است که فرد در ابتدا با ذوق و اشتیاق آن را انجام می دهد اما رفته رفته از تکرار آن خسته و ناراحت می شود اما قادر به تکرار نکردن آن نیست.
اعتیاد چیست؟
اعتیاد (همچنین: خوگری) حالتی، که در آن شخص به علت روانی یا مصرف مواد شیمیایی، طبیعی دچار ضعف اراده در کنترل تکرار اعمال خود میشود هرچند ضعف اراده فی نفسه بیماری نیست ولی به علت عوارضی که بر سیستم عصب مرکزی شخص ایجاد شده به عنوان بیماری فرض میشود.
این بیماری یا ایجاد اختلال در کنترل بر سیستم رفتار – پاداش، باعث تکرار آن رفتار میگردد.
گسترش اعتیاد
اعتیاد یک بیماری اصلی، پیش رونده و كشنده است.
این عارضه، نوعی ارتباط تسکین دهنده با یک مادۀ روان گردان یا تأثیرگزار بر ذهن و یا رفتاری که ما را در برابر ميل بیش از حد، ناتوان می کند می باشد.
اعتیاد به عنوان حالتی که در آن بدن انسان برای انجام فعالیت های عادی خود به یک ماده یا یک رفتار خاص وابسته می شود تعریف شده است. زمانی که که ماده مورد نیاز در اختیار بدن قرار نمی گیرد یا انجام رفتاری که شخص معتاد بدان وابسته شده است امکان پذیر نمی باشد، نتیجه کار بروز علائم خماری يا محروميت است.
با مطالعه تعریف اعتیاد، اولین موضوعی که برای من جلب توجه کرد شباهت رفتار یک معتاد با رفتار خودم در زمانی که چاق بودم است.
فرد معتاد به مصرف مواد مخدر اعتیاد دارد و من به مصرف مواد غذایی اعتیاد داشتم.
شاید برای شما خوشایند نباشد که علاوه بر برچسب های متفاوتی که به خاطر چاقی به شما خورده است اینبار برچسب اعتیاد به مصرف مواد غذایی به شما زده شود، اما پاک کردن صورت مساله منجر به نادیده گرفتن مساله نمی شود.
چاقی اعتیاد آسان و خطرناک
چاقی عوارض مختلفی دارد که چه بسا شاید خطرناک تر از هر نوع اعتیاد دیگری است.
فردی که به مواد مخدر اعتیاد دارد خیلی بیشتر از فردی که به مواد غذایی اعتیاد دارد تحت فشار برای ترک کردن است، و این آزادی رفتار فردی که اضافه وزن دارد اعتیاد او را خطرناکتر از هرنوع اعتیاد دیگری می کند.
افراد معتاد برای دور هم جمع شدن باید دنبال مکان مخفی و در از چشم عموم باشند درحالی که افراد چاق در بهترین مکان ها به صورت آشکار یکدیگر را ملاقات و در معرض اعتیاد بیشتر به چاقی قرار می گیرند.
افراد معتاد همواره از سمت خانواده و جامعه ترغیب به ترک کردن و حتی تهدید به محاکمه میشوند درحالی که افراد چاق همواره در معرض تشویق و ترغیب برای چاق تر شدن هستند.
فرد معتاد برای تهیه مواد مورد نیاز باید به مکان خاص و فرد خاصی مراجعه کنید اما فرد چاق همیشه در چند قدمی موادی است که آنها را عامل چاقی خود می داند.
هر روزه فرصت ابتلا به اعتیاد چاقی بیشتر و امکان ابتلا به آن افزایش می یابد.
امروزه فقط با چند کلیک در موبایل می توانید به هر نوع مواد غذایی به هر اندازه دسترسی داشته باشید.
حتی دیگر نیاز نیست برای تهیه غذا از خانه خارج شوید. غذا را نه تنها در خانه بلکه در هر مکانی در شهر یا اطراف شهر باشید به کمترین زمان ممکن به دست شما می رسانند.
تنوع مواد اعتیادآور چاقی
اگر چاقی را نوعی اعتیاد آسان در نظر بگیریم تنوع مواد غذایی که منجر به چاقی یا همان اعتیاد به مصرف بی رویه می شود بسیار بیشتر از تنوع مواد مخدر است.
نکته نگران کننده اینکه ترکیب تنوع بی نهایت مواد غذایی با آسان شدن دسترسی به آنها سبب افزایش سرعت چاقی در جهان شده است.
شاید این سوال در ذهن شما ایجاد شود که چرا در این نوشته از غذا بعنوان مواد چاق کننده نامبرده شده است. چرا که در بسیاری از محتوای سایت تناسب فکری تاکید شده است که غذا، عامل چاقی نیست یا قدرت چاق کنندگی ندارد.
به این نتجه توجه کنید: تا زمانی که در ذهن فرد چاق، خوردن غذا عامل چاقی باشد و از طرفی فرد چاق عقیده داشته باشد قادر به کنترل اشتهای خود نیست بنابراین افزایش تنوع مواد غذایی و آسان شدن دسترسی به مواد غذایی متواند زمینه ساز گسترش چاقی باشد.
چون از قبل در ذهن فرد چاق، نگرش چاق کننده بودن غذاها وجود دارد. درحالی که با توجه به همه گستردگی تنوع مواد غذایی و آسان شدن دسترسی به مواد غذایی همچنان انسان های زیادی در جهان در وضعیت تناسب اندام و سلامتی کامل زندگی می کنند.
پس موضوع مهم در ابتدا نگرشی است که درباره چاقی و عوامل ایجاد کننده آن در ذهن افراد ایجاد شده است و سپس تنوع و سهولت دسترسی به مواد غذایی از اهمیت برخوردار می شود.
آزاد بودن اعتیاد چاقی
همانطور که می دانیم نظام طبیعت وکائنات براساس نظم و قانون خاصی آفریده شده است.
از طرفی جهان مادی هم توسط سردمداران آن بر اساس یکسری قوانین مشترک بین المللی مانند قانون منع برده داری یا قاچاق مواد مخدر و … مدیریت می شود.
نهایتا این که هر کشوری برای خودش قوانین داخلی وضع نموده که بعضی هدایت کننده (محدوده فعالیتها را مشخص میکند) و نوع دیگر آن باز دارنده (حد و مرز وممنوعیت ها را مشخص میکند تا افراد دچار انحراف نشوند).
مانند جرم بودن فروش مواد روان گردان، شیشه و ماری جوانا و هروئین و …
دلیل وضع این قوانین و کلا هر قانونی:
اولا : منفعت فردی آن ( اعتیاد و عوارض دنبال آن)
دوما: منافع جامعه و زندگی اجتماعی (فرضا فرد معتاد به شیشه ممکن است ناخواسته مرتکب قتل انسانی دیگر و به این ترتیب تهدیدی برای مردم و مضر به حال جامعه محسوب می شود)
عدول از قوانین متضمن دخالت دولتها و نهایتا مجازات (نقدی حبس و جانی و…) را بدنبال دارد.
درحال حاظر در جامعه بسیاری از رفتارهای غلط غذایی افراطی از نوع اعتیاد حاد وجود دارد که بسیار خطرناکتر از اعتیاد مذموم پذیرفته شده در اجتماع است و تهدیدی از ناحیه دولت و حکومت برای انجامش وجود ندارد.
آری پرخوری اعتیاد و اپیدمی همه گیر و خانمان برانداز اکثریت قریب به اتفاق افراد جوامع امروزی است.
چگونه چاقی به اعتیاد تبدیل شد
انسان ها از پیش فرض های خودشون برای غذا خوردن (براساس نیاز و به مقدار موردنیاز) تحت تاثیر آموزشها و رفتارها و باورهای غلطشون فاصله گرفتند.
تنوع مواد غذایی و نوع بسته بندی و تعیین میزان و مقدار بسته بندی فردی و تبلیغات توسط کارخانجات تولید مواد غذایی با نشانه گرفتن و تحریک ذائقه انسان شدت پیدا کرد.
فراوانی و قابل دسترس بودن مواد غذایی برایمان که بقول بزرگی «ما همان غار نشینان وحشی و حریصی هستیم که هر آنچه ببینیم شکار میکنیم» و فرضا وقتی وارد هایپر می شویم هرآنچه ببینیم می خریم و می خوریم و می خوریم و می خوریم باعث رشد و گسترش سریع چاقی در جهان شده است.
خوردن زائد بر نیاز و پرخوری عمل قبیحی نیست و در مهمانی ها، پذیرایی با تنوع مواد غذایی و در رستوران ها تنوع منو غذایی مهر تاییدی به این عمل زده شده است درحالی که باید پرخوری در اذهان عموم کاری بسیار ناپسند جلوه داده شود.
عادت دادن بچه ها توسط والدین به این اعتیاد با اصرار کردن و جایزه دادن به خوردن بیشتر و تشویق برای سلامتی و قویتر شدن کودکانمان و خلاصه سر گرم کردنشان هنگام بهانه گیری و … باعث نفوذ چاقی به سنین پایین تر شده است.
سرگرم شدن و تفریح کردن با خوردن، با وجود سیری و عدم حس نیاز جسمی با رفتن به رستوران، گردش، سفر، رفتن به سینما، تجمعات خانوادگی و … همه باعث ایجاد فرمول ذهنی خوردن برابر با شادی و سرگرمی است شده است.
پناه آوردن به مواد غذایی (همانند اعتیاد به مصرف ماده ای خاص) جهت فراموشی عصبانیت، خشم، شکست و آرام گرفتن یکی از عوامل رشد و گسترش اعتیاد چاقی در بین انسانها شده است.
تحریک پذیری بر اساس حواس پنج گانه (دیدن، شنیدن، بوییدن، لمس کردن و چشیدن) بی توجه به علت خوردن، رفتن پی آن و خوردن و خوردن به روند گسترش چاقی سرعت بخشیده است.
و در نهایت نبود هیچ مجازات و ضمانت اجرایی در پی این اعتیاد (پرخوری) از طرف خانواده ، جامعه و دولت ها سبب شده است که نه تنها کسی با چاقی برخورد نکند بلکه به شکل گسترده ای مورد حمایت و تشویق برای اعتیاد به چاقی قرار بگیریم.
وضع قوانین رهایی از اعتیاد چاقی
حال که دانستم برای پرخوری هیچ خط قرمزی و قانونی و ممنوعیتی وجود ندارد و پرخور اعتیاد و مجرمی آزاد و خطرناک برای امانتش یعنی جسمش که آن را پارکینک انواع بیماری های خطرناک (دیابت فشار خون و قلبی و عروقی و…) قرار داده و به خواست پروردگاردش مبنی بر هدف از خلقتش (شادی و احساس عالی) توجهی ننموده و الهامات فرشته درونش را (تحت الامر شیطان ومنفی درونش وپیوندش با آن) نادیده گرفته است.
بایستی خود سریعا قانون ومحدودیتی برایش وضع کنم به این ترتیب که:
۱- درصورت گرسنگی واقعی و به اندازه نیاز جسمی ام بخورم و به محض سیر شدن تحت الامر ذهنی ام و فرمان سیری مغزم دست از غذا بکشم و ضمنا لقمه هایم را شمرده شمرده و با آرامش بخورم و از غذا خوردنم نهایت لذت راببرم..👌🏻👌🏻🌺
۲- اصراری به زیاده خوردن خودم و دیگران مبنی بر امتحان کردن تمام گزینه های سر میز نداشته باشم و از دیگران هم توقع تعارف کردن و اصرار خوردن بیشتر برای خودم نداشته باشم👌🏻🌺
۳-توجه کمتری به مواد غذایی داشته باشم، یعنی تمام گزینه های سر میز را دور خودم نچینم و سعی کنم با یک نوع آن در حد نیاز جسمی سیر شوم.👌🏻🌺
۴- برای لذت و سرگرمی و جهت فرار از فشار و استرس چیزی نخورم و با چیز های زیبا و قشنگ دیگر مثل پیاده روی در هوای پاک و یا رقصیدن و ورزش و یا تماشای یک فیلم و یا حتی با هم صحبتی با یک دوست پشت تلفن و… خودم را شاد کنم و احساسم را خوب کنم👏💃🌺👌🏻
۵- به علت خوردن خارج از احساس گرسنگی ام (دیدن نون خامه ایی یا بوی کیک و شیرینی) فکر کنم و از خودم بپرسم، قبل از خوردن آن چیز که «چرا من میخوام اینو بخورم» بعد اگر گرسنه نبودم نخورم و و از نخوردنم لذت ببرم
۶- یادم باشه که من در جاده تندرستی و لاغری ثبت نام کردم و عضو کمپین حفاظت از بدن پاک هستم.
هنگام خوردن اگر خواستم زیاده روی کنم به یاد هیکل زیبایم در ایستگاه آخر نوار زمان لاغری که چشمانم (هر روز با مرورش) غرق اشک شوق لاغری میشود بیفتم و دست از خوردن بکشم و بدانم که من در زمره افراد متناسب هستم و خداوند انتهای کوچه اغوشش را جهت رساندنم به آرزویم باز کرده تا بشوم (احسن الخالقین) آن چه هدفش از خلقتم است.
(نوشته مریم عزیز در بخش نظرات)
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام تمرین این جلسه آموزشی بعد از خواندن نوشته این جلسه و تماشای ویدیو آموزشی به سوالات مطرح شده به صورت انشایی در قسمت نظرات پاسخ دهید.
- نظر شما درباره شباهت چاقی و اعتیاد چیست؟
- مواردی را در زندگی خود شرح دهید که به راحتی توسط اطرافیان یا رسانه ها ترغیب به خوردن بیشتر شده اید.
- به نظر شما تبلیفات مواد غذایی و مکان های توزیع غذا چه تاثیری بر گسترش اعتیاد چاقی می گذارد؟
- مواردی را از رفتار خود پیدا کنید که تحت تاثیر عامل بیرونی ترغیب به بیشتر خوردن شده اید.
بعنوان مثال بخاطر پرداخت پول غذا هرطور شده کل غذا رو خوردید یا بخاطر اینکه سهم خودت بوده سعی کردی همه اون ماده غذایی رو بخوری.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
📻 رادیو لاغری
منتظر خوندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.06 از 142 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
گام دهم
سلام دوستان و استاد عطارروشن
زمانیکه بچه بودم فکر میکردم اعتیاد فقط به سیگاره ،زیاد میشنیدم طرف سیگاریه ،اعتیاد داره ،نمیدونستم آدم به هر چیزی میتونه معتاد بشه ،از همون دوران خیلی از سیگار کشیدن ترسیدم،خانواده مون اصلا سیگاری نداشتیم و توجهی بر سیگاری ها نداشتم و هیچ وقت علاقه ای به سیگار نداشتم،پارسال که آخرین سفرمو رفته بودم کوبا و کوبا مهد سیگارهای برگ اصله ،یک روز تور مزرعه توتون گردی داشتیم که باید تا مزرعه چندین ساعت با لیدرها با اسب میرفتیم،اونجا که رسیدیم پر از توریستهای کشورهای مختلف بودن که همگی در حال تماشا کردن مزرعه پر از برگ توتون بودن وخریدن سیگارهایی که همونجا توسط کارگرها پیچیده میشد،برام جالب بود،همیشه توی فیلم های وسترن دیده بودم که کابویی ها سوار اسب هستن با یه سیکار برگ کنار لبشون،دقیقا اون صحنه فیلمها برام تداعی میشد، به اصرار همسفرام منم یه پک به سیگار زدم ولی انقدر سنگین بود که چندین دقیقه سرفه میکردم ،اتفاقا تعدادی هم به عنوان سوغاتی برای آشناهاییکه سیگاری بودن آوردم ولی خودم هیچ وقت خوشم نیومد وعلاقه ای نداشتم،،اونجا مهد سیگار برگ بود وهیچ محدودیتی براشون نبود،ولی تو یه سفرم به روسیه ،محدویت سیگار کشیدن در معابر عمومی داشتن و در کل سطح شهر سن پتدرزبورگ جاهای مخصوص سیگاری ها با سطل زباله وجود داشت که همگی اونجا جمع میشدن
در مورد خوردن خوراکی ها قبلا مورد علاقه هایی داشتم ،چونکه ممنوعیت برای خوردن داشتم همیشه احساس ضعف وناتوانی داشتم در مقابل نخوردنشون ،خدارو شکر از پارسال که در دوره ها هستم و مخصوصا با گذروندن دوره تکاملم در درک و فهم این متد و بودن در دوره پیشرفته،نگرشم به غذاها تغییر کرد و در حال حاضر هیچ اعتیادی به غذاها و خوراکی ها ندارم و جدیدا متوجه شدم دیگه تو فکر خوراکی ها نمیرم یا کم پیش میاد،قبلا آزادی خوردن نداشتم حالم بد میشد یا اگرم میخوردم عذاب وجدان میگرفتم ولی الان آزادی عمل وانتخاب دارم و ولعی ندارم ،انگار تمام اون کششم برای منع از خوردن بوده،الان که خیالم راحت شده دیگه بهشون فکر نمیکنم وخدارو شکر ۳ سالی هست که زیاد رستوران میرم و رستوران رفتن برام طبیعی شد و به غذاها به چشم سیر کنندگی نگاه میکنم ،البته که با لذت میخورم نه ترس واین لذت بخشه که چشم و دلم سیر شده ،یادمه پارسال اوایل دوره که بلد نبودم چطور رفتار کنم ،از غروب منتظر بودم ببینم گرسنه میشم یا نه؟ بعد فکر میکردم حالا که گرسنه شدم میوه بخورم یا غذا؟ به مرور و با تکرار و بودن در محیط سایت ،درهایی برایم باز شد ،آگاهی ها زیاد شد ،چند روز پیش فایل ،چاقیو برای خودمون طبیعی نکنیمو گوش کردم و دیدم واقعا هر چیزی که در ذهن من طبیعی شد به اون دچار شدم و اینو مرتب به خودم میگم که طبیعی نیست چاق باشم ،طبیعیش اینه که متناسب باشم وانقدر میخوام در مسیر لاغری با ذهن بمونم و تکرار کنم و کانون توجهمو بذارم براش که روح آفرینندگی درونم فقط در راه لاغر کردن من اقدام کنه ،سالها روح آفرینندگیم با توجهاتم روی چاقی بوده و الان وقتشه که تغییر مسیر بده وبیاد در جاده سلامتی تناسب و حال خوب
روز ۲۳ تکرار
سلام و درود به دوستان همراهم و استاد عطارروشن
چاقی اعتیاد آسان است مراقب باشید
هر جایی که قوانینی باشه نظم هم خواهد بود من این مسئله رو تو خونه خودم متوجه شدم ،قبلا به دلایلی من مدیریت قوی تو خونم نداشتم و کم کم خودم عادت کردم و افرادی هم که با من زندگی میکردند به بی قانونیه منزلم عادت داشتن
هر کسی هم وارد خونه من میشد مثل خواهرا یا بچه هاشون آزاد بودن که هر کاری دلشون میخواد انجام بدن و اصلا مشخص نبود تو خونه من کی صاحب خونه بود و کی مهمان
این جریانات ادامه داشت تا ۴ سال پیش که من وارد دوره های ذهنی شدم و آرام آرام متوجه شدم من اعتماد بنفس و اقتدار روبرو شدن با رفتارهای دیگرانو ندارم که اونم بخاطر رفتارهای قبل خودم بوده
وقتی من احساس مدیر بودن تو خونم نداشتم هر کسی به خودش اجازه میداد ریئس خونه من باشه و کم کم زمام امور از دستم خارج شده بود
تا اینکه ۳ سال پیش که متوجه شدم من اعتمادبنفس روبرو شدن با خانواده خودمو ندارم و اونها هم عادت کرده بودن هر جوری دوست دارن با من برخورد کنن
از ۳ سال پیش که به خودم آگاه شدم آرام آرام اقتدار درونیم بیدار شد و شروع کردم به ابراز وجود و دوست داشتم قوانین هرج و مرج خونمو تغییر بدم
گرچه اطرافیانم بسیار با من برخورد شدیدی داشتن و دلشون نمیخواست از آزادی که تو خونه من داشتن کم بشه ولی من ادامه دادم و جهان هم به خلوت تر شدن خونم کمک کرد
و الان خدارو شکر خیلی همه چیز بهتر از قبل شده هر چند تصمیمات جدی تری برای خودم و زندگیم دارم ولی از اون هرج و مرج قبلی خبری نیست اونم بخاطر قوانینی بود که وضع کردم
قبلا من برای مسئولیت های خونه بشدت تحت فشار بودم ولی الان مسئولیت های عمومی خونمو تقسیم کردم و اجازه نمیدم کسی از سکوتم سوءاستفاده کنه و رفتارهای جدید من باعث شده هر کسی هر چیزی دلش خواست بمن نگه و مراقب رفتارهای خودشون باشن
که اینهارو مدیون تمریناتی هستم که برای بالا بردن احساس ارزشمندی و عزت نفسم انجام دادم که الان شاهد خونه منظم تری هستم ،پس قوانین باعث میشه جلوی هرج و مرج گرفته بشه
این نظم و تمیزیو تو بعضی از کشورها میبینی اونم بخاطر قوانین محکمیه که در اون هست و حتما اجرا میشه که باعث شده افراد با اون قوانین زندگی کنن و عادت های منظم تری داشته باشن
حالا تو بحث چاقی چونکه قوانینی براش وجود نداره افراد میتونن هر چقدر دوست دارن از مواد غذایی مصرف کنن، با توجه به نوع دیزاین و بسته بندی خوراکی ها اعتیاد به خوردنشون هم بیشتر شده
مثلا من به دیزاین خوشگل غذاها و خوراکی ها بسیار علاقمندم ،الان هم به وفور رستوران ها و کافی شاپ ها در حال سبقت گرفتن هستن در مدرن تر شدن و زیباتر شدن که همه اینها اصلا بد نیستن اگر ما بلد باشیم چه رفتارهایی داشته باشیم
مثلا امروز که من و دوستم بیرون بودیم و چندین تا کار داشتیم و انجام دادیم موقع نهار رفتیم رستوران ،از اونجاییکه سالاد مورد علاقه من سزاره و وقتیکه این سالادو میخورم کاملا سیر میشم بدلیل مرغ های سوخاری که در اون استفاده میشه ، ترجیح دادم غذای اصلی سفارش ندم ولی دوستم از کم غذا سفارش دادن بدش میاد و گفت غذای اصلی هم سفارش بده
اتفاقا خود ایشون هم تو دوره لاغری هستن و میدونه من اضافه بر نیازم نمیخورم و خودش هم همین رفتارو داره ،بهش گفتم من فقط سالاد میخورم اگر سیر نشدم از غذای شما میخورم ولی مطمئن بودم سیر میشم
بلخره من سالاد سفارش دادم و ایشون هم غذای خودشونو و در ادامه نون سیر هم سفارش دادن ،منکه فقط سالاد خوردم و یه نون تست سیر و وقتی احساس سیری کردم دیگه ادامه ندادم ،حتی غذای دوستم و سالاد هم اضافه اومد،بهش گفتم نیازی نیست غذای اضافه سفارش بدیم ما که دیگه میدونیم حجم خوردنمون چجوریه
اگر به همین راهی که میریم ادامه بدیم دیگه درگیر چی بخورم چی نخورم نخواهیم بود ،هر خوراکی دوست داریم میخوریم و وقتی سیر شدیم ادامه نمیدیم ،به همین راحتی ،کاری که ما سالها بلد نبودیم انجامش بدیم ،چونکه انجامش ندادیم یادش نگرفتیم و الان انقدر برامون سخته که از خوردن دست بکشیم ،یعنی دوست داریم انقدر به خوردن ادامه بدیم که از سنگینی شکم نتونیم راه بریم ،مجبور بشیم دکمه شلوارمونو باز کنیم
انگار همش ولع خوردن داریم و دوست نداریم سیر بشیم که اونم مربوط میشه به عادت هایی که از بچگی به ما تزریق شد و خوردن شد جزء کارهای لذت بخش برامون
مثلا دیشب که دخترم و همسرش منزل ما بودن ،من میوه گذاشته بودم،انار دون کرده بودم ،حتی چغندر باغ خودمونم پخته بودم ولی اصلا بهشون اصراری نکردم که حتما باید میوه بخورن میدونستم این لطف و محبت نیست این ضربه زدن بهشونه و میوه ها ،انار و چغندر دست نخورده موند
چند روز پیش که دیدم دوستم داره کابینتو میگرده و هی غر میزد که چرا پاستیل هامون تموم شده و دلش پاستیل میخواست بهش گفتم گرسنت شده؟ گفت نه ،گفتم پس برای چی دنبال پاستیل میگردی ؟ گفت دلم یه چیز آب نبات طور میخواد ،گفتم واسه چی ؟ گفت همینجوری دلم میخواد
کاملا میفهمیدم که یه فرمول براش روشن شده که اون شکلی دنبال یه خوراکی شیرین میگشت ،هر چند من نمیگم نباید پاستیل خورد من خودم هم میخورم ولی اون مدل بیقراری برای خوردن پاستیل برام جالب بود ، بهش گفتم هر وقت میخوایی یه رفتاریو انجام بدی از خودت بپرس آیا این رفتار تخریبم میکنه یا ترمیم ،اونوقت میتونی تصمیم بگیری با توجه به اینکه چاقی ایشون بیش از حد زیاده و باید بیشتر بسمت ترمیم حرکت داشته باشه تا بسمت تخریب و در انتها بهش گفتم به اندازه کافی خودتو تخریب کردی لطفا یکمی بفکر ترمیم خودت باش
مسئول چاقی خودمون ، خودمون هستیم و باید بپذیریم ،بپذیریم که خالق چاقی خودمون بودیم ،خالق بودن را بپذیریم بجای قربانی بودن رو و سالها از قربانی بودنمون منفعت بردیم و خودمونو از بار سنگین مسئولیت چاقی بیرون آوردیم
اینکه سالها خودمونو قربانی چاقی دیدیم و مدام غر زدیم که چرا چاق شدیم ؟ چرا لاغر نمیشیم؟ این چه زندگیه ؟ چرا خدا خواسته که من چاق بشم ؟ این چه جهان هرج و مرجیه
تمام این اتفاقاتو خودم آفریدم ،اضافه وزنم مال خودمه ،بچه ی خودمه ،خودم به دنیاش آوردم ،منیکه تونستم چاقیو آفرینش کنم پس میتونم لاغری هم آفرینش کنم ،کافیه باور کنم و بیام تو مسیر تغییر ،این جهان به هر کسی هر چیزیو که بخواد و باورش کنه میده ،کافیه باورهاشم بسازیم که راحتر هدایت بشیم در مسیرش
منکه خدارو شکر نزدیک به ۲ ساله تصمیم گرفتم از اعتیاد به چاقی رها بشم و قدم در مسیر زیبای لاغری با ذهن گذاشتم که پر از آگاهیه و هر روز کمی به هدفم نزدیکتر و از چاقی دورتر میشم ،سپاسگذار خداوند هستم برای هدایتم به این متد عالی