است که فرد در ابتدا با ذوق و اشتیاق آن را انجام می دهد اما رفته رفته از تکرار آن خسته و ناراحت می شود اما قادر به تکرار نکردن آن نیست.
اعتیاد چیست؟
اعتیاد (همچنین: خوگری) حالتی، که در آن شخص به علت روانی یا مصرف مواد شیمیایی، طبیعی دچار ضعف اراده در کنترل تکرار اعمال خود میشود هرچند ضعف اراده فی نفسه بیماری نیست ولی به علت عوارضی که بر سیستم عصب مرکزی شخص ایجاد شده به عنوان بیماری فرض میشود.
این بیماری یا ایجاد اختلال در کنترل بر سیستم رفتار – پاداش، باعث تکرار آن رفتار میگردد.
گسترش اعتیاد
اعتیاد یک بیماری اصلی، پیش رونده و كشنده است.
این عارضه، نوعی ارتباط تسکین دهنده با یک مادۀ روان گردان یا تأثیرگزار بر ذهن و یا رفتاری که ما را در برابر ميل بیش از حد، ناتوان می کند می باشد.
اعتیاد به عنوان حالتی که در آن بدن انسان برای انجام فعالیت های عادی خود به یک ماده یا یک رفتار خاص وابسته می شود تعریف شده است. زمانی که که ماده مورد نیاز در اختیار بدن قرار نمی گیرد یا انجام رفتاری که شخص معتاد بدان وابسته شده است امکان پذیر نمی باشد، نتیجه کار بروز علائم خماری يا محروميت است.
با مطالعه تعریف اعتیاد، اولین موضوعی که برای من جلب توجه کرد شباهت رفتار یک معتاد با رفتار خودم در زمانی که چاق بودم است.
فرد معتاد به مصرف مواد مخدر اعتیاد دارد و من به مصرف مواد غذایی اعتیاد داشتم.
شاید برای شما خوشایند نباشد که علاوه بر برچسب های متفاوتی که به خاطر چاقی به شما خورده است اینبار برچسب اعتیاد به مصرف مواد غذایی به شما زده شود، اما پاک کردن صورت مساله منجر به نادیده گرفتن مساله نمی شود.
چاقی اعتیاد آسان و خطرناک
چاقی عوارض مختلفی دارد که چه بسا شاید خطرناک تر از هر نوع اعتیاد دیگری است.
فردی که به مواد مخدر اعتیاد دارد خیلی بیشتر از فردی که به مواد غذایی اعتیاد دارد تحت فشار برای ترک کردن است، و این آزادی رفتار فردی که اضافه وزن دارد اعتیاد او را خطرناکتر از هرنوع اعتیاد دیگری می کند.
افراد معتاد برای دور هم جمع شدن باید دنبال مکان مخفی و در از چشم عموم باشند درحالی که افراد چاق در بهترین مکان ها به صورت آشکار یکدیگر را ملاقات و در معرض اعتیاد بیشتر به چاقی قرار می گیرند.
افراد معتاد همواره از سمت خانواده و جامعه ترغیب به ترک کردن و حتی تهدید به محاکمه میشوند درحالی که افراد چاق همواره در معرض تشویق و ترغیب برای چاق تر شدن هستند.
فرد معتاد برای تهیه مواد مورد نیاز باید به مکان خاص و فرد خاصی مراجعه کنید اما فرد چاق همیشه در چند قدمی موادی است که آنها را عامل چاقی خود می داند.
هر روزه فرصت ابتلا به اعتیاد چاقی بیشتر و امکان ابتلا به آن افزایش می یابد.
امروزه فقط با چند کلیک در موبایل می توانید به هر نوع مواد غذایی به هر اندازه دسترسی داشته باشید.
حتی دیگر نیاز نیست برای تهیه غذا از خانه خارج شوید. غذا را نه تنها در خانه بلکه در هر مکانی در شهر یا اطراف شهر باشید به کمترین زمان ممکن به دست شما می رسانند.
تنوع مواد اعتیادآور چاقی
اگر چاقی را نوعی اعتیاد آسان در نظر بگیریم تنوع مواد غذایی که منجر به چاقی یا همان اعتیاد به مصرف بی رویه می شود بسیار بیشتر از تنوع مواد مخدر است.
نکته نگران کننده اینکه ترکیب تنوع بی نهایت مواد غذایی با آسان شدن دسترسی به آنها سبب افزایش سرعت چاقی در جهان شده است.
شاید این سوال در ذهن شما ایجاد شود که چرا در این نوشته از غذا بعنوان مواد چاق کننده نامبرده شده است. چرا که در بسیاری از محتوای سایت تناسب فکری تاکید شده است که غذا، عامل چاقی نیست یا قدرت چاق کنندگی ندارد.
به این نتجه توجه کنید: تا زمانی که در ذهن فرد چاق، خوردن غذا عامل چاقی باشد و از طرفی فرد چاق عقیده داشته باشد قادر به کنترل اشتهای خود نیست بنابراین افزایش تنوع مواد غذایی و آسان شدن دسترسی به مواد غذایی متواند زمینه ساز گسترش چاقی باشد.
چون از قبل در ذهن فرد چاق، نگرش چاق کننده بودن غذاها وجود دارد. درحالی که با توجه به همه گستردگی تنوع مواد غذایی و آسان شدن دسترسی به مواد غذایی همچنان انسان های زیادی در جهان در وضعیت تناسب اندام و سلامتی کامل زندگی می کنند.
پس موضوع مهم در ابتدا نگرشی است که درباره چاقی و عوامل ایجاد کننده آن در ذهن افراد ایجاد شده است و سپس تنوع و سهولت دسترسی به مواد غذایی از اهمیت برخوردار می شود.
آزاد بودن اعتیاد چاقی
همانطور که می دانیم نظام طبیعت وکائنات براساس نظم و قانون خاصی آفریده شده است.
از طرفی جهان مادی هم توسط سردمداران آن بر اساس یکسری قوانین مشترک بین المللی مانند قانون منع برده داری یا قاچاق مواد مخدر و … مدیریت می شود.
نهایتا این که هر کشوری برای خودش قوانین داخلی وضع نموده که بعضی هدایت کننده (محدوده فعالیتها را مشخص میکند) و نوع دیگر آن باز دارنده (حد و مرز وممنوعیت ها را مشخص میکند تا افراد دچار انحراف نشوند).
مانند جرم بودن فروش مواد روان گردان، شیشه و ماری جوانا و هروئین و …
دلیل وضع این قوانین و کلا هر قانونی:
اولا : منفعت فردی آن ( اعتیاد و عوارض دنبال آن)
دوما: منافع جامعه و زندگی اجتماعی (فرضا فرد معتاد به شیشه ممکن است ناخواسته مرتکب قتل انسانی دیگر و به این ترتیب تهدیدی برای مردم و مضر به حال جامعه محسوب می شود)
عدول از قوانین متضمن دخالت دولتها و نهایتا مجازات (نقدی حبس و جانی و…) را بدنبال دارد.
درحال حاظر در جامعه بسیاری از رفتارهای غلط غذایی افراطی از نوع اعتیاد حاد وجود دارد که بسیار خطرناکتر از اعتیاد مذموم پذیرفته شده در اجتماع است و تهدیدی از ناحیه دولت و حکومت برای انجامش وجود ندارد.
آری پرخوری اعتیاد و اپیدمی همه گیر و خانمان برانداز اکثریت قریب به اتفاق افراد جوامع امروزی است.
چگونه چاقی به اعتیاد تبدیل شد
انسان ها از پیش فرض های خودشون برای غذا خوردن (براساس نیاز و به مقدار موردنیاز) تحت تاثیر آموزشها و رفتارها و باورهای غلطشون فاصله گرفتند.
تنوع مواد غذایی و نوع بسته بندی و تعیین میزان و مقدار بسته بندی فردی و تبلیغات توسط کارخانجات تولید مواد غذایی با نشانه گرفتن و تحریک ذائقه انسان شدت پیدا کرد.
فراوانی و قابل دسترس بودن مواد غذایی برایمان که بقول بزرگی «ما همان غار نشینان وحشی و حریصی هستیم که هر آنچه ببینیم شکار میکنیم» و فرضا وقتی وارد هایپر می شویم هرآنچه ببینیم می خریم و می خوریم و می خوریم و می خوریم باعث رشد و گسترش سریع چاقی در جهان شده است.
خوردن زائد بر نیاز و پرخوری عمل قبیحی نیست و در مهمانی ها، پذیرایی با تنوع مواد غذایی و در رستوران ها تنوع منو غذایی مهر تاییدی به این عمل زده شده است درحالی که باید پرخوری در اذهان عموم کاری بسیار ناپسند جلوه داده شود.
عادت دادن بچه ها توسط والدین به این اعتیاد با اصرار کردن و جایزه دادن به خوردن بیشتر و تشویق برای سلامتی و قویتر شدن کودکانمان و خلاصه سر گرم کردنشان هنگام بهانه گیری و … باعث نفوذ چاقی به سنین پایین تر شده است.
سرگرم شدن و تفریح کردن با خوردن، با وجود سیری و عدم حس نیاز جسمی با رفتن به رستوران، گردش، سفر، رفتن به سینما، تجمعات خانوادگی و … همه باعث ایجاد فرمول ذهنی خوردن برابر با شادی و سرگرمی است شده است.
پناه آوردن به مواد غذایی (همانند اعتیاد به مصرف ماده ای خاص) جهت فراموشی عصبانیت، خشم، شکست و آرام گرفتن یکی از عوامل رشد و گسترش اعتیاد چاقی در بین انسانها شده است.
تحریک پذیری بر اساس حواس پنج گانه (دیدن، شنیدن، بوییدن، لمس کردن و چشیدن) بی توجه به علت خوردن، رفتن پی آن و خوردن و خوردن به روند گسترش چاقی سرعت بخشیده است.
و در نهایت نبود هیچ مجازات و ضمانت اجرایی در پی این اعتیاد (پرخوری) از طرف خانواده ، جامعه و دولت ها سبب شده است که نه تنها کسی با چاقی برخورد نکند بلکه به شکل گسترده ای مورد حمایت و تشویق برای اعتیاد به چاقی قرار بگیریم.
وضع قوانین رهایی از اعتیاد چاقی
حال که دانستم برای پرخوری هیچ خط قرمزی و قانونی و ممنوعیتی وجود ندارد و پرخور اعتیاد و مجرمی آزاد و خطرناک برای امانتش یعنی جسمش که آن را پارکینک انواع بیماری های خطرناک (دیابت فشار خون و قلبی و عروقی و…) قرار داده و به خواست پروردگاردش مبنی بر هدف از خلقتش (شادی و احساس عالی) توجهی ننموده و الهامات فرشته درونش را (تحت الامر شیطان ومنفی درونش وپیوندش با آن) نادیده گرفته است.
بایستی خود سریعا قانون ومحدودیتی برایش وضع کنم به این ترتیب که:
۱- درصورت گرسنگی واقعی و به اندازه نیاز جسمی ام بخورم و به محض سیر شدن تحت الامر ذهنی ام و فرمان سیری مغزم دست از غذا بکشم و ضمنا لقمه هایم را شمرده شمرده و با آرامش بخورم و از غذا خوردنم نهایت لذت راببرم..👌🏻👌🏻🌺
۲- اصراری به زیاده خوردن خودم و دیگران مبنی بر امتحان کردن تمام گزینه های سر میز نداشته باشم و از دیگران هم توقع تعارف کردن و اصرار خوردن بیشتر برای خودم نداشته باشم👌🏻🌺
۳-توجه کمتری به مواد غذایی داشته باشم، یعنی تمام گزینه های سر میز را دور خودم نچینم و سعی کنم با یک نوع آن در حد نیاز جسمی سیر شوم.👌🏻🌺
۴- برای لذت و سرگرمی و جهت فرار از فشار و استرس چیزی نخورم و با چیز های زیبا و قشنگ دیگر مثل پیاده روی در هوای پاک و یا رقصیدن و ورزش و یا تماشای یک فیلم و یا حتی با هم صحبتی با یک دوست پشت تلفن و… خودم را شاد کنم و احساسم را خوب کنم👏💃🌺👌🏻
۵- به علت خوردن خارج از احساس گرسنگی ام (دیدن نون خامه ایی یا بوی کیک و شیرینی) فکر کنم و از خودم بپرسم، قبل از خوردن آن چیز که «چرا من میخوام اینو بخورم» بعد اگر گرسنه نبودم نخورم و و از نخوردنم لذت ببرم
۶- یادم باشه که من در جاده تندرستی و لاغری ثبت نام کردم و عضو کمپین حفاظت از بدن پاک هستم.
هنگام خوردن اگر خواستم زیاده روی کنم به یاد هیکل زیبایم در ایستگاه آخر نوار زمان لاغری که چشمانم (هر روز با مرورش) غرق اشک شوق لاغری میشود بیفتم و دست از خوردن بکشم و بدانم که من در زمره افراد متناسب هستم و خداوند انتهای کوچه اغوشش را جهت رساندنم به آرزویم باز کرده تا بشوم (احسن الخالقین) آن چه هدفش از خلقتم است.
(نوشته مریم عزیز در بخش نظرات)
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام تمرین این جلسه آموزشی بعد از خواندن نوشته این جلسه و تماشای ویدیو آموزشی به سوالات مطرح شده به صورت انشایی در قسمت نظرات پاسخ دهید.
- نظر شما درباره شباهت چاقی و اعتیاد چیست؟
- مواردی را در زندگی خود شرح دهید که به راحتی توسط اطرافیان یا رسانه ها ترغیب به خوردن بیشتر شده اید.
- به نظر شما تبلیفات مواد غذایی و مکان های توزیع غذا چه تاثیری بر گسترش اعتیاد چاقی می گذارد؟
- مواردی را از رفتار خود پیدا کنید که تحت تاثیر عامل بیرونی ترغیب به بیشتر خوردن شده اید.
بعنوان مثال بخاطر پرداخت پول غذا هرطور شده کل غذا رو خوردید یا بخاطر اینکه سهم خودت بوده سعی کردی همه اون ماده غذایی رو بخوری.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
📻 رادیو لاغری
منتظر خوندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.06 از 142 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدای مهربان 🦋
سلام به استاد عزیز و همراهان گرامی سایت تناسب فکری .
گام دهم: چاقی اعتیادی آسان است.
اعتیاد حالتیه که در اون شخص به خاطر مصرف مواد شیمیایی طبیعی، دچار ضعف اراده توی کنترل تکرار اعمال خودش میشه،هرچند که این ضعف اراده بیماری نیست،ولی به خاطر اون عوارضی که بر سیستم عصب مرکزی شخص ایجاد شده، به عنوان یه بیماری در نظر گرفته میشه.
این بیماری یا ایجاد اختلال توی کنترل بر سیستم رفتار_ پاداش، باعث تکرار اون رفتار میشه.اعتیاد یک بیماری اصلی، پیش رونده و کشنده است،این عارضه، یه نوع ارتباط تسکین دهنده با یک ماده روانگردان یا تاثیرگذار بر ذهنه،و یا رفتاریه که ما رو در برابر میل بیش از حد، ناتوان میکنه.
اعتیاد مثل یه حالتیه که در اون بدن انسان برای انجام فعالیتهای عادی خودش، به یک ماده یا یک رفتار خاص وابسته میشه،که وقتی هم اون ماده مورد نیاز در اختیار بدن قرار نمیگیره، یا انجام اون رفتاری که شخص معتاد بهش وابسته شده، امکانپذیر نمیشه،نتیجه اون باعث علائم خماری یا محرومیت میشه.
یک فرد معتاد به مصرف کردن مواد مخدر اعتیاد داره،و یک فرد چاق هم به مصرف مواد غذایی اعتیاد پیدا کرده،چاقی عوارض زیادی داره، که حتی شاید خطرناکتر از هر نوع اعتیاد دیگهای باشه،
اونی که به مواد مخدر اعتیاد داره خیلی بیشتر از کسی که به مواد غذایی اعتیاد داره تحت فشار برای ترک کردنه،و این آزادی توی رفتار کسی که اضافه وزن داره، اعتیادش رو خطرناکتر از هر نوع اعتیاد دیگهای میکنه.
افراد معتاد برای دور هم جمع شدن باید دنبال یک جای مخفی و دور از چشم مردم باشن،ولی افراد چاق توی بهترین مکانها، به صورت آشکار همدیگه رو ملاقات میکنن، و در معرض اعتیاد بیشتر به چاقی قرار میگیرن.
افراد معتاد همیشه از سمت خانواده و جامعه ترغیب و تشویق به ترک کردن و یا حتی تهدید هم میشن،ولی افراد چاق همیشه در معرض تشویق و ترغیب برای چاقتر شدن هستن.
فرد معتاد برای تهیه مواد مورد نیازش باید به مکانهای خاصی بره،اما یه فرد چاق همیشه در چند قدمی موادی هست که اونا رو عامل چاقی خودش میدونه.
هر روز هم داره فرصت مبتلا شدن به اعتیاد چاقی بیشتر، و امکان مبتلا شدن به اون هم افزایش پیدا میکنه.و امروزه ما در هر جایی هم که باشیم میتونیم به راحتی به هر نوع ماده غذایی، به هر اندازه که بخواهیم دسترسی داشته باشیم.
اگه چاقی رو نوعی اعتیاد آسون در نظر بگیریم،تنوع مواد غذایی که باعث چاقی یا همون اعتیاد به مصرف بیرویه میشه، بسیار بیشتر از تنوع مواد مخدره،
نکته نگران کننده اینه که ترکیب تنوع بینهایت مواد غذایی، با آسون شدن دسترسی به اونا، باعث افزایش سرعت چاقی در جهان شده،
تا وقتی که توی ذهن افراد چاق، خوردن غذا عامل چاقی باشه، و از طرفی هم فرد چاق عقیده اش اینه که نمیتونه اشتهاش رو کنترل کنه،پس زیاد شدن تنوع مواد غذایی و همچنین آسون شدن دسترسی به مواد غذایی، میتونه زمینه ساز گسترش چاقی باشه،چون از قبل توی ذهن فرد چاق، نگرش چاق کننده بودن غذاها وجود داره،ولی با توجه به همه این گستردگی تنوع مواد غذایی و آسون شدن دسترسی به مواد غذایی، همچنان انسانهای زیادی در جهان در وضعیت تناسب اندام و سلامتی کامل زندگی میکنن،پس موضوع مهم اول اون نگرشی هست که درباره چاقی و عوامل ایجاد کننده اون در ذهن افراد ایجاد شده،بعد هم تنوع و آسون شدن دسترسی به مواد غذایی، از اهمیت برخوردار میشه.
چطور چاقی به اعتیاد تبدیل شد؟؟
انسانها از پیش فرضهای خودشون برای غذا خوردن که بر اساس نیاز و به مقدار مورد نیازشون بود، تحت تاثیر آموزشها و رفتارها و باورهای غلطشون فاصله گرفتن،
همچنین تنوع مواد غذایی،نوع بستهبندی،تعیین کردن میزان و مقدار بستهبندی فردی،و تبلیغات توسط کارخانههای تولید مواد غذایی با نشانه گرفتن و تحریک ذائقه انسان ها شدت پیدا کرد.و این فراوانی و قابل دسترس بودن مواد غذایی ما رو حریص کرد که هر آنچه بینیم بخریم و بخوریم،و این باعث رشد و گسترش سریع چاقی در جهان شد،خوردن بیش از حد نیاز و پرخوری عمل زشتی به حساب نمیاد و توی مهمونیها، پذیرایی کردن با تنوع مواد غذایی،و توی رستورانها تنوع منو غذایی،مهر تاییدی به این عمل زده،در حالی که باید پرخوری در اذهان عموم کاری بسیار ناپسند جلوه داده بشه.
خیلی از والدین هم هستن که با اصرار کردن، جایزه دادن به خوردن بیشتر، تشویق برای سلامتی و قویتر شدن، سرگرم کردن بچه ها هنگام بهانهگیری، باعث نفوذ چاقی به سنین پایینتر شدن،
سرگرم شدن و تفریح کردن با خوردن، با وجود سیری و عدم احساس نیاز جسمی با رفتن به رستوران، گردش، سفر، رفتن به سینما، تجمعات خانوادگی،همه اینها باعث ایجاد فرمول ذهنی، خوردن برابر با شادی و سرگرمی شده.
پناه آوردن به مواد غذایی، برای فراموش کردن عصبانیت، خشم، شکست، و آروم شدن هم یکی از عوامل رشد و گسترش اعتیاد چاقی بین انسانها شده،
تحریک پذیری بر اساس حواس پنجگانه، دیدن، شنیدن، بوییدن، لمس کردن و چشیدن، بدون توجه کردن به علت خوردن، هم به گسترش چاقی سرعت بخشیده.
و همچنین نبودن هیچ مجازات و ضمانت اجرایی برای این اعتیاد پرخوری از طرف خانواده، جامعه و دولتها باعث شده که نه تنها کسی با چاقی برخورد نکنه،بلکه به شکل گستردهای مورد حمایت و تشویق برای اعتیاد به چاقی قرار بگیریم.
پس الان که فهمیدم برای پرخوری کردن خط قرمز و قانون و ممنوعیتی وجود نداره،و انسان پرخور مثل یک معتاد به مواد مخدر، ویک مجرم آزاد و خطرناک برای امانتش یعنی جسمش هست و داره با پرخوری بدنش رو پارکینگ انواع بیماریهای خطرناک میکنه، و به خواسته پروردگارش که هدفش از خلقت اون شادی و احساس عالی هست توجهی نمیکنه و الهامات فرشته درونش رو نادیده میگیره.باید خودم سریعا قانون و محدودیتی برای خودم وضع کنم،باید در صورت گرسنگی واقعی، به اندازه نیاز جسمم بخورم،و به محض سیر شدن، دست از غذا بکشم،از غذا خوردنم لذت ببرم،اصراری به زیاد خوردن خودم و دیگران نداشته باشم،توجه کمتری به مواد غذایی داشته باشم،
برای لذت و سرگرمی و برای فرار از فشار و استرس، چیزی نخورم، همیشه قبل از خوردن هر چیزی از خودم بپرسم که چرا میخوام اینو بخورم؟؟بعد هم اگه گرسنه نبودم نخورم، و از نخوردنم لذت ببرم،بدونم که من در جاده تندرستی و لاغری ثبت نام کردم و عضو کمپین حفاظت از بدن پاک هستم،هنگام خوردن اگه خواستم زیادهروی کنم به یاد اندام زیبای خودم در ایستگاه آخر نوار زمان لاغری بیفتم و دست از خوردن بکشم و بدونم که من در زمره افراد متناسبم،و خداوند انتهای کوچه آغوشش رو جهت رسوندنم به آرزوم باز کرده،تا بشم احسن الخالقین،اون چه هدفش از خلقتم هست.
چرا باید لاغری با ذهن رو یاد بگیرم؟؟وقتی که اهمیت یک موضوعی در ذهنم پررنگ بشه اونوقت، تمایل بیشتری پیدا میکنم برای اینکه به اون موضوع رسیدگی کنم.
خیلی از افراد هستن که دیگه چاقی رو پذیرفتن و میگن ما دیگه چاقیم، کاریش نمیشه کرد، ژنتیکه،چند بارم تلاش کردم نشده، اصلاً کسی تا حالا نتونسته لاغر بشه، و پذیرفتن که دیگه همیشه چاق میمونن،باید این موضوع رو بدونم که چاقی یه سری عوارض و مسائلی رو برای فرد چاق به همراه میاره،خیلی از افراد هستن که سالهای زیادی رو اضافه وزن داشتن،هرگزم به این فکر نکردن که باید لاغر بشن، یا یه فکری واسه خودشون بکنن، جوری هم حرف میزدن که همینه دیگه، مگه آدم چند سال زنده است، بزار خوش باشیم،ولی همین افراد وقتی پا به سن میذارن، یا یه مشکلی براشون پیش میاد و به پزشک مراجعه میکنن،اولین چیزی که پزشک بهشون میگه اینه که باید وزنت رو بیاری پایین،اونجا تازه با موضوع اهمیت اضافه وزن مواجه میشن،ولی باز به خودشون نمیگرن و کاری نمیکنن،شاید هم یه تلاشی بکنن،ولی وقتی میبینن نتیجهای نمیده،در نهایت فراموش میکنن،تا باز مشکلشون جدیتر میشه و دوباره تکرار میشه و به پزشک مراجعه میکنن،پزشک هم میگه که باید یه فکری به حال خودت بکنی،هرچقدر اضافه وزنت بیشتر شده، مشکلت بیشتر شده،هر چقدر چاقتر بشی، این چاقی داره سرعت مشکلت رو افزایش میده، بدنت رو تخریب میکنه، اونوقت دیگه زنده نمیمونی،مگر اینکه یه فکری به حال خودت بکنی و وزنتو کم کنی،و این افرادی که سالها به فکر لاغر شدن نبودن و هر وقت هم صحبت از لاغری میشد مسخره میکردن،در اون سن بالا و با اون وزن، متعهد میشدن که هر روز پیادهروی کنن، مقداری از وزنشون رو کم کنن،تصمیمی که شاید سالها قبل میتونستن بگیرن و خیلی راحتتر میتونستن به نتیجه برسن رو مجبور میشدن با تحمل رنج و سختی فراوان بگیرن،چون دیگه پای مرگ وسط بود،
چاقی برای خود فرد یه سری عوارض و مشکلات رو به وجود میاره،چه بخواد، چه نخواد.چه به فکر باشه، چه نباشه،بالاخره چاقی گریبانش رو میگیره،هر کسی به هر اندازهای که بخواد نسبت به وضعیت چاقی خودش بی تفاوت باشه بالاخره یه روزی میرسه که مجبور میشه برای وضعیت خودش اهمیت قائل بشه و یه کاری رو انجام بده.
مسئله مهمتر اینه که اون چاقی فقط به خود فرد صدمه نمیزنه، درسته خود فرد رو دچار یه سری مشکلات و مسائل میکنه،اما همه اطرافیان اون فرد رو هم درگیر میکنه که باید ازش نگهداری کنن، حمایتش کنن، مراقبت کنن،و این چاقی و بیتفاوتی اون فرد، باعث میشه که نه تنها برای خودش مشکل به وجود بیاد، بلکه برای اطرافیانش هم مشکل ساز میشه،تاثیر بد بعدی اون اینه که به احتمال خیلی زیاد فرزندان، نوهها و زنجیره حیات این خانواده هم با مشکل اضافه وزن مواجه خواهد شد،چون عادتها و نگرش پدر خانواده، مادر خانواده، به فرزندان و اطرافیانش هم منتقل میشه،پس اهمیت لاغر شدن جنبههای مختلفی داره،برای سلامتی خودمون لازمه،برای اینکه بتونیم تجربههای بسیار متفاوتی در زندگی داشته باشیم لازمه،
برای اینکه اعتماد به نفسمون رو به دست بیاریم لازمه،برای اینکه نسل خودمون رو اصلاح کنیم، نسل بعد از خودمون رو اصلاح کنیم، واقعا لازمه که بخواهیم زنجیره چاقی رو قطع کنیم.
اما این موضوعی که بسیار ضروری و مهمه از طرف جامعه، از طرف دولت، از طرف سیستم بهداشت و درمان خیلی مورد توجه قرار نمیگیره و خیلی براش کاری انجام نمیدن،خیلی هشدار داده نمیشه،تذکر داده نمیشه،راهکار داده نمیشه.
چرا به این شکله،؟؟چون چاقی از نظر عموم جامعه چیز خاصی نیست، یه چیز پذیرفته شدهاست. در حالی که بسیار خطرناکتر از هر موضوعیه که جامعه روی اون تمرکز داره و میخواد حلش کنه،ما سالها توی رسانهها، فیلمها، سریالها، دیدیم و شنیدیم درباره پیشگیری از اعتیاد و مبارزه با اعتیاد،که خیلی هم تمرکز روی اینه که اعتیاد رو ریشه کن کنن،اما هیچ وقت در مورد چاقی همچین برنامههایی نیست،همچین برنامهریزی بلند مدت و واکنشی از سوی سران حکومتی، موسساتی که دستاندرکارن، همچین برنامههایی برگزار نمیشه که با چاقی برخورد کنیم،چرا؟؟چون چاقی پذیرفته است،چاقی یک اعتیاد بسیار آسون، فراگیر و پذیرفته شده از طرف جامعه است.
خیلی از خانوادهها هم مراقبت زیادی از فرزندانشون میکنن که دوستای اونا کی هستن، با کی میرن، با کی میان،مواظبن که اونا مبادا به سمت مصرف سیگار برن،یا در مورد مسائل دینی، خیلی مراقبت میکنن که چه جور نماز بخونن، چه جور روزه بگیرن،ولی در مورد وضعیت تناسب اونها راهکار و مبارزهای صورت نمیدن،حتی در خیلی از موارد به اقداماتی که فرزندان برای لاغر شدن انجام میدن، و حتی اگه بچه هاشون هم میخوان لاغر بشن واکنش میدن،و یا ناراحت میشن و سرزنششون میکنن که من خستهام، نمیتونم،حوصله ندارم برای تو غذای جدا درست کنم،فایده نداره،چند بار میخوای رژیم بگیری،تو اهل رژیم نیستی،تو اراده نداری،چرا این برخورد رو با اونا میکنن؟؟برای اینکه در مورد چاقی چیز بدی نشنیدن،پذیرفته شده براشون،هیچ مسئلهای نداشتن با وضعیت چاقی فرزندشون و حتی وضعیت چاقی خودشون.
خیلی موقعها توی اماکن عمومی میبینیم یه سری تابلوها میزنن و اخطارهایی میدن،کنار رودخانهها که شنا ممنوعه، خطر مرگ داره،توی جادهها پیوسته علائم هشدار دهنده راهنمایی و رانندگی رو میبینیم،خطر سقوط، خطر ریزش کوه، خطر لغزنده بودن جاده ،خیلی جاها هم تابلوهای خطر برق گرفتگی ،خیلی جاها به انسانها هشدار میدن که مراقب باشید اینجا میتونه براتون خطرناک باشه،اما هیچ جایی تابلویی نیست برای خطر چاقتر شدن، خطر چاق کنندگی، خطر بدتر شدن وضعیت جسمی،چرا ؟؟چون چاقی از طرف جامعه پذیرفته شده است.
افرادی که میخوان مواد مخدر مصرف کنن باید یه سری مراقبتهایی رو انجام بدن، راهکارهایی رو باید بلد باشن تا بخوان به مواد مخدر برسن،یا حتی برای مصرف سیگار هم یه سری محدودیتها هست که هر جایی نمیتونن سیگار مصرف کنن،اما هرگز برای مصرف بیرویه مواد غذایی محدودیتی نیست،تازه تشویق هم میکنن،مثلاً اگه به یک سوپرمارکت مراجعه کنیم، هر چقدر بیشتر مواد غذایی بخریم، تازه مورد احترام بیشتری هم قرار میگیریم،هر چقدر بیشتر از رستورانها غذا سفارش بدیم، هر چقدر غذای بیشتری از رستورانها بخوریم، تازه تشویق بیشتر هم میشیم،تشکر بیشتر از ما میشه،به ما احترام بهتر گذاشته میشه،خدمات بهتری به ما میدن،اغذیه فروشیها، رستورانها، دائماً به فکر اینن که به چه شکل میتونن مواد غذایی بیشتری رو به مشتریها عرضه کنن،یا چالشهایی رو ایجاد میکنن،چالش خوردن همبرگرهای ستونی، یک متری، پیتزاهای متری،و خیلی دنبال راههایی هستن که انگیزه خوردن بیشتر رو در افراد به وجود بیارن و هیچ وقت هم مورد سرزنش یا نکوهش، یا جریمه یا اخطار قرار نمیگیرن و کار بسیار پسندیده و بازاریابی مفیدی هست،کتابها نوشته شده، دورهها برگزار میشه که چطور افراد رو ترغیب کنن به خوردن بیشتر،به مصرف بیشتر،که چطور مشتری خودت رو نگه داری که هر بار گرسنه شد حتماً سراغ تو بیاد.
چطور مواد غذایی بیشتری به مشتری بفروشی،چطور اگه مشتری اومد چند قلم سفارش داد شما چند قلم دیگه هم اضافهتر به اون بفروش،و خیلی آموزشهای جهانی داره فروش بیشتر،و هیچ وقت فروشگاهها مورد سرزنش قرار نمیگیرن که چرا در جهت بیرویه کردن مصرف،یا بیشتر از حد مصرف کردن داری تلاش میکنی.
و چاقی اعتیادیست که بسیار آسون داره در جامعه، در کل دنیا گسترش پیدا میکنه،به آرومی و با شادی و لذت، افراد چاق روز به روز دارن چاقتر میشن،و یه سری افراد دارن به چاقها ملحق میشن، و سن چاقی داره هر روز کمتر و کمتر میشه و این در حالیه که جامعه، هیچ واکنشی نسبت به گسترش چاقی به شکلی که نسبت به مسائل دیگه در جامعه واکنش میده،هیچ واکنشی نسبت به وضعیت چاقی نداره،هیچ محدودیتی نیست،هیچ قانونی وضع نشده،تازه تشویق هم میشه،تبلیغات همه در راستای تحریک افراد چاقه.
هیچ ماده غذایی برای افراد متناسب تبلیغ نمیشه،و اگه دقت کنیم بازیگران صحنههای تبلیغات مواد غذایی، افراد متناسب هستن،اما مصرف کنندگان این محصولات افراد چاقن،چرا افراد چاق رو در صحنههای فیلمبرداری محصولات غذایی واردنمیکنن؟؟به خاطر اینکه اگه یه فرد چاقی رو نشون بدن که در حال خوردن فلان ماده غذایی هست که داره تبلیغ میشه،افرادی که اضافه وزن دارن از خوردن اون ماده غذایی خوششون نمیاد، میترسن.
چرا ؟؟چون اون ماده غذایی با این چاقی در ارتباط قرار میگیره و اونا در ذهنشون تصور میکنن که خوردن این ماده غذایی باعث چاقی شده ،پس هرگز از افراد چاق در تبلیغات مواد غذایی استفاده نمیشه و همیشه افراد متناسب رو در حالتی نشون میدن که در حال تکرار عادتیه که هرگز خودش نداره.
و اگر دقت کنیم میبینیم، تبلیغاتی که داره خوردن بیسکویت رو با چای تبلیغ میکنه،خوردن عصرانه، کیک، کلوچه، بیسکویت، و هر چیزی رو با چای خوردن تبلیغ میکنه،افرادی دارن اون صحنهها رو بازی میکنن که هرگز خودشون این عادت رو ندارن،هرگز خودشون با چای بیسکویت و کیک نمیخورن،اما همه افراد چاق عادت دارن حتماً با چاییشون یه چیزی بخورن،حالا بیسکویته، کیکِ، شکلاتِ، نباتِ.یه چیزی حتماً باید باشه،باید بدونیم که اینا اتفاقی نیست،اینا برنامهریزیهاییه برای رشد و گسترش اعتیاد چاقی،اعتیادی که بسیار آسونه،پذیرفته شده است،و جامعه داره تلاش میکنه که چاقی رو گسترش بده.
در حالی که یه حرکتهای خفیف و پراکندهای هم صورت میگیره که مثلاً یه حرفهایی زده بشه که مراقب چاقی باشید،اما در مقابل تبلیغات و تلاشی که صنایع و رستورانها و هر چیزی که مربوط به مواد غذایی و همچنین صنایعی که در جهت لاغری افراد چاق تلاش میکنن، اینها دائماً دارن تلاش میکنن تبلیغات بیشتری داشته باشن،محصولات بیشتری رو بفروشن به افراد چاق،و این در حالیه که هیچ اشتباهی هم بر اونا نیست،هیچ خطایی هم بر اونها وارد نیست، هیچ جریمهای براشون در نظر گرفته نمیشه،چون نگاه کلی جامعه به چاقی یک نگاه دوستانه است،یک اعتیاد دوستانه و پذیرفته شده است که به آسونی داره گریبان افراد جامعه رو میگیره که خیلی هم عواقب بدی داره.
اونی که اعتیاد داره برای مصرف موادش نمیتونه هر جایی اقدام کنه،گوشه گیر و منزوی میشه،چون نمیتونه هر جایی مصرف کنه، نمیتونه وسط یک مهمونی عمومی، شروع کنه مواد مصرف کردن،اما همه افراد چاق، هر جایی میتونن اقدام کنن برای چاقتر کردن خودشون، برای بیروی مصرف کردن مواد غذایی،تازه تشویق هم میشن به بیشتر خوردن، بهشون اصرار هم میشه که بیشتر بخورن، تهدید هم میشن که اگه نخورید من ناراحت میشم، باید بخوری.و این اعتیادیه که به صورت احترام متقابل داره گسترش پیدا میکنه،هرگز شاید توی مهمونیها مواد مخدر به همدیگه تعارف نکنن، اصرار نکنن که باید سیگار بکشی، باید مواد مصرف کنی،اما به آسونی، ساعتها و هزاران نفر انرژیشون رو صرف تعارف کردن به همدیگه میکنن برای بیشتر خوردن.
پس باید مراقب چاقی باشم،باید لاغر شدن رو یاد بگیرم،باید لاغر شدن برام اینقدر مهم باشه که نه تنها زندگی خودم رو دگرگون کنه،بلکه نسل منو هم تغییر بده،تاثیر روی خانواده بزارم،روی فرزندان و اطرافیانم بزارم،بدون اینکه بخوام بحث کنم،یا اصرار کنم،همین که خودم تغییر کنم، خود به خود اطرافیانم هم با دیدن من تغییر میکنن.
پس چاقی رو جدی بگیرم،شاید در جامعه اهمیتی براش قائل نیستن،اما باید خیلی بیشتر از اینکه نگران این باشم که فرزندم مبتلا به اعتیاد نشه،یا اینکه نگران باشم آینده شغلیش چی میشه،یا اینکه نگران باشم با کی داره رفت و آمد میکنه،درسته که اینها مهم هستن،ولی خیلی بیشتر از اون برای وضعیت سلامتی و تناسب اندام فرزندم و خودم نگران باشم، و مراقبت کنم و اقدام کنم برای یادگیری لاغری با ذهن.
همیشه به این فکر کنم که چرا درباره چاقی هیچ محدودیتی اعمال نمیشه،و توی زندگیم حواسم باشه و ببینم که کجاها تابلوهایی زدن که اخطار دادن ویه چیز خطرناکی رو اومدن اعلام کردن که نزدیک نشید، نوار کشیدن، تابلوهای خطر نصب کردن،و مثال پیدا کنم از تمرکز جامعه بر موضوعهایی که شاید خیلی هم فراگیر نیست و اهمیت نداره و در مقابل بیتوجهی جامعه بر موضوع چاقی که اینقدر اهمیت داره و شخصیت و بنیان و رشد و گسترش فکری و نبوغ و خلاقیت و همه چیز فرد رو داغون میکنه.
الان که قدم در مسیر لاغری با ذهن گذاشتم، وقتی که نتایج عالی بگیرم، وقتی ذهنم رو با آموزشهای صحیح در مسیر متناسب شدن هدایت کنم، و نتیجش رو در جسمم، در روحیم، در احساسم، در اعتماد به نفسم، در جنبههای مختلف زندگیم ببینم،اون وقت بیشتر درک میکنم که خودم رو از دام چه اعتیادی رها کردم.
شاید یک فردی رو اگه بفهمن معتاد شده کلی براش ناراحت بشن، دوست داشته باشن بهش کمک کنن،یا اینکه یه فرد معتاد رو ببینن که جسمش داره فرسوده میشه، حالتهاش خاصه، بلافاصله متوجه میشن و شاید توی ذهنشون حتی نگاه تحقیرآمیز هم بهش داشته باشن،ولی توی چاقی درسته که فرد به حالت معتاد نمیرسه،به اون حالت خماری نمیرسه،اما خیلی بدتر از اعتیاد به مواد مخدر، فرد رو درگیر خودش میکنه،تمایل ما به خوردن خیلی شدیدتر از تمایل یه فرد به مصرف مواد مخدره،تمایل ذهن چاق به خوردنِ بیشتر،برای تنوع در خوردن،خیلی بیشتر از ذهن یک فرد معتاد برای مصرف مواد مخدره ،چاقی همه چیز آدم رو تحت الشعاع قرار میده،سلامتی، شخصیت، اعتماد به نفس، موفقیت، سبک زندگی، ارتباط با دیگران، همه چیز انسان رو تحت تاثیر قرار میده.
سپاسگزارم از شما استاد عزیزم🙋🏻♀️🙋🏻♀️💖💖🌼🌼🦋🦋