به نام خداوند مهربان
توجه کردن مهترین نیرومحرکه به واقعیت تبدیل شدن رؤیا می باشد که معمولا به درستی مورد استفاده قرار نمی گیرد.
اگر تخیل شما درمورد لاغر شدن به خوبی شکل گرفته باشد اما توجه شما در زندگی روزمره بر روی چاقی باشد رؤیای لاغری شما به واقعیت تبدیل نخواهد شد.
توجه کردن
به طور کلی دو نوع توجه کردن وجود دارد:
۱- توجه عینی
۲- توجه ذهنی
ما در هر لحظه از زندگی روزمره در حال استفاده از یکی از دو نوع توجه کردن هستیم.
توجه عینی: از طریق حواس پنجگانه ما شکل می گیرد و وابسته به عوامل بیرونی می باشد.
از طریق شنیدن صدا توجه شما به سمتی جلب می شود.
از طریق دیدن صحنه ای توجه شما به آن موضوع جلب می شود.
از طریق دیدن جسم خود، توجه شما به چاقی جلب می شود.
از طریق فکر کردن به چاق کننده بودن مواد غذایی توجه شما به چاقی جلب می شود.
هر نوع توجه کردنی که به واسطه محرک های بیرونی از طریق شنیدن، دیدن، بوئیدن، فکر کردن یا لمس کردن ایجاد می شود از نوع توجه عینی می باشد که در موضوع چاق شدن بسیار مورد استفاده قرار گرفته است.
همه ما توجه به چاقی را به خوبی درک و تجربه کرده ایم که به طریق مختلف چگونه توجه ما به چاقی جلب شده و درگیر احساس بد چاقی شده ایم.
توجه ذهنی: از طریق اندیشیدن به خواسته ها و آرزوها در ذهن ایجاد می شود و وابسته به نشانه های بیرونی نیست.
توجه ذهنی بعد از شکل گیری تخیل ذهنی ایجاد می شود و در به واقعیت تبدیل شدن آرزوها تاثیر مستقیم دارد.
توجه ذهنی بر خلاف تخیل که قبل از خواب انجام می شود در تمام مدت بیداری در حال انجام شدن است.
توجه ذهنی هیچ نشانه واضح و مشخصی در دنیای پیرامون و واقعیت زندگی ما ندارد و فقط از طریق توجه کردن به اندیشه یا آرزویی که در ذهن خود ایجاد کرده و خواستار تحقق آن هستیم شکل می گیرد.
توجه ذهنی نیاز به انتخاب آگاهانه دارد چون در زندگی روزمره به دلیل تحت تاثیر قرار گرفتن حواس ما از طریق محرک های بیرونی به شکل خودبخودی ترغیب به توجه عینی می شویم.
به طور معمول توجه عینی باعث تشدید وضعیت موجود و بر هم زدن تخیل ذهنی برای رسیدن به آرزوها میشود. از این رو ضروری است که در لابلای گستردگی توجه عینی از طریق توجه ذهنی تمرکز خود را بر رؤیاها و خواسته هایمان افزایش دهیم.
کانون توجه در چاقی و لاغری
همه افراد چاق تجربه توجه عینی به چاقی را دارند و مثال های زیادی از این نوع توجه را می توانند ذکر کنند.
هر گونه عامل بیرونی که سبب توجه شما به چاقی می شود نوعی توجه عینی به چاقی می باشد.
بنابراین در لاغری با ذهن باید دقت کنید که از توجه عینی استفاده نکنید چون توجه عینی مملو از خاطرات چاقی است و به راحتی نمی توانید از توجه عینی برای لاغری یا تقویت قدرت خلاق تجسم لاغری استفاده کنید.
یکی از مهمترین دلایل عدم کسب نتیجه عالی توسط برخی از هنرجویان لاغری با ذهن استفاده بی رویه از توجه عینی در مسیر لاغری با ذهن است.
آنها با توجه کردن به جسم خود، خوردن های خود، بازخورد دیگران و … همواره در حال توجه عینی به چاقی هستند درحالی که در حال تلاش برای یادگیری لاغری با ذهن هستند. از آنجا که مغز انسان منطق گراست و توجه عینی را واقعی و توجه ذهنی را توهم می شمارد بنابراین این افراد در مسیر لاغری با ذهن اسیر توجه عینی خود به چاقی می شوند و نتیجه مطلوب را کسب نمی کنند.
اکنون که در حال یادگیری و تمرین برای ورود به ذهن ناخودآگاه هستید درک این موضوع بسیار مهم است که در حین زندگی روزمره باید از توجه عینی به چاقی خودداری کنید و در مقابل تا می توانید توجه ذهنی به لاغری و تصویر ذهنی تناسب اندام ایده آل خود داشته باشید.
هرچقدر بیشتر تجسم لاغری را تکرار کنید مهارت شما در توجه ذهنی به لاغری بیشتر و روند حرکت شما در مسیر لاغری با ذهن آسان تر خواهد شد.
مدیریت توجه ذهنی
فایل صوتی را با دقت گوش کنید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
هر زمان دیدگاه های این جلسه به ۲۰۰ عدد برسد جلسه بعد بارگزاری خواهد شد.
امتیاز 4.33 از 84 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
هوالرزاق
سلام خدمت استادگرامی
درموردتوجه عينی وتوجه ذهنی
ماباتوجه عینی فقط روندلاغری باذهن روکندمیکنیم
وباتوجه به توجه ذهنی روندلاغری باذهن روافزایش میدیم
توجه ذهنی خیلی ساده ترازتوجه عینی هست
مابایدیادبگیریم که باتوجه به توجه ذهنی به چیزهایی که دوست داریم برسیم
بایدیادبگیریم کاری به گذشته نداشته باشیم وتوجه خودمون روازش برداریم
واستادیه سئوال اگرجلوی آینه روبپوشونیم که توجهمون ازبدن خارج بشه موردی داره؟؟؟
و خدایی که در این نزدیکیست.
توجه ذهنی و داشتن حس نسبت به اموری که دوست داریم باعث رسیدن ما به خواسته هامون میشه،این نکته و درس مهمی بود .
درسته که هر روز دارم تمرینهای جلسات گذشته رو انجام میدم ولی باید در کنارش گفتگوهای ذهنمو به جهت خواسته هام سوق بدم،باید بیشتر به سوالات در طی روز حواب بدم تا واقعا ملکه ی ذهنم بشه،توی این مسیر فقط باید استمرار داشت،فقط باید مرور خاطرات و حس خوب داشت تا نتیجه ی عالی رو گرفت.من یک شبه و یک ماهه ب این نقطه ی فعلی نرسیدم من سالها داشتم تصویر سازی میکردم.من مدام داشتم برای خودم باور سازی میکردم با توجه به آموزشهای.پس باید مدتهای زیادی رو وقت بذارم تا بتونم اون تصاویر رو پاک کنم و تصاویر خوشگل و باب میلم رو جایگزین کنم.خدایا ازت ممنونم که به راحتی بهم راهکار دادی و البته چاشنی این راهکار اعتماد و ایمان داشتن به خدا بوده چون من ازش همواره خواستم منو ب راه درست هدایت کنه تا به خواسته م برسم و از اونجایی که به موقع کارها جور بشه،من به کانال و سایت استاد عزیزمون هدایت شدم.مدتی بود نمیدونستم از محتوای سایت استاد عباس منش استفاده کنم یا استاد عطار روشن،البته داشتم هر دو رو چک میکردم هر روز ولی خیلی ناخودآگاه بیشترین وقت رو توی سایت استاد عطار روشن گذروندم و به این فایلها و آگاهی های ناب دست پیدا کردم.الهی شکر.
یا حق
به نام خدای مهربان تمرین تجسم لاغری موضوع امشب در تجسم : وزن کشی و سایز کردن
&&&&&&&&&&&&&&&
سلام دوستان سلام استاد گرامی حتماً از عنوان تمرین این جلسه من تعجب میکنید چون وزن کشی و سایز کردن در لاغری با ذهن ممنوع هست….چرا ؟چون در مسیر کاهش وزن زمانی که هنوز به اطمینان نرسیدیم که آیا به سایز و وزن دلخواه رسیدیم یا نه این کار نتیجه خوبی نداره و به احتمال خیلی زیاد احساس چاقی رو در ما تشدید میکنه پس این کار ممنوع شده اما به نظر من وقتی در تجسم شبانه ، خودمون رو در جسم کاملاً لاغر میبینیم ایرادی نداره که تصویر وزن کشی و سایز کردن خودمون رو ببینیم چون نتیجش میشه شادی و احساس خوب لاغری …. نتیجه این کار ممنوعه ارو در دیدگاهی که در این مورد مینویسم با هم میخونیم . با خودم قرار گذاشتم که امشب این فیلمنامه رو در تجسم شبانه به اجرا بگذارم….
&&&&&&&&&&&&&&&
وارد اتاق خواب میشم به سمت کمد لباسهام میرم لباس مجلسی زرشکی رنگ خودم رو که کاملاً زیبا و خوش دوخت و جذابه بر میدارم و میپوشم. چقدر این لباس بهم میاد یقه گرد بازی داره که با یک طرح زیبا سنگدوزی شده قالب تنمه در قسمت کمر به یک دامن نیم کلوش تا نوکپا متصله یک کمربند پارچهای از جنس خودش داره اونو برمیدارم و به زیبایی روی شکم گره میزنم .. این گره پاپیونی بدون برآمدگی شکم چقدر زیباست…… آستین این پیراهن بلند تا مچ دستان از مدل چسبان طراحی شده و بسیار خوش دوخت و زیباست در قسمت مچ دست همانند قسمت یقه سنگ دوزی داره برق میزنه و حس خوبی بهم میده… موهامو با گلسری زببا که نگینهای درخشانی داره مدل فرحی می بندم رنگ موهام قهوه ای روشن زیبا که آرایشگاه دوستم خانم استاجی برام کار کرده از رنگش زیر نور لامپ پرنور LED بیشتر لذت میبرم جلوی آینه قدی یک چرخی میزنم و برق شادی رو در چشمم میبینم یک تصمیمی گرفتم که میخوام اجراش کنم جدیداً متوجه شدم که بسیار لاغر شدم دیگه اصلاً شکم ندارم بازوها و رانها و قسمت باسن کاملاً اندازه طبیعی و چشم نواز پیدا کردن میخوام با اطمینان از اینکه لاغر شدم برم روی ترازو و از دیدن عدد وزنی دلخواه خودم ذوق زده بشم…. زمانی که هنوز خوب لاغر نشده بودم جرات رفتن روی ترازو رو نداشتم میترسیدم نکنه با عددی که انتظارشو ندارم روبرو بشم از عواقب این کار میترسیدم و در مدتی که در حال کاهش وزن بودم به خودم اجازه ندادم که روی ترازو برم و نرفتم اما امشب میخوام عدد وزن خودمو روی ترازو ببینم و از دیدن عددی که میبینم از احساس لاغری خودم لذت ببرم و شادی کنم ……. اما باید برم ترازو رو از انباری بیرون بیارم خیلی وقته که از جلوی چشمم برداشتمش و داخل انباری گذاشتم حالا میرم میارمش…..
&&&&&&&&&&&&
سکانس دوم :ترازو مقابلم روی زمین قرار داره …. کمی مکث می کنم و نگاهش می کنم و به یاد روزایی میفتم که چاق بودم و با قلبی لرزان وپر استرس به سمتش می اومدم البته این مال اون وقتایی بود که نمی دونستم با وزن کشی خودم چه بلایی یر خودم می آرم اما حالا اوضاعم خیلی فرق کرده اینبار دارم با عشق نگاهش می کنم چون قراره خبر خوبی بهم بده قراره احساس خوش تناسب اندامم رو بده ….. دامن لباسم را بالا میگیرم و بسم الله میگم و روی ترازو میرم سرم رو پایین میگیرم تا عدد رو ببینم ….. وای خدای من چی دارم میبینم عدد 60 …….
خدای من اصلاً انتظار نداشتم که عدد ۶۰ رو روی ترازو ببینم از خوشحالی اشکم در اومد سرم رو بالا گرفتم و گفتم خدایا شکرت من انتظار داشتم عدد 65 رو ببینم ولی ۵ کیلو کمتر از اونی هست که انتظار داشتم …خدایا ازت ممنونم ازت متشکرم …برای خدا به حالت اشگ و خنده بوسه می فرستم
همینجور که از خوشحالی اشک میریزم و عدد ۶۰ رو میبینم با موبایلم ازش عکس میگیرم پاهام روی ترازو روبروی عدد 60 کیلو ایستاده …….
از روی ترازو پایین میام و لحظاتی روی مبل میشینم و همچنان اشک شادی بر چهره ام روان هست در دل و زبان خدارو شکر می کنم که زنده موندم و این لحظه رو مشاهده کردم و شادی غرورآفرینش رو……
سکانس پایانی
حالا وقتشه که متر رو بردارم و خودم رو سایز کنم…. به سراغ کمد وسایل خیاطی میرم…مترو برمیدارم و دوره کمرم میگیرم باز هم ذوق زده میشم چون عدد ۳۸ رو میبینم…. همون عدد رویایی برای سایز دور کمرم…. از شادی به هوا میپرم و هورا میکشم و به سراغ دستگاه پخش موزیک با سیستم استریو میرم و با پخش یک موزیک شاد شمالی به رقص در میام و شروع به رقصیدن میکنم…. حیف که همسر جان خونه نیست که ازم فیلم بگیره …. و من خودم تنهایی به تماشای رقص شادی با جسم کاملا متناسبم می نشینم و اشگ شوق می ریزم …
«« پایان »»
الان که دارم این رو مینویسم ساعت چهار صبح است
و من اینجا دارم قول میدم که استمرار داشته باشم .
راستش من روزهای اول خیلی پیگیر بودم اما از یک جایی به بعد فایل ها و تمارین رو پراکنده گوش کردم و انجام دادم
دیگه از امروز هر جوری که شده
چه در ناراحتی
چه خوشحالی
چه سفر
حتی اگر هزار تا کار هم داشته باشم
فایل ها رو گوش میدم
نه فقط برای لاغری
بلکه برای حال خوب
چه طور نمیگم الان خوشحالم نفس نکشم یا ناراحتم
غذا نخورم
این فایل ها حکم نفس را برای من داره و غذای روح منه
به نام پروردگار یکتا
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
روز ۱۳
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام طول زندگیم بوده .متناسب بودن بهم حس سبکی،سلامتی،زیبایی، جذابیت ،جوانی،اراده ، ارزشمندی و لیاقت میده .متناسب بودن بهم حس آزادی و رهایی از افکار مربوط به چاقی و خوردن بهم میده .متناسب بودن بهم حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم بهم میده .
( امروز که داشتم فایل تجسم رو گوش میدادم ، یه لحظه با خودم گفتم چقدر خوبه وقتی کاملا متناسب شدم ، چهارمشقی میشینم ، آخه من خیلی اذیت میشم ، عادت ندارم ،بعد همون لحظه که حس لاغری داشتم چهار مشقی نشستم و خیلی لذت بردم 🙂 چون واقعا احساس کردم کاملا متناسب هستم،دیدم ۱۰ دقیقه ست اینجوری نشستم .)
/ همسرم دیشب گفت فقط سالاد میخوره و میل نداره چیز دیگه ای به عنوان شام بخوره .منم که عصر چایی با کیک شکلاتی خیس که زن داداشم درست کرده بود خورده بودم و اصلا میل به شام نداشتم ، چیزی نخوردم و یه کم زودتر خوابیدیم ، خیلی لذت بردم از این نخوردن .نمیدونم چرا وقتی همسرم بعضی روزها کمتر به خوردن اهمیت میده منم دقیقا مثل ایشون میشم ، کاش همیشه اینجوری خوردن براش کم اهمیت بشه ، آخه خیلی متناسب هست واسه همین رفتار غذاییش روی من تاثیراتی داره ! /
از اینکه موقع راه رفتن حس میکنم خیلی زیبا و خوش اندام هستم لذت میبرم .از اینکه با آرامش کامل راه میرم لذت میبرم .از اینکه حس میکنم دیگه گوشت و چربی اضافه ذخیره در بدن ندارم لذت میبرم .از اینکه اعتماد بنفس زیادی پیدا کردم لذت میبرم .از اینکه هر لباسی در هر رنگی دلم بخواد میتونم بپوشم لذت میبرم .از اینکه استقلال شخصیتی پیدا کردم لذت میبرم .از اینکه احساس قدرت و توانمندی دارم لذت میبرم .از اینکه خوردن برام کم اهمیت شده لذت میبرم .
همسرم وقتی من رو دید شوکه شد ، گفت واقعا تغییر کردی ، چقدر لاغری بهت میاد ، خیلی جذاب تر شدی ،مبارکت باشه .مادرم وقتی منو دید اشک شوق ریخت ،خدا رو شکر کرد که به آرزوم رسیدم و گفت خیلی زیباتر شدی عزیزم .دوستم زینب گفت آفرین نشمیل ، خیلی عالیه که این همه سایز و وزن کم کردی ، تبریک میگم بهت ، من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم .وقتی رفتم خونه ی مامانم ،برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام همه شون با تعجب نگاهم کردند و گفتند چقدر زیباتر شدی ،لباسها به تنت خیلی زیبا شدن ، چیکار کردی به ما هم بگو ، خیلی خوبه لاغرشدن .
میبینم که خیلی شخصیتم مثل افراد متناسب شده ،هم از نظر فکری ، هم از نظر رفتاری .میبینم توجهم به مواد غذایی خیلی کمتر شده .میبینم که از نخوردن خیلی لذت میبرم .میبینم که پیغام سیری رو دریافت میکنم و می تونم دست بکشم .میبینم تا وقتی واقعا گرسنه نباشم چیزی نمی خورم و اصلا به خوردن فکر نمی کنم .میبینم که بسیاری از افکارم در مورد لاغریست و شخصیت چاقم داره ضعیف میشه .میبینم آدم شکرگذاری هستم و برای تمام نعمت های خداوند سپاسگذارم .
برای روند بهبود متناسب شدنم باید حتما ادامه بدم ، با عشق هر روز تمریناتم رو انجام بدم .باید شخصیت لاغرم رو رشد بدم ، قوی اش کنم تا دیگه اکثر اوقات با این شخصیت فکر و رفتار کنم ، با این شخصیت لاغر زندگی کنم .باید خوردن با تحریک بینایی ،شنوایی،بویایی،لامسه و چشایی رو کلا حذف کنم و فقط زمان گرسنگی واقعی اونم در حد نیاز بدنم بخورم .باید مواظب افکار منفی باشم و رهاشون کنم و تا جایی که ممکن هست حالم رو هر روز خوب نگه دارم .
باید هر چیزی که استاد گفتن رو انجام بدم .
« در پناه خداوند باشید »
سلام بر همگی
منم امروز میخام جواب سوالات رو اینجا بنویسم
1متناسب بودن چه حسی داره ؟
حس زیبای دارم حس سبکی و راحتی دارم حس پیروزی دارم حس سلامتی جسمم رو دارم حس نجات پیدا کردن از یه شرایط سختی که قبلا توش بودن
حس رضایت از خودم رو دارم
۲-ازرچه تغییراتی در جسم خود لذت میبری ؟از خوش اندامی خودم لذت میبرم از شکم صاف و تخت لذت میبرم از لاغری و راحتی لذت میبرم از صورت زیبا لذت میبرم از زندگی در آرامش و لذت میبرم از راحت راه رفتن لذت میبرم
۳-چه بازخوردی از اطرافیانت داری ؟همه با تعجب و حیرت وحسرت نگاهم میکننن همسرم خیلی بیشتر عاشقم میشه و از متناسب بودن من تعجب میکنه بچه ها به مادری متناسب افتخار میکنم
۴-چه تغییری در افکار و رفتارت پدیدار شده ؟افکارم عوض شده و در نتیجه رفتارم هم عوض شده دیگه به چاقی فکر نمیکنم فقط به لاغری فکر میکنم
باورهای اشتباه کاملا پاک شده
از بلا تکلیفی رها شدم زندکی برایم زیباتر شده از کالری و رژیم و ترس از خوردن و عذاب وجدان نجات پیدا کردم ولع خوردن ندارم پر خوری ندارم
از زندانی که قبلا برای خودم درست کرده بودم نجات پیدا کردم
۵-چه اصلاحاتی در جهت متناسب بودن انجام میدی ؟
در سایت میمانم و ادامه میدهم به اندازه نیاز بدنم غذا میخورم
خودم خیلی بیشتر از قبل دوست دارم
اولویت خودم میشم و سلامتی خودم
هر روز در آینه به خودم آفرین میگم وبه معنای واقعی کلمه زندگی میکنم و از همه لحظه ها لذت میبرم
سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی
من با مرور درس ها باورهای درستی که به ذهنم میرسه را می نویسم، خواهش میکنم شما هم این لیست را کامل کنید.
باورهای سازنده
لاغری و تناسب حالت طبیعی بدن انسان است
تناسب و لاغری شیوه درست زندگی است و خدا هر کار درستی را ده برابر میکند
لاغر شدن آسان است
روش لاغر شدن همان روش چاق شدن است، پس ما این روش را بلدیم
برای لاغر شدن نیاز به زجر کشیدن نیست، چون برای چاق شدن زجری نکشیده ایم
لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست
لاغر شدن برای ما امکان پذیر است، چون بارها تجربه اش کردیم
با ذهن لاغر دیگه به غذا حرص و طمع نداریم و برای رفع نیاز بدن غذا میخوریم
غذاها سوخت بدن ما هستند، پس ما بهشون نیاز داریم
مواد غذایی دشمن ما نیستند و نباید بهشون برچسب بزنیم، مواد غذایی انرژی لازم را برای بدن ما تامین میکنند
در لاغری با ذهن زمانی برای نتیجه در نظر نمیگیریم و نتیجه خودش به موقع ایجاد میشود.
تغییر در افکار و باورهای ما وقتی درونی شود، منجر به تغییر در رفتار ما میشود و در نهایت تغییر در جسم ما.
لاغری و چاقی ارثی نیست، عادتی است
برای لاغری آسان، باید مجوز لاغر شدن را از ذهن ناخودآگاه بگیریم.
ذهن ناخودآگاه در مقابل نا امنی و شرایط سخت مقاومت دارد و همیشه بین عقل و اراده و ذهن ناخودآگاه، در نهایت ذهن ناخودآگاه برنده است.
به ذهن ناخودآگاه نمیتوان زور گفت، باید به مرور و طوری که مقاومت نکنه راضی ش کرد.
روش آپلود برنامه جدید در ذهن ناخودآگاه تکراره، با تکرار آگاهی ها، ذهن ناخودآگاه کم کم راضی میشه.
رژیم فایده ای نداره، چون بدون اینکه موافقت ذهن ناخودآگاه را جلب کنیم، از بیرون بهش دستور میدیم و اون در نهایت مقاومت میکنه.
سالهای زیادی طول کشیده تا ذهن ما و بعد از اون بدن ما چاق بشه، پس برای لاغری عجله نداشته باشیم.
ما فقط یک سال چاقی را یاد گرفتیم و بقیه سالها تکرارش کردیم، پس مهم نیست چند سال چاق بودیم، وقتی ذهن عوض بشه، تناسب اتفاق می افته
دوستان لطفاً شما هم مشارکت کنید تا لیست کامل شود.
سلام بر همه
داشتم گام سوم از دوازده گام رو میخوندم که به این جمله رسیدم که برای خیلی الهام بخش بود و دلم خواست با شما هم به اشتراک بگذارم:
نتیجه نسبی و غیرپایداری که همه ما با استفاده از روش های لاغر شدن مختلف کسب کرده ایم نشان از:
تمایل و علاقه جسم ما برای برطرف کردن اضافه وزن دارد.
نشان از اشتیاق و علاقه ما برای لاغر شدن است.
به دست نیاوردن نتیجه عالی و ماندگار به دلیل اشتباه بودن آن مسیر است.
ما بی اراده نیستیم
ما فقط قبلا راه های اشتباهی رو انتخاب میکردیم
از اینا مهمتر اینکه اگر از همون روشهای غلط نتایج نسبی و موقت گرفتیم یعنی:
بدن ما دوست داره ما به تناسب اندام برسیم.
پس ناامید نشین و نگین من هیچ وقت لاغر نمیشم.
لاغری حق همه ی ماست دوستان ☺️🌹
شاد و پیروز باشید
با سلام
قسمت 15 چالش تغییر عادت که مرتبط با این قسمت هستش اینجا کپی میکنم:
تصویرسازی ذهنی از مهمترین مراحل لاغری با ذهن است که در این قسمت از چالش من اینو نخوردم درباره آن توضیح داده شده است. بنابراین لازم به تاکید است که محتوای این جلسه فوق العاده مهم و تاثیرگذار است.
تصویرسازی ذهنی
تصویرسازی ذهنی از موثرترین فرایندهای ناخودآگاه است که تمام جنبه های زندگی ما را تحت تاثیر قرار می دهد اما شاید کمتر کسی درباره آن آگاهی داشته باشد و حتی در آموزش های مختلف درباره قانون جذب و موارد مشابه به آن پرداحته شده است.
همه افرادی که اضافه وزن دارند به شکل استادانه ای از این قدرت ذهن خود برای تصویرسازی ذهنی چاق تر شدن استفاده می کنند اما همین افراد در روند لاغر شدن قادر به استفاده از این قدرت درونی خود نیستند.
علت این موضوع به فراموشی سپردن تصویر متناسب خودشان است.
عده زیادی از افرادی که اضافه وزن دارند مانند من از دوران کودکی دچار اضافه وزن شده اند بنابراین تصویر متناسبی از خود در ذهنشان ندارند و در ایجاد تصویر لاغری در ذهن خود ناتوان هستند.
آن عده از افراد چاقی که تا چند سال قبل کاملا متناسب بوده اند به دلیل درگیری ذهنی شدیدی که با چاقی و چاق شدن در آنها ایجاد شده است به مرور فراموش کرده اند که روزگاری متناسب بوده اند و به دلیل توجه بیش از اندازه به چاقی توانایی بخاطر آوری یا ایجاد تصویر لاغری را در ذهن خود ندارند.
البته دلیل دیگر ناتوانی آنها عدم آگاهی از اهمیت ایجاد تصویر لاغری و همچنین نداشتن اطلاعات درباره چگونه ایجاد کردن آن است.
تصویر چاقی ذهن
با اشاره به چگونه ایجاد شدن تصویر چاقی به وضوح می توانید به تلاش خود برای ایجاد تصویرسازی ذهنی چاقی در ذهنتان پی ببرید.
هر بار که شما خود را وزن می کنید با عددی مواجه می شوید که عدد موردعلاقه شما نیست.
دیدن هر بار این عدد باعث ایجاد احساس بد در شما می شود.
احساس بدی که منشاء آن چاقی است.
از آنجایی که ما در انتخاب احساس آزاد هستیم بنابراین سیستم ذهنی ما به گونه ای طراحی شده است که احساس ما را بررسی و قضاوت نمی کند.
اگر ذهن بخواهد در چگونگی احساس ما دخالت کند از میزان اختیار کامل ما در انتخاب های خود کاسته می شود و این با اصل خلقت انسان توسط خداوند در تضاد است.
بنابراین ذهن ما قضاوتی درباره احساس ما ندارد و اصلا برایش مهم نیست که این احساس چه نتیجه ای دربر خواهد داشت.
و سیستم ذهن به شکلی تنظیم شده است که هر احساسی تکرار شود آن احساس به عنوان یک موضوع مهم و مورد علاقه ما ثبت شده و در دستور کار گسترش ذهن قرار می گیرد.
به همین دلیل است که از زمانی که شما دچار احساس چاقی شدید روند چاق تر شدن شما شروع شده و ادامه داشته است.
بنابراین وزن کردن خود یکی از عادت های مخرب در تشدید تصویر چاقی ذهن است که متاسفانه به شکل گسترده از طرف پزشکان و متخصصان تغذیه توصیه می شود و ترازو را ابزاری برای کنترل وزن و اطلاع از وضعیت جسمانی معرفی می کنند درصورتی که تاثیر بسیار مخرب در تشدید روند چاقی دارد.
برای گسترش این آگاهی دوستانی که این مطلب را می خوانند تجربیات خود از استفاده کردن از ترازو را به اشتراک بگذارند.
سایز کردن خود از دیگر مواردی است که باعث وضوح تصویرسازی ذهنی چاقی می شود.
توجه کردن به چسبان شدن یا تنگ شدن لباس یا کمربند.
سایز کردن در واقع نوعی وزن کردن است و احساس بد شما از چاقی را تکمیل می کند.
تصور کنید شما از طرفی با استفاده از ترازو و دیدن عدد وزنی خود به احساس بد چاقی می رسید و از طرفی با سایز کردن لباس خود احساس چاق تر شدن خود را تائید می کنید.
هر بار که شما با استفاده از ترازو یا از طریق سایز کردن به احساس چاقی یا چاق تر شدن برسید در حال واضح تر کردن تصویر چاقی ذهن خود هستید.
تماشای خود در آینه از دیگر طریق های ایجاد احساس چاقی در خود و کمک به وضوح تصویرسازی ذهنی چاقی است.
توجه به حرف های دیگران درباره چاقی خود یا بدتر از آن پیش بینی حرف زدن دیگران درباره چاقی خود روش دیگری برای پررنگ تر کردن تصویرسازی ذهنی چاقی است که همه افراد چاق آن را به دفعات تکرار می کنند.
دیدن خود در عکس های دسته جمعی و مقایسه کردن خود با دیگران که متناسب هستند و رسیدن به احساس بد چاقی از دیگر موارد به وضوح رساندن تصویرسازی ذهنی چاقی است.
اینها برخی از طریق های توجه کردن به چاقی و کمک به شفاف سازی تصویر چاقی ذهن است که همه افراد چاق به طریق مختلف آنها را بارها تکرار می کنند.
اما اگر توجه کنید هر زمان ما تصمیم به لاغر شدن گرفته ایم و از هر روشی برای لاغری اقدام کرده این تلاش های مشابه این را برای ایجاد تصویر لاغری ذهنی انجام نداده ایم.
و یکی از دلایل شکست خوردن ما در لاغری با هر روشی ایجاد نکردن تصویر ذهنی لاغری است.
لازم به ذکر است که علاوه بر این که ما ایجاد تصویر لاغری ذهنی را انجام نمی دادیم در مدت زمانی که در حال سعی کردن برای لاغر شدن بودیم با تکرار روش های تقویت تصاویر چاقی ذهن احساس ناامیدی از کسب نتیجه مطلوب را در خودمان افزایش می دادیم و در نهایت باعث خسته شدن و ادامه ندادن روش لاغری خود می شدیم.
توجه به ایجاد تصویر لاغری ذهنی و همچنین پرهیز از تکرار رفتاری که تصویرسازی ذهنی چاقی ذهن را تقویت می کند از مهمترین مراحل لاغری با ذهن است که نیاز به توجه و تمرین بسیار برای یادگیری انجام صحیح آن دارد.
توضیحات این قسمت از چالش تغییر عادت به شما کمک می کند تا به شکل بهتری این دو بخش بسیار مهم را مدیریت کنید.
سلام به دوست خوبم جناب آقای حسن شهبازی در مسیر لاغری با ذهن
جدا آفرین داره این دیدگاه شما…..
من که خیلی لذت بردم هزار آفرین به شما میگم…… با خوندن این دیدگاه ایدههایی به ذهن من آمد…
گفته شد که با روی ترازو رفتن و سایز کردن تصویر چاقی ذهن رو پررنگ میکردیم و به احساس بد چاقی میرسیدیم از این آگاهی میشه در تمرین تجسم شبانه استفاده خیلی خوبی کرد در ذهن ببینیم که خیلی لاغر شدیم و رفتیم روی ترازو و با عدد آرمانی کاهش وزن خود مواجه میشیم چه حسی داریم چه عکسالعملی نشون میدیم چه حرفهایی با خودمون میزنیم اینا رو بیایم در تصویر تجسم شبانه ببینیم..
من فردا شب در تجسم قبل خواب اجراش می کنم …فیلمنامه اشو همین حالا می نویسم و ارسال می کنم ..
با تشکر مجدد و فراوان از شما جناب آقای شهبازی
سلام و درود فراوان
از شما دوست خوبم بسیار تشکر میکنم که توضیحات بسیار آگاهی بخش استاد عزیزم در چالش من اینو نخوردم را که مربوط به موضوع و تمرین این جلسه است را توسط دیدگاهتان در اختیار ما قرار دادید.
همواره شاد و سلامت باشید
بنام خدا
جلسه پنجم توجه ذهنی به لاغری
تقریبا یک هفته هست که هر روز و یا روزی ۲بار این گوش میکنم فایل بسیار عالی من طی این سالها که از غذا خوردن ترس داشتم دنبال لباس سایز بزرگ بودم خودم را هر روز وزن میکردم دنبال انواع روشها برای لاغر شدن بودم داشتم تصویر ذهنی چاقی را برای خودم قویتر میکردم
و چاقتر میشدم اما الان متوجه شدم که با وجود اینکه من هنوز چاق هستم باید بیشتر به لاغری توجه کنم بیشتر تصویر لاغری به ذهنم بدم به افراد متناسب توجه کنم من هر شب تصویر ذهنی لاغری خودم را مرور میکنم و لذت میبرم حتی روزها هنگام کار کردن چه بیرون و چه داخل خونه آنرا مرور میکنم سولات را شفاهی از خودم میپرسم البته وقتی خودکار و کاغذ تو دسترسم نباشه مثلا دیروز صبح ساعت ۶ داشتم میرفتم دوچرخه همون سوار دوچرخه تصویر ذهنی لاغری خودم را داشتم سوالات را از خودم میپرسیدم و کلی لذت بردم امروز که باشگاه بودم همش تصویر متناسب شدن خودم با اون نیم تنه ورزشی که دوست دارم را تصور میکردم که دارم در باشگاه قدم میزنم چقدر لذت بخش بود و لذت بخشتر از این دیدن افرادی که مثل قبلا خودم دارن تلاش میکنن برای چربی سوزی بیشتر و من اصلا بهش فکر نمیکنم و فقط سعی میکنم که توجه بیشتری به متناسب شدن داشته باشم تا تصاویر ذهنی من همش یک فرد متناسب باشن نه یک فرد چاق .
بسیار سپاس استاد عزیز بابت این فایلهای رایگان .
به نام خدای مهربان. 14 مهر
…..سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنی۱– متناسب بودن چه حسی داره؟۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟ &&&&&&&&&&&&&&&&&& متناسب بودن همه اش احساس لذت و سرخوشیه ….اما به طور قطع احساسات سرشار از لذتی که ما بعد از رها شدن از جسم چاق درک و تجربه می کنیم لاغرهای طبیعی درک و تجربه نمی کنند … پس من الان در جسم متناسبم لذت یک انسان متفاوت رو دارم ..اون که همیشه لاغر و خوش اندام بوده چه می فهمه از کسی که در خرید پوشاک مورد نیازش زجر کشیده تحقیر شده از خودش بدش اومده احساس ناتوانی کرده … چه درکی داره از انسانی که خواسته غذای مورد علاقه اشو بخوره گفتن نخور یا کم بخور چاقتر میشی و همیشه در حس گرسنگی به سربرده وحسرت کشیده ….اما حالا من یک متناسبم که با این زجرها و دردها خداحافظی کرده و غرق در شادی ام …من لذت می برم از حس داشتن شخصیتی متناسب و غرور آفرین …من لذت می برم از داشتن حس آزادی در انتخاب مدل رنگ و سایز لباسهام موقع خرید …من لذت می برم از اینکه جوری لاغر شدم که برگشت ناپذیره و با اطمینان از بیشتر نشدن سایزم برا خودم پیراهن و شلوار می خرم … &&&&&&&&&&&&&&&&&&بازخورد اطرافیانم آنقدر لذت بخش و روح افزاست که نگو … مخصوصا از طرف اونایی که قبلا که چاق بودم با خنده تیکه مینداختن که توی شکمو لاغر بشو نیستی .. من روح و روانم سرشار از شادی میشه وقتی از طرف اونایی بازخورد می گیرم تحسین و تشویق میشم و بهم تبریک میگن که عاشقانه منو دوست داشتن و گاهی که منو می دیدن از سر نگرانی از بابت سلامتیم بهم تذکر می دادن هر جور شده وزنتو بیار پایین اینجوری پیش بری چربی خون می گیری سکته می کنی دور از جون..خدارو از این بابت شکرگذارم که خیال این عزیزان رو از وضعیت خودم راحت کردم دلشاد شون کردم و حالا خودم ازاونا شادترم ..الهی شکر …. &&&&&&&&&&&&&&&&&من از تغییرات عالی در جسمم خیلی خدارو شکر می کنم شکم تخت باسن کوچیک و سفت رانها و ساق پای باریک نافی که از گودی خارج شده بازوها خوش تراش صورتم صاف و روشن که غبغبش ناپدیدشده جای هزاران شکر و سپاس داره …. &&&&&&&&&&&&&&&&&افکار لاغر کننده = رفتار لاغر کننده = جسم متناسب ….این فرمول پروسه اش طی شد و من درحال حاضر نتیجه اشو دارم می بینم ..وقتی من فکرم در مورد توانایی و لیاقتم برای لاغر شدنم تغییر کرد تبدیل شد به انتظارم از خودم که لاغر بشم تغییرات فکری اینچنینی مقدمه و جاده صاف کن تغییرات متعدد رفتار غذایی من شد …در حال حاضر قبول کردم که خوردن سه وعده غذای کافی حق من به عنوان یک انسانه و من برای تثبیت وزن نیازی به هموار کردن حس ناخوشایند گرسنگی ندارم اصلا من برای لاغر شدن گرسنگی نکشیدم چه برسه به حالا که بخوام برای تثبیت وزن کار خاصی انجام بدم ….من دیگه آب خوردن برام یک معظل نیست حال تهوع نمی گیرم براحتی 8 لیوان آب رو به تدریج از موقع بیدارشدنم تا وقت خواب می نوشم و نتیجه این رفتار صحیح کاهش قابل توجه اشتها و میلم به خوردن شده….و این خیلی فوق العاده و ارزشمنده قبلنا چقدر پول بی زبان رو دادم به پای قرصها و دمنوشهای کاهش اشتها…. &&&&&&&&&&&&&&& در حال حاضر جسم متناسبی که دارم نشون میده رفتار درستی دارم . فقط باید ادامه اش بدم وهر روز تکرارشون کنم . کدام رفتارها ،؟یک نمونه از این رفتارهارو شرح میدم :بین حس گرسنگی کاذب و واقعی تفکیک قائل میشم علائم نوع کاذب رو بخوبی می شناسم و بهش بهایی نمی دم اصلا اینجور وقتها عمدا و آگاهانه حواس پرتی ایجاد می کنم با خوندن کتاب ، تماشای فیلم و سریال مورد علاقه ، انجام نوعی کار مثلا خیاطی که مورد علاقمه ، یادگیری نوعی هنر مثل بافتنی و حتی رقصیدن و حرکات ورزشی راحت رسیدگی به گل و گیاه ، دوش گرفتن …و و و فقط کافیه عزممو جزم کنم برای حواس پرتی خودبخود خیلی کارا از ذهنم بهم پیشنهاد داده میشه …
به نام خدای خوب ومهربانم،توجه عینی،یکی از چیزهایی هست که تاثیر مستقیم در چاقی من داشته که خیلی دارم سعی میکنم که برطرفش کنم،هر گوشه وکنار خونم رو که نگاه میکنم یه چیزی برای خوردن پیدا میشه،تا چند وقت پیش شاکی میشدم که هر جایی رو نگاه میکنم یه چیزی پیدا میشه که من رو وسوسه کنه برای خوردن،ولی الان خدا رو شکر میکنم که اینقدر فراوانی نعمت هست،فقط من باید دوتا کار رو انجام بدم ،اولین کار اینه که تا جایی که میتونم مواد عذایی رو از جلوی چشمم بردارم،مثلا خرما،خرما چیزی هست که شوهرم خیلی دوست داره وعلاقه داره که همیشه در دسترسش باشه ومیگه که باید روی کابینت باشه،خرما رو بردم وگذاشتم داخل یخچال،مواد خوراکی مثل تخمه وشکلات رو هم از توی کابینت دم دستم بردم توی کمد قایم کردم،وتا وقتی که کسی نخواست بیرون نمیارم،اگرم کسی خواست به پقدار نیازش براش میارم وکل مشما رو نمیارم بزار جلوی چشمم،کار دومی که دارم انجام میدم اینه که خودم توموقعیتهایی قرار میدم که باعث میشه پرخوری کنم،مثلا تو تخیل خودم زمانی رو که میرم سر یخچال تصور میکنم،توی یخچال شیرینی رو میبینم،اصلا بهش محل نمیزارم،اصلا برام جلب توجه نمیکنه هر چیزی رو که میخوام برمیدارم ودر یخچال رو میبندم،من از این روش برای کنترل یه موضوع احساسی استفاده کردم وخوب جواب گرفتم،به دوستان هم پیشنهاد میکنم که امتحان کنن
بنام خالق زیبایها
سلام خدمت استاد وتمام دوستان گلم
خدا رو شکر میکنم بابت وجود استاد عزیزم که با آگاهی هاش مارو در مسیر لاغری همراهی میکنه
این فایل به من یاد داد که توجه عینی وذهنیم را از روی چاقیم بردارم من هربار که جلو آینه یا حموم میرم ویا میخوام یه لباس بخرم خودمو سرزنش میکنم و به چربیهای اضافیم بد وبیراه میگم در صورتی که من خودم اونا را دعوت کردم با افکار وتوجهاتم والان هم ازشون ناراحتم ومن یاد گرفتم که نباید توجه کنم اگه بدنی متناسب میخوام وهر بار که یه آدم چاق میبینم به خودم میگم خوبه من اینجوری نیستم وبا این کار هم به چاقی توجه میکنم و همچنین وقتی همسرم یا پسرم بهم میگن چاق تر شدی فوری جواب میدم خوبه که مثل فلانی نیستم ویه نفر دیگه رو مثال میزنم و انگار میخوام از زیر مسولیتش برم بیرون ولی من یاد گرفتم که باید مسولیت اضافه وزنم را بر عهده بگیرم و با توجه کردن به لاغری وهر چیزی که حس لاغر بودن را به من میدهد خودمو در مسیر لاغری قرار دهم ، ازتوجهات ذهنی من به چاقی که باید با توجهات لاغری عوضش کنم اینه که من اگه همسرم یا کسی در مورد اضافه وزنم حرف میزنه من در تنهایم خیلی بهش توجه میکنم ومن نمیدونستم که با فکر کردن به اون حرفا وغصه خوردن در واقع دارم اضافه وزنم را بیشتر میکنم ولی به لطف خدا واستاد عزیزم فهمیدم که تکرار اونا توی ذهنم داره برام چاقی بیشتر میاره که باید جلوشو بگیرم،ممنونم استاد بابت این آگاهیهای نابتون
من هرروز تمریناتم را اول صبح قبل از هر کاری انجام میدم داخل دفترم وتا غروب حس خوبی دارم چون در طول روز سعی میکنم عمل کنم به نوشته هام
واین حس رضایتمندی از خودم را برام به وجود میاره وخیلی خوشحالم خدایا شکر رررت
ممنون از استاد وتمام دوستان هم مسیرم که تجربیاتشون را در اختیار ما قرار میدن
برای خودم وهمه دوستان تناسب اندام زیبا را خواستارم
به نام خدای مهربان
من الهام یک متناسب شاد شاد 70 کیلویی هستم .
متناسب شدن چه حسی داره ؟
متناسب شدن حس زیبایی وجوانی وسلامتی برای من داره .
متناسب شدن آرامش رو برای من به ارمغان میاره
متناسب شدن حس خوشبختی رو برام داره
متناسب شدن حس رهایی از شیطان ذهنم رو برام داره
متناسب شدن حس سبکی وراحتی برام داره
متناسب شدن حس غرور وافتخار بهم میده
متناسب شدن حس آزادی از زندان چاقی رو برام میده
متناسب شدن زندگی رو برام لذت بخش تر میکنه .
متناسب شدن حس مادر مهربان و زن خوش اخلاق رو بهم میده
از چه تغییراتی در جسم خودم لذت میبرم ؟
ازینکه خوش استایل و خوش تیپ وشیک پوش شدم خوشحالم ولذت میبرم
ازینکه اندام ظریف و کشیده و خوش تراش پیدا کردم لذت میبرم
ازینکه از سرتا پام همه جام متناسبانه لاغر شده لذت میبرم
ازینکه شکمم صاف وتخت و وسفت شده و چربی پهلوهام آب شده وکمرم باریکه لذت میبرم
من ازینکه بالاتنه ام ظریف ولاغر شده لذت میبرم
ازینکه سایز کفشهام کوچکتر شده لذت میبرم
ازینکه دستهام وانگشتهام لاغر شده لذت میبرم.
ازینکه پاهام لاغر وکشیده و خوش تراش شده لذت میبرم
ازینکه سینه هام سفت و خوش فرم و کوچک شده لذت میبرم .
ازینکه چربی های پشت کمرم آب شده لذت میبرم .
چه تغییراتی در افکار و رفتارت مشخص هست؟
من خیلی تغییر کردم دیگه از چاق تر شدن نمیترسم دیگه از خوردن نمیترسم دیگه از خودم بدم نمیاد .به خاطر اندامم وسلامتی ام در چاقی خداروشکر میکنم از عکس گرفتن فرار نمیکنم از دیدن خودم در آینه لذت میبرم عاشق خودمم احساس خودارزشمندیم زیاد شده در اجتماع با اعتماد به نفس ظاهر میشم .
چاقی خودمو با پوشیدن لباس گشاد پنهان نمیکنم از بارداری در جسم چاق نمیترسم .همه لذتهای زندگیمو نزاشتم برای بعد لاغری از زندگیم در لحظه لذت میبرم
کارهایی که دوس دارم رو با وجود چاقی انجام میدم مثلا استخر میرم به بارداری فکر میکنم لباسهای رنگ شاد میپوشم تیپ میزنم نگران قضاوت دیگران نیستم میرم مسافرت رستوران میرم عروسی جشن
در مورد چاقیم حرف نمیزنم پای درد ودل افراد چاق نمیبینم به لاغری توجه میکنم به افراد خوش اندام .
در رفتارم کلی تغییرات بزرگ میبینم از نخوردن لذت میبرم .ساعتها گرسنه ام نمیشه وقتی گرسنه میشم با یه ذره غذا سیر میشم اگه یه ذره زیاد بخورم به شدت معده ام اذیت میشه وفشار میاد و از تکرار پرخوری به شدت پرهیز میکنم چون میدونم بعدش چه حالی میشم .
غذاها برام دیگه جذاب نیستند غذای مورد علاقه دیگه ندارم همه غذاها برام عادی شدن از بوی غذا دیگه بیزارم غذا خوردن اصلا یادم نمیافته
دیگه غذای چرب و شور دوست ندارم از دیدن فیلمهای آشپزی خوشم نمیاد حالم از اون همه غذا بهم میخوره ازینکه افرادو میبینم عاشق خوردن هستن تعجب میکنم
دیگه به اینکه چی درست کنم فکر نمیکنم در لحظه تصمیم میگیرم چی بپزم همه خانواده ام متناسب شده اند ودیگه درد چاقی ندارن
چه بازخوردی از اطرافیان میگیرم؟
همه خانواده و دوستانم واطرافیان ازینکه متناسب شدم خوشحالن و منو تشویق میکنن وبهم افتخار میکنن و من الگوی لاغری وتناسب برای اونها هستم.
چه بهبود هایی میتونیم برای نتیجه بهتر انجام بدم ؟
لاغری با ذهن رو باز هم ادامه میدم وشگفتی ساز ابدی میشم نه مثل خیلی از دوستان که بعد لاغر شدن ول کردن و دوباره بعد یه مدت به حالت اول برگشتن من فقط رو به جلو حرکت میکنم و توقف در مسیر لاغری نخواهم داشت برگشت به عقب رو در ذهنم به شدت رنج آور میکنم تا فقط به جلو حرکت کنم .
خدایا شکرت که به راحتی وزیبایی و لذت لاغر ومتناسب وشگفتی ساز شدم .
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم و دوستان همراهم
چقدر این فایل عالی بود چون دوباره به یاد ما آورد که کانون توجه چقدر مهم هستش چون متاسفانه در طی زندگی ما توجه همون میره روی ناخواسته ها باید بارها بارها و شاید هروز این فایل رو گوش بدیم تا کانون توجه به خواسته ها نقشه ذهنی ما بشه و همیشه توجه مون رو به سمت سلامتی وثروت معنویت و عشق معطوف کنیم خوب تناسب اندام اولین قدم ما در مسیر سلامتی مون هستش
من باید به انسان های متناسب توجه کنم و آنها رو تحسین کنم
وبعد بیام درباره متناسب شدنم تجسم کنم و صحبت کنم ودر این سایت درباره خواستم بنویسم
هروز سوالات که مطرح شده رو درباره تناسبم از خودم بپرسم وپاسخ بدم
هرروز در هر لحظه درباره لاغری در ذهنم مرور کنم تا به آسونی لاغر شوم
سپاس فراوان از استاد عزیزم
سلام خدمت شما دوست عزیز،بله کانون توجه خیلی خیلی مهم هست،تمرکز لیزری روی هر چیزی که باشه باعث موفقیت در اون میشه،یه حدیثی هم هست در اینباره که نمیدونم از کدوم امامه،که فرمودن یک رکعت نماز با وضوح قلب بهتر از ۷۰ رکعت نمازی هست که بدون تمرکز باشه،ممنون از نوشتتون
سلام بر استاد عزیز و دوستان گرامی
استمرار استمرار استمرار ✅
فایل های استاد مثل یه دارو میمونه که باید هرروز استفاده بشه حالا با انجام تمرین شده با گوش دادن فایل شده یا با خوندن مطالب سایت…✔️
اگر امروز گوشش بدی امروز حالت خوبه ولی اگر بهش پایبند نمونی و فردا انجامش ندی بی اثر میشه❌
یعنی امروز گوش میدی و واقعا حس تناسب اندام وجودت رو فرا میگیره حس خوبی پیدا میکنی تصورات ذهنیت شکل میگیره
اما باید حتما بهش پایبند بمونی و فردا هم انجامش بدی
شما که نمیگی من امروز قرص خوردم خوب شدم پس
فردا دیگه نمیخورم! پس باید هرروز این تمارین رو هم انجام بدی
برای همه آرزوی موفقیت دارم
🍁🍁🍁
سلام مری خانم عزیز
دقیقا همینه
روند هر روزه است و استمرار
ولی به نکته مثبتی که وجود داره تمرین پاسخ به ۵ سواله، چون باید ۳۰ روز انجام بدیم، خودبخود توی جو و مسیر هستیم و رهنمون و احساس و هیجانمون درگیر میشه و این عالیه.
من کلا سه روز انجام دادم که حتی پشت سر هم نبود و پراکنده بود 😮💨😮💨😮💨
سلام دوست عزیز دیدگاه جالبی بود
شما درست میگی باید هر روز استمرار داشته باشیم منم اگر روزی نیام تو سایت و مطلبی را گوش نکنم یا نخونم آنروز حالم بده حس خوبی ندارم ولی برعکس وقتی تو سایتم حالم عالی امیدوار احساس خوب شادی و نشاط دارم مرسی دوست عزیز .
به نام خدا
سلام
روز ۱۲
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام طول زندگیم بوده .متناسب بودن حس آزادی و رهایی از افکار مربوط به چاقی و خوردن بهم میده .متناسب بودن حس قدرت و تسلط بر ذهن و زندگیم بهم میده .متناسب بودن حس سبکی،سلامتی ،زیبایی ،جوانی ،جذابیت ، اراده ، ارزشمندی و لیاقت بهم میده.
از اینکه وقتی گرسنه نباشم چیزی نمی خورم و اصلا به خوردن فکر نمی کنم، لذت میبرم .از اینکه توجهم به مواد غذایی مخصوصا شیرینیجات خیلی کمتر شده لذت میبرم .از اینکه وزنم ۶۵ کیلوگرم شده و کاملا متناسب شدم بسیار لذت میبرم .از اینکه در اوج اعتماد بنفس راه میرم و خودم رو لایق بهترین زندگی می دونم لذت میبرم .از اینکه سبک و سلامت شدم ، بی نهایت لذت میبرم .از اینکه شخصیتم عوض شده،مانند یه فرد کاملا متناسب با رفتار و افکار صحیح هستم ،بسیار بسیار لذت میبرم .از اینکه حرص و ولع ندارم برای خوردن لذت میبرم .از اینکه آرامش درونی دارم لذت میبرم .از اینکه افکارم اکثر اوقات مثبت هست و میتونم افکار منفی رو رها کنم لذت میبرم .از اینکه مستقل تر از گذشته شدم لذت میبرم .از اینکه عاشق خودم هستم و وقتی خودم رو میبینم خوشحال میشم ، لذت میبرم .از اینکه حس لاغری پیدا کردم و انتظارم از خودم لاغر شدن هست لذت میبرم .
همسرم وقتی من رو دید شوکه شد گفت چقدر جذاب تر شدی،لاغری خیلی بهت میاد ، مبارکت باشه .مادرم اشک شوق ریخت و خدا رو شکر کرد که به آرزوم رسیدم و لاغر شدم و گفت خیلی زیباتر شدی عزیزم .دوستم زینب گفت آفرین نشمیل چقدر عالی شدی ، این همه سایز و وزن کم کردی ، من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم .وقتی وارد خونه ی مامانم شدم ، برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام خیلی تعجب کردند و گفتند چیکار کردی با خودت، به ما هم بگو ،عالی شدی ، خیلی زیباتر شدی ، لباسها به تنت خیلی قشنگ شدن ، آفرین .
از نظر افکار باید بگم بسیار تغییر کردم و اون نگرش گذشتن رو در مورد چاقی و لاغری اصلا ندارم .برام کاملا امکان پذیر هست که لاغر میشم .مطمئنم تنها راه لاغر شدنم فقط لاغری با ذهن است .فکر لاغری بهم آرامش و حس و حال خوب میده .رفتار غذاییم خیلی صحیح شده و سعی میکنم به عنوان سوخت به مواد غذایی نگاه کنم یعنی تا زمانی که واقعا گرسنه نباشم نمی خورم .دیگه با دور ریختن مواد غذایی اضافه کنار اومدم ، این برای من یه تغییر بسیار با ارزش و مفید هست .(همین دیشب مقدار ماکارونی که گرم کردم اضافه اومد و یکم هم سوپ ، شکر خدا تونستم دور بریزم چند بار در ذهنم مرور شد حیفه بخور ولی واقعا نمی تونستم بخورم و خیلی لذت بردم از این نخوردن )من آدم ارزشمندی هستم و چیزی که نیاز ندارم و میل ندارم نمی خورم چون من حیف هستم ،نه اون ماده ی غذایی ، شکم من آشغال دونی نیست .
برای موفقیتم در زمینه ی تناسب اندام، باید ادامه بدم ، باید استمرار داشته باشم ، باید هر روز با عشق تمریناتم رو انجام بدم .باید خوردن با تحریک بینایی،شنوایی،بویایی، لامسه و چشایی رو کلا حذف کنم ،فقط زمانی که واقعا بدنم نیاز به مواد غذایی داره ،بخورم .باید مثل افراد کاملا متناسب با رفتار غذایی صحیح رفتار کنم .باید مثل افراد متناسب با افکار و نگرش کاملا صحیح ، فکر کنم .باید مواظب افکارم باشم که نره به سمت چاقی و کلا افکار لاغرکننده رو در ذهنم افزایش بدم .
« خدایا شکرت ،استاد گرامیم سپاسگذارم »
✓امروز تصمیم گرفتم پیرهن آبی و شلوار جین آبی رنگم رو بپوشم ،وقتی پوشیدم و رفتم جلو آینه ی تمام قدی که در اتاقمون هست ، یه لحظه از خوشحالی اشک هام جاری شدند و گفتم خدایا شکرت این منم ، این من هستم ، من کاملا متناسب شدم و لذت میبرم از این تناسب اندامم.چقدر حس و حال خوبی دارم با این وزنم ، سبک و راحت هر روز هر کاری داشته باشم انجام میدم ، بدون هیچ سختی ، سلامت سلامت شدم ، آسوده خاطر شدم ، عزت نفس و اعتماد بنفس زیادی پیدا کردم با بودن در این اندام زیبا و لاغرم ، خوشحالم که هستم و به آرزوم رسیدم ، خدای مهربانم شکرت .✓
سلام به استاد خوبم و دوستان گرامی
یک فرد متناسب یک فرد انتخابگره.
برای خوردن خودش حق انتخاب قائله.
هر خوراکی ای رو نمیخوره، هر غذایی رو نمیخوره.
به قول ماها بدغذاست، گرسنه باشه و وعده غذایی باشه هم حاضر نیست هر غذایی توی سفره است بخوره، حتی نمیشینه غردبزنه یا بهونه بگیره، راحت میگه اینو دوست ندارم و نمیخوره. عین خیالش هم نیست و نمیترسه که از گرسنگی بمیره.
اگه نون تازه یا اون چیزی که دوست داره نباشه، راحت از خیر غذا خوردن میگذره.
وقتی غذا خورده و سیره راحت از خیر خوردن کیک و دسر میگذره و این از دید یک فرد که ذهن چاقی داره اصلا غیر قابل قبول و نشدنیه!!! از نظرش اون فرد متناسب با داره دروغ میگه یا داره کلاس الکی میذاره!!! وگرنه مگه میشه برای کیک و دسر جا نداشت؟! فرد چاق کل زمانی که داشت غذای اصلی رو میخورد داشت به کیک و دسر بعدش فکر میکرد. تازه همون غذای اصلی رو هم تا جای ممکن خورده بود.
فرد متناسب کلی خوراکی های جور وا جور دور و برش هست که درشون رو باز کرده و از هر کدوم یکی دو تا خورده و راحت بقیه اش رو گذاشته کنار برای بعد، یا اینکه نم میکشه و بیات میشه و میریزه دور. ولی کسی که ذهن چاق داره تا دونه آخر میخوره، تازه اونم نه بالذت، با عذاب وجدان و فکر کردن دائمی به چاق کنندگی خوراکیه. هی چندتا میخوره میگه بسه باز میگه بذار چند تا دیگه بخورم و آخرش هم تا ته میخوره و تازه حس بدش شروع میشه.
ببینیم چقدر داریم به این رفتارها نزدیک میشیم
ولی مهم اینه که در حال حرکتیم و به زودی به یک شخصیت با افکار و رفتار شخصیت متناسب نزدیک میشیم.
به امید خدا
سلام دوست عزیز خانم لیلا کشاورز
جملات این دیدگاه رو که خوندم متوجه شدم که عین همون پست اینستاگرامی استاد هست که امروز لینکش رو در دورهمی قرار دادن و دقیقاً همین جملات رو اون هوش مصنوعی تکرار کرد
حالا نمیدونم استاد از جملات شما استفاده کرده اون پست اینستاگرامی رو تهیه و تنظیم کرده یا شما جملات اون پست رو دوباره نویسی کردین.
در هر صورت این دیدگاه عالیه و من بهش ۵ امتیاز دادم ….
ممنون از دیدگاههای خوبتون….
سلام و درود
درست متوجه شدید از این دیدگاه فوق العاده برای پست اینستاگرام استفاده شده است.
سلام استاد بسیار هوشمندانه در جهت تشویق دانشجوی خودتون عمل کردید…
شما از هر جهت بهترین استاد دنیا هستی…درود بر شما عمرتون پایدار
به نام خداوندبخشنده وبخشایشگر
سلام خدمت استادبز گواروهمراهان گرامی
نظرشخصی من همه چی باتکرارجواب میده
همین تمرین تکرارلاغری باید ملکه ذهن میشه
ونیازی به تشویق نیست نظردیگران مهم نیست به قول استاد ژنتیک مهم نیست مهم من باید تائید میکنم لاغری خودم رونیازبه تائید کسی ندارم تمرین شب تجسم لاغری ودرطول روزگوش دادن به فایلها تکرارتکراررررر
ومی پذیریم لاغری رو وافکارمون روبالاغری پُرمیکنیم مهارت فکرکردن لاغری،توجه به تخیل به صورت آگاهانه درطول روز وهنگام خواب هواسمون به ذهن ناخودآگاه که ازقبل ثبت شده واکنش نشان ندهیم استاد سپاسگزارم
به نام خدای مهربان
مدیریت توجه ذهنی
چیزهایی که ازین فایل آموختم این هست که من باید هم توجه عینی یا واقعی به لاغری داشته باشم و هم توجه ذهنی
توجه واقعی یا عینی یعنی اینکه من در طول شبانه روز با حواس پنجگانه ام به لاغری توجه وتمرکز کنم .
مثلا از طریق حس بینایی میتوانم خودم را در آینه متناسب ببینم واز دیدن خودم لذت ببرم خودم را تحسین کنم به زیبایی های بدنم توجه کنم لباسهایی بپوشم که حس خوب ولاغری بهم میده .به تصویر منتخب متناسب خودم بارها نگاه کنم .به افراد متناسب دور وبرم نگاه کنم وانها را تحسین کنم .به زیبایی های اندامم توجه کنم به جاهایی از بدنم که دوستش دارم توجه کنم. یا خوراکی ها را در معرض دیدم نگذاریم تا تحریک دیداری نشوم .یا فیلم وعکس غذاها را نگاه نکنم و..
توجه عینی از طریق حس شنوایی را میتوانم با گوش دادن فایلهای دوره ها انجام دهم . از طریق حرف زدن با خودم یا دیگران در مورد لاغری یا خواندن میثاق نامه با صدای بلند یا مثلا مصاحبه و گفتگو با افراد متناسب وگوش دادن به حرفهای آنها و
در مورد غذاها با دیگران حرف نزنم به به ترغیب آنها برای رفتن به فلان رستوران یا تعریف آنها از یک خوراکی توجه نکنم به تعارفات بی اهمیت باشم و..
توجه عینی از طریق حس بویایی مثلا میتوانم به بوی غذاها توجه وتمرکز نکنم وبا حس بویایی تحریک به خوردن نشوم.
یادر توجه عینی به حس چشایی میتوانم وقتی گرسنه نیستم غذا یا خوراکی را نچشم چون اگر ذره ای بچشم در ذهنم آن خوراکی لذت بخش میشه و مغزم خطا میده و من بارها این کار رو ذره ذره انجام میدم تا به لذت برسم مثلا به غذاها ناخنک نزنم یا از یخچال خوراکی یا غذایی رو مزمزه نکنم و..
توجه ذهنی به لاغری هم به این شکل برای ما امکان پذیر هست که ما هنگام خواب که تجسم میکنیم صبح هم در مواقعی که بیکاریم یا حتی موقع کار در خانه یا بیرون اون تجسم رو بارها تکرار کنیم در ذهنمان به قول استاد در طول روز تجسم رو تمرین کنیم تا در شب به وضوح بیشتری از تجسم تصویر منتخب متناسب خود داشته باشیم یا هر روز به سوالات پیشنهادی استاد در مورد لاغری بارها پاسخ بدیم تا ذهنمان در بیشتر فضای لاغری قرار بگیرد و مجال توجه ذهن به چاقی را در طول روز از او بگیریم .
ما با این توجهات به لاغری میخواهیم به ذهن منطقیمان بقبولانیم که ما میتوانیم لاغر بشیم .
همه افراد چه باسواد چه بیسواد میتوانند تمرین تجسم را انجام دهند چون همه توانایی فکر کردن دارند پس تخیل کردن وفکر کردن به لاغری را همه میتوانند به راحتی انجام دهند و تخیل اصلا کار زمان بری نیست در نوشتن یا گفتن تجسماتمان زمان زیادی میبره ولی تخیل گفته هایمان اصلا زمانبر نیس وما در کسری از ثانیه وارد صحنه خیال پردازی مان میشویم و ساعتها میتوانیم در تجسممان غرق شویم.
فضای ذهنی افراد چاق را توجه ذهنی و عینی به چاقی پر کرده است ما با این تمرینات میخواهیم فضای ذهنمان را از چاقی تخلیه کنیم تا لاغری در ذهنمان عرض اندام کند .
ما در پاسخ به سوالات باید طوری پاسخ دهیم که انگار به تناسب اندام تصویر منتخب خود رسیده ایم چون ذهن واقعیت وتوهم را تشخیص نمیدهد وما میتوانیم به راحتی ذهنمان را فریب بدهیم .
واینکه ما با حس لاغری لاغر میشویم. اگر حس لاغری در ما ایجاد شد یعنی ما داریم مسیر را درست میرویم وتخیل وتوجهاتمان را خوب انجام دادیم. نتیجه ی توجهاتمان باید خود را در رفتار و حسمان ودر نهایت درنتیجه مان خودش را نشان دهد وگرنه ما هنوز نتوانستم توجه خود را از چاقی خود برداریم.
سلام الهام خانم عزیز
موارد توجه عینی با حواس رو خیلی خوب و کامل و مفید گفتید
مخصوصا اون قسمت چشیدن، خیلی وقت ها ما اصلا گرسنه نیستیم یا میل نداریم، ولی همین که از یک خوراکی میچشیم یا ناخونک میزنیم دیگه باید هی ازش بخوریم. من هم یادم باشد این مورد رو مد نظر قرار بدم.
اون بخش توجه عینی با دیدن فیلم غذاها رو از همون روز اول ترک کردم و واقعا خیلی روم تاثیرگذار بود. به خاطر دیدن فیلم های غذاها و آموزش آشپزی شبانه روز توی ذهنم به غذاها و شیرینی ها و پختنشان فکر میکردم که خدا رو شکر دیگه نمیبینم.
سلام دوست عزیز من برای دوره کردن دوباره اومدم متن زیبای شماروخوندم عالی بودی
سوال طلایی برای توجه به لاغری و ایجاد مسیر ذهنی لاغری
لاغر بشم چی میشه؟
باید این سوال رو باز کنیم و به صورت واضح و جوری که احساسمون درگیر میشه بهش جواب بدیم.
💙💚لاغر بشم چی میشه؟
به آرزوی ۳۵ ساله ام می رسم آرزوی تناسب که حس زیبایی و خوبی به من میده که نمی تونم بیانش کنم و از این تناسب در پوست خودم نمی گنجم و از احساس بد داشتن چربیاای اضافه و احساس حقارت نجات پیدا می کنم.
💚💛چه لباس های میتونم بپوشم؟
وای نگم دیگه از خرید لباس فرار نمی کنم و دیگه نگران انتخاب مدل و اندازه و رنگ لباس نیستم به راحتی هر مدلی که خوشم بیاد را بدون ترس و نگرانی که منو بد نشون نده می خرم و می پوشم
از مدلهای پرچین و کوتاه نمی ترسم
چون دیگه لاغر و متناسبم و هر چی دوست داشته باشم بپوشم به من میاد
❤💛چه رنگ های میتونم بپوشم؟
رنگ سفید و رنگهای روشن و طلایی نقره ای
ترس درشتتر نشون دادن ندارم
💛🧡چه ورزشهایی انجام میدم؟
رقص ترکی و رقص پا .
💜💙بدنم چطوری میشه؟
بدنم تراز و زیبا بنطر میاد و چربیاا اضافه از قسمت بازو و شکم و کمرم بیرون نمیزنه و شکمم تخت و صافه و قوس پهلوهام اندازه و استخوان لگنم معلومه و استخوان ترقوه باعث زیبایی بالاتنم شده و پاها و بازوهایم کشیده و لاغر شدند
💜💙پهلو و پشتک چه شکلی میشه؟
گودی کمرم دیده میشه و پشتم استخوانهای مهره ستون فقرات و کتفم براحتی دیده میشه و کول پشتم محو شده و پشتم صاف دیده میشه
🧡💛اندامم در آینه چه شکلی میشه؟
خیلی زیبا و متناسب و کمرم باریگ و پااام کشیده و شکمم صاف و تخت
چه تاثیری روی سلامتی م میذاره؟
پادرد و مچ درد و زانو درد و کمردردم به خاطر کاهش اصافه وزنم برطرف شده
و دیگه از درد رنج نمی برم
و به راحتی حرکت می کنم و راه میرم
💚💙لاغر بشم چه تاثیری روی سرعت عمل میذاره؟
براحتی پله ها را بالا و پایین میرم
و براحتی و چابکی میدوم
❤🧡از نظر روحی چه تغییری میکنم؟
روحیه ام شاد و پرانرژی انگار تازه متولد شدم
تو پوست خودم نمی گنجم که به این گنج تناسب و زیبایی اندامم دست پیدا کردم
و
💚💛چه تاثیری روی اعتماد به نفسم داره؟
احساس خوب تناسب باعث خوددوستی بیشتر و احساس رضایت از عملکردم و کنترل امیالم و خوردنم احساس پیروزی و اعتماد به خودم میده
💜💙چه تاثیری روی اطرافیانم داره؟
بهم افتخار می کنن که تونستم بر امیالم پیروز بشم و کنترل کنم
و از رضایت و خوشحالی من خوشحالند
🧡💛چه تاثیری روی رفتارم در میهمانی ها داره؟
خیلی باکلاس تر رفتار می کنم
تا گرسنه نشدم لب به هیچی نمیزنم حتی هر چقدر تعارف بکنند
و وقتی گرسنه شدم خیلی آروم و با تومانینه می خورم لقمه های کوچیک برمیدارم و خوب میجوم و مزه مزه می کنم
و تا سیر شدم دست از خوردن می کشم
و به خوردن ادامه نمیدم و میزارم تو بشقابم غذا بمونه و ترس از اسراف میزارم کنه
چون بدنم ارزشمندتر از این هست که سطل آشغالش کنم
و ترس از کمبود ندارم
و براحتی از خوردن اضافه غذا بعد سیریم می گذرم
💜💙چقدر باعث صرفه مالی میشه؟
نگمبراتون وقتی از خوردن بیهوده دست بر میدارم
خوراکیهای اصافه که برای هوس می خوردم
دیگه نیاز بهشون ندارم
و داخل کابینت میمونه و نگاه بهش نمی کنم
و چی بشه اگر گرسنم بود و میل داشتم به اندازه ی مزه مزه کردن می خورم
و کمتر هزینه خوراکیها می کنم که بیشتر از هر نیازی پول بابتش میدم
💚💙چه تاثیری روی نحوه پوششم داره؟
پوششم بروز میشه و تیپم بروز و امروزی میشه بدون ترس از بد دیده شدن
💛🧡چقدر توی پوشش راحت تر میشم؟
ترس از پوشاندن خودم ندارم که به خاطر حجم بیش از حد اندامم دیده بشه و به چشم بیاد
و معذب نیستم
چون باریک و کم حجم شدم
❤💛چه تاثیری روی شرایط کاری م داره؟
بدنم چابکتر و پرانرژیتره و اعتماد به نفسم بیشتر شده
و حس مفید بودنم بیشتر شده و عملکردم در کار بیشتر شده
💙💜خانواده م چه نظری میدن؟
تحسینم می کنند و ازم میخوان که ادامه بدم
💚💙دوستام چیا بهم میگن؟
تحسینم می کنند که تونستم به تناسب برسم
و از اینکه بعد سالها به تناسب رسیدم خیلی تعجب می کنن
که چطور تونستم منی که سالهاست در حسرت لاغریم
💙💜چه تاثیری روی شاخص های سلامتی م داره؟
چربی خونم متعادل شده
بی حالی و خستگیم خیلی کم شده
چابکتر و سرحالتر شدم
احساس سرزندگیم بیشتر شدهو امیدم به خودم و تواناییم بیشتر شده
💗❤چه احساسی دارم که عکسم توی شگفتی سازانه؟
احساس پیروزی و توانمدی و به خودن افتخار می کنم که به راز تناسب بالاخره دست پیدا کردم
و شاکر خداوند میشم که من را در این مسیر قرار داد تا با استاد آشنا بشم و قدردان از استاد عطار روشن که با آموزههایش این مسیر را برایم روشن کرد
💜❤چه ژستی میخوام برای عکس شگفتی سازی خودم بگیرم؟
ژست پیروزی
❣️💖چه تغییری در روابطم بوجود میاد؟
وقتی احساس پیروزی و افتخار در درونمون ایجاد بشه قطعا حال خوبی خواهیم داشت و باعث صبوری ما و عشق ما به بیرون از خود و دیگران
می شود
و درونمون بهشت به بیرونمون هم سرایت می کنه
و اطرافیان از این احساس خوب بهره می برند و از بودن در کنارمون لذت می برند
💙💜چه تغییری در رفتارم سر سفره بوجود میاد؟
فکر و ذکرم چی بخورم نیست از فکر خوردن دور شدم
دیگه فکر ریزه خواری نیستم
و دیرتر از همه سر سفره میام و زودتر از همه سیر میشم و کنار میرم
و خیلی آروم و لقمه های کوچک را میجوم
💚💙چقدر بهم انگیزه میده برای موفقیت های بعدی؟
برام ثابت میشه من هم می تونم و توانمندم
و غیرممکنی وجود نداره
بلکه مواتع ذهنی کنار بزنیم هر غیر ممکنی ممکن میشه
و معجزه رخ میده
💜❤کجاها میتونم برم خرید؟
هر جا که دلم بخواد
❤💗سراغ چه لباسهای میرم؟
کوتاه و جذب
❤❤چه سایزی بهم میخوره؟
۳۸
سلام و عشق به دوست گلم رها جان
بسیار لذت بردم از خواندن تمرین پرسش و پاسخت چقدر جزء جزء و کوتاه و مفید نوشتی اینجور نوشتن در مورد خواسته مون عالی ترین روش ارسال رویامون به ناخودآگاه است و بهتون تبریک میگویم و امیدوارم به براحتی تغییرات را تجربه کنی و به تناسب اندام دلخواهت برسی👌🥰
سلام و درود سحر جان دوست مهربان ممنونم بابت پیام پرمهرت خوشحال شدم
منم برای شما ارزوی موفقیت در همه ی امور زندگی دارم
سلام رهای عزیز
چقدر کامنتتون عالی بود
واقعا لذت بردم و در احساسش قرار گرفتم
ان شالله به زودی عکساون با ژست پیروزی رو توی شگفتی سازان میبینیم 🥰
من خودم ژستم رو ایستاده به پهلوی چپ رو به دوربین انتخاب کردم. با کت سفید و دامن مشکی و شال صورتی و جوراب شلواری و کفش مشکی. عکس قبل را ابتدای عضویتم گرفتم و منتظرم عکس بعد را بگیرم و برای استاد بفرستم و استاد توی صفحه شگفتی سازان بذارن.
این برام مثل روز روشنه و منتظر اون روزم که خیلی هم دیر نیست.
موفق باشی دوست خوبم
🙏🙏🙏ممنون دوست عزیزم برای شما هم آرزوی موفقیت دارم
سلام خدمت دوست عزیزم رها خانم
چقدر نوشته شما لذت بخش بود چه حس خوبی داشت چه سوال های عالی پرسیدید خیلیی لذت بردم از نوشته تون
ممنونم که برامون با حس خوب نوشتید🙏🏻❤
بهترین نتایج رو براتون آرزومندم عزیزم🌹💕
سلام سحر عزیزم ممنونم بابت لطفتون
سلامت باشید
منم برای شما دوست گرامی موفقیت در همه ی امور زندگی آرزومندم🙏🙏🙏
البته بگم که طرح سوالها از دوستمون لیلا خانم بود
سلام عالی است چقدر حسهاتون شبیه من هستش
سلام و درود
چه جالب ممنونم از مهرتون🙏🙏🙏
بهت آفرین میگم رها جان، چه سوالهای قشنگی و چه پاسخهای بجا و جالبی که در وجود من هم ایجاد انگیزه کرد، از خوندن این مطالب لذت بردم و از ته دل برات آرزوی موفقیت میکنم.
از همه جالبتر ژست پیروزیت برای عکس در قسمت شگفتی سازان بود ✌️✌️✌️💖
سلام سهیلا جان
دوست گرامی منم بابت پیام مهرآمیزت ممنونم
و براتون آرزوی سلامتی و موفقیت در همه ی امور زندگی دارم🙏🙏🙏
البته بگم طراح سوالها از دوستمون لیلا خانم بود
به نام خدای مهربان…….
درود و سلام….
امروز ۱۲ مهر ……
&&&&&&&&&&&&&&&&
سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنی۱– متناسب بودن چه حسی داره؟۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لاغرشدن حس سبکی برام داره لاغر شدن حس خوش اندامی به همراه داره لاغر شدن حس شادی درونی بهم داده .لاغر شدن حس آزادی در انتخاب رنگ و مدل پوشش رو برام به ارمغان آورده ….خدایا بابت تمامی این احساسات فوق العاده ناب که بهم ارزانی داشتی سپاسگزارم
… &&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
از وقتی لاغرشدم جوانتر و زیباترشدم .قدم بلندتر شده دیگه زانوهام درد نمی کنه راحت از پله کانهابالا یا پایین میرم .از قید و بند خوراک و خوردن رها شدم ..لباس قالب تن به تنم قشنگ میشینه مثل پرنسسها میشم و مثل اونا غذا می خورم براحتی کفشای پاشنه بلند می پوشم و از رقصیدن لذت می برم …
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
امروز مادرم با خوشحالی بهم گفت خیلی برات خوشحالم چون می بینم به ارزوت رسیدی ….
.دیروز خونه آبجی فاطمه خواهر آخریم که حسابی باربی و خوش اندامه و قدر خودشو نمی دونه بودم یه مدت حسابی دنبال این بود چند کیلویی چاق بشه کیلو کیلو شیرینی مصرف می کرد ولی بی فایده منو که دید گفت چه حیف شد لاغر شدی ولی نتونستی چربیهاتو به من پیوند بزنی په چکارشون کردی خسیس می دادیشون به من ….و بعد قش قش خندید منم خندیدم و گفتم واقعا برات متاسفم فاطمه
…..همسرم هر شب موقع خواب به پهلو دراز می کشه دستشو می ذاره زیر بالش نرمش زل می زنه به من …می خندم بهش میگم ای بابا چرا اینطوری نگام می کنی ؟ میگه اصلا باورم نمیشه به این خوبی لاغر شده باشی …میگم چرا باور نمی کنی ؟میگه آخه تو همه چی می خوردی هیچوقت به خودت گرسنگی نمی دادی پیاده روی و باشگاهم که نمی رفتی … خوب پس چطور روزبروز لاغرتر شدی ؟ میگم تو مشگلت افکار و باورهاته …..قدرت ذهن ناخودآگاه رو نمی تونی هضم کنی برای همین برات سخته باور کنی که برای لاغر شدن نیاز به هیچ کار خاصی نیست.. خنده ام می گیره وقتی که می اومدی بالاسرم هی می گفتی بابا اینا چیه می خوری چاقتر میشی چرا حرف گوش نمی دی و من می خندیدم و می گفتم به خدا گشنمه که دارم اینو می خورم پس چاقی در کار نیست … یادته واقعا اونم می خنده آره یادمه منو ببخش اذیتت کردم …میگم حالا که به هدفم رسیدم دیگه مهم نیست قبلنا چی می گفتی یا چی نمی گفتی بی خیال و بعد به خواب میریم …
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
از وقتی لاغر شدم رفتارم که خیلی تغییر کرده که نتیجه تغییر افکارمه باورهام خیلی هاش تغییر کرده …رفتار من در موقعیتهای مختلف تغییرات بنیادین داشته … رفتار من وقتی که تنهام …وقتی که مهمان دارم …. وقتی میرم به مهمانی و سفر …. وقتی ماه رمضون میشه … وقتی ایام عید می آد … وقتی که استرسی وغمگین میشم و از چیزی می ترسم یا از کسی عصبی میشم … وقتی که برای خرید به فروشگاه میرم …. وقتی سوار ماشین شخصی میشم و قراره چند ساعتی رودر جاده باشم …. وقتی که به جشنی دعوت میشم …. وقتی که با بوی غذاهای خوش عطر و بو مواجه میشم … وقتی با تصویر خوش آب ورنگ غذاها در تبلیغات مواجه میشم …. وقتی آخر شب میرم که بخوابم یا قبل و بعد تمریناتم در سایت یا انجام کارهای خونه با گفتگوی ذهنی دعوت به خوردن میشم….. یا وقتی با یک بشقاب غذای نذری مواجه میشم و و و در همه این موقعیتها رفتار درست رو ازقبل می دونم و به موقع تصمیم درست می گیرم و همواره به یاد دارم که خوردن فقط و فقط می تونه یکدلیل داشته باشه اونم گرسنه بودنه ….. من با تشخیص گرسنگی و حد سیری و رعایت کردن این دو قاعده مثل اب خوردن لاغر شدم …. &&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
الان شکر خدا در وزن 65 کیلو هستم اما دوست دارم متناسب تر بشم برنامه ای که برای این هدف دارم می تونه اینها باشن :1 – اول از همه تکرار رفتارهای درستی که یاد گرفتم 2ــ به هیچ وجه سایت استاد عطار روشن رو ترک نکنم 3ـ به سه وعده غذای اصلی اکتفا کنم …حس می کنم عصرها موقعیت خوبی برای کاهش وزن دارم باید به عصرانه خوردن به معنای رایجش در بین آدمهای چاق اهمیت ندم و از این ساعات برای مصرف آب بیشتر و سبزیجات خام و میوه به قدری که رفع گرسنگی کنه استفاده کنم تا وقت شام برسه زمانی که علائم گرسنگیم کاملا واضحه مربوط به ساعت خاصی نیست …4ــ نیمه شب بیدار شدم اول آب بنوشم اگر خوابم نرفت و احساس گرسنگی کردم اونوقت دو سه لقمه نون با هر چیزی که دوست دارم بخورم که بتونم دوباره بخوابم …5ــ روی خوراکیارو با پارچه بپوشونم خوراکی هایی که در تیررس نگاهم قرار دارن …تا از تحریک عصب بینایی برای خوردن تا حد زیادی جلوگیری کرده باشم …این کار تاثیر خوبی روی ریزهخواری همسرم داشته و خیلی کمتر شده
سلام شهربانی عزیز
دوست خوش قلم
چقدر این کامنت خوب بود
همه ش عالی بود، مخصوصا اونجا که گفتید از وقتی لاغر شدن رفتارم توی موقعیت های مختلف تغییر کرده.
اون موقعیت ها که گفتید همه شون موقعیت های حساسیه و یه جور پاشنه آشیله. از اون جاهاییه که راحت میشه لغزش کرد. باید آنقدر تمرین و تکرار کنیم که برامون درونی بشه و در اون موقعیت ها هم بتونیم آگاهانه تصمیم بگیریم که آیا واقعا باید چیزی بخوریم یا نه.
موقعیت ماه رمضون، که بعد از افطار احساس میکنیم هر چیز که دیدیم و تا هر اندازه که میتونیم باید بخوریم. یا موقعیت مهمونی یا عروسی. یا پیک نیک و طبیعت. یا مواجه شدن با یک خوراکی یا شیرینی نذری.
باید همواره حواسمون به حس گرسنگی باشه. ما فقط تحت یک شرایط چیزی میخوریم، اگر گرسنه باشیم و این رمز موفقیته.
باز هم ممنون از کامنت آگاهی بخشتون
سلام و درود لیلا خانم دوست عزیزم
دقیقاً خوب متوجه شدید ا در موقعیتهای حساس اید تصمیمهای فوری و درست بگیریم….
در هر کدوم از این موقعیتهای به خصوص کلی فرمول ذهنی بالا میاد و ما تا قبل از این آموزشها عین ربات طبق این فرمولها و دستورات رفتار کردیم که بر اساس ذهن چاق بوده ذهن لاغر میگه برای خوردن موقعیت به خصوص یا عادی فرقی نداره در هر موقعیتی فقط باید بر اساس آلارم خالی بودن معده و گرسنه بودن تصمیم به خوردن بگیرید..
شاد و موفق باشی دوست عزیز
سلام چقدر از نوشتن هاتون یاد گرفتم ممنونم
متناسب شدن چه حسی در شما ایجاد میکنه
حس عشق تناسب در من حس عشق ایجاد میکنه
من انقدر سبک میشم که میتونم زندگی کنم
از چه تغییری در جسم خود لذت میبری
از تغییرات چهرم از تغییرات سایزم از شکم تختم درست شبیه تصویر منتخبم از پاهای بسیار لاغر و کشیده درست شبیه تصویر منتخبم
از اینکه جدیدترین لباسها رو میپوشم شلوار های بندی میپوشم و بهترین تیپ های زمستانی رو درست شبیه تصویرم در بک وی کوشیم میزنم
همه از دیدن من به شگفتی اومدن و خواهرم ازم خواهش کرد تو سایت ثبتنامش کنم و همه از این همه تناسب من به شگفتی اومدن
۴
تغییرات من عجیبه من مرتب به فکر خوردن نیستم بدن من سطل اشغال نیست من بهترین انتخابها رو برای خوردن دارم و کلی خوراکی خوشمزه میخورم من بستنی انواع پراشکی و کیک نمیخورم من اصلا میرم فروشگاه هیچی نمیتونم انتخاب کنم اوایل خرما جایگزن شکلات شد الان خرما هم نمیتونم بخورم
فقط و فقط بهترینها مثل استیک گاهی کمی اجیل بهترین خورشتها میگو مثل قبل نمیتونم حجم زیادی نون بیات رو با مقداری پنیر و چایی شیرین بخورم باید نان تازه باشه تا من صبحانه بخورم و چون قبلا فقط از خوردن لذت میبردم الان باید جایگزین هایی برای اوقات فراقتم داشته باشم
سلام منیره جان حالت چطوره کم پیدایی….. ممنون از دیدگاه کوتاه و مفیدت….. آخر نوشتت به مسئله خوبی اشاره کردی اونم اوقات فراغت…
به تجربه به من ثابت شده که یکی از دلایل ریزه خواری آدمهای چاق بیکاری است. حتی اگر برای اوقات فراغت خواندن یک رمان جذاب یا تماشای یک سریال تلویزیونی رو در نظر بگیریم می تونه تاثیرگذار باشه حواس رو از خوردن غیر ضروری پرت می کنه …. چون ما عادت داریم وقت بیکاری به خوردن فکر کنیم و با گفتگوی درونی تشویق به خوردن چیزای حاضر اماده میشیم ….
سلام منیره عزیز
ممنون از کامنت زیباتون
چه دیدگاه خوبی رو مطرح کردید
این که الان برای بودنتون و چیزی که میخورید ارزش قائلید و فقط خوراکی های خوب رو میخورید.
این دقیقا رفتار متناسب هاست. به قول استاد اگر از چیزی خوششون نیاد به راحتی نمیخورن و خاصرن گرسنه بمونن تا یک غذای مناسب بخورند. برعکس چاق ها که هر چی گیرشون میاد را میخورن و اصلا انتخاب خاصی در کارشون نیست. یا میل ندارم و نمیتونم بخورم و جا ندارم براشون بی معنیه.
ممنون که یک نگاه جدید رو مطرح کردید.
موفق باشید دوست خوبم 🥰
سلام به همه
توجه عینی به تناسب و لاغری در طی روز
در توجه عینی به لاغری، درسته که هنوز به تناسب مورد نظر خودمون نرسیدیم، ولی میتونیم به افراد متناسب که بیرون میبینیم دقت کنیم.
وقتی با این دید نگاه میکنیم میبینیم چقدر آذم متناسب زیاده، میشه بگیم بیشتر آدمها متناسبن.
این توی ذهنم میره که متناسب بودن طبیعیه. صبح رفتم آزمایشگاه و حواسم به آدمهای متناسب بود، اتفاقا کم هم نبودن، و به خیلی هاتون هم نمیومد که خیلی کار خاصی برای تناسبشون بکنن. احتمالا طبیعی متناسب بودن. بعدشم که پارک، وای که چقدر تازگی ها پارک رفتن برام جذابه، عصری رفتم، توی بهترین شرایط هوا و فضا، یکم توی پارک بسیار زیبای جوانمردان راه رفتم، از پل رد شدم و روی سطح شیب دار که حالت کوهپایه داره و پر از درخت های زیباست نشستم. قبلا بیشتر پیاده روی میکردم، ولی جدیدا بعد از قدم زدن مدت زیادی میشینم و از سکوت، زیبایی ها، دیدن پرندگان، شنیدن صداشون، و زیبایی حرکت باد توی درختان بید لذت میبرم و چقدر هم که عالیه. بعد هم نشستم و تجسم کردم و یه تقلب هم کردم، از سوال «اگر من لاغر بشم چی میشه؟» برای یک خواسته دیگه هم استفاده کردم و بهش جواب دادم و همزمان تجسم کردم.
ما به زودی با رسیدن به تناسب اندام از طریق ذهن، استفاده از ذهن برای رسیدن به خواسته ها رو یاد میگیریم و میتونیم توی جنبه های دیگه زندگی استفاده کنیم. مثل استاد عطار روشن که برای موفقیت مالی میخواست کارکرد ذهن رو یاد بگیره ولی در تناسب اندام به شکل موفقی تونست استفاده کنه و بعد هم به خواسته های دیگرش رسید.
خدا رو شکر میکنم بابت حال خوب الان و این روزهای
و این حال خوش رو برای همه شما دوستان آرزومندم 🥰
عزیزم خانم لیلا کشاورز عرض سلام دارم
چه دیدگاه خوبی نوشتی منو بردی به حال و هوای پارک جانبازان در محله خودم که بسیار بزرگ و با صفاست ک آبنمای بزرگ و زیبایی در وسط پارک خودنمایی میکنه با وسایلی که وسط این آبنما گذاشتن رقص آب و نور درست کردن متاسفانه من پارک کم میرم ولی حالا که هوا مناسبه نه خیلی سرده و نه خیلی گرم خوبه که وقت بذارم و به این پارک باصفا سر بزنم….
خیلی وقته که به منظور لاغری به پیادهروی نمیرم هر وقت که دلم خواسته و وضعیت جسمیم اجازه داده قدمزنان به سمت پارک جانبازان رفتم و برگشتم هرجا هم خسته شدم نشستم و تماشا کردم و این برام خیلی لذت بخش بوده هیچ فشاری به خودم نیاوردم که برای پیادهروی بیشتر خودمو اذیت کنم دلیلی برای این کار وجود نداره….
خدایا شکرت که ما رو به این مسیر هدایت کردی و تحت شاگردی یک استاد بینظیر قرار دادی تو از زیباییهای زندگی و دنیا و طبیعت لذت ببریم هم از خوردن لذت ببریم هم از نخوردن رست برعکس اون موقعهایی که هم چاق بودیم هم پر از افکار نادرست لان یا لاغر شدیم یا داریم لاغر میشیم و کلی افکار درست داریم و سعی میکنیم رفتارهامون با افکار درستمون هماهنگ بشن بتونیم تناسب اندام رو تجربه کنیم…
از شما دوست عزیز بسیار سپاسگزارم خیلی خوشحالم برای شما با وجود اینکه مدت کمی است وارد این سایت دوست داشتنی شدید اما دیدگاههای خوبی مینویسید و فکرهای خوبی دارید.. احسن و درود بر شما…. شما پتانسیل شگفتی ساز شدن رو دارید به شما تبریک میگم و شما رو به خدا میسپارم
شهر بانوی عزییییییز
سلام
چقدر کامنت خوبی دادید کلی حالم خوب شد.
مرسی که به هم حال خوب میدیم. دوستانی که از هم دورن ولی به هم نزدیکن 🥰
بله خوب کاری میکنید، الان فصل فصل عاشقی طبیعته، همین که ازش مینویسم هم حالم عالی میشه، حالت شعف پیدا میکنم. برید و لذت ببرید و بذارید طبیعت هم از حضور شما لذت ببره 🥰💕
به نام خدا
سلام
روز ۱۱
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام زندگی بوده .متناسب بودن بهم احساس آرامش درونی میده .متناسب بودن حالم رو خوب نگه میداره .متناسب بودن بهم احساس آزادی و رهایی از افکار مربوط به چاقی و خوردن بهم میده .متناسب بودن حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم بهم میده .متناسب بودن احساس سبکی،سلامتی،جوانی،جذابیت،زیبایی، شادابی،اراده ،ارزشمندی و لیاقت بهم میده .
از اینکه هر لباسی بخوام در هر رنگی ،می تونم بپوشم، لذت میبرم .از اینکه توجهم به مواد غذایی مخصوصا شیرینیجات کمتر شده ،بسیار لذت میبرم .از اینکه افکار منفی در ذهنم خیلی کمتر شدن و مثبت اندیش شدم لذت میبرم .از اینکه کنترل ذهن پیدا کردم لذت میبرم .از اینکه عاشق خودم شدم و هر وقت خودم رو میبینم خوشحال میشم و لبخند روی لبهام میاد لذت میبرم .از اینکه ترسی از مواد غذایی ندارم و به اندازه ی نیازم می خورم لذت میبرم .از اینکه حرص و ولع ندارم برای خوردن هیچ ماده ی غذایی ،بسیار لذت میبرم .از اینکه تا زمانی که واقعا گرسنه نباشم نمی خورم و اصلا به خوردن فکر نمی کنم لذت میبرم .از اینکه سبکتر شدم و احساس سلامتی میکنم لذت می برم از اینکه ۶۵ کیلو گرم شدم و کاملا متناسب لذت میبرم .
همسرم وقتی من رو دید شوکه شد و گفت چقدر جذاب تر شدی ، لاغری خیلی بهت میاد ، مبارکت باشه .مادرم اشک شوق در چشمانش جاری شد و گفت خیلی زیباتر شدی عزیزم ، خدایا شکرت که به آرزوت رسیدی و لاغر شدی .دوستم زینب گفت آفرین نشمیل ،عالی شدی ، خیلی خوبه این همه سایز و وزن کم کردی ، من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم .برادرانم، خواهر و خواهرزاده هام همه خونه ی مامانم بودند وقتی وارد شدم بسیار تعجب کردند و گفتند آفرین ،چیکار کردی با خودت ،به ما هم بگو ، واقعا زیباتر شدی ، لباسها به تنت خیلی زیباترند .
میبینم که توجهم به لاغری و افکار لاغرکننده بسیار بیشتر شده .میبینم که حس لاغری در من افزایش یافته .میبینم که شخصیتم تغییر کرده .میبینم دقیقا شخصیت یه فرد کاملا متناسب با افکار و رفتار صحیح پیدا کردم .میبینم که عاشق مسیر تناسب فکری هستم و همیشه ادامه خواهم داد .میبینم که کارهام رو در تایم کمتری ،سبک و راحت انجام می دهم .میبینم که توجهم به خوردن خیلی کمتر شده .میبینم که آرامشم خیلی بیشتر شده .میبینم اعتماد بنفسم افزایش یافته .میبینم که خدا من رو خیلی دوست داره .میبینم که لایق بهترین زندگی هستم .
باید همیشه تمریناتم رو انجام بدم و پاهام رو جای پای استاد بگذارم تا مثل ایشون که یه عالمه نتایج درجه ۱ گرفتن ، من هم نتایج بی نظیری بگیرم ، پس هر چیزی که ایشون گفتند رو انجام می دهم .باید خوردن از طریق تحریک بینایی،بویایی ،شنوایی،لامسه و چشایی رو در خودم حذف کنم .باید تنها زمانی که واقعا گرسنه هستم بخورم ، به محض دریافت پیغام سیری دست بکشم .دوست دارم از ظرف کوچکتر استفاده کنم برای غذا خوردن .
باید شخصیت لاغرم که هنوز به اندازه شخصیت چاق قوی نشده ، قویش کنم ،کاری کنم رشد کنه و ثابت بمونه ، تا همیشه ،هر لحظه با این شخصیت جدید و لاغرم فکر کنم و رفتار کنم .باید حس لاغری رو در خودم افزایش بدم چون حس لاغری من رو به لاغری می رسونه .
«خداوندا سپاسگذارم برای تمام نعمت هایت ،
ممنونم استاد بزرگوارم .»
سلام به همه
توجه عینی و ذهنی همزمان رو در یک جا میشه خیلی خوب به دست آورد، آن هم صفحه شگفتی سازانه.
من الان مجدد رفتم و با دقت باز هم عکس ها را نگاه کردم. خیلی حس و حالم خوب شد، صورتم کلا روی حالت لبخند بود. برای هر کدام از دوستان جداگانه میگفتم ماشاالله. تفاوت عکس های قبل و بعد سرشار از حس امید و اطمینانه. خدا رو شکر
مخصوصا با آهنگ شادی که روی پیج بود حس و حال آدم خیلی خوب میشه.
ممنون از استاد خوبم
سلام لیلا خانم آفرین به نکته خوبی اشاره کردی با دیدن شگفتی سازان سایت تناسب فکری هم میشه توجه عینی داشته باشیم هم ذهنی به لاغری و لاغرها
عالی گفتی ….. مرسی 🙂
به نام خالق مهربانم❤️
سلام و عشق به استاد لاغری و عاشقان لاغری متناسب بودن چه حسی دارد؟ از چه تغییراتی در جسمت لذت میبری؟ چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟ چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟ چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت میتوانی ایجاد کنی؟
من در این مدتی که دارم هر روز این سؤال و جوابها را به همراه پاسخ مینویسم و بهش فکر میکنم متوجه شدم که این سؤالات همان سؤالاتی است که ما نمیتوانیم براحتی به آنها پاسخ دهیم و شما استاد مهربانم خیلی هوشمندانه سؤالها را به شکل دیگری تغییر دادید تا جواب دادن به آنها برای ما که ذهنیت چاقی داریم راحتتر شود مثلاً سؤال اول لاغر شدن چه حسی دارد؟ در واقع همان سؤال چرا میخواهی لاغر شوی است که ما همیشه بصورت کُلی به آن پاسخ میدهیم و معمولاً میگوییم بخاطر سلامتی و خوش اندامی اما وقتی سؤال تغییر میکند به این که متناسب بودن چه حسی دارد و از چه تغییراتی لذت میبری و بخاطر تناسبت چه بازخوردی میگیری؟ دلایل زیادی برایش داریم و تمام این دلایل پاسخ به سؤال چرا میخواهی لاغر شوی است و فرقش در این است که ما در جواب سؤال اول بصورت کلی پاسخ میدهیم اما به شکل دوم جزئیات را هم مینویسیم و این سبب میشود که مغز ما تصویر واضحتری را از خواستهٔ ما دریافت کند و یا جواب سؤال آخر در واقع پاسخ به این سؤال است که چطوری میتوانی خودت را با خواسته ات همسو کنی؟ که برای این سؤال هم ما جواب واضحی نداریم اما وقتی به این فکر میکنیم که چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدنمان میتوانیم ایجاد کنیم؟ براحتی میتوانیم با جزئیات بیشتر پاسخ کاملتری به این سؤال بدهیم و من عاشقانه و بی نهایت از محبت و زحمات شما استاد عزیزم تشکر میکنم و سپاسگزارم که از هر روش و ترفندی استفاده میکنید تا ما را به تناسب دلخواهمان برسانید
و یک موضوعی که من در نوشتهٔ دوستان عزیزم متوجه شدم این بود که خیلی سعی میکنند خوردن مواد شیرین اضافی را کنترل کنند اما موفق نمیشوند حالا چرا ما چاقها اینقدر به طعم شیرین علاقه داریم و از خوردنش لذت میبریم؟! دلیلش این است که چاقی در مغز ما یک بار منفی و یک رنج تعریف شده و مغز برای اینکه این رنج را برطرف و به شادی تبدیل کند ما را ترغیب به خوردن طعم شیرین میکند چرا؟ چون ما همیشه از طعم شیرین لذت میبریم و در مناسبتهای شاد و خاطره انگیز استفاده میکنیم بنابراین خوردن شیرینیجات برای مغز ما شادی و لذت تعریف شده برای همین مواقعی که ناراحت و عصبانی هستیم و یا از حس کردن چاقی مان رنج میبریم و احساس مان بد میشود میل به خوردن شیرینیجات در ما زیاد میشود و من برای رها شدن از این ترغیب ذهن چاقم در نصف لیوان آبجوش مقداری نمک حل میکنم به اندازه ای که بتوانم شوری آن را تحمل کنم و موقعی که بدون نیاز تحریک به خوردن شیرینیجات میشوم، یکی دو جرعه از آن مینوشم و در آن واحد طعم دهانم عوض میشود و میل به خوردن این طعم در من خاموش میشود و به شما دوستان خوبم توصیه میکنم این ترفند را امتحان کنید خیلی سریع الجواب است
سلام سحر عزیز
ممنون از کامنت جامع و زیباتون
دقیقا همین است که شما میگید، وقتی میگیم چرا میخواهیم لاغر بشیم جوابها کلی است، ولی وقتی میگیم از تناسب چه حسی داری، خیلی جواب های واضح و کاملی میدیم، بعد تازه میفهمیممتناسب شدن چقدر مهم تر از اون چیزی بوده که فکرش رو میکردیم و این خودش باعث انگیزه گرفتن برای ادامه مسیر و رسیدن به تناسب هم هست، به غیر از اینکه به ذهن ناخودآگاه کمک میکنه.
ضمن اینکه وقتی احساس رو درگیر میکنیم، در کنار تکرار، این یک سرعتی به تغییرات میده، در واقع احساسات در تغییر ناخدآگاه مثل کاتالیزور عمل میکنه.
باز هم از کامنت زیباتون متشکرم
سلام لیلا جان
ممنونم عزیزم و آفرین به شما که مطالب ذهنی را با عشق واشتیاق دنبال میکنید بله همینطوره وقتی ما درمورد خواسته مون کلی گویی میکنیم مغز ما تصویر واضحی از خواستهٔ ما دریافت نمیکند اما وقتی با جزئیات به خواسته مون توجه میکنیم و در موردش مینویسم و از همه مهمتر وقتی با حس خوب با تمام جزئیات دلخواهمان تجسمش میکنیم وداشتنش را با تمام وجودمون احساس میکنیم، یک تصویر کامل و شفاف از خواسته مان را در اختیار مغزمان قرار میدهیم و چون این تصویر دارای احساس است وقتی به اندازهٔ کافی تکرار میشود براحتی وارد ناخودآگاه مان میشود و ناخودآگاه ما را در شرایطی قرار میدهد که تصویر ارسالی را همراه با احساسی که به آن دادیم را تجربه کنیم البته ما در طول روز با فکر کردن به موضوعات مختلف تصاویر زیادی به مغزمان ارسال میکنیم اما تنها تصاویری مجوز ورود به ناخودآگاه را میگیرند که بعنوان فکر غالب بیشترین احساسات ما را درگیر کرده باشند و من فدای استاد بزرگوار و بی همتایم بشوم که با عشق و مهربانی دارند به ما کمک میکنند که بتوانیم براحتی زیباترین تصویر متناسب را با بهترین احساسات به ناخودآگاه مان ارسال کنیم و عالیترین نتایج را کسب کنیم و امیدوارم شما دوست خوبم براحتی شگفتی ساز شوید👌🌹
سلام سحر خانوم
میخوام بهت آفرین بگم برای دیدگاه خوبت و تایید کنم اون قسمتی که نوشتی استاد خیلی هوشمندانه سوالات روزانه رو تنظیم کرده و به ما تکلیف کرده که هر روز به این سوالات تکراری جواب بدیم حتی اگر جوابها تکراری باشه
من هر روز ه استاد خودم در موقع پاسخ به این سوالات آفرین میگم و مطمئنم انتخاب این سوالات به این شکل از طریق الهام معنوی بوده به ایشون
استاد فرمودند که ممکنه پاسخهاتون تکراری باشه بله ولی من هر روز که در موقع پاسخ به سوالات خودم رو در حالت متناسب فرض میکنم پاسخهای جدیدی به ذهنم متبادر میشه توی دفتر نمینویسم توی تلگرام کانالی زدم مختص جواب دادن روزانه به این سوالات هر از گاهی یک نگاهی به پاسخنامه ها میکنم از جوابهای متعدد و متفاوت که دادم خودم هم متعجب میشم….
درود و سلام خدا به هوش و ذکاوت استاد عزیزم مرحبا احسنت به شما…. هر روز و هر دقیقه در پناه خداوند باشی
سلام و عشق به شهربانوی عزیزم
بسیار تشکر میکنم از محبت و تحسین شما و خیلی خوشحال شدم که لطف کردی و نظرت را در مورد دیدگاهم نوشتی و خالقم را عاشقانه میستایم که هم مسیری مهربان و خوش فکری چون شما را دارم من هم از کامنت های عالی و نظرات فوق العاده ارزشمندت بسیار بهره میبرم و ممنونم که برایمان مینویسی و خیلی برایم جالب است که من هم مثل شما پاسخ هایم به این سؤالات تجسمی تکراری نیستند و هر بار یکسری پاسخ جدید به فکرم میرسد و این نشان میدهد که مغز ما از ما مشتاقتر است برای رهایی از توهم پُر از رنج و سختی چاقی و دوست دارد به حالت تنظیمات طبیعی خودش برگردد و از بند چاقی رها شود و از استاد عزیزم بسیار تشکر میکنم بابت روش آسان و روانِ تدریس شان و واقعاً ما چقدر خوشبختیم که داریم زیر نظر توانمندترین و مسلط ترین استادآموزشهای ذهنی مسیر صحیح تناسب را طی میکنیم🌹❤️🌹
بازم از لطف و مهربانیت تشکر میکنم شهربانو جان انشالله که همیشه سلامت باشی و حال دلت عالی باشد👌❤️
سلام دوست خوبم سحر
آفرین چه ترفند جالبی…. حتماً امتحانش میکنم…. یه تاثیر خوب دیگه در مزه چشی آب شور هستش که تشنه میشیم و میریم آب میخوریم…..
آفرین به شما با این پیشنهاد جالب و مفیدت…
سلام عزیز دلم بسیار ممنونم از لطف و محبتت و خیلی تشکر میکنم از وقتی که بابت خواندن دیدگاهم و نوشتن پاسخ میگذاری و خیلی خوشحال میشوم که تجربه هایم در این مسیر را با شما خوبان به اشتراک بگذارم راستش این ایده خیلی به خودم کمک کرده که بتوانم در مواقعی که بدنم نیازی به طعم شیرین ندارد و فقط از روی هوس یا ترغیب ذهن چاقم اقدام به خوردن شیرینی جات میکنم بتوانم براحتی این طعم را مهار و خنثی کنم و الان که یه مدت است از این ترفند استفاده میکنم خیلی خیلی میلم به خوردن طعم شیرین کم شده بطوری که دربیشتر مواقع تمایلی به خوردن خوراکی های شیرین ندارم و امیدوارم برای شما دوستان خوبم هم مفید و تاثیرگذار باشه و عالتیرین تغییرات و زیباترین تناسب اندام را تجربه کنید🌹🌹🌹
سلام وقت بخیر من هرروز اين تمرین اين دوره رو روی دفترم مینویسم ولی امروز خواستم تنوع ایجاد کنم آمدم تویی سایت بنويسم///سؤال اول متناسب بودن چه حسی داره حس جوانترشدن بهم دست میده حسی نازبودن بهم میده حسی شیک بود وباکلاس بودن دارم//از چه تغییراتی در جسم خودت لذت میبری از اینکه صورتم جمع وجور شده از دیدن صورت خودم لذت میبرم/ازاینکه پاهایم لاغر شده واحساس سنگینی نمیکنم در راه رفت واقعا لذت میبرم/از اينکه شانه و باز هایم کوچیک شده از دیدن خودم در آینه لذت میبرم//چه بازخوردی از دیگران دریافت کردی //خواهر بعد دوماه که دوباره من دید گفتم فاطمه خوب لاغر شدی چشمت نزنم واقعا اینو گفت بهم امروز//دختر عموم بهم گفت تو چیکار میکنی که اينجوری لاغر شدی منم هیچی بهش نگفتم فقط لبخند زدم یه بارم بهش گفتم که از قدرت افکار دارم استفاد میکنم برای لاغری ولی نميخوادباور کنه/زنداییم که سالی یه بار از کرج میاد خونه مون یه هفته ی پیش منو دید گفت چقدر خوب کردی بهش نگفتم فکر کرد از تریق رژیم گرفتن ولي بهم تبریک گفت متناسب بودنم رو//سؤال ۴ چه تغییراتی در افکار و رفتار خودت مشاهده میکنی//از این خیلی زود سیر میشم خيلي خوشحالم//از اینکه میتوانم تمرین هایم رو به راحتی بنويسم خيلي راضیم از خودم//از اینکه میتوانم دیدگاه دیگران رو بخوانم و از خوندن حس خوب بگیرم واقعا حالم خوبه/از این بدون قضاوت خودم میام درسایت تناسب فکری دیدگاه بنويسم خوشحالم از اینکه میتوانم تمرینات دوره ی ورود به سرزمین لاغرها رو هرروز باحس خوب انجام بدم احساسم خوبتر میشه//. سؤال ۵ چه اصلاحاتي در روند متناسب بودن خودت میتواتی ایجاد کنی //هرروز بادرنظر نگرفتن زمانیان برای لاغری بیام سایتو با احساس خوب از مطالب استفاده کنم// تویی این مسیر بمونم و ادامه بدهم تا به وزن دلخواهم برسم و دیگه اینکه از انجام این تمرینات ورسیدن به متناسب بودن روبرای خودم مهم بدانم تا ذهنم قبولش کنه
به نام خدای مهربان
سلام و درود
با خوندن چند کامنت از دوستانم جملهای به ذهنم رسید که میخوام به عنوان یک دیدگاه کوتاه ثبت کنم…..
مهمترین فاکتوری که باعث چاقی ما شد توجه عینی و ذهنی هر دو با هم به چاقی بود…. من خودم جزو کسانی هستم که لاغریمو که به مدت ۳۰ سال ادامه داشت دوست نداشتم دلم میخواست توپر و خوش هیکلتر بشم اما این آگاهی رو نداشتم که اگر چاق بشم و روی غلطک بیفتم دیگه نمیتونم کنترلش کنم و از حد تناسب خارج میشم به جای اینکه خوش هیکلتر بشم دچار نافرمی و عدم تناسب و نازیبایی میشم حالا که به این آگاهیها در تناسب فکری دست پیدا کردم و مخصوصاً آگاهیهای این جلسه به این نتیجه رسیدم که من با توجه عینی و ذهنی به چاقی از شکل لاغر به شکل چاق تغییر جسم دادم چون به چاق شدن عشق پیدا کرده بودم در طی بیداری و هر روز هم به خانمهای چاق توجه میکردم باهاشون هم کلام میشدم کنجکاوانه ازشون میپرسیدم که چطوری انقدر چاق شدن چه چیزهایی میخورند و چقدر میخورند…چون ذهنم اینطوری برنامهریزی شده بود که با خوردن انواع غذاها به مقدار زیاد آدما چاق میشن و با پرسیدن از آدمای چاق و تپلی میخواستم به صحت این باور و فکر نیز به شکل واقعی و عملی هم برسم…و بدون استثنا جوابی که از این سوال میگرفتم این بود که اونها با پرخوری چاق شده بودند و به من توصیه میکردند که چطوری منم مثل اونا رفتار کنم این رفتار من توجه عینی به چاقی بود
هر زمانی هم که خودم تنها میشدم به شکل و شمایل اونها به شکل ذهنی نگاه و توجه میکردم و به حرفهاشون فکر میکردم و اینکه چطور به مرحلهای از خوردن برسم که اونها رسیده بودند و این توجه ذهنی من به چاقی بود…
خب حالا میخوام لاغر بشم باید به همون روش برگردم ولی در جهت مخاف یعنی توجه عینی و ذهنی به لاغری و لاغر شدن…
خودم که لاغر نیستم که برای توجه عینی ازش استفاده کنم پس باید منحصراً در دنیای بیرون به لاغرهای متناسب توجه نشون بدم و اونها رو ببینم و از همکلام شدن با اونها غفلت نکنم از اونها بپرسم که چطور لاغر شدن ….. مهمترین فاکتور در توجه عینی به لاغرها اینه که حسرت نخوریم و در دل گفتگوی ذهنی نداشته باشیم که من چطور این همه وزنو از دست بدم و مثل این خانم یا این آقا بشم حسرت خوردن چه معنایی داره معناش اینه که من نمیتونم مثل تو باشم من نمیتونم مثل تو بشم…. در تناسب فکری حسرت خوردن جایی نداره ما لاغرها رو تحسین میکنیم و بهشون توجه میکنیم که الگوی ذهنی و عملی بگیریم البته لاغرهایی رو مورد الگوی عملی قرار میدیم که رفتارهای طبیعی و درستی دارند پرخوری نمیکنند و هوس باز نیستند و البته لاغرهای پرخور به ما نشون میدن که حتی پرخوری عامل اصلی چاقی نیست بلکه اون باور فکر و اعتقادی که موقع خوردن در ذهن ما وجود داره قدرت چاقی به غذاها میده…در ذهن ماهایی که اضافه وزن داریم به شکلی عمیق نهادینه شده که پرخوری مساویست با چاقی پس با دیدن لاغرهای پرخور نباید وسوسه بشیم که خوب ببین اون این همه میخوره و لاغره من چرا خودمو از خوردن محروم کنم و بعد با این بهانه پرخوری رو ادامه بدم که مسلماً با چاقی بیشتری روبرو خواهیم شد و مثل اون لاغر پرخور نخواهیم شد پس به همین دلیل ما فقط لاغرهای طببعی رو که عموما کم خوراک هستند رو ملاک و الگوی رفتاری خودمون قرار میدیم به این نتیجه میرسیم که توجه عینی به لاغری به دو صورت میشه اول دیدن لاغرها در زندگی روزمره و دنیای بیرون دوم استفاده از روشهایی که استاد در این چند جلسه به ما آموختند…
برای استفاده از توجه ذهنی به لاغری از انجام تجسم شبانه کمک میگیریم….
اگر بخواهیم نتیجه خوبی بگیریم باید از توجه عینی به چاقی خودمون و دیگران به شدت بپرهیزیم راجع به چاقی خود و دیگران حرفی نزنیم اعضای چاق بدنمون رو دائماً لمس نکنیم چون به محض لمس کردن اندام چاق تصویر چاقتری در ذهنمون شکل میگیره…و مهمترین توجیه برای توجه نکردن عینی به چاقی خودمون اینه که بارها با خود تکرار کنیم که چاقی فعلی نتیجه افکار و توجهات تصویرسازیها و رفتارهای اشتباه گذشته ماست و از این به بعد باید از این نوع توجه دوری کنیم…..
سلام خانم شهربانی عزیز
دقیقا باید حواسمون باشه به چاقی بقیه کاری نداشته باشیم، نه بهش توجه کنیم، نه در موردش فکر کنیم، نه در موردش صحبت کنیم. حتی به تعداد چاق ها هم کاری نداشته باشیم. اگه باچشممون دنبال افراد متناسب بگردیم میبینیم خیلی هم زیادن و کم کم باورتون قوی میشه که تناسب طبیعیه و اصلا خیلی راحت تر از چاقیه.
سلام دوست عزیزم، صحبتهات برام خیلی جالب بود، اینکه از لاغر و متناسب بودنت راضی نبودی و خواستی یکم وزن اضافه کنی.
یاد زمانی افتادم که متناسب و خوش اندام بودم، بنظرم تنها خصوصیتی که داشتم و اصلا برام مهم نبود همین اندام خوبم بود، وقتی دوستانم ازم تعریف میکردن یا سوال میکردن که چکاری انجام میدم که اضافه وزن ندارم، بهشون میخندیدم، چون اصلا در ذهنم چیزی به اسم اضافه وزن معنی نداشت.
ولی به مرور با دیدن، شنیدن، و انتقال ترسها به ذهنم، موفق شدم ذهنم و جسمم رو چاق و چاقتر کنم😔 و اونوقت بود که باورها و برنامه ریزی ذهنم تغییر کرد، و با هیچ وسیله ای نتونستم به تناسب اندام ایده آلم برسم.
برای شما و همگی کسانی که در مسیر متناسب شدن قرار داریم، آرزوی موفقیت میکنم🙏🧡
سوال طلایی برای توجه به لاغری و ایجاد مسیر ذهنی لاغری
لاغر بشم چی میشه؟
باید این سوال رو باز کنیم و به صورت واضح و جوری که احساسمون درگیر میشه بهش جواب بدیم.
لاغر بشم چی میشه؟
چه لباس های میتونم بپوشم؟
چه رنگ های میتونم بپوشم؟
چه ورزش هایی میتونم بکنم؟
بدنم چطوری میشه؟
کم و پهلو و پشتک چه شکلی میشه؟
رمانهای پاهام توی شلوار جین چه شکلی میشه؟
اندامم در آینه چه شکلی میشه؟
چه تاثیری روی سلامتی م میذاره؟
لاغر بشم چه تاثیری روی سرعت عمل میذاره؟
از نظر روحی چه تغییری میکنم؟
چه تاثیری روی اعتماد به نفسم داره؟
چه تاثیری روی اطرافیانم داره؟
چه تاثیری روی رفتارم در میهمانی ها داره؟
چقدر باعث صرفه مالی میشه؟
چه تاثیری روی نحوه پوششم داره؟
چقدر توی پوشش راحت تر میشم؟
چه تاثیری روی شرایط کاری م داره؟
خانواده م چه نظری میدن؟
دوستام چیا بهم میگن؟
چه تاثیری روی شاخص های سلامتی م داره؟
چه احساسی دارم که عکسم توی شگفتی سازانه؟
چه ژستی میخوام برای عکس شگفتی سازی خودم بگیرم؟
چه تغییری در روابطم بوجود میاد؟
چه تغییری در رفتارم سر سفره بوجود میاد؟
چقدر بهم انگیزه میده برای موفقیت های بعدی؟
کجاها میتونم برم خرید؟
سراغ چه لباسهای میرم؟
چه سایزی بهم میخوره؟
و سوالات دیگر، سعی میکنم از امروز سوالات رو ریزتر جواب بدم و امیدوارم و اطمیان دارم به تغییرات مثبت 🥰
سلام آفرین به سوالات خوبی اشاره کردی موفق باشی
این سالها و جوابهاشون میتونه قسمتی از تجسم شبانه ما باشه سوالها رو هر شب یه چندتاییشو از حفظ باشیم و در تجسم شبانه روبروی جسم متناسب خود بپرسیم و جواب بدیم
..
چون ذهن ما تصویریه وقتی یک سوالی رو توی ذهن طرح میکنیم تصویرش در ذهن شکل میگیره پاسخ که بدیم طبق همین پاسخ تصاویری رو خواهیم دید
این به غنی شدن تجسم شبانه خیلی کمک میکنه…..
چقدر وجود یک تخته وایت برد بزرگ در منزلم جاش خالیه.. کاش بتونم تهیه کنم و در منزل در جای مناسبی بگذارم و به یاد داشته باشم که من دانشجو هستم و باید که یک همچین چیزی در منزل من باشه فکر میکنم برای اینکه یک همچین چیزی در واقعیت زندگی من به وجود بیاد اینه که در تجسم شبانه این تخته وایت برد رو ببینم که دارم روی اون سوال مینویسم و برای خودم درس رو تعریف میکنم
درود بر شما
سلام شهربانی عزیز
ممنون بابت پاسختون. چه فکر خوبیه که توی تجسم شبانه هم بریم توی حال و هوای این سوال و جواب و حسی که از تجسمش بوجود میاد.
تخته وایت برد واقعا فکر خوبیه، مخصوصا اگر بزرگ باشه 😍
من یه سری چیزها روی آینه میچسبونم ولی تخته وایت برد شخصی یه چیز دیگست.
امیدوارم به زودی تهیه کنید دوست خوبم 🥰
سلام لیلا جان بابت این سوالهای طلایی که مطرح کردید ممنونم، عالی بود . با اجازتون از این سوالاایی که مطرح کردید استفاده می کنم با ارزوی بهترینها برای شما دوست گرامی
سلام رهای عزیز
ممنون که کامنت را خواندید
من هم پاسخ شما به این سوالات را خواندم و واقعا لذت بردم و به احساس خوب رسیدم و تمام وقت احساس شوق داشتم. این قرار گرفتن در احساس خوب تناسب با خواندن کامنت دوستان، خود شتوجه ذهنی به لاغری است و من از شما سپاسگزارم.
سلام لیلای عزیز
منم از اشتراک دیدگاه و طرح سوالها برای حس لاغری سپاسگزارم
سلام به استاد خوبم و دوستان عزیزم
توجه به لاغری
ما در روز بارها به چاقی خود توجه کردهایم( در جلوی آینه، روی ترازو، با دیدن سایزمون، با گفتن دیگران.)
برای خلق رویای لاغری باید به لاغری توجه کنیم، چیزی که الان نداریمش. میتوانیم توجه به لاغری را از نشانه های آن شروع کنیم. هر تغییری در احساس و افکارمون ایجاد میشه نشانهای از حرکت در مسیر لاغر شدنه . اشتیاق ما برای ادامه مسیر یعنی برای جلب تایید و موافقت ذهن ناخودآگاهمان برای لاغری اهمیت دارد.
روش لاغر شدن همان روش چاق شدن است. همه ما قبل از چاق شدن جسم ذهنمان چاق شده است، احساس چاق شدن را داشتهایم (با ترس از چاق شدن, اطمینان از چاق شدن، انتظار از چاق شدن) بعد هم در ادامه که جسم چاق شد با دیدن خود و نظر دیگران باز هم به چاقی توجه کردیم و تصاویر چاقی وضوح بیشتری پیدا کرد .
برای لاغر شدن هنوز نشانهای نیست که بهش توجه کنیم چون هنوز لاغر نشدهایم ، پس بهتر است این کار را به صورت ذهنی و با توجه کردن به لاغری شروع کنیم. مثل همان مرحله اول چاق شدن ذهنی بود.
یک سوال طلایی برای توجه به لاغری وجود دارد. فکر کردن به اینکه گر لاغر شوم چه میشود؟ این سوال باعث تصویرسازی شرایط آینده میشود و با نوشتن جواب این سوال در حال نوشتن سرنوشت خود هستیم.
این سوال میتونه برای لاغری شما را ترغیب کنه. فرمول پیش فرض ذهن اینه که ذهن ما از ناراحتی و رنج بدش میاد و از خوشحالی و شادی و راحتی خوشش میاد. این اصلاً طبیعت ذهن ماست (اگر به جای گرمی باشی خیلی دوست داری بری جایی که خنک باشد ذهن شما این فرمان را میدهد چون به راحتی و شادی میرسد) و تمایل دارد شرایط را تغییر بدهد و به شرایط بهتری برسد. پس این که ما شرایط عالی را تصور میکنیم، و تصور میکنیم که الان لاغر شده این و به این سوال پاسخ میدهیم، ذهن تمایل دارد به آن سمت حرکت کند و مسیرش در ذهن ناخودآگاه ایجاد میشود و بعد در رفتار و بعد از آن در جسم خود شرا نشان میدهد.
ذهن طی این سالها به این باور رسیده که چاقی شرایط خوبی نیست. میخواد بری در شرایطی که احساس راحتی (لاغری) داشته باشد. پس ما در جواب این سوال شرایطی را بیان میکنیم که متاد واقعیه و برای ذهن لاغری رو (یعنی راحتی) رو به همراه داره. ذهن به تناسب و راحتی تمایل داره ولی راه رو گم کرده چون مدتهاست در مسیر چاقی بوده و مملو از فرمولهای چاق کننده است. و با طرح این سوالات یواش یواش مسیرهایی به سمت لاغری را ایجاد میکنیم و هرچه بیشتر و واضح تر به این سوال جواب بدیم و احساسش کنیم (انگار که واقعی است) رهنمون سریع تر مسیرهای لاغری را پیدا میکند.
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز
من از وقتی آگاهی این جلسه رو دریافت کردم تقریبا هر روز سعی کردم دوبار سوال و جواب ها رو بنویسم و فایل تجسمی رو هم علاوه بر شبها که باهاش خوابم میبره ،روز هم گوش کنم
و دوست داشتم از تجربه ای که امروز موقع ناهار داشتم اینجا بنویسم:
امروز وقتی میخواستم غذا بخورم خیلی گرسنه بودم ،با هول وعجله بشقابم رو برداشتم که غذا بکشم و افکا تو ذهنم مرور شد :
من در جواب سوال چه تغییری در رفتار و افکارت ایجاد شده؟ معمولا مینویسم :وقتی واقعا گرسنه هستم غذا میخورم و آرام غذا میخورم و وقتی سیر شدم حتی اگه بهترین غذا هم که باشه دیگه نمیتونم بخورم و هر چی هم که تو بشقابم باشه رها میکنم و راحت غذای مونده رو میریزم دور
دقیقا ذهنم موقعی که با عجله میخواستم غذا بریزم مرور کرد برام ،من آرام غذا میخورم و من سعی کردم آرامتر غذا بخورم و وقتی هم که پیام سیری رو دریافت کردم ،دو سه قاشق مونده بود که میخواستم بخورمش ولی تو ذهنم مرور شد سیر شدی رها کن و من دیگه ادامه ندادم و برام اهمیتی نداشت که اون دو سه قاشق چی میشه !!!
مدتی بود که نتونسته بودم اون چند لقمه اضافه رو حذف کنم
خیلی خوشحال شدم ،از رفتارم حس رضایت داشتم و خوب میدونستم که نتیجه ی تمرینات عالی این دوره هست
دوست داشتم بیام و از نتایج عالی این تمرینات ،اینجا بنویسم تا هم تو ذهن خودم تثبیت بشه و هم دوستان عزیزم اگه کوچکترین شک و شبهه ای دارن برطرف بشه
در اصل این سوال و جوابها چکشی هست که افکار و احساس و رفتار ما رو به بهترین شکل ممکن و راحتترین شکل ممکن تراش میده و متناسب میکنه
استاد عزیز بینهایت سپاسگزارم
خدای مهربانم بینهایت سپاسگزارم
به نام خدای خوب ونازنینم،تناسب اندام چه حسی داره؟این حسوداره که وقتی صبح میخوای بری سرکار وقتی میای جلو آیینه ،نگاه صورتت میکنی ذوق میکنی،به خودت میگی اییییی جااااان نگاه کن،صورتت لاغر تر شده،قبلا هر وقت میومدم جلو آیینه اولین چیزی که میدیدم،پفِ زیر چشمم بود یا غبغبم،وشروع میکردم غر زدن،که لعنتی،بازم دیشب برنج خوردم،کاش نمیخوردم،پفِ صورتم رو مال برنج خوردن میدونستم،جالبه الان هم ظهر وهم شب،هر وقت دوست داشتم برنج میخورم،من عاشق برنجم،حتی املت رو بانون دوست ندارم،تازه از استاد یاد گرفتم آبگوشتم با برنج میشه خورد🤣 دیشبم قورمه سبزی بابرنج بود،کِی من جرات میکردم هم ظهر برنج درست کنم هم شب؟ولی دیشب درست کردم وتا مرز سیری خوردم،الان دیگه ترس از برنج ندارم،فقط سعی میکنم بازی سیر شدن رو خوب پیش ببرم،بازی این جوریه که تو فقط حق داری زمانی که گشنت شد غذا بخوری وبه محض این که پیام سیری دریافت شد دست از غذا خوردن باید بکشی،تو این بازی تو اصلا حق نداری به غذا فکر کنی،نه به خوردن ونه به نخوردن غذا ،اینجا فقط تو بازی میکنی ویقین وایمان داری که با رعایت قواعد بازی حتما برنده میشی،ودرمورد بازیت هم باکسی نباید صحبت کنی،وهر کس اومد حرف زد از بازیت اصلا باهاش هم کلام نمیشی ،وبازیت رو فقط پیش میبری،با همین فرمون جلو بری به آخر بازی میرسی وخط پایان رو به خوبی وخوشی طی میکنی،بازی قشنگیه اونایی که تازه اومدن تو بازی ادامش بدن😉
به نام خداوند مهربان
سلام استاد عزیزم و دوستان هم مسیرم
روز ۱۰
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام طول زندگیم بوده .متناسب بودن حس سلامتی،سبکی،زیبایی،جذابیت،جوانی،اراده،ارزشمندی،اعتمادبنفس،عزت نفس و لیاقت بهم میده .متناسب بودن حس آزادی و رهایی از افکار مربوط به چاقی و خوردن بهم میده .متناسب بودن حس قدرتمندی و مسلط بودن بر ذهن و زندگیم بهم میده .
از اینکه وزنم ۶۵ کیلو گرم شده و اندام کاملا ایده آلی دارم لذت میبرم .از اینکه عاشق خودم هستم و هر وقت خودم رو میبینم خوشحال میشم و لبخند روی لب هام میاد لذت میبرم .از اینکه توجهم به مواد غذایی مخصوصا شیرینیجات بسیار کمتر شده ،لذت میبرم .از اینکه تا وقتی گرسنه نباشم چیزی نمی خورم،اصلا به خوردن فکر نمی کنم ،لذت میبرم .از اینکه موقع خوردن غذا نگران نیستم ،ترسی ندارم و میدونم که بدنم به این میزان غذا نیاز داره و اضافه خوری نمی کنم ( اگر به هر دلیلی یه بار پیش اومد کمی اضافه خوردن ، بعدش عذاب وجدان ندارم ) ، لذت میبرم .از اینکه شخصیتم مثل شخصیت یه فرد کاملا متناسب با رفتار غذایی صحیح و افکار صحیح شده است بسیار لذت میبرم . از اینکه میتونم هر لباسی در هر رنگی که دلم می خواد رو بپوشم لذت میبرم .از اینکه لباسهای گذشته ام رو با خیال راحت میتونم بپوشم و الان کاملا اندازه م هستند لذت میبرم .
همسرم شوکه شد و بسیار خوشحال شد گفت لاغری خیلی بهت میاد ، خیلی جذاب تر شدی ، مبارکت باشه .مادرم اشک شوق ریخت و گفت خدایا شکرت که به آرزوش رسید دخترم ، خیلی زیباتر شدی عزیزم .دوستم زینب گفت چقدر عالی شدی ،خیلی خوبه این همه سایز و وزن کم کردی ،من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم ،آفرین نشمیل .وقتی وارد خونه ی مامانم شدم ،برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام همه با تعجب به من نگاه کردند و گفتند آفرین ، چقدر زیباتر شدی ، لباسها به تنت خیلی زیبا شدن ،چیکار کردی به ما هم بگو …
میبینم که تا وقتی گرسنگی واقعی نداشته باشم چیزی نمی خورم .میبینم که از نخوردن خیلی لذت میبرم .میبینم که سبک و راحت همه ی کارهام رو در تایم کمتری انجام می دهم.میبینم که مثل یه فرد کاملا متناسب با رفتار صحیح شده ، افکار و رفتارم .میبینم که خیلی راحت تر کنار میام با مسائل زندگی و اهمیتی نمی دهم به حرف یا رفتار دیگران ، افکار منفی رو راحت رها می کنم .میبینم که خیلی مثبت اندیش شدم .میبینم که آرامش درونیم خیلی بیشتر شده .میبینم کنترل ذهن پیدا کردم .میبینم که خوردن برام خیلی کم اهمیت شده و راحت از کنار چیزهایی که قبلا دوست داشتم می گذرم (آفرین به من)میبینم که اهمیت لاغر بودن برام از هر چیزی مهم تر شده و مهمترین تصمیم زندگیم شده .
باید خوردن با تحریک بینایی ،بویایی،شنوایی،لامسه و چشایی کلا در من حذف بشه و فقط زمانی که گرسنگی واقعی دارم بخورم .باید هر روز عاشقانه تمریناتم رو انجام بدم ، فایل گوش بدم تا بهترین نتایج رو بگیرم .باید استفاده از ظرف کوچکتر برای خوردن رو یاد بگیرم .باید در برابر دور ریختن مواد غذایی اضافه اصلا مقاومت نکنم چون من حیف هستم من گناه دارم نه اون مقدار غذا .باید توجهم به لاغری خیلی بیشتر باشه و اصلا به چاقی فکر نکنم .باید حتما افکارم مثل یه فرد کاملا متناسب با افکار صحیح بشه ، یعنی بدون هیچ فکری در مورد چاقی و خوردن .باید از نخوردن بیشتر لذت ببرم .
«خدایا شکرت که امروز هم تونستم تمریناتم رو انجام بدم»
«استاد سپاسگذارم»
سلام نشمیل عزیز
چه کامنت کامل و مفیدی
در مورد حس های لاغری من هم احساساتی شبیه به همین را مینویسم، و از همه برام مهمتر احساس اراده و احساس آزادی از فکر لاغری و باید و نبایدهای خوراکی است.
و اینکه موقع نوش جان کردن غذا ترسی ندارم و مواد غذایی دیگه برام ترسناک نیستن و بهشون برچسب نمیزنم.
بنام خدا سلام جسله پنجم :توجه ذهنی به لاغری توجه کردن مهمترین نیروی است که رویا مرا به واقعیت تبدیل میکندومعمولابعضی وقتا مورد استفاده قرار نمیگیرداگر تخیل مادر مورد لاغر شدن به خوبی شکل بگیرید اما توجه ما در زندگی روز مره بر روی چاقی باشد رویای لاغری به واقعیت تبدیل نمیشود دونوع توجه کردن وجود دارد.یک توجه عینی و دوتوجه ذهنی ماراهر لحظه از زندگی در حال استفاده یکی از دونوع توجه کردن هستیم توجه عینی از طریق حواس پنجگانه ما شکل میگیرد وعامل بیرونی میباشد از طریق دیدن شنیدن به سمت ما جلب میشودوفکر کردن به چاق کننده موادغذایی توجه ما به چاقی است هر توجه کردنی به بیرون ما از طریق شنیدن دیدن فکر کردن لمس کردن ایجاد شود از توجه عینی است که در مورد چاقی بسیار استفاده میشودهمه توجه ما به چاقی رو میدانیم ازطریق مختلف توجه ما به چاقی جلب میشود وباعث احساس بد چاقی میشودتوجه ذهنی از طریق اندیشیدن به خواستها وارزوهادر ذهن ایجاد میشودو وابسته به بیرون نیست واز درون است که تغییر آغاز میشود توجه ذهنی بعد از شکل گیری تخیل ذهنی است وبه واقعیت تبدیل میشود وتوجه ذهنی که خلاف تخیل قبل از خواب انجام میشود در تمام بیداری در حال انجام شدن است توجه ذهنی هیچ نشانی از دنیای پیرامون واقعیت زندگی نداردفقط از طریق توجه کردن اندیشیدن وآرزوی که در ذهن داریم شکل میگیرد توجه ذهنی نیاز به انتخاب آگاهانه داردچون در زندگی روزمره به این دلیل تحت تاثیرعامل بیرونی وحواس پنجگانه قرارمیگیریم وبه شکل خودبه خودی به توجه عینی میشود توجه عینی باعث به هم زدن تخیل ذهن میشود برای رسیدن به آرزوهمه ی افرادچاق توجه عيني به چاقی دارندهر گونه عامل بیرونی که سبب توجه شما به چاقی میشود.از توجه عینی به چاقی است بنابرین برای لاغری با ذهن باید از توجه عینی استفاده نکنیم چون توجه عینی ما پر از خاطرات چاقی است وبه راحتی نمیتوانیم توجه عینی برای لاغری وقدرت تجسم لاغری استفاده کنیم بایدتوجه عينی درمسیر لاغری باذهن باشد توجه کردن به جسم خود خوردن بازخورد دیگران در حال توجه عینی به چاقی هستند بنابرین افرادتوجه ذهنی واسير توجه عيني خود چاقی میشوند نتیجه ای کسب نمیکنند وباید در روزمره توجه عینی ما به لاغری باشد وتصویر ذهنی تمرینات واستمرار داشتن میتوانیم دراین مسیر به بهترین نحوه ممکن موفق شویم وبه لاغری دائم برسيم ممنونم استاد گرامی بابت این مسیر زیبایت سپاس فراوان
بنام خدای مهربان
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز و دوستان هم مسیرم
در این روش ورود به ناخودآگاه ابتدا تصویر مورد علاقه ام رو پیدا کردم و با سوالات حس خودمو تخیل کردم به صورت عالی درست در روز توجه کردم و با سوالات مربوطه و تمرین کردم
تا موقع خواب شبانه کاری که همیشه میکردم به صورت بی اختیار
حالا آگاهانه بیام اونجوری که دوست دارم منطق سازی کنم و ناخودآگاه رو برنامه ریزی
برای این کار اصلا نیازی به سواد و تحصیلات و مهارت و ابزار بیرونی نیس
فقط یه الگو هم استاد بهمون دادن که تمرینش کردیم و به شکل عالی الگوی تجسم رو یاد گرفتم
چقدر این جمله که مقدار اضافه وزن هیچ نقشی در تخیل نداره حس آرامش میده
دقیقا این شرایط فعلی چیزی بوده که من قبلا با تصویری سازی کاشتم و تحویلم داده
دیگه تموم شده رفته
و خیلی آسون و لذت بخش الان میام دوباره از همین تجسم هوشمندانه به نفع خودم استفاده میکنم و از حس خوب من تغذیه میکنه
و با جواب دادن به سوالات منطق ساز میام در روز هم توجه ذهنی میکنم به خواسته ام
دقیقا تا قبلش تو روز افکار گذشته رو داشتم
و نمیدونستم که چقدر این توجه مهمه و کارساز
و درست چند شب اول تخت شدن شکمم رو حس کردم
ولی باز توجه عینی برای من مانع درست کرد و خودم درست آگاهانه مدام در روز شکمم و برآمدگی بالای نافم که ایجاد شده بود رو لمس میکردم
چون خواهرم به شدت شکمش ورم کرده بود بعد از دوره قانون سلامتی و این توجه عینی ترسناک در من هم بود
خیلی دکتر رفت ولی هیچ دکتری تشخیص نمیداد مشکلش چیه و باورهای مخرب هم اونا اضافه کردن
و به شدت در دوره قانون سلامتی باورهای مخرب داده شد بهمون و توجه عینی و ذهنی ما دقیقا رفت به سمت توجه شدید به بیماریها و گسترشش
من قبلا با گوش دادن شفای زندگی کاملا خوب میشدم ولی حتی این فایلهای صوتی کتاب هم کمکی به من نکرد
چون قدرت باور حرفهای استاد عباس منش که بهشون ارادت خاصی دارم در من خیلی زیاد بود و کاملا بر عکس جواب داد و فلج شدم
و همه افسردگی شدید منو میدیدن و میگفتن ادامه نده
من دیگه هر جور بود میخاستم ادامه بدم تا ۶ ماه و بعد برگردم به اینجا
ولی خودشون آب پاکی رو ریختن رو دستم که اگه لایف استایل من نباشه تمام بیماریها هم برمیگرده و زحمات به باد میره
خلاصه که به محض برگشت در مسیر خودم توجه ذهنی من از بیماری برداشته شد
و واقعا به سرعت نشانه ها رو دریافت کردم که اون مسیر من نبود
ولی هر از گاهی ترسهایی از آموزشهاشون سرک میکشه مثل ترس از نون و گلوتنش یا قند و شکر
و مقاومت انسولینی که الان چقدر حتی دکترها دارن رد میکنن و منسوخ میکنن این باور قدیمی رو و حتی لکتین موجود در گیاهان که به صورت علمی با تحقیقات استاد عباس منش اثبات کردن و من به شدت قبول دارم ولی برای لاغری و سلامتی به هیچ عنوان چون من برای مسیر سخت و طاقت فرسا نیستم اونم برای همه زندگی که اصلا داغون میکنه
یه عمر سختی کشیدم و به هیچ جا نرسیدم واقعا چند بار از یه سوراخ گزیده شده بودم که بازم باورشون کنم و بخام توجه کنم و گسترشش بدم
و منم آگاهانه سریع متوقف و کنترل میکنم
با همین تمرینات عالی برنامه ریزی ناخودآگاه
و برای تجسم ذهنی واقعا مقدار و معیاری وجود نداره که چقدرش وارد ناخودآگاهم شده که تبدیل به فرمول بشن
و من از این تجسم نه تنها خسته نمیشم که بخام رهاش کنم بلکه به شدت لذت بخشه
در روز وقتی سوالات رو جواب میدم با احساس عالی که هر آنچه چاقی از من سلب کرده بود رو به تنظیمات قبل برمیگردونم
و لذتی از اندام که مطابق تجسم های تکراری و لذت بخش منه و اونو کاملا به منطق تبدیل میکنم
و بازخوردی که خودم تصویر سازی میکنم و شبانه روز بهش فکر میکنم و نتایجی که از تغییرهای کوچک رفتاری به دست آوردم هم کاملا بهم اثبات میکنه داره جواب میده
و هر کس تو کاری نتیجه بگیره دیگه عالم و آدم جمع بشن بهم بگن کارم اشتباهه من مصمم به ادامه هستم
دقیقا مثل خیلیا که از روشهای لاغری خودشون جواب گرفتن و اون مسیر برای اونها و انتخابشون بوده و با اراده خودشون حرکت کردن
منم مصمم به حرکت در مسیر خودم هستم بی تردید و خودم تمایل به ادامه و توجه ذهنی دارم
کارهای فیزیکی کاملا میشه گفت که مثلا در چه مدت میشه مهارت بشه مثل بافتنی که میبافم و کاملا مشخصه کی یاد گرفتم و مهارت شد
ولی در کار ذهنی هیچ چیزی مشخص نیس زمان تکرارش
من که تا آخر عمر تمایل و اشتیاق به ادامه دارم زندگی من همینه
و عجله ای ندارم و تمام زندگیمو با همین روش تبدیل میکنم به فرمول ناخودآگاهی
چون اعتماد و ایمان دارم و خیلی تا حالا معجزه دیدم
و سوال ۵ معمولا برام یکم سخته جوابش ولی بهش فکر میکنم و هر چی فکر میکنم شرایط منو بهبود میده و به ذهنم میرسه سفارش میدم
و دریافت میکنم به آسونی و لذت و پر ثمر
و خیلی برای خودم باور پذیر شده در نتیجه دادن چون با چشم دیدم و ایمانم به این طریق عمل کردن بیشتر و بیشتر شده
من هر روز صبح چون ساعت یازده صبح معمولا بیدار میشم و تا صبحانه بخورم و نماز بخونم معمولا اولین کارم نوشتن تمرین جواب به سوالات منطق ساز هست
و کل روز هم هی میخونمش و غرق در احساس زیبای نوشته ام میشم و بیشتر کانون توجه ذهنی من میره روی این احساسات تنظیم میشه
و خیلی کم پیش میاد تو حس بد بمونم
با اینکه الان در شرایط احساسی اصلا اطرافم خیلی پر تنش هست
ولی خودم رضایت دارم به تسلط کنترل افکارم و نموندن در حال بد
اکثر روز یا تو سایت دیدگاه فوق العاده دوستان و تجربیاتشون رو میخونم یا تکرار جوابهای خودم
و گاهی هم تمرین فایل تجسم شبانه رو گوش میدم یا تکرار فایلهای ۱ تا ۵
و همچنین درسهای جدیدم حسابی در حال کیف و حالم وسط یه عالمه ماجرای بیرونی از خودم که اگر در گذشته من بود و این دوره فوق العاده نبود هر کدوم ماجراها به تنهایی میتونست منو نابود کنه
ولی در بهترین وقت این دوره کانون توجه ذهنی منو به دست گرفت و خیلی کمک بزرگی بود از سمت خدای مهربون و قشنگ ترین هدیه زندگی من شد
وسط کلی مشکلات حالم خوبه و لبخند به لب و پر امید و نشاطم و این خیلی طبیعیه چون از خدا هدایت و حمایت خواستم
و منو به نقشه گنج رسوند و گنجهایی گرانبها کشف کردم و عمل میکنم و تکرار و تکرار و تکرار
ناخودآگاهمم فقط به احساس کلی من پر میشه و نتیجه میده
من و اینهمه خوشبختی کاملا طبیعیه
خیلی افکار زیادی در سرم بود برای نوشتن این تمرین ولی امیدوارم تا همینجا که نوشتم مفید واقع بشه هم برای خودم و هم برای دوستام
صد بار وسط نوشتن دیدگاهم بهم زنگ زدن و رشته افکارم پاره شد و من رد زدم دیگه مجبورم همینجا تمومش کنم چون تو خونه تنها هستم و خط تلفن هم جز گوشی خودم نداریم و نگران شدن
ادامه دارد …
سلام آسیه خانم عزیز
ممنون از کامنت زیبا و پر از حس تون
خیلی تاثیر گذار است
اونجا که گفتید
دقیقا این شرایط فعلی چیزی بوده که من قبلا با تصویری سازی کاشتم و تحویلم داده
چقدر خوب مطرح کردید و چقدر توی دلم و ذهنم نشست.
در مورد قند و انسولین و … هم من دارم پاکسازی ذهنی میکنم. پارسال همکارای من رژیم کتوژنیک گرفتن و ناخودآگاه از مضرات وحشتناک قند و تاثیر اون روی همه سلول های بدن حرف میزدن.
من هیچ علاقه ای به رژیم نداشتم ولی ناخودآگاه این حرف ها از قند توی ذهن من رفته بود.
تقریبا همیشه حواسم بود اول صبح چیز شیرینی (مخصوصا قند مصنوعی) نخورم، و الان از وقتی اومدم توی این سایت دارم ذهنم رو از این نظر پاکسازی میکنم.
دیروز صبح مخصوصا برای اینکه به خودم نشون بدم دارم تغییر میکنم، صبحانه کلوچه لاهیجان خوردم، و اتفاقا خیلی خوشحال بودم و به خودم افتخار میکردم که عذاب وجدان ندارم.
سلام لیلای قشنگم مرسی عزیز دلم از لطف و محبتت
ای جانم نوش جونتون
من همیشه ماه رمضانها برای افطار این باور قند مصنوعی رو داشتم و همیشه روزه ام رو با چای و خرما و ارده باز میکردم
ولی برای روزهای معمولی اصلا به قند و شکر فکر هم نمیکردم و ترسی نداشتم
این که در ماه رمضان خیلی توصیه و سفارش میشد منم ناخودآگاه ترس داشتم
همین ترسها ما رو به اینجا رسوند
وگرنه ماها واقعا خیلی خیلی حتی کمتر از بچه ها میخوریم اینو بارها همه به من میگفتن غذات از بچه ها کمتره
ولی نسبت به شیرینی جات کلا ولع داشتم
آدمو از هر چی منع کنن حریص تر میشه
یکی از فامیلامون دیابت به شدت بالایی داشت
ولی به شدت لاغر هم بود
و حتی زیر پتو یواشکی قندون میبرد وعین بچه ها قند میخورد سن بالا بودن
و در بیمارستان که بستری شدن براشون خیلی موز میاوردن عیادت کننده ها
و از ترس بالا بودن قند موز بهش موز نمیدادن
و به محض اینکه همراهش از اتاق برای کاری میره بیرون به همراه های تخت کناریش که بی خبر بوده خواهش میکنه بهش موز بدن
و بعد از خوردن یه نصف موز میمیره چون به شدت هم میترسیده آخه مگه یه موز چه قدرتی داره
واقعا نباید هیچ ممنوعیتی ایجاد کرد تا حرص و ولع از بین بره
واقعا تمام اینا ذهن رو اسیر و گرفتار میکنه و زیان آور شدید هستن این باورهای پوچ
اگر رهایی باشه محاله آدم تیشه به ریشه خودش بزنه
خیلی خوب کردی که توجه نکردی مطمئنم با این صلح بدنت هم عالی واکنش میده و همه تنظیمات فقط میره رو حالت رفتار متناسبا
من که خیلی خیلی به رهایی رسیدم چون اوایل خودمو از همه قید و بندها رها کردم با وجود همه ترسهام
و خیلی عالی هم نتیجه گرفته بودم
هزاران رژیم بازم بهم گفتن و حاضر نبودم هرگز بی اعتمادی به ذهنم بدم و کاملا به ذهنم اعتماد کرده بودم
و باید حتی در سلامتی پیدا کردن بدون دارو هم به این قدرت میرسیدم و خدا رو شکر میکنم که پکیج کامل سلامتی و روابط و ثروت و آرامش رو خدا بهمون هدیه داده در این سرزمین
موفق باشی دوست همیشه فعالم عالی پیش میری با این که تازه کاری ایول داری همیشه تحسینت میکنم با همه وجود لیلای شگفتی ساز
سلام آسیه عزیزم
ممنونم برای آرزوهای زیبات
ما شگفتی سازان
به زودی زود
من همین الان در یک برنامه همایش هستم که جزو برگزار کننده ها هستم
چندین و چند نظر مثبت دریافت کردم که لاغر شدی
خیلی خوب بود 🥰
سلام عزیز دلم ای جانم تبریک میگم و این خیلی عالیه
آفرین که اینچنین برای خودت وقت میزاری و خیلی ارزشمندی
خیلی خوشحال شدم و منم اینهمه تلاشت رو تحسین میکنم و تبریک میگم کاملا حقته گوارای وجودت اشرف مخلوقات
آفرین آسیه هم خوب فکر کردی هم خوب احساس کردی هم خوب نوشتی تبریک میگم بهت….
ما در درستترین مسیر ممکن هستیم فقط باید به آن چیزی که یاد میگیریم به تکرار عمل کنیم تا به نتیجه عالی و آرمانی خود برسیم
ممنونم شهربانوی قشنگم خیلی لطف داری عزیز دلم و انرژی مضاعفی در من ایجاد میکنی دستت طلا موفق و شاد باشی تا همیشه
دقیقا موافقم باهات و همیشه پر انرژی ادامه میدیم در کنار هم و سرشار از الطاف الهی و نور بی نظیر آگاهی هستیم و این خیلی لذت بخشه
سلام ودرود 🥰
با سپاس از استاد و مطالب عالی شون .
تازه با این متد آشنا شدم این اولین مطلب هست که از سایت خوندم .هنوز ذهنی آماده نشدم همانطور که استاد فرمودند توجه عینی من زیاد هست و در تلاشم که بتونم توجه ذهنی رو روی لاغر شدن ببرم دارم یلد میگیرم و حس،خیلی خوبی دارم و امیدوارم 😍
به نام پروردگار مهربان
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
روز ۹
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام طول زندگیم بوده .متناسب بودن بهم حس آزادی و رهایی از افکار مربوط به چاقی و خوردن میده .متناسب بودن بهم حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم بهم میده .متناسب بودن حس سبکی ، سلامتی ، زیبایی،جذابیت ، جوانی ،شادابی ، اعتمادبنفس ، عزت نفس،اراده ، ارزشمندی و لیاقت بهم میده .
از اینکه ۶۵ کیلوگرم شدم و اندام کاملا متناسبی پیدا کردم لذت میبرم .از اینکه هر لباسی در هر رنگی که بخوام میتونم بپوشم لذت میبرم .از اینکه شلوار رنگ یخی و استخوانی می پوشم و خیلی به تنم زیباست،لذت میبرم .از اینکه با خیال راحت،بدون ترس از غذا به اندازه ی نیاز بدنم می خورم و بعدش هیچ نگرانی ندارم لذت میبرم .از اینکه عاشق خودم هستم با دیدن خودم خوشحال میشم و خدا رو شکر میکنم ، لذت میبرم .از اینکه مثل یه فرد کاملا متناسب فکر میکنم و رفتار میکنم لذت میبرم .از اینکه توجهم به مواد غذایی مخصوصا شیرینی جات بسیار کمتر شده لذت میبرم .از اینکه کنترل ذهن پیدا کردم و افکار منفی رو رها می کنم و دیگه به راحتی دیگران نمی تونند من رو اذیت کنند ، لذت میبرم .
همسرم با دیدن من شوکه شد و گفت چقدر جذاب تر شدی لاغری بسیار بهت میاد ، خوشحالم که لاغر شدی ، مبارکت باشه .مادرم با دیدن من اشک شوق ریخت و گفت عزیزم خیلی زیباتر شدی ،خوشحالم به آرزوت رسیدی ،خدایا شکرت .دوستم زینب گفت آفرین نشمیل به خدا ۱۰ سال جوانتر بنظر می رسی ، چقدر خوبه این همه سایز و وزن کم کردی .
برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام همه خونه ی مامانم نشسته بودند وقتی وارد شدم همه گفتن واااای چقدر تغییر کردی آفرین بهت ، چیکار کردی به ما هم بگو ،چقدر زیباتر شدی ،لباسها خیلی به تنت زیباتر شدن ، مبارکه .
میبینم که تا وقتی واقعا گرسنه نیستم غذا نمی خورم اصلا به خوردن فکر نمی کنم .میبینم که مثل یه فرد کاملا متناسب بدون هیچ فکری در مورد چاقی و خوردن دارم زندگی می کنم .میبینم که خیلی راحت همه ی کارهام رو در تایم کمتری انجام میدم .میبینم میلم به خوردن بسیار کمتر شده مخصوصا شیرینیجات .میبینم که خیلی اعتماد بنفسم بالاتر رفته ، خودم رو لایق بهترین زندگی میدونم .
مهمترین موضوع اینه که ،✓✓✓ باید هر روز حال خودم رو خوب نگه دارم ، ذوق و شوق داشته باشم.باید تمریناتم رو حتما ادامه بدم ، تجسم کنم هر لحظه که تونستم و حس خوب لاغری رو بچشم با تجسمش .باید خوردن با تحریکات بینایی بویایی شنوایی لامسه و چشایی رو کاملا حذف کنم و فقط زمان گرسنگی واقعی غذا بخورم اونم در حد نیاز بدنم و برای دریافت انرژی .باید بتونم ظرف کوچکتری استفاده کنم موقع غذا خوردن .باید از نخوردن بیشتر لذت ببرم ،باید از نخوردن بیشتر لذت ببرم .باید افکار لاغرکننده در ذهنم بیشتر و بیشتر بشن .
✓خداوندا سپاسگذارم برای وقتی که گذاشتم و حس خوب لاغری که با بودن در این مسیر کسب کردم ،استاد بزرگوارم ممنونم .✓
سلام شهربانی عزیز
ممنون از شما
مثل همیشه کامنت جامع و خوب
من هم دقیقا حسم به تناسب اندام و لاغری، حس قدبلندتر شدنه. یکی از حس هوایی که اول از همه به ذهنم میاد همینه 🥰
سلام عزیزم ممنون که دیدگاهم رو خوندی و نظر دادی…دقیقاً همینطوره ما در صورت متناسب شدن انگار قد راست میکنیم و از خمودگی در هم مچالگی خارج میشیم فقط بلندتر میشیم….
خدایا ازت ممنونم که در مسیری هستم که در انتها به همه چیزهای خوب و آرمانی خودم میرسم خدایا شکرت
خواستم بگم که کلمه فقط اشتباهه من خواستم بنویسم قدمون بلندتر میشه نمیدونم این کلمه فقط از کجا افتاد وسط این جمله
سلام
بله متوجه شدم 🥰
البته که فقط قدمون بلند نمیشه، همتون بلند میشه، اعتماد به نفس مون زیاد میشه، اعتماد به خالق بودن مون زیاد میشه، شکر گزاری مون زیاد میشه و در کل همه جوره لذت بیشتری از زندگی میبریم 🥰
سلام،واقعا درست فرمودین،من هم خیلی دنبال دلیل چاقیم گشتم،قبول دارم که یه زمانهایی واقعا پرخوری میکردم،اون زمانهایی که بچه شیر میدادم وبه خاطر این که شیرم زیادبشه مدام غذا میخوردم،ولی الان که چند ساله بچه هام بزرگ شدن چرا دوباره در حال چاق شدن بودم؟یه روز با گریه از شوهرم پرسیدم،تو رو خدا بدون رودربایستی بهم بگو من زیاد میخورم که این قد چاقم؟بنده خدا با تعجب گفت والا تو که از منم کمتر میخوری،تو بدنت پفکیه،به خاطر اینه که چاقی،یه خوردشم به خاطر ژنتیکیه که چاقی،والا غذات زیادنیست،دخترمم میگفت مامان تو از بس کم میخوری بدنت رفته تو قحطی ،به خاطر اینه کهلاغر نمیشی،ولی الانه که من میفهمم که از بس به غذا فکر کردم ،از بس به خوردن ونخوردن فکر کردم،از بس دنبال رژیم بودم،از بس هر کی هر چی گفت در مورد چاقی باهاش هم کلام شدم این بلا رو به سر بدنم آوردم،من هی به چاقی فکر کردم بدنمم هی چربی تولید کرد،میدونی مثل چی میمونه؟مثل این میمونه که ما توی ذهن خودمون به چیز های غمگین توجه کنیم بشینیم هی توی ذهن خودمون مرور کنیم که فلان موقع فلانی به من فلان بدی رو کرد،وبعد از اون که به بدی وناراحتی فکر کردیم،اشک از چشممون بیاد،چرا از چشممون اشک اومد؟چون فکری رو کردیم که منجر به ترشح اشک شده،حالا چرا بدن ما چربی تولید کرده؟چون فکری رو کردیم که منجر به تولید چربی میشده،بر اساس قانون جذب افکار تبدیل میشن به اجسام،به قول معروف خودم کردم که لعنت برخودم باد
سلام
«توجه کردن میتونه هم باعث لاغری و هم چاقی من بشه»
استاد میگن راحترین کار دنیا لاغر شدنه ما باید از همون راهی که چاق شدیم لاغر بشیم .
فقط در مخالف جهت چاقی این روش تمام سوالات ذهنی منو جواب داده من هر روشی امتحان کردم همیشه سوال بود که چرا همین رژیمی که من میگیریم همین ادما نمیگیرن و لاغرن برای نمونه ادم ۹۰ساله دیدم نون میخوره برنج میخوره نوشابه میخوره شکر میخوره کیک میخوره شیرینی میخوره هر چی مواد خوراکی بگی میخوره ولی نی قلیون بچه ۱۰ساله دیدم همه مواد بالا رو میخوره نی قلیون بچه ۲۰ساله ادم ۴۰ساله نه یه دونه نه دو تا هر چی ادم تو فامیل هست این مدلیه همه چی میخورن زیادم میخورن با لذت هم میخورن ولی لاغر متناسب تمام منطق های چاقی منو باطل کرد
باید تو بوق و کرنا داد بزنم برای خودم فقط تنها روش دنیا برای لاغری و تناسب همین روشه همین سایته تمام سوالات بی پاسخ من پاسخ داده شد
سپاسگزارم استاد گرامی
سلام خدمت استاد عزیزو مهربان و دانا و دوستان گرامی
روز ۸ام تمرین روزانه برای جهت دهی به توجه روزمره:
سوال۱ :
متناسب شدن حس اعتماد به نفس داره.متناسب شدن حس آشتی کردن با خودواقعیمون داره حس رهایی از حجم سنگین بدن ک حالا جاشو به سبکی داده، سبکی ذهن و رهایی از افکار چاقی و سبکی جسم.متناسب شدن حس رهایی از حسرت ارتباط نداشتن، نپوشیدن هایی ک دلمون لک زده بود براش…حس زیبا بودن، حس خوشبختی، من فکر میکنم متناسب شدن حس برگشت به خونه رو داره بعد از مدهااااا دوری، برگشت به خونه ای که تو فصل زمستون گررم و مطبوعه سرشاار از آرامشه و تمیز و منظم چیده شده و صدای قل خوردن سماور و بوی غذای گرمی که رو شعله سنجاق سوز گااز آشپزخونه داره ریز ریز قل میخوره و تو نشستی روی مبل روبروی پنجره با آرامش بیرون رو نگاه میکنی و از اون حس خوشبختی لذت میبری؛ دقیقا همینه اونایی که میگن خیلی لاغر شدی بسه دیگه فکر میکنم این حس رو تجربه نکردن!
سوال۲:
از اینکه هر بار روبروی آینه میرم از دیدن خودم لذت میبرم ذوق میکنم. از دیدن بازوهای ظریف و باریکم از دیدن دور کمر و بالاتنه تراشیده خودم لذت میبرم. از دیدن زیر شکم صاف و تختم لذت میبرم که ماهیچه هاش خودنمایی میکنم ذوق میکنم قربون صدقه خودم میرم، از دیدن پایین تنه متناسب و پاهای باریک و لاغر و کشیده ام لذت میبرم.از اینکه میتونم هر لباسی هر استایلی که دلم میخواد بپوشم لذت میبرم.از اینکه دیگه پاساژ و بازار لباس برام جای فرح بخشی شده و قدم زدن تو پاساژها و مغازه ها همراه با حس خوب هست برام خیلییی سپاسگذار خدا هستم🙏🏻
واقعا نعمت بزرگیه….
۳:
همه اطرافیانم بلااستثنا هر وقت منو میبینن از تناسب و جوانی و زیبایی من صحبت میکنن و مدام میپرسن تو داری چیکار میکنی که اینقدر تغییر کردی و جالبه هر کسی ک منو مدتها ندیده باشه اول نمیشناسه و بعد از کمی مکث به یاد میاره و این برای من لذت بخشه.
سوال ۴:
اینکه صبح ها تا بیدار بشم به فکر این نیستم که چی بخورم. از اینکه ریزه خواری های من کمتر شده خوشحالم.اینکه مدام برام یادآوری میشه که الان نیاز به خوردن نداری خوشحالم.پیغام سیری مغزم رو دریافت میکنم و لذت میبرم.
اینکه در زمان وعده ها نسبت به قبل کمتر تمایل به تبعیت از زمان خوردن خانواده هستم خوشحالم و هر وقت خودم احساس گرسنگی دارم میخورم. میزان علاقه مندی من به غذاها یکسان شده و جالبه که خوراکی های زیادی از لیست دوست داشتنی من خارج شده.دیگه مثل قبل خاطرات مزه خوراکی ها سریع در ذهنم تداعی نمیشه در صورتی که قبلا با اولین مواجه با هر خوراکی خاطره طعم و بوی اون تداعی میشد و بلافاصله میخوردم بدون تامل اما الان در مواجه با بعضی خوردنی ها که اصلا تداعی نمیشه انگار ذهنم ی لحظه یادش میره که این خوردنی چه طعم و بویی داشت در بعضی موارد هم با تاخیر اون خاطره میاد ولی بشدت قبل منو ترغیب به خوردن نمیکنه البته که اوقاتی هم ک تمایل دارم به اندازه ای ک دوست دارممیخورم. فکر میکنم یکی از تغییرات خوب من که ازش خیلی راضی هستم تداعی خاطرات چاقی هست که به میزان قابل قبولی کمتر شده و خیلی خوشحالم.
۵:
سعی میکنم مراقب تامین نیاز بدنم به آب باشم چون تاثیرشو دیدم، هر وقت گرسنه بشم غذامو بخورم من یادمه اوایل دوره یک هو میزان خوردو خوراکم خیلی نسبت به قبل کمتر شد و من خوشحال بودم ولی نمیدونستم که به مرور من بازم شاهد تغییرات مدام خواهم بود و در نهایت به تعادل میرسم فکر میکردم هر تغییری هست دیگه نباید همین نتیجه تغییر کنه و بعدنا که دیدم میران دفعات گرسنگی من به دلایلی نسبت به اوایل یکم بیشتر شده بشدت میترسیدم و خودم رو سرزنش میکردم و انرژی زیادی صرف آروم کردن خودم میکردم اما بازهم متوجه شدم که در هر زمان بدن ما نیازش متفاوته وقتی که صبوری کردم با خودم و آرامش بخرج دادم و ادامه دادم دیدم به یک خط نرمال در رفتاهارهای روزمره رسیدم اما هرزگاهی به دلایلی تغییراتی رخ میده و بخودم میگفتم حتما بدنم لازم تشخیص داده و سعی میکردم آرامش داشته باشم و میدیدم بعد از چند روز دوباره به تعادل و خط نرمالم میرسیدم.
پس متوجه شدم مدارا کردن و صبوری کردن با خودمون یکی از راه های بهبود دادن خودمونه و بدونم که در نهایت بدن به تعادل میرسه. و اینم تجربه کردم که وقتی بدون ترس از خوردن و با آرامش هر زمان که گرسنه شدم اون چیزی که بش تمایل داشتم رو به میزان نیازم خوردم و مثل دوران رژیم برخورد نکردم واقعا روند متناسب شدنم بهتر شد.
استاد سپاسگذار شما هستم خالصانه و صادقانه
دوستتون دارم🙏🏻❤🌹
سلام سحر عزیزم بالاخره به کامنت خوش احساست رسیدم و الان خوندمش
چقدر توصیفت از متناسب شدن بهم چسبید و قشنگ بود و دلم ضعف رفت دستت طلا خیلی قشنگ توصیف کردی و برای من خیلی حس عالی ایجاد کرد انگار یهو اتصال قوی برای دریافت الهامات ایجاد میشه و طبع لطیفی میاد بالا و صد در صد به دل میشینه مرسی عزیز دلم چسبید همیشه نوشته هاتون عالیه و برام قابل تحسین و شگفتی
عاشقتم ایول داری دوست پر انرژی مثبت من
اشرف مخلوقات
سلام آسیه خانم دوست مهربون و عزیزم
ممنونم از این همه نظر لطف و محبتی که به من دارید🙏🏻
از شما ممنونم بابت اینکه زمان گذاشتید و دیدگاهم رو خوندید و سپاسگذارم بابت این همه انرژی مثبتی که در شروع روزم بهم دادید عزیزدلم❤💕🌹🫂
خدای مهربانم عزیز دلم وقتی دنیامو دست تودادم دنیام عوض شد تو دنیای تاریک من تو نوری بودی ک پاشدم تو نورت رقشیدم من زنده شدم تو نور امید من شدی تو من وزنده کردی مانیک از همه ب یده بودم حتی ازخ ودم تو شدی دنیام تو دستمو گرفتی تو دیدی منو من عاشق شدم حالا میفههمم ک تو فیلم یوسف زلیخا چی میگفت اون لحطه ک ب خواستش رسید اون تو رو دید تو دمیام شدی فقط خدای عزیزم دستهامو ول نکردی بهم گفتی برو جلو من پیستم انگار قدمهامو محکم گذاشتم چن پشتم ب تو گرم بود من عاشقت شدم ب عشق تو پاشدم زندگی کردم انگار عمهام شکلش عوض شد توفتی ظرف ایجاد کن بهت بدم فریبا خدای مهربانم تو گی هستی تو چی هستی زنده نبودم بدون عشق توبدون اعوش توبدون دست تو تو هر قدمی بر داشتم تو رو دیدم ک گفتی برو فریبا من هستم هواتو حس کردم عطرتو دیدم قلبمو داد ب تو تو شدی هنه چیزم زمانیک دیگران رو ندیدم تو رو دیدم عشق واقعی تو هستی امامن پی عشقهای دیگه بودم من در هر قدمم عاشقت شدم خدابمن دوست دارم منو ببخش تو شدی دلیل بودنم تو ازمن من ساختی خدای من من خودمو دیدم منیک کور بودم تو بینام کردی بانور عشقت با عطر وجودت جواب سوالهام شدی توکیه ک بتونه بشه تو خدای من ممنونم ک پیشم بودی ممنونم ک عاشقم کردی ممنونم ک دستمو گرفتی ممنونم ک شدی همه چیزم انقدر خوبی ک من نمیدونم چی بگم اونقدر خالصی ک نمیشه مانند تو رو مثال زد دوست دارم از هرچی ک منو ازتو دور میکنه دور بشم کمکم کن یاد بگیرمتو شدی ف شته نجاتم تو نور قلبم شدی دویتت دارم دیروز ما خونه خریدیم درحالیک اصلا امکانش نبود ولی خدا بمن خونه داد اینه عشق خدا با کمکش ب زودی میرم خونه ام حتی شکی ندارم مهم نیس اطرافیانم چی میگن من بین همه اونها دلم قرصه ب خدام خواستم اینجا بیام تا بدونم این خواسته از خدا بودهمیشه ازخدا بخواید من هرچی ازخدا خواستم بهم داد اما حتی از عزیزترین کسام خواستم بهم نداد پس بدون خدا بی منت میده خدابدون دلیل میده فقط کافیه تو بخوای اون مسیر رو برات پهن میکنه خدای مهربونم مانندش نیس مثلش نیس از هرکی بخودت خدا مهربون بود ب من جوری دستمو منو گرف ک من دستی ب گرمی اون ندیدم عشق خدا شفای قلبم شو دستتو ب خدا بده مطمین باش اون ولت نمیکنه من مرده ای بودم ک فقط نفس میکشید اما زمانیک صداش کردم دستمو گرف مثل مادری ک دستت بچشو میگیره قدم ب قدم باهام اومد اشکامو پاک گرد نوازشم کرد روی خدا حساب باز کن اون روتو زمین نمیزنه اون عشق خالصه عشقی ک خدا بهت میده رو هیچکس نمیتونه بده دویت دارم خداای مهربانم بهترین رفیقم بهترین معلمم بهترین همراهم دورش بگردم مهربونم شکرت خدایا برا همه چی دوست دارم
فریبا خانم
عزییییزم
چقدر زیبا نوشتید و چقدر خوب و صمیمانه با خدا صحبت کردید
خدا رو شکر به خاطر این احساس عالی تون 🥰
سلام استاد من فایلهاتونو گوش میدم تمرینات روز وشب را انجام میدم وواقعا روی احساس ورفتار من تاثیر زیادی داشته در مورد اینکه گفتید از کسی درمورد روشش سوال نکنید من اصلا نمی پرسم ولی بطور اتفاقی در یک مراسم کنار یه خانم که قبلا چاق بود وحالا لاغر شده بود قرار گرفتم من اصلا از او سوال نکردم ولی یه نفر از او پرسید چکار کردی گفت عمل کردم وراضیم ومن واقعا بهم ریختم با اینکه من قبلش خیلی راحت کنارش نشسته بودم وهیچ تمایلی نداشتم بپرسم چون نزدیک ۳ ماه نه روی وزنه رفتم نه پیج ورزشی وغذایی دنبال کردم ونه از کسی سوال کردم ولی همین مکالمه کوتاه بین این دونفر حسابی منو بهم ریخت وذهنمو در گیر کرد تادوروز در گیر بودم تا دوبار به روال عادی بر گشتم در صورتیکه قبل آن روز من با ویسها و تمرینات سر شار از انرژی بود م تمام صحبتهای شما تک تکش تجربه است با تشکر ازشما
دوست عزیزم سلام با توجه به مدت عضویتتون توی سایت شما تازه وارد این مسیر زیبا شدید،اصلا نزارید دیدن دیگران ایمانتون رو بدزده،توی این مسیر استمرار داشته باشید اینجا قشنگترین جای دنیاست ،وقتی میشه بدون عمل جراحی ،وبا یاد گرفتن قلق لاغری ،با لذت وزن کم کرد وبه تناسب رسید چرا میخواید از راه سخت وزن کم کنید؟چه بسا که خیلی ها عمل کردن ووزنشون بعد از دوسال برگشته،دوست عزیزم اندکی صبر سحر نزدیک است.
سلام دوست عزیز
وقتتون بخیر
چقدر خوب که در نهایت تونستید افکارتان رو کنترل کنید و به خودتون مسلط بشید.
البته این احساس ها و این مقایسه ها خیلی ممکنه پیش بیاد ولی نکته مهم نمونده توی احساس رقابت یا عقب ماندن یا عجله یا حسرته.
همونطور که استاد خوبمون که هم گفتن، خوشبختانه ذهن ناخودآگاه فوری به افکار ما پاسخ نمیده و یک تکرار و زمانی لازمه، پس ما با یک لحظه بد شدن حالمون فوری توی اون مدار پایین و نتیجه ناجالب وارد نمیشیم. این خاصیت خوب ذهن ناخودآگاهه، وگرنه با هر فکر ناجوری خودمون رو هلاک میکردیم.
خدا رو شکر که خودتون رو زود پیدا کردید و احساستون رو تغییر دادین. هنر در همینه.
موفق باشید دوست عزیز
سلام پریسا خانوم
دیدگاه کوتاهی که نوشته بودی خوندم چرا با شنیدن مکالمه اون دو نفر شما به هم ریختی؟ اینکه بشنویم کسی از راه عمل لاغر شده این برای شما چه مفهومی داره؟ من اگه جای شما بودم و مکالمه این دو نفر رو میشنیدم در دلم به حالشون تاسف میخوردم و برای خودم خوشحال میشدم که به این آگاهی رسیدم که برای لاغر شدن نیازی به کارها و عوامل خارجی نداریم نیاز به عمل جراحی نداریم …درسته شاید با این گونه کارها خیلی زودتر لاغر بشیم ولی آخر سر پشیمان خواهیم شد چون ریشه چاقی در اندامهای ما نیست درمغز و فکر و ذهن ماست و با بودن در دورههای تناسب فکری د ست به یک عمل جراحی برای مغر زدیم عمل جراحی که هزینهاش نقدی نیست بلکه ذهنی و فکریه و نیازی به بیهوشی و استفاده از چاقوی جراحی نداره و کاملا غیر تهاجمیه
اون کسی که با اتکا به عوامل بیرونی خودشو لاغر میکنه قطعاً پایدار نخواهد بود
سلام ودرود
١-متناسب بودن چه حسي داره؟ اولين و زيباترين حسي كه متناسب بودن بهم ميده اعتماد به نفسه و اينكه احساس ميكنم ادم قوي و زرنگي هستم و خيلي فعالم و به خودم اهميت ميدم.
٢-از چه تغييراتي در جسم خودت لذت ميبري؟ از اينكه شكمم صاف و سفت و عضلاني شده لذت ميبرم، از اينكه كمرم باريك شده و بازوهام كشيده و نازك شده، از اينكه پاهام لاغر شدن و باسنم خوش فرمه و هر لباسي ميپوشم بهم مياد و حسابي خوش استايل شدم لذت ميبرم و از اينكه ديگه مدام عرق نميكنم و هميشه گرمم نيست لذت ميبرم.
٣-چه بازخوردي از اطرافيانت دريافت كردي؟ هر كسي من رو ميبينه اولين چيزي كه ميگه اينه كه چه كار كردي كه انقدر لاغر شدي و همسرم هر بار من رو ميبينه با خوشحالي ميگه چقدر خوبه كه انقدر خوش هيكل شدي و دخترم از تيپ و هيكلم لذت ميبره و مامانم كه هميشه غصه ي من رو ميخورد ميگه متين جان چقدر خوبه كه لاغر شدي و ديگه پادرد و كمر درد نداري و سلامتي😍
٤- چه تغييري در رفتار و افكار جديد خودت احساس ميكني؟ خيلي خوشحالم كه ديگه ريزه خواري نميكنم و شب ها ديگه مدام نميرم تو بخچال كه يه چيزي بخورم، خيلي خوشحالم كه ديگه يواشكي چيزي نميخورم و ولع نسبت به كاكائو و شكلات ندارم، خيلي خوشحالم وقتي ميرم فروشگاه همش دنبال هله هوله نيستم و فقط نيازهاي خانه رو تهيه ميكنم، خوشحالم كه هر كسي داره غذا ميخوره ديگه نميرم كنارش و با اون هم بخورم، خوسحالم كه همش مثبت فكر ميكنم و اميدوارم به اتفاقات خوب اينده .
٥-چه اصلاحاتي در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت ميتوني ايجاد كني؟ من متعهد هستم كه هر روز و هر تايم فراغتي كه داستم برم تو سايت و تمرينات هر روزم رو بنويسم و فايل هاي مورد علاقم كه قبلا ذخيره كرده بودم رو با لذت گوش بدم و اينكه هر روز با اشتياق يك ساعت پياده روي كنم كه عضلاتم قوي بشه و دو روز در هفته برم باشگاه تا عضلاتم رو قوي كنم براي پيري🦵🏻🙌🏻💪🏻💪🏻💪🏻💪🏻
سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی
چقدر خدا رو شاکرم که توی این سایت هستم
۴۴ روزه توی این سایت هستم و خواستم کمی از روند کار کردنم و تغییراتم بگم
اول اینکه بیشترین تاثیر رو توی روز اول و دوم دیدم، یعنی وقتی به صورت تصادفی اومدم توی سایت و هم زمان شده بود با خبر راه اندازی گروه دور همی در تلگرام، روی این خبر کلیک کردم و وارد گروه تلگرامی شدم و همین باعث شد بخوام بودنم را ادامه بدم، مطمئنا اگر فقط سایت را میدیم، یه نگاهی میکردم و خارج میشدم (چون من تصادفی وارد سایت شده بودم، نه برای آموزش لاغری)
توی گروه اولین چیزی که پیدا کردم جلسات ۱۲ قدم بود، که شماره ۱ را گوش دادم و تمرینش را نوشتم، همون روز مجبور بودم برم تعمیرگاه و چند ساعت باید منتظر میموندم، منم جلسات رو یکی پس از دیگری گوش کردم، جالبه که تمرین ها رو هم انجام میدادم.
خلاصه توی دو روز آینده اون دوره رو تموم کردم.
و و و تاثیر اصلی رو گرفتم. چی؟ این که اضافه وزن من کاملا به دلیل ذهنی بود. نه خوردنی، نه دارویی و نه کم تحرکی ای! منطق هوایی که استاد میگفتند رو کاملا قبول میکردم، چون میدیدم واقعا درسته.
خلاصه همین که فهمیدم اضافه وزن هم مثل سایر ساحت های زندگی، به عوامل بیرونی بستگی ندارد و کاملا ذهنیه، خیلی خیلی برام آگاهی بخش و عالی بود.
اول از همه مواد غذایی رو تبرئه کردم و برچسب نامفید بودن رو ازشون برداشتم، بعد همه پیج های آشپزی و شیرینی پزی رو رها کردم و ذهنم رو آزاد کردم.
بعد به نقطه گرسنگی و سیری خودم دقت کردم و تا حدود خیلی خوبی بهش آگاه شدم.
اجبار پیاده روی ۵۰۰۰ قدمی رو رها کردم و قبول کردم کم تحرکی عامل چاقی نیست.
همزمان گوش کردن به فایل های ۱۰۰ گام رو هم شروع کردم و الان جلسه ۲۴ هستم.
یکی دو هفته بعد از ورودم هم دوره عالی لاغری با ذهن ناخودآگاه شروع شد که الان درش هستیم و واقعا دارم لذت میبرم.
خودم رو وزن نکردم و نمیدونم وزنم عوض شده یا هه، ولی خودم و دیدگاهم عوض شده و خدا رو شاکرم و البته به تغییر جسمی هم ایمان دارم و منتظرم.
ممنونم استاد و دوستان عزیزم
سلام لیلا خانم
شما شایسته تحسین هستید چرا که به محض دریافت آگاهی دست به اقدام عملی زدید و تغییراتی ایجاد کردیدمثل متوقف کردن پیاده روی پنج هزار قدم رو ….
همینجوری پیش بری شگفتی ساز میشی…
درود بر شما ….
سلام شهربانی عزیز
ممنون که کامنت م را خواندید
این کامنت واقعا یه دلنوشته بود و خوشحالم که در این مسیر کنار دوستان خوبی و با انگیزه ای مثل شما هستم.
برای شما و خودم و دوستان عزیز دیگر آرزوی تناسب و شادی و آرامش دارم.
سلام دوستان عزیز
من هم از این فایل و خواندن متن بسیار لذت بردم
من خدا رو شاکر بابت این اگاهی ها خوبی که دریافت کردم و از دست و دلبازی استاد عزیز هم یه دنیا سپاسگزارم
من هم سعی می کنم شبها قبل خواب تجسم داشته باشم و این دوروزی که این مطلب رو خوندم هم دارم تلاش می کنم در طول روز هم به لاغر توجه بیشتری کنم تا تصویر لاغری تو ذهن من موندگارتر بشه وقتی دارم کارهای خونه رو انجام میدم یا هنگام رانندگی سعی میکنم که با نقش بازی کنم که به اندام موردنظرم رسیدم و برم تو جلد یه ادم متناسب و اون طور ی رفتار کنم چون قبلا هم تو فایلهای رایگان خوندم که ذهن ما تفاورت بین واقعیت و خیال رو نمی تونه درک کنه و از یه طرف هم تو سایت یادگرفتم که دنیا اون احساسی رو که ما مرتب باهاش سیگنال میدیم و ارتعاشش رو می فرستیم رو برای ما گسترشش میده و اون رو میاره تو زندگی ما خب پس با این دونکته من هم سعی می کنم مرتب خودم رو خوش اندام و متناسب ببینم
ممنونم از همه دوستان که نظراتشون رو می نویسن چون من میام نوشته هاتون رو می خونم بعد تقلب برمیدارم میرم تو زندگی خودم تلاش می کنم که عملش کنم این عالیه
موفق باشید همگی دوستان
به نام خدای بخشنده ومهربان سلام خدمت استاد بزرگوار تخیل یعنی موضوعی یا یه تصویرو در ذهنمون تجسم کنیم که در حال حاضر وجود نداردوما باید اون تصویری که دوست داریم وارد زندگیمون بشه بارها وبارهاتجسم کنیمتا قدرت تخیلمون رو تقویت کنیم درست مثل یه ورزشکار که با تمرین بیشتر عضله هاش قوی تر میشه وتا زمانی که مانتوانیم شرایطی که انتظارش رو داریم وارد زندگیمون بشه رو تجسم کنیم نمیتوانیم به خواستمون برسیم باید خواسته هامون رو اونقدر در ذهنمون پرورش بدیم وهر روز بهش پر وبال بدیم واون تخیل رو تکرار کنیم تا برای بدست آوردن خواستمون شروع به تلاش کردن کنیم وبرای رسیدن بهش هدف گذاری کنیم وما نباید با توجه با شرایط ناخواسته ای که الان داریم تخیلمون رو به یه زمان دیگه ای موکول کنیم در واقع تخیل برای این است که مارو از شرایطی که اون رو دوست نداریم به سمت شرایطی که دوسش داریم می بره یعنی بین زندگی ما وتصویر ذهنی ما یه رابطه ای وجود داره واگه بخواهیم یه زندگی بهتری داشته باشیم باید اول یه تصویر درست از زندگی بهتر رو در ذهنمون تجسم کنیم و وقتی تصویر ذهنیمون پر از خوبی وخواسته های که دوسشون داریم باشه پراز احساس خوب وآرامش وامید میشیم حالا من که در ذهنم از خودم یه آدم ناتوان بدون اراده، چاق و بی عرضه که همیشه داشته رژیم میگرفته وهیچ وقت موفق نشده واز چاقی برای خودش یه غول درست کرده وتوی ذهنش لاغری رو دست نیافتی تصور میکرده واقعا با این تصاویر ذهنی ایا میتونستم یه تصویر لاغری داشته باشم وایا میتونستم چیزی رو در زندگی تغییر بدم مشخصه که هیچ وقت نمیتونستم به لاغری برسم چون زندگی من رو تخیلات ذهنیم میسازه من باید اول یه تصویر درست از خودم و شخصیتی که دوست دارم داشته باشم. رفتارهای که دوست دا رم انجام بدم. احساس های که ارزوی داشتنشون رو دارم. رو در ذهنم بسازم وهر روز اون شخصیت رو تقویت کنم وتوی تصوراتم هر روز رفتار های متناسب کننده رو انجام بدم ویه تصویر درست وحسابی از خودم بسازم وبیام کم کم او تصاویر رو توی زندگیم اجر ا کنم وچون اون تصاویر بار ها بارها در ذهن من تکرار شده الان با تسلط کامل دارم اجراشون میکنم وهر روز احساس های جدیدی رو تجربه میکنم ومن الان این رو فهمیدم اگه من برای ذهنم اگاهانه تصویر نسازم اون خودش شروع میکنه به تصویر سازی پس بهتر این هست که من خودم تصویر های دوست داشتنیم رو هر روز بهش بدم تا هر روز زندگی جدیدی رو تجربه کنم به امید روز های بهتر
به نام خدای خوب و نازنین دیروز یکی از مشتریها اومد مغازه و گفت ببخشید برای لاغری چی داری نگاه کردم یه خانم تقریباً تپل با قد بلند و سفید پوستی بود گفتم ببین عزیزم چاقی ما برای اینه که ما طبعمون سرده و جذب رطوبت و آب توی بدنمون زیاده پس باید گرمیجات مصرف کنیم گرمیجاتی که من خودم آسیاب کردم اینه و قوطی آسیاب نشدش رو نشونش دادم، زنجبیل ،هل ،دارچین، سولنجان ،قولنجان، جنسینگ و ….داشتم ترکیبات رو براش میگفتم یهو ساکت شدم انگار یه چیزی خورد وسط کلامم، توی دلم به خودم گفتم چی داری میگی ؟اینا چیه داری میگی ؟مگه عروس داییت لاغر نیست با تمام علائم سردی بدن پس اون چی میگه؟ دیگه ساکت شدم و چیزی به مشتری نگفتم مشتری هم گفت البته من زیاد اضافه ندارم فقط ۴ ۵ کیلو،از پشت دخل اومدم بیرون دیدم پاهاش باریکه فقط به شدت صورت گردوتپلی داشت،گفتم عاره شما که چاق نیستی؟گفت آره دکترم هم بهم میگه ولی من میخوام لاغر بشم، اندازه ۱۰۰ هزار تومان برام بکش منم کشیدم و رفت این خانم روز قبل هم اومده بود و ازم سرکه سیب خانگی برده بود منتها دیروز نگفت برای لاغری میخواست وقتی رفت بیرون گیج شده بودم من هنوز این فرمول رو توی ذهنم دارم که طبع سرد من باعث چاقی من میشه من باید روی این فرمول کار کنم و این رو از ریشه بزنم
سلام خدمت فاطمه عزیزم، دوست دوست داشتنی من
من یه تجربه از خودم بگم. من همه عمرم متناسب بودم، نمی گم لاغر بودم یا وزنم کم بود، اتفاقا با قد 163 وزنم همین حدود 63 یکم بالا و یکم پایین بود. و هیچ وقت هم از بحث های رژیم و لاغری و این چیزها خوشم نمیومد، چون احساس می کردم یه جور محدود کردن زندگیه. خلاصه اصلا خیلی واقعا بهشون کاری نداشتم، غذام اندازه بود و حتی کمتر از متوسط جامعه، چون یادمه از بچگی مامانم می گفتم هر کی گشنه اش باشه میخوره، یعنی از همون بچگی هیچ اصراری به خوردن نبود، یه جمله دیگه هم می گفت از بچگی که توی ذهنم بود، مثلا می گفت فلانی انقدر به بچه ش غذا می ده که معدش گشاد می شه، دیگه سیر نمی شه. شاید همین جملات باعث شده بود ما بچه هاش اندازه و حتی کمتر از اندازه می خوردیم.
تا اینکه سه سال پیش با دختر خالم یه پیچ فروش مواد غذایی زدیم که توش ادویه، دمنوش، عرقیات و سوپر فودها بودند. در واقع یه عطاری آنلاین به اضافه اون سوپر فودها (مثل دانه چیا و کینوا و جوی دو سر) بعد برای تولید محتوا شروع کردم به مطالعه کردن و این باعث شد اطلاعات چاقی من زیاد بشه. هم زمان پیج های رژیم و لاغری و غذاهای رژیمی رو هم دنبال می کردم. از همه بدتر غذاهای رژیمی بود که قشنگ به هر مواد غذایی برچسب خوب یا بد می زد. همینطور برای لاغری این طبع سرد و گرم رو مطالعه می کردم و درسته که اول خودم بهش اعتقاد خاصی نداشتم ولی استمرار باعث شد خودم هم بهش اعتقاد پیدا کنم. نکته بعدی این بود که به خاطر اینکه برای ادویه ها محتوا تولید کنم کلی هم پیچ آشپزی که مملو از غداهای خوش رنگ و لعاب بود رو دنبال کردم. خلاصه همه اینها باعث تجمع اطلاعات چاقی توی ذهن من شد. از حدود دو ساله که من با اینکه غذام عوض نشده شروع کردم به اضافه وزن. یعنی به وزنم اضافه می شد و البته توی هیکلم اول تاثیری نداشت که به تازگی توی هیکلم هم تاثیرش را گذاشت و دیگه لباس هام به راحتی به تنم نمی شن.
من برای این اضافه وزن هیچ دلیلی پیدا نمی کردم. واقعا هیچ دلیلی. چون من ورزش و تحرک هم همیشه داشتم و دارم. حتی توی چند ماه گذشته ساعت هوشمند خریدم و شروع کردم به صورت منظم و روتین روزی 5000 قدم می رفتم. غذام رو هم حتی کمی کمتر کردم. چند روزی هم خاکشیر و دانه چیا خوردم ولی دیدم این یکی رو اصلا نیستم. یعنی همیشه می گفتم آدم با خوردن چیزی لاغر نمی شه، با نخوردنه که لاغر می شه. واقعا واقعا واقعا هیچ دلیلی پیدا نمی کردم. تا اینکه ناامید شدم و به شوهر خواهرم که خیلی روی تناسب و وزن حساسه (به عنوان یه شاخص سلامتی) گفتم دیگه نا امید شدم و دیگه دنبال دلیل نمی گردم. تا اینکه واقعا هدایتی اومدم توی پیج و بعد گروه تلگرام و در همون روز اول دلیل اضافه وزن خودم رو خیلی صریح و شفاف پیدا کردم. دقیقا اطلاعات چاقی بود و چیزی جز اون نبود. و دلیل بعدی هم خاطرات چاقی (این که از غذاها بر اثر دیدن توی پیج ها خاطره سازی می کردم و مرور می کردم، بدون اینکه بپزم و بخورم). خلاصه که پیج های رژیم و آشپزی را رها کردم و مطلبی هم راجع به خواص مواد غذایی نذاشتم. الان حداقلش اینه که حسم خیلی خوبه که دلیلش رو یافتم و دیگه کورکورانه در حال گشتن نیستم.
به نام خدای مهربان ……..سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنی۱– متناسب بودن چه حسی داره؟تناسب اندام حس قشنگ پوشیدن لباسای سایز پایین رو داره .تناسب اندام حس رهایی از انواع ترسهارو داره ترس از خوردن ،ترس از مصرف مواد غذایی خاص ، ترس از چاقتر شدن ، ترس از قضاوتها و و و و و لعنت بر شیطون با این همه ترس که به ما با چاقی انتقال داد لعنت …. من امروز و روزهای بعد با تمرکز روی رفتار درست بینی شیطان رو به خاک می مالم …الهی به امیدت ….تناسب اندام حس شیرین خلاقیت و ،خالق بودن به همراه داره ….من هر چیزی اراده کردم به دست آوردم تناسب اندام هم همینطور…..
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟من از تخت شدن شکمم لذت میبرم :)من از کوچک و طبیعی شدن رانها و باسن و سینه هام لذت میبرم… :)من از ناپدید شدن غبغب که مثل یک غده زیر چانه ام بود لذت میبرم… :)من از ناپدید شدن شکمی آویزان لذت میبرم….:)۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟همه افراد خانواده ام ،دوستانم ،همسایه ها و افراد فامیل از دیدن من بدون استثنا متعجب و شاد و خوشحالن و بعد از تحسین و تشویق تبریک بهم میگن و لذت منو از تناسب اندامم دو چندان می کنن ….۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟خودبخود غذام کم شده …….تمایلی به برداشتن لقمه های بزرگ و قاشق پر از غذا و تند خوردن ندارم …….نقطه سیریمو تشخیص میدم و از کنار سفره بلند میشم…….صبح که میشه فکر اینکه ناهار چی درست کنم بخورم نیستم میگم گشنه ام بشه یه چی بالاخره گیر می آد بخورم … یه لقمه نون دیگه این همه درگیری فکری نمی خواد ….وقتی می خوام صبح زود از خونه خارج بشم با اینکه می دونم تا ظهر برنمی گردم به فکرم نمی رسه لقمه بردارم چون نگران گرسنه شدنم نیستم فوقش یکدونه سیب برمی دارم و راه میفتم ….از پیاده رفتن لذت می برم و هر جا موقعیتش پیش بیاد استقبال می کنم……۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟تا علائم گرسنگیم واضح نشده چیزی نخورم ….میز خوراکی های بعد ناهار رو با پارچه بپوشونم …به جسم چاق فعلی خودم توجه نکنم ……به لاغرها توجه کنم …هر وقت لاغرهارو دیدم تحسین کنم و خودم رو در جسم لاغر شبیه اونا ببینم ….از چاقی خودم و دیگران حرفی به میان نکشم…..قبل از وعده های غذایی حتما آب یا آب طعم دار طبیعی مثل آب هویج بنوشم ….حتما تجسم شبانه ارو انجام بدم و به پنج سوال منطقی کردن ذهنم اول صبح قبل یا بعد صبحانه جواب بدم ..هر روز به سایت سر بزنم بخونم کامنت بنویسم دوستانم رو تشویق کنم از هیچ ماده غذایی نترسم و افکار مربوط به این ترسهای موهوم را از طریق معنوی پاکسازی کنم و با خیال راحت به اندازه نیاز بدنم مصرف کنم… »«»»»«««»«»«»«»«»«»«» 9 مهر
بسیار عالی هست فایل شبانه تصور کردن من سعیم رو میکنم قبل از خواب و حس خیلی جالبی داره گاهی هم دوبار نتونستم چون خوابم برد ولی با اون فکر خوابیدم ولی این مهم بود که تلاشمو کردم و خیلی در حس خوب روزم تاثیر داشت و حس خوبی داره برام
سلام استاد صبح شما بخیر و شادی
من شبها تصویر ذهنی از متناسب شدن را قبل از خواب درذهنم تجسم میکنم و صبحها هم با شور و شوق میثاق نامه را جلوی ایینه میخوانم و بعد دوباره درمحل کار با گوش دادن به فایل صبحگاهی و تکرار میثاق نامه توجه خود را از مواد غذایی و چاقی کمتر میکنم
توجه کردن درذهن ما دو نوع است 1- توجه عینی 2- توجه ذهنی
توجه عینی : از حواس پنجگانه ما شکل میگیرد و ما اطلاعات ورودی ذهن را از عوامل بیرونی میگیریم
توجه ذهنی : از فکر کردن به ارزوها و خواسته ها درذهن شکل میگیرد و اصلا وابسته به نشانه های بیرونی نیست
ما نباید اصلا به وزن و ظاهر الان خود توجه کنیم چون برای تجسم کردن درذهن اصلا کاری به وزن وجسم خود نداریم به عنوان مثال درراه رفتن وزن زیاد بسیار تاثیر دارد و برای تجسم کردن وزن اصلا تاثیری ندارد چون تخیل و تجسم درذهن شخصی است و تخیل اصلا درذهن ما دیده نمیشود و دراختیار خودمان است و اصلا سن – شغل – میزان تحصیلات – جنسیت – میزان وزن برتخیل ما تاثیری ندارد و توجه کردن به تخیل درذهن نیاز به دانش و مهارت خاصی ندارد پس بهانه بیبهانه و هرشب قبل از خواب با تجسم تصویر لاغری ان را درذهن خود ایجاد کنیم و زمانی را با حالت خود را تصور کنیم تا احساس شادی و نشاط داشته باشیم .
موضوعات ذهنی را نمیتوان با معیار و میزان مشخص کرد موضوعات ذهنی باید با تجربه خودت انجام شود و مقدار و میزان و معیار ان را خودت با تجربه مشخص کنی چون وقتی تجربه با منطق ذهنی باشد پذیرفتن ان برای ماآسان خواهد بود حتی اگر دیگران و حتی پزشکان خلاف ان را بگویند.چون با تجربه شخصیت – سبک زندگی – و روش زندگی کردن ،زندگی روزمره را یاد میگیریم و اگر حاشیه درزندگی داریم بستگی به افکار و تجسم ان درذهن ما دارد که برای ما اتفاق می افتد
تمرینها منطق ذهن ما را به سمت لاغری اصلاح میکند و باعث ایجاد انگیزه درما خواهد شد و بااینکار میپذیریم که ما لاغر خواهیم شد
ما وقتی تصویری را با چشم ببینیم به صورت لحظه ای است ولی وقتی خواسته باشیم درمورد ان حرف بزنیم زمان زیادی میبرد
مثل خواب شبانه . وقتی خواب میبینیم خیلی سریع درذهن مثل یک فیلم میگذرد ولی وقتی خواسته باشیم درمورد خواب با دیگران صحبت کنیم زمان زیادی میبرد چون میخواهیم ان را درذهنش تجسم کند و متوجه شود ما درخواب چه چیزی را دیدیم
بعد از تخیل در ذهن توجه کردن به ان بسیار مهم و ضروری است چون اگر توجه نکنیم احساس خوب و عالی خود را نسبت به موضوعی که دوست داریم برایمان اتفاق بیفتد را ازدست می دهیم و سریع افکار منفی جایگزین میشود و احساس یاس و ناامیدی میکنیم .و با اینکار ارتباط بین روح و جسم و ذهن را کمرنگ میکنیم
خیلی از انسانها ارزو دارند ولی درذهنشان بیشتر تجسم میکنند که این ارزو براورده نمیشود و درواقعیت هم انجام نمیشود
شما درتجسم ذهن شبانه دوست داری لاغر شوی و درطی روز به چاقی خود توجه میکنی درنتیجه شما روزبه روز چاق تر میشوی و توجه ذهن ناخوداگاه شمابه سمت چاقی میرود
تخیل درذهن انجام میشود ولی باید منطق درذهن ما اثبات می شود و چون لاغری درذهن شما هنوز اثبات شده نیست و تجربه لاغری را نداری فکر میکنی لاغر نمیشوی و با احساس بد هرگز لاغر نمیشویم و چون تجسم چاقی به واقعیت نزدیکتر است ان را میپذیریم
تجربه درامتداد مسیر چیزی است که باور میکنی و کم کم این باور به صورت انتظار ما از لاغری درمی اید چون ما با توجه به افکار خودمان واقعیت زندگی را بدست میاوریم وقتی به پرسشها جواب میدهیم ذهن خود را برنامه ریزی میکنیم برای لاغری
و درنهایت حس و احساس ما نتیجه کاررا برای ما رقم میزند
وقتی من این حس را داشته باشم که ادم خوشانسی هستم این حس درذهن ناخوداگاه من تقویت میشود و کم کم درواقعیت اتفاق میافتد . من دردوران مجردی خود را ادم خو شانسی میدانستم وهرکجا که جایزه و قرعه کشی بود من برنده میشدم محال بودبرنده نشوم ولی نمیدانم چرا این حس درمن کم کم کمرنک شد و کم کم از بین رفت و الان سالیان سال است که چیزی برنده نشدم و این یک ادعا نیست چون من با ذهن خودم ان را تجربه کردم و ان موقع حس شادی و نشاط را درخودم میدیدم و جالب است همه ی اطرافیان من نیز تعجب میکردند که چطور من برنده میشوم و با اطمینان به برنده شدن درکاری اقدام میکردم
به نام خدا
سلام
روز ۸
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام طول زندگیم بوده .متناسب بودن بهم حس آزادی و رهایی از افکار مربوط به چاقی و خوردن بهم میده .متناسب بودن باعث میشه احساس سلامتی،سبکی،جذابیت ،جوانی،شادابی ،اعتمادبنفس،عزت نفس،ارزشمندی ،لیاقت بکنم .متناسب بودن حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم بهم میده .
از اینکه توجهم به مواد غذایی مخصوصا شیرینیجات بسیار کمتر شده لذت میبرم .از اینکه وزنم ۶۵ کیلوگرم شده و کاملا متناسب شدم لذت میبرم .از اینکه کنترل ذهن پیدا کردم و افکار منفی رو رها میکنم و مثبت اندیش شدم لذت میبرم .از اینکه هر لباسی در هر رنگی که دلم بخواد سایز من وجود داره و می تونم بپوشم لذت میبرم .از اینکه در زمان کمی می تونم راحت و سبک همه ی کارهام رو انجام بدم لذت میبرم .از اینکه شخصیتم مثل یه فرد کاملا متناسب با رفتار غذایی صحیح شده لذت میبرم .از اینکه دیگه هیچ نگرانی در مورد اندامم ندارم ، از دیدن خودم خوشحال میشم و عاشق خودم هستم لذت میبرم .
همسرم با دیدن من شوکه شد ،گفت بسیار جذاب تر شدی ، ،خوشحالم ،چقدر لاغری بهت میاد ، مبارکت باشه .مامانم با دیدن من اشک شوق ریخت و گفت خدایا شکرت که دخترم به آرزوش رسید .چقدر زیباتر شدی عزیزم .دوستم زینب گفت آفرین نشمیل چقدر خوبه که این همه وزن و سایز کم کردی ،من همیشه به قدرت ذهن باور داشتم .برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام خیلی براشون جالب بود گفتند چیکار کردی به ما هم بگو ،چقدر زیباتر شدی ،چقدر لباسها به تنت زیبا شدن و تبریک گفتند .
میبینم که توجهم به مواد غذایی مخصوصا شیرینیجات بسیار کمتر شده .میبینم که شخصیتم تغییر بسیار جالب و بی نظیری داشته ، افکارم فقط در مورد لاغریست ، نگرشم به دنیا و زندگی عوض شده .میبینم تا زمانی که گرسنگی واقعی نداشته باشم چیزی نمی خورم و اصلا به خوردن فکر نمی کنم .میبینم که راحت به تعارف دیگران نه میگم و اگر میل نداشته باشم نمی خورم .میبینم که برای دور ریخت مواد غذایی اضافه ،مقاومتی ندارم و احساس گناه و سختی نمی کنم (اگر لازم باشه میزارمش داخل یخچال)میبینم که خوردن مواد غذایی بخاطر خاصیتش مخصوصا میوه ، در من بسیار کمتر شده .
من تصمیم قطعی گرفتم در این مسیر بمانم برای همیشه ، فایل گوش بدم ، تمرینات رو انجام بدم و هر چیزی که استاد می فرمایند و کمک میکنه من به لاغری برسم رو حتما انجام میدهم .باید مثل یه شخص کاملا متناسب با افکار صحیح یعنی بدون هیچ فکری در مورد چاقی و خوردن ، فکر کنم .باید مثل یه شخص کاملا متناسب با رفتار غذایی صحیح رفتار کنم .باید خوردن با تحریک بینایی،شنوایی،بویایی،چشایی،لامسه در من برای همیشه حذف بشه و اتوماتیک ، هر وقت واقعا گرسنه بودم بخورم ،فقط برای رفع نیاز جسمم .باید عادت استفاده از ظرف کوچکتر رو در خودم ایجاد کنم .
استاد گرامیم و دوستان خوبم در پناه خداوند باشید .
سلام ودرود خدمت استادبزرگوارودوستان همراه ومشتاق که بااستراردرمسیرزیبای لاغری باقدرت ذهن حتما وقطعا به تناسب فکری وهم جسمی خواهیم رسید
من مدتی هست که باتوجه به آموزش ها دیگه توجه به جسمم ندارم چون توی این سایت یادگرفتم که تغییرات اول درذهن ماشکل میگیره وبعددرجسم خودش رانشون میده
من توجهم راروی ذهنم گذاشتم
بایدتوجه کردکه نباید تخیل لاغری کنیم وبعدتوجه به چاقی که اونوقت هیچ فایده ای نداره
من درطول روزودرتمام ساعات وبرنامه هام سعی میکنم به رفتارافرادمتناسب توجه کنم وحتی گاهی ازاونها سوال هم میپرسم
وچون قبلا خودم هم خیلی لاغربودم خاطرات قبل رابرای خودم مرورمیکنم وتوجه میکنم که مثلا قبلا درمواجهه باغذاچه عملکردی داشتم
توی باشگاه به دوستان متناسب بیشترتوجه میکنم
نوع حرکتشون وحتی ازاونها درموردفکرشون درمورد ورزش سوال مبپرسم مثلا شما که متناسب هستین برای چی ورزش میکنید
چون اکثرافرادچاق برای رهایی ازچاقی ورزش میکنن
خودم مدت هاست دلیل ورزش کردنم راشادی وانرژی که ازورزش میگیرم وحضوردرجمع دوستان پرانرژی وشادقراردادم
واصلا برای لاغری ورزش نمیکنم فقط وقتی باشگاه میرم ودرجمع افرادپرانرژی هستم احساسم خیلی عالی هست واستاددرخیلی ازفایل هابه احساس خوب داشتن خیلی تاکید داشتن پس من هم سعی میکنم احساسم رابه هرشکلی خوب وعالی نگه دارم
همچنین مدتی هست که اصلا ازغذاخوردن ترسی ندارم واون رااصلا عامل چاقی نمیدونم
چون همه افراد وحتی حیوانات وگیاهان هم برای ادامه حیات به غذا نیازدارن ولی حتما درحدنیازبدن
واین راباخودم مرورمیکنم که اگرغذابه اندازه نیازبدن مصرف بشودنه تنها بدومضرنیست تازه در عملکردبدن وتنظیم فعالیت های بدن بسیارهم مفید خواهدبود
برای لاغرشدن تخیل به تنهایی کافی نیست وقطعا توجه به لاغری به هرشکلی موثرخواهدبود بایدتوجه عینی خودراازچاقی خودبرداریم وتوجه ذهنی خودرابیشترکنیم
چراباید این کارراانجام بدهیم؟
بدلیل اینکه باتوجه عینی مدام انداممون وچاقیمون رادرنظرداریم حال راتوجه ذهنی میتوانیم به لاغری به تناسب به اندام ایده آل به رفتارهای صحیح افرادمتناسب درزمینه های مختلف مثلا سبک راه رفتن راحت نشستن وبلندشدن ،کارهارابهتروسریع ترانجام دادن وغذاخوردن فقط برای کسب انرژی بدن توجه کنیم
من مدتی هست خودم رایک فرد۶۰ کیلویی تصورمیکنم سعی میکنم مثل یک فرد۶۰ کیلویی رفتارکنم ومدام درفکراین هستم که درمقابل هرعملی یک فرد۶۰ کیلویی چه واکنشی خواهدداشت😊
مدتی پیش ازیک دوست متناسب شنیدم که
میگفت یک روزخیلی گرسنه بوده ونصف یک مرغ برشته رابه تنهایی خورده
ازاوپرسیدم نترسیدی که چاق بشی ایشون خنده ای کردگفت چه حرفا مگه آدم با این چیزا چاق میشه من گرسنه بودم وبه اندازه ای که دوست داشتم ونیازداشتم غذاخوردم واصلا به فکرچاقی نبود
مدام درطول روزوحتی شب خودم رادراندام دلخواهم ودرلباس های دلخواه تصورمیکنم وسعی میکنم توجهم راازتوجهات عینی که مثلا شکم وپهلووران بزرگ هست بردارم وبه ذهنم وتصویرلاغریم توجه کنم
البته که دیگه اردیدن اندامم درآینه اصلا ناراحت نمیشم تازه خداوندرابابت همه اعضا واندام سالمم سپاسگزارم
امیدوارم که همگی درمسیرکاملا صحیحی که انتخاب کردیم ثابت قدم باشیم که قطعا ادامه این مسیرموفقیت ورسیدن به اندام دلخواه وکسب آگاهی های بینظیروتغییردرافکارورفتارمون نه تنهادرلاغری بلکه درتمام مراحل ومسائل زندگی خواهدبود
بازهم تشکرویژه ازاستادبابت این آموزش های بینظیروآرزوی موفقیت برای همه دوستان همراه وهم مسیردرسایت تناسب فکری
شادوپرانرژی ومتناسب باشید❤❤❤
سلام خداروشاکرم منوبه این سایت هدایت کرد وازاستادعطارروشن تشکرمیکنم بامطالب های بسیارباارزششون من هنوزم فکرم به سمت چاقی میره وخفیف مثل قبل نیست شایدگاهی باخوردن فکرم میره سمت چاقی ولی سریع برمیگردم هنوزاون منطق ذهنی شیطان میادتوذهن ولی باتمرین وتکرارکردن فایل ها بایدجلوی این رفتارروگرفت ولی اون ترس ازبین رفته ولی درگذشته براخوردن همیشه عذاب وجدان بامن بودالان لباس دلخواهموراحت میپوشم ومن ازقدرت تخیلم استفاده میکنم خیلی خوب جواب میده وهمیشه موفق شدم الان برالاغری انجام میدم ویابدست اوردن چیزدلخواه وذهن ناخوداگاه من داره عادت میکنه عادت بدروتکرارنکنه وانشالله بتونیم دراین راه موفق بشیم وتوجه داشته باشیم فقط برروی لاغری همراه تجسم
به نام خدای مهربان……
سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنی
8 مهر ماه
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟متناسب بودن حس رهایی داره متناسب بودن حس آزادی داره متناسب بودن حس شادی بیپایان داره متناسب بودن حس اعتماد به نفس داره
۲– از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟دارم لباسهای قالب تن سایز ۳۸ میپوشم اگه بخوام آزاد بپوشم سایز ۴۲ میپوشم… حسابی جمع و جور و کوچولو موچولو شدم کم سن نشون داده میشم و این خیلی لذت بخشه…. 🙂
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟آبجی فاطمه میگه چقدر لاغر و خوشتیپ شدی این عالیه….شوهر خواهرم بهم میگه که دوست دارم رمز کاهش وزنت رو بدونم چون خیلی خوشاندام شدید ….دامادم میگه مادر خیلی خوب شدی آفرین….از همه بیشتر پسرم خیلی خوشحاله به دیدن من که میاد گل از گلش میشکفه و میگه ایول تو به راز اصلی لاغر شدن که آسان و راحته پی بردی و حالا این وظیفه ماهاست که اضافه وزن داریم و خودمونو برای کاهش وزن اذیت میکنیم یادمه مامان جان که هی بهت میگفتم که پاشو از پای گوشی برو پیادهروی کن غذاتو کم کن اخه فایل گوش دادن و نوشتن هم شد کار خوشم میاد که هیچ هم گوش ندادی اما من حرص میخوردم که مامان توهم زده آخر سر اونقدر چاق میشه که نمیتونه از جاش تکون بخوره….آفرین مامان چه خوب شد که به حرفام گوش ندادی چون ماهارو هم از بند بلا نجات دادی…
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟تغییر رفتارها م عالیه نتیجه تغییر افکارمه.. مثلاً همین امروز بعد از ناهار همسر جان چایی میخواست اما من حوصله چای درست کردن نداشتم و دوست داشتم که برم استراحت کنم اما میدونستم که اگه نیارم و نچینم روی میز هی صدام میزنه نمیذاره بخوابم چای رو درست کردم توی فلاسک ریختم و میوه و کاهو سکنجبین و خرما روی میز چیدم یه فنجان چای براش ریختم اما روی بقیه چیزها یه پارچه انداختم خندید گفت این چیه که درست میکنی ؟ گفتم ببین درست نیستش که شما تازه ناهار خوردی سیر هستی هی بخوای ناخنک بزنی به هر چیزی که روی میزه شما نباید تا سه ساعت دیگه به هیچ خوراکی حتی ناخنک بزنی…. خوشبختانه اعتراضی نکرد و سکوت کرد… خیالم که راحت شد رفتم دراز کشیدم ساعت نزدیکای ۴ بود اومدم پذیرایی خیلی خوشحال شدم وقتی هنوز اون پارچه روی خوراکیها بود و یک نشانه بود و یک یادآوری بهش گفتم حالا میتونی کاهو سکنجبین بخوری ولی قاطی پاتی نخور کاهو سکنجبین رو از زیر پارچه بیرون آوردم و بقیه چیزها رو زیر پارچه باقی گذاشتم الان ۹ شبه اما هنوز پارچه روی خوراکیاست این پارچه به من یادآوری میکنه که تا وقتی که گرسنه نشدی نباید ریزهخواری کنی و ناخنک بزنی…
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟مهمترین اصلاح در جهت بهبود روند متناسب شدن من سر زدن به سایت تناسب فکری به شکل روزانه و مستمر هست…. گروه دورهمی رو هم خیلی دوست دارم با صحبت دوستان آموزههای سایت تناسب فکری برام دوره میشه چیزی که هر روز به خودم یادآوری میکنم برای بهبود رونده کاهش وزن اینه که تا وقتی گرسنه نشدم هیچی نخورم فقط آب یا سبزیجات اشکالی نداره….من نباید از مصرف شکر بترسم شکر اصلاً چیز ترسناکی نیست یک ماده شیرینه که خداوند به عقل بشر الهام کرد که اون رو از طریق کار کشاورزی به دست بیاره و در هر خوراکی که خواست اضافه کنه و از مزه ا ش لذت ببره… اصلاً مضرات شکر رو نباید بپذیرم و نمی پذیرم من به اندازه نیازم میتونم از شکر با خیال راحت استفاده کنم…… »«»»»«««»«»«»«»«»«»«»«»«
سلام شهربانوی عزیز
چه ترفند خوبی بود، ترفند پارچه 🥰
همین طور که میگید یه نشانه است و به خودمون همی یادآوری میکنه که خوراکی هست ولی تو دیگه آدم سابق نیستی که صرف بودن خوراکی بخوای ازش بخوری.
موفق باشی دوست خوبم
سلام
به استاد عزیز
عضویت من ۱۵۵۰روز هستش ولی اصولی حساب کنی از زمانی که این دوره استارت خورد حساب میشه تو این مدت تغییرات خیلی خیلی بزرگی برام اتفاق افتاده هر چی دلم میخواد میخورم ترس از خوردنم ۵۰درصد کم شده تا فکرم میخواد درگیر بشه میشینم نگاه میکنم به ذهنم چی میگه بعدش سعی میکنم توجهم رو به سمت متناسب بودن تغییر بدم و یا کلا ذهن و فکرم رو منحرف کنم به یه سمت دیگه
حالا تغییراتی که اتفاق افتاده :
حجم شکمم به شکل شگفت انگیزی کم شده ،
لباس هام تقریبا گشاد شدن،
یه شلوار تست دارم که زمان لاغریم خرید بودم موقع پوشیدن بالا نمیرفت ولی الان دکمه ها هم بسته میشه،
تیشرتام دیگه زار نمیزنه تو تنم ،
درگیری ذهنم خیلی ازاد شده بالاخره نتیجه های استمرار تو این سایت رو دارم میبینم ،
دیگه فهمیدم تنها ترین مسیر همین مسیره،
چند مورد خیلی خفنم اتفاق افتاده که گذاشتم تثبت بشه بعدشم بگم،
ولی اینو بگم که درسترین و دقیق ترین راه که مورد قبول خداوند هم هستش همین سایت و همین مطالب هستش انشالله ثابت قدم بمونم
سپاسگزار خداوندم که منو به این سایت هدایت کرد.
سپاسگزار استاد عطار روشن هستم که راه و روش خروج از تاریکی چاقی رو به نور متناسب بودن یاد داد.
سپاسگزارم دوستان هستم که با کامنت های فوق االعاده خودشون تو مسیر خیلی کمک کردن.
سلام
چقدر عالی، تبریک میگم
یعنی حدود یک ماه، خیلی خوبه و ان شالله به تناسب مورد نظر برسید و بیاید اینجا باز هم بگید تا همه انگیزه بگیرند.
خوبه که شما یک شلوار برای تست دارین، من اکثر لباس هام برای تست مناسبه، همیشه خوشبینانه لباس خریدم، ولی به زودی همه را استفاده میکنم.
سلام به شما
از شما سپاسگزارم بابت کامنتی که برام نوشتید اره واقعا تو این یک ماه کلی تغییر کردم
مثلا من همیشه یک بشقاب میوه اماده میکردم میشستم که بخورم مثل انگور شاید ده تا دونه بزور بخورم نه اینکه بخوام خودمو نگه ندارم ننننه اتوماتیک بدنم نمیکشه اوایل خودم هنگ بودم که چرا اینطوری میشم ولی یواش یواش فهمیدن ذهن متناسبم فعال شد مطمئنم برای خودم شگفتی ساز میشم.
بابت شلوار تست که گفتم قبلا که میپوشیدم و اندازم نمیشد کلی ضد حال میخوردم ولی الان وقتی میپوشم و هنوز به اون سایز مورد نظرن نرسیده اصلا احساسم رو بد نمیکنم و همون موقع موشک درخواستمو میفرستم و میگم تا اینجا شد منتظرم به اون سایز ایده المم برسم.
میدونید دیگه باورم شده که متناسب میشم نه باور مطلق ولی رنگ سفیدی باور تناسب فکری داره یواش یواش بیشتر میشه.
سلام دوست عزیز جناب حسن شهبازی
از کامنت خوبی که نوشتی سپاسگزارم به شما بابت تغییرات عالی رفتاری تبریک میگم
سلام
سپاسگزارم از شما بابت خوندن و نوشتن برام
ارزوی ذهن متناسب رو برای شما .
بنام خدای مهربان
با سلام و درود و خدا قوت خدمت استاد عزیز و دوستان پر انرژی شگفتی سازم
روز ۲۴ :
تمرین روزانه گام ۴
از اونجایی که این تمرین رو بر خودم هر روز واجب میدونم و خیلی در امور خانه داری فعال شدم
نمیرسیدم برای این قسمت تمرین برداشتم رو بنویسم و این تغییرات فعالیت رو عاشقانه دوست دارم چون کاملا اتوماتیک وار از طریق توجه ذهنی بدستش آوردم
و دوست دارم در گام پنجم هم به این سوالات جواب بدم
دقیقا منم در تجسمات شبانه کلی برنامه ریزی برای ذهن ناخودآگاهم انجام میدم ولی در طول روز هم با جواب دادن به این سوالات منطق ساز میتونم گامهای کوچک و فوق العاده موثر بردارم کاملا از احساسم متوجهم تاثیرش رو و خیلی تغییرات برام واضح و عالی مشخص شده
مثلا مینویسم تو قسمت تغییرات که خیلی فعال تر شدم ذهن ناخودآگاهمم برنامه ریزی میشه با تجسم شبانه خیلی بیشتر دوست دارم با اشتیاق کمک کنم و عاشق آشپزی هستم حتی وقتی خودم میلم به خوردن نیس
در گذشته نا آگاهی رژیمی آشپزی میکردم و فقط حسرت میخوردم چرا من نباید بخورم و محروم و محدودم
ولی الان اصلا این احساس رو ندارم برعکس خوشحالم چون میدونم به محض نیاز قطعا به خودم حال اساسی بی ترس میدم همین دیشب اصلا تمایلی به شام خوردن نداشتم فقط برای مامان و داداشم شام درست کردم
و به عمل کردن تبدیل میشه و خیلی تغییرات به ظاهر کوچک که جزو عادات فوق العاده شیرین من میشه
و چقدر جالبه که تغییرات برام شیرین و دلچسبه و کاملا با رضایت رفتارم درست شده نه هیچ شکنجه و فشاری و از بیرون کاملا این حس درونیه و با خودم در صلح و پذیرشم
حالا سوالات شیرینم رو جواب بدم و بعد در قسمت بعدی ادامه تمرینم
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۱.حس شادی و آرامش روز افزون درست برعکس گذشته که مدام غمگین تر و افسرده تر میشدم و استرس شدید که قبلا داشتم دقیقا تغییر مسیر میدم و بر خلاف گذشته رفتار میکنم در احساسات و همین منو به سمت حس شیرین متناسب شدن میبره و ردخور نداره
۲.حس پرواز و سبکی و شیک پوشی و فعالیت روز افزون و لذت بردن از حضور در جمع و مهمانیها و مراسمات درست برعکس گذشته که با زور و اجبار و تنفر وارد هر مجلسی میشدم و گوشه نشین و افسرده بودم که خودم ساخته بودمش با باورهای همسو با ناخواسته ام که بیشتر توجه عینی میکردم و نتیجه هم همون میشد و ذهن من خوب و بد نمیکنه دقیقا به مسیر توجهم میره چه ذهنی چه عینی و تثبیت و بیشتر میشه و کار ذهن بیشتر کردن کانون توجه و احساسات منه و ناخودآگاه کوره بی سواده تشخیص در خیر و صلاح نمیده فقط به احساس عالی من کار داره و دو دوتا ۴ تا میشه
۳. حس شجاعت از استفاده تمام مواد غذایی و فرق نگذاشتن بین کالریها و ضرر داشتن این ماده غذایی طبع سرد و گرم رو بیخیال شدن و با آرامش برچسب نزدن به نعمتهای الهی و احترام و ارزش قائل شدن به بدن پاک و نازنینم که دیگه حاضر نیستم با تحریک هر کانال عصبی غذا بخورم و فقط با یک دهان غذا میخورم بی حسرت و ولع غذا خوردن
بدون محرومیت و محدودیت حس بدبختی نداشتن که مدام فکر میکردم خدا منو برای سختی کشیدن آفریده و هر ماده خوشمزه بر من حرامه الان فقط چیزایی میخورم که طعمش رو دوست دارم و این حس که من لایق بهترینهام نه جارو برقی بازمانده غذاهایی که اسراف نشه و دور ریخته نشه خودم خیلی ارزشمندترم و سهمم رو به اندازه نیاز با لذت میخورم
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۱. از اینکه سینه هام عضلانی و خوش فرم و عالی شده و لباس خیلی به تنم شیکه و بازوهای خوش تراشم و بالاتنه عالی خودم که خالقش هستم خیلی لذت میبرم
۲. از اینکه سبک شدم و فشاری به زانوهام و مفصلای نازنینم نمیاد و خیلی راحت نشست و برخاست میکنم و رانهای خوش تراش و ساق پای باریکم و باسن خوش فرمم خیلی لذت میبرم و پاهام در اختیار هر مکانیه که بخوام برم و منو محدود نمیکنه خیلی لذت میبرم بی هیچ خستگی
۳. از شکم تخت و صاف خودم و کمر باریکم که درست مطابق تجسم های پی در پی و تکراری شیرین منه خیلی لذت میبرم چه کیفی میده شکمم اصلا آویزون نیس و زیر شکمم خیس نمیشه هرگز و عرق سوز نمیشم هرگز خیلی لذت میبرم و برگشتم به تنظیمات کارخونه عادی و طبیعی خودم خیلی برام افتخار داره و از حس قدرت و توانمندی خودم خیلی لذت میبرم
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۱. مامانم از اینکه خیلی کمک حالشم و سالم و سلامت هستم خیلی ازم راضیه و لبخند رضایتش رو میبینم و ازم تشکر میکنه و تشویق و حمایتم میکنه همیشه و بی نهایت عاشق لبخند مامانم هستم و بهترین حس دنیاست که تونستم برق رضایت رو تو چشماش ببینم
۲. لیلا خواهرزاده شیطون بلای ۷ ساله پر انرژیم که اصلا از بازی خسته نمیشه تا حالا مجبور بود با من فقط بازیهای نشستنکی بکنه و همشم ناراضی بود حسابی با خواهرزاده هام بازیهای عالی میکنم و کلا یه خاله پر جنب و جوش میشم براشون و خاطره های شیرین میسازیم از دوران خوش کودکی و دور همی هامون پر از هیاهو و شادیه و همش کیف و حال میکنیم و عاشق برق چشماشونم تو بازی و مدام میگن خاله عاشقتیم و هیچ لذتی بالاتر از خوشحالی عشقام نیست و خیلی خوش میگذره کنارت و دیگه هیچکس سرش تو گوشی نیس برا خودش میرقصیم میخندیم هیجان و نشاط
۳. باز هم دلم میخاد عکسمو تو آلبوم شگفتی سازها نگاه کنم از دیدن اینهمه شگفتی سازیم سیر نمیشم استادم خیلی منو تشویق کرد و دوستان شگفتی سازمم انگیزه گرفتن برای ادامه دادن و خیلی خوشحالم تونستم به دیگران انگیزه ادامه دادن بدم
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۱. خیلی مهربون تر شدم و آرامش بیشتری دارم و حس خوشبختی در گوشه گوشه زندگیم کاملا واضح و روشنه و غرق در شادی و نعمت میبینم و کلا دیدگاهم متحول شده به هر مشکلی راحت میتونم از پس مشکلات بر بیام و حل کنم
۲. خیلی در انجام خانه داری موفق ترم و همه جای خونه از تمیزی برق میزنه و شغل مورد علاقه خودم بافتنی رو ادامه میدم و ایده های عالی و ثروت ساز دارم و انجام میدم و میلیاردرم و از مال دنیا بی نیاز میشم و خیلی موفق و پر مشتری و درآمدم
۳.کاملا سلامت جسمانی و روحی و ذهنی خودمو بدست آوردم و شفا بخشی رو به بهترین شکل یاد گرفتم و سرعت ترمیم رو در خودم خیلی بالا بردم و هر روز گامی عالی به سمت اشرف مخلوقات شدنم برمیدارم و کنترل بیشتری به افکار و رفتار و گفتار و عمل به آموزشهام دارم و توجهم کاملا همسو با خواسته های به نفع خودمه
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
۱. مسیر تحقق خواسته هام رو با توجه به مشکلات دیگران هرگز مسدود نکنم و دلسوزی برای هیچکس نکنم و به درد دل دیگران واکنش ندم چون ذهن فوق العاده قدرتمند من اصل رو از بدل تشخیص نمیده و مشکل دیگران رو کاملا برای خودم احساس میکنه و باید بتونم خودمو بهتر کنترل کنم و تسلط عالی برسم و به مهارت بیشتر برسم
۲. نه ترس از آینده داشته باشم و نه غم گذشته فقط در لحظه حال عشق و حال کنم و بهترین شرایط رو در لحظه حال برای خودم برنامه ریزی کنم
۳. استمرار و تکرار لذت بخش و تجسم عالی سودمند پر از انرژی مثبت داشته باشم و سلولهای تازه رو با انرژی مثبت شارژ کنم و هیچ انرژی منفی رو به خودم اجازه ورود ندم قطعا انرژی منفی اطراف من پره ولی من خودم با دست خودم تو چاه نمیرم و حالمو خراب نمیکنم و همیشه کفه ترازوی شادیم رو پر و سنگین کنم و تا افکار منفی و بیماری زا به سمتم اومد بهش بی توجهی کنم و بزارم برن هرگز خدمات و سرویس ندم و زنجیره وار افکار منفی رو به هم نبافم و گسترش ندم به صورت آگاهانه و کاملا به تنظیمات اتوماتیک خوشبختی من تبدیل بشن با کمک آموزشهای آسون و شیرین و نجواهای فرشته خوشبختی که همیشه در کنارمه
خدا جونم متشکرم هزاران بار هر چی بگم بازم کمه
استاد گرانقدر و بی نظیرم تا ابد و بی نهایت ممنونتونم و هرگز محبتهای بی دریغتون رو فراموش نمیکنم و در کنارتون بهترین لحظات رو دارم
من لایق بهترینهام و هیچکس از خودم مهم تر نیس و برای کمک به کسایی که عاشقشونم اول باید خودمو بسازم چون عاشق اشرف مخلوقات شدنم هستم و من زنده ام و تا زمانی که در دنیا هستم دنیامو گلستان و بهشت میسازم چون دنیای آخرتم از همین مزرعه دنیا ساخته میشه
هر جور اینجا زندگی کردم آخرتمم همونجور آباد میشه
در جهانم همه چیز زیبا و نیکوست
و این تمرین و تکرار عاشقانه ادامه دارد …
سلام آسیه عزیز
چقدر عالییییی بود اونجا که گفتید با تحریک هر کانال عصبی غذا نمیخورید و فقط با دهانتون غذا میخورید، خیلی خوب بود و تمثیل جالبی بود. واقعا همینه. انگار به اصل خودمون و غذاها برگشتیم، غذا رو موقع گرسنگی با دهان میخوریم تا انرژی بگیریم. نه اینکه غذا رو بر حسب تحریک های عصبی و اون هم نه بر اساس نیاز بدن می خوردیم.
در مورد کار خونه، برای منم این تجربه به دست اومده، خیلی بهتر و با علاقه و چابکی بیشتری کار خونه رو انجام میدم.
ممنون بابت کامنت خوبتون
سلام و درود و خدا قوت خدمت استاد عزیز و لیلای عزیزم
بله دقیقا خیلی عالیه که با موافقت ذهن میتونیم تغییرات کوچک خودمون رو ببینیم و این نتایج کوچک رو توجه کنیم و بزرگنمایی وقتی دوستش داریم و تبدیل به عادت همیشگی میشه و لذت و حس رضایت از توجه به رفتار متناسبا انجام میشه و رفتار خطا اصلاح میشه
و فشار بیرونی نیاز نداره بگیر و ببند نمیخاد برنامه رژیمی تحمیلی نمیخاد برای نخوردن
من که کلا با رسیدن به رهایی و انتخاب خودم دوست دارم هر کاری رو انجام بدم
در کارهای خونه من به خاطر فلج شدنم دیگه نمیتونستم آشپزی و جارو برقی بکشم و خیلی حرکاتم محدود شده بود
ظرفامم به فشار شروع کردم ولی باز مامانم راضی نبود و مدام غر میزد بهم
ولی توجه من روی نمیتونم بود و درد شدید و خیلی از خودم ناراضی بودم چون واقعا با رضایت از خودم زنده میشم و حس زندگی و نشاط دارم
ولی تو این پاسخ به سوالات نوشتم و خیلی راحت توجه کردم بهش هی داره بیشتر میشه و ذهن ما مدام در حال بیشتر کردن کانون توجه ماست و این دقیقا خیلی لذت بخشه
برنامه میدی به خودآگاه و به حد عالی که رسید در ناخودآگاه خود به خود تغییرات عملمون رو تحویل میگیریم خیلی جذابه
متشکرم عزیز دلم از انرژی که به من دادی و پاسخ دیدگاهم رو دادی لطف داری
موفق و پیروز باشیم در کنار هم و در مسیر تایید کردن و تاکید کردن و عادتی شدن تغییرات حتی کوچک گام به گام با لبخند و عشق و خوشحالی بی هیچ اجباری و نهادینه شدن رفتارهای جدید
سلام بر اسیه خانم عزیز
وفتی استاد به دیدگاه من امتیاز نمیده اویل ناراحت میشدم که جرا
حالا اول به خودم میگم دیدگاهم بخونم بین کجاش اشتباه داره اون برطرف کنم مثل امروز که تو دوره پیش رفته همین موضوع برام بعد از کل زمان پیش امد اول تا خواستم ناراحت بشم به یا اوردم که من باید تو حس خوب باشم بد دیدگاهم خواندم متوجه کلی موارد که نباید باشن شدم روی دیدگاه تمرکز کردم وعلت رو خودم کشف کردم که چی هست امدم چند فایل دوره ورد به سرزمیم لاغرها رو مرور کردم به همین و شکل زدم چند فایل امد که راهکار برطرف کردن رو به شکل تمرین به من یاداوری کرد اون تمرین امروزم شروع کردم که انجام بدم تا این مسئله تو همین مرحله اول ترمیم بشه
اجازه حس بد از و سرزنش کردن خودم به خودم ندادم حالم به شدت خوب کردم به جای بد و حسم برکشت اجازه ندادم تو حال بد حتی برای چند دقیقه باشم فوری حالم خوب کردم
دبدگاه کلی افکار بهتر رو ثابت کرد که با استمرار و ادامه دادن تکرار کردن تو هر دوره مسئله حل شدنی هست امید که نتیجه جوبی برای خودم داشته باشه
جتی به خودم اجاره دو باره نویسی رو نمیدم چون اون باید باشه من با تکرار دوره ام متوجه پیشرفت خودم تو همین فایل بشم
خدابا انی و کمتر از انی ما رو به حال خودمون وا مزار امین