اگر آرزوی لاغر شدن دارید باید به دنبال پیدا کردن مسیر لاغر شدن باشید چرا که لاغری آسان و همیشگی فقط در صورتی به دست می آید که یاد بگیرید هر روز در مسیر لاغر شدن حرکت کنید.
در مسیر لاغر شدن هستید یا چاق شدن
چاق شدن یا لاغر شدن روندی است که شامل مجموعه ای از افکار، رفتار و واکنش ها می باشد و باید مدت ها ادامه پیدا کند تا به نتیجه مطلوب برسد.
من عقیده دارم که ما چاق شدن را آموخته ایم.
در واقع چاقی مسیری است که ما حرکت کردن در آن را به خوبی می دانیم و هر روز بدون نگرانی از گم کردن مسیر، به حرکت خود برای چاق تر شدن ادامه می دهیم.
چاق می شوید یا لاغر می شوید؟
بیشتر اوقات زندگی خوشحال هستید یا در حالت غمگین زندگی می کنید.
در تصمیمات خود در زندگی پیروز می شوید یا شکست می خورید؟
در هر جنبه از زندگی ما همواره دو جهت یا مسیر وجود دارد.
1- مسیر موفقیت و پیشرفت که شما را به سوی تجربه خواسته ها و آرزوهایتان هدایت می کند.
2- مسیر ناکامی و شکست که شما را به سوی تجربه ناخواسته ها و مشکلات هدایت می کند.
این شما هستید که هر روز و هر لحظه انتخاب می کنید به کدام سمت حرکت کنید.
در مورد وضعیت جسمی نیز همواره دو مسیر پیش روی ما قرار دارد و ما هر روز باید انتخاب کنیم که می خواهیم در مسیر لاغر شدن حرکت کنیم یا در مسیر چاق تر شدن به زندگی خود ادامه دهیم.
ما هر روز می توانیم مسیر حرکت خود را انتخاب کنیم.
اگر برای حرکت در مسیر لاغر شدن سعی کنید شما در مسیر موفقیت خواهید بود و اگر سعی نکنید شما در مسیر شکست (چاقی) خواهید بود.
انتخاب دیگری وجود ندارد.
نکته جالب توجه این است که شما برای بودن در مسیر موفقیت باید کاری انجام دهید اما برای بودن در مسیر شکست فقط کافی است کاری انجام ندهید.
به عبارت دیگر برای شکست خوردن راهی وجود ندارد و فعالیتی نیست که بتوان انجام داد و شکست خورد، تنها کافی است که کاری که باید برای موفق شدن (مسیر لاغر شدن) انجام دهید را انجام ندهید.
در این صورت شما خودبخود شکست خواهید خورد. (چاق تر می شوید)
در مورد وضعیت جسمانی شما نیز این اصل اساسی صدق می کند.

چرا چاق هستم؟!
اگر چاق هستید به این معنی است که مدت هاست در مسیر چاقی در حال حرکت و زندگی کردن چاقی هستید.
به این معنی که هر روز افکار، رفتار و واکنش هایی که برای چاق شدن نیاز است را با دقت انجام داده اید و پس از مدت تقریبا طولانی به چاقی مبتلا شده اید.
هیچ فردی با یک روز و چند روز و حتی چند هفته و ماه تکرار کردن افکار، رفتار و واکنش های چاق کننده به چاقی مبتلا نشده است بلکه بین ۲ تا ۴ سال زمان می برد تا تغییر افکار به نگرش چاق تبدیل شده و سپس واکنش های رفتاری چاق کننده ایجاد کنند و باعث بروز چاقی شوند.
برای همه افراد چاق روند چاق تر شدن آنها سریع تر از چاقی اولیه است. به این معنی که هرچه از زمان چاق شدن آنها می گذرد سرعت چاق تر شدن آنها سریعتر می شود تا جایی که فرد به این نتیجه می رسد که من حتی آب هم میخورم چاق می شم.
پروسه چاق شدن چگونه است
- مرحله اول: از طریق شنیدن و دیدن اطلاعات به شکل آگاهی وارد ذهن فرد می شود.
- مرحله دوم: قرار گرفتن در معرض تکرار آگاهی درباره چاق شدن باعث شکل گیری نگرش درباره چاقی می شود.
- مرحله سوم: شکل گیری نگرش چاقی باعث شکل گیری گفتگوی ذهنی می شود به این شکل که فرد دیگر برای فکر کردن به چاقی نیازی به شنیدن و دیدن ندارد بلکه خودش به تنهایی در ذهنش درباره چاقی فکر می کنید.
- مرحله چهارم: پس از مدت ها فکر کردن به چاقی و چاق شدن، ترس و نگرانی از چاق شدن در فرد ایجاد میشود. به عبارتی دیگر احساس چاقی در فرد شکل می گیرد. از این مرحله افکار باعث شکل گیری احساس می شود.
- مرحله پنجم: شکل گیری ترس از هر موضوعی در ذهن باعث بروز واکنش می شود. ترس از سرقت، ترس از جدایی، ترس از دست دادن، ترس از چاقی و … در این شرایط فرد برای جلوگیری از ابتلا به آنچه باعث ترس و ناراحتی اش شده اقدام می کند.
- مرحله ششم: اقدام کردن برای مبتلا نشدن به چاقی باعث بروز رفتارهای بر مبنای ترس از خوردن، ترس از رفتارها مانند خوابیدن، ترس از کم تحرکی و … می شود و به این شکل فرد مبتلا به افکار چاقی شروع به ترسیدن از چاق شدن به هر دلیل در زندگی روزمره می کند.
- مرحله هفتم: ترس از چاقی احساس چاقی را تقویت می کند. در واقع هرچه بیشتر بترسی بیشتر تلاش میکنی که چاق نشی ولی تمرکز بر چاقی به تنهایی برای چاق شدن کافی است. به مرور همزمان با تلاش فرد برای چاق نشدن رفتارهایی که تصور می کند چاق کننده هستند رشد کرده و تکرار می شوند و به مرور تعداد رفتارهای چاق شونده بیشتر از رفتارهای مقابله با چاقی می شود و فرد به راحتی چاق میشود.

چگونه لاغر شویم
اگر می خواهید لاغر شوید باید به فکر محیا کردن خود برای قرار گرفتن در مسیر لاغر شدن باشید.
برای قرار گرفتن در مسیر لاغر شدن باید کاری متفاوت از آنچه اکنون و هر روز انجام می دهید را انجام دهید.
اگر هیچ کاری نکنید، شما در مسیر چاقی که مدت هاست در حال حرکت کردن در آن هستید به مسیر خود ادامه خواهید داد.
تفاوت چاق شدن و لاغر شدن
اگر می خواهید لاغر شوید باید در مسیر لاغر شدن حرکت کنید و اگر می خواهید چاق تر شوید نیاز به هیچ کاری ندارید، فقط کافی است به روش خود ادامه دهید، حتما چاق تر می شوید.
همه افرادی که اضافه وزن دارند در مسیر چاق تر شدن هستند، مسیر چاق تر شدن ارتباطی با مسیر لاغر شدن ندارد و به لاغر شدن منتهی نمی شود، اگر می خواهید لاغر شوید باید مسیر خود را به سمت مسیر لاغر شدن تغییر دهید.
تمام افرادی که سال هاست دوست دارند لاغر شوند اما همچنان در مسیر چاق تر شدن حرکت می کنند فقط آرزوی لاغر شدن دارند اما مسیری که در پیش گرفته اند با رویای آنها همسو نیست.
فقط آرزوی لاغر شدن را داشتن شما را لاغر نمی کند، بلکه قرار گرفتن در مسیر لاغر شدن است که شما را به سمت لاغری هدایت می کند و سبب تحقق رویای لاغری شما می شود.
پس لازم است برای رسیدن به آرزوی خود مسیر لاغر شدن را در ذهن خود خلق کنید تا شما را به آنچه می خواهید برساند، مسیر لاغر شدن مسیری کاملا ذهنی است که نیازی به تلاش و اقدام فیزیکی ندارد.
بر خلاف آنچه تا اکنون تصور می کردید که برای لاغر شدن باید رژیم بگیرید یا ورزش کنید. اینها روش های فیزیکی هستند که تاثیری بر محتوای ذهن چاق نمی گذارند.
من از طریق لاغری با ذهن که چگونگی استفاده از آن را در دوره ورود به سرزمین لاغرها به شکل کامل و عملی توضیح داده ام این مسیر را ایجاد کردم و خودم آن را طی کرده و به تناسب اندامی که دوست داشتم رسیدم.
به لطف خدای مهربان دوستان زیادی از این مسیر حرکت به سمت لاغری را شروع کرده اند و به رویای خود رسیده اند و اکنون شگفتی ساز لاغری با ذهن هستند.
لاغری با ذهن به شما کمک می کند تا ابتدا مسیر چاقی ذهن خود را به خوبی شناسایی کنید و سپس تصمیم بگیرید برای رسیدن به رویای لاغری خود باید مسیر جدیدی برای زندگی کردن ایجاد کنید.
ایجاد مسیر جدید از طریق انجام تمرینات ذهنی و استمرار در انجام آنها میسر خواهد شد.
با انجام مراحل گام به گام دوره ورود به سرزمین لاغرها شما یاد می گیرید ابتدا چگونه مسیر لاغر شدن را در ذهن خود ترسیم کنید و سپس چگونه در این مسیر جدید حرکت کنید و هر روز آنچه را آموخته اید به عمل برای لاغر شدن تبدیل کنید.



صحیح بودن مسیر لاغری ذهنی با نتایجی که شرکت کننده ها کسب کرده اند اثبات شده است، فقط این شما هستید که باید تصمیم بگیرید این مسیر را برای لاغری خود انتخاب کنید یا خیر.
اگر به مسیری که هم اکنون در حال سپری کردن هستید توجه کنید به خوبی برای شما واضح می شود که شما هر روز مقداری گفتگوی ذهنی با خود درباره چاقی و چاق تر شدن دارید.
این همان نقشه مسیر چاقی است که در ذهن شما در حال ترسیم شدن است و به اندازه ای که از رفتار غذایی و واکنش های خود نسبت به مصرف مواد غذایی دچار پشیمانی و عذاب وجدان می شوید شما در حال عمل کردن به آنچه هستید که برای چاق تر شدن ضروری است.
افرادی که از آموزش های دوره لاغری با ذهن استفاده می کنند یاد می گیرند که هر روز انتخاب کنند می خواهند به سمت لاغری حرکت کنند یا در مسیر چاقی به حرکت خود ادامه دهند.
صعود آنها به سمت مسیر لاغر شدن خواهد بود و سقوط آنها دور شدن از لاغری و نزدیک شدن به چاقی خواهد بود.
امکان ندارد کسی در مسیر لاغر شدن باشد و بتواند لاغر نشود، همان طور که افرادی که در مسیر چاقی هستند نمی توانند چاق تر نشوند.
به مسیر حرکت خود دقت لازم را داشته باشید و سعی کنید مسیر صحیحی که شما را به سمت لاغری هدایت می کند انتخاب کنید
✍️ تمرین آموزشی 📖
ابتدا فایل صوتی را گوش دهید و سپس به سوالات زیر پاسخ دهید.
- به روند گذشته خود توجه کنید و مشخص کنید بیشتر در مسیر چاق تر شدن بوده اید یا لاغر شدن؟
- تلاش های خود برای لاغر شدن را بررسی کنید و توضیح دهید که در زمان تلاش برای لاغر شدن در مسیر لاغری بوده اید یا در مسیر چاق تر شدن حرکت می کردید.
- با توجه به توضیحات نوشتاری و فایل صوتی برای تغییر مسیر خود از چاق شدن به لاغری باید چه مراحلی را انجام دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضاعطارروشن
امتیاز 4.12 از 83 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
متشکرم استاد گرامی سلامت باشید
به نام خدای مهربان🦋
سلام به استاد عزیز و همراهان گرامی سایت تناسب فکری🙋🏻♀️🌹گام ۱۲ : لاغر خواهید شد یا چاقتر؟؟
اگه آرزوی لاغر شدن دارم، باید به دنبال پیدا کردن مسیر لاغر شدن باشم،چون لاغری آسون و همیشگی فقط در صورتی به دست میاد که یاد بگیرم هر روز در مسیر لاغر شدن حرکت کنم.
چاق شدن یا لاغر شدن یه روندیه که شامل مجموعهای از افکار، رفتار و واکنشهاست،و باید مدتها ادامه پیدا کنه تا به نتیجه مطلوب برسه.
من چاق شدن رو یاد گرفتم،چاقی یه مسیری بود که من حرکت کردن در اون رو به خوبی میدونم و هر روز بدون نگرانی از گم کردن مسیر، به حرکت خودم برای چاقتر شدن ادامه دادم.
باید بدونم که در هر جنبه از زندگیم همواره دو جهت یا مسیر وجود داره،مسیر موفقیت و پیشرفت که منو به سمت تجربه خواستهها و آرزوهام هدایت میکنه،مسیر ناکامی و شکست که منو به سمت تجربه ناخواستهها و مشکلات هدایت میکنه ،و این منم که هر روز و هر لحظه انتخاب میکنم به کدوم سمت حرکت کنم،در مورد وضعیت جسمی هم همیشه دو مسیر پیش روی من قرار داره،و من هر روز باید انتخاب کنم که میخوام در مسیر لاغر شدن حرکت کنم، یا در مسیر چاقتر شدن ادامه بدم،من هر روز میتونم مسیر حرکتم رو انتخاب کنم،اگه برای حرکت در مسیر لاغر شدن سعی کنم، من در مسیر موفقیت خواهم بود،ولی اگه سعی نکنم من در مسیر شکست و چاقی خواهم بود،انتخاب دیگهای هم وجود نداره،
باید بدونم که برای بودن در مسیر موفقیت باید کاری انجام بدم،اما برای بودن در مسیر شکست، فقط کافیه کاری انجام ندم،برای شکست خوردن راهی وجود نداره و فعالیتی نیست که بتونم انجامش بدم و شکست بخورم،تنها کافیه که کاری که میخوام برای موفق شدن انجام بدم رو انجامش ندم،در این صورت خود به خود شکست میخورم.در مورد وضعیت جسمیم هم این اصل صدق میکنه،اگه چاقم به این معنیه که مدتهاست توی مسیر چاقی در حال حرکت و زندگی کردن چاقیام،به این معنیه که هر روز افکار، رفتار و واکنشهایی که برای چاق شدن نیازه رو با دقت انجام دادم و پس از یه مدت طولانی به چاقی مبتلا شدم،هیچ فردی با یه روز و چند روز و حتی چند هفته و ماه تکرار کردن افکار، رفتار و واکنشهای چاق کننده به چاقی مبتلا نشده،بلکه بین ۲ تا ۴ سال زمان میبره تا تغییر افکار به نگرش چاق تبدیل بشه و اون وقت واکنشهای رفتاری چاق کننده ایجاد میشه و باعث بروز چاقی میشه،برای همه افراد چاق روند چاقتر شدنشون سریعتر از چاقی اولیه است،به این معنی که هر چقدر از زمان چاق شدن اونا میگذره سرعت چاقتر شدنشون سریعتر میشه،تا جایی که اون فرد به این نتیجه میرسه که من حتی آب هم میخورم چاق میشم.
پروسه چاق شدن چگونه است؟؟مرحله اول : اطلاعات به شکل آگاهی از طریق شنیدن و دیدن وارد ذهنم میشه،
مرحله دوم قرار گرفتن در معرض تکرار آگاهی درباره چاق شدن، که باعث شکلگیری نگرشم درباره چاقی میشه،
مرحله سوم شکلگیری نگرش چاقی، باعث شکلگیری گفتگوهای ذهنیم میشه،طوری که دیگه برای فکر کردن به چاقی نیازی به شنیدن و دیدن ندارم، بلکه خودم به تنهایی توی ذهنم درباره چاقی فکر میکنم،
مرحله چهارم پس از مدتها فکر کردن به چاقی و چاق شدن، ترس و نگرانی از چاق شدن در من ایجاد میشه،به عبارت دیگه احساس چاقی در من شکل میگیره،از این مرحله افکار باعث شکلگیری احساس میشه،
مرحله پنجم شکلگیری ترس از هر موضوعی در ذهن، باعث بروز واکنش میشه،ترس از سرقت، ترس از جدایی، ترس از دست دادن، ترس از چاقی، که این شرایط باعث میشه برای جلوگیری از ابتلا به آنچه باعث ترس و ناراحتیم شده اقدام کنم،
مرحله ششم اقدام کردن برای مبتلا نشدن به چاقی باعث بروز رفتارهایی بر مبنای ترس از خوردن، ترس از رفتارها، مانند خوابیدن، ترس از کم تحرکی میشه ،و به این شکل فرد مبتلا به افکار چاقی شروع به ترسیدن از چاق شدن به هر دلیل در زندگی روزمره میکنه،
مرحله هفتم ترس از چاقی احساس چاقی رو تقویت میکنه،در واقع هرچه بیشتر بترسم، بیشتر تلاش میکنم که چاق نشم،ولی تمرکز بر چاقی به تنهایی برای چاق شدن کافیه،
به مرور همزمان با تلاشم برای چاق نشدن، رفتارهایی که فکر میکنم چاق کننده هستن رشد میکنه و تکرار میشه و به مرور تعداد رفتارهای چاق شونده بیشتر از رفتارهای مقابله با چاقی میشه و به راحتی چاق میشم،
چطور لاغر بشم؟؟ اگه میخوام لاغر بشم باید به فکر مهیا کردن خودم برای قرار دادن در مسیر لاغر شدن باشم،برای قرار گرفتن در مسیر لاغر شدن باید کاری متفاوت از اون چه الان و هر روز انجام میدم رو انجامش بدم،اگه هیچ کاری نکنم توی همون مسیر چاقی که مدتهاست در حال حرکت کردن در اون هستم به مسیر خودم ادامه خواهم داد،
تفاوت چاق شدن و لاغر شدن،
اگه میخوام لاغر بشم، باید در مسیر لاغر شدن حرکت کنم و اگه میخوام چاقتر بشم نیازی به هیچ کاری ندارم، فقط کافیه به روش خودم ادامه بدم حتماً چاقتر میشم.
همه افرادی که اضافه وزن دارن در مسیر چاقتر شدن هستن،مسیر چاقتر شدن ارتباطی با مسیر لاغر شدن نداره و به لاغر شدن منتهی نمیشه.
اگه میخوام لاغر بشم باید مسیر خودمو به سمت مسیر لاغر شدن تغییر بدم.
تمام افرادی که سالهاست دوست دارن لاغر بشن اما همچنان در مسیر چاقتر شدن حرکت میکنن،فقط آرزوی لاغر شدن دارن،اما مسیری که در پیش گرفتن با رویای اونا همسو نیست،فقط آرزوی لاغر شدن منو لاغر نمیکنه، بلکه قرار گرفتن در مسیر لاغر شدنه که منو به سمت لاغری هدایت میکنه و باعث تحقق رویای لاغریم میشه.
پس لازمه که برای رسیدن به آرزو مسیر لاغر شدن رو در ذهنم خلق کنم تا منو به اونچه که میخوام برسونه،مسیر لاغر شدن مسیری کاملاً ذهنیه که نیازی به تلاش و اقدام فیزیکی نداره، برخلاف اونچه که تا الان تصور میکردم که برای لاغر شدن باید رژیم بگیرم، یا ورزش کنم،اینا روشهای فیزیکیه که تاثیری بر محتوای ذهن چاق نمیذاره.
لاغری با ذهن بهم کمک میکنه تا اول مسیر چاقی ذهن خودم رو به خوبی شناسایی کنم و بعد تصمیم بگیرم برای رسیدن به رویای لاغریم باید مسیر جدیدی برای زندگی کردن ایجاد کنم و این مسیر جدید از طریق انجام تمرینات ذهنی و استمرار در انجام اونا میسره.
اگر به مسیری که الان در حال سپری کردن اون هستم توجه کنم به خوبی برام واضح میشه که من هر روز مقداری گفتگوی ذهنی با خودم درباره چاقی و چاقتر شدن دارم،این همون نقشه مسیر چاقیه که در ذهنم در حال ترسیم شدنه،و به اندازهای که از رفتار غذایی و واکنشهای خودم نسبت به مصرف مواد غذایی دچار پشیمونی و عذاب وجدان میشم، من در حال عمل کردن به اونچه هستم که برای چاقتر شدن ضروریه،
امکان نداره توی مسیر لاغر شدن باشمولی لاغر نشم،همونطور که افرادی که در مسیر چاقی هستن نمیتونن چاقتر نشن.
وقتی که توی مسیر لاغری با ذهن هستم باید متعهد بشم برای تغییر شرایطی که دوست دارم داشته باشم، هر روز باید به سمت اون حرکت کنم، در زندگی در تمام جنبههای اون هر روز یا در حال صعود هستیم یا در حال سقوط،حالت ایستا و ساکنی در جهان وجود نداره،اگه من هدفم اینه که متناسب بشم هر روز که روی خودم و باورهام و رفتارم کار میکنم در حال صعود هستم و رسیدن به خواستم،ولی اگه روزی این کارو انجام ندم در واقع در حال سقوط کردن هستم.
سعی کنم در هر شرایطی هم که دارم زندگی میکنم به خواستم توجه کنم،و این کارو میتونم حتی موقع انجام دادن کارهای روزانم هم انجامش بدم، مثلاً میتونم دقت کنم ببینم اونی که چاقه موقع چای خوردن چند تا قند میخوره با چای،اونی که متناسبه چند تا میخوره،
همینها میشه توجه کردن به تفاوتِ رفتار افراد چاق و متناسب، که اینم مثل تمرین کردنه،فکر نکنم که تمرین کردن حتماً باید این باشه که خودکار دستم باشه و همش بخوام بنویسم،نکته مهمش اینه که این تمرینها رو بتونم در زندگی روزمرهام هی تکرار کنم، توجهم بهشون باشه،و اینجوری نباشه که فقط روی کاغذ بنویسم،وقتی که دارم اینجوری توجه میکنم به اطرافم، به اتفاقات دور و برم، باعث میشه که توی مسیر خواستم بمونم و بتونم حتی از همین اتفاقاتی هم که اطرافم رخ میدن درس بگیرم برای بهتر رفتار کردن و در مسیر صحیح باقی موندن.
اگر این سوال برام پیش بیاد که تا کی من باید این تمرینها رو انجام بدم؟؟جوابش بستگی به باورهام داره،بستگی به جایگزینی افکار و رفتار جدیدم با افکار و رفتار قبلی من داره،هر چقدر که بیشتر روی خودم کار کنم به لایههای پایینتر باورهام دسترسی پیدا میکنم و متوجه میشم که باید اونها رو هم تغییر بدم،باید اینقدر این آموزشها رو تکرار کنم که به واقعیت زندگیم تبدیل بشه و برام عادت بشه که چه جوری فکر کنم، چه جوری رفتار کنم که همیشه متناسب بمونم.
تغییر افکار به این شکل نیست که براش تاریخ تعیین کنم،چیزی که مهمه اینه که بدونم که چقدر دارم سعی میکنم چیزی رو که یاد میگیرم رو به عمل در زندگیم تبدیل کنم، ملاک تاثیر گذار بودن دوره تناسب ذهنی عمل کردن به آموزشهاست،و کسایی از این آموزشها نتیجه میگیرن که اون آموزشها رو به عمل تبدیل کنن.
باید بدونم الان که توی این وضعیت چاقی هستم، از همون بچگی یه سری آموزشها رو دیدم و خیلی از رفتارهای غذایی اشتباه و چاق کننده رو دیدم و یاد گرفتم و خودم بارها و بارها اون رفتارها رو تکرار کردم که الان اوضاعم این شده،پس حالا باید خودم فکر کنم ببینم چه رفتار غذایی اشتباهی دارم و ببینم چند ساله که دارم اونارو تکرار میکنم، همین کارها رو انجام دادم که چاق شدم،پس باید برای متناسب شدن هم زمان صرف کنم.
پس اگه فقط آموزشها رو گوش میکنم، ولی سعی نمیکنم اونها رو به رفتارم در زندگی تبدیل کنم خب نتیجه شگفت انگیزی هم نمیگیرم.
پس وقتی که افراد متناسب رو الگوی خودم قرار دادم و به رفتارهاشون توجه کردم و مثلاً دیدم که یه فرد متناسب با میز غذا چطور برخورد میکنه، وقتی رفتارش رو بررسی کردم و دیدم که یه فرد متناسب فلان اخلاق رو داره، فلان رفتار غذایی رو با فلان ماده غذایی داره،فلان برخورد رو با شیرینی و نوشیدنیها داره انجام میده،و وقتی که دیدم اون فرد از لحاظ تیپ ظاهری مورد پسندم هست،خب باید رفتارم هم مثل اون بشه که جسمم هم مثل اون بشه،نمیشه که بیام طبق رفتار غذایی خودم عمل کنم،اونوقت دوست داشته باشم که هیکلم مثل فلانی بشه.
موقعی از این دوره نتیجه عالی میگیرم که به دو موضوع بسیار مهم متعهد باشم،
موضوع اول هر روز یه کاری برای باقی موندن در مسیر متناسب شدنم انجام بدم،و موضوع دوم تلاش کنم که موضوعات تئوری رو به عمل در زندگیم تبدیل کنم که مثالش همون توجه به رفتار افراد متناسبه،پس اگه با انجام این تمرین و شناسایی عادتهای افراد متناسب، سعی کنم رفتاری شبیه اونها در خودم ایجاد کنم، از نتایج عالی این تمرین برخوردار میشم،
پس اصلاً مدتی که توی دوره شرکت کردم مهم نیست،این مهمه که چقدر رفتارم و طرز فکرم تغییر کرده باشه.
تک تک تمرینات دوره متناسب شدن در نتیجه گرفتنم تاثیر داره و باید بدونم که بیشتر تمرینات این دوره برای افرادی که اضافه وزن دارن عمومیت داره و باید با دقت و اشتیاق انجام بدم، تکرار و تکرارشون کنم،موضوع بسیار مهمی که باید بدونم تاثیر رفتار و باورهای قبلی من در کسب نتیجه مناسب از دوره تناسب ذهنیِ.
شاید سالها که اضافه وزن داشتم سختیهای زیادی رو هم متحمل شدم، ضربه های زیادی رو خوردم، رابطم، اعتماد به نفسم، کسب و کارم، و خیلی زمینهها از چاقی ضربه خورده باشم، و همیشه هم در طی این سالها عوامل مختلفی رو مقصر دونستم،غذاها، مواد افزودنی، ژنتیک، شانس، اشتها، خیلی موضوعات مختلفی رو بهونه چاق بودن خودم دونستم.
پس طبیعیه که این افکار خیلی قدرتمند باشن و هر کاری که الان دارم برای تغییر خودم انجام میدم رو تحت الشعاع قرار بدن،پس الان که تصمیم گرفتم تغییر کنم، باید بدونم که این افکار ریشهدار هستن و من باید بیشتر روی خودم کار کنم برای نتیجه گرفتن،
ترس از خوردن یه باوریه که به شدت ریشه داره و شاید طول بکشه که اونو بخوام تغییرش بدم که مواد غذایی ترسی ندارن،اونا بهم ضربه نمیزنن،و این منم که با استفاده اشتباه از اونا، دارم به خودم ضربه میزنم.
تا حالا فکرم این بوده که مواد غذایی مشکل دارن،یعنی هرچی بخورم چاق میشم،ولی الان که با این آگاهیها فهمیدم که این رفتار اشتباهِ من با مواد غذایی بوده که باعث شده چاق بشم، نه مواد غذایی، حالا باید اینو عوضش کنم.
پس اگه ادعا کردم که من الان مدت زیادیه که توی دوره شرکت کردم و دارم بارها تکرار میکنم ولی تغییری نکردم،بیام تست کنم ببینم آیا واقعاً نگاهم به ماده غذایی عوض شده یا نه،چه جاهایی هنوز میترسم.
مثلاً اگه توی فکرم اینه که از فلان غذا هنوز ترس دارم، از فست فود میترسم که نکنه بخورم چاق بشم، نکنه ساعت ۱۲ شب بخوام دوتا شیرینی بخورم دیگه چاق بشم،باید ببینم ترسم از چیه،اینجوری باید خودم رو محک بزنم ببینم چقدر باورهام اصلاح شده، چقدر رفتارم تغییر کرده،
چطور میتونم این باور رو اصلاح کنم؟؟باید بارها و بارها به خودم بگم که بدن من برای زنده موندن نیاز به انرژی داره و این انرژی رو از مواد غذایی که میخورم به دست میاره،پس لازمه که من به مقدار مورد نیازم غذا بخورم و باید اینقدر روی این موضوع کار کنم تا دیگه برام عادی بشه که من باید به مقدار مورد نیاز غذا بخورم و همیشه به کلمه مورد نیاز توجه کنم،فکر نکنم باید این باور رو در وجودم ایجاد کنم که غذاها باعث چاقی من نمیشن، پس من هرچی بخوام میخورم و این باور هم باعث میشه که چاق نشم،نمیشه که با یک باور قانون رو عوض کنم،نمیشه که باورم این باشه که من از بلندی ساختمون خودم رو پرت میکنم و هیچیم نمیشه،اینجوری نیست،بعضیا به اشتباه تصور میکنن میگن من باورم رو اصلاح کردم دیگه هرجوری میخوام غذا میخورم،قانون رو که نمیشه با باور تغییر داد،من فقط باید باور صحیح رو با قانون همسو کنم،قانون چیه؟؟
قانون اینه که میگه مواد غذایی به من ضربه نمیزنه،این قانونه.
حالا باور من چی بوده؟؟مواد غذایی به من ضربه میزنه،من هرچی بخورم چاق میشم،
خب این میشه یک باور اشتباه در تضاد با قانون،اون وقت باور اشتباه باعث میشه که نتیجه من از قانون متفاوت باشه،
چرا؟؟چون خیلی از افراد متناسب دارن از همین غذا استفاده میکنن و چاقنمیشن.اما من چون باور اشتباه دارم، نتیجم از قانون متفاوته و هرچی بخورم چاقمیشم.
باور اشتباه میتونه نتیجه قانون رو برام تغییر بده،یعنی نتیجه صحیح رو نمیتونم بگیرم،اما به این معنا نیست که اگه من باورم رو تغییر بدم بتونم قانون رو عوض کنم،نه،من میتونم نتیجه متفاوت از قانون بگیرم،ولی نمیتونم با باورم قانون رو عوض کنم.
مثلاً باورم این باشه به هیچ وجه چاق نمیشم،حالا هرچی میخوام بخورم،به هر مقدار میخوام بخورم،نه این نمیشه،پس وقتی که گفته میشه باور رو باید عوض کنم یعنی اینکه باور خودم رو،اون فکری رو که دارم، اون نگرشی رو که دارم با قانون همسو کنم،یعنی منم مثل قانون فکر کنم و نتیجه مثل قانون بگیرم،همه افراد متناسب باورهاشون متناسب و همسو با قانونه،پس خیلی مهمه که قوانین رو درک کنم و رفتارم رو بر اساس قوانین تنظیم کنم.
خب قانون چیه؟؟میگه غذا باعث چاقی نمیشه،
حالا رفتار من چیه؟؟تا حالا این بوده که مصرف بیرویه داشتم،مصرفی داشتم که مورد نیازم نبوده،ولی چاق شدم،خوب من رفتارم برخلاف قانونه،
قانون چی میگه؟؟میگه به اندازه مورد نیاز بدنت غذا مصرف کن،
من چطور رفتار کردم؟؟بیشتر مصرف کردم،
خب قانون برای من دیگه جواب نمیده، من فراتر از قانون رفتم و بدنم هم چاق میشه،یعنی من دارم از غذا برای چاق کردن خودم استفاده میکنم،
این خیلی نکته مهمیه که باید بهش توجه کنم،غذا منو چاق نمیکنه،من دارم از غذا برای چاق کردن خودم استفاده میکنم،
عین مواد مخدر که باعث معتاد شدن افراد نمیشه،اما کسایی هستن که تصمیم میگیرن از این مواد برای معتاد کردن خودشون استفاده کنن و موفق هم میشن.
باید این دیدگاه رو در تمام جنبههای زندگیم داشته باشم.
اگه آدم عصبی هستم، خیلی ناسزا به دیگران میگم،فکر نکنم عصبی بودن توی خون منه و ژنتیک من اینه و بگم ما خانوادگی عصبی هستیم،اصلاً اینجوری نیست،این منم که دارم از یک سری کلمات استفاده میکنم برای اینکه عصبی باشم، مثلاً فرض کنم که بشه از فرهنگ لغتی که در ذهنم دارم کلمات ناسزا رو حذف کنم،اون وقت من چطوری میخوام عصبی بشم؟؟خب نمیتونم دیگه، چون ابزارش رو ندارم،پس الان سالهاست که از مواد غذایی هم استفاده اشتباه کردم و باعث چاق شدن خودم شدم و حالا دارم یاد میگیرم که درست از مواد غذایی استفاده کنم و اینو هم مطمئن باشم که نتیجه عالی میگیرم و اگر به موضوعاتی که توی این دوره مطرح میشه خوب دقت کنم در سایر جنبههای زندگیم هم میشه از اونا استفاده کنم،نکته خیلی مهم دیگهای هم که باید بدونم اینه که باید استمرار داشته باشم، یک فرد متناسب سالهاست که متناسبه،یک روز و دو روز نیست که متناسبشده،اون از بچگی رفتار چاق کننده مثل من رو یاد نگرفته،حالا من به هر دلیلی در معرض آموزش رفتار و عادتهای چاق کننده بودم،اینو نمیتونم تغییرش بدم و یقه کسی رو بگیرم که چرا به من اینطوری یاد دادی، ؟؟
چون اونا خودشون هم از افراد دیگه یاد گرفتن،اما میتونم همت کنم و این شیوه رو عوض کنم.
به خودم بگم که من یه روزی متولد شدم و پدر و مادرم تمام سعیشون رو کردن که منو بزرگ کنن، تلاش کردن که چیزهایی که بلد هستن و فکر میکنن که درسته رو به من آموزش بدن،حالا خیلی از جنبهها خوب بود، خیلی از مسائل هم ممکنه آموزشها اشتباه باشه و صحیح نباشه،پس اونا رو مقصر ندونم و به خودم بگم که من الان فکر میکنم که دوباره متولد شدم و سعی کنم آگاهانه رفتارهای خوبی رو در خودم ایجاد کنم،یک تولد آگاهانه داشته باشم در تموم جنبهها،میخوام آگاهانه انتخاب کنم که چه چیزی رو باید یاد بگیرم و چطور رفتار کنم و چه نتایجی رو دوست دارم برای خودم رقم بزنم،که این میشه یک تولد آگاهانه.
و اون سالهای قبل رو اصلاً کاری باهاش نداشته باشم،اون یک تولدی بود که انجام شد و طبق روال عادی یه سری چیزها رو یاد گرفتم، تکرارشون کردم، نتیجه هم شد اون چیزی که قبلاً بودم،و الان میخوام برای خودم آگاهانه زندگی جدیدم رو خلق کنم،و اگر هم در بسیاری از موارد رفتار و افکارم اشتباه باشه دیگه ناراحت نشم، کسی رو مقصر ندونم و سعی کنم آگاهانه این روند رو ادامه بدم،سعی کنم یه سری چیزها رو تغییر بدم، اشتباهاتم رو پیدا کنم و ببینم کجاست، چه فکری توی ذهنم دارم که اشتباهه توی تموم جنبهها،یعنی افکاری که درباره مذهب، اقتصاد، روابط، کشور، تناسب اندام دارم، ببینم چه فکرهایی اشتباه هست، اونا رو عوض کنم و با خودم بگم که من فهمیدم این فکر اشتباهه و از الان به بعد میخوام دیگه اینجوری فکر کنم،درسته که کار راحتی نیست،چون افکار قبلی ریشهدار هستن،مشکل تولد آگاهانه داشتن اینه که همه آدمها جور دیگه ای دارن رفتار میکنن، آدمها طبیعتشون این رو اقتضا میکنه که مثل هم باشن، سریع سعی میکنن مثل هم رفتار کنن،حالا اگه من میخوام تولد آگاهانه رو تجربه کنم در همه جنبهها، باید متفاوت عمل کنم از دیگران،درسته که سخته،ولی خیلی لذت بخشه،چون نتایجم با دیگران اون وقت فرق میکنه.
مثلاً اگه در زمینه ثروت بخوام تولد آگاهانه داشته باشم، افکاری که ثروت آفرینه، تمریناتی که باعث ایجاد ثروت توی زندگیم میشه رو انجام بدم و روی ثروت متمرکز بشم،بعد از چند سال میبینم که چقدر فاصله گرفتم از شرایط قبلم و از اطرافیانم،خوبی تولد آگاهانه اینه که از اول میدونم که میخوام به کجا برسم و تلاشم رو شروع میکنم و رسیدن به هدفم هم برام لذت بخش میشه،و این روند در تولد اصلی من نیست،من متولد شدم، همه چی بهم تحمیل شد، افکارشون، رفتارشون، دینشون، آدابشون، همه چی بهم تحمیل شد و من شدم اینی که الان هستم،پس اگه میخوام اینو عوض کنم، باید خودم همت کنم،دیگه کسی نیست که بخواد بیاد بهم آموزش بده،چون همه فکر میکنن خودشون عقل کلن و نیاز به یادگیری ندارن،هر جوری فکر میکنن صحیحه،برای همین یادگیری سخته،مگر اینکه خودم تصمیم بگیرم و شروع کنم.
تلاشی که انجام میدم برای اینکه شرایط جسمم رو تغییر بدم نشون میده که من چقدر دارم آگاهانه تصمیم میگیرم که انسان جدیدی از خودم بسازم،استمرار من در تکرار و یادگیری و عمل کردن به آموزشها نشون میده که چقدر برای خودم احترام قائلم و میخوام از تولد آگاهانه خودم استفاده کنم.
ما از کودکی یه سری آموزشها رو دیدیم مثلاً اینو دیدیم که خیلیها عادت دارن با چایی شون شکلات بخورن،هر کسی یه عادتی داره،که مثلاً با چایی اش یه چیزی میخوره،باید بدونم که اینم یه رفتاریه که از قبل یادش گرفتم،توی خانواده ها این عرف بوده،و این یه آموزش ساده و عادی و عادتیه که خیلی از افراد چاق اونو دارن و سالها بر اساس این آموزشی که خودشون انتخابش نکردن عمل کردن،ما این آموزش رو انتخاب نکردیم، یادش گرفتیم،ولی سالهاست داریم اونو انجام میدیم،پس اگر تشخیص دادیم که این رفتارمون برای خلق یک انسان جدید متناسب دیگه مناسب نیست، پس باید تغییرش بدیم، باید به رفتار جدید اونو تغییر بدیم،این میشه شاهکار زندگی ما،که یعنی تشخیص دادم این رفتارم اشتباهه و الان تغییرش دادم،این تغییرات، این شاهکارهایی که یکی یکی رفتار اشتباهم رو تشخیص بدم و تغییرش بدم در نهایت اون شگفتی نتیجه منو رقم میزنه،این طریق تغییر دادن رفتارها و افکار قبلی میشه استفاده کردن از فرصت تولد آگاهانه برای جایگزین کردن آموزشها،
این تفاوتهایی که در خودم ایجاد میکنم نشون میده که چقدر از این دوره نتیجه گرفتم، نه مدت زمانی که در این دوره هستم، نه دفعاتی که تکرار میکنم، نه اون زمانهایی که دربارهاش مینویسم، و نت برداری میکنم، عمل مهمه.
برای اینکه متناسب بشم و متناسب بمونم باید در مسیر رسیدن به خواسته استمرار داشته باشم،حتی اگه متناسب شدم، مثلاً اگه یه وزنی رو برای خودم مشخص کردم و به اون وزن ایده آل رسیدم،یعنی به اون شرایط رسیدم، احساس عالی دارم، سبک شدم، همه اضافهها رفتن، لباسها همه اندامی شدن و هرجوری که دوست داشتم شدم،فکر نکنم که دیگه کار تموم شد،دیگه ولش کن، دیگه نمیخواد،نه،باید حواسم باشه، باید تکرار کنم، فایلها رو گوش بدم،تا دوباره برام یادآوری بشه و خوشحال بشم که من این مسیر رو طی کردم، این آموزشها رو استفاده کردم که متناسب شدم و الان دارم دوباره تکرارش میکنم. این میشه در مسیر باقی موندن.
هیچ وقت نخوام که با عجله کردن این فایلها رو گوش کنم و تکرارشون کنم، چون اون حس عجله داشتن، اون عجول بودن باعث میشه که این تلاشم خنثی بشه،و هیچ وقت هم نخوام که برای دیگران خودم رو لاغر کنم،چون خیلیا هستن که واقعاً برای دیگران میخوان لاغر بشن و میگن دوست دارم لاغر بشم تا دیگه از خجالت دیگران در بیام که این چند سال منتظر منه که یه تغییری بکنم و استرس داره که هرچه زودتر لاغر بشه،که اینم خیلی چیز بدیه و نمیذاره که متناسب بشم،ذهنم نمیپذیره که بخوام کاری انجام بدم که دیگران خوشحال بشن،اصلاً براش غیر منطقیه،نمیفهمه این موضوع یعنی چی،چون ذهن خودمه و فقط برای خودم میتونه تصمیم بگیره،چطور ممکنه با ذهنم بخوام کاری انجام بدم که مثلاً اون دوستم خوشش بیاد، ذهنم اصلاً زیر بار این نمیره،پس بنابراین باید در مسیر استمرار داشته باشم،
و به هیچ هم وجه هم نگم که مقاومت ذهنی دارم،این مقاومت ذهنی از کجا اومده؟؟من خودم کاری رو انجام ندم بعد بگم مقاومت ذهنی دارم،آخه مقاومت ذهنی در برابر چی دارم؟؟در برابر کاری که خودم انجامش نمیدم، باید بدونم این یه فکریه که معلوم نیست از کجا در اومده،بالاخره از یه جایی شروع شده،این مقاومت ذهنی رو یه جایی برای ما به وجود آوردن،که اینم از اون آموزشهای غلطه که یادش گرفتم،خودم کاری انجام ندم بعد بگم مقاومت ذهنی دارم،نمیذاره من برم مثلاً نرمش کنم، نمیذاره من برم پیادهروی کنم،نمیذاره من دوره ام رو درست انجام بدم، آخه این کیه؟؟این مقاومت ذهنی کجاست؟؟غیر از اینه که خودم خلقش میکنم،غیر از اینه که خودم بهش نیرو میدم، بهش قدرت میدم،چرا فکر میکنم از بیرون یه نیرویی هست که نمیذاره من حرکت کنم،این چه فکریه آخه؟؟
سپاسگزارم از شما استاد عزیز بایت این فایل عاااالی🙏🙏🌺🌺💖💖🦋🦋🙋🏻♀️🙋🏻♀️
سلام بر استاد عزیزم و دوستان همراه
من هم که الان فکر میکنم ترسم از مواد غذایی ازبین رفت وآخریش سس مایونز بود که به شدت ازش میترسیدم و وقتی الویه درست میکردم برای خودم در ظرف دیگه میریختم و سس نمیریختم و میخوردم ولی برای مابقی اعضای خانواده سس اضافه میکردم.
که خدا رو شکر منم الان مثل باقی اعضای خانواده الویه ام رو سس اضافه میکنم .
مورد بعدی خوردن آش بود که همش چندین کاسه میخوردم وآخرش دلم درد میگرفت و دم میکردم . اما این سری فقط درحد یه بشقاب خوردم و دیگه تمایلی به خوردن نداشتم .
الانا سطح انرژی بدنم رفته بالا وصبح ساعت چهارونیم بلند میشم و با فایل پیاده روی داخل حیاط خونمون پیاده روی میکنم وخیلی احساس آرامش میکنم در حالیکه قبلا اصلا حوصله نداشتم .
تو خونمون برادرم متناسب هست . اون سری رفت بازار و دوتا جعبه سیب خرید اونم ریز. کسی چیزی نگفت چون همه اخلاقش رو می دونیم چون اگر سیب بزرگ باشه نصف میکنه میزاره داخل یخچال . میگه باهمون نصفه سیر شدم .
یا دامادمون متناسب مایل به لاغرهست البته به نظرمن متناسبه اما خانواده ام اون رو لاغر میدونن و بهش اصرار میکنن خوب برنج بیشتری بریز چراتعارف میکنی واون میگه من نمیتونم بیشتر از این بخورم .
و قبل ناهار که باهم میوه می خوریم اون فقط یک دونه نهایت دوتا بیشتر نمی خوره اونم با اصرار خانواده . میگه اگه میوه زیاد بخورم ناهار نمیتونم بخورم .
ما عادت داریم وقتی برای تفریح می رویم جنگل ویا دریا وکلی غذاهای رنگارنگ اعم از چای ومخلفات برای عصرانه . ناهار جدا بعددوساعت کباب جداو میوه و کاهو جدا .
ولی وقتی ایشون همراه ما باشه خواهرم اجازه این کار رو به ما نمیده میگه ما رومسخره میکنن واونها تو خانوادشون همه متناسب هستند و بعد ناهار چیزی نمی خورن تا غروب و غروب فقط یک استکان چای نهایتا یک دونه شیرینی .
اما اگه خودمان باشیم خانوادم کلی غذاهای رنگارنگ میبرن تازه بعدش میان خونه میگن گرسنمونه .
من این سری که همراهشون رفتم بیرون هندزفری به گوش پیاده روی کردم و یه کم ناهار خوردم وتمام . واقعا میلی نداشتم نه اینکه نخام بخورم .
من با کانون توجه ام درمسیر چاقی قرار گرفتم و باهمین تغییر کانون توجه ام برمیگردم به مسیر درست متناسب بودن .
من سالهای سال درمسیر چاقی استمرار داشتم پس بایستی درمسیر متناسب شدن هم استمرار داشته باشم .
چون زندگی من بالاپایین زیاد داشت یه موقع هایی شاد وآرام یه موقع های دپرس و غمگین و من داخل هر موقعیتی که قرار میگرفتم عوامل متعددی رو به چاقی لاغریم ارتباط میدادم . من حتی ویژگی شخصیتی رو در چاقی ربط میدادم .کلا کلکسیون از باورهای چاقی بودم که منو درمسیر چاقی پیش میبرد .
چقدر هم این جهان شبیه فضای مجازی اینستاگرام عمل میکنه مثلا بگی کم تحرکی باعث چاقیه از فرداش کلی آدم میبینی که کم تحرک وچاقند وباور تو رو تایید میکنند .
مثل اینستا پیج یه بازیگر رو ببینی از فرداش هر روز پیج های بازیگران دیگر رو برات میاره .
کار ذهن هم شبیه برنامه اینستاگرام هست و کارش گسترش هر چی که دنبال کنی . و خودت هم حق انتخاب داری که پیج هارو دنبال کنی یا نه . ومنم حق انتخاب دارم که آگاهانه همه چی رو نپذیرم .
پس بیام پیج های ذهنی چاقیم رو عوض کنم و پیج های ذهنی لاغری رو دنبال کنم واز این خاصیت ذهن که کارش گسترش یه موضوع هست درجهت رسیدن به خواسته ام استفاده بکنم
به نام خدای زیبایی آفرینم
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همگام
بیشتر مردم از وضع زندگیشون خوشحال نیستن!!!!!
بیشتر مردم از همه چیز مینالند ولی برای عوض کردنش هم هیچ کاری نمیکنند!!!!
بیشتر مردم افسرده اند ولی برای همه چیز وقت میزارن الا خودشون!!!!!!
بیشتر مردم یه ملیون چیز دارن که بهش افتخار کنن ولی فوکوس کردن روی چهارتا چیز که دوست ندارند!!!!!!
بیشتر مردم هیچی از پتانسیل خودشون نمیدونن!!!!!
بیشتر مردم صبر میکنن تا وقتی دیگه خیلی دیر شه وقتی که میفهمن میتونستن هر چی که آرزوش و داشتن داشته باشن که میفهمن باید میرفتن دنبال هر چی دوست دارن تو زندگیشون !!!!!!
دوست همگامم تو رو نمیدونم ؟؟؟؟؟
ولی!!!!!!
ولی!!!!!
من نمیخوام مثه بیشتر مردم باشم؛
من نمیخوام معمولی باشم؛
میخوام متفاوت فکر کنم ؛
به خواسته تناسب اندامم توجه میکنم ؛
متفاوت از ذهن چاقم رفتار می کنم که متفاوت به دست بیارم ؛من سعی میکنم برای متناسب شدن ؛
میدونم اگه واسش بجنگم اگه راسخ باشم اگه خودمو وقفش کنم به دستش میارم ؛
بله اگه خودمو وقفش کنم به دستش میارم ؛
اگه کم نیارم یه روز به دستش میارم ؛
آموزشهام و عملی میکنم در زندگیم ؛
میخوام یه برنده باشم بین برنده ها ؛
شگفت انگیز شگفت انگیزها بشم ؛
معمولی بودن بسه دیگه؛
میخوام یه نسل بسازم از همینجا از همین الان یه نسلی که شروع بشه با یه قلب بزرگتر، اخلاق بهتر، اندام استانداردتر ؛
من یه بلند پروازم که به تک تک بلند پروازیهام میرسم ؛؛؛؛
آره من یه آدم غیر معمولی ام ؛
بیشتر مردم کم میارن!!!! اما من کم نمیارم؛؛؛؛؛
بیشتر مردم جاده راحت و انتخاب میکنن!!!!! من جاده پیشرفتو؛؛؛؛؛؛
جاده تناسب فکری من پر از تپه و ماجراجوییه این دقیقا همون چیزیه که من میخوام چالش من عاشق چالشم
بیشتر مردم مینالند و دنبال مقصرند!!! من تو خودم میرم اشکالاتم و بررسی میکنم و نگاه میکنم که بهترین راه چیه؛؛؛؛
بیشتر مردم جا میمونن!!!! اما من جا نمیمونم ؛؛؛؛
بیشتر مردم جا میزنن !!!!! اما من جا نمیزنم؛؛؛؛؛
بیشتر مردم کم میارن!!!!! اما من کم نمیارم ؛؛؛؛؛
من تمام ضربه هایی که از چاقی خوردم و جبران میکنم ؛
من افکار قدرتمند چاقی رو ریشه اش و میخشکونم و به جاش افکار پر قدرت تر لاغری و تناسب فکری و رشد میدم درون خودم ؛
من باورهام و اصلاح میکنم از مواد غذایی نمیترسم؛
من با ترسهام رو به رو میشم و اونها رو شکست میدم ؛
من به مقدار مورد نیاز بدنم غذا میخورم ؛
من از غذا برای چاق کردن خودم استفاده نمیکنم ؛
من از مواد غذایی درست استفاده میکنم ؛
میخوام از تولد آگاهانه فکریم لذت ببرم و تغییراتم و توی این مسیر بررسی کنم و مطمئنم نتایج بی نظیری خواهم گرفت در زندگیم که یکی از اون نتایج تناسب فکری و جسمی منه ؛
من انسان جدیدی از خودم میسازم مقصر تمام آنچه شده خودم هستم تک تک آنها را جبران میکنم با تمام وجودم سعی میکنم یاد بگیرم و به آموزه هایی که یاد میگیرم عمل کنم اگه تا الان اشتباه کردم برای این بوده که از راههای اشتباه زندگی کردم پس حالا که مسیر درست و تشخیص دادم حالا رفتارهای اشتباهم و شناسایی میکنم و تغییرشون میدم هر روز روی خودم کار میکنم مثل استاد عزیزم تا روزی که زنده هستم برای متناسب شدن و متناسب موندن انگیزه داشته باشم تا الگویی بشم برای دیگران تا اونها هم به مسیر درست هدایت بشن من برای خودم میخوام متناسب بشم من عاشق خودمم من هر چی که بخوام و به بهترین شکل به هدف میرسونم پس پیش به سوی تولد جدیدم الهی به امید تو
سلام استاد
خدا را شکر من توانستم امروز فایل 12 گام از 100گام سرزمین لاغرها را گوش بدهم در این فایل خیلی نکات کلیدی را گفتید ممنون از شما
من امروزمتوجه شدم هنوز فکر ذهن چاق در من فعال است که خوردن برخی از خوراکیها من را چاق میکند در حالی که قبل از خوردن به خودم یادآوری میکنم که تمام غذاها برای انرژی بدن من لازم است و میخورم ولی درگوشه ای از ذهنم هنوز به یقین نرسیدم و میگویم که خوردن فلان شیرینی و چربی برای من ضرر داشت و خودم را سرزنش میکنم که چرا خوردم و به خودم نگفتم سیرم و آن را خوردم
در این فایل که گفتید بسیار بسیار مهم است (تاثیر رفتار و باورهای قبلی ما درکسب نتیجه مناسب از دوره تناسب ذهنی مهم است )
و همچنین گفتید که در تمام دوره ها برای تمرینات باید سه چیز را درنظر بگیریم
1- هدف از انجام تمرینات چیست (متناسب شدن )2- آگاهی که دررابطه با این کار یاد گرفتیم ( راههایی برای یاد گیری متناسب شدن و تغییر فرمول ذهنی از چاقی به لاغری )3- در این آگاهی چه تمرینهایی است که باید انجام دهیم (فرمولهای ذهنی را از چاقی به لاغری تغییر بدهیم با نگاه کردن به افراد متناسب و نوع خوراکشان )
و در مورد ضربه هایی که از چاقی خوردیم بیشتر فکر کنیم ( نداشتن اعتماد به نفس – مشکلات تنفسی و بیماری – داشتن آرزوی لاغری – نداشتن انتخاب برای لباس و خوردن خوراکیها و……و در مورد تناسب اندام خیلی بیشتر فکر کنیم و افراد لاغر و نوع خوراکیهایی که میخورند و چه مقدار میخورند را نیز مد نظر قرار دهیم یعنی آگاهیهایی را که یاد گرفتیم را به کار ببریم به عنوان مثال ترس از چاقی قبل و بعد از غذا خوردن یک فرمول ذهن چاق است که باید روی این باور خیلی کار شود که بدن من به سوی متناسب شدن جلو میرود و بدانیم و یقین کنیم و بارها به خودمان بگوییم بدن من برای زنده ماندن به انرژی نیاز دارد پس من به اندازه نیازم غذا میخورم و با تکرار و تمرین این فرمول متناسب شدن را در بدنم فعال کنم
من در این فایل متوجه شدم که اگر هرروز یک فایل را چندین بار گوش بدهم و نکات کلیدی ان را یادداشت و عمل کنم و اصلا عجله نکنم برای اینکه در یک روز چند فایل را انجام بدم خیلی بهتر فرمولهای ذهنی برای متناسب شدن جلو میروند و خواندن نظریه های دوستان برای لاغر شدن و ثبات فرمولهای ذهنی مفید است
بازم از استاد عزیز ممنون که به صورت خیلی ماهرانه ایرادات ذهن چاق را میگویید تا ما برای رفع آن اقدام کنیم .
سلام خدمت استاد بزرگوار و همراهان لاغری عزیز
من این گام رو چندین بار برای خودم مرور کردم چندین بار فایل رو برای خودم گوش دام چون با اینکه خوب جلو میرم ولی هنوز از خودم راضی نبودم با گوش دادن به این فایل و دقت در اعمال و رفتارم متوجه شدم هنوز در مسیر چاقی هستم برخی اوقات هنوز مواد غذایی در ذهنم قدرت دارن هنوز باورم کامل تغییر نکرده که مواد غذایی چاق کننده نیستن با اینکه موقع گرسنگی میخورم ریزه خواری دیگه خدارشکر ندارم به محض سیری دست از غذا میکشم ولی ولی هنوز مواد غذایی برام غول هستن هنوز ته ذهنم میگم پیتزا چاق کننده است یا ….من امروز خیلی به این موضوع آگاهتر شدم و روی این باورم بیشتر تمرکز خواهم کرد اینکه مواد غذایی عامل انرژی من هست و من با لذت از آنها برای دریافت انرژی استفاده میکنم
یه موضوع دیگه هنوز عجول بودن در مسیر اینه کی لاغر میشم در وجودم هست ولی خدارو شاکرم که در مسیر لاغری روز به روز آگاهتر میشم و مطمنم که تناسب اندام حق طبیعی من هست و باورهای که عامل چاقی من شدن روز به روز محو تر میشوند
سلام به همه دوستان عزیز
اتفاقا تکرار فایل ها باعث میشه فرمول های ذهنی برای ما تکرار بشه
من واقعا دیگه هیچ عذاب وجدانی در خوردن ندارم
چونکه من مشکل رو از مواد غذایی نمیدونم بلکه مشکل رو از رفتار خودم میدونم ک به دستگاه گوارش نازنیم فشار میارم با زیاد خوردن و احساس ترکیدن
من همیشه گوش ب زنگ بدنمم تا هر موقع انرژی خواست و احساس گشنگی کرد سریع بهش غذا بدم
من معدمو اذیت نمیکنم حتی روزه ام نمیگیرم ک اذیت بشه
چون معده من حساس نباید خالی بمونه وگرنه کل سیستمم بهم میریزه
بله استاد عزیزم شما درست میگین فقط با نوشتن ولی عمل نکردن چیزی درست نمیشه
مهم اینه که بتونیم با خیال راحت غذا بخوریم و در یک کلام از زندگی لذت ببریم
دیگه نجوای ذهنی نیاد بگه ها زینب نگا کن لاغرا همه چیزای خوشمزه سرخ شده یا فسفودی برا اوناست
تو نخور چ میشی ها
نه من ۹۰ درصد مسیرمو رفتم یعنی تا ۹۰ درصد نمیترسم از غذاهای پرچرب خوردن
اون ده درصدم تا پایان دوره از بین خواهد رف همون درصدی ک دیده نمیشه و تاریکه
شاید باشه شایدم نباشه هیچ همون درصدم
مهم اینه ک تو مسیر لاغری بمونیم
و هرگز ترکش نکنیم
و اگرم فایل هارو گوش نکنیم تو عمللل نشون بدیم ما دقیقا مانند لاغرها غذا میخوریم
تو عید خیلی جاها گفتم میل ندارم
این یعنی من خیلی حواسم جمع😊
من ادم خیلی دقیقی هستم
انقد ک لاغری برای من با ارزشه
همون قدرم نباید نکات کلیدی رو فراموش کنم
نباید اصل هارو فراموش کنم
اصل اینه ک فرمول های ذهنی باید دقیقا مثل لاغر ها باشه
اصل اینه دیگه موقع غذا خوردن به شمردن کالری فکر نکنیم
اصل اینه ک وقتی احساس گرسنگی داریم چیزی بخوریم و به محض سیری دست بکشیم
اصل اینه ک بدن خودمون رو دوست داشته باشیم
اصل اینه یادمون نره ک در جاده لاغری با ذهن قرار داریم
اصل اینه در این مسیر عجله نکنیم
اصل اینه لاغری در درون ما همیشه وجود داشته و داره
ما روز ب روز به این لاغری نزدیک تر میشیم
سلام خدمت استاد عطار روشن عزيز
اين فايل بي نظير بود
ميتونم بگم يكي از بي نظير ترين فايل هايي بود كه تا الان در اين صد گام شنيدم
با لايه هاي زيرين باورهاي ما كار داره
ما رو با خودمون رو به رو ميكنه
مطمئنم خيليا يا نتونستن اين فايل رو تا آخر گوش بدن يا اگر گوش دادن منيت اونها انقدر توي گوششون فرياد زده كه كه اصلا منظور شما رو اشتباه متوجه شدن و منحرف شدن…يه عده هم خدا رو شكر تونستن گوش بدن
خود من جز كسايي بودم كه از ديشب دو بار اومدم اين فايل رو گوش بدم ولي ديشب كه چند دقيقه ازش گوش دادم و رفتم سراغ كار ديگه اي
امروز صب كه داشتم صبحانه ام رو آماده ميكردم اومدم توي سايت و پلي كردم فايل رو …باز ذهنم داشت ميگفت اينا رو كه ميدوني چند وقته داره ميگه و تو هم ميخوني توي سايت
ولي از وسطاش يه جاهايي انگار خودمو و رفتارمو جلوي آينه قدي ميديدم
گاهي ميخواستم فرار كنم ازش ولي باز به خودم گفتم نه فهيمه تو تعهد دادي ..تو لياقت متناسب شدن رو داري
و از دقيقه بيست به بعد كه گفتم وااااي خداي من اين فايل اصلا رايگان نيست و جهان هستي ميدونه كه اين فايل بهاش رايگان نيست به همين دليل هست كه هر كي مرد عملش باشه اين فايل رو گوش ميده
بهش عمل ميكنه و نتيجه ميگيره و ممكنه در ادامه نتيجه گرفتن ذهنش متقاعدش كنه كه دوره ها رو تهيه كنه و نتايج بزرگتر بگيره
به اين ترتيب بهاي اين فايل هم جبران خواهد شد. و چقدر اين قانون جهان رو دوست دارم كه ذره اي كار نيك در اين جهان بي پاسخ نمي ماند و برعكسش (به اميد اينكه به زودي راهي براي پرداخت از طريق پي پل براي ما كه ايران نيستيم فراهم بشه)
استا عطار روشن عزيز
وقتي گفتيد ما سن تولد آگاهانه داريم و حالا بايد خودمون انتخاب كنيم در اين تولد آگاهانه چه رفتاري داشته باشيد
ذهنم يكدفعه ساكت شد و سراپا گوش شدم
نشون ميده كه روحم چقدر منتظر اين لحظه بوده كه من خودم تصميم بگيرم كي باشم نه اينكه خانواده و جامعه براي من تصميم بگيرن كي باشم با چه خصوصياتي
بايد بهم بر بخوره كه ديگران يكسري رفتار رو براي من تعيين كردن و من طبق اون رفتار دارم از يكبار فرصتي كه در اين دنيا دارم استفاده ميكنم
به جاي اينكه از حرفها و كارهاي ديگران ناراحت بشم و بهم بربخوره كه نتيجه اي جز ناراحتي بيشتر برام نداره ….حالا بيام در اين تولد آگاهانه تصميم بگيرم رفتارهاي چاقي يا هر رفتار بد ديگه اي كه از ديگران ياد گرفتم و داره بهم ضربه ميزنه رو ازش ناراحت بشم و قبولش نكنم و خودم رفتاري كه شايسته شخصيتي هست كه دوسش دارم رو بسازم و طبق اون عمل كنم
در يك كلام بزنم زير ميز ، بازي رو بهم بزنم و اونطوري كه خودم دوست دارم بازي رو دوباره بچينم و پيش برم
اين فايل انقدر حرف توش داره كه در اين كامنت نمي گنجه
ميرم سراغ نكته بعديش
اينكه گفتيد از افراد متناسب الگو برداري كنيم و ببينميم چطور با مواد غذايي رفتار ميكنن و ما هم سعي كنيم رفتار هاي اونا رو تكرار كنيم هم بسيار نتيجه ميده
من قبلا هم گفتم كه يك دوست به شدت متناسب دارم كه اتفاقا با فردي هم ازدواج كرد كه اونم مثل خودش متناسب هست و عادت هاي غذايي و طرز برخوردشون با غذا مثل خود دوستم هست
من هر وقت اين دوستم رو ميبينم تا يكي دو روز ذهنم نمي پذيره مثل قبل غذا بخورم
هي به همسرم هم ميگم كه مثلا اگر اين خوراكي خونه فلاني بود تا شش ماه بعد كه ميرفتيم خونه شون هنوز بود
مثل ما نيستن كه دو روزه تمومش كنن
شما باورت نميشه خوراكي ها انقدر توي خونه شون ميمونه كه بوي “نا” بوي مونده گي ميگيرن .و خودشون متوجه نميشن كه اين بو ، بوي مانده گي هست …چرا ؟چون ذهنشون اون بو رو ميشناسه…و براش غير عادي نيست
نميخوام بگم ما هم كه ميخوايم متناسب بشيم بايد مثل اونا عادت كنيم بوي ماندگي رو نفهميم در مواد غذايي…
اين عادت اوناست …
ميخواهم بگم عمق باورها درباره تناسب اندام چقدره كه اصلا جايي براي اين باور كه بوي مواد غذايي تازه با مونده رو بفهمن نمونده
الان متوجه شدم كه جهان هستي چرا اين دوستم رو گذاشته توي زندگيم چون ذات من متناسب بودن رو دوست داره ، خداي من ميدونه كه من چقدر با متناسب بودن خوشحال ميشم ، به همين دليل خيلي نرم اين دوست رو توي زندگي من آورده كه ازش تاثير بگيرم
قربون خدا برم كه اصلا زور نميگه بهم حتي در جاهايي كه من اون چيز رو دوست داشته باشم و برام شادي به همراه داشته باشه
همين دوستم به اضافه شوهرش و به اضافه يك دوست ديگه اونم با خانواده شون تقريبا رول مدل من هستن
هر وقت ميرم خونشون يا مياد خونمون انقدر تحت تاثير رفتار غذاييشون قرار ميگيرم كه تا يكي دو روز انگار سرم خورده به ديوار و گيج ميزنم
الان كه دارم مينويسم هي دوستامون دارن ميان توي ذهنم و ميبينم تعداد دوستايي كه خدا دور من جمع كرده تا من رو به متناسب بودن نزديك كنه زيادن و حتي ميتونم بگم 90% شون
و هي داره در همين حين تايپ كردن رفتار هاي غذاييشون مياد توي ذهنم
يكيش اين كه يكيشون وقتي مثلا ما شام ميريم خونشون ، خودش فقط سالاد ميخوره…و ميگه من معمولا شام رو زود ميخورم و چون توي مهموني ها شام ديرتر سرو ميشه ، من شام رو سنگين نميخورم چون خوب نميتونم بخوابم
يكيشون توي يك مراسم بزرگ كه توي تالار گرفته بودن و خودش صاحب مجلس بود موقع سرو غذا كه ناهار بود گفت : كه صبحانه هم نخوردم امروز …
و فكر ميكنيد غذا چي خورد …از بين اينهمه مدل غذا كه روي ميز بود ايشون يه تيكه ماهي با يكم برنج و سالاد خورد در حد يك پيش دستي كوچيك
من، همون لحظه كه داشت ميگفت از صب چيزي نخوردم داشتم فكر ميكردم من اگر جاي اين بودم و صب ميدونستم تا ظهر چقدر بدو بدو دارم و چقدر قراره كار انجام بدم انقدر مفصل صبحانه ميخوردم كه نگو
و الان كه وقت ناهار هست حتما به خودم ميگفتم انقدر امروز بدو بدو داشتي و كالري سوزوندي كه اگر دو بشقاب پر غذا بخوري هم باز كالري امروز جبران نميشه
يعتي تمام اين فكرا در همون چند ثانيه اي كه دوستمون فقط داشت ميگفت از صب صبحانه هم نخوردم توي ذهن من داشت ميچرخيد
الان كه دارم خودمو مرور ميكنم ، فهميدم من از اونجايي كه خيلي وقت هست كه از خدا خواستم در مسير تناسب اندام قرارم بده و چون به شدت آدمي هستم كه با خودم توي ذهنم حرف ميزنم و صداهاي توي سرم خيلي بلنده، اين چيزايي كه براتون گفتم مدتي هست براي من رقم ميخوره توي ذهنم و باهاش روبه رو ميشم
شايد بيش از يكساله كه اين اتفاق داره توي ذهنم ميوفته با ديدن غذا خوردن افراد متناسب
الان ديگه ميدونم هر كي مهموني مياد خونمون همه شون كم غذا ميخورن
به همسرم ميگم بايد حواسم باشه خيلي غذا درست نكنم ، چون هر كي مياد خونمون نه ميوه زياد ميخوره نه تنقلات نه غذا
همه اش بعدا ميمونه خودمون بايد بخوريم
اينايي كه دارم تعريف ميكنم عين واقعيت اين يكسال و نيم شايدم دو سال گذشته ست كه برام تغيير كرده همه چي
و الان ميفهمم كه آمدنم به اين سايت اصلا تصادفي نبوده و من هدايت شدم به اين سايت
ريشه هاي تغييرات باوري در من در حال شكل گيري بوده
بخوام بگم خيلي زياده
يكي از تغييرات ديگه اي كه توي اين چند ماه اخير انجام دادم اين بود كه يكي از اين افراد لاغر كه رول مدل من هستن
يه روزي رفتيم خونشون ، در كابينت هاشو كه باز كرد ديدم هيچي توي كابينت هاش نيس اصلا مثل من انواع شيشه هاي پر از مواد غذايي خشك مثل حبوبات و سبزيجات نيست
تعجب كردم
گفتم خدايا من دارم دنبال خونه بزرگتر ميگردم كه اينا رو جا بدم توش
اينهمه مواد غذايي كه ميخريم
دنبال يخچال خيلي بزرگتر ميگردم كه بيشتر توش جا بدم
ميگردم دنبال خونه اي كه بتونم يه يخچال صندوقي توي گاراژي انباري جايي بزارم….چطوري اينا حتي كابينت هاشونم خاليه
و يه يخچال كوچولو دارن كه يك فريزر كوچولو بالا داره يخچال هم پايينشه
خلاصه اين فكرا انقدر توي سرم چرخيد تا تصميم گرفتم منم كابينت هامو خالي كنم
اولش نوشتم و امضا كردم كه تا يكماه هيچي نميخرم توي خونه تا كابينت ها خالي بشه
آقا يكماه گذشت ، انگار هيچي دست نخورده بوده بود توي كابينت ها
ماه بعد رو هم بهش اضافه كردم و فقط سبزيجات تازه براي سالاد و خوردن هفتگي ميخريدم
فريزري اصلا
خلاصه غذاهايي درست ميكردم كه تا حالا اون تركيب رو نخورده بوديم
چون فقط ميخواستم اون مواد غذايي كه داريم تموم بشه
گذشت و گذشت
تقريبا چهار ماه طول كشيد تا من %98 مواد غذايي كابينت ها رو و سبزيجات فريزر رو تموم كردم
ديگه هم براي كابينت چيزي نخريدم و موفق شدم سر تعهدم بمونم
ريزه كاري هايي داره كه توضيحش خيلي طولاني ميشه
من متوجه باور فقر شدم در اين بين …باوري كه به من ميگفته كمبود هست …همه چيو زياد بخر كه يكوقت كم نياد…خيلي كار برزگي بود براي من اين خالي كردن كابينت ها مثل يك دانشگاه من ياد گرفتم ازش
ولي من موفق شدم يك گام بزرگ در زندگيم بردارم كه عادتهايي بودن كه خودم انتخاب نكرده بودمشون
چيزيه كه ما توي ايران ياد گرفتيم انواع حبوبات بايد توي كابينت هامون باشه
انواع سبزي خشك بايد باشه
نميدونم ديگه انواع چيز ميزاي سرخ شده توي فريزر باشه
انقدررررر ما ايراني ها عادت هاي بد غذايي داريم كه اگر سعي كنيم همونا رو يكي يكي بزاريم كنار نا خود آگاه متناسب ميشيم
من عادت هاي خريد خيلي بد داشتم
خيلي بد
انقدر همه چيو زياد ميخريدم
انقدر از همه چي همه رقمش بايد توي خونمون ميبود
رب گوجه چندين مدل
كنسرو گوجه جدا
كنسرو گوجه ايتاليايي با سبزيجات مخصوص مخصوص پاستا جدا
واي واي
همه اينا رو هميشه ميخريدم و بايد توي خونه ميبود كه اگر يه روزي خواستم مثلا پاستا ايتاليايي درست كنم سس مخصوصش باشه توي خونه
يادمه يكبار يكي از اين دوستان متناسب اومدن خونمون و انقدر مواد خوراكي سر ميز بود كه اين دوستمون گفت وااااي خداي من ، من اصلا نميتونم انقدر مواد خوراكي بخرم توي خونمون
گفت اصلا يادم نمياد جايي هم ديده باشم انقدر زياد مواد غذايي توي يه خونه اي
شما چطوري انقدر ميخريد
يكي يكي يادم مياد
انواع سس توي يخچال بود
انواع پنير هميشه توي يخچال بود
انواع خشكبار مثل آلو زرد آلو سياه ، انجير خشك ،كوفت خشك ….از دست خودم حرصم ميگيره كه من چه رفتاراي بدي داشتم
من مطئنم بيشتر ايراني ها، همين رفتار منو دارن و بيشتر ثروت و منابع مالي در خونه شون صرف مواد غذايي ميشه
همه اش هم به خاطر عادت هايي هست كه به ما داده شده و مال خودمون نيست
بخشيش هم به خاطر حرف مردمه
همه اين پرحرفي ها از اونجا اومد كه قلبم گفت شايد يكي بخونه كه دوست داره اين تغيير بزرگ رو در زندگيش ايجاد كنه و من رو الگو قرار بده
و شيريني اين تغيير بي نهايت هست
بگم كه عادت هاي بد هم از بين نميرن اونا هم سرجاشون هستن
ما كه داريم با تكنولوژي فكر كار ميكنيم ياد ميگيريم عادت هاي خوبمون رو بيشتر كنيم تا عادت هاي بد مجال خود نمايي نداشته باشن
گاهي يه صداهايي ته ذهنم ميگه خوب كه چي !!! اينهمه نعمت هست كه ميتوني همه رو توي خونه ات داشته باشي…چرا خودتو محروم ميكني …من ميگم نه من خودمو محروم نميكنم …من دارم جاي نعمت ها رو توي زندگيم تغيير ميدم…چندين سال اون نعمت هاي خوراكي توي خونم بودن …الان ميخوام كمدم پر از لباس هاي متناسب و خوشگل باشه …لباس هايي كه ميخرم و ميپوشمشون…چون من لباس كه سايز خودم نبوده هم زياد ميخريدم به اميد روزي كه لاغر ميشم ميپوشمشون
دوستي كه متن من رو خوندي ممنونم از چشمات به اميد موفقيت همه مون
سلام دوست عزیزم
فهیمه خانم
کامنتتون خییلی عالی و آموزنده بود برام.
خیلی از متنتون لذت بردم
این اولین کامنتی هست که در پاسخ دیدگاه مینویسم
از بس که از دیدگاهتون خوشم اومد
واقعا تک تک این کارهایی که گفتین رو توی زندگی چقدر انجام دادیم
فقط به فکر پر کردن یخچال و فریزر و شکممون
واقعا ممنون بابت دیدگاه عالی تون.
سلام و درودی دیگر به همه دوستان و استاد مهربانم.
گام۱۲:در مسیر چاقی هستید یا لاغری؟ لاغری آسان و ماندگار در صورتی امکان پذیر هست که یاد بگیرید هر روز در مسیر لاغر شدن حرکت کنید که خدارو شکر من هر روز دارم در این مسیر زیبا و لذت بخش حرکت میکنم.در هر جنبه از زندگی همواره دو جهت یا مسیر وجود داره:مسیر موفقیت که شمارو به طرف خواسته ها و آرزوهاتون هدایت میکنه و مسیر ناکامی و شکست که شمارو به سوی تجربه ناخواسته ها و مشکلات هدایت میکنه. در هر لحظه ما انتخاب میکنیم که در کدام مسیر حرکت کنیم.در مورد جسم هم همین موضوع صدق میکنه و هر زمان ما انتخاب میکنیم که در مسیر لاغرشدن حرکت کنیم یا در مسیر چاق تر شدن.من برای بودن در مسیر لاغرشدن باید کاری انجام بدم اما در مسیر شکست تنها کاری که باید انجام بدم اینکه هیچ کاری نکنم .برای لاغرشدن فقط آرزوی لاغرشدن را داشتن کافی نیست باید کاری متفاوت از آنچه تا الان انجام میدادیم انجام بدین و اون موندن در مسیر لاغرشدن هست.این مسیر لاغری با ذهن مسیریه که کاملا ذهنی هست و نیازی به کار فیزیکی و سختی و تلاش نیست.این مسیر به ما یاد میده اول مسیر چاقی رو خوب بشناسیم و بعد تصمیم بگیریم برای لاغرشدن مسیر جدیدی رو برای زندگی کردن در پیش بگیریم.و این از طریق تمرینات ذهنی و استمرار در انجام آنها امکان پذیرهست.صعود در این مسیر یعنی داریم به لاغری میرسیم و سقوط یعنی داریم از مسیر لاغری دور میشیم و به مسیر چاقی نزدیک میشیم.نقش اصلی رو ما ایفا میکنیم که چطور از این مسیر استفاده کنیم و فقط گوش دادن و نوشتن نیست بلکه باید اون چیزی که یاد گرفتیم رو به عمل تبدیل کنیم و من دارم این کار رو انجام میدم وقتی میخوام غذا بخورم مدام مطالبی رو که یاد گرفتم مرور میکنم در ذهنم و این باعث میشه نقشه ذهنی داشته باشم برای خوردن یا به افراد متناسب اطرافم نگاه میکنم که اون چه رفتاری داره اگه همون رفتاری هست که من دارم به خودم آفرین میگم که دارم گفته هارو به عمل تبدیل میکنم و اگر رفتار جدیدی بود سعی میکنم من هم انجامش بدم و هرچه بیشتر انجام بدم به لایههای زیرین ذهنم دسترسی پیدا میکنم و این باعث میشه فرمولهای چاقی گذشته برام کم رنگ و کم رنگتر بشه.و آنقدر تکرار میکنم تا به واقیعت زندگیم تبدیل بشه.نباید برای تغییر افکارت تاریخ تعیین کنی نباید به تاریخ توجه کنی.ملاک موفقیت در لاغری با ذهن عمل کردن به آموزشهاست نه تاریخ شروع.کسی از این دوره ها نتیجه میگیره که به ۲موضوع بسیار مهم متعهد باشه.اولی هر روز کاری برای موندن در مسیر انجام بده مثل گوش دادن به فایلها یا تمرین و تکرار.دومی تلاش کنه موضوعات تئوری رو به عمل تبدیل کنه که همون توجه کردن به افراد متناسب و یادگیری رفتارهای درست اونها باشه.و باید خودت رو محک بزنی که چقدر افکارت تغییر کردن.مثلا چقدر ترس از خوردن برات کم رنگ شده آیا بازم از خوردن بعضی مواد غذایی ترس داری که نکنه باعث چاقیم بشه.قانون اینکه مواد غذایی به شما ضربه ای نمیزنه و باور اشتباه اینکه خوب اگه مواد غذایی هیچ ضرری ندارد پس من هرچقدر بتونم میخورم که این کاملا اشتباه نمیشه با باور قانون رو عوض کرد ولی میشه باورمون رو با قانون همسو کنیم ما برای زنده موندن به انرژی نیاز داریم و این انرژی با خوردن غذا تامین میشه پس خوردن به حد نیاز بدن نمیتونه مارو چاق کنه اون ما هستیم که با زیاده روی داریم خودمون رو چاق میکنیم.پس قانون درسته ما هستیم که باور اشتباه داریم.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام من در این فایل یاد گرفتم اگه میخوام تغییر روش بدم و زندگی خودمو از یه شخص چاق تبدیل کنم به یه شخص لاغر لازمه تغییراتی در روند زندگیم اعمال کنم .
خب یکی از اونها اول یادگیریه . من اول باید یاد بگیرم زندگی بر روش لاغری چجوریه ؟
خب تا اینجا یاد گرفتم که زندگی بر اساس سبک لاغری یه جریانه . یه مسیره نه صرفا یه برنامه غذایی که طبق اون عمل کنم . بلکه یه مسیره که ابتدا از فکر آغاز میشه بعد به رفتار و عادات میرسه و نهایتا به جسم .
خب برای این تغییر مسیر ما لازمه یه سری کارها رو انجام بدیم که اگر اونها رو انجام ندیم خب در مسیر قبلی داریم حرکت می کنیم و تغییری در ما رخ نمیده .
این نکته ی مهم هم در امتداد آموزشهای دیروز خیلی عالی بود که لازمه برای لاغریمون هر روز کاری انجام بدیم نکته ی مهمی که دیروز یاد گرفتم این بود که بپذیرم چاقی و لاغری برای ذهن در یه سطح هستن . یعنی اصلا برای ذهن فرقی نداره ما میخوایم کدوم راه رو انتخاب کنیم . انتخاب دست خودمونه ما هر راهی رو بخوایم انجام بدیم خب همون فرمولها در وجود ما جاری میشن و امروز تاکید کردید که لازمه برای لاغری این کارها رو انجام بدیم . اگه کارهای مربوط به لاغری رو انجام ندیم خب همون روش چاقی رو انجام میدیم و دوباره داریم چاقی رو تکرار می کنیم .
اگه ما بخوایم در مسیر چاقی بمونیم کاری نمیخواد انجام بدیم ولی ما میخوایم تمرین کنیم که دیگه چاقی رو انجام ندیم و در مسیر لاغریمون حرکت کنیم (آموزش ذهن و عمل بر اساس آموزشها )
پس اگه بخوایم در مسیر لاغری حرکت کنیم خب مسلما از فرمولهای لاغری و عمل لاغر کننده باید استفاده کنیم و چون ما زمان زیادی از فرمولهای چاقی استفاده کردیم و یه جورایی به استفاده از اونها عادت کردیم پس حتما لازمه برای لاغریمون یه کاری انجام بدیم و اولین کار اینه که روند چاقی رو دیگه تکرار نکنیم .
چون آدمای لاغرم دقیقا همینن . اونا روند چاقی رو تکرار نمی کنند و سالهاست عادت کردند که روند و جریان لاغری رو تکرار کنند . شاید الان کار اونا از ما راحتتر باشه ولی به مرور که ما هم عادت کنیم به زندگی بر روش لاغری خب ما هم مثل اونا به راحتی در مسیر لاغری حرکت می کنیم .
چون ما مثل معتادانی هستیم که در حال ترکیم و نسبت به یه انسان سالمی که در روند اعتیاد قرار نگرفته مسلما باید احتیاط بیشتری کنیم .
در این فایل دو تا فرمول ذهنی رو یاد گرفتم . اول باور و قانون . دوم همسو کردن باور با قانون .
قانون اول اینه که هیچ ماده ی غذایی مارو چاق نمی کنه .
قانون دوم : اگر بر اساس نیاز جسم غذا بخوریم (گرسنگی_سیری) ما خیلی طبیعی لاغر میشیم .
چون برخورد اشتباه من با مواد غذایی منو چاق کرد و اونم زیاده روی و بر اساس نیاز غذا نخوردن بود . پس اگه به موقع گرسنگی بخورم و موقع سیری دست از غذا بکشم و در هر موقعیتی که در معرض غذا قرار گرفتم براساس فرمولهای ذهن چاق اون مواد رو مصرف نکنم و در کل میانه رو باشم نه افراط نه تفریط . نه با کم خوری به خودم زجر بدم و نه با پرخوری در اون صورت من به راحتی لاغر میشم . البته این فقط مربوط به عملکرد سطح رفتار میشه . برای عملکرد سطح ذهن هم و به نوعی بزرگ کردن شیر وجودم حتما و حتما لازمه که من هر روز فایلها رو دوره کنم و تمریناتم رو انجام بدم تا مسیر ذهن منم علاوه بر رفتار در جهت لاغری باشه .
خب قانون اول جزء موارد اصلاح فرمول ذهنی بود و قانون دوم در سطح رفتار بود و بازم هر دوی اینها در کنار هم منو به هدف میرسونه و نکته ی آخر هم استمرار یعنی همون فرمولی که دیروز گفتید که برای لاغر شدن لازمه تغییرات پایدار ایجاد کنیم .
نکته بعدی هم در مورد تولد آگاهانه بود . من اگاهانه تصمیم گرفتم زندگی خودمو تغییر بدم و این زندگی جدید به انتخاب و اختیار خودم هست . در مورد مقاومت ذهنی هم به نظرم اونم یه چیزی شبیه اشتهاس و ما میخوایم به وسیله ی این کلمه چاق شدن رو گردن چیزی بیرون از خودمون قرار بدیم .
این کلمه رو هم لازمه با آگاهانه انتخاب کردن جایگزین کنیم . یعنی آگاهانه انتخاب کنم که کدوم مسیر رو برای زندگی انتخاب کنم و من هر راهی رو انتخاب کنم فرمولهای ذهنی و رفتاری من بر اساس همون روش جاری میشه . منتها چون من راه لاغری رو سالهاست که فراموش کردم لازمه آگاهانه هر روز تمرین انجام بدم تا دوباره یاد بگیرم که بر اساس فکر و رفتار جدید حرکت کنم و این خودمم که انتخاب می کنم از کدوم مسیر برم . پس اینجا هم باید بپذیریم نه از رفتار چاقی ناراحت بشیم و نه از رفتار لاغری ذوق زده و هیجانی . اینا هردو انتخاب خودم هستن و اگر بنا به عادت من انتخاب چاق کننده ای داشتم بپذیرم که خودم انتخابش کردم یا اگر حواسم نبوده بازم خودم بودم که آگاهانه رفتار نکردم و بپذیرم که ناراحت نشم و فقط کافیه آگاهانه تر رفتار کنم و این فرمول جدید رو جایگزین مقاومت ذهنی کنم . من آگاهانه عمل می کنم و خیلی راحت انتخاب می کنم که کدوم مسیر رو انتخاب کنم . دیگه لازم نیست گرد چیزی بیرون از خودم بندازم . فقط بگم آگاهانه تر رفتار کن . اونم وقتی من هر روز تمریناتم رو انجام بدم تا آخر شب ذهنم در محیط لاغری هست و آگاهانه رفتار می کنم و به مرور هم که عادت کنم اگه یه وقت آگاهانه هم رفتار نکردم بر اساس عادت لاغری رفتار خواهم کرد یعنی مثلا در یه موقعیتی قرار گرفتم که حواسم به چیز دیگه است طبق عادت لاغری قطعا من در مواجهه با مواد غذایی انتخاب عادت لاغری رو انجام خواهم داد . البته این حالت به زمان بیشتری نیاز داره و فعلا کار من اینه که با استمرار در مسیر لاغری و آگاهانه رفتار کردن ، عادات جدید رو در خودم بپرورونم تا سالها بعد دیگه عادت می کنم که همیشه بر اساس لاغری حرکت کنم و واکنش نشون بدم . قطعا شخصیت لاغر من و شیر وجودم روز به روز بزرگتر و قدرتمندتر میشه و و وقتی تمرین کنم که آگاهانه رفتار کنم کم کم اون صدا ناخوداگاه در من جاری میشه و وقتایی هم که حواسم نیست صدای شیر لاغری منو در جهت لاغری کمک می کنه .
سپاسگزار و شکرگزار خداوندم که من رو به یه آگاهی کم نظیر دیگه هدایت فرمود
استاد عزیزم سلام،خدا قوت و سپاسگزارم ازتون
سلام و درود خدمت دوستان همراه و هم مسیرم
تولد آگاهانه من دقیقا به لطف الله مهربان مصادف شد با تولدم، چون من روز تولدم دوره اصلاح پرخوری و اشتهارو خریدم و اونجا بود که آگاهی های فوق العادش باعث شد که من فایل های صد گامو بفهمم و تازه دارم متوجه میشم که مسیر درست چقدر میتونه زیبا باشه… وقتی مسیر زیبا باشه سعی میکنیم هر روز حال خوب رو حفظ کنم رفتن به سایت از روی اجبار نمیشه، چون برام مثل غذا خوردن میشه، بخشی از کارهای روزانه خواهد بود، چیزی که با لذت همراه باشه حتما تعهد آور هم خواهد بود… من دارم به تازگی متوجه تغییرات آهسته ام میشم و خدا میدونه چقدر لذت بخش… چون ذره ای بودن تغییراتُ حس میکنی دیگه عجول نمیشی، متوجه عملکرد جهان هستی میشی که تغییرات هیچوقت یهویی صورت نمیگیره ، مثلا هیچوقت یهویی صبح نمیشه، یهو از زمستون به تابستون نمیریم… من مطمئنم به هدفم میرسم، فقط نیاز به تمرین و تکرار دارم و زمانیکه آگاهی های درست یا ورودی های خوب به ذهنم بدم، وقتی ایستگاهش داره یواش یواش پر میشه منم یواش یواش تغییراتم شروع میشه و زمانیکه عملِ من که همون عمل به آگاهی هاست مستمر بشه، شگفتی ساز میشیم.
به امید شگفتی ساز شدنمون
عادله.
به نام خالق حکیم سلام .
بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید . در تمام این سالها معنی حقیقی این آیه قرآن متوجه نشده بودم نمی دونستم ربم داره یکی از قوانین سلامتی رو میگه با شه کلید اسراف که به معنای زیاده روی کردن است درسته از سالها قبل خدا جونم گفته یه سری چیز ها رو نخوریم چون برای بدن ضرر داره و اگه از سر برطرف شدن نیاز باشه همون چیز ها اشکالی نداره و بعد هم این آیه زیبا که میگه بنده من هر چی میخوای بخوری بخور اما به اندازه نیازت نه بیشتر از نیاز بدنت چرا که زیاده روی در هر کاری باعث میشه آسیب ببینی و خدا اسراف کاران دوست نداره همانکسانی که در هر کاری زیاده روی میکنند وقتی فکر میکنم میبینم من که از خدا هستم وقتی چاق میشم این بخش از خودم یا بهتر بگم رفتارهایی که منجر به چاقی میشه دوست ندارم . مدتی بود تغییر سایز نداشتم و نگران چاق تر شدن بودم با گوش کردن به این فایل متوجه شدم چرا چون من هر وقت گشنه میشدم میخوردم یا وقتی از خواب ظهر بیدار میشدم به جای شیرینی و غذا یا دلم نوشیدنی گرم میخواست یا سرد فهمیده بودم از گشنگی نیست یا بعد غذا ناخونک نمیزدم چون خوش مزه همون که میخوردم بسم بود و چشمم دنبال غذا نبود این باور که غذا هر وقت بخواهم هست رو داشتم و این باور که کار بدن من چربی سوزی هست اما بعد یه مدت مسیر گم کردم و غذا میخوردم تا دل درد بشم گاهی یا میخوردم تا تموم بشه و اسراف نشه واز شیرینی میترسیدم . با فکر به چاقی ورزش میکردم و هی در آیینه خودم نگاه میکردم و دور کمرم اندازه میگرفتم و پیاده روی با فکر به چاق تر نشدنم میکردم شکر خدا این ها برای قبل این بود که دوره شروع کنم و تقریبا میشه گفت از یه ماه مقداری بیشتر اما الان که هدایت شدم و متعهد شدم به ادامه این مسیر خیلی راضی و خوش حالم . امروز سر ناهار دیدم برادرم که خیلی هیکلش متناسب و عالی هست ناخنک بعد غذا نزد من یه سیب کوچولو قبل از این که این رفتارش ببینم برداشتم و خوردم بعد این که غذا مو خوردم بعد دیدم یکی دیگه از اعضای خانوادم که چاق هست یه ناخنک جانان بعد این که غذا شو خورده بود و گفت سیر شده زد به غذا زد منم وقتی داشتم میز جمع میکردم بر خلاف همیشه دیگه ناخنک نزدم به غذا . برادرم وقتی میخوایم غذا بکشیم چنر دقیقه قبلش چیزی نمیخوره حتی اگه کلی از اون خوراکی تعریف بشه میگه نه میخواهم غذا بخورم منم جدیدا وقتی گرسنه میشم فکر میکنم چی بخورم بهتر اول یه نوشیدنی میخورم اگه ببینم خیلی گرسنه ام غذا اگر نه یه میوه یا خوراکی کوچیک . چند شب پیش شیرینی خامه ای داشتیم دو تا کیک خانه ای قبل خواب خوردم بر خلاف همیشه یه کیک خانه ای نصف کردم کامل نخوردم گفتم تنها میخوام طعمش بدونم چی هست . دیشب هم دقت کردم دیدم تند تند املت خوردم دلم دیدم داره درد میگیره با این که به اندازه ریخته بودم و زیاد نبود یه نعلبکی بود یه قاشق مونده بود به برادرم دادم خورد بعد با خودم فکر کردم چرا انقدر سریع خوردم دیدم به این فکر میکردم که سریع بخورم تموم بشه و نکنه املت بمونه و نتوانم بخورم بعد یه ۲۰ دقیقه که میز جمع کردم احساس گرسنگی میکردم به خاطر همین رفتم یه چند تا لقمه نون و عسل خوردم و سیر شدم دست کشیدم و به خودم قول دادم با ارامش غذا بخورم و بیش تر از قبل از غذا خوردن لذت ببرم و به طعم غذا در لحظه دقت کنم نه به اندازه ای که میخورم و امروز موفق بودم شکر خدا . صبح هم نمی دونستم میخواهم کره با عسل بخورم یا پنیر پس یه لقمه کوچیک خوردم دیدم نه صبح دلم اصلا بر نمیداره به خاطر همین نان و پنیر کره خوردم و خیلی هم بهم چسبید . خلاصه دارم به یاد میارم وقتی شیرینی و خوراکی های مختلف میبینم اما اونقدر گرسنه نیستم که بخوام بخورم یه کوچولو امتحان کنم که هوسم برطرف شه وقتم هم گرسنه هستم یه غذای خوب به جای شیرینی وچیز های دیگه بخورم آخه واقعا اون انرژی که باید بده وقتی دقت میکنم میبینم نمیده . این مدت غذا رو با لذت میخوردم و هر روز ناخودآگاه رفتارهای اطرافیانم با هم مقایسه میکنم و نتیجه هارو نگاه میکنم و اون رفتار مناسب سعی میکنم انجام بدم و دست از سرزنش خودم برداشتم اگه یه موقع بیش تر از نیازم بخورم و حواسم نبوده باشه وقتی متوجه میشم همون لحظه استپ میکنم و دست از غذا میکشم و به خودم آفرین میگم که بازم متوجه شدم و بخ یادمیارم افراد متناسب هیچ وقت خودشون بابت آنچه که خوردن سرزنش نمیکنند هیچ وقت نمینمیگند آخ زیاد خوردیم چرا انقدر خوردم و خیلی خوش حالم که این جمله آخ زیاد خوردم دارم میترکم مدت هاست رها کردم و این مدت که دوره رو شروع کردم حتی در ذهنم هم نگفتم و بعد غذا به غذا فکر نکردم و خودم مشغول کار دیگه کردم . خدا جونم متشکرم . واقعا این فایل خیلی دوست داشتم خیلی آموزنده بود تلنگر عالی بود که نقطه استپ نداریم یا در حال صعودیم یا سقوط . شکر خدا این روز ها شرایط زندگیم داره جوری پیش میره که خودم بهتر بشناسم رفتارهای غذایی م بهتر ببینم و اصلاحشون کنم و در این مسیر راحت تر حرکت کنم . خوش حالم که دست از ورزش و پیاده روی برای لاغری برداشتم و به این مسیر اعتماد کردم خوش حالم برای است که لذت میبرم . واقعا درست میگید نمیشه هیچ بهانه ای برای انجام ندادن تمرین ها آورد دیروز با خودم میگفتم وقت نمیکنم کامنت بخوانم بعد دیدن اا خوب به جای این که تو مترو بازی کنی میتوانی کامنت ها رو بخوانی و اون موقع به خودم افتخار کردن که متعهد هستم و تصمیم درستی گرفتم . هر جا هستید شاد و سربلند تر از الان باشید یا حق .
“به نام خداوند بزرگ و مهربان”
سلام به استاد گرامی و دوستان هم مسیر؛
گام دوازدهم:در مسیر چاقی هستید یا لاغری؟!
بالاخره بعد از چند روز ناخوش احوالی و مریضی، امروز دوشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۱ به لطف خداوند مهربان توانستم گام دوازدهم را بر دارم و دوباره به مسیر لاغری خودم برگردم.امروز بعد از چند روز کم اشتهایی ناشی از بیماری، سه عدد شیرینی و مقداری تخمه خوردم و بعد از خوردن به خودم می گفتم که من با خوردن اینها چاق می شوم و متوجه شدم هنوز همچنان در ذهن من ترس از خوردن بعضی خوراکی ها وجود دارد و باعث می شود که من در مسیر چاقی حرکت کنم نه در مسیر لاغری.متوجه شدم که باید بیشتر و بیشتر بر روی باورها و نگرش های ذهنی خودم کار کنم تا بتوانم در مسیر لاغری باشم و حرکت کنم.باید گام هایی را که تا الان برداشته ام را بارها و بارها در ذهنم تکرار کنم تا بتوانم آنها را در ذهنم ثابت و پایدار کنم و براساس آنها رفتار و عملکردم را تغییر دهم تا لاغر و متناسب شوم.یکی از قانون هایی که در مورد مواد غذایی وجود دارد این است که هیچ نوع ماده ی غذایی و خوراکی آسیبی به بدن و جسم ما وارد نمی کند و باعث چاقی ما نمی شود اگر به اندازه ی مورد نیاز بدن استفاده شود.پس من با تکرار همیشگی این قانون می توانم بر ترس خود از خوردن هر نوع ماده ی خوراکی و غذایی در خود غلبه کنم و آن را عامل چاقی ندانم و با لذت به اندازه ی نیاز بدنم نه بیشتر، از هر چیزی که می خواهم بخورم.برای موفقیت در رسیدن به لاغری و تناسب اندام باید همیشه در مسیر باشم و استمرار داشته باشم و باورهای صحیح خود را با قانون هم سو کنم و آنها را به مرحله ی اجرا در آورم در این صورت است که من صعود می کنم و به موفقیت میرسم.باید بیشتر به عادت های غذایی خودم توجه کنم تا بتوانم عادت های اشتباه و غلط را پیدا کنم و عادت درست و صحیح را جایگزین آن کنم.مثلا گاهی اوقات متوجه می شوم که با عجله و تند تند غذا می خورم انگار کسی مرا دنبال کرده باشد و در این حالت اصلا متوجه مزه و طعم غذا نمی شوم و حجم زیادی را بدون لذت از غذا وارد جسم خود می کنم پس باید با آرامش بیشتر و لذت کامل غذا را بخورم تا هم از آن لذت ببرم و هم متوجه شوم که چه موقع سیر شده ام تا دست از خوردن اضافه بر دارم.موفقیت من در این مسیر بستگی به نوع عملکرد و رفتار خودم در رابطه با اجرای درست و صحیح باورها و نگرش های است که یاد می گیرم و آموزش می بینم نه مدت و زمانی که من دوره را شروع کرده ام و این یعنی تولد آگاهانه ی من و من بسیار خوشحالم از این تولد دوباره و آگاهانه که همه چیز به خودم بر می گردد.درست عمل کنم موفقم و در غیر این صورت نا موفق.
سلام خدمت استاد عزیز وقت بخیر.
هر چی بیشتر گام ها رو قدم به قدم جلو میرم یادگیری من بیشتر میشه هر دفه یه حرف جدید یه مطلب جدیدی آموزش میدین که وقتی بهش فکر میکنم میگم آره اینجا هم اشتباه بوده کارت بهش عمل کن و چقدر تاثیر گذار هست که اشتیاق من هر روز بیشتر و بیشتر تر میشه چقدر لذتبخش هست برام و از مطلب این گام یاد گرفتم که لاغر شدن با ذهن به حرف نیست به نوشتن دیدگاه و فایل گوش دادن هم نیست به عمل کردن به همه این آموزش هایی که یاد گرفتی هست چطوری؟ با توجه کردن به رفتار افراد متناسب و فکر کردن و انجام ندادن رفتار اشتباه تکراری این همه سال ذهن چاقیت و مفهوم باور رو امروز واضح تر فهمیدم در همه زمینه ها و خصوصا در بحث لاغری فقط با باور اینکه لاغری با ذهن لاغرت میکنه متناسب نمیشی باید به قانون های لاغرها باور داشته باشی و مثل اونا رفتار کنی این همه سال شبیه چاق ها فکر کردی و رفتار کردی و چاق و چاق تر شدی و روح و جسم خودتو داغون کردی و همشو انداختی تقصیر اطرافیان و ژن و خدا و . . . حالا از این به بعد تا زمانی که زنده هستم به خودم قول میدم که در مسیر لاغری با ذهن پیش برم و هر زمان احساس لغرش به من دست داد دوباره برگردم و تکرار کنم همه اون آموزش های با ارزشی که براشون وقت گذاشتم و یاداوری کنم به خودم که اندام متناسب و لذت بردن از قانون لاغرها خیلی با ارزش تر از سقوط و برگشتن به مسیر قبلی هست و من درسته دذ دوره رایگان هستم اما به قول خود شما استاد اصلا هم رایگان نیست چون همین رایگان ها رو خیلی ها اول اینکه باور ندارن دوم باور میکنن کوتاه مدت و جا میزنن و به روش های بیهوده خودشون ادامه میدن اونایی که تا آخر مسیر هستن با وقت گذاشتن و عمل کردن دارن بها میدن و من مطمئنم یک روز اینقدر پیشرفت میکنم در لاغری با ذهن و به رویای لاغری خودم میرسم که میتونم در دوره های پیشرفته شما شرکت کنم و با پرداخت هزینه خیلی راحت با شما همراه و هم دل بشم خیلی لذت بردم مطلب عالی بود استاد خدا قوت سالم باشید.
سلام به همگی
من از خداوند بینهایت سپاسگزارم که در این مسیر درست هستم .چقدر این فایل عالی و تاثیر گذار بود واقعا استاد به فایلهای گذشته ی شما علاقمند هستم و با عشق گوش میدم .
من خودم کسی هستم که باید زندگی خودم رو تغییر بدم و به سمت بهترینا در تمام جنبه های زندگیم حرکت کنم چون زندگی یا در حال سقوط هست یا در حال صعود و حالت ساکنی وجود نداره .
من عاشق این سبک تناسب هستم و همیشه به دنبال یادگیری اون هستم و من هر روز در هر شرایطی باشم سعی میکنم فایل گوش بدم و بنویسم و اونها رو عملی کنم .
من از وقتی در مسیرم سعی میکنم از اطرافیانم و اتفاقهای اطرافم درس یاد بگیرم که چطور رفتار کنم و در مسیر درست باشم .و من تا زندم باید در این مسیر باشم و روی خودم کار کنم تا مشکلات افکاری و رفتاری من تغییر کنه خیلی از مشکلات در عمق ذهن من لونه دارن و من باید اونها. رو شناسایی کنم و اونها رو رفع کنم و همین کارها هست که من رو موفق میکنه و در کنار این کار عمل کردن به آموزشها خیلی مهم هست و من میدونم همین عمل کردن به آموزشها من رو موفق میکنه .
من کسی هستم که چاقی و در گذشته یاد کرفتم پس از وقتی در این راهم در خودم کلی رفتار اشتباه پیدا کردم که باید با آموزشها این رفتارها رو تغییر بدم و تا الان هم من کلی موفق بودم و رفتارهای اشتباه گذشته رو تغییر دادم ولی هنوز.هم وقتی نگاه به رفتارها و باورهای افراد متناسب میکنم. بازم به خودم میگم من هنوز جا دارم تا مثل اونها بشم ولی خب نزدیک هستم و خیلی از اونها دور نیستم خصوصا از لحاظ رفتاری بسیار عالی و شبیه به افراد متناسب هستم و اما فکر کنم در زمینه ی باورهام و افکارم هنوزم کمی باید روی خودم کار کنم تا مثل اونها فکر کنم و باور کنم .
من دارم هر لحظه دختر و پسر زیبای متناسبم رونگاه میکنم که چقدر رفتارهاشون و طرز فکرشون درست هست که اینقدر عالی متناسب هستن .
اتفاقا دیشب جایی بودم که یک فرد چاق و یک فرد لاغر با هم اونجا بودن فرد چاق دو پاکت چیبس با طعم های مختلف کنارش داشت که اول اونها رو باز کرد و کامل خورد و بعد موقع شام کلی از غذایی که یعنی دوست نداشت خورد و اما اون فرد لاغر که خیلی گرسنه بود رفت شام بخوره که چون اون غذا براش کم نمک بود لب نزد و نخورد و گفت دوست ندارم و بعد از غذای دیگه که کنار اون غذای کم نمک بود چند لقمه در حد رفع گرسنگی خورد و راحت گفت سیر شدم بدون ترس و نگرانی از شامی که از نظر خیلیها شاید چاق کننده و خطر ناک باشه خورد و اما ایشون اصلا از این افکار نداشت و راحت نیاز بدنش رو تامین کرد و دیگه زیاده روی نکرد
پس من به دنبال تغییر کردن و تغییر عادتها در خودم هست و من میخوام آموزشها رو با اشتیاق دنبال کنم و تکرار کنم تا به آنچه میخوام برسم .
من سالها برای لاغری سختی کشیدم و کلی ضربه هم خوردم در اعتماد به نفسم و روابطم و همیشه هم کلی چیزها رو مقصر میدونستم و بهانه ی چاقی خودم میدونستم مثلا میگفتم چون ازدواج کردم طبیعی چاق بشم چون باردار شدم طبیعی که چاق. بشم چون اشتهام زیاده طبیعی که چاق بشم چون دارو مصرف میکنم طبیعی که چاق بشم چون مواد خوراکی پر کالری استفاده میکنم طبیعی که چاق بشم اما منی که تصمیم گرفتم تغییر کنم میدونم این افکار اشتباه هست و من باید روی نقض این باورها کار کنم و به خودم بگم این همه افراد ازدواج کرده و باردار شده و با همین شرایط من که از همین مواد غذایی من مصرف میکنن هست که بسیار لاغر هستن پس چاقی من طبیعی نیست بلکه به خاطر افکار و رفتارم بدیهی هست .
من خودم کسی بودم که در گذشته فکرمیکردم مواد غذایی باعث چاقی من میشن اما حالا آگاهم همین مواد غذایی باعث چاقی من نمیشن بلکه رفتار من هست که باعث چاقی من شده همین دیشب همون فرد متناسب شام سالاد اولیه با نون خورد اما بسیار به اندازه نیازش خورد و زیاده روی نکرد که من سالها نمیتونستم قبول کنم شام سالاد الویه بخورم چون فکر میکردم چاقم میکنه پس چطوره که ایشون رو چاق نمیکنه اما من رو چاق میکنه نه رفتار من باعث چاقی من میشه و رفتار اون فرد هم باعث لاغری اپن فرد میشه یا دختر خودم عاشق غذاهای فست فودی و بستنی و … هست و همیشه هر وقت بپرسم چی میخوای از این سبک غذاها مثل پاستا و پیتزا و اسنک و لازانیا و …سفارش میده و با خیال راحت روز شب میخوره و اصلا حتی یه گرم چاقتر نمیشه چرا چون به اندازه نیازش در هر وعده غذاییش میخوره همین دیروز گفت برام ناگت مرغ درست کن و درست کردم با کلی پنیر پیتزا هم گذاشتم وسط اونها به سفارش پسرم و دخترم و اینها با لذت دو روز دارن ظهر و شب میخورن و نه ترسی دارن و نه افکار بدی در مورد غذ آها دارن خیلی راحت غذا میخورن و لذت میبرن من میبینم که هم رفتارها و هم افکارشون درست هست و منم تمام سعی ام و میکنم و روی خودم کار میکنم و به ذهنم این افراد رونشونم میدم که اگر بقیه اینقدر راحت میخورن ولاغر هستن پس منم در زمان گرسنگی بدنم اگر ازهر غذایی به اندازه نیازم بخورم و درست رفتار کنم چاق نمیشم مگر زیاده روی کنم مگر بعد از گرفتن پیغام سیری بازم درخوردن زیاده روی کنم و همین رفتارهای من هست که باعث چاقی درجسم من میشه و اصلا تقصیر ازمواد غذایی نیست و این تغییر باورها ساده نیست باید روی خودم کار کنم و اموزشها رو دنبال کنم و بارها مثال نشون ذهنم بدم تا ذهنم بپذیره و اگر کمی نحوای منفی داشتم باید به ذهنم بگم بدن من به این مواد غذایی برای زنده بودن و ادامه ی حیات نیاز داره و من باید بخورم و استفاده کنم تا انرژی لازم به جسمم رو برسونم و اینقدر باید تکرار کنم تا دیگه از خوردن ترسی نداشته باشم اما من نباید قانونها رو زیر پام بزارم که هر چقدر بخوام بخورم و چاق نمیشم چون خوردن ترس نداره نه اشتباه من میخوام باورهای همسو با قانون داشته باشم و قانون این هست که خوردن به اندازه از هرمواذ غذایی باعث چاقی نمیشه اما باور من این هست که بعضی از مواد غذایی چاق میکنه و این دو در تضاد با هم هستن و من باید با آموزشها اول باورهام رو درست کنم و من باید بدونم با باور اشتباه میشه نتیجه ی قانون رو تغییر بدیم اما با تغییر باور هامون نمیشه قانون رو عوض کنم فقط نتیجه ی قانون رو میشه تغییر داد یعنی این باور که من هر چقدر بخوام میخورم و چاق هم نمیشم غلطه من باید باورهای همسو با قانون داشته باشم .
قانون
من به اندازه مورد نیاز باید غذا مصرف کنم
و اما من چون بیشتر ازنیازم میخورم چاق میشم چون من دارم از غذا به غلط و بیشتر استفاده میکنم اون باعث چاقی من میشه نه اینکه غذا باعث چاقی من می شه
من باید در این مسیر استمرار داشته باشم و رفتارهای جدید و عادتهای جدید رو در خودم با تکرار نهادینه کنم تا نتیجه بگیرم مثل زمانی که چاق بودم و بارها رفتارهای اشتباه رو تکرار کردم تا به چاقی رسیدم .
من میخوام رفتارهای لاغری رو یاد بگیرم تا به جسم لاغر گذشته ی خودم قبل از ازدواج برسم پس آگاهانه به دنبال تغییر کردن و در مسیر درست بودن هستم تا جسم جدیدم رو رقم بزنم و من عاشق این تولد آگاهانه ی خودم هستم و من هر سال این تاریخ وارد شدن به سایت رو تاریخ تولد دوباره ی خودم گذاشتم و من عاشق خودم و جسمم و زندگیم اطرافیاتم و جهان اطرافم و خدام و ….بعد از این تولد هستم .
و من کسی هستم که متفاوت از بقیه اطرافیانم عمل میکنم و یکم سخته ولی نتایج جدیدم رو دوست دارم و با عشق دنبال میکنم چون خودم تصمیم به تغییر کردن گرفتم پس هر روز براش گام برمیدارم .
من گله و شکایت از هیچ اتفاقی در زندگیم ندارم و من میگم هر چی در زندگیم دارم نتیجه ی افکار و باورها و فرکانس های خودم هستم پس اگر اتفاقی نادرست و نا به جا در زندگیم دارم هنوز از درون خودم نادرست هستم و باید آگاهانه خودم رو تغییر بدم تا نتایج من تغییر کنه .
و در خصوص لاغری باید بگم من در گذشته سالها کلی رفتار نادرست داشتم مثلا
هرشب که میرفتم بیرون باید یه چیزی میخوردم
هر شب از سوپری باید کلی چیبس وپفک میخوردم
هر شب به خونه ی مادرم میرفتم و کلی از غذاهای روی گاز میخوردم .
هر روز صبح بعد ازصبحانه یا ناهار کلی شیرینی میخوردم
عصرها بعد ازخواب نیمروزی اول داخل آشپزخانه میشدم و کلی غذا سر پایی میخوردم .
عصرها با چایی کلی شیرینی میخوردم
در مهمانیها تا جاییکه میتونستم غذا وارد جسمم میکردم تا حالم بد میشد
در تولدها و عروسیها هر آنچه بود به خاطر هدیه ایکه داده بودم باید میخوردم که جبران بشه .
در مسافرتها اینقدر بیشتر میخوردم تا بهم بیشتر خوش بگذره
در تفریحها و دور همی ها کلی اذوقه و مواد خوراکی میبردم تا بیشتر تفریح کرده باشم و سرگرمی داشته باشم .
اگر رستوران و فست فودی جدیدی در شهر میدیدم باید میرفتم بخورم که خیلی به خودم اهمیت داده باشم و خوش بگذرونم .
اگر خوراکی جدیدی رو وارد بازار میکردن و تعریفی ازکسی درباره ی اپن خوراکی میشنیدم باید میرفتم و تهبیه. اش میکردم .
هر وقت حوصلم سر میرفت باید سریع خودم رو با یه خوراکی و یا مواد غذایی خوردن سرگرم میکردم
اگر کمی مشکلات جسمی و روحی داشتم سریع به خوردن پناه میبردم که خوب بشم و …….
اما مدتها هاهست آگاهم این رفتارهام برای خلق یک انسان جدید و متناسب. ، مناسب نیست پس دیگه تغییرشون دادم و یکی یکی انحامشون ندادم
من هر وقت به تفریحی میرم بیشتر از اطرافیانم و هوا و فضا لذت میبرم اگر در مهمانی و تولد و دور همی باشم بیشتر سعی میکنم خوشحالی کنم و خوشخالی بقیه. رو ببینم من اگر به سفر برم بیشتر دوست دارم جاهای جدید رو دیدن کنم و خرید کنم و اگرحوصلم سر بره به دنبال بیرون رفتن از منزل یا گوش دادن به فایلها و یا تماس با شخص مورد علاقم هستم و یا کلی تغییرات دیگه داشتم و دارم که باعث شده جسمم بسیار لاغر تر و سایزم بسیار کمتر بشه و من شگفتی رو درخودم با این روش دیدم و همون موقع گفتم تاریخ ورودم به سایت تاریخ تولد آگاهانه ی من هست .
و من همیشه به خودم در مسیر میگم اگر فقط گوش بدم و بنویسم که فایده ندارد کار به عمل برآید و من باید به این آموزشها عمل کنم و من همیشه مراقب خودم هستم که ببینم چقدر به این آموزشها عمل کردم و اگر عمل نکردم خودم رو تنبیه میکنم که چرا هر روز در سایت مینویسی اما عمل نمیکنی و به خودم میگم من این رفتارها رو در شأن خودم نمیدونم و میخوام در شأن یه انسان که اشرف مخلوقات هست رفتار و فکر کنم تا همیشه مثل بدو خلقتم در تناسب و شادی و نشاط و سلامتی باشم .
من بسیار خوشحالم که لباسهام سایزشون تغییر کرده و خوش اندام تر شدم اما با این وجود هر وقت فرصت کنم میام داخل سایت و گو ,ش میدم و مینویسم تا در مسیر بمونم .
من بازم میگم لاغری رو برای خودم برای حال بهتر خودم و لذت بردن بیشتر از خودم و زندگیم و برای سبکی خودم اعتمابه نفس بیشترم و خود باوری بیشترم و …. میخوام نه برای دیگران آخه هیچ تاثیری در زندگی هیچکس نداره و من اگر لاغر تر بشم تمام نتایج برای خودم هست پس من لاغری رو برای خودم میخوام .
من هیچوقت نمیگم مقاومت ذهنی دارم چون واقعا خنده دار هست این ذهن من مثل سایر اندام های من مثل دست و پا و ..در اختیار من هست و به من کمک میکنه و اصلا نمیشه بگم اون با من همراهی نمیکنه تنها فرقش با دست و پام این هست که این اندام من یعنی ذهن من متافیزیکی هست و دیده نمیشه ولی دلیل نمیشه که همراهم نباشه مثل این هست که بگم میخوام آب بخورم اما دستم به سمت لیون نمیره خب خنده داره پس هرگز این کلمه رو نمیگم و با عشق روی خودم کار میکنم
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم
استاد چقدر این فایل عالیه چقدر این فایل همه چیش درسته چقدر این فایل راه صحیح لاغری با ذهن رو قشنگ میگه من که ازین فایل لذت بردم وسه بار گوش دادم دوست دارم هفته ای یه بارگوش بدم برام یادآوری بشه
من قبلا هم این فایل رو گوش دادم ودوسش داشتم ولی اینبار یه جور دیگه درک کردم قبلا به این سطح از درک و آگاهی نرسیده بودم زیاد متوجه نشده بودم که باید عمل کنم می شنیدم ولی در اصل نمیشنیدم .
جواب سوال چند روز پیشم از شما به صورت دقیق و کامل درین فایل بهم گفته شد چقدر خوشحال شدم از رسیدن به این فایل در بهترین زمان خداروشکر
در مورد تغییر عادات والگوبرداری از افراد متناسب واقعا نکته خوبی گفتین خیلی از ماها خیلی خوب گوش میدیم ومینویسیم ولی وقتی به عمل می رسه همه چی یادمون میره من بارها شده فایلمو گوش دادم نوشتم موقع ناهار کلا یادم رفته چیزایی که یاد گرفتم وبه روش سالهای قبل عمل کردم درسته اندازه وحجم غذا کم شده ولی اصل رفتار مثل قبل دوره بوده همون حرص وولع همون پیام سیری رد کردن سر جاش بوده
خیلی ها فکر میکنند فقط گوش بدن بنویسن نتیجه میگیرن ولی نمیدونن تا جایی که امکان داره باید تو رفتار هم این آگاهی هارو عملی کنیم .
منم همینطور بودم خیلی در بحر عمل کردن نبودم فقط خوب گوش میدادم می نوشتم ولی بعدها متوجه شدم باید عملم هم درس کنم درسته به قول استاد عمل کردن هم تکاملی هست یه دفعه ای رفتارات رو کامل نمی تونی درس کنی اروم آروم باید روی رفتار هم کار کرد.مثلا تحریک به خوردن شدی نتونستی جلوی خود تو بگیری حداقل مقدارش رو کمتر کن یا وقتی میری جایی یه بار تعارف کردن نتونستی رد کنی حجم کوچک بخور اگر سیری. همه اینها جمع میشه ویواش یواش رفتارت خیلی صحیح تر میشه
من قبلا تخمه رو تا آخر میخوردم ولی حالا نه
من قبلا پفک رو تا آخر میخوردم اکر گرسنه نبودم هم میخوردم ولی حالا نه
قبلا من ته مانده غذای دیگران رو میخوردم ولی حالا چندشم میشه حتی غذای دخترم
من قبلا بعد ناهار اینقدر سنگین میشدم میخوابیدم ولی حالا خسته باشم کم خوابی داشته باشم میخوابم در حد نیم ساعت من قبلا همش وقتی نصف شب بیدار میشدم ساعت چک میکردم ولی حالا نه وبد خواب میشدم
من قبلا صبحها زود نمیتونستم از خواب بیدار بشم ولی حالا ساعت 7 هشت راحت بیدار میشم
تازگی ها ظهرا هم نمیخوابم شب خوب بخوابم قبلا هم ظهر خوب میخوابیدم شبم خوب میخوابیدم الآن ظهر بخوابم شب خوابم نمیبره بد خواب میشم .
من قبلا به دخترم میگفتم از مامان بزرگ زیاد غذا بخواه بخور یا گوشت زیاد بگو بده بخور ولی حالا نه
من قبلا سر سهم غذا دعوا میکردم حالا نه
من قبلا غذا رو بیشتر تفریحی واز بیکاری میخوردم حالا نه من قبلا زیاد نون میخوردم ولی حالا کم تر شده خوبخود
من قبلا نمیدونستم چرا چاقم چرا چاق میشم ولی حالا نه
من قبلا گرسنگی سیری رو نمی فهمیدم ولی حالا نه
واقعا خیلی تغییر کردم ناخودآگاه خودش خوب شده ولی باید سعی کنم جاهایی که هنوز مشکل دارم شناسایی کنم و اصلاحش کنم مثلآ تازگی ها قند زیاد میزارم چایی رو داغ میخورم زود اب میشه
یا صبحانه ها اکثرا غذای گرم می خورم دوست دارم نون پنیر بخورم ولی عادت کردم به غذای گرم اینو دوس دارم تغییر بدم اول صبح زیاد به معده ام فشار نیارم
یا مثلا غذای مورد علاقه ام باشه کمی زیاد می خورم یا از دخترم سوال میکنم مامان بزرگ چی پخته بگو به تو هم بده بیار بخوریم یا همش می پرسم ناهار چی دارن البته کم شده ولی دوس دارم نباشه
استاد چند بار خندیدم درین فایل جایی که گفتین الان بچه ها میگن استاد لاغر شده راحت دیگه هیچ کار نمیکنه لحنتون بامزه بود
آره برای لاغری باید بها پرداخت کنی چیزی به اسم نقطه پایان نیس همیشه برای بهتر شدن باید تلاش کرد باید هر روز برای خودت کاری کنی چون قدمت چاقی بیشتر هست و لاغری نوپاست مراقبت میخواد
و اونجا که گفتین بچه ها میگن مقاومت ذهنی داریم مقاومت ذهنی چیه دیگه درمورد کاری که خودت نمیخوای انجام بدی میگی ذهنم داره مقاومت میکنه
مقاومت ذهنی رو خود آدم درس کرده باعث و بانی اون به نظرم خودمونیم ما تمرکزمون رو از دوره بر می داریم میریم جاهای دیگه میریم فضای مجازی توجه از دوره برداشته میشه بعد یه مدت سخت میشه دوره رو با انگیزه گوش دادن شل میشیم ولی وقتی تمرکز داریم ذهنه قشنک راه میاد و ما رو علاقه مند به گوش دادن میکنه
ودر آخر یا ما صعود میکنیم یا سقوط
اگر هرروز کاری برای خودت برای تغییر زندگی برای تغییر اندامت کاری میکنی در حال صعود هستی وقتی حالت خوبه در حال صعود هستی ولی اگه حالت بده با بیمیلی با نامیدی داری گوش میدی یا سرت گرم چیزهای دیگه اس کارهای بی فایده داری میکنی در حال سقوط هستی
ممنون استاد فایل عالی بود و سراسر انرژی
چقدر شما خوبین تو این فایلها
خدا نگهدارتان باشه
به نام خدا
همین امروز صبح بود که همراه مادرم به چشم پزشکی رفتم بعد مدتی که دکترش اومد وقتی دیدمش کاملا متناسب . به طوریکه با اولین نگاه درسهای لاغری با ذهن برام مرور شد .
کارش کاملا پشت میز نشینی و ویزیت بیماران وعمل می باشد . با ماشین مدل بالا . با وضع مالی خوب وعالی. و …
اینجا بود که چندین باور مخربم زیرسوال رفت .
چرا کارش تحرک نداره اما متناسبه.
ماشین داره واحتیاج به پیاده رفتن نداره اما متناسبه
چون درآمدش بالاست امکانات رفاهی خوبی هم باید داشته باشع پس چرا متناسبه ؟
چون فرمولهای متناسب شدن ذهنش دستکاری نشده . واقعا ازته دلم بهش تبریک میگم که این هدیه الهی رو خرابش نکرد و دست نخورده تا حالا حفظ کرده است .
وکلی انسانهای متناسب چه آشنا وغیر آشنا درمسیر ترددم میبینم وناتودآگاه بهشون تبریک میگم .
یکیشون مدیر مدرسه ابتدایی ام بود که هنوزکه هنوزه بعد بازنشستگی وسن بالا متناسب هستش .وکلی سوپری که ازشون خرید میکنم .
وبالاعکس یک خانمه رومیشناسم صبح زود بیدارمیشع وهمراه همسرش میرفت به محل کارهمسرش واونجا هم کارمیکرد وکارخونه هم میکرد ولی علیرغم تحرک زیادش چاق بود .
یا مدیر اداره دارایی شهرمان که من واسع کارهای اداری پیشش رفتم کاملا متناسب بود . مگه میشه مگه داریم .
اینهمه آدم متناسب دوربرمون که افکارشون رو همچنان متناسب شونده دارن. واتفاقا همون ویژگی های رو دارند که من اون ویژگیها روعلت چاقی میدونستم .
پس منم باتغییر نگرشم وتغییر باورهام مسیر متناسب شدن رو انتخاب میکنم وبااستمرار دراین دوره متناسب شدن رو به خودم هدیه میدهم .
سلام خدمت عزیزان متناسب
سعود یا سقوط
همه چیز در جهان جاریست وسکونی وجود ندارد،زندگی جاریست ابها،فصل ها و روزو شب و ……
هدفم تناسب و لاغریست ایا امروز در حال سعودم یا سقوط،ایا براش کاری انجام دادم ؟؟؟
وقتی کاری برای هدفم کمتناسب شدن هست انجام ندادم چطوری انتطار داشته باشم ک ب هدفم نزدیک بشم یا همون جای قبلی بمونم ،تاکی میتونم بمونم؟؟؟همین تناسب من سالها اموزش های لاغری رو از اطرافیان خواسته ونخواسته یاد گرفتم و اونها رو در عمل انجام دادم و شاگرد عالی و خوبی هم بودم ،الان دارم اموزش متناسب بودن میببنم باید تکرار کنم .در زندگی روزمره عمل کنم تا بتونم در این مسیر هم شاگرد ممتاز باشم،با ی بار خواندن یا نوشتن ساده کسی توی کاری مهارت پیدا نمیکنه ،مهارت با تکرار عمل ب دست میاد،من اگه امروز کاری برای هدف تناسبم نکنم سقوط میکنم ب سمت چاقی چرااا؟؟چون من چاقیو خیلی بهتر بلدم،اصلا نمیخواد کاری برای چاق شدن انجام بدم همین ک کاری برای متناسب شدن انجام ندم کافیست تا من ب سمت چاقی ک سالهااموزش دیدم برم،چون من چاقی رو خوب بلدم و همه ی اون باورها و فرمول ها دوباره رو میان و من ب سمت سقوط (چاقی)میرم ، من هر روز باید برای هدفم برای تغییر ب سمت خواسته ام انجام بدم تا فرمول های جدید برام پر رنگ بشن وبا ادامه دادن برام پر رنگ بمونن و ماهر بشم، این برای لاغرهام همینطورب هست ،من زنداداشمم رو بارها دیدم ک تلاش کرده برا چند کیلو چاق شدن،مدتی تلاش میکنه و کارهایی رو انجام میده ک کمی اضافه کنه بعد ک ادامه نمیده بدون اینکه کار خاصی انجام بده فعالیتش تغییر کنه خیییلی راحت و اسون ب سکت لاغری میاد چرااا؟؟؟چون تمام عمرش فرمول و باورهای لاغری رو داشته و اونها براش پر رنگ ترن بس اگه بخواد مخالف این مسیر باشه باید هر روز برای هدفش گامی برداره،
من اگه میخوام ب تناسب و یا موقعیتی ک میخوام برسم باید در هر شرایطی گامی بردارم، خوب گوش بدم ،بخونم و اطلاعات بدست بیارم ،برای فرمول های جدید دقت کنم و بعدوشاید مهمترین مرحله عمل کردن تا ماهر شدن ،وقتی بخونم و بنویسم ولی در عمل بیام بشینم سر سفره ومدام پیغام سیری رودریافت کنم ولی دستم همچنان مشغول بردن غذا ب دهنم باشه ،اینجا من چطوری میخوام نتیجه اون نوشته ها رو ببینم، مثل رانندگی مث نقاشی کشیدن ،تایپ کردن،اشپزی کردن ،شیرینی پزی و……….همه ی کارهایی ک هست رو دقت کنیم میبینیم اونی ک عملی توی کار بوده خیلی حرفه ای وماهره، کتاب اشپزیو هی بگیرم دستم وبخونم ایا میتونم ی اشپز وشیرینی پز خوبی باشم، ایا برم کلاس اموزش رانندگی وپشت فرمون نشینم میتونم راننده خوبی باشم ، برم صدتا کتاب بخونم و کلی اموزش طراحی ببینم وقلم دستم نگیرم ایامیتونم ی اثر خوب خلق کنم ، شاید بتونم ی شیرینی معمولی درست کنم یا ی نقاشی معمولی بکشم یا ماشینو روشن کنم وب حرکت در ارم ولی قطعا نمیتونم حرفه ای باشم مگر با عملی انجام دادن و تکرار واستمرار.تناسب هم همینطوریه من باید گامی بردارم گوش بدم بیام مطالب دوستامو بخونم ودر اطرافم ب افراد متناسب دقت کنم ب احساسات خودم ک مهمترین هستن دقت کنم ،چیزای ک گوش دادم رو ببینم در عمل هم انجام میدم و اگه این روش رو داشته باشم واستمرار داشته باشم قطعا ب نتیجه میرسم چون ب سمت سعود حرکت داشتم ،
من با هیچ روشی جز اموزش لاغری نمیتونم ب تناسب برسم من نمیتونم با رژیم ب لاغری برسم چون بدن من نیاز ب انرژی داره من نمیتونم زورش کنم ک در فلان ساعت بخور حتی نیاز نداشتی در فلان ساعت گشنگی بکش،مواد غذایی قدرت چاق کنندگی ندارن اگه اگاهانه خورده بشن ،هنگام نیاز و ب اندازه نیاز مصرف بشن ، این یک قانون هست ،همه ی افراد برای تولید انرژی نیاز ب غذا دارن وهیچ غذایی قدرت چاق کنندگی نداره ،چون افراد متناسب هم دارن از همون غذاها مصرف میکنن اونا ک نمیرن از ی سیاره دیگه برا خودش مواد غذایی بیارن ،من اگه قبلا با غذا چاق شدم برای این بوده ک فراتر از قانون بودم ،سیر شدم ولی ادامه دادم چراا چون خوشمزه بوده چون حیف بوده چون ممکن بوده بعدا از اون غذا نباشه و برای خوش گذرانی چ تفریح و سرگرمی ،برای فروکش کردن عصبانیت ،برای شادی وخیلی بهونه های دیگه ک باعث شده من فراتر از قانون عمل کنم و نتیجه هم شده چاقی ،و جریمه من بار سنگینی ک با خود حمل میکردم، بس اگه الان بخوام متناسب بشم باید ببینم قانون چی میگه،قانون اینه ب فرمان های بدن خودت گوش بده هر وق احساس گرسنگی کردی و پیغام گرسنگی رو از جهات مختلف دریافت کردی میتونی از مواد غذایی استفاده کنی اصلا اونموقع مواد غذایی برای سوخت گیری تو لازمه تا بتونی ب مسیرت ادامه بدی ،تا کی میتونی مصرف کنی ؟؟؟تا وقتی ک اولین پیغام سری رو دریافت کردی ،لازم نیست حتی ب اندازه مقدار غذا توجه بشه،احساسات بهترین و دقیق ترین ابزار دست ماست اگه بهشون ب موقع توجه کنیم ،بس وقتی حس سیری بهم دست داد نگا نمیکنم چقد از غذام مونده حتی اگه قاشقم پر باشه،من سیرم و هر چی بعد از اون بخورم میشه رد شدن از قانون و استفاده غذا برای چاقی.
بس تنها راه تناسب اموزش دیدن هست وقتی بزرگتر میشیم اموزش سخت تر میشه ب نظرم این ب این دلیله ک من قبلا ی چیزهای دیگه رو یادگرفتم و ذهنم اونها رو ثبت کرده و مدتها داره استقاده میکنه وذهن هم ک نمیخواد زیاد انرژی صرف کنه برای یادگیری چیزهای جدید،برای همین روی آموخته های قبلی مقاومت میکنه و میخواد بگه چیزهایی ک قبلا یاد گرفتی درسته وبسه و دیگه نمیخواد دوباره انرژی صرف کنی برای اموزش جدید،مثلا چای عصرونه و بعد خواب ک همراه ی خوراکیه سالها دارم انجامش میدم و ذهن میگه همینو برو جلو ولی من باید تغییرش بدم چرا چون تشخیصم اینه ک این رفتار من اشتباهه و منی ک الان میخوام متناسب بشم وتولدی جدید رو تجربه کنم بس این رفتار غلطمم باید تغییر کنه ،باید متفاوت از قبل رفتار کنم ک نتیجه متفاوت بگیرم ،باید همسو با قانون باشم تا نتیجه همونی بشه ک قانون میگه،.قانون میگه مواد غذایی قدرت چاق کنندگی ندارن ،این در صورتیه ک ب اندازه مصرف بشه ،اگه من بیش از اندازه نیاز مصرف کنم ب قانون هم برای من کار نمیکنه غذا نیاز بدن منه ،ولی وقتی من با دستای خودم وقتی کهیچنیازی ندارم شروع میکنم ب بردن غذا بر دهان خب این یعنی انجام دادن عملی (بردن )فعله و انجام کاری است و انجام کاری هم نتیجه ای داره، و نتیجه چاقی منه ،نمیدونم اینجا تونستم مفهومو برسونن یا نه،من میگم غذا یعنی حاجت و نیاز ،وقتی دارم غذا میخورم نیاز بدنمو رفع میکنم ولی وقتی دارم فقط میخورم این میشه انجام دادن کاری ،کاری ک نیاز و حاجت نیس چ فعلا عمل هست مثل برداشتن غذا و فرو بردن در دهان و بلع این یک عمل هست وعر عملی نتیجه ای داره ونیجه این کار چاقیه،بایپ آگاهانه غذا بخورم ،ایا غذارو برای نیاز و حاجب بدن دارم مصرف میکنم و یا فقط انجام و عمل کاری،خب اگه فقط برای اینه ک الان تو این لحظه کاری انجام بدم خب چرا همسو با هدفم انجام ندم مثلا برم مشغول انجام کاری بشم ک منو ب سمت سعود ب قله تناسب میبره ،مثلا ی سرگرمی ی رقص ی بازی و یا کلی فعالیت دیگه ،
خدارو شاکرم ک به من فرصت تولدی دیگر همراه با آگاهی داده در تمام جنبه های زندگیم وچقد لذت بخش وزیباست این تولد،چون هر قسمتش رو ک میخوام میتونم باذهن خودم آگاهانه فرمول هامو تغییر بدم
سلام
آموزش همراه عمل لازمه رسیدن به تناسب اندام
من تمرینات عملی که انجام میدادم اینطوری بود:
ابتدا در خونمون نگاه کردم چند نفر به معنای واقعی متناسبن و رفتارشون رو درنظر داشتم دیدم فقط برادرم هست و وقتی روی رفتارش ریز شدم متوجه شدم اون همه نوع غذا رو میخوره و اصلا ترسی از خوردن نداره وقتی میخاد میوه بخوره همش به مادرم میگه چرا اینقدر میوه درشت میگیری همشو که نمیتونیم بخوریم و نصفشو میخورد ومابقیشو میزاشت تو یخچال . و توخونه اونو مسخره میکردن حتی خودم قبل اینکه با لاغری با ذهن آشنا بشم . که تو پسر به این بزرگی این چه طرز غذا خوردنه .
ویا بستنی رو میریخت داخل نعلبکی وچند تاقاشق میخورد تازه متوجه شده بودم چقدر رفتارم با اون فرق داره و اون همش وهر روز درتابستان بستنی میخورد . هر روز میخورد اما به اندازه میخورد.
یا فصل ذرت بهتون بگم ذرت این دیگه چیه اون رو نصف کرد و نصفشو خواست به من بده من بهش گفتم من امروز یه کاملشو خوردم .
یا وقتی باهم صبونه میخوردیم اون زودتر ازهمه شروع میکرد وآخر ازهمه تموم میکرد وبه آرامی غذا میخورد .
یا یادم میاد یه بار باخواهر کوچکم رفتیم بازار و یهو بهم گفت برم شیرینی بگیرم گفتم این نزدیکی ها شیرینی فروشی کجا بود.
یهو دیدم یه پتجاه مترجلوتر تو اون شلوغی بهم نشون داد .
بهش گفتم تو چطوری دیدیش . من ندیدم تو اکن شلوغی بازار .واقعا برام عجیب بود و وقتی میریم بازار یه کم که باشیم آنقدر میگه گرسنم شد مجبوریم بریم یه چیزی بخوریم .
یا وقتی تخمه میخوره یه پیشدست پر میخوره بهش میگم چه خبرته . میگه آرامش میگیرم .
و اکثرا برای عصرونه میگه میدونی دلم چی میخاد . بهش میگم چی . میگه شیرینی خامه ای . من کم کم متوجه شدم اون فرمولهای ذهنیشه که اون رو وادار به خوردن میکنه .
متوجه شدم این مواد غذایی نیست که ما رو چاق میکنه وگرنه برادرم همه نوع غذا رو میخوره . اما آنقدر به میزان میخوره که من از غذا خوردنش لذت میبرم .
اگرچه اون اکثرا تنها شام یا ناهار میخوره .چون یه موقع ۱۱ شب .یه موقع ۴ صب . یه موقع اصلا شام نمیخوره . وخونه از دستش شاکی هستن که چرا با ما غذا نمیخوره .
وقتی میرم به مغازه ناخودآگاه حواسم میره به جسمشان واکثرا بااینکه کارفیزیکی نمیکنن و مشتری جواب میدن کاملا متناسبن .مثل پسرخاله پدرم همش اون رو میبینم داخل مغازه نشسته وکاملا متناسبه . الانا دیگه برام عجیب نیست چون میدونم متناسب بودن به تحرک ربطی نداره .
یا کلی راننده تاکسی میبینم که ازصبح تاغروب پشت رول میشینن ولی یالاغرن یا متناسبن .
یا کارمندای بانک رووقتی بانک میرم میبینم و مببینم علیرغم شرایط کاری تعدادیشون کاملا متناسبن .
یا یه همکارداشتم خیلی چاق بود و خودش میگفت ما چون کردیم طبیعی هست چاق باشیم وقتی رفتارغذاییشو میدیم دوتا ساندویچ خودش رو میخورد و منم چون یه نصفه نمیتونستم بیشتر بخورم نصفه من رو هم میخورد .
یا وقتی عصبانی میشد میگفت دستم نیست باید چیزی بخورم آروم بشم . بعد این چاقیشو میزاشت به حساب تبار ونژادشون .
چرا دورتر بریم خودمن قبل این دوره یک استکان چای رو با پنج .شش تا قند میخوردم .اما الان همون استکان چای با یه نصفه قند .
بعد غذا خوردن آنچنان سنگین میشدم که خوابم میگرفت .
درحالیکه الانا خیلی کم میخابم ودیگه حس سنگینی ندارم .
ویا به هربهانه ایی دل درد . سردرد. نبات داغ میخوردم .
ولی الانا آب جوش خالی میخورم وحالم خوب میشه .
قبلنا شام میخوردم دوباره نصفه شب بیدار میشدم و یه چیزی میخوردم چون گرسنم میشد الانا دیگه بعضی اوقات شام هم میلم نمیکشه بخورم .
و رفتارهایی از این قبیل .
زمانی که بخواهیم زندگی دلخواهمون رو خلق کنیم بها میخاد بهاش استفاده بهینه از وقت و زمان هست که آن رو مدیریت کنیم درجهت خلق خواسته هامون با آموزشها همراه عمل.
مثل گواهینامه رانندگی . فقط با توضیحات خشک وخالی مربی هیچ اتفاقی نمی افتدو ما راننده نمیشیم . مگر آنکه خودمان عملا پشت رول بشینیم وعمل کنیم .وآنقدر تکرار وتمرین کنیم تا مهارت کافی رو به دست بیاریم.
برای متناسب شدن هم آموزش های دوره رو باید باعمل به ذهنمون منطقی کنیم که راه ورفتاری که ما تا الان رفتیم اشتباه بوده و با ایجاد باورهای مثبت لاغری بذر لاغری رو بکاریم و با عمل کردن به آموزشها رویای متناسب شدن رو تبدیل به واقعیت میکنیم.
بسیار عالی بود
نکات خیلی خوبی یاد گرفتم
سپاسگزارم🌹
سلام وقت بخیر دوست عزیز
چه نکات عالی رو متذکر شدین
خوندن دیدگاهتون حس خیلی خوبی به من داد
سپاسگزارم ازتون
استاد چقد خوب میشه اگه یه پیجی باشه که هرکسی رفتار خوبی از متناسبارو دید بیاد اونجا و بنویسه دادن الگوهای خوب خیلی تاثیر گذاره. با سپاس
سلام
خدایا شکر که تونستم این گام رو هم گوش کنم
من یاد گرفتم برای اینکه در این مسیر بمونم باید به چیزهایی که یاد میگیرم عمل کنم نه اینکه صرفا گوش کنم ویادداشت کنم
باور هام با قوانین همسو باشه و همراه هم باشند و یاد گرفتم که غذاها ترس ندارند و باید به اندازه مورد نیاز بدنم بخورم تا متناسب باشم
واینکه باید در این مسیر استمرارواستمرارداشته باشم تابتونم پیشرفت کنم
خدارو هزار مرتبه شکر که تا این لحظه بسیار موفق بودم
باسپاس از استاد عزیز
بانام و یاد خدا
سلام خدمت استاد و همراهان بسمت چاقی حرکت میکنید یا لاغری؟
تا امروز تقریبا از خودم راضی هستم و حس و حالم خوبه قوانین رو بخوبی رعایت میکنم و این نشون میده که دارم میرم بسمت خواستم
ما آموزش میبینیم وباید یاد بگیریم به آنها عمل کنیم تا نتایج درخشان حاصل بشه
هرچه بیشتر کارکنیم باید لایه های زیرین را اصلاح کنیم و باید بدانیم که تغییر افکار تاریخ نداره
مهم اینه که چیزی که یاد گرفتی رو در زندگی تبدیل به عمل کنیم
کسی به نتیجه عالی میرسه که به دو موضوع متعهد باشه:
۱-هر روز کاری برای ماندن در مسیر متناسب شدن انجام بدیم
۲-تلاش کنیم موضوعات تیوری را به عملی تبدیل کنیم
توجه به رفتار افراد متناسب
الگوبرداری از رفتارهای افراد متناسب بهترین روش برای یادگیری است
باید در مسیر رسیدن به خواسته هامون استمرار داشته باشیم
نکته مهم دیگه اینه که باید باورهای محدودکننده را تغییر بدیم یکی از این باورها ترس از خوردن است
ما با استفاده اشتباه از مواد غذایی به بدنمون ضربه میزنیم
من برای زنده ماندن نیاز به انرژی دارم که از مواد غذایی تامین میشه پس لازم هست “به اندازه نیازم” غدا مصرف کنم
باید در تمام جنبه ها انتخاب کنیم که چه چیزی یاد بگیریم چطور رفتار کنیم و چه نتایجی را رقم بزنیم
باید متفاوت از دیگران رفتار کنیم
باید تولد آگاهانه داشته باشیم
تا روزی که زنده هستم برای متناسب بودن و متناسب ماندن تلاش میکنم
به امید تولد آگاهانه برای خودم همه همراهان عزیز
سلام استاد
امیدوارم حالتون عالی باشه
راستش اون تمرین یه هفته ای که گفتید منتظر باشید تا احساس گشنگی بکنید وبعد که خوردید سعی کنید اگه احساس برطرف شد دست بکشید بنظرم خیلی خیلی کمک کننده ست.
من یاد گرفتم که به این احساس توجه کنم و
از خودم بپرسم آیا گشنمه یا نه،
دیگه خودم رو مجبور نمیکنم که با هسرم و دخترم همون لحظه مثلا نهار بخورم
یا بهشون میگم من الان گشنه نیستم اگه میتونید مثلا یه ساعت دیگه غذا بخوریم.
من هر روز سعی میکنم وقت بدزدم واسه انجام تمریناتم و موندنم در مسیر لاغری ،
واقعا احساس کردم که تو مسیری متناسب شدنم .
سعی میکنم به عادتهای افراد لاغر توجه کنم و اون عادتها رو جایگزین عادتهای اشتباه خودم بکنم.
من ترسم از خوردن واقعا کم شده و دارم رو این کار میکنم که نگاهم به مواد غذایی عوض بشه و به این آگاهی برسم که بدن من برای زنده بودن نیاز به غذا و انرژی داره پس باید به مقدار مورد نیاز(به مقدار مورد نیاز) بخورم.
و باید به خودم یاآوری کنم من یه تاریخ تولد در شناسناممه دارم و یه تاریخ تولد آگاهانه،
که با شروع یادگیری این مسیر متولد شدم .
وقتی تشخیص دادم که این رفتار و عادت اشتباه دیگه برای خلق یک شخص متناسب و سالم جدید مناسب نیست باید تغییرش بدم و این شاهکار زندگی منه و این تشخیصها و تغییر عادتها من رو شگفتی ساز میکنه.
♡کار به عمل برآید نه به حرف ♡
سلام
بارها این فایل ودیدم اما هیچ وقت نفهمیدم ک معنی اصلی میخوای در مسیر لاغری باشی یا در مسیر چاقی یعنی چی.
ولی دیروز و خوندمش اومدم اجراش کردم
چجوری
هر موقع میلی نداشتم خواستم بخورم گفتم میخوای تو کدوم مسیر باشی روز سختی بود برام و امروز هم دارم اجرایش میکنم
سخته ولی اسون میشه با تکرار و عادت
دیروز اونقدر سبک بودم ک نگو
اخه من خیلی زیاد نیس غذام واین همیشه منو گول میزد ک تو ک چیزی نمیخوری ولی خب خیلی عادتها هستن ک تو میدونی اشتباهن و باید تغییر شون بدی
سخته ولی ب نتیجش ب ارزشی ک داره میارزه
من یاد گرفتم بخورم بدون نیاز بدن
ولی با این روش میخوام ب خودم یاد بدم بخورم از روی نیاز
دیروز بدون شکم درد بدون علائم پرخوری گذراندم
من ب خودم افتخار میکنم
من باید یاد بگیرم ک لذتهای دائمی را جایگزین لذتهای لحظه ای کنم
من میتونم
من توانمند و با ارزشم
من خودمو دوس دارم و این کارو عملیش میکنم
صعود یا سقوط؟؟من متعهد هستم برای تغییر شرایطمحالت ثابت نداریم یا من دارم صعود می کنم یا سقوطتمرین فقط دست به خودکار شدن نیست که باید در عمل هم توجه کنی مثلاً در تعمیرگاه افراد متناسب چندتا قند با چایی می خورن و افراد نامتناسب چند تا؟؟من باید در عمل این آموزه ها رو به کار ببرم.من رفتارم باید مثل متناسب ها بشه که اندامم هم مثل اون ها بشه دیگه اصلا مهم نیست که چند دوره است که دارم فایل ها رو تکرار می کنم مهم اینکه چقدر در عمل انجام میدم و رفتارم رو تغییر دادهافکار و باورهای چاقی من ریشه دار هستن و برای جایگزین کردن باورهای درست ممکنه چند سال طول بکشه باید روی پاشنه آشیلم کار کنمقانون : مواد غذایی به بدن من ضرر نمیزنه و باعث چاقی نمیشه باور اشتباه نتیجه رو عوض می کنهمن باید باورم رو همسو کنم با قوانین درستغذا چاق نمی کنه ولی اضافه خوردن چاق می کنهباید استمرار داشته باشم.باید تولد آگاهانه داشته باشم در موضوعات مختلفتاریخ تولد شناسنامه ای و تاریخ تولد آگاهانهاستمرار در آموزش و یادگیری و به کار بردن در عمل نتیجه رو متفاوت می کنهاین رفتار برای خلق فرد متناسب جدید مناسب نیست باید تغییرش بدم.چقدر شبیه حرف هایی که میزنم هستم؟؟حتی اگر به سایز ۴۰ رسیدم باید تکرار کنم تا در مسیر بمونم و متناسب بمونم.
سلام استاد عزیز
امروز من گام دوازدهم حرکت در مسیر چاقی یا لاغری را برداشتم
استاد جان من در این ۱۲روز از خودم راضی نیستم چون من با فایل گوش دادن وبرای هر قدم نوشتن لاغر نمیشم چرا؟چون مهم این است به آنچه آموزش میبینم عمل کنم ومن در این مدت فقط آگاه شدم وخیلی کم وارد مرحله عمل شدم
پس از این گام باید بیشتر تمرکزم را روی عمل کردن به آموزها بزارم تا در مسیر لاغری وصعود قرار بگیرم
من هرشب قبل خواب فایل هر گام را گوش میدهم وآنچه که درک کرده ام را در قسمت دیدگاه مینویسم واین برای من فقط یک رفع تکلیف است وفکر نمیکنم اینگونه صعود کنم
تصمیم دارم یک تایمی را صبح به این کار اختصاص بدهم تا از صبح ذهنم متمرکز در مسیر لاغری باشد البته که نوشتن هم من را متمرکز تر میکند پس بهتر است قوی تر ومصمم تر از قبل ادامه بدهم تا به مرور با اصلاح فرمولهای ذهنی وتمرینهایی که خودم باید هرروز انجام دهم مثل توجه به پیغام گرسنگی وسیری
تمرین کنم فقط در صورت گرسنگی خوراکی بخورم برای تفریح -سرگرمی -رفع خستگی-حوصله سر رفتن -همراهی با دیگران -اسراف نشدن غذا-تعارف دیگران خوراکی نخورم .
من باید هر روز به اطرافم توجه کنم خصوصا به رفتار افراد متناسب امروز متوجه شدم به ندرت پیش میآید شوهرم وقتی بیرون هستیم بخواهد برای تفریح چیزی بخورد اما من به محض نشستن در ماشین فکر این هستم که حالا اومدیم بیرون چی بخوریم خوشمزه باشه هیچ وقت یاد ندارم به خاطر حیف بودن غذا شوهرم بیشتر غذا خورده باشه همیشه به اندازه سیری خورده وبعضی اوقات نصف ساندویجش را انداخته ومن با تعجب گفته ام خوب چرا انداختی حیف بودگفته همون مقدار که تونستم خوردم باید به زور میخوردم بله من برعکس ایشون همیشه فقط به خاطر حیف بودن خوردم حتی درحد خفگی وقتی دقت میکنم تکرار همین رفتارهای درست در شوهرم باعث متناسب بودنش است اون هیچ وقت سیر باشه بهترین خوراکی هم بیاریم جلوش نمیخوره میگه الان نمیتونم بخورم خیلی راحت از خوردنش میگذره اما من میگم نه اینم میخورم ببینم چه طعمی داره
ومن بایدبه عنوان تمرین هرروز یه رفتار درست از شوهرم یاد بگیرم ودر خودم نهادینه اش کنم مطمئن هستم یاد میگیرم همون جور که رفتارها وعادتهای چاقی را یاد گرفتم حالا رفتارها وعادتهای لاغری را یاد میگیرم ودر مسیر لاغری قرار میگیرم تا جسمم متناسب شود
سپاس استاد عزیز بابت این آموزشها
خدایا متشکرم دوستت دارم
به نام خدا
وقت بخیر عزیزان
امروز یکشنبه بود و آخر هفته ما صبح که بلند شدیم همسرم گفت بریم دریا اونجا صبحونه بخوریم و گردش کنیم تا دریا یه ساعتی راه داریم تقریبا هوا هم خیلی عالی بود و ما رفتیم رستوران و من فقط قهوه سفارش دادم و کراسانت و همسرم املت و اینا که املت بود و نان تست بود میوه کمی و کره و مربا همه داخل ظرف بود بعد ولی من اصلا دلم نمی خواست همسرم هی می گفت بخور می گفتم نه من اوکیم و کمی از قهوه و کراسانت خودم هم نخوردم ولی یه خورده کره و مربا هم خوردم و یه خانمی میز روبروی من نشسته بود و خیلی متناسب بود و من دیدم غذاش مثل همسرم دقت کردم ببینم چقدر می خوره اما تا آخر نتونستم ببینم چون ما باید می رفتیم املتش و داشت خالی می خورد بعد کره مالید رو نون بدون مربا داشت می خورد دیگه نتونستم ببینم تا آخر خورد یا نه
البته به همسرم هم توجه کردم تا آخر صبحونه خورد ماشالله و بعد یکمی اونجاها راه رفتیم و کنار دریا دیگه عصری اومدیم خونه ساعت ۳:۳۰ اینطوری بود همسرم یه قهوه خورد .من هم یه چایی و یه تکه کوچولو شکلات و چند تا بادام زمینی تا شب که شام درست کردم چیزی نخوردم دیگه اصلا گرسنم نشده بود تقریبا ساعت ۷ بود که شام خوردیم و من پیغام سیری و گرفتم ولی راستش خیلی گرسنه نبودم ولی خوردم شامم و از عملکرد خودم راضی بودم
عصری که اومدیم من شروع کردم به گوش دادن فایلها و تمریناتم .
خدایا سپاسگزارم برای طلوعی دیگر برای شور و نشاطی که در این صبح زیبا در من ایجاد کردی . خدایا تو بهترین حامی من هستی و به آرزوی من آگاهی ممنونم که مرا در این مسیر هدایت و حمایت می کنی .
صعود یا سقوط
در تمام جنبه های زندگی یا در حال صعود هستیم یا سقوط . هدف متناسب شدنه وقتی کار می کنیم هر روز در حال صعود هستیم و اگر کاری نکنیم براش در حال سقوط هستیم .هر وقت سعی کنی نتیجه شما محفوظه و به شما داده می شود .وقتی افراد متناسب رو می بینی باید رفتارت مثل اونها باشه تا هیکلتم مثل اونها بشه .
کسی نتیجه می گیره که هر روز یه کاری برای باقی موندن در مسیر انجام بده و تلاش کنه موضوعات تیوری رو به عملی تبدیل کنه . مهم این نیست چند وقته شرکت کردی این مهمه که چقدر رفتارت و طرز فکرت تغییر کرده باشه .با عملکردن به تمرینات . ترس از خوردن سالهاست که در ما ریشه داره . فست فود چاق می کنه یا اگه دیر وقت چیز بخورم چاق می شم .باید بتونیم خودمون و محک بزنیم .
بدن من برای زنده بودن نیاز به انرژی داره و از مواد غذایی این انرژی و می گیرت به اندازه نیازم باید بخورم . باید باور صحیح رو با قانون همسو کنیم .
قانون : مواد غذایی به ما ضربه نمی زنه
باور اشتباه : مواد غذایی به ما ضربه می زنه و هر چی می خورم چاق می شم
نتیجه = افراد متناسب غذا می خورن چاق نمی شن. ولی برای شما متفاوته که باورت اینه شما می خوری همونو و چاق می شی .
باور اشتباه می تونه نتیجه قانون و برای شما تغییر بده . قانون عوض نمی شه . با تغییر باور نتیجه عوض می شه .
غذا شما رو چاق نمی کنه شما داری از غذا برای چاق شدنت استفاده می کنی .
فرد متناسب سالهاست که متناسبه و فرمولهاش عوض نشده چاقی و یاد نگرفته .رفتارهای اشتباه و باید تشخیص بدیم و تغییرش بدیم .
به وزن ایده ال هم که برسی باید هنوز ادامه بدی کار تمام نشده و حالا من مونده تا ایده الم نمی دونم کی می رسم ولی ادامه می دم .
سلام برهمگی
سالها درحال سقوط بودم فکررمیکردم به اهدافم رسیدم منتظر تموم شدن عمرم بودم از سی سالگی میگفتم دیگه پیرشدم ولی خداروشکر از نیمه راه سقوط برگشتم چون هدایت شدم به سمت شادی به سمت پیروزی به سمت تناسب …
شبها که میخوام بخوابم فکر میکنم وااای سال دیگه چقدر اتفاقهای خوب قراره برام بیفته الان درحال پرورش افکار مناسب اش هستم و دراین روال زندگی هرروز دست یاری گر خداوند رو میبینم .
امروز همکارام از بیماری کرونا که اینقدر زیاد شده واای بازنگیریم یا گروهی از یکسال پیش که کرونا گرفته بودند صحبت میکردند که چقدر بیماری دارندچقدراذیت میشن یا وقتی بازنشسته بشی زود فرسوده میشی وبا بیماری میمیری یا اینقدر بیماری گرفتی که باید مرتب توی مطب دکتر باشی یا ورزش نمیکنیم چقدر چاق شدیم هرکس یک قسمت از بدنشو میگفت ارثییه یکی شکم یکی پا یکی باسن ….خداروشکر میکنم در این فضای مسموم یا شرکت نمیکنم یا اگر شرکت میکنم تا یادم میاد دیگه رها میکنم ودر اون موردصحبت نمیکنم.وقتی به افکاری خطرناک درجمع های ما ردوبدل میشه دقت میکنم میبینم ما همه درچنگال دیوافکار اشتباه اسیریم کاش کسی همه ما رو نجات بده .
برای صبحانه سوپ آوردند بااینکه همه صبحانه خورده بودند ولی جزء من ویکی دیگه که حسابی متناسب بود همگی خوردند .من گفتم میل ندارم گفتند ناقلا صبحی جگر خوردی که اینطور سیری .
جالبه همکاری که بالای ۱۵۰ کیلو بود و از همه مشکلاتش بیشتر بود بایک ولعی غذا میخورد که انگار یک روز کامل چیزی نخورده ولی همکار متناسب ام یک ملاقه کوچک و با آرامش گذاشت یکم سرد بشه بعد خورد .
قانون غذا باعث چاقی نمیشه ولی من بیشتر از غذا استفاده کردم و مرتب دهانم جنبید و عصبی شدم خوردم بیمار شدم خوردم ضعف کردم خوردم .دوره ماهانه خانمها گفتن باید تقویت بشیم .شیردهی خوردیم بارداری خوردیم سردرد دلدرد خوردیم .
ولی افراد متناسب بی قانونی نکرده و همانطور که خدا آنها رو آفرید رفتار کردند .بقدر نیاز خوردند ما هم باید یک تولد آگاهانه داشته باشیم وقتی بدنمون نیاز داشت بخوریم .
دراین تولد آگاهانه باید خودمون رو بسازیم و برای شادی وشادمانی وسلامتی خودمان تلاش کنیم تا آنگونه که خدا قرار داده باشیم .
زندگی آگاهانه خیلی سخته چون افراد دلشون ناله وگله میخواد نمی دونم چرا میخواهیم از حال بدی خودمون بگیم و تازه طرفی که گوش میده میخواد ثابت کنه حال و زندگی اون بدتره .
باید یادبگیریم مانند افراد عادی نباشیم باید سعی کنیم انسان جدیدی بسازیم که مسئولیت چاقی ولاغری خودش رو می پذیرد .
خوبی این تولد آگاهانه اینه که روزه سکوت آگاهانه میگیری و سعی میکنی خیلی از باورهای اشتباه رو تغییر بدهی.این تغییرات است که از تو آدم دیگه ایی میسازه .
به نام خداوند مهربانم
سلام استاد عزیز !
به لطف بیکران خداوندم و لطف و مهربانی شما تونستم گام دوازدهمم را بردارم. فکر میکنم این سومین بار که اومدم به فایلتون گوش بدم و بلاخره موفق به گوش دادن شدم، با اینکه کرونا گرفته ام و واقعا رمقی ندارم اما با این حال شوق گوش دادن به یه فایل دیگه حالمو میدونستم بهتر میکنه، بااینکه الان مریضم و کلا اشتهایی ندارم ولی با همین اوضاعاز ذهنم که در حال آموزشه هی سوال میکنم!
عرض شمادرسته استاد این ما هستیم که باید تغییر کنیم!به نظر من اونی که میگه مغز کن مقاومت میکنه!خودشه که ذاتا نمیخواد بپذیره که میتونهتو مسیر لاغری بره! وانمودمیگنه که از چاقیش ناراحته امااز درون ازخوردن بی رویش لذت میبره نمیخواد ترکش کنه!!
ولی من واقعا فهمیدم ذهن اینقدرانعطاف پذیر و به فرمان ماست که راحت میپذیره!!این ماهستیم که فقط بایدبخوایم!! نمیشه بنشینی هی هی بخوری بعدفکر کنی تو مسیر لاغری هم قرار میگیری!! اینطور نیست ! ما باید از رفتار درست غذا خوردن رو به خودمون البته اگه یه آرزو و هدف برامون! تغییر بدیم!! ما هستیم که با عادت ها رفتارهامون میایم به ذهن آموزش میدیم! ذهن به تنهایی کاری نمیتونه انجام بده!!
طی این چند روزی که مریض بودم میا به هیچی نداشتم ، واسه درد گلوم دلم فرنی خواست ، از صبح چیزی نخورده بودم یه کاسه درست کردم فکر کردم میتونم همشو با اشتهابخورم! به شش هفت تا قاشق خوردم ! یهو صبر کردم! از خودم نپرسیدم دلت بازم میخواد؟! آیا سیر شدی؟! از خودم پرسیدم هنوز گشنه ای فقطیک لحظه فکر کردم دیدم همه اون شش هفت قاشق همه اون انرژی که میخواستم به بدنم رسونده! و واقعا نه دلم میخواست نه چشم! بشقاب رو رها کردم! چیزی که در گذشته امکان نداشت برای من اتفاق بیفته!! اصلا. نه به غذا وجود نداشت! برام یه تغییر جدید. طی این روزها که داره به تغییرات رفتاریم اضافه میشه هیجان انگیزه! هرروز یک چیز جدید یاد میگیرم که در گذشته هیچوقت نمیدونستم چی هست!!!
خیلی خوشحالم که تونستم امروزم به فایل گوش کنم ! امیدوارم فردا هم حالم طوری باشه که بتونم گوش کنم اگه هم نتونستم اینقدر این رفتار کردن رو از شما خوب و دقیق یاد گرفتم که چند روز وقفه نمیتونه عادت رفتاری من رو دوباره تغییر بده!
با تشکر از شما استاد عزیز!
سلام و روزبخیر
#باورهای اشتباه من
۱.اینکه تلاش کن غذاتو رو تموم کنی،یه وقت اسراف نشه ،گناهه ،واصلا به پیامهای سیری که ازبدنت صادر می شه توجه نکن
۲.اگه دستت در حین غذا درست کردن ،آمیخته به غذا شد با دهانت پاک کن ( ،همین مساله باعث ترشح انسولین و اشتهای کاذب می شه ،وقتی مهمون دارم و غذا های مختلف درست می کنم انقدر غذا رو چشبدم که موقع غذا خوردن سیر م )
۳.حوصلت سر رفته ؟ خوب غذا بخور
۴.ناراحتی ؟ کاری نمی توتی برا خودت بکنی ؟ آخی بیچاره ،خوب غذا بخور
۵.استرس داری؟ نمی دونی چکار باید بکنی ؟ یچیز بخور روشن شی ،فکرت کارکنه
۶.درس خوندی ؟ خیییلی انرژی ازت رفته ،بخورانرژی ازدست رفته جبران شه
۷.دورهمی با دوستان و فامیله،با جمع هماهنگ باش ،خودتو لوس نکن ،اینو نمی خورم اونو نمی خورم
۸.اصا خانواده که بدون تو اصلا غذا بهشون نمی چسبه تا تو نخوری ،اونا از گلوشون پایین نمی ره ،اشکال نداره سیری یه ذره بخور
۹.غذارو بچش ببین چطوره؟ حس کنجکاویتو سرکوب نکن
۱۰.وااای این غذا جدیده من تا حالا ندیده بودم ،بخور ببین چطوره ،اگه خوب بود درستش کنی
۱۱.الان ورزش کردی ،امروز تحرک و بدو بدو زیاد داشتی بخور
۱۲.دارن بهت غذا تعارف می کنن ،اگه نخوری زشته ،بی ادبیه
۱۳.بخور حیفه پول دادی ،اومدی رستوران
۱۴.به به عجب طبیعتیه ،الان اشتهای آدم بازه ،بخور بهت می چسبه
۱۵.مریض شدی ،این چند روز اصلا خوب نخوردی ،بخور جبران مافات بشه
۱۶.نمی دونم چرا انقدر احساس تنهایی می کنم ،یه خورده بخور من از تنهایی دربیام
۱۷.همین جوری بی علت هوس شیرینی کردم ،بخور آروم شم
با سلام خدمت استاد گرامی وهمگی دوستان عزیزم
صعود یا سقوط
با خودمون
از یه جایی به بعد متوجه شدم که صعود من به هیچی بستگی نداره جز حال خوب من
جایی استاد فرموده بودند
که هر کاری از دستتون برمیاد انجام بدین انجام بدین حالتون خوش بشه
بیخیال کاهش وزن خودش کم میشه
جدیدا متوجه شدم حالم خوش نیست که هی گیر میدم به خودم
چپ وراست شده کارم چک خودم که چقدر میخورم چقدر کم میکنم
چقدر هیکلم وغیره
دیدم آرامش وتمرکز کافی ندارم
گفتم خدایا چی کار کنم خوابمم مشکل داره
توی همین گیرو دار بودم دیدم یه فکری به ذهنم رسید
یکی از دوستانم دکتر اعصابه
باهاش مشورت کردم
بهم گفت ببین همه چی عارضه داره
اما اگه اصلا خواب نداری یه دوز خیلی پایین از این دارو خواب بخور
از همشون کم عارضه تره اونقدری بخور تا کسری خوابت درمان شه
درکنارشم شب زود بخواب وصبحم زودتر از ظهر بیدار شو تا نظم بدنت برگرده
بعدش قطعش کن
از دیروز که خوردم اونقدر خوب خوابیدم که حد نداشت
حس خیلی خوبیم دارم که خواب خوبی داشتم
حالا توصیه نمیکنم قرص خواب بخوریدا
ولی میدونید چیه من فوبیا دارو دارم
به خودم گفتم برای درمان آدم باید به خودش کمک کنه
شاید همین تمرکز تو رو بهم ریخته
کمک خودت کن وسرپاشو
درمورد چاقیم همین
به خودم گفتم حالتو خوب کن
تا سرپاشی
شاید بیماری داری که نیاز به رسیدگی داره
شاید افکارت تورو از مسیر پرت کرده دوباره جمع وجورشون کن
وبرگرد
حس خوبیه که وقتی میفهمی با یک کمک کوچیک به خودت میتونی کلی پیش بری
برنامه دارم حالا
میخوام حالمو خوش کنم
افکارمو مثبت کنم
صعود بعد از خوشیه
باور کنید
وقتی خوشید به هیچی احتیاج ندارید
بینیاز میشید
میخوام تایممو به گوش دادن آهنگ وفایل تجسم این دوره و فایل های افکار مثبت وخداهرگز دیر نمیکند بگذرونم اصلا میخوام برم تو دنیای خوشیا
غرق شم اینجوری به زنم برطبل بیعاری
والا اینهمه حرص وجوش خوردم چی شد
یکمم با خودم خوش باشم
لذت لحظاتمو ببرم
فوقش لذتشو بردم
موفق باشید همگی
سلام
خیلی فایل ارزشمندی بود قبلا هم شنیدمش ولی تا زمان زیادی از فایل که گذشت فکر میکردم دفعه اوله میشنوم ولی آخراش برام آشنا اومد
نکات مهمی که استاد در این فایل توضیح دادند:
1_عمل کردن به تمرینات از شما یه آدم دیگه میسازه نه فقط گوش دادن به فایل ها
وقتی بهتون تمرین دادم به ادم های متناسب با رفتار متناسب اطرافتون توجه کنید و ببینید در مقابل غذاها و شیرینی ها و اصلا تایم خوردن چه رفتاری نشون میدن منظورم این نیست فقط یه گزارش تر و تمیز برام بنویسین منظورم اینه رفتارشونو تقلید کنین تا اندامی شبیه اونارو بتونین داشته باشین
2_همسو با قانون رفتار کنین قانون چی میگه؟ میگه اگه به اندازه و زمانی که واقعا گرسنه هستی غذا مصرف کنی برای همیشه متناسب میمونی و این غذا رو اگه طبق قانون مصرف کنی نه تنها چاقت نمیکنه بلکه فقط انرژی مورد نیازتو تامین میکنه و تو تناسب هم خواهی داشت
خب شما میخواین رفتار قبلی و داشته باشین و تا دلتون میخواد غذا بخورین ولی لاغرم بشین بگین نه دیگه من دارم باورمو نسبت به غذا عوض میکنم مثل اینه که بگی من خودمو از بالای ساختمون پرت میکنم باور دارم جاذبه رو من اثر نمیذاره، نه شما باید ببینی قانون چی میگه رفتارتو اعمالتو افکارتو باهاش هماهنگ کنی
3_باید در مورد 1 و 2 استمرار داشته باشی تا بتونی نتیجه دلخواهتو ببینی
بعضی ها فکر میکنن وقتی به سایز و وزن مورد نظرشون رسیدن دیگه همه چی تمومه، نه، ذهن از فرصت استفاده میکنه و آروم آروم افکار قبلی و میاره بالا و بدون اینکه متوجه باشی دوباره رفتار قبلیتو انجام میدی و به خودت میای میبینی ای وای دوباره چاق شدی، این یک مسیر همیشگیه باید همیشه با فایلی، متنی، خوندن کامنتی، به خودت یاداوری کنی کجا بودی و از چه مسیری گذشتی تا الان اینجایی، باید برات یاداوری بشه تا خوراک مناسب به ذهنت بدی و فرصت برای بردنت به شخصیت قبلی نداشته باشه
4_از تاریخی که تصمیم واقعی گرفتین تغییر کنین تو هر جنبه ای که میدونین نیاز به تغییر دارین اونو یه تاریخ تولد آگاهانه بدونین و هر سال خودتونو با اون تاریخ مقایسه کنین که کجا بودین و الان چه تغییرلتی داشتین چقدر متناسب تر شدین چقدر ثروتمند تر شدین چقدر روابطتون بهبود پیدا کرده عشق در زندگیتون چه جایگاهی پیدا کرده و چقدر رابطتون با خودتو و خدا عاشقانه تر شده، و وقتی میبینین هر سال نتایج داره عالی تر میشه خودتونو تحسین کنین و نیاین خودتونو با آدمی که ازتون بالاتره مقایسه نکنین، خودتونو با خودتون مقایسه کنین
اینها درس های ارزشمندی بود که از این فایل یاد گرفتم و حالم خیلی عالی شد با گوش دادنش همچنین با اون آهنگ ملایمی که بک گراند فایل بود
شاد باشید و سرشار از آرامش الهی
امروز حالم چطوره؟
بعد از اینکه این متن رو خوندم و فیلم رو دیدم اولین سوالی که به ذهنم رسید این بود که حالم چطوره ؟خیلی فکر کردم که ببینم حالم چطوره فهمیدم که حالمخوبه.خوشحالم از اینکه تو مسیر هستم از این که دارم تلاش می کنم از اینکه تمرین رو کنار نگذاشتم البته من الان اولاش هستم ولی توی همین روزهای اول هم هر روز کارم رو سعی کردم که درست انجام بدم .این که تعهد داشتم حالم رو خوب میکنه.اینکه سعی می کنم عادت های کوچیک یاد بگیرم و این عادت های کوچک را به خودم اضافه کنم حالم رو خوب میکنه اینکه عجله ندارم اینکه لاغر شدن رو گذاشتم کنار حالم رو خوب می کنه. الان که فکر می کنم می بینم من هدف اصلی شده ایجاد رفتار جدید. من واقعا میخوام رفتار جدید ایجاد کنم .خودمو تصور میکنم که لاغر شدم خودم رو زیباتر میبینم خودم خوش اندام تر می بینم، ولی الان هدف اصلی من ایجاد یک رفتار جدیده. احساس میکنم اگر بتونم یک رفتار جدید در خودم ایجاد کنم پس موفق شدم و این بزرگترین موفقیت برای من میشه همه این فکرها رو کردم ،پس به نظر من دارم صعود می کنم
سلام وقت همگی بخیر
برداشت من از این گام:
1- ما نمیتوانیم قوانین رو تغییر بدیم بلکه میتوانیم با همسو کردن باور های خود با قوانین از قوانین به نفع خود بهره ببریم
برای مثال :
قانون : مواد غذایی به طور عادی باعث چاقی نمیشوند
باور اشتباه: هر نوع ماده غذایی باعث چاقی میشه ولو به مقدار کم(ترس از خوردن)
باور صحیح: مواد غذایی اگر به اندازه مناسب مصرف شوند نه تنها باعث چاقی نمی شوند بلکه به ما در روند متناسب شدن کمک می کنند
2- می بایست هر روز کاری برای هدف خود انجام داد و هر روز قدمی مثبت به سوی جلو برداشت ولو کم
و این فایل و نوشته های یکی از دوستان من را شدید به یاد این دو بیت جالب انداخت
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
بنام خدا 🌹 باسلام خدمت دوستان عزیز سایت واستاد.
مسیری که هرروز در اون قدم میگذارم منتهی میشه به صعود یا سقوط.؟؟؟
اوایل دوره که من میخواستم شروع کنم درحال سقوط بودم و مدام لیز مبخوردم وقتی شروع کردم به برگشتن به سمت فایل های لاغری واز اول شروع کردم و همزمان با فایلهای جدیدی که میشنوم شروع کردم به برگشتن به سمت فایل های قبلی وتکرار اونها وسعی به عمل کردن به اونهادر این بین من به باورهایی دربارهی خودم و دربارهی افکارم بدست آوردم و تونستم خودمو بیشتر بشناسم . وجسممو هم بیشتر در موردش اطلاع پیدا کنم و کم کم شروع شدن درها یکی یکی بازشدن به این درک هم رسیدم اگر میخوام لاغربشم باید برای تمام عمرم لاغربشم ولاغر زندگی کنم مثل چاقی که چاق زندگی کردم و چندسال چاق بودم .عمل کردن به فایل ها به من زندگی جدیدی داد رفتار جدیدی داد که هربار که انجام میدم دوست دارم بهتر انجام بدم و متعهد به خودم باشم واین میشه صعود کردن اما بازم گاهی رفتارهای گذشتمو هم تکرار کردم ولی به این نتیجه رسیدم که باید مسولیت خودمو به عهده بگیرم و درسته من در زندگی ازغذابرای چاق کردن خودم استفاده کردم مثل چاقو که باعث صدمه زدن به کسی نمیشه اما یه عده ازچاقوبر ای صدمه زدن به خودشون و دیگران استفاده میکنند مثل اعتیاد به چاقی که خانوادهها درفرزندان خودشون باعث میشن بااصرارزیاد قانون میگه به اندازهی مورد نیاز غذا مصرف کن اما من بیشتر از نیاز غذا مصرف کردم و نتیجه شد چیزی که سالها ازش راضی نبودم درطی این مسیربارها به این نتیجه میرسیدم که رها کنم اما بازهم نمیخواستم رها کنم برای اولین بار به خودم تعهد داده بودم که انجامش بدم و تمامش کنم برای همیشه اما هروقت نتایج و ارامش فکری در رابطه با عمل کردن وتکرار کردن این فایل هارومی بینم دوست دارم در اون غرق بشم ولذت ببرم و تصمیم گرفتم که ادامه بدم برای زندگی دوباره ومن ازلاغری باذهن چیزهای زیادی یاد گرفتم :اینکه من گول روشهای لاغری رو خوردم و لاغری خودبخود وجود داره و اینکه نبایدازغذا بترسم چون غذا آسیب نمیزنه و اونیکه درطی این همه مدت به من آسیب زده خودمم بااستفاده ی اشتباه از غذا به خودم آسیب زدم درتمام باور قانون روتغییر نمیده اما باور اشتباه نتیجه ی قانون رو متفاوت میکنه وقتی باور وقانو ن در تضادباشن نتیجه متفا وته درطی زندگی بار ها ورزش کردم رژیم گرفتم وخودمو تحت فشار میزاشتم وبا فشار جسمی لاغر میشدم اماباز برمیگشتم چون طبق طبیعت و قانون عمل نمیکردم لاغری مثل همه ی کارهای ضروری و اوتوماتیک بدنه غذاخوردن مثل سایر اندام های بدن که نیازهایی اوتوماتیک هستن او نهم او توماتیکه درطی مسیر درک کردم به مرور که هرچقدر تمرین کنم بازهم کمه وبایدبیشتر تمرین چون هرجایی در اون باید ببینم مشکلم کجاست و ر فعش کنم و حتی اگر هم لاغر شدم بازم باید ادامه بدم تا بتونم شخصیت خودمو درست کنم لاغری چیزیه که همیشه میخواستم باشم وزندگی کنم زمانی که چاق بودم آرزوی لاغرشدن داشتم اما حالا که فکرشو میکنم میبینم دوران بچگی میخواستم لاغری روزندگی کنم و بالاخره درمسیری قرارگرفتم که سراسر درباره ی لاغری و عشق لاغریه وادمه میدم.به مسیری که همش مسیره و اون هم زندگیم. هست باتشکر از شما دوستان وازاستاد.،🌹🙏🙏
سلام و درود بر استادپرارژیمون و هم مسیریهای طالب زیبایی و معرفت و آگاهی 👋😍
برای اینکه رویای لاغریمون واقعی بشه باید مسیر درست لاغری را پیدا کنیم و تنها مسیر صحیح لاغری آموزش ذهنی و یادگیری لاغری است .🌟
همه افراد چاق دوست دارند لاغر شوند اما فقط عده ای رویای لاغری خود را واقعی می کنند و آنها افرادی هستند که هر روز در مسیر لاغری حرکت می کنند و به خواستشون توجه دارند و برای رسیدن به آن تلاش می کنند و درواقع برای رسیدن به تمام خواسته هامون ما باید کاری انجام دهیم و اگر هیچ کاری انحام نمی دهیم یعنی در مسیر چاقی هستیم .
فرد چاقی که در مسیر لاغری حرکت نمی کند هرروز حتما گفت و گوی ذهنی چاق با خودش دارد و هربار و در هر وعده غذایی دچار ترس می شود و بعد از مصرف پشیمانی و عذاب وجدان و احساس بد را تجربه می کند که همه این عملکرد و رفتارو احساسها چاقی را بیشتر تشدید می کند و این نشان می دهد که فرد در مسیر چاقی خیلی خوب حرکت می کند و از آنجاییکه سالهای بسیاری چاقی را آموزش دیده است این مسیر را به راحتی طی می کند و هر بار با اضافه وزن بیشتری مواجه می شود .
هرروز در زندگی دو انتخاب داریم در تمام لحظات شادی یا غم ؟صعود یا سقوط؟ثروت یا فقر؟
این ما هستیم که انتخاب می کنیم در چه مسیری باشیم اگر تلاشی می کنیم و یا کاری انجام می دهیم برای خواسته هامون به سمت موفقیت حرکت می کنیم و اگر نه !زندگی تکرار تکراری و روزمرگی انتخاب کردیم نباید انتظار موفقیت داشته باشیم.🤔
افرادی هستند که فکر می کنند با ثبت نام در دوره ها و گوش دادن و نوشتن به نتیجه می رسند و در واقع مسیر را مقصد می دانند به لطف و عنایت خداوند از زمان تولد آگاهانه ام که دوسالی است میگذرد همیشه
این آیه قرآن کریم که مربوط به سوره جمعه است را سرلوحه زندگی ام قرار داده ام 🙏🏻
🪶مثال کسانی که فقط دانش بسیاری دارند مانند الاغی است که بار کتاب به پشت خود بسته است🤔
ما آموزش میبینیم تا یادبگیریم و سبک زندگیمون را تغییر بدهیم بنابراین افرادی که نتیجه می گیرند و به رویای لاغری خود می رسند دو دسته هستند .
۱)افرادی که هرروز در مسیر لاغری با شوق حرکت می کنند یعنی آگاهی دریافت می کنند و با فکر کردن و تجزیه تحلیل در مغز آن ها را به صورت تمرین نوشته در مغز خود ثبت می کنند
۲)افرادی که آگاهی های دریافتی خود را جامه عمل می پوشانند یعنی رفتار و عملکرد آگاهانه دارند .
ما فکر می کنیم اگر باورمون را تغییر بدهیم کافیست و می توانیم به سبک قبل زندگی کنیم ولی نتیجه بگیریم این موضوع خیلی مهمه و تفکر می خواهد اگر قرار بود ما با رفتارهای قبلی نتیجه بگیریم سالها دردو رنج لاغری را متحمل نمی شدیم پس باید روشی دیگری از سبک زندگی را انتخاب کنیم تا نتیجه عالی بگیریم .
قانون میگه بدن شما برای زنده بودن به انرژی نیاز داره که از مواد غذایی دریافت می کنه .پس خوراکیها ترس ندارند(و افراد متناسب بسیاری هستند که بدون محدویت غذا مصرف می کنند)و مواد غذایی قدرتی هم ندارند که بخواهند بر خلاف طبیعت عمل کنند اما طریقه مصرف ما هست که جسم ما را از حالت طبیعی خود خارج می کنه و همینجا باز قانون میگه به اندازه نیاز بدنت مواد غذایی مصرف کن .
فردی که رفتار و عملکرد همسو با قانون دارد تناسب اندام داره ولی وقتی افکارو باورهای ما با قانون تضاد دارند و همسو نیستند نتیجه خوشایند نیست .
افرادی که به تولدی آگاهانه رسیدند (تولدی که متوجه شدند خودشون خالق زندگی خودشون هستند روزی خواستند تغییر کنند و زندگیشون را بسازند )دیگر کسی را مقصر نمی دانند والدین و اطرافیان ما به اندازه مسیر زندگی خودشان و راه و روش تربیتی و زندگی خودشان به ما آموزش داده اند که از نظر خودشون هم عالیترین بوده ولی اگر نتیجه برای ما خوشایند نیست و یک روزی اینو متوجه شدیم ،باید اول افکار و باورهای غیر صحیح را شناساسایی کنیم و بعد فرمولهای ذهنی صحیح را جایگزین کنیم .
اینکار مستلزم تلاش هست آگاهی هایی که روزانه با تکرار و تمرین کسب می کنیم تلنگر و یادآوری هستند که از مسیر خود خارج نشویم و توقف نکنیم واصل موضوع بر می گرده به عملکرد در رفتار ما .
در طول روز باید حواسمون به عملکردمون باشه تغییرات را در خودمون جستجو کنیم و خودمون را تشویق کنیم و توجه داشته باشیم چه باورهای عمیق و ریشه دار ی در ذهنمون داریم یعنی در مقابل کدام یک از غذاها هنوز ضعف داریم و بیشتر روی خودمون کار کنیم و اصلاحش کنیم و هربار نتیجه بهتر میشه .سالها با این باورها زندگی کردیم و هر بار با ریشه های عمیقتری در ذهن دسترسی پیدا می کنیم که باید هوشمندانه تر عمل کنیم و اتفاقا اصلاح که می شوند انگار یک باری از دوش ما برداشته میشه و یهو یه تحول عظیمی در زندگی ما رخ می دهد.
(پارسال این این فایل را گوش کردم ذهنم قسمتهایی از حرف استاد را نمی پذیرفت اینکه تا آخر عمر باید با این مسیر باشیم )منفی باف می گفت استاد برای خودشون می گویند که اینجا بمونی و مجبور بشی بری دوره بخری یا بالاخره تو سایت باشی و این تعداد بخواهند تا آخر عمر بمونند چه حجمی میشه حتما برای ایشون سود داره 🤭😅و بعد اینکه خب این هم که رژیمه ول کنی بر می گردی بیخیال شو و ناامیدم می کرد🤐
(خلاصه با توجه به اینکه پارسال با شروع دوره در کمتر از دوماه حدود۱۰کیلو از اضافه وزنم کم شد سناریو چید و برای چندماه این مسیر را رها کردم و البته چاق هم نشدم ولی اواخر دو هفته ای رفتارهای پرخوری شدیدی گرفتم و باز هدایت شدم به این مسیر…و الآن با قلبم دریافت کردم و کمی درک کردم و دلم خواست بگم منم میمونم تا آخر عمر کنارتون استاد پر مهرم🙏🏻🌹
چرا باید این مسیر ادامه پیدا کنه؟چون فضایی است که منطبق با آموزه های ما هست و چون ما چاقی را استاد هستیم همین که مسیر را رها می کنیم با جامعه چاقی روبرو میشویم که یک عمر ما را آموزشدادند و باز سوئیچ چاقی روشن میشه پس باید با هم فرکانسی های خودمون باشیم و البته که اصلاح فرمولهای ذهنی در تمام ابعاد زندگی ما مؤثر هستند و فوق العاده است.
من هم مثل خیلی ها دائم می گفتم مقاومت ذهن دارم و انقدر کارها و تغییراتم سخت انجام می شد تا اینکه یک روز یقه به یقه شدیم و 💪🏻💪🏻گفتم قدرت منم فقط منی که جزئی از تنها قادر مطلق هستم و می خواهم می توانم و می شود🚿🌱🌳🥰
دوست عزیز مقاومتی نیست حتی به نظرم به زبان آوردنش هم حرامه !…قدرت از خودمونه چرا قدرتمون را می دهیم به افکار و اون باورها را قوی می کنیم بر علیه مسیر زندگی خودمون؟!🤔 البته باید زمان گذاشت و حلش کرد و الآنم نمیشه گفت کامل برای من حل شده ولی حداقل چیزهای سطحی و تکرار ی قبل دیگه نیستند و همیشه این عبارت تأکیدی مرا در مسیر تغییرم حمایت کرده است
🌟تنها قدرتی که تکان می دهد ولی هرگز تکان نمی خورد قدرت خداست ❤️❤️❤️
بنابراین به این نتیجه رسیدیم که متناسب هم که شدم باید در مسیر صحیح خودم باشم و به خودم خواسته ام را یادآوری کنم خیلی هم خوبه یعنی خواسته بسیار ارزشمندی هستی و من همیشه شاکرتم 🙏🏻💖
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
دیروز حجم غذایی که مصرف کرده بودم نسبت به روز قبلش بیشتر شده بود و منفی باف داشت می رفت رو مخم اما تغییر فوق العاده خود به خودی این بود که گفتم من احساسم خوبه وقتی گرسنه بودم خوردم و با احساس خوب هم دست از غذا کشیدم پس عملکردم صحیحه گفتم به بدن هوشمندم اعتماد می کنم اصلا نمی خوام مقایسه کنم😍💪🏻👏
امروز ظهر داخل یخچال یک گلابی🍐 مونده بود خیلی دوست دارم 😋 گفتم بخورم تا کسی نخورده و گذاشتم بیرون اما بعد گفتم آخه من گرسنه نیستم الآن !؟🤔بعد گفتم فکر کن یک نفر بخوره ؟!چی میشه؟! خوراکیه دیگه یه چیز دیگه می خورم بعد گذاشتم داخل یخچال و بیخیالش شدم و بعد شب که گرسنه شدم مانده ؤود برای منم جایزه رفتار آگاهانه ام 😍 خوردمش💪🏻👏😋
راستی شیره انگور همسرم خریده بود از دیشب اما بی تفاوت بودم نسبت بهش اما امروز خواستم تست کنم روی ناهار?!🤔…رفتم سر شیشه با خودم گفتم این اعتیاده ها …همیشه تنوع هست ؟ولی دوقاشق خوردم بر خلاف قانون بود ولی اگر قبلا بود ولش نمی کردم از سرم افتاد پس به خودم افتخار می کنم
و به عملکردم و تغییراتم🥰👏
نمی دونم اینبار که در تکرار این دوره هستم یه جور دیگه هستم خیلی راحت و انگار دارم فقط لذت میبرم از تمرین نوشتنم هم بسیار لذت میبرم یعنی به لطف خدا و عنایتش لاغری را رها کردم انگار یک دورهمی هستیم و داره خوش میگذره
خدایا شکرت
خدایا عااشقتم ❤️
دوستان متناسب و متعهدم سپاس از دیدگاه های عالیتون قلمتون حکیمانه و عاشقانه 🌹
باسلام خدمت دوست عزیز وهم مسیرم ممنونم از نوشته ی عالیتون ازنوشته های شما چیزهای جدیدی یادگرفتم ولذت بردم از شما سپاسگزارم .
درود بر شما الهی صدهزار مرتبه شکر که به لطف یکدانه ام وجودم مایه خیروبرکت است .
لذت هر آن سهم هر صاحبدل است
لحظه هاتون سرمست به عشق الهی ✨🦋
بنده هم از شما سپاسگزارم که تجربیاتتون رو برای ما مینویسیم.🌹🙏🙏🙏🙏
سلام و درود بر همه عزیزان و ارادات و احترام محضر استاد عزیز
استفاده زیادی از این فایل کردم . اتمام حجتی برای همیشه برای از امروز تا همه فرداها
آیا صعود می خواهم یا سقوط !!!!
شعر زیبایی از حمید مصدق به یاد دارم که عنوان میکرد :کوشش بیهوده به از خفتگی
حال از خودم میپرسم من که در این مسیر هیجان انگیز وارد شده ام من که کوشش باهدف انجام داده ام مگر بعد از کسب این همه آگاهی می توان سقوط کرد . بله می توان سقوط کرد . درست مانند بعضی از راننده های ماهر که بدترین تصادف ها رو میکنند . چند روز پیش که با همسرم مسیری را میرفتیم می دیدم که همچنان با دقت رانندگی میکنه در دلم تحسینش کردم و ناخودآگاه یاد مسیر لاغری بودم که ما هم هر چقدر که ماهر باشیم هرقدر باورهای جدید و درست را جایگزین باورهای کهنه و پوسیده کرده باشیم باز هم نیاز داریم به تازه کردن اندیشه ها.
واین یعنی تولد آگاهانه و زندگی آگاهانه
همیشه سوالم این بود که چرا با اینکه همگی در دوران کودکی ،زندگی شاد ، ثروتمند و با تناسب اندام عالی را برای خودمان آرزو میکنیم ،کمتر آدمها به این آرزو می رسند چرا؟واقعا چرا؟
و پاسخ در تولد آگاهانه است که مسیری است با تکیه بر آگاهی بدون باورهای قبلی . مسیری که در گام اول باید بر اساس هدف که زندگی شاد و داشتن هدفهایی دیگر مثل اندام متناسب، شغل خوب و..، است،نگاهی به باورها بیاندازم. وقتی می دانیم باورهای اساسی تا سن 7 سالگی ناخودآگاه ما را شکل داده و احتمال میدهیم بسیاری از آنها به دلیل نا آگاهی خانواده نادرست است، پس باید بازنگری در باورها را به عنوان اصلی ترین اقدام خودمون بدونیم و هر چه قدر ماهرتر شدیم باید استمرار را بیشتر کنیم مانند همان راننده های حرفه ای.
وقتی عنوان شد دوستان انتظار دارند که این مسیر مدت داشته باشه تعجب کردم مگر برای تنفس میشه مدت تعیین کرد . تا زندگی هست تنفس هم هست تا زندگی هست آگاهی هست فکر نمیکنم استاد عطار روشن ادعایی این را داشته باشند که این آگاهی ها ته تمام دانسته هاست و دیگر از این بهتر امکان دریافت وجود ندارد. خود استاد دایما این مسیر را کنکاش میکنند برای یافته های بهتر برای مسیرهایی کوتاهتر و جالبتر و این یعنی زندگی و این یعنی صعود. فقط مرگ است که مساوی با عدم تلاش است .پس خوشحالم که تلاش میکنم با انگیزه با با امید و نشاط
استاد ممنونم
روز ۲۸ تکرار
سلام وقت بخیر
بسمت چاقی حرکت میکنید یا لاغری ؟
الان که مطمئنم بسمت لاغری حرکت میکنم ،بدلیل اینکه در دوره هستم و دارم طبق تمریناتم عمل میکنم ،فکر میکنم ،البته تا حدود زیادی تونستم عمل کنم بقیشم در ادامه مسیرم درست خواهد شد
همونجوری که قبلا فقط در راه چاقی بودیم و چاق هم میشدیم الان هم باید در راه لاغری باشیم تا لاغر بشیم
این ما هستیم که مسیرهای زندگیمونو انتخاب میکنیم ،اینکه غمگین باشیم یا خوشحال ،چاق باشیم یا متناسب
باید از خودم بپرسم چی برام از لاغر شدن مهم تره ؟ حتما چیزهایی هستن که از لاغر شدن برای من مهم تره که انقدر درونم اصرار داره که دل نکنه از چاقی
بلخره یه جاهایی از درونم هنوز آزاد نشده ،انگار هنوز برام از لاغر شدن مهم ترن که اجازه ندادن بتونم کامل متناسب بشم و نتیجه عالی بگیرم و باید اون قفل هارو باز کنم باید ببینم چی مهم تر از لاغر شدنمه
سلامتیم ؟ مثلا وقتیکه بهم گفتن فریده رو ببینید چاقه و همیشه سالمه ، یا وقتی بهم میگفتن تپلی بامزه مهربون و من بیشتر اون احساسات گذشتمو دوست دارم تا لاغر شدن
بلخره یه کششی هست که من هنوز هم از دنیای چاقی کامل حجرت نکردم به دنیای تناسب و باید جواب این سئوالمو پیدا کنم
باید به دید دیگه ای به چاقیم نگاه کنم ،باید به خودم جور دیگه نگاه کنم باید کل دیدگاهامو در مورد لاغری و چاقی تغییر بدم ،میدونم در مسیرش هستم ،لاغر هم شدم ولی باید این گیرهارو پیدا کنم
چند روز پیش که در حال انجام تمرینات انعطاف تو سالن بودم ،صدای مربی م با یکی از خانم هارو شنیدم که اون خانم داشت به مربی م میگفت لاغر شدنم استاپ شده و انقدر ناراحت بود و یدفعه یاد خودم افتادم که سالها این جملاتو بکار میبردم و نگران بودم
حالا بصورت آگاهانه میخوام برم در مسیر تناسب اندام و تمام رگ و ریشه های چاقیو در وجودم از بین ببرم
سالها ارزوی لاغر شدن داشتم ولی بصورت ریشه ای و راحت لاغر نمیشدم و بعد از سالها تلاش فهمیدم که راهم اشتباه بوده و بعد از فهم اون موضوع تغییر ریل دادم و خدارو شکر دارم از سکوی قدیمیه خودم فاصله میگیرم
اینکه ما مدام خودمونو چک میکنیم ،تاریخ ورودمون به سایتو دوره هارو رصد میکنیم واقعا ملاک پیشرفت و عمل کردن خرید و اومدن به دوره ها نیست ،اینکه چقدر در زندگیمون ازشون استفاده میکنیم مهمه
عمل به آموزشا یعنی هر آنچه رو که یاد میگیرم رو در زندگی اجرا کنیم ،مثلا وقتی میخواییم غذاییو بخوریم نباید مثل قبل بترسیم ،باید آگاهانه از هر آنچه یاد گرفتیم استفاده کنیم ،اینکه غذاها ترسناک نیستن، نوع نگاه من به غذاها اونهارو مضر و چاق کننده میکنه
چرا که همین غذارو من میخوردم چاق میشدم خواهرم میخورد لاغر میشد ،پس غذاها مشکل ندارن مغز من مشکل داره
یا وقتی در مهمانی و تولد هستیم به سبک گذشته خود عمل نکنیم ،مثلا وقتی گرسنه هستیم هر چی دوست داریم بخوریم و لذتشو ببریم و وقتیکه سیر شدیم دیگه به زور ادامه ندیم فقط بدلیل اینکه تو مهمونی هستیم یا تولد
مثل چند روز پیش که من رفتم تولد خواهرم و چونکه سیر بودم فقط ۱ دونه چای خوردم حتی کیک هم نخوردم ،اصلا نمیتونستم چیزی بخورم و رفتار جدیدم طبق آموزش های جدیدم انجام شد ،اگر قبلا بود بلخره یه چیزایی به زور میخوردم اونم بخاطر اینکه همه دارن میخورن پس منم بخورم
پس در وحله اول باید رفتارهای قدیمی منسوخ شده خودمونو انجام ندیم و طبق آموزه های جدید عمل کنیم ، میتونیم رفتارهای صحیح افراد متناسب رو نگاه کنیم و الگو برداری کنیم
خدارو شکر با بودنم در این دوره ها ترسم از فست فودها ،سیب زمینی،شام خوردن ،برنج و نون و شیرینی ها کمتر شده ،براحتی رستوران میرم بخاطر اینکه فرقی نمیکنه چه رستوران باشم چه خونه ،به اندازه نیازم غذا میخورم ،مثلا ۳ روز پیش که رستوران بودم و سالاد و پیتزا سفارش دادم ،وقتی سالادو خوردم سیر شدم و نتونستم حتی یک برش از پیتزامو بخورم ،دوستم گفت پیتزاش خوشمزه است یه تیکشو تا داغه بخور ولی دیدم اصلا جا ندارم و گاهی هم پیش اومده که چند لقمه یا یه لیوان نوشیدنی اضافه بر نیازم خوردم که اونم میپذیرم گاهی پیش میاد
تولد آگاهانه من از ۴ سال پیش اتفاق افتاد و هر دفعه این بیداری در من تقویت میشه ،در مورد تناسب اندام هم تولد آگاهانه من تقریبا از ۲ سال پیش شروع شد که با مطالب این سایت آشنا شدم و درونم دگرگون شد
در واقع ۴ ساله بصورت جدی تر در حال کوبیدن و خراب کردن فرمول های قبلیم هستم و ساختن فرمول های جدید که هر چقدر ادامه میدم ساختار جدید وجودم قویتر میشه
جالبه هر چی از بودنم در این دوره ها و دوره های دیگه ذهنیم میگذره تازه متوجه میشم که من هیچی بلد نیستم و انگار تازه اول راه هستم
اینکه مدام میگیم مقاومت ذهنی داریم بخاطر اینه که ما باید یه رفتاریو عوض کنیم و بظاهر هم میخواییم که عوض کنیم ولی عوض نمیکنیم به دلایل مختلفی ، شاید ترک اون عادت برامون سخته مثل خوردن کیک یا بیسکویت که من با چای گاهی میخورم و این عادتو ترکش نکردم و فکر میکنم نیازی هم نیست که بصورت کامل ترکش کنم ،حالا یه روزایی که دلم میخواد میخورم و باهاش اوکی م
یا مثلا شخصی که میخواد سیگارشو ترک کنه و مدام میگه نمیتونم ترک کنم و سالها همه راه هارو میره ،چونکه دلش نمیخواد ترک کنه ،ما بارها ثابت کردیم که وقتی میخواییم کاریو انجام بدیم به هر نحوی شده انجامش میدیم و نشد و نمیتونم نداریم ،تنها زمانی اون شخص سیگارو ترک میکنه که دکتر بهش بگه اگر یه نخ دیگه بکشی میمیری ،از ترس نمیکشه
پس موضوع مقاومته نیست موضوع نخواستنه ست ،اینکه ما عادت کردیم و ترک عادت ها برامون سخته ،چونکه سالها پیش نورون های عصبیشو ساختیم و اگر بخواییم عادت جدیدی بسازیم مغز باید انرژی صرف کنه و اینکارو مغز دوست نداره ،برای همین دلمون نمیخواد تغییر کنیم
اینکه خیلی ها میپرسن دوره هارو تا کی باید ادامه بدیم بخاطر اینه که نمیدونن دوره هارو باید زندگیش کنن ،اگر زندگیشون کنیم میشه جزء عادت های ما و از ما جدا نشدنیه فقط باید شارژ بشه تا قویتر عمل کنه
و اینکه فکر نکنیم فقط به صرف اینکه دوره هارو خریدیم و گوش میکنیم پس جهان باید تغییر کنه تا من لاغر بشم ،من باید تغییر کنم تا وارد جهان جدیدی بشم که اونجا همه چیز هست ،چیزهاییکه به افکار جدید من میخوره
یه روزی چاقی و تمام عوارض چاقیو لعنت خدا دیدیم ،لجبازی خدا با خودمون دیدیم و همون چیزهایی که باور کردیم باهاشون برخورد کردیم و در اون مسیر چاقی با لعنت و بدبختی هم مواجه شدیم ،از این به بعد تمام اون خاطرات بد و ناراحت کننده ،تلخی ها، رنج ها و هر آنچه رو که تجربه کردیم رو به چشم رحمت و برکت ببینیم
که هر اسمی که ما روی خاطرات زندگیمون بذاریم خدا با همون اسم صدا میزنه ، اگر اون اسم رو عوض کنیم صدای خدا هم عوض میشه ، قبلا لعنت بود الان برکت و هر چقدر اینو تمرین کنیم برکت هاست که برامون میباره ،چجوریشو نمیدونم خدا میدونه
سپاسگذار خداوند هستم برای برکت های الهیش که وارد زندگیم کرده و خواهد کرد که تمام اون برکت ها سکوی پرتابی بودن برای من که من بتونم با نیروهای قدرتمند درونیم آشنا بشم و ازشون استفاده کنم
بودنم در این دوره ها رحمته الهیه که منو وارد درونم کرد و منو با خودم آشتی داد ،خدایا ممنونم
باسلام خدمت دوست عزیز وهم مسیرم خانم حسنی عزیز از خواندن دیدگاه قشنگتون نهایت لذت رو بردم وقتیکه نوشته بودین که موضوع مقاومت نیست نخواستنه کاملا با شما موافقم من هم گاهی از اینکارامیکنم وقبلاخیلی بیشتراینکار رو میکردم اما ازوقتی تصمیم گرفتم برای خودم تغییرکنم نخواستن روسعی کردم بزارم کنار حقیقت اینه که من هم اگر قبلا بهم میگفتن میمیری به خاطر چاقی بایدلاغرکنی اینکار ونمیکردم چیز یکه حقیقته من حتی اگر هم میخواستم لاغربشم برای دیگران بود .وبعد برمیگشتم سر خونه ی اولم و علت هم لذت عادتهای چاق کننده بود وبرای اینکه ثابت کنم گناهی ندارم ژنتیک و چیزهای دیگه رومقصر نشون میدادم اما درحقیقت اون لذتی که عادتهای تکرار شونده ب چاقی داشت و مدام در ذهنم مرور میکردم باعث می شدکه من مسیرم رو رهاکنم وزن خاطر همین رژیم و ورزش و فشار جسمی و…باعث نمیشدن من لاغربشم چون لذتی نداشتن . اما زمانیکه به خودم اومدم و خواستم خودمو تغییربدم لذتهای جدیدی وارد زندگیم شدو جایگزینی شدن برای رفتارهای قبلی هنوز هم راه هست برای ادامه دادن و لذت بردن واین اززیباتر ین دلایل برای ادامه دادن و تغییرکردنه .ازشمادوست عزیزم بابت آگاهی های سرشار از درک ومفهومتون سپاسگزارم و از همه ی کسایی که دیدگاه مینویسد خیلی چیزهارو یا دمیگیرم ازشما ممنونم و سپاسگزارم.🙏🌹🌹
سلام خدمت دوستان و استاد عزیز.گام دوازدهم در مسیر لاغری.متاسفانه چهار روز نتونستم به فایلها گوش بدم که البته تنبلی کردم و انگیزمو از دست داده بودم.به لطف خدا امروز دوباره همت کردم تا تلاش کنم که بعدها نتیجه ی تلاشم رو ببینم.تغییر دادن باورهای غلط گذشته برای همسو شدن با قانون کار سختیه اما شدنیه.اینکه رفتارهای غلطی رو که سالهاست گریبانگیره رو تغییر بدیم باعث تغییر میشه.پس امروز فهمیدم که مدت زمان مهم نیست که چند ماهه توی دوره هستیم.عمل کردن به حرفا مهمه.این عمل کردن باعث میشه نتیجه ی تناسب اندام رو ببینم.از خداوند بزرگ سپاسگذارم که منو توی این راه قرار داد تا به خودم بیام و بتونم رفتارای غلطی رو که باعث شد سالها از تناسب اندام دور بمونم رو تغییر بدم.استمرار توی این مسیر از مهترین عوامله .برای لاغر شدن باید راهی پیدا کنیم تا لاغر بشیم.وبرای چاق بودن نیازی به راهی نیست و موندن توی همون شرایط فعلی ست.پیدا کردن راه جدید برای لاغری و تغییر دادنه باورهای غلط حتمن میتونه نتیجه ی شگفتی برای ما به دنبال داشته باشه.به امید موفقیت دوستان.
موفق باشی دوستم امیدوار باش عالیه
به نام خدا
وقت بخیر عزیزان
ما همیشه یا در حال صعود هستیم یا سقوط و حالت ایستایی وجود نداره هر روز که داریم روی خودمون کار می کنیم در حال صعود هستیم . البته البته من دو سال تمام واقعا هیچ چیزی نتونست جلوم و بگیره ولی این تابستون به دلایلی خیلی آمادگی نداشتم برای همین به طور مرتب نتونستم فایل گوش بدم و تمرین ولی شاید توجهم به لاغری بود و حواسم بود یه جورایی خدا رو شکر خدا رو شکر منم توی این مدت همه تعجب می کنن که موندم همه می گن خوبه چاق نشدی حالا دیشب داشتم عکسام و نگاه می کردم می دیدم با اینکه خودم بعضی وقتا فکر می کنم تغییر نکردم چند وقته ولی دیدم صورتم و مقایسه کردم قشنگ معلوم بود و همینطور یه شلواری داشتم ورزشی از این leggin ها که خیلی می چسبید بهم ولی الان می بینم یه خورده آزاد تر شده حتی کمرش هم یه ذره میاد پایین .ما باید بدونیم که این روش زندگی ماست دیگه کی تموم می شه و اینا نیست همیشه باید تکرار کنیم تا همیشه یادمون باشه چه جوری رفتار کنیم تموم شدنی نیست هی مطالب اضافه می شه هی آگاهی ها بیشتر می شن .
منم الان دو سال و نیم هست که از تولد اگاهانم می گذره و خیلی خوشحالم که آگاهی های جدید یاد می گیرم واقعا فکر می کنم دوباره دارم می رم دانشگاه با این تفاوت که الان درسا رو بهتر یاد می گیرم.
ترس از خوردن ندارم رفتارام عوض شده مثلا دیشب ساعت ۹:۳۰ شام خوردم بدون ترس پلو با سوسیس و تخم مرغ . قبل از دوره یه مدت ساعت ۷ به بعد چیزی نمی خوردم .خدا رو شکر اینا از سرم افتاده و وقتی تو مسافرت بودیم تو راه ساعت ۱۲ شب فست فود خوردم . وای قبل از دوره وای ساعت ۱۲ شب فست فود …..
قانون همیشه یکسان غذا باید به مقدار مورد نیاز بدن مصرف بشه نمی شه بگه آدم هر چی دلش می خواد بخوره باید باور صحیح و با قانون همسو کنیم .
نباید کسی و مقصر بدونیم پدر و مادرمون همون قدر بلد بودن و فکر می کردن درسته . حالا باید فکر کنیم دوباره متولد شدیم. یکی یکی رفتارهای اشتباهمون و تشخیص بدیم و تغییر بدیم .
گام۱۲در مسیر لاغری من
ما هر روز در زندگی در هر جنبه ای در حال صعود کردن یا سقوط کردن هستیم و هیچ چیز خنثی وجود ندارد
ما همیشه در حال انتخاب هستیم و به دو سمت بیشتر هدایت نمیشویم یا صعود به قله پیروزی یا پرتاب به دره سقوط نابودی همین
حالا این چاقی ما سقوط است و این ذهن چون اموزش دیده بدون هیچ دردسری بطور خودکار کارش انجام میده ما رو به طرف سقوط پرتاب میکنه و شکست میخوریم حالا برای رسیدن به موفقعیت لاغر شدن یا همان صعود به قله باید کاری انجام بدیم در مسیر صحیح حرکت کنیم و اگاهانه هر روز کارهایی انجام بدیم نه اینکه گوش کنیم بنویسیم بگیم دیگه تموم من لاغر میشم نه اینجور نیست
این نوشتن گوش دادن فایل فقط،مارو راهنمایی میکنه چطور عمل کنیم تا به موفقعیت برسیم و این عمل ما هست که نتیجه رقم میزنه یعنی هر چقدر به اموزش ها عمل کنی در زندگی داری به سمت موفقعیت صعود لاغر شدن حرکت میکنی و اگه هر زمان به هر علت ادامه ندیم باز ذهن برمیگرده به اموزش ها قبلا خودش و ما باز همان رفتارها قبلا انجام میدیم و چاق میشیم باز
پس باید هر روز،اگاهانه در مسیر لاغری حرکت کنیم گفته ها اموزش ها به عمل تبدیل کنی تا نتیجه بگیریم و متناسب بشیم نمیشه ما دوست داشته باشیم لاغر بشیم فایلم گوش کنیم ولی طبق گذشته خودمان رفتار کنیم لاغر که نمیشیم هیچ چاق ترم میشیم پس باید هر روز اگاهانه در این مسیر حرکت کنیم توجه کنیم به رفتار افراد متناسب و مث اونها رفتار کنیم تا متناسب بشیم
باید همیشه دوتا کار انجام بدیم اگه میخواهیم نتیجه عالی بگیریم از این مسیر
گام اول اینکه هر روز در مسیر حرکت کنیم فایل گوش بدیم تمرینات انجام بدیم
گام دوم اموزش ها بصورت عمل در زندگی تبدیل کنیم تا حک بشه این اموزش ها در زندگی ما و موفق بشیم توجه به رفتار افراد متناسب است این عمل به اموزش ها است
اگر توجه کنیم تمرین انجام بدیم ولی عمل نکنیم سقوط میکنیم شکست میخوریم
پس اگه میخواهیم نتیجه بگیریم باید این اموزش زندگی کنیم نه فقط بنویسیم بگیم اره دیگه من امروز نوشتم خلاص و رفتار قبلا خودمان انجام بدیم اینجوری هیچ تاثیری نداره و تازه چاق تر هم خواهیم شد پس باید عمل کنیم توجه کنیم به رفتار افراد متناسب و مث اونها رفتار کنیم تا صعود کنیم پیروز موفق متناسب بشیم
اصلا مهم نیست که چقدر در این مسیر هستیم یکسال دوسال شیش،ماه هر روز تمرین انجام میدیم اینها مهم نیست تغییر رفتار ما مهم است اینکه چقدر تغییر کردیم و تا اموزش ها به عمل تبدیل نکنیم تغییر هم نمیکنیم پس خیلی مهمه عمل کردن به اموزش ها و توجه به رفتار افراد متناسب ومث اون افراد عمل کردن تا متناسب بشیم
ترس از خوردن همیشه بدترین ضربه هارو به ما زده و هربار خوردیم با ترس خوردیم نکنه چاق بشم این غذا چاق کننده است بدبخت میشم وای خوردم امشب حتما دوسه کیلو اضافه میکنم حالا چکار کنم این ترس از خوردن یک باور مخرب و ویران گر در افراد چاق است حالا میخواهیم باورمان تغییر بدیم باید چکار کنیم
باید بگیم بدن ما برای زنده موندن تامین انرژی نیاز،به غذا دارد پس خوردن مواد غذایی به میزان لازم نیاز ضروری بدن من است واسه تامین انرژی زنده موندن باید به اندازه مورد نیاز غذا بخوریم اینجوری این باور ترس از،خوردن کمرنگ تر میشه و هر چقدر این باور جدید تکرار کنیم بهش عمل کنیم دیگه ترس از،خوردن نداریم با لذت به اندازه مورد نیاز مصرف میکنیم
اینجوری این باور مخرب از بین میبریم
نمیشه بگی حالا که غذا چاق نمیکنه هرچقدر میخوام میخورم دیگه چاق نمیشم چون ترس ندارم باورم عوض شده نه اینجوری نیست این یک قانون است نمیشه قانون عوض کرد به اندازه مورد نیاز باید مصرف بشه بیش از حد مصرف بشه باعث چاقی میشه این یک قانون است
باور صحیح باید با قانون هماهنگ کنیم قانون میگه خوردن غذا به ماضربه نمیزنه حالا باور ما چی بوده نهه مواد غذایی باعث چاقی من میشه بهم ضربه میزنه این تضاد اشتباه با قانون باعث میشه نتیجه متفاوتی بگیری چون افراد متناسب از همین غذا میخورن چاق نمیشن ولی چون ما باور اشتباه داریم هرچه میخوریم چاق میشیم
باور اشتباه میتونه نتیجه قانون تغییر بده
با باور نمیشه قانون عوض کرد
باورت عوض کن یعنی اون فکر نگرشی که داری با قانون همسو کنی یعنی مث قانون عمل کنیم و نتیجه ای مث قانون بگیریم
مواد غذایی مارو چاق نمیکنه ما داریم از غذا برای چاق کردن خودمان استفاده میکنیم
ما سالها از مواد غذایی اشتباه استفاده کردیم و تعریف درستی از خوردن چقدر خوردن نداشتیم و باعث چاقی خودمان شدیم حالا یاد میگیریم صحیح رفتار کردن با موادغذایی به میزان مورد نیاز،بدن خوردن یاد میگیریم عمل میکنیم و رفتار ما تغییر،میکنه ودر نهایت جسم ما تغییر میکنه و نتیجه عالی میگیریم
باید با تعهد کامل پیش بریم استمرار داشته باشیم در مسیر
سعی کنیم اگاهانه عمل کنیم اموزش،ببینیم رفتار،کنیم اصلا یک تولد اگاهانه داشته باشیم تا یک زندگی جدیدی واسه خودمان رقم بزنیم با اگاهانه انتخاب کردن عمل کردن
رفتارها اشتباه خودمان شناسایی کنیم و رفتار صحیح انجام بدیم در تمام جنبه ها این میشه تولد اگاهانه
اگهدمیخواهیم تولد اگاهانه تجربه کنیم باید رفتارها متفاوتی با بقیه داشته باشیم مث همه افراد دوست دارند اخبار گوش دادن غیبت کردن رو به مشکلات خود توجه کردن رو به چاقی خود توجه کردن رو حالا ما باید بر خلاف اینها عمل کنیم تا تولد اگاهانه تجربه کنیم و زندگی جدید با شرایط دلخواه واسه خودمان بسازیم
تلاش اگاهانه ما نشان میده که ما چقدر تلاش میکنیم شرایط جدیدی واسه خودمان بسازیم
استمرار در مسیر،صحیح یادگیری و عمل به اموخته ها نشان میدهد چقدر،واسه خودمان و اهدافمان ارزش،قائل هستیم
ما این شرایطی که داریم اموزش دیدیم و لی خودمان انتخاب نکردیم ولی بهش سالها داریم عمل میکنیم بهش
ولی اگه تشخیص دادیم این رفتار من واسه یک فرد متناسب دیگه مناسب نیست باید تغییرش بدیم به رفتار جدید و صحیح این یعنی شاهکار زندگی ما که نتیجه شرایط زندگی ما رو رقم میزنه
عمل مهم است کار به عمل بر اید نه به حرف مهم نیست چند وقت در این مسیر هستی عمل مهم است کهدچقدر،عمل میکنی چقدر،رفتارهامان تغییرکرده این مهم است عمل مهم است نه خواندن نوشتن
من تعهد میدهم تا متناسب شدن ذهنم و متناسب موندن جسمم در این مسیر قدم بردارم استمرار داشته باشم عمل کنم به اموزش ها و الگو بشم برای دیگران و دیگران راهنمایی کنم به مسیر صحیح تا زنده هستم در این مسیر حرکت میکنم ادامه میدم
ذهن نمیپذیره که تو بخوای برای دیگران لاغر بشی اصلا ذهن نمیپذیره و کاری واسه خوشحال کردن دیگران انجام نمیده و این باعث شکست فرد میشه پس باید برای خودمان بخواهیم تغییر کنیم نه دیگران و استمرار داشته باشیم در مسیر و اگاهانه عمل کنیم به اموزش ها تا موفق پیروز بشیم
گام 12 (تکرار 1)
بنام خدا
اگر ارزوی چیزی رو داریم باید به دنبال پیداکردن مسیرش باشیم و یافتن و پایدار بودن اون موفقیت ،در صورتی است که هرروز در مسیر آن حرکت کنیم.
ما در زندگی هر روز در دو حالت هستیم ، یا در حال صعود کردن و رسیدن به موفقیت هستیم ، یا در حال سقوط کردن و شکست خوردن.
حالت ساکن و ایستا یی در جهان وجود نداره.
مسیر موفقیت وپیشرفت مارو به سوی تجربه خواسته ها و آرزوهایمان هدایت میکند .
مسیر ناکامی و شکست هم مارا به سوی تجربه ناخواسته و مشکلات هدایت میکند.
و این ما هستیم که هر روز و هر لحظه انتخاب میکنیم که به کدام سمت حرکت کنیم.
نکته مهم و البته جالب اینه که ، برای بودن در مسیر موفقیت ، باید کاری انجام بدیم اما برای بودن در مسیر شکست ، فقط کافیه کاری انجام ندهیم .پس برای لاغرشدن باید کاری انجام بدیم و اگر هم میخوایم که چاق بشیم ، نیاز به انجام هیچ کاری نداریم ، فقط کافی است که به روش خودمون ادامه بدیم و چاق تر بشیم.
به عبارت دیگه برای شکست خوردن راهی وجود ندارد و فعالیتی نیست که بتوان انجام داد و شکست خورد ، فقط کافیه کاری که باید برای موفق شدن انجام بدیم و انجام ندهیم!
این شکلی ما خودبخود شکست میخوریم .
وضعیت جسمی الان ما هم این و صدق میکنه.
اگه ما الان چاقیم چون مدت ها بود که در مسیرچاقی قرار گرفته بودیم و اگه میخوایم که لاغر بشیم باید کاری متفاوت از انچه که اکنون و هر روز انجام میدیم و انجام بدیم .و اگه هیچ کاری نکنیم در مسیر چاقی در حال حرکت هستیم .
همه کسانی که چاق هستند و اضافه وزن دارند ، در مسیر چاق تر شدن هستند. ، مسیر چاق شدن ، ارتباطی با مسیر لاغرشدن نداره و به لاغری نمیرسه ، پس اگر که میخوایم لاغر بشیم ، باید مسیر خودمون و تغییر بدیم .
تمام افرادی که چاق هستند و دوست دارند لاغربشن ،در مسیر چاق شدن هستن و فقط آرزوی لاغر شدن دارن .در صورتی که مسیر انها با رویای انها همسو نیست .
فقط ارزوی لاغرشدن داشتن مارو لاغر نمیکنه ، بلکه قرارگرفتن در مسیر لاغرشدن مارو به سوی لاغری هدایت میکنه و سبب تحقق رویای لاغری ما میشه .
مسیر لاغر شدن ، مسیر کاملا ذهنی است و احتیاجی به اقدام و تلاش فیزیکی نداره.
اگر در مسیری که ما هستیم هر روز گفتگوی ذهنی ما با خودمون درباره چاقی و چاق تر شدن باشه و به هر اندازه که از رفتار غذایی و واکنش خود نسبت به مواد غذایی و خوردن ، عذاب وجدان و پشیمانی باشه ، ما در حال عمل کردن به چیزی هستیم که برای چاق شدن ضروریه و این همون نقشه مسیر چاقی است .
امکان نداره کسی که در مسیر لاغرشدن باشه ، لاغر نشه !چون همانطور که در مسیر چاقی، نتونستیم چاق تر نشیم .
فقط استمرار و تکرار و بودن در مسیر لاغری ، مارو به سمت لاغری هدایت میکند.
برای موفقیت و تغییر شرایطی که دوست داریم داشته باشیم ، باید هر روز حواسمون به هدفمون باشه و هر روز درمسیر اون حرکت کنیم .
ما هر روزی که داریم روی خودمون ، باورهامون ، هدفهامون کار میکنیم ، در حال صعود به سمت موفقیت و رسیدن به خواستمون هستیم.ولی اگه روزی این کارارو انجام ندیم ، در حال سقوط کردن هستیم .
من خودم ، اگه یک روز نتونم در این مسیر ی گام جدید بردارم و یا گام های قبلی رو برای یاداوری تکرار کنم ، چون بعضی اوقات اونقدر کار دارم که نمیتونم به خودم برسم ! ولی هر روز باید تو مسیر باشم و اگه یروز نتونستم ، ارامش ندارم و خیالم راحت نیست و احساس هم میکنم که خیلی عقب افتادم ، مثلا این گام 3 ماهه رو من الان تا گام 36 رو تو 4 ماه برداشتم و هنوز هم 64 گام دیگه دارم ! بعضی وقتا به این فکر میکنم که این 100 گام و باید تو 3 ماه تموم میکردم ، ولی تو تکرار این گام 12 متوجه شدم که نباید زیاد به زمانش اهمیت بدم و نتیجه به اندازه تلاشم دریافت میکنم و مزد من محفوظه و به من داده میشه .و خدارو شاهد میگیرم که درسته یزره طولانی شد ولیی تو تمام این مدت 4 ماه ، هر روز تمام فکر و ذکر و توجهم رو لاغری بود و در مسیر لاغری بودم و به خودم افتخار میکنم .
یعنی نبوده اگه یک روز و سپری کرده باشم و برای خودم کاری نکرده باشم .
به خودم افتخار میکنم که اگه یجاهایی خسته شده بودم بجای اینکه پس بزنم ، استراحت کردم و دوباره با قدرت بیشتری شروع کردم .
به خودم افتخار میکنم که به هدفم پایبندم و برام واقعا اهمینت داره .
به خودم افتخار میکنم که وقتی در وضعیت جسمی چاق تری نسبت به الان بودم و با وجود رفتار های نادرست غذایی و پرخوری هام جا نزدم و حسمو بد نکردم و میگفتم ، ان نیز بگزرد و با مقداری صبوری کردن ، امروز که دارم مینویسم ، حتی یک ذره هم پرخوری نکردم و رفتارهام خیلی تغییر کرده و مطمعنم که وزنم هم مقداری پایین اومده ، ولی فعلاا دوست ندارم که برم رو ترازو خودمو ببینم .
در واقع پاداش صبوری و ارامش و استمرارم و الان دارم میبینم و واقعا خوشحالم و مطمعنم که خیلییی بهتر هم میشم .
الان یچیز جالب با گفتن ترازو یادم افتاد! من خب به مدت دوسال یا شاید هم کمتر فقط به ترازو و عددی که نشون میداد وصل بودم و یادمه که رو وزن 66 کیلو قفل کرده بودم وخیلیی بدم میومد و اعصابم خورد شده بود که هر دفعه میرفتم بالای ترازو باز هم وزنم رو 66 کیلو میدیدم ، جالب تر اینکه من بازهم رژیم و ورزش و ادامه میدادم و شاید هم سخت ترشون میکردم و با وجود اینکه خیلی سایزم کم میشد و سبک تر میشدم و اصلاا مطمعن بودم که خیلیی لاغر تر شده بودم بازم بالای ترازو همون وزن و میدیدم و تا همین مدت پیش هم که گفته بودم سایزم کم شده بود و کاملا مطمعن بودم که مقداری کاهش وزن داشتم دقیفا رو ترازو همون وزن و دیدم!
و بهش گفتم تو دروغگویی چون واقعا هم بود!
چون دقیقا من یادمه که برای عمل بینیم که قراربود معاینه بشم ، قبل از اینکه برم بیمارستان برای تشکیل پرونده قبل از عمل ، خودم رو که خونه وزن کردم 65 کیلو بودم و ولی وقتی رفتم بالای ترازو بیمارستان ، 59 کیلو نشون داد! و اصرار هم داشتم بهشون که مطمعنین ترازوتون درسته ؟ اونا هم منو قانع کردن ، با توجه به جسم خودمم هم مطمعن بودم کع وزنم پایین تر از 65 کیلوعه ولی بعد متوجه شدم که ترازو خونمون میدونه نقطه ضعف من چیه ، منو اذیت میکنه و واقعا همینطوره ، دقیقاا متوجه شدم .
تمرین کردن به نوشتن نیست که !برای یادگیری بهتر توصیه شده که بعد از طی هرگام بنویسیم .اما نکته ی مهم تکرار کردن این تمرین ها در زندگی روزمره است !
توجه کردن به اطراف و انفاقات دور و برمون ، باعث موندن در مسیر خواسته مون و تغییر رفتارمون میشه .
درسته که گاهی اوقات وقت نمیکردم بنویسم و فقط میتونستم فایل هارو ببینم و دیدگاه دوستان و بخونم و نوشتن دیدگاه خودم برای اون گام ممکن بود با توجه به شرایط روزانم ، زمان ببره و تا 2 /3 روز زمان ببره ، ولی مینوشتم ، حتی 1 خط نوشتن من هم نشونه وجود در مسیر لاغری بود.
و وقتی به رفتار مادرم دقت میکردم که میگفت ، سیره ولی همش ذهنش دوست داره بخوره و یا میدیم که وقتی ناهارمون تموم میشد و مادرم که داشت غذاهارو مرتب میکرد که بزاره یخچال برای روز بعد یا وعده بعد ، همینطوری اضافه خورشا رو میخوردد و حتی ته قابلمه ها هم با انگشتش میاورد بیرون تا بخوره ولی انگار خودش حواسش نبود و نمیتونست جلوی خودش و بگیره و….
در تمام این مدت من همه ی حواسم به دیدن رفتارهای افراد متناسب و تفاوتشون با افراد چاق بود ، این که اونا راجع به چه چیزهایی فکر میکردن و حتی راجع به چیزهایی صحبت میکردن ، خیلییی جالب بود برام !
و من خیلی دوست داشتم که وقتی که این اموزش هارو یا دگرفتیم و اونقدر تکرارشون کردیم تا به واقعیت زتدگی ما تبدیل شد . و برامون عادت شد که چجوری فکر کنیم ، چجوری رفتار کنیم که همیشه متناسب بمونیم. و وقتی دیگه مطمعن شدیم که کاملا تغییر کردیم دیگه احتیاج به یاداوری و تکرار کردن نداشته باشه و ما تا اخر عمرمون دیگه هی فایل گوش ندیم. چرا؟
چون ما وقتی چاق شدن رو یاد گرفتیم با دیدن و شنیدن و … و جسممون تغییر کرد و کاملا مطمعن شدیم دیگه دوباره اون اموزش هارو تکرار نکردیم و یا یاداوری نکردبیم ، در واقع واقعیت زندگی ما تبدیل به چاقی شد ، در اون سولو شده بودیم و میدونستیم که دیگه همینطوریه و دیگه هیچ احتیای به دقت کردن در اون نداشتیم ، پس خیلی خوب میشد که لاغری هم اینشکلی بود و حداقل ما در مسیر لاغری ، انقدر در اون سولو بشیم مثل چاقی که دیگه احتیاجی به دقت کردن به اون نداشته باشیم .
مثل افراد متناسبی که از ابتدای عمرمشون متناسبن و دیگه به رفتار ها وعملکرد های خودشون دقت نمیکنن و چون میدونن لاغرن دیگه احتیاجی به تمرین و تکرار کردن اون ندارن !
ولی بازهم میگم باید انقدر این تکرار تمرین ها انجام بشه که ذهن خودش ناخوداگاه وقتی لاغر شد و استاد لاغری شد دیگه احتیاجی به تکرار و تمرین کردن نبیبنه !
بستگی به باورهامون داره، بستگی به جایگزینی رفتار و افکار قبلی ما داره .
هرچه بیشتر ما روی خودمون کار کنیم ، به لایه های پایین تر باورهامون دسترسی پیدا میکنیم و اینبار باید اونهارو تغییر بدیم.و هرچی بیشتر به ریشه نزدیک تر بشیم ، محکم تر و سخت تر میشه و نیاز به کار بیشتری داره
برای تغییر افکار نمیشه تاریخ تعیین کرد!
ملاک تاثیر گذاشتن روش ذهنی ، عمل کردن به آموزش هاست ، نه تاریخ و پرداخت هزینه اموزشی!
مهم اینه که چقدر رفتار و طرز فکرمون تغییر کرده ! و این تغییرات با عمل کردن به تمرینات در ما بوجود میاد.
من هم خودم از اون افرادی بو دم که اواعل نمیدونستم باید چیکار کنم و به خاطر همین ی مقدار نتیجم دیر تر شروع شد
کسی نتیجه میگیره که :
همه ما سالهاست اضافه وزن داریم و سختی های زیادی هم متحمل شدیم ، ضربه های زیادی در اعتماد بنفسمون در روابطمون و… خوردیم و همیشه هم عوامل مختلفی رو مقصر و بهانه ی چاقی خودمون میدونستیم ، اشتها ، پرخوری ، و…
و الان هم طبیعیه که این افکار قدرتمند باشند و هر کاری و که انجام میدیم ، تحت الشعاع قرار بدن ، پس ما باید بیشتر روی خودمون کار کنیم تا این افکار قدرتمند ریشه شون از بین بره .
مثلا ترس از خوردن!
ریشه ی این باور خیلیی عمیقه و ممکنه مدت ها طول بکشه تا تغییر پیدا کنه ، مواد غذایی ترسی ندارن !ضربه ای به ما نمیزنن این ما هستیم که با استفاده ی اشتباه از اونها به خودمون ضربه میزنیم !
این رفتار ما با مواد غذایی باعث شده که ما چاق بشیم ، نه مواد غذایی !
بدن ما برای زنده بودن نیاز به انرژی داره و این انرژی از مواد غذایی که میخوریم ، به دست میاد ، پس حق طبیهیه منه که به مقدار مورد نیازم غذا بخورم .
این باید برای ما عادی باشه و باید به مقدار مورد نیاز بخوریم. نه اینکه بگیم حالا که غذاها باعث چاقی من نمیشن ، پس هرچقدر میخوام میخورم! قانون رو نمیشه با باور تغییر داد! همونطور که نمیشه وقتی خودمون رو از بالای ساختمون پرت کنیم پایین ، چیزیمون نشه ، واقعیت نداره !
تغییر باور یعنی همسو کردن افکار و باورها با با قانون .
ما میخوایم باور صحیح رو با قانون همسو کنیم !
باور اشتباه باعث میشه که نتیجه از قانون متفاوت باشه
مثلا خیلی افراد متناسبی هستند که از غذاها استفاده میکنن ولی چاق نمیشن ولی ما چون باوراشتباه داریم ، نتیجه از قانون ما متفاوته و هرچی میخوریم ، چاق میشیم.
موردی که من توش لیز خورده بودم ! اوایل که با قدرت ذهن اشنا شده بودم و قبل از اینکه با این روش اشنا بشم ، اینکارو کرده بودم.
باور اشتباه میتونه قانون رو تغییر بده و نتیجه صحیح رو نگیریم ولی تغییر باور هم به این معنا نیست که با تغییر باورهامون ما بتونیم قانون رو تغییر بدیم.
میشه نتیجه متفاوت بگیریم ولی نمیتونیم با باورمون قانون رو عوض کنیم.
قانون میگه که غذا باعث چاقی نمیشه ولی رفتار ما ، مصرف بی رویه بوده نه در حد نیاز بدن و ما چاق شدیم
قانون میگه ، به اندازه مورد نیاز بدنت غذا مصرف کن ،ولی ما بیشتر مصرف کردیم و قانون دیگه برای ما جواب نمیده ، ما فراتر از قانون بودیم و بدن ما هم چاق میشه .
در واقع ما داریم از غذا برای چاق کردن خودمون استفاه میکنیم ! چون غذا مارو چاق نمیکنه این ماییم که غذارو برای چاق کردن خودمونیم استفاده میکنیم .
مثل مواد مخدر که باعث اعتیاد افراد نمیشه ، اما یسری از افراد تصمیم میگیرن که از مواد برای معتاد کردن خودشون استفاده کنن ، و موفق هم میشن .
من فکر میکنم که انساتها از هرچیزی استفاده ابزاری میکنند و به این شکل فرمول هاش و در ذهن خودشون مینویسن و بعد ها دچار مشکل میشن.
استمرار داشته باشید .
یک فرد متناسب کل زندگیش رو متناسب بوده، یک روز و دوروز نبوده، اون تحت آموزش چاقی قرار نگرفته .
ولی ما ها چاقی رو یادگرفتیم ، از خانواده ، اجتماع و…، اما میشه تغییرش داد.
درواقع خانواده میخواسته چیزی که بلده و به قول خودشون به صلاحه ماعه و به ما اموزش بدم در بعضی از جنبه ها خوب بوده ولی در بعضی دیگر آموزش ها صحیح نبوده و اشتباه بوده ، پس انها مقصر نیستند.چون خودشان هم اینطوری آموزش دیده شده بودن .
ما باید آگاه باشیم و دیدآگاهانه داشته باشیم که چه چییزی و یادبگیریم و چه چیزهایی رو در زندگیمون داشته باشیم و….
طبیعت انسانها اینه که دوست دارن مثل هم باشن و سریع یک رفتاری و تکرار میکنند ولی باید متفاوت از دیگران رفتار کرد ، سخت هست اما نتایج نیز ، از نتایج دیگران متفاوت است.
خوبی تولد آگاهانه اینه که ، میدونیم میخوایم به کجا برسیم ، تلاشمونو و شروع میکنیم و رسیدن به هدف لذت بخشه .ولی در روند تولد عادی ما اینطوری نیس، ما متولد شدیم و همه چی به ما تحمیل شد، افکار ، رفتار دین ، اداب و…و برای تغییر دادن اینها خودمون باید تلاش کنیم ، کس دیگه ای نیست که بیاد بهمون آموزش بده ، چون ما هر چی بزرگ تر میشیم ، آموزش پذیریمون از طریق دیگران سخت تر میشه
چون فکر میکنیم همه چیو میدونیم و عقل کلیمو و….
تلاشی که ما برای تغییر جسم خودمون انجام میدیم ، نشان دهنده ی مقدار تصمیم آگاهانه ماست که میخوایم انسان جدیدی از خودمون بسازیم .
پس بیایم خودمون و با ورژن جدیدی که از خودمون دوست داریم ، آپدیت کنیم J
استمرار ما در تکرار و یادگیری و عمل کردن نشون میده که چقدر برای خودمون ارزش قایلیم !
تشخیص رفتار های اشتباهی که مناسب یک فرد متناسب نیست و تغییر انها ، شگفتی که ما میخوایم رو برامون رقم میزنه .
و همیشه *کار به عمل براید نه به حرف !*
پس تکرار و استمرار داشتن باعث بودن ما در مسیر میشه .
عجله کردن مانع لاغری ماست .
برای دیگران لاغر شدن ، مانع لاغری ماست .
ذهن برای خوشحالی دیگران کاری انجام نمیده و این موضوع براش غیر منطقیه !
چون ذهن خودماست و برای خودما میتونه تصمیم بگیره ، نمیشه ذهن ما بیاد کاری رو که کس دیگه ای خوشش میاد ، انجام بده.
و همیشه هم خودمون کاری و انجام نمیدیم و مقاومت ذهنی و بهونه میکنیم .
شاد و پیروز و متناسب باشید .
سلااام
این ازون فایلایی بود که رفت توی لیست فایلای انگیزه دهندم .
چقدر فوق العاده بود این فایل .
موضوعی درش گفته شد که همیشه روش تاکید داشتید ولی من خودم به شخصه خیلی بهش توجه نمیکردم . یعنی نا خودآگاه انجامش میدادم ولی از اهمیتش خبر نداشتم و اون عمل کردن به آموزش هاست. من همیشه چیزی رو که میگفتید انجام میدادم چه تمرین نوشتنی بود و چه تمرین عملی و خداروشکر نتایج خیلی عالی هم کسب کردم ولی الان خیلی آگاه تر شدم ،فهمیدم اینکه فقط آرزو کنیم یه چیز خیلی قشنگیه و خدا توانایی آرزو کردن رو برای ما قرار داده چون ما انسانیم و میتونیم با قدرته رویا و آرزو ، خواستمون رو در ذهنمون واقعی کنیم و بعد اون رو در زندگیمون تجربه کنیم اما امروز من فهمیدم تنها آرزو کردن و امید داشتن کافی نیست بلکه باید کوله بار سفرم رو جمع و به راه بیوفتم . به این میگن هماهنگی . تمام جهان هستی بر اساس یه نظم و هماهنگی ای برپاست و همه چیز مکمله خودش رو داره حتی رنگا ، آدما و… و به نظر من کامل کننده ی موفقیت اینه که ما از جامون بلند شیم و برای هدفمون قدم برداریم . نباید انتظار داشته باشیم دعا و آرزو و تجسم وانرژی مثبت فرستادن ما رو به ایده آلمون برسونه چون اینا همشون زیر ساخت های رسیدن به موفقیتن که اگه اونا درست نباشن ما امکان نداره به موفقیت برسیم مثلا باید فرمول ها و باور های درست نسبت به جنبه ای که میخوایم توش موفق بشیم داشته باشیم و ایمانمون به خدا کامل باشه که همه ی این زیر ساخت ها عالی و ضرورین اما چیزی که باعث تمایز افراد موفق نسبت به افراد ناموفق میشه اینه که اونا تمام این زیرساخت ها رو دارن یا در طول مسیرشون به دستشون میارن و مهم تر از همه چیز ، دست به عمل میزنن. خدا ، هیچ چیزی بیرون از ما نیست! اگه ما برای هدفمون تلاش نکنیم خدا هم کاری برای ما انجام نمیده چون در واقع فرکانسی از ما دریافت نمیکنه.
پس مهم ترین بخش این فایل برای من این بود که باید به چیزایی که یاد میگیریم عمل کنیم. استاد هر راهی رو اول خودشون امتحان میکنن و بعد به ما آموزشش میدن پس من همیشه به خودم میگم این راه یه دور تست شده و از طرف خدا مهر تاییدی به پاش زده شده. خب منم باید دنباله روی این مسیر باشم وقتی توی این مسیری که استاد میگن قدم بر ندارم پس قطعا دارم توی یه مسیر دیگه ای قدم بر میدارم که اون از طرف خدا و استاد تایید نشده پس اون مسیر ، مسیره سقوطه. ما به هر حال داریم توی یه باندی حرکت میکنیم مثل توپ بولینگ که ما سرش میدیم به سمت بولینگا ولی بعضی وقتا توپ میره توی اون مسیری که کنار مسیر اصلی هست و جدا کننده ی باند هاست اسمش رو نمیدونم ولی میدونم که اون مسیر درستی نیست چون در نهایت توپ به بولینگ ها برخورد نمیکنه و ما امتیازی نمی گیریم .
ولی ما نمتونیم بگیم وقتی توپ توی مسیر اصلی نیست پس توپ کلا وجود نداره و معلوم نیست کجاست. نه! کاملا مشخصه که اگه توپ توی مسیر صحیح نباشه پس توی مسیر انحرافیه.
این به من یاد میده توی زندگی دو تا مسیر بیشتر وجود نداره . یه مسیر صعود و دیگری مسیر سقوط. این زندگی مثل یه بازیه . رقابتی توش وجود نداره اما طعم برد بهترین و راضی کننده ترین طعمیه که توی این بازی میشه چشیدش. پس چرا برای به دست اوردن این طعم تلاش نکنم؟ دقت نکنم؟ به حرف های درست توجه نکنم؟
من بردنو دوست دارم و مطمعنم بازی زندگی رو با احساس عالی میبرم همونطور که هر کس تلاش کنه و استمرار داشته باشه این اتفاق براش میوفته.
همچنین توی فایل درباره ی طرز نگاه ما به غذا ها و قانون هایی که وجود داره اشاره کردید.
من قبلا ها خیلی پرخوری میکردم و امکان نداشت چیزی بخورم و بعدش دلم باد نکرده باشه از شدت حجم زیاد غذاهایی که توش میرختم.
به نظرم این خیلی بی احترامیه. مثله اینه که من برم مهمونی و خونه ی میزبانم رو تبدیل به آشغال دونی کنم. اما الان خیلی چیزا تغییر کرده من خیلی کمتر پرخوری میکنم و ترسم نسبت به مواد غذایی ریخته. میدونم اگرم پرخوری کنم دفع میشه چون دلیلی نداره بدنم اون مقدار اضافه رو توی خودش و سلولاش نگه داره. الان هم از پرخوری بدم میاد ولی نه به این خاطر که منو چاق میکنه. نه! چون پرخوری باعث چاقی نمیشه بلکه به این خاطر ازش بدم میاد چون از فشار شکمی که بعدش برام اتفاق میوفته ، احساس بدی بهم دست میده. در واقع اومدم فرمول های ذهنیم رو عوض کردم. من از اینکه چکش رو محکم بکوبم روی دستم میترسم و خوشم نمیاد نه به این خاطر که منو چاق میکنه چون خیلی مسخرست که یه نفر از ضربه ی چکش بترسه به خاطر اینکه فکر میکنه هر وقت چکش خورد روی دستش چاق میشه. نه در واقع به این خاطر از ضربش بدم میاد چون اون احساس درد رو دوست ندارم و نمیخوام به بدنم آسیب برسه. پرخوری هم همینطوره . برای بدنمون ضرر داره و باعث میشه احساس بدی پیدا کنیم پس نباید پرخوری کنیم چون بدن ما لایق همچین احترامی از طرف ما هست.
خدایا شکرت به خاطر این آگاهی ها
ممنونم استاد عطار روشن
سلام به همه دوستان همراه! به سمت چاقی حرکت می کنید یا لاغری؟ اینکه در حال حاضر بدون توجه به وضعیت جسمی تان چه احساسی دارید مشخص می کند در مسیر لاغری هستید یا چاقی! اگر برای موفق شدن(لاغری) سعی کنید، شما در مسیر موفقیت خواهید بود و اگر سعی نکنید شما در مسیر شکست(چاقی) هستید. برای بودن در مسیر موفقیت باید کاری انجام دهید ولی اگر هیچ کاری نکنید برای بودن در مسیر شکست کافی است! فقط آرزوی لاغر شدن داشتن، شما را لاغر نمی کند. بلکه قرار گرفتن در مسیر لاغر شدن است که شما را به سمت لاغری هدایت می کند. برای رفتن به مسیر لاغری با ذهن ابتدا مسیر چاقی ذهنتان را پیدا کنید و بعد آن را با فرمولهای لاغری جایگزین کنید. رفتار غذایی افراد متناسب را بررسی کرده و مثل آنها رفتار کنید. باید آموزههاي تئوری را به عملی تبدیل کنید. ترس از خوردن یک باور ریشه دار در چاقی است و اصلاح کردن آن مدت زمان زیادی طول می کشد. الان میدانیم رفتار غذایی ما باعث چاقی ما شده نه نوع غذایی که میخوریم! این جمله را تکرار کنید که بدن برای سوخت و ساز و انجام فعالیت هایش به غذا احتیاج دارد، بنابراین باید به اندازه مورد نیاز بدنم بدون ترس غذا بخورم. نکته اینجاست که با باور نمی توان قانون را عوض کرد مثلا باور کنیم که هر چه بخوریم چاق نمیشویم ولی قانون این است که اضافه تر غذا خوردن باعث چاق شدن میشود. اگر میخواهید نتیجه بگیرید باید باورتان را با قانون همسو کنید یعنی به اندازه مورد نیاز بدنتان غذا مصرف کنید. باید در مسیر لاغری استمرار داشت تا به صورت عادت در بیاید و جایگزین عادت های چاقی بشوند. باید مجددا آگاهانه متولد شوید و به چیزهایی که تاکنون از زمان تولد آموزش دیده اید توجه نکنید و خودتان به ذهنتان آگاهی های صحیح را بدهید. باید متفاوت از سایر انسانها رفتار کنید. در این حالت از اول میدانید قرار است که به کجا برسید و روی هدفتان تمرکز می کنید. اگر چیزی که الان هستی را دوست نداری، پس همت کن و یک ورژن جدید از خودت را به نمایش بگذار. استمرار شما در یادگیری و عمل کردن به آموزش ها نشان می دهد که چقدر به خودتان اهمیت می دهید و چقدر موفق خواهید شد. میزان تفاوتی که در شما ایجاد می شود نشانگر موفقیت شما در دوره است. توجه داشته باشید که ماهیت ذهن و تمایل آن لاغر بودن است بنابراین چیزی به اسم مقاومت ذهنی وجود ندارد، با این عناوین خودتان را فریب ندهید و تنبلی خودتان را توجیه نکنید.
سلام و درود به شما استاد عزیز و دوستان گرامی
این فایل چیزی را که مسلم و واضح هست را تاکید مجدد کرد
عمل کردن به آموزشهاست که نتیجه میدهد نه گوش دادن و نوشتن و کاغذ سیاه کردن
انجام تمرینات در زندگی روزمره توجه به آموخته هایمان میباشد
زیر نظر گرفتن رفتار اشخاص متناسب با اشخاص چاق در شرایط مشابه
وقتی به رستوران هایی که سلف سرویس بود میرفتم و از کنار میزهای مختلف رد میشدم بخوبی مقدار غذایی که افراد چاق در بشقابشان داشتند نسبت به افراد متناسب چشمگیر بود
جالب اینجاست که آنها میتوانستند هرچند بار که میخواهند سر میز غذا بروند و غذا بردارند اما در همان بار اول بقدری بشقابشان را پر میکردند که سرریز میکرد
در صورتیکه اشخاص متناسب بشقابشان پر هم نبود
من در چنین مواردی افراد متناسب را الگوی خود قرار میدادم و وقتیکه اطرافیانم می گفتند چرا اینقدر کم غذا برداشتی می گفتم اگر سیر نشدم دوباره میرم بر میدارم
از این رفتار خودم احساس رضایت میکردم و آموزش به اندازه نیاز بدنم غذا مصرف کنم را به عمل تبدیل میکردم
بیشتر مواقع نیازی به دوباره سر میز غذا رفتن پیدا نمی کردم
موضوع تولد دوباره خیلی عالی بود
تولد آگاهانه و اینکه ما تصمیم میگیریم که چه چیزهایی یاد بگیریم و به آن عمل کنیم
استمرار داشتن واقعا کلید موفق شدن است
سلام ، تا قبل دوره درحال سقوط بودیم چون فکر میکردیم سرنوشتمون چاقیه، اما حالا در حال صعود هستیم چون فهمیدیم سونوشت ما اندامی متناسب وزیباس، اما فردی همچنان در این صعود باقی می مونه که به قانون وآموزشا عملو کنه در زندگیش. باگوش دادن به فایلا انجام تمارینش وتکرار وتکرار. قانون درمورد غذا میگه غذاچاق نمیکنه . به اندازه نیازت بخور.بدن برای زنده بودن به انرژی نیاز داره واین انرژیو از غذاها تامین میکنه، ولازمه که به مقدار نیازمون از این انرژی استفاده کنیم. اگه بیشتر از نیازمون مصرف کنیم این یعنی فراتر از قانون. نکته مهمی که درک کردم ، پر خوری یکی از رفتارای ذهن چاق هست در حالی که ذهن متناسب به اندازه نیازش غذا میخوره .
سلام
حسم عالیه و تصمیم گرفتم همین الان بنویسم
چقدر حرفای استاد مال من بود، با من داشتن حرف میزدن، به من میگفت چرا نتیجت اونجوری نیست که دلت میخواست باشه، گفت چرا دوستای دیگت از این روش نتایج بهتری و سریعتری گرفتن، بهم گفت اگه میخوای عوض بشی حد اقل باید 2 سال هر روز در مقابل هر وعده غذایی درست رفتار کنی و به خودت این زمان و بده که البته نتایج خیلی زودتر ازین زمان حاصل میشه این برای تغییر شخصیته از چاق به متناسب، بهم گفتین مهم نیست دو ساله عضو سایتی ببین چف مدته عمل میکنی، نتایج رو فقط عمل حاصل میکنه نه نوشتن و گوش دادن و از بر شدنش، بهم گفتیم اگه اون اندام دلخواه و میخوای راهی جز عمل و استمرار نداری بیخود خودتو خسته نکن، بهم گفتین مسیرتو عوض کن برو تو جاده لاغری و اونجا مسیرتو ادامه بده نتایج خودش فریاد میزنه مسیر درسته، ادامه زندگیتو تو جاده تناسب حرکت کن که لاغری و آرامش و اهتماد به نفس و شادی و لذت و حس میکنی یه جاده سرسبز با درختای زیبا و باد خنکی که به صورتت میخوره و بوی خوش گل ها و لذت رسیدن به آرزوهات، جادتو عوض کن، خیلی راحته، زندگی باید سراسر لذت باشه، آسانی باشه، شادی باشه، اگه اینو میخوای باید عمل کنی به دانسته هات که اگه عمل نکنی حذف میشی از بازی، آب پاکی رو با این فایل ریختین رو دستم استاد، اتمام حجت کردین هم با من همه همه اونهایی که خوب گوش میدن خوب مینویسن ولی خوب عمل نمیکردن و منتظر نتایج عالی بودن، خداروشکر که تقریبا 10 روزه من سرم به سنگ خورده و هر روز استاد در فایلها بهم گوشزد میکنن که باید عمل کنی و ادامه بدی، خدایا فقط میتونم فریاد بکشم شکرت قبل اینکه از این بازی حذف بشم برم گردونی به اینجا
به نام خدا
سلام خدمت استاد گرامی و همراهان عزیز
با تمام پستی و بلندی هایی که تا بحال پشت سر گذاشتم الان اینجام گام دوازدهم .
طبق معمول جزوه رو شروع کردم به خوندن
به سمت چاقی حرکت می کنید یا لاغری ؟
اگه الان بخوام جواب بدم ،به سمت چاقی
چرا ؟
چون توی مسیر لاغری نیستم
چرا ؟
دلیلش با متن جزوه کاملا هماهنگ است ما در زندگی دو راه داریم
توی این چند وقت من کاری انجام ندادم پس در مسیر شکست حرکت کردم .
باید برای در مسیر قرار گرفتن کاری کرد
فقط آرزو داشتن ما رو به هدفمون نمی رسونه
چه روزهای زیبایی از عمرم رو با داشتن آرزوهای قشنگ از دست دادم ،چون من فقط و فقط آرزو داشتم و هیچ کاری برای رسیدن به آرزوهایم انجام ندادم .
ولی دیگه بسه اگه از شرایط زندگی امروزم راضی نیستم پس باید کاری بکنم .
الان باید راه درستی رو که انتخاب کردم بشناسم پس اول مسیر چاقی و اشتاباهاتم رو شناسایی می کنم بعد مسیر تازه ای برای رسیدن به تناسب رسم می کنم .
مسیری که نه تنها مقصدش زیبا و قشنگ است بلکه راهی رو براش می کشم پر از زیبایی ،پر از نشاط و شادابی ،پر از آرامش درونی .
شناختن مسیر چاقی
این قدر رفتارهای غذایی اشتباهی دارم که نگو و نپرس
فرمول های اشتباهی که اینهمه سال با خودم حمل کردم
فرمول هایی که می دونم اشتباهه ، رفتارهایی که نادرست است
توجهی که هنوز به چاقی دارم
ترس از خوردن
ترس از نخوردن
اگه خودمو از اینهمه توجه به چاقی رها نکنم ،نمی تونم مسیر تناسب رو شروع کنم
نوبت به فایل صوتی می رسه
چه موزیک زیبا و آرامش بخشی ،بارها و بارها این فایل رو گوش کردم خیلی لذت بردم و البته خیلی چیزها یاد گرفتم .
بسیار زیبا بود توجه هر روز به هدف
آیا ما هر روز در حال صعودیم یا سقوط
درسته روزی که گام بر می داریم برای رسیدن به هدفمون، همون صعود است چطوری ؟
باید هر روز روی خودم و رفتارم و باور برای رسیدن به تناسب کار کنم
هر روز رو باید مراقب خودم باشم.
باید بدونیم که اگه خواسته ای داریم باید و باید هر روز برای رسیدن به اون گامی برداریم حالا این تلاش حتما نباید نوشتن و خوندن باشه ،گاهی توجه کردن به اطراف و آموزش عملی خیلی تاثیر بیشتری داره .
درست مثل کلاس تئوری با عملی می مونه خیلی از درس ها رو لازمه برای آموزشش دست بکار شد مثل مکانیکی تا حالا دیدید که مکانیک دست به آچار نشه
خوب اگه بگه دستم روغنی میشه و دست نزنه با ایستادن کنار استاد که چیزی یاد نمی گیره
باید هممون بیایم داخل گود و آموزش های تئوری رو به عملی تبدیل کنیم .
این قدر روش کار کنیم تا بتونیم درست انجامش بدیم .
می دونید مشکل همه ی ما آدم ها اینه که تلاشی رو که افراد موفق در زندگی برای رسیدن به خو استه خودشون انجام دادن رو نمی بینیم فقط نتیجه رو می بینیم
و فکر می کنیم فرد موفق همین طوری و به سادگی به موفقیت رسیده در حالی که اون تلاش زیادی کرده و شکست هایی زیادی رو پلی کرده برای رسیده به موفقیت
پس ما باید در مسیر رسیدن به موفقیت همیشه در تلاش باشیم و از اون تلاش لذت ببریم .
توی فایل صوتی صحبت از زمان رسیدن میشه
برام خیلی مهم نیست که کی برسم فقط دوست دارم یاد بگیرم مثل افراد متناسب زندگی کنم .
می دونم راهم طولانیه چون ۴۲ ساله دارم درختی رو آبیاری می کنم که به جای سیب خوش عطر و خوش مزه داره سیب کرم خورده میده .
پس حالا قرار نیست ۴۲ سال اونو تقویت کنم برای دادن سیب سالم بلکه چند سالی اگه خوب و با آرامش اشکالات کارش رو برطرف کنم حتما میوه ی سالمی به من میده .
میوه ی تناسب در صورتی به بار میشینه که :
بعد از آموزش دیدن و کسب مهارت و رفع باورهای اشتباه حالا بتونیم اونا رو به صورت عملی در زندگی خودمون پیاده کنیم .
توی این دوره ی زیبا یاد گرفتم که هیچ دلیلی برای چاق شدن ندارم و هیچ کس دیگه مقصر چاقی من نیست
الان که گاهی زیاد می خورم به خودم میگه ببین خودت خواستی ،هیچ کس منو مجبور به خوردن نمی کنه
هیچ کس به من نمی گه نرو فایل ببین ،افراد متناسب رو بررسی نکن ،هیچ کس از من نمی پرسه ،هیچ کس منو مجبور نمی کنه .
پس اگه اشکالی وجود داره و کم کاری و تنبلی وجود داره این منم که مقصر هستم .
اینجا یاد گرفتم هیچ غذایی اگه به اندازه ی نیازم بخورم منو چاق نمی کنه .
یک قانونی وجود داره ،اونم اینه که یاد بگیری به اندازه ی مورد نیاز بخوری .
قانون میگه، اگه به اندازه ی نیاز بدنت بخوری چاق نمی شی و نباید از غذاها بترسی .
ولی یادت باشه اگه این قانون رو رعایت نکردی و فقط از غذا نترسیدی و زیادی خوردی منتظر رسیدن به تناسب نباش .
چون تکرار این مسئله که من از غذا نمی ترسم هر چی دوست دارم می خورم و باور این موضوع ،باعث نمی شه قانون به اندازه خوردن و به تناسب رسیدن تغییر کنه .
حالا نوبت اون رسیده که من باورم با قانون جهان یکی بشه
استمرار ،استمرار ،استمرار
مهم ترین و کلیدی ترین واژه ی موفقیت است .
الان ما همه یک خواسته داریم و رسیدن به تناسبه
کلی باور اشتباه و فرمول های اشتباه داریم
کلی رفتارهای غذایی اشتباه داریم
پس ما باید کم کم و با آرامش و شادی به کلید موفقیت دست پیدا کنیم .
باید آگاهانه گام برداریم و استمرار داشته باشیم .
تاریخ تولد آگاهانه
چقدر این قسمت فایل رو دوست داشتم
چه نکته ی زیبا و دلنشینی داشت .
الان موقع شروع دوباره است .
الان من می دونم چی می خوام و می خوام چکار کنم .
پس من تازه متولد شدم .
هر چی بوده گذشته و گذشته ها فقط باید درس عبرتی باشن و اونهمه اشتباه الان برای من درس های زیادی داره ،همون یاد گرفتن ها درسته اشتباه بوده ولی منو اینجا رسونده .
الان می خوام بقیه روزهای طلایی زندگیم رو خودم با دست خودم و با لطف پروردگارم بنویسم.
الان می خوام برای رسیدن به خواسته های خودم تلاش کنم و از زندگیم لذت ببرم
تمام شد روزهایی که بقیه مهم بودن ،تمام شدن عجله رسیدن ،تمام شدن منتظر تعریف دیگران بودن .
فقط من حق دارم درباره ی خودم نظر بدم و مسیر راهم رو مشخص کنم ،فقط من باید از خودم راضی باشم ،من باید از معدل عملکرد خودم راضی باشم نه نتیجه ،اگه منتظر نتیجه بمونم شاید زمان طولانی منو خسته کنه پس یادم میمونه که از معدل زندگیم راضی باشم ،از مسیرم ،از راهم .
کلاس فوق العاده زیبایی بود با یک دنیا آموزش جدید .
بسیار سپاسگزارم از استاد گرامی که به جز تناسب راه و رسم زندگی بهتر رو هم به ما نشان میدن 🙏🙏🌹🌹
برای همه ی دوستان عزیز آرزوی بهترین ها رو دارم .
در پناه حق باشید ❤💖
با سلام ودرود خدمت استاد عزیز و همراهان پرتلاش
واقعا فایل تاثیر گذاری بود برای من
و فوق العاده لذت بخش بود شنیدنش مخصوصا با اون آهنگ پس زمینه چون کلا آهنگهای ملایم به من حس فوق العاده ای القا میکنه
فردا تولد من هست
زادروزی که خدا مرا به این دنیا آورد و تا الان سی و دوسال از عمر من میگذره عمری که نا آگاهانه گذشت ولی بابت تک تک روزهاش از خداممنونم چون خدا به واسطه اونروزها و درک اون مشکلات به من آگاهی داد و خیلی چیزا برام روشن شد .
ولی از فردا که تولدم هست میخوام تولد آگاهانه زیستن من باشه میخوام آگاهانه به این دنیا و زندگی بیام میخوام همه چیز و خودم تعیین کنم میخوام بهترین خودم رو برای خودم رقم بزنم بهترین داستان خودم رو بنویسم
من همیشه از روزهای تولدم بدم میومد به خاطر اتفاقای بدی که هر سال توش میفتاد و دوست داشتم تاریخ تولدم رو از تمام تقویمها پاک کنم چه جالبه که این حرف و چندروز پیش داشتم گریان میگفتم
والان با بهترین حال دارم میگم فردا تولد زندگی آگاهانه من خواهد بود و دلم میخواد این و فریاد بزنم تا به گوش کل جهان برسه و من از فردا صعود را انتخاب خواهم کرد در همه موارد و البته لاغری
فردا بهترین روز تولد من خواهد بود
واقعا سپاسگذارم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
باسلام خدمت دوستان عزيز و استاد مهربان و گرامي
گام دوازدهم :صعودددددددد ميكنيد يا سقوطططططططط
همه جي در جهان دو وجهيه
ما در زندگي يا در حال سقوط هستيم يا صعود زندكي حالت ايستاده نداره
خب من قبلا (منظورم قبل از دوره هس )در حال سقوط بودم و روز به روز حال خراب و داغوني رو سپري ميكردم و به اخر خط رسيده بودم وته باتلاق بودم كه نجات پيدا كردم
خيلي صداش زدم كه خداي مهربون دارم نابود ميشم يه كاري برام بكن نجاتم بده خداوند صدايم رو شنيد و مرا نجات داد و دست مرا گرفت و مرا به بالا كشيد و الان به مرور زمان ،در حال پيشرفت هستم و روزي يه گام به سوي متناسب شدن برميدارم
من دوست دارم روزي يه اگاهي رو در زندكي به عمل در بيارم تا بتونم اين باورهاي صحيح و درست رو قوي و پر رنگ كنم
قبلا كه در اين دوره ها نبودم بيشتر اوقاتم ناراحت بودم و از خودم بدم مي اومد متنفر بودم اعتماد به نفس نداشتم از ادم و عالم گله مند بودم خدا رو مقصر ميدونستم كه جرا مرا اينجوري افريده و همجينين پدر و مادرم و اطرافيان رسانه و مواد غذايي و …..عامل جاقي خودم ميدونستم و خلاصه در حال سقوط بودم
كه به وسيله ي يه بنده از طرف خداوند هدايت شدم به سمت صعود 🙏🏻
و الان كه به سمت بالا در حركت هستم بيشتر اوقات حالم خوبه
خوشحالم اعتماد به نفس دارم كسي رو مقصر جاقي خودم نميدونم خودم رو دوست دارم از پوشيدن لباس هاي رنگ شاد لذت ميبرم
هر روز فايل گوش ميدم حس خوبي دارم شكر گزارم
شايد هر روز تمرين ننويسم ولي نشده تا الان روزي بياد و من فايل گوش ندم اطمينان دارم و مطمينم كه به ايده الم ميرسم
خيلي رفتارم نسبت به قبل زيبا شده عاشق اين رفتارهام هستم خيلي تغيير كردم و خودم رو با شروع دوره مقايسه ميكنم خيلي پيشرفت كردم
پس اين نشون ميده كه روز به روز پيشرفت ميكنم ودر حال صعود هستم قبلا كه ما ارزوي لاغر شدن داشتيم ارزومون با رويامون با هم همسو نبودن بخاطر همين به ارزومون كه متناسب شدنه نميرسيديم بايد در مسير لاغر شدن حركت كنيم و ارزوهامون رو با روياهامون همسو كنيم تا به متناسب شدن برسيم
خيلي خوشحالم از اينكه در مسير درست هستم
درسته جند ساله در اين دوره ها هستم ولي هنوز به ايده الم نرسيديم
جون اين تولد اگاهانه من بيش از ٣/٤سال نيس كه قدمت داره
من تازه متولد شدم و در اين چند سال در حال يادگيري هستم و روي خودم كار ميكنم
براي رسيدن به موفقيت اسانسور وجود نداره بايد پله ها رو يكي پس از ديگري طي كنيم تا به ارزومون دست پيدا كنيم
براي من مهم نيس جقدر اهسته دارم پيش ميرم مهم اينه كه از خيليا كه اصلا هيج كاري نكردن خيلي خيلي جلوترم 🙏🏻🙏🏻🙏🏻
برداشت من از فايل صوتي:(باور)🍀🍀🍀🍀🍀
من جه باوري نسبت به مواد غذايي دارم
باور من اينه كه غذا براي بدن نيازه و من بايد به اندازه ي نياززززززززز بدنم بخورم
بدن من براي زنده موندن به انرژي نيازززززز داره و اين انرژي از طريق مواد غذايي تامين ميشه
خب حالا باور يعني چه؟
يعني فكر و باور صحيح >يعني باور صحيح كه من دارم با قانون همسو باشه
قانون جي ميكه؟قانون هم ميكه مواد غذايي به بدن ما ضرر نميرسونه كه هيج، بلكه براي بدن مفيد هم هس و نيازه البته به مقدار نياز
خب فكر صحيح جيه :اينه كه من هر غذايي كه ميخام به اندازه ي نيازززززز بدنم ميخورم و به بدنم ضربه نميزنم اين يك باور صحيح هستش و با قانون همسوهه
من نميتونم با باور اشتباه قانون رو عوض كنم و بكم غذا براي بدن مفيده و تا جايي كه مي تونم غذا بخورم اين باور با قانون همسو نيس و ما رو به نتيجه نميرسونه
همه ي افراد متناسب باورهاشون متناسبه و همسو با قانونه
پس خيلي مهمه قانون رو درك كنيم و رفتارمون رو براساس قانون تنظيم كنيم تا به نتيجه برسيم
باور صحيح =مطابق قانون >نتيجه عالي
خدايا شكرت بابت اين اگاهي ها
استاد عزيزم من در اين دوره ها استمرار دارم و تا زنده هستم در اين دوره ها باقي مي مونم جون در اين دوره ها حالم خوبه و احساس خوبي دارم و جرا نخوام به اين حال خوب ادامه بدم من اكه اين دوره رو ادامه ندم باز اون منفي باف و اون حال بد و حس بد به سراغم مياد
نه نه نه من نميخام اون حس و حال قبل از دوره رو ☹️
من حس خوب و حال خوب اين مسير زيبا رو دنبال ميكنم
خدايا از صميم قلب سپاسگزارم بابت اين اگاهي ها 😍😍😍😍
سلام دوست عزیز
چقدر فایل صوتی باور رو قشنگ باز کردید چیزی که همش در اون مشکل داریم .
هرچی تو اینستا وفضای اینترنتی میبینیم اساتید موفقیت فریاد میزنن تغییرکن . ایمانت رو زیاد کن و…
کاری بکن حالا نمیگن چی جوری ؟ تغییرکنم .
من تواین فضا سالها زندگی کردم .
پاشم شغلم رو عوض کنم ؟ خب اون موقع بیکاری هم به بدبختیم اضافه میشه . و…
دیگه ازبس فضای اینترنت وارد میشیم بمباران کلیپ انگیزشی میشیم که به جایی اینکه حس مونو خوب کنند حسمون بدمیشه .
چقدراستاد عالی توضیح دادن این بخش رو مثل همیشه و چقدر شما خوب به تصویر کشیدید . ممنونم از کامنت مفیدتون که جزئیات رو باز کردید.
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز 💖❤
الان خیلی وقته ،دقیقا دوهفته ی پیش آخرین کلاس رو در گام یازدهم انجام دادم
البته گاهی مطلب گوش کردم و گاهی برای خودم نوشتم ولی کلا از هدفم دور شدم .
خودم باورم نمی شه چطور میشه انسان با وجود اینکه از کاری لذت می بره و حس خوبی داره بازم اونو رها می کنه و به سمت راهی میره که توی اون راه اذیت میشه .
من دقیقا این دوهفته باز برگشتم به اون جایی که دوسش نداشتم .
تنها تفاوت من این بوده که من با آگاهی بودم و این آگاهی خیلی خوب بود .
این چند روز خدا منو به یک جای خوب دعوت کرد و اونجا مطالب خوبی یاد گرفتم .
با خداشناسی عرفانی آشنا شدم .
فهمیدم اولین چیزی که منو برگردوند به جایگاه قبلم ،کمال گرایی غیر واقعی منه که اینم برمی گرده به دوران کودکی ،اینکه من دوست دارم همیشه ممتاز باشم .
این باعث شد توی نوشتن دیدگاه خیلی به خودم سخت بگیرم و نتونم بنویسم، آخه دیدگاه های من خیلی طول می کشه حدودا نزدیک به دوساعت زمان برای نوشتن میذارم و این باعث شد کم کم بخاطر این اشکال دور شدم هی گفتم فردا ،فردا .
با اینکه مطلب می خوندم ولی نشد بنویسم و من توی این گام موندم و از راهم دور شدم .
با اجازه استاد می خوام ساده و کوتاه بنویسم بایداین کمال گرایی رو درمان کنم .
اینکه منتظر مدال بودن و اینکه دیگران بگن عجب نوشته ای .
یکی از مطالبی که این چند روز یاد گرفتم اینه که آدم های کمال گرای غیر منطقی همه کار رو برای تشویق دیگران انجام میدن ،یکی از اون مطالبی که استاد بهش اشاره کردن که نمی شه برای کسی لاغر شد یا برای تشویق کسی .
نکته جالبی که یاد گرفتم این بود که کمال گرا ها کسانی هستند که مسیر راه اصلا براشون لذت نداره و فقط نتیجه رو می بینند .
مثلا اگه ۴۰ کیلو اضافه داره و ۳۰ کیلو کم کرده اصلا خوش حال نیست و لذت نمی بره باید موفقیت براش کامل باشه ،راهکاری که برای این وجود داشت این بود که هدف بزرگ رو به اهداف کوچک تبدیل کنیم و برای رسیدن به هدف کوچک خودمون رو تشویق کنیم تا بفهمیم که چقدر فرق کردیم و موفق بودیم .
مثل اینکه استاد گفتن ببینید از اول شروع تا اینجا چقدر موفق بودید و به نتیجه فکر نکنید .
حالا مایی که وزن نمی کنیم ،می تونیم سایز کنیم و برای هر سایز خودمون رو تشویق کنیم و برای خودمون هدیه بگیریم به نسبت هر گام موفقیت باید هدیه رو بزرگ تر کنیم و از مسیر لذت ببریم .
مطلب مهم دیگه ای که یاد گرفتم و می دونم برای همه ی شما می تونه مفید باشه اینه که عرفا هر روز یک کار برای رسیدن به حق انجام میدن و اونم اینه که اول صبح مشارطه می کنند در طول روز مراقبه و در انتهای شب محاسبه بسیار زیباست این کار برای ما بسیار سودمند است .
هر روز صبح که بیدار میشم مشارطه می کنم یعنی شرط می بندم با خودم که امروز مثل یک متناسب رفتار کنم ،در طول روز مراقبه دارم یعنی مواظب رفتارم هستم و با توجه و آگاهی عمل می کنم و قبل از خواب محاسبه می کنم که چقدر موفق بودم یا نه .
این کار هر روز توجه منو بیشتر و بیشتر می کنه و مهم ترین بخش این سه موضوع محاسبه ی عملکرد است اینکار توجه منو جلب می کنه و کم کم به خودم میگم بسه دیگه تا کی می خوای خرابکاری کنی و شروع به خودسازی می کنی .
دیشب مطلب جالبی رو گوش میدادم و اون نوشتن بود اینکه خداوند به قلم قسم خورده و نوشتن چقدر تاثیر در رفتار ما داره .
مطلب این بود که نوشتن رذائل اخلاقی و آگاهی به اون و توجه به اونها باعث میشه توجه کنی به رفتارت و کم کم درستشون کنی .
الان می فهمم چرا نوشتن این قدر جایگاه والایی در کار ما داره و البته آگاهی به رفتارمون و تلاش برای درست کردن اون .
نکته ی جالب فایلی که گوش کردم این بود ، شروع می کنی اول می نویسی و به آنچه می خوای توجه می کنی
روزهای نخست فقط نظرت به عملکرد جلب می شه ولی نمی تونی اون کار بد رو مثلا پرخوری رو انجام ندی ،همین طوری ادامه میدی و تو کم کم کار بد رو با اینکه میدونی بد است مثل پرخوری و بد خوری ولی با آگاهی انجامش میدی ،جالب بود توی فایل گفت فقط ادامه بده خودش درست می شه و کم کم وجدانت بیدار میشه و روزی می رسه که تا بخوای انجامش بدی خودت می گی بسه دیگه ،دیگه این کارو نکن و با استمرار تو دیگه اون کار رو ترک می کنی .
دقیقا تمام راه ما مثل راه عرفان و رسیدن به عشق الهی می مونه .
با اینکه اینجا نبودم ولی چیزهای زیادی یاد گرفتم که به لطف خدا به من کمک کرد تا اشکالات کارم برام روشن تر بشه .
الان میدونم که :
تمام مطالبی رو که توی این دوهفته آموختم خیلی خیلی خلاصه براتون نوشتم چون می دونم همه ی ما مثل هم هستیم و احتیاج به همدیگه داریم .
دوست داشتم مطالب خوبی رو که یاد گرفتم با شما قسمت کنم .
ببخشید استاد الان اومدم دفترم رو باز کردم تا گام دوازدهم رو بنویسم ولی نشد به طور ناگهانی شروع کردم به نوشتن این مطالب و چون نوشته ام طولانی شد گام دوازدهم رو در یک دیدگاه دیگه میذارم .
از لطف شما بسیار سپاسگزارم و برای همه ی عزیزان در این سایت عالی بهترین ها رو آرزو می کنم .
در پناه حق باشید .
سلام استاد عطار روشن ، تا حالا ما یاد گرفتیم که خوراکی ها از خودشون قدرت چاقی ولاغر ندارن ، سوال من اینجاس چرا توی این فایل میگین پر خوری باعث چاقی میشه؟؟؟ممنون که جواب بدین
سلام و درود
چون تعریف پرخوری در ذهن شما چاق شدنه
سلام استاد ممنون از پاسختون، ولی من به ذهنم این باورو داده. بودم که پرخوری هم باعث چاقی نمیشه وحتا گاها بیشتر از نیازم میخوردم ولاغر هم میشدم،ولی باشنیدن این مطلب که پرخوری یعنی چاق شدن حسم بد، من تعریفم از پرخوری=درد شکم و اصراف درمواد غذایی بود چون از شما یادگرفتم که خوراکی ها چاق نمیکنن پس به هر مقدارهم که بخورم باعث چاقی نمیشن .از اینکه باورم با جمله ، «پرخوری=چاقی»تخریب بشه حسم بدمیشه وترس از خوردن میگیرم لطفا منو راهنمایی کنید که چه باوری درست تر هست، سپاس فراوان
سلام و درود
اینکه خودت به یک اندیشه خوش احساس برسی بهترین حالته ایجاد باوره
بنابراین به طریقه خودت عمل کن
دقیقا سوال این دوست عزیز برای من هم بود
منم دوست ندارم پرخوری رو مساوی با چاقی بدونم
البته سعی میکنم درست بخورم ولی دوست ندارم اگر بیشتر خوردم با اون بیشتر خوردن چاق بشم
امیدوارم نقطه تعادل رو بتونم حس کنم و پیداش کنم
درود و خداقوت
گام دوازدهم :
این دوره دوره کاملا عملی هست .
ما در تمام جنبه های زندگیمون یا در حال سعود هستیم یا درحال سقوط اگر هر روز برای هر هدفی که دارین برای اون تلاش کنید درحال سعودین حالا هر کاری که هست
من اگه در مسیری لاغری قدم برداشتم و میخوام به موفقیت برسم باید روزانه تلاش کنم تمرین کنم عمل کنم ولی اگه کاری نکنم ثابت بمونم و تلاشی نکنم توقعه سعود و موفقیت نباید داشته باشم تمرین کردنهای این دوره صرفا فایل گوش دادن و نوشتن و نت برداری نیست بلکه هر روز روزانه در روز مرگی ها باید به هدفم تو جه کنم و تمریناتم را انجام بدم بایدبیشتر روی رفتارهام کار کنم از اتفاقهای اطرافم درس بگیرم اونارو تحلیل کنم چه زمانی این مدت طول میکشه هیچ زمان خاصی نداره ممکنه تا اخر عمر طول بکشه هرچی بیشتر رو خودم کار کنم بهتر و زودتر میتونم به موفقیت برسم و باورهام اساسی ترو وپایه تر و اصولی تعغیر میکنن تعغیر افکار تاریخ نداره مثلا یه ساله دارم دوره رو میگذرونم مهم این نیست مهم اینه چقد تمرینات رو عملی انجام دادم نه پرداخت هزینه و شرکت کردن و فایل گو ش دادن و نوشتن
باید بارها و بارها رفتارهای درست غذایی رو باید انجام بدم تا در همین مسیر قرار بگیرم برای متناسب شدن هم باید مرتب رو خودم و باورهامو رفتارم کار کنم نه صرفا فقط فایلهارو گوش بدم
اگه بخوام لاغر شوم و در مسیر لاغری بمونم باید براش کاری کنم و تلاش کنم
باید ببینم افرادی که متناسب هستن نسبت به مواد غذایی چه رفتاری دارند نسبت به میز غذا چه رفتاری داره و یاد بگیرم و درس بگیرم
برای موفقیت و ماندن در این مسیر درست ذهنی
دو موضوع مهم متعهد باشه . موضوع اول هر روز یه کاری برای موندن در مسیر لاغری انجام بدم یا یه فایل گوش بدم
یه رفتار درست یه یاد اوری
موضوع دوم : تلاش کنه چیزی رو که اموزش دیده عملی انجام بده
اصلا مهم نیست من چند دوره شرکت کردم و چه مدت دوره ر شروع کردم مهم اینه چقد رفتار و افکارم تعغیر کرده که هیچکس لهتر از خودم متوجه ان نمیشود
تمرینات باید با اشتیاق باید تکرار و تکرار شود
نکته بعدی : 🌺🌺
ما مدتی مه اضافه وزن داریم و تاثیر منفی کمی هم نداشته رو زندگی ما پس این رفتار فعلا قدرتمند هستند چون زمان زیادی در ما بودن و ریشه دارن
ما باید تعغیرشون بدیم
1ترس از خوردن را کنار بزاریم مواد غذایی چاق کننده نیستن رفتار ما با مواد غذایی چاق کنندست
حالا با تمرینات ببینیم چقدر تعغیر کردیم ترس من کمتر شدت ؟ رفتار من بهتر شده
بدن من نیاز به انرژی داره پس لازمه من مواد غذای به اندازه بخورم و از همه مواد غذایی دنیا بدنم احتیاج داره فقط مهم اینه من به اندازه و مورد نیاز غذا بخورم باید باورمو نسبت به مواد غذایی درست کنم من اگه به اندازه مورد نیاز بدنم از هر نوع مواد غذایی استفاده کنم هیچ چاق نمیشوم این باور درستی است 💥
باید باورمو با قانون هم سو کنم ✌قانونین رو درک کنیم رفتارم رو باهاش هماهنگ کنیم
قانون میگه به اندازه مورد نیاز مصرف کن از هرچی دوست داری استفاده کن 🤷♀️
غذا منو چاق نمیکنه استفاده نادرست و بیش از اندازه مورد نیازم استفاده از مواد غذایی باعث چاقی ما میشود
نکته مهم بعدی : استمرار داشتن 🍀🍀
باید اگاهانه رفتارهای خودم رو تعغیر بدم .یک تو لد اگاهانه
تعغیر کنم استمرار داشته باشم نباید توقع داشته باشم چند روزه و چند ماهه به نتیجه برسم و چیزی که باعث سعود من میشود و من رو به موفقیت میرسونه اینکه اگاهانه تعغیر کنم استمرار داشته باشم اگاهانه تصمیم بگیرم ادم حدیدی بسازم و چیزهای که اموزش میبینم رو تمیرین کنم و عملی انهارو انجام بدم هر روز روزانه
به امید موفقیت سعود و تعغیر اگاهانه 😍
سلام و درود
دیدگاه خود را به اشتباه در پاسخ به دوست دیگری نوشته اید
لطفا در نوشتن دیدگاه دقت کنید
به نام خدای مهربان
من جز افرادی شجاعی هستم که هر روز دارم گامی برای لاغر شدن برمیدارم .
من باید هر روز حواسم به هدفم که تناسب اندام هست باشه و هیچ کس نمیتونه برای من کاری کنه مگر خودم اونم با تعهد و پشتکار .
ما هر روز در زندگی یا در حال صعود هستیم یا سقوط و حالت ایستایی وجود نداره اگر هر روز روی خودم کار کنم و فایل گوش کنم در حال صعود هستم.
من هر وقت قدم عملی بردارم به نتیجه نزدیک میشم .
من همیشه باید به رفتارهای چاقها و لاعرهای اطرافم نگاه کنم و این بهترین تمرین هست و باید به تمرینها عمل کنیم نه فقط بنویسیم و یا گوش بدیم .و موفقیت شما بستگی به باورها و افکار و رفتارهای شما داره باید روی خودتون کار کنید هر چقدر بیشتر روی خودت کار کنی به لایه های زیری ذهن دسترسی بیشتری پیدا میکنی و باید اونها رو برطرف کنی .
تغییر افکار رو نمیشه براشون تاریخ تعیین کنی .
مثلا اگر بگی چرا یک سال شرکت کردم ولی تغییرنکردم این غلطه و اصلا مدتش مهم نیست این مهم هر چیزی رو که یاد گرفتی چقدر به عمل تبدیلش کردی ؟
ملاک تاثیرگذار بودن دوره های آموزشی عمل کردن به آموزشها هست نه پرداخت بها و ثبت نام چون این کار رو که همه بلدن انجام بدن اما چرا عده ای نتیجه میگیرین؟؟؟ چون اونها سعی میکنن آموزشها رو به عمل تبدیل کنن .
من یه سری آموزشهای چاقی در گذشته دیدیم مثلا هر شب پاکتهای بزرگ چیپس و پفک بخرم و به تنهایی بخورم و خودم بارها و بارها این رفتار رو تکرار کردم و حالا شدم این جسم چاق حالا ممکنه کلی از این رفتارهای اشتباه داشته باشم که با تکرارشون اینجور شدم . مثلا :خوردن شیرینی بعد از صبحانه و ناها ر و یا خوردن غدا های اصافه ی ته ظرف و …
بعضی از رفتارهای اشتباه من مشخص هستن و چند سال هست که دارم تکرارشون میکنم و حالا در این مسیر یک و یا دوسال صبر کنی خیلی زیاد نییست . فروغم
دوره روگوش بده و بنویس و بعد به اونها عمل کن تا موفق بشی .
سعی کن مثل فرد متناسب با میز عدا برخورد کنی باید یاد بگیری رفتارهای متناسبها رو و طرز برخورد اونها رو با مواد غذایی داشته باشی تا جسمت هم مثل اونها باشه .
نمیشه طبق رفتار های گذشته ی خودت عمل کنی و اما اندام تو بشه مثل فلانی که لاغر هست .
کسی از این دوره ها نتیجه میگیره که به دو موضوع مهم متعهد باشه .
هر روز فایل گو ش بده و تمرین کنه
تلاش کنه موضوعات تعوری رو به عمل تبدیل کنه
هر کس این دو کار رو انجام نده موفق نمیشه .
هرکس بتونه رفتارهای خودش رو شبیه متناسبها کنه اون فرد موفق میشه پس توجه کنید اصلا مهم نیست چند وقت هست در دوره هستی مهم این هست که طرز افکار و باورهای تو تغییر کرده باشه .
این تغییر افکار و بااورها با عمل کردن به تمرین کردن ها به دست میاد .
همه ی ما سالها هست اضافه وزن داریم و ضربه های زیادی خوردیم در اعتماد به نفس و کسب و کار و …و همیشه ژنتیک و ارث و .. رو باعث چاقی خودمون میدونستیم اما حالا میدونیم این افکار غلط ریشه داری هستن که باید روی خودمون کار کنیم .
مثلا باور غلط ترس از خوردن، ما سالها هست از بعضی مواد غدایی میترسیم اما باید به خودمون بگیم که مواد عدایی ترسی ندارن و این رفتار ما هست که ترسناک هست و با زیاد خوردن به خودمون ضربه میزنیم .ولی حالا میدونیم این رفتار ما با مواد غدایی هست که به ضربه زده نه مواد غذایی
خوب این به ظاهر ساده هست اما حالا بیا این رو عوض کن .
آیا نگاهت به مواد غذایی تغییر کرده مثلا ساعت دوازده شب اگر شیرینی بخوری هنوزم میترسی که نکنه دیروقته بخورم و چاق بشم ؟؟ باید خودت رو محک بزنی و ببینی چقدر افکار و باورهات تعییر کرده
خوب بارها بگو بدن من برای زنده بودن نیاز به انرژی داره و این انرژی رو از مواد غذایی که میخورم به دست میاره پس لازم به اندازه نیاز بخورم پس کار کن تا به این برسی من باید به اندازه مورد نیاز بخورم و اما حواست باشه اشتباهی برداشت نکنی من هر چی که بخوام میخورم و چاق نمیشم نه نمیشه شما با یک بلور غلط قانون رو عوض کنی مثلا نمیشه بگی من خودم رو از ساختمون پرت میکنم و هیچیم نمیشه .
قانون رو با باور نمیشه تغییر داد ما میخواهیم باور صحیح و همسو با قانون ایجاد کنیم خوب قانون چی هست قانون این هست که مواد عدایی به شما ضربه نمیزنه و اما باور غلط این هست که مواد عدایی به من ضربه میزنه و من هر چی بخورم چاق میشم این یک باور اشتباه و در تضاد با قانون هست و باعث میشه نتیجه ی شما از قانون متفاوت بشه و هر چی شما بخورین چاق بشین .
حواست باشه من میتونم با باور متفاوت از قانون نتیجه ی متفاوت بگیریم اما با باور متفاوت نمیشه قانون رو تغییر بدم .
باور تعریفش رو بدونید :باور وقتی باید عوض بشه یعنی اون فکر و نگرش رو باید همسو با قانون کنی و نتیجه مثل قانون بگیری و افراد متناسب همه ی باورهاشون بر اساس قانون هست .
خوب قانون میگه غدا چاق نمیکنه و به اندازه مورد نیاز صرف کن و اما من خیلی بیشتر میخورم و باعث چاقی من میشه پس غدا من رو چاق نمیکنه من دارم از اون برای چاقی استفاده میکنم مثل مواد مخدر که باعث اعتیاد ما نمیشه اما افرادی هستن با رفتار غلط از اون برای استفاده اعتیاد پیدا میکنن .
خیلیها هستن که میگن عصبی بودن تو خون و ژنتیک ما هست که نه ما خانوادگی عصبی مزاج هستیم نه این شما هستین که دارین از یک سری کلمات برای عصبی بودن استفاده میکنید فرض کنید بشه از فرهنگ لعت کلماتی رو که شما موقع عصبانیت استفاده میکنی رو حدف کرد و اون وقت چطور شما عصبانی میشی ؟؟نمیشه چون ابزارش رو نداری ما سالها هست از مواد غدایی استفاده ی اشتباه کردیم و باعث چاقی خودمون شدیم و حالا داریم یاد میگیریم که درست از مواد غدایی استفاده کنیم و قطعا نتیجه میگیریم .
استمرار داشته باشید و یک فرد متناسب سالها هست که متناسب شده و یک روز و دو روز نیست و اون رفتارهای چاق کننده رو یاد نگرقته و اما ما چاقی رو یاد گرفتیم و اما باید این شیوه رو عوص کنیم .
پدر و مادر من تمام تلاششون رو کردن که از وقتی که من به دنیا اومدم به من چیزی یاد بدن دستشون درد نکنه اما من باید تلاش کنم اگاهانه رفتار خوبی در خودم به وجود بیارم و یک تولد آگاهانه داشته باشم .و من باید از این تولد آگاهانه بهترین استفاده رو بکنم ما دو تاریخ تولد داریم یکی در شناسنامنه هست یکی هم از وقتی که در دوره ها هستم و این مهم هست و همیشه بگو در این مدت چیکار کردم و کاری به زمانهای قبل نداشته باش اون یک تولدی بود که انجام شد و طبق روال یه چیزی یاد گرفتی و نتبجه اش شد اون چیزی که در گذشته بودم و اما در این چند سال چه چیزی یاد گرفتم ؟؟؟ از یه تاریخی،شروع کن و از زمانی که برای متناسب شدن اقدام کردی تولد آگاهانه ی خودت رو شروع کن .
تمام افکار اشتباه رو در مورد مدهب و کشور و … تغییر بده و میدونم که سخته ولی تا دیرتر نشده شروع کن
آدمها دوست دارن مثل هم باشن و سریع مثل هم رفتار میکنن و اگر میخوایی تولد اگاهانه داشته باشی تو مثل بقیه رفتار نمیکنی سخته ولی لذت بخش هست و نتایجت دیگه با بقیه فرق داره .
در تولد آگاهاته تو میدونی که میخوایی از کجا شروع کنی و به کجا برسی اما در تولد قبلی یه عالمه افکار بر ما تحمیل شده و دین و آیین و….بر ما تحمیل شد و ما شدیم اینی که الان هستیم و اگر میخواییم تعییر کنیم باید خودمون تصمیم بگیریم و شروع کنیم و این تغییر و تولد آگاهانه خوبه که بگی الان کی هستی و میخوای تبدیل به چی بشی ؟؟
من آگاهانه دارم انسان جدیدی از خودم میسازم من قبلا گفتم مواد عذایی و قرص و .. من رو چاق کردن ولی حالا اگر این افکار رو نداری و میخوایی تغییر کنی و ورژن جدید از خودت بسازی پس شروع کن و همت کن و گله و شکایت نکن که چرا من شروع کردم و اما تعییر نکردم ببین سعی تو در چه حد هست ممکنه سالها در این دوره ها باشی و لاعر نشی چون ممکنه سعی و تلاش تو کم باشه واما ذهنت میگه چرا یک سال در دوره هستم اما تغییر نکردم ولی فلانی در سه ماه کلی تغییر کرده آخه فلانی ممکنه کلی کار کرده باشه که تو خبر نداری و انجام ندادی و اگر دیدی اون طور دیگه رفتار کرده پس گله و شکایت نکن چرا فلانی نتیجه اش فرق داره .
مثلا ممکنه من عادت کرده باشم هر روز عصر با چایی کلی شیرینی بخوریم و اما اگر تشخیص دادی این رفتارت برای خلق یک انسان جدید و متناسب دیگه مناسب نیست باید دیگه تغییرش بدی و این شاهکار زندگی من هست و من باید رفتارهای اشتباه خودم رو یکی یکی پیدا کنم و تغییر بدم تا نتیحه تغییر کنه این تغییر دادنها نتیجه رو تغیر میده نه مدت در دوره بودن و یا گوش کردن به فایلها و یا زمان هایی که مینویسی عمل مهم هست کار به عمل براید نه به حرف .
هر روز روی خودت کار کن و بگو من باید نماد انسان متناسب باشم چون دارم هر روز روی خودم کار میکنم .
منم تا زنده هستم درراین مسیر میمونم و برای دیگران الگو میشم
برای اینکه متناسب بشی باید در مسیر رسیدن به خواسته استمرار داشته باشی حتی اگر کاملا متناسب شدی نباید ولش کنی باید حواست باشه باید هر روز تکراررکنی
ذهن من نمیپذیره کاری کنم که دیگران خوشحال بشن چون ذهن خودم هست و میخواد برای خودم کار کنه نه برای کسی
طرف خودش،کاری نمیکنه و بعد میگه مقاومت ذهنی دارم یعنی مقاومت ذهنی داری در برابر چی ؟ برای کاری که انجام نمیدی .
این غلطه مقاموت دهنی رو خودت خلق میکنی و بهش نیرو میدی و اما فکر میکنی از بیرون چیزی هست که نمیزاره کاری انجام بدی این چه فکری هست اخه بسیار زشت و علط هست .
برداشت من از فایل :
چقدر جالب بود واقعا من خودم رو میگم بعضی وقتا به فکر اینم که چقدر هست در دوره هستم و چرا هنوز متناسب کامل نشدم انگار بعضیا زودتر از من نتیجه گرفتن ولی استاد میگه اصلا به مدت زمان بودن در دوره و کامنت گداشتن و هر روز بودن در سایت خود کاری نداشته باش ملاک خودت رو این گوش دادن هر روز به فایلها نزارن ببین چقدر تونستی از رفتارهای چاق کننده ی خودت دور بشی به همون میزان که تونستی اون رفتارها رو تغییر بدی جسمت تغییر میکنه در واقع همون عمل کردن به آموزشها هست نه فقط گوش بدیم و بنویسیم و بعد انتظار تناسب داشته باشیم .
من به شخصه همیشه نگاهم به دنبال رفتار افراد متناسب اطرافم هست و در این مدت تمام تلاشم رو کردم که با اموزشهای استاد منم مثل اونها رفتار کنم و بسیار خوب عمل کردم و بسیار خوب تغییر کردم تا جایی که بعضی مواقع یادم میره دررگذشته چطور بودم چطور میخوردم و یا رفتار میکردم و یا فکر میکردم و اما هنوزم روی بعضی رفتارهام باید کاررکنم همین امشب من خیلی راحت شامم رو که دقیقا همزمان با استاد ما هم امروز لازانیا داشتیم خوردم و بدون ترس خوردم خیلی وقته که خیلی ترسم از مواد خوراکی کم شده اینم بگم که واقعا جای تحسین دارم و تونستم خوب تغییر کنم با همین یه جمله ی استاد که مواد خوراکی ترس ندارن و این رفتار ما هست که ترس داره من تونستم عالی بارها تکرارش کننم و به خودم بگم و مرورش کنم و یا بگم غدا برای تامین انرزی جسم من ضروری هست اگر به اندازه نیاز بخورم هیچ ترسی نداره و فقط باید من بتونم خوب رفتار کنم و ززاد خوردن من ترس داره و .. خلاصه خوب تونستم ترسم رو کم کنم و امشب هم مثل همیشه خیلی به اندازه شام خوردم و اما پسرم یک بسته کوچیک کرانچی خریده بود و نخورد گزاشت رو میز و رفت و من بعد شام که خورده بودم اومدم برش دارم و اما دوباره گفتم چه کاریه بیا بخور کمی هست و خوردمش در حالی که واقعا هم زیاد نبودن اما بعدش کمی فشار شکمی احساس کردم و به خودم گفتم ببین بازم ذهن چاقم من رو گول زد چون قبلش به دخترم گفت تو نمیخوایی اونها رو گفت نه سیرم و بعد خودم خوردم و اما باید نمیخوردم و با دیدنشون تحریک به خوردن نمیشدم حالا زیاد نبودن و منم اصلا شام زیاد نخورده بودم اما خیلی تغییر کردم در نقطه ی سیری بدنم و واقعا سریع به این حالت فشار شکمی میرسم حتی گاهی اوقات با یکی دو لقمه ی اضافه من به این حس،سیری همراه با فشار شکمی میرسم که از یک طرف نشون میده که ذهنم تغییر کرده و با حد اقل یک سوم گذشته ی خودم اینقدر سیر میشم که فشار شکمی هم دارم از یک طرف ذهنم هنوز کار داره و باید روی پاشنه ی اشیل خودم کار کنم و با دیدن چیپس و پفک و کرانچی سریع تصمیم به خوردن نگیریم در حالی که در این زمینه هم کلی فرق کردم و مثل گدشته ی خودم نیستم و اگر نباشه نمیخورم و یا اگر باشه همش رو نمیخورم در حد چند دونه میخورم و اما امشب خوردم و میدونم همین تغییر رفتارها تغییر جسم رو برای من رقم میزنن و تا زمانی که افکار و باورهام و رفتارم تغییر نکرده من نباید انتطار تناسب داشته باشم .
پس خوردن یه مقدار کم کرانچی امشب من اضافه بود .
اما بازم یه تشویقی دیگه که باید به خودم بدم این هست که از درون احساس تناسب و لاغری و سبکی دارم و خیلی وقتا که نه بیشتر وقتها رفتارم درسته و به حد نیاز میخورم از همه چیز و هر چیزی رو که دوست دارم میخورم خودم انتخاب میکنم و اگر چیزی دوست نداشتم نمیخورم و بسیار عالی بر عذاها مسلط شدم و دیگه هیچ غدایی من رو وادار به خوردن نمیکنه حتی لازانیای امروز که جز نقطه ضعفهای من در گذشته بوده و اما من هم ظهر و هم شب بسیار عالی و به اندازه نیازم خوردم و حالا یه خطا داشتم که به جای سرزنش کردن خودم به دنبال اینم که دیگه تکرارش نکنم و فرمول غلط رو شناسایی کنم و به جاش فرمول صحیح جایگزین کنم .
واواقعا من تولد اگاهانم با ورود به سایت تناسب فکری بوده و بسیار سپاسگزار استاد هستم و واقعا در مسیر تغییر هستم نمیگم اسونه ، سخته ولی شدنی هست و یکم زمان میبره و بیشتر از هر چیزی سختیش این هست که مثل بقیه فکر نمیکنی و رفتار نمیکنی و عمل نمیکنی .
سلام فروغ عزیز ،وقتت بخیر .
ممنون از متن عالی که به نگارش درآوردی الحق که شایسته مدالی که گرفتی هستی .
از این جملاتت خوشم اومد و کاملا تاییدش می کنم :
واقعا من خودم رو میگم بعضی وقتا به فکر اینم که چقدر هست در دوره هستم و چرا هنوز متناسب کامل نشدم انگار بعضیا زودتر از من نتیجه گرفتن ولی استاد میگه اصلا به مدت زمان بودن در دوره و کامنت گداشتن و هر روز بودن در سایت خود کاری نداشته باش ملاک خودت رو این گوش دادن هر روز به فایلها نزارن ببین چقدر تونستی از رفتارهای چاق کننده ی خودت دور بشی به همون میزان که تونستی اون رفتارها رو تغییر بدی جسمت تغییر میکنه در واقع همون عمل کردن به آموزشها هست نه فقط گوش بدیم و بنویسیم و بعد انتظار تناسب داشته باشیم .
این جملات هم از اصل درسه ولی به قلمی شیوا نگارش کردی عالیه :
میخوایی تغییر کنی و ورژن جدید از خودت بسازی پس شروع کن و همت کن و گله و شکایت نکن که چرا من شروع کردم و اما تغییر نکردم ببین سعی تو در چه حد هست ممکنه سالها در این دوره ها باشی و لاعر نشی چون ممکنه سعی و تلاش تو کم باشه واما ذهنت میگه چرا (یک سال در دوره هستم اما تغییر نکردم ولی فلانی در سه ماه کلی تغییر کرده آخه فلانی ممکنه کلی کار کرده باشه که تو خبر نداری و انجام ندادی و اگر دیدی اون طور دیگه رفتار کرده پس گله و شکایت نکن چرا فلانی نتیجه اش فرق داره .)
موفق باشی فروغ جان ،ممنون از زحمتت .
قسمتی که با پرانتز مشخص کردم یه جملاتی شبیه به این در نامه ای که به فرشته درونم نوشتم بود و حالا انگار فرشته ،داره از زبان یک دوست جوابمو میده . واقعا لذت بردم .
جدن اگر قسمت درج دیدگاهها نبود نقص بزرگی برای سایت ،به حساب می اومد
استاد ،یک دنیا سپاس
به نام خداوند بخشنده و مهربان
روز ۱۱۳: روز بیست و هشتم تکرار ،شنبه ۱۴۰۰/۵/۱۶
سلام
نقش اصلی در مسیر رسیدن به هدف را خود خود خود من ایفا می کنم. در هر لحظه از زندگی خود یا در حال صعود هستیم یا در حال سقوط.
باید متعهد باشیم در هر شرایطی و در هر موقعیتی به طی کردن مسیر ادامه دهیم. همین که کاری انجام ندهیم براحتی سقوط را تجربه خواهیم کرد.
توجه به هدف سبب بهتر رفتار کردن و ماندن در مسیر می شود. هر چه بیشتر بر خودسازی متمرکز شویم ثمره بهتر و بارزش تری بدست می آوریم.
انقدر باید به آموزش ها ادامه دهیم تا این آموزش ها به رفتار عملی در زندگی ما تبدیل شود. ملاک مشاهده نتیجه در اموزش های ذهنی تبدیل اموزش به رفتار است.
حتما باید بعد از دریافت فایلها و انجام تمرینات هر روزه در زندگی خود آنها را عملی کنیم. نتیجه عالی حق کسی است که هر روز کاری برای ماندن در مسیر متناسب شدن کاری انجام دهند تا مطالب یادآوری شود و حتما تلاش کند نکات تئوری را به عمل تبدیل کند و در زندگی روزمره یافته های خود را اجرا کند.
آموزشهای ذهنی باید به تغییر در رفتار ما منجر شود. تکرار این رفتارها ما را متناسب خواهد کرد.
باورهای چاق کننده قبلی در مسیر ما بسیار تاثیرگذار است. و هرچه باور مورد نظر در ذهن ما ریشه دار تر باشد تغییر و اصلاح آن دشوارتر است. اگر میخواهیم در مسیر صعود باشیم باید هر روزه باورهای پشت رفتارهایمان را شناسایی و اصلاح کنیم. باورهای صحیح با قانون های طبیعی هماهنگ هستند.
باور اشتباه سبب کسب نتیجه متفاوت و نامطلوب از قوانین می شود. مهم است که قوانین را درک کنیم و رفتار و باور خود را با قانون هماهنگ کنیم.
من می توانم سرنوشت خود را بدست بگیرم. هیچ کس محکوم به یک سرنوشت خاص نیست و می توان با تلاش و استمرار و اشتیاق و بازنگری سرنوشت خود را رقم زد. هیچکس مسئول وضعیت کنونی من نیست بجز خودم.
تکرار رفتارهای قبلی مرا به این نقطه رسانده است و باید آنقدر شجاع باشم که وقتی فهمیدم چه رفتار غلطی دارم بدنبال یادگیری رفتار صحیح جایگزین آن باشم و انقدر مصمم و مقتدر باشم که رفتار جدید را جایگزین نمایم.
من تصمیم داشته و دارم که همواره برای بهتر شدن خودم تلاش کنم. من متعهد هستم در این روزها اولویت من متناسب شدن باشد و هر لحظه تمرکز بر رفتار خودم داشته باشم و انقدر این مسیر را ادامه می دهم تا به تناسب اندام پایدار خودم برسم برای شادی من دوست داشتنی خودم.
سلام استاد گرامی سلام دوستان متعهد
من در۹ مرداد ۱۴۰۰ تولد اگاهانه خودم را اعلام میکنم دوست دارم به تناسب همیشگی برسم و دیگه مواد غذایی ژنتیک و خدا و سرنوشت مقصر چاقیم ندونم میخوام با استفاده درست از مواد غذایی لذت ببرم میخوام برنامه ریزی ذهنی داشته باشم
قانون میگه غذا چاق نمیکنه
باور من غذا چاق میکنه
قانون به اندازه نیازت بخور
رفتار من بیش از اندازه میخورم
نتیجه:اضافه وزن
من دارم از مواد غذایی برای چاق شدن خودم استفاده میکنم چون رفتارم و باورم با قانون همسو نیست
استاد یک نکته من دوره اول که فایلها رو گوش کردم اصلا متوجه فرمولها نمیشدم البته تاثیرات خوبی در تناسب دیدم ولی هنوز خوب مطلب نگرفته بودم
سراغ دارم افرادی که میخواستن لاغر شن تا در اخر غذایی که دوست دارن با خیال راحت بخورن
توبه برلب سبحه بر دست دل پر از شوق گناه
قدسیان را خنده میاید ز استغفار ما
نمیدونم شعر درست گفتم یا نه
و در اخر یک سوال پس منظور هم دوره ای عزیز صبا چی بود که گفت داره بیشتر از نیازش میخوره تا ذهنش امتحان کنه وببینه به خوبی باور کرده که غذا چاق نمیکنه
ممنون میشم توضیخ بدهید
سلام و درود
از خودش بخواه توضیح بده
واقعا چرا به فکرم نرسید ممنون استاد
بنام خداوندجان وخرد
سلام به استادشادوپرازعشق که شادی وخوشحالی روبماهدیه میده
وسلام به همراهانگرامی لاغری باذهن
گام دوازدهم
به سمت چاقی حرکت میکنید یالاغری
صعودبه قله لاغری یا سقوط به دره چاقی
ماهمه چاقهاکه فشارهای زیادی کشیدیم وسختی فراوانی رامتحمل شدیم وهمه آرزوی لاغرشدن رودارریم
ودنبال پیداکردن راه ومسیرلاغرشدن هستیم لاغری آسان وهمیشکی زمانی بدست میآید که ماان رایادبگیریم وهرروز درمسیرصحیح لاغری ومتناسب شدن حرکت کنیم
تالاغرومتناسب بشیم
ماهمه چاق شدن رواموختیم وچاقی مسیری است که ماهمه درآن مسیرحرکت کردن رابخوبی میدانیم وبدون نگرانی وگم کردن مسیربه حرکتمان برای چاقترشدن پیش بردیم
مادرهر جنبه اززندگیمان دومسیریاجهت داریم
مسیرموفقیت وپیشرفت مسیرناکامی وشکست
مسیرموفقیت وپیشرفت مسیری است که مارو بسوی اونچه که خواسته وارزویمان است میرساند
مسیرناکامی وشکست مسیری است که ما روبطرف مشکلات زندگی وناخواسته هایمان پیش میبرد
واین ماهستیم که هرروزوهرلحظه میتونیم انتخاب کنیم درکدام جهت و مسیرحرکت کنیم
مادروضعیت جسمانیمان هم دو جهت ومسیر درپیش روی خودمان داریم یابطرف مسیرلاغرشدن حرکت کنیم یادرجهت چاقترشدن حرکت کنیم وزندگی عادی خودمان راادامه دهیم
ماهمیشهمیتونیم مسیرحرکت خودمان را هر روز و هرلحظه انتخاب
کنیم موفق خواهیم شد ولی اگرسعی وتلاش نکنیم درمسیرشکست که چاقی است خواهیم ماند وماهیچ انتخابی نداریم یاباید لاغربشیم وباسلامت جسممان زندگی کنیم یابایدچاق بمانیم وباانواع بیماریها دست وپنچه نرم کنیم
مابایدبرای موفقیت کاری را بایدانجام بدهیم ولی بودن درمسیرشکست وناکامی کافیست که ما هیچ کاری راانجام ندهیم
من درمدت پنجاه وشش سال درمسیرچاقی بودم درست است که لاغرمیشدم اماخیلی طول نمیکشیدکه دوباره چاق میشدم چون همیشه درمسیرچاقی درحرکت بودم وخیلی خوب چاقی را یادگرفته بودم
ودرحال حرکت دراین مسیر بودم اما حالاکه میخواهم لاغربشم ولاغرومتناسب بمونم درمسیرلاغرشدن به حرکت خودم ادامه میدهم و امروز این رافهمیدم که باقرار گرفتن درمسیرلاغری بایدانچه راکه دراین مدت انجام میدادم تغییر بدم و متفاوت ازسال های قبل حرکت کنم
من اگر این مسیرلاغری را حرکت نکنم وکاری انجام ندهم درمسیرچاقی که مدتها درآن قرارگرفته بودم به راه خود ادامه خواهم داد
ومن برای اینکه لاغرومتناسب شوم بایدکاری انجام بدهم امابرای چاق ماندن نیازبه هیچ کاری وتلاشی نیست واگه بااین روش حرکت کنیم چاقترمیشویم
ما اگر بخواهیم لاغربشم بایدمسیرخودمان راتغییر بدهیم ودرمسیر لاغری حرکت کنیم
من سالها بودکه دوست داشتم لاغر ومتناسب بشم امانادانسته درمسیر چاقی حرکت میکردم ولاغرشدن فقط آرزو وخواسته من بود
ومسیری که درپیش گرفته بودم باارزویم همسونبودومن هرروزچاقترمیشدم ما با داشتن آرزوی لاغرشدن نمیتونیم به لاغری برسیم
اما قرار گرفتن درمسیرلاغرشدن است کهما رابه سمت لاغری پیش میبرد و سبب میشه که به آرزوی لاغرشدن بودبرسیم
ومسیرلاغرشدن کاملاذهنی است که نیاز ندارد که تلاش وکوشش فیزیکی
انجام بدهیم.ومن ازطریق مسیرلاغری که استاد ایجادکردن قرار بگیرم به تناسب اندام ولاغری میرسم
لاغری باذهن تنهامسیری است که مامیتوانیم مسیرچاقی خودمان راشناسایی کنیم و بعدش به رویای لاغرشدنمان که مسیرجدیدی که برای زندگیمان است ایجادکنیم واین محقق نمیشه جز ازطریق استمرار داشتن وانجام دادن تمرینات ذهنی وواین تمرینات فقط بانوشتن انجام نمیشه باید به رفتارهاوعادتهادرست و عملی تبدیل کنیم
مابابودن دراین مسیرابتدابایدیادبگیریم که چگونه مسیرلاغرشدن رادرذهنمان شکل بدهیم وترسیم کنیم وبعد میفهمیم که چگونه دراین مسیرجدیدحرکت خودرااغازکنیم هرآنچه راکه میآموزیم به عمل دربیاوریم تالاغربشیم
من چندماهی است که دراین مسیرزیباقرارگرفتم وخیلی تغییرات دررفتارهایم ایجادشده من اصلا هیچوقت پیغام سیری و گرسنگی نداشتم اماحالابدون ترس میخورم وهروقت مغزم پیام میده که سیر شدی من دیگر نمیخورم حتی اگه یک قاشق هم مونده باشه دیگه میل بخوردن ندارم پس من دراین مسیرموفق هستم ومیدانم که ذهنم نقشه مسیرلاغری روترسیم کرده ومن دیگر برای هیچ مواد غذای ترسی ندارم ومن این مسیرلاغری رو ادامه میدهم وهرروزلاغرترخواهم شد
من بااموزشهای لاغری باذهن یاد میگیرم که هرروزانتخاب کنم که به سمت لاغری حرکت کنم
وصعود من درمسیرلاغرشدن خواهد بودوسقوطم ازچاق شدن خواهدبود
ومن میدانم که بودم دراین مسیرلاغرشدن. امکان نداره که لاغرنشم
وهمان گونه که درمسیر چاقی بودم چاقترمیشدم حالادرمسیرلاغری که قرارگرفتم لاغرخواهم شد مادراین جهان درتمام جنبه اززندگیمان یادرحال سقوط یادرحال صعودهستیم چون نقشی که ایفا میکنیم خودمان هستیم وما هستیم که انتخاب میکنیم که به قله تناسب اندام صعودکنیم یادر دره چاقی سقوط کنیم
واگه خواسته وارزویمان برای ما مهم و باارزش باشه با تمام وجود هرروزبرای بهترشدن گامهای محکم واستواربرمیداریم تابه قله کوه که همان لاغرشدن ومتناسب شدن است برسیم پس مادر حال صعودهستیم.
امااگردراین مسیرکه پیش گرفتیم استمرار نداشته باشیم وتمریناتمان روانجام ندهیم وگامی دراین مسیربرنداریم درحال سقوط به دره چاقی هستیم،
من تاقبل ازاینکه بااین سایت آشنا بشم دیگه داشتم قبول میکردم که من دیگه نمیتونم لاغربشم ساختاربدنی من این شکلی است وسرنوشت من اینگونه است که باید چاق باشم چون هرکاری کرده بودم نتونسته بودم بعدازلاغرشدنم لاغربمونم ودوباره چاق شده بودم اماحالافهمیدیم که یه سری اشتباهات رفتاری وباورهای اشتباه خودم بوده که باعث چاقی من شده ولی حالاباعوض کردن باورهاواشتباهی که داشتم میتونم به آرزوی لاغری برسم
حالا فهمیدم که نه ژنتیک نه ارثی بودن نه خوردن غذاهاهیچکدام باعث چاقی من نبودند
مابایددقت ومتوجه خودمان رابیشترکنیم تادراین مسیرموفق شویم مابایدموندن دراین مسیرورسیدن به خواسته آرزوهایمان توجه مان به دور اطرافمان باشدودراعمال ورفتارمتناسبهادقت کنیم
تمرین کردن این است که مابایدرفتارهای صحیح رادرزندگیمان راتکرارکنیم تغییراتی در رفتارهایمان
داشته باشیم ماهرچه بیشترروی خودمان کارکنیم به لایه های پایین باورذهنیمان خواهیم رسیدوباید تغییراتی دراونهاایجادکنیم مادرچاقیمان ضربه های خوردیم وسختیهای جسمی وروحی زیادی دیدیم دررابطه ها یمان درکسب کارهایمان در اعتماد به نفسمان ضربه
خوردیم مانبایدازموادغذایی ترسی داشته باشیم چون بدنمان برای زنده ماندن نیازبه انرژی داردواین انرژی ازمواد غذای تامین میشه وما بایدبه اندازه نیازمان غذا مصرف کنیم واین باور اشتباه راازذهنمان خارج کنیم که غذاهاباعث چاقی میشه این رفتار ما به موادغذایی است که باعث چاقی ما میشه وما نمیتوانیم فقط با داشتن باورقانون تایین کنیم که هرچه مابخوریم و هرچقدر بخوریم چاق نمیشیم چون نمیشه با باوروافکارمان قانون راعوض کنیم ماباید بدانیم که به اندازه نیازبدنمان غذامصرف کنیم
ومامیخواهیم باورمان را با قانون همسو وهم جهت کنیم
اگرباباوراشتباه قانون را عوض کنیم نمیتوانیم نتیجه صحیح ازمواد غذایی داشته باشیم وباید مثل قانون فکروعمل کنیم ونتیجه همسوباقانون بگیریم
مابایدقوانین رادرک بکنیم ورفتارمان راباقانون همسوکنیم
وحالاببینیم قانون چی میگه ؟
قانون میگه بایدبه اندازه نیازبدنمان غذامصرف کنیم وما تا به امروز این قانون رارعایت نکردیم و هرروز بااستفاده بی رویه موادغذایی باعث چاقی بیش ازاندازیمان شدیم چون ماقانون را نقص کردیم وحالامیخواهیم با انجام درست وصحیح قانون دراعمالمان ورفتارمان
تغییراتی صورت بدهیم تالاغربشیم
حالامیخواهد چقدر طول بکشد اصلا مهم نیست چون حالامیدانیم که راهمان صحیح است درحال صعودبه قله کوه لاغری هستیم
ومابایددراین کاراستمرارداشته باشیم واگاهانه رفتارهای صحیحی درخودایجادکنیم ونتیجه عالی کسب کنیم
مادو تولد داریم یکی تولد اصلی و ثبت شده درشناسنامه است ودیگری
تولداگاهانه است
تولداصلی این است که هم چیزرابرای ماتحمیل کردند که چطور زندگی کنیم چطور رفتار کنیم وچطورادمی باشیم من درخانواده ای بدنیاامدم که من وسه تا برادر داشتم ومن روهمیشه نادیده گرفتن وهمیشه اونهاتصمیم میگرفتن که من باید چکارکنم ومراهمیشه سرخورده بار آوردن وحتی اجازه صبحت کردن هم نداشتم وامروز میخواهم با تولد اگاهانه سرشارازآگاهی داشته باشم
چون هیچوقت دیرنیست ضرب المثلی است که میگه ماهی رو هروقت از اب بگیریم تازه است ومیخواهیم نتیجه کاملا متفاوتی رو تجربه کنم
ومن باتکرارتمرینات .اگاهانه فرمولهای صحیح راجایگزین درذهنم میکنم ومن دیگراسترس واضطرابوناراحتی نخواهم داشت وهیچوقت به حرف مردم توجه نخواهم کردکه هیچ فایده ای ندارد
ومن ازنعمتهای بیشمار خداوندنهایت استفاده رامیبرم و بزرگترین باارزشترین نعمت خداوندبودن دراین سایت است که مرا به این مسیرهدایت کرده تابافایلهاومطالب مفیداستاداشناشوم واگاهانه وباحس عالی وفوق العاده پیش برم وتولددوباره ای که پرازاگاهیهای زیبااست ومن ازشمااستادگرامی ممنونم که مرا غرق لذت وشادی کردی وخدارا بابت همه این چیزها شکر میکنم خدایاشکرت باتمام باورهای اگاهانه زیباترین شبوروز رابرای همه خواستارم خداپشت پناه همتون باشه
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی🌹آدمی در تمام مراحل زندگی خودشون یا در حال صعود هستن یا در حال سقوط 🤔دوره لاغری با ذهن کاملا عملی و منطبق بر زندگی روز مره ما هست .دقیقا مثل یک فیلم سینمایی که فیلمنامه اون نوشته شده و کارگردان آماده هست و صحنه چیده شده و آماده فیلم برداری هستن توی این فیلم بازیگر نقش اصلی ما هستیم و خوب در اومدن فیلم به این بستگی داره که ما چقدر خوب بازی کنیم خب مطمئنا ما این نقش رو دوست داشتیم که بازیگری رو انتخاب کردیم همون جور که آرزوی لاغری شدن رو داریم هرچقدر تمرین داشته باشیم و بر روی نقشمون تمرکزکنیم به قول گفتنی با نقشمون زندگی کنیم بهترین اجرا رو خواهیم داشت .دقیقا مثل لاغری با ذهن هر چقدر استمرار داشته باشیم و بتونیم مثل افراد متناسب که رفتار صحیح غذایی دارند بتونیم در مواجه با مواد خوراکی رفتار کنیم و این نوع رفتار رو تکرار و تکرار کنیم همونجوری که با نقش بازیگریمون زندگی کردیم خب مطمئنا بهترین نتیجه رو میگیرم و خیلی زود به خواسته همیشگیمون که لاغری هست میرسیم 😊 استاد فرمودند توی این مسیر تمرین داشته باشیم ولی مد نظرشون بیشتر تمرین عملی هست تا نوشتاری. در واقع نوشتاری یک نوع مقدمه ای هست برای اینکه رفته رفته ما به حرف ها جامعه عمل بپوشانیم و آموخته هامون رو به صورت عملی وارد زندگیمون کنیم و جز رفتار اصلی ما بشه طوری که در تمام موقعیت ها به صورت نا خودآگاه عمل کنیم .دقیقا مثل اینه که رانندگی رو به صورت تئوری یادگرفتیم ولی هیچ وقت پشت ماشین ننشستیم و رانندگی نکردیم 😔خب حالا به نظرتون کسی به ما میگه رانندگی بلده و دست فرمونش خوبه🤔خب معلومه تا عملی کار نکنیم هیچ وقت پی به اشتباه و خطا هامون نمیبریم .🌹به قول گفتی باید عمل کنیم تا بدونیم چند مرده حلاجیم😊🌹ما اگه خواسته مون برامون مهم باشه پس با عشق تمام هرروز واسه بهتر شدن اوضاع و احوال خودمون یک گام محکم و استوار بر میداریم تا هر چه زودتر به مقصد نهایی که لاغر شدنه برسیم در این صورت هست که ما در حال صعود به قله کوه که همون سرزمین لاغر هاست هستیم اما اگر در این مسیرکم حوصله بودیم و فعالیت عملی نداشتیم در حال سقوط به دامنه کوه که همان سرزمین چاق هاست هستیم .من مطمئنم اونایی که توی این مسیر کم لطفی میکنن و حوصله گوش دادن فایل و انجام تمرین ندارند هنوز به چاقی به عنوان یک مشکل توی زندگیشون نگاه نمیکنن و با چاقی خودشون کنار اومدن .چون اگه براشون مهمبود برای خودشون کاریمیکردند چطور وقتی مریض میشیم دکتر میگه یکی دو هفته این دارو رو هرروز بخور تا خوب بشیم انجام میدیم چون برامون مهمه سلامت باشیم حالا پیش خودتون فکر کنید یه ویروس کوچولو تازه وارد بدن ما شده و بدن ما رو درگیر خودش کرده دکتر تجویز کلی دارو به مدت دو هفته برای درمان کامل میکنه حالا بدنی که سال ها بر اساس باورهای اشتباه دچار چاقی شده و سال ها بااون بدن چاق زندگی کردیم چقدر زمان نیاز داره که لاغر بشه 🤔🤔چطور توی این همه سال ناخواسته به روند چاق شدنمون کمک کردیم 🤔 الان که بحث متناسب شدن و داشتن سلامت جسم و روحمون در میون هست داریم تنبلی میکنیم و خیلی راحت روزها که همان فرصت های طلایی زندگیمونه رو بدون توجه به کمک کردن به خودمون که همون متناسب شدنه هدر میدهیم😔تا قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری باورکرده بودیم که ژنتیک و غذا و عدم تحرک باعث چاقی ما شده و این سرنوشت ما هست که چاق باشیم .الان که فهمیدیم یک سری باورهای اشتباه و رفتار اشتباه غذایی باعث چاقی ما شده و الان خیلی راحت بااراده می توانیم باورها و رفتار صحیح غذایی مثل👈اینکه هر چیزی توی این دنیا یک سری قوانین داره قانون مواد غذایی هم اینه که غذا خوردن باعث چاقی من نمیشه😊 👈 اینکه بدن من برای انجام فعالیت های خودش به انرژی لازم داره و این انرژی رو از طریق غذا خوردن بدست میاره پس باید به اندازه ای غذا بخورم که انرژی لازم کسب کنم😊 درسته که قانون میگه غذا باعث چاقی نمیشه ولی اگه در خوردن غذا زیاده روی کنم باعث میشه که نتیجه قانون غذایی که باعث چاقی نمیشه عوض بشه و من چاق بشم در واقع این ما هستیم که از غذا به عنوان مواد چاق کننده ی خودمون استفاده میکنیم 😔پس باید به اندازه ای غذا بخورم که لازمه بدنم هست تا با قانون غذایی هماهنگ بشیم و متناسب بشویم😊 👈ذهن ما قابلیت آموزش پذیری داره و همونجوری که چاقی رو تحت باورهای اشتباه یادگرفتیم و با عمل به اون به چاقی رسیدیم برای لاغرشدن هم باید لاغری رو آموزش ببینیم و عملا رفتارهای لاغر کننده رو دنبال و انجام بدهیم و در این مسیر استپرار داشته باشیم😊👈 باید برای بدن خودم ارزش قائل باشم و هر غذای مونده ای وارد معده مون نکنیم😊👈 باید رفتار صحیح افراد متناسب رو با رفتار اشتباه غذایی خودمون مقایسه کنیم و رفتار غذاییمون رو اصلاح کنیم😊 👈ما خیلی راحت و بدون فشار و سختی جسمی و پله پله چاق شدیم پس برای لاغر شدن هم باید گام به گام و با آرامش و بدون سختی و تحت فشار قرار دادن جسممون لاغر بشیم😊برای لاغر شدن ابتدا باید مسئولیت چاقی خودمون بر عهده بگیریم وباور کنیم این فقط خود ما هستیم که میتونه ما رو به لاغری برسونه فقط همت میخاد😊 بعد در این مسیر باید استمرار داشته باشیمو آموزش ها رو به صورت عملی توی زندگیمون پیاده کنیم 😊همواره در حال صعود و پیشرفت باشیم🏔 نه سقوط وپس رفت🌋
سلام دوست عزیز
این نوشته خیلی خوبه
اگه پاراگراف بندی کنید مدال فنی دریافت میکنه
باعرض سلام خدمت شما استاد بزرگوار ودوستان گرامی
من چند روز هست که باسایت پر محتوای شما آشنا شدم تقریبا هر روز گام همان روز رو میشنوم، نظرات دوستان رو میخونم در ضمن نکات طلایی رو هم میبینم .
همه مطالبتون عالی وملموس هست قدرت بیانتون بسیار خوب وعالی است.
خوشحالم که تااین لحظه خیلی از فرمولهای اشتباه ذهنی رو در خودم پیدا کردم وحس میکنم با شناسایی اونها از قدرت فرمولها کم میشه .الان خیلی راحت تر غذا میخورم و عذاب وجدان کمتری دارم ولی زیاده روی نمیکنم .مثلا قبلا اگر یه غذای غیر مجاز میخوردم منتظر چاق شدن بودم.مرتب خودم رو وزن وسایز میکردم تا اضافه وزن رو ببینم اگر هم نمیدیدم میگفتم خوب ۳روز طول میکشه تاثیرش دیده بشه .خلاصه نهایت تلاشم رو میکردم تا اون غذا من رو چاق کنه .الان میفهمم که چقدر در جهت چاقی تلاش میکردم.
نمیدونم احساسم درسته یا نه ولی فکر میکنم سایز کم کردم خیییلی خوشحالم از این بابت .
خدارو شکر میکنم با شما وروشتون آشنا شدم .خیلی احساس آرامش میکنم .امیدوارم خداوند این آرامش رو به بهترین شکل به زندگیتون برگردونه.🙏🙏🙏🙏🙏🙏🌺🌺🌺🌺🌺
گام ۱۲
*برداشت من شقایق*☺️
به سمت چاقی حرکت می کنید یا لاغری ؟؟
در ابتدا میخواهم تعریف خودم را از باور بنویسم . باور چیست ؟ باور همان مسیری است که طی سالها با دیدن و شنیدن و یکسری اطلاعات در ذهن ما تشکیل می شود و با تکرار و تکرار این مسیر در ذهن عمیق و عمیق تر میگرد تا اینکه تبدیل به یک باور می شود و آرام ارام رفتار ما نیز طبق همین باورها شکل می گیردو تکرار این رفتارها تبدیل به یک عادت می شوند و زندگی ما را خلق می کنند
خب باورهای چاقی یا همان باورهای نا درست لاغری کهبا دیدن رفتارای غلط دیگران مثل عادتهای اشتباه در خوردن ( باور چاقی ) و یا دیدن فعالیتها و ورزشهای سنگین و عرق ریختنها ی برخی ادمای متناسب ( باور اشتباه لاغری ) و یا شنیدن یکسری اطلاعات نا صحیح از برنامه های پزشکی صدا و سیما
این باورای اشتباه را در ذهن من به وجود اورد و مسیر زندگی مرا به سمت چاقی کشاند
لازم به ذکر است که من شاید تا حالا فکر میکردم در لاغری با ذهن فقط احساس هست که مهمه مثلا من اگر هنگام خوردن احساسم خوب باشد اون غذا مرا چاق نمیکند اما با شنیدن این گام و گام قبل به این درک رسیدم که رفتار هم در ساخت باورها بسیار مهم هستند که طبیعتا همان رفتارهای اشتباهی که ما از اطرافیان دیدیم در ذهن ما نقش بست و در ساخت باورهای ما تاثیر گذاشت .
پس من امروز آموختم که در این مسیر علاوه بر داشتن احساس خوب ، لااقل تا زمانی که ذهن در مسیر جدیدش محکم نشده و باورهایش عمیق نشده باید در رفتارم نیز دقت داشته باشم
یعنی اگر من میخواهم به تناسب اندام برسم علاوه بر داشتن
احساس خوب در زمان خوردن و ترس نداشتن از خود غذا باید به رفتارم هم توجه داشته باشم ، البته به این نکته هم ایمان دارم اگر ذهنم درست شود رفتار خودبخود درست خواهد شد ولی این یه رابطه ی دو طرفه ست یعنی رفتارای صحیح من ابتدا باورای ذهنی مرا درست میکنند و از یکجایی به بعد همین باورای صحیح ، رفتارای منو تحت الشعاع قرار میدهند
یعنی ابتدا من باید خود آگاه روی رفتارم نظارت داشته باشم و کم کم که قانون درست که *همان اندازه خوردن مطابق نیاز بدنم* بود را اموختم و طبق همین قانون باورای جدید و همسو را ساختم
دیگه می توانم با خیال راحت بگویم که رفتار جدید من هم طبق همین باورای جدید هست و خیلی ناخوداگاه رفتار من درست میشود
من باید در این مسیر برای بهتر نتیجه گرفتن دو قانون را در نظر داشته باشم
قانون اول : *مواد غذا یی به هیچ عنوان هیچ مشکلی ندارند* و باورهایی را همسو و هم جهت با ان بسازم یعنی احساس خوبی نسبت به نوع غذا داشته باشم و از برچسب زدنهای پوچی که از دورو بر یها میشنوم نسبت به غذاها بپرهیزم و از خود غذا به هیچ وجه ترسی نداشته باشمو میتوانم بگویم بدن من برای فعالیتهایش واقعا نیازمنده غذا هست و غذا یک انرژی دهنده است
این باورها چون هم جهت با قانون هست قطعا نتیجه اش هم عالیست
قانون دوم : *به اندازه ی نیاز بدنت غذا مصرف کن*
خب حالا باز هم باید باورای همسو و همجهت با این قانون را در ذهنم
بسازم مثلا تا وقتی گرسنه نشدم به سمت غذا نروم از پرخوریهای عصبی بپرهیزم ، در مواقع سرگرمی غذا نخورم ، نه گفتن را در مقابل تعارفات غذایی دوستان. یاد بگیرم و باورهایی از این دست
خب این باورها باز چون هم جهت با قانون هست قطعا در روندگرفتن نتیجه ی عالی موثر است
تا اینجا باورهای من چه احساسی و چه رفتاری درست و همسو با قوانین هستند پس من حالا باید وارد مرحله بعدی بشوم
یعنی استفاده از این باورها در زندگی واقعی ، خیلی افراد هستند که همه ی این دانسته ها را میدانند ولی وقتی وارد زندگی واقعی میشوند چون باورها ی همسو با قانون برایشان یا خوب جا نیفتاده یا هنوز نیاز به تکرار و تمرین دارن اصلا خوب کار نمیکنه و رفتارشون ناشی از همان باورای قدیمی و ناهمسو با قانونه مثلا در هنگام خوردن هنوز ترس داره هنوز مقدار نیازش و نمیدونه و هنوز در مواقعی که واقعا نیازش نیست به طرف غذا میره خب قطعا اون نتیجه ی مطلوب حاصل نمیشه
پس من باید سعی کنم انجام تمارین و گوش دادن فقط در حد کاغذ و دفتر نباشه و بتونم باورهامو عمیق و عمیقتر کنم تا رفتار صحیح از این باورها در من نمایان بشه
و یجورایی ایمان که همان آموزشها و انجام تمارین هست را به عمل تبدیل کنم چون من باور دارم ایمان و عمل به تنهایی اصلا نتیجه ای ندارند . این دو با هم هستند که انسان را به تکامل می رسانند و زندگی زیبا را شکل میدهند ،
ایمان به اینکه من دیگر میتوانم با ساختن یکسری باورای خوب و الهی در ذهنم زندگی جدید و تغییر یافته ای از نو خلق کنم که مطابق با قوانینی ست که از ازل در وجودم بوده
من ایمان دارم که توانایی ساختن زندگیی را دارم که خود الهیم مدیر و سازنده ی آن است نه سخنان و تجربیات گذشتگانم
من میخواهم طبق نسخه و الگوی الاهیم زندگیم و جسمم را ازنو خلق کنم مثل زلیخا که با شکستن بتها و باورهای نخ نمای کهنه اش از نو متولد شد *جوان و زیبا و شاداب* که حتی باردار هم شد با اینکه در زندگی قبلیش نمی توانست بار دار شود
او به اصل خودش بازگشت و معنای اصلی انا لله و انا الیه الراجعون را کاملا درک کرد او به خدایش بازگشت و از نو زنده شد و قطعا وقتی زلیخا توانست من هم میتوانم چون خدای همه ی ما یکیست ، میتوانم تمام باورهای پوسیده ای که از گذشتگانم به ارث برده ام را یکی یکی بشکنم و
و از نو با باوراهای صحیح الهی خودم را خلق کنم
خدایا شکرت که من هر روز متولد میشوم ، هر روزی که یک باور غلط را ریشه کن میکنم و باور صحیحی جایش می نشانم یعنی دارم متولد میشوم و این است معنی یحیی و یمیت ، زنده شدن دوباره با ُمردن یک سری باورای غلط
خدایا شکرت ،
متشکرم ای ذهن خوبم که همراه و کنارم هستی متشکرم استاد که دستان خداوند هستید برای هدایت همه ی ما
💖 بنام خدای مهربان 💖
🎊 گام دوازدهم 🎊 به سمت چاقی حرکت میکنید یا لاغری 🎊 صعود یا سقوط 🎊
😍🤗 سلام خدمت دوستان هدفمند و شجاعم 🤗😍
💗 من متهعد و مسئول تغییر شرایطم به بهترین شکل هستم 👸 ما هر روز در زندگی یا در حال صعود کردن 🚀 یا سقوط کردن هستیم 🛬 حالت ساکن وجود نداره ⛔
وقتی من هدفم🎯 متناسب شدنه🤹♀️ و هر روز تمریناتم رو انجام میدم🎧✍🏻 در حال صعود🚀 کردن هستم اما اگر انجام ندم در حال سقوط 🛬
این طور نیس که یه هفته هیچ کاری انجام ندم و خیالم راحت باشه 😂 که در جای قبلی خودم باقی میمونم صد در صد لیز ⛷ میخورم
و اون احساس عقب موندن ما رو افسرده 😣میکنه و منفی باف سریع دست به کار میشه و حلقه اول رو پهن میکنه و تو دامش اسیر میشم😥و با فاصله افتادن مدام فاصلم بیشتر میشه و اون حس که نا امید از ادامه دادن بشم در من قدرت میگیره و این که نتونستم به تعهدم پایبند باشم خیلی برام حس ناخوشایندی داره و تو دره نا امیدی سقوط میکنم که من بازم لایق استمرار و ادامه دادن نبودم حتما⛔
💖 و برای اینکه این تجربه تلخ رو نداشته باشم مواظبم که همیشه در حال اوج و صعود باشم و هر روزم بیشتر گام کوچیکی رو برای کمک به خودم بردارم چون عاشق خودمم و تغییر خودم و رسیدن به هدف برای من مهم ترین تصمیم زندگیمه
اما استاد عزیز میفرماین در جواب ما👈🏻 از چی عقب موندی میترسی تموم بشه و به شما نرسه اینطور نیست و هر وقت سعی کنیم نتیجه ما محفوظه و به ما داده میشه🎁
🎁و درک من از این جمله روح نواز استادم اینه که صد بار اگر توبه شکستی باز آ🎁
و تفاوت استاد اینجا معلوم میشه که ایشونم هر روز مسائل و مشکلاتی دارن و مشغول حل کردنش هستن و محاله یه روز رو سپری کرده باشن و برای خودشون کاری نکرده باشن🎀 در هر شرایطی بوده تمریناتشون رو انجام دادن و توجه به خواسته 🎯
💖منم در این مورد به مرحله ای رسیدم که محاله یه روزم تموم بشه و در هر حالی که باشم باید به خودم کمک کنم و الگوی زندگی نو پای شیرین و لذت بخش من استاد بی نظیرم و کلی شگفتی ساز و دوستان فوق العاده همراهمه و ویترین عالی دوستان فعالم 💖
مثلا توجه به رفتار افراد چاق و متناسب 🤗😍
و مهم تکرار و توجهه و باعث میشه که در مسیر خواسته بمونیم و برای بهتر کردن و در مسیر صحیح باقی موندن 😊🤗
که تا کی باید ادامه بدیم 😋🤔 کاملا بستگی به رفتار ما داره
👈🏻که تا چه حد رفتارهای جدید در ما جایگزین شده باشن
🔴استاد هم حتی هنوز مشکل رفتاری دارن بعد از این ۷ سال
🔵و هر چی بیشتر کار کنیم به لایه های عمیق تری میرسیم 🎯
و اینبار باید اونها رو تغییر بدیم 🤗😊
و تصور میکنم که دارم به ریشه نزدیک تر میشم 👩🌾 و هر چی تو عمق برم ریشه قوی تر و محکم تر و سخت تر میشه و نیاز به کار بیشتری داره و باید همیشه تکرار کنیم که به واقعیت زندگی من تبدیل بشه
تغییر افکار در محدوده زمانی نیس ⛔
مهم اینه که👈🏻 چقدر سعی کردم به عمل تبدیل کنم یاد گرفته هامو
و ملاک اصلی عمل کردن به اموزشاته
🎯چرا عده ای فقط نتیجه میگیرن تفاوت در عملی کردنه آموزشاته 🎯
من از بچگی یه سری اموزشات رو دیدم در رفتار والدین👇🏻 اجتماع 👇🏻 اطرافیان 👇🏻
و همشونم رفتارهای اشتباه داشتن
که مثلا بابای من همیشه عادت داشت تند بخوره و لقمه های به شدت بزرگ منم خیلی دلم میخاست لقمه هام بزرگ باشه و فکم درد میگرفت حتی ولی خوشم میومد و دلیلشم حس میکنم این بود که همه اطرافیان پسر دوست بودن و ما خانواده پر دختری بودیم و اکثر رفتارهای من در کودکی رفتارهای مردانه و دقت به عادتهای مردها بود و از اینکه دختر بودم خودمو سرزنش میکردم 😣
حتی تو مغازه بقالی خوردن یک نفس نوشابه با کیک رو که کامل فرو میکردن تو دهانشون و آرزوم بود منم یاد بگیرم و در سن بچگی نمیفهمیدم کارشون طبیعی نیس فقط برای جلب توجه هست
این عادتهای اشتباه تبدیل به رفتار من شده بود و هر رفتار غدایی رو دیدم و یاد گرفتم و خودم بارها این رفتار رو تکرار کردم و به صورت عادت دراومد در من و اوضاعم شد این اندام بیچاره و بلایی که سرش اوردم خودم با انتخاب رفتارهای اشتباه دیگران
من کلی رفتار اشتباه داشتم درباره مواد غذایی و غذا برای من تبدیل شده بود به ابزار
لذت و تفریح و هروقت خیلی خوشحال بودیم میخواستیم بخوریم وقتی ناراحت بودیم میخوردم که اون غم و افسردگی فراموشم بشه اصلا به نیازم کار نداشتم و هممون خانوادگی این رفتارها عادت داشتیم
و حتی بابای من همیشه سلیقه غذاییش رو دلیل بر عاقل بودنش میدونست و اگر من میگفتم دوست ندارم توهین مستقیم و بی احترامی به خودش میدونست و کاملا تحمیلی بود و من حاضر بودم گرسنگی بکشم و اون غذا رو لب نزنم نمیزاشتن که اجباری بود و با کتک و به زور و حتی چیزهایی که دوست نداشتم رو باید بیشتر میخوردم تا لجبازی نکرده باشم 😂 و دختر خوب بودن نشونه اش این بود
کسانی که ۱۰ بار تکرار میکنن توجه به تغییر رفتاری ندارن و عمل نمیکنن و موقع مواجه شدن با میز غذا یاد نگرفته چیگار کنه و برخوردش چجوریه باید منم طبق رفتارش انجام بدم نمیشه که من راه خودمو برم انتظار معجزه هم داشته باشم
من بارها مهمونی رفتم و نحوه برخوردم کاملا متفاوت بود و هر چی خوردم فقط مورد نیاز و اندازه بود اما کنترلی و محدودیت نبود کاملا یاد گرفتم عین متناسبا رفتار کنم 😍🤗 خدا رو شکر
🔴کسی نتیجه میگیره که ۲ موضوع بسیار مهم متعهد باشه
اول 👈🏻 هر روز یه کاری برای باقی موندن در مسیر متناسب شدنم انجام بدم
دوم 👈🏻 آموزشات رو به عمل در زندگی تبدیل کنیم و ایجاد عادتهای جدید و رفتار شبیه متناسبا
تغییر فقط با عمل کردن به تمرینات ایجاد میشه
سه جنبه از هر تمرین در دوره مقدماتی مورد توجه قرار میگیره و توضیح داده میشه 👇🏻👇🏻👇🏻
👈🏻هدف از انجام تمرین 🎯
👈🏻و قراره با انجامش به چه آگاهی برسیم 😎
👈🏻و این اگاهی در متناسب شدن چه تاثیری داره 😍🤗👸
بیشتر موارد رفتاری اشتباه برای افرادی که اضافه وزن دارن در همه عمومیت داره و باید با اشتیاق انجامش داد و تکرار و تکرار و تکرار بشه 🤗
موضوع بسیار مهم درباره تاثیر رفتار و باورهای قبلی ما در کسب نتیجه مناسب از آموزشهای فعلیه همه ما سالهاست که اضافه وزن داریم و درد و رنج زیادی متحمل شدیم و هر کسی خودش میدونه ضربه های زیادی خوردیم در روابط در اعتماد به نفسمون در شغلمون در خیلی جنبه های زندگیمون و همیشه عوامل زیادی رو مقصر میدونستیم غذاها 😐ژنتیک 😐شانس😐 اشتها😐 متابولیسم😐 خیلی موضوعات اشتباه😁 بهانه چاق بودن خودمون میدونستیم و طبیعیه که این افکار خیلی قدرتمند باشن و همه چیو تحت الشعاع قرار بده و الان دیگه میدونیم که از کجا آب میخورن 😁😍
ترس از خوردن واقعا یه باور ریشه ای که در من فوق العاده قوی بود و شاید سالها طول بکشه درمانش که بابا مواد غذایی ترسی ندارن که به من ضربه نمیزنن و این من هستم که با استفاده اشتباه دارم به خودم ضربه میزنم من باور داشتم آبم میخورم چاق میشم ولی الان میدونم که گاهی چقدر رفتارهای اشتباه با مواد غذایی داشتم و چه بلایی سر جسم بیچارم میاوردم با حرص و ولعی که در اثر محدودیت ایجاد میکردم و به شدتم ازش میترسیدم😨
ولی واقعا خیلی برای من الان تغییر کرده و به رهایی رسیدم🤗😍 و بارها شده که سیر شدم مثلا یکی بهم گفته چای حیف بود⛔ حالا چای رو تموم میکردی میگم وقتی که سیر بشم برام تفاوتی نداره که چای شیرینه یا هر ماده غذایی دیگه و اون انرژی منفی که به مواد غذایی میدادم خیلی کمرنگ شده و میلی برای ادامه دادن ندارم شاید حتی سیرم نباشم ولی دیگه دلم نمیخاد باقی مونده رو و کاری به زمان خوردنم ندارم هر وقت میلم باشه خوردم و هیچ محدودیتی نزاشتم😎
🔴البته هنوز از طبع مواد غدایی میترسم و مثلا سودا زا بودن بادمجون و یا سرد بودن طبع همه چیزایی که میخوریم ولی واقعا همه افراد متناسب هم همینا رو میخورن ربطی به چاقی نداره 🔴 و باید رو این باور بیشتر کار کنم کم رنگ تر شده به سابقم ولی هنوز نیاز به تمرین دارم و مطمئنم دوره پیشرفته رو به زودی میخرم و همشو ریشه ای و عمقی از بین میبرم 😍🤗
🎀حالا چطوری اصلاح میشه ترس از خوردن 😍باید به خودم بارها بگم بدن من برای زنده موندن نیاز به انرژی داره و لازمه که من به مقدار مورد نیازم غذا بخورم انقدر باید تکرار بشه تا من باورم بشه و به کلمه مورد نیاز توجه کنم🎀
با باور نمیشه 🚫قانون رو عوض کرد ما میخواهیم باور صحیح رو با قانون همسو کنیم
باور اشتباه چی بوده غذا به من ضربه میزنه و باعث میشه نتیجه از قانون متفاوت باشه چرا چون خیلی متناسبا دارن همینو میخورن چاق نمیشن و این میشه
باور اشتباه در تضاد ⛔ با قانون ✔
باور اشتباه میتونه نتیجه قانون رو تغییر بده و درست نیس⛔
ولی باورمو تغییر بدم ✔نمیتونم قانون رو عوض کنم ⛔
میتونیم نتیجه اشتباه بگیرم ❌ولی نمیتونم قانون رو عوض کنم ⛔
باورم این باشه هر چقدر میخام بخورم ولی چاق نشم نه این نمیشه ⛔
وقتی میگیم باور باید عوض بشه یعنی باور اشتباه رو با قانون باید همسو کنیم
مثل قانون فکر کنم و نتیجه همسو با قانون بگیرم✔
خیلی مهمه قوانین رو درک کنم و رفتارم رو بر اساس قوانین تنظیم کنم ✔📶
تا حالا مصرف بی رویه داشتم خب چاق شدم 😣
قانون میگه بر اساس مورد نیازت غذا مصرف کن 😍
رفتار من چطوری بوده بیشتر مصرف کردم 😥
پس من فراتر از قانونم 😁
یعنی من دارم از غذا برای چاق شدن خودم استفاده میکنم ❌
غذا منو چاق نمیکنه ✔ولی من دارم اشتباه مصرف میکنم❌
عین مواد مخدر که باعث معتاد شدن افراد میشه❌
اما کسایی هستن که تصمیم میگیرن از این مواد برای معتاد کردن خودشون استفاده کنن و موفق هستن♻️
عصبی بودن مزاج نیس❌ و ارثی نیس رفتارش کاملا دست خود فرده اگر ناسزا رو حذف کنیم چطوری میخاهیم عصبی بشیم ✔
حالا من دارم یاد میگیرم درست از غذا استفاده کنم و مطئنم که نتیجه عالی میگیرم
من که کلا زندگیم کاملا تغییر کرده از همه لحاظ 👸💃
🔴نکته مهم استمرار داشتنه و یه فرد متناسب از بچگی رفتارهای متناسب رو تکرار کرده و رفتار چاق کننده یاد نگرفته
همه ما در چرخه قربانی ها بودیم چون هر کسی که به ما یاد داده خودشم قربانی اموزشات غلط بوده و از کس دیگه همینو یاد گرفته و مقصر نیس اما میشه همت کرد و این شیوه رو عوض کرد
من یه روزی متولد شدم و پدر و مادرم تمام سعیشون رو کردن هر چی بلد بودن رو به من یاد دادن حالا بعضی ها رو خوبم✔ و بعضیا ممکنه درست نباشه ❌
و من الان سعی میکنم اگاهانه رفتار خوبی رو در خودم ایجاد کنم و در همه جنبه ها انتخاب میکنم چر باید یاد بگیرم و چجوری باید رفتار کنم و بهترینا رو برا خودم رقم بزنم که میشه🎂 تولد آگاهانه 🎂و همش با تصمیم و اراده خودم درست میشه
چون میخام از تولد آگانه خودم بهترین استفاده رو بکنم💃
❌آدما مشکلشون اینه که این باور محکم رو دارن که گر خواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت باش ❌ مگه اینجا کارخونه مجسمه سازیه 😁😂 مهم نیس بقیه از ما خوششون نیاد 😊 چون من عاشق خودمم 🎀 چون سر هر کوچه خدا هست 🎀 و خدا همیشه در قلبم خانه داره
در تولد اصلی همه چی به ما تحمیل شده 😁
که البته اکثرا اعتقاد دارن در عالم زر همه چیو خودمون انتخاب کردیم و حتی والدین رو هم خودمون انتخاب کردیم برای اهدافی که در زندگی داریم ✍🏻 کتاب شفای زندگی لوییز هی که تا دنبال آموزش و یادگیری هم نریم اینا رو نمیفهمیم و خودمونو موجودی مجبور میدونیم
ولی در تولد اگاهانه خودمون انتخاب میکنیم ✔و نتیجه کاملا متفاوت میشه
همه خودشونو عقل کل میدونن و یادگیری سخته
مگه اینکه خودم تصمیم قاطع بگیرم و اقدام کنم 💃💃💃
تلاش من نشون دهنده اینه که من میخام تبدیل به چی بشم و هر چی از خودمو دوست ندارم😥 👇🏻
همت میکنم و یه ورژن جدید تولید میکنم با تکرار و تمرین آگاهانه که میشه فرمول جایگرین در ناخودآگاه 😍🤗
اگه نمیخام پس گله و شکایت بی معنیه 😂
استمرار من در تکرار و عمل کردن به آموزشاته که نشون میده برای خودم احترام قائلم و میخوام در چه حد استفاده کنم
این عادت چای رو منم دارم خود چای رو به ندرت بخاطر خودش میخورم تو هوای سردی بیرونی جایی بهم میچسبه و در کنارشم یاد گرفتم حتما باید کیکی چیزی باشه ولی بیرون باشم خالیشم میچسبه ولی کم از ترس نیاز به دسشویی😂
و کلا چای شیرین خیلی دوست دارم همراه صبحانه بخورم البته گاهی مدتها میلم نمیکشید برای صبحانه هم و نمیخوردم
من این اموزش رو انتخاب نکردم یادش گرفتم
مثلا خیلی خانواده ها رو میبینم غذا تو گلوشونه همشون خانوادگی یاد گرفتن رو غذا چای بخورن ولی من از ترس کم خونی یاد گرفتم چای نخورم بلافاصله رو غذا و نگاه به رفتار خانواده هم میکنم میبینم هیچکدوم اینجوری نیستیم و همگی چاق هستیم
خانواده خالم که همشون عادت دارن متناسب هم هستن 🤔
و اگر تشخیص بدم این رفتارم مناسب نیس برای خلق یک انسان جدید متناسب نیست باید اگاهانه تغییرش بدم و شجاعانه
🎁این میشه شاهکار زندگی من 🎁
یعنی تشخیص دادم رفتارم اشتباهه تغییرش دادم 💃👸 و رفتارهایی که یکی یکی تشخیص بدم اشتباهه تغییر بدم ✔
و نهایتش شگفتی رفتار منه 😍🤗 و این میشه استفاده از فرصت تولد آگاهانه برای جایگزین کردن آموزشها
کار به عمل برآید به سخن دانی و حرف نیست ❌
رطب خورده کی منع رطب کند 🤗😍 استادم هر روز داره روی خودش کار میکنه و نماد و الگوی ماست و هر روز یاداوری میکنن به خودشون و هر جا مشکل دارن با تکرار و تمرین خودشون تلاش میکنن
استاد ممنونم از تصمیمتون💖 و منم تا روزی که زنده هستم ادامه میدم 💜و عشق به تناسب در من هیچگاه افت نمیکنه 💝و کمک میکنم 💙به دیگران تا به رویای خودشون برسن و این مسیر رو باور کنن💞 و شادی و نشاط رو به اونا هدیه کنم ✔
و من ایمان دارم که حتما به شرایط ایده ال خودم میرسم✔ ولی کارم تموم نمیشه 😍و تکرار رو با اشتیاق انجام میدم و خوشحالم 😋که از این مسیر عالی استفاده میکنم✔ و با کمال میل و اشتیاق در این مسیر به جشن و شادی مشغولم 🥁🎉🎊
و نمیزارم 🚫عجله برای من مانع ذهنی درست کنه و خنثی کنه و هدر بده انرژی منو ✔
من فقط بخاطر خودم و سلامتی خودم میخام متناسب بشم و رسیدن به رویای خواستنی خودم 🎁 و تمام اون اهداف سابقم رو ریختم دور 🚮
و هیچ استرسی ندارم 💖 چون من به دنبال هدف واقعی خودم هستم و حرف مردم برای من اهمیتی نداره چون سود و فایده نداره
و خوشحالی دیگران برای ذهن من منطقی نیست 😁
در مسیر استمرار و اشتیاق دارم برای آگاهیهای ذهنی به شدت خوشحالم و هر روز نتایجم بهتر از قبل شده و امروزم بهتر از دیروزه
و منم مقاومت ذهنی رو بی معنی میدونم 🚫چون نیروی بیرونی وجود نداره من در درونم همه چی دارم
و خداوند در حق من تمام نعمات رو تکمیل کرده💖 و بزرگترین نعمت انتخاب و هدایتم به سمت بهترینهاست 💖و غرق در لذت و شادی بودنم 💖 و حس و حال عالی و فوق العاده ای که دارم نشانه منه و ایمان قلبیم روز به روز در حال افزایشه و نتیجشم برام مثل روز روشنه بی نهایت متشکرم خدا جونم 💜💜💜
😍استاد گرامی بی نهایت ممنونم از اگاهیهای فوق العاده این فایل و کلی آموزش مفید یاد گرفتم 🌹🌻🌼
💝آسیه جونم و فرشته خوشبختی خیلی عاشقتم و ممنونم که اشتیاقت بی نظیر و عالیه و خیلی خوب یاد میگیری 💝
👸 در جهانم همه چیز زیبا و نیکوست 👸 و بی نهایت شاد و خوشحالم 💃💃💃
سلام دوست عزیز
نوشته های شما عالیه
هربار که نوشته های شما رو می خونم به شما تبریک میگم که انقدر عالی مطالب رو درک و عمل می کنید
نتیجه این اشتیاق و استمرار چیزی جز شگفتی ساز شدن نیست
خوشحالم در مسیر لاغری با ذهن همراه من هستید
سلام استاد عزیز خیلی ممنونم خیلی لطف دارید🌹🌹🌹 شما برای من اسطوره و الگو هستین و خیلی دوست دارم فایلهای فوق العاده شما رو کاملا عملی کنم در زندگیم بی نهایت ممنونم 💝💝💝💝
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم و بقیه دوستان استاد عزیزم من از این فایل اینجوری برداشت کردم با فکر کردن و سنجیدن این اگاهی ها برای زندگی شخصی خودم امیدوارم اگه از نظر شما درسته برام لایک کنید🤗🤗 راستش بزرگترین ترس من ترس از خوردن است و طبقه بندی مواد غذایی به مواد غذایی خوب و بد مثلا غذای معمولی و سنتی خودمون غذاهای خوبن( البته این باور به تازگی در من شکل گرفته که مثلا سرخ کردنی و همون غذاهایی که تو همه ی خونه ها هستند خوبن اونم به خاطره دیدن فایل های اشپزی شما وگرنه غذایی که توش روغن داره و کلا غذاهای پرکالری قبلا از نظر من بد بود ولی الان میگم بدن خودش میفهمه چه مقدار از اون غذای پرکالری رو بخوره که سیر بشه نمیخواد من برم کنار غذای کم روغن و کم کالریم دو کیلو سالاد و سبزی بخورم تا هم سیر بشم هم کالریش کم بشه) و کیک وشیرینی و بستنی و اینجور تنقلات بد هستند. روی ترس از خوردن خیلی کار کردم و بیشتر مواقع دیگه حداقل مثل قبل ترس از خورون ندارم میدونم غذاها چاق کننده نیستند تا زمانی که ما براساس نیاز بدن یعنی هر وقت احساس کردیم گرسنه ایم بخوریم و به محض سیری دست بکشیم این موضوع برای من حل شده است حالا میمونه هوس ها مثلا من گرسنه نیستم ولی هوس بستنی میکنم یا کیک یا شکلات طبق چیزی که الان درک کردم من میتونم از این مواد غذایی هم استفاده کنم به مقداری که حالت خوشایندی رو در من ایجاد کنه، اما اگه بگم نه تو که گرسنه نیستی نباید هوس کنی نباید بخوری تحمل کن بهش محل نده اونوقت باز توی دام فشار جسمی برای تناسب اندام میوفتم و دوباره چون ذهنم دستور به خوردن داده ولی این منم که دارم مقاومت میکنم باز شکست میخورم و قطعا چیزی که هوس کردم رو میخورم و حتی ممکنه بیشتر و از روی حرص بخورم و منجر به پرخوری بشه، پس کاری که من میکنم اگه چیزی رو هوس کردم تا همون احساس خوبی و لذت میخورم و بعد رهاش میکنم، و اصلا هم عذاب وجدان نمیگیرم. میخوام بگم من در مورد غذاها تقریبا به یک صلح و اشتی با خودم و غذا رسیدم هم حس گرسنگیم رو خوب متوجه میشوم هم حس سیر شدنم رو و هم ترسم از غذا خیلی کمتر و بهتر از قبل شده، اما در مورد هوس ها هنوز به صلحی که باید باهاشون برسم نرسیدم و از خوردنشون میترسم، هرچند که میدونم مقاومت در برابر خوردنشون یعنی میخوام با همون روش رژیم و فشار جسمی پیش برم که قطعا اشتباهه و منجر به شکست میشه، چون هر چه ذهن فرمان بده مغز و جسم ناچاره انجام بده، کاری که الان در این مورد میخوام بکنم اینکه به هوسم توجه کنم و از چیزی که میخوام بخورم و از خوردنش نترسم اینجوری هم احساس محرومیت نمیکنم، هم پرخوری نمیکنم چون میدونم هر وقت بخوام میتونم داشته باشمش، هم دیگه درگیری با ذهنم ندارم و راحت و ازادم. و میتونم به بقیه کارام برسم . این درک الان من است از این اگاهی ها، امیدوارم هرچی پیش میرم به درک درست تری برسم، حالا که نوشتمش برام واضحتر شد. ممنون از فایل های عالیتون استاد جون
سلام دوست عزیز
خوشحالم که در مسیر درست در حال حرکت کردن هستی
سلام. . دوست عزیز درکتون خیلی خوب بود . اتفاقا آدمای متناسبه اطرافمونم همینطورن خیلی راحت وقتی چیزی و که هوس میکنن میخورن و وقتی هوسشون فرو میشینه اصلا اضافه شو نمیخورن برعکسه آدمای چاق و
تا وقتی هم که به اون گرسنگی واقعی نرسیدن حتی اگه موقع وعده های اصلی غذا هم باشه باز نمیخورن و من خیلی دیدم که یا سر سفره حاضر نمیشن یا اگه هم بشن یجور با غذا بازی بازی میکنن
البته همین سه وعده اصلی غذا و تفکیک کردنها غذای خوب و غذای بد هم همه ساخته ذهنه خودمون یا گذشتگان مون هست
وگرنه قانون اصلی همینه که در صورت گرسنگی بخوریم با احساس خوب به قدر نیازمون
خدا رو شکر که همگی ما در حال آموختن هستیم
من هم مطالب شما را لایک کردم 😊😊
پاینده و متناسب در پناه الله یگانه
سلام گام دوازدهم در مسیرلاغری من
نکات طلایی 😌👇
۱_ الان فهمیدم که برای موفق شدن باید کاری انجام داد ولی برای شکست هیچ کاری نمیخواد انجام بدی و همان کاری که قبلا انجام بدی شکست میخوری مث دقیقا ما افراد چاق که همیشه اومدیم برای لاغرشدن روش ها فیزیکی انجام دادیم و اومدیم خودمان محدود کردیم فشار اوردیم به خودمان که باید لاغر بشی ولی برای همه در هر منطقه اب هوایی با هر رده سنی هر وزنی و هر روش فیزیکی چیزی جز شکست به همراه نداشته و میدونم که افراد چاق الان معنی کلمه شکست خیلی قشنگ درک کنن پس برای موفق شدن باید کار متفاوتی انجام بدهیم پس باید برای لاغر شدن از یه روش متفاوت استفاده کنیم که چیزی نیست جز روش ذهنی پس اگر میخواهیم موفق بشیم و برای همیشه لاغر بشیم باید مسیر صحیح اول انتخاب کنیم کاری متفاوت 😌
_من به عنوان یک فرد چاق اگر بخواهم لاغر بشم باید کاری متفاوت انجام بدهم که همان اموزش لاغری به ذهن است اگر ذهن به حال خودش بزارم چاق میشم چرا چون ذهنم اموزش چاقی دیده پس باید اموزش لاغری به ذهن بدهیم برای لاغری شدن برای همیشه
ارزو لاغری مارو لاغر نمیکنید بلکه قرار گرفتن در مسیر صحیح است که مارو لاغر میکنید من سالها ارزو میکردم که لاغر بشم الان فهمیدم که ارزو ما رو متناسب نمیکنه بلکه انتخاب مسیر صحیح است که ما رو متناسب میکنه این انتخاب ماست که مارو به قله صعود میبره یا دره سقوط همچی به ما انتخابمون برمیگرده اگه ما هیچ کاری نکنیم مطمعنن سقوط میکنیم ولی اگر هر روز با استمرار در مسیر صحیح پیش بریم صعود میکنیم و متناسب میشیم 😌
ما افراد همیشه در حال انتخاب هستیم در هر جنبه ای یا به سمت صعود یا سقوط هستیم اگه برای رسیدن به هدفمان کاری انجام ندهیم فقط بگیم من میخوام لاغر بشم ولی هیچ کاری نکنیم درحال سقوط هستیم ولی اگر هر روز اگاهانه کاری انجام بدهیم واسه لاغر شدن یا هر هدف دیگه در حال صعود هستیم
برای در مسیر قرار گرفتن باید هر روز یه کار جدید انجام بدهیم هر روز فایل گوش بدهیم تمرین انجام بدهیم حالا تمرین که همان نوشتن نیست باید بتونیم اون چیزی که یاد میگیریمو بهش عمل کنیم باید رفتار افراد چاق لاغر بررسی کنیم این موندن در مسیر است من امروز این تمرین انجام دادم اول صبح رفتم جایی کار اداری داشتم جای اینکه بیکار بشینم فکر خیال منفی کنم چون ذهن به حال خودش بزاری حالت بد میکنه مشکلاتت دو برابر میکنه تو ذهنت نمیدونم ذهن من که اینجوره چون همیشه بهش اموزش منفی دادم در هر جنبه ای حالا گفتم جای اینکه بیهوده بشینم خیال منفی کنم یه کاری کنم اومدم فایل امروز خوندم بعدم گوش دادم ظهر جایی مهمان بودیم من رفتم یه فرد لاغر هم بود حرف استاد اومد تو ذهنم گفتم حالا ببینم چطور میخوره خیلی برام جالب شد زیر چشمی هی نگام بهش بود دیدم سرش خم کرد شروع کرد به خوردن ولی من همش تو دلم میگفتم غذای من کمه گرسنه میمونم حالا چکار کنم ولی اون فرد با خیال راحت میخورد و تمام حواسش به خوردن خودش بود ولی من تمام فکرم این بود حالا چطوری بخورم که سیر بشم احساس ترس کردم که سیر نمیشم و اون فرد انگار هیچ ترسی نداشت اصلا نگاه نمیکرد به کسی و میخورد بعد خوردنش یکم نوشیدنی خورد جلوتر از همه سفره ترک کرد ولی من هنوز داشتم سبزی نوشابه سالاد میخوردم و امروز فهمیدم رفتار یه فرد متناسب خیلی فرق داره با یه فرد چاق با اینکه اولش من ترسیدم ولی یخورده از غذامم اضاف کرد و خیلی خوشحال شدم که حداقل پیغام سیری دریافت کردم مث قبلاها دوبار نخوردم و یه مقدار هم اضاف کرد عصر دیدم اون فرد چایی نخورد ولی من انگار دلم ضعف میرفت باز گفتم چایی بخورم تا انرژی بگیرم و گرسنه نشم ولی خودم سرزنش نکردم حسم بد نشد اگه قبلا بود خیلی ناراحت میشدم ولی امروز اینجور نبودم و خیلی خوشحالم که تغییراتی داشتم
و من تازه اول راهم ولی میدونم باید خیلی استمرار کنم در این مسیرادامه بدهم اینقدر ادامه بدهم که مث این فرد متناسب بتونم راحت با لذت بدون حرص خوردن غذا بخورم
۶_ هرچه بیشتر روی خودم کار کنم ریشه چاقی در من قویتر میشه پس باید هر روز ادامه دهم این مسیرو و نمیشه براش وقت زمان تعیین کرد اینقدر ادامه بدهم که برام عادی بشه رفتار صحیح نمیشه با تاریخ تعیین کردن ذهن عوض کرد
۷_مهم نیست چندماه یا چند سال در این مسیر هستی مهم اینه که چیزی که یاد گرفتی به عمل تبدیل کنی تا موفق بشی و متناسب بشی
ملاک موفقعیت عمل کردن به اموزش ها است
راز شگفتی ساز شدن عمل کردن به اموزش ها است 😍☺😊
ماافراد چاق همیشه ترسیدیم از خوردن غذا وباور کردیم که غذا چاق کننده است حالا میخواهیم این باور مخرب تغییر بدیم باید بگیم بارها به خودمان که بدن ما برای تامین انرژی وزنده بودن نیاز به غذا داره و غذا برای رفع نیلز بدن است و غذا چاق کننده نیست باید به انداز نیاز بدن مصرف بشه باید اینقدر روی این باور کار کنیم تا ترس نداشته باشیم
نه اینکه بگیم خب قانون میگه غذا چاق کننده نیست حالا هرچقدر میخوام بخورم اینجوری رفتار ما تغییر نکرده فقط ما یه حرف یاد گرفتیم پس باید یاد بگیریم که باید به اندازه مورد نیاز مصرف بشه نمیشه با یه حرف باور لاغر شد
باید قانون باور هماهنگ کنیم باهم قانون میگه غذا چاق کننده نیست باور ما میگه نهه من ابم بخورم چاق میشم چون باور شما اشتباه است و تضاد داره با قانون ما هم سقوط میکنیم و چاق میشیم
نمیشه با تغییر باور قانون عوض کرد مثلا من بگم باورم اینه که غذا چاق نمیکنه حالا هرچقدر میخوام بخورم کاری که من بارها در همین مسیر انجام میدادم میگفتم حالا که غذا چاق نمیکنه پس همچی بخورم حتی در حالت خفگی و میگفتم من که چاق نمیشم چون استاد گفته غذا چاق کننده نیست و بعد مدتی وزن میکردم میدیدم ای وای چاق تر از قبل هم شدم
غذا ما رو چاق نمیکنه ولی ما داریم از غذا استفاده میکنیم برای چاق شدن بیشتر
باید باورهامان با قانون هماهنگ کنیم تا نتیجه عالی بگیریم باید قانون یادبگیریمو و تکرار کنیم تا باورمان هم تغییر کنه
باید اگاهانه انتخاب کنبم که مثلا چه کارهایی یا باورهایی در هر جنبه ای اشتباه است و باید تغییر کنه واگاهانه انتخاب کنیم که چه شرایطی میخواهیم و باید چکاری کنیم و چه باورهایی تغییر بدیم چه رفتارها اشتباه اصلاح کنیم تا به ان شرایط دلخواه برسیم
تولد اگاهانه داشتن یعنی همه مث هم عمل میکنن ولی تو متفاوت عمل کن تا نتیجه متفاوت بگیری سخته چون طرز فکرت رفتارت مث بقیه نیست دیگه یه عمر مث بقیه رفتار کردی ولی الان نهه سخته اولش مثلا همه افراد اطرافیان از بی پولی اقتصاد خراب گرونی حرف میزنن ولی تو دیگه هیچ گله شکایتی نکنی و اصلا تو اون جمع شرکت نکنی و طرز فکرت این باشه همچی فراوان است ثروت درامد وتمرین مربوط به ثروت انجام بدی با عمل …سخته ولی نتیجه لذت بخش داره 😊😍
استمرار و یادگیری وعمل کردن به اموزش ها ثابت میکنه چقدر تعهد داری به هدفت و چقدر برای خودت ارزش داری
پیدا کردن رفتار ها باورها اشتباه در خودت و تغییر دادن باورها اشتباه میشه تولد اگاهانه میشه شگفتی ساز شدن
برای متناسب شدن باید ادامه بدی و استمرار داشته باشی در مسیر حتی اگه متناسب شدی باید ادامه بدی ☺
برای دیگران متناسب شدن یعنی شکست خوردن(کاری که من همیشه برای جلب توجه دیگران انجام دادم و شکست خوردم در هر جنبه ای ) چون ذهن نمیپذیره برای دیگران بخواهی کاری انجام بدی نکته خیلی مهمی است که باید در رسیدن به هرچیزی رعایت بشه و ملاک خودمان باشیم نه دیگران 😊😉☺
😄😄😄شاد شاد شاد باشید
بنام خدا
دیدگاه من از این فایل
این شما هستید که هر،روز انتخاب می کنید به،کدام سمت حرکت کنید یعنی اینکه ما میخواهیم در مسیر لاغری شدن حرکت کنیم و یا چاق شدن .اگر برای لاغری سعی کنید شما در مسیر موفقیت لاغری خواهید بود و اگر سعی برای لاغری انجام ندهیم شما در مسیر چاقی خواهید بود..یک نکته ما باید برای بودن در مسیر موفقیت باید کاری انجام دهیم مثلا من تصمیم گرفتم لاغر بشم برای این کار باید یه سری کار انجام بدم فایل گوش کنم ،تمرین کنم ،بخونم یعنی من علاوه بر کارهای روزمره دارم برا خودم کاری انجام میدم برای سلامتی ،برای اعتماد به نفس ،برای شادی ،نشاط ،خنده و کلی،تغییر دیگه اما،اگر این کار را انجام میدم همچنان تو مسیر چاقی باقی می مانم چون برا چاقی هیچ کاری نمی خواد انجام بدی
بعضی افراد فقط آرزو میکنند لاغر بشن اما هیچ کاری انجام نمیدن این مسیر که،در،پیش گرفتند با رویای آنها همسو نیست چون هیچ تلاشی نکردند پس لازم است برای رسیدن به آرزوی خود مسیری خلق کنید تا شما را به آنچه میخواهید،برساند،.
ما همیشه مواد غذایی را عامل چاقی خود می دانستیم اگر به افراد متناسب نگاه کنیم می بینیم که دارن به،اندازه غذا میخورن چون بدن ما برای زنده،ماندن نیاز به تولید انرژی دارد این انرژی را از مواد غذایی تهیه میکند پس ما به،غذا طوری نگاه میکنیم که برای سلامتی اعضای بدن نیازه مقداری به اندازه کافی مصرف کنیم در این صورت اصلا چاق نمیشیم
نه اینکه بگم چون من فایل گوش میکنم هر چی،بخورم چاق نمیشم نه این،با قانون همسو نیست ما باید رفترمون همسو با قانون باشد .
نکته،بعد باید استمرار داشته باشیم هر روز باید یه سری از،چیزها را تغییر بدیم باید اگاهانه تصمیم گرفت یه انسان جدید از،خودت خلق کنی به زمان کار نداشته باش چقدر است در این سایت ببین چقدر سعی و تلاش کردی و چقدر حواست بوده به ادمهای اطرافت به اون متناسب ها که چه کارهایی انجام میدن و به اشتباهات خودت پی ببری مثلا ما یاد گرفتیم که چای،را با کلوچه بخوریم اما اگر خودت تشخیص دادی که رفتار اشتباه،است می تونی موفق باشی .
استمرار یه نوع احترام گذاشتن به خودت است .
فایل خوبی بود مرسی استاد .
💝💝💝 به نام خداوند بود و نبود خداوند یاسی به رنگ کبود 💝💝💝 💐💐 💐سلام خدمت استاد عزیزم و همراهان خوبم 💐💐💐گام دوازدهم : صعود به قله تناسب یا سقوط به دره چاقی ؟من چند وقته که متوجه یک مسئله مهم شدم و اونم اینه که من از زمستان سال ۹۶ که با استاد آشنا شدم و در دوره شرکت کردم تمام حرفهای استاد رو قبول داشتم و کاملاً می دونستم تمام حرفاشون درسته به طوری که به خاطر عجله زیادی که داشتم چند بار خواستم رژیم بگیرم ولی اصلا دیگه نمی تونستم رژیم را قبول کنم و به نظر خودم رژیم ها و تمام کارهای لاغری که قبلا انجام میدادم برام خیلی مسخره بود یعنی من باور کرده بودم که هیچ روشی جز روش ذهنی درست نیست ولی تازه اینبار که دوباره دوره رو شروع کردم تونستم درک خیلی بهتری از تمام این صحبتها داشته باشم ! قبلاً واقعاً فقط عجله داشتم که بیشتر بدونم و یک فایل جدید رو بشنوم و احساس می کردم قراره بعداً در یکی از فایلها یک راهکاری باشه که من با اون لاغر بشم ! 😑😑😑 و باز هم به دنبال معجزه و یک شبه لاغر شدن بودم ! الان خودم از این طریقه ی فکرم تعجب می کنم چون من قبلاً هر کدوم از فایلا رو می شنیدم فکر می کردم که مطالب فایل رو درک کردم و متوجه منظور استاد شدم ولی فکر می کردم این فایل زیاد مهم نیست حتماً فایلهای آینده مهم تره ! انجام تمریناتم هم به صورت رفع تکلیف بود و انجام میدادم که در واقع خودم رو قانع کنم که کم نگذاشتم و یه جورایی از سر باز کردن بود ولی اینبار هیچ عجله ای برای رفتن به فایل بعد ندارم و احساس می کنم این فایلها نیاز به تکرار و تفکر بیشتری داره و یک روز زمان کافی نیست برای اینکه حق مطلب هر کدوم از فایلها ادا بشه ! واقعاً خودم از اینهمه تغییر نگرش تعجب می کنم باور کنید وقتی در مورد یک فایل می نویسم و در سایت می گذارم بعدش پشیمون میشم که چرا بیشتر براش وقت نذاشتم و بیشتر ننوشتم ! یا چند مطلب مهم یکدفعه یادم میاد با خودم میگم ای وااای یادم رفت اینو بنویسم !الان نوشتن مطالب فایلا برام لذت بخش شده و وقتی می خوام بنویسم همش دلم می خواد کل حرفای استاد رو اول بنویسم بعد تحلیل کنم که مطلبی از قلم نیفته چون به هر فایل که می رسم به نظرم خیلی مهمه پس همین کاری رو می کنم که احساسم بهم میگه حرفای استاد رو می نویسم و توی هر قسمت که نجوای ذهنی داشتم بهش اضافه می کنم 😍😍😍 اینطوری خیلی راضیم که حق مطلب یک فایل رو ادا کردم 👏👏👏 یکی از مهمترین دلایلی که سبب شده دوره تناسب اندام ذهنی نتایج شگفت انگیزی داشته باشه اینه که دوره ای کاملاً عملی و منطبق با زندگی روزمره هستش و دلیلش اینه که تجربه ی خودم در رسیدن به تناسب اندامه و چون خودم همیشه دارم روی این موضوع کار می کنم دوست دارم افرادی که به این روش اعتماد می کنن مثل خودم باشن و هر روز حواسشون به هدفی که دارن باشه من سعی می کنم از طریق نوشته ها طریقه فایلها یا گذاشتن عکس نوشته یه نشونه ای یه تلنگری رو ایجاد کنم اما بدونید که نقش اصلی رو خود شما ایفا می کنید که باید متعهد باشید برای تغییر شرایطی که دوست دارید داشته باشید و هر روز باید به سمت اون حرکت کنید ما در زندگی در تمام جنبه های اون هر روز یا در حال سعود کردن هستیم یا در حال سقوط هستیم حال ایستا و ساکنی در جهان وجود ندارهاگه من هدفم اینه متناسب بشم هر روز که روی خودم و باورهام و رفتارم دارم کار می کنم در حال سعود هستم و رسیدن به خواسته ام اما اگر روزی این کار رو انجام ندادم در واقع در حال سقوط کردن هستم اینطور نیست که یک هفته هیچ کاری انجام ندم و خیالم راحت باشه که در جای قبلی خودم باقی می مونم اصلاً اینطور نیست ! دوستانی به من پیام میدن که استاد من یک هفته ست نتونستم فایل گوش بدم و تمرین انجام بدم احساس می کنم خیلی عقب موندم خوب من بهشون امیدواری میدم میگم از چی عقب موندی ؟! از متناسب شدن ؟ می ترسی تموم بشه و به شما نرسه ؟ اینطور نیست ! شما هر وقت که سعی کنی نتیجه شما محفوظه و به شما داده میشه 😍😍😍اما وقتی به خودم نگاه می کنم می بینم که چقدر با بعضی از دوستان فرق دارم ! خوب منم تو همین دنیا دارم زندگی می کنم ! منم مسائلی دارم که باید هر روز حلشون کنم ! اما یادم نمیاد که یک روز رو سپری کرده باشم و برای خودم کاری نکرده باشم !در هر شرایطی بودم فایلم رو گوش دادم👂به خواسته ام توجه کردم 👀حتی وقتی رفتم تعمیرگاه و ماشین رو بردم برای تعمیر و چند ساعتیم معطل شدم سعی کردم تکلیفم رو انجام بدم دقت می کردم👀 ببینم مثلاً موقع چایی خوردن☕ اونی که چاقه چند تا قند می خوره 🧊با چاییش و اونی که متناسبه چند تا می خوره خوب همین میشه توجه من به تفاوت رفتار چاق و متناسب واینم مثل تمرین کردنه !🙂 بعضیا فکر می کنن وقتی میگم تمرین کنید حتماً باید دست به خودکار باشه و بنویسه ! ✍ خوب درسته من برای اینکه شما یاد بگیرید توصیه کردم که فایل رو گوش بدین👂 و تمرینشو بنویسین ✍ اما نکته ی مهمش اینجاست که این تمرینو بتونی در زندگی ، در روزمره ات هی تکرار کنی توجهت بهش باشه 🧐 اینجوری نباشه فقط روی کاغذ بنویسی ! ✍ وقتی شما داری اینجوری توجه می کنی به اطرافت 🙉 به اتفاقات دور و برت باعث میشه که در مسیر خواسته ات بمونی ! 😍😍😍 و خیلی وقتا از همین اتفاقاتی که اطراف من رخ میده من درس می گیرم برای بهتر رفتار کردن و در مسیر صحیح باقی موندن ! شاید براتون سوال باشه که آخه تا چند سال باید تمرین کنیم و سعی کنیم برای متناسب شدن و باید این تلاش ادامه پیدا کنه من پاسخ دقیقی به این سوال شما ندارم که بدم ! شاید سه سال شاید پنج سال ، ده سال شایدم تا وقتی که زنده هستی ! 😁بستگی به باورامون داره بستگی به جایگزینی افکار و رفتار جدید با افکار و رفتار قبلی شما داره ! منکه سه ساله دارم روی خودم کار می کنم و چند وقتیه دارم این روش رو آموزش میدم بازم می بینم که بعضی جاها هنوز مشکل افکاری و رفتاری دارم ! و مصمم میشم که بیشتر کار کنم و ادامه بدم هر چی شما بیشتر روی خودت کار کنی به لایه های پایین تر باورهات دسترسی پیدا می کنی !🧠 و اینبار باید اونها رو تغییر بدی تصور کنید که داری به ریشه نزدیکتر میشی و هر چی به عمق بری ریشه قویتر ،🌴 محکمتر و تغییر دادنشم به طبع سخت تر میشه😵 دیگه نیاز به کار بیشتری داره انقدر باید آموزش های خودتونو تکرار کنید 🕘 که به واقعیت زندگی شما تبدیل بشه و براتون عادت بشه که چجوری باید فکر کنی 🌝 چجوری رفتار کنی که همیشه منناسب بمونی 💃🏻 اینا رو توضیح میدم که حواستون باشه 🧐 تغییر افکار به این شکل نیست که شما براش تاریخ تعیین کنی دوستایی که بهم پیام میدن که من سه ماهه در دوره شرکت کردم ولی هیچ تغییری در سایز یا وزنم ایجاد نشده 🥺 اینجوری دارن فکر می کنن دارن به تاریخ توجه می کنن براشون توضیح دادم که اصلاً مهم نیست که شما چند ماهه شرکت کردی مهم اینه که چقدر سعی کردی 😖 که چیزی رو که یاد گرفتی رو به عمل در زندگیت تبدیل کنی ؟ ملاک تاثیر گذار بودن دوره ی تناسب ذهنی عمل کردن به آموزش هاست نه تاریخ پرداخت هزینه و شرکت در دوره آموزشی اینو که همه می تونن انجام بدن ولی چرا عده ای دارن نتیجه می گیرن ؟ چون اونا دارن سعی می کنن آموزشها رو به عمل تبدیل کنن همینکارو شما انجام دادی که چاق شدی !مثال از خودم : من واقعاً یکی دیگر از دلایل مهم متناسب نشدنم رو پیدا کردم چون از زمستان سال ۹۶ با استاد آشنا شدم اما تا به امروز نتیجه جسمی نگرفتم اما الان که دوباره دوره را شروع کردم یکی یکی متوجه اشکالات خودم شدم و یکی دیگر از مهم ترین دلیل هایی که نتیجه شگفتی ساز نگرفتم این بود که به آموزش ها عمل نمی کردم و فقط فکر میکردم همین که فایلها را گوش کنم و تمریناتم رو بنویسم توجهم رفته به سمت لاغری و کافیه اما الان متوجه شدم که مهمترین مطلب را فراموش کردم 😑 شما ۱۰ سال پیش ، بیست سال پیش هر سنی که داری اصلاً از بچه گی یه سری آموزش ها رو دیدی خوب مثلاً دیدی که پدرت داره مثلاً برنج و خورشت رو با نون می خوره ! یا هر چیز دیگه ای رو دیدی و یاد گرفتی و خودت بارها و بارها اون رفتار رو تکرار کردی و اوضاعت شده این ! مثال از خودم :حالا که به زمان بچگی خودم دقت می کنم میبینم من رفتار های چاق کننده را از والدین و خانواده خودم و اکثر اطرافیانمان که چاق بودند یاد گرفتم یکی از رفتارهایی که همیشه در پدرم می دیدم و تعجب می کردم این بود که وقتی غذای باب میلش را داشتیم شاد بود و همیشه از خوردن غذا ها لذت می برد و تفریح می کرد و بقیه افراد خانواده نیز همین کار را می کردند و من هم یاد گرفتم از غذاها به عنوان ابزاری برای شادی و تفریح و لذت استفاده کنم و از همان دوران کودکی یاد گرفتم که بزرگترین تفریح مان خوردن غذاها و خوردن خوراکی هایی است که به آن علاقه داریم و همچنین پدر من معتقد بود که هر غذایی را خودش دوست دارد بقیه هم باید دوست داشته باشند چون خودش را در تشخیص مزه ها بسیار عاقل تر از ما می دانست و اگر میگفتیم غذایی را دوست نداریم به او بدترین بی احترامی را کرده بودیم برای همین جرات نداشتیم بگوییم غذایی را دوست نداریم چون اگر می فهمید به زور مجبورمان می کرد که حتما آن غذا را بخوریم حتی زمان غذا خوردن ما را نیز پدرم تعیین می کرد و اگر ما در آن زمان گرسنه نبودیم هم باید به زور می خوردیم تا به پدرم بیاحترامی نکنیم و این مسئله متاسفانه تا جایی حاد بود که به خاطرش تنبیه بدنی میشدیم و من گاهی وقتی خیلی به خوراکی مثل شکلات بی میل بودم الکی ادای خوردن آن را در میاوردم ولی باز هم پدرم در بیشتر مواقع متوجه میشد و می گفت پوسته ی شکلاتت کو ؟ و ادامه ماجرا ! 😥😥😥 مثلاً یکی از خوراکیهایی که من از همان زمان کودکی ازش متنفر بودم مسقطی شیرازی و باقلوا و دهین عربی بود که پدرم بسیار دوست داشت و مرتب به عنوان عصرانه بهمون میداد و من برای اینکه می ترسیدم دروغ بگم و لو برم یا مجبور بودم بخورم که به شدت اذیت میشدم یا در یک حرکت سریع و ماهرانه به خواهرم آسیه می دادم که خیلی دوست داشت و فکر می کنم دلیل اصلی چاق شدن من همین بود که مجبور بودم در زمان سیری غذا یا خوراکی بخورم و من از بچگی این را آموزش دیدم این یک مثال بود از اون انبوه رفتار اشتباه غذایی که ما یاد گرفتیم حالا شما خودت فکر کن ببین چه رفتار غذایی اشتباهی داری؟⛔ مهمترین رفتار اشتباه غذایی که در خودم پیدا کردم این است که در حالت سیری خوراکی و تنقلات میخورم و گرسنگی و سیری ملاکی برایم نبوده⛔ یک اشتباه دیگرم خوردن نوشابه همراه غذا بوده و هست که به تازگی سعی می کنم خیلی کمتر بخورم⛔ یکی دیگر از اشتباهاتم این بود که فکر میکردم میوه آب است و چاق کننده نیست و فکر می کردم باید حتی اگر سیر هستم میوه بخورم به خاطر ویتامینش⛔ یکی دیگر از اشتباهاتم این بود که آنقدر تند غذا میخوردم که متوجه سیری خودم نمی شدم و همیشه فشار شکم می گرفتم⛔ اشتباه دیگرم این بود که آنقدر شیرینی دوست داشتم که حتی اگر سیر بودم و به من شیرینی تعارف می شد حتماً باید میخوردم ⛔یک اشتباه دیگر من این بود که همیشه موقع خوراکی خوردن به یک خوراکی قانع نبودم و سعی می کردم خوراکی های متنوعی را تهیه کنم و این عادت در من ماند تا زمانی که بزرگسال شدم وقتی به رستوران می رفتم دلم میخواست از تمام غذاهای آن رستوران سفارش بدم و به یک مدل غذا قانع نبودم 😬 و همیشه دوست دارم اگر ده مدل غذا جلویم باشد از تمام مدلها بچشم!… ببین چند ساله که داری اونو تکرار می کنی ؟ ما در دوره درباره رفتار اشتباه غذایی صحبت کردیم حتماً شما به بعضی از رفتارهای اشتباه خودت در مقابل مواد غذایی رسیدی ! حالا ببین چند ساله داری اونا رو تکرار می کنی ؟ خوب به همین میزانم باید بدونی که برا متناسب شدن که بهترین نوع اون ذهنیه باید یه همچین زمانی رو صرف کنی حالا نمیگم ۱۵ سال ۲۰ سال ولی دیگه لااقل یه سال دو سال باید این کار رو انجام بدی اونایی که ۱۰ بار فقط دوره رو گوش میدن ولی سعی نمی کنن اموزش ها رو به رفتارشون در زندگی تبدیل کنند خوب نتیجه ی شگفت انگیزی نمی گیرن ! داریم چند مورد به من پیام دادن مثلاً طرف میگه من سه چهار باره دارم دوره رو گوش میدم تکرار می کنم می نویسم نت برداری می کنم ولی نتیجه نمی گیرم ! خوب بعد وقتی ازش سوال می کنم خوب حالا شما نت برداری کردی مثلاً توجه به رفتار افراد متناسب و رفتی رفتاراشون رو به اصطلاح پیدا کردی و نوشتی خوب چقدر به اونا عمل می کنی ؟ چقدر سعی کردی مثل یک فرد متناسب با میز غذا بر خورد کنی ؟ بعد می بینم که نه این فقط نوشته ! یعنی رفته اطلاعات رو جمع کرده و فکر کرده که همینکه بره تحقیق کنه دیگه خودشم لاغر میشه باید یاد بگیریم وقتی میری رفتار یک آدم متناسب رو بررسی می کنی می بینی فلان اخلاق رو داره فلان رفتار غذایی رو داره فلان برخورد رو داره مثلاًبا شیرینیا و نوشیدنیا و … انجام میده مثلاً اونایی که از لحاظ تیپ ظاهری مورد پسندمون هستند باید رفتارت مثل اون بشه تا جسمتونم مثل اون بشه نمیشه شما بیای مثل رفتار غذایی خودت عمل کنی و دوست داشته باشی هیکلت مثل فلانی بشه ! مگه میشه آخه اینجوری؟متاسفانه مصداق این مثال من هستم که دقیقاً سعی نمی کردم مطالبی که جمع آوری کردم رو در خودم عملی کنم و فقط فکر می کردم همینکه به افراد متناسب دقت کنم و رفتارهای متناسبشون رو یادداشت کنم کافیه !!! کسی از این دوره نتیجه عالی می گیره که به دو موضوع بسیار مهم متعهد باشه : 👈 موضوع اول : هر روز یک کاری برای باقی موندن در مسیر متناسب موندنت انجام بده اونایی که دارن دوره رو سپری می کنن خوب طبق برنامه هر روز یه سری فایلا باید گوش بدن و تمرین کنند اونایی که دوره شون تموم شده که باید هر روز یه کاری انجام بدن بالاخره ! یه فایلی رو مرور کنن یا یه تمرین خودشونو برن مطالعه کنن ببینن خودشون چی نوشتن چه تغییرات احساسی داشتن ؟ باید یه کاری انجام بدی حالا شده پنج دقیقه ، ده دقیقه ، یک ریع باید وقت بزاری یک کاری برای خودت انجام بدی که یاد آوری باشه برات 👈 و موضوع دوم : تلاش کنه موضوعات تئوری رو به عمل در زندگی خودش تبدیل کنه که مثالشو براتون زدم که همون توجه به رفتار افراد متناسبه هر کسی که این تمرین رو به بهترین شکل انجام داده اما سعی نکرده اون عادتها رو در خودش ایجاد کنه خوب از تاثیر انجام این تمرین فوق العاده محروم شده افرادی که با انجام تمرین و شناسایی عادتهای افراد متناسب سعی می کنن رفتاری شبیه رفتار اونها در خودشون ایجاد کنن از نتایج عالی این تمرین برخوردار میشن پس توجه کنید اصلاً مهم نیست که شما چند وقته در دوره شرکت کردی یا حتی چند دوره است که داری شرکت می کنی این مهمه که چقدر رفتارت و طرز فکرت تغییر کرده باشه ! خوب خودت می دونی همه مون می دونیم و این تغییر از چه طریقی در شما ایجاد میشه ؟ با عمل کردن به تمرینات در دوره مقدماتی من برای هر تمرین توضیح دادم که هدف از انجام این تمرین چیه ؟ و قراره با انجامش به چه آگاهی دست پیدا کنیم ؟ و این آگاهی در متناسب شدن ما چه تاثیری داره یعنی از سه جنبه من توضیح دادم هر تمرین رو ! تک تک تمرینات دوره مقدماتی در متناسب شدن شما تاثیر داره حالا شاید شما عادتهایی رو که در بعضی تمرینات توضیح دادم رو نداشته باشی و اون تمرین رو نتونی انجام بدی این اشکال نداره اما بیشتر تمرینات این دوره برای افرادی که اضافه وزن دارن عمومیت داره و باید با جدیت و اشتیاق انجام بشه و تکرار و تکرارو تکرار بشه موضوع بسیار مهمی که لازم می دونم درباره ی اون توضیح بدم تاثیر رفتار و باورهای قبلی ما در کسب نتیجه ی مناسب از دوره تناسب ذهنیه خوب دقت کنید همه ما سالهاست اضافه وزن داریم و سختیای زیادی هم متحمل شدیم دیگه هر کسی خودش می دونه چقدر سختی کشیده ضربه های زیادی خوردیم در روابطمون در کسب و کارمون در اعتماد به نفسمون و در خیلی زمینه ها ما از چاقی ضربه خوردیم و همیشه هم در طی این سالها عوامل مختلفی رو مقصر می دونستیم غذاها ، مواد افزودنی ، ژنتیک ، شانس ، اشتها و خیلی موضوعات مختلفی رو بهانه ی چاق بودن خودمون می دونستیم و طبیعیه که این افکار خیلی قدرتمند باشن و هر کاری ما داریم برای تغییر خودمون انجام میدیم رو تحت الشعاع قرار بدن اما مایی که تصمیم گرفتیم تغییر کنیم دیگه الان می دونیم که این افکار ریشه دار هستند و ما باید بیشتر روی خودمون کار کنیم برای نتیجه گرفتن ترس از خوردن یه باوریه که به شدت ریشه داره و شاید سالها طول بکشه که بشه اونو تغییر داد که مواد غذایی ترسی ندارن ! که اونها به ما ضربه نمی زنن ! و این ما هستیم که با استفاده اشتباه از اونها داریم به خودمون ضربه می زنیم ! یه موضوع ساده ست ها ! همه ی ما تا حالا فکرمون این بوده که مواد غذایی مشکل دارن و من هر چی بخورم چاق میشم !ولی الان می دونیم که این رفتار اشتباه ما با مواد غذایی بوده که باعث شده چاق بشیم نه مواد غذایی! خوب این به ظاهر ساده ست اما حالا بیا اینو عوض کن ! بیا ببین باورتو چطوری تونستی عوض کنی ؟!اونی که ادعا می کنه من یک ساله تو دوره ها شرکت کردم نمی دونم چند باره دارم تکرار می کنم و مرور می کنم این یه چیز ساده ست ! یک مثاله حالا بیایین تست بگیریم آیا واقعاً نگاهت به مواد غذایی عوض شده ؟ خوب خودت می دونی چه جاهایی هنوز می ترسی مثلاً از فلان غذا هنوز ترس داری از فست فود می ترسه هنوز نکنه بخورم اینو چاق بشم نکنه ساعت ۱۲ شب می خوام دو تا شیرینی بخورم دیگه چاق بشم ؟ببین ترست از چیه ؟ اینجوری باید خوتو محک بزنی ! که ببینی چقدر باورهات اصلاح شده چقدر رفتارت ، افکارت تغییر کرده ؟حالا چطور باید این باورها رو اصلاح کنیم ؟باید بارها به خودت بگی که بدن من برای زنده بودن نیاز به انرژی داره و این انرژی رو از مواد غذایی که می خورم به دست میاره ! پس لازمه که من به مقدار مورد نیازم غذا بخورم اینقدر باید روی این موضوع کار کنی تا دیگه برات عادی بشه که شما باید به مقدار مورد نیازت غذا بخوری و به کلمه ی مورد نیاز توجه کنید فکر نکنید باید این باور رو در خودمون ایجاد کنیم که غذاها باعث چاقی من نمیشن پس من هر چی بخوام می خورم ! و این باور سبب میشه که من چاق نشم !نمیشه با یک باور یک قانون رو عوض کرد !نمیشه شما باورت این باشه که من از بلندی ساختمون خودم رو پرت می کنم پایین و هیچیم نمیشه ! اینجوری نیست بعضیا اشتباه تصور می کنن میگن خوب من باورمو اصلاح کردم دیگه هر جوری می خوام غذا می خورم کی اینو گفته ؟*قانون رو که نمیشه با باور تغییر داد !ما می خوایم باور صحیح رو با قانون همسو کنیم ! خوب قانون چیه ؟ قانون اینه که میگه مواد غذایی به شما ضربه نمیزنه 👉 این یه قانونه حالا باور شما چی بوده ؟ 👇 نه مواد غذایی به من ضربه میزنه !👇 من هر چی بخورم چاق میشم خوب این میشه یک باور اشتباه در تضاد با قانون اونوقت این باور اشتباه باعث میشه که نتیجه ی شما از قانون متفاوت باشه ! چرا ؟ چون خیلی از افراد متناسب دارن از همین غذاها مصرف می کنن 👈 چاق نمیشن اما شما چونکه باور اشتباه داری نتیجه ات از قانون متفاوته 😬😬😬 هر چی می خوری چاق میشی ! ببین ؟ به این موضوع دقت کنید باور اشتباه می تونه نتیجه ی قانون رو برا شما تغییر بده و شما اون نتیجه ی صحیح رو نمی تونی بگیری ! اما به این معنی نیست که اگه شما باورتو تغییر بدی شما بتونی قانون رو عوض کنی ! نه شما می تونی نتیجه متفاوت از قانون بگیری ولی شما نمی تونی با باورت قانون رو عوض کنی یعنی مثلاً من باورم این باشه به هیچ وجه چاق نمیشم حالا هر چی می خوام بخورم به هر مقداری می خوام بخورم نه این نمیشه پس تعریف باور رو بدونید وقتی میگم باور باید عوض بشه یعنی چی ! باور وقتی میگم عوض بشه یعنی اینکه : باور خودت رو ، اون فکری رو که داری ، اون نگرشی رو که داری با قانون همسو کنی ! تو هم مثل قانون فکر کنی و نتیجه ای مثل قانون بگیری همه ی افراد متناسب باورهاشون متناسب و همسو با قانونه حالا قانوها رو هم که توضیح دادم پس خیلی مهمه که قوانین رو درک کنی و رفتارت رو بر اساس قوانین تنظیم کنی خوب حالا قانون چیه ؟ میگه غذا باعث چاقی نمیشه حالا رفتار شما چیه ؟تا حالا این بوده که مصرف بی رویه داشتی ! مصرفی داشتی که مورد نیاز بدنت نبوده ولی چاق شدی خوب شما رفتارت بر خلاف قانونه !قانون چی میگه ؟ میگه به اندازه ی مورد نیاز بدنت غذا مصرف کن ! شما چطور رفتار کردی ؟ بیشتر مصرف کردی ! خوب پس قانون برا شما دیگه جواب نمیده شما فراتر از قانونی و بدنتم چاق میشه یعنی شما داری از غذا برای چاق کردن خودت استفاده می کنی ! خیلی نکته ی مهمیه توجه کنید:غذا شما رو چاق نمی کنه شما داری از غذا برای چاق کردن خودت استفاده می کنیعین مواد مخدره که باعث معتاد شدن افراد نمیشه اما یک کسانی هستند که تصمیم می گیرن از این مواد برای معتاد کردن خودشون استفاده کنند و موفق هم میشن این دیدگاه رو در تمام جنبه های زندگی باید داشته باشید آدم عصبی هستی ؟ خیلی ناسزا به دیگران میگی ؟ فکر نکن عصبی بودن تو خونته و ژنتیک شما اینه ! خیلیا ایجوری فکر می کنند نه ما خانوادگی عصبی مزاجیم نه نه اینجوری نیست این شما هستی که داری از یکسری کلمات استفاده می کنی برای اینکه عصبی باشی فرض کن بشه از فرهنگ لغتی که در ذهنت داری کلمات ناسزا رو حذف کرد اونوقت شما چطور می خوای عصبی بشی ؟ خوب نمی تونی چون ابزارش رو نداری ! ما سالهاست که از مواد غذایی استفاده ی اشتباه کردیم و باعث چاق شدن خودمون شدیم و حالا داریم یاد می گیریم که درست از مواد غذایی استفاده کنیم و مطمئن باشید که نتیجه ی عالی می گیرید بارها گفتم که این دوره ای که شما سپری کردید می تونه زندگی شما رو در تمام ابعاد متحول کنه و می بینید که اگه به موضوعاتی که مطرح میشه خوب دقت کنید در سایر جنبه های زندگی هم میشه از اونا استفاده کرد نکته ی دیگه ای که دوست دارم در موردش صحبت کنم و شاید تکراری باشه اما به خاطر مهم بودنش بازم دوست دارم در موردش توضیح بدم اینه که : ^استمرار داشته باشید^یک فرد متناسب سالهاست که متناسبه یک روز و دو روز نیست که متناسب شده اون از بچگی رفتار چاق کننده مثل ما رو یاد نگرفته حالا من و شما به هر دلیلی در معرض رفتار و عادتهای چاق کننده بودیم اینو نمیشه تغییر داد و یقه ی کسی رو گرفت که چرا به من اینطوری یاد دادی ؟ چون خودشونم از افراد دیگه یاد گرفتند اما میشه همت کرد و این شیوه رو عوض کرد من همیشه با خودم میگم که تو یه روزی متولد شدی و پدر و مادرت تمام سعیشون رو کردند که منو بزرگ کنند و تلاش کردند که چیزی که بلد هستند رو و فکر می کنن که صحیحه رو به من آموزش بدن دستشونم درد نکنه حالا در خیلی از جنبه ها خوبیم در خیلی از جنبه ها هم ممکنه آموزشها صحیح نباشه پس اونا رو مقصر نمی دونم و به خودم میگم
الان فکر می کنم که دوباره متولد شدم و سعی می کنم آگاهانه رفتارهای خوبی رو در خودم ایجاد کنم باید یک تولد آگاهانه رو داشته باشیم در تمام جنبه ها می خوام آگاهانه انتخاب کنم چه چیزی رو باید یاد بگیرم و چطور رفتار کنم و چه نتایجی رو دوست دارم برای خودم رقم بزنم
این میشه یک تولد آگاهانه 😍😍😍و به لطف خدای مهربان در این چند ساله که سعی کردم زدگیمو عوض کنم خیلی از شرایطش تغییر کرده و همش با تصمیم و اراده ی خودم تغییر کرده چون می خوام از تولد آگاهانه خودم بهترین استفاده رو بکنم از نظر من ، من یک تاریخ تولد شناسنامه ای دارم و یک تاریخ تولد آگاهانه دارم که شاید قدمت اون سه چهار سال باشه یعنی سن تولد آگاهانه ی من شاید سه سال ، چهار سال باشه و این برا من مهمه ! این سن برای من مهمه من همیشه میام خودمو بررسی می کنم در این چهار ساله چیکار کردم ؟ اون سی و خورده ای سال قبلشو من کار ندارم اون یک تولدی بود که انجام شد و طبق روال عادی من یکسری چیزها رو یاد گرفتم و تکرارشون کردم و نتایجم شد اون چیزی که قبلاً بودم در این ۴ ساله من چکار کردم و چه نتایجی بدست آوردم این برای من ارزش داره پس تولد اگاهانه رو داشته باشید 😍😍😍از یه تاریخی شروع کن حالا شما در این دوره شرکت کردی می تونی تولد آگاهانه ات رو از متناسب شدن شروع کنی و مطمئناً منم هنوز در بسیاری از موارد رفتار و افکارم اشتباه بوده اما دیگه ناراحت نیستم و کسی رو مقصر نمی دونم و میگم که ببین چقدر از زمان تولد آگاهانه ات تا به امروز تونستی شرایطت رو تغییر بدی این مهمه و از الان به بعدم سعی می کنم که روند رو ادامه بدم و هر روز سعی می کنم یکسری چیزامو تغییر بدم پیدا کنم ببینم اشتباهم کجاست ببینم چه فکری در ذهنم دارم که اشتباهه در تمام جنبه ها یعنی این افکاری که درباره ی مذهب ، درباره ی اقتصاد ، درباره ی روابط ، درباره ی کشورم ، چه افکاری دارم که اشتباهه ؟ اونا رو عوض می کنم خودم تصمیم می گیرم میگم خوب این فکر اشتباهه من از الان می خوام اینجوری فکر کنم کار ساده هم نیستا چون میگم که افکار قبلی ریشه داره و مشکل تولد آگاهانه داشتن می دونین چیه ؟اینه که همه ی آدم ها جور دیگه دارن رفتار می کنن آدمها دوست دارند طبیعتشون این رو اقتضا می میکنه که مثل هم باشند سریع سعی می کنند که مثل هم رفتار کنند حالا تو اگه می خوای تولد آگاهانه رو تجربه کنی توی خیلی از جنبه ها باید متفاوت عمل کنی از دیگران سخته ولی لذت بخشه چون نتایجت با دیگران فرق میکنه شما اگه بیایید در زمینه اقتصادی در زمینه ثروت تولد آگاهانه داشته باشی افکاری که ثروت آفرینه تمریناتی که باعث ایجاد ثروت در زندگی بشه رو انجام بدید روی ثروت متمرکز بشی بعد از چند سال میبینی که از شرایط قبل فاصله گرفتی و از اطرافیانت خوبی تولد آگاهانه اینکه از اول میدونی به کجا میخوای برسی تلاشت رو شروع می کنی و رسیدن به هدف دیگه برات لذت بخشه و این روند در تولد اصلی ما نیست ما متولد شدیم همه چیز بهمون تحمیل شد افکارشون ، رفتارشون ، دینشون ، آدابشون همه چیز بهمون تحمیل شد و ما شدیم چیزی که الان هستیم اگه میخوای اینو عوض کنی باید خودت همت کنی دیگه کسی نیست که بخواد به شما آموزش بده چون ما هرچی بزرگتر میشیم آموزش پذیری مون هم سخت تر میشه از طریق دیگران ها چون دیدیم همه فکر میکنن خودشون عقل کلاً و از همه بیشتر می فهمند فکر میکنند من نیازی به یادگیری ندارم و هر طوری فکر میکنم صحیحه ! به خاطر همین یادگیری سخته وگرنه خودت باید تصمیم بگیری و شروع کنی این شرایطی که من الان دارم حاصل تولد آگاهانه منه و این نشون میده که من کی هستم و این منو راضی میکنه که بدونم کی هستم و می خوام به کجا برسم و به چه کسی تبدیل بشم تلاشی که شما انجام میدی برای اینکه شرایط جسمت رو تغییر بدی نشون میده که شما چقدر داری آگاهانه تصمیم میگیری که چه انسان جدیدی از خودت بسازی اگه راست میگی اگه اون چیزی رو که تا حالا ساختی و ادعا میکردی که تقصیر مواد غذایی تقصیر ژنتیکه و هر چی که بهش اعتقاد داشتی رو دوست نداشتی پس از حالا همت کن یک ورژن جدید از خودت ارائه بده آپدیت کن خودتو با اون چیزی که دوست داری اگه نمی خوای این همت رو انجام بدی پس دیگه گله و شکایت نکن که چرا من تغییر نمی کنم که چرا انقدر دارم سعی می کنم اما نتیجه نمیگیرم ببین واقعا سعیت در چه حده نیمی از آدما یک کوچولو که تلاش می کنند میگن من خیلی تلاش کردم ولی خودش نمیدونه این حدی که داره تلاش میکنه اصلاً قابل تاثیرگذاری بر افکار و باورهای قبلیش نیست اما فکر میکنه خوب حالا من این چند تا تلاش انجام دادم باید نتیجه بگیرم فقط اون ته خط رو میبینه میاد میگه چرا فلانی توی چند ماه انقدر تغییر کرده من تغییر نکردم تو رفتی ببینی اون چه کارایی انجام داده چه جوری فایل گوش داده چه جوری تمرین کرده چه جوری اشتیاق داشته چجوری سعی کرده چه جوری سعی کرده اون چیزی رو که در زندگیش اشتیاق داشته به عمل دربیاره برو سوال کن ازش ببین اگه اونم مثل شما بوده اون وقت شکایت داشته باش و مطمئن باش که اون جور دیگه رفتار کرده که نتیجه اش با شما فرق میکنه استمرار شما در تکرار و یادگیری و عمل کردن به آموزش ها نشون میده که چه قدر برای خودت احترام قائلی و میخوای از تولد آگاهانه خودت استفاده کنی شما که از کودکی سری آموزش ها رو دیدی مثلاً یه نمونش اینه که من عادت دارم با چایی باید کلوچه بخورم باید شکلات بخورم خوب هر کسی عادت داره با چایی چه چیزی میخوره این یه عادتی که ما قبلا یاد گرفتیم توی خانواده مون این عرف بوده این یک آموزش ساده و عادیه وعادتیه که خیلی از افراد چاق اون رو دارن و سال ها بر اساس این آموزشی که خودشون انتخابش نکردن رعایت کردند دقت کنید ما این آموزش را انتخاب نکردیم یادش گرفتیم ولی سالهاست که داریم اونو انجام میدیم اما اگه تشخیص دادی که این رفتارت برای خلق یک انسان جدید متناسب دیگه مناسب نیست باید تغییرش بدی باید به رفتار جدید اون رو تغییر بدی اینم میشه شاهکار زندگی شما که یعنی تشخیص دادم این رفتارم اشتباهه الان تغییرش دادم این تغییرات این شاهکار هایی که شما یکی یکی رفتارهای اشتباه تو تشخیص بدی و تغییرش بدی اون شگفتی زندگی شما را رقم میزنه این طریقه تغییر دادنه رفتارها و افکار قبلیت میشه استفاده کردن از فرصت تولد آگاهانه برای جایگزین کردن آموزش ها این تفاوتی که شما در خودت ایجاد می کنی نشون میده که شما چقدر از این دوره نتیجه گرفتی نه مدت زمانی که در این دوره هستی نه دفعاتی که تکرار کردی نه زمان هایی که درباره اش می نویسی و نت برداری می کنی عمل مهمه کار به عمل بر آیند نه به حرف این حرفا رو که می زنم اول دارم با خودم میگم اول دارم به خودم تذکر میدم آیا حرفی که دارم برای شما می زنم رو خودم عمل می کنم همیشه حواسم به رفتارم و شرایطم هست که چقدر شبیه حرفهایی که میزنم هست و میبینم که بعضی جاها دارم اشتباه رفتار می کنم و دوباره روی خودم کار می کنم که در مسیر درست باشم اینو گفتم که تصور نکنید رضا عطارروشن دیگه واسه خودش متناسب شده و راحت اصلا اینجوری نیست هر روز دارم روی خودم کار می کنم هر روز دارم به خودم یادآوری می کنم که من باید نماد آموزشهایی باشم اگه من ادعا می کنم که این دوره برگشتی نداره باید خودم همونطوری باشم به لطف خدا الان سه ساله که هرکی منو میبینه میگه چقدر خوب موندی چطور چاق نشدی چیکار می کنی خوب همین کارارو می کنم که دیگران شاید نکنن هر روز به خودم یادآوری می کنم که اگه به دوستام تاکید می کنم که نباید از غذا خوردن به ترسند آیا خودم این گونه عمل می کنم یا نه هر جا ببینم هنوز در رفتارم و تفکرم نسبت به غذاها ترس وجود داره با زن با تمرین و تکرار سعی میکنم شرایطم را بهتر کنم و دلیل اینکه علاقه مند هستم که فایل جدید تهیه کنم و توضیحات تکمیلی را ارائه کنم اینه که خودم دارم برای متناسب شدن تلاش می کنم من که تصمیم گرفتم تا روزی که زنده هستند در این مسیر باقی بمونم هم برای این که خودم متناسب باقی بمونم هم برای اینکه دیگران را همراهی کنم که به روی خودشون برسند از شما هم انتظار دارند که این تصمیم را بگیرید که همیشه با این آموزش ها همراه باشید تا روزی که زنده هستی برای متناسب شدن و مهم تر از اون متناسب موندن انگیزه داشته باشی و دیگران رو بعداً که نتیجه گرفتی هدایت کنی تا از آموزش ها بهره مند بشند و از اضافه وزن رها بشند و شادی و نشاط و زندگی رو به آنها هدیه کنی برای اینکه متناسب بشی و متناسب بمونی باید در مسیر رسیدن به خواسته استمرار داشته باشی حتی اگه متناسب شدی مثلاً شما یک وزنی رو برای خودت مشخص کردی الان به اون وزن رسیدی یعنی به اون شرایط رسیدی احساس عالی داری سبک شدی همه اون اضافه ها رفته لباس ها همه اندامی شده خلاصه هر جوری که دوست داشتی الان هستی فکر نکن که دیگه کار تمومه دیگه ولش کن دیگه نمی خواد نه حواست باید باشه باید تکرار کنی حالا من نگفتم هر روز