35 سال از زندگی من با چاقی گذشت. در این مدت بارها از روش های مختلف برای لاغر شدن اقدام کردم اما نتیجه نمی گرفتم.
همه اطرافیانم علاوه بر اینکه می دیدند من چاق هستم، می دانستند که چه تلاشی برای لاغر شدن انجام می دهم و نتیجه نمی گیرم.
من برای همه درباره چاق بودنم و لاغر نشدنم توضیح می دادم و نمی دانستم در حال جمع کردن شاهد چاقی بر علیه خود بودم.
شاهد بر علیه خود یعنی چه؟
کلمه شاهد در فرهنگ لغت به معنی گواهی دهنده، ناظر و مشاهده کننده آورده شده است.
در دستگاه قضایی شاهد و شهادت عبارت است از اظهارات اشخاص خارج از دعوی که امر مورد اختلاف را دیده یا شنیده یا شخصاً از آن آگاه شدهاند.
بنابراین شاهد نقش تاثیرگذاری در صدور حکم به نفع طرفی است که شاهد بیشتر یا مستندتری داشته باشد.
بسیار از ما درباره خودمان تعریف هایی داریم و برای تعریف های خود شاهدانی جمع کرده ایم.
بعضی ها خودشان را بدشانس می دانند، برخی خود را تنبل می دانند، برخی خود را کم هوش و حواس می دانند و خلاصه هر فردی درباره خود تعریف یا تعریف هایی دارد که نشانه ویژگی خاصی در اوست.
نکته قابل توجه این است که ما این ویژگی ها را نه تنها درباره خود پذیرفته ایم بلکه به دفعات با دیگران درباره آنها صحبت کرده ایم.
در گفتگو با دوستان و آشنایان بارها درباره ویژگی های خود که معمولا نشات گرفته از ضعف و ناتوانی خودمان است صحبت کرده ایم و به اطلاع همه رسانده ایم که چه ضعف هایی داریم.
این رفتار یکی از مخرب ترین عادت هایی است که فردی می تواند بر علیه خود داشته باشد و منشاء بسیاری از اتفاقات در زندگی ما این است که بر علیه خود شاهد جمع کرده ایم.
تاثیر شاهد بر شرایط زندگی
وقتی ما به وضوح درباره خودمان توصیفاتی داریم و آن را برای دیگران بازگو می کنیم در واقع داریم در جهان برای ویژگی خودمان شاهد پیدا می کنیم و متاسفانه سیستم جهان به این شکل است که بر اساس شواهدی که در مورد ویژگی های شما وجود دارد در هر زمینه ای اتفاقات و جریانات را وارد زندگی شما می کند.
دلیل عملکرد سیستم جهان هستی در پاسخ دادن به شاهدان این است که هرچه شاهدان بیشتری برای ویژگی های خود داشته باشید در واقع باور شما نسبت به آنچه درباره اش شاهد جمع کرده اید بیشتر می باشد. و سیستم جهان هستی به باور شما درباره خودتان واکنش نشان می دهد.
یکی از راهکارهای بررسی قدرت باورهای ذهنی این است که ببینید چه میزان شاهد درباره باورتان دارید. هرچه شاهدهای باورهای شما بیشتر باشند آن باور را بر علیه خود فعال می کنید.
اگر شما باور دارید آدم بدشانسی هستید، میزان عقیده شما به این باور را می توانید با دفعات گفتن این ویژگی خود به دیگران مورد بررسی قرار دهید.
هربار که شما به دیگران گفته باشید انسان بدشانسی هستید شما یک نفر دیگر بر علیه خود به شاهدان بدشانس بودنتان اضافه کرده اید.
تصور کنید برای بدشانس بودن خود صد نفر شاهد داشته باشید. به نظر شما جهان هستی باید با شما چه برخوردی داشته باشد؟!
صد نفر شاهد بر علیه خود برای بدشانس بودنتان در زندگی دارید درحالی که حتی یک نفر شاهد برای خوش شانس بودنتان در زندگی ندارید.
بنابراین طبیعی است که اتفاقات و شرایطی را در جهان به سمت خود جذب و تجربه کنید که مطابق با نظر شاهدانی که بر علیه خود جمع کرده اید باشد.
بسیاری از افراد از جمله خودم در گذشته از این موضوع بسیار مهم اطلاع نداشته و به سادگی درباره ویژگی ها و خصوصیاتی که آنها را پذیرفته ایم برای دیگران توضیح داده و کلی شاهد بر علیه خود جمع کرده ایم.
به دلیل تکرار کردن آن خصوصیات با خودمان و همچنین گفتن آن به دیگران انتظار تجربه کردن بارها و بارهای آن ویژگی ها را در زندگی داریم. به شکلی که باور کرده ایم خداوند سرنوشت ما را به این شکل رقم زده است.
درصورتی که خداوند در تعیین اتفاقات و شرایط زندگی ما نقش تصمیم گیرنده یا تعیین کننده از قبل ندارد بلکه این ما هستیم که با انتخاب ویژگی ها و خصوصیات درباره خود و پیدا کردن تعداد زیادی شاهد بر علیه خود د سبب شده ایم که جهان یا خداوند پاسخ آن افکار و شاهدان را به شکل اتفاقات و شرایط مختلف اما همسو با آن ویژگی ها وارد زندگی ما کند.
شرایطی که وقتی وارد زندگی ما می شوند نه تنها برای خودمان بلکه برای همه شاهدانی که بر علیه خود جمع کرده ایم کاملا صحیح و منطقی می باشد چرا که از قبل بارها درباره وقوع این شرایط به دیگران اطلاع رسانی کرده ایم.
چند نفر شاهد چاقی بر علیه خود دارید؟
در مورد چاق بودن نیز متاسفانه همه افراد این اشتباه را مرتکب شده اند که بارها درباره چاقی و همچنین درباره لاغر نشدن خود بارها با خود و دیگران صحبت کرده اند.
به خاطر دارم هر وقت فردی درباره چاقی من صحبت می کرد من بیشتر از آنچه او درباره چاقی من گفته بود درباره چاق بودنم و تلاش برای لاغر شدن و شکست خوردن هایم صحبت می کردم.
دلیل صحبت کردن من درباره چاقی و لاغر نشدنم این بود تا به دیگران اثبات کنم که چاقی من دست خودم نیست و من آدم بی اراده و بی خیالی نیستم و بارها تلاش کرده ام که لاغر شوم اما فایده ندارد.
بارها به دیگران گفته بودم که هرچه تلاش می کنم لاغر شوم فایده ندارد اما بدون هیچ گونه تلاشی چاق می شوم.
درباره اینکه همیشه در حال رژیم گرفتن هستم و هر روز مقداری ورزش می کنم یا پیاده به دبیرستان می روم و بر می گردم توضیح می دادم و سعی می کردم به دیگران ثابت کنم هیچ کدام از این کارها فایده ندارد و من لاغر بشو نیستم.
از آنجایی که افکار و رفتارهای افراد چاق شباهت بسیاری به هم دارد می دانم که شما دوست عزیزی که در حال خواندن این نوشته هستی به طریق مختلف برای چاق بودن و لاغر نشدن بر علیه خود شاهد جمع کرده اید.
تصور کنید علاوه بر خودم صد نفر می دانستند که رضا لاغر شدنی نیست.
در این شرایط چه میزان انرژی منفی درباره لاغر نشدنم به جهان هستی ارسال می شود.
هربار که قصد می کردم دوباره برای لاغر شدن رژیم بگیرم علاوه بر خودم صد نفر دیگر هم می دانستند فایده ندارد و رضا لاغر شدنی نیست.
این رفتار اشتباه من که بر علیه خود شاهد جمع کرده بودم سبب شده بود که به صورت عمیق باور کنم من لاغر بشو نیستم.
وقتی عقیده شما این باشد که لاغر شدنی نیستید دیگر اهمیتی ندارد چه میزان برای لاغر شدن تلاش می کنید یا چه هزینه هایی پرداخت می کنید.
شما هرگز لاغر نخواهید شد.
لاغری با ذهن و حذف شاهدها
اکنون که در مسیر لاغری با ذهن هستید باید ذهن خود را از انبوه فرمول هایی که باعث می شوند بر علیه خود شاهد جمع کنید، خالی کنید تا به مرور با ایجاد کردن فرمول های صحیح شاهدانی برای لاغر شدن خود پیدا کنید.
طبیعی است که اگر شما چند وقتی است وارد مسیر لاغری با ذهن شده اید همچنان شاهدانی که قبلا بر علیه خود جمع کرده اید با دیدن شما یادآوری می کنند که چاق تر شده اید یا چرا لاغر نشده اید.
این حرف آنها بر اساس شهادتی است که از قبل درباره چاق بودن و لاغر نشدن شما داده اند.
نگران صحبت های شاهدان چاقی و لاغر نشدن خود نباشید. خودتان ناآگاهانه قبلا آنها را بر علیه خود جمع کرده اید.
در بسیاری از نوشته های اعضای سایت می خوانم که چند وقتی است در مسیر لاغری با ذهن هستند اما فلان دوست یا اقوام که پس از مدتی او را ملاقات کرده ام به چاق تر شدنم اشاره کرده است و شنیدن این حرف باعث ناراحتی و ناامیدی و در واقع لیز خوردن او در مسیر لاغری با ذهن شده است.
اگر بدانید همه افرادی که به شما درباره چاق شدنتان صحبت می کنند شاهدانی هستند که قبلا خودتان آنها را بر علیه خود جمع کرده اید دیگر از گفته های آنها ناراحت نمی شوید.
من زمانی که به این موضوع پی بردم به این نتیجه رسیدم که بارها شده افراد غریبه مرا دیده اند اما درباره چاقی من صحبتی نکرده اند. چرا همیشه افرادی که با من آشنایی دارند درباره چاقی من صحبت می کنند؟
دلیلش این است که من برای آنها درباره چاقی خودم و لاغر نشدنم صحبت کرده ام.
انواع شاهد جمع کردن
هر زمان درحال صحبت کردن درباره چاقی بودن یا لاغر نشدن خود هستید در حال جمع کردن شاهد بر علیه خود هستید. صحبت کردن درباره خود به دوصورت انجام شده است.
۱- گفتگوی زبانی
۱- مرور افکار در ذهن
در گفتگوی زبانی شما به طور مستقیم درباره چاقی خود و لاغر نشدن تان با دیگران صحبت کرده و بر علیه خود شاهد جمع کرده اید.
در مرور افکار به این شکل است که زمانی که شما به دیدگاه و نظر دیگران درباره چاقی خود فکر می کنید به صورت ذهنی در حال ارسال اطلاعات درباره چاقی خود به ذهن فرد مورد نظر هستید و به صورت نامحسوس بر علیه خود شاهد جمع می کنید.
زمانی که شما قبل از حضور در مهمانی یا روبرو شدن با افراد به نظر آنها درباره چاقی خود فکر می کنید یا از چاق بودن خود احساس بدی پیدا می کنید در حال ارسال فرکانس چاقی به ذهن دیگران هستید.
به خاطر دارم در ایامی که به خواستگاری می رفتم بارها به دلیل چاق بودنم مراسم خواستگاری به سرانجام نمی رسید.
بارها می شنیدم که آنها می گفتند: همه چیز خانوادگی شما مورد تایید است اما به خاطر چاق بودن داماد نمی توانند درخواست ما را بپذیرند.
زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم به یاد آوردم که در تمام مواردی که من برای ازدواج کردن به خواستگاری می رفتم صدها بار قبل از خواستگاری به چاق بودنم فکر می کردم و نگران به هم خوردن مراسم خواستگاری بودم.
در تمام آن لحظات من در حال ارسال فرکانس چاقی و رقم زدن طریق شکل گیری مراسم خواستگاری بودم.
پس از آنکه بارها مراسم خواستگاری به علت چاق بودن من بهم خورد تصمیم گرفتم هر طور شده مقداری لاغر شوم.
یکی از دوستانم که متناسب بود و رابطه صمیمی با هم داشتیم مسئول لاغر کردن من شد و مراقب اجرای برنامه لاغری من بود.
در مدت دو ماه با رعایت رژیم غذایی و هر روز ورزش کردن مقداری کاهش وزن داشتم و حدود دو سایز از اندازه لباس هایم کم شد.
مقدار کم شده باعث متناسب شدن من نشد اما احساس من را تغییر داد و من خودم را لاغر شده می دانستم و به مقدار قابل توجهی از ترس و نگرانی های من کم شد.
و نکته جالب توجه اینکه دقیقا خواستگاری بعدی شرایط به شکل متفاوتی رقم خورد.
من از نظر خودم لاغر شده بودم اما در واقع به نسبت افراد متناسب هنوز مقدار زیادی اضافه وزن داشتم.
اما جهان هستی به نگاه و احساس من نسبت به خودم پاسخ می دهد نه بر اساس مقدار اضافه وزن و سایزی که من دارم.
به دلیل اهمیت بسیار زیاد این موضوع ترجیح دادم به صورت یک فایل تصویری درباره این موضوع مهم با شما دوستان عزیز صحبت کنم.
امیدوارم این آگاهی را با دقت مورد استفاده قرار دهید و تصمیم قاطع بگیرید بر اساس گفته های این فایل آموزشی در زندگی عمل کنید و شرایط بسیار متفاوتی را برای خود رقم بزنید.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای درک بهتر این جلسه آموزشی ابتدا محتوایی نوشتاری را مطالعه کنید. سپس ویدیوی آموزشی را ببینید و سپس به سوالات مطرح شده به شکل انشایی در بخش نظرات این جلسه پاسخ دهید.
- در گذشته چقدر درباره چاقی خود با دیگران صحبت کرده و بر علیه خود شاهد جمع کرده اید؟
- به نظر شما صحبت کردن درباره چاقی چه تاثیری بر احساس و نتیجه چاقی شما داشته است.
- درباره چه ویژگی های خودتان با دیگران صحبت کرده و بر علیه خود شاهد جمع کرده اید؟
- تاثیر صحبت کردن درباره ویژگی های خود در سایر جنبه های زندگی تان چه بوده است؟
- برای لاغر شدن چرا اهمیت دارد صحبت کردن درباره چاقی و لاغر نشدن را متوقف کنید؟
- به منظور جمع کردن شاهد برای توانایی های خودتان لیستی از ویژگی های عالی و توانمندی های خودتان بنویسید؟
- برای لاغر شدن تان باید شاهد جمع آوری کنید و سرزمین لاغرها بهترین مکان برای شاهد پیدا کردن است. بنابراین درباره توانایی خود در لاغر شدن و تصمیم برای لاغر شدن از طریق آموزش های لاغری با ذهن شرح دهید تا هم مسیران شما شاهد لاغری شما باشند.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.45 از 65 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
با درود به استاد عزیز وهمراهان گرامی ،
ضمن تشکر از شما استاد عزیز که چقدر ساده وخالصانه در مورد زندگی وافکار خود می نویسید ،باید بگم تمام مواردی را که بیان می کنید ،انگار سخن از دل ما می گویید ،وجالب است ،همگی ما اینچنین وجه اشتراکهایی را در زندگی داریم ! که اثرات مخربی را گاها در زندگی مان بوجود اورده،!
در واقع هر چیزی را هر مسئله ای را که ما درزندگی چه خوشی وچه ناخوشی به آن توجه بیشتری کردیم ،ان را بیشتر ش کردیم ،ما با اگاهی هایی که در این دوره به دست آوردیم، اکنون بیشتر در می یابیم که چقدر عملکردهای ما درز ندگی در خوشبخت کردن ویا نکردن ما تاثیر گذارتر بوده .وهمیشه از مردم واطرافیان و دوست وآشنا خواستیم که بر روی اعمال ما مهر تایید بزنند! وشاهدانی را هم همیشه به دور خود جمع کرده ایم.
دودوست دارم در اینجا باز از تجربیات زندگی خودم مثال بیاورم ،
ووقتی به گذشته خودم نگاه می کنم ،می بینم که هیچگاه برای خودم زندگی نکردم درواقع سیستم زندگی ما بدینگونه بوده است! از تناسب اندام گرفته تا بقیه موارد! بجای اینکه خودم را دوست داشته باشم ودر درجه اول به خودم اهمیت بدهم ،دیگران را بیشتر دوست داشتم وهمیشه راحتی وآسایش آنها از خودم مهمتر بود، هرجا تعریفی از خود شنیدم بیشتر خودم را انکار کردم بجای تشویق ، وهمین طرز افکار باعث شد که دیگران هم بیشتر مرا انکار بکنند ،ودر زندگی زناشویی هم خودم بودم که وقایع بد را رقم می زدم ،با ترسها واضطرابهایی که داشتم ،همسرم با افراد بیرون از خانه همیشه رفتار خوبی داشت وتقریبا محبوب بود ،ولی من از اون انتظار مردی بداخلاق وغرغرو وبی مهری داشتم وهمیشه وقتی می خواست به خانه بیاید باخودم می گفتم الان دوباره یک بداخلاقی راه می اندازه وهمین هم می شد! در صورتیکه از منظر اکثر دوستان وآشنایان تعریف نباشه! ولی زنی بودم که همیشه آراسته بودم وهر چیزی سر جایش بود وهمکاری می کردم که مراتب آسایش اورا فراهم بیاورم ولی حالا که خوب فکر می کنم من با افکار منفی که در خودم داشتم ، جلو جلو خودم به استقبال وقایع بد می رفتم ،!
حتی من آن زمانها هیکلی متناسب داشتم ولی همیشه فکر می کردم حالا به خاطر سه چهار کیلو اضافه وزن من خیلی چاقم و از بس در افکارم این مسئله موج می زد ،هر کی به من می رسید همیشه در مورد چاقی و یا لاغری صحبت می کرد .وبه قول استاد مرتب برای خودم شاهد جمع می کردم .
ویا زندگی من از هر نظر خوب بود ولی همیشه این من بودم که مسائل را در نظر دیگران بزرگ نمایی می کردم! و ایجاد اختلافها را دامن می زدم! در صورتیکه بهرحال هیچ کس وهیچ چیز در زندگی کامل نیست واختلاف نظر وسلیقه در تمام جنبه های زندگی وکاری وَشغلی وجود دارد واین یک حقیقت است ،اما مهم است که از چه دیدی وانتظار ی به آن نگاه بکنیم !
البته در آن زمانها اینهمه آگاهی وجود نداشت ومن هم در یک سیستمی در کشورم بزرگ شده بودم که بجای اینکه برروی خودم وافکارم وخواسته هام تمرکز کنم نظر وفکر دیگران نسبت به زندگیم برام مهم بود ،وهمیشه دنبال مقصر می گشتیم .. ومن در اینجا ودر این دوره اموختم که من خودم مسئول چاقی واتفاقات زندگی ام هستم. !
وشاید تمام مسائلی که در زندگیم بوجود آمد، به علت این بود که زود ازدواج کردم واز خانواده دور شدم و از تهران راهی شیراز شدم ودر آن زمان هم اینترنت وموبایل هم نبود که یکسری از اموزشهارا بیاموزم .
اما دیری نگذشت که چون مطالعه کردن را دوست داشتم وهمیشه علاقه به یاد گیری وآموزش داشتم رفته رفته از خواب خرگوشی بیدار شدم . وبخصوص به درک جهان هستی بیشتر که واقف شدم ودر زمینه های خودشناسی وقوانین دنیا که آگاه تر می شدم ،به خودم آمدم واولین چیز ی که یا دگرفتم این بود که به خواسته هایم توجه کنم .یادمه دوستی به من گفت یادت باشه که همیشه سنگ تمومشون در زندگیت بگذار تا درآینده از خودت همیشه راضی باشی! ومن هم گذاشتم وموفق هم شدم! به لطف خدای مهربان!
طبق باز تجربه من در زندگی ،واموزشهایی که گرفتم ،دقیقا دنیا وچرخه زندگی همچون آن پژواکی است که هرآنچه را که در افکار خود داریم دقیقا آن را به ما بر می گرداند ،وکلام وافکار ماست که زندگی مارا رقم می زند،
من یکی از اقوام نزدیکم ،خانمی بود نه چندان زیبا ونه چندان شایسته!! ولی همیشه درجمع از خودش تعریف می کرد واعتماد به نفس زیادی داشت وهمیشه می گفت من یک ونوسم ، باور کنید ماهم به همان صورتی که او از خودش تعریف می کرد اورا می دیدیم وهمه تحسینش هم می کردیم!وهمه هم ازش حساب می بردیم ولی حالا که فکر می کنم دلیل اینکار اورا می فهمم! وما شاهدان او بودیم ،!
ولی دوستان بطور کلی از موقعیکه به این درک وآگاهی رسیدم که ما هرکدام در این دنیا منحصر به فردیم و دارای قدرت وتوانمندی ،ورق برگشت ،اگر چه که هنوز زمان وصبر وحوصله را می طلبد که بطور کامل به این درک وآگاهی برسیم . ولی تا همین قدرش هم خوب است! به قول قدیمی ها ، از کوزه همان تراود ،که در اوست!
انسان در هر ثانیه با افکارش به جهان هستی یک فرکانس می فرستد ،وبا کلامش خیلی از اتفاقها را رقم می زند،! در مورد هرچیزی که فکر کردیم وفکر می کنیم همان در زندگی ما پدید امده ومی آید، ! ودیگر اینکه اولین فرد مهم در زندگیمان خودمان باشیم ،این خودخواهی نیست ،این یک اصل است ، دوست داشتن خود باعث می شود که از خود ارتعاشات وفرکانس های خوبی به جهان هستی بفرستیم ،من در مقابل هر آینه ای که قرار بگیرم به خودم لبخند می زنم واز دیدن خودم لذت می برم ،واین یکی از درس ترین افکار درمورد خودمان است ،
تا زمانیکه من خودم را متناسب ، زیبا ، خوشبخت وخوش شانس وثروتمند نبینم ،دیگران هم نخواهند دید ، وچه کسی وچه شاهدی بهتر از خودم برای خودم!
دوستان بیاموزیم که خودمان را دوست بداریم وبا خودمان عاشقی کنیم ،روزگار عمر می گذرد ، بچه ها وپدرومادر وبقیه همه رهگذرند، ، واما همیشه تومی مانی ،تو با خودت ، وبیاموزیم که ما تنها مسئول زندگی خودمان هستیم ، و از ارتعاشات وانرژی های خوب ومثبت ماست که تشعشعاتش محیط اطراف واطرافیانمان را هم در بر می گیرد ،واتفاقات خوب وعالی را رقم می زند.
دوستان دارم وخوشحالم که دوستان گلی همچون شما دارم🌹🌷🌹😍🥰
سولماز عزیز ،
من هم از خواندن دیدگاه شما بسیار لذت بردم وخوشحالم که به این درک وآگاهی رسیدی ،برات از صمیم قلب آرزوی موفقیت در تمام جنبه های زندگی می کنم .
موفق باشی 🌲🌺
سولماز عزیز ،
من هم از خواندن دیدگاه شما بسیار لذت بردم وخوشحالم که به این درک وآگاهی رسیدی ،برات از صمیم قلب آرزوی موفقیت در تمام جنبه های زندگی می کنم .
موفق باشی 🌲🌺