0

گام ۵۴: انتظار لاغری در خودتان ایجاد کنید

انتظار لاغری داشتن
اندازه متن

انتظار لاغری داشتن مهمترین موضوع در روش لاغری با ذهن است که باید مورد توجه قرار بگیرد.

ایجاد انتظار برای رسیدن به هر مقصدی از طریق فعالیت فیزیکی انجام نمی شود بلکه با ایجاد نگرش صحیح درباره لاغر شدن می توان انتظار لاغری را در خود ایجاد کنیم.

اهمیت انتظار لاغری

سالهای زیادی از زندگی را با اضافه وزن زیاد زندگی کردم و در همه این سالها علاقه شدیدی به لاغر شدن داشتم.

با تمام تلاشی که برای لاغر شدن انجام میدادم اما هر بار نتیجه مشابه قبل می شد. 

یا هیچ نتیجه ای نمی گرفتم و یا همان مقداری که با زحمت کم کرده بودم به راحتی به وزن من اضافه میشد.

چرا دوباره چاق میشم

این مساله خیلی ذهن مرا درگیر کرده بود که چرا وزنی را که به سختی کم میکنم به راحتی دوباره اضافه می کنم.

به لطف خدای مهربان از وقتی که با موضوع قدرت ذهن آشنا شدم و تصمیم گرفتم ادعای اساتید مطرح جهان درباره قدرت ذهن را در کاهش وزن و لاغری به مرحله آزمایش قرار دهم دنیای جدیدی پیش روی من قرار گرفت.

همانطور که با انجام تمرینات ذهنی و یادگیری تمرکز ذهنی برای لاغری به مرور از سایز و وزن من کاسته میشد آگاهی و دانشی نانوشته در هیچ کتابی به من داده می شد. انگار خداوند قصد کرده بود روش صحیح لاغری را به من آموزش دهد و آن لاغری با ذهن بود.

در این سال ها به این نتیجه رسیدم که برای لاغر شدن برخلاف سی و چند سال تحمل رنج و سختی روش های مختلف فقط کافی است موانع لاغر شدن را از ذهن خود پاک کنم.

به همین علت تمرکزم بر پیدا کردن موانع ذهنی لاغر شدن بیشتر شد و به مرور باورها و عادت های اشتباهی که مانع لاغر شدن می شوند یکی بعد از دیگری برای من واضح شد و به لطف خدا با برطرف کردن این موانع امروز در بهترین شرایط جسمی و روحی زندگی خود هستم.

موانع ذهنی لاغر شدن

موانع مختلف لاغر شدن را در دوره های آموزشی و از طریق فابل های نکات طلایی مطرح کرده ام اما امروز می خواهم یکی از تاثیرگذارترین آنها را با شما به اشتراک بگذارم.

یکی از مهمترین موانع لاغری در ذهن ما نداشتن انتظار لاغری از خودمان است.

مانعی که به راحتی توانسته است تمام تلاش ما برای لاغر شدن در طی سالهای قبل را به شکست منجر کند.

مانعی که به راحتی توانسته آن میزان وزن و سایزی را که به زحمت کم کرده ایم را به راحتی دوباره به دست بیاوریم.

نقطه مقابل باور مخرب نداشتن انتظار لاغری، داشتن باور مخرب انتظار چاقی است.

مانع انتظار چاقی در ذهن ما یکی از مهمترین موانع ذهنی در لاغر شدن است و چنانچه تصمیم گرفته اید لاغر شوید باید بتوانید از این مانع بلند و تاثیرگذار عبور کنید و این کار جز با تمرین و استمرار امکانپذیر نخواهد بود.

در فایل آموزشی که برای شما آماده کرده ام به طور مفصل و واضح درباره این مانع و چگونگی تاثیر آن بر چاق شدن  و البته ساده ترین راهکار ممکن برای برطرف کردن آن را توضیح داده ام.

بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند با این مشکل مواجه هستند، آنها در ناخودآگاهشان انتظار لاغری از خودشان را ندارند. در واقع انتظار آنها از خود چاق ماندن یا چاق تر شدن است.

این انتظار مخرب طی سالهایی که اضافه وزن داشته اند و بارها تلاش کرده اند از هر طریقی متناسب شوند و موفق نشده اند در آنها شکل گرفته است.

تقریبا همه افرادی که اضافه وزن دارند دوست دارند متناسب باشند، اما این دوست داشتن با انتظار آنها از خودشان بسیار متفاوت است.

در آموزش های لاغری با ذهن با انجام تمرینات ساده و تاثیرگذار انتظار ذهن خود را از چاق ماندن یا چاق تر شدن به متناسب شدن و متناسب ماندن تغییر می دهیم و از این طریق رویای متناسب شدن خود را خلق می کنیم.

این پروسه نیاز به آموزش و تمرین دارد که همه فنون آن در دوره های آموزشی برای علاقمندان آماده شده است.

انتظار لاغری داشتن

انتظار لاغری در خود ایجاد کنید 

مشکلی که در لاغر شدن های قبلی داشتیم این بود که ما تمام مراحل لاغر شدنو انجام میدادیم ولی در اول و آخر، انتظار لاغری نداشتیم و انتظارمون چاق شدن بود یا لاغر شدن موقتی اونم نه تناسب اندام ایده آل.

انقدر اعتماد بنفسمون کم بود که انتظار داشتیم  فقط در حدی وزن کم کنیم که بهمون  نگن چاق، مثلا من خودمو در وزن ۷۵ کیلو پسندیده بودم و راضی بودم، همینکه ۹۸ کیلو نبودم خودش جای شکرش باقی بود.

این راضی بودن برمیگشت به احساس ناتوانی در لاغر شدن، پذیرفتن شکست و پایین بودن عزت نفس که من خودمونو لایق بدن متناسب مثلا وزن ۶۰ کیلو نمیدیدم، همین که مقداری کم می کردیم از سرمونم زیاد بود و ناخودآگاه انتظار لاغری ما متوقف می شد.

حالا اگر من دلم میخواست بتونم لاغر باشم که مثلا دامن کوتاه بپوشم، مایو دو تیکه بپوشم و … دیگه فکر میکردم خیلی زیاده خواهیه، پرو میشم و خودم خودمو تخریب میکردم.

به خودم اجازه خواستنشو نمیدادم، از درون فریادش میزدم ولی خودمو ساکت می کردم که ول کن، حالا واجب نیست لباسای جیگوله بپوشی، اصلا تورو چه به این قرتی بازیا و مدام خودمو سرکوب میکردم و قبول کرده بودم من نمیتونم لذتی از بدنم و زیبایی هاش ببرم.

الان که به دوستانم تو کلاس رقص نگاه میکنم که همگی سنین پایین دارن و از بدن های متناسبشون با لباس های رقص زیبا، لذت میبرن، من با خودم فکر می کنم که تو چرا هیچ وقت خودتو لایق داشتن این تجربیات شیرین و طبیعی  ندونستی؟  

حتی نمیتونستم بهشون  فکر کنم، چرا که قبلا برای من همه راه ها رو مسدود اعلام کرده بودن و هیچ وقت انتظار لاغری در من ایجاد و اجرا نشده بود.

بجای انتظار لاغری داشتن من انتظار داشتم:

  • با رژیم گرفتن مقدار کمی وزن کم کنم.
  • انتظار شل شدن پوست بدنم رو داشتم.
  • انتظار سلولیت بدنم رو داشتم.
  • انتظار ریزش موهام رو داشتم.
  • انتظار زرد شدن پوستم رو داشتم.
  • انتظار کبودی دور چشمم رو داشتم.
  • انتظار عصبی شدن بخاطر رژیم گرفتن و لاغر شدن رو داشتم
  • انتظار چروک شدن صورتم، لاغر شدن صورتم و چاق تر شدن رو داشتم.

از قبل فرمان ها صادر شده بود و پذیرش ها انجام شده بود، من در دسته آدم های بی انتظار به سر میبردم و خودمو برگی در دست باد میدیدم و تو هیچ جنبه ای انتظار یک شرایط خاصو نداشتم و با خودم تصور میکردم من که هیچ وقت انتخاب نخواهم شد، پس بهتره بهشون فکر نکنم که بعدا سرخورده بشم.

بعد از اونهمه سرکوب شدن ها، انتظار لاغری برای من باقی نمی موند و لاغر شدن هم رفت تو دسته رویاهای دست نیافتنی.

الان که مدت هاست در حال استفاده از آموزش های لاغری با ذهن هستم هنوزم گوشه های درونم، در انتظار لاغری نیست، جدیدا  که به خودم نگاه می کنم که صبح تا شب دارم تمرینات مختلف ذهنیو برای جنبه های مختلف زندگیم و همینطور لاغری، انجام میدم، از خودم میپرسم‌، داری واسه چی تمرین انجام میدی؟ برای رفع تکلیف؟ برای اینکه بگی منم دارم کاری انجام میدم؟

آیا آگاه هستی؟ آیا از خودت انتظاراتت عوض شده؟ یا هنوزم فکر میکنی باید باهات مثل قبل برخورد بشه، یکم بیدارتر شو، تمرین ها رو جوری انجام بده که در تو انتظار لاغری بوجود بیارن، انتظارم بعد از بودن اینهمه مدت در دوره ها، نتایج عالیه 

خواب نباش لطفا فریده جان، به خودت نگاه کن، تغییراتتو ببین، خودتو تشویق و تحسین کن و محکم به خودت بگو، من انتظار لاغری از خودم دارم، چرا که من در حال پر کردن مخزن ذهنم از آگاهی درباره لاغری است.

وقتی داریم یک بشکه رو پر از آب یا نفت می کنیم، انتظارمون اینه که اون بشکه پر بشه و نتیجشو ببینیم، تو هم داری پر میشی، پس نتایجتو ببین، هوشیارتر باش.

اگر تو جاده اصفهان هستیم بالاخره به اصفهان میرسیم، انتظارمون رسیدن به اصفهانه، پس چرا الان که در جاده لاغری هستی انتظار لاغری نداری؟ ذهنت بهت چی میگه؟

ذهنت میگه حالا دیگه بسه همین قدر لاغر شدی؟ میگه بخواب فریده بیدار نشو؟ میگه توجه نکن به تغییراتت؟ میگه تو از اولشم چیزی نمیشدی؟ میگه بدن تو نمی تونه مثل بقیه لاغر بشه چون تو یه نقصی داری؟ میگه خلقت بدنت چاقیه؟

ذهنت این چیزها رو میگه که خوابت کنه، رامت کنه و ازت سوء استفاده کنه، بلند شو، گوشتو نبندو فایلها رو گوش کن، تو خواب کامنت ننویس، بیدار شو، از تک تک نوشته هات و فایلها، نکته در بیار، مثل قبل با خودت حرف بزن، با افکار قدیم و جدیدت حرف بزن تا انتظار لاغری درتو ایجاد بشه. 

فقط برای رفع تکلیف ننویس،  گوش نکن،  با درک متفاوتی پای آموزشات بشین،  اگر فقط یک خط میخونی و مینویسی، با درایت انجام بده، اصلا مسابقه ای در کار نیست، شاگرد اول کلاس، آخر کلاس نداریم، بهترینه خودت باش، اونوقت بهترین جهان هم میشی 

پس با آموزشا رابطه مجددی برقرار کن، از اینهمه در مسیر بودن، انتظار لاغری داشته باش، خودتو لایق تناسب اندام درست حسابی بدون،  نه  نصفه نیمه،  خودتو توانمند ببین، تغییراتتو درک کن، تلاش های درونتو ببین و تحسین کن، ادامه بده، به وضعیت کنونی ات عادت نکن، بخواه که لاغرتر از این بشی، وضعیت الانتو ناراحت کننده تعریف کن، تا یه شوک اساسی به درون خوابت بدی.

انتظار لاغری داشتن

نتیجه انتظار لاغری داشتن

انتظار لاغری داشتن فقط به این نیست که دوست داشته باشم لاغر شوم بلکه باید در افکار و رفتار من انتظار لاغری داشتن تاثیرگذار باشد.

اگر از بودنم در مسیر لاغری، انتظار لاغری دارم پس چرا مدام نگرانم؟

اگر انتظار لاغری دارم چرا میپرسم پس کی لاغرتر میشم؟ چرا میترسم نکنه چاقتر بشم؟

چرا خودمو تو آینه چک میکنم؟ و چراهای دیگه 

هر چقدر اطمینان و انتظار لاغری در خودمون ایجاد کنیم، ترس های ما کمتر میشه و نتایج بصورت پی در پی اتفاق میفته 

خدارو شکر به روش های دیگه اصلا فکر هم نمی کنم و فقط تمرکزم روی دوره های لاغری با ذهن است، موفقیت های بیشماری از قبل در جنبه های مختلف زندگی داشتم، در کل من به پشتکارم در هر کاری معروفم، مثلا ۳ سال و نیمه که هر هفته میرم کلاس رقص، حتی همون اولی که این ویروس وارد دنیا شد هم فقط کلاس ما ۳ ماه تعطیل بود و ما ادامه دادیم.

یا ۱ سال و نیمه کلاس انعطاف میرم و موفق هستم،  رانندگی که سالها پیش یاد گرفتم و مهارتم بیشتر شد، خیلی از ورزش هارو یاد گرفتم و انجام میدادم،  اینهمه مهارت در خانه داری، آشپزی، دوره های آموزشی چه در مورد ذهن، چه مهارت های عملی که خیلی زیادن و قبلا همشونو نوشتم.

اینکه من بالای ۲ ساله هر روز فایلهای این دوره هامو گوش میکنم و مینویسم و میخونم، کار بزرگی انجام میدم، خیلی ها حتی نمیتونن ۱ هفته مرتب فایل گوش کنن، همینطور دوره های ذهنی دیگه ایی هم هست که ۴ ساله دارم مرتب تمرین میکنم.

خیلی کارها انجام دادم که خودم میدونم کار هر کسی نبوده، دیگه لاغر شدن که چیزی نیست، اینکه بیس بدن ماست، بقول یکی از دوستان که تو کامنتش نوشته بود، شخصیت متناسب درون‌ ما لحظه شماری میکنه که آزاد بشه از درونمون، پس لاغر بودن، جزء تنطیمات کارخانه ماست، از قبل کد هاش نوشته شده بود، برنامه هاش در ما آپلود شده ست و دست یابی به لاغری کار بسیار راحتیه که باید انتظارش در ما که دقیقا برعکس این نوشته هارو باور داشتیم، ساخته بشه.

ساخته شدن انتظار لاغری و کلا هر انتظار خوبی که دوست داریم تجربه کنیم،  قدرت درونیه مارو بیدار میکنه و شجاعتمون بالاتر میره، اونوقت خودمونو لایق رسیدن به جایگاه های بالا میدونیم و اون وقته که میگیم ما هم باید ثروتمند و محترم باشیم، تازه انگار میفتیم تو جایگاه اصلی خودمون.

کوچیک کردن خواسته ها، یعنی لاغر شدن که خواسته بزرگی نیست، مگه اینهمه آدم لاغر داریم  کار سختی انجام میدن؟ نه

اونا لذتشونو میبرن ولی لاغرن، ما تو ذهنمون لاغریو  بزرگ کردیم وگرنه بیس بدن ما لاغریه، اگر اینو درک کنیم دیگه انقدر کلنجار نمیریم برای تناسب اندام، خودخواهانه میگیم آره من باید لاغر باشم.

وای که چقدر نیاز دارم بیشتر با خدا آشنا بشم، بیشتر بهش ایمان بیارم، بیشتر بهش اعتماد کنم و ازش هدایت بخوام که احساس قدرت و گرمی درونی بگیرم.

سپاسگذاری کنم برای تمام داشته و نعمت هاییکه برای من خلق شد تا ابزاری باشه برای لذت بردن و ادامه حیاط ما، مثل غذاها که قبلا باعث ترس و استرس ما بودن و الان مطمئن شدیم که باعث انرژی زایی و لذت ما هستن و همه چیز برمیگرده به افکار و باورهای ما .

پس از این به بعد از خودمون،  زندگیمون، بدنمون، حالمون و جهانمون، فقط انتظار خیر، برکت، سلامتی، عشق، حال خوب، ثروت، پول، تناسب اندام زیبا، شادی، خوشحالی و موفقیت خواهیم داشت خدایا شکرت که امروز از اول صبح آگاهی بمن رسیده تا همین الان که ۱۲ شبه. (نوشته فریده حسنی عزیز در بخش نظرات)

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی این جلسه ابتدا محتوای نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده به شکل شرح انشایی در بخش نظرات پاسخ دهید.

  • درک و نگرش شما درباره انتظار لاغری و تاثیر آن بر کسب نتیجه چیست؟
  • در گذشته که از روش های مختلف برای لاغری استفاده کردید چقدر انتظار لاغری در شما ایجاد می کردند؟
  • با توجه به اطلاعات خود درباره لاغری در چه صورت انتظار لاغری در شما ایجاد می شد؟
  • چرا بعد از هر بار لاغر شدن با استفاده از هر روش لاغری دوباره چاق می شدیم؟
  • با توجه به توضیحات ویدیوی آموزشی اطمینان ذهنی شما درباره لاغر شدن چگونه است؟
  • نشانه های داشتن انتظار لاغری در مسیر لاغری با ذهن چیست و آیا این نشانه ها را در خودتان مشاهده می کنید؟
  • لاغری با ذهن چگونه به شما کمک میکند تا انتظار لاغری را در خودتان ایجاد کنید.
  • درک و برداشت خود از محتوای نوشتاری و ویدیوی آموزشی را بنویسید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.16 from 50 votes

https://tanasobefekri.net/?p=15211
برچسب ها:
90 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار s.mohammadi8195
      1400/03/26 14:37
      مدت عضویت: 1436 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 240 کلمه

      سلام بر استاد و دوستان عزیزم

      این موضوع که  با اینکه میدونیم استاد ما خودش سالها چاق بوده و مشکلات چاقها رو میدونه وخودش هم با مسیر لاغری با ذهن نتیجه گرفته و عکس و فیلم و فایلهای صوتی و نوشتاری شگفت انگیزان لاغری با ذهن هستش و هم به استاد ایمان دارم و مطالب آموزنده اش و هم به خودم و توانمندیم. پس چرا هر روز با اینکه میدونم همه چی درسته و با قدرت ذهن میشه نتیجه گرفت چرا نیروی درونیم که سالهای سال در کلاسهای مختلف کمکم میکرد و نتیجه میگرفتم اینجا هی بهونه میگیره وآن رغبت قبلی رو نداره. 

      تا اینکه الان فکری اومد ذهنم و جوابش رو گرفتم . و اون اینکه ما طی این سالها هر مهارت میخواستیم یاد بگیریم حضوری بوده و مجازی نبوده و ذهن ما هم نزدیک به سی و اندی سال هست که اینجوری پیش رفته و الان هرچی میخایم بهش اطلاعات بدیم انگار با بی میلی میپذیره و همراهیمون نمیکنه و اگه بتونید یه تمرینی بهمون بدین که روی این مانع ذهنی کارکنیم که به ذهنمان آموزش بدیم که مجازی بهتره خستگی نداره تو خونه خودت جای خنک راحت هستی یادمیگیری ممنون میشیم؟

      آخه قبلن که بچه ها هم مدرسه میرفتند هم بهتر درس میخواندند و بهتر تمریناتشون رو حل میکردن  الان که اینترنتی شده انگار سختشون هست درس بخوانند و من فکر میکنم ما بزرگترها هم به این معضل دچارشدیم. و این روند کار ما رو سخت و کند میکنه .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1401/03/02 20:25
      مدت عضویت: 1436 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 433 کلمه

      سلام 

      همین چند روز پیش دوباره یک مانتوی نخی ام که تقریبا میشه گفت نو بود رو بخشیدم ‌ بااینکه فری سایز بود .

      چونکه حالا که کلی کاهش وزن داشتم باخودم گفتم بیام لذتشو ببرم . لذت پوشیدن لباسهای سایز خودم .و از مانتوهای سایز دار استفاده کنم . منی که سایزم ۴۶ بود سایز ۴۰ خریدم بازم برام یکم گشاد بود اما چون طرح ورنگش خوشم اومد خریدمش وفروشنده سایز کمتر از ۴۰ نداشت .

      ودیگه انتظار اینو را دارم که باز هم کاهش وزن رو تجربه کنم تا به تناسب اندام ایده آلم برسم.

      این حس زیبای انتظار متناسب شدن که قبلنا نداشتم و قبل از ورود به این دوره کلی لباسهامو که برام تنگ شده بود وبااینکه نو بودن بخشیدمش چون اصلا انتظار لاغرشدن پایدار رو نداشتم که هیچ . باخودم میگفتم نهایتا یه کوچکولو کم کنم بازم برمیگردم . 

      الانا حتی سایز کفشم  برام بزرگ شد ومنی که سایز ۳۹ میپوشیدم الان به راحتی میتونم سایز ۳۸ هم بپوشم .

      دیگه فکرشو نمیکردم که سایز پاهام هم حتی تغییر کنه .

      تازه چه جورابها که پاره میشد ومن میزاشتم به حساب به درد نخوردن جنس . ولی چرا امسال اینطوری نبود .

      وجالبه که قبلنا با کوچکترین تحرکم عرق میکردم الانا خیلی خیلی بهترشده وقبلنا چه قدر عطش داشتم درتابستان اما الانا خیلی خیلی کم شده .

      یادم میاد وقتی مدرسه میرفتم و درسم رو خوب میخوندم انتظار نمره عالی داشتم آنقدر این انتظار درمن شدید بود که بعضی وقتها نمره ۱۹.۷۵  میگرفتم ناراحت میشدم که چرا ۲۰ نشدم وپیگیر بودم کجا اشتباه نوشتم ‌

      الانم همینطوری شدم تا بخام یه کم از جاده متناسب شدن خارج شم خودم متوجه میشم ومچ خودم رو میگیرم که کجای کارم اشتباه هست درستش کنم .

      به قول آقای نظری از دوستای شگفت انگیزان مسیر لاغری اگه یه جا اشتباه کنیم دیگه خودمون میفهمیم .

      همین دو روز پیش نمیدونم چی شد سر درد گرفتم و دیدم رفتارغذاییم یه مقدار تغییر کرد  سریع متوجه شدم وباور مخربش رو پیدا کردم و کنترل کردم . 

      خدا روشکر الان خوبم و حس حالم عالیه .

      دانسته های استاد واقعن بی نظیره .چون تو همون ۱۲ قدم کاملا سنگ تموم گذاشتن درآموزش . و لپ مطلب رو ادا کردن و از اونجا بودم که اتوماتیک وار مطالب سایت رو دنبال میکردم یهو به خودم اومدم دیدم کلی وزن کم کردم .

      مگه میشه این فایل های آموزشی رو ببینیم وانجام بدیم و عمل کنیم و تغییر نکنیم .

      مگر اینکه مطالب حاشیه ای در طول روز داشته باشیم که تمرکزمون رو به هم بزنه . وما  رو از مسیر خارج کنه . 

      خدا روشکر میکنم به این سایت عالی هدایت شدم .

      تشکر از استاد عزیز بابت نشر این آگاهی ها .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1401/03/31 18:58
      مدت عضویت: 1436 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 146 کلمه

      سلام

      قبل از هرشروع هر کاری باید بپذیرم  که روش لاغری با ذهن درست ترین روش برای لاغرشدن هست وقتی که این باور رو درخودم ایجاد کنم کم کم انگیزه واشتیاقم برای انجام دادن تمارین بیشتر میشود و انتظارم برای لاغرشدن بیشتر میشود .

      واین دوباره اهرمی میشه برای استمرار دراین مسیر .

      والبته تعهد میخواهد واون عمل به آموزشهاست و شناسایی ورفع موانع ذهنی برای متناسب شدن .

      ما اصل گوهره متناسب شدن وکد نویسی اون رو خودمان داریم ولازم نیست برای به وحودآوردن آن کارشقی انجام بدیم فقط کافیه که اون کدهای جدیدی که اضافه کردیم و فرمون ذهنمون روبه سمت چاقی برد دیگر ازش استفاده نکنیم تابلااثربشه . 

      وهمین یعنی لاغرشدن خیلی راحته و درذهنمان کوچیکش کنیم و انتظار متناسب شدن داشته باشیم .

      مهم نیست چندکیلو اضافه وزن داریم یا چند کیلو هستیم یا چندسالمون هست مهم ماتدن دراین مسیر وادامه دادن هست تا بتونیم به هدفمون برسیم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 7 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1402/07/16 14:31
      مدت عضویت: 1436 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 373 کلمه

      سلام و درود براستاد عزیز ودوستان همراه

      من وقتی درمسیر چاقی بودم مرتب ترس ازچاقترشدن داشتم وانتظارم هم شده بود چاق تر شدن .  و واقعا هم همینطور میشد که من چاق تر میشدم البته نگران تر . البته ناامیدتر از لاغر شدن . البته بیشتر در فضای مجازی دنبال راهکار گشتن . البته حساس تر شدن به مواد غذایی. وحساس شدن به هرچه کلمه چاق . فرد چاق و تمسخر و قضاوتها.

      اما بعد ورود به دوره لاغری با ذهن بعد گوش دادن به ۱۲ تا فایل اول . امید یه کم بیشتر . نگرانی یه کم کمتر وانتظار از لاغری یه کم بهتر . اما هرچه بیشتر جلوتر میرفتم کم کم امیدولر تر . ترسها کمتر . جستجو دراینترنت کمتر . نگرانی کمتر و رفتارهام با موادغذایی بهتر و انتظارم از لاغرشدن بیشتر وبیشتر .

      تا اونجایی که میخاستم برای خودم لباس نو بخرم به خودم گفتم فعلا نخر یه اتفاقهایی داره تو رفتارهام و درونم میافته یه کم صبر کنم بزارم لاغرتر بشم تا هی مجبورنشم مرتب لباس بخرم .

      واقعا انتظارم هر روز که میگذشت لاغرشدن بیشتر بود و واقعا هم اتفاق میافتاد و من تونستم باعکس العمل اطرافیانم و نشونه هایی درجسمم متوجه لاغرشدنم بشم .

      وبعد چندماه من که برای خرید لباس اقدام میکردم لباسهای سایز کوچکتر ازقبل رو میخریدم واندازم بود .

      یه روز جشن پسر عمه ام بود یه پیراهن مشکی مجلسی ازقبل داشتم که به زور میپوشیدم و کیپ تنم بود . واز بغل زیپ داشت .

      جشن پسرعمه ام  تو خونه پیراهن رو پوشیدم  ببینم اندازمه یا نه .و هرچی تلاش میکردم زیپ رو پیدا کنم و ببندمش دیدم زیپ نیست . مگه میشه زیپ داشت بادم میاد پس چی شد .!!

      لباس رو از تنم درآوردم نگاه کردم ببینم زیپش چی شد دیدم خدای من من لباس رو بازیپ بسته پوشیدم و با زیپ بسته از تنم درآوردم .

      اینقدرپیراهن برام گشاد شده بود . قبلا میبایستی پیراهن رو میپوشیدم و خودم رومنقبض میکردم وخواهرم یا مادرم زیپ لباسمو با فشار میبست ‌ اون روز اصلا تو ابرها بودم و چقدرمن به خودم افتخار کردم که نگاه دیدی درست بود . دیدی جواب داد . دیدی تو هم تونستی . پس نتیجه کارکردن روی باورهام جواب داد ومن تقریبا متناسب شدم .

      این بود خاطره من از لاغرشدن وکارکردن روی باورهام .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار s.mohammadi8195
      1400/04/26 21:30
      مدت عضویت: 1436 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 37 کلمه

      سلام استاد عزیز.  وقت به خیر

      از اینکه پاسخ سوال منو دادید بی نهایت سپاسگزارم .

      ببخشید تازه پیامتون رو خوندم . چون نمیدونستم کدوم قسمت جواب پاسختون رو ببینم . الان جیمیلم رو چک کردم متوجه شدم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم