برای کسب نتیجه عالی نیاز است از روش های لاغر شدن اطلاع داشته باشیم.
روش های لاغر شدن موضوع بسیار مهمی است که آگاهی و اطلاع از آن به ما کمک میکند ابتدا موانع ذهنی لاغر شدن خود را کشف کنیم و سپس بتوانیم با اطمینان کامل برای لاغر شدن بهترین روش را انتخاب کنیم
اهمیت اطلاع از روش های لاغر شدن
من اعتقاد دارم اگر از شهر محل سکونت خود به سمت هر شهری حرکت کنید و به مقصد برسید، بهترین مسیر برای بازگشت به شهر محل سکونت شما، حرکت از مسیری است که برای رفتن از آن استفاده کرده اید.
در مورد روش های لاغر شدن هم دقیقا به همین شکل است، بهترین راهی که میتواند شما را متناسب کند، برگشتن از مسیری است که شما را چاق کرده است. این ساده ترین، و مطمئن ترین روش برای لاغری همیشگی است.
چرا که از همین روش، ما به راحتی سال ها چاق بوده ایم و چاقی در این روش ماندگار است.
اطلاع از این موضوع اهمیت بسیار زیادی دارد چرا که در مسیر لاغر شدن ممکن است به شکل های مختلف در معرض آگاهی هایی قرار بگیریم که ما را تشویق به استفاده از روش های مختلف برای لاغری می کنند.
زمانی که ما بدانیم تنها روش لاغر شدن دائمی استفاده از چه روشی است سبب می شود با احساس آرامش در مسیری که در پیش گرفته ایم به حرکت خود ادامه داده و تمرکز ما بر کسب نتیجه عالی از آموزش های لاغری با ذهن باشد.
بهترین روش لاغری را چگونه انتخاب کنیم؟
اگر در بین روش های لاغر شدن به دنبال بهترین روش هستید، لاغری با ذهن می تواند پاسخ مناسب برای شما باشد. چرا که لاغری با ذهن مانند چاقی با ذهن ماندگار خواهد بود.
لاغری با ذهن مانند چاقی با ذهن ماندگار خواهد بود.
این مهمترین دلیل برای انتخاب روش صحیح برای لاغر شدن است.
در دوره آموزشی لاغری با ذهن تماس سعی من این است تا روشی که خودم به کار گرفتم و به تناسب اندام مورد نظرم رسیدم را به دیگران آموزش بدهم و به لطف خدا در این چند ساله دوستان بسیار زیادی از این مسیر شگفت انگیز استفاده کردند و به تناسبی که سالها در رویای آنها بود دست پیدا کردند.
تصاویر عده ای از دوستانم در آلبوم شگفتی سازان گویای این حکایت است. همچنین می توانید توضیحات تصویری هنرجوهای لاغری با ذهن را ببینید و به آنچه گفته می شود توجه کنید و به سعی کنید از دیدن و شنیدن نتایج دیگران به این پاسخ سوال ذهن خود دست پیدا کنید: از بین روش های لاغری بهترین روش کدام است؟
دلیل شکست روش های لاغر شدن
همه افرادی که اضافه وزن دارند برای چاق شدن از هیچ برنامه ای استفاده نکردهاند اما برای لاغر شدن تلاش میکنند از روش های لاغر شدن استفاده کند.
درک این عبارت به تنهایی باید بسیاری از گره ها و شک و تردیدهای ذهن شما برای انتخاب روش لاغری مناسب را برطرف کند.
دلیل اینکه افراد چاق در تمام سعی و تلاش خود برای لاغر شدن شکست میخورند این است که روشهایی که استفاده کرده اند، مسیر بازگشت روشی نیست که آنها را چاق کرده است.
آنها از روشی کاملا متفاوت با طریقی که چاق شده اند میخواهند متناسب شوند و این امکان ندارد.
چرا سعی و تلاش ما برای لاغر شدن بی نتیجه بوده است؟
نتیجه من، شما و همه افرادی که اضافه وزن دارند و از روش های لاغر شدن مختلف برای استفاده کردهاند ثابت میکند که روش های انتخابی ما برای لاغرشدن اشتباه بوده است.
نتیجه نسبی و غیرپایداری که همه ما با استفاده از روش های لاغر شدن مختلف کسب کرده ایم نشان از:
تمایل و علاقه جسم ما برای برطرف کردن اضافه وزن دارد.
نشان از اشتیاق و علاقه ما برای لاغر شدن است.
به دست نیاوردن نتیجه عالی و ماندگار به دلیل اشتباه بودن آن مسیر است.
بسیاری از افراد چاق وقتی با استفاده از روش های لاغر شدن به نتیجه مطلوب نمی رسند به اشتباه، خود را مقصر لاغر نشدنشان می دانند و با سرزنش کردن، بی عرضه و بی اراده دانستن خود برای لاغر شدن باعث افزایش احساس ناتوانی دربرابر چاقی و در نتیجه شکل گیری انتظار چاقی بیشتر در خود می شوند.
از این رو نیاز است که برای لاغر شدن به روش اصولی ابتدا از روش های لاغر شدن، تاثیر و نتایج آنها اطلاع داشته باشیم تا هم از انتخاب روش لاغری با ذهن برای لاغر شدن به اطمینان قلبی برسیم و هم رنج و ناراحتی بارها شکست خوردن در لاغر شدن با روش های لاغر شدن را فراموش کنیم.
من و شما مقصر لاغر نشدنمان نیستیم چرا که بارها برای لاغر شدن تلاش کردیم.
هر بار که از استفاده روش های لاغر شدن نتیجه نمی گرفتیم با سرزنش کردن خودمان از لاغر شدن ناامید میشدیم اما چند وقت بعد دوباره عزم خود را جزم می کردیم تا از طریق روش دیگری برای لاغر شدن اقدام کنید.
ما انسان ناتوان و بی اراده ای نبوده ایم بلکه بیشتر از خیلی از افراد عزم و اراده برای رسیدن به خواسته خود داشته ایم اما متاسفانه به دلیل عدم آگاهی از طریق صحیح لاغر شدن هربار قدم در یک مسیر نادرست برای لاغری گذاشته ایم.
اهمیتی ندارد با چه انگیزه، تلاش یا سرعتی از مسیر اشتباه به سمت هدف خود حرکت کنید، شما هرگز به مقصد نخواهید رسید.
نتیجه گیری
در این جلسه به موضوع روش های لاغر شدن می پردازیم و با کسب آگاهی بیشتر، تصمیم میگیریم که برای یک بار از روش صحیح برای لاغر شدن استفاده کنیم و به تناسب اندامی که سالها در رویای ما بوده است دست پیدا کنیم.
در جلسه امروز درباره تفاوت فرمولهای مغزی یک فرد متناسب و چاق توضیحات کامل و بسیار تاثیرگذاری داده شده است، درباره تفاوت بین ذهن انسان و حیوانات در زمینه اضافه وزن توضیح داده شده است.
به شکل عالی درباره علت چاق شدن توضیح داده شده است.
پیشنهاد میکنم محتوای این جلسه آموزشی فوق العاده را با تمرکز استفاده کنید و به توضیحات آن با دقت گوش داده و به آنها فکر کنید و ببینید چقدر این گفته ها در زندگی شما صحت دارند.
میزان شباهت این گفته ها با تجربیات زندگی شما اثبات میکند که آیا شما میتوانید بعد از سالها استفاده از روش های لاغر شدن و نتیجه نگرفتن این بار با استفاده از آموزش های لاغری با ذهن به تناسب اندام رویایی خود دست پیدا کنید یا خیر؟
اگر توضیحات داده شده در این دوره منطبق با طرز فکر و رفتار شماست، به شما اطمینان می دهم که با استفاده از دوره آموزشی لاغری با ذهن به تناسب اندام رویایی خود دست پیدا می کنید.
✍️ تمرین آموزشی 📖
آگاه شدن از محتوای ذهن جهت برنامه ریزی کردن برای تغییر فرمول های ذهنی اهمیت زیادی دارد. بنابراین لازم است از طریق طرح سوال و پاسخ دادن به محتوای ذهنی خود دسترسی پیدا کنیم.
مرحله اول:
با دقت و شرح انشایی به سوالات این قسمت در بخش نظرات پاسخ دهید:
- نگرش و درک شما بعد از استفاه از محتوای آموزشی درباره فرمول های ذهنی چیست؟
اگر نیاز دارید دوباره و چند بار فایل آموزشی را تماشا کنید حتما این کار را انجام دهید. زمانی که صرف استفاده از محتوای آموزشی و انجام تمرینات می کنید مهمترین و تاثیرگذارترین اقدام شما برای لاغر شدن در عمرتان می باشد.
با ذکر مثال درباره فرمول های ذهنی توضیح دهید.
- تفاوت های فرمول های ذهنی خود با یک فرد متناسب را بنویسید.
درک تفاوت بین خودمان و افراد متناسب سبب می شود تا ارتباط بین فرمول های ذهنی و نتیجه جسمی را بهتر درک کنیم.
چرا من چاق هستم اما فلانی متناسب (لاغر) است.
تا الان شاید شانس و ژنتیک و .. را دلیل تفاوت خود با افراد متناسب می دانستید اما از این لحظه آگاه هستید که تفاوت در فرمول های ذهنی است.
بنابراین سعی کنید با ذکر مثال تفاوت افکاری و رفتاری خود با یک یا چند نفر از افراد متناسب پیرامون خود را بنویسید.
مثال:
- من متوجه شدم که دوستم امیر هیچوقت از خوردن مواد غذایی ترس ندارد و به چاق شدن بخاطر خوردن فکر نمی کند درصورتی که من همیشه ترس از خوردن مواد غذایی دارد. این به دلیل تفاوت در فرمول های ذهنی من با امیر می باشد.
- من متوجه شدم که ثمانه دختر خالم وقتی به او شیرینی تعارف می کنند اگر سیر باشد بر نمی دارد درصورتی که من همیشه نسبت به شیرینی اراده ندارم و نمی توانم تعارف دیگران را رد کنم.
سعی کنید تفاوت فرمول های ذهنی خود با افراد متناسب را در دو گروه مورد ارزیابی قرار دهید.
- تفاوت های فکری من با افراد متناسب
- تفاوت رفتاری من با افراد متناسب
بدین ترتیب شما درک وسیعی از علت اصلی چاق بودن تان کسب خواهید کرد.
مرحله دوم:
روش های لاغر شدن که خودتان یا دیگران استفاده کرده اید را مورد بررسی قرار دهید و روش هایی که باعث تغییر در فرمول های ذهنی استفاده کننده شده اند را پیدا کنید. به این شکل شما برای ذهن ناخودآگاه خود اثبات خواهید کرد که چه روشی بهترین روش برای لاغر شدن است.
برای این منظور به سوالات این بخش با دقت پاسخ دهید«
- از کدام روش های لاغر شدن تا کنون استفاده کرده اید را شرح دهید.
در شرح روش های لاغر شدن به این نکات اشاره کنید:
- عنوان روشی که استفاده کردید.
- مدت زمان اجرای روش لاغری.
- مقدار کاهش وزن به دست آمده.
- مدت زمان ثبات وزن کاهش یافته.
- تاثیر استفاده از این روش در تغییر فرمول های ذهنی.
توجه داشته باشید: از نشانه های تغییر فرمول های چاقی ذهن با استفاده از روش های لاغر شدن این است که:
اول: به مرور که از آن روش استفاده می کنید اجرای آن روش و عملکردن به دستورالعمل ها برای شما راحت تر خواهد شد.
دوم: بعد از رها کردن یا اتمام روش لاغری نتیجه به دست آمده برای مدت چند ماه ثابت می ماند و پس از حداقل پنج ماه روند چاق شدن دوباره شروع می شود.
به عنوان مثال: من از روش رژیم مالدیوی (مثال) برای مدت یک ماه استفاده کردم و توانستم ۵ کیلو کاهش وزن داشته باشم و حدود سه هفته نتیجه این برنامه رژیمی ثبات داشت و دوباره به وزن قبل برگشتم. به نظر من این روش هیچ تاثیری بر تغییر فرمول های ذهنی من نداشت. چون هم در حین اجرای روش خیلی اذیت می شدم و حالت پرخاشگری داشتم و هم بعد از اتمام رژیم طی دو تا سه هفته تمام کاهش وزن من برگشت.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضاعطارروشن
متن فایل تصویری برای ناشنوایان 🧏
متن فایل تصویری جلسه سوم: (توسط خانم گلستان عزیز)
سلام دوستان خوبم! من رضا عطار روشن هستم و خداوند رو بی نهایت سپاسگذارم که این فرصت رو به من داد تا همراه شما دوستان خوبم باشم با جلسه ی سوم دوره ی آموزشی لاغری با ذهن.
تشکر می کنم از دوستان عزیزی که تمرينات جلسات گذشته رو به شکل عالی دارن انجام ميدن و معلومه که مشتاق لاغر شدن هستن.به همشون تبریک میگم وخیلی خوشحالم که هر روز داره دوستان بیشتری با این روش آشنا میشن و تصمیم می گیرن که از طريق لاغری با ذهن رویای متناسب شدن خودشون رو محقق کنن.
در جلسه ی گذشته، خب در مورد موضوعات مختلفی صحبت کردیم؛ اما یکی از تمرينات خیلی مهمی که بایستی انجام می دادین این بود که بایستی میزان نتیجه ای که از هر روشی، شما کسب کردید رو بایستی می نوشتید که مثلا من در فلان تاریخ از این طریق تونستم این مقدار کاهش وزن داشته باشم.
خب، مطمئنا تمرین رو انجام دادید و اگر انجام ندادید باز هم تاکید می کنم ادامه ی فایل ها رو استفاده نکنید، برید جلسه ی گذشته رو قشنگ ببینید، بارها نگاه کنید و به شکل عالی تمرينات رو انجام بدید و بعد از این جلسه استفاده کنید؛ چون این جلسات به ترتیب داره آماده میشه و در هر جلسه ما یک در جدیدی از آگاهی ها رو به روی ذهنمون باز می کنیم درباره ی لاغر شدن؛ بنابراین خیلی دوست دارم که مراحل رو به شکلی که براتون توضیح میدم انجام بدید.
خب، برای این قسمت می خوایم روش های لاغر شدن رو ما بررسی کنیم؛ مطمئنا برای هر هدفی می تونه روش های مختلفی وجود داشته باشه.
شما اگر بخواید به يه شهر خاصی سفر کنید، ممکنه چند راه برای رفتن به اون شهر باشه، اما معمولا یک راه از همه بهتره. اگر شما بخواید مثلا به قله ی کوه صعود کنید ممکنه چند راه برای رسیدن به قله وجود داشته باشه؛ اما یکی از اون راه ها مطمئنا بهتر از دیگر راه هاست، راه ایمن تریه ، راه ساده تریه و راهیه که خیلیا شاید قبلا استفاده کردن و از اون مسیر به راحتی به قله رسیدن؛
راه های اشتباه یکی از ویژگی ها شون اینه که همیشه اشتباهن؛ یعنی، یک راه اشتباه نمی تونه برای یک فردی نتیجه ی خوب داشته باشه، برای یک فردی نتیجه ی بد داشته باشه؛ اما راه صحیح چرا، می تونه برای یک عده ای نتایج خوب داشته باشه، برای یک عده ای نتایج خوب نداشته باشه. چرا به این شکله؟ چون عملکرد اون فرد از مسیر صحیح هم تأثیر خیلی زیادی در نتیجه از اون مسیر داره؛
اما مسیر اشتباه، شما به هر شکلی عمل کنی، در نهایت نتیجه اشتباه خواهد بود و اون چیزی که می خوای در نمیاد.
حالا روش کار ذهنی به این شکله که ما همیشه باید بیایم یه سری آگاهی هایی رو که داریم، که من از اون ها به عنوان فرمول های ذهنی نام می برم؛ اون ها رو باید بیایم شناسایی کنیم، درست و غلط ها شو جدا کنیم و اون هایی که اشتباه هستند رو با استدلال و دلیل به فکر، به باور و به فرمول صحیح در مغز مون تبدیل کنیم. درسته این فرایند به این سادگیم که میگم نیست
…دوستانی که در دوره ی آموزشی لاغری با ذهن شرکت می کنند؛ یعنی اون دوستانی که در دوره ی اصلی ثبت نام می کنند، وجه ثبت نام رو پرداخت می کنن و دوره رو شروع می کنن؛ خب، مطمئنا به شکل گام به گام و خییلی اصولی تر این نحوه ی شناسایی و تغییر افکار و ایجاد فرمول های صحيح لاغری رو یاد می گیرن؛
اما، خب در این دوره ی فشرده ی چند جلسه ای هم خیلی می تونید استفاده کنید و اگه موضوع رو بگیرید و خودتون بهش فکر کنید، تحلیلش کنین و سعی کنین اونو در ذهنتون پرورش بدید مطمئنا نتیجه ی خیلی خوبی می گیرین،
خب پس؛ برای لاغر شدن ما اومدیم تاحالا؛دلایل چاقی رو اول شناسایی کردیم. بعد یکی یکی اونها رو لغو کردیم. بعد مسئولیت چاقی خودمون رو پذیرفتیم،بنابراین تعهد دادیم که خودمون رو مسئول لاغری خودمون هم بدونیم.
ببین یعنی اومدیم، یه وجه اشتباه رو شناسایی کردیم، وجه صحيح رو جایگذاری کردیم. اومدیم دلایل اشتباه رو شناسایی کردیم و دلایل صحيح رو آوردیم که نه تنها به این دلیل و به این دلیل اشتباه هستن. اومدیم عدم مسئولیت خودمون رو شناسایی کردیم و در مقابل اون مسئولیت پذیری رو قرار دادیم.
روش کار ذهنی اینجوریه؛ هی یه سری مسائلی که یه فرمول های اشتباه شناسایی میشه، با فرمول های صحيح جایگزین میشه؛ حالا یک موضوع مهم در بحث لاغری و چاقی، همین روش های لاغر شدن، چون، ببین همه ی آدمها از روش های لاغر شدن استفاده نکردن برا چاق شدن؛ خیلی خود به خودی، خیلی ساده چاق شدن و حتما با نظر من موافق هستید؛ اما همه ی این افراد خیلی روش های لاغر شدن متفاوتی رو استفاده کردن برای لاغر شدن و نتیجه ی همشون باز مشابه؛
نتیجه نگرفتن،
اگه دارید این فایلو نگاه می کنید دلیلش اینه که از روش های لاغر شدن قبلیت نتیجه نگرفتی که الان داری این فایلو نگاه می کنی،
اگر شما اضافه وزن داشته باشی قبلا، از یک روشی هم استفاده کرده باشی و لاغر شده باشی که دیگه الان قاعدتا این فایلو نگاه نمی کنی، پس همه در یک شرایط هستیم.
دوباره میگم همه ی افراد چاق از “روش های چاق شدن” برای چاق شدن استفاده نکردن، خود به خود چاق شدن، خب،
نه میدونن چی شده ؟ نه اینکه تاریخی می دونن. ، نه تصمیم گرفته باشن، نه اینکه مثلا يه کار خاصی انجام داده باشن، هیچی یادشون نمیاد، خود به خود چاق شدن و جالبه همه ی این افراد چاق، خیلی کارهای متنوعی رو انجام دادن برای اینکه لاغر بشن و در نهایت نتیجه ی همه ی اونها هم مشابه، که” نتیجه نگرفتن “.
این موضوع فرق می کنه با اون تمرینی که جلسه ی قبل انجام دادیم و گفتم مقدار نتیجه تون رو مشخص کنید.
در اون تمرین ما می خواستیم به این باور برسیم که، جسم ما توانایی لاغر شدن رو داره؛ چون خیلیا باورشون اشتباهه که فکر می کنن، جسم شون نمی تونه لاغر بشه، نه، ما این باور رو باید تغییر بدیم؛ باید این توانایی رو در خودمون ببینیم، به خودمون تاکید کنیم و در ذهنمون بذر لاغری رو بکاریم و ما با اون تمرین دقیقا همین کار رو کردیم.. بذر لاغری رو ما در ذهن مون کاشتیم.
حالا می خوایم دربارهی روش ها صحبت کنیم. بالاخره ما برای لاغر شدن باید یه کاری انجام بدیم دیگه؛ یه روشی رو می خوایم انجام بدیم که به لاغری برسیم و در این سال ها همش به دنبال روش های لاغر شدن مختلف بودیم و تمرینی که شما جلسه ی قبل انجام دادید،
اومدید نتایج تون رو نوشتید، مثلأ من از فلان روش ۵ کیلو کم کردم، من از فلان روش ۳ کیلو کم کردم؛ بالاخره از یک روش هایی استفاده کردیم برای اینکه لاغر بشیم.
می خوایم این روش ها رو با هم بررسی کنیم و به یک نتیجه ی واضح، به یک دسته بندی برسیم که آقا چه روش هایی اشتباه هستن و چه روشی می تونه صحيح باشه؛ چون به هر حال شما وقتی راه صحیح رو پیدا کردی؛ مطمئنا با خیال راحت تر، با اطمینان بیشتر، با آرامش بیشتری در این مسیر حرکت می کنی.
مطمئنی دیگه راه صحیح اینه، دیگه شک و تردیدی وجود نداره. در تمام روشهایی که تا حالا شما استفاده کردی، فارق از این که چه نتیجه ای براتون داشته؛ یعنی چه مقداری از وزن تون رو کم کرده که اون مربوط میشه به استعداد شما در لاغری، مربوط میشه به توانایی جسم شما در لاغری؛ اون موضوعش رو کار نداریم، موضوع روش کاره.
شما هیچ وقت نتیجه ی مطلوبو نگرفتی. نمی خوام اسم ببرم چه روش هایی، خودتون، همه کاملا آشنایی دارین با روش های لاغر شدن مختلف. یه روشی رو شروع می کنی؛ مثلا انجامش می دی، یه نتیجه ی نسبی یا می گیری یا اصلا نمی گیری. ما فرض می کنیم يه نتیجه ی نسبی هم گرفتی،
بعد خب دیگه چونکه نمی تونی برا همیشه با اون روش زندگی کنی، بر اساس اون برنامه زندگی کنی، دوباره یواش یواش بر می گردی به برنامه ی زندگی عادیت و خیلی زود طی دو- سه هفته یا حالا کمتر یا بیشتر دوباره به وزن قبلی بر می گردی،
این اثبات می کنه که روش شما برای لاغر شدن اشتباه بوده؛ خب، شما خودتم اون زمان می دونستی که اشتباه بوده چون نتیجه ای که می خواستی رو کسب نکردی، یه مدت میگذره، دوباره وسوسه میشی که نه، ببین اون روشه خب نتیجه نداد ولی این روشی که فلانی استفاده کرده یا این روشی که دارن تبلیغ می کنن یا اینی که الان بهش بر خوردم، این فرق میکنه ، دیگه، دیگه، این روشه رو، ديگه این دیگه جواب میده،
یه جورایی خودتو توجیه می کنی که نه، اون روش به چه دلیلی به درد نخورد یا حالا به هر دلیلی نتیجه نداد، برا من خوب نبود، خيليا اینجوری فکر می کنن؛ نه اون روش به من نساخت، بازم خودشونو مقصر می دونن ولی این روشه دیگه فرق می کنه.
یادم میاد من خب ، خیلی برنامه های رژیمی رو استفاده می کردم، بنده خدا مادرم هم تو این مسائل دیگه درگیر بود؛ البته خب تقصیر خودشم بوده دیگه، از بچگی به خاطر علاقه ی زیادی که به فرزندان تپل داشته ؛ خب، باعث شده بود که منم از بچگی تپل باشم، بعد یواش یواش با افزایش سن و خلاصه وزن از تپل به چاق و چاق تر و چاق تر و خلاصه دیگه افتضاح تبدیل شد، جسمم.
بماند حالا چون خودش…و خیلی هم بنده خدا تلاش می کرد در برنامه هایی که من داشتم؛ مثلا برنامههای غذایی که داشتم حالا با این که گله و شکایت هم داشت که، درد سر بود دیگه، هر روز بخواد حالا یه غذای خاصی برا من درست کنه، حالا بماند هزینه هاش به کنار، اما خب همون زمان، اون، اینکه جداگانه بایستی غذا درست کنه، دردسر داشت؛
بهر حال که، خب؛ همکاری هم می کرد، بعد یه مدت انجام میدادم، نتیجه خب حالا بگی نگی یه مقداری کم می کردم و دیگه خسته می شدیم حالا اونم چون اعتراض داشت دیگه بیشتر منو تشویق می کرد که دیگه بسه بابا تمومش کن این مسائلو، دیگه همه شاکی شدن، منم ول می کردم و می شدم همون رضایی که قبلا بودم،
بعد جالب بود، مثلا از چند تا روش من نتیجه نگرفته بودم، اسم های مختلفی هم داشتن، روش فلان، مثلا ۲۱ روزه، نمی دونم غذای پاک، خیلی روش، اسم های دیگه، نتیجه نگرفته بودم بعد مثلا يه چند وقت می گذشت، یه دوستی میومد می گفت که ببین من یه برنامه ای رو شروع کردم، یه برنامه ی رژیمی خیلی عالیه، می گفتم مثلا چطور میگی عالیه؟ چی، چطوریه؟
می گفت اینو يکی از فامیلامون که آمریکا زندگی می کنه، اونجا رفته پيش دکتری که خیلی معروفه تو آمریکا، اون این برنامه رو بهش داده و اون خودش تو آمریکا استفاده کرده خیلی خوب بوده الان به من داده، منم چند وقته استفاده می کنم خیلی عالیه، بعد من می گفتم: آها، ببین، گمشده ی من همینه؛ تا حالا من هر چی برنامه استفاده می کردم همه ایرانی بود، این اون برنامه خوبه س، آمریکاییه. این USA یی که داشته باشه، دیگه، ديگه حرف نداره.
بعد، خب من گفتم به منم بده، اونم خب دوستمون بود، با هم خیلی شوخی و اینا هم داشتیم. میگفت، نه الکی نیست که، باید یه؛ مثلا اینو؛ باج می خواست دیگه، خلاصه، اینو باید بهم بدی، اینو باید بهم بدی، کلی لوازم و خلاصه چیزا از من می گرفت، اینو بده مثلا یه هفته پيش من باشه، اینو مال خودم باشه؛ منم به خاطر اینکه می خواستم هر طوری شده به اون روش آمریکاییه دست پیدا کنم میدادم.
اون برگه رو گرفتم و خلاصه دیدم عجب چیزیه، غذا های مختلفی هم توش بود حالا بعضیاشم حتی ما نداشتیم، اومدیم ما خودمون من درآوردی یه چیزایی جایگزین کردیم؛ خب، یک سری غذاهاش مال اونجا بود و نداشتیم ما اصلا این غذا ها رو و یه مدت با یک حس و حال خیلی خوبی که این برنامه از آمریکا رسیده و دیگه این کار رو تموم می کنه، با اون شروع کردم و مدت بیشتری هم ادامه ش دادم چون خیلی دوستش داشتم به خاطر اینکه آمریکایی بود،
یه چیز خاصی بود که دیگران نداشتند یعنی بعد، هر وقت کسی، اطرافیانم می گفتن چی شده، انگار یه کم داری جمع و جور تر میشی؟
می گفتم این دفعه دیگه کار تمومه دیگه، یه برنامه ی آمریکا ییه، بعد می گفتن به ما هم بده می گفتم نه بابا، این جوری نیست که، کلی دردسر داره پيدا کردنش، مگه به این راحتی دستم رسیده ؟ نمی تونم به شما بدم، خلاصه، کلاس می ذاشتم که نمی دم و بیشتر هم ادامه ش دادم؛
مثلا اگر برنامه های قبلی رو یک ماه ادامه دادم اینو باور کنید ۴ تا ۵ ماه من ادامه دادم، خیلیم خوب نتیجه گرفتم، یعنی مقدار خیلی زیادی از وزنم کم شد، ولی خب بازم نتونستم برای همیشه طبق اون برنامه عمل کنم و تقريبا یک ماه، شاید مثلا ۲ ماه بعداز اینکه دیگه از اون برنامه غافل شدم دوباره دیدم همون آدم قبلیم
می خوام بگم که یعنی ما بارها این اتفاق برامون افتاده که یک مسیری رو رفتیم، یک روشی رو امتحان کردیم، شکست خوردیم ولی دوباره چند وقت بعد به طریق دیگه، به اسم دیگه، به شکل دیگه، به اعتبار دیگه، دوباره رفتیم از اون روش ها استفاده کردیم
نه فقط ما، خیلی از اطرافیان ما که اضافه وزن دارن، خیلی از دوستامون که اضافه وزن دارن به همین شکل عمل کردن، بارها و بارها از روش هایی استفاده کردن که نتیجه نداده و اگر به تمرین خودتون در جلسه ی قبل رجوع کنید، می بینید که شما هم از چند روش استفاده کردید،
حتی اگر تمرينات دوستانتون رو بخونید، می بینید که چقدر از روش های دیگه هم استفاده شده که شما اصلا خبر نداشتید، اونا استفاده کردن و در نهایت نتیجه هم نگرفتن و این دیگه داره؛ ببین باید دیگه خودتون فکر کنید، چرا روش های لاغر شدن برای لاغری جواب نمیده؟
لاغری همیشگی مد نظر ماست، چرا، اون مقطعی برا یک هفته، دوهفته، یک ماه، برا ۵ کیلو، ۱۰ کیلو جواب میده ولی اینکه مثلا کم کنی دیگه همیشه متناسب بمونی، چرا جواب نمیده؟
اول اینکه باید یکی یکی روش هاتونو خط بکشید؛ یعنی هر روشی که خودت استفاده کردی رو؛ حالا هر نتیجه ای که گرفتی سر جای خودش، خیلی هم عاليه بهتون تبریک میگم؛ اما اون روش رو به عنوان یک روش صحیح برای متناسب شدن دیگه نباید بپذیری و باید روش خط بکشی، ديگه بهشم فکر نکنی؛ هر روشی رو که هر کسی به شما داده، در هر جایگاهی بوده اگر برا خودت نتیجه نداده، دیگه بزارش کنار.
هر روشی هم که شنیدی دیگران استفاده کردن و نتیجه نداده اونا هم بدون که جزِ همین دستهٔ نشدنی هاست؛ یعنی از این مسیر نمیشه و متاسفانه افراد چاق عادت دارن که بارها و بارها روش های مختلفی که همه معمولا به یک شکله، base (پایه شون) یکیه رو استفاده کنن و نتیجه نگیرن.
هر بار یه سری افراد میان همون روش های اشتباه رو به طریق دیگه ای میان مطرح می کنن، رنگ و لعاب شو عوض می کنن؛ ولی در واقع همه ی اون ها، روش های اشتباهی هستن.
انیشتین یک جمله ی خیلی معروف داره، من خیلی خوشم میاد از این جمله و خیلی در زندگی خودم تحول ایجاد کرده؛ یعنی اون زمانی که من به این جمله از انیشتین رسیدم واقعا به فکر فرو رفتم و همون باعث شد که من به مسیر جدید هدایت بشم که همون لاغری با ذهن باشه.
انیشتین میگه:” آدم احمق آدم یه که یک کار رو بارها و بارها انجام بده به امید کسب نتیجه ی متفاوت. با خودم هستم،
خیلی من خودم این طرز رفتار رو داشتم، خیلی وقتها برنامه های لاغری رو انجام میدادم، نتیجه نمی گرفتم، دوباره به شکل دیگه، دوباره می گفتم: نه دیگه این دفعه من با تعهد بیشتر، این دفعه دیگه قول میدم، این دفعه دیگه پیش فلانی رفتم، تعهد دادم، این دفعه دیگه کار به آخر رسیده، باید از این روش، ولی باز نتیجه نداده.
در کسب و کارهای مختلف هم به همین شکل؛ هی می گفتم: این دفعه دیگه باید اینجوری بشه ولی باز همون روش قبلی رو میومدم با یه انرژی بیشتر می خواستم انجام بدم، بازم نتیجه نمی داد. این مثل همون سفر کردن از یک مسیر اشتباهه؛ شما صد بار از یه مسیر اشتباه با هر سرعتی بخوای به مقصد برسی، امکان نداره برسی.
فرض کن شما از شهر خودت می خوای به بندرعباس بری، می خوای بری مثلا جزیره کیش مثلا، یک مقصدی در نظر بگیر، با هر سرعتی، با هر وسیله ی نقلیه ای از مسیر اشتباه بری، شما به مقصد نمی رسی؛
لاغری هم یه مقصد ِشما از هر روشی با هر سرعتی بخوای لاغر بشی، اگر روش اشتباه باشه، شما هیچ وقتی لاغر نمیشی و همه ی ما این تجربه رو داریم دیگه نیاز نیست که بخوام خیلی حالا براش دلیل و برهان بیارم. همه ی ما بارها از روش های مختلف استفاده کردیم ونتیجه نداده،
پس یکبار، برا همیشه بیا به ذهنت این دستور رو بده، این فرمول جدید رو در ذهنت ایجاد کن؛ که همه ی روش هایی که تا الان من برای لاغری استفاده کردم اشتباه بوده ومن این بار می خوام از روش صحیح برا لاغری اقدام کنم و روش صحیح، روش لاغری با قدرت ذهن خودته، نه قدرت ذهن من، نه قدرت برنامه ی من، نه قدرت داروی من، نه قدرت هیچی، فقط قدرت ذهن خودت،
چون شما خودت با قدرت ذهنت چاق شدی ،حالا میگم چرا، پس با قدرت ذهن خودت هم می تونی لاغر بشی، شما از هر مسیری به مقصد برسی، بهترین راه برگشت از همون مسیر برگشتنه، منطقیه دیگه؛ از شهر خودت به هر شهری شما سفر کنی بهترین مسیر برگشت، از همون مسیریه که رفتی، از همون راهی که رفتی برگردی، بهترین مسیره.
شما از مسیری که چاق شدی باید لاغر بشی؛ اگر می خوای برای همیشه لاغر بمونی. شما اگر برا چاق شدن رژیم خاصی گرفته باشی، بله، الانم می تونی با رژیم لاغر بشی.
اگر برا چاق شدن، داروی خاصی مصرف کردی،شاید بشه با داروی خاصی لاغر شد.
اگر برا چاق شدن، مثلا، آها ورزش های خاصی انجام داده باشی، میشه با ورزش های خاصی لاغر شد؛
اما اگر برا چاق شدن هیچ کدوم از این کارا رو نکردی؛ بنابراین تصور باطلیه که بخوای با انجام این کارها لاغر بشی.
کسی داره این حرف رو بهتون می زنه که خیلی روش های زیادی رو استفاده کرده، بی اطلاع از این روش ها نیستم، فردی نیستم که خودم از ابتدا متناسب بودم؛ حالا یه چیزی یاد گرفته باشم بخوام به شما یاد بدم ؛نه،من خودم چاق بودم، تصاویر قبل از تناسب اندامم در سایت هست می تونید ببینید، می تونید تحقیق کنید،
خیلی روش هایی رو استفاده کردم و اگر در این شرایط هستم و مدت هاست به لطف خدای مهربان متناسب هستم و این صلاحیت رو داشتم که به دوستان زیادی کمک کنم که متناسب باشن به خاطر اینه که به روش صحیح هدایت شدم، از مسیر درست برا لاغری اقدام کردم و به لطف خدا نتیجه مشخصه. نتایج شما و من ودیگران از روش های قبلی هم مشخصه؛
ما نمیخوایم خدای نکرده بیایم با جو سازی بیایم بخوایم يه روشی رو بگیم نه این اشتباهه یااین جواب نمیده، بابا، نتیجه مشخصه، وقتی من بارها استفاده کردم، شما استفاده کردی، دیگران استفاده کردن و همه وهمه ی ما نتیجه نگرفتیم یعنی یک نتیجه ی مشترک گرفتیم و اون شکست خوردن در لاغری بوده، خب دیگه نتیجه مشخصه، دیگه من چی بخوام بگم.
حالا برا اینکه بهتر با موضوع لاغری با ذهن آشنا بشی و اینکه چرا روش های قبلی جواب نداده، باید نسبت به این موضوع آگاهی پیدا کنی که اصلا چرا ما چاق شدیم و چرا ما لاغر نمیشیم؛ این خودش یک موضوع بسیار مهمه. چرا هر بار که لاغر شدی، دوباره چاق شدی؟ چرا نمی تونی اصلا لاغر بشی؟ چرا اونی که لاغره چاق نمیشه؟ اونی که چاقه لاغر نمیشه؟ سؤال خیلی مهمیه، بهش فکر کنین.
یه فایل فوقالعاده هم من در این باره دارم؛ راز چاق شدن، ببخشید؛ راز چاق نشدن لاغرها و لاغر نشدن چاق ها؛ یه کم اسمش پیچیده س ولی قشنگه.
راز چاق نشدن لاغر ها و لاغر نشدن چاق ها.یک فایل یکساعت و خرده ایه که خیلی کامل، جامع درباره ی تأثیر ذهن در چاقی و لاغری افراد صحبت می کنم و کاملا براتون موضوع رو باز می کنم که چرا یک فردی از ابتدا تا انتهای زندگیش متناسب می مونه ولی یک فردی چاق میشه و دیگه نمی تونه متناسب بمونه؟ و باید چیکار کنه که متناسب بشه؟
البته این فایل به صورت یک محصول جداگانه در قسمت محصولات سایت هست، اما دوستانی که از دوره ی اصلی لاغری با ذهن، دوره ی جامع ما استفاده می کنن نیازی نیست این محصول رو تهیه کنن چون این محصول در اختیار شون قرار می گیره در قالب فایل های دوره ی آموزشی به اونها داده میشه ولی دوستانی که اگر دوره ی اصلی رو تهیه نکردن می تونن از این فایل فوق العاده هم استفاده کنن؛
حالا بیایم صحبت کنیم که چرا ما لاغر نمی شیم؟ اصلا چرا ما چاق شدیم؟ چرا اینقدر راحت چاق شدیم؟
ببینید دوستان، چاقی محصول افکار و رفتار ماست، هيچ چيز ديگه نیست، محصول داروها نیست، محصول مواد غذایی نیست.
خیلیا فکر می کنن که چاقی به خاطر مواد غذاییه، خب، خیلیا مواد غذایی، مگه انسانی داریم که غذا نخوره؟ پس وقتی خیلی از انسان ها متناسب هستن؛ پس حتما اشکال از مواد غذایی نیست ديگه؛
چون طبق آماری که وزارت بهداشت اعلام کرده نیمی از انسانها یعنی ایرانی های بین ۱۵ تا ۶۵ سال چاقن و این واقعا موضوع تکان دهنده ایه، خیلی، خیلی، چون ببینین چاقی تبعات داره؛ یعنی فقط خودش نیست. خیلی بیماری های متفاوت به وجود میاره و یک فرد چاق، یک پدر، یک مادر چاق خیلی راحت می تونن فرزندان چاقی رو تحویل جامعه و روزگار بدن؛
بنابراین هر انسانی که اقدام کنه برا لاغر شدن، نه تنها خودش رو رها کرده از این مشکل، بلکه فرزندانش رو هم از این مساله رها کرده، یک حوزه ی امنیت رفتاری برای اونها به وجود آورده؛ چون فرزندان ما فقط نگا به ما میکنن، عادت های ما رو اونها یاد می گیرن و به این دلیله که خیلیا فکر می کنن چاقی ارثیه؛ در صورتی که ارثی نیست، آموزشیه.
بچه ای که در یک خانواده ای که پدر و مادر اضافه وزن دارن متولد میشه؛ همین جوری که رفتارهای عادی پدر و مادر شو می بینه، چاق شدن رو یاد می گیره و به همین دلیله دوستانی که در دوره ی ما شرکت می کنن، فرزندانشون بدون اینکه دوره ی ما رو استفاده کنن متناسب میشن.
خیلیا این گزارش رو دادن که مثلا دختر من، پسر من، همسر من حتی خیلی عالی در مسیر متناسب شدن قرار گرفته؛ چون اونا دیگه عملکرد فرد رو می بینن و خود به خود یاد می گیرن. تأثیر فرد بر اطرافیانشه. این درمورد چاقی به همین شکله، در مورد لاغری هم یه همین شکله.
وقتی شما لاغری با ذهن رو یاد بگیری، مطمئن باشید که بر روی فرزندان تون، بر روی همسر تون و اطرافیان تون تأثیر میزارید و وقتی نتایج عالی می گیرید بر روی خیلی از انسانها تأثیر میگذارید؛ خیلیا شما رو می بینن انگیزه می گیرن که لاغر بشن و این ارزش کار شما رو خیلی زیاد می کنه؛ ارزش لاغر شدن رو خیلی زیاد می کنه؛ نه فقط برا خودتون بلکه برا خيليا تأثیر گذاره.
چاقی محصول افکار و رفتار تکراری ماست. تکراری یعنی چیِ؟ عادت ها اصلا چین؟
هر چیزی که عادت ما بشه تکراره دیگه؛ شما هر رفتار، هر فکری رو چندین بار تکرار کنی خیلی راحت به عادت شما تبدیل می شه.
عادت به چی میگن؟ به فکر یا رفتاری میگن که ما نمی تونیم انجامش ندیم حتی اگر به عواقب خطرناک اون آگاه باشیم.، میشه عادت، عادت خیلی خطرناکه، ببینید، عادت باعث میشه که ما یک رفتاری که ۱۰۰٪ اشتباهه رو نتونیم انجام ندیم.
عادت باعث میشه که ما یک رفتاری رو که ۱۰۰٪ اشتباهه رو نتونیم انجام ندیم…
… و در نهایت تکرار اون رفتار اشتباه صدماتی رو به ما وارد می کنه.فردی که اعتیاد به مواد مخدر داره، مطمئنا انسان عاقلی بوده حداقل قبل از این که شروع کنه به مصرف مواد ، یه مدت که تکرار میکنه؛ بدنش و فکرش و مغزش برنامه ریزی میشه برا مصرف مواد وچون همیشه مغز ما روی بیشتر تنظیم شده یعنی :
شما در مسیر ثروت قرار بگیری، همیشه هی میگی باید بیشتر دربیاری، بیشتر می خوام؛
در مسیر چاق شدن قرار بگیری همیشه شما رو تشویق می کنه به بیشتر چاق شدن،
در مسیر مصرف مواد مخدر قرار بگیری، همیشه شما رو تشویق می کنه به مصرف مواد بیشتر،
در مسیر ورزش کردن قرار بگیری همیشه شما رو تشویق می کنه به مثلا قهرمانی بیشتر، رتبه های بهتر، اصلا مغز ما کارش اینه. همیشه تشویق می کنه که برو جلو، برو جلو، بیشتر و هیچ واسش فرق نمی کنه که این مسیری که داره شما رو در اون تشویق می کنه به نفعته یا به ضررته.؛ اون فقط تشویق می کنه، فقط گسترش میده.
وقتی یک فردی به مواد مخدر معتاد میشه شروع می کنه به مصرف، مغزش بلافاصله بعد از چند روز که دیگه اون تکراره، تکرار مصرف کردن به عادت تبدیل میشه شروع می کنه به تشویق فرد برای تکرار بیشتر عادت و چرخه ی عادت رو سریع تر می کنه و اون فرد می بینه که بعد از يه مدتی نیاز داره که بیشتر مصرف کنه و بیشتر و بیشتر و مطمئنأ همه ی افراد معتاد می دونن که این رفتار شون داره اونا رو نابود می کنه، خودشون وخانواده شونو ؛ اما نمی تونن انجامش ندن. چرا؟
چون دستورش اینجاست (اشاره به مغز) یک فرد چاق نمی دونه از چه زمانی برا چاقی برنامه ریزی شده؟ چه افکاری در اون به وجود اومدن؟ چون از زمان تولد شما تحت آموزش والدینت قرار گرفتی، بعد جامعه، بعد دوستان، رفتار چاق کننده در شما شکل گرفته، افکارش و رفتارش.
افکارش چجوری شکل گرفته؟ باورهان، مثلا همین که شما شنیدی، آقا چاقی ارثیه، یه فکره، هنوز شما چاق نیستی ها، اینو میشنوی، وقتی باورش می کنی مغزت اونو تبدیل میکنه به یک فرمول، شما برات طبیعی میشه که چاق شدن طبیعیه چون ارثیه دیگه. ما، با ارث که نمی تونم مبارزه کنم؛ یا مثلا طرف فکر می کنه که خب چونکه من فلان قرص رو مصرف می کنم، چون اعصابم خرابه، آدم عصبی ایم، آدمای عصبی مثلا چون دارو مصرف می کنن، اشتها شون زیاد میشه.
اینا همه فرموله، وقتی باورش کردی؛ مغزت شروع می کنه به عمل کردن، دستور دادن بر اساس اون فرمول و شما یواش یواش مصرف مواد غذایی بیشتر میشه و چون مغز شما علاقه منده که تکرار کنه عادت هاتونو، شما به مرور تکرارت بیشتر و بیشتر و بیشتر میشه و میشی همین چیزی که الان هستی؛
یعنی منشأ همه ی عادت ها، مخصوصا عادت هایی که باعث چاقی ما شده در مغز مون از یک زمانی ثبت شده، نمی دونیم کی یه؟ نمی خوادم دنبالش بگردیم چون مشکلی رو از ما حل نمی کنه بخوایم بشینیم تحلیل کنیم؛ نه من از چه ز، باید پیدا کنم از چه زمانی من چاق شدم، هيچ مشکلی رو از الان ما حل نمی کنه. ، از هر وقت بوده که بوده، ما فقط الان می خوایم باور کنیم و بشناسیم سیستم به چه شکل عمل می کنه؟
وقتی فکر چاق کننده، مثل چی؟ خیلیا باورشون اینه، شنیدن، آدم ها وقتی ازدواج می کنن چاق میشن، چرا چاق میشن؟ کسی نمی دونه. یه فکره، یه شایعه س، یک حرفِ، یک ضرب المثله، هر چی می خوای اسمشو بذار ولی وقتی شما بارها اینو شنیدی و احتمالا نمونه هایی هم دیدی؛ مثلأ خودت هنوز متناسبی، ازدواج هم نکردی دیگه.
مثلا پسر خاله ای، دختر عمویی، فک و فامیلی، دوستی، کسی رو می بینی ازدواج کرده، بعد یه مدتی می بینی داره چاق میشه، قبلا اینو شنیدی بعد نمونه هم دیدی. اینا همه باعث میشه که شما ناخودآگاه باور کنه که ازدواج باعث چاقی میشه. وقت ازدواج شما که برسه؟ چی میشه؟ این فرمول فعال میشه. از قبل فرمول ایجاد شده، وقتی شما ازدواج کردی، فرمول فعال میشه.
عادته تکرار تکرار تکرار و می بینی شما بدون اینکه بدونی چی شد اشتهات تغییر کرده. از خیلیا سؤال کردم که رفتار غذایی تون قبل از ازدواج با بعد از ازدواج چه تفاوتی داشته؟ خیلیا میگن که آره، اشتهام بیشتر شده، خب چرا بیشتر شده؟ نمی دونم.
چون از قبل شنیده که ازدواج باعث چاقی میشه، این یه فرموله، وقتی باورش کنی، وقتی نمونه ببینی، برا ذهنت طبیعی میشه چاق شدن به دلیل ازدواج و شما شروع می کنی به چاق شدن. اگر مصرف دارو در ذهنت طبیعی جلوه داده بشه، کسی که دارو مصرف می کنه طبیعیه که چاق بشه.؛ شما خیلی راحت شروع می کنی به چاق شدن، این ها همه باوره.
کافیه شما به دلیل یک مشکلی به پزشک مراجعه کنی، خب مشکل شما تشخیص داده بشه، پزشک یه دارویی رو تجویز کنه؛ کافیه پزشک به شما بگه که مراقب مصرف این دارو باش چون این دارو اشتها رو زیاد می کنه و باعث چاقی میشه.
چون که شما به پزشک اعتماد داری ، چون که حرفش برای شما سنده ، شنیدن همون یکبار حرف پزشک کافیه که باور کنی مصرف این دارو اشتهای شما رو زیاد می کنه، مصرف این دارو می تونه شما رو چاق کنه. ذهنت باور می کنه؛ برات طبیعی میشه که مصرف این دارو من رو چاق میکنه و همین کافیه که مغزت دستورات چاق کننده رو صادر کنه و می بینی که رفتار شما شروع می کنه به عوض شدن و نتیجه ش بعد از چند وقت می بینی که اضافه وزنه.
خیلیا اضافه وزن شون اینجوری بوده، چاق نبودن، از یه مقطعی به دلیلی که یک حرفی رو باور کردن، یک توصیه ای رو جدی گرفتن، یک مطلبی رو جایی خوندن، خیلی باورش کردن. از طریق رسانهها بهشون گفته شده واونا باور کردن، متاسفانه در مسیر چاق شدن قرار می گیرن و یکی از مشکلات چاقی اینه که وقتی در مسیرش قرار گرفتی، دیگه نمی دونی تا کجا پیش میره.
یعنی شما نمی تونی تعیین کنی که من می خوام چاق بشم، ۵ کیلو اضافه کنم، نمیشه. وقتی مغز در مسیر چاق شدن قرار گرفت، فرمول ها رو ایجاد کرد، دیگه جلوشو نمیشه گرفت، تا هر جایی ممکنه پیش بره
بعضی از افرادی که به من مراجعه می کنن برای لاغری، افراد کاملا متناسبی بودن که مثلا ۵ سال قبل، ۱۰ سال قبل، اصلا شاید از لاغری، زیاد رنج می بردن.خیلیا بهشون توصیه شده بود که بابا یه فکری کن، بیا برو فلان دکتر، فلان قرص رو مصرف کن. این کار رو کن، اون کار رو کن. برو ورزش کن بیا بخور و اينا شروع می کنن به تلاش کردن برا چاق شدن.
خیلیا شون که اصلا نتیجه نمی گیرن. یعنی خیلی از آدمهایی که لاغرن ها هر کاری می کنن که چاق بشن اما چاق نمیشن؛ دقیقا مثل افراد چاقن ولی بر عکس. به خاطر اینکه ذهنیه بابا؛ این ثابت می کنه که چاقی و لاغری ذهنیه، اصلا جسمی نیست. اون فردی که لاغره، داره هر کاری می کنه که چاق بشه، نمی شه، اونم اینجا (اشاره به مغز) مشکل داره.
اونم تو ذهنش چنان باور کرده که متناسبم و نمی تونم اضافه کنم که نمی تونه، هر کاری می کنه نمی تونه .یه فرد چاق هم به خاطر چاقی زیادش چون که باور کرده نمی تونم لاغر بشم؛ هر کاری می کنه نمی تونه. افرادی به من مراجعه می کنن؛ میگن ما لاغر بودیم، خیلی تلاش کردیم که مثلا چاق بشیم؛ دارو خوردیم، گیاهان نمی دونم چی چی گرفتیم، عرقیجات خوردیم، یه کارایی کردیم، رفتیم ورزش، اومدیم نمی دونم چند تا تخم مرغ خوردم، فلان خوردم، فست فود خوردم، هيچ اثر نداشت.
تا يه جایی بالاخره استارت زده میشه؛ مثلا پیش یه پزشک میرن که دیگه خیلی به نظرشون اون پزشکه کارش درسته، خیلی اونم حرفه ای میاد مثلا دارو رو تجویز می کنه، ميگه: ” این دارو فلانه فلانه فلانه، فرد باور می کنه که دیگه مصرف این قرص اشتهاشو زیاد می کنه و می تونه چاق بشه و به رؤیای خودش برسه که یه کم، ببین یه کم، دیدگاهش اینه که من یه کم می خوام پر بشم،
يه کم می خوام اضافه کنم؛ مثلا ۵۸ کیلو ام، می خوام بشم ۶۳کیلو، می خوام بشم ۶۲ کیلو، می خواد ۳-۴ کیلو اضافه کنه و این تلاش می کنه، قرص می خوره، دارو می خوره ، یه کارایی انجام میده؛ ولی اگه استارت چاقی زده بشه (اشاره به مغز —> از طریق مغز استارت زده بشه)، چون این کار دستی انجام شده، چون فرد با مصرف دارو خودش دستی اومده فرمول های ذهنی شو، مغزی شو تغییر داده برا چاقی؛ وقتی در مسیر چاقی قرار بگیره، ديگه معلوم نیست کجا متوقف بشه.
مثل اینکه شما یک توپ رو در سرازیری حرکت بدی، رها کنی، معلوم نیست این توپ کجا بره، به چی برخورد کنه، به صخره بخوره، بیفته تو دره، تا کجا می خواد پایین بره؟ هیچ معلوم نیست و متأسفانه خیلی از افراد به این شکل خودشون به اصرار خودشون رو در مسیر چاقی قرار دادن و همه ی اون ها هم می خواستن ۳-۴ کیلو اضاف کنن ولی الان ۳۰-۴۰ کیلو اضاف کردن، چون اینجا (اشاره به مغز) رو تغییر دادن.
دلیل اینکه شما هر کاری کردی لاغر نشدی، به خاطر اینه که تمام روشهایی که استفاده کردی چیزی رو در مغز شما تغییر نداده. حالا من هی نمی خوام اسم ببرم ولی مجبورم دیگه برا توضیح دادن؛ وقتی شما داری رژیم می گیری، خودتو از مصرف مواد غذایی منع می کنی؛ شما چیزی رو اینجا (اشاره به مغز) تغییر ندادی؛ در واقع داری منع می کنی خودتو از خوردن.
یعنی مغز دستور خوردن رو داده، ببین خیلی از آدمای چاق خودش میگه بابا می دونم سیرم ولی نمی تونم نخورم، حتما این تجربه رو دارید. چرا نمی تونی نخوری؟ چون از اینجا (اشاره به مغز) فرمان صادر شده، شما نمی تونی، جلوی پلک زدنتو بگیری. چرا نمی تونی؟ چون فرمانش اینجاست (اشاره به مغز).
میشه الان من بخوام آگاهانه مثلا چند ثانیه، مثلا اینجوری (با چشمی که کاملا باز نگه داشتی) پلک نزنی ولی خسته میشی، تازه اصلا اتوماتیکه، چون دستورش اینجا (اشاره به مغز) نوشته شده. ضربان قلب دستورش اینجاس (اشاره به مغز)؛
شما نمی تونی صد سال تلاش کنی مثلا بگی خب من می خوام به یک جایی برسم بتونم بدوم ولی ضربان قلبم بالا نره، می میری، اصلا نمی شه؛ چون فرمولش اینجا (اشاره به مغز) ذخیره شد ، این فرمولا غیر قابل تغییرن، تنها فرمولی رو که میشه تغییر داد، خوردنه؛ یعنی تنها چیزیه که خداوند اختیارشون دست خودمون گذاشته و ما این بلا رو سر خودمون باهاش آوردیم،
پلک زدن اتوماتیک، هزاران فعالیت بدن شما اتوماتیک انجام میشه، دستوراتش اینجا (اشاره به مغز) نوشته شده؛ فقط خوردنه، تأمین نیاز بدنمونه که دستیه، حالا اینم باز برا خیلیا اتوماتیکه، فردی که از ابتدای تولدش تا انتهایی که زنده س، متناسب می مونه، خوردنش هم اتوماتیکه.
وقتی یک فرد لاغر رو می بینی کنار دست شما رو میز غذا نشسته، اون غذاشو می کشه، همونم نمی تونه بخوره، میگی بابا بخور غذاتو، میگه نمی تونم…
از گلوم پایین نمی ره، تعجب می کنی! یعنی چی نمی تونم؟ اون وقت من تعجبم میشد؛
مثلا رفته بودیم مهمونی، غذا رو خورده بودیم، کیک آورده بودن، من می خوردم، میگفتم فلانی چرا؟ کیکتو بخور، خیلی حال میده، می گفت نمی تونم بخورم. می گفتم: یعنی چی نمی تونم بخورم؟ خب بزار دهنت بخور، می گفت: به خدا نمی تونم بخورم، نمی ره پایین ؛ اصلا من نمی دونستم یعنی چی ، اصلا، اصلا خنده م می گرفت . می گفتم خب بده به من، تو اصلا نمی خواد بخوری؛ بهتر اصلا بده من بخورم.
ببین چرا اونا نمی تونن بخورن؟ مث اینه من بخوام، من چاق بگم من می خوام ضربان قلبمو دستی ببرم بالا، خب نمی تونم، اونم نمی تونه، فرد لاغرم نمی تونه. حالا فرد لاغر خوردنش هم اتوماتیکه، چون فرمول های مغزی شو درباره ی خوردن تغییر نداده، این جزء غریزه شه.
ببینید ما و حیوانات خیلی وجه های مشترکی داریم غریزه رو داریم. ببینید حیوانات هیچ وقت چاق نمیشن، حیوانی که در جنگل زندگی می کنه، ها، نه مثلا گربه ای که تو خیابون شما می بینید، چرا چاق شده؟ این تو محیط انسانی بزرگ شده، اینم دست کاری شده فرمول های مغزیش، که پر خور شده ولی حیوانات وحشی؛ حیواناتی که در جنگل هستن، هيچ وقتی چاق نمیشن.
شما یک مثلا ببر چاق نمی بینید که مثلا بگن بابا این ببره از چاقی نمی تونه بدوه یا مثلا یک آهوی چاق نمی بینی، يا مثلا یک عقاب چاق نمی بینی که نتونه پرواز کنه.، یک آهوی افسرده نمی بینی، یک شیر مثلا نمی دونم بیمار، مثلا خشمگین نمی بینی. یا اصلا خاصیت های انسانی رو ندارن. چیزهایی رو که در ذهن ما به وجود میاد، اونا ندارن، چون ذهن ندارن، اونا قدرت ذهنو ندارن، غریزه س،
فرد لاغر ؛ فردی که از اول تا آخر عمرش لاغره، غریزه ش اینجوریه، دست کاریش نکرده، اون همیشه لاغره؛ اصلا نگرشش با ما نسبت به مواد غذایی فرق می کنه؛ فردی که چاق شده؛ ما فرمول هامون دستکاری شده؛ توسط والدین، اطرافیان، رسانهها، فرهنگ، هر چیزی؛ حالا اینا رو تو دوره ی لاغری با ذهن خیلی گسترده درباره ش صحبت می کنیم و تمرین داره برطرف کردن اینها، ولی تا اینجا اینقد بدونید که فرمول هات دستکاری شده.
اگر شما الان نمی تونی لاغر بشی و از روش های لاغر شدن لاغر نشدی، به خاطر اینه که هر روشی رو استفاده کردی فرمولاتو عوض نکرده، فقط شما رو در محدودیت قرار داده و تازه محدودیت شما رو حریص کرده، جنگ روانی به وجود آورده.
وقتی مغزت دستور خوردن میده شما نمی خوای بخوری، چون در برنامه ی غذاییت نوشته تو ۵ قاشق باید بخوری ولی مغزت میگه بابا ۲۰ قاشق باید بخوری، وقتی تو نخوری، یه روز می تونی، ۲ روز می تونی؛ چرا یواش یواش هی عصبی میشی؟ چرا اعصابت خراب میشه؟ چرا پرخاشگر می شی؟ چرا همه ی حالت هایی که همه مون تجربه کردیم در رژیم های بلند مدتمون؟
به خاطر اینه که تو داری با مغزت می خوای مبارزه کنی، اون دستور میده بخور، تو میگی نمی خورم، مگه می تونی از پس مغزت بر بیای؟ کسی نمی تونه. مگه تو می تونی جلوی فرمول مغزیتو بگیری که مثلا تنفست رو تغییر بدی؟ نمی تونی، اينا اتوماتیکه، وقتی تو دستی میای فرمول رو عوض کردی، فرمول های چاقی رو جایگزین فرمول های صحيح متناسب بودن کردی؛ دیگه نمی تونی جلوشو بگیری با نخوردن، با ورزش کردن ، من میرم میدوم، بدوم، بدوم که لاغر بشم، نمی شه.
دویدن، ورزش کردن، وزنه زدن، فرمول ها رو عوض نمی کنه؛ برای یه مدتی تو خودتو تحت فشار میزاری و خب نتایجی هم می گیری؛ اما چون فرمول ها عوض نشده، هیچ وقت نتایجت ماندگار نیست .یک فرد لاغر فرمول های ذهنیش دست نخورده س، درسته، به خاطر اینه که هیچ وقت نتایجش ماندگارنیست
اما چون فرمولا عوض نشده هیچ وقت نتایج ماندگار نیست
یک فرد لاغر فرمول های ذهنیش دست نخورده س، درسته، به خاطر اینه که هیچ وقتی چاق نمی شه، اصلا بهش میگی تو چاق می شی، نگران نیستی چاق بشی؟ می خنده، میگه یعنی چی؟ چرا چاق بشم؟ چطور چاق بشم؟ اصلا نمی دونه.
به همین نسبت اگه به یه فرد چاق بگی تو لاغر میشی هم می خنده. میگه چطور مگه مثلا قراره معجزه بشه؟ چی قراره بشه؟ همه ی این ها به خاطر فرمول هاست و من بهتون ياد میدم که فرمول ها رو عوض کنید.
در این قسمت ما می خواستیم به این نتیجه برسیم که روش های لاغر شدن نمی تونه، فرمول های مغزی ما رو برا چاق شدن، جلوگیری از چاق شدن، تغییر بده و ما رو به سمت لاغری هدایت کنه؛ فقط و فقط روش لاغری با ذهنه که می تونه ما رو به سمت لاغری هدایت کنه.
برای اینکه این موضوع بیشتر و بهتر براتون جا بیفته، تمرین این قسمت اینه که هر روشی رو که می شناسید و خودتون استفاده کردید، دیگران استفاده کردن رو درباره ش تحقیق کنید و به این نتیجه برسید که اون روش نتونسته فرد رو برا همیشه لاغر کنه..
ببین؛ من می خوام برا همیشه لاغر بشی، نمی خوام یک ماه، دو ماه، ۶ ماه لاغر بشی؛می خوام برا همیشه لاغر بشی و این کار نیاز داره که فرمول ها رو تغییر بدیم. باید اول از همه ی روش ها ذهنت رو پاک کنی، اون وقت از یک روش صحیح حرکت کنی.
نمیشه شما بخوای لاغری با ذهنو یاد بگیری ولی گوشه ی ذهنت هم این باشه که حالا من بیام رژیمم رو بگیرم، این روش رو هم داشته باشم، نمیشه.
زمانی شما می تونی از روش لاغری با ذهن نتیجه بگیری که جرأت داشته باشی تمام روش های دیگه رو بزاری کنار.
چطور می تونی به این جرأت و آگاهی برسی؟ وقتی به خودت اثبات بشه که با روش های دیگه جواب نمیده، پس دلیلم نداره که من انجامش بدم.
اینقدر باید مطمئن باشی که روش های لاغر شدن برای لاغری جواب نمیده که با اطمینان و اشتیاق در این مسیر حرکت کنی.
بچه هایی که در دوره ی لاغری با ذهن شرکت می کنن، بعضا پیش میاد که یه بعضیا مثلا میان وسط دوره جا می زنن، میگن که نه، ما فکر میکنیم این روش رو ما اثر نمیزاره. چرا؟ بعد مشخص میشه که دوستش گفته: ”من رفتم پیش فلانی، یه رژیم مثلا سرخ پوستی به من داده، گفته، این دیگه آخرشه، بعد میاد میگه که من، میگم خب حالا چته؟ مشکلت چيه؟ چرا؟ چرا تو نمی خوای؟ مگه تو نتیجه نگرفتی؟ مگه اینجوری نشدی؟
میگه چرا ولی فکر می کنم مثلا این روش هست. بعد تو ذهنش یه روش جدیدی به وجود اومده؛ مثلا لاغری با سبک سرخ پوستان آمریکایی. میگم اشکال نداره، روش لاغری با ذهنو همین جا متوقف کن، با تمام توانت در اون روش جدید حرکت کن .نتیجه داد خدا رو شکرت، بهت تبریک میگم. نتیجه نداد، برگرد….و هر کی رفته، برگشته.
می خوام بگم باید مطمئن باشی که روش های لاغر شدن شما رو به لاغری نمی رسونه و آگاهانه، یعنی همیشه می دونستیم ها ولی همیشه یک سری اما و اگرها باعث شده که نه حالا بزار اینم امتحان کنم. بزار حالا اینم برم جلو. حتی عمل جراحی هم نمی تونه افراد رو لاغر کنه؛ چون عمل جراحی هم بازم چیزی رو اینجا (اشاره به مغز) عوض نمی کنه.
چرا، میری تحت عمل قرار می گیری، نمی دونم حلقه میزارن تو معده، فلان کار رو می کنن. بادکنک می فرستن اون تو، می برنش. یه کارای عجیب و غریبی می کنن ولی اینجا (اشاره به مغز) که عوض نشده. دوباره فرد میاد بیرون، چون عمل کرده دیگه. دیگه اطمینان داره که لاغر میشه. یه مدتی خیلی ناخودآگاه رفتاراش عوض میشه، ولی بعد از یک چند مدت میگذره، یواش یواش این فرمولااااا کار خودشو انجام میده. یه ذره بیشتر، یه ذره، حالا تو که بابا لاغر شدی دیگه چاق نمی شی، این يه ذره رو هم بخور.
از یه جایی دوباره شروع می کنه تغییر رفتار رو. می بینی فرد بعد از يه سال، دو سال میشه همونی که بوده. خیلیا این جورین؛ عمل کردن ولی بعد دوباره چاق شدن.
می خوام به این باور برسی. می خوام به این نتیجه برسی که روش های لاغر شدن نمی تونه فرمول های مغزی شما رو تغییر بده که لاغر بشی. مگر اینکه از روش لاغری با ذهن استفاده کنی. تا می تونی در این باره تحقیق کن. درباره ی روش های لاغر شدنمختلف تحقیق کن. افرادی که استفاده کردن نتایج شون رو بررسی کن و بیا بنویس که آقا این روش جواب نداده.
اون روش رو من، فلانی استفاده کرده، جواب نداده، خودم استفاده کردم جواب نداده و در نهایت به این باور برسی که روش لاغری با ذهن بهترین روشیه که می تونه شما رو به تناسب اندام برسونه.
جلسات بعدی، توضیحات خیلی شگفت انگیزی رو براتون دارم. این مسیر رو ادامه میدیم. شاید انتظارت این باشه که مثلا جلسات بعدی دیگه اون، برنامه ی غذاییه، نمی دونم برنامه ی ورزشی و اينا دیگه داده میشه، چون خيليا به این روش لاغری با ذهن، بازم به خاطر اون محتویات ذهنی شون فکر می کنن که یک رژیم مثلا پیشرفته س. یک برنامه ی ورزشی تدوین شده س که همراه با رژیم و ورزش و نمی دونم کار ذهنی ام حالا قاطی کردیم و….
نه، هيچ برنامه ای به شما داده نمیشه؛ همش تخلیه ی افکار اشتباهه که نتیجه ی اولیه ش برای شما آرامشه. احساس خود باوری برای اینکه می تونی لاغر بشی و یه خود باوری در مغز شما شکل بگیره و در باور شما ایجاد بشه. ذهن شما به این خود باوری برسه که بابا می تونم لاغر بشم.
اون وقت می بینی ناخودآگاه یه سری رفتار های شما تغییر می کنه، تا همین جا هم یه سری رفتار های شما هم عوض شده شاید هنوز برات خیلی واضح نیست ولی به وضوح برات خیلی روشن تر میشه. خیلی خوشحالم همراه شما هستم و تشکر می کنم که با اشتیاق، جلسات فوقالعاده دوره ی لاغری با ذهن رو پی گیری می کنید.
این روش فوقالعاده رو به دوستانتون هم معرفی کنید، خیلیا ، خیلیا نیاز دارن که لاغر بشن و زندگی جدیدی رو تجربه کنن. خیلیا دوست دارن ولی خب دوست داشتن شون هیچ وقتی به حقیقت تبدیل نشده و این فرضیه که می تونن از این مسیر حرکت کنن و رؤیای خودشون رو به حقیقت تبدیل کنن و شما می تونید واسطهی خوبی برای تحقق این رؤیا باشید. هر جا که هستید در پناه خداوند متعال شاد باشید و در مسیر متناسب شدن.
امتیاز 3.91 از 235 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم!
ازاینکه اینجا هستم وبه این مرحله رسیدم خیلی خوشحالم و
وقتی حس و حال خودم رو با روز های قبل از ورود به سایت تناسب فکری مقایسه میکنم وبه حالت های احساسی و تغییرات رفتاری خودم دقت میکنم و حواسم بیشتر به خودم هست می بینم، اصلا قابل مقایسه نیست: از همون چند متنی که روز اول خوندم تغییر شروع شد. اصلا شیوه ی زندگیم عوض شده؛
اولین نتیجه ای که شگفت زده کرد منو وهنوز ادامه داره اینه که ترس من از خوراکی ها ریخت ،مثلا؛ دیگه وقتی بستنی می بینم یا بچه ها پیشنهاد می دن که بریم بیرون بستنی بخوریم ، تو ذهنم نمیگم چاق میشم ، اصلا هیچ فکر بدی درباره ی اون نمی کنم اگه میل داشتم می خورم وگرنه میگم مثلا من یه چیز دیگه دلم می خواد ویا میارم خونه میگم بعدا می خورم.
تازه خیلی وقت ها به بچه ها میدم بخورن. یعنی دیگه حرص نمی زنم که حیفه ، آب میشه ویا هر چیز دیگه ای.
وقتی احساس غار و غور کنم و گرسنگی واقعی باشه هر چی دوستداشتم ومیل داشتم می خورم تا وقتی لذت داره برام میخورم ، بعد که از خوردن دست میکشم با لذت کنار میکشم ودیگه چشمم دنبال یه لقمه دیگه ویه قاشق بیشتر نیست و از این خود کنترلی بدون هیچ اجبار وفشار بیرونی ، کلی حالم خوب میشه.
یه تغییر دیگه اینه که در این ماه اخیر من حتما روزی یه وعده برنج رو تو برنامه داشتم به شکل های مختلف و دیدم اصلا به خودم نمی گم زياد برنج میخوری چاق میشی.
در عوض اینو به خودم میگم که ذهن من و مغز من که نمی دونه من دارم چی میخورم، اون انرژی رو میخواد به دست بیاره و جسم من و دستگاه گوارش من باشکستن مولکول های غذا اون رو در نهایت به گلوکز تبدیل میکنه و بعد در میتوکندری اون رو به ATP( ای تی پی) تبدیل کرده وبعد از اون از انرژی ATP در واکنشهای مختلف استفاده میکنه ؛
در نتیجه فرقی نداره من چی بخورم ، فقط باید به صدای جسمم گوش بدم و حالا ما به اصطلاح میگیم دلم خواست ولی به نظر من این خواستن در واقع اعلام نیاز بدن ما به اون نوع خاص از ماده ی غذایی هست و وقتی ارتباط ما با بدنمون برقرار باشه ، صداشو بشنویم و به خواسته ی اون احترام بگذاریم خودش خود به خود نوع ومقدار نیازش رو به شکل من اینو دلم میخواد به ما اعلام میکنه.
در این مدت خیلی حس سبکی دارم ،لباس هام برام راحت شده ، دیگه کلا ترازو رو برداشتم و از اون استفاده نمی کنم، آخه به خودم میگم ؛ مگه آدم عاقل با پای خودش میره روی مین جنگی ؟ نه دیگه، پس ترازو تعطیله.
دیگه ورزش رو هم تعطیل کردم چون باور دارم که راه درست رو پیدا کردم واون راه مسیر تناسب فکریه و نه هییییچ راه دیگه ای .
تصمیم دارم بعداز این که در دوره ی تناسب فکری ذهنم تثبیت شد با یه دید درست ونگرش جدید ورزش رو از نو شروع کنم ، آخه من معتاد ورزشم . خودم اعلام میکنم، من معتادم . معتاد ورزش، مگه اعتیاد چیه؟ تکرار یه کاری که بهم لذت بده و حالمو خوب کنه ، من بهش میگم اعتیاد مثبت. آخه خیلی فایده ها در ورزش دیدم که نمی تونم ازش دست بردارم. فقط باید توقع درست از ورزش داشته باشم ؛ مثل اینکه نخوام توت فرنگی مزه و فایده ی موز رو داشته باشه و از ورزش توقع لاغری نداشته باشم و دیگه قطعا اون موقع از ورزش انتظار لاغری ندارم ( آخه یادمه که قبلنا مربیم می گفت ورزش ۳۰ درصد باعث لاغری میشه و ۷۰ درصد دیگه تو آشپزخونه باید حواسمون به خوردنمون باشه ؛ و من همون موقع تو ذهنم گفتم این درصد از کجا اومده ؟ کی تحقیق کرده ؟ منبعت چیه ؟ وحالا هم یقین دارم که نه ورزش ونه آشپزخونه هیچ کدوم باعث چاقی و دلیل چاقی نیستن و این نگرش تهش بن بسته . من دیگه از این راه نمیرم و دیگه گول نمی خورم .
همش خودمم و باید طرز فکرم درست بشه تا متناسب بشم و الکی به در و دیوار گیر ندم.
آقا من چاقم ، قبول دارم ، خودم باعث چاقیم شدم ، اینم قبول دارم،
دلیل چاقیم چیه ؟ دلیلش اینه که خیلی دیگران رو قبول داشتم ، هرچی شنیدم فکر کردم درسته و اجازه دادم وارد ناخودآگاهم بشه و از خودم سلب مسئولیت کردم و فرمول های طبیعی ذهن من تغییر کرد وحتی به درست و یا غلط بودن اون ها کار نداشتم .
چرا ؟ واقعا نمی دونم،
ولی بیشتر به خاطر ناآگاهیم بوده ، بدنم در راستای اطاعت از ذهنم واکنش نشون داده و چاق شده .
حالا هم مسئولیت تناسب خودم رو هم صد درصد می پذیرم . آقا یا می میرم یا متناسب میشم. هیچ راه دیگه ای نداره . من تسلیم. همش خودم بودم. هر چی به سر من اومده ، خودم بودم . مقصر منم که وقتم رو صرف کارهایی کردم که فایده ای برام نداشته ، همه در اولویت بودن غیر از خودم. از این که این اعتراف رو در محضر شما دوستان بکنم هم خجالت نمی کشم و شرمنده نیستم .
به اصطلاح ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه س.
واگه قرار باشه فقط آخرین روز عمرم به تناسب برسم من تا اون روز ادامه میدم وکوتاه نمیام تا تناسبم رو به دست بیارم و اگه شده همون یه روز رو لذت ببرم، برام ارزشش رو داره .
( وقتی ورزش رو از نو شروع کنم)، باشگاه میرم که در کنار دوستانم و مربیم از لحظاتم لذت بیشتری ببرم و تنوعی به اوقاتم بدم وسرحال و پر انرژی تر از قبل به خونه برگردم ودر کنار خانواده از گذر ایام لذت بیشتری ببرم.
خیلی به این موضوع دقت کردم که وقتی با همسرم برای خرید هفتگی میریم بازار روز ، با وجود تنوع زياد مواد غذایی و انواع و اقسام خوراکی ها ، من وهمسرم انتخاب میکنیم چی بخریم وهمیشه به این فکر میکردم که: خب اینها که همشو میشه خورد ولی خب من دوست ندارم از این نوع بخرم ومثلا دوست دارم هلو بخرم در حالی که میوه های دیگه هم هستن . چرا؟؟؟!!!
و به یه نتیجه ی جالب رسیدم.؛ واون اینه که من دارم به صدای جسمم گوش میدم ونیاز اون رو در نظر میگیرم ؛ پس اگه به جسمم اعتماد کنم وبه خدای درونم باور داشته باشم اون منو متناسب میکنه ومتناسب نگه میداره. یقین دارم.
حس و حالم عالییییه .یقین دارم راهم درسته؛ …
ادامه میدم….
سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم!
بعداز بارهاگوش دادن فایل صوتی وخوندن متن گام سوم:
متوجه شدم که از وقتی که خاطره ها در ذهن من شروع به شکل گیری کرده ، یک سری حرف ها رو مدام وبه شکل های مختلف از زبان آدم های متفاوتی شنيدم و رفته تو ناخودآگاهم . فیلتر کردن بلد نبودم، مثل خونه ای که درش همیشه بازه وهر کسی می تونه وارد بشه و دربان نداره.
طی تمام سال های عمرم با این روش خیلی مطالب وحرف ها رو به خورد ذهنم دادم به طور ناآگاهانه. اگر تجربه ی الانم رو داشتم محال بود اين کار رو بکنم.
ولی خب زندگی خیلی چیزها به آدم نشون میده.
الان که به سال های گذشته فکر می کنم ، از وقتی که اومدم بیشتر به جسمم توجه کنم وبرام مهم شد که حواسم به خودم باشه ، تاثیر حرف ها و باورهای غلط هم روی من شروع به کار کرد و جسم من از تنظیم خودکار خارج شد . با دست های خودم و بهتره بگم با افکار اشتباهم این بلا رو سر خودم آوردم.
وگرنه قبل از ازدواجم ، هم این جسم رو داشتم و غذا هم می خوردم ومتناسب هم بودم. از هیچ روش و فرمولی هم استفاده نمی کردم ، اصلا هیچی بلد نبودم . رو تنظیم کارخانه بودم . خورد و خوراکم سر جاش بود . اما از وقتی که فکر کردم باید در این مورد از دیگران یاد بگيرم و بی اطلاعی من از تشخیص حرف های درست و غلط باعث شد ذهنم تغییر کنه وسعی کردم بر اساس حرف های جدیدی که می شنیدم عمل کنم جسمم به سمت چاقی تغییر کرد.
حرف های جدیدی در این زمینه می شنیدم و در ذهنم بارها و بارها اون رو تکرار می کردم واون رو برای خودم منطقی می کردم و درنتیجه برام تبدیل به باور می شد و ذهنم و مغزم سعی می کرد بر اساس اون باور های جدید دستورات جدیدی صادر کنه وجسم من فقط از مغزم اطاعت میکرد، در نتيجه تغییر شکل داد وخودش رو شبیه باور جدید کرد.
آخه جسم که قدرت تشخیص نداره ، مگه معده می تونه فکر کنه؟ مگه تا حالا شنیدیم بگن شکمم فکر میکنه. خنده داره، حتی اگه به اون یه لحظه فکر کنیم.
این حرف ها رو جدید یاد گرفتم ، از استاد یاد گرفتم.
قبلا بلد نبودم .مراحل تغییر رو این طور نمی دیدم که بخوام حواسم باشه کجا می شینم ؟ با کی میشینم ؟ به چی دارم گوش میدم؟ چی رو می بینم ؟ چه اطلاعاتی رو وارد ذهنم می کنم؟ حتی بلد نبودم تو ذهنم وبدون اینکه به طرف چیزی بگم اون حرف رو رد کنم و یا تحلیلش کنم . فکر می کردم بی احترامی میشه. چه فکر اشتباهی! فقط ورودی داشتم چه درست و چه غلط .
خب تمام این مراحل در وجود من خییییلی آروم و بی صدا انجام شده من حتی متوجه نشدم درونم چه خبره؟ وبعد يه مدت رفتم جلوی آینه ومتوجه جسمم شدم که
ای بابا ! چرا اینجوری شدم ؟ چرا چاق شدم و تازه اون موقع داشتم نتیجه ی اون همه مدت تغییرات رو میدیدم واز مراحلی که قبل از نتیجه طی کردم بی اطلاع بودم وخودم هم شوکه شدم وترسیدم، هی به چاقیم قدرت دادم وخواستم به شکل های مختلف نتیجه رو تغییر بدم، چاقی رو که نتیجه بوده از بین ببرم وتازه پناه بردم به روش های اشتباه وافراد ناآگاه تر از خودم و مدام به طور ناخواسته بیشتر به جسمم آسیب زدم.
ناآگاهی بد دردیه . تو هر زمینه ای ناآگاهی فقط زجر و عذاب ونارضایتی میاره. از خدا میخوام و در دوره ی زندگی با طعم خدا هم ، مهمترین خواستهی من دریافت آگاهی های نابه.
آقا بلد نبودم ، هی چشمم به دهن این و اون بوده ببینم کی چکار کرده منم همون کار رو انجام بدم .واااااای الان که به خودم اومدم دارم متوجه میشم تا لبه ی پرتگاه رفتم که یه دفعه خدا دست منو گرفته واستاد رو سر راهم قرار داده.
خدا یا شکرت بازم مثل همیشه به موقع به دادم رسیدی!
و در موقعی که شدیدا نیازمند کمکت بودم دستمو گرفتی! ممنونم !
من می شنیدم برنج چاق میکنه، باور کردم و هر بار که برنج خوردم به خودم گفتم : من دارم چیزی میخورم که منو چاق میکنه وجسمم گفته :” تو راست میگی” و خودشو شبیه باورم کرده و خودشو تغییر داده وچاق شده.
هر وقت خواستم یه چیزی بخورم ، به ساعت نگاه کردم وچون از قبل شنیدم دیر وقت اگه چیزی بخورم ذخیره میشه و چاق میشم و باور کردم وجسم بیچاره ی من هم اطاعت کرده وچاق شده.
ندونستم که ساعت رو آدم ها ساختن و وقت ها هم قرارداد ما آدم هاس . طبیعت ساعت نداره. من ساعت دوازده هم برای عروس هلندی دخترم غذا بزارم ، گرسنه باشه می خوره ، به ساعت کار نداره ، نمی گه نه الان نمیخورم، دیر وقته، چاق میشم .
استاد! گل گفتی ، طبیعت بزرگترین معلمه، برای منی که بخوام چشمم رو باز کنم و دنبال حقیقت باشم و از اون الگو بگیرم. ممنونم که راهشو بهم نشون دادی!
ذهنت همچنان منور باد به نور آگاهی های زندگی ساز و چراغ مسیرت همواره روشن!
من شنیدم غذای چرب آدمو چاق میکنه ، باورش کردم و هربار که یه غذای چرب خوردم به خودم گفتم وای این غذا چربه و منو چاق می کنه ، جسمم باور کرده ، وگفته تو راست میگی ؛ آخه جسمم گوش به فرمان ذهنم و مغزمه وهرچی اونا بگن ، براش حجته و انجام میده وشک نمی کنه….
وهمینطور ادامه پیدا کرده و دیده ها و شنیده هام تبدیل فکر وباور شده وبه شکل دستور های مغزی به جسمم صادر شده وجسم بی گناه من فقط مطیع اوامر مغز و ذهن منه و من بی خبر از همه جا ، این همه سال با جسمم دعوا داشتم ؛ جلوی آینه بد نگاهش کردم . تو اتاق پرو هر وقت لباسی که دوست داشتم ، اندازه ی من نبوده ، بهش حرف زدم. وقتی خواستم برم مهمونی قایمش می کردم ، موقع عکس گرفتن جوری می ایستادم که کسی اونو نبینه و به چشم نیاد و تازه هزار ویک جور بلا سرش آوردم که تغییر کنه و بيشتر از بقیه خودم ، مدام سرزنشش کردم.
استاد عزیزم! تا اینجا جواب سوال اوله . امیدوارم درست متوجه سوال شده باشم و جوابم درست باشه.
منتظرم بهم بازخورد بدین که درسته یا نه ، که بعد برم سراغ سوال دوم.
حس وحالم عالیه …ادامه میدم….
سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم!
درمورد تفاوت فرمول های ذهنی من با یک فرد متناسب:
یکی از تفاوتها اینه که فرد متناسب دغدغه ای در مورد خوراکیها نداره وبیشتر از زمانی که لازمه برا شون وقت نمیزاره و بهشون فکر نمی کنه ؛ گرسنه شد ، می خوره، لذتشو میبره وبه موقع دست میکشه و دیگه میره دنبال ادامه ی زندگیش ولی من چاق ( البته تا قبل از اینکه شناخت الانمو داشته باشم) حتی وقتی هم که به اندازه خوردم ، هنوزم چشمم دنبال خوراکی هاست، انگار قراره قحطی بیاد.
حالا متوجه شدم که همش به خاطر دستورات مغزی من این حالت ها به وجود میاد.
من چاق هستم چون با آگاهی هایی که خودم به ذهنم سپردم باعث ایجاد فرمول هایی در مغزم شدم که نتیجه ی اون چاق شدنمه .اما دوست متناسبم یا آگاهی های درستی در این زمینه به ذهنش داده یا به این موضوعات اصلا فکر نکرده وخود به خود رو تنظیمات کارخونه مونده وذهنش رو دستکاری نکرده.
من چاق هستم چون توجه من در مسیر اشتباه قرار گرفته وناخواسته اطلاعات وآگاهی های اشتباه وبه عبارتی فرمول های اشتباه در ذهن من شکل گرفته و در واقع چاقی من نتیجه ی اون اشتباهات فکری منه ؛ در حالی که دوست متناسبم در ذهنش فرمول های درست داره.
چند سال پیش خونه ی یکی از اقوام مهمون بودم ، اون خانواده دوتا دختر داره که دقیقا نقطه ی مقابل هم هستن از نظر جسمی. یکیشون کاملا متناسبه و اون یکی کاملا چاق. حدود ۱۵۰ کیلو رو راحت وزنشه.
سر سفره که نشسته بودیم وخوراکی ها مشترک بود واین دو خواهر روبروی من و کنار هم نشسته بودن واین حالت باعث یه مقایسه در ذهن من شد که این موضوع چقدر عجیبه !
این دو نفر از یه پدر و مادرن. سر یه سفره میشینن و غذاشون هم عین همه ؛ پس این همه تفاوت سایز ، دلیلش چیه؟ اگه بگم ژنتیک ، خب این دو نفر خواهرن ، ژنتیکشون شبیه همه.
ولی چرا یکی چاقه و اون یکی متناسب؟ همین طور نامحسوس حواسم به رفتار هاشون بود؛ می دیدم فرد متناسب انگار یه کنترل درونی داره که نمیزاره حتی یه قاشق بیشتر غذا بخوره و از طرف دیگه هم ، فرد چاق انگار داره یه دستوراتی رو انجام میده در مورد خوردن که باز اونم دست خودش نیست وانگار یکی از درون بهش میگه ادامه بده ، بازم بخور.
واین موضوع، تفاوت در فکر و رفتار یک فرد چاق با یک فرد متناسب رو کاملا بهم نشون داد.
بعد از اینکه سفره جمع شد و چایی و شیرینی آوردن ؛ دختر خانمی که متناسب بود اصلا لب نزد وخیلی راحت گفت نمی خورم ؛ در حالی که دختر خانم چاق سه تا شیرینی برداشت و باز هم خورد.
حالا بعد چند سال که از اون روز میگذره و من با آگاهی هایی که از آموزشهای استاد کسب کردم متوجه میشم دلیل اون دو جسم کاملا متفاوت ودلیل اون دو رفتار متفاوت چیه؟
ممنونم که وقت گذاشتید و دیدگاه منو خوندید .
حالم عالییییه وبا اشتیاق ادامه میدم.
سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم!
من در طول ۲۳ سالی که اضافه وزن داشتم بارها برای کاهش وزن اقدام کردم .
اتفاقا امروز یکی از دفترهای قدیمی خودم رو که برنامه هامو توش می نوشتم باز کردم ودر یک صفحه نوشته بودم که وزن هدفم ۵۸ کیلو بوده و وزن اون زمانم ۶۸ و به طور هفتگی کاهش وزنم رو با تاریخ ثبت کرده بودم.
تاریخش سال ۱۳۹۰ بود وکاهش وزن هفتگیمو نوشته بودم ودر طول ۲ماه سه کیلو کاهش وزن داشتم.
همینطور بارها کاهش وزن داشتم ولی تا کم خوری رو کنار می ذاشتم دوباره در عرض چند هفته به وزن قبلیم برمیگشتم حتی بعضی وقتها وزن قبلی رو هم رد میکردم و بيشتر چاق می شدم. از همه بدتر می دونید چی بود؟ اینکه بعد یه مدت که خودم رو منع میکردم از خوردن، بدنم حریص می شد و اونقدر ولع خوردن داشتم که حالمو بد میکرد و بعدش هم که نگم؛ اونقدر خودم رو سرزنش می کردم که از زندگی بیزار میشدم.
سال ۱۳۹۴ بعد از اینکه پسرم رو از شیر گرفتم به مدت یک سال با کم خوری تونستم ۱۰کیلو کاهش وزن داشته باشم ؛ تامدتی خوب بودم احساس سبکی داشتم ولی خیلی طول نکشید وبعداز چند ماه بازم وزنم اضافه شد.
کارهایی که برای کاهش وزنم انجام میدادم اسم خاصی نداشت ، هرچی رو میشنیدم اثر داره و هرکی از یه روشی نتیجه گرفته بود رو من انجام میدادم ولی موقتی بود.
کتاب دکتر کرمانی رو خوندم ، بحث هاش برام جالب بود ، خیلی رو حرف هاش فکر کردم ولی رژیمش رو انجام ندادم.
یه بار هم سال ۱۳۹۴ پیش متخصص تغذیه رفتم ویه لیست هفتگی بهم داد ویه آنالیز رو بدنم انجام داد .
وقتی برگشتم خونه ولیست رو خوندم ، اصلا نتونستم قبولش کنم حتی یک روزشو رو هم انجام ندادم. چون اصلا نمی تونستم قبول کنم که اون روش ؛ درست باشه.
با این حال ؛ راه دیگه ای هم بلد نبودم ولی قانع نشدم وباز به جستجو ادامه دادم .
اما یه جای کار می لنگید . یه قطعه از پازل همیشه به نظرم کم بود ولی نمی دونستم اون قطعه چیه؟ من که اراده ی خوبی تو ادامه رژیم داشتم ؛ بارها وزن کم کرده بودم، بارها فشار رژیم رو بر خودم وارد کرده بودم، جسمم طفلکی این همه با من راه اومده بود وگوش به فرمون بود .
الان که این جملات رو می نویسم خیلی دلم به حال جسمم می سوزه ؛ چه بی پناه بوده ، در مقابل اون همه بلایی که سرش آوردم. چه صبورانه ، ناآگاهی های منو تحمل کرده و انواع واقسام هر چیزی رو که میشد خورد ومی گفتن باعث لاغری میشه رو به خوردش دادم واون تحمل کرده و دم نزده.
در نهایت هیچ کدام از روش هایی که برای کاهش وزنم استفاده کردم ماندگار نبود و نتیجه ی دائمی نداشت وبه نظرم غیر طبیعی میومد ودر نتیجه هیچ کدوم رو باور ندارم از هیچ کدوم نتیجه ی دلخواهم رو نگرفتم ونتیجه نسبی هم که به دست آوردم به خاطر فشاری بود که به جسمم وارد کردم ولی نمی دونستم که باید ذهنم و مغزم رو هم در این مسیر با جسمم همراه میکردم.
تازه جدای از این همه کاهش وزن های دوره ای چند وقت پیش به فکر افتاده بودم که پوست شکمم رو جمع کنم ولی از عوارض اون ترسیدم و بی خیالش شدم.
با وجودی که کاهش وزن هایی که داشتم خیلی سریع نبوده با این حال باعث افتادگی و شلی پوست میشه که اون هم داستان خودش رو داره.
حالا که گذشته رو مرور کردم به یقین رسیدم که هیچ روش کاهش وزنی در دنیا وجود نداره که کامل تر ، درست تر و منطقی تر از لاغری با قدرت ذهن باشه .
کاملا منو راضی میکنه ودلایل استاد قانعم کرد .
هر جور که بهش فکر می کنم حرف های استاد درسته.
قلبم گواهی میده راه و مسیر درست رو پیدا کردم، جوینده یابنده س.
قسم میخورم که دیگه دنبال هیچ روشی غیر از روش لاغری با ذهن نرم و همین روش رو تا آخر عمرم ادامه میدم .خسته نمی شم و از بودن در این مسیر لذت میبرم.
حس و حالم عالییییه …
ادامه میدم….
سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم!
یه مطلب دیگه که لازم میدونم مطرح کنم ؛
اینه که در تمام روش های قبلی که استفاده کردم ؛ هیچ کدوم باعث تغییر در فرمول های ذهنی من نشده و چون در تمام طول دوره هایی که جسمم داشته با تحمل فشار خودش رو تغییر میداده و لاغر میشده؛ مغزم همچنان داشته دستوراتی مبنی بر چاق شدن به جسمم صادر می کرده وبه همین دلیل بوده که به محض رها شدن از فشار و کنار گذاشتن کم خوری اجباری ، دوباره جسمم به حالت چاقی تغییر وضعیت میداده وتمام زحمات من برای لاغر شدن بی نتیجه می مونده و
این اعمال نفوذ ذهنم رو بر جسمم می رسونه.
در نتیجه من فقط با مذاکره با ذهن ومغزم می تونم باعث بشم که در دستوراتی که صادر می کنن ، تجدید نظر کنن .
چطوری باید قانعشون کنم؟
با دادن آگاهی های درست وجدید واستمرار داشتن در تکرار اطلاعات صحیح و پشتکار مداوم و ادامه دادن در مسیر لاغری با ذهن.
اونقدر با خودم جلسه میزارم و اونقدر به شکل های مختلف آگاهی جدید و البته لذت بخش وارد ذهنم میکنم که راهی نداشته باشه جز تسلیم .
وجوابی نداشته باشه ، جز چشم ، اطاعت میشه گلستان، هر چی تو بخوای و ذهنم در برابر اراده ی من نمی تونه مقاومت کنه ، اگر با دلیل و منطق پیش برم ، نه با اجبار و اکراه.
و البته ؛ اونقدر به مسیرم باور داشته باشم که تمام موانع رو کنار بزنم، که البته به باورم شک ندارم.
کاملا یقین دارم . هیچ وقت تو زندگیم این قدر مطمئن نبودم وهیچی جلودارم نیست که بخواد دلسردم کنه .
کوتاه نمیام .همین جا اعلام میکنم که هیچ کاری برام مهمتر از لاغر شدن نیست .هیچ عذر وبهانه ای پذیرفته نیست. تا ابد برای این هدفم وقت دارم وبا اشتیاق پیش میرم.
الهی به امید تو!
سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم!
لازم میدونم یه اصلاحیه بنویسم در باره ی یه متنی که تو همین قسمت چند روز پیش نوشتم , که اطلاعات اشتباه منتقل نکرده باشم:
مواد غذایی که ما میخوریم بعداز اینکه در سیستم و دستگاه گوارش هضم شد از طریق دیواره ی رگهای دستگاه گوارش وارد خون میشه واز اون طریق در سراسر بدن گردش میکنه وبنا به نیاز سلول ها در هر قسمتی از بدن وطبق یه فرایندهای انتقال که اون هم داستان خودش رو داره و یکی از میلیاردها معجزه ایه که خداوند در خلقت ما انجام داده، وارد سلول ها میشه و در داخل سلول فرایند متابولیسم و استفاده از انرژی ذرات غذایی انجام میشه و انرژی مولکول های غذایی ؛ مثل گلوکز در میتوکندری سلول تبدیل به ( ای تی پی) و یا همون ATP معروف وحیاتی میشه و سلول در انجام واکنش های شیمیایی خودش از اون به شکل های مختلف استفاده میکنه.
وآگاهی از این همه معجزه که هر روز در بدن ما رخ میده و حتی ما در لحظه به اون آگاه نیستیم فقط جای شکر گذاری داره برای تک تک سلول های بدنمون؛
برای تک تک واکنش هایی که هر لحظه در بدن ما اتفاق میفته که اگر حتی یکیش از نظم خارج بشه وحتی یه مرحله اون درست انجام نشه و یا یه مولکول تغییر کنه ویا حذف بشه بدن بیمار میشه وکلی تخصص باید دست به دست هم بده که بتونه یه راهی برای برگردوندن سلامتی پیدا کنه و مشکل اون یه مولکول رو حل کنه و این هم جای شکر داره.
پس هر کی بیاد بگه فلان عالم و دانشمند مشرک وکافره من قبول نمی کنم چون :
بر سر در علم نوشته شده :” اگر ایمان نداری وارد نشو !
کسی که علم داره خدا رو پیدا می کنه . علم لق لقه ی زبان نیست ، ادعا نیست، مدرک زورکی نیست ، به خاطر پز دادن و از کسی جا نموندن ،دانشگاه رفتن و مدرک گرفتن نیست.
با پول مدرک گرفتن ونمره خریدن نیست.فقط از یه جا حفظ کردن ویه جای دیگه نوشتن و نمره گرفتن و قبول شدن نیست. علم حرمت داره. علم مقدسه. عالم هم حرمت داره چون شعور داره . آگاهی داره .منش داره.
علم واقعی رفتار رو هم درست میکنه. علم واقعی نشونه داره. علم واقعی لباس عالم رو هم متبرک می کنه همونطور که عطر فضا رو خوشبو میکنه.
ادعا نیست علم خودش رو پشت کسی یا چیزی قایم نمی کنه.
علم واقعی برا خودش از اسم ورسم دیگرتان و شجاعت اون ها که هیچ ربطی به اون نداره استفاده نمی کنه تا برای خودش پله بسازه وبه هوس های دنیاییش برسه .
علم تقلید نیست جستجوه. علم دنبال خدا می گرده پیداش میکنه .سنگ رو از پیش پای مردم وخلق خدا بر میداره .علم دردها رو شفا میده .مرهم زخم همنوعان میشه. گره ها رو اززندگی مردم باز می کنه علم مقدسه ؛ حتی بالاترین عبادته. علم خود عشق به خداس.
وقتی میشنویم که محفل علم باغچه ای از باغ بهشته یعنی بالاترین نمازه. یعنی علم ، خود نمازه.نماز باعلم و آگاهی باعث افزایش درجه ی روحی من میشه.
نه اینکه مثل کلاغ وجلوی این واون ادای آدم خوب ها رو در بیارم و نماز بخونم. دارم چیکار میکنم؟ کی رو میخوام گول بزنم؟ گیرم بقیه فکر کردن من آدم خوبیم، خب دو دقیقه بعد وقتی عملم وتصمیم هایی که گرفتم خلاف اون رو نشون داد می خوام چی بگم؟ هی با نماز رو گندهای خودم ماله بکشم که چی؟ درد کی رو درمون می کنه؟ به کجا میرسونه منو؟ چرا دارم پشت نماز قایم میشم؟ چرا برا یکبار هم که شده به خودم نمیام ویه فکر درست ودرمون برا خودم نمیکنم؟ به خدا جایی نمیرم .هیچ پیشرفتی به من نمیده. رو به عقب دارم میرم. اون پسرفته.اون فاجعه س .اون نماز نیست. اصلا معلوم نیست چیه ؟ در خلوت خودم هر کسی باشم غیر از اونی که در ظاهر دارم نشون میدم چه فایده ای داره؟!
دوست دارم دیگه تموم بشه . مردمم بیدار بشن . دنبال خدا تو بيراهه نگردن. خدا همین جاست .مثل خورشیده .همه جا رو روشن میکنه .ما باید چشمامونو بازکنیم . پرده رو کنار بزنیم .ما باید ظهور کنیم خودمون باشن . خود خداییمون .حرف های قشنگ زدن همه چیز رو درست نمی کنه . عمل کردن به اون حرف هایی که میزنیم وتعهدی که در قبال حرف هامون داریم اون ها رو ارزشمند میکنه وگرنه میشن حرف مفت . صد من یه غاز.
میشه این که دیگه خودمون رو هم قبول نداریم .به هرجا هم میرسیم آرامش نداریم چون روحمون میدونه بیراه رفتیم ، ما گوش و چشممون رو بستیم.دیگه خودمون رو هم نمیشناسیم.سرگردون میشیم. همش دنبال اثبات اینیم که بقیه ما رو تایید کنن بگن ما خوبیم.در حالی که خودمون می دونیم خوب نیستیم .آرامش نداریم. زور میگیم . عقده هامونو تبدیل به خنجر میکنیم و به جون مردم میفتیم. زیاده خواه میشیم.قدرت طلب میشیم.
این یه تفکر اشتباهه که در طول تاریخ هزاران ساله ی بشر همیشه بوده ، وجود داشته و آسیب زده به پیکره ی بشریت ، به انسانیت لطمه زده ، خیلی جاها جبران ناپذیر.
این همه مسائل و مصیبت های بشراز کجا سرچشمه می گیره؟
از یه ذهن ناآگاه ، از یه فکر بیمار، از یه روحی که رو خودش کار نکرده، خودش رو تو دنیا گم کرده؛ در نتیجه از خدا جدا شده ، بلا شده ، آوار شده رو سر مردم؛ وگرنه انسانی که با قد کشیدن جسمش رو ذهنش و فکرش هم کار کرده وخودش رو رشد داده، ارتقا داده که اینجوری رفتار نمی کنه ، به هر جا برسه، اول آدمه، انسانه، بعد میشه رئیس ومدیر و هر نقشی که در اجتماع داره.
همش منتظر معجزه از بیرونیم. منتظریم یکی بیاد همه چی رو برامون درست کنه. این جوری نیست . ما غایبیم. ما نیستیم .ما خودمون گم شدیم . اون حاضره. اون معجزه منتظر ماست تا اون رو به زندگیمون و به دنیامون دعوت کنیم .چطوری؟
وقتی خودمون رو پیدا کنیم. وقتی خودمون باشیم. وقتی به حرف هایی که می زنیم عمل کنیم. وقتی هر خوبی که برای خودمون میخوایم برای بقیه هم بخوایم.وقتی نیت مون رو درست کنیم . وقتی شب که میخوایم بخوابیم به فکر انسان های دیگه در سراسر دنیا باشیم نه فقط به فکر گروه خاصی. وقتی انحصارطلب نباشیم.خودمون رو بالاتر از بقیه ندونیم. نژاد پرست نباشیم. آدم ها رو از روی ظاهرشون قضاوت نکنیم. دنبال درست کردن بقیه نباشیم، خودمون رو درست کنیم .
چه قدر دنیامون قشنگ میشه. اون وقت ناجی میاد .خدا ناجی رو میفرسته. میگه دیگه وقتشه. دیگه مردم تغییر کردن. آگاه شدن. آخه خدا خودش گفته: اوضاع مردم تغییر نمیکنه تا وقتی مردم خودشون رو تغییر ندن. این تغییر تو تک تک ماست وباید خودمون بخوایم وآگاهانه باشه. زوری نیست . با قانون وبخش نامه نیست. از بالا نیست. توی خودمونه ،تو وجودمون باید تغییر کنیم. تفاوت ها روبپذیریم. نخوایم همه مثل ما فکر کنن. به عقاید هم احترام بزاریم. برادری فقط با حرف درست نمیشه. برادری همدلیه. یه روح بزرگواریه. شنیدن حرف هایی یه که ما دوست نداریم ولی درسته وباعث بهتر شدن ما میشه اگه بهشون فکر کنیم. خودخواهی رو کنار بذاریم .اشتباهاتمون رو قبول کنیم. عارمون نشه بگیم اشتباه کردیم .سختمون نباشه بگیم ببخشید تقصیر من بود اگه واقعا مقصریم. پذیرش مسئولیت از ما آدم بهتری میسازه. ما رو بزرگ میکنه.
اینجوری چقدر دنیامون زیبا ودلنشین تر میشه وقتی از خوشبختی وسعادت بقیه ماهم احساس لذت بیشتری میکنیم.
این دنیاییه که دوست دارم توش زندگی کنم ، توش نفس بکشم واز بودن در کنار همنوعان آگاهم مست لذت بشم . چه سعادتی بالاتر ازاین!!!!
دوستتوندارم ! حالم عالییییه…پس بیاین با هم ادامه بدیم…
به نام خدای مهربان
متن فایل صوتی جلسه ی سوم لاغری با ذهن از دوازده گام
متن ۱ ( ناشنوایان ) سلام دوستان خوبم! من رضا عطار روشن هستم و خداوند رو بی نهایت سپاسگذارم که این فرصت رو به من داد تا همراه شما دوستان خوبم باشم با جلسه ی سوم دوره ی آموزشی لاغری با ذهن.
تشکر می کنم از دوستان عزیزی که تمرينات جلسات گذشته رو به شکل عالی دارن انجام ميدن و معلومه که مشتاق لاغر شدن هستن.به همشون تبریک میگم وخیلی خوشحالم که هر روز داره دوستان بیشتری با این روش آشنا میشن و تصمیم می گیرن که از طريق لاغری با ذهن رویای متناسب شدن خودشون رو محقق کنن.
در جلسه ی گذشته، خب در مورد موضوعات مختلفی صحبت کردیم؛ اما یکی از تمرينات خیلی مهمی که بایستی انجام می دادین این بود که بایستی میزان نتیجه ای که از هر روشی، شما کسب کردید رو بایستی می نوشتید که مثلا من در فلان تاریخ از این طریق تونستم این مقدار کاهش وزن داشته باشم. خب، مطمئنا تمرین رو انجام دادید و اگر انجام ندادید باز هم تاکید می کنم ادامه ی فایل ها رو استفاده نکنید، برید جلسه ی گذشته رو قشنگ ببینید، بارها نگاه کنید و به شکل عالی تمرينات رو انجام بدید و بعد از این جلسه استفاده کنید؛ چون این جلسات به ترتیب داره آماده میشه و در هر جلسه ما یک در جدیدی از آگاهی ها رو به روی ذهنمون باز می کنیم درباره ی لاغر شدن؛ بنابراین خیلی دوست دارم که مراحل رو به شکلی که براتون توضیح میدم انجام بدید.
خب، برای این قسمت می خوایم روش های لاغری رومابررسی کنیم؛ مطمئنا برای هر هدفی می تونه روش های مختلفی وجود داشته باشه.
شما اگر بخواید به يه شهر خاصی سفر کنید، ممکنه چند راه برای رفتن به اون شهر باشه، اما معمولا یک راه از همه بهتره. اگر شما بخواید مثلا به قله ی کوه صعود کنید ممکنه چند راه برای رسیدن به قله وجود داشته باشه؛ اما یکی از اون راه ها مطمئنا بهتر از دیگر راه هاست، راه ایمن تریه ، راه ساده تریه و راهیه که خیلیا شاید قبلا استفاده کردن و از اون مسیر به راحتی به قله رسیدن؛ راه های اشتباه یکی از ویژگی ها شون اینه که همیشه اشتباهن؛ یعنی، یک راه اشتباه نمی تونه برای یک فردی نتیجه ی خوب داشته باشه، برای یک فردی نتیجه ی بد داشته باشه؛ اما راه صحیح چرا،می تونه برای یک عده ای نتایج خوب داشته باشه، برای یک عده ای نتایج خوب نداشته باشه. چرا به این شکله؟چون عملکرد اون فرد از مسیر صحیح هم تأثیر خیلی زیادی در نتیجه از اون مسیر داره؛
اما مسیر اشتباه، شما به هر شکلی عمل کنی، در نهایت نتیجه اشتباه خواهد بود و اون چیزی که می خوای در نمیاد.
حالا روش کار ذهنی به این شکله که ما همیشه باید بیایم یه سری آگاهی هایی رو که داریم ، که من از اون ها به عنوان فرمول های ذهنی نام می برم؛ اون ها رو باید بیایم شناسایی کنیم، درست و غلط ها شو جدا کنیم و اون هایی که اشتباه هستند رو با استدلال و دلیل به فکر، به باور و به فرمول صحیح در مغز مون تبدیل کنیم. درسته این فرایند به این سادگیم که میگم نیست…ادامه دارد…
به نام خدای مهربان
متن ۲ ( ناشنوایان )
درسته این فرایند به این سادگیم که میگم نیست…
…دوستانی که در دوره ی آموزشی لاغری با ذهن شرکت می کنند؛ یعنی اون دوستانی که در دوره ی اصلی ثبت نام می کنند، وجه ثبت نام رو پرداخت می کنن و دوره رو شروع می کنن؛ خب، مطمئنا به شکل گام به گام وخییلی اصولی تر این نحوه ی شناسایی و تغییر افکار و ایجاد فرمول های صحيح لاغری رو یاد می گیرن؛ اما، خب در این دوره ی فشرده ی چند جلسه ای هم خیلی می تونید استفاده کنید و اگه موضوع رو بگیرید و خودتون بهش فکر کنید، تحلیلش کنین و سعی کنین اونو در ذهنتون پرورش بدید مطمئنا نتیجه ی خیلی خوبی می گیرین، خب پس؛ برای لاغر شدن ما اومدیم تاحالا؛دلایل چاقی رو اول شناسایی کردیم. بعد یکی یکی اونها رو لغو کردیم. بعد مسئولیت چاقی خودمون رو پذیرفتیم،بنابراین تعهد دادیم که خودمون رو مسئول لاغری خودمون هم بدونیم.
ببین یعنی اومدیم، یه وجه اشتباه رو شناسایی کردیم، وجه صحيح رو جایگذاری کردیم. اومدیم دلایل اشتباه رو شناسایی کردیم و دلایل صحيح رو آوردیم که نه تنها به این دلیل و به این دلیل اشتباه هستن. اومدیم عدم مسئولیت خودمون رو شناسایی کردیم و در مقابل اون مسئولیت پذیری رو قرار دادیم. روش کار ذهنی اینجوریه؛ هی یه سری مسائلی که یه فرمول های اشتباه شناسایی میشه، با فرمول های صحيح جایگزین میشه؛ حالا یک موضوع مهم در بحث لاغری و چاقی، همین روش های لاغرین، چون، ببین همه ی آدمها از هیچ روشی استفاده نکردن برا چاق شدن؛ خیلی خود به خودی، خیلی ساده چاق شدن و حتما با نظر من موافق هستید؛ اما همه ی این افراد خیلی روش های متفاوتی رو استفاده کردن برای لاغر شدن و نتیجه ی همشون باز مشابه؛
نتیجه نگرفتن،
اگه دارید این فایلو نگاه می کنید دلیلش اینه که از روش های قبلیت نتیجه نگرفتی که الان داری این فایلو نگاه می کنی، اگر شما اضافه وزن داشته باشی قبلا، از یک روشی هم استفاده کرده باشی و لاغر شده باشی که دیگه الان قاعدتا این فایلو نگاه نمی کنی، پس همه در یک شرایط هستیم. دوباره میگم همه ی افراد چاق از “هیچ روشی” برای چاق شدن استفاده نکردن، خود به خود چاق شدن، خب، نه میدونن چی شده ؟ نه اینکه تاریخی می دونن. ، نه تصمیم گرفته باشن، نه اینکه مثلا يه کار خاصی انجام داده باشن، هیچی یادشون نمیاد، خود به خود چاق شدن و جالبه همه ی این افراد چاق، خیلی کارهای متنوعی رو انجام دادن برای اینکه لاغر بشن و در نهایت نتیجه ی همه ی اونها هم مشابه، که” نتیجه نگرفتن “.این موضوع فرق می کنه با اون تمرینی که جلسه ی قبل انجام دادیم و گفتم مقدار نتیجه تون رو مشخص کنید. در اون تمرین ما می خواستیم به این باور برسیم که ، جسم ما توانایی لاغر شدن رو داره؛ چون خیلیا باورشون اشتباهه که فکر می کنن، جسم شون نمی تونه لاغر بشه، نه، ما این باور رو باید تغییر بدیم؛ باید این توانایی رو در خودمون ببینیم، به خودمون تاکید کنیم و در ذهنمون بذر لاغری رو بکاریم و ما با اون تمرین دقیقا همین کار رو کردیم..بذر لاغری رو ما در ذهن مون کاشتیم. حالا می خوایم دربارهی روش ها صحبت کنیم. بالاخره ما برای لاغر شدن باید یه کاری انجام بدیم دیگه؛ یه روشی رو می خوایم انجام بدیم که به لاغری برسیم و در این سال ها همش به دنبال روش های مختلف بودیم و تمرینی که شما جلسه ی قبل انجام دادید، اومدید نتایج تون رو نوشتید، مثلأ من از فلان روش ۵کیلو کم کردم، من از فلان روش ۳کیلو کم کردم؛ بالاخره از یک روش هایی استفاده کردیم برای اینکه لاغر بشیم. می خوایم این روش ها رو با هم بررسی کنیم و به یک نتیجه ی واضح، به یک دسته بندی برسیم که آقا چه روش هایی اشتباه هستن و چه روشی می تونه صحيح باشه؛ چون به هر حال شما وقتی راه صحیح رو پیدا کردی؛ مطمئنا با خیال راحت تر، با اطمینان بیشتر، با آرامش بیشتری در این مسیر حرکت می کنی. مطمئنی دیگه راه صحیح اینه، دیگه شک و تردیدی وجود نداره. در تمام روشهایی که تا حالا شما استفاده کردی، فارق از این که چه نتیجه ای براتون داشته؛ یعنی چه مقداری از وزن تون رو کم کرده که اون مربوط میشه به استعداد شما در لاغری، مربوط میشه به توانایی جسم شما در لاغری؛ اون موضوعش رو کار نداریم، موضوع روش کاره. شما هیچ وقت نتیجه ی مطلوبو نگرفتی.نمی خوام اسم ببرم چه روش هایی، خودتون، همه کاملا آشنایی دارین با روش های مختلف. یه روشی رو شروع می کنی؛ مثلا انجامش می دی، یه نتیجه ی نسبی یا می گیری یا اصلا نمی گیری. ما فرض می کنیم يه نتیجه ی نسبی هم گرفتی، بعد خب دیگه…ادامه دارد…
به نام خدای مهربان
متن ۳ ( ناشنوایان )
ما فرض می کنیم یه نتیجه ی نسبی هم گرفتی…
… بعد خب دیگه چونکه نمی تونی برا همیشه با اون روش زندگی کنی، بر اساس اون برنامه زندگی کنی، دوباره یواش یواش بر می گردی به برنامه ی زندگی عادیت و خیلی زود طی دو- سه هفته یا حالا کمتر یا بیشتر دوباره به وزن قبلی بر می گردی، این اثبات می کنه که روش شما برای لاغر شدن اشتباه بوده؛ خب، شما خودتم اون زمان می دونستی که اشتباه بوده چون نتیجه ای که می خواستی رو کسب نکردی، یه مدت میگذره، دوباره وسوسه میشی که نه، ببین اون روشه خب نتیجه نداد ولی این روشی که فلانی استفاده کرده یا این روشی که دارن تبلیغ می کنن یا اینی که الان بهش بر خوردم، این فرق میکنه ، دیگه، دیگه، این روشه رو، ديگه این دیگه جواب میده، یه جورایی خودتو توجیه می کنی که نه، اون روش به چه دلیلی به درد نخورد یا حالا به هر دلیلی نتیجه نداد، برا من خوب نبود، خيليا اینجوری فکر می کنن؛ نه اون روش به من نساخت، بازم خودشونو مقصر می دونن ولی این روشه دیگه فرق می کنه. یادم میاد من خب ، خیلی برنامه های رژیمی رو استفاده می کردم، بنده خدا مادرم هم تو این مسائل دیگه درگیر بود؛ البته خب تقصیر خودشم بوده دیگه، از بچگی به خاطر علاقه ی زیادی که به فرزندان تپل داشته ؛ خب، باعث شده بود که منم از بچگی تپل باشم، بعد یواش یواش با افزایش سن و خلاصه وزن از تپل به چاق و چاق تر و چاق تر و خلاصه دیگه افتضاح تبدیل شد، جسمم. بماند حالا چون خودش…و خیلی هم بنده خدا تلاش می کرد در برنامه هایی که من داشتم؛ مثلا برنامههای غذایی که داشتم حالا با این که گله و شکایت هم داشت که، درد سر بود دیگه، هر روز بخواد حالا یه غذای خاصی برا من درست کنه، حالا بماند هزینه هاش به کنار، اما خب همون زمان، اون، اینکه جداگانه بایستی غذا درست کنه، دردسر داشت؛ بهر حال که، خب؛ همکاری هم می کرد، بعد یه مدت انجام میدادم، نتیجه خب حالا بگی نگی یه مقداری کم می کردم و دیگه خسته می شدیم حالا اونم چون اعتراض داشت دیگه بیشتر منو تشویق می کرد که دیگه بسه بابا تمومش کن این مسائلو، دیگه همه شاکی شدن، منم ول می کردم و می شدم همون رضایی که قبلا بودم، بعد جالب بود، مثلا از چند تا روش من نتیجه نگرفته بودم، اسم های مختلفی هم داشتن، روش فلان، مثلا ۲۱ روزه، نمی دونم غذای پاک، خیلی روش، اسم های دیگه، نتیجه نگرفته بودم بعد مثلا يه چند وقت می گذشت، یه دوستی میومد می گفت که ببین من یه برنامه ای رو شروع کردم، یه برنامه ی رژیمی خیلی عالیه، می گفتم مثلا چطور میگی عالیه؟ چی، چطوریه؟ می گفت اینو يکی از فامیلامون که آمریکا زندگی می کنه، اونجا رفته پيش دکتری که خیلی معروفه تو آمریکا، اون این برنامه رو بهش داده و اون خودش تو آمریکا استفاده کرده خیلی خوب بوده الان به من داده، منم چند وقته استفاده می کنم خیلی عالیه، بعد من می گفتم: آها، ببین، گمشده ی من همینه؛ تا حالا من هر چی برنامه استفاده می کردم همه ایرانی بود، این اون برنامه خوبه س، آمریکاییه.این USA یی که داشته باشه، دیگه، ديگه حرف نداره.بعد، خب من گفتم به منم بده، اونم خب دوستمون بود، با هم خیلی شوخی و اینا هم داشتیم. میگفت، نه الکی نیست که، باید یه؛ مثلا اینو؛ باج می خواست دیگه، خلاصه، اینو باید بهم بدی، اینو باید بهم بدی، کلی لوازم و خلاصه چیزا از من می گرفت، اینو بده مثلا یه هفته پيش من باشه، اینو مال خودم باشه؛ منم به خاطر اینکه می خواستم هر طوری شده به اون روش آمریکاییه دست پیدا کنم میدادم.اون برگه رو گرفتم و خلاصه دیدم عجب چیزیه، غذا های مختلفی هم توش بود حالا بعضیاشم حتی ما نداشتیم، اومدیم ما خودمون من درآوردی یه چیزایی جایگزین کردیم؛ خب، یک سری غذاهاش مال اونجا بود و نداشتیم ما اصلا این غذا ها رو و یه مدت با یک حس و حال خیلی خوبی که این برنامه ازآمریکا رسیده و دیگه این کار رو تموم می کنه، با اون شروع کردم و مدت بیشتری هم ادامه ش دادم چون خیلی دوستش داشتم به خاطر اینکه آمریکایی بود، یه چیز خاصی بود که دیگران نداشتند یعنی بعد، هر وقت کسی، اطرافیانم می گفتن چی شده، انگار یه کم داری جمع و جور تر میشی؟ می گفتم این دفعه دیگه کار تمومه دیگه، یه برنامه ی آمریکا ییه، بعد می گفتن به ما هم بده می گفتم نه بابا، این جوری نیست که، کلی دردسر داره پيدا کردنش، مگه به این راحتی دستم رسیده ؟نمی تونم به شما بدم، خلاصه، کلاس می ذاشتم که نمی دم و بیشتر هم ادامه ش دادم؛ مثلا اگر برنامه های قبلی رو یک ماه ادامه دادم اینو باور کنید ۴-۵ ماه من ادامه دادم، خیلیم خوب نتیجه گرفتم، یعنی مقدار خیلی زیادی از وزنم کم شد، ولی خب بازم نتونستم برای همیشه طبق اون برنامه عمل کنم و تقريبا یک ماه،شاید مثلا ۲ ماه بعداز اینکه دیگه از اون برنامه غافل شدم دوباره دیدم همون آدم قبلیم ، می خوام بگم که یعنی ما بارها این اتفاق برامون افتاده که یک مسیری رو رفتیم، یک روشی رو امتحان کردیم، شکست خوردیم ولی دوباره چند وقت بعد به طریق دیگه، به اسم دیگه، به شکل دیگه، به اعتبار دیگه، دوباره رفتیم از اون روش ها استفاده کردیم،…ادامه دارد….
به نام خدای مهربان متن ۴( ناشنوایان )دوباره رفتیم از اون روش ها استفاده کردیم……نه فقط ما، خیلی از اطرافیان ما که اضافه وزن دارن، خیلی از دوستامون که اضافه وزن دارن به همین شکل عمل کردن، بارها و بارها از روش هایی استفاده کردن که نتیجه نداده و اگر به تمرین خودتون در جلسه ی قبل رجوع کنید، می بینید که شما هم از چند روش استفاده کردید، حتی اگر تمرينات دوستانتون رو بخونید، می بینید که چقدر از روش های دیگه هم استفاده شده که شما اصلا خبر نداشتید، اونا استفاده کردن و در نهایت نتیجه هم نگرفتن و این دیگه داره؛ ببین باید دیگه خودتون فکر کنید، چرا هیچ روشی برای لاغری جواب نمیده؟ لاغری همیشگی مد نظر ماست، چرا، اون مقطعی برا یک هفته، دوهفته، یک ماه، برا ۵کیلو، ۱۰کیلو جواب میده ولی اینکه مثلا کم کنی دیگه همیشه متناسب بمونی، چرا جواب نمیده؟اول اینکه باید یکی یکی روش هاتونو خط بکشید؛ یعنی هر روشی که خودت استفاده کردی رو؛ حالا هر نتیجه ای که گرفتی سر جای خودش، خیلی هم عاليه بهتون تبریک میگم؛ اما اون روش رو به عنوان یک روش صحیح برای متناسب شدن دیگه نباید بپذیری و باید روش خط بکشی، ديگه بهشم فکر نکنی؛ هر روشی رو که هر کسی به شما داده، در هر جایگاهی بوده اگر برا خودت نتیجه نداده، دیگه بزارش کنار. هر روشی هم که شنیدی دیگران استفاده کردن و نتیجه نداده اونا هم بدون که جزِ همین دستهٔ نشدنی هاست؛ یعنی از این مسیر نمیشه و متاسفانه افراد چاق عادت دارن که بارها و بارها روش های مختلفی که همه معمولا به یک شکله، base (پایه شون) یکیه رو استفاده کنن و نتیجه نگیرن. هر بار یه سری افراد میان همون روش های اشتباه رو به طریق دیگه ای میان مطرح می کنن، رنگ و لعاب شو عوض می کنن؛ ولی در واقع همه ی اون ها، روش های اشتباهی هستن. انیشتین یک جمله ی خیلی معروف داره، من خیلی خوشم میاد از این جمله و خیلی در زندگی خودم تحول ایجاد کرده؛ یعنی اون زمانی که من به این جمله از انیشتین رسیدم واقعا به فکر فرو رفتم و همون باعث شد که من به مسیر جدید هدایت بشم که همون لاغری با ذهن باشه. انیشتین میگه:” آدم احمق آدم یه که یک کار رو بارها و بارها انجام بده به امید کسب نتیجه ی متفاوت. با خودم هستم، خیلی من خودم این طرز رفتار رو داشتم، خیلی وقتها برنامه های لاغری رو انجام میدادم، نتیجه نمی گرفتم، دوباره به شکل دیگه، دوباره می گفتم: نه دیگه این دفعه من با تعهد بیشتر، این دفعه دیگه قول میدم، این دفعه دیگه پیش فلانی رفتم، تعهد دادم، این دفعه دیگه کار به آخر رسیده، باید از این روش، ولی باز نتیجه نداده.در کسب و کارهای مختلف هم به همین شکل؛ هی می گفتم: این دفعه دیگه باید اینجوری بشه ولی باز همون روش قبلی رو میومدم با یه انرژی بیشتر می خواستم انجام بدم، بازم نتیجه نمی داد. این مثل همون سفر کردن از یک مسیر اشتباهه؛ شما صد بار از یه مسیر اشتباه با هر سرعتی بخوای به مقصد برسی، امکان نداره برسی. فرض کن شما از شهر خودت می خوای به بندرعباس بری، می خوای بری مثلا جزیره کیش مثلا، یک مقصدی در نظر بگیر، با هر سرعتی، با هر وسیله ی نقلیه ای از مسیر اشتباه بری، شما به مقصد نمی رسی؛ لاغری هم یه مقصد ِشما از هر روشی با هر سرعتی بخوای لاغر بشی، اگر روش اشتباه باشه، شما هیچ وقتی لاغر نمیشی و همه ی ما این تجربه رو داریم دیگه نیاز نیست که بخوام خیلی حالا براش دلیل و برهان بیارم.همه ی ما بارها از روش های مختلف استفاده کردیم ونتیجه نداده، پس یکبار، برا همیشه بیا به ذهنت این دستور رو بده، این فرمول جدید رو در ذهنت ایجاد کن؛ که همه ی روش هایی که تا الان من برای لاغری استفاده کردم اشتباه بوده ومن این بار می خوام از روش صحیح برا لاغری اقدام کنم و روش صحیح، روش لاغری با قدرت ذهن خودته، نه قدرت ذهن من، نه قدرت برنامه ی من، نه قدرت داروی من، نه قدرت هیچی، فقط قدرت ذهن خودت، چون شما خودت با قدرت ذهنت چاق شدی ،حالا میگم چرا، پس با قدرت ذهن خودت هم می تونی لاغر بشی، شما از هر مسیری به مقصد برسی، بهترین راه برگشت از همون مسیر برگشتنه، منطقیه دیگه؛ از شهر خودت به هر شهری شما سفر کنی بهترین مسیر برگشت، از همون مسیریه که رفتی، از همون راهی که رفتی برگردی، بهترین مسیره. شما از مسیری که چاق شدی باید لاغر بشی؛ اگر می خوای برای همیشه لاغر بمونی. شما اگر از، برا چاق شدن رژیم خاصی گرفته باشی، بله، الانم می تونی با رژیم لاغر بشی. اگر برا چاق شدن، داروی خاصی مصرف کردی،شاید بشه با داروی خاصی لاغر شد.اگر برا چاق شدن، مثلا، آها ورزش های خاصی انجام داده باشی، میشه با ورزش های خاصی لاغر شد؛ اما اگر برا چاق شدن هیچ کدوم از این کارا رو نکردی؛ بنابراین تصور باطلیه که بخوای با انجام این کارها لاغر بشی. کسی داره این حرف رو بهتون می زنه که خیلی روش های زیادی رو استفاده کرده، بی اطلاع از این روش ها نیستم، فردی نیستم که خودم از ابتدا متناسب بودم؛ حالا یه چیزی یاد گرفته باشم بخوام به شما یاد بدم ؛نه،من خودم چاق بودم، تصاویر قبل از تناسب اندامم در سایت هست می تونید ببینید، می تونید تحقیق کنید، خیلی روش هایی رو استفاده کردم و اگر در این شرایط هستم و مدت هاست به لطف خدای مهربان متناسب هستم و این صلاحیت رو داشتم که به دوستان زیادی کمک کنم که متناسب باشن به خاطر اینه که به روش صحیح هدایت شدم، از مسیر درست برا لاغری اقدام کردم و به لطف خدا نتیجه مشخصه. نتایج شما و من ودیگران از روش های قبلی هم مشخصه؛ ما نمیخوایم خدای نکرده بیایم با جو سازی بیایم بخوایم يه روشی رو بگیم نه این اشتباهه یااین جواب نمیده، بابا، نتیجه مشخصه، وقتی من بارها استفاده کردم، شما استفاده کردی، دیگران استفاده کردن و همه وهمه ی ما نتیجه نگرفتیم یعنی یک نتیجه ی مشترک گرفتیم و اون شکست خوردن در لاغری بوده، خب دیگه نتیجه مشخصه، دیگه من چی بخوام بگم. حالا برا اینکه بهتر با موضوع لاغری با ذهن آشنا بشی و اینکه چرا روش های قبلی جواب نداده، باید نسبت به این موضوع آگاهی پیدا کنی که اصلا چرا ما چاق شدیم و چرا ما لاغر نمیشیم ؛ این خودش یک موضوع بسیار مهمه.چرا هر بار که لاغر شدی، دوباره چاق شدی؟چرا نمی تونی اصلا لاغر بشی؟ چرا اونی که لاغره چاق نمیشه؟ اونی که چاقه لاغر نمیشه؟ سؤال خیلی مهمیه، بهش فکر کنین. یه فایل فوقالعاده هم من در این باره دارم؛ راز چاق شدن، ببخشید؛ راز چاق نشدن لاغرها و لاغر نشدن چاق ها؛ یه کم اسمش پیچیده س ولی قشنگه.راز چاق نشدن لاغر ها و لاغر نشدن چاق ها.یک فایل یکساعت و خرده ایه که خیلی کامل، جامع درباره ی تأثیر ذهن در چاقی و لاغری افراد صحبت می کنم و کاملا براتون موضوع رو باز می کنم که چرا یک فردی از ابتدا تا انتهای زندگیش متناسب می مونه ولی یک فردی چاق میشه و دیگه نمی تونه متناسب بمونه؟ و باید چیکار کنه که متناسب بشه؟ …
ادامه دارد….
به نام خدای مهربان
متن ۵ ( ناشنوایان )
و باید چی کار کنه که متناسب بشه؟…
… البته این فایل به صورت یک محصول جداگانه در قسمت محصولات سایت هست، اما دوستانی که از دوره ی اصلی لاغری با ذهن، دوره ی جامع ما استفاده می کنن نیازی نیست این محصول رو تهیه کنن چون این محصول در اختیار شون قرار می گیره در قالب فایل های دوره ی آموزشی به اونها داده میشه ولی دوستانی که اگر دوره ی اصلی رو تهیه نکردن می تونن از این فایل فوق العاده هم استفاده کنن؛ حالا بیایم صحبت کنیم که چرا ما لاغر نمیشیم؟ اصلا چرا ما چاق شدیم؟ چرا اینقدر راحت چاق شدیم؟ببینید دوستان، چاقی محصول افکار و رفتار ماست، هيچ چيز ديگه نیست، محصول داروها نیست ، محصول مواد غذایی نیست. خیلیا فکر می کنن که چاقی به خاطر مواد غذاییه،خب، خیلیا مواد غذایی،مگه انسانی داریم که غذا نخوره؟ پس وقتی خیلی از انسان ها متناسب هستن؛ پس حتما اشکال از مواد غذایی نیست ديگه؛ چون طبق آماری که وزارت بهداشت اعلام کرده نیمی از انسانها یعنی ایرانی های بین ۱۵ تا ۶۵ سال چاقن و این واقعا موضوع تکان دهنده ایه، خیلی، خیلی ، چون ببینین چاقی تبعات داره؛ یعنی فقط خودش نیست. خیلی بیماری های متفاوت به وجود میاره و یک فرد چاق، یک پدر، یک مادر چاق خیلی راحت می تونن فرزندان چاقی رو تحویل جامعه و روزگار بدن؛ بنابراین هر انسانی که اقدام کنه برا لاغر شدن، نه تنها خودش رو رها کرده از این مشکل، بلکه فرزندانش رو هم از این مساله رها کرده، یک حوزه ی امنیت رفتاری برای اونها به وجود آورده؛ چون فرزندان ما فقط نگا به ما میکنن، عادت های ما رو اونها یاد می گیرن و به این دلیله که خیلیا فکر می کنن چاقی ارثیه؛ در صورتی که ارثی نیست، آموزشیه. بچه ای که در یک خانواده ای که پدر و مادر اضافه وزن دارن متولد میشه؛ همین جوری که رفتارهای عادی پدر و مادر شو می بینه، چاق شدن رو یاد می گیره و به همین دلیله دوستانی که در دوره ی ما شرکت می کنن، فرزندانشون بدون اینکه دوره ی ما رو استفاده کنن متناسب میشن. خیلیا این گزارش رو دادن که مثلا دختر من، پسر من ، همسر من حتی خیلی عالی در مسیر متناسب شدن قرار گرفته؛ چون اونا دیگه عملکرد فرد رو می بینن و خود به خود یاد می گیرن. تأثیر فرد بر اطرافیانشه. این درمورد چاقی به همین شکله ، در مورد لاغری هم یه همین شکله .وقتی شما لاغری با ذهن رو یاد بگیری، مطمئن باشید که بر روی فرزندان تون، بر روی همسر تون و اطرافیان تون تأثیر میزارید و وقتی نتایج عالی می گیرید بر روی خیلی از انسانها تأثیر میگذارید؛ خیلیا شما رو می بینن انگیزه می گیرن که لاغر بشن و این ارزش کار شما رو خیلی زیاد می کنه؛ ارزش لاغر شدن رو خیلی زیاد می کنه؛ نه فقط برا خودتون بلکه برا خيليا تأثیر گذاره. چاقی محصول افکار و رفتار تکراری ماست.تکراری یعنی چیِ؟ عادت ها اصلا چین؟ هر چیزی که عادت ما بشه تکراره دیگه؛ شما هر رفتار، هر فکری رو چندین بار تکرار کنی خیلی راحت به عادت شما تبدیل می شه. عادت به چی میگن؟ به فکر یا رفتاری میگن که ما نمی تونیم انجامش ندیم حتی اگر به عواقب خطرناک اون آگاه باشیم.، میشه عادت، عادت خیلی خطرناکه ، ببینید، عادت باعث میشه که ما یک رفتاری که ۱۰۰٪اشتباهه رو نتونیم انجام ندیم.
به نام خدای مهربان
متن ۶ ( ناشنوایان )
عادت باعث میشه که ما یک رفتاری رو که ۱۰۰٪ اشتباهه رو نتونیم انجام ندیم…
… و در نهایت تکرار اون رفتار اشتباه صدماتی رو به ما وارد می کنه.فردی که اعتیاد به مواد مخدر داره، مطمئنا انسان عاقلی بوده حداقل قبل از این که شروع کنه به مصرف مواد ، یه مدت که تکرار میکنه؛ بدنش و فکرش و مغزش برنامه ریزی میشه برا مصرف مواد وچون همیشه مغز ما روی بیشتر تنظیم شده یعنی :
شما در مسیر ثروت قرار بگیری، همیشه هی میگی باید بیشتر دربیاری، بیشتر می خوام؛
در مسیر چاق شدن قرار بگیری همیشه شما رو تشویق می کنه به بیشتر چاق شدن،
در مسیر مصرف مواد مخدر قرار بگیری، همیشه شما رو تشویق می کنه به مصرف مواد بیشتر،
در مسیر ورزش کردن قرار بگیری همیشه شما رو تشویق می کنه به مثلا قهرمانی بیشتر، رتبه های بهتر، اصلا مغز ما کارش اینه. همیشه تشویق می کنه که برو جلو، برو جلو، بیشتر و هیچ واسش فرق نمی کنه که این مسیری که داره شما رو در اون تشویق می کنه به نفعته یا به ضررته.؛ اون فقط تشویق می کنه، فقط گسترش میده. وقتی یک فردی به مواد مخدر معتاد میشه شروع می کنه به مصرف، مغزش بلافاصله بعد از چند روز که دیگه اون تکراره، تکرار مصرف کردن به عادت تبدیل میشه شروع می کنه به تشویق فرد برای تکرار بیشتر عادت و چرخه ی عادت رو سریع تر می کنه و اون فرد می بینه که بعد از يه مدتی نیاز داره که بیشتر مصرف کنه و بیشتر و بیشتر و مطمئنأ همه ی افراد معتاد می دونن که این رفتار شون داره اونا رو نابود می کنه، خودشون وخانواده شونو ؛ اما نمی تونن انجامش ندن. چرا؟ چون دستورش اینجاست( اشاره به مغز ) .یک فرد چاق نمی دونه از چه زمانی برا چاقی برنامه ریزی شده؟ چه افکاری در اون به وجود اومدن؟ چون از زمان تولد شما تحت آموزش والدینت قرار گرفتی، بعد جامعه، بعد دوستان، رفتار چاق کننده در شما شکل گرفته، افکارش و رفتارش .افکارش چجوری شکل گرفته؟ باورهان، مثلا همین که شما شنیدی، آقا چاقی ارثیه، یه فکره، هنوز شما چاق نیستی ها، اینو میشنوی، وقتی باورش می کنی مغزت اونو تبدیل میکنه به یک فرمول، شما برات طبیعی میشه که چاق شدن طبیعیه چون ارثیه دیگه. ما، با ارث که نمی تونم مبارزه کنم؛ یا مثلا طرف فکر می کنه که خب چونکه من فلان قرص رو مصرف می کنم، چون اعصابم خرابه، آدم عصبی ایم، آدمای عصبی مثلا چون دارو مصرف می کنن، اشتها شون زیاد میشه. اینا همه فرموله، وقتی باورش کردی؛ مغزت شروع می کنه به عمل کردن، دستور دادن بر اساس اون فرمول و شما یواش یواش مصرف مواد غذایی بیشتر میشه و چون مغز شما علاقه منده که تکرار کنه عادت هاتونو ، شما به مرور تکرارت بیشتر و بیشتر و بیشتر میشه و میشی همین چیزی که الان هستی؛ یعنی منشأ همه ی عادت ها، مخصوصا عادت هایی که باعث چاقی ما شده در مغز مون از یک زمانی ثبت شده، نمی دونیم کی یه؟ نمی خوادم دنبالش بگردیم چون مشکلی رو از ما حل نمی کنه بخوایم بشینیم تحلیل کنیم؛ نه من از چه ز، باید پیدا کنم از چه زمانی من چاق شدم، هيچ مشکلی رو از الان ما حل نمی کنه. ، از هر وقت بوده که بوده، ما فقط الان می خوایم باور کنیم و بشناسیم سیستم به چه شکل عمل می کنه؟
وقتی فکر چاق کننده، مثل چی؟ خیلیا باورشون اینه ، شنیدن، آدم ها وقتی ازدواج می کنن چاق میشن، چرا چاق میشن؟ کسی نمی دونه. یه فکره، یه شایعه س، یک حرفِ، یک ضرب المثله، هر چی می خوای اسمشو بذار ولی وقتی شما بارها اینو شنیدی و احتمالا نمونه هایی هم دیدی؛ مثلأ خودت هنوز متناسبی ، ازدواج هم نکردی دیگه. مثلا پسر خاله ای، دختر عمویی، فک و فامیلی، دوستی، کسی رو می بینی ازدواج کرده، بعد یه مدتی می بینی داره چاق میشه، قبلا اینو شنیدی بعد نمونه هم دیدی.اینا همه باعث میشه که شما ناخودآگاه باور کنه که ازدواج باعث چاقی میشه. وقت ازدواج شما که برسه؟ چی میشه؟ این فرمول فعال میشه. از قبل فرمول ایجاد شده، وقتی شما ازدواج کردی، فرمول فعال میشه. عادته تکرار تکرار تکرار و می بینی شما بدون اینکه بدونی چی شد اشتهات تغییر کرده. از خیلیا سؤال کردم که رفتار غذایی تون قبل از ازدواج با بعد از ازدواج چه تفاوتی داشته؟ خیلیا میگن که آره، اشتهام بیشتر شده ، خب چرا بیشتر شده؟ نمی دونم. چون از قبل شنیده که ازدواج باعث چاقی میشه، این یه فرموله، وقتی باورش کنی، وقتی نمونه ببینی، برا ذهنت طبیعی میشه چاق شدن به دلیل ازدواج و شما شروع می کنی به چاق شدن. اگر مصرف دارو در ذهنت طبیعی جلوه داده بشه، کسی که دارو مصرف می کنه طبیعیه که چاق بشه.؛ شما خیلی راحت شروع می کنی به چاق شدن، این ها همه باوره. کافیه شما به دلیل یک مشکلی به پزشک مراجعه کنی، خب مشکل شما تشخیص داده بشه، پزشک یه دارویی رو تجویز کنه؛ کافیه پزشک به شما بگه که مراقب مصرف این دارو باش چون این دارو اشتها رو زیاد می کنه و باعث چاقی میشه. چون که شما به پزشک اعتماد داری ، چون که حرفش برای شما سنده ، شنیدن همون یکبار حرف پزشک کافیه که باور کنی مصرف این دارو اشتهای شما رو زیاد می کنه، مصرف این دارو می تونه شما رو چاق کنه. ذهنت باور می کنه؛ برات طبیعی میشه که مصرف این دارو من رو چاق میکنه و همین کافیه که مغزت دستورات چاق کننده رو صادر کنه و می بینی که رفتار شما شروع می کنه به عوض شدن و نتیجه ش بعد از چند وقت می بینی که اضافه وزنه. اخیلیا اضافه وزن شون اینجوری بوده، چاق نبودن، از یه مقطعی به دلیلی که یک حرفی رو باور کردن، یک توصیه ای رو جدی گرفتن، یک مطلبی رو جایی خوندن، خیلی باورش کردن. از طریق رسانهها بهشون گفته شده واونا باور کردن، متاسفانه در مسیر چاق شدن قرار می گیرن و یکی از مشکلات چاقی اینه که وقتی در مسیرش قرار گرفتی، دیگه نمی دونی تا کجا پیش میره.یعنی شما نمی تونی تعیین کنی که من می خوام چاق بشم، ۵ کیلو اضافه کنم، نمیشه. وقتی مغز در مسیر چاق شدن قرار گرفت، فرمول ها رو ایجاد کرد، دیگه جلوشو نمیشه گرفت، تا هر جایی ممکنه پیش بره…ادامه دارد…
به نام خدای مهربان
متن ۷ ( ناشنوایان )
تا هر جایی ممکنه پیش بره…
… بعضی از افرادی که به من مراجعه می کنن برای لاغری، افراد کاملا متناسبی بودن که مثلا ۵سال قبل، ۱۰سال قبل، اصلا شاید از لاغری، زیاد رنج می بردن.خیلیا بهشون توصیه شده بود که بابا یه فکری کن، بیا برو فلان دکتر، فلان قرص رو مصرف کن. این کار رو کن، اون کار رو کن.برو ورزش کن بیا بخور و اينا شروع می کنن به تلاش کردن برا چاق شدن. خیلیا شون که اصلا نتیجه نمی گیرن. یعنی خیلی از آدمهایی که لاغرن ها هر کاری می کنن که چاق بشن اما چاق نمیشن؛ دقیقا مثل افراد چاقن ولی بر عکس.به خاطر اینکه ذهنیه بابا؛ این ثابت می کنه که چاقی و لاغری ذهنیه، اصلا جسمی نیست. اون فردی که لاغره ، داره هر کاری می کنه که چاق بشه، نمی شه، اونم اینجا( اشاره به مغز ) مشکل داره. اونم تو ذهنش چنان باور کرده که متناسبم و نمی تونم اضافه کنم که نمی تونه، هر کاری می کنه نمی تونه .یه فرد چاق هم به خاطر چاقی زیادش چون که باور کرده نمی تونم لاغر بشم؛ هر کاری می کنه نمی تونه. افرادی به من مراجعه می کنن؛ میگن ما لاغر بودیم، خیلی تلاش کردیم که مثلا چاق بشیم؛ دارو خوردیم، گیاهان نمی دونم چی چی گرفتیم، عرقیجات خوردیم، یه کارایی کردیم، رفتیم ورزش، اومدیم نمی دونم چند تا تخم مرغ خوردم، فلان خوردم، فست فود خوردم، هيچ اثر نداشت. تا يه جایی بالاخره استارت زده میشه؛ مثلا پیش یه پزشک میرن که دیگه خیلی به نظرشون اون پزشکه کارش درسته، خیلی اونم حرفه ای میاد مثلا دارو رو تجویز می کنه، ميگه: ” این دارو فلانه فلانه فلانه، فرد باور می کنه که دیگه مصرف این قرص اشتهاشو زیاد می کنه و می تونه چاق بشه و به رؤیای خودش برسه که یه کم، ببین یه کم ، دیدگاهش اینه که من یه کم می خوام پر بشم، يه کم می خوام اضافه کنم؛ مثلا ۵۸ کیلو ام ، می خوام بشم ۶۳کیلو، می خوام بشم ۶۲ کیلو،می خواد ۳-۴ کیلو اضافه کنه و این تلاش می کنه، قرص می خوره، دارو می خوره ، یه کارایی انجام میده؛ ولی اگه استارت چاقی زده بشه( اشاره به مغز —> از طریق مغز استارت زده بشه ) ، چون این کار دستی انجام شده، چون فرد با مصرف دارو خودش دستی اومده فرمول های ذهنی شو، مغزی شو تغییر داده برا چاقی؛ وقتی در مسیر چاقی قرار بگیره، ديگه معلوم نیست کجا متوقف بشه. مثل اینکه شما یک توپ رو در سرازیری حرکت بدی، رها کنی ، معلوم نیست این توپ کجا بره، به چی برخورد کنه، به صخره بخوره، بیفته تو دره، تا کجا می خواد پایین بره؟ هیچ معلوم نیست و متأسفانه خیلی از افراد به این شکل خودشون به اصرار خودشون رو در مسیر چاقی قرار دادن و همه ی اون ها هم می خواستن ۳-۴ کیلو اضاف کنن ولی الان ۳۰-۴۰ کیلو اضاف کردن، چون اینجا( اشاره به مغز ) رو تغییر دادن. دلیل اینکه شما هر کاری کردی لاغر نشدی ، به خاطر اینه که تمام روشهایی که استفاده کردی چیزی رو در مغز شما تغییر نداده. حالا من هی نمی خوام اسم ببرم ولی مجبورم دیگه برا توضیح دادن؛ وقتی شما داری رژیم می گیری ، خودتو از مصرف مواد غذایی منع می کنی؛ شما چیزی رو اینجا(اشاره به مغز ) تغییر ندادی؛ در واقع داری منع می کنی خودتو از خوردن. یعنی مغز دستور خوردن رو داده، ببین خیلی از آدمای چاق خودش میگه بابا می دونم سیرم ولی نمی تونم نخورم، حتما این تجربه رو دارید.چرا نمی تونی نخوری؟ چون از اینجا( اشاره به مغز ) فرمان صادر شده، شما نمی تونی، جلوی پلک زدنتو بگیری. چرا نمی تونی؟ چون فرمانش اینجاست( اشاره به مغز ).میشه الان من بخوام آگاهانه مثلا چند ثانیه، مثلا اینجوری( با چشمی که کاملا باز نگه داشتی) پلک نزنی ولی خسته میشی، تازه اصلا اتوماتیکه، چون دستورش اینجا( اشاره به مغز )نوشته شده. ضربان قلب دستورش اینجاس( اشاره به مغز ) ؛ شما نمی تونی صد سال تلاش کنی مثلا بگی خب من می خوام به یک جایی برسم بتونم بدوم ولی ضربان قلبم بالا نره، می میری، اصلا نمی شه؛ چون فرمولش اینجا ( اشاره به مغز )ذخیره شده ، این فرمولا غیر قابل تغییرن، تنها فرمولی رو که میشه تغییر داد، خوردنه؛ یعنی تنها چیزیه که خداوند اختیارشون دست خودمون گذاشته وما این بلا رو سر خودمون باهاش آوردیم، پلک زدن اتوماتیک ، هزاران فعالیت بدن شما اتوماتیک انجام میشه، دستوراتش اینجا(اشاره به مغز ) نوشته شده؛ فقط خوردنه ، تأمین نیاز بدنمونه که دستیه، حالا اینم باز برا خیلیا اتوماتیکه، فردی که از ابتدای تولدش تا انتهایی که زنده س ، متناسب می مونه، خوردنش هم اتوماتیکه. وقتی یک فرد لاغر رو می بینی کنار دست شما رو میز غذا نشسته، اون غذاشو می کشه، همونم نمی تونه بخوره، میگی بابا بخور غذاتو، میگه نمی تونم…
به نام خدای مهربان
متن ۹ ( ناشنوایان )
اما چون فرمولا عوض نشده هیچ وقت نتایج ماندگار
نیست……یک فرد لاغر فرمول های ذهنیش دست نخورده س، درسته، به خاطر اینه که هیچ وقتی چاق نمی شه ، اصلا بهش میگی تو چاق می شی، نگران نیستی چاق بشی؟ می خنده، میگه یعنی چی؟ چرا چاق بشم؟ چطور چاق بشم؟ اصلا نمی دونه. به همین نسبت اگه به یه فرد چاق بگی تو لاغر میشی هم می خنده. میگه چطور مگه مثلا قراره معجزه بشه؟ چی قراره بشه؟همه ی این ها به خاطر فرمول هاست و من بهتون ياد میدم که فرمول ها رو عوض کنید.در این قسمت ما می خواستیم به این نتیجه برسیم که هیچ روشی نمی تونه، فرمول های مغزی ما رو برا چاق شدن، جلوگیری از چاق شدن، تغییر بده و ما رو به سمت لاغری هدایت کنه؛ فقط وفقط روش لاغری با ذهنه که می تونه ما رو به سمت لاغری هدایت کنه.برای اینکه این موضوع بیشتر و بهتر براتون جا بیفته، تمرین این قسمت اینه که هر روشی رو که می شناسید و خودتون استفاده کردید، دیگران استفاده کردن رو درباره ش تحقیق کنید و به این نتیجه برسید که اون روش نتونسته فرد رو برا همیشه لاغر کنه..ببین؛ من می خوام برا همیشه لاغر بشی، نمی خوام یک ماه، دو ماه، ۶ ماه لاغر بشی؛می خوام برا همیشه لاغر بشی و این کار نیاز داره که فرمول ها رو تغییر بدیم. باید اول از همه ی روش ها ذهنت رو پاک کنی، اون وقت از یک روش صحیح حرکت کنی. نمیشه شما بخوای لاغری با ذهنو یاد بگیری ولی گوشه ی ذهنت هم این باشه که حالا من بیام رژیمم رو بگیرم، این روش رو هم داشته باشم، نمیشه. زمانی شما می تونی از روش لاغری با ذهن نتیجه بگیری که جرأت داشته باشی تمام روش های دیگه رو بزاری کنار. چطور می تونی به این جرأت و آگاهی برسی ؟ وقتی به خودت اثبات بشه که با روش های دیگه جواب نمیده، پس دلیلم نداره که من انجامش بدم. اینقدر باید مطمئن باشی که هیچ روشی برای لاغری جواب نمیده که با اطمینان و اشتیاق در این مسیر حرکت کنی. بچه هایی که در دوره ی لاغری با ذهن شرکت می کنن، بعضا پیش میاد که یه بعضیا مثلا میان وسط دوره جا می زنن، میگن که نه، ما فکر میکنیم این روش رو ما اثر نمیزاره. چرا؟ بعد مشخص میشه که دوستش گفته:” من رفتم پیش فلانی، یه رژیم مثلا سرخ پوستی به من داده، گفته، این دیگه آخرشه، بعد میاد میگه که من، میگم خب حالا چته؟ مشکلت چيه؟چرا؟ چرا تو نمی خوای؟ مگه تو نتیجه نگرفتی؟ مگه اینجوری نشدی؟ میگه چرا ولی فکر می کنم مثلا این روش هست. بعد تو ذهنش یه روش جدیدی به وجود اومده؛ مثلا لاغری با سبک سرخ پوستان آمریکایی. میگم اشکال نداره، روش لاغری با ذهنو همین جا متوقف کن، با تمام توانت در اون روش جدید حرکت کن .نتیجه داد خدا رو شکرت، بهت تبریک میگم. نتیجه نداد، برگرد….و هر کی رفته، برگشته. می خوام بگم باید مطمئن باشی که هیچ روشی شما رو به لاغری نمی رسونه و آگاهانه، یعنی همیشه می دونستیم ها ولی همیشه یک سری اما و اگرها باعث شده که نه حالا بزار اینم امتحان کنم. بزار حالا اینم برم جلو.حتی عمل جراحی هم نمی تونه افراد رو لاغر کنه؛ چون عمل جراحی هم بازم چیزی رو اینجا( اشاره به مغز ) عوض نمی کنه.چرا، میری تحت عمل قرار می گیری، نمی دونم حلقه میزارن تو معده، فلان کار رو می کنن. بادکنک می فرستن اون تو، می برنش. یه کارای عجیب و غریبی می کنن ولی اینجا( اشاره به مغز ) که عوض نشده. دوباره فرد میاد بیرون، چون عمل کرده دیگه. دیگه اطمینان داره که لاغر میشه. یه مدتی خیلی ناخودآگاه رفتاراش عوض میشه، ولی بعد از یک چند مدت میگذره، یواش یواش این فرمولااااا کار خودشو انجام میده. یه ذره بیشتر، یه ذره، حالا تو که بابا لاغر شدی دیگه چاق نمی شی، این يه ذره رو هم بخور. از یه جایی دوباره شروع می کنه تغییر رفتار رو. می بینی فرد بعد از يه سال، دو سال میشه همونی که بوده. خیلیا این جورین؛ عمل کردن ولی بعد دوباره چاق شدن. می خوام به این باور برسی. می خوام به این نتیجه برسی که هیچ روشی نمی تونه فرمول های مغزی شما رو تغییر بده که لاغر بشی. ، مگر اینکه از روش لاغری با ذهن استفاده کنی.تا می تونی در این باره تحقیق کن. درباره ی روش های مختلف تحقیق کن .افرادی که استفاده کردن نتایج شون رو بررسی کن و بیا بنویس که آقا این روش جواب نداده. اون روش رو من، فلانی استفاده کرده، جواب نداده، خودم استفاده کردم جواب نداده و در نهایت به این باور برسی که روش لاغری با ذهن بهترین روشیه که می تونه شما رو به تناسب اندام برسونه. جلسات بعدی، توضیحات خیلی شگفت انگیزی رو براتون دارم. این مسیر رو ادامه میدیم. شاید انتظارت این باشه که مثلا جلسات بعدی دیگه اون، برنامه ی غذاییه، نمی دونم برنامه ی ورزشی و اينا دیگه داده میشه، چون خيليا به این روش لاغری با ذهن، بازم به خاطر اون محتویات ذهنی شون فکر می کنن که یک رژیم مثلا پیشرفته س. یک برنامه ی ورزشی تدوین شده س که همراه با رژیم و ورزش و نمی دونم کار ذهنی ام حالا قاطی کردیم و…. نه، هيچ برنامه ای به شما داده نمیشه؛ همش تخلیه ی افکار اشتباهه که نتیجه ی اولیه ش برای شما آرامشه. احساس خود باوری برای اینکه می تونی لاغر بشی و یه خود باوری در مغز شما شکل بگیره و در باور شما ایجاد بشه. ذهن شما به این خود باوری برسه که بابا می تونم لاغر بشم. اون وقت می بینی ناخودآگاه یه سری رفتار های شما تغییر می کنه، تا همین جا هم یه سری رفتار های شما هم عوض شده شاید هنوز برات خیلی واضح نیست ولی به وضوح برات خیلی روشن تر میشه. خیلی خوشحالم همراه شما هستم و تشکر می کنم که با اشتیاق، جلسات فوقالعاده دوره ی لاغری با ذهن رو پی گیری می کنید. این روش فوقالعاده رو به دوستانتون هم معرفی کنید، خیلیا ، خیلیا نیاز دارن که لاغر بشن و زندگی جدیدی رو تجربه کنن. خیلیا دوست دارن ولی خب دوست داشتن شون هیچ وقتی به حقیقت تبدیل نشده و این فرضیه که می تونن از این مسیر حرکت کنن و رؤیای خودشون رو به حقیقت تبدیل کنن و شما می تونید واسطهی خوبی برای تحقق این رؤیا باشید. هر جا که هستید در پناه خداوند متعال شاد باشید و در مسیر متناسب شدن. خدا نگهدار. پایان گام سوم.
به نام خدای مهربان
متن ۸ ( ناشنوایان )
میگی بابا بخور،غذاتو بخور، میگه نمی تونم…
… از گلوم پایین نمی ره، تعجب می کنی! یعنی چی نمی تونم؟ اون وقت من تعجبم میشد؛ مثلا رفته بودیم مهمونی، غذا رو خورده بودیم، کیک آورده بودن، من می خوردم، میگفتم فلانی چرا؟ کیکتو بخور، خیلی حال میده، می گفت نمی تونم بخورم.می گفتم: یعنی چی نمی تونم بخورم؟ خب بزار دهنت بخور، می گفت: به خدا نمی تونم بخورم، نمی ره پایین ؛ اصلا من نمی دونستم یعنی چی ، اصلا، اصلا خنده م می گرفت . می گفتم خب بده به من، تو اصلا نمی خواد بخوری؛ بهتر اصلا بده من بخورم. ببین چرا اونا نمی تونن بخورن؟مث اینه من بخوام، من چاق بگم من می خوام ضربان قلبمو دستی ببرم بالا، خب نمی تونم، اونم نمی تونه، فرد لاغرم نمی تونه. حالا فرد لاغر خوردنش هم اتوماتیکه، چون فرمول های مغزی شو درباره ی خوردن تغییر نداده، این جزء غریزه شه.ببینید. ما وحیوانات خیلی وجه های مشترکی داریم غریزه رو داریم. ببینید حیوانات هیچ وقت چاق نمیشن، حیوانی که در جنگل زندگی می کنه، ها، نه مثلا گربه ای که تو خیابون شما می بینید، چرا چاق شده؟ این تو محیط انسانی بزرگ شده، اینم دست کاری شده فرمول های مغزیش، که پر خور شده ولی حیوانات وحشی؛ حیواناتی که در جنگل هستن، هيچ وقتی چاق نمیشن. شما یک مثلا ببر چاق نمی بینید که مثلا بگن بابا این ببره از چاقی نمی تونه بدوه یا مثلا یک آهوی چاق نمی بینی، يا مثلا یک عقاب چاق نمی بینی که نتونه پرواز کنه.، یک آهوی افسرده نمی بینی، یک شیر مثلا نمی دونم بیمار، مثلا خشمگین نمی بینی. یه اصلا خاصیت های انسانی رو ندارن. چیزهایی رو که در ذهن ما به وجود میاد، اونا ندارن، چون ذهن ندارن، اونا قدرت ذهنو ندارن، غریزه س، فرد لاغر ؛ فردی که از اول تا آخر عمرش لاغره، غریزه ش اینجوریه، دست کاریش نکرده، اون همیشه لاغره؛ اصلا نگرشش با ما نسبت به مواد غذایی فرق می کنه؛ فردی که چاق شده؛ ما فرمول هامون دستکاری شده؛ توسط والدین، اطرافیان، رسانهها، فرهنگ، هر چیزی؛ حالا اینا رو تو دوره ی لاغری با ذهن خیلی گسترده درباره ش صحبت می کنیم و تمرین داره برطرف کردن اینها، ولی تا اینجا اینقد بدونید که فرمول هات دستکاری شده. اگر شما الان نمی تونی لاغر بشی و از هیچ روشی لاغر نشدی، به خاطر اینه که هر روشی رو استفاده کردی فرمولاتو عوض نکرده، فقط شما رو در محدودیت قرار داده و تازه محدودیت شما رو حریص کرده، جنگ روانی به وجود آورده. وقتی مغزت دستور خوردن میده شما نمی خوای بخوری، چون در برنامه ی غذاییت نوشته تو ۵ قاشق باید بخوری ولی مغزت میگه بابا ۲۰ قاشق باید بخوری، وقتی تو نخوری، یه روز می تونی، ۲روز می تونی؛ چرا یواش یواش هی عصبی میشی؟ چرا اعصابت خراب میشه؟ چرا پرخاشگر می شی؟ چرا همه ی حالت هایی که همه مون تجربه کردیم در رژیم های بلند مدتمون؟به خاطر اینه که تو داری با مغزت می خوای مبارزه کنی، اون دستور میده بخور، تو میگی نمی خورم، مگه می تونی از پس مغزت بر بیای؟ کسی نمی تونه. مگه تو می تونی جلوی فرمول مغزیتو بگیری که مثلا تنفست رو تغییر بدی؟ نمی تونی، اينا اتوماتیکه، وقتی تو دستی میای فرمول رو عوض کردی، فرمول های چاقی رو جایگزین فرمول های صحيح متناسب بودن کردی؛ دیگه نمی تونی جلوشو بگیری با نخوردن، با ورزش کردن ، من میرم میدوم، بدوم، بدوم که لاغر بشم، نمی شه. دویدن، ورزش کردن، وزنه زدن، فرمول ها رو عوض نمی کنه؛ برای یه مدتی تو خودتو تحت فشار میزاری و خب نتایجی هم می گیری؛ اما چون فرمول ها عوض نشده، هیچ وقت نتایجت ماندگار نیست .یک فرد لاغر فرمول های ذهنیش دست نخورده س، درسته، به خاطر اینه که هیچ وقت نتایجش ماندگارنیست . ،
سلام استاد وقت به خیر !
لطف دارید. خودم هم از انجام این کار لذت میبرم.
راستی خدا قوت : به روز رسانی در ۱۴۰۲/۵/۱۴
من هم کلی خوشحال میشم وحس پویایی می گیرم از این همه تلاش وپشتکار شما وعشق رو پشت این کارتون حس میکنم.
مانا باشید و پایدار در مسیری که در پیش رو دارید!
زهرا خانم سلام
متن شعری که در پروفایلت از خانم فاطمه شهیدی و از کتاب “ مسافر راه تو زود می رسد ”نوشته بودی رو خوندم . خیلی عالی بود .حس خیلی خوبی به من داد .نوشته ی به جایی بود وبه موقع !
ممنونم از شما دوست عزیزم .
دوست دارم تا وقتی کتاب رو پیدا کنم و بخرم و کامل بخونمش ، قسمت های دیگه ای از کتاب رو لطف کنید به اشتراک بگذارید. ممنون میشم.
سلام دوست خوبم زهرا خانم!
درمورد برداشتن قسمتی از معده:
یکی از فامیل های نزدیک همسرم ۴سال پیش که دیگه از همهی روشها نا امید شده بود وچاقی بیش از حدش ، واقعا امونش رو بریده بود تصمیم گرفت قسمتی از معده شو بر داره . این خانم ۱۵۰کیلو بود. وقتی می نشست فقط یه توپ گرد کامل بود. چقدر هم خانم مهربانیه .
خلاصه عمل رو انجام داد و ما که دورادور احوالشو می پرسیدیم ، می شنیدیم که تو ۴۰روز بعد از عمل جراحی ۴۰ کیلو کاهش وزن داشته. وقتی بعد از یک سال از انجام عمل من ایشون رو توی یه مهمونی دیدم ، از ۱۵۰ کیلو شده بود ۱۰۰ کیلو ، فقط تنها تغییری که کرده بود یه نایلون بزرگ قرص وداروهای مختلف دستش بود و همه ی حواسش به این بود که کدوم دارو رو چقدر قبل از غذا بخوره که معده ش درد نگیره.
چند سال بعد که دوباره دیدمش، آخه اون خانم یه شهر دیگه زندگی میکنه؛ و حالشو پرسیدم ، تو این فکر بود که ۵۰میلیون جور کنه وبره پوست بدنش رو که کلا آویزون شده بود وخودش هم هر بار از دیدنش عذاب می کشید رو عمل کنه که جمع بشه. البته فکر نکنم اگه عمل کنه دیگه چیزی از بدنش براش باقی بمونه که بتونه از اون لذت ببره.
حالا همه ی این مسائل به کنار.
دوهفته ی پیش مهمون بودم خونشون ، مسافرت رفته بودم،
وقتی این خانم حرف می زد تمام فکر و ذهنش خوراکی بود ؛
داشت در مورد محل کارش و همکاراش حرف میزد ومحور تمام صحبت هاش این بود که فلانی گفته مثلا فردا من صبحانه حلیم میارم ، دکتر فلانی گفته برا ناهار فردا کله پاچه مهمون من هستین و….
با خودم گفتم :عزیزم معده تو نصف کردی ، با ذهن چاقت چه می کنی؟ اون رو می خوای چکار کنی؟
اون جا بود که فهمیدم مشکل از جسم اون خانم نیست و چاقی تو ذهنشه . از نظر ظاهر هم که به هیچ وجه تغییر مثبتی نداشت فقط ضعیف تر وبی حال تر شده بود.
خیلی دلم می خواست بهش بگم بیا تو سایت تناسب فکری ، اما خودم هنوز ده روز بود که توی این سایت بودم ، برا همین تا وقتی نتیجه ی منو نبینه بعید می دونم قبول کنه.
به قول استاد:” بزاریم نتیجه ، خودش حرف بزنه” .