لشکر یک نفره : یکی دیگه از مواردی که بایستی بدونیم که در مسیر متناسب شدنمون هم میتونه سازنده باشه یا مانع،باور ذهنیه .هر چقدر باور رسیدن به لاغری و احساس توانمندی در ما قوی تر بشه رسیدن به تناسب اندام هم تاثیر گذاره . ما میتونیم لاغر باشیم هر لباسی دلمون بخواد...
با نام خدا ، من امروز رسیدم به آخرین روز هفته ی اول و چه آگاهی هایی و چه علاقه ای در من به وجود آورد ، این نوشته های من ردپای تحول من هستند ، شاید به گذشته برگردم و نوشته هام رو ببینم خودم هم متعجب بشم اما...
چه قدر حوب ذهن من رو به عادت همیشگی هممون بردین ، اون هم وعده های غذاییه که میتونه در این فورمول سهم داشته باشه ، مثل گربه که با پیش پیش ما شرطی شده الان وقت غذاست ، ما هم به این وعده ها شرطی شدیم ، مثلا گشنه...
شجاعت : من این فایل را درروزشنبه گوش داده بودم و دوباره گوش دادم و به این رسیده بودم که من چقدر توانا در استمرار و عملم ، شاید روشم غلط بود ولی با این پتانسیل بالام که هربار با شکست قوی تر میشد و مرا توانمندتر میکرد ، کار...
امروز رفتارم رو مشاهده میکردم بدون اینکه فکر کنم میخوردم یا زمانی که گشنه نبودم از لحاظ عاطفی انگار بایستی دم دستم بود اما فیزیکی به ان نیازی نداشتم انگار بخشی از دردهایم موقت در پشت این خوردن ها قایم میشد . اما هنوز باورهایی مثل مواد غذایی عامل چاقی...
چه جالب ، پس باورهایی وجود داره که در فعالیتهای بدنمون تاثیر میذاره که این محصول رو میبینیم من فکر میکردم عادتهامونه …جلوتر برم حتمابیشتر درک میکنمو متوجه میشم .ممنونم از زاهنماییتون
سخنانتون خیلی اموزنده بود اما در مورد باور ! گفتید چون گفته بودن سزارین چاق میکنه در ذهن ناخوداگاه رفته بود و چاق شدید مثلا ما اگر فکر کنیم هر چی میخوریم لاغر میمونیم و برای کسی پذیرفته بشه و در ناخوداگاهش ثبت بشه این باور عملی میشه ؟ اخه گفته شد...
ممنون نوشتتون آگاهی بخش بود . من روز 5 مه که همراه با این دوره هستم ، در رابطه با رژیم اطرافیان نوشته بودید و منم این تجربه رو داشتم ، تجربه این بود که کم خوردن غذا ما رو لاغر میکرد اما خب موندگار نیست و ترس از اون...
عزم راسخ : من خیلی وقته که متعهد شدم خیلی وقته … مثل اختراع برق برای عملی کردن آرزوم دست به روش های مختلفی زدم ، اقدام کردم . از اونجا بود که روند رشد من شروع شد . من به یه هدف در این مسیر چاق شدم ، چون...
لشکر یک نفره : یکی دیگه از مواردی که بایستی بدونیم که در مسیر متناسب شدنمون هم میتونه سازنده باشه یا مانع،باور ذهنیه .هر چقدر باور رسیدن به لاغری و احساس توانمندی در ما قوی تر بشه رسیدن به تناسب اندام هم تاثیر گذاره . ما میتونیم لاغر باشیم هر لباسی دلمون بخواد...
با نام خدا ، من امروز رسیدم به آخرین روز هفته ی اول و چه آگاهی هایی و چه علاقه ای در من به وجود آورد ، این نوشته های من ردپای تحول من هستند ، شاید به گذشته برگردم و نوشته هام رو ببینم خودم هم متعجب بشم اما...
چه قدر حوب ذهن من رو به عادت همیشگی هممون بردین ، اون هم وعده های غذاییه که میتونه در این فورمول سهم داشته باشه ، مثل گربه که با پیش پیش ما شرطی شده الان وقت غذاست ، ما هم به این وعده ها شرطی شدیم ، مثلا گشنه...
شجاعت : من این فایل را درروزشنبه گوش داده بودم و دوباره گوش دادم و به این رسیده بودم که من چقدر توانا در استمرار و عملم ، شاید روشم غلط بود ولی با این پتانسیل بالام که هربار با شکست قوی تر میشد و مرا توانمندتر میکرد ، کار...
امروز رفتارم رو مشاهده میکردم بدون اینکه فکر کنم میخوردم یا زمانی که گشنه نبودم از لحاظ عاطفی انگار بایستی دم دستم بود اما فیزیکی به ان نیازی نداشتم انگار بخشی از دردهایم موقت در پشت این خوردن ها قایم میشد . اما هنوز باورهایی مثل مواد غذایی عامل چاقی...
چه جالب ، پس باورهایی وجود داره که در فعالیتهای بدنمون تاثیر میذاره که این محصول رو میبینیم من فکر میکردم عادتهامونه …جلوتر برم حتمابیشتر درک میکنمو متوجه میشم .ممنونم از زاهنماییتون
سخنانتون خیلی اموزنده بود اما در مورد باور ! گفتید چون گفته بودن سزارین چاق میکنه در ذهن ناخوداگاه رفته بود و چاق شدید مثلا ما اگر فکر کنیم هر چی میخوریم لاغر میمونیم و برای کسی پذیرفته بشه و در ناخوداگاهش ثبت بشه این باور عملی میشه ؟ اخه گفته شد...
ممنون نوشتتون آگاهی بخش بود . من روز 5 مه که همراه با این دوره هستم ، در رابطه با رژیم اطرافیان نوشته بودید و منم این تجربه رو داشتم ، تجربه این بود که کم خوردن غذا ما رو لاغر میکرد اما خب موندگار نیست و ترس از اون...
عزم راسخ : من خیلی وقته که متعهد شدم خیلی وقته … مثل اختراع برق برای عملی کردن آرزوم دست به روش های مختلفی زدم ، اقدام کردم . از اونجا بود که روند رشد من شروع شد . من به یه هدف در این مسیر چاق شدم ، چون...
من 5 روزه شروع کردم ، ممنونم صحبتتون الهام بخش بود این کاررو انجام میدم