به نام خداوند مهربان
توجه کردن مهترین نیرومحرکه به واقعیت تبدیل شدن رؤیا می باشد که معمولا به درستی مورد استفاده قرار نمی گیرد.
اگر تخیل شما درمورد لاغر شدن به خوبی شکل گرفته باشد اما توجه شما در زندگی روزمره بر روی چاقی باشد رؤیای لاغری شما به واقعیت تبدیل نخواهد شد.
توجه کردن
به طور کلی دو نوع توجه کردن وجود دارد:
۱- توجه عینی
۲- توجه ذهنی
ما در هر لحظه از زندگی روزمره در حال استفاده از یکی از دو نوع توجه کردن هستیم.
توجه عینی: از طریق حواس پنجگانه ما شکل می گیرد و وابسته به عوامل بیرونی می باشد.
از طریق شنیدن صدا توجه شما به سمتی جلب می شود.
از طریق دیدن صحنه ای توجه شما به آن موضوع جلب می شود.
از طریق دیدن جسم خود، توجه شما به چاقی جلب می شود.
از طریق فکر کردن به چاق کننده بودن مواد غذایی توجه شما به چاقی جلب می شود.
هر نوع توجه کردنی که به واسطه محرک های بیرونی از طریق شنیدن، دیدن، بوئیدن، فکر کردن یا لمس کردن ایجاد می شود از نوع توجه عینی می باشد که در موضوع چاق شدن بسیار مورد استفاده قرار گرفته است.
همه ما توجه به چاقی را به خوبی درک و تجربه کرده ایم که به طریق مختلف چگونه توجه ما به چاقی جلب شده و درگیر احساس بد چاقی شده ایم.
توجه ذهنی: از طریق اندیشیدن به خواسته ها و آرزوها در ذهن ایجاد می شود و وابسته به نشانه های بیرونی نیست.
توجه ذهنی بعد از شکل گیری تخیل ذهنی ایجاد می شود و در به واقعیت تبدیل شدن آرزوها تاثیر مستقیم دارد.
توجه ذهنی بر خلاف تخیل که قبل از خواب انجام می شود در تمام مدت بیداری در حال انجام شدن است.
توجه ذهنی هیچ نشانه واضح و مشخصی در دنیای پیرامون و واقعیت زندگی ما ندارد و فقط از طریق توجه کردن به اندیشه یا آرزویی که در ذهن خود ایجاد کرده و خواستار تحقق آن هستیم شکل می گیرد.
توجه ذهنی نیاز به انتخاب آگاهانه دارد چون در زندگی روزمره به دلیل تحت تاثیر قرار گرفتن حواس ما از طریق محرک های بیرونی به شکل خودبخودی ترغیب به توجه عینی می شویم.
به طور معمول توجه عینی باعث تشدید وضعیت موجود و بر هم زدن تخیل ذهنی برای رسیدن به آرزوها میشود. از این رو ضروری است که در لابلای گستردگی توجه عینی از طریق توجه ذهنی تمرکز خود را بر رؤیاها و خواسته هایمان افزایش دهیم.
کانون توجه در چاقی و لاغری
همه افراد چاق تجربه توجه عینی به چاقی را دارند و مثال های زیادی از این نوع توجه را می توانند ذکر کنند.
هر گونه عامل بیرونی که سبب توجه شما به چاقی می شود نوعی توجه عینی به چاقی می باشد.
بنابراین در لاغری با ذهن باید دقت کنید که از توجه عینی استفاده نکنید چون توجه عینی مملو از خاطرات چاقی است و به راحتی نمی توانید از توجه عینی برای لاغری یا تقویت قدرت خلاق تجسم لاغری استفاده کنید.
یکی از مهمترین دلایل عدم کسب نتیجه عالی توسط برخی از هنرجویان لاغری با ذهن استفاده بی رویه از توجه عینی در مسیر لاغری با ذهن است.
آنها با توجه کردن به جسم خود، خوردن های خود، بازخورد دیگران و … همواره در حال توجه عینی به چاقی هستند درحالی که در حال تلاش برای یادگیری لاغری با ذهن هستند. از آنجا که مغز انسان منطق گراست و توجه عینی را واقعی و توجه ذهنی را توهم می شمارد بنابراین این افراد در مسیر لاغری با ذهن اسیر توجه عینی خود به چاقی می شوند و نتیجه مطلوب را کسب نمی کنند.
اکنون که در حال یادگیری و تمرین برای ورود به ذهن ناخودآگاه هستید درک این موضوع بسیار مهم است که در حین زندگی روزمره باید از توجه عینی به چاقی خودداری کنید و در مقابل تا می توانید توجه ذهنی به لاغری و تصویر ذهنی تناسب اندام ایده آل خود داشته باشید.
هرچقدر بیشتر تجسم لاغری را تکرار کنید مهارت شما در توجه ذهنی به لاغری بیشتر و روند حرکت شما در مسیر لاغری با ذهن آسان تر خواهد شد.
مدیریت توجه ذهنی
فایل صوتی را با دقت گوش کنید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
هر زمان دیدگاه های این جلسه به ۲۰۰ عدد برسد جلسه بعد بارگزاری خواهد شد.
امتیاز 4.36 از 97 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدای مهربانم
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
استاد سپاسگذارم از فایل عالیتون،لذت بردم .
✓حس لاغری ست که من رو به لاغری میرسونه✓
✓حس درونی من نتیجه رو رقم میزنه✓
«من از دیروز ۲ بار فایل رو گوش دادم و کلی آگاهی عالی کسب کردم »
{ من یه نتایجی گرفتم ،می دونید چرا مطمئنم چاقی و لاغری در ذهن ماست ؟چرا مطمئنم با ذهنم چاق شدم ؟چون دیروز صبح کاملا احساس لاغری داشتم و احساس میکردم حدودا ۵ کیلویی کمتر شده وزنم ،بعد شاید بگم بعد ۸ ساعت ،کاملا احساس اضافه وزن داشتم و با خودم میگفتم وزنم بیشتر شده در حد یه ۵ کیلویی !!!مگه میشه ،غیر ممکن هست این حالت در وزن .همین نگرش باعث شد که باورم عمیق تر بشه ،ایمانم قوی تر بشه به لاغری با ذهن .چون امکان نداره آدم در این فاصله ی کم ، حدود ۸ ساعت، بتونه این همه اضافه کنه ، هر چیزی هم بخوریم نمیشه ،پس دیدم که همش ذهن ماست این افکار منفی رو ایجاد میکنه و ما می تونیم از این ذهن درست استفاده کنیم و افکار مثبت رو افزایش بدیم .حس لاغری رو باید افزایش بدم ، تا لاغر بشم .}
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
✓متناسب بودن بهترین حس تمام طول زندگیم بوده .متناسب بودن باعث میشه احساس شادابی،سبکی ،سلامتی ، جذابیت ،اعتماد بنفس،ارزشمندی و لیاقت داشته باشم .متناسب بودن حس قدرتمندی و مسلط بودن بر ذهن و زندگیم بهم میده .متناسب بودن حس آزادی و رهایی از افکار مربوط به خوردن و چاقی بهم میده .✓
(از اینکه به مواد غذایی خیلی خیلی کمتر فکر میکنم ، مخصوصا شیرینیجات بسیار لذت می برم .از اینکه کاملا متناسب شدم و وزنم ۶۵ کیلوگرم هست بسیار لذت میبرم .از اینکه خیلی راحت و سبک همه ی کارهام رو در زمان کمتری انجام میدهم لذت میبرم .از اینکه عاشق خودم شدم و از دیدن اندام خودم خوشحال میشم و اعتماد بنفس بالایی دارم و خودم رو لایق بهترین زندگی می دونم لذت میبرم .)
[همسرم با دیدن من شوکه شد،خوشحال شد و گفت بسیار جذاب تر شدی ، لاغری خیلی بهت میاد مبارکت باشه .مادرم اشک شوق ریخت و خدا رو شکر کردکه به تناسب اندام رسیدم و گفت خیلی زیباتر شدی عزیزم .دوستم زینب گفت آفرین نشمیل چقدر عالیه این همه سایز و وزن کم کردی ،من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم .برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام گفتند چقدر زیباتر شدی لباسها به تنت خیلی زیبا شدن ، چیکار کردی با خودت به ما هم بگو و تبریک گفتند .]
{میبینم که وقتی گرسنگی واقعی ندارم چیزی نمی خورم و اصلا به خوردن فکر نمی کنم .میبینم که توجهم به مواد غذایی مخصوصا شیرینیجات بسیار بسیار کمتر شده .میبینم راحت به تعارف دیگران نه میگم و اگر گرسنه نباشم نمی خورم .میبینم که با دور ریختن مواد غذایی اضافه کنار اومدم ،احساس سختی و گناه ندارم و نمی خورمش .میبینم که خوردن بخاطر خواص مواد غذایی مخصوصا میوه ها در من بسیار کمتر شده .}
/باید دقیقا مثل یه شخص متناسب با افکار صحیح فکر کنم یعنی بدون هیچ فکر و تصویری در مورد چاقی .باید شخصیت یه فرد کاملا متناسب با رفتار صحیح رو داشته باشم .باید عادت خوردن با تحریک بینایی،شنوایی،بویایی ،لامسه و چشایی رو کاملا در خودم حذف کنم و فقط برای رفع نیاز بدنم در مواقعی که واقعا گرسنه هستم بخورم .باید عادت استفاده از ظرف کوچکتر رو در خودم ایجاد کنم ./
سپاسگذارم از خداوند مهربانم و استاد بزرگوارم .
به نام خالق خوبم
روز ۷
۱_ متناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام زندگیم بوده .
متناسب بودن حس آزادی و رهایی از افکار مربوط به خوردن و چاقی بهم میده .متناسب بودن حس سلامتی ،سبکی ، جوانی ، جذابیت ، شادمانی،لیاقت ، ارزشمندی و اعتماد بنفس بالا رو بهم میده .متناسب بودن حس قدرتمندی و مسلط بودن بر ذهن و زندگیم بهم میده .
از اینکه توجهم به مواد غذایی مخصوصا شیرینیجات خیلی کمتر شده بسیار بسیار لذت میبرم .از اینکه کاملا متناسب شدم و وزنم ۶۵ کیلوگرم هست بسیار بسیار لذت میبرم .از اینکه شخصیتم مثل یه فرد کاملا متناسب با رفتار و افکار صحیح شده خیلی خیلی لذت میبرم .از اینکه هر لباسی در هر رنگی که دلم می خواد میتونم بپوشم خیلی خوشحالم و لذت میبرم .از اینگه دیگه هیچ نگرانی در مورد اندامم ندارم ،عاشق اندامم هستم و از دیدن خودم خیلی خوشحال میشم ،لذت میبرم .از اینکه تمام کارهام رو خیلی راحت در زمان کمی انجام میدم لذت میبرم .
وقتی همسرم من رو دید شوکه شد و خیلی براش جالب بود ،گفت خیلی جذاب تر شدی ،لاغری خیلی بهت میاد ،مبارکت باشه .وقتی مامانم من رو دید اشک شوق ریخت و گفت خدایا شکرت به سلامتی به لاغری رسیدی ،خیلی زیباتر شدی عزیزم .
دوستم زینب خیلی خوشحال شد و گفت من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم ،آفرین نشمیل این عالیه که این همه سایز و وزن کم کردی .برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام گفتند خیلی زیباتر شدی و لباسها به تنت بسیار زیبا شده ،چیکار کردی به ما هم بگو و تبریک گفتند .
میبینم تا زمانی که گرسنگی واقعی ندارم چیزی نمی خورم و حتی به خوردن فکر نمی کنم .میبینم که خوردن مواد غذایی مخصوصا شیرینیجات در من بسیار بسیار کمتر شده .میبینم که مثبت اندیش شدم و راحت افکار منفی رو رها می کنم و کنترل ذهن پیدا کردم .میبینم که توجهم به خوردن برای خواص مواد غذایی مخصوصا میوه ها خیلی کمتر شده .میبینم دور ریختن مواد غذایی اضافه دیگه برام سخت نیست و احساس گناه و حیف بودن بهم نمیده .میبینم راحت به تعارف دیگران نه میگم و تا زمانی که واقعا گرسنه نباشم نمی خورم .
باید افکارم مثل یه فرد کاملا متناسب با افکار کاملا متناسب باشه یعنی بدون هیچ فکری در مورد چاقی و خوردن .باید شخصیتم مثل یه فرد کاملا متناسب با رفتار غذایی صحیح باشه همیشه .باید خوردن بخاطر تحریک بینایی،شنوایی،بویایی،لامسه و چشایی رو کاملا حذف کنم و فقط مواقعی که گرسنگی واقعی دارم بخورم .
باید عادت استفاده از ظرف کوچکتر رو در خودم ایجاد کنم .
خدایا شکرت که اول صبح نشستم و این جملات زیبا و عالی رو نوشتم .
در پناه خداوند باشید .
به نام خدا
سلام
روز ۸
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام طول زندگیم بوده .متناسب بودن بهم حس آزادی و رهایی از افکار مربوط به چاقی و خوردن بهم میده .متناسب بودن باعث میشه احساس سلامتی،سبکی،جذابیت ،جوانی،شادابی ،اعتمادبنفس،عزت نفس،ارزشمندی ،لیاقت بکنم .متناسب بودن حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم بهم میده .
از اینکه توجهم به مواد غذایی مخصوصا شیرینیجات بسیار کمتر شده لذت میبرم .از اینکه وزنم ۶۵ کیلوگرم شده و کاملا متناسب شدم لذت میبرم .از اینکه کنترل ذهن پیدا کردم و افکار منفی رو رها میکنم و مثبت اندیش شدم لذت میبرم .از اینکه هر لباسی در هر رنگی که دلم بخواد سایز من وجود داره و می تونم بپوشم لذت میبرم .از اینکه در زمان کمی می تونم راحت و سبک همه ی کارهام رو انجام بدم لذت میبرم .از اینکه شخصیتم مثل یه فرد کاملا متناسب با رفتار غذایی صحیح شده لذت میبرم .از اینکه دیگه هیچ نگرانی در مورد اندامم ندارم ، از دیدن خودم خوشحال میشم و عاشق خودم هستم لذت میبرم .
همسرم با دیدن من شوکه شد ،گفت بسیار جذاب تر شدی ، ،خوشحالم ،چقدر لاغری بهت میاد ، مبارکت باشه .مامانم با دیدن من اشک شوق ریخت و گفت خدایا شکرت که دخترم به آرزوش رسید .چقدر زیباتر شدی عزیزم .دوستم زینب گفت آفرین نشمیل چقدر خوبه که این همه وزن و سایز کم کردی ،من همیشه به قدرت ذهن باور داشتم .برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام خیلی براشون جالب بود گفتند چیکار کردی به ما هم بگو ،چقدر زیباتر شدی ،چقدر لباسها به تنت زیبا شدن و تبریک گفتند .
میبینم که توجهم به مواد غذایی مخصوصا شیرینیجات بسیار کمتر شده .میبینم که شخصیتم تغییر بسیار جالب و بی نظیری داشته ، افکارم فقط در مورد لاغریست ، نگرشم به دنیا و زندگی عوض شده .میبینم تا زمانی که گرسنگی واقعی نداشته باشم چیزی نمی خورم و اصلا به خوردن فکر نمی کنم .میبینم که راحت به تعارف دیگران نه میگم و اگر میل نداشته باشم نمی خورم .میبینم که برای دور ریخت مواد غذایی اضافه ،مقاومتی ندارم و احساس گناه و سختی نمی کنم (اگر لازم باشه میزارمش داخل یخچال)میبینم که خوردن مواد غذایی بخاطر خاصیتش مخصوصا میوه ، در من بسیار کمتر شده .
من تصمیم قطعی گرفتم در این مسیر بمانم برای همیشه ، فایل گوش بدم ، تمرینات رو انجام بدم و هر چیزی که استاد می فرمایند و کمک میکنه من به لاغری برسم رو حتما انجام میدهم .باید مثل یه شخص کاملا متناسب با افکار صحیح یعنی بدون هیچ فکری در مورد چاقی و خوردن ، فکر کنم .باید مثل یه شخص کاملا متناسب با رفتار غذایی صحیح رفتار کنم .باید خوردن با تحریک بینایی،شنوایی،بویایی،چشایی،لامسه در من برای همیشه حذف بشه و اتوماتیک ، هر وقت واقعا گرسنه بودم بخورم ،فقط برای رفع نیاز جسمم .باید عادت استفاده از ظرف کوچکتر رو در خودم ایجاد کنم .
استاد گرامیم و دوستان خوبم در پناه خداوند باشید .
به نام پروردگار مهربان
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
روز ۹
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام طول زندگیم بوده .متناسب بودن بهم حس آزادی و رهایی از افکار مربوط به چاقی و خوردن میده .متناسب بودن بهم حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم بهم میده .متناسب بودن حس سبکی ، سلامتی ، زیبایی،جذابیت ، جوانی ،شادابی ، اعتمادبنفس ، عزت نفس،اراده ، ارزشمندی و لیاقت بهم میده .
از اینکه ۶۵ کیلوگرم شدم و اندام کاملا متناسبی پیدا کردم لذت میبرم .از اینکه هر لباسی در هر رنگی که بخوام میتونم بپوشم لذت میبرم .از اینکه شلوار رنگ یخی و استخوانی می پوشم و خیلی به تنم زیباست،لذت میبرم .از اینکه با خیال راحت،بدون ترس از غذا به اندازه ی نیاز بدنم می خورم و بعدش هیچ نگرانی ندارم لذت میبرم .از اینکه عاشق خودم هستم با دیدن خودم خوشحال میشم و خدا رو شکر میکنم ، لذت میبرم .از اینکه مثل یه فرد کاملا متناسب فکر میکنم و رفتار میکنم لذت میبرم .از اینکه توجهم به مواد غذایی مخصوصا شیرینی جات بسیار کمتر شده لذت میبرم .از اینکه کنترل ذهن پیدا کردم و افکار منفی رو رها می کنم و دیگه به راحتی دیگران نمی تونند من رو اذیت کنند ، لذت میبرم .
همسرم با دیدن من شوکه شد و گفت چقدر جذاب تر شدی لاغری بسیار بهت میاد ، خوشحالم که لاغر شدی ، مبارکت باشه .مادرم با دیدن من اشک شوق ریخت و گفت عزیزم خیلی زیباتر شدی ،خوشحالم به آرزوت رسیدی ،خدایا شکرت .دوستم زینب گفت آفرین نشمیل به خدا ۱۰ سال جوانتر بنظر می رسی ، چقدر خوبه این همه سایز و وزن کم کردی .
برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام همه خونه ی مامانم نشسته بودند وقتی وارد شدم همه گفتن واااای چقدر تغییر کردی آفرین بهت ، چیکار کردی به ما هم بگو ،چقدر زیباتر شدی ،لباسها خیلی به تنت زیباتر شدن ، مبارکه .
میبینم که تا وقتی واقعا گرسنه نیستم غذا نمی خورم اصلا به خوردن فکر نمی کنم .میبینم که مثل یه فرد کاملا متناسب بدون هیچ فکری در مورد چاقی و خوردن دارم زندگی می کنم .میبینم که خیلی راحت همه ی کارهام رو در تایم کمتری انجام میدم .میبینم میلم به خوردن بسیار کمتر شده مخصوصا شیرینیجات .میبینم که خیلی اعتماد بنفسم بالاتر رفته ، خودم رو لایق بهترین زندگی میدونم .
مهمترین موضوع اینه که ،✓✓✓ باید هر روز حال خودم رو خوب نگه دارم ، ذوق و شوق داشته باشم.باید تمریناتم رو حتما ادامه بدم ، تجسم کنم هر لحظه که تونستم و حس خوب لاغری رو بچشم با تجسمش .باید خوردن با تحریکات بینایی بویایی شنوایی لامسه و چشایی رو کاملا حذف کنم و فقط زمان گرسنگی واقعی غذا بخورم اونم در حد نیاز بدنم و برای دریافت انرژی .باید بتونم ظرف کوچکتری استفاده کنم موقع غذا خوردن .باید از نخوردن بیشتر لذت ببرم ،باید از نخوردن بیشتر لذت ببرم .باید افکار لاغرکننده در ذهنم بیشتر و بیشتر بشن .
✓خداوندا سپاسگذارم برای وقتی که گذاشتم و حس خوب لاغری که با بودن در این مسیر کسب کردم ،استاد بزرگوارم ممنونم .✓
به نام خداوند مهربان
سلام استاد عزیزم و دوستان هم مسیرم
روز ۱۰
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام طول زندگیم بوده .متناسب بودن حس سلامتی،سبکی،زیبایی،جذابیت،جوانی،اراده،ارزشمندی،اعتمادبنفس،عزت نفس و لیاقت بهم میده .متناسب بودن حس آزادی و رهایی از افکار مربوط به چاقی و خوردن بهم میده .متناسب بودن حس قدرتمندی و مسلط بودن بر ذهن و زندگیم بهم میده .
از اینکه وزنم ۶۵ کیلو گرم شده و اندام کاملا ایده آلی دارم لذت میبرم .از اینکه عاشق خودم هستم و هر وقت خودم رو میبینم خوشحال میشم و لبخند روی لب هام میاد لذت میبرم .از اینکه توجهم به مواد غذایی مخصوصا شیرینیجات بسیار کمتر شده ،لذت میبرم .از اینکه تا وقتی گرسنه نباشم چیزی نمی خورم،اصلا به خوردن فکر نمی کنم ،لذت میبرم .از اینکه موقع خوردن غذا نگران نیستم ،ترسی ندارم و میدونم که بدنم به این میزان غذا نیاز داره و اضافه خوری نمی کنم ( اگر به هر دلیلی یه بار پیش اومد کمی اضافه خوردن ، بعدش عذاب وجدان ندارم ) ، لذت میبرم .از اینکه شخصیتم مثل شخصیت یه فرد کاملا متناسب با رفتار غذایی صحیح و افکار صحیح شده است بسیار لذت میبرم . از اینکه میتونم هر لباسی در هر رنگی که دلم می خواد رو بپوشم لذت میبرم .از اینکه لباسهای گذشته ام رو با خیال راحت میتونم بپوشم و الان کاملا اندازه م هستند لذت میبرم .
همسرم شوکه شد و بسیار خوشحال شد گفت لاغری خیلی بهت میاد ، خیلی جذاب تر شدی ، مبارکت باشه .مادرم اشک شوق ریخت و گفت خدایا شکرت که به آرزوش رسید دخترم ، خیلی زیباتر شدی عزیزم .دوستم زینب گفت چقدر عالی شدی ،خیلی خوبه این همه سایز و وزن کم کردی ،من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم ،آفرین نشمیل .وقتی وارد خونه ی مامانم شدم ،برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام همه با تعجب به من نگاه کردند و گفتند آفرین ، چقدر زیباتر شدی ، لباسها به تنت خیلی زیبا شدن ،چیکار کردی به ما هم بگو …
میبینم که تا وقتی گرسنگی واقعی نداشته باشم چیزی نمی خورم .میبینم که از نخوردن خیلی لذت میبرم .میبینم که سبک و راحت همه ی کارهام رو در تایم کمتری انجام می دهم.میبینم که مثل یه فرد کاملا متناسب با رفتار صحیح شده ، افکار و رفتارم .میبینم که خیلی راحت تر کنار میام با مسائل زندگی و اهمیتی نمی دهم به حرف یا رفتار دیگران ، افکار منفی رو راحت رها می کنم .میبینم که خیلی مثبت اندیش شدم .میبینم که آرامش درونیم خیلی بیشتر شده .میبینم کنترل ذهن پیدا کردم .میبینم که خوردن برام خیلی کم اهمیت شده و راحت از کنار چیزهایی که قبلا دوست داشتم می گذرم (آفرین به من)میبینم که اهمیت لاغر بودن برام از هر چیزی مهم تر شده و مهمترین تصمیم زندگیم شده .
باید خوردن با تحریک بینایی ،بویایی،شنوایی،لامسه و چشایی کلا در من حذف بشه و فقط زمانی که گرسنگی واقعی دارم بخورم .باید هر روز عاشقانه تمریناتم رو انجام بدم ، فایل گوش بدم تا بهترین نتایج رو بگیرم .باید استفاده از ظرف کوچکتر برای خوردن رو یاد بگیرم .باید در برابر دور ریختن مواد غذایی اضافه اصلا مقاومت نکنم چون من حیف هستم من گناه دارم نه اون مقدار غذا .باید توجهم به لاغری خیلی بیشتر باشه و اصلا به چاقی فکر نکنم .باید حتما افکارم مثل یه فرد کاملا متناسب با افکار صحیح بشه ، یعنی بدون هیچ فکری در مورد چاقی و خوردن .باید از نخوردن بیشتر لذت ببرم .
«خدایا شکرت که امروز هم تونستم تمریناتم رو انجام بدم»
«استاد سپاسگذارم»
به نام خدا
سلام
روز ۱۱
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام زندگی بوده .متناسب بودن بهم احساس آرامش درونی میده .متناسب بودن حالم رو خوب نگه میداره .متناسب بودن بهم احساس آزادی و رهایی از افکار مربوط به چاقی و خوردن بهم میده .متناسب بودن حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم بهم میده .متناسب بودن احساس سبکی،سلامتی،جوانی،جذابیت،زیبایی، شادابی،اراده ،ارزشمندی و لیاقت بهم میده .
از اینکه هر لباسی بخوام در هر رنگی ،می تونم بپوشم، لذت میبرم .از اینکه توجهم به مواد غذایی مخصوصا شیرینیجات کمتر شده ،بسیار لذت میبرم .از اینکه افکار منفی در ذهنم خیلی کمتر شدن و مثبت اندیش شدم لذت میبرم .از اینکه کنترل ذهن پیدا کردم لذت میبرم .از اینکه عاشق خودم شدم و هر وقت خودم رو میبینم خوشحال میشم و لبخند روی لبهام میاد لذت میبرم .از اینکه ترسی از مواد غذایی ندارم و به اندازه ی نیازم می خورم لذت میبرم .از اینکه حرص و ولع ندارم برای خوردن هیچ ماده ی غذایی ،بسیار لذت میبرم .از اینکه تا زمانی که واقعا گرسنه نباشم نمی خورم و اصلا به خوردن فکر نمی کنم لذت میبرم .از اینکه سبکتر شدم و احساس سلامتی میکنم لذت می برم از اینکه ۶۵ کیلو گرم شدم و کاملا متناسب لذت میبرم .
همسرم وقتی من رو دید شوکه شد و گفت چقدر جذاب تر شدی ، لاغری خیلی بهت میاد ، مبارکت باشه .مادرم اشک شوق در چشمانش جاری شد و گفت خیلی زیباتر شدی عزیزم ، خدایا شکرت که به آرزوت رسیدی و لاغر شدی .دوستم زینب گفت آفرین نشمیل ،عالی شدی ، خیلی خوبه این همه سایز و وزن کم کردی ، من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم .برادرانم، خواهر و خواهرزاده هام همه خونه ی مامانم بودند وقتی وارد شدم بسیار تعجب کردند و گفتند آفرین ،چیکار کردی با خودت ،به ما هم بگو ، واقعا زیباتر شدی ، لباسها به تنت خیلی زیباترند .
میبینم که توجهم به لاغری و افکار لاغرکننده بسیار بیشتر شده .میبینم که حس لاغری در من افزایش یافته .میبینم که شخصیتم تغییر کرده .میبینم دقیقا شخصیت یه فرد کاملا متناسب با افکار و رفتار صحیح پیدا کردم .میبینم که عاشق مسیر تناسب فکری هستم و همیشه ادامه خواهم داد .میبینم که کارهام رو در تایم کمتری ،سبک و راحت انجام می دهم .میبینم که توجهم به خوردن خیلی کمتر شده .میبینم که آرامشم خیلی بیشتر شده .میبینم اعتماد بنفسم افزایش یافته .میبینم که خدا من رو خیلی دوست داره .میبینم که لایق بهترین زندگی هستم .
باید همیشه تمریناتم رو انجام بدم و پاهام رو جای پای استاد بگذارم تا مثل ایشون که یه عالمه نتایج درجه ۱ گرفتن ، من هم نتایج بی نظیری بگیرم ، پس هر چیزی که ایشون گفتند رو انجام می دهم .باید خوردن از طریق تحریک بینایی،بویایی ،شنوایی،لامسه و چشایی رو در خودم حذف کنم .باید تنها زمانی که واقعا گرسنه هستم بخورم ، به محض دریافت پیغام سیری دست بکشم .دوست دارم از ظرف کوچکتر استفاده کنم برای غذا خوردن .
باید شخصیت لاغرم که هنوز به اندازه شخصیت چاق قوی نشده ، قویش کنم ،کاری کنم رشد کنه و ثابت بمونه ، تا همیشه ،هر لحظه با این شخصیت جدید و لاغرم فکر کنم و رفتار کنم .باید حس لاغری رو در خودم افزایش بدم چون حس لاغری من رو به لاغری می رسونه .
«خداوندا سپاسگذارم برای تمام نعمت هایت ،
ممنونم استاد بزرگوارم .»
به نام خدا
سلام
روز ۱۲
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام طول زندگیم بوده .متناسب بودن حس آزادی و رهایی از افکار مربوط به چاقی و خوردن بهم میده .متناسب بودن حس قدرت و تسلط بر ذهن و زندگیم بهم میده .متناسب بودن حس سبکی،سلامتی ،زیبایی ،جوانی ،جذابیت ، اراده ، ارزشمندی و لیاقت بهم میده.
از اینکه وقتی گرسنه نباشم چیزی نمی خورم و اصلا به خوردن فکر نمی کنم، لذت میبرم .از اینکه توجهم به مواد غذایی مخصوصا شیرینیجات خیلی کمتر شده لذت میبرم .از اینکه وزنم ۶۵ کیلوگرم شده و کاملا متناسب شدم بسیار لذت میبرم .از اینکه در اوج اعتماد بنفس راه میرم و خودم رو لایق بهترین زندگی می دونم لذت میبرم .از اینکه سبک و سلامت شدم ، بی نهایت لذت میبرم .از اینکه شخصیتم عوض شده،مانند یه فرد کاملا متناسب با رفتار و افکار صحیح هستم ،بسیار بسیار لذت میبرم .از اینکه حرص و ولع ندارم برای خوردن لذت میبرم .از اینکه آرامش درونی دارم لذت میبرم .از اینکه افکارم اکثر اوقات مثبت هست و میتونم افکار منفی رو رها کنم لذت میبرم .از اینکه مستقل تر از گذشته شدم لذت میبرم .از اینکه عاشق خودم هستم و وقتی خودم رو میبینم خوشحال میشم ، لذت میبرم .از اینکه حس لاغری پیدا کردم و انتظارم از خودم لاغر شدن هست لذت میبرم .
همسرم وقتی من رو دید شوکه شد گفت چقدر جذاب تر شدی،لاغری خیلی بهت میاد ، مبارکت باشه .مادرم اشک شوق ریخت و خدا رو شکر کرد که به آرزوم رسیدم و لاغر شدم و گفت خیلی زیباتر شدی عزیزم .دوستم زینب گفت آفرین نشمیل چقدر عالی شدی ، این همه سایز و وزن کم کردی ، من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم .وقتی وارد خونه ی مامانم شدم ، برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام خیلی تعجب کردند و گفتند چیکار کردی با خودت، به ما هم بگو ،عالی شدی ، خیلی زیباتر شدی ، لباسها به تنت خیلی قشنگ شدن ، آفرین .
از نظر افکار باید بگم بسیار تغییر کردم و اون نگرش گذشتن رو در مورد چاقی و لاغری اصلا ندارم .برام کاملا امکان پذیر هست که لاغر میشم .مطمئنم تنها راه لاغر شدنم فقط لاغری با ذهن است .فکر لاغری بهم آرامش و حس و حال خوب میده .رفتار غذاییم خیلی صحیح شده و سعی میکنم به عنوان سوخت به مواد غذایی نگاه کنم یعنی تا زمانی که واقعا گرسنه نباشم نمی خورم .دیگه با دور ریختن مواد غذایی اضافه کنار اومدم ، این برای من یه تغییر بسیار با ارزش و مفید هست .(همین دیشب مقدار ماکارونی که گرم کردم اضافه اومد و یکم هم سوپ ، شکر خدا تونستم دور بریزم چند بار در ذهنم مرور شد حیفه بخور ولی واقعا نمی تونستم بخورم و خیلی لذت بردم از این نخوردن )من آدم ارزشمندی هستم و چیزی که نیاز ندارم و میل ندارم نمی خورم چون من حیف هستم ،نه اون ماده ی غذایی ، شکم من آشغال دونی نیست .
برای موفقیتم در زمینه ی تناسب اندام، باید ادامه بدم ، باید استمرار داشته باشم ، باید هر روز با عشق تمریناتم رو انجام بدم .باید خوردن با تحریک بینایی،شنوایی،بویایی، لامسه و چشایی رو کلا حذف کنم ،فقط زمانی که واقعا بدنم نیاز به مواد غذایی داره ،بخورم .باید مثل افراد کاملا متناسب با رفتار غذایی صحیح رفتار کنم .باید مثل افراد متناسب با افکار و نگرش کاملا صحیح ، فکر کنم .باید مواظب افکارم باشم که نره به سمت چاقی و کلا افکار لاغرکننده رو در ذهنم افزایش بدم .
« خدایا شکرت ،استاد گرامیم سپاسگذارم »
✓امروز تصمیم گرفتم پیرهن آبی و شلوار جین آبی رنگم رو بپوشم ،وقتی پوشیدم و رفتم جلو آینه ی تمام قدی که در اتاقمون هست ، یه لحظه از خوشحالی اشک هام جاری شدند و گفتم خدایا شکرت این منم ، این من هستم ، من کاملا متناسب شدم و لذت میبرم از این تناسب اندامم.چقدر حس و حال خوبی دارم با این وزنم ، سبک و راحت هر روز هر کاری داشته باشم انجام میدم ، بدون هیچ سختی ، سلامت سلامت شدم ، آسوده خاطر شدم ، عزت نفس و اعتماد بنفس زیادی پیدا کردم با بودن در این اندام زیبا و لاغرم ، خوشحالم که هستم و به آرزوم رسیدم ، خدای مهربانم شکرت .✓
به نام پروردگار یکتا
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
روز ۱۳
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟
۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟
۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
متناسب بودن بهترین حس تمام طول زندگیم بوده .متناسب بودن بهم حس سبکی،سلامتی،زیبایی، جذابیت ،جوانی،اراده ، ارزشمندی و لیاقت میده .متناسب بودن بهم حس آزادی و رهایی از افکار مربوط به چاقی و خوردن بهم میده .متناسب بودن بهم حس قدرتمندی و تسلط بر ذهن و زندگیم بهم میده .
( امروز که داشتم فایل تجسم رو گوش میدادم ، یه لحظه با خودم گفتم چقدر خوبه وقتی کاملا متناسب شدم ، چهارمشقی میشینم ، آخه من خیلی اذیت میشم ، عادت ندارم ،بعد همون لحظه که حس لاغری داشتم چهار مشقی نشستم و خیلی لذت بردم 🙂 چون واقعا احساس کردم کاملا متناسب هستم،دیدم ۱۰ دقیقه ست اینجوری نشستم .)
/ همسرم دیشب گفت فقط سالاد میخوره و میل نداره چیز دیگه ای به عنوان شام بخوره .منم که عصر چایی با کیک شکلاتی خیس که زن داداشم درست کرده بود خورده بودم و اصلا میل به شام نداشتم ، چیزی نخوردم و یه کم زودتر خوابیدیم ، خیلی لذت بردم از این نخوردن .نمیدونم چرا وقتی همسرم بعضی روزها کمتر به خوردن اهمیت میده منم دقیقا مثل ایشون میشم ، کاش همیشه اینجوری خوردن براش کم اهمیت بشه ، آخه خیلی متناسب هست واسه همین رفتار غذاییش روی من تاثیراتی داره ! /
از اینکه موقع راه رفتن حس میکنم خیلی زیبا و خوش اندام هستم لذت میبرم .از اینکه با آرامش کامل راه میرم لذت میبرم .از اینکه حس میکنم دیگه گوشت و چربی اضافه ذخیره در بدن ندارم لذت میبرم .از اینکه اعتماد بنفس زیادی پیدا کردم لذت میبرم .از اینکه هر لباسی در هر رنگی دلم بخواد میتونم بپوشم لذت میبرم .از اینکه استقلال شخصیتی پیدا کردم لذت میبرم .از اینکه احساس قدرت و توانمندی دارم لذت میبرم .از اینکه خوردن برام کم اهمیت شده لذت میبرم .
همسرم وقتی من رو دید شوکه شد ، گفت واقعا تغییر کردی ، چقدر لاغری بهت میاد ، خیلی جذاب تر شدی ،مبارکت باشه .مادرم وقتی منو دید اشک شوق ریخت ،خدا رو شکر کرد که به آرزوم رسیدم و گفت خیلی زیباتر شدی عزیزم .دوستم زینب گفت آفرین نشمیل ، خیلی عالیه که این همه سایز و وزن کم کردی ، تبریک میگم بهت ، من همیشه به قدرت ذهن ایمان داشتم .وقتی رفتم خونه ی مامانم ،برادرانم ، خواهرم و خواهرزاده هام همه شون با تعجب نگاهم کردند و گفتند چقدر زیباتر شدی ،لباسها به تنت خیلی زیبا شدن ، چیکار کردی به ما هم بگو ، خیلی خوبه لاغرشدن .
میبینم که خیلی شخصیتم مثل افراد متناسب شده ،هم از نظر فکری ، هم از نظر رفتاری .میبینم توجهم به مواد غذایی خیلی کمتر شده .میبینم که از نخوردن خیلی لذت میبرم .میبینم که پیغام سیری رو دریافت میکنم و می تونم دست بکشم .میبینم تا وقتی واقعا گرسنه نباشم چیزی نمی خورم و اصلا به خوردن فکر نمی کنم .میبینم که بسیاری از افکارم در مورد لاغریست و شخصیت چاقم داره ضعیف میشه .میبینم آدم شکرگذاری هستم و برای تمام نعمت های خداوند سپاسگذارم .
برای روند بهبود متناسب شدنم باید حتما ادامه بدم ، با عشق هر روز تمریناتم رو انجام بدم .باید شخصیت لاغرم رو رشد بدم ، قوی اش کنم تا دیگه اکثر اوقات با این شخصیت فکر و رفتار کنم ، با این شخصیت لاغر زندگی کنم .باید خوردن با تحریک بینایی ،شنوایی،بویایی،لامسه و چشایی رو کلا حذف کنم و فقط زمان گرسنگی واقعی اونم در حد نیاز بدنم بخورم .باید مواظب افکار منفی باشم و رهاشون کنم و تا جایی که ممکن هست حالم رو هر روز خوب نگه دارم .
باید هر چیزی که استاد گفتن رو انجام بدم .
« در پناه خداوند باشید »