آنچه در زندگی تجربه می کنیم حاصل تمرکز و توجه قبلی ما به مسائل و شرایط روزمره می باشد.
گرچه درک این مساله ممکن است ساده نباشد اما با اندکی فکر کردن و بررسی شباهت های شرایط فعلی خود با آنچه در گذشته نزدیک مورد توجه قرار داده ایم به سادگی به صحت و عملکرد دقیق سیستم جهان هستی پی می بریم.
تغییر زندگی فقط و فقط با تغییر شرایط فعلی امکانپذیر خواهد شد.
شرایط فعلی و اهمیت آن
شرایط فعلی شما در زندگی حاصل توجه و تمرکز قبلی تان بر موضوعات و شرایطی است که مورد توجه قرار داده اید.
میزان سلامتی، وضعیت مالی، شرایط رابطه عاطفی و سایر جنبه های زندگی نتیجه نگرش و افکاری است که از قبل درمورد هر جنبه از زندگی داشته اید.
اگر از گذشته بارها شنیده باشید که پول درآوردن کار سختی است اما از دست دادن پول مثل آب خوردن است الان شما در شرایطی هستید که به سختی پول در می آورید و به راحتی پول از دست می دهید.
البته درک این واقعیت نیاز به داشتن یک نگرش دارد که اصل و اساس تغییر زندگی است و آن هم پذیرش صد در صد مسئولیت زندگی و شرایط فعلی است.
شاید شما هم مثل من در گذشته افراد مختلف را باعث و بانی شرایط فعلی خود بدانید اما این نگرش نه تنها موجب تغییر شرایط زندگی شما نخواهد شد بلکه باعث میشود تا رزوی که زنده هستید تحت تاثیر افکار و اقدامات دیگران زندگی کنید و همواره با احساس یاس و ناامیدی زندگی کنید.
پس اگر عزم تغییر زندگی خود را دارید تعهد بدهید که از این لحظه خودت مسئول تمام جنبه های زندگی ات هستی.
مهم نیست در حال حاظر در چه شرایطی قرار دارید، برای تجربه تغییر زندگی، مهمترین موضوع پذیرش مسئولیت شرایط فعلی است.
به این معنی که اگر نگرش فعلی شما این است که پدر، همسر، دوست، همسایه، جامعه و … مسبب شرایط فعلی شما در زندگی است از این لجظه باید این نگرش را جایگزین کنید که من مسئول شرایط فعلی زندگی ام هستم.
حتی اگر هیچ دلیل و منطقی برای این نگرش نداشته باشید که چطور و چگونه من مسئول شرایط فعلی زندگی ام هستم ولی باید بپذیرید که خودتان باعث و بانی این شرایط هستید.
پذیرش شرایط هم به این معنی نیست که با خود بگویید خوب باشه من قبول کردم که مسئول شرایط فعلی خودم هستم و انتظار داشته باشد از لحظاتی دیگر تغییر زندگی شما شروع شود.
بلکه این تعهد باید به شکل عملی در افکار، رفتار و گفتار شما نمایان شود.
به این صورت که از این لحظه به بعد هرگز درباره شرایط فعلی خود با دیگران صحبت و گله و شکایت نکنید.
از این لحظه به بعد رفتاری که نشان دهنده خشم، ناراحتی و یا کینه از دیگران برای شرایط فعلی زندگی تان باشد از شما سر نزند.
و در حالت خیلی پیشرفته باید به این توانایی برسید که حتی درباره شرایط فعلی خود در ذهنتان کسی را مقصر ندانسته و افکار مربوط به آن را مرور نکنید.
در این صورت شما به شکل عملی مسئولیت شرایط زندگی خود را پذیرفته اید چون فردی که خودش را مسئول شرایطی می داند درباره آن نه صحبت می کند و نه گله و شکایت دارد چون خودش می دادند که همه چیز توسط خودش و با تصمیم و فکر خودش شکل گرفته است. اکنون این فرد آماده ورود به مسیر تغییر زندگی است.
صحبت نکردن درباره شرایط فعلی برای تغییر زندگی
صحبت کردن درباره شرایط فعلی سبب تشدید تمرکز و جلب توجه دیگران به شرایط فعلی خود می شود و از آنجا که به هرچه در زندگی توجه کنید به جهان هستی اعلام می کنید که این شرایط را دوست دارید، به سادگی شرایط فعلی شما تداووم داشته و روزهای آینده زندگی شما را رقم می زند. بسیاری از ما به امید تغییر زندگی درباره شرایط فعلی خود با دیگران صحبت می کنیم غافل از اینکه در حال تثبیت شرایط فعلی هستیم.
بنابراین اگر قصد تغییر زندگی دارید به هیچ وجه نباید درباره آنچه هست صحبت کنید و حتی فکر هم نکنید چون فکر کردن بسیار قوی تر و تاثیرگذار تر از صحبت کردن است.
وقتی درباره آنچه امروز هست فکر و صحبت نکنید به شکل عملی ارتباط امروز با فردا و روزهای آینده را قطع می کنید و اینجاست که با انجام تمریناتی که در جلسات قبل و این جلسه داده شده است در حال توجه به شرایطی هستید که دوست دارید در زندگی تجربه کنید.
شما به شکل عملی درباره شرایط فعلی صحبت و توجه نمی کنید و در مقابل به شرایطی که دوست دارید تجربه کنید از طریق مختلف توجه می کنید. به همین سادگی آینده شما به جای اینکه شبیه امروز شما باشد شبیه آن چیزی می شود که امروز درباره آن فکر و به آن توجه می کنید و به شکل خودبخودی تغییر زندگی رخ خواهد داد.
تصور کنید فردی که سالهاست ثروتمند است هر روز به ثروت و احساسی که در اثر ثروتمند بودن تجربه می کند توجه می کند و زندگی وی در حالت ثروتمند بودن و ثروتمندتر شدن تداووم پیدا می کند.
در مقابل فردی که فقیر است و هر روز به فقیر بودم و مسائلی که فقر برای او ایجاد می کنید توجه می کند و درباره آن صحبت می کند سال به سال در شرایط بدتر قرار می گیرد و زندگی او تواما با فقر و مشکلات مختلف سپری خواهد شد.
این دست خدا نیست که شما را از فقر به ثروت برساند بلکه به شکل صد در صد دست خودتان است که از فقر خود را رها کرده و با تغییر زندگی تان ثروتمند شوید.
آن سیستم یا نظمی که باعث تداووم در شکل گیری جریان زندگی می شود توسط اراده خداوند برای همه انسانها خلق و تنظیم شده است بنابراین تسلط یا نظارت فردی بر چگونگی استفاده از این سیستم توسط خداوند صورت نمی گیرد و هر فردی به هر شکلی که دوست دارد می تواند از این سیستم برای تغییر زندگی به نفع یا ضرر خود استفاده کند.
چه بدانید و چه ندانید شما و همه انسانها مسئول صد در صد شرایط زندگی خود هستند چون سیستم خداوند به شکلی طراحی و اجرا شده است که تداخل یا ضعفی در برآورده کردن خواسته های انسانها ندارد بنابراین مسئولیت اینکه فردی فقیر باشد یا سراسر زندگی اش درگیر مسائل و مشکلات باشد خداوند نیست چون خداوند فقط خالق سیستم است و مسئولیت استفاده از سیستم به عهده استفاده کننده یا انسان است.
تجربه هنرجوی زندگی با طعم خدا
هر آنچه در زندگی خود بر آن تمرکز و توجه داریم را به سمت خود جذب می کنیم و طعم آن را تجربه خواهیم کرد. توجه به موضوعات مختلف از طریق زیر صورت می گیرد.
- مطالعه در مورد آن موضوع
- صحبت کردن درباره آن موضوع
- دیدن فیلم و تصویر درباره آن موضوع
- فکر کردن به آن موضوع
از مهمترین تکنیک های توجه به یک موضوع نوشتن در مورد آن است.
بهترین شیوه تغییر زندگی این است که صبح قلم بدست بگیریم و یجورایی در حالیکه خودآگاهمون هنوز خیلی بیدار نشده که با فکر بنویسیم صبر کنیم ببینیم ناخودآگاهمون چه حرفایی برای گفتن داره.
و یک تکنیک دیگه این که قبل از خواب مسائل خود را بنویسیم،
در حالیکه استراحت می کنیم و خواب هستیم ناخودآگاه ما بدنبال جواب می گردد و شاید آشنایی با این سایت هم یکی از پاسخهایی باشد که ناخودآگاه برایمان یافته است.
اگر نوشتن با طعم شکرگزاری همراه باشد تاثیر گذاری آن صدچندان می شود.
وقتی طعمی را که دوست دارم تجربه کنم با شکرگزاری می نویسم ذهنم چون اصل را از بدل تشخیص نمی دهد، تصور می کند که به آن رسیده ام و در عمل با من همراه می شود و خواهم توانست مقتدرانه به سمت هدفم بتازم.
از رحمت بیکران الهی این است که اگر طعم ناخوشایندی را ناخواسته طلب می کنیم و بر آن متمرکز شده ایم اجابت آن خواسته نامطلوب را به تاخیر می اندازد و اگر مصر بر دریافت آن باشیم و به صراط مستقیم برنگردیم خب آن طعم نامطلوب را در زندگی خود تجربه خواهیم کرد.
اگر قانون های الهی را فرابگیریم و طبق آنها عمل کنیم بهشت را در همین دنیا تجربه می کنیم.
قانون تغییر زندگی این است که شبیه ، شبیه را در خود حل می کند. اگر عیبجو باشم و به دنبال بدی ها و کمبودها باشم خب در شرایط کمبود و ضعف و بدی قرار می گیرم و اگر بدنبال خوبی ها و فرکانس مثبت باشم حتی در محیط بد و ناقص به نیلوفر مرداب تبدیل خواهم شد.
در محیطی که همه بدبین ها و عیب جوها در حال ضرر و زیان و تجربه فقر و ورشکستگی هستند، افراد متوکل به خدا و مثبت نگر و شاکر در حال رشد و پیشرفت و تجربه شرایط خوشایند هستند.
برای تغییر زندگی و تجربه احساسات خوشایند در زندگی باید حتی قبل از رسیدن به یک خواسته، بعد از مشخص کردن دقیق آن خواسته بر آن متمرکز شویم و به نمونه های واقعی آن در محیط پیرامون خود دقیق شویم و احساس خوشایند داشتن آن هدف در شرایط زندگی مان را با خود مرور کنیم.
در مسیر چشیدن آن طعم خوشایند فرکانسهای ما با خواسته مان هماهنگ می شود و با سپاسگزاری برای آن خواسته، به آن هدف در دنیای واقعی خواهیم رسید.
فراوانی و برکت در همه زمینه ها بی نهایت است. اصل این همانی می گوید وقتی دیگری توانسته به چیزی برسد برای من هم می تواند اتفاق بیفتد.
وقتی افراد زیادی توانسته اند با قدرت ذهن به اندام متناسب برسند، خدایا شکرت برای موفقیت دوستانم و خدایا شکرت که برای من هم اتفاق خواهد افتاد.
اگر می خواهم به سمت خوشبختی حرکت کنم باید به نعمت های فراوان اطرافم توجه کنم و شاکر آنها باشم و طعم های بد را رها کنم.
یادمه در سفری که به اهواز داشتیم همسرم از سفرهای کودکی خود تجارب لذت بخشی از یک بستنی فروشی داشت و بارها برای من از آن گفته بود و دوست داشت در این خاطرات لذت بخش مرا هم سهیم کند ولی متاسفانه در آن روز جدول خیابان روبروی آن بستنی فروشی بوی بسیار بدی داشت و آن موقع تصمیم گرفتم که یا بر تجربه طعم خوشایند آن تمرکز کنم و در خاطره سازی با همسرم شریک شوم و یا بر بوی بد جدول تمرکز کنم و خاطره ناخوشایندی در سفر اهواز برای خودم و همسرم بسازم.
تصمیم اول را انتخاب کردم و الان پس از سالها فقط طعم خاطره سازی خوشایند برای هر دوی ما باقی مانده است.
یا دوست نازنینی که در ایام امتحانات ترم و سختی شرایط باز هم در بازگشت به خوابگاه به درختان و آسمان با لذت و تحسین می نگریست و می گفت چه طبیعت زیبایی و من همان موقع شیفته نگاهش شدم چون خودم تمام مسیر همچنان به برگه امتحانم متمرکز بودم و پاسخهایی که داده بودم و استرس امتحان بعدی و همه اینها تا آن لحظه اجازه نداده بود اصلا زیبایی های اطرافم را ببینم.
دیدن خوبیها و نعمات در هر لحظه از زندگی مهارتی است که باید فرا بگیریم و برای خبره شدن در آن تلاش کنیم چون این مهمترین اقدام برای تغییر زندگی است. همانطور که وقتی بچه ای را به کاری تشویق می کنیم آن کار را مرتب تکرار می کند تا ما بیشتر خوشمان بیاید و او را بیشتر تشویق کنیم کائنات هم چنین است هر چه بر داشته هایش متمرکز باشیم و برای آنها سپاسگزاری کنیم مجوز استفاده از نعمات بیشتری را بدست خواهیم آورد.
خدایا شکرت که فراوانی و نعمت آنقدر زیاد و بی نهایت است که داشتن من سبب نداشتن و نداری دیگری نمی شود.
هر چه من خوشبخت تر و بهتر باشم فرکانس مثبت تر به جهان می فرستم و جهان برای همگان زیباتر و بهتر می شود و این یعنی تغییر زندگی.
خدایا ممنونم که این همه طعم خوشایند در اطرافم هست و احساسات و روابط زیبا و عاشقانه و محیط زیست زیبا و انسانهای خوش فرکانس و اطلاعات مفید و فراوانی و برکت و اندام متناسب و خوش فکری و خوش زبانی و کتابهای مفید و هزاران هزار خوشی کوچک و بزرگ که آفریده ای و قابلیت استفاده از همه آنها را به من بخشیده ای و فرصت چشیدن این طعم های زیبا را به من عطا کرده ای.
(دیدگاه آرامش عزیز در بخش نظرات)
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.55 از 82 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
من الان چند وقتی هست که این شکر گذرای رو تمرین می کنم چند وقت هر شب قبل از خواب می نوشتم توی دفترم که برای چه چیزهایی شکرگذار بودم امروز!
همیشه سعی می کنم توجه کنم به چیزهای خوبی که بقیه دارن و بقیه چیزهایی و که من دوس ندارم ازشون و نادیده بگیرم و امیدوارم بتونم طعم اینکه دیگران هم نسبت به من همچین نظری و پیدا کنن بچشم خیلی حس و طعم قشنگیه!
البته بعضی افراد نسبت به من اینطور هستن!
مثلا امروز که خونه بودم تعطیلی بود اینجا خدا رو شکر می کنم که همه دور هم بودیم طعم دور هم بودن و غذا درست کردن برای خانواده و چشیدم و همسرم هم به من کمک کرد سالاد درست کرد بعدش چایی آورد خدایا ممنون برای چشیدم این طعم !
کلا از بچگی یاد نگرفتیم که لذت ببریم و از همه چی شکایت می کنیم رستوران می رسم همش ایراد می گیریم عروسی و مهمونی همه چی حتی موقع بازنشستگی در خونه که خانم و آقا معمولا لذت نمی برن اینها همه فرمول شده توی ذهنمون مثلا وای اگه شوهرم باز نشسته بشه همش تو خونه من بدبخت می شم ….ولی من وقتی نگاه می کنم می بینم خارجی ها وقتی باز نشده می شن توی خونه با هم همه جا می رن مسافرت و گردش حتی وقتی میان دارو خانه با هم میان و از با هم بودن لذت می برن …
وباز هم هر چقدر سعی می کنم طعم های خوب و ببینم و توجه کنم آخرش یه وفتهایی غره هست هنوز فرمولها عوض نشدن!
ولی خوب همیشه سعی می کنم که به چیزهای خوب و لذت بخش توجه کنم و فکر کنم و سپاسگزار باشم خدایا منو ببخش یه وقتایی که ناشکری می کنم تازه بعد از این همه سال داریم یاد می گیریم چکار کنیم چه جوری باشیم !
وقت شما بخیر عزیزان
دیگه یاد گرفتم من فقط به طعمهای خوب توجه می کنم و دیگه حرفهای بیخودی نمی زنم وقتی می خوام حرف بزنم سرکار کمتر حرف می زنم یه چیزی و تکرار نمی کنم بی خودی ولی به طعمهای بد توجه نمی کنم اصلا ولی جسته گریخته می شنوم دیگه !
دیگه از چیزی خیلی ایراد نمی گیرم سعی می کنم لذت ببرم چند روز پیش سر کار یه تلفنی به من شد که منو نگران کرد و من اون موقع به خودم گفتم پونه جون هیچی نیست من به خدا ایمان دارم می دونم خدا کمک می کنه تا حل بشه پس الان لذت ببر از کار کردند و به فکر اون نباش بسپر به خدا نذاشتم حال بدم طول بکشه چون اون تلفن منو بهم ریخت اولش بعد از کار توی ماشین راه حلهایی به نظرم رسید که اومدم خونه دوباره تلفن شد تونستم جوابهای خوبی بدم به کمک خدا ! خدایا شکرت واقعا ممنونم!
مثلا هر کس و من می بینم موهاش خوشگله و خوش هیکله و قشنگ حرف می زنه همه رو بهشون می گم و تعریف می کنم و می گم که زندگی با این طعمها چقدر لذت بخشه خدایا شکرت
و گاهی می نویسم توی دفترچه و همینطور در فیلمها خونه های قشنگ رومیگم و همه چی رو خلاصه که این تمرین خوبیه هر روز تمرین می کنم و اون موقع ها من از همه چی ایراد می گرفتم ! خدایا منو ببخش اگه ناشکری کردم چون بلد نبودیم همینقدر یاد گرفته بودیم
وقت شما بخیر عزیزان
اگه ناسپاس باشیم نعمتها از ما گرفته می شه پس به یاد خدا بودن و سپاس گزاری کردن خیلی موضوع مهمی هستش.
من الان که یادم میاد قبلا خیلی غر می زدم اصلا بی خودی هر جا می رفتیم هر چیزی به من اصلا خوش نمی گذشت همیش در حال غر زدن بودم .بعد کم کم که با یوگا آشنا شدم در موقعیکه واقعا لازم داشتم دیگه خیلی حالم بد بود و یه مقدار خیلی زیادی حالم خوب شد خدا رو شکر .
حالا با این دوره هر روز به طعمهای خوب توجه می کنم ولی در طول روز بالاخره آدم یه سری چیزها و می شنوه از آدمها ولی سعی می کنم دنبال نکنم اصلا . اتفاقا امروز داشتم فکر می کردم که چقدر همسر من کم حرفه حالا اوایل که از دواج کرده بودیم چون مادر شوهرم هم خیلی کم حرفه من همش حوصلم سر می رفت پیش خودم می گفتم اینا چرا حرف نمی زنن وقتی می رفتم خونشون خیلی حوصلم سر می رفت اگه فقط من و مادر شوهرم بودیم حالا می فهمم من خیلی بچه بودم الان می فهمم بهتره منم کمتر حرف بزنم یاد بگیرم حرفهای بیخودی فایده نداره.
مثلا چند روز پیش من و همسرم نشسته بودیم فیلم نگاه می کردیم مامان من تلفن زد یه دفعه گفت فهمیدین زلزله اومده ؟ گفتم نه ! گفت چه طور نفهمیدین انقدر لرزید اینجور اونجور یعنی منظورم به اینه که ما نمی تونیم یه چیزهایی و نشنویم اجبارا باید بشنویم😂😂
مثلا من اینو یاد گرفتم از این دوره که حالا یه سری چیز آدم از دیگران می شنوه که طعمهای خوبی نیست ولی یاد گرفتم از این دوره که حداقل اونها و برای کس دیگه ای تعریف نکنم. یا هر چی پیش میاد هی بگم فهمیدی فلانی اینجوری شد فلانی اینطور اینها و دیگه بازگو نمی کنم اونی که شنیدم و.
مثلا دیروز سرکار که بودم خیلی ساکت بود و خلوت من همش با خودم می گفتم چقدر این طعم سکوت و دوست دارم چقدر این لذت بخشه خلاصه تا وقتی که اومدم خونه تونستم همه کارها و انجام بدم با خیال راحت و واقعا طعم خوبی بود که تجربه کردم در کمال آرامش،
الان هم که اومدم خونه توی دلم داشتم می گفتم یه چیزی و که دوست دارم تجربه کنم خدا رو شکر سریع هم انجام شد فکر کنم به یه ساعت هم نکشید خدایا ممنونم به خاطر معجزه هات!