0

من به برنامه الهی ام ایمان دارم (قدم۳)

برنامه الهی
اندازه متن

برنامه الهی تقدیر یا سرنوشت نیست که خداوند از قبل برای من مشخص کرده باشد و مرا مجبور به حرکت در مسیر رسیدن به آن کند.

بلکه نقشه ای است که خداوند برای تحقق خواسته های من ترسیم کرده است و من فقط کافی است به برنامه الهی خود برای تحقق رویاهایم ایمان داشته باشم.

اخطاریه

بی هدف زندگی نکنید

سال های زیادی از عمرم را باری به هر جهت سپری می کردم. هر مساله ای در زندگی ام رخ می داد برای برطرف کردن آن تلاش می کردم و باز مساله دیگر فرا می رسید و من همواره در حال حل و فصل مسائل و مشکلاتم بودم.

بسیاری از انسانها در حال حاظر به همین شیوه زندگی می کنند. هیچ طرح و برنامه ای برای زندگی خود ندارند و هر روز روند زندگی تکراری را در پیش می گیرند و هر مساله ای در این مسیر رخ دهد از آن به عنوان یک مشکل، مصیبت، بدبختی یا هر عنوان دیگری یاد می کنند.

نسبت به آن مساله و کل زندگی گله و شکایت دارند و هیچ امیدی به بهبود شرایط یا انگیزه ای برای تغییر شرایط خود ندارند.

اگر بدون داشتن هدف و برنامه مشخص زندگی کنید جهان هستی بهم ریختگی های زیادی وارد زندگی تان خواهد کرد تا مشغول مرتب کردن آنها شوید.

در واقع جهان هستی و خداوند اجازه نمی دهد هیچ موجودی در جهان بی اثر و بی فایده باشد. بنابراین حتی اگر به نظر خودتان کار مفیدی انجام نمی دهید یا زندگی شما باری به هر جهت سپری می شود اما از نظر قوانین جهان هستی شما در پروسه زندگی نقش دارید.

نقش شما ممکن است باعث بهبود شرایط یا کمک به دیگران شود ولی برای خودتان تاثیر مثبت و روحیه بخشی نداشته باشد چون شما با برنامه زندگی نمی کنید.

از خداوند برنامه الهی خود را طلب کنید

برای لذت بردن از زندگی و تجربه لذت ها و نعمت های بیشمار خداوند باید بر اساس برنامه الهی خود زندگی کنید.

بدین شکل که برای خود هدف یا آرزو تعیین کنید و برای رسیدن به آن تلاش کنید.

مهم نیست که برنامه ریزی شما برای رسیدن به هدف چقدر صحیح یا غلط باشد بلکه فقط مهم است که برای زندگی کردن هدف داشته باشید و در جهت تحقق خواسته خود قدم بردارید.

وقتی شروع به اقدام کردن برای تحقق خواسته خود می کنید خداوند برنامه الهی یا نقشه راهی که شما را به هدف خود می رساند طرح ریزی کرده و قدم به قدم آن را به شما الهام می کند.

این امر نه تنها موضوع عجیب و باورنکردنی نیست بلکه همه شما در زندگی بارها به شکل ناخودآگاه این مساله را تجربه کرده اید که وقتی برای تحقق خواسته ای تلاش کرده اید ایده ها و اتفاقاتی در مسیر زندگی شما رخ داده است که باعث آسان شدن برآورده شدن خواسته شما شده است.

این همان طرح و برنامه الهی است که وقتی فردی رویا یا خواسته ای داشته باشد و برای تحقق آن حرکت کند به مرور خداوند حرکت فرد را در مسیر و نقشه راهی که خود برای او ترسیم کرده است متمایل می کند و فرد اتفاقات عالی را در مسیر رسیدن به خواسته خود تجربه می کند که عقیده دارد فقط کار خدا بوده است و در زندگی او معجزه رخ داده است.

برای شرح عملی چگونگی طلب کردن برنامه الهی از خداوند و نحوه اجرای آن درباره عرضه یکی از خواسته های خودم به خداوند و چگونگی شکل گیری و اجرای برنامه الهی برای تحقق آرزویم را شرح می دهم.

برنامه الهی

آرزوی کسب و کار اینترنتی

زمانی که درک کردم می توانم هر خواسته ای از خداوند داشته باشم این علاقه در من شکل گرفت که کسب و کار اینترنتی داشته باشم تا بتوانم در هر زمان و مکانی که دوست داشتم زندگی کنم و همزمان کسب و کار خودم را مدیریت کنم.

در آن زمان من صاحب مغازه ابزار و یراق بودم و هیچ ایده ای برای داشتن کسب و کار اینترنتی نداشتم و اصلا هیچ اطلاع و آگاهی از موضوع اینترنت و سایت و … نداشتم.

در قدم اول: من خواسته خود را به خداوند عرضه کردم:

من دوست دارم کسب و کار اینترنتی داشته باشم.

برای قدم دوم: دلایل و منطق خواسته خود را به صورت انشایی شرح دادم.

لازم به ذکر است انجام این مرحله به منظور تفهیم دلیل درخواست به خداوند نیست چون هر خواسته ای برای خداوند مقدس و لازم الاجرا است بلکه برای واضح تر شدن دلیل علاقه به کسب و کار اینترنتی درباره دلیل علاقمندی ام به کسب و کار اینترنتی تمرین نوشتاری انجام دادم.

برنامه الهی

درخواست برنامه الهی تحقق آرزو

من دوست دارم کسب و کار اینترنتی داشته باشم تا آزادی زمانی و مکانی را تجربه کنم و بتوانم بدون وابسته بودن به مکان خاص زندگی کنم و آزادی الهی را تجربه کنم.

من دوست دارم کسب و کار اینترنتی داشته باشم تا درآمد و ثروت بیشتری وارد زندگی ام شود چون گسترش کسب و کار اینترنتی بسیار بیشتر از داشتن یک مغازه در یک خیابان از یک شهر می باشد.

من دوست دارم کسب و کار اینترنتی داشته باشم چون هم به کار کردن با کامپیوتر علاقه دارم و هم از اینکه در کسب و کار ابزار و یراق مجبور بودم برای هر فروش با مشتری به صورت رو در رو صحبت و ارتباط داشته باشم خسته شده بودم و دوست داشتم شرایطی را تجربه کنم که به صورت مستقیم با مشتری برخورد نداشته باشم.

لازم به یادآوری است که در آن روزها هیچ ایده ای برای اینکه چگونه باید کسب و کار اینترنتی داشته باشم را نداشتم.

چند روز به صورت پراکنده زمان می گذاشتم و نوشته های خودم درباره دلایل علاقمندی ام به داشتن کسب و کار اینترتی را می خواندم و آن را تکمیل و تکمیل تر می کردم.

بعد از آن نوبت به اقدام کردن بود و باید یک حرکت یا اقدامی برای تحقق خواسته خود انجام می دادم.

توجه داشته باشید این مراحل برای ثابت کردن به خودم و خداوند بود که من آرزو دارم کسب و کار اینترنتی داشته باشم و حاظرم برای تحقق آزوی خود حرکت کرده و قدم بردارم.

با خودم فکر کردم که برای قدم برداشتن به سمت تحقق آرزوی خودم چه اقدامی می توانم انجام دهم؟!

هیچ ایده یا راهکاری به نظرم نمی رسید.!

اینجاست که خداوند برنامه الهی خود را به شکل ایده و الهام به انسان عرضه می کند و در واقع او را در مسیر رسیدن به خواسته اش هدایت می کند.

برنامه الهی

شروع برنامه الهی برای تحقق آرزو

در ذهنم این ایده شکل گرفت که کالاهایی که در مغازه دارم را به شکل اینترنتی بفروشم و کسب و کار خودم را علاوه بر حضوری به شکل غیرحضوری گسترش دهم.

لازم به ذکر است که این ایده من در سال ۱۳۹۳ بود که هنوز جهان درگیر بیماری فراگیر و غیرحضوری شدن بسیاری از کسب و کارها نشده بود.

به نظرم ایده خوبی بود و من تصمیم گرفتم تا کالاهایی که در مغازه دارم را در یک سایت به شکل اینترنتی بفروشم.

ایده به نظر خوبی بود اما هیچ اطلاع یا آگاهی درباره چگونه انجام دادن این کار نداشتم.

اولین اقدام خداوند

در آن زمان مغازه کناری من خدمات کامپیوتری بود که ملزومات مصرفی کامپیوتر مثل موس و کیبورد و … می فروخت و صاحب اون فروشگاه کارمند دانشگاه بود و فقط بعد از ظهرها خیلی دست و پا شکسته مغازه را باز می کرد.

یک روز عصر که برای باز کردن مغازه اومده بود، از جلوی مغازه من رد شد. ناخودآگاه و بدون برنامه قبلی بعد از سلام کردن او را صدا زدم و درباره اینکه می خوام سایت فروش ابزار و یراق تاسیس کنم به او گفتم.

گفت ایده خیلی خوبیه و اتفاقا تا حالا برای چند نفر سایت راه اندازی کرده است.

من از شنیدن این حرف تعجب کردم چون اصلا فکرش را نمی کردم این فرد قادر به انجام این کار باشه و با اینکه چند سال بود این فرد را می شناختم ولی هیچ وقت درباره این موضوع حرفی از این فرد نشنیده بودم.

اینجا بود که باور کردم خداوند به محض اینکه من برای تحقق آرزوی خودم اقدام کنم برنامه الهی خودش را اجرا کرده و کارها را برای من آسان می کند.

فردای آن روز این فرد تمام کارهای لازم برای داشتن سایت را برای من انجام داد و یک آدرس اینترنتی به من داد و گفت آقای عطار سایت شما آماده شده و می تونید محصولات را بهش اضافه کنی.

من شوکه شده بودم که چطور به این سرعت ایده داشتن سایت اینترنتی برای من به واقعیت تبدیل شد.

آدرس سایت را در مروگر گوگل وارد کردم و دیدم یک سایت باز شد به اسم ابزار و یراق عطار.

از دیدن این صحنه لذت بردم و خدا را شکر کردم که چقدر زود همه کارها را برای من انجام داد و من صاحب سایت اینترنتی شدم.

برنامه الهی

استمرار برای بهبود تحقق آرزو

چالش بعدی این بود که سایت باز می شد ولی اطلاعاتی که من دوست داشتم یا نیاز داشتم در سایت نبود و همه تصاویر و نوشته ها به صورت پیش فرض قرار داده شده بود که باید با مطالب مورد نظر من جایگزین می شد.

شروع کردم به تحقیق در اینترنت که چطور باید اطلاعات را وارد سایت کنم.

ساعت ها وقت صرف کردم و جلسات آموزشی را انجام دادم و در حد خیلی جزئی تونستم مطالب در سایت وارد کنم.

با اینکه از انجام همان چند حرکت ساده بسیار خوشحال بودم اما کافی نبود و چیزهای خیلی زیادی بود که باید هنوز یاد می گرفتم و چون به صورت اصولی و گام به گام مطالب آموزشی وجود نداشت و من هم پراکنده در هر سایت یه چیزهایی می خوندم نمی تونستم بیشتر از این با تحقیق و پیگیری کار کردن با سایت را یاد بگیرم.

چند روز به همین شکل گذشت و من در تلاش برای یادگیری بودم. و به این فکر می کردم که کاش یه جایی بود که می تونستم برم کلاس حضوری اما کار مغازه این فرصت را بهم نمی داد و از طرفی می دونستم که در کلاسهای آموزشی خیلی مسائل حاشیه ای گفته می شه که مورد نیاز من نیست.

من دوست داشتم که شرایطی فراهم می شد تا فقط چیزی که نیاز من برای کار کردن با سایت هست را یکی بهم یاد می داد.

برنامه الهی

دومین اقدام خداوند

در پیروی از برنامه الهی من جهان به این شکل رقم خورد که: یک روز بعد از ظهر برادر من برای دیدم به مغازه آمد.

در لابلای صحبت های روزمره درباره تاسیس کردن سایت اینترنتی با برادرم صحبت کردم و سایت را بهش نشون دادم و گفتم که خیلی کار داره و تازه شروع کردن به یادگیری ولی خیلی سردرگم هستم که باید چطور مراحل یادگیری را دنبال کنم.

برادر من کارمند آب و فاضلاب روستایی بود و فردای اون روز در محل کار کامپیوتری که باهاش کار می کرده با مشکل مواجه می شه و فردی که مسئول پشتیبانی فنی کامپیوترهای اداره بوده برای تعمییر به اتاق کار برادرم می ره و مشغول رفع مشکل میشه.

در حین انجام کار و صحبت کردن، برادرم درباره اقدام من جهت تاسیس سایت و علاقه ام به یادگیری کسب و کار اینترنتی به برای این فرد صحبت می کنه و اون فرد خیلی تعجب می کنه که یه نفر در شهر دزفول داره سایت فروش ابزار و یراق تاسیس می کنه.

به برادرم میگه که من چند سال در یک شرکت بزرگ در شهر قم پشتیبانی سایت اینترنتی را انجام دادم و به انجام این کار کاملا مسلط هستم و اگه برادرت دوست داره می تونم بهش کمک کنم که بتونه با سایتش کار کنه.

برادرم با من تماس گرفت و موضوع را مطرح کرد و من خیلی خوشحال شدم و بلافاصله گفتم حتما می خوام یاد بگیرم و اتفاقا خیلی هم مشتاق هستم و شماره اون فرد را به من داد.

با اون فرد تماس گرفتم و داستان را براش تعریف کردم و اون فرد گفت که چند جلسه به شکل حضوری میاد مغازه من و کار کردن به سایت را به من آموزش می ده.

برنامه الهی

یعنی من با شنیدن این خبر تو ابرها بودم و خدا را شکر می کردم که چقدر ساده و بدون اینکه من کاری انجام بدم چیزی که نیاز من برای تحقق آرزوم هست را به سمت من می فرسته.

در پیروی از برنامه الهی من جهان به این شکل رقم خورد که: در اولین جلسه آموزشی متوجه شدم که این فرد پشتیبان یکی از معتبرترین سایت های نرم افزایی بوده که خودم همیشه از این سایت برنامه ها را دانلود می کردم یعنی کاملا حرفه ای و مسلط به این کار بود.

ظهرها که باید می رفتم خونه، نمی رفتم و درب مغازه را می بستم و این فرد هر روز حدود ۲ ساعت درباره چگونه کار کردن با سایت به من آموزش می داد.

و من با اشتیاق تمرینات را انجام می دادم و چند روز به همین شکل گذشت و من یواش یواش کار کردن با سایت و اینکه چطور عکس و مطالب و منوها و قیمت ها و هرچی لازم بود را در سایت ایجاد کنم را یاد گرفتم.

بعد از چند روز برگزاری کلاس خصوصی آموزشی هرچقدر از این فرد درخواست کردم که هزینه برگزاری این کلاس ها را اعلام کنه تا پرداخت کنم قبول نکرد و گفت کار من چیزه دیگه است ولی چون برادرت گفت که علاقه به سایت داری و دیدم سایت را هم تاسیس کردی دوست داشتم به همشهری خودم کمک کنم.

این کار خداست که وقتی برنامه های الهی برای تحقق آرزوها را اجرا می کنه نتیجه اون بسیار فراتر از انتظار فرد خواهد بود.

دقت کنید من چند روز بعد از اینکه خواسته داشتن کسب و کار اینترنتی را به خداوند عرضه کردم و بعد از اینکه اشتیاق خودم را نشون دادم و اولین قدم که فکر کردن به این بود که چه کاری می تونم برای تحقق خواستم انجام بدم درهای رحکت خداوند باز شد.

توسط دستان خداوند که هر کدام به شکل خاص وارد زندگی من شدند من هم صاحب یک سایت شدم و هم نحوه کار کردن با سایت را یاد گرفتم به شکل کاملا رایگان و به راحت ترین شکل ممکن که حتی لازم نبود به کلاس آموزشی برم و در مغازه خودم توسط یک فرد کاملا حرفه ای آموزش دیدم.

بیش از شش ماه تمام وقت آزادم در طول روز را صرف وارد کردن اطلاعات و تهیه عکس ها و کامل‌ کردن سایت ابزار و یراق عطار کردم و تقریبا سایت آمده شده بود و ظاهر و عملکرد قابل قبولی داشت.

برنامه الهی

سومین اقدام خداوند

در این مرحله از مسیر تغییر کردن بود که ایده لاغر شدن با قدرت ذهن در من شکل گرفت و مصمم شدم که این موضوع را اجرا کنم و با قدرت ذهنم لاغر بشم.

باز هم در اون لحظه هیچ ایده و اطلاعی درباره چگونگی انجام این کار نداشتم اما دیگه طریقه هدایت شدن و باز شدن درهای رحمت خداوند برای تحقق آرزوها را تجربه کرده بودم و به همان شکل که برای تحقق آرزوی سایت اینترنتی اقدام کرده بودم برای تحقق رویای لاغری با ذهن نیز عمل کردم.

روزها درباره خواسته خودم می نوشتم.

اینکه چرا می خواهم لاغر شوم.

چرا می خواهم با استفاده از قدرت ذهنم لاغر بشم.

حتی درباره این موضوع می نوشتم که از خدا انتظار دارم که همانطور که خیلی ساده و راحت همه کارها برای تحقق رویای سایت را انجام داد برای تحقق رویای لاغری هم من را کمک کند و البته ایمان داشتم که اینگونه خواهد بود.

بعد از تعیین خواسته لاغری با ذهن به این فکر کردم که خوب، برای اولین قدم من چه کاری می توانم انجام دهم؟

اولین ایده این بود که از این به بعد هر کتابی در زمینه قانون جذب می خوانم یا هر فیلم و مطلب آموزشی که تماشا می کنم تمرینات آن را به تمرینات مربوط به لاغری تغییر داده و آنها را انجام دهم.

به عنوان مثال وقتی در کتاب یا فیلم آموزشی درباره اینکه اگر می خواهید ثروتمند شوید باید احساس ثروتمند شدن داشته باشید یا سعی کنید درباره اینکه اگر ثروتمند شوید چگونه خواهید بود فکر کنید و درباره آن بنویسید تا باور ثروتمند شدن در ذهن ناخودآگاه شما ایجاد شود، من این تمرین را برای لاغری انجام می دادم.

درباره مزایای لاغر شدن می نوشتم و اینکه چه احساسی خواهم داشت و چه تغییر و دگرگونی در زندگی من ایجاد خواهد شد می نوشتم.

اینکه اگر لاغر بشم از خریدن و پوشیدن لباس های رنگ شاد چه احساسی خواهم داشت می نوشتم.

اگر لاغر بشم چه تغییری در اعتماد به نفس و احساس شادی و رضایت من از زندگی ایجاد خواهد شد.

به شکل های مختلفی درباره مزایای لاغری می نوشتم و هرچه بیشتر می نوشتم اشتیاق و انگیزه من برای لاغر شدن بیشتر میشد.

برنامه الهی

ماه ها به همین شکل گذشت و در کنار کار کردن روی سایت ابزار و یراق تمرینات لاغری با ذهن را انجام می دادم و ایده های مختلف برای انجام تمرینات ذهنی برای لاغر شدن را اجرا می کردم.

در این مدت هم به شکل های معجزه وار که البته می دانستم همه آنها برنامه های الهی است که در جهت برآورده کردن آرزوی لاغری من می باشند به کتابها و مطالبی هدایت می شدم که ایده های کارآمدتری برای لاغری با ذهن بود و به شکل قدم به قدم تمرینات موثرتری برای تنظیم ذهن ناخودآگاه برای لاغر شدن انجام می دادم که شرح کامل‌ این تمرینات در دوره ورود به سرزمین لاغرها به طور مفصل توضیح داده شده است.

بعد از حدود ۱۵ ماه نشانه های لاغری در جسم من از طریق دیگران مشاهده شد. کم کم افرادی که بعد از مدتی من را می دیدند می گفتند که رضا چیکار کردی لاغر شدی؟! بعضی ها می گفتند احساس می کنم نسبت به قبل لاغر شدی! و این شروع نشانه های تحقق آرزوی لاغری من بود.

با اشتیاق و انگیزه بیشتری به مسیر خودم ادامه دادم و در مدت کوتاهی نتایج جسمی من واضح و واضح تر شد به طوری که هرکس مرا می دید از لاغر شدن من تعجب می کرد و بلافاصله درباره روشی که برای لاغری استفاده کرده بودم از من سوال می کردند.

به همه می گفتم که با روش لاغری با ذهن لاغر شده ام اما هیچکس باور نمی کرد چون اصلا نمی دانستند این چه روشی است و چطور می شود با ذهن لاغر شدن. جالب اینکه خودم هم نمی دانستم که چطور باید این موضوع را شرح بدم چون برای بار اول بود که بدون رژیم و ورزش لاغر شده بودم و خودم هم نمی دانستم روند لاغری من چگونه بوده است که آن را برای دیگران توضیح بدم.

بعد از چند وقت یکی دو نفر از اطرفیان من که اضافه وزن داشتند علاقمند به اطلاع از روش لاغری با ذهن شدند و از من درباه چگونه لاغر شدن با ذهن سوال می کردند.

برنامه الهی

چهارمین اقدام خداوند

خیلی برای آنها توضیح می دادم ولی متوجه نمی شدند تا اینکه این ایده در ذهن من شکل گرفت که به جای توضیح دادن نوشته ها و تمریناتی که انجام داده ای را به آنها هم بگویم تا انجام دهند و به این شکل خودبخود لاغری با ذهن را یاد خواهند گرفت.

در پیروی از برنامه الهی من جهان به این شکل رقم خورد که: گروهی در تلگرام تشکیل دادم و من به همراه دو نفر از علاقمندان به لاغری با ذهن عضو این گروه شدیم.

هر روز درباره تمریناتی که انجام داده بودم و کلا لاغری با ذهن مطالبی را به شکل نوشتاری در گروه منتشر می کردم.

یکی از دوستان من که اتفاقا کاملا متناسب بود جهت کنجکاری از من خواست که او را عضو گروه کنم تا ببیند من دارم چه کاری انجام می دم.

این فرد را عضو گروه کردم.

اتفاقا برادر این فرد هم مرا می شناخت و در یک مکالمه تلفنی وقتی دوست من درباره لاغر شدنم و اینکه ادعا می کنم با ذهنم لاغر شده ام صحبت کرده بود او نیز کنجکاو شده بود و توسط برادرش عضو گروه لاغری با ذهن شد و گروه ما پنج نفره شد.

چند روز به همین شکل گذشت تا اینکه برادر دوستم که تهران زندگی می کرد و اصلا با من در ارتباط نبود درباره موضوع لاغری با ذهن با همسرش که اتفاقا اضافه وزن دارد و سالهاست برای لاغر شدن تلاش می کند صحبت می کند و به او پیشنهاد می دهد که عضو گروه بشه و نوشته های من را مطالعه کند، شاید بتونه سر در بیاره که من چی می گم.

البته به همسرش گفته بود که این فرد را می شناسم و خودش چاق بوده و الان لاغر شده و همین تایید برادر دوستم باعث میشه تا همسرش کنجکاو بشه که لاغری با ذهن چیه و عضو گروه شد.

آن خانم چندتا از نوشته های من در گروه چند نفره را می خواند و احساس خوبی پیدا می کنه و براش جالب و جدید می یاد.

در پیروی از برنامه الهی من جهان به این شکل رقم خورد که: از سر شوق که انگار راه جدیدی برای لاغری پیدا کرده لینک گروه چند نفره ما را در یک گروه خانوادگی که تعداد اعضای زیادی داره قرار میده و میگه که این گروه درباره لاغری هست و صاحب این گروه را می شناسه که خودش چاق بوده و از این روش لاغر شده و حالا داره به بقیه آموزش میده.

در طی چند ساعت گروه چند نفره ای که برای توضیح لاغری با ذهن تاسیس کرده بودم به بالای صد نفر عضو رسید. صد نفری که همه مشتاق یادگیری لاغری با ذهن بودند و این سرآغاز تحول در زندگی من و برآورده شدن آرزوی داشتن کسب و کار اینترنتی من بود.

برنامه الهی

واضح تر شدن برنامه الهی من

بعد از مدت کوتاهی به این نتیجه رسیدم که سایت ابزار و یراق اون چیزی نیست که من دوست دارم داشته باشم بلکه دوست دارم کسب و کار اینترنتی من در جهت علاقه اصلی من که لاغری است باشه و به همین دلیل سایتی که چندین ماه شبانه روز براش زحمت کشیده بودم را پاک کردم و مشغول آموزش لاغری با ذهن در تلگرام شدم.

در پیروی از برنامه الهی من جهان به این شکل رقم خورد که: چند سال به همین شکل سپری شد و به لطف خدا اعضای اون گروه چند نفره به حدود دو هزار نفر رسید و در طی این چند سال افراد زیادی نتایج شگفت انگیزی کسب کردند و روز به روز اشتیاق و انگیزه من برای ادامه دادن و گسترش لاغری با ذهن بیشتر شد تا روزی که این ایده در ذهن من شکل گرفت که سایت آموزشی لاغری با ذهن را تاسیس کنم.

اما این بار دیگر شرایط تاسیس سایت تناسب فکری با سایت ابزار و یراق کاملا متفاوت بود چون من از سالها قبل کار کردن با سایت را یاد گرفته بودم و همه تمرینات و آزمون و خطاها را قبلا روی سایت ابزار و یراق انجام داده بودم.

همین امر سبب شد که سایت تناسب فکری در مدت خیلی کمتر و به شکل خیلی بهتری شروع به کار کرد و در همان سالی که تلگرام در ایران فیلتر شد من از چند ماه قبل سایت تناسب فکری را تاسیس و آماده کرده بودم و فیلتر شدن تلگرام هیچ خللی در روند رشد لاغری با ذهن ایجاد نکرد.

من بر اساس برنامه الهی خودم حرکت کرده بودم و هرآنچه برای تحقق آرزوی داشتن کسب و کار اینترنتی نیاز داشتم در زمان مناسب به بهترین شکل در مسیر زندگی من قرار می گرفت و من فقط از این فرصت ها استفاده می کردم.

قدم به قدم حرکت کردم. ابتدا ایده تاسیس سایت ابزار و یراق را اجرا کردم. حدود یک سال بعد ایده لاغری با ذهن به من الهام شد و حدود ۲ سال بعد سایت مشغول آموزش لاغری با ذهن در تلگرام شدم و تقریبا دو سال بعد از آن سایت تناسب فکری که رویای اصلی من بود ولی در ابتدا به شکل سایت ابزار و یراق شکل گرفته بود به واقعیت همیشگی من تبدیل شد.

برنامه الهی

لزوم داشتن آرزو در زندگی

برای لذت بردن از زندگی باید هدف یا آرزو داشته باشید. آرزویی که مشتاق برآورده شدن آن باشید.

آرزویی که واقعا با برآورده شدنش تحول و دگرگونی در زندگی شما ایجاد شود.

اگر آرزوی شما دارای این شرایط و ویژگی ها باشد از فکر کردن به آن لذت می برید و هرگز خسته نمی شوید.

از اینکه برای تحقق آرزوی خود قدم بردارید احساس شادی و رضایت خاطر دارید.

قدم برداشتن می تواند مطالعه کردن درباره آن آرزو باشد. قدم برداشتن می تواند صحبت کردن درباره آرزوی خود با فرد مناسب و یا حتی نوشتن درباره آن برای خداوند باشد.

باید از طریق نوشتن و صحبت کردن بر آرزوی خود متمرکز شوید تا ارزش این آرزو و خواسته بیشتر و بیشتر شود و پیام شما مورد تایید خداوند قرار گرفته و برنامه الهی برای تحقق آرزوی شما طرح و به شما عرضه شود.

در اجرای مراحل بعدی دیگر شما تنها نیستید. بلکه خداوند را به عنوان مدیر برنامه الهی خود همراهتان دارید و در بهترین زمان بهترین تصمیم و ایده ها را به سمت شما جاری می کند.

شما فقط کافی است به ایده های الهامی خود عمل کنید. این ایده ها بسیار ساده هستند و با شرایط فعلی تان می توانید آنها را انجام دهید.

فقط لازم است به برنامه الهی خود ایمان داشته باشید و تصور نکنید چرا چند روز گذشت ولی اتفاق خاصی رخ نداد.

اینگونه فکر نکنید که آرزوی من خیلی بزرگ است و این حرکت ها یا اقدامات کوچک چه فایده ای دارد؟

خواسته یا آرزوی من نیاز به چقدر پول و سرمایه دارد و من هیچ پولی ندارم و چگونه قرار است این پول به من داده شود؟!

هرگونه فکر کردن به چطور و چگونه اجرا شدن برنامه الهی برآورده شدن خواسته و آرزویتان باعث ایجاد اختلال در روند اجرای برنامه الهی تان می شود.

بنابراین بدون مقاومت هر اقدامی که فکر می کند در مسیر تحقق آرزویتان است را با اطمینان و اشتیاق انجام دهید هرچند که به نظر خیلی کوچک و بی تاثیر باشد.

برنامه الهی با برنامه های دنیایی بسیار متفاوت هستند و نتایج آنها نیز فراتر از انتظار زمینیان است.

به برنامه الهی خود ایمان داشته باشید و حرکت خود را آغاز کنید.

اخطار

تمرین:

۱- با توجه به آگاهی های این جلسه درک و برداشت خود برای ادامه زندگی را شرح دهید.

۲- تاکنون در زندگی چه اهدافی را تعیین و به آن رسیده اید؟ بزرگ یا کوچک بودن ندارد،‌ هر هدفی که تعیین کرده و به آن رسیده اید را شرح دهید.

۳- روزهایی که مشغول رسیدگی به اهداف خود بوده اید با چه حال و احساسی زندگی می کردید، درباره ذوق و شوق و انگیزه زندگی کردن در اون دوران شرح دهید.

۴- لیست آرزوهای خود در فایل مقدمه را مرور کنید و سعی کنید از نظر خداوند مسیر رسیدن به خواسته های خود را به شکل ساده ترسیم کنید. به این معنی که اگر شما خدا بودید چگونه به ساده ترین شکل ممکن این خواسته ها را برای بنده خود برآورده می کردید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.44 از 73 رای

https://tanasobefekri.net/?p=42301
82 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار آسیه رفیعی
      1402/11/19 15:38
      مدت عضویت: 1892 روز
      امتیاز کاربر: 33851 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,768 کلمه

      بنام خدای بخشنده مهربان 

      سلام و خدا قوت و برکت خدمت استاد عزیزم و دوستان ارزشمندم 

      گام سوم برنامه الهی صد در صد محقق میشود 

      من به برنامه الهی ایمان دارم 

      تمرین:

      ۱- با توجه به آگاهی های این جلسه درک و برداشت خود برای ادامه زندگی را شرح دهید.

      با تشکر فراوان از این گام ارزشمند و پر شور و شوق

       واقعا آهنگش با دست زدنهای پر نشاط واقعا خیلی خیلی لذت بردم ولی نوشته ها برام ریز میشد و مدام باید با علامت به اضافه بزرگش میکردم دو آهنگ قبلی رو دانلود کرده بودم و موقع اومدن به سایت پخش میکردم ولی اینو هر کار کردم نشد 

      یه ندایی بهم گفت ازمرورگر  فایرفاکس امتحان کن سریع رفتم امتحان کردم و دانلود شد خیلی خوشحال شدم 

      و الانم بیشتر خوشحال شدم که باکس دانلود هم اضافه شده و رفتن به گام قبل و بعد واقعا ممنونم  ولی در منوی سایت پیدا نمیکنم این دوره رو و مامانم خیلی براش سخته خودمم دیدگاههای جدید دوستان در گامهای قبل رو میخونم که مطمئنم اینم به زودی درست میشه متشکرم 

      از وقتی تمرین قبلی رو نوشتم بلافاصله این متن رو خوندم و پر از اشتیاق و انتظار براورده شدن آرزوهام در من قوی تر شد و اشک شوق جوری جلوی چشمام رو گرفت که گاهی کلمات رو نمیدیدم

