در قسمت های قبل درباره اراده شخصی و اراده خداوند و تفاوت بین آنها توضیحات کامل داده شده.
درک تفاوت بین اراده ما و خدا سبب می شود تا به شکل بهتری بتوانیم از این پس تصمیمات خود را تحلیل کنیم که بر اساس اراده شخصی اتخاذ شده اند یا مبنی بر همسو شدن با اراده خداوند اتخاذ شده اند.
نتیجه این دو نوع انتخاب از زمین تا آسمان است.
درک اراده خداوند
در این قسمت درباره ویژگی های اراده خداوند توضیح داده می شود. با درک ویژگی های اراده خداوند می توانیم در مسیر زندگی با آگاهی از این ویژگی ها تصمیمات همسو با اراده خداوند اتخاذ کنیم.
شناخت ویژگی های اراده خداوند به ما کمک می کند تا درک بهتر و واضح تری از عملکرد خداوند داشته باشیم.
با استفاده از این آگاهی می توانیم، توصیف ها و تعریف هایی که درباره خداوند در ذهن ما ایجاد شده است را بررسی کرده و آنهایی که با واقعیت وجود خداوند همخوانی ندارد را از کانون توجه خود خارج کنیم.
کارلوس کاستاندا در کتابش با نام “قدرت سکوت” می نویسد:
“اراده خداوند، چیزی است که همه ما آن را داریم، این نیرو نسبت به همه چیز مهارت و دانشی کامل دارد. اما این نیرو نمی تواند بیاندیشد بنابراین نمی تواند آنچه را که می داند به شکلی بر زبان آورد که ما آن را بشنویم.
بشر، اراده خداوند را فدای دنیای عقل و منطق می کند. انسان هرچه بیشتر از دنیای عقل و منطق پیروی کند بیشتر از نیروی اراده خداوند فاصله می گیرد.”
در قسمت های قبلی بیان شد که اراده خداوند در همه صورت های فیزیکی و حتی افکار ما وجود دارد بنابراین هم دنیای مادی و هم دنیای غیرمادی را در بر می گیرد. به این دلیل خداوند تلاش ما برای توصیف و توضیح خودش را نادیده می گیرد زیرا دارای ابعادی لایتنهای است.
تصور کنید از هزار سال قبل توصیفی درباره خداوند در ذهن ساکنین منطقه بالا به هر دلیلی شکل بگیرد. به عنوان مثال خداوند مردها را دوست ندارد.
در ذهن مردم منطقه پایین توصیف دیگری درباره خداوند ایجاد می شود، مانند خداوند زن ها را دوست ندارد.
امروز بعد از هزار سال بشر متوجه شده است که اینگونه نیست و خداوند تفاوتی بین زن و مرد قائل نیست.
به نظر شما عملکرد خداوند در هزار سال اخیر در برابر مردم دو منطقه چگونه بوده است؟
آیا خداوند مردهای منطقه بالا را عذاب می داده است درحالی که با مردهای منطقه پایین مهربان بوده است؟!
آیا خداوند زن های منطقه پایین را عذاب می داده است درحالی که با زن های منطقه بالا مهربان بوده است؟!
مسلما اینگونه نیست و خداوند فراتر از زمان و مکان و توصیف های بشری عمل می کند.
اما به دلیل اینکه توصیف های ما درباره خداوند در اراده شخصی ما ذخیره و تاثیرگذار هستند بنابراین هر مردی که باور کند خداوند مردها را دوست ندارد، انتظارش از زندگی قرار گرفتن در سختی و رنج خواهد بود و اراده خداوند پاسخ این انتظار را می دهد.
- پاسخی که در ازای انتظار خود از خداوند دریافت می کنیم به این مفهوم نیست که خداوند اینگونه است و پاسخی که به ما داده است صفت یا ویژگی اوست. (در این مثال: خداوند از مردها متنفر است)
اگر خداوند مردها را عذاب می داد باید همه مردهای عالم را عذاب می داد بنابراین اگر فقط عده ای از مردهای عالم دچار سختی و مشکل هستند به این دلیل است که آنها از اراده خداوند فاصله گرفته و مشغول اراده شخصی شده اند.
انسان ها شرایطی را در زندگی تجربه می کنند که بازتاب اراده شخصی آنهاست، اما از آنجا که باور کرده اند خداوند این ویژگی را دارد هرگز به این موضوع فکر نمی کنند که شاید عقیده و نگرش آنها نسبت به خداوند صحیح نمی باشد.
با گذشت زمان و گسترده شدن جوامع بشری و پدید آمدن ادیان، توصیف و تعریف های مختلفی درباره خداوند در ذهن مردمان ایجاد شد و اختلاف نظر بین انسانها درباره خداوند شدت گرفت تا جایی که به مبارزه و جنگ به منظور برتری دادن خدای خود به دیگری منجر شد.
اگر اراده خداوند در همه جا و همه چیز حضور دارد و لایتنهای است در برخورد با توصیف ادیان چگونه واکنش می دهد؟
اگر عقیده داریم که یک خدا وجود دارد، پس چگونه این خدا در مقابل مردمان ادیان مختلف واکنش نشان می دهد؟
در نتیجه توصیف های نوشتاری و گفتاری و نمادهای قراردادی انسان ها برای بیان دیدگاه و عقیده خود درباره خداوند (دنیایی که تجربه می کنند) نمی تواند توصیف صحیح درباره خداوند باشد.
من عقیده دارم که نمی توان خداوند را به طور معین و قطعی تعریف کرد و درباره او به انسانها آموزش داد و همچنین تصویر دقیقی از او ارائه کرد.
بنابراین قصد من از به اشتراک گذاشتن تمرینات باورسازی ام با دیگران این نیست که توصیف و تعریف جدید درباره خداوند در ذهن خواننده ایجاد کنم بلکه می خواهم درک و برداشت خودم درباره ویژگی های خداوند را بیان کنم، درکی که باعث ایجاد تغییر در تمام جنبه های زندگی من شد.
خوانند با آگاهی از آنچه باعث تحول در زندگی من شده است می تواند آنچه در ذهن خود درباره خداوند می داند را تحلیل و بررسی کرده و هرآنچه برای تجربه زندگی مورد علاقه اش نیاز دارد را از میان آن توصیف ها انتخاب کرده و بر اساس آنها برای رشد و گسترش زندگی خود عمل کند.
به این طریق نقابی که تشکیل شده از حواس مادی و ذهن منطقی است و مانع درک قدرت اراده خداوند می شود را از وجود خود بر می داریم و با جلوه جدیدی از ویژگی های اراده خداوند مواجه می شویم.
زندگی بر مبنای این جلوه جدید باعث دگرگونی زندگی ما در تمام جنبه های زندگی می شود.
من عقیده دارم می توانیم اراده خداوند را احساس کنیم، با آن ارتباط داشته باشیم، آن را بفهمیم و به آن توکل کنیم.
اراده خداوند نوعی آگاهی درونی است که با متصل شدن به آن می توانیم تجربه ای شگفت انگیز در زندگی را برای خود و اطرافیانمان رقم بزنیم.
وقتی از اراده خداوند دعوت کنید تا نقش فعالی را در زندگی تان ایفا کند، هدایت شما آغاز می شود.
این انتخاب کاملا شخصی و خصوصی است و نیاز نیست دلیل و منطق همه پسند برای آن داشته باشید.
وقتی این انتخاب را انجام می دهید اراده خداوند به تدریج تبدیل به بخشی از آگاهی طبیعی و روزمره ی شما می شود.
وقتی نسبت به این نیرو فکر باز و پذیرنده داشته باشید درک می کنید که تولد، مرگ و همه ویژگی های دنیای مادی جزئی از اراده خداوند هستند.
نکته ای که حائز اهمیت است این که هرگز نباید سعی کنید به دنبال اثبات بودن در مسیر اراده خداوند باشید چون به راحتی دچار شک و تردید خواهید شد.
بنابراین بدون هرگونه شک و تردید و اعتماد کردن به احساس درونی باید فضایی خالی در ذهن خود برای به جریان افتادن اراده خداوند ایجاد کنید.
برای این منظور ضروری است که افکار منطقی را رها کنید و فضای ذهن خود را برای پذیرش آنچه به نظر دیگران اوهام و خیال باطل است خالی کنید.
در این مرحله ضروری است خواندن ادامه متن را متوقف کنید. توکل کنید و به آرامی جریان یافتن اراده خداوند در وجود خود را تجربه کنید.
چند ثانیه چشمان خود را بندید و ذهنتان را از افکار منطقی خالی کنید و گفتگوهای پیوسته ذهنی که مرتب در حال تغییر هستند را متوقف کنید.
شاید نتوانید مطمئن شوید که موفق به انجام این کار شده اید اما همین که تصمیم به انجام این کار می گیرید، کافی است.
از این پس هربار که شک و تردید از راه می رسد دکمه “حذف شدن” ذهنتان را فشار دهید به این شکل به مرور فضای کافی در ذهن برای درک و تجربه اراده خداوند ایجاد می شود.
هفت ویژگی اراده خداوند
۱- خلاق بودن
نخستین ویژگی اراده خداوند خلاقیت است. چیزی که به وفور در انسانها وجود دارد. هر انسانی با استفاده از نیروی خلاق ذهن خود تجربیاتی کسب می کند که منحصربه خودش می باشد و حتی ممکن است هیچ انسان دیگری آن تجربه را نداشته باشد.
همه ما تجربه استفاده از نیروی خلاقانه ذهن خود را داریم.
زمانی که از خلاقیت خود برای انجام بهتر کارها استفاده می کنیم، یا سلیقه ای که در مرتب کردن وسایل و … به کار می گیریم و هر واکنشی که بر اساس نیروی خلاق درونی از ما سر می زند مربوط به اولین ویژگی نیروی اراده خداوند است.
اکنون برای شما حضور نیروی اراده خداوند در درونتان واضح تر است.
به نظر من اولین ویژگی اراده خداوند خلاق بودن است. خداوند با نیروی خلاق خود میلیاردها انسان را به شکل های گوناگون خلق کرده است. برای آنها اثر انگشت منحصر به فرد خود قرار داده است و در هر انسانی به شکل متفاوت از انسان دیگر خودنمایی کرده است.
اگر قدرت اراده خداوند خلاق نبود نمی توانست این تنوع در آفرینش انسان و سایر موجودات عالم هستی ایجاد کند.
ویژگی خلاقیت اراده خداوند در تک تک انسانها حضور دارد و قصد دارد تا از طریق هر انسانی به شکلی خلاقانه در جهان مادی تجلی پیدا کند.
تصور کنید چه تعداد موسیقی توسط انسانها خلق شده است که هیچ شباهتی به یکدیگر ندارند.
چه تعداد تابلوی نقاشی کشیده شده است که کاملا با هم تفاوت دارند.
چند بیت شعر سروده شده است که هر کدام معنی و مفهوم متفاوتی را منتقل می کند.
بی نهایت از این گونه مثال ها در دنیای مادی می توان بیان کرد که اثبات می کند اراده خداوند در وجود همه انسان ها جاری است.
اگر می خواهید لذت خلق کردن را در زندگی تجربه کنید باید باور کنید نیروی خلاق الهی به شکل اراده خداوند در وجود شما جاری است.
از این پس برای رشد و گسترش زندگی باید تصمیمات خود را با تکیه بر این اصل اتخاذ کنید که اراده خلاق خداوند در وجود من جاری است و من می توانم به توکل به هدایت الهی تجلی خلاقیت خداوند در جهان مادی باشم.
عبارت هایی مانند: من بلد نیستم، من توانایی ندارم، من سلیقه ندارم، من خلاقیت ندارم و هر توصیفی که درباره ناتوانی خود دارد بر خلاف نیروی اراده خداوند و همسو با اراده شخصی است.
برای همسو شدن با اراده خداوند در زندگی باید نگرشتان درباره خودتان را تغییر دهید.
هر ایده و الهامی از سوی اراده خداوند دریافت کردید را بپذیرید حتی اگر در همان لحظه اول تصور کنید این ایده کاملا اشتباه می اشد یا قادر به انجامش نیستید یا تصور کردید مهارت کافی را ندارید.
با این باور که نیروی خلاق الهی در وجود من جریان دارد هر ایده ای که به گسترش و رشد زندگی من کمک کند را با آغوش باز می پذیرم و برای تجربه کردن آن قدم در مسیر عمل کردن می گذارم.
به این شکل تجربه های جدید در زندگی من رخ می دهد و لذت خلق کردن در زندگی را تجربه می کنم.
این رسالتی است که همه ما به عهده داریم که از نیروی خلاق درون خود بهره برده و نتایج جدید در دنیای مادی خلق کنیم و لذت خلق کردن را تجربه کنیم.
به عقیده من نامه اعمال ما در روز آخرت شامل نتایج تجربه هایی است که در زندگی خلق کرده ایم.
۲- مهربانی
اگر قبول داشته باشیم که خداوند خلاق است و تمام صورت های مادی را خلق کرده است بنابراین ویژگی دوم خداوند باید مهربانی باشد.
هر قدرتی که به صورت فطری نیاز دارد خلق کند و خود را به صورت های فیزیکی تبدیل کند باید قدرتی مهربان باشد.
اگر اراده خداوند مهربان نباشد نمی تواند به این شکل گسترده در جهان تجلی پیدا کند.
اگر خداوند مهربان نباشد نمی تواند از طریق ذهن میلیون ها نقاش به شکل تابلوهایی زیبا در جهان تجلی پیدا کند.
ناگفته نماند که نامهربانی هم از ویژگی ها اراده خداوند است که از طریق برخی انسانها در دنیای مادی تجلی پیدا می کند و باعث نابودی بشر و منابع جهان مادی می شود اما نامهربانی ذات خداوند نیست.
اگر ذات خداوند بر نامهربانی بود هرگز جهان گسترش و ادامه پیدا نمی کرد. چرا که نتیجه نامهربانی نابودی و از بین رفتن و نتیجه مهربانی گسترش و خلق کردن است.
از آنجا که جهان همواره در حال گسترش و توسعه است پس مهربانی ذات برتر خداوند است و نامهربانی انتخاب بشر بر اساس اراده شخصی است که توسط اراده خداوند به معرض نمایش گذاشته می شود و به تجربه بشر تبدیل می شود.
ویژگی مهربانی اراده خداوند سبب می گردد آنچه که آفریده میشود به شکوفایی برسد، رشد کند، همچنین شاد و کامل باشد.
علاوه بر ویژگی خلاقیت، مهربانی بعنوان دومین ویژگی اراده خداوند در همه ما جریان دارد.
ما باید مهربانی را برای همسو شدن با اراده خداوند انتخاب کنیم.
در هر صحنه از زندگی ما دو انتخاب پیش رو داریم، مهربانی و نامهربانی.
اینکه ما کدام را انتخاب کنیم، تعیین کننده تصمیم ما برای همسو شدن با اراده شخصی یا اراده خداوند است.
اگر می خواهید همسو با اراده خداوند در جهت رشد و گسترش زندگی قرار بگیرید باید مهربانی را بعنوان انتخاب اول خود در مسائل و تصمیمات زندگی انتخاب کنید.
لازم به ذکر است از آنجایی که اراده شخصی در ما قدرت دارد اینکه در مواردی به صورت ناخودآگاه یا به صورت واکنشی نامهربانی را در برخورد با مسائل زندگی انتخاب کنیم طبیعی است، اما پس از چند لحظه که شدت اراده شخصی ما کاهش می یابد می توانیم مهربانی را برای ادامه برخورد با آن موضوع انتخاب کنیم.
در همسو شدن به اراده خداوند به این شکل تصور نکنید که اگر از امرور که تصمیم گرفته ام تصمیمات همسو با اراده خداوند در زندگی اتخاذ کنم دچار اشتباه یا لغزش شوم دیگر تصمیم و تعهد من باطل شده و توسط خداوند مورد حمایت قرار نمی گیرم.
مهم نیت اصلی ما و سعی بر بهبود عملکرد است.
بنابراین از این لحظه “مهربانی” را بعنوان گزینه اول خود در برخورد با مسائل زندگی انتخاب کنید و هربار در عملکردن به تصمیم خود دچار لغزش شدید بار دیگر تصمیم بگیرید “مهربانی” گزینه اول من می باشد و به مسیر زندگی خود ادامه دهید.
