0

چشم زخم و تاثیر آن بر زندگی

چشم زخم
اندازه متن

از دوران کودکی بارها شنیده ام که افرادی هستند که دیگران را چشم می زنند و بارها از مادرم شنیده بودم که برای جلوگیری از آسیب چشم زخم دیگران باید دعای مخصوصی را بخوانم، اسپند دود کنم یا نمادی آبی رنگ را به خودم وصل کنم.
آنچه در دوران کودکی درباره چشم زخم شنیده بودم باعث شده بود که بارها اتفاقاتی در زندگی من رخ دهد که مطمئن بودم من را چشم زده اند.
عقیده من درباره چشم زخم به حدی بود که به خوبی می دانستم چه افرادی چشم شور هستند و باید مراقب حرف ها و نظرهای آنها باشم.

به خاطر دارم بارها درباره یکی از دوستانم شنیده بودم که فلانی چشم شور است و اگر درباره فردی صحبت کند یا موضوعی برایش جلب توجه کند اتفاقی برای آن فرد یا موضوع رخ می دهد.
اتفاقا در آن مدت مسائلی پیش می آمد که باور کرده بودم فلانی چشم شور است و در عین حالی که با او دوست بودم اما همیشه مراقب حرف ها و نظرهایش بودم تا هرجا احساس خطر کردم از ترفندهایی که مادرم به من آموزش داده بود استفاده کنم تا از چشم زخم او در امان باشم.

همه ما اطلاعاتی درباره چشم زخم در ذهنمان داریم که بر اساس شنیده های ما از دیگران ایجاد شده است. البته نمونه های واضحی سراغ داریم که فلانی چشم خورده است یا فلانی می تواند دیگران را چشم بزند اما همه دلایل ما بعد از ایجاد فرمول های ذهنی ما درباره چشم زخم ایجاد شده است.

سیستم ذهنی ما به این شکل است که درباره هر موضوعی اطلاعاتی در ذهن خود ذخیره کنیم در زندگی در شرایطی قرار می گیریم که آنچه در ذهن خود به صورت آگاهی ذخیره کرده ایم را به صورت واقعی و عملی تجربه کنیم.
به صورت خیلی خلاصه ما آنچه در ذهن خود ایجاد کنیم را در زندگی دنیای خود تجربه خواهیم کرد.

اگر شما قبل از مواجه شدن با فردی درباره او اطلاعاتی کسب کنید در لحظه مواجه شدن با او حالت واکنشی شما بر اساس آگاهی است که درباره آن فرد در ذهن خود ذخیره کرده اید.
در مثالی دیگر اگر شما درباره مردم شهری که دوست یا اقوام شما به آن شهر سفر کرده است اطلاعاتی کسب کنید قبل از مسافرت کردن به آن شهر در ذهن شما انتظار تجربه ای مشابه با آنچه درباره آن شهر شنیده اید ایجاد می شود.
و بارها برای ما اتفاق افتاده که برخوردی از فرد یا افرادی دیده ایم که تایید کننده دیدگاه و نظر ما درباره آنها بوده است.

چشم زخم در واقع توصیفی است که درباره اشخاص در ذهن ما ایجاد شده است و آنچه در ذهن ما ایجاد شود در زندگی ما به واقعیت تبدیل می شود.

نکته جالب توجه این است که اگر در ذهن بسیاری از انسانها درباره فردی این دیدگاه وجود داشته باشد که چشم او شور است و می تواند دیگران را چشم بزند و شما این آگاهی را نداشته باشید در برخورد با همان فرد واکنش بسیار متفاوتی نسبت به زمانی خواهید داشت که بدانید آن فرد چشم شور است.

واکنش های ما به افراد و مسائل پیرامون مان بر اساس آگاهی است که از قبل در ذهن ما ذخیره شده است.

بارها تجربه کرده ایم که در واکنش به موضوعی که برای ما جدید است احساس خیلی خوبی داشته ایم اما بعد از آنکه آن موضوع را برای دیگران توضیح می دهیم و دیگران دیدگاه خود را درباره آن موضوع بیان می کنند در مرتبه دیگر که با آن موضوع مواجه می شویم واکنش و احساس ما نسبت به مرتبه اول بسیار تفاوت دارد.

چشم زخم موضوعی است که فرمول های آن در ذهن ما قدمتی برابر با سن ما دارد و به همین دلیل تاثیر بسیار زیادی در زندگی ما ایجاد می کند.
بنابراین داشتن آگاهی درباره چشم زخم و چگونه برخورد کرد با آن می تواند باعث تغییرات عظیم در طرز فکر و نگرش ما به زندگی می شود.
تغییر فکر و نگرش ما به زندگی باعث تغییر انتظار ما از زندگی می شود و در نهایت اتفاقات و جریانات زندگی برای ما تغییر خواهد کرد و تجربیات جدیدی در زندگی کسب خواهیم کرد.

مجموعه چشم زخم و تاثیر آن بر زندگی باعث ایجاد تغییر و تجول بزرگی در زندگی من شده است.

این مجموعه جزء محصولات سایت تناسب فکری بوده است و به درخواست عده ای از اعضای سایت در سال ها قبل تهیه شده است.
از آنجا که تمرکز من در سایت تناسب فکری بیشتر بر موضوع لاغری با ذهن و بهبود ارتباط با خداوند و تغییر زندگی است لذا مدتی است این مجموعه از لیست محصولات سایت تناسب فکری حذف شده است.

این مجموعه ارزشمند برای استفاده دوستانی که علاقمند هستند درباره چشم زخم آگاهی صحیح و مناسب برای تغییر زندگی خود کسب کنند را به صورت رایگان در اختیار آنان قرار دهم.

اطمینان دارم همانگونه که من با استفاده از این آگاهی توانسته ام تغییر بنیادی در زندگی ام ایجاد کنم شما دوستان عزیز نیز می توانید با استفاده بارها از این محتوا تغییرات موثری در طرز فکر و نگرش خود نسبت به زندگی و موضوع چشم زخم ایجاد کنید.

مطالعه دیدگاه السا عزیز در پاسخ به سوال مطرح شده توسط یکی از اعضای سایت درباره اشاره به چشم زخم در قرآن مفید و تاثیرگذار می باشد. (مطالعه دیدگاه السا عزیز)

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن


قسمت اول

قسمت دوم

قسمت سوم

قسمت چهارم

قسمت پنجم

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 3.87 از 69 رای

https://tanasobefekri.net/?p=23565
23 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار من میتونم تغییر کنم
      1400/11/08 00:50
      مدت عضویت: 1243 روز
      امتیاز کاربر: 1406 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 745 کلمه

      سلام
      همیشه یکی از اونهایی بودم ک ب چشم زخم نظر اسفند دود کردن صدقه دادن اعتقاد داشتم امل اززمانی ک رو خودم کار میکنم دیگه هیچ اعتقادی ندارم
      همیشه دورو ورم مر ادمهایی هستن ک مریص شدن و رفتن و گفتن ک از بس تو رو چشم زدن رفته تو استخونات
      اینا
      یا کسایی میشناسم ک مذهبین ولی میرن پیش اینا برای بچه دارشدن
      اما من این مزخرفات قبول ندارم
      انسان هیچ قدرتی در برابر کس دیگه ای نداره هر کسی میتونه فقط خودشو تغییر بده
      ی روز زنعموی همسرم ک فوق العاده مذهبیه گف دخترم مریض شده بود میشینه گریه میکرد بردیم دکتر و فلان رفته بود مشهد اونجا یکی بهش گفته بود تو خونت ی چیزی خاک کردن ریختن نمیدونم اینها من هر چقدر گفتم اینها مزخرفات مادرشوهرم گف ن درسته
      من خودم دخترم کوچیک ک بود از روستامون ترسیده بود انگار ی چیزی میدید نمیدونم فقز با دستش نشون میداد گریه میکرد اونقدری ک بچه طفلک ی جا بند نبود
      خواهر شوهرم یجایی رف گف نظر تموم وجودشو گرف نمیدونم
      ولی من فقط نمک گذاشتم بالا سرش و بعدنها خوب شد
      همه و همه اینها ریشه در نااگاهی ما و نسل ب نسل منتقل شده ب ما
      خودمون حالمون خوب نیس میندازیم گردن چشم این و اون
      من خودم خیلی خیلی سرما میخوردم یعنی از ی هفته ی روزشو احساس میکردم بدنم درد نمیکنه
      و همش قرص سرماخوردگی میخوردم و اما این ماه چن معدم درد میکرد وقتی میخوردم دیگه میمیردم نخوردم گفتم تو سرما نخوردی خوب میشی میبینی
      ویکی دوبار اینطوری شد دیدمدخوب شدم فرداش
      حتی همسرم وقتی کارش زیاد میشه از اضطرابی تودش ب خودش میده همیشه مریص میشه هیچ وقت سرما نمیخوره فقط و فقط وقتهایی ک استرس میده خودش
      بعدب خودم گفتم تو مریض نیستی اونقدر ناخالصی و درونم دارم ک اونها باعث میشه من فک کنم ک سرما خوردم
      واما این مزخرفات کسای دیگه ربط میدن ب چشم و دعا
      ما قدرت خدا رو خدا رو ندید میگیریم اونم تو کشور اسلامی ادمهای مذهبی چکارها ک نمیکنن
      دوست خواهرم سر این دعا ها وفلان چن ساله در حال طلاقه
      ما فقط تعقل نمیکنیم اونقدر در درون خودمون ناخالصی داریم ک اون ناخالصی ها باعث ی چیزهایی در زندگی مو ن میشن وماهم میریم ب سمت این چیزها
      همه ماها شدیم طرف زباله
      زباله‌ها هی توخودمون ذخیره کردیم منفی ها دردها وحرفها
      من چن باره دارم مینویسم وخالی میکنم خودمو چقدر احساس راحتی درمن بیشتر شده
      از خکدم سلفی میگرم بعد مقایسه میکنم با استاد وبقیه میبینم هنوز اون لبخنده ک اقعی نیس از درون نیس چشمام نمیخنده
      هه ما ارامش گم کردیم
      من خودم اوایل زندگیم عاشق خونه زندگیم بودم هم دانشگاه میرفتم هم کارخونه و غذا پختن داشتم ولی با عشق انجام میدادم اما امان از دخالت بقیه از بس ک خانوداه همسرم از بی سلیقه و خونه بقیه گفتن من میترسیدم من از خونم افتادم دیگه علاقه ای نداشتم
      همیشه خدا ترسی در درونم بود ک الان این خونم کثیفه و اینجور مسایل حتی اونها خونشونو برا بقیه تمیز میکنن
      مادرشوهرم مبگه ادم همیشه خونشو تمیز نگه میداره بلکه مرد
      همه اینها در ما جمع شده و من حتی برای انجام کار ساده رغبتی نداشتم
      الان نگاه میکنم میببنم چقدر حالم خراب بوده
      من ی نفر از فامیلمون ک حالش بد بود پراز کینه و نفرت بود اوایل ک درسایت بودم یکماه بود فک کنم ک باهاش برخورد داشتم و من امدم باهاش حرف زدمو اون مقاومت کرد انرزی بود ک صرف کردم بعدش اومدم یکماه مریض شدم نمیدونم شاید نیومد سایت
      و من از اون موقع فهمیدم من قدرتی در تغییر کسی ندارم هر کسی اگه خودش بخواد خدا ب بهترین نحو هدایت میکنه
      من چن بار اومد این فایل گوش بدم اما نشده ب هر طریقی بگی نت قطع شده مهمون رفتم اصلا جور درنیومده حتی یبار حین کار کردن گوش دادم اصلا انگار گوش نداشتم نفهمیدم
      و دانلود کردم
      تو گوشیم بود امروز شد ک گوش بدم
      ب نظر خدا زمانبندیش خیلی دقیقتر از ماست
      ما خدای درونمون فراموش کردیم وخدا چقدر مهربان است ک با این هم بی وفایی ما باز کنار ماست همراه ماست

      کسیو میشناسم ک چن ساله مریضه و میگن چن ترسیده اینطور شده ولی من میدونم قطعا اون ذهنش پره
      نمیدونم میتونستم کمکش کنم
      چندین ساله نمیتونه سوار ماشین بشه جوونه لی هیچی جوونی نمیکنه نمیدونم ی لحطه تصویرش اومد ب ذهنم نمیدونم کمکش کنم یا ن خدایاخودت بگو
      ب دلم شد ک بگم ولی اصرار نکنم همون حرف شما استاد ممنون بابت اموزشهایی ک حتی نمیشه روشون قیمت گذاشت
      ‌‌‌

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتونم تغییر کنم
      1400/11/28 20:30
      مدت عضویت: 1243 روز
      امتیاز کاربر: 1406 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 417 کلمه

      چیزی ب اسم سرنوشت وجود ندارد
      همیشه تو زندگیم اسیر سرنوشتی بودم ک از قبل نوشته شده
      قسمت
      هرچی میشد هرجا ب بن بست میخوردم میگفتم قسمت
      هر بار از ازدواجم پشیمون شدم گفتم قسمت
      هرجا نتیجه ای نگرفتم گفتم قسمت
      اولین بار ک شنیدم سرنوست خودمونیم ک مینویسیم هنگ کردم چی میگن
      مثل کسی بودم ک وارد دنیای دیگه ای شده بود.
      بیشتر از خداخجالت کشیدم ک چقدر محکومش کردم ب خاطر سرنوشتی ک بهم رقم زده
      چشم زخمی ک ب نطرم اونقدر باید فایلهارو گوش بدم تا باورهام تغییرکنن
      بچم ک کوچیک بود تا یکی مبومد میرف این گریه میکرد پامیشدم صدقه و اسفند دود میکردم و بچم اروم میسد
      و من میگفتم چشم خورد بارها این اوضاع رو من در اطرافم دیدم باورش کردم
      نگو اینها باورهای من هستن از وقتی باورهامو تغییر میدم دیگه یبار بیشتر اسفند دود نکردم اونم بخاطر حس خوبی بود ک بهم داد
      از وقتی باورهام تغییر پیدا کردن بچم کمتر سرما خورد همینطور خودم
      میدونم دریکی از فایلها استاد گف ک من نمیتونم ب روی یکی دیگه اثر بزارم ولی من تغییر رو در دخترم دیدم
      تو زندگیم
      دیروز جایی مهمون بودم ک واقعا باورهای ضعیف رو دیدم ودیدم ک ماها چقدر بت پرست شدیم چقدر اصلا خدارو نمیبینم
      اصلا خدا کجای زندگی ماست
      اصلا توکل نداریم قبلا خودمم هم اینطوری بودم
      کسایی ک دودستی بچشونو چسبیده بودن ک نکنه چیزش بشه کرونا بگیره
      در استرس و اضطراب غلت میزدن
      نگرانی
      تا ما رفتیم داخل یکی از ظرفهای اونها شکست مادرشوهرم گف خوب شد تا ماوارد شدیم شکست
      باورهای پوچ
      خواهرشوهر مریض میشه ومیره پیش کسی ک بهش میگه چشم زخم نفوذ کرده تو استخونت
      یا تازه عروسی حق نداره هیج جا بره چن بچه دار نمیشه اگه روش دعا بیاد یا نمیدونم اصطلاحات مسخره
      اون مهمون تازه بچه دارشده بود چهل روز هیچ کس نزاشتن بچه رو ببینه ک دعا میارن براش
      و متاسف شدم گ چر ا ما انقدر خدارو نمیبینیم
      بعضی از بنده ها رو اونقدر بزرگ میکنیم ازشون بت میسازیم
      یبار کسی برام فال گرف گف تا سه سال خونه میگیرید گف کاری ک شوهرت میخواد خوبه براش برو وفلان
      ولی من انتخاب کردم ک نرم
      سپردن ب خدا ارامشی درقلب ادم ایجاد میکنه حس میکنی اون کار حل میشه
      ماها یاد نگرفتیم ک بسپاریم
      ب بچه هامونم همینا رو یاد دادیم
      طرف خودش حالش خوب نیس میندازه گردن دعا طلسم
      خدای من خیلی قدرتمنده خیلی از قدرت فالگیر دعانویس بالاتره
      خوشحالم دهن زیبا دارم
      چ کسایی دیدم ک ب وسیله دعا با یکی ازدواج کردن هر ماه تمدیدش میکنن
      نمیدونم چی بگم حتی مغزم هنگ میکنه
      دنیامون خیلی پراز مزخرفات شده جاهلیت از زمان قاجار رفته بالا

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم