سلام استاد گرامی از تذکرتون ممنون از اینکه راهنمای کردید من به خودم قول دادم در هر شرایطی هم فایلها رو گوش بدم و هم تمرین به همین دلیل سه تا چهار ساعت من به فایلها گوش می دادم از حال بدی که داشتم وبه خانم نق نق گفتم من...
سلام دیروز همه اش بخودم می گفتم بس کی می خوای تغیرات رو ببینی بااین فایل ارزشمند حالم خوب شد گاهی حالم بد میشه احساس می کنم چاق شدم ومن از خانم نق زن که یادم میره وجود داره حالم دگرگون می کنه ولی امروز یادم افتاد من یکروز ی...
سلام این درست که هر چی بزرگتر میشه غذا دقت ندارم وهمینجور حالت سر گرم کننده داره ولی من الان مدتی می دونم درست کارم ولی ترس از خوردن اذیتم می کنه بااینکه تمام سعی که می کنم که دقت به مقدار نداشته باشم یا چند تا گالری شد اعصابم...
سلام من تمرین فایل ۴۶ امروز در موردش که چقدر برام دیروز این تمرین سخت بود از ساعت یک تصمیم گرفتم که حتما برم ولی خانم نق زن به من می گفت زشت بابا می خوای بری چی بگی خلاصه ساعت چهاونیم رفتم وارد پاساژ که شدم از ترس خجالت...
سلام من تمرین دیروز انجام هم برای امروز چون هر دو شون بنظرمن سر فرصت باید انجام بدم با فرشته درونم هر چیزی رو که می خورم می نویسم که برای غذا خوردن یا خوردن غذا و احساس بهتری دارم چون وقتی پر خوری کردم حالت تهوع نفس کشیدن و...
سلام من با فرشته درون این نامه خدایا همیشه می دونستم نعمتهای زیادی به من دادی ولی هیچوقت به این فکر نکرده بوده ظاهرم و بیمارهای که داشتم خوب شدند ولی الان چیزهای کوچولوی دارم در دستم اینا هم امانت هستند ومن همیشه خودم سرزنش می کردم بخاطر چاقیم. وقتی...
سلام من به علت اینکه می دونستم امکان داره امروز فایلها را نتوانم گوش بدهم امروز کار زیادی داشتم به قول که به خودم داده بودم تو حق نداری یکروز بهانه بیاری عمل کردم و ساعت چهار صبح فایلها رو گوش دادم ولی هنوز نتوانستم نامه ای بنویسم با این...
سلام من به علت اینکه می دونستم امکان داره امروز فایلها را نتوانم گوش بدهم امروز کار زیادی داشتم به قولی که به خودم داده بودم تو حق نداری یکروز بهانه بیاری عمل نکنی و ساعت چهار صبح فایلها رو گوش دادم ولی هنوز نتوانستم نامه ای بنویسم با این...
سلام بعد ده سال نشستم برای نوه های عزیزم که از من سوال می کنند عارفه جون تو عکسی قدیمی اپل بودی چی کار کردی که یک مامان بزرگ خوشگل و خوش هیکل شدی مامان برگهای دوستای ما همه شون چاقند من بالبخند براشون گفتم ما می تونیم بافکر کردن...
سلام استاد گرامی از تذکرتون ممنون از اینکه راهنمای کردید من به خودم قول دادم در هر شرایطی هم فایلها رو گوش بدم و هم تمرین به همین دلیل سه تا چهار ساعت من به فایلها گوش می دادم از حال بدی که داشتم وبه خانم نق نق گفتم من...
سلام دیروز همه اش بخودم می گفتم بس کی می خوای تغیرات رو ببینی بااین فایل ارزشمند حالم خوب شد گاهی حالم بد میشه احساس می کنم چاق شدم ومن از خانم نق زن که یادم میره وجود داره حالم دگرگون می کنه ولی امروز یادم افتاد من یکروز ی...
سلام این درست که هر چی بزرگتر میشه غذا دقت ندارم وهمینجور حالت سر گرم کننده داره ولی من الان مدتی می دونم درست کارم ولی ترس از خوردن اذیتم می کنه بااینکه تمام سعی که می کنم که دقت به مقدار نداشته باشم یا چند تا گالری شد اعصابم...
سپاسگزارم استاد از زحمات شما
سلام من تمرین فایل ۴۶ امروز در موردش که چقدر برام دیروز این تمرین سخت بود از ساعت یک تصمیم گرفتم که حتما برم ولی خانم نق زن به من می گفت زشت بابا می خوای بری چی بگی خلاصه ساعت چهاونیم رفتم وارد پاساژ که شدم از ترس خجالت...
سلام من تمرین دیروز انجام هم برای امروز چون هر دو شون بنظرمن سر فرصت باید انجام بدم با فرشته درونم هر چیزی رو که می خورم می نویسم که برای غذا خوردن یا خوردن غذا و احساس بهتری دارم چون وقتی پر خوری کردم حالت تهوع نفس کشیدن و...
سلام من با فرشته درون این نامه خدایا همیشه می دونستم نعمتهای زیادی به من دادی ولی هیچوقت به این فکر نکرده بوده ظاهرم و بیمارهای که داشتم خوب شدند ولی الان چیزهای کوچولوی دارم در دستم اینا هم امانت هستند ومن همیشه خودم سرزنش می کردم بخاطر چاقیم. وقتی...
سلام من به علت اینکه می دونستم امکان داره امروز فایلها را نتوانم گوش بدهم امروز کار زیادی داشتم به قول که به خودم داده بودم تو حق نداری یکروز بهانه بیاری عمل کردم و ساعت چهار صبح فایلها رو گوش دادم ولی هنوز نتوانستم نامه ای بنویسم با این...
سلام من به علت اینکه می دونستم امکان داره امروز فایلها را نتوانم گوش بدهم امروز کار زیادی داشتم به قولی که به خودم داده بودم تو حق نداری یکروز بهانه بیاری عمل نکنی و ساعت چهار صبح فایلها رو گوش دادم ولی هنوز نتوانستم نامه ای بنویسم با این...
سلام بعد ده سال نشستم برای نوه های عزیزم که از من سوال می کنند عارفه جون تو عکسی قدیمی اپل بودی چی کار کردی که یک مامان بزرگ خوشگل و خوش هیکل شدی مامان برگهای دوستای ما همه شون چاقند من بالبخند براشون گفتم ما می تونیم بافکر کردن...