به مرور تسلط شما بر عمل کردن بر اساس مهربانی بیشتر خواهد شد و دفعات لغزش کاهش پیدا می کند.
به این ترتیب می توانید به مرور از اتخاذ تصمیم نامهربانی که همسو با اراده شخصی است دست بردارید و مهربانی که همسو با اراده خداوند است را انتخاب کنید.
اولین نتیجه انتخاب مهربانی در زندگی، تقویت دستگاه ایمنی بدن است و افزایش تولید سروتین موجود در مغز است.
سروتین ماده ای است که به طور طبیعی در بدن وجود دارد و سبب می شود آرامش، راحتی و لذت بیشتری را در زندگی تجربه کنیم. بیشتر داروهای ضد افسردگی به طریق شیمیایی تولید سروتین در بدن را فعال می کنند و ما می توانیم با انتخاب مهربانی در زندگی به شکل طبیعی و بسیار تاثیرگذار بر افزایش سلامتی، آرامش و راحتی خود در زندگی بیافزاییم.
عملی که برخواسته از مهربانی باشد هم در ما و هم در فرد مقابل تاثیر مستقیم ایجاد می کند.
نکته جالب توجه اینکه حتی افرادی که نظاره گر عمل مهربانی هستند تحت تاثیر مشاهده خود قرار گرفته و احساس بهتری در آنها شکل می گیرد.
گسترش دادن مهربانی، دریافت و حتی مشاهده آن، تاثیر سودمندی را بر سلامت جسمی و احساس افرادی که در معرض مهربانی هستند ایجاد می کند.
با استفاده از ویژگی خلاقت می توانیم تنوع بیشماری در مهربانی های خود ایجاد کنیم.
این حقیقت واضح می کند که اراده خداوند در وجود ما جاری است چون از هر دو ویژگی خداوند در گسترش مهربانی استفاده کرده ایم.
وقتی نامهربان هستیم، راه مهربانی را مسدود می کنیم و از قدرت اراده خداوند فاصله می گیریم.
افکار برخواسته از نامهربانی، ارتباط ما با این نیرو را ضعیف می کند درحالی که افکار سرشار از مهربانی، این ارتباط را تقویت می کند.
خلاقیت و مهربانی دو ویژگی حیات بخش و زیبای خداوند می باشند که در وجود هر انسانی جاری هستند.
۳- عشق
ویژگی سوم اراده خداوند عشق است.
نیرویی که خلاق است و به شکل متنوع در جهان هستی تجلی پیدا می کند و نسبت به گسترش و شکوفایی جهان هستی مهربان است اگر مظهر عشق نباشد، پس مظهر چیست؟
عشق متعالی ترین واژه و مترادف نام خداوند است.
اراده خداوند مظهر عشق ناب و خالص است و از محیطی کاملا دوستانه سرچشمه می گیرد. قضاوت و داوری، خشم، نفرت، ترس یا تعصب در اراده خداوند جایگاهی ندارد.
اگر می توانستیم اراده خداوند را مشاهده کنیم در حقیقت، خلاقیت و مهربانی را در میدانی بی انتها از عشق مشاهده می کردیم.
همه ما از دنیایی که سرشار از عشق ناب است قدم به دنیای مادی که سرشار از حد و مرز است گذاشته ایم.
ویژگی عشق اراده خداوند فقط می خواهد ما بدرخشیم، پیشرفت کنیم و تبدیل به همان انسانی شویم که شایستگی اش را داریم.
وقتی در هماهنگی با انرژی عشق نیستیم از اراده خداوند فاصله گرفته ایم و توانایی اتصال و بهره بردن از این نیرو را ضعیف کرده ایم.
به زندگی خود توجه کنید:
اگر آنچه را که دوست دارید انجام نمی دهید و یا مشغول انجام کاری هستید که آن را دوست ندارید ارتباط ضعیفی با اراده خداوند دارید.
در اینصورت از زندگی خود ناراضی هستید و دیگران را مقصر زندگی خود می دانید. در نتیجه به آنچه دوست ندارید بیشتر توجه می کنید و درباره آن صحبت می کنید و در نهایت اتفاقاتی که دوست ندارید را بیشتر جذب زندگی خود می کنید.
بسیاری از ما در زندگی به شکلی پرورش پیدا کرده ایم که افکار ما عاری از عشق است و در نتیجه اراده شخصی ما رنگ و بوی عشق به خود ندارد. در این شرایط تصمیماتی که برای زندگی اتخاذ می کنیم بر مبنای عشق به خود و دیگران نیست و نتیجه تصمیمات ما تجربه شرایطی است که احساس خوب در ما ایجاد نمی کند.
افکار و احساسات ما به صورت انرژی هستند که بعضی از آنها از بعضی دیگر متعالی تر و دارای فرکانس ارتعاشی سریع تری می باشند.
وقتی انرژی متعالی تر، میدان انرژِی ضعیف را اشغال می کند انرژی های ضعیف تر به انرژی های متعالی تر تبدیل می شوند.
مثال واضح این حالت زمانی است که در شرایط احساسی خوبی نیستیم و با فردی ملاقات می کنیم که در شرایط احساسی بهتری نسبت به ما می باشد.
هم صحبت شدن با او باعث می شود برای لحظاتی از احساس منفی رها شده و شرایط احساسی بهتری را تجربه کنیم.
این از مزایا و قدرت برتر عشق نسبت به نفرت، خشم، کینه و … است.
وقتی انرژی عشق در مفابل نفرت قرار می گیرد نفرت به عشق تبدیل می شود.
بسیاری از ما سال هاست درگیر نفرت از خود یا دیگران هستیم و لحظات زیادی از زندگی را با احساس بد سپری می کنیم.
قرار داشتن در احساس بد باعث ایجاد فاصله بین ما و اراده خداوند می شود.
بیشترین و عمیقترین نوع احساس بد، احساسی است که بر اثر نفرت از خود یا کینه و نفرت از دیگران در ما ایجاد می شود و اگر قصد کرده اید در جهت گسترش و رشد زندگی با اراده خداوند همسو شوید باید این نفرت را به عشق تبدیل کنید.
بسیاری از افراد در چنین مواقعی می گویند: چگونه می توانم او را ببخشم؟ اگر او را ببخشم او با خود چه فکری می کند؟
نکته ای که باید در بخشش خود یا دیگران مدنظر داشته باشید این است که شما اگر دیگری را نبخشید در واقع خود را از اتصال به اراده خداوند محروم کرده اید.
سال ها پیش جمله ای خواندم که درک آن برایم دشوار بود:
کینه و نفرت مانند این است که خودتان سم بخورید و منتظر باشید دیگری از پا در بیاید.
زمانی که تاثیر نفرت در ایجاد فاصله بین من و اراده خداوند را درک کردم متوجه شدم که مفهوم جمله بالا چیست.
من زمانی که دیگران را نمی بخشم خودم را از اتصال با اراده خداوند محروم کرده ام، در این شرایط تصمیمات من بر مبنای اراده شخصی خواهد بود و در نتیجه اتفاقاتی در زندگی من رخ می دهد که نتیجه آن گسترش احساس بد در من خواهد بود و این در شرایطی است که خشم و کینه من تاثیری بر زندگی دیگری ندارد.
بنابراین در بخشش و تبدیل نفرت به عشق موضوع اصلی طرف مقابل نیست بلکه خودمان هستیم.
اگر می خواهید همسو شدن با اراده خداوند برای گسترش و رشد در زندگی را تجربه کنید باید عشق را بعنوان گزینه اول در رابطه با خود و دیگران انتخاب کنید.
عشق از ویژگی های اراده خداوند است و در همه انسان ها جریان دارد اما ما می توانیم با انتخاب کینه و نفرت خود را از تجربه عشق محروم کنیم.
در واقع یکی از ویژگی های خداوند در وجود خود را نادیده می گیریم.
در این صورت نمی توانیم با اراده خداوند برای تجربه زندگی بهتر همسو شویم.
خداوند ویژگی هایی دارد که همه آنها در وجود انسان قرار داده شده است و اگر ما ویژگی های خداوند را در وجود خود نادیده بگیریم درواقع خود را از تجربه های لذت بخش در زندگی محروم کرده ایم.
همانگونه که خداوند در قرآن می فرماید: هرچه از خداوند به شما می رسد همه خیر و خوبی است و هرچه بدی به شما می رسد از جانب خودتان است.
اکنون که با سه تا از ویژگی های اراده خداوند آشنا شده ایم بهتر می توانیم مفهوم این تذکر خداوند را درک کنیم.
در قسمت بعدی به شرح ویژگی های دیگری درباره اراده خداوند می پردازیم.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.37 از 54 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام خدمت استاد عزیزودوستان همراه
ما با اراده شخصی خود تصمیماتی در زندگی میگیریم ونتیجه درست حاصل نمیشود ودائم گله وشکایت به خدا میبریم که مارو فراموش کرده
باید با تغیر نگرش نسبت به خداوند وحذف منطق و نادیده گرفتن آموزشهای غلط با اراده خداوند متعال همسو شویم وبه رشد وپیشرفت برسیم
برای دریافت هدایت وهمسر شدن با اراده خداوند فقط کافیه ذهنمون رو از افکار اشتباه خالی کنیم
ویژگی های خداوند رو اطرافمون همیشه دیدیم،خلاقیت ،مهربانی وعشق،
دروجود پدرومادرمان همیشه این خصوصیات موج میزنه
در تغییر فصلها وبارش باران وبرف وغنچه دادن گلها ،آثار هنری متنوع،اختراع خط و….
برای پدر مادرها تولد کودک وخلق یک موجود زیبا بسیار لذتبخشه،در همه اینها اراده خداوند جاریست و خلاقیت ومهربانی وعشق در آنها موج میزنه
ما از خداییم وتمام ویژگیهای خداوند درما هم هست فقط باید به آنه توجه کنیم ورشد بدیم
از خداوند مهربان سپاسگزارم که به نا مهربانی ما توجه نمیکند ومیخواهد ما از زندگی لذت ببریم ورشد کنیم
ازاستاد عزیزبابت این آگاهیهای ناب سپاسگزارم🌹
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز
شناخت ویژگی های خداوند به ما کمک میکند تا درک بهتری از عملکرد خداوند داشته باشیم
با این آگاهی ها میتوانیم تعریف هایی را که از خداوند در ذهن خود داریم بررسی کنیم آنهایی را که واقعیت ندارد از کانون توجه خود خارج کنیم
اراده خداوند در وجود همه ما جریان داره ،فقط کافیه منطق و آنچه از آموزشها در ذهن خود جمع کردیم رو مورد توجه قرار ندیم اونوقته که میتونیم با اراده خداوند همسو و همجهت بشیم و رشد و پیشرفت رو تجربه میکنیم
وقتی بخوایم از اراده خداوند استفاده کنیم، هدایت شروع میشه و به مرور اراده خداوند تبدیل به بخشی از آگاهی طبیعی و روزمره ما میشه
و لازمه که ما فضای ذهنمون رو باز کنیم و آماده دریافت هدایت خداوند باشیم
اولین ویژگی خداوند، خلاق بودنش هست
و ما با کمی توجه به مخلوقات خداوند متوجه این ویژگی اراده خداوند میشیم، اینهمه انسان که هر کدوم یک شکل و حتی اثر انگشت منحصر به فرد خودشون رو دارن
اینهمه موجودات از گونه های مختلف و بسیار متفاوت از هم ،این همه گل و درخت ،با رنگهای متنوع که وقتی میخوایم با فکر و کلمه توصیفش کنیم محدود میشن
این خصوصیت خداوند در وجود همه انسانها هست ،همین که شعری توسط انسان ها خلق میشه ،نقاشی کشیده میشه،موسیقی نواخته میشه ،لباسی دوخته میشه
مکانی آراسته و زیبا میشه ،همه از خلاق بودنه خداوند که در وجود ما جریان داره
من هر روز این خلاقیت رو در خودم و دیگران میبینم و این یعنی خداوند در ما جریان داره و اگر ما آرام باشیم میتونیم ازش استفاده کنیم و کارهامون رو با هدایت الهی پیشرفت بدیم
من چند روز پیش که این متن رو خوندم ،به دخترم که ده سالشه گفتم خداوند در وجود ماست و دخترم خیلی راحت حرف منو تایید کرد نه سوالی پرسید ،نه تعجب کرد ولی ما اونقدر تو ذهنمون اطلاعات داریم که باید با شواهد به خودمون ثابت کنیم که خداوند در ما هست و ما میتونیم ازش بهره ببریم
ویژگی دوم خداوند مهربانیش هست ،خداوندی که اینقدر خلاقیت داره و در تمامشان گسترده شده بسیار مهربانه
مهربانی در وجود همه انسانها هست و ما باید سعی کنیم ازش استفاده کنیم ،زمانی که ما با مهربانی رفتار میکنیم با اراده خداوند همسو هستیم
من توی این یکی دو روز سعی کردم با این ویژگی خداوند همسو بشم و رفتاری با مهربانی رو بروز بدم
نتیجه رفتار مهربانانه در جسم ما سلامتی و شادی و احساس خوبه و روی دیگران هم بسیار تاثیر گذار هست
وقتی ما نا مهربان باشیم از اراده خداوند دور میشیم ،پس باید سعی کنیم همسو با اراده خداوند باشیم و مهربان
ویژگی سوم اراده خداوند عشق هست
نیرویی که خلاق و مهربانه مظهر عشقه
ویژگی عشق خداوند میخواهد ما فقط،بدرخشیم، پیشرفت کنیم و تبدیل به انسانی شویم که شایستگی اش را داریم
وقتی مشغول انجام کاری هستیم که دوست نداریم ناراضی هستیم و دیگران رو مقصر میکنیم و توجه ما میره روی دوست نداشته هامون و اینطوری از اراده خداوند فاصله میگیریم
ولی وقتی مشغول انجام کاری هستیم که عاشقش هستیم با اراده خداوند همسو هستیم
افکار و احساسات انرژی هستند که بعضی از آنها از بعضی دیگر متعالی تر هستند
وقتی انرژی متعالی تر میدان انرژی ضعیف تر اشغال میکنند انرژی ضعیف تر به انرژی متعالی تبدیل میشوند، مثل وقتی که ناراحت هستیم و با کسی حرف میزنیم حالمون بهتر میشه
و نفرت باعث میشه ما با عشق الهی ناهماهنگ بشیم پس به خاطر همسو شدن با خداوندی که در ما جریان داره لازمه که اگر نفرتی از دیگران داریم اونو ببخشیم و رها کنیم
اگر میخواهیم با اراده خداوند همسو بشیم و رشد و گسترش رو تجربه کنیم باید عشق رو گزینه اول در رابطه با خود و دیگران انتخاب کنیم
خداوند ویژگی هایی دارد که در ما هم جریان دارد و اگه ما اونا رو نادیده بگیریم خودمون رو از تجربه های لذتبخش در زندگی محروم کردیم
استاد عزیز بینهایت سپاسگزارم
خدای مهربانم بینهایت سپاسگزارم
سلام بر استاد امشب این متن خوندمولی حس میکنم یکبار دیگه باید بخونم تا بیشتر درک کنم ولی همین که قبل خواب بهم آرامش داد یعنی درون من ثبت شده و باید بهش توجه کنم و اراده خداوند درون من هست فقط باید بهش عمل کنم امیدوارم با توکل بتونم در روزهای آینده متن بهتری در این مورد بنویسم
سلام کمی از حرفای امام علی با خدا (خدایا تو با دوستانت از همه ی دوستان مأنوس تري وبراي آن هايي كه به تو توكل مي نمايند از هر كس حاضرتري♡ از درون وافكارشان آگاهي، ومقدار بينش ودركشان را مي داني،بنابراين رازهايشان نزد تو آشكاراست و دل هايشات به سوي تو در التهاب است. اگر تنهايي وغربت،آن ها را به وحشت اندازد، به تو پناه مي آورند و روي به درگاه تو دارند زيرا كه مي دانند سر رشته ي تمام كارها به دست تو وصدور احكام قضا به فرمان تو است .
خدايا اگر ندانستم که از تو چه بخواهم و از درخواست خودم حیران بودم تو مرا به آنچه صلاحم هست رهنمون باش و دلم را بدان چه رستگاری من در آن است متوجه فرما که چنین کاری از تو شگفت آور نیست و از کفایت های تو ناساخته نیست خدایا با من از روی عفو و کرمت رفتار فرما..)……♡♡♡
به نام خدای عشق
با سپاس از استاد
استاد واقعا ازت ممنونم بابت نوشته های هر قسمت اینقدر دارم با لذتدمیخونم که نمیدونم کی شب میشه کی روز میشه دوست دارم هر دقیقه مطالب رو بخونم و برم بعدی اینقدر قشنگ خداوند رو توصیف کردید که از فکرا ی خودم در مورد خداوند خجالت میکشم نه اینکه فکر بد بکنم ولی فکر اینکه اینقدر در وجود ما بوده و اینقدر هوای مارو داشته و این خصوصیاتش در وجود ما بوده رو نمیدونستم
این که خدا خلاق هست رو الان درک کردم که با وجود در من به دیگران خدمت رسانی کرده یا مهربان بوده در وجودم و من نادیده گرفتم و نامهربانی کردم یا با وجود اراده خدا در وجودم و عشقش من از دیگران نفرت داشتم و وجود خداوند رو از خودم دور کردم الان دیگه با خلاق بودن و مهربان بودن و عشق ورزیدن خداوند رفتارهای خودم رو بر اساس اراده خداوند انجام میدم دیگه نمیخواماز خداوند دور باشم
خدای خوبم ممنونم ازت که من رو در این مسیر زیبا قرار دادی تا خلاقیت و مهربانی و عشق خودت رو در وجودم بهتر درک کنم خدای خوبم من زندگیم رو به اراده خودت سپردم خودت بهترینها رو که از قبل برایم مهیا کردی سر راهم قرار بده الهی آمین
با سلام به نام الله یکتا
دورود فراوان بر استاد بزرگوار
در این قسمت ویژگی های اراده خداوند را آموختم
۱خلاق بودن
۲ مهریان بودن
۳ عشق به خود و دیگران
با این ۳ ویژگی خود را متصل به اراپه خداوند میکنیم و تصمیمات مان الهی می شود
به نام الله مهربانم
سلام به همه گلهای باغ خدا😍👋🏻
سلام استاد بزرگوار🌹
راستش این گام اینقدر برام قشنگ و دوست داشتنی بود که میخوام اینجا یک چند خط بگم و برم سراغ سر رسیدم و از این گام قشنگ بنویسم
واقعا ممنونم استاد این گام فوق العاده بود و اینقدر زیباهست این گام ها که وقتی اخر هرگام میگید بقیه حرف ها درگام بعدی گفته میشه ، انگار دارم داستانی حقیقی را گوش میدهم که وقتی بخش امروزش تمام میشود در اخر میگوید این داستان ادامه دارد…
و من واقعا با ذوق شوق منتظر شنیدن بقیه این داستان در فردای پر از نعمت پروردگارم هستم
اگر عمری باشد انشالله🥰
واقعا ممنونم استاد که موقعی که ماجرا هیجان انگیز میشود ،بحث را خاتمه میدهید ،تا ما با ذوق و شوق منتظر خواندن گام بعدی باشیم 🌹🌹🌹
من هر روز یک گام برمیدارم و خیلی خوشحالم که با ذوق و شوق اینکه بدانم آیا بقیه ماجرا چیست به اینجا می آیم
و من عمل میکنم تا به خواسته هام برسم انشالله👊🏻
من امروز خیلی زیبا از ویژگی های قشنگ پروردگارم
آگاه شدم و بیشتر مطمئن شدم که در وجود من اراده خداوند حضور دارد
چرا چون ویژگی هایش در من و همه انسانها هست پس در نتیجه اراده هم هست😍
خلاقیت، مهربانی، عشق
این فقط سه نتا از ویژگی هایی هست که هم در ما انسانها است و هم در خدا
اگر خدای من خلاق نبود چگونه چنین پدیده هایی را می آفرید ،کوه های استوار ،خورشید داغ ،ماه ،ابر ،باد ،انسان ،کهکشان، حیوانات گوناگون..،انواع درختان
اگر خداوند خلاق نبود پس چگونه هم آفریننده مورچه است و هم آفریننده درخت بزرگ خرما؟!
این نشدن از خلاقیت نیست؟!
اگر خدا مهربان نبود این همه نعمت برای انسان هایی که بیشتر وقت ها به او پشت کردنند می آفرید
اصلا اگر مهربان نبود ما را اشرف مخلوقاتش میکرد؟!
اگر این همه بخشش نشانه مهربانی نیست پس چیست؟!
خلاقیت و مهربانی دو ویژگی حیات بخش و زیبای خداوند می باشند که در وجود هر انسانی جاری هستند.
حالا دیدی که اراده خداوند درون توست ؟!
این همه هنر گوناگون روی این کره خاکی همه نشان دهنده وجود اراده او در انسانهاست
خلاقیت و مهربانی و عشق خدا در تو هم هست ،باور کن!
قبل از اینکه از ویژگی عشق خدا بگم میخوام اول در باره قسمت اول این بخش بگم که خداوند میان همه برابری دارد هم مرد و هم زن
اما اگر به چندین سال قبل برگردیم میبینیم که مردم با عقل و منطق خودشون میان جنسینت ها تفاوت میگذاشتند و این هم یکی از ویژگی های ذهن و اراده شخصی است که میخواهد با دلایل به ظاهر منطقی ما را از حقیقت دور کند
پس به خدا توکل کنیم و در این راه منطق های اشتباه را کنار بگذاریم و با احساس دل که درسته پیش برویم
استاد یک جمله گفتید که به نظرم کار قشنگی هست و اونم این که یک کلید حذف افکار را روی سرمون قرار بدیم و تا افکار منفی اومد سراغمون اون رو فشار بدیم
این خیلی کار لذت بخشیه
حتما انجام بده هم مسیری!
کاری به منطق اراده سخصیت نداشته باش که میگه این خل بازیا چیه چرا دیوانه بازی در میاری ،تو این گار را بکن و از احساسی که به وجود میاره لذت ببر یاعلی مدد👊🏻
خب از عشق خدا هم میگم و انشاالله دیگه خاتمه میدم بحث رو ☺
عشق خدا یعنی همین لحظاتی که بهش میگی ببخشید و اونم سریع میبخشه🥺
نیرویی که خلاق است و به شکل متنوع در جهان هستی تجلی پیدا می کند و نسبت به گسترش و شکوفایی جهان هستی مهربان است اگر مظهر عشق نباشد، پس مظهر چیست؟
اگر خدا عاشقت نبود بهت میداد؟!.
اگه عشق نداشت این قدر دنیارو گسترش میداد؟!
خداوند نیروی عشق دارد و این هم در وجود تک تک انسانها است ،حتی اون هایی که انکار میکنند.
حالا ما با نفرت و خشم خودمونو از اراده خداوند که ذاتی با عشق داره دور کردیم
برای همسو شدن با او باید دست از نفرت برداری چون این کار نه تنها کاری به فرد مقابل نداره بلکه باعث میشه از اراده خدا محروم بشی چون این تویی که داری بامرور افکار بد درباره اون فرد حال خودتو بد میکنی مشکلی برای اون پیش نمیاد اصلا شاید براش مهم هم نباشه که شما ازش متنفر هستید .پس بیخیال بشید ،یادتون نره با این کار خودتون دارید سم میخورید به امید از پادر اومدن اون فرد
بازم ممنون استاد به خاطر زحماتتون
ببخشید مثلا قرار بود چند جمله بگم اما از بس این گام قشنگ بود، حرف زدم البته هنوزم دارم ها🤭
زندگیتون خدایی
یاحق مدد👋🏻
چقدددر این مطالب آگاهی دهنده هستن. من سال ها از خدا دور بودم ولی فکر میکردم نزدیکم . منظور از اراده خدا دور بودم
سال هاست که دارم با اراده شخصی زندگی می کنم و همه اتفاقات بد که طبیعی هست واسم بیوفته رو مقصر خدا میدونم که رهام مرده تو این دنیای به این بزرگی
ولی به ندایی همیشه ته ذهنم میگه غیرممکن خدای آفریننده جهان این شکلی باشه و این کارا رو کنه. ولی علم و آگاهی نداشتم به علت مشکلات و نگرشم او زندکی
همیشع میگفتم چطور میشه که خدا قبلا اینقدددر دوستم داشت دستمو میگرفت منو به آرزوهای محال میرسوند ولی الان باهام قهر کرده و ذهنم دلایل واهی میاورد که مرتکب گناه و شرک شدم و خدا پشت کرده و شدیدا خشمگینه استعفرالله
کاملت باور کرده بودم که خدا از من خشمگینه ورهام کرده مرتب از خودم میپرسیدم چرا؟!!!!! آخه من هیچگناهی نکرده بودم همش میکفتم خدایا من همیشه سعی کردم آدم خوبی باشم هیچ کس بدی از من ندیده سعی کردم تو زندگی درستکار باشم وهیچ وقت پاموکج نزارم پس چرا این بلاها داره سرم میاد خدایا تو نیستی وگرنه من این همه مشکلات نداشتم خدایا پس کحایی چرا جوابم نمیدی وواقعا هیچ جوابی نمیگرفتم بر خلاف گذشته که راز ونیاز میکردم و حسم خوب میشد
من اینقدددر ارتباط با خدا رو دوست داشتم که یه دفتر اختصاص دادم به راز و نیاز و حرف زدن با خدا
وقتی کمکمدر اور تصمیمات اشتباه دنبال نکردن الهامات مشکلاتم زیاد شد و طبق کفته استاد از اراده شخصی منطق برای حل کردنشون استفاده کردم کمکم اراده الهی به کلی محو سد از زندگیم.
الان میفهمم علت اونهمه جواب نگرفتن ولی خداییش یه دوره چله شکرگذاری شرکت کردم خودبخود گره اصلی باز شد و بعد از انتقالم به محل جدید خیلی از مشکلات کمتر شد.
یادمه نیت کردم واریز خدا دعوت کردم بیاد توزندگیم اونقدددر چپ و راست مورد آزمایش های وحشتناک قرار گرفتم که به خدا و مهربانیش و به خودم شک کردم
فکر میکردم یه گناه کبیره مرتکب شدم که خودم نمیدونم ولی پیش خدا خیلی بزرگه میگفتم خداکفته همه گناهان میبخشم الا شرک پس حتما من شرک دارم جالبه همین الهامات بهم میشد یعنی من اراده خداوند رو در جهت عکس استفاده میکردم
چون نیت کرده بودم ولی در شرایط مناسب روحی روانی وتفکری برای جلب اراده خداوند نبودم
اراده خداوند رودعوت کردم به زندگیم ولی نگرش من راجع به زندگی وخداوند بر پایه صفات مهربانی و عشق خدا نبود بلکه متناسب با مشکلاتی بود که داشتم پس اراده خداوند در جهت مشکلات بیشتر مار میکرد طوری که من متعجب میشدم که جرا اینقددددر امتحان میشم مگه قراره پیامبر بشم؟😅
با همین چند جلسه از این آگاهی های استاد گرانقدر که خودشون منو هدایت کردن به این دوره فهمیدم که طرز تفکر اشتباهی داشتم وجه نتایج وحشتناکی کرفتم از لحاظ اعتقادی خداروشکر از این ورطه بیرون اومدم همین ابتدای دوره منتظر نتایج شگفت انگیز تو زندگیم هستم با خواندن اراده خداوند وهمسویی با اون مثل گذشته
خدایا سپاسگزارم بخاطر این آگاهی
ممنون از استاد عزیز بخاطر این آگاهی
سلام و درود ب رب العالمین
سلام ب استاد گرامی و دوستان عزیز
7ویژگی اراده خداوند
خدایا شکرت من قبلا همین صبح میشد و چشمانم هنوز باز نشده بود تلوزیون روشن میکردم.از ایرانی و ترکی. از گوشی و اینستا و ….چرخیدن و وقت تلف کردن .الان چشم باز میکنم در سایت و ب خودشناسی خودم مشغولم و باورهایم ..و خداوند هم حضورش را اعلام میکند …خدایا شکرت
(خدایا از تو بسیار بسیار بیشتر و بیشتر ،فراتر از باورهایم و خواسته هایم و تصوراتم بشارت ،هدایت ،الهامات و تصمیمهای درست بر پایه اداره خداوند و انتخاب خودم میخواهیم.من باشم و تو، من میخواهیم و با تو میشود .آمین)
استاد گرامی من 2 روز این صفحه رو میخونم و مینویسم خخخخخ امروز عصر کلمات این صفحه را در خواب می دیدم.
خلاقیت)
(اراده خلاق خداوند در وجود من جاریست و من می توانم با توکل ب هدایت الهی تجلی خلاقیت خداوند در جهان مادی باشم)
عجب!!!!!!!!!من شنیدم و بارها خالق زندگیم شده ام..خواستم و شد..اما این جمله انگار عطر داره .حرف داره .باید این جمله را عبارت درست کرد و تکرار
کرد.مشق کرد.پس او هم می خواهد که من خلاق باشم و اراده اش را در من جاریست ومن هستم که باید انتخابش کنم و ب صدای هدایت گوش دهم.خدایا شکرت .همان پیدا کردن رسالت است باید سپرد تا در زمانش با عشق دریافت کرد تا تجربه های جدید رخ دهد .
مهربانی)
او با خلاق بودنش در وجودم ،ابعادم،جسم و ذهن و کالبد و روان و و و تمامم.من را درست و منظم و متفکرانه آفرید .ذات او مهربانیست.
من با همسو شدن با اراده خداوند مهربان ،مهربانی را انتخاب میکنم..خدایا شکرت سروتین موجود در مغزم را افزایش میدهد و سیستم بدنم را قوی و شاداب میکند .پس نام او حق است سلام است.(سرچ در گوگل)سلام یعنی کسی که پیروی میکند،خدا با هدایت او را سالم می دارد از عذاب و غضبش.
سلام از اسما خداست زیرا سلامت است از هر نقص و عیب …ب معنی صلح و آرام بودن …..مفهوم جامعی داره…)من هم باید با مهربان بودنم . در هماهنگی با او در آیم.
عشق)
5 سال پیش ،که هنوز در شرک و باورهای نادرست بودم و تازه با کلماتی مثل خودشناسی آشنا شده بودم .صبح از خواب با تکرار کلمه عششق از خواب بیدار شدم در حالی که می گفتم عششق عششق عششق..بعدها متوجه شدم که همش حرف و صدای خدا بود ..بعد آن دقیقا نمیدانم ..چند مدت بعدش با تکرار تغییر تغییر تغییر ….صب از خواب بیدار شدم راهنمایی ها و هدایت من شروع شد..خدایا شکرت
(عشششق متعالیترین واژه و مترادف نام خداست ) به به چه حسی دارد که در این عششق حل شد و آرام گرفت ،تازه شد،شگفت،دوباره رویید،دوباره متولد شد،دوباره از سر آغاز کرد،حضورش و نورش را دریافت کرد.خدایا شکرررررررت
بسیاری سالها در گیر نفرت از خود و دیگران هستند و احساس بد را تجربه می کنند ،خدای من انگار مرا میگویید.تا 3 سال پیش احساس بد را همیشه
داشتم و این احساس بد از خودم بود .خود خوری..خود درگیری با خودم ،بغض ،دوست نداشتن خودم .و فقط ب خودم صدمه میزدم .حال با این
آگاهی ها میخواهم انرژی متعالیتری از خودم انعکاس دهم تا انرژی های منفی را ضعیف تر و نابود کنم و دیگر بین من و خداوند فاصله ای نباشد
ان شالله و ب امید مهربانیش که با عشق نثارم کرده.خدایا شکرررررررررت
من ب دستان خدا خیره شدم ،معجزه کرد.
باسلام خدمت شما استاد عزیز
از نظر من انسانی که با ویژگیهای خداوند انتخاب میکند که زندگی کند برتری دارد نه از شکل ظاهر و چیز دیگر تنها از نظر افکاری که دارد خلاقیت مهربانی و عشقی که درون خودش پررنگتر شدهاند تفاوت دارد و این تنها تفاوت بین انسانهاست،
من هم خلاق هستم زیرا استعداد طراحی و نقاشی خودم رو کشف کردهام و با انجام دادن این هنر احساس خلاق بودن دارم،
هنر نقاشی من سالهای زیادی است که همراه منه اما برای خودم خیلی عادی هست زیرا این توانایی رو دارم و برام کار خاصی نیست،
اما دیگران به من میگن که تو یک هنرمند هستی و این کار بزرگیست و هر کس نمیتواند از ایده ذهن خودش نقاشی به این زیبایی رو بکشد،
من استعداد خودم رو درون خودم احساس کرده بودم اما برام عادی شده بود اما دیگران منو تشویق میکردند که تو یک استعداد خلاق داری،
من قبلاً که این نوشتههای باورساز رو بخونم به مهربانی و ذات خداوند ایمان داشتم و باور داشتم که خداوند هرچه ویژگی خوب که دارد به ما هم داده است،
اما برام سوال بوده که چرا بیشتر انسانهایی که در اطراف من هستند و میبینند که من انتخاب کردم که با مهربانی با آنها رفتار کنم با نامهربانی جواب من رو میدهند و به من احساس بدی وارد میکنند،
اگر انسانها دوست دارند که با آنها مهربان باشیم چرا خودشان با دیگران در جواب رفتار مهربان نیستند و انتخابشان نامربانی است،
پس گاهی مهربانی یعنی سکوت کردن و گذشتن از گذشته و رفتار انسانها،
من مهربان هستم زیرا با هیچ انسانی قهر نیستم و هیچ مشکلی ندارم من یک جز از یک کل هستم که خداوند باشد پس من از وجود خود یعنی منیت ذات خودم مهربانی رو انتخاب میکنم که پررنگتر باشه،
همسو با اراده خداوند همیشه با مهربانی زندگی کنم و از خلاقیت برای تنوع دادن به مهربانی خودم استفاده کنم و از این ویژگی که خدا برای زندگی زیباتر به من داده به خوبی استفاده کنم،
پس تعهد میدهم که از این پس زندگی خودم رو با مهربانی زیباتر و خوشبوتر کنم و سعی کنم که در برخورد با مسائل و مشکلات مهربانی رو داشته باشم،
یکی دیگه از ویژگیهای خداوند که در ذات من وجود دارد عشق است،
همانند عشق بدون شرطی که خداوند به ما بندههای خودش داره و به خودش احسنت گفته زمانی که ما رو خلق کرده است،
درونم دارم سعی میکنم که همیشه با همه با عشق و مهربانی رفتار کنم،
پس عشق یکی از زیباترین و بالاترین ویژگیهای خداوند است که در انسان هم وجود دارد و برای پیوند بین دو انسان هم میتوان از این ویژگی خوب استفاده کرد،
حتی میان پدر و مادر برادر و خواهر و تمام انسانها میتواند عشق به وجود بیاید زیرا که در ذات ما وجود دارد،
پسوند تعهد میدهم که همیشه با عشق و مهربانی زندگی با کیفیتتر و زیباترین رو تجربه و جذب کنم و برای همسو بودن با اراده خداوند به تعهد خودم پایبند میمانم،
باتشکرازشما
سلام
استاد خیلی خوشحالم که توانستم زندگی با اراده خداوند را بخوانم و بدانم چقدر از شناخت خداوند و صفات خوب او مثل خلاق بودن ، مهربان بودن ، عاشق بودن غافل بودم و چقدر در مورد خداوند بد قضاوت کردم در حالی که خودم می خواستم زندگیم را با اراده خودم جلو ببرم و هرکجا که خوب می شد فکر میکردم خودم خیلی عالی کار کردم و هر کجا که خراب می شد می گفتم خدا نخواسته که کارم درست پیش بره و حتی بعضی از مواقع با گریه از خداوند چیزی را می خواستم در حالی که نمی دانستم اراده خداوند فوق اراده ها است و من باید کشتی زندگی خودم را در دریای پر تلاطم دنیایی به دست ناخدای مهربان یعنی خداوند بسپارم تا به سلامتی و دلخوش به سرزمین آرزوها برساند.
و چقدر این نکته قابل تامل است که کینه مثل لیوان سمی است که خودمان خوردیم و منتظر هستیم برای دیگران اتفاق بیفتد
من از امروز کینه ای که به همکاران درمحیط کار دارم را از دل بیرون کرده و این بار سنگین را بر زمین می گذارم و از خداوند درخواست میکنم که احساس من را خیلی خوب کندو دل و ذهنم را خالی از کینه کند و زندگیم را با اراده خداوند جلو ببرم و همیشه به خدا ایمان داشته باشم که هر کس در این دنیا من را اذیت کند من نباید خودم با او درگیر شوم و روح و ذهنم را ناراحت کنم بلکه خداوند را به عنوان بزرگترین پشتیبان خود بدانم که در هر موردی قدرت دارد که از من دفاع کند .چون خداوند می فرماید هر بنده ای به تو بدی کرد آن را به من واگذار کن که خداوند قادر به هر کاری است
استاد چقدر احساس انسان خوب میشه وقتی ذهن و دلت را خالی از کینه کنی و احساس سبکی می کنی و چقدر از مخزن ذهنت خالی میشه که بتوانی اطلاعات مثبت را جایگزین کنی
استاد از شما ممنون که این مطالب مفید و آموزنده را به ما یادآوری می کنی
سلام برخدایی که من به این مسیر هدایت وازپس من حمایت گرده
سلام بر اقای عطار روشن
من با انجام دادن کلی بخشهای مسیر تناس بفکری شما در زندگی خودم دارم به نتایح عالی میرسم تواین بخش من دو باربااین روش تو این قسمت تنوستم دوتا مشکلی روکه داشتم باتوکل به خداوند وهمسو کردن اراده خود بعدازارا ه خداوند دوتا مشکل به شکل خیلی ارام حل بشه به لطف خدایی بزرگروزگذشته با این مسیر ابن روشی مشکل یرو برطرف کرد وه از دیدخودم به این ارامش حل نمشده چون بارها از ابن مشکل پیش امده بوده دست کم چند روزی من به شخصه ذهنم درکیر میشد ولی این بارخیلی ارام وبی صدا این مشکل حل شد به شکر خدا
من با اطمبان ازدرست همه این مسیرهای که توسایت هست وبا درک کردم اونها به اگاهی خوب دست پیدا میکنم
توزندگی با ارا ه خدا اول باید اون قسمت ازاگاهی روبه شکل توجه ودرککنیم توذهن بیستر جای خودش بازمیکنه من توابن بخش به خودم زمان میزارم تا اطلاعات درست رو به ذهن بدمچون بااطلاعات درست که از این بخش دریافت میکمم به چکونی برخورد وارتباط با خداوند می رسم وفتی خداوند دارای ابعاد زیادی در جهان هسنی سایه کسترده داره توزمان کم به این همه ابعاد نمتوام دست رسی داشن شاید به مقدارکمازاون ابعاد بهشه درک کرد
وفتی زندگی من با اراده خداوند تنظیم بشه اول بایو فضایی ذهن خود خالی کنه تا جای برای اراده خداوند باز بشه تومرو کردن اگه شک وتردید بهم دست دادن با دگمه حذف کردن رو فشاربدم تا با مرور کردن فضای تو ذهنم خالی کنم جا باز کنم برای اردهاالهی
ا
خلاق بودن ابن خلایقن در کاری خدواند ااست که هرانسانی وطبیعت داره ابعادکسترده هست وکلی درونش خلایفت وجود داره مثل شاعران نقاشان هرکدام یی خلایقت توکاروشون داره چون این از زات خداونی سرچشمه می کیره پس درونش کلی خلایقت هست هیچ انسانی باانسان دیگه کامل شکل هم خلایقت تو هرززمبنه نداره کلی فرق هست بینه همه شاعران همه نقاشان همه خلتیقتی که ازانسانهای خلاف میشه تفاوت هست چوم این از خداوند هست واین خلایقت کسترش زیادی توهرجنبه داده
همسرن کنار رادیوتر نسشه بود وازخلایقت انسانها میگفت گه افکارشون چه چور ی درخلاق کردن با توجه درس امروز من بهش گفتم اون خلایقتی که توداری میکی اززات خداونی هست که درهرانسان وجود داره وهر انسانی توخلاق کردن با هم فرق دارن اون خالاقی که این خلاق کرده از خلایقت خداونی یی کمی تو اون وجود داشته که تواسته این کاررو انجام بده
مهربانی این هم از زات خدانی هست چون اگه نبود که مهربون شامل حال من یکی نمیشه این شکل واقعی درک کردم چون من به این سمت هدایت کرده اون ارنشانه مهربون بودنش هست با این همه اشتباهات من بازم مهربونی شامل من شده
یکی دیگه عشق ورزی هست که به موجدات جهان خداوند عشق می ورزه
چوم اززات هستی خداونی عشق ورزی هست ما اگه مبخواهیم با هراده الهی همسو شویم یاید روی خودمون کارکنیم که اول شناسیی خیلی خوبی از خداوند داشته باشیم که بتوانم با اراده الهی خودمون همسو کنیم ه این مرحله روبه شکل کامل انجامندیم درست مثل زمانی میمونه که من فقط اگاهی توزمبنه لا غری با ذهن یاد بگیرم روی خودم اصلااکاری نکنم که به احساس بهتری برسم تازه منتظر لاغر شدن هم باسم توزمینه اراده الهی هم باید اول روی خودم کارکنم بعد اگاهی که به دست میارم رو با خودم اون اگاهی ارتباط برقرارکنپ تا بتوانم خودم با اراده هم اهنک کنم اون زمان همسو کنم وفتی من این مراحل رو به شکل کامل انجام ندم انتظارم از همسو شدن درست انجام نمیشه چون اونجا هم کم گاری نشانه دریافت نکردن اون همسو شدن من هست اینجا من به هدف که ارتباط با خداوند است وحاکم شدن اراده الهی براراده خودمرو نخواهم داشت
خدا پشت وپناهتون یا حق حق نگه دارتون
نشان های دریافت شده
با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
من از اراده خدا دعوت میکنم تا نفگقش فعالی را در زندگی من ایفا کند
از این رو شک و تردید را رها کرده و فضای خالی ایجاد میکنم برای به جریان افتادن اراده خداوند خالی میکنم خدایا شکرت
ویژگی خداوند خلاق بودن که به وفور در انسانها یافت میشود چقدر لدت بخش که ما خلاق باشیم و از این ویزگی خداوند برای رشد و پیشرفت خودمون استفاده کنیم
من شخص مورد نظرم بخشیدم اما نتونستم به کارهای خوبش تمرکز کنم همش کارهای بدش برام زنده میشه یکی یه حرفی میزنه حتی اسمش میاد من فکر بد دربارش میکنم و این جمله رو با خودم میگم اگر احساس بد داشته باشی از رفتار کسی تو نمیتونی به اون کمک کنی اما میتونی با احساس بدی که داری اون رفتار در خودت ایجاد کنی و سعی میکنم خودم آرام کنم با ترفند مرگ که تازه یاد گرفتم
چقدر خوبه که من ویزای های خداوند دارم از تمام صفاتی که خداوند داره من هم برخوردارم من این تمرینات با خودم میگم و به به ویژگیهای خداوند اعتقاد دارم و امیدوارم از خدا میخوام که کمکم کنه تا بتونم از ویژگیهای خدا استفاده کنم
باسلام خدمت شما
با خوندن و اگاه شدن به این مطالب من هم تصمیم گرفتم از امروز به بعد دیگه با اراده ی شخصی در زندگی اتفاق های که دوست ندارم رو تجربه نکنم و تصمیم من اینه که از این لحظه به بعد یک فرد متفاوت همراه با اراده ی خداوند باشم و به او توکل داشته باشم و همیشه یاد من باشه تا از اراده شخصی خودم در رسیدن به هدف و خواسته و نعمت های خوب و زیبای دنیا استفاده نکنم چون اراده ی خداوند برتر و قوی تر از اراده شخصی من است ،
وقتی از ذات خداوند و قدرت اراده ی اون حرف میزنیم چه چیزی بالا تر از احساس ما میتونه کمک کننده به حال خوبی برای نزدیک بودن و توکل به خدا بشه ،مهم ترین چیز اینه که با روی باز لبخند و فکر باز و خواستن اینه که در افکار ما تغییر ایجاد شود جلو بریم ،
منم به این باور هستم که خدا خلاق است و خلاقیت جزی از صفات خداست و این صفت رو درون انسان ها هم قرار داده تا ماهم بتونیم برای گذران زندگی بهتر و زیبا تر این نعمت خوب ذهنی رو داشته باشیم،
خلاقیت همسو بودن با اراده ی خداوند در مسیر زندگی و این که چگونه باید به احساس خوب و توجه به چه چیز های زندگی کرد ک در دنیا راحت و در ارامش باشیم و این نیاز به قدرت انتخاب با خلاقیت دارد وقتی انسانی خلاق است از روش جدیدی برای فکر کردن درباره زنذگی بهتر و نتیجه ی بهتر داشتن دست به کار میشود،
ذهن ما انسان ها اگر خلاق نبود این همه شغل های هنری در جهان وجود نداشت که همراه اونا احساس خوب هم هست ، اگر خلاقیت نداشتیم طراحی ها و وسایل های نقلیه نبود ،گوشی نبود ،ساعت نبود ،و خیلی چیز های که انسان با خلاقیت ذهنش اختراع کرده و به ثبت رسونده و همه ی ما در حال استفاده از اون هستیم مثل ماشین،
پس خلاقیت قدرت اراده ی خداوند در جهان مادی است برای بهتری و راحت زندگی کردن بشر و استفاده از اون و احساس خوب داشتن،
از نظر من مهربانی بالاترین ویژگی میتونه باشه برای انسان های که دوست دارن تغییر کنند و جهانی بر اساس زیبایی مهربانی و محبت رو تجربه کنند ,
قوی ترین احساس خوبی که از ذات خودش خداوند درون ما قرار داده تابا انتخاب مهربانی با اراده خدا هم سو شویم و بهترین مسیر زندگی رو داشته باشیم ، مهربان بودن خیلی خوبه و بسیار قوی هم هست یعنی این اشتباه است که بعضی ادم ها میگویند که مهربانی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند اما ما با شخص نادان کاری نداریم مهربانی باعث احساس ارامش وقدرت ذهنی ما میشه و اتفاق های خوب رو به ما نشون میده ، مهربانی همسو با اراده خداست و خدا همیشه در دنیا زیبایی و بذر خوبی ارامش و تن درستی برای ما قرار داره،
عشق هم یکی دیگه از صفات زیبای خداست که در همه ی انسان ها و حتی حیوان ها عشق وجود داره،عشق و محبت ذات خداوند است و از همه بهتر در دنیاست،
به نظر من خداوند بسیار مهربان در افرینش ما بوده زیرا تمام صفات خوب خودش رو درون ما قرار داده اما ما مدت هاست با نااگاه بودن و باور های اشتباه زندگی میکردیم و شاکی هم میشدیم ،که چرا با داشتن افکار منفی و اشتباه خودمون زندگی رو برای خودمون منفی و تلخ میکردیم اما از این قافل بودیم که به هر افکار و احساسات که در دنیا توجه کنیم همون جذب ما میشه و در نتیجه بر اساس احساس ما برامون اتفاق های رخ میده و خوبی ها عشق مهربانی خلاقیت همه ذات و اراده ی خداوند است و خشم دروغ نگرانی و ترس از اراده ی شخصی انسان ها درست شده و در خدا نیست و نباید به خدا این صفات زشت و نا پسند رو نسبت داد زیرا در ذات خداوند همه عشق محبت مهربانی توانایی زیبایی دانایی و بخشش و لطف و نعمت های رنگی و قشنگ در دنیا قرار داده چطوری اینا رو میخوای میدونی از خدا هم باید بخوای نعمت هایی رو اما با حس بد میخوای،
پس من هم از امروز درزندگی سعی میکنم خلاق باشم و همسو با اراده خداوند زندگی کنم،مهربان باشم و احساس های خوبی جذب کنم،چون مهربانی زیباست و خدا در زیبایی ها احساس میشود،عاشقانه عمل کنم و رفتار خوبی در هر شرایط و در رابطه با هر فردی داشته باشم زیرا ذات خداوند بر عشق است،
باتشکر ازشما
سلام مجدد خدمت استاد عطار عزيز
استاد من دوباره به اين متن برگشتم
من به خودم عشق ندارم و نميدونم بايد چيكار كنم
خودم رو دوست ندارم
از خودم زياد ايراد ميگيرم
خودم رو زياد سرزنش ميكنم
اگر می خواهید همسو شدن با اراده خداوند برای گسترش و رشد در زندگی را تجربه کنید باید عشق را بعنوان گزینه اول در رابطه با خود و دیگران انتخاب کنید.
چطوري عشق رو درباره خودم گسترش بدم ؟
من تونستم اطرافيانم رو دوست داشته باشم
تونستم از اطرافيانم گله و شكايت نكنم
تونستم وقتي ميرم بيرون زشتي رو ميبينم ازش حرف نزنم تونستم گزارشگر زيبايي ها باشم
انقدر كه ميفهمم همسرم زياد خوشش نمياد انقدر كه من از زيبايي ها ميگم
ولي نتونستم به خودم عشق داشته باشم
مخصوصا كه اين روزها خيلي زياد چاقيم داره به چشمم مياد و اين حالت از خودم بدتر هم شده
بايد به چه قسمتي در درونم مراجعه كنم تا اين حس نفرت از خودم رو درمان كنم؟
بعضي وقتا به نظرم مياد كه خداوند درون منه و به من اين همه اعضا بدنم رو هديه داده پس من آدم لايقي هستم و همين دليلي هست كه بايد خودمو دوست داشته باشم
اما من از يك عشق دايمي حرف ميزنم از اون حسي كه سرچشمه تمام موفقيت هاست در زندگي
اون عزت نفس ريشه اي
سلام و درود
نباید برای دوست داشتن خودت دنبال دلیل باشی
به این شکل به مشکل بر می خوری
اين روزها خيلي زياد چاقيم داره به چشمم مياد و اين حالت از خودم بدتر هم شده
الان دوست داشتن خودت رو مشروط کردی به متناسب شدن
وقتی متناسب بشی دوست داشتن خودت رو مشروط میکنی به یک عامل دیگه و این روند تا ابد ادامه خواهد داشت
دوست داشتن خود بدون قید و شرط
قدم اول اینه که با خودت درباره خودت صحبت نکنی
نه می خواد شکایت کنی و نه تعریف کنی
چون در برخی موارد برای تقویت عزت نفس پیشهاد میشه که از عبارت های محبت آمیز یا تعریف و تمجدید درباره خودت استفاده کن
در این صورت احتمال فشار ذهنی و جنگ درونی بیشتر می شه
بنابراین نه می خواد از خودت تعریف کنی و نه سرزنش کنی
خودت رو رها کن
سلام استاد جانم
ممنونم که هر زمان کمک خواستم بودید در کنارم
فک کردم به این جمله تون که گفتید اگر متناسب هم بشم اونوقت دوباره دنبال یه موضوع دیگه میگردم تا خودمو دوست داشته باشم
درست میگید
من باید خودمو همینطور که هستم دوست داشته باشم
الان داشتم زندگی با اراده خداوند قسمت دهم رو میخوندم و خیلی به فکر فرو رفتم درباره اینکه چقدر شکر گذاری در زندگیم به خدا بدهکارم
شکرگذاری وجود خودم یکی از بزرگترین بدهکاری های من به خداست
ممنونم از شما به خاطر این آگاهی ها
سلام استاد ، لذت بردم از پاسخ روشنگرانه که به این دوستمون دادید … خیلی استفاده کردم ممنون
چون دوست داشتن خود یک چالش هست برای ما … اینکه با وجود عیب و ایرادهای جسمانی یا حتی اخلاقی و رفتاری باز هم خود دوستی پیشه کنیم کار مهمیه و تاثیر زیادی در گرفتن نتیجه داره … من باید خودمو بی قید و شرط دوست داشته باشم درست مثل عشق یکمادر به فرزند ..و بالاتر از این عشق خداوند به بندگانش …
عالی بو د واقعا متشکر ….
سلام فهمیه جان
من شمارو تحسین میکنم که انقدر شجاعت دارید که بتونید راحت نظرتون رو در مورد خودتون بیان کنید
برای اینکه احساس بهتری از خودتون پیدا کنید یه تمرین هست که من در یکی از دوره های استاد عباسمنش عزیز یاد گرفتم وانجامش خیلی به من کمک کرد برای بالا بردن عزت نفسم
باید روی یه برگه تمام خصوصیات خوب خودت رو بنویسی از هر چیزی مثلا من برای خودم نوشتم که موهای قشنگی دارم صورت جذابی دارم پوست صافی دارم خوش سلیقه هستم تمیز ومرتب هستم خوشرو هستم غذاهای خوشمزه میپزم هنرهای زیادی دارم و…
خلاصه هر چیز خوبی از خودت سراغ داری بنویس بعد یبار که رفتی بیرون حالا تو ایستگاه اتوبوس مترو و…یا پارک و..هر جایی که رفتی یه آدم رو که تا حالا هیچ شناختی ازش نداری و نمیشناسی انتخاب کن برو جلو سلام کن و بعد بگو ببخشید من یه تمرین دارم میتونم از شما کمک بگیرم واگر ایشون قبول کرد از روی نوشته هات براش بخون واگر بتونی از حفظ بگی که خیلی بهتره وبعدش ازش تشکر کن که این وقت رو در اختیارت گذاشت انقدر حس خوبی داره من وقتی این تمرین رو انجام دادم انقدر حسم خوب شد وانقدر با اون خانوم دوست شدیم ک موقع خداحافظی کلی با هم خوش وبش و بغل و ارزوهای خوب خوب برای همدیگه کردیم که همسرم که دور تر از ما بود پرسید کی بود آشنا بود گفتم نه الان با هم دوست شدیم
اگر بتونی چند بار اینکار رو انجام بدی حست به خودت خیلی خوب میشه و میفهمی خیلی خصوصیتهای خوبی داری که میتونی به خودت ببالی
امیدوارم تونسته باشم کمکت کرده باشم
سلام لیلا جانم
یی نهایت از شما سپاسگذارم
یه مدتی هست این تمرین رو شروع کردم
البته در حد اینکه برای خودم بنویسم
خیلی تغییر کردم و خودم خوشحالم
مرسی که وقت گذاشتی برام نوشتی
سلام به استادم
بنابراین بدون هرگونه شک و تردید و اعتماد کردن به احساس درونی باید فضایی خالی در ذهن خود برای به جریان افتادن اراده خداوند ایجاد کنید.
استاد من يك استاد مديتيشن دارم كه ايشون هميشه توصيه ميكنن فضا خالي كنيد
وقتي در مديتيشن نفس ميكشيم در حاليكه در لحظه حال حضور داريم ..در واقع داريم فضا خالي ميكنيم تا اتصال ما با انرژي برتر صورت بگيرد
تا زمانيكه ما نفس بكشيم و در لحظه حال نباشيم، در واقع هيچ فضايي خالي نكرده ايم براي انرژي برتر و فضاي ذهن ما كه مملو از فكرهاي پراكنده باشد، روح ما كه نفس ماست و به خداوند متصل است ، كنار مي ايستد
و اينجا كلمه اعتماد به نفس برام پر رنگ تر ميشه
يعني اعتماد به اراده خدا
اين توضيحات رو براي اين دادم كه بگم، وقتي من در زندگيم اين جمله رو فقط از شما و استاد مديتيشنم ميشنوم يعني چي؟
توي اين همه آدم كه من ازشون درس هاي مختلفي گرفتم در زمينه خودسازي، چرا فقط دو نفرشون اين جمله به اين عميقي رو به من ميگن
من اين جمله با قلبم باور كرده بودم و در مديتيشن هام خيلي ازش نتيجه ديده بودم
الان كه از شما هم شنيدم ، يك مهر تاييد ميزنم روش و ميگم اين جمله اون ريسمانيه كه من رو قراره نجات بده در همه بخش هاي زندگيم
من بايد سرلوحه زندگيم قرارش بدم و در تمام بخش هاي زندگيم ازش استفاده كنم و در تمام مدت در حال خالي كردن فضا باشم …چه در ذهنم …چه در احساسم…چه در هر چيزي كه با خالي كردنش راحت تر نفس ميكشم…و شادي سهم بيشتري در زندگيم خواهد داشت
اين روزها خيلي از باورهام كه روشون استوار بودم يا شكستن يا دارن ميشكنن
با شنيدن بعضي حرفها كه قبلا باور خودم بودم تعجب مبكنم
تمام اين اتفاقات عجيب رو من در اين 40 روز كه در اين سايت پر خير و بركت هستم دارم در خودم ميبينم
سعي مي كنم هر روز كامنتي زير فايلي از تغييراتم بزارم كه رد پا بزارم از خودم
شما و ساييتون زندگي من را دگرگون كرديد
به عقیده من نامه اعمال ما در روز آخرت شامل نتایج تجربه هایی است که در زندگی خلق کرده ایم.
بله كاملا موافقم
تجربه هاي ما، اون كارايي هست كه نشون ميده :
خور و خواب و خشم و شهوت شغب است و جهل و ظلمت
حيوان خبر ندارد ز جهان آدميت
.
.مگر آدمي نبودي كه اسير ديو بودي
كه فرشته ره ندارد به مكان آدميت
.اگر اين درنده خويي ز طبيعتت بميرد
همه عمر زنده باشي به روان آدميت
رشد آدمي به جايي كه به جز نبيند
بنگر كه تا چه حد است مكان آدميت
در اين چند بيت از سعدي، كل اين فايل شما رو ميشه توش ديد
اونجا كه ميگيد بايد مهرباني را انتخاب كنيم ، سعدي از درنده خويي ازش ياد ميكنه
و اونجايي كه صفاتي رو داري توصيف ميكنيد كه با داشتن اون صفات ميتونيم اراده خدا رو در زندگيمون فعال كنيم، سعدي اشاره ميكنه كه مكان آدميت جاييست كه حتي فرشته به اونجا ره نداره
تجربياتي كه بشه روز آخرت سرمونو باهاشون بگيريم بالا ، همونايي هستن كه با داشتن اين صفات در ما شكل گرفتن
استاد عطار عزيز وقتي اين متن هاي زندگي با اراده خدا رو ميخونم …تك تك سلول هام واقعيت حرفاتون رو مي پذيره
حتي ذهن وراجم هم خاموش ميشه و فقط گوش ميده
از اينكه در اين برهه از زندگيم اينجا هستم و دارم اين آگاهي ها رو ميگيرم، بي نهايت از خدا سپاسگذارم
بي نهايت از شما هم سپاسگذارم كه كانال اتصال اين آگاهي ها به من شديد
به نام خدای فراخ نعمت و وسعت بخشی که داراى عزت و پایندگى ، صاحب جود و بخشش ، و صاحب دهشها و نعمت ها ست ❣️
عرض سلام خدمت استاد عزیز و دوستانم در آکادمی تناسب فکری 💮
بزرگترین دلیل آرامش و خوشبختی یک نفر این میتونه باشه که هر روز در معرض کشف حقایق تازه قرار بگیره و هر روز پرده ای از روی حقایق زیبا و باشکوه از جلوی دید و چشم جانش برداشته میشه. و ما چه خوشبختیم که در محضر استاد این امکان برامون فراهمه و مهمترین پرده ای که از جلوی دید و چشم جان مون برداشته شده شناخت صحیح تر از خداست.
یکی از مواردی که درباره شناخت خداوند در فرهنگ ما وجود داره، نسبت دادن بی شمار صفتهای خشم و عصبانیت و انواع تنبیه های مختلف توسط خداوند در روز قیامت و نامه ی اعمال ماست! که نه تنها شناخت نادرستی از خداوند رو در زندگی ما باعث شده، بلکه باعث ترس شدید و دوری عمیقی هم از خدا در ذهن ما ایجاد بشه. و بخاطر ترسی که از تنبیهات و عذابهای الیم الهی ! در دل ما بوده و هست خیلی هامون جسارت قدم برداشتن سمت آغوش خداوند رو نداریم.
و مورد دیگه ای که به ما آسیب زد این بوده که از بچگی این تصاویر و ترس ها و خشم ها رو در ذهن ما فرو کردن. در حالیکه بچه ها فقط وظیفه شون شاد بودن و شادی کردنه. اصلا تا وقتی بچه به سن درک و تجزیه تحلیل نرسه، تا وقتی خودش نتونه تقریبا مستقل فکر کنه، نباید هیچ تصویری از دین و مذهب و تنبیه و جهان آخرت و عذاب الهی در ذهنش تعریف کرد. این بزرگترین خیانت به بچه هاست. به دنیای معصوم و شاد و مهربان بچگی شون. به دنیای بی کینه و پر از گذشت شون.
من مدت زیادی درباره مذاهب و ادیان مطالعه و جستجو میکردم. چون خودم ترس زیادی از خدا داشتم. دوست داشتم تکلیفم با افکار و ذهنم روشن شه. همچنین به دنبال پاسخی برای همه سوالاتم بودم.
یکی از سوالهای من این بود:
من به شخصه اهل حجاب و روسری سر کردن نبودم و نیستم. اما سالها دوست داشتم نماز بخونم! و تعمدا نمیخوندم…چرا…؟! چون مورد هجوم تمسخرها و حرف و حدیثها قرار میگرفتم که تو روسری سر نداری به اولین حکم خدا درباره حجاب عمل نمیکنی ولی چادر نماز سرت میندازی نماز میخونی؟!
و همیشه این برام سوال بود چرا من مسلمان، باید به خاطر چند تار مو مواخذه شم یا به قول نسل پدربزرگ و مادربزرگ هامون برم جهنم! و اون فرد مسیحی که حجاب اسلامی با این تفاسیر و حدود در دینش نیست، هیچ مواخذه و بازخواستی نشه و بهشت هم بره!
این یکی از موارد خیلی مهم و پررنگی بود که با حجم عمیق تفاوت میان ادیان، باعث شده بود همیشه در برابر عدالت خدا توی ذهنم علامت سوال باشه…
سوال دیگرم این بود :
اگر ملاک و معیار شناخت خداوند ، آنچه هست که در قرآن گفته شده، یعنی خود خدا ، با صفات و اسما الهی خودش رو درقرآن تعریف کرده، و هرکجا سخن از به اصطلاح تنبیه خداوند به میان میاد، خداوند به تاکید میگه کافران خودشان خواستند، ما به انها مهلت دادیم و توجهی نکردند، و اکثرهم لا یعقلون، و اکثرهم لا یشعرون، و…، اگه خداوند، خداوند ِ تعریف شده در قرآن هست ، پس اون صفات مهربان و بخشنده و صاحب عزت و… که در قران از خدا تعریف شده شامل کدام بنده ها میشه؟!
اگر فقط شامل مسلمانان بسیار درستکار میشه، پس اون افرادی که مسیحی یا زرتشتی یا یهودی هستن، در حقشون جفا شده که مسلمان و یا در کشورهای اسلامی زاده نشدند چون هیچوقت مهربانی و عزت و بخشش و هزاران صفت ِ از سر ِ لطف ِ خدا شامل شون نمیشه و باز که این با عدالت خداوند در تضاده….؟!!
و باز سوال دیگری:
چرا افرادی که دور و برم میدیدم خیلی تند مذهبی بودن، خیلی سجاده اب میکشیدن، خیلی برای خدا گریه زاری میکردن و دعا میخوندن و یا مثل من نبودن که روسری سر نکنن همیشه حجابشون فوق کامل بود، شرایط ایده الی در زندگی تجربه نمیکنن؟ چرا ثروت و سعادت کافی ندارن و در مقابل افراد زیادی میدیدم که اهل حجاب و گریه برای خدا و مراسم خاصی نبودن ولی زندگی خیلی خوشحال و خوشبخت و ایده الی تجربه میکردن…؟
و سوالی ک یادمه از بچگی حدودای 8-9 سالگی از مامانم می پرسیدم و هنوز که هنوزه مامانم اینو تعریف میکنن 😅 این بود که:
اگه فقط محجبه ها و مسلمانا میرن بهشت, اگه خدا بخاطر اینکه خانمها روسری سرمون نباشه میبردشون جهنم، پس اونهمه ادم های خارجی که مسلمان نیستن همه باید برن جهنم؟ چطوری تو جهنم جاشون میشه؟! 😂
و سالها گذشت…
من در پی یافتن جوابهام …
همچنان به گفته ی خیلی از اطرافیان بی حجاب
و از یه جایی به بعد بی اعتقاد… (حتی اعتقادم رو به همه چیز همه چیز …از دست دادم…)
پر از خلأ و بی آرامشی …
تا اینکه فهمیدم مخرج مشترک تمااام ادیان و مذاهب و حرف تمام پیامبران، توحید و خداپرستیه. پس خدایی که برامون وجود داره یک خداست. خدای ما مسلمانها اگه با خدای مسیحی و زرتشتی متفاوته بخاطر نوع معرفی و شناسوندن خدا به ماست که به هزار و یک دلیل مختلف، اصل و اساس واقعیت تعبیر و تعریف و معرفی نمیشه که به قول معروف در این مقال نگنجد و چندان هم شاید مرتبط به این بحث نباشه.
فهمیدم خدا انسان رو از سر عشق خلق کرد. فلسفه ی خلقت انسان، عشق بود…
در ازل پرتوِ حُسنت ز تجلی دَم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوهای کرد رُخَت دید مَلَک عشق نداشت
عینِ آتش شد از این غیرت و بر آدم زد…
حتی ملائک نتونستم بار عشق رو تحمل کنن…خداوند انسان رو برای عشق و از روی عشق خلق کرد…
چه عشقی به میان باشه که خداوند از روح خودش در کالبد ما بدمد؟! یعنی در واقع قطره ای از وجود بی کران و عظیم خودش، از اونهمه عظمت وعشق کنده داده به انسان….
به قول یکی از اساتیدی که در محضرشون عرفان و ادیان خوندم، میگفتن:
خداوند که همه چی داشت…
تمام جهان هستی …
تمام ملائک و فرشته ها …
اینهمه کهکشان و زمین و زمان…
پس چه نیازی جز – عشق- داشت که انسان رو خلق کنه…؟!
خداوند فقط برای عشق، برای خودش، انسان رو آفرید…
آیا این همه عشق و عظمت، این همه مهربانی، میتونه با بنده هاش یکسان رفتار نکنه؟! میتونه عدالت رو بین بنده هاش رعایت نکنه؟! میتونه بخاطر ی روسری که سر من بنده ش نباشه منو به عذاب دچار کنه و اجازه عبادت نده؟! اجازه نده چون روسری سر ندارم صداش نکنم؟ عاشقش نباشم؟ باهاش حرف نزنم؟
قطعا نه نمیتونه…. نمیتونه انقدر بی منطق باشه و دگم و خشک مقدس باشه…
مشکل از عدالت و مهربانی و بزرگی خدا نیست…..مشکل از ماست … ما ادمها…
ما مرزبندی کردیم و عنوان گذاشتیم روی همه چیز….
حرف تمام پیامبران و بزرگان ادیان و ائمه ی معصومین، خدا پرستی ست و خدای همه ی ادیان یکی ست.
ما اگر به اقتضای دین مون نماز میخونیم بخاطر خدا نیست. بخاطر احتیاج ما به خداست : ما اون محتاج بودیم او به ما مشتاق بود….! به خاطر اینه که به خدا ثابت کنیم بهش عشق داریم.
عین همین نماز رو به عنوان -فعلی و مراسمی برای نشان دادن عشق به خداوند- ، مسیحی ها در کلیسا و زرتشتی ها در اتشکده اجرا میکنن…. وگرنه خدای همه ما یکی ست و فلسفه ی عبادت و مراسمهای عبادی مون هم یکی ست.
تفاوت در سطح و ظاهر ادیانه وگرنه در عمق و فلسفه همه ادیان یه حرف میزنن و بس….
سلام السا جانم
متن بسيار عميق و زيبايي نوشتيد
نوع معرفی و شناسوندن خدا كه ازش ياد كرديد بسيار برام عميق بود
در واقع همينه و اديان هر كجا سودشون بيشتر بوده ، معرفي خدا رو بردن به اون سمت
اگر حوصله فيلم ديدن داري فيلم شكلات با بازي ژوليت بينوش و جاني دپ رو ببين اونم نشان واضحي از همين بحث شماست
و اشاره كردي كه خدا كه همه چي داشت چه نيازي به ما داشت ؟
پاسخ اينكه به عشق نياز داشت و انسان رو آفريد
اين داستان آفرينش آدم رو نجم رازي در كتاب مرصاد العباد كامل توضيح ميده و بسيار شيرين هم هست
كه فرشته ها به خدا ميگن ما كه هستيم ديگه انسان رو واسه چي ميخواهي بيافريني و خدا ميگه شما همه چي داريد ولي عشق نداريد
و سخن كوتاه كه ، ميكاءيل ميره خاك بياره خاك تن در نميده و خاك ميگه اين وظيفه سنگينيه براي من كه هميشه در محضر خدا باشم …خلاصه آدم رو خلق ميكنه و وقتي به دل ميرسه دستور ميده خاك دل رو از بهشت بيارن و دل رو ميسازه و بارگاهي براش ميسازه كه ميشه قفسه سينه كه شبيه گنبد و بارگاه هست
ممنونم ازت كه باعث شدي رجوع كنم به آموخته هام و اين داستان رو كه اتفاقا استاد مديتيشنم تعريف كرده بود رو به يادم بيارم
موفق باشي
دوست نازنین و فرهیخته م فهمیه ی عزیز
درود و احترام ❣️
خیلی ازت ممنونم بابت تبادل نظرت و وقتی که گذاشتی برای خوندن کامنتم و پاسخ قشنگی که برام نوشتی
اتفاقا الان که پاسخ ت رو دیدم یادم آمد که این دوره ی تاثیر گذار و عمیق رو نیمه کاره رها کردم 😁
چون برخوردم به تعطیلات نوروز و رفتم سفر و دوره ی 13 گام رو هم داشتم دیگه فرصت نشد این دوره رو ادامه بدم. الان پاسخ شما رو دیدم باعث شد انگیزه م بیدار شه تا این دوره ی عمیق رو مجدد ادامه بدم. ممنونم ازت بابت این یاداوری ❣️
بله متاسفانه انحرافات در ادیان بسیار زیاده. البته من فقط از دین خودمون و دین زرتشت خیلی اطلاعات دقیق دارم. اما به نظر میاد بقیه ادیان نیز دچار انحرافات هستن. باز در مقایسه با دین ما، دین زرتشت انحرافات کمتری داره. به دلایل متعددی در دین ما مخصوصا در حوزه ی شناخت خداوند، تفاوت بین اونچه به ما اموخته ان، و اونچه در حقیقت داریم بهش میرسیم از زمین تا آسمان است…و خدا رو شکرگزاریم که ما در مسیر یافتن حقیقت قرار گرفتیم.
همین پریشب داشتم با مادرم صحبت می کردم درباره نگاه انسانی داشتن به خداوند. و خودم لابلای صحبت هام یک باور قوی در این زمینه فهمیدم. مادر از قول دوستی میگفتن: اهل بیت اجر میدن، ما رو پیش خداوند شفاعت میکنن.
گفتم مگه خداوند برای شفاعت بنده ای که خودش آفریده نیاز به واسطه داره؟ این باور عین بت پرستیه. و حاکمیت مطلق خداوند رو زیر سوال می بره، یعنی خداوند خودش قدرت تصمیم گیری نداره، بخشش و مهربانی و رحم نداره، نشسته دست رو دست گذاشته تا اهل بیت بنده ای رو شفاعت کنن، و وقتی مثلا فلان امام میره در خونه ی خدا و ریش گرو میگذاره بهش میگه این بنده ی تو منو دوست داشته تو دنیا به من توسل کرده، الان نیاز به بخشش داره خواهش میکنم اینو ببخش …😁
خداوند هم در پاسخ، با چهره ای عبوس و پر جذبه نشسته بر سریر پادشاهی ، چرتکه شو دستش میگیره ، یکم حساب کتاب میکنه و میگه اره حق با توئه امام، باید این بنده مورد بخشش من قرار بگیره من نمی دونستم این بنده به تو توسل کرده و تو بهش حاجت دادی، خیلی ممنون که شفاعتش کردی و واسطه شدی 😁
بعدم اون بنده بخشیده میشه و روانه ی بهشت….!!
یعنی واقعا بی نهایت خرافاتی رو در ذهن و ضمیر ما کاشته اند که این یک مثالش بود، و طوری در وجود ما ریشه دارشون کردن که فرق بین حقیقت و خرافه رو نمیتونیم تشخیص بدیم و خیلی از ما وقتی با حقایق روبرو میشیم وحشت زده میشیم و میترسیم از کنار گذاشتن شون و احساس گناه میکنیم که خدای واقعی رو بشناسیم.
خود من وقتی در یکی از جلسات دوره های استاد با حقیقت نماز و عبادت مواجه شدم، تا یک هفته هنگ بودم و حالم بد بود. وحشت زده شده بودم. و انقدر با خودم فکر کردم تجزیه تحلیل کردم ، مطالعه کردم، حرف زدم با خودم، چقدر مثال های مختلف از زندگی خودم و اطرافیان پیدا کردم تا چشمم به روی حقیقت باز شد.
درمورد عشق هم بله جانم کاملا نظرتون رو قبول دارم ، و غزل حافظ هم در همین زمینه است: عشق پیدا شدو آتش به همه عالم زد..
منظورم از حاکمیت مطلق خداوند و مالکیت تمام هستی بود که گفتم خداوند چیزی کم نداشت. عشق هم منبعش خداوند هست و بی نهایتش رو داره. و همانند روح خودش که در ما دمیده عشق رو هم از بی نهایت ِ خودش در وجود ما ودیعه گذاشته. ❣️
بابت معرفی فیلم هم بسیار ممنونم نازنین. حتما در اولین فرصت تماشا میکنم.
مجددا بابت تبادل نظرت تشکر میکنم. من عاشق تبادل نظر با دوستان هم مسیر هستم که باعث رشد و گسترش اگاهی میشه. 🌸
بهترین و عالی ترین اتفاق ها و حقایق رو برات آرزو میکنم دوست هم مسیر عزیزم 🌸
سلام السا جانم
امیدوارم ایام نوروز به کامت بوده باشه
همه ما به هم وصلیم
اینکه با پیام من به شما یادآوری شد برگردی به این بخش ،دلیلش همینه که ما انسانها از هم جدا نیستیم
چون روح ما واحد هست
ما همه از یک روح هستیم و به هم وصل
کسایی که در این فرکانس های آگاهی باشن ،خیلی زود همو پیدا میکنن چه مجازی چه در دنیای فیزیکی
درباره نماز هم خدمتت بگم
من وقتی بیدار شدم از خواب غفلت که چقدر نماز هایی که خوندم با ریا در هم تنیده شده بودن که خودم باورم نمیشد
یک روزی برای تمام نماز هایی که خونده بودم توبه کردم
بله درست شنیدی توبه کردم
وقتی نماز هام برای ریا بودن
وقتی عبادت هام برای این بود که به خدا بگم من آدم خوبی هستم و دیگران که نماز نمیخونن آدم های بدی هستن ،اون روز فهمیدم که داشتم از درخت زقوم میخوردم
واسه همین توبه کردم از تمام عبادت هایی که انجام داده بودم
و چقدر سپاسگذار خداوند هستم که من رو به راه راست هدایت کرد
خوشحالم که اینجا کنار هم هستیم
موفق تر از قبل باشی دوستم
به نام خدای مهربان
سلام
این متن خیلی سنگین بود برای من
خیلی از روش خوندم و حتی بعضی از پاراگراها رو چندین بار خوندم تا بتونم عمیق درک کنم
و در کل این مدت که داشتم میخوندم به این فکر کردم و اینجور حس میکردم که این نوشته ها حاصل چقدرررر مطالعه و افکار عمیق میتونه باشه!!
همه ش فکر میکردم که استاد شروع به نوشتن کرده و اینا افکاری هست که از دل میاد نه از ذهن
و به نظر من (البته جسارتا استاد) کسانی که میخوان این قسمت رو بخونند وواقعا بفهمن و درک کنند اول باید دوره های دیگه رو استفاده کرده باشن
این نوشته ها نوشته های طلایی هستند حیفه آدم واقعا نتونه درک کنه
همیشه برام سوال بود که چرا دین ها باهم فرق میکنند؟
چرا خدا از بعضی خواسته که حجاب کامل داشته باشن و از بعضی نه ! چرا خدا به بعضی گفته نماز بخونند و انقدر سخت گرفته که مثلا موقع وضو اگر ذره ای چیزی مانع رسیدن اب بشه وضو و نماز باطله ولی در بعضی دین ها نماز نداره
چرا الکل بعضی جاها حرام و بعضی جاها بدون مشکل هست ؟
مکه خدا یکی نیست؟مگه خدای دین من با خدای دین یکی دیگه فرق داره؟
خوب بعد دراخر میدیدیم که خدا میگه همه ادیان مهترمند و قبولشون داره
بعد میگفتم اسلام خیلی سخته ای خدا کاش منو مسیحی می آفریدی که انقدر گناهکار نباشم
حتی دین اسلام و به دونوع شیعه و سنی کردن
و این دو با هم موافق نیستن چرااا
آیا واقعا خدا اینطور میخواد؟!
همیشه دلم میخواست برم تحقیق کنم در مورد همه دینها
یکی همه چی رو بهم بگه
یه بار از یه مرجع تقلید سوال کردم که اگر قران رو بخونیم همه ش نوشته که اگر از نیکوکاران باشید در ان دنیا بر تخت ها مینشینید و هوریان همسرانتان هستند و …
پرسیدم یعنی چی من نمیفهمم این حس خوبی بم نمیده یعنی اون دنیا هم زنا رو آدم حساب نمیکنند ؟!
یعنی خدا هم بین زن و مرد تفاوت قایل میشه؟
خوب مگه ما خودمون خواستیم که زن باشیم ؟! خوب اگر مردارو دوست داره انقدر همه رو مرد می آفرید
اونجاهم مردا چندتا زن میگیرند و…. و حرفی از لذتی که قراره به زنها برسه نزده چرااا
و اون مرجع تقلید که خیلی هم به اصطلاح معروف و بزرگ بود تنها جوابی که تونست به من بده این بود که
همه چیز رو که تو قران ننوشته یا اگر نوشته درکش با بدن مادی ما سخته و ما نمیتونیم معنیش و درست درک کنیم
و بعد من جوابی که نگرفتم هیچ یه سوال دیگه به ذهنم اضاف شد که اگر قران جوری فرستاده شده که درکش برای ما سخت باشه پس اصلا چرا فرستاده شده
و خلاصه اینکه اونروز فهمیدم که اطلاعاتی که به ما میدن درست نیست و من باید دنبال جوابی برای سوالام باشم ولی جایی برای جست و جو نداشتم یا اینکه نمیدونستم از کجا شروع کنم
حالا فهمیدم که درک کردن جهان هستی و خالق رو باید از خودم شروع کنم
از خودم شروع کنم تا به خدا برسم و جواب سوالام و بگیرم
و اینجا این حرفا برای من دل انگیزه چون من دارم از خدای خودم شناخت پیدا میکنم و تمام اضافه ها رو کنار میزنم تا اصلش و داشته باشم و بعد هرچی که درست بود و خودم درکش کردم و بهش اضافه کنم برای حال بهتر و ارتباط بهتر
خدایا بابت حال خوبم ازت ممنونم
به نام خدا
وقت بخیر عزیزان
این قسمت خیلی مفصله ماشالله من از دیروز تا حالا دارم می خونم و فکر می کنم به نوشته ها خیلی کامله و مفصله ولی با یه دفعه دو دفعه درست نمی شه باید خیلی روش کار کنم تا برام جا بیافته ایشالله حالا همون مثال خلاقیت که می گیم همش به خودمون من نمی تونم نمی شه بلد نیستم اینم خوب مثالی بود الان برای من چون الان هر چی میاد توی ذهنم دارم می نویسم
و اصلا فکر نمی کنم که چی به چیه .
پس این سه ویژگی خداوند که خلاقیت و مهربانی و عشق هست بتونیم در وجودمون جاری کنیم یعنی کارهامون همه بر اساس اراده خداوند پیش می ره و ما به نیروی خدایی و منبع و منشع وصل هستیم.
خلاقیت که خیلی موضوع مهمی و من هم روی این موضوع باید خیلی کار کنم البته یه وقتا کارهایی می کنم که به نظرم خلاقیته و خودم خوشم میاد ولی ممکنه که از نظر دیگران نباشه .حالا یه مثال جالب که من تو این همه سال تا حالا بیشتر از ۲ ساعت توی جاده رانندگی نکرده بودم ولی چند هفته پیش که می خواستیم بریم مسافرت راهش ۱۴ ساعت بود که ما وسط راه موندیم دو تا ماشین برده بودیم قرار بود من و دخترم نصف کنیم راه و رانندگی کنیم ولی نشد و من باید. انندگی می کردم و همسرم هم که توی ماشین دیگه بود ولی من که به خودم خیلی افتخار کردم که تونستم و نگفتم نه من نمی تونم و خدا منو هدایت کرد .
مهربونی این همیشه یاد من هست از دوره زندگی با طعم خدا که الان می خوای به نیروی خدا متصل بشی یا نیروی شیطان که نیروی خدایی همون مهربونی هستش و من اینو دارم هر روز تمرین می کنم البته یه جاهایی هم که بداخلاق و اینا می شم باز سریع یادم میاد که نه باید مهربون باشم و به نیروی منشع وصل شم. همه اینها همسو شدن با اراده خداونده خداوند انقدر مهربان هستش که این جهان و به این قشنگی خلق کرده و گسترش داده وقتی هم آدم مهربونی و تمرین کنه می بینه همه آدمها هم که سر راهش قرار می گیرن مهربون هستن و از اون خشمشون کاسته می شه وقتی هم عصبانی هستن من به وضوح اینو دیدم در رابطه با افراد عصبانی که وقتی رفتار مهربون و ملایمی داشتم سر کار چه معجزه ای رخ می ده .
عشق که دیگه نگو و نپرس و قضاوت آدم نکنه خودشو با کسی مقایسه نکنه همه اینها مال اراده شخصیه و وقتی با اراده خداوند همسو بشه آدم. یه اثری از خشم و کینه و قضاوت و غیبت و اینا نیست .همه اینها از اراده شخصی میاد حسادت و قضاوت …….من همش اینا رو تمرین می کنم و نمی خوام بشنوم ولی ناخوداگاه می شنوم امروز حرف و سریع عوض کردم دیگه دوست ندارم یکی حرفهای بی خودی می زنه .
خلاقیت و مهربانی و عشق در وجود من جاری است و من همسو با اراده خداوند در مسیر هستم که خداوند همزمانیهاشو برای من درست می کنه .من وصل وصل به نیروی منشع و منبع هستم و یه لحظه هم جدا نیستم .خدایا سپاسگزارم که هر روز آگاهی های جدیدی یاد می گیرم .
به نام خدای مهربان و با سلام
قبل از آشنایی با این قسمت سایت خیلی از صفات زیبای خداوند آگاه نبودم نه این که نمی دونستم به زبون همه ی زیبایی های خدا را نام می بردم اما گوشه گوشه های ذهنم پر از ابهام بود چون خدایی که در ذهنم داشتم و تصویری که از اون خدا در ذهنم داشتم خیلی هماهنگ با خدای الانم نبود.
همیشه فکر می کردم خدا یه جورایی بیشتر طرفدار مرداست یعنی هرجای قوانین اسلامی رو می خوندم می دیدم انگار بیشتر حق را به مردا میدن و چون فکر می کردم حتما این قوانین همه از طرف خداست اینجور تصورم بود که خدا تمایلش به سمت مردها بیشتره.
همیشه ته ذهنم از این که همه ی آزادی ها مال مرداست از خدا دلگیر بودم حس می کردم زنها موجودات ضعیفی تو جامعه هستن که هیچکس قبولشون نداره و همین افکار دلیلی برای دوری من از خدایم بود و چقدر بد هست که متاسفانه خیلی از این افکار در جامعه ما استفاده میشه و شاید همین دلیلی برای خیلیا باشه که از اراده خدا خودشونو دور می کنند.
شناخت ویژگی های خدا
اولین ویژگی که اینجا باهاش آشنا شدم خلاق بودن خداست اگه نگاهی به زیبایی های دنیای اطرافمون بندازیم اثر خلاقیت خداوند را همه جا می بینیم زیبایی گلها و گیاهان، تنوع پروانه های رنگارنگ، تنوع انسان ها، تنوع موجودات دریایی و… که هرکدام خلاقیت و زیبایی خداوند را به تصویر می کشه. استاد من حتی در کلاس درس خودم به راحتی متوجه خلاقیت دانش اموزان میشم وقتی یه مطلب درسی توضیح داده میشه و در راستای اون از بچه ها تکلیفی خواسته میشه هر کدوم با خلاقیت خاص خودش اون کار رو انجام میده و این نشون میده که قدرت خلاقیت در وجود هرکدوم از ما گذاشته شده و فقط باید بخواهیم از اون قدرت به نحو درست استفاده کنیم.
نقاشان، موسیقی دانان، خطاطان، نویسندگان و خیلی از ماها که هنوز ممکنه اون خلاقیت و استعداد خودمونو به خوبی شناسایی نکرده ایم می تونیم با کمی تفکر و باور قدرت خلاقیت و آفرینش خودمونو پیدا کنیم و در راستای اراده خداوند اونو پرورش بدیم. من از این قدرت چند باری در انجام کارهام استفاده کردم و تو زمینه کارهای هنری لذتشو بردم اما شاید اون موقع در راستای اراده خداوند نبودم ولی امیدوارم بتونم قدر اون خلاقیت ها را بیشتر بدونم و در مسیر اراده خداوند اونا رو بیشتر پرورش بدم.
دومین ویژگی خداوند مهربانی است. مهربانی سرچشمه ی همه ی خوبیهاست وقتی آدم در عمق وجودش مهربون باشه می تونه این حس دوست داشتن و مهربانی را به دیگران هم منتقل بکنه.
مهربانی فقط مختص انسان نیست ما حتی به گل وگیاه و حیوانات هم می تونیم حس مهربانیمونو منتقل بکنیم وقتی به دنیای اطرافمون عشق بدیم انعکاس اون عشق و مهربانی به زندگی خودمون برمی گرده و مطمئنا لذت بیشتری از زندگیمون می بریم.
نفرت از دیگران باعث میشه که توان وانرژی ما افت کنه، سیستم دفاعی بدنمون ضعیف بشه و حس و حال خوبمون از بین بره هر چه تنفر بیشتر در وجودمون ریشه داشته باشه مثل سم میمونه و حال ما رو بیشتر خراب می کنه و در همه جای زندگیمون پخش میشه. برعکس حس مهربونی ما رو در سطح بالاتر انرژی قرار میده و باعث میشه زندگی شادتری داشته باشیم.
سومین ویژگی خداوند عشقه .خدای مهربان نهایت عشقش را در خلق ما انسان ها به کار برده و ما هر کدوم می تونیم مظهر عشق خدا در زمین باشیم. یه جورایی حس می کنم نیروی عشق به ما قدرت جاودانگی می بخشه وقتی به عشق و تاثیری که می تونه در روابط ما، در انجام کارهای ما و در زندگی ما داشته باشه فکر می کنم می بینم هر جا عشق باشه تموم مشکلات آسونتر میشه کافیه اون عشق بی حد و مرز را در زندگی داشته باشیم عشق ورزیدن روح آدمو جلا میده، انسان را درسطح بالاتری قرار میده و حتما با عشق میشه به خدا نزدیکتر شد. عشق همیشه شیرینه، عشق به خدا ،عشق به پدر ومادر، عشق به همسر، عشق به فرزند، عشق به طبیعت و…
عشق از ویژگی های اراده خداونده و در همه ی انسان ها جریان داره وقتی عشق در وجود ما جریان داشته باشه جایی برای حسد وکینه ورزی و نفرت نمی مونه.
خدا رو شکر می کنم تا اینجا با این ویژگی های خدا آشنایی بهتری پیدا کردم.
سلام آزیتا
خیلی قشنگ نوشتی
تنها با این دوکلمه عشق رو جاری می کنم و به منبع اراده خدا متصل میشم ..
I LOVE YOU TANK YOU
زندگی با اراده خداوند (قسمت هشتم)
سلام به دوستان و استاد عطارروشن
توصیفات اشتباه زیادی در مورد خداوند شنیدم ، قبلا شنیده بودم که خدا مرد است ،خدا زن نیست و من وقتی نوجوان بودم فکر میکردم خدا یک مرد خیلی بزرگ و قدرتمند است و کمی که بزرگتر شدم فکر کردم هر چی دیگران میگن چرت و پرته و اصلا خدایی وجود نداره و این سردرگمی ها ادامه داشت
همینکه من فکر میکردم خدا دوست نداشته که جنسیت زنانه داشته باشه ،کافی بود که با خدا لجبازی کنم و احساس میکردم خدا زنها رو کم و ضعیف میدیده و حس ضعیف بودن بخاطر نوع فرهنگ و تربیت ما در وجود زنان اون زمانها زیاد بود و همه اینها دست به دست هم داده بود تا حس کم بودن در من شکل بگیره
نوع تربیت ،فرهنگ ،اطرافیان،جامعه،صداوسیما،مدرسه و دین ،جایگاه های اصلی ،تزریق باور در ما بودند و هستند ،مخصوصا باورهایی در مورد خدا و نمیدونم چرا این انرژی هوشمند جهانی رو به مذهب و دین ربط دادند و یجوری وانمود کردند که خدا فقط مخصوص آدم های مذهبی و نماز خونه
و افرادی که مذهبی نبودند بیشتر از اینکه با خدا و اراده ش هماهنگ بشن بیشتر ازش دور شدن و باور کردن که خدا با هاشون کاری نداره بجزء چند صدتا عذاب و شکنجه که اونم بخاطر اینه که نماز نخوندن،موهاشون پیدا بوده وووو
و اینچنین خداوند از کنار افراد این شکلی رخت بربست و رفت و این انسان ها خودشونو تنها دیدن که حتی خدا هم اونهارو نخواسته و یک فاصله بزرگ بین خودشون و خداوند ساختند
باورهایی که هم در مورد خدا داشتند ضعیف و ناخوب و خطرناک بوده که هیچ کمکی که به زندگیشون نمیکرده هیچ تازه باعث میشده مرتب به بیراهه و ناامیدی کشیده بشن
اون زمانها هم که مطالب ذهنی به این شکل باب و در دسترس نبوده ،پس باورهای درست و حسابی هم نداشتند بجز یه خروار عقاید پوسیده گذشتگان که نسل به نسل در کوله بارشون چرخیده بود و به عنوان یک قانون پذیرفته شده بود و با همون کوله بار رهسپار زندگی بودند
و برای هر تصمیمی که میخواستند برای زندگیشون بگیرن از همون مشاور اعظم مخرب درونیشون مشاوره میگرفتن که فرسنگها از اراده خداوند دور بود و هی میرفتن و شکست میخوردن و داغونتر برمیگشتن و مرتب غر میزدن و شکایت میکردن که چرا زندگی ما انقدر گره کوره داره ؟
خبر نداشتند که سالهاست که دارن افکار گذشتگانشونو مجدد زندگی میکنن و خبر ندارن
و تا وقتیکه باورهای خودشونو در مورد خداوند تصحیح نکنند نمیتونن تو هیچ قسمتی از زندگیشون تغییری ایجاد کنن ،چونکه در دی ان ای همه ما باور داشتن به قدرت خداوند وجود داره ،خداوندو قدرتمند میدونیم ولی باور نداریم که برای ما هم خداوند میخواد که به خواسته هامون برسیم ،ما باور داشتیم که خدا برای بعضی ها میخواد و برای بعضی ها نمیخواد و ما جزء اون بعضی هایی بودیم که خدا برامون نخواست
و در پی داشتن این باور ناامید کننده ،باورهای بد بعدی هم در ما شکل گرفت
حالا ما هی میخواییم باور سازی های ذهنمونو تغییر بدیم و تغییر هم میدیم ولی راء س و بالای همه باورها ،باورهای ما در مورد خداونده ،یعنی تمام موانعو که رد کنیم تو قسمت باورسازی های خداوند گیر میکنیم و نمیتونیم از گیت اصلی رد بشیم ،بنابراین نمیتونیم به نتایج خوبی برسیم
و چونکه راء س همه باورهای ما اینه که خداوند نمیخواد ما به خواسته هامون برسیم ،هر چقدر هم تلاش کنیم اون باوره اجازه رسیدن را نمیدهد و ما سالها پشت درهای بسته ،ناامید و خسته میمونیم
پس ترمیم باورهای مخرب نسبت به خداوند یکی از واجب ترین تمریناته
هفت ویژه گی خداوند
خلاق بودن ،،تنوع در خلقت نعمت ها ،تنوع در آفرینش انسان ، تنوع در زیبایی گل و گیاهان وووو نشانه خلاق بودن خداوند است
در وجود ما انسان ها هم خلاقیت های بیشماری هست که از بدو تولد تا الان تونستیم به شکل های مختلف ازش استفاده کنیم
اینهمه استعداد و خلاقیت که در ما آدم ها وجود داره ،عده ای علاقمند به موسیقی هستن و خود موسیقی چقدر وسیعه
عده ای در هنر نقاشی ، کارهای متفاوتی که توسط انسان ها خلق شده نشانه بودن این ویژه گی در درون انسان هاست
متاسفانه از بچگی احساس میکردم دختر هنرمندی نیستم ،نمیتونم یه غذارو تزئین کنم،نمیتونم یه نقاشی قشنگ بکشم ،نمیتونم خودم به ناخون هام لاک بزنم ، نمیتونم خوب انشاء بنویسم و از اونجاییکه به افراد هنرمند برچسب خلاق بودن زده بودن ،من خودمو فرد خلاقی نمیدونستم و این باور در من شکل گرفت که من خلاق و هنرمند و با سلیقه نیستم و این موضوعو همواره یک ضعف برای یک خانم میدونستم
چقدر این جمله رو دوست دارم اینکه( نیروی خلاق الهی در من جریان داره و هر ایده ای که به گسترش و رشد زندگی من کمک کند را با آغوش باز میپذیرم و برای تجربه کردن آن قدم در مسیر عمل کردن میگذارم)
و الان که متوجه شدم منهم دارای نیروی خلاق درونی هستم و میتونم مثل خداوند خلق کنم حس خوبی دارم ،ببین کارایی این باورها چجوریه ، من سالها باور کرده بودم خلاق و هنرمند نیستم چونکه برای من توضیح داده نشد که خلاقیت فقط کشیدن نقاشی نیست ،نوشتن انشاء نیست ،بمن فهمونده بودن و خودم هم پذیرفته بودم که خلاق نیستم و همین باور چقدر منو عقب نگه داشته بود
و حالا با پذیرش من به همین راحتی اون باور قدیمی در من شکسته شد و از این به بعد منهم میخوام از قدرت خلاقیتم برای ادامه زندگیم بهرهمند بشم
مهربانی ، دومین ویژگی خداوند است ،این چند روز قبل از اینکه این نوشته هارو بخونم ،تو یه فایلی از استادی شنیدم که میگفت به هر آنچه اطراف خودتون هست حس عشق بدید و منهم تو این هفته هر زمان که به یاد آوردم به هر آنچه در اطرافم بود و همچنین به خودم حس عشق دادم
گفتن کلمه مثلا ، عشق به خودم ،عشق به دستام ،عشق به گوشیم،عشق به مبلی که روش نشستم،عشق به یخچالم وووو باعث میشه یه حس کوچیک خوب در من تولید بشه ،حتی زمانهاییکه از کسانی دلخورم و دارم تو گفتگوهای درونیم باهاشون میجنگم و باهاشون روبرو میشم ،این تمرین یادم میاد و تو دلم بهشون عشق میدم ،یدفعه از اون حالت خشم درونیم کاسته میشه و این بخاطر اون حس مهربانی و عشقیه که در دلم دارم تمرینش میکنم و بهم کمک کرده
و کاملا عقیده دارم که نامهربانی و احساسات تنفر ، بدن ،ذهن و جسم مارو خسته میکنه و سیستم دفاعیمونو پایین میاره ،هر وقت حالم با دیگران بد بوده بدنم یجوریه ،بی حس و حاله و زمانیکه حس تنفر از بین میره جسمم قویتر و سرحالتر میشه
عشق سومین ویژه گی خداوند است ،،،ویژه گی اراده عشق خداوند فقط میخواهد ما بدرخشیم ،پیشرفت کنیم و تبدیل به انسان شایسته ای بشیم
دقیقا زمان هاییکه تحت اراده منفی بافم هستم احساس میکنم درونم خشک و سرد و نامنعطفه ،اون لحظه خودم از خودم فرار میکنم ،با اینکه اون لحظاتو دوسش ندارم ولی در زندگیم بخاطر بعضی مسائل باهاشون روبرو میشم و اون زمانها حس میکنم درونم خالی از هر گونه عشقیه
متاسفانه بدلیل زندگی کردن در جو خانوادگی بی عشقی که در کودکی تجربه کردم و همینطور در زندگی ازدواجم و همینطور الان هم با افرادی که زندگی میکنم عشق و ابراز احساساتی وجود نداره ،درون منهم یاد گرفته که خشک و سرد باشه ،البته من به فرزندانم و اونهاییکه باهاشون تبادل انرژی و عشق داریم ،با هم حس عشق ورزی داریم ولی این احساس بین من و بعضی از افراد نزدیک خانواده م وجود نداره و چونکه هر روز شاهد این سردی هستم در درونم گفتگوهای درونی منفی ایجاد میشه که اذیت کننده است ،برای همین از هفته پیش تا الان به خودم و تمام وسایل منزلم تو دلم حس عشق میدم و متوجه شدم یه حس غریب ولی زیبا در درونم روشن شده
متاسفانه مادر من شخصیت مهربان و با عشقی نداره و از بچگی به ما محبت خاصی نمیکرد و میگفت همینکه براتون غذا میپزم بسه براتون، البته که تایم زیادی در زندگی با پدرم نبود و من همیشه یک احساس کمبود محبت و عشق مادر رو داشتم و هنوزم دارم
مادرم نظرش این بود که بچه هارو باید به زبون کوچیک کرد و به دل عزیز ،یعنی نباید به بچه ها محبت کرد ،بچه ها پرو میشن و با ما هم همین برخوردو داشت ،همین الان هم طبق عادت قدیمش رفتار میکنه،گاهی جواب سلام منو هم انقدر بی حال و رمق میده که نمیشنوم ،هر چقدر هم بهش میگم یکمی با محبت تر باش ناراحت میشه و چند روز فقط با خودش بلند بلند غر میزنه
هر وقت مادرهای مهربانیو میبینم که چقدر با بچه هاشون دوست و رفیق هستن و رفتار مادرمو نگاه میکنم حالم بد میشه
دلم میخواد از این به بعد بیشتر حس عشق و مهربانیو در خودم تقویت کنم که میدونم با جوشش این حس ها درونم زیباتر و پر آرامشتر خواهد شد و به اراده خداوند نزدیکتر
برای من کار راحتی نیست که بخوام حس ناخوبیو که نسبت به بعضی ها دارمو که مدتهاست همراهمه به عشق تبدیل کنم البته که با همین تمرینی که چند روز انجام دادم تونستم از خشم های درونم بکاهم و مسیر فکریمو عوض کنم
کینه و نفرت مانند این است که خودتان سم بخورید و منتظر باشید دیگری از پا در بیاید و من دقیقا چندین مدته در حال انجام همین کار هستم در واقع این یکی از عادت های قدیمی منه که شاید خیلی ها باهاش مشکل داشته باشن ،که وقتی از دیگران ناراحت بودم یا از شرایطم ، در درون خودم انقدر اون موضوع یا عمل اون شخصو تقویتش میکردم که به خشم و نفرت تبدیل میشد و بعدش به نشخوارهای درونی میرسیدم که حس های بسیار بدیو تجربه میکردم
وقتاییکه از مسئله ای ناراحتم و نمیتونم کاری براش انجام بدم انقدر در درونم خودخوری بوجود میاد که یدفعه به خودم میام و میبینم شاید ۱ روز کامل در اون حال کینه و نامهربانی ها بودم که الان خدارو شکر اون تجربیات خیلی کمتر شده گاهی در ماه ۱ یا ۲ بار پیش بیاد ولی تو یه برهه ای هر روز از صبح تا وقت خواب جنگ درونی و بیرونی داشتم
و الان میخوام که از این به بعد بیشتر در مجاورت عشق و مهربانی بیشتر قرار بگیرم و دیگران و اعمالشونو بذارم برای خودشون و حتی اجازه ندم به اونها فکر کنم و در مسیرهای بهتری قرار بگیرم ،چقدر این بخش عشق درمانی و مهربانی به من کمک کرد که وارد شرایط بهتری بشم ،خدایا شکرت
ممنون برای این آگاهی های ناب و به موقع
سپاس فرمانروای جهان را که مرا دراین جایگاه زیبا قرار داد،که چنین مطالب نابی رابخوانم و چنین احساس زیبایی را تجربه کنم .سلام میکنم به استاد جان جانان ، که آمدم راه و رسم لاغری را بیاموزم ، راه رسم زندگی را آموختم و خدا می داند که این چه احساسی است.
چه احساسی است احساس عاشقی ،عشق به معبودی که سراسر زیبایی و شکوه و عظمت است، و تجلی خلاقیت، و حالا من می توانم روح خود را به اراده ی خلاق معبودم بسپارم و خلاق بودن خود را با تمام وجودم تجربه کنم، و وااااای از این تجربه ی زیبا که کوچکترین بازتابش بالا رفتن اعتماد به نفس در وجود پاک و الهی من است ولی رسیدن به این مرحله ۲ابزار قدرتمند می خواهد ، آری مهربانی و عشق ورزیدن است ، و چه احساس زیبا و دوست داشتنی است این مهربانی و عشق
عاشق می شوی عاشق معبود و هر آنچه که خالقش اوست، آنگاه همه چیز را زیبا می بینی چون تنها به دنبال زیبایی می گردی وآن لحظه است که تنها زیبایی می بینی،و تنها چیزی که نصیبت می شود خیر است و خیر
در آخر باز هم رب آن فرمانروای قدرتمند مهربان ، خلاقم را شاکرم برای قرار گرفتنم در این مسیر زیبا ، وبه همه ی شما هایی که این نوشته را می خوانید می گویم که عاشقانه دوستتون دارم و خوشحالم که اینقدر دوستان عاشق و مهربان دارم
سلام استاد من ده بار دیگر باید این مطلب رو بخونم وبعد میخوام دیدگاهم رو بنویسم برای خوندن دفعهاول میگم عالی بود عالی بود والان اینقدر خوشحالم استاد خداوند خیرتون بده وخوشبحالتون چقدر خوب خدا وخودتون رو فهمیدید ممنون از اینکه این مطالب ارزشمند رو رایگان میزارید شما دستان مهربان وپر عشق خداوند روی زمین هستید افرین بر شما استاد مهربان امیدوارم ماهم شاگردان خوبی باشیم وبتونیم اینها رو توی زندگی عمل کنیم وفقط صرفا احساسمون برای چند لحطه خوب نسه وبعد فراموشکنیم وعمل نکنیم خدارو شکر که با این سایت اشنا شدم هزار بار شکر
بنام یگانه خالق هستی
چند روزی بود که از فضای حقیقی و درونی خودم که با انجام یک کار با اراده شخصی دور شدم ودقیقا فهمیدم که کاری را که انجام دادم بر اساس اراده شخصی بود، اینجاست که نوشته های باور ساز داره بهم کمک می کنه که بدونم چه کاری بر اساس اراده ی شخصی انجام میشه وچه کاری بر اساس اراده ی خدا، اولش نمی فهمیدم ولی الان بهتر درک می کنم معنای این دو اراده را .
وقتی بر اساس اراده ی شخصی یک کاری رو انجام دادم اولین بازخوردش حس بدی در من بوجود اومد با اینکه در این چند روزه خیلی احساس آرامش وشادی درونی رو داشتم اما همین یک کار اولش احساس بد بعدش حس نا امیدی احساس گناه وپشت سر هم احساس های دیگه خودشون رو نشون دادند .
وقتی این قسمت اومد بار اول خوندمش مفهومش برام مثل اون قسمت های قبلی برام آرامش بهمراه نداشت بار دوم وسوم رو هم خوندم وتا اونجا خوندم که باید یک فضای خالی رو ایجاد کنم .می دونید چکار کردم اولین کار این بود تمام اون چیزهایی که از گذشته تا الان حمل می کردم رو شب گذشته روی زمین گذاشتم می دونید چی توش بود پر بود از ناراحتی، ناراحتی های که سالهای سال بود در گوشه ایی مونده بودند وحتی من یکبار هم از اونها استفاده نکرده بودم ولی فقط حملشون میکردم همه رو گذاشتم و رها شون کردم وبه خدا گفتم اگر از کسی ناراحتی به دل گرفتم حتی اگر بدی هم کرده باشه از صمیم قلبم و وجودم می بخشم میخوام سبک بشم پر بودم از کینه ،از کینه هایی که فکر میکردم که دیگران در حق من بدی کردند اینها رو هم گذاشتم هر کسی رو که یادم بود وچه نبود باز به خدا گفتم می بخشم تا آزاد ورها بشم آخه چرا وجودم رو پر کردم از اینها ،غصه های گذشته رو هم همینطور و… هر آنچه از قبل بود به همرام خاطرات تلخ و گفته هایی که من خوشم نمی اومده وهر چیزی که متعلق به قبل بود رو گذاشتم روی زمین وحتی برای خودم چاله ایی کندم وتمام آنها را گذاشتم داخل چاله ویک نفس راحت کشیدم چقدر احساس سبکی دارم .
باز اومدم از تمام ترسهایی که برای آینده که دارم آینده ایی که دیگران منو ازش ترسونده بودند وبرای برای اینکه بهش مبتلا نشم کارهایی رو انجام میدادم باز این ترسها رو گذاشتم روی زمین ویک چاله ایی عمیق تر میخوام براش بکنم که بریزمشون اون داخل آخه چرا ترس از آینده ،آینده ایی که هنوز نه کسی اونو دیده ونه کسی اونو تجربه کرده .
چرا امروزم رو به خاطر غم گذشته وترس از آینده خراب کنم ،چرا در لحظه زندگی نکنم ،چرا در لحظه شادی نکنم ،چرا در لحظه لذت نبرم ،چرا با خودم گذشته ایی را دارم حمل می کنم که تمام شده ورفته وبر نمیگرده حتی یک ثانیه هم به عقب بر نمی گردم .
میحوام خالی بشم از تمام گذشته ها ورها بشم تا بتونم فضایی باز کنم برای کسی که بهش توکل کرده ام اگر من بهش توکل کردم پس باید جا داشته باشه تو وجودم تو قلبم تو جسمم تو احساسم .
وقتی وجودم از غم وغصه وکینه وناراحتی وخشم وانتقام وحسادت و….. پر باشه چطور این نیرو بیاد تو وجودم ودر انجام کارها کمکم کنه
من همین جا در برابر این نیرو وبه خودم میخوام بگم که از امروز هر آنچه از گذشته حمل می کنم رو میزارم روی زمین ودر حق تمام کسانی که خوبی انجام دادند رو از صمیم قلب از آنها سپاسگزاری می کنم وبرای آنها آرزوی توفیق روز افزون می کنم وبرای اونها از خداوند نعمت وثروت وخوشبختی طلب می کنم ،وبرای اونهایی که بدی کردند باز هم از صمیم قلب وبا تمام وجودم آنها رو می بخشم وبراشون خوشبختی بیشتر ونعمت وثروت بیشتر سعادت وتوفیق روز افزون بیشتر میخوام وهمه اونها هر جا هستند خدا یار ونگهدار شون باشه ،
قلب من جای خداست نه چیز دیگری میخوام پاک بشه تا حضور خدا رو بیشتر حس کنم تا با قدرت بیشتری بهش توکل کنم .
مگر تو قسمت های قبلی نگفتم من به خدا توکل کرده ام پس باز هم میگم
من به خدا توکل کرده ام
من به خدا توکل کرده ام
من به خدا توکل کرده ام
قدم بعدیم اینه تمام کارها وپرونده هایی که در ذهنم باز هستند ونصفه ونیمه هستند اونها راوتمام کنم وببندمشون تا هر چه بیشتر فضا باز بشه تا این انرژی بیشتر وبیشتر بتونه در وجودم حضور پیدا کنه .
امشب برای من همین کافیه که فضا رو خالی خالی کنم تا بتونم ادامه اش را بنویسم.
ادامه دارد
.
سلام دوست خوبم
خوشحالم که نوشته ی شما رو در پایان باور هشتم هم دیدم
وقتی می توانیم با اراده الله یکی شویم و دوگانگی را کنار بگذاریم که مانند خود خدا بشیم ، خدای ما همان خدایی است که زلال و پاک و ناب است پس قطعا ما هم باید مانند این خدا شویم پاک و زلال و خالص
و تا وقتی صفات جسمانی را مثل وابستگی ، خشم ، کینه ، را همراه داریم
نمیتوانیم ایینه ی تمام نمای الله مان باشیم
برای پروانه شدن باید پروانگی را آموخت باید از خیلی چیزها گذشت ، باید پیله را از هم درید و رها و آزاد شد
باید صفات الهی را در درونمان جایگزین کنیم صفاتی چون عشق ، مهربانی ، گذشت که همه ی این صفات نشاندهنده ی یکی شدن ما بامنبع اصلی این صفات است
قطعا وقتی وارد مسیر هدایت شدیم برای پروانگی انتخاب شده ایم پس باید ایمان داشته باشیم خدای مهربان و قادر متعال قطعا هدایتمان میکند تا آرام ارام بتوانیم دوگانگیها رو کنار بگذاریم و در اراده ی الله محو شویم
متشکرم دوست خوبم قطعا همه ی ما در مسیر هدایتیم
ممنونم استاد عزیزم، اینقدددر این متن سرشار از حس الهی بود ک من دیگ نتونستم تا انتها ادامه بدمش وسطاش از شدت هیجان بلندشدم کلی رقصیدم و مراقبه و بعد دوباره نشستم پای خوندن، فوق العاده بود، همینطور ک فرمودین وقتی پای اراده خداوند و اتصال ب این نیرو وسطه دیگ بخشش و عشق و مهربانی باید در درون موج بزنه و فرقی نمیکنه ک احساس منفیمون نسبت ب دیگرانه یا خودمون در درونمون، متاسفانه من خودم رو عرض میکنم اینقد از دید دیگران خودم رو قضاوت کردم و با خشم اونا نسبت ب خودم خشم گرفتم، با انتقاد و تنفر بقیه نسبت ب خودم تنفر ورزیدم و با بی تفاوتی و بی اهمیتی بقیه نسبت ب خودم بی اهمیت بودم و… ک حسابی ب خودم عضرخواهی بدهکارم و دلجویی، امیدوارم این عشق مهربانی و خلاقیت در من هم همانند شما بیشتر و بیشتر بشه، از متن صحبتاتون عبارت های فوق العاده ای واسه تکرارشون برا خودم درآوردم مثل :اراده خلاق خداوند در وجود من جاری است و من می توانم با توکل به هدایت الهی تجلی خلاقیت خداوند در جهان مادی باشم. و… بینظیر استاد عااالی ، ممنونم
مثل همیشه عالی بود
درک اینکه چقد به خدا نزدیک هستیم ولی با افکار بیمارگونه خود فاصله ایجاد میکنیم بین خودمون و خدا
اینجا دیگه میفهمیم نفرت داشتن از بقیه چه ارزشی داره اخه
به چه قیمت آخه