از کودکی چاق بودم و تصور می کردم همه آدم ها به این شکل هستند. اصلا درباره چاقی و معایب آن چیزی نمی دانستم و هر وقت صحبت از من می شد از توپولی بودن من تعریف می کردند.
مادرم به همه می گفت: خدا رو شکر، رضا همه چی می خوره و من از اینکه مادرم از غذا خوردن من راضی بود خوشحال بودم.
اولین بار که در مدرسه بچه ها منو بخاطر تپل بودنم مسخره کردند تعجب کردم ولی اصلا ناراحت نشدم چون سال ها بزرگترها منو بخاطر توپول بودن تشویق و تحسین کرده بودند و شنیدن حرفه ای هم سن و سالهام تاثیری در احساس من نداشت.
سال ها گذشت و در دوران راهنمایی بود که واکنش آدم ها نسبت به چاقی من برام اهمیت پیدا کرد و باور کردم که با دیگران تفاوت دارم. از آن زمان بود که تلاش من برای لاغر شدن شروع شد و تا 35 سالگی ادامه داشت.
هربار که برای لاغر شدن اقدام می کردم و موفق نمی شدم بیشتر از قبل باور می کردم که من هرگز لاغر نمی شوم و از طرفی چون وزن من همیشه اضافه تر می شد پذیرفته بودم که چاقی من ارثی است و کاری از من ساخته نیست.
البته موضوع دیگری که باعث تقویت باور ارثی بودن چاقی در من شده بود، صحبت های چشم پزشک درباره ارثی بودن ضعیف بودن چشمام بود.
از همون موقع من باور کردم که یه سری موضوعات در انسان ارثی است و خوب شدنی نیست.
حرف و حدیث های اطرافیان که همیشه درباره چاقی من صحبت می کردند باعث شده بود با اینکه امیدی به لاغر شدن نداشتم اما همیشه به دنبال روشی برای لاغر شدن باشم.
سال ها تلاش ناموفق برای لاغر شدن سبب شده بود که اطمینان من از چاق ماندن و چاق تر شدن صدها برابر لاغر شدن بود اما به حدی از چاقی و مسائل مربوط به آن متنفر بودم که با اینکه از رژیم گرفتن و ورزش کردن نتیجه نمی گرفتم اما هربار به طریق جدیدی مشغول رژیم و ورزش می شدم.
سال ها گذشت و اضافه وزن من به مرور بیشتر شد تا جایی که اضافه وزن من از 130 کیلو گذشت.
هربار که رژیم می گرفتم در هفته های اول مقدار قابل توجهی از وزنم کم می شد اما بجای اینکه از لاغر شدن خوشحال باشم از اینکه دوباره چاق خواهم شد نگران و ناراحت بودم و این نگرش من نشان دهنده باور من نسبت به چاقی بود.
نکته جالب توجه درباره وزن کم کردن های من این بود که هر وقت رژیم می گرفتم در ماه اول بین 5 تا 7 کیلو کم می کردم ولی ماه بد روند کاهش وزن متوقف می شد و تصور می کردم باید مقدار غذای که می خورم را کمتر کنم تا کاهش وزن من ادامه پیدا کنه.
وقتی 100 کیلو بودم در ماه اول همین مقدار رو کم می کردم، وقتی 110 کیلو، 120 کیلو و حتی 130 کیلو بودم همیشه در ماه اول 5 تا 7 کیلو از وزن من کم می شد و روند کاهش وزن در ماه دوم متوقف می شد.
این موضوع باعث شده بود که من باور کنم فقط 5 کیلو می تونم لاغر بشم و از اونجایی که اضافه وزن من بیش از 50 کیلو بود هیچ امید و انگیزه ای برای تلاش کردن جهت لاغر شدن و به تناسب اندام رسیدن نداشتم.
بارها در صحبت هایم با دیگران عنوان می کردم که یک ماهه خودمو کشتم، فقط 5 کیلو کم کردم حالا اگه قرار باشه هربار که می خوام 5 کیلو کم کنم کمتر غذا بخورم و بیشتر ورزش کنم قبل از اینکه متناسب بشم حتما از گرسنگی و ورزش کردن می میرم.
در ذهن من لاغر شدن بیشتر در صورتی امکانپذیر بود که محدودیت غذایی و فعالیت بیشتر داشته باشم و از آنجایی که از یه حدی کمتر نمی تونستم غذا نخورم و ورزش کنم تصور می کردم هرگز نمی توانم متناسب بشم به همین دلیل از یه زمانی به بعد تلاش من دیگه برای متناسب شدن نبود بلکه برای جلوگیری از چاق تر شدن بود که البته در این کار هم موفق نبودم.
به لطف خدا زمان که با موضوع قدرت ذهن آشنا شدم در بدترین شرایط وزنی و جسمی خودم بودم، اضافه وزن زیاد، مشکل قلبی، کمردرد شدید، پادرد و مسائل روحی مرتبط با چاقی باعث شده بود که هیچ امید و انگیزه ای برای لاغر شدن نداشته باشم. اما هنوز هم نمی دانم چه شد که تصمیم گرفتم از طریق قدرت ذهن برای لاغر اقدام کنم.
هرچه بیشتر در مسیر لاغری با ذهن پیش رفتم نه تنها نتایج من در کاهش وزن و سایز بهتر شد بلکه آگاهی من درباره موضوع چاقی و تلاش های بی نتیجه من برای لاغر نشدن هم بیشتر می شد.
من در این مسیر درک کردم که بسیاری از افرادی که درگیر اضافه وزن می شوند بعد از یه مدت که از چاقی آنها گذشت و همچنین اگر چند مرتبه برای لاغر شدن تلاش کنند و نتیجه نگرفته باشند تصور می کنند چاقی آنها به حدی است که هرگز نمی توانند لاغر شوند.
آنها مانند گذشته من تصور می کنند زیاد بودن اضافه وزن آنها، مانعی برای لاغر شدنشان است در صورتی که این یک فکر و نگرش اشتباه است.
شما به هر اندازه اضافه وزن داشته باشید دلیل و توجیه منطقی برای لاغر نشدن نیست.
5 کیلو، 10 کیلو، 15 کیلو، 30 کیلو، 40 کیلو، 50 کیلو، 100 کیلو و هر مقدار که اضافه وزن داشته باشید به این معنی نیست که بدن شما توانایی لاغر شدن را ندارد.
بدن شما همان جسمی است که در طی سال ها و به آرامی توانسته است اضافه وزن شما را ایجاد کند پس این جسم از توانایی فوق العاده ای برخوردار است و می تواند همانگونه که وزن شما را اضافه کرده است اکنون نیز در جهت کاهش وزن و متناسب شدن شما اقدام کند.
برای لاغر شدن ابتدا باید بپذیرید که این شما هستید که تصمیم گرفته اید چاق بمانید.
این تصمیم قطعا به صورت آگاهانه از سوی شما اتخاذ نشده است بلکه به صورت کدها یا فرمول های ذهنی چاق کننده در ذهن شما ثبت شده است و به همین دلیل است که تلاش فیزیکی شما برای لاغر شدن هرگز نتیجه بخش نبوده است.
چاقی وضعیت طبیعی و خواسته جسم شما نیست، بلکه به دلیل برنامه ریزی اشتباه ذهن در شما ایجاد شده است.
هر چقدر که خودتان از چاق بودنتان ناراحت هستید، جسم و روح شما بسیار بیشتر از شما، از این وضعیت خسته و ناراحت است و در مقابل خیلی بیشتر از شما مشتاق لاغر شدن است.
شاید شما هم مثل گذشته من تصور می کنید جسم شما توانایی لاغر شدن ندارد و در مقابل استعداد چاق شدن دارد.
این تصوری است که بسیار از افراد چاق درباره جسم خود دارند اما نگرشی کاملا اشتباه است که به سادگی می تواند مانع لاغر شدن افراد شود.
جسم ما همواره در جهت رفع صدمات و معایب وارد شده به خود در حال تلاش است. شاید صدها بار در زندگی تان جسم شما برای مقابله با یک ویروس دست به کار شده باشد و کلی واکنش های مختلف در جسم شما صورت گرفته باشد تا آن ویروس از بین برده شود و این در حالی است که شما از پروسه انجام آن هیچ اطلاعی ندارید.
بارها در زندگی به جسم خود صدمه وارد کرده اید اما هربار جسم شما با انجام مجموعه ای از کارهایی که هیچ کدام برای شما واضح نبوده است جسم شما را ترمیم کرده است.
اینکه جسم ما همیشه در حال رفع اشکالات بوجود آمده است امری کاملا طبیعی است که همه ما آن را تجربه کرده ایم.
چاقی برای جسم ما مانند هر موضوع دیگری است که موجب خسارت به جسم می شود بنابراین جسم ما همواره در حال تلاش برای رفع چاقی و مشکلات مربوط به آن است اما عقیده و نگرش اشتباه ما درباره جسم سبب شده است که تصور کنیم چاقی ما ارثی است یا به اندازه ای چاق شده ایم که جسم ما توانایی لاغر شدن را ندارد.
به همین دلیل نه تنها به جسم خود برای رهایی از چاقی کمک نمی کنیم بلکه بیشتر از قبل رفتارها و افکاری که منجر به چاقی بیشتر می شوند را تکرار می کنیم.
پس این جسم شما نیست که مانع از متناسب شدن شما می شود؛ بلکه خود شما هستید که از طریق تکرار افکار و رفتار چاق کننده دوست دارید چاق بمانید و در رنج چاقی به سر ببرید.
عادت با چاقی
عادت به درد و رنج چاقی، از عوامل موثر در لاغر نشدن افراد است.
موضوع عادت کردن را در جنبه های مختلف زندگی تجربه کرده اید. شاید روزهای اول که محل کار شما تغییر کرده است از رفت و آمد به محل کار خیلی کلافه و ناراحت بوده اید اما بعد از چند روز بدون ناراحتی این مسیر را هر روز طی می کنید.
هر تغییری که در زندگی ما رخ می دهد چه در جهت بهبود زندگی باشد یا در جهت تخریب زندگی بعد از مدتی برای ما عادی و پذیرفته می شود و این موضوع درباره چاقی هم صدق می کند.
رنجی که امروز شما از چاقی متحمل می شوید به مراتب کمتر از سال ها قبل است و این به دلیل عادت کردن به چاقی است.
این عادت به مرور شور و انگیزه افراد برای لاغر شدن را تخریب و از بین می برد و به همین دلیل بسیاری از افرادی که چاق هستند از یه زمان به بعد نسبت به وضعیت چاقی خود بی تفاوت هستند و هرچقدر که رنج و سختی چاقی بیشتر می شود اما هرگز آنان به فکر تغییر وضعیت خود نخواهند بود چون به درد و رنج چاقی عادت کرده اند.
توجه کردن به مقدار اضافه وزن باعث عادت به رنج چاقی می شود. همه ما در روزهای نخست چاق شدن از چندصد گرم چاق شدن به شدت ناراحت می شدیم اما به مرور مقدار اضافه وزنی که باعث ناراحتی ما می شد بیشتر شد.
من به جایی رسیده بودم که مشاهده یک یا چند کیلو اضافه وزن باعث ناراحتی من نمی شد. اگر به هر دلیل چند ماه وزن نمی کردم و بعد از آن متوجه می شدم که مثلا 10 کیلو چاق تر شده ام برای چند روز احساس بد و ناامیدی در من شکل می گرفت که البته باز هم به آن مقدار و شرایط عادت می کردم.
بنابراین توجه به مقدار اضافه وزن باعث ناامیدی از لاغر شدن و عادت کردن به چاقی می شود و عادت کردن به چاقی یکی از موانع لاغر شدن است.
برای اینکه توان لاغر شدن را در خود افزایش دهید بهتر است به مقدار اضافه وزن خود توجه نکنید.
به این موضوع فکر نکنید که چگونه می توانم 5 کیلو، 10، 15، 20، 30، 40، 50 یا هر مقدار که اضافه وزن دارید را کم کنم.
این فکر و نگرش شما را ناتوان و ناامید می کند.
قرار نیست شما تمام اضافه وزن خود را به یک باره از دست بدهید، پس به تمام آن توجه نکنید.
در مقابل این فکر را در ذهن خود برای مرور کردن جایگزین کنید که به همان طریقی که وزن من به این مقدار رسیده اکنون می خواهم وزنم را به مقدار دلخواهم برسانم.
این فکر در شما اشتیاق و انگیزه لاغر شدن ایجاد می کند.
برای تقویت فرمول ذهنی جدید به این عبارت فکر کنید و درباره آن بنویسید.
چی می شه اگر لاغر بشم؟
پاسخ به این سوال نه تنها شور و شوق لاغر شدن را در ذهن شما افزایش می دهد بلکه تمرکز شما را از چاقی برداشته و بر لاغری که موضوع دلخواه شماست قرار می دهد.
اگر از هر فردی که اضافه وزن دارد سوال کنید که آیا می تواند در چند ماه اضافه وزن خود را دوبرابر کند احتمالا همه پاسخ می دهند: بله این توانایی را دارند.
اما اگر از همین افراد سوال کنید که در طی چند ماه می توانند اضافه وزن خود را کاهش دهند نمی توانند به صورت قاطع جواب دهند و این تفاوت در پاسخ به سوال به نگرش آنها درباره چاق و لاغری ارتباط دارد.
در ذهن همه افرادی که اضافه وزن دارند چاق شدن آسان اما لاغر شدن سخت است به همین دلیل است که همه آنها نسبت به چاق شدن خود در طی چند ماه اطمینان دارند اما از لاغر شدن خود در چند ما اطمینان ندارند.
این نگرش از آنجایی در ذهن افراد چاق ایجاد شده است که آنها نسبت به اضافه وزن خود برنامه ریزی ذهنی و عجله ای ندارند اما برای لاغر شدن همیشه تصمیم می گیرند که چه مقدار از وزن خود را باید کاهش دهند.
دقت کنید برای چاق تر شدن شما فقط به مقداری که باید اضافه کنید توجه می کنید و آن مقدار بسیار کمتر از تمام مقدار اضافه وزن شماست اما برای لاغر شدن به همه اضافه وزن خود توجه می کنید که باید کم شود. به همین دلیل است که نسبت به چاق تر شدن اطمینان و ایمان دارید اما درباره لاغر شدن شک و تردید دارید.
همه ما وقتی به لاغر شدن فکر می کنیم به کاهش تمام اضافه وزن خود فکر می کنیم و از آنجایی که هربار برای لاغر شدن اقدام کرده ایم با تحمل رژیم های سخت و ورزش های طاقت فرسا فقط مقدار کمی از اضافه وزن ما کم شده است بنابراین هر وقت به لاغر شدن فکر میکنیم تصور می کنیم برای کاهش همه اضافه وزن چقدر باید سختی و رنج بکشم؟!
میزان سختی و رنجی که برای لاغر شدن باید متحمل شویم سبب می شود که از همان ابتدا قید لاغر شدن را بزنیم و چاق ماندن را ترجیح دهیم.
اما با اندکی تغییر نگاه درباره روند لاغر شدن به این نتیجه می رسیم که لاغر شدن هم مانند چاق شدن به صورت گرم به گرم صورت می گیرد و جسم ما برای ترمیم آنچه خودش ایجاد کرده دچار زحمت و رنج نخواهد شد.
جسم ما برای لاغر شدن سردرگم نخواهد شد و به خوبی طریق لاغر شدن را می داند بنابرایم به جای فکر کردن به تمام اضافه وزن خود و اینکه چگونه جسم ما این مقدار را از دست خواهد داد به این فکر کنیم که جسم من توانایی ترمیم آسیب های وارد شده به خود را دارد.
چاقی در ذهن ما یک موضوع خاص و پیچیده است درحالی که برای جسم ما تفاوتی بین چاقی و بیده شدن دست وجود ندارد.
جسم ما همانطور که می داند به چه صورت زخم ناشی از بریده شدن انگشت را ترمیم کنم می داند چگونه باید چاقی ایجاد شده را اصلاح و ترمیم کند.
بنابراین به جای تمرکز بر مقدار اضافه وزن خود بر توانایی جسم خود در رفع مشکلات ایجاد شده تمرکز کنید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.46 از 24 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام برخالق بی همتایی من
سلام براستاد عطار روشن ودوستان هم فکر هم مسیرمن
برای امروزم که دوباره دارم تو ذهنم کلی تغییر خوب رو ایجاد میکنم از حالق خودم بیسار تشکر وسپاس دارم
من طی این زمان تواستم از ذهنم وآموزش که دریافت کردم توبخش لاغری آرام آرام به نتیجه وهدفم نزدیک بشم اون فاصله بسیار بزرگ که امکان نداره من لاغر بشم رو تو ذهنم اول به مرو کم رنک کردم و نتیجه کوچک و کوچک اون به شکل آهسته به من رسید وزن شروع شد به کم کردن به پیش میره
من اون بزرگی چاقی رو تو ذهنم شکستم ازقدرتش کم کردم اون حالت طولانی که تو ذهنم ایجادش کرده از شکل سخت نشدنی رو به شکل آسون تبدیل کردم کاره سختی بود ولی به شکر خدایی خودم انجام شد و حالا دارم از هر گرم وزن کمکردن عالیترین عشق رو میده برام اصلا نه زمان ونه مکان مهم نیست چون متوجه شدم من در درونم کلی تغییر بزرگی ایجاد شده وهمه وهمه از کمک هست که خدایی عزیزن برام انجام میده
امروز که این رو به بخش سلامتی منتقل کردم با قرار د کلمه سلامتی تو هرجای که از جاقی ولاغری صحبت شده بود به درک عمیقتری رسیدم که برای دریافت سلامتی چه افکار رو توذهنم. کم رنک بشه. حتی تو تصور خودم رو تو جنگلی دیدم که من هستم خدایی خودم جسم ورحم وذهنم ومشکلاتی که من ایجادکردم برای دریافت سلامتی من این بخش روهم به شکل فبول مسئولیت موجود که خودم به وجود اودرم پیدا کردم
توبخش لاغری من با فبول اینکه من مسئول این چاقی و مشکلی هستم که وتوجسم هست کلی افکارعالی رو در خودم ایجاد کردم اون بازی ازخدایی عزیزم کمکوریافت کردم که خوب خودم این اشتباه روانجام دادم درنتیجه برای برطرف کردنش هیج نیازی به بیرون ازخودم ندارم
تا امرورز به شکل واقعی توبخش سلامت من. این کاره. رو انجام ندادم این مانع برای هربخش هست با فبول اون توهربخش هست که من به برطرف کردنش بهتر میرسم متوجه میشم که آره من خراب کردم آره خودم هم درستش میکنم اینکلمه برای من حرکت هست ا
ززمین بلندشدن هست چون من خودم رو عامل همه مشکلم پیدا کردم وای باورنمیشه دوباره این هیجان آمد سراغم خیلی خوشحال هستم که این هیجان تو بخش دریافت سلامتی از خالقم به من رسید
آره صالحه تو خراب کردی جسم سلامت رو توزخودت دجار مشکل کردی چه افکار رو دنبال کردی چه باورهای رو به خودم هدیه دادم چه رفناری رو دنبال کردمو چطور به افراد توجه کردم که شد این مشکل حالا برای برکستن از باند مخالف اول صورت ازخدای که نمیشه خدایی که نمیتوانه ازخدایی نتواست هم تغییر دادی به خدای که قادر مطلق هست توان داره تو رو خلق کرده تا این زمان تو هرلحظه با تودبوده دردورنت بوده کلی انرژی قدرت خلق داره برکشت داده پشت کردی به خدایی که تو نگاهت قدرتش کم بوده جون بیماریت تونگاهت زیادی بزرگ شد مشکل شده کوه نه سخت نیست این هم آسون هست چون تو تازه دریافت که آسون هست من با گفتن من کلمه تو بخش لاغری ازوقدرت چاقی بسیار کم کردم اون آرام ارم از قوی بودن دورتر کردم خودم رو قوی یافتم خدای خودم رو توامند دیدم ودیدمکه وزنم داره کممیشه نه رژیمگرفتم ونه هیج کاره ااضافه فقط تو ذهنم از قدرت چاق کمکردم
حالا آمد همین کاره تو بخش سلامتی انجام بدم تو بخش استقالی مالبی انجام بدم اون بازم مرحله داره حالا تورنگاههم این مشکل داره از بزرگترین کم میشه
این اولین افکاردرست هست که دارم توذهنم اون می کارم خدایا ازت چقدر سپاس بگم چقدر حمد بگم چقدر تشکرو. کنم که این ذهن رو به من وهدیه دادی جقدر قوی پرتوان هست چقدر انرژی داری همه از خودت هست از خلق خودت هست
برای اولین حرکتم اون به شکل درست خیلی خوشحال هستم که این بخش رو دارم انجام میدم با انجام این مراحل که به زمان نیازداره من به سلامتی کامل دست پیدا خواهم کردم چون خالقم رو پیدا کردم
روزگذشته برحسب اتفاق تو تلویزیزن صحبت یی فرد متعاد که خوب شده یی فرده دیگه شده هم ایده به من داده شد اون فرد یی جمله گفت انکارر اهکار من شد اون گفت من از خدایی که نشدنی بود به خدایی که شدنی هست توذهنم تغییردید دادم همه حرف اون آقا روبی هیج تحلیل نادرست فبول کردم جون خودم این کاره رو انجام دادم
من فردی متعاد چاقی به فردی که دیگه اعتمادبه چاقی نداره تبدیل شدم آره باورهش برای خودم هم آسون نیست من متعادچافی شده بودم ولی اون به شکل اعتیاد نمیدیم اون فقط چاقی تو،جسم می دیدم ذهنمبه چاقی اعنیاد پیدا. کرده بود اون ازچاقی واعتیاد نجات دادم
حال تو بخش سلامتی من متعاد شدم که مشکل تو جسم داشته باشم حالا که دریافت تو این بخش هم اعتیاد داشتم زمان برطرف کردن رها شدن فرا ر رسیده من خودن با کمکی که از خدایی شدنی وخدایی قادر و و خدای توانستیم که هرسلول بدنم رو خلق کرده
اول درخواست درست ارسال میکنم با نگاه درست با فهم بهتر با درک بالاتر هم به سمت بالاتر به پیش میره
درخواست من سلامتی کل سولهای هست که تو خلقش کردید به من دادی که شد جسم و روح و ذهنم همه با هم تشکیل این جسم من داده من و تو بخش لاغری این سه بخش رو همسو کردم کارم من شد وزن کم کردن حالا بازم با کمکی بزرگی که از خودت دریافت میکنم قادر خواهم بود کل این مشکل رو ریشه کنکنم
چون قدرت را در وجود پیدا کردم که از خودم بسیار توامتدتر از خودم بسیار با انکیزه تر که من خوب بشم از خودم بسیار پر نگاه بهتری من رو میبینه که خوب بشه چقدرفرق خواهم داشت
این کلمه فرق برام تازکی داره آره جقدر فرق خواهم داشت من طی ۲۴ سال آرام ارم مشکلم بزرگ بزرگتر شد تا جای که وتوان حرکت ازمن داشت به شکل کامل می گزفت خوب زمانی هدایت شدم اون زنک خطر رو خدا برام زد با هدایت به این سمت من زنک خطر رو دریافت کردم
حالا اقداماتی که بابد من وانجام بدم رو دارم بهش اول فکر میکنم کمک رو از خودش دریافبت میکنم و در اینده اون به شکل سلامتی به خودم برکشت میدم آره برکشت میدم واون شفایی که منتطز بودم و اون معجزه میدیم ازخودش هدیه میگریم
چون کل جسم اذان خودش هست اون دیگه یی کاره و معجزه نشدنی برای خودم تصور دیگه نمی کنم چون با تصور به این شکل امکان دریافت رو تو ذهنم کم رنک میکنم
ابنکاررو طی این زمان آرام ارام انجام دادم با گفت کاره اصلا انجام نمیشه مراحل باید طی بشه آگاهی درست باید کسب بشه تا توذهنم اون به شکل واقعی انجام بشه
حالا باید مراحل رو تو ذهنم مرتب کنم بینم تورخلوت خودم با چه روشی که ایده اون هم از خدا به من میرسه کارم رو به پیش ببرم من متتظر. ایده رو دارم زمانش برسه به من داده میصه همین ایده که و روز گذشته نه به من داده شده که هرجا ازچاقی حرف زده شده تواین مسبراز این زمان اون کلمه حذف کلمه سالمتی بجاش جا کزینکنم وهم استقالی مالی رو جاکزین کن ولی تو نکاه اول کلمه سلامتی رو حتما باید جاگزین کنچون اون برام خیلی بزرک بود خیل قوی داشت قدرت نمای میکرد از بزرگی اون بخش باید کم کنم به مرو نتیجه هم با کسب آگاهی درس کاره روی خودم پیدا کردن باورها اشتباه. چاکزین کردن باوره. صحیح واستفاده. ازهمین باوره درست به سلامتی میرسم اون به دست میارم چون با قدرتی همراه هستم که کاره نشدنی اصلا نداره اون دارم پس شدنی هست
خدا پشت وپنا هتون یا حق حق. نگه دارتون