است که فرد در ابتدا با ذوق و اشتیاق آن را انجام می دهد اما رفته رفته از تکرار آن خسته و ناراحت می شود اما قادر به تکرار نکردن آن نیست.
اعتیاد چیست؟
اعتیاد (همچنین: خوگری) حالتی، که در آن شخص به علت روانی یا مصرف مواد شیمیایی، طبیعی دچار ضعف اراده در کنترل تکرار اعمال خود میشود هرچند ضعف اراده فی نفسه بیماری نیست ولی به علت عوارضی که بر سیستم عصب مرکزی شخص ایجاد شده به عنوان بیماری فرض میشود.
این بیماری یا ایجاد اختلال در کنترل بر سیستم رفتار – پاداش، باعث تکرار آن رفتار میگردد.
گسترش اعتیاد
اعتیاد یک بیماری اصلی، پیش رونده و كشنده است.
این عارضه، نوعی ارتباط تسکین دهنده با یک مادۀ روان گردان یا تأثیرگزار بر ذهن و یا رفتاری که ما را در برابر ميل بیش از حد، ناتوان می کند می باشد.
اعتیاد به عنوان حالتی که در آن بدن انسان برای انجام فعالیت های عادی خود به یک ماده یا یک رفتار خاص وابسته می شود تعریف شده است. زمانی که که ماده مورد نیاز در اختیار بدن قرار نمی گیرد یا انجام رفتاری که شخص معتاد بدان وابسته شده است امکان پذیر نمی باشد، نتیجه کار بروز علائم خماری يا محروميت است.
با مطالعه تعریف اعتیاد، اولین موضوعی که برای من جلب توجه کرد شباهت رفتار یک معتاد با رفتار خودم در زمانی که چاق بودم است.
فرد معتاد به مصرف مواد مخدر اعتیاد دارد و من به مصرف مواد غذایی اعتیاد داشتم.
شاید برای شما خوشایند نباشد که علاوه بر برچسب های متفاوتی که به خاطر چاقی به شما خورده است اینبار برچسب اعتیاد به مصرف مواد غذایی به شما زده شود، اما پاک کردن صورت مساله منجر به نادیده گرفتن مساله نمی شود.
چاقی اعتیاد آسان و خطرناک
چاقی عوارض مختلفی دارد که چه بسا شاید خطرناک تر از هر نوع اعتیاد دیگری است.
فردی که به مواد مخدر اعتیاد دارد خیلی بیشتر از فردی که به مواد غذایی اعتیاد دارد تحت فشار برای ترک کردن است، و این آزادی رفتار فردی که اضافه وزن دارد اعتیاد او را خطرناکتر از هرنوع اعتیاد دیگری می کند.
افراد معتاد برای دور هم جمع شدن باید دنبال مکان مخفی و در از چشم عموم باشند درحالی که افراد چاق در بهترین مکان ها به صورت آشکار یکدیگر را ملاقات و در معرض اعتیاد بیشتر به چاقی قرار می گیرند.
افراد معتاد همواره از سمت خانواده و جامعه ترغیب به ترک کردن و حتی تهدید به محاکمه میشوند درحالی که افراد چاق همواره در معرض تشویق و ترغیب برای چاق تر شدن هستند.
فرد معتاد برای تهیه مواد مورد نیاز باید به مکان خاص و فرد خاصی مراجعه کنید اما فرد چاق همیشه در چند قدمی موادی است که آنها را عامل چاقی خود می داند.
هر روزه فرصت ابتلا به اعتیاد چاقی بیشتر و امکان ابتلا به آن افزایش می یابد.
امروزه فقط با چند کلیک در موبایل می توانید به هر نوع مواد غذایی به هر اندازه دسترسی داشته باشید.
حتی دیگر نیاز نیست برای تهیه غذا از خانه خارج شوید. غذا را نه تنها در خانه بلکه در هر مکانی در شهر یا اطراف شهر باشید به کمترین زمان ممکن به دست شما می رسانند.
تنوع مواد اعتیادآور چاقی
اگر چاقی را نوعی اعتیاد آسان در نظر بگیریم تنوع مواد غذایی که منجر به چاقی یا همان اعتیاد به مصرف بی رویه می شود بسیار بیشتر از تنوع مواد مخدر است.
نکته نگران کننده اینکه ترکیب تنوع بی نهایت مواد غذایی با آسان شدن دسترسی به آنها سبب افزایش سرعت چاقی در جهان شده است.
شاید این سوال در ذهن شما ایجاد شود که چرا در این نوشته از غذا بعنوان مواد چاق کننده نامبرده شده است. چرا که در بسیاری از محتوای سایت تناسب فکری تاکید شده است که غذا، عامل چاقی نیست یا قدرت چاق کنندگی ندارد.
به این نتجه توجه کنید: تا زمانی که در ذهن فرد چاق، خوردن غذا عامل چاقی باشد و از طرفی فرد چاق عقیده داشته باشد قادر به کنترل اشتهای خود نیست بنابراین افزایش تنوع مواد غذایی و آسان شدن دسترسی به مواد غذایی متواند زمینه ساز گسترش چاقی باشد.
چون از قبل در ذهن فرد چاق، نگرش چاق کننده بودن غذاها وجود دارد. درحالی که با توجه به همه گستردگی تنوع مواد غذایی و آسان شدن دسترسی به مواد غذایی همچنان انسان های زیادی در جهان در وضعیت تناسب اندام و سلامتی کامل زندگی می کنند.
پس موضوع مهم در ابتدا نگرشی است که درباره چاقی و عوامل ایجاد کننده آن در ذهن افراد ایجاد شده است و سپس تنوع و سهولت دسترسی به مواد غذایی از اهمیت برخوردار می شود.
آزاد بودن اعتیاد چاقی
همانطور که می دانیم نظام طبیعت وکائنات براساس نظم و قانون خاصی آفریده شده است.
از طرفی جهان مادی هم توسط سردمداران آن بر اساس یکسری قوانین مشترک بین المللی مانند قانون منع برده داری یا قاچاق مواد مخدر و … مدیریت می شود.
نهایتا این که هر کشوری برای خودش قوانین داخلی وضع نموده که بعضی هدایت کننده (محدوده فعالیتها را مشخص میکند) و نوع دیگر آن باز دارنده (حد و مرز وممنوعیت ها را مشخص میکند تا افراد دچار انحراف نشوند).
مانند جرم بودن فروش مواد روان گردان، شیشه و ماری جوانا و هروئین و …
دلیل وضع این قوانین و کلا هر قانونی:
اولا : منفعت فردی آن ( اعتیاد و عوارض دنبال آن)
دوما: منافع جامعه و زندگی اجتماعی (فرضا فرد معتاد به شیشه ممکن است ناخواسته مرتکب قتل انسانی دیگر و به این ترتیب تهدیدی برای مردم و مضر به حال جامعه محسوب می شود)
عدول از قوانین متضمن دخالت دولتها و نهایتا مجازات (نقدی حبس و جانی و…) را بدنبال دارد.
درحال حاظر در جامعه بسیاری از رفتارهای غلط غذایی افراطی از نوع اعتیاد حاد وجود دارد که بسیار خطرناکتر از اعتیاد مذموم پذیرفته شده در اجتماع است و تهدیدی از ناحیه دولت و حکومت برای انجامش وجود ندارد.
آری پرخوری اعتیاد و اپیدمی همه گیر و خانمان برانداز اکثریت قریب به اتفاق افراد جوامع امروزی است.
چگونه چاقی به اعتیاد تبدیل شد
انسان ها از پیش فرض های خودشون برای غذا خوردن (براساس نیاز و به مقدار موردنیاز) تحت تاثیر آموزشها و رفتارها و باورهای غلطشون فاصله گرفتند.
تنوع مواد غذایی و نوع بسته بندی و تعیین میزان و مقدار بسته بندی فردی و تبلیغات توسط کارخانجات تولید مواد غذایی با نشانه گرفتن و تحریک ذائقه انسان شدت پیدا کرد.
فراوانی و قابل دسترس بودن مواد غذایی برایمان که بقول بزرگی «ما همان غار نشینان وحشی و حریصی هستیم که هر آنچه ببینیم شکار میکنیم» و فرضا وقتی وارد هایپر می شویم هرآنچه ببینیم می خریم و می خوریم و می خوریم و می خوریم باعث رشد و گسترش سریع چاقی در جهان شده است.
خوردن زائد بر نیاز و پرخوری عمل قبیحی نیست و در مهمانی ها، پذیرایی با تنوع مواد غذایی و در رستوران ها تنوع منو غذایی مهر تاییدی به این عمل زده شده است درحالی که باید پرخوری در اذهان عموم کاری بسیار ناپسند جلوه داده شود.
عادت دادن بچه ها توسط والدین به این اعتیاد با اصرار کردن و جایزه دادن به خوردن بیشتر و تشویق برای سلامتی و قویتر شدن کودکانمان و خلاصه سر گرم کردنشان هنگام بهانه گیری و … باعث نفوذ چاقی به سنین پایین تر شده است.
سرگرم شدن و تفریح کردن با خوردن، با وجود سیری و عدم حس نیاز جسمی با رفتن به رستوران، گردش، سفر، رفتن به سینما، تجمعات خانوادگی و … همه باعث ایجاد فرمول ذهنی خوردن برابر با شادی و سرگرمی است شده است.
پناه آوردن به مواد غذایی (همانند اعتیاد به مصرف ماده ای خاص) جهت فراموشی عصبانیت، خشم، شکست و آرام گرفتن یکی از عوامل رشد و گسترش اعتیاد چاقی در بین انسانها شده است.
تحریک پذیری بر اساس حواس پنج گانه (دیدن، شنیدن، بوییدن، لمس کردن و چشیدن) بی توجه به علت خوردن، رفتن پی آن و خوردن و خوردن به روند گسترش چاقی سرعت بخشیده است.
و در نهایت نبود هیچ مجازات و ضمانت اجرایی در پی این اعتیاد (پرخوری) از طرف خانواده ، جامعه و دولت ها سبب شده است که نه تنها کسی با چاقی برخورد نکند بلکه به شکل گسترده ای مورد حمایت و تشویق برای اعتیاد به چاقی قرار بگیریم.
وضع قوانین رهایی از اعتیاد چاقی
حال که دانستم برای پرخوری هیچ خط قرمزی و قانونی و ممنوعیتی وجود ندارد و پرخور اعتیاد و مجرمی آزاد و خطرناک برای امانتش یعنی جسمش که آن را پارکینک انواع بیماری های خطرناک (دیابت فشار خون و قلبی و عروقی و…) قرار داده و به خواست پروردگاردش مبنی بر هدف از خلقتش (شادی و احساس عالی) توجهی ننموده و الهامات فرشته درونش را (تحت الامر شیطان ومنفی درونش وپیوندش با آن) نادیده گرفته است.
بایستی خود سریعا قانون ومحدودیتی برایش وضع کنم به این ترتیب که:
۱- درصورت گرسنگی واقعی و به اندازه نیاز جسمی ام بخورم و به محض سیر شدن تحت الامر ذهنی ام و فرمان سیری مغزم دست از غذا بکشم و ضمنا لقمه هایم را شمرده شمرده و با آرامش بخورم و از غذا خوردنم نهایت لذت راببرم..👌🏻👌🏻🌺
۲- اصراری به زیاده خوردن خودم و دیگران مبنی بر امتحان کردن تمام گزینه های سر میز نداشته باشم و از دیگران هم توقع تعارف کردن و اصرار خوردن بیشتر برای خودم نداشته باشم👌🏻🌺
۳-توجه کمتری به مواد غذایی داشته باشم، یعنی تمام گزینه های سر میز را دور خودم نچینم و سعی کنم با یک نوع آن در حد نیاز جسمی سیر شوم.👌🏻🌺
۴- برای لذت و سرگرمی و جهت فرار از فشار و استرس چیزی نخورم و با چیز های زیبا و قشنگ دیگر مثل پیاده روی در هوای پاک و یا رقصیدن و ورزش و یا تماشای یک فیلم و یا حتی با هم صحبتی با یک دوست پشت تلفن و… خودم را شاد کنم و احساسم را خوب کنم👏💃🌺👌🏻
۵- به علت خوردن خارج از احساس گرسنگی ام (دیدن نون خامه ایی یا بوی کیک و شیرینی) فکر کنم و از خودم بپرسم، قبل از خوردن آن چیز که «چرا من میخوام اینو بخورم» بعد اگر گرسنه نبودم نخورم و و از نخوردنم لذت ببرم
۶- یادم باشه که من در جاده تندرستی و لاغری ثبت نام کردم و عضو کمپین حفاظت از بدن پاک هستم.
هنگام خوردن اگر خواستم زیاده روی کنم به یاد هیکل زیبایم در ایستگاه آخر نوار زمان لاغری که چشمانم (هر روز با مرورش) غرق اشک شوق لاغری میشود بیفتم و دست از خوردن بکشم و بدانم که من در زمره افراد متناسب هستم و خداوند انتهای کوچه اغوشش را جهت رساندنم به آرزویم باز کرده تا بشوم (احسن الخالقین) آن چه هدفش از خلقتم است.
(نوشته مریم عزیز در بخش نظرات)
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام تمرین این جلسه آموزشی بعد از خواندن نوشته این جلسه و تماشای ویدیو آموزشی به سوالات مطرح شده به صورت انشایی در قسمت نظرات پاسخ دهید.
- نظر شما درباره شباهت چاقی و اعتیاد چیست؟
- مواردی را در زندگی خود شرح دهید که به راحتی توسط اطرافیان یا رسانه ها ترغیب به خوردن بیشتر شده اید.
- به نظر شما تبلیفات مواد غذایی و مکان های توزیع غذا چه تاثیری بر گسترش اعتیاد چاقی می گذارد؟
- مواردی را از رفتار خود پیدا کنید که تحت تاثیر عامل بیرونی ترغیب به بیشتر خوردن شده اید.
بعنوان مثال بخاطر پرداخت پول غذا هرطور شده کل غذا رو خوردید یا بخاطر اینکه سهم خودت بوده سعی کردی همه اون ماده غذایی رو بخوری.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
📻 رادیو لاغری
منتظر خوندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.06 از 142 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
نشان های دریافت شده
سلام . ممنون از این فایل ارزشمند .
چاقی اعتیاد آسان .
من در این فایلها دیگه توجهی به چاقی نمیکنم .
چون چاقی نتیجه ی تکرار عملکردهای خوشایند و لذتبخش است .
من در این فایلها فهمیدم که باید دیگه از چاقی حرف نزد . چاقی فقط نتیجه است . بلکه فقط باید از عامل چاقی صحبت کرد . اونم دو مورده : پرخوری ، تنبلی
دو عادت ناشایست رفتاری که نتیجه ی اون میشه چاق شدن .
خیلی جالبه دوسه سالی که وارد لاغری با ذهن شدم همیشه فکر می کردم باید باورم رو تغییر بدم تا چاقی دیگه خلق نشه .
یعنی تمام تمرکزم روی باورهام بود .
در حالیکه این دو باور محکم سرجاشون چسبیده بودند و من اونها را عامل چاقی نمی دونستم و اون ها یک امر پذیرفته شده در ذهنم بودند و البته هنوزم هستند .
اعتیاد به مصرف مواد غذایی و اعتیاد به چسبیدن به زمین نشستن و خوابیدن بیش از نیازجسمی
عواملی هستند که چاقی رو برای ما رقم می زنند .
حالا می فهمم باید ذهنم رو برای چیزهایی برنامه ریزی کنم که اوایلی که وارد این راه شده بودم دقیقا فکر میکردم اینا هیچ نقشی در چاقی من نداشتند .
من با شوق و ذوق تمام مقدار زیادی از وزنم رو کاهش دادم ولی از یه جایی به بعد دیگه نمیتونستم ادامه بدم چون دستور به خوردن در من متوقف نمیشد و من باور داشتم خوردن عامل چاقیم نیست ولی خب میدیدم وقتی خیلی راحت و آزاد میخورم نتیجه اضافه وزنه .
چاقی فقط برایند تکرار رفتارهای لذتبخشیه که من همیشه از درون خودم رو بابت اون رفتارها سرزنش کردم .
یه مدت کاری کردم سرزنش نکنم و احساسم خیلی خوب بود .
ولی حالا دارم یاد میگیرم که باید برای رفتار زشتم تنبیه بزارم و برای رفتار خوبم تشویق .
جالبه من کلا تصوراتم در مورد لاغری با ذهن داره تغییر می کنه .
یعنی من باید از رفتاری خوشم بیاد که یک عمر خوشم نمیومده و از رفتاری بدم بیاد که یه عمر ازش لذت میبردم و اگر زشتی و آداب و این حرفا نبود من هرگز تصمیمی به تغییر اون نداشتم تازه احساس خوبمم همیشه باهاش همراه میشد .
ولی الان باید تصمیم بگیرم که
فرمول پرخوری = اعتیاد
تنبلی = اعتیاد
رو در ذهنم جایگزین کنم .
گرچه شما چیزی از تنبلی در این فایل نگفتید ولی میشه گفت اینم جزء همون اعتیادهاییست که هیچ مجازات و تنبیهی براش در نظر نمیگیریم و بی وقفه انجامش میدیم .
ترجیح میدیم دیگران کارهامون رو انجام بدن .
واسه انجام کار به سختی و با هزار نق و قر بلند میشم .
هرکی بلند میشه خاموش کردن چراغها و … رو بهش میگم انجام بده . البته اینارو توی دوره گفته بودید .
ولی من خیلی روی برنامه های عملی تمرکز نکرده بودم و بیشتر تمرکزم روی برنامه های احساسی ذهنم بود .
اعتیاد به مصرف مواد غذایی یک اعتیاده . اعتیادی که بزرگترین بدیش اینه که نمیشه به طور کامل ترکش کرد .
یعنی مثلا مصرف سیگار یا مواد مخدر و یا سایر اعتیادها رو با دور کردن مواد و عدم مصرفشون میشه از بین برد . درسته خیلی سخته ولی وقتی میدونی دیگه نباید ازش مصرف کنی خب ذهن مسیر جدید رو با لذتهای دیگه پر میکنه
ولی در مورد مصرف مواد غذایی اینگونه نیست . مصرف مواد غذایی رو به طور کامل نمیشه کنار گذاشت و همین کار رو برای ترک کننده ی عادت پرخوری سخت می کنه .
مگر یه کاری کنیم مصرف مواد غذایی ناسالم رو ترک کنیم کلا و مواد مصرفی سالم رو هم کلا خودمون همچین علاقه ای نداریم اون رو به اندازه ی نیاز مصرف کنیم .
نمیدونم ولی واقعا چطور میشه در حالیکه میل داری برای مصرف ماده ی غذایی چطور ذهن رو مدیریت کنی که از نخوردنش لذت ببره .
میبینید پس حتی مواد مضر رو هم نمیشه به طور دائم ترک کرد .
من وقتی لذت نمیبرم از ترک کردن این اعتیاد چطور به خودم بگم که من دارم خیلی لذت میبرم از ترک پرخوری .
مگر از بُعد انسانی و روحی استفاده کنم .
من یک انسان هستم و اشرف مخلوقات .
من شیطان نیستم .
من آتش نیستم .
من کرگدن نیستم .
من گاو نیستم .
من خرس نیستم .
من یک انسان هستم .
انسانی که عقل داره و همیشه میگن عقل سالم در بدن سالم هست و البته ما داریم یاد میگیریم که بر عکسشم درسته . بدن سالم از عقل سالم نشئت میگیره .
پس تمام ارزش یک انسان به عقل و شعور و درک و معرفت و ذهن و اراده و اختیار و … است . چیزهایی که تفاوت بین یک حیوان و یک انسان رو نشون میده .
خب حالا اگه من به کالبد روحانی و جسمیم توجه کنم انرژی من قدرتمندتر میشه و خودم رو شایسته ی یک زندگی برتر میدونم .
من با نخوردن لقمه های اضافه باعث ترقی و پیشرفت کالبدهای ذهنی و روحیم میشم و انرژی درونی من قویتر میشه .
من اعتیادم را با توجه کردن به سایر ابعاد انسانی وجودم ترک می کنم .
من تعهد میدهم روز به روز بهتر از دیروز رفتار کنم که نشان شان انسانی من باشد .
من تعهد میدهم روز به روز بهتر ذهنم را ترغیب کنم که به جای اعتیاد به مواد غذایی جسمانی از مواد غذایی روحانی بهره مند بشه .
غذای روح آگاهیست . انسان هرچقدر آگاهتر بشه بیشتر به آگاهی متصل میشه و بیشتر میتونه ازش تغذیه کنه .
من بُعد انسانی و الهی وجودم را تقویت می کنم .
چون من یک انسان هستم .
انسانی که گرچه به او حق انتخاب داده شده است ولی جذب اندام نادلخواه به واسطه ی انجام عملی که ظاهرا دلخواه است اما درونا زشت و قبیح است اتفاق افتاده .
من عاشق اندام زیبا هستم و باید کالبد روحانی خودم رو زیباتر بسازم تا انتظاراتم از خودم تغییر کند .
باز من خوابم گرفته ولی هنوز تحلیل و بررسی و واکاوی ذهنم در مورد این فایل تموم نشده .
چون باید این مبحث کاملا برام تحلیل بشه بعد برم سراغ گام بعد .
پس این متن رو فعلا همینجا خاتمه میدم تا در فرصتی دیگر ادامه دهم .
نشان های دریافت شده
سلام .
یکی از مواردی که در این فایل مطرح شده بود
این بود که برای خودمون قانون بزاریم تا راههای اضافه خوری که منجر به اضافه وزن میشه رو ببندیم . برای اینکه قوانینی برای خوردن خودم بزارم ابتدا باید من و ذهنم بررسی کنیم تا با چی احساسمون خوب میشه . چون ایجاد قوانین برای بد کردن حال ما نیست بلکه برای خوب شدن حال ماست .
پس اگه قانونی گذاشتیم که به موجب اون حال خوب در ما شکل گرفت بهتره اون قانون را ادامه بدیم و اگه حال بد شکل گرفت اون قانون رو سلب میکنیم .
البته حال خوبی هم که گفتم باید دائمی باشه .
یعنی اولش حال خوب نباشه بعد حال بد بیاره .
معیار حال خوب دائمی ماست .
اولین قانون : پرهیز از پرخوری . ☡
🚩من از به اندازه خوردن غذا لذت میبرم . ➡
اما
اضافه خوردن چیست ؟
اضافه خوردن ؛ خوردنی است که باعث ایجاد تفکر چاق کننده ، باعث فعال شدن افکار منفی ، باعث ایجاد احساس منفی ، باعث از بین رفتن مزه ی غذا ، باعث به صدا دراومدن بوق و آژیر ذهنی (کافیه ، کافیه ) ، ایجاد فشار شکم و نهایتا باعث بزرگ شدن جسم میشود .
از کجا بفهمیم داریم پرخوری میکنیم .
بارها این پیام رو گرفتیم .
یه وقتهایی گوش کردیم و یه وقتهایی نه .
اما حالا میخوایم قانون بزاریم که به صدای ذهنی ( ایست ) گوش بدیم .
ذهن میگه ایست . به همین راحتی . 😊
اگه گوش ندیم ذهن با بد شدن احساسمون بهمون میگه ایست. 😐😒😑🙁😓😓😫😫
اگه باز گوش ندیم با از بین بردن مزه ی غذا میگه ایست. 😶😶😶
اگه باز گوش ندیم با ایجاد احساس سنگینی و فشار شکم میگه ایست. 😖😖😡😡😦😦
و اگه باز گوش ندیم با چاقی می گه ایست😭😭
و اگه باز گوش ندیم با بیماری میگه ایست😭😭🤒🤒
سوال : در کدوم یک از مراحل صدای ایست ذهن رو گوش بدیم ؟
در فکر . آب رو وقتی از سرچشمه ببندیم کنترلش راحتتره .
خب وقتی از سرچشمه بستیمش نجواهای امر به خوردن هنوز صادر میشه بابا هنوز سیر نشدی بابا دلم هنوز میخواد بابا چیزی نخوردی که . بابا دو لقمه بیشتر نخوردی . بابا بقیه ی غذات مونده .
با این نجواها چه کنیم ؟ خب قانون میزاریم این نجواها بعد از گفتن ایست دیگه گفته نشه .
اگه گفته شد چی ؟
اولهاش که عادت نداری گفته میشه ولی قانون بزار بهش عمل نکنی .
خب اگه بهش عمل نکردم و حالم بد شد . این حال بد از خدای چاقیه . وقتی نخوری و سر خودت رو گرم کنی و افکارت رو هدایت کنی حال خوب خدای لاغری خودشو نشون میده
چون اینجا دقیقا سر دوراهیه .
تردید رو باید کنار بزاری میخوای کدوم راه رو انتخاب کنی ؟
راه لاغر شدن و عادات مثبت پرورش دادن
یا
راه چاقی و عذاب وجدان و حال بد و سنگینی و ….
به هردو راه نگاه کن . نجوایی که بهت ایست میده رو اگه عمل کنی و همونجا قاشق رو زمین بزاری کم کم به خود همون نجواها هم ایست میده و اون نجواها وقتی به عمل نیان کم کم خاموش میشن .
اگه سردرد بگیرم چی ؟
سر درد از تردیده . تو اگه قاطع باشی هرگز سردرد سراغت نمیاد .
من برای رسیدن به تناسب اندام کاملا مصمم هستم .
من تصمیم گرفته ام که به تناسب اندام همیشگی خود برسم و یکی از راههای آن تغییر اعتیاد پرخوریست .
ایست . ✋
ایست . ✋
ایست .✋
پس
🎯⛳قانون ۱: دست کشیدن از غذا در همان زمان که در فکرمان اولین فرمان ایست جاری شد .
خب پس کاملا توجیه شدی در مورد این مطلب یا بازم بگم .
نه کاملا توجیه شدم ممنون .
بریم سراغ قانون بعدی :
۲- چه زمان شروع به خوردن کنم ؟
هر زمان که خواستی چیزی را در دهانت بگذاری به خودت بگو چرا میخورم و بعد کمی منتظر بمان . پاسخهای جالبی میشنوی .
چون گرسنه هستم .
چون حوصله ام سر رفته .
چون دلم میخواد.
چون تحریک برانگیزه .
چون آب دهنم راه افتاده .
چون دوست دارم .
چون عشقم می کشه .
چون آرومم میکنه .
چون حالم رو خوب می کنه
چون مجبورم .
چون حیفه .
چون خوابم نمیبره
چون سرم درد میکنه
و …
خب در تمام این زمانها به جز مورد اول خوردن برای رفع نیاز جسم نیست . برای رفع نیاز روحیست . در حالی که خوردن تنها برای رفع نیاز جسم است .
خب سردرد مگه جسمی نیست ؟ چرا نخورم .
نخیر سر درد و هرگونه دردی علتش آشفتگی ذهنه و مرور یک فکر مخرب در ذهن . هیچ ربطی به جسم نداره . اون فکر رو پیدا کنی و تغییرش بدی سردرد و هر درد دیگه خودبخود رفع میشه . قبول داری ؟
بله بارها امتحان کردم و قبول دارم .
خب پس قانون دوم چه وقت شروع به خوردن می کنی ؟ از خودم میپرسم چرا میخوری وقتی فقط پاسخ این بود که گرسنه هستم .
یادت باشه گرسنگی هم مراحلی داره که استاد در یک فایلشون کاملا مراحلش رو گفتن و این گرسنگی باید به جسم و قار و قور شکم برسه تا بعد شروع کنی به خوردن .
خب این قانون خیلی سخته . من دلم میخواد بخورم . من عادت کردم به خوردن . حالم بد میشه وقتی نمیخورم . دوست دارم بخورم .
اینا همش افکار چاق کننده است و ریشه در چاقی ذهن داره و در حقیقت فرمان ذهن چاقه .
خب من اگه حرف ذهن چاقم رو گوش ندم حالم رو بد میکنه . مگه تا حالا کرده چه اتفاقی برات افتاده تو که نمیخوای باهاش بجنگی . فقط میخوای راه جدیدی رو برای خودت انتخاب کنی .
خب راه جدید باید حالم رو خوب کنه .
خب چه حال بدی در این راه هست .
گرسنگی جسمی خیلی دیر به من اعلام میشه . اول گرسنگی میاد توی ذهنم بعد میاد توی احساسم بعد میاد توی جسم باید کلی این نجوای گرسنگی رو آروم کنم که حسم و بد نکنه و دیر بخورم تا برسه به جسمم و در این مدت ذهن من مدام با افکار بخور بخور گرسنمه و سایر افکار حال منو میگیره یعنی از زمانی که گرسنگی ذهنی برسه به جسم کلی این وسط حال من بد میشه .
خب پس هدایت افکار رو تو برای چی یاد گرفتی ؟
در این مدت تو باید هدایت افکار داشته باشی و طوری به این مساله نگاه کنی که به احساس بهتر برسی .
یعنی چطور ؟ یعنی کنترل ذهن داشته باشی به زیباییها توجه کنی و صبر کنی تا گرسنگی به جسم برسه .
خب اون وقت وقتی به اینجا برسه و من خیلی این گرسنگی رو تحمل کنم یهو که به غذا بخورم خیلی میخورم و شاید فرمان ایست قانون اول رو رعایت نکنم .
پس چه کار کنیم ؟
من میگم باید کاری کنیم حسمون بد نشه .
باید تلقین سیری کنی .
باید بگی میل ندارم .
وقتی گرسنگی ذهنی میاد باهاش همدست نشی بگو فعلا نمیخوام سیرم . بهش ایست بده .
در این مدت که گرسنگی به جسم برسه نزار احساس گرسنگی کنی باید تلقین احساس سیری کنی .
بگو شکمم پره . هموز خالی نشده . سیرم . نمیخوام .
نه ممنون .
آها با کلمه ی نه ممنون سیرم بهش ایست بده .
وقتی فکر گرسنگی میاد بهش بگو نه ممنون سیرم صبر کن تا جسمم بگه .
نزار حستو بد کنه . طوری که جلوی خودتو بگیری و بعضی وقتها از خشم به خودت آسیب برنی .
بگو نه ممنون .
سیرم .
الان وقتش نیست .
وقتش زمانیه که جسمم طلب غذا کنه نه ذهن و احساسم .
خودتو بشناس .
تا حالا هم شناختی فقط داریم می نویسیم که راه برامون روشنتر بشه .
پس قانون دوم رو پذیرفتی ؟ دیگه برات سوالی نیست؟
پذیرفتم .
قانون دوم چی شد ؟
🎯⛳قانون ۲: من زمانی شروع به خوردن میکنم که گرسنگی جسمی تنها علت خوردن باشه .
خب اگه از قوانین تبعیت نکردم چی ؟
حال بدت بزرگترین تنبیهه
اگه تونستم عمل کنم چی ؟
حال خوبت در مسیر لاغر شدن بزرگترین تشویقه .
ببین مسیر چاقی هم دقیقا همینه وقتی خلافش عمل می کنی حالت بد میشه و وقتی همسو باهاشی حالت خوبه .
پس حال و احساس در هر دومسیر هست . خیلی از چاقها هستند که وقتی میخورن حالشون خوبه و لذت میبرن .
پس میبینی تصرف حالمون به وسیله ی چاقی یک امر کاملا بدیهی برامون شده .
و فکر میکنیم حال ما اونه .
در حالیکه باید حال رو از چاقی گرفت و به تناسب داد .
ما باید از رفتار متناسب لذت ببریم تا ذهنمون راضی بشه فرمانهای تناسب رو اجرا کنه . ما باید خدای لاغری و تناسب رو حاکم ذهنمون کنیم و این به دست ماست که کدوم خدارو انتخاب کنیم .
خدای لاغری و تناسب خیلی قویتر از خدای چاقیه سریعا حال رو تحت تصرف خودش در میاره طوری که ما از نخوردن غذاهای اضافه خیلی لذت میبریم .
خب چرا لاغری با نخوردن و ایست دادن به خوردن معنا گرفته و چاقی با خوردن و فرمان به خوردن .
ببین کسی که لاغره روحش قویتره انسانیتش قویتره . خداپرستتره . یعنی حتی خدای ما هم امر به تناسب رفتاری کرده .
انسانها با لاغر شدن به خدای وجودشون نزدیکتر میشن .
در حقیقت ما با انرژی ندادن به غذاهای جسمی خوراک روحمون رو قویتر می کنیم .
چون فکرمون قویتر میشه .
انرژی الهیمون قویتر میشه و راحتتر میتونه غذاهای جسمی رو هضم و تبدیل به جان و روان خوب کنه .
خدای چاقی انرژی غذاها رو تبدیل به ترس . بی ارادگی . تنبلی . سرزنش . عذاب وجدان و ولع و لذت کاذب می کنه ولی ما انسان متعالی هستیم و باید انرژی غذاها برای ما تبدیل به حال خوب ، توانمندی ، قدرت ، لذت و سبکی ، پرواز روح ، رهایی و آزادی بشه .
آزادی در خوردن هم پیدا میشه . اون آزادی کاذبه . دروغه . تو شاید در خوردن آزادی ولی اسیر خوردنی . هرچی بیشتر بخوری بیشتر بهش وابسته میشی . هر چی بیشتر بخوری بیشتر در اسارتشی و از خودت هیچ اختیاری نداری و قدرت رو میدی دست غذاها و خودت واکنشی عمل می کنی .
در حالیکه تو باید قدرت رو به دست بگیری و بدی به خدای تناسب چون اون راه و رسم الهیه .
باشه قانع شدم .
این نوشته باز هم ادامه دارد . چون فکر کنم بازم باید در مورد سایر قوانین با هم صحبت کنیم .
فعلا خدانگهدار
نشان های دریافت شده
سلام .
استاد هنوز یک ساعت هم از این قوانین نگذشته من احساس محدودیت میکنم . تازه هنوزم قوانین دیگه نزاشتم .
این حس محدودیت خوبه ؟ یا بد ؟
چون منو از آزادی خارج کرده .
حس محدودیت رو ذهن چاق تولید می کنه تا انگیزه ی تو رو بگیره برای ادامه دادن .
به خودت بگو من قانون گذاشتم که لذت ببرم و اتفاقا احساس آزادی و رهایی بیشتری داشته باشم . ولی احساس محدودیتی که تو درونم ایجاد می کنی احساس بدیه که اهرم رنج لاغری رو فعال می کنه و نمیزاره ادامه بدم .
ما باید از قانون گذاری لذت ببریم .
اونم قانونی که خودمون گذاشتیم . این حس محدودیت رو کنار بزار اگه داری حس محدودیت می کنی در اجرای قوانین داری بد عمل می کنی .
چون قوانین کاملا از هر لحاظ مورد بررسی قرار گرفته .
احساس محدودیت احساسیه که از یک فکر نادلخواه به وجود میاد . اون فکر نادلخواه چیه . بگو تا برطرفش کنیم .
این حس محدودیت و رنج از کجا ایجاد شد ما که با لذت دو قانون رو بنا کردیم .
من نمیتونم این دو قانون رو اجرا کنم .
پس اینه .
جمله ی من نمیتوانم قانونمند باشم .
چطور نمیتونی ؟ مگه این همه قانونی که توی چاقی گذاشتیم و مو به مو همه رو عمل کردی و چاق شدی و تازه این همه هم بهش وفادار موندی نشان از قانونمندی تو نداره .
منتها الان فقط راه تغییر کرده اون زمان از قوانین چاقی تبعیت میکردی . الان از قوانین لاغری .
آخه قوانین چاقی برای من لذتبخش بود . چه لذتی داشت ؟ من در خوردن آزاد بودم ولی اینجا در خوردن محدود میشم .
من دلم نمیخواد طبق قانون نخورم خب من هر وقت گرسنه نباشم خب نمیخورم . پرخوری هم کنم خب حالم بد میشه دیگه ادامه نمیدم . من تا حالا هم ناخوداگاه طبق آموزش های استاد همین قوانین رو اجرا می کردم .
پس چی میگی چرا احساس محدودیت می کنی ؟
چون خود کلمه ی قانون و نظم در من حس محدودیت ایجاد میکنه . خود کلمه .
آهها حالا شد . پس تو با خود کلمه ی قانون مشکل داری . چون تصویر ذهنیت نسبت به کلمه ی قانون یعنی اسارت و چهارچوب بندی .
خب باید فکر کنیم ببینیم با این کلمه چطور کنار میاییم .
ادامه دارد …
نشان های دریافت شده
سلام ممنون از شما سلیمه جان. نگاه شما زیبا و متناسبه و به این نوشته زیبایی بخشیده . نگرش زیبا و متناسبتون بردوام .
نشان های دریافت شده
سلام ممنون از شما شادی جان . نگاه شما زیبا و متناسبه و به این نوشته زیبایی بخشیده . نگرش زیبا و متناسبتون بردوام .
نشان های دریافت شده
سلام ممنون از شما دوست عزیز . نگاه شما زیبا و متناسبه و به این نوشته زیبایی بخشیده . نگرش زیبا و متناسبتون بردوام .
نشان های دریافت شده
سلام ممنون یاس کبود عزیز که سخنان استاد رو مو به مو می نویسی . خیلی استفاده کردم . چون با متن خیلی بهتر میتونم رابطه برقرار کنم تا با فایل صوتی یا تصویری . متشکرم عزیزم