0

گام ۸: علت اصلی چاقی چیست؟

علت اصلی چاقی
اندازه متن

علت اصلی چاقی موضوع مهمی است که درک آن می تواند پاسخ بسیاری از ابهامات ذهنی درباره چرا چاق شدن و لاغر نشدن را واضح می کند.

برای بسیاری از افراد چاق علت اصلی چاق بودنشان واضح نیست. آنها نمی دانند چرا چاق شدند. حتی اگر دلایل مختلفی برای چاقی خود داشته باشند اما نمی دانند واقعا علت اصلی چاقی آنها چیست!

سی و پنج سال چاق بودم و در این سال ها بارها برای لاغر شدن از روش های مختلف اقدام کردم اما نتیجه نهایی همیشه چاقی بود.

علت اصلی چاقی من چیست!

همه ما دلایل مختلفی برای چاقی خود داریم و آنها معمولا از طریق شنیده های ما از دیگران یا دیدن نمونه های مشابه مانند خودمان در ذهن ما ایجاد شده اند اما این واقعیت ماجرا نیست.

من در سال هایی که چاق بودم مهمترین دلیل چاقی خودم را ژنتیکی بودن چاقی می دانستم چون بارها از والدین و اطرافیانم شنیده بودم که ژنتیک خانوادگی ما چاقی است و من شبیه عموهایم هستم.

از همان کودکی در عین حال که چاق بودم اما درباره موارد دیگر مانند طاس شدن هم به من وعده می دادند که چون شبیه عموهایت هستی حتما طاس می شی.

هر فردی که اضافه وزن دارد برای وضعیت خود دلایل مختلفی دارد که مجموع این دلایل باعث ایجاد انتظار چاقی و چاق تر شدن در ما می شوند.

هربار که برای لاغر شدن تصمیم می گرفتم از روش های لاغری استفاده کنم قبل از شروع می دانستم که من لاغر شدنی نیستم و حتی اگر لاغر شوم دوباره چاق خواهم شد اما رنج چاقی سبب می شد با تمام ناامیدی از لاغر شدن بارها برای لاغر شدن از طریق روش های مختلف اقدام کنم.

نکته جالب توجه این بود که هربار تصمیم به لاغر شدن می گرفتم، از همان هفته اول مادرم از من سوال می کرد: تو که لاغر بشو نیستی چرا باز داری رژیم میگیری؟!

شنیدن این جمله از زبان مادرم و افراد دیگری که خودشان چاق بودند سبب شده بود که لاغر شدن در ذهن من کار واقعا سخت و دست نیافتنی باشد.

به لطف خدا زمانی که تصمیم گرفتم از قدرت ذهن برای لاغر شدن استفاده کنم اولین مطلبی که درک کردم کشف علت اصلی چاقی بود اینکه ذهن من چاق شدن را یاد گرفته بود و من برای یادگیری چاق شدن ذهنم کار خاصی انجام نداده بودم و اصلا از این موضوع اطلاع نداشتم.

اما در مفابل همیشه برای لاغر شدن این من بودم که تصمیم می گرفتم لاغر شوم و اتفاقا این تصمیم همیشه برای من با زجر و ناراحتی همراه بود.

همه ما در زندگی برای یادگیری موضوعات مختلف تحت آموزش قرار گرفته ایم. این کاملا طبیعی است که وقتی تحت آموزش قرار می گیری انتظار یادگرفتن در شما ایجاد میشود.

حالا تصور کنید شما چاق شدن را از اطرافیان خود یاد گرفته باشید. این طبیعی است که انتظار چاق شدن در شما ایجاد شود و در واقع علت اصلی چاقی همین آموزش دیدن چاق شدن است نه ژنتیک و سوخت و ساز و هر دلیل دیگری.

در جستجو برای درک قوانین ذهن به این درک رسیدم که ما می توانیم به ذهن خود موضوع جدیدی را آموزش دهیم و از طریق تکرار و تمرین آموخته ها را به مهارت خود در زندگی تبدیل کنیم اما هرچقدر تلاش کنیم نمی توانیم مهارت خود را از یاد برده و به طور کامل آن را فراموش کنیم.

علت اصلی چاقی

علت تدام چاقی چیست؟

ما نمی توانیم آنچه آموخته ایم را فراموش کنیم. این تنها علت تداوم چاقی و در واقع علت اصلی چاقی است.

روشی برای فراموش کردن آنچه یاد گرفته ایم وجود ندارد.

ذهن، مانند جاده ای یک طرفه است که فقط می تواند یاد بگیرید و نمی تواند فراموش کند.

توانایی مغز برای آموختن بی نهایت است اما نکته مهمی که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که: ما انتخاب می کنیم چگونه از اطلاعات ذخیره شده در مغز خود استفاده کنیم.

شما می توانید بی نهایت اطلاعات در مغز خود ذخیره کنید اما از آنچه دوست دارید فقط استفاده کنید.

استفاده کردن از اطلاعات باعث در دسترس تر بودن آنها در مغز ما می شود.

به همین دلیل است که موضوعات تکرار شونده در زندگی را به خوبی به یاد می آوریم اما موضوعی که کمتر مورد استفاده قرار می گیرد را اگر بخواهیم به یاد بیاوریم باید مقداری فکر کنیم که این فکر کردن همان جستجو کردن در بین انبوده اطلاعات ذخیره شده در مغز است.

وظیفه ذهن در زندگی

وظیفه هدایت ما در زندگی به عهده ذهن است.

ذهن ما با استفاده از آموزش هایی که ما یاد گرفته ایم مسیر حرکت ما در زندگی را مشخص می کند.

چاق شدن موضوعی بوده است  که ما از گذشته آن را یاد گرفته ایم و در به کار گیری اصول آن به درجه استادی رسیده ایم و نتیجه این آموزش، جسمی است که الان مالک آن هستیم. پس علت اصلی چاقی خودمان هستیم حتی اگر اطلاع نداشته باشیم.

چاق شدن از معدود آموزش هایی است که نیاز به بازنگری و به روزرسانی ندارد، چون ذهن ما بر اساس همان آموخته های پیشین خود عمل می کند.

علت اصلی چاقی مداوم و مرحله ای این است که برای چاق تر شدن نیاز به آموزش جدید و یادگیری مهارت های بیشتر نداریم و تنها با تکرار همان آموخته های قبلی می توانیم بارها چاق تر شویم.

تنها راه ممکن برای لاغر شدن؟!

در تمام روشهایی که فرد چاق برای لاغری استفاده می کند تنها جسم خود را تحت فشار فیزیکی قرار می دهد چون تصور او این است که علت اصلی چاقی او جسم می باشد و با این کار تلاش می کند تا از طریق محروم کردن جسم خود از دریافت مواد غذایی یا تحت فشار گذاشتن جسم خود از طریق انجام فعالیت های ورزشی سنگین مقداری از وزن خود را کاهش دهد.

همانگونه که شما با تحت فشار گذاشتن خود نمی توانید رانندگی کردن، خیاطی کردن، نقاشی کشیدن و یا هر دانش دیگری را فراموش کنید، با تحت فشار گذاشتن جسم خود نمی توانید چاق شدن را به فراموشی بسپارید.

از آنجایی که برای کاهش وزن و سایز، لاغر شدن را یاد نگرفته اید مسلما بعد از اتمام مراحل رژیم یا ورزش به وزن قبلی خود بر می گردید چون مجددا بر اساس آموخته های قبلی خود برای چاق شدن رفتار خواهید کرد و سبب می شود که این سوال در ذهن شما ایجاد شود که با این همه تلاش و تحمل سختی برای لاغر شدن چرا لاغر نمی شم؟

یاد گرفتن یا آموختن از طریق تعامل بین مغز و ذهن انجام می شود و جسم نمایش دهنده میزان مهارت شما در یادگیری است. همچنین از طریق جسم با تکرار و تمرین آنچه آموخته ایم مهارت خود را در اجرای آموخته ها بیشتر می کنیم.

بنابراین از طریق جسم به تنهایی نمی توان مهارتی را آموخت و حتما باید یادگیری از طریق ذهن صورت پذیرد و سپس با جسم آنچه آموخته ایم را تکرار و تمرین کنیم یا یادگیری ما کامل تر و مهارت ما در اجرای آموخته ها بیشتر شود.

در فرایند چاق شدن دقیقا این پروسه را طی کرده ایم.

علت اصلی چاقی ما افراد این است که ابتدا چاق شدن را از طریق ذهن و توسط اطرافیان یاد گرفته ایم سپس جسم ما با تغییر وضعیت دادن و چاق شدن آنچه آموخته ایم را به معرض نمایش و تمرین قرار داده است و با تکرار چاق تر شدن مهارت ما در چاق شدن هر روز بیشتر و بیشتر شده است.

پس اگر تمایل دارید لاغر شوید و مهمتر از آن لاغر بمانید باید لاغرشدن را ابتدا از طریق ذهن خود بیاموزید و سپس با جسم خود لاغر شدن را تمرین کنید و در این کار استمرار داشته باشید تا آنچه درباره لاغر شدن آموخته اید در جسم شما نمایان شود.

هیچ راهی دیگری برای لاغر شدن وجود ندارد.

همانگونه که همه افراد چاق، چاق شدن را از والدین، رسانه ها و … آموخته اند. این علت اصی چاقی است و اکنون باید لاغر شدن را یاد بگیرند.

با این تفاوت که لاغر شدن را خودمان باید یاد بگریم. آنهایی که به ما چا شدن را آموخته اند توانایی آموزش لاغر شدن به ما را ندارند.

با توجه کردن به تصاویر افرادی که با تصمیم گرفتن برای یادگیری لاغر شدن از طریق ذهن توانسته اند شرایط جسم خود را از وضعیت چاقی به لاغری تبدیل کرده و شگفتی سازان لاغری با ذهن شوند می توانید به اهمیت موضوع یادگیری لاغر شدن بیشتر پی ببرید.

اهمیت این موضوع سبب شد تا از طریق این فایل آموزشی مطالب مهمی درباره علت اصلی چاقی و چگونه یادگیری چاقی را با شما دوستان عزیز به اشتراک قرار دهم.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای درک بهتر علت اصلی چاقی باید به سوابق یادگیری مهارت های خود در زندگی رجوع کنید. چاقی مهارتی است که به مرور در زندگی آن را یاد گرفته ایم اما عدم آگاهی سبب می شود دلایل اشتباه برای چاقی خود داشته باشیم.

  • مواردی که در زندگی از طریق آموزش یاد گرفته اید را شرح دهید.
  • درباره افزایش مهارت خود پس از یادگیری و تمرین آموزش ها شرح دهید.
  • شباهت چاق شدن با سایر مهارت هایی که یادگرفته اید را شرح دهید.
  • چگونه مهارت شما درباره چاق شدن بیشتر شده است.
  • دیدگاه خود درباره یادگیری مهارت لاغر شدن را بنویسید.
  • آیا در روش های قبلی که برای لاغر شدن استفاده کرده اید مهارت لاغر شدن را یاد گرفته اید؟
  • پروسه یادگیری لاغر شدن و ارتباط انجام تمرینات با افزایش مهارت لاغری و در نهایت لاغر شدن را شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.08 from 130 votes

https://tanasobefekri.net/?p=10111
برچسب ها:
270 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فریبا
      1403/01/27 20:43
      مدت عضویت: 552 روز
      امتیاز کاربر: 4690 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 341 کلمه

      سلام 

      من خیلی دلیل برای چاق شدن داشتم و از خودم از کارهام انتطار چاقی داشتم 

      خودمو چن میگفتم چاقم لایق خیلی چیزها نمیدونستم دلیل وبهانه هاییک فقط شنیدمو باور کردم 

      اما اومدن ب این سایت اشنایی با این مطالب ب من نشون داد ک جور دیگه هم میشه نگا کرد ولی ومن فهمیدم ک وقتی خداوند میگه چرا نمیاندیشید چرا تعقل نمیکنید یعنی چی 

      هیچ دلیل برای چاق بودن من وجود نداره 

      ب جایی رسیدم تموم نشانه ها بهم میگن پاشو خودتی همه چیز خودتی 

      ب جای فرار از مشکلات یا غرق شدن توشون وایسا و حل کن 

      کلی من جا میزنم یاد نگرفتم ک زندگی یعنی همین یعنی تضاد ها چالشه ارو ببینی حل کنی 

      ولی مقایسه رو یاد گرفتم در جازدن ترسیدن غرق شدن رو یاد گرفتم کدوم اینها ب من تا ب الان کمک کرده هیچ کدوم 

      بیا از اینجای زندگی ب بعد حل کنیم 

      هر مشکلی گذرا هس میگذره وبعدی شروع میشه تو اگه بمونی توش اخرش میبینی لحطه اخره و تو ب خواست هات نرسیدی 

      زندگی اصلا یعنی این 

      چاقی ب من قوی شدن رو داره یا دمیده 

      ب من میگه فریبا درونت اینها هس 

      هیچ دلیلی جز خودمون برای چاقیمون برای بیمارهامون وجود نداره 

      این همه فرد متناسب ک دلیلهای مارو نقض میکنند چرا اونهارو نمیبینیم 

      همیشه پدرم بچه ک بودیم اونهایی ک سطح مالی از ما پایینتر بود رو برامون مثال میزد ومن میگفتم چرا بالاتر از خودتو نمیبینی 

      میگفت همیشه باید ب پایینتر از خودت نگا کنی 

      حالا من برای لاغری نباید  ب افراد چاق اطرافم نگا کنم بلکه باید افراد لاغر ببینم و باورهای اونها ور در خودم پرورش بدم خودمو دوباره بسازم 

      دوباره تربیت کنم دوباره ب خودم داده بدم 

      مثل باغی ک توش گیاه گل بکارم گلهایی ک دوس دارم درختهایی کدوس دارم میوهای ک دوس دارم رو برداشت کنم حالا میتونم بمونم بگم ن ب این دلیل نمیشه این درخت کاشت و میتونم بکارم وابش بدم ولدتشو ببرم 

      میتونم بترسم نرم جلو میتونم برم و یبار بخودم بیام ببینم اوه باغ من رشد کرده 

      من میتونم 

      اون موقع هس میفهم زندگی چیه 

      من دوس دارم زیبایی های زنگدی رو ببینم دوس دارم دلیلی برای نرسیدنهام نتراشم بلکه ببینم چجوری حل میشه 

      واین خود

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Reza
      1403/01/22 15:16
      مدت عضویت: 418 روز
      امتیاز کاربر: 17846 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 910 کلمه

      حدود ۱۴ سال پیش کسب و کار خودم را شروع کردم و شروع به کاسبی کردم 

      بخاطر اینکه افکار مناسبی در مورد توانایی های خودم در مهارتم نسبت به کارم داشتم با اعتماد به نفس فراوان کار میکردم 

      هر دو هفته یک بار خرید های سطحی و هر یک ماه یا ۲ ماه یکبار خرید کلی داشتم در حدی که در سال ۱۳۹۰ حجم خریدی که عمده ای انجام میدادم حدود ۳ یا ۴میلیون میشد و وقتی اون روز اجناسم را میاوردم و شروع به چیدین در مغازم میکردم پدرم هم میومد که یک سری بهم بزنه همیشه و براساس افکار خودش منو میخواست راهنمایی کنه و عقایدش را بیان میکرد و میگفت

       حواست هست 

      میدونی داری چیکار میکنی

       میتونی اینها را بفروشی

       یکم کمتر بیار اینها را بفروش و بعد دوباره 

      و در کل از این افکار و حرفها هر بار در طی چند سالی که کسب و کار خودم را داشتم به من زده میشد

       و هر بار که من برای خرید میرفتم این حرف ها تکرار میشد و من بخاطر الگوهایی که دیده بودم این باور را داشتم که میتونم و انجام میدادم اون موقع از هیچ کدوم از قوانین الهی اطلاعی نداشتم ولی دقیقا طبق اصول حرکت میکردم خلاصه هر بار در مورد مراقب بودن به من توصیه میشد و من هر بار با اعتماد به نفس بیشتری حرکت میکردم چون به کارم ایمان داشتم 

      و حال که نگاه میکنم با اینکه هر بار پدرم میدید که موقعی که میخوام خرید انجام بدم اجناس قبلی کلا تموم شده و بخاطر سودهایی که کرده ام و تغییراتی که از لحاظه مالی برام ایجاد شده چقدر پیشرفت کرده ام ولی باز هم همون راهنمایی ها با شدت بیشتر ارائه میشد و الان میفهم که اگر من واردات و صادرات هم میکردم بازم همین افکار بهم گفته میشد 

      چون پدرم ۳۰ سال کارمند بود و از نقطه نظر خودش دنیا را میدید زندگی براساس حقوق سرماه و فقط میشود با همون حقوق زندگی کرد بخاطر بودن در منطفه امن و خیال جمعی که من یه پول سر ماه دارم 

      با اینکه زمانی که من شروع کردم از زیر صفر شروع کردم و دقیقا بعد از ۲ سال خونه ماشین و کلی دارایی داشتم ولی هر روز این در گوشم گفته میشد حالا خوبه به یه چیزهایی رسیدی ولی یه کاری برای خودت پیدا کنم که صبحها بری سر اون کار یه حقوق سرماه داشته باشی که اگر اتفاقی افتاد دستت به همین حقوقه باشه یه بیمه ای هم داشته باشی

       هیچ وقت نمیشه یک نگرش را که بهش چسبیدی رها کنی بلکه هر روز تزئینش هم میکنی 

      اینقدر این حرف ها به من زده شد که ترس وجودم را فرا گرفت و تبدیل به جمع اوری کسب کارم شدم 

      هدفم از تعریف این داستان این بود که بگم روند چاقی هم در زندگی هم همین طور بود و براساس تعریف هامون چاق شدیم و یا براساس خواسته دیگران هر کسی دنیا را از نگاه خودش میبینه 

      به من هر روز گفته میشد که خوردن خوب هست و باعث سلامتی و خوشحالی هست از اونجایی که ذهن هم همیشه به دنبال لذت بردن هست تلاش کرد برای کسب خوشحالی پس روند چاقی من شروع شد 

      حالا هم با نقطه نظر دیگران دارم مواجه میشم که لاغری خوب نیست و اعلام میکنند ما خوشحال نیستیم که اینطوری اینقدر لاغر شدی و باز در تقابل افکار و برخورد با نقطه نظرهای دیگران در کار و شغل داشتن هم همین طور هست حالا که از نگاه اکثریت اینطور هست و این چیزی که من باهاش در ارتباط هستم این اعلام میشه خوبه سرکار هستی و اخر ماه یه دریافتی ای داری بیمه داری خیلی ها همین را هم ندارند

       و با یک چیز بزرگتر ترس را بهمون القا کرده اند و تموم این اتفاقات بخاطر قبول کردن اطلاعات و تکرارشون بوده هر بار تلاش کردم از روش های مختلف لاغر بشم و یا به خواسته هام برسم ولی من با فشار فیزیکی و جسمی چاق نشدم که بتونم لاغر بشم ولی بخاطر اینکه با توضیح یک کار عملی و فیزیکی چاقی در ذهنم ثبت شد پس فکر کردم با انجام کاری باید لاغر بشم و یا باید بیشتر کار فیزیکی انجام بدم تا پولدار بشم 

      هیچ نیازی به کمتر و یا بیشتر خوردن نیست هیچ نیازی به انجام کار خاصی نیست 

      با ایجاد تعریف های درست و در راستای خواسته خیلی راحت به هر انچه که میخواهیم میرسیم 

      برای چی میخوام لاغر بشم و به عنوان یک لذت اون خواسته تعریف بشه برای ذهن

       اما چطور

       از همون روشی که چاقی در من ایجاد شد با آموزش و تکرار لاغری 

      هزاران بار بهمون گفته شد که چاقی خوب و این کار ثبت شد در منطق ذهنمون

       کار ذهن حرکت به سمت لذت بردن و راحتی هست پس هر چیزی را براش به عنوان راحتی و تفریح و لذت تعریف کنم انجام میدهد و هر چیزی را عذاب دهنده باشد رنج مغز من دارم هر روز متناسب تر و خوش هیکل تر میشم برای اینکه در ذهنم لاغری و تناسب اندام لذت تعریف شده 

      چندین بار بهم گفته شده ما همان رضا قبل را خوشمون میومد لاغری بهت نمیاد ولی من توجهی نکردم و حتی هیچ بحثی را ادامه ندادم چون اگر شروع کنم دارم به چاقی توجه میکنم و میشود دوباره قدرت گرفتن چاقی

       من چاقی را رها کردم که در گوشه ای در انباری خاک بخورد 

      چاقی توقیف شد 

      مدارک چاقی را تحویل دادم و مانند ماشینی که تحویل پارکینگ میشه و مسئول انبار ماشین را هر جایی که خودش میداند پارک میکند من هم همین کار را کردم و هر روز مدارکی بر علیه چاقی ارائه میدهم و برای ماندن در پارکینگ چاقی خودش 

       و خوش آمد میگم به لاغری

       خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار امنه سالاری
      1402/10/05 18:21
      مدت عضویت: 179 روز
      امتیاز کاربر: 1680 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 465 کلمه

      باسلام و درود خدمت شما استاد بزرگوار و هم مسیران عزیز….مواردی که از طریق اموزش یاد گرفتم آرایشگری.بافتن تابلو فرش دستباف تبریز و…..بود که ابتدا با توضیح وبعد تئوری انجام دادم وکم کم با تمرین و ممارست  توسط جسمم براحتی مهارت پیدا کردم ابتدای کار برام سخت بود وکمی هم ترس ودلهره داشتم که به مرور زمان در تمام موارد مهارت خوبی پیدا کردم که کار کردن  اون هنر مثل آب خوردن آسون شد وشباهت اون با مهارت چاق شدنم الان که دقت میکنم واقعا خیلی شبیه همون یادگیری هنر بود تفاوتش اینه که برای آموختن اونها از یک استاد محترم کمک گرفتم ولی چاقی از شنیدن وباور کردن به گفتار اطرافیان و رسانه و……یاد گرفتم وچقدر هم راحت چاق شدم…. من در آموختن هنر ابتدا ترس داشتم بخاطر این که استرس اینکه نتونم بیاموزم رو داشتم ولی چاقی اصلا یادم نیست چه طوری یاد گرفتم ویواش یواش چاق شدم وقتی که جسمم رو دیدم که چقدر نا متناسب شده اون موقع ترس ودلهره همراهم شد تو تموم لحظه ها بخصوص تو لحظه خوردن غذاهایی که میگفتند چاق کننده هست که بیشترشان هم چاق کننده اند واینطوری شد که مهارت پیدا کردم که راحت چاق بشم وخیلی هم سخت یه کم لاغر کنم وخسته از رژیم گرفتن و ورزش کردن کم کم به همون رفتارهای نادرست که الان فهمیدم از نگرش خودم بود که باورهای غلط ودر نتیجه عملکرد و رفتارهای نادرست ودست آخر هم چاق شدن…….. دیدگاه من در باره یادگیری مهارت لاغری با رژیم گرفتن و ورزش کردن رو کار اشتباه وغلطی میدونم ومطمئن هستم که هرگز هرگز به لاغری نخواهم رسید چون بارها و بارها تکرار کردم و مهارت لاغری پیدا نکردم که برایم پایدار بمونه و متاسفانه مهارتی برای لاغر شدن وماندن در اون روشها پیدا نکردم ….‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اما باید اعتراف کنم که از وقتی با سایت تناسب فکری آشنا شدم ومطالب هاشو خوندم خیلی مهارت برای تغییر کردن در تمام موارد پیدا کردم برای بهبودی جسم چاقم هم مهارت لاغری با ذهن رو اموزش دارم میبینم وتا هم اکنون با استمرار وتمرین هایی که تا امروز انجام دادم احساس خوبی دارم درسته خودم رو وزن نکردم ولی امروز خواهر زاده ام از شهرستان اومده بود ومن رو دید گفت یه کم جمع و جور شدی رژیم داری خاله ؟ ومن با یه احساس خوب و با آرامش براش توضیح دادم که تو سایت تناسب فکری میرم وخیلی آموزش‌هایی در مورد تغییر کردن در تمام موارد زندگی داره که اموزش لاغری با ذهن هم داره فعلا از دوره رایگانش استفاده میکنم ومنتظر هستم موقعیتی پیش بیاد و دوره هاش رو بخرم ومن خیلی خوشحالم وسپاسگذارم از خدای مهربونم و استاد بزرگوار که بصورت رایگان این همه مهارت‌های مفید رو در اختیار تمام انسانها قرار داده ان شاالله که بهترین های جهان هستی نصیبتون بشه وممنونم ومتشکرم…..حق همراه همیشگی شما وهم مسیران عزیز 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/09/27 09:31
      مدت عضویت: 375 روز
      امتیاز کاربر: 21860 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,186 کلمه

      سلام استاد صبح شما بخیر و شادی

      خدارا شاکرم که درتاریخ 1402/09/27 توانستم فایل علت اصلی چاقی چیست را گوش بدهم 

      ما نمیتوانیم آنچه را درمورد چاقی آموختیم فراموش کنیم و این تنها دلیل چاقی ما درتمام دوران بوده است 

      چرا ما چاق تر میشویم و لاغر نمیشویم ؟ چون ما افراد چاق فوق دکترا و متخصص در چاقی هستیم و سالیان سال این باورها و نگرشها درمورد چاقی را درذهن خود تقویت و تکرار کردیم میتوانیم الان با چشم بسته و گوشی که نمیشنود روزبه روز چاق تر شویم چون با آموزشهای مختلف در سالیان سال مهارت داخلی و بیرونی بابت چاقی را خیلی خوب آموزش دیده ایم .

      چگونه ما میتوانیم لاغر شویم ؟ ما افراد چاق تنها با آموزش زبان لاغری میتوانیم  لاغری را یاد بگیریم و بتوانیم آن را مثل زبان چاقی درذهن تقویت کنیم و با تکرار زیاد آن را برای همیشه انجام دهیم هرگز کسی با 10یا 20 روز زبان لاغری را یاد نمیگیرد چون همانطور که زبان چاقی را کم کم و با نگرش و باور یاد گرفته ایم آموزش زبان لاغری هم زمان میخواهد و با عجله کردن هرگز زبان لاغری را یاد نمیگیریم و برای همیشه چاق خواهیم بود 

      همهی انسانهای جهان در بدو تولد مغز آنها خالی است و فقط پیش فرضهایی دارد که علائم حیاتی مارا کنترل میکند تنفس -پلک زدن – ضربان قلب و مغز کودک مثل یک موبایل که از کارخانه تحویل گرفتند هیچ چیزی متفاوتی برروی آنها نصب نیست وقتی انسانها درمکانهای مختلف آموزش می بینند دارای زبان – نگرش – اعتقادات و خلق و خوی متفاوتی میشوند مثل اطلاعاتی که درهیچ یک از موبایل ها یکی نیست و همه بایکدیگر متفاوت هستند . بودن و آموزش دیدن درمکانهای مختلف باعث میشود اطلاعات مختلفی وارد ذهن و باورهای ما انسانها بشود و کم کم اطلاعات درون مغز بیشتر میشود ما از طریق چشم و گوش هرروز اطلاعات جدیدی را وارد ذهن خود میکنیم پس ما از طریق جامعه- والدین – باورها و نگرشی که از اطرافیان یاد می گیریم انتظار ما دربدن کم کم مارا سوق میدهد به سمت چیزهایی که آموزش و یاد گرفتیم 

      نگرشهایی مانند:(چرا من از زمان بلوغ چاق می شوم – من ازدواج کنم چاق میشوم – من ارثی چاقم – من باردار شوم چاق میشوم – من بعد از سن 50سال بیمارتر میشوم – من با کم تحرکی و پشت میز نشینی چاق میشوم – من با ورزش نکردن و پرخوری چاق میشوم. من با داشتن بیماری تیروئید روزبه روز چاق تر میشوم و…..)

      تمام این نگرشها زمانی تحقق پیدا میکند که آن اتفاق برای ما بیفتد این باورها مثل چراغ خاموشی درذهن هستند که به محض رسیدن به آن موقعیت چراغ چاقی در بدن ما روشن میشود دقیقا ما از خودمان انتظار چاقی بیشتر را داریم  و فعالیت خود را برای چاقی بیشتر درما بوجود میاورد و ما روز به روز چاق تر میشویم و این چاقی را یک امر طبیعی برای خودمان میدانیم چون قبلا آموزش و رخ دادن این باور را میلیونها بار ازدیگران شنیده بودیم .

      زبان چاقی یک زبان بین المللی است و همه افراد چاق پروسه آموزش زبان چاقی را به خوبی بلد هستند. افراد متناسب اصلا از گفتگوی ذهنی در مغز افراد چاق برای خوردن مواد غذایی خبر ندارند . چون باور ندارند که مواد غذایی با افراد چاق حرف میزنند و آنها را دعوت به خوردن میکنند و فقط برای افراد چاق درمورد اراده بیشتر صحبت میکنند و اصلا گفتگوی ذهنی افراد چاق را باور ندارند که مثلا شیرینی در کمد و یخچال انسانهای چاق را دعوت میکند که بیا من را بخور – الان تمام میشود – فلانی میآید و من را میخورد و چیزی برای تو نمی ماندو…

      افراد چاق ازطرف افکار ذهنی دعوت به خوردن می شوندبا شادی – ریلکس- و لذت بسیار زیاد و بعد از خوردن مواد غذایی همین افکار عکس العمل برعکس را برای افراد چاق انجام می دهند و انها را سرزنش و تحقیر میکنند که عرضه نداشتی جلوی خودت را بگیری در حالی که تصمیم برای خوردن از طرف شخص نبوده بلکه بدون اراده از طرف مغز هدایت میشود برای خوردن بیشتر پس افراد متناسب خبر ندارند که افراد چاق چه گفتگوهای ذهنی را دارند و آنها را افرادی بی اراده و با اعتماد به نفس پایین می دانند

      چرا ما لاغر نمیشویم ؟ چون تلاش برای چاق و لاغر شدن با یکدیگر فرق دارد از دوراه مختلف میرویم و هرگز به مقصد نمیرسیم ما با زبان بومی و باور و نگرشها و آموزش زبان چاقی هرروز چاق تر شدیم و الان با تلاش زیادو رژیمهای سخت به جسم قصد داریم آن را لاغر کنیم چون ما هرگز برای یادگیری زبان چاقی زحمت و تلاشی نکردیم پس الان هم باید فقط با اموز ش زبان لاغری بدون زحمت لاغر شویم 

      پس چرا لاغر نمیشویم ؟ چون روشی که با آن میخواهیم لاغر شویم هیچ لاغری با آن روش لاغر نشده است و موفقیتی درآن نیست پس این مسیر برای لاغری اشتباه است . چون هر انسانی درهر کجای دنیابدنیا بیاید با پیش فرض متناسب بودن بدنیا آمده است و افراد چاق زبان چاقی را به مرور زمان یاد گرفتند پس برای لاغری هم بایستی زبان لاغری را یاد بگیرند و برای آموزش دیدن اصلا عجله نکنند تا ذهن باورهای چاقی را پاک کند و بااموزش زبان لاغری را درذهن جایگزین کندو آنها را تقویت و تکرار کند تا جسم لاغر شود

      چون لاغر شدن برای افراد چاق یک چیز آموزش دهنده است و با آموزش زبان لاغری یاد میگیرند که چگونه به آرامش ذهنی – سلامت روحی و جسمی – شادی درون – حال خوب و درنهایت لاغری برسند .هیچ راهی دیگری برای لاغر شدن وجود ندارد.

      چرا چاق شدم ؟

      من با باور چاقی در خانواده ما ارثی است چاق شدم .چون از دوران کودکی از پدرو مادر و اطرافیان به من میلیونها بار گفته شده بود  که چاقی درمن ارثی است و برای نمونه عمه ها و عموها را مثال میزدنندو همیشه من را با عمه ی بزرگی مقایسه میکردند و هرموقعی که من تلاش برای لاغری میکردم و شکست میخورم این باور درمن بیشتر تقویت میشد که چاقی من ارثی است و من با هر تلاش و رژیمی تا پایان عمر چاق خواهم بود . فکر میکنم این باور که دیابت درخانواده ما ارثی است هم از این روش درما تقویت شده و الان همه ی ما دچار دیابت هستیم و انشاالله با یادگیری که باید باورها را تغییر بدهیم تا نتیجه برعکس شود بیماری دیابت را درخود ریشه کن خواهم کرد .

      چرا لاغر نمیشوم ؟ با آموزش ذهن من که من ارثی چاقم، منطق ذهن من چاقی را پذیرفته است و این باور درذهن من رشد و تقویت شده است و چون بارها از روشهای مختلف با شکست مواجه شدم و دوباره چاق شدم و اضافه وزن من برگشته این منطق هنوز به قوت خودش درذهن من باقی است باید با استمرار درآموزش زبان لاغری از این سایت منطق اینکه من هم لاغر خواهم شد را با منطق من برای همیشه چاق خواهم بود را درذهن عوض کنم چون این دو مثل دوکفه ی ترازو عمل میکنند من باید کفه ی من لاغر خواهم شد را با اموزش بیشتر سنگین تر کنم تا درذهن من تقویت شود و من روز به روز به آسانی لاغرشوم چون 

      لاغر شدن با ذهن آسانترین کار دنیاست 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/09/13 20:59
      مدت عضویت: 457 روز
      امتیاز کاربر: 48960 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 920 کلمه

      سلام براستاد وهم مسیران. 

      وفتی برای باره دوم‌ این‌ فایل رو گوش کرد م  وفتی شما گفتید پا مثل گوشی تازه هستیم‌که خریدی میکنیم‌ اون زمان که تازه به دنیا آمدیم 

      تو افکار کلی سوال خوب به وجود امد اگه این آگاهی که توذهنم وذخیره نکرده بوم وکلی افکارخوب ومفید ذخیره کرده بود چقدر در زندگی. من  اثر مفید  داشت و هیچ اثری از این  مشکلات این زمان دورن زندگی من اثری  نبود ومن خودم‌چقدرمسیولیت گرو چطوری اجرا گردم برای فرزندانم‌که اگه اون‌آگاهی که  دارم وخودم رو دچار مشکل کرده در زندگی فرزندانم‌ هم اثر  داشته خانواده که دراین دادن آگاهی اطلاع خوب عمل کردن چقدرادمهای موق تری  هستن   چقدر در حق فرزندانش لطف بزرگی رو انجام‌ میدن من  همه سعی خودم  رو گذاشتم  برای ترمیم هر آنچه که اشتباه  دورنش جا دادم با ترمیم و درست کردن این باورهای اشتباه که کلی مشکل درخودم به وجود آرد درآثر درست شدن مشکلات به خانواده و فرزندان هم اون تاثیر رو خواهد  گذاشت 

      من‌ با اول یادگیری و  اطلاع رو از طریق  اطراف در من پیدا شد کلی باوره  اشتباه با  تکرار  از دیگران ذهن من نفوذ کرده و  من درمرحله اول اون فبول کردم و در  اثر تکرار اون  باورهای خودم اون به شکل عادت تبدیل کردم وبا تکرار عادتهای  خودم درتعداد بیشتر دچار چاقی اول تو ذهنم‌ و در مرحله بعدی در جسم اون اضافه  وزن  رو تجربه  کردم

      حتی یی زمان همسرم ازیی نفر آموزشی برام اوراون فرد به شکل خوردن میوه خودش رولاغر کرده به من پشناهد داد که به طرق این آقا من  اون رژیم‌ رو بگیرم اسرار که انجام بده اون فرد نتیجه گرفته تو هم نتیجه میگریم من اون رژیم رو  اجرا کردم ولی دچار درد در ناحیه  معده شد که نتواستم‌ اون ادامه بدم‌. وفتی  همسرم  دید که من‌ نتواستم انجام بدم ابزار کرد تو توانی رو  نداری نمی‌توانی جلوی خودت رو بگیری ولی اون متوجه نمیشد که این در دست من نیست من دارم‌ فشار می آرام ولی من داشتم  با اگاهی ذهنم‌ می جنگیدم خوب توان. مقابله  با ذهن و مبازره کردن رو نداشتم اون قدرت خیلی زیادی داشت هرآنچه من‌ انجام دادم رو  به صورت برگشت به من  با اضافه وزن  به من برگشت میداد   پس اینجا من هیچ کاری رو نمیتواستم با ذهنم‌ بکنم دورنش کلی آگاهی چاقی رو انباشته کردم وبا فشار. اوردن به جسم این دو بخش رو از جدا  حساب کرده در نتیجه هیچ زمان این  وزن کم‌ کردن  تو  زمان طولانی نبود اگه بود اون با فشار واحساس خوشایند نبود اون احساس بد اجازه ادامه رو از من میگرفت  تا  کی می‌شد که با فشار این کم شدن وزن  رو اول به زدست بیارم وتازه اون بتوانم نگه دای کنم من که موفق نشدم ابن  مسیر وفتی که با اون مسیرهای  اشتباهم دارم  مقایسه  رو انجام میدم اولین  باز  بودن دستم‌ برای هر کاری این‌  مسیر هست هیچ  کجایی این مسیر بودن و زمان  یاد گیری اگاهی که با  استاد یاد داده میشه بیقه در دست خودم که هست واین بخش تونظر من‌ بهترین نقطه اوج این مسبر چون من خودم با رفتار وعمل کردم خودم خودم رو چاق کردم حالا برای برگشت بیا با یی برنامه که من هیچ نقشی تو اون ندارم‌ رو اجرا کنم  تو دیدم کاری بی. ثمره  چون اول من خودم باید برنامه برکشت خودم‌ رو ازمسیر رفت تواند برکشت بچینم دیگران اگه برام این‌. مسیر رو بچین میشه همون رژیم که اصلا تو افکار من  هیچ خوشایند نبود

      من‌اول آگاهی درست رو آموزش دیدم زمان‌ گذاشتم‌ که این‌. آگاهی به شکل کامل انجام بشه نصفه نیمه از این فایل گوش کنم این فایل یادگرفته برم بعدی اون تند تند انجام بدم برم بعدی هرآنچه که یا.د. گرفتم اگه. متوجه نشدم‌ تکرار  باره زیاد داشتم حتی به روز بعد هم‌ می‌کشد  بعضی فایل‌های که شاید تعداد. به ۱۰ باره یی فایل هم رسید  وفتی یاد میگرفتم  تو زمان که کاری نداشتم   اون یاد گرفته  خودم رو تحلیل میکردم وکم کم جماعت  و شجاعت اقدام‌ کردن آموخته خودم رو شروع کردم‌اونجا هم‌خطا داشتم ولی کم‌نیاوردم اول اگااهی  جدید توذهن جا داده  وافکارباورها اشتباه رو شناسای کررم آنها رو کم رنگ کردن  از قوتش کم‌کرده یا دیگه کم رنگش کرده بودم  رفتار و عمل کردم رو تغییر دادم‌ و با انجام این ۳ مرحله کم کم‌ یاد گرفتم تو منزلم چطوراین مسیر رواجرا کنم‌ وبعد اون در. محیط بزرگتر مجلس عروسی هم اجرا کردم‌ واز این عمل کرد خودم که به شکل پله به پله رودبه رشد شد اگاهی یاد گرفته خودم روعملی توزندکیم اجرا کردم‌ وشد وزن کم کردن به مرو زمان هنوز خیلی کاره دارم‌ تا به هدفم برسم ولی کم کم داده رشد لاغریم روبه بیشتر شدن پیش میره از. هر جوانه که تو ذهنم دارم‌ محافظت کردم وداره اون جوان‌ها به نهال تبدیل میشه وکم کم دیگران از این هر باره من. میبین  ابراز می‌کن  که بازفبل لاغرتر شدی واین ادامه خواهد داشت به امیدخدا تا به هدفم برسم لاغرشون وداسونترین کاره دنیاست اگه همه  بخشاهی روبه شکل کامل انجام بدیم ۳ بخش مکمل هم هست نمشه فقط یاد بگیرم یا فقط اجرا کنیم‌ وفتی یاد نگرفتم‌ این‌ آگاهی رو و تازه اصلا به ذهنم هیچ  کاری  نداشته باشم یاد گرفته خودم رو تو ذهنم تحلیلی نکنم و شناخت باورهای اشتباه رو انجام‌ ندیم  وکم رنک‌ نکردن  این باورهای اشتباه نشانه درست انجام ندادن مسبرهست 

      پس اول آگاهی درست بعد مرو افکارخوب توبخش مثبت عجله نداشتن شناخت باورهای اشتباهدبرطرف کردنوانها ورفتاروعمل کردم رو اجرایی وانجام  بدیم این ۳ بخش با همسو بشن بعد با ادامه داده وتکرار یواش یواش وزن هم‌ کم میشه 

      خدا پشت وپنا. هتون. یا حق. حق نگه. دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Susan behrad
      1402/08/11 17:38
      مدت عضویت: 1122 روز
      امتیاز کاربر: 5965 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,000 کلمه

      بنام خداوندمهربان 

      سلام به استادگرامی ومهربانم وهمراهان وهم مسیرهای گرامی آموزش لاغری باذهن 

      صدگام لاغری باذهن 

      گام ۸:علت اصلی چاقی چیست؟

      علت اصلی چاقی یک موضوع بسیار مهمی است که درک کردنش می تواند پاسخ خیلی از ابهامات ذهنی در مورد چرا چاق هستیم و لاغر نمی شویم را آشکار کند 

      ماها که چاق هستیم هیچوقت علت چاق بودنمان را نفهمیدیم مادلایل مختلفی را برای چاقیمان می دانستیم اما اصلآ علت اصلی چاقیمان را نمی دانستیم من مدت ۵۶سال از عمرم را با چاقی سپری کردم و برای اینکه لاغرشوم از هرروشی که فکرش رو بکنیداقدام کرده بودم ولی هیچ نتیجه ای کسب نکرده بودم که هیچ، آخرین نتیجه اش هم برام همیشه چاقی بود 

      من اولین دلیل چاقی ام را ژنتیکی وارثی بودن می دانستم چون خودم می دیدم که عموم وعمه ام چاق هستند و بارها برایم گفته بودند که تو شبیه عمو و عمه ات هستی و چاق هستی تولاغربشونیستی 

      من خیلی برای لاغریم تلاش وکوشش کرده بودم چون عاشق لاغری و تناسب اندامم بودم ولی مطمئن بودم که اگه لاغر هم بشم با رها کردن رژيم و ورزش دوباره چاق خواهم شد 

      چون هیچوقت فکر نمی کردم که اگه لاغر شوم، لاغر بمانم. همیشه فکر میکردم که با رها کردن رژيم وورزش دوباره چاق خواهم شد ولی اصلآ هیچوقت از رو نمی رفتم همیشه به خاطر رنجی که از چاقی ام می بردم از روش‌های مختلف اقدام به لاغر شدن می کردم با اینکه می دانستم لاغر بشو نیستم و این لاغری برایم نمی ماند اما باز ادامه می دادم 

      واین ادامه دادن‌ها بودکه هدایت شدم به این مسیرزیبا وپر از عشق. 

      تمام افرادی که چاق هستند بدون اینکه خودشان بخواهند و بدون هیچ تلاش وکوششی چاقی را ياد گرفتند و آموزش دیدند و این آموزش‌ها را در جسمشان دیدند و همیشه تلاش کردند که لاغر شوند ولی همیشه با شکست مواجه شدند همه ما می خواستیم که از چاقی فرار کنیم و می خواستیم با گرفتن رژيم. انجام دادن ورزش های سنگین. با خوردن دارو. دمنوش. افشرده های تلخ. و…..چاقی را فراموش کنیم ولی غافل از این بودیم که ذهن‌مان چیزی را نمی تواند فراموش کند و تمام کارهایی که انجام دادیم باعث لاغریمان نشدن چون ما همیشه مسیر اشتباهی رو انتخاب می کردیم و همیشه شکست خوردیم چون وقتی مسیر اشتباه باشد با هر سرعتی که پیش برویم اشتباه است و نتیجه نهایی اش هم شکست خوردن هستش. 

      چون ما از قوانین ذهن‌مان وعملکرد ذهنی مان شناخت کافی نداشتیم. 

      ما همیشه مشکل را در پیرامونمان جستجو می کردیم در ژنتیکی بودن و ارثی بودن. خانواده. نداشتن شانس. سرنوشت. و….وهمیشه خدا را مقصر می دانستم که خدا من رو اینطوری آفریده خدا خواسته که من این شکلی باشم و از خدا ودیگران گله مند بودیم. 

      چون من همیشه به همه می گفتم که من مقصر نیستم و هر کاری می کنم لاغر نمی شوم. رژيم می گیرم. ورزش می کنم. غذا کم مصرف می کنم. و…..اما لاغر نمی شوم 

      همیشه خودم را بی گناه می دانستم و دیگران را گناهکار می دانستم. 

      ما تمام کارهایی که انجام می دهیم اون ها را آموزش دیدیم و ذهن‌ یک مسیر یک طرفه است فقط می تواند ياد بگیرد. ولی اصلآ نمی تونه فراموش کنه اصلآ قانون جهان هستی آموزش دیدن و یادگیری است نه فراموش کردن. 

      ما از زمان کودکیمان هرچیزی که انجام دادیم آنها را ياد گرفتیم و آموزش دیدیم. حرف زدن. راه رفتن. لباس پوشیدن و…..

      ما بجز زبان مادری زبان محلی خودمان را هم یاد گرفتیم و آموزش دیدیم بدون هیچ تلاش خاصی. ما چاقی رو هم مانند زبان مادریمان ياد گرفتیم و آموزش دیدیم. 

      ما با عمل کردن فک دهانمان نمیتوانیم زبان ولهجه خودمان را فراموش کنیم. وبا عمل کردن معده مان ویا هر اعضای بدنمان نمی توانیم چاقیمان را فراموش کنیم. 

      ما نمی‌توانیم با بستن دهانمان حرف زدنمان را فراموش کنیم پس با نخوردن غذا و رژيم گرفتن نمی توانیم جلوی چاقیمان را بگیریم و فراموش کنیم 

      ذهن‌مان نمی تواند چیزی را فراموش کند اما می تواند کلی آموزش ها را یاد بگیرد چون این یک قانون است. 

      ما چاقی را آموزش دیدیم از طریق رسانه ها. والدین. جامعه. دوست و…..واین چاقی به صورت کاملا طبیعی در ذهن‌مان حک شده و ما چاق شدیم. 

      ما همیشه شنیده بودیم که پرخوری بکنی چاق میشی. برنج. ماکارونی. سیب زمینی. وشیرینیجات. چربی‌ها و…..بخوری چاقی میشی. 

      کم تحرک باشی و ورزش نکنی چاق میشی. همیشه باید رژيم بگیری. و مواظبت خوردوخوراکت باشی چون اگر مراقب نباشی چاق میشوی. 

      اگه سنت از۳۰و۴۰گذشته دیگه سوخت وساز ومتابولیسم پایین آمده واون باعث چاقیت میشود ما تمام این حرف ها را شنیدیم ونمونه هایش رو هم دیدیم و خیلی راحت واسون قبول کردیم و هر روز چاق وچاق ترشدیم. وحالا برای لاغریمان باید از مسیر چاقی عبور کنیم و همانطور که چاق شدیم لاغر شویم و این عمل از طریق ذهنی است و ما با لاغری ذهنی می توانیم راحت واسون لاغر شویم و مهم تر از اون لاغر بمانیم. وما با یادگیری و آموزش دیدن از طریق ذهن‌مان. تکرار کردن. عمل کردن. استمرار داشتن. وادامه دادن می توانیم لاغر شویم و تا ابد لاغر بمانیم. 

      ما باید قبول کنیم که لاغرشدن خیلی راحت واسون هستش واین رو باید به ذهن‌مان بقبولانیم که لاغرشدن آسان ترین کاردنیاست. اگه قبلا سخت و دشوار بود چون مسیرمان اشتباه وغلط بود

      وحالا داریم در این سایت مسیر درست و صحیح را در پیش میگیریم وداریم جلو می رویم و خیلی به راحتی وبا آرامش و آهستگی بدون اینکه متوجه شویم لاغر می شویم. چون داریم با ذهن‌مان هماهنگ می شویم 

      ذهن هرچیزی که راحت باشه بهتر قبول می کند. 

      ما قبلا خیلی آموزش‌ها دیدیم و مهارت‌ها کسب کردیم. مانند خیاطی. آشپزی. رانندگی. آرایشگری. و….حالا لاغری را هم یاد می گیریم اون هم از راه درست و صحیح تا به اون لاغری که ایده آلمان است برسیم. 

      ما چاقی را آموزش دیدیم و ياد گرفته ایم و نمی توانیم فراموش کنیم و حالا موقع اش رسیده که لاغری را هم یاد بگیریم وبه اون چیزهای که گفته می شود عمل کنیم تا لاغر شویم 

      ما با دوباره متولد شدنمان می توانیم زندگی زیبا و شادی را برای خودمان درست کنیم با پوشیدن لباسهای رنگی زیبا و اندامی. احساس خوب. وآرامش داشتن وبااعتماد به نفس بالا. 

      چون لاغرشدن آسان‌ترین راحت‌ترین بهترین زیباترین وخوشمزه ترین کاردنیاست. 

      خدایا شکرت 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زینب
      1402/07/21 13:10
      مدت عضویت: 326 روز
      امتیاز کاربر: 4620 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 604 کلمه

      به نام خدا سلام به استاد عزیزم آنقدر هر فایلی رو میبینم ذوق زده میشم چون دارم هر روز بهتر و بهتر مهارت لاغری رو یاد میگیرم وقتی وارد سایت شدم بیشتر هدفم این بود ازتون قوانین رو یاد  بگیرم چون خیلی روان و ساده توضیح میدینو الان دارم چه چیزهایی رو یاد میگیرم خدارو شکر .سعی کردم تو این چند روز که گام ها رو شروع کردم حتما متن قبل فایل ر بخونم چون نکاتی توش هست که خیلی بهم کمک میکنه ما نمی‌توانیم آنچه آموخته ایم را فراموش کنیم این جمله خیلی کلیدی بود برام من مهارت چاقی رو یاد گرفتم و یاد آوری این جمله بهم باعث میشه همیشه یادم بمونه که باید رو  مهارت لاغری تا آخر عمرم کار کنم و از جنبه ی دیگه هم نگاه کنم باز یاد آوری این جمله باعث دلگرمی ام میشه که من اگه مهارت لاغری رو یاد بگیرم دیگه هیچ راهی بای فراموش کردنش نیست و همیشه در ذهنم باقی میمونه البته که یاد گرفتن با دانستن فرق داره و این فاصله با تکرار پر میشه میتونیم بی نهایت مهارت یاد بگیریم و هر کدوم رو که دوست داریم انتخاب کنیم من خود آموز مهارت چاقی رو یاد گرفتم بدون اینکه کلاسی برمولی برای اونم آموزش دیدم بالاخره از مادرم از اطرافیانم همیشه یادم میاد تو زمان بچگی خاله هام بهم میگفتن تو داری هر روز بیشتر شبیه مامانت میشی و بارها مادرم میگفت هیکل تو مثل من مواطب باش زایمان کردی چاق نشی چون من از بچه دوم به بعد چاق شدم و این ترس سالها با من بود و این لطف خدا شامل حالم شد بعد زایمان دوم دقیقا وقتی خیلی نا امید بودم و خودمو داشتم برای چاقی آماده میکردم با این مسیر آشنا شدم یه نکته ی خیلی مهمی که تو این فایل گفتید چرا ما لاغر نمیشیم ؟چون از روش هائیکه لاغر ها استفاده کردن برای لاعر  شدن استفاده نکردیم اون روش هم چیزی جز روش ذهنی نیست چند مدت پیش یکی از یه خانم خوش اندامی پرسید چیکار میکنی آنقدر خوش اندامی گفت بخدا من کاری نمیکنم من حتی ورزش نمیکنم و رژیم ندارم من خدادادی این اندام رو دارم و عمرا چاق بشم و دیدم هیچ کدوم از کارهایی که خیلی ها میگن که باید داشته باشی برای اندام خوب رو نداره در صورتی که من خیلی از آدم های خوش اندامی که دیدم میگفتن سخت ورزش میکنیم و چند سال تو این کار هستیمولی این خانوم میگفت من هیچ کاری نمیکنم و کارش هم اتفاقا پشت میزی بود بعد که تو اطرافیانم گشتم دیدم بله خیلی ها هستن که زایمان کردن ولی به همون اندام قبل برگشتن و بدون حتی ورزش و رزیم خاصی و این بخاطر اینه که اونا از روش ذهنی استفاده کردن زن عموی من اندام خوبی داره با اینکه سنش هم نسبتا بالاست و تمام بچه هاش اندام مناسب دارن چون همیشه می‌شنیدم که زن عموم میگفت ما خانوادگی لاعر هستیم و هیچ وقت اون درگیری های ذهنی که ما داشتیم رو ندارن درک نمیکنن اصلا این موضوع رو یه بار داشتم با یه آدمی که موفق صحبت میکردن و از ترس هام و گفتگو هام برای شروع کاری میگفتم اصلا درک نمی‌کرد براش خیلی طبیعی بود شروع یه کسب و کار جدید و میدیدم چقدر موفق عمل میکنهچون اون گفتگو هایی که من داشتم اون نداشتچرا چون اون باورهایی که من دارم اون نداره و همه این گفتگو ها از این باورها میاد اینا که درست شه و روی ذهنیت که کار‌کنیم ما هم میتونیم مثل اون افراد متناسب برخورد کنیمبه مهارت هایی که این مدت کسب کردم دقت زیادی کردم مدت طولانی انجامشون ندم ولی وقتی بازم بعد یه مدت شروع میکنم به استفاده کردن ازش خیلی سریع یادم میادو چه قدرت عظیمی خدا بهمون دادههر روز که داره میگذره بیشتر دارم ایمان میارم که تنها راه لاغر شدن همین روش ذهنی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1402/07/16 19:52
      مدت عضویت: 1645 روز
      امتیاز کاربر: 27851 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,713 کلمه

      به نام خدای مهربانم  که هر لحظه هادی و حامی من هست .

      من رویای تغییر کردن دارم و در بهترین حالت خودم شاد و پرانرژی دارم حرکت میکنم .

      من با تمام وجودم  خوشحالم که دارم به سمت بهتر شدن در تمام جنبه ها  تغییر میکنم .(خدایا شکرت )

      چرا آدمها راحت چاق میشن و با زجر لاغر میشن ؟؟ دقیقا مثل گذشته ی خودم که همینطور بودم به قول استاد من باید قبول کنم مدرک دکترا و  فوق دکترا و حتی مدارک بالاتر رو در چاقی دارم .

      من خودم یادم میاد حدودا ۲۰ سال درگیر لاغر شدن خودم بودم و این نشون میده  در گذشته من در چاقی مهارت داشتم اما در لاغری مهارت نداشتم .

      مهارت در هر کاری با اموزش دیدن و تکرار اونها  به دست میاد پس باید در این سایت باشم لاغری رو اموزش ببینم و اونها رو تکرار کنم تا مهارت لاغری رو مثل هر مهارت دیگه یاد بگیرم و در اون مدرک فوق دکترا بگیرم  .چقدر خوبه که در این سایت تناسب فکری هستم و خدا من رو  برای لاغری به اینحا هدایت کرده تا من خیلی راحت و با یک زندگی عادی لاغر بشم درسته برای خودم این روش لاغری عادی شدهو سبک زندگی من شده  اما وقتی یه شخص چاقی در اطرافم رو میبینم که با زور و جنگ و نخوردن خودش رو به سختی داره لاعر میکنه اون وقت قدر این هدایت خداوند رو بیشتر میدونم واقعا از این افراد چاق  در اطراف من کم نیست و هر از گاهی  اونها تلنگر خوبی برای من میشن که من از کجا به کجا هجرت کردم خدایا شکرت .

      یکی از خانم های چاقی  که پیجش  رو دارم  چهار روزی هست به قول خودش اراده کرده که لاغر بشه اونم از طریق روزه گرفتن و فقط،مایعات خوردن و نمیدونم چی که من  دیگه دنبال نکردم و به قول خودش ۱۱۷ کیلو بوده بعد از چند روز شده ۹۷ کیلو و واقعا ذوق داشت و من با شنیدن این راه ها وحشت میکنم چه برسه اجرا کنم و در دلم میگم چقدر فشار و سختی بلخره کم میاری و رها میکنی و دوباره وزنت برمیگرده اما این شخص هدفش وزن ۷۰ کیلو هست و به قول خودش داره زجر میکشه تا لاغر بشه و اما من با عشق و لذت هر انچه بخوام میخورم و ازادی در تمام جنبه ها دارم و بسیار هم از خیلی ها و گذشته ی خودم لاغر تر هستم برای همین این راه برای من بسیار مقدس و ارزشمند هست .

      من یادم میاد در  اون دوران چاقی که برای لاغری تلاش میکردم و بعد کمی که رها میکردم و خسته میشدم همیشه در حال سرزنش خودم بودم و عداب وجودان از خوردن داشتم چون داشتم  چاقتر میشدم .اما هیچ وقت نمیدونستم راه من غلط هست و من خودم مشکلی ندارم بلکه راه لاغری من غلط هست .

      ما باید بدونیم ذهن ما در زمان تولد پاک و سفید هست و هیچ برنامه ای روی اون نیست فقط برنامه های اولیه برای زنده ماندن رو داره مثل نفس کشیدن و ضربان قلب و گردش خون و …برای همین افراد در جاهای مختلف دنیا طبق اون سبک و زبان اون منطقه  اموزش مبینن و بزرگ میشن و تنوع زبانها و فرهنگ ها به وجود میاد .

      من بارها در طول زندگیم یه سری مهارتها یاد گرفتم مثل رانندگی و اشپزی و خانه داری و بچه داری و  ارایشگری و یا گل سازی  و یا کامپیوتر و …و تمام اینها رو با رفتن سر کلاس و گوش دادن به اموزشها و عمل کردن به اونها یاد گرفتم پس چاقی رو هم من در گذشته  شنیدم و یاد گرفتم و به اونها عمل کردم تا جسمم چاق شده .و حالا هم میتونم مهارت لاعری رو یاد بگیرم 

      من چون بارها شنیده بودم  افراد بعد از ازدواج چاق میشن و نمونه های زیادی هم دیده بودم  دقیقا یادم میاد خودم به محض اینکه نامزد کردم این فرمول در ذهن من روشن شد و من که زیر ۶۰ کیلو بودم کلی اضافه وزن پیدا کردم در حدی که دقیقا در شب ازدواجم ۱۲ کیلو اضافه وزن پیدا کردم و بالای هفتاد کیلو شدم و چقدر همه از قیافم راضی بودن اما  یک سال بعد ازدواجم این اصافه وزن خیلی بیشتر شد  و من  در زمان کمی حدودا بیست کیلو اضافه وزن داشتم چرا ؟؟؟ چون انتظارم از خودم  بعد از ازدواج چاقی بود پس  چاقی هیچ ربطی به جسم و ژنتیک و ازدواج و قرص و د ارو و …نداره در ذهن ما فرمولهایی ایجاد میشه که نتیجه ی تمام اونها میشه چاقی و ما این فرمولها رو از اطرافیان و خانواده و رسانه و مدرسه و دوستان و فامیل و … یاد گرفتیم پس باید حسابی مراقب ورودی های  ذهنم باشم و بارها به خودم بگم من انتطارم از جسمم لاغری هست و طبیعت جسم من لاغری هست و من باید هماهنگ با هدفم حرکت کنم تا لاغر بشم .

      چقدر به من گفتن کم کاری تیرویید باعث چاقی تو میشه و اصلا این دارو ها نمیزاره که تو لاغر بشی اما خود من با همین دارو ها به محض ورودم به سایت کلی کاهش وزن داشتم و مدتها ثابت بودم تا چند وقت پیش که دوباره به خاطر یه قضیه ای کمی نگران بودم و هیچ غدا نمیخوردم و وحشتناک وزن کم کردم پس این حرفهای نادرست که میگن کم کاری تیرویید باعث چاقی میشه  از کجا میاد ؟؟ 

      من خودم دیگه هر حرفی رو باور نمیکنم و تمام دلایل چاقیم رو  مثل ازدواج و قرص تیرویید و هورمونی و اشتها و کم فعالیتی و مواد عدایی و بارداری و زایمان و …رد میکنم و میگم من بدون هیچ مانعی به سمت لاغری حرکت میکنم و جسم من خودش هوشمند هست و بدون هیچ کار خاصی خودش رو لاغر میکنه .

      من در خانواده ای بودم که تمام خواهر و برادرها با هم لاغر بودیم اما به شدت این باور رو داشتم بعد از ازدواج من چاق میشم و من خیلی راحت بعد از ازدواج چاق شدم .

      من باور داشتم کم فعالیتی باعث چاقی من میشه و من بعد از ازواج  چون خانه دار بودم چاقتر شدم.

       من باور داشتم مواد غدایی غیر رژیمی باعث چاقی من میشن و چون از اونها  میخوردم  فکر میکردم باعث چاقی بیشتر من میشدن .

      تمام اینها با هم جمع شدن و من رو چاق کردن .

      افراد لاغر هیچ منطقی برای چاقی ندارن اما افراد چاق کلی منطق برای چاقی دارن یعنی  افراد چاق کلی فرمولهای چاقی دارن مثلا غدا زیاد هست بخور غدا خوشمزه هست بخور عذا جدید بخوره غدا فست فودی بخور و یا همین یه امشبه بخور و یا میخوای خوش بگذره بخور و …من کلی فرمول داشتم که من رو وادار به خوردن میکردن و من رو به خوردن دعوت میکردن اما یک فرد لاغر اینطور نیست خیلی راحت خودش رو کنترل میکنه و میگه من الان نمیخوام . من در اون دوران چاقی به زور یه مدت رژیم کلی غدا نمیخوردم اما وقتی رژیمم تموم میشد با این ذهن چاق سخت بود لاغر بمونم چون از صبح تا شب بهم میگفت بخور و من چقدر بهش میگفتم نمیخوام بلخره در این کلنجار ذهنم پیروز میشد چون قدرت داده و من رو وادار به خوردن چیزهایی میکرد که نباید طبق رزیم میخوردم و به شدت حس نگرانی و ترس از چاقی داشتم و چاق هم میشدم .

      این رو بگم در زمان خوردن حس  لذت و خوشحالی  داشتم و اما بعدش ناراحتی و ترس و گریه داشتم .

      چقدر ذهنم من رو وادار  میکرد بخور چون فقط یه امشبه چون اومدی  دبیرون چون گوشت که دوست داری  و یا چون خونه مامان هستی و الان  بقیه میخورن و تو جا می مانی و همون نجوا که من رو وادار به خوردن میکردن بعد میگفت خاک به سرت  خوردی الان چاق میشی الان سه کیلو اضاف میکنی و …. و این همان زبان بین المللی چاقی هست .

      من چقدر راحت زبان فارسی رو یاد گرفتم بدون زحمت و تمرین کردن و نوشتن و … من این زبان رو یاد گرفتم اما همین من که میخوام انگلیسی رو یاد بگیرم دیگه یکم سخته باید بخونم و بنویسم و گوش بدم و … چون دیگه من در فضای انگلیسی   نیستم .در فضای فارسی زبان ها هستم پس برای یاد گیری انگلیسی باید تلاش کنم .و زبان لاعری هم مثل یاد گیری زبان انگلیسی هست چون کل ذهن من پر از زبان چاقی هست .پس زبان  لاغری رو باید یاد بگیریم .

      تمام افراد لاغر فابریک از هیچ کدوم از این روشهای لاغری  استفاده نکردن که لاغرن اونها هیچ کار خاصی نمیکنن و لاغر هستن اونها هر گز از ورزش،و رژیم و قرص و دمنوش و … استفاده نکردن پس ما هم نباید استفاده کنیم .

      افراد لاعر چاقی رو یاد نگرفتن اما ما چاقی رو یاد گرفتیم در حالی که پیش فرض همه ی انسانها لاغری هست همانطور که خدا به همه دو گوش و د چشم و یک دماع و … داده هیچ وقت از دستش در نمیره بعضیها رو چاق کنه و بعضی ها رو لاعر کنه پیش فرض ذهن همه ی ما ادم ها لاغری هست .

      من خودم باور داشتم فعالیت نکنم چاق میشم اما دخترم که هیچ فعالیتی نداره و همش داخل خونه هست و همسرم که کارش پشت میزی هست به شدت لاغر هستن 

      من خودم باور داشتم ازدواج در خانواده ی ما باعث چاقی میشه اما خواهر خودم که سالها هست ازدواج کرده به شدت لاعر هست یا خواهر همسرم یا دوستم و ….

      من خودم باور داشتم مواد غدایی باعث چاقی من میشن اما همسرم و دخترم و پسرم از همین مواد عدایی میخورن اما به شدت لاعر هستن .

      من خودم باور داشتم قرصهای من  باعث چاقی من میشن اما من با همین قرصها کلی وزن کم کردم و دیگه این حرف رو قبول ندارم .

      من باور داشتم اشتها دارم و اون من رو وادار به خوردن میکنه و من نمیتونم کاری کنم اما دیگه میدونم خودم مسول جسم و زندگی خودم هستم و چیزی  به این نام در جسم من وجود نداره .

      من باید با رفتارهای متناسب گونه و افکار متناسب گونه به خودم و جهان ثابت کنم که من احساس لیاقت برای لاغری دارم 

      من احساس لیاقت برای لاغری در جسمم دارم پس به زور میوه نمبخورم .

      من احساس لیاقت برای لاغری دارم پس به زور خونه مادرم از روی گاز غدا نمیخورم .

      من احساس لیاقت برای لاغری دارم پس از روی اینکه عدای امروز خوشمزه هست عدا وارد جسمم نمیکنم .

      من احساس لیاقت برای لاعری دارم پس باقی مانده ی عذای بچم رو داخل ظرف نمیخورم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,015 کلمه

                                   بنام خدا.

      سلام خدمت استاد عطار روشن و دوستان عزیز.

      امروز یاد گرفتم چرا چاق شدم و چرا لاغر نمیشم و کلا دلیل اصلی چاقی ما چی هست و چطور میتونیم لاغر بشیم و لاغر بمونیم؟ این فایل رو چندین بار دیدم و گوش کردم تا فهمیدم چی باید اصلا امروز به عنوان تمرین انجام بدم ما هرچیزی رو که در حال حاضر بلدیم قبلا یاد گرفتیم از محیط خانواده و طبیعت آموزش دیدیم بدون اینکه کتابی خونده باشیم یا تلاش زیادی کرده باشیم مثل حرف زدن راه رفتن غذا خوردن و خیلی کارهایی که همه انسان های دنیا از یک سالگی هم یاد میگیرن و به مرور ماهر میشن و کسی برای این کارهای ما مدال افتخار نمیده چون در مورد همه یکسان هست ولی بعضی چیزها رو آموزش دیدیم و یاد گرفتیم و تلاش کردیم که در این کار مهارت داریم و انجامش دادیم مثلا همه خانم ها از سن پایین آشپزی رو یاد میگیرن چون بیشتر با مادر ارتباط دارند یا پسرا زودتر از دخترا موتور سواری یا رانندگی کردن پشت فرمون رو بیشتر تسلط دارند به دلیل آموزش از پدر و هم جنس های اطراف خودش من خودم علاقه ای به آشپزی نداشتم اما از ۱۷ سالگی دیگه همه غذایی بلد بودم و مادرم می‌گفت باید بلد باشی فردا ازدواج کردی بدردت میخوره اما به اندازه برادرم مهارت نداشتم که موتور سواری کنم کلاس های متعددی رفتم و یاد گرفتم مثل زبان خارجه کامیپوتر بستکبال رانندگی بافتنی که یکی از درسهای حرفه و فن دبیرستان بود مثلا یک موضوعی که خانمها خیلی زیاد درونش مهارت دارند آرایش کردن صورت و موها هست که پسرا خیلی کمتر شاید اصلا خیلی از اون ها کلا بلد نیستن چرا چون خانم ها توی محیط خونه توی مجالس عروسی و زنانه فهمیدن لوازم ارایشی برای استفاده خانم ها هست حتی از سن خیلی پایین وقتی مادر کنار آینه آرایش می‌کنه و فوتبال بازی اونقدر که پسرا درونش مهارت دارند و با توپ حرکت های جالبی انجام میدن شاید ده تا خانم بلد نباشه و تمایلی هم به یادگیری نداره من و داداشم اکثر چیزهایی که باور کردیم بخاطر حرفایی بوده که از مادرم شنیدیم و اونقدر باور کردیم که حتی من خیلی هاشو هنوزم هم باور دارم مثال میزنم مادر من تپل و پدرم لاغر بود در خوردسالی هم من تپل بودم هم داداشم و چهره من بیشتر سمت مادرم کشیده شده بود و برادرم کپی پدرم بود و یکمی که بزرگتر شدیم و من خیلی خیلی شدید تپل شدم و داداشم کلا از غذا افتاد و اولین چیزی که از مادرم یاد گرفتیم این بود که تو به خانواده من رفتی و داداشت به بابات اینا همشون لاغر استخونی هستن با اینکه اینقدر میخورند تو نه مثل ما هستی و تا حدی رسید که منو داداشم به هم گفتیم ما از یک خون هستیم ولی تو به خانواده بابا رفتی من مامان و اون لاغر استخونی شد و من تپل که چه عرض کنم خیلی شدید چاق شدم از نظر استعداد هوش بابام همیشه می‌گفت تو و داداشت این هوش زیادتون روی مادرتون رفته و همیشه از زرنگ بودن و استعداد ما صحبت میشد و ما همچنان دست از درس خواندن و تلاش و یادگیری بیشتر قافل نشدیم چون باور داریم که استعدادشو داریم و میتونیم تا هر سنی دانش زیاد داشته باشیم من بیشتر چیزی که از بچگی باهاش درگیر بودم چاقی بود همون مامانم که ذوق منو میکرد که خوشگلی بامزه هستی شبیه ما هستی توی سن بالاتر می‌گفت تو تنبلی تو بی اراده هستی خیلی میخوری خیلی میخوابی اینجوری باشی ازدواج هم کنی چاق تر میشی و از این مورد حرفا و من مدام تلاش می‌کردم که هیکلی که از بچگی بدون تلاش و آموزش فقط یادگرفتم بطور طبیعی و باور کردم رو با زحمت زیاد لاغر کنم و هیچوقت نتیجه قابل توجهی نمیگرفتم و الان که خوب فکر میکنم با توجه به صحبت های شما من زبان خارجه رو آموزش دیدم کار با کامپیوتر رو آموزش دیدم آشپزی و رانندگی رو آموزش دیدم و درسته چاقی رو من آموزش دیدم اما بدون تلاش یاد گرفتم فقط خوردم و باور کردم که من چه بخورم چه نخوریم چاق میشم پس میخورم که حداقل زورم نیاد و مدام خاله خودم بهم می‌گفت تو مثل من چاقی و هرچیزی بخوریم چاق میشیم تلاش الکی نکن خاله و تا حدودی من هم اینو باور کرده بودم که من ژن چاقی دارم ارثی مادری دارم‌ و الان دارم یاد میگیرم همانند چاقی لاغری رو یاد بگیرم الان هم آموزش میبینم این بار با حرفای استاد عطار روشن بدون تلاش و بدون گرسنگی بدون ورزش های سخت من با ورزش چاق نشدم که الان لاغر بشم من با با برنامه غذایی و لیست غذایی اندازه‌گیری شده یاد نگرفتم که چاق بشم که الان با رژیم لاغر بشم من لاغری رو یاد میگیرم باور میکنم به ذهن میسپارم و لاغری رو حق طبیعی خودم میدونم من دیگه چاقی رو ارثی نمیدونم ژن مادرم نیست بخاطر خوابیدن زیاد نیست بخاطر پرخوری نیست بخاطر کم تحرکی نیست بخاطر استرسم نیست چرا نیست چون نمونه هایی دیدم که باور کردم که چاقی رو یاد گرفتم و الان هم لاغری یاد گرفتنی هست عروس عمه من تیرویید کم کار داشت اما اندام بسیار متناسبی داشت فقط قرص مصرف می‌کرد برادر خودم مدام پشت میز بود و همچنان هست و اندام متناسب و فیتی داره همسر خودم خانواده اش در دوران نامزدی بهش میگفتن اینقدر به لاغریت نناز زن بگیری چاق میشی و همسر من زن گرفته و همچنان لاغر مونده و باور نداره که یک روزی قراره چاق بشه یکی از دوستانم خیلی زیاد می‌خوابه مخصوصا دورانب دانشجو بودیم نه زیاد راه می‌رفت نه فعالیتی داشت تا غذاشم میخورد فوری جلو سفره دراز میشکید اونقدر لاغر بود که لباس به تنش زار میزد و اعتقادی به اینکه زمانی چاق بشه نداشت و خیلی از خانواده هایی دیدم که پدر مادر هردو تپل بودن و فرزندان یکی چاق و یکی لاغر بوده‌ همه این دلایل باعث شده که من باور کنم و ادامه بدم که من لاغری رو یاد میگیرم و انشاالله به تناسب اندام میرسم و ماندگار خواهد ماند.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متناسب شاد
      1402/05/18 20:00
      مدت عضویت: 1434 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 499 کلمه

      سلام بر استاد عزیز و دوستان همراه

      پیرامون مبحث امروزمان در مورد یادگرفتنی بودن چاقی من یاد صحبتهای مادرم افتادم که چند روز پیش بهم گفته بود که زن عموی تو که دوتا دختر داره و هم عمو و هم زن عموی من هر دو معلم بودن .

      و بنا به شغل معلنی شان مجبور بودن فرزندانشان رو در دوران کودکی پیش مادراشون بفرستند تا ظهر پیششان باشه و زن عموی من به مادرم گفته دختر اول من چون پیش مادربزرگش بزرگ شده کلا رفتار اون شبیه مادربزرگش شده و اهل تمیزی زیاد هست ولی دختر دومش پیش مادرجونش بزرگ شده ولی اون زیاد به تمیزی اهمیت نمیده و رفتار اون رو داره .

      همون چیزی که ما میگیم یاد گرفته .

      یا در مبحث تربیت فرزند همش ما مراقب بچه ها هستیم که باهرکسی دوست نشه چرا؟ چون معتقدیم یک بچه بی تربیت در رفتار فرزند ما تاثیر نامطلوب میزاره و این رو بارها شنیدیم که اکه بچه ای بی ادبی میکنه میگیم بچه مقصر نیست حتمن یه جایی دیده و شنیده ویادگرفته و داره تکرار میکنه .

      اما در موضوع لاغری استاد نمونه خوبی برای نقض باورهام برای چاق بودنه :

      معتقد بودم بخشی از چاقی ارثیه چون خودم قدم بلنده وقتی چاق شدم مادرم مرتب میگفت به فلان عمه ات رفتی .

      اما به استاد هم میگفتن طایفه شما عطار روشن ها چاقه و چاقیتون ژنتیک هست اما استاد ثابت کرد که این فقط یک توهم محض هست .

      یا خودم شنیدم کار پشت میز نشینی و کم تحرکی باعث چاقی هست باز هم استاد که کارش پشت میزنشینی وکار باسایت هست و نقض این باور هست .

      یا در فیلم ها میدیدم که فردی که وضع مالیش خوبه اون چاقه مثل سریال خانه به دوش ونقش اصلان ولی استاد باز نسبت به گذشتش که درقرض وبدهی بود الان درآمد خوبی داره اما متناسبه .

      یا شنیدم که غذاخوردن باعث چاقی میشه و من باز دیدم استاد آبگوشت رو با برنح صرف میکنند وباز هم متناسبند .

      یاآرامش باعث چاقی میشه و وقتی خودم تو کنکور سراسری که دغدغه زندگیم بود یا موضوعات دیگه وقتی حل میشد من جسمم به سمت چاقی میرفت اما من دیدم که استاد بالای چهل کیلو وزنش کم شد و وضعیت مالیش بهتر شد و روابط خوبی با خانوادش داره و آرامش روحی خوبی داره اما باز هم متناسبه.

      یا فرد خوش مشرب و خوش اخلاق وخانواده دوست ومهربان  چاقه مثل دایی ام .  ومن همش تو خونه میگفتم من شبیه دایی هستم .اما من شوهر عمه ام مرد فوق العاده مهربان وخوش مشرب وخانواده دوست هست اما متناسبه ولاغره.

      یا فردی که اعتماد به نفس و خودباوری بالایی داره چاق هستند وچهار شونه وقوی و دوره ای که روی اعتماد به نفسم کار کردم و اعتماد به نفسم بالاتر رفت روند چاقیم بیشتر شد  اما افرادی دوربرم هستند که اعتماد به نفس بالایی داره ولی متناسبند.

      پس نه محیط ونه شغل ونه درآمد و نه ویژگی شخصیتی هیچکدوم قدرت چاق کردن منو ندارن بلکه این منم که با این نوع افکارم باعث چاقیم شدم و با تغییر افکارم متناسب بودن رو خلق میکنم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مصی
      1402/04/03 14:20
      مدت عضویت: 325 روز
      امتیاز کاربر: 706 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 716 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همگام 

      من یقین دارم توانایی تغییر کردن و دارم که خداوند منو به این مسیر هدایت کرده چون خداوند کار بیهوده انجام نمیده پس پر انرژی و قدم قدم و بدون کوچکترین عجله جلو میرم حالا که با آموزش‌های غلط استاد چاقی شدم توی این مدرسه تمام تلاشم و میکنم شاگرد نمونه باشم و مهارت لاغری و یاد بگیرم هر چقدر هم طول بکشه که نتیجه بگیرم مهم نیست  کسب این مهارت‌ها ارزش بینهایت داره یه عمر عجول بودیم و رژیم و ورزش پشت هم برای کسی نتیجه و همش تو فکر نتیجه بودیم هر روز وزن کشی مدام سایز گیری تا کمی برای خودمون قابل تحمل‌تر می‌شدیم رها میکردیم و حالا روز از نو و روزی از نو ،الان دیگه راه درست و یاد گرفتم مسیر و پیدا کردم راهنمای الهی خودم و پیدا کردم پس عجله بی عجله وزن کردن و سایز کردن مال ذهن چاقه 

      چرا من چاق شدم ؟

      دلیل چاق شدن من که واضحه برام ورودی های اشتباه که به مرور زمان روی عادتهام تاثیر گذاشت و ذهنم و چاق کرد و جسمم چاق شد و مدام گول مافیای چاقی و خوردم از انواع و اقسام رژیم‌ها تا وسایل لاغری و داروهای لاغری و پزشکان لاغری بگیر تا فشار آوردن به جسم بینوای خودم با این تکنیک‌ها،وقتی یادم میاد چه بلاهایی سر بدنم آوردم تا لاغر بشه گریه ام میگیره دلم برای بدنم میسوزه چقدر بهش ظلم کردم امیدوارم جسمم و خدایی که این جسم و به من امانت داده منو ببخشن تمام تلاشم و میکنم تا جبران کنم 

      الان من دارم آموزش میبینم با تکرار و تمرین روش‌های صحیح و یاد میگیرم عادت‌های بد ذهن چاقم و کم کم با عادت‌های ذهن لاغر جابه جا میکنم آموزش‌های ذهن چاقم و با آموزش‌های ذهن لاغر جایگزین میکنم من توانمندم و بارها و بارها در شرایط مختلف زندگی این توانایی ها رو دیدم من در توانایی هام  مثال و زبانزد همه کسانی هستم که میشناسنم اگر اتفاقی افتاده و اشتباهی کردم و ذهنم  و چاق کردم برای این بوده که بلد نبودم الان دیگه با افتخار میشینم توی این مدرسه و یاد میگیرم خدایا سپاسگزارم ازت بخاطر راهنمایی من به این مسیر الهی شکرت 

      چرا لاغر نمیشم ؟

      اتفاقا من به توانایی چاقها برای لاغری ایمان دارم چون ما انسانهای چاق بسیار با اراده و قوی هستیم چون بارها و بارها کلی وزن کم کردیم ولی چون راه و اشتباه رفته بودیم و بلد نبودیم مسیر صحیح  و دوباره چاق شدیم بعد خسته شدیم و یه تایمی رها کردیم  همه چیز و،بعد گله و شکایت و افسردگی که چرا منو اینجوری خلق کردی و باقی مسائل که هممون درش استادیم ما لاغر نمیشیم چون کلی بهانه داریم برای چاق بودن خودمون ژنتیک ،سن،کم تحرکی،پرخوری و………

      اینقدر طی سالها شنیدیم و دیدیم که تک تک این بهانه ها رو برای خودمون به یه باور تبدیل کردیم برای اینکه نمیخوایم قبول کنیم که دلیل چاقی امروزمون بخاطر رفتارهای غلط خودمون و ذهن چاقمون بوده تا زمانی که نپذیریم که شرایط موجود و خودمون بوجود آوردیم نمیتونیم تغییرش بدیم تا به اشتباهاتمون توجه نکنیم نمیتونیم جبرانشون کنیم و روش‌های صحیح و جایگزینشون کنیم از قدیم گفتن کسی که خوابه میشه بیدارش کرد ولی کسی که خودش و به خواب زده نمیشه بیدارش کرد پس تلاش کنیم فرمول‌های غلط و شناسایی کنیم و اونها رو با فرمول درست لاغری جایگزین کنیم نه نیاز به رژیم داریم نه ورزش‌های طاقت فرسا نه داروهای مختلف و تکنیک‌های متفاوت  واقعا کدوم لاغر فابریکی اینجوری لاغر مونده که ما بخوایم اینجوری لاغر بشیم کافیه دل بدیم و تلاش کنیم آفت‌های ذهن چاقمون و شناسایی کنیم در مسیر باقی بمونیم هر روز تمرین و تکرار کنیم فایلها رو ببینیم و گوش کنیم کامنتهای بچه ها رو بخونیم و اجازه ندیم چیزی ما رو از مسیر خارج کنه به صدای ذهن چاق توجه نکنیم یه تایمی خود خواسته صدای ذهن چاق و  سایلنت کنیم تا صدای ذهن متناسب شروع کنه به رشد کردن در ذهن ما ،و اونقدر صدای ذهن لاغر بلند بشه که دیگه صدای ذهن چاق هر چقدرم فریاد بزنه شنیده نشه و تمام اینها نیاز به زمان داره و تلاش خودمون برای آموزش دیدن و استمرار داشتن در مسیر صحیح لاغری با ذهن ،طبیعت خلقت ما انسانها تناسب اندامه پس من به طبیعت خودم برمیگردم و شگفتی ساز میشم به یاری خداوند و آموزش‌های استاد عزیزم الهی به امید تو 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Labkhande zemestan
      1402/03/06 11:00
      مدت عضویت: 1237 روز
      امتیاز کاربر: 11372 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,140 کلمه

      سلام و‌عرض ادب 

      چرا چاق شدم ؟ چرا لاغر نمیشم ؟؟؟

      سوالی ک منم سالها توی ذهنم مروزش میکردم ؟ برای قسمت اول ک چرا چاق شدم و چرا دارم چاق میشم کلی دلیل داشتم ، دارم چاق میشم چون من رژنتیکم چاقیه ، چون سوخت و سازم‌ پایینه ، چون کم‌تحرکم، استخون بندیم درشته ، چون غذا زیاد میخورم ، از نوع غذاهاییه ک‌میخورم ، چون افسردم الان و‌ناراحتم پس دارم چاق میشم ، چون ورزشو گذاشتم کنار بس چاق میشم چون الان رژیم ندارم بس چاقتر میشم و کلی دلیل و فرمول و‌نگرش در ذهنم داشتم ک از خودم انتظاری جز چاق شدن نداشتم ، و‌هر چی ک از بیرون جسممو تحت فشار رژیم و ورزش قرار میدادم و یا از دمنوش و داروهای لاغری استفاده میکردم باز هم نتیجه مطلوب و‌پایدار نداشتم ، چون در اون شرایطم تمام اون فرمول های چاقی در ذهن من بود، ی مدت ک وزن کم میکردم بعذش انتظار استپ بدن رو داشتن بعد یهو مشکلی پیش میومد و میگفتم ناراحتی و افسردگی منو چاق میکنه ، خلاصه ک هر چی ک تلاش میکردم برای لاغری ، ناموفق تر از قبل بودم چون همراه این تلاشها ی سری فرمول هام بهم‌اضافه میشد ، میرفتم باشگاه میگفتن باید عرق کنی پس عرق نمیکردم لاغرم‌نمیشدم ، رژیم میگرفتم میگفتم باید اینارو محدود کنی ، وقتی وسط رژیم ی خطا داشتم پس انتظار لاغری هم‌نداشتم ، و‌همه ی تلاش هام برای لاغری بی نتیجه میشد ؛ چون ذهنم پر از چاقی ها بود ، نگرش و‌فرمول و اطلاعاتی ک منو فقط ب سمت چاقی میبرذ ، 

      من سالها چاقی رو یاد گرفته بودم و رفتار و عملم همسو با چاقی بود و‌با فشار جسم نمیشد ک ذهن رو‌خالی کنم ، اون‌فرمول ها هر لحظه کار میکرذن و‌در ذهنم مرور میشدن ؛ نمیشد انچه رو ک سالها از بچگی یاد گرفتم و باورشون کردم رو چند روزه و چند ماهه با رژیم و ورزش و‌دارو فراموش کنم ، سالها بهم گفتن ژنتیکی چاق میشی ، وقتی ک ب سن بلوغ برسی چاق میشی ، تحرک نداشته باشی مساوی چاقیه ، غذا خوردن و مقدار و و نوعش باعث چاقی میشه ، استخون بندی درشت یعنی هیکل بزرگ‌ و درشت پس تو لاغر نمیشی ، ارثی ما سوخت و سازمون کمه و‌هر چی ک بخوریم بصورت چربی و‌گوشت میچسبه بهمون، غذاها حیفه ، اصراف میشه ، گناه داره ، خوشمزه اس باید خورده شده ، مهمونیه دیگه بعدش از اینا نیست باید بخوریم ، تارف کردن دستشو رد نکن، این مفیده ، میوه خوبه و …. کلی دلیل برای اضافه خوردن و رفتارهای چاقی و‌عمل ب چاقی رو من هر روز تکرار میکردم و همین هم علت تداوم چاقی در من بود، حتی وقتایی ک وزنم و سایزم زیاد در حد چاقی نبود ولی ذهنم چاق چاق بود، شاید خودمو کنترل میکرذم و‌دچار کلی هم‌کشمکش و تنش میشدم ولی تناسب فقط در اون موقع در جسمم بخاطر فشار ها بود ولی ذهنم چاق بود و پر از فرمول چاقی ، ک الان با این لقمه تو‌جاق میشی الان ورزش نکردی چاق میشی و یا بخور یه بار مهمونیه، پولشو دادی ، حیفه ، شادی بخور، عصبی بخور ، و همین ها خیلی زود باعث تغییر جسم هم میشد چون ذهن و‌مغزم فقط اون چاقی رو داشت و رفتارهای چاقی هم در جسمم نمایان میشد چون در ذهنم‌و مغزم فقط تصاویر چاقی بود ؛

      پس راهش چی بود ؟؟؟ چطوری باید لاغر میشدم ؟؟؟ تنها و تنها راه ممکن برای لاغری و‌متناسب شدن و‌متناسب زندگی کردن فقط اموزش به ذهنه ، من چاقی رو از ذهنم شروع کردم اونوقتی ک بچه بودم و اون اطلاعات و اموزش های چاقی رو یاد میگرفتم و‌باور میکردم ، از بیرون هیچ فشاری ب خوردم‌نمی  اوردم و با لذت روز ب روز چاق میشدم ،ذهنم منو خیلی راحت و اسون ب سمت چاقی میبرد ، الانم باید ذهنمو اموزش بدم ، فرمول های لاغری ، باور اینکه جسم‌من توانایی تناسب رو داره و لاغری رو برای جسمم طبیعی بدونم ، هیچ ژنتیکی نمیتونه منو چاق کنه ، هیچ بی تحرکی باعث چاقی من نمیتونه باشه کلی ادم ک حتی نیم‌ساعتم طاقت رژیم گرفتن ها و  ورزش و‌تمرین های ورزشی منو ندارن و متناسب لاغرن حتی کسایی ک لاغرن و افراد نزدیک و دوست من هستن ،رو‌ دیدم ک هیچ تلاشی برای لاغر شدن خودشون انجام نمیدن و خیلی متناسب و لاغرن هیچوقت امار غذاشون دستشون نیست  ک‌چی خوردن چقدر خوردن ولی لاغر و‌متناسبن ، هیچوقت تلاش نکردن ک پیاده روی کنن، هیچوقت پانشدن برن ساعت ها توی باشگاه وزنه بزنن و تحرک داشته باشن ولی لاغرن ، ندیدم ک چشمشون ب این باشه ک چقدر از غذامو خوردم ایا این مقدار بسه یا زیاده ، هیچوقت ندیدم نوع غذاهارو انالیز کنن  چون چاقی رو یاد نگرفتن و برای جسمشون باورش نکردن، اونها فقط تناسب و لاغری رو از جسمشون انتظار دارن ، تنها راه لاغر شدن و متناسب زندگی کردن اموزش ب ذهنه ، همانطور ک اشپزی رو یاد گرفتیم ، همانطور ک رانندگی رو یاد گرفتیم ، باید مهارت لاغری رو یادم بگیرم ، در اینصورته ک مثل اب خوردن خیلی اسون و راحت لاغر و‌متناسب میشم ، من وقتی وارذ سایت شدم و  تحت اموزش لاغری قرار گرفتم ، هیچ کار خاصی انجام ندادم ، فقط یاد گرفتم فهمیدم ک کدوم فرمول ها و نگرش های من مربوط ب چاقیه ، و در مقابلش چ نگرش و اطلاعاتی راجب لاغری هست ، پذیرفتم ک من مسئول بوجود اومدن چاقیم بودم ن هیچ دلیل و علت دیگه ، و قبول کردم ک من فقط میتونم لاغری رو یاد بگیرم ، و بعد از اون ب مرور جسم من شروع ب تغییر کرد ، چون ذهنم داره تغییر میکنه ، من یه ماهه و ی ساله چاق نشدم ، ذهن ومغز برای اینکه اموزش های جدید رو ب ناخوداگاه بده و  تثبیت بشه و تبدیل ب رفتار و عمل بشه ب زمان  نیاز داره ، و تکرار و تکرار ، هر چقد ک تکرار باشه اون مقدار راحت تر و سریعتر میشه ، مثلا همون اموزش رانندگی من بخوام دوبار ماشینو بردارم و چرخ بزنم نمیتونم ب اون همه مهارت برسم و دست فرمون خوب رو در شرایط مختلف داشته باشم ، ولی وقتی هر روز دارم تکرار میکنم و‌در شرایط و موقعیت های مختلف قرار میگیرم ، مهارتم بیشتر و‌بیشتر  میشه و‌در موقعیت های مختلف میدونم ک چه عکس العملی رو انجام بدم لاغری هم همینجوریه ، همون‌طور ک چاقی رو‌ سالها در شرایط مختلف انجام دادیم و‌ادامه دادیم ، بایداموزش  لاغری رو هم ادامه بدیم و تکرار کنیم‌و در این راه در شرایط مختلفی قرار میگیریم و وقتی ک هر روز در مسیر اموزش هستیم بهتر میتونیم در شرایط مختلف عکس العمل درست رو انجام بدیم و مهارت لاغری رو‌ کسب کنیم و خیلی اسون مثل اب خوردن هر روز متناسب تر و لاغرتر از قبل میشیم  ، صبر و تکرار و استمرار داشتن در اموزش  هست ک نتیجه رو فراتر از انتظارمون میکنه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 425 کلمه

      سلام استاد مهربان و دوستان هم مسیر

      استاد حرفاتون کاملا درسته وهربار ک فایلتونو گوش میدم میگم عه این ک خوده منع😂

      من هم کله عمرم در رژیم و باشگاه بودم و قشنگ حرفاتونو حس میکنم چون دقیقا تمام این حرفا مرتب ب من هم میزنن ….تو ک همیشه تو رژیمی ورزشتم ک ول نمیکنی الان باید شده باشی عدد 1 ….

      اون لحظه اشک و غصه همه وجودمو میگیره دلم میخاد برم یجا فقط گریه کنم….

      دلم میخاد داد بزنم بگم آخه مگه من دلم میخاد اینجوری باشم….استاد پسرمم 13سالشه واون هم دچار اضافه وزنه هرکی میرسه میگه تروخدا جلوشو بگیر بفرستش ورزش ب فکرش باش….خب آخه کدوم مادری دلش میخواد فرزندش ناراحتی بکشه وابنکه کدوم مادری می‌تونه غذارو از جلوی بچش برداره….

      استاد وقتی بچه های خوش اندام دیگه رو میبینم میگم خدایا کاش پسر منم اینجوری بود اما سریع بخودم دعوا میکنم ک ناشکری نکن مطمعنم یروز ک عاقلترو فهمیده تر شد حتما مسیر درستشو پیدا می‌کنه….

      استاد دقیقا من هم مجرد بودم بهم میگفتن وای حالا ازدواج کنی چی بدتر میشی …وای باردار ک شدی قشنگ سه برابر میشی و دیگه هم لاغرنمیشی اگرم بشی بدنت بدریخت وچروک میشه….و دقیقا تمام حرفاشون درست شد بعداز ازدواج رسیدم ب 80کیلو از 67کیلو …باردار ک شدم رسیدم ب 100کیلو بااینکه غذا هم درست نمی‌خوردم ویار داشتم….

      ک بعداز زایمان رژیم گرفتم و ورزش کردم رسوندم خودمو ب 67کیلو اما ب محض رها کردن باز ب 70و75رسیدم والان چند ساله با زجر دوکیلو کم میکنم دوروز ک رژیم و ول میکنم میشم 77…

      واین جنگ اعصاب بین جسمو ذهنم سالیان ساله ک همرامه….

      و جالبه هرچی اطرافیان میگن دقیقا همون میشه 

      اما من اینروزا مرتب دنبال الگو هستم برای تغییر باورم …مثلا همین امروز دوتا برادر در اقواممون دیدم ک یکی لاغرو خوش اندام اون یکی تپول و ازهمه جالبتر اینکه اون تپوله پرخور نیست و فوق العاده جنبو جوش داره و برعکس اون لاغره پررررررخووووور😂😂😂

      وباز در محل کارم میبینم خیلیا هستن ک لاغرن وارزوی یکم چاق شدن دارن ….چون من مربی تعلیمم مرتب پشت فرمونم و همیشه میگم بیشتر این اضافه وزنم بخاطر بی تحرکیمه ..‌‌..

      حتی ب طرز خوردن و رفتارهای آدمای لاغرم زیاد توجه میکنم میبینم خیلی اروم غذا میخورن انگار بزور میخورن…

      وانقد در اطرافم دنبال این الگوها میگردم تا ذهنم باورکنه ک همه ی افکار این چندسالم یک باور غلط بیش نبوده و میدونم با تکرارو استمرار بلاخره پیروز میشم و ب ذهنم غلبه میکنم من باید بتونم ب خودم ب فرزندم ب اطرافیانم و همه نشون بدم ک قدرت ما فراتر از همه ی مخلوقاته باید ثابت کنم ک اشرف مخلوقاتم و باذهن میتونم معجزه کنم‌‌.‌….

      ب امید آن روز 😍😍😍😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهيمه
      1401/12/27 00:03
      مدت عضویت: 426 روز
      امتیاز کاربر: 6215 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 602 کلمه

      سلام خدمت استاد عطار روشن عزيز

      چرا چاق هستم و چرا لاغر نشدم؟

      من اين باور رو داشتم كه ازدواج باعث چاقي ميشه و سن 40 سالگي باعث چاقي ميشه

      و طبق قانون انتظار اين اتفاقات رخ داده است

      خود من بارها به هر كسي كه ازدواج كرده يا در شرف ازدواج بوده است گفتم بعد از ازدواج چاق ميشي …توضيح هم ميدادم كه چون تغييرات هورموني در بدن صورت ميگيرد فرد بعد از ازدواج چاق ميشود

      فكر ميكردم سن چهل سالگي سني است كه سوخت و ساز بدن خيلي پايين مي آيد..يادمه از سنين 25-26 سالگي به همه ميگفتم من بايد تا چهل سالگي لاغر بشم وگرنه بعدش نميتونم ..

      اين عدد چهل رو از همه طرف توي مغز ما كردن

      يا شنيده بودم طرف تا چهل سالگي فقط ميتونه پيشرفت كنه بعدش ديگه بايد به فكر بازنشستگي باشه

      يا يه مدتي شنيدم كه حضرت محمد بعد از چهل سالگي به پيامبري رسيد و چهل سالگي سن خيلي خاصيه 

      يا درباره اينكه براي فلان حاجت چله فلان ذكر رو بگير 

      خلاصه با اين عدد چهل به فنا دادن ما رو 

      خدا رو شكر كه الان در اين مقطع از زندگيم دستشون برام رو شده و ديگه گول اين اعداد رو نميخورم و فهميدم خودم هستم كه همه چيز رو رقم ميزنم 

      من يك ذره از كل جهان هستي هستم كه همه چي درون منه …ميخوام چي بشم ؟ چاق ؟ ميشم …ميخوام لاغر بشم ؟ …ميشم…ميخوام ثروتمند بشم ؟ …پس ميشم…ميخوام روحاني باشم ؟ …پس ميشم …ميخوام مادر بشم؟…پس ميشم…..

      ميخوام بگم من ذره اي هستم از اين جهان كه همه قابليت ها درون من هست و من هستم كه انتخاب ميكنم چي بشم..

      براي تاييد اين حرفم توصيه ميكنم اين ويديو رو در يوتيوب ببينيد سخنراني دكتر الهي قمشه اي…اگر وقت نداريد كلش رو ببينيد دقيقه 19 رو ببينيد …

      \”سخنراني دكتر الهي قمشه اي در حقيقت عشق 1\”

      سعي كردم لينكش رو اينجا اضافه كنم ولي نشد 

      و خداوند براي من اين آيه رو نازل كرد كه” أن يقول له كن فيكون”

      من هر چي بخوام و با تمام وجودم به جهان نشون بدم كه ميخوامش و قدم هايي كه بهم گفته ميشه رو بردارم در اون جهت همون اتفاق برام خواد افتاد.

      فرد متناسب هيچ چيزي به نام چاقي در ذهش نداره …

      اين يكي از اون قدم هاييست كه به من گفته شده و بايد روش استمرار داشته باشم ….بگم اين درسته و غير از اين هيچ نيست

      اينهمه افراد متناسب دورو برم هستن كه هر بار باهاشون رفتيم عروسي و مسافرت و خوشگذروني فقط از اون لحظه لذت بردن و اصلا به چيزي به نام چاقي فكر نكردن…منم بايد بشم يكي مثل اونا ….

      ميدونم كار راحتي نيست…ولي وقتشه مدرك پي اچ دي چاقيمو از پنجره پرت كنم بيرون و بشينم سر كلاس اول متناسب بودن …و الفباي متناسب بودن رو ياد بگيرم….توش استمرار داشته باشم تا يه روزي مدرك متناسب بودن رو بزنم روي ديوار اتاقم…و بزنم روي شونه خودم و بگم ديدي نترسيدن و قدم برداشتن و ايمان چه شيرينه …خسته نباشي فهيمه جانم تولياقت داشتي هميشه متناسب باشي…و حالا براي تمام عمر بهش رسيدي

      از امروز براي هميشه اين باور چاقي بعد از ازدواج و چاقي بعد از سن چهل سالگي در ذهنم من پاك شد …يك دروغي بوده كه باور كرده بودم و الان از خدا معذرت ميخوام كه با قبول اين دروغ با زبان بي زباني به خدا گفته بودم تو چيز ناقص هم خلق كردي …نشانه اش اين كه در سن چهل سالگي افراد چاق ميشن ..نشانه اش اينكه بعد از ازدواج افراد چاق ميشن

      ..خدايا ازت معذرت ميخوام …تو فقط متناسب خلقت كردي …تو ميخواهي من متناسب باشم تا بتونم هميشه شاد باشم و براي اهدافم قدم بردارم …

      دستمو ميزارم توي دستت و از زبان استاد عطار روشن كلام تو رو ميشنوم

      يا حق

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/10/25 13:12
      مدت عضویت: 476 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 448 کلمه

      سلام . واقعا حالم خوب میشه وقتی فایلتون رو گوش میدم . چقدر چیزا یاد گرفتم . واقعا شما بهترین استادی هستید که تا حالا دیدم . بله ما در چاقی کاملا استاد شدیم و هر کی هم که چاقتره انگار استادتره چون زبان چاقی رو یشتر تکرار کرده . مثلا تا حالا نشده بود خوراکی ها با من حرف بزنند . ولی الان که گفتید دیدم پس چاقی قاره اونقدر پیشرفت کنه که شما هرجا بری خوراکی پیداتون کنه و چقدر قشنگ از زبان ما صحبت کردید . آره واقعا هیچ کسی حرف مارو نمیفهمه . شما استادی هستید که مارو درک می کنه . آخه کدوم متخصص تغذیه این حرفا رو میزنه ؟ البته جدیدا روانشناسی لاغری رو در مبحثها بیان می کنند ولی اینجوری نیست اصلا . دقیقا مثل همون ۵۰ تا جمله است که میگن حفظ کن تا زبان انگلیسی رو یاد بگیری . یعنی چقدر این فایل نه تنها چاقی رو که همه ی اموزشها رو به طور کامل شرح و تفسیر داده بود . من اصلا متحیر موندم  . بازم میگم من فقط این ده روز شگفت زده شدم . هربار شگفتی پشت شگفتی . مثل اینکه تا حالا چشمات نابینا بوده حالا معجزه شده و بینا شده . کسی که چشماش برای اولین بار بینا شده چقدر متحیر میشه از دیدن زیباییهای اطرافش . اون سالها دنیا رو یه جور دیگه درک کرده  بود و جالبترش اینه کسی داره چشمامو هر روز بازتر می کنه که خودش سالها با نابینایی و رنج نابینایی زندگی کرد و حالا بینا شده و داره امثال مارو شفا میده و بینا می کنه . اصلا حیرت در حیرته . چقدر حالم خوب میشه وقتی فایلهاتون رو گوش میدم . چقدر آروم میشم . چقدر رها میشم . 

      متشکرم استاد . 

      چرا روشهای لاغری اثر ندارن ؟ چون هیچ لاغر واقعی از اونا استفاده نمی کنه . 

       حالا میرم سراغ چرا چاق شدم ؟ من زبان چاقی رو یاد گرفتم درست مثل زبان مادری . خیلی راحت سالها ازش استفاده کردم . بلدش شدم . 

      چرا لاغر نمیشم ؟ 

      چون زبان لاغری رو یاد نگرفتم . یعنی پیشفرض من بوده ولی چون ازش استفاده نکردم یادم رفته . محو و نابود نشده وقتی تمرین کنم که دوباره ازش استفاده کنم لاغر میشم . 

      در واقع زبان اصلی و طبیعی بدن ما لاغریه اما زبان ذهنمون چاقیه . ذهن ما هم باید  از طریق آموزش زبان لاغری جسم رو یاد بگیره و از زبان چاقی استفاده نکنه تا جسم به راحتی خودش لاغر بشه . 

      با فیلم دیدن با تکرار کردن با نوشتن ما داریم یاد میگیریم زبان لاغری رو به ذهنمون یاد بدیم و واقعا این بهترین آموزشیه که من تا حالا دیدم . ازتون ممنونم . فایل بی نظیر بود استاد . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 6 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/10/25 11:34
      مدت عضویت: 476 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 911 کلمه

      بسم الله الرحمن الرحیم . ما هر روز داریم تمرین می کنیم روی یه فرمول ذهنی کار کنیم و اون رو از ذهنمون پاک کنیم . اینکه چرا چاق میشم اما لاغر نمیشم یه سوالی هست که اینم در ذهن چاق ما ایجاد میشه و اگه ما ذهن لاغرمون فعال بشه هیچ وقت این سوال رو نمیپرسه . در این متن خیلی خوب به ما توضیح دادید که علت چاقی ما اولا یادگیری زبان چاقی و دوم استفاده از فرمولهای چاق کننده در زندگیمون بود و بعد تکرار این روند . ما نمیتونیم این یادگیری رو فراموش کنیم اما میتونیم مطلب جدیدی مثل نقاشی یاد بگیریم و با استفاده مکرر  از اون در زندگیمون اون رو برای خودمون به واقعیت تبدیل کنیم . هیچ اطلاعاتی از مغز پاک نمیشه فراموش نمیشه فقط در اثر تکرار نکردنش میشه عادت استفاده از اون رو کنار گذاشت . مثلا اگه یه مدت رانندگی نکنیم اصولش از ذهنمون پاک نمیشه یادگیریش فراموشمون نمیشه فقط عادت رانندگی کردن در وجودمون کمرنگ میشه اونم به خاطر استفاده نکردن از رانندگی و یه مدت که تمرین کنیم دوباره به راحتی میتونیم از رانندگی کردنمون استفاده کنیم . پس منی که الان دارم لاغر شدن رو یاد میگیرم امکان نداره فراموشش کنم فقط اگه ازش استفاده نکنم مهارتم کم میشه و نمیتونم اون رو در جسمم تبدیل به لاغری کنم . پس شرط بقای یک فرمول استفاده بارها و بارها از اون فرموله و شرط رهایی از چاقی استفاده نکردن از فرمولهای چاق کننده در زندگیمونه . 

      من اینجا یاد گرفتم که دیگه نگم چرا چاقم ؟ از این فرمول استفاده نکنم . این یه فرمول چاق کننده است که من فقط اون رو یاد گرفتم و تکرار کردم . پس اگه لاغر شدن رو هم یاد بگیرم و تکرار کنم و مهمتر از اون در زندگیم ازش استفاده کنم کاملا لاغر شدن رو یاد میگیرم . 

      بر اساس آموزه های سایت تناسب فکری ما از دو طریق لازمه لاغر بشیم .  اول  یادگیری فرمولهای لاغری دوم استفاده کردن از اونها در زندگی 

      که  استفاده کردن از اونا بنا به آموزشهای روزهای پیشین در دو سطحه . ۱- تکرار و تمرین در سطح فکر ۲- تکرار و تمرین در سطح رفتار . 

      یعنی به عبارتی دروس تئوری و دروس عملی  . 

      مورد اول از طریق شنیدن و دیدن و نوشتن صورت میگیره و مورد دوم از طریق عمل کردن در زندگیمون . 

      مثلا همین فرمول رو که یه فرمول چاقیه دیگه تکرارش نکنم و به جاش امید به لاغر شدن رو در خودم پرورش بدم و بگم من هم مثل تمام لاغرها  هرچقدر که لاغری رو خوب یاد بگیرم و تکرارش کنم و ازش استفاده کنم خیلی راحت میتونم در مسیر لاغری باشم و به مرور تمام بدن من با تغییر شخصیت من به لاغری تبدیل میشن  

      من در همین حدودا ۱۰ روز تونستم تا حد بسیار زیادی لاغری رو یاد بگیرم و شخصیتم رو بسازم . در عمل هم با تغییر عادتم از خوردنها و نخوردنهای زوری و اجباری و براساس فرمولهای چاقی به زبان بدنم توجه کنم و البته با تکرار فرمولهای لاغری وقتی ذهنم فرمولهای لاغریش فعال باشه مثل یک چراغ روشن  حتی هنگام غذا خوردن هم من از فرمولهای لاغری استفاده میکنم . 

      من یاد میگیرم با استفاده از فرمولهای لاغری زبان بدنمو بفهمم و بفهمم که چه زمانی گرسنگی واقعی بهش دست میده . در همون زمان بخورم و نقطه ی سیری  دقیقا زمانی میتونیم تشخیص بدیم که با گرسنگی بدن غذا بخوریم . وقتی با دستورات ذهن چاق غذا بخوریم نقطه ی سیری هم معمولا لحظه ی ترکیدن شکم هست و استفاده مکرر  از  این دو فرمول چاق کننده خیلی راحت مارو چاق کرده . وقتی به راحتی سعی کنیم که با حفظ صلح با فرمولهای چاقی از فرمولهای لاغری استفاده کنیم خب کم کم عادت می کنیم و بر اساس طبیعت جسممون که دیروز گفتید لاغریه رفتار می کنیم و به مرور افزایش وزن ما از بین میره . در حقیقت ما نمیخوایم کاهش وزن پیدا کنیم ما میخوایم به وضعیت طبیعی جسم برگردیم . پس نیازی به سختی کشیدن نیست وقتی از فرمولهای درست استفاده کنیم کم کم این اضافه وزن غیر طبیعی خودبه خود حذف میشه و ما سالم میشیم . در حقیقت بدن ما به طبیعت خودش بر میگرده . 

      وای خدا چقدر شادم چون ما داریم جسممون رو از وضعیت بیماری به سلامتی میرسونیم . از وضعیت ناتوانی به توانیی . از وضعیت غیر طبیعی به وضعیت طبیعی . 

      من امروزم تلاش می کنم  هر وقت گرسنگی جسمی اومد سراغم و صدای قار و قور گرسنگی رو شنیدم غذا رو بخورم که حس ذائقه ام فعال بشه و بهم سیر شدن رو نشون بده . در حقیقت ما با خوردنهای مکرر حس ذائقه مونم کور کردیم . ما اینجا داریم حس ذائقه مونم به حالت طبیعی خودش برمیگردونیم و داریم ازش درست استفاده می کنیم . پس من دیگه از خودم نمیپرسم چرا لاغر نمیشم . چون ین سوال ذهن چاقه و من به جاش از فرمول لاغری استفاده می کنم . من دارم لاغری رو یاد میگیرم تمرین می کنم ازش استفاده می کنم و به راحتی لاغر میشم . من در مسیر لاغری هستم و با تغییر فکر و عادت و شخصیتم به راحتی و خیلی طبیعی  لاغر میشم . واقعا احساس می کنم من دیگه یه آدم لاغرم و بدنم داره به طبیعت اولیه خودش بر میگرده . این برداشت من از متن بود . برداشت خودم از فایل رو هم در قسمت  بعدی مینویسم . استاد عطار روشن من همیشه مدیون شمام . 

       چون شما به من لاغر شدن رو یاد دادید .  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عاطفه ♥ عادله
      1401/10/21 13:53
      مدت عضویت: 814 روز
      امتیاز کاربر: 5896 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 533 کلمه

      با درود به همه عزیزان همراه و استاد توانمند

      خدا رو صد هزار مرتبه شکر که به چنین مسیر پر از لذت و آگاهی هدایت شدم.

      من تقریبا یکسال هست که عضو این سایت بینظیر شدم و امروز که این فایل رو گوش دادم و هنگام صحبتهای استاد که پرسیدن انتظارتون از خودتون چیه؟

      اوایل عضویت من انتظارم واقعا چاقی بود یعنی ترسهای زیادی داشتم در مقابل خوردن،اینکه ای وای زیاد نخورده باشم،کی بخورم و… ولی الان انتظارم از خودم لاغری هست، الان دیگه اون نجواهایی که قبل خوردن خودشونو میکشتن که بخور بعد میخوردم میزدن تو سرم چرا خوردی، ای بی اراده هیچی نمیشی،الان که اینو خوردی چاقترم میشی. ولی الان به لطف خدا ذهنم بصورت خودکار مراقب اینه که گشنته بخور دیگه نیازی نیست فک کنم الان گشنم هست نیست.دیشب یکم پرخوری کردم نه اینکه در حد انفجار باشم نه فقط یکم بیشتر خوردم،حس بدی داشتم خیلی برام جالب بود که خیلی وقته من این حس رو نداشتم و بعد مدتها این حس رو دوباره تجربه کردم،جالبه که این حس به حس اینکه دلم ضعف کرد برم ی چیزی بخورم تبدیل شده و حتی الان که دارم مینویسم گشنم شده ولی گفتم اول دیدگاهمو بنویسم بعد ناهار بخورم درصورتیکه اصلا یکسال پیش من اینجوری نبودم،خیلی ولع داشتم واسه خوردن،من خیلی سمنو دوست دارم،یکی دو قاشق ازش خوردم واسه اینکه گشنم بود بعد گفتم ولش کن ناهار درست کن بعد بخور در صورتیکه فرمول اشتباه من این بود جون تو خیلی دوست داری سمنو حقته که ازش زیاد بخوری،من قبلا تو هر شرایطی که بودم زیاد میخورم برام مهم نبود که الان ناهار خوردم شام خوردم گشنم نیست که اینو بخورم ولی نجوای ذهنی میگفت مهم نیست دوسش داری بخور حالا معلوم نیست کی بری بازار که بتونی بخری،پس الان بخور،ولع زیادی داشتم واسه غذا،اگه قرار بود من فردا ناهار درست کنم از امروز فکر میکردم چی درست کنم و کنارش چی بخورم که بچسبه،یا مثلا نجوای ذهنی من میگفت تو بی اراده ایی،تو عرضه ی لاغری نداری،تو اصلا لاغر نمیشی،یعنی پر رنگترین فرمول اشتباه من این بود و این باعث ایجاد فرمولهای اشتباه بیشماری در من شده بود مثل ولع چون بهم میگفت تو چه رژیم بگیری چه نگیری لاغر نمیشی پس بخور، ریزه خواری هام همه بخاطر همین موضوع بی ارادگی بود بی دلیل میخورم،واقعا الان میگم بی دلیل خوردن مثل تین میمونه که یکی از بیرون به شما سیلی بزنه چه حسی پیدا میکنید؟ یعنی با هر بار خوردن بی دلیل ی سیلی زدن به خودمونه،به لطف خدا الان یه مدتیه تنها انتظارم از خودم لاغریه و ذهنم میگه وقتی تو مثل یه آدم متناسب از دارای یک سیستم عصبی یکسان،اجزای تشکیل دهنده ی یکسان و شرایط جسمی برابر برخورداری چطور اون میتونه متناسب باشه بعد تو نمیتونی،وقتی مشکل از شرایط جسمی نیست پس حتما مشکل تو ذهنیه،باید ذهنتو درستش کنی که من با فعال بودم در سایت اینکه گوش میدم فایلها رو میبینم دیدگاه میخونم و مینویسم واقعا خود به خود ذهنم عوض شده و هر روز به سمت بهتر شدنه

      خدا رو بی نهایت سپاسگذارم که به سایتی هدایت شدم که تنهاترین و بهترین جایی هست که میتونم لاغر شم با آرامش و لذت کامل

      استاد از شما هم خیلی ممنونم بابت این سایت ارزشمند

      در پناه خدا در مسیر بهترین شدن باشید

      عاطفه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سولیکا
      1401/10/20 14:44
      مدت عضویت: 1156 روز
      امتیاز کاربر: 10935 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 607 کلمه

      سلام به همگی فایل امروز هم مثل فایلهای دیگه خیلی برام تازگی داشت و خیلی آموزنده بود.جواب سوال چرا چاق شدم؟ابتدا من چاق شدن را از طریق ذهن یادگرفتم البته توسط دیگران یعنی اطرافیان و والدینم یاد گرفتم و جسمم با تغییر دادن خودش به چاقی آنچه را که من آموخته بودم در معرض نمایش و تمرین قرارداد و با تکرار چاق شدن مهارت من در چاق شدن روز به روز بیشتر شد و این پروسه چاقی همه ما افراد چاق هست.حالا چرا لاغر نشدم چون من از آخر پروسه شروع کردم یعنی بهم گفته بودن باید جسمت که نمایش دهنده آموخته هات هست رو تحت فشار بزاری با رژیم گرفتن و ورزش سخت و طاقت فرسا و این جوری لاغر میشی در حالی که ما در طول این همه سالی که چاق بودیم و برای لاغری از این روش استفاده کردیم لاغر نشدیم چون به ذهن لاغری رو آموزش نمی‌دادیم خوب در نتیجه لاغر هم نمی شدیم و باید اول به ذهن لاغر شدن رو بیاموزیم و چون قبلاً توسط دیگران چاق شدیم خوب الان اونا راه لاغری رو بلد نیستن پس خودمون باید یاد بگیریم چجوری؟ از طریق روش لاغری با ذهن بعد جسم ما با تغییر وضعیت دادن به طرف لاغر شدن چیزهایی که یاد گرفتیم رو به عرصه نمایش در میاره و با تکرار و تمرین لاغری، ما مهارت لاغری را روز به روز بیشتر میکنیم و جسم ما هم خوب مسلما روز به روز لاغر تر میشه و این مطالب کل پروسه چاق شدن ما و طریقه لاغر شدن ماست و لوپ مطلب که همین هست رو اگه ما به خوبی درک کنیم و تمرین و تکرار کنیم لاغر میشیم به همین راحتی.و اینکه باید استمرار داشته باشیم تا در ذهن ما مثل چاقی نهادینه بشه و دیگه از یادمون نره اما اگه تمرین نکنیم یادمون می‌ره و دوباره چاق میشیم مثل رانندگی میمونه من خودم خیلی وقت که رانندگی رو یاد گرفتم ولی چون بعد آموزش رانندگی نکردم و تمرین نکردم الان رانندگی کردن برام سخت شده شاید مطالبی رو که یاد گرفتم فراموش نکرده باشم که همین طور هست اما چون عملی انجام ندادم خوب بخوام رانندگی کنم دچار استرس میشم و نمیتونم مثل روز اولی که یاد گفتم رانندگی کنم اما با تمرین و تکرار اون اطلاعاتی که ازش استفاده نمیکردم دوباره مرور میشه و در دسترس میشه برام مثل این میمونه که یه وسیله ای که مدام ازش استفاده میکنید مدام در دسترست هست و جلوی چشمات همیشه ولی اون چیزی که استفاده نمیکنی رو یه جایی نگه می‌داری که اگه روزی لازمت شد ازش استفاده کنی.من خودم از بچگی زیاد شنیده بودم که وقتی دخترا به سن بلوغ میرسن چاق میشن و این یه فرمول خاموش در ذهنم چرا خاموش چون من هنوز بچه بودم و به سن بلوغ نرسیده بودم اما همین که به سن بلوغ رسیدم این فرموله روشن شد و من انتظارم از خودم این شد که من چاق میشم چون برام طبیعی بود چاق شدن من و خوب منم چاق شدم و ممکنه بقیه هم ازدواج رو شنیده باشند که باعث چاقی میشه یا کم تحرکی رو یا خواب رو عامل چاقی بدونن چون بهمون هزار بار گفتن و ما باورش کردیم و این باور و نگرش هست که وضعیت جسم مارو مشخص میکنه البته این نگرش ما هست که جنبه های دیگه زندگیمون رو هم در بر میگیره پس ذهن وظیفه هدایت زندگی مارو برعهده میگیره.حالا چرا لاغر نشدم چون از روش‌هایی استفاده میکردم که افراد متناسب ازش برای لاغری استفاده نمی‌کردند پس چطور این روش باعث لاغری من میشه؟خوب معلومه باعث لاغری نمیشه.پس همه آدمها با هر رنگ و نژاد و جنسی در دنیا پیش فرضشون از طرف خدا تناسب اندام.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 844 کلمه

      به نام رب که تنها با یادش قلب ها آرام می‌گیرد سلام . چی شد که یه مدت لاغر شدم و بعد متوقف شد ؟  خیلی به این موضوع فکر کردم دیدم من باور کرده بودم بدنم به از چربی های اضافه رها میشه دیگه به این که چاقم فکر نمیکردم هر روز که اندامم میدیدم خدارو شکر میکردم برای همین که هستم از یه جایی به به بعد تسلیم شدم اما از وقتی که افراد ازم پرسیدن چی شد لاغر شدی جوابی نداشتم بدم برای خودم هم سوال بود چی شد پس شروع کردم به مطالعه کردن در مورد کم کردن چربی های اضاف شکم در مورد این که چه ورزش هایی برای این که شکم تخت داشته باشم انجام بدم چه مواد غذایی باید بخورم یا نخورم و ورزش قدرتی و هوازی و ترکیبی و…. چی هست به دنبال انواع مختلف حرکات ورزشی می‌گشتم هر کی میدید من می‌گفت خیلی خوب شدی اما دیگه از این کم تر نشو و من میگفتم دیگه میخواهم با ورزش بدنم بسازم یه سری که می‌گفتند آره دیگه از طریق رژیم این کار نکن یه سری دیگه هم می‌گفتند نمیشه امکان نداره توی خونه بتوانی این کار انجام بدی بهتر بری باشگاه و زیر نظر مربی از اون جایی که زیاد با باشگاه رفتن برای تناسب اندام موفق نبودم پس ورزش در خونه رو انجام می‌دادم اونم با پشت کار اما از یه جایی به بعد احساس کردم دیگه ورزش جواب نمیده من اصلا تغییر نمیکنم و دوره شکمم تغییر نکرده دیگه کاری به وزنم نداشتم من رویای وزن ۶۱ و ۶۲ داشتم با این که بهش رسیدم دیدم نه وزنم کم شده اما چربی اضافه دارم به افراد متناسب نگاه میکردم و می‌پرسیدم دور شکمشون چند هست می‌گفتند ۶۰ و ۷۲ منم میخواستم دور شکمم بشه ۶۰ به خاطر همین دیگه شیرینی جات کم کم کنار گذاشتم قند نخوردم اما نشد بعد یه مدت دوباره شروع به استفاده کردن از این مواد غذایی با فکر این که جلو گیری می‌کنند از استفاده ا، چربی دور شکم کردم درسته علت چاقی رفتار و گفتار خود من بوده . یه سری من میدیدن میگفتن دیگه لاغر نکن صورتت خیلی لاغر شده و این گفته هم ترس در دل من انداخت در پی این ترس این فکر که نکنه مریض بشم و به موهام نگاه میکردم که ریزش میکرد به لطف ربم از یه جایی به بعد دیدم آقا این که اسمش گذاشتم ریزش مو ریزش مو نیست من با موهام بد رفتار میکردم یعنی با حوصله شونه نمی‌کشیدم گره می‌افتاد جدا نمیکردم فقط محکم برس میکشیدم موهای خیس نتیجه شده بود بعد هربار برس کشیدن ریختن موهام و جدا کردن از برس حتی وقتی میخواستم بشورمشون انگار دارم رخت میشورم به جای این که با ملایمت بشورم اما از وقتی این مسئله رو فهمیدم وقتی شروع کردم به درست شانه زدن موهام و درست شوستن موهام وقتی پذیرفتم علت موخوره نحوه بد شونه کردن موهام بوده موهام نسبت به قبل سالم تر شده نرم تر شده تازه شونه کردنش راحت تر و قشنگ متوجه میشم که پرپشت تر شده . موهام ایراد نداشت رفتار من باهش درست نبود پس این جسم هم ایراد نداره مگه الکی که با رهاشدن از دست چربی های اضافه که کمکی نمیکنه و باعث بد ریخت شدن این جسم و عوارض مختلف و کم شدن انرژی و پایین بودن اعتماد به نفس و ….. میشه خودش عامل بیماری و مشکل بشه بعد چرا باور کردم وقتی متناسب بشم اول صورتم لاغر میشه بعد چربی دور شکم این باور چرا از خانواده و اطرافیان پذیرفتم بر چه اساسی در حالی که افراد متناسب میبینم که صورت های زیباو گونه های طبیعی زیبایی دارند نتیجه ,: خوب افرادی در خانواده هستند که شکم تختی دارند اما حرکات شکم انجام ندادند از وقتی یادم متناسب بودن و بدنشون قوی هست جوری که در هوای سرد وقتی من کافشن میپوشم میبینم اونها با یه تیشرت و سویشرت اوکی اند و هیچ مشکلی ندارند پذیرفتن این که هوا برام سرده هم نشات گرفته از این باور حالا که وزن کم کردم بدنم ضعیف شده که بسیار غلط هست مریم تو چیزی کم نکردی تو از دست بخشی از چربی های اضافه رها شدی پس بدنت سالم تر شد قوی تر شد نه ضعیف تر تنفست  حرکت راحت تر شد انرژیت بیشتر شده نسبت به قبل و میشه بیشتر از این هم بشه تو رژیم نگرفتی اون مدت که داشتی رها میشدی از دست چربی های زائد بدنت داشتی به حرف بدنت به احساس آرامش و سیری و به اندازه غذا خوردن درست در وقتی که گشنه شدی غذا خوردن عمل میکردی پس با ترس جلو متناسب تر شدنت نگیر تو رژیم نگرفتی و نمیگیری نترس از مواد غذایی درسته رژیم خوب نیست و این کار نمیکنی هرچی خواستی بخور تنها اونم وقتی که احساس کردی گشنه ای نه برای این که محدودیت کنم برای این که غذا رو با لذت بیشتری بخوری . خدایا صد هزار مرتبه شکر بابت این شناسایی فوق‌العاده  . هرجا هستید در پناه الله مهربان متناسب تر از الانتون باشد .                             یاحق

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم
      1401/10/04 18:07
      مدت عضویت: 532 روز
      امتیاز کاربر: 4810 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 590 کلمه

           “به نام خداوند مهربان که پرستش مختص اوست.”

      سلام استاد راهنما و دوستان هم مسیر؛

      گام  هشتم :چرا چاق شدم،اما لاغر نمی شوم؟!

      خدایا شکرت که امروز یکشنبه ۴ دی ۱۴۰۱ توانستم گام هشتم “مسیر لاغری من” را بردارم.با توجه به متن نوشتاری و فایل تصویری استاد،من به این درک رسیدم که چون در کودکی به راحتی از طریق شنیده ها و دیده های خود از اطراف و اطرافیان توانسته ام چاقی را به نحو احسن یاد بگیرم و در طول سال ها زندگی همیشه رفتار های تکراری و مداوم در همان جهت انجام داده ام، چاق بوده ام و چاق مانده ام،پس باید مانند چاقی که به خوبی و راحتی آن را آموزش دیده ام و یاد گرفته ام،لاغری را هم باید کاملا و بدون کم و کاست و راحت تر از چاقی،آموزش ببینم و یاد بگیرم، به همین سادگی.من متوجه شده ام که من و بقیه ی افراد چاق در طول دوران زندگی خود فرمول های مغزی متفاوت و گوناگونی به مغز و ذهن خود می سپاریم که خاموش هستند، تا زمانی که به وضعیت مورد نظر برسیم ، به طور خودکار این فرمول های مغزی خاموش، ناگهان روشن می شوند و شروع به فعالیت خود می کنند و جسم و بدن را هم سو با آن پیش می برند و ما طبق آنها چاق  و چاق تر می شویم.به طور مثال بعضی ها معتقد هستند که به محض ازدواج کردن چاق می شوند در صورتی که تا آن زمان لاغر و متناسب بوده اند همین که ازدواج می کنند شروع به چاق شدن می کنند چون شرایطی را که برای مغز تعریف کرده اند به وقوع پیوسته است و فعال شده است، پس جسم هم خود را با آن هماهنگ می کند.مثلا بعضی از خانم ها اعتقاد دارند که اگر سن از چهل سالگی بگذرد چاق می شوند یا به بیماری های مانند فشار خون،دیابت و ….مبتلا می شوند و چون به آن شرایط می رسند حتما به آن بیماری ها مبتلا می شوند چون از قبل به آن باور کرده اند و در ذهن و مغز خود بایگانی کرده اند.پس من به این درک رسیدم که چون یک سری فرمول های مغزی خاموش در مغز و ذهن من وجود دارد به محض رسیدن به آن شرایط ،من خود به خود شروع به چاق شدن می کنم.باید این فرمول ها را شناسایی کنم تا بتوانم فرمول های صحیح و لاغر کننده را جایگزین کنم مانند باردار شدن،زایمان،ورزش نکردن،خوردن قرص یا داروی بخصوصی که دکتر گفته است باعث چاقی می شود،خوردن غذاهای نانی یا برنجی و خیلی چیزهای دیگر.هر انسانی در بدو تولد و به طور طبیعی لاغر و متناسب خلق می شود اما به مرور زمان بر اساس داده های غلطی که به مغز خود وارد می کند، از حالت طبیعی خود خارج شده و چاق و نامتناسب می شود و به همین دلیل برای لاغری و تناسب اندام دست به روش های مختلفی میزند تا لاغر شود.روشهایی که افراد به صورت طبیعی لاغر،هرگز آنها را انجام نمیدهند برای لاغر شدن و لاغر ماندن خود مانند رژیم های سخت غذایی یا ورزش های سنگین.پس من کارهایی را که افراد لاغر و متناسب انجام میدهند را باید یاد بگیرم.کارهایی مانند دست کشیدن از خوردن غذا  و هر نوع خوراکی قبل از احساس سنگینی در ناحیه ی شکم و احساس خفگی،خوردن هر وعده ی غذایی زمانی که واقعا احساس گرسنگی داشته باشم و حالت ضعف و نه صرفا چون وقت نهار خوردن یا شام خوردن است و خیلی کارهای دیگر.من به راحتی می توانم لاغر شوم اگر لاغری را مانند یک هنر و مهارت کامل یاد بگیرم به همین راحتی.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1401/07/25 18:12
      مدت عضویت: 1645 روز
      امتیاز کاربر: 27851 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 662 کلمه

      سلام به همگی 

      استاد من دیروز با معلم پسرم در مدرسه  جلسه ای داشتم که  ایشون فردی بسیار بسیار لاغر اندام  بود طوری که در مانتو شلوار رسمی که تنشون بود ایشون هیچ برجستگی نداشتن و کاملا لاغر بودن و من برای یه لحظه در دلم گفتم انگار مجرد هستن و اما دیدم در صحبتهاشون اشاره کردن  که من دختر و پسری دارم در مقطع ابتدایی و من یه دفعه گفتم دمش گرم عجب اندام زیبایی داره با اینکه ازدواج کرده و زایمان داشته اما حتی یه ذره شکم من  در.  جسم ایشون ندیدم و واقعا لذت بردم  و به خاطر همین  از زمانی که من ایشون رو دیدم همش به خودم میگفتم چقدر ایشون لاغرن چقدر خوشتیپن  چقدر خوش چهره و جوان هستن و چقدر فرد موفقی هستن .چون در صحبتهاشون  کامل رزومه ی خودشون رو گفتن .و من بسیار این فرد رو تحسین کردم 

      و بارها به خودم گفتم ببین با ازدواج و زایمان و هم میشه اینقدر لاغر  بود و سایز دخترونه داشت اتفاقا برای لحظاتی ماسک خودشون رو در آوردن و من چقدر از چهره ی نچرال و ظریف و زیبای ایشون لذت بردم چقدر این فرد به دل من نشست و من بارها و بارها گفتم ببین چقدر میشه آدم  با وجود ازدواج و بارداری اما زیبا و خوش تیپ بشه چقدر این تناسب اندام  سن ایشون رو کم نشون میداد و انگار که هنوز  دختر خانم مجردی بودن  و من بسیار در ذهنم این خانم رو تحسین کردم و اتفاقا با گوش دادن به صحبتهاشون دیدم که چقدر خانم موفقی در زمینه ی شغلی خودشون هستن و این موفقیتها رو هم ربط دادم به تناسب اندام ایشون و در بقیه ی صحبتهاشون چقدر از شخصیت و طرز فکر این خانم خوشم اومد و اتفاقا ایشون در حرفهاشون اشاره کردن که من به لباس پوشیدن و اندامم اهمیت میدم به خاطر اینکه با دانش آموزانم ارتباط بهتری بگیرم و در کارم موفق تر بشم و ایشون گفتن من هر هفته یه دست  لباس ست  با رنگهای زیبا برای کارم دارم که دقیقا من تمام اینها رو ربط میدادم به تناسب ایشون یعنی موفقیت در کارشون و مدرک بالای تحصیلی (کارشناسی ارشد مدیریت) داشتن و  اینکه با سن کم تونسته بودن در یک مدرسه ی ابتدایی سر شناس در شهرمان کار کنن و اینکه اینقدر دیسپلین خاص و زیبای برای کارشان داشتن و اینکه اینقدر زیبا از مهارتهاشون در آموزش صحبت میکردن وطرز  برخورد عالی که  با دانش آموزان داشتن و  اینقدر ایشون سبک بودن  و سریع بین میزها جابه جا میشدن و حرکت میکردن و کارها رو انجام میدادن که من لذت می‌بردم  و اینقدر شاداب و زیبا و جوان بودن و اینقدر در کارشون اعتماد به نفس داشتن  وبه خودشون اعتماد به نفس داشتن که من مجذوب این اعتماد به نفس در این خانم خوش اندام  شدم که  دقیقا  هم خودشون چند دقیقه بعد  به زبان آوردن  که من می‌دونم چهره ای دلنشین وخوب دارم که تمام پسرهای  شما از من خوششون میاد و  من احتیاج به هیچ آرایش  غلیظ وهیچ  کاره دیگه  ای ندارم و خلاصه من تمام این چیزها رو در ذهنم ربط دادم به تناسب اندام ایشون  و گفتم میشود اتفاقا  هم سن و سال خودم یا شاید دو سالی  از من بزرگتر بود و من بارها و بارها باید بگم این همه آدم لاغر و متناسب در اطراف من هست که به راحتی متناسب هستن  پس من هم به زودی یکی از این افراد خواهم شد و اما در ذهنم نجوایی بود که حتما این خانم کم خوراک هست و یا  غذای بسیار  کم و ناچیزی میخوره یعنی من هنوز ته ذهنم خوردن رو به چاقی ربط میدم وهنوز خودم رو آدم پر خوری می‌دونم که چاقی  الانم حق من هست و من این فرمول رو هم کشف کردم. 

       اما الان که در دوره ی  جدید هستم تنها منطق من برای لاغری درست رفتار کردن با مواد غذایی هست و تا زمانی که عالی رفتار و فکر نمیکنم من نمیتونم لاغر بشم و باید بیشتر روی این منطقم کار کنم تا به لاغری بیشتری برسم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1401/07/22 14:58
      مدت عضویت: 1692 روز
      امتیاز کاربر: 3766 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,114 کلمه

      ادامه  نکات آموزشی متن .

      نکته ۱۲ ، تکرار در آموزشها بسیار تاثیرگزار است و یاداوری آن راحت است . 

      هرچقدر ما بیشتر تکرار کنیم ذهن ما در به کار بردن اطلاعات لاغری راحتتر عمل می کند . 

      در حقیقت از این نکته میشود به این باور رسید که نه تنها لاغر شدن راحتترین کار دنیاست بلکه  لاغر شدن روز به روز راحتتر و راحتتر میشود . 

      پس هرچی بگذرد و بیشتر یاد بگیریم و بیشتر تکرار کنیم  لاغر شدن برای ذهن راحتتر میشود و راحتتر از آن استفاده می کند . 

      نکته ۱۳  وقتی کمتر یاد بگیریم بیشتر فکر می کنیم تا یادمان بیاید اما وقتی بیشتر تکرار میکنیم کمتر فکر می کنیم و راحتتر عمل می کنیم . درست مثل رانندگی که هر چقدر بیشتر تکرار می کنیم راحتتر عمل می کنیم . 

      نکته ۱۴ – وظیفه ذهن هدایت ما در زندگیست . 

      پس ذهن ماست که باید یاد بگیره و با لاغریمون موافقت کنه و تا اون نخواد ما لاغر نمیشیم . 

      برای اینکه اون اجازه بده ما لاغر بشیم باید از الگوهای خودش استفاده کنیم . باید تاییدش کنیم . ما باید با ذهنمون در تناسب قرار بگیریم تا با هم هم جهت بشیم و ذهن انگیزه ی یادگیری تناسب رو پیدا کنه . 

      نکته ۱۵ – ذهن مسیر حرکت مارو در زندگی با استفاده از آموزشهایی که یاد گرفتیم نشون میده . 

      و اگه لاغر شدن رو به خوبی یاد بگیریم و برامون کامل و روشن بشه ذهن برای هدایت ما از اون داده ها استفاده می کنه . 

      نکته ۱۶- چاق شدن را یاد گرفتیم و جسممان چاق شد 

      لاغر شدن را یاد میگیریم و جسممان لاغر میشود . 

      نکته ۱۷ – چاق شدن نیاز به به روزرسانی ندارد چون ذهن به همان آموزشهای پیشین عمل می کند . 

      نکته ۱۸ روشهای لاغری جسمی تنها جسم را تحت فشار قرار میدهد و ما با تحت فشار قرار دادن جسم نمیتونیم لاغر بشیم . 

      مثلا ما بشینیم شب تا صبح قلم مو دست بگیریم نقاشی بکشیم وقتی هنوز یاد نگرفتیم مشخصه که نمیتونیم نقاش بشیم . بعد خودمون رو سرزنش کنیم چرا من نمیتونم نقاشی کنم . خب اصولشو هنوز یاد نگرفتیم چرا باید سرزنش کنیم خودمون رو . تکرار می کنیم یاد میگیریم . 

      نکته ۱۹ تنها راه لاغر شدن یادگیری لاغریست . 

      یادگیری هم اول شنیدن است بعد تکرار کردن توسط خودمان با نوشتن و خواندن و مرور کردن و تحلیل کردن . 

      نکته ۲۰ یادگیری تعامل ذهن و مغز است . به نظر من ذهن متافیزیک مغز است . قوه مدرکه ی مغز است . مغز فیزیک است ذهن متافیزیک و نیروی آن . 

      مثلا مثل لامپ و نور لامپ . لامپ فیزیک است و قابل لمس  و نور لامپ که همان برق است متافیزیک چون قابل لمس نیست . لامپ بدون نیروی برق روشنایی ندارد ولی برق هم بدون لامپ نمیتواند  روشنایی خود را نشان دهد . ذهن و مغز هم همین هستند . ذهن روشنایی مغز است . مغز فیزیک است و ذهن متافیزیک . 

      نکته ۲۱ – ما از طریق جسم به آموزشها عمل می کنیم . 

      از طریق دیدن شنیدن نوشتن حس لامسه 

      نکته ۲۲ – پروسه چاقی : 

      ۱-یادگیری از طریق اطرافیان 

      ۲-تغییر وضعیت جسم و نمایش آنچه آموخته ایم 

      ۳- تکرار چاق شدن و بیشتر کردن مهارتها 

      پس پروسه لاغری 

      ۱- یادگیری لاغری 

      ۲- تغییر وضعیت جسم (به جای کم خوردن و محدود کردن خودم  آنچه دوست دارم را میخورم . به جای اجبار در فعالیت بیشتر آنچه دلم خواست را انجام میدهم ) 

      ۳- تکرار و استمرار آنچه آموخته ام . 

      نکته ۲۳ – لاغر شدن را خودمان باید یاد بگیریم . 

      من لشکر یک نفره ام . در دنیای من و دهنم فقط من و اوییم . هیچ کسی از درون ما خبر ندارد . پس باورهایی که او هدایت می کند را میپذیرم تا بتوانم دوباره مثل قبل لاغری بیشتر را برای خودم خلق کنم . 

      من مسئول لاغری خودم هستم و خودم باید لاغر شدن را خوب یاد بگیرم و به آموزشهایش عمل کنم . راحت باشم سخت نگیرم . لاغر شدن روز به روز آسانتر و آسانتر میشود . 

      نکته ۲۴ – افرادی که چاقی را به ما یاد دادند توانایی آموزش لاغر شدن را به ما ندارند . 

      باز هم جمله من لشکر یک نفره هستم . کسی که چاقی را به من یاد داده نمیتواند الگویی خوبی برای لاغری من باشد من باید فقط خودم بدون اینکه بخواهم بخواهم کسی مرا تایید یا تکذیب کند بلند شوم و با اعتماد به نفس در مسیر دلخواهم حرکت کنم . مسیری که یکبار ان را خلق کردم پس بار دیگر نیز میتوانم . 

      نکته ۲۵ برای یادگیری لاغری تصمیم گرفتن عالیست . من تصمیم قاطع و راسخ خود را گرفته ام که لاغری را خوب یاد بگیرم و ان را تکرار و تکرار کنم تا الگوی ذهنی من برای لاغری راحتتر و راحتتر شود . 

      ذهن که خیالش راحت باشد من محدودیتی برای او ایجاد نمیکنم و به من اعتماد کند خیلی راحت مرا لاغر می کند خیلی راحت . 

      نکته ۲۶ من شگفتی ساز لاغری با ذهن هستم . عکس من در میان شگفتی سازان است . شگفتی اولم لاغر شدن و شگفتی دومم لاغر ماندن است و من اده ام تا شگفتی سومم را خلق کنم . من میخواهم بیشتر و بیشتر رموز لاغری را یاد بگیرم تا اندامم دلخواهتر و دلخواهتر شود . 

      نکته ۲۷ – موضوع لاغری با ذهن اهمیت زیادی دارد . چون ذهن فرمانده بدن است و اگر او اجازه بدهد لاغری در بدن نمایان میشود . 

      نکته ۲۸ – علت چاق شدن و لاغر نشدن استفاده از آموزشهای چاقی و استفاده نکردن از آموزشهای لاغریست . 

      پس پاسخ سوال اول همین نکته ۲۸ است چرا لاعر نمیشم چون از آموزشهای لاغری استفاده نمیکنی . چون هنوز کم خوردن و زیاد فعالیت کردن رو عمل کردن به لاغری می دونی . چون رها و ازاد نیستی . چون هنوز میترسی . چون اون چی که دوست داری رو نمیخوری . چون اون زمان که دوست داری نمیخوری . چون اون طور که دوست داری نمیخوری چون هر اندازه که دلت میخواد نمیخوری . چون راحت نمیخوری . چون خودتو بستی . چون به خودت اعتماد نداری . چون به میلت اعتماد نداری . 

      چون هنوز خوردناتو چاق کننده میدونی .  شاید الگدهای دیگه ات کم و بیش درست شدن ولی این الگوها هنوز درست نشدن . 

      چون هنوز اعتماد به نفست کمه و تایید دیگران برات مهمه . چون هنوز خلوت خودتو دهنتو باور نکردی . چون هنوز نفهمیدی تنها راهنمای تو ندای ذهن و قلبته . همون که حالتو خوب می کنه . به قول استاد اسمشو هر چی میخوای بزار ولی باید عملی رو انجام بدس که حالتو خوب می کنه و انگیزه لاغری بهت میده . پس یک جهت باش مثل همون وقت با اشتیاق حرکت کن که الان مسیر لاعری یرات راحتتره چون ۴ سال یاد گرفتی و تکرارش کردی . پس تو که ۲ تا شگفتی ساختی سومیشم میتونی بسازی .

      خدایا به خاطر حال خوبم شکر 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1401/07/22 12:34
      مدت عضویت: 1692 روز
      امتیاز کاربر: 3766 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,094 کلمه

      نکات آموزشی در این متن . 

      تنها راه لاغر شدن اموختن لاغری و تکرار اموزشها با جسم (نوشتن و تمرین کردن ) است . 

      چه نکاتی را از این متن آموزشی آموختم ؟ 

      من حدودا ۲۰- ۳۰ نکته ی آموزشی از این متن استخراج کردم و آنها را بیان میکنم و برای خودم شرح و توضیح  میدهم تا بهتر یاد بگیریم . 

      ۱- به سوالات خود دقت کنیم . چه سوالاتی میپرسیم ؟ 

      چرا لاغر نمیشم یا چرا چاق میشم اینها همه مربوط به ذهن چاق است . 

      پاسخشم یه جمله است چاقی رو یاد گرفتیم و تکرار کردیم . 

      ذهن لاغر سوال در مورد چاقی نمیپرسد ؟ چون سوالی ندارد سوالات برتیش روشن است میداند باید آنقدر یاد بگیرد و تکرار و تمرین کند که دیگر سوالاتی از این دست برای او پیش نیاید . 

      ۲- نکته دوم  استفاده از روشهای مرسوم جهت لاغری (فشار به جسم از هر طریقی که یاد گرفتیم رژیم دمنوش ورزش کم خوری حدو اندازه گرفتن و خوردن سنجش غذاها با ترازو پیاده روی فعالیتهایی که نیت لاغری دارند و خلاصه هر روشی که حس محدودیت در من ایجاد میکند ) فقط نتیجه لاغر نشدن و حتی چاقتر شدن دارد . روش لاغر شدن تنها و تنها آموختن لاغری و تکرار و تمرین از طریق نوشتن و گوش دادن و انجام تمارین آموزشیست . 

      ۳- لاغر شدن تلاش نمیخواهد . هر جایی که حس کردیم داریم تلاش می کنیم برای لاغر شدن یعنی بدونیم داریم راحت چاق شدن رو در ذهنمون تثبیت میکنیم . لاغر شدن تلاش نمیخواد خودبخود لاغر میشیم . ما نیروی تلاش رو در جهت یادگیری لاغری و تکرار اموزشهامون بزاریم . اونم فکر نکنیم همین امروز که این نکات رو یاد گرفتیم یعنی لاغر شدیم ما فقط اینارو تکرار می کنیم ذهن ما هر زمان که استفاده از این داده ها رو راحتتر از استفاده از داده های  چاقی دید خودش اینارو انتخاب می کنه . 

      شاهد این هم دندونای منه . من دو تا از  دندونای دوطرفم نیاز به پروتز داشت . پروتز سمت چپم رو انجام دادم و سمت راستم برای هفته ی پیش باید کارهاشو انجام میداد . سمت چپ که پروتزشو گذاشت گفت احساس بلندی می کنی گفتم یکم گفت برو یه هفته اگه جا نیفتاد برات یکم میتراشم که کوتاه بشه . خلاصه من تا یه هفته با این دندون درگیر بودم که یکم کوتاهتر بشه ولی اذیتم میکردم من ناخوداگاه با همون دندون خراب سمت راستم میخوردم که راحتتر بود خودردنش چون طرف چپم به هم میسایید چندشم میشد . خلاصه رفتم و گفتم کوتاهش کن خوب نیست و خانوم دکتر کوتاهش کرد عالی شد . اصلا بدون اینکه من بفهمم دیگه غذا رو با همین دندون سالم میخورم چون راحتتره . 

      ناخوداگاه ما همیشه کار راحت و انتخاب می کنه اگه من چاق میشم چون چاق شدن در ذهن من هنوز راحتتر از لاعر شدنه من با زور و تحمیل فقط چاق شدن و راحتتر و لاغر شدن و سختتر میکنم . پس لاغر شدن رو رها میکنم و فقط یاد میگیرم و تمرین میکنم . هر وقت که ذهن من راه لاغری رو آسونتر از چاقی ببینه خودش خودبخود مثل همون استفاده از  دندون راحتتر برای خوردن غذا از اطلاعات لاغری استفاده می کنه . 

      وای که چقدر شیرینه این اطلاعات . 

      خب بریم سراغ  نکته چهارم . برای لاغر شدن تصمیم نگیریم ، زمانبندی نکنیم ، تلاش نکنیم هم که گفتم . با این کارها ما فقط انتظار لاغر نشدن و چاق شدن رو برای  ذهنمون زیاد می کنیم . ما اگه میخوایم تصمیم بگیریم برای یادگیری تصمیم قاطع بگیریم  و متعهد باشیم که آموزشها رو انجام بدیم بنویسیم تکرار کنیم یاد بگیریم و ماهرتر بشیم . 

      نکته پنجم به سخن افراد چاق گوش ندیم . ذهن چاق مملو از فرمولهای چاق کننده است . ترسها و عذابها و اندوهها و سرزنشها و نگرانیها و….. اینها باعث میشه اطلاعات چاقی در سر ما هم مرور بشه  و انتظار چاقی و یا لاعر نشدن از خودمون داشته باشیم . سعی کنیم با افراد لاغر دوستی برقرار کنیم چرا که اونها ذهن لاغری دارند حرف از لاغری هم که نزنند ارتعاش افکار  ذهنشون روی ذهن ما اثر میزاره . 

      نکته ششم از این متن سرشار از آگاهی 

      لاغر شدن رو کاری سخت و دست نیافتنی ندونیم  لاغر شدن ذهنیه لاغر شدن خیلی راحته فقط کافیه یادش بگیریم با تکرار و استمرار درش ماهر بشیم بدن خودبخود واکنشها رو تنظیم میکنه برای لاغری جسمی . 

      نکته هفتم : تنها راه لاغر شدن یاد گیری لاغری و لاغر شدن از طریق ذهن است .  چون لاغری یک زبان است . زبان لاغری را که بیاموزیم و در یادگیری آن استمرار ورزیم ذهن این اطلاعات را قابل دسترس تر می داند و بیشتر از این اطلاعات استفاده می کند . 

      نکته هشتم : همانطور که چاق شدن رو یادگرفتیم لاغر شدن رو هم یاد بگیریم . 

      کار خاصی برای یادگیری چاقی نکردیم پس برای لاغری هم کار خاصی لازم نیست بکنیم ما حتی از یادگیری چاقی اطلاع هم نداشتیم پس حتی برای یادگیری لاغری هم نباید خیلی ذهن رو درگیر کرد . اشتیاق به اموزش خود بخود میل به تکرار و تمرین را در ما ایجاد می کند . ذهن کارشو خوب بلده بهش اعتماد کنیم ‌ 

      نکته ۹ برای آموختن لاغری باید عشق و انگیزه داشت عشق و انگیزه همراه با آموزش = یادگیری چون ذهن آموزش پذیر است . 

      نکته ۱۰ – ما با اموختن و درک کردن لاغری دیگه لاغری رو فراموش نمی کنیم فقط با تکرار و تمرین سبب میشیم اطلاعاتش در دسترس باشه تا ذهن بیشتر به این داده ها توجه کنه و ازشون استفاده کنه . علت تداوم چاقی هم همینه که ما یادش گرفتیم برای همین فراموشش نمی کنیم مثل همون جاده یه طرفه که در متن گفتید  اما میتونیم اطلاعاتش رو از دسترس خارج کنیم . 

