برای کسب نتیجه عالی نیاز است از روش های لاغر شدن اطلاع داشته باشیم.
روش های لاغر شدن موضوع بسیار مهمی است که آگاهی و اطلاع از آن به ما کمک میکند ابتدا موانع ذهنی لاغر شدن خود را کشف کنیم و سپس بتوانیم با اطمینان کامل برای لاغر شدن بهترین روش را انتخاب کنیم
اهمیت اطلاع از روش های لاغر شدن
من اعتقاد دارم اگر از شهر محل سکونت خود به سمت هر شهری حرکت کنید و به مقصد برسید، بهترین مسیر برای بازگشت به شهر محل سکونت شما، حرکت از مسیری است که برای رفتن از آن استفاده کرده اید.
در مورد روش های لاغر شدن هم دقیقا به همین شکل است، بهترین راهی که میتواند شما را متناسب کند، برگشتن از مسیری است که شما را چاق کرده است. این ساده ترین، و مطمئن ترین روش برای لاغری همیشگی است.
چرا که از همین روش، ما به راحتی سال ها چاق بوده ایم و چاقی در این روش ماندگار است.
اطلاع از این موضوع اهمیت بسیار زیادی دارد چرا که در مسیر لاغر شدن ممکن است به شکل های مختلف در معرض آگاهی هایی قرار بگیریم که ما را تشویق به استفاده از روش های مختلف برای لاغری می کنند.
زمانی که ما بدانیم تنها روش لاغر شدن دائمی استفاده از چه روشی است سبب می شود با احساس آرامش در مسیری که در پیش گرفته ایم به حرکت خود ادامه داده و تمرکز ما بر کسب نتیجه عالی از آموزش های لاغری با ذهن باشد.

بهترین روش لاغری را چگونه انتخاب کنیم؟
اگر در بین روش های لاغر شدن به دنبال بهترین روش هستید، لاغری با ذهن می تواند پاسخ مناسب برای شما باشد. چرا که لاغری با ذهن مانند چاقی با ذهن ماندگار خواهد بود.
لاغری با ذهن مانند چاقی با ذهن ماندگار خواهد بود.
این مهمترین دلیل برای انتخاب روش صحیح برای لاغر شدن است.
در دوره آموزشی لاغری با ذهن تماس سعی من این است تا روشی که خودم به کار گرفتم و به تناسب اندام مورد نظرم رسیدم را به دیگران آموزش بدهم و به لطف خدا در این چند ساله دوستان بسیار زیادی از این مسیر شگفت انگیز استفاده کردند و به تناسبی که سالها در رویای آنها بود دست پیدا کردند.
تصاویر عده ای از دوستانم در آلبوم شگفتی سازان گویای این حکایت است. همچنین می توانید توضیحات تصویری هنرجوهای لاغری با ذهن را ببینید و به آنچه گفته می شود توجه کنید و به سعی کنید از دیدن و شنیدن نتایج دیگران به این پاسخ سوال ذهن خود دست پیدا کنید: از بین روش های لاغری بهترین روش کدام است؟

دلیل شکست روش های لاغر شدن
همه افرادی که اضافه وزن دارند برای چاق شدن از هیچ برنامه ای استفاده نکردهاند اما برای لاغر شدن تلاش میکنند از روش های لاغر شدن استفاده کند.
درک این عبارت به تنهایی باید بسیاری از گره ها و شک و تردیدهای ذهن شما برای انتخاب روش لاغری مناسب را برطرف کند.
دلیل اینکه افراد چاق در تمام سعی و تلاش خود برای لاغر شدن شکست میخورند این است که روشهایی که استفاده کرده اند، مسیر بازگشت روشی نیست که آنها را چاق کرده است.
آنها از روشی کاملا متفاوت با طریقی که چاق شده اند میخواهند متناسب شوند و این امکان ندارد.
چرا سعی و تلاش ما برای لاغر شدن بی نتیجه بوده است؟
نتیجه من، شما و همه افرادی که اضافه وزن دارند و از روش های لاغر شدن مختلف برای استفاده کردهاند ثابت میکند که روش های انتخابی ما برای لاغرشدن اشتباه بوده است.
نتیجه نسبی و غیرپایداری که همه ما با استفاده از روش های لاغر شدن مختلف کسب کرده ایم نشان از:
تمایل و علاقه جسم ما برای برطرف کردن اضافه وزن دارد.
نشان از اشتیاق و علاقه ما برای لاغر شدن است.
به دست نیاوردن نتیجه عالی و ماندگار به دلیل اشتباه بودن آن مسیر است.

بسیاری از افراد چاق وقتی با استفاده از روش های لاغر شدن به نتیجه مطلوب نمی رسند به اشتباه، خود را مقصر لاغر نشدنشان می دانند و با سرزنش کردن، بی عرضه و بی اراده دانستن خود برای لاغر شدن باعث افزایش احساس ناتوانی دربرابر چاقی و در نتیجه شکل گیری انتظار چاقی بیشتر در خود می شوند.
از این رو نیاز است که برای لاغر شدن به روش اصولی ابتدا از روش های لاغر شدن، تاثیر و نتایج آنها اطلاع داشته باشیم تا هم از انتخاب روش لاغری با ذهن برای لاغر شدن به اطمینان قلبی برسیم و هم رنج و ناراحتی بارها شکست خوردن در لاغر شدن با روش های لاغر شدن را فراموش کنیم.
من و شما مقصر لاغر نشدنمان نیستیم چرا که بارها برای لاغر شدن تلاش کردیم.
هر بار که از استفاده روش های لاغر شدن نتیجه نمی گرفتیم با سرزنش کردن خودمان از لاغر شدن ناامید میشدیم اما چند وقت بعد دوباره عزم خود را جزم می کردیم تا از طریق روش دیگری برای لاغر شدن اقدام کنید.
ما انسان ناتوان و بی اراده ای نبوده ایم بلکه بیشتر از خیلی از افراد عزم و اراده برای رسیدن به خواسته خود داشته ایم اما متاسفانه به دلیل عدم آگاهی از طریق صحیح لاغر شدن هربار قدم در یک مسیر نادرست برای لاغری گذاشته ایم.
اهمیتی ندارد با چه انگیزه، تلاش یا سرعتی از مسیر اشتباه به سمت هدف خود حرکت کنید، شما هرگز به مقصد نخواهید رسید.
نتیجه گیری
در این جلسه به موضوع روش های لاغر شدن می پردازیم و با کسب آگاهی بیشتر، تصمیم میگیریم که برای یک بار از روش صحیح برای لاغر شدن استفاده کنیم و به تناسب اندامی که سالها در رویای ما بوده است دست پیدا کنیم.
در جلسه امروز درباره تفاوت فرمولهای مغزی یک فرد متناسب و چاق توضیحات کامل و بسیار تاثیرگذاری داده شده است، درباره تفاوت بین ذهن انسان و حیوانات در زمینه اضافه وزن توضیح داده شده است.
به شکل عالی درباره علت چاق شدن توضیح داده شده است.
پیشنهاد میکنم محتوای این جلسه آموزشی فوق العاده را با تمرکز استفاده کنید و به توضیحات آن با دقت گوش داده و به آنها فکر کنید و ببینید چقدر این گفته ها در زندگی شما صحت دارند.
میزان شباهت این گفته ها با تجربیات زندگی شما اثبات میکند که آیا شما میتوانید بعد از سالها استفاده از روش های لاغر شدن و نتیجه نگرفتن این بار با استفاده از آموزش های لاغری با ذهن به تناسب اندام رویایی خود دست پیدا کنید یا خیر؟
اگر توضیحات داده شده در این دوره منطبق با طرز فکر و رفتار شماست، به شما اطمینان می دهم که با استفاده از دوره آموزشی لاغری با ذهن به تناسب اندام رویایی خود دست پیدا می کنید.
✍️ تمرین آموزشی 📖
آگاه شدن از محتوای ذهن جهت برنامه ریزی کردن برای تغییر فرمول های ذهنی اهمیت زیادی دارد. بنابراین لازم است از طریق طرح سوال و پاسخ دادن به محتوای ذهنی خود دسترسی پیدا کنیم.
مرحله اول:
با دقت و شرح انشایی به سوالات این قسمت در بخش نظرات پاسخ دهید:
- نگرش و درک شما بعد از استفاه از محتوای آموزشی درباره فرمول های ذهنی چیست؟
اگر نیاز دارید دوباره و چند بار فایل آموزشی را تماشا کنید حتما این کار را انجام دهید. زمانی که صرف استفاده از محتوای آموزشی و انجام تمرینات می کنید مهمترین و تاثیرگذارترین اقدام شما برای لاغر شدن در عمرتان می باشد.
با ذکر مثال درباره فرمول های ذهنی توضیح دهید.
- تفاوت های فرمول های ذهنی خود با یک فرد متناسب را بنویسید.
درک تفاوت بین خودمان و افراد متناسب سبب می شود تا ارتباط بین فرمول های ذهنی و نتیجه جسمی را بهتر درک کنیم.
چرا من چاق هستم اما فلانی متناسب (لاغر) است.
تا الان شاید شانس و ژنتیک و .. را دلیل تفاوت خود با افراد متناسب می دانستید اما از این لحظه آگاه هستید که تفاوت در فرمول های ذهنی است.
بنابراین سعی کنید با ذکر مثال تفاوت افکاری و رفتاری خود با یک یا چند نفر از افراد متناسب پیرامون خود را بنویسید.
مثال:
- من متوجه شدم که دوستم امیر هیچوقت از خوردن مواد غذایی ترس ندارد و به چاق شدن بخاطر خوردن فکر نمی کند درصورتی که من همیشه ترس از خوردن مواد غذایی دارد. این به دلیل تفاوت در فرمول های ذهنی من با امیر می باشد.
- من متوجه شدم که ثمانه دختر خالم وقتی به او شیرینی تعارف می کنند اگر سیر باشد بر نمی دارد درصورتی که من همیشه نسبت به شیرینی اراده ندارم و نمی توانم تعارف دیگران را رد کنم.
سعی کنید تفاوت فرمول های ذهنی خود با افراد متناسب را در دو گروه مورد ارزیابی قرار دهید.
- تفاوت های فکری من با افراد متناسب
- تفاوت رفتاری من با افراد متناسب
بدین ترتیب شما درک وسیعی از علت اصلی چاق بودن تان کسب خواهید کرد.
مرحله دوم:
روش های لاغر شدن که خودتان یا دیگران استفاده کرده اید را مورد بررسی قرار دهید و روش هایی که باعث تغییر در فرمول های ذهنی استفاده کننده شده اند را پیدا کنید. به این شکل شما برای ذهن ناخودآگاه خود اثبات خواهید کرد که چه روشی بهترین روش برای لاغر شدن است.
برای این منظور به سوالات این بخش با دقت پاسخ دهید«
- از کدام روش های لاغر شدن تا کنون استفاده کرده اید را شرح دهید.
در شرح روش های لاغر شدن به این نکات اشاره کنید:
- عنوان روشی که استفاده کردید.
- مدت زمان اجرای روش لاغری.
- مقدار کاهش وزن به دست آمده.
- مدت زمان ثبات وزن کاهش یافته.
- تاثیر استفاده از این روش در تغییر فرمول های ذهنی.
توجه داشته باشید: از نشانه های تغییر فرمول های چاقی ذهن با استفاده از روش های لاغر شدن این است که:
اول: به مرور که از آن روش استفاده می کنید اجرای آن روش و عملکردن به دستورالعمل ها برای شما راحت تر خواهد شد.
دوم: بعد از رها کردن یا اتمام روش لاغری نتیجه به دست آمده برای مدت چند ماه ثابت می ماند و پس از حداقل پنج ماه روند چاق شدن دوباره شروع می شود.
به عنوان مثال: من از روش رژیم مالدیوی (مثال) برای مدت یک ماه استفاده کردم و توانستم ۵ کیلو کاهش وزن داشته باشم و حدود سه هفته نتیجه این برنامه رژیمی ثبات داشت و دوباره به وزن قبل برگشتم. به نظر من این روش هیچ تاثیری بر تغییر فرمول های ذهنی من نداشت. چون هم در حین اجرای روش خیلی اذیت می شدم و حالت پرخاشگری داشتم و هم بعد از اتمام رژیم طی دو تا سه هفته تمام کاهش وزن من برگشت.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضاعطارروشن
متن فایل تصویری برای ناشنوایان 🧏
متن فایل تصویری جلسه سوم: (توسط خانم گلستان عزیز)
سلام دوستان خوبم! من رضا عطار روشن هستم و خداوند رو بی نهایت سپاسگذارم که این فرصت رو به من داد تا همراه شما دوستان خوبم باشم با جلسه ی سوم دوره ی آموزشی لاغری با ذهن.
تشکر می کنم از دوستان عزیزی که تمرينات جلسات گذشته رو به شکل عالی دارن انجام ميدن و معلومه که مشتاق لاغر شدن هستن.به همشون تبریک میگم وخیلی خوشحالم که هر روز داره دوستان بیشتری با این روش آشنا میشن و تصمیم می گیرن که از طريق لاغری با ذهن رویای متناسب شدن خودشون رو محقق کنن.
در جلسه ی گذشته، خب در مورد موضوعات مختلفی صحبت کردیم؛ اما یکی از تمرينات خیلی مهمی که بایستی انجام می دادین این بود که بایستی میزان نتیجه ای که از هر روشی، شما کسب کردید رو بایستی می نوشتید که مثلا من در فلان تاریخ از این طریق تونستم این مقدار کاهش وزن داشته باشم.
خب، مطمئنا تمرین رو انجام دادید و اگر انجام ندادید باز هم تاکید می کنم ادامه ی فایل ها رو استفاده نکنید، برید جلسه ی گذشته رو قشنگ ببینید، بارها نگاه کنید و به شکل عالی تمرينات رو انجام بدید و بعد از این جلسه استفاده کنید؛ چون این جلسات به ترتیب داره آماده میشه و در هر جلسه ما یک در جدیدی از آگاهی ها رو به روی ذهنمون باز می کنیم درباره ی لاغر شدن؛ بنابراین خیلی دوست دارم که مراحل رو به شکلی که براتون توضیح میدم انجام بدید.
خب، برای این قسمت می خوایم روش های لاغر شدن رو ما بررسی کنیم؛ مطمئنا برای هر هدفی می تونه روش های مختلفی وجود داشته باشه.
شما اگر بخواید به يه شهر خاصی سفر کنید، ممکنه چند راه برای رفتن به اون شهر باشه، اما معمولا یک راه از همه بهتره. اگر شما بخواید مثلا به قله ی کوه صعود کنید ممکنه چند راه برای رسیدن به قله وجود داشته باشه؛ اما یکی از اون راه ها مطمئنا بهتر از دیگر راه هاست، راه ایمن تریه ، راه ساده تریه و راهیه که خیلیا شاید قبلا استفاده کردن و از اون مسیر به راحتی به قله رسیدن؛
راه های اشتباه یکی از ویژگی ها شون اینه که همیشه اشتباهن؛ یعنی، یک راه اشتباه نمی تونه برای یک فردی نتیجه ی خوب داشته باشه، برای یک فردی نتیجه ی بد داشته باشه؛ اما راه صحیح چرا، می تونه برای یک عده ای نتایج خوب داشته باشه، برای یک عده ای نتایج خوب نداشته باشه. چرا به این شکله؟ چون عملکرد اون فرد از مسیر صحیح هم تأثیر خیلی زیادی در نتیجه از اون مسیر داره؛
اما مسیر اشتباه، شما به هر شکلی عمل کنی، در نهایت نتیجه اشتباه خواهد بود و اون چیزی که می خوای در نمیاد.
حالا روش کار ذهنی به این شکله که ما همیشه باید بیایم یه سری آگاهی هایی رو که داریم، که من از اون ها به عنوان فرمول های ذهنی نام می برم؛ اون ها رو باید بیایم شناسایی کنیم، درست و غلط ها شو جدا کنیم و اون هایی که اشتباه هستند رو با استدلال و دلیل به فکر، به باور و به فرمول صحیح در مغز مون تبدیل کنیم. درسته این فرایند به این سادگیم که میگم نیست
…دوستانی که در دوره ی آموزشی لاغری با ذهن شرکت می کنند؛ یعنی اون دوستانی که در دوره ی اصلی ثبت نام می کنند، وجه ثبت نام رو پرداخت می کنن و دوره رو شروع می کنن؛ خب، مطمئنا به شکل گام به گام و خییلی اصولی تر این نحوه ی شناسایی و تغییر افکار و ایجاد فرمول های صحيح لاغری رو یاد می گیرن؛
اما، خب در این دوره ی فشرده ی چند جلسه ای هم خیلی می تونید استفاده کنید و اگه موضوع رو بگیرید و خودتون بهش فکر کنید، تحلیلش کنین و سعی کنین اونو در ذهنتون پرورش بدید مطمئنا نتیجه ی خیلی خوبی می گیرین،
خب پس؛ برای لاغر شدن ما اومدیم تاحالا؛دلایل چاقی رو اول شناسایی کردیم. بعد یکی یکی اونها رو لغو کردیم. بعد مسئولیت چاقی خودمون رو پذیرفتیم،بنابراین تعهد دادیم که خودمون رو مسئول لاغری خودمون هم بدونیم.
ببین یعنی اومدیم، یه وجه اشتباه رو شناسایی کردیم، وجه صحيح رو جایگذاری کردیم. اومدیم دلایل اشتباه رو شناسایی کردیم و دلایل صحيح رو آوردیم که نه تنها به این دلیل و به این دلیل اشتباه هستن. اومدیم عدم مسئولیت خودمون رو شناسایی کردیم و در مقابل اون مسئولیت پذیری رو قرار دادیم.
روش کار ذهنی اینجوریه؛ هی یه سری مسائلی که یه فرمول های اشتباه شناسایی میشه، با فرمول های صحيح جایگزین میشه؛ حالا یک موضوع مهم در بحث لاغری و چاقی، همین روش های لاغر شدن، چون، ببین همه ی آدمها از روش های لاغر شدن استفاده نکردن برا چاق شدن؛ خیلی خود به خودی، خیلی ساده چاق شدن و حتما با نظر من موافق هستید؛ اما همه ی این افراد خیلی روش های لاغر شدن متفاوتی رو استفاده کردن برای لاغر شدن و نتیجه ی همشون باز مشابه؛
نتیجه نگرفتن،
اگه دارید این فایلو نگاه می کنید دلیلش اینه که از روش های لاغر شدن قبلیت نتیجه نگرفتی که الان داری این فایلو نگاه می کنی،
اگر شما اضافه وزن داشته باشی قبلا، از یک روشی هم استفاده کرده باشی و لاغر شده باشی که دیگه الان قاعدتا این فایلو نگاه نمی کنی، پس همه در یک شرایط هستیم.
دوباره میگم همه ی افراد چاق از “روش های چاق شدن” برای چاق شدن استفاده نکردن، خود به خود چاق شدن، خب،
نه میدونن چی شده ؟ نه اینکه تاریخی می دونن. ، نه تصمیم گرفته باشن، نه اینکه مثلا يه کار خاصی انجام داده باشن، هیچی یادشون نمیاد، خود به خود چاق شدن و جالبه همه ی این افراد چاق، خیلی کارهای متنوعی رو انجام دادن برای اینکه لاغر بشن و در نهایت نتیجه ی همه ی اونها هم مشابه، که” نتیجه نگرفتن “.
این موضوع فرق می کنه با اون تمرینی که جلسه ی قبل انجام دادیم و گفتم مقدار نتیجه تون رو مشخص کنید.
در اون تمرین ما می خواستیم به این باور برسیم که، جسم ما توانایی لاغر شدن رو داره؛ چون خیلیا باورشون اشتباهه که فکر می کنن، جسم شون نمی تونه لاغر بشه، نه، ما این باور رو باید تغییر بدیم؛ باید این توانایی رو در خودمون ببینیم، به خودمون تاکید کنیم و در ذهنمون بذر لاغری رو بکاریم و ما با اون تمرین دقیقا همین کار رو کردیم.. بذر لاغری رو ما در ذهن مون کاشتیم.
حالا می خوایم دربارهی روش ها صحبت کنیم. بالاخره ما برای لاغر شدن باید یه کاری انجام بدیم دیگه؛ یه روشی رو می خوایم انجام بدیم که به لاغری برسیم و در این سال ها همش به دنبال روش های لاغر شدن مختلف بودیم و تمرینی که شما جلسه ی قبل انجام دادید،
اومدید نتایج تون رو نوشتید، مثلأ من از فلان روش ۵ کیلو کم کردم، من از فلان روش ۳ کیلو کم کردم؛ بالاخره از یک روش هایی استفاده کردیم برای اینکه لاغر بشیم.
می خوایم این روش ها رو با هم بررسی کنیم و به یک نتیجه ی واضح، به یک دسته بندی برسیم که آقا چه روش هایی اشتباه هستن و چه روشی می تونه صحيح باشه؛ چون به هر حال شما وقتی راه صحیح رو پیدا کردی؛ مطمئنا با خیال راحت تر، با اطمینان بیشتر، با آرامش بیشتری در این مسیر حرکت می کنی.
مطمئنی دیگه راه صحیح اینه، دیگه شک و تردیدی وجود نداره. در تمام روشهایی که تا حالا شما استفاده کردی، فارق از این که چه نتیجه ای براتون داشته؛ یعنی چه مقداری از وزن تون رو کم کرده که اون مربوط میشه به استعداد شما در لاغری، مربوط میشه به توانایی جسم شما در لاغری؛ اون موضوعش رو کار نداریم، موضوع روش کاره.
شما هیچ وقت نتیجه ی مطلوبو نگرفتی. نمی خوام اسم ببرم چه روش هایی، خودتون، همه کاملا آشنایی دارین با روش های لاغر شدن مختلف. یه روشی رو شروع می کنی؛ مثلا انجامش می دی، یه نتیجه ی نسبی یا می گیری یا اصلا نمی گیری. ما فرض می کنیم يه نتیجه ی نسبی هم گرفتی،
بعد خب دیگه چونکه نمی تونی برا همیشه با اون روش زندگی کنی، بر اساس اون برنامه زندگی کنی، دوباره یواش یواش بر می گردی به برنامه ی زندگی عادیت و خیلی زود طی دو- سه هفته یا حالا کمتر یا بیشتر دوباره به وزن قبلی بر می گردی،
این اثبات می کنه که روش شما برای لاغر شدن اشتباه بوده؛ خب، شما خودتم اون زمان می دونستی که اشتباه بوده چون نتیجه ای که می خواستی رو کسب نکردی، یه مدت میگذره، دوباره وسوسه میشی که نه، ببین اون روشه خب نتیجه نداد ولی این روشی که فلانی استفاده کرده یا این روشی که دارن تبلیغ می کنن یا اینی که الان بهش بر خوردم، این فرق میکنه ، دیگه، دیگه، این روشه رو، ديگه این دیگه جواب میده،
یه جورایی خودتو توجیه می کنی که نه، اون روش به چه دلیلی به درد نخورد یا حالا به هر دلیلی نتیجه نداد، برا من خوب نبود، خيليا اینجوری فکر می کنن؛ نه اون روش به من نساخت، بازم خودشونو مقصر می دونن ولی این روشه دیگه فرق می کنه.
یادم میاد من خب ، خیلی برنامه های رژیمی رو استفاده می کردم، بنده خدا مادرم هم تو این مسائل دیگه درگیر بود؛ البته خب تقصیر خودشم بوده دیگه، از بچگی به خاطر علاقه ی زیادی که به فرزندان تپل داشته ؛ خب، باعث شده بود که منم از بچگی تپل باشم، بعد یواش یواش با افزایش سن و خلاصه وزن از تپل به چاق و چاق تر و چاق تر و خلاصه دیگه افتضاح تبدیل شد، جسمم.
بماند حالا چون خودش…و خیلی هم بنده خدا تلاش می کرد در برنامه هایی که من داشتم؛ مثلا برنامههای غذایی که داشتم حالا با این که گله و شکایت هم داشت که، درد سر بود دیگه، هر روز بخواد حالا یه غذای خاصی برا من درست کنه، حالا بماند هزینه هاش به کنار، اما خب همون زمان، اون، اینکه جداگانه بایستی غذا درست کنه، دردسر داشت؛
بهر حال که، خب؛ همکاری هم می کرد، بعد یه مدت انجام میدادم، نتیجه خب حالا بگی نگی یه مقداری کم می کردم و دیگه خسته می شدیم حالا اونم چون اعتراض داشت دیگه بیشتر منو تشویق می کرد که دیگه بسه بابا تمومش کن این مسائلو، دیگه همه شاکی شدن، منم ول می کردم و می شدم همون رضایی که قبلا بودم،
بعد جالب بود، مثلا از چند تا روش من نتیجه نگرفته بودم، اسم های مختلفی هم داشتن، روش فلان، مثلا ۲۱ روزه، نمی دونم غذای پاک، خیلی روش، اسم های دیگه، نتیجه نگرفته بودم بعد مثلا يه چند وقت می گذشت، یه دوستی میومد می گفت که ببین من یه برنامه ای رو شروع کردم، یه برنامه ی رژیمی خیلی عالیه، می گفتم مثلا چطور میگی عالیه؟ چی، چطوریه؟
می گفت اینو يکی از فامیلامون که آمریکا زندگی می کنه، اونجا رفته پيش دکتری که خیلی معروفه تو آمریکا، اون این برنامه رو بهش داده و اون خودش تو آمریکا استفاده کرده خیلی خوب بوده الان به من داده، منم چند وقته استفاده می کنم خیلی عالیه، بعد من می گفتم: آها، ببین، گمشده ی من همینه؛ تا حالا من هر چی برنامه استفاده می کردم همه ایرانی بود، این اون برنامه خوبه س، آمریکاییه. این USA یی که داشته باشه، دیگه، ديگه حرف نداره.
بعد، خب من گفتم به منم بده، اونم خب دوستمون بود، با هم خیلی شوخی و اینا هم داشتیم. میگفت، نه الکی نیست که، باید یه؛ مثلا اینو؛ باج می خواست دیگه، خلاصه، اینو باید بهم بدی، اینو باید بهم بدی، کلی لوازم و خلاصه چیزا از من می گرفت، اینو بده مثلا یه هفته پيش من باشه، اینو مال خودم باشه؛ منم به خاطر اینکه می خواستم هر طوری شده به اون روش آمریکاییه دست پیدا کنم میدادم.
اون برگه رو گرفتم و خلاصه دیدم عجب چیزیه، غذا های مختلفی هم توش بود حالا بعضیاشم حتی ما نداشتیم، اومدیم ما خودمون من درآوردی یه چیزایی جایگزین کردیم؛ خب، یک سری غذاهاش مال اونجا بود و نداشتیم ما اصلا این غذا ها رو و یه مدت با یک حس و حال خیلی خوبی که این برنامه از آمریکا رسیده و دیگه این کار رو تموم می کنه، با اون شروع کردم و مدت بیشتری هم ادامه ش دادم چون خیلی دوستش داشتم به خاطر اینکه آمریکایی بود،
یه چیز خاصی بود که دیگران نداشتند یعنی بعد، هر وقت کسی، اطرافیانم می گفتن چی شده، انگار یه کم داری جمع و جور تر میشی؟
می گفتم این دفعه دیگه کار تمومه دیگه، یه برنامه ی آمریکا ییه، بعد می گفتن به ما هم بده می گفتم نه بابا، این جوری نیست که، کلی دردسر داره پيدا کردنش، مگه به این راحتی دستم رسیده ؟ نمی تونم به شما بدم، خلاصه، کلاس می ذاشتم که نمی دم و بیشتر هم ادامه ش دادم؛
مثلا اگر برنامه های قبلی رو یک ماه ادامه دادم اینو باور کنید ۴ تا ۵ ماه من ادامه دادم، خیلیم خوب نتیجه گرفتم، یعنی مقدار خیلی زیادی از وزنم کم شد، ولی خب بازم نتونستم برای همیشه طبق اون برنامه عمل کنم و تقريبا یک ماه، شاید مثلا ۲ ماه بعداز اینکه دیگه از اون برنامه غافل شدم دوباره دیدم همون آدم قبلیم
می خوام بگم که یعنی ما بارها این اتفاق برامون افتاده که یک مسیری رو رفتیم، یک روشی رو امتحان کردیم، شکست خوردیم ولی دوباره چند وقت بعد به طریق دیگه، به اسم دیگه، به شکل دیگه، به اعتبار دیگه، دوباره رفتیم از اون روش ها استفاده کردیم
نه فقط ما، خیلی از اطرافیان ما که اضافه وزن دارن، خیلی از دوستامون که اضافه وزن دارن به همین شکل عمل کردن، بارها و بارها از روش هایی استفاده کردن که نتیجه نداده و اگر به تمرین خودتون در جلسه ی قبل رجوع کنید، می بینید که شما هم از چند روش استفاده کردید،
حتی اگر تمرينات دوستانتون رو بخونید، می بینید که چقدر از روش های دیگه هم استفاده شده که شما اصلا خبر نداشتید، اونا استفاده کردن و در نهایت نتیجه هم نگرفتن و این دیگه داره؛ ببین باید دیگه خودتون فکر کنید، چرا روش های لاغر شدن برای لاغری جواب نمیده؟
لاغری همیشگی مد نظر ماست، چرا، اون مقطعی برا یک هفته، دوهفته، یک ماه، برا ۵ کیلو، ۱۰ کیلو جواب میده ولی اینکه مثلا کم کنی دیگه همیشه متناسب بمونی، چرا جواب نمیده؟
اول اینکه باید یکی یکی روش هاتونو خط بکشید؛ یعنی هر روشی که خودت استفاده کردی رو؛ حالا هر نتیجه ای که گرفتی سر جای خودش، خیلی هم عاليه بهتون تبریک میگم؛ اما اون روش رو به عنوان یک روش صحیح برای متناسب شدن دیگه نباید بپذیری و باید روش خط بکشی، ديگه بهشم فکر نکنی؛ هر روشی رو که هر کسی به شما داده، در هر جایگاهی بوده اگر برا خودت نتیجه نداده، دیگه بزارش کنار.
هر روشی هم که شنیدی دیگران استفاده کردن و نتیجه نداده اونا هم بدون که جزِ همین دستهٔ نشدنی هاست؛ یعنی از این مسیر نمیشه و متاسفانه افراد چاق عادت دارن که بارها و بارها روش های مختلفی که همه معمولا به یک شکله، base (پایه شون) یکیه رو استفاده کنن و نتیجه نگیرن.
هر بار یه سری افراد میان همون روش های اشتباه رو به طریق دیگه ای میان مطرح می کنن، رنگ و لعاب شو عوض می کنن؛ ولی در واقع همه ی اون ها، روش های اشتباهی هستن.
انیشتین یک جمله ی خیلی معروف داره، من خیلی خوشم میاد از این جمله و خیلی در زندگی خودم تحول ایجاد کرده؛ یعنی اون زمانی که من به این جمله از انیشتین رسیدم واقعا به فکر فرو رفتم و همون باعث شد که من به مسیر جدید هدایت بشم که همون لاغری با ذهن باشه.
انیشتین میگه:” آدم احمق آدم یه که یک کار رو بارها و بارها انجام بده به امید کسب نتیجه ی متفاوت. با خودم هستم،
خیلی من خودم این طرز رفتار رو داشتم، خیلی وقتها برنامه های لاغری رو انجام میدادم، نتیجه نمی گرفتم، دوباره به شکل دیگه، دوباره می گفتم: نه دیگه این دفعه من با تعهد بیشتر، این دفعه دیگه قول میدم، این دفعه دیگه پیش فلانی رفتم، تعهد دادم، این دفعه دیگه کار به آخر رسیده، باید از این روش، ولی باز نتیجه نداده.
در کسب و کارهای مختلف هم به همین شکل؛ هی می گفتم: این دفعه دیگه باید اینجوری بشه ولی باز همون روش قبلی رو میومدم با یه انرژی بیشتر می خواستم انجام بدم، بازم نتیجه نمی داد. این مثل همون سفر کردن از یک مسیر اشتباهه؛ شما صد بار از یه مسیر اشتباه با هر سرعتی بخوای به مقصد برسی، امکان نداره برسی.
فرض کن شما از شهر خودت می خوای به بندرعباس بری، می خوای بری مثلا جزیره کیش مثلا، یک مقصدی در نظر بگیر، با هر سرعتی، با هر وسیله ی نقلیه ای از مسیر اشتباه بری، شما به مقصد نمی رسی؛
لاغری هم یه مقصد ِشما از هر روشی با هر سرعتی بخوای لاغر بشی، اگر روش اشتباه باشه، شما هیچ وقتی لاغر نمیشی و همه ی ما این تجربه رو داریم دیگه نیاز نیست که بخوام خیلی حالا براش دلیل و برهان بیارم. همه ی ما بارها از روش های مختلف استفاده کردیم ونتیجه نداده،
پس یکبار، برا همیشه بیا به ذهنت این دستور رو بده، این فرمول جدید رو در ذهنت ایجاد کن؛ که همه ی روش هایی که تا الان من برای لاغری استفاده کردم اشتباه بوده ومن این بار می خوام از روش صحیح برا لاغری اقدام کنم و روش صحیح، روش لاغری با قدرت ذهن خودته، نه قدرت ذهن من، نه قدرت برنامه ی من، نه قدرت داروی من، نه قدرت هیچی، فقط قدرت ذهن خودت،
چون شما خودت با قدرت ذهنت چاق شدی ،حالا میگم چرا، پس با قدرت ذهن خودت هم می تونی لاغر بشی، شما از هر مسیری به مقصد برسی، بهترین راه برگشت از همون مسیر برگشتنه، منطقیه دیگه؛ از شهر خودت به هر شهری شما سفر کنی بهترین مسیر برگشت، از همون مسیریه که رفتی، از همون راهی که رفتی برگردی، بهترین مسیره.
شما از مسیری که چاق شدی باید لاغر بشی؛ اگر می خوای برای همیشه لاغر بمونی. شما اگر برا چاق شدن رژیم خاصی گرفته باشی، بله، الانم می تونی با رژیم لاغر بشی.
اگر برا چاق شدن، داروی خاصی مصرف کردی،شاید بشه با داروی خاصی لاغر شد.
اگر برا چاق شدن، مثلا، آها ورزش های خاصی انجام داده باشی، میشه با ورزش های خاصی لاغر شد؛
اما اگر برا چاق شدن هیچ کدوم از این کارا رو نکردی؛ بنابراین تصور باطلیه که بخوای با انجام این کارها لاغر بشی.
کسی داره این حرف رو بهتون می زنه که خیلی روش های زیادی رو استفاده کرده، بی اطلاع از این روش ها نیستم، فردی نیستم که خودم از ابتدا متناسب بودم؛ حالا یه چیزی یاد گرفته باشم بخوام به شما یاد بدم ؛نه،من خودم چاق بودم، تصاویر قبل از تناسب اندامم در سایت هست می تونید ببینید، می تونید تحقیق کنید،
خیلی روش هایی رو استفاده کردم و اگر در این شرایط هستم و مدت هاست به لطف خدای مهربان متناسب هستم و این صلاحیت رو داشتم که به دوستان زیادی کمک کنم که متناسب باشن به خاطر اینه که به روش صحیح هدایت شدم، از مسیر درست برا لاغری اقدام کردم و به لطف خدا نتیجه مشخصه. نتایج شما و من ودیگران از روش های قبلی هم مشخصه؛
ما نمیخوایم خدای نکرده بیایم با جو سازی بیایم بخوایم يه روشی رو بگیم نه این اشتباهه یااین جواب نمیده، بابا، نتیجه مشخصه، وقتی من بارها استفاده کردم، شما استفاده کردی، دیگران استفاده کردن و همه وهمه ی ما نتیجه نگرفتیم یعنی یک نتیجه ی مشترک گرفتیم و اون شکست خوردن در لاغری بوده، خب دیگه نتیجه مشخصه، دیگه من چی بخوام بگم.
حالا برا اینکه بهتر با موضوع لاغری با ذهن آشنا بشی و اینکه چرا روش های قبلی جواب نداده، باید نسبت به این موضوع آگاهی پیدا کنی که اصلا چرا ما چاق شدیم و چرا ما لاغر نمیشیم؛ این خودش یک موضوع بسیار مهمه. چرا هر بار که لاغر شدی، دوباره چاق شدی؟ چرا نمی تونی اصلا لاغر بشی؟ چرا اونی که لاغره چاق نمیشه؟ اونی که چاقه لاغر نمیشه؟ سؤال خیلی مهمیه، بهش فکر کنین.
یه فایل فوقالعاده هم من در این باره دارم؛ راز چاق شدن، ببخشید؛ راز چاق نشدن لاغرها و لاغر نشدن چاق ها؛ یه کم اسمش پیچیده س ولی قشنگه.
راز چاق نشدن لاغر ها و لاغر نشدن چاق ها.یک فایل یکساعت و خرده ایه که خیلی کامل، جامع درباره ی تأثیر ذهن در چاقی و لاغری افراد صحبت می کنم و کاملا براتون موضوع رو باز می کنم که چرا یک فردی از ابتدا تا انتهای زندگیش متناسب می مونه ولی یک فردی چاق میشه و دیگه نمی تونه متناسب بمونه؟ و باید چیکار کنه که متناسب بشه؟
البته این فایل به صورت یک محصول جداگانه در قسمت محصولات سایت هست، اما دوستانی که از دوره ی اصلی لاغری با ذهن، دوره ی جامع ما استفاده می کنن نیازی نیست این محصول رو تهیه کنن چون این محصول در اختیار شون قرار می گیره در قالب فایل های دوره ی آموزشی به اونها داده میشه ولی دوستانی که اگر دوره ی اصلی رو تهیه نکردن می تونن از این فایل فوق العاده هم استفاده کنن؛
حالا بیایم صحبت کنیم که چرا ما لاغر نمی شیم؟ اصلا چرا ما چاق شدیم؟ چرا اینقدر راحت چاق شدیم؟
ببینید دوستان، چاقی محصول افکار و رفتار ماست، هيچ چيز ديگه نیست، محصول داروها نیست، محصول مواد غذایی نیست.
خیلیا فکر می کنن که چاقی به خاطر مواد غذاییه، خب، خیلیا مواد غذایی، مگه انسانی داریم که غذا نخوره؟ پس وقتی خیلی از انسان ها متناسب هستن؛ پس حتما اشکال از مواد غذایی نیست ديگه؛
چون طبق آماری که وزارت بهداشت اعلام کرده نیمی از انسانها یعنی ایرانی های بین ۱۵ تا ۶۵ سال چاقن و این واقعا موضوع تکان دهنده ایه، خیلی، خیلی، چون ببینین چاقی تبعات داره؛ یعنی فقط خودش نیست. خیلی بیماری های متفاوت به وجود میاره و یک فرد چاق، یک پدر، یک مادر چاق خیلی راحت می تونن فرزندان چاقی رو تحویل جامعه و روزگار بدن؛
بنابراین هر انسانی که اقدام کنه برا لاغر شدن، نه تنها خودش رو رها کرده از این مشکل، بلکه فرزندانش رو هم از این مساله رها کرده، یک حوزه ی امنیت رفتاری برای اونها به وجود آورده؛ چون فرزندان ما فقط نگا به ما میکنن، عادت های ما رو اونها یاد می گیرن و به این دلیله که خیلیا فکر می کنن چاقی ارثیه؛ در صورتی که ارثی نیست، آموزشیه.
بچه ای که در یک خانواده ای که پدر و مادر اضافه وزن دارن متولد میشه؛ همین جوری که رفتارهای عادی پدر و مادر شو می بینه، چاق شدن رو یاد می گیره و به همین دلیله دوستانی که در دوره ی ما شرکت می کنن، فرزندانشون بدون اینکه دوره ی ما رو استفاده کنن متناسب میشن.
خیلیا این گزارش رو دادن که مثلا دختر من، پسر من، همسر من حتی خیلی عالی در مسیر متناسب شدن قرار گرفته؛ چون اونا دیگه عملکرد فرد رو می بینن و خود به خود یاد می گیرن. تأثیر فرد بر اطرافیانشه. این درمورد چاقی به همین شکله، در مورد لاغری هم یه همین شکله.
وقتی شما لاغری با ذهن رو یاد بگیری، مطمئن باشید که بر روی فرزندان تون، بر روی همسر تون و اطرافیان تون تأثیر میزارید و وقتی نتایج عالی می گیرید بر روی خیلی از انسانها تأثیر میگذارید؛ خیلیا شما رو می بینن انگیزه می گیرن که لاغر بشن و این ارزش کار شما رو خیلی زیاد می کنه؛ ارزش لاغر شدن رو خیلی زیاد می کنه؛ نه فقط برا خودتون بلکه برا خيليا تأثیر گذاره.
چاقی محصول افکار و رفتار تکراری ماست. تکراری یعنی چیِ؟ عادت ها اصلا چین؟
هر چیزی که عادت ما بشه تکراره دیگه؛ شما هر رفتار، هر فکری رو چندین بار تکرار کنی خیلی راحت به عادت شما تبدیل می شه.
عادت به چی میگن؟ به فکر یا رفتاری میگن که ما نمی تونیم انجامش ندیم حتی اگر به عواقب خطرناک اون آگاه باشیم.، میشه عادت، عادت خیلی خطرناکه، ببینید، عادت باعث میشه که ما یک رفتاری که ۱۰۰٪ اشتباهه رو نتونیم انجام ندیم.
عادت باعث میشه که ما یک رفتاری رو که ۱۰۰٪ اشتباهه رو نتونیم انجام ندیم…
… و در نهایت تکرار اون رفتار اشتباه صدماتی رو به ما وارد می کنه.فردی که اعتیاد به مواد مخدر داره، مطمئنا انسان عاقلی بوده حداقل قبل از این که شروع کنه به مصرف مواد ، یه مدت که تکرار میکنه؛ بدنش و فکرش و مغزش برنامه ریزی میشه برا مصرف مواد وچون همیشه مغز ما روی بیشتر تنظیم شده یعنی :
شما در مسیر ثروت قرار بگیری، همیشه هی میگی باید بیشتر دربیاری، بیشتر می خوام؛
در مسیر چاق شدن قرار بگیری همیشه شما رو تشویق می کنه به بیشتر چاق شدن،
در مسیر مصرف مواد مخدر قرار بگیری، همیشه شما رو تشویق می کنه به مصرف مواد بیشتر،
در مسیر ورزش کردن قرار بگیری همیشه شما رو تشویق می کنه به مثلا قهرمانی بیشتر، رتبه های بهتر، اصلا مغز ما کارش اینه. همیشه تشویق می کنه که برو جلو، برو جلو، بیشتر و هیچ واسش فرق نمی کنه که این مسیری که داره شما رو در اون تشویق می کنه به نفعته یا به ضررته.؛ اون فقط تشویق می کنه، فقط گسترش میده.
وقتی یک فردی به مواد مخدر معتاد میشه شروع می کنه به مصرف، مغزش بلافاصله بعد از چند روز که دیگه اون تکراره، تکرار مصرف کردن به عادت تبدیل میشه شروع می کنه به تشویق فرد برای تکرار بیشتر عادت و چرخه ی عادت رو سریع تر می کنه و اون فرد می بینه که بعد از يه مدتی نیاز داره که بیشتر مصرف کنه و بیشتر و بیشتر و مطمئنأ همه ی افراد معتاد می دونن که این رفتار شون داره اونا رو نابود می کنه، خودشون وخانواده شونو ؛ اما نمی تونن انجامش ندن. چرا؟
چون دستورش اینجاست (اشاره به مغز) یک فرد چاق نمی دونه از چه زمانی برا چاقی برنامه ریزی شده؟ چه افکاری در اون به وجود اومدن؟ چون از زمان تولد شما تحت آموزش والدینت قرار گرفتی، بعد جامعه، بعد دوستان، رفتار چاق کننده در شما شکل گرفته، افکارش و رفتارش.
افکارش چجوری شکل گرفته؟ باورهان، مثلا همین که شما شنیدی، آقا چاقی ارثیه، یه فکره، هنوز شما چاق نیستی ها، اینو میشنوی، وقتی باورش می کنی مغزت اونو تبدیل میکنه به یک فرمول، شما برات طبیعی میشه که چاق شدن طبیعیه چون ارثیه دیگه. ما، با ارث که نمی تونم مبارزه کنم؛ یا مثلا طرف فکر می کنه که خب چونکه من فلان قرص رو مصرف می کنم، چون اعصابم خرابه، آدم عصبی ایم، آدمای عصبی مثلا چون دارو مصرف می کنن، اشتها شون زیاد میشه.
اینا همه فرموله، وقتی باورش کردی؛ مغزت شروع می کنه به عمل کردن، دستور دادن بر اساس اون فرمول و شما یواش یواش مصرف مواد غذایی بیشتر میشه و چون مغز شما علاقه منده که تکرار کنه عادت هاتونو، شما به مرور تکرارت بیشتر و بیشتر و بیشتر میشه و میشی همین چیزی که الان هستی؛
یعنی منشأ همه ی عادت ها، مخصوصا عادت هایی که باعث چاقی ما شده در مغز مون از یک زمانی ثبت شده، نمی دونیم کی یه؟ نمی خوادم دنبالش بگردیم چون مشکلی رو از ما حل نمی کنه بخوایم بشینیم تحلیل کنیم؛ نه من از چه ز، باید پیدا کنم از چه زمانی من چاق شدم، هيچ مشکلی رو از الان ما حل نمی کنه. ، از هر وقت بوده که بوده، ما فقط الان می خوایم باور کنیم و بشناسیم سیستم به چه شکل عمل می کنه؟
وقتی فکر چاق کننده، مثل چی؟ خیلیا باورشون اینه، شنیدن، آدم ها وقتی ازدواج می کنن چاق میشن، چرا چاق میشن؟ کسی نمی دونه. یه فکره، یه شایعه س، یک حرفِ، یک ضرب المثله، هر چی می خوای اسمشو بذار ولی وقتی شما بارها اینو شنیدی و احتمالا نمونه هایی هم دیدی؛ مثلأ خودت هنوز متناسبی، ازدواج هم نکردی دیگه.
مثلا پسر خاله ای، دختر عمویی، فک و فامیلی، دوستی، کسی رو می بینی ازدواج کرده، بعد یه مدتی می بینی داره چاق میشه، قبلا اینو شنیدی بعد نمونه هم دیدی. اینا همه باعث میشه که شما ناخودآگاه باور کنه که ازدواج باعث چاقی میشه. وقت ازدواج شما که برسه؟ چی میشه؟ این فرمول فعال میشه. از قبل فرمول ایجاد شده، وقتی شما ازدواج کردی، فرمول فعال میشه.
عادته تکرار تکرار تکرار و می بینی شما بدون اینکه بدونی چی شد اشتهات تغییر کرده. از خیلیا سؤال کردم که رفتار غذایی تون قبل از ازدواج با بعد از ازدواج چه تفاوتی داشته؟ خیلیا میگن که آره، اشتهام بیشتر شده، خب چرا بیشتر شده؟ نمی دونم.
چون از قبل شنیده که ازدواج باعث چاقی میشه، این یه فرموله، وقتی باورش کنی، وقتی نمونه ببینی، برا ذهنت طبیعی میشه چاق شدن به دلیل ازدواج و شما شروع می کنی به چاق شدن. اگر مصرف دارو در ذهنت طبیعی جلوه داده بشه، کسی که دارو مصرف می کنه طبیعیه که چاق بشه.؛ شما خیلی راحت شروع می کنی به چاق شدن، این ها همه باوره.
کافیه شما به دلیل یک مشکلی به پزشک مراجعه کنی، خب مشکل شما تشخیص داده بشه، پزشک یه دارویی رو تجویز کنه؛ کافیه پزشک به شما بگه که مراقب مصرف این دارو باش چون این دارو اشتها رو زیاد می کنه و باعث چاقی میشه.
چون که شما به پزشک اعتماد داری ، چون که حرفش برای شما سنده ، شنیدن همون یکبار حرف پزشک کافیه که باور کنی مصرف این دارو اشتهای شما رو زیاد می کنه، مصرف این دارو می تونه شما رو چاق کنه. ذهنت باور می کنه؛ برات طبیعی میشه که مصرف این دارو من رو چاق میکنه و همین کافیه که مغزت دستورات چاق کننده رو صادر کنه و می بینی که رفتار شما شروع می کنه به عوض شدن و نتیجه ش بعد از چند وقت می بینی که اضافه وزنه.
خیلیا اضافه وزن شون اینجوری بوده، چاق نبودن، از یه مقطعی به دلیلی که یک حرفی رو باور کردن، یک توصیه ای رو جدی گرفتن، یک مطلبی رو جایی خوندن، خیلی باورش کردن. از طریق رسانهها بهشون گفته شده واونا باور کردن، متاسفانه در مسیر چاق شدن قرار می گیرن و یکی از مشکلات چاقی اینه که وقتی در مسیرش قرار گرفتی، دیگه نمی دونی تا کجا پیش میره.
یعنی شما نمی تونی تعیین کنی که من می خوام چاق بشم، ۵ کیلو اضافه کنم، نمیشه. وقتی مغز در مسیر چاق شدن قرار گرفت، فرمول ها رو ایجاد کرد، دیگه جلوشو نمیشه گرفت، تا هر جایی ممکنه پیش بره
بعضی از افرادی که به من مراجعه می کنن برای لاغری، افراد کاملا متناسبی بودن که مثلا ۵ سال قبل، ۱۰ سال قبل، اصلا شاید از لاغری، زیاد رنج می بردن.خیلیا بهشون توصیه شده بود که بابا یه فکری کن، بیا برو فلان دکتر، فلان قرص رو مصرف کن. این کار رو کن، اون کار رو کن. برو ورزش کن بیا بخور و اينا شروع می کنن به تلاش کردن برا چاق شدن.
خیلیا شون که اصلا نتیجه نمی گیرن. یعنی خیلی از آدمهایی که لاغرن ها هر کاری می کنن که چاق بشن اما چاق نمیشن؛ دقیقا مثل افراد چاقن ولی بر عکس. به خاطر اینکه ذهنیه بابا؛ این ثابت می کنه که چاقی و لاغری ذهنیه، اصلا جسمی نیست. اون فردی که لاغره، داره هر کاری می کنه که چاق بشه، نمی شه، اونم اینجا (اشاره به مغز) مشکل داره.
اونم تو ذهنش چنان باور کرده که متناسبم و نمی تونم اضافه کنم که نمی تونه، هر کاری می کنه نمی تونه .یه فرد چاق هم به خاطر چاقی زیادش چون که باور کرده نمی تونم لاغر بشم؛ هر کاری می کنه نمی تونه. افرادی به من مراجعه می کنن؛ میگن ما لاغر بودیم، خیلی تلاش کردیم که مثلا چاق بشیم؛ دارو خوردیم، گیاهان نمی دونم چی چی گرفتیم، عرقیجات خوردیم، یه کارایی کردیم، رفتیم ورزش، اومدیم نمی دونم چند تا تخم مرغ خوردم، فلان خوردم، فست فود خوردم، هيچ اثر نداشت.
تا يه جایی بالاخره استارت زده میشه؛ مثلا پیش یه پزشک میرن که دیگه خیلی به نظرشون اون پزشکه کارش درسته، خیلی اونم حرفه ای میاد مثلا دارو رو تجویز می کنه، ميگه: ” این دارو فلانه فلانه فلانه، فرد باور می کنه که دیگه مصرف این قرص اشتهاشو زیاد می کنه و می تونه چاق بشه و به رؤیای خودش برسه که یه کم، ببین یه کم، دیدگاهش اینه که من یه کم می خوام پر بشم،
يه کم می خوام اضافه کنم؛ مثلا ۵۸ کیلو ام، می خوام بشم ۶۳کیلو، می خوام بشم ۶۲ کیلو، می خواد ۳-۴ کیلو اضافه کنه و این تلاش می کنه، قرص می خوره، دارو می خوره ، یه کارایی انجام میده؛ ولی اگه استارت چاقی زده بشه (اشاره به مغز —> از طریق مغز استارت زده بشه)، چون این کار دستی انجام شده، چون فرد با مصرف دارو خودش دستی اومده فرمول های ذهنی شو، مغزی شو تغییر داده برا چاقی؛ وقتی در مسیر چاقی قرار بگیره، ديگه معلوم نیست کجا متوقف بشه.
مثل اینکه شما یک توپ رو در سرازیری حرکت بدی، رها کنی، معلوم نیست این توپ کجا بره، به چی برخورد کنه، به صخره بخوره، بیفته تو دره، تا کجا می خواد پایین بره؟ هیچ معلوم نیست و متأسفانه خیلی از افراد به این شکل خودشون به اصرار خودشون رو در مسیر چاقی قرار دادن و همه ی اون ها هم می خواستن ۳-۴ کیلو اضاف کنن ولی الان ۳۰-۴۰ کیلو اضاف کردن، چون اینجا (اشاره به مغز) رو تغییر دادن.
دلیل اینکه شما هر کاری کردی لاغر نشدی، به خاطر اینه که تمام روشهایی که استفاده کردی چیزی رو در مغز شما تغییر نداده. حالا من هی نمی خوام اسم ببرم ولی مجبورم دیگه برا توضیح دادن؛ وقتی شما داری رژیم می گیری، خودتو از مصرف مواد غذایی منع می کنی؛ شما چیزی رو اینجا (اشاره به مغز) تغییر ندادی؛ در واقع داری منع می کنی خودتو از خوردن.
یعنی مغز دستور خوردن رو داده، ببین خیلی از آدمای چاق خودش میگه بابا می دونم سیرم ولی نمی تونم نخورم، حتما این تجربه رو دارید. چرا نمی تونی نخوری؟ چون از اینجا (اشاره به مغز) فرمان صادر شده، شما نمی تونی، جلوی پلک زدنتو بگیری. چرا نمی تونی؟ چون فرمانش اینجاست (اشاره به مغز).
میشه الان من بخوام آگاهانه مثلا چند ثانیه، مثلا اینجوری (با چشمی که کاملا باز نگه داشتی) پلک نزنی ولی خسته میشی، تازه اصلا اتوماتیکه، چون دستورش اینجا (اشاره به مغز) نوشته شده. ضربان قلب دستورش اینجاس (اشاره به مغز)؛
شما نمی تونی صد سال تلاش کنی مثلا بگی خب من می خوام به یک جایی برسم بتونم بدوم ولی ضربان قلبم بالا نره، می میری، اصلا نمی شه؛ چون فرمولش اینجا (اشاره به مغز) ذخیره شد ، این فرمولا غیر قابل تغییرن، تنها فرمولی رو که میشه تغییر داد، خوردنه؛ یعنی تنها چیزیه که خداوند اختیارشون دست خودمون گذاشته و ما این بلا رو سر خودمون باهاش آوردیم،
پلک زدن اتوماتیک، هزاران فعالیت بدن شما اتوماتیک انجام میشه، دستوراتش اینجا (اشاره به مغز) نوشته شده؛ فقط خوردنه، تأمین نیاز بدنمونه که دستیه، حالا اینم باز برا خیلیا اتوماتیکه، فردی که از ابتدای تولدش تا انتهایی که زنده س، متناسب می مونه، خوردنش هم اتوماتیکه.
وقتی یک فرد لاغر رو می بینی کنار دست شما رو میز غذا نشسته، اون غذاشو می کشه، همونم نمی تونه بخوره، میگی بابا بخور غذاتو، میگه نمی تونم…
از گلوم پایین نمی ره، تعجب می کنی! یعنی چی نمی تونم؟ اون وقت من تعجبم میشد؛
مثلا رفته بودیم مهمونی، غذا رو خورده بودیم، کیک آورده بودن، من می خوردم، میگفتم فلانی چرا؟ کیکتو بخور، خیلی حال میده، می گفت نمی تونم بخورم. می گفتم: یعنی چی نمی تونم بخورم؟ خب بزار دهنت بخور، می گفت: به خدا نمی تونم بخورم، نمی ره پایین ؛ اصلا من نمی دونستم یعنی چی ، اصلا، اصلا خنده م می گرفت . می گفتم خب بده به من، تو اصلا نمی خواد بخوری؛ بهتر اصلا بده من بخورم.
ببین چرا اونا نمی تونن بخورن؟ مث اینه من بخوام، من چاق بگم من می خوام ضربان قلبمو دستی ببرم بالا، خب نمی تونم، اونم نمی تونه، فرد لاغرم نمی تونه. حالا فرد لاغر خوردنش هم اتوماتیکه، چون فرمول های مغزی شو درباره ی خوردن تغییر نداده، این جزء غریزه شه.
ببینید ما و حیوانات خیلی وجه های مشترکی داریم غریزه رو داریم. ببینید حیوانات هیچ وقت چاق نمیشن، حیوانی که در جنگل زندگی می کنه، ها، نه مثلا گربه ای که تو خیابون شما می بینید، چرا چاق شده؟ این تو محیط انسانی بزرگ شده، اینم دست کاری شده فرمول های مغزیش، که پر خور شده ولی حیوانات وحشی؛ حیواناتی که در جنگل هستن، هيچ وقتی چاق نمیشن.
شما یک مثلا ببر چاق نمی بینید که مثلا بگن بابا این ببره از چاقی نمی تونه بدوه یا مثلا یک آهوی چاق نمی بینی، يا مثلا یک عقاب چاق نمی بینی که نتونه پرواز کنه.، یک آهوی افسرده نمی بینی، یک شیر مثلا نمی دونم بیمار، مثلا خشمگین نمی بینی. یا اصلا خاصیت های انسانی رو ندارن. چیزهایی رو که در ذهن ما به وجود میاد، اونا ندارن، چون ذهن ندارن، اونا قدرت ذهنو ندارن، غریزه س،
فرد لاغر ؛ فردی که از اول تا آخر عمرش لاغره، غریزه ش اینجوریه، دست کاریش نکرده، اون همیشه لاغره؛ اصلا نگرشش با ما نسبت به مواد غذایی فرق می کنه؛ فردی که چاق شده؛ ما فرمول هامون دستکاری شده؛ توسط والدین، اطرافیان، رسانهها، فرهنگ، هر چیزی؛ حالا اینا رو تو دوره ی لاغری با ذهن خیلی گسترده درباره ش صحبت می کنیم و تمرین داره برطرف کردن اینها، ولی تا اینجا اینقد بدونید که فرمول هات دستکاری شده.
اگر شما الان نمی تونی لاغر بشی و از روش های لاغر شدن لاغر نشدی، به خاطر اینه که هر روشی رو استفاده کردی فرمولاتو عوض نکرده، فقط شما رو در محدودیت قرار داده و تازه محدودیت شما رو حریص کرده، جنگ روانی به وجود آورده.
وقتی مغزت دستور خوردن میده شما نمی خوای بخوری، چون در برنامه ی غذاییت نوشته تو ۵ قاشق باید بخوری ولی مغزت میگه بابا ۲۰ قاشق باید بخوری، وقتی تو نخوری، یه روز می تونی، ۲ روز می تونی؛ چرا یواش یواش هی عصبی میشی؟ چرا اعصابت خراب میشه؟ چرا پرخاشگر می شی؟ چرا همه ی حالت هایی که همه مون تجربه کردیم در رژیم های بلند مدتمون؟
به خاطر اینه که تو داری با مغزت می خوای مبارزه کنی، اون دستور میده بخور، تو میگی نمی خورم، مگه می تونی از پس مغزت بر بیای؟ کسی نمی تونه. مگه تو می تونی جلوی فرمول مغزیتو بگیری که مثلا تنفست رو تغییر بدی؟ نمی تونی، اينا اتوماتیکه، وقتی تو دستی میای فرمول رو عوض کردی، فرمول های چاقی رو جایگزین فرمول های صحيح متناسب بودن کردی؛ دیگه نمی تونی جلوشو بگیری با نخوردن، با ورزش کردن ، من میرم میدوم، بدوم، بدوم که لاغر بشم، نمی شه.
دویدن، ورزش کردن، وزنه زدن، فرمول ها رو عوض نمی کنه؛ برای یه مدتی تو خودتو تحت فشار میزاری و خب نتایجی هم می گیری؛ اما چون فرمول ها عوض نشده، هیچ وقت نتایجت ماندگار نیست .یک فرد لاغر فرمول های ذهنیش دست نخورده س، درسته، به خاطر اینه که هیچ وقت نتایجش ماندگارنیست
اما چون فرمولا عوض نشده هیچ وقت نتایج ماندگار نیست
یک فرد لاغر فرمول های ذهنیش دست نخورده س، درسته، به خاطر اینه که هیچ وقتی چاق نمی شه، اصلا بهش میگی تو چاق می شی، نگران نیستی چاق بشی؟ می خنده، میگه یعنی چی؟ چرا چاق بشم؟ چطور چاق بشم؟ اصلا نمی دونه.
به همین نسبت اگه به یه فرد چاق بگی تو لاغر میشی هم می خنده. میگه چطور مگه مثلا قراره معجزه بشه؟ چی قراره بشه؟ همه ی این ها به خاطر فرمول هاست و من بهتون ياد میدم که فرمول ها رو عوض کنید.
در این قسمت ما می خواستیم به این نتیجه برسیم که روش های لاغر شدن نمی تونه، فرمول های مغزی ما رو برا چاق شدن، جلوگیری از چاق شدن، تغییر بده و ما رو به سمت لاغری هدایت کنه؛ فقط و فقط روش لاغری با ذهنه که می تونه ما رو به سمت لاغری هدایت کنه.
برای اینکه این موضوع بیشتر و بهتر براتون جا بیفته، تمرین این قسمت اینه که هر روشی رو که می شناسید و خودتون استفاده کردید، دیگران استفاده کردن رو درباره ش تحقیق کنید و به این نتیجه برسید که اون روش نتونسته فرد رو برا همیشه لاغر کنه..
ببین؛ من می خوام برا همیشه لاغر بشی، نمی خوام یک ماه، دو ماه، ۶ ماه لاغر بشی؛می خوام برا همیشه لاغر بشی و این کار نیاز داره که فرمول ها رو تغییر بدیم. باید اول از همه ی روش ها ذهنت رو پاک کنی، اون وقت از یک روش صحیح حرکت کنی.
نمیشه شما بخوای لاغری با ذهنو یاد بگیری ولی گوشه ی ذهنت هم این باشه که حالا من بیام رژیمم رو بگیرم، این روش رو هم داشته باشم، نمیشه.
زمانی شما می تونی از روش لاغری با ذهن نتیجه بگیری که جرأت داشته باشی تمام روش های دیگه رو بزاری کنار.
چطور می تونی به این جرأت و آگاهی برسی؟ وقتی به خودت اثبات بشه که با روش های دیگه جواب نمیده، پس دلیلم نداره که من انجامش بدم.
اینقدر باید مطمئن باشی که روش های لاغر شدن برای لاغری جواب نمیده که با اطمینان و اشتیاق در این مسیر حرکت کنی.
بچه هایی که در دوره ی لاغری با ذهن شرکت می کنن، بعضا پیش میاد که یه بعضیا مثلا میان وسط دوره جا می زنن، میگن که نه، ما فکر میکنیم این روش رو ما اثر نمیزاره. چرا؟ بعد مشخص میشه که دوستش گفته: ”من رفتم پیش فلانی، یه رژیم مثلا سرخ پوستی به من داده، گفته، این دیگه آخرشه، بعد میاد میگه که من، میگم خب حالا چته؟ مشکلت چيه؟ چرا؟ چرا تو نمی خوای؟ مگه تو نتیجه نگرفتی؟ مگه اینجوری نشدی؟
میگه چرا ولی فکر می کنم مثلا این روش هست. بعد تو ذهنش یه روش جدیدی به وجود اومده؛ مثلا لاغری با سبک سرخ پوستان آمریکایی. میگم اشکال نداره، روش لاغری با ذهنو همین جا متوقف کن، با تمام توانت در اون روش جدید حرکت کن .نتیجه داد خدا رو شکرت، بهت تبریک میگم. نتیجه نداد، برگرد….و هر کی رفته، برگشته.
می خوام بگم باید مطمئن باشی که روش های لاغر شدن شما رو به لاغری نمی رسونه و آگاهانه، یعنی همیشه می دونستیم ها ولی همیشه یک سری اما و اگرها باعث شده که نه حالا بزار اینم امتحان کنم. بزار حالا اینم برم جلو. حتی عمل جراحی هم نمی تونه افراد رو لاغر کنه؛ چون عمل جراحی هم بازم چیزی رو اینجا (اشاره به مغز) عوض نمی کنه.
چرا، میری تحت عمل قرار می گیری، نمی دونم حلقه میزارن تو معده، فلان کار رو می کنن. بادکنک می فرستن اون تو، می برنش. یه کارای عجیب و غریبی می کنن ولی اینجا (اشاره به مغز) که عوض نشده. دوباره فرد میاد بیرون، چون عمل کرده دیگه. دیگه اطمینان داره که لاغر میشه. یه مدتی خیلی ناخودآگاه رفتاراش عوض میشه، ولی بعد از یک چند مدت میگذره، یواش یواش این فرمولااااا کار خودشو انجام میده. یه ذره بیشتر، یه ذره، حالا تو که بابا لاغر شدی دیگه چاق نمی شی، این يه ذره رو هم بخور.
از یه جایی دوباره شروع می کنه تغییر رفتار رو. می بینی فرد بعد از يه سال، دو سال میشه همونی که بوده. خیلیا این جورین؛ عمل کردن ولی بعد دوباره چاق شدن.
می خوام به این باور برسی. می خوام به این نتیجه برسی که روش های لاغر شدن نمی تونه فرمول های مغزی شما رو تغییر بده که لاغر بشی. مگر اینکه از روش لاغری با ذهن استفاده کنی. تا می تونی در این باره تحقیق کن. درباره ی روش های لاغر شدنمختلف تحقیق کن. افرادی که استفاده کردن نتایج شون رو بررسی کن و بیا بنویس که آقا این روش جواب نداده.
اون روش رو من، فلانی استفاده کرده، جواب نداده، خودم استفاده کردم جواب نداده و در نهایت به این باور برسی که روش لاغری با ذهن بهترین روشیه که می تونه شما رو به تناسب اندام برسونه.
جلسات بعدی، توضیحات خیلی شگفت انگیزی رو براتون دارم. این مسیر رو ادامه میدیم. شاید انتظارت این باشه که مثلا جلسات بعدی دیگه اون، برنامه ی غذاییه، نمی دونم برنامه ی ورزشی و اينا دیگه داده میشه، چون خيليا به این روش لاغری با ذهن، بازم به خاطر اون محتویات ذهنی شون فکر می کنن که یک رژیم مثلا پیشرفته س. یک برنامه ی ورزشی تدوین شده س که همراه با رژیم و ورزش و نمی دونم کار ذهنی ام حالا قاطی کردیم و….
نه، هيچ برنامه ای به شما داده نمیشه؛ همش تخلیه ی افکار اشتباهه که نتیجه ی اولیه ش برای شما آرامشه. احساس خود باوری برای اینکه می تونی لاغر بشی و یه خود باوری در مغز شما شکل بگیره و در باور شما ایجاد بشه. ذهن شما به این خود باوری برسه که بابا می تونم لاغر بشم.
اون وقت می بینی ناخودآگاه یه سری رفتار های شما تغییر می کنه، تا همین جا هم یه سری رفتار های شما هم عوض شده شاید هنوز برات خیلی واضح نیست ولی به وضوح برات خیلی روشن تر میشه. خیلی خوشحالم همراه شما هستم و تشکر می کنم که با اشتیاق، جلسات فوقالعاده دوره ی لاغری با ذهن رو پی گیری می کنید.
این روش فوقالعاده رو به دوستانتون هم معرفی کنید، خیلیا ، خیلیا نیاز دارن که لاغر بشن و زندگی جدیدی رو تجربه کنن. خیلیا دوست دارن ولی خب دوست داشتن شون هیچ وقتی به حقیقت تبدیل نشده و این فرضیه که می تونن از این مسیر حرکت کنن و رؤیای خودشون رو به حقیقت تبدیل کنن و شما می تونید واسطهی خوبی برای تحقق این رؤیا باشید. هر جا که هستید در پناه خداوند متعال شاد باشید و در مسیر متناسب شدن.
امتیاز 3.95 از 248 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام استاد عزیز
من رژیم های سختی میگرفتم حتی الان یادم میاد میگم چطوری تحمل میکردم . مثلاً زمان بچگیم برای خودم اومده بود فکنم تقریبا 10تا13 ساله بودم نمیدونم بازم اما رژیمش یادمه که اومده بودم واسه ی خودم داخل به ورق کاغذ نوشته بودم مثلاً از برنج 5قاشق از کوکو مثلاً 5لقمه و عملیش میکردم وای استاد نمدونین که چقدر سخت بود یعنی سردرد و پرخاشگری و…. یه عالمه چیزهای دیگه رو بهمراه داشت . بعدش که بزرگتر شدم گفتم بزارم شب شام سبک بخورم مثلا بعضی وقتا تخم مرغ آپز یا نون و پنیر و سبزی میخوردم خودم رو محروم میکردم که غذای دیگه رو بخورم که استاد فکنم حالا تقریباً یادم نیست اما فشار میفتاد یعنی حالم بد میشد احساس میکردم که دیگه قرار بیفتم . یک زمان دیگه هم بود شیرینی جات رو حذف کردم استاد یعنی یه حالی بود بقیه داشتن لذت میبردن من داشتم خودم رو کنترل میکردم نخورم .
یک زمان دیگه هم بود همین چند ماه پیش ها که هنوز با سایت شما استاد آشنا نبودم بازم دوباره سعی کردم که کلا غذا کم بخورم اما خیلی اذیت میشدم و ادامه دار نبود یعنی من استاد تمام این رژیم های نوشتم هیچ کدوم با تمام وجودم میگم هیچ کدوم به من احساس خوبی نمیدادن همشون جز رنجش و سختی و درد و غم چیزی به من ندادن یعنی استاد دیگه این رژیم آخری هم که گرفتم دیگه کلا ول کردم گفتم ولش کن من همین شکلی هستم این ژنتیکی چرا باید همش رنج و غصه بخورم یعنی استاد خسته شده بودم هم خودم هم بدنم از بس تو جنگ بودیم باهم دیگه خسته شده بودم گفتم ولش کن اصلا همینه دیگه من نمیتونم لاغر بشم و این ژنتیکیه یا فرم بدنم و یک عالمه باور مخرب دیگه اما باز دوباره استاد چون میدیدم مثلاً فرم اندامی میخوام نیستم ایندفعه ذهنم گفت پیاده روی برو اما برای لذت بود همون چند روزی که هم میرفتم تا اینکه حرف های زنموم که دخترش خوب چاق بود قبلاً نتیجه گرفته بود از عرق زیر سیاه بهم گفت و الآن لاغر و تناسب اندام داره اما خوب استاد این روش که من اصلا اصلا دوست ندارم چون همیشه باید بخوری و خیلی هم تلخ و اصلا بدرد نمیخوره کلا من حالم بد میشه از اونا البته قبلاً به مدتی بود که میخوردم اما بدش ول کردم چون کلا بدمزه و تلخه و بدتر اینکه استاد باید همیشه اونا رو بخوری مثلاً بعد ناهار بعد شام که من بدم میومد. خداروشکر خدا منو هدایت کرد به سایت شما .و کلا رژیم های که گرفتم و تمام رژیم های که میگن تو یه شب لاغر میتونی بشی یا با این قرص لاغر شو هرچند استاد من قرص استفاده نکردم اما همشون علکی و دورغ هستن و چرا اینو میگم؟؟
به این دلیل که من بدون هیچ قرصی چاق شدم؟!
پس میتونم بدون هیچ قرص و رژیم و… لاغر بشم .
سلام و درود فراوان
همیشه تو ذهنم دنبال روشی بودم که هم لاغر بشم و هم محدودم نکنه و هم اینکه مثل خیلی ها لاغر بمونم و به خاطر رژیم ها مشکلی پیدا نکنم، وقتی راه حلی پیدا نکردم تصمیم گرفتم برگردم به قبل و از رژیم جنرال موتور استفاده کنم خیلی سخت بود دو سه روز اول، ولی روز چهارم که اومدم ادامه بدم چون با خانوادم هستم رژیمم بهم خورد ولی از روز بعد ادامه دادم و تا آخر هفته 2 کیلو کم کردم و فک میکنم به خاطر این بود که مطمئن بودم کم میکنم. دیدم فایده نداره سعی کردم همون غذای خانواده ولی به مقدار کم ادامه بدم تا اینکه با سایت شما آشنا شدم و خیلی خوشحالم که به چیزی که توی ذهنم بود خیلی نزدیکه. من دیگه این دفعه راهمو پیدا کردم.
سلام استاد روزتون بخیر
چاقی من مختص خود من هست و من با افکار و رفتار اشتباه بدنم را چاق کردم و من خودم باید به خودم کمک کنم و با اصلاح افکار و باورهای ذهنی و انجام رفتار صحیح به پیش فرض بدنم که متناسب شدن هست دست پیدا کنم.
روش اول.پیاده روی طولانی و سریع که در آن مسافت زیادی را می رفتم و حتی بعد از آمدن آب هم نمی خوردم که وزن کم شود که نتیجه آن پا درد و کمر درد شدید بود که حرکت ساده را هم از من گرفت و در آخر وزن من پنج کیلو کم شد که آن هم برگشت.
روش دوم کم خوردن بود که اصلاً کم نکردم و من را دچار ولع زیادی کرد.
روش سوم آب درمانی با شکلات های ژلاتینی کم قند بود که ده کیلو کم کردم ولی بعد از ترک رژیم وزنم برگشت.
روش چهارم سبک زندگی سالم بود که همهی مواد غذایی را مصرف می کردم درجه یک و زیاد که اقتصاد خانواده من دچار مشکل شد که در آن پانزده کیلو کم کردم ولی بعد از نگرفتن برنامه دوباره وزنم برگشت.
امروز به این نتیجه رسیدم که جسم من توانایی لاغر شدن را دارد و من در مسیر صحیح لاغری با ذهن به تناسب اندام و فکر ایدهآل خواهم رسید والان تصور می کنم که دارای تناسب اندام و فکر ایدهآل هستم.
سلام خدمت همه دوستان و استاد عزیز
من چند وقت پیش بازی نصب کرده بودم و مجبور به بازی کردنش بودم بازی بسکتبال بود و باید توپ هارو گل میکردم من اکثرا با اختلاف 10 امتیاز یا بیشتر بازی و برنده میشم اما همیشه حرص اون چند تا گلی که خورده بودمو میخوردم و هیچ لذتی از بردی که داشتم نداشتم دقیقا در لاغری هم همین بود من بود لاغر میشدم ولی بجای توجه به اون حجمی که لاغر کردم چشمم دنبال اون میزانی بود که نتونستم کم کنم و همیشه حرص اونو خوردم ذهن من جسم من مشتاق لاغریه توانایی لاغری و داره ولی راهشو گم کرده .
بررسی روش های لاغری:
رژیم گرفتن :محرومیت از نعمت های خدا و تحت فشار دادن جسم و ذهن برای نخوردن موجب پرخاشگری ها و حرص و ولع میشه که به زور سعی در سرکوب کردن اون داریم و زمانی که رژیم و قطع کنیم تموم اون محروم کردن های که به ذهن تحمیل کردیم رها میشه و دوباره جسم شروع به چاقی میکنه .
ورزش کردن :یه کار سخت که ترکیبش با رژیم واقعا زجر اوره من برا چاقی زجری نکشیدم پس با عذاب نمیتونم لاغر بشم .
خوردن قرص و دمنوش:لاغری احساس بود داره سلامتی داره خوردن قرص و دمنوش لاغری به همراه داره ولی سلامتی و ازت میگیره پس راه درستی نیست
عمل های لاغری : خیلی هارو ددیم تو اکسپلورر که عمل کردن بعد یه مدت لاغر نشدن و موقع که غذا میدیدن زجر میکشیدن از این که چرا نمیتونم بخورم یا عمل های که با بازگشت به هم راه بوده یا مشکلاتی ایجاد کرده .
بهترین روش صحیح ترین روش برای لاغری روشی امن آسان بدون ایجاد بیماری های دیگه با یه عالمه حس خوب لذت به همراه داشته باشه و همه این ها زمانی اتفاق می افته که زهن ما باور و آمادگی لاغری و بر اساس تمرین های که انجام داده ایجاد بشه این موقع است که به راحتی لاغری ایجاد میشه.
رفتار من با یک انسان متناسب:
شوهر من هر چیزی و نمیخوره ولی من هر چی باشه بعضی وقتا غذا دخترم که اضافه مونده رو هم من میخوردم .
شوهر من اگه خوراکی بهش نرسه براش مهم نیست ولی من حس میکنم یه چیز بزرگ و از دست دادم عصبی میشم .
شوهر من باورش اینه من چیزی به نام اشتها ندارم ولی من برای هر چیزی میل یا اشتها دارم .
من تفاوت رفتاری و باوری زیادی با شوهرم یا یک فرد لاغر دارم که به لطف استاد عزیز من نیز جسمم و بار هایم رو از چاقی به لاغری تبدیل خواهم کرد و وزن من 70 کیلو خواهد شد
به نام الله هدایتگرم…
من سه بار حدودا این فایل مفید رو گوش دادم.
هر بار یک جمله اش در ذهنم جرقه ای میزد…
استاد…
من با توجه به این سه جلسه ای ک گوش دادم ب این نتیجه رسبدم تا الان که…
ب نظرم من باید جای اهرم رنج و لذت رو در ذهنم جابجا کنم و در ادامه راه به قوی کردن عضلان مغز و ذهنم در این راستا با توجه ب اموزه های فایل ها هر روز و مستمر اقدام کنم…
یعنی چی…
یعنی اگه من از خوراکی های خوشمزه لذت میبرم بیام و جاشو با اندام دلخواه و سلامتی مدنظرم تو ذهنم عوض کنم و از اون لذت ببرم…
یک فرد متناسب الگوی ذهنیش نیاز بدنش ب غذا هس و هر وقت واااااااقعا نیاز داشته باشه ب طور غریزی غذا میخوره ولی یک فردی با اضافه وزن و چاقی الگوی ذهنیش اینه ک از خوردن برای حال خوبتر و لذت بیشتر و کیف و حال استفاده میکنه…
نظر من اینه….
و اما روش های لاغری ک تا حالا استفاده کردم…
یکی مداومت روی خوردن چای سبز بود ک لاغر شدم ولی کم خونی شدید گرفتم😁 و بعد متوجه شدم ک چای سبز برا کم خونی بده…
یکی حذف مطلق شکر و شیرنی جات بود ک بسیار پف بدن من رو خوابوند و راضی بودم ولی شکست خورد بعده سه چهار ماه….
یک بارم رژیم کلا کربوهیدرات بود با ورزش شدید ک اونم در طی ۴ ماه ۱۶ کیلو کم کردم و عاااالی شدم ولی پایدار نبود.
فعلا همین🙏
به نام خدا
خداوند را شاکرم من را در مسیر لاغری با ذهن قرار داد تا با یادگیری آن به سمت متناسب شدن دائم گام بردارم.
دقیقا درسته ما از هر مسیری چاق شدیم برای لاغری و تناسب باید از همون مسیر برگردیم.
این ۸ سال نه به اندازه همه ولی همون چند بار استفاده از رژیم و کالری شمار واقعا اذیت کننده بود. علاوه بر گرسنگی اعصابم هم بهم می ریخت. منتظر بودم تا زودتر از اون شرایط خارج بشم. یادمه استفاده چند روزه از دارو باعث شد زیر چشمام گود بشه و همه گفتن صورتت خراب شده. منم از ترس اینکه پوست صورتم خراب نشه، سریع قطعش کردم.
چقد اون روزا دوست داشتم لاغر بشم بدون هیچ درد سری. شتید همون روزا خدا صدای منو شنید. من برای رسیدن به مقصد، همیشه به هدف میچسبم. باید به هدفم برسم. امسال که برای ایام عید مسافرترفتیم به فکر افتادم که لاغر بشم. چون چند وقت پیش داخل سایت بودم، تصمیم گرفتم جدی تر مطالب رو دنبال کنم و به اندام متناسب دست پیدا کنم. نه اینکه چند کیلو کم کنم و برم و دوباره بیام.
میدونم ذهن خیلی قدرتمنده. لاغری با ذهن هم خیلی آسونه. آسون تر از همه چی. هیچ سختی نداره. کافیه باور داشته باشی که موفق میشی. کافیه مسیولیت چاقبت رو گردن بگیری. من خیلی جاها اشتباه رفتار کردم. هر کسی هر چیزی می گفت باور میکردم. به تمام غذاها برچسب زدم. هر رژیمی اونا گرفتن، منم گرفتم. هر ورزشی اونا انجام دادن منم انجام دادم. اون زمان اضافه وزن زیادی نداشتم. ولی اونقدر اطرافیانم در حال رژیم و ورزش بودن که منم وسوسه شدم.
زمانی هم که متناسب بودم چون یه عده تپلی دوست داشتن، به من می گفتن خیلی لاغری چاق شو. یکم تو پور شو. الان به حرف هیچ کسب گوش نمیدم. الانم میگن خوبه. بسه نمی خواد اندازه شدی. ولی من می خوام از این هم متناسب تر بشم. می خوام اونقدر تکرار کنم تا فرمول های اشتباه کم رنگ بشن. می خوام افکار درست رو جایگزین کنم. می خوام رفتارهای درست رو تکرار کنم و نتیجه از این بهتر هم بشه. الان و در حال حاظر من هیچ حرص و ولعی ندارم. هیچ وقت گرسنگی هم نکشیدم.
من قبلن هم زیاد خور نبودم. جز زمانی که میخواستم چاق بشم، اون زمان خیلی میخوردم. این چند سال من اندازه نیاز بدنم خوردم. هر وقت ضعف داشتم خوردم و قبل درد درد شکمی دست از غذا کشیدم……
داشتن الگوی درست توی زندگی خیلی مهمه. شما الان الگوی من هستین. چون موفق بودین. چون اینجا سراسر حس مثبت داره. نه در زمینه لاغری بلکه در تمام زمینه ها کمکت می کنه. انتظارم از همه چی تغییر کرده. من حتی برای حساسیتم هم از همین روش استفاده می کنم.
جناب استاد عطار روشن چند روزه حس می کنم شبیه قبل نیستم. مثل قبل شور و اشتیاق ندارم. مدام فکر می کنم نکنه چاق بشم. یا اینکه فکر می کنم نکنه دیگر وزن کم نکنم….. یا اینکه میگم زیاد میخوری، باز میگم نه شبیه قبل میخوری. یه جورایی انگار سر در گم شدم. علت رفتارهام رو نمیدونم. یکم نا امیدی میاد سراغم. .سعی می کنم مثبت بنویسم یا مطالب سایت رو بخونم تا حالم بهتر بشه. ولی باز در طول روز این افکار سراغم میاد
نمیدونم چرا اینشکلی شدم. کاش راهنمایی کنید. ممنونم
با سلام خدمت استاد گرامی
ما با قدرت ذهن میتونیم روی تناسبمون کار کنیم روی کسب و کار روی انرژی درونمون روی روابطمون با ذهنمون میتونیم خودمون رو از یه آدم افسرده ای که هی غر میزنی پول نیست کار نیست من همینم که هستم دیگه روزگار اینطور خواسته نمیشه کاریش کرد تمام حرف های که همین الآنم از خیلیا میشنویم میتونیم با ذهن درستش کنیم یه زندگی آروم پر درآمد و با آرامش چون با قدرت ذهن هیچی نشد نداره فقط باید الفبای قدرت ذهن رو یاد بگیرم باید یاد بگیریم که چطور فرمول ها رو جایگزین کنیم تو هر معقوله آیی که میخایم حالا لاغریه درآمده آرامشه .روابطه تو هر چیزی که فکر میکنیم اختلال ایجاد کرده تو زندگیمون میشه درستش کرد با ذهن.
شاد باشید و در مسیر متناسب شدن
فرمولی ک تو ذهن من بود این بود ک موقع پری میل ب شیرینی و کاکائو دارم. اینقدر به این فرمول و باور قدرت دادم ک بعد از یه مدت شد ۷ روز بعد از چند ماه تبدیل شد به ۳ روز قبل و ۷ روز خلاصه داشت گسترش پیدا میکرد یه مدته دارم رو خودم کار میکنم از ده روز تبدیل شد به یک روز یعنی فقط یک وعده شیرینی و کاکائو میخواستم
یه فرمول ذهنی دیگه. مولتی ویتامین و قرص ریزش مو بود ک وقتی میخوردم همش ب خودم میگفتم اشتهام باز میشه تا چند روز پیش ک خوردم داشتم پرخوری میکردم ک ب خودم گفتم مال اون قرصه هست. بعد ب خودم گفتم بعد 2۴ساعت دیگه چ قرصی. هرچی بوده جذب شده و تموم شده پرخوری خودت رو گردن قرص بدبخت ننداز
من با روش های مختلفی چندباری کم کردم ک بهترین حالتش ک دوستش داشتم کالری شماری بود ک ۲۶ کیلو باهاش کم کردم و باهاش راحت بودم چون غذام با بقیه فرق خاصی نمیکرد. ولی درگیر کالری و پروتئین و فشار روانی و اینا شدم دیگه نمیکشیدم ادامه بدم ۹ ماه با این روش رفتم جلو.
و بدترینش قرص لاغری بود ک مثل روانی ها شده بودم عصبی پرخاشگر بچه هامو کتک میزدم خواب نداشتم ک 2 کیلو باهاش کم کردم و ۷ کیلو برگشت
۲۵ روز بیشتر استفاده نکردم چون داشتم روانی میشدم
سلام من همیشه فکر میکردم اولا ایراد از رژیمهایی که میگیرمه چون نرم افزارها اصلا نیاز من رو درست تشخیص نمیدن وکارشناسها یا پزشکان متخصص هم فقط سرسرکی به حرفهام گوش میدن برای همین رژیم خوب ومنطقی برام نمیدن وثانیا من خیلی شکمو وسست اراده ام تا چشمم به چیزهای خوشمزه میافته دیگه از خود بی خود میشم وحملهههههه!!!ولی الان فهمیدم بابا من بدبخت گناهکار نبودم 🥲بلکه طرز فکرم مشکل داشته به قول شاعر جور دیگر باید دید!!وحالا که دقت میکنم میبینم بعضی مواد غذایی رو اصلا به عنوان دشمن حساب میکردم ولی نه اینکه نخورم😜نه ،میخوردم فردا هم یک کیلو وزنم اضافه میشد طفلیا مقصر نبودن من قضاوت اشتباهشون کردم میدیدم منم میخورم دخترم هم میخوره ،ولی من چاق میشم اون تازه لاغرم میشه🤔ولی اینم دقت کردم فهمیدم من با ترس واضطراب میخوردم واون لذت میبرد 😍خلاصه نتایجش هم همونی میشد که گفتم
از اینکه چه روشهایی رو استفاده کردم که دیگه نگم از همه چیز، طب سوزنی رژیمهای پاک سازی،مدیترانه ای ،قرص و دمندشهای لاغری وچسب لاغری ومگنتهای لاغری ورژیمهای فستینگ و سفره خانواده و… همه استفاده کردم اینجور نبود که کم نشم ،کم میش ولی نهایتا ۵ ماه بعد سر خونه اول بودم اونم کاشکی بودم ۱۰ کیلو بیشتر تا دیگه بعد ۲۵ سال درگیری با این روشها رسیدم به ۹۸ کیلو ،روز به روزم غمگین تر وگوشه گیر تر میشدم از تمسخر وطعنه های دیگران که نگم…انواع درد ومرض هم که دیگه بهم اضافه شد وهر روز داروهای مصرفیم بیشتر شد🥵
سلام
با دیدن این فایل آموزشی فهمیدم که هرکاری که ما انجام میدهیم ریشه در یکی از باورهایمان دارد. این باور کمکم به رفتار تبدیل میشود و تکرار رفتارما عادت هایما را میسازد. چیزی که من بهش میگفتم اشتها یا میل به غذا در واقع نتیجه فرمول های ذهنی من است. وقتی که این باورها رو پیدا میکنم و یکی یکی با دلایل محکم رد میکنم، این فرمول ها کمکم عوض میشه و در نتیجه نوع نگرش من به غذا و اون حرص و ولعی که برای خوردن دارم یا اون چیزی که بهش میگم اشتها، به مرور زمان از بین میره.
امروز به رفتار آدم های متناسب اطرافم به خوبی دقت کردم:
۱. فقط وقتی گرسنه هستن میخورن. یعنی حتی اگه خوشمزه ترین غذا هم باشه و اونا خیلی به اون غذا علاقهمند باشن، باز هم بیشتر از حد نیازشون نمیخورن.
۲. فکر نمیکنن که حتما باید سه وعده غذای کامل رو بخورن. بعضی از روز ها با دو وعده هم سیر میشوند.
۳. تمام مدت به فکر خوردن نیستند. موقع استرس و مشغله کاری به جای غذا خوردن، برنامه ریزی میکنند تا به کارهاشون برسند و اینطوری ذهنشون آروم میشه.
۴. همیشه برای صبحانه چای شیرین نمیخورن یا لزوما موقع عصرانه چای رو با نبات یا شیرینی نمیخورند. وقتی میلشون نیست چای تلخ میخورند.
۵. هنگام دورهمی های دوستانه، از همه تنقلات نمیخورند و حرص و ولعی نسبت به اینکه زیاد بخورند ندارند.
۶. از نون و برنج ترسی ندارند و غذای خاصی رو باعث چاق شدن خودشون نمیدونند. حتی اگه شب باشه ولی گشنه باشند و دلشون برنج بخواد، میخورند. ولی مقدارش خیلی با مقدار غذای افراد چاق فرق میکنه. اونا شاید با ۷ یا ۸ قاشق سیر بشوند ولی یک فرد چاق برای سیر شدن ۲۰ یا ۲۵ قاشق میخوره.
۷. خیلی زودتر نسبت به افراد چاق سیر میشوند و اجباری به تمام کردن غذای خود ندارند. حتی اگر اضافه بیاد و مجبور بشن اون رو دور بریزند.
روش های لاغری که تا بهحال استفاده کرده ام:
من چندبار شروع به رژیم یا کالری شماری کردم ولی حتی یک هفته هم نتونستم ادامه بدم چون خیلی برای من سخت بود. ولی با روش مداوم به مدت ۳ سال تونسته بودم روی وزن ۷۰ بمونم و اندام خوبی داشته باشم. ولی به دلیل درس و کلاس کنکور ورزش رو رها کردم و طی سه سال به وزن ۱۰۰ کیلو رسیدم. به نظرم این روش هیچ تاثیری بر روی فرمول های ذهنی من نداشت چون بعضی وقت ها از ورزش خسته میشدم و به زور ادامه میدادم و اگر قرار بود موثر باشه، بعد از ۳ سال نباید اینقدر افزایش وزن میداشتم.
با روش لاغری با ذهن (دوره های رایگان) سال ۴۰۱ طی ۵ ماه به وزن ۸۰ رسیدم ولی چون نتونسته بودم تمام باورهای غلط رو حذف کنم طی سه ما تابستان دوباره به ۹۰ کیلو رسیدم و الان فکر کنم در همین وزن باشم. این یه موفقیت بزرگ برای منه که دیگه به وزن ۱۰۰ نرسیدم و توی این دو سالی که آموزش ها رو رها کرده بودم ، وزنم ثابت بود. به نظرم این روش تا حدودی بر روی بخشی از فرمول های ذهنی من تاثیر گذاشته. چون من طی ۲ سال افزایش وزن نداشتم و کار خاصی هم برای ثابت نگه داشتنش نکردم.
با سلام یه همکار دارم خیلی متناسب هست و کم غذا میخوره یه بار ازش پرسیدم گرسنه نمیشی گفت چرا ولی خیلی محلش نمیدم معده ام دیگه صدا نمیده اروم میشه الان میفهمم که چطوری متناسب مونده و عادت کرده لقمه های کوچک برمیداره اروم غذا میخوره و میگه من خیلی وقتا شاید دو وعده غذا فقط بخورم ولی من اصلا صبر ندارم و با اولین الارم ذهن شروع میکنم به خوردن و تند و تند غذا میخوردم انواع و اقسام رژیم ها رو امتحان کردم کتوژنیک کالری شماری چند بار اخرین وزنی که کم کردم ۱۲کیلو بود ولی دوباره بعد از چند ماه وزنم برمیگشت و چند کیلو بیشتر هم میشدم الان کنترل روی ذهنم دارم وقتی میدونم سیرم غذا نمیخورم برای چی وقتی سیرم غذا بخورم من خیلی دیدم افراد متناسب همه ی غذایی که توی بشقاب شون هست رو نمیخورن و لی افراد چاق کل شو میخورن و دوباره میکشن ذهن باید تربیت بشه راههای درست را باید اموزش ببینه تا به نتایج عالی در همه زمینه ها برسه الان متوجه شدم که چرا روشهای قبلی ماندگار نبود چونکه اشتباه بود انتخاب یک راه صحیح ماندگاری دارد پس راه صحیح میرسه به نتیجه صحیح خیلی ممنون از شما پر از نور باشید
به نام خدای مهربان
تفاوت ادم های چاق و متناسب این است که افراد چاق به ان چیزی که دارد میل میکند فکر میکند و در ذهن خود میگوید نکنه چاق بشم… ان باور به ناخودگاه می رود ودر حال اجرا قرار میگیرد و بعد از چندهفته اضافه وزن بیشتری برای انها رخ میدهم ولی افراد لاغر بدون اینکه تفکرکنن میخورند و علایمی در خود مشاهده نمیکنندوبه اون باور که افراد چاق رسیدن فکر نمیکنند .من خودم روش های اعم از ورزش را امتحان کردم ولی اضافه وزن دوباره دارم
سلام خدمت استاد عزیز و همه ی همراهان
تفاوت نگرش افراد چاق و فراد متناسب
افراد متناسب خوردن غذا وایشون تو الویت نیست و همش بهش فکر نمیکنن درصورتیکه افراد چاق همش فکر میکنن چی بخورن
افراد متناسب ترسی از خوردن و چاقی ندارن
ولی چاق ها هر خوردن میترسن و این باور رو هر روز بزرگ تر میکنن
افراد متناسب آرام آرام غذا میخورن
عجله ای در خوردن ندارن و مسابقه نمیدن
من گاهی خیلی تند تند میخورم و این رفتار رو اصلا دوست ندارم
افراد متناسب با خوردن یک شیرینی یا یک تکه کوجک شکلات نیازشون تامین میشه درصوتیکه افراد چاق باید چند تا شیرینی و شکلات بخورن
من خیلی به شکلات و شیرینی علاقه دارم ولی جدیدا یه سری تحقیقات دارم میکنم درباره ی ضرر ۶ای شکر و خامه روی سلامتی و پوست و …
دلم میخواد باورم رو تغییر بدم
فرمول های ذهنیم رو عوض کنم
اولا اگر من یه تیکه شکلات یا یه شیرینی که دلم میخواد رو بخورم چاق نمیشم ولی اگر هی ادامه بدم شاید…
میخوام این فرمول رو توذهنم بسازم که شیرینی و شکر و شکلات آسیب زا هستند و به این باور برسم که خوردن شکر و شیرینی های مختلف لذت آنچنانی هم نداره
من خیلیییی کیف میکنم کسایی رو میبینم که شیرینی خامه ای خامه هاش رو جدا میکنن .
من افرادی رو میشناسم که با دیدن شکلات روی شیرینی و کیک دیگ اونو نمیخورن و میگن از شکلات بدشون میاد
مثلا داداشم هر چیزی که شکلاتی باشه رو اصلا نمیخوره
واقعا این منم ک این ذهن من هست که به شکلات و شیرینی قدرت میده در صورتیکه اونا اونقدر هم لذت بخش نیستن
لذت تناسب اندام و خوش تیپ بودن هزاران برابر بیشتر از خوردن یه شیرینی بیشتر یا یه شکلات اضافه ست
به نام خدا
من از وقتی یادمه اضافه وزن داشتم که همیشه فکر میکردم عواملی باعث چاقی من هستن ولی الان به این درک رسیدم که نه اونا عامل چاقی من نبودن فقط و فقط افکار غلط که در ذهن من توسط دیگران ثبت شده باعث چاقی من شده .
من روش های مختلفی رو انجام دادن که لاغر شوم شاید نتیجه گرفتم ولی این نتیجه خیلی مدت کوتاهی بوده و دوباره به وزن قبلی برگشتم من از رژیم استفاده کردم از دمنوش استفاده کردم باشگاه رفتم دستگاه دراز نشست خریدم ولی هیچ کدام منو لاغر نکرد الان به این نتیجه رسیدم خیلی ها که تناسب اندام دارن اصلا از این روش ها استفاده نمیکنن ولی لاغرن چرا باید اینگونه باشه چون اون ها افکار چاق کننده ندارن پس ماهم میتوانیم این افکار رو نداشته باشیم.پس میتوانیم لاغر باشیم از این راه که افکار خود را تغییر دهیم .لاغری حق ماست و باید به آن برسیم تشکر میکنم از استاد که مرا در این مسیر همراهی میکنن 🙏
سلام به شما استاد عزیز
من واقعا به درک که خودم عامل چاقی خودم هستم رسیده بودم و دنبال راهی میگشتم که واضح به من نشون بده که چگونه باید خودمو اصلاح کنم راهی که لذت بخش باشه چون همه راه هایی که قبلا میرفتم دردناک ترین روشها بودن و با دیدن اینکه هیچ نتیجه پایداری وجود نداره آدم از خودش خیلی بدش میومد
امیدوارم که از این راه لذت بخش به همون چیزی دوست دارم با عشق برسم
باسلام خدمت دوستان هم مسیر و فرشته ی مهربون استاد رضا عطار روشن
سلامی به روشنایی و درستی روش لاغری با ذهن
من با تمام وجودم به این درک و باور رسیدم که با افکار و باورهای غلطم چاق شدم.چون برای چاق شدن نه برنامه ای داشتم نه ورزشی انجام دادم و نه در کل کار خاصی کردم تنها کاری که انجام شده از طرف افکار و باورها و فرمولهای چاقی من بوده که در طی سالها برای مغزم به عنوان دستور کار ثبت شده.حالا من که بالطف خدا و استاد عطارروشن به این امر مهم پی بردم با تمام قدرتی که دارم فرمول های چاقی مغزم رو با فرمول های لاغری عوض میکنم هرچند که زمانبر باشد چون لاغری و تناسب اندام حق من است و من را خداوند متناسب و لاغر افریده است پس از همان مسیری که ناآگاهانه به سمت چاقی رفته ام اینبار با لطف خدا و حرفها و کمک هاب استاد عطارروشن آگاهانه برخواهم گشت و بزودی زود به تناسب اندام و وزن و سایز دلخواهم میرسم.
آرزوی موفقیت برای همه💖🌺
باسلام خدمت دوستان عزیزم و فرشته مهربون من جناب استاد رضاعطار روشن
من چندروزی هست که با لطف خدا با این سایت و استاد عزیز اشنا شدم که دری بسوی دنیای جدید به روم باز شده .
من ازبچگی چاق بودم وهمیشه دلایل زیادی برای چاقیم داشتم.ولی حالا فهمیدم که خودم با افکار نابجام باعث چاقیم شدم واز الان متعهد شدم که خودم رو به بهترین ورژن خودم با روش لاغری با قدرت ذهن تبدیل کنم واز هیچ تلاشی سربازنمیزنم و تمام حرفها و تمرینهای استاد رو باجان و دل می پذیرم و انجام میدم
منم مثل بقیه ی دوستان راههای زیادی برای لاغری امتحان کردم ولی نتیجه مقطعی داشتن و وزنم بیشتر از قبل برگشت داشته
ولی الان که بالطف خدا و استاد مهربان راه و روش درست رو پبدا کردم برای رسیدن به تناسب و سایز و وزن دلخواهم تلاش خواهم کرد. تناسب اندام حق طبیعی من است.
اول از همه خواستم این جمله ی استاد رو تکرار کنم که گفتند:
نتیجه نسبی و غیرپایداری که همه ما با استفاده از روش های لاغر شدن مختلف کسب کرده ایم نشان از:
تمایل و علاقه جسم ما برای برطرف کردن اضافه وزن دارد.
نشان از اشتیاق و علاقه ما برای لاغر شدن است.
به دست نیاوردن نتیجه عالی و ماندگار به دلیل اشتباه بودن آن مسیر است.
و بعد برداشت خودم از گام سوم از دوازده گام :هدف از این قسمت این است که بدانیم به جز تغییر فرمولهای ذهنی و لاغری از طریق اصلاح باورها،هیچ روش دیگری قادر نیست ما را به صورت دایمی لاغر کند. منظور کاهش وزن موقتی نیست بلکه لاغری دایمی.باید مطمئن باشید روش های دیگر اثر نمیگذارد شما نمیتوانید لاغری با ذهن را همراه با روش لاغری با رژیم داشته باشید حتی عمل جراحی هم ذهن شما را تغییر نمیدهند 👏🏻👏🏻👏🏻
در پایان استاد گفتن:توی دورهی لاغری با ذهنقرار نیست برنامه غذایی به ما داده شود …آب پاکی رو ریخت روی دستمون 😁
یکسری فرمول هایی در مغز ما وجود دارد و این فرمول ها باعث رفتارهای ناخودآگاه در ما میشود آدمای چاق فرمول های چاقی دارن در مغزشان و آدما لاغر فرمول لاغری. دارن در مغزشان
من از خوردن میترسم این و بخورم چاق میشم اون بخورم چاق میشم اما دخترخاله خیلی راحت هر غذایی و که بخواد میخوره
من وقتی یه ذره جا دارم یا سیرم سر دسر مورد علاقم ولع پیدا میکنم و میترسم که کسی بخورتش برای همین میخورمش در حالی که برای مامانم مهم نیست اصلا وقتی سیر. و به غذا اهمیتی نمیده
من از اینکه کسی غذام و بخوره بدم میاد و باعث میشه که هول بزنم تا غذام و زودتر تموم کنم
در حالی که مامانم همیشه بقیه غذاش و میده به بقیه
فستینگ و انجام دادم یکماه انجام دادم ۳ کیلو هم کم کردم باعث شد از غذا بترسم
پیاده روی. و دویدن ۱۰ کیلو کم کردم اما زمانی که ولش کردم بعد از دو سه ماه وزنم شروع کرد به برگشتن
بنام خالق ذهن
چقدر این فایل برای بنده زیبا وتأثیر گذار بود
امیدوارم که درست متوجه شده باشم
که در ذهن فرمول برای خوردن ومقدار خوردن داریم که اگر از ان فرمولها استفاده وپیروی کنیم به تناسب اندام ماندگار میرسیم وگرنه یا عصبی میشیم یا موندگاری نداره وخلاصه عوارض داره
بنده شاید چهار مرتبه از رژیم کالری شماری زیر نظرچهار پزشک متفاوت پیروی کردم که طبیعتا میدونیم حتما باید همراه ورزش وپیاده روی و…باشه که تقریبا در هر چهار مورد ۱۳ یا ۱۴ کیلو کم کردم ولی اصلا برگشت وزنم انقدر نرم خرامان بود که متوجه نمیشدم
زمان دیگر شش ماه رژیم کتوژنیک گرفتم وخدودا ۲۲کیلو وزن کم کردم تا دوسال هم رعایت کردم وموندگار بود ولی درطی یک مسافرت ۱۵روزه ۱۰ کیلوی ان برگشت وبه مرور زمان هم بقیه اش با مقداری بیشتر برگشت
از روش کاشت نخ (امبدینگ)استفاده کردم ودرد سوزن را برای کاشت نخ طی سه دوره تحمل کردم اما هیچ کم نکردم ودر عین حال هم بهم رژیم ماست نخور برنج نخور …..میداد
طب سوزنی همراه با ماساژهای لاغری درد آور راهم تجربه کرده ام وانهم همراه بارژیم کالری شماری که فقط ۷ کیلو کاهش وزن داشتم که نمیدونم به ماه خورد که برگشت یا نه
از روش تنفس در اب هم استفاده کردم که این گروه هم همراه با سواد خوردن میباشد استفاده کردم که فقط سه کیلو کم مردم البته دخترم با این مدل به وزن ایده آل رسید که همه عمر باید از ان پیروی کنه
حالا فعلا تنها امید بنده روش لاغری باذهن هست ودر این مورد توجیح شده هستم
ممنون که به ما فرصت نوشتن میدید
من با روش کتوژنیک و پیاده روی در مدت دو ماه ده کیلو وزنم را کم کردم به سختی و با زجر و حدود دو سه ماهی بزور نگهش داشتم ولی تا ول کردم وزنم برگشت و بیشتر از قبل شد
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام خدمت شما و همه عزیزان.
تمرین۱,فرمول های ذهنی همان مجموعه افکار و نگرش هایی هستند که عادت ها و شخصیت ما و جسم ما را شکل داده اند.فرمولهای ذهنی در افراد چاق میشه مجموعه افکار و رفتارهایی که او را چاق کرده است مثل ترس مواد غذایی و پرخوری فرمولهای ذهنی افراد لاغر مجموعه رفتارها و افکارهایی هست که او را لاغر کرده است مثل لذت بردن از خوردن مواد غذایی یا سرموقع و در مواقع نیاز غذا خوردن.
من متوجه شدم ناصر هیچگاه از خوردن مواد غذایی ترس ندارد و همیشه با لذت میخورد و زمانی که میل نداشته باشد به راحتی دست از غذا میکشد.
دختر خاله ام همیشه قطعات میوه را کوچک میکند و میخورد اما من یک قاچ طالبی گنده را میزنم چنگال و میخورم انگار تو خوردن صبر ندارم عجله دارم تند تند بخورم در حالی که اون مال منه چه با لذت و ارامش بخورم چه تند تند و با حرص و ولع بخورم.
نکته اضافه کنم البته جدیدا بعد از گذروندن یک دوره از دوازده قدم متوجه شدم آب را قلوپ قلوپ میخورم نه یکدفعه هر نوع نوشیدنی را اینطوری میخورم. متوجه شدم وقتی واقعا میل ندارم بدون رو دروایسی فرقی ندارد خانه کی باشد دوست یا غربیه به راحتی میگویم واقعا میل ندارم و نمیخورم لطفا چیزی نیاورید. همچنین متوجه شدم وقتی صبحانه میخورم دیگر تا موقع ناهار ریزه خواری ندارم و ناهارم همیشه دو سه ساعت دیرتر از وقت عادی میخورم. اینها تغییرهایی بود که بصورت ناخوداگاه در من شکل گرفته.
۲,روش های لاغری:رژیم کیتو، دکتر تغذیه و دارو، خواهرم عمل معده، زنداییم خطرناکترین عمل ممکن عمل برداشتن جذب روده را انجام داد.
مدت زمان رژیم کیتو تقربیا شش ماه بود خداییش در این مدت خوب نتیجه گرفتم اما به محض رهایی من ثانیه به ثانیه چاق میشدم پس ثبات خاصی نداشت نهایتا یک هفته ده کیلو هم کم کردم ولی روی فرمول های ذهنی تاثیری نداشت فقط منع کردن و فشار فیزیکی بیشتر بود.
دوم دکتر تغذیه هم به روش قبلی منع کردن ثبات نداشتن هزینه سنگین.
عمل خواهرم نهایتا چندماه الان داره بازم رژیم و ورزش میکنه و منم با خودم عهد کردم تا وقتی نتیجه مطلوب را نگرفتم این دوره را بهش معرفی نکنم چون گوش نمیده و باز هم فرمولهای ذهنی تغییر نکرد بازیگر محبوب کشورمون نعمیه نظام دوست هم تحت عمل جراحی قرار گرفت ولی باز هم همانطور چاق هست.
زندایی خودم چندین سال با این روش لاغر شده اما عوارضی که عمل برداشتن جذب روده برای اون داشت از جمله بالا رفتن دائمی قند،بزرگ شدن کبد،از حال رفتن های دائم، در کل از بین بردن سلامتی خودش و به تازگی متوجه شدم بازوهاش دوباره چاق شدن و فقط بقول شما صورت مسئله را پاک کرد حل نکرد.
بهترین روش لاغری لاغر شدن به روش ذهنی است.
خدایا شکرت
قدم سوم- مرحله اول ( فرمول های ذهنی )
سلام
ذهن یک دستگاه فوق پیشرفته ست . دستگاهی که قدرتش و ظرفیتش هنوز در دنیای علم ناشناخته ست . کسی تا الان آخر ظرفیت ذهنش رو تجربه نکرده . اما چیزی که روشنه و بارها تجربه ش کردیم ، به ذهن هرباور را بدهی ، شروع به تکرار میکنه و اون تکرار یک حسی در تو به وجود میاره و اون حس باعث میشه یکسری رفتار و واکنش بدهی . ذهن این قدرت را داره که باوری را درونی کنی ، در دنیای واقعیت بهت نشون بده . اون هیچ اهمیتی نمیده که تو نسبت به اون نتیجه چه حس و واکنشی داری ! اون همون برنامه ای که درونی شده را برات خلق میکنه . این یک بخش از از یک گنجایش بینهایتشه . به شدت ظریفه و به شدت باهوشه وجالبتر ، وقتی بهش باور احمق هم تزریق کنی ، همون رو در دنیای بیرون خلق میکنه . با این همه اهمیتی که ذهن داره ، جالبه که هیچ کشوری طرز استفاده از ذهن را به بشر یاد ندادند . چون اگر کنترل ذهنت رو در دست بگیری هیچ قدرتی و هیچ احدی برتو نمی تونه حکمرانی کنه .چون تو ابزار قدرتمندی داری و اینقدر علم درونیمون پایینه که بعضی ها همان صدای درون را که از افکار میاد ، نمیتونن از خودشان تمایز کنند . این بیگانگی ما رو به کجا ها برده ! انقدر درونی شده که اکثرا به تقدیر خو گرفته ایم . به نظرم تا قدرت ذهنمون و کنترل ذهنمون رو در دست نگیریم ، همیشه قربانی شرایط خواهیم بود .
چاقی هم یکی از این فورمول هاست . جامعه باید نیاز ایجاد کند که تو کافی نیستی ! تو لایق نیستی ! ما یاد میگیریم ، از محیط ، از پدر ومادر و نسل به نسل این را میدهیم و دلیلش را هم نمبدانیم چون آگاهی از خودمون نداریم ، چون ذهن ما هم بخشی از ماست و لی همه ی مانیست ! و فردی که کافی نیست دنبال چیزی از بیرون میگرده که بتواند برطرف کند . گرچه فقدان واقعی در درون ماست و ما چون آگاهی نداریم ، خودمون رو مقدر کردیم که خواست خدا بوده و این آسونترین کار است . چون ذهن همیشه برنده میشود .
الان صنعت رژیم را میبینیم ، چند بار پول دادم ؟ چندبار وسیله خریدم ؟ چندبار به هدف لاغر شدن باشگاه ثبت نام کردم ؟ چون دنبال راه حلی در بیرون بودم و ذهن من که در کودکی دریافت کننده ست اطلاعاتی را گرفته و عین کد ذخیره کرده. او همیشه چیزهایی رو به تو نشون میده که مهری بشه به تایید باورت و هرچیزی را بدهی ، بزرگترش را برمیگرداند . او هوشمند است . چرا میگویند شکرگزاری کنید ؟ مگر خداوند نیازمند شنیدن تعریف و تمجید از ماست ؟ به نظر من نماز دوپیام دارد ، توجه به درون : چون تو با خودت صحبت میکنی نسبت به چیزی که در دنیای مادی نمی بینیش ولی چون باور داری ، انجام میدی و یک کار درونی است و عمق آگاهی ازدرون ما به همه چی وصل است و دوم ذهنت متوجه فراوانی است . اینکه ما با چه نیتی انجام میدهیم و اینکه چه مفهمومی دارد برای ما ، مطلب دیگر است که اگر نیت غیر از این باشد ، چه بسا فرد انجام دهد وخیلی ها ترس از غضب انجام دهند و توجهشان به ترس و غضب خداوند باشند . در کل ما مسئول خلق زندگیمان هستیم .
ذهن من در کودکی شروع به دریافت باورهای چاق کننده گرفت و بچه ها لوح سفید ی دارند و ذهن قدرتی ندارد که زندگی کودک را در دستانش بگیرد و زبان کودکان زمان حال و زندگی در هم اکنون و پذیرفتن همه چیز که وجود دارد ، است . وقتی بخواهد گریه کند ، میکند . بخواهد بخندد ، میخندد . او در همین جاست و الان زندگی میکند . ولی ذهن رفته رفته رشد میکند . ما چرخه ی تکرارش را لمس کردیم و دیدیم و بعضی ها فکر میکنند خودشان هستند که با خودشان حرف میزنند ولی اینطور نیست ! همین جمله یعنی اگاهی! مثلا شده نسبت به نتیجه ای مادرت یک واکنشی نشان دهد ، تو آن را دیدی و دقیقا با همان لحن که دیدی در شرایط مشابه همان لحن و همان برخورد در ذهنت تکرار شود ، چه خوشت بیاید یا نیاید و همه ش میگویی به افکارم کنترل ندارم و میشنوی . بعضی ها را انقدر شنیدی و انقدر گفته شده و روی تو درونی شده مثل من فقیرم ، من بی عرضه ام ، من چاقم ، که اصلا خودت شده و تو صدایش را دیگر نمیشنوی واینقدر روی چرخه ی تند تکرار میشود که تو فقط زندگیش میکنی .
من در کودکی درکی از مواد خوراکی نداشتم ، بهم یاد دادند . حتی چگونه غذا خوردن هم یاد دادند و انقدر تکرار شد که بهش فکر هم نمیکنیم . هیچوقت سوپ را هورت نمیکشیم و نود درصد ما تا سوپ را میبینیم ، قاشق را برمیداریم . چون تکرار شده ، اونقدر تکرار شده که بهش فکر نمیکنی .
من باور داشتم که(( من چاق هستم و چون چاق هستم دوست داشتنی نیستم )) این برداشت یک کودک است و جالبتر همین باور با همین جمله بندی ، من بزرگسال را در کنترلش گرفته . چون باور کرده . اون باور خنثی نمیشود ، اون باور از بین نمیرود و جالبتر ، وقتی بخوای ازبینش ببری در واقع داری بهش توجه میکنی . او روی چرخه ی تکرار است و جای نگرانی نیست و وقتی باور کنی که اون صدا تو نیستی ، قدرتش را گرفته ای . تو باور داری که همه ی نوزادان 20 کیلو به دنیا نمی آیند ، باور داری نوزاد هرزمان که گرسنه است با گریه خبر میدهد . نیازی نیست باورکنی ، چون هست! به کودک اولین غذا را بدهی به این فکر نمیکند ، وای این را خوردم چاق میشوم یا چه غذای چاق کننده ی خوشمزه ای ! او فقط در لحظه ی حال میخورد و مزه را میچشد و در آن لحظه زندگی میکند . آن نوزاد ما بودیم . پس همان چیزی که برای ما بهترین است و بهترین روش هست را ما از بدو تولد بلد بودیم . پس ما متناسب هستیم . هیچ فکری از بین نمیرود ، او مدام درحال چرخش است و هرچه تو بیشتر به او توجه کنی ، او بزرگتر میشود . چه اورا بخواهی و چه نخواهی . ولی اگر فکری در اطرافت باشد و زیاد تکرار شود تو به آن توجه میکنی و طبق طبیعت شروع به پیدا کردن ان باور در حقیقت میکند و تو بیشتر باور میکنی ، و انقدر در وجودت عمیق میشود که شاید حضورش را حس نکنی ، ولی او هست . پس ما زبان لاغری را بلدیم و چون توجه نکردیم ، فراموش شده است .
قدم سوم- مرحله دوم ( فرق من با فرد متناسب ) :
از زمانی که دوباره به همین مدار برگشتم یادم افتاد که مواد غذایی قدرتی ندارند و ترس من باعث شد ، قدرت فرضی به مواد غذایی بدم . یاد فعال شدن کد افتادم . مثل کسی که میگوید بعد از ازدواج چاق میشود و تا مجرد است ، لاغر است . مادر من 45 کیلو بود و خودش تعریف کرد که بعد از ازدواج 10 کیلو چاق کرد . من هم زمانی که به این موضوع فکر میکنم ، حس میکنم این کد نویسی را دارم . چون این باور درمن هست که بعد ازدواج چه بخوام یا نخوام چاق میشوم ، چون درمن احساس ایجاد میکند . چه بسا این اتفاق هم بیفتد . پس به احتمال زیاد من هم با باور هرکدام از این موضوعات مثل باور به اینکه مواد غذایی خاص مرا چاق میکند ، این کد را فعال میکنم و ناخوداگاه توجهم به سمت چاقی میرود. ایا این میل به خوردن یا نخوردن میتواند مکانیسمی در پاسخ به باور ها باشد ؟ ولی افراد لاغر توجهی به میل ندارند ولی خب در مقایسه با آن ها ما پرخور تر هستیم . ولی مقدار خوردن را با چه مقایسه میکنیم ؟ با نیاز بدنم ؟ خب اگر این باور ها درست شود ، شاید مکانیسم میل به خوردن من هم ناخوداگاه درست شود ، چون مقابله کردن با اون میل مثل جنگیدن است ، چون یک بار یا دوبار موفق شوی ولی بارسوم به بعد او موفق میشود .
این سه روزی که در دوره هستم ، تمرکزم رو به مواد غذایی برداشتم و روی شناسایی افکار چاقی ام تمرکز کرده ام و جالبه روز اول باتوجه به اینکه از قند یک واکنش سریع دارم ولی چون قدرت را ازش گرفتم ، یک دسر خوردم و فقط توجه میکردم و فرداش دلش چیز شیرین نمیخواست و اون حس رفته بود ولی وقتی توجه میکنی که من اون چیز را نمیخورم یا خطرناکه ، دلت بیشتر میخوادش .
بزرگترین مساله ی ما ها که ذهن چاق را بلدیم ، به این باور رسیدیم که من کنترلی به خوردنم ندارم و نمیتونم بگم بس کن و عین یک جاروبرقی از طریق دهان فرو میبرم .
این تفاوت بزرگ من با افراد متناسب است ولی اون ها هیچ توجه و تمرکزی ندارند که چه مقدار میخورند و من به خوردن برادرم دقت کردم . او ذهنش درگیر خوردن و نخوردن نیست . شده روزی 20 قاشق بخورد و روزی هم اصلا میل نداشته باشد یا دو قاشق بخورد و نتیجه ی او همیشه متناسب است . او سرجنگ ندارد . او فکر ندارد و به زندگی خود ادامه میدهد و با خوردن و غذا خوردن در صلح است و من گاهی از ارامشی که با این مساله دارد ، غبطه میحورم .
دختر عمه ی من از لاغری خود در رنج است و او هم این را بارها گفته هست و میگوید هرکاری میکنم ، نمیتونم بخورم واین مرا ازار میدهد و داروهای اشتها آور میخورم ولی تاثیری در من نداشته است . دقیقا تجربه ی برعکس من ! هیچوقت خودم را تصور نکردم که نتونم بخورم ، چون من هرزمان بخوام میخورم و اینقدر میخورم که نمیدونم این خوردن است یا نقطه ی سیری !
قدم سوم- مرحله سوم ( روش های لاغری ) :
خب من داستان لاغری ام را در قدم اول نوشتم . من وقتی بر روی یک رژیم غذایی بودم و مو به مو اجرا میکردم ، نتیجه را میدیدم . ولی مسیر آن برام سخت بود. زمانی دست به اقدام میزدم که شرایط و افکارم انقدر آزارم میداد که مرا وادار میکرد که برپایه ی برنامه ی غذایی برم و شر اون همه احساس و افکار بد راحت شم و کم کم عادت میکردم ولی جایی میشد که مجبور به رها شدن میکرد و امکان نداشت دوباره وارد مسیر چارچوب برنامه بشم . ذهنم مقاومت میکرد و چون از اون درد به منطقه ای رسیده بود که اون احساس نیاز را نمیکرد ، من و او درجنگ بودیم و نتیجه ی آن به جای لذت بردن از لحظه ی حال ، درگیر افکارم و کشمکش میشدم .
من رژیم ذاشتم و رژیم را عامل اصلی لاغریم میدانستم . و بزرگترین علتی که باعث میشد این راه طاقت فرسا را بروم ، باور به اینکه به مواد غذایی به یک چیز چاق کننده میدیدم و چون کنترلی در میزان خوردنش ندارم ،محکوم به چاقی هستم و خواستم جلوی نتیجه ی آن را بگیرم .
آخرین بار شروع کردم به متدی که خوردن در لحطه ی حال بود . و روی خوردن در زمان حال تمرکز میکردم و 30 بار غذا را میجویدم و باید آرام میخوردم . و باید مرز بین سیری و خوردن را میفهمیدم . اوایل برام سخت بود. هفته ها طول کشید تا بتونم موفق بشم ولی چون مقداری نداشت و زمانی نداشت نمیدونستم باهاش چطور برخورد کنم ولی خب این روش هم میل به خوردنم را کاهش نداد . چون من میتوانستم ادامه بدم و فقط انتخاب میکردم که الان نخورم و یکی از انگیزه هام دیدن لاغری بود و اون اشتیاق به لاغر شدن باعث میشد که در این راه حرکت کنم و موفق شدم 4 کیلو کم کنم .
رژیم فستینگ 16:8 هم رفتم . روزهای اول خیلی اذیت شدم ولی کم کم عادت کردم ولی متوجه شدم دوست دارم صبح ها بیشتر بخوابم و انرژی مرا در انجام دادن کارهام در زمان ناشتا میگرفت و درکنارش دریافتی مواد غذایی هم کم کرده بودم .
همه ی این مسیر ها به اندازه ای که در مسیر بودم ، کاهش وزن را تجربه میکردم ولی تا از برنامه خارج میشدم ، هیچکدام مرا برای همیشه لاغر نکرد و همه نتیجه ی موقتی داشتند .
بنام خدا
سلام خدمت دوستان و استاد روشن عزیز
فایل سوم را من چندین بار گوش کردم با اینکه قبلا هم گوش کردم اما واقعا حس کردم که باید بیشتر گوش کنم من جلسه قبل دلایل چاقی خودم را نوشتم و آنها را با توجه به مثالهایی که در اطرافیان بود را نقض کردم و در این فایل متوجه شدم که از راهی که چاق شدم باید لاغر بشم و تمام اون مسیرهای قبلی اشتباه بودن چون من برای چاق شدن هیچ کدام از اون روشها را انجام نداده بودم فقط آنها را باور کرده بودم و چاق شدم و من همه ی این باورهای غلط را کنار میزارم و از فرمول صحیح استفاده میکنم و لاغر میشم چاقی من همش کار ذهنم بوده و لاغری هم از طریق ذهن امکان پذیر هست و جسم بیچاره من هیچ گناهی نداره در چاق و لاغر شدن و من از جسمم معذرت خواهی میکنم و لاغری با ذهن را یاد میگیرم و جسم من به خودی خود لاغر خواهد شد بدون هیچ فشار و ناراحتی .لاغر شدن اسانترین کار دنیاست .
سلام خدمت استادبزرگوارودوستان همراه درسایت تناسب فکری
من باگوش کردن به فایل ومطالعه مطلب بالا متوجه شدم که این باورهاوافکارماچگونه اولا بوجودمیان وبعدچطوردرضمیرناخودآگاه مافعال میشن وبه صورت یک فرمان مغزی درمیان وماعملا باتکرارکردن اون رابه عادت خودمون تبدیل میکنیم وبعددیگه مانمیتونیم بصورت دستی اون راکنترل کنیم مثل ضربان قلب یاتنفس یاپلک زدن
ومغزماهمیشه درحال پیشرفت هست وازهرچیزبیشترش رابرامون میخوادحالا اون موردچه به نفع ماباشه یابه ضررمون
وموردبعدی اینکهچه تفاوتی بین فرمول های ذهنی افرادچاق باافرادلاغرهست اینکه یک فردچاق ارث راعامل چاقی خودش میدونه یاغذاها رایاداروها وازدواج ولی یک فردلاغراصلا این چیزها راقبول نداره واین موضوعات رابه باورخودش تبدیل نکرده وفرمول های ذهنش کاملا دست نخورده هستند
ودرموردروش هایی که استفاده کردم اینکه مثلاحذف وعده غذایی
کم خوری
استفاده ازدمنوش
مصرف زیادآب وحتی داروکه خیلی هم به خودم آسیب زدم
ورزش های سنگین
ولی هیچ کدوم ازاین کارها نتیجه ماندگاری نداشت شایدبرای مقطع کوتاهی لاغرمیشدم ولی باقطع اون روش وبرگشتن به روش معمول دوباره به وزن قبل وحتی بیشتربرمیگشتم
حالا باآشنایی باروش ذهنی خودم مسئول چاقیم هستم وباتغییرفرمول های ذهنم میتونم به وزن ایده آلم برسم ومتناسب بمونم
مطمئن هستم که بااین روش حتما به نتیجه میرسم همونطورکه قبلا هم بااین روش موفق شدم وفعلاازسایز۵۴ به سایز۴۴رسیدم وحتما به وزن ۶۰ کیلومیرسم
شادوپرانرژی باشید❤❤❤
سلام و درود بر استاد عطا روشن
هیچ راه و روشی نیست که افراد چاق رو لاغر کنه و تا ابد پایدار باشه همه روشها دمنوش ها رژیم ها قرص ها باشگاه رفتن ها وسختی کشیدن ها بی نتیجه هست در صورتی که جسم ما با ذهن ما هماهنگ نباشه باید هردو در یک جهت ویک هدف داشته باشند تا نتیجه نهایی که همون متناسب شدن و متناسب موندن هست رو تجربه کنیم وازش لذت ببریم و فقط لاغری با ذهن امکان پذیر هست ماندن در سایت تناسب فکری و استفاده کردن از فایل های فوق العاده استاد و آموزش دیدن
از طریق ذهن کلید اصلی لاغری هست و لا غیر این نظر من هست بعداز نزدیک به سه ماه استفاده کردن از روشهای لاغری با ذهن خودمون رو گول نزنیم و از راه اصلی و اصولی به تناسب اندام برسیم
عرض ادب و احترام در مورد نگرش اینو به بطور صددرصد مطمئن شدم که تنها راه لاغری تغییر فرمول ذهنی هست چون من این روش رو برای کارهای دیگه م امتحان کردم و جواب داده و در مورد روشهای لاغری هر آنچه که همه امتحان کردن منم امتحان کردم مثلا انواع رژیم ها قرص ها باشگاه و ورزش شاید در حد چند کیلو لاغر میشدم اما به محض ترک کردن اون مورد دوباره برمیگشت
امیدوارم و مطمئنم با تغییر فرمول های ذهنی به وزن ایده الم برسم
سلام و درود خدمت استاد عزیزم بزرگترین استاد جهان
ودوستان متناسبم
اینجا جائیه که آدم حرفش رو راحت میزنه جائیه که همه حرف همدیگه رو خوب درک میکنن و خیلی راحت حرفمون رو میزنیم و خجالت نمیکشیم
اینجا خیلی حس خوبی داره
انرزی بالاست
نگرش و درک شما بعد از استفاده از محتوی دوره ی آموزشی درباره ی فرمول های ذهنی چیست؟
امروز بعد از چند ماه که دوباره دارم دوره ها رو مرور میکنم همه ی اون فرمول های که قبلا در مورد لاغری با ذهن مرور کرده بودم داره بالا میاد و به ۱۰۰درصد نتیجه دادن بیشتر مطمئن تر میشم که هیچ روشی در دنیا برای لاغر شدن مانند روش لاغری با ذهن نیس
واقعا همین جوره
من که برای چاق شدن کار خاصی انجام ندادم دوره ای شرکت نکرده که به اینجا رسیدم
خیلی راحت و آسون بدون هیچ هزینه ای و کار خاصی
خب من برای چاق شدنم نه به باشگاه رفتم نه رزیم گرفتم پس در این سالهای که سختی و رنج به خودم میدادم که بلکه چند کیلو وزن کم کنم بخاطر مسیر اشتباه بوده که منو به نتیجه نمیرسوند و اگه میرسوند هم دائمی نبود برای مدت کمی بود
به محض رهایی از آن دوباره به وزن قبل برمیگشتم
و من از همه جا بیخبر هم خودم و ناتوان میدونستم
حالا نگو من جقدر توانمند بودم که با اینکه همیشه ادامه میدادم برای لاغر شدنم و شکست میخوردم باز هم دنبال روش دیکه ای بودم و هیج وقت متوقف نکرده بودم راهم رو
ولی راهی که میرفتم اشتباه میرفتم و بهمون گفتن که شما توانمند نیستید این بار هم از پس این کار برنیامدید
و باز هم ادامه دادیم
چون توانمند بودیم و خبر نداشتیم
من برای چاق شدنم از همون راهی که رفتم برمیگردم
همون راه دائمی هستش
همانطور که چاقی من دائمی بوده و وزن کم نمیکردم چون روی ذهنم کار شده بود
چون باورهای اشتباه داشتم
به همین دلیل چاق بودم
و همه جی رو با استرس میخوردم عذاب وجدان داشتم و همیشه حسم بد بوده از خودم
همه ی اینا نتیجه ی چاقی داشته
ترس و عزت نفس پایین و حس بد
و من میخام بدون ترس غذا بخورم چون غذا نیازه بدنه و هیچ چیز قدرت چاق شدن نداره این باور های ماست که به غذاها قدرت میدیم
و ترس داریم
پس من مریم باز امروز تعهد میدم که فقط و فقط از همین راه برای لاغری استفاده میکنم و هیچ راه اشتباهی رو برای لاغری استفاده نکنم
منی که الان اینجام بعد از ۸و۹ماه دوباره برگشتم
اصلا نمیشه از راه دیگه امتحان کرد چون به ضرر خودمونه هر چه دوره رو رها کنیم و بره
اگه توی این مدت رو خودم کار کرده بودم خیلی عالی بود و نتیجه زودتر میگرفتم
تفاوت های فرمول های چاقی یه فرد چاق با متناسب بنویس؟
من متوجه شدم که خواهر همسرم وقتی سیر هستش هیچ چیزی رو نمیخوره
میگه سیرم نمیتونم بخورم
ولی من اگه سیر هم باشم و یه چای ساده با کیک چیزی تعارف کنن نمیتونم جواب نه بدم
دوست دارم بخورم و اون لذت خوردن رو ببرم
و مهم نیس که من غذا خورده باشم یا نه
من متوجه شدم که جاریم خیلی زیبا و عالی با مواد غذایی رفتار میکنه و تا گرسنه نشه لب به هیچی نمیزنه و میگه میل ندارم به راحتی
ولی من از صبح ریزه خواری میکنم تا ظهر و طهر هم تا شب
انگار دوست دارم همچی رو بخورم و لذت ببرم و مفهوم سیری و گشنه ای رو نمیفهمم و تا جایی میخورم که دیگه حالم بد میکنه
من متوجه شدم که رویا عروس عمه ام همیشه در همه ی وعده ها غذایش رو حسابی خوب و با خیال راحت میخوره و هیچ استرسی از خوردن نداره
ولی من همیشه ترس دارم که این غذا چاقم میکنه این غذا کالریش بالاهه و همیشه ترس و عذاب وجدان دارم
خدا رو شکر به این آگاهی رسیدم که خوردن چاق نمیکنه چون خیلی از آدم ها رو دیدم که غذا به هر مقداری که دوست دارند میخورن و همچنان متناسبن
پس یه فرقی بین ما و اون افراد هستش
اونم در باور و ذهن ما هستش که اونا چه باوری به مواد غذایی دارند و ما جه باوری
خدا رو شکر که در این دورها شرکت کردم و تونستم بارم و سبک کنم خیلی بارم سنگینم بود
از کدوم روشهای لاغری تاکنون استفاده کردید شرح بدهید
من زیاد روش رو تجربه نکردم فقط پیاده روی و باشگاه و بعصی مواقع رزیم
اونم رزیمی که خودم برای خودم پیاده میکردم
حدود دو ماه به باشگاه میرفتم ۲و۳گیلو کم میکردم و به محض رها کردن ورزش باز چاق میشدم
یعنی این باور رو داشتم که بعد از رهایی دوباره چاق میشم.
پیاده روی میکردم و همراه شبکه جم ورزش میکردم
وزن زیادی کم نمیکردم
ولی باز هم اون وزن کمی که کم میکردم برمیگشت
میخورد و باز چاق میشدم
خدارو شکر دست به کارهای خطرناک نمیزدم
میدونستم چون میگفتن که رزیم های سخت و روش های دیگه ی لاغری تا زمانی که انجام میدی و در موقعیتش هستی خوبه و به محض رها شدن دوباره برگشت میخوره
اینو باور کرده بودم چون نمونه های بارزش رو زیاد میدیم که طرف وزن زیادی کم کرده ولی باز برگشت خورده و حتی شاید چاقتر هم شده بودن
به همین دلیل خودم امتحان نمیکردم
روش های بد رزیم
و همیشه از خداوند میخاستم یه راه ساده و آسون رو جلوی روی پام بزاره که بتونم به راحتی متناسب شم
و من هیچ راهی رو به جز لاغری با ذهن پیشنهاد نمیکنم و قبول ندارم و این دوره مطمئن ترین دوره ی روش لاغری هستش
با سلام
•نگرش و درک شما بعد از استفاده از محتوای آموزشی درباره ی فرمول های ذهنی چیست؟ درک اینکه همه ی اینا کار ذهن بود و جسم تقصیری در این بابت نداشت خیلی جالب بود حس اینکه ذهن را با باور داشتن به لاغر شدن میتوان در مسیر تناسب شدن قرار داد برای خودش یه جرقی بود ک بتوانم باور کنم که متناسب شدن حق من است یه حسه رضایت و خوشحالی از این که به این فرمول های نادرست پی بردم و توان درست و صحیح کردن انها را دارم کل درونم را فرا گرفته است از این که میخواهم این مسیر را تا اخرش ادامه بدم و تا اخر تمام تلاشمو بزارم تا ایده ال شدن جسمم را ببینم خیلی خوشحالم من اینم . من کسی هستم ک قراره بهترین خودم را به خودم و دیگران نشان بدم این شکل کامله منه هر روز با خودم تکرار میکنم
«در این مسیر تمام توان و تلاشم را به کار میگیرم تا اون کسی که همیشه توی ذهنم تصور میکردم را بسازم»🙂
••تفاوت فرمول های ذهنی خود را با یک فرد متناسب بنویسید ! بدترین و غلط ترین فرمولی که تا حالا توی ذهن خودم دیدمش اینه که من تا غذا را میدیدم به فکر این بودم که کم بخورم تا چاق تر نشم اما بعد از اینکه این قسمت از فیلم آموزشی را نگاه کردم به غذا خوردن افراد متناسب تر از خودم نگاه کردم از جمله دختر خاله ام و دوستم و دختر خاله ی مادرم دیدم ان ها اصلا با این دیدگاه به غذا نگاه نمیکنند و اونو به عنوان یک هیولا که چاقشون میکنه نگاه نمیکنند بلکه به عنوان یک چیزی که ان ها را سیر میکنه و بهشون انرژی میده نگاه میکنند
من حتی هنگامی که میخواستم برنج برای خودم بکشم در این فکر بودم اگر زیاد بکشم دیگران زیر چشمی بهم نگاه میکنند و میگویند به همین دلیل است که انقدر چاق است این فرمول همیشه توی ذهنم داشت بیشتر و بیشتر میشد اما همین دختر خاله ام حتی از من هم بیشتر برنج برای خودش کشید بدون اینکه از این فکرا بکنه
من فکر میکردم چون زیادی به خاطر درس روی صندلی میشینم و تحرکی ندارم چاق شده ام اما دختر عمه ام که متناسبه هیچ وقت به این فکر نکرده که با نشستن و بی تحرکی هم میتوان چاق شد
• از کدام روش های لاغری تا کنون استفاده کرده اید
من فقط بک بار توی یک ماه ۵ کیلو کم کردم اونم به خاطره اینکه خودم را از غذا خوردن و نشستن محدود کرده بودم اما دوباره مثل اول شدم از هیچ روش دیگه ایی استفاده نکردم به هر حال قرص و اینا برای سن من مناسب نبود و حتی ورزش های لاغری رو دو سه بار انجام میدادم و بعدش یادم میرفت و به پیش دکتر تغذیه رفتم و اونم گفت باید سبزیجات و اب زیادی بخوری حدود یک هفته امتحان کردم دیدم اثری نداره ادامه ندادم
امیدوارم هممون به اون جسم ایده ال برسیم با توکل به خدا و با قدرت ادامه میدم🙂🤍
سلام خیلی فکر کردم ومتوجه شدم از عبارت میل ندارم هنگام سیری استفاده نکرده ام ازاین به بعد حتما استفاده می کنم
با سلام احترام خدمت تمامی عزیزان من قبلا روشهای رژیم دکترهای مختلف و قرصهای لاغری استفاده کرده بودم که مشکلاتی برام درست کرده بود این سری در مسیر درست دوست دارم حرکت کنم با فکر و ذهن لاغر وباور دارم لاغر میشم امیدوارم لذت ببرم از مسیر و شما دوستان به نتیجه دلخواه و تناسب اندام برسید .
به نام خداوند جان و دل
سلام خدمت شما بزرگوار و همه عزیزان
منم رژیم های مختلف گرفتم پیش دکتر تغذیه رفتم دارو کلی مصرف کردم موقع رژیم عصبانی میشدم رژیم کیتو باعث شد ریزش مو شدید بگیرم و خیلی وقتها خیلی چیزها را نخورم سری اول وزنم از نود و هفت رسید هفتاد و چهار اما دوباره شد هشتاد و چهار سری دوم وزنم شد هفتاد اما بعد از یک مدت که رژیم را رها کردم الان هفتاد و نه هستم خوشبختانه با سایت شما آشنا شدم در حال حاضر با استفاده از مطالب رایگان روند چاقی من متوقف شده و میدانم که به زودی به روند لاغری میرسم رژیم و ورزش اگر یک روز انجام نمیشد عذاب وجدان مرا میکشت.خواهرم عمل کرد خیلی از فامیل ها عمل کردند و برگشت و هیچ کدوم آنها فایده ندارد تا وقتی فرمول ذهنی عوض نشه خدا را شکر که داره فرمول های ذهنی من عوض میشه چند شب پیش مهمونی دعوت بودیم شام با خیال راحت خوردم ولی میوه گفتم میل ندارم دختر عمه ام که از قضا تپل هست گفت مگه میل داشتنی بخور خندیدم و یاد حرف شما افتادم گفتم زهرا داره فرمول های ذهنی آن تغییر میکنه و به راحتی میگی میل ندارم آفرین دوباره شب بعدش شوهرم گفت بریم بستنی بخوریم گفتم واقعا الان میل ندارم بستنی بخورم و فهمیدم که همه چه راحت دارم به چیزهایی که میل ندارم نه میگم و همش تاثیر این دوره دوازده قدم هست خیلی وقتها تا ساعت دو سه ظهر چیزی نمیخورم و گرسنه نیستم و میل ندارم به راحتی هر وقت هم گرسنه باشم به راحتی میخورم خیال راحت خدا را هزار مرتبه شکر
به نام الله مهربانم
سلام و عرض ادب و احترام و آرزوی سلامتی برای همه اعضای سایت و خصوصا استاد بزرگوار
خوب همونطور که گفتم حالا اومدم که یه خورده خلاصه از تمرینات رو بگم
میتونم توی چند کلمه خلاصهاش کنم
قدرت ذهن فرمانده جسم انسانه و فرمولهای ذهنی دستورالعمل برای عملکرد جسم ماست و به هیچ وجه نمیشه که با عمل فیزیکی و فشار به جسم این فرمولها را تغییر داد مگر از دور برگردان همان راه یعنی فرمول سازی درست جایگزین کردن اونها به جای فرمولهای اشتباه
و میگن میخوان اما همون هم تا آخر نمیتونن بخورن با اگه خوردن بالذت میخورن
اما منی که بارها حالا از روی تعارف گفتم که نه نمیخوام ولی وقتی بهم دادن تا آخر خوردمش اما با حس بد
من با رژیم و ورزشهای طاقت فرسا و مندرآوردی که از خودم داشتم فکر میکنم حدوداً در طی چند هفته ۷ کیلو از وزنم رو کم کردم و چون خیلی اذیت شده بودم همش دنبال یه راهی بودم که راحتتر اغر بمونم و یه کاری کنم که این وضع بمونه و فکر میکنم کمتر از ۵ ماه بود که این وضع برای من مونده بود
میتونم از تاثیری که روی فرمولهای ذهنیم گذاشت بگم که نه تنها فرمولهای ذهنی من رو بهبود نداد بلکه باعث شد که حریصتر پرخاشگرتر و فرمولهام قویتر بشه
فرمولهایی که میگفت لاغری سخته و باید رژیم گرفت و ورزش کرد
چون بعد از رها کردن اون روش دوباره روند چاق شدنم شکل گرفت این باعث شده بود که غری رو فقط در فعالیت و منع کردن خودمون از غذا ببینم و باعث قویتر شدن فرمولهای اشتباه ذهنم شد
و الان به خودم ثابت شد که روش درسته که فرمولهای اشتباه ذهن رو ضعیف و فرمولهای درست را قوی کنه و اون روش همین روش لاغری با ذهن است
ممنون استاد بابت این تمرین قشنگ
یا حق مدد
به نام الله مهربان
سلام و عرض ادب
امروزم میرم سراغ نکات مهم و میخوام این نکات رو اینجا داشته باشم
و من همین الان میخوام یه چیز رو برای خودم روشن کنم
امروز واقعاً برای نوشتن هنگام اذیت شدم ما میدونم ارزششو داره
چون چند بار نوشتم و حالا به خاطر یه اتفاقی هنگ کرد و فرستاده نشد و مجبور شدم دوباره از اول بنویسم
اما میخوام به خودم اینو بگم که دختر خوب داری گام به گام میری جلو بدون هیچ استرسی پیش برو که تو خدا رو داری غم نداشته باش
نمیخوام هر روز حتماً یک گام رو برم
چون اینکه هر روز یه گامی رو بری و هیچی از گام دیروزت یادت نیاد به هیچ دردی نمیخوره
من این سری به خودم قول دادم که درست عمل کنم و به خواستم برسم
من میخوام این دفعه اصولی و گام به گام برم جلو و این دفعه میخوام انشالله به امید خدا وقاتم رو انجام بدم و واقعاً به این روش اعتقاد پیدا کنم و از تمام روشهای دیگر قطع امید کنم
این ارزش داره که اینقدر اصولی و آروم و آهسته قدم برداری اما قدمات محکم باشه و تو رو تغییر بده
و من میخوام انشالله همینطوری قدم بردارم
میخوام اول نکات مهم این گام رو بگم بعد اگه شد توی یه دیدگاه دیگه خلاصه تمرینات هنگام که توی دفتر حل کردم رو بگم
بریم سراغ نکات مهم یا علی مدد:
یک راه اشتباه برای همه اشتباه و نتیجهاش برای همه یکسانه
اما یک راه درست میتونه نتیجهاش برای افراد فرق داشته باشه (طبق عملکرد اون فرد)
امروز باید با اطمینان خاطر روی همه روشهای لاغری خط بکشی و با تمام اطمینان و اشتیاق این مسیر را ادامه بدهی چون میخوایم یک لاغری ابدی رو تجربه کنیم
آدم احمق آدمیه که یک کار رو بارها و بارها انجام بده به امید کسب نتیجه متفاوت
اگر صد بار وی یک مسیر اشتباه قدم برداری با هر سرعتی هم برسی چون مسیررت اشتباهه به مقصد و هدف نمیرسی
مثل این میمونه که از کرمان بخوای بری مشهد اما تو راه کرمان -بندرعباس باشی
خوب تو با هر سرعتی که بری چه آروم و چه تند به مشهد نمیرسی
حکایت خیلی از ماها هم همینه توی مسیر اشتباه میخواستیم به لاغر شدن برسیم در حالی که داشتیم در مسیر چاق شدن حرکت میکردیم و فقط نیاز به یک دور برگردونه ،توی همون مسیر
حالا یک سوال که ذهن خیلیا رو مشغول کرده:
چرا لاغرها هر کار که میکنند چاق نمیشن و چاقها هر کار که میکنند لاغر نمیشن؟!
جسم ها که مانند م هستش عملکرد اونها هم شبیه هم هست پس چرا این همه تفاوت وجود داره
این به ما ثابت میکنه که هرچی هست زیر سر همین قدرت ذهن هست
چاقی محصول افکار و رفتار ماست
هر فکر و عملی که بارها تکرار بشه به عادت تبدیل میشه
اصلاً عادت چیه؟!
عادتها ی سری کارهایی هستند که ما نمیتونیم اونها رو انجام ندیم هرچند اگر بدونیم که ممکنه عواقب بدی برای ما داشته باشه
مثل فردی که به مصرف مواد مخدر عادت کرده.
از آنجایی که ذهن و مغز ما همیشه ما رو به بیشتر و گسترش یک کار و عادت دعوت میکنه و اصلاً براش مهم نیست که اون کار به نفعته یا به ضررت
پس بعضی عادتها میتونن برات خطرناک باشن مثل همین اعتیاد
حالا منشا همه عادتها مخصوصاً عادتهای چاق کننده در ذهن ماست
پس اینکه بخوای با اعمال فیزیکی و فشار آوردن به جسمت خودت رو به سمت لاغری ببری کاملاً بیهوده است
اگه توی ذهنت یک چیزی رو طبیعی کنی دیگه هر چقدر هم با اعمال فیزیکی بخوای جلوگیری کنی از اون فرمول ،نمیتونی چون دیگه مغزت اون رو باور کرده و تا زمانی که اون فرمول رو عوض نکنی مغزت به اون چیزی که باور کرده عمل میکنه حالا هرچقدرم که به بدنت فشار بیاری چیزی تغییر نمیکنه،
و اگه استارت یه فرمولی توی ذهنت خورده بشه دیگه کار تمومه مثل رها کردن یک توپ در سرازیری
پس حواسمون باشه که استارت چه فرمولی رو در ذهنمون میزنیم
ما با منع کردن خودمون از مواد غذایی نمیتونیم اون فرمولهایی رو که چاق کننده هستند رو تغییر بدیم و خودمونو به سمت لاغری ببریم فقط یک جنگ روانی بین خودمون و مغزمون که دستور خوردن میده ایجاد میکنیم
کل این گام میخواد اینو به ما بگه و ما باید این رو باور کنیم که هیچ روشی نمیتونه فرمولهای مغزی رو برای جلوگیری از چاق شدن تغییر بده و ما رو به سمت لاغری ببره جز مسیر لاغری با ذهن
من این بار نمیخوام که فقط به خودم تلقین کنم و میخوام واقعاً با اطمینان خاطر این حرف رو باور کنم و برای همین میخوام تحقیق کنم و ببینم آیا واقعاً همین جوره میخوام این دفعه اصولی قدم بردارم
یا حق خودت کمکم کن که با اطمینان و گام به گام و درست قدم بردارم و به رویام برسم
انشالله حال دلتون خوب باشه
ممنون استاد
یا حق مدد
به نام خدای که مرا لاغر افرید .
سلام امیدوار حال شما استاد عزیز و دوستان خوب باشه.
همه ما انسان ساختار بدنی یک شکلی داریم .اگه بخوایم اینو هم قبول کنیم که خدا مارو از خاک افریده خاک ههمون یکی هست توش پارتی بازی وجود نداشت .تنها چیزی در ما متفاوت هست قدرت ذهن ماست .افکاری که در ذهن ما به وجود امدن .افکار از چه چیزی میاد از شنیده ها دیده ها و تکرار انها.
این باور ها تفاوت هارو اینجا میکنن و این تفاوت ۸ا گاهی موجب پیشرفت و گاهی باعث نابودی انسان میشه.
اواخر سال ۹۸ بود که با شوهرم اشنا شدم و قرار ازدواج گذاشته شد من اون زمان ۵۵ کیلو بودمو شوهرم شاید به زور ۷۰ از اون موقع تا الان من شدم ۸۵ و شوهرم وزنش کم شده ولی اصلا زیاد نشده .
بعد شنیدن فایل ها توجه من به رفتار های همسرم بیشتر شد حرف هاشو بهتر از قبل گوش دادم همسر من همیشه خدا از این گله داره که چرا نمیتونه چاق بشه .چرا علاقه به خوردن نداره .چرا اشتها ندارم چرا انقدر زود لاغر میشم .این همه جیسینگ میخورم یه کوچولو چاق میشم چرا تا ول میکنم باز کم میشه.دقیقا برعکس ما تا یه رژیمی و شروع میکنی لاغر میشی تا ول میکنی چاق میشی.
ازش پرسیدم نظرت راجب غذا چیه گفت چیز خاصی نیست بخوام میخورم نخوام نه کلا علاقه ای ندارم .خواهر منم همین مدلیه به بابام اصرار اصرار که برو شیرینی بخر بخدا بشتر از یه دونه نتونست بخوره ولی من شاید سه چهار تا خوردم . یه بستنی بریم بخوریم نصف اشو فقط میتونه بخوره اونم مدام داره تکرار میکنه اشتها ندارم و نمیتوم چاق بشم.
ولی کاملا برعکس اونا هستم تنها چیزی که برام بی معنی بود سیری دیگه نخور .
من سال ۱۴۰۱ این دوره رو استفاده کردم نتیجه هم گرفتم ولی به دلیل بارداری چاق شدم و دو تا باور دیگه به باور هام اضافه شد حالا باید دلایل که ایجاد کردم و پاک کنم.
لاغری آسان ترین کار دنیاست
وزن من از ۸۵ به ۷۹ رسیده و من ۷۹ کیلو هستم
به نام خدا
با عرض سلام و ادب خدمت شما استاد گرامی و دوستان همسیرم .
اول از همه بگم که بعد از این مدت طولانی که در سایت هستم ،خوندن و دیدن این فایل جذاب برای من همراه شد با کلی خاطره ی دوست داشتنی .
یادمه چه حال و هوایی داشتم اون روزا که این سایت رو به لطف خدا پیدا کرده بودم الانم که یادم میاد هم لبخند می زنم و بی نهایت خوشحالم .
وای برای من مثل یک معجزه بود .
در این جلسه ی آموزشی فوق العاده یاد گرفتم که ابتدا باید روش های لاغری رو که انجام دادم به یاد بیارم و نتایجی رو که گرفتم یادآوری کنم تا بدونم من توانایی لاغر شدن رو دارم .
ذهنم همیشه برای گرفتن نتیجه ی لاغری روی رژیم بود یعنی کم خوردن .
فکر می کردم کم بخورم لاغر می شم .
دفعه ی اول با کم کردن غذا ( صبحانه یک کف دست نان ،ناهار یک کفگیر برنج ،شام هم خبری نبود ) شروع شد .
نتیجه فوق العاده بود و کاهش وزنم بطوری بود که فقط یک مشت استخوان و یک پوست برام مونده بود .
اون زمان دبیرستان می رفتم .
بعد از اون فکر می کردم هر چی بخورم چاق نمیشم و شروع کردم به خوردن .
که متاسفانه برگشت .
برای ازدواجم کمی تلاش کردم ولی موفق نبودم و بعد از ازدواج با فکر چاق شدن چون طبیعی بود که باید چاق بشم ،ازدواج کرده بودم افزایش وزنم بیشتر شد مثلا موقع عروسی ۷۰ کیلو بودم بعدش شدم ۸۵ کیلو .
بعد از تولد فرزند اولم شروع به کم کردن غذا کردم و پیاده روی، یادمه ساعت ۳ بعدازظهر توی گرمای تابستان توی خیابونها پیاده روی می کردم به امید لاغری بازم لاغرشدم ولی تا یک جایی که برگشتم توی ۷۲ کیلو و استپ کرد هر کاری می کردم کم نمیشد .
این استپ باعث شد برم دنبال دکتر تغذیه و با رژیم سخت تونستم بعد از سه ماه برسم به ۶۳ کیلو و دکتر تشخیص بده باید برم روی تثبیت منم که خوشحال بودم با افزایش مواد غذایی در دوره ی تثبیت افزایش وزن شروع شد .
افکار چاق کننده درباره ی غذا این قدر شدید هست که مثلا ۵ قاشق رو دکتر کرد ۷ قاشق من چند کیلو افزایش داشتم و شکست و بی ارادگی و افسردگی و بی لیاقتی خودتم که تو عرضه نداری و خلاصه بدو بیراه و نا امیدی از خودم دوباره برگشتم سرجام .
از اون دوره همش بخور و نخور و ترس از مواد غذایی ،کالری شماری و کاهش چند کیلو از وزن .
آخرین بارم پیش دکتر تغذیه ی دیگه ای رفتم که در عرض ۴۰ روز ۱۶ کیلو کم کردم که در کنار رژیم، ورزش هم کردم .
این باشکوه ترین رژیم من بود که مثل مانکن ها بودم و با سختی و مشقت فراوان حدودا دوسال تحمل کردم اونم چه جوری اینکه هی وزنم اضافه میشد مثلا دو کیلو باز غذا نمی خوردم باز کم می شد به ۵۹ می رسیدم باز می خوردم ،می شد ۶۲ باز سخت رژیم می گرفتم برگرده سر جاش .
اینبار همین دو سه کیلو پوستم رو کند .
بعدش خسته و ناامید شدم و وزنم برگشت تا ۷۲ کیلو .
اون زمان بود که به لطف خدا با این سایت آشنا شدم .
خداروشاکرم که از روش های دیگه ای استفاده نکردم .
منظورم قرص و جراحی هست .
همه ی روش های من مربوط به غذا بود
مثل خام خواری سه روزه .
کاهش وزن ۴ کیلو در یک هفته .
تمام عمر پر برکت و گرانبهایم صرف میشد هر روز در گشتن توی نت برای یافتن راهی برای لاغری، چی بخورم تا لاغر بشم یا فلانی چکار کرده منم انجام بدم لاغر بشم .
تا اینکه به لطف خدا و همراهی استاد گرامی متوجه فرمول ذهنی و چاقی شدم و خیلی خوشحالم .
تا حالا ندیدم کسی از روش های لاغری نتیجه ی ماندگار گرفته باشه .
تمام آدم هایی که اطرافم هستن و چاقن رو می بینم که انگار همیشه درگیرن مثلا جاری من که آخرین رژیم رو باهاش داشتم و بعد از من لاغر شد می بینم که هنوز درگیر و همیشه ناراحته که نباید بخوره و کم می خوره و همیشه گرسنه است .
دیشب یک برنامه تلویزیونی دیدم که مجری می گفت یک سال رژیم سختی داشته و همه ی آدمها رو شکل خوراکی می دیده و نتیجه ام براش نداشته .
مهمان برنامه اش با اینکه لاغر بود ترس شدید از خوردن داشت و در روز ۱۰ کیلومتر می دوه و میگه اگه غذا بخوره و ورزش نکنه چاق میشه و همیشه درگیر این مشکل هست .
خداروشاکرم که من نجات پیدا کردم و من براشون دعا کردم که با این سایت آشنا بشن تا مفهوم رهایی رو درک کنند .
همونطوری که من رها شدم امیدوارم همه ی انسان ها رها بشن و بتونن زندگی کنن .
منکه قبل از ورودم به این سایت زندگی نکردم همش غرق در خوردن و نخوردن بودم و روزهای من با ۲۰۰گرم لاغری شاد میشد و فردا با ۵۰ گرم اضافه کردن تیره و تار .
اگه بخوام از تفاوت افکارم با متناسب ها بگم .
مثلا دوستم مهناز همه چی نمی خوره ولی من میگم ، من همه چی خوارم اصلا چیزی نیست که من بگم اینو دوست ندارم .خواهرم سارا ته مونده غذاها رو نمی خوره و دور میریزه ولی من میگم نعمت خداست و همه رو می خورم و سفره رو تمیز می کنم .
دوستم مهناز وقتی ناراحته میگه جلوی گلوم گرفته میشه و چیزی پایین نمیره ولی من بیشتر از قبل می خورم .
خانومی رو میشناختم که یادش نبود آخرین بار کی غذا خورده ولی من ساعت تمام زندگیم بود که مثلا ساعت چنده چی بخورم .
کیان پسر داییم که متناسبه میگه اگه دو روز غذا نخوره اصلا بهش فکر نمی کنه ،مشکلی نداره و اصلا گرسنه نمیشه ولی من گرسنه ی همیشگی بودم .
من از خستگی می خورم ،غذای اضافی رو می خورم ،سردرد بشم می خورم ،حالت تهوع دارم می خورم ،عصبیم می خورم ،افسرده هستم می خورم ،لذت ببرم از طعم غذا دیگه خودمو خفه می کنم و ….
این فایل آموزشی به من یاد داد که رژیم غذایی فقط روی جسم من تاثیر داره و ذهن من که عامل چاقی من هست رو تغییر نمی ده .
یاد گرفتم مشکل چاقی من از آموزشهایی است که دیدم و حرف هایی هست که باور کردم و اونا رو تکرار کردم بهشون عادت کردم و دیگه به طور ناخودآگاه انجام دادم .
یاد گرفتم باید از مسیری که چاق شدم برگردم و روی ذهنم کار کنم بهش فرمول های جدید بدم و فرمول های اشتباه رو کمرنگ کنم .
باید اطمینان داشته باشم که مغزم دنبال بیشتر هست و هر چی رو الان آموزش ببینم مغزم اونو بیشتر و بیشتر می کنه و من برای همیشه لاغر میشم .
من یاد گرفتم مسیرهای قبلی اشتباه بوده و الان مسیر جدید رو پیدا کردم پس با اطمینان کامل از مسیرم ادامه بدم تا به مقصد برسم .
به امید روزی که همه این مسیر رو پیدا کنن و دنیا برای همیشه از افکار چاق کننده رهایی پیدا کنه .
استاد عزیز بسیار از لطف شما و آموزش های خوب شما سپاسگزارم، زیبایی زندگی امروزم رو اول مدیون خداوند خوبم و بعد شما هستم .
در پناه حق باشید🙏🌺
به نام خداوند جان و دل
سلام خدمت همه عزیزان.درک من از فرمول های ذهنی یا یک باور یا یک عادت تکرار فراوان یک چیز هست تا آن را به افکار و رفتار ما تبدیل کرده برای مثال یک فرد ثروتمند که هر روز پول روی پول میگذارد با یک فرد فقیر که هر روز فقیرتر میشود تفاوت در فرمول های ذهنی و عادت ها و افکار هست مثلا انسان ثروتمند آنقدر با خودش گفته که پول هست پول فراوان هست از آن جایی که ذهن رو به گسترش هست افکار آن را در واقعیت هم اثبات کرده و هر روز ثروتمند تر میشود فرد آدم لاغر و چاق هم همین هست آدم چاق فقط به فکر چاقی هست و به سمت چاقی بیشتر هدایت میشود آدم لاغر به فکر لاغری هست و به سمت لاغری تناسب اندام هدایت میشود.خب حالا تفاوت من با فرد لاغر مثلت من یکبار از دوستم پرسیدم چرا لاغر هستی چه فکری داری گفت من باور دارم و میدونم که هرچی بخورم چاق نمیشم لاغر موندم که موندم ولی من به فکر این هستم که ای وای اینو بخورم چاق میشم اونو بخورم چاق میشم واقعا توی فکرم همش به سمت چاقی و نبود لاغری هست مانند کسی که ذهنش به سمت نبود پول هست حالا هر چقدر هم رژیم بگیر ورزش کن همه این کارها را به نسبت چاق نشدن انجام میدیم نه به نیست لاغر شدن خخخ حالا بریم ادامه مطلب خب از نزدیکان من عمل معده انجام داد ولی فایده نداشت خودم انواع رژیم ها و ورزش ها را انجام دادم همش مدت زمان کوتاهی بود و باز روز از نو روزی از نو از جمله رژیم کیتو و رژیم های دیگه که فایده نداشت پس حالا مطمئن هستم که هیچ روشی به جز روش لاغری با ذهن وجود نداردمثلا من از وزن نود و هفت کیلو به وزن هفتاد و دو رسیدم با رژیم و ورزش ولی یکم که رژیم را شل کردم شاید در عرض سه چهار ماه وزنم رسید به هشتاد و چهار و دوباره رژیم دوباره رها کردن دوباره چاقی روش یو یو داشتم والسلام
tafavothaye fekri va raftari man ba doostan motanasebam :
1)ghaza baes aramesham mishe dar hali k oona ghaza ro baraye tamin niyaz badaneshoon mikhoran va hamzaman azash lezat ham mibaran
2)agar ghaza khoob nakhoram engar dar hagham ejhaf shode yani mizan lezat bordan va khoshgozarani man faghat b khordan vabastas dar hali k oona b joz ghaza az chizaye dige ham lezat mibaran
3)agar ye ghazayi khoshmazas man bayad enghad bokhoram hata agar sir basham engar ye emtyaz k nabayad az dastesh bedam dar hali k oona faghat agar gorosne bashan az ghazye khoshmaze mikhoran va khordan ghazaye khoshmaze hadafeshoon nist balke lezat bordan az oon ghaza mooghei k gorosnean hadafeshoone
4) hamishe momtazeram zaman ghaza khordan berese chon hichkari b oon andaze baram lezatbakhsh nist ama oona az baghye time ham lezat mibaran
5)baraye anjam harkari aval bayad medam por beshe vagarna ghofl zehnam baz nemishe k oon karo anjam bedam dar hali k oona aval karhaye mohemeshoono anjam midan baad mian soragh khordan
kalori shomari 17 kg kam kardam va ta2-3 sal ham baram mandegar bood ama kheili rooye zehnam asar nadasht
rejim az karshenas taghzie 10 kg kam kardam k bad chand mah bargasht va hich taasiri rooye zehnam nadasht
laghari ba zehn 13 kg kam kardam va 1 sal o nim bad bargasht kheili bavarham eslah shod ama mogh estress nemitoonestam khodamo kontrol konam
در خصوص تست انواع رژیم ها هم میتونم بگم دقیقا حق با استاد گرامی هستش.
هیچ کدومش رو چه خودم انجام دادم چه بقیه هیچ کدوم جواب نداده.کسانی رو دیدم بارها جراحی کردن باز چاقن و انواع رژیم ررو گرفتن باز چاقن.
واقعا مشکل توی ذهن ماست.
البته من خودم تا چند روز پیش بر این باور بودم که باید مواد غذایی سالم رو به اندازه مصرف کرد+ورزش(کم خوری و درست خوری+ورزش) چون خیلیا رو میشناسم که با به کارگرفتن این دو مورد تناسب اندام خوبی دارن.اما ازونجا که برای خودم ورزش کردن خیلی مقدور نیست و معمولا چیزایی که دوست دارم بخوررم بیشترشون پرکالری هستن رعایت این موارد برام سخت بوده تا حالا.
حالا نمیدونم خیلی مطمئن نیستم که این فرمول هم کاملا اشتباهه و جزو اون دسته فرمول هاست که باید عوضش کنم یا نه
سلام به همه همراهان
خیلی لذت می برم از ویدیو های آموزشی . خیلی خوبن.ممنون از استاد عزیز.
یه نگرانی پیدا کردم اونم اینه که با این که هنوز 2-3جلسه رایگان رو دارم دنبال می کنم،دیگاهم نسبت به پُرکالری بودن مواد خوراکی داره تغییر می کنه یعنی من چیزهایی که قبلا با احتیاط یک کم میخوردم که وای الان چاق میشم اگه زیاد بخورم رو دیگه بدون این تفکرات راحت میخورم، نمیدونم خوشحال باشم یا ناراحت و نگران.
یه جوری دچار دوگانگی شدم،از طرفی با خودم میگم یهو دوباره چاق نشم چون نظرم نسبت به مواد داره عوض میشه از طرفی هم میگم نکنه داره فرمول های جدید و صحیح توی ذهنم جایگزین میشه،لطفا منو راهنمایی کنید
سلام و درود
آدم همیشه به خودش شک میکنه
این طبیعت ذهن انسانه
مخصوصا وقتی یه چیزایی داره خوب پیش میره و احساس خوب بهمون دست میده بیشتر شک میکنه
نکنه دارم اشتباه می کنم؟!
انگار که راحتی به ما نیومده
همش باید در رنج و سختی و نگرانی باشیم.
اینکه احساس خوبی داری عالیه و خرابش نکن
همیشه معیار آدم هایی که درگیر چاق و لاغری هستند کالری مواد غذاییه
درصورتی که افراد متناسب همیشه معیارشون رضایت خودشون هست
ما هم می خوایم این شیوه رو در زندگی در پیش بگیریم
جوری رفتار کن که از خودت راضی باشی
منتظر خبرهای عالی شما هستم👌
درود بر شما ، برای مطالعه و دیدن قسمت سوم پنج روز وقت گذاشتم ، یک با متن رو خوندم و چهار روز پشت سر هم ویدیو رو نگاه کردم .من شاغل هستم و حداکثر ساعت ده شب می خوابم . دیروز بعد از ظهر به دلیل کارهایی که داشتم نتونستم ویدیو رو ببینم ، باورم نمیشه خوابم نبرد تا برای دفعه چهارم ویدیو رو تماشا کردم . اولین چیزی که در این آموزش توجه ام رو جلب کرد اشاره دقیق به فرمول های ذهنی بود . برنامه هایی که در ذهن ما جایگزین میشن و دقیقا مثل یه برنامه اتومات دارای زمان بندی در زمان مناسب استارت میشن و اثر خودشون رو میزارن . به طور مشخص یکی از این فرمول های ذهنی برای من که این بود که بارداری آدم رو چاق می کنه و این موضوع در زمان خودش ، استارت شد در حالی که خودم هنوز متوجه نشده بودم باردارم و شاید در طی یک ماه سه تا چهار کیلو به وزن من اضافه شد. یکی از مواردی که من در خصوص تفاوت فرمول های ذهنی در مورد خودم متوجه شدم اینه که من بار ها و بارها در گفتگو هام در گذشته به این مطلب اشاره می کردم و یا اطرافیان می گفتند که من دارای استعداد چاقی هستم و هر چی می خورم تبدیل به چربی میشه . یادم میاد سال دوم راهنمایی بودم ، دوستی داشتم بسیار. متناسب ، دوستم میگفت من اولین نفری هستم که سر سفره میشینم و آخرین نفری هستم که از سر سفره اونم به زور بلند میشم از بس که میخورم و با تعجب و صد البته حسرت تمام می گفتم پس چرا چاق نیستی و جوابش خیلی ساده بود من هر چی میخورم می سوزونم .در ذهن دوست من هیچ ترسی از خوردن نبود چون به صورت ناخودآگاه معتقد بود که هر چی میخوره نیاز بدنش هست ، از نظر من اون فکر میکرد این حجم غذا خوردن کاملا طبیعی و درسته و اصلا باید همین جوری باشه .
بیشترین روشی که به دفعات استفاده کردم رژیم های لاغری بود ، چه تحت نظر پزشک چه با کم کردن غذا و نخوردن و عذاب کشیدن و در نهایت مقداری وزن کم میشد و بعد از مدت کوتاهی دوباره بر میگشت ، ورزش روش بعدی بود که چون به زور اطرافیان انجام می دادم به جای ایجاد حس خوب بدترین احساس رو از انجامش داشتم و تاثیر چندانی نداشت . این چند سال اخیر هم قرص های لاغری که بعدش بارداری بود و فعال شدن فرمول معیوب ذهنی و در مدت کوتاهی آش همون آش بود و کاسه همون کاسه ، اگر ازم بپرسید آیا این کارها تاثیری در فرمول های ذهنیت داشت میگم : اصلا و ابدا ، اما نتیجه نگرفتن از این روش تا دل تون بخواد باعث ایجاد خود تحقیری در من شد و روحیه ام رو ناشاد کرد. هر چند که دو سه باری کاهش وزن خیلی خوبی داشتم و احساسم برای دوره ای کوتاه نسبت به خودم عالی بود اما همان طور که استاد گفتن مسیر اشتباه همیشه اشتباهه و نتیجه درستی به همراه نداره و قرار گرفتن در مسیر درست هم نیاز به عملکرد صحیح داره تا نتیجه مطلوب رو به همراه داشته باشه . الان خوشحالم که در این مسیر قرار گرفتم و تمام تلاشم رو می کنم تا با عملکرد صحیح به نتیجه مطلوب برسم . 💖
قدیمی ها دو تا ضرب المثل دارن که هر دوش مناسبت داره با این دوره عالی ، اول اینکه میگن درد کشیده طبیبه و دوم اینکه آنچه که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند ! استاد عزیز گفتار شما اونقققددددرررر نزدیک به واقعیت چیزی است که من به شخصه تجربه کردم که با تمام وجودم و به درستی درکش می کنم . همون طور که قبلاً هم گفتم آخرین روشی که برای لاغری انتخاب کردم روش لاغری با ذهن بود . اما رهاش کردم چون آپدیت های جدید این احساس رو در من ایجاد کرد که مدرس دوره داره از روش لاغری با ذهن که باور من هست فاصله میگیره و ذهنم قاطی شدن منطق علمی رو با روش ذهنی نمی تونست بپذیره و در نهایت دوره رو رها کردم . امروز 20 اردیبهشت ۱۴۰۳ هست و من از شنبه وارد سایت شما شدم . به دلیل اینکه شاغل هستم ، نمی توانم تمام روز رو برای مطالعه و دیدن فیلم های آموزشی وقت بزارم اما بعد از اینکه از محل کار بر میگردم و کارهام رو انجام میدم در این یک هفته گذشته حداقل یک ساعت رو به مطالعه مطالب ارزشمن. و مطابق واقعیتی که شما ارائه کردید اختصاص دادم نه به جبر که با اشتیاق تمام. یک روز مطالب نوشته شده رو مطالعه می کنم و روز بعد فیلم آموزشی مربوط به همون مطلب رو نگاه می کنم و با هر کلمه ای که از دهان شما خارج میشه سر من به نشانه تایید بالا و پایین میشه . انگار که خود من رو به روی من نشسته و تک تک رفتارهای منو بهم یادآوری می کنه. یه تجربه جالبی که طی این هفته عالی داشتم این بود که به شدت میل من به خوردن های بیجا و از سر عادت کم شده و این حالتی که الان دارم تجربه می کنم دقیقاً مثل زمانی هست که قرص های لاغری رو استفاده می کردم با یک تفاوت فاحش که نه خشکی دهان دارم نه حالت عصبی . بلکه فوق العاده عالی هستم . در طی این یک هفته به طرز شگفت انگیزی دستورات مغزم برای خوردن از سر عادت به حداقل رسیده . به تعارفات خوراکی توسط همکارانم در محل کار به راحتی نه میگم و تا وقتی گرسنه نشم سراغ خوردن نمیرم . در محل کار همکار متناسبی دارم که سن شون از من بیشتر هست . یک بار به ش.خی ازشون پرسیدم که راز موفقیت شما در تناسب اندام چیه و جوابشون خیلی جالب بود ، ایشون گفتن من تا زمانی که گرسنه نشم غذا نمی خورم و در این یک هفته گذشته این جمله رو با کمک شما زندگی کردم . الان که دارم این مطلب رو می نویسم احساسی بسیار عالی دارم و لبخندی به پهنای صورت بر لبم نقش بسته. یک مورد دیگه هم که می خواستم بهش اشاره کنم و شاید یکی از دلایل من برای چاقی بوده و جمله کاملا متضادش رو بارها از افراد لاغر شنیده بودم اینه که من همیشه این جمله رو تکرار می کردم که من هرچی میخورم تبدیل به چربی میشه و در مقابل بارها و بارها و بارها نقض این جمله رو از افراد لاغر شنیدم که میگن ما هر چی میخوریم میسوزه . به همین کوتاهی اما با دنیایی بار ذهنی که چقدر می تونن تفاوت ایجاد کنه بین دو انسان . در نهایت و در پایان باز هم میخوام تعهد خودم رو بنویسم و تکرار کنم : من آزاده رحمانیان ۴۲ ساله از ابتدای هفته که با این مطالب فوق العاده آشنا شدم متعهد می شوم که وزن خود را از ۸۰ کیلو گرم به وزن ۵۵ کیلو گرم برسانم و با شوق و اشتیاق کامل در این مسیر قدم بر می دارم و می پذیرم همان طور که مسئول صد در صد چاقی ام خودم بوده ام ، مسئولیت صد در صد لاغر شدنم هم با من است و با نهایت وجود حس می کنم که آزاده ۵۵ کیلویی متناسب با چشمانی مشتاق و با صبوری آماده خارج شدن از پیله چاقی آزاده ۸۰ کیلویی است . در این مسیر هیچ عجله ای ندارم و میخوام از لحظه لحظه این مسیر زیبا لذت ببرم و ایمان کامل دارم در این مسیر بهترین ها در انتظار من است.
اووووم… از کدوم روشها برای لاغری استفاده کردم؟
راههای زیادی نرفتم ولی همینی که رفتم رو بررسی میکنم
۱. پیش یه دکتر تغذیه رفتم که قبلا خودش خیلی خیلی چاق بود و یهویی لاعر شده بود ( میشناختمش، شهرمون کوچیکه و تقریبا آدما تو ذهن هم میمونن😁)
رفتم پیشش.. گفتم این دیگه راه حل رو میدونه… سه ماه عین رژیمی که داد پیش رفتم .. ۵۰۰ گرم کم کردم، بیخیالش شدم دوروز بعد ۶۰۰ گرم جایگزین شد 😁
۲. یه رژیم اینترنتی گرفتم با ورزش ۳ هفته بعد ۴ کیلو وزن کم کردم ، خوشحال و سبکبودم اما یه اتفاق روحی برام افتاد ، پدرمو از دست دادم ، توی این فاصله ورزشم رو کنار گذاشتم ، رژیمم بهم خورد اما مطمئن بودم چیزی اصافه نمیخوردم،حتی ریزه خواری نداشتم ولی تا چهلم پدرم ۶ کیلو برگشت!! پس اینم روش خوبی نبود اگر رژیم دوماهه رو تموم میکردم و به گفته خودشون بعد دوماه ۱۵ کیلو کم میکردم قطعا با رها کردن رژیم ۲۰ کیلو برمیگشت… پس بیخیال شدم😔
۳. روشی که استفاده کردم و خیلی دوستش داشتم ستفاده از دستگاههای لاغری بود.. خیلی خوب کم کردم،اما لاعری یکسال بود .. کلی هزینه کرده بودم ولی برگشت😔
حالا میخوام از روش ذهنی لاغر کنم هنوز شروع نکردم فعلا دارم به ذهنم اموزش میدم امیدوارم از این روش به خواسته مورد نظرم برسم… 🍀🌾
نگرش و درک شما بعد از استفاه از محتوای آموزشی درباره فرمول های ذهنی چیست؟
گاهی با شنیدن یک حرف ، عقیده و نظر آدم تغییر میکنه. یا کسی که اون حرف رو میزنه خیلی قبول داریم یا اینکه بر اثر تکرار اون مطلب رو باور می کنیم. فرمول ذهنی به نظر من نقشه مسیر زندگی ما رو تشکیل میده . در زمینه ی چاقی مثلا حرف ها و شنیده ها و دیده های ما جسمی رو ساخته که سال هاست درگیرش هستیم و در حالت عادی کسی به این فکر نمیکنه که علت انباشته شدن چربی ها در مغزش باشه و عادت ها و افکاری که داره .
اهمیت فرمول های ذهنی برای من بعد از این فایل پررنگ تر شد. و اینکه گاهی برای پاک کردن آنها شاید سال ها وقت لازم باشه چون سال های قبل به صورت مستمر روی هم جمع شدن ، به ثمر رسیدن و حضورشون در زندگی ما انگار که خیلی طبیعیه.
فرمول هایی که انقدر قدرتمند هستند که حتی وقتی از نظر جسمی درک می کنیم که سیر شدیم ولی باز ادامه میدیم ، فرمول ها کارشون رو عالی انجام میدن چون این همه سال توانستند ما رو چاق نگه دارند ، پس حتما فرمول های لاغری هم به اندازه ی کافی قدرتمند هستند که تا همیشه ما رو متناسب نگه دارند.
تفاوت های فرمول های ذهنی خود با یک فرد متناسب را بنویسید.
یکی از تفاوت های من با افراد متناسب به نظرم این هستش که اونها نسبت به غذا هایی که دوست دارند حریص نیستند یعنی خیلی معقول برخورد می کنند و چیزی باعث تغییر در میزان مصرف آنها نمیشه. و در واقع میشه گفت کنترل درونی دارند و کمتر از عوامل بیرونی تاثیر می گیرند.
رنگ و بوی و تنوع مواد غذایی نمیتونه روی فرمول های ذهنی آنها تاثیری بذاره ولی من اگر غذایی باشه که دوست داشته باشم برای خوردنش لحظه شماری میکنم و می تونم بگم بیشتر لذت از زندگی رو به خوردن محدود کردم.
از کدام روش های لاغر شدن تا کنون استفاده کرده اید را شرح دهید.
۱. لاغری با رژیمی که از پزشک تغذیه گرفتم حدودا ۵ کیلوگرم . اولین باری بود که دیگه چاقی خیلی به من فشار وارد کرده بود و برای همین به دکتر مراجعه کردم تا به خیال خودم از روش اصولی و علمی وزن کم کنم و تحت نظر متخصص باشم و اون برای من تصمیم بگیره که چی و چه مقدار و چه ساعت بخورم و نتیجه فکر کنم نهایت یک ماه دوام داشت و روی فرمول های اخلاق من خیلی تاثیر داشت جوری که مامانم گفت نمیخواد لاغر بشی بداخلاق میشی ولی فرمول های چاقی دست نخورده باقی ماندند.
۲. ۳ کیلوگرم با استفاده از دستگاه دراز نشست که به مدت یک ماه استفاده کردم تونستم کاهش وزن داشته باشم. تبلیغات دستگاه دراز و نشست رو میدیدم که تغییرات فرد رو نشون میداد گفتم دیگه من راهم رو پیدا کردم همینه.. این رو بگیرم باربی میشم. دو سه ماه اصرار کردم تا برام خریدنش به شرط اینکه حتما هرروز استفاده کنم.
منم از ذوق و شوق چند ماهی استفاده کردم و شکمم آب شد ولی هم کمرم درد میگرفت موقع درازنشست زدن هم اینکه روزهایی که نمیتونستم انجامش بدم عذاب وجدان بدی میگرفتم و نتیجه ماندگاری زیادی نداشت.. و من به سرعت حتی چاق تر هم شدم و این روش هم جز مهره های کمر من روی هیچ چیزی تاثیر نداشت چه به برسد به فرمول های ذهنی!!!
۳.یک کیلوگرم در طی یک ماه که دمنوش لاغری بود فکر کنم اول صبح میخوردم کم کردم. این روش که اصلا نتیجه خاصی نداشته که بخواد روی فرمول ها تاثیری داشته باشه.
۴. یک کیلوگرم کاهش وزن رو وقتی یک ماه اسفند خوردم تجربه کردم. بدترین روشی که به نظر خودم انجام دادم همین بوده چون اصلا دلم نمیخواست اسفند بخورم و نتیجه خاصی هم نگرفتم و زود برگشت و کلی اذیت شدم و یک ماه سختی بود.
و تاثیری در فرمول های ذهنی من نداشت.
۵. رژیم پزشک تغذیه که دو دفعه گرفتم تقریبا ۳ کیلوگرم کم کردم.
این دکتر که رفتم پیشش خیلی عجیب و غریب بود و فقط بلد بود تحقیر کنه که چرا نتیجه نگرفتی چرا وزنی که باید طی یک هفته کم می کردی ، کم نکردی، تو تنبلی ، تو نمیخوای لاغر بشی و… کلی اینجوری حرف بارم می کرد سری آخر هم پول رژیم رو گرفت ولی برنامه ای بهم نداد!!
۶. ۵ کیلوگرم با استفاده از رژیم یک هفته ای میوه کاهش وزن داشتم.
این رژیم به یادماندنیترین و آخرین رژیمی هستش که گرفتم چون تا مراسم بله برون عمویم یک هفته وقت داشتم و لباسم تنگ بود و با این روش تونستم ۵ کیلو کم کنم و لباس اندازه ام شد..
ولی یک هفته ی سختی بود چون من اون موقع خیلی اهل میوه نبودم و حالم بد میشد ولی اون نتیجه موقت که به من داد راضی بودم اما ماندگار نبود که و تاثیری هم در فرمول های ذهنی نداشت.
۷. و آخرین بار هم با استفاده از لاغری با ذهن ۱۶ کیلوگرم کاهش وزن رو تجربه کردم.این وزن طی یکسال و نیم یا دو سال به من برگشت دلايل متعدد داشت مثلا من باور نمی کردم که نتیج گرفتم جسمم لاغر بود ولی هنوز خودم رو چاق می دیدم سایز ۴۰ می پوشیدم ولی یکبار یکی از فامیل به من گفت تو امکان نداره سايز ۴۰ باشی ( با اینکه شلوار سايز ۴۰ تنم بود) و من گفتم آره من هیچ وقت نمیتونستم اینقدر باشم و یک جا لیز خوردم و هرچی کم کرده بودم دوباره برگشت چون من به خودم اعتماد نداشتم.
در این روش فرمول های ذهنی من دچار تحول و دگرگونی عمیقی شدند و حتی بعد از چند ماه که رها کرده بودم اما رفتار درست و غلط رو تشخیص میدادم. خیلی از باور ها هنوز با من هست مثلا جز روش ذهنی هیچ روشی رو برای لاغری معتبر نمیدونم و دیگه سمت شون نرفتم،
دقیقا درست و کامل همه آدمها از هیچ روشی برای چاق شدن استفاده نکردند
از هیچ روشی برای فقیر شدن استفاده نکردند
از هیچ روشی برای روابط نادلخواه استفاده نکردند
ولی خیلی روشهای متفاوت و خنده دار و داغون استفاده کردیم برای لاغری ثروت روابط و هر چیزی که خواستیم
من با ورودیهام تحت فرمولهای چاقی قرار گرفتم و متوجه شدم چاق هستم و از چه روشی لاغر میشم
اولین باری که برای لذت و سرگرمی رفتم ورزش و بعد از مدتی بهم گفتند لاغر شدی
پس فهمیدم ورزش مساویست با لاغری
مدتی برای کار به یک منطقه گرمسیر رفتم و موقعی که برگشتم گفتند لاغر شدی
متوجه شدم گرما مساویست با لاغری
از خدمت سربازی برگشتم و لاغر شدم
فهمیدم نخوردن و فعالیت و سختی کشیدن مساویست با لاغری
و تموم اینها به من نشون داد که من چاق هستم و فرمول چاقی در من ثبت شد
یادم هست هر بار بعد از هر روشی که لاغر میشدم با خودم می گفتم دیگه حواسم هست و رعایت میکنم ولی فرمول چاقی دیگه ثبت شده بود و فرمول لاغری هم از روش های متداول ثبت شده بود اینکه من چاق هستم و کاریش نمیشه کرد و تا زمانی که از روشهایی که منتهی به رژیم و ورزش میشه لاغر میشم و هر زمان هم ازشون استفاده نکنم چاقی شروع میشه
هر بار از هر روشی که استفاده میکردم آخرش میدانستم که چاق میشم چون به این باور رسیده بودم که تا زمانی که در محدودیت و رژیم هستم میتونم
نه در لاغری در هر چز دیگه ای که میخواستم
پول بیشتر مساوی با فعالیت فیزیکی بیشتر
روابط خوب مساویست با بحث کردن و به کرسی نشوندن حرفت
در کل این القا شده بود هر چیزی میخواهی با سختی بدست میاد و آسون میره
و مداوم در حال فشار بیشتر و کم خوری بیشتر بودم تا جایی که مدام به فکر این بودم که چیکار کنم چیزی نخورم
به دنبال عصای موسی میگشتم که چیکار کنم لاغر بشم
واقعا اراده هم میکردم ولی پایدار نبود بخاطر اینکه مدام در ذهنم خوردنی ها رژه میرفتند و هر بار هم در رژیم ها یک روز در هفته به خودم استراحت میدادم و به قول بدنسازها در رژیم به بدنم شوک میدادم که باعث تحریک بشه و چربی بیشتری بسوزونه ولی همیشه هر هفته منتظر اون روز استراحت بودم که هر چی دلم میخواد بخورم ولی هیچ وقت امکان پذیر نیست
برای اینکه وابسته به عوامل بیرونی بود
در ذهن من چاقی نقش بسته بود هر کاری هم میکردم باز چاقی مانده گار بود و هر روز هم نقشش پررنگ تر میشد
در هر موقعیت در برخورد با خوردنی ها چاقی نقش میبست پس چه استفاده میکردم چه استفاده نمیکردم چاقی من قوی و قوی تر میشد
مثل تیری در چله که تحت فشار هست و با یک اشاره پرتاب میشه ولی تفاوتش اینه که اینقدر کشیده شده که سرعت و پرتابش از هر بار سریعتر و قویتر هست و نشستن به هدفش هم محکمتر
هر آنچه هست و نیست اول و آخر باید من افکارم را منظم کنم نگرشم را تغییر بدهم
دوست فوق العاده متناسبی داشتم که ۲۴ ساعت شبانه روز در حال خوردن بود و زمان هایی که ساعت غذا خوردنش تغییر میکرد سر درد میگرفت و یا لرزه به بدنش میوفتاد
خیلی ازش سوال میپرسیدم در مورد نگرشش نسبت به غذاها و نوع برخوردش
و یک جواب داشت نمیتونم چیزی نخورم و همیشه در حال خوردن بود و خیلی هم دوست داشت چاق بشه حتی دکتر هم رفته بود و داروی چاقی گرفته بود ولی تاثیری روش نداشت
بعد کنکاش و پرسش های زیاد متوجه شدم که الگوی رفتاریش پدرش بوده و از اون الگو برداری کرده میگفت برخوردش با خوردنی ها نسبت به پدرش نصف اون هم نیست و این دوستم خیلی کمتر از پدرش میخوره و لاغر هم هست
پدرش ۲ یا ۳ برابر اون میخوره و متناسب هست
و برای من کاملا مشخص شد که یک باور براش ثبت شده یک باور بسیار قوی که خوراکی اصلا چاق کننده نیست و از روش خوردن هم میخواست چاق بشه ولی هر روز متناسب تر میشد در حدی که حتی یک گرم چربی نداشت و شکمی سیکس پک هم داشت
و این برای من خیلی قویتر و محکمتر شد که مواد غذایی نه لاغر کننده هستند و نه چاق کننده
این ذهن من هست که بهشون این قدرت را میدهد
این شخص در این حد بود که میگفت اگه غذا نخوره نمیتونه بخوابه و اگه هم بخوابه کابوس میبینه و از خواب بیدار میشه و باید یه چیزی بخوره تا راحت تر بخوابه
خیلی از رفتارها و افکارمون براساس باورهامون رقم خورده و آگاهی نداریم در موردش هر روزی که در این محیط بیشتر حرکت میکنم ذهنم خالص تر میشه
افکارم شفاف تر میشه
و توانمندی هام بیشتر
استمرار ثمره نتیجه و پیشرفت هست
این جلسه باعث شد بیشتر از قبل باور کنم همه چیز از ذهن من سرچشمه می گیرد ، پذیرفتم که من با شایعات و حرف ها و افکار بقیه چاق شدم . دفعه اول که با دوره های شما آشنا شدم خیلی جبهه گیری کردم و گفتم نه این رژیمی که دارم بهترین راهه اما کمی واقع بینانه تر نگاه کردم متوجه شدم حدودا 2ماهه که من دیگه نمیتونم وزن کم کنم چون مثل قبل نمیتونم خودمو کنترل کنم و دربرابر خوراکی ها مقاومت کنم چون هنوز ذهنم همونه یا دفعات قبلی که فقط وزن کم کردم و دوباره برگشتم چون من ذهنم همان افکار سابق را داشته پس وزن من دوباره مثل سابق شد اما اینبار متفاوت است من به این باور رسیدم این رژیم هم مثل بقیه است و هیچ فرقی ندارد چون من هنوزم پرخوری دارم من ایمان دارم تنها راهی که برای من باقی مانده و من را لاغر میکند ، لاغری با ذهن است.
دوست نزدیک من فست فود میخورد از تنقلات دست نمی کشد همیشه می گوید ژن خوبی دارد اما من وقتی دقت کردم متوجه شدم اصلا به این موضوع فکر نمیکند که ممکن است با خوردن یک اسنک انباشته از سس قبل ناهار چاق شود اما من هر خوراکی که میخورم فقط به این فکر میکنم الان چاق میشوم به حدی وسواس گرفتم که وقتی سبزیجات میخورم به این فکر میکنم الان خیلی خوردم پس چاق میشم . از وقتی شروع به گوش دادن کردم رژیم سابقمو ندارم و راحت تر و کمی بیشتذ میخورم البته بدون هیچ احساس گناه و ترسی بلکه لذت میبرم اما گاهی ناگهان میگم نکنه دارم چاق میشم اما الان تمام ذهنمو مختص میکنم که رژیم برای من جواب نمیده فقط این راه کمک من میکنه فقط ذهن من ، منو از چاه چاقی بیرون میکشد و باعث میشه اندامی زیبا و وزن معقولی داشته باشم.
از دیگر دوستان من متناسب است و از جان آدمیزاد تا شیر مرغ در زمان خالی بین کلاس ها میخورد من حتی نمیتوانم تصور کنم یک ظرف بزرگ میوه خشک بخورم یا برای ناهار دوتا لواش لقمه کنم و بخورم انباشته از کالباس و گوشت اما همیشه به من میگه ای وای فکر کنم چاق شدم ای وای باید برم ورزش کنم .
اسم خاصی ندارد اما دکتر مربوطه خیلی تعریف خودش را می کند و بسیار از برنامه های خودش تعریف میکند البته حقم دارد طی چندماه خیلی راحت وزن کم کردم اما برگشتم به سابق حدودا در 6 ماه 15 کیلوگرم کم کردم اما به طور نوسانی حدودا 2ماهه که درحد 1 یا 2 کیلوگرم از وزنم برگشته تاثیر در ذهن من نداشت این بلکه بیشترم باعث آسیب های گسترده ذهن و روانم شد .
بسیار بسیار پرخاشگر شدم به حدی که نمیتونم برای لحظاتی خانواده خودمو تحمل کنم همیشه درحال دعوا باهاشونم ، هربار خودمو جلوی آینه میبینم با خودم میگم چقدر چاق شدم اینجا چربی داره چربی اونجا هنوز هست و این افکار به مدت 6 یا حتی 7 ساعت طول میکشد تا بتوانم فراموش کنم ، خواب راحتی ندارم شاید آخرین بار دوران راهنمایی بود که راحت خوابیدم چندین بار از خواب میپرم همیشه درحال کابوس دیدنم محتوای همگی اضافه وزن و چاقیه . ریزش مو شدید گرفتم با دارو کنترل شد اما از تاثیرات رژیمه . رژیمی که این اواخر داشتم بسیار کم بود مقدار غذا ها به حدی که بدن من احساس ضعف میکند یک روز قند بدنم خیلی کم شده بود تا مرز بیهوش شدن رسیده بودم سردرد و چشم درد بدی داشتم اما طی یک هفته برام تکرار شد هنوزم وقتی بدنم افت قند پیدا میکند باید چیز شیرینی بخورم تا بیهوش نشم و در این مدت مرگو با چشمای خودم دیدم و خیلی اتفاقی به این رسید آیا اینقدر ارزش داره؟ اما از طرفی خیلی ناراحت بودم برای شکستن رژیمم اما اینجا بود که خدا منو به سمت اینجا هدایت کرد و میدونم منم میتونم برای همیشه لاغر بشم و این تغییر همیشگی باشه.
با سلام
من بخاطر کندی اینترنت یا نمیدونم دلیل دیگه ای فایل صوتی و تصویری رو موفق نشدم ببینم و گوش بدم .
اما باتوجه به آموزشایی که از متن گرفتم و این چند وقت تو سایت هستم تمرین امروز رو انجام میدم؛
خب هر شخصی نسبت به هر چیزی یه فرمولهایی در ذهنش داره که بسته به نوع اون فرمولها و اعتقادات زندگی می کنه .اعتماد به نفس،خلاقیت،هوش،انسانیت و هزارتا چیز دیگه هست که به مرور زمان با توجه به تربیت و زندگی در جامعه به خورد ما داده میشه و چاقی و لاغری هم یکی ازوناست.
آنقدر ما از همه جا شنیدیم که پرخوری باعث چاقی میشه که باورمون شده که بدن ما قدرت این که هر چی داخل بره رو هضم بکنه و به انرژی تبدیل کنه نداره و از یه جایی به بعد اونا رو ذخیره میکنه،بدون اینکه تا بحال فک کرده باشیم که بدن هوشمند ما احتیاجی به ذخیره مواد در خودش نداره و فقط مغز محل ذخیره سازی اطلاعات هست.
ارث ،ازدواج،زایمان،بیماری،مصرف دارو مقدار خواب و تحرک همه اینها فرمولهایی هستند که خیلی حرفه ای وارد ذهن ما شدن و ما بعنوان دلایل چاقی قبولشون کردیم.
برای تفاوت خودم با یه فرد متناسب از یه خانواده متناسب میگم؛
من چند ماه پیش رفتم رفت خونه دوستم که اتفاقا هم خودش و شوهرش و هم بچه هاشون متناسب و ریزنقش هستند،وقتی من رفتم دوستم داشت آشپزی میکرد.
قابلمه ای داشت توش قرمه سبزی می پخت دقیقا یک سوم قابلمه ای بود که من توش هم مون قرمه سبزی رو میپزم، خیلی تعجب کردم ازش پرسیدم که چرا اینجوری ؟
گفت خب اگه بیشتر درست کنم اضافه میاد مجبورم بریزم دور،گفت تازه همینم بعضی وقتا اضافه میاد.
برام خیلی جالب بود آخه منم که تو قابلمه بزرگتر درست میکنم چیز زیادی از غذا نمی مونه. نهایت آنقدری که شام بچه ها بخورن .
اتفاقا یه روز اومدم منم همون کارو کردم و تو قابلمه کوچیک خورش درست کردم ببینم چطور میشه،
چون ظرف کوچیک بود همه غذام جافتاده تر شده بود و به قول معروف یه وجب روغن روش بود،مهمتر از اون با همون مقدار خورش همه مون سیر شدیم و مشکلی پیش نیومد.
از قضیه لاغری و اینجور چیزا بهش نگاه نکرده بودم تا الان که این فایل رو خوندم و با مثال شما یادم اومد ازون خاطرم.
الان که فکر میکنم می بینم دلیل تناسب خانوادگی دوستم سبک غذا خوردن و غذا درست کردنشونه.
خیلی نکته جالبی داشت و اون زمان پی نبردم و الان فکرمو مشغول کرد.
ممنون که با این فایل باعث شدین من نگاهم دقیق تر بشم و از اطرافیانم درس بگیرم.
سلام بر پرودگار مهربان وفرمانده کل هستی
سلام براستاد عطارروشن وهم دوستان. هممسیر
نگرش من بعد از استفاده از. متحوای لاغری چه
من بعدازورد به سایت واول امدم تواین و مسبرکه ۱۲ گام یاد بگیرم بر برای خودم انجام بدمفردی متناسب لاغر بشم این چیزی بودکه تو این مسیر باهش رو برو بودم و تو ذهنم داشتم چون کل زندگی من به رژیمگرفتن گذشت تو هر برنامه یی زمان نیازبودکه اون رژیم انجام بدم برای خودم انجام بدم کمی وزنمکم بشه طبق این الکو داشتم با این مسیر هم برخورد می گردم
وفتی شروع کردن به کاره باره اول که فایل اول رو گوش کردم ازش هیجی نفهمیدم هیجی
با تکار حدود ۷ بار انکار یی جیزی خیلی کم ازش متوجه شدمیی بسته کامل که فقط یی لایه ای از بیرونش درک کنی چیز زیادی دست گیرم نشد برای من که به این شکل بود با گذشتن ازاین ۱۲ گام چونکمن به هیج عنوان کاره ذهنی انجام ندادهدبودم وهیچ چیزی ارزش بلد نبود پس این ۱۲ گام رو حدود فکرکنم بالای ۲۲ روز وفت گذاشتنواشتم فکرکنم۲۲ روز رفتمتوبخش ۱۰۰ گام اونجا رو شروع کردم وحدود ۸۵ روز فکرکنم وفت منگرفت تازه شاید روزی ۱۰ تا الی ۱۵ ساعت طمانوگذاشتمنه بهددرک ناقص ازاون مسیر رسیدم تواون بخش به درک بعضی ازوفایلهاها که آسون بود رسیدم ولی بعضی روبه شکل شک تردید از فهم بهش رسبدم و بازم کسترش خیلی بشتری به من داد تا عید کل دورها تهیه کردمکاز۱۹ فرودین به شکل کامل تومسیر ورد به سرزمینولاطعرها وفت گذاشتم به شکرخدا بعدازتمام شدن دورهواول ازفردا دوره دوم رو شروع کردنوحدود ۲ روز هست که تکارباره دوم رو تمامکردم کلی به رشد ومشرفت خودمکمک بزرگی رو دادم متوجه شدمکه کجایی مسبر بدپودم چطوراین چاقی به وجود آمده جطور باید برطر فش کنم وتازه شروع گار شد. برای منتا زمانی که ننیدوستمجطورچاق شدمچطر بای برطرف کنمداستم فقط تباهی درست روکسب میگردم ایناگای توذهنمکنفوذ کرد ارام اراپتطعییرکوچک کوجک به زندگیم دادمو شد مسبر لاغری با ذهن وکل زندگی پررنک شده کل زندگیم رو بهش اختصاص دادم ومن عاشق این مسیر شدم نه دل زده میشن نه خسته میشه روزبه روز برای داشتن این مسیراز خداوند تشکروسپاس دارم
تفاوت فرمون ذهنی من با یی فرد متناسب چی بو که بهش رسیدم
من دریافت تو ذهن افراد متناسب هیج جیزی از چاق افکار چاق اصلا نیست ولی نا زمانی که به شکل تحقیقی این کاره در انجام دادم متوجه شدم اصلا هیچ از باوره وفرمولی که تو ذهن من هست تو طدهن افراد متناسب وجود نداره اصلا نه ترس نه ونگرانی ازچاق ونه ترس نقشه خوردن چطور خوردن چی روبا جی خوردن حمله کردن به غذا برای تفریح نگاهی ازاین همه شکلی که برخورد با مواد غذایی بود به هیج عنوان تو ذهن این افرادنبود تازه شکل کاره رو متوجه شدم آنها نه باوره من داشتم نه توجه من داشتم ونه ترسهای من رو توبخش چاقی داشتم اصلا هیجی از ذهنم من تو ذهن انها نبود با سوال جواب که تو دورهام توتمرین اون داشتم دراین موضوع پی بردم افردی که من ازشون سوال کردم افراد نزدیک من بودن ولی من هیج زمان چنین سوالی از شون نکرده بود وفتی می پرسیدم جوابش یادداشت میکردم خودم کلی تعجب داشمکه تا اون زمان فکرمی کردم آنها فقط غذا کم میخورن ولی با من فرقی نداره ولی داشتن چقدر زیاد تو افکارتو مرود افکارتو باوره وتو نگاه کردن تو برخورد با موادغذای تو خیلی چیزها فرق اساسی بودین من و آنها با دست یابی به ایناگاهی بود که دریافت اگه منشکل آنها رفتار گفتار وعمل کنم ودمن به مرو مثل آنها متناسب میشم و دارم کم کم به آرامی به شکل این افراد کارمیکنم درآینده نزدیک مثل آنها هم ازتناسب کامل بهرمند خواهم شد
چه روشهای لاغری رو استفاده کردم
به شکرخدادن طی این مدت کهتواین مسبر هستم در یافتم چقدر فشار زیادی به جسم وارد کردم که اون لاغر کنم هرجری زور زدمکه لاغر بشم نشد ولی به جاش چافتر شدم از هرمدل هر نوع ففط عمل جراحی نکردم دارو زیاد و مصرف نکردم ولی مدلهای بی حدی رو داشتم حتی کلیو کلیو زیره خوردم م و زنجبیل خوردمکاره به بیمار ستان هم کشیده دجار مشکل معده شدم خونرزی. اون بخش داشتم کلی درگیری این بخش مشکلاتش روهم داشتم بازم به شکرخدا به خوبی مشکل هل شد دیگه بهش اصلا فکر انواع ومدلها زیاد برنامه ۵۶ سال زندگی من بود کهوازهموشون به شکرخدا خلاص شدمو ارامش خیای خوبی روبهش رسیدم من میدنم با بودن واستمراربه هدفمککهوتناسب هست بی هیجوسکی خواهم رسید به خودم زمان دادم عجله کنارگذاشتم بع زودی که اون دست خداوند هست کاره خودم تناسب کامل رو خواهم داشت که چون کل مسب رو دارم به شکل کامل درست طی نیکنمکمکاری ندارم خسته نمیشه عشق به خودم هدیه میدم با طلوع هر صبح اولین نگاه تواینه منزلم خواندم میثاق نامه زندگی تعییر پیدا گرده خودمکلی خنده نشاط به خودم میدیمو در ادامه زندیگم چندین فایل رو دیگاه مینویسم تکرار دارم یاد می گیرم اگه ازبین به زندگی خودم نگاه کنمو خودم متوجه نمیشه این من هستمکه تو۴ مسبر این دوره ام کاره رو به پیش میبرم تا تازه زندکی شخصی خودم رو هم دارم زبان اموزی روهم کنارش شروع کردم اون به شکرخدا داره خوب پیش میره سلام پیش اگه کسی یی عکس یا یی فیلم از امروز به من نشون میداد می گفت تو سال آینده تود هم چین زمانی به این شکل زندگی خواهی کرد بی شک می گفتم امکان نداره این من نیستم این یی فرد دیگه هست ولی برای من شد اون به شکر خداوند هست از نعمت توجه نگاه خداوندم دارم برای هرکدوم هم کلی ازخدایی خودم تشکر و سپاس دارم که من هدایت کرد وحمایت کرد که تو این مسیر باشم و خودم رو به شکل خوب نجات بدم
خدا پشت وپنا هتون یا حق. حق. نگه دارتون
سلام بر استاد و دوستان عزیزم
من سال ۹۹ خواهر شوهرم که در کانال تلگرام از طریق دکتر تغذیه برنامه گرفته بود معرفی کانال و ثبت نام من اون زمان ۸۷ کیلو بودم تونستم با ۳ دوره ۴۰ روزه به وزن ۶۳ کیلو برسم یه روز رفتم شبکه بهداشت بعد از ماینه گفتن که توده سرطانی در سینم دارم چون خواهرام سرطان سینه داشت و پدر خدا بیامرزم دختر دایی خدا بیامرزم سرطان داشتن و بر اثر سرطان مردن منم ترسیدم گفتم حتما لاغر شدم فهمیدم توده دارم اگر چاق بودم نمیفهمیدم در اینجا رژیم ول کردم و دنبال درمان شدم که شکر خداوند چیزی نبود بعد اون گذشت تا سال۱۴۰۱دوباره با یه کانال تو سروش تبليغاتي آشنا شدم نتایج دیدم دوباره ثبت نام وارد کانال شدم ۲ تا دوره۴۰ روز رژیم گرفتم اینبار باوزن ۷۶کیلو به ۶۲ کیلو رسیدم و چهل روزه سوم تهیه کردم دو هفته از رژیم گذشته بود که فهمیدم که بچه سه ماهم ایست قلبی کرده و مجبور به کوتاژ شدم و رژیم ول کردم الان..۶۷کیلو هستم همیشه وزنم بر میگشت فکر میکردم برنامه غذای رژیم با برنامه و روتین زندگیم هماهنگ نیست و من این اعتقاد دارم که هر وقت شاد هستم لاغرم و هر وقت غمگین میشدم چاق بودم تصمیم گرفتم از رژیم قبلیم دوباره استفاده کنم شروع به انجام رژیم شدم که در روز سوم رژیم بودم در این تاریخ ۱۴۰۲/۹/۲۸ تو ایتا با کانال تبليغاتي هپی فت آشنا شدم و رژیم ول کردم بعد اومدم دوره رایگان با لاغری با ذهن تو گوگل زدم که با سایت خوب دکتر روشن آشنا شدم همیشه سر میزدم تو گوگل و فایلهای تصویری تو آپارات ادامه دادم که فایل ۷ و ۸ نداشت باید تو یوتیوب و من نمیتونستم وارد شم و بلدم نبودم وارد سایت شم تا دیروز ۱۴۰۲/۱۰/۱۰ موفق شدم وارد سایت شدم و فهمیدم روشهای دیگه جواب نمیده و انجامش نمیدم الان فهمیدم بهترین راه لاغری با ذهنه من تونستم با کنترل مغزم و با لاغری با ذهن از ۶۹ کیلو تونستم به ۶۷ کیلو برسم این روش خیلی عالی بود حسم حالم خوبه و اشتیاقم خیلی زیاده برای لاغر شدن لاغری آسانترین کار دنیاست من پذیرفتم که مسئول چاقی خودم بودم و انتخاب درستی نداشتم باید انتخابهامو تغییر بدم لاغر بشم و از استاد عزیز خیلی ممنونم از خدای خودم خیلی ممنونم منو تو راه متناسب شدن قرار داد الهی شکرت خیلی حالم خوبه سبک شدم منم معتاد سایت شما شدم هر روز گوشی دستم میفته میومدم تو گوگل سریع میام تو سایت دیگه تو واتساپ یا ایتا نمیرم تو کانالها دور بزنم خیلی خوشحالم خدا بهتون خیر بده سلامتی دلخوشی
با سلام خدمت استاد عزیز
تمرین آموزشی جلسه سوم
وقتی ورودیهای مختلف از محیط اطراف از طریق شنیدن، دیدن، خواندن وارد ذهنمان میشود به دنبالش یک گفت و گوی ذهنی ایجاد میشه این گفت و گوی ذهنی و افکار وقتی تکرار میشن و وقتی نمونههایی در راستای اون افکار در محیط پیرامون مون میبینیم کم کم اون افکار تبدیل به باور میشن و تکرار باور عادت های فکری و به دنبال اون عادت های رفتاری رو در ما به وجود میارن. ینی دیگه ناخودآگاه میشن. و با دیدن اون محرک مغز دستوراتی که بهش داده بودیم رو به ما میده و ما ناخودآگاه به اون عمل میکنیم. اگر بخوام در مورد خودم مثال بزنم من وقتی که غذا میخورم حتی وقتی که سیر میشم اگر اون غذا رو خیلی دوست داشته باشم بازم میخورم تا حدی که احساس ترکیدگی کنم چون میترسم بعدش گرسنه بشه البته این در مورد همهی غذاها صدق نمیکنه غذاهایی رو که دوست دارم فقط برای لذت میخورم کاری به احساس سیری ندارم. قبل از ورود به دانشگاه در محیط شهری کوچک تری درس میخواندم و تحت کنترل پدر و مادر بودم یعنی وقتی میخواستم بستنی و پیتزا بخورم اونها باید بهم اجازه میدادن یا اونها باید برام غذا رو میخریدن تا بخورم عملا هیچ آزادی و حق انتخابی نداشتم. اما وقتی که وارد دانشگاه شدم خب اون فشار و کنترلگری کم کم از روی من برداشته شد. دیگه وقتی که با دوستانم بیرون میرفتم کسی نبود که منو کنترل کنه پس آزاد بودم اگر میخواستم هر روز چیزی رو که دلم میخواد بخورم میتونستم بخورم درواقع صفت حریص بودن در مورد غذا در من فعال شد. از طرفی در طول دوران تحصیلی چند روز مونده به امتحان یا در شرایط استرس دوست نداشتم که غذای مضر و هله هوله بخورم چون میترسیدم که مریض شم و دل درد بگیرم پس باز یه کنترلی روی من بود که در زمان های خاصی غذای دلخواهم از فست فود تا شیرینی و بستنی بخورم. هر وقت که دوستانم پیشنهاد کافه و رستوران و فست فود میدادن من با کمال میل میپذیرفتم و به گونهای رفتار میکردم که انگار دفعهی بعدی بیرون رفتنم ممکنه یک سال دیگه باشه پس باید نهایت استفاده رو از این موقعیت بکنم. پس تا جایی که میشد میخوردم . این رفتار جدید خودش رو به این صورت نشون میداد که حتی وقتی بعد از خوردن غذا سیر میشدم باز میخواستم ادامه بدم به خوردن تا جایی که دل درد بشم و دیگه معده اجازه ادامه به خوردن نده. در چند سال آخر تحصیلم این شرایط تشدید شد یعنی دفعات رفتن به فست فود و رستوران و کافی شاپ یکی دوبار در هفته میشد و حتی اگر بیرون نمیرفتم در محل کارم هم غذای بیرون و نوشیدنی سفارش میدادم یه همراه دوستانم و تا جایی که میشد میخوردم. یه جوری میخوردم که احساس میکردم این آخرین خوشیمه و روزهای آینده روزهای پرچالش و پر استرس و سختی برام خواهد بود پس بذار از موقعیت الانم قشنگ استفاده کنم مگه من چقدر تولد و عروسی و مهمونی میرم ؟ دیگه مهمونی و تفریح من همینه. اما مشکل به همین جا ختم نشد . این عادت حرص برای غذا در مورد غذاهای دیگه هم به وجود اومد و تبدیل به عادت شد. علاوه بر اون به خوردن یه سری خوراکی ها عادت کرده بودم. عصرا که از خواب بلند میشدم میخواستم یه لیوان قهوه فوری با یه شیرینی به ظاهر کم شیرین بخورم و اگر نمیخوردم عصبی میشدم. هر زمان که بیرون میرفتم دلم میخواست یه نوشیدنی مثل لاته قهوه شیک بخورم بدون توجه به سیر بودنم.
باور دیگه ای که داشتم این بود که از گرسنگی خیلی بدم میاد حالاتی که بعدش پیدا میکنم از سوزش معده و سرگیجه تهوع سردرد احساس ضعف بیزار بودم و چون باید کار فکری میکردم اصلا دوست نداشتم که احساس گرسنگی من به حدی برسه که احساس ضعف کنم. زمانی که سر کار بودم همیشه در جیبم بیسکویت و خرما میذاشتم که اگر نشد برم اتاق استراحت تا چند ساعت، همون جا یه چیزی بخورم. آنقدر در دوران کاری استرس داشتم که برام مهم نبود چی میخورم فقط دوست داشتم چیزی رو بخورم که دوست دارم . دیگه تحمل فشار و استرس ممنوعیت غذایی رو نداشتم. در خانه هم میخواستم غذامو کامل بخورم حتی اگه سیر شدم باید غذامو کامل میخوردم ینی قابلمه باید خالی میشد و نباید غذا تهش میموند چون بعدش مادرم غر میزد که الان با این غذای اضافه چی کار کنم که پس منم بدون توجه به احساس سیری فقط میخوردم تا مبادا بعدش گرسنه بشم. در مقایسه با دوستانم وقتی باهاشون بیرون میرفتم اونها حجم کمتری غذا میخوردن و بعد میگفتن سیر شدن و ادامه نمیدادن ولی من همچنان ادامه میدادم چون تند غذا میخوردم پس زودتر غذام رو تموم میکردم و از اینکه بشینم نگاشون کنم تا اونها هم غذاشونو تموم کنن بدم میومد واسه همین به غذا خوردن با وجود سیری ادامه میدادم. کلا غذا خوردن برام یه تفریحه چون احساس میکنم از بقیهی جنبه های زندگیم لذت نمیبرم میخوام همه رو با غذا خوردن جبران کنم. صبحانه رو همیشه میخوردم چون بدون صبحانه کار و درس رو شروع کردن باعث احساس ضعفم میشد اما در صبحانه هم حریص بودم مقدار کرهای که به هر لقمه میزدم میزان مشخصی نبود دوست داشتم بیشتر به لقمه کره بزنم لقمه های بزرگتر با کره و عسل بیشتر. موقع ناهار شام قاشق رو به حدی پر میکردم که غذا ازش میریخت و این کار ناخودآگاه بود یعنی وقتی به اندازه نصف قاشق غذا میذاشتم روی اعصابم میرفتم انکار چیزی در مغز من میگفت پرتر پرتر بیشتر بیشتر حجیم تر بزرگتر بخور فقط بخور.
نمونه فرد متناسب دیگری در اطرافم پدرم هست. تا به حال از پدرم هم این جمله رو نشنیدم که وای خیلی غذا خوردم و دارم میترکم پس همیشه به اندازه غذا میخورده و اگر بهش شیرینی تعارف میشد یکی برمیداشت نه چند تا. پدرم معتقده که در مصرف مواد غذایی از هر چیزی باید به اندازه مصرف کرد. تا به حال ندیدم که در مصرف غذایی زیاده روی کنه. کیفیت مواد غذایی براش مهمه و اغلب مواد غذایی سالم میخوره و همیشه میگه که غذاهای مضر برای تفریحه و اگر به دفعات کم باشه ایرادی نداره پس از خوردن هیچ غذایی ترس هم نداره و به میزانی که سیر شود غذا میخورد. ولی من غذا رو برای لذت میخورم برای اینکه اون لذت طولانی بشه حجم بیشتری در زمان کمتری میخورم تا اون احساس رضایت رو بکنم. افراد متناسب به اندازه نیازشان در ظرفشان غذا میریزند ولی من دوست دارم ظرف غذام پرتر باشه اون حجم غذای زیاد بهم احساس آرامش میده. ناخودآگاه تند تند میخوردم که بیشتر غذا بخورم و آرامش بگیرم. افراد متناسب زمانی که گرسنشون میشه غذا میخورن ولی من بعضی خوراکی ها رو به صورت عادتی میخورم یعنی مسئله گرسنگی سیری من نیست من میخورم چون دوست دارم بخورم. و اگر غذایی رو ببینم حتی اگر سیر باشم چون مغزم دوست داره اون مزه رو تجربه کنه پس به من دستور میده که اون غذا رو بخورم.
پدرم هر روز بیست دقیقه نرمش میکنه و تا به حال ازش نشنیدم که بگه من ورزش میکنم که لاغر شم همیشه گفته با ورزش روزانه حس بهتری دارم ولی من ورزش میکنم برای لاغر شدن برای همین هر بار ورزش رو شروع کردم بعد یه مدت ولش کردم.
تا به حال از دوستانم که لاغر و متناسب هستند نشنیدم که وای الان چیزی که خوردم چاقم میکنه ولی من موقع خوردن فست فود و شیرینی این استرس رو دارم که چاقم میکنه.
در مورد روش های قبلی من برای لاغری، یه دوران با ورزش و رژیم پنج شیش کیلو کم کردم بعد از رها کردن رژیم و ورزش چندین سال در یک محدوده وزنی ثابتی بودم و بعد با تغییر سبک زندگیم به مرور چاق و چاق تر شدم. یک بار هم از رژیم لیمومی استفاده کردم و طی یک ماه چهار کیلو کم کردم ولی با رها کردن رژیم دوباره به وزن قبلیم برگشتم. چون در رژیم باید همش غذا رو وزن کنی کالری بشماری یعنی همش خودآگاهت درگیره و داری از خارج خودت رو کنترل میکنی، مغزت میخواد غذا رو ولی تو میگی نه این ممنوعه اون ممنوعه این رو باید کم بخورم، فرمول های مغزت تغییر نکرده فقط به زور داری جسم رو تغییر میدی. به محض رها کردن رژیم ذهن برمیگرده سراغ فرمولای قبلی و دوباره همون آش و همون کاسه. ولی اگر ذهن تغییر کنه و بگه که هر وقت سیر شدی دیگه به غذا خوردن ادامه نده، اگر چیزی رو دوست نداری نخور، حرص و طمع سر غذا نزن خب جسم هم تغییر میکنه. اینا چیزایی نیست که رژیم و ورزش و جراحی بتونه تغییرشون بده. با تغییر جسم بدون تغییر ذهن نتایج موقت و زودگذر میشن. و اگه تا حالا یه چاق خوشحال بودم میشم یه چاق ناراحت افسرده ناامید که احساس ناتوانی میکنه و خود این روند باز من رو چاق تر میکنه.
سلام به شما استاد گرامی و دوستان عزیز همراهم
من کاملا با این موضوع که فرمولهای چاقی در ذهنم مرا چاق کرده است و همین فرمولها مانع لاغری من است موافق هستم
برای این درک نتایج دوران ۳۵ ساله استفاده از روشهای متفاوت برای لاغر شدن اما ماندگار نبودن آن نتایج و دوباره چاق شدن است
من تجربه دست اول از درست بودن روش لاغری با ذهن دارم و آن کم کردن دو سایز لباس در مدت ۳ ماه از شروع استفاده از برنامه آموزشی لاغری با ذهن است
نتیجه من تنها جسمانی نبوده بلکه از لحاظ روحی نتیجه عالی گرفتم
به توانایی خودم در لاغر شدن پی بردم و این احساس شادی و نشاط و آرامش وصف ناپذیری در من ایجاد کرده است
اعتماد به نفس پیدا کرده و از منزوی بودن کناره گیری کردم
با آموزشهایی که دیده ام احساس سیری را درک میکنم و اگر حتی یک لقمه غذا در ظرفم مانده باشد آنرا نمیخورم
نجواهای تشویق به خوردنهای بی جا در من خیلی کم شده است
علاقه ام به خوردن شیرینی جات کاهش پیدا کرده است
قبلا بعد از شام اگر شیرینی نمی خوردم مثل این بود که غذایم کامل نبوده است
قبلا از خوردن بعضی غذاها که عقیده داشتم چاق کننده است و انها را نمی خوردم و حسرت خوردنشان را داشتم الان این فکر در من وجود ندارد
برای مثال قبل از استفاده از آموزشهای لاغری با ذهن عقیده داشتم که پوست مرغ چاق کننده است ولی بعدا که این فکر را نداشتم یکبار مرغ را با پوستش خوردم و متوجه شدم که اصلا از طعم پوست مرغ خوشم نیامد و دیگر بعد از آن نخوردم و این انتخاب هیچ سختی برایم نداشت و به خودم گفتم این چیزی بود که من حسرت خوردنش را داشتم ؟؟؟؟
استفاده از رژیم های متفاوت و محدود کردن جسمم و فشار آوردن به روح و روانم و عصبانی شدن از خودم و دلخور بودن و گله و شکایت داشتن از زمین و زمان دیگر مرا خسته و ناتوان کرده بود
دیگر امیدم از لاغر شدن همیشگی قطع شده بود و تسلیم چاقی شدم
حسرت متناسب بودن به دلم مانده بود با دلی پر از غم به خودم گفتم دیگر بس کن ۳۵ سال تلاش کردی با سختی و مشقت لاغر شدی ولی به راحتی و بدون اینکه بدونی چطور شد باز چاق شدی
من از خودم ناامید شدم اما خدای مهربانم از من ناامید نشد و مرا به مسیر تناسب فکری هدایت کرد بدون اینکه من اطلاعی از این روش داشته باشم و اینکه همچین روشی وجود دارد
من شکر گزار خدای مهربانم هستم که از من قطع امید نکرد و اینکه این هدایت از طرف او است به من اطمینان خاطر میدهد که به هدفم که تناسب فکری و در کنار آن تناسب جسمی است خواهم رسید فقط و فقط نباید نا امید شوم و از این مسیر درست خارج شوم باید جواب این لطف خداوند به خودم را با استمرار داشتن و ادامه دادن حتی بعد از رسیدن به اندام مورد نظرم بدهم
چه چیزی از این بهتر که اطلاعات اشتباه در هر موردی در ذهنم را پیدا کرده و آنها را با داده های صحیح جایگزین کنم و این تغییر در راه و روش زندگی باعث بهتر زندگی کردن که آرامش و احساس خوب داشتن است می شود
ممنونم استاد عزیز که شما با دل و جان راه و روشی که خودتان را به این نتیجه عالی رسانده است را در اختیار افرادی که به سمت سایت شما هدایت شده اند میگذارید بدون چشم داشت از دریافت هیچ وجهی
این دوره ها که رایگان در اختیار ما قرار گرفته است ارزش بینهایت دارد
این از خود گذشتگی شما در نزد خداوند مهربان بی جواب نخواهد ماند
دعای خیر هزاران نفر پشت سر شماست
در تمام امورات زندگی تان موفق و موید باشید
بابت این آموزشهای بی نظیر از شما ممنونم
به نام خدای هستی بخش
همان طوری که برای رسیدن به هر مقصدی چندین راه وجود داره و فقط یکی از اون راه ها درست ترین و ایمن ترین راه و بقیه مسیرها به قول معروف کور راه هستن در اینجا هم که مقصد ما تناسب اندام هستش مسیرها و روش های مختلفی وجود داره که در واقع همون انواع روش های لاغری هستن که یکی از این راه ها مناسب ترین و درست ترین راهه که به طور صد در صد مارو به مقصد میروسونه و اونم راه برگشت همون مسیری که از طریق اون چاق شدیم این ملاک ما برای سنجیدن راه درست باید باشه .مگه ما از طریق رژیم خاصی یا با خوردن مواد خاصی چاق شدیم که میخوایم با استفاده از رژیم لاغربشیم ؟مگه با با استفاده از دارو و دمنوش چاق شدیم که بخوایم با استفاده از دارو و دمنوش لاغر بشیم ؟ ما فقط از طریق ذهن و آموزش ذهنی چاق شدیم پس برای لاغری هم باید آموزش ذهنی دید باید از ذهن مون استفاده کنیم با فشار جسمی هیچ نتیجه ای نصیب مون نمیشه. همه ما بارها و بارها رژیم گرفتیم به طریق های مختلف ولی پایان همه شون یکسان بوده نتیجه نگرفتن و چاقی دوباره !!!!!! این خودش دلیل رد همه ی روش های مرسوم برای لاغری هستش هر روشی که تمرکزش بر جسم باشه محکوم به شکسته مگه ما چقدر میتونیم خودمون رو محدود کنیم چقدر میتونیم جلوی دستور مغزیمون وایسیم ؟اون دستور خوردن بده و ما مقاومت کنیم و نخوریم؟ پس روشی درسته که همراه با اون دستورات مغزیمون عوض بشه دیگه مغزمون دستور خوردن صادر نکنه که این تنها با لاغری با ذهن اتفاق میوفته چون ذهن مون تحت آموزش قرار میگیره .وقتی ذهن دستور خوردن میده و ما جلوش قد علم میکنیم و مطابق میل اون عمل نمیکنیم همین میشه که به مرور زمان اعصابمون بهم میریزه و خسته میشیم ولی وقتی دستوری از مغز صادر نشه پس مقاومتی در کار نیست درنتیجه اعصاب خرابی هم در کار نیست همینه که با یادگرفتن الفبای لاغری با ذهن اولین چیزی که برامون به ارمغان میاد آرامش ذهنیه چون دیگه خبری از کش مکش نیست . خبری از محدودیت نیست .من بارها از روش های مختلفی برای لاغری استفاده کردم از برنامه های که پزشک های تغذیه تجویز میکنن گرفته تا برنامه مربی باشگاه تا روش های من درآوردی و خوردن دمنوش و حتی روش های که از سرچ کردن در اینترنت به دست میاوردم مثل رژیم شیر وموز ،رژیم سیب زمینی خیلی روش های دیگه که الان حضور ذهن ندارم ولی تنها چیزی که ازشون هیچ وقت فراموشم نمیشه زجرهایی که کشیدم و بر باد رفتن زحرهام بعد از مدت کوتاهی و احساس عجز و ناتوانی بعدشون هیچ وقت فراموشم نمیشه و همین باعث میشه دیگه هیچ وقت گول هیچ روشی رو نخورم چون دیگه حاضر نیستم اینقدر خودمو تحت فشار بدون نتیجه بزارم و اینقدر خودمو عذاب بدم ،استاد گفتن کسی از این روش نتیجه میگیره که جرات جسارت کردن داشته باشه و همه روش های رو کنار بزاره من سه چهارماهی میشه که این جسارت رو به خرج دادم و همه ی روش ها رو کنار گذاشتم حتی بارها در مسیر ناامید شدم اضافه وزن خودمو دیدم ولی هیچ وقت به خودم اجازه ندادم که برم سراغ روش های دیگه و فقط ادامه دادم و این حق منه که نتیجه جسارت و جراتمو ببینم.
سلام بر خداوند واستاد. وهمه دوستان این مسیر دلنواز که اگاهی پاک رویه ذهن میده باید استمرا داشت که به اونتیجه موردنظربرسیم
وفتی که به گدشته خودم نگاه میکنم جقدر رژیم گرفتم جقدرتلاش بیثمر رو پشت سر گذاشتم اون زمان هر رژیمی رو که پیدا میکردم زمان براش در نظر میگرفتم وفتی شروع به کاره میشدماون احساس تازکی وخیال اینگه با انجام این رژیم از هر چی مشکل چاقی خلاص شده دیگه لاغر میشم تو افکار مرور میشد
با زمانی که تو ذهنم گذاشته بودم وفتی که کمی موفق شدم اون کاره رو بازم انجام میداد ولی این کاره یی فشار آوردن به جسم بود رژیم می گفت تو حق دارای دو یا سه کف دست نون بخوری ،تو حق دارای ۱۲ قاشق برنج بخوری تو اجازه دارای این میزان گوشت مصرف. کنی حق دارای این بخش مرغ رو مصرف کنی تو حق دارای این میزان قند شیرنی و این مقدار خلاصه یی خط بین من و خواسته ذهنیم کشیده می شد من طبق، اون گفتهای عمل کرده کمی از وزنم رو از دست میدا م خیلی خوشحال شده اخش پیدا کردم راه، نجاتم، رو، ادامه میدم حتما به نتیجه لاغریی میرسم ول ته ذهنم مپ این رو اصلا فبول نداشتم ماه دوم بازم اینکاره ادامه داشت کمی بازم. وزن کمد میشد ولی ازماه سوم انکار دیگه خسته شده بودم آخه تا کی میشد این همه محدودت رو به خودم بدم با این کاره ذهنم داشت آماده میشد برای مبارزه من که خسته شده بودم اون کاروش شروع میکردم با این گفتم حالا اگه بجای سه کف نون بشه ۴ تا چی میشه تو که کمی وزنت کم شده مهم. اون کم شدن هست بیا خودت از گرسنگی نجات بده من که واقعیت خسته شده بودم انکار منتظر همین فرصت بودم خودم رو با خوردن یی لقمه بیشتر یی تکه نون بیشتر به شکل گول میزدم
ابن کاره ذهنم بودکه داشت انجام میداد اون داشت اونه همه فرمولهای که دورنش انباشته شده بود وکل الکویی ذهنی رو دورنش جای داده بود مرحله به مرحله اجرایی میکرده من هم که دیگه اون اطمینان کم رنک شده بود باهش همکاری میکردم دور ازچشم دیگران که نبین این پروزه به پیش میرفت وفتی به خودم میوم مییدم کلی وفت هست که هیچ اثری از رژیم تو برنامه روزانه من نیست وکلی به وزن از دست دادم وزن بیشتر تحمیل شده این برنامه خیلی زمان نمیتواست من رو تواون حالتی که دوست داشتم نگه داره هررژیم یی مدتی فابل اجرا بود.فقط تو کل رژیهای من یی رزیم بود که گروهی انجام داده مشید حدود ۷ سال پیش اون تا حدودی به حالت کم کردن برگشت داشتم اون زمان بیشتری به این حالت توانستم بافشاراوردن با گروه بودن دلخوشی که با گروه هستم امکان داده بمونه ولی بازم این پرونده به شکست روبر شد
خوب وفتی همه مسیرهای اشتباه رو ،رفتم خسته شدم هیچ کودم هیچ نتیجه ماندگاری برا من نداشت حتی بعضی زمان اصلا تو فکرم هیچ ،رژیمی نیود صدای فرزندانم در میومد که مامان خیلی چاقی شدیدی یی فکری به حالت خودت بکن این جملات ضربهای روحی من بود که از اطرافیان به من زده ،میشد انکار انها نمیدوستن من هرتلاشی رو دارم انجام میدم ولی هیچ نتیجه ماندکاری روبه خودم هدیه نمی کرد
حتی آین آخر سرهای ازخداوند درخواست کما رو داشتم که اون زمان من تو خواب باشم نتوان جیزی بخورم وفتی ازخواب کما بیدار شدم لاغر متناسب شده باشم واین اروزی که سالهای زیاد داشتم به واقعیت زندگیم تبدیل بشه انکار این کاره دیگه شدنی ن نبود انقد که این مسیرهای اشتباه، رو طی کردم کم کم ،این باوره بهش اضافه شد که من هیچ زمان لاغر نخواهم لاغر شدن کاره بسیار سختی هست که برای من امکان نداره انجام بشه وفتی وارده سایت شدم تو و مسیر این کلمهوشعار این مسیر رودیدم
لاغرشدن آسانترین کاره دنیاست
برای اولین بار خواندم برام اصلا فابل فبول نبود این شعار فکرمی کردم این برای دلخوشی ما افراد چاق گفته شده که کمی خودمون رو ارام کنیم اصلا بزرگی جاقی دردیدمن به شدت قوی افتاده بود که میدوستم خداوندهدایت کرده میدوستم کمک کرده خودمنیست جون این بار ازخداوند درخواستن اکردم اون به خواسته من جواب داده من به مسبر هدایت کرده وداره حمایت میکنه که بمونم ادامه بدم ولی اون بخش منفی بود اون داشت کاره خودش رو انجاممیداد ولی به شکر رخدادوند موندم ادامه دادم به این شعار رسیدم که آره آسانترین کاره دنیاست به شرطها وشورطها
کلی کاره تورذهن بایدزانجام بشه به شکل اساسی نه به شکل نصفه ورنیمه همه جیزی که تو برنامه ما کنجانده شده هست طبق یی برنامه هست که باید انجام میشد آنچه گفته دیده نوشته خوانده میشد همه طبق ،یی برنامه کامل صورت گرفته شده بود اون زمان من خیلی تو این بخش نبودم فقط نیت یادگیری کامل بدن نقص بود.برای باره دوم تکرار مسیر لاغریی من به درک بهتری از برنامه مسیر درام ومیرسمکه این مسیر اول کلی زیز
سازی نیازوداره تا بشه ستوان هاس روس این ریزسازی قراربگیرد روی اون ستوانهای اهنهاهی دیگه رو قرابدیمکه بشه ستوان اصلی مسیر وکارهای که انجامدادیم شد در پنجره دیوار این خونه تازه که من با ین مسیر ساختم پس با یی شب دو روز این امکان نداشت صورت بگیره زمان نیاز داشت که این خونه خراب ازنوع ساخته بشه
شما فتی به ساخت سازه یی ساختمان اطراف منزلتون نگاه کنید هیج ساختمانی شب که شما خوابیده صبح بیدار شدید ساخته نشده همه کلی زمان نیاز داشته کلی مصابح نیازه داشته کلی زمان وکارگربرای کاره نیاز داشته اگه مصالح بوده کارکر برای کاره نبود اون روز کار خوابیده بازم اگهکارگر بود مصالح نبود بازمکاره خوابیده زمان کاره به پیش رفته که هپه جیز مهیا وهمه درحال کاره بود آرام ارم اون ساختمان ساخته شده همه با هم همکاری داشتن ازمهندس ازبنا از نقشه کش ازخوشکار از پنجره ساز درساز خلاصه کلی مواد کلی کاره صورت گرفته برای ساختن این بنا
حالا چطور من انتطار داشته باشم جسم وذهنم رو کلی زمان برده کلی مشکل دورنش جای دادم رو به شکل یی زمان کوتاه به شکلی درست کنمکه اون ساخت کامل صورت بگیره پس برای بازسازی خرابیهای کل جسم خودم زمان خوبی رو نیازدارمکه آرام ارم بخشهای اشتباه رو بازسازی تمیزی وبی نقصی رو انجام بدم انشاله که موفق خواهم شد تااین زمان همخیلی خوب عمل کردم ازوارکره خودم به شکلی خوبی رضاست دارمهمین احساس خوب وشادی دورتی که به دست آورم وکم شدن وزن اون یقین اطمینان رو توکل وجود به وجود اورده که آره میسه تولاغریی میشی که تا این رمان هم شدی کاره نشدنی رو من شدنی کردم برای این دست اورده خودمکه محصول کاره وعمل کرده خودم بوده رو بسیار می پسندم
خدا پشت وپنا هتون یا حق. حق نگه دارتون
با تشکر از استاد گرامی
فرمول های ذهنی مربوط به خوردن به ما فرمان خوردن میدهند که با تغییر نگرش ما تغییر می کنند. نگرش ما تحت تاثیر محیط ممکن است تغییر کند.
یک فرد متناسب بعد از غذا خوردن احساس سیری می کند ولی من احساس ضعف دارم وبعد از غذا میوه می خورم. یک فرد متناسب نگرانی از خوردن غذا ندارد ولی من نگرانم که زیادی خورده باشم.
من از برنامه غذایی ادل پول استفاده کردم که یک رژيم غذایی ۵ روزه است و یک سری قوانین سلامتی . بعد از ۵ روز رژیم طبق قوانین تا انجایی می خوریم تا سیر شویم . من نتوانستم همه قوانین را به طور کامل رعایت کنم.
به نام خداوند دانایم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
گام سوم
اکثر افراد چاق بارها و بارها از روشهای لاغری مختلف استفاده کرده اند و در طی سالهای چاقی خودشان همه جور بلایی سر جسمشان آورده اند تا لاغر شوند .
اما متاسفانه چون در تمام آن روشها ما میخواستیم فقط جسممان را تغییر دهیم و به محتویات ذهنی مان کاری نداشته ایم ؛شاید برای مقطع کوتاهی نتیجه لاغری بدست می آوردیم اما به محض رها کردن آن روشها و برگشتن به سبک قبلی زندگیمان مجدد چاق میشدیم و یا حتی چاقتر میشدیم.
زیرا در دوران رژیم آنقدر نسبت به مصرف مواد غذایی محدود میشدیم؛که حریص میشدیم و حرص و ولع شدید باعث میشد خیلی بیشتر از قبل رژیم حتی ما بخوریم و برای توجیه خوردنهایمان هم بهانه های مختلفی داشتیم .
مثلا:” بیخیال بابا تو دیگه لاغر شدی حالا یک بار زیاد بخوری چیزی نمیشه .
اشکال نداره این بار و بخورم نهایتا دوباره رژیم میگیرم لاغر میشم. “
اما در تمام آن نجواهای ذهنی از این موضوع غافل هستیم که زمانی که روند چاقی شروع میشود دیگر معلوم نیست کی و کجا متوقف میشود و ما هر روز قاشق به قاشق اضافه تر میخوریم و گرم به گرم چاقتر میشویم.
درست است که خوردن باعث چاقی نمیشود و ما در گام قبلی مثالهای نقض زیادی برای آن پیدا کردیم .اما نوع خوردن در افراد چاق و لاغر متفاوت است و این تفاوت در نوع خوردن و افکار و احساسی که پشت پرده ی این خوردن است فرد را چاق میکند.
یک فرد متناسب هیچ وقت بیشتر از نیاز بدنش نمیخورد. نسبت به خوراکی ها خاطرات لذت بخش در ذهنش ندارد آنها صرفا موادی هستند برای تامین انرژی بدنش .و خیلی تفاوتهای دیگر …..وجود دارد .
حالا این تفاوت در نگرشها و در نتیجه رفتارها چگونه بوجود می آیند ؟
بدن همه ما یک سری فعالیتها هر لحظه انجام میدهد که کاملا اتوماتیک و غریزی است و ما نمیتوانیم در روند آنها دخالت کنیم و در تمام موجودات دیگر هم این فرآیند طبیعی و غریزی وجود دارد مثلا تنفس،ضربان قلب،گردش خون و……
بقیه فعالیتهای ما یعنی هر فعالیتی که غریزی نباشد ؛نیاز به یادگیری دارد .
از کوچکترین کارها مثل خوردن و دستشویی رفتن و راه رفتن و حرف زدن بگیریم تا رانندگی و خیاطی و چاقی و لاغری
پس بقیه مهارت ها نیاز به یادگیری دارند .
ما در تمام طول زندگی مان از محیط اطراف ،خانواده،جامعه،رسانه ها و…..در حال دریافت اطلاعات هستیم و این اطلاعات را در مغز ذخیره میکنیم .
مغز به عنوان فرمانده بدن وقتی میخواهد دستوری صادر کند با استفاده از اطلاعات ذخیره شده در ذهن برای خودش با منطق و استدلال انجام دادن یا انجام ندادن آن کار را بررسی میکند. و بعد فرمان لازم را صادر میکند.
و عمل ما شکل میگیرد .حالا وقتی یک عمل خاص را بارها تکرار کنیم دیگر در قسمت ناخودآگاه مغز ماثبت میشود و بصورت اتوماتیک وار آن فعل انجام میشود. با تکرار اتوماتیک وار فعل آرام آرام آن فعل تبدیل به عادت ما میشود و حالا در مواجهه با آن کار ما بدون نیاز به فکر و تصمیم به صورت خود به خودی آن کار را انجام میدهیم.
مثلا :ما در ذهنمان اطلاعاتی درباره خوردن ثبت میکنیم .اینکه یک خانم باردار باید به اندازه چند نفر بخورد و بارها و بارها چیزهایی در این باره دیده یا شنیده ایم و این اطلاعات باعث شده باور ما شکل بگیرد و ما وقتی باردار میشویم مغز فرمان میدهد که بیشتر از نیاز جسم بخوریم مثلا اندازه دو نفر ،و این کار در دوران بارداری هر روز تکرار میشود و تبدیل به عادت میشود و همین عملکرد باعث افزایش وزن خانمها در دوران بارداری میشود. به همین سادگی
کلا مغز کارش بسط و گسترش دادن اطلاعات ذخیره شده ذهن است و با منطقی کردن آن اطلاعات باورهایی را در ذهن ما ثبت میکند و اصلا برایش اهمیتی ندارد که آن اطلاعات درست است یا غلط .
تمرین شماره ۱
• نگرش و درک شما بعد از استفاه از محتوای آموزشی درباره فرمول های ذهنی چیست؟
فرمولهای ذهنی در اصل همان اطلاعات و داده های ذخیره شده در ذهن است که مغز با منطق و استدلال آنها را منطقی کرده برای ذهن ما و با تکرار کردن آن ها رفتار و عادات و تمایلات ما شکل گرفته است .و فرمولهای ذهنی ما بوجود آمده اند .
تمرین شماره ۲
• روش های لاغر شدن تا کنون استفاده کرده اید را شرح دهید.
من از روشهای لاغری زیادی استفاده کرده ام آخرین روشی که قبل از ورودم به سایت تناسب فکری انجام دادم را بررسی میکنم .
روش رژیمی کتوژنیک را اجرا میکردم در این روش حق خوردن میوه و کربوهیدرات را نداشتم و بیشتر سبد غذایی من از خانواده چربیها و پروتئین ها بود .مدت حدودا یکماه من این رژیم را اجرا کردم .بسیار برایم سخت بود چون من عاشق میوه بودم و نخوردن میوه های رنگارنگ تابستان بسیار سخت بود در حدود یک ماه تقریبا ۵کیلو وزن کم کردم اما ناخنها و موهایم به شدت آسیب دید و مجبور شدم رژیم را رها کنم و در عرض کمتر از یک هفته وزن کم شده به سرعت برگشت و من چند کیلویی هم از قبل رژیم چاقتر شدم .و باور اینکه من لاغر شدنی نیستم در من بیشتر شد .
تمرین شماره ۳
• تفاوت های فرمول های ذهنی خود با یک فرد متناسب را بنویسید.
یک فرد متناسب ذهنش چاق نیست ،فرمولها و باورهای چاق کننده در ذهنش ندارد .
موانع ذهنی که یک فرد چاق دارد را او ندارد.او به غذاها قدرت چاق کنندگی نمیدهد،برچسب چاقی نمیزند روی خودش و نعمتهای خداوند .
مثلا :یک فرد متناسب اصلا ترسی از خوردن یا نوع و اندازه خوردنش ندارد و از هر چیزی دوست دارد به اندازه نیاز جسمش مصرف میکند.
اما فرد چاق از بسیاری از خوراکی ها میترسد از اندازه خوردنش میترسد. و یا اصلا خیلی چیزها را نمیخورد و یا وقتی هم که میخورد کلی قدرت چاق کنندگی به آن خوراکی ها میدهد.
پس ما برای اینکه بتوانیم یک بار برای همیشه لاغر شویم و لاغر بمانیم باید از طریق یادگیری اصول ذهنی ابتدا محتویات ذهنمان را اصلاح کنیم تا به صورت اتوماتیک رفتار و عملکرد ما هم اصلاح شود .
پروردگار مهربانم از تو سپاسگزارم که یاری ام میکنی تا در زندگی ام موفق تر باشم .
استاد بزرگوار سپاسگزارم برای آموزش این گام
الهی به امید تو
سلام وخسته نباشید بخاطر فایلهای ارزشمندتون وسپاس برای کمک کردن به منی که گرفتار چاقی هستم در روش کار با ذهن من احساس میکنم که روشی هست که مسایل زندگیم خود بخود حل و فصل میشه من جواب زیادی در چالش های زندگیم گرفتم تونستم با افکار مثبت کمی آرامش رو داشته باشم و مطمئن هستم که لاغری با ذهن میتونم به تناسب برسم واستاد این حرف شمارو قلبن قبول دارم که بدون هیچ تلاش خاصی چاق شدید باید همون جوری هم لاغر بشید.. برای چاق شدنم هیچ تلاشی نکردم من به قدرت ذهن ایمان دارم و باور دارم واین مسیر را با فایلهای ارزشمندتون ادامه میدم و بدون اینکه بخوام دنبال رژیم باشم…اون باوری که من به چاقی رسوند این بود که ازدواج کنی چاق میشی…وبعداز چهار سال که ازدواجم گذشت 45کیلو به 60کیلو رسیدم الان که دقت میکنم واقعا اشتهام کمی بیشتر از زمان مجردی شده بود واز همون موقع من شروع به رژیم گرفتن کردم یه مدتی چند کیلو کم میکردم وبعداز رها کردن دوباره بیشتر از قبل چاق میشدم طوری که 1401به115رسیدم و دوباره رژیم گرفتم یه رژیم سبک جدید کتوژنیک بمدت یک سال وبه83کیلو رسیدم بخاطر یه سری مشکلات از مهر1402رژیم رو رها کردم و تا دوهفته پیش که به 93کیلو رسیدم یعنی تلاش یک سال همش بیهوده و این برام ثابت شده که رژیم گرفتن راه صحیح لاغری نیست به این باور رسیدم ومیخوام از راه ذهن به این واقعیت برسم وتمرینم رو انجام میدم تفاوت های فرمولی ذهنی خودم با فرد متناسب…فرد متناسب میگه من هر چی بخورم چاق نمیشم ولی من اگه این بخورم چاق میشم اون میگه من برنج و ماکارونی وغذاهای چرب میخورم تغییر ی در سایزم ایجاد نمیشه من میگم اگه من اینارو بخورم ده کیلو اضافه میشم این فرمول ذهنی بود حالا رفتاری بگم فقط فرق من با متناسب اینه که تو خوردن شیرینی من نمیتونم جلوی خودمو بگیرم ولی اون فقط یه دونه برمیدارم من سه چهار تا ولی تو خوردن غذاها من همیشه گرسنه از سر میز بلند میشم ولی متناسب میگه من سیر میشم و هرگز گرسنه بلند نمیشم پس چرا من چاقم؟؟؟؟من به این نتیجه رسیدم که تنها مسیر صحیح شمارو بیام طی کنم امیدوارم کمکم کنید تا به درک بیشتر فایلهاتون برسم وتمرینم هارو بتونم بخوبی انجام بدم وتو این مسی موفق بشم متشکرم از سایت خیلی خوب ومفیدتتون ممنون
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار و دوستان گرامی ابتدا تشکر میکنم از فایلهای ارزشمندتون که ذهن رو به چالش می کشه و میتونیم اون رو اصلاح کنیم و بهتر زیستن وبا آرامش بودن رو بیاموزیم من هم مثل همه شما عزیزان راههای زیادی رو برای لاغر شدن طی کردم وبه لاغری رسیدم ولی همینکه رژیم رو رها کردم دوباره با وزن بیشتر مواجه شدم یک سال از رژیم کتوژنیک استفاده کردم واز115به82رسیدم الان سه ماهه رها کردم و دو هفته پیش 93کیلو شدم و خلاصه اینکه من باور دارم که ممنوع کردن بدنم از خوردن به جایی نخواهم رسید ومن این تجربه هارو طی 38سال که چاق شدم بدست آوردم تا وقتی ورودی غذا به بدنم کم باشه لاغر میشم و همینکه آزاد باشم دوباره چاقی میاد ومن از چندهفته پیش که با سایت شما آشنا شدم هر روز چند ساعتی رو به مطالعه به روش لاغری با ذهن صرف میکنم وبه این باور رسیدم که تنها مسیر صحیح برای لاغری وماندگاری آن همین روش لاغری با ذهن است چون مدیریت تمام رفتارهای ماوعملکردمون از ذهن نشأت میگیره که الگوهای مغز هستند ومغز محل صدور فرمان است امیدوارم با کنار گذاشتن افکار نادرست و الگوهای اشتباه بتونم راه صحیح لاغری با ذهن رو فرا بگیرم و مطمئن هستم که موفق میشم چون توی همین چند روزه که خودم رو از خوردن آزاد گذاشتم مثل قبل اصلا زود به زود گرسنه نمیشم وهوس خوردن در من کم شده وبا خانواده در آرامش غذا میخورم وتعجب اینکه اشتهام خیلی کم شده وتمایل به خوردن زیاد ندارم و اینها رو مدیون این سایت واستادو همکارانش ون هستم خدا به همه شما عزیزان سلامتی و آرامش واقعی عطا کنه وبرای یکایک شما دوستان آرزوی رسیدن به تناسب ایده ال تون ورسیدن به تموم ارزوهاتون با ذهن تون که برنامههای درست ومفید به اش میدین وبه آنچه که آرزویش دارید رو به حقیقت زندگی کنید
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی
من ریحانه بوجارنژاد هستم یه مدت طولانی بابت چند مشکل نتونستم دیدگاه بنویسم ولی الان میخوام دوباره شروع کنم من این چند وقت نتیجه های خیلی زیادی گرفتم خیلی حس میکنم لاغر شدم و مثل قبل تپلی نیستم دوستهام و خانواده میگفتن که خیلی لاغر شدم و لباس هایی که بهم تنگ بودن الان برام تنگ نیستند و مهم تر از همه خیلی وقت هست که دیگه مثل قدیم شرم بدن ندارم و نتایج عالــــــــــی دیدم واقعا از شما ممنونم بابت فایل های فوق العاده تون من هنوز نتیجه ی کامل نگرفتم ولی این چند وقت که نتیجه گرفتم از فایل های رژیم استفاده میکردم و 12 گام خیلی نکات خوبی مطرح شده که واقعا کاربردی هستن
روش های لاغری:
من توی دیدگاه قبلم راجب روش های دروغین لاغری صحبت کردم من خودم به خاطر ترس از چاقی چاق شدم! چرا؟ چون من از چاقی بیش از حد میترسیدم(از هرچی بترسیم به سرمون میاد) من بچه بودم و زود باور من 8 سالم بود که اطرافیان من رو خیلی از چاقی ترسوندن مثلا میگفتن(ریحانه داری تپل میشی، حواست باشه ها اگه چاق بشی دیگه کسی دوست نداره ها، اگه چاق بشی همه مسخره ات میکنناو…..) منم بچه بودم وخیلی میترسیدم که…. بعد چند وقت چاق شدم. من درحال حاضر 4 سال هست که چاق هستم و توی این 4 سال خیلی زجر کشیدم و حالا میخوام خودم رو از زندان چاقی آزاد کنم و من اصلی خودم رو آزاد کنم من درون من یک انسان متناسب هست که با افکار و فرمول های ذهنی اشتباه من زندانی شده و تنها زمانی آزاد میشه که من تلاش کنم تمرین کنم تا اون افکار و فرمول های غلط رو از ذهن خودم پاک کنم.
نکات مهم فایل
نکته اول:
نکته دوم:
چاقی حد و مرز نداره! چاقی همیشه درحال بیشتر شدنه چرا؟ چونکه هر روز ما داریم استعداد چاقی مون رو گسترش میدیم شاید خودمون متوجه نشیم! ولی بدن ما کار خودش رو (به صورت خودکار انجام میده) جهان هرچی که ما بهش سفارش بدیم رو به ما میده و بیشتر بیشترش میکنه یعنی چی یعنی مثلا ما ثروت یا پول سفارش میدیم کائنات همون رو ده برارش رو بهمون میده فقر بخوایم همینطور لاغری بخوایم همینطور و درحال حاضر ما داریم چاقی رو سفارش میدیم مثل چی میمونه؟ مثل این میمونه که شما میخواید سه تا لباس حالا یا تیشرت یا مانتو سفارش بدین شما یه پولی رو پرداخت میکنید و بعد از زمانی که (بهای) کالاتون رو پرداختید کالا به دستتون میرسه دقیقا مثل تلپاتی ذهن ما با کائنات میمونه شما چاقی رو سفارش میدید افکارتون بهای چاقیه و زمانی که بهای اون رو میپردازید چاقی برای شما فرستاده میشه پس اینجوری نیست که یک فردی که متناسبه بگه من میخوام فقط یک ذره چاق بشم بعد شروع کنه به تمرین ورزش و اینا بعد چاق بشه نه! من یک نفر رو توی فامیلمون مشناسم که لاغر خوش هیکل بود متناسب بود ولی خودش راضی نبود میخواست که چاق بشه هر کاری میکرد که چاق بشه انگار نه انگار که تلاشی کرده یعنی حتی یک کیلو هم زیاد نکرده بود مثلا میرفت باشگاه کلی ورزش میکرد بعد میومد خونه پیتزا میخورد چیپس پفک خوراکی های پرچرب و….. ولی بازم فرقی نداشت اما…. اعتقاد داشت که اگر ازدواج کنه چاق میشه و دقیقا زمانی که ازدواج کرد چاق شد! این قدرت ذهن و افکاره، ذهن و افکار ما زندگی مارو میسازن اگه افکارمون خوب باشه زندگی مون هم خوبه اگه افکارمون نادرست و بد باشه زندگی ماهم بده چون ما داریم سفارش میدیم
نتیجه گیری:
بنام خدا
سلام خدمت دوستان و استاد روشن
من فکر کنم بار سوم هست که ۱۲ گام را گوش میکنم البته قبلا ایجوری نبود نوشته قبل فایل نداشت الان خیلی بهتر شده که از استاد بابت این تغییر تشکر میکنم .
من دلایل چاقی خودم را نوشتم و نقض کردم دلایل من هم دقیقا مثل دوستانم بود چون قبلا علت چاقی را نمیدونستم همش سراغ رژیم میرفتیم و می گفتم طبیعیه چاق باشم چون زیاد میخورم چون ازدواج کردم چون باردار شدم و دلایل دیگه
برا همین چه کارهایی که نمیکردم برا لاغری چه فشاری که به این جسم بیچاره می آوردم جالب می دیدم افراد متناسب را که خیلی غذا می خوردند و همیشه می گفتم خدایا چه شانسی دارن که چاق نمیشن من بد بخت هم هیچی نمیخورم نگاه هیکلم را ببین غافل از این که همین افکار هم باعث من میشد خدایا چقدر لاغری آسان بوده و من بی اطلاع من وقتی میترسیدم چاق میشدم برا خرید میرفتم چاق میشدم چون ناراحت میشدم عروسی میرفتم چاق میشدم چون افراد متناسب را میدیدم و حسرت میخوردم تو مسافرت چاق میشدم چون همش نگران بودم و خیلی مسائل دیگه که منو به همین راحتی چاق کرد و من الان میخوام از همین مسیر که اومدم برگردم یعنی اینکه دیگه از مواد غذایی نمیترسم از خرید نمیترسم رژیم نمی گیرم ورزش برا لاغری انجام نمیدم از،رفتن به مسافرت نمیترسم حسرت هیکل دیگران را نمیخورم و در این صورت جسم من به همین راحتی لاغر میشه چون لاغری در جسم من هست خدا منو متناسب آفرید من خودم این بلا را سر جسمم آوردم و خودم هم درستش میکنم و به تناسب اندام عالی میرسم .
• نگرش و درک شما بعد از استفاه از محتوای آموزشی درباره فرمول های ذهنی چیست؟
سلام و عرض ادب خوشحالم که باز در این مسیرم و دارم کامنت میزارم . خداروشکر. ممنون از شما استاد عطار .
این روش همون چیزیه که من عاشقش هستم . من عاشق اینم که مسائل زندگیم خودبخود حل و فصل بشه . بدون نیاز به زور اضافه بدون خستگی . با شور و شوق و از یک راه مطمئن. بهترین کار و پرسود ترین کار سرمایه گذاری روی ذهن روی خودم تا بتونم کنترل شرایط رو به عهده بگیرم . این جمله استاد واقعا من رو امیدوار میکنه و مصمم که شما همونطور که بدون هیچ تلاش خاصی چاق شدید باید همونجوری لاغر بشید . من آنقدر به قدرت ذهن باور دارم که این مسیر رو تا آخر ادامه بدم بدون اینکه بخوام دنبال رژیم باشم . باورتون نمیشه من که تا ۵ روز پیش سر رژیمم بودم و بیشتر روز گشنگی میکشیدم منی که از اول تابستون تلاش کردم لب به شیرینی جات و نون و برنج نزنم . از وقتی وارد این مسیر شدم چند روز دارم با خیال راحت و لذت کلی غذا و هله هوله میخورم با اینکه نا خودآگاه ذهنم نجوا میکنه بسه بابا همین ۷ کیلو که کم کردی هم الان برمیگرده . با قاطعیت میگم نه عزیزم خیالت راحت من با خوردن چاق نمیشم دیگه تازه قرار روز به روز لاغر هم بشم . فرمول ذهنی یعنی باور . باور از ورودی های ذهن ما نشأت گرفته . ورودی یعنی هرچی شنیدی هرچی دیدی هرچی تخیل کردی . حالا منی که فهمیدم انسان با اراده و قوی هستم و تمام مسئولیت لاغریم رو به عهده میگیرم و بدون درجا زدن فقط با تغر فرمول های ذهنم به سمت لاغری پیش میرم.
چند نمونه از فرمول های ذهنی من که به سمت چاقی میروند:اگه غذا های چرب بخورم چاق تر میشم اگه غذا نخورم لاغر میشماگه ورزش زیاد کنم چربی هام میسوزن اگه شیرینی بخورم سریع چاق تر میشم اگه نون و برنج بخورم سریع چاق تر میشم
چند نمونه از فرمول های ذهنی من که به سمت لاغری میروند : من با خوردن بستی حالم خوب میشه.
بدن من هر روز داره متناسب میشه فرقی نمیکنی من چیکار کنم یا چکار نکنم چی بخورم یا نخورم بدنم اتوماتیک داره خوش رو بهبود میده چون من اجازه اش رو صادر کردم و میدونم خداوند همه موجودات رو طوری خلق کرده که همه به سوی تعالی و پیشرفت میرن به شرطی که من جلوشو نگیرم و فقط از زندگیم لذت ببرم و شکر گذار باشم .
من در آینده آنقدر هیکل خوش فرمی پیدا میکنم که باعث تعجب همه میشم مثل گذشته .
من یه فیت گرل م .
من با غذاهای خوشمزه خوشحال میشم .من هروقت میرم بیرون یه چیز خوشمزه میخورم و قوی میشم .
من یه زن لاغر و قوی هستم
من هروقت عشقم بکشه ورزش میکنم تا انرژیم آزاد بشه.
چاقی یک بیماری و اصلا باعث زیبایی یا قدرت نمیشه
کسی که تناسب اندام داره فکرش راحت تره
• تفاوت های فرمول های ذهنی خود با یک فرد متناسب را بنویسیداونی که متناسب اصلا عین خیالش نیست یه معجون بخوره تازه کلی لذت میبره ولی من با هر قاشق از معجون با خودم میگفتم اوه اوه داره به چاقیم اضافه میشه ولی نمیتونم جلو خودم بگیرم ولش کن گورباباش از دفعه بعد نمیخورم.
اونی که تناسب اندام داره اگر هم ورزش کنه یا برای عضله سازی یا تفریح ولی من میگم باید هر روز ورزش کنم تا لاغر بشم .
اونی که تناسب اندام داره اصلا نمیخواد به خودش سختی بده که لاغر بشه ولی من همیشه تو فکر اینم چجوری کارهام رو سخت تر کنم که تحرکم بره بالا و یه جوری ورزش محسوب بشه
اونی که تناسب اندام داره میره مغازه و مانتویی که دلش بخواد میخره ولی من باید پارچه بخرم بدم خیاط برام بدوزه که تنگ نباشه.
اونی که تناسب داره از رنگ های شاد و مدل های چین چینی لباس هاش لذت میبره ولی من در حسرتش میمونم چون اگه چینچینی بپوشم مثل زن شرک میشم
اون بعد غذا بستنی میخوره من باید یه ساعت بشینم که حضم بشه خلاصه اون راحته و من ناراحت کلا خیالش راحته هر کاری کنه اضافه وزن نمیاره ولی من آب هم با اکراه میخورم .
فرمول ذهنی اون میگه تو هرکاری کنی هم چاق نمیشی . حالا شاید دلایلش حقیقت نداشته باشه ولی شنیدم که میگم . مثلا خواهر شوهرم میگفت من تیروئید م بالاست هرچی میخورم انگار نه انگار . چاق نمیشم . دختر خالم میگفت من به بابام بردم اصلا چاق نمیشم . مادرشوهرم میگفت من آنقدر در طول روز مشغول کار هستم که چاق نمیشم . یکی دیگه از فامیل هامون میگفت من از بیشتر غذاها بدم میاد براهمین لاغرم . یکی دیگه میگفت بچم چون سزارین بدنیا آمده لاغر . اینا آنقدر باور کردند همیشه لاغر میمونن اصلا نگران نیستن و در واقعیت هم چاق نمیشن .
• از کدام روش های لاغر شدن تا کنون استفاده کرده اید را شرح دهید.
• عنوان روشی که استفاده کردید.
• مدت زمان اجرای روش لاغری.
• مقدار کاهش وزن به دست آمده.
• مدت زمان ثبات وزن کاهش یافته.
• تاثیر استفاده از این روش در تغییر فرمول های ذهنی.
از رژیم غذایی گوشت خواری و کم خوردن بقیه اقلام و ورزش . خواهرم هم از قرص و دمنوش لاغری و ورزش.
خودم سه الی ۴ ماه دارم رژیم میگیرم و کمی هم ورزش. خواهرم بیشتر موقع در حال همین کارهاست هر چند وقت یکبار هم یک محصول جدید پیدا میکنه .
برای خودم ۶ کیلو . برای خواهرم نزدیک ۳۰ کیلو
چونکه من در رژیم بودم و وارد این سایت شدم و الان بیخیال رژیم شدم نمیدونم چقدر طول بکشه . ولی قبلا که باز با رژیم و ورزش کم کرده بودم شاید در عرض ۳ ماه برگشت . خواهرمم همینطور وقتی بیخیال رژیم و اینا میشه آروم آروم باز اضافه میکنه .
تاثیر این روش در فرمول ذهنی من این بود که هرچی گوشت و تخم مرغ و شیر و آجیل و بلوبری بخورم چاق نمیشم و متناسب میمونم . و هله هوله و شیرینی جات و میوه ها و سیبزمینی و برنج آدم چاق میکنه و اینکه خورد و خوراک مهم تره بعد ورزش . ورزش من و لاغر نمیکنه فقط عضله هام سفت میکنه . و اینکه بدن ما تا وقتی قند بسوزه چاق میشه . پس باید بهش چربی های مفید بدیم و اون چربی بسوزونه تا لاغر بشیم .
فعلا خدانگهدار
سلام
من فهمیدم که فرمولای ذهنی همون اطلاعاتی هستن که توی ذهن من وجود دارن و آموزش هایی که از بچگی دیدم چه خودآگاه و چه ناخودآگاه ، باعث شدن که من یه درکی از دنیای بیرون خودم بدست بیارم و طبق اون رفتار کنم مثلا من یاد گرفتم که اگه میخوام برم جایی که میدونم توی راه ترافیکه باید زودتر راه بیوفتم برای همین هر بار زودتر آماده میشم و این تبدیل شده به یه فرمول توی ذهن من که دیر نرسیدن = زود آماده شدن . خیلی از فرمول های دیگه هم وجود داره که وقتی داشتم زندگی رو از بچگی تا الان تجربه میکردم توی ذهنم شکل گرفته ، خیلی از اونا مربوط می شدن به غذا خوردن و چاقی من که الان چند تا ازونا رو مینوسم تا برام مرور بشه که چه افکاری درباره ی این موضوع داشتم :
مثلا یکی از فرمول های ذهنی من اینه که من باید تا ته غذامو بخورم / توی تولد ها همیشه باید پرخوری کنم چون یک شبه و همیشه اتفاق نمیوفته / هر وقت یه نفر بهم خوردنی تعارف کرد باید بردارم که زشت نشه و اون فرد ناراحت نشه / به غذای مجانی نه نمیگم / شیرینی باعث چاقی و پف کردن میشه / اگه زیاد خوردم باید برم بدوم یا راه برم که احساس چاقیم از بین بره / وقتی یه غذایی میخورم همون موقع غبغبم چاقتر میشه و بیشتر میاد پایین / هر وقت با دوستام نشستم حتما باید یه چیز خوردنی کنار دستمون باشه وگرنه نمیچسبه / با دوستام که هستم بیشتر باید غذا بخورم چون کیف میده / با فیلم دیدن غذا میخورم که بیکار نباشم / وقتی حوصلم سر رفته میرم سر یخچال و میخوام یه چیزی پیدا کنم بخورم اما خیلی هم گرسنم نیست و فقط حوصلم سر رفته / وقتی یه غذایی خوشمزست بیشتر میخورم چون میترسم دیگه نتونم فرصت خوردنشو پیدا کنم …
اینا چند تا از فرمول های ذهنی منه که تکرار اون ها در ذهنم باعث شده عادت های چاق کننده ی من ساخته بشن.
پس فرمول های ذهنی اول فقط یه سری اطلاعاتن ؛ میتونن حرف های اطرافیان و یا آدم های دیگه باشن ، میتونن نوشته هایی باشن که چشمم بهشون خورده ، میتونن از ترس های من سرچشمه گرفته باشن و… و من خودم این فرمول ها رو تکرار کردم یعنی بهشون فکر کردم و یا انجامشون دادم مثلا برای اولین بار وقتی تا ته غذامو خوردم و تشویق شدم این فرمول توی ذهنم شکل گرفت که تا ته خوردن غذا حتی اگه دلت از یه مقداری بیشتر نخواد = تشویق بزرگتر ها ، این فرمول توی ذهن من موندگار شده و چون من بچه بودم و عاشق این بودم که بزرگتر هام منو تایید کنن و این بهم احساس خوبی میداد ، من تکرارش کردم و تکرارش تبدیل شد به عادت رفتاری من و هر عادت تاثیر خودش رو توی روند زندگی من میزاره و عادت پرخوری تبدیل به چاقی در بدن من شد مثل هر عادت دیگه ای که تاثیر خودش رو داره مثلا عادت کتاب خوندنم روی تند خوانیم تاثیر گذاشت ، عادت شکرگزاری باعث شد بیشتر اتفاقای خوب برام بیوفتن و… پس نتیجه گیری من این شد:
ورود فرمول های ذهنی > تکرار فرمول های ذهنی > تشویق/ترشح هورمون شادی > به عادت تبدیل شدن فرمول های ذهنی > به جسمیت در اومدن فرمول های ذهنی در بدن و زندگی ما
و این فرمول ها با اهمیت دادن ما تغذیه میشن ، اگه در بستری قرار بگیریم که میزان اهمیتمون به اون فرمول ها کم بشه این باعث میشه که کم کم جای فرمولا با چیزی که ما در عوض بهش اهمیت میدیم، پر بشه مثل کسایی که یه زبان جدید یاد میگیرن و حتی توی ذهنشون وقتی دارن با خودشون صحبت میکنن با اون زبان جدید حرف میزنن و براشون عادی شده که با اون زبان جدید فکر کنن ، چاقی هم همینطوره و قراره لاغری جاشو بگیره و هر روز فرمول های مربوط به چاقی کم رنگ تر میشن و فراموش میشن اگه من هر روز در مسیر تناسب اندام قدم بردارم و فرمول های جدید رو جایگزین کنم.
من خیلی به رفتار آدمای متناسب اطرافم دقت میکنم و می بینم که همیشه چه رفتاری با غذا ها دارن؛
زهرا همیشه با آرامش غذا میخوره و یه تیکه از نون رو بر میداره ولی به اندازه من که چهار تیکه نون میخورم ، خوردنش طول میکشه و هیچ وقت مثل من با هیجان با غذاها رفتار میکنه اما من یه طوریم انگار که بعد از چندین روز گرسنگی به غذا رسیدم و هر لحظه قراره اون غذا ازم گرفته بشه و از خود غذا خیلی لذت نمیبرم و فقط میخوام بخورمش که احساس سیری و آرامش سیری سراغم بیاد.
سپهر به غذا اهمیت نمیده و مهم نیست براش که چی بخوره حتی وقتی میخواد بره فوتبال و کلی قراره بدوه و انرژی مصرف کنه اصلا به این فکر نمیکنه که قبلش چی بخوره و… اما من وقتی میخوام برم ورزش خیلی به این اهمیت میدادم که قبل و بعدش چی بخورم که موقع ورزش یا بعدش گرسنم نشه .
سپهر احساس گرسنگی رو میپذیره و براش مهم نیست اگه یکم گرسنه باشه ولی من متنفرم ازینکه گرسنه باشم و تا یکم گرسنه میشم غذا میخوام حتی اگه تازه غذا خورده باشم.
سارا از غذا ها نمیترسه و هر چقدر دلش بخواد غذا میخوره بعضی وقتا یه غذا رو بیشتر دوست داره و بدون توجه به مقدارش توی بشقابش میکشه و میخوره و خیلی هم آروم غذا میخوره ، هر غذایی رو نمیخوره و مزه غذا براش خیلی مهمه ، اما من هر چیزی که باشه حتی اگه مزشو دوست نداشته باشم ازش به مقدار زیاد میخورم و خیلی توی خوردن عجله دارم وهنوز لقمه قبلی تموم نشده لقمه بعدی رو میزارم توی دهنم و دوست دارم همیشه دهنم پر باشه ولی سارا صبر میکنه لقمه اش که تموم شد بعدی رو تازه میگیره و میخوره.
یاسمن آروم و با لذت ، شیرینی میخوره و تیکه تیکه میکنه خوراکیش رو و بعد میخوره و بعد هر تیکه با تیکه بعدی صبر میکنه و موقع صحبت کردن غذا رو ول میکنه اما من غذا برام از همه چیز بیشتر اولویت داره و هیچ موقع وقتی دارم غذا میخورم کار دیگه ای که غذا خوردنمو به تعویق بندازه انجام نمیدم و همه چیزو گاز میزنم و توی یه لحظه همه خوراکیم تموم میشه.
محدثه قلوپ قلوپ شیر کاکائو رو خورد ولی من با یه نفس ، تمام شیر کاکائومو تموم کردم و چیزی ازش باقی نگذاشتم.
برای یاسمن خیلی مهمه که غذا رو با هم بخوریم و حتی اگه گرسنه باشه صبر میکنه همه بیان و بعد غذا بخوریم اما من دلم میخواد همون لحظه که
گرسنم شد غذامو بخورم و نمیتونم صبر کنم.
…. … …
روش های لاغر شدن تا کنون استفاده کرده اید را شرح دهید.
من از رژیم دکتر “ک” استفاده کردم و شش ماه ادامش دادم حدود 2-3 کیلوگرم وزن کم کردم و 3-4 ماه هم نگهش داشتم اما این روش هیچ تاثیری بر فرمولی های ذهنی من نداشت ، با اینکه کنار برنامه غذایی یه سری کتاب درباره اراده و تغذیه سالم و… داشت و من همش رو خونده بودم اما باعث نشده بود که من توی فرمول ها ذهنیم تغییری پیدا بشه و من همچنان جلوی خودمو میگرفتم و کلی سختی کشیدم و اذیت شدم و همیشه باید مقدار کالری هامو حساب میکردم و یه ترازو هم همیشه دنبالم بود ؛ اما اینا باعث نشد من برای همیشه متناسب بشم و یا حتی به وزن ایده آلم برسم و در تمام مدت رژیم من حالم خوب نبود و لذتی نمیبردم و اصلا با مرور زمان برام راحت تر نمیشد و همیشه دنبال راهی بودم که رژیم رو بپیچونم.
من از روش روزه گرفتن هم برای لاغری اقدام کردم و یک ماه هم ادامش دادم ، 4-5 کیلو وزن کم کردم و 2-1 ماه نگهش داشتم اما همیشه عصبی و بی جون بودم و نمیتونستم به کارای روزمرم برسم و همش دلم میخواست بخوابم و انقدر سخت تر میشد هر روز که من دل درد های عصبی گرفته بودم همش حالت تهوع داشتم و آب بدنم انقدری کم شده بود که اصلا دستشویی نمیرفتم و مثانم مشکل پیدا کرد بعد از یه مدت و بعد از قطع کردن رژیم دوباره برگشتم به حالت عادی خودم ؛ این روش اصلا و به هیچ عنوان روی فرمول های ذهنی من و عادت های من تاثیری نداشت و چون نمیتونستم برای همیشه ادامش بدم و مطابق با فرمول های ذهنی من نبود چند وقت بعد از رها کردنش دوباره همون آدم قبل میشدم و انگار نه انگار که انقدر سختی کشیده بودم تا لاغر بشم دوباره پرخوری هام شروع میشد و نمیتونستم جلوی ولع بیش از اندازم رو بگیرم.
از رژیم 40 روزه باشگاه هم استفاده کردم و 1 کیلو کم کردم و تونستم فقط 20 روز از 40 روز رو انجام بدم و بعد از یه هفته رها کردن رژیمم برگشتم به حالت قبل با میل شدید به شیرینی و غذا ها و طوری پرخوری میکردم که نمیتونستم از جام بلند شم و راحت نفس بکشم . این رژیم کوچک ترین تاثیری روی فرمول های ذهنی من نداشت و باعث نشد که من مثل یه آدم متناسب رفتار کنم و اندامم مثل اونا بشه و هر روز که میگذشت سخت تر از روز قبل بود برام و هیچ لذتی از هیچ چیز نمی بردم ، همش عصبی بودم و حتی انقدری خودمو سرزنش میکردم که اگه طبق برنامه پیش نمیرفتم خودمو محکم نشگون میگرفتم و از خودم عصبانی بودم که چرا نمیتونم برنامه ای که بهم دادن رو درست انجام بدم.
….
ولی همین چند روز که دارم تمرینا رو انجام میدم اصلا دیگه اون میل شدید رو به غذاها ندارم و هیجانی باهاشون برخورد نمیکنم و از سه وعدم شاید یه وعدشو پرخوری کنم و این برای من عالیه همینکه آرامش دارم انگار که مهم نیست چی بشه من واقعا خوشحالم که اینجام و دارم روی مهم ترین اولویت زندگیم تمرکز میکنم و مراقبه لاغریم رو هر روز انجام میدم.
خدایا شکرت
ممنونم استاد
سلام
جلسه قبل همه راههایی که برای لاغری استفاده کردیم رو نوشتیم تا توانایی خودمون در لاغر شدن اعتراف کنیم اما این جلسه، همون طور که می دانیم برای لاغری روشهای مختلفی وجود داره اما یکی از روش ها بهترین روش است مانند اینکه برای رفتن به یک شهر خاص راههای متفاوتی وجود داره اما یکی از راهها بهترین راه است برای لاغری با بهترین روش ابتدا باید دلایل چاقی رو شناسایی کنیم و بعد اونها را با مشاهدات خود در اطرافیان نقض کنیم و بعد از آن مسئولیت چاقی خودمون را بپذیریم و تعهد بدیم که خودمون هم مسئول لاغری خودمون هستیم که در جلسه قبل این کار رو انجام دادیم و باید مدام هم انجام بشه تا همه موانع شناسایی بشن
همون طور که برای چاقی از روش خاصی استفاده نکردیم و حتی نمیدونیم چطور و چه زمانی چاقی ما شروع شده ولی برای لاغری روشهای مختلفی را امتحان کردیم و بعد از رسیدن به نتیجه دلخواه یا نسبی اون روش رو رها کردیم و چون این روشها شیوه زندگی همیشگی ما نشده پس نتیجه ماندگاری هم نخواهد داشت و بعد از مدتی وزن از دست رفته برمی گردد اما ما هر بار خودمون رو سرزنش می کنیم که اراده نداریم و مشکل از ما بوده که وزنمون برگشته و بعد از مدتی دوباره میریم سراغ روش دیگه و همین داستان دوباره تکرار میشه حالا باید روی همه اون روشهای لاغری که خودمون و دیگران استفاده کردند و نتیجه همیشگی نبوده خط بکشیم و دیگر به گفته انشتین مثل آدم احمق نباشیم که یک کار رو بارها بارها انجام میده به امید کسب نتیجه ای متفاوت تر از قبل پس برای یک بار هم شده بیایم و از روش صحیح لاغر بشیم و این لاغری برای ما ماندگار باشه و اون روش باید مانند روش چاق شدنمون باشه یعنی نه از دارو نه ورزش نه رژیم و نه خیلی چیزهای دیگه خبری نباشه و مانند روش چاقی محصول افکار و رفتار ماست که مدام تکرار کردیم حالا با همون روش لاغری را تجربه کنیم ماچاق ها نمی تونیم به یک غذایی نه بگیم و حتی اگه سیر باشیم باز هم دوست داریم بخوریم ولی اگه به یک فرد لاغر دقت کنیم می بینم که اون غذاش رو میکشه و تا حدی میخوره که ملیش میکشه. اگر به حیوانات وحشی هم دقت کنیم می بینم که اون ها هم چاق نمیشن چون از شکارشون اون قدر که میلیون بکشه میخورن و شکار رو رها میکنن تا بقیه حیوانات استفاده کنند
همه روشهای قبلی لاغری چون ما رو در خوردن محدود می کنند باعث میشن تا حرص و ولع خوردن در ما بیشتر بشه به همین دلیل بعد از رها کردن اون روش چاقی ما سریع تر از قبل بر می گردد
از فرمول های ذهنی که بین خودم و یک فرد متناسب پیدا کردم مثلاً همسرم هر چقدر گشنه باشه اگه غذایی برای خوشمزه نباشه نمیخوره و میگه نمی تونن بخورم
یا برادرم وقتی سیر باشه هر جور شیرینی برایش ببری نمیخوره و میگه سیرم و پسرم که قورمه سبزی رو خیلی دوست داره ولی غذاش رو تا حدی میخوره که سیر بشه و بعد اون به غذا نگاه نمیکنه و به این فکر نمیکنه که چه بلایی سر بقیه غذا میاد میریزیم دور یا نگه میداریم
من از روشهایی که برای لاغری استفاده کردم گیاه خواری به مدت ده روز بود که سه کیلو لاغر شدم ولی بعد از یک هفته برگشت
یک بار به مدت یک ماه با ورزش ایروبیک پنج کیلو لاغر شدم ولی بعد دو ماه برگشت
و آخرین بار با کالری شماری و ورزش ده کیلو کم کردم ولی بعد از یک سال پانزده کیلو اضافه کردم
بنام خالق زیبایها
سلام و ورود خداوند بر استاد عزیزم وتمام دوستان هم سفر در این مسیر زیبا
من برای رفع اضافه وزنم یک رژیم گرفتم که شیرینی و قند وچربی و برنج و ماکارونی نباید میخوردم وخیلی چیزای دیگه در حد کم باید میخوردم ومن در اواسط رژیم دچار افت قند شدم وهر روز قندم می افتاد وحالم بد میشد وهیچ نتیجه ای هم نگرفتم که پایدار باشه کمی لاغر شدم ولی بدنم به شدت دچار ضعف شد ویک بارهم با فعالیت شدید بدنی خودمو امتحان کردم وحدود دو ماه هر روز شدید کار میکردم ووزن زیادی کم کردم ولی به محض استراحت و تموم شدن فعالیتم در عرض دو هفته اضافه وزنم برگشت و ماه رمضان من به شدت لاغر میشوم ولی یک هفته بعد رمضان دوباره همون آش و همون کاسه ،یکی از آشناهامون خیلی چاق بود رفت عمل کرد وچربیاشو در آورد و متاسفانه نه تنها لاغر نشد بلکه اضافه وزن شدید گرفت بعد عمل به طوری که دیگه نمی تونست راه بره ،من چون اضافه وزنم در حد ده دوازده کیلو هست زیاد دنبال راه و روشهای آنچنانی نبودم ولی دو چیز را امتحان کردم یکی فعالیت وورزش و دوم کم خوری که هر دو جواب پایدار نداد چون افکارم اشتباه بودن ،خواهرم و دوتا دخترش ۴ وعده غذا میخورن اندامی متناسب دارن ولی من سه وعده را هم به زور وخیلی کم میخورم و بیشتر سعی میکنم گیاه خواری بکنم ودر طول غذا خوردن چند ین بار بچه هام به بهانه های مختلف بلندم میکنند ولی همچنان اضافه وزن دارم فرق من با خواهرم اینه که اون با خیال راحت غذاشو میخوره ولی من همش میترسمکه چاق بشم وفکر میکنم که اگه در حین غذا خوردن بلند شم و راه برم و درباره بشینیم کمتر چاق میشم که اشتباه فکر میکردم ومن باقی مانده غذا رو میگم حیفه دور ریخته بشه پس سعی میکنم بخورمش با اینکه سیرم و من همین جا اعتراف میکنم که خودم مقصر چاقی هستم و باید افکارم را درست کنم تا بدنم هم لاغر بشه وبه تناسب اندام برسم و عوامل بیرونی هیچ تاثیری بر اضافه وزنم نداره ،امیدارم خداوند که از روز اول بدنی سالم وبدون نقص را تحویلم داده بتونم دوباره سالم وخوش اندام کنم واز این نعمت بزرگ استفاده ولذت ببرم ،خدایا شکرت بابت استاد عزیزم که دستی از دستان توست برای هدایت من وامثال من
به نام شاه پرازعشق هستی عاشقانه عاشقتم که هستی ومراشاهانه وبه زیبایی آفریدی. روشهایی که من برای رهایی ازچاقی انجام دادم.1. رژیم غذایی کم کالری به مدت یکماه گرفتم 10کیلوکم کردم اماعرض2ماه به وزن اول برگشتم 2.رفتم باشگاه درمدت 2ماه11 کیلو کم کردم یک مسئله ای پیش آمد به مدت دوهفته نتوانستم برم باشگاه درهمین مدت وزنم برگشت وتازه اضافه ترم شدومن به وزن105 کیلوگرم رسیدم 3.ازطریق مجله خانواده بایک روش تضمینی درعرض یکسال40 کیلوگرم وزن کم کردم وبه وزن 65 کیلو گرم رسیدم وخیلی ازلاغریم لذت می بردم ومن برای اولین بارلاغری رولمس کردم وبه مدت 9 سال درآن وزن باقی ماندم ولی دوباره یواش یواش چاق شدم4. شنیدم قرص لاغری آمده رفتم دکترنمی دونید وقتی نسخه روداد دستم انگار سند لاغریموگرفتم سریع ازداروخانه قرص هارا تهیه کردم وشروع کردم به خوردن ماه اول6کیلوکم کردم لی بعدازاتمام قرص ها وزنم برگشت5.دکترتغذیه رفتم وبابرنامه غذایی درعرض 2ماه12 کیلو کم کردم امابعداز3ماه وزنم برگشت6. تبلیغ لاغری باقهوه سبزرو دیدم سریع از عطاری تهیه کردم وطبق دستوراستفاده کردم به مدت 2ماه اصلاًاثری درمن نداشت7. توی ماهواره تبلیغ صندلی دراز ونشست رودیدم فوری آن راتهیه کردم وشروع کردم به ورزش کردن باآن بعدازیک هفته کمردردشدیدی گرفتم وآن راکنارگذاشتم8. رژیم بدون قندوچربی گرفتم عرض یک ماه فقط2کیلو کم کردم9.روزی 2ساعت راهپیمایی میکردم ودرکنارش رژیم میوه گرفتم ولی چاقترشدم وبه وزن99 کیلوگرم رسیدم. دیگه بریده بودم و بطور واضح دهن کجی چاقی روحس میکردم که به لطف خالق مهربانم هدایت شدم به سایت تناسب فکری دوره100 گام روانتخاب وباذوق وامیدشروع کردم به انجام تمرینات وبعدازاتمام دوره یعنی100روزمن 9 کیلو وزن کم کردم بدون رژیم بدون ورزش وفعالیت خیلی خوشحالم وبه این باورقلبی رسیدم که فقط وفقط ازمسیرلاغری باذهن به رویای لاغری دائمی میرسم چون راحت ولذت بخش وبدون بازگشته. باتشکرازاستادمهربانم مشتاقانه ادامه میدهم.
سلام و درود
خوشحالم احساس بهتری داری😊 و با اشتیاق مسیر تغییر کردن رو ادامه میدی
برای زیباتر شدن نوشته ها سعی کنید از پاراگراف بندی استفاده کنید.
منتظر خبرهای عالی شما هستم👌
سلام به زیبای تماشایی وجودم. الهی عاشقانه سپاسگزارم که لحظه به لحظه به زیبایی درمن جاری می شوی وتمام ذرات هستی رابه سمت لاغرشدن من به حرکت درآوردی. یکی ازآگاهی هایی که من دراین گام بدست آوردم اینه که من تمام مدت عمرم بافکرم غذاخوردم وکلاً بافکرچاقم زندگی کردم برای همین فرمولهای چاقی روناخواسته درمغزم بوجودآوردم وتا این فرمولا عوض نشه وفرمان های مغزی من برنگرده به تنظیمات کارخانه من لاغر نمی شوم یک فردمتناسب تفاوتش بامن که چاقم اینه که باجسمش غذا میخوره نه بافکرش یعنی هروقت معده اش به قاروقور می افته وانرژی طلب میکنه غذامی خوره وهروقت هم علامت سیری روازجسمش دریافت می کنه دیگه حتی اگه یه لقمه هم مونده نمی خوره واینکه درحین خوردن غذاهیچ حس چاق شدن به غذاش نمیده فقط می دونه که گرسنه است وبه اندازه رفع گرسنگی اش غذا میخوره ولی یک فرد چاق اصلاًبه جسمش کاری نداره که سیره گرسنه است فکرش بهش میگه بخوراونم میخوره حالابه هردلیلی که فکرش بهش میگه میخوره چون فرمول چاقی هیچوقت پیام سیری نمی ده اون همش میگه بخوربخور چون ذات فرمولیش اینجوریه امایک فرد متناسب چون باجسمش میخوره خیلی سریع پیام سیری رودریافت میکنه یک فردچاق میخوره ولی باترس که نکنه چاقتربشم امافردمتناسب ترسی ازخوردن نداره وتنهاحس اون به غذا رفع گرسنگی ونیازبدنشه ولی ماقبل ازاینکه غذاروبخوریم فکری که راجب اون داریم رومی خوریم واون فکرغذاروبه شکل خودش درمیاره مثلاًمیگیم نکنه این غذا منو چاق کنه؟ اون غذابارنگ وچاشنی چاقی وارد بدن مامیشه ووقتی تمام مراحل دربدن ما طی کردانرژی رابه شکل چاقی به بدن مامنتقل می کنه وجسم ما به شکل انرژی دریافت شده میشه یعنی چاق میشه ولی یک فرد متناسب درموقع غذا خوردن فکر وحسی به غذاش نمیده درنتیجه فقط به اندازه تامین انرژی بدنش غذا میخوره وخیلی راحت پیام سیری رودریافت میکنه چون بدنش فقط درحدرفع نیازش غذارو قبول میکنه. فرق بین انسان باسایر موجودات اینه که انسان ذهن داره ولی سایرجانداران ذهن ندارند آنها غریزه دارندبرای همین چاق نمیشوندحالاشایدبعضی ها بگن کاش ماهم ذهن نداشتیم ولاغرمی موندیم! خداوندقدرت خلق کنندگی رودرذهن ماگذاشته تاماهم بتونیم مثل خودش خلق کننده باشیم ولی مابه جای خلق چیزای زیبا ومفید ضایعه مضری مثل چاقی روخلق میکنیم درسته ازدیگران باورشو گرفتیم ولی درنهایت ما خودمون چاقی روپذیرفتیم برای همین استادعزیزمون میگویندبایدمسئولیت چاقی خودتوقبول کنی چون درنهایت پذیرنده چاقی توبودی چاقی که به زور وارد تو نشده تواجازه حضوردروجودتوبه چاقی دادی پس وقتی مسئولیت چاقی ات رابه عهده میگیری تمامه اختیارچاقی می افته دست خودت وبراحتی میتونی اونودرفکرت خنثی وبی اثرکنی وفکرزیبای تناسب اندام راجایگزین آن کنی. پس ادامه دهید واستمرارداشته باشیدبراحتی لاغری شوید.
به نام عشقی که جانم ازاوست. سلام ودرودبه استادآگاه وگرانقدرم وعاشقان لاغری با ذهن. به نظرمن این دوره بااینکه کوتاهه ولی خیلی پرمغزو سنگینه ونیازهست که تمرینات هرجلسه بادقت ووقت بیشتری انجام بشه چون من حس میکنم ازاین جابه بعدغلظت آگاهی هابیشترمیشه وبا یه بار دیدن وگوش دادن وخواندن ونوشتن مغزم نمی تونه اونوهضم کنه وبه باورتبدیل کنه برای همین فکرمی کنم لازمه که سرعت حرکتموآرامترکنم تابتوانم قدم هایم رامحکم تروآگاهانه تربردارم چون هرجلسه به اندازه10جلسه مطلب مهم ومفید داره ومن هدفم اینه که بتونم شکارچی اینآگاهی هاباشم. استادواقعادست مریزادچه دوره شگفت انگیزی روخلق کردید کم وجمع وپرمحتواوپرازآگاهی که هرخطش خودش یه دوره است این دوره یک شگفتی بی نظیره یک معجون کامله برای لاغرشدن شکرخالقی که اکسیری چون شمارو خلق کردکه چراغ روشن عاشقان لاغری باشید به نظرمن هرقسمت نیاز به نوشتن چند دیدگاه داره چون پراز آگاهی وفرمول لاغریه ومن مطمئنم بااین آگاهی های نابی که بدست می آورم لاغرشدنم حتمیه هرکدام ازاین آگاهی هامنوبه یک خلسه خاصی می بره که باعث میشه من تازه به عمق فاجعه پی ببرم که باخودم وباجسمم چه کردم. استادعاشق اینسخاوت بیمثالتون هستم که اینطور عاشقانه آگاهی هایتان رادراختیارماقرارمیدهید ومن بهپاس این زحماتتون برای هرگام این دوره وقت میذارم وفکرمی کنم ومی نویسم تکرارمیکنم وتمرینات عملی رو انجام می دهم تاحسابی به مغزم بشینه چون فهمیدن ودرک کردن ازدونستن مهم تره پس هرچه قدرروی این آگاهی هابیشترتامل کنم وبهتردرکش کنم زودتر راحت ترنتیجه می گیرم درسته که سرعت حرکتم کم میشه ولی چونبادرک درست این آگاهی هارادریافت می کنم سرعت رسیدن به خواسته ام بیشترمیشه. واقعااین ایده نوشتن درسایت بامن چه کردمثل یک معجزه داره روی افکار وباورهای من اثرمی زاره ومنم مثل استادعزیزم خوشحالم که ایده ای که به من داده شد رو عملی کردم والان باپاسخ گرفتن ازاقدامم واقعا دارم حالشومی برم وصدچندان مطالب روبهتردرک می کنم واگه حتی یه خطش اشتیاق من ودوستان هم مسیرم برای ادامه دادن بیشترکنه من مزدمو ازاین حرکتم گرفتم. به عزیزان هم مسیرم پیشنهاد میکنم حتمادیدگاهشون رو درسایت ثبت کنند نمی دونیدچه آگاهی رودروجودتون پرورش میدهیدشنیدن کی بود مانند نوشتن.. من ایمان دارم که همه مون باراهنمایی های پرازآگاهی استاد روشن ضمیرمون براحتی به مقصدلاغری میرسیم پس پرقدرت و مشتاقانه ادامه میدهیم.
راه درست همیشه درسته،تو راه درست حتما عده ای به مقصد میرسن.راه غلط همیشه غلطه و هیچ کس تو راه غلط به مقصد نمیرسه.
مقصد کجاست؟مقصد رسیدن به تناسب جسمیه.ناخوداگاه و ماندگار.
همه ی ما براحتی و بدون هیچ تلاشی بطور ناخود اگاه چاق شدیم و چاقی در ما ماندگار شد.هدف ما اینه روشی پیدا کنیم که براحتی و ماندگار لاغر بشیم.
ماهمگی یک راه رو رفتیم وچاق شدیم،اما صد راه رفتیم و لاغر نشدیم و جالبتر از اون بعد این همه شکست متوالی هنوز دنبال راه جدید هستیم.این قسمت زیباست و ثابت میکنه جسم ماتمایل شدید به تناسب اندام داره.اشتیاق جسم و البته خود ما برای تناسب اندام اینو میگه که گوشه ای از وجودمون یقین داره که ما میتونیم به تناسب برسیم و همگی ما دنبال همون کلید هستیم.
موضوع مهم دیگه :ازموده را ازمودن خطاست.یا بهتره بگیم حماقته.
به تمام راههایی که در این مدت برای رسیدن به هدفم استفاده کردم فکر میکنم کمربند لاغری،کمربند شن،ار اف،رژیم،ورزش،ژل،ماساژ،سونا،باشگاه،رژیم،رژیم،رژیم،بالون معده،بوتاکس معده،جراحی معده همگی اینا جسم مارو هدف گرفتن و موفق نشدن.غافل از اینکه سرچشمه ی تمامی این مشکلات باورهای ما بود.
باور ما این بود که من استعداد چاقی دارم ،بنابراین ذهن ما جسم مارو شبیه باورمون میکنه.
باورمون این بود که حتی اب مارو چاق میکنه،بنابراین ذهن ما مارو شبیه باورمون کرد…باورمون این بود ما ژنتیکی چاقیم،باورمون این بود حتی یه لقمه غذا منو چاق میکنه،باورمون این بود برنج و کره وخامه مارو وحشتناک چاق میکنه،باورمون این بود من در مقابل شیرینی قدرت ندارم همینکه ببینم باید بخورم،باورمون این بود بعد بلوغ چاق میشیم،بعد ازدواج چاق میشیم،بعدزایمان چاق میشیم،استرس ماروچاق میکنه وووهمه ی این باورها با قدرت ذهنمون جسممون رو شبیه باورمون میکنه و تمام.این هیکل دستپخت خودمونه.با قدرت بیکران ذهنمون.
پس ما ذهن قدرتمندی داریم.ازطریق ذهن به همین اسونی وسرعت چاق شدیم پس از همین راه برمیگردیم وباهمین قدرت بی نهایت ذهنمون لاغر میشیم.وتمااااااام.
در این راستا هرچقدر که ذهن و نحوه ی کارکردش رو بشناسیم بهتر میتونیم ازش استفاده کنیم.
دیدن،شنیدن،پاسخ گرفتن از محیط،کسب اگاهی ها از هرطریق ذهن رو برنامه ریزی میکنه.این برنامه ریزی دستورات اجرا رو صادر میکنه.تکرار این روند باعث تکرار بیشتر عمل مورد بحث میشه و درنهایت یک عادت رفتاری در ما ظهور میکنه که این عادت درمسیر زمان در زندگی ما منشا اثر میشه.
بعبارتی باورها عادتها رو میسازن و عادتهازندگی و شخصیت کنونی مارا.
تو مسیر لاغری ذهنی قراره اگاهیهایی کسب کنیم که از زندان باورچاقی رها بشیم وباورهای درست رو جایگزین کنیم این اتفاق که افتاد ریزریز بدنمون میره رو لاغری ناخوداگاه.برای استاد این دوره۱۵ ماه طول کشیده.به میزان باوری که به این راه داریم تحت تاثیر این روش قرار میگیریم.باید برسیم به این نقطه ویقین کنیم که هیچ روش که تا به حال ما و دیگران انجام دادیم روش ماندگار و راحت لاغری نبوده.باید متقاعد بشیم .این یه قدم از همراه کردن ذهنه.باید یقین داشته باشیم که هیچ روشی که جسم رو نشانه بگیره کمکی به ما نمیکنه.جسم اکنون ما فرایندباور ذهنی تا الان ماست.جایی که باید تغییر کنه باور نشسته در ذهن ماست.
به نام خدای مهربان
سلام به همه عزیزان
فرمولهای ذهنی آگاهیها افکاری هستند که ما باور کردهایم. با نمونه دیدن بیشتر و بیشتر، یک فکر برای ما باور پذیر میشه، بعد که باور کردیم برامون طبیعی میشه. برامون طبیعی میشه که اوکی اینکه طبیعیه، پس خیلی طبیعیه که منم اینجور بشم. بعد تبدیل میشه به فرمول، مغز هم بر اساس فرمولهای ذهنی که ما بهش دادیم واکنش میده و به ما دستور میده.
مثل باور بارداری که باعث چاقی میشه. نمونهاش هم بسیار زیاده. و یک فرد با دیدن بارها و بارها افرادی که در زمان بارداری چاق شدن و هیچوقت لاغر نشدن باور میکنه که این طبیعیه آدم زمان بارداریش چاق بشه. بعد وقتی اون فرد باردار میشه این فرمول استارت میخوره و فرد چاق میشه.
دیشب یک خانم باردار و دخترش و باهم دیدم که هردو نفر لاغر بودن. هم دخترش لاغر بود و هم خودش. این خانم دستهاش، پاهاش و صورتش همه لاغر بودن، فقط شکمش بزرگ بود.
مثال دیگه اینکه افراد چاق باور دارن بستنی آدم و چاق میکنه. این یک فرموله. حالا از کجا میفهمیم که این یک فرموله؟ از اینجا که وقتی با بستنی مواجه میشیم این فکر به ذهنمون میاد که بستنی چاق میکنه. حالا هم بستنی و میخوریم، هم فکرش مارو اذیت میکنه که آرههه حالا که بستنی خوردی چاق میشی. اما یک فرد متناسب وقتی بستنی میخوره هیچ فکری در رابطه با چاقی در ذهنش نیست. بلکه فقط از بستنیش لذت میبره و تموم میشه، هیچ عذاب وجدان و ناراحتی از خوردن بستنی نداره. درواقع در ذهنش بستنی مساوی با چاقی نیست.
من خودم بلوغ و بعد بلوغ و دلیل چاقی میدونستم. و خب بعد اون هم چاق شدم به خاطر این باور چون فرمولش استارت خورد و عمل کرد. اما کاملا اشتباه میکردم. چون این همه افراد در جهان بعد بلوغ همچنان متناسب موندن. اونا هیچ فرمولی در ذهنشون نداشتن که بلوغ باعث چاقی میشه. اصلا هیچ فکری در این رابطه نداشتن.
من با رژیم کم خوردن و اما از همه چیز خوردن، و ورزش کردن هرروزه و اکثرا سرپا بودن. در مدت ۶ ماه، ۱۸ کیلو کم کردم. این مقدار وزن به محض رها کردن کم خوری خیلی سریع دوباره برگشت. یادم نمیاد چه مدت ثابت موند. اما این روش نتیجههای بد خیلی زیادی برام داشت. بشدت به مواد غذایی حریص شدم. منی که اصلا از شکلات و کیک و بستنی و چیزای شیرین خوشم نمیومد و به زور میخوردم، شدم دیوانه چیزهای شیرین. کلی باورهای اشتباه دیگه در رابطه با چاقی در ذهنم شکل گرفت. صدمات روحی و جسمی زیادی به همراه داشت. افسرده شدم.
تا چند سال بعد همینطور رژیم کم خوردن و ادامه دادم و هی کم میکردم و دوباره برمیگشت. هی ورزش میکردم ولی تاثیری نداشت.
دو سال پیش با ورزش شدید و کم خوردن ۲ کیلو کم کردم اما اونم خیلی سریع دوباره برگشت.
یک سال پیش با کم خوردن ۵ کیلو کم کردم، اما به محض رها کردن، دوباره به وزن قبلی برگشتم.
پس نتیجه میگیرم که این روشها هیچ تاثیری روی تغییر فرمولهای ذهنی من نداشتند چون با عذاب کشیدن و گشنگی مداوم و فعالیت سخت بدنی فقط بیصبر و کلافه و ناراحت شده بودم. تمام این روشها بیفایده بودن چون به محض رها کردن همهی مقدار وزنی که کم کرده بودم برمیگشت و اتفاقا بدتر هم میشد. و هر بار باعث عذاب بیشتر و کلافگی بیشتر در من میشد.
به نام خدای مهربان
متن ۸ ( ناشنوایان )
میگی بابا بخور،غذاتو بخور، میگه نمی تونم…
… از گلوم پایین نمی ره، تعجب می کنی! یعنی چی نمی تونم؟ اون وقت من تعجبم میشد؛ مثلا رفته بودیم مهمونی، غذا رو خورده بودیم، کیک آورده بودن، من می خوردم، میگفتم فلانی چرا؟ کیکتو بخور، خیلی حال میده، می گفت نمی تونم بخورم.می گفتم: یعنی چی نمی تونم بخورم؟ خب بزار دهنت بخور، می گفت: به خدا نمی تونم بخورم، نمی ره پایین ؛ اصلا من نمی دونستم یعنی چی ، اصلا، اصلا خنده م می گرفت . می گفتم خب بده به من، تو اصلا نمی خواد بخوری؛ بهتر اصلا بده من بخورم. ببین چرا اونا نمی تونن بخورن؟مث اینه من بخوام، من چاق بگم من می خوام ضربان قلبمو دستی ببرم بالا، خب نمی تونم، اونم نمی تونه، فرد لاغرم نمی تونه. حالا فرد لاغر خوردنش هم اتوماتیکه، چون فرمول های مغزی شو درباره ی خوردن تغییر نداده، این جزء غریزه شه.ببینید. ما وحیوانات خیلی وجه های مشترکی داریم غریزه رو داریم. ببینید حیوانات هیچ وقت چاق نمیشن، حیوانی که در جنگل زندگی می کنه، ها، نه مثلا گربه ای که تو خیابون شما می بینید، چرا چاق شده؟ این تو محیط انسانی بزرگ شده، اینم دست کاری شده فرمول های مغزیش، که پر خور شده ولی حیوانات وحشی؛ حیواناتی که در جنگل هستن، هيچ وقتی چاق نمیشن. شما یک مثلا ببر چاق نمی بینید که مثلا بگن بابا این ببره از چاقی نمی تونه بدوه یا مثلا یک آهوی چاق نمی بینی، يا مثلا یک عقاب چاق نمی بینی که نتونه پرواز کنه.، یک آهوی افسرده نمی بینی، یک شیر مثلا نمی دونم بیمار، مثلا خشمگین نمی بینی. یه اصلا خاصیت های انسانی رو ندارن. چیزهایی رو که در ذهن ما به وجود میاد، اونا ندارن، چون ذهن ندارن، اونا قدرت ذهنو ندارن، غریزه س، فرد لاغر ؛ فردی که از اول تا آخر عمرش لاغره، غریزه ش اینجوریه، دست کاریش نکرده، اون همیشه لاغره؛ اصلا نگرشش با ما نسبت به مواد غذایی فرق می کنه؛ فردی که چاق شده؛ ما فرمول هامون دستکاری شده؛ توسط والدین، اطرافیان، رسانهها، فرهنگ، هر چیزی؛ حالا اینا رو تو دوره ی لاغری با ذهن خیلی گسترده درباره ش صحبت می کنیم و تمرین داره برطرف کردن اینها، ولی تا اینجا اینقد بدونید که فرمول هات دستکاری شده. اگر شما الان نمی تونی لاغر بشی و از هیچ روشی لاغر نشدی، به خاطر اینه که هر روشی رو استفاده کردی فرمولاتو عوض نکرده، فقط شما رو در محدودیت قرار داده و تازه محدودیت شما رو حریص کرده، جنگ روانی به وجود آورده. وقتی مغزت دستور خوردن میده شما نمی خوای بخوری، چون در برنامه ی غذاییت نوشته تو ۵ قاشق باید بخوری ولی مغزت میگه بابا ۲۰ قاشق باید بخوری، وقتی تو نخوری، یه روز می تونی، ۲روز می تونی؛ چرا یواش یواش هی عصبی میشی؟ چرا اعصابت خراب میشه؟ چرا پرخاشگر می شی؟ چرا همه ی حالت هایی که همه مون تجربه کردیم در رژیم های بلند مدتمون؟به خاطر اینه که تو داری با مغزت می خوای مبارزه کنی، اون دستور میده بخور، تو میگی نمی خورم، مگه می تونی از پس مغزت بر بیای؟ کسی نمی تونه. مگه تو می تونی جلوی فرمول مغزیتو بگیری که مثلا تنفست رو تغییر بدی؟ نمی تونی، اينا اتوماتیکه، وقتی تو دستی میای فرمول رو عوض کردی، فرمول های چاقی رو جایگزین فرمول های صحيح متناسب بودن کردی؛ دیگه نمی تونی جلوشو بگیری با نخوردن، با ورزش کردن ، من میرم میدوم، بدوم، بدوم که لاغر بشم، نمی شه. دویدن، ورزش کردن، وزنه زدن، فرمول ها رو عوض نمی کنه؛ برای یه مدتی تو خودتو تحت فشار میزاری و خب نتایجی هم می گیری؛ اما چون فرمول ها عوض نشده، هیچ وقت نتایجت ماندگار نیست .یک فرد لاغر فرمول های ذهنیش دست نخورده س، درسته، به خاطر اینه که هیچ وقت نتایجش ماندگارنیست . ،
به نام خدای مهربان
متن ۹ ( ناشنوایان )
اما چون فرمولا عوض نشده هیچ وقت نتایج ماندگار
نیست……یک فرد لاغر فرمول های ذهنیش دست نخورده س، درسته، به خاطر اینه که هیچ وقتی چاق نمی شه ، اصلا بهش میگی تو چاق می شی، نگران نیستی چاق بشی؟ می خنده، میگه یعنی چی؟ چرا چاق بشم؟ چطور چاق بشم؟ اصلا نمی دونه. به همین نسبت اگه به یه فرد چاق بگی تو لاغر میشی هم می خنده. میگه چطور مگه مثلا قراره معجزه بشه؟ چی قراره بشه؟همه ی این ها به خاطر فرمول هاست و من بهتون ياد میدم که فرمول ها رو عوض کنید.در این قسمت ما می خواستیم به این نتیجه برسیم که هیچ روشی نمی تونه، فرمول های مغزی ما رو برا چاق شدن، جلوگیری از چاق شدن، تغییر بده و ما رو به سمت لاغری هدایت کنه؛ فقط وفقط روش لاغری با ذهنه که می تونه ما رو به سمت لاغری هدایت کنه.برای اینکه این موضوع بیشتر و بهتر براتون جا بیفته، تمرین این قسمت اینه که هر روشی رو که می شناسید و خودتون استفاده کردید، دیگران استفاده کردن رو درباره ش تحقیق کنید و به این نتیجه برسید که اون روش نتونسته فرد رو برا همیشه لاغر کنه..ببین؛ من می خوام برا همیشه لاغر بشی، نمی خوام یک ماه، دو ماه، ۶ ماه لاغر بشی؛می خوام برا همیشه لاغر بشی و این کار نیاز داره که فرمول ها رو تغییر بدیم. باید اول از همه ی روش ها ذهنت رو پاک کنی، اون وقت از یک روش صحیح حرکت کنی. نمیشه شما بخوای لاغری با ذهنو یاد بگیری ولی گوشه ی ذهنت هم این باشه که حالا من بیام رژیمم رو بگیرم، این روش رو هم داشته باشم، نمیشه. زمانی شما می تونی از روش لاغری با ذهن نتیجه بگیری که جرأت داشته باشی تمام روش های دیگه رو بزاری کنار. چطور می تونی به این جرأت و آگاهی برسی ؟ وقتی به خودت اثبات بشه که با روش های دیگه جواب نمیده، پس دلیلم نداره که من انجامش بدم. اینقدر باید مطمئن باشی که هیچ روشی برای لاغری جواب نمیده که با اطمینان و اشتیاق در این مسیر حرکت کنی. بچه هایی که در دوره ی لاغری با ذهن شرکت می کنن، بعضا پیش میاد که یه بعضیا مثلا میان وسط دوره جا می زنن، میگن که نه، ما فکر میکنیم این روش رو ما اثر نمیزاره. چرا؟ بعد مشخص میشه که دوستش گفته:” من رفتم پیش فلانی، یه رژیم مثلا سرخ پوستی به من داده، گفته، این دیگه آخرشه، بعد میاد میگه که من، میگم خب حالا چته؟ مشکلت چيه؟چرا؟ چرا تو نمی خوای؟ مگه تو نتیجه نگرفتی؟ مگه اینجوری نشدی؟ میگه چرا ولی فکر می کنم مثلا این روش هست. بعد تو ذهنش یه روش جدیدی به وجود اومده؛ مثلا لاغری با سبک سرخ پوستان آمریکایی. میگم اشکال نداره، روش لاغری با ذهنو همین جا متوقف کن، با تمام توانت در اون روش جدید حرکت کن .نتیجه داد خدا رو شکرت، بهت تبریک میگم. نتیجه نداد، برگرد….و هر کی رفته، برگشته. می خوام بگم باید مطمئن باشی که هیچ روشی شما رو به لاغری نمی رسونه و آگاهانه، یعنی همیشه می دونستیم ها ولی همیشه یک سری اما و اگرها باعث شده که نه حالا بزار اینم امتحان کنم. بزار حالا اینم برم جلو.حتی عمل جراحی هم نمی تونه افراد رو لاغر کنه؛ چون عمل جراحی هم بازم چیزی رو اینجا( اشاره به مغز ) عوض نمی کنه.چرا، میری تحت عمل قرار می گیری، نمی دونم حلقه میزارن تو معده، فلان کار رو می کنن. بادکنک می فرستن اون تو، می برنش. یه کارای عجیب و غریبی می کنن ولی اینجا( اشاره به مغز ) که عوض نشده. دوباره فرد میاد بیرون، چون عمل کرده دیگه. دیگه اطمینان داره که لاغر میشه. یه مدتی خیلی ناخودآگاه رفتاراش عوض میشه، ولی بعد از یک چند مدت میگذره، یواش یواش این فرمولااااا کار خودشو انجام میده. یه ذره بیشتر، یه ذره، حالا تو که بابا لاغر شدی دیگه چاق نمی شی، این يه ذره رو هم بخور. از یه جایی دوباره شروع می کنه تغییر رفتار رو. می بینی فرد بعد از يه سال، دو سال میشه همونی که بوده. خیلیا این جورین؛ عمل کردن ولی بعد دوباره چاق شدن. می خوام به این باور برسی. می خوام به این نتیجه برسی که هیچ روشی نمی تونه فرمول های مغزی شما رو تغییر بده که لاغر بشی. ، مگر اینکه از روش لاغری با ذهن استفاده کنی.تا می تونی در این باره تحقیق کن. درباره ی روش های مختلف تحقیق کن .افرادی که استفاده کردن نتایج شون رو بررسی کن و بیا بنویس که آقا این روش جواب نداده. اون روش رو من، فلانی استفاده کرده، جواب نداده، خودم استفاده کردم جواب نداده و در نهایت به این باور برسی که روش لاغری با ذهن بهترین روشیه که می تونه شما رو به تناسب اندام برسونه. جلسات بعدی، توضیحات خیلی شگفت انگیزی رو براتون دارم. این مسیر رو ادامه میدیم. شاید انتظارت این باشه که مثلا جلسات بعدی دیگه اون، برنامه ی غذاییه، نمی دونم برنامه ی ورزشی و اينا دیگه داده میشه، چون خيليا به این روش لاغری با ذهن، بازم به خاطر اون محتویات ذهنی شون فکر می کنن که یک رژیم مثلا پیشرفته س. یک برنامه ی ورزشی تدوین شده س که همراه با رژیم و ورزش و نمی دونم کار ذهنی ام حالا قاطی کردیم و…. نه، هيچ برنامه ای به شما داده نمیشه؛ همش تخلیه ی افکار اشتباهه که نتیجه ی اولیه ش برای شما آرامشه. احساس خود باوری برای اینکه می تونی لاغر بشی و یه خود باوری در مغز شما شکل بگیره و در باور شما ایجاد بشه. ذهن شما به این خود باوری برسه که بابا می تونم لاغر بشم. اون وقت می بینی ناخودآگاه یه سری رفتار های شما تغییر می کنه، تا همین جا هم یه سری رفتار های شما هم عوض شده شاید هنوز برات خیلی واضح نیست ولی به وضوح برات خیلی روشن تر میشه. خیلی خوشحالم همراه شما هستم و تشکر می کنم که با اشتیاق، جلسات فوقالعاده دوره ی لاغری با ذهن رو پی گیری می کنید. این روش فوقالعاده رو به دوستانتون هم معرفی کنید، خیلیا ، خیلیا نیاز دارن که لاغر بشن و زندگی جدیدی رو تجربه کنن. خیلیا دوست دارن ولی خب دوست داشتن شون هیچ وقتی به حقیقت تبدیل نشده و این فرضیه که می تونن از این مسیر حرکت کنن و رؤیای خودشون رو به حقیقت تبدیل کنن و شما می تونید واسطهی خوبی برای تحقق این رؤیا باشید. هر جا که هستید در پناه خداوند متعال شاد باشید و در مسیر متناسب شدن. خدا نگهدار. پایان گام سوم.
سلام و درود
خدا قوت
از اینکه در رشد و گسترش آگاهی در سایت تناسب فکری مشارکت می کنید بی نهایت سپاسگزارم از شما
سلام استاد وقت به خیر !
لطف دارید. خودم هم از انجام این کار لذت میبرم.
راستی خدا قوت : به روز رسانی در ۱۴۰۲/۵/۱۴
من هم کلی خوشحال میشم وحس پویایی می گیرم از این همه تلاش وپشتکار شما وعشق رو پشت این کارتون حس میکنم.
مانا باشید و پایدار در مسیری که در پیش رو دارید!
سلام دوست عزیز
نحوه رفتار ما با موادغذایی نتیجه افکار و باورهای ماست .
من روی باورهام خیلی کار کردم .
مثلا اخیرا که متوجه شدم باور مخربی دارم که آرامش باعث چاقی میشه . واز وقتی که مسایل زندگیم کمتر وکمتر شد رفتارغذاییم تغییر کرد و بلافاصله مچ خودم رو گرفتم و کلی افرادی که میشناختم که آرامش خوبی دارن اما متناسب هستند پیدا کردم و هر روز روزی چند بار به خودم یادآوری میکنم که نگاه فلانی پس چرا متناسبه دیدی باورت اشتباه بود .
هر روز روی باورهات کار کن اگه عملی باشه بهتره و زودتر نتیجه میگیری .
مثلا من یه دندانپزشکی میشناسم ۸ صبح مطبش هست تا ده شب . اما کاملا متناسبه . خوب کلی باورهای کم تحرکی و پشت میزنشینی وثروتمند بودن و …. رو که باعث چاقی میدونستم رو نقض میشد . البته وقتی روی دندانهام کلر میکرد من اینها رو به خودم میگفتم .
یا من فرد خوش اخلاق رو چاق میدونستم . اما چند روز پیش شوهرعمه ام که مرد خیلی مهربان وخوش اخلاقی هست خونمون اومد . من سریع به خودم گفتم که نگاه دیدی پس چرا علی آقا متناسبه . دیدی درست فکر نمیکردی .
خلاصه تو محیط بیرون خیلی حواسم هست والان کلا ناخودآگاهم شده تا فرد متناسبی میبینم تحسین میکنم . یا تو اینترنت مثلا دنبال خانم های ثروتمند جهان سرچ میکنم میبینم خانم استیو جایز که خانم ثروتمندی هست اما متناسبه واین رو به خودم مرتب میگم . واز این تمارین .
دوست عزیز روباورهات کارکنی چه بخای چه نخای لاغر میشی مثل آب خوردن .
به نام خدای مهربان
متن ۷ ( ناشنوایان )
تا هر جایی ممکنه پیش بره…
… بعضی از افرادی که به من مراجعه می کنن برای لاغری، افراد کاملا متناسبی بودن که مثلا ۵سال قبل، ۱۰سال قبل، اصلا شاید از لاغری، زیاد رنج می بردن.خیلیا بهشون توصیه شده بود که بابا یه فکری کن، بیا برو فلان دکتر، فلان قرص رو مصرف کن. این کار رو کن، اون کار رو کن.برو ورزش کن بیا بخور و اينا شروع می کنن به تلاش کردن برا چاق شدن. خیلیا شون که اصلا نتیجه نمی گیرن. یعنی خیلی از آدمهایی که لاغرن ها هر کاری می کنن که چاق بشن اما چاق نمیشن؛ دقیقا مثل افراد چاقن ولی بر عکس.به خاطر اینکه ذهنیه بابا؛ این ثابت می کنه که چاقی و لاغری ذهنیه، اصلا جسمی نیست. اون فردی که لاغره ، داره هر کاری می کنه که چاق بشه، نمی شه، اونم اینجا( اشاره به مغز ) مشکل داره. اونم تو ذهنش چنان باور کرده که متناسبم و نمی تونم اضافه کنم که نمی تونه، هر کاری می کنه نمی تونه .یه فرد چاق هم به خاطر چاقی زیادش چون که باور کرده نمی تونم لاغر بشم؛ هر کاری می کنه نمی تونه. افرادی به من مراجعه می کنن؛ میگن ما لاغر بودیم، خیلی تلاش کردیم که مثلا چاق بشیم؛ دارو خوردیم، گیاهان نمی دونم چی چی گرفتیم، عرقیجات خوردیم، یه کارایی کردیم، رفتیم ورزش، اومدیم نمی دونم چند تا تخم مرغ خوردم، فلان خوردم، فست فود خوردم، هيچ اثر نداشت. تا يه جایی بالاخره استارت زده میشه؛ مثلا پیش یه پزشک میرن که دیگه خیلی به نظرشون اون پزشکه کارش درسته، خیلی اونم حرفه ای میاد مثلا دارو رو تجویز می کنه، ميگه: ” این دارو فلانه فلانه فلانه، فرد باور می کنه که دیگه مصرف این قرص اشتهاشو زیاد می کنه و می تونه چاق بشه و به رؤیای خودش برسه که یه کم، ببین یه کم ، دیدگاهش اینه که من یه کم می خوام پر بشم، يه کم می خوام اضافه کنم؛ مثلا ۵۸ کیلو ام ، می خوام بشم ۶۳کیلو، می خوام بشم ۶۲ کیلو،می خواد ۳-۴ کیلو اضافه کنه و این تلاش می کنه، قرص می خوره، دارو می خوره ، یه کارایی انجام میده؛ ولی اگه استارت چاقی زده بشه( اشاره به مغز —> از طریق مغز استارت زده بشه ) ، چون این کار دستی انجام شده، چون فرد با مصرف دارو خودش دستی اومده فرمول های ذهنی شو، مغزی شو تغییر داده برا چاقی؛ وقتی در مسیر چاقی قرار بگیره، ديگه معلوم نیست کجا متوقف بشه. مثل اینکه شما یک توپ رو در سرازیری حرکت بدی، رها کنی ، معلوم نیست این توپ کجا بره، به چی برخورد کنه، به صخره بخوره، بیفته تو دره، تا کجا می خواد پایین بره؟ هیچ معلوم نیست و متأسفانه خیلی از افراد به این شکل خودشون به اصرار خودشون رو در مسیر چاقی قرار دادن و همه ی اون ها هم می خواستن ۳-۴ کیلو اضاف کنن ولی الان ۳۰-۴۰ کیلو اضاف کردن، چون اینجا( اشاره به مغز ) رو تغییر دادن. دلیل اینکه شما هر کاری کردی لاغر نشدی ، به خاطر اینه که تمام روشهایی که استفاده کردی چیزی رو در مغز شما تغییر نداده. حالا من هی نمی خوام اسم ببرم ولی مجبورم دیگه برا توضیح دادن؛ وقتی شما داری رژیم می گیری ، خودتو از مصرف مواد غذایی منع می کنی؛ شما چیزی رو اینجا(اشاره به مغز ) تغییر ندادی؛ در واقع داری منع می کنی خودتو از خوردن. یعنی مغز دستور خوردن رو داده، ببین خیلی از آدمای چاق خودش میگه بابا می دونم سیرم ولی نمی تونم نخورم، حتما این تجربه رو دارید.چرا نمی تونی نخوری؟ چون از اینجا( اشاره به مغز ) فرمان صادر شده، شما نمی تونی، جلوی پلک زدنتو بگیری. چرا نمی تونی؟ چون فرمانش اینجاست( اشاره به مغز ).میشه الان من بخوام آگاهانه مثلا چند ثانیه، مثلا اینجوری( با چشمی که کاملا باز نگه داشتی) پلک نزنی ولی خسته میشی، تازه اصلا اتوماتیکه، چون دستورش اینجا( اشاره به مغز )نوشته شده. ضربان قلب دستورش اینجاس( اشاره به مغز ) ؛ شما نمی تونی صد سال تلاش کنی مثلا بگی خب من می خوام به یک جایی برسم بتونم بدوم ولی ضربان قلبم بالا نره، می میری، اصلا نمی شه؛ چون فرمولش اینجا ( اشاره به مغز )ذخیره شده ، این فرمولا غیر قابل تغییرن، تنها فرمولی رو که میشه تغییر داد، خوردنه؛ یعنی تنها چیزیه که خداوند اختیارشون دست خودمون گذاشته وما این بلا رو سر خودمون باهاش آوردیم، پلک زدن اتوماتیک ، هزاران فعالیت بدن شما اتوماتیک انجام میشه، دستوراتش اینجا(اشاره به مغز ) نوشته شده؛ فقط خوردنه ، تأمین نیاز بدنمونه که دستیه، حالا اینم باز برا خیلیا اتوماتیکه، فردی که از ابتدای تولدش تا انتهایی که زنده س ، متناسب می مونه، خوردنش هم اتوماتیکه. وقتی یک فرد لاغر رو می بینی کنار دست شما رو میز غذا نشسته، اون غذاشو می کشه، همونم نمی تونه بخوره، میگی بابا بخور غذاتو، میگه نمی تونم…
به نام خدای مهربان
متن ۶ ( ناشنوایان )
عادت باعث میشه که ما یک رفتاری رو که ۱۰۰٪ اشتباهه رو نتونیم انجام ندیم…
… و در نهایت تکرار اون رفتار اشتباه صدماتی رو به ما وارد می کنه.فردی که اعتیاد به مواد مخدر داره، مطمئنا انسان عاقلی بوده حداقل قبل از این که شروع کنه به مصرف مواد ، یه مدت که تکرار میکنه؛ بدنش و فکرش و مغزش برنامه ریزی میشه برا مصرف مواد وچون همیشه مغز ما روی بیشتر تنظیم شده یعنی :
شما در مسیر ثروت قرار بگیری، همیشه هی میگی باید بیشتر دربیاری، بیشتر می خوام؛
در مسیر چاق شدن قرار بگیری همیشه شما رو تشویق می کنه به بیشتر چاق شدن،
در مسیر مصرف مواد مخدر قرار بگیری، همیشه شما رو تشویق می کنه به مصرف مواد بیشتر،
در مسیر ورزش کردن قرار بگیری همیشه شما رو تشویق می کنه به مثلا قهرمانی بیشتر، رتبه های بهتر، اصلا مغز ما کارش اینه. همیشه تشویق می کنه که برو جلو، برو جلو، بیشتر و هیچ واسش فرق نمی کنه که این مسیری که داره شما رو در اون تشویق می کنه به نفعته یا به ضررته.؛ اون فقط تشویق می کنه، فقط گسترش میده. وقتی یک فردی به مواد مخدر معتاد میشه شروع می کنه به مصرف، مغزش بلافاصله بعد از چند روز که دیگه اون تکراره، تکرار مصرف کردن به عادت تبدیل میشه شروع می کنه به تشویق فرد برای تکرار بیشتر عادت و چرخه ی عادت رو سریع تر می کنه و اون فرد می بینه که بعد از يه مدتی نیاز داره که بیشتر مصرف کنه و بیشتر و بیشتر و مطمئنأ همه ی افراد معتاد می دونن که این رفتار شون داره اونا رو نابود می کنه، خودشون وخانواده شونو ؛ اما نمی تونن انجامش ندن. چرا؟ چون دستورش اینجاست( اشاره به مغز ) .یک فرد چاق نمی دونه از چه زمانی برا چاقی برنامه ریزی شده؟ چه افکاری در اون به وجود اومدن؟ چون از زمان تولد شما تحت آموزش والدینت قرار گرفتی، بعد جامعه، بعد دوستان، رفتار چاق کننده در شما شکل گرفته، افکارش و رفتارش .افکارش چجوری شکل گرفته؟ باورهان، مثلا همین که شما شنیدی، آقا چاقی ارثیه، یه فکره، هنوز شما چاق نیستی ها، اینو میشنوی، وقتی باورش می کنی مغزت اونو تبدیل میکنه به یک فرمول، شما برات طبیعی میشه که چاق شدن طبیعیه چون ارثیه دیگه. ما، با ارث که نمی تونم مبارزه کنم؛ یا مثلا طرف فکر می کنه که خب چونکه من فلان قرص رو مصرف می کنم، چون اعصابم خرابه، آدم عصبی ایم، آدمای عصبی مثلا چون دارو مصرف می کنن، اشتها شون زیاد میشه. اینا همه فرموله، وقتی باورش کردی؛ مغزت شروع می کنه به عمل کردن، دستور دادن بر اساس اون فرمول و شما یواش یواش مصرف مواد غذایی بیشتر میشه و چون مغز شما علاقه منده که تکرار کنه عادت هاتونو ، شما به مرور تکرارت بیشتر و بیشتر و بیشتر میشه و میشی همین چیزی که الان هستی؛ یعنی منشأ همه ی عادت ها، مخصوصا عادت هایی که باعث چاقی ما شده در مغز مون از یک زمانی ثبت شده، نمی دونیم کی یه؟ نمی خوادم دنبالش بگردیم چون مشکلی رو از ما حل نمی کنه بخوایم بشینیم تحلیل کنیم؛ نه من از چه ز، باید پیدا کنم از چه زمانی من چاق شدم، هيچ مشکلی رو از الان ما حل نمی کنه. ، از هر وقت بوده که بوده، ما فقط الان می خوایم باور کنیم و بشناسیم سیستم به چه شکل عمل می کنه؟
وقتی فکر چاق کننده، مثل چی؟ خیلیا باورشون اینه ، شنیدن، آدم ها وقتی ازدواج می کنن چاق میشن، چرا چاق میشن؟ کسی نمی دونه. یه فکره، یه شایعه س، یک حرفِ، یک ضرب المثله، هر چی می خوای اسمشو بذار ولی وقتی شما بارها اینو شنیدی و احتمالا نمونه هایی هم دیدی؛ مثلأ خودت هنوز متناسبی ، ازدواج هم نکردی دیگه. مثلا پسر خاله ای، دختر عمویی، فک و فامیلی، دوستی، کسی رو می بینی ازدواج کرده، بعد یه مدتی می بینی داره چاق میشه، قبلا اینو شنیدی بعد نمونه هم دیدی.اینا همه باعث میشه که شما ناخودآگاه باور کنه که ازدواج باعث چاقی میشه. وقت ازدواج شما که برسه؟ چی میشه؟ این فرمول فعال میشه. از قبل فرمول ایجاد شده، وقتی شما ازدواج کردی، فرمول فعال میشه. عادته تکرار تکرار تکرار و می بینی شما بدون اینکه بدونی چی شد اشتهات تغییر کرده. از خیلیا سؤال کردم که رفتار غذایی تون قبل از ازدواج با بعد از ازدواج چه تفاوتی داشته؟ خیلیا میگن که آره، اشتهام بیشتر شده ، خب چرا بیشتر شده؟ نمی دونم. چون از قبل شنیده که ازدواج باعث چاقی میشه، این یه فرموله، وقتی باورش کنی، وقتی نمونه ببینی، برا ذهنت طبیعی میشه چاق شدن به دلیل ازدواج و شما شروع می کنی به چاق شدن. اگر مصرف دارو در ذهنت طبیعی جلوه داده بشه، کسی که دارو مصرف می کنه طبیعیه که چاق بشه.؛ شما خیلی راحت شروع می کنی به چاق شدن، این ها همه باوره. کافیه شما به دلیل یک مشکلی به پزشک مراجعه کنی، خب مشکل شما تشخیص داده بشه، پزشک یه دارویی رو تجویز کنه؛ کافیه پزشک به شما بگه که مراقب مصرف این دارو باش چون این دارو اشتها رو زیاد می کنه و باعث چاقی میشه. چون که شما به پزشک اعتماد داری ، چون که حرفش برای شما سنده ، شنیدن همون یکبار حرف پزشک کافیه که باور کنی مصرف این دارو اشتهای شما رو زیاد می کنه، مصرف این دارو می تونه شما رو چاق کنه. ذهنت باور می کنه؛ برات طبیعی میشه که مصرف این دارو من رو چاق میکنه و همین کافیه که مغزت دستورات چاق کننده رو صادر کنه و می بینی که رفتار شما شروع می کنه به عوض شدن و نتیجه ش بعد از چند وقت می بینی که اضافه وزنه. اخیلیا اضافه وزن شون اینجوری بوده، چاق نبودن، از یه مقطعی به دلیلی که یک حرفی رو باور کردن، یک توصیه ای رو جدی گرفتن، یک مطلبی رو جایی خوندن، خیلی باورش کردن. از طریق رسانهها بهشون گفته شده واونا باور کردن، متاسفانه در مسیر چاق شدن قرار می گیرن و یکی از مشکلات چاقی اینه که وقتی در مسیرش قرار گرفتی، دیگه نمی دونی تا کجا پیش میره.یعنی شما نمی تونی تعیین کنی که من می خوام چاق بشم، ۵ کیلو اضافه کنم، نمیشه. وقتی مغز در مسیر چاق شدن قرار گرفت، فرمول ها رو ایجاد کرد، دیگه جلوشو نمیشه گرفت، تا هر جایی ممکنه پیش بره…ادامه دارد…
به نام خدای مهربان
متن ۵ ( ناشنوایان )
و باید چی کار کنه که متناسب بشه؟…
… البته این فایل به صورت یک محصول جداگانه در قسمت محصولات سایت هست، اما دوستانی که از دوره ی اصلی لاغری با ذهن، دوره ی جامع ما استفاده می کنن نیازی نیست این محصول رو تهیه کنن چون این محصول در اختیار شون قرار می گیره در قالب فایل های دوره ی آموزشی به اونها داده میشه ولی دوستانی که اگر دوره ی اصلی رو تهیه نکردن می تونن از این فایل فوق العاده هم استفاده کنن؛ حالا بیایم صحبت کنیم که چرا ما لاغر نمیشیم؟ اصلا چرا ما چاق شدیم؟ چرا اینقدر راحت چاق شدیم؟ببینید دوستان، چاقی محصول افکار و رفتار ماست، هيچ چيز ديگه نیست، محصول داروها نیست ، محصول مواد غذایی نیست. خیلیا فکر می کنن که چاقی به خاطر مواد غذاییه،خب، خیلیا مواد غذایی،مگه انسانی داریم که غذا نخوره؟ پس وقتی خیلی از انسان ها متناسب هستن؛ پس حتما اشکال از مواد غذایی نیست ديگه؛ چون طبق آماری که وزارت بهداشت اعلام کرده نیمی از انسانها یعنی ایرانی های بین ۱۵ تا ۶۵ سال چاقن و این واقعا موضوع تکان دهنده ایه، خیلی، خیلی ، چون ببینین چاقی تبعات داره؛ یعنی فقط خودش نیست. خیلی بیماری های متفاوت به وجود میاره و یک فرد چاق، یک پدر، یک مادر چاق خیلی راحت می تونن فرزندان چاقی رو تحویل جامعه و روزگار بدن؛ بنابراین هر انسانی که اقدام کنه برا لاغر شدن، نه تنها خودش رو رها کرده از این مشکل، بلکه فرزندانش رو هم از این مساله رها کرده، یک حوزه ی امنیت رفتاری برای اونها به وجود آورده؛ چون فرزندان ما فقط نگا به ما میکنن، عادت های ما رو اونها یاد می گیرن و به این دلیله که خیلیا فکر می کنن چاقی ارثیه؛ در صورتی که ارثی نیست، آموزشیه. بچه ای که در یک خانواده ای که پدر و مادر اضافه وزن دارن متولد میشه؛ همین جوری که رفتارهای عادی پدر و مادر شو می بینه، چاق شدن رو یاد می گیره و به همین دلیله دوستانی که در دوره ی ما شرکت می کنن، فرزندانشون بدون اینکه دوره ی ما رو استفاده کنن متناسب میشن. خیلیا این گزارش رو دادن که مثلا دختر من، پسر من ، همسر من حتی خیلی عالی در مسیر متناسب شدن قرار گرفته؛ چون اونا دیگه عملکرد فرد رو می بینن و خود به خود یاد می گیرن. تأثیر فرد بر اطرافیانشه. این درمورد چاقی به همین شکله ، در مورد لاغری هم یه همین شکله .وقتی شما لاغری با ذهن رو یاد بگیری، مطمئن باشید که بر روی فرزندان تون، بر روی همسر تون و اطرافیان تون تأثیر میزارید و وقتی نتایج عالی می گیرید بر روی خیلی از انسانها تأثیر میگذارید؛ خیلیا شما رو می بینن انگیزه می گیرن که لاغر بشن و این ارزش کار شما رو خیلی زیاد می کنه؛ ارزش لاغر شدن رو خیلی زیاد می کنه؛ نه فقط برا خودتون بلکه برا خيليا تأثیر گذاره. چاقی محصول افکار و رفتار تکراری ماست.تکراری یعنی چیِ؟ عادت ها اصلا چین؟ هر چیزی که عادت ما بشه تکراره دیگه؛ شما هر رفتار، هر فکری رو چندین بار تکرار کنی خیلی راحت به عادت شما تبدیل می شه. عادت به چی میگن؟ به فکر یا رفتاری میگن که ما نمی تونیم انجامش ندیم حتی اگر به عواقب خطرناک اون آگاه باشیم.، میشه عادت، عادت خیلی خطرناکه ، ببینید، عادت باعث میشه که ما یک رفتاری که ۱۰۰٪اشتباهه رو نتونیم انجام ندیم.
به نام خدای مهربان متن ۴( ناشنوایان )دوباره رفتیم از اون روش ها استفاده کردیم……نه فقط ما، خیلی از اطرافیان ما که اضافه وزن دارن، خیلی از دوستامون که اضافه وزن دارن به همین شکل عمل کردن، بارها و بارها از روش هایی استفاده کردن که نتیجه نداده و اگر به تمرین خودتون در جلسه ی قبل رجوع کنید، می بینید که شما هم از چند روش استفاده کردید، حتی اگر تمرينات دوستانتون رو بخونید، می بینید که چقدر از روش های دیگه هم استفاده شده که شما اصلا خبر نداشتید، اونا استفاده کردن و در نهایت نتیجه هم نگرفتن و این دیگه داره؛ ببین باید دیگه خودتون فکر کنید، چرا هیچ روشی برای لاغری جواب نمیده؟ لاغری همیشگی مد نظر ماست، چرا، اون مقطعی برا یک هفته، دوهفته، یک ماه، برا ۵کیلو، ۱۰کیلو جواب میده ولی اینکه مثلا کم کنی دیگه همیشه متناسب بمونی، چرا جواب نمیده؟اول اینکه باید یکی یکی روش هاتونو خط بکشید؛ یعنی هر روشی که خودت استفاده کردی رو؛ حالا هر نتیجه ای که گرفتی سر جای خودش، خیلی هم عاليه بهتون تبریک میگم؛ اما اون روش رو به عنوان یک روش صحیح برای متناسب شدن دیگه نباید بپذیری و باید روش خط بکشی، ديگه بهشم فکر نکنی؛ هر روشی رو که هر کسی به شما داده، در هر جایگاهی بوده اگر برا خودت نتیجه نداده، دیگه بزارش کنار. هر روشی هم که شنیدی دیگران استفاده کردن و نتیجه نداده اونا هم بدون که جزِ همین دستهٔ نشدنی هاست؛ یعنی از این مسیر نمیشه و متاسفانه افراد چاق عادت دارن که بارها و بارها روش های مختلفی که همه معمولا به یک شکله، base (پایه شون) یکیه رو استفاده کنن و نتیجه نگیرن. هر بار یه سری افراد میان همون روش های اشتباه رو به طریق دیگه ای میان مطرح می کنن، رنگ و لعاب شو عوض می کنن؛ ولی در واقع همه ی اون ها، روش های اشتباهی هستن. انیشتین یک جمله ی خیلی معروف داره، من خیلی خوشم میاد از این جمله و خیلی در زندگی خودم تحول ایجاد کرده؛ یعنی اون زمانی که من به این جمله از انیشتین رسیدم واقعا به فکر فرو رفتم و همون باعث شد که من به مسیر جدید هدایت بشم که همون لاغری با ذهن باشه. انیشتین میگه:” آدم احمق آدم یه که یک کار رو بارها و بارها انجام بده به امید کسب نتیجه ی متفاوت. با خودم هستم، خیلی من خودم این طرز رفتار رو داشتم، خیلی وقتها برنامه های لاغری رو انجام میدادم، نتیجه نمی گرفتم، دوباره به شکل دیگه، دوباره می گفتم: نه دیگه این دفعه من با تعهد بیشتر، این دفعه دیگه قول میدم، این دفعه دیگه پیش فلانی رفتم، تعهد دادم، این دفعه دیگه کار به آخر رسیده، باید از این روش، ولی باز نتیجه نداده.در کسب و کارهای مختلف هم به همین شکل؛ هی می گفتم: این دفعه دیگه باید اینجوری بشه ولی باز همون روش قبلی رو میومدم با یه انرژی بیشتر می خواستم انجام بدم، بازم نتیجه نمی داد. این مثل همون سفر کردن از یک مسیر اشتباهه؛ شما صد بار از یه مسیر اشتباه با هر سرعتی بخوای به مقصد برسی، امکان نداره برسی. فرض کن شما از شهر خودت می خوای به بندرعباس بری، می خوای بری مثلا جزیره کیش مثلا، یک مقصدی در نظر بگیر، با هر سرعتی، با هر وسیله ی نقلیه ای از مسیر اشتباه بری، شما به مقصد نمی رسی؛ لاغری هم یه مقصد ِشما از هر روشی با هر سرعتی بخوای لاغر بشی، اگر روش اشتباه باشه، شما هیچ وقتی لاغر نمیشی و همه ی ما این تجربه رو داریم دیگه نیاز نیست که بخوام خیلی حالا براش دلیل و برهان بیارم.همه ی ما بارها از روش های مختلف استفاده کردیم ونتیجه نداده، پس یکبار، برا همیشه بیا به ذهنت این دستور رو بده، این فرمول جدید رو در ذهنت ایجاد کن؛ که همه ی روش هایی که تا الان من برای لاغری استفاده کردم اشتباه بوده ومن این بار می خوام از روش صحیح برا لاغری اقدام کنم و روش صحیح، روش لاغری با قدرت ذهن خودته، نه قدرت ذهن من، نه قدرت برنامه ی من، نه قدرت داروی من، نه قدرت هیچی، فقط قدرت ذهن خودت، چون شما خودت با قدرت ذهنت چاق شدی ،حالا میگم چرا، پس با قدرت ذهن خودت هم می تونی لاغر بشی، شما از هر مسیری به مقصد برسی، بهترین راه برگشت از همون مسیر برگشتنه، منطقیه دیگه؛ از شهر خودت به هر شهری شما سفر کنی بهترین مسیر برگشت، از همون مسیریه که رفتی، از همون راهی که رفتی برگردی، بهترین مسیره. شما از مسیری که چاق شدی باید لاغر بشی؛ اگر می خوای برای همیشه لاغر بمونی. شما اگر از، برا چاق شدن رژیم خاصی گرفته باشی، بله، الانم می تونی با رژیم لاغر بشی. اگر برا چاق شدن، داروی خاصی مصرف کردی،شاید بشه با داروی خاصی لاغر شد.اگر برا چاق شدن، مثلا، آها ورزش های خاصی انجام داده باشی، میشه با ورزش های خاصی لاغر شد؛ اما اگر برا چاق شدن هیچ کدوم از این کارا رو نکردی؛ بنابراین تصور باطلیه که بخوای با انجام این کارها لاغر بشی. کسی داره این حرف رو بهتون می زنه که خیلی روش های زیادی رو استفاده کرده، بی اطلاع از این روش ها نیستم، فردی نیستم که خودم از ابتدا متناسب بودم؛ حالا یه چیزی یاد گرفته باشم بخوام به شما یاد بدم ؛نه،من خودم چاق بودم، تصاویر قبل از تناسب اندامم در سایت هست می تونید ببینید، می تونید تحقیق کنید، خیلی روش هایی رو استفاده کردم و اگر در این شرایط هستم و مدت هاست به لطف خدای مهربان متناسب هستم و این صلاحیت رو داشتم که به دوستان زیادی کمک کنم که متناسب باشن به خاطر اینه که به روش صحیح هدایت شدم، از مسیر درست برا لاغری اقدام کردم و به لطف خدا نتیجه مشخصه. نتایج شما و من ودیگران از روش های قبلی هم مشخصه؛ ما نمیخوایم خدای نکرده بیایم با جو سازی بیایم بخوایم يه روشی رو بگیم نه این اشتباهه یااین جواب نمیده، بابا، نتیجه مشخصه، وقتی من بارها استفاده کردم، شما استفاده کردی، دیگران استفاده کردن و همه وهمه ی ما نتیجه نگرفتیم یعنی یک نتیجه ی مشترک گرفتیم و اون شکست خوردن در لاغری بوده، خب دیگه نتیجه مشخصه، دیگه من چی بخوام بگم. حالا برا اینکه بهتر با موضوع لاغری با ذهن آشنا بشی و اینکه چرا روش های قبلی جواب نداده، باید نسبت به این موضوع آگاهی پیدا کنی که اصلا چرا ما چاق شدیم و چرا ما لاغر نمیشیم ؛ این خودش یک موضوع بسیار مهمه.چرا هر بار که لاغر شدی، دوباره چاق شدی؟چرا نمی تونی اصلا لاغر بشی؟ چرا اونی که لاغره چاق نمیشه؟ اونی که چاقه لاغر نمیشه؟ سؤال خیلی مهمیه، بهش فکر کنین. یه فایل فوقالعاده هم من در این باره دارم؛ راز چاق شدن، ببخشید؛ راز چاق نشدن لاغرها و لاغر نشدن چاق ها؛ یه کم اسمش پیچیده س ولی قشنگه.راز چاق نشدن لاغر ها و لاغر نشدن چاق ها.یک فایل یکساعت و خرده ایه که خیلی کامل، جامع درباره ی تأثیر ذهن در چاقی و لاغری افراد صحبت می کنم و کاملا براتون موضوع رو باز می کنم که چرا یک فردی از ابتدا تا انتهای زندگیش متناسب می مونه ولی یک فردی چاق میشه و دیگه نمی تونه متناسب بمونه؟ و باید چیکار کنه که متناسب بشه؟ …
ادامه دارد….
به نام خدای مهربان
متن ۳ ( ناشنوایان )
ما فرض می کنیم یه نتیجه ی نسبی هم گرفتی…
… بعد خب دیگه چونکه نمی تونی برا همیشه با اون روش زندگی کنی، بر اساس اون برنامه زندگی کنی، دوباره یواش یواش بر می گردی به برنامه ی زندگی عادیت و خیلی زود طی دو- سه هفته یا حالا کمتر یا بیشتر دوباره به وزن قبلی بر می گردی، این اثبات می کنه که روش شما برای لاغر شدن اشتباه بوده؛ خب، شما خودتم اون زمان می دونستی که اشتباه بوده چون نتیجه ای که می خواستی رو کسب نکردی، یه مدت میگذره، دوباره وسوسه میشی که نه، ببین اون روشه خب نتیجه نداد ولی این روشی که فلانی استفاده کرده یا این روشی که دارن تبلیغ می کنن یا اینی که الان بهش بر خوردم، این فرق میکنه ، دیگه، دیگه، این روشه رو، ديگه این دیگه جواب میده، یه جورایی خودتو توجیه می کنی که نه، اون روش به چه دلیلی به درد نخورد یا حالا به هر دلیلی نتیجه نداد، برا من خوب نبود، خيليا اینجوری فکر می کنن؛ نه اون روش به من نساخت، بازم خودشونو مقصر می دونن ولی این روشه دیگه فرق می کنه. یادم میاد من خب ، خیلی برنامه های رژیمی رو استفاده می کردم، بنده خدا مادرم هم تو این مسائل دیگه درگیر بود؛ البته خب تقصیر خودشم بوده دیگه، از بچگی به خاطر علاقه ی زیادی که به فرزندان تپل داشته ؛ خب، باعث شده بود که منم از بچگی تپل باشم، بعد یواش یواش با افزایش سن و خلاصه وزن از تپل به چاق و چاق تر و چاق تر و خلاصه دیگه افتضاح تبدیل شد، جسمم. بماند حالا چون خودش…و خیلی هم بنده خدا تلاش می کرد در برنامه هایی که من داشتم؛ مثلا برنامههای غذایی که داشتم حالا با این که گله و شکایت هم داشت که، درد سر بود دیگه، هر روز بخواد حالا یه غذای خاصی برا من درست کنه، حالا بماند هزینه هاش به کنار، اما خب همون زمان، اون، اینکه جداگانه بایستی غذا درست کنه، دردسر داشت؛ بهر حال که، خب؛ همکاری هم می کرد، بعد یه مدت انجام میدادم، نتیجه خب حالا بگی نگی یه مقداری کم می کردم و دیگه خسته می شدیم حالا اونم چون اعتراض داشت دیگه بیشتر منو تشویق می کرد که دیگه بسه بابا تمومش کن این مسائلو، دیگه همه شاکی شدن، منم ول می کردم و می شدم همون رضایی که قبلا بودم، بعد جالب بود، مثلا از چند تا روش من نتیجه نگرفته بودم، اسم های مختلفی هم داشتن، روش فلان، مثلا ۲۱ روزه، نمی دونم غذای پاک، خیلی روش، اسم های دیگه، نتیجه نگرفته بودم بعد مثلا يه چند وقت می گذشت، یه دوستی میومد می گفت که ببین من یه برنامه ای رو شروع کردم، یه برنامه ی رژیمی خیلی عالیه، می گفتم مثلا چطور میگی عالیه؟ چی، چطوریه؟ می گفت اینو يکی از فامیلامون که آمریکا زندگی می کنه، اونجا رفته پيش دکتری که خیلی معروفه تو آمریکا، اون این برنامه رو بهش داده و اون خودش تو آمریکا استفاده کرده خیلی خوب بوده الان به من داده، منم چند وقته استفاده می کنم خیلی عالیه، بعد من می گفتم: آها، ببین، گمشده ی من همینه؛ تا حالا من هر چی برنامه استفاده می کردم همه ایرانی بود، این اون برنامه خوبه س، آمریکاییه.این USA یی که داشته باشه، دیگه، ديگه حرف نداره.بعد، خب من گفتم به منم بده، اونم خب دوستمون بود، با هم خیلی شوخی و اینا هم داشتیم. میگفت، نه الکی نیست که، باید یه؛ مثلا اینو؛ باج می خواست دیگه، خلاصه، اینو باید بهم بدی، اینو باید بهم بدی، کلی لوازم و خلاصه چیزا از من می گرفت، اینو بده مثلا یه هفته پيش من باشه، اینو مال خودم باشه؛ منم به خاطر اینکه می خواستم هر طوری شده به اون روش آمریکاییه دست پیدا کنم میدادم.اون برگه رو گرفتم و خلاصه دیدم عجب چیزیه، غذا های مختلفی هم توش بود حالا بعضیاشم حتی ما نداشتیم، اومدیم ما خودمون من درآوردی یه چیزایی جایگزین کردیم؛ خب، یک سری غذاهاش مال اونجا بود و نداشتیم ما اصلا این غذا ها رو و یه مدت با یک حس و حال خیلی خوبی که این برنامه ازآمریکا رسیده و دیگه این کار رو تموم می کنه، با اون شروع کردم و مدت بیشتری هم ادامه ش دادم چون خیلی دوستش داشتم به خاطر اینکه آمریکایی بود، یه چیز خاصی بود که دیگران نداشتند یعنی بعد، هر وقت کسی، اطرافیانم می گفتن چی شده، انگار یه کم داری جمع و جور تر میشی؟ می گفتم این دفعه دیگه کار تمومه دیگه، یه برنامه ی آمریکا ییه، بعد می گفتن به ما هم بده می گفتم نه بابا، این جوری نیست که، کلی دردسر داره پيدا کردنش، مگه به این راحتی دستم رسیده ؟نمی تونم به شما بدم، خلاصه، کلاس می ذاشتم که نمی دم و بیشتر هم ادامه ش دادم؛ مثلا اگر برنامه های قبلی رو یک ماه ادامه دادم اینو باور کنید ۴-۵ ماه من ادامه دادم، خیلیم خوب نتیجه گرفتم، یعنی مقدار خیلی زیادی از وزنم کم شد، ولی خب بازم نتونستم برای همیشه طبق اون برنامه عمل کنم و تقريبا یک ماه،شاید مثلا ۲ ماه بعداز اینکه دیگه از اون برنامه غافل شدم دوباره دیدم همون آدم قبلیم ، می خوام بگم که یعنی ما بارها این اتفاق برامون افتاده که یک مسیری رو رفتیم، یک روشی رو امتحان کردیم، شکست خوردیم ولی دوباره چند وقت بعد به طریق دیگه، به اسم دیگه، به شکل دیگه، به اعتبار دیگه، دوباره رفتیم از اون روش ها استفاده کردیم،…ادامه دارد….
به نام خدای مهربان
متن ۲ ( ناشنوایان )
درسته این فرایند به این سادگیم که میگم نیست…
…دوستانی که در دوره ی آموزشی لاغری با ذهن شرکت می کنند؛ یعنی اون دوستانی که در دوره ی اصلی ثبت نام می کنند، وجه ثبت نام رو پرداخت می کنن و دوره رو شروع می کنن؛ خب، مطمئنا به شکل گام به گام وخییلی اصولی تر این نحوه ی شناسایی و تغییر افکار و ایجاد فرمول های صحيح لاغری رو یاد می گیرن؛ اما، خب در این دوره ی فشرده ی چند جلسه ای هم خیلی می تونید استفاده کنید و اگه موضوع رو بگیرید و خودتون بهش فکر کنید، تحلیلش کنین و سعی کنین اونو در ذهنتون پرورش بدید مطمئنا نتیجه ی خیلی خوبی می گیرین، خب پس؛ برای لاغر شدن ما اومدیم تاحالا؛دلایل چاقی رو اول شناسایی کردیم. بعد یکی یکی اونها رو لغو کردیم. بعد مسئولیت چاقی خودمون رو پذیرفتیم،بنابراین تعهد دادیم که خودمون رو مسئول لاغری خودمون هم بدونیم.
ببین یعنی اومدیم، یه وجه اشتباه رو شناسایی کردیم، وجه صحيح رو جایگذاری کردیم. اومدیم دلایل اشتباه رو شناسایی کردیم و دلایل صحيح رو آوردیم که نه تنها به این دلیل و به این دلیل اشتباه هستن. اومدیم عدم مسئولیت خودمون رو شناسایی کردیم و در مقابل اون مسئولیت پذیری رو قرار دادیم. روش کار ذهنی اینجوریه؛ هی یه سری مسائلی که یه فرمول های اشتباه شناسایی میشه، با فرمول های صحيح جایگزین میشه؛ حالا یک موضوع مهم در بحث لاغری و چاقی، همین روش های لاغرین، چون، ببین همه ی آدمها از هیچ روشی استفاده نکردن برا چاق شدن؛ خیلی خود به خودی، خیلی ساده چاق شدن و حتما با نظر من موافق هستید؛ اما همه ی این افراد خیلی روش های متفاوتی رو استفاده کردن برای لاغر شدن و نتیجه ی همشون باز مشابه؛
نتیجه نگرفتن،
اگه دارید این فایلو نگاه می کنید دلیلش اینه که از روش های قبلیت نتیجه نگرفتی که الان داری این فایلو نگاه می کنی، اگر شما اضافه وزن داشته باشی قبلا، از یک روشی هم استفاده کرده باشی و لاغر شده باشی که دیگه الان قاعدتا این فایلو نگاه نمی کنی، پس همه در یک شرایط هستیم. دوباره میگم همه ی افراد چاق از “هیچ روشی” برای چاق شدن استفاده نکردن، خود به خود چاق شدن، خب، نه میدونن چی شده ؟ نه اینکه تاریخی می دونن. ، نه تصمیم گرفته باشن، نه اینکه مثلا يه کار خاصی انجام داده باشن، هیچی یادشون نمیاد، خود به خود چاق شدن و جالبه همه ی این افراد چاق، خیلی کارهای متنوعی رو انجام دادن برای اینکه لاغر بشن و در نهایت نتیجه ی همه ی اونها هم مشابه، که” نتیجه نگرفتن “.این موضوع فرق می کنه با اون تمرینی که جلسه ی قبل انجام دادیم و گفتم مقدار نتیجه تون رو مشخص کنید. در اون تمرین ما می خواستیم به این باور برسیم که ، جسم ما توانایی لاغر شدن رو داره؛ چون خیلیا باورشون اشتباهه که فکر می کنن، جسم شون نمی تونه لاغر بشه، نه، ما این باور رو باید تغییر بدیم؛ باید این توانایی رو در خودمون ببینیم، به خودمون تاکید کنیم و در ذهنمون بذر لاغری رو بکاریم و ما با اون تمرین دقیقا همین کار رو کردیم..بذر لاغری رو ما در ذهن مون کاشتیم. حالا می خوایم دربارهی روش ها صحبت کنیم. بالاخره ما برای لاغر شدن باید یه کاری انجام بدیم دیگه؛ یه روشی رو می خوایم انجام بدیم که به لاغری برسیم و در این سال ها همش به دنبال روش های مختلف بودیم و تمرینی که شما جلسه ی قبل انجام دادید، اومدید نتایج تون رو نوشتید، مثلأ من از فلان روش ۵کیلو کم کردم، من از فلان روش ۳کیلو کم کردم؛ بالاخره از یک روش هایی استفاده کردیم برای اینکه لاغر بشیم. می خوایم این روش ها رو با هم بررسی کنیم و به یک نتیجه ی واضح، به یک دسته بندی برسیم که آقا چه روش هایی اشتباه هستن و چه روشی می تونه صحيح باشه؛ چون به هر حال شما وقتی راه صحیح رو پیدا کردی؛ مطمئنا با خیال راحت تر، با اطمینان بیشتر، با آرامش بیشتری در این مسیر حرکت می کنی. مطمئنی دیگه راه صحیح اینه، دیگه شک و تردیدی وجود نداره. در تمام روشهایی که تا حالا شما استفاده کردی، فارق از این که چه نتیجه ای براتون داشته؛ یعنی چه مقداری از وزن تون رو کم کرده که اون مربوط میشه به استعداد شما در لاغری، مربوط میشه به توانایی جسم شما در لاغری؛ اون موضوعش رو کار نداریم، موضوع روش کاره. شما هیچ وقت نتیجه ی مطلوبو نگرفتی.نمی خوام اسم ببرم چه روش هایی، خودتون، همه کاملا آشنایی دارین با روش های مختلف. یه روشی رو شروع می کنی؛ مثلا انجامش می دی، یه نتیجه ی نسبی یا می گیری یا اصلا نمی گیری. ما فرض می کنیم يه نتیجه ی نسبی هم گرفتی، بعد خب دیگه…ادامه دارد…
به نام خدای مهربان
متن فایل صوتی جلسه ی سوم لاغری با ذهن از دوازده گام
متن ۱ ( ناشنوایان ) سلام دوستان خوبم! من رضا عطار روشن هستم و خداوند رو بی نهایت سپاسگذارم که این فرصت رو به من داد تا همراه شما دوستان خوبم باشم با جلسه ی سوم دوره ی آموزشی لاغری با ذهن.
تشکر می کنم از دوستان عزیزی که تمرينات جلسات گذشته رو به شکل عالی دارن انجام ميدن و معلومه که مشتاق لاغر شدن هستن.به همشون تبریک میگم وخیلی خوشحالم که هر روز داره دوستان بیشتری با این روش آشنا میشن و تصمیم می گیرن که از طريق لاغری با ذهن رویای متناسب شدن خودشون رو محقق کنن.
در جلسه ی گذشته، خب در مورد موضوعات مختلفی صحبت کردیم؛ اما یکی از تمرينات خیلی مهمی که بایستی انجام می دادین این بود که بایستی میزان نتیجه ای که از هر روشی، شما کسب کردید رو بایستی می نوشتید که مثلا من در فلان تاریخ از این طریق تونستم این مقدار کاهش وزن داشته باشم. خب، مطمئنا تمرین رو انجام دادید و اگر انجام ندادید باز هم تاکید می کنم ادامه ی فایل ها رو استفاده نکنید، برید جلسه ی گذشته رو قشنگ ببینید، بارها نگاه کنید و به شکل عالی تمرينات رو انجام بدید و بعد از این جلسه استفاده کنید؛ چون این جلسات به ترتیب داره آماده میشه و در هر جلسه ما یک در جدیدی از آگاهی ها رو به روی ذهنمون باز می کنیم درباره ی لاغر شدن؛ بنابراین خیلی دوست دارم که مراحل رو به شکلی که براتون توضیح میدم انجام بدید.
خب، برای این قسمت می خوایم روش های لاغری رومابررسی کنیم؛ مطمئنا برای هر هدفی می تونه روش های مختلفی وجود داشته باشه.
شما اگر بخواید به يه شهر خاصی سفر کنید، ممکنه چند راه برای رفتن به اون شهر باشه، اما معمولا یک راه از همه بهتره. اگر شما بخواید مثلا به قله ی کوه صعود کنید ممکنه چند راه برای رسیدن به قله وجود داشته باشه؛ اما یکی از اون راه ها مطمئنا بهتر از دیگر راه هاست، راه ایمن تریه ، راه ساده تریه و راهیه که خیلیا شاید قبلا استفاده کردن و از اون مسیر به راحتی به قله رسیدن؛ راه های اشتباه یکی از ویژگی ها شون اینه که همیشه اشتباهن؛ یعنی، یک راه اشتباه نمی تونه برای یک فردی نتیجه ی خوب داشته باشه، برای یک فردی نتیجه ی بد داشته باشه؛ اما راه صحیح چرا،می تونه برای یک عده ای نتایج خوب داشته باشه، برای یک عده ای نتایج خوب نداشته باشه. چرا به این شکله؟چون عملکرد اون فرد از مسیر صحیح هم تأثیر خیلی زیادی در نتیجه از اون مسیر داره؛
اما مسیر اشتباه، شما به هر شکلی عمل کنی، در نهایت نتیجه اشتباه خواهد بود و اون چیزی که می خوای در نمیاد.
حالا روش کار ذهنی به این شکله که ما همیشه باید بیایم یه سری آگاهی هایی رو که داریم ، که من از اون ها به عنوان فرمول های ذهنی نام می برم؛ اون ها رو باید بیایم شناسایی کنیم، درست و غلط ها شو جدا کنیم و اون هایی که اشتباه هستند رو با استدلال و دلیل به فکر، به باور و به فرمول صحیح در مغز مون تبدیل کنیم. درسته این فرایند به این سادگیم که میگم نیست…ادامه دارد…