ما همواره در حال دریافت آگاهی از دنیای پیرامون خود هستیم. آگاهی که از طریق دیدن، شنیدن و خواندن وارد ذهن ما می شود بعنوان اطلاعات در مغز ما ذخیره می شود.
اطلاعاتی که بارها مرور شوند باعث ایجاد تصویر ذهنی می شوند و به عقیده و نگرش ما تبدیل می شوند.
انسان بر اساس عقیده و نگرش خود زندگی اش را خلق و تجربه می کند.
بنابراین آگاهی بعنوان اولین مرحله از شکل گیری شرایط زندگی ما می باشد و این در حالی است که هیچ توجهی به آن نمی شود و بسیاری از انسانها درباره اهمیت آگاهی هیچ اطلاعی ندارند.
من تا سن 35 سالگی هیچ اطلاعی از آگاهی و اهمیت آن نداشتم و نمی دانستم که شنیده ها و دیده های من در نهایت به شرایط زندگی من تبدیل می شوند.
از زمانی که فارغ التحصیل شدم به مرور شرایط زندگی من به آن شکلی رقم خورد که سالها درباره آن شنیده بودم.
پدرم کارمند بود و با اینکه کار آزاد را عامل رشد و پیشرفت و ثروتمند شدن می دانست اما عقیده داشت کار آزاد ریسک دارد و باید گرگ بازار باشی و به همین دلیل امنیت کار اداری را ترجیح می داد.
دریافت این گونه اطلاعات از طریق پدرم و دیگران سبب شد در کسب و کار آزاد نتیجه مطلوب کسب نکنم علیرغم علاقه زیادی که به کار آزاد داشتم و با شور و اشتیاق مغازه خدمات کامپیوتری تاسیس کرده بودم اما بعد از گذشت چند سال هیچگونه پیشرفتی در شرایط کاری من ایجاد نشد.
بعد از آن از طریق یکی از آشنایان در یک شرکت دولتی استخدام شدم و با اینکه همه اعضای خانواده ام خوشحال و راضی بودند اما من هرگز احساس رضایت از کارمندی نداشتم.
سال ها زمان برد و زندگی ام در شغل کارمندی هدر رفت تا بالاخره تصمیم شجاعانه خود را گرفتم و به عشق دنبال کردن کار آزاد از شغل کارمندی که اتفاقا استخدام رسمی دولت بودم استعفا دادم.
با اینکه عشق و علاقه زیادی به کسب و کار آزاد داشتم و واقعا در این زمینه تلاش می کردم اما هرگز احساس پیشرفت و رونق کسب و کار را نداشتم و همیشه این سوال در ذهنم بود که چرا من از کار آزاد نتیجه نمی گیرم.
آن روزها نمی دانستم اطلاعاتی که درباره کار آژاد در مغز من ذخیره شده است سبب شده تا یک تصویر مبهم از آینده کسب و کار آزاد در ذهن من شکل بگیرد و به همین دلیل هرچه تلاش می کردم نتیجه مطلوب نمی گرفتم چون تصویر ذهنی مناسبی در زمینه رشد و پیشرفت کسب و کار آزاد نداشتم.
همین اتفاق در موضوع لاغر شدن نیز رخ داده بود.
من از چاقی متنفر بودم و عاشق لاغر شدن بودم و بارها از طریق مختلف برای لاغر شدن اقدام کرده بودم اما هرگز نتیجه مطلوب نگرفته بودم و نمی دانستم که به دلیل اطلاعات نادرستی که درباره چاقی در مغز من ذخیره شده است منجر به ایجاد یک تصویر چاق غیرقابل تغییر در ذهن من شده و به همین دلیل هرچه تلاش می کنم لاغر نمی شوم.
به لطف خدا پس از سالها تلاش بی ثمر برای لاغر شدن به مسیر لاغری از طریق قدرت ذهن هدایت شدم. مسیری که هیچ اطلاع و آگاهی از آن نداشتم و هیچ فردی را نمی شناختم که از طریق قدرت ذهن خود لاغر شدن باشد.
سرشار از شک و تردید بودم اما احساس می کردم این روش می تواند باعث رهایی من از چاقی شود به همین دلیل تصمیم گرفتم به آنچه احساس می کنم عمل کرده و نتیجه آن را تجربه کنم.
مانند فردی که تصمیم می گیرد وارد راهی شود که نمی داند سرانجام آن به کجا خواهد بود تصمیم گرفتم قدم در مسیر لاغری با ذهن بگذارم بدون اینکه بدانم نتیجه این مسیر چه خواهد شد.
هر روز اطلاعات حدید درباره قدرت ذهن و نقش آن در شکل دهی نتیجه زندگی دریافت می کردم. مطالب زیادی درباره نقش ذهن در شفای بیماران و التیام زخم ها و حتی ترمیم شکستگی ها در مدت زمان باورنکردنی مطالعه کردم.
در تحقیقاتم به مواردی برخوردم که افراد با استفاده از قدرت ذهن از فاصله های بسیار دور می توانستند افرادی که مریض هستند را شفا دهند.
هرچه بیشتر درباره قدرت ذهن در شفای جسم مطالعه و تحقیق می کردم باور من نسبت به قدرت ذهنم در شفای خودم بیشتر می شد و من به اطمینان قلبی رسیدم که با همانگونه که افرادی توانسته اند با قدرت ذهن خود بیماری های گوناگون افراد را شفا دهند من هم می توانم با استفاده از قدرت ذهنم جسم خودم را شفا داده و از چاقی رها کنم.
این تصمیم من به حدی قاطع و جدی بود که از اواخر سال 93 که قدم در مسیر تغییر گذاشتم همچنان در حال ادامه دادن هستم.
در ماه های اول که هیچ نشانه و نتیجه از تمرینات ذهنی در جسم خودم مشاهده نمی کردم بارها ناامید می شدم و احساس می کردم این روش نتیجه نمی دهد.
هربار فردی را می دیدم که از روش هایی مثل رژیم و ورزش و … مقداری لاغر شدن بود نه تنها در ذهنم صدایی به من می گفت این روش مسخره را رها کن و از برنامه رژیمی که فلانی استفاده کرده برای لاغری استفاده کن بلکه همسرم و نزدیکانم مرا تشویق می کردند که ببین فلانی چقدر خوب لاغر شده، نمی خوای تو هم از این روش استفاده کنی؟!
وسوسه برای رها کردن مسیر ذهنی زیاد بود اما من تصمیم قاطع گرفته بودم که با استفاده از روش ذهنی باید لاغر شوم.
بارها در این مسیر دچار لغزش و اشتباه شده ام اما هرگز احساس شکست و تسلیم شدن نکردم و به خودم امید می دادم که اشکال نداره اشتباه کردی بازم ادامه بده، تو موفق می شی.
در روش های قبلی که برای لاغر شدن استفاده می کردم بارها شده بود که به خاطر یک وعده رعایت نکردن برنامه رژیمی یا یک جلسه نرفتن به باشگاه به هر دلیلی برنامه لاغری را رها می کردم اما در روش ذهنی بارها اشتباه کردم اما رها نکردم چون ایمان داشتم از این روش می توانم به نتیجه دلخواه برسم.
اکنون که در این شرایط هستم و نوشته های برخی از دوستان مبنی بر رها کردن مسیر لاغری با ذهن را می خوانم خیلی تاسف می خورم که چرا بخاطر اشتباه کردن مسیر صحیح را رها می کنند.
ما در هر کاری اشتباه می کنیم اما ادامه کار را رها نمی کنیم پس چرا در مسیر لاغر شدن اگر یک بار اشتباه کنیم از ادامه کار منصرف می شویم؟
تنها دلیل آن احساس عدم توانایی برای لاغر شدن است.
به قدری از دیگران شنیده ایم که لاغر شدن سخت و غیرممکن است که علارغم تلاش زیاد هرگز موفق نشده ایم.
شنیده های ما درباره دلایل چاقی و همچنین آنچه درباره روش های لاغری شنیده ایم باعث ایجاد تصویری چاق از خودمان در ذهنمان شده است که تا ابد با روش های مختلف لاغری نمی توان آن تصویر را تغییر داد.
دلیل اینکه بارها با تلاش و کوشش مقداری از وزن و سایز خود را کم کرده ایم ولی خیلی زود دوباره به حالت قبل برگشته ایم این است که یک تصویر چاق از وضعیت جسمی در ذهنمان ایجاد شده است و مغز وظیفه دارد این تصویر را به واقعیت زندگی ما تبدیل کند.
این تصویر بر اساس آگاهی که از اطرافیان درباره علل چاقی و روش های لاغری دریافت کرده ایم ایجاد شده است.
در مسیر لاغری با ذهن درک کردم که تنها در صورتی می توانم برای همیشه متناسب باشم که تصویرهای ذهنی چاق ذهنم را اصلاح کنم.
نکته قابل توجه این است که تصاویر ذهنی قابل تغییر دادن نیستند اما نکته امید بخش این است که بی نهایت تصویر جدید می توان در ذهن ایجاد کرد.
تصاویر ایجاد شده در ذهن باقی می مانند اما آن تصاویری که مورد توجه ما قرار می گیرند توسط مغز به واقعیت زندگی ما تبدیل می شوند.
مغز را نقاشی در نظر بگیرید که هر تصویری را که شما به او بدهید برایتان به بهترین شکل ممکن نقاشی می کند.
شما تصاویر را در ذهن خود ایجاد می کنید و با توجه کردن به آن به مغز اطلاع می دهید که کدام تصویر را برای به واقعیت تبدیل شدن انتخاب کرده اید. مغز دست به کار شده و از طریق صادر کردن پیغام های عصبی به سایر اعضا دستور شکل دهی جسم به همان صورتی که در ذهن ترسیم شده است را می دهد.
طریق ایجاد تصاویر ذهنی جدید درباره لاغر شدن را در دوره ورود به سرزمین لاغرها به طور مفصل توضیح داده و برای آن تمرینات مختلفی ارائه شده است.
با انجام این تمرینات به مرور در ذهن شما تصویری متناسب از خودتان ایجاد می شود. سپس از طریق برخی تمرینات دیگر عمل توجه کردن و قدرت دادن به آن تصویر ذهنی انجام می شود. این مرحله به منزله انتخاب کردن تصویر ذهنی برای به واقعیت تبدیل شدن توسط مغز است.
در مرحله آخر مغز از طریق ایجاد فرمانی های عصبی باعث ایجاد تمایلات و واکنش های متفاوتی در ما می شود که نتیجه نهایی آن تناسب اندام همیشگی است.
این پروسه تغییر جسم از طریق تغییر تصاویر ذهنی به طور خلاصه می باشد.
در این پروسه، احتمال اشتباه کردن مانند هر کار دیگری زیاد است اما اگر به طریقی که در فایل آموزشی این بخش توضیح داده می شود عمل کنید، اشتباه شما هیچ تاثیری بر شکل گیری تصاویر ذهنی لاغر در ذهنتان ندارد و با اینکه شما بارها اشتباه می کنید اما به مرور لاغر و لاغرتر می شوید.
آگاهی این جلسه تاثیر مهمی در رفع مانع ذهنی اشتباه کردن در مسیر لاغر شدن دارد.
افراد بسیاری بخاطر حتی یک بار اشتباه کردن به قدری درگیر احساس بد می شوند که امیدشان به لاغر شدن را از دست می دهند و مسیر لاغری با ذهن را رها می کنند.
البته که همه ما تجربه رها کردن روش لاغری در روشهایی که تا کنون برای لاغری انتحاب کرده ایم داریم اما با توجه به آگاهی این جلسه می توانید از اشتباه هات خود برای بهبود مسیر حرکت تان به سمت مقصد لاغری استفاده کنید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.33 از 30 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
من هرچی بیشتر بعد ب افراد لاغر توجه میکنم بیشتر متوجه میشم ک اصلا هیچ ارنباطی بین خوردن و چاقی نیست هرجور بخوان میخورند و لاغرند حود من وقتی لاغر بودم تا حدی میخواستم و حسم خوب بود میحوردم و هیچ فکری نمیکردم
بعصی اوقات زیاد میخوردم و بعدش هیچ فکر منفی ای نداشتم هیچی پس هیچ ربطی بین خوردن و چاقی نیست
واسه همین سعی میکنم بعد خوردن هیچی فک نکنم اگرم زیادم خوردم هیچ فکر منفی نداسته باشم و خودمو سرزنش نکنم