علت اصلی چاقی موضوع مهمی است که درک آن می تواند پاسخ بسیاری از ابهامات ذهنی درباره چرا چاق شدن و لاغر نشدن را واضح می کند.
برای بسیاری از افراد چاق علت اصلی چاق بودنشان واضح نیست. آنها نمی دانند چرا چاق شدند. حتی اگر دلایل مختلفی برای چاقی خود داشته باشند اما نمی دانند واقعا علت اصلی چاقی آنها چیست!
سی و پنج سال چاق بودم و در این سال ها بارها برای لاغر شدن از روش های مختلف اقدام کردم اما نتیجه نهایی همیشه چاقی بود.
علت اصلی چاقی من چیست!
همه ما دلایل مختلفی برای چاقی خود داریم و آنها معمولا از طریق شنیده های ما از دیگران یا دیدن نمونه های مشابه مانند خودمان در ذهن ما ایجاد شده اند اما این واقعیت ماجرا نیست.
من در سال هایی که چاق بودم مهمترین دلیل چاقی خودم را ژنتیکی بودن چاقی می دانستم چون بارها از والدین و اطرافیانم شنیده بودم که ژنتیک خانوادگی ما چاقی است و من شبیه عموهایم هستم.
از همان کودکی در عین حال که چاق بودم اما درباره موارد دیگر مانند طاس شدن هم به من وعده می دادند که چون شبیه عموهایت هستی حتما طاس می شی.
هر فردی که اضافه وزن دارد برای وضعیت خود دلایل مختلفی دارد که مجموع این دلایل باعث ایجاد انتظار چاقی و چاق تر شدن در ما می شوند.
هربار که برای لاغر شدن تصمیم می گرفتم از روش های لاغری استفاده کنم قبل از شروع می دانستم که من لاغر شدنی نیستم و حتی اگر لاغر شوم دوباره چاق خواهم شد اما رنج چاقی سبب می شد با تمام ناامیدی از لاغر شدن بارها برای لاغر شدن از طریق روش های مختلف اقدام کنم.
نکته جالب توجه این بود که هربار تصمیم به لاغر شدن می گرفتم، از همان هفته اول مادرم از من سوال می کرد: تو که لاغر بشو نیستی چرا باز داری رژیم میگیری؟!
شنیدن این جمله از زبان مادرم و افراد دیگری که خودشان چاق بودند سبب شده بود که لاغر شدن در ذهن من کار واقعا سخت و دست نیافتنی باشد.
به لطف خدا زمانی که تصمیم گرفتم از قدرت ذهن برای لاغر شدن استفاده کنم اولین مطلبی که درک کردم کشف علت اصلی چاقی بود اینکه ذهن من چاق شدن را یاد گرفته بود و من برای یادگیری چاق شدن ذهنم کار خاصی انجام نداده بودم و اصلا از این موضوع اطلاع نداشتم.
اما در مفابل همیشه برای لاغر شدن این من بودم که تصمیم می گرفتم لاغر شوم و اتفاقا این تصمیم همیشه برای من با زجر و ناراحتی همراه بود.
همه ما در زندگی برای یادگیری موضوعات مختلف تحت آموزش قرار گرفته ایم. این کاملا طبیعی است که وقتی تحت آموزش قرار می گیری انتظار یادگرفتن در شما ایجاد میشود.
حالا تصور کنید شما چاق شدن را از اطرافیان خود یاد گرفته باشید. این طبیعی است که انتظار چاق شدن در شما ایجاد شود و در واقع علت اصلی چاقی همین آموزش دیدن چاق شدن است نه ژنتیک و سوخت و ساز و هر دلیل دیگری.
در جستجو برای درک قوانین ذهن به این درک رسیدم که ما می توانیم به ذهن خود موضوع جدیدی را آموزش دهیم و از طریق تکرار و تمرین آموخته ها را به مهارت خود در زندگی تبدیل کنیم اما هرچقدر تلاش کنیم نمی توانیم مهارت خود را از یاد برده و به طور کامل آن را فراموش کنیم.

علت تدام چاقی چیست؟
ما نمی توانیم آنچه آموخته ایم را فراموش کنیم. این تنها علت تداوم چاقی و در واقع علت اصلی چاقی است.
روشی برای فراموش کردن آنچه یاد گرفته ایم وجود ندارد.
ذهن، مانند جاده ای یک طرفه است که فقط می تواند یاد بگیرید و نمی تواند فراموش کند.
توانایی مغز برای آموختن بی نهایت است اما نکته مهمی که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که: ما انتخاب می کنیم چگونه از اطلاعات ذخیره شده در مغز خود استفاده کنیم.
شما می توانید بی نهایت اطلاعات در مغز خود ذخیره کنید اما از آنچه دوست دارید فقط استفاده کنید.
استفاده کردن از اطلاعات باعث در دسترس تر بودن آنها در مغز ما می شود.
به همین دلیل است که موضوعات تکرار شونده در زندگی را به خوبی به یاد می آوریم اما موضوعی که کمتر مورد استفاده قرار می گیرد را اگر بخواهیم به یاد بیاوریم باید مقداری فکر کنیم که این فکر کردن همان جستجو کردن در بین انبوده اطلاعات ذخیره شده در مغز است.
وظیفه ذهن در زندگی
وظیفه هدایت ما در زندگی به عهده ذهن است.
ذهن ما با استفاده از آموزش هایی که ما یاد گرفته ایم مسیر حرکت ما در زندگی را مشخص می کند.
چاق شدن موضوعی بوده است که ما از گذشته آن را یاد گرفته ایم و در به کار گیری اصول آن به درجه استادی رسیده ایم و نتیجه این آموزش، جسمی است که الان مالک آن هستیم. پس علت اصلی چاقی خودمان هستیم حتی اگر اطلاع نداشته باشیم.
چاق شدن از معدود آموزش هایی است که نیاز به بازنگری و به روزرسانی ندارد، چون ذهن ما بر اساس همان آموخته های پیشین خود عمل می کند.
علت اصلی چاقی مداوم و مرحله ای این است که برای چاق تر شدن نیاز به آموزش جدید و یادگیری مهارت های بیشتر نداریم و تنها با تکرار همان آموخته های قبلی می توانیم بارها چاق تر شویم.



تنها راه ممکن برای لاغر شدن؟!
در تمام روشهایی که فرد چاق برای لاغری استفاده می کند تنها جسم خود را تحت فشار فیزیکی قرار می دهد چون تصور او این است که علت اصلی چاقی او جسم می باشد و با این کار تلاش می کند تا از طریق محروم کردن جسم خود از دریافت مواد غذایی یا تحت فشار گذاشتن جسم خود از طریق انجام فعالیت های ورزشی سنگین مقداری از وزن خود را کاهش دهد.
همانگونه که شما با تحت فشار گذاشتن خود نمی توانید رانندگی کردن، خیاطی کردن، نقاشی کشیدن و یا هر دانش دیگری را فراموش کنید، با تحت فشار گذاشتن جسم خود نمی توانید چاق شدن را به فراموشی بسپارید.
از آنجایی که برای کاهش وزن و سایز، لاغر شدن را یاد نگرفته اید مسلما بعد از اتمام مراحل رژیم یا ورزش به وزن قبلی خود بر می گردید چون مجددا بر اساس آموخته های قبلی خود برای چاق شدن رفتار خواهید کرد و سبب می شود که این سوال در ذهن شما ایجاد شود که با این همه تلاش و تحمل سختی برای لاغر شدن چرا لاغر نمی شم؟
یاد گرفتن یا آموختن از طریق تعامل بین مغز و ذهن انجام می شود و جسم نمایش دهنده میزان مهارت شما در یادگیری است. همچنین از طریق جسم با تکرار و تمرین آنچه آموخته ایم مهارت خود را در اجرای آموخته ها بیشتر می کنیم.
بنابراین از طریق جسم به تنهایی نمی توان مهارتی را آموخت و حتما باید یادگیری از طریق ذهن صورت پذیرد و سپس با جسم آنچه آموخته ایم را تکرار و تمرین کنیم یا یادگیری ما کامل تر و مهارت ما در اجرای آموخته ها بیشتر شود.
در فرایند چاق شدن دقیقا این پروسه را طی کرده ایم.
علت اصلی چاقی ما افراد این است که ابتدا چاق شدن را از طریق ذهن و توسط اطرافیان یاد گرفته ایم سپس جسم ما با تغییر وضعیت دادن و چاق شدن آنچه آموخته ایم را به معرض نمایش و تمرین قرار داده است و با تکرار چاق تر شدن مهارت ما در چاق شدن هر روز بیشتر و بیشتر شده است.
پس اگر تمایل دارید لاغر شوید و مهمتر از آن لاغر بمانید باید لاغرشدن را ابتدا از طریق ذهن خود بیاموزید و سپس با جسم خود لاغر شدن را تمرین کنید و در این کار استمرار داشته باشید تا آنچه درباره لاغر شدن آموخته اید در جسم شما نمایان شود.
هیچ راهی دیگری برای لاغر شدن وجود ندارد.
همانگونه که همه افراد چاق، چاق شدن را از والدین، رسانه ها و … آموخته اند. این علت اصی چاقی است و اکنون باید لاغر شدن را یاد بگیرند.
با این تفاوت که لاغر شدن را خودمان باید یاد بگریم. آنهایی که به ما چا شدن را آموخته اند توانایی آموزش لاغر شدن به ما را ندارند.
با توجه کردن به تصاویر افرادی که با تصمیم گرفتن برای یادگیری لاغر شدن از طریق ذهن توانسته اند شرایط جسم خود را از وضعیت چاقی به لاغری تبدیل کرده و شگفتی سازان لاغری با ذهن شوند می توانید به اهمیت موضوع یادگیری لاغر شدن بیشتر پی ببرید.
اهمیت این موضوع سبب شد تا از طریق این فایل آموزشی مطالب مهمی درباره علت اصلی چاقی و چگونه یادگیری چاقی را با شما دوستان عزیز به اشتراک قرار دهم.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای درک بهتر علت اصلی چاقی باید به سوابق یادگیری مهارت های خود در زندگی رجوع کنید. چاقی مهارتی است که به مرور در زندگی آن را یاد گرفته ایم اما عدم آگاهی سبب می شود دلایل اشتباه برای چاقی خود داشته باشیم.
- مواردی که در زندگی از طریق آموزش یاد گرفته اید را شرح دهید.
- درباره افزایش مهارت خود پس از یادگیری و تمرین آموزش ها شرح دهید.
- شباهت چاق شدن با سایر مهارت هایی که یادگرفته اید را شرح دهید.
- چگونه مهارت شما درباره چاق شدن بیشتر شده است.
- دیدگاه خود درباره یادگیری مهارت لاغر شدن را بنویسید.
- آیا در روش های قبلی که برای لاغر شدن استفاده کرده اید مهارت لاغر شدن را یاد گرفته اید؟
- پروسه یادگیری لاغر شدن و ارتباط انجام تمرینات با افزایش مهارت لاغری و در نهایت لاغر شدن را شرح دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما رضا عطارروشن
امتیاز 3.99 از 96 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
بنام خدا.
سلام خدمت استاد عطار روشن و دوستان عزیز.
امروز یاد گرفتم چرا چاق شدم و چرا لاغر نمیشم و کلا دلیل اصلی چاقی ما چی هست و چطور میتونیم لاغر بشیم و لاغر بمونیم؟ این فایل رو چندین بار دیدم و گوش کردم تا فهمیدم چی باید اصلا امروز به عنوان تمرین انجام بدم ما هرچیزی رو که در حال حاضر بلدیم قبلا یاد گرفتیم از محیط خانواده و طبیعت آموزش دیدیم بدون اینکه کتابی خونده باشیم یا تلاش زیادی کرده باشیم مثل حرف زدن راه رفتن غذا خوردن و خیلی کارهایی که همه انسان های دنیا از یک سالگی هم یاد میگیرن و به مرور ماهر میشن و کسی برای این کارهای ما مدال افتخار نمیده چون در مورد همه یکسان هست ولی بعضی چیزها رو آموزش دیدیم و یاد گرفتیم و تلاش کردیم که در این کار مهارت داریم و انجامش دادیم مثلا همه خانم ها از سن پایین آشپزی رو یاد میگیرن چون بیشتر با مادر ارتباط دارند یا پسرا زودتر از دخترا موتور سواری یا رانندگی کردن پشت فرمون رو بیشتر تسلط دارند به دلیل آموزش از پدر و هم جنس های اطراف خودش من خودم علاقه ای به آشپزی نداشتم اما از ۱۷ سالگی دیگه همه غذایی بلد بودم و مادرم میگفت باید بلد باشی فردا ازدواج کردی بدردت میخوره اما به اندازه برادرم مهارت نداشتم که موتور سواری کنم کلاس های متعددی رفتم و یاد گرفتم مثل زبان خارجه کامیپوتر بستکبال رانندگی بافتنی که یکی از درسهای حرفه و فن دبیرستان بود مثلا یک موضوعی که خانمها خیلی زیاد درونش مهارت دارند آرایش کردن صورت و موها هست که پسرا خیلی کمتر شاید اصلا خیلی از اون ها کلا بلد نیستن چرا چون خانم ها توی محیط خونه توی مجالس عروسی و زنانه فهمیدن لوازم ارایشی برای استفاده خانم ها هست حتی از سن خیلی پایین وقتی مادر کنار آینه آرایش میکنه و فوتبال بازی اونقدر که پسرا درونش مهارت دارند و با توپ حرکت های جالبی انجام میدن شاید ده تا خانم بلد نباشه و تمایلی هم به یادگیری نداره من و داداشم اکثر چیزهایی که باور کردیم بخاطر حرفایی بوده که از مادرم شنیدیم و اونقدر باور کردیم که حتی من خیلی هاشو هنوزم هم باور دارم مثال میزنم مادر من تپل و پدرم لاغر بود در خوردسالی هم من تپل بودم هم داداشم و چهره من بیشتر سمت مادرم کشیده شده بود و برادرم کپی پدرم بود و یکمی که بزرگتر شدیم و من خیلی خیلی شدید تپل شدم و داداشم کلا از غذا افتاد و اولین چیزی که از مادرم یاد گرفتیم این بود که تو به خانواده من رفتی و داداشت به بابات اینا همشون لاغر استخونی هستن با اینکه اینقدر میخورند تو نه مثل ما هستی و تا حدی رسید که منو داداشم به هم گفتیم ما از یک خون هستیم ولی تو به خانواده بابا رفتی من مامان و اون لاغر استخونی شد و من تپل که چه عرض کنم خیلی شدید چاق شدم از نظر استعداد هوش بابام همیشه میگفت تو و داداشت این هوش زیادتون روی مادرتون رفته و همیشه از زرنگ بودن و استعداد ما صحبت میشد و ما همچنان دست از درس خواندن و تلاش و یادگیری بیشتر قافل نشدیم چون باور داریم که استعدادشو داریم و میتونیم تا هر سنی دانش زیاد داشته باشیم من بیشتر چیزی که از بچگی باهاش درگیر بودم چاقی بود همون مامانم که ذوق منو میکرد که خوشگلی بامزه هستی شبیه ما هستی توی سن بالاتر میگفت تو تنبلی تو بی اراده هستی خیلی میخوری خیلی میخوابی اینجوری باشی ازدواج هم کنی چاق تر میشی و از این مورد حرفا و من مدام تلاش میکردم که هیکلی که از بچگی بدون تلاش و آموزش فقط یادگرفتم بطور طبیعی و باور کردم رو با زحمت زیاد لاغر کنم و هیچوقت نتیجه قابل توجهی نمیگرفتم و الان که خوب فکر میکنم با توجه به صحبت های شما من زبان خارجه رو آموزش دیدم کار با کامپیوتر رو آموزش دیدم آشپزی و رانندگی رو آموزش دیدم و درسته چاقی رو من آموزش دیدم اما بدون تلاش یاد گرفتم فقط خوردم و باور کردم که من چه بخورم چه نخوریم چاق میشم پس میخورم که حداقل زورم نیاد و مدام خاله خودم بهم میگفت تو مثل من چاقی و هرچیزی بخوریم چاق میشیم تلاش الکی نکن خاله و تا حدودی من هم اینو باور کرده بودم که من ژن چاقی دارم ارثی مادری دارم و الان دارم یاد میگیرم همانند چاقی لاغری رو یاد بگیرم الان هم آموزش میبینم این بار با حرفای استاد عطار روشن بدون تلاش و بدون گرسنگی بدون ورزش های سخت من با ورزش چاق نشدم که الان لاغر بشم من با با برنامه غذایی و لیست غذایی اندازهگیری شده یاد نگرفتم که چاق بشم که الان با رژیم لاغر بشم من لاغری رو یاد میگیرم باور میکنم به ذهن میسپارم و لاغری رو حق طبیعی خودم میدونم من دیگه چاقی رو ارثی نمیدونم ژن مادرم نیست بخاطر خوابیدن زیاد نیست بخاطر پرخوری نیست بخاطر کم تحرکی نیست بخاطر استرسم نیست چرا نیست چون نمونه هایی دیدم که باور کردم که چاقی رو یاد گرفتم و الان هم لاغری یاد گرفتنی هست عروس عمه من تیرویید کم کار داشت اما اندام بسیار متناسبی داشت فقط قرص مصرف میکرد برادر خودم مدام پشت میز بود و همچنان هست و اندام متناسب و فیتی داره همسر خودم خانواده اش در دوران نامزدی بهش میگفتن اینقدر به لاغریت نناز زن بگیری چاق میشی و همسر من زن گرفته و همچنان لاغر مونده و باور نداره که یک روزی قراره چاق بشه یکی از دوستانم خیلی زیاد میخوابه مخصوصا دورانب دانشجو بودیم نه زیاد راه میرفت نه فعالیتی داشت تا غذاشم میخورد فوری جلو سفره دراز میشکید اونقدر لاغر بود که لباس به تنش زار میزد و اعتقادی به اینکه زمانی چاق بشه نداشت و خیلی از خانواده هایی دیدم که پدر مادر هردو تپل بودن و فرزندان یکی چاق و یکی لاغر بوده همه این دلایل باعث شده که من باور کنم و ادامه بدم که من لاغری رو یاد میگیرم و انشاالله به تناسب اندام میرسم و ماندگار خواهد ماند.
به نام خدای مهربان💖
سلام به استاد عزیز و همراهان گرامی سایت تناسب فکری.
گام هشتم : علت اصلی چاقی چیست؟؟
علت اصلی چاقی موضوع مهمیه که درک اون میتونه جواب خیلی از ابهامات ذهنی درباره چرا چاق شدن و لاغر نشدن رو واضح کنه،هر فردی که اضافه وزن داره برای وضعیت خودش دلایل زیادی داره، که مجموع این دلایل باعث ایجاد انتظار چاقی و چاقتر شدن میشه.
افرادی که اضافه وزن دارن، وقتی که میخوان از هر روشی برای لاغری استفاده کنن قبل از شروع فکرشون اینه که من لاغر شدنی نیستم، حتی اگه لاغر هم بشم دوباره چاق میشم،خیلی از اطرافیان هم بهشون میگن که تو که لاغر بشو نیستی چرا داری رژیم میگیری و شنیدن این جمله از زبان دیگران باعث میشه که لاغر شدن در ذهنشون کار واقعاً سخت و دست نیافتنی باشه.
ما ذهنمون چاقی رو یاد گرفته و برای این یادگیری کار خاصی انجام ندادیم و اصلاً از این موضوع هم اطلاعی نداریم،اما در مقابل همیشه برای لاغر شدن این ما بودیم که تصمیم میگرفتیم لاغر بشیم و این تصمیم همیشه برای ما با زجر و ناراحتی همراه بود.
همه ما در زندگی برای یادگیری موضوعهای مختلف تحت آموزش قرار گرفتیم،این کاملاً طبیعیه که وقتی تحت آموزش قرار میگیریم، انتظار یاد گرفتن در ما ایجاد میشه،پس وقتی هم چاق شدن رو از اطرافیانمون یاد گرفتیم، این طبیعیه که انتظار چاق شدن در ما ایجاد بشه،پس علت اصلی چاقی ما همین آموزش دیدن چاق شدنه،نه ژنتیک و سوخت و ساز، یا هر دلیل دیگهای.
من میتونم به ذهنم موضوع جدیدی رو آموزش بدم و از طریق تکرار و تمرین، آموختههام رو به مهارت در زندگی تبدیل کنم،من هر چقدر تلاش کنم نمیتونم مهارتم رو از یاد ببرم و به طور کامل اونو فراموش کنم.
من نمیتونم اونچه رو که یاد گرفتم، فراموش کنم،این تنها دلیل تداوم چاقی و در واقع علت اصلی چاقیه،
روشی برای فراموش کردن اونچه یاد گرفتم وجود نداره،
ذهن مثل یک جاده یک طرفه است که فقط میتونه یاد بگیره و نمیتونه فراموش کنه،توانایی مغز برای آموختن بینهایته،نکته مهمی که باید مورد توجه قرار بدم اینه که من انتخاب میکنم که چطور از اطلاعات ذخیره شده در مغزم استفاده کنم.
میتونم اطلاعات زیادی رو در مغزم ذخیره کنم،اما فقط از اونچه که دوست دارم استفاده کنم،استفاده کردن از اطلاعات، باعث در دسترستر بودن اونا در مغزم میشه،
برای همینه که موضوعات تکرار شونده در زندگی رو به خوبی به یاد میاریم،اما موضوعی که کمتر مورد استفاده قرار میگیره رو اگه بخواهیم به یاد بیاریم، باید کمی فکر کنیم،که این فکر کردن همون جستجو کردن در بین انبوه اطلاعات ذخیره شده در مغزه.
وظیفه هدایت من توی زندگی به عهده ذهنه،ذهن با استفاده از آموزشهایی که یاد گرفتم، مسیر حرکتم در زندگی رو مشخص میکنه،چاق شدن موضوعی بوده که از گذشته اونو یاد گرفتم و در به کارگیری اصول اون به درجه استادی رسیدم،و نتیجه این آموزش هم جسمیه که الان دارم،پس علت اصلی چاقی، خودم هستم، حتی اگه اطلاع نداشته باشم.
چاق شدن از معدود آموزشهایی هست که نیاز به بازنگری و به روزرسانی نداره،
چون ذهنم بر اساس همون آموختههای قبلی خودش عمل میکنه،علت اصلی چاقی مداوم و مرحلهای اینه که برای چاقتر شدن نیاز به آموزش جدید و یادگیری مهارتهای بیشتر ندارم،فقط با تکرار کردن همون آموختههای قبلی میتونم بارها چاقتر بشم.
توی تموم روشهایی که برای لاغری استفاده میکردم،
با این کار فقط جسمم رو تحت فشار فیزیکی قرار میدادم،چون فکر میکردم علت اصلی چاقی من جسممه، با این کار میخواستم تا از طریق محروم کردن خودم از دریافت مواد غذایی، یا تحت فشار گذاشتن از طریق ورزشهای سنگین مقداری از وزنم رو کم کنم،
باید بدونم همونطور که با تحت فشار گذاشتن خودم نمیتونم رانندگی کردن، خیاطی کردن، نقاشی کشیدن، و یا هر دانش دیگهای رو فراموش کنم،با تحت فشار گذاشتن جسمم، نمیتونم چاق شدن رو فراموش کنم،چون من برای کم کردن وزن و سایزم، لاغر شدن رو یاد نگرفتم،پس بعد از تموم شدن مراحل رژیم یا ورزش، به وزن قبلی خودم برمیگردم،
چون مجدداً بر اساس آموختههای قبلیم برای چاق شدن رفتار میکنم.
یاد گرفتن یا آموختن از طریق تعامل بین مغز و ذهن انجام میشه و جسم هم نمایش دهنده میزان مهارتمون در یادگیریه،
همچنین میتونم از طریق جسم، با تکرار و تمرین اونچه یاد گرفتم، مهارتم رو در اجرای آموختهها بیشتر کنم.
پس از طریق جسم به تنهایی نمیتونم مهارتی رو یاد بگیرم و حتماً باید یادگیری از طریق ذهن صورت بگیره،بعد هم با جسم اون چه آموختم رو تکرار و تمرین کنم تا یادگیریم کاملتر و مهارتم در اجرای آموختهها بیشتر بشه.
در فرایند چاق شدن،دقیقاً این پروسه رو طی کردم،علت اصلی چاقی اینه که اول چاق شدن رو از طریق ذهن و توسط اطرافیان یاد گرفتم،بعد جسمم با تغییر وضعیت دادن و چاق شدن،اونچه آموختم رو به معرض نمایش و تمرین قرار داده و با تکرار چاقتر شدن، مهارتم در چاق شدن هر روز بیشتر و بیشتر شده،
پس اگه میخوام لاغر بشم و لاغر بمونم باید لاغر شدن رو اول از طریق ذهن یاد بگیرم و بعد با جسمم لاغر شدن رو تمرین کنم و در این کار هم استمرار داشته باشم، تا اونچه درباره لاغر شدن یاد گرفتم در جسمم نمایان بشه،هیچ راه دیگهای هم برای لاغر شدن وجود نداره.
همونطور که من چاق شدن رو از والدین و رسانهها یاد گرفتم،که این علت اصلی چاقیه، الان هم باید لاغر شدن رو یاد بگیرم،با این تفاوت که لاغر شدن رو خودم باید یاد بگیرم،اونایی که به من چاق شدن رو یاد دادن، توانایی آموزش لاغر شدن به من رو ندارن.
چاق شدن یه مهارته که اونو به خوبی یاد گرفتم و در چاق شدن هم به استادی رسیدم.حالا باید لاغر شدن رو یاد بگیرم،که اینم نیاز به استادی داره،نیاز به کسب مهارت داره،و اصلاً هم به این فکر نکنم که میتونم یه هفتهای، ۱۰ روزه، لاغر شدن رو یاد بگیرم.
پس اگه به این سایت هدایت شدم و با شنیدن این صحبتها حالم بهتر میشه، باید بدونم که دارم مهارت کسب میکنم، و به اندازهای که تکرار کنم و تمرین کنم و ادامه بدم،درجه استادیم بیشتر میشه،و یه اتفاق طبیعی و خود به خودی در من رخ میده و اونم لاغر شدنه،
وقتی که دارم تلاش میکنم برای لاغر شدن، و نتیجه نمیگیرم،یه چیزی توی ذهنم شروع میکنه به حرف زدن، شروع میکنه منو تخریب کردن،
یعنی همون چاقیه که منو چاق کرده،
همون افکار،همون نگرشی که باعث چاقیم شده و اصلاً دلیل اینکه دارم تلاش میکنم برای لاغر شدن،
همون چاقیه هست،وقتی هم نتیجه نگیرم،دوباره همون میاد میزنه تو سرم،که آره تو بیعرضهای،تو اراده نداری، تو آدم بشو نیستی،تو نمیتونی جلوی خودتو بگیری.
و اگه راه صحیحش رو بلد نباشم، اونوقت بهش اعتبار میدم و میگیم،آره راست میگی،من نتونستم رژیمم رو درست ادامه بدم، نتونستم خوب ورزش کنم،کوتاهی کردم،آره عرضه ندارم،نتونستم خوب عرق کنم،من از عرق کردنم راضی نبودم،رژیم رو درست نگرفتم،و همیشه هم کاری میکنه که خودمو سرزنش کنم،اینجور موقع ها حتی دیگران هم ما رو سرزنش میکنن،اونا هم چون اطلاع ندارن، آگاهی ندارن، میگن آره دیگه، عرضه نداری،اراده نداری،نمیتونی جلوی خودتو بگیری،نمیتونی لاغر بشی و لاغر بمونی.
اونا هم راه درست رو بلد نبودن،آگاهی از این موضوع نداشتن،چیزی بوده که از گذشته شنیده بودن، که اگه کسی میخواد لاغر بشه باید رژیم بگیره و ورزش کنه،و حتماً توی ذهنش تشخیص داده که ما نتونستیم خوب رژیم بگیریم و ورزش کنیم،پس اراده نداریم.
دلیل چاق شدن ما اینه که ما وقتی به دنیا میآییم مغزمون خالیه،یه سری اطلاعات رو خودش داره برای اینکه کارهاش رو خودش انجام بده،مثل یه دستگاه موبایلی که تازه میخریم و برای بار اول روشنش میکنیم،هیچ عکس و فیلم و شماره تماسی توش نیست،یه سری پیش فرضهایی هست که خود شرکت در نظر میگیره،بعد دیگه ما خودمون میتونیم ازش استفاده کنیم،هرجا دوست داشتیم عکس بگیریم، فیلم بگیریم، هر شمارهای رو که دوست داشتیم روش قرار بدیم، حتی هیچ دو تا موبایلی هم مثل هم نیست،عکسهایی که ما روش میذاریم با محتواهایی که یه نفر دیگه توش داره خیلی فرق میکنه،ما در بدو تولد هم دقیقاً مثل یک موبایل هستیم که الان تازه روشن شده، هیچی روش نیست،یه برنامه اولیه داره،مغز ما هم در هنگام تولد یه برنامه اولیه داره که قلب رو کنترل میکنه،تنفس رو کنترل میکنه،سلول سازی رو انجام میده،رشد و نمو رو داره انجام میده،یه سری کارها رو که نیازه که ما زنده باشیم رو انجام میده،اما این مغز خالیه،هر چیزی رو میتونه یاد بگیره،برای همینه که انسانها در مکانهای مختلف که به دنیا میان همه چیزشون با هم فرق میکنه،زبان گفتاریشون با هم فرق داره، فرهنگشون، عادتهاشون، شخصیتها، همه با هم فرق میکنه،چون مغز ما خالیه،یه سری از چیزهامون هم مثل همه، مثل ضربان قلب، هضم غذا، دفع مواد زائد،که اینا دستورات مغزِ، سیستم بدنه،اما از نظر اون چیزایی که اون فرد یاد گرفته و در معرض یادگیریش بوده، بسیار با هم متفاوتیم.
آموزش فقط سر کلاس نشستن نیست، ما همینجور که داریم بزرگ میشیم، از طریق چشم و گوش، مغزمون در حال یادگیریه،برای همینه که افرادی که ناشنوا هستن، به حالت عادی نمیتونن با دیگران ارتباط برقرار کنن،چون نمیشنون،برای همین حرف زدن رو بلد نیستن،یاد نگرفتن،اونها رو به شکلهای خاص خودشون بهشون آموزش میدن که بتونن با دیگران ارتباط برقرار کنن،چون گوششون صداها رو نشنیده،حرف زدن رو یاد نگرفته،ولی همون فرد میتونه مثلاً از همون ابتدا مهارت کار کردن با ابزار رو یاد بگیره، چون از طریق چشم میبینه،پس اونو میتونه انجام بده،ولی چیزی که مهارت صدایی باشه رو شاید نتونه،باید یاد بگیره،به طریق خودش باید بهش یاد بدن. بنابراین مغز ما همیشه در حال یادگیریه،
هر کدوم از ما به طریقی اضافه وزن پیدا کردیم،یا از بچگی اضافه وزن داشتیم،یا در سنین مختلف دچار اضافه وزن شدیم،خیلیها تا سن بلوغ متناسبن،اما از سن بلوغ اضافه وزنشون شروع میشه،چون از زمانی که کوچکتر بودن بارها شنیدن که فلانی به سن بلوغ رسید چاق شد،و این به عنوان یک فرمول خاموش توی مغزش ذخیره میشه،و وقتی که فرد به سن بلوغ میرسه روشن میشه،و فرد وقتی به سن بلوغ رسید، چون از قبل هزاران بار شنیده که سن بلوغ باعث چاقی میشه، یواش یواش انتظارش از خودش، از زندگیش، اینه که دیگه طبیعیه چاق شدن،خیلی از افراد هم فکر میکنن ازدواج باعث چاقی میشه و اینو بارها قبل از ازدواج میشنون و یک فرمول بسیار قوی در ذهنشون شکل میگیره و وقتی ازدواج میکنن، این روشن میشه،فرد انتظار داره از خودش،و چون عقیدهاش این بود که بعد از ازدواج چاق میشم، برای همین چاق میشه،در صورتی که این یک نگرشه،افرادی هم هستن که این نگرش رو ندارن،اونا هم این جمله رو شنیدن، ولی تاثیری روشون نداشته،باورش نکردن،نمونه ندیدن،بنابراین ازدواج کردن و هیچ تاثیری هم روشون نذاشته و چاق نشدن،اینقدر این ذهن قدرت داره که وقتی رویایی رو براش بسازیم، اون توانمنده که ما رو به رویامون برسونه،و انتظاری که ما در خودمون به وجود میاریم، مثل یک رویا و آرزو در مغزمون ذخیره میشه و مغز دستوراتی رو میده به بدن که در نهایت رویای ما به واقعیت تبدیل بشه،و این پروسه چاق شدنه،چاق شدن یاد گرفتنی بوده،نه شانسی، نه ژنتیکی، نه اختلال عجیب و غریب، نه اینکه یک بیماری بتونه باعث چاقی بشه،خیلیها عقیدهشون اینه که به خاطر کم کاری یا پرکاری تیروئید چاق شدن،این یک نگرشه،اونی که باورش میکنه، علاوه بر اینکه تیروئید داره چاق هم میشه،یه سری افراد اینو باور نمیکنن،اصلاً اینو قبول نمیکنن،اصلاً اینو نشنیدن،یا میشنون براشون اهمیتی نداره و میبینیم حتی با اینکه تیروئید دارن ولی متناسبن.
حالا اون دکتری که رفته مطالعه کرده، درباره چاقی تحقیق کرده، کتاب خونده، این اصلاً نمیدونه گفتگوی ذهنی درباره چاقی چیه،وقتی که ما به یه فرد متناسب میگیم برم این شیرینی رو بخورم راحت بشم، میگه یعنی چی،تو چرا اینجوری،چرا بهش فکر میکنی،هرچی هم که بگیم، من نمیتونم فکر نکنم، نمیتونم جلوی خودمو بگیرم،فقط میگه تو بیعرضهای، یعنی چی جلوی خودت رو نمیتونی بگیری،و اون اصلا نمیدونه که یه چیزی توی ذهن ما همش میگه برو بخور، اینو بخور، اونو بخور تا نخوردن، انگار هدایت میشیم به سمت خوراکیا، انگار ما رو صدا میزنن،باهامون حرف میزنن،یعنی توی ذهنمون انگار اینا ارتباط داره، یعنی اون ماده خوراکی باهامون ارتباط داره، ما رو میکشونه به سمت خودش،و اینو یک فرد لاغر نمیفهمه، نمیدونه اصلاً چیه،و اون پزشکی هم که متناسبه و میخواد به ما راهکار بده، اصلاً این چیزا رو نمیدونه،اون فقط حرف از اراده میزنه که نه باید اراده کنی، اگه میخوای لاغر بشی باید کمر همت رو ببندی، باید اراده داشته باشی،و اصلاً نمیدونه که اینا اراده نیست،یه چیزی دائماً به ما میگه که بیا اینو بخور، بیا اونو بخور،مگه ما چند تاش رو میتونیم بگیم نمیخورم،بالاخره شکست میخوریم.
ما با آرامش و با لذت و شادی چاق شدیم، درسته بدمون میومد از چاقی،ولی با لذت چاق شدیم،هیچ کدوم با گریه غذا نخوردیم،اگه زمانی که داشتم پرخوری میکردم، گریه میکردم که دیگه نمیتونستم پرخوری کنم،پس همش با شادی بوده،همون افکاری که منو دعوت میکنه به پرخوری،هی میگه اینو بخور، اونم بخور،از اینم بخور خوبه، اینو بخور دیگه گیرت نمیاد،همین یه امشبه،همونی که منو دعوت میکنه که شکمم رو پر کنم که جای نفس کشیدن هم نباشه،همون چند دقیقه بعدش شروع میکنه که خاک تو سرت،بازم نتونستی،ببین چقدر چاقتر شدی،اینجوری پیش بری از در رد نمیشی،و این دفعه شروع میکنه برعکس تحقیر کردن و سرزنش کردن. و این زبان چاقیه.
هیچ فرد متناسبی با این زبان آشنایی نداره،هیچ اهمیتی نداره که فرد متناسبی که داره در مورد لاغری صحبت میکنه، پروفسور، دکتر یا متخصص باشه، یا چند تا مدرک دانشگاهی داشته باشه،اگه اضافه وزن نداشته و نداره هرگز نمیدونه چاقی یعنی چی،کسی باید ذهن رو بشناسه و چاقی رو هم تجربه کرده باشه که بتونه بگه ارتباط بین چاقی و ذهن چیه.
حالا چرا لاغر نمیشیم؟؟برای اینکه تلاش ما برای لاغر شدن با تلاشمون برای چاق شدن تفاوت داره، یعنی ما به روش بومی، به روش روزمره خودمون چاق شدیم،حالا میخواهیم به روش ورزش، به روش رژیم لاغر بشیم.
مثل زبان آموزیه،ما هرگز برای یادگیری زبان فارسی زحمت نکشیدیم،به راحتی، بدون زحمت، بدون حتی یک بار تمرین کردن، بدون حتی یک بار نوشتن، ما فارسی صحبت کردن رو یاد گرفتیم،اما اگه میخواهیم زبان انگلیسی یاد بگیریم به این راحتی نیست،اینو دیگه ما میخوایم یاد بگیریم،دیگه این تمرین داره، تکرار داره،باید مغز رو در فضای صداهای انگلیسی قرار بدیم تا مغز یاد بگیره و عادی بشه براش،ما همه به صورت پیش فرض همه مون توی محیطهایی زندگی کردیم که همه فارسی صحبت میکردن، دیگه به راحتی فارسی صحبت کردن رو بلدیم، یاد گرفتیم،اما انگلیسی صحبت کردن رو دیگه به این راحتی نمیتونیم یاد بگیریم،باید تلاش کنیم،لاغری هم همینه، وقتی میخوام لاغر بشم،مثل اینه که بخوام انگلیسی یاد بگیرم،کل محتویات ذهن من چاقیه، کل پیرامون من چاقیه، کل سر و صداهای ذهن من چاقیه، باید خودم رو در معرض لاغری قرار بدم، و یواش یواش یادش بگیرم،اینجوری نیست که برم ورزش کنم لاغر بشم،مثل اینه که طرف میخواد انگلیسی یاد بگیره یه آمپولی چیزی بخوان بهش بزنن تا یاد بگیره.مثل این میمونه که به یه فردی بگن بیا این ۵۰ تا جمله رو تکرار کن تا دیگه زبان انگلیسی یاد بگیری و اونم میگه خب چه اشکالی داره انجام میدم،بعد میبینه فایده نداره،یعنی همون روشهایی که توی لاغریه،
که افرادی پیدا میشن و راهکارهایی میدن برای لاغر شدن که رژیم بگیر، ورزش کن،
این توی زبان آموزی هم هست،توی هر چیز دیگهای که قراره یادش بگیریم، یه سری افراد یه راهکارهایی میدن عجیب غریب،پس به همون اندازه که تکرار کردن ۵۰ تا جمله باعث یادگیری زبان نمیشه،به همون اندازه هم استفاده از یه برنامه رژیمی هم باعث لاغری نمیشه، پس اگه این سوال نوی ذهنمه که چرا لاغر نمیشم؟؟جوابش اینه کهروشی که میخوام باهاش لاغر بشم روشیه که هیچ لاغری ازش استفاده نکرده برای لاغر شدن،بعد چطور من میخوام که از اون روشها لاغر بشم.
کدوم فرد لاغر با رژیم لاغر شده، یا لاغر مونده؟؟اون فرد لاغر فابریک نه اون فردی که جسمش لاغره ولی مغزش چاق شده، ذهنش درگیر چاقیه که همش میگه اینو نخورم، این کارو نکنم،یه سری از افراد هستن که اینجورین، جسمشون متناسبه اما درگیر ترس از چاقی شدنن،چرا؟؟چون شنیدن، رسانهها گفتن، حالا یه جورایی یه چیزایی شنیدن و باور کردن که مثلاً خوردن فلان ماده غذایی باعث چاقی میشه،تحرک از این مقدار کمتر، چاقیه. فلان چیز باعث چاقیه،اینا لاغرن ولی متناسبن،ولی ترس از چاقی دارن،یه اقدامات عجیب و غریبی هم میکنن، ولی در نهایت اضافه وزن پیدا میکنن،
اینها نه،اون افرادی که متناسبن و هیچ کار خاصی نمیکنن برای متناسب بودنشون،نه ورزش میکنن،نه رژیم میگیرن،هیچ فرد متناسبی که از اون اول متناسب بوده تا الان هرگز از رژیم و ورزش و کرم و کمربند و دستگاه،از هیچی استفاده نکرده برای لاغر شدن.
حالا من چطور انتظار دارم که با استفاده کردن از چیزایی که هیچ کسی برای لاغری استفاده نکرده، لاغر بشم.اصلاً نمیشه.
پس برای اینکه تا الان از روشهایی برای لاغری استفاده کردیم که هیچ فرد لاغر و متناسبی از این روشها استفاده نکرده برای لاغری،پس هیچ موفقیتی هم در اینها نیست.
لاغری با ذهن چیه؟؟دقیقاً روشیه که همه افراد متناسب دارن و از همین روش استفاده میکنن، اونا پیش فرضشون همینه،اونا چاقی رو یاد نگرفتن،ولی من چاقی رو یاد گرفتم،همه آدمها با هر رنگ و نژاد و کشور و محیط پیش فرضشون از طرف خداوند تناسب اندامه،همونجور که خداوند دو چشم، یه بینی، دهان، دو تا گوش، همه چیز رو داره درست مدیریت میکنه،در تولد میلیاردها انسان قطعاً اشتباه نمیکنه که بخواد بعضیا رو از دستش در بره که اینا چاق و نامتناسب باشن.
پس دیگه این حرفها رو ول کنم که ژنتیکه، تیروئیده، سوخت و سازه، سن بلوغه،کربوهیدراتهاست،اینها نیست،پیش فرض وجود همه ما تناسب اندامه، همه اونایی که چاقن، چاقی رو یاد گرفتن،وگرنه پیش فرضشون تناسب اندامه.
روش لاغری با ذهن دقیقاً روشیه که همه لاغرهای دنیا دارن ازش استفاده میکنن،
نه خواب رو عامل چاقی میدونن،نه کار رو عامل چاقی میدونن،نه خوردن رو عامل چاقی میدونن،نه هیچی رو عامل چاقی میدونن،اصلاً چیزی به اسم چاقی توی مغزشون نیست،هیچ نگرشی درباره چاقی توی ذهنشون نیست،پس منم در لاغری با ذهن، باید به اون سمت حرکت کنم،زمان میبره،
اما نتیجهاش فوق العاده است، آرامش ذهنی برام میاره،سلامت روحی، سلامت جسمی، شادی درونی،همه چیز رو متحول میکنه،چون با این کار اساس و اصول رسیدن به پیش فرض ایده آلم رو یاد میگیرم،با کنترل ذهن،شناسایی فرمولهای اشتباه و اصلاح کردنش،تکرار، تمرین و نتیجه.
بینهایت از شما سپاسگزارم استاد عزیزم.
فایلهاتون واقعا عالی و بینظیرن🌼🌼🪴🪴🌹🌹
سلام بر استاد عزیز و دوستان همراه
پیرامون مبحث امروزمان در مورد یادگرفتنی بودن چاقی من یاد صحبتهای مادرم افتادم که چند روز پیش بهم گفته بود که زن عموی تو که دوتا دختر داره و هم عمو و هم زن عموی من هر دو معلم بودن .
و بنا به شغل معلنی شان مجبور بودن فرزندانشان رو در دوران کودکی پیش مادراشون بفرستند تا ظهر پیششان باشه و زن عموی من به مادرم گفته دختر اول من چون پیش مادربزرگش بزرگ شده کلا رفتار اون شبیه مادربزرگش شده و اهل تمیزی زیاد هست ولی دختر دومش پیش مادرجونش بزرگ شده ولی اون زیاد به تمیزی اهمیت نمیده و رفتار اون رو داره .
همون چیزی که ما میگیم یاد گرفته .
یا در مبحث تربیت فرزند همش ما مراقب بچه ها هستیم که باهرکسی دوست نشه چرا؟ چون معتقدیم یک بچه بی تربیت در رفتار فرزند ما تاثیر نامطلوب میزاره و این رو بارها شنیدیم که اکه بچه ای بی ادبی میکنه میگیم بچه مقصر نیست حتمن یه جایی دیده و شنیده ویادگرفته و داره تکرار میکنه .
اما در موضوع لاغری استاد نمونه خوبی برای نقض باورهام برای چاق بودنه :
معتقد بودم بخشی از چاقی ارثیه چون خودم قدم بلنده وقتی چاق شدم مادرم مرتب میگفت به فلان عمه ات رفتی .
اما به استاد هم میگفتن طایفه شما عطار روشن ها چاقه و چاقیتون ژنتیک هست اما استاد ثابت کرد که این فقط یک توهم محض هست .
یا خودم شنیدم کار پشت میز نشینی و کم تحرکی باعث چاقی هست باز هم استاد که کارش پشت میزنشینی وکار باسایت هست و نقض این باور هست .
یا در فیلم ها میدیدم که فردی که وضع مالیش خوبه اون چاقه مثل سریال خانه به دوش ونقش اصلان ولی استاد باز نسبت به گذشتش که درقرض وبدهی بود الان درآمد خوبی داره اما متناسبه .
یا شنیدم که غذاخوردن باعث چاقی میشه و من باز دیدم استاد آبگوشت رو با برنح صرف میکنند وباز هم متناسبند .
یاآرامش باعث چاقی میشه و وقتی خودم تو کنکور سراسری که دغدغه زندگیم بود یا موضوعات دیگه وقتی حل میشد من جسمم به سمت چاقی میرفت اما من دیدم که استاد بالای چهل کیلو وزنش کم شد و وضعیت مالیش بهتر شد و روابط خوبی با خانوادش داره و آرامش روحی خوبی داره اما باز هم متناسبه.
یا فرد خوش مشرب و خوش اخلاق وخانواده دوست ومهربان چاقه مثل دایی ام . ومن همش تو خونه میگفتم من شبیه دایی هستم .اما من شوهر عمه ام مرد فوق العاده مهربان وخوش مشرب وخانواده دوست هست اما متناسبه ولاغره.
یا فردی که اعتماد به نفس و خودباوری بالایی داره چاق هستند وچهار شونه وقوی و دوره ای که روی اعتماد به نفسم کار کردم و اعتماد به نفسم بالاتر رفت روند چاقیم بیشتر شد اما افرادی دوربرم هستند که اعتماد به نفس بالایی داره ولی متناسبند.
پس نه محیط ونه شغل ونه درآمد و نه ویژگی شخصیتی هیچکدوم قدرت چاق کردن منو ندارن بلکه این منم که با این نوع افکارم باعث چاقیم شدم و با تغییر افکارم متناسب بودن رو خلق میکنم .
سلام و درود
سوال اول:کار با دستگاه بدنسازی اول به من یاد داده شد
اموزش حرف زدن به فارسی در کودکی اموزش خواندن و نوشتن
سوال دوم: با تمرین زیاد تکرار و پشتکار در طی زمان این عادت نهادینه شد
سوال سوم:توجه به چاق تر شدن هر روز باعث شده ما هر چه بیشتر و بیشتر تحقیق کنیم و راه های چاق شدن رو در اینترنت پیدا کنیم و هر روز بیشتر چاقی رو یا گرفتیم
سوال چهارم: توجه به چاقی هر روز بیشتر از دیروز
سوال پنجم:در این دوره ما ارام ارام یاد میگیریم به جسم خود احترام بزاریم و زبان اون رو بفهمیم و بدن ما با ما حرف بزنه وقتی که اون واقعا نیاز به غذا داره ما متوجه بشیم و به اون غذا برسونیم و این عادت انسان های متناسبه
سوال ششم: خیر
سوال هفتم: ما میایم و این بار ذهنمون و طرز فکرمون رو تغییر میدیم و این اموزش رو اگه کامل و درست ببینیم باعث میشه تا اخر عمر مشکل پرخوری و اضافه وزنمون حل بشه فقط باید ثابت قدم باشیم و عین همیشه جا نزنیم و یه چیز رو تا اخرش بریم🌹
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همگام
من یقین دارم توانایی تغییر کردن و دارم که خداوند منو به این مسیر هدایت کرده چون خداوند کار بیهوده انجام نمیده پس پر انرژی و قدم قدم و بدون کوچکترین عجله جلو میرم حالا که با آموزشهای غلط استاد چاقی شدم توی این مدرسه تمام تلاشم و میکنم شاگرد نمونه باشم و مهارت لاغری و یاد بگیرم هر چقدر هم طول بکشه که نتیجه بگیرم مهم نیست کسب این مهارتها ارزش بینهایت داره یه عمر عجول بودیم و رژیم و ورزش پشت هم برای کسی نتیجه و همش تو فکر نتیجه بودیم هر روز وزن کشی مدام سایز گیری تا کمی برای خودمون قابل تحملتر میشدیم رها میکردیم و حالا روز از نو و روزی از نو ،الان دیگه راه درست و یاد گرفتم مسیر و پیدا کردم راهنمای الهی خودم و پیدا کردم پس عجله بی عجله وزن کردن و سایز کردن مال ذهن چاقه
چرا من چاق شدم ؟
دلیل چاق شدن من که واضحه برام ورودی های اشتباه که به مرور زمان روی عادتهام تاثیر گذاشت و ذهنم و چاق کرد و جسمم چاق شد و مدام گول مافیای چاقی و خوردم از انواع و اقسام رژیمها تا وسایل لاغری و داروهای لاغری و پزشکان لاغری بگیر تا فشار آوردن به جسم بینوای خودم با این تکنیکها،وقتی یادم میاد چه بلاهایی سر بدنم آوردم تا لاغر بشه گریه ام میگیره دلم برای بدنم میسوزه چقدر بهش ظلم کردم امیدوارم جسمم و خدایی که این جسم و به من امانت داده منو ببخشن تمام تلاشم و میکنم تا جبران کنم
الان من دارم آموزش میبینم با تکرار و تمرین روشهای صحیح و یاد میگیرم عادتهای بد ذهن چاقم و کم کم با عادتهای ذهن لاغر جابه جا میکنم آموزشهای ذهن چاقم و با آموزشهای ذهن لاغر جایگزین میکنم من توانمندم و بارها و بارها در شرایط مختلف زندگی این توانایی ها رو دیدم من در توانایی هام مثال و زبانزد همه کسانی هستم که میشناسنم اگر اتفاقی افتاده و اشتباهی کردم و ذهنم و چاق کردم برای این بوده که بلد نبودم الان دیگه با افتخار میشینم توی این مدرسه و یاد میگیرم خدایا سپاسگزارم ازت بخاطر راهنمایی من به این مسیر الهی شکرت
چرا لاغر نمیشم ؟
اتفاقا من به توانایی چاقها برای لاغری ایمان دارم چون ما انسانهای چاق بسیار با اراده و قوی هستیم چون بارها و بارها کلی وزن کم کردیم ولی چون راه و اشتباه رفته بودیم و بلد نبودیم مسیر صحیح و دوباره چاق شدیم بعد خسته شدیم و یه تایمی رها کردیم همه چیز و،بعد گله و شکایت و افسردگی که چرا منو اینجوری خلق کردی و باقی مسائل که هممون درش استادیم ما لاغر نمیشیم چون کلی بهانه داریم برای چاق بودن خودمون ژنتیک ،سن،کم تحرکی،پرخوری و………
اینقدر طی سالها شنیدیم و دیدیم که تک تک این بهانه ها رو برای خودمون به یه باور تبدیل کردیم برای اینکه نمیخوایم قبول کنیم که دلیل چاقی امروزمون بخاطر رفتارهای غلط خودمون و ذهن چاقمون بوده تا زمانی که نپذیریم که شرایط موجود و خودمون بوجود آوردیم نمیتونیم تغییرش بدیم تا به اشتباهاتمون توجه نکنیم نمیتونیم جبرانشون کنیم و روشهای صحیح و جایگزینشون کنیم از قدیم گفتن کسی که خوابه میشه بیدارش کرد ولی کسی که خودش و به خواب زده نمیشه بیدارش کرد پس تلاش کنیم فرمولهای غلط و شناسایی کنیم و اونها رو با فرمول درست لاغری جایگزین کنیم نه نیاز به رژیم داریم نه ورزشهای طاقت فرسا نه داروهای مختلف و تکنیکهای متفاوت واقعا کدوم لاغر فابریکی اینجوری لاغر مونده که ما بخوایم اینجوری لاغر بشیم کافیه دل بدیم و تلاش کنیم آفتهای ذهن چاقمون و شناسایی کنیم در مسیر باقی بمونیم هر روز تمرین و تکرار کنیم فایلها رو ببینیم و گوش کنیم کامنتهای بچه ها رو بخونیم و اجازه ندیم چیزی ما رو از مسیر خارج کنه به صدای ذهن چاق توجه نکنیم یه تایمی خود خواسته صدای ذهن چاق و سایلنت کنیم تا صدای ذهن متناسب شروع کنه به رشد کردن در ذهن ما ،و اونقدر صدای ذهن لاغر بلند بشه که دیگه صدای ذهن چاق هر چقدرم فریاد بزنه شنیده نشه و تمام اینها نیاز به زمان داره و تلاش خودمون برای آموزش دیدن و استمرار داشتن در مسیر صحیح لاغری با ذهن ،طبیعت خلقت ما انسانها تناسب اندامه پس من به طبیعت خودم برمیگردم و شگفتی ساز میشم به یاری خداوند و آموزشهای استاد عزیزم الهی به امید تو
سلام خدمت استاد عزیز
علت چاقی من آن است که در این کار استمرار داشته ومهارت کافی پیدا کردم و ذهن من فرمول چاقی را به خوبی یاد گرفته است و علتهایی که خودم برای خودم تصورکرده بودم
چاقی من ژنتیکی است
چاقی براثر بی تحرکی
نداشتن رژیم خیلی خوب
خوردن شیرینی و نان و برنج
سوخت وساز پایین بدنم
استخوان بندی درشت
کارمند بودن
ترس از چاقی بعد از خوردن غذا
وچرا لاغر نمیشوم
من به خاطر اینکه فرمول ذهن خودم را به سمت متناسب شدن نبردم و هنوز هم از چاق شدن مترسم لاغر نمیشوم پس باید که ذهن خودمان را به سمت لاغر شدن ببریم و اگر هرروز فواید لاغری که سلامتی – اعتماد به نفس بالا – آزاد بودن در انتخاب برای خوردن و پوشیدن لباس – شرکت بیشتر درگروه های جمعی و خیلی از موارد دیگر را برای خودمان یاداوری کنیم و واقعا اشتیاق داشته باشیم و تمریناتی که استاد گفتند را موبه موانجام دهیم برای لاغر شدن ،ما هرروز به سمت لاغر شدن حرکت میکنیم انشاالله که بعد از طی کردن مراحل 100گام جزء شگفت انگیزان باشیم .
سلام وعرض ادب
چرا چاق شدم ؟ چرا لاغر نمیشم ؟؟؟
سوالی ک منم سالها توی ذهنم مروزش میکردم ؟ برای قسمت اول ک چرا چاق شدم و چرا دارم چاق میشم کلی دلیل داشتم ، دارم چاق میشم چون من رژنتیکم چاقیه ، چون سوخت و سازم پایینه ، چون کمتحرکم، استخون بندیم درشته ، چون غذا زیاد میخورم ، از نوع غذاهاییه کمیخورم ، چون افسردم الان وناراحتم پس دارم چاق میشم ، چون ورزشو گذاشتم کنار بس چاق میشم چون الان رژیم ندارم بس چاقتر میشم و کلی دلیل و فرمول ونگرش در ذهنم داشتم ک از خودم انتظاری جز چاق شدن نداشتم ، وهر چی ک از بیرون جسممو تحت فشار رژیم و ورزش قرار میدادم و یا از دمنوش و داروهای لاغری استفاده میکردم باز هم نتیجه مطلوب وپایدار نداشتم ، چون در اون شرایطم تمام اون فرمول های چاقی در ذهن من بود، ی مدت ک وزن کم میکردم بعذش انتظار استپ بدن رو داشتن بعد یهو مشکلی پیش میومد و میگفتم ناراحتی و افسردگی منو چاق میکنه ، خلاصه ک هر چی ک تلاش میکردم برای لاغری ، ناموفق تر از قبل بودم چون همراه این تلاشها ی سری فرمول هام بهماضافه میشد ، میرفتم باشگاه میگفتن باید عرق کنی پس عرق نمیکردم لاغرمنمیشدم ، رژیم میگرفتم میگفتم باید اینارو محدود کنی ، وقتی وسط رژیم ی خطا داشتم پس انتظار لاغری همنداشتم ، وهمه ی تلاش هام برای لاغری بی نتیجه میشد ؛ چون ذهنم پر از چاقی ها بود ، نگرش وفرمول و اطلاعاتی ک منو فقط ب سمت چاقی میبرذ ،
من سالها چاقی رو یاد گرفته بودم و رفتار و عملم همسو با چاقی بود وبا فشار جسم نمیشد ک ذهن روخالی کنم ، اونفرمول ها هر لحظه کار میکرذن ودر ذهنم مرور میشدن ؛ نمیشد انچه رو ک سالها از بچگی یاد گرفتم و باورشون کردم رو چند روزه و چند ماهه با رژیم و ورزش ودارو فراموش کنم ، سالها بهم گفتن ژنتیکی چاق میشی ، وقتی ک ب سن بلوغ برسی چاق میشی ، تحرک نداشته باشی مساوی چاقیه ، غذا خوردن و مقدار و و نوعش باعث چاقی میشه ، استخون بندی درشت یعنی هیکل بزرگ و درشت پس تو لاغر نمیشی ، ارثی ما سوخت و سازمون کمه وهر چی ک بخوریم بصورت چربی وگوشت میچسبه بهمون، غذاها حیفه ، اصراف میشه ، گناه داره ، خوشمزه اس باید خورده شده ، مهمونیه دیگه بعدش از اینا نیست باید بخوریم ، تارف کردن دستشو رد نکن، این مفیده ، میوه خوبه و …. کلی دلیل برای اضافه خوردن و رفتارهای چاقی وعمل ب چاقی رو من هر روز تکرار میکردم و همین هم علت تداوم چاقی در من بود، حتی وقتایی ک وزنم و سایزم زیاد در حد چاقی نبود ولی ذهنم چاق چاق بود، شاید خودمو کنترل میکرذم ودچار کلی همکشمکش و تنش میشدم ولی تناسب فقط در اون موقع در جسمم بخاطر فشار ها بود ولی ذهنم چاق بود و پر از فرمول چاقی ، ک الان با این لقمه توجاق میشی الان ورزش نکردی چاق میشی و یا بخور یه بار مهمونیه، پولشو دادی ، حیفه ، شادی بخور، عصبی بخور ، و همین ها خیلی زود باعث تغییر جسم هم میشد چون ذهن ومغزم فقط اون چاقی رو داشت و رفتارهای چاقی هم در جسمم نمایان میشد چون در ذهنمو مغزم فقط تصاویر چاقی بود ؛
پس راهش چی بود ؟؟؟ چطوری باید لاغر میشدم ؟؟؟ تنها و تنها راه ممکن برای لاغری ومتناسب شدن ومتناسب زندگی کردن فقط اموزش به ذهنه ، من چاقی رو از ذهنم شروع کردم اونوقتی ک بچه بودم و اون اطلاعات و اموزش های چاقی رو یاد میگرفتم وباور میکردم ، از بیرون هیچ فشاری ب خوردمنمی اوردم و با لذت روز ب روز چاق میشدم ،ذهنم منو خیلی راحت و اسون ب سمت چاقی میبرد ، الانم باید ذهنمو اموزش بدم ، فرمول های لاغری ، باور اینکه جسممن توانایی تناسب رو داره و لاغری رو برای جسمم طبیعی بدونم ، هیچ ژنتیکی نمیتونه منو چاق کنه ، هیچ بی تحرکی باعث چاقی من نمیتونه باشه کلی ادم ک حتی نیمساعتم طاقت رژیم گرفتن ها و ورزش وتمرین های ورزشی منو ندارن و متناسب لاغرن حتی کسایی ک لاغرن و افراد نزدیک و دوست من هستن ،رو دیدم ک هیچ تلاشی برای لاغر شدن خودشون انجام نمیدن و خیلی متناسب و لاغرن هیچوقت امار غذاشون دستشون نیست کچی خوردن چقدر خوردن ولی لاغر ومتناسبن ، هیچوقت تلاش نکردن ک پیاده روی کنن، هیچوقت پانشدن برن ساعت ها توی باشگاه وزنه بزنن و تحرک داشته باشن ولی لاغرن ، ندیدم ک چشمشون ب این باشه ک چقدر از غذامو خوردم ایا این مقدار بسه یا زیاده ، هیچوقت ندیدم نوع غذاهارو انالیز کنن چون چاقی رو یاد نگرفتن و برای جسمشون باورش نکردن، اونها فقط تناسب و لاغری رو از جسمشون انتظار دارن ، تنها راه لاغر شدن و متناسب زندگی کردن اموزش ب ذهنه ، همانطور ک اشپزی رو یاد گرفتیم ، همانطور ک رانندگی رو یاد گرفتیم ، باید مهارت لاغری رو یادم بگیرم ، در اینصورته ک مثل اب خوردن خیلی اسون و راحت لاغر ومتناسب میشم ، من وقتی وارذ سایت شدم و تحت اموزش لاغری قرار گرفتم ، هیچ کار خاصی انجام ندادم ، فقط یاد گرفتم فهمیدم ک کدوم فرمول ها و نگرش های من مربوط ب چاقیه ، و در مقابلش چ نگرش و اطلاعاتی راجب لاغری هست ، پذیرفتم ک من مسئول بوجود اومدن چاقیم بودم ن هیچ دلیل و علت دیگه ، و قبول کردم ک من فقط میتونم لاغری رو یاد بگیرم ، و بعد از اون ب مرور جسم من شروع ب تغییر کرد ، چون ذهنم داره تغییر میکنه ، من یه ماهه و ی ساله چاق نشدم ، ذهن ومغز برای اینکه اموزش های جدید رو ب ناخوداگاه بده و تثبیت بشه و تبدیل ب رفتار و عمل بشه ب زمان نیاز داره ، و تکرار و تکرار ، هر چقد ک تکرار باشه اون مقدار راحت تر و سریعتر میشه ، مثلا همون اموزش رانندگی من بخوام دوبار ماشینو بردارم و چرخ بزنم نمیتونم ب اون همه مهارت برسم و دست فرمون خوب رو در شرایط مختلف داشته باشم ، ولی وقتی هر روز دارم تکرار میکنم ودر شرایط و موقعیت های مختلف قرار میگیرم ، مهارتم بیشتر وبیشتر میشه ودر موقعیت های مختلف میدونم ک چه عکس العملی رو انجام بدم لاغری هم همینجوریه ، همونطور ک چاقی رو سالها در شرایط مختلف انجام دادیم وادامه دادیم ، بایداموزش لاغری رو هم ادامه بدیم و تکرار کنیمو در این راه در شرایط مختلفی قرار میگیریم و وقتی ک هر روز در مسیر اموزش هستیم بهتر میتونیم در شرایط مختلف عکس العمل درست رو انجام بدیم و مهارت لاغری رو کسب کنیم و خیلی اسون مثل اب خوردن هر روز متناسب تر و لاغرتر از قبل میشیم ، صبر و تکرار و استمرار داشتن در اموزش هست ک نتیجه رو فراتر از انتظارمون میکنه
سلام روزبخیر
استاد عزیزم و دوستان و هم مسیریای مهربونم
سوال چرا چاق شدم؟
خب تاقبل از اینکه از آگاهی ذهن وباورهای ذهن چاق مطلع بشم
همیشه دلیل اصلی چاقیمو عواملی مثل پر خوری زیاده روی در غذا حتا تفکیک های غذایی که همگی میدونیم اخبار و رسانه و اطرافیان میگفتن ، دلیل چاقی خودم میدونستم ،
استعدا. و ارث چاقی اینکه چون مادر بزرگمون شکم داشته ما هم به اون رفتیم
که خوردن باعث میشه روی چاقی شکممون تاثیر بزاره
سوال چرا لاغر نمیشم ؟
خب رفتارهای پر خوری ،سریع غذا خوردن ، ناتوانی و کم اراده بودن از اینکه به موقع دست از غذا خوردن بکشم ،
وحالا با اینآگاهی که کسب کردم فهمیدم همین توجه کردن به پرخوریم و سر زنش کردن خودم بعد خوردن زیاد غذا وسرعت در خوردن و سرزنش خودم که من چرا اراده ندارم وهمین باورها باعث شده نتنها همچنان به رفتاری که دوست ندارم ادامه بدم بلکه چاقتر هم بشم
اما حالا دیگه قدم به قدم با دوره های استاد پیش میریم و اعتماد میکنم به این آگاهیا و نتیجه اش هم اول توی ذهنم بعد توی جسمم میبینم ، تا دیروز توقع داشتم حالا که توی مسیر هستم پس چرا رفتارغذا ییم تغییر نکرده یا چرا لاغر نشدم (جسم)اما حالا میدونم و به خودم قول میدم اول باید ذهنم لاغریو یاد بگیره من دارم ذهنمو لاغر میکنم کاری به ظاهر جسمی که الان دارم نداشته باشم و دیگه هم در مورد جسم الانم که چقدر چاقه نه با خودم نه با دیگران هیچ حرفی نزنم دیگرانی که توی این مسیر لاغری باذهن نیستن و حتا بهشم اعتقادی ندارن که اول باید ذهنتو لاغر کنی تا جسمت خودش خودشو به پیش فرض الهیش که لاغری و تناسب دائمی هست نشون بده ،
خدایا شکرت
من ادامه میدم
سلام استاد مهربان و دوستان هم مسیر
استاد حرفاتون کاملا درسته وهربار ک فایلتونو گوش میدم میگم عه این ک خوده منع😂
من هم کله عمرم در رژیم و باشگاه بودم و قشنگ حرفاتونو حس میکنم چون دقیقا تمام این حرفا مرتب ب من هم میزنن ….تو ک همیشه تو رژیمی ورزشتم ک ول نمیکنی الان باید شده باشی عدد 1 ….
اون لحظه اشک و غصه همه وجودمو میگیره دلم میخاد برم یجا فقط گریه کنم….
دلم میخاد داد بزنم بگم آخه مگه من دلم میخاد اینجوری باشم….استاد پسرمم 13سالشه واون هم دچار اضافه وزنه هرکی میرسه میگه تروخدا جلوشو بگیر بفرستش ورزش ب فکرش باش….خب آخه کدوم مادری دلش میخواد فرزندش ناراحتی بکشه وابنکه کدوم مادری میتونه غذارو از جلوی بچش برداره….
استاد وقتی بچه های خوش اندام دیگه رو میبینم میگم خدایا کاش پسر منم اینجوری بود اما سریع بخودم دعوا میکنم ک ناشکری نکن مطمعنم یروز ک عاقلترو فهمیده تر شد حتما مسیر درستشو پیدا میکنه….
استاد دقیقا من هم مجرد بودم بهم میگفتن وای حالا ازدواج کنی چی بدتر میشی …وای باردار ک شدی قشنگ سه برابر میشی و دیگه هم لاغرنمیشی اگرم بشی بدنت بدریخت وچروک میشه….و دقیقا تمام حرفاشون درست شد بعداز ازدواج رسیدم ب 80کیلو از 67کیلو …باردار ک شدم رسیدم ب 100کیلو بااینکه غذا هم درست نمیخوردم ویار داشتم….
ک بعداز زایمان رژیم گرفتم و ورزش کردم رسوندم خودمو ب 67کیلو اما ب محض رها کردن باز ب 70و75رسیدم والان چند ساله با زجر دوکیلو کم میکنم دوروز ک رژیم و ول میکنم میشم 77…
واین جنگ اعصاب بین جسمو ذهنم سالیان ساله ک همرامه….
و جالبه هرچی اطرافیان میگن دقیقا همون میشه
اما من اینروزا مرتب دنبال الگو هستم برای تغییر باورم …مثلا همین امروز دوتا برادر در اقواممون دیدم ک یکی لاغرو خوش اندام اون یکی تپول و ازهمه جالبتر اینکه اون تپوله پرخور نیست و فوق العاده جنبو جوش داره و برعکس اون لاغره پررررررخووووور😂😂😂
وباز در محل کارم میبینم خیلیا هستن ک لاغرن وارزوی یکم چاق شدن دارن ….چون من مربی تعلیمم مرتب پشت فرمونم و همیشه میگم بیشتر این اضافه وزنم بخاطر بی تحرکیمه ....
حتی ب طرز خوردن و رفتارهای آدمای لاغرم زیاد توجه میکنم میبینم خیلی اروم غذا میخورن انگار بزور میخورن…
وانقد در اطرافم دنبال این الگوها میگردم تا ذهنم باورکنه ک همه ی افکار این چندسالم یک باور غلط بیش نبوده و میدونم با تکرارو استمرار بلاخره پیروز میشم و ب ذهنم غلبه میکنم من باید بتونم ب خودم ب فرزندم ب اطرافیانم و همه نشون بدم ک قدرت ما فراتر از همه ی مخلوقاته باید ثابت کنم ک اشرف مخلوقاتم و باذهن میتونم معجزه کنم.….
ب امید آن روز 😍😍😍😍
سلام خدمت استاد عطار روشن عزيز
چرا چاق هستم و چرا لاغر نشدم؟
من اين باور رو داشتم كه ازدواج باعث چاقي ميشه و سن 40 سالگي باعث چاقي ميشه
و طبق قانون انتظار اين اتفاقات رخ داده است
خود من بارها به هر كسي كه ازدواج كرده يا در شرف ازدواج بوده است گفتم بعد از ازدواج چاق ميشي …توضيح هم ميدادم كه چون تغييرات هورموني در بدن صورت ميگيرد فرد بعد از ازدواج چاق ميشود
فكر ميكردم سن چهل سالگي سني است كه سوخت و ساز بدن خيلي پايين مي آيد..يادمه از سنين 25-26 سالگي به همه ميگفتم من بايد تا چهل سالگي لاغر بشم وگرنه بعدش نميتونم ..
اين عدد چهل رو از همه طرف توي مغز ما كردن
يا شنيده بودم طرف تا چهل سالگي فقط ميتونه پيشرفت كنه بعدش ديگه بايد به فكر بازنشستگي باشه
يا يه مدتي شنيدم كه حضرت محمد بعد از چهل سالگي به پيامبري رسيد و چهل سالگي سن خيلي خاصيه
يا درباره اينكه براي فلان حاجت چله فلان ذكر رو بگير
خلاصه با اين عدد چهل به فنا دادن ما رو
خدا رو شكر كه الان در اين مقطع از زندگيم دستشون برام رو شده و ديگه گول اين اعداد رو نميخورم و فهميدم خودم هستم كه همه چيز رو رقم ميزنم
من يك ذره از كل جهان هستي هستم كه همه چي درون منه …ميخوام چي بشم ؟ چاق ؟ ميشم …ميخوام لاغر بشم ؟ …ميشم…ميخوام ثروتمند بشم ؟ …پس ميشم…ميخوام روحاني باشم ؟ …پس ميشم …ميخوام مادر بشم؟…پس ميشم…..
ميخوام بگم من ذره اي هستم از اين جهان كه همه قابليت ها درون من هست و من هستم كه انتخاب ميكنم چي بشم..
براي تاييد اين حرفم توصيه ميكنم اين ويديو رو در يوتيوب ببينيد سخنراني دكتر الهي قمشه اي…اگر وقت نداريد كلش رو ببينيد دقيقه 19 رو ببينيد …
\”سخنراني دكتر الهي قمشه اي در حقيقت عشق 1\”
سعي كردم لينكش رو اينجا اضافه كنم ولي نشد
و خداوند براي من اين آيه رو نازل كرد كه” أن يقول له كن فيكون”
من هر چي بخوام و با تمام وجودم به جهان نشون بدم كه ميخوامش و قدم هايي كه بهم گفته ميشه رو بردارم در اون جهت همون اتفاق برام خواد افتاد.
فرد متناسب هيچ چيزي به نام چاقي در ذهش نداره …
اين يكي از اون قدم هاييست كه به من گفته شده و بايد روش استمرار داشته باشم ….بگم اين درسته و غير از اين هيچ نيست
اينهمه افراد متناسب دورو برم هستن كه هر بار باهاشون رفتيم عروسي و مسافرت و خوشگذروني فقط از اون لحظه لذت بردن و اصلا به چيزي به نام چاقي فكر نكردن…منم بايد بشم يكي مثل اونا ….
ميدونم كار راحتي نيست…ولي وقتشه مدرك پي اچ دي چاقيمو از پنجره پرت كنم بيرون و بشينم سر كلاس اول متناسب بودن …و الفباي متناسب بودن رو ياد بگيرم….توش استمرار داشته باشم تا يه روزي مدرك متناسب بودن رو بزنم روي ديوار اتاقم…و بزنم روي شونه خودم و بگم ديدي نترسيدن و قدم برداشتن و ايمان چه شيرينه …خسته نباشي فهيمه جانم تولياقت داشتي هميشه متناسب باشي…و حالا براي تمام عمر بهش رسيدي
از امروز براي هميشه اين باور چاقي بعد از ازدواج و چاقي بعد از سن چهل سالگي در ذهنم من پاك شد …يك دروغي بوده كه باور كرده بودم و الان از خدا معذرت ميخوام كه با قبول اين دروغ با زبان بي زباني به خدا گفته بودم تو چيز ناقص هم خلق كردي …نشانه اش اين كه در سن چهل سالگي افراد چاق ميشن ..نشانه اش اينكه بعد از ازدواج افراد چاق ميشن
..خدايا ازت معذرت ميخوام …تو فقط متناسب خلقت كردي …تو ميخواهي من متناسب باشم تا بتونم هميشه شاد باشم و براي اهدافم قدم بردارم …
دستمو ميزارم توي دستت و از زبان استاد عطار روشن كلام تو رو ميشنوم
يا حق
سلام به همه دوستان هم فرکانسی خودم
فرکانس لاغری😍
فرکانس تناسب اندام ،😍
ما همه جمع شدیم اینجا و توسط استاد عزیزمون اگاه شدیم ک لاغری یه مهارت یاد گرفتنی هستش
و اینجا به امید خدا روز ب روز آموزش میبینم و ماهرتر میشیم در امر بسیار مهم لاغری با ذهن
امروز رفتم مانتو خریدم و دیدم ک چقدر متناسب تر شدم و دیدم که
چقدرررررر لذت بخشه ک اون مانتویی ک تو میخوای سایزت حاضر و آماده باشه ک ی وقت خجل نشی
خیلی حس بی نظیری دارم
ی تیپ عالی زدم امروز ب امید خدا
به امید روزی ک سایزم از دو برسه به یک😍😍😍😍
ک مطمانم میرسم بهش یه اندام کاملا متناسب 😍😍😍
خب بریم سراغ سوال استادمون
چرا چ شدم
چونکه هر وقت غذا خوردنی احساس بدی داشتم مثل یه دستگاه اسکن میکردم خب این قند این روغنه این نمکه
خب چون علم گفته اینا باعث چ میشن تازه کم تحرکم ک هستیم
دیگه چ شدن طبیعی دیگه
ولی الان دیگه میدونم ک خوردن غذا ب اندازه ن تنها چ نمیکنه تازه لاغرم میکنه 😊
فقط ی مشکلی دارم استاد عزیزم
این روش در من جواب داده درسته
حتی دیگه غذاب وجدانی ندارم
ولی اطراف من خواهرام سه تاشون چ هستن و دوتا از خواهرزاده هام
نمیدونم چجوری توجهمو بردارم ازشون از اندامشون ک از من تپل ترن باز مچ خودمو گرفتم ک طبق روال قبلی بله زینب جون در ذهنش میخواد درس لاغری بده ک بله زیاد میخورن حتما اینا بعد درستش کردم گفتم عب نداره اونا ک اصلا نمیدونن لاغری با ذهن چیه و اونا ک غذاشون اندازه نیس شاید تا مرحله ترکیدن
رفتن ، پس هیچ علت دیگه ای برای چ وجود نداره
آخه من تو خانوادمون از همه بهتر هست اراده ام از همه بیشتر من همیشه دنبال لاغری هستم
و یکم تپل شدن ب شدت غمگینم میکنه برا همین خیلی در تلاشم همیشه
حتی دوستم ک بعد مدت ها بهم زنگ زده بود دید حرف از لاغری میزنم گف وای از اون موقع یادم میاد تو درگیر لاغری بودی هنوزم دنبالشی
البته اون موقع هنوز با این سایت اشنا نشده بودم
ولی خواهرام نه اون همه براشون مهم نیس از تلاششون پیداست تلاشی ک یا نیس یا اگه هست ب اصرار همسرشونه
یکی از خواهرام ی خرده لاغرتر شده میگه وقتی کم خوردم لاغرتر شدم پس مشکل از غذای من بود دیگه
اینه باورش چونکه معلوم نیس کی میتونه باور کنه همه چی با ذهن
همون طور ک هیچ حرف انگیزشی دیگه رو قبول نداره
خب من چطور وقتی یه اندام تپل برای دیگه رو میبینم بهش توجه نکنم؟؟؟
ولی خب اینم بگما من تو باشگاه بیشتر به اونایی ک لاغرن توجه میکنم و عشق میدم
سوال بعدی اینه که اما لاغر نمیشم
چون هنوز اون قسمت تاریک ذهنم
انگار ی چیزایی هس خیر سرم انگار معلم مردمم آخه بتوچه ک چرا اونجورین 🤣
البته ک من متناسب تر شدم و انقذ باید تمرین کنم تا اینکه ذهنم باور کنه که این دو عامل بی تحرکی
و خوردن غذا باعث چ ا قییییی
آقا نمیشود
بدن من کاملا هوشمنده
اون باید و باید ب صورت کاملا طبیعی متناسب باشه
چون بدن من بی نقص چون خدای بزرگ مارو خلق کرده پس چ کاملا بی معنیهههههه
خدایا تا اینجا ک خوب اومدم بقیشم تو منو یاریم کن
الهی ب امید خودت😍😍
من وقتی خودمو تو آینه نگاه میکنم با تیپ جدیدم چنان لذتی میبرم کههه یعنی من عین مدلا شدم 😍😍😍
سلام و درود
کاری به دیگران نداشته باش که هیچ نتیجه مثبتی برات نداره
همین نوشته هایی که درباره دیگران نوشتی هم هیچ تاثیری در تغییر فرمول های ذهنی ات نداره
فقط به خودت و درون توجه کن
سلامصبح بخیر
گام امرز چرالاغرنمشم
طریقه چاق شدنما ادمها بر اساس اموزس دیدها وشنیدها وتکرا ین موارد در ذهن وعملی انجام دادن این موضاعت باعث چاق شدن ماشده واین میسر طی سالهای تکرار شده وباعث چاقترشدن ماشدن
وفتی ماهنرچاق شدن یادگرفتیم تویی ذهنمون بایگانی شده وبایاد گیری هنر دیگه این توانی از یادما فراموش نمیشه
همان طور که مابا تحت فشارگذاشتن جسمون نمی تونیم خیاطی یا هرهنر دیگه به زورنمی تونی یادبگیر .
اول اموزش بایدصورت بگیر د مغز ذخیره شده با تکرا ر وعملیانجام دادن ان هنر شما استاد شده وکارو بهتر انجام میدید. لی در هر رزیمی که ما گرفتیم
به جسممون فشاراو دیم وجسمو با ذذهن ازهم جدا حساب کردیم بخاط همین مثله همیشه هررژیم نتیجه بلتدمدتش مساوی باشکست بود .
د هر دره با قرار دادن جسم تحت فشار وقبول نکردن ذهن وفرمولهای ذهنی که اموزشهای یاد گرفته ذخیره داره ذهن خدا اگاه می خواست به درو ه پابدن لاشه ولی ذهن نا خداگاه فرمانهای خودش صادر میکرد وتلاش ما بی نتجه میشد
ما هر رژیم هر کاریکه برای لاغری انجام دادیم چونتلاش بیرونی داشت وهر چقدر این تلاش بیشتربود ولی با ذهن کاری نداشت درحقیقت تلاش ما بر ای چاقترشدن بوده نه لاغزی.
ما برای لاغرشدن کارهایکه برای شدن تومسیر برگست انجام بدیم اوا اموز ش بینم دیدها وشنیده رو به عملی انجام دادن وتکراراین مرحله درزمان بالند مدت نتیجه لاغریی هستش
.ما هر مهارت مبتونیم یادبگریم ولی نمتونیم مهارت قبلی فراموش کنیم برای همبن مهارت چاقی درما دخیره شده ما مهارت لاغریی بایدیاد بگیرم وازاین مهارت استفاده کنیم وِاغر شیم
..یاد گیر تعامل بین مغزوذهنی انجام میشه جسم ما با عملی انجام دادن با تکراراین اموخته به نتیجه میرسه
سلام . واقعا حالم خوب میشه وقتی فایلتون رو گوش میدم . چقدر چیزا یاد گرفتم . واقعا شما بهترین استادی هستید که تا حالا دیدم . بله ما در چاقی کاملا استاد شدیم و هر کی هم که چاقتره انگار استادتره چون زبان چاقی رو یشتر تکرار کرده . مثلا تا حالا نشده بود خوراکی ها با من حرف بزنند . ولی الان که گفتید دیدم پس چاقی قاره اونقدر پیشرفت کنه که شما هرجا بری خوراکی پیداتون کنه و چقدر قشنگ از زبان ما صحبت کردید . آره واقعا هیچ کسی حرف مارو نمیفهمه . شما استادی هستید که مارو درک می کنه . آخه کدوم متخصص تغذیه این حرفا رو میزنه ؟ البته جدیدا روانشناسی لاغری رو در مبحثها بیان می کنند ولی اینجوری نیست اصلا . دقیقا مثل همون ۵۰ تا جمله است که میگن حفظ کن تا زبان انگلیسی رو یاد بگیری . یعنی چقدر این فایل نه تنها چاقی رو که همه ی اموزشها رو به طور کامل شرح و تفسیر داده بود . من اصلا متحیر موندم . بازم میگم من فقط این ده روز شگفت زده شدم . هربار شگفتی پشت شگفتی . مثل اینکه تا حالا چشمات نابینا بوده حالا معجزه شده و بینا شده . کسی که چشماش برای اولین بار بینا شده چقدر متحیر میشه از دیدن زیباییهای اطرافش . اون سالها دنیا رو یه جور دیگه درک کرده بود و جالبترش اینه کسی داره چشمامو هر روز بازتر می کنه که خودش سالها با نابینایی و رنج نابینایی زندگی کرد و حالا بینا شده و داره امثال مارو شفا میده و بینا می کنه . اصلا حیرت در حیرته . چقدر حالم خوب میشه وقتی فایلهاتون رو گوش میدم . چقدر آروم میشم . چقدر رها میشم .
متشکرم استاد .
چرا روشهای لاغری اثر ندارن ؟ چون هیچ لاغر واقعی از اونا استفاده نمی کنه .
حالا میرم سراغ چرا چاق شدم ؟ من زبان چاقی رو یاد گرفتم درست مثل زبان مادری . خیلی راحت سالها ازش استفاده کردم . بلدش شدم .
چرا لاغر نمیشم ؟
چون زبان لاغری رو یاد نگرفتم . یعنی پیشفرض من بوده ولی چون ازش استفاده نکردم یادم رفته . محو و نابود نشده وقتی تمرین کنم که دوباره ازش استفاده کنم لاغر میشم .
در واقع زبان اصلی و طبیعی بدن ما لاغریه اما زبان ذهنمون چاقیه . ذهن ما هم باید از طریق آموزش زبان لاغری جسم رو یاد بگیره و از زبان چاقی استفاده نکنه تا جسم به راحتی خودش لاغر بشه .
با فیلم دیدن با تکرار کردن با نوشتن ما داریم یاد میگیریم زبان لاغری رو به ذهنمون یاد بدیم و واقعا این بهترین آموزشیه که من تا حالا دیدم . ازتون ممنونم . فایل بی نظیر بود استاد .
بسم الله الرحمن الرحیم . ما هر روز داریم تمرین می کنیم روی یه فرمول ذهنی کار کنیم و اون رو از ذهنمون پاک کنیم . اینکه چرا چاق میشم اما لاغر نمیشم یه سوالی هست که اینم در ذهن چاق ما ایجاد میشه و اگه ما ذهن لاغرمون فعال بشه هیچ وقت این سوال رو نمیپرسه . در این متن خیلی خوب به ما توضیح دادید که علت چاقی ما اولا یادگیری زبان چاقی و دوم استفاده از فرمولهای چاق کننده در زندگیمون بود و بعد تکرار این روند . ما نمیتونیم این یادگیری رو فراموش کنیم اما میتونیم مطلب جدیدی مثل نقاشی یاد بگیریم و با استفاده مکرر از اون در زندگیمون اون رو برای خودمون به واقعیت تبدیل کنیم . هیچ اطلاعاتی از مغز پاک نمیشه فراموش نمیشه فقط در اثر تکرار نکردنش میشه عادت استفاده از اون رو کنار گذاشت . مثلا اگه یه مدت رانندگی نکنیم اصولش از ذهنمون پاک نمیشه یادگیریش فراموشمون نمیشه فقط عادت رانندگی کردن در وجودمون کمرنگ میشه اونم به خاطر استفاده نکردن از رانندگی و یه مدت که تمرین کنیم دوباره به راحتی میتونیم از رانندگی کردنمون استفاده کنیم . پس منی که الان دارم لاغر شدن رو یاد میگیرم امکان نداره فراموشش کنم فقط اگه ازش استفاده نکنم مهارتم کم میشه و نمیتونم اون رو در جسمم تبدیل به لاغری کنم . پس شرط بقای یک فرمول استفاده بارها و بارها از اون فرموله و شرط رهایی از چاقی استفاده نکردن از فرمولهای چاق کننده در زندگیمونه .
من اینجا یاد گرفتم که دیگه نگم چرا چاقم ؟ از این فرمول استفاده نکنم . این یه فرمول چاق کننده است که من فقط اون رو یاد گرفتم و تکرار کردم . پس اگه لاغر شدن رو هم یاد بگیرم و تکرار کنم و مهمتر از اون در زندگیم ازش استفاده کنم کاملا لاغر شدن رو یاد میگیرم .
بر اساس آموزه های سایت تناسب فکری ما از دو طریق لازمه لاغر بشیم . اول یادگیری فرمولهای لاغری دوم استفاده کردن از اونها در زندگی
که استفاده کردن از اونا بنا به آموزشهای روزهای پیشین در دو سطحه . ۱- تکرار و تمرین در سطح فکر ۲- تکرار و تمرین در سطح رفتار .
یعنی به عبارتی دروس تئوری و دروس عملی .
مورد اول از طریق شنیدن و دیدن و نوشتن صورت میگیره و مورد دوم از طریق عمل کردن در زندگیمون .
مثلا همین فرمول رو که یه فرمول چاقیه دیگه تکرارش نکنم و به جاش امید به لاغر شدن رو در خودم پرورش بدم و بگم من هم مثل تمام لاغرها هرچقدر که لاغری رو خوب یاد بگیرم و تکرارش کنم و ازش استفاده کنم خیلی راحت میتونم در مسیر لاغری باشم و به مرور تمام بدن من با تغییر شخصیت من به لاغری تبدیل میشن
من در همین حدودا ۱۰ روز تونستم تا حد بسیار زیادی لاغری رو یاد بگیرم و شخصیتم رو بسازم . در عمل هم با تغییر عادتم از خوردنها و نخوردنهای زوری و اجباری و براساس فرمولهای چاقی به زبان بدنم توجه کنم و البته با تکرار فرمولهای لاغری وقتی ذهنم فرمولهای لاغریش فعال باشه مثل یک چراغ روشن حتی هنگام غذا خوردن هم من از فرمولهای لاغری استفاده میکنم .
من یاد میگیرم با استفاده از فرمولهای لاغری زبان بدنمو بفهمم و بفهمم که چه زمانی گرسنگی واقعی بهش دست میده . در همون زمان بخورم و نقطه ی سیری دقیقا زمانی میتونیم تشخیص بدیم که با گرسنگی بدن غذا بخوریم . وقتی با دستورات ذهن چاق غذا بخوریم نقطه ی سیری هم معمولا لحظه ی ترکیدن شکم هست و استفاده مکرر از این دو فرمول چاق کننده خیلی راحت مارو چاق کرده . وقتی به راحتی سعی کنیم که با حفظ صلح با فرمولهای چاقی از فرمولهای لاغری استفاده کنیم خب کم کم عادت می کنیم و بر اساس طبیعت جسممون که دیروز گفتید لاغریه رفتار می کنیم و به مرور افزایش وزن ما از بین میره . در حقیقت ما نمیخوایم کاهش وزن پیدا کنیم ما میخوایم به وضعیت طبیعی جسم برگردیم . پس نیازی به سختی کشیدن نیست وقتی از فرمولهای درست استفاده کنیم کم کم این اضافه وزن غیر طبیعی خودبه خود حذف میشه و ما سالم میشیم . در حقیقت بدن ما به طبیعت خودش بر میگرده .
وای خدا چقدر شادم چون ما داریم جسممون رو از وضعیت بیماری به سلامتی میرسونیم . از وضعیت ناتوانی به توانیی . از وضعیت غیر طبیعی به وضعیت طبیعی .
من امروزم تلاش می کنم هر وقت گرسنگی جسمی اومد سراغم و صدای قار و قور گرسنگی رو شنیدم غذا رو بخورم که حس ذائقه ام فعال بشه و بهم سیر شدن رو نشون بده . در حقیقت ما با خوردنهای مکرر حس ذائقه مونم کور کردیم . ما اینجا داریم حس ذائقه مونم به حالت طبیعی خودش برمیگردونیم و داریم ازش درست استفاده می کنیم . پس من دیگه از خودم نمیپرسم چرا لاغر نمیشم . چون ین سوال ذهن چاقه و من به جاش از فرمول لاغری استفاده می کنم . من دارم لاغری رو یاد میگیرم تمرین می کنم ازش استفاده می کنم و به راحتی لاغر میشم . من در مسیر لاغری هستم و با تغییر فکر و عادت و شخصیتم به راحتی و خیلی طبیعی لاغر میشم . واقعا احساس می کنم من دیگه یه آدم لاغرم و بدنم داره به طبیعت اولیه خودش بر میگرده . این برداشت من از متن بود . برداشت خودم از فایل رو هم در قسمت بعدی مینویسم . استاد عطار روشن من همیشه مدیون شمام .
چون شما به من لاغر شدن رو یاد دادید .
با درود به همه عزیزان همراه و استاد توانمند
خدا رو صد هزار مرتبه شکر که به چنین مسیر پر از لذت و آگاهی هدایت شدم.
من تقریبا یکسال هست که عضو این سایت بینظیر شدم و امروز که این فایل رو گوش دادم و هنگام صحبتهای استاد که پرسیدن انتظارتون از خودتون چیه؟
اوایل عضویت من انتظارم واقعا چاقی بود یعنی ترسهای زیادی داشتم در مقابل خوردن،اینکه ای وای زیاد نخورده باشم،کی بخورم و… ولی الان انتظارم از خودم لاغری هست، الان دیگه اون نجواهایی که قبل خوردن خودشونو میکشتن که بخور بعد میخوردم میزدن تو سرم چرا خوردی، ای بی اراده هیچی نمیشی،الان که اینو خوردی چاقترم میشی. ولی الان به لطف خدا ذهنم بصورت خودکار مراقب اینه که گشنته بخور دیگه نیازی نیست فک کنم الان گشنم هست نیست.دیشب یکم پرخوری کردم نه اینکه در حد انفجار باشم نه فقط یکم بیشتر خوردم،حس بدی داشتم خیلی برام جالب بود که خیلی وقته من این حس رو نداشتم و بعد مدتها این حس رو دوباره تجربه کردم،جالبه که این حس به حس اینکه دلم ضعف کرد برم ی چیزی بخورم تبدیل شده و حتی الان که دارم مینویسم گشنم شده ولی گفتم اول دیدگاهمو بنویسم بعد ناهار بخورم درصورتیکه اصلا یکسال پیش من اینجوری نبودم،خیلی ولع داشتم واسه خوردن،من خیلی سمنو دوست دارم،یکی دو قاشق ازش خوردم واسه اینکه گشنم بود بعد گفتم ولش کن ناهار درست کن بعد بخور در صورتیکه فرمول اشتباه من این بود جون تو خیلی دوست داری سمنو حقته که ازش زیاد بخوری،من قبلا تو هر شرایطی که بودم زیاد میخورم برام مهم نبود که الان ناهار خوردم شام خوردم گشنم نیست که اینو بخورم ولی نجوای ذهنی میگفت مهم نیست دوسش داری بخور حالا معلوم نیست کی بری بازار که بتونی بخری،پس الان بخور،ولع زیادی داشتم واسه غذا،اگه قرار بود من فردا ناهار درست کنم از امروز فکر میکردم چی درست کنم و کنارش چی بخورم که بچسبه،یا مثلا نجوای ذهنی من میگفت تو بی اراده ایی،تو عرضه ی لاغری نداری،تو اصلا لاغر نمیشی،یعنی پر رنگترین فرمول اشتباه من این بود و این باعث ایجاد فرمولهای اشتباه بیشماری در من شده بود مثل ولع چون بهم میگفت تو چه رژیم بگیری چه نگیری لاغر نمیشی پس بخور، ریزه خواری هام همه بخاطر همین موضوع بی ارادگی بود بی دلیل میخورم،واقعا الان میگم بی دلیل خوردن مثل تین میمونه که یکی از بیرون به شما سیلی بزنه چه حسی پیدا میکنید؟ یعنی با هر بار خوردن بی دلیل ی سیلی زدن به خودمونه،به لطف خدا الان یه مدتیه تنها انتظارم از خودم لاغریه و ذهنم میگه وقتی تو مثل یه آدم متناسب از دارای یک سیستم عصبی یکسان،اجزای تشکیل دهنده ی یکسان و شرایط جسمی برابر برخورداری چطور اون میتونه متناسب باشه بعد تو نمیتونی،وقتی مشکل از شرایط جسمی نیست پس حتما مشکل تو ذهنیه،باید ذهنتو درستش کنی که من با فعال بودم در سایت اینکه گوش میدم فایلها رو میبینم دیدگاه میخونم و مینویسم واقعا خود به خود ذهنم عوض شده و هر روز به سمت بهتر شدنه
خدا رو بی نهایت سپاسگذارم که به سایتی هدایت شدم که تنهاترین و بهترین جایی هست که میتونم لاغر شم با آرامش و لذت کامل
استاد از شما هم خیلی ممنونم بابت این سایت ارزشمند
در پناه خدا در مسیر بهترین شدن باشید
عاطفه
سلام به همگی فایل امروز هم مثل فایلهای دیگه خیلی برام تازگی داشت و خیلی آموزنده بود.جواب سوال چرا چاق شدم؟ابتدا من چاق شدن را از طریق ذهن یادگرفتم البته توسط دیگران یعنی اطرافیان و والدینم یاد گرفتم و جسمم با تغییر دادن خودش به چاقی آنچه را که من آموخته بودم در معرض نمایش و تمرین قرارداد و با تکرار چاق شدن مهارت من در چاق شدن روز به روز بیشتر شد و این پروسه چاقی همه ما افراد چاق هست.حالا چرا لاغر نشدم چون من از آخر پروسه شروع کردم یعنی بهم گفته بودن باید جسمت که نمایش دهنده آموخته هات هست رو تحت فشار بزاری با رژیم گرفتن و ورزش سخت و طاقت فرسا و این جوری لاغر میشی در حالی که ما در طول این همه سالی که چاق بودیم و برای لاغری از این روش استفاده کردیم لاغر نشدیم چون به ذهن لاغری رو آموزش نمیدادیم خوب در نتیجه لاغر هم نمی شدیم و باید اول به ذهن لاغر شدن رو بیاموزیم و چون قبلاً توسط دیگران چاق شدیم خوب الان اونا راه لاغری رو بلد نیستن پس خودمون باید یاد بگیریم چجوری؟ از طریق روش لاغری با ذهن بعد جسم ما با تغییر وضعیت دادن به طرف لاغر شدن چیزهایی که یاد گرفتیم رو به عرصه نمایش در میاره و با تکرار و تمرین لاغری، ما مهارت لاغری را روز به روز بیشتر میکنیم و جسم ما هم خوب مسلما روز به روز لاغر تر میشه و این مطالب کل پروسه چاق شدن ما و طریقه لاغر شدن ماست و لوپ مطلب که همین هست رو اگه ما به خوبی درک کنیم و تمرین و تکرار کنیم لاغر میشیم به همین راحتی.و اینکه باید استمرار داشته باشیم تا در ذهن ما مثل چاقی نهادینه بشه و دیگه از یادمون نره اما اگه تمرین نکنیم یادمون میره و دوباره چاق میشیم مثل رانندگی میمونه من خودم خیلی وقت که رانندگی رو یاد گرفتم ولی چون بعد آموزش رانندگی نکردم و تمرین نکردم الان رانندگی کردن برام سخت شده شاید مطالبی رو که یاد گرفتم فراموش نکرده باشم که همین طور هست اما چون عملی انجام ندادم خوب بخوام رانندگی کنم دچار استرس میشم و نمیتونم مثل روز اولی که یاد گفتم رانندگی کنم اما با تمرین و تکرار اون اطلاعاتی که ازش استفاده نمیکردم دوباره مرور میشه و در دسترس میشه برام مثل این میمونه که یه وسیله ای که مدام ازش استفاده میکنید مدام در دسترست هست و جلوی چشمات همیشه ولی اون چیزی که استفاده نمیکنی رو یه جایی نگه میداری که اگه روزی لازمت شد ازش استفاده کنی.من خودم از بچگی زیاد شنیده بودم که وقتی دخترا به سن بلوغ میرسن چاق میشن و این یه فرمول خاموش در ذهنم چرا خاموش چون من هنوز بچه بودم و به سن بلوغ نرسیده بودم اما همین که به سن بلوغ رسیدم این فرموله روشن شد و من انتظارم از خودم این شد که من چاق میشم چون برام طبیعی بود چاق شدن من و خوب منم چاق شدم و ممکنه بقیه هم ازدواج رو شنیده باشند که باعث چاقی میشه یا کم تحرکی رو یا خواب رو عامل چاقی بدونن چون بهمون هزار بار گفتن و ما باورش کردیم و این باور و نگرش هست که وضعیت جسم مارو مشخص میکنه البته این نگرش ما هست که جنبه های دیگه زندگیمون رو هم در بر میگیره پس ذهن وظیفه هدایت زندگی مارو برعهده میگیره.حالا چرا لاغر نشدم چون از روشهایی استفاده میکردم که افراد متناسب ازش برای لاغری استفاده نمیکردند پس چطور این روش باعث لاغری من میشه؟خوب معلومه باعث لاغری نمیشه.پس همه آدمها با هر رنگ و نژاد و جنسی در دنیا پیش فرضشون از طرف خدا تناسب اندام.
به نام رب که تنها با یادش قلب ها آرام میگیرد سلام . چی شد که یه مدت لاغر شدم و بعد متوقف شد ؟ خیلی به این موضوع فکر کردم دیدم من باور کرده بودم بدنم به از چربی های اضافه رها میشه دیگه به این که چاقم فکر نمیکردم هر روز که اندامم میدیدم خدارو شکر میکردم برای همین که هستم از یه جایی به به بعد تسلیم شدم اما از وقتی که افراد ازم پرسیدن چی شد لاغر شدی جوابی نداشتم بدم برای خودم هم سوال بود چی شد پس شروع کردم به مطالعه کردن در مورد کم کردن چربی های اضاف شکم در مورد این که چه ورزش هایی برای این که شکم تخت داشته باشم انجام بدم چه مواد غذایی باید بخورم یا نخورم و ورزش قدرتی و هوازی و ترکیبی و…. چی هست به دنبال انواع مختلف حرکات ورزشی میگشتم هر کی میدید من میگفت خیلی خوب شدی اما دیگه از این کم تر نشو و من میگفتم دیگه میخواهم با ورزش بدنم بسازم یه سری که میگفتند آره دیگه از طریق رژیم این کار نکن یه سری دیگه هم میگفتند نمیشه امکان نداره توی خونه بتوانی این کار انجام بدی بهتر بری باشگاه و زیر نظر مربی از اون جایی که زیاد با باشگاه رفتن برای تناسب اندام موفق نبودم پس ورزش در خونه رو انجام میدادم اونم با پشت کار اما از یه جایی به بعد احساس کردم دیگه ورزش جواب نمیده من اصلا تغییر نمیکنم و دوره شکمم تغییر نکرده دیگه کاری به وزنم نداشتم من رویای وزن ۶۱ و ۶۲ داشتم با این که بهش رسیدم دیدم نه وزنم کم شده اما چربی اضافه دارم به افراد متناسب نگاه میکردم و میپرسیدم دور شکمشون چند هست میگفتند ۶۰ و ۷۲ منم میخواستم دور شکمم بشه ۶۰ به خاطر همین دیگه شیرینی جات کم کم کنار گذاشتم قند نخوردم اما نشد بعد یه مدت دوباره شروع به استفاده کردن از این مواد غذایی با فکر این که جلو گیری میکنند از استفاده ا، چربی دور شکم کردم درسته علت چاقی رفتار و گفتار خود من بوده . یه سری من میدیدن میگفتن دیگه لاغر نکن صورتت خیلی لاغر شده و این گفته هم ترس در دل من انداخت در پی این ترس این فکر که نکنه مریض بشم و به موهام نگاه میکردم که ریزش میکرد به لطف ربم از یه جایی به بعد دیدم آقا این که اسمش گذاشتم ریزش مو ریزش مو نیست من با موهام بد رفتار میکردم یعنی با حوصله شونه نمیکشیدم گره میافتاد جدا نمیکردم فقط محکم برس میکشیدم موهای خیس نتیجه شده بود بعد هربار برس کشیدن ریختن موهام و جدا کردن از برس حتی وقتی میخواستم بشورمشون انگار دارم رخت میشورم به جای این که با ملایمت بشورم اما از وقتی این مسئله رو فهمیدم وقتی شروع کردم به درست شانه زدن موهام و درست شوستن موهام وقتی پذیرفتم علت موخوره نحوه بد شونه کردن موهام بوده موهام نسبت به قبل سالم تر شده نرم تر شده تازه شونه کردنش راحت تر و قشنگ متوجه میشم که پرپشت تر شده . موهام ایراد نداشت رفتار من باهش درست نبود پس این جسم هم ایراد نداره مگه الکی که با رهاشدن از دست چربی های اضافه که کمکی نمیکنه و باعث بد ریخت شدن این جسم و عوارض مختلف و کم شدن انرژی و پایین بودن اعتماد به نفس و ….. میشه خودش عامل بیماری و مشکل بشه بعد چرا باور کردم وقتی متناسب بشم اول صورتم لاغر میشه بعد چربی دور شکم این باور چرا از خانواده و اطرافیان پذیرفتم بر چه اساسی در حالی که افراد متناسب میبینم که صورت های زیباو گونه های طبیعی زیبایی دارند نتیجه ,: خوب افرادی در خانواده هستند که شکم تختی دارند اما حرکات شکم انجام ندادند از وقتی یادم متناسب بودن و بدنشون قوی هست جوری که در هوای سرد وقتی من کافشن میپوشم میبینم اونها با یه تیشرت و سویشرت اوکی اند و هیچ مشکلی ندارند پذیرفتن این که هوا برام سرده هم نشات گرفته از این باور حالا که وزن کم کردم بدنم ضعیف شده که بسیار غلط هست مریم تو چیزی کم نکردی تو از دست بخشی از چربی های اضافه رها شدی پس بدنت سالم تر شد قوی تر شد نه ضعیف تر تنفست حرکت راحت تر شد انرژیت بیشتر شده نسبت به قبل و میشه بیشتر از این هم بشه تو رژیم نگرفتی اون مدت که داشتی رها میشدی از دست چربی های زائد بدنت داشتی به حرف بدنت به احساس آرامش و سیری و به اندازه غذا خوردن درست در وقتی که گشنه شدی غذا خوردن عمل میکردی پس با ترس جلو متناسب تر شدنت نگیر تو رژیم نگرفتی و نمیگیری نترس از مواد غذایی درسته رژیم خوب نیست و این کار نمیکنی هرچی خواستی بخور تنها اونم وقتی که احساس کردی گشنه ای نه برای این که محدودیت کنم برای این که غذا رو با لذت بیشتری بخوری . خدایا صد هزار مرتبه شکر بابت این شناسایی فوقالعاده . هرجا هستید در پناه الله مهربان متناسب تر از الانتون باشد . یاحق
سلام به دوست عزیزم مریم خانوم همیشه به من هم میگفتن وقتی لاغر بشی ضعیف میشی و من هم که لاغر میشدم میدیدم که دارم سردم میشه و بیشتر از قبل لباس میپوشیدم و این فقط طرز نگرشم بود که عوض شده بود حالا فهمیدم که لاغری باعث راحتی میشه باعث میشه بار سنگین چربی از روی دوشت و بدنت برداشته باشه مخصوصا از روی ذهنت برداشته بشه و با خیال راحت زندگی کنی. ممنون بابت دیدگاه خوبتون و مطلبی که یادآوری کردین.
خداوند رو برای هدایت شدنم به این مسیر زیبا بینهایت سپاسگزار و شکرگزارم
استاد عزیزم بینهایت از مهربونیتون سپاسگزارم و همینطور از تهیه ی این فایل ارزشمند
دوستان همراهم درود فراوان و عرض ادب
اینجا شده برام خونه دومم یه خونه که جسمم توشه و یه خونه که ذهنم هستش و چقدر این خونه ذهنیم امن کسی نیست بیاد بگه تو چرا هنوز چاقی و باید یه کاری برای خودت انجام بدی،، چون همه از جنس خودمن و درکم میکنن من ۱۱ یا ۱۲ سالگی شروع به اضافه وزن کردم قبل از اون متناسب بودم و مادر من هم اضافه وزن بالایی داشت و داره و در هر موقعیتی من و خواهرم رو به خوردن تشویق میکرد.
اون وعده وعیدهای که چاقی برامون میآورد مشوق اصلی من برای چاقی بود.. مثلا دختر تپل و گوشتی خوشگل و همه اونو میخوان، تپلا چون گوشت دارن مریض نمیشن، کسی که گوشت داره قویه و… اینها و خیلی از دلایل دیگه باعث شدن چاقی آرزوی من بشه و البته نقش اطرافیان در چاق شدن من خیلی موثر بود چون هم آرزوی چاقی در من ساختن و هم خیلی برای رسیدنش من رو تشویق کردن…
خب حالا این آرزو چجوری منو چاقم کرردن؟؟
بخاطر فرمولهایی که بهمون گفتند حالا اطرافیان یا خانواده و غیره ….. مثلا
۱_ متابولیسم بدنمون پایین
۲_ چاقی ژنتیکیه
۳_ آدم تو جمع بیشتر میخوره
۴_ حالا یه امشبرو بخور دیگه نخور
۵_ زشت، اگه تعارف کردن نباید دستشون رو کوتاه کنیم
۴_ حیف ، گناه اگه اضافه بیاریم
۵_ درس خوندن باعث میشه آدم زیاد گشنش بشه
۶_ چیزای ترش باعث ضعف زدن میشه
۷_ اگه گشنگی رو تحمل کنی وعده بعدی رو دوبل میخوری
۸_ تحرک پایین
۹_ دوش گرفتن باعث میشه آدم ضعف بزنه
۱۰_ تنقلات و غذا باعث چاقی میشن
و….
بعضیاشون باورن مثل شماره ۱۰ که برای خودشون ریز فرمول دارن و ایجاد ترس از خوردن میکنن.
منی که این همه بهانه دارم برای چاق شدن و خوردن،، چجوری میخوام متناسب شم؟؟؟
دلیل اعتماد من به این سایت این بود که بر خلاف سایر روشها زمان تعیین نشده بود و گفته شده بود به اندازه ای که باورات تغییر کنن نتیجه میگیری. به لطف الله مهربان و آموزه های شگفت انگیز استادِ جانم من دیگه اون موارد رو دلیل بر خوردن نمیدونم و همینطور خوردن رو دلیل بر چاقی نمیدونم. تنها دلیل چاقی رو رفتار نامناسب با غذا میدونم و انشالله بتونم اصلاح رفتاری رو یاد بگیرم و به میزانی که موضوع برام اهمیت داشته باشه وقت میزارم و از این سایت یا خونم نهایت استفاده و لذت رو میبرم.
عادله.
“به نام خداوند مهربان که پرستش مختص اوست.”
سلام استاد راهنما و دوستان هم مسیر؛
گام هشتم :چرا چاق شدم،اما لاغر نمی شوم؟!
خدایا شکرت که امروز یکشنبه ۴ دی ۱۴۰۱ توانستم گام هشتم “مسیر لاغری من” را بردارم.با توجه به متن نوشتاری و فایل تصویری استاد،من به این درک رسیدم که چون در کودکی به راحتی از طریق شنیده ها و دیده های خود از اطراف و اطرافیان توانسته ام چاقی را به نحو احسن یاد بگیرم و در طول سال ها زندگی همیشه رفتار های تکراری و مداوم در همان جهت انجام داده ام، چاق بوده ام و چاق مانده ام،پس باید مانند چاقی که به خوبی و راحتی آن را آموزش دیده ام و یاد گرفته ام،لاغری را هم باید کاملا و بدون کم و کاست و راحت تر از چاقی،آموزش ببینم و یاد بگیرم، به همین سادگی.من متوجه شده ام که من و بقیه ی افراد چاق در طول دوران زندگی خود فرمول های مغزی متفاوت و گوناگونی به مغز و ذهن خود می سپاریم که خاموش هستند، تا زمانی که به وضعیت مورد نظر برسیم ، به طور خودکار این فرمول های مغزی خاموش، ناگهان روشن می شوند و شروع به فعالیت خود می کنند و جسم و بدن را هم سو با آن پیش می برند و ما طبق آنها چاق و چاق تر می شویم.به طور مثال بعضی ها معتقد هستند که به محض ازدواج کردن چاق می شوند در صورتی که تا آن زمان لاغر و متناسب بوده اند همین که ازدواج می کنند شروع به چاق شدن می کنند چون شرایطی را که برای مغز تعریف کرده اند به وقوع پیوسته است و فعال شده است، پس جسم هم خود را با آن هماهنگ می کند.مثلا بعضی از خانم ها اعتقاد دارند که اگر سن از چهل سالگی بگذرد چاق می شوند یا به بیماری های مانند فشار خون،دیابت و ….مبتلا می شوند و چون به آن شرایط می رسند حتما به آن بیماری ها مبتلا می شوند چون از قبل به آن باور کرده اند و در ذهن و مغز خود بایگانی کرده اند.پس من به این درک رسیدم که چون یک سری فرمول های مغزی خاموش در مغز و ذهن من وجود دارد به محض رسیدن به آن شرایط ،من خود به خود شروع به چاق شدن می کنم.باید این فرمول ها را شناسایی کنم تا بتوانم فرمول های صحیح و لاغر کننده را جایگزین کنم مانند باردار شدن،زایمان،ورزش نکردن،خوردن قرص یا داروی بخصوصی که دکتر گفته است باعث چاقی می شود،خوردن غذاهای نانی یا برنجی و خیلی چیزهای دیگر.هر انسانی در بدو تولد و به طور طبیعی لاغر و متناسب خلق می شود اما به مرور زمان بر اساس داده های غلطی که به مغز خود وارد می کند، از حالت طبیعی خود خارج شده و چاق و نامتناسب می شود و به همین دلیل برای لاغری و تناسب اندام دست به روش های مختلفی میزند تا لاغر شود.روشهایی که افراد به صورت طبیعی لاغر،هرگز آنها را انجام نمیدهند برای لاغر شدن و لاغر ماندن خود مانند رژیم های سخت غذایی یا ورزش های سنگین.پس من کارهایی را که افراد لاغر و متناسب انجام میدهند را باید یاد بگیرم.کارهایی مانند دست کشیدن از خوردن غذا و هر نوع خوراکی قبل از احساس سنگینی در ناحیه ی شکم و احساس خفگی،خوردن هر وعده ی غذایی زمانی که واقعا احساس گرسنگی داشته باشم و حالت ضعف و نه صرفا چون وقت نهار خوردن یا شام خوردن است و خیلی کارهای دیگر.من به راحتی می توانم لاغر شوم اگر لاغری را مانند یک هنر و مهارت کامل یاد بگیرم به همین راحتی.
بنام خدا
عرض سلام خدمت استاد روشن و دوستان همراه
بجز فکر کردن به ارث من همه موارد را که استاد فرمودند را همیشه داشتم
اینکه آدم به بلوغ برسه چاق میشه ،ازدواج کنی چاق میشی ، من مشکل تیرویید داشتم گفتن چاق میکنه ،گفتن تو بارداری چاق میشی اشکال نداره بعد زایمان همه این اضافه ها میره که اصلا این اتفاق نیفتاد ،پرخوری را که بزرگترین عامل میدونستم و همین طور تند خوردن را چیزی که همیشه داغونم میکرد عذاب وجدان بعد غذا خوردن که چرا من کهچیزی نخوردم فرداش میرفتم رو وزنه میدیدم دقیقا اضافه کردم کلافه میشدم این کار چند سال من بود به همه دردی زدم اما نشد
تا اینکه با سایت تناسب فکری آشنا شدم و متوجه شدم که تمام این چاقی من از افکار و رفتار خودم بوده هیچی نمیتونی لاغری را بوجود بیاره فقط و فقط با تغییر فرمول ها میتوانیم برای همیشه یک جسم لاغر و خوش تیپ داشته باشیم و پن تمام این عقایدی که داشتم در مورد چاقی را کنار گذاشتم و در مسیر لاغری با ذهن دارم ادامه میدم و هیچ عجله ای برای لاغری هم ندارم
و من این دو ماه هست که باشگاه بدن سازی و دوچرخه سواری حتی یک درصد هم فکر نکردم که برای لاغری برم باشگاه یا دوچرخه خودم دوست دارم برم تو جمع دوستان حتی روز اول مربی گفت وزن کن گفتم پن اجازه وزن کردن ندارم اما اصرار کرد و من بهش گفتم به شرطی رو وزنه میام که بهم نگو چند کیلو هستم خودم هم نگاه نمیکنم و همین اتفاق هم افتاد نه اون گقت و نه مت نگاه کردم چون برام مهم نیست
من برا لاغری نمیرم فقط دوست برم باشگاه و خیلی خیلی خوشحالم که در مسیر هستم .
با سلام وخسته نباشید به استاد عزیز
اتفاقا این فایل رو که دلشتم گوش میدادم مادرم هم شنید وتمام عواملی که همه فکر می کنند باعث چاقی میشه رو شنیده،مادرم خیلی باور داره چون من زیاد حرکت نمی کنم چاقم وچون خودشون بیشتر حرکت می کنند متناسب هستن،من خوب باورم این بود که سوخت وساز بدنم پایینه وهم اینکه سن یالاتر میره سوخت وساز بدن پایین میادوخیلی عوامل دیگه که هم افراد عادی بیان می کنند وهم پزشکان وهم اینترنت،مامانم میگه اگه اینا باعث چاقی نمیشه پس چی باعث میشه،آخر که یه چیزی باعث میشه،گفتم مگه ما برای چاق شدن زحمت کشیدیم رژیم گرفتیم عرق ریختیم دارو خوردیم وهزار کار دیگه انجام دادیم ومن چون از یک سالگی چاق شدم ونه پدرو نه مادرم هم چاق نبودن ودر سفره خانوادمون خووباید ب همه بودیم ولی همه متناسب شدن ومن فقط این طور شدم واقعا نمیدونم چرا این طور شدم ،ولی به مادرم گفتم من همون طور که چاق شدم باید لاغر شوم کاملا عادی ،نه به روشهای قبلی ،مگه برای چاق تر شدن کار خاصی انجام دادیم یا تصمیم خاصی گرفتیم ،همون جور چاق شدیم همون جور هم باید لاغر شویم،اصلا من باید فکر کنم کاملا متناسب هستم وباید کاملا عادی رفتار کنم اصلا فکر چاق بودنم نباید باشم به قول بعضی دوستان که سخن سردار سلیمانی رو بیان کردند که گفتند شرط شهادت شهید بودن است.شرط تناسب اندام ولاغری هم لاغر بودن است،
استاد ممنون خیلی درس گرفتم ..ان شالله سلامت باشید وپایدار
راستش بعد مدت ها نور امیدی تو دل من روشن شده که من فاصله زیادی با اون چیزی که میخوام ندارم فقط خودم خیلی بزرگش کردم . دیروز رفتم و عکسای قبلیم که لاغر و خوش اندام بودم رو بعد مدت ها نگاه کردم . چقدر از دیدن خودم تو اون شکل و لباس ها لذت بردم و توی گوشیم ریختم که جلوی چشمم باشه . من تا قبل این تو این دوسال بعد بارداری اصلا باور نمیکردم بتونم لاغر بشم ولی الان احساس میکنم میشه دوباره مثل قبلنا سبک و خوش تیپ باشم .
دلایلی که من برای چاق شدنم میدونستم اینا بود
بارداری
زیاد خوردن
تحرک نداشتن
داروهای استفاده شده در طول بارداری
و الان برای لاغر نشدنم این دوتا دلیل برام پررنگن
زیاد خوردن
تحرک نداشتن .
که برای اینها هم مصداق هایی اطرافم پیدا کردم که میتونه نقضشون کنه و فکر میکنم باور نتونستن بزرگترین مانع لاغر نشدن کنه…
سلام به همگی
استاد من دیروز با معلم پسرم در مدرسه جلسه ای داشتم که ایشون فردی بسیار بسیار لاغر اندام بود طوری که در مانتو شلوار رسمی که تنشون بود ایشون هیچ برجستگی نداشتن و کاملا لاغر بودن و من برای یه لحظه در دلم گفتم انگار مجرد هستن و اما دیدم در صحبتهاشون اشاره کردن که من دختر و پسری دارم در مقطع ابتدایی و من یه دفعه گفتم دمش گرم عجب اندام زیبایی داره با اینکه ازدواج کرده و زایمان داشته اما حتی یه ذره شکم من در. جسم ایشون ندیدم و واقعا لذت بردم و به خاطر همین از زمانی که من ایشون رو دیدم همش به خودم میگفتم چقدر ایشون لاغرن چقدر خوشتیپن چقدر خوش چهره و جوان هستن و چقدر فرد موفقی هستن .چون در صحبتهاشون کامل رزومه ی خودشون رو گفتن .و من بسیار این فرد رو تحسین کردم
و بارها به خودم گفتم ببین با ازدواج و زایمان و هم میشه اینقدر لاغر بود و سایز دخترونه داشت اتفاقا برای لحظاتی ماسک خودشون رو در آوردن و من چقدر از چهره ی نچرال و ظریف و زیبای ایشون لذت بردم چقدر این فرد به دل من نشست و من بارها و بارها گفتم ببین چقدر میشه آدم با وجود ازدواج و بارداری اما زیبا و خوش تیپ بشه چقدر این تناسب اندام سن ایشون رو کم نشون میداد و انگار که هنوز دختر خانم مجردی بودن و من بسیار در ذهنم این خانم رو تحسین کردم و اتفاقا با گوش دادن به صحبتهاشون دیدم که چقدر خانم موفقی در زمینه ی شغلی خودشون هستن و این موفقیتها رو هم ربط دادم به تناسب اندام ایشون و در بقیه ی صحبتهاشون چقدر از شخصیت و طرز فکر این خانم خوشم اومد و اتفاقا ایشون در حرفهاشون اشاره کردن که من به لباس پوشیدن و اندامم اهمیت میدم به خاطر اینکه با دانش آموزانم ارتباط بهتری بگیرم و در کارم موفق تر بشم و ایشون گفتن من هر هفته یه دست لباس ست با رنگهای زیبا برای کارم دارم که دقیقا من تمام اینها رو ربط میدادم به تناسب ایشون یعنی موفقیت در کارشون و مدرک بالای تحصیلی (کارشناسی ارشد مدیریت) داشتن و اینکه با سن کم تونسته بودن در یک مدرسه ی ابتدایی سر شناس در شهرمان کار کنن و اینکه اینقدر دیسپلین خاص و زیبای برای کارشان داشتن و اینکه اینقدر زیبا از مهارتهاشون در آموزش صحبت میکردن وطرز برخورد عالی که با دانش آموزان داشتن و اینقدر ایشون سبک بودن و سریع بین میزها جابه جا میشدن و حرکت میکردن و کارها رو انجام میدادن که من لذت میبردم و اینقدر شاداب و زیبا و جوان بودن و اینقدر در کارشون اعتماد به نفس داشتن وبه خودشون اعتماد به نفس داشتن که من مجذوب این اعتماد به نفس در این خانم خوش اندام شدم که دقیقا هم خودشون چند دقیقه بعد به زبان آوردن که من میدونم چهره ای دلنشین وخوب دارم که تمام پسرهای شما از من خوششون میاد و من احتیاج به هیچ آرایش غلیظ وهیچ کاره دیگه ای ندارم و خلاصه من تمام این چیزها رو در ذهنم ربط دادم به تناسب اندام ایشون و گفتم میشود اتفاقا هم سن و سال خودم یا شاید دو سالی از من بزرگتر بود و من بارها و بارها باید بگم این همه آدم لاغر و متناسب در اطراف من هست که به راحتی متناسب هستن پس من هم به زودی یکی از این افراد خواهم شد و اما در ذهنم نجوایی بود که حتما این خانم کم خوراک هست و یا غذای بسیار کم و ناچیزی میخوره یعنی من هنوز ته ذهنم خوردن رو به چاقی ربط میدم وهنوز خودم رو آدم پر خوری میدونم که چاقی الانم حق من هست و من این فرمول رو هم کشف کردم.
اما الان که در دوره ی جدید هستم تنها منطق من برای لاغری درست رفتار کردن با مواد غذایی هست و تا زمانی که عالی رفتار و فکر نمیکنم من نمیتونم لاغر بشم و باید بیشتر روی این منطقم کار کنم تا به لاغری بیشتری برسم
سلام و درود
اینکه ما فکر کنیم برای لاغر شدن باید رژیم گرفت یا طبق برنامه خاصی غذا خورد کاملا طبیعی است چون سال ها به این طریق فکر و عمل کردیم.
در مورد رفع مانع ذهنی پرخور بودن در دوره اصلاح پرخوری و اشتها توضیح و تمرین داده شده است.
برای لاغر شدن فقط باید به درک مناسب از عملکرد و واکنش نسبت به مواد غذایی برسیم.
زمانی که از نظر فکری رابطه درستی با غذا خوردن داشته باشیم و از نظر عملی رفتار مناسب با شرایط جسمی خودمون داشته باشیم تنها کار لازم ادامه دادن این روش تا رسیدن به تناسب اندام ایده آل خواهد بود.
به نام خداوند بخشنده ومهربان
سلام خدمت استاد گرامی وهمگی دوستان عزیزم
این فایل درعین اینکه خیلی ساده به نظر میرسه خیلی خیلی مهمه
چند روز پیش که داشتم آمار خودمو درسایت میدیدم متوجه شدم که دوسال اینجام واین دوسال چقدر باورهام درست وچقدرشون هنوز باقی موندن تا درست بشن
یکیش این بود که یه عمر درمغز ماخوندن که اگه تحرکت کم باشه چاق میشی این شد که اونقدر راه رفتم که دچار انواع واقسام ناراحتی های پوستیو…شدم ولی هنوزم لاغر نشدم حالا یکی نیست بیاد بگه آخه دختر خوب وحسابی تو چرا فکر نکرده افتادی دردام حرف بقیه مگه اینهمه دوست نداشتی که اونقدر خوابالو وتنبل بودن که زورشون میگفت پاشن آب برای خودشون بیارن اونوقت مثل نی قلیون لاغر بودن
حتی خود من میترسیدم چند ساعت بخوابم میترسیدم چاق بشم همیشه صبح زود بلند میشدم که نکنه خدای نکرده بهم بگن چاق تنبل یا بیمصرف یا چاق تر بشم خدا میدونه که چقدر مواقع برای اینکه دیگران منو تحقیر نکنن بیرون خونه درحالی که داشتم از گشنگی میمردم چیزی نخوردم ودرد معده کشیدم که کسی مسخره ام نکنه یا خیلی مواقع ترسیدم فست فود بخورم که نکنه چاق بشم حتی وقتیم خوردم با عذاب وجدان خوردم درحالیکه همیشه از غذای خونه بیزار بودم
از سالاد بیزار بودمو ولی به خاطر لاغری میخوردم
چقدر اب کرفس بدمزه خوردم افشرده های تلخ وبدمزه
خوردم قهوه تلخ چای دم نوش تلخ
وخیلی چیزا
اونقدر غذاها به سالم وناسالم تبدیل شدن برام که علاقم رفت کنار
الان به روزی رسیدم که از تمام غذاهای سالم بیزار شدم وترس خوردن غذاهای فست فودی وبه قول معروف ناسالم دارم
انتظارم چاق تر شدن نیست ولی انتظارم زیاد لاغر شدنم نیست چرا که هنوزم کلی ترس دارم
من دراین دوسال خیلی افت وخیز داشتم والانم که مملکتمون شده افت وخیز ذهن چاقم میگه بیا ناآرومی باعث میشه تو لاغر نشی
وترس های جدیدی اضافه شده به من
البته من میدونم که اینا بهانه است فقط وبیمعنیه
چرا که درهمین وضع هم انسان هایی لاغر شدن لاغر هستن ولاغر میمونن
به قول استاد تا انتظارمون از خودمون چی باشه
اگه انتظار داشته باشم که لاغر ومتناسب بشم ومتناسبم بمونم واقعا هم همین طور میشه ومتناسبم میمونم
من باید یاد بگیرم مثل یه فردمتناسب انتظارم از خودم متناسب شدن ومتناسب موندن همیشگی باشه وباور کنم که چاقی دیگه برنمیگرده به جسم من
دروجود من راهی نداره
همه چیز از راه درستش درست شدنیه
فقط راهشو باید پیدا کرد
درست مثل موهای من
که رنگشون کردم وخانوما خیلی خوب میدونن که وقتی موها رو خیلی روشن کنی دراصل خیلی آسیب میبینن
وخیلیا با روشن کردن موهاشون بعد یه مدت بخش زیادی از موهاشونو از دست میدن واین خیلی باعث رنجششون میشه
دیروز برای همین مساله پیش یه فروشنده قدیمی که خرید عروسیمو پیشش کرده بودیم رفتم
یه محصول جدید بهم داد که واقعا برای موهام معجزه کرد
وقتی اومدم خونه بالافاصله ازش استفاده کردمو شگفت زده شدم ومتوجه شدم که هر چیزی راهی داره
چقدر محصولات مختلف امتحان کرده بودم واعصابم خورد بود که داره موهام نابود میشه
چاقیم همینه کلی روشو امتحان کردمو وداشتم خودمو نابود میکردم اما با تغییر باورهام وانتظاراتم از خودم که همون راه درستست نتیجه میبینم وشگفت زده میشم وهر روز مثل موهام که کیف میکنم از خوب شدنشون
کیف میکنم از تناسب اندامم وماندگاری همیشگیش
نشان های دریافت شده
ادامه نکات آموزشی متن .
نکته ۱۲ ، تکرار در آموزشها بسیار تاثیرگزار است و یاداوری آن راحت است .
هرچقدر ما بیشتر تکرار کنیم ذهن ما در به کار بردن اطلاعات لاغری راحتتر عمل می کند .
در حقیقت از این نکته میشود به این باور رسید که نه تنها لاغر شدن راحتترین کار دنیاست بلکه لاغر شدن روز به روز راحتتر و راحتتر میشود .
پس هرچی بگذرد و بیشتر یاد بگیریم و بیشتر تکرار کنیم لاغر شدن برای ذهن راحتتر میشود و راحتتر از آن استفاده می کند .
نکته ۱۳ وقتی کمتر یاد بگیریم بیشتر فکر می کنیم تا یادمان بیاید اما وقتی بیشتر تکرار میکنیم کمتر فکر می کنیم و راحتتر عمل می کنیم . درست مثل رانندگی که هر چقدر بیشتر تکرار می کنیم راحتتر عمل می کنیم .
نکته ۱۴ – وظیفه ذهن هدایت ما در زندگیست .
پس ذهن ماست که باید یاد بگیره و با لاغریمون موافقت کنه و تا اون نخواد ما لاغر نمیشیم .
برای اینکه اون اجازه بده ما لاغر بشیم باید از الگوهای خودش استفاده کنیم . باید تاییدش کنیم . ما باید با ذهنمون در تناسب قرار بگیریم تا با هم هم جهت بشیم و ذهن انگیزه ی یادگیری تناسب رو پیدا کنه .
نکته ۱۵ – ذهن مسیر حرکت مارو در زندگی با استفاده از آموزشهایی که یاد گرفتیم نشون میده .
و اگه لاغر شدن رو به خوبی یاد بگیریم و برامون کامل و روشن بشه ذهن برای هدایت ما از اون داده ها استفاده می کنه .
نکته ۱۶- چاق شدن را یاد گرفتیم و جسممان چاق شد
لاغر شدن را یاد میگیریم و جسممان لاغر میشود .
نکته ۱۷ – چاق شدن نیاز به به روزرسانی ندارد چون ذهن به همان آموزشهای پیشین عمل می کند .
نکته ۱۸ روشهای لاغری جسمی تنها جسم را تحت فشار قرار میدهد و ما با تحت فشار قرار دادن جسم نمیتونیم لاغر بشیم .
مثلا ما بشینیم شب تا صبح قلم مو دست بگیریم نقاشی بکشیم وقتی هنوز یاد نگرفتیم مشخصه که نمیتونیم نقاش بشیم . بعد خودمون رو سرزنش کنیم چرا من نمیتونم نقاشی کنم . خب اصولشو هنوز یاد نگرفتیم چرا باید سرزنش کنیم خودمون رو . تکرار می کنیم یاد میگیریم .
نکته ۱۹ تنها راه لاغر شدن یادگیری لاغریست .
یادگیری هم اول شنیدن است بعد تکرار کردن توسط خودمان با نوشتن و خواندن و مرور کردن و تحلیل کردن .
نکته ۲۰ یادگیری تعامل ذهن و مغز است . به نظر من ذهن متافیزیک مغز است . قوه مدرکه ی مغز است . مغز فیزیک است ذهن متافیزیک و نیروی آن .
مثلا مثل لامپ و نور لامپ . لامپ فیزیک است و قابل لمس و نور لامپ که همان برق است متافیزیک چون قابل لمس نیست . لامپ بدون نیروی برق روشنایی ندارد ولی برق هم بدون لامپ نمیتواند روشنایی خود را نشان دهد . ذهن و مغز هم همین هستند . ذهن روشنایی مغز است . مغز فیزیک است و ذهن متافیزیک .
نکته ۲۱ – ما از طریق جسم به آموزشها عمل می کنیم .
از طریق دیدن شنیدن نوشتن حس لامسه
نکته ۲۲ – پروسه چاقی :
۱-یادگیری از طریق اطرافیان
۲-تغییر وضعیت جسم و نمایش آنچه آموخته ایم
۳- تکرار چاق شدن و بیشتر کردن مهارتها
پس پروسه لاغری
۱- یادگیری لاغری
۲- تغییر وضعیت جسم (به جای کم خوردن و محدود کردن خودم آنچه دوست دارم را میخورم . به جای اجبار در فعالیت بیشتر آنچه دلم خواست را انجام میدهم )
۳- تکرار و استمرار آنچه آموخته ام .
نکته ۲۳ – لاغر شدن را خودمان باید یاد بگیریم .
من لشکر یک نفره ام . در دنیای من و دهنم فقط من و اوییم . هیچ کسی از درون ما خبر ندارد . پس باورهایی که او هدایت می کند را میپذیرم تا بتوانم دوباره مثل قبل لاغری بیشتر را برای خودم خلق کنم .
من مسئول لاغری خودم هستم و خودم باید لاغر شدن را خوب یاد بگیرم و به آموزشهایش عمل کنم . راحت باشم سخت نگیرم . لاغر شدن روز به روز آسانتر و آسانتر میشود .
نکته ۲۴ – افرادی که چاقی را به ما یاد دادند توانایی آموزش لاغر شدن را به ما ندارند .
باز هم جمله من لشکر یک نفره هستم . کسی که چاقی را به من یاد داده نمیتواند الگویی خوبی برای لاغری من باشد من باید فقط خودم بدون اینکه بخواهم بخواهم کسی مرا تایید یا تکذیب کند بلند شوم و با اعتماد به نفس در مسیر دلخواهم حرکت کنم . مسیری که یکبار ان را خلق کردم پس بار دیگر نیز میتوانم .
نکته ۲۵ برای یادگیری لاغری تصمیم گرفتن عالیست . من تصمیم قاطع و راسخ خود را گرفته ام که لاغری را خوب یاد بگیرم و ان را تکرار و تکرار کنم تا الگوی ذهنی من برای لاغری راحتتر و راحتتر شود .
ذهن که خیالش راحت باشد من محدودیتی برای او ایجاد نمیکنم و به من اعتماد کند خیلی راحت مرا لاغر می کند خیلی راحت .
نکته ۲۶ من شگفتی ساز لاغری با ذهن هستم . عکس من در میان شگفتی سازان است . شگفتی اولم لاغر شدن و شگفتی دومم لاغر ماندن است و من اده ام تا شگفتی سومم را خلق کنم . من میخواهم بیشتر و بیشتر رموز لاغری را یاد بگیرم تا اندامم دلخواهتر و دلخواهتر شود .
نکته ۲۷ – موضوع لاغری با ذهن اهمیت زیادی دارد . چون ذهن فرمانده بدن است و اگر او اجازه بدهد لاغری در بدن نمایان میشود .
نکته ۲۸ – علت چاق شدن و لاغر نشدن استفاده از آموزشهای چاقی و استفاده نکردن از آموزشهای لاغریست .
پس پاسخ سوال اول همین نکته ۲۸ است چرا لاعر نمیشم چون از آموزشهای لاغری استفاده نمیکنی . چون هنوز کم خوردن و زیاد فعالیت کردن رو عمل کردن به لاغری می دونی . چون رها و ازاد نیستی . چون هنوز میترسی . چون اون چی که دوست داری رو نمیخوری . چون اون زمان که دوست داری نمیخوری . چون اون طور که دوست داری نمیخوری چون هر اندازه که دلت میخواد نمیخوری . چون راحت نمیخوری . چون خودتو بستی . چون به خودت اعتماد نداری . چون به میلت اعتماد نداری .
چون هنوز خوردناتو چاق کننده میدونی . شاید الگدهای دیگه ات کم و بیش درست شدن ولی این الگوها هنوز درست نشدن .
چون هنوز اعتماد به نفست کمه و تایید دیگران برات مهمه . چون هنوز خلوت خودتو دهنتو باور نکردی . چون هنوز نفهمیدی تنها راهنمای تو ندای ذهن و قلبته . همون که حالتو خوب می کنه . به قول استاد اسمشو هر چی میخوای بزار ولی باید عملی رو انجام بدس که حالتو خوب می کنه و انگیزه لاغری بهت میده . پس یک جهت باش مثل همون وقت با اشتیاق حرکت کن که الان مسیر لاعری یرات راحتتره چون ۴ سال یاد گرفتی و تکرارش کردی . پس تو که ۲ تا شگفتی ساختی سومیشم میتونی بسازی .
خدایا به خاطر حال خوبم شکر
نشان های دریافت شده
نکات آموزشی در این متن .
تنها راه لاغر شدن اموختن لاغری و تکرار اموزشها با جسم (نوشتن و تمرین کردن ) است .
چه نکاتی را از این متن آموزشی آموختم ؟
من حدودا ۲۰- ۳۰ نکته ی آموزشی از این متن استخراج کردم و آنها را بیان میکنم و برای خودم شرح و توضیح میدهم تا بهتر یاد بگیریم .
۱- به سوالات خود دقت کنیم . چه سوالاتی میپرسیم ؟
چرا لاغر نمیشم یا چرا چاق میشم اینها همه مربوط به ذهن چاق است .
پاسخشم یه جمله است چاقی رو یاد گرفتیم و تکرار کردیم .
ذهن لاغر سوال در مورد چاقی نمیپرسد ؟ چون سوالی ندارد سوالات برتیش روشن است میداند باید آنقدر یاد بگیرد و تکرار و تمرین کند که دیگر سوالاتی از این دست برای او پیش نیاید .
۲- نکته دوم استفاده از روشهای مرسوم جهت لاغری (فشار به جسم از هر طریقی که یاد گرفتیم رژیم دمنوش ورزش کم خوری حدو اندازه گرفتن و خوردن سنجش غذاها با ترازو پیاده روی فعالیتهایی که نیت لاغری دارند و خلاصه هر روشی که حس محدودیت در من ایجاد میکند ) فقط نتیجه لاغر نشدن و حتی چاقتر شدن دارد . روش لاغر شدن تنها و تنها آموختن لاغری و تکرار و تمرین از طریق نوشتن و گوش دادن و انجام تمارین آموزشیست .
۳- لاغر شدن تلاش نمیخواهد . هر جایی که حس کردیم داریم تلاش می کنیم برای لاغر شدن یعنی بدونیم داریم راحت چاق شدن رو در ذهنمون تثبیت میکنیم . لاغر شدن تلاش نمیخواد خودبخود لاغر میشیم . ما نیروی تلاش رو در جهت یادگیری لاغری و تکرار اموزشهامون بزاریم . اونم فکر نکنیم همین امروز که این نکات رو یاد گرفتیم یعنی لاغر شدیم ما فقط اینارو تکرار می کنیم ذهن ما هر زمان که استفاده از این داده ها رو راحتتر از استفاده از داده های چاقی دید خودش اینارو انتخاب می کنه .
شاهد این هم دندونای منه . من دو تا از دندونای دوطرفم نیاز به پروتز داشت . پروتز سمت چپم رو انجام دادم و سمت راستم برای هفته ی پیش باید کارهاشو انجام میداد . سمت چپ که پروتزشو گذاشت گفت احساس بلندی می کنی گفتم یکم گفت برو یه هفته اگه جا نیفتاد برات یکم میتراشم که کوتاه بشه . خلاصه من تا یه هفته با این دندون درگیر بودم که یکم کوتاهتر بشه ولی اذیتم میکردم من ناخوداگاه با همون دندون خراب سمت راستم میخوردم که راحتتر بود خودردنش چون طرف چپم به هم میسایید چندشم میشد . خلاصه رفتم و گفتم کوتاهش کن خوب نیست و خانوم دکتر کوتاهش کرد عالی شد . اصلا بدون اینکه من بفهمم دیگه غذا رو با همین دندون سالم میخورم چون راحتتره .
ناخوداگاه ما همیشه کار راحت و انتخاب می کنه اگه من چاق میشم چون چاق شدن در ذهن من هنوز راحتتر از لاعر شدنه من با زور و تحمیل فقط چاق شدن و راحتتر و لاغر شدن و سختتر میکنم . پس لاغر شدن رو رها میکنم و فقط یاد میگیرم و تمرین میکنم . هر وقت که ذهن من راه لاغری رو آسونتر از چاقی ببینه خودش خودبخود مثل همون استفاده از دندون راحتتر برای خوردن غذا از اطلاعات لاغری استفاده می کنه .
وای که چقدر شیرینه این اطلاعات .
خب بریم سراغ نکته چهارم . برای لاغر شدن تصمیم نگیریم ، زمانبندی نکنیم ، تلاش نکنیم هم که گفتم . با این کارها ما فقط انتظار لاغر نشدن و چاق شدن رو برای ذهنمون زیاد می کنیم . ما اگه میخوایم تصمیم بگیریم برای یادگیری تصمیم قاطع بگیریم و متعهد باشیم که آموزشها رو انجام بدیم بنویسیم تکرار کنیم یاد بگیریم و ماهرتر بشیم .
نکته پنجم به سخن افراد چاق گوش ندیم . ذهن چاق مملو از فرمولهای چاق کننده است . ترسها و عذابها و اندوهها و سرزنشها و نگرانیها و….. اینها باعث میشه اطلاعات چاقی در سر ما هم مرور بشه و انتظار چاقی و یا لاعر نشدن از خودمون داشته باشیم . سعی کنیم با افراد لاغر دوستی برقرار کنیم چرا که اونها ذهن لاغری دارند حرف از لاغری هم که نزنند ارتعاش افکار ذهنشون روی ذهن ما اثر میزاره .
نکته ششم از این متن سرشار از آگاهی
لاغر شدن رو کاری سخت و دست نیافتنی ندونیم لاغر شدن ذهنیه لاغر شدن خیلی راحته فقط کافیه یادش بگیریم با تکرار و استمرار درش ماهر بشیم بدن خودبخود واکنشها رو تنظیم میکنه برای لاغری جسمی .
نکته هفتم : تنها راه لاغر شدن یاد گیری لاغری و لاغر شدن از طریق ذهن است . چون لاغری یک زبان است . زبان لاغری را که بیاموزیم و در یادگیری آن استمرار ورزیم ذهن این اطلاعات را قابل دسترس تر می داند و بیشتر از این اطلاعات استفاده می کند .
نکته هشتم : همانطور که چاق شدن رو یادگرفتیم لاغر شدن رو هم یاد بگیریم .
کار خاصی برای یادگیری چاقی نکردیم پس برای لاغری هم کار خاصی لازم نیست بکنیم ما حتی از یادگیری چاقی اطلاع هم نداشتیم پس حتی برای یادگیری لاغری هم نباید خیلی ذهن رو درگیر کرد . اشتیاق به اموزش خود بخود میل به تکرار و تمرین را در ما ایجاد می کند . ذهن کارشو خوب بلده بهش اعتماد کنیم
نکته ۹ برای آموختن لاغری باید عشق و انگیزه داشت عشق و انگیزه همراه با آموزش = یادگیری چون ذهن آموزش پذیر است .
نکته ۱۰ – ما با اموختن و درک کردن لاغری دیگه لاغری رو فراموش نمی کنیم فقط با تکرار و تمرین سبب میشیم اطلاعاتش در دسترس باشه تا ذهن بیشتر به این داده ها توجه کنه و ازشون استفاده کنه . علت تداوم چاقی هم همینه که ما یادش گرفتیم برای همین فراموشش نمی کنیم مثل همون جاده یه طرفه که در متن گفتید اما میتونیم اطلاعاتش رو از دسترس خارج کنیم .
نکته ۱۱ – توانایی ذهن برای آموختن بی نهایته .
یعنی حافظه ما تاابد ظرفیت یادگیری داره .
پس اگه این باور رو داشته باشیم هیچ وقت از آموختن خسته نمیشیم . و همیشه راهمون برای آموزش بیشتر بازه .
نکته ۱۲ . استفاده از اطلاعات ذهنی انتخابیست . اطلاعات بی نهایت و ما جهت استفاده از هر کدوم از اون اطلاعات کاملا مختاریم .
ترس از چاقی رو انتخاب کنیم یا لذت بردن از لاغری رو
نگرانی از چاقتر شدن یا نگرانی از لاغر نشدن رو انتخاب کنیم یا مطمئن بودن از لاغر شدن رو
حد و اندازه و سنجش برای مصرف مواد غذایی گذاشتن رو انتخاب کنیم یا هرچی که دلمون بخواد و احساسمون بهمون بگه .
توجه به چاقی رو انتخاب کنیم یا توجه به لاغری رو .
ما در انتخاب اطلاعاتمون کاملا مختاریم .
از هر اطلاعاتی بیشتر استفاده کنیم بیشتر اونها رو در دسترس قرار می دهیم .
برای اینکه متنم طولانی نشه ادامه نکات آموزشی رو در پست بعدی قرار میدم .
نشان های دریافت شده
سلام .
سوالات ذهن چاق با سوالات ذهن خوش اندام متفاوت است .
ذهن خوش اندام اصلا چرایی ندارد .
او خوش اندام است .
خوش اندام یعنی چه ؟
خوش اندام از نظر من یعنی اندامی که با فکر خوش ساخته شود .
فکر خوش یعنی افکاری که به انسان حس خوش می دهند .
حس خوش یعنی توجه کردن به موارد دلخواه .
مسلما توجه کردن به موارد نادلخواه حس خوشی در ما ایجاد نمی کند .
خب موارد دلخواه هر کسی با شخصی دیگر تفاوت دارد .
نحوه نگرش افراد با هم متفاوت است .
پس قطعا چیزی که برای من خوشایند است و حال خوش تولید می کند ؛ برای شخص دیگر ممکن است خوشایند نباشد و برای او حال بد تولید کند .
و تفاوت ما انسانها هم دقیقا در خواسته های دلشان است که
این تفاوت در خواسته ها در انسانها نگرشهای مختلف ایجاد کرده است .
اگر انسانها دل خود را معیار انتخاب قرار دهند و نه سخن دیگران را حالشان همیشه خوب است . و همه به این درک برسند که انسانها در انتخاب دلخواهشان آزاد هستند ؛ پس در نتیجه همه با هم به تفاهم میرسند و کسی با کسی نمیجنگد .
خب حالا من به دلم توجه می کنم تا ببینم دلم چی میخواد .
دل من اینارو میخواد :
۱- لاغر شدن همراه با حس رهایی
۲- بچه دار شدن همراه با حس رهایی
۳- پولدار شدن همراه با حس رهایی
داشتن همه ی اینها یعنی داشتن تفکر سالم .
تفکر سالم هم یعنی تفکری همسو با دل .
یعنی تفکری همسو با خدای دل .
دل هم که همواره خیر میخواهد . پس خواسته های من همه خیر است .
من ایمان دارم دل من طالب خوبیهاست طالب حقه و من همه چیز و حق میبینم .
حتی اگه کسی در ستم کردن کردن به دیگران حالش خوب میشود خب در مسیرش قرار میگیره و انسانهایی جذب اون میشن که میتونه بهشون ستم کنه و بر عکس کسانی که در ستم کشیدن راحت هستند افرادی جذبشون میشن که میتونند بهشون ستم کنند و هردو طرف در ستم کردن و ستم کشیدن حالشان خوب است .
اگر هم حالشان از نظر ما بد است ولی خودشان از همان حال بد انرژی میگیرند و زندگی می کنند . یعنی حال آنها از نظر ما بد است ولی خودشان در همان حال بد و رنج لذت میبرند .
این تفکر شاید خیلی تفکر سیاهی باشد ولی اصول چنین تفکری همسو با قوانین الهیست و برای همین است که وجود دارد .
اما تفکر سفید من اینست که من طالب محبتم پس افرادی جذب من میشوند که عشق را بر من جاری می کنند و دوستم دارند . من طالب عشق ورزیدن هستم پس افرادی در مسیر من ظاهر میشوند که محبت پذیرند و میتوانم عشقم را نثارشان کنم . این راه هم مطابق قوانین الهیست .
خب هر دو گروه هم گروه اول و هم گروه دوم به خواست دلشان میرسند .
و من با توجه به تمایلم این دوراه را انتخاب می کنم . گاهی ممکن است در مسیر ستم باشم و گاهی در مسیر عشق .
اما انتخاب من در هر لحظه همان مسیر را برای من آشکار می کند و تکرار انتخابهای من شخصیت غالب مرا میسازند .
شخصیت من بر اساس انتخابهایم در هر لحظه شکل میگیرد و فقط کافیست من در هر لحظه به انتخابهایم توجه کنم تا شخصیت و سرنوشت خود را بسازم .
اما انتخاب من در مسیر خوش اندام بودن چیست ؟
انتخاب من انتخاب دلم است .
انتخاب من بر مبنای رهایی و آزادی است .
انتخاب من متناسب و همسو با خدای دلم است .
من به انتخابهایم ایمان دارم .
انتخاب من کم خوردن یا متناسب خوردن نیست .
چون این انتخابها به بدن من آسیب میزنند .
انتخاب من رها خوردن است .
هر وقت که دلم بخواهد میخورم . هر چی که دوست داشته باشم میخورم . هر اندازه که دلم در اون لحظه بخواد میخورم و هرطور که دلم بخواد میخورم .
خب این از نظر من یعنی رهایی در خوردن .
بهترین الگوی من برای خوردن اینه .
این خواست دل منه
بدنم میپذیردش .
در این رها خوردنه شکم من خوب کار می کنه و از گوارشم راضی هستم . سنگین نمیشم . حالم بد نیست .
حتی اگه گاهی اوقات عذاب وجدانم بگیرم اونم بد نیست . چون اونم حسیه که داره پاکسازی می کنه منو بهم ایست میده دیگه بسه از این مسیر نرو که حالت بد میشه . چراغ قرمز منه . پس همونم راهنماست .
وقتی عذاب وجدان میاد من دیگه نمیخورم . دیگه دلم نمیخواد بخورم .
وقتی دستور خوردن صادر میشه خب دلم میخواد بخورم این یعنی چراغ سبز .
من اینطوری به کاهش وزن ۲۰ کیلو رسیدم .
این جی پی اس من بود در اون ایامی که به این روش عمل میکردم .
ولی بعد از یه مدت میدیدم خب باز داره حرف از تناسب رفتاری میشه و در نظر من تناسب رفتاری با رهایی در رفتار با هم فرق داشت .
اشتباه من این بود که من اسیر گفته های دیگران شدم و اعتماد به نفسم از بین رفت . چراغ راهنمامو گم کردم و باز شروع کردم به عمل کردن به تفکرات چاق کننده . از غذا ترسیدم . در خودم حس محدودیت ایجاد کردم . اندازه میزاشتم برای خودم حالم بد میشد باز رها میکردم پرخوری میکردم عذاب وجدان می اومد باز محدود می کردم و خلاصه روند تناسب رفتاری در من حس اسارت در مسیر چاقی ایجاد کرد .
علت شکست من این بود که من خودمو رها کردم و منتظر تایید دیگران شدم .
من لشکر یک نفره بودن خودمو فراموش کردم و خواستم از بیرون تایید بشم تا بفهمم راه درونم درسته یا نه .
در حالیکه من باید تایید خودمو در مسیر میدیدم . شاید کسی دیگه از راه من نتیجه نگیره و حس چاقی درش ایجاد بشه ولی راه من در من حس لاغری ایجاد می کرد انگیزه لاغری ایجاد میکرد . مسیرمو باز میکرد . من هیچ وقت اون روزا رو یادم نمیره که چه عشقی کردم . چه اشتیاقی داشتم و یک جهت در مسیر تناسبم حرکت میکردم .
من کوچکترین تمرکزی روی رفتارم نداشتم چون باور کرده بودم که رفتار من واکنش ذهن منه
باور کرده بودم ذهن من واکنش دل منه .
و من دلم هرچی بخواد همون اتفاق برام میفته . حتی یادمه من ماه دوم باردار هم شدم از بس که تفکراتم رهاگونه شده بود .اما بچه سقط شد و ماه بعدش نتایج لاغری منم متوقف شد . چون باز هم افکار چاقی و نازایی بر ذهنم هجوم آوردن و منو اسیر خودشون کردن .
علت شکست من توجه به تایید دیگران بود .
هنوزم این باور در من هست که وقتی دیگران تاییدم کنند یعنی راهم درسته و اگه تاییدم نکنند یعنی راهم غلطه .
عاملی که منو شکست داد و متوقف کرد در مسیر این باور بود .
من دیگران رو بیشتر از خودم قبول داشتم در حالیکه من از راه خودم راه دلخواه خودم نتیجه گرفته بودم .
دو نتیجه بزرگ . دو نتیجه دلخواه .
میخوام این تایید دیگران رو از روی خودم بردارم .
میخوام خودم لشکر یک نفره ی خودم باشم .
خدا با منه و حمایتم می کنه .
میخوام بهش اعتماد کنم .
اون تاییدم می کنه .
راه لاغری من فقط یه الگوست
در ۴ چیز خلاصه میشه .
من در هرزمان هرچه که دوست دارم به هر اندازه که دوست دارم و هر طور که دوست دارم می خورم و خوش اندام ترینم .
آخ که چقدر این باور به من حال میده و ذهن منو از تمام قید و بندهای خوردن رها می کنه .
من اندامم خیلی خوبه و واقعا دوسش دارم .
و میخوام این الگو رو در زندگیم دوباره جاری کنم . چراغ سبز در این مسیر برای من روشنه .
و من رها و آزاد خوش اندام تر از قبلم میشم .
خدای خوبم ممنون که با چراغ سبزت منو تایید می کنی .
این راه فقط راه خود منه . هیچ کسی رو بهش سفارش نمیکنم مگر کسی که خودش دلش بخواد . من فقط راهمو با کیفیت طی می کنم تا کمیت هدف رو ببینم . کمیت هدف هم مطابق سایر الگوهایی که در اینجا یاد گرفتم بدون عجله بهش میرسم .
خدایا شکرت .
سلام خدای مهربونم
خداوندا بسیار سپاسگزارم به خاطر اطلاعات ناب که لحظه به لحظه دریافت میکنم
سلام استاد عزیز و دوستان خوبم
جهان قوانینی داره و این قوانین برامون طبیعی شده مثل جاذبه زمین که در مغز ما طبیعی اینه که هر چیزی رها بشه به سمت زمین بیوفته ودر هوا معلق نباشه
خیلی از اختلاف سلیقه ها به خاطر اینه که در ذهن هر نفر طبیعیه که مثلا یک چیز جاش کجا باشه
چیزی که طبیعیه قانونه و چیزی که بدیهیه ما اونو میسازیم
طبیعی قابل تغییر نیست و بدیهی قابل تغییره
ما چرا لاغر نیمشیم چون درمغز ما لاغری بدیهی شده و چاقی طبیعی شده اینکه من نمیتونم لاغر بشم مگر میشه و اطمینان داره که چاق میشه
ما ته همه راهکارهایی که برای لاغری انجام میدادیم ایمان نداشتیم که لاغر میشیم و طبیعی در ذهن ما چاق شدن بوده و نمیتونیم باور کنیم که لاغر بشیم و برای همین تلاشامون بی فایده بوده
در مغز یک فرد متناسب متناسب بودن طبیعیه مثل شوهرم که اگر یک وعده هم بیشتر بخوره چون غذاشو دوست داشته باشه میگه من که چاق نمیشم و بدنم اضافاتشو دفع میکنه و میخنده
پس تلاشمون کم نیست ویا بی اراده نیستیم چون طبیعی ذهنمون چاقیه
قانون هیچ وقت تغییر نمیکنه یک فرد متناسب چون در ذهنش لاغری طبیعیه هیچ وقت چاق نمیشه و از هر چی دوست داره به اندازه نیازش میخوره
ولی یک فرد چاق در ذهنش چاقی طبیعیه و هر چقدر که غذا خوردنشو کم میکنه نمیتونه لاغر بشه و بعضی هاهستن تلاش میکنن برای چاق شدن و نمیتونن چاق بشن چون در ذهنشون لاغری طبیعیه
پس در مغر ما چاقی طبیعیه و نه به اراده و نه به شانس و نه خدا باهات دشمنه ربطی نداره
ما از وقتی که باور کردیم لاغری طبیعیه برای همون بدنمون به سمت لاغری داره میره و تغییر کردیم پس منطقمون رو باید یکی یکی عوض کنیم
مثل ارثی بودن چاقی و باید برای خودمون طبیعی کنیم که این درست نیست باید نمونه هایی برای ذهنمون بیاریم و بهش نشون بدیم که کسایی هستن که در یک خانواده هستن ولی یکی چاقه و یکی لاغر مثلا همکارم که خودش لاغره وبرادرش چاقه و یا همکار دیگم که خودش چاقه و خواهرش و برادراش لاغرن
مغز هر انسان برای خودش کار میکنه و اگر باورهاتو تغییر بدی میتونی به خواستت برسی
پس چطور باید منطق رو تغییر داد
1-اون منطقی که باعث شده اون نظریه که چاق بودنم رو طبیعی میدونه رو باید پیدا کنم و اونو تغییر بدم باید نمونه پیدا کنیم و با خودمون به تفاهم برسیم و با کسی بحث و جدل نکنیم چون منطق مغز ما با اونا داره فرق میکنه
2-کم تحرکی باعث چاقیه که من همکار دارم که خیلی از من کم تحرک تره و خیلی متناسبه
3پشت میز نشینی همکارم ازمن 4سال بیشتر سابقه داره ولی خیلی هم متناسبه و دقت کردم خیلی کمتر از من از پشت میزش بلند میشه ولی کاملا متناسبه و این هم نقض شد در ذهن من
4-ازدواج در چاقی موثره نه چون همکارم هم ازدواج کرده و هنوز متناسبه
5-بارداری نه چون همکارم هم مثل من دوتا فرزند داره و خیلی هم متناسبه
6-خوردن قرص های هورمونی ولی همکار متناسبم رو دیدم که از همین قرصها خوردو هیچ تغییری نکرد من خودم هم در طول این دوره یک مدت مجبور شدم بخورم و برخلاف سال قبل هیچ تغییر و اضافه وزنی در خودم ندیدم چون باور کردم و در ذهنم براش دلیل اوردم ونمونه اوردم که این قرصها دلیلی بر چاقی نیست
قدم دوم به وجود اوردن منطق لاغری و این کار با گوش دادن به فایلها و تمرین وتکرار انجام میشه
و هر چی منطق لاغری بیشتری در ذهنمون ایجاد کنیم کفه های ترازو لاغری سنگین تر میشه و یواش و یواش به سمت لاغری میریم
و دیگه اصلا به چاقتر شدن فکر نمیکنیم و این باعث میشه که لاغری در ذهنمون طبیعی بشه و هر روز لاغر تر میشیم
تا زمانی که وقتی که به لاغری فکر میکنید و دنبال راهکارهایی برای لاغری میگردین و نمیدونین چجوری دارین چاق میشین هنوز در ذهن ما چاقی طبیعیه
وقتی مثل کارهای دیگه که اموختیم و برامون طبیعی شده مثل تایپ و رانندگی که دیگه فکر نمیکنیم که الان چه کلیدی و چه کاری رو انجام بدیم و بدون فکر انجام بدیم در مورد لاغری هم بدون فکر به چاقی غذا بخوریم و مثل نفس کشیدن در موقع نیاز بخوریم ووقتی نیاز نداریم نخوریم ما لاغر نمیشیم
وقتی برای انجام یک کار نیاز به فکر نداریم یعنی اون کار برای ما در مغزمون منطقی شده
پس وقتی برای لاغر شدن فکر نکنیم و میتونیم لاغر بشیم ولاغر بمونیم
خدایا بی نهایت سپاس که تونستم مسیری صحیح رو تا اینجا طی کنم و ادامه بدم
خدایادر این مسیر مرا هدایت و حمایت کن
در پناه خدا باشید
سلام و درود بر تمام دوستان خوبم و هم مسیرم
من مدتها هست در این مسیر هستم و هرروز دارم بیشتر از قبل بر این روش مسلط میشم و من هر روز بیشتر از قبل از بودن در این راه خوشحال میشم و سپاسگزار خدای خودم میشم .
من درگذشته عامل اصلی اضافه وزن خودم رو پرخوری و بی تحرکی میدونستم و اما در اواخر دوران رژیمم بیماری کم کاری تیرویید و یه قرص هورمونی رو هم عامل چاقی بیشتر خودم میدونستم و به خاطر حرف پزشکان بارها میگفتم. من نمیتونم دیگه برای لاغری خودم کاری کنم و من هر ر رو ز باید شاهد چاقی بیشتر خودم باشم و این چاقی رو برای خودم پذیرفته بودم و در واقع برام طبیعی بود که چاق بشم .و اتفاقا یادم میاد اینقدر این روند سریع بود که من در اون دوران یه پارچه به خیاط داده بودم وچون سرش شلوغ بود بعد از چند هفته که با خواهرم رفتم گفت وای چاقتر شدی تغییر کردی نشناختمت چقدر ،یهت چاقی میاد و من این حرفها رو در حالیکه داشتم با تمام وجودم رژیم و ورزش میکردم و به خودم فشار میاوردم میشنیدم و بسیار در اون لحظات ناراحت و افسرده و ناامید تر میشدم که چرا نمیتونم کاری برای خودم بکنم ؟ باید چیکار کنم ؟
من در دوران کودکی چون خانوادم متناسبب بودن (خیلی کم مادرم چاقی شکمی داشت ) من هم متناسب بودم و من چاقی رو از خانوادم یاد نگرفتم یعنی هیچ وقت مادرم ویا پدرم ما رو در خوردن اجبار نمیکردن یا نگران ما و خوردن ما نبود ن و از لاغری ما گله و شکایت نداشتن و ….اما کم کم با من با با ورودیهای ناجالب که از طریق اطرافیان و دوستان و … پیدا کردم به سمت چاقی سوق داده شدم چون چاقی رو یاد گرفته بودم و آموزش دیده بودم و یاد گرفته بودم و هر چه قدر رژیم و ورزش گرفتم فایده نداشت چون ذهن من چاقی رو یاد گرفته بود و من میخواستم به زور به اون بگم نخور نمیشد خلاصه من تا قبل از ازدواجم متناسب بودم اما چون بارها از زبان خانوادم و اطرافیانم. شنیده بودم آدمها با ازدواج چاق میشن من چاق شدم حتی زمانی که عقد کردم خواهر های همسرم که تپل بودن عکس های لاغری خودشون در دوران مجردی رو نشونم میدادن که ببین من تا قبل از ازدواج لاغر بودم و آلان با ازدواج و بارداری من چاق شدم و من بیشتر این فرمول رو که از قبل داشتم در ذهنم تقویت میشد که اره منم باید بعد از ازدواج چاق بشم چون من خواهر خودم و همسر ایشون وهم دیده بودم که بعد از ازدواج بسیار چاق شده بودن . بارها اطرافیان گفته بودن د آدم بعد از ازدواج چاق میشه و چون اون دوران خودم خیلی لاغر بودم بدم نمیومد کمی چاق بشم که لباس به تنم قشنگتر بشه که دست و پام زیباتر بشه که صورتم زیباتر بشه که بیشتر بقیه ازمن خوششون بیاد که انگار پوستم روشن تر بشه و ….و وقتی کمی چاق تر شدم چقدر مورد تایید همه و خودم قرار گرفتم و لذت بردم و همین کار باعث شد که چاقتر وچاقتر بشم .
پس من بارها نمونه دیدم که افراد بعد از ازدواج چاق میشن و حتی من در خانواده ی پدری خودم کلی از دختر عموهایم و عمه هام همینطور بودن و بارها از زبان مادر بزرگم همین حرف رو میشنیدم و برام طبیعی شده بود که منم بعد از ازدواج باید چاق بشم یعنی برای ذهن من طبیعی شده بود که من باید چاق بشم وگرنه من خودم که نمیخواستم خیلی چاق بشم نهایتا ده کیلو بیشتر از زمان مجردی خودم در همین حد ولی نشد و من دیگه اشتهام و رفتارهای غذایی ام تغییر کرده بود و زیاد میخوردم و از هر چیزی میخوردم و همیشه همه تفریحهام با همسرم در خوردن خلاصه میشد و همیشه من در حال خوردن بودم و خیلی از چیزها رو که نمیخوردم و البته زیاد هم نبودن شروع به خوردن کردم و من در کل خیلی تغییر کرده بودم و …
پس من چاق شدن رو مثل حرف زدن یاد گرفته بودم و من با هر ورزش سنگین و فعالیتی نمیتونستم چاقی رو فراموش کنم. من با غذا خوردن در ساعت خاصی نمیتونستم چاقی و فراموش کنم من با خوردن فلان قرص و دمنوش و جراحی نمیتونستم چاق شدن رو فراموش کنم اما من میتونم با آموزش دیدن لاغری و تکرار آموخته هام لاغر بشم پس تمام تلاشهای گذشته ام بیخود بودن و من هرچقدر تلاش میکردم و خودم رو لاغر میکردم اما دوباره به سمت چاقی حرکت میکردم چون ذهنم چاق بود چون چاقی رو یاد گرفته بودم چون ذهنم پر از فرمول های چاقی بود .
تنها راه متناسب شدن این هست که لاغری رو آموزش ببینم و یواش یواش ما لاغر میشیم و دیگه ما نگران چاقی نیستیم پس نکته این جا هست که ما نباید انتظار داشته باشیم یهو ما لاغر بشیم خیلی آرام روند جسمی ما در طی مسیر تغییر میکنه پس من هم ازخودم انتظار ندارم با شروع دوره و یه فایل گوش دادن لاغر بشم این تکرار کردنها و استمرار داشتن ها و عمل کردنها در مسیر باعث لاغری من میشه پس من باید صبور باشم تا پاداش نهایی رو بگیرم.
من مدتها هست در مسیر هستم و کلی لاغر تر شدم و با لاغری کلی تغییر کردم اول اینکه من شخصیتم تغییر کرده و اصلا ادا و نمایش بازی نمیکنم من تغییر کردم از درون متناسب شدم و کلی رفتارهای متناسب گونه ی جدید پیدا کردم که قبلاً آرزوم بود اینطور رفتار کنم و اما نمیتونستم اما حالا همینطور هستم بدون تقلا و سختی بیشتر اوقات درست رفتار میکنم و به اندازه میخورم و خودم لذت میبرم همین امروز ظهر قبل از اینکه ناهار درست بشه من گرسنم بود و میوه ی دلخواهم رو خوردم اما موقع ناهار چون زیاد گرسنم نبود یه کاسه خالی از غذا بدون نون خوردم و اصلا دلم نون نخواست تازه نصف همون کاسه رو هم خوردم و سیر شدم و بقیه اش رو نیم ساعت پیش که احساس گرسنگی کردم دوباره خوردم در حالیکه در گذشته همیشه گرسنه بودم و همیشه حرص و ولع داشتم و بهدنبال مواد خوراکی کم کالری بودم که مصرف کنم تا شاید کمتر از غذای سفره بخورم و..
خلاصه اینکه من خیلی راحت بدون زجر و سختی دارم متناسب میشم ..و من خوشحالم که در گذشته با چاقی در گیر شدم تا به من فرصت داده بشه از این راه لاغر بشم تا قدر تمام لحظات زندگیم رو بدونم ازخرید کردنم و از خوردنم و از خودم و از لباسی که به تن دارم لذت میبرم و از همه مهمتر من از تولد دوباره ی خودم با این راه لذت میبرم
من از کودکی تحت تاثیر یه محیط با باورهای چاق کننده بودم که به مرور زمان وقتی به شرایط محیطی اون باورها رسیدم تاثیرشو در بدنم دیدم این یعنی دستگاه ذهن و جسم من درست کار میکنه یعنی منم میتونم لاغر بشم وقتی لاغری رو یاد بگیرم جسم من مثل یه ماشین از دستورات باورهام پیروی کرد حالا کافیه فقط برنامه این ماشینو عوض کنم این ماشین سالمه و جسم دلخواه منو بهم هدیه میده
سلام وقت بخیر دوست عزیز
دیدگاهتون عالی و امید بخش بود
سپاسگزارم
سلام ب عزیزان متناسب
چرا چاق شدم؟؟چرا لاغر نمیشم؟؟؟
برای جواب سوال اول ک قبلا کلی دلیل داشتم و تمام دلایل من مربوط میشد ب عوامل بیرونی واصلا بیاد ندارم ک خودمو هم مقصر چاقیم دونسته باشم،من چاقم چون مامانم چاقه،چون نون میخورم ک چاق کننس چون برنج میخورم چون عاشق شیرینیجاتم ،چون تحرکم کمه،چونغذای چرب دوست دارم،چون مجبورم ی سری از ویتامینارو ب صورت درومصرف کنم،چاقم چون افسردم و زیاد عصبی میشم و اونقد دلایل برای چاقی داشتم ک دیگه اصلا فکر نمیکردم ب مقصر اصلی ک خودم بودم ،هیچوق فک نمیکردم چاقی هم یاد گرفتنی بوده و من یاد گرفتمش ،من در طول زندگیم از مادرم از اطرافیان از رسانه از گوشی توی دستم ومطالبی ک میخوندم و توجه میکردم از افرادچاقی ک توی باشگاه باهاشون در ارتباط بودم مدام داشتم چاقی رویاد میگرفتم ،فلان غذا روفلان موقع نخوریا چاق میشی،صبونه روب زورم شده بخورا وگرنه بدنت سوخت ساز نمیکنه وچاق میشی ،کم نخوابیا چاق میشی زیاد نخوابیا چاق میشی،،،،، و کلی اموزش چاقی ک من یاد میگرفتم وذهن ناخوداگاهم این اموزش هارو دریافت میکردوبرای چاقتر شدنم بکار میبرد،من ک نمیتونستم اون همه باید ونباید ها رو در روز مدام انجام بدم بس وقتی عملی انجام میدادم ک قبلا بهم گقته شده بود ک اینکار باعث چاقی میشه ترس در من شروع میشد وذهن هم ک قبلا اموزش دیده انجام اینکارذ مساوی با چاق شدن و ب مرور اون رو در جسمم ب نمایش میزاشت،من سالها با فشار ب جسمم میخواستم لاغر بشم در حالی ک با فشار وسختی زجر مگه میشه اموزشی روفراموش کرد، مگه من ک رانندگی رویادگرفتم وب راحتی انجامش میدم مگه میتونم با فشار اوردن بخودم و یا جراحی کردن جسمم اونو فراموش کنم ،ممکنه با انجام ندادنش وتکرار نکردنش برام یکم کم رنگ بشه ولی بالافاصله بعدنشستن پشت فرمون تمام اموزش ها ناخوداگاه ب خاطرم میاد وانجامش میدم وهر چقد تکرار کنم دست فرمونم بهتر ورونتر میشه،وبرای هر کاری همینجوری،برا نقاشی ،موسیقی،اشپزی هر کار ریز و درشتی ک ما ب راحتی انجامش میدیم نتیجه اموزش وتکرار ماستک ملکه ذهن میشه وذهن بدون فکر کردن راحت میتونه انجامش بده مثلا قاشق غذا رو ب دهن بردن ،ایا شده راجبش فک کنیم ؟؟؟؟نه ،چون از بچگی قاشق دست گرفتنو یاد گرفتیم ،من طبیعت بدنم مثل هر انسان متناسبی لاغری وتناسبه ،واز وقتی مخالف قانون جسمم یاد گرفتم وبکار بردم چاق شدم، الان دیگه چاقی برای ذهن من پر رنگه،پس من اگه الان بخوام متناسب ولاغر بشم باید یاد بگیرمش ،چیا همسو بالاغریه ویاد گرفتن تنهام کافی نیس مث همه ی اقراد متناسب ک ممکنه در جامعه وخونه ای زندگی کنن ک با فردچاق ارتباط داشتن ولی متناسب موندن ،چرا چون اونهام شنیدن ولی عمل نکردن بهش اهمیت ندادن خودشون با اون شنیده ها همسو نکردن و متناسب شدن،و من اگر الان میخوام لاغر بشم باید بشنوم وبعد عمل کنم وخودمو همسو کنم و اینکارهارو تکرار کنم یا ذهنم یاد بگیره وب ناخودآگاهش بسپره وروزی میرسه ک من ناخوداگاه رفتارهایی شبیه فرد متناسب انجام میدم،همین طور ک طیاین مدت یکسال ونیم ک در مسیر بودم الان خیلی وقتا ب تارفاتی ک نیاز بدنم نیس خیییلی راحت جواب رد میدم،وقتی گرسنه نباشم خیلی کم پیش میاد ک ب سمت مواد غذایی برم،دیگه همه چیزو دوست ندارم، توجهی ب خوراکیا ندارم وفقط وقتی خیلی گرسنم باشه ب مقدار نیازم میخورم و مابقیش برام مهم نیست و این در حالیه کقبلا من چن قاشق اخر غذامو ب زور میخورد,،ک حیف نشه،چیپس وپفکمو تا اخر ب زور میخوردم چرا ک خوشمزه اس ،میوه چن نوع میخوردم چرا ک برا سلامتی خوب بود،واینها همه ازنشانه های اموزش های چاقی بود،ولی الان ک در لاغری یاد گرفتم بدن من خودش میتونه تمام ویتامین های موردنیازشو از تامین کنه دیگه نیازی نمیبینم ک دقت ب میوه خوردنم در طول روز بکنم،الان ک یاد گرفتم بدنم مثل چرا بنزین ماشین یا چراغ باتری گوشیم میتونه موقع خالی بودن واحتیاج داشتن بهم الارم بده دیگه نیازی نمیبینم ک من حواسم باشه نکنه گشنش بشه وضعف کنه، الان ک یاد گرفتم طبیعت بدنم متناسب شدن هست وهیچ کار اضافه ای لازم نیست من انجام بدم ،دیگه بدنمو با ورزشهای سخت وشکنجه اور زجر نمیدم،اگه پیاده روی میکنم اگه فعالیتی انجام میدم میدونم ک این در همسو شدن با مسیر متناسبمه ن زور فشار اوردن، وقتی قرار بود توی دبستان و طول تحصیل درسیو یاد بگیریم معلما ازمون میخواستن اوت درسی روتو جلسه کلاس بهمون اموزش دادن رواز روش بنویسبم ازش سوال طرح کنیم برای اخر هفته خودمود رو واسه پرسیدن و امتحان اماده کنیم بعدش باید برای میان ترم از روی همون درس میخوندیم وهمینطور برای امتحانات پایان سال، وما بارها وبارها ی درس رومرور میکردیم تا بتوتیم خوب یاد بگیریم ،لاغری هم همینه ،همینطور ک چاقی اینجوری بوده ومن از سن بچگی سالها اموختمش وتکرار کردم وباندازه تکرار کردنم وباندازه همه ی اون سالها الان من در درس چاقی قوی و تنومندم، بس اگه میخوام بقیه عمرم رو متناسب زندگی کنم واز لذت های متناسب زندگی کردن بهره ببرم بس باید اموزش هامو تکرار کنم عمل کنم تا در درس لاغری ممتاز باشم.
خدایا تورو سپاس ک یکسال ونیم منو استوار در مسیر اموزش لاغری قرار دادی وب واسطه این اموزشها طعم لذت بخش متناسب زندگی کردن رو ب من چشاندی خدایااا سپاااس
دوست عزیزم سلام وقت بخیر
من همیشه از خوندن دیدگاهتون لذت میبرم
چقدر قلم زیبا و شیوایی دارید
درکتون از مطالب بسیار زیاد و از این بابت بهتون تبریک میگم
امیدوارم همیشه شاد و سلامت و در مسیر تغییر و تناسب اندام باشید.
سلام
من که یادم میاد از کودکی بمباران باورهای نادرست برای زیستن شدم . ازسلامتی تا روابط . متناسب شدن. مذهب . ثروت و… .
الان مدتهاست که دارم روی خودم کارمیکنم و مرتب با آموزشهای اساتید موفقیت تلاشم رو میکنم تا مسیرفکریم رو تغییر دهم . البته نتایجم به نسبت تلاشم خوب بود .
درمسیر متناسب شدن هم تاجایکه تونستم باورهای مخرب چاقیم روشناسایی کردم و هرچی جلوتر میرم انگار تمومی نداره وهمچنان ادامه میدهم .
درخانواده ما هم وقتی که زوم میکنم فقط یه برادر کوچکترم متناسب واقعی است با رفتار درست غذایی .
وبقیه یا چاقند یا سرگرم باشگاه وتحرک زیاد.ولی به محض رها کردن برمیگردند .
من یادم میاد یه مدت برنج کته میخوردیم ومهارت خوبی در درست کردنش دارم . بعد مدتی داریم برنج آبکشی میخوریم الان مهارت خوبی درش کسب کردم .
من الان هر دوتاش روبلدم و بااینکه پخت جدید رو گرفتم دستورپخت قبلی رو هم بلدم .
اوایل اینطوری نبود بلکه با استمرار لمش رو به دست آوردم .
یا در سایرمهارتها هم هرچی نگاه میکنم با استمرار وآموزش تونستم مهارتش رو به دست بیارم .
در روند چاق شدنم هم من یادم گرفتم چاقی رو . آرام آرام .
والان هم بایستی متناسب شدن رو یادبگیرم آرام آرام .
به نام خدایی که انتخابم کرد
به زمانبندی خداوند اعتماد دارم🦋
سلام و درود دوستان مجازی ولی نوری😊
چرا چاق شدم ؟چرا لاغر نمی شم؟تکرار(۲)
در طی سالهایی که اضافه وزن داشتم هر برای که برای رژیم اقدام می کردم با صحبتهایی که از اطرافیانم می شنیدم باعث می شد کار برای من سخت تر و دست نیافتنی شود!…انقدر برای خرید مواد غذایی رژیمی شما باید هزینه کنیم آخرشم هیچی به هیچی !؟
تو مثل مامانتی ببین این همه سال همه کار کرد و دوباره چاق شد بیخیال شو …چه فایده داره حالا انقدر خودتو زجر میدی و دوباره سریع چاق میشی ؟!
حالا فعلا سفر و مهمانی و جشن در پیش داریم تورو خدا نمی خواد رژیم بگیری همه چی به دهنمون زهر میشه؟!…
ذهن من چاقی را یادگرفته بود و برای یادگیری هیچ کار خاصی انجام نداده بودم و اصلا خبر نداشتم و خودبه خودی بدون زجر و ناراحتی چاق می شدم !…
نتیجه اینکه هر کاری با لذت بهتر به نتیجه میرسه .
ما در زندگی برای به دست آوردن مهارتهای گوناگون مثل نقاشی و خیاطی و آرایشگری و رانندگی رفتیم کلاس ثبت نام کردیم آموزش دیدیم و با تمرین و تکرار تجربه بیشتری کسب کردیم .
حتی افرادی که استعداد و علاقه خاصی در هنری دارند و به صورت خودجوش نقاشی و یا خطاطی می کنند زمانی بازده کارشون عالی میشه که اشتیاق و علاقه خود را با آموزش و کسب مهارت بیشتر اصول پایه ای هر هنری جمع کنند و از طریق همین آموخته ها و تکرار و تمرین و تجربه ای که به دست میاریم مهارت بیشتری کسب می کنیم .
ذهن ما تا بی نهایت بار میتونه یادبگیره ولی نمی تونه فراموش کنه یعنی مثل یک جاده یکطرفه است که فقط میتونه یاد بگیره دقیقا مثل زبان مادری و لهجه شهرمون که یادگرفتیم ولی نمی تونیم فراموشش کنیم اما می تونیم با تلاش و تکرار و تمرین زبان انگلیسی یا آلمانی را هم یاد بگیریم .
با فشار آوردن به جسم و محدودیت و منع غذایی نمی توان چاقی را فراموش کرد یادگیری رابطه ی بین مغز و ذهن ماست و جسم ما نمایشگر آنچه آموخته ایم
بنابراین اگر زبان لاغری را یادبگیریم و بعد با جسم به تکرار و تمرین آموخته ها بپردازیم و مهارت زندگی کردن را بیاموزیم لاغر می شویم و از همه مهمتر لاغر میمانیم .
زبان چاقی و اطلاعات و محتویاتش هم چنان در ذهن ما هستند ولی آنچه که بارها برای ذهن ما تکرار شود دیگر لازم نیست به آن فکر کنیم به صورت ناخودآگاه انجام می دهیم و به مرور انتخاب ما میشه محتویات لاغری ولی باز انتخاب با ماست هر زمانی بخواهیم با توجه و تمرکز روی محتویات چاق می توانیم چاق شویم پس تنها راه لاغری ماندگار یادگرفتن سبک زندگی متناسب ها است و تمرین و تکرار رفتارهای صحیح باعث می شود انتخاب ما لاغری باشد
خیلی از افراد که اضافه وزن دارند یکی از والدینشان یا هردوی آنها دچار چاقی بوده اند و کودک با شنیدن و دیدن چاقی را یاد گرفته است که البته چون بیشتر زمان کودک با مادرش می گذرد تأثیرگزاری چاقی مادران بر کودکان بیشتر است ممکن است افرادی والدین متناسبی داشته باشند ولی در دوران راهنمایی و دبیرستان با دوستان چاقی در ارتباط قرار گرفتند که از آنها چاقی را یاد گرفته اند و دسته دیگری هستند که منتظر شرایطی بودند که فرمول ذهنی خود را به اجرا بگذارند افرادی که متناسب هستند ولی بارها شنیده اند از سن ۴۰سالگی سوخت و ساز بدن پائین میاد و چاق می شوند این افراد اگر در سن بیست سالی باشند هنوز شرایط را ندارند ولی در ذهنشون انتظار چاقی برای سن چهل سالگی ایجاد شده است و به محض ورود به چهل سالگی به مرور با تغییر رفتار و جسم خود روبرو می شوند !..
کودک بارها می شنود در سن بلوغ به دلیل هورمونی افراد چاق می شوند بارها هم میبیند که فردی در سن بلوغ صورتش جوش می زند یا چاق می شود و این الگو در ذهنش شکل میگیره که در زمان بلوغ اجرایی میشود.افراد دیگر ازدواج را دلیل چاقی خود می دانند بارها می شنوند و میبینند و در ذهنشون تجزیه تحلیل و تصویری شکل می گیرد و به زمان ازدواج اجرایی می شود ولی تمام ابن دلایل نسبی هستند یعنی افراد دیگری هستند که دردوران بلوغ یه بعد از ازدواج و زایمان و حتی در سن بالا متناسب هستند و هر دلیلی در ذهن ما چاق بودن را منطقی و طبیعی کند ذهن و مغز آن شرایط را برای ما ایجاد می کنند !..
تفکر در مسیر آموزشهای ذهنی مسیر را کاملا روشن و واضح می کند و اگر با تمرکز آگاهی ها را دریافت کنیم خیلی خوب در میابیم که چگونه چاق شده ایم و همانطور که چاقی را یادگرفته ایم باید لاغری را هم یادبگیریم ولی از جهتی که اطرافیان ما اضافه وزن دارند باید در کلاس لاغری حضور داشته باشیم و بهترین الگوی ذهنی برای اینکه سندی معتبر در ذهنمون ایجاد کنیم این هست که آلبوم شگفتی سازان را ببینیم و به خود یادآوری کنیم لاغری خیلی آسونه و فقط همانگونه که برای کسب هر مهارتی اشتیاق و زمان و استمرار هزینه کردیم باید صبورانه و با اشتیاق بیاموزیم (این فایل عالی بود خیلی حال دلم خوب شد احساس امید و توانمندی و البته آسانی کار در ذهنم منطقی شد چقدر حس آسودگی دارم خداراهزاران بار شکر یعنی مثل هر کاری که یاد گرفتم و موفق شدم لاغری را هم یاد میگیرم و زندگی می کنم یعنی ۱٪خطا نداره کاملا مسیر مطمئنی هست .
اگر از روند چاق شدنمون به خوبی مطلع شده باشیم لاغری را بهتر متوجه میشویم الآن دلیل لاغر نشدن را هم متوجه میشوم اینکه با سرساعت غذا خوردن نمی تونم چاقی را فراموش کنم با ورزش سخت کردن نمی تونیم چاقیرا حذف کنیم و به همین دلیل هرباری که از هرروشی برای لاغری استفاده کردیم بعد از مدتی باز چاق شدیم چون ما فقط چاقی را بلد بودیم و سالها در چاقی ب مرحله استادی رسیدیم .
مگه ممکنه یک فردی یک ماه کلاس زبان انگلیسی بره و بعد مثل بلبل صحبت کنه ؟!…ولی اگر در شرایطی قرار بگیره که ماه هم نتونه از زبان مادریش استفاده کنه بعد از یک ماه باز در شرایط استادی خوش هست و فراموش نمی کنه تمام دلایلی که در ذهن ما طبیعی شدند که چاق باشیم به همان اندازه مانع لاغری ما هم هستند و مهمترینش اینه که بارها در روشهای گوناگون لاغری نتیجه ماندگار نداشتیم و لاغری برای ذهنمون دست نیافتنی شده و بارها هم شنیدیم که لاغری سخت و درد آوره ولی چطور خیلی افراد چاق به راحتی و به سرعت لاغر شدند در همین آلبوم شگفتی سازان به وفور دیده میشه بنابراین این دوستان هم هرروز با دریافت محتوای آموزشی لاغری را یادگرفتند و خیلی آسان و خودبه خودی لاغر شدند 😍
وقتی به این شناخت و درک برسیم که تنها راه متناسب شدن تناسب فکر هست که در تمام جنبه های زندگی ما تأثیر گذار هست با قلبی مطمئن و با لذت و اشتیاق آموزه ها را یاد میگیریم و مثل همون روزهای اول دبستان که ذوق داشتیم بیست بگیریم و خواندن و نوشتن یادبگیریم در این مسیر شگفت انگیز حرکت می کنیم .
نشونه هر مسیر صحیحی احساس خوب هست یعنی داریازمسیر لذت میبری و این در یادگیری خیلی مؤثره هربار که برای تکرار این فایلها را گوش می کنم به لطف هدایتگرم از مدار بالاتری درک می کنم برام لذیذ و خوشمزه است و در نهایت هرروز احساس رضایت دارم از این زمانی برای خودم حال خوبم و هدفم گذاشتم.
احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس هدیه هرروز این بخش از مسیر هست .
خدایا سپااااااسگزارم
خدایا عااااااااااشقتم♥️
درود بر استاد پر مهر
دوستان عزیز همواره در مسیر خودباوری شادمانه و با اقتدار گام بردارید 🍃🌸
سلام
منم یادم میاد که یک خانواده ای در نزدیکی خونه دایی ام اینا بود که چندتا پسرداشت و ازقضا یک پسرش کوچک بود درحد ۳ الی ۴ ساله .
و یه روز که زندایی اینا خونه ما اومدن و سر صحبت بازشد گفتش که اون پسر بجه کوچک یک فوحش هایی میده که ما یک خانم هستیم خجالت میکشیم و اونقدر بی ادب و بی تربیت هست .
خواهرم در جوابش گفت اون پسر بچه که یکدفعه اینجوری نشده یا درمحیط خانواده یاد گرفته یا از همبازیهاش .واینطوری حرفهای زشت میزنه .
یا خواهرم نمیزاشت زیاد خواهرزادم تو کوچه بازی کنه یا اگه بازی کنه با چه کسی همبازی هست براش خیلی مهم بود میگفت رفتارهمبازیهاش در رفتار اون تاثیر میزاره و اون یادمیگیره بی ادبی رو از اون بچه ها . واقعا هم میدیم اینطوری هست .
یا فیلم پایتخت رو که میداد خواهرم از شخصیت بهتاش خوشش نمیومد میگفت بدآموزی داره و در رفتار بچه ها تاثیر منفی میزاره و اونها به راحتی کلمات زشت و زننده رو یاد میگیرن.
یا یک همکار داشتم که همش آهنگ غمگین گوش میکرد و یک دختر داشت وقتی اونهم میخاست آهنگ بزاره آهنگ غمگین میزاشت و میگفت این آهنگها رو دوست دارم.
الان که فکر میکنم میبینم من چقدر فراموشکارم وقتی اینجوری به راحتی شخصیت ما شکل میگیره و ما هیج وقت نمیگیم که بیایم چشمامونو و گوشهامون رو عمل کنیم تا کوچیک بشن و ناهنجاریها رو نبینیم و نشنویم .
ولی موقع چاقی یا لاغری میشه ،میگیم بیایم بدنمون رو ورزش بدیم یا رژیم بگیریم تا کوچکش کنیم تا کمتر غذا بخوریم و لاغر بشیم .
منم کاملا مسولیت وضعیت بدنی و رفتاری ام و کلا هرموضوعی در زندگیم می پذیرم چونکه الان متوجه شدم این من بودم که آگاهانه یا نا آگاهانه هر روز به ذهنم غذا میدادم حالا چه غذای سالم یا نا سالم .
حالا سوال اینجاست چاره چیه ؟
آیا میشه یک کودک بی ادب روزی باادب بشه؟
آیا میشه یک کودک غمگین وافسرده شاد باشه ؟
آیا میشه یک فرد چاق دوباره متناسب بشه ؟
آیا میشه یک فرد معتاد ترک اعتیاد کنه؟
آیا میشه یک فرد خجالتی اجتماعی بشه؟
و…
خوشبختانه باید بگم بله . واین رو در محیط پیرامونون کنکاش کنیم میبینیم خیلی انسانها دارای یک خصلیت و ویژگی ناپسند بودن که الان تغییر کردن .
وشاید خودمون در کودکی یک ویژگی داشتیم مثلا خجالتی بودیم والان که بزرگتر شدیم رو خودمون کار کردیم و اجتماعی شدیم .
پس به خودم بگم و به خودم یادآوری کنم که ما انسانها قدرت این رو داریم که بااستفاده از نیروی ذهنمون زندگی خودمون رو به سمت مسیری که میخاهیم هدایت کنیم .
واین یعنی مختار بودن ما انسانها ونهایت عدل خدای مهربون .
من چاقی رو یاد گرفتم حالا یا درمحیط خانواده یا در رسانه های اجتماعی یا از محیط پیرامونم .
پس دوباره میام متناسب شدن رو به ذهنم یاد میدم ایندفعه از محیط متناسب مثل سایت تناسب فکری . دوستان متناسب سرزمین متناسب ها . از آموزشها به همراه عمل و… تا بتونم شخصیت متناسب خودم رو خلق کنم .
با سپاس از استاد عالیقدر و گرامی .
سلام استاد عزیز
خسته نباشید
خیلی عالی بود
خدا خیرتون بده
مطمئنم خداوند متعال لحظه به لحظه ی زحماتی که میکشید رو براتون جبران میکنه چون دارید دل بندگانش را شاد می کنید و با آموزشتون ما رو به آرزوی چندین ساله که حق همه ماست میرسونید.
با تمام وجود منتظرم تا دقیق اجرا کنم فرمایشاتتون رو،
لاغری رو بهم یاد بدید ،ممنونم.
بنام خدا
من دوره صد گام را دوباره دارم تکرار میکنم این فایل را هم قبلا گوش کرده و نوشتم اما باز هم مینویسم
ما در کودکی زبان فارسی را یاد گرفتیم و الان به راحتی صحبت میکنیم بعد درس خواندن را یاد گرفتیم ،رانندگی ، خیاطی ،و خیلی چیزهای دیگه که از کودکی تا به امروز ما یاد گرفتیم .
چاقی را هم یاد گرفتیم مثلا خود من بارها شنیده بودم که بعد ازدواج آدم چاق میشه و همین طور هم شد چون ذهنم اینو یاد گرفته بود و به قول استاد والدین چاقی نداشتم اما دوستای چاقی داشتم که خیلی غذا می خوردند این در دوران ابتدایی من بود که کاملا متناسب بودم اما از همون موقع از لاغری خودم ناراحت بودم و این تنفر هم در ذهنم ذخیره شد تا تو سن جوانی شروع به چاق شدن کردم فرمول های چاق کننده که از قبل در ذهنم ذخیره شده بودند به مرور که من به آنها فکر کردم مرا چاق و چاقتر کردن .
ما زبان فارسی را نمیتونیم فراموش کنیم پس چاقی را هم نمیتونیم فراموش کنیم ما باید همان طور که ذهن چاقی را یاد گرفته به همان طریق یعنی از همان مسیر لاغری را یاد بگیریم و به ذهن آموزش لاغری را یاد بدیم بجز این راه راهه دیگه ای نیست مثلا من دوچرخه سواری بلد نیستم ثبت نام کردم و میخوام آموزش ببینم میخوام مثل رانندگی و آشپزی دوچرخه سواری را هم یاد بگیریم و با استفاده از این فایلها و تکرار و تمرین لاغری را هم یاد می گیرم چاقی سر جای خودش هست من کاری با اون ندارم من الان دارم لاغری را یاد میگیرم .
سلام
همیشه رژیم میگرفتم و هی میگفتم چرافلانی لاغره چرا من با بقیه متفاوتم
چرا اون لاغره من ن
با اینک من رعایت میکنم از اون کمتر میخورم چرا
همه بارها رژیم گرفتم و برگشتن دوباره باعث شده بود من ب عجز و ناتوانی در خودم برای لاغر شدن پی ببرم اصلا لاغر شدن برام شده بود یک الماس دست نیافتنی
من چاق شدن یاد گرفتم مثل درس خوندن آشپزی مثل خیلی کارهای دیگه ک اولش بلد نبودم اما با آگاهی با تمرین و تکرار ادامه دادن یادش گرفتم مسلط شدم وشاید خیلی کارها رو حتی بدون مکث کردن انجام بدم
الانم باید همونطور ک چاقی یاد گرفتم لاغری یاد بگیرم با ورودی با اگاهی و تمرین و تکرار ادامه دادن
من مطمئن کنن باید گرفتن لاغری
لاغر خواهم شد بدنم جسم عزیزم لاغری رو نمایان خواهد کرد
اولش ک اومدم سایت و شنیدم ک من چاقی یادگرفتم و میتونم با یاد گرفتن لاغری لاغر بشم مخم هنگ کرده بود چیزی ک ن شنیده بودم خیلی خوشحال شدم ک حق انتخاب داد م و چاقی من از ژنتیک استعداد خوردن
نیست
من میتونم لاغر بشم
من با یاد گرفتن لاغری میتونم لاغر بشم
لاعری الان برام ی چیز محال نیس
یک چیز شدنی هس یک چیز ممکن
من میدونم ک میتونم
الان درک لاغر شدن برام اسون شده ن لاغر بشم و خیلی اسونه تناسب شدن
من باقدرت دهن خودم و اگاهانه عمل کردن دادن ورودی باورکردن لاغری خواهم رسید ب اروزی چندین ساله خودم
لاغر خوام شد و سبک وزنی راحتی رو تجربه خواهم کردم .
من لیاقت لاغری و متناسب شدن رو دارم من لایق تجربه جسمی بدو چربی اضافه رودارم
من لایق پوشیدن لباسهایی شیک و رنگی با سایزهای کوچک رو دارم.
من لایق اینم ک هرچی دوس دارم بپوشم
بدون محدودیت سایز
من لایق اینم ک جوون تر دیده بشم راحت پاشم راحت بشینم راحت بخوابم بدون بالش
لایق اینم ک تموم لباسهایی ک موندن درکمد همهشونو دوس دارم بپوش
لایق اینم شلوار های لی و زیبا بپوشم
لایق لاغر شدن هستم لایق زیبایی اندام
لایق شکمی و پاها و پهلوها و بازوهای بدون چربی اضافه هستن
من لایق لمس کردن تجربه کردن لاغری هستم .
من لایق تناسب فکر هستم
من لایق بهترینها هستم
من لایق یاد رفتن لاغری با ذهنم هستم
من لایق لاغری با ذهن هستم
خدایا شکر ت ک تو این مسیرم شکرت
ک فرصت لاغر شدن و بهتر زندگی کردن با ذهن زیبا رو ب من دادی
من میدونم ک طبیعت بدن من لاغریه طبیعت وجود من لاغریه
طبیعه ک من لاعر بشم چن منم ک دارم لاغری رو یاد میگیرم
من عاشق خودم هستم
سلام به همگی شما عزیزان
گام هشتم :چرا چاق شدم ؟چرا لاغر نمیشم؟
این سوال تمام افرادیه که اضافه وزن دارن و تا زمانیکه مثل ما هدایت نشن تو این مسیر به جوابش نخواهند رسید . به امید هدایت هر انسانی که بااین مشکل مواجهه به این مسیر زیبا و پراز آرامش
اول از همه برای ذهنمون انقدر مثال منطقی بیاریم که باورش بشه هرچیزی بلااستثنا باید اول آموزش داده بشه به مغز بعد در جسم نتیجه اش رو ببینیم . اولین چیزی که ما یاد گرفتیم حرف زدن به زبون مادریمونه .چه ما ایرانی باشیم چه هر جای دیگه درست مثل والدینمون صحبت میکنیم چرا چون انقدر اونا کنار ما تکرار کردن اون کلمات و و ما یاد گرفتیم .بعد ازون ساده ترین مثال ها مربوط به دوره ی تحصیلمون هست . جدول ضرب جمع و تفریق تقسیم ،یادگیری الفبا و بعدش خوندن و نوشتن . بعدها آشپزی، رانندگی، نقاشی، زبان دوم و سوم ،موسیقی ،خیاطی،و هر هنر و دانش دیگه ای که در دنیا هست فقط و فقط با آموزش تکرار و تمرین ثبت شده تو مغزمون و بعد از اینکه مهارت کسب کردیم تونستیم اون مهارت به نمایش بزاریم.
هیچ موضوعی در دنیا نیست که از طریق یادگیری بشه اون رو انجام داد .حتی یک حرکت ورزشی خاص هم اول باید دونه به دونه مراحلش رو طرز کار رو از یه مربی یا فرد باتجربه آموزش دید بارها تکرار و آزمون و خطا کرد تا بشه انجامش داد .
مثلا نقاشی رو درنظر بگیریم . من اگر بیام دستم رو مورد فشار فیزیکی و تنبیه قرار بدم به زور بگم باید عین این تابلو رو توهم نقاشی کنی درحالیکه هیچ چیزی از نقاشی ندونم و دوره ندیده باشم دستم مگه میتونه اونو نقاشی کنه ؟؟؟؟؟ شاید بتونی یه نقاشی خیلی ناشیانه بکشه که هیچ شباهتی بااون تابلوی اصلی نداره ولی نمیتونه در حد اون باشه . یا شروع کنم به مغزم فشار بیارم که تو باید بتونی به زبون چینی حرف بزنی ؟مگه ممکنه همچین چیزی!!!!!
اگه بافشار جسمی و ورزش سنگین و رژیمای سخت میشد لاغر شد که الان یکنفر توی این سایت نبود !!!!هیچکس هیچ نتیجه ای ازون روشا نگرفته و ایمان اورده که راهش این نیست .باید لاغری و تناسب رو آموزش ببینن تا جسم هم متناسب بودن ذهن رو به نمایش بزاره .
موضوع مهم اینه ما تو تموم اون سال های چاقی داشتیم فقط باچاقیه مبارزه میکردیم که مثلا فراموشش کنیم دیگه ازجسممون بیرونش کنیم غافل ازاینکه ذهن یک جاده ی یک طرفه هستش .اگه چیزی و یاد بگیره دیگه فراموشش نمیکنه .اما خبر خوب اینه که ماییم که تصمیم میگیریم از کدوم آموزش ها و مهارتمون استفاده کنیم .
الان هرکدوم از ما ده ها مهارت و بلدیم . حالا وقتی به آشپزی احتیاج داریم که از چیزایی که تو اون زمینه بلدیم استفاده میکنیم برای خیاطی و …. هم همینطور . غصه نمیخوریم نمیجنگیم که وای حالا چیکار کنم خیلی راحت هرکدوم و لازم داریم انتخاب میکنیم دیگه بااون یکی مهارتامون کار نداریم تااااا وقتش برسه .
اگه چاقی رو بلدیم خب غصه ای نداره . میزاریمش یه کنار گوشه ی ذهنمون اصلا باشه برای خودش . فرص میکنیم مثل آشپزی یه مهارته و یادش گرفتیم . عوضش میایم لاغری رو یاد میگیریم دیگه ازاین به بعد فقط بااین مهارت کار داریم خودبخود اون چاقیه کم رنگ میشه . فراموش نمیشه فقط کمرنگ میشه مگر اینکه باز هم خودمون بخوایم ازش استفاده کنیم.و باتکرار و تمرین جسممون اون رو به نمایش درمیاره تاجایی که دراین کار هم استاد میشیم مثل همون چاقیه
من عمیقا درک کردم و به این نتیجه رسیدم که هیچ راهی بجز یادگیری برای لاغر شدن وجود نداره .
من تا زمانیکه لاغری رو یاد نگیرم حتی اگر با رژیم و ورزش سخت یه وزن و سایزی هم کنم به محض رها کردن این روش ها ذهنم منو خودبخود میبره سمت آموخته هایی که خودم ناآگاهانه از بچگی به خوردش دادم و چشم باز میکنم میبینم به یک ماه نرسیده من برگشتم به همون وزن حتی بیشتر چرا چون چاقیه ذهنم رو به درجه استادی رسوندم پس نمیشه ازش توقع لاغری ماندگار داشته باشم .
با صبر و حوصله تو این مسیر میمونم تا کفه لاغری ذهنم بالاتر از کفه چاقی ذهنم بره اونوقت نتیجش و در جسمم میبینم . کافیه بااشتیاق و انگیزه ادامه بدم .
تاالان اگر اشتیاق نداشتیم حالمون بد بوده و رهامیکردیم روش های سخت و طاقت فرسا رو،چون هم راه غلطی بون هم اینکه از کارکرد ذهن و جسممون بی خبر بودیم .فکر میکردیم ماایراد داریم ما اراده و پشتکار نداریم درحالیکه اراده آهنین داشتیم که سال ها ست بردار رویای لاعری نبودیم و راه درست بهمون گفته شد .الان که همه چیز رو م به مو به لط خدا و کمک استاد عزیز متوجه شدیم تا آخرش هستیم و ادامه میدیم .
جسم تحت رهبری ذهنه از خودش هیچ اراده و اختیاری نداره .فقط مثل یه نمایشگره که هر چی ذهن دستو ر بده وخودمون براش برنامه ریزی کرده باشیم رو نشون میده وقتی ما درست عمل کنیم مگه جسم میتونه که متناسب نشه !؟
وقتی تو مدرسه دانشگاه یا هر کلاس دیگه ای ثبت نام کردیم چون باور داشتیم که بالاخره ما میتونیم و اون مدرک و میگیریم خیلی راحت تمام واحد هارو پاس کردیم . چون ذهیتمون درباره درس و مسائل آموزش دیدنی اینه که میتونیم . مگه چیه یکم تلاش میکنیم و قبول میشیم دیگه !اما برای لاغری سال های ساله خودمون و دیگران گفتن مگه میشه راحت لاغر شد باید عرق بریزی پوستت کنده شه دوکیلو کم کنی مراعات کن حواست به غذات و تحرکت باشه تو استعداد داری باید رعایت کنی به فلانی کشیدی . و چاقی و لاغری و برامون یه هیولای ترسناک کردن.پس بخودمون سخت نگیریم یکم راه بیایم باخودمون تا به این باور برسه که میتونه براحتی گرفتن فلان مدرک و فلان مهارتی که داریم لاغری رو هم پاس کنه کافیه به اینجا برسیم .
خداروشکر بخاطر وجود شما و این سایت .روزبروز احساسم عالیتر و مسیر برام آسونتر میشه . باز هم سپاسگزارم استاد عزیز
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرتنی و دوستان همراه در گروه تناسب فکری
حرفها و صحبتهای استاد عالی بود
بله ما برای هر چیزی آموزش می بینیم ما چاقی را آموزش دادیم از والدین از رسانه ها و غیره…
مغز ما اطلاعات را در هودش ذخیره می کند و مثل یک جاده یکطرفه عمل می کند و راه برگشت ندارد و نمی تواند فراموش کند.
و ما اطلاعاتی را که دوست داریم را استفاده می کنیم و این استفاده ما از اطلاعات باعث در دسترس بودن اطلاعات در ذهن ما می شود.
باید از طریق ذهن لاغری آموزش را ببینیم.
همین به همین راحتی و وقتی آموزش دیدیم با جسممان شروع به تکرار آموزشها کنیم این تنها راه متناسب شدن هست.
ما زبان فارسی را یاد گرفتیم آیا با عمل جراحی فک و دهان می توانیم فارسی را فراموش کنیم مطمئنا نه نننننننننه
پس ما چاقی را که یاد گرفتیم را نمی توانیم با تحت فشار قرار دادن آن لاغر شویم و چاقی را از بین ببریم.
ممنونم استاد این بار واقعا چیزی را فهمیدم که سری اول اونو متوجه نشدم
اینکه جسم داره آموزشها را تکرار می کنه.
اینکه ذهن اطلاعات را ذخیره می کند و این ما هستیم که اونهایی را که دوست داریم را استفاده می کنیم.
ممنونننننننننم
سلام استاد عزیز
من امروز قدم هشتم را برداشتم کاملا درست است من چاقی را از مادرم آموختم وفکر میکنم آموزش من از همان دوران جنینی آغاز شده چون مدتی است به این باور رسیده ام که بچه ها امتداد پدرومادرشان هستند چون وقتی دارم مرور میکنم من هم مثل مادرم بعد از ازدواج چاق شدم یعنی دقیقا افکاری که در ذهن مادرم بود من هم به صورت ناخودآگاه آموزش دیده ام وحالا باید عکس این افکار را به خودم ثابت کنم
من باور داشتم بارداری باعث چاقی میشه اما خواهر شوهرهای خودم یک ماه بعد از بارداری تمام اضافه وزنشان رفته وبه وزن طبیعی خودشون برگشتن بقیه باورهایی که در ناخودآگاه من هست هم اشتباه است که نتیجه اش این اضافه وزن شده وحالا باید باورهای صحیح را جایگزین باورهای اشتباه کنم
خواهر شوهرهای من با وجود ازدواج هیچ وزنی اضافه نکرد ند واین یک باور اشتباه است
سپاس فراوان از شما استاد عزیز بابت فایل آموزشی عالیتون
خدایا متشکرم دوستت دارم
من یک فرد توانمند هستم که میخواهم با قدرت ذهن به اندام متناسب برسم
به نام خدایی که راه رو نشونم میده
سلام به استاد عزیز و دوستان همراه
روز هفدهم تکرار :
چرا چاق شدم؟ چرا لاغر نمیشم؟ چه جوابی به این سوال دارم؟ اگه قبلا ازم می پرسیدن چرا چاق شدی؟ می گفتم چاقی ما ارثیه و من خیلی استعداد چاقی دارم و سوخت و ساز بدنم پایینه و … اما خدا رو شکر الان این بهانه های چاقی رو ندارم و میدونم هیچکدومشون علت چاقی من نبوده و خودم مسئول چاقیم هستم. هر مهارت و کاری رو که من الان دارم، بالاخره یک جایی و یک روزی اون رو یاد گرفتم. حرف زدن، زبان، آشپزی، رانندگی، شعر خوندن و حفظ کردن، کتاب خوندن، موسیقی، نقاشی کشیدن و … هرچیزی رو به نحوی آموزش دیدم و چیزی رو که آموزش دیدم نمیشه حذف کرد…مطلبی که یاد گرفته باشم از ذهن حذف نمیشه، فقط ممکنه به دلیل استفاده نکردن از اون حرفه و مهارت، فراموش کرده باشیم که اون هم با فکر کردن و تکرار دوباره یادم میاد. مثل ایرانی هایی که مهاجرت می کنن، باز هم فارسی حرف می زنن و اگه مدت طولانی در معرض فارسی حرف زدن نباشن ممکنه کلماتی رو فراموش کنن اما باز هم با مکث و یادآوری می تونن. پس هر کاری کنیم چیزی رو که یاد گرفته باشیم و تکرار کرده باشیم نمی تونیم فراموش کنیم. چاق شدن هم دقیقا همین بوده. من چاق شدم چون اون رو یاد گرفتم..چون در خانواده ای بزرگ شدم که پر بود از افکار و رفتارهای چاقی … باورهای چاقی و خلاصه قدم به قدم که جلو رفتم و سال به سال که رشد کردم همین افکار و باورها هم رشد کردن و من بیشتر در معرض یادگیری و تکرارشون بودم. نمیشه چیزی رو که سالها یاد گرفتم و تکرار کردم، با چند دوره رژیم گرفتن و دمنوش خوردن و ورزش و … پاک کنم از ذهنم که! فقط کمرنگ میشه و پشت اطلاعات جدید قایم میشه تا وقتی که خسته بشم و به اصطلاح برگردم به تنظیمات کارخونه. من اول با آموزش ها و تاثیرات محیط و رسانه و خانواده و … اطلاعات چاقی رو وارد ذهنم کردم و با دیدن نمونه های مختلف برام باور پذیر شد و با حرف زدن درباره ش اون رو توی ذهنم تکرار و تثبیت کردم و نقشه ذهنی چاقی رو رسم کردم و ناخودآگاه رفتارم هم در راستای چاقی تغییر کرد و من چاق شدم. همین فرمول چاق شدنم بوده و لاغیر. حالا همه اینها هست، من میام به زور رژیم، غذام رو عوض می کنم، ورزش می کنم، دمنوش می خورم، جراحی میکنم و هر کاری در راستای لاغر شدن انجام میدم، آیا باعث میشه افکار و آموزش های چاقی از ذهن من پاک بشه؟ نه! همونجور که من با یادگیری زبان دوم، زبان اصلیم رو فراموش نمی کنم. یا با یادگرفتن یه غذای جدید، غذاهای قبلی که بلد بودم رو یادم نمیره …
حالا من دقیقا به همین روش هم باید لاغر بشم، باید لاغری رو یاد بگیرم، آموزش ببینم، باورهای درست درباره ش بسازم و نمونه های عینی ازش ببینم و باورسازی کنم و با تکرار و صحبت درباره ش اون رو توی ذهنم تثبیت کنم تا به تغییر رفتارم تبدیل بشه و لاغر بشم. اینجوری آموزش های چاقی کمرنگ میشه و زیر این فرمول های درست و ذهنیت سالم و درست تناسب اندام گم میشه و مثل شماره تلفن یه نفری که مثلا دیگه زیاد باهاش در ارتباط نیستم و باید زور بزنم تا یادم بیاد دیگه یادم نمیاد که چطور چاق شدم…اصرار شما برای تکرار و استمرار هم همینه که به فرمول های چاقی مجال ندیم که دوباره بیاد بالا…همین! هیچ راه دومی وجود نداره برای لاغری، تنها راه لاغری، یادگرفتن لاغریه. و یادم باشه که لاغر شدن هم مثل چاق شدن و مثل هر فرایند یادگرفتنی، تدریجیه..اینو باید یادم باشه. من تدریجی فارسی حرف زدن رو یاد گرفتم. من تدریجی آشپزی رو یاد گرفتم. من تدریجی قنادی رو یاد گرفتم. من تدریجی رانندگی رو یاد گرفتم. من تدریجی دارم پیانو یاد می گیرم..هرررررر چیزی که فکرش رو می کنم و یادم میاد همه قدم به قدم و تدریجی بوده آموزشش، لاغری هم همینطوره..اینکه ما انتظار داشتیم طبق گفته های مبلغان دروغین رژیم ها و ورزش ها که تیتر می زنن : لاغری در بیست روز و فلان به این خاطره که فکر می کنیم لاغری راه میان بری داره و نمیدونیم که این هم یاد گرفتنیه…اگه می دونستم لاغر شدن هم نیاز به آموزش و یاد گرفتن داره و یه پروسه یادگرفتنیه، دیگه انتظار لاغرشدن سریع هم نداشتم
عااااااااااااالی بود این توضیحاتتون استاد..عالی…بخدا که کلام شما از جنس نوره … خدا حفظتون کنه برای ما و عزیزانتون
به نام خداوند مهربانم
سلام استاد عزیز!
به لطف بیکران خدای مهربانم و لطف شما استاد عزیز هشتمین قدم رو با موفقیت و شور اشتیاق بیشتر و با یک احساس خوشایند شروع کردم.
من هم با نظر شما و دوستان هم عقیده هستم چون هرچیزی که از چاقی بدست آوردیم بخاطر باورهای اشتباهمون بوده! برای شخص من همیشه اینو بارها شنیدم از اطرافیانم که تو مثل فلان عمه ات هستی اونم تا یه سنی خیلی لاغر بود یهو خیلی چاق شد و منم همیشه پیش خودم فکر میکردم چاقی من ارثی از خانواده پدری و مادری هستش، و دیگه این باور من بود شاید بهش اعتنایی نمیکرد اما اینقدر شنیده بودم که ملکه ذهن شده بود.
هرروز که برای من میگذره تجربه های رو به دست میارم که خوشایند برای من ، اینکه حس میکنم دارم لاغر میشم بدون هیچ فشار عصبی و روحی ! و خوشایندتر از همه اینه که مثلا الان احساس سیری دارم وقتی جلوم یه ساندویچ همبرگر خوشمزه دارن میزارین و همه خانواده امم دارن میخورن من به راحتی این قدرت رو دارم که از ذهنم سوال کنم اگه گشنه هستی میتونی الان ازش بخوری و ذهن در پاسخ به من میگه الان گشنه نیستم شاید دیرتر گشنه شدم و من راحت بدون اینکه چشم و دلم ضعف بره واسه اون همبرگر خوشمزه به همسرم میگم الان گشنه نیستم شاید دیرتر بشم و بخوام بخورم سهم منو کنار بزار (یعنی به ذهنم حتی این فشار و نیاوردم که شاید اصلا نتونی این همبرگره خوشمزه رو نخوری بلکه این فرصت رو بهش دادم که این همیبرگر هست و هروقت احساس ضعف گشنگی کردی این سهمیه توئه!! اما تا زمان خواب هی از ذهنم سوال میکردم که اگه گشنه هستی داغش کنم بخوری و جواب فقط این بود «من الان گشنه نیستم!!!»
این خیلی خوشاینده که محدود نیستی برای خوردن اما همزمان داری رفتار و روشی رو به ذهنت باد میدی که هیچوقت تجربه اش نکرده! اصلا تو زندگی هیچوقت برای من پیش نمیومده بگم نه الان سیرم نمیخورم😂😂😂همیشه گشنه بودم اگه نبودم جواب نه وجود نداشته برای غذا ،مخصوصا غذاهای خوشمزه😂
این یه حسی هستش که فقط کسایی میفهمن که اینجا این مسیر رو مثل من طی کردن ،چیزی که در سی و هفت سال از زندگیم تجربه نکردم…
و خدا رو هزاران بار شاکرم و برای شما که اینقدر خالصانه این اطلاعات رو در اختیار ما میزارین بهترین هارو آرزو میکنم. و خوشحالم که خودم یه واسطه ای شدم برای آدمهای اطرافم که اومدن در سایت و تجربه کنن این لذتی رو که من ازش حرف زدم ازشون!! امیدوارم موفق بشن و این راه رو ادامه بدهند….
با سپاس فراوان از شما استاد عزیز
سلام درود
گام هشتم در مسیرلاغری من
هرچیزی که در این زندگی تجربه کردیم فقط فقط براثر باورها خودمان بوده است
همه چیز براساس باورها خودمان شکل گرفتند و در زندگی ما به وجود آمده اند
چاقی هم یک باور بوده به زبان ساده تر یکسری حرفهایی بوده که شنیدیم از والدین دوستان مدرسه جامعه رسانه فیلم ها این حرفها شنیدیم که مثلا بعد از ازدواج چاق میشی /در حین حاملگی چندین کیلو اضافه وزن میگیری و یک چیز طبیعی است و حتما چاق میشی/ورزش نکنی چاق میشی/شام خوردن باعث چاقی میشه مخصوصا اگه غذای پختنی باشه مث برنج/ماکارونی شیرینی فست فود چاق میکنه/نوشابه چاقی شکم میاره /بی تحرکی باعث چاقی میشه/خواب بعد ناهار باعث چاقی میشه ….
این حرفها به وفور میشنوی نمونه ها زیادی هم میبینی که چاق شدن براثر این عوامل اما باز برات مهم نیست چون در شرایط اون افراد نیستی ولی دیگه این حرفها برات تبدیل شدن به باور که اره فلان کار باعث چاقی میشه ولی چون در شرایط اون فرد نیستی براتم اهمیتی نداره و چاق نمیشی چون در حد یک حرف هستند برات و ترسی تورو تهدید نمیکنه یعنی باورها فعال نشده اند
بعد که در شرایط اون افراد چاق قرار میگیری یعنی ازدواج میکنی اون باور در ذهنت فعال میشه و برات تبدیل میشه به یک امر طبیعی که اره فلانی چون چاق شده منم چاق میشم طبیعی است و آرام آرام رفتارهات تغییر میکنه و خیلی ساده راحت چاق میشی
حالا یاد گرفتیم که چاقی از طریق آموزش بوده از طریق ذهن بوده هر فرد چاقی به طریق ها گوناگون این چاقی آموزش دیده آند ودر نهایت چاق شده اند
حالا ما میومدیم فشار به جسم میآوردیم برای یک مدت هم لاغر میشدیم ولی باز به محض رها کردن برمیگشتیم نقطه اول چون ما فقط خودمان مجبور میکردیم به رفتاری ولی ذهن که تغییر نکرده بود
تا ذهن نخواد دستور نده تلاش فیزیکی برای هرکاری کار بیهوده است
ما میخواستیم فراموش کنیم از بین ببریم چاقی رو ولی نمیدونستیم ذهن چیزی که یاد گرفت فراموش نمیکنه فقط ما میتونیم آموزش ببینیم ولی نمیتونیم چیزی فراموش کنیم یا در ذهن مان پاک کنیم
پس اولا باید بپذیریم که مقصر اصلی وتنها مقصر چاقی الانمان خودمان هستیم و بهانه نیاریم وگردن کسی نندازیم
دوما باید یاد بگیریم همه چیز از طریق ذهن یاد میگیریم باشنیدن دیدن حرف زدن این باورها شکل میدیم
یکسری حرف هست وقتی خیلی تکرار بشه تبدیل میشه به باور البته این نظر شخصی من است
الان هم از طریق ذهن با استمرار تکرار وعمل کردن به آموزه ها لاغری یاد میگیریم و با عمل کردن به آموزه ها خیلی ساده راحت لاغر میشویم
پس لاغر شدن حق طبیعی ما بوده که بر اثر آموزش ها بدن خود را از حالت طبیعی خود در آوردیم و چاق شدیم
الان هم با آموزش تکرار تمرین استمرار تعهد وعمل کردن لاغر شدن یاد میگیریم مث خیلی آموزش ها دیگه مث آشپزی /فوتبال/رقص/چاقی/نقاشی
لاغر شدن هم یاد گرفتنی است باید آموزش ببینیم و از طریق شروع کنیم به یادگیری تا عملکردش در جسم خودمان ببینیم
من مطمعنم با آموزش عمل کردن خیلی ساده راحت لاغر خواهم شد و لاغر خواهم ماند
سلام بردوستان
چرا چاق شدم ؟ ولاغر نمیشم ؟
ازبس هی گفتم من چاقم دارم چاق میشم فکرمیکردم که از موقع تولد چاق بودم .درصورتی که وقتی در دانشگاه قبول شدم ۴۹ کیلو بودم اونم باقد ۱۶۴ .یعنی یک لاغر بودم .سال دوم دانشگاه دوتا هم اتاقی داشتم که مرتب از رژیم و کم خوری صحبت میکردن و باهم یک غذا میخوردند و پیاده رویی میکردند بازم فایده نداشت . به ماهم میگفتند که اینطور میخورید وورزش نمیکنید چاق میشید .تااینکه وقتی خواستم فارغ التحصیل بشم ۶۴ کیلو شدم .
ودیگه مادرم میگفت تو مانند عمه وعموت هستی چاق هستی و به من نرفتی .درصورتی که هنوز کاملا متناسب بودم .این حرف مادرم خیلی من رو میترسوند چون وضعیت شکم هاو ظاهر آنها رو میدیدم .
بعد ازدواج هم باز چاق شدم ۷۰کیلو شدم و دیگه هیچ لباس اندازه نداشتم .بارها شنیدم ازدواج و بارداری آدم ها رو چاق میکنه .و تا ۸۲ رفتم .
ولی خداروشکر از مادرم یک چیزی رو بارها شنیده بودم که شیردهی ما رو لاغر میکنه .و تا نزدیک ۷۲برگشتم .و باورهای غلط دیگه ایی رو باور کردم کم کاری تیرویید ، سوخت وساز پایین ، یبوست ، کم تحرکی ، مصرف قرص تقویتی و…
دیگه یک ترس واسترسی از خوردن گرفتم که مرتب رژیم میگرفتم و طوری که انواع رژیم ها رو میگرفتم ولی بازم ترموستات ذهنم روی ۸۰ بود دوباره برمیگشتم سرخانه اول .
چون ذهن من فقط چاقی رو یاد گرفته بود وقتی روی جسمم فشار میاوردم طفلک با من همراهی میکرد و انصافا خوب کم میکردم ولی دوباره ذهن اون رو به راهی که یادداشت میبرد .
ما باید لاغر شدن رو یادبگیریم و مداومت واستمرار داشته باشیم به مرور و یواش یواش لاغر میشویم ولی این تتاسب زیبا بدون بیماری و همراه باشادییه .
دراین مسیر حتما موفق میشویم و به آرزوهای که سالها حسرت داشتنش رو داشتیم می رسیم .
لاغری همراه با رژیم کلی بیماری وناراحتی واعصاب خوردی برامون به ارمغان میآورد .که نتیجه به دست آمده کوتاه مدت بود ولی زیانهای آن فراوان و مخرب .
همیشه درهنگام رژیم به فکر تثبیت بودیم ولی الان میدانیم که هرچه قدر طول بکشه اصل رو بهتر میفهمیم و نگران بازگشت چاقی نیستیم .
این چاقی و باورهای آن رو کنار میزنم وبایادگیری لاغری میگذاریم قوانین لاغری که از آبشن های است که خداوند به ما هدیه داده و ما آنها رو فراموش گرده ایم فرصت دیده شدن پیدا کنند و به تنظیمات اولییه برگردیم .
سلام همراهان عزیز
من هم فکر می کنم فرمولهای ذهنی خودم رو دارم برا چاقی
مثلا تو خانواده ما این ذهنیت بود خوردن مساوی است با خدمت به جسم ،خوردن مساوی است با محبت کردن ،مراقبت کردن ،
این مساله بود که من تا کم میاوردم بجای حل مشکل و روبرو شدن با ترسهام ،به گوشه دنج یخچال پناه می بردم .
راستش من اصلا جوونی نکردم بخاطر چاقیم ،همیشه مثل پیرها لباس پوشیدم ،و چون اعتقادات مذهبی هم دارم ،دوبرابر ازین مساله ضربه خوردم .
همین مساله باعث شد ،اعتماد و عزت نفسم خیلی ضربه بخوره و مسائل دیگه تو زندگیم پیش بیاد ،که هنوزم درگیرشون هستم
ولی عوضش الان می دونم بلطف خدا و حمایتهای استاد چطوری به باورهای درست لاغری برسم .بی صبرانه منتظرم که صد گام رو برم تا برای خودم بعنوان جایزه ،دوره تناسب فکری رو خریداری کنم .
راستش همین الان که گام هشتم هستم ،دارم وزن کم می کنم و خوردنم خیلی اصولی تر شده ،برا خوردن از بدنم فرمان می گیرم نه از ذهنم .
دیروز با خانواده رفتیم بیرون ،ولی من چون از بدنم فرمان نرسیده بود ،چیزی نخوردم 💪💪و بجاش دم نوش آرامبخش سفارش دادم .
این برای من بشخصه موفقیت بزرگیه .
ممنون از شما .موفق باشید
به نام خدا سلام
من برای چاق شدنم خیلی عالی اول از سمت خانواده خودم وبعد ازسمت خانواده همسرم آموزش دیدم
من تاسن ۲۰ سالگی خیلی لاغر وخوش اندام بود واصلا برام مهم نبود که چند کیلو هستم یا سایزم چنده خیلی راحت غذا میخوردم خیلی آسون خرید میکردم هررنگی که دوست داشتم وحتی یکبار نشد که صاحب مغازه بگه سایز شما ندارم ولی همیشه از اطرافیانم به خصوص مادرم میشنیدم که میگفت این مثل من میمونه حتما بعد ازدواج چاق میشه حتی شاید تواون لحظه خوشمم میومد ومیگفتم خوب خداروشکر ازاین لاغری خلاص میشم خوشگلتر میشم تااینکه واردخانواده ای شدم که به گفته ی خودشون چاقی توشون ارثیه وهمین همسر خودم ادعا میکرد که من خیلی رعایت میکنم وگرنه الان چندده کیلو بیشتر بودم ومیدیدم که چقدر اضافه خوری دارند صبحانه میان وعده نهار عصرانه شام والبته اوایل اصلا نمیتونستم باهاشون همراهی کنم ولی به مرور دیدم که منم رفتارم مثل اونا شده وحتی مثل اونا دیگه کم کم نگران شدمو از غذاها ترسیدم شروع کردم رژیم گرفتن وورزش کردن ولی کاملا بیفایده وادامه دادم این راههای اشتباه روتازمانی که با سایت تناسب فکری آشنا شدم وبه راحتی تونستم رفتارهای نادرستم بامواد غذایی رو اصلاح کنم وبدون رژیمرفتن لاغر بشم وبه خوبی فهمیدم که چه چیزی منو از رسیدن به لاغری منع میکرد واون افکار اشتباهی بود که درمورد لاغرشدن داشتم وخودمو تحت فشار میذاشتم وبعدش عصبی میشدم وترسم از مواد غذایی زیادتر میشد فکر میکردم زورم بهشون نمیرسه واونها رومن تسلط دارن ولی الان به خوبی میتونم خودم درمورد مواد غذایی تصمیم بگیرم وهیچ محدودیتی هم نداشته باشم
نشان های دریافت شده
به نام خدای مهربان
سلام و درود به همراهانم
چرا چاق شدم؟ چرا لاغر نمیشم؟
مهمترین سوالی بود که در دوران چاقی در ذهنم بود و خیلی دوست داشتم دلیل اون رو بدونم.
البته خوب شنیده بودم که چاقی من ارثی است ولی چون هر وقت رژیم می گرفتم یا ورزش می کردم مقداری لاغر می شدم آرزوی لاغر شدن در من ایجاد شده بود.
اگر من رژیم می گرفتم یا ورزش می کردم لاغر نمی شدم حتما باور می کردم که چاقی من ژنتیکی است و هرگز تغییر نخواهد کرد اما من متوجه شده بودم که بدن من می تونه لاغر بشه ولی نمی تونه لاغر بمونه
یعنی همیشه با رنج و سختی لاغر می شدم ولی به راحتی دوباره چاق می شدم از این رو همیشه این سوال در ذهن من بود که چرا چاق میشم؟ و چرا هر کاری می کنم لاغر نمیشم.
امروز که بعد از چند سال این فایل فوق العاده رو دوباره گوش کردم خیلی لذت بردم.
شنیدن این صحبت ها تاثیر فوق العاده ای روی احساس افرادی که اضافه وزن دارند می ذاره مخصوصا اگه تازه با لاغری از طریق ذهن آشنا شده باشند.
اینکه متوجه میشن اشتیاقشون برای لاغر شدن بی خودی نبوده و درک می کنند که توانایی لاغر شدن را دارند و فقط باید لاغری رو یاد بگیرند، همانطور که چاق شدن را یاد گرفتند.
نحوه شکل گیری فرمول های ذهنی و تبدیل شدن آن به واقعیت زندگی در این فایل به شکل عالی توضیح داده شده.
اینکه افراد از سالها قبل ممکنه این جمله رو بارها شنیده باشند که آدم بعد از ازدواج چاق میشه.
این یک فرمول ذهنی است که میتونه در ذهن ما ایجاد بشه ولی سالها بی تاثیر باشه
اما وقتی ازدواج کردیم زمان فعال شدن این فرمول ذهنی است و به این دلیله که عده ای از افراد بعد از ازدواج چاق می شوند چون تازه فرصت به واقعیت تبدیل شدن این فرمول ذهنی فراهم شده.
توضیحات درباره شباهت یادگیری چاق شدن با زبان فارسی بی نظیر بود.
به راحتی قابل درکه که با کارهای فیزیکی نمی شه فارسی صحبت کردن رو فراموش کنیم
مثالهای زیادی زده شد که از طریق آنها نمیشه فارسی صحبت کردن رو فراموش کرد و ارتباط اون با انجام فعالیت های مختلف برای رهایی از چاقی واضح کرد که چاق شدن یادگرفتنی است و هرچیزی رو یاد بگیریم امکان نداره بتونیم فراموشش کنیم.
اما موضوع امیدوار کننده اینه که می تونیم بدون فراموش کردن فارسی صحبت کردن انگلیسی صحبت کردن رو یاد گرفت بنابراین بدون فراموش کردن چاق شدن می شه لاغر شدن را یاد گرفت.
موضوعی که در دوره های لاغری با ذهن انجام میشه
در این فایل آموزشی پاسخ خیلی از سوالات ذهن چاق داده شده و مطمئنم شنیدن آن احساس آرامش در افراد ایجاد می کنه چون تازه متوجه می شن که چرا چاق شدن و لاغر نمیشدن و تازه متوجه شدن که می شه لاغر شدن رو یادگرفت.
با سلام خدمت استاد گرامی وهمگی دوستان عزیزم
چرا چاق شدیم ؟
دلایل زیادی رو زمان چاقیمون نام میبردیم وباور کردیم که علت اصلی چاقی ما بوده
مثلا من خودم باور کرده بودم بلوغ عامل اصلی چاقی من بوده
یا من استخوان بندیم درشته برای همینم از یه جای به بعد لاغر نمیشم
جالبه که امروز ویدیویی از خانم س داشتم میدیدم
این خانم داشت از عمل ابدوپلاستی یا امینو پلاستی خودش میگفت که بعد زایمانش پوستشو کشیده وچربیاشو درآورده وراضیه
وقتی مچ دستشو ودور کمرشو نشون داد گفت که من استخوان بندی درشتی دارم ودرسته که من چربی ندارم درکمر وشکمم اما به خاطر فرم بدنم از این لاغر تر نمیشم
من همیشه فکر میکردم فرق درشت وزمختی هستم ولی با دیدن این خانم ومقایسه استخوان بندی خودم متوجه شدم اصلا هم درشت نیستم ومعمولیم وکافیه حسابی متناسب بشم تا دوبرابر این خانم زیبا وجذاب بشم
این درحالیه که همیشه این خانم دنبال میکردم واز هیکل قشنگش تعجب میکردم
همین مساله رو درمترو دیدم که خانمی بسیار متناسب بدون گرمی چربی بودن ودقیقا جلوی من نشسته بودن واستخوان بندی دقیقا مشابه مردها داشتن با این حال خیلی خوش هیکل وجذاب بودن گرچه صورت قشنگی نداشتن اما بسیار جذاب وخوش تیپ دیده میشدن
من متوجه شدم که اصلا بهانه ای برای لاغر ومتناسب شدن وبه اندام ایده آل خودم رسیدن خودم ندارم
یعنی حتی خانم های با استخوان بندی مردانه هم وقتی متناسب میشن خیلی جذاب میشن
پس باور من شکست
از طرفی دیگه مت همیشه فکر میکردم دلیل چاقیم خوردن غذا با اعضای خانوادست
اما دیشب متوجه شدم که چه درزمان مجردی ایم وچه الان که متاهلم خوردن با بقیه منو چاق نکرده
بلکه گرسنه نبودن وخوردن منو چاق کرده یعنی یه رفتار اشتباه
دیروز جاتون خالی آش شله قلم کار درست کرده بودم اولین بارمم بود ولی عالی شده بود
چون هم غذای جدیدی بود درمنو خونمون هم ذوق داشتم برای خوردنش نجوای من بارها وبارها گفت برو بخور برو بخور
خلاصه هر جور بود نخوردم گفتم من میخوام تا بدنم واکنش نداده نخورم چی میگی
میخوام یه مدتی این کارو کنم واز آنجایی که استاد وعده دادن که وقتی درست رفتار کنید دیگه تناسب اندامتون حتمیه واصلا نگرانش نباشید وخودش ایجاد میشه تا وقتی متناسب بشم میخوام سبک زندگیم شه
گفتم شده مقاومت کنم نخورم نمیخورم تا انقدر تکرار بشه تا عادت بشه
چون رفتار درستیه چون پیش فرض من
خلاصه یه پیاله بعد واکنش بدنم کشیدم وخوردم خیلی بهم مزه داد
واقعا لذت بردم ویه پیاله دیگه هم کشیدم وخوردم اما پیاله دوم زیادم بود
تعجب کرده بودم یعنی یه پیاله بسم بود تازه فهمیدم که چقدر هردفعه به بهانه های مختلف زیاد از نیاز بدنم خوردم
حالا بازم خوبه خداروشکر بدن من اونقدر هوشمنده که کلی از چیزایی رو که میخورم اضافه همین طور میریزه دور
گفتم ببین دیدی هم خیلی زمان میبره گشنه بشی واقعا وبدنت واکنش بده
هم خیلی کم احتیاج داری واصلا اون معیار یه کاسه ویا چند پیاله یا بشقاب ناهار خوری ملاک بدنت نیست
ملاک بدن تو چیزیه که بهش احتیاج داره نه چیزیه که بهت گفتن بارها
میخوام بگم آموزشمون دادن که زیاد بخور اضافه نیاد همشو بخور حیفه یا خراب میشه
حتی همسر منم تا چند وقت پیش اگه چیزی رو دور میریختم کلی ناراحت میشد ولی الان میگه کمتر درست کن اگه دور ریختیم بریز ولی خودت به زور نخور
خلاصه که کلی چیزای اشتباه باور کردیم که چاقمون کرده
مثل اینکه غذاها چاق کنندست
فعالیتمون کم بشه چاق میشیم
پدرومادرمون چاقن ماهم چاق شدیم
اما هیچ کدومشون علت اصلی نیست
ما اضافه برنیازمون مواد اولیه که همون خوراک وارد بدنمون کردیم اونم خیلی بیشتر از نیازمون خیلیا خیلییییی
یعنی قشنگ متوجه میشم که پرخوریایی که کردم چه بلایی سرم آورده اونم درچه حجم افتضاح زیادی
حالا اگه خوردنمو اندازه نیاز بدنم کنم نمیگم اندازه جوجه بخورم نه اندازه نیازم اگرم نیازم اونقدره خب همون قدر
منظورم اینکه گرسنه نمونم وخودمو عذاب ندم
بدنم هر روز فرصت میکنه مواد اضافه رو که هرروز دور میریزه رو دور بریزه واین خودشو درجسمم نشون بده
یعنی بدن من کار خودشو که انجام میده منتهی چون هی اضافه میشد به آشغالاش اصلا معلوم نبود که دور میریزه چون آشغال جاش میومد
سلام
چرا چاق شدم؟؟
من یه انسان متناسب با فرمولهای صحیح بودم، اصلا به غذا خوردن فکر نمیکردم، اصلا غذایی نبود که مورد علاقم باشه، انقدری میخوردم که سیر بشم من بچه کوچیک خانواده بودم و همیشه خانوادم و میدیدم که همه چی میخورن، به منم میگفتن تو هم باید همه غذاهارو بخوری،ببین فلان دوستت چقد خوب همه چی میخوره، گذشت و گذشت تا من هم برای تشویق شدن ناخواسته یکم بیشتر میخوردم تا بعد از چند سال دیدم اخرای راهنمایی نتیجش تو جسمم ظاهر شدو دیدم وزن نرمال طبق سنم ندارم چند کیلو اضافه دارم و این شروع چاقی من بود، خب عمه ها و خاله رو میدیدم که چاقن همینطور پدر مادرم و باور کردم چاقی من ارثیه، شنیدم بعد ازدواج ادم چاق میشه منم چون باورش داشتم کم کم چاقتر شدم، شنیدم بارداری ادم و چاق میکنه و من دیگه داشتم منفجر میشدم شده بودم 100 کیلو، این بین تلاشهایی برای لاغری هم میکردم لاغرم میشدم ولی انقدر راحت تمام اون زحمت هام باد هوا میشد و چاقتر از قبل میشدم که خودم نمیفهمیدم من کی دوباره چاق شدم، انقدر اعتماد به نفسم پایین بود که نگو، حتی دلم نمیخواست جلوی کسی راه برم تا چاقی من و ببینه، تو محل کارم دلم میخواست فقط پشت میز بشینم تا چاقیم دیده نشه، خلاصه نگم براتون با سن 30 سال انگار 37،8 ساله بودم و حالم به شدت بد بود، عین پیرزنها لباس میپوشیدم مانتو مشکی گشاد ،دو سال برا خودم هیچی نمیخریدم، لباس های خوشگل زیادی داشتم که با حسرت نگاشون میکردم و داشت تو کمد خاک میخورد، میدونم همتون حس من و عمیقا درک میکنید، استاد یکی از نعمتهایی که خدا بهم هدیه داد وجود شما در زندگیم بود، بد نیست گاهی وقتا ادم اون دوران چاقی رو به خودش یاداوری کنه تا حواسش باشه دوباره بخواد گول ذهنشو بخوره چی در انتظارشه، من خیلی راحت چاق میشدم مثل همین الان با اینکه باروش ذهنی 20 کیلو لاغر شدم و بعد رها کردن مثل آب خوردن 10 کیلوش برگشت، معنی استمرار و الان میفهمم، وقتی این همه سال ذهنم طبق فرمولهای چاقی دستور میداد چطور توقع داشتم یه ساله همه چی درست شد، من یه ساله که چاق نشدم 20 سال استمرار داشتم تا خودم و به وزن 100 کیلو رسوندم ولی لاغری خیلی خیلی زود اتفاق میفته ولی برای تثبیت فرمولها زمان باید گذاشت تکرار باید کرد حتی من میگم تا اخر عمرمون
چرا لاغر نمیشم؟
چون ذهنم فقط چاقی بلده، چطوری با بستم دهنم و غذا نخوردن چاقی رو یادش بره، من نمیدونستم چاقی رو یاد گرفتم ولی با یاداوری کودکیم دیدم بله من یادش گرفتم، من گول حرفاشونو خوردم هرچند اونا تقصیری ندارن فکر میکردن دارن بمن لطف میکنن ولی من زندم و تا وقتی زندم میتونم عوض کنم شرایطو، خب دیگه، من آمادم برای اینکه لاغری رو یاد بگیرم، قول میدم جزء دانش آموزای ممتاز باشم
سلام وقت همگی بخیر
گامی پرمعنا و پرمفهوم بود گام امروز
اگر بخوام برداشتم از این گام رو بگم:
لاغری مانند زبان دیگری است که اموزش میبینیم و هر کاری کنیم زبان اصلی خود(چاقی) را فراموش نخواهیم کرد اما میتوان زبان اصلی را کم رنگ تر کرد برای مثال شخصی که به دلیل مهاجرت تنها مجبور است از زبان غیر اصلی خود بهره ببرد اما هیچگاه زبان اصلی را فراموش نمیکند
پس ما باید فرمول های چاق کننده را شناخته
فرمول های لاغری را نیز
و با تکرار و تمرین فرمول های لاغر کننده و جایگزینی ان ها به جای فرمول های چاق کننده ان ها را کم رنگ کنیم
ولی براستی فرمول های چاق کننده چه چیز هایی هستند؟
ایا این فرمول ها برای هر شخص متفاوت اند؟
فرمول های لاغر کننده چه چیز هایی هستند؟
سوالاتی از این قبیل من رو وادار میکند تا ادامه مسیر رو طی کنم
ممنون میشم از شما خواننده عزیز اگر راهنمایی درباره این سوالات دارین به من اعلام کنید
با تشکر
سلام و درود.یه۱۰ روزی نبودم داشتم اسباب کشی میکردم.
دلم تنگ شده بود برای صحبتهای استاد.
اما براتون بگم که چه آموزشهایی قدرتمندی که این ذهن من دیده و تو این ۱۵ روز که فایل گوش نمیدادم کار خودش را میکرد و طبق الگوهای چاقی آنوزش دیده پیش میرفت.
مثلا من برای از بین بردن خستگی الکی چیز میخورم و هله و هوله میخورم و قشنگ این ۱۵ روز همون کارا را میکردم یعنی حالا حالا باید الگوهای لاغری را آموزش ببینم و تمرین کنم.
یکی از نزدیکانم با ورزش زیاد تونسته خیلی خوب لاغر بشه و من وسوسه میشدم که منم برم ولی اینبار موفق شدم و حرفای استاد یادم اومد که ورزش برای لاغری به درد نمیخوره اما خلاصه فایل
چرا لاغر نمیشیم؟
چون به اندازه سالهای عمرمون چاقی را آموزش دیدیم و با جسممون تکرار و تمرین کردیم و مهارت عالی کسب کردیم پس برای لاغر شدن هم باید آموزش ببینیم و تکرار و تمرین کنیم تا بتونیم.
هیچ کس یه شبه چاق نشده که حال بخواد یه شبه لاغر بشه
مانمیتونیم انچه را که آموزش دیدیم فراموش کنیم فقط میتونیم چیزهای جدید را هم یاد بگیریم و آموزش ببینیم مثل فورمولهای لاغری.
آ
به نام پرورش دهنده عالم
سلام و درود به استاد پر مهر و دوستان هدفمندم
ز گهواره تا گور دانش بجوی (منظور یادگیری آگاهانه بوده فکر کنم 😊)
👣۸)چرا راحت چاق می شویم ولی راحت لاغر نمی شویم ؟!…اگر موضوع امروز را با تجزیه تحلیل فکری در ک کنیم در تمام جنبه های زندگی یک راز فوق العاده را فهمیدیم .🤩
بیشتر افراد چاق عدم کنترل اشتها و پرخوری را دلیل چاقی خود می دانند و در کنار این عوامل چاقی ارثی و ژنتیک و خوردن بعضی از داروها و زمان بلوغ و ازدواج و بارداری و خواب زیاد و کم تحرکی و خوردن شیرینیجات و مزاج سرد و مصرف و فست فودها را در عامل چاقی خود دخیل می دانند
.اما قابل تأمله چرا انقدر راحت بدون سختی و تلاش چاق می شدیم ولی برای لاغر شدن باید تلاش بسیاری می کردیم و رژیم می گرفتیم و ورزش می کردیم و در نهایت نتیجه هم ماندگار نبود؟!🤔
موضوع این بوده که ما از وقتی متولد شدیم به صورت دیداری و شنیداری خیلی یادگیری در مسائل مختلفی از زندگی از خانواده و اطرافیان و غیره داشتیم و مثلا به صورت خود به خودی زبان مادری را یادگرفتیم بدون هیچ تلاشی جالبه که لهجه زادگاه خودمون را هم یادگرفتیم دقیقا چاقی را هم بدون اینکه انتخاب کنیم یادگرفتیم یا در خانواده ای بودیم که پدرمون چاق بوده یا مادرمون که بیشتر افراد مادرچاقی داشتند به نظر من چون کودکان وقت بیشتری با مادر می گذرانند و مادر مسؤل تغذیه کردن کودک هست بیشترین یادگیری از سوی مادران بوده که چاق بودند و چاقی فرزند را لیاقت و قوت و زیبایی می دانستند و یا اینکه خانواده متناسب بودند ولی فرد در مرحله ای از زندگی با افراد چاقی معاشرت داشته و چاقی را یاد گرفته است .یا به اینصورت که شخص متناسب بوده و ازدواج کرده و فرمول ذهنی که از شنیده ها و دیده ها و توجه فرد به این موضوع و باورکردن او در ذهنش ثبت شده زمانش رسیده که اجرایی بشه و فرد هدایت شده به سمت چاقی !….(بعد از ازدواج چاق میشی)
ذهن ما مسؤل هدایتمون هست نسبت به آموزشهایی که دیده و بارها می تونه آموزش ببینه و یادبگیره مثل جاده یکطرفه میمونه ولی فراموش نمیتونه بکنه .
و فردی که به آموزشهای ذهنیش با جسمش عمل می کنه و استمرار و تکرار تمرین داره به مرحله استادی میرسه ما هم طی سالها استاد چاقی شدیم و همانطور که نمیشه با دهان بسته زبان مادری را فراموش کرد یا جراحی فک و دهان با جراحی و نخوردن(روزه گرفتن برای لاغری و یا رژیم گرفتن نمیشه چاقی را فراموش کرد)🤔…….
اما می توان هنرهای دیگری آموخت اینبار آگاهانه با تلاش و اشتیاق مثل رانندگی و خیاطی و موسیقی لاغری را هم باید یاد گرفت و انقدر تکرار و تمرین کرد و استمرار داشته با شیم تا استاد لاغری بشیم .
تمام آموزشهای ما از کودکی در ذهن ما موجود هست آنهایی که بسیار استفاده شدند و بهشون توجه شده و عملکرد جسمی داشتیم به صورت خودبه خودی الگوسازی شدند و زندگی هرروز ما را رقم می زنند ولی گاهی برای به یاد آوردن موضوعاتی باید کمی فکر کنیم یعنی آن موضوع زیاد در زندگیمون کاربرد نداشته است.ما انتخاب می کنیم از کدام آموزه ها استفاده کنیم .
اگر پاسخ سؤال را خوب دریافت کرده باشیم و متوجه می شویم که چرا لاغری ماندگار نداشتیم و البته چون در چاقی استاد بودیم هر بار بعد از رژیم چاقتر هم می شدیم .
تمام فشار ها و رنج از شرایط لاغری باعث می شد که به دنبال روشهای گوناگون رژیم و قرص و غیره برای کاهش وزن بودیم فقط می خواستیم از شر این شرایط خلاص بشیم اما مسیر درست نبود اصلا راهش این نبود
تنها راه لاغری ماندگار یادگیری لاغری است
و هیچ راه دیگری هم نیست 🌟 آموزش لاغری با ذهن یعنی فرمول نویسی جدید .
اما همانطور که در یادگیری زبان انگلیسی یا نواختن موسیقی انتظار نداشتیم یهویی استاد بشیم و قبول داشتیم که برای استاد شدن باید علاقه و اشتیاق و تکرار و تمرین و البته زمان گذاشت و هیچ عجله ای نداشتیم برای یادگیری لاغری هم باید بدانیم که لازم است صبور باشیم ما در زندگی هیچ چیزی را یهویی به دست نیاوردیم اما می خواهیم یهویی لاغر شویم و به دلیل رنج بسیار چاقی است و مسیرهای کمرشکن و طاقت فرسایی که در گذشته طی کرده ایم .
اما آموزش ذهنی بسیار آسونه بسیار زیبا و لذت بخشه
انسان را هدفمند و منظم می کنه احساس خوب و امید و تقویت خودباوری و اعتماد به نفس به همراه داره و می توان با خیال آسوده و با نتیجه و برداشتی که از آگاهی ها به ما میرسه از مسیر لاغری با ذهن لذت برد و مطمئن بود که مقصد شگفتی ساز شدنه و لاغری دائمی😇😍🥰
دیدن تصویر شگفتی سازان بسیار در یادگیری لاغری با ذهن مؤثره ذهن الگو میبینه و خیالش آسوده میشه که مسیر آسونیه و همکاری می کنه دیگه نمیتونه بهونه بیاره چون افراد مختلفی با شرایط متنوعی هستند که اراده کردند و خواستند یادبگیرند و ممتاز شدند بنابراین با هر بار دیدن تصاویر، لبخندی و تصویری از خودمون در ذهنمون ایجاد میشه که باعث حس قدرتمندی و توانمندی و احساس رضایت در ما میشه .
از صبح امروز بسیار خوب عمل کردم خیلی راحت و آسوده بودم احساس سبکی داشتم اما شب پرخوری کردم پیتزا داشتیم کمی فرمول پیتزا یه چیز دیگه است که خیلی کم بود و بیشتر ضرر زدن به خودم به خاطر درگیری ذهنی ام بود هر لقمه فشار بیشتر می شد ولی نشخوار فکری داشتم باز برمی داشتم یک صدایی هم بود ته وجودم می گفت آرزو قول دادی برای حال بدت داری به خودت ضربه میزنی .خوب نگاه کن چه فرقی بین این پیتزا با یک تیکه نون هست ؟!…بگذریم بعد هم حس بد فشار روی شکم و درد اما کار از کار گذشته بود تنها کاری که تونستم واسه خودم بکنم بگم حالتو خوب کن فکر کن دستت درد میکنه دلیلی هم نداره خوب میشه بشین تمرینتو بنویس سبک میشی .بازم به خودم قول می دهم قول میدم امشب تو دفترم حالمو بررسی کنم و کمی بیشتر فکر کنم راههای دیگری هم بود برای رهاسازی سالم خشم.
خدایا متشکرم و دوستت دارم .
به خاطر شهامتم و نوشتارم و تعهدم به تمریناتم و عملکرد خوبم از صبح به خودم افتخار می کنم و خودم را دوست دارم .و می دانم که حتما بهتر عمل خواهم کرد آگاهانه تر و مشتاق تر 🙏🏻🥰❤
عالیترینهای الهی پیش روی ماهتون 🍃🌸🍃
سلام
وقت استادمحترم واعضاعزیزسایت بخیر
من الآن میفهمم چقدر جملاتی که بهم میگفتن بهم ضربه زده و چقدرمهمه که انسان دراین روش حالش خوبه و بدون زجرکشیدن وباحالت آسودگی ازعملکرد وبدون عذاب وجدان غذاخوردن روتجربه میکنه یکی از ضربات بزرگی که روش های لاغری دیگه به ما میزنه مقاوم سازی ذهن به رژیم هست و کاهش به شدت اعتمادبه نفس و دلیل اصلی هم اینه که انسان در رژیم های دیگه حالت یه انسان بی اختیارروپیدامیکنه که قدرت تغییر هیچ چیزرونداره و محکوم به چاق بودن هست درنهایت چون اون روش ها دائمی نیست وهمه به شخص چاق میگن تو که همش بدترمیشی واین سمه برای ذهن یک فرد چاق واون حالت مختاربودن رو ضعیف میکند و حالت مجبوربودن رو تقویت و همین طوری ما الفبای چاقی رویادگرفتیم و برای یادگرفتن الفبای لاغری باید محیط عوض بشه و این محیط بهترین محیط هست برای اینکه اعتمادبه نفس بره بالا خیلی خوبه که همچین محیطی فراهم شده چون بیرون از اینجا بازهم الفبای چاقی هست.
خدایا شکرت که منو تواین مسیر قراردادی
برای من لاغر شدن آسون ولذت بخشه چون باید طبق چیزایی که آموزش دیدم به جای با حرص وترس غذا خوردن با لذت غذا بخورم اون موقع پیام سیری رو میگیرم و چون لذت بردم میتونم دست از خوردن بکشم هم آسون و هم لذت بخش تکرار یک کلمه از زبان لاغری
درود بر استاد گرامی و درود بر همه دوستان همراه
بسیار ممنونم از خداوند بزرگم برای آفرینش جهان در یک نظم باشکوه ،نظمی که در آن آگاهی شرط رشد و تعالی است و تواناست هر که داناست . خداروشکر که قربانی شرایط نیستیم هیچ کس قربانی شرایط زندگیش نیست هرکه به دنبال آگاهی درست باشد به مسیر درست راهنمایی می شود و بعد از آن با یادگیری و تمرین می تواند شرایط خود را به دلخواه پیش ببرد. چه نعمتی از این بالاتر . چه هدیه ای از این با ارزشتر که هر کس در هر کشور در هر خانواده در هر شرایط سنی و جنسی و مالی می تواند بیاموزد در هر زمینه ای به خصوص در زمینه تناسب اندام چیزی که هیچ موقع فکر نمی کردم آموختنی باشه .
هیچ وقت شک نکرده بودم به اینکه ممکن سیستم ذهن من انباشته باشه از اطلاعات نادرست. شنیده بودم که ذهن مثل کوه یخ است و… اما فکرش را نمیکردم که انباشته شدن اطلاعات مختلف این ذهن را چطور برنامه ریزی کرده و این برنامه ها وقتی اجرا می شوند چه نتایجی دارند.
استاد عزیز از این آگاهی نابی که منتقل نمودید بسیار سپاسگزارم امیدوارم که این آغازی باشد برای نگاهی دوباره به باورهای مختلف که تا این سن سفت و سخت به آنها چسبیده ام و تا حالا فکر نمیکردم که چه ارمغانی برایم داشته است.
به این فکر میکنم که اکثر آدمهایی چاق معمولا مهربان، آرام و پرحوصله هستندشاید این تظاهر بیرونی رفتار که باعث خوشحالی دیگران است باعث شده که آنها به باورهای خودشان شک نکنند. شاید فکرافراد این است که من آدم خوبی هستم خیرخواه و مهربانم به انسانها و طبیعت آسیب نمی زنم و….. پس باورهایم حتما درست است . در حالیکه باورهای درست نتایج نادرست نخواهد داشت . باید دوباره یاد بگیرم در هر سطح اجتماعی و فردی که هستم باید فرصت را مغتنم بدانم حالا که به لطف خداوند مهربان و وجود استاد دانا و همراهان همدل در مسیری برای بازنگری بر لایه های کهنه ذهنم هستم هر لحظه را صرف آگاهی و یادگیری میکنم خدا یا شکرت خدایا شکرت
سلام به استاد عزیز ودوستان سایت تناسب فکری🌹
گام هشتم(چراچاق شدیم،وچرا لاغر نمیشیم؟؟)🤔
نکته جالبی که در نگرش همه افرادی که اضافه وزن دارن وجودداره، عدم اطلاع از علت اصلی چاق بودن خودشونه، خیلی ها عامل اضافه وزن خودشون رو پرخوری و عدم توانایی در کنترل خوردن خودشون میدونن
و بعضیها هم ژنتیک و عدهای هم بیماری خاصی که اکثراً از تیروئید نام میبرن را عامل اضافه وزن خودشون میدونن😯
در این جلسه علت چاق شدن رو می خوام براتون توضیح بدم و همچنین بگم که چرا نمی تونید لاغر بشید همه ما یه روزی متولد شدیم و هر کدام در یک خانواده متفاوت متولد شدیم در شهرها و در مناطق مختلف با فرهنگ ها و آداب و رسوم مختلفی ما متولد شدیم
ما در کودکی چیزهای زیادی رو یاد گرفتیم که برای یادگیری اونها تصمیم نگرفتیم.😕
یه مثال ساده، همه ما فارسی صحبت کردن را بلد هستیم صحبت کردن به زبان فارسی را از کجا یاد گرفتیم مطمئناً از افرادی که ما را بزرگ کردن. آیا شما انتخاب کردی که فارسی صحبت کنی؟🤔
مسلماً خیر، شرایط محیطی که متولد شدیم ایجاب کرده که ما فارسی صحبت کردن رو یاد بگیریم آیا سختی برای یادگیری زبان فارسی متحمل شدیم،؟❓
قطعاً خیر زحمتی نداشته خیلی ساده و خود به خودی یاد گرفتیم فارسی صحبت کنیم. خوب الان اگر بخواهیم زبان آلمانی رو یاد بگیریم باز هم به این راحتیه؟❓
راحت نیست، باید تلاش کنیم و زحمت بکشیم که بتونیم زبان آلمانی صحبت کنیم در صورتی که اگه از کودکی در خانوادهای آلمانیزبان متولد شده بودیم به راحتی آلمانی رو یاد گرفته بودیم و الان برای یادگیری زبان فارسی ما مشکل داشتیم
پس ما در کودکی و در روند رشد کردن به راحتی از خانواده چیزهای زیادی یاد گرفتیم. حتی خیلی از ما زبان محلی خودمون رو هم یاد گرفتیم که تفاوت زیادی با زبان فارسی داره ولی باز چون در کودکی بوده به راحتی اونو یاد گرفتیم هر کدوم از ما بنا به منطقهای که ما متولد شدیم لهجه خاص خودمون رو داریم و خیلی ها نمیتونن به راحتی فارسی صحبت کنن😯
چون زبان محلی خودشون رو به راحتی یاد گرفتن،🥳
چرا یک اصفهانی وقتی فارسی صحبت می کنه بازم لهجه اون مشخصه که اصفهانیه. آیا فرم دهان و زبان آنها با سایر ایرانیها تفاوت داره قطعاً نداره تنها فرمولهایی که در ذهن آنها ذخیره شده برای صحبت کردن، باعث میشه که اون ها با لهجه خاص خودشون صحبت کنن🥳
یزدیها، شمالیها، ترکها، عربها، لرها و بلوچها خیلی لهجههای مختلفی داریم که همه فرمولهای ذهنی هستن که از کودکی به ما منتقل شدن و ما برای یادگیری اون زبان یا لهجه هیچ زحمتی نکشیدیم
نکته جالب اینه که شما هر چقدر تلاش کنی نمیتونی چیزی که یاد گرفتی رو فراموش کنی. مثلا نمیتونی صحبت کردن به زبان محلی خودت رو فراموش کنی میتونی کم رنگش کنی ولی نمیتونی فراموشش کنی چون شما آموزش دیدی🎉💐
ما آموزش های خودمون رو نمیتونیم فراموش کنیم ما هرکاری بلدیم یا در هر شرایطی هستیم برای بودن در اون شرایط آموزش دیدیم🎀
اگه مهندسی آموزش دیدی، اگه کسب و کار خودت رو داری خوب آموزشش رو دیدی، اگه خیاط هستی آموزش دیدی، خلاصه هر چی هستیم ما اون رو یاد گرفتیم خوب دقت کنید که خیلی موضوع مهم و آگاهی دهنده است. همه افرادی که اضافه وزن دارن چاق شدن را یاد گرفتن، اول از پدر و مادر و بعد از اطرافیان و جامعه بیشتر افراد چاق پدر و مادرشون چاق بودن، بعضی ها فقط پدرشون چاق بوده و عده زیادی مادرشون چاق بوده. چاقی مادر خیلی در چاقی فرزندان تاثیر گذاره بعضی از افراد چاق والدین چاقی نداشتن و به خاطر دوستی با افرادی که اضافه وزن داشتن به مرور رفتار غذایشون عوض شده و چاق شدن.😯
بعضی افراد در سن بلوغ چاق شدن. چون بارها شنیدن که آدم وقتی به سن بلوغ برسه چاق میشه. این فقط یک فرمول ذهنیه و هیچ اثبات علمی نداره. چون خیلیها هم به سن بلوغ میرسن و چاق نمیشن پس علمی نیست فقط یک باور و یک الگوی ذهنیه🥳
بعضی از افراد چاق تا قبل از ازدواج متناسب بودن و در دو سه سال بعد از ازدواج خیلی اضافه وزن پیدا کردن. و همه اینها بارها شنیده بودن که آدم وقتی ازدواج میکنه چاق میشه. اینم یک باور بسیار فراگیر و قدرتمند در کشور ماست که خیلیها اینو باور دارن👌
اما بازم هیچ اثبات علمی نداره. چون خیلیها هم ازدواج میکنن و چاق نمیشن و باز هم تنها یک باوره
حالا این باورها چطور در افراد تاثیرگذار میشه؟؟❓❓
شما ممکنه از سن ۱۰ سالگی به بعد بارها بشنوی که آدمها وقتی ازدواج میکنن چاق میشن. خوب برات مهم نیست چون ارتباطی با شرایط و سن شما نداره و اصلا بهش توجه نمی کنی حتی نمونههای زیادی می بینی که اطرافت ازدواج کردن و چاق شدن ولی باز هم برات مهم نیست چون شما در سن ازدواج نیستی و فقط این حرفها را می شنوی و نمونه ها رو میبینی🤨
اما این شنیدهها و دیده ها به صورت یک فرمول رفتاری و مهمتر از اون به شکل یک تصویر ذهنی در ذهن شما ذخیره میشه. وقتی ازدواج می کنی این فرمول در ذهن شما فعال میشه و ذهن شما از این فرمولی که خودت از قبل براش ایجاد کردی عمل میکنه و به مرور شما را دچار اضافه وزن می کنه و شما را در مسیر اضافه وزن پیدا کردن هدایت میکنه😥
یواش یواش رفتار غذاییت عوض میشه و تصویر ذهنی که شما از قبل، از افرادی که ازدواج کردن و چاق شدن در ذهنت داری، الگوی ذهنت میشه برای تغییر دادن رفتار غذایی شما و رساندن وضعیت شما به وضعیت افرادی که تصویرشون را از قبل در ذهن ذخیره کردی🥴
همه اینها در صورتی اتفاق میافته که شما جمله مخرب رو شنیده باشی و باورش کرده باشی و اونایی که ازدواج میکنن و چاق نمیشن این جمله را شنیدن اما باورش نکردن اهمیتی براشون نداشته و اصلا توجهی به این موضوع نکردن شاید چند بار حالا پراکنده شنیده باشند تنها تفاوت بین افراد در نحوه آموزش دیدن آنهاست مثل همون مثالی که زدم تفاوت من با شما در لهجه و در نحوه آموزش دیدنمونه وگرنه فرم دهان و زبان و فک تفاوتی نداره🙃
بعضی از خانمها هم میگن که از سن ۴۰ سالگی به بعد چاق شدن یا خیلی بیشتر چاق شدن از چهل سال به بعد و دلیلش بازم یک فرمول ذهنیه که در خانمهای زیادی ایجاد مشکل اضافه وزن می کنه و اونم اینه که خانم ها وقتی سنشون به سن ۴۰ برسه سوخت و ساز بدن شون کم میشه و چاق میشن🤨
خیلی ها اینو شنیدن و متاسفانه باورش کردن و وقتی از ۴۰ رد میکنن براشون کاملا طبیعیه که چاق بشن و به مرور چاق میشن🥴
یکی از مباحثی که در قانون جذب آموزش داده می شه تجسم رسیدن به خواسته ها ست که تاکید میکنن خیلی مهمه.🙃
همه افرادی که به طریقی جملات چاق کننده رو شنیدن و باور کردن، دقیقاً بر اساس قانون جذب دارن عمل میکنن. یعنی بارها ی جمله رو شنیدن و در ذهنشون بهش توجه کردن و یه جورایی منتظر وقوعش بودن و وقتی به اون سن یا شرایط میرسن برای ذهنشون طبیعیه که چاق بشن😕
چون خودمون بهش یاد دادیم، بارها شنیدیم، بارها نمونه دیدیم، گفتن ببین فلانی ازدواج کرده چاق شده خوب این شنیدهها باعث میشه که در ذهن ما تصویری از افرادی که ازدواج میکنن و چاق میشن شکل بگیره و ما این رو باور میکنیم و میشه یک الگوی رفتاری برای ذهن خودمون زمانیکه ازدواج میکنیم 💐
دقت کنید برای ذهنتون چاق شدن طبیعی میشه، نه برای خودتون
اشتباه برداشت نکنید. شاید شما بگید که نه من دوست نداشتم چاق بشم. اما خواسته شما اصلاً اهمیتی نداره هیچ کس دوست نداشته چاق بشه، هدایت رفتار شما با ذهن شماست و این ذهن همون نیرویه که خیلی از چاق ها ازش شاکی هستن
بهش میگن اشتها، پرخوری، نوک نوک کردن، حالا هر اسمی که براش میذارین، همش به خاطر نیروی ذهنی شماست که شما رو ترغیب به خوردن میکنه و ما توانایی مقابله با ذهنمون رو نداریم⚘
تا اینجا درباره اینکه چرا چاق شدیم توضیح دادم و حالا می خوام درباره اینکه چرا لاغر نمی شیم صحبت کنم اگه علت چاق شدن خودت رو به خوبی درک کرده باشی علت لاغر نشدنت رو خیلی راحتتر میتونی درک کنی و برات واضح و روشن میشه🥰
مثال یادگیری زبان فارسی رو به خاطر بیارید. اگه قبول کرده باشی که شما چاق شدن رو مثل حرف زدن یاد گرفتی، پس علت ناتوانی در لاغر شدن شما واضحِ💐
شما با بستن دهان خودت نمیتونی صحبت کردن به زبان فارسی رو فراموش کنی 🎀
پس شما با نخوردن غذا نمی تونی چاق شدن رو فراموش کنی، شما با تکرار سر ساعت جملاتی از هر زبان دیگری نمی تونی زبان فارسی رو فراموش کنی، پس شما با خوردن بعضی غذاها سر ساعت خاصی نمی تونی چاق شدن رو فراموش کنی
شما هر چقدر مواد مختلف مصرف کنی نمیتونی زبان فارسی رو فراموش کنی ،پس شما با مصرف هر مادهای نمیتونی چاق شدن رو فراموش کنی، شما با عمل جراحی فک و زبان خودت نمیتونی فارسی صحبت کردن رو فراموش کنی، پس شما با عمل جراحی هر قسمت از بدنت، نمیتونی چاق شدن رو فراموش کنی😕
حالا شما می تونی با آموزش دیدن و تکرار کردن و استمرار هر زبان دیگری، اونو یاد بگیری و علاوه بر فارسی صحبت کردن اون زبان رو هم به خوبی یاد بگیری🙃
پس شما میتونی با آموزش دیدن لاغر شدن و تکرار آموخته ها متناسب بشی و البته باز هم میتونی با تکرار آموختههای قبلی دوباره چاق بشی
خیلی واضحه موضوع.🌷
همه روزهایی که من تلاش میکردم از طریق مختلف لاغربشم، داشتم سعی بیخودی می کردم و به همین دلیله که مقداری از وزن من کم میشد، ولی من چاق شدن رو فراموش نمی کردم و بعد از اتمام روشهای لاغری دوباره چاق می شدم. چون ذهنم همچنان داشت از فرمول های چاقی در هدایت من در زندگی استفاده می کرد 🌼
شما هم همینطور هستید شما هم تجربه استفاده از روش های مختلف رو دارید و خیلی ها رو هم دیدید که استفاده کردن و نتیجه مطلوبی نگرفتن🤨
دیگه چقدر دلیل باید برای نتیجه نگرفتن از اِعمال فشار به خودت ببینی که باور کنی به این روشها نمیشه چاق شدن رو متوقف کرد🥴
شما نمیتونی با فشار آوردن به خودت جلوی چاق شدنت رو بگیری. تنها راه متناسب شدن اینه که لاغر شدن رو یاد بگیری🥳
همه دوستانی که در این دوره شرکت میکنن، لاغر شدن رو آموزش میبینن و با تکرار آموزشهایی که دیدن، یواش یواش لاغر میشن
یواش یواش، نه یهوییی🥳
نه مثل این تبلیغاتی که میشنون و میبینن که میگن در سه هفته😥 اینقدر،در یک ماه این قدر، نه اینطور نیست یواش یواش متناسب میشن
وقتی لاغر شدن رو یاد گرفتی دیگه نگرانی برای چاق شدن نداری.💃💃 مطمئنی که میتونی متناسب بشی مثل هر موضوع دیگه ای که آموزش دیدی💃
شما وقتی خیاطی آموزش می بینی خوب میتونی بعدش خیاطی کنی. هر چقدر هم که بیشتر کار کنی دستت پر تر میشه و ماهر تر میشی🥳
وقتی نقاشی آموزش ببینی خوب میتونی نقاشی کنی وقتی زبان انگلیسی آموزش ببینی بازم به این شکله و وقتی لاغر شدن رو یاد بگیری باز هم به این شکله فرقی نداره
چرا این مثال ها رو میزنم، چون می خوام بدونی لاغر شدن مثل هر موضوع دیگری در زندگی باید باشه.
چرا وقتی که میری کلاس زبان از اول انتظار نداری که ماه بعد انگلیسی صحبت کنی، ولی وقتی که شروع میکنی به لاغر شدن هر روز میری روی ترازو 🤨
چرا؟؟ چون نمی دونی لاغر شدن هم یادگرفتنیه، فکر میکنی یهوییه
هیچ چیزی رو شما در زندگی یهویی بدست نیاوردی ولی نمیدونم چرا میخواهیم یهویی لاغر بشیم خیلی دوست دارم که آگاهی شما نسبت به چاق شدن و لاغر شدن بیشتر بشه. خیلی دوست دارم که از این سردرگمی برای لاغر شدن خارج بشی. چون میدونم چه شرایطیه یکی از دلایل موفقیت و شگفت انگیز بودن دوره تناسب اندام ذهنی که من آموزش میدم همینه، که من خودم چاق بودم و درد چاقی رو میدونم
نمیدونی چقدر متناسب شدن در تمام جنبه های مختلف زندگی شما تاثیر میذاره و نمی دونید که چقدر آسونه متناسب شدن 😕
یکی از موضوعاتی که شرکتکنندگان در دورههای تناسب ذهنی رو آزار میده، اینه که بعد از این همه سال رنج و سختی، متوجه میشن که متناسب شدن چقدر میتونه ساده باشه🤗
شاید تنها مزیتی که چاقی میتونه داشته باشه اینه که، به ما این فرصت رو میده که با متناسب شدن یک بار دیگه متولد شیم و زندگی دلخواه خودمون رو تجربه کنیم یک فردی که از ابتدا متناسب بوده هیچ وقت لذت خرید یک لباس رنگ شاد با سایز متناسب خودش رو درک نمیکنه
اما اونی که چاقه و متناسب میشه از لحظه لحظه زندگی متناسب خودش لذت میبره. از لباس خریدن،👚🧥
از حضور در مهمانی ها👨👩👦
از اعتماد به نفسش🎀👌🥰
🤸 از سبک وزنیش
از شنیدن تشویقهای اطرافیان💃
از خیلی چیزها لذت میبره 🥳
خدایا شکرت🥳🥳🤗🙃
سپاسگزارم استاد عزیز بابت فایلهای عالیتون🌷🌹
در پناه الله یکتا شاد وسالم سعادتمند ومتناسب باشید🌳🌳🪴🌺🌹
سلام
من چاق شدم چن چاقی یادگرفتم قبل این سایت فک میکردم چلق شدم چن میخورم چن پرخوری میکنم چن پدرمادرم چاقه چن برنج میخورم چن شیرینی دوس دارم همه و همه تااینک رژیم خسته شدم و گفتم منک کم میخورم دیگه ب این نتیجه درییهدبودم ک چاق من از خوردن نیس میگفتم از اعصابمه از بیماری و فلان
وقتی.اومدم سایت یاد گرفت ک من چاق شدم چن چاقی یاد گرفتم و خیلی خیلی خوشحالم ک یک مادر هستم ک ب بچم چاقی آموزش نمیدم من خودم دخترم متناسبه دارم میبینم ک چقد اطرافیان ب بچم یاد میدن ی جوری بابچه حرف میزنن. انگار چاق هاخوبن و لاغر بد
من ایمان و باورم ک لاغر یادگرفتنیه ی سرآشپز خوب هیچ وقت از اول اشپز خوبی نبوده تمرین. استمرار یادگیری سبب شده اون حر فه ای بشه منم ب خودم فرصت دادم فرصت ودوباره متولدشدن من الان درمسیربرگشت ب سمت لاغری هستم بالاخره میرسم
بنام خدا 🌹
موضوع مهمی که همیشه وجود داشته ومن به شخصه هیچ توجهی نداشتم بهش واون اینه که من چاقی رویا گرفتم اززمانیکه دارم یاد میگیرم تمرین کنم برای اینکه چطور بفهمم کی واقعا گرسنمه وکی فقط از روعادت دارم انجامش میدم و کی سیرمیشم . دارم درک میکنم که من چاقیو یادگرفتم وقتی به محتویات ذهن خودم رجوع میکنم گاهی وقتی فکرشو میکنم که من بایدواقعا تغییرکنم و موانع توی ذهنم رو که می بینم ذهن من که بخش منفی هست بهم میگه اگه تغییر کردن انقدر سخته بهتره ولش کنید اما یه چیزی بهم امید میده که برم جلو وقتی مقایسه میکنم باروشهای قبلی برای لاغری و جنبه های دیگه ی زندگی متوجه میشم این تنها راهه که بایدبمونم و ادامه بدم .
من چاق شدن رو مثل زبان مادری یادگرفتم و همیشه درحال صحبت کردن در مورد چاقی بودیم توی خونه ودر روزمره همیشه حرف ازچاقی بوده وبس . پس طبیعی هست که من چاقیو یادگرفتم و در اصل زندگیش کردم وچاقیوباتمام وجودم لمس کردم مشکلاتش رو واحساس بد وناامیدی رو .من مادرم چاق بوداماقبل ازدواجش کاملا متناسب بودوعکساشو دیدم وحتی بعداز ازدواجش وچاقیش در بارداری دومش بوده وبعدتابه الان ادامه داشته من همیشه مادرم معتقد بود که من چاقم به خاطر اینکه بهم داروی مرتبط با مغزواعصاب میدادوچون ازبچگی تشنج میکردم مادرم منوشروع کرده بودین تقویت کردن و من ازاون زمان به بعددچارچاقی شدم پس چاقی من ارثی نیست و من ازبچگی پرخوری کردن و اضافه خوردن رویاد گرفتم وقتی دوروزپیش پست اینستای استاد رودیدم که فیلم اون دخترکوچولو روگذاشته بود یادخودم افتادم که چقدرادما به من نگاه میکردم ومنومسخره میکردن وقتی دیدمش یک آن انگار اون احساس خنده وتمسخر اطرافیان رو حس کردم . همه چیز جلوچشمم ظاهر شد چاقی استعداد نیست بلکه یک آموزش ذ هنیه یک الگوبرداری اشتباه در قالب درست ازرفتارپدرومادر واطرافیان چاقی نه فقط جسم رو بلکه میلیونها باربیشتر بر روان تاثیرمیذاره .من یادگرفتم که چطور برنج به ظاهرکم روبا نون بخورم که سیر بشم ویاد گرفتم که همیشه بدون احساس گرسنگی غذابخورم واونقدر بخورم که به فشارو حالت تهوع برسم و یادگرفتم فراتر از نیاز جسمم غذابخورم این روزها دارم تمرین میکنم براساس نیاز جسمم بخورم و دارم یاد میگیرم سیر بشم جالبه چندوفتی هست که رفتم خرید ومیوه خریدم نارنگی چیزی که واقعا دوستش داشتم اماازموقعی که خرید مش شایددوتا یاسه تا خوردم و سیب فقط دوتا خوردم منی که میوه رومه میدیدم همشوبایددوسه روزه تموم میکردم الان خیلی وقته توی یخچا لن کمپوت که درست میکردم و بعدش اثری ازش نبود روفقط دوبار تاحالا خوردم امانه اونقدر یادمه حالم بد بشه و غذایی که همیشه میخوردم رو این روزها وقتی که تنها باشم برای یک نفرو وقتی همسرم بیاد خونه برای دونفر و چیزی که اضافه میمونه رو دیگه میل ندارم گرمش کنم و بخورم بلکه او نقدری درست میکنم که دیگه اضافه نیاد ودفعه ی بعد غذای دیگه درست میکنم و بیشتر غذای گرم رودارم تمایل پیدامیکنم که استفاده کنم .وبیشتربه تجربه کردن فایل هاو تمریناتشون علاقه مندشدو بااین حال سایزکم کردم ودارم به اطمینان نسبت به خودم وبعدلاغری خودم میرسم ویادگیری لاغری مثل یادگیری چاقی مرحله به مرحله است و جهشی نیست و پله به پله است اما لذتبخشه دیگه کمتربه فکر اینم که چی در موردمن میگن لاغر شدم یانه بلکه ملاک خودمم که من دارم حس سبکی رو احساس میکنم و وقتی میخواد ذهنم بهم بگه که نه توکار سختی رو داری انجام میدید بهش یادآور میشوم که این کارا ییکه من الآن دارم میکنم خیلی راحتتر واسونترازر وشها ییه که قبلاً تو مسیرهای متفاوت انجام دادم .واین لذتشو بیشترمیکنه تجربه های جدید بانگرشی جدید.
با سلام خدمت اسناد عزیز و بزرگوار و دوستان همراه. استاد از فایل بسیار زیبا و توضیحات کامل و جامع شما بسیار سپاسگزارم. دقیقا حرف دل من و سختی ها و زجر های که من گشیدم رو دارید بیتن میکنید بارها و بارها از قرص ها دم نوش ها و………استفاده کردم نه تنها دوباره وزن اولیه بر می گشت بلکه چاق تر هم می شدم. سر در گم بودم که چرا مگه من چه اشتباهی در کارم هست نامید ناامید بودم و از خدا گلایه داشتم که چرا و چراو چرا……من هم تز کودکی چاق بودم از زمانی که به خاطر دارم همش مکرد تمسخر همکلاسی ها و بچه های محله و… بودم . اینقدر حرف تو دلم هست که واقعا نمیدونم کدوم رو اینجا بیان کنم همه با هم به ذهنم هجوم آوردن انگار ذهنم لیدار شده تعجب کرده .حس میکنم
یه جرکت عجیب درون من رو گرفته که نمیتونم اون رو بیان کنم استاد انگار بلد نیستم بنوبسم نمیدونم چطور قلم رو بگیریم و در خصوص این موضوعات بالا که توضیح دادید بنویسم .اولین بار اولین تجربه انگار هنگ کردم .در اینجا با تمام وجود از خدای مهربان سپاسگزارم که من را به تین مسیر هدایت گرد و شما استاد بزرگوار را دستان خودش قرار داد.تا در این مسیر زیبا ما رو هدایت کنی و به لطف خدا آرامش درونی به ما هدیه داده شود
موفق باشی دوست عزیز
با یاد و نام خدا
چرا چاق شدم؟ چرا لاغر نمیشم؟
من هم قبلا برای چاقی خودم دلایل زیادی داشتم و تنها همان عوامل را دلیل چاقی خودم می دونستم و نقش خودمو کمرنگ می دیدم.
عواملی مثل چاقی بعد از ازدواج، چاقی ماندگار بعد از بارداری، بالا رفتن سن، کم کاری تیروئید، کم تحرکی، خوردن فست فود، غذاهای چرب و سرخ شده و در این میان تنها نقشی که من داشتم مظلومیت بوده و فکر می کردم واقعا چه بدشانسم که همه ی این عوامل روی چاقیم اثر دارند و خودم هیچ نقشی ندارم.و همین دلایل باعث میشد که لاغر شدن در ذهن من بسیار کار سخت و طاقت فرسایی باشه و چون بارها با رژیم های سخت و غیر اصولی و ورزش وپیاده روی نتونسته بودم به ایده آل خودم برسم دیگه یقین داشتم که این سرنوشت منه و باید همیشه در همین وضعیت چاقی بمونم.
تااین که با روش تناسب و لاغری ذهنی آشنا شدم و همه ی اون باورها و افکار قبلی خودمو نقض کردم و دیگه فقط خودم را عامل چاقی خودم میدونم و قول دادم و تعهد دادم همانطور که خودم باعث چاقی اندامم شدم حالا هم لاغر کنم و یاد گرفتم که لاغری اصلا کار سختی نیست فقط باید یادش بگیریم.
همه ی ما از کودکی تا الان کلی چیز یاد گرفتیم که تصمیم به یاد گرفتن اونها نداشتیم مثل فارسی صحبت کردن و یا زبان مادری صحبت کردن ، بعضی هنرها مثل نقاشی کردن، خیاطی، اشپزی، رانندگی و ما تمام اینها رو بر اساس آموزش تمرین و تکرار یاد گرفتیم و الان هر چقدر تلاش کنیم نمیتونم اونا را تو ذهنمون فراموش کنیم ولی اگه یه مدت اونا را تکرار و تمرین نکنیم شاید تو ذهنمون کمرنگ تر بشن.
همه ی ما که اینجا هستیم چاق شدن را بخوبی یاد گرفتیم آموزش ها و باورها و افکار اشتباه والدین، جامعه و اطرافیان را به صورت الگو برای خودمون در آوردیم، تکرار وتمرین کردیم و اونا رو پذیرفتیم وبه چاقی خودمون کمک کردیم.
عوامل چاقی که اون زمان فکر می کردم زیاد هستند و فکر کنم همه به خوبی با اون عوامل آشنایی داریم عواملی مثل ارثی بودن چاقی، ژنتیک، سن بالا، کم تحرکی، کم کاری تیروئید، استفاده از فست فود، خواب واستراحت، خوردن غذای چرب، چاقی در سن بلوغ، چاقی بعد از ازدواج و…
ما تمام این موارد وخیلی موارد دیگه رو به راحتی قبول کردیم و هر چیز رو باور کردیم به صورت یه الگو برای ذهن ما در اومد و اونوقت برای ذهن چاق شدن طبیعی شد. شاید خودمون چاقی رو دوست نداشته باشیم اما دوست نداشتن ما مهم نیست چون ذهن ما تموم این افکار و باورها را پذیرفته و طبق همون باورها عمل می کنه و نتیجه هم کاملا مشخصه.
ذهن همسو با افکار وباورهای ما عمل می کنه ما از چاقی بدمون میاد و از چاقی خسته ایم ولی از طرفی این همه افکار و باورهای چاق کننده در ذهنمون داریم که ما رو در مقابل چاقی ناتوان می کنه پس به راحتی می پذیریمش و همونطور چاق می مونیم.
برای لاغرشدن تنها راه اینه که ذهنمون را آموزش بدیم باید لاغری را یاد بگیریم مثل خیلی از چیزایی که آموختیم و ازش استفاده کردیم یادگیری و به کار بردن فرمول های لاغری، استفاده از عادت های درست غذایی و تکرار و تمرین می تونه در راه لاغر شدن به ما کمک کنه و اینطوری می تونیم در مسیر لاغری به آسانی به تناسب اندام دلخواهمون برسیم.
سلام.خدمت همراهان عزیز و استاد عزیز.گام هشتم.چرا لاغر نمیشم.ذهنی که عادت کرده چیزایی رو قبول کنه که عمری اونا رو شنیده و ثبتش کرده.چقدر تلاش کردم و بدنم و جسممرو مجبور کردم لاغر بشه اما ذهنم قبول نمیکرد و دوباره با قطع ورزش و رژیم میشدم همون آدم چاق.این فقط مختص من نبود.هر کدوم از اطرافیانم رو میدیدم هم همینطور بودند.حالا فقط مونده یه راه یا باید ذهن رو عادت بدیم به قبول فرمولای جدید یا که بشیم همون آدم شکست خورده ی قبلی.من راه اول رو انتخاب میکنم.میخام تغییر کنم و میخام ثابت کنم که میتونم.حالا اینکه به ذهن بسپریم فرمولای لاغری رو باید به فراموشی بسپاریم فرمول های چاقی رو.اینکه به چه زبونی صحبت میکنیم و چه گویشی داریم خیلی راحت و بدون دغدغه ای از ابتدا داشتیم بدونه اینکه برای یادگیریش زحمتی به خودمون بدیم.چاقی هم همینطور بوده.اما از حالا به بعد یکم سخت تر میشه چون باید به ذهنمون لاغری رو یاد بدیم و آموزش بدیم.
موفق باشی دوست عزیز
روز ۱۷ تکرار
سلام دوستان همراه و استاد گرامی
طبق معمول هر روز صبح با فایل صبحگاهی و میثاق نامه شروع شد
چرا چاق شدم ؟ چرا لاغر نمیشم؟
این ۲ تا سئوالی بود که سالها در من تکرار میشد و خودم جوابی براش نداشتم ،البته اطرافیان و متخصصین تغذیه منو متقاعد کرده بودن که تو به دلایلی چاق هستی و چاق هم خواهی ماند و چونکه من تمام گفته های اونهارو باور کردم و پذیرفتم ،هیچ وقت دلیل اصلی چاقیمو نفهمیده بودم و همچنان با اونهمه اطلاعات چاق کننده به مسیر زندگیم ادامه میدادم
این چند سال اخیر که با مطالب ذهنی آشنا شده بودم مدام از خودم میپرسیدم نکنه من مسئله ای در ذهنم دارم ،منکه تمام راه های لاغر شدنو رفتم پس چرا لاغر شدنم بسختی انجام میشه و ناپایداره ؟
یکبار هم به مسیر لاغر شدن ذهنی هدایت شدم البته نه به این سایت ،ولی اونجا رو دوست نداشتم ،هر روز ۲ تا فایل هیپنوتراپی قبل از خواب باید گوش میدادیم و در طول روز باید آرام غذا خوردنو یاد میگرفتیم که دیدم به نتیجه نمیرسم اون مسیرو رها کردم
الان متوجه میشم که لاغر شدن در ذهن من بسیار سخت و رنج آور بوده ،چونکه من همیشه باید در رژیم بودم ،هر روز چندین ساعت ورزش های هوازی و عرق آور انجام میدادم ،چربی نمیخوردم ،برنج و نون بسیار کم ،شام حذف و جاش باید یه عالمه سالاد میخوردم که از خوردنش حالم بد میشد و در انتها به محض رها کردن اون قوانین وزن من برمیگشت جای اولش و تکرار این راه تکراری شروع میشد
مادر منهم مدام ازم سئوال میکرد تو چرا مدام تو لاغر شدن و چاقتر شدنی ؟ تو چرا اینهمه ورزش میکنی باز هم توپری ؟ و چراهای زیادی که وقتی ازم پرسیده میشد جواب هایی میدادم که قبلا همین مادر و اطرافیانم با مته تو مغزم فرو کرده بودن
که من ژنتیکم چاقه ،ارثی چاقم ،استخون بندیم درشته ،خواست خدا بوده ،من پرخورم ،من ۴ سال شیر مادرمو خوردم ووووو
و سالها زیر پوشش دلایل زیادم قایم شده بودم و یه حس شدید قربانی بودن داشتم که دلم میخواست به همه بگم تقصیر من نیست به خدا ،من هیچ کاره م،ببینید غذا هم نمیخورم ولی نمیدونم چرا چاقم و سالها از این مدل صحبت ها با اطرافیانم داشتم
سالها در رژیم بودنم باعث نشد که من چاقیو فراموش کنم ،در تمام مدتی که در رژیم و فشار بودم دقیقا توجهم روی چاقتر نشدن بود ولی من تصور میکردم دارم چه کار خاصی انجام میدم ،جسمم در فشار نخوردن ها بود ،ذهنم در فشار مخالفت با محتویات درونش
بدنم گرسنه بود دلش سیر شدن میخواست ،ذهنم دوست داشت محتویات خودشو در من اجرا کنه که همون چاق شدن بیشتر بوده ،خوردن ها بیشتر بوده ولی من با فشار جلوی این سد عظیمو گرفته بودم و هر زمان که جلوی سد رو باز میکردم آب خروشان تر وارد جریان آب میشد
برای همین سالها در یک مسیر تکراری کارهای تکراری انجام دادم که با نتایج تکراری روبرو میشدم و منتظر تغییرات خاصی بودم
با تمام فرمول های اشتباهی که سالها در خودم حمل کرده بودم و ناامید از لاغر شدن بودم وقتی وارد دوره های لاغری با ذهن شدم ،با دنیای بینظیری آشنا شدم که قبلا ازش بیخبر بودم ، وقتی متوجه شدم که چاقی من ارثی نیست یک قفل بینهایت بزرگ از ذهنم جدا شد ،فهمیدم که در جاهای زیادی طلسم چاقی شدم و هر بار که بیشتر فایلهارو گوش میکردم اون گره ها در من باز میشد
وقتی متوجه شدم چاقی من ژنتیک نیست قسمت دیگری از من از بندهای ۳۵ ساله ذهن آشوبم آزاد شد ، با هر آزادی انگار بندی از دست و پاهای من باز میشد که احساس رهایی بیشتری میکردم ،انگار نفسم سالها حبس بود ،مثل اینکه زیر آب زندانی بودم و خودم میدیدم که دارم آزاد میشم و میتونم بیام به سطح آب برای نفس کشیدن
وقتی فهمیدم خواست خدا نبوده که من چاق باشم ،یا خلقت من چاق بودن نبوده ، خیالم راحت شد که خدا مقصر چاقیم نبوده و فهم هر کدوم از اینها منو یه قدم از جای قبلیم دورتر و یه قدم به هدفم نزدیکتر میکرد
حالا دیگه رویای لاغر شدن بصورت واقعی رو داشتم ،سالها رویای لاغری نداشتم ،ترس از چاقتر شدن داشتم ،فرار از چاقتر شدن داشتم،اصلا لاغر شدنو حق خودم نمیدونستم که بخوام بصورت ریشه ای بهش فکر کنم، من باور کرده بودم که بعضی از آدم هارو خدا چاق می آفرینه که حق زندگی یک شخصیت لاغر رو ندارن
ولی حالا رویای لاغر شدنو داشتم و جالبه تا چند روز پیش هم فکر میکردم حق من داشتن بدن متناسب و ایدا آل نیست ،حالا یه ۲۰ کیلویی اگر لاغر بشم دیگه کلاهمو بنداز بالا از خوشحالی، نمیخواد خیلی خوش اندام بشم ،یعنی خوش اندام بودنو حق من نمیدونه با اینکه دارم چندین ماهه تمرین میکنم به تازگی این باگ رو در خودم شناسایی کردم که ذهنم میخواد منو راضی کنه که تا همین جا هم که رسیدی خوبه ، نمیخواد ایده آل بشی ،چونکه منو تو ایده آل نمیدیده
الان که رویای لاغر شدن دارم و داره برام واضحتر میشه و در ادامه مسیر هم موانعو بیشتر شناسایی میکنم ، میخوام به لاغر شدن بیشتر توجه کنم ،هر چند تا الان هم داشتم توجه میکردم ،همین نوشتن،فایل گوش کردن و عمل کردن خودش توجه کردنه ولی مدل توجه کردن هام متفاوت تر از قبل میشه ،انگار لاغر شدنو شفاف تر میبینم
وقتی لاغر شدنو میبینم و بهش توجه میکنم و از مزایاش برای خودم میگم ،اینها به من انرژی و انگیزه بیشتر میده که این انگیزه بیشتر منو میبره به مسیر لاغر شدن و احساس که مهمترین بخش این تمریناته
همونجوری که در مسیر چاقی مدام حالمون بد بود و میترسیدیم و چاقتر میشدیم ،الان باید خوشحال باشیم و لاغرتر بشیم چونکه یکی از کاربردهای ذهن گسترش دادنه ،هم چاقیو میتونه گسترش بده هم لاغریو
من در خانواده درشت اندام بدنیا اومدم ،پدرم چاق نبود و چاق هم نیست ولی مادرم درشت اندام بود و تمام افراد فامیل ما درشت بودن و انقدر این جمله رو شنیده بودم که شده بود جزء افکار غالب من ( اینکه ما ژنمون چاقه ،ارثی مونه ،مدل بدنمونه ) و تمام این حرف هارو با حالت های بسیار مظلومانه و شکایت طور میزدن که انگار خدا باهاشون خصومتی داشته ،در کل اطرافیان من همیشه خدا و جهان رو مسبب تمام بدشانسی و بدبیاری هاشون میدونستن و هنوز هم میدونن
منکه از بدو تولدم تپل بودم باورهای چاق کننده بیشتری دارم ،یعنی تو مغزم جایی برای فرمول های لاغری وجود نداشته ،من تا برسم به سن بلوغ و ازدواج به اندازه کافی چاق شده بودم ،وقتی که ازدواج کردم که چاقیم بیشتر شد ،بارداری مزید علت شد ،افزایش سن هم که باعث شد چاقیه همچین خوب بچسبه به سطح مغزم
به هر طرف میخواستم برم یه مانع وجود داشت و دیگه راهی برای لاغر شدن نمیدیدم،شنیده بودم که از ۳۵ سالگی سالی ۱ کیلو بدن اتوماتیکلی خودبخود خودشو چاق میکنه و منهم پذیرفته بودم
و تجمیع اینهمه باور های چاق کننده در من انتظار چاق شدنو خلق کرد و من شدم یک فرد چاق که سالها در جنگ و فرار ازش حالم بد بود
سپاسگذار خداوند هستم که منو به مسیر صحیح هدایت کرد که منهم بتونم برای فرزندانم الگوی مناسبی باشم، الان که دخترم از بیرون اومد با خوشحالی بهم گفت : مامان رفته بودم کافه قهوه و کیک خوردم ،دوستام پیشنهاد خوردن جیگر و دل و قلوه دادن ولی من چونکه سیر بودم نرفتم ،گفت اگر قبلا بود با کمال میل میپذیرفتم و حتما جیگر هم میخوردم با اینکه سیر بودم ،بهش گفتم آفرین عمل به آموزه ها یعنی همین و تمرین درست یعنی توجه آگاهانه به خود ،بقول دخترم میگفت من آگاهانه مراقب رفتارهام هستم و این جملش منو خوشحال کرد
خدارو شکر میکنم برای اینهمه لطف و نعمت که در اختیار من قرار داده
باسلام خدمت شما دوست عزیز وهم مسیرم .من به شما تبریک میگم و همیشه شماودوستان شگفتی ساز رو به عنوان الگو درنظر گرفتم من هروقت نوشته های شما دوستان رو میخونم جاییکه ایراد دارم جوابش برام مشخص میشه همین جملات آخری که درمورددخترتون گفتین که گفت کیک وقهوه خوردم اما چون سیربودم نرفتم بخورم و آگاهانه به خودم توجه میکردم من هم الان چندوفتی هست دارم تمرین میکنم و بدون سختی و رنج تونستم تغییروضعیت بدم و حتی نمیتونم مثل قبل دیگه اون اندازه بخورم و دارم یاد میگیرم مطالب سایت رو بخونم ویادبگیرموقتی درمورددخترتون خوندم جملات آخر فهمیدم که کاریکه دارم انجام میدم درسته چون من چندبار بهش فک کردم که نکنه اشتباه میکنم بااینکه سیرم ونمیخورم اماتوذهنم بود که نکنه به جایی من اشتباه کرده باشم اماحالا فهمیدم که نه اشتباه نکردم و اینهم تمرین میخواد وتامن بتونم بتونم این امنیت واعتمادروبرای خودم ایجاد کنم که میتونم لاغربشم ولاغر بمونم مثل تمام سالهاییکه اطمینان داشتم چاقم وتاابدچاق میمونم امااینبار برای همیشه لاغرمیشم و لاغرمیمونم ولاغری حق طبیعی من وهمه ی ماهست .از اینکه همیشه نکته دریابد مینوسید ازشما متشکرم وازخداوند سپاسگزارم که ماروین این مسیر هدایت کرد و ازایتادکه بهمون کمک میکنن .دراین مسیر باقی بمونیم.🌹🙏🙏🙏🌹🌹
سلام دوست همراهم
خدارو شکر که کامنت من براتون مفید بوده
خیلی خوبه که در مسیر تغییر و آگاهی هستیم و همراه با هر آنچه یاد میگیریم باید از آموزه هامون در زندگیمون استفاده کنیم
مثلا من یاد گرفتم که خوراکی ها خطرناک و چاق کننده نیستن و این برچسبی بوده که ما روی اونها زدیم و به محض خوردنشون آژیر خطر مغز ما روشن میشه
خوراکی ها وقتی از گیت مغز ما رد میشن اون برچسب بهشون زده میشه ،چه برچسبی؟ ما چاق کننده هستیم ، در مغز ما قسمتی وجود داره بنام چاق شونده ،وقتی خوراکی با لیبل چاق کننده گی وارد معده ما میشه و همزمان آژیر خطر روشن میشه ،کارهای لازم در بدن ما برای چاق تر کردن ما انجام میشه
پس برای برداشتن اون برچسب ،باید هر زمان داریم خوراکی میخوریم که قبلا بنظرمون چاق کننده بوده ،الان بیاییم در مورد اون خوراکی با خودمون صحبت کنیم و با دلایل منطقی ذهنمونو قانع کنیم که خوراکی ها چاق کننده نیستن ،نوع نگاه من مخرب بوده
بعد برای ذهنمون الگو بیاریم بگیم ببین خواهر منهم هر خوراکی میخوره ولی چرا اون لاغره و من چاق ؟ چونکه اون انتظارش از خوردن چاقی نیست و نمیترسه ولی من از چاقی میترسم و انتظارم چاقیه بیشتره
عمل به دانسته ها یعنی همین و به مرور اینها بر اثر تکرار به زندگی ما تبدیل میشن و اونوقت شخصیت جدید متناسب ما بوجود میاد که میلی به رفتارهای افراد چاق نداره
مثلا امروز ظهر که رفته بودیم یه رستوران خاص با دیزاین سنتی و زیبا ،من فقط به اندازه سیر شدنم خوردم شاید یکمی نوشیدنیمو چند قلب بیشتر خوردم و تقریبا ۸۰ درصد غذای من موند و این اتفاق به کرات رخ داده
شخصیت جدید مارو میبره به مسیر لاغر شدن و شرط اول اعتماد به خود و این متده
براتون سلامتی و تناسب فکر و جسم رو آرزو مندم
سلام و درود دوست عزیز خیلی زیبا نوشتی آفرین به این ریزبینی مخصوصا تلاش ذهن به راضی کردم به همین مقدار عالی بود موفق باشی
سلام خانم زهرای عزیز
ممنونم از شما ⚘
براتون بهترین هارو آرزومندم
سلام و درود دوستم
من هم متقابلا بهترینها رو براتون ارزومندم شادو سلامت باشید همیشه
سلام
همه ما افراد چاق به طور ناخواسته بدون هیچ تلاش،زحمتی چاق شدن رو یاد گرفتیم و این اموزش چاقی در شکل جسمی خودمان دیدیم و بعد دست به کار شدیم واسه لاغر،شدن یا فراموش کردن چاقی و رسیدن به لاغری و همیشه با شکست روبه رو شدیم چون مسیر اشتباه رفته بودیم و راهی جزشکست هم نبوده یک مسیر اشتباه با هرسرعت هر جوری بری اشتباه است و نتیجه اشم شکسته
ما از قوانین جهان ذهن عملکرد ذهن هیچ شناختی نداشتیم
و فک میکردیم هرچی مشکل داریم در هر زمینه ای علل ان مشکلات دیگران مواد غذایی ژنتیک ارث سرنوشت شانس خدا خواسته فلانی این مشکل برای من درست کرد و خلاصه همیشه دیگران خدارو مقصر میدونستیم و خودمان بیگناه و یک موجود ضعیف که هیچ کاری نمیتونه کنه جز اینکه شرایط،بپذیره یا تلاش فیزیکی کنه و همیشه هم شکست میخوردیم چون راهش این نبود
دوستان ما هر چیزی که الان میتونیم انجام بدیم یک زمانی یاد گرفتیم و ذهن مث یک مسیر یکطرفه است میتونه یاد بگیره فقط ولی فراموش نمیتونه کنه هرکاری کنی حتی بری کما تصادف کنی عمل کنی نمیتونی اموزش هایی که دیدی فراموش کنی این اصل قانون جهان است
حالا ما از بچگی اموزش هایی دیدیم که هیچ تلاش خاصی برای انجام دادنش نکردیم بصورت خود به خودی یاد گرفتیم مث زبان فارسی مث لهجه شهری که در انجا زندگی میکردیم مث راه رفتن پوشیدن لباس غذا خوردن و….همه ما به زبان مختص شهرمان که در ان متولد شدیم زندگی کردیم زبان محلی ان شهر یاد گرفتیم
حالا به راحتی زبان ها دیگه روهم یاد گرفتیم بدون هیچ تلاشی زحمتی
و چاقی رو هم مث زبان مادری یا هر هنر توانایی دیگه یاد گرفتیم
با عمل جراحی فک دهان نمیشه زبان فارسی حرف زدن به لهجه خودمان فراموش کنیم پس با عمل جراحی شکم یا هرکه اعضای بدن نمیتونیم چاقی فراموش کنیم
با بستن دهان خودمان نمیتونیم حرف زدن رو فراموش کنیم پس با نخوردن غذا نمیتونیم جلو چاق شدن خودمان بگیریم فراموش کنیم
با سر هر ساعتی جمله خاصی تکرار کردن نمیتونیم زبان مادری و زبان هایی که یاد گرفتیمه فراموش کنیم پس با هر جمله انگیزشی خیالی تجسمی نمیتونیم جلو چاق شدن خودمان بگیریم و چاقی فراموش کنیم
این یک قانون است هر اموزشی که ببینی نمیتونی فراموش کنی ولی میتونی اموزش ها دیگه روهم ببینی
من چاقی اموزش دیدم یاد گرفتم از طریق والدین جامعه رسانه دوستان و چاق شدن در ذهنم طبیعی کردم و چاق شدم
حرفهایی شنیدم مث مصرف شیرینی مساوی است با چاقی ورزش نکردن مساوی با چاقی ارث بهم رسیده فلان دکتر تو رسانه گفت فلان دارو چاق میکنه
سن هر چه بیشتر بشه چاقی بیشتر میشه چون سوخت ساز،بدن کم میشه
برنج فست فود مساوی با چاقی ازدواج کردن مساوی است با چاقی و خلاصه این حرفها شنیدیم نمونه هم دیدیم خیلی راحت پذیرفتیم که بهله هر که این شرایط داشته باشه چاق میشه و وقتی تو اون شرایط قرار گرفتیم تو ذهن مان طبیعی میشه دیگه چاق میشی چون فلانی هم تو شرایط تو بود چاق شد و تو خودت یک فرد چاق میپذیری و راحت روال زندگیت تغییر میکنه تمایلاتت به خوردن بیشتر میشه و برای خودتم عادی است چون میگی بلعه من دیگه چاق میخوام بشم یا چاقم طبیعی بیشتر بخورم و این چاقی شروع میشه و اینجوری چاقی در ما شکل میگیره
و واسه فراموش کردن چاقی میومدیم تلاش فیزیکی میکردیم که کاملا اشتباه بود شکست میخوردیم
و حالا برای لاغر شدن باید مث چاق شدن از طریق ذهن عمل کنیم و راحت لاغر بشیم تا ابد لاغر بمونیم
و راز تا ابد لاغر،شدن یادگیری از طریق ذهن است و با اموزش دیدن تکرار کردن عمل کردن استمرار لاغر شدن مث چاق شدن یاد میگیریم و راحت لاغر میشیم و تا ابد لاغر میمونیم
پس باید لاغر شدن ساده کنیم در ذهن مان اگه قبلا سخت بوده چون مسیر اشتباه رفتیم الان که مسیر صحیح پیش میریم خیلی راحت اسان بدون اینکه بفهمیم لاغر میشیم و راهش هم از طریق ذهن است
ما خیلی مهارت ها یاد گرفتیم الانم لاغری یاد میگیریم از راه صحیح و خیلی راحت لاغر میشیم و لاغر میمونیم
یک نکته که همیشه باید یادمان باشید این است که ذهن فراموش نمیکنه اموزش هایی که میبینه و این یک اصل است ذهن فراموش کار نیست ولی قابلیت یادگیری دارد
پس ما نمیتونیم چاقی خودمان فراموش کنیم ولی میتوانیم لاغرشدن یاد بگیریم عمل کنیم لاغر بشیم و تولدی دوباره داشته باشیم یک زندگی جدید همراه لذت شادی تفریح اعتماد بنفس بالا خوشتیپ لباس ها رنگ شاد احساس عالی و کلی با خودمان کیف کنیم لذت ببریم و این تجربیات شیرین داشته باشیم و این از طریق لاغر شدن اتفاق خواهد افتاد
و لاغر شدن هم از طریق اموزش لاغری از طریق ذهن انجام میشه
پس من فرخنده برای رسیدن به تناسب اندام و تولدی اگاهانه در،این مسیر صحیح هر روز قدم برمیدارم و هر انچه یاد میگیرم بهش عمل میکنم تکرار میکنم تا خیلی راحت متناسب بشم و زندگی جدیدی واسه خودم بسازم زندگی که نهه بهشت برای خودم بسازم و لذت ببرم از بهشتی که خودم برای خودم ساخته ام خریدن هر لباس با هر رنگی هر مدلی که خودم دلم میخواهد خوردن هر نوع غذایی که خودم دوست دارم و با لذت خوردن افتخار کردن به خودم در جمع با شوق ذوق رقصیدن در جمع در جشن تولد عروسی
عکس گرفتن از خودم در جمع وای که چه لذت هایی میبرم وقتی دارم بهش فک میکنم ناخوداگاه خنده میاد رو لبم و حالم عالی میشه پس من میخوام این بهشت برای خودم بسازم و این بهشت با لاغر شدن اتفاق خواهد افتاد و راه لاغر شدن اموزش لاغری از طریق ذهن است
و من هر روز،اگاهانه در این مسیر صحیح و شگفت انگیز،و جاده بهشتی قدم برمیدارم تا به بهشت برسم
سلام و درود بر شما هم مسیری
اول اینکه نام انتخابیتون قابل تحسینه و بعد اینکه خیلی از دیدگاهتون لذت بردم
همواره در مسیر مستقیم و ساده و کوتاه باشید ❤️❤️❤️
بنام خدا
گام 8(تکرار1)
میخوام ی خبر خوب بدمم!!!! من الان دو روزه که رفتار غذاییم تغییر کرده و و خودم متوجه شدم، امروز با دوستم رفته بودم کافه و وقتی اومدم خونه ، کاملا سیر بودم و با اینکه شام ماکارانی بود ، میلی نداشتم بخورم و گذاشتم که گرسنم بشه و ی مقدار که گرسنم شد ، به مقداری خوردم که خودم واقعا ازش راضی بودم و واقعااا خیلی خوشحالم که تغییراتم شروع شد ، حتی بعد از شام هم که عادت داشتم یچیز شیرین بخورم ، امشب نخوردم.
بازهم از تغییراتم شمارو در جریان خواهم گذاشت .
ذهن همه ما افراد چاق ، چاق شدن را یاد گرفته بود و برای یادگرفتن چاقی ما هیچ کار خاصی انجام ندادیم و یا حتی از این موضوع اصلا خبر نداشتیم . ولی در مقابل همیشه برای لاغر شدن ، خودمون تصمیم میگرفتیم که لاغر بشیم و این تصمیم خیلی هم سخت و عذاب آور بود .
همه ما تو زندگیمون موضوعات مختلفی رو آموزش دیدیم و کاملا هم برامون قابل درک و منطقیه که اگر مثلا میخواییم موسیقی یا نقاشی یادبگیریم باید اصولشون رو یادبگیریم.
که حالا میتونیم با شرکت کردن در کلاس های آمورشی ، این اصول رو یادبگیریم .
و همیشه یادگیری از طریق آموزش در کنار اشتیاق داشتن ، نتیجه بهتری میده .
یکی از خاصیت های ذهن اینه که میتونه بارهااااا آموزش ببینه اما نمیتونه چیزی رو که یادگرفته رو به طور کامل فراموش کنه.
بنابراین ما نمیتوانیم آنچه اموختیم رو فراموش کنیم!
ذهن میتواند فقط یادبگیرد و نمی تواند فراموش کند!
توانایی مغز برای آموختن بی نهایت است اما نکته مهم اینه که : ما انتخاب میکنیم چگونه از اطلاعات ذخیره شده در مغز خود استفاده کنیم.
ما میتونیم بی نهایت اطلاعات رو در مغزمون ذخیره کنیم و از انچه که دوست داریم استفاده کنیم.و از هر موضوعی که بیشتر استفاده کنیم . در مغز در دسترس تر میشه. به همین دلیل موضوعات تکرار شونده در زندگی را به خوبی به یاد می آوریم .اما موضوعی رو که کمتر مورد استفاده قرار میگیره و بخوایم به یاد بیاریم ، باید مقداری فکر کنیم ، که این فکر کردن همان جستجو کردن در بین انبوه اطلاعات ذخیره شده در مغز است .
وظیفه هدایت ما در زندگی ، به عهده ذهن است .
و ذهن ما طبق آموزش هایی که ما اونها رو یادگرفتیم ، مسیر حرکت ما در زندگی و مشخص میکنه .
مثلا چاق شدن موضوعی بوده که ما از گذشته اونو یادگرفتیم و در به کارگیری اون به اصول استادی رسیدیم و نتیجه این اموزش ، جسم و شرایطی هست که ما الان داریم و ازش راضی نیستیم .
چاق شدن از اموزش هایی است که نیاز به اپدیت شدن و بروز رسانی نداره و احتیاجی نیست که مهارت و یا اموزش جدیدی براش یاد بگیریم و ما با تکرار همون چیزهایی که برای چاق شدن یادگرفته بودیم ، میتونیم بارها چاق بشیم.
در تمام روش هایی که که فرد چاق برای لاغری استفاده میکنه ، تنها جسم خودش رو تحت فشار فیزیکی قرار میداد و سعی میکرد که با محدود و محروم کردن جسم خودش در خوردن و یا تحت فشار گذاشتن جسم خودش از طریق ورزش های سنگین و… مقداری از وزن خودش رو کاهش بده .
و همانطور هم که ما با تحت فشار گزاشتن خودمون نمیتونیم رانندگی و … فراموش کنیم . با نخوردن و ورزش کردن هم نمیتونیم چاق شدن رو فراموش کنیم .و از اونجایی که لاغر شدن و یادنگرفته بودیم ، بعد از رژیم و ورزش به وزن قبلی خود برمیگشتیم ، چون که همون رفتار و عادت های سابق خودمون رو تکرار میکردیم .
یادگرفتن از طریق تعامل بین مغز و ذهن انجام میشه و جسم هم نمایش دهنده میزان مهارت ما در یادگیری و نتیجه ان است . خداروشکر با توجه به جسمم، جسم من در میزان یادگیریه چاقی ضعیف بوده
بنابراین فقط با جسم نمیشه مهارتی رو آموخت و حتما باید یادگیری از طریق ذهن انجام بشه بعد با جسم چیزی و که یادگرفتیم تکرار و تمرین بشه و مهارت ما کامل تر میشه و در نهایت در ما اجرا میشه.
ما چاق شدن و همینطوری یاد گرفتیم . اول با ذهنمون از افراد چاق و یا اطرافبانمون یاد گرفتیم و بعد جسم ما تغییرشکل پیدا کرد وهر روز با تکرار کردن اموخته هامون مهارت بیشتری در چاقی پیداکردیم و به اصطلاح استعداد چاقی پیدا کردیم !
و باید هم از این طریق لاغر بشیم تا لاغریمون ماندگار باشه. هیچ راه دیگه ای نیست .
امروز که با دوستم رفته بودم کافه ، دوست من از اون اشخاص متناسبیه که هرچی میخوره ، لاغره و هر روز کافی شاپه و حتما یکی از وعده هاشو باید اونجا بخوره و یا در کل هر روز معمولا کافس و من که به رفتارش دقت کردم ، دیدم هم خیلی میخوره ، هم سریع میخوره و به من گفت تو خیلی اروم میخوری ولی دقت که کردم تنها تفاوتی که بین اون و خانوادم و یا افرادچاق متوجه شدم این بود که ، اصلا بعد از غذا هیچی درباره چاق شدن نمیگه! و راجع به هرچیزی فکر و صحبت میکنه ، بجز چاق شدن ولی درخانواده ما بعد از غذا، من همیشه با این جمله مواجه شدم که ، وای خیلی خوردم ، چاق میشم!
من تو این مدتی که با دوستم بودم ، یکبار هم راحع به چاقی صحبت نکرده و واقعا هم داره از زندگیش لذت میبره و باید هم ببره !
تنها تفاوتی که در یادگیری این روش وجود داره ، اینه که ما خودمون باید یادش بگیریم چون مربی های خوبی در این زمینه در دور و اطرافیانمون نداریم .
چرا ما چاق شدیم ؟
دلیل اصلی چاقی افراد چاق ، عدم اطلاع از علت چاق بودن خودشون هست!
خیلی ها برای اضافه وزن خودشون ، غوامل مختلفی رو میدونن ، مثل پرخوری و ژنتیک و تیروعید و….
همه ی ماا در خانواده های مختلف با اداب و رسوم مختلف و فرهنگ های مختلف متولد شدیم و چیزهایی یادگرفتیم که برای یادگیری انها تصمیمی نگرفته بودیم .
مثلا فارسی صحبت کردن ، ما فارسی صحبت کردن رواز اشخاصی که مارو بزرگ کردن یادگرفتیم و خودمون هم تصمیمی نگرفتیم که ایا میخواستیم فارسی صحبت کنیم و شرایط محیطی باعث شد که ما فارسی صحبت کردن رو یادبگیریم و هیچ سختی در یادگرفتن زبان فارسی متحمل نشدیم و خیلی ساده و خودبخود فارسی صحبت کردن رو یاد گرفتیم .
و یادگرفتن زبان دیگه به راحتی زبان فارسی نیست اما امکان پذیره ، و یاید تلاش کنیم که اون زبان رو یادبگیریم ،
در صورتی که اگه ما برای مثال در خانواده المانی زبان متولد شده بودیم براحتی المانی و یادگرفته بودیم و الان برای یادگرفتن زبان فارسی مشکل داشتیم !
بنابراین ما در کودکی و دروند رشد کردن به راحتی از خانواده چیزهای زیادی یاد گرفتیم .
پس هرکسی که در هرجای ایران متولد شده و لحجه ی مختلفی داره، فرمول های ذهنی اون ها باعث میشه که انها با لحجه ی خاص خودشون صحبت کنن وگرنه همه ی انسان ها فرم دهان و دندان و زبانشون با هم یکیه و کسی دو تا زبان نداره و یا دو تا دهن نداره که با یکی به ی زبون صحبت کنه با اونیکی ب ی زبون دیگه .
و نکته ی مهم هم اینه که ما چیزی و که یاد گرفتیم ونمیتونیم فراموش کنیم اماااا میتونیم کمرنگش کنیم و دیگه ازش استفاده نکنیم .
هرچی که یادگرفتیمو نمیتونیم فراموش کنیم و ما در هر شرایطی که هستیم برای بودن در اون شرایط اموزش دیدیم .
بنابراین همه ی کسانی که اضافه وزن دارند ، چاق شدن رو یادگرفتند ، اول از پدر و مادر ، بعد از جامعه ….
و بیشتر افراد چاق پدر و مادرشون هم چاق بوده ، بعضیا فقط پدر و عده ی زیادی هم فقط مادر چاق بوده ، اما چاقی مادر بیشترین تاثیر رو کودکان میزاره !
بعضی ها هم خانواده چاقی نداشتند و با همنیشینی و دوستی با افراد چاق ، به مرور رفتار غذایی انها تغییر کرد و چاق شدند.
بعضیز ها هم بلوغ و ازدواج وبارداری و… ، چون که بارها شنیدن اگه ادم تو همچین شرایطی قرار بگیره ، چاق میشه و اصلا هم اثبات علمی نداره چون خیلی ها هم در این شرایط هستند ، اما چاق نشدند!
فقط یک باور و الگوی ذهنیه !!!!
این باورها چگونه در ذهن ما ایجاد شده ؟؟؟
مثلا ما بارهاا در کودکی میشنویم که مثلا کسی که زایمان کرده ، چاق شده. ولی برای ما اهمیتی نداشته ، چون که ما اون زمان در شرایط بارداری و… نبودیم ، و بارها هم نمونه هایی از افراد رو دیدیم که زایمان کردن و چاق شدن از جمله مادر خودم !ولی باز هم برامون مهم نبوده .
و فقط این حرف هارو میشنویم و نمونه هارو میبینیم ، اما این شنیده ها و دیده ها به صورت فرمول های رفتاری و به شکل تصویر ذهنی در شکل ما ذخیره میشه و حالا بعد از ازدواج یا مثلا زایمان و …این فرمول ها در ذهن ما فعال شده و ذهن از این فرمولی که خودمون از قبل در خود ایجاد کردیم جهت چاق کردن ما استفاده میکنه.و ارام ارام رفتار غذایی ما تغییر میکنه و تصویر ذهنی که ما از قبل از افرادی که زایمان کردن و چاق شدن داریم ، الگوی ذهن ما در تغییر رفتار غذایی ما و سپس رسوندن ما به وضعیت افرادی که تصویر اونهارو از قبل تو ذهنمون ذخیره کردیم .
*و همه ی اینها زمانی اتفاق می افته که ما این جمله رو بشنویم و باورش کنیم.* و افرادی که ازدواج کردن یا زایمان کردن و چاق نشدن، این جمله رو شنیدن ، اما باورش نکردن. و اهمیتی براشون نداشته و توجهی به این موضوع نکرده اند. .
تنها تفاوت افراد در نحوه آموزش دیدن اونهاست.
یکی از مباحث مهم در قانون جذب ، تجسم رسیدن به خواسته هاست. و خیلی مهم است
در واقع تمام افرادی که جملات چاق کننده رو شنیدن و باورشون کردن ، براساس قانون جدب ، عمل میکنند .
یعنی بارها جمله ی رو شنیدن و بهش توجه کردن و منتظر وقوع ان بوده اند و وقتی که به اون شرایط میرسند ، برای انها طبیعی است که چاق بشن .
چون خودمون بهش گفنیم و یاد دادیم و اونم باید چیزی که یادگرفته بود و عمل میکرد و نتیجه میداد !
و البته این ها برای ذهن ما چاق شدن طبیعی میشه، نه برای خودمون !
چون ما خودمون دوست نداشتیم که چاق بشیم ، درواقع اصلا خواسته ما براش مهم نیست ، بلکه هدایت نیروی ذهن ما بوده که خیلی ها از این نیرو شاکی اند!
و اون رو اشتها و پرخوری و ریزه خواری نام گذاری کردن ، ولی در واقع همه ی اینها همش بخاطر نیروی ذهنی ماست که مارو ترغیب به خوردن میکنه و ما هم توانایی مقابله با ذهن رو نداریم.
چرا ما لاغر نمیشیم؟
ما با نخوردن غذا نمیتونیم چاق شدن رو فراموش کنیم !ما با عمل جراحی فک و زبان خودمون ، همونطور که نمیتونیم فارسی و فراموش کنیم ، بنابراین با عمل جراحی هر قسمت از بدن نمیتونیم چاق شدن خودمون رو فراموش کنیم.
ولی میتونیم که زبان جدیدی یادبگیریم و با تمرین و تکرار کردن در کنار زبان فارسی ، اونو به خوبی یاد بگیریم .
پس میتونیم با اموزش دیدن لاغری و تکرار اموخته ها لاغر بشیم ، و البته هم میتونیم با تکرار اموزه های قبلیمون هم دوباره چاق بشیم!
بنابراین ههمه ی تلاش هایی که ما درروش های قبلی میکردیم ، کاملا بیخودی بوده و هرچی که کم میشده ، دوباره و یا حتی بیشتر هم برمیگشته ! چون که ما چاق شدن رو فراموش نکرده بودیم و بعد از اتمام روش های قبلی دوباره چاق میشدیم ، چون ذهن ما همچنان داشت از فرمول های چاقی در هدایت ما در زندگی استفاده میکرد .
ما نمیتونیم با فشار اوردن به خودمون ، جلوی چاق شدن خودمون رو بگیریم و باید لاغری رو یادبگیریم .
تمام افرادی هم که از طریق این روش لاغری با ذهن لاغر شده اند ، لاغری رو یاد گرفتند و یواش یواش لاغر شده اند !
و وقتی که لاغر شدن رو یاد گرفتیم ، دیگه نگرانی برای چاق شدن نداریم و مطمعنیم که میتونیم متناسب بشیم .مثل الان که من تتو کردن رو اموزش دیدم ، میتونم تتو بزنم و الان که دارم خیلی روش کار میکنیم و خیلی تمرین میکنیم ، ماهر تر وحرفه ای تر میشم ، روزای اول که تازه شرکت کرده بودم ، مثلا لرزش دست داشتم . الان انقد تمرین کردم که دیگه اصلا لرزش ندارم . بنابراین لاغری هم دقیقا همینطوره ، مثل هر موضوع دیگه ای در زندگی!
همانطور که ما با یک جلسه کلاس زبان رفتن ، توقع نداریم که بتونیم بریم انگلیسی و مثل بلبل حرف بزنیم ، لاغری هم یاد گرفتنیه و یهویی نیست.
هیچ چیزی رو در زندگی یهویی به دست نمیاریم !
من جدیدا هر فایلی که گوش میدم و مینویسم و با همین نوشتن متوجه میشم که مشکلم کجاس یا تو چه چیزی مشکل دارم ، پیداش که میکنیم انگار کل وجودم تویک لحظه ، ی انرژی یا یک سنگینی از سرم تا پاهام دفع میشه ، ینی خارج شدن اون سنگینی از نوک پاهام رو کاملا حس میکنم و ارامش میگیرم ، خدایا شکرت
لاغر شدن خیلی راحته ، خیلی ساده و خیلی اسونه
و همیشه کسانی که از اول چیزی رو نداشتن و بعد به دست میارن ، لذت بیشتری میبرن !
شاد و پیروز و متناسب باشید .
سلام به همه دوستان همراه! ما در کودکی و در روند رشد کردن از خانواده چیزهای زیادی یاد گرفتیم که نمی توان آن آموزشها را فراموش کرد، یکی از چیزهایی که در قانون جذب آموزش میدهند تجسم رسیدن به خواسته هاست، اگر هر حرفی را که درمورد چاقی شنیده ایم باور کرده باشیم درواقع از قانون جذب استفاده کرده ایم و چاقی را به زندگیمان دعوت کرده ایم، پس چرا چاق میشویم چون ذهن ما چاق شدن را یاد گرفته و ما برای یادگیری چاق شدن ذهنمان کار خاصی انجام نداده ایم، اما برای لاغر شدن این ما هستیم که تصمیم میگیریم و میخواهیم برخلاف آموزش ذهنی خود عمل کنیم و از آنجا که ما نمیتوانیم چیزی را که آموخته ایم فراموش کنیم بنابراین موفق به لاغر شدن نمیشویم. ذهن فقط میتواند یاد بگیرد و نمیتواند فراموش کند. وظیفه هدایت ما در زندگی به عهده ذهن است و آن هم با توجه به آموزش هایی که یاد گرفته ایم، مسیر حرکت ما را مشخص می کند. با تحت فشار قرار دادن جسم خود نمی توانید چاق شدن را فراموش کنید! یادگیری از طریق تعامل بین مغز و ذهن انجام میشود و جسم نمایش دهنده میزان مهارت شما در یادگیری است و حالا باید خودمان لاغر شدن را یاد بگیریم با آموزش دیدن درمورد لاغری و تکرار آموزشات می توان لاغر شد و اگر باز به تکرار آموزشهای چاقی ادامه دهید، باز هم چاق خواهید شد، تنها راه متناسب شدن این است که لاغر شدن را آموزش ببینید که یک روش آن دیدن تصاویر کسانی است که لاغری با ذهن را یاد گرفته و متناسب شده اند.
سلام
من هم مثل همه چاقها خیلی چیزها شنیدم و باور کردم، مثلا از مامانم شنیدم من وقتی ازدواج کردم چاق شدم و چون نتیجه رو داشتم در بدنش میدیدم به راحتی باور کردم، خواهر هام هم همینطور و هر بار ادم های بیشتری رو میدیدم که میگفتن ما بعد ازدواج چاق شدیم این باور در من قوی تر میشد، یا شنیدم با بارداری شکم افتاده میشه و چون به چشمم میدیدم باور میکردم، شنیدم ما به عمه ها رفتیم و چون اونها چاقن منم مطمین بودم ژنم به اونها رفت در صورتیکه همه اونها دوران مجردی لاغر بودن، نمیدونم چرا یکبار از خودم نپرسیدم اونا که مجردی لاغر بودن پس من چه جوری به اونها رفتم، اخیرا یکی از اقوام و دیدم که چاق شده 41 سالشه و این همه سال لاغر بوده من فکر کردم قرص خاصی مصرف میکنه ک حالا تازه چاق شده وقتی ازش پرسیدم گفت من همیشه میگفتم آدم 40 که بشه چاق میشه و اینجوری آدمی که بعد ازدواج و بارداری و این همه سال لاغر بود به راحتی بعد از 40 باورهاش فعال شدن و جسمش چاق شد، خواهرم قبل ازدواج 45 کیلو بود و اندازه یک دیس برنج میخورد ولی بعد ازدواجش خیلی طول نکشید که به وزن 60 رسید و چاق شد و الان مجبوره 4، 5 تا قاشق برنج بخوره تا وزن کم کنه یعنی الان یک بیستم مجردی غذا میخوره تا لاغر بشه، و ازین مثالها اطرافم زیاده و من هم میدیدم به چشمم و همه رو به راحتی باور کردم و نتیجش جسمی شد که دارم، من هیچوقت فکر نمیکردم لاغری چیزیه که باید یاد بگیرم و تکرار کنم تا ماهر بشم، چون فکر میکردم سرنوشتم اینه چاق باشم و از خیلی چیزها برای همیشه محروم باشم، راه تغییر این باور ها هم اینه چیزهای جدید بشنویم و باورشون کنیم، حرف های استاد و باور کنیم ک همیشه امید میده شما در هر سن و با هر وزنی میتونی به رویای لاغریت برسی چون بدن ما سن نمیشناسه وظیفش اینه تا اخر عمرت متناسب نگهت داره وقتی درست رفتار کنی مثل هزاران فرد پیری که انقد متناسبن که اگه چهرشونو نبینی باورت نمیشه این اندام مال فرد 70، 80 سالست، من هر روز بابت این سایت و استاد خدارو شکر میکنم که آگاهمون میکنه زندگی لذت بخشی داشته باشیم
سلام و درود به شما استاد عزیز و دوستان خوبم
چقدر این فایل عالی و مثالهای ساده و قابل درک داشت
یادگیری زبان مادری چون ناخودآگاه انجام میشه چقدر ساده و آسان است و چقدر زود هم اتفاق می افتد و فراموش هم نمیشود
حالا بخواهیم زبان دیگری را یاد بگیریم هیچوقت به آن سادگی نیست اما شدنی است
چقدر به آدم احساس خوب دست میدهد وقتیکه متوجه این موضوع میشود که لاغری را میشود یاد گرفت و با تمرین و تکرار در آن مهارت پیدا کرد
اینکه باورهای ما نتیجه زندگی ما را رقم میزند یک جورهایی ترسناک است وقتیکه اینرا ندانیم و بی اختیار با باورهای اشتباه راه رسیدن به تناسب اندام را سخت و شاید هم غیرممکن میکنیم
اما وقتیکه اینرا آموزش می بینیم احساس توانایی میکنیم که ما یک وسیله پرقدرت در دست داریم که با آن مسیر زندگی مان را میتوانیم طراحی کنیم و این هیجان انگیز است
من خودم در اثر شنیدن اینکه در زمان بارداری چاق میشوم و بعد از زایمان نمیشود به وزن قبلی برگشت اینرا باور کردم و دقیقا آنرا تجربه کردم
وقتیکه به استرالیا آمدم با دیدن یکی از اقوام که اتفاقا فرزندان دوقلو هم به دنیا آورده بود و اندام بسیار متناسبی داشت خیلی تعجب کردم و از اطرافیانم می پرسیدم پس چرا اون چاق نشده و شکم صاف و اندامی مانند مانکن ها داره جوابشان این بود که چون این خانم چینی هست نژاد آنها اینطور است که چاق نمی شوند
من یادمه یکی از خواهرانم از همان زمان نوجوانی در رژیم بود که مبادا چاق بشه و خواهر دیگرم خیلی لاغر بود به حدی که او را نزد دکتر بردند تا ببینند مبادا بیماری داشته باشد
دکتر به مادرم گفت نگران نباشید وقتی او به سن بلوغ برسد از این لاغری بیش از اندازه بیرون می آید و اتفاقا همینطور هم شد و او بعد از آن همیشه مراقب غذا خوردنش بود که مبادا بیشتر چاق شود
گام هشتم : سلام به همگی چرا چاق شدیم ؟ چرا لاغر نمیشویم ؟ بارها از روش های مختلفی استفاده کردیم و نتیجه نهایی همیشه چاقی بوده . ذهن من همیشه چاق شدن رو یاد گرفته بود و برای یادگیریچاقی کار خاصی نکرده بودم و اصلا از اینموضوع خبری نداشتم که چاقی هم آموزشی هست و همیشه دلایل دیگری مثل ژنتیک از طرف پدرم و کم تحرکی پر خوری و تند غذا خوردن و … رو دلیل میدونستم . اما در مقابل همیشه برای لاغر شدن این من بودم که تصمیم میگرفتم لاغرش شوم و اتفاقا این تصمیم برای من با زجر و ناراحتی همراه بوده در صورتیکه یادگیری همراه با اشتیاق و انگیزه همیشه نتیجه بهتری رو رقم میزنه . درک قوانین ذهنی : ما میتوانیم به ذهن خودمون موضوع جدیدی رو آموزش بدهیم و از طریق تکرار و تمرین آموخته ها رو به مهارت خودمون تبدیل کنیم و از اون طرف هر چقدر تلاش کنیم نمیتونیم مهارت خود را از یاد برده و به طور کامل آن را فراموش کنیم . آموزش برای فراموش کردن آنچه یاد گرفته ایم وجود ندارد در نتیجه دو مبحث مطرح میشه اولا اینکه اگه رفتاری صورت گرفت و یا برای روش های قبلی و اینکه چرا دوباره چاق شدیم خودمون رو سرزنش نکنیم و دوما اینکه موضوعاتی که ما آموزش میبینیم در ذهن ما میماند و اگر تکرار کنیم فردی ماهر میشویم و نگران نباشیم و فرد قبل از آشنایی با تناسب فکری نخواهیم بود و آگاهیها ی خیلی بیشتری در ذهن ما آمده. توانایی مغز برای یادگیری بینهایت هست اما نکته مهم اینکه ما انتخاب میکنیم چگونه از اطلاعات ذخیره شده در مغز خود استفاده کنیم .استفاده کردن از اطلاعات سبب در دسترس بودن آنها در مغز ما میشود.به همین دلیل اطلاعات تکرار شونده را در زندگی به خوبی به یاد میاوریم اما موضوعی که کمتر مورد استفاده قرار میگیرد را اگر بخواهیم به یاد بیاوریم باید مقداری فکر کنیم که این فکر کردن همان جستجو کردن در بین انبوه اطلاعات ذخیره شده در مغز است. وظیفه هدایت ما در زندگی به عهده مغز است ذهن ما با استفاده از آموزش هایی که گرفته ایم مسیر حرکت ما را در زندگی مشخص میکند. چاق شدن موضوعی بوده است که ما از گذشته آن را یاد گرفته ایم و در یادگیری اصول آن به درجه استادی رسیده ایم و نتیجه آن جسمی هست که الان مالک آن هستیم . چاق شدن از معدود آموزش هایی است که نیاز به بازنگری و به روز رسانی ندارد شبیه آموزش زبان مادری که به خوبی از کودکی از طریق اطرافیان و رسانه ها برامون ملکه شده است. در تمامی روش های قبلی ما جسم را تحت فشار قرار میدادیم مثل اینکه ما بخواهیم زبان آلمانی صحبت کنیم و دهان و زبان خودمون رو تحت فشار قرار بدهیم خب مسلما چون لاغری رو آموزش ندیده ایم بعد از اتمام رژیم ها و ورزش ها قرصها و جراحی ها دوباره فرمان چاقی ذهن آغاز میشود و چاق میشویم چون بر اساس آموزش هامون ما در زندگانی عمل میکنیم. ولی این نکته خیلی آدم رو ناراحت میکنه که سالها و با توجه به این مسئله به این مهمی که همه جوانب زندگی افراد رو تحت تاثیر قرار میده چطور کسی متوجه نشده که همه چی در دنیا نیاز به آموزش داره و خب لاغری و چاقی هم همینطوره و اگر هم کسی از این راه میخواد استفاده کنه همش فکر میکنن طرف داره از زیر کار در میره و راهی جز زجر و سختی وجود نداره در صورتیکه ما حتی راه رفتنمون هم با آموزش بوده و چه انتظار بیهوده ای از خودمون داشتیم و اطرافیان از ما داشتند . یادگیری یا آموختن از طریق تعامل بین مغز و ذهن انجام میشود و جسم نمایش دهنده میزان مهارت شما در یادگیری است مثل موسیقی که نت ها رو یاد میگیریم و تحلیل میکنیم و بعد دست هست که ساز رو به صدا در میاره و همینطور در مورد زبان دیگری ابتدا اصول و گرامر و جمله سازی یاد میگیریم و بعد زبان و دهان شروع به صحبت میکنه . بنابراین از طریق جسم به تنهایی نمیتوان مهارتی رو کسب کرد من حتی یادمه آموزش شنا و ورزش هم ابتدا برامون توضیح چگونه انجام شدنش دا ه میشد و بعد انتظار میرفت اون حرکت به درستی صورت بگیرد. در روند چاقی هم دقیقا همین مسیر رو طی کردیم و با تکرار به مهارت دست پیدا کردیم . در نتیجه برای اینکه لاغر شویم و از اون مهم تر لاغر بمانیم ابتدا باید از طریق ذهن لاغری رو یاد بگیریم و بعد تمرین کنیم و در این کار استمرار داشته باشیم تا در جسم ما نمایان شود همه آموزش ها . هیچ راه دیگری برای لاغری وجود ندارد . نکته خیلی مهم : لاغری رو باید خودمون یاد بگیریم کسانیکه چاقی رو به ما یاد دادند توانایی آموزش لاغری ندارند . مثل اینکه ما خواسته ایم دنیای دیگری رو تجربه کنیم و تصمیم میگیریم زبان دیگری آموزش ببینیم و با ادم های اون کشور ارتباط داشته باشیم خب شروع میکنیم به آموزش دیدن و خودمون باید تصمیم بگیریم و تلاش کنیم و تمرین کنیم و خیلی خنده داره از خانوادمون و دوستامون و رسانه های ایرانی توقع این آموزش رو داشته باشیم چون اصلا در توانشان نیست کسانی رو مد نظر میگیریم که چند سال جلو تر از ما مهاجرت کردند و میپرسیم چجوری این راه رو طی کردند دقیقاااااا مسیر لاغری هم همینه اگه تو زندگیمون موفق شدیم همچین کارهایی بکنیم پس مطمئن باشیم که لاغری هم به خوبی میتونیم یاد بگیریم . حالا متوجه میشی که چه عذاب هایی بهت تحمیل شده ولی میتونستی به خوبی آموزش ببینی و مثل بقیه ساد زندگی کنی ولی خب هر زمان آدم بتونه شاد باشه و لذت ببره خیلی خیلی نعمت بزرگی هست و اینهمه آدم هستند که درک نکرده و ناراحت تا اخر عمرشون زندگی کردند . زمانی متوجه بشی آموزش لاغری هست این فایل ها دیگه نگرانی از اینکه بعدش رها کنی چی ؟ اینکه من تا کی احتیاج هست فایل گوش بدم و اینکه نکنه وقت نکنم پیش نمیاد چون این هم مثل بقیه آموزش ها علاقه داشته باشیم مثل بقیه آموزش ها تا تهش میریم و به یکی دیگه از مهارت هامون اضافه میکنیم . و چی از این آموزش لاغری بالاتر که همه جنبه های زندگی ما رو زیر و رو میکنه . ما شنیده های زیادی رو باور کردیم و تبدیل به فورمول های ذهنی در ما شد و در نهایت اونها رو باور کردیم و در زندگی خودمون هم به اجرا درآوردیم مثل ازدواج ، کنکور ، درس خوندن ، خستگی و خودش رو آدم رها میکنه ، بچه دار شدن ، بعد از سی سال ، زن بودن ، وخیلی مسائل دیگه یعنی چاقی . و همه اینها رو چون در ذهنت تجسم کردی به مرحله اجرا در میاد برات و رفتار غذاییت عوض میشه . تفاوت در افراد در نحوه آموزش دیدن اونهاست وگرنه بدن ما باهم فرقی نداره . بر اساس قانون جذب ما به چاقی دست پیدا کردیم و این جملات رو شنیدیم و باور کردیم و جذب کردیم و حالا از طریق همین راه میتوانیم لاغر شویم . همین اشتها و پرخوری که ما از اون شاکی هستیم نیرویذهن ما هست که ما رو در این شرایط ها ترغیب میکنه به خوردن و ما توانایی مقابله با ذهنمون رو نداریم . ما نمیتونیم هیچ جوری چاقی خودمون رو فراموش کنیم مثل اینکه بخواهیم زبان مادری خودمون رو فراموش کنیم اصلا شدنی نیست . ما میتونیم با تکرار و آموزش های لاغری متناسب شویم و همچنین با تکرار آموزش های قبلی دوباره چاق شویم خیلی واضح است . هیچ گاه نمیتوان با اعمال فشار از کاری نتیجه گرفت و ما در روش های قبلی این کار رو میکردیم . زمانیکه لاغری رو آموزش ببینیم یواش یواش لاغر میشوم و هیچگاه یکهویی صورت نمیگیرد مثل همه اموزشهایی که تا به امروز دیدیم. زمانیکه چیزی هم آموزش ببینیم ترس از دست دادن نداریم تا زمانیکه تکرار کنیم میتوانیم از اون آگاهی به خوبی استفاده کنیم .ما چطور هست که زبان یا موسیقی یاد میگیریم همش هر لحظه از خودمون آزمون تعیین سطح نمیگیریم که این معلم و این آموزش و این راه درست هست یا نه ؟ چطور هست که در لاغری دایم میخواهیم با وزن کردن و هی مقایسه کردن مطمئن باشیم لازم به این کارها نیست باید با آرامش فقط راهمون رو ادامه بدیم و اشتیاق داشته باشیم . از این سردر گمی خارج بشیم که این سر در گمی در همه جنبه های زندگیمون خودش رو نشون میده و بعدش تبدیل به ناچاری میشه . لذتی در متناسب بودن و در این مسیر هست که هیچگاه در هیچ زمان دیگه ای تجربه نکردیم و با این روش به جواب همه سوالات خودمون رسیدیم . در این روش شجاعتی در خودمون تجربه میکنیم ، شجاعت تصمیم گیری و اقدام برای خودمون . و این فرصتی هست که یکبار دیگه متولد شویم و در این راه خودمون رو لایق بهترین ها میدونیم و با کشف باورهای مخفی خودمون و اصلاح اونها طعم جدیدی از زندگی رو میچشیم
با سلام و تشکر فراوان
من سی و دوساله هستم و از چهارده پونزده سالگی دنبال لاغر شدن بودم
وقتی فکر به گذشته میکنم میبینم چقدر راحت چاقی رو یاد گرفتم و چقدر راحت باعث چاقی خودم شدم و چقدر برام سخت بود که باش کنار بیام
رژیم گرفتن مضر ترین کار دنیاست به نظرم
چون مداوم چیزهای بدتری رو به ما یاد میده
اول اینکه با خوردن چاق میشیم
دوم اینکه از خوردن بترسیم
مواد غذایی خطرناک هستن
و بعدازینکه با موفقیت لاغر شدیم در نهایت چاق میشیم و شکست میخوریم و سرکوب میشیم و خودمون رو در مقابل چاقی ضعیف میکنیم
دکتر کرمانی معروف ترین پزشک رژیم لاغری هست توی کلیپ های آموزشی جوری از مواد غذایی حرف میزنه که ادم پیش خودش فکر میکنه که واییی پس چی بخوریم
خدارو شکر میکنم که این راه و جلوی پام گذاشت تا بتونم لاغری رو یاد بگیرم واقعا خداروشکر
از استاد عزیز هم تشکر میکنم که همچین مطالب مفیدی رو اینطور رایگان در اختیار ما میگذارند
سپاس فراوان
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
با سلام خدمت دوستان متناسب و استاد عزیز
گام هشتم:
چرا چاق شدم ؟چرا لاغر نمیشم ؟
سال های زیادی برای لاغری تلاش کردم ولی نتیجه ی جز شکست و چاقی نمیگرفتم و برام سوال بود که چرا من نمیتونم لاغر بشم
این فکر ذهنم و مشغول کرده بود که چرا من به راحتی چاق شدم و اما نمیشه لاغر شد ؟
همیشه از مادرم از اطرافیانم از دوستان اشنایان میشنیدم که جاقی خیلی اسونه ولی لاغر شدن خیلی سخته
هر کی چاق شده دیگه نمیشه لاغر بشه و برای همیشه چاق می مونه
یا دلایل مختلفی رو برای چاقی پیش روم میزاشتن
که تو چون مادرت چاقه چون خانواده مادریت جاقن شما هم به مادرت رفتی ارثیتون چاقیه
همیشه با خودم میگفتم ما که جز چاقی چیزی از مادرمون به ارث نبردیم
و یا دلایل های بسیاری از قبیل ادم بعد از ازدواج چاق میشه
یا در دوران بارداری ادم چاق میشه و بعد از زایمان ادم لاغر نمیشه
یا غذا خوردن با دست ادم و چاق میکنه
یا بعد از یه سنی ادم دیگه لاغر نمیشه چون چربی ها محکم و سفت میشن و دیکه خیلی سخته لاغر شدن بعد از سن ۴۰به بالا
و در دور همی ها ادم بیشتر میخوره چون در دور همی ها ادم بیشتر از خوردن لذت میبره
خوردن مواد چرب و شیرینجات اینا از اون دسته موادی هستند که خیلی کالری دارن و ادم چاق میکنند اینا خیلی خطرناک هستند برای چاقی
فست فود خیلی خطرناکه چون ادم و چاق میکنه و خیلی بده
ااز اینجور باورها رو از زمان های خیلی قبل به ما اموزش دادن و بارها و بارها شنیدیم و این باورها رو در ما قوی کردن در واقع ما از بچگی از پدر ومادرمون و بعدا از دوستان و جامعه و اشنایان این زبان چاقی رو اموختیم و کار خاصی برای این جسمی که الان داریم انجام ندادیم خیلی راحت و اسون چاقی رو مثل زبان مادری و فارسی که از مادر و پدرمون و بعد زبان فارسی رو از زمانی که به مدرسه رفتیم یاد گرفتیم وهیچ زحمتی برای اون نکشیدیم
به همین دلیله که لاغر نمیشویم چون ما چاقی رو از بچگی یاد گرفتیم زبان لاغری بلد نیستیم
ما نمیتونیم با غذا نخوردن با رزیم گرفتن با پیاده روی کردن با قرص خوردن با عمل کردن این جسم رو کاهش بدیم
ما فقط باید یاد بگیریم که چگونه از طریق ذهن باید لاغر شد لاغری هم مانند چاقی که یاد گرفتیم باید یاد بگیریم
زمان میبره ما نباید توقع داشته باشیم با یکی دو هفته یا چند ماه به ایده ال برسیم
ما باید با اموزش دیدن لاغری و استمرار داشتن و تمرین کردن و از همه مهم تر عمل کردن به اون چیزی که اموزش دیدیم در این دوره ها به لاغری دست پیذا کنیم
یادگیری و اموختن از طریق تعامل بین مغز و ذهن انجام میگیرد
ما باید اموزش ها رو از طریق ذهن به مغز بسپاریم و مغز فرمان بردار ذهن هستش
و جسم هم نمایش دهنده مغز و ذهن هستش
اموزش لاغری باید حتما از طریق ذهن صورت گیرد
در این صورت هستش که برای همیشه میشه لاغر شد و لاغر موند
همانطور که چاق شدیم و جاق موندیم
ما نمیتونیم هر ان چیزی رو که درباره ی چاقی یاد گرفتیم فراموش کنیم فقط می تونیم با انجام ندادنش و تکرار نکردنش این اموخته ها رو کمرنگ کنیم و به جای اان اموخته های جدیدی (لاغری)رو بارها و بارها با تکرار کردن و استمرار داشتن در این مسیر به نتیجه دلخواهمون برسیم
لاغری خیلی اسونه همانطور که چاقی رو از طریق والدین رسانه دوستان اشنایان یاد کرفتیم به اسانی اموزش دیدم لاغری هم به وسیله ی شخص خودم اموزش می بینم و به راحتی مثل اب خوردن به ایده الم میرسم
اون کسانی که به ما چاقی رو یاد دادن توانایی اموزش لاغری به ما رو ندارند
من خودم با تلاش و استمرار در این راه و توجه کردن به افرادی که از این روش ذهنی شگفتی سازان این دوره هستند مهر و سندیه برای من که میتونم از این روش لاغر شد و از همه مهمتر لاغر موند
در این دوره ها من به باور ۱۰۰درصد رسیدم که هیچ روشی به اسانی و سادکی این روش وجود نداره
اموزش فقط از طریق ذهن انجام میشود همانطور که از بچگی اموزش رو از طریق ذهن یاد کرفتیم و جاق شدیم و کار خاصی انجام ندادیم الان هم به خودم تعهد دادم در این دوره ها باشم و با اموزش دیدن از طریق ذهن به وسیله ی استاد عزیزم که راهنمای ما هستند
اموزش ببینم و اموخته هام رو در زندکی به کار بگیرم و شرایط جسمی خودم رو تغییر بدم
خدایا شکرش بابت این همه اگاهی های عالی و فوق العاده
🌹زبان لاغری رو یاد بگیرید🌹 این تنها راه لاغر شدن هستش و هیچ راه دیگه ای وجود نداره برای متناسب شدن
خدایا شکرش
من همیشه در این مسیر ها هستم و باقی می مانم برای یادگیری بیشتر و بهتر و استاد شدن در این روش لاغری
(لاغر شوید و لاغر بمانید )👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻
با امید شادی و سلامتی و متناسب شدن برای همه ی دوستان عزیزم
و سپاس فراوان از استاد عزیزم بابت این همه اگاهی های ناب و عالی 👏🏻👏🏻👏🏻🌹🌹🌹🌹
سلام دوست عزیز
تویه جا از کامنتت به مطلب قشنگی اشاره کردی که من سالها درگیرشم والان با جمله تو فهمیدم میتونم اصلاحش کنم اگرچه استاد گفتند هیچی ژنتیکی نیست ولی باز مخم تکون نخورد ولی تو اینجوری که گفتی خندم گرفت و حسابی تکون خوردم.
این جمله که خانواده مادریت جاقن شما هم به مادرت رفتی وارثیتون چاقیه و همیشه با خودم میگفتم ما که جز چاقی چیزی از مادرمون به ارث نبردیم
آخه وقتی تو خونه صحبت میکنم مامانم میگه بلندگو قورت دادی وهمش میگه بلندی صداتون به بابا وخانواده پدرتون رفته .و منم میگم ما جز بلندی صدا چیزی از پدرمون وخانواده پدری به ارث نبردیم. نه چشم های رنگی . نه مالی . و…
الان که تکون اساسی خوردم مطمنم ارثی نیست ومن در محیط خونه از کودکی یاد گرفتم پس تلاشم رو میکنم تا من هم تن صدام آروم باشه ودلنشین .
ممنونم که بیدارم کردی♡
درود و خداقوت
گام هشتم : خداروشکر که من با این روش بی نظیر اشنا شدم
من عامل اضافه وزن خودم را عمل جراحی و بیماریم میدانستم و پذیرفته بودم بعد از این جراحی وزن من بالا میره من چاق شدن را یاد گرفتم و باور کردم و به راحتی پذیرفتمش وقتی چیزی رو اموزش میبینیم و یاد میگیریم دیگه نمیتوانیم فراموشش کنیم و از یاد ما نمیره چون یه سری فرمول ها در ذهن من ذخیره شده .من رانندگی رو اموزش دیدم و حتی بعد از مدت هاا که رانندگی نکردم و کلا به خاطر بیماری کنارش گذاشته بودم بعد از یک سال که باز شروع کردم کامل یاد اورشد برام و به راحتی و درستی انجامش دادم پس من رانندگی رو یاد گرفته بودم و اصلا با رانندگی نکردن .نداشتن ماشین و محدودیتهای دیگه نمیتوانستم رانندگی رو فراموش کنم پس چاقی رو هم من یاد گرفتم و پذیرفتم همه پرستارها و پزشکان به من میگفتن بعد از این جراحی خود به خود وزنت بالا میره و من اینو باور کردم پذیرفتم و فرمول های و عادات اشتباه چاقی در ذهن من ذخیره شد .خوب این اصلا درست نبود و اصلا پایه علمی نداشت چون افراد دیگری هم بودن که دقیقا همین داروها همین بیماری و همین جراحی رو انجام داده بودن ولی چاق نشده بودن .تفاوت من و اون افراد در پذیرفتن و باور کردن این حرف نادرست بود
و حال من با نخوردن .با محدودیت کردن خودم از غذا ها و فشار قراردادن جسمم با رژیم نمیتوانم فرمول چاقی در ذهن رو فراموش کنم چون اونو یاد گرفتم مثل همون رانندگی که حتی بعد از سالها نتوانستم فراموشش کنم و این ذهن من است که پذیرفته چاق شدن رو یک نیروی ذهنی که به اسم اشتها به اسم داروها و به اسم جراحی منو سوق میدم به سمت چاقی بیشتر
و الان اگه من قبول کنم که چاقی رو یاد گرفتم پس لاغری و تناسب اندام رو هم میتوانم باد بگیرم و همین طور پذیرفتن چاقی برای من کار اسانی بود
پذیرفتن لاغری و تناسب اندام و یاد گرفتن و بکار بردن فرمولهای لاغری در ذهنم و ذخیره کردنم عادتهای درست غذای و همراه کردن ذهن با جسمم در مسیر لاغری به راحتی میتوانم در مسیر لاغری قرار بگیرم
و فرمولهای لاغری رو در ذهنم ذخیره کنم و لاغر شدن رو یاد بگیرم و اموزش ببینم
داستااان من دقیقا تشابهه زیادی با داستانهای که استاد گفتن داشت 😍
سلام وقت همگی بخیر
چرا چاق شدم
من چاق شدن رو خیلی راحت با دیدن رفتار اطرافیان وباورهای اشتباه خودم بدون اینکه بفهمم یاد گرفتم بدون هیچ زحمتی
من ناخواسته آموزش دیدم وچاق شدم وزیاد خوردن خارج از نیاز بدنم با تکرار رفتارهای نادرست
یادمه که قبلا هر چه قدر دلم میخواست از غذای مورد علاقم واز شیرینی جات وبستنی مصرف میکردم وفقط به خاطر لذت غذا میخوردم وگاهی با خودم این فکر رو مرور میکردم که تنها سرگرمی ام غذاست چرا نخورم گاهی اوقات که پیش میومد مثلا عیدنوروزچندین وعده در روز یک کاسه پر آجیل ویا چند تا شیرینی وشکلات که از هر نوع یکی تست میکردم
ومصرف خیلی زیاد میوه به این دلیل که میوه چاق نمیکنه وخاصیت داره حالا که یادم میفته میگم که من چطور اون همه رو میخوردم
همونطور که خیلی از کارها رو آموزش دیدم ویاد گرفتم مثل درس خوندن یاد گرفتن یه زبان دیگه آشپزی وکارهای هنری ،چاق شدن رو هم خیلی عالی یاد گرفتم
باورهای اشتباه که داشتم مثل اینکه بعد از ازدواج چاق میشی ولی حالا افرادی رو میبینم که بعد از ازدواج متناسب میمونن
ویا این باور که بعد از زایمان چاق میمونی ولی افرادی رو میبینم که بعد از زایمان متناسب هستن
باوربعدی ارث که این باور صددر صد برای من رد میشه چون من یکی دو بار تونستم مقادیر زیادی از وزنم رو کم کنم
باور بعدی قدرت چاق کنندگی غذاها که اینهم رد میشه افراد متناسب زیادی رو دیدم که همه چی میخورن ولاغرهستن وباوهای خیلی زیاد دیگه ای که باعث چاقی بیشتر من شد
چرا لاغرنمیشم
وقتی به باورها ورفتار اشتباهم ادامه بدم ولاغر شدن رو آموزش نبینم لاغر نمیشم
باید لاغر شدن رو مثل خیلی از کارها باید یاد بگیرم وباورهای اشتباهم رو اصلاح کنم تا خودبخود جسمم لاغر بشه لاغر شدن مثل خیلی از کارها یه مهارته که اگه یاد بگیری دیگه به هیچ عنوان فراموش نمیکنی ولی باید استمرار تکرار وتمرین داشته باشم چون فرمولهای چاق کننده در ذهنم باقی میمونه ولی از بین نمیرن وفرمولهای لاغر کننده جایگزین میشن وبا رفتار درست واستمرار هیچ وقت اون فرمولهای مخرب برنمیگردن
سلام استاد..همیشه نوشته های من پر از امید بود.
اما تا امروز زیاد به جسمم توجه نمیکردم امروز یکهو پاهام رو دیدم و متوجه شدم که چاق شدم..
استاد حالم خیلی گرفته شده..میشه برم روی وزنه؟
چون بدن من خیلی زود تَرَک میخوره و برای اولین باره انقدر حس بد منو فرا گرفته..
سلام و درود
اگه فکر میکنی روی وزنه رفتن بهت کمک میکنه به حال بهتر برسی حتما امتحانش کن
معلومه که حالمو خوب نمیکنه! کِی تا حالا وزنه حال آدمهارو خوب کرده؟..
تازگی ها سر کار میرم و از خستگی زیاد دو روزه نتونستمسمت سایت بیام .
اما هنوز رویای لاغری خودم رو خط نزدم.باز هم صبر میکنم..میزارم این صد گام تموم به! صراط مستقیم رو رها نمیکنم. راهی که خدا بهم گفته رو رها نمیکنم.درسته الان راه زیاد هموار نیست اما دلیل نمیشه به جنگل و زیبایی هاش نرسم.
من آرمیتام! همونی که رژیمشم توی ۱۰ روز بیخیال نشد.چه برسه به راه به این آسونی !
راستی این روزا به قدری غذام کم شده و همیشه سیرم که حد نداره.پس از چی میترسم؟ من که خودم شک ندارم و مطمئنم پرخوری نکردم.
پس چه حرفی واسه گفتن دارم؟! از فایل شرح رژیم تا به امروز وقتی گشنهام نیست لب به غذا نمیزنم..پس راه رو درست میرم !!
فقط باید ادامه بدم و کم نیارم.
میام.پر قدرت. با برنامه ریزی…💪🏻
سلام استاد گرامی سلام دوستان متعهد
گام هشتم
ما از کودکی چاقی را اموختیم
وقتی شنیدیم که ازدواج باعث چاقی میشه با دیدن مادرم مهر تاییدی محکمی بر اموزش ذهنیم زده شدمخصوصا همیشه میگفت من قبل ازدواج ۶۰ کیلو بودم وقتی بهمون گفتن نخور چاق میشی مهر محکمی بر باور مواد غذایی چاق میکنند زده شد یادم زن عموم که فرد لاغری بود همیشه بچه هاش مجبور به خوردن میکرد و انها هم هنیشه از غذا فراری بودن چون خودش لاغر بود ولی مادر ما همیشه از خوردن منعمون میکرد و ما خیلی خوش خوراک بودیم
واقعا واقعا واقعا چاقی یک اموزش ذهنی و یک مهارت و لاغری هم یک مهارت از وقتی در دوره شرکت کرده ام به راحتی میتوانم خودم را لاغر کنم چون یاد گرفتم و به راحتی هم اگر تمرینات انجام ندم چاق میشم چون از قیل بلد بودم البته اموزش های چاقی کم رنگ تر شده
به نام خداوند بخشنده ی بی نیاز
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیزم ❤❤
هشتمین روز کلاس است و طبق معمول همه ی دوستان عزیزم که به دنبال تناسب هستند با شور و شوق فراوان کلاس ها رو دنبال می کنند ،منم که جای خود داره خیلی لذت می برم ،این دومین باره که توی زندگیم کاری رو که واقعا بهش علاقه دارم تجربه می کنم ،دفعه ی قبل که کاملا موفق شدم این بار هم همینطور خواهد شد .
جزوه ی کلاس روی میز است با این عنوان شروع شده :
چرا چاق شدیم ؟ چرا لاغر نمی شیم ؟
سه بار در زندگیم رژیم اساسی گرفتم که موفق شدم وزنم رو کم کنم ولی از جایی که به خاطر دارم همیشه و همه جا ترس از خوردن و کم خوردن و نخوردن را داشتم، اون سالها اسمش رو رژیم نمی ذاشتم ولی الان فهمیدم ،هر ترسی که از خوردن داشتم منشا رژیمی بوده و من ناخواسته تمام طول زندگیم رژیم داشتم ،خودم خبر نداشتم.
روزهای سخت وطاقت فرسای رژیم ،کم نکردن و هی کمتر خوردن ،ناراحتی و خشم ،ای بابا من تو خونه از همه کمتر می خورم ولی نه پسرم نه همسرم با وجود اینکه ماشالله می خورن وزنشون ثابت است ولی من نه ،بخورم (تازه خیلی کمتر از اونا )چاق می شم ،نمی خورم لاغر نمی شم .وای چه روزگار بدی بود .
این همه تلاش بی نتیجه باعث شده بود که رژیم گرفتن برای من کار سخت و طاقت فرسایی باشه ،تازه هر کس می دید می گفت وای باز رژیم هستی خوب جونی داری ،اونایی که همراه بودن خوب چیزی نمی گفتن ،ولی یک عده هم با خودشون کنار اومده بودن و می گفتن من نمی تونم نخورم راحت ،بازم به نظرم اونا برنده های چاقی بودن ،چون من انگار می خواستم بدوم برسم به لاغری، نگو روی تردمیل می دویدم در جا می زدم ،تلاش می کردم ،عرق می ریختم ولی سرجای خودم بودم بدون نتیجه ای که می خواستم .
الان اون نوشته ی استاد رو خوب درک می کنم بله رژیم برای منم به کار سخت و دشوار و بی نتیجه و دست نیافتنی تبدیل شده است. 😔😔😔
حرف ،حرف آموزش و یادگیری است.
هر چیزی که الان بلدیم یاد گرفتیم یا خواسته یا ناخواسته مثل سواد ،رانندگی ،زبان فارسی که ناخواسته بود یا اگه بخوایم زبان های دیگه رو .
همه ی ما با تمام وجود این رو درک می کنیم و باور داریم که بدون آموزش نمی تونستیم بخوانیم و بنویسیم.
نکته ی مهم :
هر چقدر تلاش کنیم نمی توانیم مهارتی را که آموزش دیده ایم فراموش کنیم .
سال ۸۳ گواهینامه ی رانندگی گرفتم ،اوایل پشت فرمان نمی نشستم ،تا اینکه پیش اومد رانندگی کنم ،اولش با ترس و دلهره بود ،فرمان ماشین را محکم گرفته بودم و مرتب توی آینه نگاه می کردم ،روزای اول وقتی رانندگی تمام می شد انگار کوه کنده بودم، پیاده می شدم حسابی خسته بودم با وجود اینکه من عاشق رانندگی بودم ،ولی طولی نکشید که مهارت لازم رو با تمرین و تکرار رانندگی بدست آوردم و به سادگی آب خوردن رانندگی می کردم ،الان چند سالی میشه پشت فرمان ننشستم مطمئنم که رانندگی رو فراموش نکردم ولی دوباره بخوام سوار شم باید اون مهارت رو تکرار و تمرین کنم .
نتیجه درسته من می دونم که آنچه رو آموزش دیدم فراموش نمی کنم و در ذهن من باقی خواهد ماند .
البته بدونید اون آموزش هایی که به طور مداوم ازشون استفاده می کنیم مثل آشپزی یا رانندگی ،جزو اطلاعات در دسترس مغز هستند و احتیاجی به بازیابی ندارن .
ولی بعضی از اطلاعات که سال ها ازشون استفاده نکردیم به تمرین و تکرار برای در دسترس بودن احتیاج دارن .
ارتباط مطالب جزوه با چاقی :
اول بدونید که ما چاقی رو از گذشته بطور نا خواسته آموزش دیدیم مثل زبان فارسی که باهاش صحبت می کنیم .
باید بدونیم در تمام روش هایی که تاکنون انجام دادیم هیچ آموزشی در کار نبوده و ما در هیچ روشی جز لاغری با ذهن ،اصلا فکرش رو هم نمی کردیم که لاغری رو باید یاد بگیریم .
فقط و فقط با تحت فشار گذاشتن جسم که نشانگر تفکر ماست ،خواستیم نتیجه رو تغییر بدیم .
یاد گرفتن یا آموختن از طریق تعامل مغز و ذهن است و جسم نمایش دهنده ی میزان مهارت ماست .
عالی بود مثل خیاط ،خیاطی رو یاد گرفته و دوختن لباس نمایانگر آموخته های خیاط است .
دقیقا درسته ما تو هر کلاسی شاگرد زرنگ و تنبل داریم پس یادمون باشه خوب و بادقت و شور و شوق آموختن در این کلاس ها شرکت کنیم و صد خودمون رو نشون بدیم ،همه ی ما باید شاگرد اول بشیم ،تا حالا نشده یک کلاسی باشه همه شاگرد اول باشن ،ولی کلاس ما حتما همین طوریه 💪💪💪
جزوه واقعا عالی بود ،خیلی دوسش داشتم که راه رو برام مثل روز روشن کرد .استاد سپاسگزارم 🙏🙏🌹🌹
حالا نوبت فایل صوتی است :
استاد عزیزم توی فایل گفتن ،مهم ترین علت و مشکل مایی که این همه سال سختی کشيديم درمورد چاقی ،ندانستن علت مشکلمون بوده .
واقعا، همین طوریه .منم بعد از گذشت این همه سال و خستگی از راه های طولانی رفتن ،به دنبال دلیل بودم که به این سایت هدایت شدم .
امروز قراره به ما بگن علت چاقیمون چیه وچرا نمی تونیم لاغر بشیم .
استاد از ما گفتن ،از اینکه ما در شهرهای مختلف متولد شدیم ،در خانه های مختلف با فرهنگ ها و آداب و رسوم مختلفی بزرگ شدیم .
چیزهای زیادی از کودکی یاد گرفتیم که برای آموزش خیلی از اونها ما تصمیم نگرفته بودیم .
مثل زبان مادری یا زبان محلی .
خیلی آسون یاد گرفتیم حرف بزنیم به زبان مادری اما اگه بخوایم زبان دیگه ای رو حرف بزنیم دیگه به اون آسونی نیست باید آموزش ببینیم و تکرار و تمرین کنیم .
چیزهایی رو که از کودکی یاد گرفتیم ،نمی تونیم فراموش کنیم ولی اگه مدتی ازشون استفاده نکنیم کمی کمرنگ میشن و برای یاد آوری ما رو کمی دچار مشکل می کنن .
فرض کنید در سن نوجوانی شما به کشور دیگری مهاجرت می کنید ،زبان آن کشور رو با تکرار تمرین و آموزش یاد می گیرید و چون در اون کشور از زبان فارسی استفاده نمی کنید ،بعد از سالیان زیادی که به کشور برگردید صحبت کردن به زبان مادری براتون سخته ،ولی هرگز اونو فراموش نکردید .
چرا ؟
چون ما آنچه رو که آموزش دیدیم هرگز فراموش نمی کنیم .
همه ی ما که اضافه وزن داریم اونو یاد گرفتیم از کی ؟
بطور مثال اگه شنیدی بعد از ازدواج چاق میشی و باور کردی متاسفانه این اتفاق ناخواسته برای تو خواهد افتاد .
درباره ی من اول اینکه مادری دارم که چاق است و این باعث اضافه وزنم شده بود .
اینو شنیده بودم که بعد از ازدواج آدم چاق میشه توی ماه اول زندگی مشترک ۵ کیلو وزنم اضافه تر شد و در بارداری همین طور .
اگه باور چاق شدن داشته باشید ،مهم نیست دوست داری یانه ،این موضوع برای ذهنت طبیعی میشه و با هدایت ذهنت شما رو به سمت زیاده روی در خوردن می کشونه، که شما رو به باورت برسونه .
موضوع دوم :
چرا لاغر نمی شیم ؟
الان که فهمیدیم چرا و چطوری چاق شدیم خیلی واضح است که چرا نمی تونیم لاغر بشیم .
با نخوردن غذا نمی شه لاغر شد .
با سر ساعت خاص خوردن نمی شه لاغر شد .
با جراحی نمی شه لاغر شد .
همون طوری که با هر کدوم از اینا نمی تونی زبان مادر رو فراموش کنی ،با حرف نزدن ،با سرساعت حرف زدن ،با جراحی فک و صورت .
همه ی ما می دونیم که الان با آموزش چاق شدیم، پس برمی گردیم و با همین روش لاغر می شویم .
نکته ی مهم :
هیچ کدوم از ماتوقع نداریم یک شبه یا یک ماه یا یک ساله یک موزیسین باشیم یا زبان دیگه ای رو مثل زبان مادری صحبت کنیم ،یا راننده ی اتومبیل رانی بشیم،
این توقع واقعا از ذهن همهی ما دور است .
لاغری هم همینه ،لطفا توقع یهویی نداشته باشیم .
این فقط خودمون رو اذیت می کنه .
خواهش می کنم هر وقت عجله اومد سراغت ،این مثال هارو برای خودت مرور کن تا باورت پر رنگ تر بشه و مثل همیشه با انرژی و توان مضاعف به راهت ادامه بدی .
امروز استاد ما رو با مشکل اساسی چاقی آشنا کرد .
آخر کلاس از خوبی چاقی هم برامون گفت ،لذت های زیادی که نصیب ما میشه و لاغر ها هیچ وقت نمی تونن لذتش رو ببرن مثل :
عالی بود ،استاد گرامی بابت این همه مطلب جدید و آموزنده از شما سپاسگزارم 🙏🙏🌹🌹
دوستان و همراهان عزیز برای همتون آروزی تناسب اندام رو دارم ❤❤
در پناه خداوند باشید .
سلام دوست گلم.به به
به به زیاد به این متن و نگاهت به این فایل.
فوق العاده و فضایی بود…
هر بار کامنتای شما دوستان رو میخونم انگیزهام برای ادامه دادن بیشتر میشه
مهم اینه من توی این راه ارامش دارم.
درسته اگه چاق بشم برام مهمه، اما آرامش خیالم از همه چیز مهم تره
اینکه دارم تمام سعیمو میکنم مثل یک فرد متناسب رفتار کنم و فکر کنم بهم انگیزه میده
اینکه در کنار کسانی هستم که ذهنیت تناسب رو در خودشون پرورش میدن بهم انگیزه میده
اینکه اینجا همه حرف همدیگه رو میفهمن، اگه بگی ترسیدم، پرخوری کردم، نتونستم خودمو کنترل کنم، کم میخورم اما چاق میشم همه حرفتو میفهمن..
همه میدونن داری زیر فشار ذهنی لِه میشی.
چیزی که بقیه نمیفهمن و فقط با نگاه های سنگین میخوان بهت ثابت کنن که بعد از رژیمت چاق شدی…
آره چاق شدم اما صدقه سرم باشه!
راهی که خدا بهم نشون داده و من رو انتخاب کرده رو بخاطر حرف مردم رها نمیکنم
تا حالا فکر کردم که اگر خودم تک و تنها توی این جهان زندگی میکردم آیا برام مهم بود چاق باشم یا لاغر؟
معلومه که آنچنان که الان برام مهمه نخواهد بود..
چون حالا خودم رو با کسایی مقایسه میکنم، اندام هایی میبینم و ادم های بی رحمی دور و برم هستن که بهم تذکر میدن و حرفای دل خراش میزنن بدون اینکه بفهمن چطور دارن به روحم آسیب میزنن من به دنبال سریع لاغر شدن یا چاق نشدن هستم.
من دنبال لاغری نیستم، فقط میخوام اضافه نکنم.حتی اگه ثابت بمونم هم جای تیلیارد ها بار شکر داره.
چون همه ما دردِ چاق شدن رو چشیدیم.همه میدونیم چقدر درد داره وقتی برگردی به جسمت نگاه کنی ببینی تَرَک پوستی جدید زده:)
اما این دردها من رو قوی میکنه و سرِ پا نگه میداره.
مثل همیشه خودم پشت خودم وایمیستم و فقط ادامه میدم.
این راهو تا تهش میرم ببینم چی میشه
۱۶ سال با اون ذهنیت زندگی کردم نتیجهاش شد این جسمم.
حالا چند صباحی با این ذهنیت زندگی میکنم و نتیجهاش به امید الله عالی خواهد بود..
سلام آرمیتای عزیزم 💖❤
آرمیتا جون شما شدی فرشته ی نجات من 🥰🥰
خیلی لطف داری و بزرگواری نازنینم بخاطر اینکه پاسخ به دیدگاه من میدی .
منم چند روزی میشه حالم خوب نبود ،یعنی مثل روزای اول شروع نیستم ،هر چی فکر کردم نفهمیدم چی شده ،خیل اوضاعم خوب بود ،لاغری که اصلا همون اوایل از ذهنم پاک شد به طوری که گاهی می ترسیدم نکنه برام مهم نیست، لاغر نشم 😄😄😄
اما برام خیلی مهم است که رفتار غذایی رو که داشتم عوض کنم اینکه درست و به اندازه غذا بخورم .
چند روزه کنترل از دستم خارج شده و فکرهای عجیب و غریب گذشته توی ذهنم می چرخه ،سعی می کنم همه رو با جواب های منطقی که یاد گرفتم پاسخ بدم و باورش رو کمرنگ تر بکنم .
چند روزه خوردن زیاد حالمو بد کرده ،بهمم ریخته به طوری که نتونستم تمرکز داشته باشم برای ادامه ی مسیر ،امروز پیام محبت آمیز شما رو خوندم واقعا بهم امید و آرامش داد .
تونستم فکرم رو جمع و جور کنم و حالمو بهتر کرد .
فهمیدم درسته من برای لاغری اصلا عجله ندارم ولی اشتباه من این بود که برای درست خوردن و حتی تغییر فرمول ها عجله داشتم، اصلا فکر کردم همه چی درست شده و من دیگه امکان نداره خارج بشم که شد 😔😔
امروز دوباره شروع کردم .
الان یاد گرفتم هر بار خراب شد دوباره از اول ،این قدرتکرار و تمرین می کنم که درست بشه .
عزیزم نوشتی از اینکه کسی ما رو درک نمی کنه، بله واقعا همین طوره ،قبل از آشناییم با این سایت عالی ،هیچ کس نبود درباره پرخوری ،بدخوری ،حال بدم براش بگم فقط یک دوست متناسب داشتم بهش گفته بودم هر وقت حالم بده بهت زنگ می زنم تو نمی فهمی من چی می گم فقط گوش کن تا من سبک تر بشم ،اون طفلکی هم گوش می کرد و فقط در کل انرژی از دست رفته ام رو بهم بر می گردوند.
الان خوش حالم که اینجا شما دوستان عزیز رو دارم .
چند بار دوست داشتم به استاد بزرگوار بگم کاش این سایت یک برگه ی درد و دل داشت که ما می تونستیم اونجا دردو دل کنیم و دوستانمون بهمون انرژی بدن ،روزایی که درگیری ذهنمون زیاد میشه ،من توی این چند روز نتونستم هیچ جا دردو دل کنم فقط با خودم درگیر بودم .
البته بخاطر اینکه میدونم ایشون خیلی کارشون زیاد خجالت کشیدم براشون بنویسم و زحمت استاد گرامی رو زیاد کنم .
خیلی خوش حال شدم پیامت رو دیدم سر حرفم باز شد ببخشید عزیزم که متنم برات طولانی شد .
می بوسمت💋💋
برات بهترین روزها رو آرزو دارم .❤💖
در پناه خدا شاد باشی
سلام دوستم.چقدرررر جالب:) منم چندین روزه از مسیر جدا شدم..چون اضافه کردم و دلیلش رو نمیدونم و این خیلی برام سخته:)
خیلی خیلی سخته چون دو ماه سختی کشیدم و رژیم گرفتم حالا دوباره اضافه کردم.
اما تا رفتم توی اینستاگراج تا دوباره رژیم قبلیم رو بگیر