0

کدنویسی ذهن برای لاغر شدن

کدنویسی ذهن برای لاغر شدن
اندازه متن

بسیاری از افراد چاق سال هاست برای لاغر شدن تلاش می کنند. آنها سعی کرده اند تا از طریق روش های مختلفی لاغر شوند اما هرگز موفق نشده اند چون لاغر شدن فقط از طریق کدنویسی ذهن برای لاغر شدن امکانپذیر است.

از چند سال گذشته با کشف کامپیوتر موضوع کدنویسی پدیدار شد و درواقع زبان گفتگو با کامپیوتر کدهایی بود که به طریق خاصی برای کامپیوتر قابل درک بود و کامپیوتر از طریق آن کدنویسی به دستورات انسان واکنش نشان می داد.

از آن روزگار تا به امروز پیشرفت بسیار زیادی در زبان های برنامه نویسی ایجاد شده است و انسان های زیادی از طریق کدنویسی خواسته های خود را به کاپیوتر می دهند و پاسخ مناسب از آن دریافت می کنند.

در واقع پاسخ کامپیوتر به درخواست انسان، واکنش به خواسته های انسان است که از طریق زبان های برنامه نویسی برای کامپیوتر تعریف شده است.

کامپیوترها به خودی خود قادر به حل مسائل و خواسته های انسان ها نیستند مگر اینکه از قبل از طریق کدنویسی برای آنها تعریف شود که هر خواسته ای چه پاسخی دارد.

نکته قابل توجه این است که فقط عده ای که زبان برنامه نویسی را می دانند برنامه های کامپیوتری را می نویسند و سایر انسانها فقط از نتیجه آن برنامه ها برای حل مسائل خود استفاده می کنند.

مغز انسان به عنوان مرکز فرماندهی کل سیستم بدن بی نهایت بار پیشرفته تر از مدرن ترین کامپیتری است که در جهان ساخته شده و خواهد شد چرا که هر چیزی که ساخته شود در نهایت خلاقیت انسانی و زائیده مغز انسان است پس به مراتب از قدرت مغز انسان توانایی کمتری دارد.

زبان برنامه نویسی مغز، از طریق ذهن انجام می شود.

به عبارتی هر فکری که در ذهن خود مرور کنید بعنوان کدهای برنامه نویسی مغز شما عمل می کنند و مغز شما فقط به فرمان های نوشته شده توسط شما بعنوان فرمول های ذهنی واکنش نشان می دهد.

همانطور که برنامه ماشین حساب در یک کامپیوتر توسط زبان برنامه نویسی و از طریق کدنویسی ایجاد شده است، چاقی هم در جسم انسان توسط مغز انسان و از طریق کدنویسی ذهن فرد ایجاد شده است.

چاقی از بدو تولد در جسم هیچ انسانی وجود ندارد اما به مرور با ایجاد افکار و باورهایی در ذهن افراد که نتیجه آن چاقی است، برنامه چاق شدن برای مغز تعریف می شود و مغز انسان پاسخ هایی از خود صادر می کند که نتیجه آن چاقی است.

بعنوان مثال فرمان پرخوری صادر می کند، فرمان افسردگی صادر می کند، فرمان ترس از چاقی ایجاد می کند.

همه این فرمان ها که سبب چاقی افراد می شود تنها واکنش مغز افراد نسبت به کدنویسی ذهنی آنان است.

فردی که در ذهن خود کدهای، چاقی من ارثی است، چاقی من از بی تحرکی است، چاقی من از بیماری است و هر باور اینچنین دیگر را ایجاد می کند برای مغز خود این برنامه را ایجاد کرده است که مرا به سمت چاقی هدایت کن.

در واقع ما با کدنویسی ذهن خود از مغزمان می خواهیم که در شرایط چاق جسمی قرار بگیریم و مغز ما دقیقا مانند یک کامپیوتر بهترین پاسخ را به درخواست ما می دهد بدون اینکه نتیجه آن درخواست برایش مهم باشد.

زمانی که یک برنامه نویس از طریق کدنویسی برنامه ای را ایجاد می کند، چنانچه در عملکرد برنامه مشکل وجود داشته باشد یا عملکردی که مورد نیاز است را نداشته باشد، نسبت به کامپیوتر بدبین نمی شود، نسب به زندگی، خدا و هر چیز دیگری بدبین نمی شود بلکه مطمئن است در کدهایی که خودش از طریق زبان برنامه نویسی نوشته است اشکالی وجود دارد که نتیجه آن چیزی که می خواهد نمی شود بنابراین بارها کدهای نوشته شده خود را مرور می کند و با پیدا کردن کد اشتباه و اصلاح آن نتیجه مطلوب از سعی خود را کسب می کند.

تمام افرادی که اضافه وزن دارند، کدنویسی ذهن خود را برای چاقی بیشتر نوشته اند و این در حالی است که از طریق مختلف تلاش می کنند تا لاغر شوند و دلیل شکست همه آنها در روش هایی که به کار می گیرند، ناتوانی آنها در متناسب شدن نیست، بلکه در ثبت کدهای ذهنی اشتباه در ذهن آنان است چون در نهایت مهم نیست شما چقدر تلاش می کنید که لاغر شوید چون نتیجه نهایی را کدهایی که در ذهن خود ثبت کرده اید مشخص می کنند.

بنابراین اگر می خواهید از شر اضافه وزن خلاص شوید و زندگی با جسم متناسب را تجربه کنید به جای اینکه تلاش بی هوده برای مبارزه با چاقی انجام دهید، ابتدا آرامش خود را حفظ کنید و سعی کنید کدهایی که برای چاقی در ذهن خود ثبت کرده اید را شناسایی کنید و آنها را با کدهای متناسب کننده جابجا کنید.

همانطور که کدهای چاق کننده سال هاست برای شما چاقی به ارمغان آورده اند، کدهای متناسب کننده هم برای افراد متناسب سالهاست که تناسب اندام را به ارمغان آورده اند.

بنابراین بسیار منطقی است که اگر کدهای متناسب کننده را در ذهن خود جایگزین کدهای چاق کننده کنیم، نتیجه کار ما همان خواهد بود که برای افراد متناسب اتفاق افتاده است.

تمام تلاش من در دوره لاغری با ذهن این است که در افراد چاق این مهارت را ایجاد کنم که ابتدا کدهای مخرب و چاق کننده ذهن خود را از طریق فایل های توضیحی و تمرینات نوشتاری مشخص و استخراج کنند.

سپس کدهای صحیح لاغر کننده را از طریق فایل های صوتی و تمرینات نوشتاری و عملی در ذهن ناخودآگاه خود ثبت کنند.

افرادی که به خوبی در این مسیر همراه من حرکت می کنند و با اشتیاق و احساس عالی هر روز فایلها و تمرینات مربوطه را انجام می دهند به مرور کدهای نوشته شده برای چاق شدن در ذهن آنها به کدهای ذهنی برای لاغر شدن تبدیل می شود و واکنش مغز آنها رفتارهایی است که سبب لاغر شدن آنان می شود.

در فایل کدنویسی ذهن برای لاغر شدن به طور مفصل درباره چگونه کدنویسی کردن ذهن خود برای چاقی توضیح داده ام و همچنین راهکارهای اولیه برای تغییر کدنویسی ذهن خود برای لاغر شدن را نیز عنوان کرده ام.

با تماشای تصاویر آلبوم شگفتی سازان به وضوح می توانید نتیجه تغییر کدنویسی ذهن برای لاغر شدن را ملاحظه کنید.

امیدوارم با استفاده از این فایل فوق العاده گام موثری در جهت شناسایی کدهای مخرب ذهن خود برای چاقی و جایگزین کردن آنها با کدهای متناسب کننده بر دارید.

منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن


قبل از اشنایی با روش لاغری با ذهن هر وقت به جای تفریحی و مکانهای سرسبز و دورهمی و مهمانی و … می رفتم باید بیشتر می خوردم و تصورم این بود که چون به قصد تفریح کردن اومدم بیرون باید خوش بگدرونم پس تا می تونستم می خوردم و یک گام دیگه به سمت چاقی برمی داشتم.

به لطف خدا حالا خیلی از این کار فاصله گرفتم ولی هنوزم کم و بیش اینطور میشم.

قبلا هر دفعه که میرفتم تفریح یک گام دیگه میشد به سمت چاقی ولی حالا از هر ده دفعه بیرون رفتنم شاید یه دفعه رو با این فکر غلط تفریح کنم و خوش بگدرونم که اونم به خاطر این هست که هنوز باید باورهام و فرمولهای ذهنیم تغییر کنن و باید روشون کار کنم.

9 مرتبه دیگر رو به خوبی و با افکار خوب سپری می کنم و من تمام توجهم رو میارم روی 9 مرتبه که درست عمل کردم و کاری به اون 1 دفعه ندارم که نا امید بشم و میگم همینکه تعداد رفتارهای صحیح من از رفتارهای غلط من بیشتر هست این نشان از تغییر کردن من هست و به خودم میگم حتی استاد هم که در این مسیر ساعتها کار می کنه و کلی از ما جلوتر هست ولی بارها اشاره داشتن که خطاهایی داشتن ولی مهم نیست و گفته نباید توجه کنیم.

من فکر میکنم به قول استاد  ایرانیها معمولا همه چیزشون با خوردن هست. عزاداریشون با خوردن هست شادیشون و تفریحشون با خوردن هست و جشنا هم که سراسر خوردنه که اینم یه فرهنگ اشتباه بین ایرانیا هست.

ذهن توانایی داره از لاعری به سمت چاقی حرکت کنه و از چاقی به سمت لاغری حرکت کنه یعنی ذهن توانایی تغییر کردن و یادگیری دوباره و چند باره رو داره اما این دو مسیر با هم تفاوت دارن و زمانی که لاغر هستی و می خوای به سمت چاقی حرکت کنی حرکت آسونتر هست چون صفحه ی ذهن سفید هست به راحتی به نتیجه دلخواه میرسی.

البته دلیل اصلی اینکه بدون سختی و خیلی راحت چاق می شویم این است که در ابتدا کدنویسی ذهن به قصد چاق شدن انجام نمی شود و چون انتظار چاق شدن نداریم به آرامی و بدون عجله برای کسب نتیجه مشغول کدنویسی ذهن خود می شویم.

ولی اگه بخواد دوباره همین مسیر رو برگردی دیگه این مسیر برگشت به راحتی نیست چون ذهن سفید نیست و مثل کاغذ خط خطی هست که میخواد نقاشی بکشه پس کار سختتر هست البته سخت که نه باید ذهن آموزش ببینه تا فرمولها و تصاویر درست رو دوباره ایجاد کنه و جایگزین کنید.

وقتی ما لاغریم و میخواییم چاق بشیم معمولا خیلی راحت تونستیم چاق بشیم ولی از چاقی به لاغری ذهن پر از فرمولهای چاق کننده هست و ترس از چاقتر شدن داریم و از خودمون بدمون میاد و…. اینها همه باعث میشه تصویرهای چاقتری در ذهن داشته باشیم .

پس ما با کدنویسی میتونیم شرایط جسمییمون رو تغییر بدیم.

تصویر سازی بر مبنای چیزی که نیست سخت هست یعنی الان ما چاقیم و هیچ وقت هم خودمون رو در هیچ سنی در تناسب ندیدیم پس چطور بخواییم تصویر لاعر از خودمون رو تجسم کنیم؟

این سخته ولی با انجام تمرینها ی دوره این توانایی رو پیدا میکنیم که با انجام تمرینها و نوشتن اونها ما تصویرهای ذهنی تناسب خودمون رو با نوشتن پیدا می کنیم و همین کار باعث میشه حرکت ما به سمت متناسب شدن شروع بشه.

خدا رو شکر بازم من خوشحالم چون من از زمانی که خودم رو میشناسم تا زمان ازدواجم کاملا لاعر بودم و بعد از ازدواجم چاق شدم که اونم بارها با رزیم گرفتن براش تلاش کردم که دوباره متناسب بشم و چاقی خودم رو نپدیرفتم و آخرین بار رژیم اساسی من 5 یا 6 سال قبل بود.

با رزیم بسیار عالی و متناسب شدم و در این ۵ سال پیش هم به قول استاد مثل یو یو بودم همش در رفت و امد بین چاقی و لاعری با زجر و سختی و ناراحتی بودم و کلی عکس و لباس از دوران تناسب خودم دارم پس تصویر ذهنی لاعری از خودم بسیار در ذهنم هست و خود لاغرم رو به راحتی به یاد میارم و بازم خدا رو سپاسگزارم .

پس برای فرد چاق تصویر سازی بر مبنای چیزی که نیست سخت هست .

ذهن ما در اول مثل کاعذ سفیدی بوده و ما هدایت شدیم به سمت چاق شدن و این کدها و فرمولها ثبت شده و اما حالا که چاقیم ذهن ما مثل یه کاغذ خط خطی هست که میخواییم روی اون نقاشی بکشیم و این احتیاج به اموزش داره و دادن کدنویسی و فرمولهای صحیح داره و فرد چاق ذهنش مملو از افکار و کدهای چاقی و تصویر چاق کننده هست .

لاغر شدن با کدنویسی ذهن امکان پدیره و ما هم می تونیم همین ذهن رو برای لاغری کدنویسی کنیم.

منم چند تا از کدنویسی و فرمولهایی که در این مسیر لاغری جایگزین کدهای چاقی کردم رو مثال میزنم مثلا :

  • من عاشق جسمم و خودم هستم و عاشقانه خودم و تمام نافرمی های جسمم رو دوست دارم و به تک تک سلولهای جسمم عشق میدم در هر لحظه و جسمم به این با ارزشی رو تبدیل به سطل اشغال هر مواد غذایی در اطرافم نمی کنم.
  • جسم من روند طبیعیش به سمت متناسب شدن هست و دوست داره به سمت تناسب حرکت کنه و من هم با به اندازه خوردن باید این فرصت رو به جسمم بدم تا من رو به سمت تناسب ببره
  • جسم من توانایی متناسب شدن با قدرت ذهن رو داره چون لاعری یه هنر که باید اون رو یاد بگیریم و برای یاد گیری و هر آموزشی نیاز به قدرت ذهن داریم
  • هیچ عامل بیرونی مثل قرص و ورزش و رژیم و ورزش در لاغری من تاثیر داعمی نداره فقط خودم میتونم با تغییر از درون خودم لاغری رو به دست بیارم .
  • من مسولیت چاقی و لاغری خودم رو قبول میکنم و خودم در این راه لاعری به خودم کمک میکنم و در این مسیر از هیچ تلاشی سر باز نمیزنم.
  • من انتطارم از خودم این هست که هر روز لاغر تر و متناسبتر بشم و هیچ غذایی قدرت چاق کردن من رو نداره و من رو چاق نمیکنه و این رفتارهای ما هستن که ما رو چاق میکنن..
  • من اشتها ندارم و چیزی به این اسم در جسم ما وجود خارجی نداره که من بخوام بگم این نمیزاره نخیر من خودم قدرت انتخاب دارم که تصمیم بگیریم چه مقدار غذا در چه زمانی بخورم .

دیدگاه خانم فروغ در بخش نظرات این صفحه

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 3.46 از 319 رای

https://tanasobefekri.net/?p=13063
119 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار darya.69.ft
      1400/05/27 20:59
      مدت عضویت: 1722 روز
      امتیاز کاربر: 713 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,222 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی

       از کوچیکی خیلی علاقه داشتم خیاطی یاد بگیرم برای همین وقتی بزرگتر شدم به دنبال علاقه ام رفتم و خیاطی یاد گرفتم

       همیشه دوست داشتم بدونم چطور‌ میشه با چهار تا اندازه گرفتن و  متر کردن  یک لباس دوخت.

      روزهای اول ما با الگو کشیدن آشنا شدیم . فهمیدم اساس و پایه لباس همون الگو اولیه هست که اگه الگو درست باشه لباس‌ خوشکل دوخته میشه و اندازه طرف‌ میشه .

      بعد از اینکه الگو کشیدن تموم شد وارد مرحله عملی شدیم و قرار بود الگو ها روی پارچه ها انداخته بشه و مرحله بعد هم دوخت لباس بود.

      توی کلاس یکی از دوستام یه دختر کوچولو داشت و الگو رو به مقیاس کوچیک تر کرد و واسه دخترش الگو کشید و روی پارچه پیاده کرد .زمان کلاس که شد با کلی ذوق و شوق الگو رو نشون استاد داد و فهمید حسابی راه رو اشتباه رفته. دوباره مراحل رو گام به گام یاد گرفت و رفت الگو رو اصلاح کرد و دوباره روی همون پارچه قبلی با یک رنگ دیگه پیاده کرد و  از اونجایی که اعتماد کامل داشت این بار الگو رو پررنگ ‌تر کشید  به امید اینکه ایندفعه دیگه تمومه و لباس وارد مرحله دوخت میشه .

      اما غافل از اینکه بازم اشتباه کرده بود .این دفعه استاد خودش الگوی صحیح رو‌ با یک رنگ جدید روی‌ پارچه پیاده کرد و برش زد‌ و دوخت و لباس بدون هیچ کم و کاست ظاهری  اندازه تن آندیا کوچولو شد.

      جز ما که از ماجرا خبر داشتیم هیچ کس متوجه الگو و مسیرهای اشتباهش‌  نشد چون ظاهر لباس هیچ مشکلی نداشت اما وقتی قسمت دوخت پارچه نگاه می کردیم پر بود از الگوهای رنگارنگ و اشتباه.

        توی خیاطی نحوه ی الگو کشیدن و پیاده کردن و دوختن نمایانگر هنر خیاط بود که هر خیاطی با اولین دیدن متوجه مسیرهای اشتباهش می شد .

      ذهن ما هم دقیقا مثل همون پارچه هست که سال ها با فرمول های زیبا و خوش رنگ و لعاب پر شده و بارها و توی موقعیت های مختلف اون فرمول ها به مرحله عمل رسیدن و توی اعمال و رفتار ما خودشون رو بروز دادن و باعث به وجود آمدن هیکلی چاق و چاق تر شدن .

      و همه ی ما سال ها فقط اندام چاق خودمون رو می بینیم و تا قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری خبر نداشتیم مشکل چاقی مون به خاطر همین فرمول های اشتباهه.

      و این استاد بودن که ما رو متوجه افکار و فرمول  های اشتباه خودمون کرد و مشکل چاقیمون ریشه یابی کرد و مسیر درست رو به ما نشون داد و فرمول های صحیح لاغری رو جایگزین فرمول های چاقی کردیم .

      یادمه زمان مدرسه گاهی توی حفظ کردن برخی اصطلاحات دچار مشکل می شدیم و موقع جواب دادن سوال هر چی فکر میکردیم یادمون نمیومد و باعث میشد نمره اون سوال نگیریم و کلی اعصابمون خرد می شد .یکی از بچه ها گفت منم همین مشکل رو داشتم ولی از وقتی که واسه خودم رمز گذاری کردم دیگه مشکل ندارم .خلاصه اینکه از اون به بعد ما با روش رمز گذاری کل اصطلاحات ها رو حفظ می کردیم. حتی یه نمایشنامه هم درست کردیم و جواب سوال ها رو با اصطلاح رمزی جواب میدادن مثلا اسم کاشف قاره آمریکا ؟ کریم پوس کلفت بود و…

      اینقدر تحت تاثیر این رمز گذاری قرار گرفتیم که  توی زندگی عادی ما هم جریان پیدا کرد . و باعث شد ما فکر کنیم زندگی عادیمون هم مثل مدرسه هست که باید همیشه آماده باشیم که در صورت قرار گرفتن در موقعیت جواب دادن فورا ذهنمون واکنش نشون بده و همین عامل باعث شد  هیچ کدوم از اون رمز گذاری ها یادمون نره و با هر موقعیتی  واکنش ذهنی قوی تر نمایان بشه .

      مثلا ظرف غذا رو میدیدیم  +  با حدس زدن نوع غذا و  بو کشیدن و دیدن و لمس کردن اون ، تمام اعضا و جوارحمون  مشتاق می کردیم که یک وعده ی غذایی خوشمزه در پیش روی خودمون  داریم و موقع خوردن با تمام قوا ظرف غذا رو در بر میگرفتیم و حتی از ته دیگ شم نمی گذشتیم و اینقدر می خوردیم که دلمون درد می گرفت اونوقت دست از غذا می کشیدیم.

      دعوت به عروسی می شدیم + ساعت ها ذهنمون شروع به  تصویر سازی انواع دسرها و چلو مرغ و کباب های برگ و سلطانی  با رنگ و لعاب های خاص خودش می کرد . و بعد سالن رو مجسم می شد که کجای سالن زودتر غذا میرسه .و بعدم توی مجلس همه ی هوش و حواسمون به این بود که غذا ها رو تمام و کمال بخوریم و مبادا ذره ای از غذا اضاف بیاریم و اگه دیگه جا برای خوردن نداشتیم و با نوشابه هم جایی توی معده مون پیدا نشد بقیه غذاها رو توی ظرفی که از قبل آماده کردیم بکنیم و برای فردا ببریم.

      عید می شد + تصویر سازی انواع شیرینی های آماده و نون شیرین های محلی و آجیل ها و خوراکی های مخصوص عید که معمولا  ۲۰ روز قبل از عید آماده می شد. و دوباره خوردن های بی رویه .

      خلاصه که تمام فکر و ذهنمون  مثل یک ساعت کوکی روی خوردن و پر خوری کردن کوک شده بود که سر بزن گاه شروع به کار کردن می کرد.

      با این ذهن پر از نقش و نگار  اونوقت انتظار لاغر شدن با انواع رژیم ها داشتیم .

      رژیم ها یی که فقط  سعی در عوض کردن نتیجه ی چاقی داشتن و هیچ کدومشون سعی در ریشه یابی و برطرف کردن اصل مشکل نکردن.

      الان که با سایت تناسب فکری آشنا شدم متوجه رمز گذاری اشتباه ذهنی خودم شدم و کد و رمز های جدید جایگزین رمزهای سابق کردم.

      قبلا ارث و عدم تحرک رو باعث چاقی می دونستم و همین عامل باعث می شد در پر خوری کردن عذاب وجدان نداشته باشم و با خیال راحت بخورم *

       اما الان خودم رو مسئول چاقیم میدونم .به غذا به عنوان یک منبع انرژی که قراره نیازهای بدنی من رو تامین کنه نگاه میکنم . به اندازه ی نیازم غذا میخورم و برای بدن خودم ارزش قائل هستم و پر خوری نمیکنم .

      قبلا موقع سیر و سیاحت همه ی فکر و ذهنم این بود چی ببریم و چی بخوریم که خیلی بهمون بچسبه .

      اما الان بیشتر  فکر این هستم که از فضای طبیعت لذت ببرم و با درس گرفتن از محیط اطرافم پی به نعمت های بی شمار خدا ببرم و شاکر داشته هام باشم.

      قبلا فکر میکردم حتما باید  تحرک و فعالیت های بدنی  داشته باشم تا لاغر بشم

      اما الان فهمیدم مشکل چاقی من ذهنی هست و اگه ذهنم فرمول های صحیح لاغری رو یاد بگیره و در مسیر لاغری استوار گام برداره  جسمم رفته رفته  تحت فرمان مغزم قرار می گیره و خود به خود رفتارهای صحیح غذایی به صورت نا خود آگاه انجام می دهم و باعث لاغری همیشگی م میشه.

      قبلا فکر میکردم لاغر شدن خیلی سخته و من قادر به لاغر شدن نیستم

      اما الان یقین پیدا کردم که  روش های لاغری مشکل داشتن و من توانایی رسیدن به تمام خواسته هام دارم و لاغر شدن خیلی راحت هست همونطوری که من چاق شدن رو خیلی راحت و توی چندین سال تحت گفتارهای دیگران به صورت فرمول های اشتباه یاد گرفتم خیلی راحت میشه با یاد گرفتن فرمول های صحیح ، لاغر شدن رو یاد گرفت .

      لاغر شدن راحت و آسان هست به شرطی که همان اندازه که برای چاق شدن وقت صرف کردیم در مسیر لاغر شدن هم استمرار داشته باشیم.

      خواستن توانستن هست. به شرطی که خواستن با برخواستن همراه باشه.

       

       

       

       

       

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم