علت اصلی چاقی موضوع مهمی است که درک آن می تواند پاسخ بسیاری از ابهامات ذهنی درباره چرا چاق شدن و لاغر نشدن را واضح می کند.
برای بسیاری از افراد چاق علت اصلی چاق بودنشان واضح نیست. آنها نمی دانند چرا چاق شدند. حتی اگر دلایل مختلفی برای چاقی خود داشته باشند اما نمی دانند واقعا علت اصلی چاقی آنها چیست!
سی و پنج سال چاق بودم و در این سال ها بارها برای لاغر شدن از روش های مختلف اقدام کردم اما نتیجه نهایی همیشه چاقی بود.
علت اصلی چاقی من چیست!
همه ما دلایل مختلفی برای چاقی خود داریم و آنها معمولا از طریق شنیده های ما از دیگران یا دیدن نمونه های مشابه مانند خودمان در ذهن ما ایجاد شده اند اما این واقعیت ماجرا نیست.
من در سال هایی که چاق بودم مهمترین دلیل چاقی خودم را ژنتیکی بودن چاقی می دانستم چون بارها از والدین و اطرافیانم شنیده بودم که ژنتیک خانوادگی ما چاقی است و من شبیه عموهایم هستم.
از همان کودکی در عین حال که چاق بودم اما درباره موارد دیگر مانند طاس شدن هم به من وعده می دادند که چون شبیه عموهایت هستی حتما طاس می شی.
هر فردی که اضافه وزن دارد برای وضعیت خود دلایل مختلفی دارد که مجموع این دلایل باعث ایجاد انتظار چاقی و چاق تر شدن در ما می شوند.
هربار که برای لاغر شدن تصمیم می گرفتم از روش های لاغری استفاده کنم قبل از شروع می دانستم که من لاغر شدنی نیستم و حتی اگر لاغر شوم دوباره چاق خواهم شد اما رنج چاقی سبب می شد با تمام ناامیدی از لاغر شدن بارها برای لاغر شدن از طریق روش های مختلف اقدام کنم.
نکته جالب توجه این بود که هربار تصمیم به لاغر شدن می گرفتم، از همان هفته اول مادرم از من سوال می کرد: تو که لاغر بشو نیستی چرا باز داری رژیم میگیری؟!
شنیدن این جمله از زبان مادرم و افراد دیگری که خودشان چاق بودند سبب شده بود که لاغر شدن در ذهن من کار واقعا سخت و دست نیافتنی باشد.
به لطف خدا زمانی که تصمیم گرفتم از قدرت ذهن برای لاغر شدن استفاده کنم اولین مطلبی که درک کردم کشف علت اصلی چاقی بود اینکه ذهن من چاق شدن را یاد گرفته بود و من برای یادگیری چاق شدن ذهنم کار خاصی انجام نداده بودم و اصلا از این موضوع اطلاع نداشتم.
اما در مفابل همیشه برای لاغر شدن این من بودم که تصمیم می گرفتم لاغر شوم و اتفاقا این تصمیم همیشه برای من با زجر و ناراحتی همراه بود.
همه ما در زندگی برای یادگیری موضوعات مختلف تحت آموزش قرار گرفته ایم. این کاملا طبیعی است که وقتی تحت آموزش قرار می گیری انتظار یادگرفتن در شما ایجاد میشود.
حالا تصور کنید شما چاق شدن را از اطرافیان خود یاد گرفته باشید. این طبیعی است که انتظار چاق شدن در شما ایجاد شود و در واقع علت اصلی چاقی همین آموزش دیدن چاق شدن است نه ژنتیک و سوخت و ساز و هر دلیل دیگری.
در جستجو برای درک قوانین ذهن به این درک رسیدم که ما می توانیم به ذهن خود موضوع جدیدی را آموزش دهیم و از طریق تکرار و تمرین آموخته ها را به مهارت خود در زندگی تبدیل کنیم اما هرچقدر تلاش کنیم نمی توانیم مهارت خود را از یاد برده و به طور کامل آن را فراموش کنیم.
علت تدام چاقی چیست؟
ما نمی توانیم آنچه آموخته ایم را فراموش کنیم. این تنها علت تداوم چاقی و در واقع علت اصلی چاقی است.
روشی برای فراموش کردن آنچه یاد گرفته ایم وجود ندارد.
ذهن، مانند جاده ای یک طرفه است که فقط می تواند یاد بگیرید و نمی تواند فراموش کند.
توانایی مغز برای آموختن بی نهایت است اما نکته مهمی که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که: ما انتخاب می کنیم چگونه از اطلاعات ذخیره شده در مغز خود استفاده کنیم.
شما می توانید بی نهایت اطلاعات در مغز خود ذخیره کنید اما از آنچه دوست دارید فقط استفاده کنید.
استفاده کردن از اطلاعات باعث در دسترس تر بودن آنها در مغز ما می شود.
به همین دلیل است که موضوعات تکرار شونده در زندگی را به خوبی به یاد می آوریم اما موضوعی که کمتر مورد استفاده قرار می گیرد را اگر بخواهیم به یاد بیاوریم باید مقداری فکر کنیم که این فکر کردن همان جستجو کردن در بین انبوده اطلاعات ذخیره شده در مغز است.
وظیفه ذهن در زندگی
وظیفه هدایت ما در زندگی به عهده ذهن است.
ذهن ما با استفاده از آموزش هایی که ما یاد گرفته ایم مسیر حرکت ما در زندگی را مشخص می کند.
چاق شدن موضوعی بوده است که ما از گذشته آن را یاد گرفته ایم و در به کار گیری اصول آن به درجه استادی رسیده ایم و نتیجه این آموزش، جسمی است که الان مالک آن هستیم. پس علت اصلی چاقی خودمان هستیم حتی اگر اطلاع نداشته باشیم.
چاق شدن از معدود آموزش هایی است که نیاز به بازنگری و به روزرسانی ندارد، چون ذهن ما بر اساس همان آموخته های پیشین خود عمل می کند.
علت اصلی چاقی مداوم و مرحله ای این است که برای چاق تر شدن نیاز به آموزش جدید و یادگیری مهارت های بیشتر نداریم و تنها با تکرار همان آموخته های قبلی می توانیم بارها چاق تر شویم.
تنها راه ممکن برای لاغر شدن؟!
در تمام روشهایی که فرد چاق برای لاغری استفاده می کند تنها جسم خود را تحت فشار فیزیکی قرار می دهد چون تصور او این است که علت اصلی چاقی او جسم می باشد و با این کار تلاش می کند تا از طریق محروم کردن جسم خود از دریافت مواد غذایی یا تحت فشار گذاشتن جسم خود از طریق انجام فعالیت های ورزشی سنگین مقداری از وزن خود را کاهش دهد.
همانگونه که شما با تحت فشار گذاشتن خود نمی توانید رانندگی کردن، خیاطی کردن، نقاشی کشیدن و یا هر دانش دیگری را فراموش کنید، با تحت فشار گذاشتن جسم خود نمی توانید چاق شدن را به فراموشی بسپارید.
از آنجایی که برای کاهش وزن و سایز، لاغر شدن را یاد نگرفته اید مسلما بعد از اتمام مراحل رژیم یا ورزش به وزن قبلی خود بر می گردید چون مجددا بر اساس آموخته های قبلی خود برای چاق شدن رفتار خواهید کرد و سبب می شود که این سوال در ذهن شما ایجاد شود که با این همه تلاش و تحمل سختی برای لاغر شدن چرا لاغر نمی شم؟
یاد گرفتن یا آموختن از طریق تعامل بین مغز و ذهن انجام می شود و جسم نمایش دهنده میزان مهارت شما در یادگیری است. همچنین از طریق جسم با تکرار و تمرین آنچه آموخته ایم مهارت خود را در اجرای آموخته ها بیشتر می کنیم.
بنابراین از طریق جسم به تنهایی نمی توان مهارتی را آموخت و حتما باید یادگیری از طریق ذهن صورت پذیرد و سپس با جسم آنچه آموخته ایم را تکرار و تمرین کنیم یا یادگیری ما کامل تر و مهارت ما در اجرای آموخته ها بیشتر شود.
در فرایند چاق شدن دقیقا این پروسه را طی کرده ایم.
علت اصلی چاقی ما افراد این است که ابتدا چاق شدن را از طریق ذهن و توسط اطرافیان یاد گرفته ایم سپس جسم ما با تغییر وضعیت دادن و چاق شدن آنچه آموخته ایم را به معرض نمایش و تمرین قرار داده است و با تکرار چاق تر شدن مهارت ما در چاق شدن هر روز بیشتر و بیشتر شده است.
پس اگر تمایل دارید لاغر شوید و مهمتر از آن لاغر بمانید باید لاغرشدن را ابتدا از طریق ذهن خود بیاموزید و سپس با جسم خود لاغر شدن را تمرین کنید و در این کار استمرار داشته باشید تا آنچه درباره لاغر شدن آموخته اید در جسم شما نمایان شود.
هیچ راهی دیگری برای لاغر شدن وجود ندارد.
همانگونه که همه افراد چاق، چاق شدن را از والدین، رسانه ها و … آموخته اند. این علت اصی چاقی است و اکنون باید لاغر شدن را یاد بگیرند.
با این تفاوت که لاغر شدن را خودمان باید یاد بگریم. آنهایی که به ما چا شدن را آموخته اند توانایی آموزش لاغر شدن به ما را ندارند.
با توجه کردن به تصاویر افرادی که با تصمیم گرفتن برای یادگیری لاغر شدن از طریق ذهن توانسته اند شرایط جسم خود را از وضعیت چاقی به لاغری تبدیل کرده و شگفتی سازان لاغری با ذهن شوند می توانید به اهمیت موضوع یادگیری لاغر شدن بیشتر پی ببرید.
اهمیت این موضوع سبب شد تا از طریق این فایل آموزشی مطالب مهمی درباره علت اصلی چاقی و چگونه یادگیری چاقی را با شما دوستان عزیز به اشتراک قرار دهم.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای درک بهتر علت اصلی چاقی باید به سوابق یادگیری مهارت های خود در زندگی رجوع کنید. چاقی مهارتی است که به مرور در زندگی آن را یاد گرفته ایم اما عدم آگاهی سبب می شود دلایل اشتباه برای چاقی خود داشته باشیم.
- مواردی که در زندگی از طریق آموزش یاد گرفته اید را شرح دهید.
- درباره افزایش مهارت خود پس از یادگیری و تمرین آموزش ها شرح دهید.
- شباهت چاق شدن با سایر مهارت هایی که یادگرفته اید را شرح دهید.
- چگونه مهارت شما درباره چاق شدن بیشتر شده است.
- دیدگاه خود درباره یادگیری مهارت لاغر شدن را بنویسید.
- آیا در روش های قبلی که برای لاغر شدن استفاده کرده اید مهارت لاغر شدن را یاد گرفته اید؟
- پروسه یادگیری لاغر شدن و ارتباط انجام تمرینات با افزایش مهارت لاغری و در نهایت لاغر شدن را شرح دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
📻 رادیو لاغری
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما رضا عطارروشن
امتیاز 3.99 از 164 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام خدمت استاد و دوستان متناسب اندام
همانطور که دراین فایل یاد گرفتیم چاقی رو که مثل زبان فارسی آموختیم و توش مهارت پیدا کردیم دیگه کم کم بایستی لاغری رو یاد بگیریم و باهاش یه مدت زندگی کنیم تا توش مهارت پیدا کنیم .
وبا آگاهی های لاغری که کسب میکنیم وبا تغییر باورها وافکار مخرب چاقی که باعث شده ما از مسیر متناسب شدن خارج بشیم به افکار و باورهای لاغری در مسیر صاف و هموار متناسب شدن قرار بگیریم .
ویه مدت روی خودمون کارکنیم با عشق به خود و توجهات درست در محیط اجتماعی و با کسب آگاهی های لاغری از طریق استاد بزرگوار که راه سخت رو برامون هموار کردند در این محیط لاغری زندگی کنیم و این زبان لاغری رو یاد بگیریم و شایسته اندام متناسب شویم .
سلام
منم یادم میاد که یک خانواده ای در نزدیکی خونه دایی ام اینا بود که چندتا پسرداشت و ازقضا یک پسرش کوچک بود درحد ۳ الی ۴ ساله .
و یه روز که زندایی اینا خونه ما اومدن و سر صحبت بازشد گفتش که اون پسر بجه کوچک یک فوحش هایی میده که ما یک خانم هستیم خجالت میکشیم و اونقدر بی ادب و بی تربیت هست .
خواهرم در جوابش گفت اون پسر بچه که یکدفعه اینجوری نشده یا درمحیط خانواده یاد گرفته یا از همبازیهاش .واینطوری حرفهای زشت میزنه .
یا خواهرم نمیزاشت زیاد خواهرزادم تو کوچه بازی کنه یا اگه بازی کنه با چه کسی همبازی هست براش خیلی مهم بود میگفت رفتارهمبازیهاش در رفتار اون تاثیر میزاره و اون یادمیگیره بی ادبی رو از اون بچه ها . واقعا هم میدیم اینطوری هست .
یا فیلم پایتخت رو که میداد خواهرم از شخصیت بهتاش خوشش نمیومد میگفت بدآموزی داره و در رفتار بچه ها تاثیر منفی میزاره و اونها به راحتی کلمات زشت و زننده رو یاد میگیرن.
یا یک همکار داشتم که همش آهنگ غمگین گوش میکرد و یک دختر داشت وقتی اونهم میخاست آهنگ بزاره آهنگ غمگین میزاشت و میگفت این آهنگها رو دوست دارم.
الان که فکر میکنم میبینم من چقدر فراموشکارم وقتی اینجوری به راحتی شخصیت ما شکل میگیره و ما هیج وقت نمیگیم که بیایم چشمامونو و گوشهامون رو عمل کنیم تا کوچیک بشن و ناهنجاریها رو نبینیم و نشنویم .
ولی موقع چاقی یا لاغری میشه ،میگیم بیایم بدنمون رو ورزش بدیم یا رژیم بگیریم تا کوچکش کنیم تا کمتر غذا بخوریم و لاغر بشیم .
منم کاملا مسولیت وضعیت بدنی و رفتاری ام و کلا هرموضوعی در زندگیم می پذیرم چونکه الان متوجه شدم این من بودم که آگاهانه یا نا آگاهانه هر روز به ذهنم غذا میدادم حالا چه غذای سالم یا نا سالم .
حالا سوال اینجاست چاره چیه ؟
آیا میشه یک کودک بی ادب روزی باادب بشه؟
آیا میشه یک کودک غمگین وافسرده شاد باشه ؟
آیا میشه یک فرد چاق دوباره متناسب بشه ؟
آیا میشه یک فرد معتاد ترک اعتیاد کنه؟
آیا میشه یک فرد خجالتی اجتماعی بشه؟
و…
خوشبختانه باید بگم بله . واین رو در محیط پیرامونون کنکاش کنیم میبینیم خیلی انسانها دارای یک خصلیت و ویژگی ناپسند بودن که الان تغییر کردن .
وشاید خودمون در کودکی یک ویژگی داشتیم مثلا خجالتی بودیم والان که بزرگتر شدیم رو خودمون کار کردیم و اجتماعی شدیم .
پس به خودم بگم و به خودم یادآوری کنم که ما انسانها قدرت این رو داریم که بااستفاده از نیروی ذهنمون زندگی خودمون رو به سمت مسیری که میخاهیم هدایت کنیم .
واین یعنی مختار بودن ما انسانها ونهایت عدل خدای مهربون .
من چاقی رو یاد گرفتم حالا یا درمحیط خانواده یا در رسانه های اجتماعی یا از محیط پیرامونم .
پس دوباره میام متناسب شدن رو به ذهنم یاد میدم ایندفعه از محیط متناسب مثل سایت تناسب فکری . دوستان متناسب سرزمین متناسب ها . از آموزشها به همراه عمل و… تا بتونم شخصیت متناسب خودم رو خلق کنم .
با سپاس از استاد عالیقدر و گرامی .
سلام
من که یادم میاد از کودکی بمباران باورهای نادرست برای زیستن شدم . ازسلامتی تا روابط . متناسب شدن. مذهب . ثروت و… .
الان مدتهاست که دارم روی خودم کارمیکنم و مرتب با آموزشهای اساتید موفقیت تلاشم رو میکنم تا مسیرفکریم رو تغییر دهم . البته نتایجم به نسبت تلاشم خوب بود .
درمسیر متناسب شدن هم تاجایکه تونستم باورهای مخرب چاقیم روشناسایی کردم و هرچی جلوتر میرم انگار تمومی نداره وهمچنان ادامه میدهم .
درخانواده ما هم وقتی که زوم میکنم فقط یه برادر کوچکترم متناسب واقعی است با رفتار درست غذایی .
وبقیه یا چاقند یا سرگرم باشگاه وتحرک زیاد.ولی به محض رها کردن برمیگردند .
من یادم میاد یه مدت برنج کته میخوردیم ومهارت خوبی در درست کردنش دارم . بعد مدتی داریم برنج آبکشی میخوریم الان مهارت خوبی درش کسب کردم .
من الان هر دوتاش روبلدم و بااینکه پخت جدید رو گرفتم دستورپخت قبلی رو هم بلدم .
اوایل اینطوری نبود بلکه با استمرار لمش رو به دست آوردم .
یا در سایرمهارتها هم هرچی نگاه میکنم با استمرار وآموزش تونستم مهارتش رو به دست بیارم .
در روند چاق شدنم هم من یادم گرفتم چاقی رو . آرام آرام .
والان هم بایستی متناسب شدن رو یادبگیرم آرام آرام .
سلام بر استاد عزیز و دوستان همراه
پیرامون مبحث امروزمان در مورد یادگرفتنی بودن چاقی من یاد صحبتهای مادرم افتادم که چند روز پیش بهم گفته بود که زن عموی تو که دوتا دختر داره و هم عمو و هم زن عموی من هر دو معلم بودن .
و بنا به شغل معلنی شان مجبور بودن فرزندانشان رو در دوران کودکی پیش مادراشون بفرستند تا ظهر پیششان باشه و زن عموی من به مادرم گفته دختر اول من چون پیش مادربزرگش بزرگ شده کلا رفتار اون شبیه مادربزرگش شده و اهل تمیزی زیاد هست ولی دختر دومش پیش مادرجونش بزرگ شده ولی اون زیاد به تمیزی اهمیت نمیده و رفتار اون رو داره .
همون چیزی که ما میگیم یاد گرفته .
یا در مبحث تربیت فرزند همش ما مراقب بچه ها هستیم که باهرکسی دوست نشه چرا؟ چون معتقدیم یک بچه بی تربیت در رفتار فرزند ما تاثیر نامطلوب میزاره و این رو بارها شنیدیم که اکه بچه ای بی ادبی میکنه میگیم بچه مقصر نیست حتمن یه جایی دیده و شنیده ویادگرفته و داره تکرار میکنه .
اما در موضوع لاغری استاد نمونه خوبی برای نقض باورهام برای چاق بودنه :
معتقد بودم بخشی از چاقی ارثیه چون خودم قدم بلنده وقتی چاق شدم مادرم مرتب میگفت به فلان عمه ات رفتی .
اما به استاد هم میگفتن طایفه شما عطار روشن ها چاقه و چاقیتون ژنتیک هست اما استاد ثابت کرد که این فقط یک توهم محض هست .
یا خودم شنیدم کار پشت میز نشینی و کم تحرکی باعث چاقی هست باز هم استاد که کارش پشت میزنشینی وکار باسایت هست و نقض این باور هست .
یا در فیلم ها میدیدم که فردی که وضع مالیش خوبه اون چاقه مثل سریال خانه به دوش ونقش اصلان ولی استاد باز نسبت به گذشتش که درقرض وبدهی بود الان درآمد خوبی داره اما متناسبه .
یا شنیدم که غذاخوردن باعث چاقی میشه و من باز دیدم استاد آبگوشت رو با برنح صرف میکنند وباز هم متناسبند .
یاآرامش باعث چاقی میشه و وقتی خودم تو کنکور سراسری که دغدغه زندگیم بود یا موضوعات دیگه وقتی حل میشد من جسمم به سمت چاقی میرفت اما من دیدم که استاد بالای چهل کیلو وزنش کم شد و وضعیت مالیش بهتر شد و روابط خوبی با خانوادش داره و آرامش روحی خوبی داره اما باز هم متناسبه.
یا فرد خوش مشرب و خوش اخلاق وخانواده دوست ومهربان چاقه مثل دایی ام . ومن همش تو خونه میگفتم من شبیه دایی هستم .اما من شوهر عمه ام مرد فوق العاده مهربان وخوش مشرب وخانواده دوست هست اما متناسبه ولاغره.
یا فردی که اعتماد به نفس و خودباوری بالایی داره چاق هستند وچهار شونه وقوی و دوره ای که روی اعتماد به نفسم کار کردم و اعتماد به نفسم بالاتر رفت روند چاقیم بیشتر شد اما افرادی دوربرم هستند که اعتماد به نفس بالایی داره ولی متناسبند.
پس نه محیط ونه شغل ونه درآمد و نه ویژگی شخصیتی هیچکدوم قدرت چاق کردن منو ندارن بلکه این منم که با این نوع افکارم باعث چاقیم شدم و با تغییر افکارم متناسب بودن رو خلق میکنم .
سلام دوست عزیز
تویه جا از کامنتت به مطلب قشنگی اشاره کردی که من سالها درگیرشم والان با جمله تو فهمیدم میتونم اصلاحش کنم اگرچه استاد گفتند هیچی ژنتیکی نیست ولی باز مخم تکون نخورد ولی تو اینجوری که گفتی خندم گرفت و حسابی تکون خوردم.
این جمله که خانواده مادریت جاقن شما هم به مادرت رفتی وارثیتون چاقیه و همیشه با خودم میگفتم ما که جز چاقی چیزی از مادرمون به ارث نبردیم
آخه وقتی تو خونه صحبت میکنم مامانم میگه بلندگو قورت دادی وهمش میگه بلندی صداتون به بابا وخانواده پدرتون رفته .و منم میگم ما جز بلندی صدا چیزی از پدرمون وخانواده پدری به ارث نبردیم. نه چشم های رنگی . نه مالی . و…
الان که تکون اساسی خوردم مطمنم ارثی نیست ومن در محیط خونه از کودکی یاد گرفتم پس تلاشم رو میکنم تا من هم تن صدام آروم باشه ودلنشین .
ممنونم که بیدارم کردی♡