      نکته ۱۱ – توانایی ذهن برای آموختن بی نهایته . 

      یعنی حافظه ما تاابد ظرفیت یادگیری داره . 

      پس اگه این باور رو داشته باشیم هیچ وقت از آموختن خسته نمیشیم . و همیشه راهمون برای آموزش بیشتر بازه . 

      نکته ۱۲ . استفاده از اطلاعات ذهنی انتخابیست . اطلاعات بی نهایت و ما جهت استفاده از هر کدوم از اون اطلاعات کاملا مختاریم . 

      ترس از چاقی رو انتخاب کنیم یا لذت بردن از لاغری رو 

      نگرانی از چاقتر شدن یا نگرانی از لاغر نشدن رو انتخاب کنیم یا مطمئن بودن از لاغر شدن رو 

      حد و اندازه و سنجش برای مصرف مواد غذایی گذاشتن رو انتخاب کنیم یا هرچی که دلمون بخواد و احساسمون بهمون بگه . 

      توجه به چاقی رو انتخاب کنیم یا توجه به لاغری رو . 

      ما در انتخاب اطلاعاتمون کاملا مختاریم . 

      از هر اطلاعاتی بیشتر استفاده کنیم بیشتر اونها رو در دسترس قرار می دهیم . 

      برای اینکه متنم طولانی نشه ادامه نکات آموزشی رو در پست بعدی قرار میدم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1401/07/22 09:10
      مدت عضویت: 1692 روز
      امتیاز کاربر: 3766 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,301 کلمه

      سلام . 

      سوالات ذهن چاق با سوالات ذهن  خوش اندام متفاوت است .

      ذهن خوش اندام  اصلا چرایی ندارد . 

      او خوش اندام است . 

      خوش اندام یعنی چه ؟ 

      خوش اندام از نظر من یعنی اندامی که  با فکر خوش ساخته شود . 

      فکر خوش یعنی افکاری که به انسان حس خوش می دهند . 

      حس خوش یعنی توجه کردن به موارد دلخواه  . 

      مسلما توجه کردن به موارد نادلخواه حس خوشی در ما ایجاد نمی کند . 

      خب موارد دلخواه هر کسی با شخصی دیگر تفاوت دارد . 

      نحوه نگرش افراد با هم متفاوت است . 

      پس قطعا چیزی که برای من خوشایند است و حال خوش تولید می کند ؛ برای شخص دیگر ممکن است خوشایند نباشد و برای او حال بد تولید کند . 

      و تفاوت ما انسانها هم دقیقا در خواسته های دلشان است که

       این تفاوت در خواسته ها در انسانها نگرشهای مختلف  ایجاد کرده است . 

      اگر انسانها دل خود را معیار انتخاب قرار دهند و نه سخن دیگران را حالشان همیشه خوب است . و همه به این درک برسند که انسانها در انتخاب دلخواهشان آزاد هستند ؛ پس در نتیجه همه با هم به تفاهم میرسند و کسی با کسی نمیجنگد . 

      خب حالا من به دلم توجه می کنم تا ببینم دلم چی میخواد . 

      دل من  اینارو میخواد : 

      ۱- لاغر شدن همراه با حس رهایی 

      ۲- بچه دار شدن همراه با حس رهایی 

      ۳- پولدار شدن همراه با حس رهایی 

      داشتن همه ی اینها یعنی داشتن تفکر سالم . 

      تفکر سالم هم یعنی تفکری همسو با دل . 

      یعنی تفکری همسو با خدای دل . 

      دل هم که همواره خیر میخواهد . پس خواسته های من همه خیر است . 

      من ایمان دارم دل من طالب خوبیهاست طالب حقه و من همه چیز و حق میبینم . 

      حتی اگه کسی در ستم کردن کردن به دیگران حالش خوب میشود خب در مسیرش قرار میگیره و انسانهایی جذب اون میشن که میتونه بهشون ستم کنه و بر عکس کسانی که در ستم کشیدن راحت هستند افرادی جذبشون میشن که میتونند بهشون ستم کنند و هردو طرف در ستم کردن و ستم کشیدن حالشان خوب است . 

      اگر هم حالشان از نظر ما بد است ولی خودشان از همان حال بد انرژی میگیرند و زندگی می کنند . یعنی حال آنها از نظر ما بد است ولی خودشان در همان حال بد و رنج لذت میبرند . 

      این تفکر شاید خیلی تفکر سیاهی باشد ولی اصول چنین تفکری همسو با قوانین الهیست و برای همین است که وجود دارد  . 

      اما تفکر سفید من  اینست که من طالب محبتم پس افرادی جذب من میشوند که عشق را بر من جاری می کنند و دوستم دارند .  من طالب عشق ورزیدن هستم پس افرادی در مسیر من ظاهر میشوند که محبت پذیرند و میتوانم عشقم را نثارشان کنم . این راه هم مطابق قوانین الهیست . 

      خب هر دو گروه هم گروه  اول و هم گروه دوم به خواست دلشان میرسند . 

      و من با توجه به تمایلم این دوراه را انتخاب می کنم . گاهی ممکن است در مسیر ستم باشم و گاهی در مسیر عشق . 

      اما انتخاب من در هر لحظه همان مسیر را برای من آشکار می کند و تکرار انتخابهای من شخصیت غالب مرا میسازند . 

      شخصیت من بر اساس انتخابهایم در هر لحظه شکل میگیرد و فقط کافیست من در هر لحظه به انتخابهایم توجه کنم تا شخصیت و سرنوشت خود را بسازم . 

      اما انتخاب من در مسیر خوش اندام بودن  چیست ؟ 

      انتخاب من انتخاب دلم است . 

      انتخاب من بر مبنای رهایی و آزادی است . 

      انتخاب من متناسب و همسو با خدای دلم  است . 

      من به انتخابهایم ایمان دارم . 

      انتخاب من کم خوردن یا متناسب خوردن نیست . 

      چون این انتخابها به بدن من آسیب میزنند . 

      انتخاب من رها خوردن است . 

      هر وقت که دلم بخواهد میخورم . هر چی که دوست داشته باشم میخورم . هر اندازه که دلم در اون لحظه بخواد میخورم و هرطور که دلم بخواد میخورم . 

      خب این از نظر من یعنی رهایی در خوردن . 

      بهترین الگوی من برای خوردن اینه . 

      این خواست دل منه 

      بدنم میپذیردش . 

      در این رها خوردنه شکم من خوب کار می کنه و  از گوارشم راضی هستم . سنگین نمیشم . حالم بد نیست . 

      حتی اگه گاهی اوقات عذاب وجدانم بگیرم اونم بد نیست . چون اونم حسیه که داره پاکسازی می کنه منو بهم ایست میده دیگه بسه از این مسیر نرو که حالت بد میشه . چراغ قرمز منه . پس همونم راهنماست . 

      وقتی عذاب وجدان میاد من دیگه نمیخورم . دیگه دلم نمیخواد بخورم . 

      وقتی دستور خوردن صادر میشه خب دلم میخواد بخورم این یعنی چراغ سبز . 

      من اینطوری به کاهش وزن ۲۰ کیلو رسیدم . 

      این جی پی اس من بود در اون ایامی که به این روش عمل میکردم .

      ولی بعد از  یه مدت میدیدم خب باز داره حرف از تناسب رفتاری میشه و در نظر من  تناسب رفتاری با رهایی در رفتار با هم فرق داشت . 

      اشتباه من این بود که من اسیر گفته های دیگران شدم و  اعتماد به نفسم از بین رفت . چراغ راهنمامو گم کردم و باز شروع کردم به عمل کردن به  تفکرات چاق کننده . از غذا  ترسیدم . در خودم حس محدودیت ایجاد کردم . اندازه میزاشتم برای خودم حالم بد میشد باز رها میکردم پرخوری میکردم عذاب وجدان می اومد باز محدود می کردم و خلاصه روند تناسب رفتاری در من حس اسارت در مسیر چاقی ایجاد کرد . 

      علت شکست من این بود که من خودمو رها کردم و منتظر تایید دیگران شدم . 

      من لشکر یک نفره بودن خودمو فراموش کردم و خواستم از بیرون تایید بشم تا بفهمم راه درونم درسته یا نه . 

      در حالیکه من باید تایید خودمو در مسیر میدیدم . شاید کسی دیگه از راه من نتیجه نگیره و حس چاقی درش ایجاد بشه ولی راه من در من حس لاغری ایجاد می کرد انگیزه لاغری ایجاد میکرد . مسیرمو باز میکرد . من هیچ وقت اون روزا رو یادم نمیره که چه عشقی کردم . چه اشتیاقی داشتم و یک جهت در مسیر تناسبم حرکت میکردم . 

      من کوچکترین تمرکزی روی رفتارم نداشتم چون باور کرده بودم که رفتار من واکنش ذهن منه ‌ 

      باور کرده بودم ذهن من واکنش دل منه . 

      و من دلم هرچی بخواد همون اتفاق برام میفته . حتی یادمه من ماه دوم باردار هم شدم از بس که تفکراتم رهاگونه شده بود .اما بچه سقط شد و ماه بعدش نتایج لاغری منم متوقف شد . چون باز هم افکار چاقی و نازایی بر ذهنم هجوم آوردن و منو اسیر خودشون کردن . 

      علت شکست من توجه به تایید دیگران بود . 

      هنوزم این باور در من هست که وقتی دیگران تاییدم کنند یعنی راهم درسته و اگه تاییدم نکنند یعنی راهم غلطه . 

      عاملی که منو شکست داد و متوقف کرد در مسیر این باور بود . 

      من دیگران رو بیشتر از خودم قبول داشتم در حالیکه من از راه خودم راه دلخواه خودم نتیجه گرفته بودم . 

      دو نتیجه بزرگ . دو نتیجه دلخواه . 

      میخوام این تایید دیگران رو از روی خودم بردارم . 

      میخوام خودم لشکر یک نفره ی خودم باشم . 

      خدا با منه و حمایتم می کنه  .

      میخوام بهش اعتماد کنم . 

      اون تاییدم می کنه . 

      راه لاغری من فقط یه الگوست 

      در ۴ چیز خلاصه میشه . 

      من در هرزمان هرچه که دوست دارم به هر اندازه که دوست دارم و هر طور که دوست دارم می خورم و خوش اندام ترینم . 

      آخ که چقدر این  باور به من حال میده و ذهن منو  از تمام قید و بندهای خوردن رها می کنه . 

      من اندامم خیلی خوبه و واقعا دوسش دارم . 

      و میخوام این الگو رو در زندگیم دوباره جاری کنم . چراغ سبز در این مسیر برای من روشنه . 

      و من رها و آزاد خوش اندام تر از قبلم میشم . 

      خدای خوبم ممنون که با چراغ سبزت منو تایید می کنی . 

      این راه فقط راه خود منه . هیچ کسی رو بهش سفارش نمیکنم مگر کسی که خودش دلش بخواد . من فقط راهمو با کیفیت طی می کنم  تا کمیت هدف رو ببینم . کمیت هدف هم مطابق سایر الگوهایی که در اینجا یاد گرفتم بدون عجله بهش میرسم . 

      خدایا شکرت . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار طاهره فروغی
      1401/07/20 08:26
      مدت عضویت: 1007 روز
      امتیاز کاربر: 35547 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 761 کلمه

      سلام خدای مهربونم 

      خداوندا بسیار سپاسگزارم به خاطر اطلاعات ناب که لحظه به لحظه دریافت میکنم 

      سلام استاد عزیز و دوستان خوبم 

      جهان قوانینی داره و این قوانین برامون طبیعی شده مثل جاذبه زمین که در مغز ما طبیعی اینه که هر چیزی رها بشه به سمت زمین بیوفته ودر هوا معلق نباشه 

      خیلی از اختلاف سلیقه ها به خاطر اینه که در ذهن هر نفر طبیعیه که مثلا یک چیز جاش کجا باشه 

      چیزی که طبیعیه قانونه و چیزی که بدیهیه ما اونو میسازیم 

      طبیعی قابل تغییر نیست و بدیهی قابل تغییره 

      ما چرا لاغر نیمشیم  چون درمغز ما لاغری بدیهی شده و چاقی طبیعی شده  اینکه من نمیتونم لاغر بشم مگر میشه و اطمینان داره که چاق میشه 

      ما ته همه راهکارهایی که برای لاغری انجام میدادیم ایمان نداشتیم که لاغر میشیم و طبیعی در ذهن ما چاق شدن بوده و نمیتونیم باور کنیم که لاغر بشیم و برای همین تلاشامون بی فایده بوده 

      در مغز یک فرد متناسب  متناسب بودن طبیعیه مثل شوهرم که اگر یک وعده هم بیشتر بخوره چون غذاشو دوست داشته باشه میگه من که چاق نمیشم و بدنم اضافاتشو دفع میکنه  و میخنده 

      پس تلاشمون کم نیست ویا بی اراده نیستیم  چون طبیعی ذهنمون چاقیه 

      قانون هیچ وقت تغییر نمیکنه یک فرد متناسب چون در ذهنش لاغری طبیعیه هیچ وقت چاق نمیشه و از هر چی دوست داره به اندازه نیازش میخوره 

      ولی یک فرد چاق در ذهنش چاقی طبیعیه و هر چقدر که غذا خوردنشو کم میکنه نمیتونه لاغر بشه و بعضی هاهستن تلاش میکنن برای چاق شدن و نمیتونن چاق بشن  چون در ذهنشون لاغری طبیعیه 

      پس در مغر ما چاقی طبیعیه و نه به اراده و نه به شانس و نه خدا باهات دشمنه ربطی نداره 

      ما از وقتی که باور کردیم لاغری طبیعیه برای همون بدنمون به سمت لاغری داره میره و تغییر کردیم پس منطقمون رو باید یکی یکی عوض کنیم 

      مثل ارثی بودن چاقی و باید برای خودمون طبیعی کنیم که این درست نیست باید نمونه هایی برای ذهنمون بیاریم و بهش نشون بدیم که کسایی هستن که در یک خانواده هستن ولی یکی چاقه و یکی لاغر مثلا همکارم که خودش لاغره وبرادرش چاقه و یا همکار دیگم که خودش چاقه و خواهرش و برادراش لاغرن 

      مغز هر انسان برای خودش کار میکنه و اگر باورهاتو تغییر بدی میتونی به خواستت برسی 

      پس چطور باید منطق رو تغییر داد 

      1-اون منطقی که باعث شده اون نظریه که چاق بودنم رو طبیعی میدونه رو باید پیدا کنم و اونو تغییر بدم  باید نمونه پیدا کنیم و با خودمون به تفاهم برسیم و با کسی بحث و جدل نکنیم  چون منطق مغز ما با اونا داره فرق میکنه 

      2-کم تحرکی باعث چاقیه که من همکار دارم که خیلی از من کم تحرک تره و خیلی متناسبه 

      3پشت میز نشینی  همکارم ازمن 4سال بیشتر سابقه داره ولی خیلی هم متناسبه و دقت کردم خیلی کمتر از من از پشت میزش بلند میشه ولی کاملا متناسبه و این هم نقض شد در ذهن من 

      4-ازدواج در چاقی موثره نه چون همکارم هم ازدواج کرده و هنوز متناسبه 

      5-بارداری نه چون همکارم هم مثل من دوتا فرزند داره و خیلی هم متناسبه 

      6-خوردن قرص های هورمونی ولی همکار متناسبم رو دیدم که از همین قرصها خوردو هیچ تغییری نکرد من خودم هم در طول این دوره یک مدت مجبور شدم بخورم و برخلاف سال قبل هیچ تغییر و اضافه وزنی در خودم ندیدم چون باور کردم و در ذهنم براش دلیل اوردم ونمونه اوردم که این قرصها دلیلی بر چاقی نیست 

      قدم دوم به وجود اوردن منطق لاغری و این کار با گوش دادن به فایلها و تمرین وتکرار  انجام میشه 

      و هر چی منطق لاغری بیشتری در ذهنمون ایجاد کنیم کفه های ترازو  لاغری سنگین تر میشه و یواش و یواش به سمت لاغری میریم 

      و دیگه اصلا به چاقتر شدن فکر نمیکنیم و این باعث میشه که لاغری در ذهنمون طبیعی بشه و هر روز لاغر تر میشیم 

      تا زمانی که وقتی که به لاغری فکر میکنید و دنبال راهکارهایی برای لاغری میگردین و نمیدونین چجوری دارین چاق میشین  هنوز در ذهن ما چاقی طبیعیه 

      وقتی مثل کارهای دیگه که اموختیم و برامون طبیعی شده مثل تایپ و رانندگی که دیگه فکر نمیکنیم که الان چه کلیدی و چه کاری رو انجام بدیم و بدون فکر انجام بدیم در مورد لاغری هم بدون فکر به چاقی غذا بخوریم و مثل نفس کشیدن در موقع نیاز بخوریم ووقتی نیاز نداریم نخوریم ما لاغر نمیشیم

      وقتی برای انجام یک کار نیاز به فکر نداریم یعنی اون کار برای ما در مغزمون منطقی شده 

      پس وقتی برای لاغر شدن فکر نکنیم و میتونیم لاغر بشیم ولاغر بمونیم 

      خدایا بی نهایت سپاس که تونستم مسیری صحیح رو تا اینجا طی کنم و ادامه بدم  

      خدایادر این مسیر مرا هدایت و حمایت کن 

      در پناه خدا باشید 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1401/05/20 17:01
      مدت عضویت: 1645 روز
      امتیاز کاربر: 27851 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,104 کلمه

      سلام و درود بر تمام دوستان خوبم و هم مسیرم 

      من مدتها هست در این مسیر هستم و هرروز دارم بیشتر از قبل بر این روش مسلط میشم و من هر روز بیشتر از قبل از  بودن در این راه خوشحال میشم و سپاسگزار خدای خودم میشم .

      من  درگذشته عامل اصلی  اضافه وزن خودم رو پرخوری و بی تحرکی  میدونستم و  اما در اواخر دوران رژیمم  بیماری کم کاری تیرویید و یه قرص هورمونی  رو هم  عامل چاقی بیشتر  خودم میدونستم و به خاطر حرف پزشکان  بارها میگفتم. من نمیتونم دیگه برای لاغری خودم  کاری کنم و من هر ر رو ز باید شاهد چاقی بیشتر خودم باشم و این چاقی رو برای خودم پذیرفته بودم و  در واقع برام طبیعی بود که چاق بشم .و اتفاقا یادم میاد اینقدر این روند سریع بود که من  در اون دوران یه پارچه به خیاط داده بودم وچون سرش شلوغ بود بعد از چند هفته که با خواهرم رفتم گفت وای چاقتر شدی تغییر کردی  نشناختمت  چقدر ،یهت چاقی  میاد و من این حرفها رو در حالیکه داشتم با تمام وجودم رژیم و ورزش میکردم و به خودم فشار میاوردم می‌شنیدم و بسیار در اون لحظات  ناراحت و افسرده و ناامید تر میشدم که چرا نمیتونم کاری برای خودم بکنم ؟ باید چیکار کنم ؟

      من در دوران کودکی چون خانوادم متناسبب بودن (خیلی کم مادرم چاقی شکمی داشت ) من هم متناسب بودم و من چاقی رو از خانوادم یاد نگرفتم یعنی هیچ وقت مادرم ویا پدرم  ما رو در خوردن اجبار نمی‌کردن یا نگران ما و خوردن ما نبود ن و از لاغری ما گله و شکایت نداشتن و ….اما کم کم با من با  با ورودیهای ناجالب  که از طریق اطرافیان و دوستان و … پیدا کردم  به سمت چاقی  سوق داده شدم چون چاقی رو یاد گرفته بودم و آموزش دیده بودم و یاد گرفته بودم و هر چه قدر رژیم و ورزش گرفتم فایده نداشت چون ذهن من چاقی رو یاد گرفته بود و من میخواستم به زور به اون بگم نخور نمیشد خلاصه من تا قبل از ازدواجم متناسب بودم اما چون بارها از زبان خانوادم و اطرافیانم. شنیده بودم آدمها با ازدواج چاق میشن من چاق شدم حتی زمانی که عقد کردم  خواهر های همسرم که تپل بودن عکس های  لاغری خودشون در دوران مجردی  رو نشونم میدادن که  ببین من تا قبل از ازدواج لاغر  بودم و آلان با ازدواج و بارداری من چاق شدم و من بیشتر این فرمول رو که از قبل داشتم در ذهنم تقویت میشد که اره منم باید  بعد از ازدواج چاق بشم  چون من خواهر خودم و همسر ایشون وهم دیده  بودم  که بعد از ازدواج بسیار  چاق شده بودن . بارها اطرافیان گفته بودن د آدم بعد از ازدواج چاق میشه و چون اون دوران خودم خیلی لاغر بودم بدم نمیومد کمی چاق بشم که لباس به تنم قشنگتر بشه که دست و پام زیباتر بشه که صورتم زیباتر بشه  که بیشتر بقیه ازمن خوششون بیاد که انگار پوستم روشن تر بشه و ….و وقتی کمی چاق تر شدم  چقدر مورد تایید همه و خودم قرار گرفتم و لذت بردم و همین کار باعث شد که چاقتر وچاقتر بشم .

       پس من بارها نمونه دیدم که افراد بعد از ازدواج   چاق میشن  و  حتی من در خانواده ی پدری خودم کلی  از دختر عموهایم و عمه هام همینطور بودن و بارها از زبان مادر بزرگم همین حرف رو می‌شنیدم و برام طبیعی شده بود که منم بعد از ازدواج باید  چاق بشم  یعنی برای ذهن من طبیعی شده بود که من باید  چاق بشم وگرنه من خودم که نمی‌خواستم خیلی  چاق بشم نهایتا ده کیلو بیشتر از زمان مجردی خودم در همین حد ولی نشد و من دیگه  اشتهام و رفتارهای غذایی ام تغییر کرده بود و زیاد می‌خوردم  و از هر چیزی می‌خوردم و همیشه همه تفریحهام با همسرم در خوردن خلاصه میشد و همیشه  من در حال خوردن بودم و خیلی از چیزها رو که نمیخوردم  و  البته زیاد هم نبودن شروع به خوردن کردم و من در کل خیلی تغییر کرده بودم و …

       پس من چاق شدن رو مثل حرف زدن  یاد گرفته بودم و من با هر ورزش سنگین و فعالیتی نمیتونستم چاقی رو فراموش کنم. من با غذا خوردن در ساعت خاصی نمیتونستم چاقی و فراموش کنم من با خوردن فلان قرص و دمنوش و جراحی نمیتونستم چاق شدن رو فراموش کنم  اما من میتونم با آموزش دیدن لاغری و تکرار آموخته هام لاغر بشم  پس تمام تلاشهای گذشته ام بیخود بودن و من هرچقدر تلاش می‌کردم و خودم رو لاغر میکردم اما دوباره به سمت  چاقی حرکت میکردم چون ذهنم چاق بود چون چاقی رو یاد گرفته بودم چون ذهنم پر از فرمول های چاقی بود .

      تنها راه متناسب شدن این هست که لاغری رو آموزش ببینم و یواش یواش ما لاغر میشیم و دیگه ما  نگران چاقی نیستیم  پس نکته این جا هست که ما نباید انتظار داشته باشیم یهو ما لاغر بشیم خیلی آرام روند جسمی  ما در طی مسیر تغییر  می‌کنه پس من هم ازخودم انتظار ندارم با شروع دوره و یه فایل گوش دادن لاغر بشم این تکرار کردنها و استمرار داشتن ها  و عمل کردنها در مسیر باعث لاغری من میشه پس من باید صبور باشم تا پاداش نهایی رو بگیرم.

      من  مدتها هست در مسیر هستم و کلی لاغر تر شدم و  با لاغری  کلی  تغییر کردم اول اینکه من شخصیتم تغییر کرده و اصلا ادا و نمایش  بازی نمی‌کنم من تغییر کردم از درون متناسب شدم و کلی رفتارهای متناسب گونه ی جدید پیدا کردم که قبلاً آرزوم بود اینطور رفتار کنم و  اما نمیتونستم اما حالا همینطور هستم بدون تقلا و سختی بیشتر اوقات درست رفتار میکنم و به اندازه میخورم و خودم لذت میبرم همین امروز ظهر قبل از اینکه ناهار درست بشه من گرسنم بود و میوه ی دلخواهم رو خوردم اما موقع ناهار چون زیاد گرسنم نبود یه کاسه خالی از غذا بدون نون خوردم و اصلا دلم نون نخواست تازه نصف همون  کاسه رو هم خوردم و سیر شدم و بقیه اش رو نیم ساعت پیش  که احساس گرسنگی کردم دوباره خوردم  در حالیکه در گذشته همیشه گرسنه بودم و همیشه حرص و ولع داشتم و به‌دنبال مواد خوراکی  کم کالری بودم که مصرف کنم تا   شاید کمتر  از غذای سفره  بخورم  و..‌‌‌‌‌

      خلاصه اینکه من خیلی راحت بدون زجر و سختی دارم متناسب میشم ..و من خوشحالم که در گذشته با چاقی در گیر شدم تا به من فرصت داده بشه از این راه لاغر بشم تا قدر تمام لحظات زندگیم رو بدونم ازخرید کردنم و از خوردنم و از خودم  و از لباسی که به تن دارم لذت میبرم  و از همه مهمتر  من از تولد دوباره ی خودم  با این راه  لذت میبرم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Labkhande zemestan
      1401/03/15 10:25
      مدت عضویت: 1237 روز
      امتیاز کاربر: 11372 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 855 کلمه

      سلام ب عزیزان متناسب 

      چرا چاق شدم؟؟چرا لاغر نمیشم؟؟؟

      برای جواب سوال اول ک قبلا کلی دلیل داشتم و تمام دلایل من مربوط میشد ب عوامل بیرونی واصلا بیاد ندارم ک خودمو هم مقصر چاقیم دونسته باشم،من چاقم چون مامانم چاقه،چون نون میخورم ک چاق کننس چون برنج میخورم چون عاشق شیرینیجاتم ،چون تحرکم کمه،چونغذای چرب دوست دارم،چون مجبورم ی سری از ویتامینارو ب صورت درومصرف کنم،چاقم چون افسردم و زیاد عصبی میشم و اونقد دلایل برای چاقی داشتم ک دیگه اصلا فکر نمیکردم ب مقصر اصلی ک خودم بودم ،هیچوق فک نمیکردم چاقی هم یاد گرفتنی بوده و من یاد گرفتمش ،من در طول زندگیم از مادرم از اطرافیان از رسانه از گوشی توی دستم ومطالبی ک میخوندم و توجه میکردم از افرادچاقی ک توی باشگاه باهاشون در ارتباط بودم مدام داشتم چاقی رویاد میگرفتم ،فلان غذا روفلان موقع نخوریا چاق میشی،صبونه روب زورم شده بخورا وگرنه بدنت سوخت ساز نمیکنه وچاق میشی ،کم نخوابیا چاق میشی زیاد نخوابیا چاق میشی،،،،، و کلی اموزش چاقی ک من یاد میگرفتم وذهن ناخوداگاهم این اموزش هارو دریافت میکردوبرای چاقتر شدنم بکار میبرد،من ک نمیتونستم اون همه باید ونباید ها رو در روز مدام انجام بدم بس وقتی عملی انجام میدادم ک قبلا بهم گقته شده بود ک اینکار باعث چاقی میشه ترس در من شروع میشد وذهن هم ک قبلا اموزش دیده انجام اینکارذ مساوی با چاق شدن و ب مرور اون رو در جسمم ب نمایش میزاشت،من سالها با فشار ب جسمم میخواستم لاغر بشم در حالی ک با فشار وسختی زجر مگه میشه اموزشی روفراموش کرد، مگه من ک رانندگی رویادگرفتم وب راحتی انجامش میدم مگه میتونم با فشار اوردن بخودم و یا جراحی کردن جسمم اونو فراموش کنم ،ممکنه با انجام ندادنش وتکرار نکردنش برام یکم کم رنگ بشه ولی بالافاصله بعدنشستن پشت فرمون تمام اموزش ها ناخوداگاه ب خاطرم میاد وانجامش میدم وهر چقد تکرار کنم دست فرمونم بهتر ورونتر میشه،وبرای هر کاری همینجوری،برا نقاشی ،موسیقی،اشپزی هر کار ریز و درشتی ک ما ب راحتی انجامش میدیم نتیجه اموزش وتکرار ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماستک ملکه ذهن میشه وذهن بدون فکر کردن راحت میتونه انجامش بده مثلا قاشق غذا رو ب دهن بردن ،ایا شده راجبش فک کنیم ؟؟؟؟نه ،چون از بچگی قاشق دست گرفتنو یاد گرفتیم ،من طبیعت بدنم مثل هر انسان متناسبی لاغری وتناسبه ،واز وقتی مخالف قانون جسمم یاد گرفتم وبکار بردم چاق شدم، الان دیگه چاقی برای ذهن من پر رنگه،پس من اگه الان بخوام متناسب ولاغر بشم باید یاد بگیرمش ،چیا همسو بالاغریه ویاد گرفتن تنهام کافی نیس مث همه ی اقراد متناسب ک ممکنه در جامعه وخونه ای زندگی کنن ک با فردچاق ارتباط داشتن ولی متناسب موندن ،چرا چون اونهام شنیدن ولی عمل نکردن بهش اهمیت ندادن خودشون با اون شنیده ها همسو نکردن و متناسب شدن،و من اگر الان میخوام لاغر بشم باید بشنوم وبعد عمل کنم وخودمو همسو کنم و اینکارهارو تکرار کنم یا ذهنم یاد بگیره وب ناخودآگاهش بسپره وروزی میرسه ک من ناخوداگاه رفتارهایی شبیه فرد متناسب انجام میدم،همین طور ک طیاین مدت یکسال ونیم ک در مسیر بودم الان خیلی وقتا ب تارفاتی ک نیاز بدنم نیس خیییلی راحت جواب رد میدم،وقتی گرسنه نباشم خیلی کم پیش میاد ک ب سمت مواد غذایی برم،دیگه همه چیزو دوست ندارم، توجهی ب خوراکیا ندارم وفقط وقتی خیلی گرسنم باشه ب مقدار نیازم میخورم و مابقیش برام مهم نیست و این در حالیه کقبلا من چن قاشق اخر غذامو ب زور میخورد,،ک حیف نشه،چیپس وپفکمو تا اخر ب زور میخوردم چرا ک خوشمزه اس ،میوه چن نوع میخوردم چرا ک برا سلامتی خوب بود،واینها همه ازنشانه های  اموزش های چاقی بود،ولی الان ک در لاغری یاد گرفتم بدن من خودش میتونه تمام ویتامین های موردنیازشو از تامین کنه دیگه نیازی نمیبینم ک دقت ب میوه خوردنم در طول روز بکنم،الان ک یاد گرفتم بدنم مثل چرا بنزین ماشین یا چراغ باتری گوشیم میتونه موقع خالی بودن واحتیاج داشتن بهم الارم بده دیگه نیازی نمیبینم ک من حواسم باشه نکنه گشنش بشه وضعف کنه، الان ک یاد گرفتم طبیعت بدنم متناسب شدن هست وهیچ کار اضافه ای لازم نیست من انجام بدم ،دیگه بدنمو با ورزشهای سخت وشکنجه اور زجر نمیدم،اگه پیاده روی میکنم اگه فعالیتی انجام میدم میدونم ک این در همسو شدن با مسیر متناسبمه ن زور فشار اوردن، وقتی قرار بود توی دبستان و طول تحصیل درسیو یاد بگیریم معلما ازمون میخواستن اوت درسی روتو جلسه کلاس بهمون اموزش دادن رواز روش بنویسبم ازش سوال طرح کنیم برای اخر هفته خودمود رو واسه پرسیدن و امتحان اماده کنیم بعدش باید برای میان ترم از روی همون درس میخوندیم وهمینطور برای امتحانات پایان سال، وما بارها وبارها ی درس رومرور میکردیم تا بتوتیم خوب یاد بگیریم ،لاغری هم همینه ،همینطور ک چاقی اینجوری بوده ومن از سن بچگی سالها اموختمش وتکرار کردم وباندازه تکرار کردنم وباندازه همه ی اون سالها الان من در درس چاقی قوی و تنومندم، بس اگه میخوام بقیه عمرم رو متناسب زندگی کنم واز لذت های متناسب زندگی کردن بهره ببرم بس باید اموزش هامو تکرار کنم عمل کنم تا در درس لاغری ممتاز باشم.

      خدایا تورو سپاس ک یکسال ونیم منو استوار در مسیر اموزش لاغری قرار دادی وب واسطه این اموزشها طعم لذت بخش متناسب زندگی کردن رو ب من چشاندی خدایااا سپاااس 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ملکه عشق
      1400/12/25 22:38
      مدت عضویت: 1223 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,257 کلمه

      به نام خدایی که انتخابم کرد 

      به زمانبندی خداوند اعتماد دارم🦋

      سلام و درود دوستان مجازی ولی نوری😊

      چرا چاق شدم ؟چرا لاغر نمی شم؟تکرار(۲)

      در طی سالهایی که اضافه وزن داشتم هر برای که برای رژیم اقدام می کردم با صحبتهایی که از اطرافیانم می شنیدم باعث می شد کار برای من سخت تر و دست نیافتنی شود!…انقدر برای خرید مواد غذایی رژیمی شما باید هزینه کنیم آخرشم هیچی به هیچی !؟

      تو مثل مامانتی ببین این همه سال همه کار کرد و دوباره چاق شد بیخیال شو …چه فایده داره حالا انقدر خودتو زجر میدی و دوباره سریع چاق میشی ؟!

      حالا فعلا سفر و مهمانی و جشن در پیش داریم تورو خدا نمی خواد رژیم بگیری همه چی به دهنمون زهر میشه؟!…

      ذهن من چاقی را یادگرفته بود و برای یادگیری هیچ کار خاصی انجام نداده بودم و اصلا خبر نداشتم و خودبه خودی بدون زجر و ناراحتی چاق می شدم !…

      نتیجه اینکه هر کاری با لذت بهتر به نتیجه میرسه .

      ما در زندگی برای به دست آوردن مهارتهای گوناگون مثل نقاشی و خیاطی و آرایشگری و رانندگی رفتیم کلاس ثبت نام کردیم آموزش دیدیم و با تمرین و تکرار تجربه بیشتری کسب کردیم .

      حتی افرادی که استعداد و علاقه خاصی در هنری دارند و به صورت خودجوش نقاشی و یا خطاطی می کنند زمانی بازده کارشون عالی میشه که اشتیاق و علاقه خود را با آموزش و کسب مهارت بیشتر اصول پایه ای هر هنری جمع کنند و از طریق همین آموخته ها و تکرار و تمرین و تجربه ای که به دست میاریم مهارت بیشتری کسب می کنیم .

      ذهن ما تا بی نهایت بار میتونه یادبگیره ولی نمی تونه فراموش کنه یعنی مثل یک جاده یکطرفه است که فقط میتونه یاد بگیره دقیقا مثل زبان مادری و لهجه شهرمون که یادگرفتیم ولی نمی تونیم فراموشش کنیم اما می تونیم با تلاش و تکرار و تمرین زبان انگلیسی یا آلمانی را هم یاد بگیریم .

      با فشار آوردن به جسم و محدودیت و منع غذایی نمی توان چاقی را فراموش کرد یادگیری رابطه ی بین مغز و ذهن ماست و جسم ما نمایشگر آنچه آموخته ایم    

      بنابراین اگر زبان لاغری را یادبگیریم و بعد با جسم به تکرار و تمرین آموخته ها بپردازیم و مهارت زندگی کردن را بیاموزیم لاغر می شویم و از همه مهمتر لاغر میمانیم .

      زبان چاقی و اطلاعات و محتویاتش هم چنان در ذهن ما هستند ولی آنچه که بارها برای ذهن ما تکرار شود دیگر لازم نیست به آن فکر کنیم به صورت ناخودآگاه انجام می دهیم و به مرور انتخاب ما میشه محتویات لاغری ولی باز انتخاب با ماست هر زمانی بخواهیم با توجه و تمرکز روی محتویات چاق می توانیم چاق شویم پس تنها راه لاغری ماندگار یادگرفتن سبک زندگی متناسب ها است و تمرین و تکرار رفتارهای صحیح باعث می شود انتخاب ما لاغری باشد 

      خیلی از افراد که اضافه وزن دارند یکی از والدینشان یا هردوی آنها دچار چاقی بوده اند و کودک با شنیدن و دیدن چاقی را یاد گرفته است که البته چون بیشتر زمان کودک با مادرش می گذرد تأثیرگزاری چاقی مادران بر کودکان بیشتر است ممکن است افرادی والدین متناسبی داشته باشند ولی در دوران راهنمایی و دبیرستان با دوستان چاقی در ارتباط قرار گرفتند که از آنها چاقی را یاد گرفته اند و دسته دیگری هستند که منتظر شرایطی بودند که فرمول ذهنی خود را به اجرا بگذارند افرادی که متناسب هستند ولی بارها شنیده اند از سن ۴۰سالگی سوخت و ساز بدن پائین میاد و چاق می شوند این افراد اگر در سن بیست سالی باشند هنوز شرایط را ندارند ولی در ذهنشون انتظار چاقی برای سن چهل سالگی ایجاد شده است و به محض ورود به چهل سالگی به مرور با تغییر رفتار و جسم خود روبرو می شوند !..

      کودک بارها می شنود در سن بلوغ به دلیل هورمونی افراد چاق می شوند بارها هم میبیند که فردی در سن بلوغ صورتش جوش می زند یا چاق می شود و این الگو در ذهنش شکل میگیره که در زمان بلوغ اجرایی میشود.افراد دیگر ازدواج را دلیل چاقی خود می دانند بارها می شنوند و میبینند و در ذهنشون تجزیه تحلیل و تصویری شکل می گیرد و به زمان ازدواج اجرایی می شود ولی تمام ابن دلایل نسبی هستند یعنی افراد دیگری هستند که دردوران بلوغ یه بعد از ازدواج و زایمان و حتی در سن بالا متناسب هستند و هر دلیلی در ذهن ما چاق بودن را منطقی و طبیعی کند ذهن و مغز آن شرایط را برای ما ایجاد می کنند !..

      تفکر در مسیر آموزشهای ذهنی مسیر را کاملا روشن و واضح می کند و اگر با تمرکز آگاهی ها را دریافت کنیم خیلی خوب در میابیم که چگونه چاق شده ایم و همانطور که چاقی را یادگرفته ایم باید لاغری را هم یادبگیریم ولی از جهتی که اطرافیان ما اضافه وزن دارند باید در کلاس لاغری حضور داشته باشیم و بهترین الگوی ذهنی برای اینکه سندی معتبر در ذهنمون ایجاد کنیم این هست که آلبوم شگفتی سازان را ببینیم و به خود یادآوری کنیم لاغری خیلی آسونه و فقط همانگونه که برای کسب هر مهارتی اشتیاق و زمان و استمرار هزینه کردیم باید صبورانه و با اشتیاق بیاموزیم (این فایل عالی بود خیلی حال دلم خوب شد احساس امید و توانمندی و البته آسانی کار در ذهنم منطقی شد چقدر حس آسودگی دارم خداراهزاران بار شکر یعنی مثل هر کاری که یاد گرفتم و موفق شدم لاغری را هم یاد میگیرم و زندگی می کنم یعنی ۱٪خطا نداره کاملا مسیر مطمئنی هست .

      اگر از روند چاق شدنمون به خوبی مطلع شده باشیم لاغری را بهتر متوجه میشویم الآن دلیل لاغر نشدن را هم متوجه میشوم اینکه با سرساعت غذا خوردن نمی تونم چاقی را فراموش کنم با ورزش سخت کردن نمی تونیم چاقیرا حذف کنیم و به همین دلیل هرباری که از هرروشی برای لاغری استفاده کردیم بعد از مدتی باز چاق شدیم چون ما فقط چاقی را بلد بودیم و سالها در چاقی ب مرحله استادی رسیدیم .

      مگه ممکنه یک فردی یک ماه کلاس زبان انگلیسی بره و بعد مثل بلبل صحبت کنه ؟!…ولی اگر در شرایطی قرار بگیره که ماه هم نتونه از زبان مادریش استفاده کنه بعد از یک ماه باز در شرایط استادی خوش هست و فراموش نمی کنه تمام دلایلی که در ذهن ما طبیعی شدند که چاق باشیم به همان اندازه مانع لاغری ما هم هستند و مهمترینش اینه که بارها در روشهای گوناگون لاغری نتیجه ماندگار نداشتیم و لاغری برای ذهنمون دست نیافتنی شده و بارها هم شنیدیم که لاغری سخت و درد آوره ولی چطور خیلی افراد چاق به راحتی و به سرعت لاغر شدند در همین آلبوم شگفتی سازان به وفور دیده میشه بنابراین این دوستان هم هرروز با دریافت محتوای آموزشی لاغری را یادگرفتند و خیلی آسان و خودبه خودی لاغر شدند 😍

      وقتی به این شناخت و درک برسیم که تنها راه متناسب شدن تناسب فکر هست که در تمام جنبه های زندگی ما تأثیر گذار هست با قلبی مطمئن و با لذت و اشتیاق آموزه ها را یاد میگیریم و مثل همون روزهای اول دبستان که ذوق داشتیم بیست بگیریم و خواندن و نوشتن یادبگیریم در این مسیر شگفت انگیز حرکت می کنیم .

      نشونه هر مسیر صحیحی احساس خوب هست یعنی داریازمسیر لذت میبری و این در یادگیری خیلی مؤثره هربار که برای تکرار این فایلها را گوش می کنم به لطف هدایتگرم از مدار بالاتری درک می کنم برام لذیذ و خوشمزه است و در نهایت هرروز احساس رضایت دارم از این زمانی برای خودم حال خوبم و هدفم گذاشتم.

      احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس هدیه هرروز این بخش از مسیر هست .

      خدایا سپااااااسگزارم

      خدایا عااااااااااشقتم♥️

        

      درود بر استاد پر مهر 

      دوستان عزیز همواره در مسیر خودباوری شادمانه و با اقتدار گام بردارید 🍃🌸

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار جاودانگی
      1400/11/26 17:11
      مدت عضویت: 1422 روز
      امتیاز کاربر: 490 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 977 کلمه

      سلام به همگی شما عزیزان 

      گام هشتم :چرا چاق شدم ؟چرا لاغر نمیشم؟

      این سوال تمام افرادیه که اضافه وزن دارن و تا زمانیکه مثل ما هدایت نشن تو این مسیر به جوابش نخواهند رسید . به امید هدایت هر انسانی که بااین مشکل مواجهه به این مسیر زیبا و پراز آرامش

      اول از همه برای  ذهنمون انقدر مثال منطقی بیاریم که باورش بشه هرچیزی بلااستثنا باید اول آموزش داده بشه به مغز بعد در جسم نتیجه اش رو ببینیم . اولین چیزی که ما یاد گرفتیم حرف زدن به زبون مادریمونه .چه ما ایرانی باشیم چه هر جای دیگه درست مثل والدینمون صحبت میکنیم چرا چون انقدر اونا کنار ما تکرار کردن اون کلمات و و ما یاد گرفتیم .بعد ازون ساده ترین مثال ها مربوط به دوره ی تحصیلمون هست . جدول ضرب جمع و تفریق تقسیم ،یادگیری الفبا و بعدش خوندن و نوشتن . بعدها آشپزی، رانندگی، نقاشی، زبان دوم و سوم ،موسیقی ،خیاطی،و هر هنر و دانش دیگه ای که در دنیا هست فقط و فقط با آموزش تکرار و تمرین ثبت شده تو مغزمون و بعد از اینکه مهارت کسب کردیم تونستیم اون مهارت  به نمایش بزاریم.

      هیچ موضوعی در دنیا نیست که از طریق یادگیری بشه اون رو انجام داد .حتی یک حرکت ورزشی خاص هم اول باید دونه به دونه مراحلش رو طرز کار رو از یه مربی یا فرد باتجربه  آموزش دید بارها تکرار و آزمون و خطا کرد تا بشه انجامش داد . 

      مثلا نقاشی رو درنظر بگیریم . من اگر بیام دستم رو مورد فشار فیزیکی و تنبیه قرار بدم به زور بگم باید عین این تابلو رو توهم نقاشی کنی درحالیکه هیچ چیزی از نقاشی ندونم و دوره ندیده باشم دستم مگه میتونه اونو نقاشی کنه ؟؟؟؟؟ شاید بتونی یه نقاشی خیلی ناشیانه بکشه که هیچ شباهتی بااون تابلوی اصلی نداره ولی نمیتونه در حد اون باشه . یا شروع کنم به  مغزم فشار بیارم که تو باید بتونی به زبون چینی حرف بزنی ؟مگه ممکنه همچین چیزی!!!!!

      اگه بافشار جسمی و ورزش سنگین و رژیمای سخت میشد لاغر شد که الان یکنفر توی این سایت نبود !!!!هیچکس هیچ نتیجه ای ازون روشا نگرفته و ایمان اورده که راهش این نیست .باید لاغری و تناسب رو  آموزش ببینن تا جسم هم متناسب بودن ذهن رو به نمایش بزاره . 

      موضوع مهم اینه ما تو تموم اون سال های چاقی داشتیم فقط باچاقیه مبارزه میکردیم که مثلا فراموشش کنیم دیگه ازجسممون بیرونش کنیم غافل ازاینکه ذهن یک جاده ی یک طرفه هستش .اگه چیزی و یاد بگیره دیگه فراموشش نمیکنه .اما خبر خوب اینه که ماییم که تصمیم میگیریم از کدوم آموزش ها و مهارتمون استفاده کنیم .

      الان هرکدوم از ما ده ها مهارت و بلدیم . حالا وقتی به آشپزی احتیاج داریم که از چیزایی که تو اون  زمینه بلدیم استفاده میکنیم  برای خیاطی و …. هم همینطور . غصه نمیخوریم نمیجنگیم که وای حالا چیکار کنم خیلی راحت هرکدوم و لازم داریم انتخاب میکنیم دیگه بااون یکی مهارتامون کار نداریم تااااا وقتش برسه . 

      اگه چاقی رو بلدیم خب غصه ای نداره . میزاریمش یه کنار گوشه ی ذهنمون اصلا باشه برای خودش . فرص میکنیم مثل آشپزی یه مهارته و  یادش گرفتیم . عوضش میایم لاغری رو یاد میگیریم دیگه ازاین به بعد فقط بااین مهارت کار داریم خودبخود اون چاقیه کم رنگ میشه . فراموش نمیشه فقط کمرنگ میشه مگر اینکه باز هم خودمون بخوایم ازش استفاده کنیم.و باتکرار و تمرین جسممون اون رو به نمایش درمیاره تاجایی که دراین کار هم استاد میشیم مثل همون چاقیه

      من عمیقا درک کردم و به این نتیجه رسیدم که هیچ راهی بجز یادگیری برای لاغر شدن وجود نداره . 

      من تا زمانیکه لاغری رو یاد نگیرم حتی اگر با رژیم و ورزش سخت یه  وزن و سایزی هم کنم به محض رها کردن این روش ها ذهنم منو خودبخود میبره سمت آموخته هایی که خودم ناآگاهانه از بچگی به خوردش دادم و چشم باز میکنم میبینم به یک ماه نرسیده من برگشتم به همون وزن حتی بیشتر چرا چون چاقیه ذهنم رو به درجه استادی رسوندم پس نمیشه ازش توقع لاغری ماندگار داشته باشم .

      با صبر و حوصله تو این مسیر میمونم تا کفه لاغری ذهنم بالاتر از کفه چاقی ذهنم بره اونوقت نتیجش و در جسمم میبینم . کافیه بااشتیاق و انگیزه ادامه بدم . 

      تاالان اگر اشتیاق نداشتیم حالمون بد بوده و رهامیکردیم روش های سخت و طاقت فرسا رو،چون هم راه غلطی بون هم اینکه از کارکرد ذهن و جسممون بی خبر بودیم .فکر میکردیم ماایراد داریم ما اراده و پشتکار نداریم درحالیکه اراده آهنین داشتیم که سال ها  ست بردار رویای لاعری نبودیم و راه درست بهمون گفته شد .الان که همه چیز رو م به مو به لط خدا و کمک استاد عزیز متوجه شدیم تا آخرش هستیم و ادامه میدیم .

      جسم تحت رهبری ذهنه از خودش هیچ اراده و اختیاری نداره .فقط مثل یه نمایشگره که هر چی ذهن دستو ر بده وخودمون  براش برنامه ریزی کرده باشیم رو نشون میده  وقتی ما درست عمل کنیم مگه جسم  میتونه که متناسب نشه !؟

      وقتی تو مدرسه دانشگاه یا هر کلاس دیگه ای ثبت نام کردیم چون باور داشتیم که بالاخره ما میتونیم و اون مدرک و میگیریم خیلی راحت تمام واحد هارو پاس کردیم . چون ذهیتمون درباره درس و مسائل آموزش دیدنی اینه که میتونیم . مگه چیه یکم تلاش میکنیم و قبول میشیم دیگه !اما برای لاغری سال های ساله خودمون و دیگران گفتن مگه میشه راحت لاغر شد باید عرق بریزی پوستت کنده شه دوکیلو کم کنی مراعات کن حواست به غذات و تحرکت باشه تو استعداد داری باید رعایت کنی به فلانی کشیدی . و چاقی و لاغری و برامون یه هیولای ترسناک کردن.پس  بخودمون سخت نگیریم یکم راه بیایم باخودمون تا به این باور برسه که میتونه براحتی گرفتن فلان مدرک و  فلان مهارتی که داریم لاغری رو هم پاس کنه کافیه به اینجا برسیم .

