0

شروع مسیر لاغری (قسمت اول)

شروع مسیر لاغری
اندازه متن

✳️ مسیر لاغری همون مسیر چاقیه، فقط باید برعکسش حرکت کنیم ⏪💫

توی همه‌ی سال‌هایی که چاق بودم، همیشه اینو شنیده بودم که:

«برای لاغر شدن باید رژیم بگیری 🍽️ و فعالیتت رو بیشتر کنی 🏃‍♀️». منم بارها این کارها رو کردم، اما خبری از لاغر شدن نبود 😕

در حالی که هم‌کلاسی‌هام و دوستام نه رژیم می‌گرفتن، نه ورزش خاصی می‌کردن… ولی همیشه لاغر بودن! 🤷‍♀️⚖️

🛣️ چگونه در مسیر لاغری قرار بگیرم؟

اگه بخوام خیلی ساده و خودمونی برات توضیح بدم، بهترین راه برای وارد شدن به مسیر لاغری اینه که همون مسیر چاقی رو ادامه بدی… اما در جهت عکسش! 😄 ⏪

شاید عجیب به نظر برسه، اما وقتی از جاده چاقی دور می‌شی و برمی‌گردی به عقب، در واقع داری همون راهی رو که یه روز از لاغری منحرفت کرد، اصلاح می‌کنی! و این یعنی حرکت به سمت مقصدی که همیشه دلت می‌خواسته: لاغری دائمی و بدون بازگشت! 🧘‍♀️🌟

مسیر لاغری

🚗 یه مثال ساده…

فرض کن داری با ماشین میری به سمت یه شهر دیگه. یهو یادت می‌افته یه وسیله خیلی مهم رو جا گذاشتی 😳 چی کار می‌کنی؟ خب برمی‌گردی دیگه!

مراحلش چیه؟

  1. اول باید تصمیم بگیری که برگردی 🧭
  2. بعد دنبال یه دوربرگردون می‌گردی 🔁
  3. و بعدش دوباره راه می‌افتی، اما این بار توی مسیر درست 🛣️

مسیر لاغری هم دقیقاً همینطوره!

تو مسیر زندگی، یه جایی متوجه می‌شی که حالت با چیزی که آرزوشو داشتی خیلی فرق داره… حالا وقتشه برگردی سمت خودِ واقعی‌ت! 😌💪

🟢 مرحله ۱: تصمیم‌گیری برای لاغری

همه‌مون بارها تصمیم به لاغری گرفتیم، اما این بار فرق داره!

این بار قراره وارد مسیر بشی، نه فقط نیت کنی! 🚶‍♀️✨

🟢 مرحله ۲: پیدا کردن روش درست

باید روشی رو انتخاب کنی که بهت کمک کنه از درون تغییر کنی، نه فقط کالری بسوزونی 🔥🧠

🟢 مرحله ۳: حرکت با اراده در مسیر

اگه راه درست رو پیدا کردی، با دل و جون ادامه بده… به مقصدت می‌رسی، چون این بار از مسیر اشتباه وارد نشدی! 🚀🌈

❗حواست باشه، خیلی وقت‌ها ما وارد مسیر لاغری نمی‌شیم، چون نقطه شروع‌مون درست نیست.

به جای اینکه از ذهنمون شروع کنیم، می‌ریم سراغ رژیم و ورزش سنگین… در حالی که باید اول ذهن رو همراه کنیم، بعد بدن خودش راه می‌افته 💭➡️💪

🌟 لاغری ذهنی یعنی برگشتن به خودت، به باورهایی که یه روزی منحرفت کردن و حالا وقتشه با آگاهی، مسیرو درست کنی…

حالا که دونستی چطور باید برگردی، حاضری حرکت کنی؟ 🧠❤️

چرا لاغر نمی شم؟

❓ چرا تلاش برای لاغری نتیجه نمی‌دهد؟

چاقی مثل یه جاده‌ست 🚧 که هر چی بیشتر توش جلو می‌ری، بیشتر از مقصدت که همون سلامتی و تناسب اندامه، فاصله می‌گیری 🛣️💨

اوایل شاید خیلی متوجهش نشی، ولی کم‌کم حس می‌کنی این مسیر حال دلتو خوب نمی‌کنه، چون اون چیزی نیست که واقعا می‌خوای 😞

تو این مسیر، تابلوهای زیادی می‌بینی که بهت قول لاغری می‌دن 📢 اما وقتی واردشون می‌شی، فقط مسیرتو عوض می‌کنی، نه نتیجه‌تو! در واقع، فقط داری چاق‌تر می‌شی… ولی این بار، با ناامیدی بیشتر! 😩

📚 طبق مقاله‌ای از مجله Nutrients، درباره انتخاب مسیر لاغری، رژیم‌های یویویی می‌تونن تعادل میکروبیوم روده رو به هم بریزن ⚠️

این به‌هم‌ریختگی باعث التهاب مزمن، افزایش اشتها، و ذخیره بیشتر چربی می‌شه 🍔🍩 و در نهایت ممکنه خطر بیماری‌هایی مثل دیابت نوع ۲ و مشکلات قلبی رو بالا ببره ❤️‍🔥

✅ پس راه‌حل چیه؟

باید از اول، مسیر لاغری درست رو انتخاب کنیم؛ مسیری که پر از فشار و اجبار نیست 😌 بلکه ذهن و بدن ما رو با آرامش، آگاهی و عشق همراه می‌کنه 🧠💖

وقتی از ذهن شروع کنی، لاغری نه‌تنها آسون‌تر می‌شه، بلکه موندگار هم می‌مونه ✨ این بار برمی‌گردی به جاده لاغری… همون جاده‌ای که تو رو به خواسته‌هات می‌رسونه 🚀

لاغری با ذهن

❓ روش صحیح لاغر شدن کدام است؟

هممون می‌دونیم که برای حل هر مشکلی، اول باید ریشه‌ش رو پیدا کنیم 🌱 مسیر لاغری هم از همین قانون پیروی می‌کنه!

یعنی اگه بخوای واقعا لاغر بشی، باید بدونی چی باعث چاقی‌ت شده؟ 🤔

🧩 اولین قدم: شناسایی دلایل چاقی

وقتی دلایل واقعی چاقی‌تو پیدا کنی، راهکار پیدا کردن براش آسون‌تر می‌شه ✅

یعنی به‌جای اینکه فقط با رژیم و ورزش خودتو اذیت کنی، ریشه مشکل رو هدف می‌گیری 🎯 و اینجاست که مسیر لاغری با ذهن وارد ماجرا می‌شه…

🧠 چرا مسیر لاغری با ذهن فرق داره؟

برخلاف روش‌های سنتی که پر از محدودیت، اجبار و استرس هستن 🚫لاغری ذهنی بهت کمک می‌کنه تا از درون تغییر کنی، نه فقط از روی ترازو! ⚖️❤️

اینجا تمرکز روی شناخت افکار، احساسات و عادت‌هایی‌ست که تو رو چاق نگه داشتن.

✍️ تجربه شخصی من از شروع مسیر ذهنی

وقتی تصمیم گرفتم لاغری با ذهن رو شروع کنم، اولین کاری که کردم این بود که نشستم و دلایل چاقی‌مو نوشتم…

از وراثت گرفته تا سبک زندگی کم‌تحرک و حتی حرف‌هایی مثل:

«تو چون آرومی، طبیعتاً چاقی!» 😅

اما وقتی با ذهنم صادق شدم، فهمیدم خیلی از این باورها فقط برچسب‌هایی بودن که سال‌ها به خودم زده بودم 🏷️

📉 فرق این روش با رژیم‌های قبلی

قبلاً هر بار رژیم می‌گرفتم، اولش هیجان داشتم، بعدش خسته می‌شدم، و آخرش… برمی‌گشتم سر خونه اول 😩

اما لاغری ذهنی فرق داشت؛

اینجا دیگه خبری از ترازو، کالری‌شماری و لیست غذاهای ممنوع نبود ❌🍰

من یاد گرفتم که خودم تصمیم بگیرم چی بخورم و چطور رفتار کنم 🍎💬 و این آزادی، باعث شد احساس خوبی از مسیر داشته باشم.

🌟 لاغری واقعی از ذهن شروع می‌شه!

مهم‌ترین درسی که گرفتم این بود:

برای لاغر شدن، باید اول ذهنمو برای تغییر آماده کنم 🧠✨ وقتی ذهن تغییر کنه، بدن هم دنبالش میاد 🚶‍♀️

💡 لاغری ذهنی یعنی کنار گذاشتن باورهای محدودکننده و شروع یه مسیر جدید

مسیری که نه فقط به تناسب اندام می‌رسونه، بلکه باعث می‌شه آرامش، اعتمادبه‌نفس و شادی بیشتری تو زندگی‌مون جاری بشه 🌈🌸

✨ شگفت‌انگیز بودن لاغری با ذهن ✨

یکی از عجیب‌ترین و قشنگ‌ترین تجربه‌هایی که برای اولین‌بار تو مسیر لاغری با ذهن برام اتفاق افتاد، این بود که…

دیگه هیچ‌کس برام رژیم نچیده بود! 😍🍽️

هیچ لیستی از بایدها و نبایدها نبود، هیچ برنامه ورزشی سختی نداشتم 🏋️‍♀️ فقط خودم بودم که تصمیم گرفته بودم تغییر کنم 💪

خودم مسئول شدم. خودم مسیرمو انتخاب کردم. خودم پشت فرمون زندگیم نشستم 🚗💫

۳۵ سال با اضافه‌وزن زندگی کرده بودم، بدون اینکه بدونم دقیقاً چطور چاق شدم 🤷‍♀️ هیچ‌کس بهم نگفته بود: «فلانی! این‌جوری باید چاق شی!»

اما کم‌کم و بی‌صدا چاق شده بودم… حالا هم کسی بهم نگفت: «باید اینجوری لاغر شی»

فقط این‌بار، خودم خواستم لاغر شم — با دل، با اشتیاق، با آگاهی 🧠❤️

🤝 ما چاق‌ها، بیشتر از اونی که فکر می‌کنی به هم شبیهیم…

تو سبک زندگی‌مون، تو باورهای قدیمی‌مون، تو خاطرات بچگی و حرف‌هایی که از بقیه شنیدیم…

منم ۳۵ سال همون مسیر ذهنی رو رفته بودم که تو الان توش هستی، و فقط با یه انتخاب جدید، ورق رو برگردوندم 📖✨

تو هم می‌تونی… با لاغری ذهنی، به جای برگشتن به چاقی، برای همیشه به سمت تناسب حرکت کنی ⚖️🌈

فقط یه چیز می‌خواد: استمرار.

همون‌طور که سال‌ها با ثبات چاق موندی، حالا فقط کافیه همون پایداری رو بذاری برای لاغر شدن 💫

⏱️ لاغری، سریع‌تر از چاقیه!

برخلاف چیزی که فکر می‌کنیم، مسیر لاغر شدن خیلی سریع‌تر از چاق شدنه 🚀 اما یه شرط داره: صبوریِ آگاهانه. نه عجله، نه انتظار معجزه یه‌شبه…

اگر یه ساله اضافه وزن داری، اگه سه ساله با چاقی دست و پنجه نرم می‌کنی، یا حتی ده ساله که از وضعیت بدنت خسته‌ای…

بدون که چند ماه آگاهی، تمرین، و همراهی با ذهن، می‌تونه معجزه کنه 🧠🌟 نه با جادو، نه با فشار… با عشق و بینش درست 💖

🟣 گام اول: آگاهی

الان که تصمیم گرفتی شروع کنی، وقتشه وارد مسیر بشی 🎬 فایل آموزشی این جلسه رو با دقت ببین، چند بار گوش بده 🎧

نت‌برداری کن، فکر کن، خودتو مرور کن… ببین چه باورهایی باعث چاقی‌ت شده؟ چی از بچگی با خودت آوردی؟ 👀💭

✍️ شناخت همین‌ها، اولین کلید ورود به مسیر لاغری واقعیه 🗝️

🌞 وقت بذار، عجله نکن

🧭 شروعِ قوی، ادامه‌ی مسیرتو روشن نگه می‌داره

🔥 بذار آتیش اشتیاقت شعله‌ور بمونه…

و من، با تمام وجود، منتظر خوندن نظرات قشنگت هستم 💌 تو، که نور امیدی برای لاغر شدن توی قلبت روشن شده 🌟💜


پیشنهاد می کنم به این صفحه مراجعه کنید و براساس توضیحات ارائه شده دیدگاه خود را ثبت کنید.

اطمینان دارم محتوای این صفحه با مشارکت شما بسیار تاثیرگذارتر خواهد شد.


✍️ تمرین آموزشی 📖

📝 تمرین اختصاصی این جلسه: اولین گام در مسیر لاغری

حالا که تصمیم گرفتی وارد مسیر لاغری بشی، وقتشه با دقت بیشتری به گذشته‌ات نگاه کنی. نه برای سرزنش، بلکه برای شناخت.

  • 🧠 چطور چاق شدی؟ از کی شروع شد؟ چه سبک فکری یا عادتی باعثش شد؟
  • 🔍 چه باورهایی درباره غذا، بدن، یا لاغری داری؟ کدوم باورها ممکنه مانع موفقیتت بشن؟
  • 📓 همه چیز رو بنویس! یک دفترچه مخصوص مسیر لاغری داشته باش و همین امروز اولین صفحه‌اش رو پر کن.
  • 🎧 فایل آموزشی این جلسه رو چند بار گوش بده. هر بار چیز جدیدی کشف می‌کنی!

یادت باشه: آگاهی، اولین چراغ مسیر لاغریه. هر چی واضح‌تر بدونی کجا هستی و چرا اینجایی، راحت‌تر می‌تونی تصمیم بگیری به کجا بری.

منتظر کامنت‌های شما هستیم! 💬👇

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 3.87 از 610 رای

پادکست صوتی

باکس دانلود

https://tanasobefekri.net/?p=11407
880 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار مرجان
      ۱۴۰۴/۰۸/۰۸ ۱۶:۵۹
      مدت عضویت: 785 روز
      امتیاز کاربر: 2625 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 238 کلمه

      به نام خدای پرمهر همواره مهربان 

      فکرمیکنم برای بار۵هست که این فایل روگوش دادم 

      من توسال ۹۸وارددوره شدم وتو۷ماه ازسایز۴۸رسیدم به ۴۰.۴۲.ودوره روادامه دادم .اماجایی فکرکردم دیگه بسه دوره خودم میدونم چیکارکنم .ونگوکه هنوزمدارعصبی کامل نشده بود…ومن ازدوره دور ودورترشدم .اماجالبه ک بازهم الان که سال ۱۴۰۴هستیم یه سایزبیشتراضافه نکردم..واین معجزه دوره اس

      به پیشنهاددخترم اومدم وه دوباره ۱۲گام روشروع کنم

      وچه زیباوروان مطالب نوشته شده

      وگوش دادن فایل هم تجدیدخاطره برای من 

      وآموزه های جدید

      • چطور چاق شدی؟ از کی شروع شد؟ چه سبک فکری یا عادتی باعثش شد؟
      • من تاسن۱۱سالگی متناسب بودم.ووقتی بلوغ شدم چاقی من شروع شد.مهمترین عاملش غذاخوردن بودن چون فکرمیکردم مامانم خیلی به من غذامیده که بدنم قوی بشه برای همین چاق میشم.وواقعا هم اتفاق افتادومن درسن ۱۲سالگی ۷۵کیلوبودم
      • برای اولین باروقتی تومدرسه بهم گفتن ۷۵کیلوهستی باورم نمیشد.امابه مروردیدم که بقیه مسخره ام میکنن 
      • وهمون باعث شدرژیم بگیرم ونزدیک ۶سال متناسب بودم که باردارشدم وباورهایی که تومثل مامانت میمونی.توالان دونفری..دیگه لباسات وبندازدور …آغازشدواتفاق هم افتاد
      • چه باورهایی درباره غذا، بدن، یا لاغری داری؟ کدوم باورها ممکنه مانع موفقیتت بشن؟

      درباره غذا

      من کلا غذایی نیستم .هله هوله دوست دارم ..اماباورداشتم که باعث چاقی من میشه

      که الان ندارم

      درباره  بدن

      لاغری سخته .مامانم لاغرنشدمنم نمیشم

      الان ندارم 

      چون وقتی من وارددوره شدم مامانم هم لاغرشد

      وازوزن ۱۱۰رسیدبه ۹۰والان چندساله همون وزنه

      لاغری

      لاغری خیلی سخته .ژنتیکیه .

      الان ندارم 

      امابازم فکرمیکنم توهله هوله مانع پیداکنم وبایدروش کارکنم 

      چون الان چندوقته دارم درست هله هوله میخورم حس میکنم لاغرشدم اماخودم میدونم بازهم دررابطه بالاغری باذهنه وربطی به اون نداره

      بازم خوشحالم که وارددوره شدم وقراره دوباره شگفت انگیزبشم😍

      فکرشم قشنگه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار رها
      ۱۴۰۴/۰۷/۱۰ ۰۹:۲۷
      مدت عضویت: 531 روز
      امتیاز کاربر: 5075 سطح ۳: کاربر پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 612 کلمه

      سلام و درود خدمت استاد عطار روشن

      سپاس بابت اگاهی که جاری کردید

      • چطور چاق شدی؟ از کی شروع شد؟ چه سبک فکری یا عادتی باعثش شد؟

      زمانیکه کودک بود و خودم را شناختم از پدرم می شنیدم که از زمانیکه بیماریم درمان شد من وزن گرفتم و رو اومدم

      یادمه در ذهنم این باور نقش بست که بیماری باعث لاغریم بوده و حالا که درمان شده دیگه نمی تونم لاغر بشم پس طبیعتا  وزنم بالا میره 

      و دیگه کاری نمی تونم بکنم و محکومم به چاقی

      و 

      بیماری نمیزاشته وزنم بالا بره و لاغر میموندم

      و این باور باعث شد احساس ناتوانی در لاغر شدن بکنم

      که دیگه محکومم به چاق شدن 

      و بعد از اون با وقتی متوجه خودم شدم در سن ده سالگی کمی توپر شدم

      دوران بلوغ  ۱۲ سالگی متناسب  بودم ولی دوباره کمی وزنم بالا رفت در کل چاق نبودم ولی در ذهنم لاغری یعنی استخوانی بودن و دلم میخواست از اون وزنم پایین تر بیام و توپر نباشم 

      و  من حسرت لاغر استخوانی داشتم و بعد از سالها یکی از دوستانم که لاغر استخوانی بود  را دیدم که وزنش بالا رفته بود و من نشناختمش  به من گفت که تو دلش میگفته که چه خوب بدن من  گوشت داره و حسرت اندام من داشته

      و من حسرت اندام دوستم 

      و احساس خوب نداشتم همش احساس چاقی می کردم با اینکه چاق نبودم و به اصطلاح توپر 

      ولی اون باور که در ذهنم نقش بست

      که حالا که بیماریم درمان شده و بیماریم عامل لاغریم بوده پس  دیگه لاغر نمیشم و طبیعتا به سمت چاقی میرم

      برای همین همیشه احساس چاقی داشتم

      در صورتیکه باور نادرست و اشتباه بود

      ولی به من احساس چاقی داده بود

      و این احساس در اثر باور به چاقی مقدمات چاقی منو ایجاد کرد

      و در سن ۱۴ سالگی متوجه شدم که پرخوری می کنم 

      و بعد از  پرخوری 

      تشنم می شد 

      و احساس فشار بر معدم احساس شرم و گناه به من میداد

      و برای اینکه خودم را از اون شرم نجات بدم

      به خودم میگفتم نهایت چاق میشم

      نمیدونم چرا این فکر در ذهنم میومد 

      و حالا متوجه میشم

      که چجور من در مسیری قرار گرفتم که منو از تناسبم دور می کرد

      و کم کم برای ایجاد احساس خوب و فرار از استرس پرخوری می کردم

      دیگه شد عادتم و تا پری و فشار  در معدم احساس می کردم و جای نفس کشیدن نداشتم  دست از خوردن می کشیدم 

      و   برای فرار از هیجاناتم پرخوری می کردم

      و دچار احساس شرم و گتاه

      و داخل یک چرخه ی باطل که مسیری  به سمت اضافه وزن و چاقی بود 

      طوریکه ارزو می کردم بیماریم درمان نمی شد و لاغر میموندم

      و یادمه ۱۷ سالم بود صد تا شکم می رفتم که لاغر بشم 

      باشگاه می رفتم 

      تا ۲۳ سالگیم با سالن لاغری و رژیم اشنا شدم و 

      چند سال به تناسب رسیدم ولی احساس خوب نداشتم و ته وجودم ترس از چاقی داشتم

      چون میدونستم این تناسب با سختی و محدودیت بدست آورده بودم 

      و اگر رعایت نکنم از دستش میدم

      و چون محدودیت و رژیم سخت و طاقت فرسا بود و ادامه دادنش مشکل

      میدونستم احتمال زیاد تناسبم را از دست میدم

      و خصوصا من که دچار پرخوری عصبی بودم

      و با هر هیجان پرخوری می کردم 

      • چه باورهایی درباره غذا، بدن، یا لاغری داری؟ کدوم باورها ممکنه مانع موفقیتت بشن؟

      اینکه برنج و نان و ماکارونی و شیرینی باعث چاقی میشه 

      و برای لاغر شدن باید از این مواد پرهیز کرد یا کم کرد

      و شام باعث چاقی میشه 

      دیر خوردن باعث چاقی میشه دیر خوابیدن باعث چاقی میشه 

      در مورد لاغری هم باورم این بود  بیماریم باعث لاغریم بوده  یا تیروییدم کم کاره باعث چاقیم شده

      احتمال میدادم ژن چاقی باعث شده

      کم تحرکی باعث چاقی میشه 

      باوری که خیلی مانع موفقیتم بود

      اولین باور که در ذهن من نقش بست و منو به سمت احساس بد و چاقی هدایت کرد

      اینکه لاغریم در اثر بیماریم بوده

      و بیماری باعث لاغریم شده

      پس حالا که درمان شده و بیماری ندارم محکومم به چاق شدن 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار یلدا
      ۱۴۰۴/۰۶/۲۸ ۱۲:۳۶
      مدت عضویت: 742 روز
      امتیاز کاربر: 4965 سطح ۳: کاربر پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 827 کلمه

      باسلام وقتتون بخیر

      و من دوباره اینجام چون ب نظرم نیاز پیدا کرذم ب این دوره و مرورش و فکر میکنم اولین باری ک با این دوره اشنا و شروعش کردم و اتفاقاهم شگفتی ساز شدم و در ۶ ماه نزدیک ۲۰ کیلو کم کردم سال ۱۳۹۹ بود اواخر این سال 

      و بعد ک اتفاقای دیگ و لیز خوردن و … و ی بار دیگ سال ۱۴۰۲ میخواسام شذوع کنم ک با صدگام اشنا شدم و اون رو استارت زدم ولی به هر حال دوباره با افتخار اینجام 

      و میخوام متعهدانه و با استمرار ادامه بدم 

      و گوش کردن ب فایل بسیار برام لذت بخش بود و انگار نکات جدید تری رو هم داشت 

      و ابنبار قطعا پاسخ های من ب ابن سوالات خیلی متفاوته چون من در ابن مسیر چندساله ک هستم و اگر دفترهای قبلیم رو پیدا کردم حتما پاسخ هایی ک در اون سال هم نوشتم رو اینجا مینویسم تا باهم مقایسه بشه و دیده بشه چقدر دوره ها در افکار و نگرش و دیدگاه من تاثیر داشته تاثیرات عمقی 

      سوالات

      ۱.چه چیزی باعث چاقی من شده؟

      باورهایی ک از کودکی برام ساخته شده،فکرکردن مداوم ب چاقی ،داشتن حس بد ب خودم،تخریب و تحقیر شدن،رفتار های غذایی اشتباه،افکار اشتباه،الگوی اشتباه،داشتن تصورات چاقی از خودم،ترس غذایی،ترسیدن از چاقتر شدن و دست و پا زدن برای لاغری از مسیر اشتباهو تلاش برای جلوگیری ازش،شنیدن ارثی بودن و باورش ،اعتماد نداشتن ب خودم،رفتن مسیرهای اشنباه،متنفربودن از خودم،متنفربودن از جلو ایبنه رفتن و خرید لباس،احساسات بد،حرف هاب مخرب،متهم شدن ب بی اراده بودن،برای بقیه زندگی کردن ،ب خاطر بقیه لاغر شدن تا از بقیه انتقام بگیرم و خودمو ثابت کنم،داشتن باورافراد لاغر ضعیفن،مقایسه خودم با بقیه و نسبت داده شدن ب بقیه،دورشدن از دوره ها و تغییر فضای ذهنم،مراقبه چاقی مداوم،لیز خوردن 

      ۲.چرا من چاق شدم؟

      وقتی بچه بودم و ابن سوال رو از بزرگترهام میپرسیدم بهم میگفتند چون خیلی تنقلات میخوری یا مامان بزرگتر خیلی برات میخره و معتقد بودن بچه باید تپل باشه تا قوی باشه و دستکار کردن طریقه غذا خوردنم از بچگیم،گفتن ژنتیک بودن و مثل خانواده پدریت بودن،الگو گرفتن از بقیه و رفتار های غذایی. اشتباه،و باور ابن حرف ها و متقاعد شدن در بچگی

      ۳.از چه سنی من چاق شدم؟

      بقیه معتقد هستند ک من از بدو تولد چاق بوذم ولی من قبول ندارم چون بچه های هم سنم خیلی لاغر و ظریف بودن و ب نظر خودم من تا سن ۴ سالگی کاملا متناسب و نرمال بودم و از ۵ سالگی و رفتن ب مدرسه چاقی من شروع شد  و نقطه اوجش هم سن ۱۶ سالگی بود ک ب چاق ترین حالت ممکن رسیدم و از سن ۱۲ ب بعد افزایشش خیلی زیاد بود

      ۴.چه خاطرات و مشکلاتی با چق شدن داشتم؟

      خاطرات خیلی تلخ و اذیت کن .

      اصلا دوران کودکیم رو دوست ندارم چون ب خاطر چاقی و اضافه وزنم همیشه با بچه ها متفوات بودم و فرق داشتمتوی خیلی از چیرها حتی مسائل خیلی ریز و کوچک مثل پوشیدن پیراهن های کوتاه دخترونه یا بازی هایی ک با بچه ها میشد مثل چرخوندشون یا کول کردنشون ولی من ب خاطر چاقیم نمیتونستم شرکت کنم ،یاحتی نمیتونستم اندازه اونها بدومم،لبسا برام خیلی سخت پیدا میشد.

      بچه ها میخره و اذیتم میکردن و تحقیر میشدم،گریه میکردم و هر کسی هم ب خودش اجازه میداد نصیحتم کنه.و دردورلن بزرگتر شدنم همه چی بدتر میشد،نمیتونستم دوستی پیدت کنم و ارنباط برقرار کنم چون یا مسخره میشدم یا میترسیدم ک مسخره بشم،دکتر هایی ک از خانه بهداشت میومدن مدرسه و قد و وزن میگرفتن یا درمورد چاقی و خطراتش صحبت میکردن من از شدت فشار انگار داشتم له میشدم و تکه تکه و حالم داغون میشد و همه رو ب خودم مبگرفتم و انگار ک مستقیم با من داره حرف میزنه.هرچی سن بالاتر رفت شرایط بدتر شد و فشار ها و فشار خانواده هم بیشتر شدوحتی آرزوی مرگ و گریه و بقیشم همه میدونیم همشو

      درکل دوران بدی بود

      حتی تو مهمونی هام خوش نمیگذشت چون عذاب اور باید خودتو کنترل مبکردی و مغزه هم دستور میداد وجنگ درونب و شایدم نکاه های بقیه و یا شایدم اگر کسی درگوشی حرف میزد و میخندید میگفتی قطعا با توعه و متلاشی شدن دوباره

      حتی ورزش رفتن و بیشتر دویدن و تلاش های الکی

      یا دکتر رژیمی رفتن و رعایت کردن هیجانیو بعد رها کردن  و استرس رفتن ب دکتر و ی جوری هم جار زدیم بین همه ک نمیشد جمعش کرد و تجربه های مشابه و همون زبان چاقی که همه خیلی زیاد و خوب بلدیمش و زندگیش کردیم

      ۵.چه باورهایی درباره غذا،بدن یا لاغری دارم؟

      غذا :زیاد غرا میخورم،تند غذا میخورم ،اب هم منو چاق میکنه،رژیم ها ،محدودیت ها ،رفتار خای غذایی اشتباه ترسیدم از بعضی غذا ها .البت بیشتریاش برای قبلنه الان ندارم 

      بدن:بد فرم بودن،ارثی بودن،شکم بررگ،چشمای کوچک،درشت بودن،استخوان بندی درشت،هیکل مردانه داشتن و …

      لاغری:سخت و برای از ما بهترون

      اینام برا قبله 

      ۶.کدوم باور ها ممکنه مانع موفقیتم بشه؟

      باورهای ترس غذایی ،اینک من اراده ندارم،چیزیه ک خداخواسهه،من لاغر بشو نیستم ،نداشتن تصویر ذهنی لاغر از خودم ،غذاها باعث چاقیه

      و چقدر حس خوبی داشت نوشتن اینها و انگار ذهنم رها و ازاد شد و خیلی خوشحالم ک اینجام 

      ب امید شگفتی ساز شدن 

      ممنون اژ اگااهی های زیباتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
1 69 70 71