فکر نکردن به غذا
باسلام من مادر خانواده هستم ومسولیت من در قبال فرزندانم وهمسرم ایجاب میکنه که غذای خانواده رو برای هر وعده آماده کنم حالا با توجه به وظیفه ای که دارم مجبورم به غذا فکر کنم ،حالا سوالم اینه که آماده کردن غذا هم جزو فکر کردن به غذا حساب میشه؟واگر حساب میشه چه راهکاری میدونید که من هم غذا رو آماده کنم هم به غذا فکر نکنم ممنون میشم سوالم رو جواب بدین
سلام منم یک مادرم و غذا برای خودم و پسر و همسرم هر روز درست میکنم
ولی هیچ وقت موقع غذا درست کردن به غذا فکر نمیکنم مثل یه روتین همیشگی با عشق غذا رو آماده میکنم همین
ولی تا حالا نشده موقع غذا درست کردن به خود غذا فکر کنم
معمولا در حینی که دارم غذا رو آماده میکنم حتی فایل گوش میدم و ذهنم درگیر جریان فکری دیگریست
بعضی وقتا تو همون فاصله هم میرقصم هم غذا رو آماده میکنم
نمیدونم آیا درست منظورتون رو متوجه شدم یا نه
یعنی این فکر کردن به غذا موقع آشپزی منظورتون وسوسه شدن و تمایل به خوردنه یا چی
من اصلا هیچ موقع تمایلی به خوردن موقع آشپزی پیدا نکردم
غذا پختن یک عشق است
اگر شما به غذا پختن فکر میکنید دارید به عشقی فکر میکنید که قراره اعضای خانواده رودور هم جمع کنه
پس باعشق بپزید وباعشق به اندازه نیاز بدن بخورید
وقطعا هیچ وقت هم چاق نمیشد
لاغری با ذهن عشقی است که من از سال 97تجربه کردم وتمام زندگی منو سراسر لبریز کرد
کرامت انسانی خودم را پیدا کردم .حرمت خودم را پیدا کردم ومن شدم یک ادم دیگه ……
.فقط همین میتونم بهت بگم
سلام دوست عزیزم دقیقا من هم وقتی وارد دنیای لاغری شدم و اموزش دیدم همین سوال در ذهنم شکل گرفت که استاد فرمودن که نباید به غذاها ومرور کردنش در ذهن فکر کنی وچون خاته دار هستم و لازم بود که برای شام یا ناهار فردای خودم و خانواده بهش فکر کنم ولی سعی کزدم برای خودم راهکار بدم و در ذهنم متطقی کزدم که من فقط مسولیت درست کردن غذارو دارم واین میتونه برام مثل یه شغل باشه ودلیل نمیشه که با درست کردن اون غذاها پرخوری کنم فقط به پرست کزدنش فکر کزدم نه خودنش وکم کم برام واضح شد که میتونم غذازو خیلی خم خوشمزع درست کنم ووطیفه ام رو انجام بدم وخودم هم در حد نیاز م از اون غذا استفاده کنم وخیلی راحت بدون هیچ ولع و پرخوری فقط نگاه کاری کزدم به این فکر کردن وهرکز هم به مشگل برنخوردم مثل این که شاگرد قنادی که در شیرینی فروشی کار میکنه هر روز شاید بار ها با شیرینی های رنگارنگی مواجه بشه و پخت کنه ولی اگر قرار باشه از همه اون شیرینی ها بخاد بخوره در روز حتما باید چند کیلو شیرینی بخوره و این اصلا متطقی نیست بنابراین یه نگاه ابزاری به این موضوع کزدم وفقط سعی کردم درست کنننده اون غذاذباشم و بهش فکر هم کزدم ولی هرگز بیشتر از نیازم نخوردم در این مدت وفکرم هم درگیر این موضوع نکردم
البته این نگرش من هست نمیدونم تاذچه حد درست هست
سلام وعرض ادب خدمت استادگرامی ودوست عزیز
همه ما مادران در کل شبانه روز درحال تهیه دیدن غذا ودرست کردن غذا برای خانواده هستیم
غذاهاوموادغذایی دیو چاقی مانیستن خداوند این برکت الهی را برای تمام موجودات وانسان های خودش آفریده
هرموجودزنده درتلاش هست برای رفع نیازجسمی خودش غذا تهیه کنه ازیک پروانه ک با عشق میچرخه دورگلها برای نیازجسمش تاماانسان هاک اشرف مخلوقات خداوند هستیم
زمانی ک فکرت درگیر غذا نباشه وباعشق غذا درست کنی ودرلحظه ک غذا درست میکنی فایل گوش کنی و به اون لحظه ک در کنار خانواده داری ازغذایی ک پختی لذت ببری کلا حسوحالت عوض میشه
بارهادیدم کاستاددرکنارمرجان خانم باعشق غذا درست میکنند وهیچ ترسونگرانی ندارند وروزبه روز متناسب ترمیشن
بایدترسونگرانیدرموردخوراکیها را ازخودمون دورکنیم
به نام خدا
سلام خدمت استاد و دوستان عزیز
من فکر میکنم به مرور و استفاده از آموزشها و تکرار و تمرین این فکر کردن و ترس از خوردن مثل صدها فرمول اشتباه ذهنی کمرنگ میشه و حتی اگر هم باشه اثری مثل قبل روی ما نداره مثل افراد متناسبی که حتی با دیدن و فکر کردن ترغیبی به خوردن نمیشن.
اوایل استفاده از آموزشها اگر به مواد خوراکی که توی کابینت بود فکر میکردم حتما وسوسه خوردن به سراغم میاومد ولی الان این فکر خیلی کم شده در حدی که بعضی مواد خوراکی ماهها هست که توی کابینته و من هیچ فکر و توجهی به اونها ندارم.
از طرف دیگه ما اینجائیم تا فرمولهای اشتباه ذهنی خودمون رو اصلاح کنیم که یکی از اونها ترس از خوردنه و اگر ما به اندازه نیاز خانواده غذا تهیه کنیم درصد ترس از پرخوری ما خیلی کم میشه.
و راه دیگه جایگزین کردن لذتهای صحیح دیگه به جای لذت از خورونه مثل گوش کردن به موسیقی و فایلهای مورد علاقه در زمانی که ترس وسوسه شدن به خوردن دارید.
این کار سبب میشه که تمرکز ما روی کار مورد علاقه قرار گرفته و حواس ما از خوردن پرت بشه
هوالرزاق
سلام
من به عنوان مادرواینکه وعده های غذایی روآماده میکنم .هیچ وقت فکرنکردم که فکربه غذادرست کردن باعث چاقی میشه .
این مطلب اون موقعی صدق میکنه که برای هروعده اشتیاق خوردن داشته باشید ومنتظر باشیدکه اون موقع برسه وغذاهاروبخوری..
مثل رفتارافرادچاق که اگرجایی دعوت باشندوبدوننداون غذاچیه مدام براش تصویرسازی میکنن ووقتی بهش میرسن نمیدونن چجوری بخورن
اماموقعیت مافرق داره مابرای کل خانواده غذادرست میکنیم ویه امرطبیعی شده برامون
بادرود فراوان خدمت شما ..
به نظر من وقتی ما مسئولیت سنگین مادر بودن را بر عهده داریم .خوا ه ناخواه به غذا فکر میکنیم .ولی باید فکر کردن ما با بقیه فرق داشته باشه .برای مثال با خودمون نگیم برنج وخورشت آماده کنم ترشی هم باید باشه ماست هم آماده کنم زیتون هم یادم نره ..و نقشه برای لذت بردن از غذا داشته باشیم ..با خودمون بگیم من غذا رو آماده میکنم وبا خانواده هر مقدار که میلم باشه غذا میخورم و لذت میبرم و شاکر خدا هم هستم .ونمیگم غذا موند حیفه باید بخورم از مخلفات هم میل کنم و خودمو خفه کنم 🤣این نظر من بود
ازغذاها نترسید اونا نمیخوان شمارو بخورن شما میخواید اونارو بخوریید😉
به نام خدا
سلام دوست عزیزم
به نظرم منظور از فکر نکردن به غذا این نیست که چی بپزم برای خوردن ، فکر کردن به غذا یعنی الان برم چی بخورم ، یک خوراکی توی یخچال یا کابینت داری همش بهش فکر کنی یا با چایی چی بخورم ،رفتم خرید اومدم چی بخورم و خلاصه همش از نظر ذهنی به خوراکی فکر کنی .
حقیقتا خود من این مشکل رو داشتم و فکرم این بود که کاش من خانه دار نبودم یا ازدواج نکرده بودم که مجبور بشم همش توی آشپزخونه باشم چون من همیشه غذاها و پرخوری رو عامل چاقی خودم میدونستم .
من دو تا پسر دارم که متاسفانه از من مادر اطلاعات چاقی دارن و مدام سوال میکنن فردا ناهار چی داریم ، ناهار رو بگم ، می پرسند شام چی داریم .
من کاری که کردم یک برنامه ی غذایی نوشتم و چسبوندم روی در یخچال و هم خودم رو از شر فکر کردن به اینکه چی بپزم راحت کردم هم بچه ها رو .
همیشه درست کردن غذا با حس و حال بد و رنج برام بود یک جایی رسیدم که از غذا پختن متنفر شدم .
به مرور با دیدن آموزش های استاد الان به جایی رسیدم که غذا درست کردن برام مثل کارهای دیگه ی خونه است مثل گردگیری یا جارو هیچ حس خاصی بهش ندارم فقط انجامش میدم .
نه کیف و لذت خوردن رو ازش دارم نه تنفر .
یکبار استاد گفتن غذا باید مثل نفس کشیدن براتون باشه بدون فکر انجام بدید و من الان این حس رو داردارم .
مطمئنم شما دوست عزیزم هم با استمرار و ادامه دادن به این حس میرسی .
براتون آرزوی موفقیت دارم.