0

گام ۸: علت اصلی چاقی چیست؟

علت اصلی چاقی
اندازه متن

علت اصلی چاقی موضوع مهمی است که درک آن می تواند پاسخ بسیاری از ابهامات ذهنی درباره چرا چاق شدن و لاغر نشدن را واضح می کند.

برای بسیاری از افراد چاق علت اصلی چاق بودنشان واضح نیست. آنها نمی دانند چرا چاق شدند. حتی اگر دلایل مختلفی برای چاقی خود داشته باشند اما نمی دانند واقعا علت اصلی چاقی آنها چیست!

سی و پنج سال چاق بودم و در این سال ها بارها برای لاغر شدن از روش های مختلف اقدام کردم اما نتیجه نهایی همیشه چاقی بود.

علت اصلی چاقی من چیست!

همه ما دلایل مختلفی برای چاقی خود داریم و آنها معمولا از طریق شنیده های ما از دیگران یا دیدن نمونه های مشابه مانند خودمان در ذهن ما ایجاد شده اند اما این واقعیت ماجرا نیست.

من در سال هایی که چاق بودم مهمترین دلیل چاقی خودم را ژنتیکی بودن چاقی می دانستم چون بارها از والدین و اطرافیانم شنیده بودم که ژنتیک خانوادگی ما چاقی است و من شبیه عموهایم هستم.

از همان کودکی در عین حال که چاق بودم اما درباره موارد دیگر مانند طاس شدن هم به من وعده می دادند که چون شبیه عموهایت هستی حتما طاس می شی.

هر فردی که اضافه وزن دارد برای وضعیت خود دلایل مختلفی دارد که مجموع این دلایل باعث ایجاد انتظار چاقی و چاق تر شدن در ما می شوند.

هربار که برای لاغر شدن تصمیم می گرفتم از روش های لاغری استفاده کنم قبل از شروع می دانستم که من لاغر شدنی نیستم و حتی اگر لاغر شوم دوباره چاق خواهم شد اما رنج چاقی سبب می شد با تمام ناامیدی از لاغر شدن بارها برای لاغر شدن از طریق روش های مختلف اقدام کنم.

نکته جالب توجه این بود که هربار تصمیم به لاغر شدن می گرفتم، از همان هفته اول مادرم از من سوال می کرد: تو که لاغر بشو نیستی چرا باز داری رژیم میگیری؟!

شنیدن این جمله از زبان مادرم و افراد دیگری که خودشان چاق بودند سبب شده بود که لاغر شدن در ذهن من کار واقعا سخت و دست نیافتنی باشد.

به لطف خدا زمانی که تصمیم گرفتم از قدرت ذهن برای لاغر شدن استفاده کنم اولین مطلبی که درک کردم کشف علت اصلی چاقی بود اینکه ذهن من چاق شدن را یاد گرفته بود و من برای یادگیری چاق شدن ذهنم کار خاصی انجام نداده بودم و اصلا از این موضوع اطلاع نداشتم.

اما در مفابل همیشه برای لاغر شدن این من بودم که تصمیم می گرفتم لاغر شوم و اتفاقا این تصمیم همیشه برای من با زجر و ناراحتی همراه بود.

همه ما در زندگی برای یادگیری موضوعات مختلف تحت آموزش قرار گرفته ایم. این کاملا طبیعی است که وقتی تحت آموزش قرار می گیری انتظار یادگرفتن در شما ایجاد میشود.

حالا تصور کنید شما چاق شدن را از اطرافیان خود یاد گرفته باشید. این طبیعی است که انتظار چاق شدن در شما ایجاد شود و در واقع علت اصلی چاقی همین آموزش دیدن چاق شدن است نه ژنتیک و سوخت و ساز و هر دلیل دیگری.

در جستجو برای درک قوانین ذهن به این درک رسیدم که ما می توانیم به ذهن خود موضوع جدیدی را آموزش دهیم و از طریق تکرار و تمرین آموخته ها را به مهارت خود در زندگی تبدیل کنیم اما هرچقدر تلاش کنیم نمی توانیم مهارت خود را از یاد برده و به طور کامل آن را فراموش کنیم.

علت اصلی چاقی

علت تدام چاقی چیست؟

ما نمی توانیم آنچه آموخته ایم را فراموش کنیم. این تنها علت تداوم چاقی و در واقع علت اصلی چاقی است.

روشی برای فراموش کردن آنچه یاد گرفته ایم وجود ندارد.

ذهن، مانند جاده ای یک طرفه است که فقط می تواند یاد بگیرید و نمی تواند فراموش کند.

توانایی مغز برای آموختن بی نهایت است اما نکته مهمی که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که: ما انتخاب می کنیم چگونه از اطلاعات ذخیره شده در مغز خود استفاده کنیم.

شما می توانید بی نهایت اطلاعات در مغز خود ذخیره کنید اما از آنچه دوست دارید فقط استفاده کنید.

استفاده کردن از اطلاعات باعث در دسترس تر بودن آنها در مغز ما می شود.

به همین دلیل است که موضوعات تکرار شونده در زندگی را به خوبی به یاد می آوریم اما موضوعی که کمتر مورد استفاده قرار می گیرد را اگر بخواهیم به یاد بیاوریم باید مقداری فکر کنیم که این فکر کردن همان جستجو کردن در بین انبوده اطلاعات ذخیره شده در مغز است.

وظیفه ذهن در زندگی

وظیفه هدایت ما در زندگی به عهده ذهن است.

ذهن ما با استفاده از آموزش هایی که ما یاد گرفته ایم مسیر حرکت ما در زندگی را مشخص می کند.

چاق شدن موضوعی بوده است  که ما از گذشته آن را یاد گرفته ایم و در به کار گیری اصول آن به درجه استادی رسیده ایم و نتیجه این آموزش، جسمی است که الان مالک آن هستیم. پس علت اصلی چاقی خودمان هستیم حتی اگر اطلاع نداشته باشیم.

چاق شدن از معدود آموزش هایی است که نیاز به بازنگری و به روزرسانی ندارد، چون ذهن ما بر اساس همان آموخته های پیشین خود عمل می کند.

علت اصلی چاقی مداوم و مرحله ای این است که برای چاق تر شدن نیاز به آموزش جدید و یادگیری مهارت های بیشتر نداریم و تنها با تکرار همان آموخته های قبلی می توانیم بارها چاق تر شویم.

تنها راه ممکن برای لاغر شدن؟!

در تمام روشهایی که فرد چاق برای لاغری استفاده می کند تنها جسم خود را تحت فشار فیزیکی قرار می دهد چون تصور او این است که علت اصلی چاقی او جسم می باشد و با این کار تلاش می کند تا از طریق محروم کردن جسم خود از دریافت مواد غذایی یا تحت فشار گذاشتن جسم خود از طریق انجام فعالیت های ورزشی سنگین مقداری از وزن خود را کاهش دهد.

همانگونه که شما با تحت فشار گذاشتن خود نمی توانید رانندگی کردن، خیاطی کردن، نقاشی کشیدن و یا هر دانش دیگری را فراموش کنید، با تحت فشار گذاشتن جسم خود نمی توانید چاق شدن را به فراموشی بسپارید.

از آنجایی که برای کاهش وزن و سایز، لاغر شدن را یاد نگرفته اید مسلما بعد از اتمام مراحل رژیم یا ورزش به وزن قبلی خود بر می گردید چون مجددا بر اساس آموخته های قبلی خود برای چاق شدن رفتار خواهید کرد و سبب می شود که این سوال در ذهن شما ایجاد شود که با این همه تلاش و تحمل سختی برای لاغر شدن چرا لاغر نمی شم؟

یاد گرفتن یا آموختن از طریق تعامل بین مغز و ذهن انجام می شود و جسم نمایش دهنده میزان مهارت شما در یادگیری است. همچنین از طریق جسم با تکرار و تمرین آنچه آموخته ایم مهارت خود را در اجرای آموخته ها بیشتر می کنیم.

بنابراین از طریق جسم به تنهایی نمی توان مهارتی را آموخت و حتما باید یادگیری از طریق ذهن صورت پذیرد و سپس با جسم آنچه آموخته ایم را تکرار و تمرین کنیم یا یادگیری ما کامل تر و مهارت ما در اجرای آموخته ها بیشتر شود.

در فرایند چاق شدن دقیقا این پروسه را طی کرده ایم.

علت اصلی چاقی ما افراد این است که ابتدا چاق شدن را از طریق ذهن و توسط اطرافیان یاد گرفته ایم سپس جسم ما با تغییر وضعیت دادن و چاق شدن آنچه آموخته ایم را به معرض نمایش و تمرین قرار داده است و با تکرار چاق تر شدن مهارت ما در چاق شدن هر روز بیشتر و بیشتر شده است.

پس اگر تمایل دارید لاغر شوید و مهمتر از آن لاغر بمانید باید لاغرشدن را ابتدا از طریق ذهن خود بیاموزید و سپس با جسم خود لاغر شدن را تمرین کنید و در این کار استمرار داشته باشید تا آنچه درباره لاغر شدن آموخته اید در جسم شما نمایان شود.

هیچ راهی دیگری برای لاغر شدن وجود ندارد.

همانگونه که همه افراد چاق، چاق شدن را از والدین، رسانه ها و … آموخته اند. این علت اصی چاقی است و اکنون باید لاغر شدن را یاد بگیرند.

با این تفاوت که لاغر شدن را خودمان باید یاد بگریم. آنهایی که به ما چا شدن را آموخته اند توانایی آموزش لاغر شدن به ما را ندارند.

با توجه کردن به تصاویر افرادی که با تصمیم گرفتن برای یادگیری لاغر شدن از طریق ذهن توانسته اند شرایط جسم خود را از وضعیت چاقی به لاغری تبدیل کرده و شگفتی سازان لاغری با ذهن شوند می توانید به اهمیت موضوع یادگیری لاغر شدن بیشتر پی ببرید.

اهمیت این موضوع سبب شد تا از طریق این فایل آموزشی مطالب مهمی درباره علت اصلی چاقی و چگونه یادگیری چاقی را با شما دوستان عزیز به اشتراک قرار دهم.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای درک بهتر علت اصلی چاقی باید به سوابق یادگیری مهارت های خود در زندگی رجوع کنید. چاقی مهارتی است که به مرور در زندگی آن را یاد گرفته ایم اما عدم آگاهی سبب می شود دلایل اشتباه برای چاقی خود داشته باشیم.

  • مواردی که در زندگی از طریق آموزش یاد گرفته اید را شرح دهید.
  • درباره افزایش مهارت خود پس از یادگیری و تمرین آموزش ها شرح دهید.
  • شباهت چاق شدن با سایر مهارت هایی که یادگرفته اید را شرح دهید.
  • چگونه مهارت شما درباره چاق شدن بیشتر شده است.
  • دیدگاه خود درباره یادگیری مهارت لاغر شدن را بنویسید.
  • آیا در روش های قبلی که برای لاغر شدن استفاده کرده اید مهارت لاغر شدن را یاد گرفته اید؟
  • پروسه یادگیری لاغر شدن و ارتباط انجام تمرینات با افزایش مهارت لاغری و در نهایت لاغر شدن را شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.08 from 130 votes

https://tanasobefekri.net/?p=10111
برچسب ها:
270 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار eli_naz_188@yahoo.com
      1400/02/21 12:09
      مدت عضویت: 1109 روز
      امتیاز کاربر: 195 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,370 کلمه

      سلام به استاد و دوستاي عزيزم

      گام هشتم

      چرا چاق شدم من؟ چرا لاغر نميشم؟

      لاغر كه حالا دارم ميشم كي گفته نميشم؟! ☺️🥰

      اما اين سوال گذشته س چرا قديما چاق شدم و  لاغر نميشدم؟

      من هر روز كه بيشتر فايل گوش ميدم بيشتر جوابام كاملتر ميشه و ليستم از اون دلايلي كه چرا چاق شدم هي اضافه ميشه.👌🏻

      حالا امروز مينويسم كه تا به امروز چه مواردي رو شناسايي كردم كه چرا چاق شدم و اين چه عواملي بود كه باعث ميشد من نتونم لاغربشم؟

      ١)من   “احساسم”   نسبت به خودم در تمام مراحل زندگيم حس چاقي بود

      حتي زماني كه لاغر بودم هم حس ميكردم چاقم .

      من اولين مشكلم احساسم بود.

      مگه ميشه يه نفر كل زندگيش حس خوبي راجع به خودش(اندامش)نداشته باشه؟

      بله ميشه اون منم

      اولين ضربه احساسم بود .

      اين گزينه به خودي خود نابودگره تمام اهداف و دستاوردهاست.

      من حسم منفي بود

      حس خوبي به خودم نداشتم

      حس خوبي به غذايي كه ميخوردم نداشتم

      حس خوبي به ميزان غذايي كه ميخوردم نداشتم

      حس خوبي بعد خوردن غذام نداشتم

      خس خوبي قبل خواب نداشتم

      حس خوبي موقع بيدار شدن صبح نداشتم

      حس خوبي به لباسي كه ميپوشيدم نداشتم

      حس خوبي به اندامي كه توي آينه ميديدم نداشتم

      اصلا حس خوبي به اين انسان نداشتم

      من نميگم كه امروز من متحول شدم و صدرصد حسم به خودم عاليه

      اما هر روز تلاش ميكنم كه حسمو به همه ي چيزهايي كه قبلا بد بود بهتر كنم

      چون راه ديگه اي ندارم

      چون تنها راه رسيدن من نه تنها به لاغري بلكه به ساير اهدافم تصحيح نوع احساسم به مسائله.

      من تو موارد زيادي در زندگيم موفقم و وقتي حالا اونارو اناليز ميكنم ميبينم كه من در موارد موفقيتم اخساسم هميشه مثبت و اميدوار بوده.

      مثال:

      من تو ٢٦ سالگي تو يه كمپاني بزرگ مدير يك دپارتمان بودم و درامد نسبتا خوبي داشتم.

      اما من توي ذهنم آرزوهاي بلندتري داشتم و ميدونستم من براي اون شغل آفريده نشدم چون ازش لذت نميبردم.

      من تصميم گرفتم حرفه اي رو باد بگيرم كه دوسش دارم و بتونم بيزينس خودمو داشته باشم و از شغلم لذت ببرم.

      من در طول مسير رسيدن به هدفم تنها به لذت و نتيجه ي عالي فكر ميكردم.

      من به ريسك اين كار اهميتي نميدادم.

      شروع كردن از صفر من رو از تصميمم منصرف نميكرد چون نيروي قدرتمندتري بمن ميگفت تو ميتوني و حتما از عهدش بر مياي.

      همه ي خونواده و دوستانم گفتن كه كار اشتباهي ميكنم كه از شغل با درامد ثابت و مطمئن استعفا ميدي و شغلي جديد با مشتري صفررو رو پاي خودت  و تنها شروع مي كني.

      اما حس من در تمام مسير مثبت بود.

      البته كه من نگران بودم ،البته كه توي دلم ميگفتم اگه نشه چي ؟،اما احساس مثبت و قوي كه ميگفت تو موفق ميشي برو من پشتتم خيلي زورش بيشتر از همه حرفا ي توي دلم و همه حرفاي كل دنيا بود.

      در نهايت من كارم رو شروع كردم و توي تنها ٦ ماه فوقالعاده موفق و معتبر شدم.

      “احساس “

      اين عامل پيچيده و سرنوشت ساز

      ميتونه نتيجه ي يك معادله رو كاملا برعكس كنه.

      حالا كه به موضوع شكست در لاغريم بر ميگردم و مرور ميكنم احساسمو ميبينم كه احساسم هيچوقت با من يار و همگام نبوده.

      حالا كه وارد مسير لاغري با ذهن شدم خيلي تلاش ميكنم كه احساسم رو خوب و مثبت نگه دارم

      خوشحال و شكر گزار از خواب بيدار شم

      خوشحال تحرك كنم

      خوشحال بخورم

      خوشحال به خودم نگاه كنم

      لبخند بزنم به صورتم

      و بگم كه طوفان بخير گذشت و من كنارتم تا با هم با احساس نو از نو بسازيم پايه هاي ذهن رو.

      ٢)”باورهاي ” من

      و اين باورهاي من

      امان از تمام باورهاي منفي و غلط من!🤦🏼‍♀️

      من بعد اشنايي با اين دوره تمام باورهام غلط از آب در اومد!😅

      باورهاي من مبني بر دلايل و بهانه هاي چاقيم همه غلط بود!

      -من چاق شدم چون مدل بدنم اينه!

      -چون هورمون هام بالانس نيستن

      -چون آهنم كم شد بهو شيريني زياد خوردم

      -چون سنم شد سي سال

      -چون من كلا متابوليسمم پايينه

      -چون خانوما خدادادي بافت چربيشون بيشتر از عضله هست

      -چون من شغلم بي تحركه

      -چون من از ورزش خوشم نمياد

      -چون من روزي ٨ ليوان اب نميخورم

      -چون من خيلي مواد شيرين دوست دارم

      -چون من نون ميخورم

      و تمام اين عوامل بيروني كه من باور داشتم عامل چاقي من هستن

      باور داشتم :

      -رژيم تنها راه صحيح لاغريه

      -ورزش تنها راه صحيح خلاصي از شر چربي هاست

      -كم بخور زياد تحرك كن

      -من بي اراده ام همه با اراده ان

      -من تا ابد محكوم به چاقي ام

      -بايد معدمو كوچيك كنم والا من تا اخر عمرم همينم

      لاغرا ژن شون با ماها فرق داره اونا استعداد ندارن ما داريم

      -من اشتهام خيلي زياده و غير قابل كنترله

      و ….

      تمام اين باورهاي مسموم چطور ممكنه بزاره من لاغر بشم آخه؟

      چرا اينارو به ما ياد ندادن؟

      چرا ٩٠٪؜ كسايي كه ادعاشون ميشه ميدونن و ميخوان كمك ما كنن دستشون رو روي نون و برنج و شيريني و روغن و… ميزارن چرا كسي اصل حرفو حرف حقو نميزنه ؟

      به يقين كه اينم نوعي سياسته …

      ما هم مثل تشنه لباي اسير دربه در دنبال يه قطره آب؟

      بله دوستاي گلم من دومين خطام باورهاي تماما غلطي بود كه راجع به تمام محتواي چاقي و لاغري و خودم داشتم و خداروشكر سعي ميكنم روي موارد بيشتري از اين باورهاي بيهوده خط قرمز ❌ بكشم.

      هر چه تعداد بيشتري باور غلط خط بخوره من به هدفم آسونتر و سريعتر نزديكتر ميشم.🙏🏻

      ٣)مورد سوم كه ميتونم بگم “گفتارهاي كلامي ”من بود.

      چي از زبون من گفته ميشد راجع به چاقي و لاغري؟

      همه بيان ضعف من بود.به دوستان و نزديكام و دكترم و مربي باشگام و هر كسي كه اعتماد ميكردم ميگفتم:

      -من استعداد چاقيم زياده

      -من آبم ميخورم چاق ميشم

      -من از بچگي اينطور بودم

      -من از ورزش خوشم نمياد واسه اينه

      -من نميتونم خودمو كنترل كنم شيريني ميخورم

      -من قبل خواب بي اراده ميشم هله هوله ميخورم

      و …

      من خودمو در مورد لاغري و تناسب اندام چطور به جامعه و بيرون از خودم معرفي ميكردم؟

      -من خودم رو به عنوان كسي كه بارها تلاش كرده ولي مشكلش اينه كه لاغر نميشه معرفي كردم

      اين توصيف من وصف يك انسان شكست خورده و ضعيف در مورد موضوع لاغري بود

      مسلما ذهن من هم قبول ميكرد هر چه كه من درباره خودم توصيف ميكردم و طبق اون توصيف برنامه ريزي ميشد كه حركاتي وواكنشهايي در جهت محقق كردن اون گفته هاي من راجع به خودم انجام بده.

      ميخواست من رو به اون حقيقت كلامي نزديك كنه پس من چاقتر ميشدم و يا اصلا لاغر نميشدم.

      ☝🏻حالا ياد گرفتم حتي يك جمله و حتي يك كلمه در مورد خود فعليم و وزن فعليم و اينكه چرا اين شكليم به هيچ كسي نگم حتي زير لب به خودمم هم نجوا نكنم.

      گفتارم رو كنترل و سازماندهي ميكنم در جهت لاغري:

      -من انسان متناسبي هستم

      -من فوق العاده خوش هيكلم

      -من فوق العاده با استعداد و با اراده ام

      -هر وقت كه اراده كردم لاغر شدم

      -من لاغر و متناسب هستم

      -لاغري براي من آسونترين كار دنياست

      -من با ارزشم

      -من همين الانشم خيلي متناسبم 

      -من با قدرت و بي نظيرم

      -من خود خدام

      حال كه گفتارم رو تصحيح كردم ذهنم هم تمام برنامه هاشو طبق اين گفته هاي من خواهد ريخت و منو در مسير لاغري جلو خواهد برد.

      ٤)مورد ديگه حرفهايي بود كه من “ميشنيدم” .

      چه شنيده هايي رو گوشهاي من ميشنيد تا منو چاقتر كنه؟

      تمام محاوره هاي غلط حول انواع رژيم

      -فلان رژيم ١٤ روزه لاغر ميكنه

      -فلاني زيره رو قاطي ماست كرد ٢٠ كيلو كم كرد

      -دوستم:من معدمو عمل كردم ٣٥ كيلو كم شدم

      -متخصص تغذيه:يك بسقاب برنج ٤٥٠ كالري داره

      -مربي باشگاه:حركات هوازي به تنهايي باعث لاغري نميشه بايد وزنه بزني

      -همسايه:از ساعت ١٢-٨ بخور بقيه روز نخور كلا چربيات آب ميشه

      -اون يكي دوستم:ما كلا هيچوقت لاغر نميشيم دنيا دو روزه بيا بريم بيرون غذا بخوريم

      -فلان مرد:من عاشق زناي پُرم

      -تو راديو ماشين:پادكست صوتي لاغري با رژيم گياهخواري

      -تو فضاي مجازي:حرفاي فلان مدل لباس در مورد نخوردن غذا و فقط آب و مايعات خوردن

      و….

      اين شده بود زندگي من

      گوشهاي من فقط حرفهاي راجع به اينكه چطور لاغر بشيم رو گوش ميداد و براش جذاب بود

      همه ي اون اطلاعات بي ريشه و غلط واسش جذاب بود!

      ميشنيد

      ميداد ذهن ناخوداگاهم

      اونم كه آماده باش شروع به برنامه ريزي

      بنويس همه ي برنامه هايي كه اين راجع بهش گوش ميده

      چي گوش ميده؟

      فقط چاقي فقط اينكه چجور لاغر شه چون چاقي دردشه

      چون چاقي خيلي واسش سنگين تره از لاغري

      آهان ن ن

      يعني چاقي واسش مهمه

      پس بزار جوري برنامه بريزم كه اينو به اون چيزي كه واسش سنگين و مهمه برسونم (چاقي)

      يعني اين  ذهن ناخوداگاه گيجه!

      هر چي كه روش تمركز كني تورو تو مسير تحققش ميزاره!

      نميتونه تشخيص بده كه آقا من از چاقي نگفتم كه خوشم مياد نميخوام كه چاق شم 😲

      ذهن كاري به اينا نداره تو كه فقط به چاقي قدرت دادي و هي راجع بهش گوش كردي اون برداشتشو كرد و تمام .حكم چاقيو صادر كرد رفت.⚖️✍🏻

      خب حالا توي مسير لاغري چيكار ميكنم؟

      من محاله به هيچ بحثي در مورد چاقي وارد بشم و گوش بدم .

      نه تلويزيون نه صوتي نه از آدما و محواره

      هيچ چيز

      گوش من فقط فايلاي صوتي لاغري با ذهن استادو گوش ميده

      گوش من فقط اطلاعات صحيحو گوش ميده و ذهن من طبق اون شنيده هاي مربوط به لاغري برنامه ريزي ميكنه تا در اينده اي نزديك تو هرموقيعت زماني و مكاني منو در مسير لاغري جلو ببره.

      ٥)مورد ديگه “تصوير سازي “من هست.

      من چه تصويري از خودم داشتم در مسير چاقيم؟

      تصاوير چاق و منفي

      تصوير سازي من از خودم چاق بود

      تصوير سازي من راجع به مكانها و زمانهايي كه در آينده توش ميخواستم باشم يك تصوير چاق بود كه من رو نگران و نا اميد ميكرد

      -هفته ديگه با بچه ها بريم بيرون واسه شام من تو عكس چاق ميوفتم

      -من قراره با فلاني برم بيرون ميگه چقدر هيكلش چاق شده

      -خدايا من قراره برم عروسي تو فلان تاريخ حالا همه فاميلا كه منو نديدن ميگم الهام بازم چاق شده

      -فلان لباس كه من خريدم اخه تا فلان روز كه تنم نميشه برم يه لباس ديگه بخرم من كه ميدونم لاغر نميشم.

      آيا من تصوير الهام متناسب رو توي آينده ي نزديك و دورم در ذهنم ترسيم ميكردم؟

      به قطع جواب نه هست.

      من خودم رو محكوم به اضافه شدن بيشتر وزنم و چاقي بيشترم ميدونستم و تمام تصاوير حال و آينده ي من در ذهنم تصاوير متناسب و خوش اندام نبود.

      تصاوير ناراحت و نگران و خجالت زده از اضافه وزنم بود.

      اصلا نميتونستم به اين فكر كنم كه خب گيرم تا فلان تاريخ وزنت كم نشه گيرم همه توي جمع بگن الهام ١٠ كيلو چاق شده

      اصلا آيا اين تمام ماجراست؟

      اصلا هيچ دليل ديگه اي براي حضور تو در اون جمع وجود نداره؟

      اصلا يعني هيچ شاخص بارز و ارزشمندي جز اضافه وزنت براي تو توي ذهنت وجود نداره كه بهش افتخار كني و ببالي؟

      جواب من در گذشته:

      خير نيست

      من اگه چاق باشم ساير دستاوردهام اونقدر كم رنگه كه كسي حتي فرصت شناسوندن من رو به اونها نميده و يا اينكه من اصلا عامل تمايزي در وجه اول ندارم كه منو از بقيه جدا كنه

      اصلا كسايي كه متناسبن فقط حق غرور به خودشون دارن و اونها كاملترين و با اراده ترين انسانهان .

      من اينطور فكر ميكردم اينطور باورسازي ميكردم و اينطور تصويرسازي ميكردم و نتيجه طبق هميشه شكست من در لاغري توي بازه يزماني تعيين شدم بود.

      چون ذهنم با من ياري نميكرد

      و من بي نهايت خسته از ذهن نا فرمانم بودم و براي تنبيه نافرماني ذهنم جسمم رو شكنجه ميكردم 🤦🏼‍♀️

      واي بر من

      كلا اشتباه روي اشتباه بود.

      جالبه اين كه من توي هر جمعي ميرفتم و ميرم همه جز تعريف و تمجيد چيز ديگه اي نبود و با خسرت به من و زندگيم نگاه ميشه و من تنها شاكي و ناراضي ه اين بازيم.

      طفلي مامانم تمام طول عمرم بمن خسته شد از بس تكرار كرد كه من از بيرون اون چيزي كه خودم راجع به خودم فكر ميكنم نيستم.

      اما ميدونين چيه ؟

      يك دنيا هم بهت بگن (آره )اگه يه ذهن غلط برنامه ريزي شده توي سرت باشه مگه (نه ).

      اينه 

      اينه قدرت ذهن 🧠

      و اينطور بود كه در نتيجه ي اين ٥ دليل مهم و حياتي من هيچوقت به لاغري نرسيدم و چاق. شدم و چاق موندم.

      بچه ها 

      امروز كه بيدار شدم حس خيلي خوبي داشتم.

      حس فرمانروا تا حالا داشتين؟

      حس برتري چي؟

      من حس قدرت و فرمانروايي داشتم.

      استمرار من در گوش كردن به فايلها و انجام تمرينهاي ذهني خودش رو داره كم كم توي جسمم و ذهنم و نگرشم نشون ميده و زندگي من حالا روزنه ي روشني داره كه روز به روز بازتر ميشه و روزها ي من رو نوراني تر ميكنه.

      من امروز تصميم مهمي گرفتم.

      من تصميم گرفتم استفاده از قدرت ذهن رو نه تنها در موضوع لاغري بلكه در تمام موارد ديگه ي زندگيم هم دخيل كنم.اگر ذهن من قابليت تحقق تمام آرزوهاي منو داره چرا كه نه؟

      موضوع لاغري براي من اهميتشو تا خدودي از دست داده.

      چون من به اين نتيجه رسيدم اين كوچكترين و ساده ترين كاريه كه ذهن من بطور طبيعي طبق يك فرايند روزمره ميتونه از پسش بر بياد ومن هم ناظر كيفي كارش خواهم بود چون تازه راه افتاده!

      ولي من ميخوام زمانم رو بيشتر صرف مسائل مهمتر و دستاوردهاي با ارزشتر كنم

      وقتش رسيده كه از تمام ذهنم با تمام قابليتش كار بكشم.

      ميخوام هدفها و آرزوهاي بزرگي كه از نظرم غير قابل تحقق ه بنويسم و به ذهنم تمرين بدم كه در مسير تحقق اونها حركت كنه.اين ذهنم كلا برده ي منه هر جا كه بگم ميره ☺️😄

      فقط بايد پله به پله و برنامه ريزي شده تعليمش بدم كه راههاي فرعي رو نره.

      ميدونين دوستاي عزيزم

      يه مثال ميزنم

      مثلا واسه تولد برادرم ميخوام براش يه گوشي موبايل بخرم اما اينو به مامانم نگفتم.

      مامانم نميدونه برنامه ي من خريدن گوشيه ميگه تولد داداشته ميگم براش يه كادويي چيزي بخر يه ادكلن يا …

      من ميگم مامان ادكلن چيه من واسش گوشي ميخرم لياقتش بيشتر از اين چيزاي كوچيكه.

      خب استاد

      حالا من دقيقا تو زندگيم همچين حسي دارم

      من به اين سايت به نيت لاغري وارد شدم

      اما بعد دو هفته ميبينم لاغري خيلي كمه اين كه چيزي نيست من توجه ام و انرژيمو به جاي لاغري ميخوام به آرزوهاي بزرگتر بدم

      چون فهميدم كه با ذهنت را بياي باهات چجوري راه كه سهله ميدووه !🏃🏼‍♀️🏃🏽‍♀️

      حالا اگه من ذهنم اينقدر زرنگو و نابغس حيف نباشه ازش فقط لاغريو بخوام!؟

      من ازش يه ارزو و هدف بزرگتر ميخوام اين ريزه ميزه ها خودشون توي مسير تحقق اون آرزو بزرگه محقق ميشن!

      از امروز فعاليتها و تحقيقاتم رو در زمينه هاي ديگه رو هم شروع خواهم كرد و شمارو هم در جريان خواهم گزاشت.

      من يه انسان آزاد و رها و مجرد و موفق و جوان هستم و همه چيز براي شروع كار رو دارم و اون ذهنمه.اون موارد ديگه هم كمك كننده ان.

      من تو زندگيم از نقطه ي زير صفر براي تولد موفقيتهاي بزرگم شروع كردم حالا كه بالاي صفر ايستادم و تجربه هم دارم با تمركز و برنامهريزي ذهنم نتيجه م هزاران برابر خواهد بود.🏆🥇

      دوستاي گلم

      هدفهاتون رو بزرگ در نظر بگيريد

      غير ممكن ها رو ممكن تصور كنيد

      به آرزوهاتون لقب غير محال نديد

      تنها كافي ست ذهنتون رو باور كنيد و بهش ميدون بديد.

      بياد داشته باشيد ما هيچ اما هيچ تفاوتي با موفق ترين انسان روي كره زمين نداريم.

      پيش بسوي برنامه ريزي و تغذيه صحيح ذهن و اصلاح باورها 💪🏻💪🏻💪🏻

      دوستدار همگي

      الهام ❤️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم