0

گام ۲۰: چاقی ارثی است یا عادتی؟

چاقی ارثی
اندازه متن

بسیاری از محققان در زمینه پزشکی بر این عقیده هستند که چاقی ارثی است و متاسفانه این نگرش در افراد چاق بسیار قدرتمند است و به راحتی می تواند مانع لاغری آنها شود.

چاقی ارثی است یا عادتی است؟

این سوالی است که اگر از بیشتر افرادی که اضافه وزن دارند سوال کنید با قاطعیت پاسخ می دهند: چاقی ارثی است.

چاقی ارثی است یا عادتی

سی و پنج سال از زندگی من با چاقی گذشت و من از زمانی که درک و احساس از وجود خودم پیدا کردم چاق بودم بنابراین بیشتر از هر عقیده و نگرش دیگری شنیده بودم که چاقی من بخاطر ارثی بودن است.

هزاران بار از مادرم شنیده بودم که در جواب به افرادی که درباره چاق بودن من سوال می کردند پاسخ می داد: ارثی خانواده پدری اش چاقیه. به عموهاش رفته.

شنیدن این دلیل و منطق برای چاق بودنم سبب شده بود که از همان روزهای اولی که با مشکلات چاقی مواجه شدم و تصمیم گرفتم برای لاغری اقدام کنم هیچ امید و انگیزه ای برای لاغر شدن نداشته باشم چون نه تنها بارها به من گفته شده بود که چاقی تو بخاطر ارثی بودن است بلکه هربار که می خواستم برای لاغر شدن اقدام کنم به من می گفتند که: تلاش بی خودی نکن. تو لاغر بشو نیستی. تو چاقی ارثی است و نمی تونی با رژیم و ورزش لاغر بشی.

چاقی ارثی است، یک فرمول بسیار قدرتمند در ذهن بسیاری از افراد چاق است و این فرمول به تنهایی به اندازه ای قدرتمند است که می تواند مانع لاغر شدن افراد شود.

نگرش چاقی ارثی است در عین حالی که بسیار ساده در ذهن ما شکل می گیرد اما به دلیل تکرار شدن آن از طریق شنیدن بارها و بارهای این جمله که “چاقی ارثی است” و همچنین تایید شدن آنها از طریق دیدن افراد خانواده که اضافه وزن دارند به مرور به باوری قدرتمند تبدیل می شود که علاوه بر اینکه مانع لاغر شدن ما می شود خیلی ساده سبب اضافه شدن وزن ما می شود.

چاقی ارثی

ارثی بودن چاقی من

از دوران کودکی و قبل از اینکه متوجه شوم چاق هستم هزاران بار از والدینم شنیده بودم که در خانواده ما چاقی ارثی است.

آنچه می شنیدم با دیدن عموها و پسرعموهایم برایم تایید می شد.

همه اعضای خانواده پدری من چاق بودند.

بارها از افراد فامیل شنیده بودم که چاقی نشانه خانوادگی ماست و واقعا هم همینطور بود.

چندین بار در ملاقات با افرادی که من آنها را نمی شناختم اما با اطلاع از فامیل من آنها یکی از اقوام هم فامیل من را می شناختند شنیده بودم که حدث زدم باید از عطارروشن ها باشی چون ماشالا همشون چاق هستند و تو چقدر شبیه فلانی هستی.

بیشتر از آنکه فامیل من باعث اصالت من و ارتباطم با افراد هم خانواده ام باشد، چاقی من نشانه متصل بودم به خاندان عطارروشن ها بود.

شنیدن بارها این صحبت ها سبب شده بود که باور اینکه چاقی ارثی است در ذهن من به یک فرمول قدرتمند تبدیل شود و زمانی که فرمولی در ذهن ما ایجاد شود به واقعیت وجود ما تبدیل می شود.

برای من بسیار بیشتر از آنکه غیرطبیعی باشد که چرا چاق هستم، طبیعی شده بود که باید چاق باشم.

چون من باور کرده بودم چاقی ارثی است.

وقتی ما از طریق شنیدن و دیدن باور کنیم که تحت تاثیر عواملی هستیم که کنترل آن دست ما نیست بنابراین انتظار بودن در آن شرایط را داریم.

وقتی باور کنی که چاقی ارثی است بنابراین انتظار شما برای چاق شدن خیلی قوی تر از انتظار شما برای متناسب بودن است.

در نتیجه به راحتی چاق و چاق تر می شوید و هرچه تلاش کنی که لاغر شوید فایده ای نخواهد داشت چون فرمول ذهنی چاقی ارثی است به قدر قوی و ریشه دار شده است که مانع شکل گیری انتظار لاغری در شما می شود.

تاثیر فرمول های ذهنی بر زندگی

نکته جالب توجه در مورد فرمول های ایجاد شده در ذهن ما این است که نه تنها در مورد وضعیت جسمی بلکه در سایر جنبه های زندگی تحت تاثیر این فرمول ها هستیم.

من از دوران کودکی هزاران بار از پدرم شنیده بودم که اگه می خوای زندگی راحت و بدون دردسری داشته باشی باید کارمند دولت باشی.

سر ماه حقوقت رو بگیری و بیمه شده باشی و بعد از سی سال هم بازنشسته می شی و روزهای آخر عمری محتاج و درمونده کمک کسی نیستی.

اما این را هم می شنیدم که فلانی اگه وضعش خوبه به این دلیله که بازاریه و درآمد بازار بیشتر از کار دولتیه اما به راحتی کار دولتی نیست.

پدر من هیچ وقت شغل آزاد نداشت اما همیشه درباره سختی کار در بازار صحبت می کرد.

شنیدن این گفتگوها سبب شده بود که من تصور کنم اگر می خواهم زندگی راحتی در کنار خانواده داشته باشم باید کارمند باشم.

همین فرمول ذهنی سبب شده که بعد از پایان یافتن دوران دانشگاه به هر شکلی بود وارد کار دولتی شدم و هشت سال کارمند دولت بودم.

همین فرمول ذهنی سبب شد که برادر بزرگتر و برادر کوچکتر از من نیز کارمند دولت باشند.

این فقط یک مثال در مورد تاثیر ایجاد فرمول های ذهنی در شکل دهی سرنوشت ما در زندگی بود.

شاید کسی تا حالا نگفته باشد کارمندی ارثی است اما میلیارها بار گفته شده است که چاقی ارثی است.

هیچ موضوعی که مربوط به شرایط بیرونی زندگی ما باشد ارثی نیست و همه این موضوعات عادتی هستند که بر اثر تکرار شنیدن آنها برای ما بودن در آن شرایط طبیعی شده و انتظار تجربه کردن آن شرایط در ما شکل می گیرد.

چه چیزی ارثی است

من و شما هرچه از والدین خود بعنوان تاثیر ژنتیکی به ارث برده ایم تا زمان قبل از تولد صورت گرفته است.

رنگ مو، رنگ چشم، رنگ پوست، شکل صورت و سایر ویژگی های جسمی ما تحت تاثیر ژنتیک است و می توان گفت من این ویژگی ها را از خانواده خود به ارث برده ام اما هر موضوعی که بعد از تولد در زندگی ما مشخص می شود هیچ ارتباطی به ارث و ژنتیک ندارد.

همه ما در جنبه های مختلف زندگی تحت تاثیر افکار و رفتار والدین و نزدیکان خود قرار گرفته ایم و به این دلیل زندگی ما شباهت زیادی به نزدیکانمان دارد.

از زمانی که تاثیر فرمول های ذهنی در چاقی را مواجه شدم و چگونگی پیدا کردن فرمول های مخرب ذهن خودم را یاد گرفتم، موارد زیادی را پیدا کردم که هر کدام به سهم خود مانع از لاغر شدن من شده بودند و از طرفی تاثیر زیادی در چاق تر شدن من داشتند.

در بین همه اون فرمول های تاثیرگذار، چاقی ارثی است از مهمترین و ریشه دارترین فرمول هایی بود که در ذهن ناخودآگاه من وجود داشت و اصلاح کردن این فرمول ذهنی با سعی و تلاش در پررنگ کردن جمله جایگزین آن (چاقی ارثی نیست بلکه عادتی است) صورت گرفت.

تغییر فرمول های ذهنی

یکی از مهمترین راهکارهای تغییر فرمول های ذهنی این است که وقتی فرمول اشتباه را پیدا می کنیم و فرمول صحیح را جایگزین آن می کنیم برای مدت زیادی سعی کنیم به نمونه هایی توجه کنیم که فرمول جدید ما را تایید می کنند تا به این ترتیب فرمول جدید در ذهن ما پررنگ شده و تثبت شود و به مرور تاثیر فرمول اشتباه قبلی را کمرنگ کرده و سپس تغییر دهد.

پیدا کردن دلایل تایید فرمول های صحیح کار ساده ای است اما نیاز به استمرار و توجه دارد و به دلیل اینکه بسیاری از هنرجوهای لاغری با ذهن توجهی به اهمیت این موضوع ندارند در شکل گیری فرمول های لاغر کننده ضعیف عمل می کنند.

چرا که آنها تصور می کنند جایگزینی فرمول جدید با چند بار سعی کردن و تایید کردن آن و پیدا کردن نمونه های واقعی منطبق با فرمول صحیح انجام می شود در صورتی که جایگزینی به این سادگی نیست و تغییر فرمول ها نیاز به سعی زیاد و استمرار طولانی دارد.

بنابراین به افرادی که تصمیم گرفته اند از طریق تغییر باورهای خود به تناسب اندام همیشگی دست پیدا کنند توصیه می کنم در شناسایی و تغییر باورهای اشتباه خود دقت و سعی فراوان داشته باشند که این کار در نهایت نتیجه عالی و همیشگی برای آنها به ارمغان می آورد.

دیدن بارها تصاویر افرادی که از مسیر لاغری با ذهن برای خلق رویای لاغری خود استفاده کرده اند و شگفتی ساز شده اند به ما کمک می کند تا به مرور باور کنیم که چاقی ارثی نیست بلکه عادتی است و همانگونه که این همه از افراد چاق توانسته اند با تغییر فرمول های ذهنی خود به نتایج عالی در مسیر لاغری با ذهن دست پیدا کنند من هم می توانم آرزوی لاغر شدن خود را محقق کرده و آن را تجربه کنم.

فایل توضیحی این بخش مروری بر چگونگی تغییر باور چاقی ارثی است در ذهن خودم است و نتیجه این سعی و تلاش چندساله را برای دوستانم توضیح داده ام.

امیدوارم که با استفاده از این فایل آموزشی الگوی مناسبی برای چگونگی تلاش در تغییر باورهای چاق کننده خود در ذهن شما ایجاد شود و بر این اساس برای تغییر باورهای چاق کننده به باورهای متناسب کننده اقدام کنید.

✍️ تمرین آموزشی 📖

فرمول ذهنی چاقی ارثی است به قدری مهم و تاثیرگذار است که اگر در ذهن شما این فرمول ذهنی وجود داشته باشد به راحتی می تواند مسیر لاغر شدن شما را سخت و پیچیده کند.

بنابراین لازم است با دقت و تمرکز برای اصلاح این فرمول ذهنی اقدام کنید. برای این منظور ابتدا نوشته آموزشی را مطالعه کنید و سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

  • نگرش شما درباره چاقی ارثی است چیست؟
  • در گذشته چقدر درباره اینکه چاقی ارثی است شنیده اید یا درباره آن با دیگران صحبت کرده اید.
  • در گذشته چقدر تلاش کردید تا چاقی ارثی است را بهان و توجیه لاغر نشدن خود معرفی کنید.
  • به نظر شما این نگرش چقدر در ایجاد انتظار چاقی در ذهن شما موثر بوده است.
  • اکنون که آگاهی صحیح درباره چاقی ارثی است یا عادتی دریافت کرده اید افرادی را پیدا کنید که در اعضای خانواده اش چاق هستند اما او لاغر است.
  • درباره نگرش انسانها در رابطه با ارتباط دادن چاق بودن یا متناسب بودن افراد به ارث یا ژنتیک خانوادگی مثال پیدا کرده و شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.12 from 59 votes

https://tanasobefekri.net/?p=12916
برچسب ها:
157 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار s.mohammadi8195
      1400/03/08 13:43
      مدت عضویت: 1436 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 447 کلمه

      سلام و درود برمشتاقان تناسب اندام

      از روزی که آموزشها رو مستمرا دنبال میکنم  در ذهنم روی گذشته ام  بیشتر متمرکز میشم دقیق تر علت های چاقیم رو شناسایی میکنم .

      منم تا ۲۶. ۲۷ سالگی متناسب بودم و به خاطر یه سری فرمولهای ذهنی چاق شدم . ابتدا خواهر بزرگترم که بعد از ازدواج  اضافه وزن  پیدا کرد و بعد از اون سال مرتب وزنش بیشتر و بیشتر میشد و مادرم بهش میگفت تو تا لنگ ظهر میخابی و تحرک نداری چاق شدی بعدش که خواهرم صحبت زود بیدار میشد و فعالیت کاریش بیشتر شد بهش میگفت تو به عمه هات رفتی شکم و پهلو و… و خواهرم همش حسادت منو میکرد میگفت خوش به حالت هرچی میخوری و متناسبی.

      مادرم میگفت اون چون صبح زود پا میشه میره سرکار و فعالیت کاریش داره متناسب .

      تا اینکه این باور در منم شکل گرفت که خواهرم چون تحرک نداره و شبیه عمه هامه چاقه .یادم میاد موقع خوردن غذا مرتب بهش می گفتم یه کم کمتر بخور . و اونم همچنان باب میلش  میخورد .

      کم کم منم چاق شدم . تا اینکه یه روز به خودم اومدم دیدم ۵ کیلو اضافه وزن پیدا کردم و مرتب همکارم بهم میگفت   حالم بد میشد تا اینکه مادرم گفت چاقیتون  ارثیه و به عمه هات رفتین . ومنم مثل باقی دوستان باورم شده بود و کم کم در محیط همکارهای چاق قرارگرفتم و اونها هم می گفتند چون ما غذای خوب نمیخوریم چاق شدیم و یه همکارم که به چاقی عشق میورزید و مرتب قرص چاقی میخورد که زیباتر باشه . منم چند باری قرص  چاقی خوردم تا صورتم پر بشه .

      دیگه کم کم پیاده روی و رژیم رو اضافه کردم وزنم اومد پایین و وقتی کنارگذاشتمش مجددا ۱۰ کیلو بیشتر شدم و خسته شده بودم و حرف مادرم رو پذیرفتم که من به عمه هم رفتم و چاقم .

      اما الان که فهمیدم چقدر افکار و باورهای اشتباه رو وارد ذهنم کردم که اگه چاقی ارثی بود هیچکدوم از عمه هام بچه هاشون چاق نیستند پس چطور من و خواهرم به اونها رفتیم .

      و اگه تحرک نقش داره من چطور چندین سال متناسب بودم با اینکه  کارم پشت میز نشینی هست و کلی همکار دارم که اونها هم کارشون شبیه منه و متناسبن.

      پس با شکوندن باور ارثی چاقی و خیلی باورهای غلط دیگه   به خودم دوباره فرصت شاد بودن و درست کردن افکار و باورهای لاغرکننده با آموزش و تمرین و تکرار دوباره مثل قبل متناسب میشم .

      فقط یه سوالی ذهنم رو مشغول کرده واینکه چرا استاد با اینکه پسرعمویش رو دید و اون تو وضع چاقی بودند و راهش  رو ازش خواستند سایت خودش رو معرفی نکرد ؟  

      علیرغم اینکه استاد خودشون قبلا چاق بودند و عوارضی چاقی رو میدانستند؟ 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1401/03/01 21:32
      مدت عضویت: 1436 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 229 کلمه

      سلام

      با اینکه من روند چاقیم از یه سن خاصی اوج گرفت ولی منم به شدت مورد تهاجم این باورغلط قرارگرفتم که تو شبیه عمه ات هستی قدبلند وهیکلی .

      الان پیش خودم فکرمیکنم میگم چطور من تا قبل از اون سن شبیه عمه نبودم وبعد اون سن شدم . چرا من ساده لوحانه همه چی رو باور کردم .

      آنقدر این جمله رو بهم گفتن که بااینکه عمه ام عینکی بود ومن عینکی نبودم بعد چند سال منم عینکی شدم . 

      کافی بودیه حرکت اشتباهی ازم سربزنه مثلا پام بخوره به میز . انگارمیخاستن مچ بگیرن سریع میگفتن شبیه عمه ات هستی اونهم اینجوریه وجلوی چشمش رو نمیبینه .

      الان که بهشون  میگم کلن منکر میشن .

      حالا بااینهمه دلایل محکمشون من چقدر بایستی تلاش میکردم تا این باور رومنتفی کنم .

      اومدم بررسی کردم تو خونه عمه ام دوتا بچه هاش کوتاه قد هستن ومتناسب ویکی بچه اش لاغرهست .

      چرا بچه هاش شبیه اش نیستن و من ژنتیکم شبیه اونهاست .

      وقتی این روبارها وبارها گفتم کم کم روند لاغریم سرعت گرفت .واین باور قدیمیم تخریب شد و آرامش یافتم .

      من چاق شدن رو آموختم بعدش بایستی باتمرین وتکرار لاغرشدن رو بیاموزم . 

      وقتی اوایل دوره تصاویر استاد ودوستان شگفت انگیز رو میدیدم که تونستن به رویای متناسب شدنشون برسن برام پذیرش اینکه چاقی ارثی نیست و آموختنی هست ومن آموختمش راحت شد و مانع ذهنی که داشتم شکسته شد و درمسیر متناسب شدن قرار گرفتم. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1401/05/02 18:35
      مدت عضویت: 1436 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 372 کلمه

      به نام خدا

      درهمسایگی ما هم خانواده ای بود که پدرخانواده لاغر ومادر کمی اضافه وزن ولی یک فرزند اضافه وزن بسیاربالا و مابقی برادرها لاغربودن .

      علیرغم اینکه این برادر همش کارش روی تراکتور وزمین کشاورزی بود اما بسیار چاق بود واین نشون میده که چاقی عادتی هست . 

      یا دریک خانواده ای پدرچاق ومادر هم چاق ولی فرزندان متناسب بودن واین هم نشون میده چاق شدن عادتی هست .

      ومن هم از وقتی یه کم بزرگتر شدم و خودم روشناختم متوجه شدم خیلی شبیه پدرم هست چون یه روز که عکس جوانی پدرم رو بادقت نگاه کردم متوجه شدم چقدرمن شبیه اش هستم و اون اون موقع متناسب بود و گاها میشد که جایی میرفتم که آشنایی بسیاردور باهم داشتند ومدتی منو ندیده بودن میگقتن تو دختر فلانی هستی . و من میگفتم آره . میگفتن ازچشم وابروت مشخصه .

      یا آرایشگاه میرفتم بهم میگفتن چقدر موهات لخته ویا ابروهات پرپشته ومن میگفتم شبیه پدرم هستم وبه پدرم رفتم .

      اونجا بود که احساس میکنم رفته رفته  سرعت چاقی من شدت گرفت و حتی رفتارهای پدرم روهم گرفته بودم اینکه تندتند غذا میخوردم . تو کارها فرزبودم وسرعتی . 

      ومادرم میگفت شبیه عمه هات هستی اونها یه دقیقه نمیتونن گشنگی روتحمل کن و خدا نکنه شکمشون یه کم نصفه بشه آدم رو میخورن .

      البته مادرم هم یواش یواش شکم آورد .

      از اون روزها که میگذره وبادلایل زیاد به خودم اثبات کردم که دلیلی نداره من چون فرم چشم وابروم شبیه پدرمه چاقیم شبیه اون باشه .

      الان یه خواهرم وبرادرم اصلا شبیه نه پدرومادرم هستن نه کل فامیل پدری ومادری . پس شبیه کی هستن . از کره مریخ اومدن . اونجا بود متوجه شدم ژنتیک هم درقیافه اثر نداره .

      یا یه عموم یه دختر وپسر داره هردو چشم آبی ولی مدل چشم وابرو و رنگ مو وابروشان باهم کاملا فرق داره تازه شبیه عموم وزنموم هم نیستن وازاین قبیل مثال .

      من چاقی رو یادگرفتم و باهاش زندگی کردم ‌وکم کم رفتارهای چاقی و بعد عادتهای چاقی درمن شکل گرفت .

      اکه چاقی ارثی بود چرا استاد وکلی دوستان شگفت انگیز متناسب شدن . 

      چرا کلی ازبچه هاعلیرغم داشتن پدرومادر چاق متناسبن .

      وزمانی که این باور شکسته شد روند لاغرشدن منم سرعت گرفت وهر روزه بازم حواسم هست کلی نمونه پیدا کنم وبراش باورپذیرترش کنم واین مسیر همچنان ادامه دارد.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1402/05/30 14:24
      مدت عضویت: 1436 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 390 کلمه

      سلام بر استاد عزیز و دوستان همراه

      من هم خواهری دارم که بعد ازدواج روند چاقیش سرعت گرفت و وقتی به خونمون می اومد و از چاقیش می نالید مادرم میگفت تو شبیه فلان عمه ات هستی .

      البته قیافش وهمینطور یه سری خصوصیاتش شبیه اون عمه هست واز بس بهش گفته شد اون پذیرفت و با چاقیش کم وبیش کنار اومد .

      بعد مدتی که منم اجرای یه سری فرمولهای ذهنیم درمورد چاقی بعد کنکور سراسری شکل گرفت و من از حالت متناسب بودن خارج شدم و به سمت چاق شدن پیش میرفتم و مادرم مرتب میگفت تو هم شبیه فلان عمه ات هستی وخیلی هم دلایل می آورد که این کارت شبیه عمه ات هست و همش می گفت بچه های من هیچکدوم به من نرفتند .

      و خواهر بزرگترم قدش از من کوتاه تر بود و شبیه یکی از عمه های چاق قدکوتاه تر بود ولی من قدم بلند تر بودم ولی از لحاظ قیافه ربطی به عمه ام نداشتم اما شکل چاقیم چون هر دو قد بلند بودیم وقتی قدبلندا چاق میشن یه جورایی انگار استخوان بندیشون درشت باشه  به نظر میان و من از این نظر شبیه عمه ام بودم .

      بعد خیلی فکر کردم که اصلا چرا عمه ام هیچکدوم از بچه هاش شبیه خودش نیست و یک دونه دخترش شبیه پدرش هست اما دوتاپسراش نه شبیه پدرشون هستند نه شبیه مادرشان ونه خانواده پدری ومادریشان .

      یا یه برادر وخواهرم نه تنها شبیه پدر ومادرم نیستند بلکه حتی شبیه هیچکدوم از ایل وتبار ما نیستند .

      اونجا بود که اصلا ژنتیک پیشم اهمیت خودش رو از دست داد.

      یا پدر ومادر چاقی میشناختم که بچه متناسب اندام هم داشتند و همینطور استاد رو تو ذهنم آوردم که اگه واقعا چاقیش ارثی بود پس چرا الان متناسبه. ارث که نباید تغییر بکنه و …

      و کم کم این باور ارثی بودن هم در ذهنم شکسته شد و من تونستم وزن زیادی رو از دست بدهم و…

      یا  در مورد ازدواج و وضعیت مالی  هم  همینطوره میگن طرف شانس آورد وکاسبیش گرفت یا شانس آورد و با دختر یاپسر همه چی تمام ازدواج کرد اما بعد مدتی می بینیم که طرف ورشکست شد یا زندگیشون پاشید .

      اگه زندگی روی اصل شانس و ارث پیش بره دیگه نباید تغییر کنه پس چرا موردهایی میبینیم که تغییر کردند .

      پس واقعیت اینه ما با کانون توجهاتمون زندگیمون رو خلق میکنیم و شانس و ارث و… وجود نداره .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم