علت اصلی چاقی موضوع مهمی است که درک آن می تواند پاسخ بسیاری از ابهامات ذهنی درباره چرا چاق شدن و لاغر نشدن را واضح می کند.
برای بسیاری از افراد چاق علت اصلی چاق بودنشان واضح نیست. آنها نمی دانند چرا چاق شدند. حتی اگر دلایل مختلفی برای چاقی خود داشته باشند اما نمی دانند واقعا علت اصلی چاقی آنها چیست!
سی و پنج سال چاق بودم و در این سال ها بارها برای لاغر شدن از روش های مختلف اقدام کردم اما نتیجه نهایی همیشه چاقی بود.
علت اصلی چاقی من چیست!
همه ما دلایل مختلفی برای چاقی خود داریم و آنها معمولا از طریق شنیده های ما از دیگران یا دیدن نمونه های مشابه مانند خودمان در ذهن ما ایجاد شده اند اما این واقعیت ماجرا نیست.
من در سال هایی که چاق بودم مهمترین دلیل چاقی خودم را ژنتیکی بودن چاقی می دانستم چون بارها از والدین و اطرافیانم شنیده بودم که ژنتیک خانوادگی ما چاقی است و من شبیه عموهایم هستم.
از همان کودکی در عین حال که چاق بودم اما درباره موارد دیگر مانند طاس شدن هم به من وعده می دادند که چون شبیه عموهایت هستی حتما طاس می شی.
هر فردی که اضافه وزن دارد برای وضعیت خود دلایل مختلفی دارد که مجموع این دلایل باعث ایجاد انتظار چاقی و چاق تر شدن در ما می شوند.
هربار که برای لاغر شدن تصمیم می گرفتم از روش های لاغری استفاده کنم قبل از شروع می دانستم که من لاغر شدنی نیستم و حتی اگر لاغر شوم دوباره چاق خواهم شد اما رنج چاقی سبب می شد با تمام ناامیدی از لاغر شدن بارها برای لاغر شدن از طریق روش های مختلف اقدام کنم.
نکته جالب توجه این بود که هربار تصمیم به لاغر شدن می گرفتم، از همان هفته اول مادرم از من سوال می کرد: تو که لاغر بشو نیستی چرا باز داری رژیم میگیری؟!
شنیدن این جمله از زبان مادرم و افراد دیگری که خودشان چاق بودند سبب شده بود که لاغر شدن در ذهن من کار واقعا سخت و دست نیافتنی باشد.
به لطف خدا زمانی که تصمیم گرفتم از قدرت ذهن برای لاغر شدن استفاده کنم اولین مطلبی که درک کردم کشف علت اصلی چاقی بود اینکه ذهن من چاق شدن را یاد گرفته بود و من برای یادگیری چاق شدن ذهنم کار خاصی انجام نداده بودم و اصلا از این موضوع اطلاع نداشتم.
اما در مفابل همیشه برای لاغر شدن این من بودم که تصمیم می گرفتم لاغر شوم و اتفاقا این تصمیم همیشه برای من با زجر و ناراحتی همراه بود.
همه ما در زندگی برای یادگیری موضوعات مختلف تحت آموزش قرار گرفته ایم. این کاملا طبیعی است که وقتی تحت آموزش قرار می گیری انتظار یادگرفتن در شما ایجاد میشود.
حالا تصور کنید شما چاق شدن را از اطرافیان خود یاد گرفته باشید. این طبیعی است که انتظار چاق شدن در شما ایجاد شود و در واقع علت اصلی چاقی همین آموزش دیدن چاق شدن است نه ژنتیک و سوخت و ساز و هر دلیل دیگری.
در جستجو برای درک قوانین ذهن به این درک رسیدم که ما می توانیم به ذهن خود موضوع جدیدی را آموزش دهیم و از طریق تکرار و تمرین آموخته ها را به مهارت خود در زندگی تبدیل کنیم اما هرچقدر تلاش کنیم نمی توانیم مهارت خود را از یاد برده و به طور کامل آن را فراموش کنیم.
علت تدام چاقی چیست؟
ما نمی توانیم آنچه آموخته ایم را فراموش کنیم. این تنها علت تداوم چاقی و در واقع علت اصلی چاقی است.
روشی برای فراموش کردن آنچه یاد گرفته ایم وجود ندارد.
ذهن، مانند جاده ای یک طرفه است که فقط می تواند یاد بگیرید و نمی تواند فراموش کند.
توانایی مغز برای آموختن بی نهایت است اما نکته مهمی که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که: ما انتخاب می کنیم چگونه از اطلاعات ذخیره شده در مغز خود استفاده کنیم.
شما می توانید بی نهایت اطلاعات در مغز خود ذخیره کنید اما از آنچه دوست دارید فقط استفاده کنید.
استفاده کردن از اطلاعات باعث در دسترس تر بودن آنها در مغز ما می شود.
به همین دلیل است که موضوعات تکرار شونده در زندگی را به خوبی به یاد می آوریم اما موضوعی که کمتر مورد استفاده قرار می گیرد را اگر بخواهیم به یاد بیاوریم باید مقداری فکر کنیم که این فکر کردن همان جستجو کردن در بین انبوده اطلاعات ذخیره شده در مغز است.
وظیفه ذهن در زندگی
وظیفه هدایت ما در زندگی به عهده ذهن است.
ذهن ما با استفاده از آموزش هایی که ما یاد گرفته ایم مسیر حرکت ما در زندگی را مشخص می کند.
چاق شدن موضوعی بوده است که ما از گذشته آن را یاد گرفته ایم و در به کار گیری اصول آن به درجه استادی رسیده ایم و نتیجه این آموزش، جسمی است که الان مالک آن هستیم. پس علت اصلی چاقی خودمان هستیم حتی اگر اطلاع نداشته باشیم.
چاق شدن از معدود آموزش هایی است که نیاز به بازنگری و به روزرسانی ندارد، چون ذهن ما بر اساس همان آموخته های پیشین خود عمل می کند.
علت اصلی چاقی مداوم و مرحله ای این است که برای چاق تر شدن نیاز به آموزش جدید و یادگیری مهارت های بیشتر نداریم و تنها با تکرار همان آموخته های قبلی می توانیم بارها چاق تر شویم.
تنها راه ممکن برای لاغر شدن؟!
در تمام روشهایی که فرد چاق برای لاغری استفاده می کند تنها جسم خود را تحت فشار فیزیکی قرار می دهد چون تصور او این است که علت اصلی چاقی او جسم می باشد و با این کار تلاش می کند تا از طریق محروم کردن جسم خود از دریافت مواد غذایی یا تحت فشار گذاشتن جسم خود از طریق انجام فعالیت های ورزشی سنگین مقداری از وزن خود را کاهش دهد.
همانگونه که شما با تحت فشار گذاشتن خود نمی توانید رانندگی کردن، خیاطی کردن، نقاشی کشیدن و یا هر دانش دیگری را فراموش کنید، با تحت فشار گذاشتن جسم خود نمی توانید چاق شدن را به فراموشی بسپارید.
از آنجایی که برای کاهش وزن و سایز، لاغر شدن را یاد نگرفته اید مسلما بعد از اتمام مراحل رژیم یا ورزش به وزن قبلی خود بر می گردید چون مجددا بر اساس آموخته های قبلی خود برای چاق شدن رفتار خواهید کرد و سبب می شود که این سوال در ذهن شما ایجاد شود که با این همه تلاش و تحمل سختی برای لاغر شدن چرا لاغر نمی شم؟
یاد گرفتن یا آموختن از طریق تعامل بین مغز و ذهن انجام می شود و جسم نمایش دهنده میزان مهارت شما در یادگیری است. همچنین از طریق جسم با تکرار و تمرین آنچه آموخته ایم مهارت خود را در اجرای آموخته ها بیشتر می کنیم.
بنابراین از طریق جسم به تنهایی نمی توان مهارتی را آموخت و حتما باید یادگیری از طریق ذهن صورت پذیرد و سپس با جسم آنچه آموخته ایم را تکرار و تمرین کنیم یا یادگیری ما کامل تر و مهارت ما در اجرای آموخته ها بیشتر شود.
در فرایند چاق شدن دقیقا این پروسه را طی کرده ایم.
علت اصلی چاقی ما افراد این است که ابتدا چاق شدن را از طریق ذهن و توسط اطرافیان یاد گرفته ایم سپس جسم ما با تغییر وضعیت دادن و چاق شدن آنچه آموخته ایم را به معرض نمایش و تمرین قرار داده است و با تکرار چاق تر شدن مهارت ما در چاق شدن هر روز بیشتر و بیشتر شده است.
پس اگر تمایل دارید لاغر شوید و مهمتر از آن لاغر بمانید باید لاغرشدن را ابتدا از طریق ذهن خود بیاموزید و سپس با جسم خود لاغر شدن را تمرین کنید و در این کار استمرار داشته باشید تا آنچه درباره لاغر شدن آموخته اید در جسم شما نمایان شود.
هیچ راهی دیگری برای لاغر شدن وجود ندارد.
همانگونه که همه افراد چاق، چاق شدن را از والدین، رسانه ها و … آموخته اند. این علت اصی چاقی است و اکنون باید لاغر شدن را یاد بگیرند.
با این تفاوت که لاغر شدن را خودمان باید یاد بگریم. آنهایی که به ما چا شدن را آموخته اند توانایی آموزش لاغر شدن به ما را ندارند.
با توجه کردن به تصاویر افرادی که با تصمیم گرفتن برای یادگیری لاغر شدن از طریق ذهن توانسته اند شرایط جسم خود را از وضعیت چاقی به لاغری تبدیل کرده و شگفتی سازان لاغری با ذهن شوند می توانید به اهمیت موضوع یادگیری لاغر شدن بیشتر پی ببرید.
اهمیت این موضوع سبب شد تا از طریق این فایل آموزشی مطالب مهمی درباره علت اصلی چاقی و چگونه یادگیری چاقی را با شما دوستان عزیز به اشتراک قرار دهم.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای درک بهتر علت اصلی چاقی باید به سوابق یادگیری مهارت های خود در زندگی رجوع کنید. چاقی مهارتی است که به مرور در زندگی آن را یاد گرفته ایم اما عدم آگاهی سبب می شود دلایل اشتباه برای چاقی خود داشته باشیم.
- مواردی که در زندگی از طریق آموزش یاد گرفته اید را شرح دهید.
- درباره افزایش مهارت خود پس از یادگیری و تمرین آموزش ها شرح دهید.
- شباهت چاق شدن با سایر مهارت هایی که یادگرفته اید را شرح دهید.
- چگونه مهارت شما درباره چاق شدن بیشتر شده است.
- دیدگاه خود درباره یادگیری مهارت لاغر شدن را بنویسید.
- آیا در روش های قبلی که برای لاغر شدن استفاده کرده اید مهارت لاغر شدن را یاد گرفته اید؟
- پروسه یادگیری لاغر شدن و ارتباط انجام تمرینات با افزایش مهارت لاغری و در نهایت لاغر شدن را شرح دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
📻 رادیو لاغری
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما رضا عطارروشن
امتیاز 3.99 از 164 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
(شرح بر اساس محتوا، استفاده از مثال برای درک بهتر)
.
علت چاقی خیلیا عدم اطلاع از علت اصلی چاق بودن خودشون هست و خیلیا میگن یا کم کاری تیرویید دارم یا ژنتیک و یا کم تحرکی دارم و یا غداها رو عامل چاقی میدونستن و چاقی خود رو تا حدی پدیرفته بودن .
و من هم قبل از این دورها خیلی دلیل برای چاقی خودم داشتم که اشتهام زیاد چون کم کاری تیرویید دارم و چون قرص هورمونی میخورم و چون غذاهایی که مصرف میکنم همه چاق کننده هستن و چون هله هوله میخورم مثل چیپس و پفک و چون کم تحرکی دارم پس جسم من نمیتونه لاغر بشه من هم پدیرفته بودم و اما حالا که در دورها هستم علت چاقی رو فقط ذهنم میدونم که طبیعتش چاقی بوده و هنوزم یه مقدار هست و آموزش دیده این چاقی رو و کلی باور اشتباه داشتم که مانع لاغری من شده مثلا چاق شدن راحت و آسون هست ولی لاغری با سختی و رنج هست و من باید یادبگیریم لاغری رو با کلی باورهای جدید و لاغر کننده مثلا لاغر شدن آسانترین کار دنیا هست .
و از وقتی که با این دورها آشنا شدم دیگه ذهنم چاقی رو طبیعی نمیدونه برای خودم و به دنبال از بین بردن چاقی با تلاش و تعهد و استمرار در این مسیر و از همه مهمتر عمل کردن به حرفهای استا د هستم .
همه ی ما یه روزی متولد شدیم در شهرها و مناطق مختلف متولد شدیم با آداب و رسوم و فرهنگهای مختلف اما همه ی ما به زبان فارسی صحبت کردن رو بلد هستیم آیا ما انتخاب کردیم فارسی حرف بزنیم ؟خیر آیا ما با زحمت اون رو یادگرفتیم ؟خیر نه خود به خود و راحت یاد گرفتیم اما زبان دیگه مثلا آلمانی رو به راحتی میتونیم الان یاد بگیریم ؟نه اون رو به سختی یاد میگیریم در صورتی که اگر در آلمان متولد شده بودیم و در یه خانواده ی آلمانی بودیم اون رو به راحتی یاد میگرفتیم و حرف میزدیم و برعکس فارسی صحبت کردن برای ما سخت بود .پس همه ی ما از خانواده خیلی چیزها رو یاد میگیریم و آموزش میبینیم .همه ی این زبان و لهجه ها فرمولهای ذهنی هستن که از کوچکی یاد ما دادن و ما آموزش دیدیم و هیچ وقت ما اونها رو فراموش نمیکنیم چون برای هر چیزی آموزش دیدیم و اون رو یاد گرفته ایم پس نمیتو نمی تونیم فراموشش کنیم .
بیشتر افراد چاق پدر و مادر چاق داشتن و چاقی والدین خیلی در چاقی بچه ها تاثیر دارن و حالا شاید خیلیها پدر و مادر چاق ندارن و فقط با دوستان چاق بودن و از یه سنی چاق شدن و خیلیها از سن بلوع چاق میشن چون باور کردن که با سن بلوع چاق میشن و هیچ دلیل علمی هم نداره و اما خیلیها به سن بلوغ میرسن ولی لاغر هستن و خیلیها با ازدواج چاق شدن و باور کردن و چاق شدن بازم هیچ دلیل علمی هم نداره و اما خیلیا ازدواج کردن و لی لاغر هستن .
خیلی از این فرمولها در ذهن شما به صورت تصویر ذهنی ذخیره میشه و به صورت فرمول در میاد و هر وقت موقعش شد خود به خود اجرا میشن و همه ی اینها در صورتی اتفاق میفته که جمله ی مخرب رو شنیدن و باورش کردن و خیلیها که بعد از ازدواج چاق نمیشن ممکنه این جمله رو شنیده باشن اما باورش نکرده باشن و یا بعضیها میگن از ۴۰ سالگی به بعد ما چاق شدیم در صورتی که خیلیها باور ندارن و چاق هم نمیشن .
همه ی افرادی که به دلیلی جمله های چاق کننده رو شنیدن و باور کردن و طبق قانون جذب اون رو پدید آوردن چون منتطر بودن تا در اون شرایط اون جمله ی ما اتفاق بیفته.
البته برای ذهنتون چاق شدن طبیعی میشه نه برای خودتون و این ذهن مون نیرویی هست که خیلیها از اون شاکی هستن و بعضیا بهش میگن اشتها و یا ریزه خواری کردن و یا نوک نوک کردن و …
چرا لاغر نمیشیم ؟اگر قبول کرده باشید شما چاق شدن رو مثل حرف زدن یاد گرفته باشید پس نمیتونید اون رو فراموش کنید و حالا شما هر چقدر مواد محتلف مصرف کنید نمیتونی فارسی حرف زدن رو فراموش کنید پس نمیتونید با هیچ موادی چاقی رو هم فراموش کنید و شمل با عمل جراحی فک و .. نمیتونید فارسی حرف زدن رو تغییر بدید پس با هیچ عملی هم نمیتونید چاقی رو از بین ببرید اما با آموزش دادن میتونید زبان دیگه رو هم یاد بگیرید پس با آموزش هم میتونید لاغری رو یاد بگیرید .
من هم تجربه ی استفاده از رژیم های مختلف رو داشتم و اما هیچ وقت نتونستم جلوی چاق شدن رو بگیرم تنها راه متناسب شدن این هست که لاغری رو آموزش ببینیم و با تکرار آموزشها یواش یواش لاغر میشید و نه یهویی و یک دفعه و اون وقت که لاغری رو یاد گرفتی مطمعنی که میتونی متناسب بشی مثل هنر خیاطی که بریدخیاطی رو آموزش ببینید دیگه میتونید خیاط ماهری بشید پس لاغر شدن هم مثل هر موضوعی دیگه در زندگیت هست باید یادش بگیرین و یه هویی نیست ما هیچ آموزشی رو یه هویی به دست نیاوردم ولی نمیدونم چرا یه هویی میخوایم لاعر بشم و هر جا حرف از لاغری بوده من کنجکاو بودم ببینم راه لاغری چی هست که انجامش بدم ..
متناسب شدن خیلی آسون و راحت و لذت بخش هست و ما بعد از این همه سختی کشیدن تازه با این دورها میفهمیم چقدر ساده و راحت هست .
چاقی یه بار دیگه فرصت میده ما دوباره زندگی کنیم و یه زندگی بدون استرس و عذاب وجدان و نگرانی و رنج و سختی و…داشته باشیم .
به نام خداوند مهربان
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان همراه خوبم منم قبلا چندین عامل رو عامل چاقی خودم میدونستم مثل غذای چرب و سرخ شده و کم تحرکی و یا اشتهای زیاد و این اواخر کم کاری تیرویید و مشکل هورمونی رو هم به عوامل چاقی خودم اضافه تر کرده بودم و واقعا لاعر شدن رو که در ذهنم سخت بود سخت تر کردم و دیگه غیر ممکن کرده بودم و همیشه میگفتم ایناا باعث شده من چاق بشم و دیگه من نمیتونم لاغر بشم .تا با این روش آشنا شدم و همه ی اونها رو از نقض کردم و دیگه خودم وفقط خودم رو عامل چاقی خودم میدونم و قول دادم و تعهد دادم همانطور که خودم خودم رو چاق کردم حالا هم لاعر کنم و اصلا لاغری کار سختی نیست فقط باید یادش بگیریم و من این لاعری ۵۹ کیلو رو که سالها در اون بودم ولی از دستش دادم به خودم بدهکارم و دوباره باید به خودم پسش بدم .
همه ی ما یه روزی در یه جایی در این دنیا متولد شدیم و همه ی ما در کودکی کلی چیز یاد گرفتیم که تصمیم به یاد گرفتن اونها نداشتم مثل فارسی صحبت کردن و یا ربان مادری صحبت کردن ما اینها رو بر اساس بودن در خانواده یاد گرفتیم و اما خیلی راحت و بدون سختی اونها رو یاد گرفتیم و اما اگر بخواییم الان یه زبان دیگه رو مثل انگلیسی یاد بگیریم برای ما سخته و به راحتی یاد نمیگیریم چون ما در کودکی زبا فارسی رو بدون زحمت و فشار و سختی با بارها تکرار کردن و آموزش دیدن یاد گرفتیم و من هر چقدر تلاش کنم نمیتونم هیچ چیز رو در ذهنم فراموش کنم ولی میتونیم اون رو کمرنگ کنم .
همه افراد ی که اضافه وزن دارن چاق شدن رو یاد گرفتن اول از پدر و مادر و بعد از جامعه .
افرادی هستن که از اول چاق نبودن و به مرور چاق شدن حالا بعضیا در سن بلوع و بعضیا از یه سنی به بعد مثلا بعد از ازدواج کم کم چاق شدن و این یک باور فراگیر و قدرتمند در جامعه هست و این باور چطور در افراد تاثیره میزاره ؟؟بارها اطرافیان دیدی و شنیدی که بعد از ازدواج آدم چاق میشه و به صورت یه تصویر ذهنی در شما ذخیره میشه و وقتی ما ازدواج میکنیم این برنامه در ما فعال میشه . دقیقا من خودم جز این دسته افراد بودم که خواهر بزرگتر از خودم رو و همسر ایشون رو که هر دو خیلی لاغر بودن رو از نزدیک دیده بودم که چقدر بعد از ازدواج چاق شدن و بارها همین خواهرم میگفت ادمها بعد از ازدواج چاق میشن و اطرافیان من هم میگفتن و کاملا پدیرفته بودم ادم بعد از ازدواج چاق میشه و بعد از ازدواجم من خیلی راحت بدون زجر و سختی چاق شدم .
بعضی افراد دیگه میگن ما در سن ۴۰ سالگی چاق شدیم چون باور غلط دارن در این سن سوخت و ساز بدن کم میشه و ما چاق میشیم و براشون طبیعی هست بعد از سن ۴۰ سالگی چاق بشن و بازم دقیقا یکی از اشناهای من که مدتها لاعر بود حتی با وجود دو زایمانی که داشته بود اما بسیار خوش اندام و زیبا بود ولی دقیقا بعد از سن ۴۰ چون باور داره آدم سوخت و سازش کم میشه بسیار بسیار چاق شده و چند روز پیش داشت داخل جمع در مورد این باورش حرف میزد و میگفت کاملا علمی و درست هست ولی چون من اگاهم اصلا نپدیرفتم و گفتم امکان نداره همچین چیزی رو تو باورش کردی و برات اتفاق افتاده ومن باور نمیکنم پس برام اتفاق هم نمیفته چون کلی خانم در این سن هستن که بسیار متناسبن پس نقضش میکنم وخوشحالم که این اگاهی رو دارم و یکی دیگه در اون جمع بود که بازم بسیار چاق شده بود به نسبت قبلش ودلیل خودش رو یه مشکل خاص زنانه میدانست و من فقط در دلم به این افراد میخندیدم و ناردحت بودم که اونها دارن راه رو برای چاقی هموارتر میکنن و اصلا تنها دلیل چاقی هر فرد رفتار ،و افکار و باورهاش هست نه هیچ چیز دیگه بیرون از اون فرد .
پس ما هر چیز رو باور کنیم میشه یه الگو برای ذهن ما و برای ذهن چاق شدن طبیعی میشه دقت کنید برای ذهن شما نه خود شما ،ممکنه بگید من نه دوست نداشتم چاق بشم ولی خواسته ی شما مهم نیست اون فکر و باور شما مهم هست و شرایط رو رقم میرنه دقیقا این افراد که در بالا گفتم از چاقی بسیار ناراحت و خسته بودن اما در افکار و حرفهاشون میگفتن جاقی ما طبیعی هست و کلی دلیل داشتن و بنابراین کلی رفتار غلط هم همسو با اون باورشون دارن که خودم بارها دیدم و شاهد بودم پس یادمون باشه باید برای نا خواسته ها هیچ وقت به دنبال دلیل نباشیم برای عکس برای خولسته ها کلی دلیل داشته باشیم و اون رو طبیعی کنید تا موفق بشید و به خواسته ها برسید .
این ذهن همون نیرویی هست که خیلیا ازش ناراضی هستن و خیلیا بهش میگن ریزه خوری پرخوری و اشتها و همش اینها کار ذهن هست که ما توانایی مقابله با اون رو نداریم مگر اول ذهن راضی کنیم و یاد بدیم که لاعری چی هست تا ما هم لاعر بشیم
پس تا حالا علت چاق شدن خودمون رو درک کردیم حالا علت لاعر نشدن رو بررسی کنیم .
پس اگر قبول کردی چاقی رو مثل حرف زدن فارسی یاد گرفتی پس دیگه نمیشه با بستن ذهنمون ما فارسی حرف نزنیم پس نمیشه با نخوردن و یا باز نکردن دهنمون هم لاعر بشیم شما با تکرارکردن جملات خاصی سر ساعت نمیتونین فارسی حرف زدن رو فراموش کنید پس نمیشه با سر ساعت عدای خاصی خوردن چاقی رو فراموش کنید شما هر چقدر مواد مختلف مصرف کنی نمیتونی فارسی حرف زدن رو فراموش کنی پس شما با خوردن هر ماده ی غدایی نمیتونی چاق شدن رو فراموش کنی شما با عمل جراحی فک نمیتونی فارسی حرف زدن رو فراموش کنی پس شما با عمل جراحی هر قسمت نمیتونی چاق شدن رو فراموش کنی .پس شما میتونی با آموزش دیدن هر زبان دیگه کنار زبان فارسی این رو هم یاد بگیرید پس من میتونم کنار چاقی لاغری رو هم آموزش ببینم و کنار آموخته هام از اون استفاده کنم و متناسب بشم .
هر وقت در گذشته سعی داشتم از تمام راه های دیگه لاعر بشم سعی بیخودی میکردم چون ذهنم که تغییر نمیکرد و مرتب من رو وادار به خوردن میکرد و من با اون همه تلاش ولی بعد از مدتی دوباره چاق میشدم و دیگه از این همه فشار اوردن به جسم خسته شدم و تنها راه لاغر شدن این هست که لاغر شدن رو یاد بگیرید و آموزش ببینید و با تکرار اونها لاعر شدن رو یاد میگرین و اما یواش یواش لاعر میشید و نگرانی برای چاق شدن ندارید چون دارید اون رو یاد میگیرید مثل هر هنر دیگه که ما وقتی اون رو یاد بگیریم مییتونیم اون رو انحام بدیم پس لاعر شدن مثل هر موضوعی دیگه باید باشه باید آموزش،و تکرار داشته باشه تا یادش بگیری .مثل رانندگی که یاد گرفتم مثا آرایشکری که یاد گرفتم مثل نقاشی که یاد گرفتم وووو
یکی از دلایل شگفت انگیز بودن این روش این هست که استاد چاق بوده و درد اون رو کشیده و لدت تناسب رو همچشیده و میدونه تناسب چیه .
تنها مزیت چاقی این هست با متناسب شدن یک بار دیگه ما متولد میشیم و لذت تناسب اندام و زندگی آکاهانه رو می چشیم ومن که یه مدت چاق بودم و در زجر برای لاغری بودم میدونم لذت لباس رنگ شاد و متناسب پوشیدن چیه من لدت عدای بدون استرس خوردن رو میدونم چی هست من لذت عدا به اندازه خوردن رو بدون فشار شکمی رو میدونم چی هست من لدت سبک بودن رو میدونم چی هست من لدت آزادی در هر جنبه مثل خوردن مثل فعالیت کردن مثل خرید کردن رو میدونم چی هست و هیچ وقت یک شخص که از اول تناسب داشته اینها رو درک نمیکنه .
من عاشق لاغری هستم و آهسته و پوسته در این راه حرکت میکنم
سلام و درود بر تمام دوستان خوبم و هم مسیرم
من مدتها هست در این مسیر هستم و هرروز دارم بیشتر از قبل بر این روش مسلط میشم و من هر روز بیشتر از قبل از بودن در این راه خوشحال میشم و سپاسگزار خدای خودم میشم .
من درگذشته عامل اصلی اضافه وزن خودم رو پرخوری و بی تحرکی میدونستم و اما در اواخر دوران رژیمم بیماری کم کاری تیرویید و یه قرص هورمونی رو هم عامل چاقی بیشتر خودم میدونستم و به خاطر حرف پزشکان بارها میگفتم. من نمیتونم دیگه برای لاغری خودم کاری کنم و من هر ر رو ز باید شاهد چاقی بیشتر خودم باشم و این چاقی رو برای خودم پذیرفته بودم و در واقع برام طبیعی بود که چاق بشم .و اتفاقا یادم میاد اینقدر این روند سریع بود که من در اون دوران یه پارچه به خیاط داده بودم وچون سرش شلوغ بود بعد از چند هفته که با خواهرم رفتم گفت وای چاقتر شدی تغییر کردی نشناختمت چقدر ،یهت چاقی میاد و من این حرفها رو در حالیکه داشتم با تمام وجودم رژیم و ورزش میکردم و به خودم فشار میاوردم میشنیدم و بسیار در اون لحظات ناراحت و افسرده و ناامید تر میشدم که چرا نمیتونم کاری برای خودم بکنم ؟ باید چیکار کنم ؟
من در دوران کودکی چون خانوادم متناسبب بودن (خیلی کم مادرم چاقی شکمی داشت ) من هم متناسب بودم و من چاقی رو از خانوادم یاد نگرفتم یعنی هیچ وقت مادرم ویا پدرم ما رو در خوردن اجبار نمیکردن یا نگران ما و خوردن ما نبود ن و از لاغری ما گله و شکایت نداشتن و ….اما کم کم با من با با ورودیهای ناجالب که از طریق اطرافیان و دوستان و … پیدا کردم به سمت چاقی سوق داده شدم چون چاقی رو یاد گرفته بودم و آموزش دیده بودم و یاد گرفته بودم و هر چه قدر رژیم و ورزش گرفتم فایده نداشت چون ذهن من چاقی رو یاد گرفته بود و من میخواستم به زور به اون بگم نخور نمیشد خلاصه من تا قبل از ازدواجم متناسب بودم اما چون بارها از زبان خانوادم و اطرافیانم. شنیده بودم آدمها با ازدواج چاق میشن من چاق شدم حتی زمانی که عقد کردم خواهر های همسرم که تپل بودن عکس های لاغری خودشون در دوران مجردی رو نشونم میدادن که ببین من تا قبل از ازدواج لاغر بودم و آلان با ازدواج و بارداری من چاق شدم و من بیشتر این فرمول رو که از قبل داشتم در ذهنم تقویت میشد که اره منم باید بعد از ازدواج چاق بشم چون من خواهر خودم و همسر ایشون وهم دیده بودم که بعد از ازدواج بسیار چاق شده بودن . بارها اطرافیان گفته بودن د آدم بعد از ازدواج چاق میشه و چون اون دوران خودم خیلی لاغر بودم بدم نمیومد کمی چاق بشم که لباس به تنم قشنگتر بشه که دست و پام زیباتر بشه که صورتم زیباتر بشه که بیشتر بقیه ازمن خوششون بیاد که انگار پوستم روشن تر بشه و ….و وقتی کمی چاق تر شدم چقدر مورد تایید همه و خودم قرار گرفتم و لذت بردم و همین کار باعث شد که چاقتر وچاقتر بشم .
پس من بارها نمونه دیدم که افراد بعد از ازدواج چاق میشن و حتی من در خانواده ی پدری خودم کلی از دختر عموهایم و عمه هام همینطور بودن و بارها از زبان مادر بزرگم همین حرف رو میشنیدم و برام طبیعی شده بود که منم بعد از ازدواج باید چاق بشم یعنی برای ذهن من طبیعی شده بود که من باید چاق بشم وگرنه من خودم که نمیخواستم خیلی چاق بشم نهایتا ده کیلو بیشتر از زمان مجردی خودم در همین حد ولی نشد و من دیگه اشتهام و رفتارهای غذایی ام تغییر کرده بود و زیاد میخوردم و از هر چیزی میخوردم و همیشه همه تفریحهام با همسرم در خوردن خلاصه میشد و همیشه من در حال خوردن بودم و خیلی از چیزها رو که نمیخوردم و البته زیاد هم نبودن شروع به خوردن کردم و من در کل خیلی تغییر کرده بودم و …
پس من چاق شدن رو مثل حرف زدن یاد گرفته بودم و من با هر ورزش سنگین و فعالیتی نمیتونستم چاقی رو فراموش کنم. من با غذا خوردن در ساعت خاصی نمیتونستم چاقی و فراموش کنم من با خوردن فلان قرص و دمنوش و جراحی نمیتونستم چاق شدن رو فراموش کنم اما من میتونم با آموزش دیدن لاغری و تکرار آموخته هام لاغر بشم پس تمام تلاشهای گذشته ام بیخود بودن و من هرچقدر تلاش میکردم و خودم رو لاغر میکردم اما دوباره به سمت چاقی حرکت میکردم چون ذهنم چاق بود چون چاقی رو یاد گرفته بودم چون ذهنم پر از فرمول های چاقی بود .
تنها راه متناسب شدن این هست که لاغری رو آموزش ببینم و یواش یواش ما لاغر میشیم و دیگه ما نگران چاقی نیستیم پس نکته این جا هست که ما نباید انتظار داشته باشیم یهو ما لاغر بشیم خیلی آرام روند جسمی ما در طی مسیر تغییر میکنه پس من هم ازخودم انتظار ندارم با شروع دوره و یه فایل گوش دادن لاغر بشم این تکرار کردنها و استمرار داشتن ها و عمل کردنها در مسیر باعث لاغری من میشه پس من باید صبور باشم تا پاداش نهایی رو بگیرم.
من مدتها هست در مسیر هستم و کلی لاغر تر شدم و با لاغری کلی تغییر کردم اول اینکه من شخصیتم تغییر کرده و اصلا ادا و نمایش بازی نمیکنم من تغییر کردم از درون متناسب شدم و کلی رفتارهای متناسب گونه ی جدید پیدا کردم که قبلاً آرزوم بود اینطور رفتار کنم و اما نمیتونستم اما حالا همینطور هستم بدون تقلا و سختی بیشتر اوقات درست رفتار میکنم و به اندازه میخورم و خودم لذت میبرم همین امروز ظهر قبل از اینکه ناهار درست بشه من گرسنم بود و میوه ی دلخواهم رو خوردم اما موقع ناهار چون زیاد گرسنم نبود یه کاسه خالی از غذا بدون نون خوردم و اصلا دلم نون نخواست تازه نصف همون کاسه رو هم خوردم و سیر شدم و بقیه اش رو نیم ساعت پیش که احساس گرسنگی کردم دوباره خوردم در حالیکه در گذشته همیشه گرسنه بودم و همیشه حرص و ولع داشتم و بهدنبال مواد خوراکی کم کالری بودم که مصرف کنم تا شاید کمتر از غذای سفره بخورم و..
خلاصه اینکه من خیلی راحت بدون زجر و سختی دارم متناسب میشم ..و من خوشحالم که در گذشته با چاقی در گیر شدم تا به من فرصت داده بشه از این راه لاغر بشم تا قدر تمام لحظات زندگیم رو بدونم ازخرید کردنم و از خوردنم و از خودم و از لباسی که به تن دارم لذت میبرم و از همه مهمتر من از تولد دوباره ی خودم با این راه لذت میبرم
سلام به همگی
استاد من دیروز با معلم پسرم در مدرسه جلسه ای داشتم که ایشون فردی بسیار بسیار لاغر اندام بود طوری که در مانتو شلوار رسمی که تنشون بود ایشون هیچ برجستگی نداشتن و کاملا لاغر بودن و من برای یه لحظه در دلم گفتم انگار مجرد هستن و اما دیدم در صحبتهاشون اشاره کردن که من دختر و پسری دارم در مقطع ابتدایی و من یه دفعه گفتم دمش گرم عجب اندام زیبایی داره با اینکه ازدواج کرده و زایمان داشته اما حتی یه ذره شکم من در. جسم ایشون ندیدم و واقعا لذت بردم و به خاطر همین از زمانی که من ایشون رو دیدم همش به خودم میگفتم چقدر ایشون لاغرن چقدر خوشتیپن چقدر خوش چهره و جوان هستن و چقدر فرد موفقی هستن .چون در صحبتهاشون کامل رزومه ی خودشون رو گفتن .و من بسیار این فرد رو تحسین کردم
و بارها به خودم گفتم ببین با ازدواج و زایمان و هم میشه اینقدر لاغر بود و سایز دخترونه داشت اتفاقا برای لحظاتی ماسک خودشون رو در آوردن و من چقدر از چهره ی نچرال و ظریف و زیبای ایشون لذت بردم چقدر این فرد به دل من نشست و من بارها و بارها گفتم ببین چقدر میشه آدم با وجود ازدواج و بارداری اما زیبا و خوش تیپ بشه چقدر این تناسب اندام سن ایشون رو کم نشون میداد و انگار که هنوز دختر خانم مجردی بودن و من بسیار در ذهنم این خانم رو تحسین کردم و اتفاقا با گوش دادن به صحبتهاشون دیدم که چقدر خانم موفقی در زمینه ی شغلی خودشون هستن و این موفقیتها رو هم ربط دادم به تناسب اندام ایشون و در بقیه ی صحبتهاشون چقدر از شخصیت و طرز فکر این خانم خوشم اومد و اتفاقا ایشون در حرفهاشون اشاره کردن که من به لباس پوشیدن و اندامم اهمیت میدم به خاطر اینکه با دانش آموزانم ارتباط بهتری بگیرم و در کارم موفق تر بشم و ایشون گفتن من هر هفته یه دست لباس ست با رنگهای زیبا برای کارم دارم که دقیقا من تمام اینها رو ربط میدادم به تناسب ایشون یعنی موفقیت در کارشون و مدرک بالای تحصیلی (کارشناسی ارشد مدیریت) داشتن و اینکه با سن کم تونسته بودن در یک مدرسه ی ابتدایی سر شناس در شهرمان کار کنن و اینکه اینقدر دیسپلین خاص و زیبای برای کارشان داشتن و اینکه اینقدر زیبا از مهارتهاشون در آموزش صحبت میکردن وطرز برخورد عالی که با دانش آموزان داشتن و اینقدر ایشون سبک بودن و سریع بین میزها جابه جا میشدن و حرکت میکردن و کارها رو انجام میدادن که من لذت میبردم و اینقدر شاداب و زیبا و جوان بودن و اینقدر در کارشون اعتماد به نفس داشتن وبه خودشون اعتماد به نفس داشتن که من مجذوب این اعتماد به نفس در این خانم خوش اندام شدم که دقیقا هم خودشون چند دقیقه بعد به زبان آوردن که من میدونم چهره ای دلنشین وخوب دارم که تمام پسرهای شما از من خوششون میاد و من احتیاج به هیچ آرایش غلیظ وهیچ کاره دیگه ای ندارم و خلاصه من تمام این چیزها رو در ذهنم ربط دادم به تناسب اندام ایشون و گفتم میشود اتفاقا هم سن و سال خودم یا شاید دو سالی از من بزرگتر بود و من بارها و بارها باید بگم این همه آدم لاغر و متناسب در اطراف من هست که به راحتی متناسب هستن پس من هم به زودی یکی از این افراد خواهم شد و اما در ذهنم نجوایی بود که حتما این خانم کم خوراک هست و یا غذای بسیار کم و ناچیزی میخوره یعنی من هنوز ته ذهنم خوردن رو به چاقی ربط میدم وهنوز خودم رو آدم پر خوری میدونم که چاقی الانم حق من هست و من این فرمول رو هم کشف کردم.
اما الان که در دوره ی جدید هستم تنها منطق من برای لاغری درست رفتار کردن با مواد غذایی هست و تا زمانی که عالی رفتار و فکر نمیکنم من نمیتونم لاغر بشم و باید بیشتر روی این منطقم کار کنم تا به لاغری بیشتری برسم
به نام خدای مهربانم که هر لحظه هادی و حامی من هست .
من رویای تغییر کردن دارم و در بهترین حالت خودم شاد و پرانرژی دارم حرکت میکنم .
من با تمام وجودم خوشحالم که دارم به سمت بهتر شدن در تمام جنبه ها تغییر میکنم .(خدایا شکرت )
چرا آدمها راحت چاق میشن و با زجر لاغر میشن ؟؟ دقیقا مثل گذشته ی خودم که همینطور بودم به قول استاد من باید قبول کنم مدرک دکترا و فوق دکترا و حتی مدارک بالاتر رو در چاقی دارم .
من خودم یادم میاد حدودا ۲۰ سال درگیر لاغر شدن خودم بودم و این نشون میده در گذشته من در چاقی مهارت داشتم اما در لاغری مهارت نداشتم .
مهارت در هر کاری با اموزش دیدن و تکرار اونها به دست میاد پس باید در این سایت باشم لاغری رو اموزش ببینم و اونها رو تکرار کنم تا مهارت لاغری رو مثل هر مهارت دیگه یاد بگیرم و در اون مدرک فوق دکترا بگیرم .چقدر خوبه که در این سایت تناسب فکری هستم و خدا من رو برای لاغری به اینحا هدایت کرده تا من خیلی راحت و با یک زندگی عادی لاغر بشم درسته برای خودم این روش لاغری عادی شدهو سبک زندگی من شده اما وقتی یه شخص چاقی در اطرافم رو میبینم که با زور و جنگ و نخوردن خودش رو به سختی داره لاعر میکنه اون وقت قدر این هدایت خداوند رو بیشتر میدونم واقعا از این افراد چاق در اطراف من کم نیست و هر از گاهی اونها تلنگر خوبی برای من میشن که من از کجا به کجا هجرت کردم خدایا شکرت .
یکی از خانم های چاقی که پیجش رو دارم چهار روزی هست به قول خودش اراده کرده که لاغر بشه اونم از طریق روزه گرفتن و فقط،مایعات خوردن و نمیدونم چی که من دیگه دنبال نکردم و به قول خودش ۱۱۷ کیلو بوده بعد از چند روز شده ۹۷ کیلو و واقعا ذوق داشت و من با شنیدن این راه ها وحشت میکنم چه برسه اجرا کنم و در دلم میگم چقدر فشار و سختی بلخره کم میاری و رها میکنی و دوباره وزنت برمیگرده اما این شخص هدفش وزن ۷۰ کیلو هست و به قول خودش داره زجر میکشه تا لاغر بشه و اما من با عشق و لذت هر انچه بخوام میخورم و ازادی در تمام جنبه ها دارم و بسیار هم از خیلی ها و گذشته ی خودم لاغر تر هستم برای همین این راه برای من بسیار مقدس و ارزشمند هست .
من یادم میاد در اون دوران چاقی که برای لاغری تلاش میکردم و بعد کمی که رها میکردم و خسته میشدم همیشه در حال سرزنش خودم بودم و عداب وجودان از خوردن داشتم چون داشتم چاقتر میشدم .اما هیچ وقت نمیدونستم راه من غلط هست و من خودم مشکلی ندارم بلکه راه لاغری من غلط هست .
ما باید بدونیم ذهن ما در زمان تولد پاک و سفید هست و هیچ برنامه ای روی اون نیست فقط برنامه های اولیه برای زنده ماندن رو داره مثل نفس کشیدن و ضربان قلب و گردش خون و …برای همین افراد در جاهای مختلف دنیا طبق اون سبک و زبان اون منطقه اموزش مبینن و بزرگ میشن و تنوع زبانها و فرهنگ ها به وجود میاد .
من بارها در طول زندگیم یه سری مهارتها یاد گرفتم مثل رانندگی و اشپزی و خانه داری و بچه داری و ارایشگری و یا گل سازی و یا کامپیوتر و …و تمام اینها رو با رفتن سر کلاس و گوش دادن به اموزشها و عمل کردن به اونها یاد گرفتم پس چاقی رو هم من در گذشته شنیدم و یاد گرفتم و به اونها عمل کردم تا جسمم چاق شده .و حالا هم میتونم مهارت لاعری رو یاد بگیرم
من چون بارها شنیده بودم افراد بعد از ازدواج چاق میشن و نمونه های زیادی هم دیده بودم دقیقا یادم میاد خودم به محض اینکه نامزد کردم این فرمول در ذهن من روشن شد و من که زیر ۶۰ کیلو بودم کلی اضافه وزن پیدا کردم در حدی که دقیقا در شب ازدواجم ۱۲ کیلو اضافه وزن پیدا کردم و بالای هفتاد کیلو شدم و چقدر همه از قیافم راضی بودن اما یک سال بعد ازدواجم این اصافه وزن خیلی بیشتر شد و من در زمان کمی حدودا بیست کیلو اضافه وزن داشتم چرا ؟؟؟ چون انتظارم از خودم بعد از ازدواج چاقی بود پس چاقی هیچ ربطی به جسم و ژنتیک و ازدواج و قرص و د ارو و …نداره در ذهن ما فرمولهایی ایجاد میشه که نتیجه ی تمام اونها میشه چاقی و ما این فرمولها رو از اطرافیان و خانواده و رسانه و مدرسه و دوستان و فامیل و … یاد گرفتیم پس باید حسابی مراقب ورودی های ذهنم باشم و بارها به خودم بگم من انتطارم از جسمم لاغری هست و طبیعت جسم من لاغری هست و من باید هماهنگ با هدفم حرکت کنم تا لاغر بشم .
چقدر به من گفتن کم کاری تیرویید باعث چاقی تو میشه و اصلا این دارو ها نمیزاره که تو لاغر بشی اما خود من با همین دارو ها به محض ورودم به سایت کلی کاهش وزن داشتم و مدتها ثابت بودم تا چند وقت پیش که دوباره به خاطر یه قضیه ای کمی نگران بودم و هیچ غدا نمیخوردم و وحشتناک وزن کم کردم پس این حرفهای نادرست که میگن کم کاری تیرویید باعث چاقی میشه از کجا میاد ؟؟
من خودم دیگه هر حرفی رو باور نمیکنم و تمام دلایل چاقیم رو مثل ازدواج و قرص تیرویید و هورمونی و اشتها و کم فعالیتی و مواد عدایی و بارداری و زایمان و …رد میکنم و میگم من بدون هیچ مانعی به سمت لاغری حرکت میکنم و جسم من خودش هوشمند هست و بدون هیچ کار خاصی خودش رو لاغر میکنه .
من در خانواده ای بودم که تمام خواهر و برادرها با هم لاغر بودیم اما به شدت این باور رو داشتم بعد از ازدواج من چاق میشم و من خیلی راحت بعد از ازدواج چاق شدم .
من باور داشتم کم فعالیتی باعث چاقی من میشه و من بعد از ازواج چون خانه دار بودم چاقتر شدم.
من باور داشتم مواد غدایی غیر رژیمی باعث چاقی من میشن و چون از اونها میخوردم فکر میکردم باعث چاقی بیشتر من میشدن .
تمام اینها با هم جمع شدن و من رو چاق کردن .
افراد لاغر هیچ منطقی برای چاقی ندارن اما افراد چاق کلی منطق برای چاقی دارن یعنی افراد چاق کلی فرمولهای چاقی دارن مثلا غدا زیاد هست بخور غدا خوشمزه هست بخور عذا جدید بخوره غدا فست فودی بخور و یا همین یه امشبه بخور و یا میخوای خوش بگذره بخور و …من کلی فرمول داشتم که من رو وادار به خوردن میکردن و من رو به خوردن دعوت میکردن اما یک فرد لاغر اینطور نیست خیلی راحت خودش رو کنترل میکنه و میگه من الان نمیخوام . من در اون دوران چاقی به زور یه مدت رژیم کلی غدا نمیخوردم اما وقتی رژیمم تموم میشد با این ذهن چاق سخت بود لاغر بمونم چون از صبح تا شب بهم میگفت بخور و من چقدر بهش میگفتم نمیخوام بلخره در این کلنجار ذهنم پیروز میشد چون قدرت داده و من رو وادار به خوردن چیزهایی میکرد که نباید طبق رزیم میخوردم و به شدت حس نگرانی و ترس از چاقی داشتم و چاق هم میشدم .
این رو بگم در زمان خوردن حس لذت و خوشحالی داشتم و اما بعدش ناراحتی و ترس و گریه داشتم .
چقدر ذهنم من رو وادار میکرد بخور چون فقط یه امشبه چون اومدی دبیرون چون گوشت که دوست داری و یا چون خونه مامان هستی و الان بقیه میخورن و تو جا می مانی و همون نجوا که من رو وادار به خوردن میکردن بعد میگفت خاک به سرت خوردی الان چاق میشی الان سه کیلو اضاف میکنی و …. و این همان زبان بین المللی چاقی هست .
من چقدر راحت زبان فارسی رو یاد گرفتم بدون زحمت و تمرین کردن و نوشتن و … من این زبان رو یاد گرفتم اما همین من که میخوام انگلیسی رو یاد بگیرم دیگه یکم سخته باید بخونم و بنویسم و گوش بدم و … چون دیگه من در فضای انگلیسی نیستم .در فضای فارسی زبان ها هستم پس برای یاد گیری انگلیسی باید تلاش کنم .و زبان لاعری هم مثل یاد گیری زبان انگلیسی هست چون کل ذهن من پر از زبان چاقی هست .پس زبان لاغری رو باید یاد بگیریم .
تمام افراد لاغر فابریک از هیچ کدوم از این روشهای لاغری استفاده نکردن که لاغرن اونها هیچ کار خاصی نمیکنن و لاغر هستن اونها هر گز از ورزش،و رژیم و قرص و دمنوش و … استفاده نکردن پس ما هم نباید استفاده کنیم .
افراد لاعر چاقی رو یاد نگرفتن اما ما چاقی رو یاد گرفتیم در حالی که پیش فرض همه ی انسانها لاغری هست همانطور که خدا به همه دو گوش و د چشم و یک دماع و … داده هیچ وقت از دستش در نمیره بعضیها رو چاق کنه و بعضی ها رو لاعر کنه پیش فرض ذهن همه ی ما ادم ها لاغری هست .
من خودم باور داشتم فعالیت نکنم چاق میشم اما دخترم که هیچ فعالیتی نداره و همش داخل خونه هست و همسرم که کارش پشت میزی هست به شدت لاغر هستن
من خودم باور داشتم ازدواج در خانواده ی ما باعث چاقی میشه اما خواهر خودم که سالها هست ازدواج کرده به شدت لاعر هست یا خواهر همسرم یا دوستم و ….
من خودم باور داشتم مواد غدایی باعث چاقی من میشن اما همسرم و دخترم و پسرم از همین مواد عدایی میخورن اما به شدت لاعر هستن .
من خودم باور داشتم قرصهای من باعث چاقی من میشن اما من با همین قرصها کلی وزن کم کردم و دیگه این حرف رو قبول ندارم .
من باور داشتم اشتها دارم و اون من رو وادار به خوردن میکنه و من نمیتونم کاری کنم اما دیگه میدونم خودم مسول جسم و زندگی خودم هستم و چیزی به این نام در جسم من وجود نداره .
من باید با رفتارهای متناسب گونه و افکار متناسب گونه به خودم و جهان ثابت کنم که من احساس لیاقت برای لاغری دارم
من احساس لیاقت برای لاغری در جسمم دارم پس به زور میوه نمبخورم .
من احساس لیاقت برای لاغری دارم پس به زور خونه مادرم از روی گاز غدا نمیخورم .
من احساس لیاقت برای لاغری دارم پس از روی اینکه عدای امروز خوشمزه هست عدا وارد جسمم نمیکنم .
من احساس لیاقت برای لاعری دارم پس باقی مانده ی عذای بچم رو داخل ظرف نمیخورم