0

گام ۲۷: تاثیر فرمول های ذهنی بر چاقی

فرمول های ذهنی
اندازه متن

تاثیر فرمول های ذهنی بر عملکرد ذهن مانند عینکی است که بر چشمان خود می زنیم.

فرمول های ذهنی در واقع نوع نگرش ما به خودمان و دنیای پیرامون را مشخص می کنند و در نهایت باعث شکل گیری انتظار در ما می شوند.

انتظار هم در نهایت شرایط زندگی ما را شکل می دهد.

تاثیر فرمول های ذهنی

حتما با عملکرد عینک آشنایی دارید.

اگر شما عینکی با شیشه های آبی رنگ بر چشمان خود بزنید همه دنیا را به شکلی می بینید که رنگ آبی آن غلیظ تر از دیگر رنگ هاست و اگر عینکی با شیشه های رنگ قرمز به چشمان خود بزنید دنیای قرمز رنگی را خواهید دید.

دلیل آن تغییر کردن رنگ دنیا نیست بلکه تاثیری است که شیشه های رنگی بر نوری که از دنیا به چشمان شما می رسد می گذارند.

تاثیر فرمول های ذهنی

وقتی نوری که به چشمان شما میرسد به واسطه شیشه های رنگی تغییر رنگ می دهد، تصویری که توسط شما دیده می شود غیرطبیعی و به رنگ آن شیشه خواهد بود.

تاثیر فرمول های ذهنی بر چاقی

برای مثال در ذهن فردی که فرمولچاقی من ارثی است ذخیره شده باشد، تجربه او در زندگی چاق شدن خواهد بود و هرچه برای لاغر شدن تلاش کند نتیجه ای نخواد داشت چون این فرمول های ذهنی است که نتیجه نهایی را رقم می زند نه تلاش جسمی فرد.

در مثال دیگر در ذهن همه افرد چاق فرمول “خوردن باعث چاقی می شه” ذخیره شده است.

این فرمول به تنهایی می تواند باعث چاق ماندن افراد تا روزی که زنده هستند شود همچنین به راحتی سبب افزایش وزن مداوم افراد می شود.

به تاثیری که شیشه رنگی عینک بر نگاه شما می گذارد فکر کنید، تاثیری که فرمول های ذهنی بر نتیجه زندگی شما می گذارند را بهتر درک می کنید.

همانطور که نگاه کردن به دریا با عینک شیشه رنگی باعث تغییر رنگ آب به رنگ شیشه عینک می شود، مواجه شدن با مواد غذایی زمانی که شما به واسطه فرمول ذهنی “خوردن باعث چاقی می شه” عقیده داشته باشید که غذا خوردن باعث چاقی شما خواهد شد حتما این شرایط را تجربه خواهید کرد.

زمانی که شما از عینک با شیشه رنگی استفاده می کنید، به هر سمتی نگاه کنید غلظت رنگ شیشه عینک در آن صحنه بر سایر رنگ ها غلبه می کند.

تعریف هایی که درباره مواد غذایی در ذهن خود داریم مانند همان شیشه های رنگی هستند با این تفاوت که به جای تاثیر بر بینایی ما تاثیر مستقیم بر جسم ما می گذارند.

فردی که عقیده دارد نان خاصیت چاق کنندگی دارد هر بار که نان مصرف می کند فرمول ذهنی “چاق شدن من طبیعی است” را پررنگ تر می کند. چرا که از قبل می داند نان خاصیت چاق کنندگی دارد و او دارد نان می خورد.

در واقع قبل از خوردن نان چاق تر شدن را می پذیرد و سپس نان می خورد.

نکته جالب توجه در آموزش های ذهنی استفاده از مثال و دلیل منطقی برای رد کردن فرمول های ذهنی اشتباه است.

در مثال خوردن نان حتما با من هم عقیده هستید که افراد زیادی هستند که علاقه شدیدی به خوردن نان دارند اما همیشه متناسب هستند.

این موضوع اثبات می کند که نان خوردن باعث چاق شدن افراد نمی شود اما فکر کردن به چاق کننده بودن نان می تواند منجر به چاق شدن افراد شود.

اگر از افراد متناسب درباره نان خوردن سوال کنید متوجه می شوید دیدگاه آنها درباره ویژگی های نان و استفاده کردن از نان با آنچه ما درباره نان می دانیم تفاوت زیادی دارد.

این تفاوت نگاه درباره تاثیر مواد غذایی در ذهن افراد چاق و متناسب مربوط به لیست بلندی از مواد غذایی می شود که در ذهن افراد چاق آن مواد غذایی چاق کننده هستند اما در ذهن افراد متناسب آن مواد غذایی باعث سیرشدن یا تامین انرژی یا لذت بردن از زندگی می شوند.

وقتی مواد غذایی برای فرد چاق و متناسب یکسان است پس چه چیزی باعث تفاوت در وضعیت جسمانی استفاده کنندگان از آن مواد غذایی می شود؟

تنها دلیل این تفاوت فرمول های ذهنی است که در ذهن افراد متناسب و چاق ذخیره شده است.

نکته قابل توجه درباره تاثیر فرمول های ذهنی این است که وقتی فرمول اشتباه در ذهن شما ایجاد می شود نه تنها زمانی که مشغول خوردن غذا هستید، افکار شما تحت تاثیر آن فرمول های قرار می گیرد بلکه حتی در زمانی که فقط نگاه شما به آن مواد غذایی می افتد افکاری در ذهن شما مرور می شود که نشات گرفته از همان فرمول های ذهنی است.

باورهای چاق کننده

تاثیر فرمول های ذهنی بر عملکرد

از دوران کودکی علاقه شدیدی به خوردن کلوچه با چای داشتم.

از آنجا که مادر من تبحر خاصی در پختن کلوچه های خانگی داشت همیشه چند نوع کلوچه در خانه ما وجود داشت و یکی از تفریحات لذتبخش من خوردن کلوچه با چای بود.

تصور کنید علاقه زیاد به خوردن کلوچه داشته باشید و از طرفی هزاران بار شنیده باشید که کلوچه چاق کننده است.

درباره کلوچه در ذهن من فرمول های ذهنی اشتباه ایجاد شده بود.

در دوران نوجوانی که درگیر چاقی شده بودم و برای لاغر شدن تلاش می کردم هربار که کلوچه می خوردم یقین داشتم که چاق خواهم شد.

در زمان استفاده از برنامه های رژیمی هرطور شده سعی می کردم کلوچه نخورم ولی به محض تمام شدن مدت رژیم یا رها کردن آن به دلیل فشار عصبی اولین چیزی که مشغول خوردنش می شدم کلوچه بود.

فرمول های ذهنی اشتباه که درباره کلوچه در ذهن من ایجاد شده بود سبب شده بود که حتی وقتی از جلو مغازه کلوچه فروشی رد می شدم و عطر و بوی کلوچه ها نظر من را جلب می کرد همزمان با فکر کردن به لذت خوردن کلوچه به چاق کننده بودن کلوچه فکر می کردم.

افکاری که در ذهن من مرور می شد تحت تاثیر فرمول های ذهنی اشتباهی بود که در ذهن من ذخیره شده بود.

نکته جالب توجه اینکه یکی از دوستانم که فرد متناسبی بودی مثل من عاشق کلوچه بود ولی هیچ وقت تصوری که من درباره تاثیر چاق کنندگی کلوچه داشتم را او نداشت.

البته نه تنها فرمول های ذهنی من و دوستم درباره تاثر چاق کنندگی کلوچه با هم تفاوت داشت بلکه نگاه ما درباره موقع خوردن کلوچه هم خیلی با هم تفاوت داشت.

در بیست و چند سال دوستی با این فرد متناسب هیچ وقت ندیده بودم که او کلوچه را بعد از ناهار و فقط به خاطر خوردن با چای بخورد اما سال ها من این کار را تکرار می کردم.

یا اگر به هر دلیل کلوچه می خورد دیگه هیچ غذایی نمی تونست بخوره و میگفت من کلوچه خوردم و سیر هستم و این در حالی بود که هیچ وقت من با خوردن کلوجه احساس سیری نمی کردم و اصلا کلوچه از نظر من غذا محسوب نمی شد. ی

ک خوراکی خوشمزه بود که برای لذت بردن از اوقات زندگی خورده میشد.

فرمول های ذهنی به این شکل باعث تغییر افکار و رفتار ما می شوند و ترکیب آنها با یکدیگر به شکل بسیار ساده ای باعث اضافه وزن می شوند.

تصور کنید من عقیده داشتم کلوچه غذا نیست و فقط یک خوراکی خوشمزه است که با چاق و برای تفریح کردن خورده میشه و از طرفی عقیده داشتم کلوچه خاصیت چاق کنندگی داره.

ترکیب این دو فرمول باعث بروز واکنش های رفتاری در من می شد که در حالتی که واقعا سیر بودم ولی باز کلوچه را با چای می خوردم و از طرفی هربار کلوچه می خوردم برای من چاق شدن طبیعی تر می شد.

نقش ذهن بر سایر جنبه های زندگی

فرمول های ذهنی در جنبه های مختلف زندگی ما تاثیرگذار هستند.

در کسب کار، در تحصیلات، در روابط و در بسیاری از موضوعات مختلف در ذهن ما به واسطه شنیده ها و دیده هایمان فرمول هایی ساخته شده است که در نهایت نتیجه زندگی ما در جنبه های مختلف را رقم می زنند.

فرمول ذهنی ” من آدم بدشانسی هستم “ سبب می شود که هرچه فرد سعی و تلاش می کند که موفقیتی کسب کند، نتیجه ای در بر نخواهد شد چرا که نتیجه نهایی را فرمول بدشانسی رقم می زند و جهان شرایطی را برای آن فرد ایجاد می کند که به بدشانس بودن خود بیشتر پی ببرد و به عبارتی بدشانسی را بیشتر تجربه کند.

فرمول های ذهنی چاق کننده ذهن ما سبب می شوند که ما در زندگی بیشتر تجربه چاقی را داشته باشیم.

دلیل اینکه افراد به مرور چاق تر می شوند اشتیاق جهان برای مواجه کردن آنها با محتوای ذهنی است که سبب تجربه شرایط زندگی (سلامتی و جسمی) فرد می شود.

در دوره ورود به سرزمین لاغرها تمام سعی من این است که ابتدا هنرجوها فرمول های ذهنی چاق کننده ذهن خود را شناسایی کنند، سپس فرمول های صحیح و متناسب کننده را چایگزین فرمول های قبلی کنند. به عبارت خیلی ساده عینک چاقی را از روی چشمان خود بردارند و عینک متناسب شدن را به جای آن روی چشمان خود قرار دهند.

با این کار آنها به مرور تناسب اندام را در زندگی تجربه خواهند کرد. اتفاقی که به لطف خدا برای من و همه دوستانی که با اشتیاق و علاقه مراحل دوره آمورشی را سپری کرده اند رخ داده است.

در این فایل به طور خیلی ساده و واضح تاثیر فرمول های ذهنی در نتیجه زندگی افراد را توضیح داده ام و پس از استفاده از این توضیحات به وضوح تاثیر فرمول های ذهنی در زندگی برای شما واضح خواهد شد.

این وضوح به شما کمک میکند تا در ادامه مسیر متناسب شدن توجه بیشتری به فرمول های ذهنی خود داشته باشید و به طور دقیق تری عملکرد این فرمول ها را تحت نظر داشته باشید و برای تغییر آنها اقدام کنید.

✍️ تمرین آموزشی 📖

بارها تاکید کرده ام که با رفع موانع ذهنی برای لاغر شدن می توانید لاغر شوید. بنابراین شناسایی موانع ذهنی اهمیت بسیار زیادی دارد.

موانع ذهنی بر اساس فرمول های ذهنی ایجاد می شوند بنابراین برای شناسایی موانع ذهنی باید مهارت شناسایی فرمول های ذهنی را کسب کنید. پس با دقت تمرینات مربوطه را انجام دهید.

ابتدا متن نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده به شکل انشایی شرح دهید.

  • درک و نگرش شما از فرمول های ذهنی چیست؟ شرح دهید.
  • مواردی از تاثیر فرمول های ذهنی در جنبه های مختلف زندگی تان را نام برده و شرح دهید.
  • تاثیر فرمول های ذهنی در روند چاق شدن خود را شرح دهید.
  • اگر از روش های مختلف برای لاغر شدن استفاده کرده اید تاثیر فرمول های ذهنی در نتیجه ای که کسب کردید را شرح دهید.
  • آیا استفاده از روش های قبلی برای لاغر شدن باعث تغییر فرمول های ذهنی شما شده اند؟
  • لاغری با ذهن چگونه می تواند باعث تغییر فرمول های ذهنی شما و تغییر نتیجه جسمی در شما خواهد شد؟
  • درک خود از توضیحات ویدیوی آموزشی را به صورت انشایی شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.19 از 58 رای

https://tanasobefekri.net/?p=14080
148 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار faridehhasani5455
      1399/01/22 17:17
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 252 کلمه

      روز ۴۹تکرار
      سلام استاد عطارروشن و دوستان متناسبم
      چه مثال جالب و واضحی ،وقتی باورهای مخرب داشته باشیم انگار با فیلترهای رنگی دنیامونو میبینیم،فیلتر ترس یه رنگه،فیلتر باورهای چاق کننده یه رنگه،فیلتر باورهای مالی،باورهای عاطفی،سلامتی
      وما دنیامونو همون رنگ فیلترهای ذهنی خودمون میبینیم،اگر فیلترهارو بر داریم میتونیم دنیای واضحتری داشته باشیم،فرمول های چاقی وقتی برطرف بشه خودبه خود لاغری صورت میگیره

      از بچگی پدرم میگفت خودتونو دکتری نکنید ،ولی مادرم همش تو مطبا بود ،الان مادرم قند وچربی وفشار داره ،پدرم سلامته
      وقتی تیروئید گرفتم ودکتر گفت دیگه خوب نمیشی وباید تا آخر عمر دارو مصرف کنی وروز به روز چاق میشی وپوستت خشک میشه وموهات نازک میشه ووووووو خیلی حالم بد شد ،ولی چندین ساله خودبخود خوب شدم ودیگه اثری ازش نیست ولی حتما باورهاش هنوز در من وجود داره واینکه همیشه خانواده میگفتن ما ارثی تیروئید داریم وقبول کرده بودن
      من ۲سال پیش کاشت ابرو انجام دادم ومجبورن باید قرص ها وآمپول های تقویت مو استفاده میکردم وتو تمام اون مدت من با خودم تکرار میکردم که آره من بخاطر این داروهاست که چاقتر میشم ،بدلیل اینکه سالها قرص های مولتی و تقویتی مصرف کردم وهمیشه این باورو داشتم که عامل چاقی من این قرص ها هستن
      در مورد قرص های ضد بارداری هم زیاد شنیدم
      یکبار دکتر جراح پلاستیک بهم گفت تو چاق باشی با بدن سفت تر بهتر از اینه که لاغر باشی با بدن شل ،تو ژنتیک بدنت شله ،پس سعی نکن لاغر بشی
      واقعا حرف های دکترا اثر مستقیم روی فرمول های ذهنی ما داره بدلیل اینکه افراد مورد اعتماد مردم هستن

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1400/01/07 10:28
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 481 کلمه

      گام ۲۷

      سلام وقت بخیر

      تسلیت به استاد عزیز ،روح مادر گرامیتون شاد

      پارسال وقتی میخواستم دوره هارو شروع کنم و با خودم فکر میکردم که ممکنه ۱ سال هم بیشتر طول بکشه که من نتیجه بگیریم ، ذهنم میترسید و میگفت ۱ سال خیلی زیاده ،ولی انقدر سریع گذشت ،به خودم اومدم دیدم ۱۳ ماه گذشته ،منم برای شروعم با خودم میگفتم ۲۸ کیلو باید کم کنم و بنظرم‌ زیاد بود ولی به مرور که وارد دوره شدم تمام این مسائل حل شد

      مهم اینه که من در این مسیر قرار گرفتم و این متدو باور کردم و با این اشتیاق ادامه میدم ،به محض ساخته شدن فرمول های جدید جسم من واکنش جدید نشون میده هر چند تا الان هم‌ نتیجه داده ،با بودن در مسیر و شناسایی باورهای مخرب قدیم و نقض اونها یواش یواش جسم من بسمت رفتارها و جواب های متناسب کننده هدایت خواهد شد

      باورهای ما مثل فیلترهایی عمل میکنن ،فیلتر آبی همه چیزو آبی نشون میده ،قرمز برنگ‌ قرمز

      باورهای ما هم در ذهن ما مثل عینک های رنگی هستند ،اگر باورهای چاق کننده در من زیاد باشه من جهان و بدن خودمو با فیلتر چاقی میبینم، یا با فیلتر کمبود و فقر با فیلتر بیماری میبینم

      در ذهن من فیلترهای بیشماری بود که جسم خودمو هر روز با یه رنگ فیلتر میدیدم ،لحظه ای با فیلتر چاقی من ژنتیکه ،لحظه ای با فیلتر چاقی من ارثیه ،خدا خواسته چاق باشم ،استخون بندیم درشته ،قرص های هورمونی میخورم،ازدواج کردم، باردار شدم ،برنج میخورم،شام میخورم،کم تحرکم وووووو و تا زمانیکه این فیلترها جلوی چشمان ذهن منه ،دنیا و اتفاقاتش برای من رنگی و چاق کننده است

      بدلیل رژیم‌ های طولانی مدت و سختی که میگرفتم مجبور بودم در کنار رژیمم قرص های مولتی ویتامین هم مصرف کنم ،همون متخصصی که بهم رژیم میداد پیشنهاد قرص ویتامینه هم میداد و بهم گوشزد میکرد که قرص های ویتامینه خیلی چاق کننده هستن و چونکه من این باورو پذیرفته بودم ،اون باور هم برای اثبات خودش ،منو چاق و چاقتر میکرد و من این موضوعو به همه با لذت میگفتم که من ویتامینه مصرف میکنم‌ پس چاقتر میشم و تمام تقصیرهارو گردن قرصا مینداختم و خودم با خیال راحت به ادامه کارهام مبپرداختم

      ورزش کردن در ذهن من مساوی بود با چاقتر نشدن نه لاغر شدن

      من از ترس به ورزش زیاد معتاد شدم ،مجبور بودم بیشتر ساعات روزو در باشگاه ها بگذرونم ،هر لحظه در حال وزن کردن بودم و مراقب بودم مبادا ۱۰۰ گرم چاق بشم ،گاهی پلاستیک دور شکم و پای خودم میبستم که حسابی عرق بریزه و زودتر جمع بشه در انتها بعد از انجام کارهای زیادی که فکر میکردم درست و صحیحه ،به ناکامی های زیادی برخوردم ،خسته شدم و عاجزانه از خداوند درخواست کمک کردم و خداوند هم جواب من را به بهترین صورت داد و الان در حال تجربه کردن مسیر جدید و زیبایی هستم

      ه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 22 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/09/04 18:12
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,388 کلمه

      روز ۴۹ تکرار 

      سلام وقت بخیر

      فرمول های ذهنی و تاثیر در چاقی

      فرمول های ذهنی در عملکرد ذهن مانند عینک عمل میکنن، چقدر این مطلبو الان خوب درک میکنم ،ما هر روزه و هر لحظه دنیارو با زاویه دید مخصوص به خودمون نگاه میکنیم

      نوع نگاه ما به غذاها اونها رو به دسته بندی های مختلف تقسیم میکنن ،اگر با عینک و لنز ترس نگاهشون کنیم یعنی در اعماق محتویات مغز ما ،بعضی از غذاها خطرناک و چاق کننده تعریف شدند و ما هم پذیرفتیم ، بعد از اون هر وقت خواستیم به اون غذاها نگاه کنیم اون لنز و عینک برای ما فعال شد

      ولی در اصل اون خوراکی ها مضر نبودن چرا که خیلی افراد اونهارو مصرف میکنن و ضرری نمیبینن ، در مغز افراد چاق فیلترها و لنزهای متنوع و زیادی وجود داره ،به اندازه ای که الگوها و خانواده تلاش کردند که به ما بفهمونن ما چاق آفریده شدیم و دلایل زیادی وجود داره برای چاقیمون،ما الان صاحب لنزهای بیشتری هستیم

      در واقع ما هر لحظه در امورات زندگی در حال عوض کردن عینک ها و لنزهامون  هستیم ،از صبح که از خواب بیدار میشیم با جهان بینی که در ما ضبط شده بیدار میشیم‌ و جهان ،مردم،خودمون،خانواده،خدا ،اتفاقات و موقعیت هارو اونجوری که فیلتر بندی شدن نگاه میکنیم

      ما نگرش های مختلفی داریم در مورد چاقی ،مثلا من اعتراف میکنم لنزهای بیشتری دارم و خدارو شکر میکنم در مدتی که در دوره ها هستم ،دونه دونه عینک های اعتقادیم داره از جلوی ذهنم برداشته میشه 

      هر چقدر لنزها کمتر بشه دید ما بیشتر خواهد شد ،جهانمون زیباتر میشه ،لاغر تر میشیم  آلودگی های مغزیمون کمتر میشه ،کانون توجهاتمون میره بسمت لاغر شدن ،حالمون بهتر میشه ،مغزمون سبکتر میشه ،درد ها و رنج هامون کمتر میشه و آرامش بیشتری خواهیم داشت 

