اگر آرزوی لاغر شدن دارید باید به دنبال پیدا کردن مسیر لاغر شدن باشید چرا که لاغری آسان و همیشگی فقط در صورتی به دست می آید که یاد بگیرید هر روز در مسیر لاغر شدن حرکت کنید.
در مسیر لاغر شدن هستید یا چاق شدن
چاق شدن یا لاغر شدن روندی است که شامل مجموعه ای از افکار، رفتار و واکنش ها می باشد و باید مدت ها ادامه پیدا کند تا به نتیجه مطلوب برسد.
من عقیده دارم که ما چاق شدن را آموخته ایم.
در واقع چاقی مسیری است که ما حرکت کردن در آن را به خوبی می دانیم و هر روز بدون نگرانی از گم کردن مسیر، به حرکت خود برای چاق تر شدن ادامه می دهیم.
چاق می شوید یا لاغر می شوید؟
بیشتر اوقات زندگی خوشحال هستید یا در حالت غمگین زندگی می کنید.
در تصمیمات خود در زندگی پیروز می شوید یا شکست می خورید؟
در هر جنبه از زندگی ما همواره دو جهت یا مسیر وجود دارد.
1- مسیر موفقیت و پیشرفت که شما را به سوی تجربه خواسته ها و آرزوهایتان هدایت می کند.
2- مسیر ناکامی و شکست که شما را به سوی تجربه ناخواسته ها و مشکلات هدایت می کند.
این شما هستید که هر روز و هر لحظه انتخاب می کنید به کدام سمت حرکت کنید.
در مورد وضعیت جسمی نیز همواره دو مسیر پیش روی ما قرار دارد و ما هر روز باید انتخاب کنیم که می خواهیم در مسیر لاغر شدن حرکت کنیم یا در مسیر چاق تر شدن به زندگی خود ادامه دهیم.
ما هر روز می توانیم مسیر حرکت خود را انتخاب کنیم.
اگر برای حرکت در مسیر لاغر شدن سعی کنید شما در مسیر موفقیت خواهید بود و اگر سعی نکنید شما در مسیر شکست (چاقی) خواهید بود.
انتخاب دیگری وجود ندارد.
نکته جالب توجه این است که شما برای بودن در مسیر موفقیت باید کاری انجام دهید اما برای بودن در مسیر شکست فقط کافی است کاری انجام ندهید.
به عبارت دیگر برای شکست خوردن راهی وجود ندارد و فعالیتی نیست که بتوان انجام داد و شکست خورد، تنها کافی است که کاری که باید برای موفق شدن (مسیر لاغر شدن) انجام دهید را انجام ندهید.
در این صورت شما خودبخود شکست خواهید خورد. (چاق تر می شوید)
در مورد وضعیت جسمانی شما نیز این اصل اساسی صدق می کند.
چرا چاق هستم؟!
اگر چاق هستید به این معنی است که مدت هاست در مسیر چاقی در حال حرکت و زندگی کردن چاقی هستید.
به این معنی که هر روز افکار، رفتار و واکنش هایی که برای چاق شدن نیاز است را با دقت انجام داده اید و پس از مدت تقریبا طولانی به چاقی مبتلا شده اید.
هیچ فردی با یک روز و چند روز و حتی چند هفته و ماه تکرار کردن افکار، رفتار و واکنش های چاق کننده به چاقی مبتلا نشده است بلکه بین ۲ تا ۴ سال زمان می برد تا تغییر افکار به نگرش چاق تبدیل شده و سپس واکنش های رفتاری چاق کننده ایجاد کنند و باعث بروز چاقی شوند.
برای همه افراد چاق روند چاق تر شدن آنها سریع تر از چاقی اولیه است. به این معنی که هرچه از زمان چاق شدن آنها می گذرد سرعت چاق تر شدن آنها سریعتر می شود تا جایی که فرد به این نتیجه می رسد که من حتی آب هم میخورم چاق می شم.
پروسه چاق شدن چگونه است
- مرحله اول: از طریق شنیدن و دیدن اطلاعات به شکل آگاهی وارد ذهن فرد می شود.
- مرحله دوم: قرار گرفتن در معرض تکرار آگاهی درباره چاق شدن باعث شکل گیری نگرش درباره چاقی می شود.
- مرحله سوم: شکل گیری نگرش چاقی باعث شکل گیری گفتگوی ذهنی می شود به این شکل که فرد دیگر برای فکر کردن به چاقی نیازی به شنیدن و دیدن ندارد بلکه خودش به تنهایی در ذهنش درباره چاقی فکر می کنید.
- مرحله چهارم: پس از مدت ها فکر کردن به چاقی و چاق شدن، ترس و نگرانی از چاق شدن در فرد ایجاد میشود. به عبارتی دیگر احساس چاقی در فرد شکل می گیرد. از این مرحله افکار باعث شکل گیری احساس می شود.
- مرحله پنجم: شکل گیری ترس از هر موضوعی در ذهن باعث بروز واکنش می شود. ترس از سرقت، ترس از جدایی، ترس از دست دادن، ترس از چاقی و … در این شرایط فرد برای جلوگیری از ابتلا به آنچه باعث ترس و ناراحتی اش شده اقدام می کند.
- مرحله ششم: اقدام کردن برای مبتلا نشدن به چاقی باعث بروز رفتارهای بر مبنای ترس از خوردن، ترس از رفتارها مانند خوابیدن، ترس از کم تحرکی و … می شود و به این شکل فرد مبتلا به افکار چاقی شروع به ترسیدن از چاق شدن به هر دلیل در زندگی روزمره می کند.
- مرحله هفتم: ترس از چاقی احساس چاقی را تقویت می کند. در واقع هرچه بیشتر بترسی بیشتر تلاش میکنی که چاق نشی ولی تمرکز بر چاقی به تنهایی برای چاق شدن کافی است. به مرور همزمان با تلاش فرد برای چاق نشدن رفتارهایی که تصور می کند چاق کننده هستند رشد کرده و تکرار می شوند و به مرور تعداد رفتارهای چاق شونده بیشتر از رفتارهای مقابله با چاقی می شود و فرد به راحتی چاق میشود.
چگونه لاغر شویم
اگر می خواهید لاغر شوید باید به فکر محیا کردن خود برای قرار گرفتن در مسیر لاغر شدن باشید.
برای قرار گرفتن در مسیر لاغر شدن باید کاری متفاوت از آنچه اکنون و هر روز انجام می دهید را انجام دهید.
اگر هیچ کاری نکنید، شما در مسیر چاقی که مدت هاست در حال حرکت کردن در آن هستید به مسیر خود ادامه خواهید داد.
تفاوت چاق شدن و لاغر شدن
اگر می خواهید لاغر شوید باید در مسیر لاغر شدن حرکت کنید و اگر می خواهید چاق تر شوید نیاز به هیچ کاری ندارید، فقط کافی است به روش خود ادامه دهید، حتما چاق تر می شوید.
همه افرادی که اضافه وزن دارند در مسیر چاق تر شدن هستند، مسیر چاق تر شدن ارتباطی با مسیر لاغر شدن ندارد و به لاغر شدن منتهی نمی شود، اگر می خواهید لاغر شوید باید مسیر خود را به سمت مسیر لاغر شدن تغییر دهید.
تمام افرادی که سال هاست دوست دارند لاغر شوند اما همچنان در مسیر چاق تر شدن حرکت می کنند فقط آرزوی لاغر شدن دارند اما مسیری که در پیش گرفته اند با رویای آنها همسو نیست.
فقط آرزوی لاغر شدن را داشتن شما را لاغر نمی کند، بلکه قرار گرفتن در مسیر لاغر شدن است که شما را به سمت لاغری هدایت می کند و سبب تحقق رویای لاغری شما می شود.
پس لازم است برای رسیدن به آرزوی خود مسیر لاغر شدن را در ذهن خود خلق کنید تا شما را به آنچه می خواهید برساند، مسیر لاغر شدن مسیری کاملا ذهنی است که نیازی به تلاش و اقدام فیزیکی ندارد.
بر خلاف آنچه تا اکنون تصور می کردید که برای لاغر شدن باید رژیم بگیرید یا ورزش کنید. اینها روش های فیزیکی هستند که تاثیری بر محتوای ذهن چاق نمی گذارند.
من از طریق لاغری با ذهن که چگونگی استفاده از آن را در دوره ورود به سرزمین لاغرها به شکل کامل و عملی توضیح داده ام این مسیر را ایجاد کردم و خودم آن را طی کرده و به تناسب اندامی که دوست داشتم رسیدم.
به لطف خدای مهربان دوستان زیادی از این مسیر حرکت به سمت لاغری را شروع کرده اند و به رویای خود رسیده اند و اکنون شگفتی ساز لاغری با ذهن هستند.
لاغری با ذهن به شما کمک می کند تا ابتدا مسیر چاقی ذهن خود را به خوبی شناسایی کنید و سپس تصمیم بگیرید برای رسیدن به رویای لاغری خود باید مسیر جدیدی برای زندگی کردن ایجاد کنید.
ایجاد مسیر جدید از طریق انجام تمرینات ذهنی و استمرار در انجام آنها میسر خواهد شد.
با انجام مراحل گام به گام دوره ورود به سرزمین لاغرها شما یاد می گیرید ابتدا چگونه مسیر لاغر شدن را در ذهن خود ترسیم کنید و سپس چگونه در این مسیر جدید حرکت کنید و هر روز آنچه را آموخته اید به عمل برای لاغر شدن تبدیل کنید.
صحیح بودن مسیر لاغری ذهنی با نتایجی که شرکت کننده ها کسب کرده اند اثبات شده است، فقط این شما هستید که باید تصمیم بگیرید این مسیر را برای لاغری خود انتخاب کنید یا خیر.
اگر به مسیری که هم اکنون در حال سپری کردن هستید توجه کنید به خوبی برای شما واضح می شود که شما هر روز مقداری گفتگوی ذهنی با خود درباره چاقی و چاق تر شدن دارید.
این همان نقشه مسیر چاقی است که در ذهن شما در حال ترسیم شدن است و به اندازه ای که از رفتار غذایی و واکنش های خود نسبت به مصرف مواد غذایی دچار پشیمانی و عذاب وجدان می شوید شما در حال عمل کردن به آنچه هستید که برای چاق تر شدن ضروری است.
افرادی که از آموزش های دوره لاغری با ذهن استفاده می کنند یاد می گیرند که هر روز انتخاب کنند می خواهند به سمت لاغری حرکت کنند یا در مسیر چاقی به حرکت خود ادامه دهند.
صعود آنها به سمت مسیر لاغر شدن خواهد بود و سقوط آنها دور شدن از لاغری و نزدیک شدن به چاقی خواهد بود.
امکان ندارد کسی در مسیر لاغر شدن باشد و بتواند لاغر نشود، همان طور که افرادی که در مسیر چاقی هستند نمی توانند چاق تر نشوند.
به مسیر حرکت خود دقت لازم را داشته باشید و سعی کنید مسیر صحیحی که شما را به سمت لاغری هدایت می کند انتخاب کنید
✍️ تمرین آموزشی 📖
ابتدا فایل صوتی را گوش دهید و سپس به سوالات زیر پاسخ دهید.
- به روند گذشته خود توجه کنید و مشخص کنید بیشتر در مسیر چاق تر شدن بوده اید یا لاغر شدن؟
- تلاش های خود برای لاغر شدن را بررسی کنید و توضیح دهید که در زمان تلاش برای لاغر شدن در مسیر لاغری بوده اید یا در مسیر چاق تر شدن حرکت می کردید.
- با توجه به توضیحات نوشتاری و فایل صوتی برای تغییر مسیر خود از چاق شدن به لاغری باید چه مراحلی را انجام دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضاعطارروشن
📻 رادیو لاغری
امتیاز 4.11 از 124 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام
آموزش همراه عمل لازمه رسیدن به تناسب اندام
من تمرینات عملی که انجام میدادم اینطوری بود:
ابتدا در خونمون نگاه کردم چند نفر به معنای واقعی متناسبن و رفتارشون رو درنظر داشتم دیدم فقط برادرم هست و وقتی روی رفتارش ریز شدم متوجه شدم اون همه نوع غذا رو میخوره و اصلا ترسی از خوردن نداره وقتی میخاد میوه بخوره همش به مادرم میگه چرا اینقدر میوه درشت میگیری همشو که نمیتونیم بخوریم و نصفشو میخورد ومابقیشو میزاشت تو یخچال . و توخونه اونو مسخره میکردن حتی خودم قبل اینکه با لاغری با ذهن آشنا بشم . که تو پسر به این بزرگی این چه طرز غذا خوردنه .
ویا بستنی رو میریخت داخل نعلبکی وچند تاقاشق میخورد تازه متوجه شده بودم چقدر رفتارم با اون فرق داره و اون همش وهر روز درتابستان بستنی میخورد . هر روز میخورد اما به اندازه میخورد.
یا فصل ذرت بهتون بگم ذرت این دیگه چیه اون رو نصف کرد و نصفشو خواست به من بده من بهش گفتم من امروز یه کاملشو خوردم .
یا وقتی باهم صبونه میخوردیم اون زودتر ازهمه شروع میکرد وآخر ازهمه تموم میکرد وبه آرامی غذا میخورد .
یا یادم میاد یه بار باخواهر کوچکم رفتیم بازار و یهو بهم گفت برم شیرینی بگیرم گفتم این نزدیکی ها شیرینی فروشی کجا بود.
یهو دیدم یه پتجاه مترجلوتر تو اون شلوغی بهم نشون داد .
بهش گفتم تو چطوری دیدیش . من ندیدم تو اکن شلوغی بازار .واقعا برام عجیب بود و وقتی میریم بازار یه کم که باشیم آنقدر میگه گرسنم شد مجبوریم بریم یه چیزی بخوریم .
یا وقتی تخمه میخوره یه پیشدست پر میخوره بهش میگم چه خبرته . میگه آرامش میگیرم .
و اکثرا برای عصرونه میگه میدونی دلم چی میخاد . بهش میگم چی . میگه شیرینی خامه ای . من کم کم متوجه شدم اون فرمولهای ذهنیشه که اون رو وادار به خوردن میکنه .
متوجه شدم این مواد غذایی نیست که ما رو چاق میکنه وگرنه برادرم همه نوع غذا رو میخوره . اما آنقدر به میزان میخوره که من از غذا خوردنش لذت میبرم .
اگرچه اون اکثرا تنها شام یا ناهار میخوره .چون یه موقع ۱۱ شب .یه موقع ۴ صب . یه موقع اصلا شام نمیخوره . وخونه از دستش شاکی هستن که چرا با ما غذا نمیخوره .
وقتی میرم به مغازه ناخودآگاه حواسم میره به جسمشان واکثرا بااینکه کارفیزیکی نمیکنن و مشتری جواب میدن کاملا متناسبن .مثل پسرخاله پدرم همش اون رو میبینم داخل مغازه نشسته وکاملا متناسبه . الانا دیگه برام عجیب نیست چون میدونم متناسب بودن به تحرک ربطی نداره .
یا کلی راننده تاکسی میبینم که ازصبح تاغروب پشت رول میشینن ولی یالاغرن یا متناسبن .
یا کارمندای بانک رووقتی بانک میرم میبینم و مببینم علیرغم شرایط کاری تعدادیشون کاملا متناسبن .
یا یه همکارداشتم خیلی چاق بود و خودش میگفت ما چون کردیم طبیعی هست چاق باشیم وقتی رفتارغذاییشو میدیم دوتا ساندویچ خودش رو میخورد و منم چون یه نصفه نمیتونستم بیشتر بخورم نصفه من رو هم میخورد .
یا وقتی عصبانی میشد میگفت دستم نیست باید چیزی بخورم آروم بشم . بعد این چاقیشو میزاشت به حساب تبار ونژادشون .
چرا دورتر بریم خودمن قبل این دوره یک استکان چای رو با پنج .شش تا قند میخوردم .اما الان همون استکان چای با یه نصفه قند .
بعد غذا خوردن آنچنان سنگین میشدم که خوابم میگرفت .
درحالیکه الانا خیلی کم میخابم ودیگه حس سنگینی ندارم .
ویا به هربهانه ایی دل درد . سردرد. نبات داغ میخوردم .
ولی الانا آب جوش خالی میخورم وحالم خوب میشه .
قبلنا شام میخوردم دوباره نصفه شب بیدار میشدم و یه چیزی میخوردم چون گرسنم میشد الانا دیگه بعضی اوقات شام هم میلم نمیکشه بخورم .
و رفتارهایی از این قبیل .
زمانی که بخواهیم زندگی دلخواهمون رو خلق کنیم بها میخاد بهاش استفاده بهینه از وقت و زمان هست که آن رو مدیریت کنیم درجهت خلق خواسته هامون با آموزشها همراه عمل.
مثل گواهینامه رانندگی . فقط با توضیحات خشک وخالی مربی هیچ اتفاقی نمی افتدو ما راننده نمیشیم . مگر آنکه خودمان عملا پشت رول بشینیم وعمل کنیم .وآنقدر تکرار وتمرین کنیم تا مهارت کافی رو به دست بیاریم.
برای متناسب شدن هم آموزش های دوره رو باید باعمل به ذهنمون منطقی کنیم که راه ورفتاری که ما تا الان رفتیم اشتباه بوده و با ایجاد باورهای مثبت لاغری بذر لاغری رو بکاریم و با عمل کردن به آموزشها رویای متناسب شدن رو تبدیل به واقعیت میکنیم.
به نام خدا
همین امروز صبح بود که همراه مادرم به چشم پزشکی رفتم بعد مدتی که دکترش اومد وقتی دیدمش کاملا متناسب . به طوریکه با اولین نگاه درسهای لاغری با ذهن برام مرور شد .
کارش کاملا پشت میز نشینی و ویزیت بیماران وعمل می باشد . با ماشین مدل بالا . با وضع مالی خوب وعالی. و …
اینجا بود که چندین باور مخربم زیرسوال رفت .
چرا کارش تحرک نداره اما متناسبه.
ماشین داره واحتیاج به پیاده رفتن نداره اما متناسبه
چون درآمدش بالاست امکانات رفاهی خوبی هم باید داشته باشع پس چرا متناسبه ؟
چون فرمولهای متناسب شدن ذهنش دستکاری نشده . واقعا ازته دلم بهش تبریک میگم که این هدیه الهی رو خرابش نکرد و دست نخورده تا حالا حفظ کرده است .
وکلی انسانهای متناسب چه آشنا وغیر آشنا درمسیر ترددم میبینم وناتودآگاه بهشون تبریک میگم .
یکیشون مدیر مدرسه ابتدایی ام بود که هنوزکه هنوزه بعد بازنشستگی وسن بالا متناسب هستش .وکلی سوپری که ازشون خرید میکنم .
وبالاعکس یک خانمه رومیشناسم صبح زود بیدارمیشع وهمراه همسرش میرفت به محل کارهمسرش واونجا هم کارمیکرد وکارخونه هم میکرد ولی علیرغم تحرک زیادش چاق بود .
یا مدیر اداره دارایی شهرمان که من واسع کارهای اداری پیشش رفتم کاملا متناسب بود . مگه میشه مگه داریم .
اینهمه آدم متناسب دوربرمون که افکارشون رو همچنان متناسب شونده دارن. واتفاقا همون ویژگی های رو دارند که من اون ویژگیها روعلت چاقی میدونستم .
پس منم باتغییر نگرشم وتغییر باورهام مسیر متناسب شدن رو انتخاب میکنم وبااستمرار دراین دوره متناسب شدن رو به خودم هدیه میدهم .
سلام بر استاد عزیزم و دوستان همراه
من هم که الان فکر میکنم ترسم از مواد غذایی ازبین رفت وآخریش سس مایونز بود که به شدت ازش میترسیدم و وقتی الویه درست میکردم برای خودم در ظرف دیگه میریختم و سس نمیریختم و میخوردم ولی برای مابقی اعضای خانواده سس اضافه میکردم.
که خدا رو شکر منم الان مثل باقی اعضای خانواده الویه ام رو سس اضافه میکنم .
مورد بعدی خوردن آش بود که همش چندین کاسه میخوردم وآخرش دلم درد میگرفت و دم میکردم . اما این سری فقط درحد یه بشقاب خوردم و دیگه تمایلی به خوردن نداشتم .
الانا سطح انرژی بدنم رفته بالا وصبح ساعت چهارونیم بلند میشم و با فایل پیاده روی داخل حیاط خونمون پیاده روی میکنم وخیلی احساس آرامش میکنم در حالیکه قبلا اصلا حوصله نداشتم .
تو خونمون برادرم متناسب هست . اون سری رفت بازار و دوتا جعبه سیب خرید اونم ریز. کسی چیزی نگفت چون همه اخلاقش رو می دونیم چون اگر سیب بزرگ باشه نصف میکنه میزاره داخل یخچال . میگه باهمون نصفه سیر شدم .
یا دامادمون متناسب مایل به لاغرهست البته به نظرمن متناسبه اما خانواده ام اون رو لاغر میدونن و بهش اصرار میکنن خوب برنج بیشتری بریز چراتعارف میکنی واون میگه من نمیتونم بیشتر از این بخورم .
و قبل ناهار که باهم میوه می خوریم اون فقط یک دونه نهایت دوتا بیشتر نمی خوره اونم با اصرار خانواده . میگه اگه میوه زیاد بخورم ناهار نمیتونم بخورم .
ما عادت داریم وقتی برای تفریح می رویم جنگل ویا دریا وکلی غذاهای رنگارنگ اعم از چای ومخلفات برای عصرانه . ناهار جدا بعددوساعت کباب جداو میوه و کاهو جدا .
ولی وقتی ایشون همراه ما باشه خواهرم اجازه این کار رو به ما نمیده میگه ما رومسخره میکنن واونها تو خانوادشون همه متناسب هستند و بعد ناهار چیزی نمی خورن تا غروب و غروب فقط یک استکان چای نهایتا یک دونه شیرینی .
اما اگه خودمان باشیم خانوادم کلی غذاهای رنگارنگ میبرن تازه بعدش میان خونه میگن گرسنمونه .
من این سری که همراهشون رفتم بیرون هندزفری به گوش پیاده روی کردم و یه کم ناهار خوردم وتمام . واقعا میلی نداشتم نه اینکه نخام بخورم .
من با کانون توجه ام درمسیر چاقی قرار گرفتم و باهمین تغییر کانون توجه ام برمیگردم به مسیر درست متناسب بودن .
من سالهای سال درمسیر چاقی استمرار داشتم پس بایستی درمسیر متناسب شدن هم استمرار داشته باشم .
چون زندگی من بالاپایین زیاد داشت یه موقع هایی شاد وآرام یه موقع های دپرس و غمگین و من داخل هر موقعیتی که قرار میگرفتم عوامل متعددی رو به چاقی لاغریم ارتباط میدادم . من حتی ویژگی شخصیتی رو در چاقی ربط میدادم .کلا کلکسیون از باورهای چاقی بودم که منو درمسیر چاقی پیش میبرد .
چقدر هم این جهان شبیه فضای مجازی اینستاگرام عمل میکنه مثلا بگی کم تحرکی باعث چاقیه از فرداش کلی آدم میبینی که کم تحرک وچاقند وباور تو رو تایید میکنند .
مثل اینستا پیج یه بازیگر رو ببینی از فرداش هر روز پیج های بازیگران دیگر رو برات میاره .
کار ذهن هم شبیه برنامه اینستاگرام هست و کارش گسترش هر چی که دنبال کنی . و خودت هم حق انتخاب داری که پیج هارو دنبال کنی یا نه . ومنم حق انتخاب دارم که آگاهانه همه چی رو نپذیرم .
پس بیام پیج های ذهنی چاقیم رو عوض کنم و پیج های ذهنی لاغری رو دنبال کنم واز این خاصیت ذهن که کارش گسترش یه موضوع هست درجهت رسیدن به خواسته ام استفاده بکنم
سلام دوست عزیز
چقدر فایل صوتی باور رو قشنگ باز کردید چیزی که همش در اون مشکل داریم .
هرچی تو اینستا وفضای اینترنتی میبینیم اساتید موفقیت فریاد میزنن تغییرکن . ایمانت رو زیاد کن و…
کاری بکن حالا نمیگن چی جوری ؟ تغییرکنم .
من تواین فضا سالها زندگی کردم .
پاشم شغلم رو عوض کنم ؟ خب اون موقع بیکاری هم به بدبختیم اضافه میشه . و…
دیگه ازبس فضای اینترنت وارد میشیم بمباران کلیپ انگیزشی میشیم که به جایی اینکه حس مونو خوب کنند حسمون بدمیشه .
چقدراستاد عالی توضیح دادن این بخش رو مثل همیشه و چقدر شما خوب به تصویر کشیدید . ممنونم از کامنت مفیدتون که جزئیات رو باز کردید.