتر شده بود و هر ماه داشتم پیشرفت می کردم.

اما وقتی به ایده جمع کردن مغازه و چسبیدن به کسب و کار مجازی فکر می کردم قلبم باز می شد، احساس فوق العاده ای داشتم در حالی که درآمد کار مجازی بسیار کمتر از فروش مغازه بود اما باز هم با تکیه بر بی نهایت بودن خداوند تصمیم گرفتم به الهام قلبی خودم عمل کنم و در عرض ۳۰ روز مغازه رو جمع کردم.

همه اجناس را به هر قیمتی که مشتری می خواست می فروختم چون تصمیم قاطع گرفته بودم که دیگر نمی خواهم در شغل ابزار و یراق فعالیت کنم و تا آخر عمر می خوام در حوزه آموزش لاغری با ذهن و تغییر زندگی فعالیت کنم.

پس از جمع کردن مغازه باز هم ورودی مالی من به شدت افت کرد چون درآمد کسب و کار مجازی یک دهم فروش مغازه بود. اما همیشه با فکر کردن به بی نهایت بودن خداوند در تحقق خواسته های من با احساس و اشتیاق هر روز در مسیر هدفم حرکت کردم.

از قبل این تجربه را داشتم که وقتی مشتری های چکی و نسیه را از اطراف خودم دور کردم و در حالی که هیچ ایده ای برای جذب مشتری های نقد نداشتم، چگونه خداوند افراد جدید را به سمت من هدایت کرد که هم نقد خرید می کردند و هم مبلغ خرید آنها بیشتر از مشتری های نسیه ای بود.

نجواهای ذهنی همیشه به من می گفت که قضیه فروش اینترنتی با مغازه تفاوت داره و اون اتقاق خوش آیند در کسب و کار مغازه در فروش اینترنتی تکرار نخواهد شد.

اما در اصلاح نگرش ها درباره خداوند باید همیشه این موضوع را به خاطر داشته باشید که مهم نیست نجواهای ذهنی به چه شکل و با چه منطقی سعی در ایجاد استرس و ناامیدی در شما می کنند، مهم این است که ما همیشه باید بر نگرش های صحیحی که درباره خداوند در وجود خود ایجاد کرده ایم ثابت قدم باشیم.

بی نهایت بودن خداوند یکی از قوی ترین نگرش هایی است که به من کمک کرد تا در مسیر تحقق آرزوهایی که تحقق هر کدام از آنها محال ممکن بود به حرکت خود ادامه دهم و به مرور یکی یکی آرزوهای خود را به واقعیت تبدیل کنم.

اکنون نوبت شماست که نگرش بی نظیر بی نهایت بودن خداوند را در قلب و ذهن خود ایجاد و بر آن پافشاری کنید.

مهم نیست خواسته شما چیست چون هر خواسته ای داشته باشید آن خواسته در مقایسه با بی نهایت بودن خداوند جزئی از جزء هم نیست. برآورده کردن خواسته های ما برای خداوند هیچ چیز نیست. به شرط عمل، به شرط ایمان و به شرط استقامت بر نگرش های صحیح درباره خداوند.

اخطار

تمرین:

۱- برداشت خود از آگاهی که دریافت کردید را در بخش نظرات ثبت کنید.

۲- مواردی که در زندگی خودتان یا اطرافیان به خاطر دارید که بی نهایت بودن خداوند سبب آسان شدن کارها و تحقق خواسته هایتان شده است.

هرچقدر موارد بیشتری را در زندگی خود به خاطر بیاورید که خداوند خواسته شما را به ساده ترین شکل ممکن برآورده کرده است باور شما نسبت به بی نهایت بودن خداوند بیشتر خواهد شد.

این تمرین به شما کمک می کند که نگرش بی نهایت بودن خداوند را در وجود خود پررنگ تر کنید تا در مواقعی که تحت تاثیر و فشار افکار منفی و نجواهای ذهنی قرار می گیرید با تکیه بر این نگرش بی نظیر ایمان و اشتیاق خود برای ادامه دادن را حفظ کنید.

۳- در ذهن خود رسیدن به خواسته هایتان را با تکیه بر بی نهایت بودن خداوند آسان کنید.

به این شکل که اگر دوست دارید فلان ماشین را داشته باشید در ذهن خود رسیدن به آن ماشین را ساده کنید.

مهم نیست افکاری که برای ساده کردن تحقق خواسته های خود استفاده می کنید از نظر منطقی صحیح باشند یا خیر چون خداوند عاری از منطق انسانی است.

هر منطقی که در ذهن شما تثبیت شود به سیستم جهان هستی و خداوند منتقل می شود. به همین دلیل است که دو نفر با منطق متفاوت یکی به راحتی به خواسته خود می رسد و دیگری هرگز به همان خواسته نمی رسد.

علت تصمیم خداوند یا صلاح و خیر بنده ها نیست بلکه فقط تفاوت در منطق رسیدن به خواسته هاست.

بنابراین رسیدن به خواسته های خود را در ذهنتان کوچک، آسان و پیش پا افتاده کنید.

زمانی که من دوست داشتم ماشین بهتر داشته باشم در همان روزهایی که حتی یک سوم یا چهارم پول آن ماشین را نداشتم هربار که در خیابان با آن ماشین برخورد می کردم در ذهنم به خودم می گفتم که رسیدن به این خواسته از نظر خداوند هیچ چیز نیست.

من فقط یکی دو متر با این ماشین فاصله دارم و برداشتن این فاصله برای خداوند هیچ کاری ندارد.

هربار که در حال رانندگی در کنار آن ماشین قرار می گرفتم به خودم می گفتم ببین چقدر بهش نزدیک شدی؟! فقط دو متر دیگه باقی مونده که از پشت فرمون این ماشین به پشت فرمون اون ماشین منتقل بشی و انجام این انتقال برای خداوند هیچ کاری ندارد.

به این شکل یک بازی ذهنی برای خودم ایجاد کرده بودم که با هر بار مواجه شدن با خواسته هایم رسیدن به آنها را در ذهنم با اتکا به بی نهایت بودن خداوند ساده و آسان می کردم.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.71 از 38 رای

https://tanasobefekri.net/?p=42552
برچسب ها:
44 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار Reza
      1402/12/15 12:52
      مدت عضویت: 434 روز
      امتیاز کاربر: 17861 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,348 کلمه

      من در خانواده ای بزرگ شدم که قبل از اینکه دست چپ و راستم را تشخیص بدهم و یا بهتره بگم قبل از یاد گرفتن کلمه بابا یا مامان این جمله در ذهنم نقش بسته که ( باباتون نداره و خودتون باید فکری به حال خودتون کنید )این جمله روزی یکبار به من گفته میشد و سمبلی افتخار آمیز برای مادرم از تعریف فرزندانش که من بچه هام را طوری بزرگ کرده ام که یادشون داده ام باباشون ندارد و روی پای خودشون بزرگ شوند.تا اینجای داستان از نگاه هر کسی خوبه که من و داداشم یاد گرفتیم به دنبال کسی نباشیم که برای ما کاری انجام دهد و این روند زندگی ما شده بود که فقط به خودمون تکیه کنیم و دنبال هیچ فردی و چیزی نباشیم ولی از موقعی که با قوانین زیبای خداوند و اگاهی های ناب آشنا شده ام متوجه شدم که فقط این جمله یک گزینه مثبت داشته اینکه توانایی هام را بشناسم و این تا اینجا برای من باعث شده که از پس هر کاری بربیایم و همیشه هم دست به هر کاری زدم موفق بودم و بابت این بسیار سپاسگذارم که میدانم که میتوانمولی باوری دیگری درون من کاشته شد پدر بودن مساویست با بی پولی 

      داشتن ضعف اینکه هیچ وقت از کسی تقاضا نکنم و درخواستی نداشته باشم چون بهمون گفته شده بچه هام روی پای خودشون هستند پس این یک سمبل،نماد،اعتقاد برای من شده که اگر از کسی درخواست کنم کسی بهم کمک کنه من ضعیفم حتی باعث شده حتی از خدایم هم نخواهمباعث نگاه کمبود و نبودن شده بود و این نگرش همچنان در مادرم ادامه داره و هر جایی که باشد باز دارد همین را بازگو میکند و حتی هنوز به خودمون تکرار میکنه

       ولی ایا میداند که چه تاثیری در نگرش خودش ایجاد کرده که همچنان داره اصرار میورزه به این اعتقادش

       چون این روند باز ادامه دار شده

       اما چطور 

      با ایجاد این نگرش در نوه خودشان به پسر برادرم که دقیقا همین تعریف را در اون ایجاد کرده اند اما شدیدتر و این اضافه که ببین پول در اوردن سخته که بابات داره دو جا کار میکنهبه صورتی که برادرزاده ام رتبه اول است در درسش بسیار موفق در رشته تجربی ولی چون الگوی پدرش جلوی چشمش هست که او هم رشته تجربی و موفقیتی ندارد تصمیم داره بخاطر باور کمبود و موفق نبودن در اون رشته ای که درس خونده وارد بازار کار شود آیا این تصمیم آگاهانه هست یا براساس القاهای اطرافیان و باورهای که در درونش ایجاد شده در مورد خودم هم هنوز همین طور هست وقتی میخواهم از کسی درخواستی کنن از کسی چیزی بخواهم سختم هست چون فکر میکنم زیر بار منتش میرومضایع میشومکسی جوابم را نمیدهد و….که دقیقا هم در بعضی موارد همین طور باهام برخورد میشود چون باوری پنهان در من بوده که شاخه هایی ازش رشد کرده

       اگر نگرش شما درباره دنیای مادی بر مبنای کمبود باشد هرگز خواسته های شما برآورده نخواهد شد چون شما انتظار برآورده شدنش را ندارید.

      ولی نگرش من این بوده و هنوز هم هست ولی خداروشکر کمتر شده ولی خوب مقاوت هایی هنوز دارم که خودم باید کاری را انجام بدهم تا خودم دست بکار نشم نمیشه و وقتی هم خودم بخواهم انجام بدهم نیاز به فیزیک و تلاش فیزیکی دارم که این هم خودش مستلزم کسب مهارت فیزیکی هست که چندین بار برام‌ پیش اومده که تا جاهایی ادامه داشته و باعث خستگی و فشار روحی میشود چون تلاش فیزیکی هر چقدر هم در اون استمرار داشته باشی تا یه جایی ادامه داره تا یه جایی میتونم خودم همه جا حضور داشته باشم بعدش چی ؟؟؟تا کجا میتونم ادامه بدم؟؟؟

      مهارت داشتن خوبه و عالیست ولی در چند کار،هنر و هر چیزی میتوانم مهارت کسب کنم و نگرش من اینه که در هر کاری که میخواهم انجام دهم که باعث موفقیتم بشود باید مهارت کسب کنم در اون کار تبحر داشته باشم تا هر کجا را بتونم‌ مدیریت کنم و از پسش بربیام و اگر مشکلی پیش اومد بتونم کنترلش کنمپس یکی از لازمه های من برای داشتن مهارت نگرش مشکل ایجاد شدن هست

       ( این قسمت میشه خودشناسی بوسیله نوشتن توضیح دادن مسائل و نگرش که از دلش باورهایی پیدا میشه که همون سرمنشا هست )پس من به دنبال کسب مهارت هستم که بتوانم از پس مشکل بربیام نه اینکه مهارت را کسب کنم برای موفقیتم که بسیار ادمها هستند که بدون داشتن مهارت در درجات عالی و جاهایی هستند که موفق هم هستند و یاد گرفته اندآیا من در لاغری مهارت داشتم ؟؟؟

      ولی به یک چیز ایمان دارمبه بی نهایت بودن خداوند

      ایا این باور در من عمیق هست ؟؟؟آیا کاملا قبولش دارم؟؟؟

      حقیقتا نه 

      حتی با درخواستی که به تازگی و در عین ناباوری برایم اجابت شد ولی باز هم میترسم باز هم شک دارم ولی میخواهم با ایمان و قلبی باز هر روزم را زندگی کنماز خداوند میخواهم‌ بیشتر با نشانه هایش مرا قوی کند تا با عمق وجودم بیشتر درک کنم 

      میخواهم با آسانی و راحتی خدایم‌ را بیشتر بشناسم 

      چرا هر بار در حرفهام در توضیحاتم‌ در خواسته هایم میگویم آسونی و راحتی

       چون میترسم

       برای اینکه ایمانم قوی نیست بخاطر اینکه فکر میکنم اگه نگم سختی در پیش رو هست ولی با هر آسانی آسانی دیگر هست با هر شادی شادی دیگر

      دوست دارم این اتفاق را تشریح تا هم ردپایی برای خودم‌ باشد تا ابد که خداوند چطور و چگونه برایم انگونه که خواسته انجام داد و چطور من سهم خودم را انجام دادم و خداوند سهم خودش را و اینکه در درخواستم به خداوند چگونه باید باشم 

      حدود یک ماهی بود که با رئیسم بر سر فرستادن من برای کار در محلی دیگر اختلاف نظر داشتم و اینکه من مقاومت شدیدی در برابرش نشون میدادم و به خاطر کمبود نفرات میخواست برلی انجام ماموریت به اهواز و مناطق اطراف اهواز بفرستد ولی من بخاطر سرمای موجود در این مناطق و این فصل سال مدام در ذهنم به جنگ و دعوا بودم تا جایی که چندین بار رفتم و حضوری اعلام کردم حواست باشه من را نفرستی طبق این شرایط که الان وسایل گرمایشی همراه ندارم و برم اونجا سرما میخوریم من از سرما نمیتونم کار کنم و مدام داشتم‌ این فرایند توجه به ناخواسته را گسترش میدادم خوب اون کار به اتمام رسید و در ظاهر کار تمام شد و از سر من گذشت ولی باز این بُلد رئیسم شده بود که میفرستمت و هر بار من در درونم بهش واکنش میدادمتا ۳ روز پیش که دوباره اعلام شد که نفر نیست و من و  یک همکار دیگه باید بریم اهواز و اونهم برای کار در قسمت دیگری که هیچ ربطی به قسمتی که من مشغول ان هستم ندارد دوباره درگیری درونی ولی خدا هر لحظه حضور دارد آموزش ها و آگاهی ها از راه رسیدند و با خودم گفت در این لحظه من چی میخواممن که فهمیدم چی نمیخوام الان چی میخواممیخواهم در همین مکان و با این شرایط باشم شروع کردم به تجسم و اعراض به اون عملکار به جایی کشید که حتی بلیط پرواز هم برامون گرفته شد برای تاریخ امروز ۱۴۰۲.۱۲.۱۵و باز هم من اعراض کردم و توجهی نکردم و با خودم‌میگفتم‌ چی میخواهم و ادامه دادمتا دیروز ظهر که طبق شرایطی که امکانش نبود اعلام کردند کار عقب افتاده و نیازی و رفتن ما نیست و تا اون زمان هم که کار شروع شود گروهی دیگر آزاد شده اند و اونها به جای شما میروند من باید چیکار میکردم تا شرایط طبق میل و خواسته من پیش رود ؟؟؟با چند نفر باید حرف میزدم و چقدر تلاش فیزیکی و راه حل های مختلف که بروم و هر جایی هم در ذهنم به این مرحله میرسید که دبگه بلیط پرواز براتون گرفته اند و حتی هم اگر کاری نباشد باید برید ولی الان با خیال راحت در همان موقعیت خودم هستم و دارم این تجربه را مینویسم که از کی خواستم و چگونه برایم رقم زدو این میشود

       بی نهایت بودن خداوند 

      و الان هم برای خواسته بعدیم اقدام‌میکنم و از خدایی میخواهم که ناممکن ها ممکن میکندبه روشی که انگشت به دهان میمانی که چقدر راحت که نیازی به هیچ فشار و درگیری و تلاش فیزیکی ای نیست بلکه ایمان و پایبند بودن و خواستن از خداوند

      هر روز تلاش میکنم که نگاهم به خدا باشد تمرین میکنم‌ که درخواست کنم و اینکه هر آنچه بخواهم وجود دارد و فراوانی بسیار هست با تغییر نگرشم‌ هر آنچه بخواهم برایم در اختیارم قرار میگیره

      ۱۴۰۲.۱۲.۱۵ 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Reza
      1403/01/13 14:26
      مدت عضویت: 434 روز
      امتیاز کاربر: 17861 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 343 کلمه

      سلام بر شما دوست عزیز

      سپاسگذار خدایم هستم که دوستی هم مسیر دارم 

      میدانم که میشود و خیلی زود معجزاتم را مینویسم 

      قبل از اینکه متن زیبای شما را بخونم داشتم به رفتار همسرم و تغییراتش توجه میکردم چطور آدمها به نتایجشون توجه نمیکنند و بیخیالش میشوند و داشتم به این فکر میکردم چیکار کنم دوباره در مسیر قرار بگیره که هدایت باشکوه خداوند در وجودم طنین انداز شد که خودت چطور هنوز داری ادامه میدی اصلا چطور در این مسیر قرار گرفتی خواستی و ما هدایتت کردیم 

      به فکر دیگران نمیخواد باشی که چیکار کنی فقط متمرکز شو روی خودت

       انجام میشود آنچه به نفع توست انجام میشود

       من در زندگیم بالا و پایین های بسیار زیادی داشتم جاهایی که به خدایم تکیه کردم در اوج بودم و جاهایی که مَنیت وارد شد با مُخ خوردم زمین در زندگیم خواسته های زیادی داشتم و خواسته های زیادی هم دارم و تک به تکشون انجام شده برام اون هم معجزه آسا به شکلی که باعث تعجب و شگفتی شده 

      حال به تموم اتفاقاتی که برایم افتاده توجه میکنم فقط یک چیز باعث پیشرفتم شده فقط یک چیز مرا قدرتمند ساخته 

       خودم بوده ام 

      یعنی چی 

      یعنی به ذات الهی خودم تکیه کرده بودم

       به اصلم برمیگشتم

      یعنی به بینهایت بودن خداوند ایمان داشتم 

      به قول استاد اطمینان از اونچه که باید باشد و از اون لحظه اعتماد به خود معجزات شروع میشه 

      در زندگیم ریسک هایی کرده ام و در شرایطی بودم که ناآگاهانه طبق قوانین بدون تغییر و شکوهمند خداوند عمل کردم و به قول خداوند کن فیکون کرده ام 

      حال با خوندن داستان زندگی شما که از یک اقدام به ظاهر ساده ولی در جهت هدایت الهی بود عمل شد اولین پاسخ من به سوالی بود که دادم دستی شدم از دستان خدا برای شما ولی در ظاهر برای خودم 

      که داره بهم گفته میشه یک قدم بردار کاری نداشته باش باقیش با ما به عقب برنگرد منتظر نباش که حالا چی میشه فقط حرکت کن 

      زندگیم سرتاسر تا این لحظه در آغوش خدا بوده و این پاسخ هدایتی که در وجود خودم سرتاسر داره فوران میکنه که همیشه و تا ابد باید باشد

       احساس لیاقت

        منتظر خوندن نوشته های شما هستم 

      موفق و شاد باشید 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Reza
      1403/01/12 15:46
      مدت عضویت: 434 روز
      امتیاز کاربر: 17861 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 251 کلمه

      سلام خدمت شما اقای مهرداد دوست هم فرکانسی 

      واقعا از خوندن نوشته های شما لذت میبرم 

      از اینکه میبینم چقدر زیبا قوانین زیبای خداوند را در عمل اجرا میکنید و در زندگیتون جاری ساخته اید 

      امیدوارم هر روز به سوی بهترین ها در حرکت باشید 

      در جواب سوال شما دوست داشتم جوابی بدهم که چگونه به دنبال خواسته تون باشید و تنها راهی که به ذهنم رسید این بود که بگم خود را رها کنید از اینکه چگونه قراره به خواسته خود برسید اون کار خداست به راه و روشی که به ذهن میرسد هیچ وقت نمیشه اونطور که هست اکتفا کرد بخاطر اینکه برای من هم همینطور هست ولی چیزی که ازش مطمئن هستم اینه که اونچه در من حس خوب ایجاد میکنه لذت ببرم،باهاش حال کنم  

      قبلا اونچه که میخواستم را با حسرت بهش نگاه میکردم و یا روش خط میکشیدم الان یاد گرفتم که خودم را بزرگ کنم و از آن خودم بدانم اونچه که میخواستم و یا اینکه مثل الان دلم خانه ای در برجی بزرگ و بزرگترین میخواهد دلم میخواهد در پنت هاوس زندگی کنم ولی ذهنم میومد حساب و کتاب میکرد و هنوز به اونچه میخواستم فکر نکرده محو میشد ولی الان فرکانسم بالاتر رفته و میتونم بهش فکر کنم و این فکر در ذهنم قابل تایید شده

       باید به بینهایت بودن خداوند ایمان بیاریم 

      ذهن کمالگرام اجازه نمی داد بنویسم و دنبال جوابی میگشت تا از همه جهت کامل باشه ولی به خودم جرات دادم و از خدا خواستم و نوشتم 

      امیدوارم توانسته باشم کمکی بهتون کرده باشم 

      شاد و پر روزی باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم