خیلی از ما سالهاست که داریم با رژیمهای سخت، ورزشهای طاقتفرسا و برنامههای مختلف برای لاغری دستوپنجه نرم میکنیم، اما نتیجهای نمیگیریم.
دلیلش سادهست: باورهای اشتباه لاغری مثل ترمز دستی ذهن، جلوی حرکت ما رو میگیرن. توی این مقاله قراره این موانع پنهان رو شناسایی کنیم و یاد بگیریم چطور ذهنمون رو آزاد کنیم تا لاغری راحتتر از همیشه ممکن بشه.

چرا تلاشهامون نتیجه نمیده؟ 🤷♀️
واقعیت اینه که بیشتر آدمها برای لاغر شدن فقط به کارهای بیرونی فکر میکنن؛ مثل کالری شمردن، دویدن روی تردمیل، یا حذف شام! ولی اگه ذهنمون همچنان باور داشته باشه که “لاغر شدن کار سختیه” یا “من ژنتیکی چاقم”، هر تلاشی تبدیل میشه به یه دور باطل.
فرض کن یه نفر میخواد بره شمال… ماشین رو روشن میکنه، گاز میده، کلی خوراکی و چایی هم برداشته، موزیکم روشنه… ولی یه چیزی رو فراموش کرده: ترمز دستی هنوز بالاست! 😬 حالا این بنده خدا هر چقدر هم بخواد جلو بره، ماشین یا تکون نمیخوره، یا با زجر زیاد راه میافته و آخرش هم موتور میسوزه!
این داستان آشنا نیست؟ خیلی از ما دقیقاً همین کار رو با خودمون میکنیم. کلی رژیم میگیریم، تو باشگاه خِر و خِر عرق میریزیم، غذاهای خوشمزه رو تحریم میکنیم، ولی آخرش… انگار یه چیزی ته ذهنمون داره میگه: «بیخود تلاش نکن، لاغری مال بقیهست، نه تو!» 😩
اینجاست که پای باورهای اشتباه لاغری وسط میاد. چیزایی مثل:
• لاغری فقط با رژیم سفت و سخت ممکنه
• من از بچگی چاق بودم، دیگه درست نمیشه
• سنم گذشته، الان دیگه لاغر شدن محاله
• متابولیسم من خرابه، تقصیر بدنمه
• مغزم با چاقی تنظیم شده 😅
اینا همشون ترمزای ذهنیان که زیرپوستی، بدون اینکه متوجه بشیم، دارن جلوی مسیرمون رو میگیرن.
حالا یه چیز بامزه ولی واقعیه! 😄
تحقیقات روانشناسی نشون میدن باورهای اشتباه لاغری واقعاً میتونن نتیجهی نهاییِ تلاشهامون برای لاغری رو تغییر بدن. یعنی اگه تو باور داشته باشی که بدنت کارآمده، داره درست کار میکنه و میتونه تغییر کنه، احتمال موفقیتت بیشتره. حتی اگه رژیم عجیبغریبی هم نداشته باشی!
یه تحقیق جالب از دانشگاه استنفورد همینو ثابت کرده. تو این مطالعه، به یه گروه از خدمتکارهای هتل گفتن که “کارایی که روزانه انجام میدید، مثل جارو کشیدن، تخت درست کردن، بالا و پایین رفتن از پله، خودش ورزش حساب میشه!” 👀
خب چی شد؟ همین آدمها بعد از چند هفته بدون اینکه حتی یه دونه تغییر توی سبک زندگیشون بدن، وزنشون کم شد، فشار خونشون بهتر شد، و بدنشون واکنش مثبت نشون داد! چرا؟ چون ذهنشون باور کرده بود که دارن ورزش میکنن. اینو بهش میگن اثر ذهنیت یا Mindset Effect. (منبع علمی)
این یعنی باورهایی که درباره بدن و تواناییات برای متناسب شدن داری، خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکنی تو نتیجهی نهایی اثر دارن!

دشمن پنهان – این باورهای لعنتی از کجا اومدن؟ 😤
بیاین راستشو بگیم؛ ما از بچگی با کلی جمله و نصیحت و نگاه عجیبوغریب تغذیه شدیم. مثلاً:
• «تو تپلیتر شدی، بخور عزیزم!» 😅
• «آفرین، بشقابتو کامل خوردی!»
• «ببین دختر خالهات لاغره، ولی تو نه!»
• «آدم باید تا ته دیس رو بخوره، اسراف نکن!»
همهی این جملهها بهظاهر بیخطر بودن، ولی کمکم یه تصویر از بدن، غذا و لاغری تو ذهن ما ساختن که بیشتر از هر رژیم و ورزش سنگینی، داره بهمون ضربه میزنه.
📌 باورهای اشتباه لاغری، بیشتر از اینکه واقعی باشن، کپیپیستِ نسلهای قبلن!
از مادر، مادربزرگ، تلویزیون، مجلههای لاغری، و حالا هم اینستاگرام و تیکتاک!
همه دارن یه مدل خاص از «اندام ایدهآل» رو به زور فرو میکنن تو مغزمون، بدون اینکه بدونن ما کی هستیم، بدنمون چطوری کار میکنه، و اصلاً خودمون چی میخوایم!

فشار اجتماعی؛ دشمن نامرئی تناسب اندام 😰
تا حالا شده وسط یه مهمونی، یکی با لبخند بگه: «وای، چقدر لاغر شدی! رژیم گرفتی؟» و تو هم با یه لبخند مصنوعی بگی: «آره، یه کم…» ولی ته دلت بگی: «ای کاش این حرفا رو نمیزدن!» 😩
واقعیت اینه که باورهای اشتباه لاغری و فشار اجتماعی برای لاغر شدن، مثل یه وزنهی نامرئیه که دائم رو شونههامونه. این فشارها میتونن باعث بشن:
• اضطراب بگیریم از اینکه بدنمون مطابق استانداردهای جامعه نیست.
• پرخوری عصبی کنیم تا استرسمون رو تخلیه کنیم.
• انگیزهمون برای داشتن یه سبک زندگی سالم از بین بره، چون حس میکنیم هیچوقت کافی نیستیم.
یعنی هرچی بیشتر تلاش کنیم تا «مثل بقیه» باشیم، بیشتر خودمون رو گم میکنیم.
✋ حالا سؤال مهم اینه:
وقتی ذهنمون با این باورهای اشتباه لاغری برنامهریزی شده، اصلاً چطور میخوایم لاغر بشیم؟
مثل اینه که بخوای با یه نقشهی تهران، بری اصفهان. خب نمیشه دیگه!
💭 اصلاً «باور» چیه که اینهمه قدرت داره؟
خب حالا که فهمیدیم باورهای اشتباه لاغری میتونن از رژیم و ورزش هم قویتر باشن، یه سؤال اساسی پیش میاد: این باورها اصلاً چی هست که انقدر زور داره؟
باورهای اشتباه لاغری، اون صداییه که وقتی رژیم میگیری، تو گوشت میگه:
«بابا ولش کن، تو که همیشه وسط راه کم میاری!»
یا همون صدایی که موقع خرید لباس، زمزمه میکنه:
«نه نه، این سایز مال لاغراست، واسه تو نیست!»
باورهای اشتباه لاغری در واقع یه جور فیلتر ذهنیه که اطلاعات رو از صافی خودش رد میکنه. اگه باور داشته باشی که لاغر شدن آسونه، ذهنت شروع میکنه دنبال شواهدی بگرده که ثابت کنه این درسته ولی اگه ته دلت فکر کنی «من محکومم به چاقی»، حتی بهترین رژیم دنیا هم نمیتونه برات معجزه کنه، چون ذهن، خودبهخود دنبال شکست میگرده. ☹️
یه مثال خیلی آشنا: فیلِ سیرک!
فیل سیرک رو یادتونه؟ وقتی کوچیکه، یه زنجیر کوچیک به پاش میبندن و اونقد سعی میکنه فرار کنه تا ناامید بشه. بعد از یه مدت، همون زنجیر کوچولو کافیه که فیلِ چند تنی حتی تلاش هم نکنه! چون باورش اینه که نمیتونه.
خیلی از ما هم همینجوری هستیم. فکر میکنیم چون قبلاً شکست خوردیم، پس همیشه شکست میخوریم. ولی واقعیت اینه که فیل بزرگ شده، قویتر شده… فقط باورهای اشتباه لاغری اجازه نمیده که باور کنه!
🧱 پنج تا از باورهای اشتباه لاغری
این باورهای اشتباه لاغری مثل دیوار جلوی متناسب شدن وایسادن!
خب، حالا وقتشه رو راست باشیم. خیلیهامون یه مشت باور اشتباهی داریم که نهتنها کمکی به لاغر شدنمون نمیکنن، بلکه درست عین ترمز دستی ماشین، هی ما رو نگه میدارن. بیاین یکییکی این ترمزها رو بشناسیم و بکشیم بالا! 🚗💨
۱. «لاغر شدن یعنی زجر کشیدن، گرسنگی، اشک و آه» 😩
چند بار این جمله رو شنیدی؟ یا شاید خودت گفتی؟
• «اگه بخوام لاغر شم، باید تا ابد قرمهسبزی رو فراموش کنم.»
• «یعنی دیگه نون سنگک با پنیر و سبزی خداحافظ؟»
نه عزیز جان! این یکی از مهمترین باورهای اشتباه لاغریه که میگه برای رسیدن به هدف لاغری باید دائم از خوردن غذاهای مورد علاقهمون چشم پوشی کنیم و فقط با زجر کشیدن میشه نتیجه گرفت.
واقعیت اینه که کاهش وزن از طریق رژیمهای سخت و محدودکننده نهتنها اثرات بلندمدت ندارن، بلکه ممکنه در بلندمدت باعث پرخوریهای بعدی و حتی اختلالات غذایی بشن. خیلی از اوقات این رژیمها به جای اینکه بدن رو به سمت سلامتی و تناسب هدایت کنن، باعث میشن فرد احساس گرسنگی و محرومیت بیشتری بکنه و در نهایت به پرخوریهای بیشتری کشیده بشه.
📚 در حقیقت، یک مطالعهی منتشر شده در Appetite Journal نشون میده که وقتی به افراد گفته میشه که باید غذاهای مورد علاقهشون رو حذف کنن، میل به خوردن اونها بیشتر میشه. دلیل این امر اینه که وقتی فرد از چیزی محروم میشه، احساس کمبود پیدا میکنه و تمایلش برای مصرف همون غذا به شدت افزایش پیدا میکنه. این پدیده به نوعی یک واکنش روانی به احساس محرومیت و اجبار برای نداشتن چیزی است که قبلاً به راحتی در دسترس بوده.
بهترین راه برای رسیدن به وزن ایدهآل این نیست که غذاهای مورد علاقهمون رو به طور کامل حذف کنیم یا خودمون رو از لذت خوردن محروم کنیم. بلکه باید به روشی سالمتر و متعادلتر به تغذیه نگاه کنیم، طوری که نه تنها بدنمون رو تغذیه کنیم، بلکه ذهنمون رو هم راضی نگه داریم تا این مسیر برای همیشه پایدار بمونه.
۲. «چاقی ارثیه، کاریش نمیشه کرد!» 🧬
بله، درست شنیدی! خیلیها وقتی به چاقی خودشون فکر میکنن، سریع به ژنتیک و وراثت از والدین اشاره میکنن. فکر میکنن چون مامانبزرگ و بابا چاق بودن، پس هیچ شانسی برای تغییر ندارن و سرنوشتشون همین خواهد بود.
اما واقعاً اینطور نیست. چاقی ارثی نه به طور مستقیم از ژنها به فرزندان منتقل میشه، بلکه بیشتر به باورهای اشتباه لاغری و عادات ذهنی و رفتاریای که از والدین به بچهها منتقل میشه ربط داره.
🔬 درست که ژنتیک از والدین به فرزندان منتقل میشه، ولی حقیقت اینه که چاقی بیشتر از اینکه یک ویژگی ژنتیکی باشه، نتیجه مجموعهای از باورهای اشتباه لاغری و رفتارهایی است که در خانواده شکل میگیره. خیلی از این عادتها و باورها از کودکی بدون اینکه خودمون متوجه بشیم، وارد رفتارهای روزمرهمون میشن.
مثلاً شاید در خانه شما همیشه به خوردن غذاهای پرکالری در کنار تلویزیون عادت کرده باشین یا هر وقت مشکلی پیش میاد، برای آرامش بیشتر به خوردن غذای زیاد پناه ببرید. این باورهای اشتباه لاغری به تدریج به جزئی از شخصیت ما تبدیل میشن و میتونن مانع رسیدن به هدفهامون بشن.
۳. «بدن من لجبازه، باهام همکاری نمیکنه!» 😒
آخ که این جمله رو چند بار از هنرجوهای دورههام شنیدم: «بدن من همیشه در مقابلم ایستاده!» یا «هر چی رژیم میگیرم، بدنم همکاری نمیکنه!» واقعاً چقدر دردناک و اشتباهه این دیدگاه!
بدن ما دشمن ما نیست. در واقع، بدن ما یکی از بزرگترین متحدهای ماست، فقط باید باورهای اشتباه لاغری رو کنار بذاریم و یاد بگیریم چطور باهاش رفتار کنیم. وقتی بهش توجه و مراقبت میکنیم، بهترین نتیجه رو میدیم. اما اگر همیشه بدنمون رو به عنوان دشمن ببینیم، انگار در برابرش میایستیم، ازش نافرمانی میکنیم و بهش فشار میاریم، نتیجهای جز مقاومت بدن در برابر تغییر نخواهیم داشت.
خیلی از ما فکر میکنیم که بدنمون به ما «نافرمانی» میکنه وقتی نمیتونیم وزنمون رو کاهش بدیم یا به اهداف سلامتیمون برسیم. این دیدگاه باعث میشه که هر وقت به بدنمون فکر کنیم، احساس ناامیدی و شکست کنیم. اما حقیقت اینه که بدنمون همیشه در حال کمک به ماست، فقط گاهی به دلیل باورهای اشتباه لاغری، ازش استفاده درستی نمیکنیم.
اگه باور داشته باشی که بدن تو دشمنته، اونم مثل یه بچهی لجباز میمونه که هیچ کاری نمیکنی جز اینکه بهش دستور میدی و توقع داری همه چیز رو بدون هیچ مشکلی انجام بده. اما وقتی شروع میکنی به تغییر این دیدگاه و به بدن خودت به چشم یه همراه نگاه میکنی، همه چیز تغییر میکنه. مثل یک رابطه جدید با کسی که بهش اعتماد داری و ازش حمایت میکنی.
۴. «من هیچوقت نمیتونم خودمو دوست داشته باشم» 😔
آخی… این یکی واقعاً ناراحتکنندهست، چون پایهی خیلی از تلاشهای شکستخوردهست.
این باور اشتباه لاغری میتونه همه چیز رو معکوس کنه. خیلیها فکر میکنن که فقط وقتی لاغر بشن، میتونن خودشو دوست داشته باشن. ولی حقیقت اینه که برعکسه! باید اول خودت رو دوست داشته باشی تا لاغر بشی. این یعنی عزت نفس و مهربانی با خود، اساس موفقیت در لاغری هست.
📚 طبق مطالعهای که در مجله بینالمللی تغذیه رفتاری و فعالیت بدنی منتشر شده، افزایش عزت نفس و خودمهربانی میتونه به طور مستقیم رفتارهای تغذیهای فرد رو بهبود بده. این تحقیق نشون میده که وقتی افراد خودشان رو دوست داشته باشند و به خودشون احترام بذارند، انتخابهای غذایی سالمتری میکنن و در نتیجه، مدیریت وزنشون راحتتر میشه.
پس فراموش نکنید: شما نیازی به لاغر شدن برای دوست داشتن خود ندارید. این تصور از «لاغر شدن بعد از دوست داشتن خود» یکی از باورهای اشتباه لاغری است که باید از ذهنمون پاک بشه. وقتی خودتو دوست داشته باشی و به خودت احترام بذاری، فرآیند لاغری به یک مسیر مثبت و رضایتبخش تبدیل میشه.
خب حالا که این پنج تا ترمز ذهنی رو شناختیم، وقتشه بریم سراغ راهحلها:
اصلاح باورهای اشتباه لاغری 🔧🧠
حالا که فهمیدیم چقدر این باورهای اشتباه لاغری مخفیانه اما قدرتمند دارن روی زندگی و بدنمون تأثیر میذارن، وقتشه بریم سراغ بخش شیرینِ ماجرا: اصلاحشون!
بله! خبر خوب اینه که مغز ما یه ویژگی فوقالعاده داره به اسم نوراپلاستی (Neuroplasticity) یا همون انعطافپذیری عصبی. یعنی چی؟ یعنی مغز میتونه خودش رو بازسازی کنه، مسیرهای فکری جدید بسازه، و حتی باورهای قدیمی رو کنار بزنه.
خب حالا بیایم چندتا تکنیک عملی بررسی کنیم برای اصلاح باورهای محدودکننده و اشتباه درباره لاغری:
۱. «شکارچی باور» باش 😎🔍
هر وقت یه فکر اومد تو ذهنت مثل:
«من هیچوقت لاغر نمیشم» یا «ارث ما همینه دیگه»،
همون لحظه بگیرش! یه لحظه وایسا و از خودت بپرس:
🗯 «آیا این یه واقعیته یا فقط یه باور قدیمیِ دستوپاگیر؟»
📚 طبق تحقیق منتشرشده در مجله علوم رفتاری زمینه ای شناسایی افکار منفی و چالشبرانگیز کردنشون یکی از مؤثرترین ابزارهای روانشناختی برای تغییر باورهای اشتباه لاغری و رفتارهای ناسالم و بهبود رابطه با غذاست.
۲. باورهای قدرتمند بساز 💪✨
حالا که باورهای اشتباه لاغری رو شناختی، وقتشه جاشون رو با باورهای تازه عوض کنی. بهجای اینکه بگی:
❌ «من شکموام، هیچوقت نمیتونم لاغر شم»
✅ بگو: «من در حال یاد گرفتن سبک جدیدی از زندگیام که بدنم رو دوست داشته باشم.»
این کار شاید در اولش زورکی باشه، ولی با تکرار، به باور واقعی تبدیل میشه. درست مثل وقتی بچه بودیم و هی میگفتیم «میم مثل مدرسه» تا یادمون بمونه 😄
۳. با خودت مهربون باش، نه منتقد 😌💖
آره، همونطوری که با یه بچه کوچولو صحبت میکنی، با خودت هم صحبت کن. اگه یه روز از عملکرد خودت راضی نبودی، لازم نیست با پتک خودسرزنشی بیفتی به جونت. فقط یاد بگیر، اصلاح کن و برو جلو.
📚 تحقیق منتشرشده در Journal of Obesity نشون داده که مهربانی با خود (Self-compassion) رابطه مستقیم داره با کاهش پرخوری عصبی، افزایش انگیزه برای رفتارهای سالم و کاهش وزن تدریجی ولی پایدار.
۴. از محیطت کمک بگیر 🏡🧃
باورهای اشتباه لاغری ما فقط تو ذهنمون نیستن؛ محیط اطرافمون هم تو شکلگیری و تثبیت باورهای اشتباه لاغری نقش داره.
مثلاً اگر دائم توی جمعهایی هستی که غذا محور هستن یا درباره خوردن فقط منفی حرف میزنن، باید آگاهانه مرز بذاری. نه اینکه قهر کنی، ولی حضور کمتر تو اون فضاها باعث میشه باورهای سالمتری تو ذهنت جا باز کنن.
۵. تصویرسازی ذهنی کن 🎬🧘♀️
چشاتو ببند و تصور کن داری با لبخند، سبک زندگی سالمت رو زندگی میکنی. نه با زجر، نه با شمردن کالری! بلکه با لذت، آگاهی و عشق به خودت.
📚 در مقالهای مرزهای روانشناسی از نشون داده که تصویرسازی ذهنی مثبت، میتونه باورهای فرد رو درباره توانایی خودش تغییر بده و در نتیجه به بهبود پایبندی به رفتارهای سالم کمک کنه.
جمعبندی 🌱
بذار همین اول یه چیزو روشن کنیم:
باورهای اشتباه لاغری یهشبه نیومدن که یهشبه هم برن!
اینا مثل مهمونهای ناخوندهان که بیدعوت، با کفش، اومدن نشستن وسطِ ذهنمون و با پررویی گفتن: «ما اومدیم بمونیم!» 😑
ولی خبر خوب اینه که اینا صاحبخونه نیستن. فقط ادای صاحبخونهها رو درمیارن! با آگاهی، با تکرار، با مهربونی و تمرین، میشه درِ خروج رو نشونشون داد. و البته با نوراپلاستی – اون توانایی شگفتانگیز مغز که باعث میشه حتی باورهای ریشهدار و قدیمی هم قابل تغییر باشن.
«تکرار تصویرسازی ذهنی مثبت و آگاهانه میتونه به شکلگیری مسیرهای عصبی جدید منجر بشه و تأثیر مستقیم روی اصلاح باورهای اشتباه لاغری، افزایش عزتنفس، و پایداری رفتارهای تغذیهای سالم داشته باشه.»
💡مثلاً وقتی یه روز زیاد خوردی، بهجای اینکه دوباره اون صدای آشنا توی مغزت فریاد بزنه:
«دیدی گفتم تو هیچوقت لاغر نمیشی؟»
یه صدای جدید از درونت بیاد بگه:
«هیچی نشده! تو فقط داری یاد میگیری. امروز یه چاله افتادی، ولی هنوز توی مسیر درست هستی.»
✨ و یادت باشه: تو قرار نیست بینقص باشی. فقط قراره راه رو یاد بگیری.
💬 حالا نوبت توئه!
اون جملهای که همیشه توی ذهنت تکرار میشه و هر بار که میخوای یه قدم برای خودت برداری، میاد جلوی راهت وایمیسته چیه؟
شاید چیزی مثل:
«من هیچوقت لاغر نمیشم.» یا «من اراده ندارم.» یا حتی «اگه خوشهیکل بودم، از بچگی بودم، الان دیگه دیره…»
خیلی وقتها ما فکر میکنیم مشکل از بدنمونه، ولی واقعیت اینه که مسیر ذهنیمون پر از سنگهای ریز و درشته که اسمشون رو گذاشتیم “باورهای اشتباه لاغری”. همون باورهایی که مثل یه ترمز نامرئی، جلوی پیشرفت ما رو میگیرن.
تو چه باورهای اشتباه لاغری داشتی یا داری که حس میکنی داره مانع راهت میشه؟
اون فکرهایی که توی سکوت و خلوت، موقع دیدن عکس قدیمیهات یا بعد از یه شکست دیگه توی رژیم، زمزمه میشن…
لطفاً تجربهت رو همین پایین، توی بخش نظرات بنویس.
شاید همین داستانی که تو به اشتراک میذاری، جرقهی امید و تغییر رو توی دل یکی دیگه روشن کنه 🌱
با هم، میتونیم این باورها رو شناسایی کنیم و یکییکی از ذهنمون پاکشون کنیم.
یادت نره: اولین قدم برای آزاد شدن از بند باورهای اشتباه لاغری، نوشتن اونهاست.
💬 منتظرت هستم…
منتظر کامنتهای شما هستیم! 💬👇
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.43 از 28 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
نشان های دریافت شده
بنام خداوندبخشنده مهربان
سلام به همه همراهان و استاد عطار روشن عزیز
درسته در ذهن ما باورهای اشتباه زیادی هستند ک توسط جامعه خانواده و رسانه ما دریافت کردیم و باورشون کردیم اما میشه اونارو تغییر داد
اول با صلح درونی من از روزی ک خودم رو دوست دارم خیلی همه چیز بهتر شده
وقتی عکسهای قدیمی خودم ک لاغر بودم رو میبینم باخودم میگم
خب چون اون موقع اشتها نداشتم لاغر بودم
چون اون موقع مجرد بودم لاغر بودم
چون اون موقع خیلی فعالیت داشتم لاغر بودم
چون اون موقع غم و افسردگی نداشتم لاغر بودم
چون اون موقع مادر نشده بودم لاغر بودم
چون اون روزا مادرم آشپزی میکرد لاغر بودم
شاید ارث چاقی رو از مادرم گرفتم و برای همین چاقم
اما تمام این موارد فقط در ذهن من هستند و ترمزی برای لاغر شدن
اشتها وجود نداره
ازدواج باعث چاقی نیست این همه افراد ک هنوزم لاغرن مثل دوستم فریبا
فعالیت دلیل چاقی نیست دوستم زینب و زهرا هیچ فعالیتی ندارن همش خوابن و لاغرن
غم ربطی ب چاقی نداره همه انسان ها در زندگی رنج و غمی دارن ولی هنوزم لاغرن
بارداری و زایمان هم باعث چاقی نیست دوستانم هم ازدواج کردن و هم زایمان همچنان لاغر هستن
آشپزی کردن هیچ ربطی ب چاقی نداره همسایه ما سالهاست آشپزه و لاغره
ارث یعنی چیزی ک از تولد با من هست و من نمیتونم تغییر بدم اما من تا ۱۵ سالگی خیلی لاغر بودم
افکار پوچ و بی منطق دلیل لاغر نشدن ما هستند
طبیعت بدن من لاغریه
لاغر بودن اصل وجود انسان هست و اینجوری آفریده شدیم و لاغری مثل آب در بدن جاری هست لاغری حق طبیعی و معمولی بدن من هست
من حق دارم سبک باشم لاغر باشم سالم باشم شاد باشم
حق دارم زندگی بدون رنج چاقی رو تجربه کنم
از نظر من زندگی کسی ک چاقه شبیه یک باتلاق هست باتلاقی ک خودش با افکارش درست کرده
و هرچی بیشتر دست و پا میزنه و رژیم میگیره و ورزش میکنه بیشتر غرق میشه
همونطور ک چاقی رو بوجود آوردم حالا باید با درست کردن افکارم اون رو پاک کنم
افکار جدیدم چی میگن
طبیعت من لاغریه
مهم نیست چی بخورم بدن من همه چیز رو یا تبدیل ب انرژی میکنه یا دفع میکنه
مقدار و زمان خوردن مهم نیست
هیچ مانع و دلیلی برای لاغر نشدن ندارم
لاغری خود ب خود در من جاری میشه
بدن من دوستداره لاغر باشه و خودش پاکسازی میکنه
من ب روند لاغری کاری ندارم
من صبر میکنم و قطعا نتایج بهتری خواهم دید
دیروز در پارک کنار خانمی ک سالها پیش همسایه ما بودن نشستم ی محض دیدن من گفت واای خیلی لاغر شدی و من بازهم ب لطف خداوند و استاد عزیز لبخند لاغری رو تجربه کردم
و مطمئن تر شدم ک این راه درسته
من الان ۲ ماه هست ک اصلا تمرین نداشتم و دارم همه چیز میخورم نمیدونم چ مقدار اما همچنان لاغرم
درسته ک دلم میخاد لاغر تر بشم اما تا همینجا هم عالی شدم و افکارم خیلی تغییر کرده
من دیگه خودم رو دوستدارم و زندگی جدیدی رو بدون نگرانی دارم تجربه میکنم
خدایا شکرت
این حالت رو برای همه شما عزیزان آرزو میکنم
در آخر از خداوند بزرگ و استاد بینهایت سپاسگزارم
نشان های دریافت شده
سلام ما گذشته ازاهرم سختی مثل رژیم اونم سخت اجرامیکردیم وتوذهن چاق ما این باورپذیرفته شده بود فقط بابرنامه ایی که دکتربنویسه مامیتونیم به تناسب اندام برسیم وهمیشه توباورمابوده چاقی ارثیه پدرومادرت چاق بودن توهم ازاوناارث بردی اوناتوسن بالالاغرشدن توهم مثل همونامیشی درصورتی اونادیابت داشتن ولاغریشون بخاطراون بود یاکم تحرک هستی توخونه بیکارنشین کاربکن بزارچربیهات اب بشن بیکاری بروپیاده روی شب شام نخوریااز۷شب به بعد هیچی نخور سالادزیادبخور یادمه دکترزنانم بمن میگفت توسالادت کدوکلم بریز من خندم گرفته بودازافکارش نون یه کف دست برنج یک کفگیر دراین نوشته ها باوراشتباه لاغری روبه ترمزدستی تشبیه کرده جلوی حرکت مامیگیره من لاغری روکارسخت میدونستم وتوذهنم نگرشم این بودتونمیتونی لاغربشی بایدخیلی سختی بکشی گرسنگی بکشی فلانی اگرتونسته اون خیلی اراده قوی داشته من تیرویددارم بدنم متابولیسم پایینی داره بعدهافهمیدم این نگرش اشتباهه کسی تیرویدداره ۳تا۵کیلوچاق میشه بجای اینکه بمااموزش بدن جسم روتحت فشاربزاریم یامیگرفتیم که ذهن ما اموزش ببینه چجوری دربرابرفشارهای روانی صلح ودوستی برقرارکنه موقع ناراحتی وخوشحالی فقط دنبال خوردن نباشیم ذهن ناخوداگاه بایداموزش ببینه همیشه ازخوردن ترس داشتیم تایه لقمه میزاشتیم تودهن نگرش ول نمیکردچاقی میشی توبی اراده ایی دهن ناخوداگاه بارژیم سازگاری نداره ولی باروش ذهنی بیشترسازگاری داره چون طبق تصویرسازی که انحام میگیره مطابقت داره مادرروش ذهنی یادگرفتیم چاقی نه ارث هست نه کم تحرکی همش برمیگرده به فرمول اشتباه مغزی که دراین روش میایم بااستفاده ازاموزش ها این صداهاروکممیکنیم یادمیگیریم به خوردن ونخوردن ها فکرنکنیم اینجورنباشه رفتیم به مهنانی ورستوران مثل ادمهای قحعطی زده نباشیم حمله کنیم به غذا اجازه ندیم غداناروبسمت خودش بکشه نقطه گرسنگی وسیری روبشناسیم طبق نیازبخوریمزیادخوردن یجوراسیب زدن به جسم ماهست مادرروش گذشته ذهن ارام نداشتیم همیشه بخوردنی هافکرمیکردیم ولی درروش ذهنی یادگرفتیم ارامش داشته باشیم باحرص ولع نخوریم ومن اصلا نمیگم لاغرنمیشم چون اعتمادبنفسم بالارفته باروش ذهنی درموردچاقی هم حرف نمیزنم هی خودموتوایینه نگاه نمیکنم فق دارم به مسیرم ادامه میدم اونم باعشق دقتی حس وحالم خوبه فایل گوش میدم مینویسم ودیگاه عزیزانموتواین سایت میخونم خداروشکرمنوهدایت به این سایت همش معجزست وگرنه من هنوزهمون ادم چاقه بودم
سلام استاد گرامی و دوستان متعهد
باور چاق کننده من قبل از دوره این بود که من اشتهام زیاده کلا مامانم میگفت ما سیر نمیشیم
مثلا من هیچ وقت از پلو و خورشت سیر نمیشدم
و همیشه با تعجب به همسرم نگاه میکردم که چه طور سیر شد و رفت
دوست دارم بگم چون فکر میکنم تجربه خیلیهامون باشه من اول یک کف گیر برنج یا نصفه میریختم و همسرم دو تا با حجم معقولی از خورشت
بعد اون گاهی یک قاشق هم اضافه میاوارد
و من چون برنجم کم بود کلی خورشت میخوردم بعد باقیمانده غذای پسرم و بعد که همسرم از سر سفره بلند میشد خورشت میریختم تو قابلمه و میخوردم و یکساعت بعد به بهانه اینکه پسرم ناهار نخورده کلی بییکوییت و کره میخوردم و بعد از ظهر که بیدار میشدم از هواب گرسنه بودم در حالیکه همسرم دنبال چای بود من دوست داشتم غذا بخورم در واقع باور اشتهای زیاد من رو به این حجم از پرخوری میکشوند و خووش اینباور رو ایجاد میکرد که استعداد چاقی دارم
الان خدا رو شکر این باورها از بین رفته
و باور دیگه ای که دارم اینکه غذا چاق میکنه و تو دوره به هر دلیلی خوردم و لاغر شدم و این باور برطرف شد و فهمیدم غذا نه تنها چاق نمیکنه لاغر هم میکنه
نشان های دریافت شده
به نام خدا سلام استاد گرامی ودوستان هم مسیرم ما این همه سال باورهای اشتباهی داشتیم که مانع ما برای لاغر شدن بود ولی شکر خدا آشنای بااین مسیر زیبا مرا کمک کرد که باورهای که داریم با باورهای جدید جایگزین کنیم وبا خودمون در صلح باشیم وبا طرز فکر مثبت وایمان به خودمون باور جدید بسازیم ذهنمون با فکرهای مثبت پر کنیم وتصویر ساز جدید وتجسم درما خیلی تاثیر گذار است باورهارو نمیتونیم یک شب از بین ببرم باید ادامه بدیم واستمرار داشته باشیم واینکه نگرشمون نسبت به هرچیزکه داریم درست کنیم چون لاغر شدن باذهن آسون ترین کار دنیاست واصلا در لاغر کردنمون نیازی به رژیم ورزش هیچ روش که برای لاغر کردنمون نداریم فقط باید بالذت عشق به خودمون واحترام گذاشتن جایگزین باور های صحیح وفرمولهای جدید به ذهنمون تمرین. تکرار استمرار مرا را به متناسب میرساند وهرروز باعشق لذت مسیر رو دنبال کنیم
نشان های دریافت شده
به نام خدایی بخشنده ومهربان
سلام خدمت استاد عطار روشن وهمه دوستان هم مسیر
باورها هرفرد بسته به جا مکان اطرافش وخانواده که تو اونمحیط،رشت کرده با هممتفاوت هست یی قالب کامل نداره تفاوت این باورها هست که نتیجه برطرف کردن مسیر رو برای خود دیدن تلاش کردن وتحلیل کردن هست که آرام ارامشناخت بهش پیدا میکنیم یی سری از باورها عموی هست تو کشور ومنطقه یکسان هست شناخت این باروه آسون راختر انجام میشه که من تو دوره ورد به سرزمین لاغرها تعداد رو با اگاهی درست و آموزش یادگرفتم که انجه توذهن من حس بد میکنه کلا باورهای است که همه افراد چاق داران در بارهاش صحبت میکنن عمومی هست ولی یی سری ازباوررها که استاد بهش،باوره مخفی لقب دادن برای هرفردی شخصی شخصی هست درست مثل شناسنامه که برای یی فرد مخصوص اون فرد هست درست اسم داره شهر داره ولی فقط یی پدر بخصوص ویی مادر بخصوص تو این شناسنامه جای داران تودوره پیش رفته ک تعداد این باوره عمومی تعداش به ۱۱۰ عد رسید وبا کم رنک کردنش به مرور تازه رسیدم به کشف باورهای مخفی خودم چند تاش پیدا کردم بودم امروز با این فایل ساغت ۷ صبح تحلیل شروع شد هی نوشتم هی نوشتم تا رسیدم به کلی باورده کافی که طی این زمان اصلا بهش فکر نکرده بودم ولیست بارشهای کافی بالای باوره عمیق شد میدونم هنوز ازاین شکل باوره مخفی بازمهست روزی شما گفتید شناخت این باورها تمامی نداره برام سخت بود گفتم زمان بزارم تمام میشه فکرکنم زیاد باشه جونچاقی من اززمان کودکی هست باورهای من تعداش هم زیاد بود به مرور بهشون رسیدم ولی کشف امروز تازه به باورهای رسیدم که بهش این شکل نگاه رو نداشتم حدود دو ساعت زمان ازمنگرفت و به نتایج عالی دست پیدا کردم که برام پیدا کردن این ۱۸ باوره مخفی خیلی جای تعجب داشت زمان دادم اکه بازمحسش کردم بنوبسم حالا که متوقف شد حتما با گذشت زمان بازم این باورهای مخفی تو بخش که دارم کارمیکنم پیدا خواهند شد چندتای که فابل نوشتن هست شاید به کمک فردی بیاد یاداشت میکنمبعضی خیلی شخصی هست مایل نیستم آنها بنویسم با عقاید مذهبی من جور نبست که آنها اینجا عمومی کنم
به یاد دارن از کودکی از سن کم من شیطون بودن بازی گوش بودمتند تند زمیند میخورد اویل طبیعی بود که من بچه هستم ازسر شیطونی هست که من زمین میخورم کنی که سنم بیشتر شد این خوردن زمین من شد یی خصوصیت که دوستش نداشتم وشد دلیل بزرگی از هواس پرتی من این دوست نداشتم همه به من میگفتم عجله ام زبا هست توحه ندارم وزمین میخورم انکار ذهنم ارام ارام فبول کرد که ایردی هست وبرای این باوره تصویر فومول ساخت و یواش یواش ترس بهش اصافه شد درد زانویم بهش اضافه شد زمانی که حمام میرفتم این درد شدیدتر میشد باید زانوم حتما با پارچه می بستم ومتوجه شدم منلوزه دارم واین درد ناشی از تورم لوزه ام هست باید عمل بشم بدازانجام عمل به شکر خدا این درد تمام شد ولی این خوردن زمینگاه بی کاهم بیشتر شد من قبول کرده بود ایردی تو مفصل هست برای برطزف کردن توحه ودقت گزاشتم به کاری که باید ذهنم انجام میداد من با توجه انکاردستش کردم ازشکل اتوماتیک اون خارج کردم وشد مشکل بیشتر کمترشده دایره حرکتم بازم توجه بیشتر که توکودممکان ترد نکنم واین دایره هی کم کمتر شد وحرکت پام ومفصل به مرور شدیدترین وچاقی اضافه شده دوعلت بزرگ برام ساخت اول باوره قویی که چاقیم ارثی هست بد این مشکل اون توذهنم قویی کرد با این شرایط حرکت طبیعی هست که من حتما چاق بشم یعنی چرخ دنده ها تو درتو شد و پیچدکی باوره وقدرت بیشتر گرفت وکار برام سختر کرد وحرکت ازبیروندکاملا تعطیل و شد منزل تورمنزل شد تو اناق وحتی تواتاق هم شد ما. با واکر اون برای رفع نیاز شخصی خودم حتی تو بیرون ولیجر برای مکانهای عمومی بیرون
لاغری تو منطقه ما مساوی با بیمارجلوه دادن اون شخص حالا به شکرخدا خیلی متفاوت شد ولی زمان ما توکودکی من کاملا برعکس بود شاید چون قبول کردم باوره اش کردم برام جنبه عمومی پیدا کرد خلاصه دختر یا پسر که متناسب بود اپنپوست استخوانی لقب میدان و نازه لقب بیمار بهش داده میشد من ازاین کلمه به شدت فراری بودم دوست نداشتم این لقب ناخوشایند به من بدن ثبت این باوره که افراد لاغراین زمان متناسب واقعی این زمان افردی حتما بیمارهستن جون مشکل خورد زمین داشتم حاضر بودهام به من بگن هواس پرت تا بگن بیماراون بیشتر فبول داشتم تا لقب بیماری رو یاداشت فردی تو فامیل ما بود که واقعا متناسب بود جیزی که حالا رویای من هست تو جسم اون بنده خدا بود انقدر این کلمه بیمار بیمارتکرار شد که اپن فرد قبول کردحتما دلیلی هست که این به این میزان متناسب هست و آرام ارارم واقعا ذهن خودش فبول کرد و مشکلات زبادی براش ساخته شد وآرام ارام اپن فرد دجار مشکل شد درد براش ساخته شد کاربه بیمارستان کشید حتی عمل جراحی براش درست شد و ساله های سال درگیر بود هنوزدهم با اینکه پی درپی داره تلاش داران ولی هنوز اپن فرد با اینکه لاغر ومتناسب هست د۰ار چندین بیماری مختلف هست پس باورهای ما کار رو برای ما بسیار اسون راحت به همون باوره میرسونه چقدر آسون من دجار همون باور کرد با کم رنککردن بخش های داره توشکل درستش داره عمل میکنه وزن به مرور داره کم میشه ازخدایی خودم بی نهایت تشکر دارم که این شناخت به من داد که علت رو به شکل تحقیق وتحلیل بهش رسیدم چون کلی باوره سطح رو از روپی اصل طبیعت جسم گرفتم تازه به لابه مخفی هم دارم میرسم و کم رنگ شدن آنها انشالله تغیبر بیشتری رو دریافت خواهم کرد
باورهای مخفی رو هم که امروز بهش رسیدم آنها بازم توجه بهش نکنم و جاگزین براش بسازم از اون جاگزین استفاده کنم برای برطرف کردن و بهبود بخشی بیشتر به امید یقین بیشتر به خالقم که بارها وبارها تواین مسیر شگفت زدم کرده هنوز ادامه داره واین نشان ازراکت نموند من خبر داره وبالاتر رفتن سطح آگاهی ونشست اگاهی بیشتر تو ذهنم و کسترس اگاهی بیشتر ودرک بهتر مسائل وفتی دلیل پیدا بشه درجهت عکس اون باوره ساخته بشه بسیارکمک کننده هست برای بهبود بخشی توهرجنبه ازچاقی تا سلامتی رابطه کارکسب توهرجهت سودمند هست
خدا پشت وپنا هتون یا حق حق نگه دارتون
نشان های دریافت شده
به نام خدا
سلام خدمت شما استاد گرامی و دوستان همراهم.
نوشتید بزرگترین عاملی که باعث توقف ما برای تناسب اندام میشه باوره .
باورهای اشتباهی که سالیان ساله منو درگیر خودش کرده و رها نمی کنه .
بزرگترین باور من که نمیذاشت برای همیشه متناسب بمونم پرخوری عصبی بود و من این قدر اینو تکرار کرده بودم و بهانه ای برای خوردنم بود که خودمم باورش کرده بودم و هر وقت که عصبی بودم شروع به خوردن های مرگ بار می کردم .
خوردن هایی که توقف نداشت و سیرمونی نداشتم .
اما خیلی طول نکشید و با آشنایی با این بهشت زیبا فهمیدم این باور فقط به اینجا ختم نمیشه و من کلی باور دارم ولی چون هیچ وقت خوردنم به اون مرگ باری نبوده اصلا بهشون توجه نمی کردم .
یک باور من اسراف غذاها و خوردن باقی مونده ی غذاها بود .
یک باورم ،خوردن غذا برای گرفتن خستگی بود .
یک باورم چیزی بخورم حالم جا بیاد .
حوصله ام سر رفته چی بخورم .
و الا ماشالله باور اشتباه که هم گریبان خودم رو گرفت و فرزندانم رو😔😔
خداروشکر با آموزش ها و اطلاعات درستی که یاد گرفتم تونستم باورهامو شناسایی کنم .
الانم می تونم وقتی میان سراغم درکشون کنم ولی یک اشکالی دارم و اون اینکه
نمی تونم به آموخته هام عمل کنم .
خیلی دارم بهش فکر می کنم و چرا ؟
مگه نمیدونی که خوردن خستگیه تو رو رفع نمی کنه ؟
چرا میدونم و بارها تکرار کردم و نتیجه رو دیدم .
مگه نمیدونی وقتی بیکاری خوردن تو رو سرگرم نمی کنه ؟
چرا میدونم و بارها تستش کردم و به ذهنم نشون دادم که این راهش نیست .
دارم به عمیق تر از اینا فکر می کنم .
به خودم میگم ساناز تو همیشه در رژیم هات موفق بودی .
ساناز تو کسی بودی که توی ۴۰ رو ۱۶ کیلو کم کردی الان چرا نمی تونی نخوری .
الان چرا شروع می کنی نمی تونی بقیه رو نخوری با اینکه بدنت میگه بسه .
داری چکار می کنی .
الان با تمام جرات می تونم بگم ریشه ی این همه خودزنی ها دوست نداشتنه خودمه .
خیلی بهش فکر کردم .
از کودکی خواهری داشتم که یک سال بزرگتر بود ،زیباتر و شیرین زبان تر و همه اونو خیلی دوست داشتن و من زیر بار وجود اون بودم ساکت و خجالتی و کم حرف .
اینقدر به اون توجه میشد که به مرور زمان در من حس حسادت نسبت به خواهرم شکل گرفت تا جاییکه الان دایی ام تعریف می کنه میگه حتی وقتی توی گوش سارا می زدیم تو هم میومدی میگفتی یک هم بزن توی گوش من .
این نکته باعث شد که من تمام زندگیم رو برای دیگران زندگی کنم .
برای گرفتن تایید از دیگران .
برای اینکه مورد توجه واقع بشم .
هیچ وقت خودم رو ندیدم و برای خودم کاری نکردم .
چند سال زمان برد تا درکش کنم ولی حل کردنش انگار ادامه داره .
الان که میگم ساناز چطور تونستی اون رژیم های سخت رو بگیری ؟
میدونید، جوابش اینه که برم دکتر و اون منو تشویق کنه و ازم تعریف کنه .
الان میدونید چرا دیدگاه نوشتن برام سخته ؟
چون من منتظر تایید استاد هستم باید بهترین باشم .
هر وقت دیدگاه میذارم مدام نگاه می کنم ببینم استاد دیدن یا نه و من مدال گرفتم یا نه .
قبلا چرا می تونستم جلوی خوردنم رو بگیر چون سالن می رفتم و دوستانم برای تایید من بودن .
ولی اینجا باید خودم رو دوست داشته باشم تا بتونم ادامه بدم .
اینا رو تازه پیدا کردم و راه حلی ندارم .
چطوری درست میشه نمیدونم.
چرا خوردن رو از خودم بیشتر دوست دارم منکه میدونم بدنم نیاز نداره ،چرا اینقدر به خودم آسیب می زنم .
همیشه با رفتار درست حالم خوبه ،اعتماد به نفسم بهتره .
ببخشید شاید نوشته ی امروزم مربوط به مطلب نباشه ولی دوست داشتم بنویسم .
الان من قبل از هر کاری باید خودمو دوست داشته باشم تا بتونم برای خودم کاری کنم .
باید بتونم دیگران رو از زندگیم بیرون کنم.
استاد عزیزم ممنونم از آموزش های فوقالعادتون .
در پناه حق باشید .
نشان های دریافت شده
سلام استاد
دقیقا این فایل مسیر چاق شدن تدریجی مارا با باورهای اشتباه به ما نشان میدهد
من از وقتی خود را شناختم چاق بودم و همیشه این حرف که زهرا به طایفه ی بابایش رفته و چاقه و همیشه من را با عمه ی بزرگم مقایسه میکردند و من هم کم کم این باور رسیده بودم که من مثل او هستم . حتی یک باور بسیار قوی که عمه ی من تیروئید گرفت و عمل کرد و من گاهی مواقع درذهنم فکر میکردم که من هم مثل عمه ام تیروئید میگیرم و دقیقا بین کل اعضاء خانواده من این مشکل را پیدا کردم و عمل جراحی کردم چون به این باور رسیده بودم که من کپی عمه ام هستم و جالبه افراد میگفتند که اخلاقهای شما هم شبیه به هم است و من حتی بیماریهای عمه ام را مثل دیابت و چربی هم گرفتم دقیقا مثل عمه ام
خدارا شکر از وقتی من با این سایت تناسب ذهن آشنا شدم فهمیدم که من به خاطر باورهای نادرست درذهنم روزبه روز چاق تر شدم و من باید فقط الگوهای ذهنی خود را ازچاقی به لاغری تغییر بدهم تا کم کم ذهن من این باورهای اشتباه را دور بریزد و با توجه به باورهای درست خود به خود لاغر شود باورهای اشتباه چاقی در ذهن من
من از کودکی چاقم و این چاقی ارثی است و تا پایان عمر من باید چاق باشم و یک قربانی هستم
من به خاطر بیماری تیروئید روزبه روز چاق تر میشوم و نمیتوانم با هیچ روشی لاغر شوم
من از وقتی ازدواج کردم چاق تر شدم و این چیز عادی است
من وقتی باردار شدم چاقتر شدم و هرگز لاغر نمیشوم
من چون تحرک کمی دارم روزبه روز چاقتر میشوم
بدن من نیاز زیادی به خوردن مواد غذایی شیرین و نشاسته دار دارد
من یک فرد بدون اراده هستم و نمیتوانم رژیمها را کامل انجام دهم
من با خوردن نان و برنج و ماکارونی و….سریع چاق میشوم
من با ورزش و تقلای زیاد کمی لاغر میشوم ولی دوباره چاق میشوم
لاغر شدن دربدن من استپ شده و من لاغر نمیشوم
سوخت و ساز دربدن من بسیار پایین است
بدن من دوست ندارد لاغر شود و مقاومت میکند
من اگر لاغر شوم صورتم زشت میشود و پیرتر به نظر میرسم
من فقط میخواهم قسمتهای چاق بدنم لاغر شود
پشت میز نشستن من را چاق کرده
من وقتی عصبانی بشوم شروع به خوردن بیشتر میکنم
من درمقابل غذاهای خوشمزه اصلا اراده ندارم
من پرخوری زیاد دارم
این رژیم برای بدن من جواب نمیده
اشتهای من نسبت به دیگران بیشتر است و نمیتوانم ان را کنترل کنم
من اگر چیزی نخورم و فقط اب بخورم بازهم چاق میشوم
شکم من به خاطر بارداری و سزارین هرگز کوچک نمیشود
من درمقابل آیینه زیاد دوست نداشتم خود را ببینم
هرگز با احترام با خودم حرف نمیزدم و همیشه خود را سرزنش میکردم و خود را دوست نداشتم
همیشه از خداوند گله مند بودم که چرا من را چاق آفریده
من به لباس پوشیدن و نوع غذا خوردن افراد متناسب غبطه میخوردم و با این کار خود را سرزنش میکردم
من پیغام سیری را دریافت نیمکردم و بعد از لذت خوردن خود را سرزنش میکردم و……خیلی از باورهای دیگه
خدارا شکر از وقتی با این سایت آشنا شدم و شروع کردم شناسایی این باورهای اشتباه و انها را درذهنم اصلاح کردم من روزبه روز متناسب تر شدم من در مدت ۲ سال ۲۰کیلو لاغر شدم فقط باید با تقویت این باورها درذهن ناخوداگاه خودم باورهای لاغری را به صورت یک الگوی ذهنی دربیاورم که با تکرار انها به صورت یک عادت دربیاید و من به راحتی و بدون زحمت لاغر مشوم فقط بایدباورهای لاغری را درذهن تثبیت کنیم تا انها کم کم الگوی ذهنی ما شوند
لاغر شدن با ذهن آسانترین کار دنیاست فقط اگر در مسیر درست حرکت کنیم و بدون عجله کردن و با شور و شوق هرروز این مسیررا ادامه دهیم و با خواندن و گوش دادن فایلها و درک عمیق مطالب از طریق ذهن ان را در زندگی روزمره خود بکار ببریم متوجه میشویم که با از بین رفتن بسیاری از باورهای اشتباه در ذهن چقدر به ارامش ذهنی و فکری میرسیم و ذهن ما سبک شده و با احترام گذاشتن و دوست داشتن خودمان چقدر اتفاقات خوبی درطول روز داریم همین که ما درطول روز توجه کمتری به خوردن مواد غذایی داریم و با فارغ شدن ازاین موضوع میتوانیم به کارهای مورد علاقه خود بپردازیم بسیار جای سپاسگزاری دارد . خدایا شکرت که من به این مسیر بسیار عالی هدایت شدم تا بتوانم علاوه بر خودم افرادی که دوست دارند به راحتی لاغر شوند به این سایت بیایند چون زبان چاقی تمام مردم دنیا با باورهای مشابه درست شده است
کمتر بخور و بیشتر ورزش کن تا سوخت و ساز بدنت بالا بره درکل جهان به صورت یک باور جا فتاده است که یک باور اشتباه است
نشان های دریافت شده
سلام من باور دارم که متناسب شدن برای هرکسی آسانترین کاردنیاست . فقط کافیست ذهن این جمله را بپذیرد . وای که با ثبت این جمله در ذهن ما چه خواهد شد . ذهن که بپذیرد لاغر است بپذیرد بپذیرد کار تمام است . لاغری جسم به راحتی آب خوردن اتفاق میفتد . بین این باور و ذهن وحدت اتفاق بیفتد و ذهن این باور را در آعوش بگیرد حاصل آن متناسب شدن تمام جسم است . خدایا شکرت . استاااااد ازتون بی نهایت ممنوووونم امروز فرمولهای تناسب در ذهن من نشست . یعنی نشسته بود من امروز یکی شدن آن را با ذهنم حس کردم . ذهن من وقتی میگوید من یک متناسب هستم ارتعاش احساسم را حس میکنم شادی عمیقی در وجودم به لرزه در میاید استاد من خیلی شادم . استاد من متناسب شدم تمام شد . خدایا شکرت شکرت شکرت استاد ازتون ممنوووونم
سلام سادات جان خوشحالم شما رو توی سایت دوباره میبینم
خیلی مشتاقم که باهات صحبت کنم ولی نمیدونم چه طوری حتما کمکم کن ممنون میشم
نشان های دریافت شده
سلام .
متناسب بودن آسانترین کار دنیاست .
متناسب بودن لذتبخش ترین کار دنیاست .
متناسب بودن بهترین حس دنیاست .
متناسب بودن عشق است . امید است . حس رهایی است . حس پرواز است . من یک متناسب هستم . وای که چقدر شادم چقدر شادم چقدر شادم .