      بارها و بارها نتایج فوق العاده پیدایش این سایت رو شنیده و دیده بودم ولی اینجوری به صورت متن اولین بار بود و اون کسی که کمکتون کرد پشتیبان سایت قم بود خیلی منو به وجد آورد و عاشق اسم شهرم هستم که دیدم و خیلی خیلی هم مسیر دریافت و دستان خدا  برام واضح تر و شیرین و دلچسب تر شد 

      وقتی میخوندم به این فکر میکردم چقدر عالی مرحله به مرحله رو توضیح دادین و خیلی شیرین بود و روان واقعا دستان خیلی زیادی در قبل از آرزوی لاغری من وجود داشتن من سال ۹۳ درگیر رژیمهای چالشی بودم و خیلی وقتها آرزوم میشه کاش از اول منم هدایت میشدم مثل اون چند نفر 

      ولی سریع میگم خدا هرگز دیر نمیکند و من در بهترین وقت هدلیت شدم و غم گذشته رو نخورم 

      تمام اون روزهایی که من داشتم برای رژیمهای متعدد دست و پنجه نرم میکردم دستان خدا جای دیگری مشغول عمل کردن به برنامه ریزی الهی من بوده و من وقتی مسیر کامل شد در بهمن ماه سال ۹۶ هدایت شدم 

      و خیلی از افراد قدیمی تالار رو میبینم که دیگه نیستن و گاهی میگم حیف که رها کردن البته از بعضیهاشون خبر دارم و خدا رو شکر میکنم من و چند نفری از عزیزان که میشناسمشون همچنان پر شور دارن ادامه میدن البته منم بارها لیز خوردم و خدا رو شکر باز هدایت شدم 

      چقدر داستان نتایج فوق العاده استادم برای من شیرینه و مدرک محکم برای موفق شدن حتمی از ادامه دادنهای مداوم و راه الهی برنامه ریزی شده قشنگ و مو به مو عمل کردن و کلی ازتون درس میگیرم و الگو و الهام بخش منه

      و هر بار هم میخونم و میبینم و میشنوم برام تکراری نمیشه و اشتیاقمو بیشتر میکنه و خالی از لطف نیس سراسر رد پای خداست 

      و لطف و رحمت و برکت الهی که شامل تمام ما ساکنان این سرزمین بهشتی و خوشبختی شده 

      همه اولش فقط برای لاغری وارد میشن ولی دیگه انقدر اینجا سور و ساط زیاده که دل کندن ازش تعجب داره 

      هر جای این سایت که میرم طعم و عطر خدا پر رنگه و برنامه ریزی الهی کاملا قابل دسترس 

      چقدر خدا نعمت بهم داده که میتونم ازش لذت فراوان ببرم 

      چقدر این سرزمین بهشتی منو متحول کرده و نشانه های بی نهایت پر رنگ و عالی برام جا گذاشته به طوری خاطرات تلخ گذشته رو برام کم رنگ و بی معنی کرده 

      دوستان فوق العاده ای رو برام به ارمغان اورده که تمام تمریناتشونو میتونم بخونم و بهترین فرصته 

      منم همیشه در گذشته باری به هر جهت زندگی میکردم و مدام از شاخه ای به شاخه دیگر میپریدم و هر وقت کاری رو با عشق و اشتیاق ادامه دادم موفق شدم برای عمل کردن به برنامه ریزی خدای خودم 

      واقعا همیشه هدف تعیین کردن برام سخت بود و بلد نبودم 

      در سالهای مدرسه درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی داشتیم که هیچوقت جدی گرفته نمیشد و اموزش درستی براش ندادن و اکثرا معلمها این زنگ رو بعنوان زنگ بیکاری حساب میکردن و با درسهای دیگه پر میکردن البته منم هیچ وقت یاد نگرفته بودم هدف تعیین کنم و براش برنامه ریزی رو یادبگیرم 

      حتی برای کنکورهام که چندین بار فقط زبان خارجه شرکت کردم برنامه ریزی میکردم ولی به برنامه ریزی الهی عمل نمیکردم و اعتماد به نفس نداشتم که درست به برنامه الهی عمل کنم چون نا امید بودم و میدونستم متقاضی خیلی زیاده و امیدی به قبولی نداشتم مخصوصا من که زبان تخصصیم رو خیلی پایین میتونستم بزنم چون کلاس خصوصی نرفته بودم و امکانشو نداشتم پس خیلی شانسی شرکت میکردم و هزینه کلاس خصوصی هم نداشتم که بدم 

      و اواخر هم که کنکور به اصرار بقیه شرکت میکردم و اشتیاقی نداشتم و امیدی هم نداشتم مخصوصا که چاق بودم اصلا میترسیدم قبول بشم اونم کلاسهای مختلط شاید دلیل اصلیمم همین بود و خجالتی بودنم 

      هدف داشتن برای من خیلی کوتاه و زودگذر بود و هوس معمولا که با توجه به عجله و ترس منتفی میشد و کمک خدا رو اصلا در زندگیم نمیدیدم با توجه به جلسه های گذشته که خودمو لایق اجابت ارزوهام نمیدیدم 

      مخصوصا به دلایل شرم و احساس گناه با این که گناهی به اون صورت نداشتم فقط ادای بقیه رو در می آوردم

      روز دعای عرفه چنان زار میزدم که خدا ازم راضی بشه بابام میگفت این آسی خیلی گناهکاره و کلی مسخره ام میکرد 

       نه اهل دوست پسر بودم و نه برنامه خاصی گاهی یه ذره آرایش میکردم و عاشق استفاده از ادکلن و عطر بودم و مامانم همیشه میگفت عطر نزن گناهه نامحرم بوی عطر تو رو بفهمه ولی من عاشق عطر بودم 

      خودمو بنده سرکش میدونستم و پرخاشگری و عصبانیتم و حق الناس که داشتم و نمازامم خیلی افتضاح بود علاقه به نماز نداشتم و نتیجه ای هم نمیگرفتم چون با اجبار میخوندم یا اصلا نمیخاستم بخونم  

      پس هدف من به موفقیت نمیرسید چون رو کمک خدا اصلا حسابی باز نمیکردم 

      همیشه افسرده و سرگردان بودم و در حال گریه 

      تنها هدف من قلاب بافی و کارهای هنری و آشپزی و خانه داری بود که عالی از پسش برمیومدم اونم تنهایی اصلا دوست نداشتم کسی کمکم کنه و واقعا هم از سن پایین آشپزی میکردم عالی و عاشقش بودم و فامیل از من خیلی تعریف میکردن 

      خلاصه که هدفهای من کوچک بود و هر جا با عشق ادامه دادم کلی برنامه الهی کمکش بود و من غافل بودم و حالا دارم درکش میکنم 

      و بی نهایت اعتماد به نفس در من کشته شده بود الان من سرشار از انرژی الهی هستم و بی نهایت خوشحالم و اعتماد به نفس و احساس لیاقت و شجاعت در من تقویت شده و هنوزم خیلی باید ادامه بدم با شور و اشتیاق و عشق که تمام آرزوهای من در صف تحقق منتطر من هستن و با ادامه دادن شناخت و آگاهی میتونم به دستشون بیارم وقتی برای بهترین استاد دنیا که استاد منم هست شده برای منم میشه خدای همه ما یکی هست 

      و کلی اساتید هنرجو که نوشته های پر انرژیشون در این تمرینها قابل لمس و انگیزه بخش هست 

      و من خیلی خوشبختم که هدایت خواستم و حمایت شدم و در مسیر آگاهی جویان قرار گرفتم و ارزشمندی خود اشرف مخلوقاتم رو دارم درک میکنم و گام به گام میرم جلو بی ترس و عجله و با بال ایمان پرواز میکنم 

      و کاملا درک کردم که سرنوشت و تقدیر چیزی از پیش تعیین شده نیس که خیلیا میگن پیشونی منو کجا میشونی 

      درسته که ذهن محلش در پیشانی هست ولی این منم که مسئولم و تعیین کننده که در پیشانی چه بنویسم و چجوری بازی کنم و عمل کنم 

      هر چه بکارم همونو برداشت میکنم نمیشه دانه سیب بکارم و انتظار درخت گردو داشته باشم 

      هیچوقت من زندگیم بی نتیجه نبوده و خدا هرگز اجازه نمیده زندکی کسی بی نتیجه باشه و کاملا اینو با گوشت و پوست و استخوانم درک کردم حتی این چند ماه بعد از لیز خوردنم خیلی بیشتر و بی حوصلگی ناشی از بی هدفی 

      اگر خودم برای خودم هدف تعیین نکنم هدف میره روی تنظیمات خودکار و از دسترس کنترل من خارج میشه و این دقیقا عین عدالته 

      عین سیستم هواپیما که میره روی خلبان خودکار و اکو سیستم طبیعت به شدت قدرتمند و هوشمنده 

      اگه میخام به رویاهام برسم فقط و فقط خودم باید هدفمو تعیین کنم و خدا همیشه یار و یاور منه 

      خودم دست به کار نشم هیچ پایان خوشی ندارم و من جبرا اختیار دارم و این خیلی لذت بخش و شیرینه 

      ۲- تاکنون در زندگی چه اهدافی را تعیین و به آن رسیده اید؟ بزرگ یا کوچک بودن ندارد،‌ هر هدفی که تعیین کرده و به آن رسیده اید را شرح دهید.

      هدف من همیشه در زندگیم  لاغری بود که براش خیلی خیلی زحمت کشیدم و عاشق لاغری بودم و با تنفر از چاقی بیشتر گمراه میشدم و همیشه سرخورده و شکست خورده میشدم چون به کمک خدا ایمان نداشتم و همش در مسیرهای غلط مشغول تقلا بودم و کل عمرم رژیم بودم و فقط دست و پای بیخودی میزدم نتایج زودگذر هم میگرفتم و عجله شدید داشتم و مسیری که میرفتم بی راهه بود و فقط جسمم و روحمم و ذهنمو شکنجه کردم و خدا هم کاری نداشت هدف من درسته یا نه فقط کمکم کرده و من نتیجه تنفر به چاقی بیشتر رو دریافت میکردم و خودم مقصر بودم در اثر جهل و نا آگاهی تا بالاخره معجزه در زندگیم اتفاق افتاد و خدا نجاتم داد به معنای واقعی کلمه و با این مسیر شگفتیها در انتظارم بود 

      هدف بعدی من مهارتهای زنانه بود مخصوصا آشپزی که بی نهایت بهش علاقه داشتم و واقعا هم موفق و مثال زدنی بودم و در کار خانه داری هم عالی عمل میکردم چون همیشه بابام از مامانش که چقدر زرنگ بود و دست تنها با ۵ بچه همه کارهای خونه رو میکرد منم الگوم مامان بزرگم و بقیه زنان زرنگ خانه دار بود با وجود پا درد و چاقی زیادم و همیشه به تنهایی از عهده کارام برمیومدم و حس قدرت زیاد و موفقیت عالی البته نمیدونستم همش رو خدا برام برنامه ریزی کرده و کمکم کرده من و خدای قدرتمندم دوتایی حتی مهمونیهای بزرگ رو با سن کم از پسش برمیومدم استرس زیاد میگرفتم ولی انصافا نتیجه عالی میشد 

      هدف بعدی من قلاب بافی بود که شدیدا هم توش موفق بودم عمه ام یه کتاب برام خرید و من عالی یاد گرفتم و همه میگفتن خیلی تمیز میبافی و دستت سکه است و خیلی عاشقش بودم زیادم بافتم ولی فروش کم کاشت و داشتم خوب بود ولی فروشم خیلی کم چون بلد نبودم و دستان خدا رو نمیدیدم که برام مشتری میفرسته 

      هنر کریستال بافی رو هم از روی کتاب عالی یاد گرفتم کیف چرم دوختن و کیفهای مکرومه از تلوزیون یاد میگرفتم قالی بافی کلا هر کار هنری عشق من بود و یه مادر به شدت هنرمند داشتم که خودش با سختی یاد گرفته بود ولی به راحتی به ما یاد میداد از بچگی با اصول اولیه اشنا بودم و یه قالی هم برای من و خواهر دومیم زد و یادمون داد و به هر کس میرسید هنرشو یاد میداد سخاوتمندانه ولی به طور حرفه ای هر دو با کتاب شروع کردیم و خیلی عشق میکردم مامانمم مشوق من بود همیشه 

      نوشتن و خوندن در این سایت من هدفم لاغری بود و کسی بودم که حاضر نبود چند خط بنویسه و همیشه فکر میکردم انشام ضعیفه ولی وقتی شروع کردم حتی چند نفر بهم گفتن تو باید نویسنده میشدی و من حتی ذره ای اعتماد به نفس نداشتم و خوندن متنهای طولانی که اصلا حوصله نداشتم ولی الان ساعتها میخونم و مینویسم و لذت میبرم و همینم ایمان به برنامه الهی بوده که الان فهمیدمش 

      هدفهای دیگه رو الان به خاطرم نمیاد صد در صد بوده ولی انقدر کوچک بوده که فراموشم شده و بعضی جاها نوشتمشون که طولانی نشه همینا رو نوشتم 

      ۳- روزهایی که مشغول رسیدگی به اهداف خود بوده اید با چه حال و احساسی زندگی می کردید، درباره ذوق و شوق و انگیزه زندگی کردن در اون دوران شرح دهید.

      واقعا رزوهایی که مشغول رسیدن به هدفی بودم پر از شور و نشاط میشدم 

      و از افسردگی نجات پیدا میکردم ولی با وجود اینکه به اراده آهنی معروف بودم نتایج خیلی خیلی کم بود چون تو مسیر انحرافی بودم مخصوصا باشگاهی که چندین سال میرفتم و وزنی که با تلاش فراوان کم کردم اصلا قابل رضایت من نبود ولی واقعا خیلی خیلی سر حال بودم و انرژی بالایی داشتم و از اون حالت افسردگی و باری به هر جهت بودن دراومده بودم و امید به ادامه زندگی داشتم ولی با نبودش دوباره به حال قبل برمیگشتم و سرگردان و در حال حل و فصل مشکلات بیشمار 

      و بیشترم مجبور میکردم خودمو که در خدمت دیگران باشم و سنگ صبور خوبی باشم و خودمو فراموش میکردم کلا و بیشترم به خاطر عدم لیاقت خودم و انتظار خوشبختی نداشتن که کاملا اشتباه میکردم 

      به خیلیا کمک کردم و خدمت ولی خودم هیچ بودم تو زندگیم 

      خیلیا دعام میکردن ولی خودمو حتی لایق دعاهاشون نمیدوستم و همیشه شکسته نفسی که من کاری نکردم 

       ولی واقعا روزهای هدف دارم پر از حس خوب و عالی و نشاط و مخصوصا من از کار نصفه بیزارم حتما باید تمام میکردم حتی به غلط و واقعا در بالاترین حد وفا داری بودم و من خیلی خیلی قوی بودم و برام بی ارزش بوده همیشه و چقدر برام داره واضح میشه 

      ۴- لیست آرزوهای خود در فایل مقدمه را مرور کنید و سعی کنید از نظر خداوند مسیر رسیدن به خواسته های خود را به شکل ساده ترسیم کنید. به این معنی که اگر شما خدا بودید چگونه به ساده ترین شکل ممکن این خواسته ها را برای بنده خود برآورده می کردید.

      انصافا الان چقدر لیست آرزوهام که نوشتم برام آسون تر و قابل دسترس تر شده و چقدر با خوندن هر جمله از لیستم گفتم اینا که کاری نداره 

      چون 

      من به معجزات الهی ایمان دارم 

      من به کمک خدا ایمان دارم 

      و من به برنامه ریزی الهی ایمان دارم و صد در صد همشون قابل تحقق هستن 

      و هر چیز دیگه بخوام هم عین همینا آسون و راحت بهش میرسم 

      چون هم نقشه گنج دنیوی و اخروی رو پیدا کردم و هم کلیدشو 

      من اشرف مخلوقات خدا هستم و جانشین خدا بر روی زمین 

      من هدایت و حمایت شدم برای این جشن با شکوه خدا الکی مهمون دعوت نمیکنه و وفادار ترینه در اجابت دعا 

      من راه درخواست ارزوهامو دارم یاد میگیرم خیلی خیلی آسون و با لذت و شیرینی نه تقلا 

      امید و انگیزه و هدفهام جلوی چشمام دارن محقق میشن و چندین نشونه توپ دارم که در مسیر درستم و خودمم شگفت زده شدم انصافا و شروع شده و برای من که دستم تو دست خداست کاری نداره 

      اینهمه معجزه تو این سایت خوندم و دیدم و اسونی رسیدن استادم و بقیه دوستام و من فقط توومسیر غلط بودم با اینهمه عشق و اشتیاق محاله به حتی یه آرزوم نرسم مگه این که از لذت بردن در این سایت دور بشم و نخوام ادامه بدم که الان هیچ قدرتی جلو دار من نیس و اینا هرگز شعار نیس اعتقاد و ایمانیه که همین اول راه برام نتیجه اش واضحه و دارم لمسش میکنم 

      وسوال اینکه اگر جای خدا بودم سوال سخت و شیرینیه منم دقیقا عین خدا با بخشندگی و مهربونی و سخاوتمندی و وفاداری تمام مسیرها رو هموار و راحت میکردم و زمانبندی هم کاملا مرحله ای سر صبر و احساس خوب و استقامت و توکل بنده ام و قوانین حاکم بر جهان که پر از نظم آفرینشه عمل میکردم 

      و ایمان بنده ام رو صد در صد پاداش میدادم و عاشق خوشبختی بنده پر از نیروی الهی و انرژیهای قانون توجه و افزایش فراتر از انتظار قرار میدادم و از هیچ کمکی به مخلوق خودم دریغ نمیکردم انصافا درستشم همینه 

      یه روزم بابام ازم پرسید اگه جای من بودی و بچه ای مثل خودت داشتی چجوری باهاش رفتار میکردی و من روزها و ماهها بهش فکر کردم و جوابی نداشتم که بدم  ولی واقعا اگر خودمو میزاشتم جای بابام شاید دقیقا عین بابام رفتار میکردم 

      الانم واقعا جای خدا قرار میگرفتم دقیقا عین خدا رفتار میکردم با عدالت تمام 

      خدایا بی نهایت ممنونم و شکرت که منو در مسیر آگاهی و خوشبختی قرار دادی و از خواب غفلت بیدارم کردی 

      استاد بی نهایت ارزشمندم متشکرم بابت این همه نور و اگاهی و امید و نتایج درخشانتون و ادامه دادنهای پر از اگاهی نابتون و قرار دادنش در اختیار ما 

      آسیه جونم بهت افتخار میکنم که با کمک خدا و فرشته خوشبختی در مسیر تحقق و لیاقت رسیدن به تمام آرزوهاتی و من به تمام آرزوهام قول رسیدن دادم از طرف خدای بخشنده و بزرگتر از آنکه وصف شود

      دوستان هم مسیر ارزشمندم از تمام تمریناتتون ممنونم و ایمان دارم که تک تک آرزوهاتون در این سرزمین پاداشی فراتر از انتظار داره و نتایج عالیتون رو با شور و اشتیاق دنبال میکنم و منتظر خبرهای ارزشمندتون هستم 

      در جهانم همه چیز زیبا و نیکوست و برنامه ریز من خداست 

      خدا یار و نگهداتون 

      آخ جون حالا برم گام بعدی 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم