0

کدنویسی ذهن برای لاغر شدن

کدنویسی ذهن برای لاغر شدن
اندازه متن

بسیاری از افراد چاق سال هاست برای لاغر شدن تلاش می کنند. آنها سعی کرده اند تا از طریق روش های مختلفی لاغر شوند اما هرگز موفق نشده اند چون لاغر شدن فقط از طریق کدنویسی ذهن برای لاغر شدن امکانپذیر است.

از چند سال گذشته با کشف کامپیوتر موضوع کدنویسی پدیدار شد و درواقع زبان گفتگو با کامپیوتر کدهایی بود که به طریق خاصی برای کامپیوتر قابل درک بود و کامپیوتر از طریق آن کدنویسی به دستورات انسان واکنش نشان می داد.

از آن روزگار تا به امروز پیشرفت بسیار زیادی در زبان های برنامه نویسی ایجاد شده است و انسان های زیادی از طریق کدنویسی خواسته های خود را به کاپیوتر می دهند و پاسخ مناسب از آن دریافت می کنند.

در واقع پاسخ کامپیوتر به درخواست انسان، واکنش به خواسته های انسان است که از طریق زبان های برنامه نویسی برای کامپیوتر تعریف شده است.

کامپیوترها به خودی خود قادر به حل مسائل و خواسته های انسان ها نیستند مگر اینکه از قبل از طریق کدنویسی برای آنها تعریف شود که هر خواسته ای چه پاسخی دارد.

نکته قابل توجه این است که فقط عده ای که زبان برنامه نویسی را می دانند برنامه های کامپیوتری را می نویسند و سایر انسانها فقط از نتیجه آن برنامه ها برای حل مسائل خود استفاده می کنند.

مغز انسان به عنوان مرکز فرماندهی کل سیستم بدن بی نهایت بار پیشرفته تر از مدرن ترین کامپیتری است که در جهان ساخته شده و خواهد شد چرا که هر چیزی که ساخته شود در نهایت خلاقیت انسانی و زائیده مغز انسان است پس به مراتب از قدرت مغز انسان توانایی کمتری دارد.

زبان برنامه نویسی مغز، از طریق ذهن انجام می شود.

به عبارتی هر فکری که در ذهن خود مرور کنید بعنوان کدهای برنامه نویسی مغز شما عمل می کنند و مغز شما فقط به فرمان های نوشته شده توسط شما بعنوان فرمول های ذهنی واکنش نشان می دهد.

همانطور که برنامه ماشین حساب در یک کامپیوتر توسط زبان برنامه نویسی و از طریق کدنویسی ایجاد شده است، چاقی هم در جسم انسان توسط مغز انسان و از طریق کدنویسی ذهن فرد ایجاد شده است.

چاقی از بدو تولد در جسم هیچ انسانی وجود ندارد اما به مرور با ایجاد افکار و باورهایی در ذهن افراد که نتیجه آن چاقی است، برنامه چاق شدن برای مغز تعریف می شود و مغز انسان پاسخ هایی از خود صادر می کند که نتیجه آن چاقی است.

بعنوان مثال فرمان پرخوری صادر می کند، فرمان افسردگی صادر می کند، فرمان ترس از چاقی ایجاد می کند.

همه این فرمان ها که سبب چاقی افراد می شود تنها واکنش مغز افراد نسبت به کدنویسی ذهنی آنان است.

فردی که در ذهن خود کدهای، چاقی من ارثی است، چاقی من از بی تحرکی است، چاقی من از بیماری است و هر باور اینچنین دیگر را ایجاد می کند برای مغز خود این برنامه را ایجاد کرده است که مرا به سمت چاقی هدایت کن.

در واقع ما با کدنویسی ذهن خود از مغزمان می خواهیم که در شرایط چاق جسمی قرار بگیریم و مغز ما دقیقا مانند یک کامپیوتر بهترین پاسخ را به درخواست ما می دهد بدون اینکه نتیجه آن درخواست برایش مهم باشد.

زمانی که یک برنامه نویس از طریق کدنویسی برنامه ای را ایجاد می کند، چنانچه در عملکرد برنامه مشکل وجود داشته باشد یا عملکردی که مورد نیاز است را نداشته باشد، نسبت به کامپیوتر بدبین نمی شود، نسب به زندگی، خدا و هر چیز دیگری بدبین نمی شود بلکه مطمئن است در کدهایی که خودش از طریق زبان برنامه نویسی نوشته است اشکالی وجود دارد که نتیجه آن چیزی که می خواهد نمی شود بنابراین بارها کدهای نوشته شده خود را مرور می کند و با پیدا کردن کد اشتباه و اصلاح آن نتیجه مطلوب از سعی خود را کسب می کند.

تمام افرادی که اضافه وزن دارند، کدنویسی ذهن خود را برای چاقی بیشتر نوشته اند و این در حالی است که از طریق مختلف تلاش می کنند تا لاغر شوند و دلیل شکست همه آنها در روش هایی که به کار می گیرند، ناتوانی آنها در متناسب شدن نیست، بلکه در ثبت کدهای ذهنی اشتباه در ذهن آنان است چون در نهایت مهم نیست شما چقدر تلاش می کنید که لاغر شوید چون نتیجه نهایی را کدهایی که در ذهن خود ثبت کرده اید مشخص می کنند.

بنابراین اگر می خواهید از شر اضافه وزن خلاص شوید و زندگی با جسم متناسب را تجربه کنید به جای اینکه تلاش بی هوده برای مبارزه با چاقی انجام دهید، ابتدا آرامش خود را حفظ کنید و سعی کنید کدهایی که برای چاقی در ذهن خود ثبت کرده اید را شناسایی کنید و آنها را با کدهای متناسب کننده جابجا کنید.

همانطور که کدهای چاق کننده سال هاست برای شما چاقی به ارمغان آورده اند، کدهای متناسب کننده هم برای افراد متناسب سالهاست که تناسب اندام را به ارمغان آورده اند.

بنابراین بسیار منطقی است که اگر کدهای متناسب کننده را در ذهن خود جایگزین کدهای چاق کننده کنیم، نتیجه کار ما همان خواهد بود که برای افراد متناسب اتفاق افتاده است.

تمام تلاش من در دوره لاغری با ذهن این است که در افراد چاق این مهارت را ایجاد کنم که ابتدا کدهای مخرب و چاق کننده ذهن خود را از طریق فایل های توضیحی و تمرینات نوشتاری مشخص و استخراج کنند.

سپس کدهای صحیح لاغر کننده را از طریق فایل های صوتی و تمرینات نوشتاری و عملی در ذهن ناخودآگاه خود ثبت کنند.

افرادی که به خوبی در این مسیر همراه من حرکت می کنند و با اشتیاق و احساس عالی هر روز فایلها و تمرینات مربوطه را انجام می دهند به مرور کدهای نوشته شده برای چاق شدن در ذهن آنها به کدهای ذهنی برای لاغر شدن تبدیل می شود و واکنش مغز آنها رفتارهایی است که سبب لاغر شدن آنان می شود.

در فایل کدنویسی ذهن برای لاغر شدن به طور مفصل درباره چگونه کدنویسی کردن ذهن خود برای چاقی توضیح داده ام و همچنین راهکارهای اولیه برای تغییر کدنویسی ذهن خود برای لاغر شدن را نیز عنوان کرده ام.

با تماشای تصاویر آلبوم شگفتی سازان به وضوح می توانید نتیجه تغییر کدنویسی ذهن برای لاغر شدن را ملاحظه کنید.

امیدوارم با استفاده از این فایل فوق العاده گام موثری در جهت شناسایی کدهای مخرب ذهن خود برای چاقی و جایگزین کردن آنها با کدهای متناسب کننده بر دارید.

منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن


قبل از اشنایی با روش لاغری با ذهن هر وقت به جای تفریحی و مکانهای سرسبز و دورهمی و مهمانی و … می رفتم باید بیشتر می خوردم و تصورم این بود که چون به قصد تفریح کردن اومدم بیرون باید خوش بگدرونم پس تا می تونستم می خوردم و یک گام دیگه به سمت چاقی برمی داشتم.

به لطف خدا حالا خیلی از این کار فاصله گرفتم ولی هنوزم کم و بیش اینطور میشم.

قبلا هر دفعه که میرفتم تفریح یک گام دیگه میشد به سمت چاقی ولی حالا از هر ده دفعه بیرون رفتنم شاید یه دفعه رو با این فکر غلط تفریح کنم و خوش بگدرونم که اونم به خاطر این هست که هنوز باید باورهام و فرمولهای ذهنیم تغییر کنن و باید روشون کار کنم.

9 مرتبه دیگر رو به خوبی و با افکار خوب سپری می کنم و من تمام توجهم رو میارم روی 9 مرتبه که درست عمل کردم و کاری به اون 1 دفعه ندارم که نا امید بشم و میگم همینکه تعداد رفتارهای صحیح من از رفتارهای غلط من بیشتر هست این نشان از تغییر کردن من هست و به خودم میگم حتی استاد هم که در این مسیر ساعتها کار می کنه و کلی از ما جلوتر هست ولی بارها اشاره داشتن که خطاهایی داشتن ولی مهم نیست و گفته نباید توجه کنیم.

من فکر میکنم به قول استاد  ایرانیها معمولا همه چیزشون با خوردن هست. عزاداریشون با خوردن هست شادیشون و تفریحشون با خوردن هست و جشنا هم که سراسر خوردنه که اینم یه فرهنگ اشتباه بین ایرانیا هست.

ذهن توانایی داره از لاعری به سمت چاقی حرکت کنه و از چاقی به سمت لاغری حرکت کنه یعنی ذهن توانایی تغییر کردن و یادگیری دوباره و چند باره رو داره اما این دو مسیر با هم تفاوت دارن و زمانی که لاغر هستی و می خوای به سمت چاقی حرکت کنی حرکت آسونتر هست چون صفحه ی ذهن سفید هست به راحتی به نتیجه دلخواه میرسی.

البته دلیل اصلی اینکه بدون سختی و خیلی راحت چاق می شویم این است که در ابتدا کدنویسی ذهن به قصد چاق شدن انجام نمی شود و چون انتظار چاق شدن نداریم به آرامی و بدون عجله برای کسب نتیجه مشغول کدنویسی ذهن خود می شویم.

ولی اگه بخواد دوباره همین مسیر رو برگردی دیگه این مسیر برگشت به راحتی نیست چون ذهن سفید نیست و مثل کاغذ خط خطی هست که میخواد نقاشی بکشه پس کار سختتر هست البته سخت که نه باید ذهن آموزش ببینه تا فرمولها و تصاویر درست رو دوباره ایجاد کنه و جایگزین کنید.

وقتی ما لاغریم و میخواییم چاق بشیم معمولا خیلی راحت تونستیم چاق بشیم ولی از چاقی به لاغری ذهن پر از فرمولهای چاق کننده هست و ترس از چاقتر شدن داریم و از خودمون بدمون میاد و…. اینها همه باعث میشه تصویرهای چاقتری در ذهن داشته باشیم .

پس ما با کدنویسی میتونیم شرایط جسمییمون رو تغییر بدیم.

تصویر سازی بر مبنای چیزی که نیست سخت هست یعنی الان ما چاقیم و هیچ وقت هم خودمون رو در هیچ سنی در تناسب ندیدیم پس چطور بخواییم تصویر لاعر از خودمون رو تجسم کنیم؟

این سخته ولی با انجام تمرینها ی دوره این توانایی رو پیدا میکنیم که با انجام تمرینها و نوشتن اونها ما تصویرهای ذهنی تناسب خودمون رو با نوشتن پیدا می کنیم و همین کار باعث میشه حرکت ما به سمت متناسب شدن شروع بشه.

خدا رو شکر بازم من خوشحالم چون من از زمانی که خودم رو میشناسم تا زمان ازدواجم کاملا لاعر بودم و بعد از ازدواجم چاق شدم که اونم بارها با رزیم گرفتن براش تلاش کردم که دوباره متناسب بشم و چاقی خودم رو نپدیرفتم و آخرین بار رژیم اساسی من 5 یا 6 سال قبل بود.

با رزیم بسیار عالی و متناسب شدم و در این ۵ سال پیش هم به قول استاد مثل یو یو بودم همش در رفت و امد بین چاقی و لاعری با زجر و سختی و ناراحتی بودم و کلی عکس و لباس از دوران تناسب خودم دارم پس تصویر ذهنی لاعری از خودم بسیار در ذهنم هست و خود لاغرم رو به راحتی به یاد میارم و بازم خدا رو سپاسگزارم .

پس برای فرد چاق تصویر سازی بر مبنای چیزی که نیست سخت هست .

ذهن ما در اول مثل کاعذ سفیدی بوده و ما هدایت شدیم به سمت چاق شدن و این کدها و فرمولها ثبت شده و اما حالا که چاقیم ذهن ما مثل یه کاغذ خط خطی هست که میخواییم روی اون نقاشی بکشیم و این احتیاج به اموزش داره و دادن کدنویسی و فرمولهای صحیح داره و فرد چاق ذهنش مملو از افکار و کدهای چاقی و تصویر چاق کننده هست .

لاغر شدن با کدنویسی ذهن امکان پدیره و ما هم می تونیم همین ذهن رو برای لاغری کدنویسی کنیم.

منم چند تا از کدنویسی و فرمولهایی که در این مسیر لاغری جایگزین کدهای چاقی کردم رو مثال میزنم مثلا :

  • من عاشق جسمم و خودم هستم و عاشقانه خودم و تمام نافرمی های جسمم رو دوست دارم و به تک تک سلولهای جسمم عشق میدم در هر لحظه و جسمم به این با ارزشی رو تبدیل به سطل اشغال هر مواد غذایی در اطرافم نمی کنم.
  • جسم من روند طبیعیش به سمت متناسب شدن هست و دوست داره به سمت تناسب حرکت کنه و من هم با به اندازه خوردن باید این فرصت رو به جسمم بدم تا من رو به سمت تناسب ببره
  • جسم من توانایی متناسب شدن با قدرت ذهن رو داره چون لاعری یه هنر که باید اون رو یاد بگیریم و برای یاد گیری و هر آموزشی نیاز به قدرت ذهن داریم
  • هیچ عامل بیرونی مثل قرص و ورزش و رژیم و ورزش در لاغری من تاثیر داعمی نداره فقط خودم میتونم با تغییر از درون خودم لاغری رو به دست بیارم .
  • من مسولیت چاقی و لاغری خودم رو قبول میکنم و خودم در این راه لاعری به خودم کمک میکنم و در این مسیر از هیچ تلاشی سر باز نمیزنم.
  • من انتطارم از خودم این هست که هر روز لاغر تر و متناسبتر بشم و هیچ غذایی قدرت چاق کردن من رو نداره و من رو چاق نمیکنه و این رفتارهای ما هستن که ما رو چاق میکنن..
  • من اشتها ندارم و چیزی به این اسم در جسم ما وجود خارجی نداره که من بخوام بگم این نمیزاره نخیر من خودم قدرت انتخاب دارم که تصمیم بگیریم چه مقدار غذا در چه زمانی بخورم .

دیدگاه خانم فروغ در بخش نظرات این صفحه

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.45 from 269 votes

https://tanasobefekri.net/?p=13063
برچسب ها:
118 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/09/30 01:51
      مدت عضویت: 1654 روز
      امتیاز کاربر: 28151 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 1,115 کلمه

      منم قبل از اشنایی با این دورها هر وقت به جای تفریحی و مکانهای سرسبز و پارک ها و باغ و دورهمی و مهمانی و …….. میرفتم باید بیشتر میخوردم چون میگفتم اومدم بیرون باید خوش بگدرونم پس تا میتونستم میخوردم و یک گام دیگه به سمت چاقی برمیداشتم .حالا خیلی از این کار فاصله گرفتم ولی هنوزم کم و بیش اینطور میشم قبلا هر دفعه که میرفتم تفریح یک گام دیگه میشد به سمت چاقی و لی حالا از هر ده دفعه بیرون رفتنم شاید یه دفعه رو با این فکر غلط تفریح کنم و خوش بگدرونم که اونم به خاطر این هست که هنوز باید باورهام و فرمولهای ذهنیم تغییر کنن و باید روشون کار کنم و نه دفعه رو به خوبی و با افکار خوب سپری میکنم و من تمام توجهم رو میارم روی نه دفعه که درست عمل کردم و کاری به اون یه دفعه ندارم که نا امید بشم و میگم همینکه تعداد رفتارهای صحیح من از رفتارهای غلط من بیشتر هست این نشان از تغییر کردن من هست و به خودم میگم حتی استاد هم که در این مسیر ساعتها کار میکنه و کلی از ما جلوتر هست ولی بارها اشاره داشتن که خطاهایی داشتن ولی مهم نیست و گفته نباید توجه کنیم.

      من فکر میکنم به قول استاد که داخل یکی از فایلها گفتن ایرانیها معمولا همه چیزشون با خوردن هست معمولا عزاداریشون با خوردن هست شادیشون با خوردن هست تفریحشون با خوردن هست و جشناشون با خوردن هست و …..که اینم یه فرهنگ اشتباه هست بین ایرانیا هست.
      ذهن توانایی داره از لاعری به سمت چاقی حرکت کنه و از چاقی به سمت لاغری حرکت کنه یعنی ذهن توانایی تغییر کردن و یادگیری دوباره و چند باره رو داره اما این دو مسیر با هم تفاوت دارن و زمانی که لاغری و میخواهی به سمت چاقی حرکت کنی حرکت اسونتر هست چون صفحه ی ذهن سفید هست به راحتی به نتیجه دلخواه میرسه ولی اگه بخواد دوباره همین مسیر رو برگرده اما دیگه این مسیر برگشت به راحتی نیست چون ذهن سفید نیست و مثل کاغذ خط خطی هست که میخواد نقاشی بکشه پس کار سختتر هست البته سخت که نه باید ذهن آموزش ببینه تا فرمولها و تصاویر درست رو دوباره ایجاد کنه و جایگزین بکنید.

      وقتی ما لاغریم و میخواییم چاق بشیم معمولا خیلی راحت تونستیم چاق بشیم ولی از چاقی به لاغری ذهن پر از فرمولهای چاق کننده هست و ترس از چاقتر شدن داریم و از خودمون بدمون میاد و…. اینها همه باعث میشه تصویرهای چاقتری در ذهن داشته باشیم .
      پس ما با کدنویسی میتونیم شرایط جسمییمون رو تغییر بدیم.
      پس ذهن فرد چاق پر از فرمولها و کدهای چاقی هست .
      تصویر سازی بر مبنای چیزی که نیست سخت هست یعنی الان ما چاقیم و هیچ وقت هم خودمون رو در هیچ سنی در تناسب ندیدیم پس چطور بخواییم تصویر لاعر از خودمون رو تجسم کنیم؟ این سخته ولی با انجام تمرینها ی دوره این توانایی رو پیدا میکنیم که با انجام تمرینها و نوشتن اونها ما تصویرهای ذهنی تناسب خودمون رو با نوشتن پیدا میکنیم و همین کار باعث میشه حرکت ما به سمت متناسب شدن بره اما خدا رو شکر بازم من خوشحالم چون من از زمانی که خودم رو میشناسم تا زمان ازدواجم کاملا لاعر بودم و بعد از ازدواجم چاق شدم که اونم بارها با رزیم گرفتن براش تلاش کردم که دوباره متناسب بشم و چاقی خودم رو نپدیرفتم و اخرین بار رژیم اساسی من در ۶یا ۵سال پیش
      بود که با رزیم بسیار عالی و متناسب شدم و در این ۵ سال پیش هم به قول استاد مثل یو یو بودم همش در رفت و امد بین چاقی و لاعری با زجر و سختی و ناراحتی بودم و کلی عکس و لباس از دوران تناسب خودم دارم پس تصویر ذهنی لاعری از خودم بسیار در ذهنم هست و خود لاغرم رو به راحتی به یاد میارم و بازم خدا رو سپاسگزارم .
      پس برای فرد چاق تصویر سازی بر مبنای چیزی که نیست سخت هست .
      ذهن ما در اول مثل کاعذ سفیدی بوده و ما هدایت شدیم به سمت چاق شدن و این کدها و فرمولها ثبت شده و اما حالا که چاقیم ذهن ما مثل یه کاغذ خط خطی هست که میخواییم روی اون نقاشی بکشیم و این احتیاج به اموزش داره و دادن کدنویسی و فرمولهای صحیح داره
      و فرد چاق ذهنش مملو از افکار و کدهای چاقی و تصویر چاق کننده هست .
      متناسب شدن بر اساس کد نویسی لاغری امکان پدیره و ما هم میتونیم همین ذهن رو برای لاغری کدنویسی کنیم
      منم چند تا از کدنویسی و فرمولهایی که در این مسیر لاغری جایگزین کدهای چاقی کردم رو مثال میزنم مثلا :

      من عاشق جسمم و خودم هستم و عاشقانه خودم و تمام نافرمی های جسمم رو دوست دارم و به تک تک سلولهای جسمم عشق میدم در هر لحظه و جسمم به این با ارزشی رو تبدیل به سطل اشغال هر مواد غذایی در اطرافم نمیکنم .

      جسم من روند طبیعیش به سمت متناسب شدن هست و دوست داره به سمت تناسب حرکت کنه و من هم با به اندازه خوردن باید این فرصت رو به جسمم بدم تا من رو به سمت تناسب ببره

      جسم من توانایی متناسب شدن با قدرت ذهن رو داره چون لاعری یه هنر که باید اون رو یاد بگیریم و برای یاد گیری و هر آموزشی نیاز به قدرت ذهن داریم

      هیچ عامل بیرونی مثل قرص و ورزش و رژیم و ورزش در لاغری من تاثیر داعمی نداره فقط خودم میتونم با تغییر از درون خودم لاغری رو به دست بیارم .

      من مسولیت چاقی و لاغری خودم رو قبول میکنم و خودم در این راه لاعری به خودم کمک میکنم و در این مسیر از هیچ تلاشی سر باز نمیزنم.

      من انتطارم از خودم این هست که هر روز لاغر تر
      و متناسبتر بشم و .

      هیچ غذایی قدرت چاق کردن من رو نداره و من رو چاق نمیکنه و این رفتارهای ما هستن که ما رو چاق میکنن..

      من اشتها ندارم و چیزی به این اسم در جسم ما وجود خارجی نداره که من بخوام بگم این نمیزاره نخیر من خودم قدرت انتخاب دارم که تصمیم بگیریم چه مقدار غذا در چه زمانی بخورم .
      و ….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/11/29 18:16
      مدت عضویت: 1654 روز
      امتیاز کاربر: 28151 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,008 کلمه

      ما در گذشته وقتی به مکان زیبا یی میرفتیم بیشتر در مسیر چاق شدن قدم بر میداشتیم و تفریحات باعث چاق شدن ما میشد ن و می گفتیم اومدیم بیرون پس باید بیشتر بخوریم تا لذت بیشتری ببریم و چاقتر میشدیم پس قبلا در تمام تفریحاتمون (مثل پارک و فضا سبز و سفر و دور همی ودید و باز دید عید و …)یه گام دیگه به سمت چاق شدن برمیداشتیم ولی حالا داریم با این آموزشها یه گام به سمت لاغر شدن برمیداریم (که تفریح هیچ ارتباطی به پرخوری نداره مبتونیم برای تفریح بیشتر در اون مکان قدم بزنیم و یا بازی کنیم و یا با فرد مورد علاقمون بیشتر حرف بزنیم و یا آهنگی گوش کنیم و …).
      گفته های دوست عزیزی که خیلی لاغر بوده و دوست داشته چاق بشه :
      بدون هیچ دوره ای و بدون هیچ آگاهی از این دوره ها ی قدرت ذهن وقتی من غذا میخوردم دستم رو روی شکمم میکشیدیم و به خودم میگفتم چقدر عالی شدی و چقدر خوب شدی به به و با این کارکه هر روز انجام میدادم اینقدر چاق شدم که دیگه کسی من رو نشناخت و به هیچ وجه میزان غذام رو تغییر ندادم فقط با تغییر فکرم تونستم چاق بشم و این فرد میگفت من با نیروی ذهنم و تصویر ذهنم تونستم چاق بشم پس چرا حالا نمیتونم دوباره بت این نیروی ذهنم لاغر بشم ؟؟؟؟( این دوست عزیز نمونه ی واضح برای تغییر جسم با قدرت ذهن هست و این فرد تو نسته چاق بشه پس میتونه دوباره لاغر بشه و اینجا به خالق بودن خودمون پی میبریم که ما انسانها میتونیم جسم و شرایط دلخواهمون رو با قدرت ذهن رقم بزنیم و خلق کنیم پس من هم وقتی میخوام غدا بخورم بلعکس میخوام بگم که تو هیچ قدرتی برای چاق کردن جسم من نداری تو میری در بدن من برای تناسب و لاغری جسمم و میری در بدنم برای سلامتی و …. فقط با لذت غذا رو به اندازه ی نیازم میخورم )

      جواب استاد :
      این همان کدنویسی هست
      و این فرد زمانی که لاغر بوده چون هیچ فرمولی در ذهنش نبوده و ذهنش مثل بر گه ی سفیدی بوده که هیچ فرمول چاقی روی اون نوشته نشده بود و خیلی راحت تونسته خودش رو چاق کنه با عبارت ساده و در واقع شروع کرده به کد نویسی برگه ی سفید ذهنش با اون عباراتی که گفته و تصویر چاق خودش رو هم در ذهنش مجسم کرده و راحت چاق شده (در واقع خیلی مهم هست که ذهن زمانی که سفید هست در هر موضوعی یا سفید بمونه و یا هر اطلاعات غلطی به اشتباه به اون ندیم که همون ورودیهای ما میشن و چون بارها میشنویم و میبینیم دیگه میشن افکار و بلور و اندیشه های ما و سخت هست کمرنگ کردن اونها مگر روی خودت همیشه کار کنی تا اون کدهای قبلی کمرنگ بشن و به جاش کدهای جدید رو به ذهنمون بدیم و کار کنیم و این کدهای ذهنی حذف نمیشن فقط میتونن کمرنگ بشن و به جاش کدهای جدید که یاد میگیریمم پررنگ بشن و خروجی ما بر اساس همون کدهای پررنگ هست و مغز دستورهای جدید صادر میکنه و ما رفتارهای جدید خواهیم داشت ) و حالا که در چاقی به سر میبرد این ذهن ذهن قبلی نیست و سفید نیست و مملو از فرمولهای چاق کننده هست و کلی عادات چاق کننده به این فرد اضافه شده مثل پرخوری و مثل تنفر از خودش،و اعتماد به نفسش پایین اومده و نگران چاقتر شدن خودش بوده(منم کلی از این ترسها و تنفرها داشتم یادم میاد هر وقت روی وزنه میفرتم کلی میترسیدیم که نکنه از این چاقتر بشم و کلی نگران میشدم و وقتی هم موزنم رو میدیم که بیشتر شده شاید گریه هم میکردم و ناراحت میشدم و یا وقتی لباسی برام تنگ میشد از چاقی متنفرتر میشدم و داخل آیینه با حال بد به خودم نگاه میکردم من در هر دو بارداریم بعد از زمان تولد فرزندم تا نزدیک به یک سالگیشون من شکم بند میبستم و حتی از تو خوابم دوست نداشتم درش بیارم و یه جاهایی شکمم حساسیت میزد ولی دوست نداشتم شکمم رو ببینم و به خیال خودم با اینکار کمک چاقیم میکنم و شکمم کوچیک میشه وهر چقدر ترسم و تنفرم بیشتر میشد همزمان حسرتم برای لاغر شدن دو چندان میشد و هین طور گله و شکایتم از چاقی خیلی بیشتر میشد و همین پکیج افکار و کارهای اشتباه کافی بوده که من رو به راحتی هر ماه از ماه پیش چاقتر کنه و چقدر در مسیر اشتباه بودم خدا رو شکر که حالا کلی آگاهی عالی و ناب دارم از طریق لاغری با قدرت ذهن و من خیلی از کارهای گذشته رو انجام نمیدم و به جاش کلی کار دیگه انجام میدم و لاِغرتر هم میشم ) و اینها رو سخته که تغییر بده و لی میشه دوباره لاغر شد و تا حالا ذهنت سفید بوده اما تو خط خطیش کردی و حالا میخوایی روی صفحه ی خط خطی دوباره خط بکشی و این نیاز به آموزش داره .
      این فرد با کد نویسی خودش رو چاق کرده و حالا دوباره با کد نویسی میتونه خودش رو لاغر کنه ولی حالا که میخواد خودش رو لاغر کنه چون ذهنش مملو از فرمولهای چاق کننده هست نمیتونه این فرد خودش رو لاغر کنه (واقعا سخته برای کسی که چاقی رو یاد گرفته حالا به هر دلیلی که خودش داره بتونه خودش رو دوباره لاغر کنه با روشهای اشتباه مثل ورزش و رژیم و جراحی و … آخه ما چاقی رو یاد گرفتیم و کدهای زیادی به مغز مون دادیم و خروجی اون کدهای چاقی میشه دستورهای پرخوری که مغز صادر میکنه و ما همیشه میخوریم و ناراحتیم و عذاب وجدان داریم ولی نمیشه با رژیم و ورزش و جراحی ما این کدهای چاقی رو حذف کنیم و لاغر بشیم ما باید از طریق آموزش کدهای لاغری به مغز خودمون بدیم و لاغری هم به ما داده میشه مثلا کد چاقی که من داشتم غدا نخور باید کم بخوری و گرسنه باشی تا لاغر باشی و اگر همه چیز بخوری و سیر هم باشی تو چاق میشی و در نهایت میشد ترس از خوردن و همین کد ترس از خوردن نتیجه اش چاقی بیشتر بود برای من )
      وقتی که در وضعیت اصافه وزن هست تجسم جسم لاعر سخت هست برای فرد چون ما چیزی رو که هست میبینیم و فکر کردن به چیزی که نیست برای ما سخته حالا ممکنه فردی یه مقطعی به بعد چاق شده باشه که تصویر ذهنی برای این افراد خیلی راحت تر هست ولی افرادی هستن که از همون اوایل زندگیشون چاق بودن و تصویر لاغری از خودش وجود نداره که بخواد اون رو مرور کنه و اینحا کار سختتر هست چون ذهن تو نمیپزیره اما با انجام تمرینات و گام به گام ما به تصویر ذهنی ایده ال میرسیم و اون رو کدنویسی میکنیم و به مرور ایجاد میشه .(من خودم از بعد از دوران نامزدیم چاقتر شدم واقعا نمیدونم چه طوری فقط میدونم بیشتر میخوردم خیلی بیشتر از قبلم میخوردم و من خیلی چیرها رو تا قبل از ازدواجم اصلا دوست نداشتم و نمیخوردم مثل ماهی و یا بادمجان سرخ شده و یا خرما و یا شیرینی و یا چایی ولی بعد از ازدواجم همه چیز خور شدم واقعا چیزی نبود که نخورم و از هر مزه ی جدیدی هم استقبال میکردم مثلا اگر در خانواده ی همسرم غذایی بود قدیمی که من تا حالا نخورده بودم حتی اسمش رو هم نشنیده بودم خیلی راحت میخوردم و خوشم میومد وکلا یه ادم دیگه شدم که به قول چاقها اشتها ی زیادی داشتم برای خوردن و لی سریع در هر مقطعی رزیم میگرفتم و به زور وزن کم میکردم اما دوباره برمیگشت و من بعد از ازدواجم مرتب در حال رژیم و کاهش وزن بودم و همیشه هم نتیجه ی عالی گرفتم ولی ماندگار نبوده برای همین وقتی به عکسهای گدشته ام نگاه میکنم تا سن ۱۷سالگی که کاملا لاغر بودم و بعد از اون هم در بین رفت و آمد بین چاقی و لاغری بودم ولی عکسهایی از خودم که لاغر بودم رو به راحتی میشه پیدا کنم و من حتی تا ۶ سال پیش با رژیم عالی تونستم لاغر بشم و ۵۹ کیلو شدم و تمام لباسها و عکسهای من هستن و با نگاه کردن به اونها لذت میبرم پس تصویر ذهنی لاغری رو از خودم دارم )
      در واقع چیزی که هست رو باید نبینی و یا توجه نکنی و چیزی رو که نیست باید ببینی و به اون توجه کنی این یکم سخته ولی اگر بتونی به لاغری که دوست داری توجه کنی صدر صدر در کنار بقیه آمورشها موفق میشی
      و ما میتونیم ذهنی رو که چاق شده مجددا کد نویسی کنیم و اون رو لاغر کنیم.
      من هم کدهای اشتباه زیاد داشتم مثلا :

      1. خوردن =چاقی
      2. گرسنه بودن =لاغری
      3. ورزش کردن و عرق ریختن =لاعری
      4. بی تحرکی =چاقی
      5. سختی کشیدن و زجر کشیدن =لاغری
      6. راحتی و آسانی = چاقی
      7. فست فود خوردن و برنج و شیرینی و .. غذاهای سرخ شده خوردن اونم در شام =چاقی

      حذف کردن وعده ی غذایی و یا غدای پخته و سبک در شام خوردن =لاِغری

      قرصها و داروهای کم کاری تیرویید و هورمونی استفاده کردن =چاقی
      حذف کردن یه سری مواد غذایی و محدودیت داشتن در خوردن =لاغری
      و همه ی مواد غذایی رو مثل بقیه در هر زمان استفاده کردن =چاقی
      و……
      و اینجا میخوام بگم من دارم لاغری رو واقعا آموزش میبینم و لاغری یاد گرفتنی هست و از یه نسل به نسل بعد میتونه اموزش داده بشه چطور ؟؟من قلا که رژیم بودم و چون من اکثر مواقع با حال بد و محدودیتها در رژیم بودم و از ترس چاقتر شدن نمیخوردم همیشه تلافی این حرص ولعم رو و نخوردنم رو بر روی افراد خانوادم خالی میکردم مثلا دخترم کوچیک بود براش غدا میزاشتم و اگر نمبخورد اینقدر عصبانی میشدم که نگو چرا نمیخوره ؟مگر معده نداره ؟چرا اشتها نداره ؟؟و به زور و جنگ و دعوا وارد دهنش میکردم که چقدر روزای بدی بودن و حالا که فکرش رو میکنم میگم داشتم با خودم و دخترم چیکار میکردم و یا همسرم که بسبار لاغر بود و من غدا برای ایشون زیاد میکشیدیم و اگر میگفت نمیخوام سیر هستم و یا داخل ظرفش غذا میموند بسیار عصبانی میشدم و یا غر میزدم که بخور دیگه این دو لقمه چی هست اسراف نشه و یا تعجب میکردم چرا نمیخوره و وادار به خوردنش میکردم و همیشه همسرم گله داشت کمتر درست کن که اینطور نشه و اصافه نیاد ولی من حرص خودم رو داشتم روی ایشون خالی میکردم و اما الان که در این مسیرم هر چیزی که میخوام بیارم حد کم و اعتدال رو رعایت میکنم و کمتر غدا درست میکنم و یا با چایی یه تیکه از کیک رو چند برش میز نم و سه برش کوچیک برای من و همسرم میارم و کامل اون کیک رو نمیارم و به هیچ وجه کسی رو وادار به خوردن نمیکنم حتی پسرم هر جا گفت سیرم میگم باش مامان میزارم برای بعدا اگه گرسنه شدی بخور و اصلا کاری بهش ندارم و هر چیزی اضافه موند حرص نمیخورم میگم حتما سیر هستن و نمیتونن بخورن و جا ندارن دیگه و تازه اگر خیلی کسی جلوی من پرخوری کنه تعجب میکنم و حالم بد میشه که چرا این رفتار رو داره و …
      که بازم میخوام از استاد عزیز تشکر کنم که لاغری رو اینقدر قشنگ دارن به ما اموزش میدن و ما هم به اطرافیان خودمون آموزش میدیم و من مطمعنم میتونم با قدرت ذهن لاغری رو خلق کنم و خالق جسم خودم باشم فقط با قدرت ذهنم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/06/06 17:09
      مدت عضویت: 1654 روز
      امتیاز کاربر: 28151 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,211 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم 

      من هم قبلا که در این مسیر نبودم و با این آموزشها آشنایی نداشتم  تفریح =خوردن بود  و اصلا یکم دقیقتر بخوام بگم  لذت بیشتر در زندگی =خوردن  بیشتر  بود  و هر وقت میخواستم بیشتر از سفرم لدت ببرم بیشتر میخوردم  هر وقت میخواستم بیشتر از دورهمی با دوستان و خانوادم لذ ت ببرم بیشتر میخوردم هر وقت میخواستم بیشتر از بودن در اون فضای سبز پارک و باغ لذت ببرم کلی بیشتر میخوردم وهر وقت میخواستم از روزم بیشتر لدت ببرم در اون روز بیشتر میخوردم و خوراکیهای خوشمزه ای تهییه میکردم و میخوردم که بیشتر لدت ببرم حتی یک دور خوردن ساده با ماشین در سطح شهر رو هم با خوردن یک بستنی و یا یک ماده ی خوراکی برای خودم بیشتر لذت بخش میکردم و احساس میکردم حالا خوب شد خیلی لدت بردم  …..و اما الان بعد ا ز یک سال و نیم بیشتر بودن در سایت اصلا همچین دید و طرز فکزی ندادم واقعا این چه نوع نگاهی بوده که من داشتم چرا فقط با خوردن بیشتر حالم خوب میشد و یا آرام میشدم و یا خوشحالی میکردم چرا ؟؟؟؟چرا به یک خرید کردن خودم رو دعوت نمیکردم و یا به یک کتاب خواندن و یا یک تماس با فرد عزیزی و یا  چرا به دیدن یک فیلم و یا مستند عالی خودم رو تشویق نمیکردم و یا یک پیاده روی و یا آهنگ زیبا گوش دادن و یا یک کار زیبای دیگه مثل رقصیدن و یا ……اما الان دیگه  خدا رو شکر این دید و نگاه رو ندارم  خوردن  در ذهن من  فقط برای یه چیز هست برای رفع نیاز جسم من  هست اونم وقتی که جسم من بهم پیام بده  و احتیاج به مواد عذایی  داشته باشه و دیگر هیچ نه برای رفع خستگیم و یا سر دردم و یا خوشحالی بیشتر و…. واقعا خوشحالم که به این درک رسیدم چون میبینم که هنوز اطرافیان من مثل گذشته ی من هستن و در هر زمان و مکانی  و در هر موقعیتی فقط به دنبال خوردن هستن و واقعا این تغییرات برای من ارزشمند هست و کلی احساس تناسب از درون به من دست میده که چقدر من فرق کردم و چقدر من  در مسیر درست هستم و به زودی نتایج عالی خواهم گرفت .

      چون الان واقعا به اندازه ی نیاز خوردن رو پیدا کردم و دارم یادش میگیرم و  می خوام اینقدر تکرارش کنم تا  در این کار مهارت پیدا کنم  پس هر وقت به اندازه میخورم تو دلم میگم آفرین تو داری به هدفت که لاغری هست نزدیکتر مبشی بازم یک قدم به لاغری نزدیک تر شدی و خودم رو تشویق میکنم که دارم عالی عمل میکنم و در تمرینهای خودم یک خونه برای ثبت موفقیتهام رنگ میکنم   و واقعا حالا دیگه  طوری  شدم  که  نمیتونم اصلا پرخوری  حالا چه کم و یا زیاد  داشته باشم  حالا شاید هر از گاهی اتفاق بیفته ولی واقعا تعداد اون رفتارهای پرخوری من  کم هست و همین روند  خیلی جای امیدواری  داره .و من رو خوشحالتر میکنه که به زودی یک جسم جدید لاغر تر  رو تجربه خواهم کرد .

      در واقع من دوست دارم لاغر بشم و به اون لاغری که در گذشته داشتم دوباره برسم در حالی که ذهن من الان چاق هست و جسم من چاق هست و اون لاغری ایده ال و کامل وجود نداره . در واقع زمانی که من  در لاغر ی کامل بودم در دوران قبل از ازدواجم ذهن من پاک و سفید بوده و هیچ کدی بر روی اون نوشته نبوده و اما بعد از اازدواجم که که یکم تو پر تر شدم و همه گفتن چقدر خوب شدی و خوشگلتر شدی و همه میگفتن اینطوری بهت بیشتر میاد و … و خودمم بیشتر راضی بودم از خودم پس داشتم اون موقع کدهای چاقی رو بر روی ذهن پاکم مینوشتم و از چاقی خودم بیشتر لذت میبردم تا جایی که دیکه خیلی چاق شدم و دیدم کم کم هیچ لباسی به تنم نمیره همه ی مانتوهام تنگ شدن و در بازار به سختی باید لباسی بخرم و اون وقت بود که  دیگه  من استرس داشتم و ناراحت بودم و اما هی بیشتر چاق میشدم  چون روی ذهن پاکم کد نوبسی کرده بودم و اون وقت که یکم چاق شدم و همه گفتن حالا خوب شدی و خوددم بیشتر خوشم میومد اون وقت داشتم به ذهنم تصویر چاقی بیشتر میدادم و ذهنم هم من رو به  سمت چاقی بیشتر هدایت  میکرد  تا یکم یکم دیدم خیلی چاق شدم و خواستم به هر طریقی شده خودم رو لاغر کنم و اما دیگه ذهن من اون ذهن پاک نبود  و پر از فرمولهای چاقی بود برای همین سخت بود و من بارها تلاش میکردم با ورزش و رژیم عالی لاغر میشدم اما هیچ وقت لاغری من  ماندگار نبودو من همیشه مغلوب ذهن چاقم میشدم  چون راهم غلط بوده و ذهنم رو تغییر نمیدادم فقط داشتم به جسمم فشار میوردم و به این طریق لاغری  دایمی امکان پذیر نبود و هر چقدر من بیشتر از چاقی و جسمم بدم میومد داشتم تصویر چاقی رو در ذهن خودم پررنگتر میکردم  در واقع  من در گذشته روی یک صفحه ی سفید خط کشیدم و حالا برای لاغری دارم لابه لای اون خطها فرمولهای لاغری رو مینویسم و این یکم سخت تر هست و نیاز به آموزش داره و اول باید فرمولهای  چاقی رو شناسایی کنیم و بعد فرمولهای لاغری رو جایگزین کنیم .

      پس با کدنویسی من خودم رو چاق کردم و دوباره با کدنوبسی هم میشه خودم رو لاغر کنم ولی الان یکم سخت تر هست  و کار میبره ولی با بودن در دوره ها و عمل کردن به آموزشها ما میتونیم تغییر کنیم و تصویر ذهنی جدید ایحاد کنیم که خیلی تاثیر گذار هست چون برای خیلی ها که از اول چاق بودن سخته که  تصویر لاغری رو در ذهنشون ایجاد کنن اما برای  خود من  که بعد از ازدواجم چاق شدم و تا سن ۱۷ سالگی متناسب بودم و تازه بعد از ازدواج  هم به هر چنگ و دندونی بود خودم رو لاغر نگه میداشتم و به قول استاد همیشه در حال رفت و امد بین چاق و لاغری بودم و اکثر وقتها  من تلاش میکردم و با ورزش و رژیم خودم رو لاغر میکردم اما   این لاغری   ماندگار بود یکم تصویر ذهنی ایحاد کردن از لاغری خودم راحت تر از خیلی افراد هست که از اول چاق بودن  چون حتی من تا همین  ۶ سال پیش به هر زجر و سختی و تقلایی که بود در اندام رویایی خودم که ۵۹ کیلو هست بودم ‌که  بسیار اندام دخترانه و ظریفی بود و کلی به خاطر اون  در باشگاه و دکتر تغذیه  تشویق شدم در واقع  به خاطر این همه کاهش وزنم    چون در حد ۳۰ کیلو کم کرده بودم اما چه فایده که  خیلی ماندگار نبود  اما من هنوز عکسها و لباسهای اون دوران رو دارم و برام بیشتر باور پذیر هست که  دوباره به دستش میارم و اون حق من بوده و هست و اون لاغری مال من هست و من کلی تصویر عالی در ذهنم از دوران تناسبم دارم .

      پس ذهن ما در ابتدا که لاغر بودیم  مثل یک کاغذ سفید بوده و اما  ما  که علاقمند شدیم به چاقی ،کدهای چاقی در ذهن ما ثبت شده و ما  چاق شدیم و من الان دارم مجددا ذهنم رو کدنویسی میکنم برای لاغر شدن و تا الان هم بسیار موفق بودم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم