0

زندگی با اراده خداوند (قسمت سی و سوم)

زندگی با اراده خداوند
اندازه متن

در قسمت قبل درباره نقش عزت نفس در شکل گیری دنیای پیرامون توضیح داده شد. در این قسمت درباره مهمترین عامل زندگی یعنی “هدفمند بودن” توضیح داده می شود.

به لطف خدا پس از ایجاد تغییر و تحول اساسی در زندگی ام فرصت پیدا کردم تا بار دیگر پدر شدن را تجربه کنم. تجربه ای که از پدر بودن بعد از تولد آیدا کسب کردم را هرگز درباره دو فرزند دیگرم کسب نکرده بودم چون در آن زمان من در شرایط ذهنی متفاوتی بودم.

تولد آیدا و بودن با او در هر لحظه از روزهای زندگی باعث شد تا نکات بیشتری از ارتباط بین خدا و انسان و همچنین پیش فرض هایی که خداوند برای انسان قرار داده است را درک کنم.

از مهمترین ویژگی هایی که خداوند به صورت پیش فرض در انسان قرار داده است و به وضوح در آیدا و همه کودکان قابل مشاهده است، ذوق و شوق زندگی کردن است.

همه ما از ابتدای تولد ذوق و شوق بالایی برای زندگی کردن داریم اما به مرور که بزرگتر می شویم و تحت تعلیم و یادگیری بایدها و نبایدها قرار می گیریم هدف اصلی از حضور در دنیای مادی را فراموش کرده و سعی می کنیم به آنچه دیگران، جامعه، فرهنگ، دین و … برای ما تعیین کرده است دست پیدا کنیم و از آنجا که آنچه ما به دنبال تحقق آن هستیم با اصل و اساس خلقت ما هماهنگی ندارد به مرور دچار احساس پوچی و بی هدفی در زندگی می شویم.

برای تجربه خوشبختی در دنیا و آخرت نیاز به زندگی کردن داریم و برای ذوق و شوق زندگی کردن نیاز است هدفمند باشیم.

حس هدفمندی مهمترین عامل خودشکوفایی در زندگی است.

انسان هدفمند با متعالی ترین ویژگی های بشری زندگی می کند.

از زمانی که در مسیر تغییر کردن قرار گرفتم با موضوع هدفمند بودن در زندگی آشنا شدم اما هرگز درک درستی از آن نداشتم.

سوالات زیادی در ذهنم درباره هدفمند بودن وجود داشت که پاسخ مناسبی برای آنها نداشتم.

چطور می توانم هدفمند باشم؟

آیا برای زندگی کردن واقعا باید هدفمند باشم؟

چرا نمی دانم هدفم در زندگی چیست؟

چگونه هدف یا رسالتم در زندگی را پیدا کنم؟

در این باره تحقیق و مطالعه زیادی کردم اما پاسخ قطعی و قانع کننده ای برای هدفمند بودن پیدا نکردم.

استمرار و ادامه دادن همیشه پاسخ صحیح را نمایان می کند و از آنجایی که من در مسیر تغییر کردن استمرار داشتم در نهایت پاسخ مناسب برای هدفمند بودن را پیدا کردم.

حضور ما نشان از هدفمند بودن ماست

از ابتدای نوشته های باورساز درباره قدرت اراده خداوند توضیحات مفصل داده شده است. این قدرت همچون نیرویی در جهان وجود دارد و هرکس و هرچیزی به این نیروی نامرئی متصل است.

از آنجا که جهان هستی سیستمی هوشمند است اگر قرار نباشد چیزی در این دنیا باشد، پس نخواهد بود و اگر چیزی در این جهان وجود دارد پس باید وجود داشته باشد. در نهایت هیچ اشتباهی رخ نداده است.

درک این موضوع برای رسیدن به احساس هدف مندی کافی است.

اگر حضور دارید پس باید حضور داشته باشید و هرآنچه باید حضور داشته باشد حتما هدف و مقصودی از حضورش در این دنیا وجود دارد.

پس در یک عبارت ساده، حضور ما دلیل بر هدفمند بودن ما می باشد و اگر بارها با خود فکر کرده اید هدفی در زندگی ندارید، یا نمی دانید چرا و برای چه به این دنیا آمده اید به این مفهوم نیست که بی هدف خلق شده اید بلکه به این دلیل است که به دلیل جدا شدن از قدرت اراده خداوند، هدف و رسالت خود را گم کرده اید.

به این دلیل است که سوال کلیدی و مهم در ذهن انسان های زیادی این است که: “هدفم چیست؟”

این سوالی است که موجب سردرگمی و شک و تردید انسانها برای زندگی کردن و انتخاب مسیر رشد و پیشرفتشان است.

چه کاری باید انجام دهم؟

مهندس ساختمان شوم یا بهتر است پزشک شوم؟

بهتر است ادامه تحصیل دهم یا برای یادگیری حرفه ای مشغول کار شوم؟

الان وقت ازدواج کردن است یا بهتر است فعلا ازدواج نکنم؟

این شهر برای زندگی و پیشرفت کردن خوب است یا باید به شهر دیگری بروم؟

همه ما با تعداد زیادی پرسش در ذهن خود مواجه هستیم که گزینه های بی شماری را پیش روی ما قرار می دهند و باعث سردرگمی ما می شوند.

برای رهایی از احساس بی هدفی باید پرسش کردن را رها کنید و به جای دنبال پاسخ بودن به روح جهانی مشیت الهی اعتماد و توکل کنید. به خاطر داشته باشید شما از آن سرچشمه گرفته اید و در تمامی اوقات بخشی از آن هستید.

برای رهایی از احساس بی هدفی به این موضوع فکر کنید:

هیچ رویدادی به صورت تصادفی در جهان رخ نمی دهد، شما به منظور هدفی آفریده شده اید و قبل از اینکه وارد دنیای مادی شوید قرارداد همکاری خود با خداوند را امضا کرده اید.

هرچه ارتباط بین خود و قدرت اراده خداوند را جلا دهید احساس هدفمند بودن بیشتری در زندگی خواهید کرد ضمن اینکه به دو نکته مهم پی خواهید برد.

1- در ابتدا درک می کنید که هدفتان پیش از آنکه به آنچه در زندگی انجام می دهید مربوط باشد به چگونگی احساس تان مربوط می شود.

2- سپس درک می کنید که احساس هدفمندی، قدرت اراده خداوند را به جریان می اندازد تا هرآنچه با ویژگی های قدرت اراده خداوند هماهنگی دارد را خلق کند.

با زندگی ام چه کاری باید انجام دهم؟!

این سوالی است که سالها در ذهن من بود که باید با زندگی ام چه کاری انجام دهم؟ شاید برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که هدفتان از زنده بودن و زندگی کردن در دنیا چیست و هر روز که از خواب بیدار می شوید باید چه کاری انجام دهید تا احساس هدفمند بودن یا معنوی بودن داشته باشید.

پاسخ صحیح این است:

ما دست خالی به این جهان آمده ایم و دست خالی نیز این دنیا را ترک خواهیم کرد. پس فقط می توانیم زندگی کنیم.

زمانی احساس زنده بودن و زندگی کردن خواهید داشت که زندگی خود را به دیگران هدیه کنید. در این صورت احساس هدفمندی خواهید کرد.

خداوند در قرآن کریم می فرماید:

پس آن گاه که او را به خلقت کامل بیاراستم و از روح خود در او بدمیدم بر او به سجده در افتید. (72 سوره ص)

خداوند از آنچه خود داشت در انسان دمید تا خودش را از طریق انسان تجربه کند.

آنچه هستیم را زمانی می توانیم تجربه کنیم که آن را مشاهده کنیم.

چگونه می توانیم آنچه هستیم را مشاهده کنیم؟ زمانی که واکنش یا احساسی که ارائه یا دادن آن به دیگران در آنها ایجاد می کند را مشاهده کنیم.

برای درک مهربان بودن باید به دیگران مهربانی کنید و احساسی که مهر شما در دیگران ایجاد می کند را از طریق مشاهده کردن تجربه می کنید.

زندگی فرصتی است که نه می توان آن را ذخیره کرد و نه می توان آن را مصرف کرد و به اتمام رساند.

زندگی را فقط می توان تجربه کرد از طریق هدیه کردن آن به دیگران. هدیه مهربانی، هدیه لبخند، هدیه بخشش، هدیه کمک، هدیه دستگیری، هدیه ….

پس برای هدفمند بودن فقط باید زندگی کرد و برای زندگی کردن باید به دنبال فرصت اهدا کردن آن به دیگران بود.

نقش خداوند در زندگی چیست؟

خداوند پیوسته مشغول اهدا کردن نیروی زندگی است تا چیزی را از هیچ خلق کند..

برای پیوستن به قدرت اراده خداوند باید مانند او عمل کنیم. پیوسته مشغول زندگی کردن و خلق کردن هرآنچه می توانیم از فرصت زندگی باشیم.

این بالاترین نوع احساس هدفمند بودن است.

برای تجربه احساس هدفمند بودن لازم است ابتدا در درون خود به جایگاه احساسی برسید که در آن هیچگونه ترس و نگرانی برای اموری که انجام آن برایتان مقدر شده است وجود ندارد.

من در زندگی زمانی به احساس هدفمند بودن می رسم که پیام ها و نوشته های افرادی که از آموزش های سایت تناسب فکری استفاده کرده اند و نتایج عالی گرفته اند.

ذوق و شوق زندگی کردن پیدا کرده اند و احساس هدفمندی می کنند.

مشاهده احساس رضایت و شادی افراد بالاترین تجربه احساس هدفمند بودن در زندگی برای من است.

برای تجربه احساس هدفمند بودن از هرآنچه در اختیار دارید استفاده کنید. از همین لحظه ای که در حال سپری کردن آن هستید شروع کنید.

به دیگران کمک کنید، احساس شادی را گسترش دهید، کودکی را بخندانید، تکه زباله ای را از روی زمین بردارید و ….

به این شکل زندگی خود را صرف تجربه کردن ویژی های قدرت اراده خداوند کرده اید و این بالاترین نوع هدفمند زندگی کردن است.

به دنبال هدف نباشید، هدف شما را پیدا می کند

در نوشته های قبلی به موانع ارتباط با قدرت اراده خداوند اشاره شد و یکی از مهمترین موانع، افکار و اندیشه هایی است که به طور پیوسته در ذهن ما مرور می شوند.

همه ما همان انسانی هستیم که در طول روز به آن فکر می کنیم.

چه افکاری را در ذهنتان مرور می کنید که مانع می شود در زندگی احساس هدفمندی داشته باشید؟

آن افکار را رها کنید.

اگر فکر می کنید در زندگی بی هدف هستید دقیقا همین شرایط را در زندگی جذب خواهید کرد و مانند برگی بر روی آب در جریان زندگی حرکت خواهید کرد و با هر موج بالا و پایین خواهید شد و این نوسان احساسی به شدت باعث احساس خستگی و ناامیدی خواهد شد.

من احساس بی هدف بودن را به این شکل برای خودم از طریق منطقی کردن برطرف کردم:

من اطمینان دارم که جهان هدفمند است و نیرویی بی نهایت در جهان مادی جریان دارد که همه چیز و همه کس را تحت پوشش دارد.

من بعنوان بخشی از این جهان هستم و تحت پوشش این نیروی بی نهایت قرار دارم.

حتی اگر من ندانم که هدفم از زندگی و زنده بودن چیست، خداوند (نیروی بی نهایت) حتما هدف از موجود بودن مرا می داند و از آنجایکه خداوند هرگز کار اشتباه یا بی هوده انجام نمی دهد، همواره من را به بهترین شکل در مسیر تجربه هدفم از زندگی کردن هدایت می کند.

به این شکل خودم را از شر افکار مزاحم که سعی می کنند زندگی را برای من بی معنی و مفهوم جلوه دهند خلاص می کنم و بلافاصله احساس ذوق و شوق برای زندگی کردن پیدا می کنم.

تصمیم می گیرم با احساس خوب زندگی کنم و از هر فرصتی در اختیار دارم برای لذت بردن و تجربه کردن زندگی استفاده کنم و اطمینان داشته باشم خداوند مرا به مسیر درست هدایت می کند.

فکر کردن به اینکه چرا در جهان حضور دارید باعث می شود افکارتان را به برقراری ارتباط با قدرت اراده خداوند ترغیب و تشویق کنید.

شما به قدرت بی نهایت فکر کردن مجهز شده اید. در واقع قدرت فکر کردن ما همان روح بی نهایت الهی است که در ما دمیده شده است.

شما به هر چیز و به هر شکلی می توانید فکر کنید. در واقع شما می توانید از هیچ در فکر خود چیری خلق کنید.

این همان ویژگی نامحدود بودن خداوند است.

بنابراین به هر طریق به هدف خود فکر کنید، یا به بودن خود در دنیا فکر کنید شما در حال به جریان انداختن قدرت اراده خداوند در زندگی خود هستید.

در این بین همیشه منیت به شما توصیه می کند اعتقاد داشته باشید از قدرت اراده خداوند جدا شده اید و به عنوان یک موجود سرگردان و بی سرپناه به دنبال جلب رضایت و بخشیده شدن از طرف قدرت اراده خداوند باشید.

بخششی که هرگز مطمئن نخواهید شد صورت گرفته است یا خیر.

منیت همواره در تلاش است تا احساس دور افتادگی و جدا شدن از خداوند را در قلب ما گسترش دهد و این وظیفه به عهده خودتان است که هم قدم با منیت همیشه سعی در تقویت احساس اتصال و یکی بودن با قدرت اراده خداوند داشته باشید.

متمرکز شدن بر آنچه منیت از شما می خواهد سبب می شود احساس ناکامی و درماندگی داشته باشید. اما هدف راستین زندگی، آن چیزی است که قدرت اراده خداوند در وجود شما قرار داده است تا از بودن در دنیا برای زندگی کردن و تجربه زندگی استفاده کنید.

نکته جالب توجه و آرامبخش درباره قدرت اراده خداوند این است که اگر به هر اندازه احساس بی هدفی و درماندگی در زندگی داشته باشید به محض اینکه تصمیم می گیرید به قدرت اراده خداوند ملحق شوید، او شما را پیدا می کند.

مهم نیست کجا هستید، خداوند شما را پیدا می کند و با ایجاد احساس آرامش در قلبتان، نزدیک بودنش به خودتان را احساس خواهید کرد.

هدفمندی را در درون خود چستجو کنید

همه ما در پس زمینه مبهم ذهنمان، آنچه را قرار است انجام دهیم می دانیم، اما نمی توانیم انجام آن را شروع کنیم.

هر لحظه انتظار داریم طلسم شکسته شود اما همچنان طلسم ادامه می یابد، موانع یکی پس از دیگری ظاهر می شوند و ما در آن موانع شناور می شویم.

برداشتی از نوشته ویلیام جیمز (روانشناس و فیلسوف)

جایی در اعماق درونمان برای حرکت به سمت هدف فراخوانده می شویم. این فراخوان همیشه هم کاملا منطقی، آشکار و با جزئیات کامل نیست بلکه حتی گاهی اوقات بی معنی و مضحک به نظر می رسد اما آگاهی آن در اعماق وجودمان قرار دارد.

نیروی خاموشی در درونتان وجود دارد که تشویق تان می کند خود را متجلی کنید، آن نیروی خاموش همان قدرت اراده خداوند است. اما اکثر افراد به آنچه قدرت اراده شخص شان گوشزد می کند عمل می کنند و هرگز در جهت تجلی خود و تجربه هدفمند بودن حرکت خود را آغاز نمی کنند.

آن معرفت خاموش درونی هرگز شما را رها و تنها نمی گذارد، ممکن است سعی کنید او را نادیده بگیرید یا وانمود کنید که وجود ندارد اما در لحظه هایی که با خودتان صادق هستید و خلوت می کنید صدایی را می شنوید که از شما می خواهد حرکت خود را آغاز کنید.

آنچه باعث می شود پیشنهادات معرفت خاموش را نادیده بگیریم، بررسی کردن آنها بر مبنای قدرت اراده شخصی است.

ضرورتی ندارد خداوند درباره انجام وظیفه ای خاص یا اشتغال در شغلی ویژه یا زندگی در مکانی فوق العاده با شما صحبت کند. قدرت اراده خداوند به این موضوع مربوط می شود که در کارهای ابتکاری که سرشار از عشق هستند شرکت کنید و از مهارت ها و علاقه های ذاتی خود که بخشی از وجودتان هستند استفاده کنید.

به این موضوع فکر کنید که چرا خداوند در قرآن به هیچ شغل خاص یا عمل خاصی اشاره نکرده است. همیشه صحبت از ایمان و عمل صالح شده است و هرگز توضیحی درباره عمل صالح داده نشده است چون عمل صالح هر عملی است که باعث ایجاد شادی درونی شود و برای هر فرد می تواند مختص به خودش باشد.

عمل صالح می تواند رقصیدن باشد، نوشتن کتاب باشد، شفابخشی، باغبانی، پرستاری، آهنگسازی، فیلم سازی، موج سواری، خوانندگی، آموزش لاغری یا هر عملی که باعث ایجاد شادی درونی در فرد شود باشد.

این فهرست هیچ محدودیتی ندارد.

به این نکته دقت کنید که قدرت اراده خداوند بر اساس این فهرست نامحدود به شما پیشنهاد هدفمند بودن و تجربه زندگی کردن را می دهد اما انسان ها بر اساس آنچه قدرت اراده شخصی مشخص کرده است فعالیت ها را به خوب و بد تفکیک می کند و در این میان ممکن است آنچه روح الهی درونی تان به شما پیشنهاد انجام دادنش را می دهد در لیست کارهای بد و ناشایست قدرت اراده شخصی قرار داشته باشد و در این مواقع افراد با اینکه علاقه به انجام کاری دارند که در آنها احساس شادی درونی ایجاد می کند اما از ترس مورد خطاب قرار گرفتن هرگز به سمت اجرای آن فعالیت حرکت نمی کنند.

اگر آنچه احساس می کنید باید انجام دهید در شما احساس خوب ایجاد می کند و در جهت کمک یا خدمت به دیگران است مطمئن باشید این همان عمل صالحی است که باید برای تکمیل ایمان به خداوند در دنیای مادی انجام دهید.

در این صورت سعادت و برکت یک زندگی هدفمند را احساس خواهید کرد. در این شرایط بیشتر از آنچه دوست دارید در زندگی داشته باشید را جذب خواهید کرد.

در قسمت بعدی درباره راهکارها استفاده از الهامات الهی برای حرکت در مسیر هدفمند بودن توضیح داده خواهد شد.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.29 from 14 votes

https://tanasobefekri.net/?p=31551
برچسب ها:
7 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار زهرا
      1402/12/17 11:41
      مدت عضویت: 389 روز
      امتیاز کاربر: 24120 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,231 کلمه

      سلام استاد 

      من امروز بعد از خواندن این مطالب ابتدا به یاد گذشته افتادم که دران شکستها و موفقیتهایی داشتم و گاهی با یادآوری گذشته که چقدر درآن درمحل کارم توسط بعضی از همکاران اذیت شدم فکر میکردم و با خود فکر میکردم چطور این افراد رفتند درحالی که زمانی که بودند چه برو بیایی داشتند و چقدر همکاران از بودن در کنار این افراد ناراحت بودند و چاره ای نداشتند جزء چشم گفتن و چقدر عزت نفس همکاران را پایین می آوردند الان فقط خاطرات خوب و بد درذهن  همکاران دارند و بارها گفتم خدایا منون از تو که عمر در حال گذر است و زمان تمام این مشکلات را حل میکند چون وقتی بعد از مدتی نباید چیزی باشد به امر خداوند دیگر نیست 

      حضور من درزندگی نشان از هدفمند بودن من درزندگی است . چقدر این جمله معنا و مفهوم دارد یعنی من با خلق شدن دراین زندگی هدفی دارم و خودم دقیق نمیدانم چه رسالتی دارم ولی خداوند میداند قبل از اینکه وارد دنیای مادی شوید قرارداد همکاری خود با خداوند را امضا کرده اید.

      با زندگی باید چیکار کرد ؟ با زندگی باید با مهربانی و بخشش زندگی کرد تا دراین دنیا احساس آسایش هم درخود و هم دردیگران ایجاد کنیم چون ما دست خالی آمدیم و دست خالی هم میرویم و فقط برای زندگی و تجربه کردن آمدیم پس باید زندگی خوب و شادی را با بخشش و مهربانی و بدون کینه سپری کنیم چون عمر کوتاه است و دوبار به انسان داده نمیشود که بعد از تجربه اولی با دومی به خوبی و بدون اشتباه زندگی کنیم ما باید با شادی درخود و دیگران هدفمندی را دراین دنیا خلق کنیم و این کار فقط بدست خودمان انجام میپذیرد و دیگران دراین مسیر نمیتوانند به ما کمک کنند پس باید از امروز از افکار منفی و بیهوده گذشته رها شویم و خود را درآغوش خداوند ببینیم که برای آوردن ما به این دنیا هدفی داشته است و زندگی را با کمک خداوند از نو آغاز کنیم من درکتابی راههای رهایی از افکار گذشته را خواندم گفتم دراین جا برای دوستان هم بنویسم 

      50روش برای رهایی از افکار منفی در گذشته 

      1- تصمیم بگیر : که تمام خاطرات گذشته چه خوب و چه بد را به زباله دان تاریخ بسپاری

      2- اراده کن : تصمیم بگیر از الان دیگر اجازه ندهی افکار منفی گذشته درذهنت مروز شود 

      3- حرف بزن : یکبار با خودت درمورد گذشته حرف بزن و به قولی سنگهایت را وا بکن و پرونده آن را برای همیشه ببند 

      4- مظلوم نمایی نکن : سعی نکنیم دیگران را درگذشته مقصر بدانیم چون رابطه دونفره بوده است و خود را بی تقصیر

      5- دیگران را متهم نکن : اشتباهات خود را درگذشته بپذیر و برای اصلاح آن تلاش کن 

      6- روی زندگی درزمان حال تمرکز کن : درزمان حال با شادی زندگی کنیم وبه گذشته فکر نکنیم 

      7- ببخش و فراموش کن : چون با بخشش خودت را سبک مکنی و به خودت بگو من اون را میبخشم نه به خاطر اینکه لایق آن است چون میخواهم فقط خودم به ارامش ذهنی و جسمی برسم چون خودم ارزشمند هستم و لایق زندگی بهتر  بعد با تمام وجود ان را ببخش 

      8- گذشته و افکار منفی را با خودت حمل نکن : زندگی دائم درحال جریانه و دیگرانی که به تو ظلم کردند دارند زندگی میکنند پس غصه خوردن و کینه داشتن مثل فردی است که سم بخورد و منتظر باشد دیگران بمیرند 

      9- طرز تفکرت را درمورد دیگران تغییر بده : اگر تاکنون فکر کرده ای که میتوانی گذشته را به حال و آینده ربط بدهی دست از این تفکر غلط بردار

      10- منفی بافی نکن : زندگی دو روی دارد خوب و بد دلیل نمیشود چون درگذشته بد اوری درزمان حال و آینده هم بد بیاری فکرت را تغییر بده و خوبیها را تجربه کن

      11- خاطراتت را یادداشت کن : تمام خاطرات گذشته را با تمام خشم و نفرت یادداشت کن بعد از آن حس بهتری درتو بوجود میاید 

      12- دوستانت را عوض کن : دوستان جدید و مکانهای جدید شمارا ازافکار گذشته دور میکنند از افراد سمی درزندگی دوری کن 

      13-سعی نکن همه را راضی نگه داری : چون اخر یکی طرز تفکرش با شما فرق میکند پس خودت را راضی نگه دار

      14- به ظاهرت برس : چون ازروی ظاهرت تو را قضاوت میکنند 

      15- به خاطره های بد قدرت نده : خود را به کاری دیگر مشغول کن تا یادتت برود 

      16- خودت را بسیار دوست داشته باش :به خودت احترام بگذار تا دیگران به تو احترام بگذارند 

      17- اثر خاطرات را خنثی کن : خاطرات گذشته مردند با دوباره مرور کردن آنها را زنده نکن 

      18- ذهنت را کنترل کن : به افکار مثبت و شاد فکر کن 

      19- افکار واقع بینانه داشته باش : با خیال و رویای کارهای نشدنی زندگی نکن 

      20- داستان ناراحتی را درذهنت مرور نکن 

      21- کمک ها را دریاب : از کمک دیگران راضی و خوشحال باش 

      22- مثبت فکر کن : با افکار مثبت اتفاقات مثبت را خلق کن با تصویر سازی 

      23- خشمت را پنهان کن : چون با این کار وجهه ی و احترام خود را در اجتماع نگه میداری

      24- به روزها و ساعتها از دست رفته فکر کن : فکر کن که آیا بعد از چند سال همین قدر ناراحت میشدی 

      25- ذهنت و روحت را پاکسازی کن و به ارامش روحی و جسمی میرسی 

      26- یاد بگیر که گذشته قابل تغییر نیست : پس به گذشته فکر نکن و حال و آینده ات را بهتر بساز

      27- فعالیتهای جدیدی را شروع کن : به علاقمندیهایت برس 

      28- به دل طبیعت بزن : با رفتن به طبیعت بزرگی خداوند را مشاهده کن و به آرامش برس و شاد باش

      29- اجتماعی تر شو: از بودن درجمع فراری نباش و با دیگران هم صحبت شو 

      30- برای زندگیت هدف داشته باش : برای رسیدن به هدف درزندگی تلاش کن 

      31-مهارت های جدید را یاد بگیر : تا فرصت به افکار منفی نداشته باشی 

      32- شغلت را جدی بگیر : درشغلت بهترین باش

      33- اشتباهات جدیدی را تجربه کن : درزندگی ترسو نباش ریسک پذیر باش 

      34- معجزه صبحها را درک کن : صبح زود بیدار شود و معجزه زندگی دوباره را درک کن

      35- کوله بار سنگین گذشته را زمین بگذار : با این کار سبک و رها میشوی 

      36- برای پاک کردن گذشته به مخدرها پناه نبر

      37- ادامه تحصیل دررشتهی مورد علاقه ات بده 

      38- گذشته ات را نقاشی کن و خودت نظاره گر باش 

      39- به دنبال تعادل درزندگی باش :با دیگران صحبت کن 

      40- از مشاوره دیگران و افراد متخصص کمک بگیر 

      41- گذشته ات را چراغ راه آینده ات کن تا خطا نکنی 

      42- افسرده مانی نکن :وقتی درمورد گذشته صحبت میکنی افسرده نباش 

      43- عجله نکن : برای یک کار درست عجله نکن و تصمیم خوب بگیر 

      44- انتقام نگیر : به خاطر اینگه دیگران تورا پس زدند ازانها انتقام نگیر 

      45- ایمان بیاور : برای رهایی ازافکار منفی هیچ جا بهتر از آغوش خداوند نیست 

      46- رویا بساز : با رویا پردازی برای زندگیت هدف بساز و هدفمند زندگی کن 

      47- زندگیت را مدیریت کن : خباورکن زندگی دردستان توست و خودت باید ان را بسازی نه دیگران 

      48- اجازه نده ازت سوء استفاده شود : برای دوستانت قصه های گذشته را تعریف نکن تا هروقت خواستند تو را ناراحت کنند 

      49- قبول کن که بعضی مواقع حالت بده : به موقع خودت را بیرون بریز – با خدای خودت صحبت کن و گریه کن و ازاو کمک بخواه 

      50- مواظب سلامتی روحی و جسمی خودت باش : چون مشکلات روحی مقدمه مشکلات جسمی است و برای آنکه به آن دچار نشویم هوای خودت را داشته باش 

      استاد ممنون از شما که باعث میشوید خداوند مطالب مفیدی را سر راهمان قرار دهد تا انسان جدیدی شویم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/12/19 07:34
      مدت عضویت: 389 روز
      امتیاز کاربر: 24120 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,207 کلمه

      سلام استاد 

      من امروز بعد از خواندن این مطالب ابتدا به یاد گذشته افتادم که دران شکستها و موفقیتهایی داشتم و گاهی با یادآوری گذشته که چقدر درآن درمحل کارم توسط بعضی از همکاران اذیت شدم فکر میکردم و با خود فکر میکردم چطور این افراد رفتند درحالی که زمانی که بودند چه برو بیایی داشتند و چقدر همکاران از بودن در کنار این افراد ناراحت بودند و چاره ای نداشتند جزء چشم گفتن و چقدر عزت نفس همکاران را پایین می آوردند الان فقط خاطرات خوب و بد درذهن  همکاران دارند و بارها گفتم خدایا منون از تو که عمر در حال گذر است و زمان تمام این مشکلات را حل میکند چون وقتی بعد از مدتی نباید چیزی باشد به امر خداوند دیگر نیست 

      حضور من درزندگی نشان از هدفمند بودن من درزندگی است . چقدر این جمله معنا و مفهوم دارد یعنی من با خلق شدن دراین زندگی هدفی دارم و خودم دقیق نمیدانم چه رسالتی دارم ولی خداوند میداند قبل از اینکه وارد دنیای مادی شوید قرارداد همکاری خود با خداوند را امضا کرده اید.

      با زندگی باید چیکار کرد ؟ با زندگی باید با مهربانی و بخشش زندگی کرد تا دراین دنیا احساس آسایش هم درخود و هم دردیگران ایجاد کنیم چون ما دست خالی آمدیم و دست خالی هم میرویم و فقط برای زندگی و تجربه کردن آمدیم پس باید زندگی خوب و شادی را با بخشش و مهربانی و بدون کینه سپری کنیم چون عمر کوتاه است و دوبار به انسان داده نمیشود که بعد از تجربه اولی با دومی به خوبی و بدون اشتباه زندگی کنیم ما باید با شادی درخود و دیگران هدفمندی را دراین دنیا خلق کنیم و این کار فقط بدست خودمان انجام میپذیرد و دیگران دراین مسیر نمیتوانند به ما کمک کنند پس باید از امروز از افکار منفی و بیهوده گذشته رها شویم و خود را درآغوش خداوند ببینیم که برای آوردن ما به این دنیا هدفی داشته است و زندگی را با کمک خداوند از نو آغاز کنیم من درکتابی راههای رهایی از افکار گذشته را خواندم گفتم دراین جا برای دوستان هم بنویسم 

      1- تصمیم بگیر : که تمام خاطرات گذشته چه خوب و چه بد را به زیاله دان تاریخ بسپاری

      2- اراده کن : تصمیم بگیر از الان دیگر اجازه ندهی افکار منفی گذشته درذهنت مروز شود 

      3- حرف بزن : یکبار با خودت درمورد گذشته حرف بزن و به قولی سنگهایت را وا بکن و پرونده آن را برای همیشه ببند 

      4- مظلوم نمایی نکن : سعی نکنیم دیگران را درگذشته مقصر بدانیم چون رابطه دونفره بوده است و خود را بی تقصیر

      5- دیگران را متهم نکن : اشتباهات خود را درگذشته بپذیر و برای اصلاح آن تلاش کن 

      6- روی زندگی درزمان حال تمرکز کن : درزمان حال با شادی زندگی کم وبه گذشته فکر نکن 

      7- ببخش و فراموش کن : چون با ببخشش خودت را سبک مکنی وبگو من اون را میبخشم نه به خاطر اینکه لایق آن است چون میخواهم فقط خودم به ارامش ذهنی و جسمی برسم و بعد با تمام وجود ان را ببخش 

      8- گذشته و افکار منفی را با خودت حمل نکن : زندگی درحال جریانه و دیگرانی که به تو ظلم کردند دارند زندگی میکنند پس غصه خوردن و کینه داشتن مثل فردی است که سم بخورد و منتظر باشد دیگران بمیرند 

      9- طرز تفکرت را درمورد دیگران تغییر بده : اگر تاکنون فکر کرده ای که میتوانی گذشته را به حال و آینده ربط بدهی دست از این تفکر غلط بردار

      10- منفی بافی نکن : زندگی دو روی دارد خوب و بد دلیل نمیشود چون درگذشته بد اوری درزمان حال و آینده هم بد بیاری فکرت را تغییر بده و خوبیها را تجربه کن

      11- خاطراتت را یادداشت کن : تمام خاطرات گذشته را با تمام خشم و نفرت یادداشت کن بعد از آن حس بهتری درتو بوجود میاید 

      12- دوستانت را عوض کن : دوستان جدید و مکانهای جدید شمارا ازافکار گذشته دور میکنند 

      13-سعی نکن همه را راضی نگه داری : چون اخر یکی طرز تفکرش با شما فرق میکند پس خودت را راضی نگه دار

      14- به ظاهرت برس : چون ازروی ظاهرت تو را قضاوت میکنند 

      15- به خاطره های بد قدرت نده : خود را به کاری دیگر مشغول کن تا یادتت برود 

      16- خودت را بسیار دوست داشته باش :به خودت احترام بگذار تا دیگران به تو احترام بگذارند 

      17- اثر خاطرات را خنثی کن : خاطرات گذشته مردند با دوباره مرور کردن آنها را زنده نکن 

      18- ذهنت را کنترل کن : به افکار مثبت و شاد فکر کن 

      19- افکار واقع بینانه داشته باش : با خیال و رویای کارهای نشدنی زندگی نکن 

      20- داستان ناراحتی را درذهنت مرور نکن 

      21- کمک ها را دریاب : از کمک دیگران راضی و خوشحال باش 

      22- مثبت فکر کن : با افکار مثبت اتفاقات مثبت را خلق کن با تصویر سازی 

      23- خشمت را پنهان کن : چون با این کار وجهه ی و احترام خود را در اجتماع نگه میداری

      24- به روزها و ساعتها از دست رفته فکر کن : فکر کن که آیا بعد از چند سال همین قدر ناراحت میشدی 

      25- ذهنت و روحت را پاکسازی کن و به ارامش روحی و جسمی میرسی 

      26- یاد بگیر که گذشته قابل تغییر نیست : پس به گذشته فکر نکن و حال و آینده ات را بهتر بساز

      27- فعالیتهای جدیدی را شروع کن : به علاقمندیهایت برس 

      28- به دل طبیعت بزن : با رفتن به طبیعت بزرگی خداوند را مشاهده کن و به آرامش برس و شاد باش

      29- اجتماعی تر شو: از بودن درجمع فراری نباش و با دیگران هم صحبت شو 

      30- برای زندگیت هدف داشته باش : برای رسیدن به هدف درزندگی تلاش کن 

      31-مهارت های جدید را یاد بگیر : تا فرصت به افکار منفی نداشته باشی 

      32- شغلت را جدی بگیر : درشغلت بهترین باش

      33- اشتباهات جدیدی را تجربه کن : درزندگی ترسو نباش ریسک پذیر باش 

      34- معجزه صبحها را درک کن : صبح زود بیدار شود و معجزه زندگی دوباره را درک کن

      35- کوله بار سنگین گذشته را زمین بگذار : با این کار سبک و رها میشوی 

      36- برای پاک کردن گذشته به مخدرها پناه نبر

      37- ادامه تحصیل دررشتهی مورد علاقه ات بده 

      38- گذشته ات را نقاشی کن و خودت نظاره گر باش 

      39- به دنبال تعادل درزندگی باش :با دیگران صحبت کن 

      40- از مشاوره دیگران و افراد متخصص کمک بگیر 

      41- گذشته ات را چراغ راه آینده ات کن تا خطا نکنی 

      42- افسرده مانی نکن :وقتی درمورد گذشته صحبت میکنی افسرده نباش 

      43- عجله نکن : برای یک کار درست عجله نکن و تصمیم خوب بگیر 

      44- انتقام نگیر : به خاطر اینگه دیگران تورا پس زدند ازانها انتقام نگیر 

      45- ایمان بیاور : برای رهایی ازافکار منفی هیچ جا بهتر از آغوش خداوند نیست 

      46- رویا بساز : با رویا پردازی برای زندگیت هدف بساز و هدفمند زندگی کن 

      47- زندگیت را مدیریت کن : خباورکن زندگی دردستان توست و خودت باید ان را بسازی نه دیگران 

      48- اجازه نده ازت سوء استفاده شود : برای دوستانت قصه های گذشته را تعریف نکن تا هروقت خواستند تو را ناراحت کنند 

      49- قبول کن که بعضی مواقع حالت بده : به موقع خودت را بیرون بریز – با خدای خودت صحبت کن و گریه کن و ازاو کمک بخواه 

      50- مواظب سلامتی روحی و جسمی خودت باش : چون مشکلات روحی مقدمه مشکلات جسمی است و برای آنکه به آن دچار نشویم هوای خودت را داشته باش 

      استاد ممنون از شما که باعث میشوید خداوند مطالب مفیدی را سر راهمان قرار دهد تا انسان جدیدی شویم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم