به نام خداوند مهربان
توجه کردن مهترین نیرومحرکه به واقعیت تبدیل شدن رؤیا می باشد که معمولا به درستی مورد استفاده قرار نمی گیرد.
اگر تخیل شما درمورد لاغر شدن به خوبی شکل گرفته باشد اما توجه شما در زندگی روزمره بر روی چاقی باشد رؤیای لاغری شما به واقعیت تبدیل نخواهد شد.
توجه کردن
به طور کلی دو نوع توجه کردن وجود دارد:
۱- توجه عینی
۲- توجه ذهنی
ما در هر لحظه از زندگی روزمره در حال استفاده از یکی از دو نوع توجه کردن هستیم.
توجه عینی: از طریق حواس پنجگانه ما شکل می گیرد و وابسته به عوامل بیرونی می باشد.
از طریق شنیدن صدا توجه شما به سمتی جلب می شود.
از طریق دیدن صحنه ای توجه شما به آن موضوع جلب می شود.
از طریق دیدن جسم خود، توجه شما به چاقی جلب می شود.
از طریق فکر کردن به چاق کننده بودن مواد غذایی توجه شما به چاقی جلب می شود.
هر نوع توجه کردنی که به واسطه محرک های بیرونی از طریق شنیدن، دیدن، بوئیدن، فکر کردن یا لمس کردن ایجاد می شود از نوع توجه عینی می باشد که در موضوع چاق شدن بسیار مورد استفاده قرار گرفته است.
همه ما توجه به چاقی را به خوبی درک و تجربه کرده ایم که به طریق مختلف چگونه توجه ما به چاقی جلب شده و درگیر احساس بد چاقی شده ایم.
توجه ذهنی: از طریق اندیشیدن به خواسته ها و آرزوها در ذهن ایجاد می شود و وابسته به نشانه های بیرونی نیست.
توجه ذهنی بعد از شکل گیری تخیل ذهنی ایجاد می شود و در به واقعیت تبدیل شدن آرزوها تاثیر مستقیم دارد.
توجه ذهنی بر خلاف تخیل که قبل از خواب انجام می شود در تمام مدت بیداری در حال انجام شدن است.
توجه ذهنی هیچ نشانه واضح و مشخصی در دنیای پیرامون و واقعیت زندگی ما ندارد و فقط از طریق توجه کردن به اندیشه یا آرزویی که در ذهن خود ایجاد کرده و خواستار تحقق آن هستیم شکل می گیرد.
توجه ذهنی نیاز به انتخاب آگاهانه دارد چون در زندگی روزمره به دلیل تحت تاثیر قرار گرفتن حواس ما از طریق محرک های بیرونی به شکل خودبخودی ترغیب به توجه عینی می شویم.
به طور معمول توجه عینی باعث تشدید وضعیت موجود و بر هم زدن تخیل ذهنی برای رسیدن به آرزوها میشود. از این رو ضروری است که در لابلای گستردگی توجه عینی از طریق توجه ذهنی تمرکز خود را بر رؤیاها و خواسته هایمان افزایش دهیم.
کانون توجه در چاقی و لاغری
همه افراد چاق تجربه توجه عینی به چاقی را دارند و مثال های زیادی از این نوع توجه را می توانند ذکر کنند.
هر گونه عامل بیرونی که سبب توجه شما به چاقی می شود نوعی توجه عینی به چاقی می باشد.
بنابراین در لاغری با ذهن باید دقت کنید که از توجه عینی استفاده نکنید چون توجه عینی مملو از خاطرات چاقی است و به راحتی نمی توانید از توجه عینی برای لاغری یا تقویت قدرت خلاق تجسم لاغری استفاده کنید.
یکی از مهمترین دلایل عدم کسب نتیجه عالی توسط برخی از هنرجویان لاغری با ذهن استفاده بی رویه از توجه عینی در مسیر لاغری با ذهن است.
آنها با توجه کردن به جسم خود، خوردن های خود، بازخورد دیگران و … همواره در حال توجه عینی به چاقی هستند درحالی که در حال تلاش برای یادگیری لاغری با ذهن هستند. از آنجا که مغز انسان منطق گراست و توجه عینی را واقعی و توجه ذهنی را توهم می شمارد بنابراین این افراد در مسیر لاغری با ذهن اسیر توجه عینی خود به چاقی می شوند و نتیجه مطلوب را کسب نمی کنند.
اکنون که در حال یادگیری و تمرین برای ورود به ذهن ناخودآگاه هستید درک این موضوع بسیار مهم است که در حین زندگی روزمره باید از توجه عینی به چاقی خودداری کنید و در مقابل تا می توانید توجه ذهنی به لاغری و تصویر ذهنی تناسب اندام ایده آل خود داشته باشید.
هرچقدر بیشتر تجسم لاغری را تکرار کنید مهارت شما در توجه ذهنی به لاغری بیشتر و روند حرکت شما در مسیر لاغری با ذهن آسان تر خواهد شد.
مدیریت توجه ذهنی
فایل صوتی را با دقت گوش کنید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
هر زمان دیدگاه های این جلسه به ۲۰۰ عدد برسد جلسه بعد بارگزاری خواهد شد.
امتیاز 4.36 از 97 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنی۱– متناسب بودن چه حسی داره؟من متناسبم حس سبکی و فرز بودن دارم..حس آزادی از خوردن و نخوردن دارم…..حس تسلط بر نفس و ذهن و فکر برام لذتبخشه…..۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟اول از همه خیلی خوشحالم که شکمم صاف و تخت شده لذت میبرم.
دوم اینکه میتونم لباس کلوش با چین روی کمر بپوشم و نگران نمایش برآمدگی بیشتر با چین روی لباسم نیستم از این نوع لباس پوشیدن لذت میبرم…سوم اینکه به راحتی لباس قالب تن میپوشم و لذت میبرم…..۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟مامانم گفت حالا خوب شدیا. ببین لباسات چه گشاد و راحت توی تنت ایستاده بدنت برآمدگی زننده نداره که کسی بخواد بیخودی بهت توجه کنه…داداشم گفت بالاخره لاغر شدی به آرزوت رسیدی و بعد میخنده و خوشحاله برای من….همسرم گفت آفرین به تو چقدر عالی شدی دوست دارم ساعتها نگاهت کنم و لذت ببرم از داشتن چنین خانومی…..۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟نگران اینکه ناهار شام میخوام چی بخورم نیستم هرچی که باشه در حد نیاز میل میکنم به اینکه غذایی که میخورم چقدر کالری داره چاق کننده هست یا نیست ندارم و این حس بسیار خوبیهاز برچسب زدن به غذاها خودداری میکنم. قبلاً حس عشق به بعضی از غذاها داشتم و وقتی که با آنها روبرو میشدم و این کلمه رو به کار میبردم باعث میشد که زیادهروی کنم اما حالا به عنوان یک غذای معمولی بهشون نگاه میکنم و در حد نیاز میخورم. به جای اینکه به خوردن فکر کنم بیشتر روی خواندن نوشتن و گوش دادن فایلهای لاغری با ذهن تمرکز دارم …
موقع انتخاب موادغذایی و میوه هاسایز کوچکتر از نظر اندازه و بسته بندی انتخاب می کنم ۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟سعی میکنم هر شب تجسم شبانه رو انجام بدم..هر روز به ۵ سوال منطقی کردن ذهن اول صبح جواب بدم ……
تا علائم گرسنگی واضح نشده چیزی نخورم….
سعی می کنم از توجه عینی به چاقیم دوری کنم و هر گاه زمینه چنین توجهی فراهم شد به خودم بگم تو قبلا با توجه ناخودآگاه و زیاد بر اساس عوامل بیرونی به چاقی روز بروز چاقتر شدی اما حالا با آگاهی به شکل ارادی به توجهات ذهنی و تجسم می تونی دوباره لاغر بشی …و این اتفاق کاملا طبیعیه…..
به نام خدای مهربان
جلسه پنجم دوره ورود به ضمیر ناخودآگاه
این جلسه توجه ذهنی به لاغری ….
»»»»»»»»»»»»»»»«««««««««««««
مهمترین عاملی که رویا را به واقعیت تبدیل میکند عامل توجه کردن است….. تخیل شبانه که انجام میدیم در صورتی مفید فایده است و نتیجه میده که همراه باشه با توجهات روزمره در هنگام بیداری
عامل توجه دو نوع است :
توجه عینی و توجه ذهنی
ما در هر لحظه در حال استفاده از این دو نوع توجه کردن هستیم…..
خصوصیات توجه عینی :
توجه عینی از طریق حواس پنجگانه شکل میگیره و وابسته به عوامل بیرونی است…. شنیدن صداها دیدن صحنهها بوییدن لمس کردن و فکر کردن از انواع توجه ذهنیست…. ما از طریق توجه به جسم خود و دیدن آن در حقیقت به چاقی توجه میکنیم اما عامل مهم دیگری که باعث توجه به این حالت است فکر کردن به چاق کننده بودن مواد غذایی است…. وقتی به چاقی به هر نحوی توجه میکنیم درگیر احساس بد چاقی میشویم….
خصوصیات توجه ذهنی :
این شکل از توجه از طریق اندیشیدن به خواستهها و آرزوها در ذهن ایجاد میشه و به نشانه بیرونی وابسته نیست بلکه بعد از تخیل ذهنی ایجاد میشه و تاثیر مستقیم در واقعی کردن آرزوهای ما داره….
برخلاف تخیل که منحصراً قبل از خواب شبانه انجام میگیره توجه ذهنی رو میشه در تمام مدت بیداری مورد استفاده قرار داد..
وقتی که به اندیشه یا آرزویی که در ذهن خود ایجاد کردهایم و خواستار تحقق آن هستیم توجه میکنیم هیچ نشانه واضحی در دنیای پیرامون ما نداره….
ما خود به خود تحت تاثیر توجهات عینی از طریق محرکهای بیرونی قرار میگیریم پس باید آگاهانه به شکل ذهنی به لاغری و جسم متناسب توجه نشون بدیم و به محرک عینی توجه نکنیم…
دانشجویان لاغری اکثراً در تله توجه عینی به چاقی گرفتار هستند و با اینکه در مسیر لاغری ذهنی در حرکتن و تمرین انجام میدن اما چون توجه عینی به جسم خود دارند و در مورد بازخورد دیگران حساسیت نشون میدن و احساسشون بد میشه از کسب نتیجه عالی باز میمانند….. چرا این اتفاق میافته؟
کاری که باید انجام بدیم این است که تا میتوانیم تجسم لاغری را تکرار کنیم و در توجه ذهنی به لاغری به شکل آگاهانه همت به خرج بدهیم….
به نام خدای مهربان،
به نام خدابی که در همین نزدیکی است
تمرین تجسم شبانه . دیدار یک دوست قدیمی
»»»»»»»»»»»»»»««««««««««««««««
باید به ملاقات دوستی می رفتم که عاشقش بودم و دلم برایش خیلی تنگ شده بود …میدونستم که از دیدن اندام متناسب من بسیار خوشحال میشد من از صحنه اماده شدنم در قالب متناسب فیلم گرفتم و می خوام اونو براتون شرح بدم …
دارم خودم رو آماده میکنم که به دیدارش برم…. دوش میگیرم مسواک زده ، عطر ادکلن میزنم و به سراغ کمد لباسهایم میروم…لباس را بیرون میآورم و قبل از پوشیدن جلوی آینه قدی میایستم و خودم را برانداز میکنم :
از دیدن اندام متناسبم لذت میبرم چون بدون عمل جراحی که ۱۲۰ میلیون هزینه داشت تونستم شکمم رو صاف و تخت کنم. اطراف نافم هم سطح خودش شده دیگه نافم توی گودی نیست قبلاً خانمهایی رو با شکم صاف و حلقهای که به ناف خود وصل کرده بودند بارها دیده بودم حالا خودم در همان جایگاه بودم و کافیست که برای وصل این حلقه زیبا با نگین درخشان اقدام کنم تا حسرت اون روزها از دلم در بیاد…. با این فکر لبخند میزنم و از شادی در پوست خود نمیگنجم..
باسن و رانهایم در اندازه طبیعی چقدر زیبا هستند خصوصاً ران پای چپ با آن دو تا خال مشکی درشت که از کودکی جلوی دیدگانم بودند خیلی لذت میبرم از اینکه به شکلی کاملاً دلخواه تراشیده شدم وزنم ۶۵ کیلو نه لاغر نه چاق کاملاً متناسب خواستنی ،جذاب و چشمنواز … بدون سختی و رنج فقط با استفاده ازقدرت ذهنم … آخ خدایا باور نکردنیه چقدر خودمورنج داده بودم که بلکه به این حالت برسم ولی حالا اون جسم آرمانی واقعیت پیدا کرده جلوی چشمم در آینه دارم می بینمش … آخ خدای عزیزم ازت ممنونم که منو در مسیر درست قرار دادی …حالا به بالاتنه نگاه می کنم
چراغ پر نورتری روشن می کنم تا خودمو بهتر ببینم و لذت ببرم سینه هام کاملا جمع و خوش فرم شدن و من از دیدنشون غرق در شادی و حس غرور و جوانی میشم …
بازوهام دیگه مثل ژله تکون نمی خورن خوش فرم و اندازه شدن …به صورت زیبا و جوان خودم نگاه می کنم دیگه از غبغب خبری نیست انگار 10سال جوانترم …عالیه از این بهترنمیشه …. جوری لاغر شدم که نه تنها چروک نخوردم بلکه پوستم شفافتر ،سفت تر و جوانتر هم شده …
خوب حالا دیگه وقتش بود لباس بپوشم…لباس قالب تن سبز لمه کشی با کلی ستاره ریز و براق و قشنگ با آستین بلند یقه خشتی یک گل سینه درخشان در جای خودش چون شکمم صاف شده برآمدگی ناجور نداره مدل این لباس خیلی قشنگ به تنم نشسته قسمت پایین پیراهن مدل نیم کیلوش تا نوک پا. کیف لوازم آرایشمو آوردم و یه ملایم آرایش کردم موهامو مدل دادم و با یک گل سر زیبا از پشت سر بستم شال قشنگی روی سرم انداختم کفش خوش مدل مشکی رنگم رو به پام کردم.. ساعت مچی صفحه درشت طلایی با بند چرمی مشکی رو به مچم بستم کیف مخمل مستطیل شکل با قفل و دسته طلایی رو برداشتم یادم افتاد که با این لباس قالب تن نمیشه بیرون رفت مانتو مشکی حریرم رو که گشادی مناسبی داشت روی لباسم پوشیدم و از خونه خارج شدم بعد از ورود به کوچه دختر خاله مامانم که همسایهمونه منو دید با خوشحالی و چهره خندان صدام زد و گفت ناقلا چه شیک کردی کجا میخوای بری ؟ 🙂
خندیدم و گفتم سلام عزیزم حالت خوبه ؟آره باباشیک کردم…چرا که نه …. می بینی چقدر خوش اندام شدم ؟ حالا میرم شریعتی خونه دوستم معصومه که خیلی وقته ندیدمش بعد خداحافظی کردم و با خنده دورتر شدم سر خیابان ماشین اسنپ منتظرم بود و به سمت خیابان شریعتی به حرکت درآمد چقدر حسم عالی بود احساس کردم با این اندام متناسب و لباس زیبا مثل فرشتهها شدم و از ته دل خوشحال و راضی بودم میدونستم دوستم از دیدن من بسیار خوشحال و متعجب خواهد شد ….
به نام خدای مهربان……
سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنی
8 مهر ماه
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟متناسب بودن حس رهایی داره متناسب بودن حس آزادی داره متناسب بودن حس شادی بیپایان داره متناسب بودن حس اعتماد به نفس داره
۲– از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟دارم لباسهای قالب تن سایز ۳۸ میپوشم اگه بخوام آزاد بپوشم سایز ۴۲ میپوشم… حسابی جمع و جور و کوچولو موچولو شدم کم سن نشون داده میشم و این خیلی لذت بخشه…. 🙂
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟آبجی فاطمه میگه چقدر لاغر و خوشتیپ شدی این عالیه….شوهر خواهرم بهم میگه که دوست دارم رمز کاهش وزنت رو بدونم چون خیلی خوشاندام شدید ….دامادم میگه مادر خیلی خوب شدی آفرین….از همه بیشتر پسرم خیلی خوشحاله به دیدن من که میاد گل از گلش میشکفه و میگه ایول تو به راز اصلی لاغر شدن که آسان و راحته پی بردی و حالا این وظیفه ماهاست که اضافه وزن داریم و خودمونو برای کاهش وزن اذیت میکنیم یادمه مامان جان که هی بهت میگفتم که پاشو از پای گوشی برو پیادهروی کن غذاتو کم کن اخه فایل گوش دادن و نوشتن هم شد کار خوشم میاد که هیچ هم گوش ندادی اما من حرص میخوردم که مامان توهم زده آخر سر اونقدر چاق میشه که نمیتونه از جاش تکون بخوره….آفرین مامان چه خوب شد که به حرفام گوش ندادی چون ماهارو هم از بند بلا نجات دادی…
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟تغییر رفتارها م عالیه نتیجه تغییر افکارمه.. مثلاً همین امروز بعد از ناهار همسر جان چایی میخواست اما من حوصله چای درست کردن نداشتم و دوست داشتم که برم استراحت کنم اما میدونستم که اگه نیارم و نچینم روی میز هی صدام میزنه نمیذاره بخوابم چای رو درست کردم توی فلاسک ریختم و میوه و کاهو سکنجبین و خرما روی میز چیدم یه فنجان چای براش ریختم اما روی بقیه چیزها یه پارچه انداختم خندید گفت این چیه که درست میکنی ؟ گفتم ببین درست نیستش که شما تازه ناهار خوردی سیر هستی هی بخوای ناخنک بزنی به هر چیزی که روی میزه شما نباید تا سه ساعت دیگه به هیچ خوراکی حتی ناخنک بزنی…. خوشبختانه اعتراضی نکرد و سکوت کرد… خیالم که راحت شد رفتم دراز کشیدم ساعت نزدیکای ۴ بود اومدم پذیرایی خیلی خوشحال شدم وقتی هنوز اون پارچه روی خوراکیها بود و یک نشانه بود و یک یادآوری بهش گفتم حالا میتونی کاهو سکنجبین بخوری ولی قاطی پاتی نخور کاهو سکنجبین رو از زیر پارچه بیرون آوردم و بقیه چیزها رو زیر پارچه باقی گذاشتم الان ۹ شبه اما هنوز پارچه روی خوراکیاست این پارچه به من یادآوری میکنه که تا وقتی که گرسنه نشدی نباید ریزهخواری کنی و ناخنک بزنی…
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟مهمترین اصلاح در جهت بهبود روند متناسب شدن من سر زدن به سایت تناسب فکری به شکل روزانه و مستمر هست…. گروه دورهمی رو هم خیلی دوست دارم با صحبت دوستان آموزههای سایت تناسب فکری برام دوره میشه چیزی که هر روز به خودم یادآوری میکنم برای بهبود رونده کاهش وزن اینه که تا وقتی گرسنه نشدم هیچی نخورم فقط آب یا سبزیجات اشکالی نداره….من نباید از مصرف شکر بترسم شکر اصلاً چیز ترسناکی نیست یک ماده شیرینه که خداوند به عقل بشر الهام کرد که اون رو از طریق کار کشاورزی به دست بیاره و در هر خوراکی که خواست اضافه کنه و از مزه ا ش لذت ببره… اصلاً مضرات شکر رو نباید بپذیرم و نمی پذیرم من به اندازه نیازم میتونم از شکر با خیال راحت استفاده کنم…… »«»»»«««»«»«»«»«»«»«»«»«
به نام خدای مهربان ……..سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنی۱– متناسب بودن چه حسی داره؟تناسب اندام حس قشنگ پوشیدن لباسای سایز پایین رو داره .تناسب اندام حس رهایی از انواع ترسهارو داره ترس از خوردن ،ترس از مصرف مواد غذایی خاص ، ترس از چاقتر شدن ، ترس از قضاوتها و و و و و لعنت بر شیطون با این همه ترس که به ما با چاقی انتقال داد لعنت …. من امروز و روزهای بعد با تمرکز روی رفتار درست بینی شیطان رو به خاک می مالم …الهی به امیدت ….تناسب اندام حس شیرین خلاقیت و ،خالق بودن به همراه داره ….من هر چیزی اراده کردم به دست آوردم تناسب اندام هم همینطور…..
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟من از تخت شدن شکمم لذت میبرم :)من از کوچک و طبیعی شدن رانها و باسن و سینه هام لذت میبرم… :)من از ناپدید شدن غبغب که مثل یک غده زیر چانه ام بود لذت میبرم… :)من از ناپدید شدن شکمی آویزان لذت میبرم….:)۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟همه افراد خانواده ام ،دوستانم ،همسایه ها و افراد فامیل از دیدن من بدون استثنا متعجب و شاد و خوشحالن و بعد از تحسین و تشویق تبریک بهم میگن و لذت منو از تناسب اندامم دو چندان می کنن ….۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟خودبخود غذام کم شده …….تمایلی به برداشتن لقمه های بزرگ و قاشق پر از غذا و تند خوردن ندارم …….نقطه سیریمو تشخیص میدم و از کنار سفره بلند میشم…….صبح که میشه فکر اینکه ناهار چی درست کنم بخورم نیستم میگم گشنه ام بشه یه چی بالاخره گیر می آد بخورم … یه لقمه نون دیگه این همه درگیری فکری نمی خواد ….وقتی می خوام صبح زود از خونه خارج بشم با اینکه می دونم تا ظهر برنمی گردم به فکرم نمی رسه لقمه بردارم چون نگران گرسنه شدنم نیستم فوقش یکدونه سیب برمی دارم و راه میفتم ….از پیاده رفتن لذت می برم و هر جا موقعیتش پیش بیاد استقبال می کنم……۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟تا علائم گرسنگیم واضح نشده چیزی نخورم ….میز خوراکی های بعد ناهار رو با پارچه بپوشونم …به جسم چاق فعلی خودم توجه نکنم ……به لاغرها توجه کنم …هر وقت لاغرهارو دیدم تحسین کنم و خودم رو در جسم لاغر شبیه اونا ببینم ….از چاقی خودم و دیگران حرفی به میان نکشم…..قبل از وعده های غذایی حتما آب یا آب طعم دار طبیعی مثل آب هویج بنوشم ….حتما تجسم شبانه ارو انجام بدم و به پنج سوال منطقی کردن ذهنم اول صبح قبل یا بعد صبحانه جواب بدم ..هر روز به سایت سر بزنم بخونم کامنت بنویسم دوستانم رو تشویق کنم از هیچ ماده غذایی نترسم و افکار مربوط به این ترسهای موهوم را از طریق معنوی پاکسازی کنم و با خیال راحت به اندازه نیاز بدنم مصرف کنم… »«»»»«««»«»«»«»«»«»«» 9 مهر
به نام خدای مهربان
سلام و درود
با خوندن چند کامنت از دوستانم جملهای به ذهنم رسید که میخوام به عنوان یک دیدگاه کوتاه ثبت کنم…..
مهمترین فاکتوری که باعث چاقی ما شد توجه عینی و ذهنی هر دو با هم به چاقی بود…. من خودم جزو کسانی هستم که لاغریمو که به مدت ۳۰ سال ادامه داشت دوست نداشتم دلم میخواست توپر و خوش هیکلتر بشم اما این آگاهی رو نداشتم که اگر چاق بشم و روی غلطک بیفتم دیگه نمیتونم کنترلش کنم و از حد تناسب خارج میشم به جای اینکه خوش هیکلتر بشم دچار نافرمی و عدم تناسب و نازیبایی میشم حالا که به این آگاهیها در تناسب فکری دست پیدا کردم و مخصوصاً آگاهیهای این جلسه به این نتیجه رسیدم که من با توجه عینی و ذهنی به چاقی از شکل لاغر به شکل چاق تغییر جسم دادم چون به چاق شدن عشق پیدا کرده بودم در طی بیداری و هر روز هم به خانمهای چاق توجه میکردم باهاشون هم کلام میشدم کنجکاوانه ازشون میپرسیدم که چطوری انقدر چاق شدن چه چیزهایی میخورند و چقدر میخورند…چون ذهنم اینطوری برنامهریزی شده بود که با خوردن انواع غذاها به مقدار زیاد آدما چاق میشن و با پرسیدن از آدمای چاق و تپلی میخواستم به صحت این باور و فکر نیز به شکل واقعی و عملی هم برسم…و بدون استثنا جوابی که از این سوال میگرفتم این بود که اونها با پرخوری چاق شده بودند و به من توصیه میکردند که چطوری منم مثل اونا رفتار کنم این رفتار من توجه عینی به چاقی بود
هر زمانی هم که خودم تنها میشدم به شکل و شمایل اونها به شکل ذهنی نگاه و توجه میکردم و به حرفهاشون فکر میکردم و اینکه چطور به مرحلهای از خوردن برسم که اونها رسیده بودند و این توجه ذهنی من به چاقی بود…
خب حالا میخوام لاغر بشم باید به همون روش برگردم ولی در جهت مخاف یعنی توجه عینی و ذهنی به لاغری و لاغر شدن…
خودم که لاغر نیستم که برای توجه عینی ازش استفاده کنم پس باید منحصراً در دنیای بیرون به لاغرهای متناسب توجه نشون بدم و اونها رو ببینم و از همکلام شدن با اونها غفلت نکنم از اونها بپرسم که چطور لاغر شدن ….. مهمترین فاکتور در توجه عینی به لاغرها اینه که حسرت نخوریم و در دل گفتگوی ذهنی نداشته باشیم که من چطور این همه وزنو از دست بدم و مثل این خانم یا این آقا بشم حسرت خوردن چه معنایی داره معناش اینه که من نمیتونم مثل تو باشم من نمیتونم مثل تو بشم…. در تناسب فکری حسرت خوردن جایی نداره ما لاغرها رو تحسین میکنیم و بهشون توجه میکنیم که الگوی ذهنی و عملی بگیریم البته لاغرهایی رو مورد الگوی عملی قرار میدیم که رفتارهای طبیعی و درستی دارند پرخوری نمیکنند و هوس باز نیستند و البته لاغرهای پرخور به ما نشون میدن که حتی پرخوری عامل اصلی چاقی نیست بلکه اون باور فکر و اعتقادی که موقع خوردن در ذهن ما وجود داره قدرت چاقی به غذاها میده…در ذهن ماهایی که اضافه وزن داریم به شکلی عمیق نهادینه شده که پرخوری مساویست با چاقی پس با دیدن لاغرهای پرخور نباید وسوسه بشیم که خوب ببین اون این همه میخوره و لاغره من چرا خودمو از خوردن محروم کنم و بعد با این بهانه پرخوری رو ادامه بدم که مسلماً با چاقی بیشتری روبرو خواهیم شد و مثل اون لاغر پرخور نخواهیم شد پس به همین دلیل ما فقط لاغرهای طببعی رو که عموما کم خوراک هستند رو ملاک و الگوی رفتاری خودمون قرار میدیم به این نتیجه میرسیم که توجه عینی به لاغری به دو صورت میشه اول دیدن لاغرها در زندگی روزمره و دنیای بیرون دوم استفاده از روشهایی که استاد در این چند جلسه به ما آموختند…
برای استفاده از توجه ذهنی به لاغری از انجام تجسم شبانه کمک میگیریم….
اگر بخواهیم نتیجه خوبی بگیریم باید از توجه عینی به چاقی خودمون و دیگران به شدت بپرهیزیم راجع به چاقی خود و دیگران حرفی نزنیم اعضای چاق بدنمون رو دائماً لمس نکنیم چون به محض لمس کردن اندام چاق تصویر چاقتری در ذهنمون شکل میگیره…و مهمترین توجیه برای توجه نکردن عینی به چاقی خودمون اینه که بارها با خود تکرار کنیم که چاقی فعلی نتیجه افکار و توجهات تصویرسازیها و رفتارهای اشتباه گذشته ماست و از این به بعد باید از این نوع توجه دوری کنیم…..
به نام خدای مهربان…….
درود و سلام….
امروز ۱۲ مهر ……
&&&&&&&&&&&&&&&&
سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنی۱– متناسب بودن چه حسی داره؟۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لاغرشدن حس سبکی برام داره لاغر شدن حس خوش اندامی به همراه داره لاغر شدن حس شادی درونی بهم داده .لاغر شدن حس آزادی در انتخاب رنگ و مدل پوشش رو برام به ارمغان آورده ….خدایا بابت تمامی این احساسات فوق العاده ناب که بهم ارزانی داشتی سپاسگزارم
… &&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
از وقتی لاغرشدم جوانتر و زیباترشدم .قدم بلندتر شده دیگه زانوهام درد نمی کنه راحت از پله کانهابالا یا پایین میرم .از قید و بند خوراک و خوردن رها شدم ..لباس قالب تن به تنم قشنگ میشینه مثل پرنسسها میشم و مثل اونا غذا می خورم براحتی کفشای پاشنه بلند می پوشم و از رقصیدن لذت می برم …
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
امروز مادرم با خوشحالی بهم گفت خیلی برات خوشحالم چون می بینم به ارزوت رسیدی ….
.دیروز خونه آبجی فاطمه خواهر آخریم که حسابی باربی و خوش اندامه و قدر خودشو نمی دونه بودم یه مدت حسابی دنبال این بود چند کیلویی چاق بشه کیلو کیلو شیرینی مصرف می کرد ولی بی فایده منو که دید گفت چه حیف شد لاغر شدی ولی نتونستی چربیهاتو به من پیوند بزنی په چکارشون کردی خسیس می دادیشون به من ….و بعد قش قش خندید منم خندیدم و گفتم واقعا برات متاسفم فاطمه
…..همسرم هر شب موقع خواب به پهلو دراز می کشه دستشو می ذاره زیر بالش نرمش زل می زنه به من …می خندم بهش میگم ای بابا چرا اینطوری نگام می کنی ؟ میگه اصلا باورم نمیشه به این خوبی لاغر شده باشی …میگم چرا باور نمی کنی ؟میگه آخه تو همه چی می خوردی هیچوقت به خودت گرسنگی نمی دادی پیاده روی و باشگاهم که نمی رفتی … خوب پس چطور روزبروز لاغرتر شدی ؟ میگم تو مشگلت افکار و باورهاته …..قدرت ذهن ناخودآگاه رو نمی تونی هضم کنی برای همین برات سخته باور کنی که برای لاغر شدن نیاز به هیچ کار خاصی نیست.. خنده ام می گیره وقتی که می اومدی بالاسرم هی می گفتی بابا اینا چیه می خوری چاقتر میشی چرا حرف گوش نمی دی و من می خندیدم و می گفتم به خدا گشنمه که دارم اینو می خورم پس چاقی در کار نیست … یادته واقعا اونم می خنده آره یادمه منو ببخش اذیتت کردم …میگم حالا که به هدفم رسیدم دیگه مهم نیست قبلنا چی می گفتی یا چی نمی گفتی بی خیال و بعد به خواب میریم …
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
از وقتی لاغر شدم رفتارم که خیلی تغییر کرده که نتیجه تغییر افکارمه باورهام خیلی هاش تغییر کرده …رفتار من در موقعیتهای مختلف تغییرات بنیادین داشته … رفتار من وقتی که تنهام …وقتی که مهمان دارم …. وقتی میرم به مهمانی و سفر …. وقتی ماه رمضون میشه … وقتی ایام عید می آد … وقتی که استرسی وغمگین میشم و از چیزی می ترسم یا از کسی عصبی میشم … وقتی که برای خرید به فروشگاه میرم …. وقتی سوار ماشین شخصی میشم و قراره چند ساعتی رودر جاده باشم …. وقتی که به جشنی دعوت میشم …. وقتی که با بوی غذاهای خوش عطر و بو مواجه میشم … وقتی با تصویر خوش آب ورنگ غذاها در تبلیغات مواجه میشم …. وقتی آخر شب میرم که بخوابم یا قبل و بعد تمریناتم در سایت یا انجام کارهای خونه با گفتگوی ذهنی دعوت به خوردن میشم….. یا وقتی با یک بشقاب غذای نذری مواجه میشم و و و در همه این موقعیتها رفتار درست رو ازقبل می دونم و به موقع تصمیم درست می گیرم و همواره به یاد دارم که خوردن فقط و فقط می تونه یکدلیل داشته باشه اونم گرسنه بودنه ….. من با تشخیص گرسنگی و حد سیری و رعایت کردن این دو قاعده مثل اب خوردن لاغر شدم …. &&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
الان شکر خدا در وزن 65 کیلو هستم اما دوست دارم متناسب تر بشم برنامه ای که برای این هدف دارم می تونه اینها باشن :1 – اول از همه تکرار رفتارهای درستی که یاد گرفتم 2ــ به هیچ وجه سایت استاد عطار روشن رو ترک نکنم 3ـ به سه وعده غذای اصلی اکتفا کنم …حس می کنم عصرها موقعیت خوبی برای کاهش وزن دارم باید به عصرانه خوردن به معنای رایجش در بین آدمهای چاق اهمیت ندم و از این ساعات برای مصرف آب بیشتر و سبزیجات خام و میوه به قدری که رفع گرسنگی کنه استفاده کنم تا وقت شام برسه زمانی که علائم گرسنگیم کاملا واضحه مربوط به ساعت خاصی نیست …4ــ نیمه شب بیدار شدم اول آب بنوشم اگر خوابم نرفت و احساس گرسنگی کردم اونوقت دو سه لقمه نون با هر چیزی که دوست دارم بخورم که بتونم دوباره بخوابم …5ــ روی خوراکیارو با پارچه بپوشونم خوراکی هایی که در تیررس نگاهم قرار دارن …تا از تحریک عصب بینایی برای خوردن تا حد زیادی جلوگیری کرده باشم …این کار تاثیر خوبی روی ریزهخواری همسرم داشته و خیلی کمتر شده
به نام خدای مهربان. 14 مهر
…..سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنی۱– متناسب بودن چه حسی داره؟۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟ &&&&&&&&&&&&&&&&&& متناسب بودن همه اش احساس لذت و سرخوشیه ….اما به طور قطع احساسات سرشار از لذتی که ما بعد از رها شدن از جسم چاق درک و تجربه می کنیم لاغرهای طبیعی درک و تجربه نمی کنند … پس من الان در جسم متناسبم لذت یک انسان متفاوت رو دارم ..اون که همیشه لاغر و خوش اندام بوده چه می فهمه از کسی که در خرید پوشاک مورد نیازش زجر کشیده تحقیر شده از خودش بدش اومده احساس ناتوانی کرده … چه درکی داره از انسانی که خواسته غذای مورد علاقه اشو بخوره گفتن نخور یا کم بخور چاقتر میشی و همیشه در حس گرسنگی به سربرده وحسرت کشیده ….اما حالا من یک متناسبم که با این زجرها و دردها خداحافظی کرده و غرق در شادی ام …من لذت می برم از حس داشتن شخصیتی متناسب و غرور آفرین …من لذت می برم از داشتن حس آزادی در انتخاب مدل رنگ و سایز لباسهام موقع خرید …من لذت می برم از اینکه جوری لاغر شدم که برگشت ناپذیره و با اطمینان از بیشتر نشدن سایزم برا خودم پیراهن و شلوار می خرم … &&&&&&&&&&&&&&&&&&بازخورد اطرافیانم آنقدر لذت بخش و روح افزاست که نگو … مخصوصا از طرف اونایی که قبلا که چاق بودم با خنده تیکه مینداختن که توی شکمو لاغر بشو نیستی .. من روح و روانم سرشار از شادی میشه وقتی از طرف اونایی بازخورد می گیرم تحسین و تشویق میشم و بهم تبریک میگن که عاشقانه منو دوست داشتن و گاهی که منو می دیدن از سر نگرانی از بابت سلامتیم بهم تذکر می دادن هر جور شده وزنتو بیار پایین اینجوری پیش بری چربی خون می گیری سکته می کنی دور از جون..خدارو از این بابت شکرگذارم که خیال این عزیزان رو از وضعیت خودم راحت کردم دلشاد شون کردم و حالا خودم ازاونا شادترم ..الهی شکر …. &&&&&&&&&&&&&&&&&من از تغییرات عالی در جسمم خیلی خدارو شکر می کنم شکم تخت باسن کوچیک و سفت رانها و ساق پای باریک نافی که از گودی خارج شده بازوها خوش تراش صورتم صاف و روشن که غبغبش ناپدیدشده جای هزاران شکر و سپاس داره …. &&&&&&&&&&&&&&&&&افکار لاغر کننده = رفتار لاغر کننده = جسم متناسب ….این فرمول پروسه اش طی شد و من درحال حاضر نتیجه اشو دارم می بینم ..وقتی من فکرم در مورد توانایی و لیاقتم برای لاغر شدنم تغییر کرد تبدیل شد به انتظارم از خودم که لاغر بشم تغییرات فکری اینچنینی مقدمه و جاده صاف کن تغییرات متعدد رفتار غذایی من شد …در حال حاضر قبول کردم که خوردن سه وعده غذای کافی حق من به عنوان یک انسانه و من برای تثبیت وزن نیازی به هموار کردن حس ناخوشایند گرسنگی ندارم اصلا من برای لاغر شدن گرسنگی نکشیدم چه برسه به حالا که بخوام برای تثبیت وزن کار خاصی انجام بدم ….من دیگه آب خوردن برام یک معظل نیست حال تهوع نمی گیرم براحتی 8 لیوان آب رو به تدریج از موقع بیدارشدنم تا وقت خواب می نوشم و نتیجه این رفتار صحیح کاهش قابل توجه اشتها و میلم به خوردن شده….و این خیلی فوق العاده و ارزشمنده قبلنا چقدر پول بی زبان رو دادم به پای قرصها و دمنوشهای کاهش اشتها…. &&&&&&&&&&&&&&& در حال حاضر جسم متناسبی که دارم نشون میده رفتار درستی دارم . فقط باید ادامه اش بدم وهر روز تکرارشون کنم . کدام رفتارها ،؟یک نمونه از این رفتارهارو شرح میدم :بین حس گرسنگی کاذب و واقعی تفکیک قائل میشم علائم نوع کاذب رو بخوبی می شناسم و بهش بهایی نمی دم اصلا اینجور وقتها عمدا و آگاهانه حواس پرتی ایجاد می کنم با خوندن کتاب ، تماشای فیلم و سریال مورد علاقه ، انجام نوعی کار مثلا خیاطی که مورد علاقمه ، یادگیری نوعی هنر مثل بافتنی و حتی رقصیدن و حرکات ورزشی راحت رسیدگی به گل و گیاه ، دوش گرفتن …و و و فقط کافیه عزممو جزم کنم برای حواس پرتی خودبخود خیلی کارا از ذهنم بهم پیشنهاد داده میشه …
به نام خدای مهربان تمرین تجسم لاغری موضوع امشب در تجسم : وزن کشی و سایز کردن
&&&&&&&&&&&&&&&
سلام دوستان سلام استاد گرامی حتماً از عنوان تمرین این جلسه من تعجب میکنید چون وزن کشی و سایز کردن در لاغری با ذهن ممنوع هست….چرا ؟چون در مسیر کاهش وزن زمانی که هنوز به اطمینان نرسیدیم که آیا به سایز و وزن دلخواه رسیدیم یا نه این کار نتیجه خوبی نداره و به احتمال خیلی زیاد احساس چاقی رو در ما تشدید میکنه پس این کار ممنوع شده اما به نظر من وقتی در تجسم شبانه ، خودمون رو در جسم کاملاً لاغر میبینیم ایرادی نداره که تصویر وزن کشی و سایز کردن خودمون رو ببینیم چون نتیجش میشه شادی و احساس خوب لاغری …. نتیجه این کار ممنوعه ارو در دیدگاهی که در این مورد مینویسم با هم میخونیم . با خودم قرار گذاشتم که امشب این فیلمنامه رو در تجسم شبانه به اجرا بگذارم….
&&&&&&&&&&&&&&&
وارد اتاق خواب میشم به سمت کمد لباسهام میرم لباس مجلسی زرشکی رنگ خودم رو که کاملاً زیبا و خوش دوخت و جذابه بر میدارم و میپوشم. چقدر این لباس بهم میاد یقه گرد بازی داره که با یک طرح زیبا سنگدوزی شده قالب تنمه در قسمت کمر به یک دامن نیم کلوش تا نوکپا متصله یک کمربند پارچهای از جنس خودش داره اونو برمیدارم و به زیبایی روی شکم گره میزنم .. این گره پاپیونی بدون برآمدگی شکم چقدر زیباست…… آستین این پیراهن بلند تا مچ دستان از مدل چسبان طراحی شده و بسیار خوش دوخت و زیباست در قسمت مچ دست همانند قسمت یقه سنگ دوزی داره برق میزنه و حس خوبی بهم میده… موهامو با گلسری زببا که نگینهای درخشانی داره مدل فرحی می بندم رنگ موهام قهوه ای روشن زیبا که آرایشگاه دوستم خانم استاجی برام کار کرده از رنگش زیر نور لامپ پرنور LED بیشتر لذت میبرم جلوی آینه قدی یک چرخی میزنم و برق شادی رو در چشمم میبینم یک تصمیمی گرفتم که میخوام اجراش کنم جدیداً متوجه شدم که بسیار لاغر شدم دیگه اصلاً شکم ندارم بازوها و رانها و قسمت باسن کاملاً اندازه طبیعی و چشم نواز پیدا کردن میخوام با اطمینان از اینکه لاغر شدم برم روی ترازو و از دیدن عدد وزنی دلخواه خودم ذوق زده بشم…. زمانی که هنوز خوب لاغر نشده بودم جرات رفتن روی ترازو رو نداشتم میترسیدم نکنه با عددی که انتظارشو ندارم روبرو بشم از عواقب این کار میترسیدم و در مدتی که در حال کاهش وزن بودم به خودم اجازه ندادم که روی ترازو برم و نرفتم اما امشب میخوام عدد وزن خودمو روی ترازو ببینم و از دیدن عددی که میبینم از احساس لاغری خودم لذت ببرم و شادی کنم ……. اما باید برم ترازو رو از انباری بیرون بیارم خیلی وقته که از جلوی چشمم برداشتمش و داخل انباری گذاشتم حالا میرم میارمش…..
&&&&&&&&&&&&
سکانس دوم :ترازو مقابلم روی زمین قرار داره …. کمی مکث می کنم و نگاهش می کنم و به یاد روزایی میفتم که چاق بودم و با قلبی لرزان وپر استرس به سمتش می اومدم البته این مال اون وقتایی بود که نمی دونستم با وزن کشی خودم چه بلایی یر خودم می آرم اما حالا اوضاعم خیلی فرق کرده اینبار دارم با عشق نگاهش می کنم چون قراره خبر خوبی بهم بده قراره احساس خوش تناسب اندامم رو بده ….. دامن لباسم را بالا میگیرم و بسم الله میگم و روی ترازو میرم سرم رو پایین میگیرم تا عدد رو ببینم ….. وای خدای من چی دارم میبینم عدد 60 …….
خدای من اصلاً انتظار نداشتم که عدد ۶۰ رو روی ترازو ببینم از خوشحالی اشکم در اومد سرم رو بالا گرفتم و گفتم خدایا شکرت من انتظار داشتم عدد 65 رو ببینم ولی ۵ کیلو کمتر از اونی هست که انتظار داشتم …خدایا ازت ممنونم ازت متشکرم …برای خدا به حالت اشگ و خنده بوسه می فرستم
همینجور که از خوشحالی اشک میریزم و عدد ۶۰ رو میبینم با موبایلم ازش عکس میگیرم پاهام روی ترازو روبروی عدد 60 کیلو ایستاده …….
از روی ترازو پایین میام و لحظاتی روی مبل میشینم و همچنان اشک شادی بر چهره ام روان هست در دل و زبان خدارو شکر می کنم که زنده موندم و این لحظه رو مشاهده کردم و شادی غرورآفرینش رو……
سکانس پایانی
حالا وقتشه که متر رو بردارم و خودم رو سایز کنم…. به سراغ کمد وسایل خیاطی میرم…مترو برمیدارم و دوره کمرم میگیرم باز هم ذوق زده میشم چون عدد ۳۸ رو میبینم…. همون عدد رویایی برای سایز دور کمرم…. از شادی به هوا میپرم و هورا میکشم و به سراغ دستگاه پخش موزیک با سیستم استریو میرم و با پخش یک موزیک شاد شمالی به رقص در میام و شروع به رقصیدن میکنم…. حیف که همسر جان خونه نیست که ازم فیلم بگیره …. و من خودم تنهایی به تماشای رقص شادی با جسم کاملا متناسبم می نشینم و اشگ شوق می ریزم …
«« پایان »»
عزیزم خانم لیلا کشاورز عرض سلام دارم
چه دیدگاه خوبی نوشتی منو بردی به حال و هوای پارک جانبازان در محله خودم که بسیار بزرگ و با صفاست ک آبنمای بزرگ و زیبایی در وسط پارک خودنمایی میکنه با وسایلی که وسط این آبنما گذاشتن رقص آب و نور درست کردن متاسفانه من پارک کم میرم ولی حالا که هوا مناسبه نه خیلی سرده و نه خیلی گرم خوبه که وقت بذارم و به این پارک باصفا سر بزنم….
خیلی وقته که به منظور لاغری به پیادهروی نمیرم هر وقت که دلم خواسته و وضعیت جسمیم اجازه داده قدمزنان به سمت پارک جانبازان رفتم و برگشتم هرجا هم خسته شدم نشستم و تماشا کردم و این برام خیلی لذت بخش بوده هیچ فشاری به خودم نیاوردم که برای پیادهروی بیشتر خودمو اذیت کنم دلیلی برای این کار وجود نداره….
خدایا شکرت که ما رو به این مسیر هدایت کردی و تحت شاگردی یک استاد بینظیر قرار دادی تو از زیباییهای زندگی و دنیا و طبیعت لذت ببریم هم از خوردن لذت ببریم هم از نخوردن رست برعکس اون موقعهایی که هم چاق بودیم هم پر از افکار نادرست لان یا لاغر شدیم یا داریم لاغر میشیم و کلی افکار درست داریم و سعی میکنیم رفتارهامون با افکار درستمون هماهنگ بشن بتونیم تناسب اندام رو تجربه کنیم…
از شما دوست عزیز بسیار سپاسگزارم خیلی خوشحالم برای شما با وجود اینکه مدت کمی است وارد این سایت دوست داشتنی شدید اما دیدگاههای خوبی مینویسید و فکرهای خوبی دارید.. احسن و درود بر شما…. شما پتانسیل شگفتی ساز شدن رو دارید به شما تبریک میگم و شما رو به خدا میسپارم
سلام به دوست خوبم جناب آقای حسن شهبازی در مسیر لاغری با ذهن
جدا آفرین داره این دیدگاه شما…..
من که خیلی لذت بردم هزار آفرین به شما میگم…… با خوندن این دیدگاه ایدههایی به ذهن من آمد…
گفته شد که با روی ترازو رفتن و سایز کردن تصویر چاقی ذهن رو پررنگ میکردیم و به احساس بد چاقی میرسیدیم از این آگاهی میشه در تمرین تجسم شبانه استفاده خیلی خوبی کرد در ذهن ببینیم که خیلی لاغر شدیم و رفتیم روی ترازو و با عدد آرمانی کاهش وزن خود مواجه میشیم چه حسی داریم چه عکسالعملی نشون میدیم چه حرفهایی با خودمون میزنیم اینا رو بیایم در تصویر تجسم شبانه ببینیم..
من فردا شب در تجسم قبل خواب اجراش می کنم …فیلمنامه اشو همین حالا می نویسم و ارسال می کنم ..
با تشکر مجدد و فراوان از شما جناب آقای شهبازی
سلام استاد بسیار هوشمندانه در جهت تشویق دانشجوی خودتون عمل کردید…
شما از هر جهت بهترین استاد دنیا هستی…درود بر شما عمرتون پایدار
سلام و درود لیلا خانم دوست عزیزم
دقیقاً خوب متوجه شدید ا در موقعیتهای حساس اید تصمیمهای فوری و درست بگیریم….
در هر کدوم از این موقعیتهای به خصوص کلی فرمول ذهنی بالا میاد و ما تا قبل از این آموزشها عین ربات طبق این فرمولها و دستورات رفتار کردیم که بر اساس ذهن چاق بوده ذهن لاغر میگه برای خوردن موقعیت به خصوص یا عادی فرقی نداره در هر موقعیتی فقط باید بر اساس آلارم خالی بودن معده و گرسنه بودن تصمیم به خوردن بگیرید..
شاد و موفق باشی دوست عزیز
سلام دوست عزیز خانم لیلا کشاورز
جملات این دیدگاه رو که خوندم متوجه شدم که عین همون پست اینستاگرامی استاد هست که امروز لینکش رو در دورهمی قرار دادن و دقیقاً همین جملات رو اون هوش مصنوعی تکرار کرد
حالا نمیدونم استاد از جملات شما استفاده کرده اون پست اینستاگرامی رو تهیه و تنظیم کرده یا شما جملات اون پست رو دوباره نویسی کردین.
در هر صورت این دیدگاه عالیه و من بهش ۵ امتیاز دادم ….
ممنون از دیدگاههای خوبتون….
سلام منیره جان حالت چطوره کم پیدایی….. ممنون از دیدگاه کوتاه و مفیدت….. آخر نوشتت به مسئله خوبی اشاره کردی اونم اوقات فراغت…
به تجربه به من ثابت شده که یکی از دلایل ریزه خواری آدمهای چاق بیکاری است. حتی اگر برای اوقات فراغت خواندن یک رمان جذاب یا تماشای یک سریال تلویزیونی رو در نظر بگیریم می تونه تاثیرگذار باشه حواس رو از خوردن غیر ضروری پرت می کنه …. چون ما عادت داریم وقت بیکاری به خوردن فکر کنیم و با گفتگوی درونی تشویق به خوردن چیزای حاضر اماده میشیم ….
خواستم بگم که کلمه فقط اشتباهه من خواستم بنویسم قدمون بلندتر میشه نمیدونم این کلمه فقط از کجا افتاد وسط این جمله
سلام دوست خوبم سحر
آفرین چه ترفند جالبی…. حتماً امتحانش میکنم…. یه تاثیر خوب دیگه در مزه چشی آب شور هستش که تشنه میشیم و میریم آب میخوریم…..
آفرین به شما با این پیشنهاد جالب و مفیدت…
سلام سحر خانوم
میخوام بهت آفرین بگم برای دیدگاه خوبت و تایید کنم اون قسمتی که نوشتی استاد خیلی هوشمندانه سوالات روزانه رو تنظیم کرده و به ما تکلیف کرده که هر روز به این سوالات تکراری جواب بدیم حتی اگر جوابها تکراری باشه
من هر روز ه استاد خودم در موقع پاسخ به این سوالات آفرین میگم و مطمئنم انتخاب این سوالات به این شکل از طریق الهام معنوی بوده به ایشون
استاد فرمودند که ممکنه پاسخهاتون تکراری باشه بله ولی من هر روز که در موقع پاسخ به سوالات خودم رو در حالت متناسب فرض میکنم پاسخهای جدیدی به ذهنم متبادر میشه توی دفتر نمینویسم توی تلگرام کانالی زدم مختص جواب دادن روزانه به این سوالات هر از گاهی یک نگاهی به پاسخنامه ها میکنم از جوابهای متعدد و متفاوت که دادم خودم هم متعجب میشم….
درود و سلام خدا به هوش و ذکاوت استاد عزیزم مرحبا احسنت به شما…. هر روز و هر دقیقه در پناه خداوند باشی
سلام لیلا خانم آفرین به نکته خوبی اشاره کردی با دیدن شگفتی سازان سایت تناسب فکری هم میشه توجه عینی داشته باشیم هم ذهنی به لاغری و لاغرها
عالی گفتی ….. مرسی 🙂
سلام عزیزم ممنون که دیدگاهم رو خوندی و نظر دادی…دقیقاً همینطوره ما در صورت متناسب شدن انگار قد راست میکنیم و از خمودگی در هم مچالگی خارج میشیم فقط بلندتر میشیم….
خدایا ازت ممنونم که در مسیری هستم که در انتها به همه چیزهای خوب و آرمانی خودم میرسم خدایا شکرت
سلام لیلا خانم
شما شایسته تحسین هستید چرا که به محض دریافت آگاهی دست به اقدام عملی زدید و تغییراتی ایجاد کردیدمثل متوقف کردن پیاده روی پنج هزار قدم رو ….
همینجوری پیش بری شگفتی ساز میشی…
درود بر شما ….
سلام آفرین به سوالات خوبی اشاره کردی موفق باشی
این سالها و جوابهاشون میتونه قسمتی از تجسم شبانه ما باشه سوالها رو هر شب یه چندتاییشو از حفظ باشیم و در تجسم شبانه روبروی جسم متناسب خود بپرسیم و جواب بدیم
..
چون ذهن ما تصویریه وقتی یک سوالی رو توی ذهن طرح میکنیم تصویرش در ذهن شکل میگیره پاسخ که بدیم طبق همین پاسخ تصاویری رو خواهیم دید
این به غنی شدن تجسم شبانه خیلی کمک میکنه…..
چقدر وجود یک تخته وایت برد بزرگ در منزلم جاش خالیه.. کاش بتونم تهیه کنم و در منزل در جای مناسبی بگذارم و به یاد داشته باشم که من دانشجو هستم و باید که یک همچین چیزی در منزل من باشه فکر میکنم برای اینکه یک همچین چیزی در واقعیت زندگی من به وجود بیاد اینه که در تجسم شبانه این تخته وایت برد رو ببینم که دارم روی اون سوال مینویسم و برای خودم درس رو تعریف میکنم
درود بر شما
آفرین آسیه هم خوب فکر کردی هم خوب احساس کردی هم خوب نوشتی تبریک میگم بهت….
ما در درستترین مسیر ممکن هستیم فقط باید به آن چیزی که یاد میگیریم به تکرار عمل کنیم تا به نتیجه عالی و آرمانی خود برسیم
سلام پریسا خانوم
دیدگاه کوتاهی که نوشته بودی خوندم چرا با شنیدن مکالمه اون دو نفر شما به هم ریختی؟ اینکه بشنویم کسی از راه عمل لاغر شده این برای شما چه مفهومی داره؟ من اگه جای شما بودم و مکالمه این دو نفر رو میشنیدم در دلم به حالشون تاسف میخوردم و برای خودم خوشحال میشدم که به این آگاهی رسیدم که برای لاغر شدن نیازی به کارها و عوامل خارجی نداریم نیاز به عمل جراحی نداریم …درسته شاید با این گونه کارها خیلی زودتر لاغر بشیم ولی آخر سر پشیمان خواهیم شد چون ریشه چاقی در اندامهای ما نیست درمغز و فکر و ذهن ماست و با بودن در دورههای تناسب فکری د ست به یک عمل جراحی برای مغر زدیم عمل جراحی که هزینهاش نقدی نیست بلکه ذهنی و فکریه و نیازی به بیهوشی و استفاده از چاقوی جراحی نداره و کاملا غیر تهاجمیه
اون کسی که با اتکا به عوامل بیرونی خودشو لاغر میکنه قطعاً پایدار نخواهد بود
سلام آقای شهبازی
از توجه شما به دیدگاهم بسیار سپاسگزارم
همون جوری که شما فرمودین یکی از لذتهای ما در حال حاضر بعد از گذراندن دورههای تناسب فکری نگاه کردن به دمهایی که تناسب اندام طبیعی و جالب توجهی دارند بعضیها به قدری متناسباند که نمیشه ازشون گذشت و ندیدشون و تحسینشون نکرد و خوشحال نشد الحمدلله که این زیباییها وجود داره و چشم ما هم زیبا بینه دکتر هیولن گسترش دهنده مکتب پاکسازی هواو پونو پونو میگه هر آن چیزی که شما میبینید و حس میکنید یا چیزی دربارهاش میشنوید یا میخوانیدنشانه آن است که از همان چیز در خودتان هم وجود دارد دنیای بیرون شما نمادی از درون شماست مثلاً اگر تشخیص بدهید که شخصی حسود است و ناراحت شوید مطمئن باشید که از همین خصلت در درون خود شما هم هست و باید برای پاک شدنش از ذهن و درونتان پاکسازی کنید متاسفم لطفاً منو ببخش سپاسگزارم دوستت دارم
همیشه که چیزهای بد نمیبینیم چون در درونمان باورها و افکار درست هم کم نداریم…اگر من چشمم به افراد لاغر و خوش اندام میفته و لذت میبرم پس یعنی این حالت در خود من هم وجود داره که با غبار اضافه وزن پوشانده شده و با تغییر افکار و رفتار میشه دوباره لاغری رو در وجودمون بازیابی کنیم
سلام دوست عزیز جناب حسن شهبازی
از کامنت خوبی که نوشتی سپاسگزارم به شما بابت تغییرات عالی رفتاری تبریک میگم
سلام لیلا جان با نظرت موافقم…..
سلام دوست عزیز خانم کشاورز ….
از دیدگاه خوبت استفاده کردم ممنون …
اگر ما به این نقطه برسیم که در زمانی که واقعا گرسنه هستیم هیچ ماده خوراکی نه مضر هست نه منع مصرف داره و بدون توجه به اطلاعات غیر واقعی و غیر منصفانه نسبت به مواد غذایی به اندازه نیاز و یک سیری معمولی از هر چیزی که به عنوان غذای سفره تهیه کردیم بخوریم نه تنها چاق یا چاقتر نمیشیم بلکه اگر باور قلبی پیدا کنیم که لاغر شدن نیازی به گرسنگی و زجر نداره تازه روزبروزلاغرتر هم میشیم والبته عجله نکنیم به جسم چاق خود توجه نکنیم وانتظارلاغرشدن هم داشته باشیم تجسم شبانه هم داشته باشیم و در زمان بیداری به لاغرها و لاغری توجه داشته باشیم….من ایمان دارم لاغر شدن با ذهن آسانترین کار دنیاست ….
سلام دوست عزیز ممنون از دیدگاه خوبتون عالی بود تشکر
می کنم از شما مثال خیلی خوبی زدی در جهت روشن شدن احساس لاغری و تاثیراتش در گرفتن نتیجه عالی بود ….