0

گام ۲۰: چاقی ارثی است یا عادتی؟

چاقی ارثی
اندازه متن

بسیاری از محققان در زمینه پزشکی بر این عقیده هستند که چاقی ارثی است و متاسفانه این نگرش در افراد چاق بسیار قدرتمند است و به راحتی می تواند مانع لاغری آنها شود.

چاقی ارثی است یا عادتی است؟

این سوالی است که اگر از بیشتر افرادی که اضافه وزن دارند سوال کنید با قاطعیت پاسخ می دهند: چاقی ارثی است.

چاقی ارثی است یا عادتی

سی و پنج سال از زندگی من با چاقی گذشت و من از زمانی که درک و احساس از وجود خودم پیدا کردم چاق بودم بنابراین بیشتر از هر عقیده و نگرش دیگری شنیده بودم که چاقی من بخاطر ارثی بودن است.

هزاران بار از مادرم شنیده بودم که در جواب به افرادی که درباره چاق بودن من سوال می کردند پاسخ می داد: ارثی خانواده پدری اش چاقیه. به عموهاش رفته.

شنیدن این دلیل و منطق برای چاق بودنم سبب شده بود که از همان روزهای اولی که با مشکلات چاقی مواجه شدم و تصمیم گرفتم برای لاغری اقدام کنم هیچ امید و انگیزه ای برای لاغر شدن نداشته باشم چون نه تنها بارها به من گفته شده بود که چاقی تو بخاطر ارثی بودن است بلکه هربار که می خواستم برای لاغر شدن اقدام کنم به من می گفتند که: تلاش بی خودی نکن. تو لاغر بشو نیستی. تو چاقی ارثی است و نمی تونی با رژیم و ورزش لاغر بشی.

چاقی ارثی است، یک فرمول بسیار قدرتمند در ذهن بسیاری از افراد چاق است و این فرمول به تنهایی به اندازه ای قدرتمند است که می تواند مانع لاغر شدن افراد شود.

نگرش چاقی ارثی است در عین حالی که بسیار ساده در ذهن ما شکل می گیرد اما به دلیل تکرار شدن آن از طریق شنیدن بارها و بارهای این جمله که “چاقی ارثی است” و همچنین تایید شدن آنها از طریق دیدن افراد خانواده که اضافه وزن دارند به مرور به باوری قدرتمند تبدیل می شود که علاوه بر اینکه مانع لاغر شدن ما می شود خیلی ساده سبب اضافه شدن وزن ما می شود.

چاقی ارثی

ارثی بودن چاقی من

از دوران کودکی و قبل از اینکه متوجه شوم چاق هستم هزاران بار از والدینم شنیده بودم که در خانواده ما چاقی ارثی است.

آنچه می شنیدم با دیدن عموها و پسرعموهایم برایم تایید می شد.

همه اعضای خانواده پدری من چاق بودند.

بارها از افراد فامیل شنیده بودم که چاقی نشانه خانوادگی ماست و واقعا هم همینطور بود.

چندین بار در ملاقات با افرادی که من آنها را نمی شناختم اما با اطلاع از فامیل من آنها یکی از اقوام هم فامیل من را می شناختند شنیده بودم که حدث زدم باید از عطارروشن ها باشی چون ماشالا همشون چاق هستند و تو چقدر شبیه فلانی هستی.

بیشتر از آنکه فامیل من باعث اصالت من و ارتباطم با افراد هم خانواده ام باشد، چاقی من نشانه متصل بودم به خاندان عطارروشن ها بود.

شنیدن بارها این صحبت ها سبب شده بود که باور اینکه چاقی ارثی است در ذهن من به یک فرمول قدرتمند تبدیل شود و زمانی که فرمولی در ذهن ما ایجاد شود به واقعیت وجود ما تبدیل می شود.

برای من بسیار بیشتر از آنکه غیرطبیعی باشد که چرا چاق هستم، طبیعی شده بود که باید چاق باشم.

چون من باور کرده بودم چاقی ارثی است.

وقتی ما از طریق شنیدن و دیدن باور کنیم که تحت تاثیر عواملی هستیم که کنترل آن دست ما نیست بنابراین انتظار بودن در آن شرایط را داریم.

وقتی باور کنی که چاقی ارثی است بنابراین انتظار شما برای چاق شدن خیلی قوی تر از انتظار شما برای متناسب بودن است.

در نتیجه به راحتی چاق و چاق تر می شوید و هرچه تلاش کنی که لاغر شوید فایده ای نخواهد داشت چون فرمول ذهنی چاقی ارثی است به قدر قوی و ریشه دار شده است که مانع شکل گیری انتظار لاغری در شما می شود.

تاثیر فرمول های ذهنی بر زندگی

نکته جالب توجه در مورد فرمول های ایجاد شده در ذهن ما این است که نه تنها در مورد وضعیت جسمی بلکه در سایر جنبه های زندگی تحت تاثیر این فرمول ها هستیم.

من از دوران کودکی هزاران بار از پدرم شنیده بودم که اگه می خوای زندگی راحت و بدون دردسری داشته باشی باید کارمند دولت باشی.

سر ماه حقوقت رو بگیری و بیمه شده باشی و بعد از سی سال هم بازنشسته می شی و روزهای آخر عمری محتاج و درمونده کمک کسی نیستی.

اما این را هم می شنیدم که فلانی اگه وضعش خوبه به این دلیله که بازاریه و درآمد بازار بیشتر از کار دولتیه اما به راحتی کار دولتی نیست.

پدر من هیچ وقت شغل آزاد نداشت اما همیشه درباره سختی کار در بازار صحبت می کرد.

شنیدن این گفتگوها سبب شده بود که من تصور کنم اگر می خواهم زندگی راحتی در کنار خانواده داشته باشم باید کارمند باشم.

همین فرمول ذهنی سبب شده که بعد از پایان یافتن دوران دانشگاه به هر شکلی بود وارد کار دولتی شدم و هشت سال کارمند دولت بودم.

همین فرمول ذهنی سبب شد که برادر بزرگتر و برادر کوچکتر از من نیز کارمند دولت باشند.

این فقط یک مثال در مورد تاثیر ایجاد فرمول های ذهنی در شکل دهی سرنوشت ما در زندگی بود.

شاید کسی تا حالا نگفته باشد کارمندی ارثی است اما میلیارها بار گفته شده است که چاقی ارثی است.

هیچ موضوعی که مربوط به شرایط بیرونی زندگی ما باشد ارثی نیست و همه این موضوعات عادتی هستند که بر اثر تکرار شنیدن آنها برای ما بودن در آن شرایط طبیعی شده و انتظار تجربه کردن آن شرایط در ما شکل می گیرد.

چه چیزی ارثی است

من و شما هرچه از والدین خود بعنوان تاثیر ژنتیکی به ارث برده ایم تا زمان قبل از تولد صورت گرفته است.

رنگ مو، رنگ چشم، رنگ پوست، شکل صورت و سایر ویژگی های جسمی ما تحت تاثیر ژنتیک است و می توان گفت من این ویژگی ها را از خانواده خود به ارث برده ام اما هر موضوعی که بعد از تولد در زندگی ما مشخص می شود هیچ ارتباطی به ارث و ژنتیک ندارد.

همه ما در جنبه های مختلف زندگی تحت تاثیر افکار و رفتار والدین و نزدیکان خود قرار گرفته ایم و به این دلیل زندگی ما شباهت زیادی به نزدیکانمان دارد.

از زمانی که تاثیر فرمول های ذهنی در چاقی را مواجه شدم و چگونگی پیدا کردن فرمول های مخرب ذهن خودم را یاد گرفتم، موارد زیادی را پیدا کردم که هر کدام به سهم خود مانع از لاغر شدن من شده بودند و از طرفی تاثیر زیادی در چاق تر شدن من داشتند.

در بین همه اون فرمول های تاثیرگذار، چاقی ارثی است از مهمترین و ریشه دارترین فرمول هایی بود که در ذهن ناخودآگاه من وجود داشت و اصلاح کردن این فرمول ذهنی با سعی و تلاش در پررنگ کردن جمله جایگزین آن (چاقی ارثی نیست بلکه عادتی است) صورت گرفت.

تغییر فرمول های ذهنی

یکی از مهمترین راهکارهای تغییر فرمول های ذهنی این است که وقتی فرمول اشتباه را پیدا می کنیم و فرمول صحیح را جایگزین آن می کنیم برای مدت زیادی سعی کنیم به نمونه هایی توجه کنیم که فرمول جدید ما را تایید می کنند تا به این ترتیب فرمول جدید در ذهن ما پررنگ شده و تثبت شود و به مرور تاثیر فرمول اشتباه قبلی را کمرنگ کرده و سپس تغییر دهد.

پیدا کردن دلایل تایید فرمول های صحیح کار ساده ای است اما نیاز به استمرار و توجه دارد و به دلیل اینکه بسیاری از هنرجوهای لاغری با ذهن توجهی به اهمیت این موضوع ندارند در شکل گیری فرمول های لاغر کننده ضعیف عمل می کنند.

چرا که آنها تصور می کنند جایگزینی فرمول جدید با چند بار سعی کردن و تایید کردن آن و پیدا کردن نمونه های واقعی منطبق با فرمول صحیح انجام می شود در صورتی که جایگزینی به این سادگی نیست و تغییر فرمول ها نیاز به سعی زیاد و استمرار طولانی دارد.

بنابراین به افرادی که تصمیم گرفته اند از طریق تغییر باورهای خود به تناسب اندام همیشگی دست پیدا کنند توصیه می کنم در شناسایی و تغییر باورهای اشتباه خود دقت و سعی فراوان داشته باشند که این کار در نهایت نتیجه عالی و همیشگی برای آنها به ارمغان می آورد.

دیدن بارها تصاویر افرادی که از مسیر لاغری با ذهن برای خلق رویای لاغری خود استفاده کرده اند و شگفتی ساز شده اند به ما کمک می کند تا به مرور باور کنیم که چاقی ارثی نیست بلکه عادتی است و همانگونه که این همه از افراد چاق توانسته اند با تغییر فرمول های ذهنی خود به نتایج عالی در مسیر لاغری با ذهن دست پیدا کنند من هم می توانم آرزوی لاغر شدن خود را محقق کرده و آن را تجربه کنم.

فایل توضیحی این بخش مروری بر چگونگی تغییر باور چاقی ارثی است در ذهن خودم است و نتیجه این سعی و تلاش چندساله را برای دوستانم توضیح داده ام.

امیدوارم که با استفاده از این فایل آموزشی الگوی مناسبی برای چگونگی تلاش در تغییر باورهای چاق کننده خود در ذهن شما ایجاد شود و بر این اساس برای تغییر باورهای چاق کننده به باورهای متناسب کننده اقدام کنید.

✍️ تمرین آموزشی 📖

فرمول ذهنی چاقی ارثی است به قدری مهم و تاثیرگذار است که اگر در ذهن شما این فرمول ذهنی وجود داشته باشد به راحتی می تواند مسیر لاغر شدن شما را سخت و پیچیده کند.

بنابراین لازم است با دقت و تمرکز برای اصلاح این فرمول ذهنی اقدام کنید. برای این منظور ابتدا نوشته آموزشی را مطالعه کنید و سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

  • نگرش شما درباره چاقی ارثی است چیست؟
  • در گذشته چقدر درباره اینکه چاقی ارثی است شنیده اید یا درباره آن با دیگران صحبت کرده اید.
  • در گذشته چقدر تلاش کردید تا چاقی ارثی است را بهان و توجیه لاغر نشدن خود معرفی کنید.
  • به نظر شما این نگرش چقدر در ایجاد انتظار چاقی در ذهن شما موثر بوده است.
  • اکنون که آگاهی صحیح درباره چاقی ارثی است یا عادتی دریافت کرده اید افرادی را پیدا کنید که در اعضای خانواده اش چاق هستند اما او لاغر است.
  • درباره نگرش انسانها در رابطه با ارتباط دادن چاق بودن یا متناسب بودن افراد به ارث یا ژنتیک خانوادگی مثال پیدا کرده و شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.12 from 59 votes

https://tanasobefekri.net/?p=12916
برچسب ها:
157 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/11/24 22:39
      مدت عضویت: 1646 روز
      امتیاز کاربر: 27931 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,057 کلمه

      بیشتر افراد چاق باور دارن که چاقی اونها ارثی هست و همین یه باور بسیار قدرتمند هست که به تنهایی مانع لاغر شدن اونها میشه (ولی من جز افرادی بودم که هیچ وقت همچین باوری نداشتم چون چاقی من بعد از ازدواج شروع شد وتا قبل از اون لاغر بودم پس همچین فکری نداشتم و اما به جاش فرمولهای اشتباه دیگه داشتم مثلا :اشتهام زیاده و یا چون ازدواج کردم چاق شدم و یا چون باردار شدم و یا چون قرص و دارو مصرف میکنم چون فعالیتم کم هست و غدا های سرخ شده و فست فود میخورم و یا چون چیپس و پفک و هله هوله میخورم و یا چون کم کاری تیرویید دارم من چاق هستم )

      و من خودم به شخصه از زبان خیلی از اطرافیانم میشنیدم که چاقی ما به خاطر فعالیت نداشتن و خوردن غذاهای چرب و سرخ شده و غیر رژیمی هست و چون بارها ازبان اطرافیانم شنیده بودم و همین رو لمس کرده بودم چون بارها با رژیم و ورزش لاعر میشدم و هر بار رها میکردم دوباره چاق میشدم پذیرفته بودم تا وقتی که تحرک ندارم و خوردنم رو تغییر ندادم و یه سری چیزا رو حذف نکردم و یه سری چیزا رو خیلی کم‌نکردم من لاغر نمیشم و به خاطر همین تبدیل شده بود این حرف به یه باور قدرتمند در وجود من که به راحتی باعث شده بود من لاغرتر که نشم هیچ چاقتر هم بشم چرا ؟؟چون هم فعالیتم کم بود و ورزش نمیکردم و هم خوردنم زیاد بود و همیشه میگفتم پس اگر میخوام باید رژیمی بخورم و ورزش کنم تا لاغر بشم .

      و من بارها از اطرافیانم و مادرم شنیده بودم که من اشتهام از بچگی خوب بوده و همیشه بهم میگفتن تو خوب می خوردی و خیلی وقتها میشد مادرم میگفت که همه ی ما خانوادگی اشتهای خوبی داریم و بچه که بودیم یادم میاد عصر که میشد مادرم بساط عصرانه رو پهن میکرد و میخوردیم و یا اینکه مادرم خرید میرفت کلی هله هوله برای ما میخرید و یا شب که میشد اکثر مواقع حتما باید یه غذای بیرونی میخوردیم و اما من هیچ وقتم چاق نبودم تا ازدواج کردم و همون اشتهای من خوب هست باعث شد با کلی فرمولهای چاقی دیگه مثلا بعد از ازدواج آدمها چاق میشن و یا … با هم در من جمع بشن و من رو چاق کنن و بعد شم که بارداری به اونها اضافه شد که بدتر از قبلم خیلی چاق شدم و بعد هم که کلی فرمولهای اشتباه دیگه که چون قرص و دارو مصرف میکنم من چاق هستم .و کلا یه نگاه که میکنم میبینم به مرور زمان فرمولهای چاقی من هم اضافه شدن .

      من باید فرمولهای چاقی خودم رو شناسایی کنم که برای من مهمترینش این بود که من با رژیم و رزش فقط میتونم دوباره لاغر باشم و لاغری رو تجربه کنم و اگر از غذا های معمولی مثل بقیه بخورم من نه تنها لاغر نمیشم بلکه طبیعی که من چاق بشم و همیشه چاقیم رو برای خودم طبیعی کرده بودم و نمیپرسیدم چرا چاقم ؟؟ولی باید خلاف این باور رو ایجاد کنم که نه بدون رژیم و ورزش هم میتونم به راحتی لاغر باشم و نمونه اش هم در اطراف من زیاد هست مثل دخترم مثل خواهرم مثل خواهر شوهرم مثل فرزندان خواهر شوهرم مثل دوست صمیمی خودم و مثل دختر عمه های خودم مثل … و دلایل دیگه هم دارم که در گام های قبلی که انجام دادم برای هر کدوم یه نمونه و مثال بر خلافش آوردم و کلا ردش کردم و همین قرصهایی که برای کم کاری تیرویید و هورمونی که در دوسال آخر رژیم استفاده میکردم بازم دو مانع پررنگ شدن در لاغر شدن من و در واقع اگر با این مسیر لاغری با ذهن آشنا نمیشدم من همینطور به دلایل چاقی خودم بیشتر اضافه میکردم و چاقی رو به خودم نزدیکتر میکردم و لاغری رو از خودم دور میکردم و کا ر رو برای خودم سختتر میکردم

      نقش باورها در چاقی چی هست ؟
      مثلا اضافه وزن من به خاطر ارثی هست یا به خاطر شغلم هست و یا به خاطر فلان دارو و یا به خاطر کم تحرکی و یا …. هست .
      اینها همه توجیه چاقی افراد هست و یه باور خیلی مهم در ذهن افراد این هست که چاقی ما ارثی هست .ولی این باورها رو میشه تِغییر داد و نمونه اش استاد عزیز که فکر میکرد چاقی در خانواده ی اونها ارثی هست ولی تونست جسم خودش رو تغییر بده پس ارثی نیست .
      ما باید باورهای اشتباه رو شناسایی کنیم و باور صحیح رو جایگزین اون کنیم مثلا:
      باور غلط: چاقی ما ارثی هست
      و باور صحیح: نه چاقی ما ارثی نیست
      و دلایل برای اثبات همون جمله ی صحیح بیاریم تا ذهن اون رو بپذیره و با من همکاری بکنه .
      چاقی من ارثی نیست و هر فرد تحت تاثیر فرمولهای ذهنیش پرخوری میکنه و در آخر شب و یا جمعهای دورهمی و یا بیرون از خونه و مسافرتها و ….کلی پر خوری میکنه و لاغرها هم بر اساس فرمولهای ذهنیشون هیچ وقت در هیچ زمان و مکانی پرخوری نمیکنن و این خوردنها بر میگرد ه به آموزشهای ذهنی و این آموزشها از یه نسل به نسل بعد منتقل میشن(حواسمون باشه چاقی رو به فرزندانمون انتقال ندیم )
      اضافه وزن به خاطر ارث نیست به خاطر عادتهای اشتباه هست که هر روز داره تکرار میشه و جسم فرد رو چاق میکنه .
      و هر وقت فرمولهای ذهنی رو تعییر بدی و روی اونها کار کنی نتیجه تعییر میکنه و دیگه متوجه میشی چاقی ارثی نیست .
      ماباید دلایل اثبات باورهای جدید رو بارها با مثال مرور کنیم مثل استاد که پسر عموی خودشون رو دیدین و دوباره براشون مرور شر که چاقی ارثی نیست ببین من من تونستم لاغر بشم و دیگه الان با تغییر فرمولهای ذهنیم جسم من مثل جسم پسر عموی خودم نیستم .
      و وقتی فرمولها تغییر کنه جسم ما هم تغییر میکنه .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/05/31 16:40
      مدت عضویت: 1646 روز
      امتیاز کاربر: 27931 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,452 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم 

      نقش باورها در چاقی بسیار زیاد هست و افراد چاق  از قبل کلی باورهای غلط دارن که چاقی من ارثی هست چاقی من به خاطر فعالیت کم من هست و …

      و اما این باور چاقی ارثی هست خیلی باور قوی در افراد هست .ولی از وقتی با لاغری با قدرت ذهن آشنا شدم متوجه شدم میشه ناخود آگاه رو تغییر داد  تا به سمت لاغری حرکت کنه .

      پس اول باور های غلط رو شناسایی کنید و بعد باید باور صحیح رو جایگزین کنیم  مثلا در مقابل باور غلط چاقی ارثی هست  بگو چاقی من ارثی نیست و تمام مسولیت چاقی من با خودم هست .وقتی یک باور جدید  ایجاد میکنید بارها براش دلایل و نمونه بیارید تا  ذهن باور کنه و براش اثبات بشه .مثلا استاد (اونحا که پسرعموی خودشون رو اخرشب در حال خوردن باقلوا با اب هویچ  دیدین )بارها به خودشون  گفتن ببین منم قبلا اینطور بودم و این طور رفتار میکردم و میخوردم  ولی حالا با تغییر فرمولهای ذهنی    رفتار من  و جسم من تغییر کرده   همین اثبات میکنه چاقی ارثی نیست عادتی هست  و چاقی نتیجه ی تکرار عادتها هست و جسم ما رو یواش یواش  چاق میکنه .

       پس باور خیلی نقش داره  در نحوه ی شکیل گیری رفتارها .

      دلایل اثبات باور صحیح رو بارها مرور کن و نمونه های عینی رو هم ببین تا بپذیری که باور جایگزین ، درست هست مثلا پسرعموی استاد هنوز میگن چاقی  ارثی هست و هنوز چاق هستن و اما استاد که به خاطر تعییر فرمولها ی ذهنی لاغر شدن پذیرفتن چاقی عادتی هست و کلی جسمشون تغییر کرده و متفاوت شده .

      و اما من هم قبلا که در این مسیر نبودم کلی دلیل و باور غلط داشتم که چاقی در من طبیعی هست  درستههیچ وقت نگفتم چاقی من ارثی هست چون از یه مقطعی به بعد من چاق شدم و اما منم کلی دلیل دیگه  برای خودم داشتم  و اما از وقتی وارد این  مسیر شدم دیگه اونها رو نقض کردم و نپذیرفتم و خدا رو شکر کلی جسم من و رفتار من تغییر کرده مثلا 

      قبلا باور داشتم چون ازدواج کردم طبیعی که چاق بشم اما الان میگم نه خیلیها هستن که از دواج کردن و متناسب هستن مثل دوستم خواهر همسرم و .. .

      قبلا باور داشتم چون فعالیتم کم هست طبیعی که چاق باشم اما الان میگم خیلیها مثل دختر خودم و یا  خواهر خودم  بدون ذره ای فعالیت خاص بسیار لاغر هستن .

      قبلا باور داشتم غداهایی مثل نو ن و برنج و روغن و شیرینی و ..  که میخورم  من رو چاق کردن اما الان میگیم خیلیها در اطراف خودم هستن که با خوردن همین عذاها همچنان لاغرن مثل دختر خودم هر چی من میخورم ایشون هم میخوره اما مقدار خوردن ما متفاوت هست که اندام ما رو متفاوت کرده نه مواد غذایی 

      قبلا باور داشتم چون دو زایمان داشتم طبیعی که  شکم داشته باشم اما افراد بسیار زیادی مثل دوست صمیمی خودم رو سراغ دارم که با  وجود دوزایمان که داشتن  اصلا  شکم ندارن  و بسیار لاغر هستن 

      قبلا باور داشتم بدن من با متناسبها یه فرقی داره که من چاقم و اونها لاغر اما الان میگم هیچ تفاوتی در  بدن چاقها و لاغرها نیست مگر در ذهن این افراد که تفاوت در جسم رو هم میاره نمونه اش فروغ قبلی و فروغ جدید که ذهنم تغییر کرده  رفتارم تغییر کرده و بعد جسم من هم کلی تغییر کرده .

      قبلا باور داشتم  چاقی من به خاطر اشتهای من هست که لاغرها این  اشتها رو ندارن اما من دارم اما الان میگم اصلا همچین چیزی  به نام اشتها در بدن من وجود نداره بلکه در ذهن من لونه داره تا توجیه پرخوری من باشه و گرنه اصلا وجود خارجی نداره .

      قبلا میگفتم چاقی من به خاطر کم کاری تیرویید هست ولی چطور باوجود این مشکل من وقتی وارد دوره ها شدم  کلی لاغر تر شدم پس با وجود همین مشکل بازم من میتونم متناسب تر بشم .

      قبلا میگفتم چاقی من به خاطر خوردن فلان قرص هورمونی هست و لی الان  که در دوره ها هستم با وجود خوردن همین قرص کلی متناسب تر شدم پس بازم میتونم متناسب تر بشم و حتی خواهر همسر من باوجود خوردن همین قرص سالها بسیار لاغر و زیبا اندام بود و هست و هیچ مشکلی برای لاعری من نیستن  .

      قبلا میگفتم چاقی من به خاطر خوردن فلان مواد عدایی هست مثل چیپس و پفک ولی الان دیگه این حرف رو نمیزنم چون مواد غذایی اصلا باعث چاقی ما نمیشن وبلکه این رفتار ما هست که ما رو چاق میکنه من هر وقت چیپس و پفک  هوس کردم میتونم به اندازه رفع هوس بخورم نه به اون اندازه که کارخانه برای من تعیین کرده مثلا یه پاکت کامل از هر کدوم  هر چند دیگه میل من مثل گدشته نیست و زیاد هوس نمیکنم ولی اگر هم باشه شاید چند دونه بخورم شایدم نه نخورم بستگی به بدنم داره که میخواد یا نه .

      قبلا کلی باورهای غلط داشتم که با باورهای درست و صحیحی  مثل بالا جایگزین کردم و دیگه کاملا مسولیت چاقی خودم رو قبول کردم و تمام تلاشم این هست  که درست رفتار کنم با مواد غذایی تا جسمم درست بشود بدون اینکه هیچ بار اضافی داشته باشم پس تمام تمرکز من بر روی درست رفتار کردن با مواد غدایی هست به قول دوستان در جلسه ی قبل در شان یک انسان که اشرف مخلوقات هست بخورم و رفتار کنم  و از این همه مواد غذایی که خدا در اطراف من قرار داده بخورم و لدت ببرم و ترسی نداشته باشم اما به اندازه نیازم نه بیشتر از نیاز که بازم متناسب تر از الان بشم و اگر من همین به اندازه خوردن رو یاد بگیریم که استاد در جلسه ی قبل به ما دوباره یاد آوری کردن بسیاز راحت و طبیعی لاغر میشم  پس من هیچ دلیلی برای چاقی خودم ندارم و در مسیر درست رفتار کردن هستم و به زودی به تناسب ایده الم میرسم و لذت میبرم چون دارم به ذهنم آموزش میدم غدا چی هست خوردن ما چطور هست گرسنگی و سیری چی هست و … پس چاقی هیچ چیز نیست نه ارثی  هست نه وابسته به هیچ عامل بیرونی  مثل کم تحرکی و .. هست علت  چاقی خودم هستم  رفتار خودم هست و من خودم باعث چاقی خودم شدم و حالا هم خودم باید درستش کنم بدون نیاز به هیچ عامل بیرونی فقط با درست رفتار کردن پس من اینجا هستم که لاغری رو آموزش ببینم و درست رفتار کنم و بعد چه بخوام چه نخوام لاعر میشم .

      استاد اینقدرراین باورها خوب در ذهن من نشستن که اگر کل پزشکان دنیا هم بیان بگن چاقی ارثی هست من باور نمیکنم یا اگر کل پزشکان بگن این قرصها چاق میکنن من باور نمیکنم چون خودم نمونه عینی کسی هستم که با  وجود خوردن این داروها کلی لاغر تر شدم و  یا اگر کل پزشکان بیان بگن در بدن چیزی به نام اشتها هست من باور نمیکنم چون الان با یک سال و نیم در مسیر بودن اصلا همچین چیزی در خودم نمیبینم و کلی چیز دیگه که در بالا گفتم به خدا وجود ندارن چاقی فقط در ذهن من هست  چاقی فقط در ذهن من هست من باید ذهنم رو لاغر کنم چطور ؟؟؟با آموزش دادن   از طریق سایت و عمل کردن به آموزشها خود به خود متناسب میشم من خودم اینقدر عالی دارم روی به اندازه خوردن کار میکنم (که قبل از فشار شکمی غدا رو رها کنم ) که عدا خوردن من برای  بقیه  جای تعجب داره که یعنی این سهم تو  هست همین  چند لقمه سهم تو  هست اما ذهنم  و خودم میگه اره  سیری یعنی در این حد خوردن و این درسته و کاملا ذهن من با من هماهنگ شده در به اندازه خوردن و من رو تشویق به خوردن بیشتر نمیکنه و همیشه به حدی بخور که شکمت دردنگیره و سنگین نشی و انصافا مشخصه اون حالت براش بسیار زشت و زننده شده و از اون بدش میاد که به جا و درست پیام سیری رو میده و منم  خیلی عالی دست میکشم استاد همین دیشب به اندازه نیازم شام خوردم و اما کمی بعد بچه هام سفارش فست فود از بیرون دادن و بسیار هم وسوسه برانگیز بود این قیافه ی عدا اما خدا شاهده یک بار من وسوسه نشدم بر عکس گدشته تمام منطقم این بود اگر خوردی به اون حالت شکم درد میرسی و به اون سنگینی میرسی که دوست نداری که بدت میاد که برده ی غداها هستی که مدیریت میکنن تو رو و ….. پس نخور و اصلا دستور خوردنی نبود و من خیلی راحت نخوردم و بچه هام خوردن و ما بقی رو داخل یخچال گداشتم و بارها خودم رو تحسین کردم و به خودم افرین گفتم و اینقدر باید این رفتارها تکرار بشه و این منطق من پررنگ بشه که دیگه هیچ وقت اون رفتار  پرخوری رو نداشته باشم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 23 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1401/03/22 17:07
      مدت عضویت: 1646 روز
      امتیاز کاربر: 27931 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,896 کلمه

      سلام و درود خدمت استاد عطار روشن  گرامی  و دوستان هم مسیرم 

      چقدر عنوان این فایل رو دوست داشتم . کلی حرفها رو در ذهنم برام مرور می‌کنه چون من کسی بودم که درگذشته خودم رو مغلوب چاقی میدونستم و بارها میگفتم دیگه من هم اینطور خلق شدم که باید همیشه برای لاغری بجنگم و به سختی به دستش بیارم و به راحتی از دستش بدم و بارها میگفتم بدن  من با متناسب ها فرق داره  من هر چی بخورم زود چاق میشم اما اونها اینطور نیستن هر چی بخوان میتونن به راحتی بخورن و یا اینکه بارها میگفتم من چون اشتهای زیادی دارم  و یا چون دو  بارداری داشتم و زایمان داشتم و یا . چون تحرکی ندارم چون رژیم غذایی ندارم و ….. من چاق هستم و  همیشه در کنار تمام این دلیلهام مقصر اصلی  چاقی خودم رو اشتها م  می‌دانستم و بارها و بارها اون دلیلهام  رو مرور میکردم و میگفتم دلیل اصلی چاقی  من اشتهای من هست  و همیشه میگفتم  خوش به حال اون افرادی که خیلی اشتها برای خوردن ندارن و همیشه میگن من سیر هستم در حالی که همیشه من خودم گرسنه بودم و  از غذا خوردنم زجر میکشیدم وبا عذاب وجدان و ناراحتی غذا می‌خوردم و یا این اواخر به گفته ی پزشکانم  مصرف دو دارو  رو هم که باید مصرف میکردم  عامل  چاقی بیشتر در خودم می‌دیدم و دیگه  هر  چه دلیل داشتم برای چاقی با این دو تا دیگه دلیل‌هام  و یا همون تو جیه هاتم  برای چاقی خیلی بیشتر شده بود و من روز به روز ترسم و نگرانیم از چاقیم بیشتر میشد و اما پر خوری هام هم بیشتر میشد و ازطرفی   هم میخواستم بیشتر برای ازدست دادن چاقی تلاش کنم و تلاشهام بیشتر شد اما من روز به روز چاقتر میشدم و به لاغرها با حسرت بیشتری  نگاه میکردم که خوش به حالشون چرا  من اشتها دارم اما اونها ندارن  ؟؟؟؟

        اما از  وقتی  که وارد این مسیر شدم واقعا نمی‌دونم اون اشتهایی که همیشه از اون حرف میزدم و اون رو مقصر صد در صد چاقیم میدونستم الان کجا رفته و واقعا چرا دیگه ندارمش؟؟؟.  من در گذشته همیشه کلی غذاهای کم کالری و سبک و پخته که واقعا دوستشون نداشتم  و یا شایدم بد مزه  و  میوه و سالاد در خونه داشتم که اگر گرسنم شد از اونها بخورم و سراغ هیچ چیز دیگه نرم چون بارها گفته بودم من اشتهای زیادی دارم و باید با این چیزها کنترلش کنم و چون یک دفعه بعد از ازدواجم چاق شده بودم هیچ دلیل خاصی که بگم چاقیم  ارثی  هست برای چاقی خودم نداشتم اما چون خواهرم رو هم دیده بودم بعد از ازدواج چاق شده بود میگفتم این در خانواده ی ما رایج هست و طبیعی که بعد از ازدواج  چاق بشم و تنها دلیل این همه رفتارهای پرخوری خودم رو و چاقی خودم رو  بعد ازازدواجم ربط  به اشتهای زیاد خودم میدادم و حتی من که شیرینی خور نبودم این اواخر بعد از بارداری دومم بازم به خاطر باورهای نادرستم شیرینی خور هم شده بودم و  زمانی که رژیم بودم بعد از بارداری دومم برای اینکه این حسم رو هم کنترل کنم و اینقدر شیرینی و کیک و بیسکوییت نخورم کلی خرما تهبیه میکردم که هر وقت هوس  شیرینی  میکردم کلی  میخوردم  و بعدش میگفتم بهتر ازاین هست که شیرینی قنادی و … بخورم  بزار خرما بخورم که کمتر چاق بشم و شاید روزی ده عدد خرما  می‌خوردم و حتی بیشتر اوقات خرما میخورم و اما  کلی هم بیسکوییت و کیک بعدش می‌خوردم یعنی اول خرما بعدش اگر جایی میرفتم و یا بچه ها م کیک و شیرینی میخریدن من هم کلی باهاشون می‌خوردم یا اینکه من عاشق کلوچه های سنتی شهرم دزفول بودمم اما به خاطر محدودیت رژیم سعی میکردم نخرم که نخورم اما یادم میاد یه جاهایی کم میوردم و به همسرم میگفتم بخر و من ازشب تاصبخ یادم میاد تمام اونها رو که نمی‌دونم یک کیلو یا کمی بیشتر بود  به تنهایی می‌خوردم و اما بعدش ناراحت میشدم میگفتم دیگه نمی‌خورم فقط این یه بار و از فردا دوباره رژیم رو شروع میکنم  ودقیقا یادم میاد با چیبس و  پفک هم همینطور رفتار میکردم نمیخریدم که نخورم اما بلاخره در یه زمانی که واقعا هوس میکردم کلی میخریدم و همه رو به تنهایی همون لحظه می‌خوردم و بعدش م هم کلی ناراحتی و عذاب وجدان اما میگفتم این هم استراحتی بود از فردا دوباره شروع میکنم و در فست فودی ها هم همینطور و… اما هیچوقت خواهر متناسب من اینطور رفتار نمی‌کرد همیشه بسیار کم و خیلی کم ازچیزی که خیلی خوشش میومد میخورد یعنی اون وقت که  خوراکی برمیداشت واقعا اون خوراکی رو دوست داشت و گرسنه بود که میخورد اما اگر از خوراکی خوشش  نمیومد محال ممکن بود که بخوره خیلی راحت می‌گفت بدمزه هست و نمی‌خورد و من همیشه تعجب میکردم چرا ایشون غذا نمیخوره ؟؟؟؟

        یعنی می‌خوام بگم در اون زمانهای قبل همه چیزخوار شده بودم کلی  عادت نادرست پیدا کرده بودم واقعا پرخوری میکردم و تمام اون رفتارهام رو هم ربط میدادم به اشتهای زیادم .اما از وقتی وارد این مسیر شدم اصلا دگر گون شدم اصلا انگار من یه فروغ دیگه شدم میتونم به جرات بگم من بیشتر اوقات روز رو سیر هستم و دوست ندارم چیزی وارد جسمم کنم اتفاقا همین دیشب بازم برام یاد آوری شد که اضافه وزن من در گذشته به خاطر عادتهای نادرستم بود چون دیشب مهمان داشتم و  همسر من کلی میوه های نرم و خوشمزه ی تابستانه خریده بود مثل زرد آلو و هلو و آلو و… و من داشتم اونها رو میشستم و یادم اومد در گذشته در همچین فصلهایی در همچین مواقعی  که همینطور داشتم میوه  میشستم اول  کلی از هر مدل‌  میوه همانطور سرپایی حین شستن باید خودم به تنهایی  می‌خوردم و بارها میگفتم دیگه میوه که مجازم و یا اینکه میگفتم چیکار کنم گرسنه هستم با میوه خودم رو سیر کنم بهتر هست  تا با چیز دیگه و یا اینکه به محض  خریدن  زردآلو نرم و شیرین توسط همسرم   من کلی از  اونها  رو جدای اینکه خالی میخوردم خیلی هاشون رو هم   با پنیر باید می‌خوردم  چون میگفتم دوست دارم و خوشمزه هست  و همیشه خواهرم و دوستام میگفتن اصلا دلیل چاقی تو همین زیاد میوه خوردن هست چون می‌دونی میوه هم چاق می‌کنه و ..‌..اما دیشب که  من داشتم اون میوه ها  رو به اون نرمی و خوش‌رنگی که من بسیار دوستشون داشتم میشستم حتی  هوس خوردن یکیشون رو هم نداشتم  و خیلی راحت  گفتم هر وقت مهمانها اومدن یا اگر هر وقت  هوس کردم من میخورم اونها رو داخل سبد گذاشتم و رفتم وخودم بعدا فکرش رو کردم باورم نمیشد اینقدر راحت رفتارم تغییر کرده ؟؟؟ و من به  دنبال الکی خوردن و پر خوری نیستم و اگر سیر باشم دوست ندارم هیچ مواد خوراکی به دور از تعریفهای بقیه که میگن  کم کالری و یا مقوی و یا …. هست بخورم مثل  همین دیشب موقع شستن میوه ها نخوردم اما همزمان با مهمانهام  که اومدن هوس کردم و سه عدد زرد آلو   خوردم و این برای من فوق العاده هست .

      اصلا مدتها هست دلم میخواد میوه رو در زمان گرسنگی بخورم نه سیری و منتظرم که در طول روز درست و حسابی گرسنه بشم که میوه بخورم و هنوز انگار اتفاق نیفتاده .

      ،پس من خیلی  محکم میگم چاقی من ربطی به اشتهای من نداره من باورهای غلطی داشتم که باعث پرخوری من شده بودو چون مدتها هست در سایتم با جایگزین کردن باورهای  صحیح دیگه اون اشتها در وجود من نیست باورهای صحیحی، دارم مثل اینکه :

      من خودم مسول چاقی. خودم هستم 

      اشتها در بدن من نبست و اصلا من عضوی به این نام ندارم .

      اشتها در ذهن من لونه داره 

      من به جای اینکه بگم اشتها دارم باید بگم حق انتخاب دارم 

      این انتخاب‌های  من هست که من روچاق یا لاغر می‌کنه 

      و من بارها میگم هیچ کس  به زور من رو وادار به خوردن نمیکنه این من هستم که باعث چاقی خودم میشم .

      و از وقتیکه من دارم باورهای درست رو جایگزین باورهای اشتباه میکنم دیگه هر گز ازاون رفتارهای اشتباه گذشته در خوردنم نمی‌بینم اصلا انگار اونها رفتن اصلا انگار من یه آدم دیگه شدم تا حدی که همون خواهر متناسب من و تمام اطرافیانم  از این همه تغییرات من تعجب کردن که چرا من غذا نمی‌خورم و یا اینکه همیشه میگم سیر هستم ولی خودم هم دقیق نمی‌دونم چی شد ولی می‌دونم به خاطر کار کردن روی ذهنم هست بلاخره من حدود سه‌  ساله که در سایتم و دارم جدی وقت میزارم و مو به موی حرفهای استاد رو گوش میدم و تایید میکنم و باور دارم و مثال میارم پس این همه تغییرات نتیجه ی  طبیعی. استمرارهای من هست و اگر غیر از این رفتار کنم غیر طبیعی هست و این جسم جدید من حق من هست و حتی انتظارم این هست که یک جسم  متناسب تر هم به زودی پیدا کنم و لذت بیشتری از خودم ببرم چون میبینم که رفتارهای غذایی خودم در حد خواهر زاده ی سه ساله ی خودم شده با چند قاشق در ظهر و شاید چند قاشق کمتر در شب سیر هستم شایدم گاهی اوقات با یک وعده تا یک روز سیر باشم عین دختر متناسبم و یا خواهرم متناسبم غذا میخورم شایدم گاهی اوقات رفتار های من صحیح تر از ایشون باشه (شایدم یه وقت هایی خطاهایی داشته باشم و یا هنوز   شجاعت در خوردن بعضی از مواد خوراکی در من کمتر از ایشون باشه اما تعدادشون بسیار کم هستن ) و من از درون احساس متناسب بودن شدیدی میکنم جدیدا خیلی از  خوراکی‌هایی که با نون در گذشته می‌خوردم دوست دارم به تنهایی خالی بخورم خیلی کم نون برمیدارم  خیلی زود سیر میشم  خیلی دیر گرسنه میشم تسلطم بر خودم در مقابل مواد غذایی عالی شده و انصافا نمی‌دونم  چی بگم  همبن هفته ی پیش در مسافرت  من هیچ وقت اینقدر گرسنه نبودم که یک غذا برای خودم به تنهایی سفارش بدم با دخترم چند لقمه می‌خوردم تازه مابقی  غذامون  رو هم می‌آوردیم با خودمون خونه و من اصلا سعی نداشتم چون پولش رو دادم و یا چون خوشمزه هست و یا چون درمسافرتم و … همش رو بخورم در حالیکه می‌دیدم همسرم یک عدد تنها برای خودش سفارش  میداد و همون رو هم به زور میخورد و اما  من نمیتونستم و یا در خیلی جاهای دیگه  همینطور هست من کاری به اطرافیانم ندارم و فقط به اندازه نیازم ازهر خوراکی میخورم .

      پس بازم میگم اضافه وزن من در گذشته 

      به خاطر داروی کم کاری تیرویید نبود 

      به خاطر داروی هورمونی نبود 

      به خاطر ازدواج نبود 

      به خاطر بارداری و  زایمان نبود 

      به خاطر بی تحرکی نبود 

      به خاطر مواد غذایی نبود 

      به خاطر اشتهام نبود 

      به خاطر هیچ چیز دیگه نبود 

      فقط به خاطر عادتها و رفتارها و باورهای نادرست خودم بود چون من دیده بودم و مثال هم دیده بودم واقعا باورم شده بود که من باید بعد از ازدواج و بارداری چاق بشم  چون حرف پزشک های خودم رو قبول داشتم برام طبیعی بود بعد از خوردن دارو چاق بشم .

      اما همین دیشب موقع شستن میوه ها بارها به خودم گفتم ببین از وقتی دارم روی خودم کار میکنم چقدر نتایج و رفتارهای  من فرق کرده  که من این همه میوه های عالی  که در گذشته دوست داشتم بشورم اما لب نزدم  پس میبینم اختلاف باورهای من  در گذشته و حالا چقدر نتایج جدیدی برام به وجود آورده پس بازم یکی یکی می‌خوام باورهای اشتباهم رو شناسایی کنم تا بازم جسم زیباتری داشته باشم . من اون جسم رویایی خودم رو خلق خواهم کرد  من خالق زندگی و جسم خودم خواهم بود .

      من توانمندم 

      من ارزشمندم 

      من لایقم 

      من خالقم 

      پس به تمام رویاهای خودم میرسم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم