0

گام ۱۲: لاغر خواهید شد یا چاق تر

مسیر لاغر شدن
اندازه متن

اگر آرزوی لاغر شدن دارید باید به دنبال پیدا کردن مسیر لاغر شدن باشید چرا که لاغری آسان و همیشگی فقط در صورتی به دست می آید که یاد بگیرید هر روز در مسیر لاغر شدن حرکت کنید.

در مسیر لاغر شدن هستید یا چاق شدن

چاق شدن یا لاغر شدن روندی است که شامل مجموعه ای از افکار، رفتار و واکنش ها می باشد و باید مدت ها ادامه پیدا کند تا به نتیجه مطلوب برسد.

من عقیده دارم که ما چاق شدن را آموخته ایم.

در واقع چاقی مسیری است که ما حرکت کردن در آن را به خوبی می دانیم و هر روز بدون نگرانی از گم کردن مسیر، به حرکت خود برای چاق تر شدن ادامه می دهیم.

چاق می شوید یا لاغر می شوید؟

بیشتر اوقات زندگی خوشحال هستید یا در حالت غمگین زندگی می کنید.

در تصمیمات خود در زندگی پیروز می شوید یا شکست می خورید؟

در هر جنبه از زندگی ما همواره دو جهت یا مسیر وجود دارد.

1- مسیر موفقیت و پیشرفت که شما را به سوی تجربه خواسته ها و آرزوهایتان هدایت می کند.

2- مسیر ناکامی و شکست که شما را به سوی تجربه ناخواسته ها و مشکلات هدایت می کند.

این شما هستید که هر روز و هر لحظه انتخاب می کنید به کدام سمت حرکت کنید.

در مورد وضعیت جسمی نیز همواره دو مسیر پیش روی ما قرار دارد و ما هر روز باید انتخاب کنیم که می خواهیم در مسیر لاغر شدن حرکت کنیم یا در مسیر چاق تر شدن به زندگی خود ادامه دهیم.

ما هر روز می توانیم مسیر حرکت خود را انتخاب کنیم.

اگر برای حرکت در مسیر لاغر شدن سعی کنید شما در مسیر موفقیت خواهید بود و اگر سعی نکنید شما در مسیر شکست (چاقی) خواهید بود.

انتخاب دیگری وجود ندارد.

نکته جالب توجه این است که شما برای بودن در مسیر موفقیت باید کاری انجام دهید اما برای بودن در مسیر شکست فقط کافی است کاری انجام ندهید.

به عبارت دیگر برای شکست خوردن راهی وجود ندارد و فعالیتی نیست که بتوان انجام داد و شکست خورد، تنها کافی است که کاری که باید برای موفق شدن (مسیر لاغر شدن) انجام دهید را انجام ندهید.

در این صورت شما خودبخود شکست خواهید خورد. (چاق تر می شوید)

در مورد وضعیت جسمانی شما نیز این اصل اساسی صدق می کند.

مسیر لاغر شدن
چرا چاق هستم

چرا چاق هستم؟!

اگر چاق هستید به این معنی است که مدت هاست در مسیر چاقی در حال حرکت و زندگی کردن چاقی هستید.

به این معنی که هر روز افکار، رفتار و واکنش هایی که برای چاق شدن نیاز است را با دقت انجام داده اید و پس از مدت تقریبا طولانی به چاقی مبتلا شده اید.

هیچ فردی با یک روز و چند روز و حتی چند هفته و ماه تکرار کردن افکار، رفتار و واکنش های چاق کننده به چاقی مبتلا نشده است بلکه بین ۲ تا ۴ سال زمان می برد تا تغییر افکار به نگرش چاق تبدیل شده و سپس واکنش های رفتاری چاق کننده ایجاد کنند و باعث بروز چاقی شوند.

برای همه افراد چاق روند چاق تر شدن آنها سریع تر از چاقی اولیه است. به این معنی که هرچه از زمان چاق شدن آنها می گذرد سرعت چاق تر شدن آنها سریعتر می شود تا جایی که فرد به این نتیجه می رسد که من حتی آب هم میخورم چاق می شم.

پروسه چاق شدن چگونه است

  • مرحله اول: از طریق شنیدن و دیدن اطلاعات به شکل آگاهی وارد ذهن فرد می شود.
  • مرحله دوم: قرار گرفتن در معرض تکرار آگاهی درباره چاق شدن باعث شکل گیری نگرش درباره چاقی می شود.
  • مرحله سوم: شکل گیری نگرش چاقی باعث شکل گیری گفتگوی ذهنی می شود به این شکل که فرد دیگر برای فکر کردن به چاقی نیازی به شنیدن و دیدن ندارد بلکه خودش به تنهایی در ذهنش درباره چاقی فکر می کنید.
  • مرحله چهارم: پس از مدت ها فکر کردن به چاقی و چاق شدن، ترس و نگرانی از چاق شدن در فرد ایجاد میشود. به عبارتی دیگر احساس چاقی در فرد شکل می گیرد. از این مرحله افکار باعث شکل گیری احساس می شود.
  • مرحله پنجم: شکل گیری ترس از هر موضوعی در ذهن باعث بروز واکنش می شود. ترس از سرقت، ترس از جدایی، ترس از دست دادن، ترس از چاقی و … در این شرایط فرد برای جلوگیری از ابتلا به آنچه باعث ترس و ناراحتی اش شده اقدام می کند.
  • مرحله ششم: اقدام کردن برای مبتلا نشدن به چاقی باعث بروز رفتارهای بر مبنای ترس از خوردن،‌ ترس از رفتارها مانند خوابیدن، ترس از کم تحرکی و … می شود و به این شکل فرد مبتلا به افکار چاقی شروع به ترسیدن از چاق شدن به هر دلیل در زندگی روزمره می کند.
  • مرحله هفتم: ترس از چاقی احساس چاقی را تقویت می کند. در واقع هرچه بیشتر بترسی بیشتر تلاش میکنی که چاق نشی ولی تمرکز بر چاقی به تنهایی برای چاق شدن کافی است. به مرور همزمان با تلاش فرد برای چاق نشدن رفتارهایی که تصور می کند چاق کننده هستند رشد کرده و تکرار می شوند و به مرور تعداد رفتارهای چاق شونده بیشتر از رفتارهای مقابله با چاقی می شود و فرد به راحتی چاق میشود.
چگونه لاغر شدن

چگونه لاغر شویم

اگر می خواهید لاغر شوید باید به فکر محیا کردن خود برای قرار گرفتن در مسیر لاغر شدن باشید.

برای قرار گرفتن در مسیر لاغر شدن باید کاری متفاوت از آنچه اکنون و هر روز انجام می دهید را انجام دهید.

اگر هیچ کاری نکنید، شما در مسیر چاقی که مدت هاست در حال حرکت کردن در آن هستید به مسیر خود ادامه خواهید داد.

تفاوت چاق شدن و لاغر شدن

اگر می خواهید لاغر شوید باید در مسیر لاغر شدن حرکت کنید و اگر می خواهید چاق تر شوید نیاز به هیچ کاری ندارید، فقط کافی است به روش خود ادامه دهید، حتما چاق تر می شوید.

همه افرادی که اضافه وزن دارند در مسیر چاق تر شدن هستند، مسیر چاق تر شدن ارتباطی با مسیر لاغر شدن ندارد و به لاغر شدن منتهی نمی شود، اگر می خواهید لاغر شوید باید مسیر خود را به سمت مسیر لاغر شدن تغییر دهید.

تمام افرادی که سال هاست دوست دارند لاغر شوند اما همچنان در مسیر چاق تر شدن حرکت می کنند فقط آرزوی لاغر شدن دارند اما مسیری که در پیش گرفته اند با رویای آنها همسو نیست.

فقط آرزوی لاغر شدن را داشتن شما را لاغر نمی کند، بلکه قرار گرفتن در مسیر لاغر شدن است که شما را به سمت لاغری هدایت می کند و سبب تحقق رویای لاغری شما می شود.

پس لازم است برای رسیدن به آرزوی خود مسیر لاغر شدن را در ذهن خود خلق کنید تا شما را به آنچه می خواهید برساند، مسیر لاغر شدن مسیری کاملا ذهنی است که نیازی به تلاش و اقدام فیزیکی ندارد.

بر خلاف آنچه تا اکنون تصور می کردید که برای لاغر شدن باید رژیم بگیرید یا ورزش کنید. اینها روش های فیزیکی هستند که تاثیری بر محتوای ذهن چاق نمی گذارند.

من از طریق لاغری با ذهن که چگونگی استفاده از آن را در دوره ورود به سرزمین لاغرها به شکل کامل و عملی توضیح داده ام این مسیر را ایجاد کردم و خودم آن را طی کرده و به تناسب اندامی که دوست داشتم رسیدم.

به لطف خدای مهربان دوستان زیادی از این مسیر حرکت به سمت لاغری را شروع کرده اند و به رویای خود رسیده اند و اکنون شگفتی ساز لاغری با ذهن هستند.

لاغری با ذهن به شما کمک می کند تا ابتدا مسیر چاقی ذهن خود را به خوبی شناسایی کنید و سپس تصمیم بگیرید برای رسیدن به رویای لاغری خود باید مسیر جدیدی برای زندگی کردن ایجاد کنید.

ایجاد مسیر جدید از طریق انجام تمرینات ذهنی و استمرار در انجام آنها میسر خواهد شد.

با انجام مراحل گام به گام دوره ورود به سرزمین لاغرها شما یاد می گیرید ابتدا چگونه مسیر لاغر شدن را در ذهن خود ترسیم کنید و سپس چگونه در این مسیر جدید حرکت کنید و هر روز آنچه را آموخته اید به عمل برای لاغر شدن تبدیل کنید.

صحیح بودن مسیر لاغری ذهنی با نتایجی که شرکت کننده ها کسب کرده اند اثبات شده است، فقط این شما هستید که باید تصمیم بگیرید این مسیر را برای لاغری خود انتخاب کنید یا خیر.

اگر به مسیری که هم اکنون در حال سپری کردن هستید توجه کنید به خوبی برای شما واضح می شود که شما هر روز مقداری گفتگوی ذهنی با خود درباره چاقی و چاق تر شدن دارید.

این همان نقشه مسیر چاقی است که در ذهن شما در حال ترسیم شدن است و به اندازه ای که از رفتار غذایی و واکنش های خود نسبت به مصرف مواد غذایی دچار پشیمانی و عذاب وجدان می شوید شما در حال عمل کردن به آنچه هستید که برای چاق تر شدن ضروری است.

افرادی که از آموزش های دوره لاغری با ذهن استفاده می کنند یاد می گیرند که هر روز انتخاب کنند می خواهند به سمت لاغری حرکت کنند یا در مسیر چاقی به حرکت خود ادامه دهند.

صعود آنها به سمت مسیر لاغر شدن خواهد بود و سقوط آنها دور شدن از لاغری و نزدیک شدن به چاقی خواهد بود.

امکان ندارد کسی در مسیر لاغر شدن باشد و بتواند لاغر نشود، همان طور که افرادی که در مسیر چاقی هستند نمی توانند چاق تر نشوند.

به مسیر حرکت خود دقت لازم را داشته باشید و سعی کنید مسیر صحیحی که شما را به سمت لاغری هدایت می کند انتخاب کنید

✍️ تمرین آموزشی 📖

ابتدا فایل صوتی را گوش دهید و سپس به سوالات زیر پاسخ دهید.

  • به روند گذشته خود توجه کنید و مشخص کنید بیشتر در مسیر چاق تر شدن بوده اید یا لاغر شدن؟
  • تلاش های خود برای لاغر شدن را بررسی کنید و توضیح دهید که در زمان تلاش برای لاغر شدن در مسیر لاغری بوده اید یا در مسیر چاق تر شدن حرکت می کردید.
  • با توجه به توضیحات نوشتاری و فایل صوتی برای تغییر مسیر خود از چاق شدن به لاغری باید چه مراحلی را انجام دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضاعطارروشن

📻 رادیو لاغری

(قوانین و نحوه ارسال)

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.11 از 124 رای

https://tanasobefekri.net/?p=10851
248 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار negarmalekzade2377@gmail.com
      1402/05/26 21:59
      مدت عضویت: 1233 روز
      امتیاز کاربر: 3747 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 3,875 کلمه

      به نام خدای مهربان🦋

      سلام به استاد عزیز و همراهان گرامی سایت تناسب فکری🙋🏻‍♀️🌹گام ۱۲ :  لاغر خواهید شد یا چاق‌تر؟؟

      اگه آرزوی لاغر شدن دارم، باید به دنبال پیدا کردن مسیر لاغر شدن باشم،چون لاغری آسون و همیشگی فقط در صورتی به دست میاد که یاد بگیرم هر روز در مسیر لاغر شدن حرکت کنم.

      چاق شدن یا لاغر شدن یه روندیه که شامل مجموعه‌ای از افکار، رفتار و واکنش‌هاست،و باید مدت‌ها ادامه پیدا کنه تا به نتیجه مطلوب برسه.

      من چاق شدن رو یاد گرفتم،چاقی  یه مسیری بود که من حرکت کردن در اون رو به خوبی میدونم و هر روز بدون نگرانی از گم کردن مسیر، به حرکت خودم برای چاق‌تر شدن ادامه دادم.

      باید بدونم که در هر جنبه از زندگیم همواره دو جهت یا مسیر وجود داره،مسیر موفقیت و پیشرفت که منو به سمت تجربه خواسته‌ها و آرزوهام هدایت می‌کنه،مسیر ناکامی و شکست که منو به سمت تجربه ناخواسته‌ها و مشکلات هدایت می‌کنه ،و این منم که هر روز و هر لحظه انتخاب می‌کنم به کدوم سمت حرکت کنم،در مورد وضعیت جسمی هم همیشه دو مسیر پیش روی من قرار داره،و من هر روز باید انتخاب کنم که می‌خوام در مسیر لاغر شدن حرکت کنم، یا در مسیر چاق‌تر شدن ادامه بدم،من هر روز می‌تونم مسیر حرکتم رو انتخاب کنم،اگه برای حرکت در مسیر لاغر شدن سعی کنم، من در مسیر موفقیت خواهم بود،ولی اگه سعی نکنم من در مسیر شکست و چاقی خواهم بود،انتخاب دیگه‌ای هم وجود نداره،

      باید بدونم که برای بودن در مسیر موفقیت باید کاری انجام بدم،اما برای بودن در مسیر شکست، فقط کافیه کاری انجام ندم،برای شکست خوردن راهی وجود نداره و فعالیتی نیست که بتونم انجامش بدم و شکست بخورم،تنها کافیه که کاری که میخوام برای موفق شدن انجام بدم رو انجامش ندم،در این صورت خود به خود شکست میخورم.در مورد وضعیت جسمیم هم این اصل  صدق می‌کنه،اگه چاقم به این معنیه که مدت‌هاست توی مسیر چاقی در حال حرکت و زندگی کردن چاقی‌ام،به این معنیه که هر روز افکار، رفتار و واکنش‌هایی که برای چاق شدن نیازه رو با دقت انجام دادم و پس از یه مدت طولانی به چاقی مبتلا شدم،هیچ فردی با یه روز و چند روز و حتی چند هفته و ماه تکرار کردن افکار، رفتار و واکنش‌های چاق کننده به چاقی مبتلا نشده،بلکه بین ۲ تا ۴ سال زمان می‌بره تا تغییر افکار به نگرش چاق تبدیل بشه و اون وقت واکنش‌های رفتاری چاق کننده ایجاد میشه و باعث بروز چاقی میشه،برای همه افراد چاق روند چاق‌تر شدنشون سریع‌تر از چاقی اولیه است،به این معنی که هر چقدر از زمان چاق شدن اونا می‌گذره سرعت چاق‌تر شدنشون سریع‌تر میشه،تا جایی که اون فرد به این نتیجه میرسه که من حتی آب هم می‌خورم چاق میشم.

      پروسه چاق شدن چگونه است؟؟مرحله اول : اطلاعات به شکل آگاهی از طریق شنیدن و دیدن وارد ذهنم میشه،

      مرحله دوم قرار گرفتن در معرض تکرار آگاهی درباره چاق شدن، که باعث شکل‌گیری نگرشم درباره چاقی میشه،

      مرحله سوم شکل‌گیری نگرش چاقی، باعث شکل‌گیری گفتگوهای ذهنیم میشه،طوری که دیگه برای فکر کردن به چاقی نیازی به شنیدن و دیدن ندارم، بلکه خودم به تنهایی توی ذهنم درباره چاقی فکر میکنم،

      مرحله چهارم پس از مدت‌ها فکر کردن به چاقی و چاق شدن، ترس و نگرانی از چاق شدن در من ایجاد میشه،به عبارت دیگه احساس چاقی در من شکل می‌گیره،از این مرحله افکار باعث شکل‌گیری احساس میشه،

      مرحله پنجم شکل‌گیری ترس از هر موضوعی در ذهن، باعث بروز واکنش میشه،ترس از سرقت، ترس از جدایی، ترس از دست دادن، ترس از چاقی، که این شرایط باعث میشه برای جلوگیری از ابتلا به آنچه باعث ترس و ناراحتیم شده اقدام کنم،

      مرحله ششم اقدام کردن برای مبتلا نشدن به چاقی باعث بروز رفتارهایی بر مبنای ترس از خوردن، ترس از رفتارها، مانند خوابیدن، ترس از کم تحرکی میشه ،و به این شکل فرد مبتلا به افکار چاقی شروع به ترسیدن از چاق شدن به هر دلیل در زندگی روزمره میکنه،

      مرحله هفتم ترس از چاقی احساس چاقی رو تقویت میکنه،در واقع هرچه بیشتر بترسم، بیشتر تلاش می‌کنم که چاق نشم،ولی تمرکز بر چاقی به تنهایی برای چاق شدن کافیه،

      به مرور همزمان با تلاشم برای چاق نشدن، رفتارهایی که فکر میکنم چاق کننده هستن رشد میکنه و تکرار میشه و به مرور تعداد رفتارهای چاق شونده بیشتر از رفتارهای مقابله با چاقی میشه و به راحتی چاق میشم،

      چطور لاغر بشم؟؟ اگه می‌خوام لاغر بشم باید به فکر مهیا کردن خودم برای قرار دادن در مسیر لاغر شدن باشم،برای قرار گرفتن در مسیر لاغر شدن باید کاری متفاوت از اون چه الان و هر روز انجام میدم رو انجامش بدم،اگه هیچ کاری نکنم توی همون مسیر چاقی که مدت‌هاست در حال حرکت کردن  در اون هستم به مسیر خودم ادامه خواهم داد،

      تفاوت چاق شدن و لاغر شدن،

      اگه می‌خوام لاغر بشم، باید در مسیر لاغر شدن حرکت کنم و اگه میخوام چاق‌تر بشم نیازی به هیچ کاری ندارم، فقط کافیه به روش خودم ادامه بدم حتماً چاق‌تر میشم.

      همه افرادی که اضافه وزن دارن در مسیر چاق‌تر شدن هستن،مسیر چاق‌تر شدن ارتباطی با مسیر لاغر شدن نداره و به لاغر شدن منتهی نمیشه. 

      اگه میخوام لاغر بشم باید مسیر خودمو به سمت مسیر لاغر شدن تغییر بدم.

      تمام افرادی که سال‌هاست دوست دارن لاغر بشن اما همچنان در مسیر چاق‌تر شدن حرکت می‌کنن،فقط آرزوی لاغر شدن دارن،اما مسیری که در پیش گرفتن با رویای اونا همسو نیست،فقط آرزوی لاغر شدن منو لاغر نمیکنه، بلکه قرار گرفتن در مسیر لاغر شدنه که منو به سمت لاغری هدایت می‌کنه و باعث تحقق رویای لاغریم میشه.

      پس لازمه که برای رسیدن به آرزو مسیر لاغر شدن رو در ذهنم خلق کنم تا منو به اونچه که می‌خوام برسونه،مسیر لاغر شدن مسیری کاملاً ذهنیه که نیازی به تلاش و اقدام فیزیکی نداره، برخلاف اونچه که تا الان تصور می‌کردم که برای لاغر شدن باید رژیم بگیرم، یا ورزش کنم،اینا روش‌های فیزیکیه که تاثیری بر محتوای ذهن چاق نمیذاره.

      لاغری با ذهن بهم کمک می‌کنه تا اول مسیر چاقی ذهن خودم رو به خوبی شناسایی کنم و بعد تصمیم بگیرم برای رسیدن به رویای لاغریم باید مسیر جدیدی برای زندگی کردن ایجاد کنم و این مسیر جدید از طریق انجام تمرینات ذهنی و استمرار در انجام اونا میسره.

      اگر به مسیری که الان در حال سپری کردن اون هستم توجه کنم به خوبی برام واضح میشه که من هر روز مقداری گفتگوی ذهنی با خودم درباره چاقی و چاق‌تر شدن دارم،این همون نقشه مسیر چاقیه که در ذهنم در حال ترسیم شدنه،و به اندازه‌ای که از رفتار غذایی و واکنش‌های خودم نسبت به مصرف مواد غذایی دچار پشیمونی و عذاب وجدان میشم، من در حال عمل کردن به اونچه هستم که برای چاق‌تر شدن ضروریه،

      امکان نداره توی مسیر لاغر شدن باشمولی  لاغر نشم،همونطور که افرادی که در مسیر چاقی هستن نمی‌تونن چاق‌تر نشن.

      وقتی که توی مسیر لاغری با ذهن هستم باید متعهد بشم برای تغییر شرایطی که دوست دارم داشته باشم، هر روز باید به سمت اون حرکت کنم، در زندگی در تمام جنبه‌های اون هر روز یا در حال صعود هستیم یا در حال سقوط،حالت ایستا و ساکنی در جهان وجود نداره،اگه من هدفم اینه که متناسب بشم هر روز که روی خودم و باورهام و رفتارم کار می‌کنم در حال صعود هستم و رسیدن به خواستم،ولی اگه روزی این کارو انجام ندم در واقع در حال سقوط کردن هستم.

      سعی کنم در هر شرایطی هم که دارم زندگی می‌کنم به خواستم توجه کنم،و این کارو می‌تونم حتی موقع انجام دادن کارهای روزانم هم انجامش بدم، مثلاً میتونم دقت کنم ببینم اونی که چاقه موقع چای خوردن  چند تا قند می‌خوره با چای،اونی که متناسبه چند تا می‌خوره، 

      همین‌ها میشه  توجه کردن به تفاوتِ رفتار افراد چاق و متناسب، که اینم مثل تمرین کردنه،فکر نکنم که تمرین کردن حتماً باید این باشه که خودکار دستم باشه و همش بخوام بنویسم،نکته مهمش اینه که این تمرین‌ها رو بتونم در زندگی روزمره‌ام هی تکرار کنم،  توجهم بهشون باشه،و اینجوری نباشه که فقط روی کاغذ بنویسم،وقتی که دارم اینجوری توجه می‌کنم به اطرافم، به اتفاقات دور و برم، باعث میشه که توی مسیر خواستم بمونم و بتونم حتی از همین اتفاقاتی هم که اطرافم رخ میدن درس بگیرم برای بهتر رفتار کردن و در مسیر صحیح باقی موندن.

      اگر این سوال برام پیش بیاد که تا کی من باید این تمرین‌ها رو انجام بدم؟؟جوابش بستگی به باورهام داره،بستگی به جایگزینی افکار و رفتار جدیدم با افکار و رفتار قبلی من داره،هر چقدر که بیشتر روی خودم کار کنم به لایه‌های پایین‌تر باورهام دسترسی پیدا می‌کنم و متوجه میشم که باید اون‌ها رو هم تغییر بدم،باید اینقدر این آموزش‌ها رو تکرار کنم که به واقعیت زندگیم تبدیل بشه و برام عادت بشه که چه جوری فکر کنم، چه جوری رفتار کنم که همیشه متناسب بمونم.

      تغییر افکار به این شکل نیست که براش تاریخ تعیین کنم،چیزی که مهمه اینه که  بدونم که چقدر دارم سعی می‌کنم چیزی رو که یاد می‌گیرم رو به عمل در زندگیم تبدیل کنم، ملاک تاثیر گذار بودن دوره تناسب ذهنی عمل کردن به آموزش‌هاست،و کسایی از این آموزش‌ها نتیجه می‌گیرن که اون آموزش‌ها رو به عمل تبدیل کنن.

      باید بدونم الان که توی این وضعیت چاقی هستم، از همون بچگی یه سری آموزش‌ها رو دیدم و خیلی از رفتارهای غذایی اشتباه و چاق کننده رو دیدم و یاد گرفتم و خودم بارها و بارها اون رفتارها رو تکرار کردم که الان اوضاعم این شده،پس حالا باید خودم فکر کنم ببینم چه رفتار غذایی اشتباهی دارم و ببینم چند ساله که دارم اونارو تکرار می‌کنم، همین کارها رو انجام دادم که چاق شدم،پس باید برای متناسب شدن هم زمان صرف کنم.

      پس اگه فقط آموزش‌ها رو گوش میکنم، ولی سعی نمیکنم اون‌ها رو به رفتارم در زندگی تبدیل کنم خب نتیجه شگفت انگیزی هم نمی‌گیرم.

      پس وقتی که افراد متناسب رو الگوی خودم قرار دادم و به رفتارهاشون توجه کردم و مثلاً دیدم که یه فرد متناسب با میز غذا چطور برخورد میکنه، وقتی رفتارش رو بررسی کردم و دیدم که یه فرد متناسب  فلان اخلاق رو داره، فلان رفتار غذایی رو با فلان ماده غذایی داره،فلان برخورد رو با شیرینی و نوشیدنی‌ها داره انجام میده،و وقتی که دیدم اون فرد از لحاظ تیپ ظاهری مورد پسندم هست،خب باید رفتارم هم مثل اون بشه که جسمم هم مثل اون بشه،نمیشه که بیام طبق رفتار غذایی خودم عمل کنم،اونوقت دوست داشته باشم که هیکلم مثل فلانی بشه.

      موقعی از این دوره نتیجه عالی می‌گیرم که به دو موضوع بسیار مهم متعهد باشم،

      موضوع اول هر روز یه کاری برای باقی موندن در مسیر متناسب شدنم انجام بدم،و موضوع دوم تلاش کنم که موضوعات تئوری رو به عمل در زندگیم تبدیل کنم که مثالش همون توجه به رفتار افراد متناسبه،پس اگه با انجام این تمرین و شناسایی عادت‌های افراد متناسب، سعی کنم رفتاری شبیه اون‌ها در خودم ایجاد کنم، از نتایج عالی این تمرین برخوردار میشم، 

      پس اصلاً مدتی که توی دوره شرکت کردم مهم نیست،این مهمه که چقدر رفتارم و طرز فکرم تغییر کرده باشه.

      تک تک تمرینات دوره متناسب شدن در نتیجه گرفتنم تاثیر داره و باید بدونم که بیشتر تمرینات این دوره برای افرادی که اضافه وزن دارن عمومیت داره و باید با دقت و اشتیاق انجام بدم، تکرار و تکرارشون کنم،موضوع بسیار مهمی که باید بدونم  تاثیر رفتار و باورهای قبلی من در کسب نتیجه مناسب از دوره تناسب ذهنیِ.

      شاید سال‌ها که اضافه وزن داشتم سختی‌های زیادی رو هم متحمل شدم، ضربه های زیادی رو خوردم، رابطم،  اعتماد به نفسم، کسب و کارم، و خیلی زمینه‌ها از چاقی ضربه خورده باشم، و همیشه هم در طی این سال‌ها عوامل مختلفی رو مقصر دونستم،غذاها، مواد افزودنی، ژنتیک، شانس، اشتها، خیلی موضوعات مختلفی رو بهونه چاق بودن خودم دونستم.

      پس طبیعیه که این افکار خیلی قدرتمند باشن و هر کاری که الان دارم برای تغییر خودم انجام میدم رو تحت الشعاع قرار بدن،پس الان که تصمیم گرفتم تغییر کنم، باید بدونم  که این افکار ریشه‌دار هستن و من باید بیشتر روی خودم کار کنم برای نتیجه گرفتن،

      ترس از خوردن یه باوریه که به شدت ریشه داره و شاید طول بکشه که اونو بخوام تغییرش بدم که مواد غذایی ترسی ندارن،اونا بهم ضربه نمی‌زنن،و این منم که با استفاده اشتباه از اونا، دارم به خودم ضربه میزنم.

      تا حالا فکرم این بوده که مواد غذایی مشکل دارن،یعنی هرچی بخورم چاق میشم،ولی الان که با این آگاهی‌ها فهمیدم که این رفتار اشتباهِ من با مواد غذایی بوده که باعث شده چاق بشم، نه مواد غذایی، حالا باید اینو عوضش کنم.

      پس اگه ادعا کردم که من الان مدت زیادیه که توی دوره شرکت کردم و دارم بارها تکرار می‌کنم ولی تغییری نکردم،بیام تست کنم ببینم آیا واقعاً نگاهم به ماده غذایی عوض شده یا نه،چه جاهایی هنوز میترسم.

      مثلاً اگه توی فکرم اینه که از فلان غذا هنوز ترس دارم، از فست فود میترسم که نکنه بخورم چاق بشم، نکنه ساعت ۱۲ شب بخوام دوتا شیرینی بخورم دیگه چاق بشم،باید ببینم ترسم از چیه،اینجوری باید خودم رو محک بزنم ببینم چقدر باورهام اصلاح شده، چقدر رفتارم تغییر کرده،

      چطور می‌تونم این باور رو اصلاح کنم؟؟باید بارها و بارها به خودم بگم که بدن من برای زنده موندن نیاز به انرژی داره و این انرژی رو از مواد غذایی که می‌خورم به دست میاره،پس لازمه که من به مقدار مورد نیازم غذا بخورم و باید اینقدر روی این موضوع کار کنم تا دیگه برام عادی بشه که من باید به مقدار مورد نیاز غذا بخورم و همیشه به کلمه مورد نیاز توجه کنم،فکر نکنم باید این باور رو در وجودم ایجاد کنم که غذاها باعث چاقی من نمیشن، پس من هرچی بخوام می‌خورم  و این باور هم باعث میشه که چاق نشم،نمیشه که با یک باور قانون رو عوض کنم،نمیشه که باورم این باشه که من از بلندی ساختمون خودم رو پرت می‌کنم و هیچیم نمیشه،اینجوری نیست،بعضیا به اشتباه تصور می‌کنن میگن من باورم رو اصلاح کردم دیگه هرجوری میخوام غذا می‌خورم،قانون رو که نمیشه با باور تغییر داد،من فقط باید باور صحیح رو با قانون همسو کنم،قانون چیه؟؟

      قانون اینه که میگه مواد غذایی به من ضربه نمیزنه،این قانونه.

      حالا باور من چی بوده؟؟مواد غذایی به من ضربه میزنه،من هرچی بخورم چاق می‌شم،

      خب این میشه یک باور اشتباه در تضاد با قانون،اون وقت باور اشتباه باعث میشه که نتیجه من از قانون متفاوت باشه،

      چرا؟؟چون خیلی از افراد متناسب دارن از همین غذا استفاده می‌کنن و چاقنمیشن.اما من چون باور اشتباه دارم، نتیجم از قانون متفاوته و هرچی بخورم چاقمیشم.

      باور اشتباه میتونه نتیجه قانون رو برام تغییر بده،یعنی نتیجه صحیح رو نمی‌تونم بگیرم،اما به این معنا نیست که اگه من باورم رو تغییر بدم بتونم قانون رو عوض کنم،نه،من می‌تونم نتیجه متفاوت از قانون بگیرم،ولی نمی‌تونم با باورم قانون رو عوض کنم.

      مثلاً باورم این باشه به هیچ وجه چاق نمیشم،حالا هرچی می‌خوام بخورم،به هر مقدار میخوام بخورم،نه این نمیشه،پس وقتی که گفته میشه باور رو باید عوض کنم یعنی اینکه باور خودم رو،اون فکری رو که دارم، اون نگرشی رو که دارم با قانون همسو کنم،یعنی منم مثل قانون فکر کنم و نتیجه مثل قانون بگیرم،همه افراد متناسب باورهاشون متناسب و همسو با قانونه،پس خیلی مهمه که قوانین رو درک کنم و رفتارم رو بر اساس قوانین تنظیم کنم.

      خب قانون چیه؟؟میگه غذا باعث چاقی نمیشه،

      حالا رفتار من چیه؟؟تا حالا این بوده که مصرف بی‌رویه داشتم،مصرفی داشتم که مورد نیازم نبوده،ولی چاق شدم،خوب من رفتارم برخلاف قانونه،

      قانون چی میگه؟؟میگه به اندازه مورد نیاز بدنت غذا مصرف کن،

      من چطور رفتار کردم؟؟بیشتر مصرف کردم،

      خب قانون برای من دیگه جواب نمیده، من فراتر از قانون رفتم و بدنم هم چاق میشه،یعنی من دارم از غذا برای چاق کردن خودم استفاده می‌کنم،

      این خیلی نکته مهمیه که باید بهش توجه کنم،غذا منو چاق نمیکنه،من دارم از غذا برای چاق کردن خودم استفاده می‌کنم،

      عین مواد مخدر که باعث معتاد شدن افراد نمیشه،اما کسایی هستن که تصمیم می‌گیرن از این مواد برای معتاد کردن خودشون استفاده کنن و موفق هم میشن.

      باید این دیدگاه رو در تمام جنبه‌های زندگیم داشته باشم.

      اگه آدم عصبی هستم، خیلی ناسزا به دیگران میگم،فکر نکنم عصبی بودن توی خون منه و ژنتیک من اینه و بگم ما خانوادگی عصبی هستیم،اصلاً اینجوری نیست،این منم که دارم از یک سری کلمات استفاده می‌کنم برای اینکه عصبی باشم، مثلاً فرض کنم که بشه از فرهنگ لغتی که در ذهنم دارم کلمات ناسزا رو حذف کنم،اون وقت من چطوری می‌خوام عصبی بشم؟؟خب نمی‌تونم دیگه، چون ابزارش رو ندارم،پس الان سال‌هاست که از مواد غذایی هم استفاده اشتباه کردم و باعث چاق شدن خودم شدم و حالا دارم یاد می‌گیرم که درست از مواد غذایی استفاده کنم و اینو هم مطمئن باشم که نتیجه عالی می‌گیرم و اگر به موضوعاتی که توی این دوره مطرح میشه خوب دقت کنم در سایر جنبه‌های زندگیم هم میشه از اونا استفاده کنم،نکته خیلی مهم دیگه‌ای هم که باید بدونم اینه که باید استمرار داشته باشم، یک فرد متناسب سال‌هاست که متناسبه،یک روز و دو روز نیست که متناسبشده،اون از بچگی رفتار چاق کننده مثل من رو یاد نگرفته،حالا من به هر دلیلی در معرض آموزش رفتار و عادت‌های چاق کننده بودم،اینو نمی‌تونم تغییرش بدم و یقه کسی رو بگیرم که چرا به من اینطوری یاد دادی، ؟؟

      چون اونا خودشون هم از افراد دیگه یاد گرفتن،اما می‌تونم همت کنم و این شیوه رو عوض کنم.

      به خودم بگم که من یه روزی متولد شدم و پدر و مادرم تمام سعیشون رو کردن که منو بزرگ کنن، تلاش کردن که چیزهایی که بلد هستن و فکر می‌کنن که درسته رو به من آموزش بدن،حالا خیلی از جنبه‌ها خوب بود، خیلی از مسائل هم ممکنه آموزش‌ها اشتباه باشه و صحیح نباشه،پس اونا رو مقصر ندونم و به خودم بگم که من الان فکر میکنم که دوباره متولد شدم و سعی کنم آگاهانه رفتارهای خوبی رو در خودم ایجاد کنم،یک تولد آگاهانه داشته باشم در تموم جنبه‌ها،می‌خوام آگاهانه انتخاب کنم که چه چیزی رو باید یاد بگیرم و چطور رفتار کنم و چه نتایجی رو دوست دارم برای خودم رقم بزنم،که این میشه یک تولد آگاهانه.

      و اون سال‌های قبل رو اصلاً کاری باهاش نداشته باشم،اون یک تولدی بود که انجام شد و طبق روال عادی یه سری چیزها رو یاد گرفتم، تکرارشون کردم، نتیجه هم شد  اون چیزی که قبلاً بودم،و الان میخوام برای خودم آگاهانه زندگی جدیدم رو خلق کنم،و اگر هم در بسیاری از موارد رفتار و افکارم اشتباه باشه دیگه ناراحت نشم، کسی رو مقصر ندونم و سعی کنم آگاهانه این روند رو ادامه بدم،سعی کنم یه سری چیزها رو تغییر بدم،  اشتباهاتم رو پیدا کنم و ببینم کجاست، چه فکری توی ذهنم دارم که اشتباهه  توی تموم جنبه‌ها،یعنی افکاری که درباره مذهب، اقتصاد، روابط، کشور، تناسب اندام دارم، ببینم چه فکرهایی  اشتباه هست، اونا رو عوض کنم و با خودم بگم که من فهمیدم این فکر اشتباهه و از الان به بعد می‌خوام دیگه اینجوری فکر کنم،درسته که کار راحتی نیست،چون افکار قبلی ریشه‌دار هستن،مشکل تولد آگاهانه داشتن اینه که همه آدم‌ها جور دیگه ای دارن رفتار می‌کنن، آدم‌ها طبیعتشون این رو اقتضا میکنه که مثل هم باشن، سریع سعی می‌کنن مثل هم رفتار کنن،حالا اگه من می‌خوام تولد آگاهانه رو تجربه کنم در همه جنبه‌ها، باید متفاوت عمل کنم از دیگران،درسته که سخته،ولی خیلی لذت بخشه،چون نتایجم با دیگران اون وقت فرق میکنه.

      مثلاً اگه در زمینه ثروت بخوام تولد آگاهانه داشته باشم، افکاری که ثروت آفرینه، تمریناتی که باعث ایجاد ثروت توی زندگیم میشه رو انجام بدم و روی ثروت متمرکز بشم،بعد از چند سال می‌بینم که چقدر فاصله گرفتم از شرایط قبلم و از اطرافیانم،خوبی تولد آگاهانه اینه که از اول می‌دونم که می‌خوام به کجا برسم و تلاشم رو شروع می‌کنم و رسیدن به هدفم هم برام لذت بخش میشه،و این روند در تولد اصلی من نیست،من متولد شدم، همه چی بهم تحمیل شد، افکارشون، رفتارشون، دینشون، آدابشون، همه چی بهم تحمیل شد و من شدم اینی که الان هستم،پس اگه می‌خوام اینو عوض کنم، باید خودم همت کنم،دیگه کسی نیست که بخواد بیاد بهم آموزش بده،چون همه فکر می‌کنن خودشون عقل کلن و نیاز به یادگیری ندارن،هر جوری فکر می‌کنن صحیحه،برای همین یادگیری سخته،مگر اینکه خودم تصمیم بگیرم و شروع کنم.

      تلاشی که انجام میدم برای اینکه شرایط جسمم رو تغییر بدم نشون میده که من چقدر دارم آگاهانه تصمیم می‌گیرم که انسان جدیدی از خودم بسازم،استمرار من در تکرار و یادگیری و عمل کردن به آموزش‌ها نشون میده که چقدر برای خودم احترام قائلم و می‌خوام از تولد آگاهانه خودم استفاده کنم.

      ما از کودکی یه سری آموزش‌ها رو دیدیم مثلاً اینو دیدیم که خیلی‌ها عادت دارن با چایی شون شکلات بخورن،هر کسی یه عادتی داره،که مثلاً با چایی اش یه چیزی میخوره،باید بدونم که اینم یه رفتاریه که از قبل یادش گرفتم،توی خانواده‌ ها این عرف بوده،و این یه آموزش ساده و عادی و عادتیه که خیلی از افراد چاق اونو دارن و سال‌ها بر اساس این آموزشی که خودشون انتخابش نکردن عمل کردن،ما این آموزش رو انتخاب نکردیم، یادش گرفتیم،ولی سال‌هاست داریم اونو انجام میدیم،پس  اگر تشخیص دادیم که این رفتارمون برای خلق یک انسان جدید متناسب دیگه مناسب نیست، پس باید تغییرش بدیم، باید به رفتار جدید اونو تغییر بدیم،این میشه شاهکار زندگی ما،که یعنی تشخیص دادم این رفتارم اشتباهه و الان تغییرش دادم،این تغییرات، این شاهکارهایی که یکی یکی رفتار اشتباهم رو تشخیص بدم و تغییرش بدم در نهایت اون شگفتی نتیجه منو رقم میزنه،این طریق تغییر دادن رفتارها و افکار قبلی میشه استفاده کردن از فرصت تولد آگاهانه برای جایگزین کردن آموزش‌ها،

      این تفاوت‌هایی که در خودم ایجاد میکنم نشون میده که چقدر از این دوره نتیجه گرفتم، نه مدت زمانی که در این دوره هستم، نه دفعاتی که تکرار می‌کنم، نه اون زمان‌هایی که درباره‌اش می‌نویسم، و نت برداری می‌کنم، عمل مهمه.

      برای اینکه متناسب بشم و متناسب بمونم باید در مسیر رسیدن به خواسته استمرار داشته باشم،حتی اگه متناسب شدم، مثلاً اگه یه وزنی رو برای خودم مشخص کردم و به اون وزن ایده آل رسیدم،یعنی به اون شرایط رسیدم، احساس عالی دارم، سبک شدم، همه اضافه‌ها رفتن، لباس‌ها همه اندامی شدن و هرجوری که دوست داشتم شدم،فکر نکنم که دیگه کار تموم شد،دیگه ولش کن، دیگه نمی‌خواد،نه،باید حواسم باشه، باید تکرار کنم، فایل‌ها رو گوش بدم،تا دوباره برام یادآوری بشه و خوشحال بشم که من این مسیر رو طی کردم، این آموزش‌ها رو استفاده کردم که متناسب شدم و الان دارم دوباره تکرارش می‌کنم. این میشه در مسیر باقی موندن.

      هیچ وقت نخوام که با عجله کردن این فایل‌ها رو گوش کنم و تکرارشون کنم، چون اون حس عجله داشتن، اون عجول بودن باعث میشه که این تلاشم خنثی بشه،و هیچ وقت هم نخوام که برای دیگران خودم رو لاغر کنم،چون خیلیا هستن که واقعاً برای دیگران می‌خوان لاغر بشن و میگن  دوست دارم لاغر بشم تا دیگه از خجالت دیگران در بیام که این چند سال منتظر منه که یه تغییری بکنم و استرس داره که هرچه زودتر لاغر بشه،که اینم خیلی چیز بدیه و نمی‌ذاره که  متناسب بشم،ذهنم نمیپذیره که بخوام کاری انجام بدم که دیگران خوشحال بشن،اصلاً براش غیر منطقیه،نمی‌فهمه این موضوع یعنی چی،چون ذهن خودمه و فقط برای خودم میتونه تصمیم بگیره،چطور ممکنه با ذهنم بخوام کاری انجام بدم که مثلاً اون دوستم خوشش بیاد، ذهنم اصلاً زیر بار این نمیره،پس بنابراین باید در مسیر استمرار داشته باشم،

      و به هیچ هم وجه هم نگم که مقاومت ذهنی دارم،این مقاومت ذهنی از کجا اومده؟؟من خودم کاری رو انجام ندم بعد بگم مقاومت ذهنی دارم،آخه مقاومت ذهنی در برابر چی دارم؟؟در برابر کاری که خودم انجامش نمیدم، باید بدونم این یه فکریه که معلوم نیست از کجا در اومده،بالاخره از یه جایی شروع شده،این مقاومت ذهنی رو یه جایی برای ما به وجود آوردن،که اینم از اون آموزش‌های غلطه که یادش گرفتم،خودم کاری انجام ندم بعد بگم مقاومت ذهنی دارم،نمیذاره من برم مثلاً نرمش کنم، نمیذاره من برم پیاده‌روی کنم،نمیذاره من دوره ام رو درست انجام بدم، آخه این کیه؟؟این مقاومت ذهنی کجاست؟؟غیر از اینه که خودم خلقش می‌کنم،غیر از اینه که خودم بهش نیرو میدم، بهش قدرت میدم،چرا فکر می‌کنم از بیرون یه نیرویی هست که نمیذاره من حرکت کنم،این چه فکریه آخه؟؟

      سپاسگزارم از شما استاد عزیز بایت این فایل عاااالی🙏🙏🌺🌺💖💖🦋🦋🙋🏻‍♀️🙋🏻‍♀️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار negarmalekzade2377@gmail.com
      1402/05/25 23:30
      مدت عضویت: 1233 روز
      امتیاز کاربر: 3747 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 54 کلمه

      سلام دوست عزیزم 

      فهیمه خانم 

      کامنتتون خییلی عالی و آموزنده بود برام.

      خیلی از متنتون لذت بردم

      این اولین کامنتی هست که در پاسخ دیدگاه مینویسم

      از بس که از دیدگاهتون خوشم اومد 

      واقعا تک تک این کارهایی که گفتین رو توی زندگی چقدر انجام دادیم 

      فقط به فکر پر کردن یخچال و فریزر و شکممون

      واقعا ممنون بابت دیدگاه عالی تون.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم