احساسات مختلفی اومد سراغم....که همش هم بد بود البته......بیشتر حس وحشت و ترس بود و نا امیدی از آینده...از خدا....از زندگی.....آینده خیلی سیاه و تیره به نظر میرسید.....وقتی نتونم به خاطر وزن بالا از جام تکون بخورم و سلامتیم رو از دست داده باشم ، دیگه ادامه ی زندگی معنا...
وای از این ترموستات ذهنی....چه اسم جالبی برای اون انتخاب کردید آقای عطار روشن.....من تا یه سنی فکر میکردم چاقی من باعث میشه من دوست داشتنی تر باشم برای پدر و مادرم و خواهران و برادرم....ولی زن ها از یه سنی دنبال زیبایی ظاهری هستن و همون جا بود که...
گوش دادن به این فایل مثل فایل های قبلی هم خیلی جالب بود .... و برای من جالبه که آقای عطار روشن این نکات ظریف رو از احساسات افراد چاق به خودشون پیدا کرده و موشکافی کرده....دونستن اینکه آدمها ی چاق افکار و احساسات مشترک رو تجربه میکنند مثل ترس...
منم خودم کم و بیش همچین مقاومتی رو تو ذهنم حس میکنم ....که باید ورزش باشه یا رژیم .....ولی خوب احساس میکنم خیلی کمتر شده این مقاومت....الان میدونم که باید استرس رو کنترل کنم و آدم خوشحالتری باشم...فکر کنم اینا رو از همین دوره یاد گرفتم....
من دو سال پیش این دوره رو خریدم ولی کامل پیش نرفتم....جالب اینکه تو همون مدت کوتاه هشت کیلو هم کم کردم....الان دوباره برگشتم و میخوام از اول شروع کنم...به نظرم نوشتن معجزه میکنه....کلمات معجزه میکنن....فقط انگار وقتی یه ایده رو میاریم رو کاغذ ، معنا پیدا میکنه.....من اینرو واسه...
افراد زیادی رو میشناسم که از روش های مختلف استفاده کرده اند ولی نتیجه ی دلخواه و بلند مدت نگرفته اند...اکثر این افراد از جمله خودم از رژیم های سخت و طولانی و از ورزش هایی که چه به بسا به بدن بیشتر آسیب میزنه تا منفعت برسونه استفاده کرده...
من دلیل چاقی خودم رو تغذیه بد دوران کودکیم میدونستم.....و چند بار هم مامانم رو سرزنش کردم...بعد که کمی بزرگتر شدم دلیل چاقیم رو ارثی میدونستم....فکر میکردم چون چند تا از فامیل های نزدیک چاق هستن واسه همین من از اونها ارث بردم....بعد که دوره نوجوانی رو پشت سر گذاشتم...
ما باید بدونیم که این جسم تجلی روح الهی در ماست....برای نگهداری از این جسم الهی باید رفتارها و باورهای و خواسته های ما با هم منطبق باشه... سلول های ما از احساسات ما تغذیه میکنند و نه لزوما از غذایی که میخوریم...باید با احساس خوب غذا بخوریم تا بدنی...
باید با عزمی راسخ تو این دوره شرکت کنیم و مطمئن باشیم که جنگ جایگزین کردن باورهای غلط چاقی رو با باورهای مثبت لاغری خواهیم برد...در این مسیر نظرات دیگران راجع دوره و درست یا غلط بودن آن اهمیتی ندارد ....باید به نتیجه و اینکه چطور قرار هست لاغر بشیم...
بعد از شنیدن فایل های جلسه ی ۵ از هفته ی اول ، خودم رو کاملا لایق و به اندازه ی کافی توانمند برای حرکت در مسیر لاغری با ذهن میبینم....چرا که همه ما قبلاً توانایی خودمون رو با تلاشهای متعدد برای لاغری اثبات کردهایم...فقط کافیه اینبار باور کنیم این...
احساسات مختلفی اومد سراغم....که همش هم بد بود البته......بیشتر حس وحشت و ترس بود و نا امیدی از آینده...از خدا....از زندگی.....آینده خیلی سیاه و تیره به نظر میرسید.....وقتی نتونم به خاطر وزن بالا از جام تکون بخورم و سلامتیم رو از دست داده باشم ، دیگه ادامه ی زندگی معنا...
وای از این ترموستات ذهنی....چه اسم جالبی برای اون انتخاب کردید آقای عطار روشن.....من تا یه سنی فکر میکردم چاقی من باعث میشه من دوست داشتنی تر باشم برای پدر و مادرم و خواهران و برادرم....ولی زن ها از یه سنی دنبال زیبایی ظاهری هستن و همون جا بود که...
گوش دادن به این فایل مثل فایل های قبلی هم خیلی جالب بود .... و برای من جالبه که آقای عطار روشن این نکات ظریف رو از احساسات افراد چاق به خودشون پیدا کرده و موشکافی کرده....دونستن اینکه آدمها ی چاق افکار و احساسات مشترک رو تجربه میکنند مثل ترس...
منم خودم کم و بیش همچین مقاومتی رو تو ذهنم حس میکنم ....که باید ورزش باشه یا رژیم .....ولی خوب احساس میکنم خیلی کمتر شده این مقاومت....الان میدونم که باید استرس رو کنترل کنم و آدم خوشحالتری باشم...فکر کنم اینا رو از همین دوره یاد گرفتم....
من دو سال پیش این دوره رو خریدم ولی کامل پیش نرفتم....جالب اینکه تو همون مدت کوتاه هشت کیلو هم کم کردم....الان دوباره برگشتم و میخوام از اول شروع کنم...به نظرم نوشتن معجزه میکنه....کلمات معجزه میکنن....فقط انگار وقتی یه ایده رو میاریم رو کاغذ ، معنا پیدا میکنه.....من اینرو واسه...
افراد زیادی رو میشناسم که از روش های مختلف استفاده کرده اند ولی نتیجه ی دلخواه و بلند مدت نگرفته اند...اکثر این افراد از جمله خودم از رژیم های سخت و طولانی و از ورزش هایی که چه به بسا به بدن بیشتر آسیب میزنه تا منفعت برسونه استفاده کرده...
من دلیل چاقی خودم رو تغذیه بد دوران کودکیم میدونستم.....و چند بار هم مامانم رو سرزنش کردم...بعد که کمی بزرگتر شدم دلیل چاقیم رو ارثی میدونستم....فکر میکردم چون چند تا از فامیل های نزدیک چاق هستن واسه همین من از اونها ارث بردم....بعد که دوره نوجوانی رو پشت سر گذاشتم...
ما باید بدونیم که این جسم تجلی روح الهی در ماست....برای نگهداری از این جسم الهی باید رفتارها و باورهای و خواسته های ما با هم منطبق باشه... سلول های ما از احساسات ما تغذیه میکنند و نه لزوما از غذایی که میخوریم...باید با احساس خوب غذا بخوریم تا بدنی...
باید با عزمی راسخ تو این دوره شرکت کنیم و مطمئن باشیم که جنگ جایگزین کردن باورهای غلط چاقی رو با باورهای مثبت لاغری خواهیم برد...در این مسیر نظرات دیگران راجع دوره و درست یا غلط بودن آن اهمیتی ندارد ....باید به نتیجه و اینکه چطور قرار هست لاغر بشیم...
بعد از شنیدن فایل های جلسه ی ۵ از هفته ی اول ، خودم رو کاملا لایق و به اندازه ی کافی توانمند برای حرکت در مسیر لاغری با ذهن میبینم....چرا که همه ما قبلاً توانایی خودمون رو با تلاشهای متعدد برای لاغری اثبات کردهایم...فقط کافیه اینبار باور کنیم این...