      شناسایی و منهدم کردن  دونه دونه موانع (عینک های رنگی)کمک بزرگی میکنه تا دنیا رو بصورت حقیقی نگاه کنیم ،که به ذات الهی ما نزدیکتره 

      زمانیکه بدنیا اومدیم با شنیدن ها و دیدن هایی از طرف خانواده ،هر کدوم از اونها یک عینک روی دیدگان ما گذاشتن که تصور میکردن در ادامه مسیر برای ما مفیده و ما هم که اختیاری از خودمون نداشتیم  پر شدیم از لنزهای رنگی دیگران 

      و حالا باید همت و  غیرت داشته باشیم و یکی یکی عینک هارو برداریم و جهان زیبارو زیبا ببینیم ،اول باید متوجه بشیم‌ که اون دنیایی که دیگران برای ما توضیح دادن فقط و صرفا همون یک دنیا نیست  ،ما بینهایت دنیا داریم و هر کسی فراخور توجهاتش به دنیایی هدایت میشه

      مثل ما هنرجوهایی که در این سایت هستیم ،جهان بینی ما تقریبا شبیه به همه ،وگرنه چرا خواهر من ،دوست من یا اقوام من الان‌ اینجا نیستن ،یا چرا من در دنیای اونها نیستم ،چونکه جهان بینی من با بقیه فرق داره  هر چقدر عینک های رنگی از ما کمتر میشه مسیر ما هم از بقیه افراد جدا میشه ،انگار ریل عوض میکنیم 

      سالها فرمول ذهنی من این بود که تو نمیتونی لاغر بشی چونکه مدل بدنت و خلقتت اینجوریه ،من با این عینک به جهانم نگاه کردم ،جهانم بر اساس اون تفکرات شکل گرفت

      من حتی نمیتونستم به لاغر شدن فکر کنم چونکه نگهبانی جلوی خواسته های منو به مغزم میگرفت ،ازم مجوز میخواست ،منم مجوز نداشتم  رمز عبور نداشتم ولی تا دلم میخواست  مانع ورود داشتم 

      پس مغزم اولین تفکر من بسمت لاغر شدنو جلوی اولین گیت ،منهدم میکرد ، ولی من باز هم‌ کوتاه نمیومدم مجدد که میرفتم اینبار با فیلتر تو ارثی چاقی  دوباره نگهبان ازم رمز عبور میخواست ،من رمز عبور که نداشتم هیچ تازه مانع بسیار بزرگی به نام( ارث) هم داشتم ،پس مجدد دیپورت میشدم

      و این داستان سالها ادامه داشت و من از هر مسیری میرفتم که به حق های الهی م برسم ولی با درهای بسته روبرو میشدم ،در انتها متوجه شدم ،من مسموم هستم به سم های قوی که تا اونهارو شناسایی و پاک نکنم نمیتونم نفس راحت بکشم

      من متوجه شدم پر هستم از عینک های بد رنگ ،که جهانمو زشت میبینم و بر اساس اون عینک  ها در موقعیت های متفاوت وارد خواهم شد 

      حالا دارم لنزهارو برمیدارم و با هر بار برداشتن دنیا برای من زیباتر و شفاف تر میشه ،لایه به لایه ، هر بار که ویسی گوش میکنم قسمتی از خود قبلیمو که ازم دزدیده شده بودو پس میگیرم ،هر بار که کامنتی مینویسم یا میخونم قسمت دیگری از خودم بمن برگردونده میشه تا اونجوری که دلم میخواد بسازمش 

      وقتی من بدنیا اومدم آپشنی در من نصب شده بود که من بتونم با خوردن خوراکی ها انرژی مورد نیاز بدنمو بدست بیارم ،پس خوردن باید در من میبود ،حالا اون کد (خوردن باعث دریافت انرژی در من میشود ) در من تبدیل شد به ( خوردن باعث چاقی میشود) 

      کد گذاشته شد ،تمام سیستم بدنم بسمت اون کد گذاری تعبیه و تنظیم شد ،قراداد ها بسته شد ، من وارد دنیای مادی میشم و میخوام لاغر و متناسب باشم ولی نمیتونم ،به اطرافیانم میگم چرا نمیتونم اونا میگن چونکه تو پرخوری میکنی ،چونکه خوردن برای تو باعث چاقی میشه ،چونکه تو ارثی چاقی ووووو

      و اونها میگن و میگن و میگن و منهم باور میکنم و بعد از مدتی فکر میکنم من موجود به درد نخور اضافه ای هستم که اومدم هم خودمو آزار بدم هم خانواده مو 

      پذیرش من باعث شد که سالها با عینک های چاقی به جهان نگاه کنم و اصلا به این فکر نکردم که چرا من با بقیه فرق دارم ؟

      حالا نگاه میکنم میبینم افراد متناسب هم غذا میخورن پس غذاها چاق کننده نیستن من باید از زاویه دیگه ای نگاه کنم ،پس منهم میتونم لاغر بشم ،فهم و درک همین موضوع منو رها و خلاص میکنه از بندهاییکه سالها به دست و پاهای من بسته شده بود ، حالا میدونم برای منهم راهی هست که بتونم لاغر بشم 

      وای که چقدر دلم میخواست گاهی مثل بعضی افراد برنجو با نون میخوردم ولی بشدت میترسیدم چونکه از قبل بهم گفته بودن برنج خودش به تنهایی چاقت میکنه اگر با نون بخوری که منفجر میشی و من سالها با حسرت به یکی از دوستام نگاه میکردم که غذاشو کامل میخورد حتی عصرونه هم میخورد و من فقط بیننده بودم و روز به روز از خودم دورتر میشدم چونکه خودمو عامل تمام بدبیاری هام میدونستم

      تقریبا ۹۰ درصد خوراکی برای من چاق کننده تعریف شده بودن و من سالها در کنار اونها زندگی کردم که یا مصرفشون کردم یا نگاه حسرت باری بهشون داشتم که در هر دو صورت برای من چاق کننده بودن چه اون زمانیکه مصرفشون کردم چه زمانیکه بهشون فکر میکردم 

      یادمه  اون زمانها که تو رژیم هام بودم هر جایی میرفتم بهم شکلات تعارف میکردن نمیخوردم ولی نگهشون میداشتم بعدا که رژیمم تموم بشه بخورم ،تو یکی از رژیم هام که ۱ سال طول کشیده بود روزیکه رفتم شکلاتامو بخورم دیدم همشون سفت شدن و نتونستم بخورمشون ،یعنی تا این حد تو ولع و کمبود ذهنی بودم ولی الان چرا ولعی ندارم ؟

      اولین رژیمی که گرفتم رژیم پویا کاشانی بود که افتضاح بود انقدر گرسنگی کشیده بودم که یادمه یک شب که رفته بودیم بیرون تمام تابلوهای مغازه هارو پیتزا میخوندم انگار توهم زده بودم و بیشتر از ۱۵ روز نتونستم ادامش بدم

      فرمول های ذهنی مثل بمب عمل میکنن به محض برخورد باهاشون منفجر میشن ،حالا اگر چند جانبه باورسازی شده باشن که تخریب بیشتری به بار خواهند آورد 

      حالا در ذهن افراد چاق اگر فرمول های بیشتری هم باشه که چند جانبه ضربه خواهند خورد ،مثلا کسی که باور داره هر چی سنگه مال پای لنگه ،به همراه چاقی یه معجون حسابی ازش در میاد که این باورهای مخرب زنجیروار بهم وصل هستند و ریشه تمام باورهای مخرب در عزت نفس پایینه که ۱۰۰ درصد در افراد چاق زیاد دیده میشه

      خدارو شکر میکنم که در حال برداشتن عینک های چاقی هستم ،اینکه غذاها چاق کننده نیستن ، بی تحرکی چاق کننده نیست ،خوردن باعث چاقی نمیشه ،چاقی ارثی و ژنتیک نیست ووو 

      سپاسگذار خداوند هستم که هر روز با رد پای خودش با نشان دادن‌ شرایط و آدم ها داره به ما یادآوری میکنه که دنیا اون جوری که ما تصور کرده بودیم نیست اون عینک هایی که به ذهنمون زدیم دنیارو تیره و تاریک نشون میدن کافیه جلوی دید ما شفاف بشه تا جهان زیبا ،زیبایی هاشو برای من نشون بده 

      و منهم میپذیرم میتونم لاغر و متناسب باشم مثل همه افراد متناسب فقط کافیه مثل قبل فکر نکنم ،نترسم و حس لیاقت کنم بقیش خودبخود انجام میشه 

      ممنون برای اینهمه آگاهی ناب که با هر بار تکرارشون قسمت وسیعی از دید من تمیز میشه ،خدایا شکرت که همه چیز انقدر عالی و با کیفیته 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم