0

زندگی با اراده خداوند (قسمت یازدهم)

زندگی با اراده خداوند
اندازه متن

در قسمت های قبلی درباره ویژگی های قدرت اراده خداوند توضیح داده شد. همچنین برای هر ویژگی راهکار چگونگی هماهنگ شدن با آن شرح داده شد.

در این قسمت راهکارهای موثری برای ایجاد هماهنگی بیشتر با اراده خداوند و رهایی از شک و تردید ارائه می شود.

برای همسو شدن با این نیرو باید از حواس خود استفاده کنیم و همچنین سعی کنیم در طی زندگی روزمره واکنش خود به مسائل مختلف را بر اساس اراده خداوند تنظیم کنیم.

برای این منظور جهت تقویت فرمول های صحیح همسو با اراده خداوند در ذهن خود می توانیم از راهکارهای زیر استفاده کنیم.

۱- قدرت اراده خداوند را تجسم کنید

واکنش های ما در زندگی روزمره بر اساس آنچه از قبل در ذهن ما ذخیره شده است رخ می دهد.

تصور کنید بارها شنیده باشید فردی دروغگو می باشد، در مواجه شدن با او چه احساسی دارید؟

در مثالی دیگر اگر بارها شنیده باشید شغل با حقوق مناسب پیدا نمی شود در جستجو برای پیدا کردن شغل انتظار شما چه خواهد بود؟

واکنش های ما به عوامل بیرونی بر اساس انتظاری است که در ذهن ما ایجاد شده است بنابراین با ایجاد فرمول صحیح در ذهن خود می توان به راحتی می توان واکنش های خود به عوامل محیطی را تغییر داد.

من برای ایجاد فرمول های صحیح همسو با نیروی اراده خداوند از تجسم ویژگی های قدرت اراده خداوند استفاده می کنم.

برای این منظور باید هفت ویژگی اراده خداوند را که در قسمت های قبلی توضیح داده شد را بار دیگر مطالعه کنید و برداشت خود از هر ویژگی را در ذهن خود تصور کنید.

به هنگام تجسم ویژگی های اراده خداوند نگران قضاوت شدن توسط خداوند نباشید و شک و تردید به خود را ه ندهید. آزاد و رها هر تصویری که به شما احساس خوب می دهد را در ذهن خود مرور کنید.

نیروی اراده خداوند قابل رؤیت نیست بنابراین چشمانتان را ببندید و به هر شکلی که دوست دارید آن را تجسم کنید.

با تجسم ویژگی های اراده خداوند در واقع شما تصویری از خدا به شکلی که دوست دارید در ذهن خود ایجاد می کنید و به مرور بر اساس آن تصویر و ویژگی هایش در زندگی رفتار خواهید کرد.

هفت ویژگی قدرت اراده خداوند را یک بار دیگر مرور می کنیم.

خلاقیت، مهربانی، عشق، زیبایی، گسترش، فراوانی نامحدود و پذیرش

من هر بار که می خواهم به خلاقیت خداوند فکر کنم در ذهنم دنیایی را تجسم می کنم که موجودات با بی نهایت شکل و رنگ در آن وجود دارد و از تجسم این تنوع و زیبایی احساس خوبی در من ایجاد می شود. سپس خلاقیت خداوند را به موضوعی که دوست دارم در زندگی تجربه کنم ارتباط می دهم.

مثلا به خلاقیت خداوند در ایجاد تنوع رفتار در انسانها فکر میکنم و از خدا می خواهم رابطه ای با همسرم داشته باشم که سرشار از عشق و محبت باشد.

به این شکل خلاقیت نیروی اراده خداوند را به خواسته خودم ارتباط می دهم.

با تکرار تجسم ویژگی های اراده خداوند، فرمول های صحیح درباره خداوند در ذهن شما ایجاد می شود و به طور خودبخودی در دنیای پیرامون خود نمونه های تجلی ویژگی های اراده خداوند را مشاهده خواهید کرد.

خلاقیت خداوند در خلقت را مشاهده می کنید، مهربانی را در دنیای مادی مشاهده می کنید، زیبایی، گسترش، فراوانی نامحدود و پذیرش را در دنیای پیرامون خود مشاهده می کنید.

به این شکل شما ذهن خود را برای تمرکز بر نکات مثبت و دیدن زیبایی ها برنامه ریزی خواهید کرد.

سال ها در کتاب ها و سخنان انگیزیی درباره مثبت اندیشی مطلب خوانده بودم و تصور می کردم مثبت اندیشی به معنای نمایش احساس خوب و شادی به دیگران است در حالی که از درون آن شرایط را نداشتم اما به مرور که در مسیر درک قدرت خداوند در خلق زندگی پیش رفتم به این درک رسیدم که مثبت اندیشی به معنای تغییر نگاه یا توجه نکردن به مشکلات یا درد کشیدن و صحبت نکردن نیست؛ بلکه لازم است ذهن خود را برای مثبت اندیشی برنامه ریزی کنم.

تجسم اراده خداوند و ویژگی های او در ذهنم به من کمک کرد تا ذهنم را برای توجه و تماشای اراده خداوند در دنیای پیرامونم برنامه ریزی کنم و شک و تردید را در وجودم کمرنگ کنم و اکنون به شکل متقاوتی مثبت اندیش بودن را درک و تجربه می کنم.

لازم به ذکر است انجام این پروسه نیاز به تکرار و تمرین دارد و انتظار اینکه با چند روز تمرین کردن به مهارت لازم برای کنترل ذهن دست پیدا کنیم صحیح نمی باشد.

همچنین تجسم کردن را کار پیچیده و خاصی تصور نکنید که شاید شما از عهده انجام آن بر می آیید. خواندن نوشته های مربوط به ویژگی های اراده خداوند نوعی تجسم کردن است.

تجسم کردن فقط بستن چشمان و فکر کردن به موضوع دلخواه نیست بلکه شما زمانی که در حال خواندن مطالب هستید نیز در حال تجسم کردن هستید.

۲- همواره سعی کنید خودتان باشید

یکی از فراگیرترین مشکلات انسانها تغییر حالت احساسی بر اساس رفتار طرف مقابل است.

شاید سخت ترین مرحله کنترل ذهن، رسیدن به مهارت بی توجهی به رفتار دیگران باشد. اما این مهم برای هماهنگ شدن با نیروی اراده خداوند الزامی است.

باید مانند آینــه رفتار کنیم.

حتما در مقابل آینه قرار گرفته اید، او شما را نشان می دهد اگر اخمو و عصبانی باشید همین را به شما نمایش می دهد.

نفر بعدی که در مقابل آینه قرار می گیرد او را بر اساس تصویری که از شما دیده است نمایش نمی دهد بلکه خود او را به خودش نشان می دهد.

آینه تحت تاثیر افرادی که در مقابلش قرار می گیرند قرار نمی گیرد و دچار شک و تردید نمی شود که چه تصویری به فرد مقابل خود نشان دهد.

این ویژگی آینه را باید در شخصیت خود نهادینه کنیم.

البته در گذشته من عقیده داشتم با هر فردی باید مثل خودش رفتار کرد. اگر کسی به من خوبی کرد به او خوبی میکنم و اگر کسی در حق من بدی کرد من هم با او بد خواهم بود.

این هم نوعی خاصیت آینه بودن است که در مقابل هر فردی مثل خودش باشیم که در گذشته اینگونه بودم. و مشاهده میکنم که بسیاری از انسان ها همین عقیده را دارند که باهرکس باید مثل خودش رفتار کرد.

اما این طرز برخورد با قدرت اراده خداوند همسو نیست و باعث پریشانی افکار و عدم تمرکز بر گسترش و بهبود زندگی می شود.

بنابراین برای همسو شدن با اراده خداوند باید جنبه دیگر آینه را در خود ایجاد کنیم که نسبت به فردی که در مقابلش قرار می گیرد واکنش نمی دهد و همواره آینه باقی می ماند.

بنابراین باید تصمیم بگیرید برای همسو شدن با اراده خداوند همواره خودتان باید. خودی که عاشق آن هستید و بودن در آن شخصیت به شما احساس خوب می دهد.

به افرادی که در زندگی با آنها روبرو می شوید وابسته نباشید و دعا نکنید که این افراد مطابق میل شما در کنارتان بمانند، بروند یا سر راهتان ظاهر شوند.

به قضاوت و داوری درباره ی خودتان و دیگران در این باره که بسیار چاق یا لاغر هستند، قد بلند یا کوتاه، زیبا یا زشت و … هستند پایان دهید و هرگز افراد را بر اساس ویژگی ها بررسی نکنید.

به این طریق عملکردن دقیقا مطابق با رفتار قدرت اراده خداوند با انسان ها می باشد. قدرت اراده خداوند شما را بدون قضاوت، داوری و وابستگی می پذیرد.

بسیاری از درگیری های ذهنی انسانها به دلیل رعایت نکردن این موضوع بسیار مهم است. در ذهن ما مملو از فرمول هایی است که هر کدام درباره فرد دیگری می باشد و تصور کنید در زندگی روزمره چه میزان از فضای ذهنی ما با مرور کردن این فرمول ها اشغال می شود. به همان اندازه ما فرصت کمتری برای هماهنگ شدن با نیروی اراده خداوند برای گسترش و بهبود زندگی خواهیم داشت.

اگر تمام عمر خود را صرف فکر کردن و قضاوت دیگران کنیم در نهایت نمی توانیم تاثیر یا تغییری در زندگی دیگران ایجاد کنیم اما به شکل عالی فرصت های زندگی خود را نابود خواهیم کرد.

بنابراین برای هماهنگ شدن به نیروی اراده خداوند لازم است که فضای زیادی از ذهن خود را از ناخالصی ها خالی کنیم.

به کار بردن خاصیت آینه در مواجه شدن با افراد و موضوعات زندگی سبب می شود همواره شخصیت مورد علاقه خودمان را داشته باشیم و مدت زمان بسیاری بیشتری در احساس خوب پایدار قرار بگیریم.

تا زمانی که نسبت به رفتار و گفتار دیگران واکنش نشان می دهیم نمی توانیم احساس پایدار را در زندگی تجربه کنیم.

بارها این تجربه را داشته ایم که حالمان خوب بوده است اما به واسطه شنیدن حرف دیگران یا مشاهده حرکتی که مورد پسند ما نبوده است نه تنها از آن احساس خوب خارج شده ایم بلکه تا مدت ها در احساس بد باقی مانده ایم.

میزان موفقیت ما در همسو شدن با نیروی اراده خداوند به پایداری احساس ما بستگی دارد.

۳- تمرکز بر نکات مثبت و زیبایی ها

در بسیاری از کتاب های موفقیت درباره تمرکز بر نکات مثبت خوانده بودم و تصور میکردم که باید به زیبایی های پیرامون خود توجه کنم اما از آنجاکه ذهن من مملو از فرمول های همسو با اراده شخصی بود، تمرکز آگاهانه بر زیبایی های پیرامون کار سخت و طاقت فرسایی بود و همیشه بعد از چند دقیقه این تصمیم را فراموش می کردم و دچار شک و تردید می شدم که آیا در مسیر صحیح همسو شدن با قدرت اراده خداوند هستم یا خیر!

مدت ها به این شکل سپری شد و در تکاپوی به خاطر داشتن تمرکز بر نکات مثبت دنیا بودم تا به لطف خدای مهربان درک بهتری از این موضوع کسب کردم و از آن پس تمرکز بر نکات مثبت برای من ساده تر شد.

نکته ضروری در یادگیری تمرکز بر نکات مثبت این است که از تمرکز بر نکات مثبت خود باید شروع کنید.

من مدت ها به دنبال تمرکز بر نکات مثبت پیرامون خود بودم درحالی که زیبایی در خودم سراغ نداشتم و از آنجه که نیروی اراده خداوند بر اساس احساس و درون ما پاسخ می دهد هرکز تلاش من برای تمرکز بر نکات مثبت تاثیرگذار نبود.

من درک کردم که باید ابتدا از عشق ورزیدن و احترام قائل شدن برای خودم شروع کنم و سپس می توانم به زیبایی های اطراف خود توجه کنم.

فردی که در خود زیبایی نمی بیند و از خودش متنفر است نمی تواند زیبایی را در دیگران یا پیرامون خود مشاهده کند.

تمرکز بر نکات مثبت از طریق چشم شروع نمی شود بلکه از طریق ذهن و تمرکز بر خوبی ها، نکات مثبت، توانمندی ها و سایر موضوعات رضایت بخش خود شروع می شود و سپس از طریق چشم با دیدن زیبایی های پیرامن تکمیل می شود.

نکته جالب توجه این است که چنانچه قسمت های قبل را با دقت مطالعه کرده باشید قطعا نگاه ما نسبت به خودتان تغییر کرده است و این شروع ماجرای تمرکز بر نکات مثبت است.

امروز که در حال خواندن این نوشته هستید به نسبت روزی که قسمت اول را مطالعه کردید به شکل بسیار بهتری می توانید بر خوبی ها و نکات مثبت خود توجه کنید.

این از ویژگی های قدرت اراده الهی است که همانگونه که از طریق جاری ساختن این آگاهی ها مشغول آموزش ما می باشد در حال آماده سازی ما برای درک سطوح بالاتر هماهنگی و صلح با خود و قدرت اراده خداوند است.

از این لحظه که این نوشته را مطالعه می کنید، باید با عشق ورزیدن به خودتان و محیط پیرامون و با احترام گذاشتن به همه جنبه های زندگی می توانید در زندگی خود شاهد مهربانی و عشق به همراه زیبایی باشید.

به این عبارت توجه کنید:

در هرجایی که باشید، همیشه چیز زیبایی برای توجه و مشاهده وجود دارد.

هم اکنون نگاهی به پیرامونتان بیندازید و زیبایی را به عنوان کانون توجه خود انتخاب کنید. می توانید وسیله، رنگ یا فردی را بعنوان منبع زیبایی انتخاب کرده و به او توجه کنید.

در مرحله بعد به یک نکته عالی در وجود خود توجه کنید و خود را برای داشتن آن موضوع تشویق و تحسین کنید. می توانید چهره خود را مورد توجه قرار دهید، یا خلاقیت خود در انجام کار مورد علاقه تان را بعنوان موضوع زیبا انتخاب کنید.

در این شرایط شما به احساس بهتری نسبت به قبل خواهید رسید چون در یک زمان به زیبایی درون و بیرون از خود توجه کرده اید.

مثال مخالف این وضعیت را بارها تجربه کرده ایم، زمانی که طبق عادت به موضوعات مختلفی مثل بیماری، خشم، رنج و … توجه می کنیم.

وقتی ناراحت هستیم و به ناراحتی فرد دیگری توجه می کنیم میزان ناراحتی ما افزایش می یابد. در مورد بیماری و عصبانیت و سایر موضوعات نامناسب به این شکل است.

بنابراین همه انسانها در توجه به نازیبایی های درون و بیرون به درجه استادی رسیده اند و به همین دلیل است که شرایط زندگی اکثر انسانها به شکلی است که خودشان از آن وضعیت گله و شکایت دارند و نمی دانند که عامل اصلی بودن در آن شرایط خودشان هستند.

اگر قصد تغییر کردن دارید و می خواهید با نیروی اراده خداوند همسو شوید باید با عشق ورزیدن به خود اطرافتان همواره به نکات مثبت خود و دیگران توجه کنید.

توجه به زیبایی ها سبب می شود قدرت اراده خداوند را در زندگی خود درک و تجربه کنیم.

۴- همواره سپاسگزار باشید

سالها تصور می کردم سپاسگزاری بیان این کلمه می باشد. در مقطعی از مسیر تغییر کردن تصور می کردم سپاسگزاری نوشتن جملاتی است که به خداوند نشان می دهد من انسان سپاسگزاری هستم.

نوشتن هر روز جملات سپاسگزاری در ابتدا برای من لذتبخش بود اما پس از مدت کوتاهی مانند نماز خواندن های سال های قبل کاری اجباری شد و تصور می کردم اگر هر روز جملات سپاسگزاری را ننویسم از مسیر دریافت نعمت ها توسط خداوند محروم می شوم.

مدت ها گذشت تا به درک واضح تری از سپاسگزاری رسیدم و آن برنامه ریزی ذهن برای سپاسگزاری بودن بود.

ذهن معنی سپاسگزاری را نمی داند و درک نمی کند اما احساس را به خوبی درک می کند.

به این نتیجه رسیدم که من زمانی سپاسگزار هستم که احساس خوبی داشته باشم و زمانی احساس خوبی دارم که از شرایط زندگی راضی باشم.

از نشانه های واضح رضایت از زندگی کاهش محسوس گله و شکایت کردن است که به لطف خدا در این مورد به خوبی عمل کرده ام.

به عقیده من نیروی اراده الهی به کلام یا نوع نوشته یا طریق بیان جملات سپاسگزاری ما واکنش نمی دهد بلکه به احساسی که از رضات از زندگی در ما ایجاد می شود واکنش نشان می دهد.

زمانی موفق به تجربه رضایت از زندگی خواهیم شد که احساس اطمینان از حمایت خداوند را در قلب و ذهن خود ایجاد کرده باشیم.

برای این منظور به گستردگی نیروی اراده خداوند فکر کنید. به این موضوع بیاندیشید که چگونه نیروی اراده خداوند زندگی شما را مدیریت می کند.

به راحتی می توانید فکر کنید، به راحتی می خوابید و بیدار می شوید، هرچه می خورید را در بدن شما هضم می کند و اکسیژن را به تمام سلول های بدن شما می رساند.

نیروی اراده خداوند همه فعالیت های لازم جهت ادامه حیات انسانها را بدون چشم داشت و قضاوت و داوری در مورد آنها انجام می دهد.

این نیرو در تمام اجرای جسم، محدوده فکر و وسعت دنیای مادی ما حضور دارد و همانگونه که مدیریت جسم ما را به بهترین شکل به عهده دارد می تواند مدیریت افکار و دنیای مادی ما را نیز عهده دار شود.

این مهم در صورتی رخ خواهد داد که همانگونه که نسبت به فعالیت های بدن خود افکار منفی و همسو با اراده شخصی نداریم درباره افکار و زندگی مادی خود نیز افکار منفی و همسو با اراده شخصی نداشته باشیم.

مساله مهم این است که ذهن ما درباره زندگی در دنیا و همچین آخرت مملو از فرمول های همسو با اراده شخصی است.

به اندازه ای درگیر فرمول های اراده شخصی شده ایم که ارتباط با خداوند و حتی توصیف های ما درباره خداوند بر مبنای فرمول های اراده شخصی صورت می گیرد.

هربار که خود را بنده نالایقی می دانیم که مورد خشم و غضب خداوند قرار گرفته است در واقع بر اساس فرمول های اراده شخصی درباره خداوند فکر و تصمیم گیری کرده ایم.

هربار که با انجام حرکتی خاص احساس می کنیم مورد قبول خداوند قرار گرفته ایم یا بخاطر انجام ندادن عمل خاصی تصور می کنیم که از خداوند دور شده و مورد غضب او قرار خواهیم گرفت بر اساس فرمول های اراده شخصی درباره خداوند و خود فکر و قضاوت کرده ایم.

به نظر من سپاسگزاری بر مبنای اراده شخصی هیچ تاثیری در بهبود احساس و شرایط زندگی ما در دنیا و آخرت ندارد.

سپاسگزاری باید به صورت واکنش وجود ما به خود و دنیای پیرامون انجام شود تا زندگی ما را متحول سازد.

جهت برنامه ریزی ذهن برای سپاسگزار بودن باید به ویژگی های قدرت اراده خداوند توجه کنیم و با فکر کردن و منطقی کردن آنها به این باور برسیم که خداوند همواره بر اساس آن ویژگی ها در وجود و بیرون از وجود ما حضور دارد.

در این صورت است که با چشم و گوش و بینی و دست و پا و همه اعضای بدن خداوند را لمس و تجربه خواهیم کرد.

در این صورت نیروی اراده خداوند به سپاسگزاری ما واکنش نشان می دهد.

نیروی اراده خداوند که در وجود ما قرار دارد کلید دست یابی به خواسته ها و آرزوهای می باشد. اگر به این نیروی الهی که در وجود ما جریان دارد احترام بگذاریم و توکل کنیم، موجی از اراده و آگاهی در درون ما جریان می یابد.

نیرودی اراده خداوند در وجود ما به سپاسگزاری قلبی ما واکنش نشان داده و درخواست های ما را دریافت می کند و هر قدمی را که باید برداشته شود، می داند

برای ختم این موضوع به دوبیتی زیبایی از باباطاهر رجوع می کنیم.

به صحرا بنگرم صحرا ته وینم ….. به دریا بنگرم دریا ته وینم

به هر جا بنگرم کوه و در و دشت …. نشان از روی زیبای ته وینم

۵- شک و تردید نداشته باشید

وقتی شک و تردید درباره عملکرد و تاثیر نیروی اراده خداوند کنار گذاشته شود وفور نعمت از راه می رسد و هرچیزی ممکن می شود.

همه ما دوست داریم از افکارمان برای خلق زندگی که دوست داریم استفاده کنیم، اگر در توانایی خود برای ساختن زندگی به شیوه ای که آرزویش را دارید شک و تردید به خود راه دهیم، از پذیرفتن قدرت اراده خداوند خودداری کرده ایم.

این مهمترین دلیل عدم تغییر و گسترش زندگی انسانهایی است که تصمیم می گیرند با اتکا به قدرت ذهن، خالق شرایط خود در زندگی دنیایی باشند.

حتی زمانی که آنچه را که در زندگی آرزویش را دارید انجام می دهید اما به نظر می رسد که اتفاق خاصی رخ نمی دهد، باز هم شک و تردید به خود راه ندهید.

به خاطر داشته باشید با تکرار عبارت “من به خداوند توکل کرده ام” می توانید احساس خود را از هجوم افکار منفی و همسو با اراده شخصی در امان نگه دارید.

شک و تردید، همچون دو شریک زندگی خیانتکار در وجود ما هستند که به وسیله ایجاد ترس و نگرانی بخاطر تلاشی که انجام می دهیم، باعث می شوند خیر و برکت هایی را که اغلب می توانیم به دست آوریم را از دست بدهیم.

اکثر ما در مسیر تغییر کردن و همسو شدن با قدرت اراده خداوند جهت گسترش و بهبود زندگی به خاطر آنچه دیگران به ما می گویند و یا به واسطه آنچه توسط حواس پنجگانه خود از محیط پیرامون دریافت می کنیم دچار شک و تردید می شویم.

اما وظیفه ما بعنوان فردی که “با خداوند پیمان بسته” و “به خداوند توکل کرده” است این است که هرگز به این آگاهی شک نکنیم.

همانگونه که هرگز شک نکرده ایم که خداوند ما را خلق کرده و در این دنیا قرار داده است.

هرگز به قدرت آفرینش خود که توسط خداوند در وجود شما قرار داده شده است شک نکنید.

اگر نتیجه لازم را کسب نکرده اید به خود شک کنید که همچنان بر اساس فرمول های اراده شخصی فکر و عمل می کنید.

هرگز به خداوند و قدرت اراده اش در گسترش و بهبود شرایط زندگی خود شک نکنید.

در ادامه نوشته های باور ساز به چگونگی بهبود ارتباط با قدرت اراده خداوند خواهیم پرداخت. البته ممکن است این روش ها برای شما غیرعادی به نظر برسید اما پیشنهاد می کنم امتحانش کنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.75 از 36 رای

https://tanasobefekri.net/?p=29923
26 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فریده حسنی
      1400/05/25 19:24
      مدت عضویت: 1703 روز
      امتیاز کاربر: 23473 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,133 کلمه

      زندگی با اراده خداوند (قسمت ۱۱)

      سلام دوستان و استاد محترم و تشکر برای این آگاهی های عالی

      وقتی به این موضوع فکر میکنم که چه افکار و باورهایی نسبت به خداوند داشتم ،پر از ترس میشم ، من نسبت  به قدرتمندترین نیروی جهان، عقاید ضعیف و ناتوان داشتم

      من خدارو به عنوان موجودی قوی قبول داشتم ولی تصور میکردم که اون نیرو برعلیه منه و با من لجه ،بعد انتظار داشتم زندگیم از همه لحاظ عالی باشه هر چند با داشتن اونهمه درونیات ناصحیح باز هم خداوند مهربان بوده که الان من در شرایط نرمال و خوبی زندگی میکنم

      خدا کیست ؟ سئوالیه که باید از خودمون بپرسیم و به جواب های خود تفکر کنیم و آگاهانه بخواهیم که جواب ها و باورهای جدیدی از خدا در خود بسازیم که همین شناخت خداوند مهمترین بخش زندگی ماست 

      اگر ما باور بر خلاقیت خداوند نداشته باشیم زندگی رو یک زندگی بدون جذابیت و حوصله سر بر میبینیم ،در کامنت های  قبل هم نوشتم که هزاران بار بمن میگفتن تو که خلاقیت نداری ،خلاقیت برای من کارهای هنری تعریف شد ،نقاشی و انشاء نوشتن تعریف شد ،منم که بلد نبودم انشاء قشنگی بنویسم ،بلد نبودم یه سالادو دیزاین کنم ،انگ خلاق نبودنو بر خودم زدم ،همین الان هم میخوام کاری انجام بدم میگم منکه بلد نیستم  غذا یا میز غذارو تزئین کنم از دخترم که بنظرم هنرمنده کمک میگیرم 

      هر چقدر که خودمو خلاق تصور نکردم حس ناتوانی در من قویتر شد 

      چند روزه توی دفتر تمریناتم مینویسم که من ذهن بسیار خلاقی دارم و ذهن من بسیار با من همکاری میکنه ،بلخره باید یجوری این حس های خاموش وجودمو بیدار کنم 

      زیبایی های جهان ،تنوع در نعمت ها ، کوه ، آب ، دریاها ،جانوران ، حیوانات ،انسان ها وووو نشان از قدرت و فراوانی خداوند است که باید هر روز به چشمان خود ،به حواس خود بیاموزیم که سبک زندگی به این شکله که من بهت میگم‌

      شکل زندگی جدید خودمونو برای ذهنمون توضیح و توصیفش کنیم تا دیگه نخواد کورکورانه زندگی بی هدفیو دنبال کنه 

      چشمانمونو توانا کنیم در دیدن زیبایی ها ،هر روز برای خودمون و به افتخار خودمون ادای احترام  کنیم ،تحسین کنیم موجودیت خودمونو که خداوند برای داشتنش به فرشته ها دستور داد در مقابل انسان  تعظیم کنند 

      خودمونو بشناسیم ،از خودمون سئوال کنیم ،،،، که من کیستم؟؟

      جوابمون به این سئوال عزت نفس مارو نشون میده ،عزت نفس چیه ؟ عزت نفس یعنی احترام به ذات درون الهیت که سالهاست زیر خروارها خاک افکار و قضاوت های دیگران مدفون شده 

      سالها نقش هر شخصیو بازی کردیم بجز خود حقیقیمونو ، هر جایی خواستیم بریم‌ قبلش بهمون گفتن که این کارو نکن ،اون کارو نکن 

      ما یاد گرفتیم با هر کسی شکل خودش رفتار کنیم ،خونه اقوام پولدارمون رفتیم یه مدلی رفتار کردیم ،خونه افراد تحصیلکرده رفتیم یه مدل دیگه وووو  و این وسط مدل خودمون که منحصر بفرد بود گم شد 

      هر چقدر ما از درون واقعی خود دور شدیم ،مشکلات ما بیشتر شد ،شادی در ما کمتر شد ،سلامتی از بدنمون رفت، هر روز صبح که از خواب بیدار شدیم چندین تا لباس اجتماعی بر تن کردیم 

      و حالا عاجزانه بدنبال خدا و شناخت خدا هستیم ،قبل از پیدا کردن خدا ،باید با خودمون روبرو بشیم تا بزرگی و عظمت خداوند در ما جا بشه 

      وقتی من بفهمم و درک کنم که جایگاهم کجاست،چقدر عزیز و مهم هستم‌ برای خدا ،اشرف مخلوقاتش هستم ، عزیز دردانه خداوند هستم و نترسم از عذاب و خشم خداوند  وقتی آرام شدم ،وقتی درونم‌ در صلح رفت ، گسترده تر میشم ، مهربانتر خواهم شد ،دید و درونم بزرگتر میشه ،خلاقیت ها بسمتم سرازیر میشن ،میتونم عشقو دریافت کنم و بجای کمبود ،فراوانی رو میبینم 

      در طول این چند سال که در حال آموزش هستم‌ ،بیشتر اوقات تلاش کردم که به سبک گذشته  خود زندگی نکنم ، هر زمان که به یاد آوردم ،تونستم یکمی بیشتر بسمت خواسته های جدیدم رفتار کنم که انجام همین تغییرات هم نیاز به تکرار داشته و داره تا در انتها به سبک عادی زندگی تبدیل بشه 

      واکنش های قبلی من که کاملا اشتباه و بر اساس اراده شخصی خودم بود که اونم پر بود از فرمول های مخرب در مورد پول، روابط ،خدا، وزن و آدم ها 

      هر چقدر باورهای من ضعیفتر بود نتایج زندگیم هم بی کیفیتر بود ،در واقع انتظارات من طبق درونیاتم بود

      نوشتن و خوندن همین مطالب نوعی تصور کردن صفات خداوند است ، هر زمان احساس کنیم‌ که حالت خنثی داریم و چیزی خوشحالمون نمیکنه به فراوانی و زیبایی خود و  جهان و اطراف خود توجه کنیم که این تمرین  نوعی تصور کردن صفات خداونده ،عشق دادن به تمان ذرات جهان هستی که پر هستند از هوشمندی ، ما فکر میکنیم اجسام شعور ندارند ولی همین مبلی که روش میشینیم شعور داره ،ذراتش در حال حرکت هستند 

      ما میتونیم به تمام چیزهاییکه در کنار ما و در خدمت ما هستند عشق هدیه بدیم ، این تمرینیه که هر زمان یادم بیاد انجامش میدم ، به تمام اشیاء ی که در کنار من هستن عشق میدم‌، به تختم،به رختخوابم، به قاشق و بشقابم،به یخچالم،به گاز و لباسشویی م به هر چیزی که میبینم و متوجه میشم‌ که اونها هم میفهمن

      من سالهاست هر زمان که سوار ماشینم‌ میشم بهش سلام میکنم قربونش میرم و دوسش دارم ،حس میکنم ماشینم خوشحال میشه وقتیکه من سوارش میشم برای همین ماشینم‌ خیلی خوش انرژیه 

      اینها تغییراتیه که اگر در زندگیمون بوجود بیاریم میتونیم شاهد بهترین اتفاقات باشیم ،با همین تمرینات بظاهر کوچیک

      تمرین کنیم که فضای ذهن خودمونو برای خودمون خالی نگه داریم و به بقیه زیاد فکر نکنیم ،همه ما در زندگی اطرافیانی داریم که در نزدیکی ما زندگی میکنن و گاهی از رفتار و نوع نگرششون حالمون بد میشه که برای خود منهم زیاد پیش اومده و کم وبیش پیش میاد ،باید این عادتو در خودم تغییر بدم و سریع از رفتار اطرافیانم بهم نریزم و حس و حال خودمو بد نکنم و نسبت بهشون بیخیال بشم 

      دقت کردم وقتی زیادی مراقب رفتارهای اطرافیانم هستم ،گفتگوهای منفی درونیم بیشتر هم میشه و اون لحظاته که متوجه میشم باز هم ریموت ذهنمو دادم دست شیطان و شیطان داره واسه خودش سخنرانی میکنه و اینو از احساسم متوجه میشم

      متاسفانه بدلیل نوع تربیت خانواده ها اون زمانها که خیلی بلد نبودند از بچه های خود تعریف کنن یا تشویق کنن و بجاش خوب بلد بودند که تنبیه و توبیخ و تحقیر کنن ،در من حس خود زیبابینی رشد نکرد و خودمو یک دختر خوب و عالی و دوست داشتنی و زیبا نمیدیدم،حتی جهان اطرافم هم برای من امن و خوشایند تعریف نشد 

      برای همین سالها جلوی آینه  نمیرفتم و خودمو نگاه نمیکردم و اگر هم نگاه میکردم که فقط در حد ایراد گرفتن و بد وبیراه گفتن از خودم بود 

      چیزی به عنوان زیبایی در خودم پیدا نمیکردم چه شخصیتی چه قیافه ای و همیشه از همه فراری بودم و دختر خجالتی و بدون اعتماد بنفسی بودم

      از آدم ها هم که تا جاییکه تونسته بودن بد گفته بودن و من تصور میکردم همه آدم ها نامن و بد هستند

      جهان و اتفاقاتش هم که بصورت نافرمی برام تعریف شد ،در واقع دنیای درون و بیرون من پر بود از ناخوبی ها و نمیدونم چرا از من انتظار داشتن که یک شخصیت خیلی موفقی بشم

      خدارو شکر به برکت شرکت در  دوره های ذهنی و برخوردم به تضادها ،دوست داشتم که در خودم نیروهای درونیمو تقویت کنم 

      در بیشتر تمرینات ذهنی ،موضوع عزت نفس و حرمت نفس مورد بسیار مهمیه که با انجام تمریناتش و همینطور خوندن کتاب هایی تونستم ۸۰ درصد از شخصیت قبلیم فاصله بگیرم و به توانایی های درونم مسلط بشم 

      یکی از تمریناتم که هر روز انجام میدم ،توجه بر زیبایی های خودمه چه در قیافم چه در شخصیت و رفتارها و تغییراتم که خدارو شکر خیلی هم زیاد هستن 

      هر زمان خودمو تو آینه نگاه میکنم با تحسین و عشق و تشویقه، نکات مثبت شخصیتیمو مینویسم و بهشون توجه میکنم ،به همون اندازه که توانایی های درون منو تخریب کردن الان باید ترمیمشون کنم 

      قبلا زیاد به ناراحتی های اطرافیانم توجه میکردم و ماها درگیرشون میشدم‌ بدون اینکه متوجه بشم که عامل در جا زدن هام‌ و حال ناخوبم بخاطر توجه به مشکلات دیگران بوده و از زمانیکه با دوره های ذهنی آشنا شدم ،خودبخود از مدار اطرافیانم‌ خارج شدم و خیلی دیر به دیر همدیگه رو در حد چند ساعت مهمونی میبینیم و متوجه شدم که من با تغییر مسیر در ذهن و رفتارهام ،در حال تجربه کردن دنیای متفاوتی از اونها هستم ،من تشبیه ش میکنم به عوض کردن ریل قطار که وقتی ریل عوض میشه قطارها با سرعت از همدیگه دور میشن‌

      اولین بار که با کلمه شکر گذاری آشنا شدم ،نمیدونم چند سالم بود شاید ۷ یا ۱۰ ساله بودم ،بعد از نهار ، عموم بهم گفت اینهمه غذا میخوری یه خدایا شکرت هم بگو 

      منکه تا اون موقع نمیدونستم خدا کیه یا چیه ،فقط بخاطر عموم تو دلم میگفتم خدایا شکرت که گفتن این جمله هم بعد از چند روز یادم رفت

      از اونجاییکه با خدا در درونم لج بودم و باور داشتم که خدا هیچ کاری برای من نکرده ،دلم نمیخواست شکر گذاری کنم و اصلا دلیلشم نمیدونستم برای چیه ، با خودم فکر میکردم که خدا نشسته و داره بنده هاشو چک میکنه ببینه کی بعد از نهار میگه خدایا شکرت یا نه و  اون زمانها فکر میکردم فقط بعد از غذا باید شکر گذاری کنی 

      از اون زمان به بعد دیگه بهش فکر نکردم تا ،از ۱۵ سال پیش که مدام مادرمو در حال گفتن خدایا شکرت میدیدم ، دلم نمیخواست شکل مادرم رفتار کنم چونکه اونو زن موفقی نمیشناختم 

      مادرم مدام بهم میگفت انقدر ناشکر نباش خدا میزنه کمرت ،نصفت میکنه ، خدا قهرش میگیره ووو و مدام از خشم خدا برای من تعریف میکرد و من اتفاقا بیشتر از اون خدای مادرم دورو دور تر میشدم 

      تا اینکه وارد دوره های ذهنی  شدم و از اونجاییکه همه افرادی که به این مسیر هدایت میشن از جایی ،از کتابی یا از ویس و استادی ،اولین بار با این مطالب آشنا میشن و همگی یه دوره های مشابه رو میگذرونن ، که گذروندن همون دوره ها و کتاب ها باعث میشه  ما به مسیرهای بهتری هدایت بشیم ،منهم لابلای آموزش هام به کتاب معجزه سپاسگذاری هدایت شدم

      کتابو که خوندم نظرم نسبت به شکر گذاری تغییر کرد و چونکه همزمان در دوره ها هم بودم و باورهای خداشناسیم هم در حال بهتر شدن بود ،ترغیب شدم که تمرین سپاسگذاریو روزانه انجام بدم و از ۴ سال پیش تا حالا ۷۰ درصد این تمرینو انجام میدم ،هر چند که استاد میگن حس و احساس رضایت داشتن ،یعنی سپاسگذار بودن ولی من باز هم هر روز داشته های خودمو یا مینویسم یا میخونم چونکه میدونم با این تمرین توجهم میره بر داشته هام 

      وقتی توجه میکنم به داشته هام ،دارم به جهان اعلام میکنم که من راضیم من خوشنودم با داشتن مثلا سلامتیم ،ماشینم،خونم،بچه هام وووو 

      وقتی حس رضایتمندی به جهان میفرستم ،جهان هم مثل آینه حس رضایتمندی بیشترو برای من تدارک خواهد دید 

      و نظر استاد در این قسمت هم برمیگرده به تقویت اراده خداوند در درون خودمون که با تقویت ویژه گی های خداوند میتونیم با تمام وجود حس سپاسگذاری داشته باشیم و حس میکنم برای درک این قسمت از صحبت های استاد باید تایم بیشتری در تمرینات باشم تا آگاهانه تر بهش فکر کنم ،هر چند نتایج چندین سال اخیر زندگیم نشان دهنده اجرای تمریناته 

      الان که در حال نوشتن هستم و به قسمت آخر  نوشته های استاد رسیدم ،که شک و تردید دو مورد مهمی هستند که باعث میشن ما به آنچه میخواهیم نرسیم ، و متوجه شدم در تمام شکست هاییکه خوردم این دو مورد بسیار دخیل بودن و همچنان هم کم و بیش آزار دهنده هستن

      هر چند بودن این دو باور مخرب در افکار ما حتی در حد خیلی کوچیک هم میتونه به تنهایی باعث شکست ما بشه ،که بنظر من تمام اینها برمیگرده به حس توانمندی درونی یا همون عزت نفس ما که مدام برای هر کاری حس شکست و تردیدو در ما تقویت میکنه 

      در افکار من هنوز هم  برای انجام  کارهام این تردید و شک وجود داره ،شاید کاملا واضح و مشخص نباشن ولی اینو متوجه شدم یه ** حس ناتوانی ریز و زیر پوستی** در خودم گاهی حس میکنم که بمن میگه اگر برای همه شده برای تو نمیشه ،که همین الان مچ این باور مخرب پنهانو در خودم گرفتم

      باور شک و تردید در انجام تمام خواسته هام مثل اینکه میخوام لاغر بشم ،میخوام خدارو به سبک باورهای جدیدم بسازم ،میخوام مسائل مالیمو گسترش بدم ،میخوام اعتمادبنفسمو تقویت کنم وووو  در تمام این خواسته های من ، این ویروس  مخرب در حال پخش کردن سم تو * نمیتوانی * های خودشه 

      درس امروز که از این جلسه گرفتم و باید روش بیشتر متمرکز بشم ،برداشتن شک و تردید در انجام کارهام،افکارم و تصمیماتمه ،هر چند این باورو قبلا هم در خودم شناسایی کرده بودم ولی الان برام واضحتر و مطمئن تر شد که ریشه  بیشتر  در جا زدن هام در این باور مخربه

      ممنون برای این آگاهی های عالی که باعث میشه با خوندن و نوشتنم ،به لایه های زیرین ذهنم دستیابی پیدا کنم و بکشم بیرون هر آنچه در من طلسم هاییو بوجود آورده که باعث شده سالها روی تردمیل بدوم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 24 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم