لیاقت داشتن مهمترین موضوع در رسیدن به هر موفقیتی است و لاغر شدن هم نیاز به لیاقت داشتن تاثیرگذار است.
لیاقت داشتن برای لاغر شدن با رژیم گرفتن، ورزش های سخت انجام دادن، دارو مصرف کردن و یا حتی عمل جراحی در شما ایجاد نمی شود. چرا که همه ما برای داشتن لیاقت چاقــــی کار خاصی انجام نداده ایم یا زحمت و رنج زیاد متحمل نشده ایم.
اهمیت لیاقت داشتن
لیاقت داشتن برای رسیدن به هر موفقیتی لازم است.
هر فردی به اندازه لیاقت خود از جهان و نعمت های آن سهم می برد.
جهان مادی، جهان لیاقت هاست.
جملات از این دست زیاد در کتاب های موفقیت و گفته های افراد موفق جهان استفاده می شود.
لاغر شدن هم مانند هر کاری نیاز به لیاقت دارد، همانطور که چاق شدن هم لیاقت می خواهد و همه افراد چاق حتما لیاقت چاق شدن را داشته اند.
هر فردی که اضافه وزن دارد برای چاق شدن، استمرار و پشتکار داشته است.
بارها رفتار و عادت های اشتباه را تکرار کرده است تا جسم خود را به این شرایط رسانده است، پس لیاقت تغییر کردن را داشته است، هرچند که این تغییر در جهت چاق شدن بوده باشد.
بارها از شراط جسمی خود متنفر شده است و به چاقی خود توجه کرده است و به ذهن خود دستور داده است که دوست دارد بیشتر چاق شود.
نقش ذهن ناخودآگاه در چاقی
بسیاری از افراد معده، سوخت و ساز، ژنتیک یا بسیاری عوامل دیگر را دلیل چاقی افراد می دانند درحالی که تاثیرگذارترین موضوع در چاق شدن ذهن ناخودآگاه است که هرگز مورد توجه قرار نگرفته است.
به این عبارت دقت کنید:
توجه به آن چیزی که از آن متنفر هستید با توجه به آن چیزی که عاشق آن هستید برای ذهن شما تفاوتی نمی کند
ذهن شما در هر دو حالت تصور می کند که شما آن شرایط را دوست دارید و سعی می کند آن شرایط را در زندگی شما گسترش دهد.
اینکه سال ها از چاقی متنفر بوده ایم اما هر سال چاق تر شده ایم به این دلیل است که ذهن ناخودآگاه تفاوت بین تنفر یا عاشق بودن را نمی داند.
از نظر ذهن ناخودآگاه توجه کردن، درگیر شدن، عاشق بودن، خواستن، نخواستن، دوست داشتن، متنفر بودن و … همه به یک معنی است و آن علاقمند بودن است.
عملکرد ذهن ناخودآگاه
در واقع ذهن ناخودآگاه شما به این شکل عمل می کند:
به هر چیزی توجه کنید تصور می کند شما عاشق آن موضوع هستید و آن موضوع را در زندگی شما گسترش می دهد.
پس همه افراد چاق به شکل های مختلفی به چاقی خود توجه کرده اند و با توجه کردن لیاقت چاق شدن را در خود افزایش داده و چاق تر شده اند.
زمانی که نگران چاقی بیشتر هستید شما در حال پرورش لیاقت چاقی خود هستید.
زمانی که از شرایط خود خجالت می کشید، گله و شکایت می کنید، خود را سرزنش می کنید، رژیم می گیرید و به بدن خود با ورزش های سنگین فشار وارد می آورید شما در حال افزایش لیاقت چاق شدن خود هستید.
اگر اضافه وزن دارید و این نوشته را می خوانید به خوبی درک می کنید دقیقا منظور من چیست.
شما به خاطر می آورید چه کارهایی برای لاغر شدن انجام داده اید.
به خاطر می آورید زمان هایی را که به شدت از چاقی متنفر شده اید و بارها برای دیگران درباره چاقی گله و شکایت کرده اید.
حتی به خاطر دارید زمان هایی که از چاقی به حدی متنفر شده اید که آرزوی مرگ کرده اید.
اینها تلاش شما برای چاق تر شدن بوده است.
تنفر از چاقی دلیل چاق تر شدن
شاید درک این موضوع برای شما به آسانی نباشد که چگونه ممکن است من از چیزی متنفر باشم اما آن موضوع در زندگی من گسترش پیدا کند.
این موضوع اساس قانون جذب است و درک آن نیاز به درک آگاهی بیشتر و استمرار در مسیر تغییر کردن دارد.
تا همین چند سال قبل درباره این موضوع هیچ آگاهی نداشتم و بارها از اینکه “چرا از هرچه بدم می آید سرم می آید” متعجب و خشمگین می شدم.
هزاران بار به این موضوع فکر می کردم که چرا من به فلان موضوع علاقه ای ندارم اما همیشه با آن درگیر هستم.
سال ها زمان برد تا به دلیل گسترش آنچه نمی خواهم در زندگی ام پی بردم و آن “توجه کردن” بود و اینکه ذهن ناخودآگاه من تفاوتی بین “دوست داشتن و نداشتن” قائل نیست و به هر دلیل موضوعی مورد توجه من قرار بگیرد و به آن توجه کنم به عنوان موضوع مورد علاقه درنظر گرفته شده و در زندگی من گسترش پیدا می کند.
به این ترتیب اگر می خواهید لاغر شوید باید لیاقت لاغر شدن را در خود ایجاد کنید.
تا زمانی که در نگرش خود به جسم و زندگی که دارید تغییر ایجاد نکنید شما موفق به ایجاد لیاقت متناسب شدن در خود نخواهید شد.
باید در ذهن خود لیاقت لاغر شدن را جایگزین لیاقت چاق شدن کنید.
باید فرمول های لاغر کننده موجود در ذهن ناخودآگاه خود را مجددا فعال کنید و استفاده از آنها را جایگزین استفاده از فرمول های چاق کننده کنید.
باید مانع از توجه افکار خود به چاقی شوید و در مقابل به موضوع لاغری که مورد علاقه و آرزوی شماست توجه کنید.
لیاقت چاق شدن
سال ها من در ذهن خودم در حال پرورش لیاقت چاق تر شدن بودم.
با تنفری که از خودم داشتم، با رژیم های سختی که اجرا می کردم و با ورزش های سنگینی که انجام می دادم، با فرار کردن از خودم، با سرزنش کردن خودم، با سرزنش کردن والدینم که چرا مانع از چاق شدن من نشدند.
در همه این موارد من در حال پرورش لیاقت چاق تر شدن خودم بوده ام.
اما روزی که با قدرت ذهن خود در متناسب شدن آشنا شدم معنای لیاقت متناسب شدن را آموختم و از آن روز مسیر زندگی من از چاق تر شدن به سمت لاغرتر شدن تغییر کرد.
آگاهی امروز درباره لیاقت متناسب شدن است.
آنچه در این فایل آموزشی آماده شده جهت اطلاع افرادی است که دوست دارند در شرایط فعلی خود تغییری ایجاد کنند و در مسیر افزایش لیاقت متناسب شدن قرار بگیرند.
همه افرادی که از مسیر لاغری با ذهن به رویای لاغری خود رسیده اند برای شگفتی ساز شدن ابتدا لیاقت آن را در ذهن خود ایجاد کرده اند.
امیدوارم با استفاده بارها از این فایل صوتی در درون خود شعله های متناسب شدن را سوزان تر کنید و گام های موثری در جهت رسیدن به تناسب اندام مورد نظر خود بردارید
دیدگاه فروغ عزیز در بخش نظرات:
به نام خدای مهربان
باور لیاقت داشتن و ارزشمندی خیلی باور مهمی هست من از وقتی در این مسیر هستم به شدت دارم روی این باورم کار میکنم و به صورت خود به خودی این باور مهم در من بهتر شده.
من دوست دارم در تمام جنبه ها به بهترین ها برسم و بارها از خدا خواستم بهترین فرزندان، بهترین زمانها، بهترین مکانها، بهترین افراد، بهترین اندام، بهترین زندگی و بهترین روابط و بهترین قدرت بیان و بهترین تفریح ها و خلاصه بهترین هر چیزی رو به من بده.
من یادم میاد که درگذشته که وارد این مسیر نشده بودم چون همیشه به خاطر اضافه وزنم کلی غصه میخوردم و بیشتر اوقات نگران بودم و استرس داشتم و چون اعتماد به نفس نداشتم و … بیشتر اوقات در مسیر نادرستی بودم و داشتم چاقیب یشتر رو جذب میکردم
من اگر در گذشته ادامه تحصیل ندادم چون خودم رو لایق اون نمیدونستم .
من در گذشته اگر به دنبال شغل و استقلال مالی نبودم چون خودم رو لایق اون نمیدونستم
اما من در گذشته بارها برای رهایی ازچاقی رژیم و ورزش سنگین میگرفتم و خودم رو به لاغری دلخواهم میرسوندم چون خودم رو لایق لاغر شدن میدونستم اما چون راهم اشتباه بود هیچ وقت تناسب اندام برای من ماندگار نبود و من در زجر و سختی بودم.
لیاقت نداشتن مانع رسیدن به هدف میشه و اما چون من کسی بودم که همیشه احساس لیاقت در تناسب داشتم اما راهش رو بلد نبودم خیلی جالب به این راه اصولی و الهی هدایت شدم .
من اینقدر با تمرینهای جالب دوره های استاد روی باور لیاقت داشتن کار کردم که به راحتی عدد وزنی مورد علاقم رو مینویسم و کلی هم در ذهنم اون رو تجسم میکنم و در مورد خودم در اون وزن، کلی رویا پردازی میکنم و مینویسم و اون رو حق مسلم خودم میدانم و اصلا برام چیز خاص و دست نیافتنی نیست.
حالا شاید گاهی نحوای منفی باشه ولی خدا رو شکر اینقدر در مسیر بودم و روی خودم کار کردم که به راحتی جوابش رو میدم و خیلی سریع اون نجوا کمرنگ میشه و حذف میشه و این به خاطر استمرار من در این مسیر هست که خود به خود همین احساس لیاقت در من بیشتر شده.
من کسی بودم که سالها در رژیم سخت و ورزش سخت بودم و اینقدر هدفم برام مهم بوده که تا آخرین ماه رژیمم با جدیت این کارها رو کردم و با هر سختی بوده دوام آوردم و من در وزن ایده الم قرار گرفتم اما چه فایده که ماندگار نبوده پس من انسان توانمندی بودم و هستم چون من بارها بعد از ازدواجم که چاق شدم با رژیم های سرخود. که خودم برای خودم تجویز میکردم مثلا شام و یه سری خوراکی ها رو نمیخوردم و ورزش میکردم و موفق هم میشدم
- در سال ۸۳ با رژیم های خودم که حذف شام بود در حد ده کیلو کم کردم
- درسال ۸۶ با رژیم های خودم که حذف شام و یه سری خوراکی ها بود و ورزش بود بازم در حد ۲۵ کیلو کم کردم
- درسال ۹۰ با رژیم های خودم که حذف شام و یه سری موادغذایی بود در حد ۲۰ ,کیلو کم کردم
- در سال ۹۳ با رژیم کارشناس تغذیه در حد سی و پنج کیلو کم کردم
- در سال ۹۴ بازم با دکتر تغذیه در حد ده کیلو
- در سال ۹۵ بازم با دکتر تغذیه در حد هشت کیلو
- از سال ۹۵ تا ۹۸ من مرتب در حال رفت و آمد بین چاقی ولاغری بودم و با رژیم و ورزش خودم رو متناسب میکردم
و اینها همه نشان از توانمندی جسم من هست پس من لایق تناسب اندام هستم و هر حرفی که پزشکان و اطرافیان. به من گفتن که تو نمیتونی تو دیگه چاق میشی تو ازاین به بعد به خاطر دارو چاقتر میشی و یا به خاطر زایمان چاقی شکمی خواهی داشت و یا تو با افزایش سن چاق خواهی شد و یا اینکه بهم گفتن تو با متناسب ها فرق داری و …. رو میندازم دور و با تمام وجودم به خودم جلوی آیینه میگم.
- من لیاقت لاغر شدن رو دارم
- من لایق لباس شیک به تن کردن رو دارم
- من لیاقت خوردن بهترین غذاها رو دارم
- من لیاقت آزادی و آرامش و دارم
- من لیاقت داشتن زندگی در شرایط کاملا سالم رو دارم.
- من لیاقت بهترین رفتارهای غذایی رو با خودم دارم
- من لیاقت قوی بودن و تسلط بر مواد غذایی رو دارم
- من لیاقت داشتن بهترین حالت روحی رو دارم
- من لیاقت لذت بردن از خودم رو دارم
- من لیاقت داشتن رابطه ی عالی با خدای خودم رو دارم
- من لیاقت داشتن یه زندگی عالی سراسر شادی رو دارم
- من لیاقت داشتن آزادی در خریدن رو دارم
- من لیاقت داشتن آزادی در فعالیت رو دارم
- من لیاقت داشتن لباس رنگ شاد رو دارم
- من لیاقت داشتن اعتماد به نفس عالی رو دارم
پس من برای این همه احساس لیاقت لاغر شدن را در خودم ایجاد کنم هر روز تمرینها رو انجام میدم و دیگه حرص و ولع در خوردن ندارم و از هر بهانه ای برای خوردن استفاده نمیکنم.
در گذشته چقدر میخوردم چقدر به زور و با هر بهانه من کلی غذا وارد جسمم میکردم چون در اون مواقع من لیاقت تناسب اندام رو نداشتم و چقدر بعدش خودم رو سرزنش میکردم. و ناراحت میشدم که این چه جسمی هست چرا من اشتهای زیادی دارم و اون مواقع داشتم چاقی بیشتر رو جذب میکردم
من اینقدر خودم رو ارزشمند میدونم که هر به هر دلیل غذای زیاد وارد جسمم نمیکنم و خودم رو بیمار نمیکنم
- برای ضربه زدن به دیگران بیشتر از نیازم نمیخورم
- برای اینکه غذا مجانی هست بیشتر از نیازم وارد بدنم نمیکنم
- برای اینکه پولش رو دادم بیشتر از نیازم غذا وارد بدنم نمیکنم
- به خاطر اینکه غذایی اسراف نشه اون رو به زور وارد جسمم نکنم
- اگر غذایی زیاد بود من زیادتر نخورم و به نیاز جسمم توجه کنم
- من اینقدر احساس ارزشمندی میکنم که هر ته مانده ی غذایی رو از روی میز غذا نخورم
- هر غذایی رو که چند روز مانده داخل یخچال نمیخورم
- هر غذای اشغال و بیکیفیت رو نمیخورم .
- به هر دلیل و بهانه غذا رو انتخاب نکنم
- در هنگام شادی و خوشحالی و یا ناراحتی و یا درد جسمی و روحی و …. من غذا نمیخورم
و بعد میبینم که بدنم چقدر قشنگ پاسخ این انتخاب من رو میده و من هر روز متناسب تر میشم.
همیشه ذهنم، من رو ترغیب میکرد بیشتر بخور چون من احساس لیاقت لاغر شدن رو نداشتم اما متناسبهای اطرافم رو میدیدم که چقدر به اندازه و درست میخورن و چقدر لاغر و عالی هستند و اما من همیشه هر خوراکی در اطرافم بود میخوردم اما اونها اینطور رفتار نمیکردند.
خیلی راحت انتخاب میکردن از چه خوراکی درر چه زمانی بخورم و من همیشه حسرت این رفتارهای غذایی اونها رو داشتم و میگفتم خوش به حالشون که همیشه سیر هستن و کم میخورن و اما من گرسنه هستم و زیاد میخورم.
من از درون احساس لیاقت لاغر شدن میکنم و چون کلی نتیجه گرفتم احساس خود باوری بسیار خوبی دارم که من میتونم بازم لاغر تر بشم و من با مرور توانمندیهای گذشته ام فقط در زمینه ی لاغری به خودم میگم من از راه غلط بارها تونستم بارها لاغر بشم پس از راه صحیح به راحتی میتونم به تناسب اندام برسم.
بماند که من کلی توانمندیهای دیگه هم دارم مثلا من در سن خیلی کم تونستم مدرک آرایشگری و کامپیوتر و رانندگی و گلسازی و … رو بگیرم. پس من فرد توانمندی هستم و به راحتی به تمام هدفهام میرسم.
من مسولیت صد در صد چاقیم رو پذیرفتم و هیچ عامل بیرونی رو مثل ورزش و رژیم و مربی و دکتر تغذیه و خوراکی ها وفعالیتها و داروها و ارث و سن و زایمان و …. رودلیل چاقی خودم نمیدونم و همیشه میگم من خودم با رفتارهام و افکارم جسم خودم رو رقم میزنم نه هیچ مورد دیگه ای.
من مسول شرایط فعلی زندگیم هستم و کاملا شجاعانه میپذیرم پس دیگه حاضر نیستم به هر دلیلی غذا بخورم زیادتر از نیازم بخورم و پر خوری کنم و حرص و ولع در خوردن ندارم و من اختیار کامل خودم رو در دست گرفتم.
- من مسول چاقی خودم هستم
- من کاری به خوردن اطرافیانم ندارم
- من کاری به مواد غذایی اطرافم ندارم
- من کاری به نوع مواد غذایی ندارم
- من کاری به هیچ چیز ندارم
فقط با تمرکز بر نیاز جسمم غذا میخورم چون هدف مهمی دارم که شاید برای خیلیها مهم نباشه پس من مسول چاقی خودم هستم
من مسول چاقی خودم هستم پس با درست انتخاب کردن خودم رو به هدفم نزدیکتر میکنم و من با این حرف که اینجا میزنم و بارها تکرار میکنم انتخابهای درست تری دارم و به زور هیچ غذایی وارد جسمم نمیکنم و ته مانده ی غذای فرزندان و همسرم رو نمیخورم .از ترس اسراف بیشتر از نیازم نمیخورم و…
بارها به خودم میگم من با یه قرص چاق نشدم که حالا با اون لاغر بشم من با دمنوش چاق نشدم که حالا با اون لاغر بشم و … من فقط با پرخوری چاق شدم پس باید با به اندازه خوردن لاغر بشم.
من مدتها هست تمام عوامل چاقی رو در ذهنم نقض کردم و دیگه مهمترین دلیل چاقی خودم که اشتها بود رو در ذهنم حذف کردم و میگم جسم من عضویی به این نام نداره اشتها در ذهن من لانه داره نه در جسم من برای ازبین بردن اون باید ذهنم رو درست کنم و تمام باورهای بیلیاقتی رو حذف کنم و با باورهای قدرتمندانه جایگزین کنم مثلا متناسب شدن حق من هست
اگر من لاغر نشم پس کی لاغر بشه؟؟
من عاشق این مسیر هستم و هر روز یک گام برمیدارم و سعی میکنم به اون عمل کنم و تا جایی که در توانم باشه من عمل میکنم و مطمعنم همین ذهن من که تونسته من رو چاق کنه حالا هم میتونه من رو لاغر کنه.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام بهتر تمرین این بخش به موارد زیر توجه داشته باشید و درباره آنها بنویسید.
- به آنچه در مسیر چاق شدن تجربه کرده اید فکر کنید و بنویسید چگونه لیاقت چاق شدن را در خود ایجاد کرده اید.
- با توجه به توضیحات ارائه شده در تلاش های قبلی خود برای لاغر شدن توجهی به ایجاد لیاقت لاغر شدن در خود داشته اید؟
- روش های لاغری که استفاده کرده اید باعث ایجاد لیاقت لاغر شدن در شما شده اند یا سبب افزایش لیاقت چاق تر شدن شده اند.
- پیشنهاد خود برای ایجاد و گسترش لیاقت لاغر شدن را در خود بنویسید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
📻 رادیو لاغری
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.12 از 163 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
باسلام گام 5 (تکرار 1)
حتی برای لاغر شدن هم باید لیاقت داشته باشیم! و لیاقت لاغری با محدود کردن و یا سختی دادن به خودمون ایجاد نمیشه ، چون که ما برای ایجاد لیاقت چاقی در خودمون و وضعیت الانمون ، به خودمون سختی یا عذاب ندادیم.
در واقع جهان ،جهان لیاقت هاست و هر کس به اندازه ی لیاقتش از این جهان سهم میبره .
پس ما الان در هر وضعیتی که هستیم ، لیاقتشو در خودمون داشتیم
لیاقت داشتن در رسیدن به هرموفقیتی لازم است.
لیاقت نداشتن مانع موفقیت و مانع رسیدن به خواسته ها میشه
و ما که الان چاق هستیم ، لیاقت چاق شدن رو در خودمون ایجاد کردیم ، با تکرار کردن یسری رفتار ها و ….، و بنابراین بدن ما هم طبق لیاقت ما به ما جواب داد. و ما بار ها با متنفر شدن از چاقی خودمون وتلاش برای از بین بردن چاقی در خودمون و… در حال افزودن بر لیاقت چاقی و بیشتر چاق شدن خود بودیم !
چون که ذهن ناخوداگاه تفاوت بین دوست داشتن ویا متنفر بودن رو نمیفهمه و بر اساس توجه و تمرکز ما بر روی موضوعی ، اون رو تو زندگیمون گسترش میده .
در واقع ما به هرچی توجه کنیم ، ذهن ناخوداگاه ما فکر میکنه که ما دوسش داریم و میخوایم داشته باشیمش و مارو تو مسیرش قرار میده.
پس تنفر ما و یا علاقه ما برای ذهن ناخوداگاه فرقی نمیکنه ، اون در هردوحالت فکر میکنه که ما اون شرایط و دوست داریم و میخوایم که داشته باشیمش.
در واقع بر اساس قانون جذب عمل میکنه! و این قانون یک واقعیته و در هرحال اجرا میشه ، بخاطر همین بعضیا میان میگن از هرچی بدم اومده ، سرم اومدهد!
و ما تمام این مدتها که با هرروشی سعی در رفع چاقی در خودمون داشتیم ،در واقع داشتیم به چاقی خودمون توجه میکردیم و لیاقت چاق شدن رو در خودمون بیشتر میکردیم !
یعنی درواقع :
توجه = لیاقت
چون ذهن ناخوداگاه ما ، با اینکه ما از چاقی خودمون متنفر بودیم ، فکر میکرد که ما دوسش داریم ،و میخوایم داشته باشیمش ، بخاطر همین که هر وقت رژیممون و خراب میکردیم و حسمون بد میشد ، دفعه بعد اون کارو دوباره و بیشتر تکرار میکردیم ، چون ذهن ناخوداگاهمون فکر میکرد ما از انجام دادن اون کار لذت میبریم !
هر وقت که ما بعد از غذا خوردن عذاب وجدان گرفتیم ، از بیشتر چاق شدنمون ترسیدیم ، از خودمون متنفر شدیم ، لیاقت چاق تر شدن و در خودمون بیشتر کردیم .
خودم من که داشتم برای لاغر شدن خودمو میکشتم و هر کاری برای لاغر شدن انجام داده بودم و هر وقتم که نتیجه ای نمیگرفتم و خسته میشدم ، حالم بد میشد و با همه دعوا میگرفتم ، خدارو مقصر میدونستم ،دنیا و فلک و مقصر میدونستم و… عصبانیتم و رو خانوادم خالی میکردم و میگفتم باید لاغر بشم وگرنه خودمو میکشم !و….. داشتم لیاقت خودمو برای چاق شدن بیشتر میکردم !
و واقعا خودم مقصر بودم ، نه خدا، نه زندگی ، نه هیچ کس دیگه ای .
پس ما برای لاغر شدن باید لیاقتشو در خودمون ایجاد کنیم ، با آگاهی دادن به خودمون ، با تغییرنگرش هامون ، افکارمون ، باورمون و توجه نکردن به چاقی و در مقابل توجه کردن به لاغری ، میتونیم لیاقت لاغر شدن رو در خودمون ایجاد کنیم .
و الویت ما باید متعادل شدن باشه تا بتونیم متناسب بشیم . متعادل بودن به معنای ، داشتن حس و حال خوب، شاد بودن و شرایط خوب و مناسبه
چون که بیشتر افراد چاق این عقیده رو دارن که بخاطر چاقیشون ، در همه ی اوضاع زندگیشون موفق نیستن و یا شکست خوردن ! و معمولا شرایط زندگیشون و به اضافه وزن خودشون ربط میدن !
ولی استاد من اینطوری نیستم ! من عقیده دارم که زندگی فقط به چاقی و لاغری و … خلاصه نمیشه ! چیزهای خیلی زیاد دیگه ای هم هست که باعث پیشرفت و موفقیت در زندگی ما میشه و من خودم هیچوقت سعی نکردم که فکرمو فقط روی چاقی خودم بزارم و هیچکاری نکنم .من اعتماد بنفس بالایی دارم و شاد هستم و از زندگیمم راضی هستم و تنها مشکل من اضافه وزنمه ک به چیز دیگه ای هم ربطش نمیدم .
چون که ادم به هر حال لاغر میشه دیگه! قرار نیست که تا اخر عمرش همیشه اینطوری چاق بمونه که
اما اینم بگم که بعد از اشنایی و استفاده از قدرت ذهنم اینطوری شدم و اگه نمیدونستم قدرت ذهن چیه و … من هم هر چیزی که در زندگیم بود و بهانه ی چاقی میدونستم!
در واقع ما برای اینکه شرایط روحی بدی برای خودمون به وجود اوردیم ، مشکلات رو به سمت خودمون جذب کردیم و میکنیم . در واقع حال بد هم مانع رسیدن ما به تناسب اندام میشه !بنابراین داشتن روحیه خوب در کسب نتیجه خوب همیشه تاثیر گذاره !
و من بابت این روحیه عالی که همیشه و هر روز در زندگیم دارم و میدونم که منو فقط به سوی موفیت سوق میده ، تبریک میگم و واقعا خوشحالم !
ما تو زندگی به خواسته هایی ر سیدیم که لیاقتش رو در خودمون دیدیم ، در واقع ما الان تو هر شرایطی هستیم ، در بهترین وضعیت خودمون هستیم
و داشته های مطابق با لیاقت ما در هر زمینه ای هست.
من لیاقت اینو دارم که لاغر باشم ، من لیاقت اینو دارم که در وزن ایده ال دلخواهم باشم .
من لیاقت اینو دارم که ظریف و زیبا باشم.
من لیاقت اینو دارم که لباسای زیبا بپوشم که برام گشاد یا اندازه ام هستند .
من لیاقت اینو دارم که با ارامش و لذت غذا بخورم .
من لیاقت اینو دارم که با متناسب شدن از زندگیم لذت ببرم .
من لایق خورن بهترین غذاها و تازه ترین غذاها هستم.
من لیاقت اینو دارم که باکلاس باشم و باکلاس رفتار کنم و باکلاس غذا بخورم .
من لیاقت اینو دارم که به میزان رفع نیاز گرسنگی بدنم ، از غذاها مصرف کنم و هر وقت که سیر شدم دیگه ادامه ندم .
من لایق پوشیدن لباس ها با سایز XS هستم!
من لایق اندام متناسب هستم .
من لایق داشتن اعتماد بنفس بالا هستم .
من لیاقت اینو دارم که برای سرگرمی و وقت گذرانی باشگاه برم و ورزش کنم .
من لایق آرام غذا خوردن هستم .
من لایق سلامتی هستم !
نمیشه و نمیتونیم و بریزیم دورر، چون که میتونیم!
هیچ چیزی تو این دنیا نیست که امکان پذیر نباشه ! همه چی ممکنه ، فقط باید بخوای!
باید اونقدرخودمونو ارزشمند و با ارزش بدونیم که هر غذایی رو نخوریم ! هر غذایی رو که چند روزه تو یخچاله رو ما نخوریم.
مثلا پدر من ، پدرم از اون ادم های متناسبیه که اگه مثلا خورشتی از یک ناهار اضافه اومده باشه ، تا روز دوم میخوره ، ولی اگه بازم اضافه بیاد دیگه میریزه دور و نمیخوره و همیشه عاشق خوردن غذاهای تازس !
بی لیاقتی ما برمیگرده ب زمانی که بچه بودم و خانواده با باورهای مزخرف و نادرستشون ، لیاقت چاقی رو در ما ایجاد کردن .
بخور وگرنه خورده میشه
بخور مفید و مغویه
بخور زودتر بزرگ شی بتونی فلان کارو بکنی
و……..
چون هیچ انسانی از ابتدای تولد چاق نبوده ! و طبیعت بدن همه انسان ها متناسب بودن و لاغریه .
اما بعضی مادر هایی که دوست دارن بچه شون تپل باشه تا خوشگلتر باشه یا همه دوسش داشته باشن و از دوران بارداری دست به چاق کردن کودک خودشون میزنن و یا خانواده هایی کع بعد از بدنیا اومدن فرزندشون همچین اقداماتی رو انجام میدن ، در خلقت خدا دست کاری میکنن وبه خلقت خداوند اسیب میزنن و چه بخوان چه نخوان گناهکارن!
همینا که خودشون بچه هاشون و چاق کردن و بعد دیدن اضاع داره خراب میشه و خرابتر میشه ، اومدن با سرزنش کردن و توهین کردن به بچه هاشون خواستن مقدار خوردن بچه هاشون و کم کنن و اونارو لاغر کنن و نمیدونستن که دارن بدتر به کودکشون اسیب میزدن و اونارو ناتوان جلوه میدادن .
مثلا پدرمن که میخواست جلوی بیشتر غذاخوردن من و بگیره میگفت خرس شدی! در صورتی که اون موقع کاملا متناسب بودم و برای اینکه نمیخواست که منو تا مغازه برسونه ، تا من چیزیو که میخواستم بخورم و بگیرم اینو گفته بود و درواقع هروقت هم که بهم حرفی میزد برای این بود که خودش ضرر نکنه و گرنه من اوکی بودم و خودش هم اینو میدونست. و فقط میخواست حرص منو دراره و منم الان این اواخر جوابشو میدادم و یا میدونم که داره چرت و پرت میگه حرفاش دوهزار واقعیت نداره ، بهش اهمیت نمیدادم و با ارامش غذامو میخوردم .
ما خیلی کارها تو زندگیمون اجام دادیم که حتی خییللییی سخت تر از لاغری بووده و شاید خودمون فراموش کرد ه باشیم!
ما با مرور توانایی هامون باور میکنیم که میتونیم لاغر بشیم و لاغری خیییییلیییی اسون تر از همه ی اینکاراییه که ما انجام دادیم.
بزارین خمودمو بگم
من کسی بودم که 3 بارعمل سخت برای رفع مشکلم انجام دادم و هربار هم با اون دردی که داشتم بازهم خندان از اتاق عمل بیرون میومدم ، با اینکه هنوز هم قطعی درمان نشدم .
من کسیم که هنر ویترای ( نقاشی روی شیشه و آینه و ظرف و ظروف ) و هنر نقطه کوبی و اموزش دیدم و بلدم .
من کسیم که بلدم گیتار بزنم .
من کسیم که گوبلن بافی و کاموا بافی بلد بودم .
من کسیم که طراحی و نقاشی بلدم.
من کسیم که عکاسی بلدم و دیپلم عکاسی و گرافیک دارم .
من کسیم که سریال بازی کردم و از شبکه سراسری 2 سیما پخش شده بود و نقش اصلی هم داشتم.
من کسیم که دستپختم فوق العادس . همه از غذاهام تعریف میکنن و ازم درخواست میکنن که میخوان از غذاها و دستپخت من بخورن.
من کسیم که بلدم انواع غذاهای ایرانی و فرنگی و بین المللی رو درست کنم.
من کسیم که بلدم انواع کیک ها و شیرینی ها و …. درست کنم .
من کسیم که کاملا به زبان انگلیسی مسلطم و با کشورهای دیگه مکالمه کردم و حتی مصاحبه هم کردم و باز هم قراره بکنم .
من کسیم که زبان آلمانی هم بلدم و دارم یاد میگیرم
من کسیم که گواهینامه و مدرک تتو دارم و تتوزدن بلدم تتو میکنم .
من کسیم که توانایی و استعداد فوق العاده ای در کامپیوتر دارم ، طوری که تو سن 13 سالگی وبلاگ نوشته بودم و الان که 19 سالمه و رشت دانشگاهیم کامپیوتره تاره دارن بهمون اموزش میدن :/
من کسیم که مهارت های کامپیوتری و شبکه ای خیلی بالایی دارم ، طوری که ی زمانی هکر بودم وهک میکردم و هکر بودم .
من کسیم که بلدم گریم کنم.
من کسیم که قرار بود تیزهوشان درس بخونه .
من کسیم که بسکتبال بلدم .
من کسیم که بازیگری بلدم .
من کسیم که رقص باله بلدم .
من کسیم که میتونم رانندگی کنم و گواهینامه دارم و رانندگیم فوق العاده عالیه !
من کسیم که مهارت بالایی در اوازخوانی دارم و صدای خیلی خوبی دارم و عالی میخونم ، هم به زبان انگلیسی هم به زبان المانی و هم به فارسی آواز میخونم !
تازگیا میتونم به زبان انگلیسی هم رپ بخونم و برنامه دارم برم اسنودیو ضبطش کنم .
من چقد خفنم! ایول به خودممم، فکر کنم خیلی کارهای دیگه هم بلدم و یا انجام دادم که فعلا یادم نمیاد .
این همه کار انجام دادم و بازهم میخوام چیزای دیگه هم یادبگیرم ، لاغرشدن دیگه کاری داره عاخههه؟
برای هرکس سخت باشه دیگه برای من نباید سخت باشه با توجه به رزومه ای که دارم !
پس باید بپذیریم که خودمون مقصر چاقی خودمون هستیم ، نه ژنتیک ، نه مواد غذایی ، نه کم تحرکی و..
.با بهانه تراشی نمیتونم به چیزی که میخوایم برسیم
هیچوقت!
وقتی که ما مسیولت خودمون و داشته باشیم میتونیم ذهنمونو کنترل کنیم وقتی ما مسعول نباشیم ، هرکاری که ذهن بگه رو انجام میدیم و هیچ اختیاری از خودمون نداریم!و هرچقدر هم که ذهن مارو تشویق کنه به کاری که باعث ضرر رسوندن به مامیشه و یا تو این زمینه مارو تشویق کنه به خوردن ، ما میخوریم یا اون کارو انجام میدیم.
بنابر این وقتی مسیولیت خودمون و برعهده بگیریم ، دیگه برده ذهنمون نیستیم !
پس برای اینکه لاغر بشیم باید خودمون رو لایق لاغری بدونیم و با پذیرفتن مسیولیت چاقی خودمون این لیاقت رو در خودمون ایجاد میکنیم.
من مسعول چاقی خودم هستم .
هر دفعه که ما اینو میگیم ذهن میخواد ماروبا هر بهانه ای وادار کنه که نه تقصیر ما نیست ، تقصیر خانوادته که به نو اینجوری اموزش دادن و یا ….
و ما باید انقد اینو بگیم که خودمون مسعول وضعیت و شرایط خودمون هستیم تا ساکتش کنیم .
ما خودمون هسیتیم که خودمون و نابود میکنیم ، نه خداوند، نه دیگران ، نه شرایط جامعه و…
در همین حال هم ما خودمون هستیم که خودمون رو خوشبخت وموفق میکتیم ، نه دیگران
هر کس مسعول زندگی خودشه !
ماهرچی خودمون و لایق چیزهایی که میخوایم داشته باشیم بدونیم ، خودمون رو تو اون شرایط حس میکنیم و ذهن ما باور میکنه که انگار ما واقعاااا لایقش هستیم و اگه اونو داشته باشیم به نفع ماست و و اونو در زندگی ما قرار میده.
من لیاقت چاق شدن خودم رو در رژیم های سخت گرفتن ، ورزش های سخت و طاقات فرسا انجام دادن ، سرچ کردن و جستجو کردن درباره طریقع ی چاق شدن وچگونه لاغر شدن باور کردن اطلاعات نادرست و……
من در روش های قبلی اصلا توجهی برای ایجاد لیاقت لاغری در خودم نداشتم وفقط سعی میکردم که نتیجه رو تغییر بدم .
و اصلا فکر نمیکردم که لاغر شدن هم لیاقت میخواد!
در روش های قبلی که من برای لاغرشدن به کار میگرفتم بیشتر لیاقت چاقی رو در خودم بیشتر میکردم ، با انجام دادن تمرین های این فایل به این مسعله پی بردم و وقتی یادم اومد و دقت کردم من زمانی که چاق بودم و اضافه وزن داشتم بازهم غذای انچنانی نمیخوردم و حتی بدغذا بودم از یسری غذاها هم اصلا خوشم نمیمود و بعضی اوقات اصلا غذا نمیخوردم و میلی به غذا و اینا نداشتم ..
وبعد وقتی که تصمیم گزفتم که لاغر بشم و جستجو کرده بودم برای روش های لاغری و یسری اطلاعات که نادرست بودن به خودم دادم و اونارو باور کردم ، کم کم به ندرت اون رفتارهایی که تو اینترنت خونده بودم که باعث چاقی افراد میشه در من به وجود اومد و من کاملا حسش کردم چون که من چاق بودم ولی نمیدونستم که چه رفتارهایی باعث چاقی میشه و بادادن اطلاعات نادرست به خودم ، ذهنم وقتی باور کرد که به این دلیله ، دلیلش هم کم کم در من ایجاد کرد .
و الان اون غذاهایی که قبلا از خوردنشون بیزار بودم ، تبدیل به غذاهای موردعلاقه من شده بودن و من اونارو با علاقه میخوردم !
درواقع هر وقت که من بیشتر درباره لاغری اطلاعات به خودم میدادم ، رفتارهای چاق کننده در من بیشتر ایجاد میشد و دقیقا خودم متوجه نمیشدیم که رفتارم تغییر کرده ! چون ذهنم باورکرده بوذ که این اطلاات درسته
از اونجایی که چاقی یک بیماریه ذهنیه و باید از ذهن ریشه یابی و برطرف بشه و تنها روشی که میتونه بیماری ذهن مارو برطرف کنه ، همینه ! روش ذهنیه ، که جسم ماروهم تغییر میده . و تنها پیشنهاد من اینه که فقط باید استمرار و اشتیاق داشته باشیم و مطمعنم که به هدف و ارزوی لاغری خود میرسیم .
شاد و پیروز و متناسب باشید