0

زندگی با طعم خدا (جلسه سیزدهم)

اندازه متن

به نام خدای مهربان

سلام دوستان و همراهان عزیز

به لطف خدا جلسه سیزدهم از دوره فوق العاده ( زندگی با طعم خدا ) را شروع می کنیم


دیدگاه راضیه عزیز در بخش نظرات این فایل

به نام خدای خوبم.
سام.
این فایل فوق العاده عالی بود استاد عزیز٬خیلی لذت بخش بود٬و پاسخ تمام سوالات من بود٬٬

فایل های ابتدایی رو که گوش میدادم چنان شعفی در من ایجاد میشد که لحظه شماری میکردم برای فایلهای بعدی٬اما بعد از مدتی تمام اون شعف خاموش شد ولی یک نیروی محکم یک حس خوب٬مانع از این میشد که این راه رو ترک کنم٬و فایلهارو گوش میدادم تمرینهارو انجام میدادم و نظرات دوستان رو میخوندم گاهی اشک میریختم نسبت به این همه شور و شوق به ویژه در نظرات سادات عزیز و گاهی به خودم رجوع میکردم و در خودم جستجو میکردم که چه چیزی جلوی دریافت این حس خوب رو در من گرفته٬

من بانهایت شور و شعف خواسته هام رو دنبال میکردم…مثلا یکی از اونها صاحب خونه شدن بود ٬جالب اینکه در مدت کوتاهی پیشنهادهای متنوع برای اجاره ی یک خونه بهتر و حتی فروش خونه به من و همسرم داده میشد٬

من خیلی ذوق زده بودم و خودم رو در آستانه رسیدم به ارزوم میدیم ٬هر بار که حرف قیمت میشد با یقین به همسرم اطمینان میدادم که ما تواناییش رو داریم و خدا هوامون رو داره..

اما انقدر اطرافیان هر بار که من رو میدین از نشدن و غیر قابل باور بودن خواستم حرف زدن تا نهیاتا یک روز خودم به همسرم گفتم انجام این کار برای ما خیلی سخته و مشکلات زیادی رو به دنبال داره بهتر اینه که رهاش کنیم و رهاش کردیم و انگار این جمله که من گفتم فقط بیان همین جمله کافی بود برای دور شدن من از مداری که بودم و از حال خوشم٬

و الان متوجه میشم کلام قدرت اعجاب آوری داره ٬همونطور که هر روز که از خواب بیدار میشم زیبایی٬جوانی و شادابیم رو تحسین میکنم و خدارو سپاسگزاری میکنم بخاطر این نعمتهاش

و امروز متوجه شدم چقدر پوستم شفافتر شده بدون استفاده از هیچ دارویی و..چقدر شادابترم ٬چقدر بیشتر لبخند میزنم ٬نمیدونم اما احساس میکنم اون یاس در اون لحظه باعث شد به چیز بزرگتری برسم ٬قدرت کلام٬یا شاید معجزه ی کلام و حالا که این فایل رو گوش دادم پاسخ دگرگونی حالم رو گرفتم٬

از شما بی نهایت ممنونم استاد عزیزم و به دوستان خوبم پیشنهاد میکنم٬قدرت کلامشون رو دست کم نکیرن که البته استاد هم در فایلهای گذشته متذکر شدن.امیدوارم همه در این مسیر پر از نعمت و احساس خوب باقی بمونیم و ازمسیر هدایت خارج نشیم و شاهد حضور خدا در هر لحظه ی زندگیمون باشیم.

 

دیدگاه سادات عزیز در بخش نظرات این فایل

سلام . این فایل شما رو یعنی هرچقدر گوش بدیم بازم کمه. چقدر انرژی بخشه . چه راهکارهای خوبی داره . چقدر عالی و راحت امیدوارمون میکنه . چقدر قویمون میکنه . بله ما حمایت خداوند رو داریم . حمایتی که نمیزاره دست هیچ شیطانی به ما برسه . یعنی خداوند عزیز ما اصلا نمیزاره شیطان دوباره مارو به خونه های قبلی ببره . خدا الان داره با ما صحبت میکنه . توی این خونه ی جدید ما صدای خدا رو میشنویم . وعده هاش رو میبینیم .

تازه خدا نوید بالاتری هم داده خداوند میفرماید اگر در این خونه های جدید بمونید من ده برابرسفارشی که دادید بهتون تحویل میدم . یعنی لطف خداوند تا کجا ادامه داره .در حالیکه خونه ی قبلی فقط عین همون سفارشی که دادیم نصیبمون میشد . چون خدا خودش گفته ما به انسان ظلم نمیکنیم . این خونه ی جدید روز به روز پر از احساسات خوب بیشتری میشه . یعنی طعمهای عالی بیشتر و بیشتر میاد سراغمون .

من که یقین دارم خداوند هرگز نمیزاره از این خونه برم بیرون چون خونه قبلی به جز رنج چیزی برام نداشت و خداوند روح های ما رو اونقدر لطیف آفریده که لااقل در مورد خودم میگم دیگه طاقت اون خونه رو ندارم . دوستش ندارم . من عاشق منزل جدید دلم هستم .

این خونه ی جدید انقدر خوبه و دوستش دارم و هرلحظه حالم خوبه و هرلحظه مائده های الهی داره به دستم میرسه که هیچ وقت ترکش نمیکنم . آقای عطار روشن ازتون خیلی ممنونم که ما رو با الفاظ آرام و ساده و مهربان خیلی راحت به سمت این خونه هدایت کردین . خدای من شکرت .

من که هرچی سپاس گزاری کنم کم کردم چون اونقدر حالم خوبه اونقدر انرژی مثبت دارم اونقدر سفارش خوب به دستم رسیده که نمیدونم چطور شکرش رو به جابیارم . من با تمام وجودم شادم . تازه چند روز دیگه یه سفارش جدید قراره به دستم برسه . فکر میکنم شنبه یا یکشنبه هفته ی دیگه خبرش رو بهتون بدم . سفارش خیلی بهم نزدیک شده . تازه فکر کنم اومده ولی ان شاء الله شنبه بهتون خبر میدم . تا اون زمان صبر میکنم .

خدا تو دلم داره نویدشو میده و خودش گفته شنبه خبر رو بگو . من تا اون زمان بازم تو منزل امید می مونم . خونه جدیدم رو آب و جارو میزنم . با انرژی ها و احساسات و کلمات و جملات مثبت تزیینش میکنم . شکر خدا رو به جا میارم . صدای خدا رو گوش میدم . پیامهاش رو رفتار میکنم .

اتفاقا همین چند روز پیش یکم فکر منفی اومد سراغم چند لحظه دیدم داره اذیتم میکنه سریع رفتم از خدا کمک خواستم و قرآن رو باز کردم. عین عباراتش یادم نیست اما خدا گفت افکار قبلی دوباره میخوان تو رو به سرزمین قبلت که ناامیدیه برگردونند . اما رحمت من شامل حال بندگانم هست . خودت باید انتخاب کنی که بری به سرزمین قبلی یا در این مکان بمونی .

اصلا خیلی راحت و ساده پیامش رو دریافت کردم که من پشتتم نترس نگران نباش . به من توکل کن . آرام باش . کارهات رو به من واگذار کن . چون قرار نیست تو انجام بدی . این منم که انجامش میدم . امیدوار باش . شاد باش . خدایا شکرت که تو رو پیدا کردم .

آقای عطار روشن نمیدونم چطور باید ازتون تشکر کنم . شما همه ی کسانی که صداتون رو میشنوندبا کلام خداوند عزیزمون آرام میکنید . خدا حفظتون کنه . در پناه خداوند عزیزمون باشید .

من که از این زندگی خیلی راضی هستم . از این نقل مکان خیلی راضی هستم . خداوند خیلی قشنگ خیلی زیبا توسط شما هدایتم کرد . خداوند چقدر زیبا آرومم کرد . خدایا شکرت . استاد خیلی خیلی ممنونم


دستور کار اجرای جلسه سیزدهم:

۱- تماشای فایل ویدیویی توضیحات جلسه سیزدهم

۲- تکرار ۵ مرتبه فایل این جلسه (تصویری یا صوتی) تا قبل از ارائه قسمت بعدی

۳- انجام تمرینات مربوط به این جلسه در قسمت نظرات

(مشتاق خواندن نظرات ارزشمند شما هستم)

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.50 from 38 votes

https://tanasobefekri.net/?p=12453
برچسب ها:
106 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار صالحه
      1402/12/14 04:33
      مدت عضویت: 467 روز
      امتیاز کاربر: 50880 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 965 کلمه

      سلام برخالقی بی همتایی. 

      سلام بر اقای عطار. روشن. وهمه دوستان هم مسیر 

      مثلی خوبی  دوتواین فایل زده شد که جقدرتوذهنم من کمک کننده بود  وفتی دارم به کل مسیری که طی این زمان طی  کردم  رو مرور دارم. متوجه میشم که من‌اول یاد گرفتم که چه اشتباهاتی. رو داشتم ذهنم مملو بود از افکار مشکل داره اول خداوند عزیزم من فرستاد که اون بخش دو اول ترمیم‌کنم حتی یادهست چند بار هم به  این بخش آمد ولی چیزه زیبای دست کیرم نشد باخودم‌ کفت استاد چقدراز طمع مزه داره صحبت میکنه واقعا درک نکردم‌ که منطور شما چی هست. 

       هی می گفتم‌ مگه من‌ نباید توجه به غذا نکنم‌ با این صحبت شما من‌که کل توجه میره سمت غذا پس این بخش به کاره من‌ نمیاد. ازرش خارج شد وحالا تومسبر خدا هرکز دید نمیکند من بازم فرستاده شدم به این فایل ها  و مسیر که به درک درست این فایلهای برسم از خدا خودم  تشکر وسپاس دارم که چیدمان مسبر بی  کاستی ودرست جیده شده 

      چون من‌ هنوز از خونه فبلی تکون نخورده بودن‌که به دریافت سفارش برسم شاید توبخش لاغری این کاره دو انجام دادم آره انجام دادم‌که تغییر درام‌میبینم ولی تو بخش خداوند این نقل  مکان رو نداستم‌کلی با خودم درگیر بودم که دارم راه خودم رو پیدا میکنم‌با ورده به درهای خدا هرکز دیر نمیکند جنان درمن تحولی بزرگی داده رخ میده به بخشای پنهان وجود دارم دست میدا میکنم‌ درست ۷ ماه هست که من‌ تو اون مسبر دارم خودشناسی رو انجام‌ میدم هرفایل رو باره گوش میکنم‌ تحلیل دارم تمرین دارم کلی کاره تواون بخش انجام دادم حتی هیج دورها دیگه روتهیه نکردم گفتم تمرکزم بزرام برای این دوره که بسیار تو نگاهم  احتیاج  بهش داشتم واقعا از خالقم تشکردارم‌که اجازه این‌ تعییر مکان رو به من داد

       چقدرافکار مشکل داری رو داشتم چقدر باورهای ایرانی  ایراد داشت چقدر خدا. خدا کردم ولی با کلی احساس خراب چقدره گفتم اشک ریختم ازته فبلم اشک میریختم کهو کاری برام من صورت بگیره خوب با این حال حس چی باید دریافت میکردم طعم شیرن طعم گوار نه باید طعم تند طعم بد رو هم باید دریافت میگردم نخ خونه عوض کردم‌ نه سفارش خوب دادم‌ ونه حتی تو بخش خوبی حسی بودم چقدر باید خونه خودم رو محکم نگه داشتم که مباد جیزی   به دستم نرسه  وهی میگفتم‌که جرا خداوند عزیزم جواب به من نمیده 

      ازخالق بسیار  تشکر دارم‌که جوابم من نداد  جون واقعا با این حس حال جای جواب اون توبخش خوب بود 

      هرجیزی که کاشته بودم درو میکردم خوب حسم خراب سفارش شاید تونگاه خوب بود ولی اون با حس خراب داه شده بود با ناراحتی بود اصلا رضایت نبود چه انتظار  دارم تازه کلی عجله داشتم که زود به دستم برسه چی به دستم برسه حال بدتر حس بدتر بازم‌ ازخدای عزیزم‌ تشکروسپاس دارم که من تواین مسیر قرا داد تازه بداز یی سال دارم کلی به افکار توبخش خوبش میرسم چقدر باید کاره کنم‌ که اون حس‌های فبلی رو از ذهنم‌ هی دور دورتر کنم تا این جاهم موفق بودم باره هی میگفتم که چی روسفارش  بدم چطورسفارش بدم واین موانع  ایجاد میکردم تازه انتظار گرفتن هدیه رو هم داشتم که به دستم برسه 

      من خونه خودن به تازکی عوض کردم  آدرس این هست اول آدرسم به خدا ارسال کنم تا بد سفارش رو بدم خدایا من ازخانه یاس نامیدی احساس خراب حال بد غم و عًضه بی انکیزکی  نداشتن هدف نداشتن نشاط درون نداشتن ایمان فبلی محمکم نداشتن آرامش وانداشتن امید وآرزو دوست نداشتن خودم فبول نداشتن لایقتم برای دریافت ازسمت خودت ازنداشتن خصوصیت خوب به خانه که کنارت هست اصلا نیازه با این باره اضافه نیست همه جا گذاشتم آمدم همسایت  شدم  چقدر درباره حق همسایه صحبت داشت پیغمبر بزرگم حضرت محمد (ص )که حق همسایه واجب هست من آمدم کنارآمدن  جای کرفتم  امید دارم همسایه خوبی برات باشم توکه به شکل واقعی همسایه خوبی بی نقصی با کمال با قدرت توامتدی پرانرژی هستی  من باید حق همسایه گی روبه جا بیارم که زحمتی برات ایجادنکنم‌ خدایاحق همسایگی رو درباره به جا بیاورم میدونم‌که هواست به من هست ولی ن اون هواس جمع همیشگی رو ندارم امد جای که بخش مخالف به اون شکل فبل نتوان به من دست رسی پیدا کنه  من کنارتو خودت آمدم جای داشته باشم خدایا دلم برای درکنارت بودن تنک بود جقدرحالم عوض  کردی خدایا دوست دارم درکنارت به آرامش کامل بی نقص برسم درست مثل خودت که  انقدرارام هستی دوست ندارم همسایه پر سر صدای باشم که همسایه بغلی ازبودش ناراحت باشه هر زمان سفارش در دید خودت فایل دادن بودن اونوعنایت رو درحقیقت  انجام بدم من نیاز به عنایت دارم من‌گل جسم رو شفایی کامل ازخودت درخواست دارم بی کم کاست کامل کامل نیمه شب هست سکو ت کل خونه گرفته  انکارفقط خودم خودت هیچ صدای به گوشم نمیرسه اگه هست من‌نمی شنوم دوست دارن دراین سکوت دلم بدم به دست خودت خیلی تلاش دارم که برای خودم منرلی امن ورکنارت داشته باشم خدابا من درخواست های  زیادید رو ارسال کردم  ولی بازم‌ کل درخواستم رو با منرل جدید هم شکل کرده بازم ارسال رومیفرستم منزلم نزدیک خودت هست سفارش زیادطول نخواهدشد همین‌که پیامک بزنی من جلوی در هست برای دریافت خودت میدونی پان درد دارم خیلی نمتوانم دم دردصبرکنم یا اون بخش روشفا بده که بتوانم ایستاده آیستاده باشم برای دریافت یا هرطوی گه خودت راحتر میتوانی به دست برسون  امین 

      خدا پشت  پناهم بود خدا همسایه بود خدا عاشق بنده بود خدا دوستداره بنده بود ولی من غافل کجا بودم  تو

      چه جای بودم توچه فکری بودم توچه عملی گردی بودم و  تو چه گفتاری بودم  که اصلا خداوند دوست نداشت اونجا باشم با اون حس خراب   من‌نقل مکان دارم دیگه انشاالله دیگه توخونه جدید هیچ ازاون حس حال خبری نیست بایدهمه سعی خودم بزرام‌که همسایه خداوند بودن هم کلی لایقت می‌خواهد که من به  دست اورده باشم  انشالله 

      خداوپد پشت پناه کل انسانهای زمین هست خواهد بود

       یا حق. حق نگه داره همه باشه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم