بسیاری از محققان در زمینه پزشکی بر این عقیده هستند که چاقی ارثی است و متاسفانه این نگرش در افراد چاق بسیار قدرتمند است و به راحتی می تواند مانع لاغری آنها شود.
چاقی ارثی است یا عادتی است؟
این سوالی است که اگر از بیشتر افرادی که اضافه وزن دارند سوال کنید با قاطعیت پاسخ می دهند: چاقی ارثی است.
سی و پنج سال از زندگی من با چاقی گذشت و من از زمانی که درک و احساس از وجود خودم پیدا کردم چاق بودم بنابراین بیشتر از هر عقیده و نگرش دیگری شنیده بودم که چاقی من بخاطر ارثی بودن است.
هزاران بار از مادرم شنیده بودم که در جواب به افرادی که درباره چاق بودن من سوال می کردند پاسخ می داد: ارثی خانواده پدری اش چاقیه. به عموهاش رفته.
شنیدن این دلیل و منطق برای چاق بودنم سبب شده بود که از همان روزهای اولی که با مشکلات چاقی مواجه شدم و تصمیم گرفتم برای لاغری اقدام کنم هیچ امید و انگیزه ای برای لاغر شدن نداشته باشم چون نه تنها بارها به من گفته شده بود که چاقی تو بخاطر ارثی بودن است بلکه هربار که می خواستم برای لاغر شدن اقدام کنم به من می گفتند که: تلاش بی خودی نکن. تو لاغر بشو نیستی. تو چاقی ارثی است و نمی تونی با رژیم و ورزش لاغر بشی.
چاقی ارثی است، یک فرمول بسیار قدرتمند در ذهن بسیاری از افراد چاق است و این فرمول به تنهایی به اندازه ای قدرتمند است که می تواند مانع لاغر شدن افراد شود.
نگرش چاقی ارثی است در عین حالی که بسیار ساده در ذهن ما شکل می گیرد اما به دلیل تکرار شدن آن از طریق شنیدن بارها و بارهای این جمله که “چاقی ارثی است” و همچنین تایید شدن آنها از طریق دیدن افراد خانواده که اضافه وزن دارند به مرور به باوری قدرتمند تبدیل می شود که علاوه بر اینکه مانع لاغر شدن ما می شود خیلی ساده سبب اضافه شدن وزن ما می شود.
ارثی بودن چاقی من
از دوران کودکی و قبل از اینکه متوجه شوم چاق هستم هزاران بار از والدینم شنیده بودم که در خانواده ما چاقی ارثی است.
آنچه می شنیدم با دیدن عموها و پسرعموهایم برایم تایید می شد.
همه اعضای خانواده پدری من چاق بودند.
بارها از افراد فامیل شنیده بودم که چاقی نشانه خانوادگی ماست و واقعا هم همینطور بود.
چندین بار در ملاقات با افرادی که من آنها را نمی شناختم اما با اطلاع از فامیل من آنها یکی از اقوام هم فامیل من را می شناختند شنیده بودم که حدث زدم باید از عطارروشن ها باشی چون ماشالا همشون چاق هستند و تو چقدر شبیه فلانی هستی.
بیشتر از آنکه فامیل من باعث اصالت من و ارتباطم با افراد هم خانواده ام باشد، چاقی من نشانه متصل بودم به خاندان عطارروشن ها بود.
شنیدن بارها این صحبت ها سبب شده بود که باور اینکه چاقی ارثی است در ذهن من به یک فرمول قدرتمند تبدیل شود و زمانی که فرمولی در ذهن ما ایجاد شود به واقعیت وجود ما تبدیل می شود.
برای من بسیار بیشتر از آنکه غیرطبیعی باشد که چرا چاق هستم، طبیعی شده بود که باید چاق باشم.
چون من باور کرده بودم چاقی ارثی است.
وقتی ما از طریق شنیدن و دیدن باور کنیم که تحت تاثیر عواملی هستیم که کنترل آن دست ما نیست بنابراین انتظار بودن در آن شرایط را داریم.
وقتی باور کنی که چاقی ارثی است بنابراین انتظار شما برای چاق شدن خیلی قوی تر از انتظار شما برای متناسب بودن است.
در نتیجه به راحتی چاق و چاق تر می شوید و هرچه تلاش کنی که لاغر شوید فایده ای نخواهد داشت چون فرمول ذهنی چاقی ارثی است به قدر قوی و ریشه دار شده است که مانع شکل گیری انتظار لاغری در شما می شود.
تاثیر فرمول های ذهنی بر زندگی
نکته جالب توجه در مورد فرمول های ایجاد شده در ذهن ما این است که نه تنها در مورد وضعیت جسمی بلکه در سایر جنبه های زندگی تحت تاثیر این فرمول ها هستیم.
من از دوران کودکی هزاران بار از پدرم شنیده بودم که اگه می خوای زندگی راحت و بدون دردسری داشته باشی باید کارمند دولت باشی.
سر ماه حقوقت رو بگیری و بیمه شده باشی و بعد از سی سال هم بازنشسته می شی و روزهای آخر عمری محتاج و درمونده کمک کسی نیستی.
اما این را هم می شنیدم که فلانی اگه وضعش خوبه به این دلیله که بازاریه و درآمد بازار بیشتر از کار دولتیه اما به راحتی کار دولتی نیست.
پدر من هیچ وقت شغل آزاد نداشت اما همیشه درباره سختی کار در بازار صحبت می کرد.
شنیدن این گفتگوها سبب شده بود که من تصور کنم اگر می خواهم زندگی راحتی در کنار خانواده داشته باشم باید کارمند باشم.
همین فرمول ذهنی سبب شده که بعد از پایان یافتن دوران دانشگاه به هر شکلی بود وارد کار دولتی شدم و هشت سال کارمند دولت بودم.
همین فرمول ذهنی سبب شد که برادر بزرگتر و برادر کوچکتر از من نیز کارمند دولت باشند.
این فقط یک مثال در مورد تاثیر ایجاد فرمول های ذهنی در شکل دهی سرنوشت ما در زندگی بود.
شاید کسی تا حالا نگفته باشد کارمندی ارثی است اما میلیارها بار گفته شده است که چاقی ارثی است.
هیچ موضوعی که مربوط به شرایط بیرونی زندگی ما باشد ارثی نیست و همه این موضوعات عادتی هستند که بر اثر تکرار شنیدن آنها برای ما بودن در آن شرایط طبیعی شده و انتظار تجربه کردن آن شرایط در ما شکل می گیرد.
چه چیزی ارثی است
من و شما هرچه از والدین خود بعنوان تاثیر ژنتیکی به ارث برده ایم تا زمان قبل از تولد صورت گرفته است.
رنگ مو، رنگ چشم، رنگ پوست، شکل صورت و سایر ویژگی های جسمی ما تحت تاثیر ژنتیک است و می توان گفت من این ویژگی ها را از خانواده خود به ارث برده ام اما هر موضوعی که بعد از تولد در زندگی ما مشخص می شود هیچ ارتباطی به ارث و ژنتیک ندارد.
همه ما در جنبه های مختلف زندگی تحت تاثیر افکار و رفتار والدین و نزدیکان خود قرار گرفته ایم و به این دلیل زندگی ما شباهت زیادی به نزدیکانمان دارد.
از زمانی که تاثیر فرمول های ذهنی در چاقی را مواجه شدم و چگونگی پیدا کردن فرمول های مخرب ذهن خودم را یاد گرفتم، موارد زیادی را پیدا کردم که هر کدام به سهم خود مانع از لاغر شدن من شده بودند و از طرفی تاثیر زیادی در چاق تر شدن من داشتند.
در بین همه اون فرمول های تاثیرگذار، چاقی ارثی است از مهمترین و ریشه دارترین فرمول هایی بود که در ذهن ناخودآگاه من وجود داشت و اصلاح کردن این فرمول ذهنی با سعی و تلاش در پررنگ کردن جمله جایگزین آن (چاقی ارثی نیست بلکه عادتی است) صورت گرفت.
تغییر فرمول های ذهنی
یکی از مهمترین راهکارهای تغییر فرمول های ذهنی این است که وقتی فرمول اشتباه را پیدا می کنیم و فرمول صحیح را جایگزین آن می کنیم برای مدت زیادی سعی کنیم به نمونه هایی توجه کنیم که فرمول جدید ما را تایید می کنند تا به این ترتیب فرمول جدید در ذهن ما پررنگ شده و تثبت شود و به مرور تاثیر فرمول اشتباه قبلی را کمرنگ کرده و سپس تغییر دهد.
پیدا کردن دلایل تایید فرمول های صحیح کار ساده ای است اما نیاز به استمرار و توجه دارد و به دلیل اینکه بسیاری از هنرجوهای لاغری با ذهن توجهی به اهمیت این موضوع ندارند در شکل گیری فرمول های لاغر کننده ضعیف عمل می کنند.
چرا که آنها تصور می کنند جایگزینی فرمول جدید با چند بار سعی کردن و تایید کردن آن و پیدا کردن نمونه های واقعی منطبق با فرمول صحیح انجام می شود در صورتی که جایگزینی به این سادگی نیست و تغییر فرمول ها نیاز به سعی زیاد و استمرار طولانی دارد.
بنابراین به افرادی که تصمیم گرفته اند از طریق تغییر باورهای خود به تناسب اندام همیشگی دست پیدا کنند توصیه می کنم در شناسایی و تغییر باورهای اشتباه خود دقت و سعی فراوان داشته باشند که این کار در نهایت نتیجه عالی و همیشگی برای آنها به ارمغان می آورد.
دیدن بارها تصاویر افرادی که از مسیر لاغری با ذهن برای خلق رویای لاغری خود استفاده کرده اند و شگفتی ساز شده اند به ما کمک می کند تا به مرور باور کنیم که چاقی ارثی نیست بلکه عادتی است و همانگونه که این همه از افراد چاق توانسته اند با تغییر فرمول های ذهنی خود به نتایج عالی در مسیر لاغری با ذهن دست پیدا کنند من هم می توانم آرزوی لاغر شدن خود را محقق کرده و آن را تجربه کنم.
فایل توضیحی این بخش مروری بر چگونگی تغییر باور چاقی ارثی است در ذهن خودم است و نتیجه این سعی و تلاش چندساله را برای دوستانم توضیح داده ام.
امیدوارم که با استفاده از این فایل آموزشی الگوی مناسبی برای چگونگی تلاش در تغییر باورهای چاق کننده خود در ذهن شما ایجاد شود و بر این اساس برای تغییر باورهای چاق کننده به باورهای متناسب کننده اقدام کنید.
✍️ تمرین آموزشی 📖
فرمول ذهنی چاقی ارثی است به قدری مهم و تاثیرگذار است که اگر در ذهن شما این فرمول ذهنی وجود داشته باشد به راحتی می تواند مسیر لاغر شدن شما را سخت و پیچیده کند.
بنابراین لازم است با دقت و تمرکز برای اصلاح این فرمول ذهنی اقدام کنید. برای این منظور ابتدا نوشته آموزشی را مطالعه کنید و سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.
- نگرش شما درباره چاقی ارثی است چیست؟
- در گذشته چقدر درباره اینکه چاقی ارثی است شنیده اید یا درباره آن با دیگران صحبت کرده اید.
- در گذشته چقدر تلاش کردید تا چاقی ارثی است را بهان و توجیه لاغر نشدن خود معرفی کنید.
- به نظر شما این نگرش چقدر در ایجاد انتظار چاقی در ذهن شما موثر بوده است.
- اکنون که آگاهی صحیح درباره چاقی ارثی است یا عادتی دریافت کرده اید افرادی را پیدا کنید که در اعضای خانواده اش چاق هستند اما او لاغر است.
- درباره نگرش انسانها در رابطه با ارتباط دادن چاق بودن یا متناسب بودن افراد به ارث یا ژنتیک خانوادگی مثال پیدا کرده و شرح دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.25 از 69 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
درود بر استاد روشن بخشنده ی مهربان و هم گروهی های شاد و انرژی مثبتم
مژگانم روز ۴ از ماه دوم حضورم در این بهشت
با رسیدن از سایز 50 به سایز 46
کم کم ۴۶ داره تو تنم آزاد میشه
من زبان چاقی رو خیلی خوب بلدم چون تو یه خانواده چاق همگی بالای صد کیلو بدنیا اومدم من همیشه لاغرترین فرد خانواده با 105 کیلو بودم پدرو مادرمن هر دو با وزن 150 کیلو فوت شدند
آره چاقی زبان داره و یاد گرفتنیه و من این باور اشتباه (ارثی بودن چاقی) را بر اثر تکرار دیگران ، توجیهی برای اضافه وزنم کرده بودم
من از بچگی زبان چاقی رو یاد گرفتم و بعد اونقدر تکرارش کردم که عادتم شد و دیگه بصورت ناخودآگاه یسری عادتهای چاقی رو انجام میدادم بدون اینکه خودم متوجهش بشم
بعد یه روز خسته ازین اضافه وزن تو خونه تنها بودم با تمام وجود اشک میریختم و خدا رو صدا می کردم
خدایا من دیگه توانی برام نمونده شکست این غول چاقی از درمان سرطان هم برای من مشکلتر بود
ولی میخواستم با تمام وجودم میخواستم از راه درست این بار متناسب بشم چون فهمیده بودم همه راههای گذشته یجاییش میلنگید که من هر بار که لاغر میکردم دوباره چاق میشدم و این تناسب ماندگار نبود شاید صدها بار لاغر کرده بودم
همون روز خدا صدامو شنید و دستمو گرفت آوزد اینجا و گفت بیا اینم بهشت لاغری بیا ایندفعه با لذت لاغر شو و متناسب بمون
الان من خیلی تغییر کردم مژگانی جدید با باورهای ذهنی جدیدم
زبان لاغری رو یاد گرفتم و به اصل وجودی خودم که لاغری و تناسب هست دارم روز به روز نزدیک تر میشم
مگه میشه خدای مهربانی که من میشناسم که همه چیز رو تو این عالم متناسب و زیبا آفریده بخواد من چاق و نافرم باشم و عذاب بکشم
حالا دارم این زبان لاغری که تازه یادش گرفتم هر روز و شب تمرین میکنم تجسم میکنم دوره میکنم تکرار میکنم
تا با استمرار عادت لاغری در من شکل بگیره
و اونوقت به راحتی آب خوردن ناخوادآگاه لاغری خودش بوجود میاد و اصلا نمیفهمی چطوری لاغر شدی همون طوری که من نمیفهمیدم چطوری اینقدر چاق شدم
نه فشاری نه زوری نه رژیمی نه ورزشی هیچی به راحتی و آسونی
مگه من الان زور میزنم دیگه بستنی نمیخورم نه
من فقط نمیدونم چطوری ولی میلم بهش نمیکشه همین
قبلا میکشیدخیلی هم میکشید روزی نیم لیتر بستنی میخوردم
ولی الان که تو ذهن ناخودآگاهم زبان لاغری رو تبدیل به عادت کردم دیگه میلم نمیکشه
پس فهمیدم لاغری ارثی نیست عادتیه
عادت رفتارهای غلط
و حالا من خوشحالترینم شادترینم خوش شانس ترینم
و هر لحظه خدا رو شکر میکنم
لاغر شدن فقط یکی از نتایج کوچیک من بوده از وقتی اینجام من زندگیم متحول شد روحم دگرگون شده
بابا من این روزا چنان آرامش روحی خدا به قلبم داده که تو عمرم تجربه نکردم
حالا خودم شدم مثل یه نور یه چراغ برای روشنایی و امید به قلبهای شکسته ناامید افسرده
روزی نیست تو پیجم کسی بهم پیام نده و نگه دعات میکنم چقدر بمن روحیه و انرژی مثبت دادی
از بیداری درونی میگم از شمس و مولانا وخیام میگم از رقص و خنده و آواز گوش نواز میزارم
به همه عشق و شادی و روحیه و امید میدم و انقلابی درونم فوران میکنه
و همه ی اینا رو مدیون یه نفرم اونم استاد عطا روشن عزیز
دستمو خدا گذاشته تو دستای مهربونش اونم که با قلب مهربونش داره قشر بنظر من طرد شده ی جامعه قشر بظاهر دوست نداشتنی جامعه رو با قلب مهربونش هدایت میکنه
صد درصد ایشون هم برگزیده ی خدا هستند و هیچ کدوم از ما اتفاقی اینجا نیستیم
رسالت استاد عطار روشن هم تو دنیا این بوده و خوشا بحالش و تجربه ی شیرین این همه پیام خوب که افرادی مثل من هر روز بهش پیام میدن و برای خودش همسرش فرزندانش و همه ی رفتگانش بخصوص مادرش دعای خیر میکنند
همه تون رو دوست دارم و تا میتونیم بهم عشق و محبت و انرژی خوب بدیم که تو این دنیا همه چیز فت و فراوان هست بجز همین محبت انرژی مثبت حال خوب دوستیای خوب و انسانی
سلام چاقی خودمون روگردن ارث وراثت نندازیم عامل اصلی برمیگرده به فرمول ذهنی وعادت بدغذایی وپرخوربودنمون مامیتونیم این عادت بدرود یادمون فرمول اشتباه اصلاح واونوبافرمول صحیح جایگزین کنیم باتمرین وتکرار به لاغری دائم میرسیم
بنام خدا
گام ۲۰ از صد گام
چاقی ارثی است یا عادتی
تا قبل ورودم به سایت فکر میکردم که چاقی ارثی هست و خانوادههایی را میدیدم که واقعا همگی چاق بودن و از زبان خیلی ها چاقی ارثی است را شنیدم و دیدم اما بعد اینکه وارد سایت تناسب فکر ی شدم این که چاقی ارثی نیست بلکه یک عادت برایم روشن شد .
در گذشته خیلی شنیده بودم و دیده بودم که چاقی ارثی هست اما چون خانواده خودم افراد چاقی نبودن در مورد خودم هیچ وقت فکر نکردم که چاقی ارثی هست اما در مورد اطرافیانم زیاد میدیدم در افراد فامیل زیاد داریم که چند نفر از افراد خانواده چاق و بعضی متناسب و این فاکتور خودش برای اینکه چاقی ارثی نیست و یک عادت هست کافیه که ما این مانع بزرگ لاغر نشدن را از سر راه برداریم و یک قدم دیگه به تناسب اندام نزدیک شویم .
به نام خدايي كه هر لحظه در حال گسترش جهان است
يا باسط
سلامي گرم خدمت استاد عطار روشن و بقيه اعضاء
مقاله اي ميخوندم كه ميگفت چاقي ارثي تنها 0/05 ثابت شده
اون مقاله ميگفت عوامل محيطي هم در اضافه وزن تاثير دارن…وقتي درصد پايين چاقي ارثي رو خوندم ديگه كلا باور ندارم چيزي به نام چاقي اونم از نوع ارثي وجود داشته باشه.
در گذشته به اين موضوع باور داشتم چون اضافه وزن من و بدن من شبيه مامانم بود و هميشه فكر ميكردم منم مثل مامانم هستم …ولي الان به خودم اين فرصت رو دادم كه بيشتر تحقيق كنم …يكي از خاله هام لاغر بود…مادر بزرگم خيلي اسكيني بود…دو تا از دايي هام متناسب هستن…فقط يكي از خاله هام و پدر بزرگم از طرف مادري اضافه وزن دارن با مامانم
از طرف پدري عمو و عمه و پدر بزرگ و مادربزگ با اضافه وزن نداشتم
فقط يكي از عموهام كمي اضافه وزن داره
پدرم هميشه متناسب بود
عمه هام هنوزم متناسب هستن با اينكه ازدواج كرد…زايمان كردن…سنشون بالاست…روزي سه وعده غذا ميخورن…شيريني جات و روغن و كربو هيدرات هميشه در دسترسشون و توي آشپزخونه شون هست…
و مثال هايي ديگر
الان ديگه به هيچ وجه باور ندارم كه اضافه وزن ميتونه ارثي باشه
يادم نمياد به كسي گفته باشم چاقي من ارثي هست
ولي در خودم تكرارش ميكردم
صد درصد موثر بوده چون من دايم با خودم تكرار ميكردم چون خيلي ظاهر بدنم شبيه مامانم هست پس اضافه وزنم هم به مامانم رفته…انقدر اينو در خودم تكرار كرده بودم كه بيماري هايي شبيه مامانم داشتم ميگرفتم…به لطف الله و بودن در اين سايت باعث شد اون طرز فكر رو استاپ كنم و اون بيمارها هم استاپ شدن
خيلي براي خودم عجيب بود من كه چند تا قاره از محل سكونت مامانم دور هستم چطور بيماريهايي شبيه اون ميگيرم ؟؟ و بعد فهميدم فركانس زمان و مكان نميشناسه…جهان مانند اينه ست هر چي بفرستي همون رو دريافت ميكني
و
نگو كه باورهاي من داشتن شبيه به خودشون رو جذب ميكردن.
مطلبي ميخوندم درباره ارتباط بین افکار و اعمال كه ميگفت :احساسات و رفتارها را به خاطر بسپارید.: «اولین، دومی را تغذیه میکند؛ دومی، سومی را و به همين ترتيب ادامه دارد. “اگر تفکر ما نادرست است، پس احساسات ما هم تغيير ميكند و نادرست ميشود و رفتارهای ما نشان دهنده احساس ما است.”
بالاتر اشاره كردم كه چه كساني در خانواده پدر و مادري من اضافه وزن دارن و برعكس
در خانواده خودمون همگي خواهر برادرهام متناسب هستن
همگي
بلا استثناء
فقط من كه درباره خودم و مادرم ارتباط يافته بودم اضافه وزن دارم و دقيقا هم مثل مامانم اضافه وزن دارم
اين عجيب نيس؟!!!
يه داستان جالب تعريف كنم
چند وقت پيش با دختر خاله ام صحبت ميكردم و باسني كم ميگفت كه انسولين ميزنه
گفتم واااا چرا به اين زودي
خيلي خونسرد و پذيرفته گفت …خوب ما قند ارثي مون هست…آقاجون قند داشته دايي ها قند دارن..مامانم قند داشته
من همينطوري دهنم باز مونده بود از اينكه چطوري به اين راحتي “فقط” با باورهايي كه از گذشتگان بهش رسيده داره زندگي خودش رو نابود ميكنه.
گفتم بهش كه خوب خودت چه تلاشي داري ميكني براي اين موضوع
گفت ژنتيكه كارش نميشه كرد
!!!!!!!!!!!!!!!!!
چي بگم واقعا
درباره چاقي و لاغري هم مثل نقل و نبات توي دهن همه شنيدم اين حرف رو كه لاغري ارثيه چاقي ارثيه
جالبه كه يكي از خواهرام كه اسكيني هست و فوق العاده شيريني جات ميخوره…هميشه به من ميگه به هيچ كدوم اين حرفايي كه ميگن چاقي و لاغري ربطي نداره…
همه ما تمایل به افراط و قضاوت کردن خود و بدنمان به عنوان بسیار خوب یا بسیار بد داريم
تصميم گرفتم ، این تفکر را با درک اینکه چیزهای کمی واقعا سیاه و سفید هستند تغییر بدم تا اين افراط و تفريط از بين بره…
پذيرفتن ژنتيك به عنوان امري كه ميتونه در چاقي و لاغري تاثير گذار باشه مثل پذيرفتن اين افراط و تفريط هست…در صورتيكه ، هيچ چيز نه سفيد سفيد است نه سياه سياه…
از نظر افرادي كه ژنتيك رو ميپذيرن يعني خودشون رو در سياهي مطلق يا سفيدي مطلق غرق مي كنن…
و اين بدي هايي به همراه داره
دو تا كلمه ديگه رو توي ذهنم تفكيك ميكنم
بايدها
و
بايد
بايدها رو تقليل ميدم به يك بايد فقط
بسياري از اين بايد ها از جامعه به من وارد شده و من توانايي مقابله و شبيه شدن به اونها رو ندارم
من فقط يك “بايد” رو كه باورش برام منطقي شده رو ميپذيرم و تلاش ميكنم به همون يه دونه برسم…بعد كه بهش رسيدم تلاش ميكنم به يك “بايد” ديگه كه بازم خودم تحقيق كردم و ديدم به درد زندگيم ميخوره بهش برسم.
مثلا دوست دارم اين“بايد” رو در زندگيم ايجاد كنم كه ديسيپلين داشته باشم
در تمام امور
ديسيپلين خودم رو با توجه به توانايي هام انتخاب ميكنم …ميسنجم ببينم چقدر اون ديسيپلين من رو به هدفم ميرسونه …اندازه گيري منطقي ميكنم و شروع ميكنم
دوست دارم در كاهش وزن ماهي سه كيلو ديسيپلين رو رعايت كنم…استمرار و تعهد داشته باشم …هر روز تعهدم رو جلوي آينه بخونم…رنج نرسيدن به اهدافم رو براي خودم يادآور بشم و لذت هاي رسيدن به اون هدفم رو هم به خودم يادآور بشم…در دوره بي نظير ضمير ناخودآگاه ما لذت رسيدن به هدفمون رو هر شب داريم ميبينيم…حسش ميكنيم…منطقيش كرديم براي خودمون با جواب دادن به سوالها…و توش استمرار دارم.
و خدایی که در این نزدیکیست.
چقدر خوب استاد تونستید این باور مخرب رو بشناسید و توی این مسیر قرار گرفتید و باقی موندید.منم همیشه این جمله رو میشنیدم که چاقی توی ما ارثیه ولی الان که دقت میکنم میبینم ما فقط تحت آموزش نادرست خانواده هامون قرار گرفتیم همیشه بهمون گفته شده بود که اگه غذاتو خوب بخوری سالمتری،اگه غذای زیاد بخوری میتونی فعالیت کنی و اگه کم بخوری مریض میشی و مسخره ت میکنن و ی جورایی خفگی و سیری رو بهمون یاد ندادن،نگفتن ی جوری بخور که سیر شی ن اینکه خفه بشی،ی جوری غذا بخور که حالت بد نسه،یادمه یکی از اقوام دور میگفته به بچه هاش که اگه مهمونی رفتیو آنقدر بخورید تا خفه بشید و مهم نباشه چون میاید خونه و حالتون که بهم بخوره خوب میشید،الان که ب اینجور افکار که مدام بهمون تزریق میشد فکر میکنم میبینم چقدر ناآگاهانه بهمون ظلم شد و بد قواره شدیم ولی بازم خداروشاکرم که فهمیدم ایراد چاقی از کجاست و دارم تلاش میکنم که خوبش کنم،درد چاقی تسکین بدم.الهی شکر.
یا حق
سلام استاد روزتون بخیر
سلام بر همه دوستان خدا را شاکرم که امروز هم توانستم به سایت بیام.
چاقی یکی از باورهای من قبل از آمدن به سایت بود که به لطف خدا دارم آن را تغییر می دهم و خدا را شکر موفق هم شدم.همه افراد خانواده من چاق هستند به جز خواهرم واین برای من انگیزه شد که چاقی ارثی نیست ووقتی به عادت های غذایی خواهرم و دختر او توجه می کنم میبینیم که واقعا چاقی عادت است..
من در مورد اینکه چاقی ارثی است بسیار شنیده ام در اطراف من هیچکس حتی به ذهنش نمی رسد که چاقی عادت باشد حتی خود خواهرم و با رژیم لاغر هست.
توجه من هیچوقت روی ارثی بودن چاقی نبوده و بیشتر کم تحرکی را بهانه داشتم و بیشتر دنبال راه حلی برای کاهش وزن بودم که به لطف خدا با لاغری با ذهن آشنا شدم .من هنوز افراد متناسب را که میبینم خانواده اش را آنالیز می کنم و دنبال تثبیت باور چاقی عادت است هستم.من این فایل را دیروز گوش کردم و امروز دیدگاه نوشتم.
در ضمن دیشب من هم میخواستم با خانواده ام بستنی بخوریم و من با وجود این که علاقه به خوردن داشتم ولی نصف آن را بیشتر نتوانستم بخورم و این برایم لذت بخش بود.به امید موفقیت همه.
به نام خدا سلام استاد گرامی ودوستان هم مسیرم گام 20:چاقی ارثی است یاعادتی بسیاری از محقیقان در زمینه پزشکی بر این عقیده هستند که چاقی ارثی هست ومتاسفانه این نگرش درافراد چاق بسیار قدرتمند است وبه راحتی مانع لاغری میشود چاقی ارثی است یا عادتی بیشتر افرادی که اضافه وزن دارند پاسخ آنها این است که چاقی ارثی است وباشیندن دیدن این که چاقی ارثی هست ونگرش از چاقی ارثی است چاقی ارثی هست یک فرمول بسیار قدرتمند در ذهن افراد چاق است این فرمول قدرتمند میتواند مانع لاغری شود نگرش که چاقی ارثی هست بسیار ساده در ذهن ما شکل میگیرد اما به دلیل تکرار شدن از طریق شنیدهها بارها این جمله که چاقی ارثی هست تایید شده از طریق دیدن افراد خانواده که اضافه وزن دارن به مرور به باور قدرت مند تبدیل میشود. ارثی بودن چاقی من از دوران کودکی که هزاران بار از طریق اطرافیان شینده بودم که مادرت چاق است چاقی ارثی هست آنچه میشنیدم ولی باتکراراین جمله در من چاقی به وجود اوردچون من باور کرده بودم که چاقی ارثی است وقتی از طریق شیندن دیدن باور کنیم که انتظار بودن دراین شرایط رو داریم وقتی باور کنیم که چاقی ارثی هست انتظار شما با
چاق شدن خیلی قوی تراز انتظار شما برای متناسب بودن است در نتیجه به راحتی چاق تر میشویم هر چه تلاش کنیم برای لاغری فایده ای ندارد چون این فرمول بسیار قوی شده وریشه داراست ومانع لاغری در ما میشود در مورد فرمولی که در ما ایجاد شده در ذهن ماست نه تنها در وضعیت جسمی بلکه در تمام جنبه هازندگی تاثیر گذار است هیچ موضوعی که مربوط به شرایط بیرونی زندگی ما ارثی نیست همه این موضوعات عادتی هستندکه براثرتکرارشنیدن آنها برای ما بودن درآن شرایط جسمی شده وانتظار تجربه شرایط در ما شکل گرفته مثلا دیابت ارثی نیست بلکه آنقدر تکرار شده که در ذهن ما عادتی هست نه ارثی چه چیزی ارثی است رنگ چشم رنگ مو رنگ پوست شکل صورت وسایر ویژگی های جسمی تحت تاثیر ژنتیک است این ویژگی از خانواده خود به ارث بردهایم اما هر موضوعی بعد تولد ما در زندگی ما در جنبه های مختلف زندگی تحت تاثیر افکار رفتار والدین نزدیکان قرار میگیرد وبه همین دلیل زندگی ما شباهات زیادی به نزدیکان دارد.در بین همهی اون فرمولهای تاثیر گذارچاقی ارثی است از مهمترین وریشه دارترین فرمولهای بودکه درذهن ناخوداگاه ما وجود دارد اصلاح کردن این فرمول ذهن سعی وتلاش کردن در پر رنگ کردن جمله جایگزین چاقی ارثی نیست بلکه عادتی است صورت گرفته فرمولهای ذهنی یکی از مهمترین راهکار های تغییر فرمولهای ذهنی این هست که وقتی فرمول اشتباه رو پیدا کنیم فرمولهای جدید جایگزین میکنیم برای مدت زیادی سعی کنیم وبه نمونههای آن توجه کنیم که فرمول جدید ما را تایید میکند به این ترتیب فرمول جدید در ذهن ماپررنگ میشود وتثبت و به مرور تاثیر فرمول اشتباه قبلی کمرنگ شده واما نیا ز به استمرار دارد وباید عجله نکنیم ودراین مسیر باشیم وتک تک فرمولهای اشتباه رو شناسایی کنیم فرمولهای جدید جایگزین کنیم وبه اموزش ها عمل کنیم وباشیندن ودیدن ونوشتن وبا تکرار به آن میرسیم ممنونم استاد گرامی بابت آگاهی ارزشمندتون.
سلام ما همیشه برای کارهایی که انجام می دهیم به دنبال مقصریم وانگشتمان به سمت دیگران است مثلا برای چاقی به دنبال دلایل بیرون از خودما ن می گردیم یکی از این دلایل همین ارثی بودن است حال اینکه اگه کمی به خوبی فکر کنیم می بینیم این چاقی نتیجه تکرار یک رفتار ساده غلط است وان تکرار رفتار را چه کسی انجام میدهد ما پس چاقی ا رثی نیست مسبب آن خودمان هستیم پس باید جهت حرکت انگشتمان را تعییر دهیم وبه سمت خودما ن برگردانیم ورفتار خودمان را اصلاح کنیم
سلام استاد روزتون بخیر باشه.خیلی ممنونم بابت فایل و نوشته فوق العاده این صفحه.خدا قوت بهتون.
چند تا نکته برای خودم:
✓زمانی که فرمولی در ذهن ما ایجاد شود به واقعیت وجود ما تبدیل می شود.
✓برای من بسیار بیشتر از آنکه غیرطبیعی باشد که چرا چاق هستم، طبیعی شده بود که باید چاق باشم.
✓هیچ موضوعی که مربوط به شرایط بیرونی زندگی ما باشد ارثی نیست و همه این موضوعات عادتی هستند که بر اثر تکرار شنیدن آنها برای ما بودن در آن شرایط طبیعی شده و انتظار تجربه کردن آن شرایط در ما شکل می گیرد.
✓یکی از مهمترین راهکارهای تغییر فرمول های ذهنی این است که وقتی فرمول اشتباه را پیدا می کنیم و فرمول صحیح را جایگزین آن می کنیم برای مدت زیادی سعی کنیم به نمونه هایی توجه کنیم که فرمول جدید ما را تایید می کنند تا به این ترتیب فرمول جدید در ذهن ما پررنگ شده و تثبیت شود و به مرور تاثیر فرمول اشتباه قبلی را کمرنگ کرده و سپس تغییر دهد.
✓ آنها تصور می کنند جایگزینی فرمول جدید با چند بار سعی کردن و تایید کردن آن و پیدا کردن نمونه های واقعی منطبق با فرمول صحیح انجام می شود در صورتی که جایگزینی به این سادگی نیست و تغییر فرمول ها نیاز به سعی زیاد و استمرار طولانی دارد.
✓دیدن بارها تصاویر افرادی که از مسیر لاغری با ذهن برای خلق رویای لاغری خود استفاده کرده اند و شگفتی ساز شده اند به ما کمک می کند تا به مرور باور کنیم که چاقی ارثی نیست بلکه عادتی است و همانگونه که این همه از افراد چاق توانسته اند با تغییر فرمول های ذهنی خود به نتایج عالی در مسیر لاغری با ذهن دست پیدا کنند من هم می توانم آرزوی لاغر شدن خود را محقق کرده و آن را تجربه کنم.
✓باورهایی که ترمز و مانع لاغر شدن و تناسب اندام ما هستن رو جست و جو میکنیم و پیدا میکنیم.باوری مخالف اون جایگزین میکنیم.باوری که به ما کمک میکنه و نتیجه دلخواهمون رو رقم میزنه. برای اثبات باور جدید مدام خودمون رو در معرض دیدن الگوهایی که تایید میکنند باور جدید رو قرار میدیدم .
✓نقش باور ها در چاقی
✓دلیل ها و توجیح های شرایط جسمی من چیه؟
۱_من تحرکم کمه برای همین غذایی که میخورم توسط بدنم مصرف نمیشه و زخیره میشه.
۲_من کلا بدنم اینجوریه با خوردن راحت یک روزه و چند ساعته چاق میشه.در خانواده و فامیل هم افراد اضافه وزن دارن و برای کنترل وزنشون رژیم میگیرن و ورزش میکنند و پیاده روی میرن.
۳_من عادات غذاییم بده.اشتهام زیاده.برای هر وعده باید مقدار زیادی بخورم تا سیر بشم.
۴_من خیلی به تنقلات علاقه دارم مخصوصا اخر شبا و زیاد تنقلات میخورم.
۵_من خورد و خوراکم و علاقم به خوردن بیشتر از کساییه که تا حالا دیدم برای همین راحت چاق میشم.و باعث میشه بیشتر اونها چاق بشم.
۶_تو خونه ما شیرینی و تنقلات خیلی هست و مدام در دسترسمه و خانوادم اینهارو مصرف میکنند برای همین چاق میشم.
۷_چون خانوادم عادات غذایی خوبی ندارن منم اینطوری یاد گرفتم و برای همین چاق میشم.
۸_افرادی هستن در اطرافم که با اینکه خیلی فعالیت روزمرشون زیاده اضافه وزن دارن. و تازه باشگاه و ورزش و پیاده روی میرن برای اینکه لاغر بشن ولی بازم اضافه وزن دارن.وقتی این الگوهارو میبینم که باوجود این همه فعالیت لاغر نمیشن هم این تو ذهنم نقش میبنده : که اینها غذاشون حتما چاق کنندست و منم همون مواد غذایی رو مصرف میکنم پس مواد غذایی منم چاق میکنه. و هم اینکه : اگر اینها با این همه فعالیت بازم اضافه وزن دارن من که هیچ فعالیتی ندارم چطور میخام لاغر بشم و چاقم نشم.
✓من کلی باور درمورد شرایط جسمیم دریافت کردم که جسم من اینجوریه.کلی باور درمورد نحوه غذا خوردنم دریافت کردم که غذا خوردنم غلطه و مشکل سازه.همه این باورها و از خانواده و محیطی که درش بزرگ شدم و اینترنت به ارث بردم.
✓چون در خانواده من چاقی ارثی هست منم اضافه وزن دارم.
✓ذهن ناخوداگاه رو میشه تغییر داد طوری که مغز ما دستوراتی صادر کنه که در نهایت باعث متناسب شدنمون بشه.
✓اضافه وزن ارثیه: من باور کردم بدن من خود به خود چاق میشه.چاق شوندست.ژن من اینجوری کار میکنه
۱-شناسایی باورای اشتباه۲-ایجاد باور جدید در مقابل اون۳-تایید شدن باور جدید.
✓ما مدت ها باید دنبال اثبات باور جدید باشیم.اینقدر که در ذهن ناخوداگاهمون تایید بشه و تبدیل به الگوی جدید بشه
✓عادت هام و دیدگاهم و نوع تفکرم باید برای همیشه تغییر کنه نه مقطعی.نه مثل روند رژیم که مدتی تغییر کنم بعد دوباره برگردم به کسی ک بودم.
•در اطرافیان همیشه صحبت از خوردن و علاقه به خوردن و زیاد خوردن هست.مدام تعارف و دعوت به خوردن هست.اصلا عشق و علاقه با دعوت به خوردن و خریدن خوراکی نشون داده میشه.همیشه از لذیذ بودن و لذت بخش بودن مواد خوراکی صحبت میشه.در بچگی تاکید بود روی صبحانه و عصرانه.همیشه بعد از هر وعده غذایی به ربع ساعت نکشیده چای و شیرینی سرو شده.همیشه این موضوع وجود داشته که چیزی بخریم که همراه چای بعد غذا بتونیم بخوریم.در مهمانی ها هم همیشه خوردن نشون دهنده احترام به میزبان بوده .
•من در کودکی و نوجوانی شاهد جسمم بودم که مدام در حال چاق شدن بود و خبری از تاثییر ذهنم بر جسمم نداشتم و برای همین این برام طبیعی شده بود که این طبیعت بدن منه .درحالی که دوستان همسن و سال خودم رو میدیدم هر سال وزنشون و ضاهرشون یکسان و مثل سال قبله ولی من مثلا هر سال یک سایز بزرگ تر فرم میخریدم و این نشونه این بود من چاق تر شدم وگرنه من روی ترازو نمیرفتم تو اون سن.برای همین برام طبیعی شد که وضع جسم من اینه و این انتظار داشتم هر سال چاق تر بشم.
۱_نگرشم به این شکله که به طور طبیعی همه انسان ها بدنشون اینطور کار میکنه و ژنشون اینطوریه که اینها چاق میشن و وزنشون میره بالا.یکسری بسیار محدود هم هستن که خوشانسن و ژنشون طوریه که اصلا چاق نمیشن.یکسری افراد متناسبم هستن چون خورد خوراکشون کمه لاغرن و چاق نمیشن.از بس افراد رو دیدم که مدام وزنشون اضافه شده و اینقدر افراد دیدم میخان لاغر بشن دیگه باور کردم این طبیعیه و اگر کسی رو بعد مدتی ببینم لاغر شده تعجب میکنم .اگر کسی رو ببینم که اصلا چاق نمیشه کلی حسرت میخورم و بازم تعجب میکنم.
من متوجه الگوهایی که دورم بودم و باهاشون بزرگ شدم نبودم ولی الان فهمیدم بدون اینکه متوجه بشم واقعیت چاقی در ذهنم شکل گرفتهچون همه اطرافیانم و الگوهایی که دیدم کسایی بودن که هر سال چاق تر شدن و دنبال لاغر تر شدن بودن.همون موقع الگوهای متناسب هم بودن که هر سال به یک شکل و وزن بودن و چاق نمیشدن اما اصلا توجهی بهشون نداشتم و و تماشاشون نکردم برای همین اصلا خاطره ای ندارم راجب این افراد
۲_همیشه اولین دلیل اضافه وزن ارثی بودن اون بوده.هر ادم چاقی که میبینم راحت و مطمعن راجب این صحبت میکنه و تاییدش میکنه.و البته همیشه دلیل لاغر بودن یکسری افراد و چاق نشدنشون ژنتیکشون بوده.
۳_همیشه وقتی از رژیم و تلاش برای لاغری خسته و درمونده بودم میگفتم اخه این چیه که به من ارث رسیده
۴_با گفتن این جمله که چاقی من ارثیه این انتظار در من شکل میگیره که جسم من خود به خود چربی اضافه میکنه.و کلا روند لاغر شدن و لاغر موندن در جسم من وجود نداره.چاقی ارثیه به این معناست که بدن من چربی سازه و مدام چربی تولید و انباشته میکنه .با رژیم شاید بتونم بجنگم با این روند و وزنمو کم کنم اما اگر رژیم رها کنم این روند به کار خودش ادامه میده و چاق میشم.
به نام خدا
خداوند را شاکرم که من را در مسیر لاغری با ذهن قرار داد تا با یادگیری آن به سمت متناسب شدن حرکت کنم….
اینکه میگیم چاقی من ارثی هست، تقریبا همه به این جمله معتقدیم. همه میگیم فلانی به خانواده پدری یا خانواده مادریش رفته. ما بیشتر مریضی ها رو هم ارثی میدونیم. از همون ابتدا که یه فرزند به هر خانواده ای اضافه میشه، یه عده هستن که همیشه میگن، یا به خانواده پدری رفته و یا به خانواده مادری. از هنون زمان بچه یا چاق میشه یا متناسب. خیلی عجیبه واقعا. ما بیشتر رفتار غذایی از پدر و مادر رو یاد میگیریم. با این رفتارهای غذایی یا پر خور میشیم یا اندازه میخوریم. بعد از یه جایی به بعد بلوغ و ازدواج بچه دار شدن یا بارداری رو علت چاقی میدونیم. در واقع ما یه سری آگاهی ها رو از همون بچگی یادمیگیریم و به مرور زمان با ذهنمون احساس ترس یا چاقی یا تردید رو بوجود میاریم.
من خودم خیلی از خانواده ها رو دیدم که همه چیو ارث میبرن و شبیه هم میشن. به غیر از رنگ پوست یا چشم فرم صورت بدن ما حتی چاقی رو هم میگیم ارثیه. چون هر فرزندی رفتار غذایی رو از مادر یادمیگیره، بعد چند ماه کاملا نشون داده میشه، شبیه مادر میشه. ولی گاها از همون ابتدا میگن، به خانواده پدری رفته و همه چی تغییر می کنه……
از زمانی که با سایت تناسب فکری آشنا شدم، خیلی چیزا یاد گرفتم. انسان با فکرش کارها میتونه انجام بده. به نظر من ما باید در تمام امور زندگیمون از این سایت استفاده کنیم و بدونیم که چقدر ذهن می تونه در همه ی امور زندگی به ما کمک کنه. از چاق و لاغر شدن بدن تا اعتناد به نفس موفق شدن در کارها موفق شدن حتی در رفتار کردن با دیگران. من واقعا از رژیم بدم میاد. ساعتها باید خودتو گرسنگی بدی ولی بعد چند ماه تبدیل به یه آدم پرخور میشی که هر چقدر توی شکمت بریزی، پر نمیشه. یا ورزش براش لاغری که بعد چند روز خسته میشی و بی انگیزه. یه پیاده روی های طولانی که واقعاهنوز من غصه ام میشه. چقد ساعتها راه رفتیم پا درد و کمر درد گرفتیم. خسته و کوفته شدیم. ولی لاغری با ذهن خیلی راحته. هیچ کاری انجام نمیدی. فقط میخونی و میشنوی و می نویسی . کلی هم مطلب جدید یاد میگیری
به امید اینکه تمام دوستان این سایت به تناسب اندام برسن.
باسلام خدمت استاد و دوستان عزیز
باتشکر از مطالب اموزنده این فایل
من وقتی این فایل رو خوندم هرچه بیشتر دقت کردم بیشتر نمونه پیداکردم
من هم همیشه از ۸سالگی ب بعد شنیدم چاقی ارثیه
چون پدربزذگم و از طرف مادری مادربزرگم همیشه اضافه وزن داشتن و ب من هم همیشه میگفتن همه چیت مث اونه و همچنین خالم ک همه ب ما میگن مث دوقلوهاهستید و چون اوهم تا ۱۸ سالگی اضافه وزن داشت و بعد لاغر شد این هم درمن وجود داشت و تبدیل ب باور شده بود.و جمله چاقی ارثیه رو شاید کم شنیده بودم ولی اینک با بقیه مقایسه بشم و. نسبت داده بشم رو ن.
وقتی جملتون ک نوشتید تمام چیز هایی ک تا قبل از تولد برای ما اتفاق میافته ژنتیکیه
ب این نتیجه رسیدم ک معده دردم(عموم و خالم)سنگ کلیه(دایی و پدربزرگ و مادربزرگ)چشم ضعیف(خاله هام .داییم .اکثرعموهام و پدرم )همه اینها هم ب خاطر اینه ک من شنیدم که اینها ارثیه و من درگیرش شدم .
البت الان ک چندساله در مسیرلاغری با ذهن شما هستم دیگ اینک چاقی ارثی هیت رو قبول ندارم و نمیتونم بپذیرم چون چندیین مثال پیدا کردم ک در یک خانواده چاق فرد لاغری هست و در یک خانواده لاغر فرد چاقی هست و….و این موضوع رو کاملا پذیرفتم
ولی این مشکلاتی ک الان نوشتم رو ب کمک فایل و متن نوشته این فایل تونستم پیدا کنم و ریشه یابی کنم .
باتشکر از آگاهی های زیباتون
به نام خدای مهربانم 😇
سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم 🙋♀️🥰
چاقی ارثی است یا عادتی🤔
من چقدر شنیده بودم که لاغری و چاقی ژنتیکی وارثی هستش و همیشه در ذهن انسان ها همین باور باعث شد که خودشون و قربانی چاقی بدونند و نگرش نا عادلانه نسبت به خدا داشته باشن و آنها شاکی شرایط جسمشون بودن
خدارو شکر حالا فهمیدم هیچ ناجالبی در دنیا از طرف خداوند نیست بلکه از طرف باور های اشتباه خودمون نسبت به خدا وشرایط روحی وجسمیمون و شرایط پیرامونم رو خودمون با نگرش های منفی مون ایجاد کردیم خیلی از این باورها به طور ناخوداگاه در ما تبدیل شده به عقاید محکم که اکنون شرایط احساسی ومالی وزندگی مارو در تمام ابعاد در بر گرفته
خداوند هرگز برای من چاقی رو نخواسته ونداده
خداو ند هرگز برای من سختی مالی وبی پولی رو نخواسته
خداوندهرگز برای من شرایط عاطفی ناجالب رو نخواسته
خداوندهرگز برای من غم وغصه نخواسته
اینها خواسته وناخواسته هاازذهن منفی بافم وازشیطان درون من هستش که باعث شده من در زندگیم این ها رو باورکنم و همیشه از خداوند شاکی باشم چرا من چرا من چرا من
حالا چند سالی هستش که خداوند جواب چراهای من رو داده گفته اینها از سوی خدا نبوده از سوی خودت بوده خودت حرفها ای که نوید بیماری و چاقی رو دادن رو باور کردی و قبول کردی
خودت کمبود وبی پولی رو باور کردی
خودت غم وغصه واز دست دادن رو قبول کردی خودت بودی عدالتم، فراوانیم،سلامتی ام ،شفا ،جوانی ،ثروت ،و عشق،رحمت ،بخشندگی من رونادیده گرفتی وباور نداشتی به قدرتم ولی تو در هر لحظه در آغوش خودم هستی ومن هر زمان بخواهی هدایتت می کنم به باورهای درست ومعجزاتم در راه هستن
حالا صدای خدایم را می شنوم صدا می کند زهره عزیزم بنده زیبا و مهربانم تو ازمن هستی من در تو هستم یکی هستیم همسو هستیم تا زندگی متفاوت را خلق کنیم تو هر گاه صدایم کنی جواب خواسته ات را میدهم
امروز در شرایطی بودم که شاید برای کسی دیگه خیلی پیش افتاده باشه ولی برای من یک معجزه خداوند بود که تنها خودم رو دیدم که نمی دونستم چه طور از ابزار که داشتم استفاده کنم و این جمله گفتم خدا خودش هدایتم می کنه وگفتم من می تونم وبه خوبی تونستم و اگه قبلا بود استرس داشتم و نامید میشدم ولی در آرامش بودم ومی دونستم جواب هر مساله ای در خودش هستش واقعاشگفت انگیز وحیرت انگیز هستش
پس این من بودم که قبلا با نگرش های اشتباه زندگیم رو به ناکامی و ناامیدی کشیده بودم وحالا فقط باید نگرشهای درست داشته باشم
من لاغر میشم چون لاغری یاد گرفتنی هستش خیلی آسوآسوآسون و راحت فقط باید چاقی رو رد کنم در ذهنم چاقی ازطرف خدا نیست ،خدای نیست ومن فقط لاغری رو باور دارم خدای هستش نعمتی جاودانه در وجود هر انسانی هستش فقط اون رو ندیدیم
چشم ها را باید شست وجوری دیگری باید دید
چاقی با باور شروع شد وعادی شد در زندگی ما بارها بارها تکرار شد وعادت ما شد ناخوداگاه دنبال عادتهای چاقی بودیم تا ثابت کنیم ما قربانی چاقی هستیم غذاها باعث چاقی ما شدن ژنتیک باعث چاقی ما شد ه و زایمان باعث چاقی شده اینها حرفها و بعدش اعمال ما جزئ از عادت های زندگی ما شده بود
من خودم زمانی که خاله های خودم رو دیدم که شکم دارند ومن نیز شبیه اونها هستم باور ژنتیک چاقی شکمی در من بیشتر قوی تر شد که چند سال اخیرباعث سرعت گرفتن شکمم شده بود بیشتر ژن چاقی رو باور کردم واکنون دیگه چاقی به خاطر ژنتیک رو قبول ندارم چاقی در افراد عادتی هستش نه ژنتیکی
در گذشته من بسیار می گفتم چاقی شکمی به خاطر ارث هستش چون خالها و مادرم شکم داشتن ودلیلشو به خاطر زایمان وارثی بودن شکم می دونستن و همین نگرش چاقی شکمی در من باعث شد که باورم بشه کاری از دستم نمیاد واین جسم رو خدا داده من قربانی خواسته خداوندم وبه همه می گفتم من نمی تونم شکمم رو تخت کنم واکنون با قدرت اعلام می کنم من می تونم شکم تختم، رو که در وجودم هستش رو دوباره نمایان و قابل دیدن کنم
در خانواده ما پدر خدا بیامرزم و خانواده پدریم همگی لاغر هستن وما خواهر و برادر هام هم تا چند سال پیش لاغر بودیم هم اکانون یکی از خواهرو برادرم لاغر هستن ولی بقیه ما کمی اضافه دا ریم که هر کدوم ما به خاطر باورهای که در باره عوامل چاقی مثل زایمان ، غذاها و عدم تحرک وبالا رفتن سن وپیدایش بیماری هاقبول کردیم از اصل خود دور شدیم و چاقی رو خلق کردیم
من فهمیدم چاقی رو فقط باور کردم زبانش رو یاد گرفتم و بعدش عادت چاقی رو در خودم ایجاد کردم همگی به صورت ناخودآگاه به آسونی انجام شد و حالا باید این زبان چاقی رو کنار بزنم و لاغری که از بدو تولد بامن بوده واصلم هست رو باور کنم و زبان لاغری رو با بودن در سایت وتهیه تمام دوره ها واستمرار داشتن تا بتوانم عادت لاغری رو در خودم ایجاد کنم ناخود آگاه در من لاغری خلق میشه به راحتی وآسونی
سپاس فراوان از استاد عزیزم🙏❤🌹
معجزات خدا در راه هست 😃❤🙏🙏🙏
درود بر شما ، متن پیام تون بسیار زیبا بود و کاملا حس کردم که از عمق جان تون بر اومده . و ایمان دارم که شما همه ما در بهترین شرایط ممکن لاغری و تناسب فکر و جسم رو در وجود خودمون متجلی می کنیم . در مسیر پیش رو پاینده و مانا و ثابت قدم باشید .🥰
سلام به دوست عزیزم خداوند رو سپاس گذارم که کلماتی که همگی از طرف خداوندم برای نوشتن آنها هدایت شدم در شما احساس خوبی ایجاد کرده بسیار خوشحال شدم ودر من انگیزه ایجاد شد که هنگام نوشتن با احساس خوب شروع به نوشتن کنم
وبرای شما آرزوی خوشبختی و سلامت وثروت دارم
در مورد چاقی خودم در گدشته پر از دلیل وبهانه بودم ک ب خاطر فلان و بهمان من چاقم
وقتی ب این سایت هدایت شدم فهمیدم ک ن اینطور نیس اصلا ب عدل خدا ک نگاه میکنیم اصلا این ها مشخصه ک صحییح نیس
و اولش گفتم دیگه حله من اینها رو فهمبدم دیگه اوکیه من تغییر میکنم اما
انگار فهمیدن اینها فقط شروع کار بود بودن وادامه دادن ک عمل کردن و متعهد بودن اینها رو باید میداشتی
بیشترم اها چن فک میکنیم فقط اینها تغییر کنه کافیه و این باعث میشه ک زود ناامید بشیم و من خودم لیز خوردم ب شدت
والان در اینجا بعد اینهمه مدت درک کردم ک باید ب فهمیده ها عمل کرد و استمرار داشته باشی وبعد این همه مدت میبینم خیلی جاهادر خیلی مواقع ناخوداگاه من هنوز مطابق باور قبلی فکر میکنم ک من فک میکردم اون حل شده و این بیشتر وبیشتر ب من این ندا رو میده ک باید تکرار بشه و طبیعیه در زندگی هایی ک الان داریم نقلو نبات مجلسهامون خونه هامون فقط چاقی ولاعری گرونی وبیماری اینهاست وقتی این اطلاعات میاد خب مسلما در مقابلش باید ماهم ورودی های ک تشخیص دادیم مناسب هستند رو ب خودمون بگیم و این راه ادامه دارا و پایانی نداره
تو همواره در ی مسیری در حرکتی و این مسیر رو طرز فکر وباور تو تعیین میکنه پس باید ادامه داد و نتیجه این ادامه واستمرار ک میاد میبینی الکی نیس واقعا و من درسته متناسب نشدم ولی خیلی خیلی از ذهنیتهام فرق کرده خیلی نگاههام فرق کرده نسبت ب نقطه شروع خیلی زیباتر میبینم خیلی راحتر زندگی میکنم و این مسیر بهنر وبهتر میشم اگه من ادامه بدم اگه من تعییر بدم و روی این تغییر بمونم همش بخودمون وابستس
و زوری نیس من خودم وزن کم کردم برگشت چرا چن نگاه رژیمی د اشتم چن ظرف وجودم اماده نبود چن فقط اون عمل تعییر کرده بود ن باوره
و هر دو اینها باید باهم باشه هم باور هم عمل و این نتیجه ماندگاره
و تو اونقدر باید ظرف وجوتو اماده کنی ک ب اون پذیرشه درمورد باور درمورد عمل برسی
انگار تیکه تیکه وجودت دوباره بازببینی میشه انگار اجر ب اجر وجودتو خودت دوباره میچینی
و اینش زیباست چن همه چی خودتی وقتی بیافتی تو این مسیر میفهمی ک همه چی خودتی دیگه نمیتونی دیگران مقصر بدونی و این پل جدیدی است برای من ب ای تو ب شرط عمل ب شرط ادامه
و اصلا معتاد این مسیر میشی انگار وجودتو ب دونیم تقسیم شده وقتی میری اون سمت اصلا درون من ی ندایی منو دوباره میکشونه این سمت
انگار اینجا راحتترم انگار درونم اینو دوس داره
و من هنور هنوز باورهای چاقی ک واقعا مطابقشون عمل میکنم دارم میببنم ب چشم خودم میببنم باز مثلش عمل میکنم
من هستم
ک الان زندگیم باعث چاقییه خودمم و این من هستم ک میتونم الان زندگیم تغییر کنم و لاغر دروننو بیدارو بیدار کنم
با سلام
خب چاقی ارثی هست باوری هست که سالهای سال در ما نهادینه شده و به روزی در جسم خودش رو نشون میده،
هر چند که من با ورود به سایت این قبیل باورهای در مورد چاقی متزلزل شده و به لطف سایت تناسب فکری در حال فرو ریختن هست.
در گذشته و همین الان بارها و بارها در مورد چاقی ارثی شنیده ام مخصوصا که خواهرم چاق هست و همیشه از فامیل می شنیدم که خواهرم به مادربزرگ پدریمون رفته که چاقه و منی که چاق نبودم رو میگفتن تو به اونا نرفتی.
من همیشه خواهرم میگفت که اینم شانسه ما داریم هیچ کس دیگه ای نبود که به اون خدا بیامرز بره و من به اون رفتم . و برای من هم که الان با ده کیلو اضافه وزن به مرحله چاقی رسیدم ،کم کم طبیعی شد که بله خواهرت چاقه مادرت هم اضافه وزن داره پس چاقی تو چیز غیر طبیعی نیست البته خدا رو شکر این باور در من زیاد قوی نیست و به اندازه دلیل منطقی بر چاقی بر بدن من حاکم هست ، و متاسفانه خواهرم دراین مورد فدای من شد.
جای دوری نمی رم خود چند سال پیشم دلیل محکمی هستم که ثابت کنم چاقی ارثی نیست،و خدا رو شکر با این که این باور در خاندان ما هم هست که چاقی ارثیه اما ازونجا که من خودم نمونه عکسش بودم هیچ وقت به طور قطع به این باور نرسیدم و طبق شنیده ها میگفتم ارثیه،اما ارثی که به من نرسیده🤭
ما آدما یه عادت جالب یا شایدم زشت داریم که سعی می کنیم همه چیو به هم ربط بدیم فلانی اخلاقش به مامانش رفته،راه رفتنش به باباش رفته ،حرف زدنش به مادر بزرگش رفته…
آخه چرا یه آدم رو همون جور که هست نپذیریم و تمام کارهاش رو به اطرافیان ربط بدیم و همش دنبال ارث و میراث رفتاری و ظاهری توی دیگران میگردیم.
من تا چند سال پیش که رفتار دخترم رو شبیه میکردم به کسی یا حتی خودم این کار رو می کردم باز در مقابلش مقاومت میکردم که نه دختر من به هیشکی نرفته و منحصر بفرده فقط به خود خودش رفته، اما از وقتی برای زندگی به شهر خودمون برگشتیم ، خانواده مدام برای پسرم میگن و حتی عادت خودم هم شده که بگم پسرم فلان اخلاقش به فلان عموش رفته و فلان به داییش
این گفتن ها باعث الگوی ذهنی در بچه ها میشه و فردا که بزرگ بشن قدرت تغییر کردن رو ازشون میگیره،چون به این باور رسیدن که فلان رفتارشان ارث هست و کاری باهاش نمیشه کرد.
و ازونجا که اینجا «تناسب فکری » هست ،از همین لحظه تصمیم می گیرم دیگه در مورد رفتارهای پسرم هم قضاوتی نداشته باشم و همه کارهاش رو به خودش ربط بدم نه به دایی و عمو و پدربزرگ،
ببخشید از بحث چاقی خارج شدم !
اما خب ارث چاقی هم به همین صورت هست وقتی ما به عنوان بزرگتر ظاهر کوچکترهامون رو قضاوت می کنیم و دنبال دلیل و شباهت با اطرافیان میگردیم ،فقط راه تناسب اندام اون بچه رو می بندیم .چون بچه ها به ما بزرگترها اعتماد دارن و باور دارم که حرف ما درسته ،اگه ما چیزی بگیم گاهی وقتا بی چون و چرا باور میکنن،قبول می کنند.
پس بخاطر همین اعتمادی که بچه ها به ما دارن سعی کنیم فرمول های درست در هر جنبه از زندگی رو بهشون آموزش بدیم ،تا زندگی بهتری داشته باشن.
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز ارجمند و دوستان عزیز و در شرو متناسب شدنم
۱۴۰۲/۸/۸
نگرش شما درباره چاقی ارثی است چیست ؟
من از ۱۲ سال پیش این باور را داشتم که چاقی من ارثی هست و من شبیه عمم هستم و شکم پهلو دارم و هر چقدر رژیم میگرفتم و ورزش میکردم تمام اندامم تغییر میکرد جز شکم پهلو و الان با آموزش این سایت متوجه شدم رنگ چشم و مو فر یا صاف یا عوامل این چنینی ارثی هست نه چاقی. چاقی من نه نتها ارثی نیست بلکه عادتی هست که من خودم اونو خلق کردم و من اصلا شبیه هیچ کس نیستم من سرنوشت خودمو خودم مینویسم خدا به آدم ذهن داده تا با قدرت ذهنش هر چیزی را تصور کنه چه خوب چه بد انرژی که برای کائنات میفرسته همون انرژی به خودش باز میگرده پس همیشه به چیزهای مثبت فکر کنید تا براتون اتفاق بیفته همیشه در اطرافیانم شنیده بودم که میگفتن چاقی ارثی و ژنتیکی هست و من هم به این باور رسیده بودم که چاقی ارثی هست با آموزشهای این سایت متوجه شدم اصلا بچهای عمه من همشون متناسب هستن یا پدر مادر خدا بیامر ز من متناسب بودن یا عموهام همشون متناسب بودن پس این عادت اشتباه که با تکرار شدن شده باور من که چاقی ارثی و ذهن منو چاق کرده
در گذشته چقدر درباره چاقی ارثی هست شنیده ای یا دیگران صحبت کردی
خیلی زیاد افراد چاق دور اطرافم رو میدیدم و میگفتن چاقی ما ارثی هیت هر کاری میکنیم لاغر نمیشیم بی فایده هست تلاش کنیم عاقبت و سرنوشت ما رو خدا اینطوری رقم زده مثلا خواهر شوهرم میگه من آب هم بخورم چاق میشم به مادرم و دایهام رفتم ولی همسر تو به پدرم و عموم رفته فردا متناسبی و هر چقدر هم بخوره چاق نمیشه سیستمش و استخوان بندی به پدرم رفته یا خواهران خودم که فرد چاقی هستن میگن ما شبیه عمه هستیم و هیچ وقت لاغر نمیشویم و همیشه پر خوری میکنن میگن یه شب هزار شب نمیشه اینطوری چاقی رو تو ذهنمون پر رنگ کردیم الان با آموزش این سایت عادتهای اشتباه تبدیل به عادتهای صیح میکنیم فقط نباید عجله کنیم و زمان در نظر نگیریم تا به وزن ایده عالمون برسیم
در گذشته چقدر تلاش کردید که چاقی ارثی هست بهان و توجیه لاغر نشدن خود کنید ؟
خواهر شوهرم همیشه بهم متلک مینداخت که من فردی بی تحرک و خوش خوابم و همیشه بهم میگفت مرغ هنوز تو لواش نرفته تو خوابت میاد یا همسرم چاقی منو به سیب زمینی که پا در آورده تشبیه میکرد این حرفها منو ناراحت و اعصبی میکرد و باعث پر خوری من میشد و من چاق میشدم من هم تلاش میکردم با رژیم و ورزش وزنمو کم کنم وقتی وزنم کم میشد وهمچنان شکم و پهلو داشتم خودمو توجیه میکردم بابا ارثی و من شبیه عمم هستم دیدید رژیم گرفتم ورزش کردم باز متناسب نشدم
به نظر شما این نگرش چقدر چقدر در ایجاد انتظار چاقی در ذهن شما موثر بوده است ؟
من باور کرده بودم که واقعا لاغر نشدن من ارثی هست و باید بپذیرم که من شبیه عمم هستم
اکنون که آگاهی صیح درباره چاقی ارثی نیست و عادت است و افرادی پیدا کنید در اعضای خانواده چاق هستن و اما او لاغر هست؟
خواهرم و همسرش چاق هستن دو پسرش متناسب
خواهر دیگم هر چهار نفرشون متناسب هستن
خواهر دیگم همسرش چاق خودشو دو فرزندش متناسب
خواهر دیگم خودش متناسب همسرش چاق و یکی از پسراش چاق و دو فرزند دیگش متناسب
خواهر شوهرم همسرش چاق ۲ فرزندش متناسب
مادر شوهرم چاق و سه فرزندش چاق و ۵ فرزندش لاغر
هم تو فامیل متناسب و هم چاق داریم در هر دو تایفه
یکی از خواهرام ۳ تا دختر داره خواهرم چاق همسر دخترا متناسب هستن
عمم چاق ولی همسر ۶ فرزندش همشون متناسب
پس این ذهن ماست که چاق شده و باور کرده و عادت به رفتار اشتباه و تکرارش کرده و جسم ما چاق شده
با آموزش این سایت با استمرار و تمرین میتونیم رفتارها و عادات صیح جایگزین عادتهای زشت کنیم و باور کنیم که چاقی ارثی نیست یه عادته که خودمون به وجود آورديم و بزرگش کردم باید با افکار و نگرش درست بپذیریم و این عادت اشتباه تصیح کنیم
درباره نگرش انسانها در روابط و ارتباط دادن چاق بودن یا متناسب بودن افراد ارثی یا ژنتیک خانوادگی مثال پیدا کنید و شرح دهید
اول از همه منو۳ تا از خواهرام همیشه خودمونو به عمه تشبیه میکنیم مثل اون شکم پهلو داریم در صورتی که ۳ تا از خواهرای دیگم متناسب هستن
یا مادر خدا بیامرزم دیابت و فشار خون و چربی داشت الان خواهرام و برادرم آنقدر تو این باور بودن که دیابت و فشار خون و چربی ارثی هست دچارش شدن و یکی از خواهرام آنقدر با خودش تلقین کرد که سرطان ارثی خودش دچار این بیماری شد و شکر خدا با شیمی درمانی بهبود پیدا کرد به نظر من هر چقدر باورمون به موضوع چاقی ارثی یا بیماری ارثی پر رنگ کنیم اون تو بدنمون اتفاق میفته من باورم این بود فشار اعصبی دارم و همین اتفاق هم برام افتاد با آشنایی با این سایت و درست کردن فرمولهای ذهنم دارم این باور تو ذهنم تغییر میدم که من قبلا فردی آرام و صبوری بودم الانم همون فردم فقط کمی بزرگتر و پخته تر شدم و عاقلتر فقط بایدبا تمرین استمرار و دیدن فایلها عادات چاقی از ذهنم پاک کنم فقط باید صبور باشم و عجله نکنم ممنونم از استاد عزیز و همه دوستان عزیزم که دیدگاه منو خوندید ببخشید زیاد شد حلالم کنید
با سلام به استاد عزیز و دوستانی که این نظر رو میخونند یه دلیل که من پیدا کردم برای اینکه چاقی ارثی نیست اینکه مثلا رنگ چشم ما ارثی هست ما نمیتونیم تغییرش بدیم صاف یا فر بودن مو ارثی هست تغییر نمیکنه به جز با حالتی شبیه جراحی قد ماهم ارثی هست وبعد از بسته شدن سلول های رشدتغییر نمیکنه ولی هیچ آدمی نیست که تو زندگیش وزنش تغییر نکرده باشه بعد یه مسافرت بعد از یه دوره بیماری بعد از یه رژیم بعد از یه ورزش و… وزن به سرعت تغییر میکنه کم یازیاد ولی مثلا بعد از یه بیماری سخت کسی رنگ چشمش عوض نمیشه یا تاثیری روی قدش نداره این نشون میده وزن ارتباطی با ژنتیک نداره و به عادات ما و باورهای ما برمیگرده
به نام الله یکتا
خداوندا سپاسگزارم منم که میتونم بنویسم طبق آموزش استاد نور و رحمت و ارجمندو گرامی لاغری با ذهن که معجزه و کمکی از طرف خداوند برای ما شدند استاد،
استاد من یکسری موانع در ذهنم اومد به اینصورت که دیده بودم و شنیده بودم
اول در مورد بیماری تیروئید و دیابت،
دوم باردار بشی دور لاغری رو خط بکش چنان چاق میشی و سخت لاغر بشی خدا بدونه،
سوم ازدواج کنی دیگه خداحافظی کن با اندام زیبا چهارم نگاه به مادرت و خاله بزرگت کن همه چاق شدن دیگه،
افسرده ام یا عصبی شدم و یا هیجانی شدم باید بخورم ؟؟؟
یا جمله معروف بخور جون بگیری داری درس میخونی،
یا رفتی عروسی یا مهمانی بخوریاااا نگی سیرم بخور بخور،
یا غذا توظرفت نمونه خدا بدش میاد،
خلاصه ورزش نکنی زیاد ضعیف میشی و اشتهات زیادتر میشه،
تا دیدم باید بخورم آخه اصلا یادم نمیره ،
عادت نذری خوردن،
عادت بیرون رفتن و حتما چیزی خوردن،
عادت بعد از غذا حتما چای خوردن اونم حتما چیزی باهاش خوردن،
مدام به غذا فکر کردن لذت فقط توخوردن !!!
سنت رفته بالا سوخت و سازت کم میشه،
فعالیت بدنیت کمشده برو قبرتو بخر از چاقی بعدا
چربیهات قدیمی شدن دیگه و استپ وزنی کردی بدبختی داری دیگه ،
یا ا گر این لقمه اضافه تر رو نخورید ناراحت میشم لابد دوست نداشتید ؟غذا رو نکنه رژیم گرفتی اومدی خونه ما,
یا غذات چرب فقط چاق میکنه،
قرص فشار میخورم برای اینکه نمیرم قند مدام بخورم
خلاصه دوستان و استاد اینا موانع بودن،
حالا دلایل درست :
تیروئید مگه چقدر اضافه وزن میاره؟یکتا سه کیلو بعد مگه ما قرص نمیخوریم خوووب درست میشه قضیه و تمام سوخت و ساز دوباره میران میشه و یا خیلی حساس باشی کمی با فعالیت بیشتر میزانتر میشه،
دیابت که اگر داشته باشی از ریشه نباید قند بخوری که اون خودش کاهش وزن به همراه داره و تازه شفای اصلی توهمون قطع کردن قند اما وقتی قرص میخوری کمی مصرفش تورو اصلا بهم نمیریزه با کمی فعالیت سالم،
بخور جون بگیری درس میخونی مگه قندو چربی اضافه خوردن منو باهوش میکنه یا قویترم میکنه ؟یا من تا حالا در طی روز اصلا غذا نخوردم و هیچی هم ا للان در بدنم ذخیره نیست که با زیاده خوردن و چاق شدن هم باید باهوش بشم هم جون دار ؟
غدات چرب بود چاق میشی مگه عامل چربی بوده که فقط باعث چاقی من بوده چربی و زیاده خوری درکنار مواد غذایی دیگه و رفتار پرخوری من بوده به خدا،اینهمه آدم متناسب چربی هم میخورم اصلا کره و عسل میخورن کباب نون چرب میخورن کله پاچه میخورن،
زمان بارداری مگه با ترکیدن و خوردن بیشتر مادر بچه قویتر میشه نه سلامتی هر دو بدتر میشه
بعد ازدواج مگه چاقو گذاشتن حتما باید زیاد بخوری به ما
یک لقمه دیگه بخور لابد غذا رو دوست نداشتید کم خوردید چه دلیل مسخره ای اخه؟
قرص فشار میخورم باید قند بخورم خوب تو داری میخوری فشارت نره بالا باز قند میخوری و چرخه باطل رو تکرار میکنی ؟
یک نگاه به خاله و مامانت کنی چاقی ارثی نه پس چرا مادربزرگم مادر همون بچه ها و خاله کوچیکم و دایی بزرگم لاغرن؟
سنم بره بالا سوخت و سازت کم میشه اینهمه آدم با سن بالا درست خوردن لاغر شدن پس چه کسانی هستن؟
ورزش نکنی چاق میشی اینهمه آدم ورزش نمیکنند متناسبن پس کی هستن؟
یک لقمه اضافه تر خوردی تموم دیگه؟!!! مگه آدم پرخور متناسب نداریم؟
غذام تو ظرف نمونه و من بخورم بمیرم بهتره مریض بشم یا بمونه و به اندازه با خیال راحت بخورم بهتره و خدا دوستم داره ؟تازه از همون اول به اندازه بکشیم.
چربیهات قدیمی شدن چیه ؟ استپ وزنی کرده مگه بدن خنگ میشه بعد یک مدت یعنی فقط هوش بدن ما تا یک زمانی کار میکنه بقیه اشو یادش میره ؟
مگه مصالح ساختمانی هستیم سفت بشیم مثل سیمان تکون نخوره وزنمون؟
یا چاه عمیقی تو بدنمون داریم چربیمون بیفته اون ته درنیاد و بدن گمش کنه و د بگه کارگر نداشته باشه پیداش کنه بیارشون بیرون ؟؟؟بدن ما هوشمنده
بدن داره هر دقیقه تازه سازی سلولی انجام میده و به روز میکنه خودشو تازه میخواد زودتر از چربیها خلاص بشه بریزه بیرون همشو بره راحت بشه،
مهمانی رفتیم بخوریم چرا غذای مهمانی با خونه چه فرقی داره مگه خوردن آخرین بارمون ؟رفتار درست مهم اینهمه آدم غذا میبینند درست رفتار میکنند،
هوس کردم تا دیدم باید بخورم ؟! یادم نمیره دیگه تا نخورم ؟؟؟هر چی میبینیم باید بخوایم ؟عقل واسه چی همه همینند؟یا ذهن چاق این دروغ رو میگه؟؟؟پس فراموشی برای چی خدا به انسان داده ؟یا مگه نمیشه متناسب حتی خورد از اون غذا؟
چرا باید فکر کنم غذا فقط لذت ؟؟؟ تفریحات دیگه ای هم هست.
چرا مدام باید بخورم ؟؟؟پیام سیری داره بدن به خدا.
والا معمولا آدم افسرده و عصبی فکرش باید بره به موضوعی که داره بهش فکر میکنه و از اینها تازه بیفته نه بهانه واسه خوردن بیاره .
کی گفته ما بعد غذا باید حتما چای بخوریم اونم با یک چیزی خوب بخوریم اونم به اندازه با یک چیزی،
کی گفته ما بیرون بریم حتما باید بخوریم حالا بخوریم اندازه با خیال راحت ،
عادت نذری حتما بخوریم خوب اندازه با خیال راحت بخوریم ولی مجبور به هیچکدوم نیستیم و هیچکدوم اگر رفتار ما باهاشون درست باش مشکلی نمیسازن برامون .
من از خداوند و شما ممنونم🙏🙏🙏
به نام خدا
سلامم
چاقی ارثی یا عادتی ؟از وقتی یادم میاد نمیدونم چند صد هزار. بار یا شایدم بیشتر این جمله رو شنیدم که همه پول بهشون ارث میرسه ما هم چاقی و پوست داغون خاله هام متناسب بودن ولی میگفتن ما همیشه در رژیم هستیم چون ژن ما چاق بدن ما سوخت و سازش پایینبعصی ها ژنتیکی شانس دارن دنیا رو هم بخورن چاق نمیشن و من این صحبت ها رو باور کردم و نتیجه شد برای من چاقیچند روز پیش یه کلیپ از یه استاد میدیدم که میگفت من میخواستم بیزینس خودمو راه بندازم و معلمم گفت به جای این کارا برو حرفه یاد بگیر این کارا کار تو نیست و میگفت چون من حرف اونو خیلی قبول داشتم سالها عمرم رو هدر یاد گرفتن حرفه کردم و بعد ها فهمیدم مسیری که اول مشخص کرده بودم مسیر درست من بودمیگفت آیا اون معلم مقصر ؟خیر خود من مسئولم چون به حرفای اون اهمیت دادم حرفای اون رو در مورد خودم باور کردم اون اطلاعاتی نداشت از توانایی من ولی تا اون حرف رو زد من تاثیر گرفتم از حرف اون
توی خانواده ما خواهر و برادرم متناسب هستن مادرم هزاران بار گفته بود ژن ما چاق من این حرف رو باور کردم ولی خواهرم باور نکرد و نتیجه کاملا متفاوت شد
یا همسر خودم کل خانواده چاق هستن و بارها دیدم همسرم گفته من ژن چاقی رو به ارث نبردم و تازه دنبال روش هایی هست که چاق بشه ولی آنقدر این باور قوی که همیشه لاعر بودهدر حالی که خوراکش حتی بیشتر از منم هست
نکته ی مهمی که تو این فایل یاد گرفتم اینه وقتی من باوری رو شناسایی میکنم باید باور جایگزین جاش بزارم حالا با دوبار تکرار کردن چیزی درست نمیشه من باید مدام استمرار داشته باشم تو دیدن نشونه ها و منطقی کنم هی برای ذهنم که ببین فلانی هم تو خانواده چاق ولی چون باور نکرده چاقی بودن ارثی رو الان اندام متناسبی دارهو به نطرم تغییر این باور چون خیلی ریشه ای هست باید زمان بیشتری روش گداشته بشه چون ما توی مسیر چاقی آنقدر احاطه شدیم با ورودی هاش و نشانه ها رو دیدیدم و برام ثابت شد که آره چاقی ژنتیکی هست و حالا باید خودمون رو ببندیم به ورودی لاغری و آنقدر نمونه هاش رو نشون ذهن بدیم که این موضوع تثبیت بشه من خودم تا حدودی تونستم با این موضوع کنار بیام و دلیل اینکه این مسیر رو انتخاب کردم و دارم ادامه میدم هم همینه که باور کردم این سرنوشت من نیست تا آخر عمرم چاق بمونم من میتونم تغییربدمولی ترمزی که برای من هست خوردن و نخوردن هست چون فکر میکنم بیشتز از چاقی ارثی این جملات رو شاید میلیون بار شنیدم و با خودم تکرار کردم که خوردن من باعث چاقی ام میشه غذاها باعث چاقی ما هستن و برای این موضوع به اندازه کافی استمرار نداشتم حتی الآنم که در این مسیر هستم بارها ذهنم گفته حالا درسته داری رو ذهنت کار میکنی ولی باید خوردنت رو هم کم کنی و خودم دارم میبینم چقدر نسبت به این موضوع مقاومت دارم و باید رو این موضوع بیشتر کار کنم
به نام خداوند نورانی ام
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
حل تمرینات چاقی ارثی است یا عادتی؟
به نام خدای هدایتگر و حمایتگر
ردپای من در گام 20 مسیر لاغری من
چاقی ارثیه؟؟یا یه عادته؟؟
خب ارث یه چیزیه که از خانواده به ما میرسه مثل گروه خونی اما اینکه واقعا چاقی ارثیه یا نه رو باید بررسی کرد مثلا اگه بگم چاقی من ارثی هست که از خانواده مادریم به من رسیده در ظاهر خیلی بی راهم نیست اما با اینکه همه خاله هام اضافه وزن دارن و همچین داییم اما خب هنوزم افراد متناسب داریم مثلا بچه ها ی بعضیاشون متناسبن مثل پسر خاله ام رضا که با اینکه هم خاله ام هم یکی دوتا از برادرش نامتناسبن کاملا متناسبه یعنی این بهش ارث نرسیده ؟؟ یا رفتارهای غذاییش و نگرشش متفاوته؟؟
یا مثلا دختر خاله ام فائزه که مادرش هم متناسب بود و برادر هاش متناسبن ولی بعد یه مدتی خواهرش و مادرش اضافه وزن پیدا کردن حالا اینجا فائزه از ارث چاقی محروم شده یا فقط رفتارهای غذایی و نگرشش مثل قبله؟؟
یا مثلا دختر خاله ام فاطمه که همه خانواده اش نامتناسب بودن و فقط اون متناسبه من قبلا فکر میکردم پسرا از ارث چاقی محرومن و فقط دخترا سهم میبرن ولی با اینکه خاله هام اضافه وزن دارن دخترهای بعضیاشون کاملا متناسب هستن مگه فائزه یا فاطمه یا ملکا و… دختر نیستن و با هم ارتباط خونی نداریم و فامیل نیستیم پس چرا اونها خیلی راحت و بی درد سر متناسبن و من نیستم؟؟
یا اگه بخوایم ارث چاقی رو از خانواده پدری بگیم اونها هم هستن کسایی بینشون که متناسب باشن و دغدغه لاغری نداشته باشن
پس چرا ذهن من با اینهمه شواهد واضح داره هنوز میگه من به مادرم رفتم و چاقی من ارثیه؟؟
چون من شایداز مادرم چاقی ارث نبرده باشم ولی عادات غذایی اون نگرشی که به غذا داشته روی منم تاثیر گذاشته دقیقا مثل الان که میبینم رفتارهای غذاییش به سمت تناسب اندام تغییر کرده و پرخوری مثل قبل نداره
ما ارثی به اسم چاقی نداریم و همه بر اساس اموزش ناخوداگاهی که داشتیم به این مرحله رسیدیم پدر من که متناسب هست و کاملا سلامته و لاغری اون هم در من ارثی نیست و من باتحلیل نگرشش و رفتارش با غذاها میتونم ازش الگو بگیرم
پدر من از غذای خاصی بدش نمیاد من و مادرمم هم همینطور ولی پدرم اصلا غذاها رو از هم متمایز نمیکنه وقتی گرسنع اشه از قابلمه غذا میکشه میخوره و وقتی ام سیره چیزی تعارف کنیم نمیخوره اما من و مامانم برای هر غذا یه ایده خاص توی فکرمون پرورش میدیم و نوع رفتار و نگاهمون فرق میکنه مثلا شیرینی برامون خیلی خاص و لذتبخشه یا مثلا پیتزا برامون یه غذای دلپذیره که خیلی دوست داریم و … از همین نکته میشه فهمید چرا یه نفر بعد یه مدت ممکنه چاق بشه چون اون فرمولها و نگاهش به هر مقوله ای مرتبط به چاقی میشه و این تاثیرات روی بدنش گذاشته میشه
البته من کسایی رو هم میشناسم که براشون یه سری مواد غایی لذتبخشتر از بقیه اس و اونها رو بیشتر دوست دارن ولی متناسبن و اینجا فرق این گروه و من اینه که اونا هر چقدرم یه غذا رو دوست دارن به زور نمیخورن و وقتی سیر میشن کاملا از اضافه خوری به طور ناخوداگاه پرهیز میکنن من هنوز به اون حالت نرسیدم و واکنش بدنم خیلی اروم تغییر میکنه و انتظار ندارم خیلی سریع همه چیز زیر و رو شه ولی به بدنم اعتماد دارم که داره راهشو درست میره و نباید خیلی این موضوع رو کار داشته باشم و بهش حساس بشم
بعضی جاها میگن با اهرم رنج و لذت میشه یه سری حالت ها رو متوقف کرد اما به نظر من دور زدن قوانین و سیستم تکامل راه به جایی نمیبره و باید بزاریم بدن خودش راهشو پیدا کنه
یه دیالوگ قشنگ از فیلم گیسوکمند به ذهنم اومده که:
صبر کن * چون چیزای خوب همیشه با صبر به دست میان 🙂
خیلی ممنونم که دیدگاهم رو خوندید
خداروشکر بابت همه چیز
به نام خدایی که در این نزدیکیست ❤️
سلام
مسیر لاغری من : گام 20 : چاقی ارثی است یا عادتی ؟
تمرین آموزشی ✍️
در گذشته به شدت عقیده داشتم که چاقی ارثی است چون بارها در خانواده از از زبان اطرافیان شنیده بودم که چاقی ما ارثیه و هر کاری هم بکنیم لاغر نمیشیم و با دیدن الگو های فراوان این موضوع کاملا برام جا افتاده بود و زمانی هم که به این مسیر زیبا هدایت شدم مدت زمان زیادی طول کشید تا تونستم با این مسأله کنار بیام که چاقی ارثی نیست یادمه اون زمان که بچه بودم یکی از خواهرام با اینکه اون زمان کاملا متناسب بود ولی از همون سن پایین همیشه در حال رژیم گرفتن و لقمه شماری بود و صبحانه و ناهار شو سر ساعت میخورد و شام اصلا و به هیچ عنوان نمیخورد اون زمان با اینکه بچه بودم و خیلی هم لاغر بودم به تقلید از خواهرم تصمیم گرفتم که برای یه هفته مثل اون غذا بخورم و موقع غذا خوردن شروع کردم به لقمه شماری خوب یادمه که اصلا حس خوبی بهم نداد و احساس میکردم که سیر نمیشم به خواهرم گفتم خیلی سخته آدم اصلا سیر نمیشه تو چه طوری تحمل میکنی بهم گفت روز اول چون هنوز معده ت عادت نداره به اندازه هر روزت که غذا می خوردی بخور از روز بعد هر روز یه لقمه از غذا تو کم کن تا حجم غذا ت کم بشه به همین طریق کم کم معده ت هم کوچیک و جمع و جور میشه تو هم به این روش غذا خوردن عادت می کنی و دیگه اذیت نمیشی ولی من اصلا خوشم نمی یومد و به روز دوم نکشیده رها کردم و دیگه ادامه ندادم و همیشه این سوال تو ذهنم بود که خواهرم که لاغر پس چرا این قدر خودشو اذیت میکنه و یه بار که این سوال و ازش پرسیدم گفت چونکه ما چاقی تو خون مونه پس باید همیشه مواظب غذا خوردن مون باشیم و این جمله خواهرم اون زمان که من ابتدایی بودم تو ذهنم موند و من آنچنان باور کردم که تا قبل از هدایتم به این مسیر در مورد اضافه وزنم به همه میگفتم که چاقی ما ارثیه ما آبم بخوریم چاق میشیم الان می فهمم که قدرت کلام در زندگی ما خیلی تاثیر پذیر هستش و الان خیلی مراقب حرف زدنم با دیگران هستم چون کلمات واقعا قدرتمند و تاثیرگذار و تاثیر پذیر هستن.
یکی دیگه از خواهرام از همون اول چاق بود ولی اون زیاد اهل رژیم و کالری شماری نبود اون بیشتر اهل باشگاه رفتن و ورزش کردن بود ولی هیچ وقتم لاغر نشد و و یادم مادرم همیشه می گفت چاقی ما ارثیه ما هر کاریم بکنیم لاغر بشو نیستیم و من که از همه کوچکتر بودم همه این رفتار و اعمال و حرفا رو میدیدم و می شنیدم گذشت تا اینکه همه مون ازدواج کردیم و بعد از ازدواج همه برادر و خواهرام چاق و دارای اضافه وزن شدیم و کاملا برامون طبیعی بود چون انتظار مون از جسم مون چیزی جز داشتن اضافه وزن نبود که اگه چاق نبودیم برامون غیر طبیعی بود و هر وقت دور هم جمع میشدیم در مورد چاقی و مشکلاتش با هم حرف میزدیم و با نشان دادن الگو حرفای همدیگر و تایید میکردیم
تا اینکه من به این مسیر زیبا هدایت شدم و اونقدر هیجان زده بودم که درباره این روش با همه صحبت میکردم و این روش و به خواهرام معرفی و تشویق شون کردم که از این روش استفاده کنن اولش مقاومت میکردن یکی شون قبول کرد ولی چون من تازه یه ماه بود که با این روش آشنا شده بودم و هنوز چاق بودم قبول نکرد.
بعد از یه ماه ماجرایی پیش اومد رفتیم خونه همین خواهرم که اهل رژیم بود
بعد از اینکه جا به جا شدیم و کمی استراحت کردی خواهرم با خنده بهم گفت تو که هنوزم چاقی چرا کاری واسه وضعیت اضافه وزنت انجام نمی دی ولی خوش یکمی جمع و جور شده بود ازش پرسیدم چیکار کرده گفت من یک قطره تازه خریدم که یادم نیست اسمش چی بود باید قبل از وعده های غذایی بخوری یکمی تلخ هست ولی ارزش شو داره چون لاغر میشی شبا هم شام نمیخورم و با اینکه این خواهرم بچه شیر خوار داشت ولی باز از این کارا میکرد بهش گفتم این کار و نکن واسه بچه ات ضرر نداشته باشه گفت نه از عطاری سوال کردم گفته این قطره هیچ ضرری ندارد تازه شیر تم زیاد میکنه و من شروع کردم با ذوق و شوق از این روش براش تعریف کردم من از روش لاغری با ذهن صحبت میکردم اون در مورد قطره ای که داشت استفاده میکرد انصافا لاغرم شده بود ولی من هنوز چاق بودم و زیادم در مورد این روش نمی دونستم ولی همونیم که یاد گرفته بودم با هیجان در موردش توضیح میدادم و خواهرم با تمسخر و خنده بهم گفت ول کن بابا اینا همه چرت و پرته تو اگه دو ماه داری استفاده می کنی چرا پس تکون نخوردی و هنوز چاقی هر چی بهش توضیح دادم که بابا تو این روش نیاید زمان تعیین کنی .. چون خودم هم هنوز چاق بودم قانع نشد و با تمسخر و شوخی بهم گفت حالا هر وقت تو لاغر شدی ما هم استفاده میکنیم یادمه که اون روز صبحانه کله پاچه داشتن و من با لذت به اندازه نیاز بدنم خوردم و خواهرم با خنده میگفت حتما الان با خودت میگی این کله پاچه منو چاق نمیکنه و با همسرش کلی سر به سرم گذاشتن و من گفتم مهم اینه که من الان با اینکه چاقم جرات کردم بدون ترس و با لذت از این کله پاچه بخورم و نوش جون کنم ولی تو حتی جرات نداری مزه شو نگاه کنی ، واقعا هم خواهرم جرات نکرد حتی مزه شو نگاه کنه
گذشت تا اینکه عید شد و اونا اومدن خونه ما و فکر کنم چهار ماهی از زمانی که همدیگر و دیده بودیم و از زمان آشنایی من با این روش شش ماهی گذشته بود و من حدود ده کیلو کاهش وزن داشتم و کلی لاغر شده بودم و زمانی که من و دید شوکه شد و گفت چه قدر لاغر شدی نه انگار این روش جواب میده و از من سوال کرد که چه جوریه ؟ و من بهش توضیح دادم و الان اونم داره از این روش استفاده میکنه و کلی لاغر شده و هم من و هم اون دوتا خواهرم سه تایی مون در مسیر هستیم و لاغر شدیم
و این باور ارثی بودن چاقی اونقدر قدرتمند هستش که اشخاص چاق با داشتن همین یک باور به تنهایی سال های زیادی از عمر شونو با چاقی و اضافه وزن سپری میکنن و در مرداب مشکلات چاقی دست و پا میزنند و آخرم غرق میشن
من اشخاص باسواد زیادی رو دیدم که اتفاقا خود شونو خیلی باکلاس و هم چی بلد و دانا می دونن ولی تا یک فرد چاق و میبینند خیلی زود چاقی اون فرد و به ارث و ژنتیک اون نسبت میدن و هیچ علمی در مورد این موضوع ندارن و سریع واسش نسخه رژیم و ورزش و داشتن فعالیت زیاد و کم خوری میپیچند
اگه من در گذشته به شدت عقیده داشتم که چاقی ارثی و ژنتیکی هست ولی در این مسیر با کسب آگاهی های ارزشمند این باور مخرب در من شکسته شد الان باور دارم که چاقی من به خاطر عادتهای نادرست غذایی که داشتم بوده مثلاً من عادت داشتم که وقتی بعد از ظهر از خواب بیدار میشدم حتما باید چای مو با چیزهای شیرین میخوردم ، و یا سر وعده های اصلی غذایی اگه سیرم بودم طبق عادت می نشستم و در حد سیری و فشار شکمی میخوردم ، همیشه باقی مونده غذای بچه هامون میخوردم ، بلافاصله بعد از غذا چای ، میوه ، تنقلات و یا هر چیزی که بهم تعارف میشد میخوردم ، اصلا بلد نبودم از کلمه میل ندارم استفاده کنم ، همیشه در کنار بچههام برای خوردن خوراکی حتی اگه سیر بودم شریک میشدم ، موقع خرید در فروشگاه اضافه از نیاز مون خرید میکردم که بیشترم خواکی های مورد علاقه خودم بود( چیپس و پفک و بیسکوئیت و شکلات و شیرینی ،تنقلات و نوشیدنی…) بود ، مواد غذایی که در یخچال چند روز می موند و کسی نمی خورد من میخوردم به خیال اینکه دارم فداکاری میکنم و جلوی اسراف شدن شونو میگیرم در حالی که داشتم با انجام این کارها به خودم و جسمم بی احترامی میکردم و خیلی عادتهای نادرست دیگه که الان حضور ذهن ندارم و بی شک و صد درصد علت چاقی و اضافه وزن من داشتن این عادات و رفتار غذایی نادرست بود که در خانوده یاد گرفته بودم و به درستی به آموزشام عمل کرده بودم و هر روز به طور مستمر تکرار کرده بودم نه ارث و ژنتیک پس چاقی یاد گرفتنی و عادتی است نه ژنتیکی و الان در مسیر درست دارم لاغری و آموزش میبینم و تا حدود قابل قبولی یاد گرفتم و دارم درست عمل میکنم
لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست و چاق شدن سخت ترین کار دنیاست 🌹
ممنون استاد به خاطر زحمات بیدریغ تون 🙏🌹
به نام خدای زیبایی ها
گام 20 : چاقی ارثی است یا عادتی ؟
باور ارثی بودن چاقی درخانواده ما زیاد پررنگ نبوده با اینکه مادر من چاق هستن ولی اینکه چاقی ارثی باشه زیاد در خانواده ما به اون توجه نشده و بیشتر درشت بودن استخوان بندی رو عامل چاق نشون دادن مادرم میدونستیم ، شاید گاهی در موردارثی بودن چاقی حرف زده شده باشه ولی خیلی بهش توجه نمیکردیم چون من چاقیم رو ارثی نمیدونستم و بیشتر ازدواج و تحرک نداشتن و علاقه زیاد به شیرینی جات و خوردن برنج زیاد رو عامل چاقی خودم میدونستم . ولی مطمئنم که اگه من هم در معرض باور چاقی ارثی است قرار میگرفتم اونو حتماً باور میکردم چون ناآگاه بودم و علت چاقی رو عوامل بیرونی میدونستم، البته که؛؛ ارثی بودن هم یک عامل خارجی بسیار قوی برای چاقی هستش !!!!!!پس باور کردنش خیلی راحته ولی خداروشکر من زیاد در معرض این باور قرار نگرفتم شایدم بیرون از خانواده در معرض این باور قرار گرفته م ولی اصلا برای من اهمیت نداشته و بهش توجهی نکردم که زیاد برای من پررنگ نشده ، ولی از زمانی که با سایت تناسب فکری آشنا شدم و استاد گفتن که چاقی ارثی نیست و برای تثبیت این باور باید دنبال نمونه برای خودتون بگردین که براتون ثابت بشه چاقی ارثی نیست من هم تصمیم گرفتم دنبال نمونه هایی باشم که بهم ثابت بشه چاقی ارثی نیست شاید الان این باور زیاد برام جلب توجه نکنه ولی با پیدا کردن نمونه ها برای خودم باعث قوی شدن این باور در خودم میشم که اصلا چاقی به هیچ عامل بیرونی ربط نداره ، یا اگه بعداً در معرض این باور قرار بگیرم پس بهتره از همین الان برای خودم حلش کنم که اگه یه زمانی با این باور روبه رو شدم خیلی راحت بتونم ازش رد بشم و بهش توجهی نکنم وباید تو این عمل استمرار داشته باشم تا این باور در من قوی و ریشه دار بشه .
سلام به استاد عزیز و کاربران عزیز سایت
قبل از اینکه با سایت تناسب فکری آشنا بشم باور داشتم که چاقی من ارثی است و من استعداد چاقی دارم و از خیلی ها شنیده بودم که تپلی تو به عمه و خانواده پدری رفته و چون خودم هم باور کرده بودم به همه میگفتم من به سختی لاغر میشم و آب هم میخورم چاق مشیم و انقدر باید سختی بکشم و خیلی از مواد غذایی رو حذف کنم تا وزن کم کنم و اگه مقدار کمی رعایت غذایی بکنم تهش روی وزن خودم ثابت میمونم و در آخر هم خسته میشدم و پرخوری رو شروع میکردم
یکبار با عمویم صحبت از رژیم گرفتن بود و به من گفت عموجان خودت رو خسته نکن من همه این راه ها رو رفتم ما چاقی مون ارثی است عزیزم!و من با باور به این قضیه انگیزه لاغر شدنم کمتر میشد و انتظار چاقی بیشتر و بیشتر
عمه ی بزرگم از زمانی که به یاد دارم اضافه وزن داره اما ۳ فرزند اون همه بیش از اندازه لاغر هستند اما عده ای میگن که اینها به پدرشون رفتن و همچنین در خانواده ای دیگه از فامیل پدر لاغر و مادر چاق است ولی بعضی فرزندها چاق و بعضی لاغرند که همه میگن لاغر ها به پدر و چاق ها به مادر رفته ان
پدر و مادر خودم قبل ازدواج کاملا متناسب بودن اما من و برادرم از بچگی اضافه وزن داشتیم که این مسئله هم نسبت میدهند به ارث بردن چاقی از پدر بزرگ پدری و عمه ها
الان این مسئله تا حد خوبی برایم روشن است و باور دارم که چاقی عادتی است نه ارثی فقط یه سوالی ذهنم رو مشغول کرده استاد خانواده عمویم پدر و مادر و دختر کاملا متناسب هستن و حتی دختر عمویم زیادی لاغر است اما پسرشان از سن حدود ۸ سالگی دچار پرخوری شدیدی شده و روز به روز چاق تر میشه در صورتی که عادت غذایی خانواده کاملا درست بوده اما پسر عمویم چندین بار در روز غذا میخوره علت چیه؟
سلام به دوست عزیزم. سوالی از استاد پرسیدین
دوست دارم در حد درکم پاسخ شما رو بدم
که چرا پسر هشت ساله خانواده ای چاقه در حالی که همه متناسب و لاغرن؟
بنظرم مادر که خودش بیش از حد لاغر بوده به داشتن فرزند تپل علاقه داشته و نمیخواسته مثل خوذش بشه و لااقل کمی پرتر و مثلا قشنگتر باشه.بنابراین با تربیت نادرست بخور خوشگل بشی بخور باهوش بشی بخور سلامت باشی بچه رو بزرگ کرده والان که متوجه شدن کار از کار گذشته و نمیشه جلوی خوردن بچه روگرفت.نوه عموی همسر من یه پیچسره سه ساله ست با وزن ۲۵ کیلو. که از وزن پسر شش ساله بیشتره. همه میگن به عمه هاش رفته.حتی باباش هم تا حدودی اضافه وزن داره ولی افتضاح نیست.ولی من به وضوح دیدم و از خودشونم شنیدم زماتی که از شش هفت ماهگی که بچه غذاخور میشه تا یه سال هر روز خوراک مقوی گوشت فلان فلان چند بار در روز بهش میدادن. اونمموقع با افتخار میکفتن بچمون درشته. خوش خوراکه .نمیدونستنن دارن چاقی روبه بچه آموزش میدن.اون که گناهی نداره.مثل یه لوح نانوشته بوده.الان دیگه تعریف میکنن بچه یه نوبت خونه خودشون ناهار قد آدم بزرگ میخوره.خونه مامان بزرگشون نزدکشونه. میره اونجام میخوره.دوباره عصر یه پرس دیگه میخوره. جلوی خودم سه تا نوشابه شیشه ای خورد.حالا گاهی مامانش میشه. خودخوری که چیکارش کنم….خوب فرمول های ذهنیشو دست کاری کردی حالا میخوای چیکار کنی.بعد پسر من شش لقمه میخوره میگه سیر شدم همه از پشت سر اصرار اصرار بیا بخور کم خوردی.اونم نمیاد.میگه نه سیر شدم.با خودم میگم حالا ما هی اضافه اضافه خوردیم به کجا رسیدیم. اینه عزیزمم…توی ذات خداوندی بچه دست بردن و فرمولای چاق کننده رو تو ذات بچه نهادینه کردن….وگرنه هیچ چاققی ای ارثی نیسسسسسسسسییییت….نیست که نیست
به نام خدای مهربان🌺
سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی در سایت تناسب فکری🌸
گام ۲۰: چاقی ارثی است یا عادتی؟؟
خیلی از محققین در زمینه پزشکی عقیده دارن که چاقی ارثیه و متاسفانه این نگرش در افراد چاق، بسیار قدرتمنده و به راحتی میتونه مانع لاغری اونها بشه.
خیلی از افرادی که اضافه وزن دارن بارها بهشون گفته شده که چاقی اونها ارثیه،
و همین باعث میشه که اونها هیچ امید و انگیزهای برای لاغر شدن نداشته باشن، و حتی اگر هم خواستن که برای لاغر شدن هم اقدام کنن، همش به اونها گفته شده که تلاش بیخودی نکن، تو لاغر بشو نیستی،تو چاقیت ارثیه،نمیتونی با رژیم و ورزش لاغر بشی.
و این جمله چاقی ارثیه، یک فرمول بسیار قدرتمند در ذهن بسیاری از افراد چاقه و این فرمول به تنهایی به اندازه ای قدرتمنده که میتونه مانع لاغر شدنشون بشه.
و این نگرش چاقی ارثیه، در حالی که بسیار ساده در ذهنشون شکل میگیره، اما به خاطر تکرار شدن اون از طریق بارها شنیدن این جمله وهمچنین تایید شدن اون از طریق دیدن افراد خانواده که اضافه وزن دارن، باعث میشه که به مرور به باوری قدرتمند تبدیل بشه که علاوه بر اینکه مانع لاغر شدنشون میشه، خیلی ساده باعث اضافه وزن اونها هم میشه.
و شنیدن این صحبت ها که چاقی ارثیه باعث میشه که باور اینکه چاقی ارثیه در ذهن اونها به یک فرمول قدرتمند تبدیل بشه، و وقتی که فرمولی در ذهن ما ایجاد بشه به واقعیت وجود ما تبدیل میشه و این برای اونها طبیعی میشه که باید چاق باشن،چون دیگه باور کرده بودن که چاقی ارثیه.
وقتی که از طریق شنیدن و دیدن باور کنم که تحت تاثیر عواملی هستم که کنترل اون دست من نیست،باعث میشه که انتظارِ بودن در اون شرایط رو داشته باشم،پس وقتی باورم این باشه که چاقی ارثیه، بنابراین انتظارم برای چاق شدن، خیلی قویتر از انتظارم برای متناسب بودن میشه،در نتیجه به راحتی چاق و چاقتر میشم و هر چقدر هم که تلاش کنم که لاغر بشم فایدهای نخواهد داشت،چون فرمول ذهنی چاقی ارثیه به قدری قوی و ریشهدار شده که مانع شکلگیری انتظار لاغری در من میشه.
نکته جالب در مورد فرمولهای ایجاد شده در ذهن ما اینه که نه تنها در مورد وضعیت جسمی، بلکه در سایر جنبههای زندگی تحت تاثیر این فرمولها هستیم.
باید بدونم هیچ موضوعی که مربوط به شرایط بیرونی زندگیم باشه ارثی نیست،و همه این موضوعات عادتیان،که بر اثر تکرار شنیدن ها، و بودن در اون شرایط طبیعی شده،و انتظار تجربه کردن اون شرایط در من شکل میگیره.
چه چیزی ارثیه؟؟هرچی از والدینم به عنوان تاثیر ژنتیکی به ارث بردم، تا زمان قبل از تولد صورت گرفته،رنگ مو، رنگ چشم، رنگ پوست، شکل صورت و سایر ویژگیهای جسمی من تحت تاثیر ژنتیکه،و میتونم بگم من این ویژگیها رو از خانوادم به ارث بردم،اما هر موضوعی که بعد از تولد در زندگی من مشخص میشه،هیچ ارتباطی به ارث و ژنتیک نداره.
همه ما در جنبههای مختلف زندگی تحت تاثیر افکار و رفتار والدین و نزدیکان خود قرار گرفتیم و به این دلیل زندگی ما شباهت زیادی به نزدیکانمون داره.
پس این فرمول تاثیرگذار چاقی ارثیه رو سعی کنم با جمله جایگزین اون که چاقی ارثی نیست بلکه عادتیه عوض کنم.
تغییر فرمولهای ذهنی،
یکی از مهمترین راهکارهای تغییر فرمولهای ذهنی اینه که وقتی یه فرمول اشتباه رو پیدا میکنم و فرمول صحیح رو جایگزین اون میکنم،برای مدت زیادی سعی کنم به نمونههایی توجه کنم که فرمول جدیدم رو تایید میکنن،تا به این ترتیب فرمول جدید در ذهنم پررنگ بشه و تثبیت بشه و به مرور تاثیر فرمول اشتباه قبلی رو کمرنگ کنه و بعد تغییر بده،پیدا کردن دلایل تایید فرمولهای صحیح کار سادهایه،اما نیاز به استمرار و توجه داره.
و باید به این موضوع اهمیت زیادی بدم و به هیچ وجه هم فکر نکنم که جایگزینی فرمول جدید با چند بار سعی کردن و تایید کردن اون و پیدا کردن نمونههای واقعی منطبق با فرمول صحیح انجام میشه،در صورتی که جایگزینی به این سادگی نیست و تغییر فرمول هم نیاز به سعی زیاد و استمرار طولانی داره،پس اگه تصمیم گرفتم که از طریق تغییر باورهام به تناسب اندام همیشگی دست پیدا کنم،باید در شناسایی و تغییر باورهای اشتباهم دقت و سعی فراوان داشته باشم که این کار در نهایت نتیجه عالی و همیشگی برام به ارمغان داره.
دیدن بارها تصاویر افرادی که از مسیر لاغری با ذهن برای خلق رویای خودشون استفاده کردن بهم کمک میکنه تا به مرور باور کنم که چاقی ارثی نیست،بلکه عادتیه.
خیلی از افراد هستن که درباره اضافه وزنشون الگوهای ذهنی دارن که از قبل در ذهنشون ایجاد شده،مثل اینکه من اضافه وزنم ارثیه،من اضافه وزنم به خاطر شرایط شغلیه که دارم،اضافه وزنم به خاطر شرایط خانوادگی، محل کارمه،و خیلی از این موضوعاتی که توی ذهن هر فردی وجود داره به عنوان دلیل و توجیه شرایط جسمیش.
دلیل خیلی از افرادی که اضافه وزن دارن اینه که به خاطر اینکه در خانواده ما چاقی ارثیه پس برای همینه که منم اضافه وزن دارم،این یکی از اون باورهای خیلی مهم در ذهن خیلی از افراد چاقه که چون توی افراد فامیلشون خیلیها اضافه وزن داشتن، و حتی این جمله رو هم بارها شنیده بودن که چاقی توی خونواده اونا ارثیه،برای همین باور کرده بودن و اون شرایط رو هم تجربه میکردن.
در روش لاغری با ذهن میتونم ذهن ناخودآگاه رو دوباره کدنویسی کنم و اضافه وزن رو هم تغییر بدم،چون ذهن ناخودآگاه رو میشه تغییر داد و اون رو در سمتی و مسیری هدایت کرد که واکنشهایی از خودش صادر کنه، یعنی مغزم، دستوراتی از خودش صادر کنه که در نهایت باعث متناسب شدنم بشه.
باید بدونم که اضافه وزن من به هیچ وجه ارثی نیست،
وقتی که میخوام باوری رو تغییر بدم دو مرحله میشه،بخش اول شناسایی اون باور اشتباه،
موضوع دوم اینه که چطور بیایم باور صحیح رو جایگزین کنم،خب یک باور باید مقابل اون ایجاد کنم، مثلاً چاقی من ارثیه،باور صحیح اینه که نه، اضافه وزن من به هیچ وجه ارثی نیست،و تمام مسئولیت اون به عهده خودمه.
حالا باید این باور تایید بشه،چطور باید تایید بشه؟؟با دیدن دلایلی که این جمله جدید رو برام تایید کنه،خیلی مهمه که مدتها به دنبال دلایل اثبات اون باشم،این یه اشتباهه که خیلی از دوستان انجامش میدن که وقتی یک باور صحیح رو در ذهنشون ایجاد میکنن،یه مدت روش کار میکنن،بعد با دیدن یک دلایلی، یا شنیدن صحبتهایی که برخلاف جمله صحیحی هست که اونها در ذهنشون قرار دادن، خودشون یواش یواش اون باور صحیح رو دوباره از دست میدن و بیتوجه میشن به اون.
وقتی که یک باور جدید رو در ذهنم ایجاد کردم،باید بارها و بارها براش دلایل تایید پیدا کنم، تا اون برای ذهن ناخودآگاهم کاملاً جا بیفته، تایید بشه و به الگوی ذهنی من تبدیل بشه.
باید سعی کنم موارد زیادی رو پیدا کنم که دلیل اثبات باورهای جدیدم باشه،
سعی کنم وقتی که چیزی رو خواستم بخورم به اون مقداری که نیاز داشتم بخورم و اصلاً هم نگم که چون اینو خریدم، یا اینکه دیگه سهم منه و پولش رو دادم باید همش رو بخورم.
باید بدونیم که اضافه وزن در ما ارثی نیست و افراد چاق تحت تاثیر فرمولهای ذهنیشون،اون کد نویسی که از کودکی در ذهنشون ایجاد شده،به صورت ناخودآگاه در طول ساعات شبانه روز مشغول خوردن حجم زیادی از مواد غذایی میشن،و اگر سعی کنن کدنویسی جدیدی در ذهنشون انجام بدن،رفتارهای متفاوتی رو از خودشون نشون میدن.
پس ارث نیست که باعث میشه افراد اضافه وزن پیدا کنن،یا اینکه افراد نسل بعد شبیه نسل قبل بشن،همه اینها برمیگرده به آموزشهای ذهنی و به اون باورهایی که در ذهن افراد شکل میگیره که از نسلهای قبل به نسل بعد منتقل میشه،
درسته باورها ژنتیکی نیستن و به صورت پیش فرض به نسل بعد منتقل نمیشن، اما تاثیرگذاری اونها خیلی زیاده،چون باور خیلی نقش داره در نحوه شکلگیری رفتار آدمها.
اضافه وزن به خاطر عادتهای اشتباهیه که به صورت ناخودآگاه دارم هر روز اون ها رو تکرار میکنم و نتیجه اون عادتها شده این حجمی که الان دارم،اضافه وزن در سنهای بالاتر یواش یواش تاثیرش خیلی بیشتره،چون مشکلات بیشتری رو به وجود میاره.
خیلی از افراد بودن که باور کردن که اضافه وزن ارثی نیست،وقتی هم که سعی کردن فرمولهای ذهنشون رو عوض کنن،سعی کردن باورهای جدیدی رو در ذهشون ایجاد کنن و روی اونا کار کردن، نتیجهشون با چندین سال قبلشون بسیار متفاوت شد،
اضافه وزن نتیجه اون باورها و افکاریه که از سالهای خیلی قبل در ذهن افراد شکل گرفته و نتیجه اون شده اضافه وزنی که براشون به وجود اومده،باید وقتی که باور اشتباه در زمینه اضافه وزن رو شناسایی کردم و باور صحیح اونو جایگزین کردم این کارو ادامه بدم و دلایل اثبات باور صحیحم رو بارها و بارها مرور کنم و نمونههای عینی اونو هم ببینم.
و اگه هر روز این مسیر رو ادامه بدم، هر روز تفاوت بیشتر درونی رو در خودم تجربه میکنم و احساسش میکنم و این تغییرات هم به مرور در جسمم هم خودش رو نشون میده.
فقط باید یه سری کدنویسیهای ذهنیم تغییر کنه و وقتی اینو یاد بگیرم، خیلی راحت در طی چند ماه،کدنویسیها رو تغییر میدم و واکنشهای جسمم هم تغییر میکنه،اون وقت جسمی رو که سالهاست در رویاهام دارم رو به واقعیت خودم تبدیل میکنم.
سپاس بینهایت از شما استاد گرامی و عزیز💖💖💖🌺🌺🌹🌹🌸🌸🌸
سلام بر استاد عزیز و دوستان همراه
من هم خواهری دارم که بعد ازدواج روند چاقیش سرعت گرفت و وقتی به خونمون می اومد و از چاقیش می نالید مادرم میگفت تو شبیه فلان عمه ات هستی .
البته قیافش وهمینطور یه سری خصوصیاتش شبیه اون عمه هست واز بس بهش گفته شد اون پذیرفت و با چاقیش کم وبیش کنار اومد .
بعد مدتی که منم اجرای یه سری فرمولهای ذهنیم درمورد چاقی بعد کنکور سراسری شکل گرفت و من از حالت متناسب بودن خارج شدم و به سمت چاق شدن پیش میرفتم و مادرم مرتب میگفت تو هم شبیه فلان عمه ات هستی وخیلی هم دلایل می آورد که این کارت شبیه عمه ات هست و همش می گفت بچه های من هیچکدوم به من نرفتند .
و خواهر بزرگترم قدش از من کوتاه تر بود و شبیه یکی از عمه های چاق قدکوتاه تر بود ولی من قدم بلند تر بودم ولی از لحاظ قیافه ربطی به عمه ام نداشتم اما شکل چاقیم چون هر دو قد بلند بودیم وقتی قدبلندا چاق میشن یه جورایی انگار استخوان بندیشون درشت باشه به نظر میان و من از این نظر شبیه عمه ام بودم .
بعد خیلی فکر کردم که اصلا چرا عمه ام هیچکدوم از بچه هاش شبیه خودش نیست و یک دونه دخترش شبیه پدرش هست اما دوتاپسراش نه شبیه پدرشون هستند نه شبیه مادرشان ونه خانواده پدری ومادریشان .
یا یه برادر وخواهرم نه تنها شبیه پدر ومادرم نیستند بلکه حتی شبیه هیچکدوم از ایل وتبار ما نیستند .
اونجا بود که اصلا ژنتیک پیشم اهمیت خودش رو از دست داد.
یا پدر ومادر چاقی میشناختم که بچه متناسب اندام هم داشتند و همینطور استاد رو تو ذهنم آوردم که اگه واقعا چاقیش ارثی بود پس چرا الان متناسبه. ارث که نباید تغییر بکنه و …
و کم کم این باور ارثی بودن هم در ذهنم شکسته شد و من تونستم وزن زیادی رو از دست بدهم و…
یا در مورد ازدواج و وضعیت مالی هم همینطوره میگن طرف شانس آورد وکاسبیش گرفت یا شانس آورد و با دختر یاپسر همه چی تمام ازدواج کرد اما بعد مدتی می بینیم که طرف ورشکست شد یا زندگیشون پاشید .
اگه زندگی روی اصل شانس و ارث پیش بره دیگه نباید تغییر کنه پس چرا موردهایی میبینیم که تغییر کردند .
پس واقعیت اینه ما با کانون توجهاتمون زندگیمون رو خلق میکنیم و شانس و ارث و… وجود نداره .
به نام خدای بخشنده ام
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همگام
چاقی ارثی است یا عادتی ؟
خوب چون من بعد زایمان چاق شدم خودم هرگز به این باور نرسیده بودم که ممکنه چاقی ژنتیکی باشه تا اینکه بعد زایمان چاق شدم و حالا هر کی منو میدید هی میخواست راجع به من نظر بده وای چقدر شبیه عمه ات شدی
تو هم مثه عمه ات ژنتیکی چاقی
ای وای انگار تو و عمه ات مثل یه سیبی هستید که از وسط نصف شده چقدر شبیه هم هستید
وای خدای من یهو من بعد بیست وچند سال سن شبیه عمه ام شده بودم و مدام اطرافیان میخواستن به من تلقین کنن که الکی رژیم نگیر و تلاش نکن سرنوشتت مثل عمه چاقی و بیماریه آخه عمه خدابیامرزه من خیلی چاق بود و طفلک همش مریض بود و حالا من دچار اضطراب شده بودم همش به خودم میگفتم وای نه من خیلی جوونم بچه هام به من نیاز دارن واقعا من نمیخوام شبیه عمه جونیم باشم ،من با اینکه عاشق عمه جونم بودم ولی اصلا دلم نمیخواست همش بدلیل چاقی بیمار باشم گفتم نه من نباید اجازه بدم این آدمها افکار منفی وارد ذهنم کنن و هر وقت هر کس بهم میگفت وای چقدر شبیه عمه ات شدی اصلا اهمیت نمیدادم آخه استاد درست میگن ژنتیک تا قبل تولده و واقعا بعد تولد هر آدمی خودشه که سرنوشتش و میسازه و من اصلا ژنتیک و حرف و حدیث این دکترها رو قبول ندارم چه بسا بیماری های لاعلاجی که با درمانهای ذهنی شفا گرفتن و چه بسا انسانهای سالمی که با چنتا حرف یه مثلا پزشک بدنشون شده قلک قرص و دوا و بیماری،ولی خیلی ها رو در اطرافم دیدم که همش چاقی یا ایرادات اندامشان و به ژنتیک نسبت دادن مثلا برادر زاده خودم به شدت لاغره و کلی سعی میکنه چاق بشه و همش میگه عمه کاش من ژنم به تو میرفت و کمی چاق میشدم پس اگه چاقی ارثی بود الان باید زهرا هم چاق میشد یا مثلا یکی از خواهر شوهرام چاقه و همیشه میگه من چاقیم و از مامانم به ارث بردم در حالی که بقیه خواهر شوهرام یا حتی همسرم و برادرش متناسب هستند پس چاقی و لاغری هیچکدوم ژنتیکی نیست ،پس من فرمولهای غلط به ذهنم نمیدم اگرم دیگران یه قلقلکی به ذهنم دادن که تو هم چاقی ات ژنتیکه الان با این آموزش قطع به یقین هستم که همچین چیزی نیست آخه تمام خواهر و برادرهای من متناسب هستن خود منم بعد زایمان بخاطر فرمولهای اشتباه ذهنیم چاق شدم همون عمه ام هم تمام بچه های خودش متناسب هستن واقعا دیگه جایی برای بحث درباره ژنتیک توی ذهنم نمیمونه
به نظر من چاقی فقط عادتی هستش
ما عادت کردیم به هر بهانه ای بخوریم
عادت کردیم به دیگران اجازه بدیم راجع به ما نظر بدن که گاها این نظرات بسیار روی ذهن تاثیر مخربی داره
ما عادت کردیم چاقیمون و به هر چیزی ربط بدیم بجز اشتباهات خودمون
ما عادت کردیم بگیم چاقی ما ارثیه
ما عادت کردیم بگیم چون تیروئید دارم چاقم
ما عادت کردیم چاقیمون و گردن این و اون بندازیم
بیایید عادت کنیم مسئولیت اشتباهاتمون و بپذیریم بیایید نترسیم از روبرو شدن با واقعیت ما این بدن و خودمون برای خودمون ساختیم چه شبها و روزهایی که تا خرتناق خوردیم و لم دادیم و عذاب وجدان داشتیم چه لحظاتی که بخاطر خوردن شخصیت خودمون و له کردیم واقعا اگر دوربینی باشه و کارهای یه روز ما و رفتارمون با مواد غذایی و نشونمون بده قطعا از خودمون و رفتارمون متنفر میشیم آخ که خدا چه صبری داره هر روز ما رو میبینه که چطور وحشیانه انسانیت خودمون و بخاطر شکم نابود میکنیم و هی بهش غر میزنیم که تقصیر تویه ما چاقیم چرا فلانی و لاغر خلق کردی و بقیه هر چی میخوان میخورن بعد من همش تو حسرتم و کلی چرت و پرت میگیم اما نه خدا به ما ظلم نکرده چون اصلا خداوند ظالم نیست این خودمونیم که به خودمون و اطرافیانمون ظلم کردیم اونم بخاطر چی بخاطر یه لذت زودگذر واقعا اینقدر وحشیانه و سریع میبلعیم مواد غذایی و که تایمی نمیبره مصرفشون و تمام لذتهای متناسب بودن بخاطر همین لذت زودگذر به نابودی کشیدیم یکی دیگه از فرمولهای ذهن چاق من همین تند خوردن و با ولع خوردنه درسته الان به اندازه ذهن متناسبم میخورم ولی بازم از این رفتار تند خوردنم متنفرم و میخوام روی این رفتارم تمرکز کنم و اصلاحش کنم انشالله ،من معتقدم که هیچ وقت برای شروع دیر نیست در هر سنی که باشیم اهمیتی نداره سن فقط یه عدده ،به قول یکی از دوستان متناسبم در سایت ما روحمون و از خدا گرفتیم و مگه خداوند پیر شده بعد این همه قرن که جهان و آفریده که ما الان حس پیری داشته باشیم سن فقط تعداد گردش زمین به دور خورشیده پس در هر عددی باشیم فقط باید استارت بزنیم و شروع کنیم به یادگیری تناسب فکری اونوقته که تازه میفهمیم لذت بردن از جهان هستی یعنی چی ؟واقعا خوشحالم چاقم چون آدمهای لاغر هیچ وقت احساس زیبای موفقیت کاهش وزن و درک نکردن برای اونا جسمشون و لاغریشون عادیه و درکی از اینکه بعد چاقی متناسب میشی چه لذتی داره ندارن خوب من اگه چاق نبودم هیچ وقت به این مسیر هدایت نمیشدم درسته چاقی منو ناراحت میکنه ولی من چاقیم و پذیرفتم و قراره چاقیم به زودی بره و جای خودش و به تناسبم بده چون مسیر مسافرت تناسب فکریم خیلی توش بهم خوش میگذره حواسم به مقصد نیست و دارم گاماس گاماس جلو میرم شاید بعضی وقتها قدرت ذهن چاقم بیشتر از ذهن متناسبم بشه و لغزش کنم اما من پا پس نمیکشم چون ذهن متناسب من تازه داره رشد میکنه و چون کوچولوئه ممکنه بعضی وقتها بهانه بگیره بازیگوشی کنه ولی من یه کم دعواش میکنم و بعد باهاش حرف میزنم که دختر حرف گوش کنی باشه و دیگه شیطونی نکنه و اونم چون عاشق بزرگ شدنه دختر خوبیه و گوش میکنه و من و ذهن متناسبم با هم تلاش میکنیم تا به آرزوی بزرگ متناسب شدن برسیم امشب من یه لغزش ذهن چاق داشتم الان چند روزه به شدت هوس شیرینی خامه ای کردم و با ذهنم درگیر شده بودم و بهش میگفتم نه تا اینکه امشب گفتم چرا دارم با ذهنم میجنگم مواد غذایی که ترس ندارن به همسرم گفتم زحمت کشید و شیرینی گرفت اصلا فکر نمیکردم در مواجهه با شیرینی با ذهن چاقم رفتار کنم من لغزش کردم و به جای یه کوچولو رفع هوس حسابی از خجالت خودم در اومدم و ناراحت بودم که چرا وقتی هوس کردم همون موقع به اندازه کم نخوردم که الان با این ولع روبرو نشم دقیقا یاد مثال اون فایل استاد افتادم که گفتن به هنرجوشون گفتن ای کاش میرفتی همون قهوه و کیک ات که هوس کرده بودی و تو کافی شاپ میخوردی و من همینجا به خودم قول دادم واقعا با ذهنم وارد جنگ نشم و محدودش نکنم در حد رفع هوس از حسرت خارجش کنم که اینجوری هول نشه به امید موفقیتهای روز افزون همهی دوستان متناسبم و درخواست بهترینها برای استادم الهی به امید تو
سلام جواب سوالات را بدهم
به نظر شما این نگرش چقدر در ایجاد انتظار چاقی در ذهن شما موثر بوده است.خیلی چون اعتماد به نفس ما را ضعیف میکرد و یک مانع بسیار بزرگ برای لاغری است برای تلاش کردن بیهوده
اکنون که آگاهی صحیح درباره چاقی ارثی است یا عادتی دریافت کرده اید افرادی را پیدا کنید که در اعضای خانواده اش چاق هستند اما او لاغر است. این افراد خیلی هستند اگر دقت کنیم
درباره نگرش انسانها در رابطه با ارتباط دادن چاق بودن یا متناسب بودن افراد به ارث یا ژنتیک خانوادگی مثال پیدا کرده و شرح دهید.
مثال خودم چون در خانواده ما هم افراد لاغر بودند و هم چاق ، چاقها را به خانواده پدری ، عمه ها و عموها و متناسب ها را به طایفه مادری خاله و دایی ها نسبت می دادند و چقدر لاغرها چیزی می خوردند و میگفتند ما هرگز چاق نمی شویم و واقعا هم چاق نمی شدند 😁😁😁😁
سلام استاد صبح شما بخیر و شادی
چقدر دقیق در مورد این فرمول مهم صحبت می کنید . ما افراد چاق از دوران کودکی هم بارها از اطرافیان شنیده و دیده بودیم که چاقی ما یک امر طبیعی است و ارثی و ما اگر هر کاری بکنیم نمی توانیم لاغر بشویم و هیچ سعی و تلاشی نمیکردیم و اگر هم انجام میشد بعد از چند ماه سرخوردگی بااین ذهنیت که چاقی ما ارثی است و ما نمی توانیم لاغر بشویم خودمان را قانع می کردیم و به خودمان می گفتیم ما اگر آب هم بخوریم چاق می شویم و چه باور اشتباهی بوده و همانطور که استاد گفتند باید ۲ کاررا انجام دهیم
۱_شناسایی باور اشتباه ۲-چطور باور صحیح را جایگزین کنیم که با دیدن و دلایل محکم می توانیم این فرمول را تغییر بدهیم
استاد من دیشب در منزل پدری بودم و دوتا از عمه هایم آنجا بودند و همه چاق و متاسفانه با انواع بیماری دیابت، چربی بالا، تیرویید، دیسک کمر، درد زانو، گفتند چقدر لاغر شدی عمه دیابت تورا لاغر کرده و اگر قرص میخوری برو انسولین بزن تا راحتر همه چیز بخوری و متاسفانه این عاقبت کنار آمدن با چاقی است برایشان کمی توضیح دادم که چه کار میکنم ولی آنها قبول ندارند و ارثی بودن را تایید می کنند من خدا را شاکرم که در جوانی متوجه شدم که چاقی من ارثی نیست و با متناسب شدن خیلی بیماریها هم درمان میشود من دیروز آزمایشی را گرفتم دیدم چربی من صفر شده ، دیابت ناشتا من ۱۲۰ و دیابت بعد از صبحانه ۱۶۴ خیلی خوشحال شدم و از خداوند سپاسگزاری کردم و اطمینان دارم در آزمایش بعدی انشاالله تمام آزمایش من روی نرمال باشد .
بازم ممنون از شما استاد عزیز که همه ی فرمولها و موانع چاقی را شناسایی کردید و به ما آموزش می دهید ، بازم ممنون
به نام خدای هدایتگرم
سلام خدمت استاد عطار عزیز
وقتی این فرمول های ذهنیم رو پیدا میکنم ،تمام وجودم ساکت میشه و فقط معذرت میخواهم از خودم
پشیمانم از اینکه چه فرصت هایی داشتم توی زندگیم و تبدیلشون کردم به تهدید
چه ۲۴ ساعت هایی از زیاد خوردن ،دچار سنگینی و سردرد و فشار خون بالا شدم و فقط میخواستم اون روز بگذره و من خوب بشم
هر روز در حال درمان ذهنم هستم
دارم سعی میکنم در هر زمینه ای ذهنم رو پاکسازی کنم
من باورم اینه وقتی یک زمین کشاورزی ،دچار آفت میشه
اون آفت به تمام بخش ها سرایت کرده
شاید یک بخش هایی بیشتر از بقیه و شاید یک بخش هایی کمتر
حرفم اینه
وقتی من این همه فرمول غلط درباره تناسب اندام و سلامتی دارم
نمیتونم ادعا کنم ،بقیه ذهنم پر فرمول های درست درباره ثروت درباره روابط و دیگر ابعاد زندگی هست
من دریافتم که تمام ذهنم رو باید شخم بزنم
باید همه باورهای قبلی رو تغییر بدم
این رو هم همون اول کار نفهمیدم
طول کشید تا تونستم این بخش دردناک رو بپذیرم
ولی مهم ترین بخشش همون پذیرش هست
همون وقت که پذیرفتم ،بلافاصله فهمیدم از قدرت من خارجه ترمیم این همه بخش آسیب دیده
به خدای درون پناه بردم و در هر لحظه برای هر بخش دارم ازش کمک میگیرم
بهش گفتم تو ضعف منو میبینی
تو دیدی من با خودم چه کردم
تو که اربابی بیا دست این فقیر رو بگیر
بیا شفا بده
بیا رنگ خوشبختی بپاش روی همه ناکامی ها
به من همقوت بده تا همراهت باشم
بپذیرم هر چی که میگی رو
باهات همقدم بشم و اجازه بدم زمام امورم رو در دست بگیری
یا حق
سلام به استاد عزیزم
واقعا هرچی از ته دل شکرگزاری کنم کمه ک با این سایت آشنا شدم و این روزها ک دیگه همسرم زیاد بهم نمیگه چرا نمیری باشگاه چون رو بچه دار شدن تمرکز کرده بهتر از قبل میتونم شاهد این باشم ک
قطعا لاغری من فقط ب خاطر آشنایی با این سایت و پیدا کردن فرمول های لاغریه
چون روز به روز دارم باریک تر میشم و بیشتر از اوایل به این بدن هوشمند عشق میدم
واقعا لاغری با آدم حرف میزنه این باریک بودن چنان لذتی داره که وصف نشدنیه
با اینکه خیلی دلم برای هیجان و انرژی باشگاهم تنگ شده ولی نمیخوام برم ک لاغریمو به باشگاه ربط بدم فعلا ک نمیرم بعدم هرچی پیش آید خوش آید
الان بیشتر از قبل شاهد لاغری با ذهن هستم
در مورد چاقی ارثی هم خانواده منم یعنی پدر مادرم ی چیزایی میگفتن ولی اون همه پر رنگ نبود
بیشتر بحث سر تغذیه بود ک نخور چاق تر میشی و فلان
با عرض سلام و آرزوی شادی و سلامتی برای استاد عزیز و همراهان گرامی
گام امروز راجب باور غلط(چاقی من ارثی) ک واقعا حق با شماست استاد فک میکنم نود درصد افراد چاق این باورو دارن اگه پدرو مادر یا خانوادشون چاق باشن ک دیگه این باور براشون خیلی راحتتر پذیرفته میشه واگرم ک پدرومادر متناسب باشن میگردن ببینن عمه ای خاله ی دایی پیدا میکنن ک چاق باشن تا بتونن چاقیشونو ربط بدن ب ارثی بودن از عمه یا خاله و کار خودشونو راحت کنن
خب من خودمو اینجا جدا کردم 😂😂 این موضوع برای خودمم صدق میکنه و یادمه از بچگی همه میگفتن شما هم از سمت پدر وهم مادر ارث دارین خودتم بکشی همینی و هروقت ک میگفتم چرا خواهرم چاق نیست پس این از کی ارث برده میگشتن یک نفر تو فامیل پیدا میکردن میگفتن ب اون کشیده وجوری این قضیه ی ارثی بودن و برای من محکم جاانداخته بودن ک کلا توی ذهنم هک شد و هیچ جوره ازبین نمیرفت ….همیشه میگفتم خب راست میگن چیری ک ژنتیکی و ارثی باشه هیچوقت قابل حل نیست…
و این بی آگاهی والدین برای خوراندن این باورهای غلط فقط باعث ناامیدیو کم کردن اعتماد ب نفس شد و امیدوارم نسل جدید بخاطر آگاهی های بهتره والدینشون دچار این باورهای غلط نشن
استاد من یجا شنیدم ک زمانی میشه گفت ارث یا ژنتیک ک قابل تغییر نباشه مثل رنگ چشم مثل رنگ پوست یا چهره …اما چاقی و لاغری چون قابل تعییره نمیشه گفت ارث ….مثلا تاحلا نشده بگن فلانی هرچی بزرگتر میشه رنگ چشمش سبز میشه اما وزن وسایز بدن مدام درحال تغییره و با عوامل بیرونی قایل تغییره
واقعا ب این موضوع پی بردم ک باور ارثی بودن خیلی خیلی اشتباهه و حس میکنم خیلی تونستم بااین موضوع کنار بیام اما مدام در تلاشم تا با دیدن اطرافیانم و سرچ کردن تو گوگول و همین فایل ها و کمک شما و راهنمایی شما بتونم کامل باور ارثی بودنو در ذهنم پاک کنم ….
ب امید روزهای روشن و پاکی ذهن😍
سلام
ارثی بودن موضوعی هست که اگه باور کنیم هیچ وقت نمی تونیم باورهای غلط خودمون رو بپذیریم(خوشبختانه از زمانی که با این سایت آشنا شدم کلمه ارثی بودن رو نمیپذیرم) بارها اطرافیانم رو با ارثی بودن از هم جدا میکردم. مثلا با نگاه به یک خانواده، با خودم می گفتم فرزندان به خانواده پدری یا مادری رفتن. اگه مادر چاق باشه و پدر متناسب باشه، هر کدوم از فرزندان که چاق باشن با خودم میگفتم به خانواده مادری رفتن. متاسفانه بسیاری از بیماری ها رو هم ما میگیم ارثی است. خانواده مادری من همه فشار خون دارن، از همین الان با خودم میگم امکان نداره این موضوع ارثی باشه و به من منتقل بشه. کلمه ارثی رو ما خودمون به زندگی وارد کردیم. خانواده عموی مادرم همه سرطان گرفتند و همه فوت کردن. یادمه زمانی که سن و سال کمی داشتم، مادربزرگم می گفت پدرش سرطان داشت چند تا پسراش سرطان گرفتن حتما دختراش هم سرطان میگیرن(و این اتفاق افتاد و همه سرطان گرفتن و متاسفانه همه ی اعضای خانواده فوت کردن).احتمالا از همان دوران کودکی تک تک فرزندان باورهای غلط رو پذیرفتن .
البته من اضافه وزنم رو در زمان کرونا بدست آوردم. همون زمان که مدام می گفتن با خونه موندن همه چاق میشن،من روز به روز به وزنم اضافه شد. البته با رژیم و ورزش به نیت لاغری ، اضافه وزنم بیشتر شد…!هر زمان رژیم می گرفتم سه کیلو کم میکردم در ۳ ماه ۶ کیلو اضافه می کردم…… ولی از زمانی که با سایت شما آشنا شدم حال روحیم خیلی خوب شده و روز به روز باورهای غلطم رو شناسایی می کنم و باورهای درست رو جایگزین می کنم …..
در رابطه با بی میلی نسبت به خوراکی ، می تونم بگم از روز اول که فایل ها رو دیدم به طور ناخودآگاه نسبت به خوراکی های که دوست داشتم، بی میل شدم و دوست ندارم بخورم. حتی الان هم غذای داخل بشقابم رو به طور کامل نمی خورم. ولی قبلن هر چقدر داخل بشقاب بود رو میخوردم. ولی الان مقداری که باقی میمونه رو کنار میزارم و هر زمان گرسنه شدم، می خورم.
از زمانی که با سایت شما آشنا شدم شاید اوایل به خاطر لاغری بود ولی الان برای خیلی موضوعاتی که مهم هستن هم استفاده می کنم. نگاهم به اطراف تغییر کرده و حال روحی و جسمی ام فوق العاده شده.
از سال ۹۶ داروی مصرف می کردم. که با گذشت زمان متوجه شدم خیلی عوارض داره. بارها و بارها خواستم کنار بزارم. هر بار نمی تونستم ولی این بار و با حرفهای شما تونستم دارو رو کنار بزارم. هیچ وقت سمت دارو نمیرم. با اینکه دارو رو هنوز دارم حتی یه روز هم نخوردم. حدود ۳ هفته یا چند روز کمتر اصلا سمت دارو نرفتم…..
فقط می تونم برای شما و خانواده عزیزتان دعا کنم و بهترین ها رو از خدا برای شما بخوام
سلام فهیمه خان عریز
امیدادارم درسحت سلامت باشید اینن ظر لطف شمایی عریزهست ازابنکه نوشته من برای شما مفید بود خیلی خوشحال هستم
شما تمام سعی خود رو تواین بخش در برطرف کردن باورها اشتباه خودتون کنید که به من ثابث شده باروهای که من تواین قسمت برای خودم ازبین بردم یا کم رنکش کردم تودورام هم نتیجه بهتری تواین زمان کوتاه گرفتم به ما هم پشناهد میدم تواین بخش زمان بزارید باعث شد من با زمان کم چون فبول کامل داشتم سعی در برطرف کردنش کردم باعث شدوزنم همه کم بشه امید درام کمک کوچکی به شمایی عزیزکرده باشم
خدا پشت وپناهتون یاحق حق نگه دارتون
سلام صبح بخیر به استاد مهربانی
گام امروز موضوعی خوبی دار ارث
از قدیم وقتی کلمه ارث مشنیدم .
یاد زمین خونه معازه وسایلی که ازشخص فوت شده بود باقی مانده وبین افرادخانواده اون شخص در گذشته تقسیم می کردن .می افتادم.
. چیزی به عنوان چاقی که از اون درگذشته باقی نبود که بین اعضای خانوداه تقسیم کنن.
پس این کلمه من دراوردی ازکجا امده که افراد نامتناسب به خودمان چسبودیم. که رفتارهایااشتباه خودمان افکار اشتباه وفرمول اشتباه چاقی روربط مییدم به ارثی خودمون باهش توجیح میکنیم.
اره ارثی بله درسته چون من نمی توم .خودم با غذا خوردن اشتباه باروهای غلط چاق کردم نمی خوام به اشتباهم اعتراف کنم دلیل ومدرک درست میکنم
.وفتی به اطرافیان دقت میکنم کاری که فیل ازورود به این سایت هرگز هرگز دقت نکرده بدم مینم چقدر افرادیدرخانوده پدری منکه چاقی خودم از اونها میدوستم افرادی هستن تا زمانی که یاد دارم این اقا ۵۳ کلیو وزنش بود بعد گذشت ۵۰ سال هنوز ۵۳نهایتن ۵۶ اخر وزنی بوده داشته حتی وفتی به باطری ترازویی منزلشون بقیه شک دا رن درست کار میکنه از این اقا استفاده میکنم اگه وزن این اقادرسته پس ترازو مشکل نداره. افراداین خانواده همه لاغر خوش فرم هستن وفت مادر خانوده اضافه وزن داره پسن نتجه میگیرم ارثی نیست اون میتونست از فرمو ل ارثی استفاده کنن برای چاقی خودشون.
وحال اونم جز گروه ما بود چاقها
فقط فقط ارث ووارث از نظر من مالی که از در گذشته مانده است همین.تمام.
این فرمل اشتباه توبایگانی ذهن دخیره کردیم اگه زمان از رفتا اشتباه خودمان غذاب کشیدیم برای کمی فشار ناراحتی روحمون تسکین بدیم استفاده کنیم تا سر پوشی باشه برای اشتباهت خودمان تا وفتی کار خودمون قبول نکییم همین اش همین کاسه وفتی من قبول نکنم کارم اشتباه بوده حتی به اطراف خودم نظر نکردم همه پای ارث بی چاره خالی کردم
برای سر پوش گذاشتن به اضافه خوری بد خوری فکر وفرمول نادرست حالا بیچاره ارث اون چه کناهی کرده
قبول کردن خطا شجاعت میخواد من انجامش دادم قبول کردم تو ۱۲ گام تعهد دادم از خودم امضا کرفتم پای تویاین مسیر گذاشتم به خودم گفتم این اخرین تیر تدکش باید موفق شی تو با این همه رژیم تو چند سال از راه نادرست بقدری به بدنت ضربه زدی پش خدا جوابگو نیستی خوت درست کن از باقی مونده عمرت به خوبی استفاده کنی
من دوباره متولد شدن تولد اگاهنه این تولد دوباره ازشما دارم
تاریخ تولد دوبارم نوشتم شده یی دفتر گلفت هرروز مرور میکنم یاداشت میکنم روی خودم عملی میکنم تانتیحه بده فعلا حال هوایی دلم خوب خوب مثل جنگل شمال مه الوده تو فضایی درحتان درپرواز شادی این حس زیبا دارم فکرم به پرکاه در امده سبکی مغزم ازاین همه فشار رهاش دارم میکنم
اعترف میکنم حتی از فکری دیگه من غذاب مدادن دارم رها میشم حالا تا لاغریی اون به دست میارم
من فبلا دوست داشتم لاغربشم ولی حال عاشق لاغریی نبودم
وفتی شما اویل وردم این کلمه به کار میبریید چرانمیدون حس نمیکردم من خودم عاشق گل گیاه باید دزک میکردفاصله است بین عاشقی ودوست داشتن خالا واقعا عاشق لاغریی شدم عاشقی خیلی خیلی فراتراز دوست داشتن از شما سپاسگزارم من ازخواب بیدار کردید همیشه تولددوباره حس حال خوب همه همه تواین ماه بدست رسید مثل یی سبد گل زیبا از یی دوست که توفراموش کرده بود شاید نه حتما تو غافل بودی اون خدایی مهربان بود تو داره نجات میده تو غاقل بودیخدایی بگ ازبنده ازهمه چیزش خبر داره خدایا ممنونتم به من لطف کردی همیشه درشرایط سخت کمک کردی سپاس یارب بنده در شریط سخت کمک کن ما به حال خود رهانکن چون اگه کمک خدایی نباشه من خودم میگم بی چاره ام به موقع درزمان مناسب به فریادم رسیدی بازم همیشه هوایی همه بندگانتوداشته باش سپاس بیکران
سلام صاحه جان
چقدر کلید توی کامنت شماست
گفتید ارث فقط همون چیزهای مقول هست و چیزی به نان چاقی در ارث وجود نداره
میتونم از این به عنوان یک باور قدرتمند کننده استفاده کنم و هر روز استفاده اش کنم
و چقدر خوب اشاره کردی به تفاوت بین دوست داشتن و عاشق بودن
منم لاغری رو فقط دوست دارم و الان فهمیدم باید عاشقش باشم
فکر میکنم باید بیشتر ابعاد مفید لاغری رو برای خودم تکرار کنم تا عاشقش بشم
ممنونم از اینکه تغییرات و آنچه در ذهنت به واسطه این تغییرات میگذره رو با ما به اشتراک میزاری
پرتوان باشی
سلام و درود .
این باور رو منم داشتم . ماهم چاقی رو ژنتیکی میدونستیم
اونم از طرف مادر . مثلا خاله هام همه تپلن. دخترخاله هام پسرخاله هام کمی تپلن مامان یزرگم تپله خاله های مامانم و … کلا در خانواده مادری من اکثرا تپلن و همه می گفتن منم به خانواده ی مادریم رفتم که تپل شدم .
ولی اینجا من فهمیدم این فقط یه باوره که من با این باور میخوام از زیر بار مسئولیت لاغری شونه خالی کنم .
از نظر من لاغر شدن همیشه سخت بوده و برای فرار از اون من بارها و بارها دست به دامن عوامل بیرونی میشدم تا چاقی رو برای خودم نگه دارم .
اما این روزها فهمیدم لاغر شدن رو بلد نبودم و هر وقت که از لاغری حرف به میون می اومد اون روشهای سخت تو ذهنم می اومد . مشکلاتش . نخوریهاش . دردش . محرومیتهاش و خلاصه تصویر ذهنی من از لاغری همیشه تلخ و رنج آور بود .
اما به لطف خدا من با لاغری با ذهن آشنا شدم و فهمیدم لاغری اون چیزی که من تصور می کردم نبود . فقط کافیه زبان بدنتو متوجه بشی و فرمولهای ذهنت رو تغییر بدی و بعد میبینی خیلی راحت با اجرای این فرمولها لاغر میشی .
زبان بدنم خیلی راحت فهمیده میشه . سیری نمیخوری وقتی گرسنه ای میخوری . این اصل فرموله حالا بنا به سلیقه میشه تغییراتی بهش داد . ولی اصل فرمول رفتاریزاینه ولی این فرمول رفتاری زمانی ادامه دار میشه که با فرمولهای ذهنی مختلف همراه بشه تا لاغر شدن به آسونی رخ بده .
خب حالا وقتی راه ساده ی لاغر شدن رو پیدا کردم دیگه هیچ بهانه ای برای چاق موندنم ندارم . خب چاقی برای من خیلی سخت بود ولی وقتی میخواستم لاغری رو انتخاب کنم و با کوهی از سختی مواجه میشدم خب طبیعیه که من چاقی رو انتخاب می کردم .
ولی لاغری با ذهن اون کوه رو برای من برداشت و تبدیلش کرد به یه کار بسیار ساده .
گفت به حجم کاهش وزنت توجه نکن به تغییرات کوچیکی که هر روز داری در جهت لاغری انجام میدی توجه کن . این تغییرات کوچیک کم کم نتایج لاغری رو برات به بار می آرن .
پس من شروع کردم به توجه به تغییرات کوچیکم
امروز من مقداری برنج رو از ظرفم خالی کردم و نخوردم .
سالاد و ماست سر سفره بود من تمرین رها کردن تنوع طلبی رو انجام دادم و مماست رو نخوردم .
من شکر پنیر نخوردم .
من قند با چایی نخوردم .
من یه کاسه پر سمنو نخوردم .
خب این تغییراتی کوچک حال منو خوب می کنه و فهمیدم همین قدمهای کوچک منو به مرور متناسب میکنه .
اما در مورد ارثی بودن چاقی اینم مثل تمام باورهایی که اصافه وزن رو به گردن چیزی غیر از من میندازه باید رد بشه . تنها دلیل چاقیم خودم بودم . چون بلد نبودم و الان که دارم یاد میگیرم میبینم که هیچ عاملی نمیتونه جلو متناسب شدن منو بگیره مگر خودم .
وقتی من بپذیرم خودم بودم که نمیخواستم و دلیلشم تنها و تنها سخت بودن راههای لاغری بود و بلد نبودن مسیر اصلی که منم چون راحت طلب بودم نمیخواستم راههای سخت رو امتحان کنم پس خدا منو به یه راه راحت هدایت کرد و من با کمال میل قدم زدن در مسیر راحت لاغری با ذهن رو پذیرفتم . لاغری با ذهن سخت نیست . چون بر اساس نیاز من سنجیده میشه . نمیگه چی بخور چی نخور میگه خودت تصمیم بگیر و چیزی رو انتخاب کن که حالتو بد نکنه . نمیگه به خودت گرسنگی بده میگه خر وقت گرسنه شدی بخور . نمیگه فقط حق داری ۵ قاشق غذا بخوری میگه هر چی خواستی رو بخور فقط وقتی سیر شدی دست از غذا بکش اونم باز دلیل داره که حالت بد نشه که فشار پرخوری بهت نیاد . میگه هم کم خوری و
هم پرخوری هر دو حالتو بد می کنند باید نیاز بدنتو پیدا کنی تا همیشه حالت خوب باشه .
خب حالا این همه دلیل برای حرکت در این مسیر جذاب دیگه دلیلی نداره چاقیم و گردن کسی بزارم . مسئولیتشو میپذیرم چون فهمیدم که خودم به خاطر راحتیش انتخابش کرده بودم و هر وقت راه راحتتر از چاقی بیاد پیش روم قطعا من اون رو انتخاب می کنم و اون راه راهی نیست جز لاغری با ذهن .
چاقی سخت بود . من با هزار تا فرمول ذهنی خودساخته مثل همین باورهای ارثی بودن ، اشتها داشتن ، بیمار بودن ، تیروئید داشتن ، فعالیت نداشتن و … اون رو نگه داشته بودم و حالا که راه شیرین لاغری رو پیدا کردم خب چرا این راه رو انتخاب نکنم .
چرا چاقی رو رها نکنم در حالیکه تنها دلیل نگهداشتن چاقیم خودم بودم و اونم به دلیل احساس راحتی بود که در مسیر چاقی می کردم اما اون مسیر چون برخلاف طبیعتم بود هرچقدرم با فرمولهای مختلف چربیها رو در بدنم زندانی کرده بودم ته دلم حالش خوب نبود . اون خودشو لایق چاقی نمیدونست و خدا منو از چنگ خودم نجات داد . و حالا این منم که چاقی رو رها می کنم و تمام عناصر متصل به اون رو هم رها میکنم از جمله همین باور . اتفاقا ژنتیک همه انسانها لاغریه چون بزرگترین ژنتیک طبیعته و طبیعت همه ی ما لاغریه .
من چاقی رو یاد گرفته بودم و بهش عادت کرده بودم . به فرمولهای نامتناسب کننده و رفتار نامتناسب کننده عادت کرده بودم و حالا که دارم فرمولها و عاداتم رو تغییر میدم پس قطعا من به طبیعت و ژنتیک اصلی خودم که لاغریه برمیگردم .
به نام خالق هدایتگر سلام استاد شما در این فایل از باور اشتباه چاقی ارثی در خودتون که تاثیر گذار تر بود در چاقی تون گفتید و این که با حذف کرنش نتایج عالی گرفتید پس به یاری خدا تصمیم گرفتم از بین تمام باورهای چاقی که دارم روی این باور که وقتی لاغر میشم ضعیف میشم کار کنم جاش بدم به این باور که بدن من هر روز داره رشد میکنه به خصوص از وقتی که داره رها میشه از دست چربی های اضافه باید به خودم یادآور کنم همان طور که زمین در جهت بهبود گسترش پیدا میکنه جسم من هم سالم تر میشه رب بر همه چیز مسلط و او اصلاح کننده امور هست . خودش پر میکنه جا خالی هارو کافی من ذهنم خالی کنم از باور های اشتباه و به خودش ایمان بیارم جوری درست میکنه که من نمیفهمم چی شد که همه چی درست شد آنقدر عالی یارب میخواهم به خودت ایمان بیارم و بسپارم به خودت همه چی رو من هر روز با با خودم تکرار میکنم یگانگی و عزیز و اصلاح گر بودنت رو این که به من نزدیکی و اجابت میکنی درخواست من و تو هم مابقی کارها رو انجام میدی تنها نتیجه ای که الان میخواهم بگیرم آرامش خاطر و آسودگی خیال که سالم میمونم مریم تو به حرف بدنت گوش میکنی پس به اندازه غذا میخوری این بدنت قوی ربی که این جسم از يک نطفه ایجاد کرد و آنقدر دقیق عملکردش بهش گفته و انجام میده پس راه درست رفتن کار اصلی و طبیعی این جسم اگه درست کارمیکنم به خاطر باورهای اشتباه تو اون باورها رو بردار ببین چقدر عالی کار میکنه تو در این مسیر استمرار به خرج بده برای جای گزین کردن باورهای قدرتمند ببین چه تغییر و تحولی که در این جسم ایجاد میشه و به عملکرد طبیعی خودش برمیگرده که متحیر میشی . وقتی فرمول غلط دادی به این شکل بر خلاف شکل طبیعیش دراومده پس انجام کار طبیعیش خیلی راحت تر چون در پیش فرضش هست . یک باور قوی که به لطف ربم دریافت کردم این جسم انرژی و من به خاطر باورهام یا گفت و گوهام این انرژی به این شکل درآوردم تغییر حالت داده پس من کافی تنها عوض کنم کد هارو و استمرار داشته باشم در بازگو کردن کد ها به خودم تا این انرژی به حالت طبیعی خودش برگرده .
یا حق .
“به نام خداوند یاری رسان و مهربان”
با سلام و درود؛
گام بیستم : چاقی ارثی است یا عادتی ؟
امروز جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۱ به یاری خدا توانستم گام بیستم را بر دارم.به احتمال زیاد ، بسیاری از افراد چاق ،بعد از تلاش های فراوان برای لاغر شدن از طریق روش های مختلف و شکست خوردن از آن روش ها از دوستان،اطرافیان و خانواده ی خود این جمله را شنیده اند که تو هر کاری کنی لاغر نمی شوی چون چاقی تو ارثی است و این جمله چقدر نا امید کننده است و به یک فرمول قوی ذهنی در افراد چاق تبدیل می شود که همین می تواند مانع بزرگی در راه لاغر شدن آنها باشد.من نیز گاه گداری این جمله را از اطرافیانم شنیده ام و خودم با دیدن افراد خانواده و فامیل نزدیک در آن دوران به این نتیجه می رسیدم که یکی از عوامل مهم چاقی من ارثی بودن آن است.اما الان که به این موضوع دقت می کنم و خوب فکر می کنم ما انسان ها چیزهای مانند رنگ پوست،رنگ چشم،نوع مو،حالت و فرم صورت و چیزهایی مانند این ها را می توانیم از والدین یا نسل های قبل از خود به ارث ببریم اما وضعیت جسمانی ما در اثر رفتار ها و عادت ها ی بد ما به وجود می آید و ارث و ژنتیک هیچ تاثیری در چاقی و لاغری ما ندارند بلکه نوع رفتار و واکنش ما در برابر انواع مواد غذایی در طول سال ها زندگی چاقی یا لاغری را برای ما به ارمغان می آورد و این کاملا در اختیار و کنترل خود ماست پس ما می توانیم با باورهای ذهنی صحیح و درست جسمی کاملا لاغر و متناسب برای خود بسازیم و این امر کاملا امکان پذیر است و ما به راحتی می توانیم فرمول های ذهنی جدید و لاغر کننده برای خود بازگذاری کنیم و پس از آن جسم ما هم با آن هم سو می شود.لاغر شدن راحت ترین و آسان ترین کار دنیاست.
با سلام و دورود
قانون زندگی قانون باورهاست . شما به هر چیزی که باور داشته باشید در زندگی شما پدیدار خواهد شد و آنچه که باورهای شما را شکل میدهد اظلاعاتی است که شما وارد ذهن خود میکنید و آن را به عنوان واقعیت می پذیرید . این باورها تعیین کننده نوع فرمول های ذهنی شما هستند و بر اساس آنچه تاکنون یاد گرفتم فرمول ها هم به جسم من شکل میدهند .
.
نکته مهم که باید توجه کنیم اینکه هر آنچه ارثی باشد تا قبل از تولد خود را نشان میدهد و اگر بعد از تولد شاهد تغییری هستیم ناشی از عادت است و بس.
باور به ارثی بودن چاقی این ذهنیت در شما ایجاد میکند که چاق شدن شما طبیعی است و این تفکر مسولیت مچاقی را از شما سلب می کند و این فکر را در شما ایجاد میکند که من کنترلی بر چاق شدن خود ندارم چه بهانه ای بهتر از این برای توجیه و ندیدن رفتار ها و عادات غلط خودمان.
چاقی من به علت عادت ها و رفتارهای اشتباه من است .
مسولیت چاقی من بر عهده خود من است .
به نام خدا
درهمسایگی ما هم خانواده ای بود که پدرخانواده لاغر ومادر کمی اضافه وزن ولی یک فرزند اضافه وزن بسیاربالا و مابقی برادرها لاغربودن .
علیرغم اینکه این برادر همش کارش روی تراکتور وزمین کشاورزی بود اما بسیار چاق بود واین نشون میده که چاقی عادتی هست .
یا دریک خانواده ای پدرچاق ومادر هم چاق ولی فرزندان متناسب بودن واین هم نشون میده چاق شدن عادتی هست .
ومن هم از وقتی یه کم بزرگتر شدم و خودم روشناختم متوجه شدم خیلی شبیه پدرم هست چون یه روز که عکس جوانی پدرم رو بادقت نگاه کردم متوجه شدم چقدرمن شبیه اش هستم و اون اون موقع متناسب بود و گاها میشد که جایی میرفتم که آشنایی بسیاردور باهم داشتند ومدتی منو ندیده بودن میگقتن تو دختر فلانی هستی . و من میگفتم آره . میگفتن ازچشم وابروت مشخصه .
یا آرایشگاه میرفتم بهم میگفتن چقدر موهات لخته ویا ابروهات پرپشته ومن میگفتم شبیه پدرم هستم وبه پدرم رفتم .
اونجا بود که احساس میکنم رفته رفته سرعت چاقی من شدت گرفت و حتی رفتارهای پدرم روهم گرفته بودم اینکه تندتند غذا میخوردم . تو کارها فرزبودم وسرعتی .
ومادرم میگفت شبیه عمه هات هستی اونها یه دقیقه نمیتونن گشنگی روتحمل کن و خدا نکنه شکمشون یه کم نصفه بشه آدم رو میخورن .
البته مادرم هم یواش یواش شکم آورد .
از اون روزها که میگذره وبادلایل زیاد به خودم اثبات کردم که دلیلی نداره من چون فرم چشم وابروم شبیه پدرمه چاقیم شبیه اون باشه .
الان یه خواهرم وبرادرم اصلا شبیه نه پدرومادرم هستن نه کل فامیل پدری ومادری . پس شبیه کی هستن . از کره مریخ اومدن . اونجا بود متوجه شدم ژنتیک هم درقیافه اثر نداره .
یا یه عموم یه دختر وپسر داره هردو چشم آبی ولی مدل چشم وابرو و رنگ مو وابروشان باهم کاملا فرق داره تازه شبیه عموم وزنموم هم نیستن وازاین قبیل مثال .
من چاقی رو یادگرفتم و باهاش زندگی کردم وکم کم رفتارهای چاقی و بعد عادتهای چاقی درمن شکل گرفت .
اکه چاقی ارثی بود چرا استاد وکلی دوستان شگفت انگیز متناسب شدن .
چرا کلی ازبچه هاعلیرغم داشتن پدرومادر چاق متناسبن .
وزمانی که این باور شکسته شد روند لاغرشدن منم سرعت گرفت وهر روزه بازم حواسم هست کلی نمونه پیدا کنم وبراش باورپذیرترش کنم واین مسیر همچنان ادامه دارد.
بنام خدا .چاقی ارثی است یا عادتی
من برای چاقی خودم دلایل دیگه داشتم اما ارثی بودن در افراد را زیاد می دیدم و می شنیدم و باور کرده بودم چون به قول استاد همه ی خانواد آن فرد چاق بودن فرقی نداشت که خود من به علت ارثی چاقم یا دلایل دیگه چون باور کرده بودم که ارث خیلی دخیل هست در تمام جنبه های زندگی و اینم یک مانع بود چون من چیزهای دیگه را باور کرده بودم اصل هم باوره که ما هر چیزی را باور کنیم برای چاقی یک مانع میشه برای ما که ما باید هر مانعی را با استفاده از فرمول صحیح آن از سر راه برداریم کار ساده ای نیست مثلا من خودم علت چاقی را مواد غذایی میدانستم هیچ حواسم نبود که به اطرافیان خودم مثلا خواهرم نگاه کنم که سر یا سفره من چاق،بودم اون متناسب علت دیگه را بارداری میدونستم که باز هم خواهرم بعد بارداری کاملا متناسب اما من دارای اضافه وزن و چند مورد دیگه به همین منوال چون نمیدونستم علت ذهنه منه و الان با اموزشهای لاغ ی با ذهن متوجه این فرمول ها شدم و خدا را شکر تا حدود زیادی راضی هستم اینو اینجا تمام میکنم و از اتفاقی که امروز برام افتاد یه کمی صحبت کنم .
امروز دوستی که خودش منو با فایلهای رایگان لاغ ی با ذهن آشنا کرد بهم زنگ زد بعد کلی حرف گفت که من تمام کارهای پزشکی را انجام دادم میخوام برم عمل معده انجام بدم بهش گفتم پشیمان میشی بیا برو تو سایت گفت نمیتونم وقت ندارم نمیتونم ریسک کنم و خلاصه از جایی که من او،را میشناسم آدم مصممی هست حرف خودشه اسرار نکردم بعد به من گفت فلانی یکم چاق شدی گفتم من گفت آره من یکم توضیح دادم که نه این طور نیست اینا اون به من پیشنهاد عمل معده را داد گفتم عمرن من این کار را کنم خلاصه این مکلمه تمام شد بعد من با خودم گفتم نباید بهش توضیح میدادم هیچ دلیلی نداشت فرض کنیم که اون راست میگه و من چاقتر شدم اشکالی نداره مسیرم درسته دارم با آرامش و لذت ادامه میدم البته اصلا تحت تاثیر حرفش قرار نگرفتم اما محض احتیاط سریع رفتم و فایل قسمت چهارم ۱۳ گام تا ۱۳ بدر را گوش کردم که استاد در این رابطه واقعا عالی توضیح میده البته من چند باره این اتفاق برام می افته ولی اعتنا نمیکنم چون باور کردم لاغری فقط ،فقط از طریق ذهن امکان پذیره و من از این طریق ادامه میدم .
سلام و درود
مدال طلایی برای بخش آخر نوشته ات داده شد که متوجه سدی حتی نباید در پاسخ به جمله «چاق شدی» توضیح می دادی
هرگز نباید در اینباره توضیح داد
سلام و درود خدمت استاد عطار روشن گرامی و دوستان هم مسیرم
چقدر عنوان این فایل رو دوست داشتم . کلی حرفها رو در ذهنم برام مرور میکنه چون من کسی بودم که درگذشته خودم رو مغلوب چاقی میدونستم و بارها میگفتم دیگه من هم اینطور خلق شدم که باید همیشه برای لاغری بجنگم و به سختی به دستش بیارم و به راحتی از دستش بدم و بارها میگفتم بدن من با متناسب ها فرق داره من هر چی بخورم زود چاق میشم اما اونها اینطور نیستن هر چی بخوان میتونن به راحتی بخورن و یا اینکه بارها میگفتم من چون اشتهای زیادی دارم و یا چون دو بارداری داشتم و زایمان داشتم و یا . چون تحرکی ندارم چون رژیم غذایی ندارم و ….. من چاق هستم و همیشه در کنار تمام این دلیلهام مقصر اصلی چاقی خودم رو اشتها م میدانستم و بارها و بارها اون دلیلهام رو مرور میکردم و میگفتم دلیل اصلی چاقی من اشتهای من هست و همیشه میگفتم خوش به حال اون افرادی که خیلی اشتها برای خوردن ندارن و همیشه میگن من سیر هستم در حالی که همیشه من خودم گرسنه بودم و از غذا خوردنم زجر میکشیدم وبا عذاب وجدان و ناراحتی غذا میخوردم و یا این اواخر به گفته ی پزشکانم مصرف دو دارو رو هم که باید مصرف میکردم عامل چاقی بیشتر در خودم میدیدم و دیگه هر چه دلیل داشتم برای چاقی با این دو تا دیگه دلیلهام و یا همون تو جیه هاتم برای چاقی خیلی بیشتر شده بود و من روز به روز ترسم و نگرانیم از چاقیم بیشتر میشد و اما پر خوری هام هم بیشتر میشد و ازطرفی هم میخواستم بیشتر برای ازدست دادن چاقی تلاش کنم و تلاشهام بیشتر شد اما من روز به روز چاقتر میشدم و به لاغرها با حسرت بیشتری نگاه میکردم که خوش به حالشون چرا من اشتها دارم اما اونها ندارن ؟؟؟؟
اما از وقتی که وارد این مسیر شدم واقعا نمیدونم اون اشتهایی که همیشه از اون حرف میزدم و اون رو مقصر صد در صد چاقیم میدونستم الان کجا رفته و واقعا چرا دیگه ندارمش؟؟؟. من در گذشته همیشه کلی غذاهای کم کالری و سبک و پخته که واقعا دوستشون نداشتم و یا شایدم بد مزه و میوه و سالاد در خونه داشتم که اگر گرسنم شد از اونها بخورم و سراغ هیچ چیز دیگه نرم چون بارها گفته بودم من اشتهای زیادی دارم و باید با این چیزها کنترلش کنم و چون یک دفعه بعد از ازدواجم چاق شده بودم هیچ دلیل خاصی که بگم چاقیم ارثی هست برای چاقی خودم نداشتم اما چون خواهرم رو هم دیده بودم بعد از ازدواج چاق شده بود میگفتم این در خانواده ی ما رایج هست و طبیعی که بعد از ازدواج چاق بشم و تنها دلیل این همه رفتارهای پرخوری خودم رو و چاقی خودم رو بعد ازازدواجم ربط به اشتهای زیاد خودم میدادم و حتی من که شیرینی خور نبودم این اواخر بعد از بارداری دومم بازم به خاطر باورهای نادرستم شیرینی خور هم شده بودم و زمانی که رژیم بودم بعد از بارداری دومم برای اینکه این حسم رو هم کنترل کنم و اینقدر شیرینی و کیک و بیسکوییت نخورم کلی خرما تهبیه میکردم که هر وقت هوس شیرینی میکردم کلی میخوردم و بعدش میگفتم بهتر ازاین هست که شیرینی قنادی و … بخورم بزار خرما بخورم که کمتر چاق بشم و شاید روزی ده عدد خرما میخوردم و حتی بیشتر اوقات خرما میخورم و اما کلی هم بیسکوییت و کیک بعدش میخوردم یعنی اول خرما بعدش اگر جایی میرفتم و یا بچه ها م کیک و شیرینی میخریدن من هم کلی باهاشون میخوردم یا اینکه من عاشق کلوچه های سنتی شهرم دزفول بودمم اما به خاطر محدودیت رژیم سعی میکردم نخرم که نخورم اما یادم میاد یه جاهایی کم میوردم و به همسرم میگفتم بخر و من ازشب تاصبخ یادم میاد تمام اونها رو که نمیدونم یک کیلو یا کمی بیشتر بود به تنهایی میخوردم و اما بعدش ناراحت میشدم میگفتم دیگه نمیخورم فقط این یه بار و از فردا دوباره رژیم رو شروع میکنم ودقیقا یادم میاد با چیبس و پفک هم همینطور رفتار میکردم نمیخریدم که نخورم اما بلاخره در یه زمانی که واقعا هوس میکردم کلی میخریدم و همه رو به تنهایی همون لحظه میخوردم و بعدش م هم کلی ناراحتی و عذاب وجدان اما میگفتم این هم استراحتی بود از فردا دوباره شروع میکنم و در فست فودی ها هم همینطور و… اما هیچوقت خواهر متناسب من اینطور رفتار نمیکرد همیشه بسیار کم و خیلی کم ازچیزی که خیلی خوشش میومد میخورد یعنی اون وقت که خوراکی برمیداشت واقعا اون خوراکی رو دوست داشت و گرسنه بود که میخورد اما اگر از خوراکی خوشش نمیومد محال ممکن بود که بخوره خیلی راحت میگفت بدمزه هست و نمیخورد و من همیشه تعجب میکردم چرا ایشون غذا نمیخوره ؟؟؟؟
یعنی میخوام بگم در اون زمانهای قبل همه چیزخوار شده بودم کلی عادت نادرست پیدا کرده بودم واقعا پرخوری میکردم و تمام اون رفتارهام رو هم ربط میدادم به اشتهای زیادم .اما از وقتی وارد این مسیر شدم اصلا دگر گون شدم اصلا انگار من یه فروغ دیگه شدم میتونم به جرات بگم من بیشتر اوقات روز رو سیر هستم و دوست ندارم چیزی وارد جسمم کنم اتفاقا همین دیشب بازم برام یاد آوری شد که اضافه وزن من در گذشته به خاطر عادتهای نادرستم بود چون دیشب مهمان داشتم و همسر من کلی میوه های نرم و خوشمزه ی تابستانه خریده بود مثل زرد آلو و هلو و آلو و… و من داشتم اونها رو میشستم و یادم اومد در گذشته در همچین فصلهایی در همچین مواقعی که همینطور داشتم میوه میشستم اول کلی از هر مدل میوه همانطور سرپایی حین شستن باید خودم به تنهایی میخوردم و بارها میگفتم دیگه میوه که مجازم و یا اینکه میگفتم چیکار کنم گرسنه هستم با میوه خودم رو سیر کنم بهتر هست تا با چیز دیگه و یا اینکه به محض خریدن زردآلو نرم و شیرین توسط همسرم من کلی از اونها رو جدای اینکه خالی میخوردم خیلی هاشون رو هم با پنیر باید میخوردم چون میگفتم دوست دارم و خوشمزه هست و همیشه خواهرم و دوستام میگفتن اصلا دلیل چاقی تو همین زیاد میوه خوردن هست چون میدونی میوه هم چاق میکنه و ....اما دیشب که من داشتم اون میوه ها رو به اون نرمی و خوشرنگی که من بسیار دوستشون داشتم میشستم حتی هوس خوردن یکیشون رو هم نداشتم و خیلی راحت گفتم هر وقت مهمانها اومدن یا اگر هر وقت هوس کردم من میخورم اونها رو داخل سبد گذاشتم و رفتم وخودم بعدا فکرش رو کردم باورم نمیشد اینقدر راحت رفتارم تغییر کرده ؟؟؟ و من به دنبال الکی خوردن و پر خوری نیستم و اگر سیر باشم دوست ندارم هیچ مواد خوراکی به دور از تعریفهای بقیه که میگن کم کالری و یا مقوی و یا …. هست بخورم مثل همین دیشب موقع شستن میوه ها نخوردم اما همزمان با مهمانهام که اومدن هوس کردم و سه عدد زرد آلو خوردم و این برای من فوق العاده هست .
اصلا مدتها هست دلم میخواد میوه رو در زمان گرسنگی بخورم نه سیری و منتظرم که در طول روز درست و حسابی گرسنه بشم که میوه بخورم و هنوز انگار اتفاق نیفتاده .
،پس من خیلی محکم میگم چاقی من ربطی به اشتهای من نداره من باورهای غلطی داشتم که باعث پرخوری من شده بودو چون مدتها هست در سایتم با جایگزین کردن باورهای صحیح دیگه اون اشتها در وجود من نیست باورهای صحیحی، دارم مثل اینکه :
من خودم مسول چاقی. خودم هستم
اشتها در بدن من نبست و اصلا من عضوی به این نام ندارم .
اشتها در ذهن من لونه داره
من به جای اینکه بگم اشتها دارم باید بگم حق انتخاب دارم
این انتخابهای من هست که من روچاق یا لاغر میکنه
و من بارها میگم هیچ کس به زور من رو وادار به خوردن نمیکنه این من هستم که باعث چاقی خودم میشم .
و از وقتیکه من دارم باورهای درست رو جایگزین باورهای اشتباه میکنم دیگه هر گز ازاون رفتارهای اشتباه گذشته در خوردنم نمیبینم اصلا انگار اونها رفتن اصلا انگار من یه آدم دیگه شدم تا حدی که همون خواهر متناسب من و تمام اطرافیانم از این همه تغییرات من تعجب کردن که چرا من غذا نمیخورم و یا اینکه همیشه میگم سیر هستم ولی خودم هم دقیق نمیدونم چی شد ولی میدونم به خاطر کار کردن روی ذهنم هست بلاخره من حدود سه ساله که در سایتم و دارم جدی وقت میزارم و مو به موی حرفهای استاد رو گوش میدم و تایید میکنم و باور دارم و مثال میارم پس این همه تغییرات نتیجه ی طبیعی. استمرارهای من هست و اگر غیر از این رفتار کنم غیر طبیعی هست و این جسم جدید من حق من هست و حتی انتظارم این هست که یک جسم متناسب تر هم به زودی پیدا کنم و لذت بیشتری از خودم ببرم چون میبینم که رفتارهای غذایی خودم در حد خواهر زاده ی سه ساله ی خودم شده با چند قاشق در ظهر و شاید چند قاشق کمتر در شب سیر هستم شایدم گاهی اوقات با یک وعده تا یک روز سیر باشم عین دختر متناسبم و یا خواهرم متناسبم غذا میخورم شایدم گاهی اوقات رفتار های من صحیح تر از ایشون باشه (شایدم یه وقت هایی خطاهایی داشته باشم و یا هنوز شجاعت در خوردن بعضی از مواد خوراکی در من کمتر از ایشون باشه اما تعدادشون بسیار کم هستن ) و من از درون احساس متناسب بودن شدیدی میکنم جدیدا خیلی از خوراکیهایی که با نون در گذشته میخوردم دوست دارم به تنهایی خالی بخورم خیلی کم نون برمیدارم خیلی زود سیر میشم خیلی دیر گرسنه میشم تسلطم بر خودم در مقابل مواد غذایی عالی شده و انصافا نمیدونم چی بگم همبن هفته ی پیش در مسافرت من هیچ وقت اینقدر گرسنه نبودم که یک غذا برای خودم به تنهایی سفارش بدم با دخترم چند لقمه میخوردم تازه مابقی غذامون رو هم میآوردیم با خودمون خونه و من اصلا سعی نداشتم چون پولش رو دادم و یا چون خوشمزه هست و یا چون درمسافرتم و … همش رو بخورم در حالیکه میدیدم همسرم یک عدد تنها برای خودش سفارش میداد و همون رو هم به زور میخورد و اما من نمیتونستم و یا در خیلی جاهای دیگه همینطور هست من کاری به اطرافیانم ندارم و فقط به اندازه نیازم ازهر خوراکی میخورم .
پس بازم میگم اضافه وزن من در گذشته
به خاطر داروی کم کاری تیرویید نبود
به خاطر داروی هورمونی نبود
به خاطر ازدواج نبود
به خاطر بارداری و زایمان نبود
به خاطر بی تحرکی نبود
به خاطر مواد غذایی نبود
به خاطر اشتهام نبود
به خاطر هیچ چیز دیگه نبود
فقط به خاطر عادتها و رفتارها و باورهای نادرست خودم بود چون من دیده بودم و مثال هم دیده بودم واقعا باورم شده بود که من باید بعد از ازدواج و بارداری چاق بشم چون حرف پزشک های خودم رو قبول داشتم برام طبیعی بود بعد از خوردن دارو چاق بشم .
اما همین دیشب موقع شستن میوه ها بارها به خودم گفتم ببین از وقتی دارم روی خودم کار میکنم چقدر نتایج و رفتارهای من فرق کرده که من این همه میوه های عالی که در گذشته دوست داشتم بشورم اما لب نزدم پس میبینم اختلاف باورهای من در گذشته و حالا چقدر نتایج جدیدی برام به وجود آورده پس بازم یکی یکی میخوام باورهای اشتباهم رو شناسایی کنم تا بازم جسم زیباتری داشته باشم . من اون جسم رویایی خودم رو خلق خواهم کرد من خالق زندگی و جسم خودم خواهم بود .
من توانمندم
من ارزشمندم
من لایقم
من خالقم
پس به تمام رویاهای خودم میرسم
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزو دوستانکه در مسیر لاغری با ذهن هستن
سالها به من گفتن مشکل چاقی تو ارثی هست ولی من کلمه جایگزین این هست من لاغر هستم و درمسیر تناسب پیش میرم و تمام باور های غلط رو دور میریزم و به لاغری و تناسب فکر میکنم 🌻🍀🌹
سلام
با اینکه من روند چاقیم از یه سن خاصی اوج گرفت ولی منم به شدت مورد تهاجم این باورغلط قرارگرفتم که تو شبیه عمه ات هستی قدبلند وهیکلی .
الان پیش خودم فکرمیکنم میگم چطور من تا قبل از اون سن شبیه عمه نبودم وبعد اون سن شدم . چرا من ساده لوحانه همه چی رو باور کردم .
آنقدر این جمله رو بهم گفتن که بااینکه عمه ام عینکی بود ومن عینکی نبودم بعد چند سال منم عینکی شدم .
کافی بودیه حرکت اشتباهی ازم سربزنه مثلا پام بخوره به میز . انگارمیخاستن مچ بگیرن سریع میگفتن شبیه عمه ات هستی اونهم اینجوریه وجلوی چشمش رو نمیبینه .
الان که بهشون میگم کلن منکر میشن .
حالا بااینهمه دلایل محکمشون من چقدر بایستی تلاش میکردم تا این باور رومنتفی کنم .
اومدم بررسی کردم تو خونه عمه ام دوتا بچه هاش کوتاه قد هستن ومتناسب ویکی بچه اش لاغرهست .
چرا بچه هاش شبیه اش نیستن و من ژنتیکم شبیه اونهاست .
وقتی این روبارها وبارها گفتم کم کم روند لاغریم سرعت گرفت .واین باور قدیمیم تخریب شد و آرامش یافتم .
من چاق شدن رو آموختم بعدش بایستی باتمرین وتکرار لاغرشدن رو بیاموزم .
وقتی اوایل دوره تصاویر استاد ودوستان شگفت انگیز رو میدیدم که تونستن به رویای متناسب شدنشون برسن برام پذیرش اینکه چاقی ارثی نیست و آموختنی هست ومن آموختمش راحت شد و مانع ذهنی که داشتم شکسته شد و درمسیر متناسب شدن قرار گرفتم.
به نام خدایی که انتخابم کرد
به زمانبندی خداوند اعتماد دارم 🦋
سلام و درود دوستان کلاس لاغری با ذهن
چاقی من ارثی است یا عادتی ؟
فرمول ذهنی چاقی من ارثی است در ذهن افرادی که اضافه وزن دارند بسیار قدرتمند است که هم می تواند مانع لاغری شود و هم باعث چاقی بیشتر!..
از کودکی بارها شنیدم و دیدم که مادرم چاقی خودش را ارثی از خانواده اش می دانست هر چند که من تا سن ده سالگی بسیار متناسب بودم و پدرم و خانواده پدری ام هم متناسب بودند ولی تمام توجه من به تلاشهای مادرم برای لاغری بود و سرانجام اضافه وزن برگشته ایشون و دلیلی که فایده ای ندارد چون چاقی ما ارثی است خاله و دایی و مادربزرگ و پدربزرگ هم چاق بودند وزمانیکه دورهم جمع می شدیم بیشتر صحبت رژیم و ارث و غیره می شد و تا جائیکه بارها در ذهنم تأیید می شد که مثلا بازوهای این خانواده همه چاق هست یعنی در مورد اندام هم این ارث و ژنتیک دخیل بود الآن با خودم می گویم چرا من به پدرم و خانواده او توجه نمی کردم که لاغر بودند!؟شاید دلیلش این بود که از طرف مادرم و خانواده اش لاغری من در ذهنم باعث دردو رنج شده بود و چون چاقی را قوت و زیبایی می دانستند در نتیجه من هم دوست داشتم چاق بشم که زیباتر باشم و قوی تر …
و اما ارث و ژنتیک تا زمان تولد در ما اثر گزار بوده است مثل رنگ چشم و پوست و رنگ مو و اتفاقا من یک نوزاد ۲/۷۰۰کیلوگرمی بودم که کاملا متناسب بودم ولی ظاهرا مادرم خیلی مورد سرزنش قرار گرفته بود به طوری که بارها در کودکی شنیدم که این بچه ضعیف بود و وزنش کم بود و مادرش هم شیر نداشت و خلاصه هرچقدر احساس ضعف در من تقویت شده بود به هر صورت، ناخودگاه داشتم با تقلید از رفتارهای چاق کننده و گسترش آنها در ذهنم و زندگی ام خودم را ثابت کنم که من قوی هستم و چربی ذخیره می کردم !..و این فرمولهای ذهنی باعث خلق چاقی در طی سالها در زندگیم شد (عجب گذری کردیم در کوچه پس کوچه های ذهن )موهبت تکرار …
چاق بودن در خانواده مادرم طبیعی بود و برای من هم همینگونه که پذیرفته بودم باید کنترلش کنم و درمانی نداره فقط باید هرچند وقت یکبار رژیم بگیرم و ورزش کنم که از یه حدی بالاتر نداره یعنی اصلا در ذهنم امکان لاغری دائم وجود نداشت !…
وزمانیکه با این سایت آشنا شدم آنچه مرا شگفت زد می کرد و از طرفی برام عجیب بود لاغری ماندگار بود !…
بارها شنیدیم چاقی تو ارثیه (بارها شنیدم افراد خانواده ام به حالت شوخی می گویند ما سرمایه داریم چاقی و قند و فشار و چربی را از خانواده هامون به ارث بریم و در نهایت می خندند!😳)و زمانیکه ما ناآگاهانه صحبت می کنیم با کلاممون زندگی خودمون را می سازیم…(دیروز عیادت دوفرد کرونایی رفته بودم منم در حالتی که انگار پذیرا هستم (همه چیز دان)گفتم بیماری خوبه آدم قدر سلامتیشو می دونه !و بدن قویتر میشه پادزهرش ساخته میشه 🤭😳)اومدم خونه دیدم داره حالم بد میشه و متوجه شدم که چه کردم😰 توبه کردم و متوجه شدم پذیرش درونی است نه اینکه با کلام به اون توهم توجه کنی و در جهان هستی گسترشش بدی !
خدایا متأسفم
لطف منو ببخش
سپاسگزارم
عاااشقتم
ولی خانواده ام هیچوقت نگفتند که توحید و افکار و باورهاتو از ما به ارث بردی !..در آیه ای از قرآن کریم /ابراهیم (ع)می فرماید :من از دین پدرانم پیروی نمی کنم یعنی به روش آنها زندگی نمی کنم با تحقیق و تجربه آزادانه تصمیم میگیرم بارها و بارها از پدرم می شنیدم که آدم عاقل از تجربه های دیگران استفاده می کنه و اگر این کارو نکنه سرش به سنگ می خوره و تمام زندگی من شده بود اسارت و محدودیت و تقلید مثلا فلانی چطور باهمسرش و فرزندش رفتار می کنه منم انجام بدهم ولی نتیجه برای من رضایت بخش نبود .
بنابراین به این نتیجه رسیدیم که چاقی ما محصول یک سری رفتارهای عادت گونه است که در طول روز بارها به صورت ناخودآگاه تکرار می کنیم و این واکنش به فرمول ذهنی ما هست که دلیل چاقی خود را ارثی بودن می دانیم و البته طبیعی بودن یعنی انتظار چاقتر شدن در ذهن خود داریم !..
در مسیر لاغری با ذهن اول فرمولهای مخرب را شناسایی می کنیم که خیلی مهم هست و فرمول صحیح را جایگزین می کنیم یعنی فضا نمی تونه خالی بمونه اگر یک فرمول را خط زدی باید یکی اضافه کنی ولی جایگزین کردن فرمول جدید نیاز به تلنگر و استمرار دارد نیاز به سند و مدرک تا در لایه های زیرین ذهنمون نفوذ کنه.
یعنی بارها و بارها افرادی که اضافه وزن دارند را زیر نظر بگیریم و برای ذهنمون منطقی کنیم که چاقی به خاطر عادتهای بد مصرف غذای ما هست نه خوردن غذا !…دیدن آلبوم شگفتی سازان یک سند معتبر برای ذهن هست که افرادی که فکر می کردند ارثی چاق هستند با آموزش و یادگیری یعنی کدنویسی صحیح در ذهنشون عادتهای رفتاری صحیح را در ذهنشون جایگزین کردند و به صورت ماندگار لاغر شدند .
وقتی صحبت اون باقلوا شد یک لحظه حالم بد شد از شیرینی زیاد و حجمش اونم با آب هویج شیرین و این تغییر احساس و تمایل من محصول کدهای جدید ذهنی ام است اما کمی بیشتر که فکر کردم و به یاد آوردم، خودم هم قبلا اینگونه بودم ،
در شهر ما که اصفهان هست شرینی پرشیره ای هست به نام گوشفیل که با دوغ مصرف می کنند اصولا هم تابستانها یعنی شورو شیرین (الآن بزاق دهانم ترشح کرد🤭)ولی خوشحالم که به احساس خود آگاهم یعنی حضور 😍👏
و من قبلا ها با خانواده و فامیل ،در گشت و گذارهای تابستانه این شیرینی را مصرف می کردم و تا آخرش را می خوردم اصلا انگار عجیب بود بگم نمی خوام یا سیر شدم انگار سهم منه باید بخورم و در واقع لذتی هم نمی بردم فقط می بلعیدم و به خاطر همون فرمول ناخودآگاه چاقی من بود خب فرمولهای چاقی در ذهن من هستند چون آموزش من بوده مثل زبان مادری ام ولی من دارم لاغری را یادمیگیرم و بالاخره استادش می شم و این هنر منه که آگاهانه بیام جسم خودم را هدایت کنم به سمت و سوی حالت اورجینال و طبیعی بودنش و پذیرش تمام مسیولیت زندگی و چاقیم این امکان و قدرت را در من زنده می کنه که با اشتیاق به یادگیری ادامه بدم …
شاید بارها خطا داشته باشم ولی مهم این هست که من دیگه گام یک نیستم و مدتی است چند قدم جلوترم و اتفاقا این چاقی درسی شد برای اینکه به دیگر بخشهای وجودی ام دسترسی پیدا کنم برای ترمیم و بازسازی برای تعادل در رفتارم از خودم راضی هستم استمرار آموختم و هربار یک کم بیشتر !..
جسمم و بودنم را همینگونه می پذیرم خدارا بی نهایت بار شاکرم که منو انتخاب کرد برای انجام رسالتی که قطع زنجیره ناآگاهی و چاقی است و این یک سطح ارتعاشی عظیم هست به هستی برای فرکانس حال خوب و درک یکتایی خداوند که فقط زیبایی است و عشق و آرامش
سپاس از کلام پر نورتون
خدایا شکرت
خدایا عاشقتم ❤️
عشق❤️به تن واحده
همواره در مسیر عشق و آگاهی آزادانه زندگی را تجربه کنید
سلام استاد عزیز
من امروز به لطف خداوند گام بیستم را برداشتم
آیا چاقی ارثی است ؟خیر این فقط یک باور اشتباه است
خوب که به زندگی خانواده مادریم که همه آنها چاق بودند نگاه میکنم آنها رفتارهای اشتباه داشتند همیشه در حال خوردن هستند خیلی به خوردن علاقه دارند هنوز ناهارشان تمام نشده میگن شام چی بخوریم اول غذا میخورن بعد کلی سالاد روش میخورن که غذاشون هضم بشه بعد ژله میخورن واین ادامه داره همش فکر این هستند حالا چی بخوریم پس چاقی آنها به خاطر رفتار اشتباهشون با مواد غذایی است نه ارث خوب به نظر من هر کس مثل آنها غذا بخورد چاق میشود پس ارث نقشی ندارد آنها رفتارهای اشتباهی دارند وچون فکر میکنند ارث چاقی دارند براشون این رفتار در برابر غذاها عادی است
ومن این لحظه به لطف خداوند فهمیدم چاقی من ارثی نیست بلکه عادتی است
وبرای اثبات این موضوع یک الگوی قوی دارم خود استادکه اگر چاقیش ارثی بود الان چند سال در این وزن نمیماندند ودیدن استاد موضوع ارثی بودن چاقی را برای من رد میکند اگر چاقی ارثی بود استاد عطار روشن لاغر نمیشد
پس من هرگاه با این جمله مواجه شدم با خودم میگویم نه درست نیست چاقی عادتی است ارثی نیست نتیجه تکرار عادتهای اشتباه است
سپاس فراوان بابت این آگاهیهای عالی
خدایا متشکرم که هرلحظه در حفاظت وهدایت وحمایت تو هستم دوستت دارم آمین یا رب العالمین
سلام استاد گرامی
این مطلب رو خوندم عالی بود
ممنونم ازتون ، راهنماییه خوبی بود.
سلام به همه
موقعی که من چاق شدم طبق شواهد باور کردم چاقیم ارثیه یکی میگفت پاهات چاقه به عمه رفتی یکی میگفت بالاتنت چاقه به مامانت و خالت رفتی، حالا من تا آخر ابتدایی و اوایل راهنمایی کاملا متناسب بودما نمیدونم چرا حرفاشونو میپذیرفتم، البته به خاطر شونه خالی کردن از بار مسئولیت چاقیم و پرخوریم بدم نبود که این حرفارو قبول کنم خب راحت میکردم خودمو دیگه،خب گفتیم چاقی من ارثیه، چرا پس دخترعموهام لاغرن،چرا پسرعمه هام لاغرن درصورتیکه مادراشون که همون عمه های منن که چاقی منو به اونا نسبت میدن چاقن، چرا پس عموم لاغره، چرا پس بعضی پسرخاله هام لاغرن، چرا پاهای خواهرام لاغرن ولی بمن میگن تو به عمت رفتی پات چاقه، اخه عمم چه ربطی به من داره باید به مامان یا بابام میرفتم که هر دو پای لاغری دارن، من خودم موقعی که متناسب بودم پای لاغری داشتم، نمیدونم چرا میگشتن تو فامیل ببینن کی چاقه من و به اون نسبت بدن، انگار کسی مجبورشون کرد واسم دلیل بیارن، به قول استاد ما ممکنه رنگ چشم و پوست و از پدر و مادر به ارث ببریم ولی بعد از تولد دیگه هیچ چیزی در جسممون ربطی به ارث نداره اینکه موهات پرپشته یا کچل اینکه چاقی یا لاغر اینکه قدت چقده اینکه موهات لخته یا فر فقط و فقط به باور و فرکانس خودت ربط داره و چیزهایی که اطرافیان میگن و تو باور میکنی، چون تو مسئول جسمت هستی هر جوری که بخوای میتونی درش بیاری و هیچ محدودیتی وجود نداره جهان پر از فراوانیه و کار جهان فراهم کردن درخواست ماست به شرط رها کردن و اطمینان به رسیدن به خواسته ها، یه جایی استاد گفتن خودتو به خدا نسبت بده به خالقت به موجودی که وجودت از اونه نه عمه و خاله و دایی که تو هیچ ربطی به اونها نداری و اینها فقط نسبتهاییه که تو این دنیا به هم دارین، چقد عالی بود این حرف، خدا انرژیه میگه تو چی میخوای، هرچی بخوای من به همون شکل در جسمت ظاهر میشم، تو فقط باور کن این انرژی شکل میگیره، الان پاهات چاقن؟؟ چون تو شکلش دادی، فکرتو عوض کن شکلش به پاهای متناسب تغییر میکنه به راااحتی، فقط باید باور کنیم همه چی این دنیا انرژیه و به راحتی قابل تغییر، من وجودم از خداست و خدا منبع فراوانی، هیچ محدودیتی برای خدا معنا نداره، اندام زیبا در جهان فراوونه فراوانی رو ببین و باور کن که تو هم میتونی داشته باشیش، مال تو هم هست
من تمام چیزهای خوب و میخوام از خدا به ارث ببرم، چون سرچشمه اونه
سلام و درود بر همه دوستان عزیز و سلام و درود بر استاد گرامی
از روز اولی که مطالب ارزنده این سایت بهره بردم، شنیدن اینکه چاقی ارثی نیست ، سد محکمی را در مسیر لاغری شدن و تناسب اندام من شکست.
شاید جالب باشه که بگم اعضایی خانواده من بر عکس استاد هیچ کدوم چاق نبوده و نیستند ولی بارها شنیده بودم که چاقی موضعی من رو شبیه به عمه جانم میدانند و گفتند از ایشان ارث گرفتم و من سربسرشون میگذاشتم که چرا ثروتشون رو ارث نداشتن برای من؟!!
واقعا جای تبریک داره استاد که با وجود افراد چاق در اعضایی خانواده و این همه دلیل، هوشمندانه از این تله باخبر شدید و فرار کردید هزار آفرین و خیلی خیلی ممنون که دیگران را هم از آن با خبر کردید. برای من که وقتی فهمیدم این اضافه وزن ربطی به ابا و اجدادم نداره و لازم نیست با لشگر گذشتگانم بجنگم، انگار هزارتن بار از دوشم برداشته شد. حالا به جای جنگ ، در مسیر صلح و امید و آرامشم و به جای محکومیت به ثبات در لذت تغییرم.
همین طور که در متن نوشته هاتون بود ، باورهای نادرست در مورد ثروت، شادی، خوشبختی، لذت زندگی و… در وجودمان هست که با شکستن باور ارثی بودن چاقی و مشاهده نتایج لذت بخشش در جسم و روحم ، سراغ اون باورهام رفتم و میدانم که توانایی پاره کردن کهنه زنجیرها رو دارم.انگار اصل ایستایی میخواهد با این برچسب ها انسانهاو جهان رو از تغییر عقب بندازه اما از هوش خدادای و قدرت انسانها در تشخیص و حرکت بی خبره.
یک نکته هم در خصوص مشاهده بستنی خوردن فرمودید من هم تجربه خودم رو بگم. من همیشه تند غذا میخورم. هر جمعی بودیم بقیه به نصفه غذا نرسیده من تمام کرده بودم.تا اینکه اتفاقی فیلمی از غذاخوردن خودم دیدم . اینقدر بدم اومداز از این رفتار که حد نداره. و واقعا تایید میکنم که چاقی ففقفقفقطفقط وو ففقفقفقط رفتاریه نه ارثی
خدای مهربان هر لحظه بی نهایت سپاس برای هدایتم به این مسیر و قدرتی که در تشخیص و تغییر بهم دادی
استاد عزیزم بی نهایت سپاس برای آگاهی بخشیتون
سلام
این فایل خیلی قشنگ بود.
من جدیدا خیلی بیشتر به خودم افتخار میکنم ، من کلی اشتباه در گذشته داشتم ولی از همشون گذشتم و ازشون درس گرفتم ، یه روز دوست خاله داشت درباره ی ویژگی های متولدین هر ماه میگفت بعد به من گفت که مهر ماهی ها فلان ویژگی رو دارن و بهمان ویژگی ولی من هیج وقت ازین جور فال ها و حرف های خوشم نمیومد چون هیچ وقت هم درست ازاب در نمیومدن برای من ، خلاصه رسید به این ویژگی که مهر ماهی ها منطقی هستن و از روی عقلشون تصمیم میگرن و همه چیزو سبک سنگین میکنن ، بعد ازم پرسید همین طور هستی؟ منم گفتم نه راستش اصلا اینطوری نیستم اتفاقا خیلی شهودیم و هر چی احساسم گفت انجام میدم ، بعد اون خانمه گفت عهه چه جالب ولی خیلی هم خوب نیست مثلا اگه حست یه چیزو بهت بگه ولی اشتباه باشه چیکار میکنی؟ منم نمیخواستم بحثو کشدار کنم و بگم که حسم امکان نداره اشتباه کنه فقط گفتم : اگه اشتباه کنم ازش درس میگیرم . اون خانمه خیلی از جواب من خوشش اومد و تشویقم کرد ، امشب که داشتم یکی از دیدگاه های این صفحه رو میخوندم یکی از دوستانم درباره ی درس گرفتن از اشتباهات نوشته بود و منم یاد این خاطرم افتادم برای همین نوشتمش .
الان توی مسیر لاغری با ذهن هم همینطوره ، ما هیچ کدوممون توی لاغر شدن عالی نبودیم و هممون یه سری اشتباهات رو انجام داده بودیم اما موهبت تمام اتفاقات رو درک کردیم و الان اینجاییم با پذیرفتن مسئولیت صد در صد جسممون و هر چیزی توش اتفاق میوفته ، چون این ذهن ماست که فرمانده ست و نباید تقصیرو انداخت گردن ارث و عوامل محیطی و ….
من هیچ وقت فرمول اشتباه چاقی ارثیه رو نشنیده بودم چون خانوادم هیچ وقت درموردش حرف نزده بودن عوضش فرمول های اشتباهی درباره ی پرخوری و ترس از غذا و احترام نذاشتن به جسم با ارزشم توی ذهنم بود ، اونم به خاطر این بود که خانوادم از بچگی اون فرمول هارو برام تکرار کرده بودن اما همینجاست که خیلی ها به دام میوفتن با این جمله ، فکر میکنن چون آموزش غلط دیدیم یعنی مسئولیت چاقی مون دست خودمون نیست ولی این درست نیست چون خیلی ها همراه با ما اون آموزش های غلط رو دیدن اما چاق نشدن مثلا خود من فکر میکردم چون رفتم توی مدرسه و ناهاری شدم و مجبور بودم کلی غذا بخورم وگرنه تنبیه میشدم ، چاق شدم اما هیچ کدوم از اون بچه هایی که همراه من غذا میخوردن چاق نشدن ،پس مشکل غذاها یا سرعت خوردن من ، یا حتی اون روغن های چرب نبودن بلکه مسئول چاق شدن من خود خودم بودم ، من حرفای دیگرانو شنیدم ، عاشق چاقی شدم و فرمول های مربوط به چاقی رو در خودم بیدار کردم.
همه ی ما هیمنطوریم ، مثال خیلی عالی ای از پسر عموتون در فایل زدید ، من با این مثال به رفتار های خودم دقت کردم ، همیشه این منم که دلم یه شیرینی اضافه میخواد وگرنه نه کسی تفنگ نگذاشته بالای سرم که بهم بگه اگه نخوردی میمیری ، اجباری نیست ، هر بار خودم اون لقمه های اضافه رو وارد دهانم کردم و تا وقتی بخوام این اتافاقو گردن ارث و بقیه ی موارد بندازم خب معلومه که کاری از پیش نمیره ، ما فکر میکنیم دیگران مارو چاق کردن و همونام باید بیان ما رو لاغر کنن ، کلا خوشبختی خودمونو در گرو تغییرات بیرونی میدونیم ، تغییر شهر ، کشور ، خانواده ، محل کار ، همکارا ،… هر چیزی جز خودمون ! ولی کیه که به ما اهمیت بده؟ هر کس داره برای خودش زندگی میکنه و امکان نداره ما برای یه نفر مهم تر از خودش باشیم پس انداختن مسئولیت زندگیمون گردن دیگران کار عبثیه ، همه ی آدمای موفق به این اشاره کردن که بهتره مسئولیت زندگیمونو به عهده بگیریم اگه میخوایم زتدگیمون تغییر کنه ، پس وقتی همه ی کسایی که به یه جایی رسیدن و دستاوردی در این زندگی به دست اوردن یه حرفو میزنن و ما هم وقتی به اون حرف عمل میکنیم احساسمون خوب میشه خب یعنی اون حرف درسته دیگه
درسته!
پس تو این مسیر با قدرت ادامه میدیم چون اولین چیزی که استاد بهمون یاد داد و اولین جمله ی میثاق نامه دلالت بر همین موضوع مهم داره
من مسئولیت تمام زندگی خودم رو به عهده میگیرم و میخوام بهترین خودم باشم
خدایا شکرت
ممنونم استاد
سلام و درود بر شما
صبای عزیزم بسیار از خواندن دیدگاه شما لذت بردم اینکه قدرت نه گفتن به مباحث فالها را داشتین خیلی تحسین بر انگیز بود و اینکه شما خیلی خردمندانه با فردی که در مسیر آموزشهای ذهنی نبود بحث نکردید و چقدر جواب فوق العاده ای دادین درس گرفتن از اشتباهات واقعا عالی بود درود بر عزت و اقتدار جاری در وجودتون 👏
از کودکی اینطور آموزش دیدیم که باید عالی باشی اجازه نداری اشتباه کنی و خطا کردن تنبیه داره یا ترد شدن و با این سبک آموزش باعث شد محتاج دیده شدن و پذیرفته شدن از سوی دیگران باشیم حق انتخاب و آزادی و رویاهامون را سر بریدیم که تآیید بشیم اما باز هم از نظر یک سری افراد محکوم به اشتباه کردن بودیم !
پذیرش اینکه اشتباه کردن قسمتی از مسیر زندگی منه که باعث تجربه و درک و قانون تکامل من در مسیر زندگی ام میشه یعنی خودباوری و ارزشمند بودن یعنی غنی بودن وجودی و بی نیازی از غیرکه تماما سرشار از شوق و آزادی است …
نمی دونم چطور بگم ولی با کلمات شما دارم پرواز می کنم انگار روح شما را می شناسم و حتما همینطور است چون همه ما از یک تن واحده هستیم …
سپاسگزار خداوند هستم که در این لحظه هم فرکانس شما قرار گرفتم
همواره در مسیر تعالی عزتمندانه گام بردارید 🕊✨
روز ۴۷ تکرار
سلام و درود به دوستان عزیز و استاد گرامی
چاقی من ارثی ست یا عادتی؟
این باور مخرب قدرتمندی در من بود که باعث شد سالهای زیادی از عمرم در چاقی و عوارضش بگذره ، من قبول کرده بودم و تسلیم ارثی بودن شده بودم و باور کرده بودم که هیچ راهی برای لاغر شدن من وجود نداره
ما در زندگیمون با باورهای خودمون برخورد و تجربه میکنیم ،باور من ارثی چاق هستم درهای خارج شدن از منطقه چاقیو میبنده و هیچ نور امیدی وجود نداره
اون وقتا ۹۰ درصد خانواده پدری و مادری م چاق بودن و افراد لاغر محدودی وجود داشت منکه یادم نمیاد شخص لاغری در اون زمانها ،منم پذیرفته بودم باید مثل اونها باشم ،وقتی ذهنم ،گوشم و چشمم با لاغری آشنا نبود و نمیشناختش نمیتونست تصویری هم ازش بسازه ،تنها شخصی لاغر فامیل خواهر من بود که اونم میگفتن تیروئید پر کار داره که لاغره
پس مسیر و جاده ای از لاغری در من نبود و برای من ناشناخته بود و بقول استاد نشانه فامیل ما چاقیشون بود که همیشه ازش مینالیدن و غر میزدن و در انتها برای همشون و من طبیعی شد که ما چاق باشیم و اگر لاغر میشدیم غیر طبیعی و خاص بود
در مورد پول و مسائل مالی منهم از افراد پیر خانواده زیاد شنیدم باید بیمه داشته باشی تا یه آب باریکه ای داشته باشی برای کوری پیری ت ،در واقع با همون جملات عمیق، ریشه پول و ثروت زیادو در ما خشکوندن ،اولا که با گفتن( آب باریکه)به ما فهموندن پول و امکانات کمه ،انقدر کم که تو باید کم بخوری و کم بگردی تا یه چیزی داشته باشی بخوری نمیری
و بعدش آخر و عاقبت مارو به پیری که همراه با کوریه برنامه ریزی کردن و ما همیشه از عاقبت خودمون ترسیدیم و هر لحظه منتظر یک اتفاق بد بودیم و هنوز هم این برنامه در ما هست و خودمون خبر نداریم و هیچ وقت به ما نوید فرداهای خوبو ندادن ،نگفتن همه چیز عالیه و عالیتر هم میشه ،گفتن اوضاع وخیمه بدتر هم میشه و مغز ما رفت برای تولید هورمون بتای بالا و مارو در موقعیت اضطرار قرار داد ،اینهمه استرس و اضطراب درونیمون از ترشحات همون هورمونه که در ما بصورت اعتیاد ترشح میشه و باز هم خودمون خبر نداریم
مثلا مادر من همیشه پول پس انداز میکرد و هنوزم این کارو میکنه برای روزیکه ممکنه بیمار بشه و مدام میگه اگر پول نداشته باشم حتی بچه هام هم نگاهم نمیکنن و از خونه بیرونم میکنن و تا به حال هم ندیدم پولشو برای تفریحاتش خرج کنه ،جمع میکنه یه مقداری که میشه خرج مثلا عمل کمرش یا چشمش میشه ،حالا من موافق پول پس انداز کردن هستم ولی اون فکری که پشت اون عمله مهمه ،چرایی های کارهای ما نشان دهنده نتایج ما خواهند بود
همه ما بینهایت طرز فکر در مموری مغزمون جمع کردیم که همونها سکان زندگی الان و آینده مارو در دست دارن ،مثل قبلا که سکان فرماندهی مغز ما دست فرمول های چاق کننده بود و کم کم جای داده های چاق کننده با لاغری عوض شد و همچنان هم داره عوض میشه
در مورد ارثی بودن چاقی و مدل و شکل بدن هم قبلا زیاد بهم گفتن ،تو پاهات و بازوهات به عمه ت رفته ،تو مدل بدنت به عمت رفته ،تو چاقی ،مثل دختر عمه باباتی ووو و جالبه عمه من کل بدنشو چندین باره عمل و پیکر تراشی کرده ،مخصوصا بازوهاشو که مدام بمن گفتن بازوهات مثل عمته حتی بازوهاشم کوچیک کرده و زمانیکه به عمه م نگاه میکنم میگم ببینفریده عمه ت دیگه بازوهاش درشت نیست تو هم دیگه دست از سر عمه ت بردار ،ولی میدونم اون تصویری که از دیگران در مغز من ثبت شده عمیقتر از گفتن ۱ بار ۲ بار گفتنه
یعنی خانواده من میگشتن هر چی نکات منفی دیگران بودو بمن میچسبوندن و یادمه اون زمانها خیلی ناراحت میشدم ،تو بچگی که اسم منو به اسم عمه پدرم و دختر عمه پدرم صدا میزدن ،هر چی هم اعتراض میکردم میخندیدن و مسخره میکردن ،اتفاقا دختر عمه پدرم یک خانم بسیار گنده و سیاه و بی ریختی بود ،یجوری گفته بودن که وقتی میرفتیم منزل همون دختر عمه پدرم اونم میگفت بیا همزادم پیشم بشین و من بیشتر ناراحت میشدم
چاقی ما ارثی نیست ،اون رفتارها و عادت های الگوهای ماست که نسل به نسل چرخیده و ما هم رفتارهای مشابه داریم ،ما معمولا شکل اونها حرف میزنیم ،شکل اونها رفتار میکنیم ،شکل اونها واکنش نشون میدیم حتی حرکت های بدنمون هم شبیه اونها شده در واقع اونها دارن در ما هم زندگی میکنن
و الان در حال تعویض اون رفتارها و عادت ها هستیم بسمت تناسب فکری و ذهنی که اگر برنامه های جدید در خودمون دانلود کنیم بسمت بهتری هدایت میشیم
نقض کردن همین باورها حتی در لایه های سطحی هم باعث شده من الان در شرایط بهتری نسبت به اطرافیانم باشم ،میدونم باورهای چاقی در من زیاد و ریشه ای و عمیق هستن ،همچنین میدونم خیلی روی باورهام کار نکردم فقط شناسایی شون کردم و چندتا دلیل نقض براشون آوردم ،میدونم کار بیشتری میبره، هر چند تو دوره پیشرفته بیشتر روی باورها کار کردیم و تا چند ماهه دیگه که مجدد میرم برای مرور دوره پیشرفته باز هم روی باورسازی هام بیشتر تمرین خواهم کرد
چاقی من ارثی نیست چونکه خواهرم لاغره ،اگر ارثی بود که خواهرم هم باید چاق میبود یا خیلی خانواده ها هستن که فقط یک یا دوتا از بچه ها چاق هستن نه همشون و این نشانه ارثی نبودن چاقیست ، ما فقط حمل کننده افکار خانواده هامون بودیم و هستیم که با تغییر فرمولهای قدیمی و وارد کردن داده های جدید به مسیرهای بهتری خواهیم رفت
امروز داشتیم با دوستم در مورد سیر شدن صحبت میکردیم و بهش از رفتارهای غذایی جدیدم میگفتم ،( دوستم هم در دوره ها هستن )ایشون قبلا عادت به پرخوری داشت، مخصوصا روی نوشیدنی ها حساس بود مخصوصا روی نوشابه ولی الان رفتارهای خوراکیش خیلی بهتر شده و متوجه میشم گاهی اوقات غذاشو کامل نمیخوره
امروز که با هم نهار بیرون بودیم و غذاشو کامل نخورد گفت دیگه نمیتونم حتی چند لقمه بیشتر بخورم دل درد میگیرم و خوشحال بود که آلارم های بدنش برای پیغام سیری قویتر شده ،خدایی من هیچ وقت باور نمیکردم دوستم بتونه متناسب غذا بخوره ولی الان میبینم که یک شخص بسیار پرخور تبدیل شده به یک فرد نرمال و این خوشحال کننده است
خدارو شکر میکنم برای مرور آگاهی ها و تثبیتشون در ناخوداگاه که وقتی در غالب رفتارهای ما در بیاد لاغر شدن خودبخود اتفاق میفته
سلام بر همگان (همه چیز در جهانم نیکوست)😊
موضوع چاقی ارثی هست یا عادتی؟
خدارا هزاران بار شکر که در تکرار این دوره اینبار توجهم رفت به عادتی بودن چاقی و این یک نشونه فوق العاده بود که فرمول ذهنی من در این مورد تا حدودی اصلاح شده 😇🙏🏻
ولی پارسال که برای اولین بار در این دوره پرمحتوا و پرمغز شرکت کردم یکی از فرمولهای ذهن چاق من هم ارثی بود بارها شنیده بودم تو هم به ما رفتی ران و بازوی چاقت به ما رفته کودکی من بسیار لاغر و ظریف اندام بودم یادمه به زور بهم غذا می دادند و بزرگترها مادرم را مقصر می دونستند که بهم شیر درست حسابی نداده و نرسیده …تا از کلاس چهارم دبستان شروع کردم به چاق شدن و ادامه پیدا کرد تا امروز الآن دختر ۴ساله خودم مثل کودکی خودم هست و پدر مادرم دائم می گویند این بچه چقدر لاغر مردنیه !ببر دکتر و بهش برس یه خرده و اگر من جواب بدم که کاملا سالم هست و رفتار متناسب داره باز می گویند اینم مثل خودته بزرگ بشه خوب میشه و چاق میشه !….ولی پسرم که۱۲سالشه چاقه و ذهنش پر از فرمولهای چاقیه تمام رفتار ذهن چاق را داره و دوست نداره اصلاح کنه لذت میبره فقط وقت لباس خریدن ناراحتیشو میبینم که باید از مردونه فروشی خرید کنه و برای همین تقاضای لباس نمیکنه و ترجیح میده تو خونه بمونه و از لباسهای کهنه و قدیمیش استفاده کنه…و جالبه که اون هم کودکیه متناسبی داشت …بارها شنیده گفتند تو به داییت رفتی و برادرم اضافه وزن بالایی داره …
🌟این هم یک عادت بدیه که ما داریم قیافه و رفتار بچه را وصل می کنیم به داییش یا پدرش یا یک فردی ؟!
ما باید یگانه بودن و خاص بودن را به فرزندانمون القا کنیم تا بتوانند سبک هنری وجودشون را خلق کنند و قدرتمندانه به روش خود زندگی کنند
اما به لطف خداوند من در حدود ۱۰ماهی که در این سایت هستم و با توجه با کاهش اضافه وزنم در حدود ۱۰کیلو و کمتر از دوماه و با دیدن تصویر شگفتی سازان و تجزیه تحلیل فکری متوجه شدم عملکرد و رفتاری عادتی دارم …
جنین در مراحل تکاملش در رحم مادر از رنگ پوست و رنگ چشم و مو ممکنه ژنتیکی شباهتهایی دریافت کنه و وقتی متولد بشه رشته های ارث و ژنتیک قطع می شوند و قطعا برنامه ریزی و الگوسازی ذهن از طریق دیده و شنیده ها و توجه بر اون موضوعات شروع می شه …
من تمام مسئولیت چاقی خودم را می پذیرم و قطعا به من چیزی تحمیل نشده می تونستم نپذیرم مثل افرادی در خانواده که نپذیرفتند …و با قدرت و عشق خودم اصلاحش می کنم 💪🏻💪🏻😍
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
اولین مرحله برای اینکه در مسیر صحیح لاغری با ذهن قرار بگیریم اینه که فرمولهای ذهنی و عامل چاقی خود رآ شناسایی کنیم و آموزش این شناسایی را هر روز در هر گام فرا میگیریم و جرقه ای در ذهن ما ایجاد میشه که با تجزیه و تحلیل فکری میتونیم عمیقتر به شناسایی این موضوعات بپردازیم اما مسئله بعد اصلاح و جایگزینی فرمول صحیح و جدید هست که بسیار ساده است اما ماندگاری فرمول جدید با توجه و استمرار قدرتمند میشه و خیلی از دوستان فکر می کنند با چندبار تکرار فرمول جدید سر جاش میشینه ولی اینطور نیست باید با پیدا کردن الگوهای جدید به ذهن ثابت کنیم که فرمول صحیح هست (دیدن تصویر شگفتی سازان و شنیدن صحبتهاشون میتونه خیلی دلایل محکمی در ذهن ما ایجاد کنه )
مثال استاد/بسیار قابل تأمله 🤔….فردی که یک زندگی روزمره و تکرار تکرار را انتخاب کرده باشه تمام اتفاقات زندگی را طبیعی می دونه حالا اگر یک کم اهل خدا و پیغمبر باشه که حتما طبیعیتر میدونه و میگه همش امتحانه🤯😏
تمام روزهایی که با درد و رنج بر ما گذشتند به خاطر این بود که یکبار نپرسیدیم خدا تو گفتی مسیر مستقیم و پرنعمت این راه که فقط دردو غضبه؟!….ما هم مثل اکثرهم لایعقلون گفتیم طبیعیه …؟!🤔
🌟زندگی آگاهانه یعنی پرسش از خود و پاسخ به خود در هر قدم
استاد یک روز تصمیم گرفتند آگاهانه فرمولهای ذهنیشون را اصلاح کنند و آموزش دیدند و بارها عملکرد صحیح داشتند که امروز از این آموزشها بهره مند هستند و ناخودآگاه میلی ندارند به اضافه خوردن و یا غذا ها را از هم سوا کنند
ولی اون هموطن عزیز در حالت خواب و ماتریکس فقط طبق برنامه جامعه عمل می کنند و واقعا نمیتونه دست از خوردن بکشه …🤔
اما اینکه انقدر شوق داشته باشی که حتی وقتی یاد خاطره هات می افتی حالت بد نشه و بیشتر از اون موضوع به نفع خودت استفاده کنی یعنی شرافت انسانی درود بر استاد عزیز🌹
حتی تو بستنی فروشی هم تجزیه تحلیل فکری داشتند و آموزش لاغری را در ذهنشون تقویت می کردند و از الگوی چاق به نفع لاغری خود استفاده کردند
🌟خوب دیدن و درست دیدن یعنی به نفع خود دیدن و این یک مهارته که با توجه و تکرار و تمرین به دست می آید
ما سالها چاقی را یادگرفتیم و بارها تکرار کردیم و یک مقلد شدیم ….
حالا باید مشتاقانه بیاییم لاغری را یاد بگیریم و فرمولهای جدید را درعمق چند ریشتری ذهنمون بکاریم نوشتن خیلی میتونه مؤثر باشه و بهای وقت و انرژی
یک عامل اساسی همون شناسایی گرسنگی واقعی و البته نقطه سیری هست که با توجه به دست میاد .
البته اینم بگم این منفی باف انقدر از خوردن لذت برده که الأن چند روز رو مخ منه یعنی فکر کرده من میخوام محدودش کنم و حالیش نمیشه که پرخوری خسارته ضرره حالم بد میشه درد میکشم عذاب می کشم نفس نفس می زنم احساس خفگی دارم سنگین میشم 😏🤢🤮🤕
من هر بار گرسنگی را احساس می کنم قبل از شروع غذا چشمامو میبندم سپاس می گویم و اینکه می خواهم رفتار انسانی داشته باشم و در جایگاه و شآن الهی ام باشم اما سناریو میچینه که همون لحظه دختر ۴ساله ام با من هم غذا بشه یک لقمه اون و یک لقمه من و به خود میام میبینم کمی فشار احساس می کنم
(۱اهرم رنج من از غذا فعال نشده همچنان لذته
۲)چون توجهم بسیار رفته روی اصلاح این موضوع درواقع گیر دادم ذهنم احساس خطر کرده
ولی الآن با خود گفتم من سری قبل و البته همین ۵روز پیش ناخودآگاه میل نداشتم و این حالت طبیعی نیست خودش داره آلارم میده اصلاحم کن می دونم برای همیشه حل میشه همیشه درد برام نشونه یک آزادیه😇یک کد باز میشه
خدایا عاشقتم ♥️هستی بخشم
مهربونم بزن قدش🙌🦋باز رهااااتر بااااااااااااز آزاد تر
حلش می کنی مثل آب خوردن
من از امروز آب می خورم و میگم مثل آب خوردن لاغر و طبیعی میشم 😉حالا ببین اون هوش آب چه می کنه عشق به عصر هوشمندی و تمام ذرات هوشمند جهاااانم
لحظه هاتون سر مست جااام آگاهی
پاینده باشید 🍃🌸
همیشه تو بچگی می گفتم چاقی من ارثیه چن بچه اول بودم همش ب من رسیده و ب خواهرم نرسیده
اما الان میبینم ک یک باور اشتباه چندین ساله با خودم حمل کردم
بعد خواهرم برادرم ب دنیا اومده و چاقه
با دختر دایی خودم با اینک همشون لاغرن و فقط اون چاقه یا دختر دایی همسرم لاغرن و خواهرش چاقه
چاقی رفتار و افکار و باورهای اشتباه است و هیچ وقت از عوامل بیرونی ب من تحمیل نشده من شنیدم بارها تکرارش کردم تا اینک این اون رفتار کردم اجرا کننده خودم بودم تحمیل نشده میتونستم عین خواهر بشنوم و محل ندم
کلا تو طایفمون میگن ارثیه و پاهای ما بزرگه در حالی ک خیلی از دختر خاله دایی های من پاهاشون لاغره
ومن وقتی ب اون دختر دایی چاقم دقت کردم دیدم پاهش پره و خواهرش ک لاغره کاملا متناسبه پاهاش لاغره این یک باور اشتباه است
الان درک میکنم و چاقی ارثی نیس بلکه عادتی است و من خودم مقصر چاقی خودم هستم و بس
ب باور دیگه داشتم ک من استعداد چاقی دارم ب همه اینک می گفتم
اصلا استعداد چاقی فریبا جون چ مفهومی داره استعداد یعنی ب چیز خارق العاده ب مهارت ی ویژگی زیبا و منحصر ب فرد
خب چاقی ی چیز منحصر فرده مگه باور کن و این باور پوچه و تو اسیر همین باورها یی و جسمت زیبات اسیر چاقیه ناشی از این باورهای پوچه ن از چاقی و استعداد ن ارث و از خوردن
بلکه از فکر باور نگرش و رفتارهای اشتباه است
چاقی ناشی از تعریف های اشتباه ما از مواد غذایی از خیلی چیزهای دیگس و از اینها نیس
من این فایل قبلا نزدیک 7 دفعه دیدم ولی هیچ وقت اینو نشنیدم ک فرمولها رو اونقدر تکرار کنم ک کمرنگ بشه و باورم تغییر پیدا کنه
حالا میبینم ک من فرمولها رو در اوردم و نوشتم گاهی تکرار میکنم و تکرارم کمه و خوشحالم و ایراد کارم و پیدا کردم
من عاشق تو هستم فریبا هیچ کس مهمتر از تو زیباتر از تو باحالتر از تو نیس
همین ک اینقدر پایه هستی ک حتی از اشتباهاتتم درس میگیری کافیه
خدا برای من کافیه من خدارو دارم شکر میکنم ک دارمش
سلام و درود بر تو فریبا جان موفق باشی تو بهترینی
ممنون از محبت و انرژی ک ب من تزریق کردی
به نام خدا
وقت بخیر عزیزان
من هم این ارثی بودن و خیلی شنیده بودم الان فکر می کنم می بینم مثلا بابام که خیلی متناسب بود خدا رحمتش کنه ، مادرم که جدیدا اون هم چند سالی هست گه چاق شده . خالم اینا داییم مادر بزرگم هیچ کدوم چاق نیستن ولی یادمه مامانم همش می گفت ماها پاهامون چاق تره بالا تنه مون کوچیک . گاهی هم به من می گفت تو پاهات به عمه هات رفته … منم خیلی عمه هام و ندیدم چون همیشه خارج بودن به غیر از یکیشون اونم یه خپرده تپلی بود . حالا پدربزرگم از طرف پدری خیلی متناسب بود ولی مادربزرگم و یادم نیست چون خیلی کوچیک بودم فوت کردن . در هر صورت اینها رو شنیده بودم من از بچگی و این پاهام برای من یه باور ریشه دار شده بود الان هم خیلی کار کردم روی این مسله ولی هنوزم فکر می کنم اونطوری که باید نیستن از بس مامانم همیشه اینها رو گفته بود دامن کوتاه نپوش و جورابت کلفت باشه پاهات اینجور من احساس خوبی نداشتم البته الان خیلی بهتر شدم یه سری چیزهایی که اون موقع نتونستم بپوشم و الان می پوشم .اون موقع تو خونه هم نمی پوشیدم یه چیزهایی و …
یا مثلا ایران استخر می رفتم زیاد راحت نبودم …
پس الان دیگه می دونیم که هر موضوعی بعد از تولد در زندگی ما مشخص می شود هیچ ارتباطی به ارث و ژنتیک ندارد.
باید باور چاقی ارثی است و با باور چاقی عادتی است جایگزین کنیم دلیل بیاریم مثل همین فامیل شما تو بستنی فروشی. همه این باورها کد نویسی شده در ذهن و ذهن بر اساس اون کدها دستور می ده و همه ناخوداگاه هستش .
خیلی هیجان زده ام برای محصول جدید شناسایی باورها انشالله آگاهی های بیشتری نصیبمون می شه ممنون استاد گرامی.
سلام
ب نظر من ما ادمها ی چاق اسیر بهانهایمان شدیم اسیر باورهایی ک از این اون شنیدیم و باورشون کردیم باور کردیم من ژنتیکی چاقم در حالی ک این همه افراد هستن ک تایید میکنن این موضوع اشتباهه
باورهای اشتباهی ک رسانه ها اینترنت ب وضوح دارن گسترش میدن
اون روز ی تبلیغی دیدم ک داشت کاسه بشقاب بچه تبلیغ میکر ک کارتونی زیبا بود و یک بچه کاملا چاق ک داش میترکید داشت تبلیغ انجام میداد
منک اینو دیدم گفتم چ عجب ی بچه ک انقد چاقه رو گذاشتن برا تبلیغ بعدش گفتم ببین واین میخواد بگه این کاسه بشقاب ک کارتونی جذاب باعث خوردن بچه میشه و بچه میخوره و چاق میشه
متاسفانه ما والدین اول دوس داریم بچه هامون چاق بشه بعد ی سنی ب بعد دوس داریم بچه لاغر بشه انگار ک خمیر بازیه هر جور ک مادوس داریم باید باشه
من خودم خالم بچش غذا نمیخورد همش دنبالش بود و بهش غذا میداد و فلان دکتر بهمان این بچه بزرگ شد مدرسه میرف چاق شد شکم دراورد بچه نوشت اسکیت و باشگاه و رقص اینا
یبار ما مهمونشون بودیم بعد برگشت بچه نمیدونم گف نمیرم اسکیت برگشت گف بیشور اینهمه پول دادم شکمتو ببین وفلان بهمان
اول یاد میدیم بعد نمیدونم چرا انتظاراتمون ۱۸۰ در جه فرق میکنه
نمیدونم ما والدین چرا انقدر کوته فکر شدیم
خب بابا تو فرمولها رو تو مغز بچه کرد ی چ انتظاری داری اخه
فقط و فقط ما باید مسئولیت چاقی خودمونو ب عهده بگیریم و قبول کنیم ک ذهن ما پراز باورهای اشتباهه ک باید درمان شیم مثل مریضی ک دوره داره
چرا وقتی مریضیم دکتر میگه فلان قرص دوهفته بخوره نمیگیم چرادوهفته الانم باید دوره درمان ما کامل بشه تا درمان بشیم اسیر عجله نشیم میدونم من خودم از اطرافیانم خیلی تحت فشارم ولی هی ناز خودمو میکشم شدم دوست خودم دارم جای همه کسایی ک دارم و در اصل انگار ک نیستن پر میکنم یک دوس همراه یک همسر همراه یک پدر و مادر همراه ی ک رفیق همراه خواهر همراه
ماانسانها تهی هستیم از همه چیزهایی ک داریم ولی در اصل نیستن فقط اسمشون و ادعاهاشون هس
الانم باید چاقی روهم نبینیم در حالی ک هس
چاقی ن ژنتیکیه ن ارثیه ن از خوابه ن از مواد غذایی ن از خوردنه
بلکه از عدم اگاهی ماست
شنیدین ک میگن ی قوری ک شکست دیگه اون قوریه اول نمیشه حکایت ماچاقهاست
قوری ذهن لاعری ما شکسته ابندی شده پرشده از چاقی
برای خالی کردنش باید بشکنیمش نترسیم وباورگنیم ک ما عوض میشبم و یک قوری زیبا پراز ذهن ارام و دوباره و پر کنیم از چای زلال و صاف لاغری
سلام فریبا جان دوست خوبم، چقدر این جمله ی شما:
متاسفانه ما والدین اول دوس داریم بچه هامون چاق بشه بعد ی سنی ب بعد دوس داریم بچه لاغر بشه انگار ک خمیر بازیه هر جور ک مادوس داریم باید باشه
در عین حال که بامزه بود، واقعیت محض بود، و از اون جملاتی هستش که توی ذهنم می مونه. چون این مثال رو بارها دیدیم و شنیدیم. ممنونم عزیزم.
خواهش میکنم عزیزم خوشحالم
ارزوی موفقیت برات دارم
گام 20(تکرار1)
بنام خداوند بخشنده ی مهربان
آیا چاقی ارثی است ؟؟
این فرمول که در ذهن بسیاری از افراد چاق است به اندازه ای قدرتمنده که میتواند مانع لاغر شدن افراد بشه .
این باور به سادگی در ذهن شکل میگیرد ولی به دلیل تکرار شدن آن از طریق بارها شنیدن این فرمول چاقی تو ارثی است وبا بارها دیدن نمونه های آن در اعضای خانواده که اضافه وزن دارند تبدیل به باوری قدرتمند شد که علاوه بر اینکه مانع لاغر شدن ما میشود ، خیلی ساده سبب چاق شدن ما هم میشود !
من هم از یک سنی در دوران کودکی بارها شنیده بودم که چاقی در خانواده ما ارثی است و نمونه هاشو تو مادرم و داییم و مادربزرگم و … دیده بودم ولی خب اونموقع چون بچه بودم زیاد متوجه این چیزها نمیشدم و بهش اهمیت نمیدادم
ولی خب از وقتی که کم کم بزرگتر شدم و جسمم هم چاق تر شد و خودم تصمیم گرفتم که برای خودم کاری بکنم و هردفعه هم که شکست میخوردم کم کم این باور داشت در من شکل میگرفت که نکنه من ژنتیک مادرم و در چاقی به ارث بردم ؟؟ چون پدرم از اون لاغر های خوش شانس بود . و بخاطر همیین اعصابم خورد بود که چرا من باید ژن های بد پدر و مادرم و به ارث ببرم ؟؟؟ و اصلا هم نمیتونستم قبول کنم که من باید تا آخر عمرم چاق و همچنین مریض زندگی کنم و بخاطر همین خیلیی کارهاا هم کردیم تا ژنتیکم و تغغیر بدم !!!
البته ما در همه ی جنبه های زندگیمون ، فرمول هایی داریم که زندگی ما تحت تاثیر این فرمول ها هستند .
در واقع هیچ موضوعی که مربوط به شرایط بیرونی در زندگی ما باشد ارثی نیست بلکه عادتی هستند .
همه ی افراد هرچه از والدین خود به عنوان تاثیر ژنتیکی به ارث برده اند تا زمان تولد صورت گرفته است .
اما استاد من میگم که حتی رنگ مو و رنگ چشم و.. هم ژنتیکی نیست در خانواده ما فقط من چشمان روشن و موهای بوری دارم و بقیه اعضای خانواده مادرم و پدرم و برادرم چشمان تیره و … دارند !
حتی در خانواده های دیگه ای هم دیدم که مادر پدر تقریبا تیره هستند ولی کودک کاملا بور و چشم روشن !
هیچ موضوعی در ما ارتباط به ارث و ژنتیک ندارد !
همه ی ما در جنبه های مختلف زندگی به دلیل اینکه تحت تاثیر رفتار و افکار والدینمون قرار گرفتیم بخاطر همین زندگی ما شبیه به نزدیکانمون شد !
یکی از راهکار های تغییر و تثبیت فرمول های ذهنی اینه که بعد از شناسایی فرمول اشتباه و جایگزین کردن فرمول درست به جای آن و ایجاد باور جدید و صحیح باید برای مدتی نمونه های مرتبط با فرمول جدید توجه کنیم تا فرمول های جدید ما تایید و پررنگ تر و تثبیت بشن و به همین طریق رفتار های ما هم تغییر پیدا کنه .
پس چاقی ما ارثی نیست بلکه عادتی است !
پیدا کردن دلایل تایید فرمول های صحیح کار ساده ای است اما نیاز به استمرار و توجه دارد . این موضوع اهمیت بسیار مهمی در شکل گیری فرمول های لاغر کننده دارد .
به هر حال هر فرد چاقی برای توجیه چاقی خودش ، خیلیی دلایل داره ، مثل شرایط شغلی و ارثی و…
ولی مهم اینه که اضافه وزن رو هم میشه تغییر داد، ذهن نا خودآگاه رو هم میشه تغییر داد و در مسیر هایی اون و قرار داد که واکنش ها و رفتار هایی صادر کنه که در نهایت باعث متناسب شدن بشه !
وقتی یک باور جدید رو در خودمون ایجاد میکنیم باید بارها و بارها اون رو تکرار کنیم نباید بعد از مدتی بهش بی توجه بشیم . باید با آوردن نمونه ها برای تایید اون باور به الگوی ذهنی مون تبدیلش کنیم.
باورها ژنتیکی نیستن و به صورت پیشفرض به نسل بعد منتقل نمیشن اما تاثیر گذاری زیادی دارند ، چون باور نقش زیادی در شکل گیری نحوه رفتار داره !
چاقی ارثی نیست بخاطر عادت های اشتباهی است که به صورت ناخوداگاه هر روز تکرار میشه و نتیحه آن هم ، چنین جسمی است .
اضافه وزن نتیجه باور ها و افکاریه که از سال ها قبل در ذهن افراد شکل گرفته .
و اینکه تاثیر اضافه وزن در سن های بالاتر بیشتره و همجنین مشکلات بیشتری هم به وجود میاره !
خیلی باید رو باورهاون کار کنیم و باورهای اشتباه رو اصلاح کنیم.
همه میتونیم لاغر بشیم و خیلی هم ساده است. فقط باید یاد بگیرم .
شاد و پیروز و متناسب باشید.
سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم
در مورد ارثی بودن چاقی خوشبختانه این فرمول اشتباه در من ایجاد نشده است
اما قبل از ورود به دوره لاغری با ذهن وقتیکه با یکی از دوستانم راجع به چاقی ام حرف میزدم (اشتباه بزرگی که الان تکرار نمیشود) او به من گفت آیا آزمایش تیروئید دادی که ببینی درست کار میکند یا نه چونکه دکترها میگویند کم کاری و یا پرکاری تیروئید باعث چاقی میشود
من گفتم نه اینرا نمی دانستم پس باید آزمایش بدم
به دکترم مراجعه کردم و تقاضای انجام آزمایش تیروئید را دادم
جواب آزمایش آمد که یکی از غدد تیروئید کم کار است و دکتر برایم دارو تجویز کرد
خوب دیگر دلیل چاق شدنم را پیدا کردم و یک جورهایی خودم را قانع کردم که تا این مشکل برطرف نشود من کنترلی بر چاق نشدنم ندارم
تا اینکه با سایت تناسب فکری آشنا شدم و وارد دوره ورود به سرزمین لاغرها شدم
در اینجا بود که این باور درست در من ایجاد شد که من فقط خودم مسئول چاقی ام هستم نه هیچ عامل دیگر
در آنجا بود که تصمیم گرفتم مقصر بودن چاقی ام را از گردن کم کاری تیروئیدم بردارم و بر روی خودم بگذارم
در طول سه ماه اول دوره تغییرات جسمی چشم گیری داشتم و در همان زمان دیگر از دارویی که برای این مورد برایم تجویز شده بود استفاده نکردم
زمانیکه برای چک آپ بیش دکتر رفتم و به او گفتم که مدتی است که دیگر از قرص کنترل تیروئید استفاده نمیکنم او گفت نه باید ادامه بدهی گفتم تا کی گفت تا آخر عمرت اصلا از این حرفش خوشم نیامد
او گفت اگر این قرص را نخوری چاق میشوی و من به او گفتم من نسبت به سه ماه گذشته نه تنها چاق نشدم بلکه لاغر هم شده ام
او به این نتیجه من اهمیتی نداد و اصرار داشت که من داروهایم را مصرف کنم
من پیش خودم گفتم اگر من دنبال مقصر برای چاقی ام نمی گشتم اصلا آزمایش برای تیروئید نمی دادم و متوجه این کم کاری یکی از تیروییدها نمی شدم
من که در بدنم مشکلی ندیدم که این آزمایش برایم الزامی شود پس دلیلی برای خوردن قرص نمی بینم
من به خوردن قرصها ادامه ندادم
زمانیکه برای چک آپ بعدی رفتم نتیجه آزمایش در مورد تیروئید بر وفق مرادم نبود
دکتر پرسید آیا داروی تیروئید را مصرف میکنی گفتم نه نمیکنم
او گفت دلیل این جواب ناخوشایند مصرف نکردن آن دارو است
خلاصه دوباره مجبور شدم از دارو استفاده کنم اما هیچ احساس خوبی نسبت به مصرف آنها نداشتم و دلم میخواست بدون مصرف دارو مشکل تیروئیدم حل شود که البته در سلامتی ام تغییری به خاطر کم کاری تیروئیدم نمی بینم
بعد از مدتی برای چک آپ بعدی رفتم وقتی جواب آزمایش آمد تغییر چندانی در بهبود آن دیده نمی شد
دکتر مقدار مصرف را کمی اضافه کرد و از من خواست که باز ادامه بدهم و بار دیگر آزمایش بگیرد
اینبار نگرشم را نسبت به مصرف این دارو عوض کردم
به خودم گفتم که من این دارو را با میل مصرف میکنم چون برای بهبود شرایط تیروئیدم لازم است و دیگر اجازه ندادم که احساس بد در من ایجاد شود
حالا فردا صبح برای آزمایش مجدد پیش دکترم میروم ببینم نتیجه اینبار چطور میشود و آنوقت تصمیم میگیرم ادامه بدهم یا نه ولی آنچه که برایم مسلم است تا آخر عمر ادامه نخواهم داد
من اصولا از مصرف دارو خوشم نمی آید
یادم هست که بعضی از دوستان گفتند که مشکل تیروییدشان با متناسب شدنشان برطرف شد
اگر این دوستان توانستند این نتیجه را بگیرند پس من هم میتوانم
من وقتی مشکلی در بدنم برای این کم کاری تیروئید نمی بینم چرا باید تا آخر عمر دارو مصرف کنم
نظر دکترها این است که باعث اضافه وزن میشود و من که خلاف اینرا ثابت کردم
سلام به همه دوستان همراه! چاقی ارثی است یا عادتی؟ من خودم این باور را نداشتم که چاقی من ارثی است با اینکه این جمله را هم زیاد شنیده بودم چون پدر و مادرم تا همین چند وقت پیش متناسب بودند و خودم هم تا اوایل مقطع دبیرستان متناسب بودم. اما در کل باور ارثی بودن چاقی یک فرمول قدرتمند است که به تنهایی می تواند مانع لاغر شدن افراد بشود. البته این فرمولهای ذهنی که از طریق والدین، خانواده، اجتماع و… به ما تحمیل شده است، نه تنها روی لاغری بلکه روی تمام جوانب زندگی ما تاثیر دارد. مثلا خانواده من هیچ وقت اهل ریسک کردن نبودند و همیشه به وضعی که داشتند راضی بودند و این باعث شده که الان من هم دنبال ریسک و وضعیت مالی آنچنانی نباشم که البته به امید خدا همزمان با تغییر فرمولهای چاقی میخواهم مابقی فرمولهای ذهنی ام را تغییر بدهم.
همه موضوعاتی که به شرایط بیرونی زندگی ما مربوط باشند عادتی هستند نه ارثی!
عوامل ژنتیکی مثل رنگ مو، پوست، دی ان ای و… را از زمان تولد به ارث برده ایم ولی هر موضوعی که بعد از تولد در زندگی ما رخ داده هیچ ارتباطی با ارث و ژنتیک ندارد. بنابراین در گام اول باید این فرمول ذهنی چاق کننده را با این فرمول که “چاقی من ارثی نیست بلکه عادتی است” جایگزین کنید. برای کلیه فرمولهای ذهنی یک راهکار مشخص وجود دارد:
اول شناسایی فرمول اشتباه
دوم جایگزین کردن فرمول صحیح
سوم مشاهده نمونه های مشابه که فرمول جدید ما را تایید می کنند تا این فرمول در ذهن ما تثبیت و کاملا فرمول اشتباه کمرنگ شود و در نهایت کلا تغییر کند.
بخش سوم یعنی تایید فرمولهای صحیح بسیار مهم و البته ساده است اما نیاز به استمرار و توجه دارد و دقت نکردن به این موضوع باعث نتیجه ضعیف در زمینه لاغری با ذهن میشود. بنابراین همیشه دنبال نشانه ها و نمونه های تایید کننده باشید و آنها را در ناخودآگاه ذهنتان ثبت کنید. درمورد خانواده خودم با اینکه چاق زیاد داریم ولی باز هم در هر خانواده یکی دو نفری هستند که چاق نیستند و این ثابت می کند که چاقی ما ارثی نیست و من برادری دارم که هرچقدر من برای لاغر شدن تلاش میکردم او برای چاق شدن سعی می کرد با اینکه هر دو از یک پدر و مادر و در یک شرایط غذایی یکسان بودیم.
به نام خدای مهربان
سلام
من هم فرمول چاقی ارثی است رو داشتم که زیر مجموعه این فرمول این فرمولها شکل گرفته بود:
و اینکه سوخت وساز بدن من فوق العاده پاایینه و من هرچقدر بخورم چاق میشم
و اینکه من حتما باید رژیم بگیرم و ورزش کنم تا چاق نشم وگرنه روز به روز چاقتر خواهم شد
من آب هم بخورم چاق میشم
من بعد از ازدواج چاق میشم ارثی
من در حاملگی چاق میشم
من حتی با رژیم هم لاغر نمیشم و فقط باید نخورم اصلا نخورم و فقط نخوردن من و لاغر میکنه
واین فرمولها مرتب فرمان صادر میکرد و من از زندگی سیر میشدم گاهی
میگفتم ای خدا چرا منم مثل بعضیها نباید از خوردن لذت ببرم؟چرا همیشه خوردنم با ناراحتیه
و همیشه به دنبال لذت خوردن بودم و با اینکه میخوردم هیچوقت لذت نمیبردم چون با عذاب بود خوردنم و این باعث میشد که بخوام بیشتر بخورم تا شاید لذت اون خوردن و بچشم ولی در آخر فقط عذاب وجدان بود و ناراحتی و سنگینی
به نام خالق بي همتاسلام به همه عزيزانگام ٢٠:در اين فايل تمركز استاد بر شناسايي و تشخيص و اثبات تفاوت ميان * عادات و ژنتيك * بود، • اينكه ما بايد انها را به درستي *تشخيص * و بعد از هم * تفكيك * كنيم .• اينكه اين دو موضوع كاملا از هم متفاوت و جدا هستند.• اينكه هر عادت اشتباهي را كه از طريق بينايي و شنوايي ملكه ذهن خود كرده ايم براي توجيه و قبول كردن اينكه اين سرنوشت من است به * ارث و ژنتيك * ربط ندهيم.• اينكه با تكرار و تكرار عادات انها را تبديل به * ارث * براي خودمان و نسل هاي بعدي نكنيم.
در گام قبل هم اين توضيح را دادم كه وقتي در خانواده اي دائما بر مسئله اي تكرار شود ان موضوع تبديل به يك * باور و فرمول * در ذهن تمام افراد خانواده ميشود و طبيعتا ما به چشم * وراثت * به ان نگاه ميكنيم و ميپذيريم. * پس قطعا ميتوان گفت اين خوراك هاي ذهني ما هستند كه تبديل به ارث و ژنتيك شده اند نه شرايط بيروني زندگي و جسمي ما*براي مثال در خانواده ما هميشه صحبت از :•• چاقي بعد از ازدواج به دليل تغييرات هورموني بود.•• طبيعي تلقي كردن چاقي بعد از زايمان•• تلقين كردن چاقي عصبي•• باور كردن چاقي دارويي و بيماري•• اينكه خانمها بايد بيشتر خودشون رو تقويت كنند ( از طريق عادات بد غذايي ) چون بايد زايمان داشته باشند، بچه شير دهند و ….
سلام به استاد عزیزم
گام ۲۰
باور ارثی یه باور ساده است که بخاطر تکرار شدن زیاد و دیدن افراد خانواده قدرتمند شده
هر موضوع بعد تولد ما هم ارتباطی به ارث نداره
الانم این باور مخرب با یه باور جدید که چاقی من عادتی است و مسئولیت ان به خودم است جایگزین میکنم
بقول دوست عزیزی ما چاقی رو به ارث نبردیم ما رفتار “اگه دیدی بخور”و “اضافه خوردن” و هزار تا کلمه دیگه به ارث بردیم
من خیلی خوشحالم که در این مسیر هستم و خودم مشتاق ادامه این راه هستم
از گام ۱۹ دارن اجرا میکنم واقعا عالی بوده
با سپاس فراوان
درود و خداقوت :
گام بیستم :
نقش باورها در چاقی .و الگوهای ذهنی که از قبل در ذهن ما ایجاد شده باعث چاقی ماست .
مثل ارثی بودن .کم تحرکی .بیماری و … ارثی بودن اضافه وزن یکی از باورهای است که خیلی راحت در ذهن افراد نقش بسته و توسط فرد پذیرفته شده و باعث چاقی فرد میشود .
وقتی بخواییم باوری رو تعغیر بدهیم به دو مورد بر میخریم
یکی باور غلط رو شناسایی کنیم
مورد دوم یک باور درست رو ایجاد کنیم و جایگزین کنیم
و مراقب باشیم بعد از مدتی باور درست رو نفع نکتیم و رد نکنیم و باید بارها براش دلایل تایید پیدا کنم تا کامل در ذهن من ذخیره بشه
چون باورهای اشتباه مثل همون ارثی بودن چاقی اینقد از اطرافیان شنیدیم و تایید شده تا ما پذیرفتیم ما به همون روشی که این باور رو در ذهنمون ذخیذه کردیم با ید به همین راحتی باور درست رو ایجاد کنم و بارها روش کار کنم خودم تاییدش کنم تا در ذهمن جا بگیره و ذخیره بشه و جایگزین
و وقتی به دلایل چاقی فکر کنیم گاهی اوقات متوجه میشیم یک سری فرمولهای غلط در ذهن ما ایجاد شده
خود من در این مدتی که فایلهای اموزشی رو گوش دادم کاملا بعضی از رفتارهام تعغیر کرده و اگر تا به امروز یک سری فرمول درست رو در ذهنم ایجاد با تکرار ان ها و تایید ان ها انهارو در ذهنم ذخیره کنم 💞💞
سلام
این متن رو تو اینترنت پیدا کردم خیلی جالب بود گفتم اینحا با شماها به اشتراک بزارم
ژنها مثل ژن رنگ پوست یا چشم غیر قابل تغییرند. ژنها را نمی توانیم تغییر دهیم چون داخل سلولهای بدن هستند و از اجداد و نیاکان به ما منتقل شده است. پس از آنجا که چاقی و لاغری تغییرپذیر است، هیچکدام ژن محسوب نمیشوند و با برنامه غذایی متناسب و ورزش به هدف اصلی خواهید رسید. دکتر کرمانی درباره ژن چاقی و لاغری می گویند: چرا گاهی همه اعضای خانواده چاق یا لاغرند؟ رفتارهای انسانها طبق قواعد ژنتیک است. هر فردی ژنهای رفتاری خاص خود را از نیاکانش به ارث میبرد. یکی از این آنها ژن رفتاری خوراکی است که در خانوادهای با ژن رفتاری پرخوری سبب چاقی افراد و در خانوادهای دیگر هم با رفتار معتدل در تغذیه، باعث خوشاندامی و در نهایت خانوادههایی با رفتار علاقه نداشتن به خوردن یا نفرت از غذا، سبب لاغری در آنها میشود. دو خانواده را در نظر بگیرید که در یکی، همگی لاغر و در دیگری همگی اضافه وزن دارند. یک جعبه شیرینی در یخچال خانه هر دو خانواده وجود دارد. در خانواده لاغرها تعداد زیادی از قطعات شیرینی پس از چند روز خراب و در سطل آشغال ریخته می شود زیرا پدر یا مادر خانواده میگویند شیرینی را برای بچهها خریدند. بچهها نیز هر یک بهانهای میآورند. یکی میگوید: میل ندارم؛ دومی میگوید: الان سیر هستم؛ سومی میگوید: حوصله ندارم. چهارمی میگوید: باشد برای فردا و پنجمی … خلاصه هر یک، به به نحوی از خوردن دوری کردند. ولی در خانواده چاقها وقتی پدر از سر کار برمی گردد، میبیند علاوه بر شیرینی ها، جعبه شیرینی هم نیست! بچهها شیرینی را خورده و جعبه را هم دور ریختند. این خانواده رفتار بخور بخور را به ارث بردند و هر کدام که در یخچال را باز کردند یک قطعه از شیرینی خوردند. اینها چاقی را به ارث نبردند رفتار «اگر دیدی بخور» یا اضافه خوردن را به ارث بردند. بنابراین، فرق زیادی بین رفتار و ژن وجود دارد. اگر ژن چاقی یا ژن لاغری وجود داشت، هیچ امیدی به کاهش یا اضافه وزن نداشتیم ولی چون رفتار افراد قابل کنترل است، به راحتی میتوان لاغرها را چاق و چاقها را لاغر کرد.
ممنون که این مطلب مهم با ما به اشتراک گزاشتید
سلام دوست عزیزخانم زهرا ملکوتی
نظرات دکتر کرمانی جالبه ولی متد کالری شماری در دراز مدت قابل اجرا نیست و ایجاد استرس می کنه .
من چند روز یکفکری رو کهچند وقت بود در ذهنم می چرخید رو اجرایی کردم یک جور تحقیق در مورد چقدر خوردن .
به کارشناس تغذیه پیغامدادم شما با توجه به سن وقد و وزن من و نوع فعالیتهای معمول روزانه ی من برام یک برنامه غذایی به اندازه ی نیاز روزانه ام بنویس ازش چیزی کم نکن تا ببینم این حدی که شما به عقیده خودتون به شکل علمی برای ما چاقها تنظیم می کنید آیا به شکل عملی قابل اجراست یا خیر ؟
یعنی من بیام طبق همین برنامه که چیزی ازش کم نکرده باشید غذا بخورم بعد ببینم آیا احساس خوب سیری رو می تونم تجربه کنم یا خیر .؟ گفت باشه .
شب که شد برنامه ۲۵۰۰ کالری رو برام فرستاد .
حس خوبی بهم داده شد که می تونم از طریق محاسبات علمی یه کارشناس به اندازه بخورم .
ولی وقتی ۲۴ ساعت طبق همین برنامه غذا خوردم اصلا حس سیری از هیچکدوم از اون وعده ها بهم داده نشد .
مثلا ناهارو نوشته بود ۱۵ قاشق برنج و ۹۰ گرم گوشت .و یک لیوان سرخالی ماست و سبزیجات آزاد .
اولا مقدار گوشتی که داشتم ۹۰ گرم نبود ۵۰ یا ۶۰ گرم بود ماست هم نداشتم کمی سبزی خوردن موجود بود .
وقتی دو کف دوست نون و ۵ قاشق برنج به این ترکیب اضافه کردم اونوقت سیر شدم.
به کارشناس پیغام دادم یا من به شکل غیر طبیعی غذام بیش از ایناس .یا اینکه محاسبات شما مطابق با واقعیت نیست .
چون من از شما خواسته بودم برنامه ای برام در نظر بگیری که باهاش احساس سیری کنم و از طرفی زیادی هم نخورده باشم .
ولی این مقادیری که برام تعیین کردی جوابگو نیست .
مثلا برای عصرانه نوشتی دو واحد میوه اما من تا چندلقمه نون و پنیر کنار این نذارم امکان نداره بتونم راحت و با فکری آزاد خودمو به شام برسونم .
و برنامه ارو کنار گذاشتم .
یه چیز دیگه هم به کارشناس گفته بودم چون پیش بینی می کردم حتی اگر کالری که طبق برنامه جهت به اندازه خوردن برام تنظیم کنه بازم جوابگوی نیاز درونی و ذهنی من نخواهد بود گفتم اگر طبق برنامه و مقادیری که برام تعیین کردی خوردم و احساس سیری مطلوب نکنم حتما بهش به مقدار لازم اضافه می کنم .
که همین اتفاق هم افتاد .
من حتی به برنامه به اندازه خوردن یه کارشناس تغذیه نتونستم اکتفا کنم . دیدم اگر بخوام طبق برنامه ۲۵۰۰ کالری هم احساس سیری نکنم و خودمو مجبور به رعایت برنامه کنم این باز میشه محدودیت و رژیم .کخ ما اصلا نمی خوایم اینجوری بشه
چند ماهه داریم به خودمون میگیم که بدون رژیم و محدودیت و فقط با جواب دادن به حس گرسنگی واقعی و فقط رعایت حد سیری می تونیم لاغرتر بشیم و در صورت ادامه متناسب بشیم حالا بیام دوباره خودمو دچار استرس و محدودیت کنم نه این امکان نداره و برمی گردم به برنامه پر از آرامش تناسب فکری . این متد جوابگوی هدف من هست این همه شگفتی ساز در این دوره و خود استاد از همین روش به تناسب رسیدن پس منم می رسم .
مصاحبت با لاغرها و یا متناسبها اینو نشون داده که این تیپ شخصیتهای رفتاری موقع غذا خوردن هیچوقت به چقدر خوردن فکر نمی کنن به کالری و ارزش انرژیکی غذاشون کاری ندارن و ما تا به این مرحله نرسیم نمی تونیم بگیم لاغر شدیم . و البته که این حالت صحیح ابتدا باید پذیرفته بشه سپس بهش عمل بشه .
ما که اضافه وزن داریم هم دلمون می خواد که کم بخوریم و از غذا نترسیم و به چقدر خوردن و به کالری هاشون کاری نداشته باشیم تا بتونیم هر بار که غذا می خوریم همراه با لذت و آسودگی خیال باشه منتها عوامل ذهنی اشتباهی که ما با اونا همراهی می کنیم اجازه نمی ده که با خوردن مقدار به اندازه به تناسب برسیم .دستورات مربوط به خوردنهای مکرر از ذهن ما می آد و راه اصلاح ذهن ،زور و فشار آگاهانه از بیرون نیست .فقط ما در حال حاضر باید سعی کنیم نقطه سیری رو پیدا کنیم و با اهمیت دادن به چرایی خوردن ،فقط زمانی بخوریم که گرسنه باشیم .گرسنگی واقعی رو چطوری تشخیص بدیم ؟
وقتی که از ریزه خواری و خوردن با فاصله کم خودداری کنیم تا جایی که احساس گرسنگی اولیه به واکنش جسمانی تبدیل بشه
سلام استاد گرامی سلام دوستان متعهد
استاد چرا تازگیها نسبت به نظرات هیچ باز خوردی نمیشه؟
چند روز که به یک باور مخفی و بسیار مهم در ذهنم که مانع لاغری میشه پی بردم و دارم روش کار میکنم و امیدوارم خیلی بتوتم عملکرد خیلی خوبی داشته باشم
چند شب پیش برای خوردن بستنی از خونه بیرون رفتیم تهران هم مثل دزفول شب ها مردم تا اخر شب در اغذیه فروشیها شب گردی میکنند و صفوف بستنی فروشی ها خیلی شلوغ
استاد من موقع خوردن بستنی عذاب وجدان داشتم و اصلا حسم خوب نبود با اینکه سعی میکردم مدام به خودم بگم که این بستنی من چاق نمیکنه ولی فهمیدم که چه قدر باید بیشتر روی باور خوردن کار کنم و چه باور ریشه داری
به نام خدای مهربان
روز ۱۴۳: روز ۴۷ تکرار ، پنج شنبه ۱۴۰۰/۶/۱۱
سلام
من کودکی متناسب را تجربه کرده ام ولی کودکی ضعیف در برابر بیماریها بودم و پزشک خانوادگی ما تاکید شدیدی به پدر و مادرم داشت که” یه چیزی بدین این بچه بخوره، تا قوی بشه” . یادمه در یکی از مراجعات من و پدرم نزد اون پزشک ، دارویی برای من تجویز نکرد و به پدرم گفت فقط بهش بده بخوره خودبخود خوب میشه. اون روز در ماشین بودم و پدرم گفت چی دوست داری بخوری تا برات بگیرم و من اون موقع گفتم ساندویچ میخوام و مربای هویج ، و اون ساندویچ واقعا به من مزه داد. خلاصه اینکه به لطف آن پزشک محترم فرمول “خوردن بیشتر= سلامتی و قدرت بدنی” در ذهن من شکل گرفت. و بعدها که از تناسب اندام فاصله گرفتم، با دیدن اندام مادرم و شباهت ظاهری که به ایشان دارم ناخودآگاه آینده خودم را همان ظاهر تجسم می کردم و در حقیقت از آن وضعیت بیزار هم بودم ولی خودم را محکوم به آن آینده جسمی می دانستم. و شکست های متعددم در نگهداشتن وزن و اندام ایده آلم این باور را در من تقویت کرد که “ چاقی من ارثی است” وبه همین دلیل هر چه تلاش کنم و لاغر شوم ، نمی توانم لاغر بمانم و خودم را یک محکوم به مبارزه ابدی با چاقی می دانستم و در یک جستجوی مسیر جدید برای مبارزه با چاقی با این سایت آشنا شدم.
هم اکنون خوشحالم که محکوم به چاق ماندن نیستم، خوشحالم که چاقی ارثی وجود ندارد بلکه چاقی عادتی است. چاقی امروز من که در حال خداحافظی با آن هستم و در حال ترک نمودن بدن من است را خودم با ایجاد باورهای چاق کننده در خودم ایجاد کرده ام، پس خودم هم قادر به اصلاح آنها هستم.
بسیار خوشحالم که خودم مسئول چاقی خودم هستم و علت چاقی من هیچکس بجز خودم ، باورهایم و رفتارهایم نیست. مسلما تغییر خودم ممکن است ولی تغییر دیگران بدست من غیر ممکن است،پس من برای در آغوش کشیدن جسم متناسب خودم به دیگران محتاج نیستم و من قدرت متناسب کردن خودم را دارم. چه از این بهتر که برای بهبود وضعیت خودم صرف وقت آموزش بیشتر و افزایش آگاهی های خودم نمایم و تلاش کنم هر روز بهتر از دیروز باشم. تجربه ۱۴۲ روز بودن من در دوره این است که اگر با آرامش و اشتیاق و خوشحالی ادامه دهم و بر اصلاح باورهای غلط ذهنی خودم تمرکز کنم و بر رفتارهای خود نظارت داشته باشم و خودم را بپذیرم و دست از سرزنش و محاکمه خود بردارم و با خودم مهربان باشم و در کمال احترام به خودم سعی در بهبود عملکردم داشته باشم ، خودبخود لاغر خواهم شد.
دیروز که لباس ورزشی ام را پوشیدم، خانواده می گفتن این ۴ ماه تاثیر ورزشهایی که انجام دادی خیلی بیشتر بوده و حسابی لاغر شدی و من ضمن جمع کردن این شبنم های باطراوت برای رشد جوانه های لاغری ام با خودم گفتم: من همیشه ورزش کرده و می کنم و آنچه در ۴ ماه گذشته سبب لاغر شدن من شده باورهای ذهنی جدید و تصویر ذهنی لاغری است که در من ایجاد شده و با ورزش فقط سرعت تخریب خودم را کم کرده ام ، الان کفه لاغری ترازوی ذهنی من سنگین تر از کفه چاقی آن است و با مداومت و اشتیاق سنگین تر هم خواهد شد و در نهایت به جسم ایده آلم و هدف متعالی متناسب شدن خواهم رسید.
همگی سلامت باشید و گامهایتان برای بهتر و بهتر شدن استوار.
خیلی عالی بود عزیزم، واقعا لذت بردم و واقعا براتون خوشحالم 🙏🏻❤️🌷
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم
نقش باورها در چاقی بسیار زیاد هست و افراد چاق از قبل کلی باورهای غلط دارن که چاقی من ارثی هست چاقی من به خاطر فعالیت کم من هست و …
و اما این باور چاقی ارثی هست خیلی باور قوی در افراد هست .ولی از وقتی با لاغری با قدرت ذهن آشنا شدم متوجه شدم میشه ناخود آگاه رو تغییر داد تا به سمت لاغری حرکت کنه .
پس اول باور های غلط رو شناسایی کنید و بعد باید باور صحیح رو جایگزین کنیم مثلا در مقابل باور غلط چاقی ارثی هست بگو چاقی من ارثی نیست و تمام مسولیت چاقی من با خودم هست .وقتی یک باور جدید ایجاد میکنید بارها براش دلایل و نمونه بیارید تا ذهن باور کنه و براش اثبات بشه .مثلا استاد (اونحا که پسرعموی خودشون رو اخرشب در حال خوردن باقلوا با اب هویچ دیدین )بارها به خودشون گفتن ببین منم قبلا اینطور بودم و این طور رفتار میکردم و میخوردم ولی حالا با تغییر فرمولهای ذهنی رفتار من و جسم من تغییر کرده همین اثبات میکنه چاقی ارثی نیست عادتی هست و چاقی نتیجه ی تکرار عادتها هست و جسم ما رو یواش یواش چاق میکنه .
پس باور خیلی نقش داره در نحوه ی شکیل گیری رفتارها .
دلایل اثبات باور صحیح رو بارها مرور کن و نمونه های عینی رو هم ببین تا بپذیری که باور جایگزین ، درست هست مثلا پسرعموی استاد هنوز میگن چاقی ارثی هست و هنوز چاق هستن و اما استاد که به خاطر تعییر فرمولها ی ذهنی لاغر شدن پذیرفتن چاقی عادتی هست و کلی جسمشون تغییر کرده و متفاوت شده .
و اما من هم قبلا که در این مسیر نبودم کلی دلیل و باور غلط داشتم که چاقی در من طبیعی هست درستههیچ وقت نگفتم چاقی من ارثی هست چون از یه مقطعی به بعد من چاق شدم و اما منم کلی دلیل دیگه برای خودم داشتم و اما از وقتی وارد این مسیر شدم دیگه اونها رو نقض کردم و نپذیرفتم و خدا رو شکر کلی جسم من و رفتار من تغییر کرده مثلا
قبلا باور داشتم چون ازدواج کردم طبیعی که چاق بشم اما الان میگم نه خیلیها هستن که از دواج کردن و متناسب هستن مثل دوستم خواهر همسرم و .. .
قبلا باور داشتم چون فعالیتم کم هست طبیعی که چاق باشم اما الان میگم خیلیها مثل دختر خودم و یا خواهر خودم بدون ذره ای فعالیت خاص بسیار لاغر هستن .
قبلا باور داشتم غداهایی مثل نو ن و برنج و روغن و شیرینی و .. که میخورم من رو چاق کردن اما الان میگیم خیلیها در اطراف خودم هستن که با خوردن همین عذاها همچنان لاغرن مثل دختر خودم هر چی من میخورم ایشون هم میخوره اما مقدار خوردن ما متفاوت هست که اندام ما رو متفاوت کرده نه مواد غذایی
قبلا باور داشتم چون دو زایمان داشتم طبیعی که شکم داشته باشم اما افراد بسیار زیادی مثل دوست صمیمی خودم رو سراغ دارم که با وجود دوزایمان که داشتن اصلا شکم ندارن و بسیار لاغر هستن
قبلا باور داشتم بدن من با متناسبها یه فرقی داره که من چاقم و اونها لاغر اما الان میگم هیچ تفاوتی در بدن چاقها و لاغرها نیست مگر در ذهن این افراد که تفاوت در جسم رو هم میاره نمونه اش فروغ قبلی و فروغ جدید که ذهنم تغییر کرده رفتارم تغییر کرده و بعد جسم من هم کلی تغییر کرده .
قبلا باور داشتم چاقی من به خاطر اشتهای من هست که لاغرها این اشتها رو ندارن اما من دارم اما الان میگم اصلا همچین چیزی به نام اشتها در بدن من وجود نداره بلکه در ذهن من لونه داره تا توجیه پرخوری من باشه و گرنه اصلا وجود خارجی نداره .
قبلا میگفتم چاقی من به خاطر کم کاری تیرویید هست ولی چطور باوجود این مشکل من وقتی وارد دوره ها شدم کلی لاغر تر شدم پس با وجود همین مشکل بازم من میتونم متناسب تر بشم .
قبلا میگفتم چاقی من به خاطر خوردن فلان قرص هورمونی هست و لی الان که در دوره ها هستم با وجود خوردن همین قرص کلی متناسب تر شدم پس بازم میتونم متناسب تر بشم و حتی خواهر همسر من باوجود خوردن همین قرص سالها بسیار لاغر و زیبا اندام بود و هست و هیچ مشکلی برای لاعری من نیستن .
قبلا میگفتم چاقی من به خاطر خوردن فلان مواد عدایی هست مثل چیپس و پفک ولی الان دیگه این حرف رو نمیزنم چون مواد غذایی اصلا باعث چاقی ما نمیشن وبلکه این رفتار ما هست که ما رو چاق میکنه من هر وقت چیپس و پفک هوس کردم میتونم به اندازه رفع هوس بخورم نه به اون اندازه که کارخانه برای من تعیین کرده مثلا یه پاکت کامل از هر کدوم هر چند دیگه میل من مثل گدشته نیست و زیاد هوس نمیکنم ولی اگر هم باشه شاید چند دونه بخورم شایدم نه نخورم بستگی به بدنم داره که میخواد یا نه .
قبلا کلی باورهای غلط داشتم که با باورهای درست و صحیحی مثل بالا جایگزین کردم و دیگه کاملا مسولیت چاقی خودم رو قبول کردم و تمام تلاشم این هست که درست رفتار کنم با مواد غذایی تا جسمم درست بشود بدون اینکه هیچ بار اضافی داشته باشم پس تمام تمرکز من بر روی درست رفتار کردن با مواد غدایی هست به قول دوستان در جلسه ی قبل در شان یک انسان که اشرف مخلوقات هست بخورم و رفتار کنم و از این همه مواد غذایی که خدا در اطراف من قرار داده بخورم و لدت ببرم و ترسی نداشته باشم اما به اندازه نیازم نه بیشتر از نیاز که بازم متناسب تر از الان بشم و اگر من همین به اندازه خوردن رو یاد بگیریم که استاد در جلسه ی قبل به ما دوباره یاد آوری کردن بسیاز راحت و طبیعی لاغر میشم پس من هیچ دلیلی برای چاقی خودم ندارم و در مسیر درست رفتار کردن هستم و به زودی به تناسب ایده الم میرسم و لذت میبرم چون دارم به ذهنم آموزش میدم غدا چی هست خوردن ما چطور هست گرسنگی و سیری چی هست و … پس چاقی هیچ چیز نیست نه ارثی هست نه وابسته به هیچ عامل بیرونی مثل کم تحرکی و .. هست علت چاقی خودم هستم رفتار خودم هست و من خودم باعث چاقی خودم شدم و حالا هم خودم باید درستش کنم بدون نیاز به هیچ عامل بیرونی فقط با درست رفتار کردن پس من اینجا هستم که لاغری رو آموزش ببینم و درست رفتار کنم و بعد چه بخوام چه نخوام لاعر میشم .
استاد اینقدرراین باورها خوب در ذهن من نشستن که اگر کل پزشکان دنیا هم بیان بگن چاقی ارثی هست من باور نمیکنم یا اگر کل پزشکان بگن این قرصها چاق میکنن من باور نمیکنم چون خودم نمونه عینی کسی هستم که با وجود خوردن این داروها کلی لاغر تر شدم و یا اگر کل پزشکان بیان بگن در بدن چیزی به نام اشتها هست من باور نمیکنم چون الان با یک سال و نیم در مسیر بودن اصلا همچین چیزی در خودم نمیبینم و کلی چیز دیگه که در بالا گفتم به خدا وجود ندارن چاقی فقط در ذهن من هست چاقی فقط در ذهن من هست من باید ذهنم رو لاغر کنم چطور ؟؟؟با آموزش دادن از طریق سایت و عمل کردن به آموزشها خود به خود متناسب میشم من خودم اینقدر عالی دارم روی به اندازه خوردن کار میکنم (که قبل از فشار شکمی غدا رو رها کنم ) که عدا خوردن من برای بقیه جای تعجب داره که یعنی این سهم تو هست همین چند لقمه سهم تو هست اما ذهنم و خودم میگه اره سیری یعنی در این حد خوردن و این درسته و کاملا ذهن من با من هماهنگ شده در به اندازه خوردن و من رو تشویق به خوردن بیشتر نمیکنه و همیشه به حدی بخور که شکمت دردنگیره و سنگین نشی و انصافا مشخصه اون حالت براش بسیار زشت و زننده شده و از اون بدش میاد که به جا و درست پیام سیری رو میده و منم خیلی عالی دست میکشم استاد همین دیشب به اندازه نیازم شام خوردم و اما کمی بعد بچه هام سفارش فست فود از بیرون دادن و بسیار هم وسوسه برانگیز بود این قیافه ی عدا اما خدا شاهده یک بار من وسوسه نشدم بر عکس گدشته تمام منطقم این بود اگر خوردی به اون حالت شکم درد میرسی و به اون سنگینی میرسی که دوست نداری که بدت میاد که برده ی غداها هستی که مدیریت میکنن تو رو و ….. پس نخور و اصلا دستور خوردنی نبود و من خیلی راحت نخوردم و بچه هام خوردن و ما بقی رو داخل یخچال گداشتم و بارها خودم رو تحسین کردم و به خودم افرین گفتم و اینقدر باید این رفتارها تکرار بشه و این منطق من پررنگ بشه که دیگه هیچ وقت اون رفتار پرخوری رو نداشته باشم .
استاد عزیرم سلام….
من مدت هاست قبول کردم که چاقی من اصلا و ابدا ارثی نیست.دیگه فکر نمیکنم نه الان نه تا آخر عمرم کسی بتونه در این زمینه شبهه در ذهن من بوحود بیاره و منو عوض کنه…..ولی…..
استاد چند روز دیگه میشه یکسال که با شمام. نا امسد نیستم و ادامه میدم.چون من سالها قبل به مدت هفت سال در یک جو ناپایدار و عصبی خونوادم بودم و فوت پدرم هم به اون اضافه شد بسیار بسیار عصبی شدم.طوری که نه من بلکه همه خواهرام هم همینجوری شدن. از موقعی که چند ماه از بودنم با شما گذشت و من نتیجه دلخواهم رو نگرفتم نشستم و مثلا تحلیل کردم چون من فکرم ناآرامه و هنوزم بخاطر شرایط شغلی که من پرستارم ودا،م با بیماران کووید در ارتباطم و بازم استرس همرامه پس من تا آروم نشم نمیتونم از دوره شما تاثیر مثبتی بگیرم.چون شما همیشه میگفتین باید شش دانگ حواستون پیش من و دوره باشه. منم تموم سعی مو میکردم یه روزم از برنامه عقب نیفتم و عین تمرینات رو انجام بدم ولی در عمل اصلا دقیق اجرا نمیکردم.یعنی این باور نگهبان نمیذاشت.باورش کردم آخه.فقط دو هفته یه فایل عالی شما چنان در من اثر کرد که من کلی سایز کم کردم و فهمیدم دارم درست انجام میدم.ولی باز موضوع کرونا گرفتن خودم پیش اومد و الانم پیک پنجم کرونا که بیمارستان غلغله است و منم درگیر این استرس ها باز این باور نگهبان ذهنم فعال شده که تو ذهنت درگیره درست انجام نمیدی.استاد حرف شما در من تاثیر زیادی داره.لطفا به من بگین این فقط یه باورنگهبانه یا درسته؟من باید اول آروم بشم که اصلا استرس نداشته باشم یا نه میشه در همین شرایطم درست اجرا کنم.من واقعا آشفته م…………..
آخ استاد چرا من اینقد فراموش کارم….چرا نمیتونم جلوی فرمولای چاق کننده ذهنمو بگیرم.چرا جلو در یخچال با اینکه از ذهنم رد میشه تو که گشنت نیست نباید بخوری ولی بازم برمیدارم میخورم…..چرا وقتی تکرار میکنم من میخوام از نخوردن این غذا لذت ببرم دیگه مثل قبل قوی روی من اثر نداره….چرا راه درست رومیدونم ولی بازم در راه غلط پا میذارم؟ چرا چرا….
استاد کمکم کنین.من نیاز به یه راهنمایی از سمت شما دارم….چیزی که کلید طلایی باشه برام
چون در راه غلط نیاز نیست چیزی به دست بیاری
تازه خیلی راحت تری وقتی چیزی رو از دست میدی
در راه غلط سلامتی، اعتماد به نفس، آینده، احساس و خیلی چیزها رو از دست می دی
ظاهرا از دست دادن برای ما راحت تر از به دست آوردنه
گام ۲۰
چاقی ارثی است یا عادتی ؟؟
به نام خدا برای اینکه این مطلب رو مورد بررسی قرار بدم اول باید به این مسئله بپر دازم که واقعا ارثی بودن یعنی چی ؟ 🤔
یعنی یک واکنش یا اتفاق خاصی در خانواده ی ما نسل به نسل رخ بده مثلا بعضیها معتقدن بیماری قند در خانواده ی ما ارثیه یا من قبلا اعتقاد داشتم زانو درد در خانواده ی ما ارثی هست یا موارد اینچنینی اما واقعا چرا ؟ چرا من این باور اشتباه و قبول کردم و پذیرفتم اخه پا درد ژن خاصی نداره که نسل به نسل بچرخه تا به من برسه من این حرف و باور کردم و فرمولشو تو ذهنم ساختم ، منتظرش شدم و خیلی شیک و مجلسی☺️این اتفاق رقم خورد .
یا مواردی اینچنینی و خب چون افراد یک خانواده بیشتر باهم هستند و در معرض اینگونه حرفا قرار میگیرن و چون همگی باور میکنن و برای تک تکشون این اتفاق می افته
یه مهر تایید میشه که ما همگی ارثی فلان رفتار و داریم
گفتم رفتار ، ما دیگه میدونیم رفتار ما نشات گرفته از یک سری فرمول در ذهنه پس قطعا رفتارها و اتفاقاتی که برای من یا حتی خواهرام رخ میده هم طبق همون شنیده های مشترکمان بوده که برایمان اتفاق مشترکی را رقم زده و ما ربطش میدیم به ارثی بودن
پس هیچ چیز ارثی نیست ، حتی رنگ مو ، رنگ چشم و تمام چیزهایی که ما میگیم ژنتیکه
فرموله اینها هم طی سالهای طولانی در ذهن اجداد ما تشکیل شده و به دی ان ای انتقال یافته و در جسمشان نمایان شده و نسل به نسل به ما منتقل شده
دلیل این مسئله هم اینه که دو قولوهای همسانی که در مکانهای مختلفی رشد میکنند در اثر محیط زندگیشون حتی رنگ پوست و موهاشون تغییر میکنه یا لهجه ی ادما دختر عموی من که تهرانی بود و ده سال پیش ازدواج کرد و به اصفهان رفت الان لهجه اش کاملا اصفهانی شده و یا خواهرش به یکی از شهرهای شمالی ازدواج کرد او هم لهجه ی گیلکی داره
اینها نشون میده که حتی لهجه ی ما که میگیم زبان مادریمونه و از خانوادمون به ما رسیده نیز طی محیط و عادت ها و شنیده های ما تغییر میکنه
پس تمام رفتارهای ما طبق یکسری شنیده ها و دیده ها یی استکه در اثر تکرار و تکرار و پذیرش ما در ذهن ما تبدیل به باور و فرمول ذهنی شده و هیچ ربطی هم به ژنتیک ما و ارثی بودن ندارد
اصلا من میخوام بگم ژنتیک یا ارثی بودنی وجود نداره همه ی اینها یکسری باور هست که ما دیدیم ، شنیدیم و رفت در ناخودآگاه ذهنمون و تبدیل شد به یک باور ، باور اینقدر قوی شد که حتی روی ژن و DNAما هم تاثیر گذاشت و سالها در خانواده و نسل ما چرخید که البته باز هم بر میگرده به پذیرش ما
یکی از دوستان من که والدینش دیابت داشت و اکثر فک و فامیلش قند داشتن میگفت مادرم مرتب به من میگفت تو هم در فلان سن دیابت خواهی گرفت اما دوستم چون از موفقین قانون جذب بودو قوانین و میدونست نپذیرفت و خدا رو شکر هنوز هم بسیار عالی و در کمال سلامتیست
پس من هیچ رفتاری رو ژنتیک و وراثتی نمیدونم حتی چاق شدنم و با اینکه اکثر خانواده ی من و مادریم چاق بودند یا هستند چاقی یک عادته و براحتی با تغییر باورا از بین میره
سلام خدمت همه دوستان.
یکی از باورها و الگوهای غلط در بین ما افراد چاق این هست که چاقی ما ارثی یا ژنتیکی هست وین طوری علت چاقی خودمون رو گردن ارث می اندازیم.در صورتیکه اگه به دنبال اثبات این باور باشیم اول از خانواده خودمون شروع میکنیم میبینیم که دونفر چاق و بقیه مناسبند اگر این باور درست باشه ،که باید همه چاق باشیم، یادر افراد فامیل هم اصلا همه افراد چاق نیستن.ما نتیجه میگیریم علت چاقی ما به خاطر الگوهای غلط ذهنی و عادتهای ماست که چندین ساله که با خودمون همراه داریم.واینکه چگونه این باور غلط که چاقی به خاطرارث هست رو فراموش کنیم باید مقابل اون جمله درست پیدا کنیم واونو به عنوان الگو به ذهن بدهیم واون جمله درست این هست که چاقی یک نوع عادت هست.واین رو با مثال بالا که ذکر شد به ذهن میدم وتا اونو تأیید بکنه.
اضافه وزن به هیچ وجه ارثی نیست فقط به خاطر الگوهای ذهنی غلط هست .ما باید برای تغییر در جسم اول باید الگوهای غلط ذهنی رو پیدا کنیم وباور درست رو با پیدا کردن نمونه های تایید شده به ذهن بدهیم تا نتیجه اش در جسم ما نمود پیدا کنه.
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی🌹
همیشه توی زندگی افراد مختلفی رو دیدیم که کارهای مختلفی انجام میدادن یکی رو دیدیم که دست به خیر بود و کمک افراد مختلفی می کرد و طوری که هیچ وقت دوست نداشت دیگران از کارهای خیرش خبردار بشن وقتی توی بحث ها یه هویی حرف این بنده خدا میشه میگن این روی باباش رفته آخه اونم هم همینطور دست به خیر بود 😊یا می بینیم یکی رفته شغل آخوندی انتخاب کرده وقتی میپرسیم میگن این روی جدش رفته آخه اون هم آخوند بوده و منبر میرفته😊 یامی بینیم یکی دست به دزدی زده یا معتاد شده وقتی به قول گفتنی بقیه آمارش در میارن میبینن که از کوچیکی پیش فرد معتاد بوده و زندگی میکرده و روی اون فرد معتاد رفته😔وقتی متوجه تفاوت جسمی خودمون با دوستانمون شدیم هم به دنبال علت ماجرا کنجکاو شدیم که چرا من چاق شدم و اضافه وزن دارم ولی دوست هام لاغرن 🤔جوابی که اکثر ما شنیدیم این بود که خب ما ژنتیکی چاق هستیم و چاقی ما ارثی هست پدر و مادر بزرگتم چاق بود 😔 عموهاتو ببین چقدر چاقن 😔پسر عمه هاتو ببین همه شکم دارن 😔 ما آب هم بخوریم چاق میشیم😔 اونا که لاغرن روی پدر و مادرهاشون رفتن اونا هم ببین لاغرن😔
👈 خلاصه اینکه سر هر موضوعی که از بزرگترها دلیل می خواستیم همیشه به بحث ارث بردن از قدیمی ها و وراثتی بودن اشاره می کردن و با آوردن مثال و مهمتر از اون با نشون دادن نمونه بارز مثال هاشون ما رو به یقین می رسوندن که تمام حرف هاشون جز حقیقت نیست و این قانون بر زندگیمون حکم فرماست که ما چاق باشیم 😔
از اونجایی که الفبای زندگی رو ما از اونا یاد گرفته بودیم هیچ وقت به گفته های اونا شک نکردیم و تمام حرف هاشون رو باتمام وجود قبول میکردیم و اگه جایی هم بحثش پیش میومد خیلی قاطعانه حرف های بزرگترامون تکرار وازش دفاع میکردیم 😊همین عامل سبب شده بود که ذهن ما با دل و جون بپذیره که علت اصلی چاقی ما ژنتیک و ارثی بودنه😔😔و تلاش برای لاغر شدن فایده ای نداره و ما همیشه چاق خواهیم موند😔
همین یک باور اشتباه کافی بود تاخیلی راحت کیلو کیلو اضافه وزن رو نصیب خودمون کنیم و کوچک ترین عذاب وجدانی نداشته باشیم که چاق شدیم😔
👈👈چون خودمون رو مسئول چاقی به وجود اومده نمیدونستیم وچاق شدن رو خارج از اختیار خودمون میدونستیم 😔😔
اما خدا رو شکر با قدرت ذهن و تاثیر گذاری و بهتر بگم باقدرت فرمانروایی ذهن آشنا شدیم و فهمیدیم که تمام مشکل چاقی ما به خاطر پذیرفتن همین باور اشتباه بوده که ارث عامل چاقی ما و هزاران اتفاق دیگر هست 😔😔
الان میبینم خیلی راحت هزاران دلیل برای نقض این باور اشتباه هست 🌹 صفات ارثی برای جسم زمانی اتفاق میافته که هنوز ما متولد نشدیم و در حال تکامل جسم هستیم 🌹ولی از زمانی که ما به دنیا می آییم بر اساس آموزش های بزرگترها و اطرافیانمون یک سری هنر ها رو کسب میکنیم که مثل راه رفتن و سخن گفتن و نقاشی و ورزشکاری و …. چاقی هم جز همین هنر های اکتسابی ما بوده چون خداوند ما رو متناسب آفریده و همیشه دوست داشته ما توی بهترین حال باشیم😊 نه اینکه توی مریضی و سختی و درد و افسردگی باشیم 😔 یادمه کوچیک که بودم توی یک سخنرانی شنیدم فکر کنم ماجرا اینجور بود که یه پیرزنی میره پیش پیامبر که یا رسوالله از خدا بخواه که من همینجوری توی قیامت باشم و پیامبر گفته بوده نمیشه چون خداوند انسان را در قیامت جوان خلق میکنه و پیری و مریضی و درد و سختی توی اون دنیا نیست 😊 خدایی که بهترین ها رو برای بنده هاش میخواد و اینگونه زندگی رو برای انسان تدارک دیده مگه میشه صفات نا زیبا مثل چاقی رو برای آدم به ارث بگذاره تا انسان نتونه از لذت های زندگی استفاده کنه 😊فرق انسان با حیوان قدرت تفکر هست گاهی انسان دنبال زیاده خواهی هست و چشمش دنبال مال مردم هست و گاهی هم به قدرت و توانایی خودش ایمان داره و خودش مسیر زندگیش رو قشنگ می سازه پس تفاوت انسان ها در نوع رفتارهاشون هست برای همینه که 👈👈 توی یه خانواده هم فرد دست و دلباز هست و هم خشک حساب . هم مومن و اهل با خدا بودن هست و هم دزد و معتاد (نمونه بارزش هر روز جلو چشمم هست ). هم فرد موفق و پر امید هست و هم فرد ناموفق و نا امید .و مهمتر از همه هم فرد چاق و شکمو هست و هم فرد متناسب 😊پس دنیا دنیای باورها هست .اگه باور داشته باشی لایق بهترین ها هستی پس مطمئنا به بهترین حال ممکن میرسی توی همه جوانب زندگی😊
یکی از مهمترین راهکارهای تغییر فرمول های ذهنی این است که وقتی فرمول اشتباه را پیدا کنیم و فرمول صحیح را جایگزین آن کنیم همونجوری که از کوچیکی نمونه بارز مثال هاشون برامون نشون دادن و توی طول سالها نمونه ها دیدیم الانم برای مدت زیادی باید سعی کنیم نمونه هایی توجه کنیم که فرمول جدید ما را تایید کنند تا به این ترتیب فرمول جدید در ذهن ما پررنگ شده و تثبت شود و به مرور تاثیر فرمول اشتباه قبلی را کمرنگ کرده و سپس تغییردهد.
الان که دلایل مختلف لاغری پیدا کردیم و اصلاح فرمول چاقی و پیدا کردت دلایل تایید فرمول های صحیح کار ساده ای است اما نیاز به استمرار و توجه دارد وباید همون قدر که باورهای چاقی رو پذیرفتیم و خیلی جاها قاطعانه ازش دفاع کردیم باید فرمول های ذهنی صحیح رو خیلی مصرانه جایگزین باورهای اشتباه کنیم و به تبع اون رفتارمون اصلاح کنیم و در مسیر لاغری استمرار داشته باشیم همون قدر که به اون باورهای اشتباه بها می دادیم به این باورهای صحیح و سرنوشت ساز بها بدهیم😊
دیدن مداوم تصاویر افرادی که از مسیر لاغری با ذهن برای خلق رویای لاغری خود استفاده کردند که نه تنها به اندام متناسب رسیدن بلکه توی جنبه های مختلف زندگیشون قوی شدن و رشد کردند شگفتی ساز شدند به ما کمک می کند تا به مرور باور کنیم که چاقی ارثی نیست بلکه عادتی است که ما خودمون باعث ساختنش شدیم الانم با تغییر فرمول های ذهنی میشه به نتایج عالی در مسیر لاغری با ذهن دست پیدا کنیم.اونا تونستند پس من هم می توانم آرزوی لاغر شدنم برسم😊
سلام
من پراز باورهای اشتباه بودم ک تو مغزم فرو کردم از بچگی همش اینو نخور چاق می کنه اون کارو بکن اون ورزش انجام بده و فلان همش پرا از فرمول های اشتباه هستم
ولی الان ک نگاه میکنم میبینم اونقدر ک گفتیم رفته تو معزمون و من خودم ب شخصه غذامو انداره بچه دوساله نیس انقد چاق شدم من خودم خیلی وقت بود ک میگفتم اصلا از خوردن نیس چن من ب اطرافیانم نگا میکنم و میبینم ک اونا در حد ۱۰دبرابر من میخورن
پس قصیه ی چیز دیگس وقتی ب این مسیر هدایت شدم دقیقا انگار حواب این سوالم لهم دادم
من یکی یکی اشتباهاتم رو شناسایی میکنم ولی متاسفانه نمیدونسم ک باید استمرار داشته باشم در نقص باورهای استباه و تایید باورهای صحیح
چاقی ارثیه من ردش مسکنم چن اگه ارثی بود دختر من الان چاق بود خواهر من چاق بود پس ارثی نیس بلکه عادتی هستش
میگفتم چاقی من از خوردن برنج و هروز بخصوص شبها هستش .از خوردن سرخ کردنی . غذاهای پر از روغن . یا خوردن تنقلات یا نوشابه هستش ک همش اشتباهه چن خواهرم همش تنقلات میخوره متناسبه نگار و اعظم و سهیلا همش برنج میخورن سرخ کردنی سبک خوردنشون عین ماست لاغرن
چاقی من از حاملگی ک کاملا اشتباهه اونوقت باید پریسا و سمیه ک بعد زایمان ن شکم دارن ن چاقن و این یک باور اشتباهه
از فکر و خیاله و اعصاب خوردی و افسردگیه ک اینم نقص میکنم چرا ک اونوقت باید سهیلا ک انقد فکر وخیال داره بترکه در حالی ک متناسبه
همه بهم میگفتن چاقیت از استعداد تو همین دیشب همسرم گف بدن تو این شکلیه چاق میشه خو ب خود درحالی ک میدونیم این خنده دار و چاقی ی استعداد نیس ک در من باشه بلکه مجموع رفتار ها و باورهای غلط در من هستش
اینکه سردت شده حتما گشنه ای نمیدونم ضعف کرد بخور اعصابت خورده حتما گشنه ای
حالت خوب نیس بخور همه اینها باور اشتباه هستن در حالی خوردن فقط فقط برای تامین انرژی بدن هست ربطی ب گرمی و سردی بدن نداره و گشنگی علامتی ک داره قارو قور کردن سکم و و احساس درد تو معده هست پس ربطی ب خوردن ندازه و خوردن نا فقط و فقط ور اثر گرسنگی باید اتفاق بیافته ن برای رفع ناراحتی بیحوصلگی سردی گرمی
فقط فقط برای تامین انرژی بدن
در اثر بیتحرکی هستش ک اشتباه هستش چن پریسا و زهرا بیتحرک هستن اونقدر متناسبن ک انگار عمل کردن بدنشونو پس ب این ربطی نداره و چاقی من نتیجه عادتهای من هستش
من شیرینی دوس دارم ترش دوس ندارم کیک و اینا در اثر اونه چاقی من ک کاملا اشتباهه و چاقی من در اثر خورون نیس در اثر باور چاق بودن اینهاس و ولع و حرصی ک ب اینها دارم و من هر انچه ک دوس دارم رو ب اندازه نیازم میخورم و خواهرم و دختر دایی همش شکرو شیرینی و کیک و پیراشکی شربت و قهوه پراز شکر و شکلات و اینا میخورن و خیلی اندام زیبایی دارن پس مشکل از خوردن نیس ازرفتار خوردنه
از ناسالم خوردنه و سبزیجات کم استفاده کردنه ک کاملا اشتباهه چرا ک اون موقع بابد زهرا سهیلا و پریسا وااینا سبزیجات نمیخورن عذای سفره میخورن چاق باشن
همراه غذا پیاز و ترشی بخوری چاق میکنه ک کاملا اشتباهه چرا ک خواهرم همش ترشی میخوره نگار اینا همش ترشی میخورن سمیه همش پیاز میخوره و همه اینا لاغرن اشتباهه محضه
تا یادم میاد همه بهم میگفتن ک استخون درشتی چاقی و هیچ وقت لاعر نمیشی در حالی خیلی ادم ها ی استخوان درشت هستن ک لاعرن مثل معصومه مینا وسمیه
فست فود چاق میکنه چن من پیتزا میخورم چاقم در حالی ک پریسا همش پیتزا میخورن متناسبه
نمیدونم مسافرت برم چاق مبشم در جالی اون موقع باید شراره ک دائم تو مسافرت و کافی شاپ و رستوران و گردش و جلیه هستش بترکه در حالی ک مناسبترین اندام داره
چن من هر هفته میرم پیک نیک چاق میشم در حالی ک زهرا همش هرهفته میره حتی بیشتر باید چاق باشه نگار و سهیلا اعطم واینا در حالی ک متناسبن
چن من نزدیک مامانم رندگی میکنم عدای مادر ی چیز دیگی چاق میشم در حالی ک زهرا همونو را میخوره و لاعره
پس میببنبم ک رفتار خوردن و باور صحیح خوردن چقد تو چاقی و لاغری موثره ما در اثر باورهای اشتباه دچار حرص و و لع شدیم همه چبو در خوردن میبینیم همه چبو
سلام استاد عزیز 🌸
سلام دوستان گل 🌸
استاد من مدتیه که تمام وقتمو گذاشتم برای اصلاح باورهام .ازبین کل فرمول های چاق کننده که لیست کرده بودم چند تا باور خیلی مهم از نظر خودم رو کشیدم بیرون فایل های مربوط بهشون هم گوش میدم که اول این هارو تغییر بدم بعد برم سراغ باقیشون . توی سایت کاملا حضور دارم فایلای جدید و دنبال میکنم نظرات دوستانمو میخونم فقط کامنت نمیزاشتم .امشب این فایل و یجور دیگه ای گوش دادم اصلا . انقدر درکم متفاوته با چندماه قبل که کلی ذوق کردم و حس نوشتنم برگشت .💖💖
باوری که خیلی در ذهن من قدمت و قدرت داره یکی همین چاقیه من ارثیه ! این جمله رو انقد گفتم و شنیدم که اتوماتیک وار ذهنم تنظیم شده و بشدت مانعم بوده تاالان . من حدودا یکسال و خورده ایه که باافتخار شاگرد شما هستم و خیلی هم از لحاظ احساسی و رفتاری تغییر کردم خداروشکر 😍😍😍 ترس از خوردنم رفع شد نیاز بدن و پالس سیری رو کاملا تحت کنترل خودم دراوردم بقول شما امیر برخوردن شدم نه اسیر خوردن لباسام برام آزادتر شدن دیگه عاملی بیرونی رو برای لاغر شدنم قبول ندارم مثل رژیم ورزش و ……
اما متعهد شدم که خیلی موشکافانه تر خودم و بررسی کنم ببینم هنوز چه باورهایی در ذهنم دارن کار خودشونو طبق روال قبل انجام میدن که نتیجه خیلی ملموسی در جسمم نمیبینم . که اولین و مهمترینش باور چاقی ارثیه بود . هرچقد روی این باور کار کنم کمه چون حدود 20ساله دارم میشنوم و انقدر بادیدن اطرافیانم و گفتن اونا بخودم تایید شده برام که حدو حساب نداره . بااینکه زبانا میگم که قبول ندارم چاقیم ارثیه و خوردن چاق نمیکنه و ….. اما صدرصد اثبات نشده بوده این موضوع .چون هنوز تو اون لایه های زیرین ذهنم خودمو یه فرد بااستخون بندی درشت میدونستم که به عمه و خاله و دایی و …. کشیده !
ولی خبر خوب اینکه تو اینمدت کار روی فرمولای مهم ، بقدری غذاخوردنم کم و بموقع (خوردن موقع قار و قور شکم و دست کشیدن بعد رفع شدن این حالت )شده که بینهایت ازخودم راضیم .بدون هیچ زحمتی هیچ فشار و محدودیتی خودبخود این اتفاق افتاده .همیشه ی خدا سبکم و سرحال .😍😍😍😍😍
با چندین بار گوش دادن فکر کردن درباره این فایل فوق العاده، کم کم دارم برای خودم منطقیش میکنم که من کاملا متناسب به دنیا اومدم و چندسال بعدش هم متناسب و حتی لاغربودم طوریکه دنده هام مشخص بوده تا 6 یا 7 سالگیت . و طبق فرمایش شما چیزی که بعد تولد در جسم ما ایجاد بشه دیگه ژنتیکی نیست .رنگ چشم و مو و چهره و ایناست که قبل تولد از والدین به ما به ارث میرسه .پس قطع به یقین چاقی من عادتی بوده نه ارثی . من خیلی غذا نمیخوردم اما بی موقع میخوردم یا بخاطر تعارف بقیه مهمونی و ….. میخوردم و وقتی بدنت نیازی نداره سه چهار لقمه یا یه بشقاب فرقی نداره ذخیره میشه . پس اینا عادته . خوردن میوه وقتی سیری و میل نداری اما میگی بابا میوه که چاق نمیکنه تازه فایده هم داره عادته غلطه ! اینکه هربار غذاتو باترس و عذاب وجدان میخوردی نه با لذت و حس سپاسگزاری عادته ! اینکه با یدونه شیرینی سیر میشدی اما میگفتی تازه و نرمه یکی دیگم بردارم ارث نیست عادت رفتاریه !!!!!!و وووووو……….
خیلی دلایل هست که ثابت بشه بهم من به کسی نرفته اندامم و استخون بندیم .فقط و فقط خودم باعثش بودم . همونایی که منو بهشون شباهت میدادن بچه هاشون همه متناسب و خوش اندامن چرا چاقی به اونا ارث نرسیده!!!!!!!! باور کنید بخاطر فرمولای اشتباه ذهنم یکبار به این قضیه فکر نکرده بودم و کاملا بااطمینان میگفتم اره ما انداممون مثل فلانی و فلانیه ژنتیکیه دیگه هرکی یه چیزی به ارث میبره ماهم چاقی و ……. حالا هزاران هزار بارم بقیه اینو تو گوشم میخوندن و این باور قوی و قوی تر شد درمن . به لطف خدا اینمدت دارم به یه شکل عالی و متعهدانه روباورام کار میکنم فعلا روی همین باور توقف کردم که کامل جایگزین بشه منطقی بشه براذهنم بعد برم سراغ بقیه …. تو این مسیر زیبا هرروز اشتیاقم انرژیم و انگیزم بیشتر و بیشتر میشه خدایا شکررررررت 💖💖💖💖💖
استاد بی اندازه ازتون سپاسگزارم .یکی از چیزایی که همیشه بابتش از خدا تشکر میکنم داشتن استادی مثل شماست.
براتون عمر طولانی توام باسلامتی و شادی آرزو میکنم .🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سلام وقت بخیر
باور ارثی بودن شاید یکی از قویترین باورهایی است که من داشتم البته شاید حالا هم گاهی به سراغم میاد مثل یه عادت واینکه مثلا من عادت کردم به فکر های تکراری وهرز گاهی بهشون یه سر میزنم 😂
هر وقت وزنم اصافه میشدبا خودم میگفتم دیدی چاقی تو ارثیه هر چقدرم کم کنی باز هم برمیگرده ولی خودم رو با این باورهای غلط گول میزدم وتوجیه میکردم به لطف خدا وقتی این باور اشتباه رو از زبون استاد شنیدم پی بردم که باور چقدر میتونه افسار دهن رو بدست بگیره وادم رو به مسیر اشتباه ببره ان شالله با بودن در مسیر درست این باور وبقیه باورهای اشتباه رو با تکرار وتمرین واستمرار برطرف خواهم کرد من میتونم لاعری اسانترین کار دنیاست
گام بیستم در مسیر لاغری من
چاقی من ارثی است یا عادتی
من قبل از اینکه به این مسیر هدایت بشم متعقد بودم که چاقی من ارثی اسن و دلایل زیادی هم برای این حرفم داشتم و دیگه وقتی اسم چاقی میومد و تلاش هام که همیشه جز شکست چیزی نبود به خودم دیگران میگفتم اره چاقی من ارثی است ارث که نمیشه تغییر داد من روی خانواده بابام رفتم عموهام چاق هستند پس طبیعی است من چاق باشم و لاغر نشم و این حرفها هم خودم راضی میکرد که تقصیر تو نیست تو گناهی نداری اشتباهی نکردی و جلوگیری میکردم سرزنش نصحیت بقیه رو واسه اینکه بگم من مقصر این کار نیستم
ولی وقتی به این مسیر هدایت شدم و اموزش دیدم اول کار من دلایل چاقیم نوشتم یکی و ردشون کردم با دلیل و یکی از دلایل چاقیم من ارثی بودن بود که ردش کردم با دلیل چون چون اگه ارثی بود باید خانواده من به یک مقدار از این چاقی بهر میبردند پس وقتی داداش من لاغر است و عموهام پسر دخترهاشون لاغر است پس این دلیل رد میشه و چاقی من ارثی نیست
بلکه من با حرفهایی که شنیدم از بچگی و هرکسی که من دیده گفته اره هیکل تو روی بابات رفته ،و شکستهایی که خودم خوردم باورکردم که اره چاقی من ارثی است و اینجوری این باور مخرب در ذهن من شکل گرفته و باعث چاقی بیشتر من شده طبیعی کرده چاقی در ذهنم و هم مانع لاغری من شده
تا قبل تولد هر ساختاری که در ما شکل بگیره مث رنگ چشم ،ابرو،رنگ مو،لب دماغ دهن میتوان اینهارو گفت از والدین به ارث برد ولی بعد تولد ارثی نیست بلکه عادتی است و خودمان خلق کردیم برای خودمان
پس باید این باور که چاقی من ارثی است تغییر بدیم و بگیم چاقی من ارثی نیست بلکه عادتی است حالا باید این باور در ذهن ما تایید بشه ما یه حرفهایی شنیدیم و نگرش هایی داریم و رفتارهایی تکرار کردیم که بهش عادت کردیم من از خودم مثال میزنم من قبلا باور کرده بودم تا نان با برنج نخورم سیر نمیشم و دیگه عادتم شده بود که حتمان نان با هرچی که میخوام بخورم استفاده کنم بعد که با این روش اشنا شدم بدون اینکه بخوام کاری کنم نان که دیگه نمیخورم با برنج هیچ کمتر از حد معمول هم میخورم و یدف هایی پیش میاد که من با چند لقمه نان ماست هم سیر میشم در صورتی که قبلا حتما باید شب برنج میخورم یا یه غذا دیگه پختنی و خیلی زیاد میخوردم که یا دیگه روی سفره نبود یا دیگه خفه میشدم دیگه میگفتم اره سیر شدم ترک میکردم سفره رو پس وقتی من تو نستم اینقدر خوب تغییر کنم از نظر جسمی هم متناسب تر بشم پس چاقی من ارثی نیست بلکه عادتی است
من یکسری باورها در هر جنبه ای داشتم و باعث شده مانع رسیدن من به ان هدف بشه مثلا یکی از باورهام این بود کار دولتی نیست فقط ادمی که پارتی داره یا خیلی پولداره و میتونه رشوه بده میتونه بره سر کار دولتی و همین موضوع باعث شد که من هیچوقت نرم سرکار دولتی با اینکه بعدا دیدم خیلی افراد هم طبقه من رفتن سر کار دولتی بدون پارتی یا کمک کسی
این همه افراد چاق با ورود به سایت تناسب فکری شگقت ساز شدن و خیلی خیلی تغییر کردن پس چاقی ارثی نیست بلکه عادتی
همین خود من وقتی تونستم خیلی راحت رفتارهام تغییر کنه پرخوریم خیلی کم شده و به حد نیازم رسیده تازه احساس میکنم از حد نیازم کمتر شده و توجه ام روی اندامم برداشته شده به چافیم دیگه توجه نمیکنم احساس بدی ندارم این ها همه تغییر است من فرمول ها ذهنیم تغییر دادم الانم رفتارم تغییر کرده و جسمم در حال تغییر است پس چاقی ارثی نیست بلکه عادتی 😊☺😍
شاد شاد باشید دوستان شگفت ساز من😊☺😉
سلام دوستان عزیز. بنظرمن هم چاقی عادتی ست من در سن کودکی تا پانزده سالگی بسیار لاغربودم و جثه ریزی داشتم از زمان دبیرستان کم کم اضافه وزن پیداکردم. به امیدخدا و استاد عزیزم میتونم متناسب بشم و ذهن وافکارم رو به سمت متناسب شدن هدایت کنم… ایمان دارم که میتوانم💪💪❤️
به نام قادر پاک توانا 💜💖💜
💜💖💜 به نام آنکه جان بخشید ما را
سلام خدمت استاد عزیز و همراهان خوبم 💐💐💐
گام بیستم : چاقی من ارثی است یا عادتی؟
این سوالیه که بیشتر افرادی که اضافه وزن دارن با اطمینان پاسخ میدن که ارثیه !
من هم تا قبل از آشنایی با استاد قطعاً همین جواب رو میدادم ولی الان با اطمینان میگم که چاقی ربطی به ارث نداره 😊😊😊
این فرمول به صورت خیلی قوی و قدرتمند در ذهن اکثر افراد چاق ذخیره شده ! برای همین هر چی تلاش می کنند که لاغر بشن موفق نمیشن یا نتیجه ای کاملاً کوتاه مدت می گیرن و خیلی زود به محض اینکه رژیم یا ورزش یا دارو رو کنار بگذارند چاقی اونا دوباره بر می گرده !
چون افراد چاق هر گونه تلاشی برای لاغری خودشون بکنن چون برای از بین بردن اضافه وزنشونه و از طریق فشار وارد کردن و محدود کردن جسمه بی فایده ست .
چون جسم ما هیچ گونه اراده و توانایی از خودش نداره و از مغز دستور می گیره و مغز ما مسئولیت کنترل بدن ما رو بر عهده داره اما مغز هم از ذهن دستور می گیره و تمام رفتارهای ارادی و غیر ارادی ما توسط ذهن کنترل میشه !
و ذهن ما هم تحت تاثیر محیط زندگی و اطرافیان ماست و تمام اطلاعاتی که از دوران کودکی دیده ایم و شنیده ایم و یاد گرفتیم در ذهن ما ضبط شده و به صورت الگوی رفتاری ذخیره شده تا ما بتونیم در مواقع لزوم از آنها استفاده کنیم .
و یکی از چیزهایی که از دوران کودکی بهش توجه کردیم و یاد گرفتیم چاقیه !
چاقی ارثی نیست بلکه یاد گرفتنیه !
ما چاقی رو یاد گرفتیم و ذهن ما الگوهای رفتاری چاق کننده رو به صورت ناخودآگاه ذخیره کرده و ما در زمان مواجهه با غذا و مسائل مربوط به چاقی از این الگوهای رفتاری استفاده می کند و عادت های غذایی ما به این صورت شکل گرفته .
و زمانی که ما سایر رژیمهای غذایی و ورزش و … رو انجام دادیم فقط به جسممون فشار وارد کردیم و ذهن ما تغییری نکرده !
و چون جسم ما تابع ذهنمونه مجبوره اون کاری رو انجام بده که ذهن ازش می خواد و اگر ما میلیونها بار رژیم بگیریم و لاغر بشیم دوباره چاق میشیم چون ذهن ما فقط بلده چاق بشه و لاغری رو یاد نگرفته .
ما برای لاغر شدن فقط یک راه داریم و اون هم اینه که همون طوری که چاقی رو یاد گرفتیم لاغری رو هم یاد بگیریم تا الگوهای لاغری در ذهن ما به صورت عادت در بیاد و به صورت ناخودآگاه از اونا استفاده کنیم و همون طوری که راحت و بدون دردسر چاق شدیم راحت تر و بدون درد سر لاغر بشیم ! 😍😍😍
دیروز یک مطلب جالب یادم اومد که بد نیست برای شما هم بگم
پدر همسر من ۷ تا برادر داره که نصفشون چاق هستند و نصفشون لاغر و اونایی که از نظر قیافه ی ظاهری بیشتر شبیه مادرشون هستند چاق هستند و اونابی که شبیه پدرشون هستند لاغرن چون مادرشون چاقه ولی پدر خدا بیامرزشون لاغر بود !
و اتفاقاً شدیداً به ارثی بودن چاقی و لاغری معتقدن و بارها ازشون شنیدم که چون مثلاً من به بابام رفتم لاغرم و یا چون من به مادرم رفتم چاقم !
یکی از برادرانشون که چاق بود و وزن بالای صد کیلو داشت در اثر یک حادثه ۸ ماه در کما فرو رفته بود و در طول این ۸ ماه به قدری لاغر شده بود که به قول پدر همسرم فقط استخوان هاش باقی مونده بود و یک لایه پوست !
می گفت به حدی سبک شده بود وه وقتی می خواستن ملافه ی زیرش رو عوض کنند پدر همسرم مثل یک بچه بغلش می کرده و خیلی راحت ملافه اش رو عوض می کردند .
خلاصه وقتی بعد از ۸ ماه به هوش میاد با اینکه نمی تونسته هر غذایی بخوره و بیشتر سوپ و مایعات می خورده و خیلی کمتر از قبل هم می خورده اما خیلی زود دوباره بر می گرده به وزن قبلش !
دقت کنید وقتی توی کما بوده رابطه ی ذهنش با جسمش قطع شده بوده و بدن در حالت عادی طبیعی رفتار می کنه و اینطوری لاغر شده بوده اما به محض اینکه به هوش میاد ذهن تلاش می کنه که اون رو به صورت تصویری که از قبل داشته در بیاره و چاق میشه !
چون باورهاش تغییری نکرده بود دوباره خیلی زود به وزن قبل از کما برگشت .
اگر واقعاً چاقی و لاغری ارثی بود پس زمانی که در کما بود چرا لاغر شد ؟
اگه ارثی بود باید چاق می موند نباید لاغر میشد !
چون ذهنش نبود که بخواد با باور ها و الگو های غلط چاق کننده جلوی سیر طبیعی بدنش یعنی لاغر شدنش رو بگیره !
پس با این مثال میشه به وضوح باور کرد که چاقی و لاغری همه ی افراد از ذهنشونه و ربطی به ارثی بودن و یا هیچ گونه عامل بیرونی دیگه ای نداره .
یکی از عوامل بسیار مهمی که باعث میشه ما نتونیم لاغر بشیم همین فرمولها و باورهای چاق کننده ست که اجازه نمیده ما بتونیم لاغر بشیم .
برای لاغر شدن ما باید این الگوها و باورهای غلط رو شناسایی کنیم و به ذهنمون ثابت کنیم که این الگوها اشتباه بودن .
من حس می کنم خیلی به این تمرین نیاز داشتم چون باورهای چاق کننده ای که توی ذهن من ذخیره شده از کودکی تا به امروز قدمت داره و نیاز به تمرین و تاکید بیشتری داره که ذهنم بپذیره اشتباه بوده
قبل از هر چیزی بگم من در تمام سالهای چاقیم مدام با ذهنم در جنگ بودم و سایر روشهای لاغری رو به جز عمل جراحی انجام دادم و ذهنم که تصمیمی برای لاغری نداشت مرتب با من به مبارزه مشغول بود که نگذاره لاغر بشم
و همیشه در این مبارزه ذهن من برنده بود چون تواناتر از من بود !
حالا نکته ی مهمش اینجاست که در تمام روشهای لاغری ما باید با ذهنمون مبارزه ی شدیدی رو شروع کنیم تا کمی به نتیجه برسیم ولی در نهایت ذهن ما برنده ست و دوباره هر مقدار وزنی که با رژیم و ورزش و دارو و … کم کردیم بر می گردونه .
پس اون روشها به این دلیل فایده نداره .
حالا اینبار می خوایم از روش ذهنی لاغر بشیم و فرق این روش با اون روش ها اینه که قرار نیست با ذهنمون بجنگیم بلکه قراره در نهایت صلح و آرامش با ذهنمون ،
و با کمک ذهن توانمندمون که همیشه پیروز میدونه لاغر ی رو یاد بگیریم و لاغر بشیم و لاغر بمونیم 😍😍😍
اینبار ما یک نیروی کمکی خیلی قوی و قدرتمند داریم 🥰🥰🥰
این همون نیروییه که نفهمیدیم چطوری چاقمون کرد حالام قراره یکدفعه به خودمون بیاییم و ببینیم کلی لاغر شدیم و نفهمیدیم چی شد 😍😍😍
خودتون قضاوت کنید این لاغری شیرینه یا اون لاغری ؟
شناسایی باور اشتباه :
❌ چاقی ارثیه
✅ این باور صد درصد غلطه چاقی به هیچ عنوان نمی تونه ارثی باشه چون اینهمه نمونه ی کاملاً واضح در اطراف من هست که ثابت می کنه چاقی ارثی نیست مثل عمو محمود که وقتی تو کما بود اینقدر لاغر شد 😊😊😊
❌ چاقی به خاطر کم تحرکیه
✅ چاقی ربطی به کم تحرکی نداره ! اینهمه آدم کم تحرک می شناختی که لاغر بودند مثل فاطمه خدا بیامرز یا وقتی مریم مجرد بود یا وقتی طاهره مجرد بود هیچ کدوم اینا تحرک نداشتند ولی خیلی هم لاغر بودند .
❌ خوردن غذاهایی مثل برنج ، نون ، ماکارونی ، نوشابه ، بستنی ، شیرینی ، شکلات ، روغن ، فست فود ، سس مایونز ، قند و شکر ، غذاهای سرخ کرده و تنقلات و … چاق می کنه !
✅ هیچ غذایی چاق کننده نیست و همه ی غذاها برای برطرف کردن حس نیاز بدن ما واجب هستند و تمام این غذاها رو افراد لاغر هم دارن می خورن پس چرا اونا چاق نمیشن ؟
همسرم با تمام غذاهاش نوشابه می خوره غذاهای پر روغن دوست داره ، سس مایونز و قند و شکر و غداهای سرخ کرده و فست فود و برنج و نون و ماکارونی خیلی دوست داره و خوبم می خوره اما همیشه خوش هیکل و متناسب بوده و هست 😍😍😍
دخترام محدثه و لیلا عاشق نوشابه و شیرینی و شکلات و تمام غذاهایی که در بالا گفتم هستند خیلی هم بیشتر از من این غذاها رو می خورن و خیلی خیلی هم تنقلات می خورن اما کاملاً لاغر و خوش اندام هستند 😍😍😍
فاطمه ی خاله معصومه عاشق شکلاته و وقتی یک جعبه شکلات رو توی یک ساعت می خوره تنها اتفاقی که براش میفته اینه که بدنش جوش میزنه !
مریم در زمان مجردی غذاش دو برابر من بود ولی خیلی لاغر بود ! و …
❌ بیماری کم کاری تیروئید و کم خونی باعث چاقیم شده !
✅ اولاً کم خونی و کم کاری تیروئید در حادترین حالت ممکن فقط مب تونن ۳ تا ۵ کیلو چاق کنند !
ثانیاً تو هم کم کاری تیروئیدت با طب اسلامی درمان شد هم کم خونی پس چرا لاغر نشدی ؟
پس چرا اینهمه آدم در اطرافت هستند که این بیماریها رو دارن ولی لاغرن ؟ مثل زهرای عمو که خیلی کم خونه ولی فوق العاده لاغره !
الهه کم خونی شدید داره ولی کاملاً متناسبه !
فاطمه کم خونه ولی لاغره ! محدثه کم خونه ولی لاغره و …
❌ من به خاطر بلغمی مزاج بودنم و رطوبت معده ام چاق شدم !
✅ اینهمه آدم با طبع بلغم اطرافت می سناسی ولی لاغرن ! فاطمه خدا بیامرز مزاجش شدیداً بلغمی بود ولی خیلی لاغر بود !
طاهره قبل بارداریش دقیقاً مثل من بلغمی بود ولی کاملاً متناسب !
همسر خودم بلغمی شده ولی کاملاً متناسبه ! و …
❌ زایمان و سزارین باعث چاقی میشه !
✅ اینهمه در اطرافت خانمهایی رو می بینی که زاینان کردند یا سزارین کردند ولی لاغرن !
فاطمه ی خاله معصوم زایمان کرده ولی از قبل زایمانش هم لاغرتر شده !
خود خاله معصوم سه بار زایمان کرده ولی کاملاً متناسبه !
جاری خاله اعظم بعد سزارین کاملاً لاغر شده بود
❌ خوردن داروهای تقویتی و زدن آپولهای تقویتی باعث چاقیم شد !
✅ اگر این قرص و داروها چاق می کرد اولین نفر همسر خودم باید چاق میشد که خیلی بیشتر من هم داروی تقویتی خورد هم یکسره آمپول تقویتی میزدم براش !
پدر همسرم هم خیلی از این آمپولا زد و چاق نشد .
فاطمه مرتب آمپول تقویتی میزد اما چاق نشد و …
❌ خوردن غذاهای سرد و تر باعث چاقی من شد !
✅ همه ی اطرافیانت و خانواده ات از همین غذاهای سرد و تر خوردن و چاق نشدند مث دخترای خودم و همسرم !
خودم اینهمه غذاهای گرم خوردم که لاغر بشم ولی تغییری نکردم ! پس این باور هم کاملاً اشتباهه .
سلام همگی دوستان
گام بیستم چاقی ارثی یا عادتی:
افراد یه سری دلایلی دارن برای چاقیشون مثل شرایط کاری و خانوادگی، ارثی بودن و …
ارثی بودن دلیل خیلی از افراد بوده و هست و این باور را دارن که چاقی به اون ها ارث رسیده!
ولی با لاغری با ذهن این باور را رد میکنیم چرا که افراد شگفتی ساز زیادی میبینیم که به تناسب رسیده اند درصورتی که اگر واقعاً اضافه وزنشان ارثی بود آن را نمیتوانست تغییر داد!
برای اصلاح باورها نیازمند چند مرحله هستیم:
مرحله اول شناسایی باور اشتباه
مرحله دوم ایجاد باور صحیح در مقابل اون مثلا چاقی من ارثیه، نه اضافه وزن من ارثی نیست و مسئولیتش با خودمه!!!
مرحله سوم تأیید این باور صحیح، چطور؟ با دیدن دلایلی که جمله جدید را برامون تایید کنه و مدت ها باید دنبال اثبات اون باشیم و زود رها نکنیم چون اگه چندبار برخلاف باور صحیح حرفی بشنویم دوباره باور صحیح از بین میره!!
وقتی یه باور صحیح در ذهن ایجاد میکنیم باید بارها و بارها براش دلایل تایید پیدا کنیم تا اون برای ذهن ناخودآگاه کاملا جا بیفته، تایید بشه و به الگوی ذهنی تبدیل بشه 👍
مثال استاد برای دیدن پسرعمویشان ساعت یک شب و ایشان یک باقلوای بزرگ و پر از شیره و یه لیوان آب هویج بزرگ که با لذت همه را میل کردن و استاد بستنی که گفته بودن از بقیه کمتر بذارن را هم نتونستن کامل بخورن و این موضوع را ثابت میکرد که چاقی ارثی نیست و ناشی از رفتار های غلط ناشی از باورهای غلط ذهنی است!
باورها از نسل قبل به نسل بعد منتقل میشن، درسته که باور ها ژنتیکی نیستن و به طور پیش فرض به نسل بعد منتقل نمیشن اما تأثیرگذاری آن ها خیلی زیاده چون باور خیلی نقش داره در نحوه شکل گیری رفتار آدم ها !!!
هیچ موضوعی که مربوط به شرایط بیرونی زندگی ما باشد ارثی نیست اما همه این موضوعات عادتی هستند، نتیجه عادت های اشتباه مساوی جسم کنونی!!
وقتی نمونه هایی پیدا میکنیم که باور صحیح ما را تایید میکنن باید بارها به ذهن یادآور بشیم تا این باور کاملا در ذهن تثبیت بشه!
من هم اکثراً باور ارثی بودن چاقی را داشتم چون مامانم و عمه هایم چاق بودن چاقی خودم را طبیعی میدونستم و همه چیز را هم به اندازه زیاد میخوردم و هیچ وقت فکر نمیکردم که این عادات و رفتارهای منه که باعث اضافه وزن من شده و میشه و نه ارثی بودن چاقی!!
اینکه این باورها از خانواده به ما منتقل میشن کاملا درسته و من به یاد میآورم روزی را که یک شلوار برایم تنگ بود و مامانم بهم گفت که نگا پاهات داره مثل عمه هات گنده میشه تو هم که تنبل همش نشستی یکم باید فعالیت کنی و من اون روز رو به وضوح به خاطر دارم و خیلی از این بابت ناراحت شدم و از همون روز هم بیشتر من به فکر لاغر شدن و لاغری و رژیم و ورزش و … افتادم و البته تا حدودی هم کاهش داشتم ولی همیشگی نبود!
الان با روش ذهنی خیلی از باورهای غلط ذهنیم را کم رنگ کردم و هر فایل هم باورهای صحیحم را پررنگ تر میکنن و خودم هم سعی در پیدا کردن نمونه های عینی در اطرافم دارم که این باورها تثبیت شوند!
یک نمونه خیلی نزدیک آن برادرم که بسیار متناسب است پس اگر قرار به ارثی بودن چاقی بود برادرم هم باید چاق بود ولی اون کاملا متناسب است با رفتارهای صحیح و متناسب، قبلا که میدیدم مثلا دو قاشق از غذاش رو نمیخوره و میگه دیگه نمیخوام متعجب میشدم که اخه مگه میشه ادم برا دو قاشق جا نداشته باشه ولی الان کاملا این رفتار درست را متوجه میشم و درک میکنم پس چاقی ناشی از رفتار و عادات غلط است که از باورهای غلط نشأت میگیرن نه ارثی بودن و دلایل دیگه!
مه تاب متناسب با انگیزه با رفتارهای صحیح🥰💖
به نام خداوند جان و خرد❤
سلام و درود…
چاقی ما ارثی نیست…من خودم حدود دو سه سال پیش این باور رو شکستم…از بچگی شنیدم سنا درشته،چاقی ارثیه،به مادرش رفته و استخون بندی درشته و هزاران حرف مشابه….ولی به جایی رسیدم که نمیخواستم اضافه وزن داشته باشم.
رژیم و ورزش رو با هم شروع کردن انقد عالی لاغر شدم که تمام اون باور ارثی بودن و درشت بودن شکست.
ولی این باورها تو ناخودآگاه من ریشه دونده بودن و با اومدن قرنطینه و ورزش نکردن و نگاه تفریحی به غذا دوباره وزنم برگشت.
ولی اون تجربه خیلی بهم روحیه میده که ببین اون موقع تونستی…مطمئن باش با روش لاغری با ذهن هم میتونی💪تازه خیلی عالی تر میتونی.
چون روش قبلی اشتباه بوده❎
ولی روش لاغری با ذهن روشی درست هستش✅
واقعا چاقی ارثی نیست عادتی هستش…وقتی استاد صحبت میکردن یه خاطره که تو این چند وقته برام رخ داد اومد جلو چشمم.
با خاله ها و دختر خاله ها دور هم نشسته بودیم و یه جعبه شیرینی گرفتیم…یکی از دختر خاله هام با دخترش متناسب هستن.
شیرینی که گرفته بودیم مونده بود و این دو نفر که تو جمع متناسب بودن به محض خوردن شیرینی اول گفتن مونده هستش و دیگه نخوردن.
ولی بقیه یه جعبه شیرینی رو دور هم با چایی خوردن با این توجیح که بخورید نمونه😐
خوب این نشون میده چاقی عادتیه نه ارثی…بعد هم که صحبت از چاقی و لاغری میشه میگن فلانی به باباش رفته لاغره ما هم به مادرجون رفتیم چاقیم…
اصلا رفتار رو در نظر نمیگیرن که اون مواد مازادی که وارد بدنت میکنی باعث اضافه وزن تو میشه…
صد در صد چاقی ما عادتی هستش…مثل همین تمرین استاد که وقتی احساس سیری کردید دیگه نخورید،نزارید به احساس بد سنگینی برسید و من این چند وقت واقعا تو خودم تغییرات رو میبینم…مثل دیشب با اینکه سیر بودم ولی چون غذا خوشمزه بود و بابام تاکید داره همه سرسفره دور هم باشیم نشستم و یکم غذا خوردم…با اینکه مقدار کمی خوردم،یک چهارم نون تافتون رو خوردم ولی خودم میدونستم مازاد هستش و نیاز بدنم نیست.
خوب این یه عادته،عادتی که باعث اضافه وزن میشه و ربطی به ارثی بودن نداره.
ما عادت کردیم حوصلمون سر بره غذا بخوریم🍔
احساس مریضی کنیم غذا بخوریم🌯
کاری نداریم بکنیم غذا میخوریم🌮
میخوایم استراحت کنیم غذا میخوریم🥪
میخوایم تفریح کنیم غذا میخوریم🌭
حسمون بده غذا میخوریم🍕
حسمون خوبه غذا میخوریم🍟
حس خاصی نداریم غذا میخوریم🥣😐
در همه حال از غذا استفاده میکنیم🍳🥘🍲🫕🍿🧈🍱🍚🍛🍜🍝🍠🍢🍣🍤🍥
همه اینا عادته ✔✔✔✔✔✔✔✔و ربطی به ارث نداره❌❌❌❌❌❌❌❌
وقتی یکی از دوستانم مریض شد و رفتیم ملاقاتش و اولین جمله ای که گفت…نمیدونید این بیمارستان چه غذاهایی داره😐یعنی عادت…
من این عادت رو تبدیل به لاغری و تناسب اندام میکنم🥰من موفق ترین شگفتی ساز میشم😍لاغری آسان ترین کار دنیا هستش🤩طبیعت بدن من لاغری هستش🌟
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت من توانستم به سادگی و به زیبایی و عزتمندانه به تناسب اندام برسم🦋🌟🦋🌟🦋🌟
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت بهترین استاد و بهترین آموزش و بهترین مسیر را سرراهم قرار دادی😇😊😇😊😇😊
سلام دوست عزیز
چقدر عالی نوشتی
وقتی نوشته ای از بجه ها می خونم که برای تایید آگاهی فایل آموزشی از مثال هایی که در اطرافشون هست استفاده می کنند خیلی لذت می برم
این بهترین طریق منطقی کردن آگاهی جدید در ذهنه و این کار رو به خوبی انجام دادی
سپاسگزارم از شما
سلام استاد گرامی ودوستان پر تلاش من اول فایل رو که گوش دادم گفتم این باور مربوط به من نیست چون من این باور رو ندارم ولی بعد کمی فکر کردم گفتم بزار ببینم پسچه باوری من رو چاق کرده اخه هی میگم فرمولهای اشتباه ذهنم الان به خودم گفتم بلاخره یک باور یا چند باور استباه داستی که این طوری شده که اون باورها با فرمولهای اشتباه در معز نشسته اند ودستور کارهای اشتباه رو میدن کمی دست از نوشتن برداشتم وفک کردم اونم عمیق حالا که فک کردم به گذشته خودم از عکسهای بچگی ام همیشه تپل ومپل بودم اخه بچه اول هم بودم فک کنم تمام تلاش مامانم رو این بوده که من رو خوب چاق کنه وبعد از اون اومدم روی دوتا بچه هایم فک کردم پن پسرم زیاد لاعر ولی متناسب نیست چون از نطر من متناسب به ادم بیش از حد لاعر نمیگن پسرم وزن تولدش از دخترم بیشتر بود سه کیلو ودویست بود ولی دخترم دو کیلو نیم بود حالا پسرم خیلی لاعر ودختر متناسب متوسطه نه میشه جز دسته خیلی لاعر ها حسابش کنی نه جزدسته خیلی چاقها حالا چرا این طوری شدند اومدم خودم رو به عنوان مادر بررسی کردم اولش با خودم گفتم پسرم از اول هرچی رو نمیخورد و به عبارتی بد ۵دا بود حالا دخترم بد عدا نبود ولی به اندازه نیازش میخورد ولی من چون وزن اول دخترم توی دهنم کم بود هی میبردم دکتر واونم به خاطر اصرار من دو قوطی شیر خشک تجویز کرد با وجودی که بچه شیر خودم رو خوب میخورد وغداشم اندازه نیازش میخورد وخودم بعداز اون وزن زیادتری گرفت ووقتی هم بزرگ شد هی به همه میگفتم که دخترم خوب میخوره وهمه چیز رو میخوره وپسرم بد عداست پسرم هی لاعر ولاعرتر شد وخترم هی چاقتر شد پس خودم یک سری باور اشتباه رو توی دهن بچه هام بوجود اوردم اخه وقتی نوزاد بودند هردو نسبت به وزن اولسون بچه های نرمالی بودند من این طکری شون گردم حالا که با این سایت اشنا شدم دارم به پسرم میگم که اون حرفها وباورهای توی دهنت اشتباه هاست ولی مبگه مامان من از صحبتهای شما پیرامون من دیگه باور هام عمیق شدند میبینم که چطور خودم فرمولهای استباه رو وارد دهن بچه هام با گفتارهای نادرست ورفتار نادرست خودم کردم حالا به خودم هم همین طور حتما بوده ومن از روزی که یادم میاد چاق بودم وهمه فامیل من رو ادم چاق می دیدند وهمیسه تصور ذهنی شون از من همین بوده وبعصی وفتها وقتی خوب فک میکنم میبینم که شاید همین که این چاق بودن توی دهنم طبیعی شده من زیتد تمایلی به لاعر شدن نداسته ام ولی فک کردم هیچ وقت این باور که چاقی من ارثی است خدا رو شکر توی دهن من نبست باور های دیگه مثل همین باور چاقی ام طبیعی هست توی دهنمه ویا باور ترس از خوردن که خیلی مخفی کار خودش رو میکنه وتویدهن من واقعا عمیق ولی خدارو شکر داره کمرنگ تر میشه ولی هنوز داره کار میکنه وبه فعالیت خودش ادامه میده شاید همین پذیرفتن اینکه من حالا که در نظر همه دیگه چاق هیتم ومن رو این طوری پدیرفتنه که وقتی یک وعده حسابی میخورم میگم امروز رو دیگه بیخیلا من که یک عمر همه چاق دیدنم حالا این دویه روز هم روش وهمینه که من هی قوانینیکه برای خودم وضع کردم رو اولش خراب میکردم ولی خدارو شکر وسپاس از بی همتا خداونو وبنده پاک ومهربان ودلسوزش استاد گرامی من دارم خیلی خوب باورهای اشتباهم رو میشناسم وبرطرف ان شالله میکنم یا لااقل کمرنگ میکنم همین چاقی طبیعی رو گفتم نه خداوند در عدالتش نیست که بعصی از ادمها رو متناسب وبعصی ها رو چاق بیافریند ما ادمها هستیم که میایم فرمول الکی میسازیم برای تبرئه کارهای اشتباه خودمون به خودم گفتم بدن من خودش هم دوست داره متناسب باشه در این راه خود اون هم به من کمک میکنه چون اون برنامه ریزی اش برمبنای متناسب شدنه پس همه ارگانهای بدن من با من موافقن ونمونه های مختلفی رو نگاه میکنم وفک میکنم خلاصه استاد دارم به لطف خدا وبعد شما استاد گرامی خیلی خیلی پیشرفت میکنم به مباحث گفته شده خیلی دقت میکنم وخیلی فک میکنم وخیلی بالا وپایین میکنم ود اخر که گام بسیار مهمه موفق عمل میکنم واستمرار خیلی خوبی دارم به طوری که اگه شب وروز وقت داسته باشم فقط ترجیح میدم توی سایت وفایلهای رایگانتون رو بینم وفک کنم خدارو شکر خسته نمیشم وبه خودم م یگم چه اشتیاقی داری اخه کار خدا هروقت دهنم به بن بست میرسه با گوش دادن فایل روز بعد یا فایلهای دیگه بلافاصله مشکلم حل میشه فقط باید این باور مخفی وخطرناک ترس از خورون ولاعر نشدن رو زیاد کار کنم وطبیعی وبدون هیچ مسکلی بخورم به اندازه نیازم وخدارو شکر کنم بارها وبارها خدایا دیگه خودت کمک کن در این راه درست که درستی اش واقعا در قلبم حک شده این رو از صمیم قلب گفتم خیلی برام وا۱ح هستش که یکی از شگفتی سازان نه چندان دور من هستم مطمین باشید با ارزوی موفقیت برای همه ما سگفتی سازان ودر اخر دوباره وصدباره خداروشکر
سلام🙂
اسم فایل خودش به تنهایی آدم رو به فکر فرو میبره…. واقعا عادتی هست یا ژنتیک؟؟؟؟؟
باور ارثی بودن چاقی بگرو فکر میکنم تمام کسانیکه چاق هستن دارن و چون همگی از بچگی بارها شنیدیم که چاقی در خانواده ما ارثی هست یه باور ریشه دار و عمیقه که به قول شما هم مانع متناسب شدن میشه و هم به راحتی باعث چاق شدن بیشتر ما میشه به همین دو تا دلیل واضح باید حسابی روش کار کنیم و با باور زیبای عادتی بودن جایگزینش کنیم تا بهتر در مسیر تناسب قرار بگیریم
من تا قبل از آشنایی با تناسب فکری یه عالمه رفتار غذایی چاق کننده داشتم که عادت شده بود برای من و کاملا عادی و طبیعی بود برام
مثل اینکه بعد از ناهار علاقه داشتم کیک کلوچه یا شکلات بخورم یا حتما با چای عصر بیسکوییت یا شیرینی بخورم
حتما بایستی بعد از خوردن غذاهایی که مزاج سرد دارن چای نبات بخورم چون فکر میکردم سردرد میشم و جالبه که واقعا هم سردرد میشدم
تایم استراحت موقع کار حتما چایی رو با یه خوراکی خوشمزه میخوردیم چون اطراف محل کارم هم شیرینی فروشی و و هم فروشگاه کوروش بود خوراکی های شیرین دم دستمون بود
بین وعده صبحانه و ناهار حتما گرسنه میشدم و میلم فقط به خوراکیهای شیرین و هله هوله بود
موقع دیدن فیلم حتما بایستی یه چیز شیرین با شیر یا چای میخوردم چون لذتش رو بیشتر میکرد
عید دو سال قبل با همسرم همه آخر شبها که از عید دیدنی برمیگشتیم میرفتیم بستنی میخوردیم
کنار شیرینی فروشی رد میشدم بوی پخت شیرینی پاهام رو سست میکرد و باید حتما یه مقداری میخریدم میخوردم
موقعی که چشمم به کیک خونگی میخورد امونم نبود بخورمش و در موقع تولد و عروسی تمام فکر و ذهنم درگیر این بود که کی شیرینی خامه ای میارن بخوریم
عاشق شیرینی خامه ای بودم و اگه جایی میدیدم اصلا صبرم نبود تا زمانی که نمیخوردمشون
توی فامیل همسرمون به شیرینی خوردن معروف بودم وبارها اینو از آقایون فامیل همسرم شنیده بودم که شما که خیلی شیرینی دوس داری😑و یه جورایی به خاطر اضافه وزن و میل به شیرینی خجالت زده بودم 😶
بارها دیده بودم که افراد متناسب و لاغر در اطرافیانم میل زیاد به ترشی و ترشک و…دارن ولی من اصلا خوشم نمی اومد هنوزم میل ندارم و بر عکس اونا بسیار به شیرینیجات علاقمند بودم
در مدتی که با سایت شما همراهم تغییرات زیادی کردم در عادتهام و در میلم به شیرینیها مثل اینکه مدتهاست چای نبات نخوردم با وجودیکه غذاهای طبع سرد هم درست کردم و خوردیم و جالبه که اصلا سردرد هم نشدم که بخوام چای نبات بخورم🙂
میل به خوردن کیک و کلوچه و شکلات در من خیلی کم شده مخصوصا بعد از خوردن ناهار که اصلا میل ندارم🙂
قبلا رقیب پسرم بودم برای خوردن خوراکیهایی که همسرم میخریدن الان یا اصلا نمیخورم یا یه دونه مصرف کردم🙂 (بعد از چالش اینو نخوردم خیلی عالی میلم به خوراکی تغییر کرد👌)
حرص و ولعم به خوردن کیک خونگی یا شیریتی خامه ای واقعا کم شده نمیگم نمیخورم ،یه تکه میخورم ولی میل بیشتر ندارم و از اون مهمتر فکر و ذهنم درگیر خوردنش نیست 🙂
بعد از صرف صبحانه معمولا تا وعده ناهار گرسنه نمیشم که بخوام چیزی بخورم ولی اگه هم میل داشته باشم میوه رو ترجیح میدم
قبلا اگه همسرم تا ساعت ۲ نمیومدن برای ناهار اعصابم خراب میشد چون گرسنگی فشار می آورد ولی الان نه خیلی آروم تر بر خورد میکنم و دعوا ندارم سر دیر اومدن ایشون😅
هفته گذشته که برای خرید بیرون بودم بارها از جلوی مغازه های مختلف شیرینی فروشی رد شدم ولی اصلا میلی برای خرید و خوردن شیرینی حس نکردم و الان که فکر میکنم بوی شیرینی رو هم یادم نمیاد حس کرده باشم🙂
تایم استراحت مطب الان دیگه خرما با چای مصرف میکنم اونم یه دونه و بعضی وقتها چای رو تنها مصرف میکنم 🙂
الان دیگه تلویزیون که اصلا نمیبینم فیلم هم خیلی کم و اگه هم ببینم نهایتا مقداری تخمه مصرف میکنم🙂
اینا قسمتهایی از تغییرات عادتی من در این مدت بوده که برای خودم خیلی جذابه😊
جالبتر برام اینه که متوجه رفتارهای افراد چاق و لاغر هستم مثلا دیدم که افراد چاق برای خوردن شیرینی یا کیک یا فست فود عجله دارن و صبرشون نیست با بقیه بخورن یا دیدم سر سفره اول برای خودشون نوشیدنی میریزن که خیالشون برای خودشون راحت باشه یا موقعی که ظرف شیرینی وسط گذاشته باشه و نزدیکشون باشه بارها ازش بر میدارن ولی متناسبها همون یه دونه رو برمیدارن و تازه تعارفشون هم میکنی باز هم میگن میل ندارن ولی من یادمه قبلا خودم اکه از ردی تعارف هم یه دونه برمیداشتم دلم میخواست صاحبخونه باز هم تعارف کنه تا باز هم بردارم😬
اره تمام این عادتها دستورات ذهن ناخودآگاه ما هستن که صادر شدن و ما کنترلی بر اجرا نکردن اونا نداریم و این ها هم همون فرمولهای تکراری ای هستن که از بچگی بارها شنیدیم و بعدها بر اثر تکرار عادت ما شده و همین عادتها باعث شده چاق شدن و چاقتر شدن برای ما عادی و طبیعی باشه و به این صورت چاق و چاقتر شدیم خیلی آسون و راحت😑😑😑😑
خبر خوب اینه که با آموزش جدید و تکرار و استمرار در این مسیر عادتهای ما تغییر میکنن و تکرار این عادتهای جدید جسم متناسب رو ررامون میسازن🤗🤗
با سلام حضور محترم استاد عزیز وهمراهان گرامی ،
استاد دقیقا به مسئله بسیار مهمی اشاره کردید مثل همیشه،
حالا که خوب فکر می کنم چاقی ما حاصل یکسری از باورهایی بوده که به مرور تبدیل به عادت شده درما، من بعد از گوش دادن به هر فایلی سعی می کنم که آن موضوع قابل بحث را عمیقا روش فکر کنم ویک فلش بک می زنم به زندگی گذشته خودم، واین باورها در همه زمینه های مختلف زندگی بطور گسترده ای بوده که در بوجود آمدن نه تنها جسم فعلی ،بلکه در تمام ابعاد زندگی ما اثر گزار بوده، وشرایط را به اینگونه که هستیم فراهم آورده است ،یکی از باورهای من قبلا همین بود که آدمها براثر حاملگی یا بالا رفتن سن است که بطور طبیعی چاق می شوند ومن در ایران بیشتر مشاهده می کردم که وضعیت به همین صورت است ،ولی از موقعیکه به این واقعیت پی بردم که طبیعیه که من متناسب ولاغر باشم ،اتفاقا انسانهای پیر وجوان وبارها ویا تازه فارغ شده بیشماری را مشاهده می کنم که اکثرا لاغر ومتناسبند، وهر رفته با دیدن آنها به خودم یادآوری می کنم ،ببین این طبیعیه که آدم لاغر ومتناسب باشه ،وانگار که دارم جذب می کنم ،مرتب آدمهای متناسب را بیشتر می بینم وجلوی راه من سبز میشن وسعی می کنم که این باور را در ذهنم بسپارم با نشان داده الگوهای مناسب ،ودوم اینکه این عادت را درخودم بوجود آوردم که به اندازه نیازم غذا بخورم ،چطوری؟ با نشان دادن نمونه ها ،بطور مثال در محل کارم هنگام ناهار می بینم که آنها بطور خیلی مختصر ناهار می خورند ،اغلب یک اسلایس نان تست با یک ورقه پنیر ویا یک ورقه کالباس ،اوایل که با این روش آشنا نبودم ،باخودم می گفتم که آخه اینها چطور با یک ورقه کالباس سیر میشن، در صورتیکه من اگر می خواستم بطور مثال یک ساندویچ کالباس بخورم از پنیر ورقه ای تا دوبرش نان و دوتا کالباس وکاهو وخیارشور وگوجه فرنگی باید درست می کردم تا به من بچسبد!! ببینید ما درخوردن غذا ،عادت داشتیم بیشتر غذا به ما بچسبه تا تنها به اندازه نیاز مون غذا بخوریم ،واین یک عادت اشتباه بود ،حالا که با این روش آشنا شدم ،متوجه میشم ،که می شود به همان اندازه یک! عدد نان و کالباس سیرشد ! ومن باید عادت کنم که به اندازه نیازم غذا بخورم ،ویا عادت به شیرینی خوردن ،که بیشتر جزو مرسولات ما می باشد ،اینجا هم دسرهای شیرین وخوشمزه زیاد دارند ولی مثل کشور ما مرسوم نیست، والان با اینکه درخانه ما انواع واقسام شکلاتها وشیرینیجات هست ،ولی ازشون زده شدم وتا جائیکه حتی با قهوه تلخم حاضر نیستم با شیرینی بخورم وطوری شده که مزه شیرینی در دهانم بدمزه میشه واصلا دوست ندارم ،منظور من از این صحبتها ومثالها ،خواستم بگم من به نوبه خودم وقتی افکار وباورهای ذهنیم فرمولها وباورهایم را تغییر میدم چقدر عادتها ی من هم عوض می شوند ،به همینخاطر به قول فرمایش استاد باورهای اشتباه در ذهن ما تبدیل به عادت شده وکافیه که با جایگزین کردن باورهای درس وصحیح عادت های جدید را درخود پدید اوریم ،
یک دیگر از باورهای زیادی که بخصوص در ما ایرانیها بسیار زیاده ،بطور مثال فکر می کنند که وقتی سن آدم می رود بالا دیگه زشته که بعضی از کارها را بکنند، وباید دست از دنیا بشویند وخانه نشین بشوند ، در صورتیکه من اینجا خانمهای مسن هفتاد ،هشتاد ساله ویا پیرمردهای زیادی را می بینم که با دوچرخه نامه رسانی می کنند ،زنها پابه پای آقایون کارهای سنگین مردانه انجام می دهند ، تعمیرات خانه را اغلب خانمها انجام می دهند وهیچگاه ناتوانی نسبت به آقایون درخود احساس نمی کنند واین باورهای آنهاست که مردوزن باهم مساویند وبصورت عادت معمولی درزندگی آنها رواج دارد ،ویا بچه ها از زمان دبستان باید خودشان به تنهایی به دبستان ویا کلاسهای بالاتر بروند وهیچ پدر ومادر حق ندارد آنهارا به مدرسه برساند واغلب این مدارس را درنزدیکی محل سکونتشان انتخاب می کنند تا آنها با دوچرخه یا پیاده به راحتی دررفت وآمد باشند واین جزو عادت همیشگی آنها شده است ،چون بصورت باور در ذهن همه آنها وجوددارد ،برای همین آدمهای اینجا بسیار با اعتماد به نفس وامستقل ومحکم هستند ،ویکسری از باورها ی آنها جزو عادتهای آنها شده ،افرادپیر اینجا اغلب خودشان چه از لحاظ خرید ورفت وآمد خودشان کار خودشان را انجام می دهند با واکنشهایی که دارند وبا اتوبوس وواکرهاشون در رفت وآمد هستند وتوقعی از نزدیکان خود ندارند که کمکشون کند واین جزو عادتهای آنها شده ،
ماهم باید با تغییر دادن باورهای اشتباه خودمان ،عادتهای جدیدی درخود بوجود بیاوریم ودرمرتبه اول باورداشته باشیم که هم قدرتمندیم وتوانمند واعتماد به نفس بیشتری را در خود بوجود بیاوریم وداشتن اعتماد به نفس یکی از مهمترین اصل در زندگی می باشد ،با باور اینکه خودمان را دوست داشته باشیم برای خودمان ارزش قائل باشیم ،مستقل ودرست فکر کنیم ،وبه خودمان احترام بگذاریم وباور توجه کردن به خودمان را بصورت یک عادت همیشگی قرار دهیم، ،توجه کردن یعنی اینکه چه بخوریم چی بپوشیم چگونه رفتار کنیم چطور خرج کنیم ،چطور رفتار مناسب داشته باشیم تا در شرایط دلخواهی که می خواهیم برسیم قر ار بگیریم ودر خود این لیاقت وشایسگی را تبدیل به یک عادت وباور قوی بکنیم .
با سپاس از استاد گرامی با آموزشهای عالی وتاثیر گزارشان
به نام خدا
سلام بله اکثرا افراد با اضافه وزن فک میکنن چاقی شون به خاطر ارث هست به دلیل همینه که اکثرا قبل یه سنی لاغر هستن اما چون باورشون اینه که سن ما بره بالا شکم میاریم ما ارثی اینجوری هستیم و باو ها شون شکسته میشه و دقیقا در ناحیه شکم چاق میشن
باید ذهن رو کنترل کرد و با تمرین آگاهانه و کنترل خودمون به سمت لاغری حرکت میکنیم
به لطف خدا تغییر اتی در جسم روح من هر روز که پیش میرم بهتر میشه کرده به خاطر همین مدیرت ذهن رو تمرین کردم وزمان های گرسنگی غذا خوردم و اندازه ایی میخورم که حس خوب بهم دست بده و با کمک خدای مهربون و استاد و کلی از صحبت های مفید ایشون استفادع کردم به عالی ترین شکل به سمت متناسب شدن حرکت میکنم
سلام و درود برمشتاقان تناسب اندام
از روزی که آموزشها رو مستمرا دنبال میکنم در ذهنم روی گذشته ام بیشتر متمرکز میشم دقیق تر علت های چاقیم رو شناسایی میکنم .
منم تا ۲۶. ۲۷ سالگی متناسب بودم و به خاطر یه سری فرمولهای ذهنی چاق شدم . ابتدا خواهر بزرگترم که بعد از ازدواج اضافه وزن پیدا کرد و بعد از اون سال مرتب وزنش بیشتر و بیشتر میشد و مادرم بهش میگفت تو تا لنگ ظهر میخابی و تحرک نداری چاق شدی بعدش که خواهرم صحبت زود بیدار میشد و فعالیت کاریش بیشتر شد بهش میگفت تو به عمه هات رفتی شکم و پهلو و… و خواهرم همش حسادت منو میکرد میگفت خوش به حالت هرچی میخوری و متناسبی.
مادرم میگفت اون چون صبح زود پا میشه میره سرکار و فعالیت کاریش داره متناسب .
تا اینکه این باور در منم شکل گرفت که خواهرم چون تحرک نداره و شبیه عمه هامه چاقه .یادم میاد موقع خوردن غذا مرتب بهش می گفتم یه کم کمتر بخور . و اونم همچنان باب میلش میخورد .
کم کم منم چاق شدم . تا اینکه یه روز به خودم اومدم دیدم ۵ کیلو اضافه وزن پیدا کردم و مرتب همکارم بهم میگفت حالم بد میشد تا اینکه مادرم گفت چاقیتون ارثیه و به عمه هات رفتین . ومنم مثل باقی دوستان باورم شده بود و کم کم در محیط همکارهای چاق قرارگرفتم و اونها هم می گفتند چون ما غذای خوب نمیخوریم چاق شدیم و یه همکارم که به چاقی عشق میورزید و مرتب قرص چاقی میخورد که زیباتر باشه . منم چند باری قرص چاقی خوردم تا صورتم پر بشه .
دیگه کم کم پیاده روی و رژیم رو اضافه کردم وزنم اومد پایین و وقتی کنارگذاشتمش مجددا ۱۰ کیلو بیشتر شدم و خسته شده بودم و حرف مادرم رو پذیرفتم که من به عمه هم رفتم و چاقم .
اما الان که فهمیدم چقدر افکار و باورهای اشتباه رو وارد ذهنم کردم که اگه چاقی ارثی بود هیچکدوم از عمه هام بچه هاشون چاق نیستند پس چطور من و خواهرم به اونها رفتیم .
و اگه تحرک نقش داره من چطور چندین سال متناسب بودم با اینکه کارم پشت میز نشینی هست و کلی همکار دارم که اونها هم کارشون شبیه منه و متناسبن.
پس با شکوندن باور ارثی چاقی و خیلی باورهای غلط دیگه به خودم دوباره فرصت شاد بودن و درست کردن افکار و باورهای لاغرکننده با آموزش و تمرین و تکرار دوباره مثل قبل متناسب میشم .
فقط یه سوالی ذهنم رو مشغول کرده واینکه چرا استاد با اینکه پسرعمویش رو دید و اون تو وضع چاقی بودند و راهش رو ازش خواستند سایت خودش رو معرفی نکرد ؟
علیرغم اینکه استاد خودشون قبلا چاق بودند و عوارضی چاقی رو میدانستند؟
سلام دوست عزیز
“فقط یه سوالی ذهنم رو مشغول کرده واینکه چرا استاد با اینکه پسرعمویش رو دید و اون تو وضع چاقی بودند و راهش رو ازش خواستند سایت خودش رو معرفی نکرد ؟ ”
برای اینکه بارها قبل این کار رو کردم و فقط مسخره کردند
کسی که از وضع خودش ناراحت باشه در پی حل مساله خودش خواهد بود
و کسی که جستجو کنه، بالاخره راه صحیح رو پیدا میکنه
مثل هزاران نفری که من رو ندیدند اما اکنون ساکن سرزمین لاغرها هستند
مثل شما
با سلام گام بیستم.
مطالبی که از این گام یادگرفتم:
۱_فرمول ذهنی اکثر افراد چاق این است که چاقی آنها ارثی است نه عادتی.
۲_ارثی بودن چاقی یک فرمول قدرتمند است که به راحتی مانع لاغری افراد چاق می شود.
۳_تکرار شدن این فرمول از طریق شنیده ها و دیدن نمونه های آن در افراد چاق خانواده و فامیل باعث شده به یک باور قوی و قدرتمند در چاق شدن شود.
۴_زمانی که فرمولی در ذهن ما ایجاد شود به واقعیت وجود ما تبدیل می شود. و این باعث میشه که برای ذهن ما مشکل چاقی طبیعی و عادی شود و به راحتی اون رو بپذیریم.
۵_نکته قابل توجه این است که اون فرمول ذهنی نه تنها جسم بلکه جنبه های دیگه ای از زندگی مارو هم دربرمی گیره که باعث شکل دهی سرنوشت ما در زندگی می شود.
۶_هیچ موضوعی که مربوط به شرایط بیرونی زندگی ما باشد ارثی نیست بلکه عادتی هستند.
۷_هرچیزی که ما به عنوان ژن از والدین خودمون به ارث بردیم تا زمان تولید است مثل رنگ مو،رنگ چشم و رنگ پوست.
۸_هرموضوعی که بعد از تولد در ما به وجود می آید هیچ ربطی به ژنتیک و ارث ندارد.
۹_همه ما در زندگی تحت تاثیر افکار و رفتارهای والدین و اطرافیانمون قرار گرفتیم و دلیل شباهت زندگی ما با اونها هم همین موضوع است.
۱۰_یکی از راهکارهای مهم این است که وقتی فرمول اشتباه رو پیدا کنیم باید با فرمول صحیح جای گذاری کنیم و نمونه