0

زندگی با اراده خداوند (قسمت هشتم)

زندگی با اراده خداوند
اندازه متن

در قسمت های قبل درباره اراده شخصی و اراده خداوند و تفاوت بین آنها توضیحات کامل داده شده. درک تفاوت بین اراده ما و خدا سبب می شود تا به شکل بهتری بتوانیم از این پس تصمیمات خود را تحلیل کنیم که بر اساس اراده شخصی اتخاذ شده اند یا مبنی بر همسو شدن با اراده خداوند اتخاذ شده اند.

نتیجه این دو نوع انتخاب از زمین تا آسمان است.

در این قسمت درباره ویژگی های اراده خداوند توضیح داده می شود. با درک ویژگی های اراده خداوند می توانیم در مسیر زندگی با آگاهی از این ویژگی ها تصمیمات همسو با اراده خداوند اتخاذ کنیم.

شناخت ویژگی های اراده خداوند به ما کمک می کند تا درک بهتر و واضح تری از عملکرد خداوند داشته باشیم.

با استفاده از این آگاهی می توانیم، توصیف ها و تعریف هایی که درباره خداوند در ذهن ما ایجاد شده است را بررسی کرده و آنهایی که با واقعیت وجود خداوند همخوانی ندارد را از کانون توجه خود خارج کنیم.

کارلوس کاستاندا در کتابش با نام “قدرت سکوت” می نویسد:

“اراده خداوند، چیزی است که همه ما آن را داریم، این نیرو نسبت به همه چیز مهارت و دانشی کامل دارد. اما این نیرو نمی تواند بیاندیشد بنابراین نمی تواند آنچه را که می داند به شکلی بر زبان آورد که ما آن را بشنویم.

بشر، اراده خداوند را فدای دنیای عقل و منطق می کند. انسان هرچه بیشتر از دنیای عقل و منطق پیروی کند بیشتر از نیروی اراده خداوند فاصله می گیرد.”

در قسمت های قبلی بیان شد که اراده خداوند در همه صورت های فیزیکی و حتی افکار ما وجود دارد بنابراین هم دنیای مادی و هم دنیای غیرمادی را در بر می گیرد. به این دلیل خداوند تلاش ما برای توصیف و توضیح خودش را نادیده می گیرد زیرا دارای ابعادی لایتنهای است.

تصور کنید از هزار سال قبل توصیفی درباره خداوند در ذهن ساکنین منطقه بالا به هر دلیلی شکل بگیرد. به عنوان مثال خداوند مردها را دوست ندارد.

در ذهن مردم منطقه پایین توصیف دیگری درباره خداوند ایجاد می شود، مانند خداوند زن ها را دوست ندارد.

امروز بعد از هزار سال بشر متوجه شده است که اینگونه نیست و خداوند تفاوتی بین زن و مرد قائل نیست.

به نظر شما عملکرد خداوند در هزار سال اخیر در برابر مردم دو منطقه چگونه بوده است؟

آیا خداوند مردهای منطقه بالا را عذاب می داده است درحالی که با مردهای منطقه پایین مهربان بوده است؟!

آیا خداوند زن های منطقه پایین را عذاب می داده است درحالی که با زن های منطقه بالا مهربان بوده است؟!

مسلما اینگونه نیست و خداوند فراتر از زمان و مکان و توصیف های بشری عمل می کند.

اما به دلیل اینکه توصیف های ما درباره خداوند در اراده شخصی ما ذخیره و تاثیرگذار هستند بنابراین هر مردی که باور کند خداوند مردها را دوست ندارد، انتظارش از زندگی قرار گرفتن در سختی و رنج خواهد بود و اراده خداوند پاسخ این انتظار را می دهد.

  • پاسخی که در ازای انتظار خود از خداوند دریافت می کنیم به این مفهوم نیست که خداوند اینگونه است و پاسخی که به ما داده است صفت یا ویژگی اوست. (در این مثال: خداوند از مردها متنفر است)

اگر خداوند مردها را عذاب می داد باید همه مردهای عالم را عذاب می داد بنابراین اگر فقط عده ای از مردهای عالم دچار سختی و مشکل هستند به این دلیل است که آنها از اراده خداوند فاصله گرفته و مشغول اراده شخصی شده اند.

انسان ها شرایطی را در زندگی تجربه می کنند که بازتاب اراده شخصی آنهاست، اما از آنجا که باور کرده اند خداوند این ویژگی را دارد هرگز به این موضوع فکر نمی کنند که شاید عقیده و نگرش آنها نسبت به خداوند صحیح نمی باشد.

با گذشت زمان و گسترده شدن جوامع بشری و پدید آمدن ادیان، توصیف و تعریف های مختلفی درباره خداوند در ذهن مردمان ایجاد شد و اختلاف نظر بین انسانها درباره خداوند شدت گرفت تا جایی که به مبارزه و جنگ به منظور برتری دادن خدای خود به دیگری منجر شد.

اگر اراده خداوند در همه جا و همه چیز حضور دارد و لایتنهای است در برخورد با توصیف ادیان چگونه واکنش می دهد؟

اگر عقیده داریم که یک خدا وجود دارد، پس چگونه این خدا در مقابل مردمان ادیان مختلف واکنش نشان می دهد؟

در نتیجه توصیف های نوشتاری و گفتاری و نمادهای قراردادی انسان ها برای بیان دیدگاه و عقیده خود درباره خداوند (دنیایی که تجربه می کنند) نمی تواند توصیف صحیح درباره خداوند باشد.

من عقیده دارم که نمی توان خداوند را به طور معین و قطعی تعریف کرد و درباره او به انسانها آموزش داد و همچنین تصویر دقیقی از او ارائه کرد.

بنابراین قصد من از به اشتراک گذاشتن تمرینات باورسازی ام با دیگران این نیست که توصیف و تعریف جدید درباره خداوند در ذهن خواننده ایجاد کنم بلکه می خواهم درک و برداشت خودم درباره ویژگی های خداوند را بیان کنم، درکی که باعث ایجاد تغییر در تمام جنبه های زندگی من شد.

خوانند با آگاهی از آنچه باعث تحول در زندگی من شده است می تواند آنچه در ذهن خود درباره خداوند می داند را تحلیل و بررسی کرده و هرآنچه برای تجربه زندگی مورد علاقه اش نیاز دارد را از میان آن توصیف ها انتخاب کرده و بر اساس آنها برای رشد و گسترش زندگی خود عمل کند.

به این طریق نقابی که تشکیل شده از حواس مادی و ذهن منطقی است و مانع درک قدرت اراده خداوند می شود را از وجود خود بر می داریم و با جلوه جدیدی از ویژگی های اراده خداوند مواجه می شویم.

زندگی بر مبنای این جلوه جدید باعث دگرگونی زندگی ما در تمام جنبه های زندگی می شود.

من عقیده دارم می توانیم اراده خداوند را احساس کنیم، با آن ارتباط داشته باشیم، آن را بفهمیم و به آن توکل کنیم.

اراده خداوند نوعی آگاهی درونی است که با متصل شدن به آن می توانیم تجربه ای شگفت انگیز در زندگی را برای خود و اطرافیانمان رقم بزنیم.

وقتی از اراده خداوند دعوت کنید تا نقش فعالی را در زندگی تان ایفا کند، هدایت شما آغاز می شود.

این انتخاب کاملا شخصی و خصوصی است و نیاز نیست دلیل و منطق همه پسند برای آن داشته باشید.

وقتی این انتخاب را انجام می دهید اراده خداوند به تدریج تبدیل به بخشی از آگاهی طبیعی و روزمره ی شما می شود.

وقتی نسبت به این نیرو فکر باز و پذیرنده داشته باشید درک می کنید که تولد، مرگ و همه ویژگی های دنیای مادی جزئی از اراده خداوند هستند.

نکته ای که حائز اهمیت است این که هرگز نباید سعی کنید به دنبال اثبات بودن در مسیر اراده خداوند باشید چون به راحتی دچار شک و تردید خواهید شد.

بنابراین بدون هرگونه شک و تردید و اعتماد کردن به احساس درونی باید فضایی خالی در ذهن خود برای به جریان افتادن اراده خداوند ایجاد کنید.

برای این منظور ضروری است که افکار منطقی را رها کنید و فضای ذهن خود را برای پذیرش آنچه به نظر دیگران اوهام و خیال باطل  است خالی کنید.

در این مرحله ضروری است خواندن ادامه متن را متوقف کنید. توکل کنید و به آرامی جریان یافتن اراده خداوند در وجود خود را تجربه کنید.

چند ثانیه چشمان خود را بندید و ذهنتان را از افکار منطقی خالی کنید و گفتگوهای پیوسته ذهنی که مرتب در حال تغییر هستند را متوقف کنید.

شاید نتوانید مطمئن شوید که موفق به انجام این کار شده اید اما همین که تصمیم به انجام این کار می گیرید، کافی است.

از این پس هربار که شک و تردید از راه می رسد دکمه “حذف شدن” ذهنتان را فشار دهید به این شکل به مرور فضای کافی در ذهن برای درک و تجربه اراده خداوند ایجاد می شود.

  • هفت ویژگی اراده خداوند

— خــلاق بــودن

نخستین ویژگی اراده خداوند خلاقیت است. چیزی که به وفور در انسانها وجود دارد. هر انسانی با استفاده از نیروی خلاق ذهن خود تجربیاتی کسب می کند که منحصربه خودش می باشد و حتی ممکن است هیچ انسان دیگری آن تجربه را نداشته باشد.

همه ما تجربه استفاده از نیروی خلاقانه ذهن خود را داریم.

زمانی که از خلاقیت خود برای انجام بهتر کارها استفاده می کنیم، یا سلیقه ای که در مرتب کردن وسایل و … به کار می گیریم و هر واکنشی که بر اساس نیروی خلاق درونی از ما سر می زند مربوط به اولین ویژگی نیروی اراده خداوند است.

اکنون برای شما حضور نیروی اراده خداوند در درونتان واضح تر است.

به نظر من اولین ویژگی اراده خداوند خلاق بودن است. خداوند با نیروی خلاق خود میلیاردها انسان را به شکل های گوناگون خلق کرده است. برای آنها اثر انگشت منحصر به فرد خود قرار داده است و در هر انسانی به شکل متفاوت از انسان دیگر خودنمایی کرده است.

اگر قدرت اراده خداوند خلاق نبود نمی توانست این تنوع در آفرینش انسان و سایر موجودات عالم هستی ایجاد کند.

ویژگی خلاقیت اراده خداوند در تک تک انسانها حضور دارد و قصد دارد تا از طریق هر انسانی به شکلی خلاقانه در جهان مادی تجلی پیدا کند.

تصور کنید چه تعداد موسیقی توسط انسانها خلق شده است که هیچ شباهتی به یکدیگر ندارند.

چه تعداد تابلوی نقاشی کشیده شده است که کاملا با هم تفاوت دارند.

چند بیت شعر سروده شده است که هر کدام معنی و مفهوم متفاوتی را منتقل می کند.

بی نهایت از این گونه مثال ها در دنیای مادی می توان بیان کرد که اثبات می کند اراده خداوند در وجود همه انسان ها جاری است.

اگر می خواهید لذت خلق کردن را در زندگی تجربه کنید باید باور کنید نیروی خلاق الهی به شکل اراده خداوند در وجود شما جاری است.

از این پس برای رشد و گسترش زندگی باید تصمیمات خود را با تکیه بر این اصل اتخاذ کنید که اراده خلاق خداوند در وجود من جاری است و من می توانم به توکل به هدایت الهی تجلی خلاقیت خداوند در جهان مادی باشم.

عبارت هایی مانند: من بلد نیستم، من توانایی ندارم، من سلیقه ندارم، من خلاقیت ندارم و هر توصیفی که درباره ناتوانی خود دارد بر خلاف نیروی اراده خداوند و همسو با اراده شخصی است.

برای همسو شدن با اراده خداوند در زندگی باید نگرشتان درباره خودتان را تغییر دهید.

هر ایده و الهامی از سوی اراده خداوند دریافت کردید را بپذیرید حتی اگر در همان لحظه اول تصور کنید این ایده کاملا اشتباه می اشد یا قادر به انجامش نیستید یا تصور کردید مهارت کافی را ندارید.

با این باور که نیروی خلاق الهی در وجود من جریان دارد هر ایده ای که به گسترش و رشد زندگی من کمک کند را با آغوش باز می پذیرم و برای تجربه کردن آن قدم در مسیر عمل کردن می گذارم.

به این شکل تجربه های جدید در زندگی من رخ می دهد و لذت خلق کردن در زندگی را تجربه می کنم.

این رسالتی است که همه ما به عهده داریم که از نیروی خلاق درون خود بهره برده و نتایج جدید در دنیای مادی خلق کنیم و لذت خلق کردن را تجربه کنیم.

به عقیده من نامه اعمال ما در روز آخرت شامل نتایج تجربه هایی است که در زندگی خلق کرده ایم.

— مهربــانـی

اگر قبول داشته باشیم که خداوند خلاق است و تمام صورت های مادی را خلق کرده است بنابراین ویژگی دوم خداوند باید مهربانی باشد.

هر قدرتی که به صورت فطری نیاز دارد خلق کند و خود را به صورت های فیزیکی تبدیل کند باید قدرتی مهربان باشد.

اگر اراده خداوند مهربان نباشد نمی تواند به این شکل گسترده در جهان تجلی پیدا کند.

اگر خداوند مهربان نباشد نمی تواند از طریق ذهن میلیون ها نقاش به شکل تابلوهایی زیبا در جهان تجلی پیدا کند.

ناگفته نماند که نامهربانی هم از ویژگی ها اراده خداوند است که از طریق برخی انسانها در دنیای مادی تجلی پیدا می کند و باعث نابودی بشر و منابع جهان مادی می شود اما نامهربانی ذات خداوند نیست.

اگر ذات خداوند بر نامهربانی بود هرگز جهان گسترش و ادامه پیدا نمی کرد. چرا که نتیجه نامهربانی نابودی و از بین رفتن و نتیجه مهربانی گسترش و خلق کردن است.

از آنجا که جهان همواره در حال گسترش و توسعه است پس مهربانی ذات برتر خداوند است و نامهربانی انتخاب بشر بر اساس اراده شخصی است که توسط اراده خداوند به معرض نمایش گذاشته می شود و به تجربه بشر تبدیل می شود.

ویژگی مهربانی اراده خداوند سبب می گردد آنچه که آفریده میشود به شکوفایی برسد، رشد کند، همچنین شاد و کامل باشد.

علاوه بر ویژگی خلاقیت، مهربانی بعنوان دومین ویژگی اراده خداوند در همه ما جریان دارد.

ما باید مهربانی را برای همسو شدن با اراده خداوند انتخاب کنیم.

در هر صحنه از زندگی ما دو انتخاب پیش رو داریم، مهربانی و نامهربانی.

اینکه ما کدام را انتخاب کنیم، تعیین کننده تصمیم ما برای همسو شدن با اراده شخصی یا اراده خداوند است.

اگر می خواهید همسو با اراده خداوند در جهت رشد و گسترش زندگی قرار بگیرید باید مهربانی را بعنوان انتخاب اول خود در مسائل و تصمیمات زندگی انتخاب کنید.

لازم به ذکر است از آنجایی که اراده شخصی در ما قدرت دارد اینکه در مواردی به صورت ناخودآگاه یا به صورت واکنشی نامهربانی را در برخورد با مسائل زندگی انتخاب کنیم طبیعی است، اما پس از چند لحظه که شدت اراده شخصی ما کاهش می یابد می توانیم مهربانی را برای ادامه برخورد با آن موضوع انتخاب کنیم.

در همسو شدن به اراده خداوند به این شکل تصور نکنید که اگر از امرور که تصمیم گرفته ام تصمیمات همسو با اراده خداوند در زندگی اتخاذ کنم دچار اشتباه یا لغزش شوم دیگر تصمیم و تعهد من باطل شده و توسط خداوند مورد حمایت قرار نمی گیرم.

مهم نیت اصلی ما و سعی بر بهبود عملکرد است.

بنابراین از این لحظه “مهربانی” را بعنوان گزینه اول خود در برخورد با مسائل زندگی انتخاب کنید و هربار در عملکردن به تصمیم خود دچار لغزش شدید بار دیگر تصمیم بگیرید “مهربانی” گزینه اول من می باشد و به مسیر زندگی خود ادامه دهید.

به مرور تسلط شما بر عمل کردن بر اساس مهربانی بیشتر خواهد شد و دفعات لغزش کاهش پیدا می کند.

به این ترتیب می توانید به مرور از اتخاذ تصمیم نامهربانی که همسو با اراده شخصی است دست بردارید و مهربانی که همسو با اراده خداوند است را انتخاب کنید.

اولین نتیجه انتخاب مهربانی در زندگی، تقویت دستگاه ایمنی بدن است و افزایش تولید سروتین موجود در مغز است.

سروتین ماده ای است که به طور طبیعی در بدن وجود دارد و سبب می شود آرامش، راحتی و لذت بیشتری را در زندگی تجربه کنیم. بیشتر داروهای ضد افسردگی به طریق شیمیایی تولید سروتین در بدن را فعال می کنند و ما می توانیم با انتخاب مهربانی در زندگی به شکل طبیعی و بسیار تاثیرگذار بر افزایش سلامتی، آرامش و راحتی خود در زندگی بیافزاییم.

عملی که برخواسته از مهربانی باشد هم در ما و هم در فرد مقابل تاثیر مستقیم ایجاد می کند.

نکته جالب توجه اینکه حتی افرادی که نظاره گر عمل مهربانی هستند تحت تاثیر مشاهده خود قرار گرفته و احساس بهتری در آنها شکل می گیرد.

گسترش دادن مهربانی، دریافت و حتی مشاهده آن، تاثیر سودمندی را بر سلامت جسمی و احساس افرادی که در معرض مهربانی هستند ایجاد می کند.

با استفاده از ویژگی خلاقت می توانیم تنوع بیشماری در مهربانی های خود ایجاد کنیم.

این حقیقت واضح می کند که اراده خداوند در وجود ما جاری است چون از هر دو ویژگی خداوند در گسترش مهربانی استفاده کرده ایم.

وقتی نامهربان هستیم، راه مهربانی را مسدود می کنیم و از قدرت اراده خداوند فاصله می گیریم.

افکار برخواسته از نامهربانی، ارتباط ما با این نیرو را ضعیف می کند درحالی که افکار سرشار از مهربانی، این ارتباط را تقویت می کند.

خلاقیت و مهربانی دو ویژگی حیات بخش و زیبای خداوند می باشند که در وجود هر انسانی جاری هستند.

— عشــق

ویژگی سوم اراده خداوند عشق است.

نیرویی که خلاق است و به شکل متنوع در جهان هستی تجلی پیدا می کند و نسبت به گسترش و شکوفایی جهان هستی مهربان است اگر مظهر عشق نباشد، پس مظهر چیست؟

عشق متعالی ترین واژه و مترادف نام خداوند است.

اراده خداوند مظهر عشق ناب و خالص است و از محیطی کاملا دوستانه سرچشمه می گیرد. قضاوت و داوری، خشم، نفرت، ترس یا تعصب در اراده خداوند جایگاهی ندارد.

اگر می توانستیم اراده خداوند را مشاهده کنیم در حقیقت، خلاقیت و مهربانی را در میدانی بی انتها از عشق مشاهده می کردیم.

همه ما از دنیایی که سرشار از عشق ناب است قدم به دنیای مادی که سرشار از حد و مرز است گذاشته ایم.

ویژگی عشق اراده خداوند فقط می خواهد ما بدرخشیم، پیشرفت کنیم و تبدیل به همان انسانی شویم که شایستگی اش را داریم.

وقتی در هماهنگی با انرژی عشق نیستیم از اراده خداوند فاصله گرفته ایم و توانایی اتصال و بهره بردن از این نیرو را ضعیف کرده ایم.

به زندگی خود توجه کنید:

اگر آنچه را که دوست دارید انجام نمی دهید و یا مشغول انجام کاری هستید که آن را دوست ندارید ارتباط ضعیفی با اراده خداوند دارید.

در اینصورت از زندگی خود ناراضی هستید و دیگران را مقصر زندگی خود می دانید. در نتیجه به آنچه دوست ندارید بیشتر توجه می کنید و درباره آن صحبت می کنید و در نهایت اتفاقاتی که دوست ندارید را بیشتر جذب زندگی خود می کنید.

بسیاری از ما در زندگی به شکلی پرورش پیدا کرده ایم که افکار ما عاری از عشق است و در نتیجه اراده شخصی ما رنگ و بوی عشق به خود ندارد. در این شرایط تصمیماتی که برای زندگی اتخاذ می کنیم بر مبنای عشق به خود و دیگران نیست و نتیجه تصمیمات ما تجربه شرایطی است که احساس خوب در ما ایجاد نمی کند.

افکار و احساسات ما به صورت انرژی هستند که بعضی از آنها از بعضی دیگر متعالی تر و دارای فرکانس ارتعاشی سریع تری می باشند.

وقتی انرژی متعالی تر، میدان انرژِی ضعیف را اشغال می کند انرژی های ضعیف تر به انرژی های متعالی تر تبدیل می شوند.

مثال واضح این حالت زمانی است که در شرایط احساسی خوبی نیستیم و با فردی ملاقات می کنیم که در شرایط احساسی بهتری نسبت به ما می باشد.

هم صحبت شدن با او باعث می شود برای لحظاتی از احساس منفی رها شده و شرایط احساسی بهتری را تجربه کنیم.

این از مزایا و قدرت برتر عشق نسبت به نفرت، خشم، کینه و … است.

وقتی انرژی عشق در مفابل نفرت قرار می گیرد نفرت به عشق تبدیل می شود.

بسیاری از ما سال هاست درگیر نفرت از خود یا دیگران هستیم و لحظات زیادی از زندگی را با احساس بد سپری می کنیم.

قرار داشتن در احساس بد باعث ایجاد فاصله بین ما و اراده خداوند می شود.

بیشترین و عمیقترین نوع احساس بد، احساسی است که بر اثر نفرت از خود یا کینه و نفرت از دیگران در ما ایجاد می شود و اگر قصد کرده اید در جهت گسترش و رشد زندگی با اراده خداوند همسو شوید باید این نفرت را به عشق تبدیل کنید.

بسیاری از افراد در چنین مواقعی می گویند: چگونه می توانم او را ببخشم؟ اگر او را ببخشم او با خود چه فکری می کند؟

نکته ای که باید در بخشش خود یا دیگران مدنظر داشته باشید این است که شما اگر دیگری را نبخشید در واقع خود را از اتصال به اراده خداوند محروم کرده اید.

سال ها پیش جمله ای خواندم که درک آن برایم دشوار بود:

کینه و نفرت مانند این است که خودتان سم بخورید و منتظر باشید دیگری از پا در بیاید.

زمانی که تاثیر نفرت در ایجاد فاصله بین من و اراده خداوند را درک کردم متوجه شدم که مفهوم جمله بالا چیست.

من زمانی که دیگران را نمی بخشم خودم را از اتصال با اراده خداوند محروم کرده ام، در این شرایط تصمیمات من بر مبنای اراده شخصی خواهد بود و در نتیجه اتفاقاتی در زندگی من رخ می دهد که نتیجه آن گسترش احساس بد در من خواهد بود و این در شرایطی است که خشم و کینه من تاثیری بر زندگی دیگری ندارد.

بنابراین در بخشش و تبدیل نفرت به عشق موضوع اصلی طرف مقابل نیست بلکه خودمان هستیم.

اگر می خواهید همسو شدن با اراده خداوند برای گسترش و رشد در زندگی را تجربه کنید باید عشق را بعنوان گزینه اول در رابطه با خود و دیگران انتخاب کنید.

عشق از ویژگی های اراده خداوند است و در همه انسان ها جریان دارد اما ما می توانیم با انتخاب کینه و نفرت خود را از تجربه عشق محروم کنیم.

در واقع یکی از ویژگی های خداوند در وجود خود را نادیده می گیریم.

در این صورت نمی توانیم با اراده خداوند برای تجربه زندگی بهتر همسو شویم.

خداوند ویژگی هایی دارد که همه آنها در وجود انسان قرار داده شده است و اگر ما ویژگی های خداوند را در وجود خود نادیده بگیریم درواقع خود را از تجربه های لذت بخش در زندگی محروم کرده ایم.

همانگونه که خداوند در قرآن می فرماید: هرچه از خداوند به شما می رسد همه خیر و خوبی است و هرچه بدی به شما می رسد از جانب خودتان است.

اکنون که با سه تا از ویژگی های اراده خداوند آشنا شده ایم بهتر می توانیم مفهوم این تذکر خداوند را درک کنیم.

در قسمت بعدی به شرح ویژگی های دیگری درباره اراده خداوند می پردازیم.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.31 from 49 votes

https://tanasobefekri.net/?p=29780
برچسب ها:
29 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار Maahsaaa
      1402/09/23 01:52
      مدت عضویت: 183 روز
      امتیاز کاربر: 7635 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 490 کلمه

      چقدددر این مطالب آگاهی دهنده هستن.  من سال ها از خدا دور بودم ولی فکر میکردم نزدیکم . منظور از اراده خدا دور بودم

      سال هاست که دارم با اراده شخصی زندگی می کنم و همه اتفاقات بد که طبیعی هست واسم بیوفته رو مقصر خدا میدونم که رهام مرده تو این دنیای به این بزرگی

      ولی به ندایی همیشه ته ذهنم میگه غیرممکن خدای آفریننده جهان این شکلی باشه و این کارا رو‌ کنه. ولی علم و آگاهی نداشتم به علت مشکلات و نگرشم او زندکی

      همیشع میگفتم چطور میشه که خدا قبلا اینقدددر دوستم داشت دستمو میگرفت منو به آرزوهای محال میرسوند ولی الان باهام قهر کرده و ذهنم دلایل واهی میاورد که مرتکب گناه و شرک شدم و خدا پشت کرده و شدیدا خشمگینه استعفرالله

      کاملت باور کرده بودم که خدا از من خشمگینه ‌و‌رهام کرده مرتب از خودم میپرسیدم چرا؟!!!!! آخه من هیچ‌گناهی نکرده بودم همش میکفتم خدایا من همیشه سعی کردم آدم خوبی باشم هیچ کس بدی از من ندیده سعی کردم تو زندگی درستکار باشم و‌هیچ وقت پامو‌کج نزارم پس چرا این بلاها داره سرم میاد خدایا تو نیستی وگرنه من این همه مشکلات نداشتم خدایا پس کحایی چرا جوابم نمیدی و‌واقعا هیچ جوابی نمیگرفتم بر خلاف گذشته که راز و‌نیاز میکردم و حسم خوب میشد

      من اینقدددر ارتباط با خدا رو دوست داشتم که یه دفتر اختصاص دادم به راز و نیاز و حرف زدن با خدا 

      وقتی کم‌کم‌در اور تصمیمات اشتباه ‌دنبال نکردن الهامات مشکلاتم زیاد شد و طبق کفته استاد از اراده شخصی ‌منطق برای حل کردنشون استفاده کردم کم‌کم اراده الهی به کلی محو سد از زندگیم. 

      الان میفهمم علت اونهمه جواب نگرفتن ولی خداییش یه دوره چله شکرگذاری شرکت کردم خودبخود گره اصلی باز شد و بعد از انتقالم به محل جدید خیلی از مشکلات کمتر شد.

      یادمه نیت کردم ‌واریز خدا دعوت کردم بیاد تو‌زندگیم اونقدددر چپ و راست مورد آزمایش های وحشتناک قرار گرفتم که به خدا و‌ مهربانیش و به خودم شک کردم

      فکر میکردم یه گناه کبیره مرتکب شدم که خودم نمیدونم ولی پیش خدا خیلی بزرگه میگفتم خدا‌کفته همه گناهان میبخشم الا شرک پس حتما من شرک دارم ‌‌‌جالبه همین الهامات بهم می‌شد یعنی من اراده خداوند رو در جهت عکس استفاده میکردم 

      چون نیت کرده بودم ولی در شرایط مناسب روحی روانی و‌تفکری برای جلب اراده خداوند نبودم 

      اراده خداوند رو‌دعوت کردم به زندگیم ولی نگرش من راجع به زندگی و‌خداوند‌ بر پایه صفات مهربانی و عشق خدا نبود بلکه متناسب با مشکلاتی بود که داشتم پس اراده خداوند در جهت مشکلات بیشتر مار می‌کرد طوری که من متعجب میشدم که جرا اینقددددر امتحان میشم مگه قراره پیامبر بشم؟😅

      با همین چند جلسه از این آگاهی های استاد گرانقدر که خودشون منو هدایت کردن به این دوره فهمیدم که طرز تفکر اشتباهی داشتم ‌وجه نتایج وحشتناکی کرفتم از لحاظ اعتقادی خداروشکر از این ورطه بیرون اومدم همین ابتدای دوره ‌منتظر نتایج شگفت انگیز تو زندگیم هستم با  خواندن اراده خداوند و‌همسویی با اون مثل گذشته 

      خدایا سپاسگزارم بخاطر این آگاهی 

      ممنون از استاد عزیز بخاطر این آگاهی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره
      1402/08/30 20:45
      مدت عضویت: 381 روز
      امتیاز کاربر: 1720 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 537 کلمه

      سلام و درود ب رب العالمین 

      سلام ب استاد گرامی و دوستان عزیز

      7ویژگی اراده خداوند

      خدایا شکرت من قبلا همین صبح میشد و چشمانم هنوز باز نشده بود تلوزیون روشن میکردم.از ایرانی و ترکی. از گوشی و اینستا و ….چرخیدن و وقت تلف کردن .الان چشم باز میکنم در سایت و ب خودشناسی خودم مشغولم و باورهایم ..و خداوند هم حضورش را اعلام میکند …خدایا شکرت 

      (خدایا از تو بسیار بسیار بیشتر و بیشتر ،فراتر از باورهایم و خواسته هایم و تصوراتم بشارت ،هدایت ،الهامات و تصمیمهای درست بر پایه اداره خداوند و انتخاب خودم میخواهیم.من باشم و تو، من میخواهیم و با تو میشود .آمین)

      استاد گرامی من 2 روز این صفحه رو میخونم و مینویسم خخخخخ امروز عصر کلمات این صفحه را در خواب می دیدم.

      خلاقیت)

      (اراده خلاق خداوند در وجود من جاریست و من می توانم با توکل ب هدایت الهی تجلی خلاقیت خداوند در جهان مادی باشم)

      عجب!!!!!!!!!من شنیدم و بارها خالق زندگیم شده ام..خواستم و شد..اما این جمله انگار عطر داره .حرف داره .باید این جمله را عبارت درست کرد و تکرار 

      کرد.مشق کرد.پس او هم می خواهد که من خلاق باشم و اراده اش را در من جاریست ومن هستم که باید انتخابش کنم و ب صدای هدایت گوش دهم.خدایا شکرت .همان پیدا کردن رسالت است باید سپرد تا در زمانش با عشق دریافت کرد تا تجربه های جدید رخ دهد .

      مهربانی)

      او با خلاق بودنش در وجودم ،ابعادم،جسم و ذهن و کالبد و روان و و و تمامم.من را درست و منظم و متفکرانه آفرید .ذات او مهربانیست.

      من با همسو شدن با اراده خداوند مهربان ،مهربانی را انتخاب میکنم..خدایا شکرت سروتین موجود در مغزم را افزایش میدهد و سیستم بدنم را قوی و شاداب میکند .پس نام او حق است سلام است.(سرچ در گوگل)سلام یعنی کسی که پیروی میکند،خدا با هدایت او را سالم می دارد از عذاب و غضبش.

      سلام از اسما خداست زیرا سلامت است از هر نقص و عیب …ب معنی صلح و آرام بودن …..مفهوم جامعی داره…)من هم باید با مهربان بودنم . در هماهنگی با او در آیم.

      عشق)

      5 سال پیش ،که هنوز در شرک و باورهای نادرست بودم و تازه با کلماتی مثل خودشناسی آشنا شده بودم .صبح از خواب با تکرار کلمه عششق از خواب بیدار شدم در حالی که می گفتم عششق عششق عششق..بعدها متوجه شدم که همش حرف و صدای خدا بود ..بعد آن دقیقا نمیدانم ..چند مدت بعدش با تکرار تغییر تغییر تغییر ….صب از خواب بیدار شدم راهنمایی ها و هدایت من شروع شد..خدایا شکرت

      (عشششق متعالیترین واژه و مترادف نام خداست ) به به چه حسی دارد که در این عششق حل شد و آرام گرفت ،تازه شد،شگفت،دوباره رویید،دوباره متولد شد،دوباره از سر آغاز کرد،حضورش و نورش را دریافت کرد.خدایا شکرررررررت 

      بسیاری سالها در گیر نفرت از خود و دیگران هستند و احساس بد را تجربه می کنند ،خدای من انگار مرا میگویید.تا 3 سال پیش احساس بد را همیشه 

       داشتم و این احساس بد از خودم بود .خود خوری..خود درگیری با خودم ،بغض ،دوست نداشتن خودم .و فقط ب خودم صدمه میزدم .حال با این 

      آگاهی ها میخواهم انرژی متعالیتری از خودم انعکاس دهم تا انرژی های منفی را ضعیف تر و نابود کنم و دیگر بین من و خداوند فاصله ای نباشد

      ان شالله و ب امید مهربانیش که با عشق نثارم کرده.خدایا شکرررررررررت

      من ب دستان خدا خیره شدم ،معجزه کرد.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1402/08/20 13:47
      مدت عضویت: 546 روز
      امتیاز کاربر: 14960 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 476 کلمه

      باسلام خدمت شما استاد عزیز

      از نظر من انسانی که با ویژگی‌های خداوند انتخاب می‌کند که زندگی کند برتری دارد نه از شکل ظاهر و چیز دیگر تنها از نظر افکاری که دارد خلاقیت مهربانی و عشقی که درون خودش پررنگ‌تر شده‌اند تفاوت دارد و این تنها تفاوت بین انسان‌هاست،

      من هم خلاق هستم زیرا استعداد طراحی و نقاشی خودم رو کشف کرده‌ام و با انجام دادن این هنر احساس خلاق بودن دارم،

      هنر نقاشی من سال‌های زیادی است که همراه منه اما برای خودم خیلی عادی هست زیرا این توانایی رو دارم و برام کار خاصی نیست،

      اما دیگران به من میگن که تو یک هنرمند هستی و این کار بزرگیست و هر کس نمی‌تواند از ایده ذهن خودش نقاشی به این زیبایی رو بکشد،

      من استعداد خودم رو درون خودم احساس کرده بودم اما برام عادی شده بود اما دیگران منو تشویق می‌کردند که تو یک استعداد خلاق داری،

      من قبلاً که این نوشته‌های باورساز رو بخونم به مهربانی و ذات خداوند ایمان داشتم و باور داشتم که خداوند هرچه ویژگی خوب که دارد به ما هم داده است،

      اما برام سوال بوده که چرا بیشتر انسان‌هایی که در اطراف من هستند و می‌بینند که من انتخاب کردم که با مهربانی با آنها رفتار کنم با نامهربانی جواب من رو می‌دهند و به من احساس بدی وارد می‌کنند،

      اگر انسان‌ها دوست دارند که با آنها مهربان باشیم چرا خودشان با دیگران در جواب رفتار مهربان نیستند و انتخابشان نامربانی است،

       پس گاهی مهربانی یعنی سکوت کردن و گذشتن از گذشته و رفتار انسان‌ها،

      من مهربان هستم زیرا با هیچ انسانی قهر نیستم و هیچ مشکلی ندارم من یک جز از یک کل هستم که خداوند باشد پس من از وجود خود یعنی منیت ذات خودم مهربانی رو انتخاب می‌کنم که پررنگ‌تر باشه،

      همسو با اراده خداوند همیشه با مهربانی زندگی کنم و از خلاقیت برای تنوع دادن به مهربانی خودم استفاده کنم و از این ویژگی که خدا برای زندگی زیباتر به من داده به خوبی استفاده کنم،

      پس تعهد می‌دهم که از این پس زندگی خودم رو با مهربانی زیباتر و خوشبوتر کنم و سعی کنم که در برخورد با مسائل و مشکلات مهربانی رو داشته باشم،

      یکی دیگه از ویژگی‌های خداوند که در ذات من وجود دارد عشق است،

      همانند عشق بدون شرطی که خداوند به ما بنده‌های خودش داره و به خودش احسنت گفته زمانی که ما رو خلق کرده است،

      درونم دارم سعی می‌کنم که همیشه با همه با عشق و مهربانی رفتار کنم،

      پس عشق یکی از زیباترین و بالاترین ویژگی‌های خداوند است که در انسان هم وجود دارد و برای پیوند بین دو انسان هم می‌توان از این ویژگی خوب استفاده کرد،

      حتی میان پدر و مادر برادر و خواهر و تمام انسان‌ها می‌تواند عشق به وجود بیاید زیرا که در ذات ما وجود دارد،

      پسوند تعهد می‌دهم که همیشه با عشق و مهربانی زندگی با کیفیت‌تر و زیباترین رو تجربه و جذب کنم و برای همسو بودن با اراده خداوند به تعهد خودم پایبند می‌مانم،

      باتشکرازشما 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/03/27 21:25
      مدت عضویت: 461 روز
      امتیاز کاربر: 50315 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 615 کلمه

      سلام برخدایی که من به این مسیر هدایت وازپس من حمایت گرده 

      سلام بر اقای عطار روشن 

      من با انجام دادن کلی بخشهای مسیر تناس بفکری شما در زندگی خودم دارم به نتایح عالی میرسم تواین بخش من دو باربااین روش تو این قسمت تنوستم دوتا مشکلی روکه داشتم باتوکل به خداوند وهمسو کردن اراده خود بعدازارا ه خداوند دوتا مشکل به شکل خیلی ارام حل بشه به لطف خدایی بزرگ‌روزگذشته با این مسیر ابن روشی مشکل یرو برطرف کرد وه از دیدخودم به این ارامش حل نمشده چون بارها از ابن مشکل پیش امده بوده دست کم چند روزی من به شخصه ذهنم درکیر میشد ولی این بارخیلی ارام وبی صدا این مشکل حل شد به شکر  خدا 

      من با اطمبان  ازدرست همه این مسیرهای که توسایت هست وبا درک کردم اونها به اگاهی خوب دست پیدا میکنم 

      توزندگی با ارا ه خدا اول باید اون قسمت ازاگاهی روبه شکل توجه ودرک‌کنیم توذهن بیستر جای خودش بازمیکنه من توابن بخش به خودم زمان میزارم تا اطلاعات درست رو به ذهن بدم‌چون بااطلاعات درست که از این بخش دریافت میکمم به چکونی برخورد وارتباط با خداوند می رسم وفتی خداوند دارای ابعاد زیادی در جهان هسنی سایه کسترده داره توزمان کم به این همه  ابعاد نمتوام دست رسی داشن شاید به مقدارکم‌ازاون ابعاد بهشه درک کرد

      وفتی زندگی من با اراده خداوند تنظیم بشه اول بایو فضایی  ذهن خود خالی کنه تا جای برای اراده خداوند باز بشه تومرو کردن اگه شک وتردید بهم دست دادن با دگمه حذف کردن رو فشاربدم تا با مرور کردن فضای تو ذهنم خالی کنم جا باز کنم برای اردهاالهی 

      ا

      خلاق بودن ابن خلایقن در کاری خدواند ااست که هرانسانی وطبیعت داره ابعادکسترده هست وکلی درونش خلایفت وجود داره مثل شاعران نقاشان هرکدام یی خلایقت توکاروشون داره چون این از زات خداونی سرچشمه می کیره پس درونش کلی خلایقت هست هیچ انسانی باانسان دیگه کامل شکل هم خلایقت تو هرززمبنه نداره کلی فرق هست بینه همه شاعران همه نقاشان همه خلتیقتی که ازانسانهای خلاف میشه تفاوت هست چوم این از خداوند هست واین خلایقت کسترش زیادی توهرجنبه داده 

      همسرن کنار رادیوتر نسشه بود وازخلایقت انسانها  میگفت گه  افکارشون چه چور ی درخلاق کردن با توجه درس امروز من بهش گفتم اون خلایقتی که توداری میکی اززات خداونی هست  که درهرانسان وجود داره وهر انسانی توخلاق کردن با هم فرق دارن اون خالاقی که این خلاق کرده از خلایقت خداونی یی کمی تو اون وجود داشته که تواسته این کاررو انجام بده 

      مهربانی این هم از زات خدانی هست چون اگه نبود که  مهربون شامل حال من یکی نمیشه  این شکل واقعی درک کردم  چون من به این سمت هدایت کرده اون ارنشانه مهربون بودنش هست با این همه اشتباهات من بازم مهربونی شامل من شده 

      یکی دیگه عشق ورزی هست که به موجدات جهان خداوند عشق می ورزه 

      چوم اززات هستی خداونی عشق ورزی هست ما اگه مبخواهیم با هراده الهی همسو شویم یاید روی خودمون کارکنیم که اول شناسیی خیلی خوبی از خداوند داشته باشیم که بتوانم با اراده الهی خودمون همسو کنیم ه این مرحله روبه شکل کامل انجام‌ندیم درست مثل زمانی میمونه که من فقط اگاهی توزمبنه لا غری با ذهن یاد بگیرم روی خودم اصلااکاری نکنم که به احساس بهتری برسم تازه منتظر لاغر شدن هم باسم توزمینه اراده الهی هم باید اول روی خودم کارکنم بعد اگاهی که به دست میارم رو با خودم اون اگاهی ارتباط برقرارکنپ تا بتوانم خودم با اراده هم اهنک کنم  اون زمان  همسو کنم وفتی من این مراحل رو به شکل کامل انجام ندم انتظارم از همسو شدن درست انجام نمیشه چون اونجا هم کم گاری نشانه دریافت نکردن اون همسو شدن من هست اینجا من به هدف که ارتباط با خداوند است  وحاکم شدن اراده الهی براراده خودم‌رو نخواهم داشت 

      خدا پشت وپناهتون یا حق حق نگه دارتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1402/02/02 12:52
      مدت عضویت: 546 روز
      امتیاز کاربر: 14960 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 735 کلمه

      باسلام خدمت شما 

      با خوندن و اگاه شدن به این مطالب من هم تصمیم گرفتم از امروز به بعد دیگه با اراده ی شخصی در زندگی اتفاق های که دوست ندارم رو تجربه نکنم  و تصمیم من اینه که از این لحظه به بعد یک فرد متفاوت همراه با اراده ی خداوند باشم و به او توکل داشته باشم و همیشه یاد من باشه تا از اراده شخصی خودم در رسیدن به هدف و خواسته و نعمت های خوب و زیبای دنیا استفاده نکنم چون اراده ی خداوند برتر و قوی تر از اراده شخصی من است ،

      وقتی از ذات خداوند و قدرت اراده ی اون حرف میزنیم چه چیزی بالا تر از احساس ما میتونه کمک کننده به حال خوبی برای نزدیک بودن و توکل به خدا بشه ،مهم ترین چیز اینه که با روی باز لبخند و فکر باز و خواستن اینه که در افکار ما تغییر ایجاد شود جلو بریم ،

      منم به این باور هستم که خدا خلاق است و خلاقیت جزی از صفات خداست و این صفت رو درون انسان ها هم قرار داده تا ماهم بتونیم برای گذران زندگی بهتر و زیبا تر این نعمت خوب ذهنی رو داشته باشیم،

      خلاقیت همسو بودن با اراده ی خداوند در مسیر زندگی و این که چگونه باید به احساس خوب و توجه به چه چیز های زندگی کرد ک در دنیا راحت و در ارامش باشیم و این نیاز به قدرت انتخاب با خلاقیت دارد وقتی انسانی خلاق است از روش جدیدی برای فکر کردن درباره زنذگی بهتر و نتیجه ی بهتر داشتن دست به کار میشود،

      ذهن ما انسان ها اگر خلاق نبود این همه شغل های هنری در جهان وجود نداشت که همراه اونا احساس خوب هم هست ، اگر خلاقیت نداشتیم  طراحی ها و وسایل های نقلیه نبود ،گوشی نبود ،ساعت نبود ،و خیلی چیز های که انسان با خلاقیت ذهنش اختراع کرده و به ثبت رسونده و همه ی ما در حال استفاده از اون  هستیم مثل ماشین،

      پس خلاقیت قدرت اراده ی خداوند در جهان مادی است برای بهتری و راحت زندگی کردن بشر و استفاده از اون و احساس خوب داشتن، 

      از نظر من مهربانی بالاترین ویژگی می‌تونه باشه برای انسان های که دوست دارن تغییر کنند و جهانی بر اساس زیبایی مهربانی و محبت رو تجربه کنند , 

      قوی ترین احساس خوبی که از ذات خودش خداوند درون ما قرار داده تابا انتخاب مهربانی با اراده خدا هم سو شویم و بهترین مسیر زندگی رو داشته باشیم ، مهربان بودن خیلی خوبه و بسیار قوی هم هست یعنی این اشتباه است که بعضی ادم ها میگویند که مهربانی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند اما ما با شخص نادان کاری نداریم مهربانی باعث احساس ارامش وقدرت ذهنی ما میشه و اتفاق های خوب رو به ما نشون میده ، مهربانی همسو با اراده خداست و خدا همیشه در دنیا زیبایی و بذر خوبی ارامش و تن درستی برای ما قرار داره،

      عشق هم یکی دیگه از صفات زیبای خداست که در همه ی انسان ها و حتی حیوان ها عشق وجود داره،عشق و محبت ذات خداوند است و از همه بهتر در دنیاست، 

      به نظر  من خداوند بسیار مهربان در افرینش ما بوده زیرا تمام صفات خوب خودش رو درون ما قرار داده اما ما مدت هاست با نااگاه بودن و باور های اشتباه زندگی میکردیم و شاکی هم میشدیم ،که چرا با داشتن افکار منفی و اشتباه خودمون زندگی رو برای خودمون منفی و تلخ میکردیم اما از این قافل بودیم که به هر افکار و احساسات که در دنیا توجه کنیم همون جذب ما میشه و در نتیجه بر اساس احساس ما برامون اتفاق های رخ میده  و خوبی ها عشق مهربانی خلاقیت همه ذات و اراده ی خداوند است و خشم دروغ نگرانی و ترس از اراده ی شخصی انسان ها درست شده و در خدا نیست و نباید به خدا این صفات زشت و نا پسند رو نسبت داد زیرا در ذات خداوند همه عشق محبت مهربانی توانایی زیبایی دانایی و بخشش و لطف و نعمت های رنگی و قشنگ در  دنیا قرار داده چطوری اینا رو میخوای میدونی از خدا هم باید بخوای نعمت هایی رو  اما با حس بد میخوای،

      پس من هم از امروز درزندگی سعی میکنم خلاق باشم و همسو با اراده خداوند زندگی کنم،مهربان باشم و احساس های خوبی جذب کنم،چون مهربانی زیباست و خدا در زیبایی ها احساس میشود،عاشقانه عمل کنم و رفتار خوبی در هر شرایط و در رابطه با هر فردی داشته باشم زیرا ذات خداوند بر عشق است،

      باتشکر ازشما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهيمه
      1402/01/18 08:50
      مدت عضویت: 431 روز
      امتیاز کاربر: 6215 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 563 کلمه

      سلام به استادم 

      بنابراین بدون هرگونه شک و تردید و اعتماد کردن به احساس درونی باید فضایی خالی در ذهن خود برای به جریان افتادن اراده خداوند ایجاد کنید.

      استاد من يك استاد مديتيشن دارم كه ايشون هميشه توصيه ميكنن فضا خالي كنيد

      وقتي در مديتيشن نفس ميكشيم در حاليكه در لحظه حال حضور داريم ..در واقع داريم فضا خالي ميكنيم تا اتصال ما با انرژي برتر صورت بگيرد

      تا زمانيكه ما نفس بكشيم و در لحظه حال نباشيم، در واقع هيچ فضايي خالي نكرده ايم براي انرژي برتر و فضاي ذهن ما كه مملو از فكرهاي پراكنده باشد، روح ما كه نفس ماست و به خداوند متصل است ، كنار مي ايستد

      و اينجا كلمه اعتماد به نفس برام پر رنگ تر ميشه

      يعني اعتماد به اراده خدا

      اين توضيحات رو براي اين دادم كه بگم، وقتي من در زندگيم اين جمله رو فقط از شما و استاد مديتيشنم ميشنوم يعني چي؟

      توي اين همه آدم كه من ازشون درس هاي مختلفي گرفتم در زمينه خودسازي، چرا فقط دو نفرشون اين جمله به اين عميقي رو به من ميگن

      من اين جمله با قلبم باور كرده بودم و در مديتيشن هام خيلي ازش نتيجه ديده بودم

      الان كه از شما هم شنيدم ، يك مهر تاييد ميزنم روش و ميگم اين جمله اون ريسمانيه كه من رو قراره نجات بده در همه بخش هاي زندگيم 

      من بايد سرلوحه زندگيم قرارش بدم و در تمام بخش هاي زندگيم ازش استفاده كنم و در تمام مدت در حال خالي كردن فضا باشم …چه در ذهنم …چه در احساسم…چه در هر چيزي كه با خالي كردنش راحت تر نفس ميكشم…و شادي سهم بيشتري در زندگيم خواهد داشت

      اين روزها خيلي از باورهام كه روشون استوار بودم يا شكستن يا دارن ميشكنن

      با شنيدن بعضي حرفها كه قبلا باور خودم بودم تعجب مبكنم 

      تمام اين اتفاقات عجيب رو من در اين 40 روز كه در اين سايت پر خير و بركت هستم دارم در خودم ميبينم 

      سعي مي كنم هر روز كامنتي زير فايلي از تغييراتم بزارم كه رد پا بزارم از خودم 

      شما و ساييتون زندگي من را دگرگون كرديد

      به عقیده من نامه اعمال ما در روز آخرت شامل نتایج تجربه هایی است که در زندگی خلق کرده ایم.

      بله كاملا موافقم

      تجربه هاي ما، اون كارايي هست كه نشون ميده :

      خور و خواب و خشم و شهوت شغب است و جهل و ظلمت

      حيوان خبر ندارد ز جهان آدميت

      .

      .مگر آدمي نبودي كه اسير ديو بودي

      كه فرشته ره ندارد به مكان آدميت

      .اگر اين درنده خويي ز طبيعتت بميرد

      همه عمر زنده باشي به روان آدميت

      رشد آدمي به جايي كه به جز نبيند

      بنگر كه تا چه حد است مكان آدميت

      در اين چند بيت از سعدي، كل اين فايل شما رو ميشه توش ديد

      اونجا كه ميگيد بايد مهرباني را انتخاب كنيم ، سعدي از درنده خويي ازش ياد ميكنه

      و اونجايي كه صفاتي رو داري توصيف ميكنيد كه با داشتن اون صفات ميتونيم اراده خدا رو در زندگيمون فعال كنيم، سعدي  اشاره ميكنه كه مكان آدميت جاييست كه حتي فرشته به اونجا ره نداره

      تجربياتي كه بشه روز آخرت سرمونو باهاشون بگيريم بالا ، همونايي هستن كه با داشتن اين صفات در ما شكل گرفتن

      استاد عطار عزيز وقتي اين متن هاي زندگي با اراده خدا رو ميخونم …تك تك سلول هام واقعيت حرفاتون رو مي پذيره 

      حتي ذهن وراجم هم خاموش ميشه و فقط گوش ميده

      از اينكه در اين برهه از زندگيم اينجا هستم و دارم اين آگاهي ها رو ميگيرم، بي نهايت از خدا سپاسگذارم

      بي نهايت از شما هم سپاسگذارم كه كانال اتصال اين آگاهي ها به من شديد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار السا فرزانه
      1401/09/25 21:51
      مدت عضویت: 560 روز
      امتیاز کاربر: 59864 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,221 کلمه

      به نام خدای فراخ نعمت و وسعت بخشی که داراى عزت و پایندگى ، صاحب جود و بخشش ، و صاحب دهشها و نعمت ها ست ❣️

      عرض سلام خدمت استاد عزیز و دوستانم در آکادمی تناسب فکری 💮

      بزرگترین دلیل آرامش و خوشبختی یک نفر این میتونه باشه که هر روز در معرض کشف حقایق تازه قرار بگیره و هر روز پرده ای از روی حقایق زیبا و باشکوه از جلوی دید و چشم جانش برداشته میشه. و ما چه خوشبختیم که در محضر استاد این امکان برامون فراهمه و مهمترین پرده ای که از جلوی دید و چشم جان مون برداشته شده شناخت صحیح تر از خداست. 

      یکی از مواردی که درباره شناخت خداوند در  فرهنگ ما وجود داره، نسبت دادن بی شمار صفتهای خشم و عصبانیت و انواع تنبیه های مختلف توسط خداوند در روز قیامت و نامه ی اعمال ماست! که نه تنها شناخت نادرستی از خداوند رو در زندگی ما باعث شده، بلکه باعث ترس شدید و دوری عمیقی هم از خدا در ذهن ما ایجاد بشه. و بخاطر ترسی که از تنبیهات و عذابهای الیم الهی ! در دل ما بوده و هست خیلی هامون جسارت قدم برداشتن سمت آغوش خداوند رو نداریم. 

      و مورد دیگه ای که به ما آسیب زد این بوده که از بچگی این تصاویر و ترس ها و خشم ها  رو در ذهن ما فرو کردن. در حالیکه بچه ها فقط وظیفه شون شاد بودن و شادی کردنه. اصلا تا وقتی بچه به سن درک و تجزیه تحلیل نرسه، تا وقتی خودش نتونه تقریبا مستقل فکر کنه، نباید هیچ تصویری از دین و مذهب و تنبیه و جهان آخرت و عذاب الهی در ذهنش تعریف کرد. این بزرگترین خیانت به بچه هاست. به دنیای معصوم و شاد و مهربان بچگی شون. به دنیای بی کینه و پر از گذشت شون. 

      من مدت زیادی درباره مذاهب و ادیان مطالعه و جستجو میکردم. چون خودم ترس زیادی از خدا داشتم. دوست داشتم تکلیفم با افکار و ذهنم روشن شه. همچنین به دنبال پاسخی برای همه سوالاتم بودم. 

      یکی از سوالهای من این بود: 

      من به شخصه اهل حجاب و روسری سر کردن نبودم و نیستم. اما سالها دوست داشتم نماز بخونم! و تعمدا نمیخوندم…چرا…؟!  چون مورد هجوم تمسخرها و حرف و حدیثها قرار میگرفتم که تو روسری سر نداری به اولین حکم خدا درباره حجاب عمل نمیکنی ولی چادر نماز سرت میندازی نماز میخونی؟! 

      و همیشه این برام سوال بود چرا من مسلمان، باید به خاطر چند تار مو مواخذه شم یا به قول نسل پدربزرگ و مادربزرگ هامون برم جهنم!  و اون فرد مسیحی که حجاب اسلامی با این تفاسیر و حدود در دینش نیست، هیچ مواخذه و بازخواستی نشه و بهشت هم بره! 

      این یکی از موارد خیلی مهم و پررنگی بود که با حجم عمیق تفاوت میان ادیان، باعث شده بود همیشه در برابر عدالت خدا توی ذهنم علامت سوال باشه… 

      سوال دیگرم این بود : 

      اگر ملاک و معیار شناخت خداوند ، آنچه هست که در قرآن گفته شده، یعنی خود خدا ، با صفات و اسما الهی خودش رو درقرآن تعریف کرده، و هرکجا سخن از به اصطلاح تنبیه خداوند به میان میاد، خداوند به تاکید میگه  کافران خودشان خواستند، ما به انها مهلت دادیم و توجهی نکردند، و اکثرهم لا یعقلون، و اکثرهم  لا یشعرون، و…، اگه خداوند، خداوند ِ تعریف شده در قرآن هست ، پس اون صفات مهربان و بخشنده و صاحب عزت و… که در قران از خدا تعریف شده شامل کدام بنده ها میشه؟! 

      اگر فقط شامل مسلمانان بسیار درستکار میشه، پس اون افرادی که مسیحی یا زرتشتی یا یهودی هستن، در حقشون جفا شده که مسلمان و یا در کشورهای اسلامی زاده نشدند چون هیچوقت مهربانی و عزت و بخشش و هزاران صفت ِ از سر ِ لطف ِ خدا شامل شون نمیشه و باز که  این با عدالت خداوند در تضاده….؟!! 

      و باز سوال دیگری: 

      چرا افرادی که دور و برم میدیدم خیلی تند مذهبی بودن، خیلی سجاده اب میکشیدن، خیلی برای خدا گریه زاری میکردن و دعا میخوندن و یا مثل من نبودن که روسری سر نکنن همیشه حجابشون فوق کامل بود، شرایط ایده الی در زندگی تجربه نمیکنن؟ چرا ثروت و سعادت کافی ندارن و در مقابل افراد زیادی میدیدم که اهل حجاب و گریه برای خدا و مراسم خاصی نبودن ولی زندگی خیلی خوشحال و خوشبخت و ایده الی تجربه میکردن…؟ 

      و سوالی ک یادمه از بچگی حدودای 8-9 سالگی  از مامانم می پرسیدم و هنوز که هنوزه مامانم اینو تعریف میکنن 😅 این بود که: 

      اگه فقط محجبه ها و مسلمانا میرن بهشت, اگه خدا بخاطر اینکه خانمها روسری سرمون نباشه میبردشون جهنم، پس اونهمه ادم های خارجی که مسلمان نیستن همه باید برن جهنم؟ چطوری تو جهنم جاشون میشه؟! 😂 

      و سالها گذشت…

      من در پی یافتن جوابهام …

      همچنان به گفته ی خیلی از  اطرافیان بی حجاب 

      و از یه جایی به بعد بی اعتقاد… (حتی اعتقادم رو به همه چیز   همه چیز …از دست دادم…) 

      پر از خلأ و بی آرامشی …

      تا اینکه فهمیدم مخرج مشترک تمااام ادیان و مذاهب و حرف تمام پیامبران، توحید و خداپرستیه. پس خدایی که برامون وجود داره یک خداست. خدای ما مسلمانها اگه با خدای مسیحی و زرتشتی متفاوته بخاطر نوع معرفی و شناسوندن خدا به ماست که به هزار و یک دلیل مختلف، اصل و اساس واقعیت تعبیر و تعریف و معرفی نمیشه که به قول معروف در این مقال نگنجد و چندان هم شاید مرتبط به این بحث نباشه. 

      فهمیدم خدا انسان رو از سر عشق خلق کرد. فلسفه ی خلقت انسان، عشق بود…

      در ازل پرتوِ حُسنت ز تجلی دَم زد

      عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

      جلوه‌ای کرد رُخَت دید مَلَک عشق نداشت

      عینِ آتش شد از این غیرت و بر آدم زد…

      حتی ملائک نتونستم بار عشق رو تحمل کنن…خداوند انسان رو برای عشق و از روی عشق خلق کرد… 

      چه عشقی به میان باشه که خداوند از روح خودش در کالبد ما بدمد؟! یعنی در واقع قطره ای از وجود بی کران و عظیم خودش، از اونهمه عظمت وعشق کنده داده به انسان….

      به قول یکی از اساتیدی که در محضرشون عرفان و ادیان خوندم، میگفتن: 

      خداوند که همه چی داشت…

      تمام جهان هستی …

      تمام ملائک و فرشته ها …

      اینهمه کهکشان و زمین و زمان…

      پس چه نیازی جز – عشق-  داشت که انسان رو خلق کنه…؟! 

      خداوند فقط برای عشق، برای خودش،  انسان رو آفرید… 

      آیا این همه عشق و عظمت، این همه مهربانی، میتونه با بنده هاش یکسان رفتار نکنه؟! میتونه عدالت رو بین بنده هاش رعایت نکنه؟! میتونه بخاطر ی روسری که سر من بنده ش نباشه منو به عذاب دچار کنه و اجازه عبادت نده؟! اجازه نده چون روسری سر ندارم صداش نکنم؟ عاشقش نباشم؟ باهاش حرف نزنم؟ 

      قطعا نه نمیتونه…. نمیتونه انقدر بی منطق باشه و دگم  و خشک مقدس باشه…

      مشکل از عدالت و مهربانی و بزرگی خدا نیست…..مشکل از ماست … ما ادمها… 

      ما مرزبندی کردیم و عنوان گذاشتیم روی همه چیز….

      حرف تمام پیامبران و بزرگان ادیان و ائمه ی معصومین، خدا پرستی ست و خدای همه ی ادیان یکی ست. 

      ما اگر به اقتضای دین مون نماز میخونیم بخاطر خدا نیست. بخاطر احتیاج ما به خداست : ما اون محتاج بودیم او به ما مشتاق بود….! به خاطر اینه که به خدا ثابت کنیم بهش عشق داریم. 

      عین همین نماز رو به عنوان -فعلی و مراسمی برای نشان دادن عشق به خداوند- ، مسیحی ها در کلیسا و زرتشتی ها در اتشکده اجرا میکنن…. وگرنه خدای همه ما یکی ست و فلسفه ی عبادت و مراسمهای عبادی مون هم یکی ست. 

      تفاوت در سطح و ظاهر ادیانه  وگرنه در عمق و فلسفه همه ادیان یه حرف میزنن و بس….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متولد 1400/6/5
      1400/07/28 14:55
      مدت عضویت: 993 روز
      امتیاز کاربر: 1850 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 544 کلمه

      به نام خدای مهربان 

      سلام 

      این متن خیلی سنگین بود برای من 

      خیلی از روش خوندم و حتی بعضی از پاراگراها رو چندین بار خوندم تا بتونم عمیق درک کنم 

      و در کل این مدت که داشتم میخوندم به این فکر کردم و اینجور حس میکردم که این نوشته ها حاصل چقدرررر مطالعه و افکار عمیق میتونه باشه!! 

      همه ش فکر میکردم که استاد شروع به نوشتن کرده و اینا افکاری هست که از دل میاد نه از ذهن 

      و به نظر من (البته جسارتا استاد) کسانی که میخوان این قسمت رو بخونند وواقعا بفهمن و درک کنند اول باید دوره های دیگه رو استفاده کرده باشن  

      این نوشته ها نوشته های طلایی هستند حیفه آدم واقعا نتونه درک کنه 

      همیشه برام سوال بود که چرا دین ها باهم فرق میکنند؟ 

      چرا خدا از بعضی خواسته که حجاب کامل داشته باشن و از بعضی نه ! چرا خدا به بعضی گفته نماز بخونند و انقدر سخت گرفته که مثلا موقع وضو اگر ذره ای چیزی مانع رسیدن اب بشه وضو و نماز باطله ولی در بعضی دین ها نماز نداره 

      چرا الکل بعضی جاها حرام و بعضی جاها بدون مشکل هست ؟ 

      مکه خدا یکی نیست؟مگه خدای دین من با خدای دین یکی دیگه فرق داره؟  

      خوب بعد دراخر میدیدیم که خدا میگه همه ادیان مهترمند و قبولشون داره  

      بعد میگفتم اسلام خیلی سخته ای خدا کاش منو مسیحی می آفریدی که انقدر گناهکار نباشم 

      حتی دین اسلام و به دونوع شیعه و سنی کردن 

      و این دو با هم موافق نیستن چرااا 

      آیا واقعا خدا اینطور میخواد؟! 

      همیشه دلم میخواست برم تحقیق کنم در مورد همه دینها 

      یکی همه چی رو بهم بگه 

      یه بار از یه مرجع تقلید سوال کردم که اگر قران رو بخونیم همه ش نوشته که اگر از نیکوکاران باشید در ان دنیا بر تخت ها مینشینید و هوریان همسرانتان هستند و … 

      پرسیدم یعنی چی من نمیفهمم این حس خوبی بم نمیده یعنی اون دنیا هم زنا رو آدم حساب نمیکنند ؟! 

      یعنی خدا هم بین زن و مرد تفاوت قایل میشه؟ 

      خوب مگه ما خودمون خواستیم که زن باشیم ؟! خوب اگر مردارو دوست داره انقدر همه رو مرد می آفرید 

      اونجاهم مردا چندتا زن میگیرند و…. و حرفی از لذتی که قراره به زنها برسه نزده چرااا 

      و اون مرجع تقلید که خیلی هم به اصطلاح معروف و بزرگ بود تنها جوابی که تونست به من بده این بود که 

      همه چیز رو که تو قران ننوشته یا اگر نوشته درکش با بدن مادی ما سخته و ما نمیتونیم معنیش و درست درک کنیم 

      و بعد من جوابی که نگرفتم هیچ یه سوال دیگه به ذهنم اضاف شد که اگر قران جوری فرستاده شده که درکش برای ما سخت باشه پس اصلا چرا فرستاده شده  

      و خلاصه اینکه اونروز فهمیدم که اطلاعاتی که به ما میدن درست نیست و من باید دنبال جوابی برای سوالام باشم ولی جایی برای جست و جو نداشتم یا اینکه نمیدونستم از کجا شروع کنم 

      حالا فهمیدم که درک کردن جهان هستی و خالق رو باید از خودم شروع کنم 

      از خودم شروع کنم تا به خدا برسم و جواب سوالام و بگیرم 

      و اینجا این حرفا برای من دل انگیزه چون من دارم از خدای خودم شناخت پیدا میکنم و تمام اضافه ها رو کنار میزنم تا اصلش و داشته باشم و بعد هرچی که درست بود و خودم درکش کردم و بهش اضافه کنم برای حال بهتر و ارتباط بهتر

       خدایا بابت حال خوبم ازت ممنونم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آزیتا
      1400/06/05 18:04
      مدت عضویت: 1692 روز
      امتیاز کاربر: 6648 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 707 کلمه

      به نام خدای مهربان و با سلام

      قبل از آشنایی با این قسمت سایت خیلی از صفات زیبای خداوند آگاه نبودم نه این که نمی دونستم به زبون همه ی زیبایی های خدا را نام می بردم اما گوشه گوشه های ذهنم پر از ابهام بود چون خدایی که در ذهنم داشتم و تصویری که از اون خدا در ذهنم داشتم خیلی هماهنگ با خدای الانم نبود.

      همیشه فکر می کردم خدا یه جورایی بیشتر طرفدار مرداست یعنی هرجای قوانین اسلامی رو می خوندم می دیدم انگار بیشتر حق را به مردا میدن و چون فکر می کردم حتما این قوانین همه از طرف خداست اینجور تصورم بود که خدا تمایلش به سمت مردها بیشتره. 

      همیشه ته ذهنم از این که همه ی آزادی ها مال مرداست از خدا دلگیر بودم حس می کردم زنها موجودات ضعیفی تو جامعه هستن که هیچکس قبولشون نداره و همین افکار دلیلی برای دوری من از خدایم بود و چقدر بد هست که متاسفانه خیلی از این افکار در جامعه ما استفاده میشه و شاید همین دلیلی برای خیلیا باشه که از اراده خدا خودشونو دور می کنند.

      شناخت ویژگی های خدا

      اولین ویژگی که اینجا باهاش آشنا شدم خلاق بودن خداست اگه نگاهی به زیبایی های دنیای اطرافمون بندازیم اثر خلاقیت خداوند را همه جا می بینیم زیبایی گلها و گیاهان، تنوع پروانه های رنگارنگ، تنوع انسان ها، تنوع موجودات دریایی و… که هرکدام خلاقیت و زیبایی خداوند را به تصویر می کشه. استاد من حتی در کلاس درس خودم به راحتی متوجه خلاقیت دانش اموزان میشم وقتی یه مطلب درسی توضیح داده میشه و در راستای اون از بچه ها تکلیفی خواسته میشه هر کدوم با خلاقیت خاص خودش اون کار رو انجام میده و این نشون میده که قدرت خلاقیت در وجود هرکدوم از ما گذاشته شده و فقط باید بخواهیم از اون قدرت به نحو درست استفاده کنیم. 

      نقاشان، موسیقی دانان، خطاطان، نویسندگان و خیلی از ماها که هنوز ممکنه اون خلاقیت و استعداد خودمونو به خوبی شناسایی نکرده ایم می تونیم با کمی تفکر و باور قدرت خلاقیت و آفرینش خودمونو پیدا کنیم و در راستای اراده خداوند اونو پرورش بدیم. من از این قدرت چند باری در انجام کارهام استفاده کردم و تو زمینه کارهای هنری لذتشو بردم اما شاید اون موقع در راستای اراده خداوند نبودم ولی امیدوارم بتونم قدر اون خلاقیت ها را بیشتر بدونم و در مسیر اراده خداوند اونا رو بیشتر پرورش بدم. 

      دومین ویژگی خداوند مهربانی است.  مهربانی سرچشمه ی همه ی خوبیهاست وقتی آدم در عمق وجودش مهربون باشه می تونه این حس دوست داشتن و مهربانی را به دیگران هم منتقل بکنه.

       مهربانی فقط مختص انسان نیست ما حتی به گل وگیاه و حیوانات هم می تونیم حس مهربانیمونو منتقل بکنیم وقتی به دنیای اطرافمون عشق بدیم انعکاس اون عشق و مهربانی به زندگی خودمون برمی گرده و مطمئنا لذت بیشتری از زندگیمون می بریم. 

      نفرت از دیگران باعث میشه که توان وانرژی ما افت کنه، سیستم دفاعی بدنمون ضعیف بشه و حس و حال خوبمون از بین بره هر چه تنفر بیشتر در وجودمون ریشه داشته باشه مثل سم میمونه و حال ما رو بیشتر خراب می کنه و در همه جای زندگیمون پخش میشه. برعکس حس مهربونی ما رو در سطح بالاتر انرژی قرار میده و باعث میشه زندگی شادتری داشته باشیم.

      سومین ویژگی خداوند عشقه .خدای مهربان نهایت عشقش را در خلق ما انسان ها به کار برده  و ما هر کدوم می تونیم مظهر عشق خدا در زمین باشیم. یه جورایی حس می کنم نیروی عشق به ما قدرت جاودانگی می بخشه وقتی به عشق و تاثیری که می تونه در روابط ما، در انجام کارهای ما و در زندگی ما  داشته باشه فکر می کنم می بینم هر جا عشق باشه تموم مشکلات آسونتر میشه کافیه اون عشق بی حد و مرز را در زندگی داشته باشیم عشق ورزیدن روح آدمو جلا میده، انسان را درسطح بالاتری قرار میده و حتما با عشق میشه به خدا نزدیکتر شد. عشق همیشه شیرینه، عشق به خدا ،عشق به پدر ومادر، عشق به همسر، عشق به فرزند، عشق به طبیعت و…

      عشق از ویژگی های اراده خداونده و در همه ی انسان ها جریان داره وقتی عشق در وجود ما جریان داشته باشه جایی برای حسد وکینه ورزی و نفرت نمی مونه.

      خدا رو شکر می کنم تا اینجا با این ویژگی های خدا آشنایی بهتری پیدا کردم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/05/13 18:48
      مدت عضویت: 1616 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,702 کلمه

      زندگی با اراده خداوند (قسمت هشتم)

      سلام‌ به دوستان و استاد عطارروشن‌

      توصیفات اشتباه زیادی در مورد خداوند شنیدم ، قبلا شنیده بودم‌ که خدا مرد است ،خدا زن نیست و من وقتی نوجوان بودم  فکر میکردم خدا یک مرد خیلی بزرگ و قدرتمند است و کمی که بزرگتر شدم فکر کردم هر چی دیگران میگن چرت و پرته و اصلا خدایی وجود نداره و این سردرگمی ها ادامه داشت

      همینکه من فکر میکردم خدا دوست نداشته که جنسیت زنانه داشته باشه ،کافی بود که با خدا لجبازی کنم و احساس میکردم خدا زنها رو کم و ضعیف میدیده و حس ضعیف بودن بخاطر نوع فرهنگ و تربیت ما  در وجود زنان اون زمانها  زیاد بود و همه اینها دست به دست هم داده بود تا حس کم بودن در من شکل بگیره 

      نوع تربیت ،فرهنگ ،اطرافیان،جامعه،صداوسیما،مدرسه و دین‌ ،جایگاه های اصلی ،تزریق باور در ما بودند و هستند ،مخصوصا باورهایی در مورد خدا و نمیدونم چرا این انرژی هوشمند جهانی رو به مذهب و دین ربط دادند و یجوری وانمود کردند که خدا فقط مخصوص آدم های مذهبی و نماز خونه 

      و افرادی که مذهبی نبودند بیشتر از اینکه با خدا و اراده ش هماهنگ بشن بیشتر ازش دور شدن و باور کردن که خدا با هاشون کاری نداره بجزء چند صدتا عذاب و شکنجه که اونم بخاطر اینه که نماز نخوندن،موهاشون پیدا بوده وووو

      و اینچنین خداوند از کنار افراد این شکلی رخت بربست و رفت و این انسان ها خودشونو تنها دیدن که حتی خدا هم اونهارو نخواسته و یک فاصله بزرگ بین خودشون و خداوند ساختند 

      باورهایی که هم در مورد خدا داشتند ضعیف و ناخوب و خطرناک بوده که هیچ کمکی که به زندگیشون نمیکرده هیچ تازه باعث میشده مرتب به بیراهه و ناامیدی کشیده بشن

      اون زمانها هم که مطالب ذهنی به این شکل باب و در دسترس نبوده ،پس باورهای درست و حسابی هم نداشتند بجز یه خروار عقاید پوسیده گذشتگان که نسل به نسل در کوله بارشون چرخیده بود و به عنوان یک قانون پذیرفته شده بود و با همون کوله بار رهسپار زندگی بودند 

      و برای هر تصمیمی که میخواستند برای زندگیشون بگیرن از همون مشاور اعظم مخرب درونیشون مشاوره میگرفتن که فرسنگها از  اراده خداوند دور بود و هی میرفتن و شکست میخوردن و داغونتر برمیگشتن و مرتب غر میزدن و شکایت میکردن که چرا زندگی ما انقدر گره کوره داره ؟

      خبر نداشتند که سالهاست که دارن افکار گذشتگانشونو مجدد زندگی میکنن و خبر ندارن 

      و تا وقتیکه باورهای خودشونو در مورد خداوند تصحیح نکنند نمیتونن تو هیچ قسمتی از زندگیشون تغییری ایجاد کنن ،چونکه در دی ان ای همه ما باور داشتن به قدرت خداوند وجود داره ،خداوندو قدرتمند میدونیم ولی باور نداریم که برای ما هم خداوند میخواد که به خواسته هامون برسیم ،ما باور داشتیم که خدا برای بعضی ها میخواد و برای بعضی ها نمیخواد و ما جزء اون بعضی هایی بودیم که خدا برامون نخواست

      و در پی داشتن این باور ناامید کننده ،باورهای بد بعدی هم در ما شکل گرفت

      حالا ما هی میخواییم‌ باور سازی های ذهنمونو تغییر بدیم و تغییر هم میدیم ولی راء س و بالای همه باورها ،باورهای ما در مورد خداونده ،یعنی تمام موانعو که رد کنیم تو قسمت باورسازی های خداوند گیر میکنیم و نمیتونیم از گیت اصلی رد بشیم ،بنابراین نمیتونیم به نتایج خوبی برسیم

      و چونکه راء س همه باورهای ما اینه که خداوند نمیخواد ما به خواسته هامون برسیم ،هر چقدر هم تلاش کنیم اون باوره اجازه رسیدن را نمیدهد و ما سالها پشت درهای بسته ،ناامید و خسته میمونیم

      پس ترمیم باورهای مخرب نسبت به خداوند یکی  از واجب ترین تمریناته 

      هفت ویژه گی خداوند 

      خلاق بودن ،،تنوع در خلقت نعمت ها ،تنوع در آفرینش انسان ، تنوع در زیبایی گل و گیاهان وووو نشانه خلاق بودن خداوند است 

      در وجود ما انسان ها هم خلاقیت های بیشماری هست که از بدو تولد تا الان تونستیم به شکل های مختلف ازش استفاده کنیم 

      اینهمه استعداد و خلاقیت که در ما آدم ها وجود داره ،عده ای علاقمند به موسیقی هستن و خود موسیقی چقدر وسیعه 

      عده ای در هنر نقاشی ، کارهای متفاوتی که توسط انسان ها خلق شده نشانه بودن این ویژه گی در درون انسان هاست

      متاسفانه از بچگی احساس میکردم دختر هنرمندی نیستم ،نمیتونم یه غذارو تزئین کنم،نمیتونم یه نقاشی قشنگ بکشم ،نمیتونم خودم به ناخون هام لاک بزنم ، نمیتونم خوب انشاء بنویسم و از اونجاییکه به افراد هنرمند برچسب خلاق بودن زده بودن ،من خودمو فرد خلاقی نمیدونستم و این باور در من شکل گرفت که من خلاق و هنرمند و با سلیقه نیستم و این موضوعو همواره یک ضعف برای یک خانم میدونستم 

      چقدر این جمله رو دوست دارم اینکه( نیروی خلاق الهی در من جریان داره و هر ایده ای که به گسترش و رشد زندگی من کمک کند را با آغوش باز میپذیرم و برای تجربه کردن آن قدم در مسیر عمل کردن میگذارم)

      و الان که متوجه شدم منهم دارای  نیروی خلاق درونی هستم و میتونم مثل خداوند خلق کنم حس خوبی دارم ،ببین کارایی این باورها چجوریه ، من سالها باور کرده بودم خلاق و هنرمند نیستم چونکه برای من توضیح داده نشد که خلاقیت فقط کشیدن نقاشی نیست ،نوشتن انشاء نیست ،بمن فهمونده بودن و خودم هم پذیرفته بودم که خلاق نیستم و همین باور چقدر منو عقب نگه داشته بود 

      و حالا با پذیرش من به همین راحتی اون باور قدیمی در من شکسته شد و از این به بعد منهم میخوام از قدرت خلاقیتم برای ادامه زندگیم‌ بهرهمند بشم 

      مهربانی ، دومین ویژگی خداوند است ،این چند روز قبل از اینکه این نوشته هارو بخونم ،تو یه فایلی از استادی شنیدم که میگفت به هر آنچه اطراف خودتون هست حس عشق بدید  و منهم تو این هفته  هر زمان که به یاد آوردم به هر آنچه در اطرافم بود  و همچنین به  خودم حس عشق دادم   

      گفتن کلمه مثلا ، عشق به خودم ،عشق به دستام ،عشق به گوشیم،عشق به مبلی که روش نشستم،عشق به یخچالم وووو باعث میشه یه حس کوچیک خوب  در من تولید بشه ،حتی زمانهاییکه از کسانی دلخورم و دارم تو گفتگوهای درونیم باهاشون میجنگم و باهاشون روبرو میشم  ،این تمرین یادم میاد و تو دلم بهشون عشق میدم ،یدفعه از اون حالت خشم درونیم کاسته میشه و این بخاطر اون حس مهربانی و عشقیه که در دلم دارم تمرینش میکنم و بهم کمک کرده 

      و کاملا عقیده دارم که نامهربانی و احساسات تنفر ، بدن ،ذهن  و جسم مارو خسته میکنه و سیستم دفاعیمونو پایین میاره ،هر وقت حالم با دیگران بد بوده بدنم یجوریه ،بی حس و حاله و زمانیکه حس تنفر از بین میره جسمم قویتر و سرحالتر میشه 

      عشق سومین ویژه گی خداوند است ،،،ویژه گی اراده عشق خداوند فقط میخواهد ما بدرخشیم ،پیشرفت کنیم و تبدیل به انسان شایسته ای بشیم 

      دقیقا زمان هاییکه تحت اراده منفی بافم هستم احساس میکنم درونم خشک و سرد و نامنعطفه ،اون لحظه خودم از خودم فرار میکنم ،با اینکه اون لحظاتو دوسش ندارم ولی در زندگیم بخاطر بعضی مسائل باهاشون روبرو میشم و اون زمانها حس میکنم درونم خالی از هر گونه عشقیه 

      متاسفانه بدلیل زندگی کردن در جو خانوادگی بی عشقی که در  کودکی تجربه کردم و همینطور در زندگی ازدواجم و همینطور الان هم با افرادی که زندگی میکنم عشق و ابراز احساساتی وجود نداره ،درون منهم یاد گرفته که خشک و سرد باشه ،البته من به فرزندانم و اونهاییکه باهاشون تبادل انرژی و عشق داریم ،با هم حس عشق ورزی داریم ولی این احساس  بین من و بعضی از افراد نزدیک خانواده م وجود نداره و چونکه هر روز شاهد این سردی هستم در درونم گفتگوهای درونی منفی ایجاد میشه که اذیت کننده است ،برای همین از هفته پیش تا الان به خودم و تمام وسایل منزلم تو دلم حس عشق میدم و متوجه شدم یه حس غریب ولی زیبا در درونم روشن شده 

      متاسفانه مادر من شخصیت مهربان و با عشقی نداره و از بچگی به ما محبت خاصی نمیکرد و میگفت همینکه براتون غذا میپزم بسه براتون،  البته که تایم زیادی در زندگی با پدرم نبود و من همیشه یک احساس کمبود محبت و عشق مادر رو داشتم و هنوزم دارم 

      مادرم نظرش این بود که بچه هارو باید به زبون کوچیک کرد و به دل عزیز ،یعنی نباید به بچه ها محبت کرد ،بچه ها پرو میشن و با ما هم همین برخوردو داشت ،همین الان هم طبق عادت قدیمش رفتار میکنه‌،گاهی جواب سلام منو هم انقدر بی حال و رمق میده که نمیشنوم ،هر چقدر هم بهش میگم‌ یکمی با محبت تر باش ناراحت میشه و چند روز فقط با خودش بلند بلند غر میزنه

      هر وقت مادرهای مهربانیو میبینم که چقدر با بچه هاشون دوست و رفیق هستن و رفتار مادرمو نگاه میکنم حالم بد میشه 

      دلم میخواد از این به بعد بیشتر حس عشق و مهربانیو در خودم تقویت کنم که میدونم با جوشش این حس ها درونم زیباتر و پر آرامشتر خواهد شد و به اراده خداوند نزدیکتر 

      برای من کار راحتی نیست که بخوام حس ناخوبیو که نسبت به بعضی ها دارمو که  مدتهاست  همراهمه به عشق تبدیل کنم البته که با همین تمرینی که چند روز انجام دادم تونستم از خشم های درونم بکاهم و مسیر فکریمو عوض کنم  

      کینه و نفرت مانند این است که خودتان سم بخورید و منتظر باشید دیگری از پا در بیاید و من دقیقا چندین مدته در حال انجام همین کار هستم در واقع این یکی از عادت های قدیمی منه که شاید خیلی ها باهاش مشکل داشته باشن ،که وقتی از دیگران ناراحت بودم یا از شرایطم ، در درون خودم انقدر اون موضوع یا عمل اون شخصو تقویتش میکردم که به خشم و نفرت تبدیل میشد و بعدش به نشخوارهای درونی میرسیدم که حس های‌ بسیار بدیو تجربه میکردم‌ 

      وقتاییکه از مسئله ای ناراحتم و نمیتونم کاری براش انجام بدم انقدر در درونم خودخوری بوجود میاد که یدفعه به خودم میام و میبینم شاید ۱ روز کامل در اون حال کینه و نامهربانی ها بودم که  الان خدارو شکر اون تجربیات خیلی کمتر شده گاهی در ماه ۱ یا ۲ بار پیش بیاد ولی تو یه برهه ای هر روز از صبح تا وقت خواب جنگ درونی و بیرونی داشتم 

      و الان میخوام که از این به بعد بیشتر در مجاورت عشق و مهربانی بیشتر قرار بگیرم و دیگران و اعمالشونو بذارم برای خودشون و حتی اجازه ندم به اونها فکر کنم  و در مسیرهای بهتری قرار بگیرم ،چقدر این بخش عشق درمانی و مهربانی به من کمک کرد که وارد شرایط بهتری بشم ،خدایا شکرت 

      ممنون برای این آگاهی های ناب و به موقع

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 24 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم