است که فرد در ابتدا با ذوق و اشتیاق آن را انجام می دهد اما رفته رفته از تکرار آن خسته و ناراحت می شود اما قادر به تکرار نکردن آن نیست.
اعتیاد چیست؟
اعتیاد (همچنین:خوگری) حالتی، که در آن شخص به علت روانی یا مصرف مواد شیمیایی، طبیعی دچار ضعف اراده در کنترل تکرار اعمال خود میشود هرچند ضعف اراده فی نفسه بیماری نیست ولی به علت عوارضی که بر سیستم عصب مرکزی شخص ایجاد شده به عنوان بیماری فرض میشود.
این بیماری یا ایجاد اختلال در کنترل بر سیستم رفتار – پاداش، باعث تکرار آن رفتار میگردد.
گسترش اعتیاد
اعتیاد یک بیماری اصلی، پیش رونده و كشنده است.
این عارضه، نوعی ارتباط تسکین دهنده با یک مادۀ روان گردان یا تأثیرگزار بر ذهن و یا رفتاری که ما را در برابر ميل بیش از حد، ناتوان می کند می باشد.
اعتیاد به عنوان حالتی که در آن بدن انسان برای انجام فعالیت های عادی خود به یک ماده یا یک رفتار خاص وابسته می شود تعریف شده است. زمانی که که ماده مورد نیاز در اختیار بدن قرار نمی گیرد یا انجام رفتاری که شخص معتاد بدان وابسته شده است امکان پذیر نمی باشد، نتیجه کار بروز علائم خماری يا محروميت است.
با مطالعه تعریف اعتیاد، اولین موضوعی که برای من جلب توجه کرد شباهت رفتار یک معتاد با رفتار خودم در زمانی که چاق بودم است.
فرد معتاد به مصرف مواد مخدر اعتیاد دارد و من به مصرف مواد غذایی اعتیاد داشتم.
شاید برای شما خوشایند نباشد که علاوه بر برچسب های متفاوتی که به خاطر چاقی به شما خورده است اینبار برچسب اعتیاد به مصرف مواد غذایی به شما زده شود، اما پاک کردن صورت مساله منجر به نادیده گرفتن مساله نمی شود.
چاقی اعتیاد آسان و خطرناک
چاقی عوارض مختلفی دارد که چه بسا شاید خطرناک تر از هر نوع اعتیاد دیگری است.
فردی که به مواد مخدر اعتیاد دارد خیلی بیشتر از فردی که به مواد غذایی اعتیاد دارد تحت فشار برای ترک کردن است، و این آزادی رفتار فردی که اضافه وزن دارد اعتیاد او را خطرناکتر از هرنوع اعتیاد دیگری می کند.
افراد معتاد برای دور هم جمع شدن باید دنبال مکان مخفی و در از چشم عموم باشند درحالی که افراد چاق در بهترین مکان ها به صورت آشکار یکدیگر را ملاقات و در معرض اعتیاد بیشتر به چاقی قرار می گیرند.
افراد معتاد همواره از سمت خانواده و جامعه ترغیب به ترک کردن و حتی تهدید به محاکمه میشوند درحالی که افراد چاق همواره در معرض تشویق و ترغیب برای چاق تر شدن هستند.
فرد معتاد برای تهیه مواد مورد نیاز باید به مکان خاص و فرد خاصی مراجعه کنید اما فرد چاق همیشه در چند قدمی موادی است که آنها را عامل چاقی خود می داند.
هر روزه فرصت ابتلا به اعتیاد چاقی بیشتر و امکان ابتلا به آن افزایش می یابد.
امروزه فقط با چند کلیک در موبایل می توانید به هر نوع مواد غذایی به هر اندازه دسترسی داشته باشید.
حتی دیگر نیاز نیست برای تهیه غذا از خانه خارج شوید. غذا را نه تنها در خانه بلکه در هر مکانی در شهر یا اطراف شهر باشید به کمترین زمان ممکن به دست شما می رسانند.

تنوع مواد اعتیادآور چاقی
اگر چاقی را نوعی اعتیاد آسان در نظر بگیریم تنوع مواد غذایی که منجر به چاقی یا همان اعتیاد به مصرف بی رویه می شود بسیار بیشتر از تنوع مواد مخدر است.
نکته نگران کننده اینکه ترکیب تنوع بی نهایت مواد غذایی با آسان شدن دسترسی به آنها سبب افزایش سرعت چاقی در جهان شده است.
شاید این سوال در ذهن شما ایجاد شود که چرا در این نوشته از غذا بعنوان مواد چاق کننده نامبرده شده است. چرا که در بسیاری از محتوای سایت تناسب فکری تاکید شده است که غذا، عامل چاقی نیست یا قدرت چاق کنندگی ندارد.
به این نتجه توجه کنید: تا زمانی که در ذهن فرد چاق، خوردن غذا عامل چاقی باشد و از طرفی فرد چاق عقیده داشته باشد قادر به کنترل اشتهای خود نیست بنابراین افزایش تنوع مواد غذایی و آسان شدن دسترسی به مواد غذایی متواند زمینه ساز گسترش چاقی باشد.
چون از قبل در ذهن فرد چاق، نگرش چاق کننده بودن غذاها وجود دارد. درحالی که با توجه به همه گستردگی تنوع مواد غذایی و آسان شدن دسترسی به مواد غذایی همچنان انسان های زیادی در جهان در وضعیت تناسب اندام و سلامتی کامل زندگی می کنند.
پس موضوع مهم در ابتدا نگرشی است که درباره چاقی و عوامل ایجاد کننده آن در ذهن افراد ایجاد شده است و سپس تنوع و سهولت دسترسی به مواد غذایی از اهمیت برخوردار می شود.
آزاد بودن اعتیاد چاقی
همانطور که می دانیم نظام طبیعت وکائنات براساس نظم و قانون خاصی آفریده شده است.
از طرفی جهان مادی هم توسط سردمداران آن بر اساس یکسری قوانین مشترک بین المللی مانند قانون منع برده داری یا قاچاق مواد مخدر و … مدیریت می شود.
نهایتا این که هر کشوری برای خودش قوانین داخلی وضع نموده که بعضی هدایت کننده (محدوده فعالیتها را مشخص میکند) و نوع دیگر آن باز دارنده (حد و مرز وممنوعیت ها را مشخص میکند تا افراد دچار انحراف نشوند).
مانند جرم بودن فروش مواد روان گردان، شیشه و ماری جوانا و هروئین و …
دلیل وضع این قوانین و کلا هر قانونی:
اولا : منفعت فردی آن ( اعتیاد و عوارض دنبال آن)
دوما: منافع جامعه و زندگی اجتماعی (فرضا فرد معتاد به شیشه ممکن است ناخواسته مرتکب قتل انسانی دیگر و به این ترتیب تهدیدی برای مردم و مضر به حال جامعه محسوب می شود)
عدول از قوانین متضمن دخالت دولتها و نهایتا مجازات (نقدی حبس و جانی و…) را بدنبال دارد.
درحال حاظر در جامعه بسیاری از رفتارهای غلط غذایی افراطی از نوع اعتیاد حاد وجود دارد که بسیار خطرناکتر از اعتیاد مذموم پذیرفته شده در اجتماع است و تهدیدی از ناحیه دولت و حکومت برای انجامش وجود ندارد.
آری پرخوری اعتیاد و اپیدمی همه گیر و خانمان برانداز اکثریت قریب به اتفاق افراد جوامع امروزی است.

چگونه چاقی به اعتیاد تبدیل شد
انسان ها از پیش فرض های خودشون برای غذا خوردن (براساس نیاز و به مقدار موردنیاز) تحت تاثیر آموزشها و رفتارها و باورهای غلطشون فاصله گرفتند.
تنوع مواد غذایی و نوع بسته بندی و تعیین میزان و مقدار بسته بندی فردی و تبلیغات توسط کارخانجات تولید مواد غذایی با نشانه گرفتن و تحریک ذائقه انسان شدت پیدا کرد.
فراوانی و قابل دسترس بودن مواد غذایی برایمان که بقول بزرگی «ما همان غار نشینان وحشی و حریصی هستیم که هر آنچه ببینیم شکار میکنیم» و فرضا وقتی وارد هایپر می شویم هرآنچه ببینیم می خریم و می خوریم و می خوریم و می خوریم باعث رشد و گسترش سریع چاقی در جهان شده است.
خوردن زائد بر نیاز و پرخوری عمل قبیحی نیست و در مهمانی ها، پذیرایی با تنوع مواد غذایی و در رستوران ها تنوع منو غذایی مهر تاییدی به این عمل زده شده است درحالی که باید پرخوری در اذهان عموم کاری بسیار ناپسند جلوه داده شود.
عادت دادن بچه ها توسط والدین به این اعتیاد با اصرار کردن و جایزه دادن به خوردن بیشتر و تشویق برای سلامتی و قویتر شدن کودکانمان و خلاصه سر گرم کردنشان هنگام بهانه گیری و … باعث نفوذ چاقی به سنین پایین تر شده است.
سرگرم شدن و تفریح کردن با خوردن، با وجود سیری و عدم حس نیاز جسمی با رفتن به رستوران، گردش، سفر، رفتن به سینما، تجمعات خانوادگی و … همه باعث ایجاد فرمول ذهنی خوردن برابر با شادی و سرگرمی است شده است.
پناه آوردن به مواد غذایی (همانند اعتیاد به مصرف ماده ای خاص) جهت فراموشی عصبانیت، خشم، شکست و آرام گرفتن یکی از عوامل رشد و گسترش اعتیاد چاقی در بین انسانها شده است.
تحریک پذیری بر اساس حواس پنج گانه (دیدن، شنیدن، بوییدن، لمس کردن و چشیدن) بی توجه به علت خوردن، رفتن پی آن و خوردن و خوردن به روند گسترش چاقی سرعت بخشیده است.
و در نهایت نبود هیچ مجازات و ضمانت اجرایی در پی این اعتیاد (پرخوری) از طرف خانواده ، جامعه و دولت ها سبب شده است که نه تنها کسی با چاقی برخورد نکند بلکه به شکل گسترده ای مورد حمایت و تشویق برای اعتیاد به چاقی قرار بگیریم.

وضع قوانین رهایی از اعتیاد چاقی
حال که دانستم برای پرخوری هیچ خط قرمزی و قانونی و ممنوعیتی وجود ندارد و پرخور اعتیاد و مجرمی آزاد و خطرناک برای امانتش یعنی جسمش که آن را پارکینک انواع بیماری های خطرناک (دیابت فشار خون و قلبی و عروقی و…) قرار داده و به خواست پروردگاردش مبنی بر هدف از خلقتش (شادی و احساس عالی) توجهی ننموده و الهامات فرشته درونش را (تحت الامر شیطان ومنفی درونش وپیوندش با آن) نادیده گرفته است.
بایستی خود سریعا قانون ومحدودیتی برایش وضع کنم به این ترتیب که:
۱- درصورت گرسنگی واقعی و به اندازه نیاز جسمی ام بخورم و به محض سیر شدن تحت الامر ذهنی ام و فرمان سیری مغزم دست از غذا بکشم و ضمنا لقمه هایم را شمرده شمرده و با آرامش بخورم و از غذا خوردنم نهایت لذت راببرم..👌🏻👌🏻🌺
۲- اصراری به زیاده خوردن خودم و دیگران مبنی بر امتحان کردن تمام گزینه های سر میز نداشته باشم و از دیگران هم توقع تعارف کردن و اصرار خوردن بیشتر برای خودم نداشته باشم👌🏻🌺
۳-توجه کمتری به مواد غذایی داشته باشم، یعنی تمام گزینه های سر میز را دور خودم نچینم و سعی کنم با یک نوع آن در حد نیاز جسمی سیر شوم.👌🏻🌺
۴- برای لذت و سرگرمی و جهت فرار از فشار و استرس چیزی نخورم و با چیز های زیبا و قشنگ دیگر مثل پیاده روی در هوای پاک و یا رقصیدن و ورزش و یا تماشای یک فیلم و یا حتی با هم صحبتی با یک دوست پشت تلفن و… خودم را شاد کنم و احساسم را خوب کنم👏💃🌺👌🏻
۵- به علت خوردن خارج از احساس گرسنگی ام (دیدن نون خامه ایی یا بوی کیک و شیرینی) فکر کنم و از خودم بپرسم، قبل از خوردن آن چیز که «چرا من میخوام اینو بخورم» بعد اگر گرسنه نبودم نخورم و و از نخوردنم لذت ببرم
۶- یادم باشه که من در جاده تندرستی و لاغری ثبت نام کردم و عضو کمپین حفاظت از بدن پاک هستم.
هنگام خوردن اگر خواستم زیاده روی کنم به یاد هیکل زیبایم در ایستگاه آخر نوار زمان لاغری که چشمانم (هر روز با مرورش) غرق اشک شوق لاغری میشود بیفتم و دست از خوردن بکشم و بدانم که من در زمره افراد متناسب هستم و خداوند انتهای کوچه اغوشش را جهت رساندنم به آرزویم باز کرده تا بشوم (احسن الخالقین) آن چه هدفش از خلقتم است.
(نوشته مریم عزیز در بخش نظرات)
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام تمرین این جلسه آموزشی بعد از خواندن نوشته این جلسه و تماشای ویدیو آموزشی به سوالات مطرح شده به صورت انشایی در قسمت نظرات پاسخ دهید.
- نظر شما درباره شباهت چاقی و اعتیاد چیست؟
- مواردی را در زندگی خود شرح دهید که به راحتی توسط اطرافیان یا رسانه ها ترغیب به خوردن بیشتر شده اید.
- به نظر شما تبلیفات مواد غذایی و مکان های توزیع غذا چه تاثیری بر گسترش اعتیاد چاقی می گذارد؟
- مواردی را از رفتار خود پیدا کنید که تحت تاثیر عامل بیرونی ترغیب به بیشتر خوردن شده اید.
بعنوان مثال بخاطر پرداخت پول غذا هرطور شده کل غذا رو خوردید یا بخاطر اینکه سهم خودت بوده سعی کردی همه اون ماده غذایی رو بخوری.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خوندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.00 از 105 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
بنام خدای خوبم.
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز.
من قبل از اینکه حتی به این گام روبرو بشم قبلا به مامانم میگفتم من انگار آدم معتادی که وقتی مواد بهش نمیرسه عصبی میشه و حوصله حرف زدن نداره منم وقتی ۵ دقیقه از وقت غذا خوردنم میگذره اونقدر عصبی میشم که حتی صدای بقیه آزارم میده و وقتی با غذا مواجه میشم اونقدر میخورم که میخوام بترکم و بهونه خوبی هم برای خوردنم دارم چون از وقت خوردنم گذشته خیلی اساسی خوردم و داداشم میخنده میگه الکی نگو خودتو قانع کنی من وقتی از غذا خوردنم میگذره بدتر بی اشتها میشم و زده میشم و یکی از شباهت چاقی با اعتیاد همین بهانه آوردن و فرار کردن از واقعیت هست آدم معتاد هم وقتی بهش میگی چرا این کارو میکنی حالا هر نوع موادی ۹۰ درصدشون میگن که میخوایم غم و غصه هامون یادمون بره بعضی ها میگن ما برای فلان درد تفریحی میکشیم یا خیلیا که حسابی درگیر شدن میگن که فلان رفیقم خرابم کرد فلان و بیسار و وقتی بهشون میگی ترک کن خودتو رها کن از این عذاب میگن که من دیگه گرفتار شدم ترک کردنش سخته اگه ترک کنم میمیرم جونی برامون نمیمونه یا اینکه ما که این همه سال مواد کشیدیم اینم چند سال دیگم روش این حرفا و رفتارها در مورد چاقی هم صدق میکنه کسی که چاق شده اولا که دلایل خودشو داره که همش بهانه های ببخشید مزخرف هست مثل ارثی بودن ژن مادری یا پدری داریم سوخت و ساز پایینی داریم متابولسیم بدنمون پایینه و هرچیزی میخوریم به جای انرژی به چربی تبدیل میشه نمیدونم دیگه خیلی تحرک نداریم همش کارمون پشت میز هست تیرویید یا استرس رو بهانه خوردنشون میکنم من خودم بهانه خیلی الکی که نیاوردم این بود که بابا من قدم کوتاه وگرنه خیلی نمیخورم که چون نما میده چاقیم به همین دلیل هست زمانی که چاق ها منظورم اونایی که چیزی از لاغری با ذهن نمیدونن یا اصلا قصد لاغر شدن ندارن و میخوان این عذاب اندام نامتناسب رو تحمل کنند ازشون میپرسی که چرا لاغر نمیکنی خیلی وزنت رفته بالا میگه یک ماه رژیم گرفتم دیدم جواب نمیده بیخیال شدم بابا ما که این همه سال خوردیم این چند سال دیگه هم بذار چاق بمونیم حداقل با حسرت نخوردن اون چیز تایید که لذت میبریم نمیریم خاله خودم همیشه میگه من که چه بخورم چه نخورم چاق هستم لاغرم نمیشم پس میخورم تا به دلم نمونه و زورم بیاد یا بابای خودم با اینکه متناسب هست ولی وقتی بهش میگم نمک نخور زیادی خوب نیست فشار خون میگیری میگه بابا بیخیال پدر بزرگت همیشه خدا روحش شاد میگفت که بخورم و بمیرم بهتر از بشینم و ببینم و این ضرب المثل همیشه توی ذهن بابای من مونده چون پدرم زیاد اسم خدابیامرز پدربزرگم رو میارورد و خوردن خودشو قانع میکرد یا یکی از آشناهام همیشه هر زمان ازش بپرسی چرا یکمی وزنت رو پایین نمیاری میگه چاقیم رو دوست دارم باهاش مشکلی هم ندارم در صورتی که نشستن و بیدار شدن براش خیلی سخت هست و وقتی با این صحنه مواجه میشیم و میبینه میگه بخاطر قرص های قند و چربی که میخورم نابود شدم ضعیف شدم و عمرا به چاقی خودش ربطش نمیده و کلا یکی از شباهت های بارز چاقی و اعتیاد همین فرار کردن از واقعیت و زندگی کردن با عذاب هست چاق ها میدونن چاقی بهشون فشار میاره ولی بازم پرخوری میکنند معتادها عاصی شدن از دست این مواد و نابود شدن خودشون رو توی آینه بارها شاهد هستن اما بازم مصرف میکنند و از حس و حال اون لحظه لذت میبرن.
من یادم میاد رژیم بودم از اون رژیم های من درآوردی و حسابی هم وزن کم کرده بودم و رفتیم به یه جشن تولد و وقتی همه کیک میخوردن اونم بعد از خوردن شام منم میگفتم نمیخوام بخورم و فردا صبحونه میخورمش میگفتن بابا با یه تکه کیک که دو کیلو اضافه نمیکنی بعدم تو که رژیم بودی شامی نخوردی بخور بابا اون شب رو به خودت زهر نکن یا پارسال به افتتاحیه یک فست فود دعوت شده بودیم با همسرم و غذای که دادن هزینه ای بابتش از ما نگرفتن و یک جور جشن بود که من و همسرم بعد از گرفتن غذا به یک مکان سر سبز رفتیم تا نوش جان کنیم همسرم که شروع به خوردن کرد چون واقعا گرسنه بود و من مقداری از غذا رو خوردم و احساس کردم که سیر شدم اما همسرم بهم گفت نریزی دور همین غذا رو اگه میخواستیم پول بدیم نفری فلان قیمت برامون آب میخورد از غذای مفت هم میگذری و من با اینکه به شده سیر بودم انگار یکی توی ذهنم میگفت هنوز جا داری یکم دیگه بخور و با بی میلی یکمی دیگه هم خوردم و بقیش رو به همسرم دادم و بعد از خوردن متاسفانه تا سه روز حالا تهوع و معده درد شدید داشتم و مدام به شوهرم میگفتم تقصیر تو بود گفتی بخور حیفه و اونم میگفت اسلحه که نذاشتم رو سرت فقط گفتم حیفه میتونستی بیاریش خونه و بعدا بخوری یا یادمه رفته بودیم عروسی و یکی از فامیل ها غذای فرزندش اضاف اومد و وقتی دید نمیتونه اونو به خونه ببره یعنی ظرفی نداشت که بریزه داخلش گفت که مجبورم خودم بخورمش حیفه میخوایم شاباش بدیم زورم میاد دست نزده ولش کنم من بهش گفتم جا داری میخوری من شام خودمم تا آخر نخوردم آخه خیلی برنجش داخل ظرف زیاد بود داشت با لذت میخورد ولی گفت که آره پولش رو دادم تو هم اضافیش رو بخور مگه چقدر دیگه تو بشقابت مونده تو رستوران هم بری اینقدر پول غذات نمیشه که شاباش دادی یا توی خانواده همسرم شام خورده بودیم و تعارف شیرینی کردن نمیدونم دقیقا چه مناسبتی بود فکر میکنم روز مرد بود و من اونقدر برنج و خورشت خورده بودم که علاوه بر بقول شما حس سیری رو متوجه شده بودم به حالت فشار شکم رسیده بودم و جایی برای خوردن شیرینی حتی یک تکه نداشتم و اصرار خانواده همسرم که بابا یه تکه شیرینی هم تو دهن آب میشه بخور پشتش هم آب کن تا بره پایین اینو با حالت خنده هم میگفت و من در نهایت با اینکه جا نداشتم خوردم ولی هرچقدر به همسرم اصرار کردن نخورد یعنی شیرینی رو برداشت اما توی بشقاب رهاش کرد و خیلی قاطع به همه گفت من شام خوردم و سیرم و من اون موقع نمیدونستم این یعنی ذهن لاغر و خوردن من یعنی ذهن چاق الان که یادآور شدم و مرور کردم متوجه شدم که چقدر با حرفای دیگران ترغیب به خوردن بیشتر و بیشتر شدم.
تبلیغ هایی که چه توی فضای مجازی الان میشه بلاگرها تبلیغ میکنند یا فود بلاگر ها با خوردن های مسخرشون تبلیغ رستوران کسی رو میکنند و چه تبلیغ هایی که توی تلویزیون از انواع تنقلات و خوراکی ها میشه و مثلا بین تماشای فیلمی پیام های بازرگانی های کشور ایران نسبت به کشورهای اروپایی که بیشتر تبلیغ از اندام کمربند و کفش های لاغری هست بیشتر در تبلیغ های داخلی از هایپر مارکت های رنگارنگ گفته میشه و ترغیب برای خریدن با قیمتی مناسب تر از فلان فروشگاه که من زیاد دیدم و چیزی که من برداشت کردم با دیدن این فایل و توجه به اطراف غذا خوردن که هیچ پرخوری هم کار بسیار پسندیده و خوبی هست از دید جامعه و بیشترین ضربه رو به افراد چاقی که اطلاعی از این موضوع اعتیاد پرخوری خود ندارند میزنه اگر پرخوری پسندیده نبود این همه تبلیغ های متعدد چه در فضای مجازی چه در تلویزیون و حتی جدیدا بنرهایی که در بیلبورد های جاده های اصلی و بزرگ راه ها زده میشه و با زدن شدن اسم رستورانی مطرح و شکلی از سرآسپز با ساندویچ یا ظرف غذا در دستش که اتفاقا اون آقا در طرح بنر هم چاق هست توجه خیلی ها رو جلب میکنه و خیلی ها ترغیب به رفتن و تست از غذاهای اون رستوران یا فست فود میکنه و از نظر من جامعه ای متناسب خیلی زیبا تر از جامعه ای هست که افراد اون به دلیل اعتیاد چاقی و مصرف زیاد جان خود را با مشکلات قلبی چربی و قند خون از دست بدن یا اگه هم از دست ندن زمین گیر میشن که هیچ فرقی با مردن نداره و این تبلیغ هایی که به شدت برای یک فرد چاق بهتر بگم فردی با ذهن چاق وسوسه کننده است تاثیرش روی نسل های دیگر گذاشته میشه به گفته حرف زیبای شما در فایل های گذشته وقتی شخصی خودش متناسب باشه ذهنی متناسب داشته باشه باعث میشه نسل ما بعد خودش رو که شاید صدها نفر باشه از چاقی و اعتیاد چاقی نجات بده مگه ماها که چاق شدیم با حرفای اطرافیان و خانواده ای که ذهن چاق و جسمی چاق تر داشتن به این وضع نرسیدیم این خودش اثبات میکنه که اگر جامعه ای تلاش برای اعتیاد چاقی مانند بقیه مسائل بکنه کشوری شاداب تر و سالم تر خواهد داشت مریضی ها ۹۰ درصدشون از چاقی هست باشگاه های که هزاران چاق میرن فقط به این دلیل که لاغر بشن نه برای سلامتی کشور کره زیباترین اندام ها رو در بین زنان و مردانش میشه مشاهده کنی خصوصا در جوان ها که علاوه بر اینکه اندامی بسیار تراشیده و لاغر دارند خیلی هم در زمینه ورزش فعال هستن و عمر زیادتری طبق آماری که اطلاع دارم دارند شاید در اون کشور هم چیزی به اسم اعتیاد چاقی وجود نداشته باشد اما روش درست زندگی کردن رو بلد هستند.
به نام خدای مهربان 🦋
سلام به استاد عزیز و همراهان گرامی سایت تناسب فکری .
گام دهم: چاقی اعتیادی آسان است.
اعتیاد حالتیه که در اون شخص به خاطر مصرف مواد شیمیایی طبیعی، دچار ضعف اراده توی کنترل تکرار اعمال خودش میشه،هرچند که این ضعف اراده بیماری نیست،ولی به خاطر اون عوارضی که بر سیستم عصب مرکزی شخص ایجاد شده، به عنوان یه بیماری در نظر گرفته میشه.
این بیماری یا ایجاد اختلال توی کنترل بر سیستم رفتار_ پاداش، باعث تکرار اون رفتار میشه.اعتیاد یک بیماری اصلی، پیش رونده و کشنده است،این عارضه، یه نوع ارتباط تسکین دهنده با یک ماده روانگردان یا تاثیرگذار بر ذهنه،و یا رفتاریه که ما رو در برابر میل بیش از حد، ناتوان میکنه.
اعتیاد مثل یه حالتیه که در اون بدن انسان برای انجام فعالیتهای عادی خودش، به یک ماده یا یک رفتار خاص وابسته میشه،که وقتی هم اون ماده مورد نیاز در اختیار بدن قرار نمیگیره، یا انجام اون رفتاری که شخص معتاد بهش وابسته شده، امکانپذیر نمیشه،نتیجه اون باعث علائم خماری یا محرومیت میشه.
یک فرد معتاد به مصرف کردن مواد مخدر اعتیاد داره،و یک فرد چاق هم به مصرف مواد غذایی اعتیاد پیدا کرده،چاقی عوارض زیادی داره، که حتی شاید خطرناکتر از هر نوع اعتیاد دیگهای باشه،
اونی که به مواد مخدر اعتیاد داره خیلی بیشتر از کسی که به مواد غذایی اعتیاد داره تحت فشار برای ترک کردنه،و این آزادی توی رفتار کسی که اضافه وزن داره، اعتیادش رو خطرناکتر از هر نوع اعتیاد دیگهای میکنه.
افراد معتاد برای دور هم جمع شدن باید دنبال یک جای مخفی و دور از چشم مردم باشن،ولی افراد چاق توی بهترین مکانها، به صورت آشکار همدیگه رو ملاقات میکنن، و در معرض اعتیاد بیشتر به چاقی قرار میگیرن.
افراد معتاد همیشه از سمت خانواده و جامعه ترغیب و تشویق به ترک کردن و یا حتی تهدید هم میشن،ولی افراد چاق همیشه در معرض تشویق و ترغیب برای چاقتر شدن هستن.
فرد معتاد برای تهیه مواد مورد نیازش باید به مکانهای خاصی بره،اما یه فرد چاق همیشه در چند قدمی موادی هست که اونا رو عامل چاقی خودش میدونه.
هر روز هم داره فرصت مبتلا شدن به اعتیاد چاقی بیشتر، و امکان مبتلا شدن به اون هم افزایش پیدا میکنه.و امروزه ما در هر جایی هم که باشیم میتونیم به راحتی به هر نوع ماده غذایی، به هر اندازه که بخواهیم دسترسی داشته باشیم.
اگه چاقی رو نوعی اعتیاد آسون در نظر بگیریم،تنوع مواد غذایی که باعث چاقی یا همون اعتیاد به مصرف بیرویه میشه، بسیار بیشتر از تنوع مواد مخدره،
نکته نگران کننده اینه که ترکیب تنوع بینهایت مواد غذایی، با آسون شدن دسترسی به اونا، باعث افزایش سرعت چاقی در جهان شده،
تا وقتی که توی ذهن افراد چاق، خوردن غذا عامل چاقی باشه، و از طرفی هم فرد چاق عقیده اش اینه که نمیتونه اشتهاش رو کنترل کنه،پس زیاد شدن تنوع مواد غذایی و همچنین آسون شدن دسترسی به مواد غذایی، میتونه زمینه ساز گسترش چاقی باشه،چون از قبل توی ذهن فرد چاق، نگرش چاق کننده بودن غذاها وجود داره،ولی با توجه به همه این گستردگی تنوع مواد غذایی و آسون شدن دسترسی به مواد غذایی، همچنان انسانهای زیادی در جهان در وضعیت تناسب اندام و سلامتی کامل زندگی میکنن،پس موضوع مهم اول اون نگرشی هست که درباره چاقی و عوامل ایجاد کننده اون در ذهن افراد ایجاد شده،بعد هم تنوع و آسون شدن دسترسی به مواد غذایی، از اهمیت برخوردار میشه.
چطور چاقی به اعتیاد تبدیل شد؟؟
انسانها از پیش فرضهای خودشون برای غذا خوردن که بر اساس نیاز و به مقدار مورد نیازشون بود، تحت تاثیر آموزشها و رفتارها و باورهای غلطشون فاصله گرفتن،
همچنین تنوع مواد غذایی،نوع بستهبندی،تعیین کردن میزان و مقدار بستهبندی فردی،و تبلیغات توسط کارخانههای تولید مواد غذایی با نشانه گرفتن و تحریک ذائقه انسان ها شدت پیدا کرد.و این فراوانی و قابل دسترس بودن مواد غذایی ما رو حریص کرد که هر آنچه بینیم بخریم و بخوریم،و این باعث رشد و گسترش سریع چاقی در جهان شد،خوردن بیش از حد نیاز و پرخوری عمل زشتی به حساب نمیاد و توی مهمونیها، پذیرایی کردن با تنوع مواد غذایی،و توی رستورانها تنوع منو غذایی،مهر تاییدی به این عمل زده،در حالی که باید پرخوری در اذهان عموم کاری بسیار ناپسند جلوه داده بشه.
خیلی از والدین هم هستن که با اصرار کردن، جایزه دادن به خوردن بیشتر، تشویق برای سلامتی و قویتر شدن، سرگرم کردن بچه ها هنگام بهانهگیری، باعث نفوذ چاقی به سنین پایینتر شدن،
سرگرم شدن و تفریح کردن با خوردن، با وجود سیری و عدم احساس نیاز جسمی با رفتن به رستوران، گردش، سفر، رفتن به سینما، تجمعات خانوادگی،همه اینها باعث ایجاد فرمول ذهنی، خوردن برابر با شادی و سرگرمی شده.
پناه آوردن به مواد غذایی، برای فراموش کردن عصبانیت، خشم، شکست، و آروم شدن هم یکی از عوامل رشد و گسترش اعتیاد چاقی بین انسانها شده،
تحریک پذیری بر اساس حواس پنجگانه، دیدن، شنیدن، بوییدن، لمس کردن و چشیدن، بدون توجه کردن به علت خوردن، هم به گسترش چاقی سرعت بخشیده.
و همچنین نبودن هیچ مجازات و ضمانت اجرایی برای این اعتیاد پرخوری از طرف خانواده، جامعه و دولتها باعث شده که نه تنها کسی با چاقی برخورد نکنه،بلکه به شکل گستردهای مورد حمایت و تشویق برای اعتیاد به چاقی قرار بگیریم.
پس الان که فهمیدم برای پرخوری کردن خط قرمز و قانون و ممنوعیتی وجود نداره،و انسان پرخور مثل یک معتاد به مواد مخدر، ویک مجرم آزاد و خطرناک برای امانتش یعنی جسمش هست و داره با پرخوری بدنش رو پارکینگ انواع بیماریهای خطرناک میکنه، و به خواسته پروردگارش که هدفش از خلقت اون شادی و احساس عالی هست توجهی نمیکنه و الهامات فرشته درونش رو نادیده میگیره.باید خودم سریعا قانون و محدودیتی برای خودم وضع کنم،باید در صورت گرسنگی واقعی، به اندازه نیاز جسمم بخورم،و به محض سیر شدن، دست از غذا بکشم،از غذا خوردنم لذت ببرم،اصراری به زیاد خوردن خودم و دیگران نداشته باشم،توجه کمتری به مواد غذایی داشته باشم،
برای لذت و سرگرمی و برای فرار از فشار و استرس، چیزی نخورم، همیشه قبل از خوردن هر چیزی از خودم بپرسم که چرا میخوام اینو بخورم؟؟بعد هم اگه گرسنه نبودم نخورم، و از نخوردنم لذت ببرم،بدونم که من در جاده تندرستی و لاغری ثبت نام کردم و عضو کمپین حفاظت از بدن پاک هستم،هنگام خوردن اگه خواستم زیادهروی کنم به یاد اندام زیبای خودم در ایستگاه آخر نوار زمان لاغری بیفتم و دست از خوردن بکشم و بدونم که من در زمره افراد متناسبم،و خداوند انتهای کوچه آغوشش رو جهت رسوندنم به آرزوم باز کرده،تا بشم احسن الخالقین،اون چه هدفش از خلقتم هست.
چرا باید لاغری با ذهن رو یاد بگیرم؟؟وقتی که اهمیت یک موضوعی در ذهنم پررنگ بشه اونوقت، تمایل بیشتری پیدا میکنم برای اینکه به اون موضوع رسیدگی کنم.
خیلی از افراد هستن که دیگه چاقی رو پذیرفتن و میگن ما دیگه چاقیم، کاریش نمیشه کرد، ژنتیکه،چند بارم تلاش کردم نشده، اصلاً کسی تا حالا نتونسته لاغر بشه، و پذیرفتن که دیگه همیشه چاق میمونن،باید این موضوع رو بدونم که چاقی یه سری عوارض و مسائلی رو برای فرد چاق به همراه میاره،خیلی از افراد هستن که سالهای زیادی رو اضافه وزن داشتن،هرگزم به این فکر نکردن که باید لاغر بشن، یا یه فکری واسه خودشون بکنن، جوری هم حرف میزدن که همینه دیگه، مگه آدم چند سال زنده است، بزار خوش باشیم،ولی همین افراد وقتی پا به سن میذارن، یا یه مشکلی براشون پیش میاد و به پزشک مراجعه میکنن،اولین چیزی که پزشک بهشون میگه اینه که باید وزنت رو بیاری پایین،اونجا تازه با موضوع اهمیت اضافه وزن مواجه میشن،ولی باز به خودشون نمیگرن و کاری نمیکنن،شاید هم یه تلاشی بکنن،ولی وقتی میبینن نتیجهای نمیده،در نهایت فراموش میکنن،تا باز مشکلشون جدیتر میشه و دوباره تکرار میشه و به پزشک مراجعه میکنن،پزشک هم میگه که باید یه فکری به حال خودت بکنی،هرچقدر اضافه وزنت بیشتر شده، مشکلت بیشتر شده،هر چقدر چاقتر بشی، این چاقی داره سرعت مشکلت رو افزایش میده، بدنت رو تخریب میکنه، اونوقت دیگه زنده نمیمونی،مگر اینکه یه فکری به حال خودت بکنی و وزنتو کم کنی،و این افرادی که سالها به فکر لاغر شدن نبودن و هر وقت هم صحبت از لاغری میشد مسخره میکردن،در اون سن بالا و با اون وزن، متعهد میشدن که هر روز پیادهروی کنن، مقداری از وزنشون رو کم کنن،تصمیمی که شاید سالها قبل میتونستن بگیرن و خیلی راحتتر میتونستن به نتیجه برسن رو مجبور میشدن با تحمل رنج و سختی فراوان بگیرن،چون دیگه پای مرگ وسط بود،
چاقی برای خود فرد یه سری عوارض و مشکلات رو به وجود میاره،چه بخواد، چه نخواد.چه به فکر باشه، چه نباشه،بالاخره چاقی گریبانش رو میگیره،هر کسی به هر اندازهای که بخواد نسبت به وضعیت چاقی خودش بی تفاوت باشه بالاخره یه روزی میرسه که مجبور میشه برای وضعیت خودش اهمیت قائل بشه و یه کاری رو انجام بده.
مسئله مهمتر اینه که اون چاقی فقط به خود فرد صدمه نمیزنه، درسته خود فرد رو دچار یه سری مشکلات و مسائل میکنه،اما همه اطرافیان اون فرد رو هم درگیر میکنه که باید ازش نگهداری کنن، حمایتش کنن، مراقبت کنن،و این چاقی و بیتفاوتی اون فرد، باعث میشه که نه تنها برای خودش مشکل به وجود بیاد، بلکه برای اطرافیانش هم مشکل ساز میشه،تاثیر بد بعدی اون اینه که به احتمال خیلی زیاد فرزندان، نوهها و زنجیره حیات این خانواده هم با مشکل اضافه وزن مواجه خواهد شد،چون عادتها و نگرش پدر خانواده، مادر خانواده، به فرزندان و اطرافیانش هم منتقل میشه،پس اهمیت لاغر شدن جنبههای مختلفی داره،برای سلامتی خودمون لازمه،برای اینکه بتونیم تجربههای بسیار متفاوتی در زندگی داشته باشیم لازمه،
برای اینکه اعتماد به نفسمون رو به دست بیاریم لازمه،برای اینکه نسل خودمون رو اصلاح کنیم، نسل بعد از خودمون رو اصلاح کنیم، واقعا لازمه که بخواهیم زنجیره چاقی رو قطع کنیم.
اما این موضوعی که بسیار ضروری و مهمه از طرف جامعه، از طرف دولت، از طرف سیستم بهداشت و درمان خیلی مورد توجه قرار نمیگیره و خیلی براش کاری انجام نمیدن،خیلی هشدار داده نمیشه،تذکر داده نمیشه،راهکار داده نمیشه.
چرا به این شکله،؟؟چون چاقی از نظر عموم جامعه چیز خاصی نیست، یه چیز پذیرفته شدهاست. در حالی که بسیار خطرناکتر از هر موضوعیه که جامعه روی اون تمرکز داره و میخواد حلش کنه،ما سالها توی رسانهها، فیلمها، سریالها، دیدیم و شنیدیم درباره پیشگیری از اعتیاد و مبارزه با اعتیاد،که خیلی هم تمرکز روی اینه که اعتیاد رو ریشه کن کنن،اما هیچ وقت در مورد چاقی همچین برنامههایی نیست،همچین برنامهریزی بلند مدت و واکنشی از سوی سران حکومتی، موسساتی که دستاندرکارن، همچین برنامههایی برگزار نمیشه که با چاقی برخورد کنیم،چرا؟؟چون چاقی پذیرفته است،چاقی یک اعتیاد بسیار آسون، فراگیر و پذیرفته شده از طرف جامعه است.
خیلی از خانوادهها هم مراقبت زیادی از فرزندانشون میکنن که دوستای اونا کی هستن، با کی میرن، با کی میان،مواظبن که اونا مبادا به سمت مصرف سیگار برن،یا در مورد مسائل دینی، خیلی مراقبت میکنن که چه جور نماز بخونن، چه جور روزه بگیرن،ولی در مورد وضعیت تناسب اونها راهکار و مبارزهای صورت نمیدن،حتی در خیلی از موارد به اقداماتی که فرزندان برای لاغر شدن انجام میدن، و حتی اگه بچه هاشون هم میخوان لاغر بشن واکنش میدن،و یا ناراحت میشن و سرزنششون میکنن که من خستهام، نمیتونم،حوصله ندارم برای تو غذای جدا درست کنم،فایده نداره،چند بار میخوای رژیم بگیری،تو اهل رژیم نیستی،تو اراده نداری،چرا این برخورد رو با اونا میکنن؟؟برای اینکه در مورد چاقی چیز بدی نشنیدن،پذیرفته شده براشون،هیچ مسئلهای نداشتن با وضعیت چاقی فرزندشون و حتی وضعیت چاقی خودشون.
خیلی موقعها توی اماکن عمومی میبینیم یه سری تابلوها میزنن و اخطارهایی میدن،کنار رودخانهها که شنا ممنوعه، خطر مرگ داره،توی جادهها پیوسته علائم هشدار دهنده راهنمایی و رانندگی رو میبینیم،خطر سقوط، خطر ریزش کوه، خطر لغزنده بودن جاده ،خیلی جاها هم تابلوهای خطر برق گرفتگی ،خیلی جاها به انسانها هشدار میدن که مراقب باشید اینجا میتونه براتون خطرناک باشه،اما هیچ جایی تابلویی نیست برای خطر چاقتر شدن، خطر چاق کنندگی، خطر بدتر شدن وضعیت جسمی،چرا ؟؟چون چاقی از طرف جامعه پذیرفته شده است.
افرادی که میخوان مواد مخدر مصرف کنن باید یه سری مراقبتهایی رو انجام بدن، راهکارهایی رو باید بلد باشن تا بخوان به مواد مخدر برسن،یا حتی برای مصرف سیگار هم یه سری محدودیتها هست که هر جایی نمیتونن سیگار مصرف کنن،اما هرگز برای مصرف بیرویه مواد غذایی محدودیتی نیست،تازه تشویق هم میکنن،مثلاً اگه به یک سوپرمارکت مراجعه کنیم، هر چقدر بیشتر مواد غذایی بخریم، تازه مورد احترام بیشتری هم قرار میگیریم،هر چقدر بیشتر از رستورانها غذا سفارش بدیم، هر چقدر غذای بیشتری از رستورانها بخوریم، تازه تشویق بیشتر هم میشیم،تشکر بیشتر از ما میشه،به ما احترام بهتر گذاشته میشه،خدمات بهتری به ما میدن،اغذیه فروشیها، رستورانها، دائماً به فکر اینن که به چه شکل میتونن مواد غذایی بیشتری رو به مشتریها عرضه کنن،یا چالشهایی رو ایجاد میکنن،چالش خوردن همبرگرهای ستونی، یک متری، پیتزاهای متری،و خیلی دنبال راههایی هستن که انگیزه خوردن بیشتر رو در افراد به وجود بیارن و هیچ وقت هم مورد سرزنش یا نکوهش، یا جریمه یا اخطار قرار نمیگیرن و کار بسیار پسندیده و بازاریابی مفیدی هست،کتابها نوشته شده، دورهها برگزار میشه که چطور افراد رو ترغیب کنن به خوردن بیشتر،به مصرف بیشتر،که چطور مشتری خودت رو نگه داری که هر بار گرسنه شد حتماً سراغ تو بیاد.
چطور مواد غذایی بیشتری به مشتری بفروشی،چطور اگه مشتری اومد چند قلم سفارش داد شما چند قلم دیگه هم اضافهتر به اون بفروش،و خیلی آموزشهای جهانی داره فروش بیشتر،و هیچ وقت فروشگاهها مورد سرزنش قرار نمیگیرن که چرا در جهت بیرویه کردن مصرف،یا بیشتر از حد مصرف کردن داری تلاش میکنی.
و چاقی اعتیادیست که بسیار آسون داره در جامعه، در کل دنیا گسترش پیدا میکنه،به آرومی و با شادی و لذت، افراد چاق روز به روز دارن چاقتر میشن،و یه سری افراد دارن به چاقها ملحق میشن، و سن چاقی داره هر روز کمتر و کمتر میشه و این در حالیه که جامعه، هیچ واکنشی نسبت به گسترش چاقی به شکلی که نسبت به مسائل دیگه در جامعه واکنش میده،هیچ واکنشی نسبت به وضعیت چاقی نداره،هیچ محدودیتی نیست،هیچ قانونی وضع نشده،تازه تشویق هم میشه،تبلیغات همه در راستای تحریک افراد چاقه.
هیچ ماده غذایی برای افراد متناسب تبلیغ نمیشه،و اگه دقت کنیم بازیگران صحنههای تبلیغات مواد غذایی، افراد متناسب هستن،اما مصرف کنندگان این محصولات افراد چاقن،چرا افراد چاق رو در صحنههای فیلمبرداری محصولات غذایی واردنمیکنن؟؟به خاطر اینکه اگه یه فرد چاقی رو نشون بدن که در حال خوردن فلان ماده غذایی هست که داره تبلیغ میشه،افرادی که اضافه وزن دارن از خوردن اون ماده غذایی خوششون نمیاد، میترسن.
چرا ؟؟چون اون ماده غذایی با این چاقی در ارتباط قرار میگیره و اونا در ذهنشون تصور میکنن که خوردن این ماده غذایی باعث چاقی شده ،پس هرگز از افراد چاق در تبلیغات مواد غذایی استفاده نمیشه و همیشه افراد متناسب رو در حالتی نشون میدن که در حال تکرار عادتیه که هرگز خودش نداره.
و اگر دقت کنیم میبینیم، تبلیغاتی که داره خوردن بیسکویت رو با چای تبلیغ میکنه،خوردن عصرانه، کیک، کلوچه، بیسکویت، و هر چیزی رو با چای خوردن تبلیغ میکنه،افرادی دارن اون صحنهها رو بازی میکنن که هرگز خودشون این عادت رو ندارن،هرگز خودشون با چای بیسکویت و کیک نمیخورن،اما همه افراد چاق عادت دارن حتماً با چاییشون یه چیزی بخورن،حالا بیسکویته، کیکِ، شکلاتِ، نباتِ.یه چیزی حتماً باید باشه،باید بدونیم که اینا اتفاقی نیست،اینا برنامهریزیهاییه برای رشد و گسترش اعتیاد چاقی،اعتیادی که بسیار آسونه،پذیرفته شده است،و جامعه داره تلاش میکنه که چاقی رو گسترش بده.
در حالی که یه حرکتهای خفیف و پراکندهای هم صورت میگیره که مثلاً یه حرفهایی زده بشه که مراقب چاقی باشید،اما در مقابل تبلیغات و تلاشی که صنایع و رستورانها و هر چیزی که مربوط به مواد غذایی و همچنین صنایعی که در جهت لاغری افراد چاق تلاش میکنن، اینها دائماً دارن تلاش میکنن تبلیغات بیشتری داشته باشن،محصولات بیشتری رو بفروشن به افراد چاق،و این در حالیه که هیچ اشتباهی هم بر اونا نیست،هیچ خطایی هم بر اونها وارد نیست، هیچ جریمهای براشون در نظر گرفته نمیشه،چون نگاه کلی جامعه به چاقی یک نگاه دوستانه است،یک اعتیاد دوستانه و پذیرفته شده است که به آسونی داره گریبان افراد جامعه رو میگیره که خیلی هم عواقب بدی داره.
اونی که اعتیاد داره برای مصرف موادش نمیتونه هر جایی اقدام کنه،گوشه گیر و منزوی میشه،چون نمیتونه هر جایی مصرف کنه، نمیتونه وسط یک مهمونی عمومی، شروع کنه مواد مصرف کردن،اما همه افراد چاق، هر جایی میتونن اقدام کنن برای چاقتر کردن خودشون، برای بیروی مصرف کردن مواد غذایی،تازه تشویق هم میشن به بیشتر خوردن، بهشون اصرار هم میشه که بیشتر بخورن، تهدید هم میشن که اگه نخورید من ناراحت میشم، باید بخوری.و این اعتیادیه که به صورت احترام متقابل داره گسترش پیدا میکنه،هرگز شاید توی مهمونیها مواد مخدر به همدیگه تعارف نکنن، اصرار نکنن که باید سیگار بکشی، باید مواد مصرف کنی،اما به آسونی، ساعتها و هزاران نفر انرژیشون رو صرف تعارف کردن به همدیگه میکنن برای بیشتر خوردن.
پس باید مراقب چاقی باشم،باید لاغر شدن رو یاد بگیرم،باید لاغر شدن برام اینقدر مهم باشه که نه تنها زندگی خودم رو دگرگون کنه،بلکه نسل منو هم تغییر بده،تاثیر روی خانواده بزارم،روی فرزندان و اطرافیانم بزارم،بدون اینکه بخوام بحث کنم،یا اصرار کنم،همین که خودم تغییر کنم، خود به خود اطرافیانم هم با دیدن من تغییر میکنن.
پس چاقی رو جدی بگیرم،شاید در جامعه اهمیتی براش قائل نیستن،اما باید خیلی بیشتر از اینکه نگران این باشم که فرزندم مبتلا به اعتیاد نشه،یا اینکه نگران باشم آینده شغلیش چی میشه،یا اینکه نگران باشم با کی داره رفت و آمد میکنه،درسته که اینها مهم هستن،ولی خیلی بیشتر از اون برای وضعیت سلامتی و تناسب اندام فرزندم و خودم نگران باشم، و مراقبت کنم و اقدام کنم برای یادگیری لاغری با ذهن.
همیشه به این فکر کنم که چرا درباره چاقی هیچ محدودیتی اعمال نمیشه،و توی زندگیم حواسم باشه و ببینم که کجاها تابلوهایی زدن که اخطار دادن ویه چیز خطرناکی رو اومدن اعلام کردن که نزدیک نشید، نوار کشیدن، تابلوهای خطر نصب کردن،و مثال پیدا کنم از تمرکز جامعه بر موضوعهایی که شاید خیلی هم فراگیر نیست و اهمیت نداره و در مقابل بیتوجهی جامعه بر موضوع چاقی که اینقدر اهمیت داره و شخصیت و بنیان و رشد و گسترش فکری و نبوغ و خلاقیت و همه چیز فرد رو داغون میکنه.
الان که قدم در مسیر لاغری با ذهن گذاشتم، وقتی که نتایج عالی بگیرم، وقتی ذهنم رو با آموزشهای صحیح در مسیر متناسب شدن هدایت کنم، و نتیجش رو در جسمم، در روحیم، در احساسم، در اعتماد به نفسم، در جنبههای مختلف زندگیم ببینم،اون وقت بیشتر درک میکنم که خودم رو از دام چه اعتیادی رها کردم.
شاید یک فردی رو اگه بفهمن معتاد شده کلی براش ناراحت بشن، دوست داشته باشن بهش کمک کنن،یا اینکه یه فرد معتاد رو ببینن که جسمش داره فرسوده میشه، حالتهاش خاصه، بلافاصله متوجه میشن و شاید توی ذهنشون حتی نگاه تحقیرآمیز هم بهش داشته باشن،ولی توی چاقی درسته که فرد به حالت معتاد نمیرسه،به اون حالت خماری نمیرسه،اما خیلی بدتر از اعتیاد به مواد مخدر، فرد رو درگیر خودش میکنه،تمایل ما به خوردن خیلی شدیدتر از تمایل یه فرد به مصرف مواد مخدره،تمایل ذهن چاق به خوردنِ بیشتر،برای تنوع در خوردن،خیلی بیشتر از ذهن یک فرد معتاد برای مصرف مواد مخدره ،چاقی همه چیز آدم رو تحت الشعاع قرار میده،سلامتی، شخصیت، اعتماد به نفس، موفقیت، سبک زندگی، ارتباط با دیگران، همه چیز انسان رو تحت تاثیر قرار میده.
سپاسگزارم از شما استاد عزیزم🙋🏻♀️🙋🏻♀️💖💖🌼🌼🦋🦋
یادمه چند ساله پیش ک درگیر رژیم و وزن کم کردن بودم،همسرم بهم گفت چرا باید با خوردن وزن کم کنی وقتی کم بخوری یا اصلا نخوری چاق نمیشی و من در جواب بهش گفتم بابا من مثه ی معتادم ک میخوام مصرف نکنم ولی مغزم فرمون میده ک مصرف کن ،حیفه دیگه گیرت نمیاد یا اگه نخوری غذا حیف میشه خدا قهرش میگیره،ولی الان ب لطف خدا یاد گرفتم ک فراوانی مواد غذایی هست و اگر مهمونی و عروسی و عزا و … برم غذا فراوونه واگه اونجا نخورم خودم توی خونه ب راحتی درست میکنم و ب نظرم این باحالترین و زیباترین باوری هست توی این دوره ها یاد گرفتم.الهی شکر.
سلام و درود
سوال اول: استاد عطارروشن به اندازه کافی شباهت های بین اعتیاد و چاقی رو گفتن، اونقدر کامل که جا برای حرف بیشتری نزاشتن ولی منم از خیلس وقت پیش این حس رو داشتم که چاقی و ولع زیاد خوردن یه نوع اعتیاده و شاید خیلی سخت تر از اعتیاد واقعی باشه عواقبش
سوال دوم: به خونه ی خاله ی مامانم رفته بودیم و ایشون به خاطر مهمون نوازی عالی که داشتن به جای ۵ نفر برای غذا برای ۱۰ نفر غذا میپختن و اصلا توجه به این نمیکردن که چقد خوردی مدام تعارف و اینکه مرگ من بخور نکنه دستپختمو دوست نداری و نظیر این ها
سوال سوم: در تبلیغات و حتی بسته بندی خوراکی ها با رنگ طرح و تازه و خوشمزه نشون دادن مواد غذایی سعی در تحریک خریدار برای فروش ماده غذایی خود میکند
سوال چهارم:خونه ی مامان بزرگم اینکه غذات اضافه بیاد خیلی رفتار زشتیه و خیلی وقت ها مجبور بودم به زور غذا و تا اخرش تموم کنم،خیلی وقت ها به دوستام میگفتم یه غذا بگیریم و اونا قبول نمیکردن و من مجبور میشدم یه غذای کامل برای خودم بگیرم و بدوم اینکه حواسم باشه همه ی اون رو تموم کنم، یا اینکه همیشه بدم میومد از غذام تو کافه چیزی اضافه بیاد به خاطر همین همش رو میخوردم یه وقتایی حتی به زور
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همگام
با آگاهی که امروز به لطف خداوند کسب کردم تازه متوجه شدم در چه دام وحشتناکی افتادم و با تمام وجودم از خداوند خواستم که من و تمام دوستان همگامم و همه انسانهای چاق و از دست این مافیاها نجات بده چقدر تاسف باره که عده ای در جهان آمدند و علیه هم نوعان خودشون انواع و اقسام ویروسها و بیماری ها و چاقی و اعتیاد به مواد مخدر و غیره رو ساختن و چقدر تاسف بار تره که انسانهای شریفی بدلیل عدم آگاهی و آموزش لازم در این دامها افتادند و آن خون آشامهای خودخواه شروع کردند به نابودی و دگردیسی نسل بشری ؛وقتی نگاه میکنیم کسانی که اعتیاد به مواد مخدر دارند همیشه از ترک اعتیاد گریزان هستند در حالی که از اعتیاد خود به سطوح آمدند و دنبال راه چاره ای برای نجات خود هستند دلیل این گریزان بودن آنها آموزشهای غلطی است که طی فیلمها و سریالها و جامعه به آنها داده شده که همیشه فرد معتاد را به قل و زنجیر میکشند و به تخت میبندند و زندانی اش میکنند تا پاک شود و ترک کند و این ذهنیت ساخته شده از آموزشهای غلط یک مقاومت ذهنی در شخص معتاد بوجود می آورد که مانع ترک اعتیاد او میشود در رابطه با موضوع اعتیاد چاقی وضع از این هم خرابتر است مواد غذایی به وفور در دسترس است و در جامعه پذیرفته شده است این اعتیاد و حتی تشویق ها هم وجود دارد آموزشی وجود ندارد آگاهی وجود ندارد یعنی به طور مطلق تصور کنید انسانی در وسط قرار دارد و دور تا دور او چاههای عمیق کنده شده طوری که نمیتواند از هیچ سمتی خودش را نجات دهد در حالی که برای ادامه زندگی و بقای خودش حتما باید از روی این چاهها عبور کند اما او عاجز مانده لاغری با ذهن و آموزشهای آن ابزار و آموزش ساخت پل را میدهد تا بتوانیم از روی این خندقهای بلا عبور کنیم
لاغری را در ذهن ما به غول هفت سر دست نیافتنی تبدیل کرده اند در مغز ما حکاکی کرده اند که لاغری مساوی است با نخوردن با ورزش با دارو با جراحی با زجر با فشار و کدام انسانی است که ذهنش رنج و فشار همیشگی را بپذیرد به طور قطع هر رژیم و فشاری دوره ای است و مسلما رها میشود این مافیاهای چاقی مدام در حال تحریک افراد چاق برای مصرف بیشتر مواد غذایی هستند مدام در حال آموزش تنها راهکارهای تناسب اندام که همان رژیم و ورزش و …..است هدایت میکنند آنها خوب میدانند که چه مواد غذایی اعتیاد آوری تولید کرده اند چرا باید ما یکباره هوس چیز شیرین بکنیم آیا چیزی جز این است که ما را معتاد کرده اند؟ آیا غیر از این است که اینها همه برنامه ریزی شده است؟نگاه کنید خودشان ویروس کرونا را ساختند خودشان واکسنش را به زور با ایجاد ترس درمردم تزریق کردند خدا میداند چه مافیایی در بین بود در این سالها با ما بازی کردند علاوه بر هزینه های سرسام آور روزانه زندگی باید هزینه لوازم بهداشتی مثل ماسک و الکل و…. درمانهای دارویی و رنج بیماری و وحشت هم به زندگی انسانها وارد کردند این نمونه بارز مافیا بود آیا باز هم ما افراد چاق میخواهیم خودمان را به خواب بزنیم؟و اجازه بدهیم از ما سو استفاده کنند آیا ما برای این خلق شده ایم ؟
رسیدن به تناسب اندام نیازمند تناسب فکری است در مسیر تناسب فکری به مرور زمان عادات اعتیاد آور به شکل خود خواسته و راحت کنار گذاشته میشود تناسب اندام آن راه زجرآور که سالها به ما یاد داده اند نیست تناسب اندام یعنی همینجا یعنی با آرامش و بدون وحشت بدون محدودیت بدون فشار جسمی به طبیعت جسم خودمون برسیم لاغری آسانترین کار دنیاست اگر و اگر و اگر از راه اصولی خودش که به طور یقین تناسب فکری است اتفاق بیفتد نمیدانم چگونه شکر این هدایت را به جا بیاورم الهی شکرت که مرا انتخاب کردی تا در مسیر درست انسانیت قرار بگیرم تا از قربانی شدن نجات پیدا کنم من همیشه دلم برای معتادها میسوخت و دوست داشتم به آنها کمک کنم ولی همسرم میگفت اینها کسانی هستند که اول از هر چیز به بدن خودشان رحم نکرده اند و کسی که به خودش رحم نکرده لیاقت دلسوزی و کمک ندارد و او که خودش به خودش رحم نکرده به دیگران هم رحم نمیکند و حقش است امروز فهمیدم من هم دقیقا همینم با مصرف بی رویه مواد غذایی خودم به خودم رحم نکرده ام من هم یک معتادم و چقدر برای خودم تاسف خوردم چقدر حالم بد است همسر من انسان متناسبی است با بدنی ورزشکاری و جذاب او و سایر افراد متناسب همیشه به انسانهای چاق به دید آدمهای خنگ و خرفت نگاه میکنند و دیدگاهشان این است که اگر عقل داشت با جسم خودش این کار را نمیکرد و چاق نمیشد من در تمام این سالها تلاش کردم از راههای مختلف متناسب شوم تا نشان دهم خنگ و خرفت نیستم این سرنوشت من است که چاق باشم گویا میخواستم همسرم و خودم را گول بزنم که این فریب دادن هم فقط از یک معتاد بر می آید و بس
خدا را شکر میکنم که امروز به این آگاهی دست یافتم من میخواهم تلاش کنم از دام این اعتیاد رها شوم من میتوانم من قدرت ترک پرخوری را دارم من میتوانم در برابر فشار جامعه و تشویق به خوردن بگویم میل ندارم من میتوانم در زمان نیاز بدنم فقط در حد رفع نیاز جسمم از نعمات خداوند بدون ترس و بدون تفکیک مواد غذایی استفاده کنم من هر روز در مسیر تناسب اندام یک گام موفق برمیدارم من شگفتی ساز خودم و دیگران خواهم شد استاد عزیزم ممنونم بخاطر آگاهی های خوب شما الهی به امید تو
سلام استاد صبحتون بخیر و پراز شادی
سلام همراهان گلم الهی در مسیر لاغری روز ب روز موفقتر باشید
استاد واقعا چقد حرفاتون منطقیو روی حساب هست اره واقعا چرا هیچ کس چاقی رو خطر اعلام نمیکنه چرا انقد این خوردن ها برامون مهم شده….مسافرت میخایم بریم اول ب فکر وعده های غذایمون هستیم …مهمونی میخایم بریم تو فکریم ک چی میخاد درست کنه بخوریم ….مهمون میخاد تنها چیزی ک ب رهنمون میرسه اینه ک وای حالا چند نوع غذا بپزم چی درست کنم ک جدید باشه …انگار کل زندگی ما رو نوع خوردن و مقدار خوردنه تشکیل داده حتی یکبارم ب این فک نمیکنیم ک توی مهمونی امشب چ بازی گروهی کنیم ک سرگرم بشیم …
استاد خداروشکر میکنم ک هیچوقت چاقی برام یه عادت یا حالت عادی نشد و از زمانی ک خودمو یه فرد چاق دیدم همیشه دنبال راههای متناسب شدن بودم و همین خودش جای شکر داره ک هیچوقت نتونستم با چاقی کنار بیام….
وچقدر استاد دلم میخاد مبحث تناسب اندام توی مدارس مورد بحث قرار بگیره اگه من توانایی تصمیم گیری داشتم صددر صد این قانون رو عملی میکردم…
استاد ما همیشه در معرض نقاب بودیمو هستیم چ از طرف رسانه ها مغازه ها شرکت ها و همچنین اطرافیان….
بقول شما استاد تمام این تبلیغ هایی ک انجام میشه همه آدم های متناسب و خوش اندام رو میارن در صورتی ک این خلاف واقعیته و من مطمعنم تمام خانواده های صاحب شرکت های مواد غذایی همه افرادی هستن ک خیلی ب اندام و چهرشون اهمیت میدن ….
و یه مورد توی اطرافیان ک خودم دیدم این بود ک یکی از اقوام نزدیکم هروقت بحث چاقی و رژیمو خسته شدن از چربی بدن میشد میگفت ولکنید انقد خودتونو اذیت نکنید حالا فرض کنید لاغر شدید خب ک چی کجارو میخاید بگیرید….استاد چن ماه بعد خودشو همسرش با رژیم کتوژنیک نزدیک ب ۲۵کیو کم کردن😂😂
ینی من اون لحظه بود ک نقاب چهرشو دیدم و امروزم توسط شما نقاب چهره ی افراد سودجو رو متوجه شدم ….
استاد روز ب روز ایمانم ب شما محکمتر میشه و خوشحالم ک توی این مسیر زیبا هستم
روزوروزگارتون خووووش
سلام به همه تمامی متناسب های این سایت .
شاید بگین ماکه هنوز متناسب نشدیم خیر شما همینکه در مسیر و جاده لاغری افتادین جزئی از متناسب ها حساب میشین
چون دیگه اون افکار قبلی رو دنبال نمیکنید 😊
خب در مورد اعتیاد به چ
من شاید در مطب ها دیدم ک ب دیوار زدن و گفتن چ بلایی سر ادم میاره
بقیشم ک همش تو تبلیغات دیدم اونم فقط برای اینکه محصولاتشون رو به فروش برسونن آگاهی رو به مردم میدن
من در این نقطه از لاغری با ذهن
الان دیگه حس نمیکنم غذا یا خوراکی منو چ میکنه و با خیال راحت و لذت تمام غذامو میخورم
و واقعا روز به روز احساس میکنم دارم باریک تر و متناسب تر میشم
و حالا ک عید دیگه باشگاهم نمیرم تعطیلم
دیگه لاغریمو ب باشگاهم ربط نمیدم فقط ب احساسم به غذا ربط میدم
تازه تو عید خیلی ادم دسترسیش به شکلات و شیرینی های کوچلو پیدا میکنه و من با خیال راحت هر جا ک مهمونی رفتم خوردم
ولی خب ی جا رفتیم من با اینکه گرسنه نبودم وسوسه شدم و چایی و شکلات خوردم ولی خونه بعدی هرچی اصرار کردن نخوردم و گذاشتم تو کیفم فرداش ک گشنه بودم شکلاتمو خوردم ک دلمو بگیره
من رفتار اولی رو از سر وسوسه خوردم ولی رفتار دومم رو کاملا آگاهانه انجام دادم
و این نشون میده ک چقد رشد و پیشرفت داشتم
البته این عید ک از این اشتباه ها میکنم و ما اونجور ک باید حالا گشت گذار همه فامیل نرفتیم
و دیگه رو به پایانه این عید بعد اینم شاید هفته ای یکی دو بار دسترسی به شکلات داشته باشم ن هر روز
خلاصه با وجود برخی اشتباهاتم
من متناسب موندم و متناسب ترم میشم با کار کردن رو ذهنم
چون من در جاده لاغری با ذهن هستم😊😊
در مورد فعالیت در پست های استاد عزیزمم میدونم کند دارم پیش میرم بیشتر ب خاطر اینکه فایل رو جدا گوش میدم و بعد میگم خب امروز چ کامنتی بزارم از طرفی وقتی سوالی پرسیده نمیشه تو فایل من خیلی گیج میشم ک راجب چی بنویسم دقیقا با سوال کردن راحت ترم
حالا من سعی میکنم زیاد فاصله نندازم بین گوش کردن فایل و نوشتن کامنت ولی شده برای اینکه بدونم چی بنویسم به فایل مراجعه و نزدیک ب دو س بار گوش دادن ک بدونم چی بنویسم
برا همین خیلی طول میکشه کامنت گذاشتنم بعضی وقتا چیزی ب ذهنم نمیرسه برای نوشتن و این ی باوری میده ک کارم نصفه نیمه مونده و من احساس خوبی ندارم بهش☹️
البته بگما حالا این دوره رو ب پایان برسونم از اول دوباره گوش میدم فایل هارو
با سلام خدمت استاد عزيزم
درباره اينكه گفتيد توي دولت ها اصلا اهميتي داده نميشه به موضوع چاقي ، من دو سه سال پيش فكرم درگير اين شد كه چرا اصلا سازمان غذا و دارو به هم مرتبط هستن؟!!
بعد متوجه شدم اين دو سازمان بخش زيادي از بودجه كشور رو تامين ميكنند
. ارتباط زيادي بين غذاي ناسالم و دارو و درمان پيدا كردم كه جاش نيست كه اينجا بحثش بيشتر بشه… فقط بگم خيلي سياست هاي وجود داره درباره اينكه اصلا چرا اين دو تا سازمان به هم مرتبط هستن
هر انساني خودش بايد به اين آگاهي برسه و متوجه باشه كه كلاه سرش نره
درباره اينكه گفتيد چاقي اطرافيان رو هم درگير ميكنه ، كاملا قبول دارم مادر خودم اضافه وزن داره و بيماري هاي خاصي هم داره و از زماني كه من يادم مياد ايشون اضافه وزن داشتن…و من هر چي بهش ميگم فلان بيماريت به چاقي مربوط ميشه ..به من ميگه اره راست ميگي ولي واقعا نميتونه كاري براي خودش بكنه
البته خودمم اضافه وزن دارم و بعد از هدايتم به اين پيج متوجه شدم من با تناسب اندامم شايد بتونم به مادرم كمك كنم و من رو الگو خودش قرار بده چون سلامتيش برام مهمه
رابطه چاقي و اعتياد كه بدون شك همينطوره
من كاملا باور دارم و خيلي هم درباره اعتياد آور بودن شكر و سيروپ هايي كه در صنعت غذايي اضافه ميشه مطالعه كردم
حتي سيروپ ذرت اعتياد آوريش از شكر معمولي خيلي بيشتره
و اينجايي كه من زندگي ميكنم به وفور در مواد غذايي ها از سيروپ ذرت استفاده ميشه
همبرگر كه نگم براتون مك دونالد يك همبرگر و يك نوشابه روبه اضافه يك سيب زميني سرخ كرده ميده 7-8 دلار…تازه نوشابه رو هم هي ميتوني هي پر كني
انقدر همبرگر فروشي اينجا زياده كه نگم براتون
همه هم ارزون
نون بدون شكر به سختي اينجا پيدا ميشه
توي خيابون دست بيشتر افراد قهوه هاي استارباكس رو ميبيني
بعد فهميدم اوه ه ه …اينا توش سيرپ ذرت ميريزن يا شكر ميريزن و اينا اعتياد آور ميشه …ميبينم كسايي رو كه توي صف استارباكس وايميستن يك ليوان قهوه ميخرن شايد 5-6 دلار ..و نصفشو ميخوره بقيه شو ميريزه دور
فكر كردم به اين موضوع
و فهيميدم مثل معتادي كه پريشونه تا به مواد برسه و وقتي به مواد رسيد و پريشونيش برطرف شد براش مهم نيست بقيه مواد چي ميشه..اينا هم همينطور هستن…خيلي اين مساله برام سوال بود كه چطوري اينا نصف قهوه شونو ميخورن ، بقيه شو ميريزن دور …يا چطوريه كه اينا هر دم بايد قهوه كنار دستشون باشه…و بعد به اين نتيجه رسيدم كه اينا معتاد اون شكر يا سيروپ يا خود اون قهوه هستن…
اينجا ، شما مواد تشكيل دهنده هر چي رو بخوني يه درصدي شكر توش حتما هست
روغن كانولا ، روغن آفتابگردون ، روغن ذرت…روغن هايي هستن كه باعث بيماري خود ايمني ميشه …اما هر رستوراني كه ميريم و روغن مصرفيشون رو توي مواد غذايي ميبينم …روغن كانولا يا روغن آفتابگردون هست
نشاسته ذرت كه توي همه چيز كه قرار غلظت داشته باشه وجود داره
رنگ هاي مصنوعي كه به وفور
و هزاران هزار تا چيز ديگه
سه چهار سال بيشتر هست كه درباره اين چيزا مطالعه ميكنم..و مغزم سوت ميكشه كه چطور سلامتي مردم هيچ ارزشي براي توليد كننده ها نداره
من فقط متوجه شدم خيلي بايد آگاهانه خريد كنم
تا الانم خيلي آگاهانه خريد كردم
ولي چون باورهاي اضافه وزن توي ذهنم بوده سالم خوري به تنهايي نتيجه اي نميداده..
خدارو شكر كه آگاهي ها داره افزايش پيدا ميكنه در هر زمينه اي
موفق باشيد
سلام خدمت استاد عزیزم و عاشقان مسیر لاغری با ذهن
استاد من یه مدتی رو از سایت دور شرم به خاطر خونه تکونی و .. و این اولش فقط باعث شد که فایلها رو بشنوم و ببینم اما حالا بعد از چند روز که نبودم میفهمم که چقدر احساس نادلخواهی در من شکل گرفته
سایت شما که هر روز میام فایل گوش میدم مطالب میخونم دیدگاه میزارم به آلبوم شگفتی ها سر میزنم و.. اینقدر بهم حس خوب میده که من قبلا شاید چون اون حالت رو تجربه میکردم تغییرات رو حس نمیکردم
آنا الان که دور شدم حالا میفهمم که چقدر لحظات ارزشمند و زیبایی رو میگذرونم وقتی اینجام و هر صبح که از خواب پا میشم به سایت میام
استاد من الان یه خورده وزن کم کردم و از نگاه کردن به اینه این رو فهمیدم اینکه موانع ذهنی رو با دلایل کاملا صحیح رد کردیم و کمرنگ شدن خیلی بهم حس خوب میده و دوره در مورد ورزش گذاشتین واقعا کمک بزرگی بهم کرده
اول از همه خیلی ازتون سپاسگزارم بابت این فضا ای که ایجاد کردین و خیلی صمیمی و دوست داشتنیه من واقعا با عشق کامنت میزارم انگار اینجا خونمه:)
و حالاهم میخوام بازم ادامه بدم امیدوارم هر وقت که خواستم بهانه ای برای ادامه ندادن بیارم این کامنت رو ببینم و ادامه بدم و بدونم که وقتی ادامه میدم قشنگی ها هم ادامه پیدا میکنن
به امید خدا این روزا هم جذب مالی داشتم هم کلی اتفاقات عالی دیگه در زمینه روابط و حس خوب و .. برام افتاده
گام ۱۰ چاقی اعتیاد آسان است
نمیدونم چرا این روزا همش نشونه هایی از اعتیاد میبینم مثلا کسی درمورد اعتیاد حرف میزنه یا فرد معتادی میبینم و … انشالله که درسش رو بگیرم
اول که به فایلتون گوش دادم خیلی درک نکردم که چرا انقدر از خطر اعتیاد به اضافه وزن گفتین
ولی حالا که با خودم فکر میکنم اعتیاد به مواد مخدر با اینکه این همه ممنوعیت داره این همه مجازات داره این همه پیشگیری میشه ولی باز هم افراد معتاد زیادن
و حالا معضل اضافه وزن رو خیلیا دارن ازش رنج میبرن انواع و اقسام بیماری ها رو به خاطر همین اضافه وزن مبتلا شدن آسیب های روحی و روانی زیادی شایع شده و خب هیچکس اهمیت چندانی بهش نمیده و حتی تشویق به اضافه خوری و اشغال خوری هم میشن انسانها
یادمه یه بار یکی از معلم هام میگفت سارا اگه با این روند ادامه بدی بعدا میترکی از اضافه وزن
اون لحظه خیلی ترسیدم اما بعدش کلا یادم رفت برام طبیعی بود یا فکر میکردم بی عیب هست که فردی اضافه وزن داشته باشه
اضافه وزن اسمش روشه
اضافه اس نباید باشه زیاد بمونه میگنده احساسات خوب رو اعتماد به نفس رو انرژی رو کاهش میده
و عوارض جسمی داره
همونطور که یه میوه خراب رو نباید توی یخچال نگه داشت نباید وزن اضافه رو هم نگه داشت
اضافه وزن یه طبیعت نیست یه روند خلاف طبیعته
ما نمیتونیم با اضافه وزن مبارزه کنیم چون خیلی ها خواستن آیت نتیجه رو در بدنشون تغییر بدن ولی بازم نتیجه شد اضافه وزن
چون همیشه با تغییر علت معلول عوض میشه و علت اضافه وزن ما قبول طبیعت بدن با نا متناسب بودن شده
اهمیت تناسب رو بدونیم
حتی اگر اضافه وزنمون زیاد نیست یا حتی بچه امون رو پرورش میدیم یاد بگیریم ک چقدر تناسب مهمه چقدر تناسب با طبیعت ما و آرامش ما هم جهته و نا متناسب بودن ما رو از طبیعت زندگیمون از حقمون دور میکنه هم خودمون یاد بگیریم هم بچه هامون و نسل آینده امون رو
اضافه وزن اعتیادی بدون کمپه و حتی خیلی ها میخوان اون رو طبیعی نشون بدن یا برای فروششون از حس نا دلخواه فرد نامتناسب استفاده کنن و ما میتونیم بدون کمپ متناسب بشیم به شرطی که خودمون رو عوض کنیم
موانع رو برداریم
بهانه ها رو رد کنیم دلیل قاطع بیاریم طبیعت رو تغییر بدیم ما طبیعتا متناسب بودیم و میتونیم باشیم
به لاغری به تناسب اندام به آرام جسمی و روحی مثل نقاشی نگاه کنیم مثل آشپزی مثل خیاطی و هر حرفه دیگه ای
اینجا کلاس هنر لاغریه
شاگرد باشیم که با همه وجود به آموزه های استادمون دل بدیم و یاد بگیریم و واقعا این هنر جزوی از ما بشه مثل هر هنر دیگه ای
موفق و پیروز و سالم باشید
خدایا شکرت ❤
سلام
من بعد از دیدن این جلسه و خواندن دیدگاه زیبا و تاثیرگذار مریم عزیز یک الهام درونی بهم رسید که گفتم اینجا بنویسم حتما به امید خدا کمکی میشه برای ادامه راه یه عده که زحمت میکشن و پیامها رو میخونن
راسش من خیلی عقیده دارم که هر چیزی توی این جهان یک حقی داره که باید اون حقش بهش داده بشه مانند کارگری که میاد توی یک شرکت کار میکنه و حقش اینه که باید حقوقش به موقع پرداخت بشه و فضای کارش هم باید مناسب باشه برای اون کاری که میخواد انجام بده و اینها رو باید صاحب کارش براش تامین کنه
در مورد غذا هم دقیقا همینطوره هر غذایی که ما وارد بدنمون میکنیم این غذا یک حقی گردن ما داره و حقش اینه که اولا فضای دستگاه گوارشمون رو برای اون غذا اونقدر پر نکنیم که نتونه درست هضم و جذب و دفع بشه و دوما تا زمانی که این غذا درست هضم و جذب نشده و به روده بزرگ نرسیده اجازه نداریم غذای جدیدی رو وارد دستگاه گوارشمون کنیم و حق غذای قبلی رو که فضای کافی برای هضم و جذب هست رو ازش بگیریم و به حریمش تجاوز کنیم
به نظر من این حقیست که باید برای هر غذا پرداخت کنیم وگرنه حق اون غذا رو ازش گرفتیم و کسی هم که حق غذای خودش رو نده یعنی لیاقت این رو نداره که به بقیه خواسته هاش برسه چون جهان اجازه نمیده کسی بیشتر از لیاقتش پیشرفت کنه
جهان میگه درسته که تو حق داری آرزو و خواسته داشته باشی اما وقتی تو نمیتونی حق غذای خودت رو بدی چطور انتظار داری من حق تو رو بدم من چیزی رو بهت میدم که تو به بقیه میدی نه اون چیزی رو که فکر میکنی حقت هست
دوستان لیاقت خیییییلی مهمه توی همه چیز لیاقت حرف اول رو میزنه توی غذا خوردن به جای اینکه با وسوسه هامون غذا بخوریم باید با احساس لیاقت غذا بخوریم یعنی جوری غذا بخوریم که بعدش احساس لیاقت بکنیم یعنی بعدش ببه خودمون افتخار کنیم که درست و اصولی غذا خوردیم
هرگز اون احساس گناهی که بعد از پرخوری یا بی موقع خوری دچارش میشیم رو نباید دست کم بگیریم اون احساس نه تنها غذامون رو به سَم تبدیل میکنه که هرگز اجازه نمیده توی هیچ زمینه دیگری از زندگیمون پیشرفت کنیم
با سپاس از استاد عطارروشن عزیز و همه دوستان هم مسیرم انشالله که همتون به تک تک آرزوهای قشنگ و مثبتی که دارید برسید🙏🌹❤
سلام وظهر بخیر
گام ۸ درمورد چاقی اعتیا است
در جامعه ما چون نگرش به اعتیاد وتفکر درموردش باعث فکر بد وخال ادم خرابمیده وتصویری که از فرد متعاد در ذهن همه ما ذخیره شده با الودگی کثیفی وافتادن درجوب خلاصه مرک به حالت بده قبول افتاده که این کار در خانواده جلوکیری شه تا مبادا افرادخانواده یک از اعضاش دچارابن ناحجاری اجتماعی نشه .
ولی درباره چاقی که اعتیادبدتر هستش ابن برعکس عمل کرده خانواده وجامعه اون پذریرفتن این مهمان ناخدانده رو.
.
خانوادهای ایرانی به فرو متعاد مواد مخدر تعارف نمکن ولی برای فرد چاق میوه وغذایی اضافی میکشن تو خدا بخور اگه نخوری ناراحت میشم از دهن افتاد میل کنید با احترام مواداعتیادشو برای چاقی بیشتر تعارفش مبکنن
من دختر۱۵ ساله بودبرای اولین واخرین باریی دکترکلمه اعتیاد به چاقی وبه من گفت که چاقی یی جوری اعتباد اگه جلوش نگیری اوضاع بدتر میشه من بااین یی گلمه حدود ۱۰ سالی
مواظبت بهتری داشتم کمی اضافه داشتم ولی چون دیگه تکرار نشد.
فراموسش کرده بودم تاامروز دباره تو ذهنم یاد اوری شد
..ما به مواد غذایی اعتیاد داریم خودمون اسیر مواد غذایی کردیم ولی غافل از اینکه بدونیم مواد غذایی مارو در سلطه خودشون گرفتن
مواد غذایی بدون اگاهی ما مارو در نگه داری وانبار بیشتر در بدن تشویق میکنه برای انواع مریضی آمدگی هر جور مریضی ما امادیم بو کردیم شنیدی تعریف غذارو دیدیم ومواد غدایی رو لمس کردیم مواد غوایی و همه همه خوردیم نتیجه ما افراد متعاد به چاقی شدیم .
شرکتهای غدایی از ما سود بردن برای پر کردن چیب خودشون مارو تشویق به استفاده کردن.
حالا باید تلاش کنیم تا ازشرش خلا ص بشیم اگه گذشته بود دلیل داشتم نمی دونستم حالا دیگه چه بهونه دارم همه بهونه رو گذاشتم کناری وحال با اموزش ویاد گیری از این قله بالامیریم خودم پیدا میکنم من توی یسرزمین چاقی اسیر افتادم میرم خودم اراسرت نجات میدم
چون دراسرت بود .
چون در اسرت بودن من فرزندنم ناراحت میکنه تویی این یی سال گذشته که فرزندانم فعالیت من برای کاهش وزن میبینن تویی چشمشون امید میبینم چون خیلی نگران من بود اون رو هم با وزن مناسبشو اسییر فکردرموردمن بودن با نجات خودم فرزندانم نجات میدم از نگرانی وامید به زندگی در اونها هم پر رنگ ترمیشه. انشالله
بسم الله الرحمن الرحیم .
چرا برای چاقی محدودیتی قائل نمیشن ؟
چاقی همه چیز و از انسان میگیره . به نظر من علت اصلی که نمیزاره انسانهای چاق با دونستن همه موارد ضرر چاقی بازم رفتار اشتباه خودشون رو تکرار کنند میل و انعطاف اونها به سمت چاق شدنه . به خاطر اینه که نمیدونند با این کار چقدر به احساس لیاقت خودشون ضربه میزنند . یعنی هیچ وقت به اونها گفته نشده بر اساس زبان بدنت غذا بخور .
یعنی راه لاغری درست به اونها نشون داده نشده که اونها نمیتونند چاقیشون رو کنار بزارن . شاید اگه من این مطلب رو قبل از فایلهای تغییر عادت لاغری با ذهن میشنیدم میگفتم من میخوام اعتیادمو ترک کنم ولی نمیدونم چطور . آخه چطور میشه لاغر شد وقتی لاغری که به ما معرفی کردن فقط زجره . در حالیکه من نمیتونم به خودم فشار بیارم و یا اگه بتونم نهایت یه هفته است. و این فرمول ذهنی که لاغر شدن یعنی زجر دادن به خود لاغر شدن یعنی یه کار سخت و طاقت فرسا لاغر شدن یعنی اعمال زور نمیزاشت از اعتیاد چاقیم فاصله بگیرم . من به وسیله این فرمولها هیچ وقت نمیتونستم از چنگ اعتیاد خودمو نجات بدم و تازه بدتر از اون اگه حتی فقط به گوش دادن روشهای لاغری مثل انواع رژیمها ادامه میدادم و فقط گوش کردن نه انجام دادنش به طور قطع میتونم بگم به خوردن بیشتر رو می آوردم .
چون راه اصلی لاغری رو بلد نبودم .
بله چاقی برای ما خیلی مضره . اما چیزی که باعث شد در ما اعتیاد به چاقی بمونه راههای غلط لاغری بودن . راههای زجر آوری که چاقی رو برامون آسونتر و لذتبخشتر میکردن . به خدا که اگه هر فرد چاقی به درک فرمول اصلی لاغری با ذهن برسه دیگه ترک کردن چاقی براش راحت میشه و به راحتی اعتیادشو کنار میزاره . چون هیچ کسی دوست نداره معتاد باشه . حالا به هررفتاری ولی بلد نیست چجوری نجات پیدا کنه .
بله من معتاد به چاقی هستم ولی چند روزه در حال ترکم . چند روزه از نظر ذهنی و عملی هر دو با هم در حال ترکم . تمام مواردی که در فایل گفتید فرمولهای چاق کننده ای بودن که واقعا نشون میده چقدر دارن برای گسترش چاقی تلاش می کنند . از طرفی این همه مواد غذایی متنوع و رنگارنگ که قشنگ انعطاف وجود یک انسان چاق رو نشونه گرفته و از طرفی اعمال زور و فشار که اتفاقا باید همونا رو ترک کنی باعث چاقی شده . از طرفی کلی فراورده قند و شکر و شیرینی و فست فود و چیپس و پفک و انواع غذاهای فراوری شده و روغن و … تولید کردن و از طرفی گفتن همش مضره . چاق کننده است رژیم بگیر نخور . محدودش کن . یعنی با به وجود اومدن اینا و مشتقاتشون شروع کردن به گسترش اینکه اینا ضرر دارن یعنی همون فلسفه ی سیب ممنوعه و باعث شدن انسان از دو طرف از بهشت آرامش رانده بشه و گرفتار چاقی بشه و از ین دو بدتر تمایل و انعطاف خود فرد چاق یعنی همون شیطان درونی باعث شد از مسیر لاغری به سمت چاقی تغییر جهت بدیم .
خب من الان خوشحالم چون وقتی از طرفی دچار نگرانی از اعتیادم میشم و چاقیم بهم یاداوری میشه ولی از طرفی با راه لاغری با ذهن حس ترس و نگرانیم از بین میره و میگم خب من دارم تمرین میکنم فرمولهای چاقی رو در دو سطح و چه بسا سه سطح از وجودم پاک کنم . چاقی ذهن چاقی عملی و چاقی عادتی .
خب وقتی دارم چاقی رو از این سه سطح پاک میکنم پس از این گفته ها دیگه نمیترسم و نگران نمیشم . اما این حرفا باعث میشن من با تعهد بیشتری در مسیرم قدم بردارم . چون خطر چاقی خطر مرگ رو برام به دنبال داره . این فرمول باعث میشه من دیگه از اون مسیر نرم و البته راه لاغری با ذهن انقدر شیرینه که من دیگه مسیر چاقی رو انتخاب نخواهم کرد .چون راه بهتری پیدا کردم . اگه من تا الان لاغری رو انتخاب نمیکردم به این علت بود که راه لاغریمو پیدا نکرده بودم . ولی الان راه لاغری رو پیدا کردم و خیلی خوشحالم که دارم از اعتیاد چاقی فاصله میگیرم .
من در سطح فکری و عملی دارم از اعتیاد چاقی فاصله می گیرم .
فهمیدم دیگه نباید از چاقی ترسید بلکه باید به شناخت رسید که ببینیم چاقی چطور ایجاد شده و چقدر در این فایل خوب توضیح دادید که چطور چاقی از نظر روانی گسترش پیدا کرد که حتی وقتی در تبلیغات از فرد متناسب برای تبلیغ خوردنیها استفاده می کنند چقدر روی روان یه فرد چاق تاثیر میزارن برای اینکه بره و از اون ماده عذایی بخره و اونا رو به پول برسونه و البته خود ما اون رو انتخاب کردیم . وگرنه یک انسان متناسب غیر قابل انعطافه و با این چیزا اصلا تحریک نمیشه و خارج از نیازش نمیخوره .
من چیزی که از شخص لاغر وجودم درک کردم اینه من فقط بر اساس زبان بدنم میخورم و هیچ انعطافی هم در اون ندارم . تا گرسنه نشم نمیخورم و وقتی هم سیر شدم و بدنم بهم نشون داد که سیر شدم دیگه نمیخورم . چون من خارج از این رفتار دیگه هیچ حالی نمیبرم و به جز این رفتار مابقی رفتارها چه کم خوریها و فشارهای جسمی و چه پرخوریها و بازم فشار های جسمی رو از همین حالا با قاطعیت مردود اعلام می کنم . شخصیت لاغر من خیلی قاطعه و من در طی این چند گام تا حدودی شناختمش و دلم میخواد که دیگه بر مبنای این شخصیت زندگی کنم .
اما بریم سراغ سوال شما در فایل
چرا برای چاقی محدودیتی قائل نمیشیم .
به نظر من علت همه ی اینا گم کردن راه لاغریه . مردم از راه راست گمراه شدن و جایی ندارن که برن به سمت لاغری پس تنها راهی که می مونه چاقیه . چون در حداقل در چاقی عمر بیشتری می کنند . فردی بود به نام عمو موسی هر وقت یادش میکنم فقط اندوهم براش زیاد میشه . اون سالها چاق بود و وزن بالایی داشت ولی زنده بود وقتی از راه غلط شروع کرد به لاغر کردن و کلی عمل جراحی و کاهش وزن خیلی بالا رو تجربه کرد بعد از ۶ ماه زیر یکی از عملها فوت کرد . علت مرگش چاقی نبود علت مرگش راه غلط لاغری و اعمال زور و فشار به بدن بود .
چاقی خیلی مرض بد و کشنده ایه اما به نظر من روشهای علط لاغری دیگه مهر کوبنده ایه برای نابودی بشر و اگه کسی راه صحیح لاغری رو پیدا کنه به خدا که هم از چاقی نجات پیدا می کنه و هم از تمام روشهای لاغری غلط که به اعتیاد ما دامن زدن .
تنها راه لاغری برای من بدن آگاهی و تغییر فرمولهای ذهنیست . من خیلی قشنگ و با آرامی دارم اعتیادمو به افکار چاق کننده و به عادات چاق کننده پاک می کنم و چقدر این راه برای من مفیده چون روح و روان منو اروم کرده .
من با عشق به این مسیر ادامه میدم و اعتیاد خودمو به طور کامل از مصرف بیش از حد مواد عذایی و همچنین مصرف کمتر از حد مواد غذایی یعنی چاقی و لاغری غلط جسمی ترک می کنم .
سلام و درود خدمت استاد و همه حاضرین در این مسیر.
گام دهم چاقی اعتیاد آسان هست بله چاقی یه جور اعتیاد هست به مواد غذایی که فرد در ابتدا با شادی و شور و اشتیاق شروع میکنه به انجام دادنش روز به روز رفتارهای چاق کننده رو انجام میده و روز به روز چاق تر میشه و وقتی با عوارضش برخورد کرد و دید که خیلی این اعتیاد تاثیر گذاشته روی همه جنبه های زندگیش این دفعه تصمیم میگیره اقدام کنه به ترک چاقی ولی میبینه که نمیتونه ترک کنه چون دیگه براش عادت شده مثل معتادی که عادت کرده به مصرف مواد مخدر ولی فرق چاقی با یک فرد معتاد اینکه چاقی تخریبش چند برابر بیشتر از اعتیاد به مواد مخدر هست و همه زندگی رو تحت الشعاع قرار میده و اینکه یه نوع اعتیادی هست که خیلی آسانه و مورد پذیرش جامه و سیستم جهانی هست اعتیادی که کسی براش اهمیتی قائل نیست که بخواد براش راهکار بدن یا مثل مواد مخدر محدودیت قرار بدن یا جلوگیری کنند از پیشرفتش برای همین روز به روز داره گسترده تر میشه و سن چاقی داره کمتر و کمتر میشه و داره به بچه های خردسال هم سرایت میکنه.حالا مواد مخدر یا سیگار رو همه جا نمیشه کشید خیلی مکانها هستن که محدودیت گذاشتن برای سیگار کشیدن مثل بیمارستانها و رستورانها و خیلی جاهای عمومی ولی برای چاقی هیچ محدودیتی قرار ندادن در هیچ مکانی حتی مردم رو هم تشویق میکنن به انجام دادنش هر جا میخوای بری حتما کنارش یه غذاخوری یا رستوران قرار دادن و دارن مردم رو تشویق میکنن به مصرف بی رویه مواد غذایی حتی در خونواده ها هم براش احترام قایل میشن دیشب همه برادرام با خونوادشون خونه ما بودن و خوب ما هم تو خونه عروس داریم یکی از زن داداش ام شام نخورد و گفت گرسنه نیستم بقیه بهش اصرار کردن که بخور یا حداقل گوشت بخور یا سالاد بخور یا سوپ اما اون قبول نکرد و گفت که گرسنه نیست و الان با دیدن این فایل یادم افتاد که برای مصرف اعتیاد چاقی چقدر به همدیگه تعارف میکنیم و برامون همراه با احترام میشه که مهمونی که اومده خونمون باید غذاش رو تا ته بخوره که ما ازش راضی باشیم و من هم بهشون گفتم خوب چرا اصرار الکی میکنید نمیخواد بخوره چرا آنقدر اصرار میکنید و اونهام دیگه اصرار نکردن و یکی از رفتارهای متناسب من هم این بود که منم میلم نشد بخورم اصلا یه ذره هم چیزی نخوردم و در اون لحظه به خودم افتخار کردم و گفتم آفرین مسیر درست همیشه تاثیر گذاره و جواب میده و خدارو شکر کردم که مسیر درست رو به من نشون داد تا خیلی راحت بدون اینکه نقش بازی کنم که من نمیخوام بخورم یا اینکه چشمم همش به غذا باشه میلی نداشتم برای خوردن شام و خیلی خوشحالم از این تغییراتم که داره با روش درست جواب میده و طبیعی این رفتار درست هست که باید در تمام انسانها باشه ولی متاسفانه کسی به چاقی اهمیت نمیده و نمیدونن که چاقی قدرت تخریبش چند برابر مواد مخدر هست برای فرد چاق و از کودکی به ما چاقی رو یاددادن البته تقصیر اونها هم نیست اونها هم آگاهی نداشتن چون چاقی برای همه پذیرفته شده بود .حتی زن داداشم که با ما زندگی میکنه رو هم هر روز میبینم که داره بچه اش رو تشویق میکنه به خوردن و داره اون رو با خوردن سر گرم میکنه هروقت گریه میکنه بهش غذا میده یا هله هوله هروقت اذیت میکنه اونو مشغول میکنه به چاقی و متاسفانه برادر زاده من الان اکثر وقتها فقط میگه غذا میخوام هر نفری که میخواد غذا بخوره اون هم باهاش همراه میشه و این شروع اعتیاد چاقی هست که به مرور با بیشتر شدنش برای فرزند عوارض زیادی به همراه داره هم جسمی و هم روحی و ذهنی که خونواده ها دارن به بچه هاشون یاد میدن.ودیروز ظهر که یکی از آشناهامون اومده بودن خونمون دیدم اون فرد متناسب اصلا نه هیجانی داشت برای خوردن و نه حرص و ولع داشت به خوردن به اندازه نیازش خورد و با اصرار مادرم اصلا لب به غذای اضافه نزد و میگفت زیاد نمیتونم بخورم اگه هم بخورم حالت تهوع میگیرم و من گفتم آفرین اینه پیش فرض یک آدم متناسب اما متاسفانه برادر من که چاق هست هر وقت یه مهمونی میریم از ظهرش چیزی نمیخوره برای اینکه جا داشته باشه برای خوردن شام و حتی چند برابر هر روزش میخوره اونم از هر چیز غذا میوه تنقلات و تخمه و وقتی میاد خونه یه لیوان نعنا میخوره بلکه از اون فشار یکم کمتر بشه و فکر میکنه که چه ضرری به اون خونواده زده در حالی که به نظر من داره به خودش ضرر میرسونه منم قبلاً این جوری بودم اما به لطف خدا از وقتی وارد این سایت شدم نمیتونم اصلا زیاد غذا بخورم یادمه یک بار غذای چرب خورده بودم به اندازه ولی چون خیلی چرب بود من تا فردا نتونستم چیزی بخورم و خوشحالم از این رفتار متناسبم که نتیجه استفاده از روش درست همینه.
به نام خالق قانون ها سلام . کدوم رفتارها نشانه اعتیاد به چاقی هست ؟ می گند برای ترک اعتیاد باید بازی و زمین بازی و هم بازی رو ترک کنی هر عاملی که باعث میشه تحریک بشیم به خوردن باید کنار بزاریم پس وقتی عصبانی و کلافه و بی حوصله هستیم که همه شاخه ای از خشم در درجات مختلف بهترین کار این که هیچ کاری نکنیم و خودمون در آیینه نگاه کنیم بدون قضاوت تا اون خشم از بین بره و یک تصمیم درست بگیریم . یه نکته جالب. این که اگه از فرد چاق بپرسی آخرین باری که غذا خوردی کی قشنگ ساعتش دقیق دقیق میگه اما فرد لاغر و متناسب گاها یادش دقیق نیست کی خورده و وقتی ذهن ما مشغول کاری باشه خوردن فراموش میکنه اما اگه کاری نداشته باشه همش به خوردن فکر میکنه . همین تعارف کردن وقتی مهمون میاد باید همه چی تعارف کنی اگه نه نشان از بی احترامی به مهمون تلقی میشه همین انداختن سفرهی رنگی از انواع غذا ها و دسرها و سالادها ا نوشیدنی ها که خودش نشانه احترام و بزرگ دونستن مهمان تلقی میشه نشانه دارا بودن این که غذا رو هر چه بیشتر بخوری یعنی دوشت داشتی و قدر دان تلاش های اشپز هستی و این مسئله رو در برنامه کودک ها بارها و بارها به بچه ها به طرق مختلف گفته میشه ، این که از بچگی یاد بهمون دادن که باید غذا تو کامل و تا آخر بخوری باید میوه بخوری باید همه چی بخوری تا قوی و سالم باشی تا بزرگ بشی فلانی رو ببین چقدر قویه یا چقدر بزرگ شده به خاطر این که غذاش تا ته میخوره و بابت نخوردن توبیخ شدیم و جریمه و بالعکس تشویق . اگه میزبان تعارف کنه برنداری زشته بد یا تت وقتی افراد سر سفره مشغول خوردن هستند حتی اگه سیری باید سر سفره بشینی و خودت رو مشغول خوردن کنی و مشغول خوردن نشان بدی تا به مهمان بی احترامی نشه تا راحت غذاش بخوره . به اندازه نیاز غذا خوردن در خانواده ای که عادت به پرخوری دارند باعث نگرانی و نشان مریضی و بیماری و ضعف برعکس پر خوردن اصلا بد نیست و رفتار پسندیده ای هست . در بین مادر ها هرچی بچه تپل تر باشه اون مادر مسئولیت پذیر هست واگه متناسب باشه لاغرموردنی تلقی میشه بچه ،و مادر به درستی وظایفش انجام نداده .و اون موقع که از این دکتر به اون دکتر و گرفتن انواع شربت ها و داروها و ترفندها برای افزایش اشتهای بچه و خوردن و پر خوری بیشتر و بیشتر . بهترین راهکار به نظرم ناظر بودن به اعمال خودمون هست این که آگاهانه به کارهایی که انجام میدیم نگاه کنیم ناخودآگاه دست از یک سری کارها میکشیم وقتی که علت اون کارها رو قبلا شناسایی کرده باشیم و بدونیم اشتباه امروز بر خلاف قبل وقتی داشتم رفتارم نگاه میکردم از خوردن شیر به طور کامل دست کشیدم چون سیر شده بودم به خودم افتخار میکنم . یا حق .
شکرگزار و سپاسگزار خداوند هدایتگر هستم که به من اجازه داد یک فایل هدایتی دیگه ببینم
استاد عزیزم خدا قوت و سپاسگزار همیشگی زحمات و راهنمایی های شما هستم
دوستان عزیز و همراهم درود و سلام و عرض ادب
دکتر هلاکویی عزیز همیشه میفرمایند که بدترین نوع اعتیاد، اعتیاد به خیال کردن (به اشتباه میگیم فکر کردن.. چون فکر کردن یک قانونی داره که در خیال کردن قانون وجود نداره و به منتهیِ هرچیزی میشه رفت) و دومین اعتیاد ، اعتیاد به مواد غذایی و سومیش میشه مواد مخدر.
به مراتب دسترسی و آسانی به اونها ترک نوع اعتیاد هم سخت و سختر میشه. مثلا “خیال کردن” چون تو مغز و ذهنمون و دسترسی بهش نیاز به یک قدم هم نداره آماده و حاضر و همیشه و هر لحظه همراهمون و جامعه کاملا پذیرفتتش مثلا اگه کسی بگه من دائم دارم فکر و خیال میکنم، همش تو فکرم ،،خیلی ها میگن آخه،، بنده خدا و کلی دلسوزی و همدردی میکنن… همدردی در هیچ موردی خوب نیست و باید همدل شد.. و استاد عزیزم نمونه خوبی برای همدلی هستن، چون در همدلی هستش که من اگر میتونم به کمک تو میشتابم و اگر نه از کنار تو رد میشم، چون با همدردی حال هر دوی ما بدتر میشه،، جامعه یک مهر تاییدی هم برای انجام دادن اینکار زده..
خلاصه،، اعتیاد دوم که به مراتب از اعتیاد سوم هم خطرناکترِ،، اعتیاد به خوردن چون هیچ قانونی منعش نمیکنه ،، بالعکس هرجا رو ببینی میگن بهترین لذت دنیاست،، تشویقتم میکنن ولی برای مواد مخدر اعمال قانونی هست و جرم محسوب میشه .. همه جا و به آسونی در دسترس نیست…
بیشترین نوعِ تبلیغات، تبلیغات از نوع خوردن… بیشترین مغازه ها در مراکز شهر از نوع اغذیه هستند… در خانه مهم ترین بخش آشپزخانه خانه است. دلیل خیلی از جمع ها و مهمونی ها خوردن…. یعنی همه جا میشه آثار خوراکی رو دید.. مثل خیال کردن که در هرجا و هر زمان حتی موقع صحبت کردن میتونی به چیز دیگه ای خیال یا فکر کرد در هر جا میتونی بخوری یا ببینیش..
پس کار ما یه مقداری سخته البته در اوایل کار…
وقتی در هرجا و هر موقعی ذهن میگه بخور و هی فرمان خوردن میده در حدی که به شخصه یه مقداری همین الانشم درگیرم،، ولی درگذشته دیوونم میکرد بخدا.. دائم میگفت بخوررر،، پس یک معتادم..معتاد به مواد غذایی یا خوردن…
اعتیاد یعنی اینکه یک کاری که در اوایل خوشایند بود و کم استفاده میشد و در طول زمان تبدبل به کار هر روزه آزاردهنده تبدیل شد… و تنها و تنها چارش تغییر کردن از طریق ذهنِ،، یعنی تغییر افکار و باورهاست و حتما و حتما با مدت زمان اعتیاد، شرایطی که در بچگی رشد کردیم، و دلایل و بهانه هایی که با خوردن رفع کردیم،، مرتبطِ … نگاه کنیم به درونمون برای چه دلایل و بهانه هایی خوردیم و چقدر تکرارشون کردیم؟؟ به شخصه که الان 33 سالمه و 20 سالش رو من در هر شرایطی خوردم.. از دیگران و خصوصا خانواده خشمگین و عصبی بودم خوردم فقط در همین یک مورد شاید میلیونها بار من عصبی شدم و به خوردن رو آوردم…. خب جمع کنم و همینطور برای دلایلهای دیگه متوجه میشم که اصلا با یک پروسه کوتاه مدت رو به رو نیستم… مغز هنوز فرمانهاش رو میده تا زمانیکه مملو از اطلاعات درست بشه و وقتی به یه حد نصاب رسید فرمان لاغری صادر میکنه که اینبار باید آگاهانه عمل کرد… ممکن گاهی کم بیاریم گاهی فکر کنیم تغییر نمیکنیم و… اما این روزها با تلاش و آگاهی های درست و روزمره حتما با رسیدن به هدفمون تموم میشه و به نتیجه دلخواهمون «تناسب اندام دلخواهمون» ختم میشه.
عادله.
“ به نام او که، ما نیازمندیم به او ،و او، بی نیاز از ما\” با سلام و خسته نباشید به استاد گرامی و تناسب فکری های عزیز؛
گام دهم : چاقی،اعتیاد آسان است.
و باز هم خدای بزرگ را شکر می کنم که به من لطف دارد و کمک میکند تا در راه و مسیر خودم گام بردارم.امروز سه شنبه ۶ دی ۱۴۰۱ من توانستم گام دهم را بر دارم.
چاقی ارزان ترین و راحت ترین اعتیاد!!!
کلمه ی اعتیاد به معنای خوگری یا عادت کردن به تکرار مدام یک رفتار یا حرکت که در ابتدا با شور و اشتیاق آن را انجام داده ایم اما به مرور به تکرار آن عادت کرده ایم و نمی توانیم آن را ترک کنیم.اعتیاد انواع مختلفی دارد که البته بعضی از آنها به شدت در نظر مردم زشت و ناپسند می باشد و حتی شامل قانون های منع کننده هم می باشند مانند اعتیاد به انواع مواد مخدر و روان گردان،اعتیاد به سکس،اعتیاد به تماشای فیلم های غیر اخلاقی و ...اما بعضی از اعتیادها وجود دارند که هم نه چندان به چشم می آیند و هم در نظر عموم مردم زشت و ناپسند جلوه نمی کنند مانند اعتیاد به تماشای تلویزیون،اعتیاد به گذراندن وقت در فضاهای مجازی و … .حالا که دقت می کنم متوجه شده ام که چاقی نیز یک نوع اعتیاد می باشد.اعتیادی ارزان،راحت و بدون هیچ قانون منع کنند ه ای برای آن.این جا این سوال پیش می آید که آیا اگر همه چیز آزاد بود و قانونی نداشت مانند منع مصرف و فروش مواد مخدر و روان گردان،باز هم در آن صورت باید بیشتر انسان ها به آن اعتیاد پیدا می کردند؟!یعنی حتما باید از طرف جامعه و دولت در برابر چیزی منع بشویم تا آن کار را انجام ندهیم؟!پس عقلانیت،اختیار و اراده ی انسانی چه می شود؟!من باید خودم برای خودم با اختیار و اراده ی خودم درباره ی اعتیاد به مواد غذایی اقدام کنم و خود را ملزم به اجرای قوانینی که برای خودم در نظر می گیرم کنم و از آن پیروی کنم.قوانین من برای جلوگیری از اعتیاد به مواد غذایی می تواند شامل کارهای زیر باشد:۱)تا واقعا احساس گرسنگی نکرده ام اقدام به خوردن چیزی نکنم.۲)به هر تعارفی در مورد خوردن مواد غذایی پاسخ مثبت ندهم.۳)خودم اطرافیان را به زور تعارف،مجبور به خوردن نکنم.۴)در صورت میل نداشتن به خوردن هر چیزی خیلی راحت و بدون تعارف بگویم که میل ندارم.۵) در مهمانی ها و مجالس مختلف فقط به فکر خوردن انواع مواد خوراکی نباشم.۶)لذت را از خوردن زیاد و پر خوری کنار بگذارم. ۷) از روی تفریح،سرگرمی،خوشحالی،عصبانیت،استرس،هیجان و بیکاری شروع به خوردن هر نوع مواد غذایی نکنم.می توانم خود را با کارهای دیگری مانند کتاب خواندن،پیاده روی،رقص،صحبت کردن با عزیزان،بازی کردن و خیلی کارهای دیگر به جز خوردن خود را مشغول کرد.۸)نه به اعتیاد چاقی و پرخوری.من مسئول هر کیلو اضافه وزنم هستم این من هستم که باید خود را از این اعتیاد خانمان سوز نجات دهم یعنی اعتیاد به چاقی.من می توانم اعتیاد به مواد غذایی و چاقی را با روش لاغری با ذهن کاملا در درون خودم و ذهنم ریشه کن کنم و آن را به لاغری تبدیل کنم.من می توانم لاغر و متناسب شوم، چون لاغری و تناسب اندام حق من است و من لایق آن هستم.
سلام استاد
به درستی پر خوری کردن و بد خوری کردن ما اعتیادی است که در طول سالها به وجود امده ووبا احساسات ما مرتیط هست من وقتی دقیق میشوم میبینم وقتی احساس تنهایی میکنم پیشتر از نظر روحی دنبال خوردن مواد غذایی شیرین هستم
وقتی خسته هستم باز می خواهم با خوردن انرژی خودم را افزایش دهم یا همین ضعف بعد از خواب عصرانه را که نمی دانم از کجا میاید چون با وعده غذایی نهار زیاد فاصله ندارد ولی بعد از بیدارشدن دلت می خواهد چیزی بخوری همه اینها اعتیاد است که با تکرار انها درطول سالیان در ما مقاوم شدن راهکار من در مورد احساس تنهایی این شده که سعی میکنم موسیقی گوش کنم یا یه فیلم ببینم یا کتاب بخوانم در مورد زمان خستگی سعی میکنم اگر بشود کمی استراحت کنم اگر بعد از استراحت احساس گرسنگی کردم چیزی بخورم
بنام خدا
اعتیاد چاقی یک اعتیادذهنیه به فکر رفتاروعمل کرد براساس یک عادت شروع میشه یک زمینه ای باید وجود داشته باشه تا فرد شروع کنه به اعتیاد چاقی واون در جسم هم خودشو نشون میده چیزی که در ما باعث اقدام کردن میشه رنج کشیدن یاخسته شدن از اون وضعیت هست مثلا وقتی که فشارشکم میگیریم میخوایم که اونوبایم چیزی بر طرف کنیم چون داره فشار میاد ودررابطه باره چیزی خب این فشار هم داره به جسم میاد و وضعیت اون ما ملا قابل مشاهده ودرک هست فردی که ازیه چیزی درد میکشه اول به صورت درونی درد رواحساس میکنه وبعد به صورت کاملا بیرونی ویا فیزیکی اونو احساس می کنه اعتیاد چاقی در بچه های که از بچگی وخرد سالی دچار اضافه وزن میشن هم به همین شکل هست مثلا وقتی بچه بشینه غذا بخوره مادر برای اینکه بخواد وبتونه لیاقت مادر بودن خودشو اثبات کنه برای همین حجم بیشتر از نیاز اون بچه رو براش میذاره بچه اون غذا رو میخوره بچه هم در ک نمیکنه ا حجم غذابه اندازش هست یانه امااون باهربارمواجه شدن تصویر مدام بادیدن اون شروع به خوردن اون حجم میکنه و ادامه میده و اگر کافی نبود در وعده های دیگه اونو جبران کنه واین رومغز داره فرمان میده و به همین شکل هست که ما چاق شدیم و هیچکدوم موننمیدونیم چطور چاق شدیم چون تصاویر در ذهن ما تغییر کرده و مابه سمت چاقی حر کت کردیم چاقی در افراد به سه دسته تقسیم میشه اونهایی که درونی و بیرونی اعتیاد دارن و اونهایی که فقط درونا اعتیاد دارن دسته اول اونهایی هستن که از درون به خاطر مر ور افکار ورفتار اشتباه خودشونو مدام سرزنش میکنن اما اقدام نمیکنن و دسته ی دوم که کاملا خسته شدن اما مدام تقلا می کنند واز هرروشی به نتیجه برسم و دسته ی سوم فقط بهش فکر میکنن وبراشون مهم نیست واین هم یه جورایی نمیدونم استنباط من این هست مثل بیماری یه سری واقعا مریضن ونیاز به در مان جسمی و روحی و ذهنی دارن امایه سری هستن که باید فقط ذهنی مورد در مان قراربگیرن واین در مورد اعتیاد هم همینه یه سری افراد چاق واقعا نیاز به کاهش وزن ذهنی وجسمی دارن ویک عده فقط نیاز به درمان ذهنی دارن. چون فردی هست که سی چهل وکیلو اضافه داره و باید ذهن وجسمش روتغییربده چون بهش فشار اومده هم از نظر ذهن وهم ذهن اما فردی فقط سه کیلو اضافه داره و میخواد هر طور شده لاغربشه هردوی اونها نیاز به ترک اعتیاد چاقی دارن ویک فقط ذهنی و دیگری ذهنی وجسمی واون از طریق افکار ورفتاره ودراین بین هم حرف هاتبلیغات ورسانه های اجتماعی تصاویر غذاها وبعد در رابطه با تغییر جسم هم حرف هاوتیلیغات لاغری والاس برای تر ک اعتیاد چاقی همه باعث این میشن که فرد وقتی اقدام میکنه ونتیجه نگیره بیشتر در اعتیاد خودش غرفع بشه واین خطر غرق شدن در چاقی خیلی خطرناک تر از غرق شدن هست چون این به مرور شکل میگیره و باعث مرگ گ فرددر مرور زمان میشه اون رو در مسیر مرگ قرار میده و به صورت کاملا ناخواسته و کسانیکه علاقمندند که چاق بشن وله هر شکلی شده چاق میشن و پشیمان میشن اونها هم اگر ندونن چطور باید لاغربشن اونها هم درمسیر مرگ تدریجی قرارمیگیرن واین یک اعتیاد هست اعتیاد هست که به مرور با قرار گرفتن در اون وتغییر ندادن شرایط باعث میشه که فرد سالیان سال باحودش مواجه بشه بدنش روحش ذهنش وهمهی زندگیش به مرور تخریب بشه و در نهایت مر گ به سراغش بیاد و دقیقاً این درمورد چاقی صدق میکنه وکسانی هم که میپذیرم چاق بمونم ویابخوان که چاق بشن دراین مسیر قرارمیگیرن پس باید ذهن مادر میم بشه تا جسم ما از این حالت اعتیاد خارج بشه و اول ازذهن بعد به جسم منتقل بشه
باتشکر…
سلام استاد
خوبین
فایل سی و چند دقیقه هست ولی چهل وچهار زدین پانزده دقیقه آخر بعد پایان صحبت هاتون خالیه فیلم هم خالیه هم صوتی
سلام و درود
اصلاح شد
مرسی اطلاع دادی
سلام استاد گرامی
طبق معمول این فایل هم بسیار عالی بود . خیلی لذت بردم چقدر خوب واقعیتها رو عنوان میکنید و باعث میشید ما با چشمان باز مسائلی رو که معمولا پیش رو داریم ببینیم..
با این آموزشهایی که شما به ما دادید باعث شد که من دیروز به مادر يه پسر سه ساله که سعی میکرد بشقاب دوم سوپ رو به بچه بده و بچه نمیخورد بگم که داری با این کارت چاقی رو به بچه یاد میدی و براش توضیح دادم ایشون هم قبول کرد و خیلی خوشحال شد که این آگاهی رو بهش دادم.
این آگاهی ها نه تنها به گفته شما به نسل بعدی ما تاثیر داره ، الان هم میتونیم به اطرافیانمون کمک کنیم تا توی مسیر چاقی نیافتند
با تشکر فراوان🌺🌺🌺
بنام خدا
چاقی یک اعتیاد آسان است
با گوش دادن این فایل علاوه بر اعتیاد چاقی اعتیاد های دیگه را هم یاد گرفتم
من و شاید خیلی های دیگه فکر میکردیم فقط اونایی که مواد مصرف میکنند اعتیاد دارند در صورتی که خود من چندین اعتیاد تو رفتار خودم شناسایی کردم یکی اینکه حتما هر روز بین ساعت ۳ الی ۴ باید قهوه بخورم فکر میکردم اگه نخورم انرژی برای کارهام ندارم سر حال نبودم ولی الان جند روزه به خاطر مشکل معده دکتر منع کرده و نمیخورم و خیلی هم خوبم
قبلا چای با کلوچه یا بسکوییت میخوردم الان چند وقتی هست چای خالی میخورم و خیلی هم خوبه برا خوردن مواد غذایی هم که هیچ قانونی نبود گرسنه بودم میخوردم سیر هم بودم میخوردم تو تفریح تنقلات دور هم میخوردیم تو مراسمات ،تو عروسی ها
تو مسافرتها یه ساک پر می بردیم از زمان حرکت شروع میشد هیچ قانونی نبود لذتش خوردن بود .
اما آبان من تو مسافرت گاهی نهار هم نمیخوردم گرسنم نبود شام کم فقط دوست داشتم بگردم تا بخوریم تنقلات اصلا نخوردیم چه لذتی داشت که قانون خوردن را رعایت میکردیم خودم چقدر خوشحال بودم که دارم یواش یواش از دام چاقی این اعتیاد آسان خودم را نجات میدم من که دیگه چیزی نمونده هیچ عجله ندارم و دارم تو مسیرم لذت میبرم .
سلام خدمت استادگرامی ودوستان متناسبم
چاقی ارزانترین نوع اعتیاد است
چون هیچ خط قرمزی نداردوبراحتی به بدن مابرمیگرده
چه نکته عجیب وجالبی فرمودین استاد
استادوقتی برای باراول فایل اعتیادروگوش دادم
دقیقا یه تکون خوردم
که چه قدررفتارهایی که انجام میدم براساس اعتیادهست
ودیدم بااینکه دوره ی لاغری باذهن رواستفاده کردم
والان بعدگذشت ۲سال ازورودم به این اطلاعات ناب
اماهنوزهم رفتاراشتباه دارم
والان که برای باردوم به فایل گوش دادم متوجه شدم
که دقیقا مثل اعتیادهست
مثلا تاازخواب ظهربیدارمیشم بایدهمراه باچای کیک وکلوچه و چیزی باشه
اگربیرون میرم یه چیزی بخورم .
ما۴نفریم و
تاشیرازرفتیم واومدیم ..براساس رفتارهای قبل چیپس پفک و……خریدیم اماجالب بودکه فقط دوتا ازخوراکی هاروخوردیم وبقیه روبرگردوندیم .
درحالی که قبلا اونهاروکه میخوردیم هیچ دوباره برای برگشتم خریدمیکردیم
درسته که به اندازه میخورم .اما میبینم اینم یه نوع اعتیاده وبراساس تکرارانجام میشه
والان شروع کردم که رفتارهایی که بااعتیادچاقی همراهه روپیداکنم وکمرنگ وکمرنگشون کنم
البته ماخانوادگی دوره های صدگام استادروداریم انجام میدیم.ومیدونم به نتیجه های عالی میرسیم برای تمام عمرمون🥰
نشان های دریافت شده
سلام به استاد عزیزم ودوستان گرامی
میخواستم بگم چرا چاقی در کشور ما پذیرفته ست به نظر من وهمون طور که مستندها رو دیدیم چاقی برای جامعه کلی منفعت داره در هر قسمت از جامعه نگاه کنیم منفعت مثلا در سینماها هر کسی که چاق ومیره سینما دست خالی که نمیره کلی تنقلات وساندویچ و…میخره تا هنگام فیلم دیدم بخورم
در ورزشگاه هم همین طور کلی مغازهای مختلف با انواع بوهای خوشمزه انواع تبلیغات خوشمزه وانواع غذا ها ونوشیدنیها مضر در خدمت افراد چاق هستند
سلام استاد خسته نباشید من دو روز پیش این گام را انجام دادم اما هرچی فکر کردم هیچ مطلبی به ذهنم نیومد که تمرینم رو انجام بدم تا برای خودم اثبات بشه که به درک از اعتیاد چاقی رسیدم امروز دوباره برگشتم و مروری کردم و چیزی که فهمیدم و برام روشن شد جواب این سوال که چرا اینقدر افراد چاق در جامعه داریم؟
چون هیچ قانونی برای منع قانونی پرخوری و اضافه وزن وجود نداره و مواد غذایی زیاد در دسترس هست چاقی برای جامعه و برای همه افراد آن طبیعی جلوه شده از کودکی عادی جلوه شده و هیچکس متوجه این نیست که ما اعتیاد به چاقی رو از سن کودکی مبتلا شدیم و هیچ منعی برای اون نداشتیم چون خوردن و بهتر بگم زیاد خوردن اولویت همه زندگی افراد جامعه شده در مسافرت مهمونی و میزبانی کردن گردش ختم عروسی ورزش کردن کتاب خوندن فیلم دیدن و و و آخر همه اینها به خوردن ختم میشه و هیچوقت شخصی به جرم پرخوری و چاق شدن دستگیر و بازخواست نشده است و من از امروز به خودم این اطمینان رو میدم که برای رهایی از اعتیاد چاقی و برای بهبود این بیماری قانون گذاری کنم قانون به اندازه خوردن و لذت بردن از اطرافم بدون توجه به خوردن زیاد و حرکت در مسیر لاغری با ذهن و رهایی از پرخوری و به امید روزی که همه با روش لاغری با ذهن آشنا بشن.
سلام و درود بر استاد گرامی
این فایل تکان دهنده رو خیلی دوست دارم چون واقعا بر روی من تاثیر میگذاره این فایل هم از همون فایلهای گذشته s استاد هست که پر از تحکم در حرف زدن هست که واقعا شنونده رو تخت تاثیر قرار میده البته ناگفته نماند موضوع این فایل واقعا جالبه و افراد چاق با این فایل تحت تاثیر قرار میگیرن .
در این فایل استاد از قوانین در خیلی از موضوعات حرف میزنه مثل قوانین در مدرسه و یا قوانین در خرید و فروش کالا قوانین در هر جامعه و یا قوانین رانندگی و …که همه ای این قوانین برای جلوگیری از اسیب فردی و اجتماعی هستن و اما باید بگم بعضی از موارد هستن که برای اونا قانونی وضع نشده مثلا در مورد مصرف دخانیات قانون خاصی گفته نشده و میبینیم که برای مصرف بعضی از دخانیات مثل سیگار قانون منعی گفته نشده و میبینیم که افراد به نسبت مواد مخدر دیگه که آزاد نیستن خیلی بیشتر مصرف میکنن پس یعنی اگر دولت اون رو منع نکنه مردم هم نباید به فکرخودشون باشن؟؟
و اما باید این موضوع رو ربط بدیم به چاقی چرا ما این همه افراد. چاق در جامعه داریم ؟؟ چرا ؟؟
چون مواد غذایی زیاد هست و به وفور در دسترس هست و میبینیم که تعداد افراد چاق بیشتر از افراد لاغر هست .
چاقی یک نوع اعتیاد هست اعتیاد به مواد خوراکی که هیچ قانونی برای اون در نظرگرفته نشده و خیلی سریع تر از هر نوع اعتیاد دیگه داره گسترش پیدا میکنه اعتیادی که والدین مشتاقانه فرزندانشان به این اعتیاد تشویق میکنن و رهایی از اون سخت و طاقت فرسا هست و این اعتیاد رو در اوج صمیمیت به هم تعارف میکنیم و اعتیادی که در اوج لذت وارد زندگی ما میشه و زندگی رو سخت میکنه چاقی ارزانترین نوع اعتیاد هست که هیچ قانونی برای اون وضع نشده .
پس ما باید قانونهایی رو وضع کنیم که از این اعتیاد رها بشیم .
واقعا افراد چاق و زندگی اونها درد ناک هست چقدر این افراد به خودشون و بقیه ضربه زدن چقدر زندگی سختی رو دارن چقدر در معرض انواع خطرها هستن چقدر ازهر نظر زندگی بی کیفیتی و سطح پایینی دارن از نظر سلامتی و روابط و اعتماد به نفس و ….دیگه این رو تنها نمیدونستم که اونها معتاد به مواد غذایی هم هستن که بازم در این فایل میشنوم دیگه با تمام وجودم از چاقی و از پر خوری متنفرم از این افراد معتاد که کسی یا حتی خودشون نمیدونن دارن چه بلایی به سر خودشون و بقیه میارن متنفرم خدایا من خودم کسی بودم که همیشه بچه هام رو یه سمت اعتیاد به مواد خوراکی تشویق کردم و حتی از همسرم و اطرافیانم خواستم که پر خوری کنن چون هزارتا دلیل داشتم همیشه با این نیت که میخوام به مهمون هام احترام بزارم اونها رو اصرار در خوردن کردم من همیشه اگر افراد کم خوراک در اطرافم بودن که اعتیاد به مواد خوراکی نداشتن تعجب میکردم و تشویق به خوردنشون میکردم …اما حالا دیگه آگاهم جریان چیه و با تمام وجودم میخوام درست رفتار کنم و به نسبت گذشته عالی تر رفتار میکنم اما هنوزم باید یاد بگیرم وقتی سیر هستم دیگه چیزی به زور وارد بدنم نکنم و خودم رو معتاد به پر خوری نکنم که در گذشته باعث زجر و حال بد خودم بودم و اما ازوقتی در مسیر هستم انصافا تاحدود زیادی موفق بودم که اعتیاد نداشته باشم همین دیشب با همسرم و بچهام رفتیم بیرون و من چون سر شب گرسنه بودم خونه شام خوردم اما اونها نخورده بودن و هرکس چیزی سفارش داد اما من خیلی راحت گفتم نمیخوام چون سیرم و چیزی سفارش ندادم و لب نزدم تا آخر شب پسرم یه ذره ازیه برش پیتزا رو نخواست داد به من و منم خوردم همین و اما لب به بقیه پیتزاها و بستنی و فالوده ها نزدم چون سیر بودم و این روند من رو امیدوار میکنه که فروغ تو مدتها هست در مسیر هستی و دیگه اعتیاد نداری تا حدود زیادی پاک هستی یعنی مواد غذایی و میبینی اما نمیخوری یا اگر بخوای در حد رفع هوس برمیداری وزیاده روی نمیکنی این نشون میده که اعتیاد تو داره کم و کمتر میشه همین امروز ظهر من قبل ناهار دوعدد میوه خوردم و دیگه دلم هیچ نهار نخواست تا دو ساعت بعد اما همش نجوا سی داشتم که میگفت مگه میشه برو بخور منم برای آرام شدن همون نجوا یکم در حد ذره ای خوردم و کنار گذاشتم و برا همسرم بعدا گذاشتم بازم دلم نخواست و این نشون میده من دارم بدنم رو از هر پرخوری و اعتیادی پاک میکنم اما اگر یه بار در یه جایی خطا کردم نباید ناراحت بشم به مرور با تکرار رفتارهای درستم اونها در من نهادینه میشن و من خود به خود رفتارهای درستم بیشتر میشن و من یه جسم پاک و سالم متناسب خواهم داشت .
من واقعا باید به گذشته ی خودم و رفتارهای نادرستم در گذشته فکر کنم که چقدر باعث تشدید چاقی در خودم و بقیه میشدم و درست در زمانی که من اعتیاد به چاقی داشتم ،میخواستم فرزندانم و همسرم رو هم به این دام بکشم و اونها رو هم گرفتار کنم اگر اونها یکم کمتر غذا میخوردن با هزار ترفند بچه هام رو مجبور به خوردن بیشتر میکردم اگر همسرم میگفت جا ندارم با کلی گله و شکایت اون رو مجبور به پر خوری میکردم و چقدر خودم در زجر بودم همیشه برای من همه چیز در خوردن خلاصه میشد اگر یه وعده غذایی کمتر میخوردم در وعده ی بعد جبران میکردم و دو برابر میخوردم و همیشه نگران وعده ی بعدی غذاییم بودم و همیشه فکرم خوردن بود چقدر سر همین خوردن با بقیه ناراحتی میکردم که چرا به من خوراکیهای بیشتر نمیدن ؟؟
اما من دیگه فروغ آگاه هستم و میخوام برای خوردنم قانون بزارم :
من بچه هام رو در خوردن اصرار نمیکنم
من همسرم رو در خوردن اصرار نمیکنم
برای من با خانواده بودن دور میز مواد مخدر چاق شدن نباید باشه
من باید در مقابل اصرار های بقیه مواد مخدر بیشتر مصرف نکنم
من بقیه رو نباید اصرار به مصرف مواد مخدر بکنم
واقعا من هیچ وقت در زندگیم جز افرادی نبودم که چاقی و بپذیرم و همیشه به دنبال راهی برای رها شدن از اون بودم اما متاسفانه در جامعه پذیرفته شده هست
و اینکه ما این مواد مخدر برای عنوانهای مختلف مصرف میکنم کار رو خطر ناک تر میکنه خود من در گذشته و شاید هنوزم گاهی اوقات مصرف میکردم چون
بدن روقوی میکنه
چون زیاده و اسراف نشه
چون بهش علاقه داریم
چون خوشمزه هست
چون پولش رو دادیم
چون حوصلمون سر رفته
چون اومدیم تفریح
چون در سفر هستیم
چون مریض هستیم
چون خسته ایم
چون مشکلات روحی و جسمی داریم مثلا ناراحتم و یا خوشحالیم و یا چون سر درد و معده درد و .. داریم
چون میخواییم احترام بزاریم و میزبان ناراحت نشه
چون فقط یه امشبه
چون
اما دیدگاه ما باید تغییر کنه و بدونید که مادر گذشته به چاقی اعتیاد داشتیم و ما مسول هر یک گرم چاقی در جسممون هستیم و ایراد کار از خود من هست که عادات و رفتارهای نادرستی دارم نه ایراد از داروهای من هست نه ایراد از جسم من هست نه ایراد از سن و موقعیت من هست من خودم با اعتیاد به مواد خوراکی خودم رو به این روز انداختم .
من اصلا قبوول ندارم چاقی من به خاطر کم کاری تیرویید هست مقصرخودم هستم که معتاد به مواد غذایی هستم من میخوام این اعتیاد به چاقی. در جسمم از بین بره برای همین هر روز در مسیر هستم و قدم برمیدارم من چاقی خودم رو الان قبول ندارم و نمیگم این مقدار حق من هست چون …. من انتظار دارم با درست رفتار کردن هر روز لاغر تر و لاغر تر بشم و من هنوز از خودم انتظار جسم زیباتر رو دارم برای همین نباید پرخوری کنم نباید اعتیاد به مواد خوراکی داشته باشم .
منم به قول دوستان میخوام جسم پاکی داشته باشم که از هر پر خوری و به زور خوردن رها و آزاد باشم
سلام فروغ عزیزم
واقعا نوشته تون عالی بود .من نوشته ها تون رو میخونم ولذت میبرم
واقعا تحسینتون میکنم که همواره در مسیر لاغری هستید.
تعهدتون پشتکارتون قابل تحسین هست .آرام وبا وقار بدون هیچ سروصدایی دارین برای خودتون درین سایت عشق بازی می کنید .
عاشقتونم از نوشته تونم واقعا لذت بردم خدا حفظتون کنه
موفق و شاد باشی عزیزم.
سلام الهام جان دوست قشنگ و هم مسیرم
چقدر خوشحالم که شما دوستهای عالی رو در اطرافم دارم اصلا خوشحالم که همچین فضایی هست که همه با هم هم فرکانس هستیم و همدیگه رو درک میکنیم و به هم عشق میدم واقعا از استاد عطار روشن برای مهیا کردن این فضا سپاسگزارم
خوشحالم که کامنت من رو خوندین ولذت بردین حقیقتا من حالم با نوشتن و گوش دادن این فایلها و هر فایلی در این مسیر عالی میشه و آرامش پیدا میکنم
براتون ازخدا بهترینا رو با یه جسم عالی و رویایی میخوام
در پناه خداوند باشین
ممنونم عزیزدلم
اره واقعا خداروشکر که این فضای دلنشین و پاک وپراز احساسات خوب هست وما درین مکان زیبا و رؤیایی جمع شدیم وبه همدیگه فرکانس عشق و آگاهی میدیم.
من دیگه واقعا هیچ دوست بیرون ازاینجا ندارم یا کسی که با من هم فرکانس باشه فقط یکی هست اونم ماهی دو ماهی یه بار حرف میزنیم .
همه ی دوستان من درین سایت هستند و ندیده عاشق همشون هستم واز مطالب و نظرات عالی و انرژی مثبتی که دارند فقط لذت میبرم و عشق میکنم.
به نظر من اینجا تنها جایی هست که بچه ها خیلی وقتها درک خودشون واصطلاحات مخصوص خودشون رو به کار میبرند نه اینکه کپی اصطلاحات استاد رو استفاده کنن و این یک امتیاز بزرگ برای این سایت هست چون خود استاد هیچ وقت اصطلاحات معمول ومعروف اساتید بزرگ جذب جهانی وایرانی رو به کار نبردند خودشون با زبان مخصوص خودشون بیان کردن مطالب رو ومن همواره به داشتن چنین استادی افتخار میکنم .
من وقتی کامنتی می خونم زود میفهمم که این لحن حرف زدن یا بیان مطالب از زبان کدوم استاد هست که بچه ها دارن استفاده میکنن .
در آخر هم از استاد عزیزم
وهم فروغ دوست داشتنی و متین و زیبا ممنونم که همواره با تعهدتون به ما هم انگیزه وشور وشوق ادامه دادن میدید .
خدا حافظ و نگه دارتون باشه .
سلام وستان عزیز واستاد گرامی امروز که این فایلو گوش میدم در مسافرت هستم همیشه این باوو داشتم تو مسافرت آدم چاق میشه خوب چون خیلی بیشتر ازروزایمعمولی میخوری
حالا فهمیدم برای یه معتاد وقتی مواد مخدر دم دست باشه خوب بیشتر مصرف میکنه ایجا همین طور که دارم ردمیشم جعبه شیرینی روی اپن هست شیرینی که همه با لذت خوردیم و خاطره خوبی ازش دارم خوب الان یکی برمیدارم چون دیدم اصلا هم توجه نمیکنم بدنم نیاز داره آیا گرسنه هستم یا نه وقتی یه روز تو مسافرت به خوردنات توجه کنی میبینی همش اعتیاده
سلام
چاقی اعتیاد آسان هست . حتی از مواد مخدر هم بدتر .
چون معتادها هم واسه خودشان قانون دارند که روزی چند وعده وچقدر مصرف کنن اما من چاق چی ؟
حتی توانایی انجام دادن یک قانون ساده راحت رو هم نداشتم .
میشه گفت چاقی رویاد نگرفتم بلکه اعتیاد رو یاد گرفتم .
اعتیادی که با ذوق وشوق بهمون یاد دادن .
اعتیادی که تشویقی داشت وحس خوب .
اعتیادی که آشکارا انجام میدادم .
ومراکز پخش آن هرسال بیشتر وبیشتر میشه
اعتیادی که حتی رسانه ها تبلیغات میکردن .
یادم میاد هروقت بیرون میرفتیم درحدچندساعت . آنقدر وسایل درصندوق ماشین میزاشتیم که جا نمیشد .
وهروقت میخاستیم در مهمانی نهایت احترام روبه مهمان بزاریم سفره رنگین تری پهن میکردیم .
هروقت بیمارمیشدم با کلی مواد خوراکی سعی میکردم که خودم رو مشغول کنم .
هرموقع بی حوصله میشدم میرفتم سریخچال .
هر وقت بیمارمیشدم به بهانه خوردن قرص و زخم معده کلی غذا میخوردم .
تازه بدتر از همه اعتیاد به چاقی رو مساوی با سلامتی یاد گرفتم .
همین چندوقت پیش که خونمون مهمان بود مادرم پیش خانم فامیل از تپل بودن من از بدو نوزادی میگفت و خوشحال بود . یعنی من از همون زمان بارداری مادرم معتاد شدم .
دیگه کم کم که بزرگترشدم و میخاستن منو ترکم بدم یا خودم بخام یا دکتر تغذیه بخاد بارژیم ترکم بده نمیشد که نمیشد .
باز یه آدم معتادبه مواد رو میشه با راه حل فیزیکی ترک داد اما من چاق تصورکنید فقط یک هفته پاهام روببندن به تخت وغذا ندن اونوقت نه تنها رها نمیکردم بلکه حریص میشدم .
من یادگرفتم چاقی رو . پس منم باید یادبگیرم متناسب شدن رو . ومعتاد به لاغری شوم .
یه بار تونستم چاق بشم پس یه بارهم میتونم برگردم به حالت قبلم .
وانجام این کار فقط با قدرت خارق العاده ذهنم انجام میشه .
من خودم قانون میزارم برای خودم .
که ازاین به بعد هرگونه افکار وتوجهات به چاقی اکیدا ممنوع .
وباورهای متناسب شدن رو میسازم تابتونم وارد دنیای شیرین متناسب ها شوم .
سلام و عرض ادب خدمت دوستان گرامی و استاد عزیز
اعتیاد آسان
اولین بار ک این فایلو گوش دادم ی مرور و مقایسه ای کردم خودمو با ی فرد معتاد ب مواد مخدر، و چقد برام عجیب بود و باور نکردی،منم کاملا ب این اعتیاد در ظاهر شیک وآسان مبتلا بودم،وهیچمنعی ک نداشتم هیچ کلی هم تشویق میشدم برای مصرف،و مواد هم ک خیلی اسون در دسترس ،یعنی تمام رفتارای منم در مقابل مواد غذایی درست شبیه رفتارهای ی فرد معتاد در مقابل مواد،
یادم میاد چقد در برابر غذا حریص بودم و وقتی ک مواد غذایی ک از قبل در ذهن خودم با توصیف هایی اونو خوشمزه کرده بودم ضعیف و ناتوان میشدم و هیچ کنترلی برای نخوردنش نداشتم ،من اونقد ب خوراکی ها معتاد بودن ک گاهی ک تو خونه ی خوراکییو نداشتیم و من دلم میخواست با وجود سختی و لباس پوشیدن وفروشگاه رفتن من این کارو انجام میدادم و حتی اگه شبم بود و دلم میخواس اگه میخوابیدم ک تمام فکر و ذکرم میشد اون خوراکی و برای همین بیشتر مواقع ترجیح میدادم برم و اون مواد رو تهیه کنم و مصرف کنم خب ی معتاد ب مواد مخدرم دقیقا همینه حالتش فقط چون اون مواد مخدر براش ی قوانین و محدودیت هایی هس و در جامعه اونو بد میدونیم با ی دید دیگه نگا میکینیم در حالی ک از نظر روحی روانی وذهنی و رفتاری برخورد من با مواد غذایی دقیقا شبیه ی فرد با مواد مخدر بود وهر دو این رفتار اختلال روانیه،یاد وقتایی ک رژیم بودم میوفتم دقیق مث فردی داره توی فیلما دیدم ک برای ترک مواد مخدر داره اقدام میکنه ،حالت پریشون ،عصبی ،مدام فکرش دنبال مواد و بیحال و سردرد ، همین هم نشون دهنده ی اینه ک نمیشه با ذهن ب طور فیزیکی درگیر شد برای ذهن مواد غذایی یا مواد مخدر هر دو یکین یعنی تکرار کردنشون باعث عادت شده وذهن دچار اختلال شده و از حالت عادی وطبیعیش خارج شده ،و ترک و یهویی و مصرف نکردن و فشار فیزیکی هر دو برای ذهنی ک قبلا کلی باور برای مصرف و توجیح برای مصرف بهش اموزش دادیم و تکرار کردیم سخت و نشدنیه ، من از بچگی از طریق مامانم تشویق ب استفاده مواد غذایی بیش از نیاز بدنم بودم ،و این کار تحت عناوین مختلف انجام میشد ،اینکه بخورم مریض نشم ،قوی بشم ،بخورم چون خوشمزه اس ،بخورم ک بمونه اصرافه وگناهه،الان مهمونیه ،الان مسافرته ،الان اومدیم باغ،عیده ،ویا فیلم میبینم باید بخورم حال بده ،عصر بیدار شدم ی چی بخوزم ..،و کلی دلیل های دیگه ک منو تشویق ب خوردن و عادت ب پرخوری میکردواین روند ک مدام تکرار میشه، میشه ی رفتار عادی و بعد از اینکه خودم بزرگ شدم بر اساس رفتار بزرگترها ک دیدم واموزش دیدم منم بقیه رو تشویق ب استفاده بیش از اندازه مواد غذایی میکردم، وقتی با دوستان بیرون میرفتیم ویا گردش ودور همی با اصرار زیااد از دیگران میخواستم ک از مواد غذایی و خوراکی موجود استفاده کنن و هیچوقت فکر نمیکردم ک اینکارم چقد ممکن ب طرف مقابلم با تکرار اسیب بزنه ،
من هم از همون ی سال قبل اینا ک این فایلو برای اولین بار گوش دادم خیلی قوانین برای خودم در نظر گرفتم
اینکه من حق ندارم ک ب کسی تارف مصرف چیزی رو بکنم طرف مقابلم خودش میدونه نیاز بدنش چیه،یعنی بارها شده مهمونی اومده خونه یا بیرون رفتیم با بقیه سعی میکنم ک اگه قرار ب پذیرایی باشه اونارو روی میز بچینیم تا خود فرد تصمیم بگیره ک چی میخوره و خیلی وقتا پیش اومده ک مامانم مدامگفته پاشو پذیرایی کن و فلان چیزو تارف کن و اگه هم مجبور شده باشم فقط در خد ی بفرمایید بوده و دیگه کاری نداشتم ک تصمیم طرف مقابل چی بود
دوم اینکه برا خودم قانون گذاشتم ک حق ندارم هر تارفی رو قبول کنم وقتی بهم چیزی تارف میشه ی لحظه ب احساس هام و نیاز هام توجهکنم ،ایامن الان نیاز ب خوردن چیزی دارم؟؟ایا من الان تصمیم ب خوردن چیزی داشتم ؟ و وقتی ک نیاز نداشتم رد کردم تارفو میگم ک مدتی شاید زمان برد خیلی وقتا برای خودم یاداشت میکردم ک من فلان جا نیاز نداشتم و اون تارفو رد کردم و از موادی ک بهم تارف شد مصرف نکردم و همین کلی برای. من تشویق میشد و لذت میبردم اوایل خب سخت بود اطرافیان برحسب عادت وقتی ک پاسخ رد میدادم اصرار میکردن ولی ب مرور قانع شدن و پذیرفتن ک وقتی میگم نه ،یعنی واقعا نیاز ب مصرف اون ماده ندارم و مث قبل تارف الکی نیس،خب منم مث خیلی از افراد چاق و معتاد ب مواد غذایی همیشه دوس داشتم ک بهم تارف بشه و من بتونم با خیال راحت وبیشتر مصرف کنم و خیلی اسون ب مواد غذایی معتاد بودم
سوم مواد غذایی فقط برای تامین نیاز بدن برای تولید انرژی هست و هیچ دلیل دیگه مثل خوشمزه بودن،خوردن برای تفریح،شادی ،ناراحتیوعصبانیت و لذت و ……قابل قبول نیس و من در صورتی از مواد غذایی بالذت استفاده میکنم ک ب اندازه نیاز بدنم باشه و بعد از دریافت پیغام سیری چراغ اخطار و قرمز رو توی ذهنم شروع میکنم ک اینا الاان ممنوعه و تو داری از قوانین لاغری و تناسب تعدی میکنی و زیرپا میزاری و جریمه میشی
چهارم خوردن تفریح نیس واگه حوصلت سر رفته میری دنبال ی تفریحی ک در مسیر و همسو با تناسب وخواستت باشه واینجوری هم لذت بخشه و هم کلی خوش میگذره وهم ی جایزه هر چند کوچک برای خودم در نظر میگیرم ،مثل دور زدن یا پیاده روی با فایلای پیاده روی ک کلی حال خوب ب همراه داره و یا گشتن تومراکز خرید
تو این مدت گاهی خطا رفتم ولی مسئولیتش روپذیرفتم وب خودم گفتم ک تعدی از قانون داشتی بس باید جبران بشه ،و اینجوری دیگه مدام عذاب وجدان و ناراحتی بیشتر سراغم نمیاد وسعی در جبران و رفتار درست در مواجه های بعدی میشم
خدایا شکرت برای این اگاهی های مفید وسازنده
سلام به تمامی دوستان خوبم
من ایمان دارم که میتونم متناسب بشم و بر خلاف گذشته ی خودم چاقی در جسمم رو اصلا طبیعی نمیدونم و اون رو چیز نادرست و عجیب و غیر معقولی میدونم .
و اما این جلسه در مورد قانون میخواهیم حرف بزنیم ما در تمام جنبه های زندگی مثل درسخواندن و خریدن و رانندگی کردن و یا … قوانینی داریم که باید به اونها عمل کنیم قوانین دو دسته هستن قوانین منع کننده وقوانین …
و دولت با اجرای قوانین منع کننده مانع از اجرای یه سری کارهای خلاف و جرم میشه .
و اما یه سری کارها در جامعه هستن که برای اونها هیچ قانونی وضع نکردن و همچنان مردم در اجرای اونها آزاد هستن مثل فروش دخانیات و مصرف دخانیات و ما میبینیم چون برای مصرف اون قانونی نگذاشتن مردم به راحتی میخرن ومصرف میکنن و اما میبینیم که برای مصرف مواد مخدر که قانونی در نظر گرفته شده و به راحتی در اختیار مردم نیست مردم مثل سبگار اینقدر راحت و زیاد مصرف نمیکنن.
پس کی این قانونها رو تعیین میکنه دولت ؟؟ مردم ؟؟یعنی من باید منتظر بمونم تا دولت بگه این کار جرم هست و مجازات داره تا من مصرف نکنم ؟؟یعنی اگر اون نگه من باید مصرف کنم ؟؟واقعا اگر مواد مخدر دیگه مثل شیشه هم فروشش مثل سیگار آزاد میبود ما باید این همه افراد مبتلا به شیشیه در جامعه پیدا میکردیم ؟؟؟
واقعا موضوع جالبی هست .
من یکم با خودم دارم فکر میکنم. یعنی اگر شیشه هم آزاد باشه و قانونی برای اون نباشه ما باید این همه افراد مبتلا داشته باشیم ؟؟یعنی هیچ کس نباید خودش به فکر خودش باشه ؟؟؟
حالا یه سوال چرا باید این همه فرد چاق در جامعه باشه ؟؟ سیگار چون راحت دسترس هست خیلی تعداد افراد مبتلا به اون بیشتر از مواد مخدر دیگه هست و به همین دلیل چون مواد غذایی زیاد هست تعداد افراد چاق بسیار بیشتر ازمتناسبها هست . چرا من فکر میکنم با وضع قوانین و یه سری محدودیتها من باید درست رفتار کنم .
چاقی اعتیادی هست که اصلا برای اون جرم و مجازاتی نه تنها در نظر گرفته نشده بلکه افراد رو تشویق به مصرف اون هم میکنن و این اعتیادی هست که خیلی راحت گسترش پیدا میکنه و از سن کم والدین فرزندان رو به این اعتیاد گرفتار و تشویق میکنن و رهایی از اون سخت هست و اگر هر بار ما به این اعتیاد گرفتار بشیم خیلی سخت از اون رها میشیم اعتیادی که مبتلا شدن به اون نشانه ی احترام هست و بدون سر و صدا و لذت وارد بدن ما میشه و زندگی رو سخت میکنه .
چاقی اعتیادی هست که هیچ قانون و خط قرمزی ندارن
چاقی ارزانترین نوع اعتیاد هست .
بهتر هست برای سلامتی خودمون و فرزندانمون قوانینی وضع کنیم تا اونها رو ازاین اعتیاد رها کنیم پس باید به رفتار خودمون نگاه کنیم تا رفتارهایی که باعث این اعتیاد میشه رو پیدا کنیم
واقعا من تا به اینجای فایل منقلب شدم و وحشت کردم من هر بار این فایل رو گوش میدم دگرگون میشم چون یه عمر به من گفتن اعتیاد آدم رو بدبخت میکنه بیچاره میکنه و دیدم افراد معتاد چه زندگی افتضاحی دارن چقدر حالشون بد و در اوج ذلت دارن زندگی میکنن که بعضیاشون واقعا بمیرن بهتره تا زندگی کنن و اما حالا میبینم که استاد داره به راحتی به افراد چاق این لقب رو میده واقعا ، واقعا از ته دلم برای خودم و فرزندانم و تمام افراد اطرافم نگران میشم که نکنه وارد این دام خانمانسوز چاقی بشیم ؟؟؟ و بر ای هر کس که چاق هست از ته قلبم افسوس میخورم و اما حالا عجیبی دارم از یه طرف دیگه بسیار خوشحالم که آگاه شدم و این آگاهی های ناب رو دارم که میتونم خودم و هر کس در مسیر این آگاهی ها باشه رو از این اعتیاد نجات بدم واقعا نمیدونم چی بگم ؟؟فقط باید بگم وای بر من در گذشته و باید بگم خدایا سپاسگزارم که در این مسیرم و نجات پیدا کردم چون من کسی بودم که در گذشته دقیقا گرفتار همین چاقی بودم و نه تنها خودم گرفتار شده بودم با تمام وجودم تلاش میکردم فرزندانم رو هم گرفتار کنم تازه با این نگاه که کارم درسته و این یه لطف که در حق بچه هام و همسرم میکنم وای بر من در گذشته با خودم و عزیزانم چه میکردم ؟؟
همین دیشب در جمعی بودم که میدیدم یه مادر داره با هزار تا ترفند به زور غذا وارد بدن بچه ای میکنه که بسیار زیبا و خوش اندام بود و اما اون بچه قبول نمیکرد بخوره اما مادرش کلی وعده داد و کلی تهدیدش کرد اما اون بچه راضی نشد تازه. مادرش از من خواست بهش بگم اگر غذا نخوره بزرگ نمیشه و … اما من فقط ناراحت شدم و گفتم تو رو خدا اینطور نکن اجازه بده آزاد باشه و هر طور که نیاز داره بخوره و امروز باشنیدن این فایل برام مرور شد که چقدر این مادر ناآگاهانه داره فرزندش رو گرفتار اعتیاد چاقی میکنه و تازه بسیار احساس خوب و عالی داره که تونسته به زور چند قاشق بهش غذا بده .من میبینم همین مادر رو که بارها برای آرام کردن فرزندش در موقع گریه از خوراکی استفاده میکنه و حتی چندین بار هم تذکر دادم فلانی کارت اشتباه اما اصلا به دنبال این حرفها نیستن من میبینم که اطرافیانم با تعارفهای بی جا باعث تشدید چاقی در بدن اطرافیانمون میشن و چقدر از وقتی که این آگاهیها رو پیدا کردم سعی میکنم در رفتارهای خودم با فرزندانم تجدید نظر کنم در رفتارهای خودم با مهمانانم و اطرافیانم تجدید نظر کنم و به هیچ کس دوست ندارم اصرار به خوردن کنم ؟؟ اصلا این کار در ذهن من تبدیل به یک کار خطر آفرین شده و واقعا به راحتی زیر بار این کار نمیرم شاید یه جایی با مهمانی رو در بایستی داشته باشم و یک یا دو بار اصرار کنم اما از درون ناراحتم که کارم اشتباه هست باید من باعث گسترش این اعتیاد در بین اطرافیانم نباشم و سریع به خودم میام و دیگه انجام نمیدم .
من عاشق همسر و فرزندانم و خودم هستم پس هرگز ،هرگز،هرگز اونها رو به زور وادار به خوردن هیچ مواد غذایی نمیکنم شاید گاهی اوقات خطاهایی داشته باشم اما سریع این آگاهیها در گوشم زنگ میخورن و دیگه ادامه نمیدم و به دنبال رفتار درست میکردم و اون رو انجام میدم خدا رو سپاسگزارم برای این همه آگاهی عالی که در اختیارم هست .
من واقعا در گذشته تلاش میکردم برای مصرف مواد غذایی بیشتر و همیشه حواسم بود که سر ساعت مواد غذایی مصرف کنم و هیچ وقت دوست نداشتم کسی در خوردن با من شریک بشه چقدر با خانوادم و اطرافیانم بحث میکردم که چرا مواد غذایی بیشتر رو به من ندادن چقدر به دنبال جاهای جدید برای خوردن بودم و متاسفانه همین آگاهی ها رو به همسرم و فرزندانم تا حدودی میخواستم انتقال بدم اما خدا رو شکر موفق نشدم و اگر شدم خیلی کم ومقطعی بود و الان از وقتی در مسیر درست هستم حتی همسرم و فرزندانم متناسب تر شدن من خودم تقریبا سه سال میشه که به دخترم زور نمیگم در خوردن و ایشون کلی ریزش،سایز و وزن داشته و همه بهش گفتن چقدر لاغر شدی چی کار کردی ؟؟خودش هم دقیق نمیدونه اما من میدونم چی شد چون دیگه بهش در خوردن زور نمیگم. چون تشویق به خوردن نمیکنم چون در اطراف اونها کلی خوراکی خوشمزه نمیزارم تا اونها رو ترغیب به خوردن کنم و هزارتا کار دیگه که همش مدیون سایت تناسب فکری هستم حتی همسرم که واقعا لاغر بود اما با آموزشهای چاقی من بعد از ازدواج دیدم ایشون رو هم چاق تر کردم اما بازم بعد از بودن در سایت تناسب فکری چون دیگه بهش اجبار نمیکنم که چرا نخوردی و ته ماندهی ظرفت رو بخور و …ایشون کلی لاغر تر شده و پسرم رو هم که خدا رو شکر به موقع رها کردم و هنوز اولش بود که باید به اندازه ای که من میگفتم در همون ساعتی که من میگفتم غذا میخورد اما بسیار همه ازاین عادتهای من ناراحت بودن بچه هام حتی گریه میکردم و بحثمون میشد اما من روی حرفم میموندم و با هزار ترفند غذا به زور وارد بدنشون میکردم اما از وقتی وارد این راه شدم تمام اون کارهای گذشته رو رها کردم اصلا تغییر کردم از درون و بیرون تغییر کردم چقدر روابطم به بچه هام و همسرم بهتر شد چقدر با خودم بهتر رفتار میکنم واقعا خدا رو سپاسگزارم .
من آگاهانه قوانینی برای منع ترویج چاقی وضع کردم که :
خوردن به جای شادی کردن نباید باشه
سر و صدای بچه هام رو با خوردن آروم نکنم
با خانواده بودن دور میز مصرف مواد مخدر نباید باشه
به دعوت افراد برای مصرف بیشتر مواد مخدر پاسخ مثبت ندیم .
به دیگران اصرار به خوردن مواد مخدر بیشتر نکنم
به دنبال ترک اعتیاد خودمون باید باشیم .
این اعتیاد چند ویژگی داره که از بقیه ی اعتیادها خطرناک تر هست :
اول اینکه این چاقی پذیرفته شده هست و اصلا زشت نیست .
دوم اینکه در دسترس بودن این مواد مخدر هست که بینهایت وجود داره در رنگها وطعم های مختلف هست که کار رو دشوار میکنه .
سوم اینکه ارتباط دادن این مواد مخدر با موضاعات مختلف هست .ما مصرف میکنیم برای تفریح کردن ،مصرف میکنیم برای لذت بردن ،مصرف میکنیم برای احترام گذاشتن ،مصرف میکنیم برای کنترل خشم ،مصرف میکنیم برای سرگرم. شدن ،مصرف میکنیم برای قویتر شدن ،و….بینهایت مورد مصرف داره که خطرناک هست
من دیدگاهم باید به چاقی تغییر کنه من قبلا فکر میکردم چاقی من به خاطر اشتهای و یا دارو و سن و زایمان و کم تحرکی و مواد غذایی و … هست اما حالا میدانم که در گذشته و شاید هنوزم گاهی اوقات من به چاقی اعتیاد پیدا کردم و من مقصر هر کیلو اضافه وزنم هستم چون هیچ دارو و قرصی من رو اینقدر چاق نمیکنه و این رفتارهای من هست که باعث چاقی من میشن و من میخوام از این اعتیاد پاک بشم و تا حدودی موفق بودم و اما هنوزم باید پاکتر بشم و فقط از طریق ذهنی میخوام پاک بشم و به لطف خدا من در شرایطی هستم که نتیجه ی خوبی گر قدم و دیگه اصلا برام طبیعی نیست که چاق باشم و تا ابد چاق بمانم من دیگه برای چاقی خودم هیچ دلیلی نداریم و به لطف خدا نتایج خوبی هم داشتم
من به فکر ترک اعتیاد خودم بیشتر از قبل هستم و میخوام زندگی جدیدی برای خودم بسازم :
من به جای پرخوری کردن در مسافرت بیشتر میگردم و از مکانهای جدید لذت میبرم .
من به جای پرخوری کردن در عید نوروز و دید و بازدید شادی میکنم و با اطرافیانم ملاقات میکنم .
من به جای پر خوری کردن در ماه رمضان و محرم با به اندازه خوردن حال بهتری برای ادامه راه خواهم داشت .
من به جای پرخوری در دور همی و مهمانی از وجود اطرافیانم و مکان جدید لذت میبرم
من به جای پرخوری در پارک و باغ و فضا سبز از آسمان زیبا و درختان و صدای پرنده ها و طبیعت لذت میبرم
من به جای پرخوری در عروسی و تولد شادی بیشتری میکنم .
من به جای پرخوری در رستوران و فست فود با به اندازه خوردن احساس قدرت میکنم
من به جای پرخوری در سینما و تاتر از اون فضای شاد لذت میبرم و کلی میخندم .
من به جای اینکه در مواقع حوصله سر رفتن هام غذا بخورم از خونه بیرون میرم یا فایل گوش میدم یا مطالعه میکنم .
من به جای اینکه در هنگام خوشحالی بخورم بیشتر حرف میزنم و یا شادی میکنم
من به جای اینکه وقتی جایی از بدنم درد کرد بخورم اول به دنبال درمان اون میرم .
من به جای اینکه انتقام پول داده رو هر جاییی با خوردن در بیارم از اون هوا و فضا لذت بیشتری میبرم .
من به جای اینکه به کسی با تعارفهای بیشتر احترام بزارم باهاش هم صحبت میشم و حرفهای آموزنده و خوب میزنم و به ایشون محبت زبانی و یا بدنی میکنم .
من به جای اینکه غذایی اسراف نشه و بخورم ما بقی غذا رو داخل کیسه ای میریزم و برای پرنده ها و حیوانات میبرم .
من به جای اینکه به خانوادم در خوردن اصرار به خوردن نکنم کمتر غذا درست میکنم .
من به جای اینکه به میزبان احترام بگذارم هرگز غذای اضافی وارد جسمم نمیکنم و خیلی راحت میگم میل ندارم .
من به جای اینکه هر وعده ی غذایی خودم رو با زیاد خوردن خراب کنم فقط به اندازه نیازم میخورم و لذت میبرم .
من به جای اینکه بگم این غذا مقوی هست باید بیشتر بخورم با به اندازه خوردن در زمان گرسنگی. خودرو قوی میکنم
به نام خدایی که انتخابم کرد
به زمانبندی خداوند اعتماد دارم 🦋
سلام و درود دوستان مشتاق یادگیری سالی مملو از عشق و ثروت و سلامتی و سعادت براتون آرزومندم 🍃🌸
چاقی اعتیاد آسان است مراقب باشید تکرار(۲)
هر عاملی که به صورت اختلال روانی منجر به رفتار تکراری یا مصرف موادشیمیایی به صورت طبیعی در افراد بشود که کنترل اراده در انجام ندادن آن رفتار تکراری را نداشته باشند و به نوعی دچار ضعف در مقابل آن رفتار تکراری شوند اعتیاد تلقی می گردد .
اعتیاد یک بیماری کشنده و پیش رونده و بسیار خطرناک است و برای شناخت مسیر لاغری باید از مسیر چاقی خود آگاهی داشته باشیم تا به شناخت بهتری از روند تغییر افکار و جسم خود دسترسی پیدا کنیم .
در تمام جوامع و حکومتها قوانینی وضع شده است که حدومرز را در جنبه های مختلف زندگی مشخص می کند مثل قوانین اقتصادی یا قوانین دانشگاه و مدارس و رانندگی و قوانین کیفری و املاک و …
قوانین مثل ریلی برای حرکت یک قطار هستند که برای پیشگیری از آسیب فردی و جمعی افراد جامعه وضع می شوند .
قوانین دو دسته هستند هدایت کننده و باز دارنده (منع کننده )
بازدارنده ها مثل منع قاچاق کالا یا اسلحه و مواد مخدر
یعنی منع کننده کارهای خطر آفرین .
ولی همچنان در جوامع موضوعات مهم و خطر آفرینی هستند که هیچ قانونی براشون وضع نشده است .
مثل مصرف دخانیات ..در چند سال اخیر با یک حرکت فرهنگی گسترده استعمال دخانیات در امکان عمومی ممنوع شد و تا قبل از اون فردی که اعتیاد به مصرف سیگار داشت با قیافه ای حق به جانب در تاکسی یا فروشگاه ها و سینما و …خیلی راحت رفتارش را تکرار می کرد .
بارها دیدم روی بسته های سیکار تصویر یک ریه سالم و در کنارش ریه آسیب دیده کشیده شده ،صحبت از سرطان شده ولی در نهایت به وفور و با قیمت مناسب در دسترس همگان یافت میشود.
آیا اگر شیشه و کراک و قرص اکس هم انقدر به وفور و در دسترس و ارزان یافت می شد انقدر مبتلا داشتیم !؟
یعنی باید منتظر باشیم تا قوانین برای ما و زندگی و سلامتیمون حدومرز تعیین کنند؟!..یا خودمون آگاهانه به فکر خودمان باشیم ؟!
چاقی اعتیاد ارزان است به مصرف خوراکی !..
با انواع تبلیغات رسانه ای تشویق به مصرف بیشتر می شویم همه جا به راحتی و به وفور در انواع طعم و رنگ و با بسته بندی های شکیل یافت می شود به سرعت درجهان گسترش می یابد .
خانواده ها فرزندان خود را ناآگاهانه برای تفریح و سرگرمی تشویق به خوردن می کنند .
در دورهمی و جمع ها مواد غذایی را با اصرار به دیگران تعارف می کنیم و سفره های رنگین و تحریک کننده پهن می کنیم و دوست داریم دیگران هم برای خوردن به ما اصرار کنند و مواد غذایی بیشتری به ما تعارف کنند .
پول خود را جمع می کنیم تا برای سوپرایز کردن عزیزانمون به رستوران بریم .مواد غذایی مورد علاقه خود را ذخیره می کنیم یا از دید دیگران مخفی می کنیم .در جستجوی بهترین رستوران و کافی شاپ و قنادی هستیم و به دیگران پیشنهاد می دهیم .برای خوردن و گرفتن حق اعتیاد با دیگران می جنگیم
اعتیادی که زشت نیست
در دسترس بودن و بی نهایت رنگ و طعم دارد
ارتباط دادن مواد غذایی با موضوعات مختلف مثلا برای لذت بردن و تفریح می خوریم برای سلامتی و قوی شدن می خوریم برای سرگرمی و یا کنترل خشم و احساسات خود می خوریم.
چاقی ما به خاطر ژنتیک نیست ارثی نیست به خاطر تیروئید نیست فقط به خاطر اعتیاد به مواد غذایی هست . از نظر پزشکی تیروئید در نهایت ۵کیلو اضافه وزن بیاره ولی افراد چاقی هستند که ۵۰کیلو اضافه وزن دارند و دلیل چاقی خود را تیروئید می دانند .
موضوع گسترش و شیوع چاقی در جهان خیلی ذهنم را مشغول کرد ما همیشه بعضی از کشورها را پیشرفته می دونیم در صورتیکه چاقی در تمام کشورهای به اصطلاح به روز از نظر دانش علم و تکنولوژی هم در حال گسترش هست و بعید می دونم فردی باشه که از چاق بودنش کاملا احساس رضایت داشته باشه هرچقدر هم انسان موفقی باشی و خودتو کاملا بپذیری درونت خلأیی حس می کنی همان که هست و می خواهی باشی .
پس موضوع ذهنی هست نوعی اختلال روانی و ربطی به عوامل شرایط بیرونی نداره این همه سال که افرادمعتاد را قضاوت می کردیم نمی دانستیم که خود هم به گونه ای خطرناکتر به مواد غذایی اعتیاد داریم این نوع پذیرش خیلی احساس پذیرش و مسئولیت پذیری بهم میده !…
موضوع چاقی و اعتیاد به آن باعث کارآفرینی بسیاری از افراد شده است که دانسته یا نادانسته از افراد دارای اضافه وزن بالا سواستفاده می کنند که اصولا این افراد خودشان متناسب هستند و هیچ شناخت و درکی نسبت به افکار و احساسات افراد چاق ندارند.
به لطف خداوند از زمانی که با سایت تناسب فکری آشنا شده ام آگاهی های ارزشمندی کسب کردم و امروز به این موضوع آگاه تر هستم منم قبلتر برای سرگرم کردن فرزندانم و یا منصرف کردنشون از دیگر خواسته هاشون بهشون خوراکی می دادم چون از کودکی خودم اینگونه آموزش دیده بودم الآن متوجه یک فرمول ذهنی مخرب دیگرم هم شدم دختر ۴ساله من بسیار متناسب هست و از نظر پزشکی و نمودار زیر خط قرمز هست ومن چند سال اول با رنج و ترس و خشم این بچه را وادار به خوردن می کردم ولی واقعا بدنش قبول نمی کرد تا روزی که در مسیر خودشناسی رشد طبیعی آن را به خداوند و هوشمندی سپردم و رها شدم اما هر زمان بد خلقی کنه میگم تو گرسنه ای چون غذاتو نخوردی !..
به لطف خداوند مدتی است دیگر در جستجوی روش طبخ غذاهای جدید نیستم همیشه یک مدل غذا درست می کنم و در سفره های رنگین یک مدل غذا انتخاب می کنم و برای تست شاید یک یا دوقاشق از غذای دیگر میل کنم در فروشگاهها کمتر به مسیر تنقلات می روم در رستوران برای ۴نفر به اندازه دونفر غذا سفارش می دهیم غذا خوردنم کمتر وابسته به ساعت شده و برای تقاضا صبورتر شده ام .دیگه میدونم که مغز و معده من باید حجم مصرفی منو مشخص کنه نه پرس رستوران یا بسته بندی های یک نفره کارخانه ای .کمی بیشتر از تفکیک غذایی رها شدم به هیچ عنوان اصرار به خوردن دیگران نمی کنم و انتظار ندارم به من تعارف بشه یک کم بیشتر از خودم میپرسم الآن چرا می خواهم بخورم ؟آیا گرسنه هستم ؟
و کمی از شدت اعتیاد فاصله گرفتم و من تمام مسئولیت چاقی خودم را میپذیرم مسئولیت هر کیلو اضافه وزن با خود من هستش و اگر بخواهم می توانم آگاهانه زندگی کنم با تفکر و البته هماهنگی اش با احساس خوب و رضایتمندی ام از خودم .
خدایا سپاسگزارم
خدایا عااشقتم
سپاس از آموزگار و آموزه ها
دوستان هم مسیری ام در مسیر آزادی و شادی الهی با عشق گام بردارید.
سلام
منم بااینکه فایل های آموزشی رو هر روزه گوش میدم وانجام میدم گاها در طول روز پیش میاد بنا به دلایل احساسی تحریک به خوردن میشم روشی که خودم انجام میدم اینه که سریع به خودم میگم این نجوای ذهنی هستش میخواد تو رو از رسیدن به هدفت منصرف کنه مراقب باش .
بعدش به خودم میگم تناسب اندام برات لذت بخش تره یا چاقی ؟ بعدش خودمو سرگرم میکنم میبینم واقعن گرسنه ام نبود و همه چی یادم میره .
یکی از کارهایی که میکنم لاغری رو برای ذهنم شیرین میکنم مثلا وقتی فرد متناسبی رو میبنم ذوق میکنم و نگاش میکنم و به زیبایی لاِغریش ولباسی که چقدر با لاغریش زیباتر میشه توجه میکنم و ذهنم متوجه میشه من چی رو دوست دارم و در مواقعی که گرسنگی احساسی برام پیش میاد کنترل ذهنم رو زود دستم میگیرم .
یا وقتی لباسی برام گشاد میشه ذوق میکنم وخودمو تحسین میکنم وخنده ته دل میکنم و با این کارم به ذهنم میگم نگاه من از این حالتها خوشم میاد وتو تواین مسیر کمکم کن .
میام کدگذاری میکنم ذهنم رو
لاغری مساوی با لذت . شادی .زیبایی. سرحالی . آرامش . آزادی . اعتماد به نفس . تناسب اندام عالی که همه جا بامنه
چاقی مساوی بدبختی . بی حوصلگی . سرزنش . زشت بودن. ناراحتی . عذاب وجدان . محدودیت وبیماری . جسم چاق
حالا با منه کدوم رو انتخاب کنم .
طبیعتا ذهنم لاغری رو میخاد چون براش لذت بخشه و بهم درکنترل رفتار کمکم میکنه البته میگم وقتی گرسنه هستم تا مرزسیری میخورم اما وقتی گرسنگی کاذب دارم این راهها رو میرم . وخدا روشکر خوب جواب داد و راضیم .
سلام دوست عزیزم وقتت بخیر
سپاسگزارم از اینکه راهکارهای مفید و عالیتون رو با ما هم به اشتراک گذاشتین
شاد و در مسیر متناسب شدن باشید.
با نام و یاد خدا
گام دهم
“چاقی ازانترین اعتیاد”
ما یادگرفتیم یا بعبارتی عادت کردیم هرچی در دسترسمون هست استفاده کنیم
تا زمانی که اجبار نباشه زور نباشه کاری رو انجام نمیدیم
وقتی میری دکتر بهت میگه فشارت بالاست مصرف نمکو بیار پایین دیابت داری قند مصرف نکن و…
این ممنوعیات هرس و ولع مارو بیشتر میکنه
و شاید باعث محدود کردن مصرفمون بشه اونهم به اجبار
داستان چاقی ما و رژیم هامون هم از این قایده مثتثنا نیست با رژیم برا خودمون ممنوعیت بوجود میاریم ولی درست از زمانی که شروع میکنیم به رژیم وهمون موقع مهمونی دعوت میشیم مهمون میاد وهزاران اتفاق دیگه که مارو از مسیر خارج کنه و دوباره شروع کنیم به چاق و چاقتر شدن
بسیار زیباست که “اعتیاد به چاقی سریعتر از هر نوع اعتیادی گسترش پیدا میکنه”
“چاقی اعتیادیست که هیچ خط قرمزی ندارد”
من یک معتادم که باید با اصلاح خودم بتونم به خودم و خانواده و اطرافیانم کمک کنم
و برای ترک این اعتیاد ناگزیرم قوانینی وضع کنم
بنام خدا
چاقی هم یک اعتیاد است مثل مواد مخدر یک فرد چاق هم مثل یک فردی که از مواد مخدر مصرف میکند
اون هم اعتیاد به مواد غذایی دارد و اعتیاد چاقی خیلی خطرناک تر از اعتیاد به مواد مخدر می باشد چرا چون یک فرد چاق میتواند به انواع بیماریهای خطرناک دچار شود .
ما از این اعتیاد خطرناک در مهمانی ها ،جشن ها ،تفریحها مراسمات ،دورهمی ها زیاد استفاده میکنم و زیاد به هم مواد غذایی را تعارف میکنیم و ذهن مان زیاد درگیر مواد غذایی است که تو تفریحها چی ببرم که بخوریم به جای اینکه از دیدن مناظر زیبا و یا دوستان لذت ببریم به فکر خوردن هستیم .
کودکان خود را نیز با خوردن مواد غذایی و تنقلات عادت می دهیم
اما من از وقتی که تو این سایت هستم و از مطالب بی نظیر استفاده میکنم خیلی رفتار غذایی پن تغییر کرده تو همه چی تفریح ،مهمانی مسافرتها کلی تغییر کردم مثلا من دیروز تهران بودم صبح که صبحانه خوردم و حرکت کردیم تا شب هیچ نتونستم بخورم حتی نهار هم نخوردم نه اینکه عمدی نه اصلا گرسنه نبودم بچه ها همه نهار خوردن من نتونستم تا شب که شام خوردم از این رفتار خودم خیلی خوشحال بودم .
ممنون از شما استاد عزیز
سلام استاد گرامی
ممنونم از پاسختون
من خیلی به برنج و سیب زمینی علاقه ندارم ،
یعنی اگه ۷قاشق برنج میخورم دیگه از برنج سیر میشم ولی آره سالاد باشه حتما میخورم و بیشتر خورشتش رو زیاد میکنم،
فرمودید نسبت به غذاهای دیگه هم اینجوریم من فقط در مورد ماکارونی و دلمه زیاده رویی میکنم یعنی خیلی دیر سیر میشم.
ولی مشکل اصلیم همون هفته ای یکی دوبار شیرینیجات خریدن عصر هستش که با چای میخورم .
سلام استاد عزیز
خسته نباشید
من دیروز فایل شنیدم و امروز هم یه بار دیگه بهش گوش دادم ،بسیاری از مطالب دوستان رو هم خوندم،
ولی موضوع خیلی سنگینه ،(اعتیاد)
کمکم کنید
الان میخوام بگم یکی از عادتهایی که واقعا شده اعتیاد واسه من اینه،
هفته ای ۲بار حداقل، میرم شیرینی فروشی ،ما که ۳نفریم ۶عدد به دلخواه خودم که معمولا نفری یه شیرینی خامه ای و یه دونه کیک شیله ای میخرم تا بیام باهاش چای عصر رو بخوریم،
مشکل اینه واقعا هیچ کاری تو این چند ساله برام به این اندازه لذتبخش نبوده!
اصلا از غذا خوردن این اندازه لذت نمیبرم ،
و زیاد نمیخورم.
بعضی از دوستان در مورد خوردن غذاشون گفته بودند که در حد خفگی میخورن یا تا به سیری کامل نرسن دست نمیکشند،
من در غذا خوردن اینجوری نیستم ، مثلا برنجم با چشم مشخصه که ۷قاشق نمیشه،میخوام بگم اعتیادم به غذا نیست به شیرینیجات،مثلا ، ۴عدد بامیه و یه عددزولبیا در هفته.
الان چیکار کنم چه جوری این اعتیاد رو ترک کنم؟
آیا باید کمش کنم اول ، مثلا هفته ای ۱بار،
بعد ۲هفته یه بار مثلا؟
راهنماییم کنید توروخدا 🙁
ممنونم ازتون
خدا یار و نگهدارتون باشه
سلام و درود
دو موضوع وجود داره
اینکه برنج به نظرت 7 قاشق می خوری آیا بازم میل داری بخوری و خودت رو نگه می داری یا واقعا میل نداری؟
در مورد همه غذاها مثل برنج عمل می کنی؟ یعنی سالاد باشه هم تقریبا همیشه به یک اندازه می خوری؟
اگه برنج باشه، سالاد هم باشه و 7 قاشق برنج بخوری، بعدش سالاد می خوری؟
خیلی موضوعات هست که باید بررسی بشه
برای تغییر عادت ها از چالش من اینو نخوردم استفاده کنید.
سلام استاد عزیز
خسته نباشید
من دیروز فایل شنیدم و امروز هم یه بار دیگه بهش گوش دادم ،بسیاری از مطالب دوستان رو هم خوندم،
ولی موضوع خیلی سنگینه ،(اعتیاد)
کمکم کنید
الان میخوام بگم یکی از عادتهایی که واقعا شده اعتیاد واسه من اینه،
هفته ای ۲بار حداقل، میرم شیرینی فروشی ،ما که ۳نفریم ۶عدد به دلخواه خودم که معمولا نفری یه شیرینی خامه ای و یه دونه کیک شیله ای میخرم تا بیام باهاش چای عصر رو بخوریم،
مشکل اینه واقعا هیچ کاری تو این چند ساله برام به این اندازه لذتبخش نبوده!
اصلا از غذا خوردن این اندازه لذت نمیبرم ،
و زیاد نمیخورم.
الان چیکار کنم چه جوری این اعتیاد رو ترک کنم؟
آیا باید کمش کنم اول ، مثلا هفته ای ۱بار،
بعد ۲هفته یه بار مثلا؟
راهنماییم کنید توروخدا 🙁
ممنونم ازتون
خدا یار و نگهدارتون باشه
سلام و درود
از دوره “چالش من اینو نخوردم” استفاده کنید.
سلام
رفتار های اخیرا اونقدر چندش اور شده بود ک دیگه راحت خودم ب خودم میگفتم تو معتاد شدی
دقیقا ی موقع تموم بدن فریاد میزدن شیرینی میگرفتم میخوردم ولی ذهنم باز میخواست طوری معدم قاطی میکرد و مریض میشدم
طوری شده بود ک دیگه از خودم از رفتارهام بدم میومد
طوری بود ک دیگه از هرچی غذا بود بدم میومدم همون لحظه میگفتم دیگه تکرار نمیکنم این اخرین باره
هی با خودم حرف میزدم ک چرا این کارو میکنی تو همون فریبای چن سال پیشی اون اراده کجا رفته پاشو ورزش کن رژیم بگیر .
این چ زندگیه
اما فردا دوباره شروع میکردم دیگه هیچ کنترلی نسبت ب خودم نداشتم
این رفتارهامو از محرومیتی ک ب خودم طی رژیم های مختلف میدادم
میدونم
حتی باعث شده بود چیزهایی ک دوس ندارم هم بخورم
عذاب وجدان داشت منو میکشت من خودم داشتم خودم میکشتم
اصلا ذهنم در اختیار خودم نبود
اما از وقتی سایت اومدم خیلی فرق کردم اگه پرخوری هم داشته باشم در حد دوسه قاشق
و خیلی خیلی خدا رو شاکرم ک منو ب اینجا هدایت کرد
من خیلی فرق کردم
ار خدا ممنونم
از استاد عزیز بابت این فایلهایی ک در اختیار ما گذاشتن
یک دنیا ممنون
من طرر زندگی کردن صحیح رو دارم یاد میگیرم
طرز رفتار درست
خیلی خوشحالم
عین وحشی ها حمله نمیکنم ب غذا خیلی خوشحالم ک لایق بهترینهام لایق درست رفتار کردن مثل افراد متناسب رفتار کردن هستم
من قبلا میرفتم فروشگاه حسرت ته دلم بود ک چرا من نمیتونم چیزهایی ک دوس دارم بگیرم اما الان میرم میبینم اصلا خیلی چیزهایی ک قبلا حسرتشو داشتم نگرفتم یا میگیرم میام تا چندین هفته تو کابینتم میمونه اما قبلا با ی هرچیزی ک گرفتم
تموم میکردم انگار اون وسایل آهنربا بودن
من قبلا از خوردن لذتی نمیبردم اما الان لذت میبردم
و میدونم هر روز بهتر از دیروز خواهم بود
چن طبیعیه ک کسی تو مسیر درسته ب سمت طبیعت وجود خودش ک لاغری و درست رفتار کردنه بره
من در مسیر درستم و لاغری با تموم وجودم حس میکنم
سلام وقت بخیر دوست عزیزم
چقد با شما احساس همدلی نزدیکی دارم. چون دقیقا من هم همینطور بودم و مدتی هست به لطف پروردگار متعال و این سایت بینظیر بهتر شدم. سپاسگزارم از به اشتراک گذاشتن خاطراتتون
امیدوارم همه ما هر روز در مسیر تناسب فکری باشیم
به نام خدایی که راه رو نشونم میده
سلام به استاد عزیز و دوستان همراه
روز بیست و سوم تکرار :
قوانینی که در جامعه وجود داره دو جوره اغلب: قوانین هدایت کننده و منع کننده : قوانین هدایت کننده کمک می کنه به پیشبر کارها، قوانین منع کننده حد و مرزها رو مشخص می کنه. درواقع خط قرمزها
اشتباهات و رفتارهای غط در جامعه ، یکی سری قانون براش در نظر گرفته شده، اما بعضی چیزها که منعی براش نیست و فقط اخلاقا زشت هستن، بیشتر تو جامعه شایع هستن. مثل سیگار درمقابل مواد مخدر …اعتیاد به مواد مخدر قوانین منع کننده داره و همه هم از اونها مطع هستن و همین عامل بازدارندگی تا حد زیادیه….اما آیا ما فقط باید بخاطر ترس از جریمه شدن توی رانندگی خاف نکنیم؟ بخاطر ترس از دستگیر شدن دزدی نکنیم؟ بخاطر ترس از مجازات، مواد مخدر مصرف نکنیم؟ چاقی هم یک رفتار مبتنی بر اعتیاده، آسون ترین شکل اعتیاده، همه کارهای یک فرد چاق شبیه معتادیه که به موادش وابسته ست و نمی تونه مصرف نکنه. منتها چون برای چاقی مجازاتی در نظر گرفته نشده، ما هیچ عامل بازدارنده ای براش نداریم، مجازاتی براش نیست، موادش همیشه در دسترسه، و مصرفش به هزار چیز به جز سیر شدن ربط پیدا می کنه…این اعتیاد هم خیلی چیزها رو می گیره از آدم..اعتماد به نفس، حال خوب، روابط خوب، درآمد خوب و هرچیزی که باعث حس خوب در آدم میشه رو واقعا می گیره…پس باید برای اینکه خطا نکنم و دست از این اعتیاد بکشم قوانینی مطرح کنم و مجازات هایی در نظر بگیرم تا متعهدانه تو این مسیر بمونم.
من امروز حالم زیاد خوب نیست و با علائمی که دارم خیلی نتونستم وقت بذارم توی سایت اما همین مدت کوتاه که برای امروز تکرارم وقت گذاشتم عالی بود و راضیم…همین چند خط نوشته ها رو هم خیلی دوست دارم و چون با حال و احساس خوب بوده براش ارزش قائلم و به خودم افتخار می کنم…
سلام استاد عزیز
من امروز گام دهم را برداشتم وفایل شما را گوش دادم والبته که نیاز دارم بارها گوش کنم
بله چاقی یک اعتیاد است ومن این را در خودم حس میکنم همون جور که یک فرد معتاد به مرور مصرفش بیشتر میشود من هم استفاده ام از مواد غذایی بیشتر میشود مثلا اگر قبلا با یک پیراشکی نیازم برطرف میشد به مرور مصرفم به یکی ونصفی رسید وبقیه مواد غذایی هم به همین صورت
خوب حالا که متوجه شدم اعتیاد به چاقی دارم باید قوانینی برای خودم بزارم
دیگه در رستوران به خاطر پولی که پرداخت کرده ایم نه خودم ونه بچه هایم سعی نکنیم همه غذا را بخوریم
سر میز غذا اضافه است اسرار به شوهرم وبچه هام نکنم بخورند تا اسراف نشود
دلیل نداره وقتی میریم خرید ومیبینیم مثلا همه دارند اسنک میخورند ما هم بخوریم چون همه دارند میخورند در صورت گرسنگی باید بخوریم
وما سعی میکنیم دیگه در خانه به خاطر سرگرمی ولذت بردن چیزی نخوریم فقط هر وقت بدنمان نیاز داشت از خوراکیها استفاده کنیم
ممنون استاد گرامی بابت تهیه این فایلهای پر از آگاهی
خدایا متشکرم دوستت دارم
باسلام من از این فایل بسیار لذت بردم وامیدوارم شما هر روز موفق تر از دیروز باشید
به نام خدای مهربان
وقت بخیر عزیزان
دوره تکرار روز بیست و سوم
واقعا همینطوره منم کاملا موافقم چاقی پذیرفته شدی در جامعه و هیچ قانونی هم براش نداریم و همه چی انواع و اقسام غذاها هم که در دسترس همه است . حالا چون قانونی نداریم دلیل نمی شه که خودمون هم به فکر نباشیم .باید به فکر سلامتیمون باشیم .یادمه منم مامانم نمی زاشت ما چیزی از مدرسه بخریم و همیشه خوراکی می بردیم و حتی می رفتیم بیرون هم چیزی نمی خرید حالا زمان ما مثلا پیراشکی و این چیزها خیلی مد بود و مامانم ما رو عادت نداده بود و البته اون موقع ها متناسب بودیم .دخترم هم همینطور بود عادت نداشت هی بگه اینو بخر برام اونو بخر . منم هله هوله خونه نمی خریدم اینم اصلا دوست نداشت خدا رو شکر .
و حالا می تونیم قوانینی بزاریم برای خودمون
مثلا من هر وقت می رم خرید لیست می نویسم چیزهایی که می خوام همونا رو ورمی دارم و میام اصلا چیزهای دیگه رو نگاه نمی کنم .
سعی کنیم چیزهای بی خودی نخریم وقتی نباشه تو خونه آدم هم نمی خوره .
تعارف دیگه نکنیم به کسی و به تعارف دیگران هم بگیم نه میل ندارم سیر شدم .
خودمون مسیول چاقی خودمون هستیم .
اهان مثلا یکی بخر و دو تا ببر بگیم نه من فقط نیازم یه بسته است حالا گرون تره و ارزونتره
همونطور این رستورانها all u can eat یه پولی می دی هر چقدر می خوای بخوری نه اینکه سلف سرویس باشه اونها جداست وای بهتره که آدم نره اینجور جاها .
خدا بیامرزه بابام و ما بچه که بودیم خیلی اهل ساندویچ بودیم یه جا بود ساندویچ زبون های خیلی خوبی داشت می رفتیم اونجا بابام می شست و ما می خوردیم اون نمی خورد دوست نداشت .
مثلا می ریم رستوران غذامون می مونه دیگه نداریم خونه . یادمه اون موقع ها مامانم اگه می خواست جعبه بگیره برای اوردن غذا من انقدر ناراحت می شدم و خجالت می کشیدم می گفتم نه و از رستوران میامدم بیرون .
سرگریمیمون خوردن نباشه واقعا این خیلی ریشه داره تا حوصلمون سر می ره و یا دور هم جمع می شیم انگار باید یه چیزی بخوریم به جاش می تونیم برقصیم دورهمی .
به نام خداوند مهربانم!
سلام استاد عزیز
امروز به اثلطف خدای مهربانم و شما تونستم دهمین گام رو با موفقیت بردارم بدون اینکه بفهمم چطور ده روز اینقدر سریع گذشت !
من به فایل ارزشمند شما گوش دادم و نوشته های دوستان رو هم مقداری خوندم ! بله! این واقعا درسته چاقی خودش یک نوع اعتیاده! ولی منتهی ما اعتیاد رو فقط در مواد مخدر و دخانیات دیدم و فراموش کردیم خودمون دچار اعتیادی هستیم که نمیخواین ازش در بیایم!! برای خود من بارها بارها اتفاق افتاده که بدون دلیل روزی هزار بار در بخچال رو باز میکردم که چیزی پیدا کنم بخورم!! انگاری حاجت میداد یخچال بهم!! از روی عادت انجام میدادم!
دیدید یه آدمی که معتاده بهمواد مخدر حد و مرض نداره برای مواد استفاده کردنش ! گاهی میبینید بعضیاشون اینقدر مصرف کردن که دچار سنکوب قلبی میشن و میمرن! چون وقتی دارن مصرف میکنن نمیخوان به هیچی جز اون لذتش فکر کنن!میگن از فردا کنار مصرف میکنن! حالا این حکایت ما آدمهایی هستش که اضافه وزن داریم! مولا به شخصه خود من هیچوقت نمیتونستم با یدونه نون خامه ای برم کنار پیش خودم میگفتم « بدونش که میشه ۳۰۰ گالری حالا که آلوده شدی رژیمت بهم خورد تا اونجا بخور که خودتو خفه کنی بعد از فردا صبح دوباره رژیم رو شروع کن!!» دوباره فردا صبح میشد یه چیز جدید میومد و اونو بهونه میکردم تا دوباره شروع کنم به خوردن!! من همیشه در زندگیم دوحالت داشتم یا در حدی خوردم تا خرخره که میخواستم خفه شم !!! یا هیچی نمیخوردم(وقتی رژیم داشتم!!) حد تعادل در من هیچوقت وجود نداشت!!
اما الان فهمیدم خیلی از رفتارها خوردن های من از روی یک عادت اشتباه بود از روی رفتارهای اشتباهی که وقتی به پایان روز میرسیدم نتیجه ای جز پشیمانی و عذاب وجدان برای من نداشت !!! تازه فهمیدم بدنم در روز چقدر کم گشنه اش میشه چقدر شیک به مواد غذایی نیاز داره!! ( نه به اندازه یه آدم دله و بی کلاس که میخواست هرچیزی رو تست کنه بخوره!! ) تازه دارم معنای زندگی رو میفهمم و این خیلی برام خوشاینده و من بازهم خالصانه از خدای خودم که منو مورد عنایت قرار داد که امروز اینجا باشم ممنونم، و ازشان که بانی این حمایت و کمک بزرگ به من و امثال من شدید🙏🏻
با سپاس از شما استاد عزیز
سلام ودرود بیکران
چاقی سخت ترین نوع اعتیاد هست ،ازین منظر ونگاه که ،ما روزانه حداقل ۳ بار باید ازمواد غذایی استفاده کنیم و نمی تونیم ازش فاصله بگیریم چون زنده نمی مونیم ،اما معتاد بمواد مخدر ، می تونه از مواد مخدر استفاده نکنه و زنده بمونه اصلا به سلامتیش برمی گرده درواقع با مواد غذایی باید یه فاصله ی احترام آمیز و منطقی برقرار کرد تا هم مصرف کرد وهم معتاد نشد.
وبرای رعایت این فاصله باید خیلی هوشمندانه عمل کرد
*این اعتیاد خانمان سوزترین اعتیاده ،تورو از رسیدن باهدافت باز میداره ،باعث می شه تو با چالشهای زندگیت روبرو نشی و با خوردن از درد و رنج رها بشی ،سالهای نازنین عمرت ورق می خوره وتو هنوز سرجای اول هستی ،
تا حالا فکر کردی چرا وقتی نمی خوری ،عصبی و بی طاقت می شی ؟ چون مشکلات و چالشها رو با گوشت و پوست احساس می کنی ،همون مشکلاتی که با خوردن ازشون فاصله گرفته بودی ،دیگه قد هیولا شدن ،چون تو کوچیک شدی ،تو با خوردن خودتو حقیر کردی ،روحت تسخیر شده …
دلم می خواد برای سالهای ازدست رفتم گریه کنم ،ودوباره بلند بشم و خدارو شکر کنم که خدا منو تو مسیر شکوفایی قرار داد .بگردم دنبال مشکلات اصلیم ،خلا های روحیم که باعث می شه با خوردن اونا رو پر کنم ،
ازین ببعد ،من مسول ناراحتی کسی نیستم ،اگر می خواد با نخوردن من ناراحت بشه ،بشه
ازین ببعد دهان من پاک کننده نیست ،دست خودم رو با دستمال و آب پاک می کنم (خود لیسیدن دست باعث تحریک اشتها و ترشح انسولین می شه )
ازین ببعد ،معده من ظرف آشغال یا محل نگهداری غذای اضافه نیست
ازین ببعد برای خوردن غذا به دنبال علامت در جسمم میرم وبا گرسنگی می خورم و قبل ازسیری کامل از غذا دست برمی دارم
ازین ببعد ،در کنار خانواده ام هستم ،اما اگر اشتها ندارم نمی خورم باهاشون
ازین ببعد ،محبت خودم رو با خوردن و خوراندن نشون نمی دم
خدا توفیق بده ،جریمه :ازدست رفتن روزهای ارزشمند عمرم ،حسرت نرسیدن به زیبایی و تناسب اندامم
اعتیاد آسان چاقی
چاقی اعتیاد آسان
مواد مخدر یا مواد غذایی هر دو موادی هستن که موجب اعتیاد وصدمه زدن به ما میشوند
خیلیا رومیشناسم سیگار ترک میکنن پناه میبرن به موادغذایی حالا چاق میشن ومعتاد به خوردن
یک اعتیاد با اعتیاد دیگه جایگزین میکنن
بعضیا اعتیاد دارن به خودآزاری مثل کندن جوش موهاشون آهنگ غمگین گوش کردن
بعد اطرافیان میان نسخه میپیچن که بیا بیرون تفریح کن برو با دوستات بیرون رستوران کافی شاپ تا حالت خوب بشه
اونا هم اعتیاد با اعتیاد جایگزین میکنن
بعضیا عصبین ودعوایین داد میزنن کتک میزنن وناسزا میگن وبه قول معروف قاطین یا استرس واضطراب زیادی دارن
میان بهشون میگن تخمه بخور اعصابت راحت بشه
بعد تخمه تبدیل میشه به کلی تنقلات بعد شیرینی جات بعد غذا وخلاصه آخرش یک اعتیاد با اعتیاد دیگه جایگزین میکنن
کلا کسی نمیاد بگه بابا اعتیاد اعتیاد
اعتیاد باید از بین برد
هیچی اعتیادش خوب نیست
اعتیاد به خرید خوب نیست
اعتیاد به سیگار خوب نیست
اعتیاد به رابطه زیاد خوب نیست
اعتیاد به راه رفتن وفعالیت زیاد خوب نیست
اعتیاد به خوردن خوب نیست
یادمه مادربزرگم همیشه میگفت عادت کن که عادت نکنی
این حرفشو الان میفهمم
هر چیزی که بشه اعتیاد بشه فکرو ذکرت خوب نیست از زندگی میندازدت
حتی اعتیاد به عبادتم خوب نیست بعضیا اونقدر عبادت میکنن که نمیفهمن دورشون چی میگذره
هر چیزی حد داره هر کاری اندازه داره
قانون میگذارم برای خودم
برای تفریح خوردن ممنوع خیلی زشته که نتونی تفریح کنی با عزیزانت یا بدون عزیزانت مگه اینکه چیزی بخوری
از بودن کنارشون لذت ببر از محیطی که رفتی استفاده کن
قانون دوم اصرار به خوردن مواد مخدرغذایی به بقیه آدمها ممنوع این دور از انسانیت که بقیه رو بکشی وباعث مرگشون بشی
قانون بعدی دربرابر اصرار بقیه به مصرف مواد مخدر غذایب بسیار محکم بایست وبه هیچ وجه زیر بار نابودی واین خفت نرو که دیگران معتادت کنن وباعث نابودیت بشه احترام معنی نداره ناراحت میشن به درک
مگه کسی مشروب یا شیشه یا تریاک یا حتی سیگار تعارفت کنه چون ناراحت نشه وبزرگترته واحترامش واجب میگیری یکم میکشی ومیخوری
شعور وعقلتم اجازه نمیده پس حواست به مواد مخدر غذایی هم باشه
قانون بعدی
وقتی توی خونه ای دنبال مصرف مواد مخدر غذایی نباش
باید ترکش کنی هوس کردم وحیف وفلان وبهمان برای خودت بهونه نیار
تو از بین بری پاهات کج بشن ناقص بشی کمرت دیسکات بزنن بیرون نفست از شدت چاقی بند بیاد قلبت بگیره کلیه ات از کار بیوفته وهزار ویک ناراحتی داخلی بگیری از قند وچربی وفشار وغیره کسی میاد یه لیوان آب دست تو بده
نبینم دیگه بهونه استعمال مواد غذایی داشته باشیا هر زمان رفتی سراغش به یادت بیار که چه بلایی به روزگارت آورده وچطور داره نابودت میکنه وتو رو مریض وزشت وبدهیکل کرده وسلامتیتم داره نابود میکنه
قانون بعدی
بگرد تفریح پیدا کن
تفریح های خوب
مثل گردش رفتن
یاد گرفتن جاهای مختلف
دیزاین وخریدن چیزای کاربردی برای خونه وخودت
پول موادتو بگذار به خودت برس به خونت برس
زندگی رو برای خودت راحت تر ولذت بخش تر کن
به زیباییت برس
خرج سلامتیت کن خرج رفاهت کن
خرج خودت کن به جای مواد ومواد مخدر غذایی
اینا قوانین من از امروز
هر کدوم اجرا نشن شامل تنبیه مجازات وسرزنش میشی
شوخیم ندارم
تنبیهتم اینکه هم سرزنش وشماتت میشی
هم تنبیه پولی میشی باید به ازای هر لغو قانون مبلغ ۵۰ هزار تومن پول بدی به افراد فقیر جامعه حالت دیگه خودت میدونی که این پول میخوای خرج خودت کنی یا بدی جریمه
تازه یک روزم باید ممنوع بشه برات خوردن هر گونه مواد غذایی تا حدالقل کمی از خسارت وارده جبران بشه
درعوض درصورت اجرایی کردن قوانین خودم
مبلغ ۵۰ هزار تومن خرج رسیدگی به خودم وتفریحم میشه وهرچیزی که دوست دارم انجامش بدم
مورد تشویق وتمجید خودم میشه وباید حدالقل ۲دقیقه به خودم انرژی مثبت داده بشه ومورد ستایش وتمجید قرار بگیرم از طرف خودم
درضمن به محض پول اومدن دستم اولین خواستمو ونیازمو برطرف میکنم وجایزه این رفتار عالیمو دریافت میکنم
سلام
اولین باری که این فایل و شنیدم خیلی دلم بحال بدنم سوخت، اشکم تو چشمم جمع شده بود، من واقعا معتاد به مواد غذایی به شیرینی به فست فودم، بارها شده کل روز و عالی عمل کردم شب به خاطر شیرینی همه روطمو فراموش کردم و هفت هشتا نون خامه ای خوردم، بارها شده به خاطر پیتزا کل زحمتای روزمو فراموش کردم و تا خرخره خوردم، چقد به خودم قول میدادم شب تو مهمونی درست رفتار کنم و باز انقد میخوردم و حالم از خودم بهم میخورد، چقد بیکلاس رفتار میکردم چشمم دنبال این بود تیکه بزرگ کیک بمن برسه یا جایی بشینم غذا تو دسترس من باشه، هربار شیرینی میدیدم انگار دفه اول بود میدیدم یا انگار قرار بود دیگه هرگز شیرینی نخورم،من وقتی یه معتاد میدیدم حس بدی داشتم با خودم میگفتم مگه این مواد چی بهت میده که حاضری به این روز بیفتی و ولش نکنی؟ وقتی این فایل و گوش دادم به جوابم رسیدم، از خودم پرسیدم مگه این غذا چی بهت میده که حاضری به این روز بیفتی و ولش نکنی؟ همونجور که لذت مواد برای معتادا همون لحظه مصرفشه و بعدش اونا هم ناراحت میشن از دست خودشو که چرا نمیتونن ترکش کنن مصرف غذا هم برای ما لذت آنی داره و فقط تو همون تایم کوتاه خوردن هست که لذت میبریم و از یه ثانیه بعد از تموم شدن غذا احساس پشیمونی سرخوردگی نا امیدی سرزنش و عذاب وجدانه که فقط برامون میمونه، مردم کشور کره چرا اکترا متناسب هستن؟؟ چون چاقی چیز خیلی زشت و نامتعارف هست در اون کشور و فقط 3درصد از کل مردم چاق هستن ولی چرا تو کشور ما و کشورهای دیگه انقد عادی و طبیعیه، بخدا من هیچ فرقی در خودم با یه معتاد نمیبینم چطور یه شیرینی که خاصیتی هم نداره رو نمیتونم ترک کنم و میبینمش دست و پام میلرزه بعد از معتادا توقع داریم ترک کنن، بخدا پرخوری خیلی بی کلاس تر و زشت تره، مگه حالا چون تو ایران چاقی زشت نیست من باید چاق باشم؟؟ مگه من نباید به سبک شخصی خودم زنذگی کنم؟؟ مگه الان یکی بهم بگه بیا سیگار بکش من میکشم؟ پس چرا میگن این غذا رو بخور من میخورم؟ بدن من به همون اندازه به غذای اضافی نیاز نداره که به سیگار نیاز نداره، باید چاقی تو ذهنم زشت بشه باید پرخوری تو ذهنم عمل زشتی بشه باید چاقی برام غیر طبیعی بشه تا یاد بگیرم درست رفتار کنم، به همه اونهایی که تونستن مواد مخدر و بزارن کنار و سالها پاک باشن خدا قوت میگم بهشون تبریک میگم اونها خیلی خاطر خودشونو خواستن ولی من هنوز خاطر خودمو نمیخوام، از خودم معذرت میخوام، از بدن بی زبونم که با این همه رفتار بد باز داره برام کار میکنه، از روحم که سالها از چیزهایی که دوست داشته محرومش کردم، و از خدا که دست بردم تو چیزی که انقد زیبا خلق کرده بود و خرابش کردم
قانون وقتی معنی پیدا میکنه که جریمه ای هم باشه، مثل وقتی که میگن ناشکری کنی نعمت ازت گرفته میشه این جریمشه تا جریمه نباشه ما ادم ها یادمون میره قانون رو
قوانینی که بالا تو متن فایل نوشته بود خیلی عالی بودن و چیزی نبوده که من بخوام بهش اضافه کنم غیر از اینکه برای خودم جریمه ای در نظر بگیرم تا حواسم به قوانین باشه، من هر زمان هر کدوم از این قوانین و زیر پا گذاشتم نباید به مدت 48 ساعت لب به غذا بزنم، قسم میخورم اگه خطا کردم جریممو پرداخت کنم تا حواسم باشه قانون گذاشتن الکی نیست، استاد بی نهایت ازتون ممنونم که من و با این فایل بیدار کردید تا ببینم چه بلایی داره سرم میاد اگه ترک نکنم
سلام وقت همگی بخیر
برداشت من از این گام:
چاقی یا به عبارتی بهتر اضافه وزن را میتوان عوارض ناشی از اعتیاد بلند مدت به مواد غذایی دانست همانطور که مصرف مواد روان گردان در بلند مدت دارای عوارضی مانند تغییر عملکرد برخی سلول های عصبی – آسیب به کبد و … اگر نگاهی سطحی به موضوع داشته باشیم اعتیاد به مواد غذایی را چندان خطرناک نمیبینیم زیرا تنها باعث چاق شدن (اضافه وزن می شود) اما با نگاهی عمیق تر درمیابیم که چاقی از عوارض این اعتیاد هست و خود این عارضه علت و دلیل آسیب های دیگری نیز میشود یا به عبارتی اعتیاد به مواد غذایی دارای عارضه مستقیم(چاقی) و عوارض غیر همچون آسیب به اندام های بدن همچون کبد و با تاثیرات مخرب بر روح سبب افسردگی در بعضی موارد خواهد شد پس خطر اعتیاد به مواد غذایی بیش تر از خطر اعتیاد به مواد روان گردان یا مخدر هست و این خطر زمانی پررنگ تر می شود که در نگاه افراد عامه و دستگاه قضایی این اعتیاد مشکلی برای جامعه نداشته و ان را پذیرفته اند .
اما به راستی راهکار چیست؟
با کمی اندیشه به این خواهیم رسید که هر چیزی فی نفسه بد نیست به عنوان مثال تریاک فی نفسه ماده بدی نیست و از آن به عنوان خاصیت درمانی و دارویی نیز یاد شده اما این مورد مصرف کردن شخص معتاد هست که از آن برای لذت و سرخوشی بهره می برد و کم کم سبب وابستگی او می شود و باعث می شود در این نوع مصرف ماده مخدر تلقی گردد.
مواد غذایی نیز اینگونه اند ، این مواد فی نفسه بد نیستند و ایضاً لازم و نیز هستند این موارد مصرف ما هست که آن ها را تبدیل به عامل تهدید میکند.
برای مثال ما از مواد غذایی برای:
1- رهایی از تنش( پرخوری عصبی
2- خوشحالی و سرخوشی و لذت
3- پر کردن خلا های روحی
4- کمک به انجام کار مثلا برای اینکه درس بخوانی یا کاری انجام دهی اول باید یه چیز درست و حسابی بخوری تا شارژ بشی و بعد کار را شروع کنی
5- برای اینکه بخوابی (بله گاهی اوقات که خوابم نمیبرد غذا میخوردم تا بخوابم البته این تاثیر عادی است که با خوردن غذا سیستم گردش خون شما بیش تر روی سیستم گوارش شما متمرکز شده و تمرکز از مغز برداشته و تمایل به خواب بیش تر می شود
و ….. که به طور بی رویه و به مقدار زیاد مصرف میکنیم که در این مورد مصرف مواد غذایی عامل تهدید حساب میشوند و سبب عارضه چاقی
و اما کلام آخر
مورد مصرف مناسب مواد غذایی تنها یک چیز است و تنها در آن صورت مصرف است که نه تنها بد نیست بلکه خوب هم هست مانند تریاک که در خاصیت دارویی و پزشکی نه تنها بد نیست بلکه خوب هم هست
و آن مورد مصرف همان مصرف برای رفع نیاز بدن هست یعنی ما مواد غذایی را برای رفع نیاز بدن مصرف کنیم نه برای رهایی از تنش و نه برای لذت و سرخوشی.
امیدوارم همگی زود تر به متناسب شدن برسیم اما ظاهرا راه زیادی مانده
همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس که دراز است ره مقصود و من نوسفرم
سلام استاد عزیز ودوستان همراه
یادمه هر وقت میخواستم تفریح کنم میگفتم چی بخوریم
هر وقت بچه ام گریه میکرد میگفتم بریم خوراکی بخریم .ساعت ۱۰ صبح که میشد وساعت ۵ عصر مامانم میگفت وقت میوه است.
ومن شرطی شده بودم که باید بخورم اون ساعت .
واژه اعتیاد واژه ای درسته چون من معتاد مواد غذایی شده بودم همش فکرم این بود که چی بخورم کی بخورم کجا بخورم با کی بخورم
واقعا خسته شده بودم اولین چیزی که صبح چشمام را باز میکردم این بود که چی بخوریم
خدا را هزاران بار شکر وسپاس که خودمون داریم قوانینی میزاریم برای خوردنمون
قوانین من
۱_تا گرسنه نشدم چیزی نمیخورم
۲.قبل از فشار به جسمم دست از غذا خوردن بکشم
۳.برای لذت جویی غذا نخورم
۴. غذا خوردن حکم تفریح کردم نداشته باشه برام
۵.اصرار به خوردن نداشته باشم
۶.یک نوع غذا انتخاب کنم سرسفره برای خوردن
۷.بسته بندی غذا ها میزان خوردن منو تعیین نکنه
سلام استاد و دوستان ممتاز و متناسب
لحظه هاتون معطر به عطر پروردگار 🌹
اعتیاد چیست؟نوعی وابستگی به ماده ای یا رفتاری که با تکرار آن هر بار اراده ضعیف تر می شود و فرد کنترل و تصمیم به انتخاب ندارد .و البته عملی که در نهایت پشیمانی و عذاب وجدان و احساس گناه به همراه دارد.
جهان هستی قوانینی دارد برای آرام زیستن و لذت بردن و به همانصورت دولت ها هم برای کشور ها قوانینی وضع کردند که یک دسته هدایتی هستند مثل صادرات و واردات و دسته دیگر ممانعتی هستند مثل قاچاق مواد مخدر و غیره و با این قوانین خواستند حدومرزی برای عملکرد و رفتار انسانها قرار دهند که به نفع خودشان و جامعه باشد و از آسیب و ضرر به نوعی جلوگیری شود .
و البته چاقی هم نوعی اعتیاد بسیار خطرناک و آسان است که هیچ قانونی برایش وضع نشده است.باتوجه به گسترش چاقی در جوامع باید به این موضوع بیندیشیم که اگر قانونی نیست ما برای خودمون و بهتر زیستنمون قانونی وضع کنیم .اعتیاد چاقی بسیار خانمان سوز است و اعتیادی است که نادیده گرفته شده و به آن نگاهی طبیعی دارند و از طریق والدین به فرزندانشون هم آموزش داده میشود⁉️
سالهای بسیاری چاق بوده ام و معتاد به مواد غذایی اما چون اطرافیانم اینگونه رفتار می کردند فکر می کردم طبیعی است اینکه بی اختیار بری سر یخچال بخوری اینکه وقتی عصبی هستی بخوری شادی بخوری خوابت نمیبره بخوری بسته بندی شیک دیدی بخوری تعریفی شنیدی بخوری عکس و تیزر تبلیغاتی خوراکی ها را میبینی وسوسه بشی وآب دهانت جمع بشه⁉️
واقعا چرا ما می خوریم ⁉️مگر نه اینکه برای زنده بودن بدنمون باید غذا مصرف کنیم که اون هم مثل باک بنزین ماشین وقتی خالی شد پرش کنیم ❗️پس چرا این همه بار می خوریم ⁉️🙄چون معتادیم اونم خانواده ای همه با هم 😰نه جریمه میشیم نه ترسی داریم نه اینکارو زشت می دونیم نه برای به دست آوردن مواد خوراکی باید دردسر بکشیم 🤔
انواع و اقسام خوراکی ها و گستره تنوع روز به روز آن و در دسترس بودن آنها و بسته بندی های شیک و خوشرنگ همه باعث تشویق و علاقه بیشتر ما شده به خوردن و تست کردن مواد غذایی.
چاقی اعتیاد خاموش و خانمان سوز است که گاهی یک نسل را آلوده می کند ⁉️
بچه ها وقتی بهونه می گیرند والدین پیشنهاد می دهند که پفک می خواهی یا پاستیل ؟یا بستنی ؟
همون بچه اگر اسباب بازی بخواهد هم باز با تنقلات جایگزین می کنند و هربار اعتیاد به خوراکی ها بیشتر آموزش داده می شوند .
به لطف خداوند در مسیر طبیعی شدن قرار گرفتیم با نگاهی نو و اندیشه اای عمیق تر به این موضوع بنگریم
اعتیاد به هرچیزی نوعی اسارت است نوعی نیاز و احتیاج …برای آزاد شدن باید هزینه کرد و بها پرداخت کرد اینجا کمپین سلامت و لاغری است آموزش میبینیم و فکر می کنیم هر بار از خود میپرسیم برای چه می خواهم بخورم ⁉️چرا انقدر علاقه به تست کردن دارم نهایت این همه خوردن های وقت و بی وقت چه می شود ؟احساس گناه ،عذاب وجدان ،احساس بی ارزشی و بی لیاقتی ،خسارت زدن به دندانها و دستگاه گوارش ،سخت نفس کشیدن ،سخت راه رفتن و قربانی کردن حق و حقوقمون که لذت است آرامش است و شادی
برای من که جزئی از کل هستم و خداوند از خلقتم به خودش تبریک گفته است (اسارت و نیاز به خوراکی )وقیح ترین کار عالم است😔
به خود می آیم من برای آزادی و آزادگی خلق شدم می پذیرم مسؤول زندگی ناآگاهانه ای که خلق کردم را و با قدرت و عشق و با آگاهی آزاد می کنم خودم و خانواده ام و نسل بعد از خودم را این هم قسمتی از رسالت من است .قرار بوده جلوه ی زیبای خداباشم سلامت و شاد و عزتمندانه زندگی کنم
می خواهم و می توانم و می شود🌱🦋💪🏻💪🏻
پس قوانینی برای سرزمین وجودم وضع می کنم که بسیار ساده و شرافتمندانه است ✅
۱) به وقت گرسنگی که واکنشی در بدنم ایجاد می شود غذامصرف کنم
۲)با توجه به رفع واکنش بدنم و تمرکز در ان نقطه سیری خودرا تقویت کنم
۳)همیشه در غذامصرف کردن دوعامل قبل را در نظر داشته باشم
۴)به چشم اعتیاد به چاقی نگاه کنم ولی قدرت را از آن خود بدانم
۵)فکر کنم و تجزیه تحلیل کنم بیشتر و مقایسه کنم رفتار انسانی متعادل و سالم را با فرد بیماری که اعتیاد دارد
🌟سازندگی از خود من شروع می شود
احترام به خودم و احساسم و علاقه مندی ام
می توانیم به جای دعوت عزیزان به رستورانها و کافی شاپ ها به همدیگر کتاب هدیه کنیم می توانیم در مسافرت ها به جای خرید خوراکی ها صدای موسیقی های شاد و مثبت را بلند کنیم و در تونلها جیغ بکشیم ما از کودکی و شادی دور شده ایم ⁉️🤔 می توانیم در مزارع و باغها به جوانه ها و رویش دانه ها از زمین توجه کنیم و می توانیم فرزندانمون را با آغوش گرفتن و بازی کردن سرگرم کنیم 🤔 می توانیم خشم خود را با چوب به بالشها بزنیم .می توانیم روحی سبک و آزاد داشته باشیم 😇.الهی به امید خودت🙏🏻🌹
امروز به لطف خداوند خیلی احساس سبکی داشتم و به صورت ناخودآگاه به وقت راه رفتن بدنم را سفت تر می گرفتم و امشب وقتی گرسنه ام شد گلابی خوردم فکر کردم و خوراکیها را تفکیک نکردم من هربار که تمرین می نویسم انگار چربیهام میسوزند حسشون می کنم .بدن من معبد است باید پاک و مطهر باشد
آشغالخوریها را ترک می کنم چون می خواهم در جایگاه الهی خود باشم و بدنی مطهر و معطر دلشته باشم که جلوه ی زیبای خداست 💖
همواره سلامت و متناسب و ثروتمند باشید 🍃🌸
بنام خدا
درتمام این سالها من معتاد شده بودم به چاقی و اضافه خوردن وبه انتظار ازچاقی وحالا که فکرشو میکنم می بینم همیشه عادت کرده بودم به انتظار انتظار ازچاقی واینکع من در چاقی غرق شده بودم عادت کرده بودم که بیش از نیاز بدنم بخورم و سیر نشم و عادت کرده بودم به فشار شکم واینکه هرچی می بینم رو میخوردم تویه فایل خوردن چاق نمیکنه فایل آموزشی که در دسترس همه ی ماقرار داره گفته بودن که فکرو عمل وانتظار هستن که باهم نتیجه میسازد و واقعا هم راست و درسته من طی اتفاقاتی که در زندگیم رخ داد فهمیدم من به خیلی از چیزها عادت کرده بودم از نشستن وحرف زدن بااطرافیان دربارهی موضوعاتی که به من ربطی ندارند و عادت کرده بودم که آدمها منوبا رفتارشون و حر فاشون بر نجونن وهر چیزی که دوست دارن بگن وچندبا ری که فا یلو تکرار کردم درک کردم که واقعا چرا وقتی که آدمها وقت ازاد دارن واینهمه خبرهست چرااین همه اخبار دنبال میکنن وخیلی چیزای دیگه واین به دلیل آزادی عملکرده و مختلف بودن و تنوع داشتن خبرها و دلایل آدمها برای افسردگی و ناراحتی و نمونه ی واضحش هم میشه به اینترنت و کلیپ های مختلف اینستا که تنوعش زیاده و بازهم زیاد قوانین خاصی براش اجرانشده درمورد خوردن هم به همین شکل بودم من هیچ وقت قانونی برای خودم نداشتم و مثل آدمهای دیگه ای که لاغر هستن زندگی نکردم و همیشه غذای اضافه تراز نیازواردبدنم میکردم وچون هیچ قانون و اصولی روبرای خودم و لاغر بودن ولاغر موندنم ترتیب نداده بودم .اماتصمیم گرفتم اعتیاد به چاقی رو درخودم ازبین ببرم امروزمن صبحانه ساندویچمو خوردم و بعد از مدتی که چند ساعت گذشت هوس کیک خوردن کردم و خوردم وبعدازمدتی که خوابیدم ظهرو بیدارشدم دوباره رفتم سر یخچال وخوردم ونارنگی که نصفش کرده بودم موقع مهمون نصف بعدیشو عصرخوردم توجه میکردم که این کارها عادی نیس کارهای گذشته ی چاقیمه چون دارم یاد میگیرم کمکم چطورباخودم رفتارکنم اومدم یه کیک دیگه بردارم انگاریه توقفی ایجاد شدو ذهنم نپذیرفت که این کیک فنجونی رو بخورم و این بار رفتم سراغ انار خواستم ببینم ذهنم اینجا چه واکنشی نشان میده و اما همون طورقاچ شده برگشت به یخچال و من لذت بردم از این چیزهایی که درخودم میدیدم بدون هیچ تلاشی که از سر زور اجبار ویا تحمل در دباشه داره صورت میگیره واین همه تغییردر مقدار خوردن ورفتار خوردن حتی همسرم بهم گفت اینهمه که میگفتی کیک فنجو نی دوست دارم پس میشد توکه چیزی ازش نخوردی که بهش گفتم چرا خوردم کافیمه وخیلی خیلی از رفتارهای دیگه .
قانون اول:ازهرغذایی که درست میکنم به اندازهای درست کنم که اضافه ازش نمونه ومن مجبوربشم بخورم.
دوم : وقتی میرم خریدو چیزی میخرم به اندازه ای بخرم که هم نیاز بدن باشه وهم به قدری باشه که نگران خراب شدنش نباشم و به خاطر ترس از حیف شدنش بشینم همشو بخورم .
سوم:برای خودم وقتی غذا در ظرفی میز ارم به این توجه کنم که غذا ایاواقعا نیاز بدنمه باخبر.
چهارم.: اینکه نیازی نیست من به هر تعارفی پاسخ مثبت بدم برای خوردن.
پنجم:برای اینکه دیگری از من راضی باشه و یاناراحت نشه غذانخورم.
ششم:موقعی که تشنمه آب بخورم نه غذا .
هفتم:طبق چیزی که دارم یاد میگیرم باشم عمل کنم نه گذشته ی خودم.وبه هیچ شکلی در مسیرم نا امیدنشم و ادامه بدم.
هشتم:ازغذاییکه به اندازه ی نیاز بدنم دارم میخورم لذت ببرم.
نهم :غذایی که دوست دارم رو درست کنم و بخورم ومجبور انه هرغذایی رو نخورم.
دهم :به احساسات خود م توجه کنم وسعی نکنم برای اینکه احساساتم رو نادیده بگیرم بااینکه لذ تمو بیشتر کنم درلحظا تم از خوردن استفاده کنم بلکه به خودم توجه کنم و مسولانه تربا احساساتم و افکارم توجه کنم.
یازدهم :طبق گرسنگی و سیری غذابخورم و وقتی به این درک رسیدم که بسمه ازخوردن دست بکشم
دوازدهم :ازدهم :از خوردن نترسم
سیزدهم:من اگرچاقم به خاطر کم تحرکی نیست بلکه به خاطر کارها وافکار وانتظارات خودم بوده و بپذیرم ومسو لیتش رو قبول کنم.
چهاردهم:به مسیرم اطمینان داشته باشم به مسیری که دارم لاغری وخیلی چیزهای خوب دیگه نصیبم میکنه.
.واینو بپذیرم من بیشتر ازجسمم ذهنم چاقه وباید خیلی تمرین کنم و تکرار کنم برای تغییر افکار و انتظاراتم از خودم
پانزدهم:خودم رو مهم وباارزش بدونم ودرهرحالتی خودمودوست داشته باشم و مهمترین شخص در زندگیم من هستم نه هیچ چیز وهیچ کس دیگه.باتمرین شانزدهم:وتکرارهرروزتعهدنامه ای که خودم برای خودم نوشتم رومرور کنم وزندگیش کنم.
هفدهم :با دیدن و شنیدن وبو کردن و لمس کردن غذا وسوسه نشم وخودمو مجبورکنم که بخورم .
هجدهم:تمام تمرینات داده شده در سایت رو انجام بدم و سعی نکنم خللی در تمرینا تم ایجادکنم.
نوزدهم:من یک انسانم انسان هم اشتباه میکند بنابراین با نادیده گرفتن گذشته به فکرحال هستم و تصمیم میگیرم که خودم را اصلاح کنم وخود جدیدی از خودم به وجود بیارم .به خودم افتخار کنم و به استادم اعتماد داشته باشم
بیستم:زمان وعجله کردن برای من به خاطر لاغری تعریف نشده باشه چون برای لاغرشدن ولاغر ماندن نیاز به تمرین وتکرارهست وادادمه دادن و ادامه دادن و ادامه دادن…….
تعهدی که خودم برای خودم نوشتم این بود
تعهد نامه:
بنام خدا ی مهربان و هستی بخش.
من اسما هستم یک فرد چاق که اززندگیم با چاقی خسته شده بودم وبرای رسیدن به لاغری هرکاری کردم من دوسال هست که بامسیرذهنی برای لاغری آشنا شدم اماهربار به دلایلی رها میکردم ولاغر نمیشدم وهروقت اوضا عم به هم میریخت باز برمیگشتم به سمت این سایت ومن دره دوسال فکرم به سمت عجله ولاغری ازروشهای دیگه بودوچون میخواستم دیگران منو بپذیرن
بنابراین هرکاری کردم مورد پسند شون باشم اما نشد.تاینکه یک روز تصمیم گرفتم که واقعا برای خودم مهم باشم ومسول زندگیم باشم و تصمیم گرفتم که واقعا تغییر کنم و دیگه درمورداین موضوع توضیح به کسی ندم.
همانطور که خداوند در آیه ی یازدهم سوره رعدمیفرمایدکه:خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه رادر وجودشان است تغییردهند.ومن تصمیم گرفتم که برای همیشه خودم رو تغییربدم من تصمیم گرفتم انتظار اتم از خودم روتغییربدم وتعهد میدم که به تمامی اونها عمل کنم و دنبال روشهای لاغری وچربی سوزی نباشم چون هیچ روشی به لاغری دایمی کمک نمیکنه به جز لاغری باذهن و ورزش تنها چربیسوزی میکنه اما لاغری ذهنی توقف انباشته کردن چربیها من این جمله رو خیلی دوست دارم. بدنبال رفتن روی وزنه نباشم چون باعث میشه که به دنبال عجله برای لاغری باشم .وبه خودم افتخار می کنم دراین مسیرم وتعهدمیدم که برای رسیدن به ایدهآل عجله نکنم وتعهد میدم و من عمل کنم و تکرارکنم و ادامه بدم وباوردارم
که من چهره ای زیبا واندامی ایده آل که به واسطه ی چاقی مخفی شده ومن با انجام تمریناتم وعمل کردن و تکرارکردن حتما میتونم چهره ی زیباواندام ایده آل خودم روبیدارکنم.باتشکرازشمااستادوخوانندگان این متن.
سلام و درود بر دوستان هم مسیر و استاد گرامی
جمله ای شنیده بودم که می گفت:فرد معتاد آخرین فردی هست که از اعتیادش باخبر میشه!!!
وقتی که با این فایل ارزشمندباخبر شدم که به موادغذایی اعتیاد پیدا کردم شوکه شدم .تازه نگاهی به دورو برم کردم یاد فکر و ذکرم نسبت به غذا افتادم یاد ناراحتی و احساس گناه بعد از پرخوری افتادم ، یاد وابستگی به غذا به عنوان درمونه هر درد افتادم .پس اگر این اعتیاد نیست چیه؟
از اینکه چرا جامعه به دنبال وضع قانون نیست میگذرم شاید نفع اقتصادی چاقی بیشتر از لاغریه ، مهم اینکه خودمون چه قانونی برای حفاظت از خودمون میگذاریم . مثل خیلی از قواعد ریز و درشتی که در زندگی داریم، برای حفاظت از وسایل، حفاظت از حریم شخصی و….
میرم سراغ ذهن عزیزم ، میرم سراغ باورها میرم که با همکاری هم دوباره نگاهی بکنیم به خوردن ، به غذا :
1 غذا خوردن راهی است برای رفع نیاز بدنم من به انرژی و املاح و ویتامین ها و….
2 دنیای خوراکیها با رنگ و لعاب زیبا پور طمطراق همیشه بوده، هست و خواهد بود پس نیاز به حرص و لع نیست
3 نتیجه خوردن بی انتها اعم از چاقی، بیماری ، افسردگی، بی حالی ، زانو درد، کمبود اعتماد به نفس و….پیش روی همگان هست
4 نتیجه تناسب در رفتار خوردن اعم از لذت از زندگی، سرحالی، تناسب اندام ،افزایش اعتماد به نفس و… پیش روی همگان است
5 لذت درست خوردن ومتناسب و خوشحال بودن به مراتب بیشتر از بدخوردن و افسوس خوردن بعد از آن است
6 من به عنوان انسان آفریده باارزش خدا زیر نگاه همه جانبه پروردگارم رفتار شایسته و درست را در تمام امور زندگی رعایت خواهم کرد.
7 هزاران هزار کار، ایده و…. در زندگی وجود دارد که شایسته است لحظات ارزشمند زندگیم را به ان اختصاص بدم .نه اینکه همه لحظاتم را به غذا فکر کنم.
استاد عزیز ممنونم از این آگاهی ناب.
دوستان عزیز آرزوی موفقیت دارم برای همگی
سلام و درود بر شما
چقدر عالی این موضوع اعتیاد را درک کردین سخن از دلتون بر اومد و بر دل نشست مسیرتون سبز و طبیعی🌱🌹
درود فراوان بر شما ببخشید دیر جواب دادم هنوز خیلی از امکانات سایت رو بلد نیستم شاد و سلامت باشید دوستم
سلام و درود بر شما من امروز پیگیری یادگیری پرسش و پاسخ ها شدم 😊🤝
در مسیر زیبایی و شکوفایی شادمانه قدم بردارید
سلام و درود بر همه دوستان عزیز و استاد گرامی
جمله ای رو قبلا شنیده بودم که میگفت فرد معتاد آخرین نفری که می فهمه معتاده!!
انگار با شنیدن این فایل ارزشمند و تمرکز بر علایم پرده از روی این حقیقت برداشته شد که این علاقه رو به افزایش این فکر و ذکری که دایما ما رو به غدا و خوردن ترغیب می کرد ،چیزی به جز یک اعتیاد پنهان و مخرب نبوده ، رفتاری که بر عکس همه اعتیادها بعضا جامعه تشویقش هم میکنه و با حذف مسئولیت خخوخوخودخودشخودش ددردر قققبقبقبلقبللقبلل
سلام خداقوت استاد🙏
محتوای این فایل خیلی خوب و موثر بود فقط یه سوال برام بوجود اومد.من رواعتماد به نفسم(مربوط به بدنم)کارمیکنم و خیلی احساسم بهترشده و توجهم روی چاقی خیلیییی کم شده و بدم نمیاد ازبدنم.دیدگاه این فایل باعث نمیشه باز توجهم بره رو چاقی و حس بدی به چاقی پیدا کنم واعتماد به نفسم رو بیاره پایین باعث بشه خودمو سرزنش کنم و با ترس بخوام سریع تر لاغرشم؟اخه خب بدنم هنوز چاقه.
ممنون از زحماتی که میکشید.
راستی خبرخوب زنداداشم یه هفته پیش منو دید گفت لاغرتر شدی.تغییرزیادی نکردم اما خب به گفته ایشون یکم شکمم کوچیکترشده که خودمم متوجه ش نشده بودم و هنوزم متوجه نشدم!خب خداروشکر که اینطوری شده.زنداداشم بافاصله میبینه منو.
سلام به استاد عزیز و دوستان متناسبم
بله کاملا درسته.همه ما به موادغذایی معتاد هستیم. دقیقا همون علایم روداریم. مثل معتاد اگه در لحظه بروز علایم دوری از مواد غذایی غذا بهمون نرسه بیقرار میشیم.عصبی میشیم.پرخاش میکنیم و بعد برای بدست آوردنش و غذا خوردن هر کاری میگنیم..حتی تموم مدت سیری هم بهش فکرمیکنیم.به مواد غذایی داخل یخچال به برنامه ریزی اینمه چی بخورم.چطوری بخورم.چی رو با چی بخورم….و همه اینا از فرمول های ذهنیه….چه خوب استاد پس میشه با کنترل ذهن و تغییر فرمول های معتادا اونا رو هم نجات داد.مس،ولیت تون بیشتر شد استاد نازنین.باید یه پیج و سایت واسه ترک اعتیاد هم بزنین.اون طفلی ها هم به شما و آگاهی هاتون احتیاج دارن.چقد خوب….
به لطف خدا من در مسیر درست لاغری با ذهن هستم.قراره تموم فرمولای چاقی ذهنمو کمرنگ و کمرنگ تر کنیم تا انگار پاک بشن و جاش فرمولهای ناز لاغری بذاریم. اینکه خوردنم قانون داره.استاد بی قانون خوردنای ما باعث چاقیمون شده. هر موقع دلمون میخواسته رفتیم دم یخچال و خوردیم.کاش از اول رو در یخچال بنویسن رمز ورود قار وقور و ضعف معده. بخدا.اگه فقط موقع گشنگی میخوردیم که چاق نمیشدیم.تازه دقیقا عین معتادا مصرفمون با گذشت زمان بیشترم میشه.دیگه اون مقدار قبلی سیرمون نمیکنه..بسه مون نیست.این قسمت خیلی خطرناکه.اینه که یه معتاد رو از پا میندازه و یه چاق رو به نابودی میکشونه.اصلاحا میگفتن معده ش گشاد شده.نه گلم.اون فرمول های چاقی ذهنشه که گسترش پیدا کرده.من قسم خوردم روی پسرم دقت زیادی کنم. و اون موقع ست که میشم یه مامان نمونه. بچه ها از مادر خیلی تاثیر میگیرن.نمیذارم چون من چاقم اونم چاق بشه. البته من که دارم لاغر میشم و تا چند سال دیگه که کوچولوی من یادش نمیمونه مامانش چی بوده.یه خانم متناسب موفق و توانمند میبینه که قراره یکی مثل خودش به جامعه تحویل بده. این رسالت منه.اصلا زورش نمیکنم در غذا خوردن.خودش میگه گشنمه غذا بهش میدم. هر وقت گفت سیرم پا میشه میره. اعتراف میکنم در ذهنم موقع هایی که خوب بشقابش رو میخوره خوشحالم و موقعی که کم میخوزه نگرانش میشم. ولی سریع میگم این ته مانده فرمولای چاقی ذهنته.ذهن بچه شکر خدا و به لطف قوانین اولیه خدا صاف و صافه و هنوز فرمول چاقی نداره. وقتی میگه سیرم تمومه. دنبالش میرفتم قبلا هر جا بازی میکردی لقمه رو با اصرار میذاشتم دهنش و فکر میکردم عجب مادریم.از خودم میگذرم واسه پسرم.پسر خواهر شوهرم لاغره خیلی همیشه پیش شوهرم میگفتم ببین بهش نمیرسه.حواسش به بچه نیست.ولی نمیدونستم اون چون خودش لاغره میذاره به انتخاب بچه و بچه ش زیاد نمیخوره. الان اصلا اصرار نمیکنم و شکر خدا بچگی پسرم خیلی تپل بود که همه با تذکراتشون منو نگران میکردن ولی حالا که سه سال و خورده شده کاملا متناسبه.همه میگن چه خوب شده. نمیدونن این ذهن مادرشه که عوض شده.این تصویر ذهنیه مادرشه که عوض شده و قراره بزودی لاغر شه. من دیگه معتاد مواد غذایی نیستم.و طبق میثاق نامه جانم که میگه من از این به بعد توجه کمتری به مواد غذایی میکنم.گاهی هنوز صدای مواد غذایی رو از تو یخچال میشنوم .تو ذهنم رژه میره. سیب نارنگی انار پفک انگار صدام میکنن ولی سریع میگم باز فرمولای ذهنیم طبق ساعت شروع کردن. آخه بیشتر عصراست. منم پرخوریام همیشه عصرا بوده.گاهی مغلوب میشم با این مضمون که اشکال نداره. میوه که آبه. کالری نداره. دو تا نارنگی سیب که چاق نمیکنه…از ناهار خیلی گذشته قندت افتاده.و وقتی زیاد اصرار میکنن یهو احساس ضعف معده میکنم…عجیبه و عجیبتر اینکه بازم تفکیک مواد غذایی.باز توجهو ترس از مواد غذایی. باز سر ساعت خاصی غذا خوردن .استاد ببین. در یه حرکت من واسه به اصلاح میوه عصرونه چند تا فرمول ذهنی من دست به دست میدن تا منو مغلوب میکنن و بلند میشم میرم میارم میخورم…و فرمول بعدی….ناراحت میشم و افسرده که چرا بهشون گوش دادم….خوب الان قوی تر شدما. هر چند تا اصرار ذهنم یکیش رو انجام میدم و قول میدم اینقد تکرار کنم که من نباید تحت کنترل فرمول چاقی ذهنم باشم و اینا هیچکدوم نیاز واقعی تو نیست. استاد دارم مینویسم انگار قدرتم بیشتر میشه و قدرت رو از یخچال و مواد غذایی و ذهنم میگیرم و میتونم بیشتر کنترلشون کنم….من دیگه هر وقت و بیوقت غذا نمیخورم. من فقط موقع گشنگی و در حد رفع گشنگی میخورم.خیلی عالیه استاد
ممنونم از شما و ممنونم از خدای مهربونم
خدای خوب من کمکم کن در این مسیر ثابت بدم بشم که بهترین و درست ترین مسیره.
روز ۲۳ تکرار
سلام و درود به دوستان همراهم و استاد عطارروشن
چاقی اعتیاد آسان است مراقب باشید
هر جایی که قوانینی باشه نظم هم خواهد بود من این مسئله رو تو خونه خودم متوجه شدم ،قبلا به دلایلی من مدیریت قوی تو خونم نداشتم و کم کم خودم عادت کردم و افرادی هم که با من زندگی میکردند به بی قانونیه منزلم عادت داشتن
هر کسی هم وارد خونه من میشد مثل خواهرا یا بچه هاشون آزاد بودن که هر کاری دلشون میخواد انجام بدن و اصلا مشخص نبود تو خونه من کی صاحب خونه بود و کی مهمان
این جریانات ادامه داشت تا ۴ سال پیش که من وارد دوره های ذهنی شدم و آرام آرام متوجه شدم من اعتماد بنفس و اقتدار روبرو شدن با رفتارهای دیگرانو ندارم که اونم بخاطر رفتارهای قبل خودم بوده
وقتی من احساس مدیر بودن تو خونم نداشتم هر کسی به خودش اجازه میداد ریئس خونه من باشه و کم کم زمام امور از دستم خارج شده بود
تا اینکه ۳ سال پیش که متوجه شدم من اعتمادبنفس روبرو شدن با خانواده خودمو ندارم و اونها هم عادت کرده بودن هر جوری دوست دارن با من برخورد کنن
از ۳ سال پیش که به خودم آگاه شدم آرام آرام اقتدار درونیم بیدار شد و شروع کردم به ابراز وجود و دوست داشتم قوانین هرج و مرج خونمو تغییر بدم
گرچه اطرافیانم بسیار با من برخورد شدیدی داشتن و دلشون نمیخواست از آزادی که تو خونه من داشتن کم بشه ولی من ادامه دادم و جهان هم به خلوت تر شدن خونم کمک کرد
و الان خدارو شکر خیلی همه چیز بهتر از قبل شده هر چند تصمیمات جدی تری برای خودم و زندگیم دارم ولی از اون هرج و مرج قبلی خبری نیست اونم بخاطر قوانینی بود که وضع کردم
قبلا من برای مسئولیت های خونه بشدت تحت فشار بودم ولی الان مسئولیت های عمومی خونمو تقسیم کردم و اجازه نمیدم کسی از سکوتم سوءاستفاده کنه و رفتارهای جدید من باعث شده هر کسی هر چیزی دلش خواست بمن نگه و مراقب رفتارهای خودشون باشن
که اینهارو مدیون تمریناتی هستم که برای بالا بردن احساس ارزشمندی و عزت نفسم انجام دادم که الان شاهد خونه منظم تری هستم ،پس قوانین باعث میشه جلوی هرج و مرج گرفته بشه
این نظم و تمیزیو تو بعضی از کشورها میبینی اونم بخاطر قوانین محکمیه که در اون هست و حتما اجرا میشه که باعث شده افراد با اون قوانین زندگی کنن و عادت های منظم تری داشته باشن
حالا تو بحث چاقی چونکه قوانینی براش وجود نداره افراد میتونن هر چقدر دوست دارن از مواد غذایی مصرف کنن، با توجه به نوع دیزاین و بسته بندی خوراکی ها اعتیاد به خوردنشون هم بیشتر شده
مثلا من به دیزاین خوشگل غذاها و خوراکی ها بسیار علاقمندم ،الان هم به وفور رستوران ها و کافی شاپ ها در حال سبقت گرفتن هستن در مدرن تر شدن و زیباتر شدن که همه اینها اصلا بد نیستن اگر ما بلد باشیم چه رفتارهایی داشته باشیم
مثلا امروز که من و دوستم بیرون بودیم و چندین تا کار داشتیم و انجام دادیم موقع نهار رفتیم رستوران ،از اونجاییکه سالاد مورد علاقه من سزاره و وقتیکه این سالادو میخورم کاملا سیر میشم بدلیل مرغ های سوخاری که در اون استفاده میشه ، ترجیح دادم غذای اصلی سفارش ندم ولی دوستم از کم غذا سفارش دادن بدش میاد و گفت غذای اصلی هم سفارش بده
اتفاقا خود ایشون هم تو دوره لاغری هستن و میدونه من اضافه بر نیازم نمیخورم و خودش هم همین رفتارو داره ،بهش گفتم من فقط سالاد میخورم اگر سیر نشدم از غذای شما میخورم ولی مطمئن بودم سیر میشم
بلخره من سالاد سفارش دادم و ایشون هم غذای خودشونو و در ادامه نون سیر هم سفارش دادن ،منکه فقط سالاد خوردم و یه نون تست سیر و وقتی احساس سیری کردم دیگه ادامه ندادم ،حتی غذای دوستم و سالاد هم اضافه اومد،بهش گفتم نیازی نیست غذای اضافه سفارش بدیم ما که دیگه میدونیم حجم خوردنمون چجوریه
اگر به همین راهی که میریم ادامه بدیم دیگه درگیر چی بخورم چی نخورم نخواهیم بود ،هر خوراکی دوست داریم میخوریم و وقتی سیر شدیم ادامه نمیدیم ،به همین راحتی ،کاری که ما سالها بلد نبودیم انجامش بدیم ،چونکه انجامش ندادیم یادش نگرفتیم و الان انقدر برامون سخته که از خوردن دست بکشیم ،یعنی دوست داریم انقدر به خوردن ادامه بدیم که از سنگینی شکم نتونیم راه بریم ،مجبور بشیم دکمه شلوارمونو باز کنیم
انگار همش ولع خوردن داریم و دوست نداریم سیر بشیم که اونم مربوط میشه به عادت هایی که از بچگی به ما تزریق شد و خوردن شد جزء کارهای لذت بخش برامون
مثلا دیشب که دخترم و همسرش منزل ما بودن ،من میوه گذاشته بودم،انار دون کرده بودم ،حتی چغندر باغ خودمونم پخته بودم ولی اصلا بهشون اصراری نکردم که حتما باید میوه بخورن میدونستم این لطف و محبت نیست این ضربه زدن بهشونه و میوه ها ،انار و چغندر دست نخورده موند
چند روز پیش که دیدم دوستم داره کابینتو میگرده و هی غر میزد که چرا پاستیل هامون تموم شده و دلش پاستیل میخواست بهش گفتم گرسنت شده؟ گفت نه ،گفتم پس برای چی دنبال پاستیل میگردی ؟ گفت دلم یه چیز آب نبات طور میخواد ،گفتم واسه چی ؟ گفت همینجوری دلم میخواد
کاملا میفهمیدم که یه فرمول براش روشن شده که اون شکلی دنبال یه خوراکی شیرین میگشت ،هر چند من نمیگم نباید پاستیل خورد من خودم هم میخورم ولی اون مدل بیقراری برای خوردن پاستیل برام جالب بود ، بهش گفتم هر وقت میخوایی یه رفتاریو انجام بدی از خودت بپرس آیا این رفتار تخریبم میکنه یا ترمیم ،اونوقت میتونی تصمیم بگیری با توجه به اینکه چاقی ایشون بیش از حد زیاده و باید بیشتر بسمت ترمیم حرکت داشته باشه تا بسمت تخریب و در انتها بهش گفتم به اندازه کافی خودتو تخریب کردی لطفا یکمی بفکر ترمیم خودت باش
مسئول چاقی خودمون ، خودمون هستیم و باید بپذیریم ،بپذیریم که خالق چاقی خودمون بودیم ،خالق بودن را بپذیریم بجای قربانی بودن رو و سالها از قربانی بودنمون منفعت بردیم و خودمونو از بار سنگین مسئولیت چاقی بیرون آوردیم
اینکه سالها خودمونو قربانی چاقی دیدیم و مدام غر زدیم که چرا چاق شدیم ؟ چرا لاغر نمیشیم؟ این چه زندگیه ؟ چرا خدا خواسته که من چاق بشم ؟ این چه جهان هرج و مرجیه
تمام این اتفاقاتو خودم آفریدم ،اضافه وزنم مال خودمه ،بچه ی خودمه ،خودم به دنیاش آوردم ،منیکه تونستم چاقیو آفرینش کنم پس میتونم لاغری هم آفرینش کنم ،کافیه باور کنم و بیام تو مسیر تغییر ،این جهان به هر کسی هر چیزیو که بخواد و باورش کنه میده ،کافیه باورهاشم بسازیم که راحتر هدایت بشیم در مسیرش
منکه خدارو شکر نزدیک به ۲ ساله تصمیم گرفتم از اعتیاد به چاقی رها بشم و قدم در مسیر زیبای لاغری با ذهن گذاشتم که پر از آگاهیه و هر روز کمی به هدفم نزدیکتر و از چاقی دورتر میشم ،سپاسگذار خداوند هستم برای هدایتم به این متد عالی
سلام.دوستان عزیز.گام دهم.امروز متوجه شدم که چاقی هم جز اعتیاد ها محسوب میشه.اعتیاد آسان.اعتیاد به ماده های خوردنی که از نوع خطرناک ترین اعتیادها محسوب میشه.خب اعتیاد داشتن سخته.و سخت تر از اون ترک کردن اعتیاده.برای افراد چاق کنار گذاشتن مواد غذایی چاق کننده به منزله ی شروع ترک محسوب میشه.ما باید مسئولیت چاقی خودمون رو بپذیریم و گردن عواملی مثه کم کاری تیروئید یا پایین بودن متابولیسم بدن نندازیم.ما باید قبول کنیم که خواسته یا ناخواسته چاق شدیم و از حالا به بعد باید الگوهای مناسب ذهنی رو جایگزین باورهای غلط و اشتباه کنیم.راستی دو روزه احساس میکنم که مثه قبلن ولعی به خوردن مواد غذایی ندارم و اشتهام کاهش یافته.به امید روزهای طلایی برای همه.
به نام خدا
وقت بخیر عزیزان
واقعا چرا انقدر چاقی عادی هستش و هیچ قانونی برای این اعتیاد وضع نشده ! و با این تعارفات و احترام گذاشتن فقط این وضع و بدتر می کنیم منم خیلی تعارفی بودم الان خیلی بهترم ولی اگه کسی بیاد خونمون مامانم اینا چون عادت دارن و هی کی گن فلانی اینجور من تعارف می کنم ولی خیلی کمتر از قبل خدا رو شکر .
ما باید مسیولیت چاقی خودمون و بپزیریم نه اینکه بندازیم گردن چیزهای بیرونی مثل ژنتیک و تیرویید و… ا فقط با خوردن زیاده از حد چاق شدیم و خودمون خواستیم کسی به زور چیزی و وارد دهنمون نکرده .
کلا همه جای دنیا مردم اینطوریه دور همی یعنی خوردن تو مهمونی هی دقیقه به دقیقه چیزی میارن و تعارف می کنن اگه اینطوری هم نباشه می گن هیچی نداشتن .آدم حوصله اش سر می ره یه چیزی باید بخوره تلویزیون تماشا می کنه باید یه چیزی بخوره این عادتها و فرمولهای بیخودی ما رو به این روز دراوردن .
منم یادمه که ما کوچیک بودیم مامانم هله هوله و این چیزها توی خونه نمی خرید بزاره همینطور توی مدرسه هم نمی زاشت چیزی بخریم خوب بود ولی بعضی وقتا دلمون می خواست از این خوراکیها .
یا حتی یادمه تو خیابون هم چیزی نمی خرید برامون می گفت نباید بیرون می ریم چیزی بخورین.منظورم هله و هوله و چیزهای بی خودی هست .
ولی این فرمولها رو یادمه که می گفتن این، بخورین قوی می شین باید غذا بخورین تا زودتر بزرگ شیم همینطور اینا نسل به نسل رسید به ما و من هم اونا رو تکرار می کردم حتما باید پنج وعده میوه و سبزیجات بخورین اینو بخورین برای این خوبه …
همش در حال خوردن ولی الان دیگه من به بدنم گوش می دم .
امروز من بعد از مدتها رفتم کلاس یوگا بچه ها هی ازم سوال می کردن چه جوریه رژیم غذایی هم داره می گفتم نه می گفتن اخه چه جوریه خلاصه براشون توضیح دادم و آدرس سایت و دادم همشون توی کلاس لاغر هستن و از اول لاغر بودن متوجه این چیزها نمی شن ولی برای همسراشون که چاقن می خواستن این برنامه رو .
سلام گام دهم در مسیر لاغری من
چاقی اعتیاد اسان است مراقب باشید
در هر کشوری دو دسته قوانین وجود دارد منع کننده هدایت کننده و رهبران سران هرکشوری این قوانین وضع میکنند
و مردم با توجه به این قوانین تصمیماتی میگیرند عمل میکنند و هرکس برعلیه قانون عمل کنید جرم محسوب میشه و مجازات خودش به همراه داره
سران هرکشور کارهایی که خطر،افرین است واسه هر فردی اون کار معن میکنند و جرم محسوب میشه و جز قوانین منع کننده هستند و همراه مشکلاتی که واسه خود فرد داره برای بقیه هم خطر افرین است پس برای جلوگیری قوانینی به وجود اوردند
حمل نقل مواد مخدر در کشور جز کارها خطر،افرین است و منع کننده است و هر فردی این کار انجام بده جرم دارد مجازات میشود
حالا ما در اینجا قوانین منع کننده مورد بحث قرار میدهیم
هدف از قوانین منع کننده جلوگیری خطر فردی و اجتماعی است و هرکس عمل نکنید مجازات خواهد شد
مث قوانین راهنمایی رانندگی که خیلی به وضوح و به وفور دیدیم هرکسی قوانین رعایت نکرده هم به خودش هم به دیگران اسیب ها مالی جانی زده و مورد مجازات قرار گرفته
مث قوانین حمل کالا قاچاق یا حمل مواد مخدر فروش قرص ها روان گردان و مشروبات الکلی جرم محسوب میشوند و جز قوانین باز دارنده هستند و تعداد افراد مبتلا به اعتیاد مواد مخدر خیلی کمتر از اعتیاد افراد سیگاری است چون سیگار منع کننده نبوده جرم محسوب نمیشده و یک چیز عادی به حساب میومده و مورد سرزنش یا مجازات نبوده تعداد افراد اعتیاد به سیگار به وفور پیدا میشه و خیلی راحت عادی تازه با افتخار هم مصرف میکنند
هردو اعتیاد خطر افرین است و مشکلات سلامتی جانی هم برای خود وهم برای دیگران به همراه دارد ولی چون قانون اومده اعتیاد به مواد مخدر منع کرده و مجازات براش تعیین کرده و یک زشت ناپسند بین مردم هست افراد کمتری مبتلا به مواد مخدر اعتیاد پیدا میکنن و از ان سو چون مصرف سیگار یک امر عادی محسوب میشود بدون مجازات و عادی شده بین مردم مصرف کننده بیشتری به خود مبتلا کرده
چرا باید قانون یا قوانین خاصی باشد تا ما کاری که به ضرر خودمان است انجام ندیم اونم از سر ترس از حرفها مردم یا مجازات کاری انجام ندیم
ولی کارها دیگه که صدبرابر به ما ضربه میزند ولی قانون منع کننده ای به همراه ندارد و یک امر عادی است به وفور انجام بدیم
چرا خودمان به فکر خودمان نیستیم مث یک رباط عمل میکنیم فقط باید قوانین برای ما تعیین کنید چکاری انجام بدیم و بفکر سلامتی روح روان خودمان نیستیم
چاقی یکی از کارها خطر افرین است که هیج قانون منع کننده ای برای چاقی نیست واسه همین تعداد افراد چاق به وفور زیادتر از افراد متناسب است
چاقی یک اعتیاد شیرین لذت بخش است که خودمان با تعریف ها نادرستی که از بچگی اموزش دیدیم داریم این چاقی گسترش میدیم
بیاییم تعریف نادرست ذهنی خودمان تغییر بدیم
تعاریف اشتباه رفتار ها افراد چاق بیان میکنم عبارتنداز
تفریح کردن در ذهن فرد چاق یعنی موادغذایی بیشتر خوردن
مهمانی رفتن یعنی خوردن تا میتونی بخوری دیگه پیش نمیاد
وقتی خهسته ایم جای استراحت اول شکم خودمان پر میکنیم و این کاملا اشتباه است
ناراحتیم رجوع میاریم به خوردن خوشحالیم میخوریم حوصله نداریم میخوریم نگاه برنامه تلویزیون میکنیم میخوریم میریم تو پارک طبیعت فکرمان خوردن است چی بخورم حال میده الان جایی از بدنمان درد میاد شروع میکنیم به خوردن
حتی شده واسه خودم تشنه باشم ولی قبلا که فرق گرسنگی با تشنگی نمیفهمیدم بازم جای اب غذا میوه میخوردم
خلاصه فقط تو خواب بود که دهن من بسته میشد نمیخوردم واسه هرکاریم میخوردم و اگه بهم کم میرسید مواد غذایی به شدت میترسیدم و عصبانی ناراحت میشدم پس من یک معتاد هستم اعتیاد به مواد غذایی دارم و شاید یک فرد معتاد به مواد مخدر در روز سه بار مصرف کنه ولی من در روز سی بار مصرف میکردم راه میرفتم میخوردم واسه هر حالتی که داشتم یا شرایط برای بهبود اون شرایط میخوردم من اعتیاد دارم واقعا الان که دارم بررسی میکنم اعتیاد من به مواد غذایی خیلی بیشتر از فرد معتاد به موادمخدر است
هر دو با جان انسان بازی میکنند چاقی جان مال روح انسان درگیرمیکنه بصورتی که خودت بزنی نابود کنی چاقی یک اعتیاد پنهان است یک اعتیاد کشنده روح ذهن انسان
بیاییم خودمان برای خودمان ارزش قائل شیم و کارهایی که به ضرر خودمان است انجام ندیم بیاییم خودمان قوانین منع کننده ای برای خودمان صادر کنیم
برای نجات روح جان جسم خود از این اعتیاد پنهان کشنده
بیاییم تعاریف اشتباه درست کنیم در ذهن مان و بصورت صحیح عمل کنیم
بیاییم الگو درستی رفتارصحیح در خانواده جامعه خود باشیم و این رفتار صحیح به فرزندان خود اموزش بدیم یک الگو کامل بی عیب نقص،باشیم برای فرزندان خودمان واین اعتیاد به خوردن مواد غذایی و چاقی ترک کنیم
و سه ماه در این مسیر با تعهد کامل به سر ببریم تا بعد سه ماه یک فرد متفاوت یک الگو عالی از نظر نگرش رفتاری و جسمی باشیم یک زندگی جدید با یک نگرش جدید جسم جدید تجربه کنیم
من قوانینی برای خودم تعیین میکنم قوانین منع کننده
برای سرگرمی خودم روی به خوردن نمیاریم و خوردن برای سرگرمی تعطیل و دوستام خانواده ام و حتی پسر دخترها کوچلو با خوردن سرگرم نمیکنم
کسی تشویق نمیکنم به زیاد خوردن یا تعارف زیادی به کسی نمیکنم که نهه حتما باید بخوری
برای تفریح و احساس خوب خوشحالی شروع نمیکنم به خوردن و این کار تعطیل بی نهایت راه وجود دارد واسه حال خوب خوشحالی اون کارها انجام میدم
برای ناراحتی خودم و رفع ناراحتی افسردگی خشم کینه اعصبانیت خودم رو به خوردن نمیارم و از راه درست ناراحتیم به حال خوب تبدیل میکنم
برای تماشا سریال فیلم و لذت بردن رو به خوردن نمیارم و ممنوع است
برای رفع خستگی بعد از خرید یا کارها منزل روبه خوردن نمیارم و استراحت میکنم نه اینکه بخورم و ممنوع است این کار
برای بیکاری بی حوصلگی رو به خوردن نمیارم
دوستام خانوادم و هرکس دیگه رو با تعارف ها بیجا دعوت نمیکنم به خوردن
جوری رفتار نمیکنم که فرد فک کنه اگه نخوره من ناراحت میشم و مجبور بشه،به خوردن
وقتی میرم خرید در،فروشگاه دانبال موادغذایی نباشم
برای ضرر زدن به دیگران در مهمانی ها زیاده روی نکنم ودرحدی نیازمه مصرف کنم نه بیشتر
برای ساکت کردن دختر داداشم اون تشویق نکنم اگه ساکت موندی یا اذیت نکردی برات فلان کیک یا غذا درست میکنم
اینها قوانینی هستند که من اجرا میکنم و دیگه این تعریف حک میکنم در ذهنم دریک صورت باید غذا مصرف کنم وقتی بدنم احتیاج داره به غذا واسه تبدیل به انرژی چه زمانی میفهمم بدنم احتیاج داره با حالتی که در شکمم به وجود میاد مث صدا شکمم و ضعف رفتن و حالتی که نشان گر گرسنگی است پس فقط در این صورت غذا میخورم
چهار روزی هست که دارم تمرینی استاد در فایل شیشم گفتن انجام میدم واقعا لذت میبرم از خوردنم و احساس ازادی قدرت سبک بالی دارم اصلا احساس لاغری دارم و خیلی خوشحالم و لذت میبرم از خوردنم روز اول میگفتم یعنی چطوری بفهمم دیگه سیرم وهمش توجه میکردم به خوردنم
ولی الان وقتی روی سفره هستم بدون توجه کردن یهو میبنی سیرم اصلا دیگه میلم نمیکشه به خوردن و خیلی راحت ساده دست میکشم از خوردن و این مسیر ادامه میدم و این تمرین انجام میدم چون احساسم عالی میکنه
باسلام
گام دهم (تکرار1)
اول میخوام این خبرو بهتون بدم ، که من امشب همراه مادرم رفته بودم خرید و اخرسر رفتیم سوپرمارکت که تخم مرغ بخریم ، من هم وارد سوپرمارکت شدم و طبق معمول رفتم سراغ خوراکی ها وکیک ها وبیسکوییت ها تا ببینم که چه خبره ولییی دوست نداشتم بخرم و بخورم و جالب تر هم این که ، دیگه حتی میلی به دیدنشون هم نداشتم.
اعتیاد حالتی که شخص به علت روانی و یا مصرف مواد شیمیایی ، دچار ضعف در کنترل و اراده خود در تکرار اعمال و یا مصرف یک سری چیزها و یا انجام دادن یکسری از رفتارها میشه !
درسته که ضعف اراده بیماری نیست ولیی به دلیل اثرات و عوارضی که رو سیستم عصبی و جسم افراد میزاره ، به عنوان بیماری شناخته میشه .
این بیماری با ایجاد اختلال در کنترل بر سیستم رفتار-پاداش ، باعث تکرار آن رفتار میشود.
اعتیاد نوعی بیماری پیش رونده و کشنده است و در ان فرد با مصرف نوعی مواد روانگردان یا تاثیر گذار بر ذهن و یا رفتاری که در برابر میل بیش از حد ، ناتوان میکند ، میباشد .
در واقع اعتیاد سبب وابسته شدن به انجام و تکرار نوعی از رفتار خاص و یا مصرف یک ماده تعریف میشود .و زمانی که ماده موردنیاز در اختیار فرد قرار نگیرد یا انجام کاری که فرد معتاد بدان وابست شده انجام نگیرد، نتیجه بروز علایمی مثل خماری یا عصبانیت و پرخاشگری است.
دقیقا افراد چاق هم مانند افراد معتاد هستند و من هم اینو از خیلی وقت پیش فهمیده بودم که dude,Im addicted for food !
افراد معتاد با مصرف مواد ، حس آرامش میگرند و افراد چاق هم با مصرف غذا ، افراد معتاد اگه بهشون مواد نرسه ، خمار میشن و پرخاشگری میکنن ، افراد چاق هم دقیقا همین عکس العمل هارو نسبت به نرسیدن و نخوردن غذا دارن !
خیلی رفتارهاشون شبیه به همه.
من هم قبول داشتم که به ماده ی لذت بخشی به نام غذاا اعتیاد دارم !
چاقی عوارض مخنلفی دارد که چه بسا شاید حتی خطرناک تر از هر نوع اعتیاد دیگری است .
فردی که به مواد مخدر اعتیاد دارد ، خیلی بیشتر تحت فشار ترک کردن است ولی آزادی رفتارفردی که اضافه وزن دارد ،اعتیاد اورا خطرناکتر از هرنوع اعتیاد دیگری میکند.
قانون گذاری یکی از اقدامات خوب در جوامع و دولت هاست .قانون مشخص کننده محدوده هر موضوعی است.
هرکشور بر اساس قوانینی که توسط رهبران و سیاستمداران مشخص شده ، رهبری و هدایت میشود .
قانون خیلی گسترده است ، در اقتصاد ، در ادارات ، دانشگاه ها ، مدارس و…… قانون وجود دارد .
هر موضوعی در کشور تابع یکسری قوانین است .
تمام جهان هستی براساس نظم و قانون خاصی افریده شده . در جهان مادی هم یکسری قوانین مشترک بین المللی مانند قانون منع برده داری، قاچاق و یا حمل مواد مخدر، اسلحه و…. در جهت منفعت خود فرد و منافع جامعه و زندگی اجتماعی وضع شده است. و نقص قوانین، نیز از طرف جامعه و دولت مجازات به همراه دارد .
هرکشوری برای خودش قوانینی دارد که در آن افراد با رعایت کردن آنها دچار انحراف نشوند و در جامعه هرج و مرج ایجاد نشود.
مثل : جرم بودن فروش ویا استعمال مواد روان گردان ، شیشه، هرویین و …..
قوانین دو نوع اند:
درواقع دولت ها برای یکسری کارهایی که از نظر همه خطر افرین هستند خط قرمز قاعل شدن .مانند قوانین برخورد با حمل اسلحه و مواد مخدر و…
اما موضوعات مهم دیگری هم در جامعه وجود داره که در حین خطرافرین بودن و دردسرساز بودن انها ، قانونی برای کنترل شدن ان وضع نشده است .مانند فروش و مصرف دخانیات
چون به ظاهر ضرر انچنانی نداره به همین دلیل بر ای فروش و استعمال اون قوانینی وضع نشده است.
به همین دلیل مصرف سیگار در کشور بسیار بیشتر از مصرف بقیه مواد (شیشه و تریاک و… )است.چون که قوانین بازدارنده برای موادی وضع شده که خطر آفرین هستند .
وبه این دلیل که فروش اون مواد ممنوعه و جایی اجازه فروش اون مواد رو نداره و چون در دسترسی آسان نیست، احتمال گسترش و همه گیری ان کمتره ، اما چون سیگار در همه جا و به راحتی در دسترسه افراد بیشتری هم میتونن که سیگار دریافت کنن و مصرف کنن .
استاد من میگم بله ، اگه شیشه و مواد مخدر هم مانند سیگار در جامعه وجود داشت، افراد بیشتری مبتلا به مصرف شیشه در جامعه وجود داشت!.
نمیدونم ، چون احساس میکنم ، ذات انسانها اینطوریه که که دوست دارن همه چیزو امتحان کنن ، همه چیز و داشته باشن و متاسفانه جوریه که حتما باید در محدودیت قراربگیرند وگرنه جنبه نداردند وحتما باید براشون قانون وضع بشه وگرنه ، هرکاری و میکنن !
و چاقی و پرخوری هم نوعی اعتیاد است اعتیاد به مصرف مواد غذایی که متاسفانه از طرف جامعه و یا خانواده براش قانون و مجازاتی وضع نشده است .
این اعتیاد خیلی ساده در ما شکل گرفت و درواقع ما از طرف خانواده و یا اطرافیان به این اعتیاد دعوت شدیم
تحت آموزش ها و رفتار ها و باور های غلط مواد غذایی قرارگرفتیم و دچار اعتیاد شدیم .
تنوع مواد غذایی و نوع بسته بندی و تعیین میزان و مقدار بسته بندی فردی و تبلیغات مواد غذایی ، مارو دچار اعتیاد کرد.
فراوانی و قابل دسترس بودن مواد غذایی ، برای مثال در سوپر مارکت ها و هایپر مارکت ها و تنوع و فراوانی مواد غذایی در انها سبب شکل گیری اعتیاد در ما شد.
عادت دادن کودکان توسط والدین و تشویق انها به خوردن بیشتر کودک با بهانه های مخنلف ، قوی شدن ، سالم شدن، بزرگ شدن و… سبب معتاد شدن کودکان به پرخوری و مصرف بیشتر شد .
مثل مادر من هم که از کودکی به بهانه های مخنلف منو به پرخوری عادت داده بود و الان هم برای برادرم همچین اقداماتی انجام میده .
و دقیقا هم یادمه که از چه چیز ها و بهانه هایی برای دعوت من به اعتیاد به پرخوری استفاده میکرد!
سرگرم شدن و تفریح کردن با خوردن با وجود سیری عدم حس نیاز جسمی ، مارو دچار اعتیاد کرد.
پناه اوردن به مواد غذایی برای ارام کردن خود ، جهت فراموشی حس عصبانیت و خشم و…. ، مارو دچار اعتیاد کرد.
تحت تاثیر حواس پنج گانه قرار گرفتن و توجه نداشتن به علت خوردن و.. ، مارو دچار اعتیاد کرد. (که من هنوز تو این مورد ضعف دارم)
نبودن هیچ مجازاتی در پی این اعتیاد (پرخوری) از طرف جامعه ، خانواده و….. سبب شکل گیری اعتیاد در ما شد.
ربط دادن مواد غذایی به چیزهای مختلف : سرگرمی ، لذت، سلامتی، شادابی، قوی شدن و…… سبب به وجود اومدن اعتیاد در ما شد
پذیرفته شد ن چاقی در جامعه ، یعنی زشت نبودن آن و نگاه عادی جامعه به چاقی سبب به وجود امدن این باور شد که چاقی عیب نیست و طبیعیه و اعتیاد به چاقی رو زشت ندونستیم .
باید نگاهمون به مصرف موادغذایی و دیدگاهمون به چاقی تغییر کنه.
اعتیاد چاقی ، اغتیادی که خیلی آسون میشه به اون مبتلا شد و رهایی از اون مانند اعتیاد های دیگه ، خیلی سخت و طاقت فرساست .
اعتیادی که هربار ترکش کردیم ، دوباره به راحتی بهش مبتلا شدیم !
اعتیادی که اونو دوستانه بهم تعارف میکنیم ،اعتیادی که خیلی سریع بین همه گسترش پیدا میکنه.
اعتیادی که مبتلا شدن به اون نشونه احترامه.و….
چاقی ژنتیکی نبوده، شانسی و هرمونی و …. نبوده ، مقصر هرکیلو از اضافه وزنمون خودمون هستیم .
حالا که که کسی به فکر ما نیست ، بهتره که خودمون به خودمون و جسممون احترام براریم و خودمون برای خودمون قانون وضع کنیم ، چه کسی بهتر از خودش میتونه برای خودش تصمیم بگیره ؟!
که در صورت حس گرسنگی واقعی و به اندازه رفع نیاز جسمی مواد غذایی مصرف کنیم و به محض سیر شدن تحت امر ذهن و فرمان ذهن دست از غذاخوردن بکشیم .
شمرده شمرده و با ارامش غذا بخوریم و نهایت لذت رو از اون ببریم.
اصرار و تعارف بیجا به خوردن خود و دیگران جهت امتجان کردن تمام گزینه های سر میز نکنیم و از دیگران هم توقع تعارف کردن و اصرار به خوردن بیشتر نداشته باشیم . و قدرت نه گفتن به دیگران رو داشته باشیم .
(یادم میاد یکی از دوستام که خیلییی لاغر بود و همش دوست داشت چاق بشه و میگفت هرکاری میکنم نمیتونم چاق بشم ! هر وقت با این فرد بیرون میرفتم و هر از گاهی پیکنیک میرفتیم و من هم برای پیکنیک آشپزی میکردم و انواع غذاهای لذیذ و خوشمزه رو درست میکردم و میبردم و میدیم که اون در صورتی که تلاشش و میکرد که از تمام غذاها و خوراکی هایی که برده بودم پیکنیک استفاده کنه ولی به محض این که سیر میشد اصلا نمیخورد و ادامه نمیداد و از یک نوع غدا که میخورد و سیر میشد، اصلا خودتو تیکه پاره هم میکردی دیگه نمیخورد و میگفت نمیتونم بخورم و…. منم اول فکر میکردم این اداشه ! داره باکلاس بازی درمیاره ولی از وقتی به این مسیر هدایت شدم ، دیدم نه، مثل اینکه میشه،همچین چیزی وجود داره!)
توجه کمتری به تنوع موواد غذایی داشته باشیم یعنی نیاز نداشتن به مصرف تمام گزینه های سر میزو سیر شدن بایک نوع آن در حد نیاز جسمی .
مصرف غذ ا برای لذت و سزگرمی و رفع استرس و ارام کردن خود و … نداشته باشیم و عمل پیاده روی، گوش دادن به موسیقی ، رقصیدن و… جایگزین عمل خوردن کنیم .
جهت مواجه با مواد غذایی در صورت گرسنه نبودن فکر کردن و پرسیدن از خودمون و جویا شدن دلیل خوردن خود و در صورت گرسنه نبودن ، نخوردن ان و لذت بردن از نخوردن ان .
تنها روشی که میتوان این اعتیاد رو برطرف کرد از طریق ذهنه ، با هیچ فشار جسمی نمیتوان این اعتیاد رو برطرف کرد .
باید نگاه طبیعی بودن چاقی رو در خودمون از بین ببریم.
اصلا طبیعی نیست که چاق باشیم و تا اخر عمرمون هم چاق بمونیم !
استاد یک سوال برام پیش اومد، تو فایل های قبل تر ذکر کردید که مواد غذایی و پرخوری عامل چاقی ما نیستند ولی تو این گام غذا ها و پرخوری رو مواد مخدر چاق کننده خطاب کردید ! الان من دچار ابهام شدم که باید کدومو قبوول کنم ! لطفا توضیح بدید یا راهنمایی کنید ، ممنونم
شاد و پیروز و متناسب باشید.
سلام و درود
مواد مخدر در دنیا وجود داره
ولی بودن مواد مخدر در دنیا باعث معتاد شدن همه انسانها نمی شه بلکه هر فردی با تصمیم خودش به شرایط اعتیاد می رسه
در مورد مواد غذایی هم این موضوع صدق می کنه
مواد غذایی وجود داره
خیلی ها هم دارن استفاده می کنند و همچنان متناسبن ولی برخی استفاده می کنند و چاق شدند
نتیجه گیری ؟؟؟
مشکل در فرمول های ذهنی اونهاست !
درسته ، ممنونم استاد 🙏🏻💗
سلام به همه دوستان همراه! اعتیاد چیست؟ حالتی است که در آن شخص به علت روانی یا مصرف مواد شیمیایی یا طبیعی دچار ضعف اراده در کنترل تکرار اعمال خود میشود. این بیماری با ایجاد اختلال در کنترل بر سیستم رفتار_ پاداش، باعث تکرار آن رفتار میگردد. چاقی اعتیاد آسان است که چون از طرف دولتها و ملتها قوانین تنبیهی و مجازاتی و یا همان قوانین منع کننده، ندارد، بسیار از اعتیاد به مواد مخدر خطرناک تر و بیشتر و همه گیرتر است و مانند اعتیاد که افراد معتاد برای فراموشی مشکلات ، عصبانیت، خشم، شکست و…به مواد مخدر رو می آورند، افراد چاق هم به مواد غذایی پناه میبرند! چاقی ارزان ترین و آسان ترین نوع اعتیاد است و هیچ خط قرمزی ندارد و همه جا در دسترس است و بخاطر سهولت آن، احترام گذاشتن به دیگران و حس صمیمیت با دیگران و حتی از طریق خود خانواده به این نوع اعتیاد دعوت و در نهایت به آن معتاد شویم. چاقی پذیرفته شده است و نگاه جامعه به آن عادی هست برعکس نگاه به فرد معتاد که اصلا خوب نیست و در نهایت اگر بخواهند او را مجرم حساب نکنند ولی او را بیماری میدانند که باید مداوا شود برعکس چاقی که از دیدگاه جامعه زشت نیست و همین باعث گسترش آن میشود، مواد اعتیاد به چاقی کاملا در دسترس هست و ماهیت خود را که صرفا به عنوان سوخت بدن برای انجام فعالیتهای روزانه بود را از دست داده است و اکنون مصرف مواد غذایی با موضاعات مختلفی چون خوردن برای کاهش استرس، قوی تر شدن، تفریح کردن، فرار از تنهایی، رفع بی حوصلگی و… ارتباط برقرار کرده است که نتیجه آن افزایش روز به روز چاقی و بیماریهای مرتبط به آن در جوامع بشری است. حال که جامعه برای این خطر در حال گسترش قوانینی وضع نکرده بهتر است خودمان دست به کار شویم و برای خودمان قانون گذاری کنیم و متعهد شویم که به این قوانین پایبند بمانیم. قانون اول: فقط با بروز علائم گرسنگی و به اندازه نیاز و با آرامش و شمرده شمرده همراه با لذت بردن، غذا بخوریم و با مشاهده علائم سیری دست از غذا خوردن برداریم. قانون دوم: به عادتهای غذاییمان فکر کنیم و ببینیم آیا افراد متناسب هم این عادتها را انجام میدهند؟ و اگر این چنین نیست سعی در ترک عادتهای غلط یا جایگزین کردن آنها با عادت های صحیح بکنیم. قانون سوم: از خوردن تمام گزینه های پیش رو و سر سفره امتناع کنیم و نسبت به تعارف بقیه برای پرخوری نه بگوییم و خودمان هم بی جهت به کسی تعارف نکنیم و از جمله بچه ها را پرخور و معتاد به مواد غذایی بار نیاوریم و برای ساکت کردن آنها یا پاداش دادن به آنها از مواد غذایی استفاده نکنیم. در هنگام انتخاب از میان غذاهایی که سر سفره هستند غذاهای با کیفیت تر به لحاظ ارزش غذایی را انتخاب کنیم و از آشغال خوری دست برداریم. قانون چهارم: توجه کمتری به مواد غذایی داشته باشیم و حجم کمتری مواد غذایی را در دسترس خودمان قرار دهیم و از خرید مواد غذایی تحریک کننده و قرار دادن آن در منزل خودداری کنیم، قبل از رفتن به خرید از مواد غذایی مورد نیازمان لیست تهیه کنیم تا در مواجهه با مواد غذایی برای خریدن آنها وسوسه نشویم. قانون پنجم: برای فرار از استرس و فشار و خوب کردن حال خودمان در شرایطی که گرسنه نیستیم غذا نخوریم و در چنین شرایطی خودمان را با گزینه های بهتری مثل پیاده روی، رقص، همصحبتی با دیگران، بازی کردن و…سرگرم کنیم. قانون ششم: وقتی شرایط به گونه ای است که در شرایط کشش شدید به سمت یک مواد غذایی خاص هستیم و از طریق مختلف مثل بویایی، بینایی و… تحریک شده ایم قبل از اینکه اقدام به خوردن آن بکنیم از خودمان بپرسیم چرا من میخواهم این غذا یا شیرینی را بخورم؟ و اگر گرسنه نیستیم و صرفا عادتهای غذایی گذشته یا خاطراتمان از طعم این ماده غذایی باعث ایجاد انگیزه برای خوردمان شده، آن را نخوریم و از حس نخوردن و یک قدم نزدیک شدن به نقطه پایان لذت ببریم. قانون هفتم: یادمان باشد که در مسیر لاغری و تندرستی هستیم و به آرمانمان که رسیدن به مناسب ترین و زیباترین حالت وجودی خودمان است و داشتن اندام عالی و آنچه خدا از روز اول برایمان درنظر گرفته فکر کنیم و لذتهای دیگر را جایگزین لذت پرخوری کنیم و زیاده روی نکنیم.
با سلام
این فایل آگاهی دهنده وشگفت انگیز را گوش دادم ودرک کردم چه آسان آدم به بیماریهایی مبتلا میشود که بسیار دور از ذهن.( لااقل ذهن من ) هست گرفتار میشه وآنهم معتاد شدن است چه احساس بدی
چیزی که اصلا در باورم هم نمیگنجید که من روزی به اسم معتاد شناخته بشم
نظرات دوستان را خواندم وآنقدر کامل وجامع بود که با همه اشان موافق هستم ودیگر به شرح گفته های تکراری نمی پردازم
ولی قوانینی که برای خودم وضع میکنم اینها هستند
۱= موقع گرسنگی واقعی غذا بخورم وساعت خاصی در نظر نگیرم که مثلا الان موقع صبحانه هست یا الان موقع ناهار
۲= در هنگام غذا خوردن به پیام سیری توجه کنم وهمانوقت دست از خوردن بکشم و جملاتی مانند حیفه. اسراف میشه همین مونده بخور که تموم شه وغیره را را با خودم باز گو نکنم
۳= از خرید موادی که به نظرم غیر ضروری هستند صرفه نظر کنم با عنوان اینکه خریده شده باید تا تاریخ انقضاش تمام نشده خورده بشه اصلا از اول خریده نشه که خورده بشه
۴= مواد غذایی برام مثل دارو عمل کنند که (اگر مقدار بیش از حد دارو مصرف بشه نه تنها خاصیتش رو نداره بلکه حتما ضرر هم داره )مواد خوراکی نیز اگر بیشتر از نیاز مصرف بشه حتما ضرر داده
۵= من مثل یک بچه دو ونیم ساله هستم وهنوز در مراحل یاد گیری هستم واگر قوانین را خوب یاد بگیرم وبه آنها عمل کنم حتما حتما به هدفم میرسم
۶= عجله ای برای رسیدن به هدفم نداشته باشم وسعی کنم با آرامش و احساس خوب ولذت از مسیری که در آن هستم قدم به قدم به هدفم وآرزوم که متناسب شدن است برسم
۷= سپاسگزاری از خداوند واستاد گرامی را همیشه وهمه جا در نظرم باشه که به کمک وهدایت آنها توانستم به این آگاهیها دست پیدا کنم وزندگیم را تغیر بدم
ممنون
سلام به شما استاد عزیز و گرامی و همه دوستان همراهم
این فایل چقدر عالی و بی هیچ رودروایسی حقیقت اعتیاد به مواد غذایی را عنوان کرد
واقعا که ما خوردن غذا را برای رسیدن به خیلی از احساس های مختلف ربط داده بودیم
برای رفع افسردگی برای رفع عصبانیت برای رفع حوصله سررفتن برای لذت بردن بیشتر از دیدن فیلم
برای هم پا بودن با دوستانی که در حال خوردن بودند
برای بودن در جمع دوستان و تفریح کردن
برای امتحان کردن تولیدات جدید
خلاصه مطلب اینکه خوردن برای همه آن چیزهایی که به غیر از احساس گرسنگی کردن بود ما را معتاد کرد
اینکه این اعتیاد مورد پذیرش اجتماع بوده و شخص معتاد مورد قضاوت و منع شدن قرار نمی گرفت
اما حالا که ما غذا خوردن را یاد گرفتیم و اینکه فقط و فقط برای رفع گرسنگی و به اندازه نیاز بدنمان مصرف کنیم در راه صحیح برگشتن به فرمولهای درست هستیم که در ما وجود دارد اما به علت قرار دادن فرمولهای اشتباه و استمرار در استفاده کردن آنها فرمولهای پیش فرضمان را کمرنگ کرده بودیم
حالا با استفاده کردن از فرمولهای درست آنها را پررنگ میکنیم و به تناسب اندامی که در وجود ماست کمک میکنیم که خودش را نمایان کند
بدن ما هم از بودن در اینهمه فشار خسته شده است
ذهن ما به محض دیدن تلاش ما برای یادگیری فرمولهای متناسب شدن و اجرای آنها به ما کمک میکند
من اینرا تجربه کرده ام
سال گذشته موردی برایم پیش آمد که دچار عصبانیت و استرس شده بودم و متوجه شدم بدون فکر کردن و ناخودآگاه از خانه بیرون زده و به پیاده روی رفتم
اینرا بعد از اینکه چند دقیقه ای راه رفته بودم متوجه شدم که من طبق عادت گذشته ام که به سراغ مواد غذایی مخصوصا شیرینی جات برای آرام کردن خودم میرفتم عمل نکردم و طبق فرمول جدید در راه متناسب بودن عمل کردم
این چقدر مرا خوشحال کرد که ذهن باهوشم منتظر این یادگیری ها بود تا مرا در رسیدن به پیش فرض اندام متناسب همیاری کند
سلام
اصلا نمیدونم چی باید بگم، چقد دلم واسه بدنم سوخت، راست میگی استاد مگه سیگار و قلیون که آزاده من میرم بکشم؟؟ میگم نه واسه ریه هام واسه پوستم واسه قلبم واسه بدنم ضرر داره، اصلا زشته بخوام سیگار بکشم ولی هیچوقت این پرخوری برام زشت جلوه داده نشد، هیچوقت به این فکر نکردم همونجور که مواد مخدر کلی آسیب به بدنم میرسونه اعتماد بنفسم و ازم میگیره بیماری میگیرم تو اجتماع وجهه خوبی نداره حسم به خودم بد میشه و… چاقی و پرخوری هم که همینکارو داره برام میکنه، ولی سیگار چهره بدی داره غذا ظاهر خوبی داره، تو مسافرت گفتیم بخوریم بیشتر خوش میگذره تو تفریح هم همین تو مهمانی و عروسی هم همین همه فقط گفتن بخور و ما یجورایی خوردن و مساوی قدردانی و تشکر از صاحب مجلس میدونستیم یعنی به بدنمون بی احترامی میکردیم تا صابخونه ناراحت نشه که چرا کم خوردیم، وصتی مهمان داریم از روز قبل شروع میکنیم به پختن و چقد خودمونو خسته میکنیم، واسه بدنی که با چند تا قاشق برنجم سیر میشه کلی غذا میپزیم و خودمونو موظف میدونیم حالا باید بخوریمش حروم نشه، اخه چرا این بدن باید تاوان حروم نشدن و بده؟؟؟ بغض میکنم و مینویسم، دلم واسه مظلومیت بدنم میسوزه که انقد بهش فشار اوردم ولی اون همه تلاششو کرد سرپا وایسه، من دیگه میخوام ترک کنم بزرگترین عادتی که باعث اینهمه نتایج بد و احساس بد برام شد، عادت پرخوری، من میپذیرم که معتاد به غذا هستم معتاد به شیرینی، معتاد به میوه های شیرین معتاد به هرچیزی که با غذا ارتباط داره، مهمانی ای که غذا دلچسبم نباشه اصلا برام معنا نداره تفریحی که کباب و خوراکی نباشه برام معنا نداره تولدی که توش پذیرایی درست و حسابی نباشه بهم خوش نمیگذره، خلاصه همه اینارو ذوست دارم اگه غذاهاش درست و حسابی باشه، هر لذتی رو به خوردن ربط میدادم و اینجوری شد که من معتاد به خوردن شدم، ولی خداروشکر ترک کردن پرخوری خیلی راحت تر از مواد مخدره، چون قرار نیست ما کلا غذا خوردن و ترک نیم بلکه ما میخوریم از نعمت های خدا ولی به اندازه نیاز و سپاسگذار خدا هستیم بابت این همه طعم و مزه
قوانین خودم برای ترک اعتیادم
من رفتارهای خودم رو زیر نظر گرفتم و متوجه شدم این عادت کی بیشتر خودشو نشون میده
هیچکس مهمتر از خودم در این دنیا برام نیست پس جوری رفتار کنم که خودم رو راضی و خوشحال کنم تا به لطف خدا بدنم رو پاک و رها از هرگونه وابستگی به غذا بکنم
درود بر شما چه قانون نابی :هیچ غذایی خوشمزه تر از تناسب اندام نیست:عالی بود موفق باشید
سلام ،اعتراف میکنم که من باپرخوری که میکردم اعتیاد به خوردن داشتم مثل تمام معتادین مواد مخدر، منم باخوردن بیشتر از نیازم داشتم سلامتیمو تخریب میکردم داشتم جونیمو نابود میکردم . داشتم ناآگاهانه با خوردن مواد غذایی بیشتر از نیاز بدنم با دست خودم به خودم اسیب میزدم حالا درک میکنم حال افراد معتاد رو چون دقیقا اوناهم از کم شروع میکنن ولی کم کم بیشتر وبیشترش میکنن وبهش وابسته میشن منم به پرخوری وابسته شده بودم . اگه کمتر از پرخوری میخوردم یا دیرتر غذا به بدنم میرسید ناراحت بودم ووقتی میخوردم خودمو با حس های طعم غذا، رنگ غذا، شکل غذا، بوی غذا،نرمی ولطافت و… غذا فریب میدادم که بیشتر از نیازم بخورم ، هرچند از وقتی که اومدم مسیر لاغری صد گام ،تا گرسنه نشم نمیخورم اما از این ور وقتی میخوردم بیشتر وقتا پرخوری میکردم، وخودمو گاها با جمله چیزی نمیشه فریب میدادم، درحالی که معده ام دردمیگرفت و حسم بدمیشد ،. اما حالا قول میدم تمام تلاشمو بکنم که به اندازه نیازم غذا بخورم. چون فهمیدم چه وقت نیازم به غذا رفع میشه .دوستان بحث اعتیاد دقیقا اهرم رنج و لذته ولی به صورت کاملا عمیق درکش میکنی ، من همیشه دیدگاه های دوستان توی مسیر بهم برای فهمیدن بیشتر فایلای استاد کمک میکنه، خدایاشکرت.
سلام به استاد عزیزم
گام ۱۰
یه فایل ناب اول که بهم برخورد اما بعد متوجه شدم
واقعا چاقی اعتباری است که هیچ ممنوعیت و حد و مرزی نداره ارزان ترین نوع اعتیاد است
منم یه قوانین برا خودم و خانواده وضع کردم و متعهد به انجام اون میشم
دیروز یه سوال پرسیدم که من هنوز ته مونده بشقاب بچه ها رو میخورم لطفا منو راهنمایی کنید امروز تو این فایل جوابشو پیدا کردم
من عضو کمپین حفاظت از بدن پاک هستم
۱قبل خوردنم وقتی سیرم بپرسم چرا من اینو بخورم و از نخوردنم لذت ببرم
۲در صورت گرسنگی با آرامش و اندازه نیاز بخورم
۳تعارف زیاد نکنم
۴برا سرگرمی بچه ها خوراکی نیارم
۵توجه کمتر به همه غذا های سر سفره بخصوص مهمونی ها
۶هر غذای اضافی وارد بدنم نکنم واضافه بریزم دور
۷ سطل اشغال خونه نباشم
۸بچه تشویق به خوارگی نکنم
۹ فقط موقع واکنش شکم غذا بخورم
همراه فیلم غذا میخورم
من از این قوانین شگفت زده میشم وبا شور اشتیاق انجام میدم
گام دهم سلام به همگی چاقی اعتیاد آسان هست ، مراقب باشید اعتیاد چیست ؟ حالتی است که در آن شخص به علت روانی با مصرف مواد شیمیایی یا طبیعی داره اراده ضعف اراده در کنترل تکرار اعمال خود میشود . این بیماری با ایجاد اختلال در کنترل بر سیستم رفتار – پاداش باعث تکرار آن رفتار میگردد. یک بیماری اصلی ، کشنده و پیش رونده هست . اعتیاد به عنوان حالتی که در آن بدن انسان برای انجام فعالیت های عادی خود به یک ماده یا یک رفتار خاص وابسته میشود تعریف شده است . فرد معتاد به مواد مخدر ، به مواد مخدر اعتیاد دارد و ما چاق ها به مصرف مواد غذایی اعتیاد داریم . چاقی عوارض بسیاری دارد و چه بسا که بسیار خطرناک تر از هر نوع اعتیاد دیگری باشد . فردی که اعتیاد به مصرف مواد مخدر دارد خیلی بیشتر از فردی که به مواد غذایی اعتیاد دارد تحت فشار برای ترک هست و این آزادی رفتار فردی که اضافه وزن دارد اعتیاد او را خطرناک تر از هر نوع اعتیاد دیگری میکند و همچنین در این نوع اعتیاد شرم وجود ندارد و همچنین همه اطرافت خیلی راحت به تو مواد غذایی تعارف میکنن و از اینها مهمتر توی دنیا اعتیاد به مواد مخدر خیلی شناخته شده هست و هزاران تا اطلاعات و کلاس و آگاهی و روان درمانی و دارو کمک کننده و محل هایی وجود داره تا فرد از شر این اعتیاد خلاص بشه و با ترک ارتباط با دوستان ناباب میتونه موفق بشه ولی این نوع اعتیاد به مواد غذایی کسی حتی قبول نداره که اعتیاد هست و همه جا خیلی آسان و راحت دسترسی بهش وجود داره و نکته اینکه توانایی جدا کردن خودت و مواد غذایی وجود نداره تا اینکه خودت و ذهنت آموزش استفاده از اون رو ببینه. همونجوری که میگیم فردی موفق هست که تو هر جمعی قرار بگیره سالم بیرون بیاد و فورمول های درستی در ذهنش باشه . و از طرفی اینکه ما چطور هست که برای کوچکترین وسیله ای هزاران هزار تا دفترچه راهنما و ویدئو های نحوه استفاده و برخورد و کارکرد اون رو بررسی میکنیم تا نکنه با نا آگاهی خودمون اون رو خراب نکنیم و حالا خدا این جسم رو به ما داده ما چون آگاهی درست از نحوه برخورد با مواد غذایی رو نداریم ( چیزی که توی این دنیا از همه چی بیشتر در دسترس هست و همه جا و هر لحظه ازش صحبتی هست ) . راستی چی شد که چنین شد ؟ من از کودکی تحت تاثیر باور ها و رفتار ها و الگو های چاقی و اعتیاد به مواد غذایی قرار گرفتم و بعد در جامعه اینهمه صحبت و تنوع غذایی و رستوران و … که حس اینکه تجربه کنم و دیگران عقب میوفتم فراوانی و در دسترس بودن اونها و دسترسی آسان و ارزان که هیچ کاری و یا هرکاری میخواستیم بکنیم رکن اول و اصلی اون خوردن بوده برای ما زیاد خوردن و پر خوری عمل قبیحه برای ما نبوده و شدم ازش نداریم از کودکی با اینکه اندازه الان اضافه وزن نداشتیم ولی همش صحبت از سرزنش و تحقیر و کوبیدن بوده و حس کردیم اینقدر که برخورد میشه مستحق این نیستیم و به قول معروف آش نخورده دهن سوخته شدیم حدالاقل الان حسابی بخوریم که دلمون نسوزه و این حرفها که میشنویم حدالاقل یکم دلمون آروم شه و هی چاق تر شدیم و از حرفهایی که شنیدیم و فاصله ای که گرفتیم هی عاجز تر شدیم . سرگرمی و تفریح و شادی کردن یعنی خوردن و همه حس های نیاز ما مثل فیلم دیدن بیرون رفتن و … با خوردن گره خورده . پناه اوردن به مواد غذایی به جای حل مسآله . عین اعتیاد به مواد مخدر جهت آروم کردن خودمون و جهت فراموشی خشم ، عصبانیت ، شکست و آرام گرفتن . نبود هیچ ضمانت اجرایی و شرم و مجازاتی برای این اعتیاد .در نتیجه حالا که متوجه شدم خودم باید براش سریعا قانون و مجازاتی وضع کنم : ۱. در صورت گرسنگی واقعی غذا بخورم و اندازه نیاز جسمی خودم بخورم و به محض سیر شدن ازش دست بکشم و تحت الامر فرمان مغزی و فرمان سیری مغزم از غذا خوردن دست بکشم و لقمه هایم رو شمرده شمرده و با آرامش بخورم و از غذایی که توی بشقاب خودم هست نهایت لذت رو ببرم . ۲. اندازه بسته ها و پرس های غذایی اندازه خوردن من رو تعیین نکنند و من باشمکه تحت فرمان مغزی خودم این اندازه رو تعیین کنم . ۳. اصراری به زیاد خوردن خودم و دیگران نداشته باشم و نیازی نیست هر چی نمونه و غذا هست روی میز من امتحان کنم مثل اینکه من که رستوران میرم کل منو رو که سفارش نمیدم بخورم پس در نتیجه من همیشه قدرت و توان انتخاب دارم که انتخاب کنم و همون رو به اندازه نیازم مصرف کنم و لذت ببرم و اینکه به کسی تعارف اضافی نکنم و به دنبال تعارف دیگران خودم رو موظف به خوردن اضافه نکنم. ۴. توجه کمتری به مواد غذایی داشته باشم ۵. برای لذت و سرگرمی و جهت فراموش کردن فشار و استرس چیزی نخورم و راههای کنترل اونها و حل مساله رو یاد بگیرم و با لذت های دیگه دنیا خودم رو سرگرم کنم . مثل رقصیدن، دیدن فیلمی شاد و هم صحبتی با دوست و … حال خودم رو خوب کنم و شاد باشم . به خودم بگم الان با خوردن این غذا این مساله حل میشه یا فقط داری به بدنت ضرر وارد میکنی ؟ ۶. یادم باشه من در کمپین حفاظت از بدن پاک ثبت نام کردم و فرد قوی ای هستم و برای رویاهایم تلاش میکنم . در دنیا دو دسته قانون داریم : ۱. هدایت کننده ۲. منع کننده در قانون منع کننده ما حد و مرز ها رو مشخص میکنیم . و در این جا صحبت از این نوع قانون هست . متاسفانه در چاقی ما قانونی نداریم چون به ظاهر خطرناک نیست برای جامعه در صورتیکه از هر ماده مخدری خطرناک تره . و چون قانون نیست آدم ها نباید فکر خودشون باشند ؟ چرا چاقی اعتیاد هست ؟ چون ما زمانیکه یکم از حد خفگی میگذره دنبال خوردن چیزی میگردیم به محض بیدار شدن یا سر ساعت خاصی و … حتما دنبال خوردن هستیم همه چی با خوردن معنا پیدا میکنه و اگه همراهمون نباشه و یا از قبل تهیه نکنیم یا اینقدر بخوریم که حس خفگی داشته باشیم که دنبال اون ماده نباشیم حس بیقراری و نگرانی و اضطراب میکنیم و حس محرومیت داریم و در نهایت مثل همه اعتیاد ها که آسیب میزنه ما هم کلی دارو ودکتر و … میرویم که فقط عوارض این چاقی رو کم کنیم . و این اعتیاد خیلی خیلی خطرناکه چون که ما به وفور و همه جا در دسترس هست و هیچ خط قرمزی برای اون تعریف نشده است . تمام رسانه ها تبلیغ میکنن و همه جا و همه افراد تورو تشویق میکنن . اعتیادی هست که از همون کودکی مارو درگیر میکنه و زمان زیادیست که مبتلا هستیم. اعتیادی که راحت میشه به اون مبتلا شد و خانواده ها ناخواسته خودشون و فرزندان خودشون رو مبتلا میکنن . اعتیادی که رهایی از اون میتونه خیلی سخت باشه و شرمی از اون وجود نداره و تا زمانیکه تا حدی رها شدی دوباره برگشتی بهش .چاقی ارزان ترین اعتیاد هست . اعتیادی که همراهی و ابتلا به اون یعنی احترام و پایه بودن و تشویق . چه اصراری داریم که هر روز شرایط خودمون رو بدتر کنیم و چه تلاشی میکنیم که هر لحظه و با هر توجیهی مواد غذایی بیشتری وارد بدن خودمون کنیم و اگر کم مصرف کردم یا از غذای جدید و غذای گرم و … نخوردم حتمااااا باید بخورم . و از اون مهمتر باید این حد اینکه مواد غذایی سالم و مورد نیاز بدنمون تا کجا هست و از اون بیشتر و از اون حد فراتر خوردن یعنی اعتیاد و مواد مخدر وارد بدن کردن خیلی مهم و نقطه حساسی هست که چون بلد نیستیم باید تمرین زیاد کرد .و از اون بدتر هیچکس راه خلاصی و شناخت اینکه اعتیاد هست رو به ما یاد نداد و ما مثل اینکه طرف سیگار نکشه یکباره بهش ندیم و بگیم برو سخت ورزش کن و نکش یه مدت و بعد که ریه هات سالم تر شدن و رنگ و رخ ظاهری تو بهتر شد من بهت میدم که هرچی دوست داری بکشی و دیگه آزادانه زندگی کنی خب صد در صد هم براش این سختی این مدت بی معنا میشه که من که دوباره به همین وضع میوفتم چرا الان این سختی رو به خودم بدم از طرفی محدودیت این مدت حریص تر میشه تا اینکه بهش یاد بدیم که زندگی با بدن پاک چه لذتی داره و کلا برای همیشه کمکش کنیم تا پاک زندگی کنه . اینهمه آدمهاست که بدون چاقی و بدون اعتیاد به مواد مخدر و … توی همین دنیا با سختی ها و خوبیهاش زندگی میکنن پس میشه پاک بود و از پس همه چی بر اومد ازدواج کرد بچه دار شد و شادی کرد و تفریح رفت و سفر و رستوران و … ولی معتاد نبود . از امروز آگاهانه قوانینی برای رفع این اعتیاد وضع میکنم : از امروز قانون وضع میکنیم که جشن و شادی و تفریح همراه با مواد غذایی مخدر نباشه سر و صدای ذهن خودمون رو با خوردن مواد غذایی اعتیاد کننده آروم نکنیم از امروز دور میز جمع شدن با خانواده بودن به معنای خوردن مواد مخدر نباشه به دعوت افراد به مواد مخدر جواب مثبت ندهیم از امروز برای اینکه خودمون رو خوشحال کنیم و به خودمون جایزه بدیم یا به دیگران مواد خوراکی مخدر تعارف نکنیم . از امروز به دنبال ترک اعتیاد چاقی خودمون باشیم و روزهای پاکی خودمون رو بشماریم و لذت ببریم ازش این نوع اعتیاد همت زیادی میخواد چون همه جا در دسترس هست و بیش از سی سال هست که بهش مبتلا هستیم ولی رهایی ازش شدنی هست چون افراد زیادی هم دیدیم که در عین حال ازش رهایی پیدا کردند و یک عمری بدن پاک داشتند . خطرناک ترین اعتیاد هست چون در جامعه ازش شرمی نیست و در رنگ و مدل های مختلفی و همه جا در دسترس هست و مردم خیلی عادی بهم تعارف میکنند و زمانیکه تجسم کنی که هر لقمه اضافی که به تو تعارف میکنن و یا خودت میری سمتش بخوری داری مواد مخدر خیلی خطرناک و مخربی وارد بدن خودت میکنی بیشتر به این رفتاری که سالها کردی فکر میکنی نه اینکه خیلی راحت میگیم بابا یک شب که چیزی نمیشه یه لقمه که چیزی نیست در صورتیکه با مواد مخدر دیگه آدم ها با همون یک شب اوور دوز میکنن و میمیرند و با غذا هم همینه یا سکته میکنن و یا هر روز دارند رگ ها رو تنگ تر و بدن رو تخریب تر و نابود تر میکنن و اتفاقا چون روندش اروم تره این اعتیاد خطرناک تره چون جدی نمیگیریم و به خودمون میایم میبینیمسالهاست که معتقدیم و رهایی ازش سخت تر . خیلی باید نگاهمون به موادغذایی و چاقی عوض بشه و خودمون رو کمک کنیم و به ندای ذهنی خودمون که مارو برای هر کاری به خوردن ترغیب میکنه بیشتر توجه کنیم که چقدر توجیه های خطرناکی میاره و خودمون رو از این اعتیاد بیش از سی ساله و خطرناک و در دسترس نجات بدیم و به خودمون تعهد بدیم برای ساختن بدن پاک و برای نجات خودمون از این لحظه حالا که متوجه شدیم قضیه چاقی اینقدر سر سری نیست و اعتیاد هست خودمون به داد خودمون برسیم و کسانیکه از راه هایی غیر از ذهنی مثل کالری شماری و غیره میخواستند لاغر کنند چقدررررر نمیدانستند عمق این فاجعه و علت رو و اسمشون تحصیلکرده این رشته هست که ما معتاد عمل خوردن هستیم نه نوع مواد غذایی و زمان خوردن و چقدر و … خداروشکر که این لحظه من جزو خوشبخت ها بودم که این آگاهی رو دریافت کردم که بقیه عمرم خودم رو نجات بدم .
باسلام
به نظرم دیدگاه مریم عزیز خیلی کامل بود درمورد مطالب گفته شده و من به عنوان تمرین امروزم البته در دفتر خودم حرفهای ایشون رو با زبان خودم خلاصه و تکرار کردم یادم باشه من در کمپین جاده تندرستی ثبت نام کرده ام و در آخر این راه جوایز خدا برای کوشش های من مهیاست لاغری انرژی فراوان سلامتی و آرامش و در کل این مسیر خدا همراه من است
پس من تنها نیستم فقط باید اشتباه نرم خدا درستش میکنه
خدایا عاشقتم ازت ممنونم که جوابم و دادی و من رو توی این مسیر قرار دادی
به نام خدا
با سلام خدمت دوستان همراه و متناسب و استاد عزيز و بزرگوار
گام دهم :چاقی اعتیاد اسان است مراقب باشید .
بارها شده که قضاوت میکردم که چرا این افراد معتاد نمیتونند ترک کنند
چرا مگه خودشون رو دوست ندارند که این همه ضربه به خودشون میزنن اخه چه حسی داره از معتاد بودنشون چرا باخودشون این کارا میکنن یعنی به فکر خانواده شون نیستن
شنیدم حالا نمیدونم همین جوری که میگم باشه یا نه
ولی گفتن افراد معتاد با استفاده کردن از این موادها حالشون خوبه توی دنیای دیگه ای هستن
شادن و اگه دسترسی به اون ها نداشته باشن حالشون بد میشه
و همیشه میترسیدم ازشون و بهمون میگفتن افرادهای معتاد خطرناک هستن و نباید بهشون نزدیک بشین
اینا دست به هر کاری میزنن حواستون و جمع کنید
دقیقا ما انسان های چاق هم مانند افراد معتاد هستیم اونا معتاد به مواد از قبیل شیشه هرویین تریاک و ….هستند و ما افرادهای که چاق هستیم معتاد به مواد غذایی
و ما هم مانند ان ها افرادی خطرناک هستیم که اگه نخواهیم جلوی خودمون و بگیریم میتونیم هر خوردنی رو بخوریم
وتبدیل به یک ادمی وحش بشیم که فقط تمرکزمون و حواسمون فقط روی خوردنه
و هر مواد خوراکی باهاش روبرو شدیم به صورت وحشی بخوریم
ما هم مانند افراد معتاد خودمون رو دوست نداشتیم و نمیفهمیدیم نمیتونستیم جلوی خودمون رو بگیریم
و به فکر چیزی جز مواد خوراکی نیستیم
و اگه مواد خوراکی گیرمون نیاد حالمون خوب نیس
تمام زندگیمون میشه این مواد خوراکی
اگه باشه لذت میبریم و اگه نباشه نابود میشیم مانند اونا داشتیم ضربه به خودمون میزدیم
ما هم معتاد هستیم معناد به مواد خوراکی هیچ دست کمی از معتاد به مواد مخدر نداشتیم
ولی چون مواد مخدر به وسیله ی جامعه منع شده و به راحتی در دسترس مردم نیس و یک امر ناپسندانه هس
ودر جامعه رواج نداره برامون اافراد معتاد خطرناک و ……بی ابرو و بی خاصیت و بی شخصیت دونستیم
ولی مواد غذایی به راحتی در دسترس عموم جامعه قرار داره
و روز بروز هم تنوع های بیشتری در مواد غذایی به وجود میارن
ومردم بیشتر تشویق میشن به خوردن
و جامعه هم هیچ منعی برای جلوگیری از جاقی در نظر نگرفته
چاقی یک امر ساده هس وبرای عموم مردم جا افتاده
و هیچ کس به فکر اینکونه افرادها نیستن
و نمیدونن که این چاقی روز به روز بیشتر و خطرناک تر میشه
و افراد رو به مرگ و نابودی میکشونه
و افراد چاق مانند افراد معتاد به مواد مخدر هم افرادهای بی خاصیت مریض زشت بی لایق هستند
اگه جامعه یک قانونی برای افرادهای چاق در نظر میگرفت الان این همه افراد مبتلا به چاقی نبودند و در معرض بیماریهای خطرناک قرار نمیکرفتند
در جامعه بعضی قوانین ها وضع کردند که کمتر مردم به اون دچار میشن مثل اعتیاد به مواد مخدر ولی بعضی قوانین ها ازاده مثل سیگار کشیدن
و تعداد افراد سیگاری خیلی بیشتر از افراد معتاده
و الان هم در این جامعه ای که ما زندگی میکنیم قوانینی بر چاقی وضع نشده و تمام مردم جهان دچار این چاقی همه گیره شدندوهمه ی مردم در معرض خطر و مرگ هستند
پس نتیجه میگیریم در این جامعه جون کسی به فکر اینگونه افراد نیس باید خودمون به فکر خودمون باشیم و قانون های رو برای خودمون وضع کنیم
تا بتونیم خودمون رو از مرگ نجات بدیم
پس بیایم با وضع کردن این قانون
برای خودمون ارزش قایل باشیم زیباو قشنگ با مواد غذایی روبرو بشیم
خودمون رو دوست داشته باشیم به فکر فرزندانمون و …..باشیم
من اینگونه قانون رو برای خودم وضع میکنم
۱-از این پس زیبا و ارام با مواد عذایی روبرو شم و هر وقت بدنم نیاز داشت غذا بخورم و به هنگام سیری دست از خوردن بکشم
۲-از مواد غذایی به عنوان تفریح خوش گذرونی حال خوب داشتن استفاده نکنم در مواقع گرسنگی به اندازه نیاز بدنم بخورم
۳-در دور همی ها بخاطر خوردن حاضر نشم و از بودن در جمع حالم خوب باشه
۴-هر غذای اصافه ای رو وارد بدنم نکنم و اضافه مواد خوراکی بجه ها رو بیرون بریزم
۵-فرزندانم رو تشویق به خوردن نکنم و به ان ها قول ندهم که اگه همه ی غذایت رو کامل خوردی برات هدیه میخرم
۶-جز کمپین افراد پاک باشم از بدن مقدسم به خوبی مراقبت کنم
هر اشغالی رو وارد این بدن پاک و مقدس نکنم
۷-سطل اشغال خونه ام نباشم
۸-دباره ی مواد غذایی کمتر فکر کنم بیشتر روی ذهنم کار کنم
۹-به دنبال ترک اعتیاد چاقی باشم
🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻خدایا شکر و سپاس از استاد عزیزم بخاطر این اگاهی ها عالی که ما رو از خواب غفلت بیدار میکنه
واقعا چاقی یک نوع اعتیاد هستش که باید خودمون رو از این اعتیاد سمی دور کنیم 🙏🏻
هر راهی که یه سرش خدا باشه، بنبست نیست رفیق! بُنبازه!ناامید نشو، خدا رو ازت نگرفتن.
د به نام خدای مهربان
هم عکس این فایل هم جمله ابتدا ،تلنگر بزرگی برای من و امثال من بود:
“چاقی،اعتیادی اسان است،مراقب باشید..”
با تماشای عکس فایل از خودم پرسیدم: ارمیتا! افراد معتاد چه رفتاری در مقابله با مواد مخدر دارن؟
وقتی فکر کردم دیدم، وقتی مواد به دستشون میرسه خیلی هیجان زده میشن، وقتی مواد کمی در اختیارشون هست یا میدونن تا چند وقت نمیتونن چیزی مصرف کنن انقدرررر میکشن یا میخورن که حالت بدی بهشون دست بده،توی ذهنشون بیشتر راجع به مواد و اعتیادشون فکر میکنن و دنبال کسایی هستن که معتاد باشن تا بیشتر بتونن بکشن، هر بار که ترک میکنن با کوجیک ترین لیز خوردگی دوباره گرفتار میشن، با اینکه ترک میکنن اما ته مغزشون هنوز دنبال مصرف مواد هستن و هیچ وقت مواد رو فراموش نمیکنن اما با خودشون مقابله میکنن تا دیگه نکشن.
هنگامی که دقت کردم دیدم وای..معلوم نیست چند ساله من معتادِ مواد غذاییم و خودم خبر ندارم.معلوم نیست چند وقته خوردن رو لذت بخش ترین قسمت زندگیم میدونم و معلوم نیست چند وقته گرفتار این اعتیاد شدم..
به عکس دقت کردم دیدم که فرد چاق داره به غذا نگاه میکنه و چقدر توی نگاهش هیجان و عشق هست .مطمئنم اگر به جای غذا مقدار زیادی دلار جلوش میذاشتن انقدر خوشحال نمیشد(ذهنیت چاقه دیگه:) )و رفتار یک فرد معتاد هم به همین شکله !
وقتی بهش مواد میرسه هیجان زیادی داره.جوری به مواد نگاه میکنه و جوری اون رو مصرف میکنه که سلول به سلول بدنش متوجه عشق و علاقش به اون مواد میشن.
فرق من با فردی که اعتیاد داره چیه؟!
سال ها افراد معتاد رو نزدیک خودم دیدم و قضاوتشون کردم که چطور اراده ندارن و نمیتونن ترکش کنن؟؟!در صورتی که خودم بیش از ۳ ساله که درگیر اعتیادم.
# اعتیادی ارزان و اسان به نام ((چاقی)) #
قانون چیست؟
* مشخص کننده محدوده هر موضوعی است*
توجه کنید: هر موضوعی!!!
قانون بسیار گسترده است.
مدارس،دانشگاه،اقتصاد،ازدواج،طلاق،مترو،اتوبوس،نوع پوشش در جامعه ایران،راهنمایی و رانندگی،خرید و فروش و.. دارای قوانین خاصی هستند که افراد باید اونها رو رعایت کنن.قوانین باعث میشن از اتفاقات بد و بدتر جلوگیری بشه و افراد کمتری دچار مشکل بشن..!
((قوانین دو دسته هستند :هدایت کنندهمنع کننده ))
۱_هدایت کننده: دستورالعمل هایی که مشخص میکنند فعالیت ها به چه شکل انجام بشود.مثل روند ازدواج،طلاق که مشخص میشود ما به چه شکل میتونیم ازدواج کنیم و به چه شکل طلاق بگیریم.
۲_منع کننده: حد و مرز هایی رو مشخص میکنند که مانع انحراف افراد میشود.مثل قوانین قاچاق کالاقوانین منع مصرف مواد مخدر
که موضوع گام دهم ((قوانین منع کننده))هست.…
حالا یعنی چی حد و مرز هایی مشخص میشه تا مانع انحراف افراد بشه؟یعنی به اونها گفته میشه اگر بعضی از رفتار هارو بکنید مجازات میشید، زندانی دارید و یا جریمه مالی خواهید شد.و هر کاری که باعث اسیب اجتماعی و فردی بشه مجازاتی به همراه خواهد داشت .
دولت ها کارهایی رو منع میکنن که خطرآفرین باشه و باعث یک اسیب جمعی بشه.مثلا حمل مواد مخدر،مصرف مواد مخدر،قتل،حمل صلاح سرد و..
اما تا حالا فکر کردین چرا برای پرخوری که سلامتی روحی و جمسی افراد رو تحت تاثیر میزاره و اینقدرررر خطر آفرینه قوانین منع کننده ای وضع نشده؟
چون مثل مصرف قلیون و سیگار به ظاهر آنچنان خطرآفرین نیست و طبیعیه! مثل همون ذهنیت که افراد چاق از معلمانشون(جامعه،خانواده،دوستان) یاد گرفتن ،که چاقی کلا یک پروسه ارثی و طبیعیه!! پس چرا باید برای پرخوری و زیاده خوری قوانینی وضع کنن؟ دلیلی نمیبینن…
اما کاش دلیلی میدیدن…
کاش پرخوری ترویج پیدا نمیکرد …
کاش از پدر و مادران چاق بچه های چاق به جامعه تحویل داده نمیشد..
کاش مواد غذایی به لذت تبدیل نمیشد..
بگذریم!
پاسخ به سوال :
ما چرا انقدر افراد چاق در جامعه داریم؟
این سوال رو میشه تبدیل کرد به افراد سیگاری در جامعه.
چرا تعداد افراد معتاد به سیگار بیشتر از افراد معتاد به دیگر مواد مخدر است؟!
چون “سیگار” در دسترس تر از مواد مخدر دیگهست و همین مهم باعث درصد بالای افراد سیگاری شده!اما اگر دولت این موضوع رو سفت و سخت میگرفت و سیگار براش به ظاهر عادی نبود شاید درصد این افراد هم پایین تر میومد..
و حالا…جواب سوال اول: چرا افراد چاق زیادی در جامعه هستن؟چون مواد غذایی زیاد و به وفور در دسترس است تعداد افراد چاق بیشتر از افراد متناسبه ..!
چاقی یک ((اعتیاده))
اعتیاد به مواد غذایی
اعتیادی که هیچ قانون منع کننده ای نداره
اعتیادی که رسانه اون رو تشویق میکنه
اعتیادی که با بالا رفتن تنوع مواد غذایی در افراد به وجود اومده
اعتیادی که بخاطر ریختن مواد اضافی در بدنمون به وجود اومده
اعتیادی که از کودکی در وجود ما شکل گرفته
اعتیادی که خیلی اسون میشه بهش گرفتار شد
و مثل تمام اعتیاد ها ترک کردن اون بسیار سخت و دشواره..
اعتیادی که با هر بار ترک کردن باز هم میشه به اون مبتلا شد
اعتیادی که مبتلا شدن به اون نشانه احترامه
اعتیادی که در اوج لذت وارد وجود ما میشه و رخنه میکنه.
“چاقی ارزان ترین نوع اعتیاد است”
..”چاقی اسان ترین نوع اعتیاد است”..
$از کجا معلوم؟ به امار افرادی که در جامعه اضافه وزن دارند نگاه کنیم متوجه خواهیم شد!! چون این درصد از افراد معتاد به سیگار و قلیون و دیگر مواد مخدر بالا تره
حال که عموم جامعه درباره لاغری با ذهن چیزی نمیدونن و درگیر عوامل بیرونی هستن و حتی اگر درباره قوانین منع کننده چاقی باهاشون صحبت بشه خندشون میگیره ما خودمون باید دست به کار بشیم و قوانینی برای خودمون وضع کنیم تا به سلامتی،ارامش و متناسب شدن دست پیدا کنیم.
قوانین منع کننده من درباره چاقی:
قانون وضع میکنم که :
۱_به دنبال ترک اعتیاد چاقی خود باشم.
۲_تفریح و لذت رو با خوردن یکی ندونم.
۲_به اندازه نیاز بدنم و برای رفع گرسنگی غذا بخورم.
۳_به تعارف دیگران به اضافه خوردن پاسخ مثبت ندم.
۴_فقط وقتی شکمم واکنش نشون داد غذا مصرف کنم.
۵_درباره مصرف مواد غذایی کمتر فکر کنم.
۶_همراه فیلم چیزی نخورم.
۷_هر اشغالی رو نخورم.
و...
چون بدن من محترمه و نیاز به توجه داره پس این قوانین از این به بعد در بدن من حکم فرما میشه و با تمام وجودم میخوام یک انسان پاک باشم..پاک از هر نوع پرخوری و اضافه خوری..پاک از هر نگاه هیجانی که نسبت به غذا دارم
♥️مطمئنم متناسب خواهم شد♥️
استاد.چقدر فایل خوبی بود.پر از تلنگرررر تلنگرر و تلنگرررر…انگار بوم بوم بوم توی مغزم رد پاش مونده و وقتی میخوام غذا بخورم هی از خودم میپرسم: ارمیتا؟! معتاد مواد غذایی که نیستی پس به اندازه نیازت بخور
سلام دوست عزیزم ارمیتا جان
لذت بردم از نوشته ات
چقدر عالی و واضح توضیح دادی
و انجایی که نوشتی هر موقع میخام غذا بخورم از خودم می برسم که ارمیتا معتاد مواد غذایی که نیستی به اندازه ی نیاز بخور
خیلی تاثیر گذار بود یه درسی شد برام به هنگام روبرو شدن با مواد غذایی که منم این سوال از خودم ببرسم که ایا معتاد به مواد غذایی هستم؟
به اندازه نیاز بدنم بخورم
عالیه چه قانون خوبیه
ما باید خودمون برای خودمون قانون وضع کنیم تا به سلامتی ارامش متناسب شدن دست بیدا کنیم
دوست عزیزم ممنونم لذت بردم 👌👌👌
سلاام
چقدر این دیدی که به ما در این فایل دادید درست بود.
ما از یه معتاد به عنوان بیمار نام میبریم و از نظر عموم جامعه باید اون بیمار مورد درمان قرار بگیره ، گاهی از معتاد ها میترسیم و سعی میکنیم ازشون دوری کنیم ، به بچه ها میگیم توی محله هایی که معتاد ها هستن و خلوته رفت و آمد نکنن و مراقب خودشون باشن ، برای مصرف مواد اعتیاد آور قانون گذاری میشه ولی هیچ کس حتی حواسشم نیست که یک اعتیاد مخرب داره توی خونه های همه ی ما رخنه میکنه و روز به روز درصد افراد معتاد به مواد غذایی رو افزایش میده. ما به جای اینکه حواسمون به این جسم با ارزشی باشه که در اختیارمون قرار گرفته و سعی کنیم ازش مراقبت کنیم ، میایم و با وارد کردن یه سری زباله اونو به یه خانه متروکه تبدیل میکنیم. ما ازهمون بچگی به بچه ها یاد میدیم که این مواد اعتیاد آور رو بیش از اندازه ی نیازشون بخورن و علاوه بر اون برای استفاده از همچین موادی جایزه در نظر میگیریم. مثلا من خودم یادمه که همیشه به من میگفتن بیا غذا تو بخور، اگه خوردی با هم میریم پارک ، شهر بازی و خلاصه هر جایی که منو به وجد میورد اما بهاش این بود که من چیزی رو که هیچ علاقه ای بهش ندارم وارد بدنم کنم. و وقتی از سنین خیلی کم به مواد غذایی اعتیاد پیدا کردم به جای تنبیه ، تشویق میشدم . اصلا به خاطر همین بود که من عاشق خوردن و مصرف کردن شدم ؛ چون همه به من توجه میکردن و این جلب توجه روح منو ارضا میکرد ، چی برای یه بچه بهتر از اینه که بهش بگن آفرین که انقدر دختر خوبی هستی! الان سر لپات گل میوفته چون خوب غذاتو میخوری! و مادرای دیگه منو با دست به بچه هاشون نشون میدادن و میگفتن ببین صبا چقدر خوب غذاشو میخوره و بزرگ و قوی میشه!
اینا برای من خوشایند بود ولی بعد از یه مدت ، دیگه آزارم میداد. دیگه بقیه بهم نمیگفتن آفرین. میگفتن کمتر بخور ، بیشتر بدو ، بیشتر سبزیجات استفاده کن ، تنبل نباش ، ببین چه قدر چاق شدی و یه سری القابی که همیشه ازشون متنفر بودم.
اما دیگه کار از کار گذشته بود و من رسما تبدیل به یه معتاد به مواد غذایی شده بودم و از مصرف مواد غذایی لذت میبردم.
الان که در این مسیرم میفهمم که چه کاری داشتم میکردم؟ و چرا داشتم این کارو میکردم؟
چون خیلی الگو های غلطی رو ما از بچگی یاد گرفتیم مثل اینکه :
نباید غذا ته ظرف باقی بمونه
هر کی بیشتر بخوره قوی تره
اگه همه سر یه سفره و در یه ساعت خاصی غذا بخورن بهتره و یه جور احترام به حساب میاد
برای احترام به همدیگه و تحویل گرفتن همدیگه باید همیشه به هم مواد غذایی تعارف کنیم
توی مهمونی ها هر کس تنوع غذایی بیشتری جلوی مهمون بزاره ، میزبان بهتریه و معلومه چقدر برای مهمان احترام قائله
اگه فلان چیزو بخوریم برای رشد قد و رشد مو و تقویت حافظه و… خوبه و تاثیر داره
چاقی نشانه ی ثروته
تپلا خواستنی تر هستن
تپلا مهربون و خاکین
+ کلی باور نگهبان
و…
ولی هیچ کس نگفت همه این الگو ها ما رو یه راست می بره ته دره ی اصفناک چاقی و اعتیاد.
هیچ کس نگفت وقتی این طوری مثل یه معتاد رفتار کنی و با حرص و طمع همه ی مواد غذایی رو وارد دهانت کنی دیگه زیبا نیستی چون خونه ی خدا رو زیر خروار ها لایه ی چربی دفن میکنی
هیچکس نگفت دیگه نمیتونی لباس زیبا بپوشی
با خیال راحت به مهمونی بری
هیچ کس نگفت اگه چاق بشی قضاوت میشی
ارادت زیر سوال میره
از خودت متنفر میشی
دیگه نمیتونی مثل یه آدم عادی فعالیت های خیلی ساده ی زندگیتو انجام بدی
نگفتن اگه چاق بشی فکر میکنی به اندازه کافی خوب نیستی و لیاقت هیچ چیز فوق العاده ای رو در زندگیت نداری
هیچکسی اینا رو نگفت چون همه قربانی این الگو ها بودن. حتی مادرا و پدرای خودمون. همشون سعی داشتن به ما همون چیزی رو بگن که مادر و پدرای اونا بهشون گفته بودن و این زنجیر همینطور ادامه داشت
ولی الان وظیفه ی من چیه؟
اینه که این زنجیره ی قربانی بودن رو قطع کنم . باید قانون گذاری کنم و جامعه ی بدنم رو سر و سامون بدم. من دیگه نباید حرف های اشتباهی که اطرافیانم به من میزدن رو به اطرافیان دیگه ی خودم بزم. این یعنی اینکه مسئولیت تمام زندگیمون و اتفاقاش رو به عهده بگیریم . این یعنی آگاهی! ما وقتی آگاه بشیم دیگه قربانی حرف ها و رفتار های دیگران نیستیم و میتونیم خودمون درست رفتار کنیم و بهترین خودمون باشیم.
من عضو کمپین بدن سالم هستم ولی خودمم اینو یادم رفته بود.
الان میخوام درست رفتار کنم برای باقی عمرم.
این راه درستیه و مقصدش چیزی نیست جز آگاهی بیشتر و همینه که ارزشمنده
خدایا شکرت
ممنونم استاد
به نام خدا
سلام
چه تلنگری چه کلمهی سنگین و سختی. این که من معتادم ، اعتیاد دارم. باورش سخته ولی تعریف اعتیاد چیه؟ تکرار یک رفتار لذت بخش بر اثر تحریک روانی یا شیمیایی که ارادهای برای انجام ندادن آن رفتار نداریم و به فرد آسیب روانی یا جسمی وارد میکنه.
چه تعریف آشنایی !حالا بیشتر میتونم قبول کنم اعتیاد رو ،بله تکرار رفتار لذت بخش خوردن که توانایی کنترل اون رو نداریم و باعث آسیب به جسم و روح و روان ما میشه.
من سیگار مصرف نمیکنم به وفور و راحتی وجود داره و شاید لذت بخش هم باشه ولی به مصرف این ماده اعتیاد ندارم،ولی مواد خوراکی چرااعتیاد دارم.
مثل سیگار در دسترس و این مواد اعتیادآور با تمام برنامههای زندگی روزانه ی من همراه شده.
من چند روزی با یک فرد متناسب مسافرت بودم و دیدم فقط به اندازهای که نیاز داشت مصرف میکرد. دقیقا عین نفس کشیدن و هیچ عامل بیرونی بر خوردنش تاثیر نداشت .مسافرت، دور هم بودن ، تفریح ، هیچی . فقط وقتی نیاز داشت میخورد و وقتی بقیه اصرار میکردن خیلی راحت میگفت دوست ندارم میل ندارم و این رفتار برای من خیلی عجیب بود.جالب بود که اصلا هیچ توجه و تمرکزی روی مواد غذایی نداشت و فقط به عنوان یه نیاز توجه میکرد مثل اینکه فقط باید به قدری بخوره که زنده بمونه.
برای خودم که تمام توجه و تمرکز و هوش و حواسم روی خوردن ،دیدن این فرد خیلی جالب بود.و الان که فکر میکنم من یک معتاد به مواد غذایی هستم و اون یک شخص سالم.
مواد غذایی فقط و فقط برای رفع نیاز جسمی ما هستند به اندازه زنده ماندن
نه برای رفع نیازهای روحی، تنهایی ، عصبانیت، کنترل خشم،کمبودها و خوشحالی کردن
مواد غذایی برای دور همی و تفریح نیست.
ما باید با کنترل ذهن و تمرینات خودمون رو از این اعتیاد رها کنیم و سعی کنیم در اعتیاد دیگران هم نقشی نداشته باشیم
درود و خداقوت
گام دهم :
چاقی یک اعتیاد اسان است
هر کشور یک سری قانون داره دانشگاه مدارس .اقتصاد .اجتماع همه اینا تابع یک سری قوانین هستند
هقوانین به دو دسته : ۱هدایت کننده ۲ منع کننده
قوانین منع کننده حدو مرزی رامشخص میکند یه جور باز دارنده است
موضوع امروز قوانین منع کننده است
اگه ازهر کاری رو از مسیر قانونی خودش خارج بشه یک سری تبعات و اسیبها در پی دارد
عادت دادن خودم به پرخوری باعث اعتیاد من میشود
ایا هرچی ازاد باشه هر جا پر از مواد خوراکی باشه انواع اقسام مواد خوراکی با رنگ ها و طرح های مختلف و دردسترس بودن مواد غذایی باید باعث بشه من هیچ خط قرمزی براش نداشته باشم ؟
پرخوری و زیاد خوری من همان اعتیاد به مواد غذایی است
ایا چون کشور برای چاقی هیچ منعی نذاشته و جریمه ای درنظرنگرفته باید بهش مبتلا بشم
چاقی ارزان ترین نوع اعتیاد است
جاقی خطرناک ترین نوع اعتیاد است
اعتیادی در دسترس .که با اسرار دیگران .به عنوان احترام .به عنوان تفریح به عنوان خوش گذرونی و لذت خیلی اسان دچار ان میشویم
و حال انکه من در معرض خطر مبتلا به این اعتیاد هستم و هیچ منع و جریمه ای ندارد ایا خودم نباید هواسم باشه که دچارش نشم ؟ همین الان به وضوح و به وفور سیگار هم در سوپر مارکت ها وجود داره و شاید استفاده از اون هم لذت بخش باشه ایا باید خودم رو ملزم بدونم که اونو استفاده کنم ؟
من در این فایل متوجه شدم که موادی وجود دارد در سطح شهر هست که من رو معتاد میکند پس هواسم رو جمع کنم و خودم براش خط قر مز بزارم
امروز قانون گذاشتم برای خودم تفریح مساوی با پرخوری نباشه .خوش گذرونی مساوی با پرخوری نباشه .دردسترس بودن مواد غذایی مساوی با پرخوری و در نهایت اعتیاد من نباشه
قانون امروز من : منع پر خوری به هر بهانه و هر دلیل و داشتن حد و مرز و خط قرمزی برای خوردن
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم
من توانایی لاعر شدن رو دارم اما باید به راه های چاقی و نفود چاقی بر خودمون هم توجه داشته باشیم و آگاهی کامل داشته باشیم تا هنوز اگر برای لاعر شدن اقدام نکردیم حدااقل جلوی چاق شدن رو بگیریم
قانون مشخص کننده ی محدوده ی هر موضوعی هست و بسیار خوب هست و بسیار گسترده هست و هر کشوری و هر موضوعی قانونی برای خودش داره .
قانونها دو دسته هستن :
هدایت کننده و منع کننده
قانون منع کنده مانع انحراف انسانها میشن مثل قانون قاچاق مواد مخدر .
موضوعات بسیار مهمی در جامعه هست که در عین حال که بسیار ضرر داره ولی هنوز برای اون قانونی شکل نگرفته مثل مصرف دخانیات .
قانون بازدارنده برای موادمخدری وضع شده که خطر آفرین هست ولی برای سیگار چون به راحتی در همه جا دسترس هست افراد بیشتری راحت تر سیگار مصرف میکنن.
خطرناک بودن موضوعی رو کی تعریف میکنه دولت یا مردم و یا بقبه .؟؟؟
سیگار چون به وفور و به راحتی و با تنوع در دسترس هست باید همه ی افراد مصرف کنن؟؟… یعنی اگر شیشیه هم ازاد باشه و منع قانونی نداشته با شه این همه فرد باید مبتلا باشه و کسی به فکر خودش نیست ؟؟؟
چرا ما این همه افراد چاق داریم و این همه فرد با اضافه وزن بالا داریم ؟؟؟
چون سیگار ازاد هست خیلی افراد معتاد به سیگار بیشتر از افراد معتاد به مواد مخدر هست .
چاقی هم یک نوع اعتیاد هست اعتیاد به مواد خوراکی که هیچ قانونی برای اون وضع نشده و با تبلیع مواد خوراکی ما رو به خوردن اون دعوت میکنن و از سن خیلی کم افراد به اون مبتلا میشن و اعتیادی کعه خیلی اسون میشه به اون معتاد شد و رهایی از اون خیلی سخت و طاقت فرسا هست
اعتیادی که در جمع اون رو به هم تعارف میکنیم
واعتیادی که مبتلا شدن به اون راحت هست
اعتیادی که خیلی بدون سر و صدا و راحت وارد بدن ما میشه اوضاع رو سخت میکنه .
چاقی اعتیادی که هیچ قانون و خط قرمزی نداره
چاقی ارزانترین نوع اعتیاد هست .
حالا که کشورها قانونی برای این اعتیاد ندارن بهتر نیست خودمون براش قانون وضع کنیم و بهتر نیست برای سلامتی خودمون و فرزندانمون قانونی وضع کنیم تا از این اعتیاد رهایی پیدا کنیم .
وگر به رفتار خودتون دقت کنید به وضوح میشه رفتاری رو که باعث اعتیاد خودتون و فرزندتون میشه رو پیدا کنید .
پدر و مادری که هر روز برای فرزندشون انواع تنقلات رو میخرن که اون رو اروم کنن به دست خودشون اون رو گرفتار چاقی میکنن ……..
و اما دیگه میخوام از خودم بنویسم چون واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم .
بازم مثل همیشه استاد عالی بود و تکان دهنده بود از آن دسته فایلهای تاثیر گذار هست .
من بازم با شنیدن این فایل باید به خودم یاد آوری کنم من فروغ جز معتادان به مواد غذایی بودم و هنوزم یه مقدار کم اعتیاد دارم و کامل ترک نکردم هیچ راهی برای خروج این اعتیاد از بدن من وجود نداره مگر همین راه ذهنی من با وجود اینکه مدتها هست در این راهم ولی بعضی وقتها کارهایی میکنم که گواه میده اعتیاد به مصرف مواد غذایی داشتم و هنوزم دارم هر چند کم ولی دارم من هنوزم بعضی چیزها در ذهنم باخوردن همراه هست مثل دورهمی و سفر و تولد و یا مهمونی و یا یک روز تعطیل در کنار خانواده بودن …ولی باید بارها به خودم یاد آوری کنم که نه من دیگه همچین دیدی و نگاهی به روز تعطیل و سفر و دورهمی و تولد و …. ندارم و کلی جایگزینی جدید دارم برای خودم که دوباره گرفتار این اعتیاد به شدت قبل نشم.
چقدر شرمنده میشم از خودم و خدای خودم که بگم معتادم به مواد غدایی چقدر برام سخته قبول کنم معتادم به مواد عذایی چقدر برام سخته قبول کنم خودم به دست خودم همسرم و یا فرزندانم رو نادانسته گرفتار این اعتیاد کردم چقدر برام سخته که بگم در مهمانی های گذشته و حتی شاید الان هم من این مواد مخدر رو به همه تعارف میکنم و اصرار به خوردن بقیه دارم من میخوام قول بدم به خودم و تعهد بدم به خودم که دیگه معتاد به مصرف مواد غدایی نباشم و بقیه رو هم معتاد نکنم چقدر خوبه آگاه باشم به این مسایل و زندگی آگاهانه ای رو داشته باشم من خجالت میکشم از خودم از وقتهایی که تا به خانه ی مادرم میرفتم به جای سلام کردن به دنبال عدای روی اجاق گاز بودن من شرمسارم از وقتهایی که تا تفریح در مکان سرسبز و دورهمی داشتیم فقط با خوردن مواد عدایی از بودن درر اون مکان لذت میبردم و اصلا کاری به اطرافیان و هوا و فضا و آسمون و اون محیط و چیزهایی زیبا که خدا خلق کرده بود نداشتم و فقط لذت در خوردن بود برای من چقدر شرمسارم تولد و شادیها ی خانوادگی رو فقط به خاطر خوردن مواد غدایی رو میز میخواستم و کاری به این نعمت باهم بودن و قرار گرفتن در چتین مکانهای شاد و پرانرزی و بودن در کنار عزیزانم رو نمیدیم و چقدر شرمسارم که در هر مسافرتی به جای بودن در مکان حدید و آشنایی با افراد و آداب و رسوم حدید و اون شهر و مکانهای دیدنیش فقط به دنبال رستورانهای اون شهر و اینکه چی بخورم بودم و چقدر شرمسارم از خودم که تمام تلاش خودم رو میکردم که فرزندانم رو مجبور به خوردن زیادتر از حد نیاز کنم تا احساس مادری لایق بودن بکنم چقدر شرمسارم از این همه شرایط و موقعیتها که خداوند به من داده و لی فقط من به دنبال خوردن بودم من همیشه فکر میکردم احترام گداشتن به میزبان یعنی خیلی تعارف کردن اون به خوردن مواد غذایی و تدارکات زیاد دیدن برای مهمانی و خودم رو خسته کردن و هیچ لذتی از بودن با اون شخص،و اون دورهمی نمیبردم چون اشتباه درک کرده بودم و هیچ قانونی برای این اعتیاد و مصرف مواد مخدر وضع نشده بود .
ولی خدا رو شاکرم که الان متوجه اشتباهم شدم و من میخوام جز کمپین افراد پاک باشم میخوام از بدن مقدسم مراقبت کنم از این امانت الهی مراقبت کنم از این جایگاه روح پاکم مراقبت کنم از این خود خودم که روز اول خدا به من یه جسم شسته و رفته و لاغر داد ولی من با نآاگاهی به این روز درش اوردم مراقبت کنم تا دوباره به همون پاکی و زیبایی تحویل خودش بدم من میخوام این جسمم رو که جایگاه خدای من هست رو پاک پاک نگه دارم و از هر اعتیادی به مواد مخدر خارجش کنم .
اگر فروغ معتاد به مواد غدایی نیستی و جز افراد معتاد نیستی پس دیگه به غدا به عنوان یک ماده برای تامین انرژی جسمت نگاه کن و به اندازه بخور و وقتی سیری از روی عادت به سمت اون نرو و زیادتر از نیازن نخور و هر جا غذا رو دیدی دست دست نکن و ته مانده ی ظرفهای بقیه رو نخور
.
اگر فروع ادعا داری اعتیاد به مواد مخدر نداری پس فقط به اندازه نیاز بخور و کاری به خوردن اطرافیانت نداشته باش که هر چیزی در خوردن براشون خلاصه میشه تفریح و شادی و عزاداری و … براشون یعنی خوردن ولی تو اینطور نباش کاری به مواد عدایی نداشته باش،و خوشحالی کن و از همه چیز لدت ببر و کاری به تعریفهای اون از مواد عدایی نداشته باش،و فقط بر نیاز جسمت تمرکز کن بدن تو با تو حرف میزنه و به تو الارم گرسنگی میده هر وقت داد بخور نداد یعنی نیاز نداره و اصافه بر نیاز نخور فروغ عزیزم .
اگر فروغ ادعا داری اعتیاد به مواد مخدر نداری در مقابل هر سفره و هر مواد عدایی و هر موقعیتی که قرار میگیری فقط به اندازه نیازن بخور کلی حرف و حدیث برای خوردن نداشته باش که دیگه نیست فقط یه امشب و یا پولش رو دادم و یا چون مقوی و یا اسراف نشه و ….
و فروغ اگر ادعا داری اعتیاد به مواد مخددر غذایی نداری به هیچ کس اصرار به خوردن نکن حتی فرزندت و در مقابل اصرار بقیه برای خوردن به راحتی بگو میل ندارم جواب منفی بده و فقط تمرکزت رو بزار بر نیاز بدنت هر وقت آلارم داد شروع به خوردن کن اون با تو حرف میزنه بدن تو هوشمنده خیلی هوشمنده بهش اعتماد کن عزیزم .
و من بازم باید بگم اگر چاقم اگر اضافه وزن دارم اگر اضافه وزنم کم یا زیاد هست خودم خودم رو به این روز در اوردم و خودم هم باید درستش کنم و هیچ چیز و هیچ کس من رو وادار به خوردن نمیکنه و غذا به زور وارد دهانم نمیکنه فقط خودم مقصرم و این خودم بودم که با دست خودم غذا رو برداشتم و وارد دهانم کردم و اگر دوست دارم متناسب بشم اول باید این مسولیت چاقی رو برعهده بگیرم و قول بدم طرز نگا هم و برخوردم با مواد غدایی رو تغییر خواهم داد .
و اقعا تناسب عجب چیزیه بدن شخص متناسب پاک هست خود اون شخص رها و بدون وابستگی به هیچ مواد غذایی هست و هیچ اعتیادی به مواد غذایی نداره و به درستی به نیاز جسمش پاسخ میده در واقع همینکه تونسته فرد متناسب مواظب این امانت الهی باشه اونم به راحتی و بدون زجر و سختی میشه گفت متناسب بودن کار معنوی و مقدسی هست البته از چندین جهت مقدس هست و اینم یک جهتش هست .
قانونهایی که خودم برای خودم میزام :
روز تعطیل و در کنار خانواده بودن =پرخوری کردن نیست
رفتن به فضا سبز و باغ و پارک =پرخوری نیست
رفتن به خونه ی مادرم =پرخوری نیست
غدای خوشمزه و عالی و داشتن و پر از خاطره داشتن =پرخوری نیست
چیپس و پفک و کرانچی و .. =پرخوری نیست
تولد و مهمانی و سفره ی رنگین داشتن =پرخوری نیست
عروسی و شادی =پرخوری نیست
رفتن به رستورانی و فست فود ی=پرخوری نیست
در هر وعده ی غذایی سیری =پرخوری نیست
بیکاری و حوصله سررفتن =پرخوری نیست
ناراحت و یا خوشحال بودن =پرخوری نیست
چقدر به چاقها برمیخوره اگر در حالت عادی به ما بگن معتادی به مواد غدایی و انصافا ناراحت میشیم ولی حالا که درراین مسیرم خوشحالم که میشنوم دوست دارم بیدار بشم و متوجه بشم چه بلایی دارم به سر خودم بمیارم دیگه بسه ندونستن و نااگاهی هر چه خودمون رو چاق کردیم از روی نداستن بسه بزار بدونیم خوشحال میشم از شنیدن این فایلهای این چنینی استاد واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم و مطمعنم اگر به کسی که در مسیر نیست این حرفها رو بزنم یا میخنده یا میگه دیونه ای پس نمیگم ولی ای کاش هر کس نیاز داره خودش هدایت بشه همین چند روز پیش جایی بودم دختر کوچیک اون خانواده که دوسالش هست بسیار ترسی میخورد و پدر اون خانواده هم عاشق ترشی هست و میگه ما خانوادگی خواهر و بردارها عاشق ترشیجات هستیم و این ارثی تو خون ماهست و دخترم هم به ارث برده هر چقدر خواستم بگم نه به خدا یاد گرفتنی و اکتسابی هست و ارثی نیست نتونستم قانعش کنم و میگفت نه بچه ی من از روز اول اینطور بوده در صورتی که بچه هم دیده و از والدینش یاد گرفته ترشی بخوره و اگر همین بچه در خانواده ای در ژاپن به فرض به دنیا میومد قطعا یاد میگرفت ماهی پخته و برنج و سوپهای پخته شده ی اون منطقه و اون کشور رو بخوره پس ارثی نیست اکتسابی ولی نمیشه حرفی بزنی چون در مسیر شنیدن این اگاهی ها نیستن و قبول نمیکنن
سلام دوست عزیز
چه متن زیبایی
و اقعا تناسب عجب چیزیه بدن شخص متناسب پاک هست خود اون شخص رها و بدون وابستگی به هیچ مواد غذایی هست.
من خودم بزرگترین ضربه ای که تو زندگیم خوردم همین وابستگی بود که هرجا اسم این کلمه میاد ناخودآگاه حسم بدمیشه .وتمام تلاش زندگیم اینه هرچی رو دوست داشته باشم به اندازش .
اما غافل از این خوردن . که چقدر وابسته اش شدم .
تجربه نشون داده به هرچی وابسته بشیم بدترین بلا رو به سرمون میاره .
ممنونم که با این متن زیبا بیدارم کردی .ونگاه جدیدی نسبت به چاقی وموادغذایی در ذهنم ترسیم شد .
چون به این کلمه خیلی حساسم و ازش صدمه خوردم .به محض خوندش فهمیدم بازم داشتم ازش صدمه میدیدم و خبر ندارم.
یه دنیا ازت ممنونم .
سلام ب همگی روزتون بخیروشادی
این فایل هم مثل گام پنجم بینظیر بود خیلی لذت بردم واقعا تلنگری هست برای ما که بیشتر ب تناسب اندام فکر کنیم
ممنون و سپاس فراوان استاد گرامی
هیچ وقت ب چاقی از نوع اعتیاد نگاه نکرده بودم الان فهمیدم که چاقی هم اعتیادی بیش نیست وباید اونو ترک کرد
امیدوارم بتونم درک خیلی بهتری نسبت ب صحبتهای استاد پیدا کنم
در پناه حق سالم و متناسب باشید
به نام خدای یکتا
سلام خدمت استاد گرامی و همراهان عزیز 🌹🌹
دهمین روز کلاسه و من ده قدم به خواسته ام نزدیک تر شدم ،درسته گام های من آهسته است ولی تمام تلاشم در این است که گام هایم محکم و استوار باشد .
طبق معمول جزوه رو با آرامش و تفکر مطالعه می کنم .
جزوه با این عنوان شروع میشه
چاقی ،اعتیاد آسان مراقب باشید .
تعریف اعتیاد :
حالتی که در آن شخص به علت روانی دچار ضعف اراده در کنترل اعمال خود می شود .
فکر می کنم عادت های ما در زندگی یک جور اعتیاد باشه، اگه این درست باشه ما اعتیاد خوب و بد داریم.
اعتیادی رو که دوست داریم و باهاش مشکل نداریم و اعتیادی رو که یک زمانی دوست داشتیم و الان دیگه دوسش نداریم .
اعتیاد یعنی :وابستگی به یک چیز خاص یا یک رفتار خاص .
اعتیاد زمانی رخ میده که شما اگه اون رفتار یا مواد خاص رو به موقع استفاده نکنید و خودتون رو محروم کنید دچار واکنش عصبی و روانی و پرخاشگری می شوید.
هر وقت اسم اعتیاد میاد همه ی ما در ذهنمون یک معتاد به مواد مخدر رو تجسم می کنیم و این کارش رو به شدت نکوهش می کنیم .
اما الان می فهمم که اعتیاد در هر کاری که تو رو مجبور به انجامش کنه نهفته است.
پس چاقی و رفتارهای چاق شونده یک نوع اعتیاد است.
به نظرم همه ی اعتیاد ها از یک لذت شروع میشه ،یک رفتار ی که دفعات اول دوسش داری ولی بعدا، از انجامش ناراحتی و باهاش مشکل داری .
یک معتاد به مواد مخدر دفعات اول بخاطر لذت از مصرف مواد اونو تجربه می کنه و در ادامه بخاطر لذت بردن و همون حس و لذت ابتدایی اونو هی بارها و بارها تکرار میکنه ،بعد به جایی می رسه که دیگه هیچ لذتی از کارش نمی بره و مصرف مواد براش یک مشکل اساسی میشه .
درست مثل چاقی ما ،اول از لذت خوردن آغاز میشه و در ادامه این خوردن لذت که نداره هیچ باعث ناراحتی و مشکلات فراوانی میشه .
یادم میاد از بعضی روزها که یک غذای عالی داشتیم و با کلی خاطره بازی شروع به خوردن کردم، لقمه های اول لذت بخش بودن ولی در ادامه لذتی دیگه نداشتن ولی من بخاطر اینکه اون لذت رو تکرار کنم هی مدام خوردم و خوردم ،افسوس که نه لذت تکرار شد نه حال من عالی.
توی این جزوه نوشته اعتیاد به مواد غذایی خطرناک تر از اعتیاد به مواد مخدر است چرا ؟
استاد جزوه رو با دیدگاه دوست عزیزی به پایان می رسانند.
جزوه ی امروز برای من بسیار تکان دهنده بود .
آخه قبل از ورود به سرزمین لاغرها اون زمانی که دنبال راه حل مشکلم بودم به کمپین چاقی و پرخوری رسیدم جایی که مثل کمپین اعتیاد بود ،کمی درباره اش مطالعه کردم اونا مثل معتادها که باید تعهد می دانند که در برابر مواد مخدر ضعیف و ناتوان هستند باید قبول می کردن که در برابر مواد غذایی ذلیل و ناتوان هستند خیلی ناراحت شدم و بدم اومد اصلا دیگه نخوندم ،نمی تونستم قبول کنم که من در برابر مواد غذایی ناتوان هستم، همیشه می گفتم من می تونم درستش کنم تا اینکه خداروشکر راهش رو پیدا کردم و به این سایت هدایت شدم .
الان درسته استاد میگن ما هم معتاد به مصرف موادیم ولی اون حس بد بهم دست نمیده چون من میدونم با کمک استاد می تونم برنده ی این بازی باشم.
همیشه و همه جا ترک مواد مخدر رو کاری سخت با کلی زجر و به تخت بستن نشون میده تا کسی نره سراغ مواد ،اول که این جزوه رو دیدم اولین چیزی که به ذهنم اومد این بود که پس ما چه کار سختی در پیش داریم چون موادغذایی همه جا در دسترس هست ولی کسی که می خواد مواد رو ترک کنه حداقل می تونه به جاهایی که مواد هست رفت و آمد نداشته باشم ،اما الان می د ونید به چه باوری رسیدم اینکه ای بابا پس ترک مواد هم کار آسونیه ،کافیه اونا هم فرمول های ذهنشون رو تغییر بدن مثل ما ،اگه با به تخت بستن و سختی بوده برای این بوده که می خواستن جسم رو تغییر بدن ولی توی ذهنشون هنوز فرمول های اشتباه هست که دوباره به مواد برمی گردن الان حالم خیلی خوب ،اول جزوه کمی دچار ترس و دلهره شدم ولی خداروشکر آگاهی زود برام اتفاق افتاد .
جلسه ی دهم هم بدون استاد و با فایل صوتی ایشون برگزار میشه .
بازهم سکوت زیبای کلاس با کلی فکر جدید بعد از خوندن جزوه فرا میرسه.
استاد میگن :همیشه دوست دارن دوباره تناسب اندام و لاغری برای ما بگن نه از چاقی اما متاسفانه راه رسیدن به لاغری از چاقی و باورهای اشتباهش می گذره .
راه رسیدن به تناسب اندام اینه که چاقی رو و راهی رو که اونو وارد جسممون کردیم باید بشناسیم .
باید راههای چاق شدن رو بلد بشیم تا دوباره اشتباهی به اون راهها قدم نذاریم.
خیلی این حرف استاد رو دوست داشتم کاش میشد همیشه فقط از تناسب گفت و بس .
استاد صحبت اصلی رو شروع می کنند .
قانون .
این کلمه رو همه ی ما به خوبی می شناسیم .
قانون در تمام جوامع بشری وجود داره از قوانین بزرگ جهانی تا قوانین کشورهای مختلف و همینطور کوچک تر و کوچک تر تا به خانه کوچک ما می رسد که اونم قوانینی برای خودش داره .
قوانین برای این وضع میشن که آدم ها با هم به تعامل برسن و بتونند در کنار هم به خوبی و بدون صدمه زدن به یکدیگر زندگی کنند .
قوانین دو دسته هستند :
قوانین هدایت کننده :
قوانینی هستند که مشخص می کنند هر کاری به چه صورتی انجام بشه مثل صادرات و واردات
قوانین منع کننده :
قوانینی که حد و مرزهایی را مشخص می کنند که مانع انحراف افراد بشه مثل قاچاق کالا .
بحث کلاس ما درباره ی قوانین منع کننده است .
کشورهای مختلف جهان برای خود قوانین منع کننده ای دارن که بعضی از اونا مشترک است مثل قوانین حمل و قاچاق مواد مخدر .
اما بعضی از کارها با وجود اینکه خطر آفرین هستند اما هیچ قانونی براشون وضع نشده مثل مصرف سیگار .
نکته ی مهم اینکه چه کسی میزان خطرناک بودن کاری یا رفتاری رو تعیین می کنه ؟
آیا اگه در جامعه قانون منع مصرف سیگار نباشه ما باید سیگاری بشیم ،یا اگه مواد مخدر مثل شیشه آزاد بود ما باید مصرف می کردیم .
آیا انسان ها نباید به فکر خود و سلامتیشان باشن؟
این موضوع رو ربط بدیم به چاقی خودمون .
چرا در جوامع امروزی چاقی فراگیر شده ؟
چون منعی برای مصرف مواد وجود نداره
چون مواد غذایی همه جا در دسترس است
باید بدونیم که چاقی یک نوع اعتیاد به مواد غذایی است .
اعتیادی که به راحتی گریبان خیلی از آدم ها رو می گیره
حتی فکرش رو هم نمی کنید که چه جوری و به چه سرعتی داره انسان های بی شماری رو درگیر خودش می کنه
از راه های آسان مثل :
حالا که جامعه قانونی برای منع مصرف مواد غذایی نداره لازمه ما خودمون برای این موضوع بسیار مهم قوانینی رو وضع کنیم و بخاطر خودمون و خانواده خودمون و دوستانمون اون قوانین رو اجرا کنیم و بهش پایبند بمونیم .
اولین کاری که برای وضع قانون باید بکنیم اینه که رفتار های اشتباهمون رو شناسایی کنیم، رفتارهایی که باعث اعتیاد ما شده است .
مثلا :
الان یاد گرفتیم برای اینکه از چنگال اعتیاد به مواد غذایی رهایی پیدا کنیم باید چه کارهایی انجام بدیم
باید قوانینی برای خودمون بنویسیم که مخالف با رفتارهایی باشه که ما اونا رو دلیل چاقی خودمون می دونیم .مثل ،مثال هایی که در بالا زده شد .
باید دیدگاه خودمون رو به چاقی تغییر بدیم باید بدونیم که فقط و فقط من مقصر چاقی خودم هستم نه ژنتیک ،نه هورمون ،نه ….،فقط منم که مقصرم پس برای رهایی از این اعتیاد با تمام وجودم تلاش می کنم .
این رهایی با آموزش های ذهن، نه با فشار به جسم ممکن است .
تصمیم بگیر شرایط زندگی خودتو تغییر بدی و از این اعتیاد رهایی پیدا کنی .
فایل صوتی تمام می شود و مثل هر گام که برداشتم کلی مطلب جدید یاد گرفتم .
راهمون طولانی و پر فراز نشیب است .
هر کلاس کلی مطلب داره که باید یاد بگیریم و بهش عمل کنیم.
با آرزوی موفقیت برای تک تک دوستان عزیزم ❤❤
با تشکر ویژه از استاد گرامیم برای آموزش این فایل زیبا
سپاسگزارم 🙏🙏🌹🌹
در پناه حق باشید .
سلام استاد گرامی و دوستان متعهد
چاقی اعتیاد اسان
من برای چاق شدن و گرفتن مواد هزینه ای ندادم
البته هزینه مالی
من سلامتیم اعتماد به نفسم ارزوهام شخصیتم همه رو فدای چاقی کردم
استاد اگر چاقی اعتیاد نیست پس چرا تمام فکر و ذکر ما رو پر میکنه میگن یک معتاد اگر پنجاه سال هم ترک باشه عین پنجاه سال خمار دقیقا مثل من که هر رژیمی میگرفتم دهنم بسته بود ولی فکر و ذهنم تو خوردن
من هیچ وقت افراد معتاد رو سرزنش نمیکردم و همیشه با خودم میگفتم اگر من تو یک خانواده ای با پدر مادر معتاد بزرگ میشدم الان چه بد معتادی بودم
چاقی مثل یو اعتیاد در ذهن ما رخنه کرد و با نرسوندن مواد نمیشه ترکش کرد همین طور که اگر الان کلی مواد و سرنگ و پودر دور من باشه حتی نگاهشون هم نمیکنم باید در مورد مواد غذایی هم به این صورت باشم نه اینکه با محدودیت بهوام لاغر شم
امروز تو اتومبیل بودم خانم متناسبی دیدم که در حال خوردن یک کاسه بزرگ کیک بستنی در یک کافی شاپ بود
رفتار و افکار من قبل دوره
خوس باحالش هر چی بخوره چاق نمیشه و حتما هنسرم مجاب میکردم برگشتنه بریم و از همون ماده غذایی بخوریم
رفتار من در مسیر دوره
چه خوب دیدی که کیک بستنی چاق نمیکنه
اون خانم به اندازه نیازش میخوره و بعد سیری به موضوع اسراف با هزینه ای که داده فکر نمیکنه چوم گرانبهاترین چیز تناسب و سلامتی اون در حددانفجار نمیخوره چون قانوم تناسب این و اینکه من از رفتار غذایی بعد و قبل اون بیخبرم و اصلا هم نمیرم که اون خوراکی بخورم ک دلم هم نمیخواد چون از نحوه عملکرد کانالهای عصبی به خوبی اگاهم
به نام خدای آگاهی بخش
روز ۱۰۷: روز بیست و سوم تکرار، روز یکشنبه ۱۴۰۰/۵/۱۰
سلام
چاقی اعتیاد آسان است.
جوامع دارای قوانین منع کننده و قوانین بازدارنده هستند. این قوانین برای حفظ نظم اجتماعی لازم است و از هرج و مرج جلوگیری می کند.
با تفکر بر رفتار اجتماعی و قوانین بازدارنده در می یابیم هر آنچه دولتها منع می کنند کمتر مورد اقبال عمومی قرار می گیرد و هر عملی که آسیب رسان است ولی توسط دولت منع نشده به سرعت در بین کثیری از افراد شیوع می یابد. چرا ؟ چون مسئولیت اعمال خود را نمی پذیریم، تفکر نمی کنیم و خط قرمز زندگیمان را به دولت و قوانین آن سپرده ایم.
زیباست که خط قرمزهای خود را خود تعریف کنیم و هر آنچه سبب آسیب به ما و خانواده ما می شود را خود اصلاح کنیم و منتظر امداد غیبی و قوانین حکومتی نباشیم.
چاقی اعتیاد خطر آفرین است که در اغلب جوانع قوانین بازدارنده برای آن وجود ندارد بجز کشورهای محدودی که وزن کارمندان خود را کنترل می کند و در صورت چاقی کارمند خود را اخراج می کنند.
خودمان باید آگاهانه قوانینی برای منع اعتیاد چاقی وضع کنیم.
قوانین رفع اعتیاد چاقی خانوادگی
۱- از امروز به مواد غذایی توجه کمتری داشته باشیم.
۲- از امروز خوردن را لذت و تفریح نمی دانیم و فقط در پاسخ به پیغام گرسنگی اقدام به خوردن می کنیم.
۳- تفریح کردن خوردن مواد مخدر چاق کننده نباشد.
۴- از امروز به دعوت افراد برای مصرف مواد مخدر چاق کننده پاسخ مثبت ندهیم.
۵- از امروز برای رفع خستگی یا استرس و بی حوصلگی اقدام به مواد مخدر چاق کننده نکنیم.
۶- از امروز برای سرگرم شدن خود و فرزندانمان اقدام به مصرف مواد مخدر چاق کننده نماییم.
۷- از امروز برای خوردن به دیگران اصرار و تعارف نکنیم و انتظار تعریف از سوی دیگران نداشته باشیم.
۸- از امروز همراهی در خوردن را پایه بودن و همدل بودن تعریف نکنیم و به انتخاب دیگران برای پاسخ به پیغام گرسنگی بدنشان و انتخاب عدم مصرف مواد غذایی احترام بگذاریم.
۹- از امروز به دلیل اقدام به خوردن خود توجه کنیم و فقط وقتی اقدام بخوردم کنیم که دلیل آن رفع گرسنگی باشد نه موارد بیرونی دیگر مثل استرس و خستگی و لذت و ...
۱۰- از امروز سعی کنیم خود و خانواده خود را از تکرار رفتارهای تشدید کننده اعتیاد خطرناک چاقی حفظ کنیم و با شناسایی آنها سعی در عدم تکرار آنها نماییم.
خدایا می دانم تاکنون از امانت الهی جسمم بخوبی مراقبت نکرده ام و باورهای غلط ذهنی خودم را در دام اعتیاد چاقی قرار داده ام . خداوندا من مسئولیت انتخابها و رفتار خود را می پذیرم و از تو میخواهم در اصلاح باورهایم مرا یاری دهی و در رفع رفتارهای مکرر آسیب رسان به جسمم که چاقی را در من تشدید می کند مرا حمایت و هدایت کنی. خدایا می دانم که لایق بهترینها هستم و رهایی از اعتیاد چاقی و دستیابی به اندام متناسب حق الهی من است، از تو می خواهم در این مسیر مقدس مرا هدایت و حمایت کنی.
سالها یک معتاد به مواد غذایی بودم از صبح فقط در فکر خوردن تا خود شب و هر روز مقدار مصرفم بیشتر میشد چون احساس رضایتم پایین میومد مثلا به جای خوردن یک پیتزا با دو پیتزا راضی میشدم و رژیم یعنی ترک مواد غذایی که واقعا با درد همراه بود و بدنم کم میاوارد استاد حتی بارها با خودم فکر میکردم کاش کپین هایی بود که توش بستری میشدیم و بعد چند ماه لاغرمون میکردن ولی واقعا سخت چون معتادها هم بعد کمپ دوباره به مواد رو میارن
الان ترک کردم و دوست دارم از حس خوبم بگم
دیگه خیلی به غذا فکر نمیکنم جز موارد گرسنگی
دیدن هر تصویری از خوردن من به سمت خوردن نمیکشونه
برای خوب کردن حالم نمیخورم
فقط برای پاسخ به گرسنگی میخورم
برای پر کردن روز نمیخورم
فقط برای پاسخ به گرسنگی میخورم
برای کنترل خشم نمیخورم
فقط برای پاسخ به گرسنگی میخورم
برای تفریح نمیخورم
فقط برای پاسخ به گرسنگی میخورم
برای دور هم بودن نمیخورم
فقط برای پاسخ به گرسنگی میخورم
سلام وقت بخیرمنونم از به اشتراک گذاشتن نظر و حس قشنگتونمیشه لطفا راهنماییم کنین که چجوری از فکر کردن دائم به غذا، رو ترک کردین؟
سلام عزیزم من دوره ورود به سرزمین لاغرها رو خریدم واقعا نمیتونم بهتون بگم چی کار کردم فقط اینکه استمرار در دوره نا خوداگاه شما رو به این عملکرد میرسونه
استاد گرامی
این مبحث ایتقدر واقعی وزیباست که بارها وبارها باید آن را گوش داد وبه همه اطرافیان هم باید کاملا گوشزد کرد که ما بااین طرز فکر چه بلایی به سر فرزندان وجوانانمان می آوریم
خدا باید راهگشایمان باشد خیلی خیلی خیلی این مبحث کلیدی وکاربردی بود ممنون ازنگاه شما به موضوع جاقی ازریدگاه نوعی ازاعتیاد ممنون ممنون
بنام خداوند مهربان وبخشنده
سلام استادگرامی وهمراهان سایت تناسب فکری
گام دهم
چاقی اعتیادآسان است مراقب باشید
امروز میخواهم درمورداعتیادبنویسم
یاهمون خوگری حالتی است که شخص بخاطر مصرف موادی که طبیعی ویاشیمیای هستندمصرف میکنندوهیچ کنترل واراده درخود وکنترل دراعمالشان ندارند
اعتیاد چیست؟؟؟
اعتیادیک بیماری کشنده وبی ارادگی فردمیباشد
این بیماری مانندیک ماده روان گردان است که بر ذهن ویارفتارفرد برای اینکه تسکین درد باشدبیش ازحد استفاده میکندودربرابرش ناتوان وعاجزاست
اعتیادمانندحالتی است که بدن ما بخاطر انجام بعضی اازکارهای عادی به ماده ای خاص یارفتارخاص وابسته میشود .گفته میشه
وقتی که اون ماده خاص دراختیاربدن قرارنگرفته باشه امکان رفتاری که معتادباید انجام بده نتونه وبه اون وابسته باشه نتیجه این علائم خماری خواهدبود
وحالا به گفته های استادمیفهمم که من هم مانندیک معتادبودم
یک معتاد.به مواد مخدر معتاداست.
ومن هم به موادغذایی معتادهستم
وشباهت رفتاری من بایک معتادهیچ فرقی ندارد
من خیلی از معتادین بدم میاد وقتی میبینم حالم بد میشه. منبرای خود فرد ناراحت میشم که جوانی وزندگی خودش را تباه کرده است
اماحالابه این رسیدم که من هم یک معتادبودم اون هم به موادغذایی
وحالا میفهمم که اعتمادبه هرصورت که باشه مضروخطرناک است درهرمورد.
همه مافکر میکردیم که فقط موادمخدراعتیاداست
اماحالافهمیدیم که درهرکاری شخص بیش از اندازه به اون کار توجه کنه واراده ازخودش نتونه نشون بده به اون کار معتاد میشه واعتیادپیدامیکنه
وحالامیخواهیم ببینیم چگونه میتوانیم با عوامل چاقی خودمان برخورد کنیم
وحالامیپردازیم به قوانین وقانون گذاری
یکی ازکارهای دولتمندان قانون گذاری است
قانون مشخص میکنه چه محدودیتهای درکارهای خودمان داشته باشیم
هرکشور براساس قوانین است که توسط رهبرو سیاستمندان آن کشورتنظیم میشه
قوانین خیلی کسترده هستندودرهرموضوعی قانون و قوانینی داریم برای ادارات .اقتصاد.راهنمائی و رانندگی. دانشگاه مدارس قوانین کیفری وحقوقی و…….
وتمام کشورهاتابع قانون وقوانینی میباشندهرگشوری درهرموضوعی قانون مشخصی دارد
قوانین دودسته هستند
قوانین هدایت کننده وقوانین منع کننده
هدایت کننده ها قوانینی هستندکه مشخص میکنندکه بایدکارها به چه صورتی انجام بشوندمانندصادرات وواردات که مشخص کننده این است که مابایدبه چه صورت کالای را واردیا
صادرکنیم
قانون وقوانین منع کننده حدومرزهای هستندکه مشخص میکنندکه جلوگیری از انحراف شدن افرادمیشودیه جورای میشه گفت که افرادراازکاری باز میداره
مثل قانونهای قاچاق کالاوموادمخدر
امروزمیخواهیم درباره منع کننده هابنویسیم
دولتهاباتشکیل قوانین سعی میکنندمانع از انحراف فردیاافرادبشن
برای اینکه موادمخدر حمل نکنندبرایشان مجازات سختی را معین میکنندبرای دزدی کردن ویاهرچیزی که موجب بشه برای فردی آسیب برسه.
دولتهابرای بعضی چیزهاخط قرمز دارندواون کاربرای خیلی ها خطرناک بوده مثل حمل موادمخدر.قاجاق کالا ویا اسلحه.
امایه موضوعاتی هستش که خیلی خطرناک بوده و خطرآفرین هستش
اما هیچکس برای اون قانونی وضع نکرده ومنعش نکردن مثل فروش دخانیات چون فکرمکنند . ضررزیادی ندارد
برای فروش واستفاده ازاون قوانین رو وضع نکردن
اماچند سالی میشه که استفاده سیگار
دربعضی جاهامانند اماکن عمومی وجاهای سربسته ممنوع شده وهمه به این قانون احترام گذاشتن وانجام نمیدهند
امابااین وجود مصرف سیگاربیشترازمصرف دیگرموادمخدرمانندشیشه. تریاک.هروئین و……است
دلیلش هم این است که قوانینی برای موادمخدر وضع شده چون خطرآفرین هستش واین قانون موجب شده که درهیچیک ازفروشگاههاوسوپرهااین موادبه فروش برسه
وچون مردم میبینند که به راحتی نمیتوانندبدست بیارندبه همین خاطر زیاد گسترش هم پیدانمکند
اماهمین سیگارچون راحت بدست میآید وهمیشه دردسترس است ودرهمه جا وبا قیمتهای متفاوت بدست میاورند واستفاده میکنند
این خطرناک بودن را چه کسانی تعیین میکنند
دولتها تعیین مکنند یا سیاستمداران واقعاچه کسی تعیین میکنه چه چیزی وچه موضوعی میتونه اینقدرخطرناک وخطرافرین باشه که در جامعه ممنوعیت برایش باشه.
حالااگه دولت برای کشیدن سیگاراینطورسفت ومحکم قانون تعیین نکرده باید این همه سیگاری درجامعه باشه.
اگردولت نخواهدافرادراازموادمخدرمنع کندافراد نباید سلامت خودشان باشند
اگه هرچیزی آزاد باشه