      خداروشکر بخاطر وجود شما و این سایت .روزبروز احساسم عالیتر و مسیر برام آسونتر میشه . باز هم سپاسگزارم استاد عزیز

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار هانیه
      1400/11/17 12:27
      مدت عضویت: 1108 روز
      امتیاز کاربر: 12738 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 756 کلمه

      به نام خدایی که راه رو نشونم میده

      سلام به استاد عزیز و دوستان همراه

      روز هفدهم تکرار : 

      چرا چاق شدم؟ چرا لاغر نمیشم؟ چه جوابی به این سوال دارم؟ اگه قبلا ازم می پرسیدن چرا چاق شدی؟ می گفتم چاقی ما ارثیه و من خیلی استعداد چاقی دارم و سوخت و ساز بدنم پایینه و … اما خدا رو شکر الان این بهانه های چاقی رو ندارم و میدونم هیچکدومشون علت چاقی من نبوده و خودم مسئول چاقیم هستم. هر مهارت و کاری رو که من الان دارم، بالاخره یک جایی و یک روزی اون رو یاد گرفتم. حرف زدن، زبان، آشپزی، رانندگی، شعر خوندن و حفظ کردن، کتاب خوندن، موسیقی، نقاشی کشیدن و … هرچیزی رو به نحوی آموزش دیدم و چیزی رو که آموزش دیدم نمیشه حذف کرد…مطلبی که یاد گرفته باشم از ذهن حذف نمیشه، فقط ممکنه به دلیل استفاده نکردن از اون حرفه و مهارت، فراموش کرده باشیم که اون هم با فکر کردن و تکرار دوباره یادم میاد. مثل ایرانی هایی که مهاجرت می کنن، باز هم فارسی حرف می زنن و اگه مدت طولانی در معرض فارسی حرف زدن نباشن ممکنه کلماتی رو فراموش کنن اما باز هم با مکث و یادآوری می تونن. پس هر کاری کنیم چیزی رو که یاد گرفته باشیم و تکرار کرده باشیم نمی تونیم فراموش کنیم. چاق شدن هم دقیقا همین بوده. من چاق شدم چون اون رو یاد گرفتم..چون در خانواده ای بزرگ شدم که پر بود از افکار و رفتارهای چاقی … باورهای چاقی و خلاصه قدم به قدم که جلو رفتم و سال به سال که رشد کردم همین افکار و باورها هم رشد کردن و من بیشتر در معرض یادگیری و تکرارشون بودم. نمیشه چیزی رو که سالها یاد گرفتم و تکرار کردم، با چند دوره رژیم گرفتن و دمنوش خوردن و ورزش و … پاک کنم از ذهنم که! فقط کمرنگ میشه و پشت اطلاعات جدید قایم میشه تا وقتی که خسته بشم و به اصطلاح برگردم به تنظیمات کارخونه. من اول با آموزش ها و تاثیرات محیط و رسانه و خانواده و … اطلاعات چاقی رو وارد ذهنم کردم و با دیدن نمونه های مختلف برام باور پذیر شد و با حرف زدن درباره ش اون رو توی ذهنم تکرار و تثبیت کردم و نقشه ذهنی چاقی رو رسم کردم و ناخودآگاه رفتارم هم در راستای چاقی تغییر کرد و من چاق شدم. همین فرمول چاق شدنم بوده و لاغیر. حالا همه اینها هست، من میام به زور رژیم، غذام رو عوض می کنم، ورزش می کنم، دمنوش می خورم، جراحی میکنم و هر کاری در راستای لاغر شدن انجام میدم، آیا باعث میشه افکار و آموزش های چاقی از ذهن من پاک بشه؟ نه! همونجور که من با یادگیری زبان دوم، زبان اصلیم رو فراموش نمی کنم. یا با یادگرفتن یه غذای جدید، غذاهای قبلی که بلد بودم رو یادم نمیره …

      حالا من دقیقا به همین روش هم باید لاغر بشم، باید لاغری رو یاد بگیرم، آموزش ببینم، باورهای درست درباره ش بسازم و نمونه های عینی ازش ببینم و باورسازی کنم و با تکرار و صحبت درباره ش اون رو توی ذهنم تثبیت کنم تا به تغییر رفتارم تبدیل بشه و لاغر بشم. اینجوری آموزش های چاقی کمرنگ میشه و زیر این فرمول های درست و ذهنیت سالم و درست تناسب اندام گم میشه و مثل شماره تلفن یه نفری که مثلا دیگه زیاد باهاش در ارتباط نیستم و باید زور بزنم تا یادم بیاد دیگه یادم نمیاد که چطور چاق شدم…اصرار شما برای تکرار و استمرار هم همینه که به فرمول های چاقی مجال ندیم که دوباره بیاد بالا…همین! هیچ راه دومی وجود نداره برای لاغری، تنها راه لاغری، یادگرفتن لاغریه. و یادم باشه که لاغر شدن هم مثل چاق شدن و مثل هر فرایند یادگرفتنی، تدریجیه..اینو باید یادم باشه. من تدریجی فارسی حرف زدن رو یاد گرفتم. من تدریجی آشپزی رو یاد گرفتم. من تدریجی قنادی رو یاد گرفتم. من تدریجی رانندگی رو یاد گرفتم. من تدریجی دارم پیانو یاد می گیرم..هرررررر چیزی که فکرش رو می کنم و یادم میاد همه قدم به قدم و تدریجی بوده آموزشش، لاغری هم همینطوره..اینکه ما انتظار داشتیم طبق گفته های مبلغان دروغین رژیم ها و ورزش ها که تیتر می زنن : لاغری در بیست روز و فلان به این خاطره که فکر می کنیم لاغری راه میان بری داره و نمیدونیم که این هم یاد گرفتنیه…اگه می دونستم لاغر شدن هم نیاز به آموزش و یاد گرفتن داره و یه پروسه یادگرفتنیه، دیگه انتظار لاغرشدن سریع هم نداشتم

      عااااااااااااالی بود این توضیحاتتون استاد..عالی…بخدا که کلام شما از جنس نوره  … خدا حفظتون کنه برای ما و عزیزانتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار emangholi azade
      1400/10/15 23:02
      مدت عضویت: 1692 روز
      امتیاز کاربر: 1430 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 258 کلمه

      به نام خدا سلام 

      من برای چاق شدنم خیلی عالی اول از سمت خانواده خودم وبعد ازسمت خانواده همسرم آموزش دیدم 

      من تاسن ۲۰ سالگی خیلی لاغر وخوش اندام بود واصلا برام مهم نبود که چند کیلو هستم یا سایزم چنده خیلی راحت غذا میخوردم خیلی آسون خرید میکردم هررنگی که دوست داشتم وحتی یکبار نشد که صاحب مغازه بگه سایز شما ندارم ولی همیشه از اطرافیانم به خصوص مادرم میشنیدم که میگفت این مثل من میمونه حتما بعد ازدواج چاق میشه حتی شاید تواون لحظه خوشمم میومد ومیگفتم خوب خداروشکر ازاین لاغری خلاص میشم خوشگلتر میشم تااینکه واردخانواده ای شدم که به گفته ی خودشون چاقی توشون ارثیه وهمین همسر خودم ادعا میکرد که من خیلی رعایت میکنم وگرنه الان چندده کیلو بیشتر بودم ومیدیدم که چقدر اضافه خوری دارند صبحانه میان وعده نهار عصرانه شام والبته اوایل اصلا نمیتونستم باهاشون همراهی کنم ولی به مرور دیدم که منم رفتارم مثل اونا شده وحتی مثل اونا دیگه کم کم نگران شدمو از غذاها ترسیدم شروع کردم رژیم گرفتن وورزش کردن ولی کاملا بیفایده وادامه دادم این راههای اشتباه روتازمانی که با سایت تناسب فکری آشنا شدم وبه راحتی تونستم رفتارهای نادرستم بامواد غذایی رو اصلاح کنم وبدون رژیمرفتن لاغر بشم وبه خوبی فهمیدم که چه چیزی منو از رسیدن به لاغری منع میکرد واون افکار اشتباهی بود که درمورد لاغرشدن داشتم وخودمو تحت فشار میذاشتم وبعدش عصبی میشدم وترسم از مواد غذایی زیادتر میشد فکر میکردم زورم بهشون نمیرسه واونها رومن تسلط دارن ولی الان به خوبی میتونم خودم درمورد مواد غذایی تصمیم بگیرم وهیچ محدودیتی هم نداشته باشم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار رضا عطارروشن
      1400/10/15 11:40
      مدت عضویت: 1087 روز
      امتیاز کاربر: 6170 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 463 کلمه

      به نام خدای مهربان

      سلام و درود به همراهانم

      چرا چاق شدم؟ چرا لاغر نمیشم؟

      مهمترین سوالی بود که در دوران چاقی در ذهنم بود و خیلی دوست داشتم دلیل اون رو بدونم.

      البته خوب شنیده بودم که چاقی من ارثی است ولی چون هر وقت رژیم می گرفتم یا ورزش می کردم مقداری لاغر می شدم آرزوی لاغر شدن در من ایجاد شده بود.

      اگر من رژیم می گرفتم یا ورزش می کردم لاغر نمی شدم حتما باور می کردم که چاقی من ژنتیکی است و هرگز تغییر نخواهد کرد اما من متوجه شده بودم که بدن من می تونه لاغر بشه ولی نمی تونه لاغر بمونه

      یعنی همیشه با رنج و سختی لاغر می شدم ولی به راحتی دوباره چاق می شدم از این رو همیشه این سوال در ذهن من بود که چرا چاق میشم؟ و چرا هر کاری می کنم لاغر نمیشم.

      امروز که بعد از چند سال این فایل فوق العاده رو دوباره گوش کردم خیلی لذت بردم.

      شنیدن این صحبت ها تاثیر فوق العاده ای روی احساس افرادی که اضافه وزن دارند می ذاره مخصوصا اگه تازه با لاغری از طریق ذهن آشنا شده باشند.

      اینکه متوجه میشن اشتیاقشون برای لاغر شدن بی خودی نبوده و درک می کنند که توانایی لاغر شدن را دارند و فقط باید لاغری رو یاد بگیرند، همانطور که چاق شدن را یاد گرفتند.

      نحوه شکل گیری فرمول های ذهنی و تبدیل شدن آن به واقعیت زندگی در این فایل به شکل عالی توضیح داده شده.

      اینکه افراد از سالها قبل ممکنه این جمله رو بارها شنیده باشند که آدم بعد از ازدواج چاق میشه.

      این یک فرمول ذهنی است که میتونه در ذهن ما ایجاد بشه ولی سالها بی تاثیر باشه

      اما وقتی ازدواج کردیم زمان فعال شدن این فرمول ذهنی است و به این دلیله که عده ای از افراد بعد از ازدواج چاق می شوند چون تازه فرصت به واقعیت تبدیل شدن این فرمول ذهنی فراهم شده.

      توضیحات درباره شباهت یادگیری چاق شدن با زبان فارسی بی نظیر بود.

      به راحتی قابل درکه که با کارهای فیزیکی نمی شه فارسی صحبت کردن رو فراموش کنیم

      مثالهای زیادی زده شد که از طریق آنها نمیشه فارسی صحبت کردن رو فراموش کرد و ارتباط اون با انجام فعالیت های مختلف برای رهایی از چاقی واضح کرد که چاق شدن یادگرفتنی است و هرچیزی رو یاد بگیریم امکان نداره بتونیم فراموشش کنیم.

      اما موضوع امیدوار کننده اینه که می تونیم بدون فراموش کردن فارسی صحبت کردن انگلیسی صحبت کردن رو یاد گرفت بنابراین بدون فراموش کردن چاق شدن می شه لاغر شدن را یاد گرفت.

      موضوعی که در دوره های لاغری با ذهن انجام میشه

      در این فایل آموزشی پاسخ خیلی از سوالات ذهن چاق داده شده و مطمئنم شنیدن آن احساس آرامش در افراد ایجاد می کنه چون تازه متوجه می شن که چرا چاق شدن و لاغر نمیشدن و تازه متوجه شدن که می شه لاغر شدن رو یادگرفت.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1400/09/22 12:18
      مدت عضویت: 1349 روز
      امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 649 کلمه

      با سلام خدمت استاد گرامی وهمگی دوستان عزیزم

      چرا چاق شدیم ؟

      دلایل زیادی رو زمان چاقیمون نام میبردیم وباور کردیم که علت اصلی چاقی ما بوده 

      مثلا من خودم باور کرده بودم بلوغ عامل اصلی چاقی من بوده 

      یا من استخوان بندیم درشته برای همینم از یه جای به بعد لاغر نمیشم 

      جالبه که امروز ویدیویی از خانم س داشتم میدیدم 

      این خانم داشت از عمل ابدوپلاستی یا امینو پلاستی خودش میگفت که بعد زایمانش پوستشو کشیده وچربیاشو درآورده وراضیه 

      وقتی مچ دستشو ودور کمرشو نشون داد گفت که من استخوان بندی درشتی دارم ودرسته که من چربی ندارم درکمر وشکمم اما به خاطر فرم بدنم از این لاغر تر نمیشم 

      من همیشه فکر میکردم فرق درشت وزمختی هستم ولی با دیدن این خانم ومقایسه استخوان بندی خودم متوجه شدم اصلا هم درشت نیستم ومعمولیم وکافیه حسابی متناسب بشم تا دوبرابر این خانم زیبا وجذاب بشم 

      این درحالیه که همیشه این خانم دنبال میکردم واز هیکل قشنگش تعجب میکردم 

      همین مساله رو درمترو دیدم که خانمی بسیار متناسب بدون گرمی چربی بودن ودقیقا جلوی من نشسته بودن واستخوان بندی دقیقا مشابه مردها داشتن با این حال خیلی خوش هیکل وجذاب بودن گرچه صورت قشنگی نداشتن اما بسیار جذاب وخوش تیپ دیده میشدن 

      من متوجه شدم که اصلا بهانه ای برای لاغر ومتناسب شدن وبه اندام ایده آل خودم رسیدن خودم ندارم 

      یعنی حتی خانم های با استخوان بندی مردانه هم وقتی متناسب میشن خیلی جذاب میشن 

      پس باور من شکست 

      از طرفی دیگه مت همیشه فکر میکردم دلیل چاقیم خوردن غذا با اعضای خانوادست 

      اما دیشب متوجه شدم که چه درزمان مجردی ایم وچه الان که متاهلم خوردن با بقیه منو چاق نکرده 

      بلکه گرسنه نبودن وخوردن منو چاق کرده یعنی یه رفتار اشتباه

      دیروز جاتون خالی آش شله قلم کار درست کرده بودم اولین بارمم بود ولی عالی شده بود 

      چون هم غذای جدیدی بود درمنو خونمون هم ذوق داشتم برای خوردنش نجوای من بارها وبارها گفت برو بخور برو بخور 

      خلاصه هر جور بود نخوردم گفتم من میخوام تا بدنم واکنش نداده نخورم چی میگی 

      میخوام یه مدتی این کارو کنم واز آنجایی که استاد وعده دادن که وقتی درست رفتار کنید دیگه تناسب اندامتون حتمیه واصلا نگرانش نباشید وخودش ایجاد میشه تا وقتی متناسب بشم میخوام سبک زندگیم شه 

      گفتم شده مقاومت کنم نخورم نمیخورم تا انقدر تکرار بشه تا عادت بشه 

      چون رفتار درستیه چون پیش فرض من 

      خلاصه یه پیاله بعد واکنش بدنم کشیدم وخوردم خیلی بهم مزه داد 

      واقعا لذت بردم ویه پیاله دیگه هم کشیدم وخوردم اما پیاله دوم زیادم بود 

      تعجب کرده بودم یعنی یه پیاله بسم بود تازه فهمیدم که چقدر هردفعه به بهانه های مختلف زیاد از نیاز بدنم خوردم 

      حالا بازم خوبه خداروشکر بدن من اونقدر هوشمنده که کلی از چیزایی رو که میخورم اضافه همین طور میریزه دور 

      گفتم ببین دیدی هم خیلی زمان میبره گشنه بشی واقعا وبدنت واکنش بده 

      هم خیلی کم احتیاج داری واصلا اون معیار یه کاسه ویا چند پیاله یا بشقاب ناهار خوری ملاک بدنت نیست 

      ملاک بدن تو چیزیه که بهش احتیاج داره نه چیزیه که بهت گفتن بارها

      میخوام بگم آموزشمون دادن که زیاد بخور اضافه نیاد همشو بخور حیفه یا خراب میشه 

      حتی همسر منم تا چند وقت پیش اگه چیزی رو دور میریختم کلی ناراحت میشد ولی الان میگه کمتر درست کن اگه دور ریختیم بریز ولی خودت به زور نخور

      خلاصه که کلی چیزای اشتباه باور کردیم که چاقمون کرده 

      مثل اینکه غذاها چاق کنندست 

      فعالیتمون کم بشه چاق میشیم 

      پدرومادرمون چاقن ماهم چاق شدیم 

      اما هیچ کدومشون علت اصلی نیست 

      ما اضافه برنیازمون مواد اولیه که همون خوراک وارد بدنمون کردیم اونم خیلی بیشتر از نیازمون خیلیا خیلییییی

      یعنی قشنگ متوجه میشم که پرخوریایی که کردم چه بلایی سرم آورده اونم درچه حجم افتضاح زیادی 

      حالا اگه خوردنمو اندازه نیاز بدنم کنم نمیگم اندازه جوجه بخورم نه اندازه نیازم اگرم نیازم اونقدره خب همون قدر 

      منظورم اینکه گرسنه نمونم وخودمو عذاب ندم 

      بدنم هر روز فرصت میکنه مواد اضافه رو که هرروز دور میریزه رو دور بریزه واین خودشو درجسمم نشون بده 

      یعنی بدن من کار خودشو که انجام میده منتهی چون هی اضافه میشد به آشغالاش اصلا معلوم نبود که دور میریزه چون آشغال جاش میومد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parham.63@yahoo.com
      1400/08/14 21:05
      مدت عضویت: 1223 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,053 کلمه

      به نام پرورش دهنده عالم

      سلام و درود به استاد پر مهر و دوستان هدفمندم  

      ز گهواره تا گور دانش بجوی (منظور یادگیری آگاهانه بوده فکر کنم 😊)

      👣۸)چرا راحت چاق می شویم ولی راحت لاغر نمی شویم ؟!…اگر موضوع امروز را با تجزیه تحلیل فکری در ک کنیم در تمام جنبه های زندگی یک راز فوق العاده را فهمیدیم .🤩

      بیشتر افراد چاق عدم کنترل اشتها و پرخوری را دلیل چاقی خود می دانند و در کنار این عوامل چاقی ارثی و ژنتیک و خوردن بعضی از داروها و زمان بلوغ و ازدواج و بارداری و خواب زیاد و کم تحرکی و خوردن شیرینیجات  و مزاج سرد و مصرف و فست فودها را در  عامل چاقی خود دخیل می دانند 

      .اما قابل تأمله چرا انقدر راحت بدون سختی و تلاش چاق می شدیم ولی برای لاغر شدن باید تلاش بسیاری می کردیم و رژیم می گرفتیم و ورزش می کردیم و در نهایت نتیجه هم ماندگار نبود؟!🤔

      موضوع این بوده که ما از وقتی متولد شدیم به صورت دیداری و شنیداری خیلی یادگیری در مسائل مختلفی از زندگی  از خانواده و اطرافیان و غیره داشتیم و مثلا به صورت خود به خودی زبان مادری را یادگرفتیم بدون هیچ تلاشی جالبه که لهجه زادگاه خودمون را هم یادگرفتیم دقیقا چاقی را هم بدون اینکه انتخاب کنیم یادگرفتیم یا در خانواده ای بودیم که پدرمون چاق بوده یا مادرمون که بیشتر افراد مادرچاقی داشتند به نظر من چون کودکان وقت بیشتری با مادر می گذرانند و مادر مسؤل تغذیه کردن کودک هست بیشترین یادگیری از سوی مادران بوده که چاق بودند و چاقی فرزند را لیاقت و قوت و زیبایی می دانستند و یا اینکه خانواده متناسب بودند ولی فرد در مرحله ای از زندگی با افراد چاقی معاشرت داشته و چاقی را یاد گرفته است .یا به اینصورت که شخص متناسب بوده و ازدواج کرده و فرمول ذهنی که از شنیده ها و دیده ها و توجه فرد به این موضوع و باورکردن او در ذهنش ثبت شده زمانش رسیده که اجرایی بشه و فرد هدایت شده به سمت چاقی !….(بعد از ازدواج چاق میشی)

      ذهن ما مسؤل هدایتمون هست نسبت به آموزشهایی که دیده و بارها می تونه آموزش ببینه و یادبگیره مثل جاده یکطرفه میمونه ولی فراموش نمیتونه بکنه .

      و فردی که به  آموزشهای ذهنیش با جسمش عمل می کنه و استمرار و تکرار تمرین داره به مرحله استادی میرسه ما هم طی سالها استاد چاقی شدیم و همانطور که نمیشه با دهان بسته زبان مادری را فراموش کرد یا جراحی فک و دهان با جراحی و نخوردن(روزه گرفتن برای لاغری و یا رژیم گرفتن نمیشه چاقی را فراموش کرد)🤔…….

      اما می توان هنرهای دیگری آموخت اینبار آگاهانه با تلاش و اشتیاق مثل رانندگی و خیاطی و موسیقی لاغری را هم باید یاد گرفت و انقدر تکرار و تمرین کرد و استمرار داشته با شیم تا استاد لاغری بشیم .

      تمام آموزشهای ما از کودکی در ذهن ما موجود هست آنهایی که بسیار استفاده شدند و بهشون توجه شده و عملکرد جسمی داشتیم به صورت خودبه خودی الگوسازی شدند و زندگی هرروز ما را رقم می زنند ولی گاهی برای به یاد آوردن موضوعاتی باید کمی فکر کنیم یعنی آن موضوع زیاد در زندگیمون کاربرد نداشته است.ما انتخاب می کنیم از کدام آموزه ها استفاده کنیم .

      اگر پاسخ سؤال را خوب دریافت کرده باشیم و متوجه می شویم که چرا لاغری ماندگار نداشتیم و البته چون در چاقی استاد بودیم هر بار بعد از رژیم چاقتر هم می شدیم .

      تمام فشار ها و رنج از شرایط لاغری باعث می شد که به دنبال روشهای گوناگون رژیم و قرص و غیره برای کاهش وزن بودیم فقط می خواستیم از شر این شرایط خلاص بشیم اما مسیر درست نبود اصلا راهش این نبود 

      تنها راه لاغری ماندگار یادگیری لاغری است

      و هیچ راه دیگری هم نیست 🌟 آموزش لاغری با ذهن یعنی فرمول نویسی جدید .

      اما همانطور که در یادگیری زبان انگلیسی یا نواختن موسیقی انتظار نداشتیم یهویی استاد بشیم و قبول داشتیم که برای استاد شدن باید علاقه و اشتیاق و تکرار و تمرین و البته زمان گذاشت و هیچ عجله ای نداشتیم برای یادگیری لاغری هم باید بدانیم که لازم است صبور باشیم ما در زندگی هیچ چیزی را یهویی به دست نیاوردیم اما می خواهیم یهویی لاغر شویم و به دلیل رنج بسیار چاقی است و مسیرهای کمرشکن و طاقت فرسایی که در گذشته طی کرده ایم .

      اما آموزش ذهنی بسیار آسونه بسیار زیبا و لذت بخشه 

      انسان را هدفمند و منظم می کنه احساس خوب و امید و تقویت خودباوری و اعتماد به نفس به همراه داره و می توان با خیال آسوده و با نتیجه و برداشتی که از آگاهی ها به ما میرسه از مسیر لاغری با ذهن لذت برد و مطمئن بود که مقصد شگفتی ساز شدنه و لاغری دائمی😇😍🥰

      دیدن تصویر شگفتی سازان بسیار در یادگیری لاغری با ذهن مؤثره ذهن الگو میبینه و خیالش آسوده میشه که مسیر آسونیه و همکاری می کنه دیگه نمیتونه بهونه بیاره چون افراد مختلفی با شرایط متنوعی هستند که اراده کردند و خواستند یادبگیرند و ممتاز شدند بنابراین با هر بار دیدن تصاویر، لبخندی و تصویری از خودمون در ذهنمون ایجاد میشه که باعث حس قدرتمندی و توانمندی و احساس رضایت در ما میشه .

      از صبح امروز بسیار خوب عمل کردم خیلی راحت و آسوده بودم احساس سبکی داشتم اما شب پرخوری کردم پیتزا داشتیم کمی فرمول پیتزا یه چیز دیگه است که خیلی کم بود و بیشتر ضرر زدن به خودم به خاطر درگیری ذهنی ام بود هر لقمه فشار بیشتر می شد ولی نشخوار فکری داشتم باز برمی داشتم یک صدایی هم بود ته وجودم می گفت آرزو قول دادی برای حال بدت داری به خودت ضربه میزنی .خوب نگاه کن چه فرقی بین این پیتزا با یک تیکه نون هست ؟!…بگذریم بعد هم حس بد فشار روی شکم و درد اما کار از کار گذشته بود تنها کاری که تونستم واسه خودم بکنم بگم حالتو خوب کن فکر کن دستت درد میکنه دلیلی هم نداره خوب میشه بشین تمرینتو بنویس سبک میشی .بازم به خودم قول می دهم قول میدم امشب تو دفترم حالمو بررسی کنم و کمی بیشتر فکر کنم راههای دیگری هم بود برای رهاسازی سالم خشم.

      خدایا متشکرم و دوستت دارم .

      به خاطر شهامتم و نوشتارم و تعهدم به تمریناتم و عملکرد خوبم از صبح به خودم افتخار می کنم و خودم را دوست دارم .و می دانم که حتما بهتر عمل خواهم کرد آگاهانه تر و مشتاق تر 🙏🏻🥰❤

      عالیترینهای الهی پیش روی ماهتون 🍃🌸🍃

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار negarmalekzade2377@gmail.com
      1400/08/08 11:04
      مدت عضویت: 1023 روز
      امتیاز کاربر: 3627 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,078 کلمه

      سلام به استاد عزیز ودوستان سایت تناسب فکری🌹

      گام هشتم(چراچاق شدیم،وچرا لاغر نمیشیم؟؟)🤔

      نکته جالبی که در نگرش همه افرادی که اضافه وزن دارن وجودداره، عدم اطلاع از علت اصلی چاق بودن خودشونه، خیلی ها عامل اضافه وزن خودشون رو پرخوری و عدم توانایی در کنترل خوردن خودشون میدونن

       و بعضی‌ها هم ژنتیک و عده‌ای هم بیماری خاصی که اکثراً از تیروئید نام میبرن را عامل اضافه وزن خودشون میدونن😯

       در این جلسه علت چاق شدن رو می خوام براتون توضیح بدم و همچنین بگم که چرا نمی تونید لاغر بشید همه ما یه روزی متولد شدیم و هر کدام در یک خانواده متفاوت متولد شدیم در شهرها و در مناطق مختلف با فرهنگ ها و آداب و رسوم مختلفی ما متولد شدیم

       ما در کودکی چیزهای زیادی رو یاد گرفتیم که برای یادگیری اونها تصمیم نگرفتیم.😕

       یه مثال ساده، همه ما فارسی صحبت کردن را بلد هستیم صحبت کردن به زبان فارسی را از کجا یاد گرفتیم مطمئناً از افرادی که ما را بزرگ کردن. آیا شما انتخاب کردی که فارسی صحبت کنی؟🤔

       مسلماً خیر، شرایط محیطی که متولد شدیم ایجاب کرده که ما فارسی صحبت کردن رو یاد بگیریم آیا سختی برای یادگیری زبان فارسی متحمل شدیم،؟❓

       قطعاً خیر زحمتی نداشته خیلی ساده و خود به خودی یاد گرفتیم فارسی صحبت کنیم. خوب الان اگر بخواهیم زبان آلمانی رو یاد بگیریم باز هم به این راحتیه؟❓

       راحت نیست، باید تلاش کنیم و زحمت بکشیم که بتونیم زبان آلمانی صحبت کنیم در صورتی که اگه از کودکی در خانواده‌ای آلمانی‌زبان متولد شده بودیم به راحتی آلمانی رو یاد گرفته بودیم و الان برای یادگیری زبان فارسی ما مشکل داشتیم

       پس ما در کودکی و در روند رشد کردن به راحتی از خانواده چیزهای زیادی یاد گرفتیم. حتی خیلی از ما زبان محلی خودمون رو هم یاد گرفتیم که تفاوت زیادی با زبان فارسی داره ولی باز چون در کودکی بوده به راحتی اونو یاد گرفتیم هر کدوم از ما بنا به منطقه‌ای که ما متولد شدیم لهجه خاص خودمون رو داریم و خیلی ها نمیتونن به راحتی فارسی صحبت کنن😯

       چون زبان محلی خودشون رو به راحتی یاد گرفتن،🥳

       چرا یک اصفهانی وقتی فارسی صحبت می کنه بازم لهجه اون مشخصه که اصفهانیه. آیا فرم دهان و زبان آنها با سایر ایرانی‌ها تفاوت داره قطعاً نداره تنها فرمولهایی که در ذهن آنها ذخیره شده برای صحبت کردن، باعث میشه که اون ها با لهجه خاص خودشون صحبت کنن🥳

       یزدیها، شمالی‌ها، ترک‌ها، عرب‌ها، لرها و بلوچها خیلی لهجه‌های مختلفی داریم که همه فرمولهای ذهنی هستن که از کودکی به ما منتقل شدن و ما برای یادگیری اون زبان یا لهجه هیچ زحمتی نکشیدیم

       نکته جالب اینه که شما هر چقدر تلاش کنی نمیتونی چیزی که یاد گرفتی رو فراموش کنی. مثلا نمیتونی صحبت کردن به زبان محلی خودت رو فراموش کنی میتونی کم رنگش کنی ولی نمیتونی فراموشش کنی چون شما آموزش دیدی🎉💐

       ما آموزش های خودمون رو نمیتونیم فراموش کنیم ما هرکاری بلدیم یا در هر شرایطی هستیم برای بودن در اون شرایط آموزش دیدیم🎀

       اگه مهندسی آموزش دیدی، اگه کسب و کار خودت رو داری خوب آموزشش رو دیدی، اگه خیاط هستی آموزش دیدی، خلاصه هر چی هستیم ما اون رو یاد گرفتیم خوب دقت کنید که خیلی موضوع مهم و آگاهی دهنده است. همه افرادی که اضافه وزن دارن چاق شدن را یاد گرفتن، اول از پدر و مادر و بعد از اطرافیان و جامعه بیشتر افراد چاق پدر و مادرشون چاق بودن، بعضی ها فقط پدرشون چاق بوده و عده زیادی مادرشون چاق بوده. چاقی مادر خیلی در چاقی فرزندان تاثیر گذاره بعضی از افراد چاق والدین چاقی نداشتن و به خاطر دوستی با افرادی که اضافه وزن داشتن به مرور رفتار غذایشون عوض شده و چاق شدن.😯

       بعضی افراد در سن بلوغ چاق شدن. چون بارها شنیدن که آدم وقتی به سن بلوغ برسه چاق میشه. این فقط یک فرمول ذهنیه و هیچ اثبات علمی نداره. چون خیلی‌ها هم به سن بلوغ میرسن و چاق نمیشن پس علمی نیست فقط یک باور و یک الگوی ذهنیه🥳

       بعضی از افراد چاق تا قبل از ازدواج متناسب بودن و در دو سه سال بعد از ازدواج خیلی اضافه وزن پیدا کردن. و همه اینها بارها شنیده بودن که آدم وقتی ازدواج میکنه چاق میشه. اینم یک باور بسیار فراگیر و قدرتمند در کشور ماست که خیلی‌ها اینو  باور دارن👌

       اما بازم هیچ اثبات علمی نداره. چون خیلی‌ها هم ازدواج می‌کنن و چاق نمیشن و باز هم تنها یک باوره

       حالا این باورها چطور در افراد تاثیرگذار میشه؟؟❓❓

       شما ممکنه از سن ۱۰ سالگی به بعد بارها بشنوی که آدم‌ها وقتی ازدواج میکنن چاق میشن. خوب برات مهم نیست چون ارتباطی با شرایط و سن شما نداره و اصلا بهش توجه نمی کنی حتی نمونه‌های زیادی می بینی که اطرافت ازدواج کردن و چاق شدن ولی باز هم برات مهم نیست چون شما در سن ازدواج نیستی و فقط این حرفها را می شنوی و نمونه ها رو میبینی🤨

       اما این شنیده‌ها و دیده ها به صورت یک فرمول رفتاری و مهمتر از اون به شکل یک تصویر ذهنی در ذهن شما ذخیره میشه. وقتی ازدواج می کنی این فرمول در ذهن شما فعال میشه و ذهن شما از این فرمولی که خودت از قبل براش ایجاد کردی عمل میکنه و به مرور شما را دچار اضافه وزن می کنه و شما را در مسیر اضافه وزن پیدا کردن هدایت میکنه😥

       یواش یواش رفتار غذاییت عوض میشه و تصویر ذهنی که شما از قبل، از افرادی که ازدواج کردن و چاق شدن در ذهنت داری، الگوی ذهنت میشه برای تغییر دادن رفتار غذایی شما و رساندن وضعیت شما به وضعیت افرادی که تصویرشون را از قبل در ذهن ذخیره کردی🥴

       همه اینها در صورتی اتفاق میافته که شما جمله مخرب رو شنیده باشی و باورش کرده باشی و اونایی که ازدواج می‌کنن و چاق نمیشن این جمله را شنیدن اما باورش نکردن اهمیتی براشون نداشته و اصلا توجهی به این موضوع نکردن شاید چند بار حالا پراکنده شنیده باشند تنها تفاوت بین افراد در نحوه آموزش دیدن آنهاست مثل همون مثالی که زدم تفاوت من با شما در لهجه و در نحوه آموزش دیدنمونه وگرنه فرم دهان و زبان و فک تفاوتی نداره🙃

       بعضی از خانم‌ها هم میگن که از سن ۴۰ سالگی به بعد چاق شدن یا خیلی بیشتر چاق شدن از چهل سال به بعد و دلیلش بازم یک فرمول ذهنیه که در خانم‌های زیادی ایجاد مشکل اضافه وزن می کنه و اونم اینه که خانم ها وقتی سنشون به سن ۴۰ برسه سوخت و ساز بدن شون کم میشه و چاق میشن🤨

       خیلی ها اینو شنیدن و متاسفانه باورش کردن و وقتی از ۴۰ رد می‌کنن براشون کاملا طبیعیه که چاق بشن و به مرور چاق میشن🥴

       یکی از مباحثی که در قانون جذب آموزش داده می شه تجسم رسیدن به خواسته ها ست که تاکید می‌کنن خیلی مهمه.🙃

       همه افرادی که به طریقی جملات چاق کننده رو شنیدن و باور کردن، دقیقاً بر اساس قانون جذب دارن عمل می‌کنن. یعنی بارها ی جمله رو شنیدن و در ذهنشون بهش توجه کردن و یه جورایی منتظر وقوعش بودن و وقتی به اون سن یا شرایط می‌رسن برای ذهنشون طبیعیه که چاق بشن😕

       چون خودمون بهش یاد دادیم، بارها شنیدیم، بارها نمونه دیدیم، گفتن ببین فلانی ازدواج کرده چاق شده خوب این شنیده‌ها باعث میشه که در ذهن ما تصویری از افرادی که ازدواج می‌کنن و چاق میشن شکل بگیره و ما این رو باور میکنیم و میشه یک الگوی رفتاری برای ذهن خودمون زمانیکه ازدواج می‌کنیم 💐

      دقت کنید برای ذهنتون چاق شدن طبیعی میشه، نه برای خودتون

       اشتباه برداشت نکنید. شاید شما بگید که نه من دوست نداشتم چاق بشم. اما خواسته شما اصلاً اهمیتی نداره هیچ کس دوست نداشته چاق بشه، هدایت رفتار شما با ذهن شماست و این ذهن همون نیرویه که خیلی از چاق ها ازش شاکی هستن

       بهش میگن اشتها، پرخوری، نوک نوک کردن، حالا هر اسمی که براش میذارین، همش به خاطر نیروی ذهنی شماست که شما رو ترغیب به خوردن میکنه و ما توانایی مقابله با ذهنمون رو نداریم⚘

       تا اینجا درباره اینکه چرا چاق شدیم توضیح دادم و حالا می خوام درباره اینکه چرا لاغر نمی شیم صحبت کنم اگه علت چاق شدن خودت رو به خوبی درک کرده باشی علت لاغر نشدنت رو خیلی راحت‌تر میتونی درک کنی و برات واضح و روشن میشه🥰

       مثال یادگیری زبان فارسی رو به خاطر بیارید. اگه قبول کرده باشی که شما چاق شدن رو مثل حرف زدن یاد گرفتی، پس علت ناتوانی در لاغر شدن شما واضحِ💐

       شما با بستن دهان خودت نمیتونی صحبت کردن به زبان فارسی رو فراموش کنی 🎀

      پس شما با نخوردن غذا نمی تونی چاق شدن رو فراموش کنی، شما با تکرار سر ساعت جملاتی از هر زبان دیگری نمی تونی زبان فارسی رو فراموش کنی، پس شما با خوردن بعضی غذاها سر ساعت خاصی نمی تونی چاق شدن رو فراموش کنی

       شما هر چقدر مواد مختلف مصرف کنی نمیتونی زبان فارسی رو فراموش کنی ،پس شما با مصرف هر ماده‌ای نمیتونی چاق شدن رو فراموش کنی، شما با عمل جراحی فک و زبان خودت نمیتونی فارسی صحبت کردن رو فراموش کنی، پس شما با عمل جراحی هر قسمت از بدنت، نمیتونی چاق شدن رو فراموش کنی😕

       حالا شما می تونی با آموزش دیدن و تکرار کردن و استمرار هر زبان دیگری، اونو یاد بگیری و علاوه بر فارسی صحبت کردن اون زبان رو هم به خوبی یاد بگیری🙃

       پس شما میتونی با آموزش دیدن لاغر شدن و تکرار آموخته ها متناسب بشی و البته باز هم میتونی با تکرار آموخته‌های قبلی دوباره چاق بشی 

      خیلی واضحه موضوع.🌷

       همه روزهایی که من تلاش می‌کردم از طریق مختلف لاغربشم، داشتم سعی بیخودی می کردم و به همین دلیله که مقداری از وزن من کم میشد، ولی من چاق شدن رو فراموش نمی کردم و بعد از اتمام روشهای لاغری دوباره چاق می شدم. چون ذهنم همچنان داشت از فرمول های چاقی در هدایت من در زندگی استفاده می کرد 🌼

      شما هم همینطور هستید شما هم تجربه استفاده از روش های مختلف رو دارید و خیلی ها رو هم دیدید که استفاده کردن و نتیجه مطلوبی نگرفتن🤨

       دیگه چقدر دلیل باید برای نتیجه نگرفتن از اِعمال فشار به خودت ببینی که باور کنی به این روش‌ها نمیشه چاق شدن رو متوقف کرد🥴

       شما نمیتونی با فشار آوردن به خودت جلوی چاق شدنت رو بگیری. تنها راه متناسب شدن اینه که لاغر شدن رو یاد بگیری🥳

       همه دوستانی که در این دوره شرکت میکنن، لاغر شدن رو آموزش میبینن و با تکرار آموزش‌هایی که دیدن، یواش یواش لاغر میشن

       یواش یواش، نه یهوییی🥳

       نه مثل این تبلیغاتی که میشنون و میبینن که میگن در سه هفته😥 اینقدر،در یک ماه این قدر، نه اینطور نیست یواش یواش متناسب میشن

       وقتی لاغر شدن رو یاد گرفتی دیگه نگرانی برای چاق شدن نداری.💃💃 مطمئنی که میتونی متناسب بشی مثل هر موضوع دیگه ای که آموزش دیدی💃

       شما وقتی خیاطی آموزش می بینی خوب میتونی بعدش خیاطی کنی. هر چقدر هم که بیشتر کار کنی دستت پر تر میشه و ماهر تر میشی🥳

       وقتی نقاشی آموزش ببینی خوب میتونی نقاشی کنی وقتی زبان انگلیسی آموزش ببینی بازم به این شکله و وقتی لاغر شدن رو یاد بگیری باز هم به این شکله فرقی نداره 

      چرا این مثال ها رو میزنم، چون می خوام بدونی لاغر شدن مثل هر موضوع دیگری در زندگی باید باشه.

       چرا وقتی که میری کلاس زبان از اول انتظار نداری که ماه بعد انگلیسی صحبت کنی، ولی وقتی که شروع می‌کنی به لاغر شدن هر روز میری روی ترازو 🤨

      چرا؟؟ چون نمی دونی لاغر شدن هم یادگرفتنیه، فکر می‌کنی یهوییه

       هیچ چیزی رو شما در زندگی یهویی بدست نیاوردی ولی نمیدونم چرا می‌خواهیم یهویی لاغر بشیم خیلی دوست دارم که آگاهی شما نسبت به چاق شدن و لاغر شدن بیشتر بشه. خیلی دوست دارم که از این سردرگمی برای لاغر شدن خارج بشی. چون میدونم چه شرایطیه یکی از دلایل موفقیت و شگفت انگیز بودن دوره تناسب اندام ذهنی که من آموزش میدم همینه، که من خودم چاق بودم و درد چاقی رو میدونم

       نمیدونی چقدر متناسب شدن در تمام جنبه های مختلف زندگی شما تاثیر میذاره و نمی دونید که چقدر آسونه متناسب شدن 😕

      یکی از موضوعاتی که شرکت‌کنندگان در دوره‌های تناسب ذهنی رو آزار میده، اینه که بعد از این همه سال رنج و سختی، متوجه میشن که متناسب شدن چقدر میتونه ساده باشه🤗

       شاید تنها مزیتی که چاقی میتونه داشته باشه اینه که، به ما این فرصت رو  میده که با متناسب شدن یک بار دیگه متولد شیم و زندگی دلخواه خودمون رو تجربه کنیم یک فردی که از ابتدا متناسب بوده هیچ وقت لذت خرید یک لباس رنگ شاد با سایز متناسب خودش رو درک نمیکنه

       اما اونی که چاقه و متناسب میشه از لحظه لحظه زندگی متناسب خودش لذت میبره. از لباس خریدن،👚🧥

      از حضور در مهمانی ها👨‍👩‍👦

       از اعتماد به نفسش🎀👌🥰

      🤸 از سبک وزنیش

       از شنیدن تشویق‌های اطرافیان💃

       از خیلی چیزها لذت میبره 🥳

      خدایا شکرت🥳🥳🤗🙃

      سپاسگزارم استاد عزیز بابت فایلهای عالیتون🌷🌹

      در پناه الله یکتا شاد وسالم سعادتمند ومتناسب باشید🌳🌳🪴🌺🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آزیتا
      1400/08/01 10:10
      مدت عضویت: 1688 روز
      امتیاز کاربر: 6648 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 560 کلمه

      با یاد و نام خدا

      چرا چاق شدم؟ چرا لاغر نمیشم؟

      من هم قبلا برای چاقی خودم دلایل زیادی داشتم و تنها همان عوامل را دلیل چاقی خودم می دونستم و نقش خودمو کمرنگ می دیدم.

      عواملی مثل چاقی بعد از ازدواج، چاقی ماندگار بعد از بارداری، بالا رفتن سن، کم کاری تیروئید، کم تحرکی، خوردن فست فود، غذاهای چرب و سرخ شده و در این میان تنها نقشی که من داشتم مظلومیت بوده و فکر می کردم واقعا چه بدشانسم که همه ی این عوامل روی چاقیم اثر دارند و خودم هیچ نقشی ندارم.و همین دلایل باعث میشد که لاغر شدن در ذهن من بسیار کار سخت و طاقت فرسایی باشه و چون بارها با رژیم های سخت و غیر اصولی و ورزش وپیاده روی نتونسته بودم به ایده آل خودم برسم دیگه یقین داشتم که این سرنوشت منه و باید همیشه در همین وضعیت چاقی بمونم.

       تااین که با روش تناسب و لاغری ذهنی آشنا شدم و همه ی اون باورها و افکار قبلی خودمو نقض کردم و دیگه فقط خودم را عامل چاقی خودم میدونم و قول دادم و تعهد دادم همانطور که خودم باعث  چاقی اندامم شدم حالا هم لاغر کنم و یاد گرفتم که  لاغری اصلا کار سختی نیست فقط باید یادش بگیریم.

       همه ی ما  از کودکی تا الان  کلی چیز یاد گرفتیم که تصمیم به یاد گرفتن اونها نداشتیم مثل فارسی صحبت کردن و یا زبان مادری صحبت کردن ، بعضی هنرها مثل نقاشی کردن، خیاطی، اشپزی، رانندگی و  ما تمام اینها رو بر اساس آموزش تمرین و تکرار یاد گرفتیم و الان هر چقدر تلاش کنیم نمیتونم اونا را تو  ذهنمون فراموش کنیم ولی  اگه یه مدت اونا را تکرار و تمرین نکنیم شاید تو ذهنمون کمرنگ تر بشن.

      همه ی ما که اینجا هستیم چاق شدن را بخوبی یاد گرفتیم آموزش ها و باورها و افکار اشتباه والدین، جامعه و اطرافیان را به صورت الگو برای خودمون در آوردیم، تکرار وتمرین کردیم و اونا رو پذیرفتیم وبه چاقی خودمون کمک کردیم.

      عوامل چاقی که اون زمان فکر می کردم زیاد هستند و فکر کنم همه به خوبی با اون عوامل آشنایی داریم عواملی مثل ارثی بودن چاقی، ژنتیک، سن بالا، کم تحرکی، کم کاری تیروئید، استفاده از فست فود، خواب واستراحت، خوردن غذای چرب، چاقی در سن بلوغ، چاقی بعد از ازدواج و…

      ما تمام این موارد وخیلی موارد دیگه رو به راحتی قبول کردیم و هر چیز رو باور کردیم به صورت یه الگو برای ذهن ما در اومد و اونوقت برای ذهن  چاق شدن طبیعی شد. شاید خودمون چاقی رو دوست نداشته باشیم اما دوست نداشتن ما مهم نیست چون ذهن ما تموم این افکار و باورها را پذیرفته و طبق همون باورها عمل می کنه و نتیجه هم کاملا مشخصه.

      ذهن همسو با افکار وباورهای ما عمل می کنه ما از چاقی بدمون میاد و از چاقی خسته ایم ولی از طرفی این همه افکار و باورهای چاق کننده در ذهنمون داریم که ما رو در مقابل چاقی ناتوان می کنه پس به راحتی می پذیریمش و همونطور چاق می مونیم.

      برای لاغرشدن تنها راه اینه که ذهنمون را آموزش بدیم باید لاغری را یاد بگیریم مثل خیلی از چیزایی که آموختیم و ازش استفاده کردیم یادگیری و به کار بردن فرمول های لاغری، استفاده از عادت های درست غذایی و تکرار و تمرین می تونه در راه لاغر شدن به ما کمک کنه و اینطوری می تونیم در مسیر لاغری به آسانی به تناسب اندام دلخواهمون برسیم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/07/14 23:33
      مدت عضویت: 1611 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,270 کلمه

      روز ۱۷ تکرار 

      سلام دوستان همراه و استاد گرامی

      طبق معمول هر روز صبح با فایل صبحگاهی و میثاق نامه شروع شد 

      چرا چاق شدم ؟ چرا لاغر نمیشم؟

      این ۲ تا سئوالی بود که سالها در من تکرار میشد و خودم جوابی براش نداشتم ،البته اطرافیان و متخصصین تغذیه منو متقاعد کرده بودن که تو به دلایلی چاق هستی و چاق هم خواهی ماند و چونکه من تمام گفته های اونهارو باور کردم و پذیرفتم ،هیچ وقت دلیل اصلی چاقیمو نفهمیده بودم و همچنان با اونهمه اطلاعات چاق کننده به مسیر زندگیم ادامه میدادم 

      این چند سال اخیر که با مطالب ذهنی آشنا شده بودم مدام از خودم میپرسیدم نکنه من مسئله ای در ذهنم دارم ،منکه تمام راه های لاغر شدنو رفتم پس چرا لاغر شدنم بسختی انجام میشه و ناپایداره ؟

      یکبار هم به مسیر  لاغر شدن ذهنی هدایت شدم البته نه به این سایت ،ولی اونجا رو دوست نداشتم ،هر روز ۲ تا فایل هیپنوتراپی قبل از خواب باید گوش میدادیم و در طول روز باید آرام غذا خوردنو یاد میگرفتیم که دیدم به نتیجه نمیرسم اون‌ مسیرو رها کردم 

      الان متوجه میشم که لاغر شدن در ذهن من بسیار سخت و رنج آور بوده ،چونکه من همیشه باید در رژیم بودم ،هر روز چندین ساعت ورزش های هوازی و عرق آور انجام میدادم ،چربی نمیخوردم ،برنج و نون بسیار کم ،شام حذف و جاش باید یه عالمه سالاد میخوردم که از خوردنش حالم بد میشد و در انتها به محض رها کردن اون قوانین وزن من برمیگشت جای  اولش و تکرار این راه تکراری شروع میشد 

      مادر منهم مدام ازم سئوال میکرد تو چرا مدام تو لاغر شدن و چاقتر شدنی ؟ تو چرا اینهمه ورزش میکنی باز هم توپری ؟ و چراهای زیادی که وقتی ازم پرسیده میشد جواب هایی میدادم که قبلا همین مادر و اطرافیانم با مته تو مغزم فرو کرده بودن 

      که من ژنتیکم چاقه ،ارثی چاقم ،استخون بندیم درشته ،خواست خدا بوده ،من پرخورم ،من ۴ سال  شیر مادرمو خوردم ووووو

      و سالها زیر پوشش دلایل زیادم قایم شده بودم و یه حس شدید قربانی بودن داشتم که دلم میخواست به همه بگم تقصیر من نیست به خدا ،من هیچ کاره م‌،ببینید غذا هم نمیخورم ولی نمیدونم چرا چاقم و سالها از این مدل صحبت ها با اطرافیانم داشتم 

      سالها در رژیم بودنم باعث نشد که من چاقیو فراموش کنم ،در تمام مدتی که‌ در رژیم و فشار بودم دقیقا توجهم روی چاقتر نشدن بود ولی من تصور میکردم دارم چه کار خاصی انجام میدم ،جسمم در فشار نخوردن ها بود ،ذهنم در فشار مخالفت با محتویات‌ درونش

      بدنم گرسنه بود دلش سیر شدن میخواست ،ذهنم دوست داشت محتویات خودشو در من اجرا کنه که همون چاق شدن بیشتر بوده ،خوردن ها بیشتر بوده ولی من با فشار جلوی این سد عظیمو گرفته بودم و هر زمان که جلوی سد رو باز میکردم آب خروشان تر وارد جریان آب میشد 

      برای همین سالها در یک مسیر تکراری کارهای تکراری انجام دادم که با نتایج تکراری روبرو میشدم و منتظر  تغییرات خاصی بودم  

       با تمام فرمول های اشتباهی که سالها در خودم حمل کرده بودم و ناامید از لاغر شدن بودم وقتی وارد دوره های لاغری با ذهن شدم ،با دنیای بینظیری آشنا شدم که قبلا ازش بیخبر بودم ، وقتی متوجه شدم که چاقی من ارثی نیست یک قفل بینهایت بزرگ از ذهنم جدا شد ،فهمیدم که در جاهای زیادی طلسم چاقی شدم و هر بار که بیشتر فایلهارو گوش میکردم اون گره ها در من باز میشد 

      وقتی متوجه شدم چاقی من ژنتیک نیست قسمت دیگری از من از بندهای ۳۵ ساله ذهن آشوبم آزاد  شد ، با هر آزادی انگار بندی از دست و پاهای من باز میشد که احساس رهایی بیشتری میکردم ،انگار نفسم سالها حبس بود ،مثل اینکه زیر آب زندانی بودم و خودم میدیدم که دارم آزاد میشم و میتونم بیام به سطح آب برای نفس کشیدن

      وقتی فهمیدم خواست خدا نبوده که من چاق باشم ،یا خلقت من چاق بودن نبوده ، خیالم راحت شد که خدا مقصر چاقیم نبوده و فهم هر کدوم از اینها منو یه قدم از جای قبلیم دورتر و یه قدم به هدفم نزدیکتر میکرد

      حالا دیگه رویای لاغر شدن بصورت واقعی رو داشتم ،سالها رویای لاغری نداشتم ،ترس از چاقتر شدن داشتم ،فرار از چاقتر شدن داشتم‌،اصلا لاغر شدنو حق خودم نمیدونستم که بخوام بصورت ریشه ای بهش فکر کنم‌، من باور کرده بودم که بعضی از آدم هارو خدا چاق می آفرینه که حق زندگی یک شخصیت لاغر رو ندارن 

      ولی حالا رویای لاغر شدنو داشتم و جالبه تا چند روز پیش هم فکر میکردم حق من داشتن بدن متناسب و ایدا آل نیست ،حالا یه ۲۰ کیلویی اگر لاغر بشم دیگه کلاهمو بنداز بالا از خوشحالی،  نمیخواد خیلی خوش اندام بشم ،یعنی خوش اندام بودنو حق من نمیدونه با اینکه دارم چندین ماهه تمرین میکنم به تازگی این باگ رو در خودم شناسایی کردم که ذهنم  میخواد منو راضی کنه که تا همین جا هم که رسیدی خوبه ، نمیخواد ایده آل بشی ،چونکه منو تو ایده آل نمیدیده 

      الان که‌ رویای لاغر شدن دارم و داره برام واضحتر میشه و در ادامه مسیر هم موانعو بیشتر شناسایی میکنم ، میخوام به لاغر شدن بیشتر توجه کنم ،هر چند تا الان هم داشتم توجه میکردم ،همین نوشتن‌،فایل گوش کردن و عمل کردن خودش توجه کردنه ولی مدل توجه کردن هام متفاوت تر از قبل میشه ،انگار لاغر شدنو شفاف تر میبینم 

      وقتی لاغر شدنو میبینم و بهش توجه میکنم و از مزایاش برای خودم میگم ،اینها به من  انرژی و انگیزه بیشتر میده که این انگیزه بیشتر منو میبره به مسیر لاغر شدن و احساس که مهمترین بخش این تمریناته

      همونجوری که در مسیر چاقی مدام حالمون بد بود و میترسیدیم و چاقتر میشدیم ،الان باید خوشحال باشیم و لاغرتر بشیم چونکه یکی از کاربردهای ذهن گسترش دادنه ،هم چاقیو میتونه گسترش بده هم لاغریو 

      من در خانواده درشت اندام بدنیا اومدم ،پدرم چاق نبود و چاق هم نیست ولی مادرم درشت اندام بود و تمام افراد فامیل ما درشت بودن و انقدر این جمله رو شنیده بودم که شده بود جزء افکار غالب من ( اینکه ما ژنمون چاقه ،ارثی مونه ،مدل بدنمونه ) و تمام این حرف هارو با حالت های بسیار مظلومانه و شکایت طور میزدن که انگار خدا باهاشون خصومتی داشته ،در کل اطرافیان من همیشه خدا و جهان رو مسبب تمام بدشانسی و بدبیاری هاشون میدونستن و هنوز هم میدونن 

      منکه از بدو تولدم تپل بودم باورهای چاق کننده بیشتری دارم ،یعنی تو مغزم جایی برای فرمول های لاغری وجود نداشته ،من تا برسم به سن بلوغ و ازدواج به اندازه کافی چاق شده بودم ،وقتی که ازدواج کردم که چاقیم بیشتر شد ،بارداری مزید علت شد ،افزایش سن هم که باعث شد چاقیه همچین خوب بچسبه به سطح مغزم 

      به هر طرف میخواستم برم یه مانع وجود داشت و دیگه راهی برای لاغر شدن نمیدیدم،شنیده بودم که از ۳۵ سالگی سالی ۱ کیلو بدن اتوماتیکلی خودبخود خودشو چاق میکنه و منهم پذیرفته بودم   

      و تجمیع اینهمه باور های چاق کننده در من انتظار چاق شدنو خلق کرد و من شدم یک فرد چاق که‌ سالها در جنگ و فرار ازش حالم بد بود 

      سپاسگذار خداوند هستم که منو به مسیر صحیح هدایت کرد که منهم بتونم برای فرزندانم  الگوی مناسبی باشم، الان که دخترم از بیرون اومد با خوشحالی بهم گفت : مامان رفته بودم کافه قهوه و کیک خوردم ،دوستام پیشنهاد خوردن  جیگر و دل و قلوه دادن ولی من چونکه سیر بودم نرفتم ،گفت اگر قبلا بود با کمال میل میپذیرفتم و حتما جیگر هم میخوردم با اینکه سیر بودم ،بهش گفتم آفرین عمل به آموزه ها یعنی همین و تمرین درست یعنی توجه آگاهانه به  خود ،بقول دخترم میگفت من آگاهانه مراقب رفتارهام هستم و این جملش منو خوشحال کرد 

      خدارو شکر میکنم برای اینهمه لطف و نعمت که در اختیار من قرار داده  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 30 از 6 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار roshaam2002@gmail.com
      1400/06/25 12:29
      مدت عضویت: 968 روز
      امتیاز کاربر: 331 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,152 کلمه

       بنام خدا 

      گام 8(تکرار1)

      میخوام ی خبر خوب بدمم!!!! من الان دو روزه که رفتار غذاییم تغییر کرده و و خودم متوجه شدم، امروز با دوستم رفته بودم کافه و وقتی اومدم خونه ، کاملا سیر بودم و با اینکه شام ماکارانی بود ، میلی نداشتم بخورم و گذاشتم که گرسنم بشه و ی مقدار که گرسنم شد ، به مقداری خوردم که خودم واقعا ازش راضی بودم و واقعااا خیلی خوشحالم که تغییراتم شروع شد ، حتی بعد از شام هم که عادت داشتم یچیز شیرین بخورم ، امشب نخوردم. 

      بازهم از تغییراتم شمارو در جریان خواهم گذاشت .

      ذهن همه ما افراد چاق ، چاق شدن را یاد گرفته بود و برای یادگرفتن چاقی ما هیچ کار خاصی انجام ندادیم و یا حتی از این موضوع اصلا خبر نداشتیم . ولی در مقابل همیشه برای لاغر شدن ، خودمون تصمیم میگرفتیم که لاغر بشیم و این تصمیم خیلی هم سخت و عذاب آور بود .

      همه ما تو زندگیمون موضوعات مختلفی رو آموزش دیدیم و کاملا هم برامون قابل درک و منطقیه که اگر مثلا میخواییم موسیقی یا نقاشی یادبگیریم باید اصولشون رو یادبگیریم.

      که حالا میتونیم با شرکت کردن در کلاس های آمورشی ، این اصول رو یادبگیریم .

      و همیشه یادگیری از طریق آموزش در کنار اشتیاق داشتن ، نتیجه بهتری میده .

      یکی از خاصیت های ذهن اینه که میتونه بارهااااا آموزش ببینه اما نمیتونه چیزی رو که یادگرفته رو به طور کامل فراموش  کنه.

      بنابراین ما نمیتوانیم آنچه اموختیم رو فراموش کنیم!

      ذهن میتواند فقط یادبگیرد و نمی تواند فراموش کند!

      توانایی مغز برای آموختن بی نهایت است اما نکته مهم اینه که : ما انتخاب میکنیم چگونه از اطلاعات ذخیره شده در مغز خود استفاده کنیم.

      ما میتونیم بی نهایت اطلاعات رو در مغزمون ذخیره کنیم و از انچه که دوست داریم استفاده کنیم.و از هر موضوعی که بیشتر استفاده کنیم . در مغز در دسترس تر میشه. به همین دلیل موضوعات تکرار شونده در زندگی را به خوبی به یاد می آوریم .اما موضوعی رو که کمتر مورد استفاده قرار میگیره و بخوایم به یاد بیاریم ، باید مقداری فکر کنیم ، که این فکر کردن همان جستجو کردن در بین انبوه اطلاعات ذخیره شده در مغز است . 

      وظیفه هدایت ما در زندگی ، به عهده ذهن است .

       و ذهن ما طبق آموزش هایی که ما اونها رو یادگرفتیم ، مسیر حرکت ما در زندگی و مشخص میکنه .

      مثلا چاق شدن موضوعی بوده که ما از گذشته اونو یادگرفتیم  و در به کارگیری اون به اصول استادی رسیدیم و نتیجه این اموزش ، جسم و شرایطی هست که ما الان داریم و ازش راضی نیستیم .

      چاق شدن از اموزش هایی است که نیاز به اپدیت شدن و بروز رسانی نداره و احتیاجی نیست که مهارت و یا اموزش جدیدی براش یاد بگیریم و ما با تکرار همون چیزهایی که برای چاق شدن یادگرفته بودیم ، میتونیم بارها چاق بشیم. 

      در تمام روش هایی که که فرد چاق برای لاغری استفاده میکنه ، تنها جسم خودش رو تحت فشار فیزیکی قرار میداد و سعی میکرد که با محدود و محروم کردن جسم خودش در خوردن  و یا تحت فشار گذاشتن جسم خودش از طریق ورزش های سنگین و… مقداری از وزن خودش رو کاهش بده .

      و همانطور هم که ما با تحت فشار گزاشتن خودمون نمیتونیم رانندگی و … فراموش کنیم . با نخوردن و ورزش کردن هم نمیتونیم چاق شدن رو فراموش کنیم .و از اونجایی که لاغر شدن و یادنگرفته بودیم ، بعد از رژیم و ورزش به وزن قبلی خود برمیگشتیم ، چون که همون رفتار و عادت های سابق خودمون رو تکرار میکردیم .

      یادگرفتن از طریق تعامل بین مغز و ذهن انجام میشه و جسم هم نمایش دهنده میزان مهارت ما در یادگیری و نتیجه ان است . خداروشکر با توجه به جسمم، جسم من در میزان یادگیریه چاقی ضعیف بوده 

      بنابراین فقط با جسم نمیشه مهارتی رو آموخت و حتما باید یادگیری از طریق  ذهن انجام بشه بعد با جسم چیزی و که یادگرفتیم تکرار و تمرین بشه و مهارت ما کامل تر میشه و در نهایت در ما اجرا میشه.

      ما چاق شدن و همینطوری یاد گرفتیم . اول با ذهنمون از افراد چاق و یا اطرافبانمون یاد گرفتیم و بعد جسم ما تغییرشکل پیدا کرد وهر روز با تکرار کردن اموخته هامون مهارت بیشتری در چاقی پیداکردیم و به اصطلاح استعداد چاقی پیدا کردیم !

      و باید هم از این طریق لاغر بشیم تا لاغریمون ماندگار باشه. هیچ راه دیگه ای نیست .

      امروز که با دوستم رفته بودم کافه ، دوست من از اون اشخاص متناسبیه که هرچی میخوره ، لاغره و هر روز کافی شاپه و حتما یکی از وعده هاشو باید اونجا بخوره و یا در کل هر روز معمولا کافس و من که به رفتارش دقت کردم ، دیدم هم خیلی میخوره ، هم سریع میخوره و به من گفت تو خیلی اروم میخوری ولی دقت که کردم تنها تفاوتی که بین اون و خانوادم و یا افرادچاق متوجه شدم  این بود که ، اصلا بعد از غذا هیچی درباره چاق شدن نمیگه! و راجع به هرچیزی فکر و صحبت میکنه ، بجز چاق شدن ولی درخانواده ما بعد از غذا، من همیشه با این جمله مواجه شدم که ، وای خیلی خوردم ، چاق میشم!

      من تو این مدتی که با دوستم بودم ، یکبار هم راحع به چاقی صحبت نکرده و واقعا هم داره از زندگیش لذت میبره و باید هم ببره !

      تنها تفاوتی که در یادگیری این روش وجود داره ، اینه که ما خودمون باید یادش بگیریم چون مربی های خوبی در این زمینه در دور و اطرافیانمون نداریم .

      چرا ما چاق شدیم ؟

      دلیل اصلی چاقی افراد چاق ، عدم اطلاع از علت چاق بودن خودشون هست!

      خیلی ها برای اضافه وزن خودشون ، غوامل مختلفی رو میدونن ، مثل پرخوری و ژنتیک و تیروعید و….

      همه ی ماا در خانواده های مختلف با اداب و رسوم مختلف و فرهنگ های مختلف متولد شدیم و چیزهایی یادگرفتیم که برای یادگیری انها تصمیمی نگرفته بودیم .

      مثلا فارسی صحبت کردن ، ما فارسی صحبت کردن رواز اشخاصی که مارو بزرگ کردن یادگرفتیم و خودمون هم تصمیمی نگرفتیم که ایا میخواستیم فارسی صحبت کنیم و شرایط محیطی باعث شد که ما فارسی صحبت کردن رو یادبگیریم و هیچ سختی در یادگرفتن زبان فارسی متحمل نشدیم و خیلی ساده و خودبخود فارسی صحبت کردن رو یاد گرفتیم .

       و یادگرفتن زبان دیگه به راحتی زبان فارسی نیست اما امکان پذیره ، و یاید تلاش کنیم که اون زبان رو یادبگیریم ،

       در صورتی که اگه ما برای مثال  در خانواده المانی زبان متولد شده بودیم براحتی المانی و یادگرفته بودیم و الان برای یادگرفتن زبان فارسی مشکل داشتیم !

      بنابراین ما در کودکی و دروند رشد کردن به راحتی از خانواده چیزهای زیادی یاد گرفتیم .

      پس هرکسی که در هرجای ایران متولد شده و لحجه ی مختلفی داره، فرمول های ذهنی اون ها باعث میشه که انها با لحجه ی خاص خودشون صحبت کنن وگرنه همه ی انسان ها فرم دهان و دندان و زبانشون با هم یکیه و کسی دو تا زبان نداره و یا دو تا دهن نداره که با یکی به ی زبون صحبت کنه با  اونیکی ب ی زبون دیگه .

      و نکته ی مهم هم اینه که ما چیزی و که یاد گرفتیم  ونمیتونیم فراموش کنیم اماااا میتونیم کمرنگش کنیم و دیگه ازش استفاده نکنیم .

      هرچی که یادگرفتیمو نمیتونیم فراموش کنیم و ما در هر شرایطی که هستیم برای بودن در اون شرایط اموزش دیدیم .

      بنابراین همه ی کسانی که اضافه وزن دارند ، چاق شدن رو یادگرفتند ، اول از پدر و مادر ، بعد از جامعه ….

      و بیشتر افراد چاق پدر و مادرشون هم چاق بوده ، بعضیا فقط پدر و عده ی زیادی هم فقط مادر چاق بوده ، اما چاقی مادر  بیشترین تاثیر رو کودکان میزاره ! 

       بعضی ها هم خانواده چاقی نداشتند و با همنیشینی و دوستی با افراد چاق ، به مرور رفتار غذایی انها تغییر کرد و چاق شدند.

      بعضیز ها هم بلوغ  و ازدواج وبارداری و… ، چون که بارها شنیدن اگه ادم تو همچین شرایطی قرار بگیره ، چاق میشه و اصلا هم اثبات علمی نداره چون خیلی ها هم در این شرایط هستند ، اما چاق نشدند!

      فقط یک باور و الگوی ذهنیه !!!! 

      این باورها چگونه در ذهن ما ایجاد شده ؟؟؟

      مثلا ما بارهاا در کودکی میشنویم که مثلا کسی که زایمان کرده ، چاق شده. ولی برای ما اهمیتی نداشته ، چون که ما اون زمان در شرایط بارداری و… نبودیم ، و بارها هم نمونه هایی از افراد رو دیدیم که زایمان کردن و چاق شدن از جمله مادر خودم !ولی باز هم برامون مهم نبوده .

      و فقط این حرف هارو میشنویم و نمونه هارو میبینیم ، اما این شنیده ها و دیده ها به صورت فرمول های  رفتاری و به شکل تصویر ذهنی  در شکل ما ذخیره میشه و حالا بعد از ازدواج یا مثلا زایمان و …این فرمول ها در ذهن ما فعال شده و ذهن از این فرمولی که خودمون از قبل در خود ایجاد کردیم جهت چاق کردن ما استفاده میکنه.و ارام ارام رفتار غذایی ما تغییر میکنه و تصویر ذهنی که ما از قبل از افرادی که زایمان کردن و چاق شدن داریم ، الگوی ذهن ما در تغییر رفتار غذایی ما و سپس رسوندن ما به وضعیت افرادی که تصویر اونهارو از قبل تو ذهنمون ذخیره کردیم .

      *و همه ی اینها زمانی اتفاق می افته که ما این جمله رو بشنویم و باورش  کنیم.* و افرادی که ازدواج کردن یا زایمان کردن و چاق نشدن، این جمله رو شنیدن ، اما باورش نکردن. و اهمیتی براشون نداشته و توجهی به این موضوع نکرده اند. .

      تنها تفاوت افراد در نحوه آموزش دیدن اونهاست.

      یکی از مباحث مهم در قانون جذب ، تجسم رسیدن به خواسته هاست. و خیلی مهم است 

      در واقع تمام افرادی که جملات چاق کننده رو شنیدن و باورشون کردن ، براساس قانون جدب ، عمل میکنند .

      یعنی بارها جمله ی رو شنیدن و بهش توجه کردن و منتظر وقوع ان بوده اند و وقتی که به اون شرایط میرسند ، برای انها طبیعی است که چاق بشن . 

      چون خودمون بهش گفنیم و یاد دادیم و اونم باید چیزی که یادگرفته بود و عمل میکرد و نتیجه میداد !

      و البته این ها برای ذهن ما چاق شدن طبیعی میشه، نه برای خودمون !

      چون ما خودمون دوست نداشتیم که چاق بشیم ، درواقع اصلا خواسته ما براش مهم نیست ، بلکه هدایت نیروی ذهن ما بوده که خیلی ها از این نیرو شاکی اند!

      و اون رو اشتها و پرخوری و  ریزه خواری نام گذاری کردن ، ولی در واقع همه ی اینها همش بخاطر نیروی ذهنی ماست که مارو ترغیب به خوردن میکنه و ما هم توانایی مقابله با ذهن رو نداریم.

      چرا ما لاغر نمیشیم؟

      ما با نخوردن غذا نمیتونیم چاق شدن رو فراموش کنیم !ما با عمل جراحی فک و زبان خودمون ، همونطور که نمیتونیم فارسی و فراموش کنیم ، بنابراین با عمل جراحی هر قسمت از بدن نمیتونیم چاق شدن خودمون رو فراموش کنیم.

      ولی میتونیم که زبان جدیدی یادبگیریم و با تمرین و تکرار کردن در کنار زبان فارسی ، اونو به خوبی یاد بگیریم .

      پس میتونیم با اموزش دیدن لاغری و تکرار اموخته ها لاغر بشیم ، و البته هم میتونیم با تکرار اموزه های قبلیمون هم دوباره چاق بشیم!

      بنابراین ههمه ی تلاش هایی که ما درروش های قبلی میکردیم ، کاملا بیخودی بوده و هرچی که کم میشده ، دوباره و یا حتی بیشتر هم برمیگشته ! چون که ما چاق شدن رو فراموش نکرده بودیم و بعد از اتمام روش های قبلی دوباره چاق میشدیم ، چون ذهن ما همچنان داشت از فرمول های چاقی در هدایت ما در زندگی استفاده میکرد .

      ما نمیتونیم با فشار اوردن به خودمون ، جلوی چاق شدن خودمون رو بگیریم و باید لاغری رو یادبگیریم .

      تمام افرادی هم که از طریق این روش لاغری با ذهن لاغر شده اند ، لاغری رو یاد گرفتند و یواش یواش  لاغر شده اند !

      و وقتی که لاغر شدن رو یاد گرفتیم ، دیگه نگرانی برای چاق شدن نداریم و مطمعنیم که میتونیم متناسب بشیم .مثل الان که من تتو کردن رو اموزش دیدم ، میتونم تتو بزنم و الان که دارم خیلی روش کار میکنیم و خیلی تمرین میکنیم ، ماهر تر وحرفه ای تر میشم ، روزای اول که تازه شرکت کرده بودم ، مثلا لرزش دست داشتم . الان انقد تمرین کردم که دیگه اصلا لرزش ندارم . بنابراین لاغری هم دقیقا همینطوره ، مثل هر موضوع دیگه ای در زندگی!

      همانطور که ما با یک جلسه کلاس زبان رفتن ، توقع نداریم که بتونیم بریم انگلیسی و مثل بلبل حرف بزنیم ، لاغری هم یاد گرفتنیه و یهویی نیست.

      هیچ چیزی رو در زندگی یهویی به دست نمیاریم !

       من جدیدا هر فایلی که گوش میدم و مینویسم و با همین نوشتن  متوجه میشم که مشکلم کجاس  یا تو چه چیزی مشکل  دارم ، پیداش که میکنیم انگار کل وجودم  تویک لحظه ، ی انرژی یا یک سنگینی از سرم تا پاهام دفع میشه ، ینی خارج شدن اون سنگینی از نوک پاهام رو کاملا حس میکنم و ارامش میگیرم ، خدایا شکرت 

      لاغر شدن خیلی راحته ، خیلی ساده و خیلی اسونه 

      و همیشه کسانی که از اول چیزی رو نداشتن و بعد به دست میارن ، لذت بیشتری میبرن !

      شاد و پیروز و متناسب باشید . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار پروانه
      1400/06/01 18:45
      مدت عضویت: 1545 روز
      امتیاز کاربر: 765 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,460 کلمه

      گام هشتم : سلام به همگی چرا چاق شدیم ؟ چرا لاغر نمیشویم ؟ بارها از روش های مختلفی استفاده کردیم و نتیجه نهایی همیشه چاقی بوده . ذهن من همیشه چاق شدن رو یاد گرفته بود و برای یادگیریچاقی کار خاصی نکرده بودم و اصلا از اینموضوع خبری نداشتم که چاقی هم آموزشی هست و همیشه دلایل دیگری مثل ژنتیک از طرف پدرم و کم تحرکی پر خوری و تند غذا خوردن و … رو دلیل میدونستم . اما در مقابل همیشه برای لاغر شدن این من بودم که تصمیم میگرفتم لاغرش شوم و اتفاقا این تصمیم برای من با زجر و ناراحتی همراه بوده در صورتیکه یادگیری همراه با اشتیاق و انگیزه همیشه نتیجه بهتری رو رقم میزنه . درک قوانین ذهنی : ما میتوانیم به ذهن خودمون موضوع جدیدی رو آموزش بدهیم و از طریق تکرار و تمرین آموخته ها رو به مهارت خودمون تبدیل کنیم و از اون طرف هر چقدر تلاش کنیم نمیتونیم مهارت خود را از یاد برده و به طور کامل آن را فراموش کنیم . آموزش برای فراموش کردن آنچه یاد گرفته ایم وجود ندارد در نتیجه دو مبحث مطرح میشه اولا اینکه اگه رفتاری صورت گرفت و یا برای روش های قبلی و اینکه چرا دوباره چاق شدیم خودمون رو سرزنش نکنیم و دوما اینکه موضوعاتی که ما آموزش میبینیم در ذهن ما میماند و اگر تکرار کنیم فردی ماهر میشویم و نگران نباشیم و فرد قبل از آشنایی با تناسب فکری نخواهیم بود و آگاهی‌ها ی خیلی بیشتری در ذهن ما آمده. توانایی مغز برای یادگیری بینهایت هست اما نکته مهم اینکه ما انتخاب میکنیم چگونه از اطلاعات ذخیره شده در مغز خود استفاده کنیم .استفاده کردن از اطلاعات سبب در دسترس بودن آنها در مغز ما می‌شود.به همین دلیل اطلاعات تکرار شونده را در زندگی به خوبی به یاد میاوریم اما موضوعی که کمتر مورد استفاده قرار میگیرد را اگر بخواهیم به یاد بیاوریم باید مقداری فکر کنیم که این فکر کردن همان جستجو کردن در بین انبوه اطلاعات ذخیره شده در مغز است. وظیفه هدایت ما در زندگی به عهده مغز است ذهن ما با استفاده از آموزش هایی که گرفته ایم مسیر حرکت ما را در زندگی مشخص می‌کند. چاق شدن موضوعی بوده است که ما از گذشته آن را یاد گرفته ایم و در یادگیری اصول آن به درجه استادی رسیده ایم و نتیجه آن جسمی هست که الان مالک آن هستیم . چاق شدن از معدود آموزش هایی است که نیاز به بازنگری و به روز رسانی ندارد شبیه آموزش زبان مادری که به خوبی از کودکی از طریق اطرافیان و رسانه ها برامون ملکه شده است. در تمامی روش های قبلی ما جسم را تحت فشار قرار میدادیم مثل اینکه ما بخواهیم زبان آلمانی صحبت کنیم و دهان و زبان خودمون رو تحت فشار قرار بدهیم خب مسلما چون لاغری رو آموزش ندیده ایم بعد از اتمام رژیم ها و ورزش ها قرصها و جراحی ها دوباره فرمان چاقی ذهن آغاز میشود و چاق میشویم چون بر اساس آموزش هامون ما در زندگانی عمل می‌کنیم. ولی این نکته خیلی آدم رو ناراحت میکنه که سالها و با توجه به این مسئله به این مهمی که همه جوانب زندگی افراد رو تحت تاثیر قرار میده چطور کسی متوجه نشده که همه چی در دنیا نیاز به آموزش داره و خب لاغری و چاقی هم همینطوره و اگر هم کسی از این راه میخواد استفاده کنه همش فکر میکنن طرف داره از زیر کار در میره و راهی جز زجر و سختی وجود نداره در صورتیکه ما حتی راه رفتنمون هم با آموزش بوده و چه انتظار بیهوده ای از خودمون داشتیم و اطرافیان از ما داشتند . یادگیری یا آموختن از طریق تعامل بین مغز و ذهن انجام میشود و جسم نمایش دهنده میزان مهارت شما در یادگیری است مثل موسیقی که نت ها رو یاد میگیریم و تحلیل میکنیم و بعد دست هست که ساز رو به صدا در میاره و همینطور در مورد زبان دیگری ابتدا اصول و گرامر و جمله سازی یاد میگیریم و بعد زبان و دهان شروع به صحبت میکنه . بنابراین از طریق جسم به تنهایی نمیتوان مهارتی رو کسب کرد من حتی یادمه آموزش شنا و ورزش هم ابتدا برامون توضیح چگونه انجام شدنش دا ه میشد و بعد انتظار می‌رفت اون حرکت به درستی صورت بگیرد. در روند چاقی هم دقیقا همین مسیر رو طی کردیم و با تکرار به مهارت دست پیدا کردیم . در نتیجه برای اینکه لاغر شویم و از اون مهم تر لاغر بمانیم ابتدا باید از طریق ذهن لاغری رو یاد بگیریم و بعد تمرین کنیم و در این کار استمرار داشته باشیم تا در جسم ما نمایان شود همه آموزش ها . هیچ راه دیگری برای لاغری وجود ندارد . نکته خیلی مهم : لاغری رو باید خودمون یاد بگیریم کسانیکه چاقی رو به ما یاد دادند توانایی آموزش لاغری ندارند . مثل اینکه ما خواسته ایم دنیای دیگری رو تجربه کنیم و تصمیم میگیریم زبان دیگری آموزش ببینیم و با ادم های اون کشور ارتباط داشته باشیم خب شروع میکنیم به آموزش دیدن و خودمون باید تصمیم بگیریم و تلاش کنیم و تمرین کنیم و خیلی خنده داره از خانوادمون و دوستامون و رسانه های ایرانی توقع این آموزش رو داشته باشیم چون اصلا در توانشان نیست کسانی رو مد نظر میگیریم که چند سال جلو تر از ما مهاجرت کردند و میپرسیم چجوری این راه رو طی کردند دقیقاااااا مسیر لاغری هم همینه اگه تو زندگیمون موفق شدیم همچین کارهایی بکنیم پس مطمئن باشیم که لاغری هم به خوبی میتونیم یاد بگیریم . حالا متوجه میشی که چه عذاب هایی بهت تحمیل شده ولی میتونستی به خوبی آموزش ببینی و مثل بقیه ساد زندگی کنی ولی خب هر زمان آدم بتونه شاد باشه و لذت ببره خیلی خیلی نعمت بزرگی هست و اینهمه آدم هستند که درک نکرده و ناراحت تا اخر عمرشون زندگی کردند . زمانی متوجه بشی آموزش لاغری هست این فایل ها دیگه نگرانی از اینکه بعدش رها کنی چی ؟ اینکه من تا کی احتیاج هست فایل گوش بدم و اینکه نکنه وقت نکنم پیش نمیاد چون این هم مثل بقیه آموزش ها علاقه داشته باشیم مثل بقیه آموزش ها تا تهش میریم و به یکی دیگه از مهارت هامون اضافه میکنیم . و چی از این آموزش لاغری بالاتر که همه جنبه های زندگی ما رو زیر و رو میکنه . ما شنیده های زیادی رو باور کردیم و تبدیل به فورمول های ذهنی در ما شد و در نهایت اونها رو باور کردیم و در زندگی خودمون هم به اجرا درآوردیم مثل ازدواج ، کنکور ، درس خوندن ، خستگی و خودش رو آدم رها میکنه ، بچه دار شدن ، بعد از سی سال ، زن بودن ، وخیلی مسائل دیگه یعنی چاقی . و همه اینها رو چون در ذهنت تجسم کردی به مرحله اجرا در میاد برات و رفتار غذاییت عوض میشه . تفاوت در افراد در نحوه آموزش دیدن اونهاست وگرنه بدن ما باهم فرقی نداره . بر اساس قانون جذب ما به چاقی دست پیدا کردیم و این جملات رو شنیدیم و باور کردیم و جذب کردیم و حالا از طریق همین راه میتوانیم لاغر شویم . همین اشتها و پرخوری که ما از اون شاکی هستیم نیرویذهن ما هست که ما رو در این شرایط ها ترغیب میکنه به خوردن و ما توانایی مقابله با ذهنمون رو نداریم . ما نمیتونیم هیچ جوری چاقی خودمون رو فراموش کنیم مثل اینکه بخواهیم زبان مادری خودمون رو فراموش کنیم اصلا شدنی نیست . ما میتونیم با تکرار و آموزش های لاغری متناسب شویم و همچنین با تکرار آموزش های قبلی دوباره چاق شویم خیلی واضح است . هیچ گاه نمی‌توان با اعمال فشار از کاری نتیجه گرفت و ما در روش های قبلی این کار رو میکردیم . زمانیکه لاغری رو آموزش ببینیم یواش یواش لاغر میشوم و هیچگاه یکهویی صورت نمی‌گیرد مثل همه اموزشهایی که تا به امروز دیدیم. زمانیکه چیزی هم آموزش ببینیم ترس از دست دادن نداریم تا زمانیکه تکرار کنیم میتوانیم از اون آگاهی به خوبی استفاده کنیم .ما چطور هست که زبان یا موسیقی یاد میگیریم همش هر لحظه از خودمون آزمون تعیین سطح نمیگیریم که این معلم و این آموزش و این راه درست هست یا نه ؟ چطور هست که در لاغری دایم میخواهیم با وزن کردن و هی مقایسه کردن مطمئن باشیم لازم به این کارها نیست باید با آرامش فقط راهمون رو ادامه بدیم و اشتیاق داشته باشیم . از این سردر گمی خارج بشیم که این سر در گمی در همه جنبه های زندگیمون خودش رو نشون میده و بعدش تبدیل به ناچاری میشه . لذتی در متناسب بودن و در این مسیر هست که هیچگاه در هیچ زمان دیگه ای تجربه نکردیم و با این روش به جواب همه سوالات خودمون رسیدیم . در این روش شجاعتی در خودمون تجربه میکنیم ، شجاعت تصمیم گیری و اقدام برای خودمون . و این فرصتی هست که یکبار دیگه متولد شویم و در این راه خودمون رو لایق بهترین ها میدونیم و با کشف باورهای مخفی خودمون و اصلاح اونها طعم جدیدی از زندگی رو میچشیم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار skjoker5858@gmail.com
      1400/05/08 16:30
      مدت عضویت: 1038 روز
      امتیاز کاربر: 1886 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,739 کلمه

      به نام خداوند بخشنده ی بی نیاز 

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیزم ❤❤

      هشتمین روز کلاس است و طبق معمول همه ی دوستان عزیزم که به دنبال تناسب هستند با شور و شوق فراوان کلاس ها رو دنبال می کنند ،منم که جای خود داره خیلی لذت می برم ،این دومین باره که توی زندگیم کاری رو که واقعا بهش علاقه دارم تجربه می کنم ،دفعه ی قبل که کاملا موفق شدم این بار هم همینطور خواهد شد .

      جزوه ی کلاس روی میز است با این عنوان شروع شده :

      چرا چاق شدیم ؟ چرا لاغر نمی شیم ؟

      سه بار در زندگیم رژیم اساسی گرفتم که موفق شدم وزنم رو کم کنم ولی از جایی که به خاطر دارم همیشه و همه جا ترس از خوردن و کم خوردن و نخوردن را داشتم، اون سالها اسمش رو رژیم نمی ذاشتم ولی الان فهمیدم ،هر ترسی که از خوردن داشتم منشا رژیمی بوده و من ناخواسته تمام طول زندگیم رژیم داشتم ،خودم خبر نداشتم. 

      روزهای سخت وطاقت فرسای رژیم ،کم نکردن و هی کمتر خوردن ،ناراحتی و خشم ،ای بابا من تو خونه از همه کمتر می خورم ولی نه پسرم نه همسرم با وجود اینکه ماشالله می خورن وزنشون ثابت است ولی من نه ،بخورم (تازه خیلی کمتر از اونا )چاق می شم ،نمی خورم لاغر نمی شم .وای چه روزگار بدی بود .

      این همه تلاش بی نتیجه باعث شده بود که رژیم گرفتن برای من کار سخت و طاقت فرسایی باشه ،تازه هر کس می دید می گفت وای باز رژیم هستی خوب جونی داری ،اونایی که همراه بودن خوب چیزی نمی گفتن ،ولی یک عده هم با خودشون کنار اومده بودن و می گفتن من نمی تونم نخورم راحت ،بازم به نظرم اونا برنده های چاقی بودن ،چون من انگار می خواستم بدوم برسم به لاغری، نگو روی تردمیل می دویدم در جا می زدم ،تلاش می کردم ،عرق می ریختم ولی سرجای خودم بودم بدون نتیجه ای که می خواستم .

      الان اون نوشته ی استاد رو خوب درک می کنم بله رژیم برای منم به کار سخت و دشوار و بی نتیجه و دست نیافتنی تبدیل شده است. 😔😔😔

      من عاشق اینم که نوشته:

      ذهن من چاق شدن رو یاد گرفته .وقتی حرف یادگیری می شه ،امیدم هزار برابر میشه ،آخه می دونم همه ی ما می تونیم هر چیزی رو که بخوایم یاد بگیریم .🤩🤩🤩🤩

      حرف ،حرف آموزش و یادگیری است. 

      هر چیزی که الان بلدیم یاد گرفتیم یا خواسته یا ناخواسته مثل سواد ،رانندگی ،زبان فارسی که ناخواسته بود یا اگه بخوایم زبان های دیگه رو .

      همه ی ما با تمام وجود این رو درک می کنیم و باور داریم که بدون آموزش نمی تونستیم بخوانیم و بنویسیم.

      جمله ی زیبای متن :

      ما می توانیم به ذهن خود موضوعات جدید رو آموزش بدیم و از طریق تکرار تمرین و استمرار آن ها به مهارت در زندگی تبدیل کنیم .

      نکته ی مهم : 

      هر چقدر تلاش کنیم نمی توانیم مهارتی را که آموزش دیده ایم فراموش کنیم .

      سال ۸۳ گواهینامه ی رانندگی گرفتم ،اوایل پشت فرمان نمی نشستم ،تا اینکه پیش اومد رانندگی کنم ،اولش با ترس و دلهره بود ،فرمان ماشین را محکم گرفته بودم و مرتب توی آینه نگاه می کردم ،روزای اول وقتی رانندگی تمام می شد انگار کوه کنده بودم، پیاده می شدم حسابی خسته بودم با وجود اینکه من عاشق رانندگی بودم ،ولی طولی نکشید که مهارت لازم رو با تمرین و تکرار رانندگی بدست آوردم و به سادگی آب خوردن رانندگی می کردم ،الان چند سالی میشه پشت فرمان ننشستم مطمئنم که رانندگی رو فراموش نکردم ولی دوباره بخوام سوار شم باید اون مهارت رو تکرار و تمرین کنم .

      نتیجه درسته من می دونم که آنچه رو آموزش دیدم فراموش نمی کنم و در ذهن من باقی خواهد ماند .

      توانایی مغز برای آموزش دیدن بی نهایت است .

      البته بدونید اون آموزش هایی که به طور مداوم ازشون استفاده می کنیم مثل آشپزی یا رانندگی ،جزو اطلاعات در دسترس مغز هستند و احتیاجی به بازیابی ندارن .

      ولی بعضی از اطلاعات که سال ها ازشون استفاده نکردیم به تمرین و تکرار برای در دسترس بودن احتیاج دارن .

      ارتباط مطالب جزوه با چاقی :

      اول بدونید که ما چاقی رو از  گذشته بطور نا خواسته آموزش دیدیم مثل زبان فارسی که باهاش صحبت می کنیم .

      باید بدونیم در تمام روش هایی که تاکنون انجام دادیم هیچ آموزشی در کار نبوده و ما در هیچ روشی جز لاغری با ذهن ،اصلا فکرش رو هم نمی کردیم که لاغری رو باید یاد بگیریم .

      فقط و فقط با تحت فشار گذاشتن جسم که نشانگر تفکر ماست ،خواستیم نتیجه رو تغییر بدیم .

      شکست رژیم های مختلف برای این بوده که ما چون آموزشی برای لاغری ندیدیم ،پس از اتمام رژیم دوباره به حالت اولیه برگشتیم ،چون ذهن ما چاقی رو فقط بلد بوده .

      یاد گرفتن یا آموختن از طریق تعامل مغز و ذهن است و جسم نمایش دهنده ی میزان مهارت ماست .

      عالی بود مثل خیاط ،خیاطی رو یاد گرفته و دوختن لباس نمایانگر آموخته های خیاط است .

      برنامه ی ما برای لاغری :

      ما اول مهارت لاغری رو یاد می گیریم و آموزش می بینیم ،پس با تکرارو تمرین و استمرار مثل هر کار دیگه ای که آموزش دیدیم ،بوسیله ی جسممون اون رو نمایان می کنیم .

      هر چه آموزش ما بهتر و عمل کردن به آموزش ها بیشتر و استمرار ما در کار بیشتر باشه، نتیجه ی بهتری می گیریم .

      دقیقا درسته ما تو هر کلاسی شاگرد زرنگ و تنبل داریم پس یادمون باشه خوب و بادقت و شور و شوق آموختن در این کلاس ها شرکت کنیم و صد خودمون رو نشون بدیم ،همه ی ما باید شاگرد اول بشیم ،تا حالا نشده یک کلاسی باشه همه شاگرد اول باشن ،ولی کلاس ما حتما همین طوریه 💪💪💪

      اگه دوست دارید لاغر بشید و لاغر بمونید 

      1. لاغر شدن رو یاد بگیرید .
      2. با جسم خود ،لاغر شدن رو تمرین کنید .
      3. با استمرار و پشتکار عالی آنچه در لاغر شدن آموخته اید در جسم شما نمایان می شود .

      جزوه واقعا عالی بود ،خیلی دوسش داشتم که راه رو برام مثل روز روشن کرد .استاد سپاسگزارم 🙏🙏🌹🌹

      حالا نوبت فایل صوتی است :

      استاد عزیزم توی فایل گفتن ،مهم ترین علت و مشکل مایی که این همه سال سختی کشيديم درمورد چاقی ،ندانستن علت مشکلمون بوده .

      واقعا، همین طوریه .منم بعد از گذشت این همه سال و خستگی از راه های طولانی رفتن ،به دنبال دلیل بودم که به این سایت هدایت شدم .

      امروز قراره به ما بگن علت چاقیمون چیه وچرا نمی تونیم لاغر بشیم .

      استاد از ما گفتن ،از اینکه ما در شهرهای مختلف متولد شدیم ،در خانه های مختلف با فرهنگ ها و آداب و رسوم مختلفی بزرگ شدیم .

      چیزهای زیادی از کودکی یاد گرفتیم که برای آموزش خیلی از اونها ما تصمیم نگرفته بودیم .

      مثل زبان مادری یا زبان محلی .

      خیلی آسون یاد گرفتیم حرف بزنیم به زبان مادری اما اگه بخوایم زبان دیگه ای رو حرف بزنیم دیگه به اون آسونی نیست باید آموزش ببینیم و تکرار و تمرین کنیم .

      چیزهایی رو که از کودکی یاد گرفتیم ،نمی تونیم فراموش کنیم ولی اگه مدتی ازشون استفاده نکنیم کمی کمرنگ میشن و برای یاد آوری ما رو کمی دچار مشکل می کنن .

      فرض کنید در سن نوجوانی شما به کشور دیگری مهاجرت می کنید ،زبان آن کشور رو با تکرار تمرین و آموزش یاد می گیرید و چون در اون کشور از زبان فارسی استفاده نمی کنید ،بعد از سالیان زیادی که به کشور برگردید صحبت کردن به زبان مادری براتون سخته ،ولی هرگز اونو فراموش نکردید .

      چرا ؟

      چون ما آنچه رو که آموزش دیدیم هرگز فراموش نمی کنیم .

      همه ی ما که اضافه وزن داریم اونو یاد گرفتیم از کی ؟

      1. پدرو مادر 
      2. دوستان .

      مهم ترین روشی که ما آموزش چاقی دیدیم اینه که :

      گفته ی دیگران رو شنیدیم و باور کردیم .

      ولی متناسب ها شنیدن و باور نکردن .

      بطور مثال اگه شنیدی بعد از ازدواج چاق میشی و باور کردی متاسفانه این اتفاق ناخواسته برای تو خواهد افتاد .

      درباره ی من اول اینکه مادری دارم که چاق است و این باعث اضافه وزنم شده بود .

      اینو شنیده بودم که بعد از ازدواج آدم چاق میشه توی ماه اول زندگی مشترک ۵ کیلو وزنم اضافه تر شد و در بارداری همین طور .

      کار کرد ذهن ما این طوریه که باوری رو که در خود داره ،وقتی به زمان مورد نظر برسه فعال میشه و شما رو در مسیر افکارتون قرار میده ،پس حالا اگه قراره چاق بشی طوری رفتار شما رو تنظیم می کنه که ناخواسته به اون باورت برسی .

      اگه باور چاق شدن داشته باشید ،مهم نیست دوست داری یانه ،این موضوع برای ذهنت طبیعی میشه و با هدایت ذهنت شما رو به سمت زیاده روی در خوردن می کشونه، که شما رو به باورت برسونه .

      موضوع دوم :

      چرا لاغر نمی شیم ؟

      الان که فهمیدیم چرا و چطوری چاق شدیم خیلی واضح است که چرا نمی تونیم لاغر بشیم .

      با نخوردن غذا نمی شه لاغر شد .

      با سر ساعت خاص خوردن نمی شه لاغر شد .

      با جراحی نمی شه لاغر شد .

      همون طوری که با هر کدوم از اینا نمی تونی زبان مادر رو فراموش کنی ،با حرف نزدن ،با سرساعت حرف زدن ،با جراحی فک و صورت .

      همه ی ما می دونیم که الان با آموزش چاق شدیم، پس برمی گردیم و با همین روش لاغر می شویم .

      فقط بدونید که ما چاقی رو مثل زبان مادری یاد گرفتیم ناخواسته والان لاغری رو باید مثل زبان انگلسی بیاموزیم یعنی اول یادش بگیریم ،بعد با تکرار و تمرین مستمر اون آموزش رو ملکه ی ذهنمون کنیم ،وقتی ذهنمون یاد گرفت حالا آموخته های ما در جسممون نمایان میشه .

      نکته ی مهم :

      هیچ کدوم از ماتوقع نداریم یک شبه یا یک ماه یا یک ساله یک موزیسین باشیم یا زبان دیگه ای رو مثل زبان مادری صحبت کنیم ،یا راننده ی اتومبیل رانی بشیم،

      این توقع واقعا از ذهن همه‌ی ما دور است .

      لاغری هم همینه ،لطفا توقع یهویی نداشته باشیم .

      این فقط خودمون رو اذیت می کنه .

      خواهش می کنم هر وقت عجله اومد سراغت ،این مثال هارو برای خودت مرور کن تا باورت پر رنگ تر بشه و مثل همیشه با انرژی و توان مضاعف به راهت ادامه بدی .

      لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست .

      امروز استاد ما رو با مشکل اساسی چاقی آشنا کرد .

      آخر کلاس از خوبی چاقی هم برامون گفت ،لذت های زیادی که نصیب ما میشه و لاغر ها هیچ وقت نمی تونن لذتش رو ببرن مثل :

      1. پوشیدن لباس های رنگ روشن و سایز کم 
      2. شادی مهمونی رفتن 
      3. لذت بردن از غذا ها 
      4. پریدن و پرواز کردن 

      عالی بود ،استاد گرامی بابت این همه مطلب جدید و آموزنده از شما سپاسگزارم 🙏🙏🌹🌹

      دوستان و همراهان عزیز برای همتون آروزی تناسب اندام رو دارم ❤❤

      در پناه خداوند باشید .

       

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/05/02 17:23
      مدت عضویت: 1645 روز
      امتیاز کاربر: 27851 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,337 کلمه

      به نام خداوند مهربان 

      سلام خدمت استاد عزیز و   دوستان  همراه خوبم منم قبلا  چندین عامل رو عامل چاقی خودم میدونستم مثل غذای چرب و سرخ شده و کم تحرکی و یا اشتهای زیاد و  این اواخر کم کاری تیرویید و  مشکل هورمونی  رو  هم به   عوامل چاقی خودم  اضافه تر  کرده بودم و واقعا لاعر شدن رو  که در ذهنم سخت بود سخت تر کردم و دیگه غیر ممکن کرده بودم  و همیشه میگفتم ایناا باعث شده من چاق بشم و  دیگه من نمیتونم لاغر بشم .تا با این روش آشنا شدم و همه ی اونها رو از نقض کردم و دیگه خودم وفقط خودم رو عامل چاقی خودم میدونم و قول دادم و تعهد دادم همانطور که خودم خودم رو  چاق کردم حالا هم لاعر کنم و اصلا لاغری  کار سختی نیست فقط باید یادش بگیریم و من این لاعری ۵۹ کیلو رو که سالها در اون بودم ولی از دستش دادم به خودم بدهکارم و دوباره باید به خودم پسش بدم .

      همه ی ما یه روزی در یه جایی در این دنیا متولد شدیم و همه ی ما در کودکی کلی چیز یاد گرفتیم که تصمیم به یاد گرفتن اونها نداشتم مثل فارسی صحبت کردن و یا ربان مادری صحبت کردن  ما اینها رو بر اساس  بودن در خانواده یاد گرفتیم و اما خیلی راحت و بدون سختی  اونها رو یاد گرفتیم و اما اگر بخواییم الان یه زبان دیگه رو مثل انگلیسی  یاد بگیریم  برای ما سخته و به راحتی یاد نمیگیریم چون ما در کودکی زبا فارسی  رو بدون زحمت و فشار و سختی  با بارها تکرار کردن و آموزش دیدن  یاد گرفتیم و من هر چقدر تلاش کنم نمیتونم هیچ چیز رو در  ذهنم فراموش کنم ولی  میتونیم  اون رو کمرنگ کنم .

      همه افراد ی که اضافه وزن دارن چاق شدن رو یاد گرفتن اول از پدر و مادر و بعد از جامعه .

      افرادی هستن که از اول چاق نبودن و به مرور  چاق شدن  حالا  بعضیا در سن بلوع و بعضیا از یه سنی به بعد مثلا بعد از ازدواج کم کم چاق شدن  و این یک باور فراگیر و قدرتمند در جامعه  هست و این باور چطور در افراد تاثیره میزاره ؟؟بارها اطرافیان دیدی و شنیدی که بعد از ازدواج آدم چاق میشه  و به صورت یه تصویر ذهنی در شما ذخیره میشه و وقتی ما ازدواج میکنیم این برنامه  در ما فعال میشه . دقیقا من خودم جز این دسته افراد بودم که خواهر بزرگتر از خودم رو و همسر ایشون رو که هر دو خیلی لاغر بودن  رو  از نزدیک دیده بودم که چقدر بعد از ازدواج چاق شدن و بارها همین خواهرم میگفت ادمها بعد از ازدواج چاق میشن و اطرافیان من هم میگفتن و کاملا پدیرفته بودم ادم  بعد از ازدواج چاق میشه و بعد از ازدواجم من خیلی راحت  بدون زجر و سختی چاق شدم .

      بعضی افراد  دیگه میگن ما در سن ۴۰ سالگی چاق شدیم چون باور غلط دارن در این سن سوخت و ساز بدن کم میشه و ما چاق میشیم و براشون طبیعی هست بعد از سن ۴۰ سالگی  چاق بشن و بازم دقیقا  یکی از اشناهای من  که مدتها لاعر بود حتی با وجود دو زایمانی  که داشته بود  اما بسیار خوش اندام و زیبا بود ولی دقیقا بعد از سن ۴۰ چون باور داره آدم سوخت و سازش کم میشه بسیار بسیار چاق شده  و چند روز پیش داشت داخل جمع در مورد این باورش حرف میزد و میگفت کاملا علمی و درست هست ولی چون من اگاهم اصلا نپدیرفتم و گفتم امکان نداره همچین چیزی  رو تو باورش کردی و برات اتفاق افتاده ومن باور نمیکنم  پس برام  اتفاق هم  نمیفته چون کلی خانم در این سن هستن که بسیار متناسبن پس نقضش میکنم وخوشحالم که این اگاهی رو دارم و یکی دیگه در اون جمع بود که بازم بسیار چاق شده بود  به نسبت قبلش ودلیل خودش رو یه مشکل خاص زنانه میدانست و من فقط در دلم به این افراد میخندیدم و ناردحت بودم  که اونها دارن راه رو برای چاقی هموارتر میکنن و اصلا تنها دلیل چاقی هر فرد رفتار ،و افکار و باورهاش هست  نه هیچ چیز دیگه بیرون از اون فرد .

       پس  ما هر چیز رو باور کنیم میشه یه الگو برای ذهن ما و برای ذهن  چاق شدن طبیعی میشه  دقت کنید برای ذهن شما نه خود  شما ،ممکنه بگید من نه دوست نداشتم چاق بشم ولی خواسته ی شما مهم نیست اون فکر و باور شما مهم هست و شرایط رو رقم میرنه   دقیقا این افراد که  در بالا گفتم از چاقی بسیار ناراحت و خسته بودن اما در افکار و حرفهاشون  میگفتن جاقی ما طبیعی هست و کلی دلیل داشتن و بنابراین کلی رفتار غلط هم همسو با اون باورشون دارن که خودم بارها دیدم و شاهد بودم پس یادمون باشه باید برای نا خواسته ها هیچ وقت به دنبال دلیل نباشیم برای عکس برای خولسته ها کلی دلیل داشته باشیم و اون رو طبیعی کنید تا موفق بشید و به خواسته ها برسید .

        این ذهن همون نیرویی هست که خیلیا ازش ناراضی هستن و خیلیا بهش میگن ریزه خوری پرخوری و اشتها و همش اینها کار ذهن هست که ما توانایی مقابله با اون رو نداریم مگر اول ذهن راضی کنیم و یاد بدیم که لاعری چی هست تا ما هم لاعر بشیم 

        پس تا حالا علت چاق شدن خودمون رو درک کردیم حالا علت لاعر نشدن رو بررسی کنیم  .

      پس اگر قبول کردی چاقی رو مثل حرف زدن فارسی یاد گرفتی پس دیگه نمیشه با بستن ذهنمون ما فارسی حرف نزنیم پس  نمیشه با نخوردن و یا باز نکردن دهنمون  هم لاعر بشیم  شما با تکرارکردن جملات خاصی سر  ساعت  نمیتونین فارسی حرف زدن رو فراموش کنید پس نمیشه با سر ساعت عدای خاصی خوردن چاقی رو فراموش کنید شما هر چقدر مواد مختلف مصرف کنی نمیتونی فارسی حرف زدن رو فراموش کنی پس شما با خوردن هر ماده ی غدایی نمیتونی چاق شدن رو فراموش کنی  شما با عمل جراحی فک نمیتونی فارسی حرف زدن رو فراموش کنی پس شما با عمل جراحی  هر قسمت نمیتونی چاق شدن رو فراموش کنی .پس شما میتونی با آموزش دیدن هر زبان دیگه کنار زبان فارسی این رو هم یاد بگیرید پس من میتونم کنار چاقی لاغری رو هم آموزش ببینم و کنار آموخته هام  از اون  استفاده کنم و متناسب بشم .

      هر وقت  در گذشته  سعی داشتم از تمام راه های دیگه لاعر بشم سعی بیخودی میکردم چون ذهنم که تغییر نمیکرد و مرتب من رو وادار به خوردن میکرد و من با اون همه تلاش ولی بعد از مدتی دوباره چاق میشدم و دیگه از این همه فشار اوردن به جسم خسته شدم و تنها راه  لاغر شدن این هست که لاغر شدن رو یاد بگیرید و آموزش ببینید و با تکرار اونها لاعر شدن رو یاد میگرین و اما یواش یواش لاعر میشید و نگرانی برای چاق شدن ندارید چون دارید اون رو یاد میگیرید مثل هر هنر دیگه که ما وقتی اون رو یاد بگیریم مییتونیم اون رو انحام بدیم پس لاعر شدن مثل هر  موضوعی دیگه باید باشه باید آموزش،و تکرار داشته باشه تا یادش بگیری .مثل رانندگی که یاد گرفتم مثا آرایشکری که یاد گرفتم مثل نقاشی که یاد گرفتم وووو  

      یکی از دلایل شگفت انگیز بودن این روش این هست که استاد چاق بوده و درد اون رو کشیده و لدت تناسب رو هم‌چشیده و میدونه  تناسب چیه .

      تنها مزیت چاقی این هست با متناسب شدن یک بار دیگه ما  متولد میشیم و لذت تناسب  اندام و زندگی آکاهانه رو می چشیم ومن که یه مدت چاق بودم و در زجر برای لاغری  بودم میدونم  لذت لباس رنگ شاد و متناسب  پوشیدن چیه من لدت عدای بدون استرس خوردن رو میدونم  چی هست من  لذت عدا به اندازه خوردن  رو بدون فشار شکمی رو  میدونم چی هست  من لدت سبک بودن رو میدونم چی هست  من لدت آزادی در هر جنبه مثل خوردن مثل فعالیت کردن مثل خرید کردن رو میدونم چی هست و هیچ وقت یک شخص که از اول تناسب داشته اینها  رو درک نمیکنه .

      من عاشق لاغری هستم و آهسته و پوسته در این راه  حرکت میکنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار susanbehrad@gmail.com
      1400/04/23 01:13
      مدت عضویت: 1122 روز
      امتیاز کاربر: 5965 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,232 کلمه

      بنام خداوندجان وخرد 

      سلام به استادخوشروی من

      سلام به هم مسیرهایدخوبم

      گام هشتم

      چراچاق شدم؟چرالاعرنمیشم؟

      واقعا برای ماهاکه چاق هستیم واضافه وزن داریم این سئوال پیش میاید

      که چراباتمام تلاش‌های که انجام میدهم لاغرنمیشم 

      پنچاه وچندسال  چاق بودم وبرای لاغری ومتناسب شدن ازخیلی روشهای مختلفی اقدام  کردم اما هیچوقت اون نتیچه ای که دلم می‌خواست کسب نکردم و همیشه 

      چاق بود

      همیشه فکرمیکردم که چرااینقدرمن  

      تلاش می‌کنم برای لاغری ومتناسب شدن اما هیچوقت لاغر نمیشم؟

      ومن چون همیشه درحال رژیم گرفتن بودم هرجاکه می‌رفتم و قتی منومیدیدندخیلی‌ها که منومیشناختن همه میگفتن که توهم همیشه درحال رژیم هستی

      بسه دیگه چقدررژیم میگیری توهرکاری کنی مدلت این‌طوری است

      هرکاری بکنی نمی تونی وزنت روکم کنی این حرفهامنوحرصم میداد

      وقتی هم لاغرمیشدم همونهادوباره می‌گفتندکه  مواظب باش که دوباره چاق نشی همانها که هم من روازگرفتن رژیم منع می‌کردند وهم بهم استرس میدادندوگوشزدمیکردندکه دوباره چاق میشوی یعنی چاقی را درمن زنده می‌کردند ومن دوباره چاق میشدم و لاغرشدن برایم سخت ودشواربود

      وبقول استاد.من هم همیشه درخودم سئوال ایجادمیشدکه چرابااین همه

      تلاش که میکنم تا لاغربشم اما هیچوقت لاغر نمیشم؟

      من یک جاری دارم که از اول جسه اش بزرگ بودوحالاخیلی چاق شده و من یادم نمایید که یکبار هم رژیم گرفته باشه وورزش کنه وهمیشه میگفت که منفجرنمیشیم که بالأخره یه جای  استپ می‌کنیم اماحالاچاقترازسالهای قبل شده

      واون بقول استادچاقی خودش روقبول کرده وبرایش طبیعی شده هیچوقت تلاشی برای لاغر انجام نداده

      امامن به لطف خداوند مهربان اززمانی که این سایت تناسب فکری راسرراهم قرارداده ومن تصمیم گرفتم

      که ازقدرت ذهنم برای لاغرشدن وگاهش وزن استفاده کنم.

      اولین جیزی که فهمیدم ودرکش کردم

      این بودکه ذهن من چاق شدن رویادگرفته ومن برای یادگیری در ذهنم هیچ کارخاصی وتلاشی انجام ندادم و اصلا اینرونمیدونستم 

      اماهمیشه این من بودم که برای لاغرشدن وبرای کاهش وزنم تصمیم می‌گرفتم ومیخواستم که لاغربشم وهمیشه اینگونه تصمیمات برا من زجرآور وناراحت کننده بود

      همه مادرزندگیمان برای یادگیری هرموضوعی که بخواهیم یادبگیریم بایدتحت  آآموزش قرار بگیریم 

      مثلامابرای یادگیری خیاطی.آشپزی.آرایشگری و چیزهای دیگربایدکلاس آموزشی رفته تایادبگیریم

      ماهمه کم وبیش آشپزی بلد هستیم اما تفاوت مابااون کسی که دوره آموزشی دیده وپخت غذاهارایادگرفته معلوم است که اون با آموزش‌ها یک سراشپزماهرخواهدبوداما ماهافقطآشپزی بلد هستیم واین تفاوت دارداززمین  تااسمان

      ومابایدبرای یادگیری ازطریق آموزش‌های عالی درکناراشتیاق وانگیزه شور وشوق که برای اموختن

      داریم می‌توانیم نتیجه خوب وعالی ایجادکنیم

      ومن به این درک و فهم رسیدم که اگربتوانیم به ذهنمان هرموضوع جدیدی رااموزش دهیم وباتکراروتمرینات آموخته شده،به مهارت درزندگیمان تبدیل کنیم

      اما هیچوقت نمیتوانیم وهرچی تلاش کنیم تاچیزی را که یادگرفتیم وآموخته ایم رروکاملافراموش کنیم

      ماچیزهای راکه تاحالایادگرفتیم نمیتوانیم فراموش کنیم

      بقول اسناد آموزش جیزی راکه یادگرفته ایم نمیتوانیم فراموش کنیم

      ویادگیری مانندیک جاده یک طرفه است که هیچ بازگشت نداردونمیتواندفراموش شود

      مغزمانندکامپیوتراست شایدهم ازاون

      عظیم ترومیتوان بی‌نهایت آموخته بهش داد

      اماماهستیم که انتخاب می‌کنیم که چگونه از اطلاعات آموزش‌ها که در مغزمان ذخیره کرده ایم استفاده کنی

      ماباتمام اطلاعات که به مغزمان میدهیم اون چیزی راکه دوست داریم

      ومیخواهیم استفاده  ممیکنیم

      واین استفاده هاواطلاعات باعث میشن که آموخته هادردسترس بودن

      مغزمان می‌شود 

      ماتمام اون وموصوعاتی راکه همیشه درزندگیمان تکرار کردیم به خوبی یاداوراون میشویم اما به چیزی که کمتر ازش استفاده کردیم اگربخواهیم به یادش هم بیاوریم باید به مغزمان کلی فشار بیاریم وفکرکنیم .

      واین فکرکردن همان جستجوکردن در تمام اطلاعاتی است که درمغزمان ذخیره کرده ایم

      وهدایت کردنمان توسط ذهن ما صورت میگیرد واین وظیفه ذهن مااست

      وذهن مااست که آموزش‌ها یادگیری 

      موضوعات مسیرحرکت مارادرزندگیمان رو مشخص میکند

      چاق شدن یکی ازاین موضوعات بود

      که ماازاول یاد گرفته بودیم وبایادگیری اصولی آن به درجه استادی رسیده ایم

      ونتیجه اش این جسم مان است که حالامامالک ان هستیم

      چاق شدن ازاون دسته از آموخته وآموزشها است که نه نیاز به روز رسانی دارد ونه به بازنگری

      چون ذهن ماهمون آموخته هاوآموزشهای قبلی خودعمل میکند

      وبخاطراین است که چاق شدن نیازبه آموزش جدیدوتنهاباتکرارکردن آموخته هایمان می‌توانیم بارهاچاقتربشیم

      من درتمام روش‌های که برای لاغری استفاده کردم فقط و فقط جسم خودم راکه آخرین نتیجه است تحت

      فشارقراردادم وبااین روشهاوکارهاتلاش کردم که بامحروم کردن جسمم ازموادغذای ویا با طریق انجام تمرینات وورزشهای  سنگین وسخت که انجام دادم تابتوانم  وزن خودرو پایین بیاورم 

      همانطور که نمیتوانیم باتحت فشارقراردادن خودمان درموردرانندگی. آشپزی.خیاطی.وآرایشگری وهردانش دیگری رافراموش وازیاد ببریم ونمیتوانی باتحت فشار گذاشتن جسم خودمون چاقیمان روفراموش کنیم

      مابرای اینکه لاغربشیم وکاهش وزن داشته باشیم وسایز کم کنیم لاغرشدن را یاد نگرفته ایم وهمیشه بعداز تمام شدن رژیم ویاورزش به وزن قبلی خودبرگشتیم

      چون چاق شدن را براساس آموخته هاوآموزشهای قبلی انجام دادیم

      وهمیشه درذهنمان این سوال ایجادشده که چراباتمام تلاش‌های وکوشش وباهمه این سختی که برای لاغرشدن وکاهش وزن کشیدیم پس چرالاغرنمیشویم 

      تمام چیزهایی که یادگرفتیم وآموخته ایم ازطریق تعامل بین مغزوذهن انجام می‌گیرد 

      واین جسممان است که میزان این مهارترابه نمایش می‌گذارد تابفهمیم که چقدر کارمادرست بوده

      وما هیچوقت ازطریق جسممان نمیتونیم مهارتی راآموش ببینیم

      و بایدباذهن اینآموخته صورت برگیرد 

      وبعد هم با جسم آنچه که آموزش دیده ایم و تکراروتمرین کردیم ویادگرفته ایم وتمام مهارت مادراجرای اموزشهاواندوخته هابیشتروبهترمیشود

      مادر چاق شدنمان اینگونه عمل کردیم

      اولش چاق شدن روازطریق ذهن توسط تمام کسانی که در دوراطرافمان بودن یادگرفتیم 

      وجسممان تمام این آموخته هاوآموزشهای و تغییر وضعیتمان که چاق شدن بودبه نمایش قراردادوهرروزبیشتروبیشترشد

      پس اگربخواهیم لاغربشیم مهمترازاون لاغرماندن است

      بایدلاغرشدن راازطریق ذهنمان بیاموزیم وبعدباجسممان لاغرشدن وکاهش وزن را تمرین کنیم 

      وبایددراین کار استمرار داشته باشیم

      وانچه درباره لاغری آموخته ایم درجسممان به نمایش داده بشه

      ولی متأسفانه تاحالااین اتفاق درجسم من رخ نیفتاده ولی مطمعا هستم که این اتفاق درجسم من هم خواهد اوفتاد چون باهرروشی که انجام دادم

      جسمم خیلی خوب جواب داده پس دراین روش هم جواب می‌دهدبه امید خدا

      ومیدانم به جزاین روش هیچ روش دیگروجودنداردکه مارو لاغربکنه

      وماهمه چاق شدن روازوالدین ورسانه هاو……..آموخته ایم حالامیخواهیم لاغرشدن ومتناسب شدن را یادبگیرم وتفاوتی که دارداین هست که خودمان بایدلاغرشدن راازطریق ذهنمان بیاموزیم چون اون کسانی که

      دریادگیری چاقی مارویاری کردن نمیتونن لاغرشدن روبرایمان آموزش بدهند

      وباتصاویرشگفت سازان لاغری باذهن

      به این موضوع مهم اهمیت بیشتری می‌دهیم دریادگیری لاغرشدن به خودمون کمک می‌کنیم 

      من همیشه عامل چاق بودنم روپرخوری.کم تحرکی.استرس واضطراب .ژنتیک وارثی بودن می‌دانستم خلاصه هرچه که به چاقیم کمک کرده بوددرخودم می‌دیدم وهمه انهارومقصراصلی خودم میدیدم میگفتم من تلاش میکنم لاغربشم ووزنم کم بشه امااین عوامل باعث میشوندکه من لاغرنشم بخصوص مادرزادی بودن چون همه میگفتن حتی دکترهاهم میگویندکسی که مادرزادی بایه چیزی مریضی یا چیزدیگری بدنیابیایددرمانی ندارد

      چون من ازبدوتولدچاق بودم فکرمیکردم که لاغربرای من محال است اضافه ووزنم راپدیرفته بودم وچاق وچاقترمیشدم 

      ازوقتی دراین سایت هستم ومتوجه شدم واطلاع پیداکردم و فهمیدم که هیچیک ازاین عامل باعث چاقی من نیستن ومن انرژی زیادی پیداکردم که خودم راتعییربدهم 

      ماهمه مان در خانواده های متفاوتی بدنیاآمدیم که براحتی  تونستم زبان مادری وزبان فارسی را براحتی یادبگیرم وصحبت کنیم

      من خودم ترک هستم وزبان ترکی رابه خوبی ازخانواده واطرافیانم یاد گرفتم وخیلی راحت می‌تونم حرف بزنم وفارسی روازمدرسه دوستان معلمهایادگرفتم ومیتوانم براحتی صحبت کنم

      وحالااگربخواهم زبان دیگری رایادبگیریم باید آموزش ببینیم وزحمت بکشیم تایک زبان دیگری رو

      یاد بگیریم

      مادرکودکی ازخانواده واطرافیانمان چیزهای زیادی یاد گرفتیم

      واگه نمیتونیم فارسی رو روان حرف بزنیم به این خاطر است که زبان مادری رابخوبی وبالحجه خودمان رایاد گرفتیم

      چون این فرمولهای که درذهنمان از کودکی ذخیره شده است

      چاقی ولاغری هم به این صورت است

      اما من  یادم نمیایدکه جاقی رو چگونه یاد گرفتم چون من ازوقتی متولد شدم چاق بودم وشاید درموقع جنینی فرمول چاقی درذهنم و افکارم 

      شکل گرفتن

      ولی حالابایدبتونم لاغری رویادبگیریم 

      وفرمولهای لاغری درذهن ناخودآگاه

      به شکل تصویر ذهنی دربیاورم ما باید باورمان راتقویت کنیم وبتوانیم باورلاغری رادرذهنمان شکل بدهیم

      اگر قبول کنیم چاق شدن رومانندحرف زدن یادگرفتیم وعلت اینکه لاغرنمیشیم برایمان واضح می‌شه 

      مااگردهانمان روببندیم نمیتونیم حرف زدن به زبان مادریمان روفراموش کنیم.پس چاقی هم همینطور است 

      وبانخوردن و نیاشامیدن نمیتونیم چاقی روفراموش کنیم

      ماباتکرارجملات تاکیدی سر ساعت خاص نمیتونیم زبان فارسی روفراموش کنیم.وباتکرارخوردن بعضی ازغذاهاسرساعت خاص نمیتونیم چاقی روفراموش کنیم

      وحتی باعمل جراحی فکمان نمیتوانیم  زبان مادریمان رافراموش وازیاد ببریم .وباعمل جراحی بعضی ازقسمتهای بدنمان نمیتوانیم چاقی روفراموش کنیم

      امامیتوانیم بااموزش دیدن واموختن واستمراروتکراروتمرین هرزبان دیگری رویادبگیریم 

      ومامیتوانیم با آموزش دیدن لاغرشدن .وتکراراموخته هامتناسب وخوش اندام شویم

      وقتی لاغرشدن رایادگرفتیم دیگرهیجوقت نگران چاق شدن رانداریم واین لاغری زمان براست ومانندچاق شدن گرم گرم مابایدلاغربشیم واین لاغری پایداراست

      خدایااستادوخانواده اش راودوستان گرامی رابه خدای مهربان می‌سپارم 

      خداپشت پناهتان باشد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صبا
      1400/04/20 16:01
      مدت عضویت: 1317 روز
      امتیاز کاربر: 12216 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 976 کلمه

      سلااام

      روز 17 تکرار 

      خیلی خیلی دونستن این آگاهی ها برای متناسب شدن ما مهمه . چه قدر خوشحالم که دارم دوره رو تکرار میکنم و همچین فایل های خاصی رو گوش میدم و به گفته های درونش عمل میکنم.

      شما دوتا سوال مهم رو توی این فایل مطرح کردین یکی اینکه چرا چاق شدیم و دوم اینکه چرا لاغر نمیشیم. فکر میکنم مستندی هم که اول دوره دیدیم و درباره ی لاغری بود به همین نام ها ساخته شده بود اما توی اون مستند خیلی کلی درباره ی این موضوع صحبت شده بود مثلا درباره ی اینکه چرا ما چاق شدیم، میگفت که از یه سالی به بعد همه ی مواد غذایی توی بسته بندی های متفاوت و بزرگ تری به بازار عرضه شد که همین باعث افزایش وزن افراد شده و یا مثلا میگفت چون فست فود ها جزئی از زندگی روزمره ی ما شدن و مواد افزودنی زیادی دارن ، این باعث شده که ما اضافه وزن پیدا کنیم . درمورد سوال دوم هم که چرا لاغر نمیشیم ژاک سراغ شرکت های مواد غذایی و صاحبان نام رفت و ما فهمیدیم حقه هایی نظیر این وجود داره که میان اسم کم چرب رو روی مواد میزنن اما در حقیقت اونا افراد رو چاق تر میکنن و یا هیچ کدوم از رژیم ها جواب نمیده ولی اونا با عرضه ی روش های مختلف و بعضا مسخره ی لاغری سعی در کسب درآمد دارن و از بدن انسان ها به عنوان قلکی استفاده کنن که میتونن از شکل بدن اونا ثروتمند بشن. 

      اما توی این فایل استاد به صورت خیلی متفاوت به این سوال ها جواب دادن مثل همیشه . ما فهمیدیم چیزی رو که یاد گرفتیم نمیتونیم فراموش کنیم ، خب ازون جایی که ما میدونیم ؛ ذهن ناخودآگاه ما مثله یه انباره که همه چیز رو توی خودش داره هر چیزی که ما از بچگی و حتی قبل از اون شنیدیم یا دیدم و بهش توجه کردیم رو از ابتدای ازل توی خودش نگه داشته و ذخیره کرده حالا وقتی ما اومدیم و چاقی رو بین این همه آموزه ، یاد گرفتیم یعنی اومدیم در اون انبار رو باز کردیم و از توی اون انبار چاقی رو انتخاب کردیم ، ازونجایی که این چاقی توی اون انبار ذهن ناخودآگااه ما داشت خاک میخورد به شکل تصویر بیرونی در نیومده بود اما ما با کلید انداختن توی این در باعث شدیم چاقی بیرون بیاد و شکل بیرونی پیدا کنه . ذهن ناخودآگاه ما هم این طوریه که میگه “جنس فروخته شده پس گرفته نمیشه” ، پس ما به هیچ عنوان نمیتونیم چاقی رو برگردونیم به اون زمانی که اصلا از وجودش خبر نداشتیم چون به هر حال ما توانایی های بی شماری داریم و نمیتونیم وقتی از یه تواناییمون به مدت خیلی زیاد استفاده میکنیم یهو بگیم که نه من دیگه نمخوام چاق باشم و از توانایی چاق شدنم استفاده کنم چون ما خودمون این چاقی رو انتخاب کردیم و هر روز به دانسته هامون اضافه کردیم.

       یادم میاد کلاس چهارم دبستان توی کلاس ورزشمون بهمون طناب زدن رو یاد دادن و من خیلی از طناب زدن خوشم اومد ، به نظرم ورزش خیلی باحالی بود و با جون و دل روش های مختلف طناب زدن رو یاد گرفتم و ازون جایی که من همیشه توی یاد گرفتن خوبم ، خیلی عالی توی این ورزش پیشرفت کردم و معلممون وقتی میخواست به بقیه ی کلاسا طناب زدن یاد بده میومد دم کلاس ما و منو صدا میزد تا برم برای بقیه ی بچه ها طناب بزنم تا از من یاد بگیرن. ولی توی همون یه سال بود که من خیلی تمرین کردم و توش حرفه ای شدم ، سال های بعد دیگه تمرین نکردم ولی حتی همین الانم که 7-8 سال از اون زمان میگذره من اگه یکم تمرین کنم میتونم به روونی همون زمان طناب بزنم و حرکات نمایشی انجام بدم و برای خودمم خیلی عجیب بود وقتی دیدم بعد این همه سال هنوز ذره هایی از این توانایی توی من وجود داره با اینکه من اصلا این تواناییم رو پیگیری نکرده بودم . همه ی اینا نشون میده ما نمیتونیم چیزی رو که زمانی با جون و دل یاد گرفتیم ، فراموش کنیم . ما چاقی و چاق شدن رو یاد گرفتیم با اصرار بقیه ، با باور های اشتباه ، با تکرار یه رفتار چاق کننده یا هر چیز دیگه ای! و تازه ما هممون اینطور بودیم که توی این مسیر همیشه استمرار داشتیم حتی زمانی هم که رژیم میگرفتیم یا ورزش میکردیم هم بازم در مسیر چاقی استمرار داشتیم چون در تلاش برای بر طرف کردن چاقیمون بودیم نه اینکه برای عشق به لاغری و این خیلی انتظار عجیب غریب و دور از ذهنیه که بخوایم با یه سری اقدام سطحی، سعی در دور انداختن چاقی کنیم ما هیچوقت نمیتونیم چاقی رو از ذهنمون بیرون کنیم حتی آدم های کاملا متناسب هم فرمول های بالفعل چاقی رو در ذهنشون دارن و اینکه مایی که چاقیم بخوایم این فرمول هایی که تازه بالقوه هم هستن رو از توی رفتار ها باور ها یا عادت هامون حذف کنیم خیلی مسخره ست و غیر ممکنه، این از این ، اما جذابیت انسان بودن به اینه که میتونیم همزمان چیز های مختلفی رو آموزش ببینیم و قطعا وقتی روی یکی از آموزه ها بیشتر تمرکز داشته باشیم اون رو بهتر انجام میدیم و بیشتر توی ذهن تثبیت میشه . لاغر شدن هم به همین آسونیه نیاز به هیچ اقدام بیرونی ای نیست فقط کافیه توجهمون رو از روی اون یکی زبانمون که چاقیه بر داریم و شروع به یاد گیری یه زبان جدید کنیم. مثله خیلی از کسایی که برای زندگی میرن به یه کشور دیگه و شروع میکنن به اون زبان صحبت کردن و این بار وقتی میخوان فارسی حرف بزنن یکم سختشون میشه چون همش داشتن به اون زبان جدید صحبت میکردن و توی اون مسیر استمرار داشتن . لاغر شدن خیلی سادست . فقط یه انتخابه هوشمندانست ، اینکه توی کدوم مسیر استمرار داشته باشیم مهمه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مه تاب
      1400/03/26 11:06
      مدت عضویت: 1058 روز
      امتیاز کاربر: 354 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 784 کلمه

      سلام همگی دوستان

      گام هشتم:

      همه ما فارسی صحبت کردن را از افرادی ک ما را بزرگ کردن یاد گرفتیم و این به انتخاب ما نبوده و هیچ سختی ای هم نکشیدیم و خیلی ساده و خود ب خودی یاد گرفتیم و اگه الان یه زبان دیگه بخوایم یاد بگیریم به اون راحتی نیس و نیاز به تمرین و تلاش داره!!

      حتی در کودکی زبان محلی هم به راحتی یاد گرفتیم!

      فک و دهان همه انسان ها مثل همه ولی فرمول های ذهنی مطابق با زبان محلی هر شخص باعث شده که به زبان های متفاوت با لهجه های متفاوت صحبت کنند! و هیچ سختی ای هم برای یادگیری اون ها وجود نداشته !👍

      ما هرچقدر تلاش کنیم نمیتونیم آنچه را که یاد گرفتیم فراموش کنیم👍

      همه افرادی که اضافه وزن دارن چاق شدن را یاد گرفتند🥺 اول از پدر و مادر و بعد از اطرافیان و جامعه!!! بیشتر افراد چاق پدر و مادرشون چاق بودن، بعضیا فقط پدرشون و عده زیادی مادرشون چاق بوده چاقی مادر خیلی در چاقی فرزندان تأثیرگذاره، مثل من که چاقی از طرف مادرم بوده👍

      بعضی هم والدین چاق نداشتن ولی از طریق دوستی با افراد چاق از دوره راهنمایی و دبیرستان به مررور رفتار غذایی عوض و چاق شدن!

      بعضی افراد در سن بلوغ چاق شدن چون بارها شنیده بودن ک ادم به سن بلوغ برسه چاق میشه و این فقط یک فرمول ذهنیه و اصلا علمی نیس!

      بعضی بعد از ازدواج چاق شدن!!! اینم باوره و علمی نیست!

      چطور این باور ها تاثیرگذار میشن؟؟؟

      از سن ده سالگی ممکنه بارها بشنوی ادم ها وقتی ازدواج میکنن چاق میشن خب برات مهم نیس چون ارتباطی با شرایط و سن شما نداره و حتی نمونه های زیادی هم میبینی ولی بازم برات مهم نیس اما این شنیده ها و دیده ها بصورت یک فرمول رفتاری و مهمتر از اون به شکل یک تصویر ذهنی در ذهن شما ذخیره میشه وقتی ازدواج میکنی این فرمول در ذهن شما فعال میشه و ذهن شما از این فرمول استفاده و به مرور شما رو دچار اضافه وزن میکنه!!! و رفتارغذایی را مطابق تصویر ذهنی تغییر میده!!

      این جمله وقتی اثر داره که شنیدی و باورش کردی و اون افرادی که چاق نمیشن شنیدن ولی بااااور نکردن👍 اهمیتی نداشته و توجه به آن نکردن👍

      بعضیا میگن که از ۴۰ سالگی ب بعد چاق شدن و باور کم شدن سوخت و ساز در اون ها فعال شده!

      در قانون جذب تصویر سازی و تجسم برای رسیدن به خواسته ها خیلی مهمه و این چاق شدن ها و باورها همین تصویر سازیه!!

      هدایت رفتار ما با ذهن ماست👍

      ما توانایی مقابله با ذهنمون را نداریم!!!!!!

      تاحالا درباره چرا چاق شدیم بود👆👆👆👆

      حالا درباره چرا لاغر نمیشیم👇👇👇👇👇

      اگه علت چاق شدن خودت را به خوبی درک کرده باشی علت لاغر نشدنت را خیلی راحت تر میتونی درک کنی!!!

      مثال یادگیری زبان فارسی را به یاد بیار اگه قبول کرده باشی ک چاق شدن را مثل حرف زدن یاد گرفتی پس علت ناتوانی در لاغر شدن واضحه!

      شما با بستن دهان خودت نمیتوووونی صحبت کردن به زبان فارسی را فراموش کنی پس شما با نخوردن غذا نمیتونی چاق شدن را فراموش کنی👍 شما با تکرار سر ساعت از هر زبان دیگه ای نمیتونی زبان فارسی را فراموش کنی پس شما با خوردن یک سری غذا سر ساعت خاصی نمیتونی چاق شدن را فراموش کنی👍 شما هر چقدر مواد مختلف مصرف کنی نمیتونی زبان فارسی را فراموش کنی پس با مصرف هر ماده ای نمیتونی چاقی خودت را فراموش کنی 👍 شما با عمل جراحی فک و زبان خودت نمیتونی فارسی صحبت کردن را فراموش کنی پس با عمل جراحی هر قسمتی از بدنت نمیتونی چاق شدن را فراموش کنی!👍👍👍👍

      حالا شما میتونی با آموزش دیدن و تکرار کردن و استمرار هر زبان دیگری اون را یاد بگیری و علاوه بر فارسی صحبت کردن اون زبان را هم به خوبی یاد بگیری! پس شما میتونی با اموزش دیدن و تکرار آموخته هات متناسب بشی و البته بازم میتونی با تکرار آموخته های قبلیت بازم چاق بشی👍

      در همه روش ها سعی بیخودیه چون چاق شدن را فراموش نمیکردیم و ذهن هم همچنان از فرمول های چاقی برا هدایت در زندگی استفاده میکرد😆

      شما نمیتونی با فشار اوردن به خودت جلوی چاق شدنت را بگیری👍

      تنها راه متناسب شدن اینه که لاغر شدن را یاد بگیرید🥰👍

      وقتی یاد گرفتی دیگه نگرانی برا چاق شدن نداری مطمئنی ک میتونی متناسب بشی مثل هر موضوع دیگه ای که آموزش دیدی!

      مثل خیاطی نقاشی و ….

      لاغر شدن مثل هر موضوع دیگه ای باید باشه چرا وقتی میری کلاس زبان از اول انتظار نداری ماه بعد انگلیسی صحبت کنی ولی وقتی شروع میکنی به لاغر شدن هر روز میری روی ترازو چرااااا؟!؟ چون نمیدونی که لاغر شدنم یاد گرفتنیه!👍👍فکر میکنی یهووووییه!

      هیچ چیزی را شما تو زندگی یهویی بدست نیاوردی ولی چرا میخواین یهویی لاغر بشین؟!!!

      متناسب شدن خیلی ساده و راحته👍🥰

      مه تاب یه متناسب صبور و شاگرد اول توی یادگیری لاغری🤩🥰

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberehsadat@gmail.com
      1400/03/25 03:06
      مدت عضویت: 1137 روز
      امتیاز کاربر: 495 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,008 کلمه

      چرا چاق شدم ؟ چرا لاغر نمیشم ؟

      خب چاقی من بر میگرده به دوران جنینی ام که با رفتارهای اشتباه مادرم که چون باردار بود باید بیشتر میخورد  و چون متاسفانه  باوراشتباه  خوردن  مساوی با چاق شدن ❌ در ذهن مادر من و حتی پزشکی که مادرم پیش ایشون میرفت نیز بود من بطور ناخودآگاه چاقی را آغاز کردم

      بعد آن هم که دختر تپل مپلی خیلی  قشنگتره❌ 

      و  دختر  باید جون داشته باشه چون میخواد مادر بشه و دچار کم خونی میشه تو آینده ❌

      روند چاقی من ادامه داشت تا کم کم بزرگ شدم وهمان  چاقیی  که تا یه زمانی زیبایی محسوب میشد حالا با بزرگ شدن من دیگر زشت و کریه شد  ،

       دختر دم بخت نباید چاق باشه  وگرنه خواستگار براش نمیاد ❌دختر خیلی زشته اینقدر چاق باشه و سرکوفت و سر زنش  ❌

      تا اینجا ی دلایل چاقی من ادمها و دورو بریهایم بودند و من چون سنم کم بود و کاملا نا آگاه تحت تاثیر این حرفا کاملا به مرز چاقی رسیدم

      با حرف ادمها چاق شدم و باز با سرزنشهایشان روند چاقیم بیشتر شد

      اما از یه جایی به بعد دیگر خودم بودم که به چاقیم دامن زدم باز هم بطور کاملا نا آگاهانه از آنجایی که چقدر خودم به خودم سر کوفت میزدم و فاصله ی خودم از حق طبیعی ام را بیشتر و بیشتر میکردم

      چقدر رژیمهای شدید گرفتم فقط برای اینکه  لاغر بشوم و نتیجه ی عکس گرفتن چقدر به جسمم  فشار آوردم ، چقدر خود کم بینی در خودم ایجاد کردم

      من عاشق خوردن بودماما به خدا سوگند نمیدونستم این خوردن اصلا چاق نمیکنه و اشتباه خوردن هست  که منو چاق میکنه

      ما چون خانواده ی مذهبی بودیم و زیاد اهل سرگرمی نبودیم بیشترین سرگرمی که داشتیم خوردن بود آن هم خوردن اشتباه و اگر عصرانه و در دورهمی میخوردیم و در زمان شام دیگر سیر بودیم از ترس پدر و مادر باید حتما سر سفره می نشستیم و غذا میخوردیم

      البته من هیچ کدام از این رفتارها رو الان غلط نمیدونم چون مهمترین باوری که اکثر ادما رو چاق میکنه فقط و فقط ترس از خوردن همان غذاها ست  

      من هیچ وقت یادم نمیاد که از خوردن حالم بد میشد چون اصلا آدم پر خوری نبودم  و اگر ان باور اشتباه رو نداشتم  ( ترس از خوردن ) فک نکنم اصلا چاق میشدم

      و  همیشه از خوردن لذت میبردم .( البته لذت همراه با عذاب وجدان لذت همراه با ترس )

      💥 اما الان میدانم که لذت آن زمان از خوردن با لذت الان کلی فرق داره . لذت آن زمان واکنش ذهن چاق بود و قطعا مرا چاق میکرد و لذت الان از غذا  واکنش ذهنیست که در حال تغییر به سمت لاغریست و کاملا لاغر کننده

      🌷البته من از وقتی وارد این مسیر لاغری شدم تمام اطرافیانم و همینطور خودم را که باعث ساخت باورهای چاقی در ذهنم شدند را بخشیدم . 🌷تا باذهنی آرام شروع به یادگیری لاغری کنم

      و خدا رو شکر از وقتی در حال انجام تمرین این گام ها هستم کلی دلیل برای لاغر نشدنم پیدا کردم که در زیر بیان میکنم

      اولین دلیل  لاغر نشدن من این بود که من   اصلا فکر نمیکردم ذهن من قدرت لاغر کردن مرا هم دارد و میتواند مرا لاغر کند حتی زمانی که وارد مسیر ذهنی هم شدم تا چند وقت بر این باور بودم که ذهن من فقط میتواند مرا چاق کند ❌

      یعنی من با رژیمهای اشتباه و نخوردنها و حتی خوردن های اجباری با سرزنشهایی که به خودم زدم کلا توانایی لاغر شدن را از ذهنم ربودم و فقط و فقط باورم این بود که باید رژیم بگیرم تا لاغر بشوم . یعنی در ذهن من لاغری فقط مساوی با رژیم بود ولاغیر ❌

      البته این اواخر دیگه رژیم و کم خوری هم روی من تاثیر نداشت و جز مقدار خیلی جزئی هیچ وزنی از من کم نمیشد  

      چون کلا من توانایی لاغری را در خودم به حداقل رسونده بودم یعنی کاملا تسلیم چاقی شده بودم و پذیرفته بودم که سرنوشت من چاقیست . چاق به دنیا آمده ام و چاق هم از دنیا خواهم رفت 😁❌❌❌و چه باور غلطی

      و دومین دلیل لاغر نشدن من این بود که اصلا فکر نمیکردم لاغری رو هم باید یاد گرفت کسی اصلا تا آن زمان نمی دانست تا بخواهد  به ما هم یاد بدهد و خدا رو شکر که هدایت شدم به مسیر لاغری با ذهن تا توسط استادی گرانقدر آرام آرام لاغری رو یاد بگیرم

      و سومین دلیل لاغر نشدنم این بود که نمیدونستم اصلا بذر لاغری در وجود همه ی انسانها بطور ذاتی و طبیعی  از طرف خداوند جلیل و حکیم قرار گرفته شده و با ابیاری این بذر میتوانم جوانه ی لاغری ام  را  بعد از مدتی ببینم

      دلیل بعدی لاغر نشدنم توجه و تمرکز و نگاهم بود که فقط و فقط به سمت چاقی بود فقط و فقط چاقی میدیدم و فقط و فقط الفبای چاقی را میدانستم  و با دانستن این زبان همه چیز را با این زبان ترجمه میکردم خوردن و غذا و پیاده روی و ورزش و …

      بعضی غذاها رو نمیخوردم که چاق نشم و بعضی غذاها را میخوردم بعدش میگفتم وای اینو خوردم قطعا چاق میشم پیاده روی میرفتم که نکنه چاق تر نشم چون بیتحرکی در ذهنم مساوی با چاقی بود یعنی تمام رفتارهای من تحت الشعاع چاقی بود چون ماهیت ذهن من چاق بود پس تمام واکنشها و اعمال من هم در جهت چاقی بود  

      و الان خدا رو شکر به این درک رسیدم که اگر ماهیت ذهن من  لاغر بشه  اگر ذهن من متحول بشه وذهن من  توانایی خود را برای لاغر شدن از نو بدست بیاره و من به این درجه از ایمان برسم که میتونم بطور خیلی طبیعی و خود بخود لاغر بشم

      صد درصد تمام اعمال من در جهت لاغری خواهد بود و وقتی زبان لاغری را بیاموزم که قطعا تمرین و تکرار میخواهد ذوق و شوق و شور عشق  تمام رفتارهای من  به این زبان ترجمه میشود و گام های من همه در جهت لاغری خواهد بود آن موقع هست که حتی خوردن من هر گونه که باشه  واکنش ذهن لاغر من هست و من آن موقع هست که میتوانم با خیال راحت بخورم و لذت ببرم و فریاد بر آورم که من یک لاغر و یک متناسب هستم

      خداایا شکرت ممنونم ای ذهن خوبم که در آموختن زبان لاغری با من همراهی و ممنونم استاد بابت راهنمایی های با ارزشتان

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار eli_naz_188@yahoo.com
      1400/02/21 12:09
      مدت عضویت: 1099 روز
      امتیاز کاربر: 195 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,370 کلمه

      سلام به استاد و دوستاي عزيزم

      گام هشتم

      چرا چاق شدم من؟ چرا لاغر نميشم؟

      لاغر كه حالا دارم ميشم كي گفته نميشم؟! ☺️🥰

      اما اين سوال گذشته س چرا قديما چاق شدم و  لاغر نميشدم؟

      من هر روز كه بيشتر فايل گوش ميدم بيشتر جوابام كاملتر ميشه و ليستم از اون دلايلي كه چرا چاق شدم هي اضافه ميشه.👌🏻

      حالا امروز مينويسم كه تا به امروز چه مواردي رو شناسايي كردم كه چرا چاق شدم و اين چه عواملي بود كه باعث ميشد من نتونم لاغربشم؟

      ١)من   “احساسم”   نسبت به خودم در تمام مراحل زندگيم حس چاقي بود

      حتي زماني كه لاغر بودم هم حس ميكردم چاقم .

      من اولين مشكلم احساسم بود.

      مگه ميشه يه نفر كل زندگيش حس خوبي راجع به خودش(اندامش)نداشته باشه؟

      بله ميشه اون منم

      اولين ضربه احساسم بود .

      اين گزينه به خودي خود نابودگره تمام اهداف و دستاوردهاست.

      من حسم منفي بود

      حس خوبي به خودم نداشتم

      حس خوبي به غذايي كه ميخوردم نداشتم

      حس خوبي به ميزان غذايي كه ميخوردم نداشتم

      حس خوبي بعد خوردن غذام نداشتم

      خس خوبي قبل خواب نداشتم

      حس خوبي موقع بيدار شدن صبح نداشتم

      حس خوبي به لباسي كه ميپوشيدم نداشتم

      حس خوبي به اندامي كه توي آينه ميديدم نداشتم

      اصلا حس خوبي به اين انسان نداشتم

      من نميگم كه امروز من متحول شدم و صدرصد حسم به خودم عاليه

      اما هر روز تلاش ميكنم كه حسمو به همه ي چيزهايي كه قبلا بد بود بهتر كنم

      چون راه ديگه اي ندارم

      چون تنها راه رسيدن من نه تنها به لاغري بلكه به ساير اهدافم تصحيح نوع احساسم به مسائله.

      من تو موارد زيادي در زندگيم موفقم و وقتي حالا اونارو اناليز ميكنم ميبينم كه من در موارد موفقيتم اخساسم هميشه مثبت و اميدوار بوده.

      مثال:

      من تو ٢٦ سالگي تو يه كمپاني بزرگ مدير يك دپارتمان بودم و درامد نسبتا خوبي داشتم.

      اما من توي ذهنم آرزوهاي بلندتري داشتم و ميدونستم من براي اون شغل آفريده نشدم چون ازش لذت نميبردم.

      من تصميم گرفتم حرفه اي رو باد بگيرم كه دوسش دارم و بتونم بيزينس خودمو داشته باشم و از شغلم لذت ببرم.

      من در طول مسير رسيدن به هدفم تنها به لذت و نتيجه ي عالي فكر ميكردم.

      من به ريسك اين كار اهميتي نميدادم.

      شروع كردن از صفر من رو از تصميمم منصرف نميكرد چون نيروي قدرتمندتري بمن ميگفت تو ميتوني و حتما از عهدش بر مياي.

      همه ي خونواده و دوستانم گفتن كه كار اشتباهي ميكنم كه از شغل با درامد ثابت و مطمئن استعفا ميدي و شغلي جديد با مشتري صفررو رو پاي خودت  و تنها شروع مي كني.

      اما حس من در تمام مسير مثبت بود.

      البته كه من نگران بودم ،البته كه توي دلم ميگفتم اگه نشه چي ؟،اما احساس مثبت و قوي كه ميگفت تو موفق ميشي برو من پشتتم خيلي زورش بيشتر از همه حرفا ي توي دلم و همه حرفاي كل دنيا بود.

      در نهايت من كارم رو شروع كردم و توي تنها ٦ ماه فوقالعاده موفق و معتبر شدم.

      “احساس “

      اين عامل پيچيده و سرنوشت ساز

      ميتونه نتيجه ي يك معادله رو كاملا برعكس كنه.

      حالا كه به موضوع شكست در لاغريم بر ميگردم و مرور ميكنم احساسمو ميبينم كه احساسم هيچوقت با من يار و همگام نبوده.

      حالا كه وارد مسير لاغري با ذهن شدم خيلي تلاش ميكنم كه احساسم رو خوب و مثبت نگه دارم

      خوشحال و شكر گزار از خواب بيدار شم

      خوشحال تحرك كنم

      خوشحال بخورم

      خوشحال به خودم نگاه كنم

      لبخند بزنم به صورتم

      و بگم كه طوفان بخير گذشت و من كنارتم تا با هم با احساس نو از نو بسازيم پايه هاي ذهن رو.

      ٢)”باورهاي ” من

      و اين باورهاي من

      امان از تمام باورهاي منفي و غلط من!🤦🏼‍♀️

      من بعد اشنايي با اين دوره تمام باورهام غلط از آب در اومد!😅

      باورهاي من مبني بر دلايل و بهانه هاي چاقيم همه غلط بود!

      -من چاق شدم چون مدل بدنم اينه!

      -چون هورمون هام بالانس نيستن

      -چون آهنم كم شد بهو شيريني زياد خوردم

      -چون سنم شد سي سال

      -چون من كلا متابوليسمم پايينه

      -چون خانوما خدادادي بافت چربيشون بيشتر از عضله هست

      -چون من شغلم بي تحركه

      -چون من از ورزش خوشم نمياد

      -چون من روزي ٨ ليوان اب نميخورم

      -چون من خيلي مواد شيرين دوست دارم

      -چون من نون ميخورم

      و تمام اين عوامل بيروني كه من باور داشتم عامل چاقي من هستن

      باور داشتم :

      -رژيم تنها راه صحيح لاغريه

      -ورزش تنها راه صحيح خلاصي از شر چربي هاست

      -كم بخور زياد تحرك كن

      -من بي اراده ام همه با اراده ان

      -من تا ابد محكوم به چاقي ام

      -بايد معدمو كوچيك كنم والا من تا اخر عمرم همينم

      لاغرا ژن شون با ماها فرق داره اونا استعداد ندارن ما داريم

      -من اشتهام خيلي زياده و غير قابل كنترله

      و ….

      تمام اين باورهاي مسموم چطور ممكنه بزاره من لاغر بشم آخه؟

      چرا اينارو به ما ياد ندادن؟

      چرا ٩٠٪؜ كسايي كه ادعاشون ميشه ميدونن و ميخوان كمك ما كنن دستشون رو روي نون و برنج و شيريني و روغن و… ميزارن چرا كسي اصل حرفو حرف حقو نميزنه ؟

      به يقين كه اينم نوعي سياسته …

      ما هم مثل تشنه لباي اسير دربه در دنبال يه قطره آب؟

      بله دوستاي گلم من دومين خطام باورهاي تماما غلطي بود كه راجع به تمام محتواي چاقي و لاغري و خودم داشتم و خداروشكر سعي ميكنم روي موارد بيشتري از اين باورهاي بيهوده خط قرمز ❌ بكشم.

      هر چه تعداد بيشتري باور غلط خط بخوره من به هدفم آسونتر و سريعتر نزديكتر ميشم.🙏🏻

      ٣)مورد سوم كه ميتونم بگم “گفتارهاي كلامي ”من بود.

      چي از زبون من گفته ميشد راجع به چاقي و لاغري؟

      همه بيان ضعف من بود.به دوستان و نزديكام و دكترم و مربي باشگام و هر كسي كه اعتماد ميكردم ميگفتم:

      -من استعداد چاقيم زياده

      -من آبم ميخورم چاق ميشم

      -من از بچگي اينطور بودم

      -من از ورزش خوشم نمياد واسه اينه

      -من نميتونم خودمو كنترل كنم شيريني ميخورم

      -من قبل خواب بي اراده ميشم هله هوله ميخورم

      و …

      من خودمو در مورد لاغري و تناسب اندام چطور به جامعه و بيرون از خودم معرفي ميكردم؟

      -من خودم رو به عنوان كسي كه بارها تلاش كرده ولي مشكلش اينه كه لاغر نميشه معرفي كردم

      اين توصيف من وصف يك انسان شكست خورده و ضعيف در مورد موضوع لاغري بود

      مسلما ذهن من هم قبول ميكرد هر چه كه من درباره خودم توصيف ميكردم و طبق اون توصيف برنامه ريزي ميشد كه حركاتي وواكنشهايي در جهت محقق كردن اون گفته هاي من راجع به خودم انجام بده.

      ميخواست من رو به اون حقيقت كلامي نزديك كنه پس من چاقتر ميشدم و يا اصلا لاغر نميشدم.

      ☝🏻حالا ياد گرفتم حتي يك جمله و حتي يك كلمه در مورد خود فعليم و وزن فعليم و اينكه چرا اين شكليم به هيچ كسي نگم حتي زير لب به خودمم هم نجوا نكنم.

      گفتارم رو كنترل و سازماندهي ميكنم در جهت لاغري:

      -من انسان متناسبي هستم

      -من فوق العاده خوش هيكلم

      -من فوق العاده با استعداد و با اراده ام

      -هر وقت كه اراده كردم لاغر شدم

      -من لاغر و متناسب هستم

      -لاغري براي من آسونترين كار دنياست

      -من با ارزشم

      -من همين الانشم خيلي متناسبم 

      -من با قدرت و بي نظيرم

      -من خود خدام

      حال كه گفتارم رو تصحيح كردم ذهنم هم تمام برنامه هاشو طبق اين گفته هاي من خواهد ريخت و منو در مسير لاغري جلو خواهد برد.

      ٤)مورد ديگه حرفهايي بود كه من “ميشنيدم” .

      چه شنيده هايي رو گوشهاي من ميشنيد تا منو چاقتر كنه؟

      تمام محاوره هاي غلط حول انواع رژيم

      -فلان رژيم ١٤ روزه لاغر ميكنه

      -فلاني زيره رو قاطي ماست كرد ٢٠ كيلو كم كرد

      -دوستم:من معدمو عمل كردم ٣٥ كيلو كم شدم

      -متخصص تغذيه:يك بسقاب برنج ٤٥٠ كالري داره

      -مربي باشگاه:حركات هوازي به تنهايي باعث لاغري نميشه بايد وزنه بزني

      -همسايه:از ساعت ١٢-٨ بخور بقيه روز نخور كلا چربيات آب ميشه

      -اون يكي دوستم:ما كلا هيچوقت لاغر نميشيم دنيا دو روزه بيا بريم بيرون غذا بخوريم

      -فلان مرد:من عاشق زناي پُرم

      -تو راديو ماشين:پادكست صوتي لاغري با رژيم گياهخواري

      -تو فضاي مجازي:حرفاي فلان مدل لباس در مورد نخوردن غذا و فقط آب و مايعات خوردن

      و….

      اين شده بود زندگي من

      گوشهاي من فقط حرفهاي راجع به اينكه چطور لاغر بشيم رو گوش ميداد و براش جذاب بود

      همه ي اون اطلاعات بي ريشه و غلط واسش جذاب بود!

      ميشنيد

      ميداد ذهن ناخوداگاهم

      اونم كه آماده باش شروع به برنامه ريزي

      بنويس همه ي برنامه هايي كه اين راجع بهش گوش ميده

      چي گوش ميده؟

      فقط چاقي فقط اينكه چجور لاغر شه چون چاقي دردشه

      چون چاقي خيلي واسش سنگين تره از لاغري

      آهان ن ن

      يعني چاقي واسش مهمه

      پس بزار جوري برنامه بريزم كه اينو به اون چيزي كه واسش سنگين و مهمه برسونم (چاقي)

      يعني اين  ذهن ناخوداگاه گيجه!

      هر چي كه روش تمركز كني تورو تو مسير تحققش ميزاره!

      نميتونه تشخيص بده كه آقا من از چاقي نگفتم كه خوشم مياد نميخوام كه چاق شم 😲

      ذهن كاري به اينا نداره تو كه فقط به چاقي قدرت دادي و هي راجع بهش گوش كردي اون برداشتشو كرد و تمام .حكم چاقيو صادر كرد رفت.⚖️✍🏻

      خب حالا توي مسير لاغري چيكار ميكنم؟

      من محاله به هيچ بحثي در مورد چاقي وارد بشم و گوش بدم .

      نه تلويزيون نه صوتي نه از آدما و محواره

      هيچ چيز

      گوش من فقط فايلاي صوتي لاغري با ذهن استادو گوش ميده

      گوش من فقط اطلاعات صحيحو گوش ميده و ذهن من طبق اون شنيده هاي مربوط به لاغري برنامه ريزي ميكنه تا در اينده اي نزديك تو هرموقيعت زماني و مكاني منو در مسير لاغري جلو ببره.

      ٥)مورد ديگه “تصوير سازي “من هست.

      من چه تصويري از خودم داشتم در مسير چاقيم؟

      تصاوير چاق و منفي

      تصوير سازي من از خودم چاق بود

      تصوير سازي من راجع به مكانها و زمانهايي كه در آينده توش ميخواستم باشم يك تصوير چاق بود كه من رو نگران و نا اميد ميكرد

      -هفته ديگه با بچه ها بريم بيرون واسه شام من تو عكس چاق ميوفتم

      -من قراره با فلاني برم بيرون ميگه چقدر هيكلش چاق شده

      -خدايا من قراره برم عروسي تو فلان تاريخ حالا همه فاميلا كه منو نديدن ميگم الهام بازم چاق شده

      -فلان لباس كه من خريدم اخه تا فلان روز كه تنم نميشه برم يه لباس ديگه بخرم من كه ميدونم لاغر نميشم.

      آيا من تصوير الهام متناسب رو توي آينده ي نزديك و دورم در ذهنم ترسيم ميكردم؟

      به قطع جواب نه هست.

      من خودم رو محكوم به اضافه شدن بيشتر وزنم و چاقي بيشترم ميدونستم و تمام تصاوير حال و آينده ي من در ذهنم تصاوير متناسب و خوش اندام نبود.

      تصاوير ناراحت و نگران و خجالت زده از اضافه وزنم بود.

      اصلا نميتونستم به اين فكر كنم كه خب گيرم تا فلان تاريخ وزنت كم نشه گيرم همه توي جمع بگن الهام ١٠ كيلو چاق شده

      اصلا آيا اين تمام ماجراست؟

      اصلا هيچ دليل ديگه اي براي حضور تو در اون جمع وجود نداره؟

      اصلا يعني هيچ شاخص بارز و ارزشمندي جز اضافه وزنت براي تو توي ذهنت وجود نداره كه بهش افتخار كني و ببالي؟

      جواب من در گذشته:

      خير نيست

      من اگه چاق باشم ساير دستاوردهام اونقدر كم رنگه كه كسي حتي فرصت شناسوندن من رو به اونها نميده و يا اينكه من اصلا عامل تمايزي در وجه اول ندارم كه منو از بقيه جدا كنه

      اصلا كسايي كه متناسبن فقط حق غرور به خودشون دارن و اونها كاملترين و با اراده ترين انسانهان .

      من اينطور فكر ميكردم اينطور باورسازي ميكردم و اينطور تصويرسازي ميكردم و نتيجه طبق هميشه شكست من در لاغري توي بازه يزماني تعيين شدم بود.

      چون ذهنم با من ياري نميكرد

      و من بي نهايت خسته از ذهن نا فرمانم بودم و براي تنبيه نافرماني ذهنم جسمم رو شكنجه ميكردم 🤦🏼‍♀️

      واي بر من

      كلا اشتباه روي اشتباه بود.

      جالبه اين كه من توي هر جمعي ميرفتم و ميرم همه جز تعريف و تمجيد چيز ديگه اي نبود و با خسرت به من و زندگيم نگاه ميشه و من تنها شاكي و ناراضي ه اين بازيم.

      طفلي مامانم تمام طول عمرم بمن خسته شد از بس تكرار كرد كه من از بيرون اون چيزي كه خودم راجع به خودم فكر ميكنم نيستم.

      اما ميدونين چيه ؟

      يك دنيا هم بهت بگن (آره )اگه يه ذهن غلط برنامه ريزي شده توي سرت باشه مگه (نه ).

      اينه 

      اينه قدرت ذهن 🧠

      و اينطور بود كه در نتيجه ي اين ٥ دليل مهم و حياتي من هيچوقت به لاغري نرسيدم و چاق. شدم و چاق موندم.

      بچه ها 

      امروز كه بيدار شدم حس خيلي خوبي داشتم.

      حس فرمانروا تا حالا داشتين؟

      حس برتري چي؟

      من حس قدرت و فرمانروايي داشتم.

      استمرار من در گوش كردن به فايلها و انجام تمرينهاي ذهني خودش رو داره كم كم توي جسمم و ذهنم و نگرشم نشون ميده و زندگي من حالا روزنه ي روشني داره كه روز به روز بازتر ميشه و روزها ي من رو نوراني تر ميكنه.

      من امروز تصميم مهمي گرفتم.

      من تصميم گرفتم استفاده از قدرت ذهن رو نه تنها در موضوع لاغري بلكه در تمام موارد ديگه ي زندگيم هم دخيل كنم.اگر ذهن من قابليت تحقق تمام آرزوهاي منو داره چرا كه نه؟

      موضوع لاغري براي من اهميتشو تا خدودي از دست داده.

      چون من به اين نتيجه رسيدم اين كوچكترين و ساده ترين كاريه كه ذهن من بطور طبيعي طبق يك فرايند روزمره ميتونه از پسش بر بياد ومن هم ناظر كيفي كارش خواهم بود چون تازه راه افتاده!

      ولي من ميخوام زمانم رو بيشتر صرف مسائل مهمتر و دستاوردهاي با ارزشتر كنم

      وقتش رسيده كه از تمام ذهنم با تمام قابليتش كار بكشم.

      ميخوام هدفها و آرزوهاي بزرگي كه از نظرم غير قابل تحقق ه بنويسم و به ذهنم تمرين بدم كه در مسير تحقق اونها حركت كنه.اين ذهنم كلا برده ي منه هر جا كه بگم ميره ☺️😄

      فقط بايد پله به پله و برنامه ريزي شده تعليمش بدم كه راههاي فرعي رو نره.

      ميدونين دوستاي عزيزم

      يه مثال ميزنم

      مثلا واسه تولد برادرم ميخوام براش يه گوشي موبايل بخرم اما اينو به مامانم نگفتم.

      مامانم نميدونه برنامه ي من خريدن گوشيه ميگه تولد داداشته ميگم براش يه كادويي چيزي بخر يه ادكلن يا …

      من ميگم مامان ادكلن چيه من واسش گوشي ميخرم لياقتش بيشتر از اين چيزاي كوچيكه.

      خب استاد

      حالا من دقيقا تو زندگيم همچين حسي دارم

      من به اين سايت به نيت لاغري وارد شدم

      اما بعد دو هفته ميبينم لاغري خيلي كمه اين كه چيزي نيست من توجه ام و انرژيمو به جاي لاغري ميخوام به آرزوهاي بزرگتر بدم

      چون فهميدم كه با ذهنت را بياي باهات چجوري راه كه سهله ميدووه !🏃🏼‍♀️🏃🏽‍♀️

      حالا اگه من ذهنم اينقدر زرنگو و نابغس حيف نباشه ازش فقط لاغريو بخوام!؟

      من ازش يه ارزو و هدف بزرگتر ميخوام اين ريزه ميزه ها خودشون توي مسير تحقق اون آرزو بزرگه محقق ميشن!

      از امروز فعاليتها و تحقيقاتم رو در زمينه هاي ديگه رو هم شروع خواهم كرد و شمارو هم در جريان خواهم گزاشت.

      من يه انسان آزاد و رها و مجرد و موفق و جوان هستم و همه چيز براي شروع كار رو دارم و اون ذهنمه.اون موارد ديگه هم كمك كننده ان.

      من تو زندگيم از نقطه ي زير صفر براي تولد موفقيتهاي بزرگم شروع كردم حالا كه بالاي صفر ايستادم و تجربه هم دارم با تمركز و برنامهريزي ذهنم نتيجه م هزاران برابر خواهد بود.🏆🥇

      دوستاي گلم

      هدفهاتون رو بزرگ در نظر بگيريد

      غير ممكن ها رو ممكن تصور كنيد

      به آرزوهاتون لقب غير محال نديد

      تنها كافي ست ذهنتون رو باور كنيد و بهش ميدون بديد.

      بياد داشته باشيد ما هيچ اما هيچ تفاوتي با موفق ترين انسان روي كره زمين نداريم.

      پيش بسوي برنامه ريزي و تغذيه صحيح ذهن و اصلاح باورها 💪🏻💪🏻💪🏻

      دوستدار همگي

      الهام ❤️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Salimeh
      1400/01/01 08:51
      مدت عضویت: 1251 روز
      امتیاز کاربر: 1015 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,503 کلمه

      بنام حق❤
      👣 گام 8️⃣ چرا چاق شدم؟ چرا لاغر نمی شم؟🌹در اولین صبح سال و قرن جدید
      برای تمامی دوستان سالی پر از تحولی شگفت انگیز آرزو میکنم🌹🙏
      🟣 تمام افرادی که چاق هستند حتما حتما برای یکبار هم که شده این دو تا سوال❓ از خودشون یا بقیه پرسیدند که چرا چاق شدم و چرا لاغر نمی شم، اما هیچوقت جواب و پاسخی درست دریافت نکردند یا بهش نرسیدند
      در این گام میخواییم به جواب این دو سوال مهم برسیم
      سوال1️⃣ چرا چاق شدم❓
      هر کسی یه سری دلیل بردی چاقی خودش می دونه و مقصر چاقی خودش رو عواملی مثل زیاد خوردن،اشتها زیاد،زایمان،ارث و ژنتیک و… می داند هر کسی چاقی و اضافه وزن بیشتر و قدمت چاقی طولانی تر داره دلایل و مقصدهای چاقی اش هم متنوع تر و بیشتره
      همه ی ما در خانواده های متفاوت و در شهرهای متفاوت و با فرهنگ ها و آداب و رسوم متفاوت متولد شدیم، ما در کودکی چیزهای زیادی یاد گرفتیم که برای یادگیری آنها تصمیم نگرفتیممثل زبان فارسی یا محلی که ما آن را انتخاب نکردیم بلکه شرایط محیطی ایجاب کرده که ما آن را یاد بگیریم. و اینکه ما برای آن سختی و زحمتی نوشیدیم خیلی راحت و خودبخودی آن را یاد گرفتیم و تنها فرمول های ذهنی مربوط به آن زبان را یاد گرفتیم و هیچ زحمتی برای آن نکشیدیم
      ولی الان اگه بخوایم یه زبان دیگه مثلا انگلیسی یاد بگیریم به آن راحتی نیست بلکه باید زحمت بکشیم،تلاش کنیم تا آن را یاد بگیریم
      🔚 پس ما در کودکی و در روند رشد یافتن به راحتی چیزهای خیلی زیادی را از خانواده یاد میگیریم
      ✅ نکته مهم اینه که هر چقدر شما تلاش کنید نمی توانید چیزی را که یاد گرفتید را فراموش کنید مثل صحبت کردن به زبان محلی خودمان را نمی توانیم فراموش کنیم فقط میتونیم نقش آن را کمرنگ کنیم چون ما آموزش دیدیم و ما آموزش خودمون رو نمیتونیم فراموش کنیم مثل خیاطی و… چون ما آنها را یاد گرفتیم
      تمام افرادی که اضافه وزن دارند چاق شدن را یاد گرفتند اول از پدر و مادر و خانواده و بعد از اطرافیان و دوستان،جامعه،رسانه ها و پزشکان و شبکه های اجتماعی و کتاب ها و…
      بیشتر افراد چاق پدر و مادر آنها چاق بودند، بعضی ها موقع بلوغ،بعضی ها بعد از ازدواج و…چاق میشونر و این دلایل هیچکدوم اثبات علمی ندارند فقط یه باور و الگوی ذهنی هستند
      ❓حالا این باورها و الگوهای ذهنی چطور عمل میکنند⁉️
      ✅ وقتی ما چیزهایی رو از کودکی بارها در مورد چاقی می‌شنویم این شنیده ها و دیده ها به صورت فرمول زفتاری و مهم تر از آن به صورت یک تصویر ذهنی در ذهن ما ذخیره می شود
      و در زمان خاص و مقرر این فرمول در ذهن ما فعال میشه و ذهن ما از این فرمولی که خودمون از قبل براش ایجاد کردیم عمل میکنه و به مرور ما رو دچار اضافه وزن میکنه و در مسیر اضافه وزن پیدا کردن هدایت میکنه، یواش یواش رفتار غذایی مون عوض میشه و تصویر ذهنی که ما از قبل از افرادی که به همون دلایل چاق شدند در ذهنمون داریم الگوی ذهنی مون میشه برای تغییر دادن رفتار غذایی ما و رساندن وضعیت ما به وضعیت افرادی که تصویرشان رو از قبل در ذهن مون ذخیره کردیم.
      🟣 از بچگی 👶 بهم گفتن چاقیت ژنتیک و ارثی هست و وقتی به پدر و مادر و عمه هام نگاه میکردم، مهر تاییدی شد بر شنیده هام و اینو باور کردم که چاقی در خانواده ما ارثی هست و منم مثل اونا چاق خواهم شد و باقی خواهم ماند
      از بچگی بهم گفتن استخوان بندیت درشته و هر چقدر تلاش کنی لاغر بشی بی فایده است و بازم چاقی بهت غلبه میکنه
      از بچگی 👶گفتن همه بعد ازدواج 👫چاق میشن و وقتی اکثر دختر و پسر های فامیل و خواهر و داماد اولمون رو هم دیدم که بعد از ازدواج چاق شدند، دیده هام مهر تاییدی بر شنیده هام زدند و اینو باور کردم
      از بچگی 👶گفتن خوردن=چاقی مخصوصا برنج و کره و خامه و چیزهای شیرین و غذاهای چرب و.. و غذاها به دسته های مختلف پرچرب و کم چرب، رژیمی و غیر رژیمی،پرکالری و کم کالری و… تقسیم بندی میشدند، و هر باری که این غذاها رو میخوردم انتظار داشتم که حتما چاق تر بشم چون این حرفها رو علاوه بر خانواده و اطرافیان،پزشک ها و متخصصان تغذیه هم بهم زده بودند و من کاملا اونا رو باور کرده بودم
      و کلی دلایل و حرف های اشتباه که شنیدم و باور کردم چون به اون افراد اعتماد داشتم قبول و باور کردم، چون بارها و بارها از افراد مختلف شنیدم باور کردم و ملکه ذهنم شد
      زمانی که ما این جملات مخرب را شنیدم باورش کنیم خطرناک و به چاقی ما منجر میشه
      خواهر دوم من همیشه و از بچگی لاغر و متناسب بوده، قبل ازدواج،بعد از ازدواج،بعد از دو تا بارداری و سزارین، قبل و بعد از شاغل شدن ،قبل و بعد از ۳۵ سالگیش و… همیشه متناسب بوده و به قول خودش تقریبا همیشه توی یه وزن ایده آل ثابت بوده،چرا⁉️🤔 ما که خواهریم و از یه خانواده و پدر و مادر و عمه های اونم چاق و هر دو از یه نوع مواد غذایی مصرف میکردیم و… چون اونم مثل من این جملات رو شنیده بود اما باورشون نکرد و اهمیتی بهشون نداد و بهشون توجهی نکرد اما در عوضش من وقتی جملات چاق شونده رو شنیدم باورشون کردم و دقیقا بر اساس قانون جذب عمل کردم، یعنی یه جمله رو بارها شنیدم و در ذهن خودم بهش توجه کردم و آن را ترسیم کردم و در واقع منتظر وقوع اش بودم و وقتی به اون سن یا شرایط می رسیدم برای ذهنم طبیعی بود که چاق بشه چون خودم بهش یاد دادم،بارها شنیدم و نمونه دیدم و بهش ربط دادم
      من با این شنیده ها و دیده ها و نمونه ها برای ذهنم چاق شدن رو طبیعی کردم و هدایت رفتار ما هم بر عهده ذهن ماست، نیروی ذهنی ماست که ما را ترقیب به خوردن می کنه و ما توانایی مقابله با ذهن مون رو نداریم
      تنها تفاوت افراد در نحوه آموزش دیدن آنهاست
      سوال 2️⃣ چرا لاغر نمی شم❓
      ✅ ما با بستن دهان خودمان نمی توانیم زبان فارسی یا محلی خودمون رو فراموش کنیم پس با نخوردن غذا هم نمیتوانیم چاق شدن را فراموش کنیم
      ✅ ما با تکرار هر ساعت از هر زبانی نمی توانیم زبان فارسی را فراموش کنیم پس ما با خوردن بعضی از غذاها سر ساعت خاصی نمی توانیم چاق شدن را فراموش کنیم
      ✅ ما هر چقدر مواد مختلف مصرف کنیم نمیتوانیم زبان فارسی رو فراموش کنیم پس ما با مصرف هر ماده ای نمیتوانیم چاق شدن رو فراموش کنیم
      ✅ ما با عمل جراحی فک و زبان خودمان نمیتوانیم زبان فارسی را فراموش کنیم پس با عمل جراحی هر قسمت از بدنمان نمی توانیم چاق شدن را فراموش کنیم
      ما می‌توانیم با تکرار کردن،تمرین کردن،آموزش دیدن و استمرار هر زبان دیگری رو یاد بگیریم علاوه بر فارسی صحبت کردن آن زبان هم به خوبی صحبت کنیم
      همه ی روزهایی که من تلاش می کردم از طریق و روش های مختلف لاغر بشم داشتم سعی بیخودی میکردم به همین دلیل مقداری از وزن من کم میشد ولی من چاق شدن رو فراموش نمی کردم و بعد از اتمام روش های لاغری دوباره چاق میشدم چون ذهنم همچنان داشت از فرمول های چاقی در هدایت من در زندگی استفاده می‌کرد.
      ما نمی توانیم با هیچ روشی چاق شدن را متوقف کنیم و ما نمی توانیم با فشار آوردن به جسم خودمون جلوی چاق شدن رو بگیریم
      ✅ تنها راه متناسب شدن اینه که لاغر شدن را یاد بگیریم و آموزش ببینیم و با تکرار آموزش ها یواش یواش لاغر شویم نه یهویی
      وقتی لاغر شدن را یاد بگیریم دیگه نگرانی برای چاق شدن نداریم مطمئن هستیم که میتونیم لاغر بشیم مثل تمام موضوعاتی که آموزش دیدیم مثل معرق کاشی که آموزش دیدم و میتونم انجام بدم و هر چقدر بیشتر کار کنم در نتیجه ماهرترین میشم، مثل نقاشی ویترای که آموزش دیدم و الان میتونم نقاشی کنم، مثل گلدوزی،آشپزی،رانندگی،بافتنی و زبان انگلیسی و…پس مثل تمام این هنرها که من وقت و هزینه صرف کردم،بهاش پرداخت کردم،آموزش دیدم،تمرین کردم و تکرار کردم و یاد گرفتم لاغر شدن هم مثل همه ی این هنرها یه هنر هست و یادگرفتنی هست و فرقی نمیکنه به همین شکل میتونم لاغر شدن رو یاد بگیرم
      ✴ نکته مهم
      وقتی من کلاس نقاشی رفتم، زمانی که کلاس زبان انگلیسی رفتم همون هفته اول، و همون ماه اول از خودم انتظار نداشتم بتونم یه تابلو زیبا بکشم،یا به راحتی انگلیسی صحبت کنم با مرتب کلاس رفتن،تمرین های استاد رو انجام دادن، به نکاتش گوش کردن، تکرار و تمرین و استمرار کم کم و یواش یواش با یه جمله کوتاه و ۲تا جمله کوتاه و ۱جمله بلند تونستم انگلیسی صحبت کنم، و یا یه تابلو زیبا بکشم
      🔚 بنابراین وقتی داریم لاغری رو هم یاد میگیریم نباید عجله کنیم و انتظار داشته باشیم بعد از ۱ماه لاغر بشیم و لاغری توی جسممون نشون بده بلکه با یادگیری عمیق و تکرار و انجام تمرینات و استمرار میتونیم به نتیجه دلخواه مون برسیم، کم کم و پلکانی و یواش و یواش نه یهویی و یه شبه و جهشی
      با آرزوی تناسب افکار و اندامی برای تمامی دوستان🫀💪🧠

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1399/11/24 15:28
      مدت عضویت: 1692 روز
      امتیاز کاربر: 3766 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,000 کلمه

      سلام مجدد 

      دیشب گام هشت رو انجام دادم نصفه خوابم برد 

      امروز دوباره اومدم تا دوباره از ذهنم اطلاعات بکشم بیرون 

      چرا چاق شدیم و چرا لاغر نشدیم ؟ 

      ما شاید بهانه بیاریم و بگیم خودمون چاق نشدیم و مقصر رو والدین و یا اطلاعات موجود در ژن بدونیم که البته یاد گرفتیم این یک باور بسیار غلط است . 

      ولی قطعا لاغر نشدنمون یک انتخاب هست . 

      یعنی شاید ما بتونیم مسئولیت چاق شدنمون رو به عهده ی دیگران بزاریم ولی قطعا مسئولیت لاغر نشدنمون به عهده ی خودمونه . 

      چرا چاق شدم ؟ چون باورش کردم . 

      چون دوسش داشتم چون تا یه سنی حس میکردم چاقی زیباییه . 

      چون اون زمان همه چاقی رو مزیت می دونستند . هرکی چاقتر بود زیباتر بود . 

      آیا پدر و مادرمون زورمون کردند که چاقی رو باور کنیم ؟ 

      آیا ژنتیکمون زورمون کرد که چاقی رو باور کنیم ؟ 

      نه . 

      پس مسئولیت چاق شدن هم به عهده ی خودمون هست . 

      ما چاقی رو در سر نوشتیم . 

      تکرارش کردیم . عادت کردیم . 

      و در اون ماهر شدیم . 

      مهارت در چاق شدن باعث شد ما باورهای جدیدی رو از چاقی بپذیریم . مثل اینکه ما مثل آب خوردن چاق میشیم . مثل اینکه چاق شدن چقدر راحته . 

      و ….

      ما اون زمان نمیدونستیم چرا چاق میشیم . چاقی رو طبیعت بدن خودمون می دونستیم . و میگفتیم ما خانوادگی چاقیم . ژن چاقی داریم . غذامون زیاده که چاقیم . نمیتونیم کم بخوریم . از حال میریم . موهامون میریزه . وای چقدر فرمول که باعث میشد چاقی برامون راحت تر و لاغری برامون زجر آور بشه . ما ریشه ی چاقی رو نمیدونستیم . که دقیقا همین باورهاست که ذهنیت ما رو نسبت به جسممون شکل میده . 

      چرا چاق شدم ؟ 

      چون بهش توجه کردم . چه توجه خیر و چه توجه شر . 

      ازش متنفر شدم . 

      میخواستم ازش فرار کنم . 

      غافل از اینکه اون با این کارا پررنگ تر و پررنگ تر میشد و مسیر چاقی روز به روز قدرت بیشتریدر ذهنم می گرفت . 

      هنوزم چاقی برام تلخه . 

      اینکه چرا بهش عادت کردم . 

      چرا چاق شدم ؟ چون اولش لذت بردم و بعدش رنج و سرزنش و تحقیر ‌ 

      چرا چاق شدم ؟ چون احساس شکست کردم . 

      چرا چاق شدم ؟ چون چاق بودن رو نوعی احساس کمبود برای خودم می دونستم . احساس بدهکار بودن به زمین و زمان . 

      من به چاقیم ایمان داشتم . 

      هنوزم دارم . هنوزم فرمولهاش فراموشم نشده . 

      استاد چاقی برام رنجه . ناسلامتیه . دلم نمیخواد مرورش کنم . رنج می کشم . من دوست دارم لاغر بشم . 

      من دوست دارم ذهنم مسیر لاغری رو بره . من از لاغر شدن لذت میبرم . 

      تناسبی که لذتبخشه . 

      تناسبی که آرام آرام اون رو در جسمم مشاهده می کنم . 

      تناسبی که دوست دارم همیشه انتخابش کنم . 

      چرا چاق شدم ؟ بریم سراغ فرمولهای خوردن 

      چون خوردن رو برای خودم مساوی لذت و نخوردن رو برای خودم مساوی رنج قرار داده بودم . 

      چون احساس گرسنگی دائمی رو به خودم تلقین می کردم 

      چون خوردن تمام زندگی من بود و خوردن مساوی با چاقی ‌ 

      هنوزم در ذهن خیلی از ما خوردن مساوی با چاقیه 

      حتی یه لقمه هم که میزاریم دهنمون مساوی با چاقی 

      دیگه وای به لقمه های اضافه 

      چه قدرتی بهشون میدیم .

      چرا چاق شدم ؟ 

      چون خوردم و خوردم و خوردم . 

      چرا خوردی ؟ 

      چون لذت میبردم . 

      چون دوست داشتم . 

      چون به خوردن معتاد شده بودم . 

      خوردن یعنی چی ؟ 

      خوردن یعنی لذت . تو از درون احساس رنج داری خالی بودن می کنی . انرژی نداری . ناراحتی . اندوهناکی و دنبال لذت می گردی و از اول برای اینکه گریه نکنیم یه چیزی دادن بخوریم و حواسمون رو پرت کردند با خوردن و الگوی اولیه شکل گرفت . 

      خوردن مساوی با لذت .

      خوردن مساوی با چاقی 

      لذت مساوی با چاقی 

      وای که این فرمولها هنوزم هستن . وقتی بهشون توجه میکنم هست . اما دیگه جولان نمیدن . 

      چون یه درخت جوان در کنارش داره رشد میکنه . درختی که روز به روز باراورتر میشه . 

      چرا چاق شدم ؟ چون بلد نبودم . چون نمیدونستم . چون خبر نداشتم . احساس میکردم نیرویی داره منو چاق می کنه ولی نمیدونستم اون نیرو چیه . 

      چون خودم رو نمیشناختم . چون نمیشناختم کار با ذهن رو . 

      چرا چاق شدم ؟ چون چاقی رو برای خودم نوشتم و نوشتم و نوشتم و نوشتم . 

      چرا چاق شدم ؟ چون از خوردن ترسیدم . هنوزم میترسم . چون از پرخوری ترسیدم . هنوزم می ترسم . 

      خب پرخوری چاقم میکنه . 

      خب چرا چاقم میکنه چون وقتی پرخوری میکنه احساس سنگینی می کنی . اون سنگینی . حال بد . پر بودن شکم حالت رو تا مدتی بد میکنه .

      میخوابم که حال بدم احساس نشه . 

      بعد از اینکه از خواب بیدار میشم حالم به شدت بده . یا عمل زشتم می افتم . احساسم بد میشه . 

      پرخوری احساس منو تا مدتها بد می کنه . منو از مدار تناسب ذهنی خارج می کنه . 

      و دوباره احساس چاقی میکنم . 

      چون در ذهن من به اندازه خوردن مساوی با تناسب هست . 

      ولی چرا پرخوری می کنم . چون پرخوری مساوی با لذت موقت هست . 

      چون نمیتونم از اون لذت موقت بگذرم

      تا لذت دائمیم بیشتر بشه . 

      چون ذهنم هنوز متقاعد نشده این فرمول رو تغییر بده . چون ذهنم در لحظه زندگی میکنه . 

      چون ذهنم در هم اکنون زندگی میکنه . آههههاااااااا

      من باید فرمول لذت لحظه ای رو تغییر بدم . 

      وااااای خدایا شکرت . خدایا شکرت . 

      در ذهن من پرخوری = لذت لحظه ای تعریف شدهههههههه . 

      خدایا شکرت پیداش کردم . 

      علت اینکه نمیتونم از پرخوری ذهنی بگذرم لذت لحظه ای هست . 

      همون لحظه . همون مکان . همون جا . من با خوردن لقمه های اضافه در اوج لذت غرق میشم . 

      من از خود بیخود میشم . 

      من از اگاهی خارج میشم و همون لحظه به لذت بیکرانه ها متصل میشم و میخوام این حالت رو هی تکرار کنم . پس هی میخورم و هی میخورم تا به اون لذت ادامه بدم ولی اون لذت درست مثل جرقه های اول آتیش که یهو شعله می کشن و یهو خاموش میشن گذرا هستن و بعد خاکستر حال بده که با من می مونه . 

      چرا چاق شدم ؟ 

      خب با همه ی این تفاسیر و پیدا کردن ریشه ی عمیقتری از چاقیم و اینکه بهش آگاه شدم حالا می تونم صد درصد بگم علت چاقیهای من خوردنم بود . زیاده خوری و وابسته شدن به خوردن و ترس از دست دادن اون لذت کاذب هرگز نذاشت من فرمول خوردن رو تغییر بدم . 

      خوردن من ذهنیه . عشق به خوردن در من ذهنیه . 

      اعتیاد به خوردن در من ذهنیه . 

      رفتار بیرونی فقط یک نمایشگره که خیلی اوقات با گرفتن جلوی خودم اون نمایشگر و تغییر میدم . ولی من همیشه دنبال ریشه بودم . 

      وای خدا یه بار بزرگی از روی دوشم برداشته شد . 

      نمیدونم چطور حسم و بگم . 

      استاد ازتون ممنونم که با این تمرینات عالی مارو مشتاق می کنید که بگردیم ریشه های چاقی رو پیدا کنیم . 

      لذت لحظه ای و غرق شدن در بیکران لذت . لذت بردن از این لذت موقت . وای خدا چه توهماتی در ذهن من هست ‌ . 

      چاقی تا عمق وجودم ریشه دوانیده . 

      و من امروز یک ریشه ی ضخیم را از خاک ذهنم بیرون کشیدم . 

      خدایا حس خارج کردن یک تومور مغزی رو از ذهنم دارم . 

      من یک ریشه ی دیگه رو هم خارج کردم . 

      دلم میخواد بازم به کندوکاو ادامه بدم ولی حس میکنم باید همینجا متوقف کنم و به سوال بعد برم .

      چرا لاغر نشدم؟ 

      لاغر نشدم چون ترسیدم . ترسیدم که لذت خوردن رو از دست بدم . ترسیدم چون نمیخوام لذت خوردن برام از بین بره . نمیخوام لذت حرکت نکردن و استراحت برام از بین بره . 

      من خوردن و خوابیدن رو دوست دارم . چون خوردن و خوابیدن بزرگترین لذت یک انسان است . 

      ولی همه ی اینها اندازه داره . 

      چرا ذهن نمیفهمه همین استراحت کردن زیاد حال آدم رو بد میکنه . چون اون فهم نداره . ذهن فقط حس رو میفهمه . قدرت تجزیه و تحلیل کردن نداره . اون فقط حس مارو میگیره و همون رو تحویل میده . 

      پس ما باید حس لذت کاذب رو برای ذهن تبدیل به رنج کنیم . 

      باید به ذهن دیکته کنیم لذت لحظه ای رو باور نکنه و بر عکس لذت دائمی رو باور کنه . 

      ولی حتی برای ذهن من اون لذت کاذبه لذت حقیقی معنا پیدا کرده . 

      یعنی چون در اون لحظه به ابدیت متصل میشه دیگه هیچی نمیفهمه و اون فرمول رو لذت ابدی میدونه حتی اگه بعدش کلی حال بد بیاد سراغم 

      استاد واقعا چطور میشه این حس رو پاکسازی کرد ؟ 

      فکر میکنم علت لاغر نشدن من دقیقا همین حس باشه . 

      نمیخوام از این لذته که وصل میشه به ابدیت جدا بشم و ذهنیتم رو نسبت بهش تغییر بدم . 

      درست مثل قاتلی که از قتل لذت میبره .اون با کشتن آدما به لذتی وصف نشدنی متصل میشه وبازم تکرار میکنه فارغ از مجازاتش و حتی نابودی خودش یا شهوترانی که در اوج شهوتش به ابدیت متصل میشه و برای اینکه دائما اون لذت رو به همراه داشته باشه بازم اون کارو  ادامه میده . یا مثل معتادی که با مصرف مواد مخدر به اوج لذت میرسه و اون لحظه حس وصل شدن به ابدیت رو داره یا فرمول مرگ که آدما موقع مرگ درست حس وصل شدن به ابدیت رو دارند برای همین میمیرند و مردنشون ادامه دار میشه .

      اینا در ذهن منه و شاید شما و یا دوستان دیگه این باورها رو نپذیرید . 

      به هر حال علت لاغر نشدن من ریشه های چاقیه که تا عمق جانم نفوذ کرده و باید شناخته بشن تا بتونم برطرفشون کنم . 

      حالا اینکه این واکاوی ذهنی چقدر زمین ذهنم رو خراب میکنه مهم نیست . چون حس کشاورزی رو دارم که زمینش رو شخم میزنه تا اون رو آماده کنه برای ساختن بذرهای جدید و لذت بخش . 

      چرا لاغر نمیشم ؟ 

      چون فرمولهایی از چاقی هنوزم در ذهنم هست که نمیزارن درخت لاغریم جون بگیره . چون آبش رو می دزدن . 

      چرا لاغر نمیشم ؟ 

      چون هنوزم نیاز به واکاویه نیاز به تلاش ذهنیه . نیاز به اینه که بری تا عمق . بری و بری و بری تا آگاه بشی . آگاه و آگاه تر . 

      چرا لاغر نمیشم ؟ چون قدرت آفریینش هنوز دست چاقیه و خدای تو هنوز خدای چاقیه . 

      چرا لاغر نمیشم ؟ چون هنوزم خدای لاغریت اونقدر قدرتمند نشده . خدای چاقی پرررنگتره . 

      چرا لاغر نمیشم ؟ چون توجهت به خدای چاقیه هنوزم باورت اینه اون

      قویتره چون هنوزم ایمانت به خدای چاقی بیشتره . 

      ولی من ایمان دارم به خدای لاغری . بله ولی باید بیشترش کنی . بیشتر . بیشتر . تو باید در لاغری به ابدیت وصل بشی . تو باید جای ریشه هایی که امروز پیدا کردی و کشیدی بیرون بذر لاغر شدن بکتری . تو باید لذت لحظه ای رو تبدیلش کنی برای لاغری . تو باید دقیقا از نخوردنهات احساس لذت لحظه ای کنی و به بی نهایت متصل بشی تا ریشه ی لاغریت عمیق و عمیقتر بشه . 

      تو باید لاغر شدنت رو بازم عمیقتر و عمیقتر و عمیقتر کنی . بذرها رو ته ذهنت بکار . 

      لاغر شدن وصل شدن به ابدیت . 

      در لحظه باید ازش لذت ببری . باید لاغر شدن و عشق به لاغرشدن و مهمتر از اون لذت لاغری رو جایگزین اون ریشه ی ضخیمی که پیدا کردی کنی . این بذر درست مثل همون ریشه قوی میشه . تکرارش کنی . در لحظه و آگاهانه باید از نخوردن و انتخاب نکردن اون لقمه های اضافه لذت ببری . همون لحظه از انتخاب نکردنش به لذت ابدی متصل شو . تو میدونی لذت ابدی چیه . فقط کافیه به جای خوردن اون لقمه هایی که تورو به لذت ابدی متصل میکنه نخوردن اون رو انتخاب کنی . درسته شاید نخوردن چون چیز بیرونی نیست حسش نکنی . ولی می تونی یه چیزی جاش بزاری . البته باید بگردیم ببینیم چی میشه جاش گذاشت . شاید دوقدم بیشتر شاید ظرف شستن . شاید نوشتن در دفتر . شاید نوشتن در ذهن . قطعا میتونی پیدا کنی . البته پیدا کردی . خیلی وقته پیدا کردی . 

      میدونی باید چیکار کنی . تو خالق عادات خودت هستی . مهم پیدا کردن ریشه بود . 

      خدایا سپاسگزارم . 

      گرچه دلم میخواد بازم ادامه بدم ولی فکر میکنم دیگه همینجا کافی باشه . من امروز در نوشتن به ابدیت متصل شدم . پس نوشتن بهترین جایگزین برای خوردن برای اتصال به ابدیت هست . 

      خدایا سپاسگزارم .

      استاد ازتون بی نهایت سپاسگزارم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه
      1399/11/21 12:15
      مدت عضویت: 1662 روز
      امتیاز کاربر: 234 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,064 کلمه

      باسلام گام ۷ :هر چه تلاش می کنم لاغر نمی شوم
      متن خیلی خوب وبسیار مهم وتاثیر داری در پیدا کردن اضافه وزن رو برای نامتناسبها انتخاب کردید چونکه این موضوع درباره کلنجار رفتن همه چاق ها با خودشونه. محتوای متن رو هم انقدر فصیح وعالی ومحکم توضیح دادید که اهمیت بیان این مطلب بیشتر برامون جا میوفته .همانطور که فرمودید .حرکت جهان هستی به وسیله قوانین طبیعی وبا نظم الهی به سمت کمال ووفور وپیشرفت انجام میشه وهمه چیز درست سرجای خودش ذره ذره ولحظه به لحظه دراین مسیر بطور هماهنگ وطبیعی حرکت می کند . به همین خاطراست که همه موجودات به این راحتی وبدون احساس بدوسختی زندگی عادی خودشان را می گدرانند.اگر خللی دراجرای هرکدام ازقانونهای نظم دار طبیعی پیش اید جهان هستی بهم میریزد وما وهمه موجودات زنده دیگر نمی توانند با ارامش زندگی کنندفکر کنید اگر همه گیاهان به هر علتی خشک شوند چرخه طبیعت وحیات زندگی تحت تاثیر ان علت از بین میرود وفاجعه ببار می اید.حرکت عادی نظام هستی همراه نظم وهماهنگی تعیین شده از طرف خالق هستی یک امر طبیعی است اما عواملی که باعث خشکی گیاهان شده اند یک عامل مخل غیر طبیعی وبدیهی بهم ریخته شدن نظام هستی است چون برنامه ریزی جهان هستی را بدون هماهنگی ونظم دست کاری کرده وتغییر داده.
      همه عالم هستی وافریده های خدا وچرخه حیات برای شادی ولذت بردن از انچه خلق شده افریده شده اند . ما انسانها هم یکی از عزیزترین وباقدرت ترین مخلوقهای عالم هستی هستیم که می خواهیم از تمام امکانات جهان برای سلامتی وشادی وخوشبختی ولذت بردن از نعماتها استفاده کنیم .ازمهمترین نعمتهای خدا برای لذت بردن ما انسانها از عمرمون نعمت سلامتی است .لاغری هم یکی از پیامدهای سلامتی است که افرا متناسب دارای این نعمت الهی هستند.برای افراد لاغر تناسب یک امر طبیعی است چون با نظم وهماهنگی نظام هستی که همانا سلامتی است هماهنگ هستند.
      افراد لاغر براحتی ذهنشان طبیعی بودن تناسب اندامشان راپذیرفته چون فرمولها وقوانین رفتاری وباور خودشان دست نخورده باقی مانده وبه ان عمل می کنند.اما افراد چاق اضافه وزن را درخودشان طبیعی می دانند و بابه هم ریختن روال طبیعی قانون بدنشان درخودچاقی راایجاد می کنند .افرادچاق چون ذهنشان به وسیله بهم ریخته شدن باورها والگوهای رفتاریشان عادتهای غلطی را که برای ذهن عادی شده درخود بوجود اوردند چاق شدند پس انها با پر خوری وخوردن بیش از اندزه لازم بدن وریز خواری کردن وخوردن بعدازسیر شدن رفتار طبیعی لاغری وتناسب درست رادر ذهنشان دست کاری کردند وتغییر دادند وبنابراین چاقی انها بدیهی است نه طبیعی.اگر افراد نامتناسب چاق شدنشان راطبیعی بداند واز رفتارهای بدیهی استفاده کنند به پیشرفت روند چاقی خودشان کمک کرده اند.افراد لاغر با اطاعت از رفتارهای صحیح غذایی ازنعمت های شادی واعتماد به نفس بیشتری برخوردارند این قانون جهان است که همه چیز برای ارامش واسایش ما افریده شده چون ذات همه ماازطبیعته وطبیعت جسم ما هم طالب تناسب وشادی ولذت بردن از نعماته نه نفرت وحسرت زجر وولع که مخالف روند قوانین افرینش طبیعی وکاملا بدیهی وساخته وپرداخته دست خودمان است.مابرای چاق شدن تلاش خاصی نکریم بلکه افکاروباورها ی اشتباه مابودکه رفتار وانداممون رور از حالت طبیعی به روند بدیهی کشاندیم .
      خوردن نیاز طبیعی بدن ما دروقت گرسنگی بوده وچون گرسنگی اثر تحلیل وکم شدن ذخائر قدرتی بدن هست که باخوردن دوباره شارژ میشه پس باید در وقت گرسنه شدن به اندازه خورد تا نیاز بدن تامین شود وذهن اعلام سیری کند این روند مسیر طبیعی ودرست کارذهن برای خوردن است اما وقتی ما قبل از گرسنگی می خوریم یا پرخوری وریز خواری وبیش از اندازه نیاز میخوریم دراین هنگام روند بدیهی خوردن را درپیش گرفته و درجهت مخالف روند طبیعت حرکت کردیم .پس این اضافه ها بصورت چربی وحجم زیاد جسم درماتجمع کرده وماچاق می شویم وبا تکرار این روش درمخل کردن ودخالت مسیر طبیعی تناسب بیشتر حرکت می کنیم.چاقی نتجه عمل کردن ذهن به رفتار خارج از قانون طبیعی بدن است که رفتاری بدیهی است نه طبیعی .بیش ازنیاز خوردن فشاروزجر جسمی ورود افکارواحساس بد اوردن بهانه برای خوردن وخلاف قانون طبیعت عمل کردن باعث بهم ریختن ارامش ذهن می شود که این بهم ریختگی عدم توانمندی طبیعی عمل کردن وفرمان صحیح دادن سیر شدن ذهن به جسم می شود.برای رسیدن به تناسب . باید چاقی راهم نپذیریم وهم از ان رضایت نداشته باشیم. ممکن است ازچاقی ناراًضی باشیم اماان راپذیرفتیم که متناسب نیستیم .برای حل مشکل چاقی باید اول بپذیریم که خودمان با رفتارهای نا صحیح باعث چاقیمان شدیم .درواقع مسئولیت اضافه وزن دارشدمان را قبول کنیم وبپذیریم که با بدنمان طبیعی برخوردنکردیم وبا باورهای ورفتار غلط بدیهی رفتار کردیم واعلام کنیم که من این شرایط راقبول ندارم ونمی پذیرم واین شرایط برایم طببعی نیست ولاغری وتناسب حق مسلم ماست وما ذهنمان را مانند افراد متناسب در روند طبیعی بودن جسم تربیت نکردیم.وقتی ما مسئولیت بد رفتاری با جسم خود رابا اموزشهای غلطی که به ذهن دادیم بپذیریم وان وقت است که بهتر می توانیم درمسیر تغییر الگوهای نادرست ذهنی عمل کنیم وباید متوجه باشیم که اگاهیهای داده به ذهن وفرمولهای اشتباه وارد شده به ذهن باید تغییر کند وکار اصلی ما تغییر برروی ذهن است ونه جسم چونکه نتیجه سختیهابی که برای تغییر جسم به ان وارد کردیم را بارها دیده ایم که برای مدت کوتاهی تاثیرداشته وما لاغر شدیم اما بعد ازمدتی یا باز به خانه اول برگشتیم ویا اضافه وزن مضاعف داشیم پس کاملا درک کردیم که کار برروی جسم یعنی بدیهی عمل کردن بوسیله فشار ورنج مضاعف وحسرت درجهت رسیدن بیشتر به چاقی .حالا که برروی جسم کار کردیم واشتباه رفتیم پس باید برای تناسب اندام به راه دیگر که کاربرروی ذهن ایت بپردازیم .ذهن اصل تغییروپذیرش صحیح رفتاری است که باعث لاغری ورسیدن به تناسب است به راحتی واسانی بدون ازار واذیت جسم .می خواهم با این روش با رضایت قلبی وبا احساس خوب اطمینان کنم وبا توکل به خد وایمان قلبی مسیر راشروع کنم.یکی ازراههای دادن الگوهای صحیح به ذهن نگاه کردن به عکسهای شگفتی سازان است که به ما انرژی میدهد که ماهم می توانیم . لذت دیدن به ثمررسیدن تلاش انها برای رسیدن به رفتارهای صحیح ذهن وبدست اوردن نتایج عالی از انجام درست تمریناتشون شوق واشتیاق من را درماندن وادامه مسیر بیشتر میکند .به لطف خدا مطمئنم درمدت کوتاهی اضافه وزنم برطرف میشه وطبیعت من هم باطبیعت لاغرها همسو شده وبه تناسب اندام میرسم ومن هم از امکانات طبیعی جهان سلامتی وشادابی وااحساس خوب برخوردار میشوم . خدایا بابت همه چیز شکرت واز شما استادگرامی هم بسیار متشکرم .⚘

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم