0

زندگی با اراده خداوند (قسمت هشتم)

زندگی با اراده خداوند
اندازه متن

در قسمت های قبل درباره اراده شخصی و اراده خداوند و تفاوت بین آنها توضیحات کامل داده شده.

درک تفاوت بین اراده ما و خدا سبب می شود تا به شکل بهتری بتوانیم از این پس تصمیمات خود را تحلیل کنیم که بر اساس اراده شخصی اتخاذ شده اند یا مبنی بر همسو شدن با اراده خداوند اتخاذ شده اند.

نتیجه این دو نوع انتخاب از زمین تا آسمان است.

درک اراده خداوند

در این قسمت درباره ویژگی های اراده خداوند توضیح داده می شود. با درک ویژگی های اراده خداوند می توانیم در مسیر زندگی با آگاهی از این ویژگی ها تصمیمات همسو با اراده خداوند اتخاذ کنیم.

شناخت ویژگی های اراده خداوند به ما کمک می کند تا درک بهتر و واضح تری از عملکرد خداوند داشته باشیم.

با استفاده از این آگاهی می توانیم، توصیف ها و تعریف هایی که درباره خداوند در ذهن ما ایجاد شده است را بررسی کرده و آنهایی که با واقعیت وجود خداوند همخوانی ندارد را از کانون توجه خود خارج کنیم.

کارلوس کاستاندا در کتابش با نام “قدرت سکوت” می نویسد:

“اراده خداوند، چیزی است که همه ما آن را داریم، این نیرو نسبت به همه چیز مهارت و دانشی کامل دارد. اما این نیرو نمی تواند بیاندیشد بنابراین نمی تواند آنچه را که می داند به شکلی بر زبان آورد که ما آن را بشنویم.

بشر، اراده خداوند را فدای دنیای عقل و منطق می کند. انسان هرچه بیشتر از دنیای عقل و منطق پیروی کند بیشتر از نیروی اراده خداوند فاصله می گیرد.”

در قسمت های قبلی بیان شد که اراده خداوند در همه صورت های فیزیکی و حتی افکار ما وجود دارد بنابراین هم دنیای مادی و هم دنیای غیرمادی را در بر می گیرد. به این دلیل خداوند تلاش ما برای توصیف و توضیح خودش را نادیده می گیرد زیرا دارای ابعادی لایتنهای است.

تصور کنید از هزار سال قبل توصیفی درباره خداوند در ذهن ساکنین منطقه بالا به هر دلیلی شکل بگیرد. به عنوان مثال خداوند مردها را دوست ندارد.

در ذهن مردم منطقه پایین توصیف دیگری درباره خداوند ایجاد می شود، مانند خداوند زن ها را دوست ندارد.

امروز بعد از هزار سال بشر متوجه شده است که اینگونه نیست و خداوند تفاوتی بین زن و مرد قائل نیست.

به نظر شما عملکرد خداوند در هزار سال اخیر در برابر مردم دو منطقه چگونه بوده است؟

آیا خداوند مردهای منطقه بالا را عذاب می داده است درحالی که با مردهای منطقه پایین مهربان بوده است؟!

آیا خداوند زن های منطقه پایین را عذاب می داده است درحالی که با زن های منطقه بالا مهربان بوده است؟!

مسلما اینگونه نیست و خداوند فراتر از زمان و مکان و توصیف های بشری عمل می کند.

اما به دلیل اینکه توصیف های ما درباره خداوند در اراده شخصی ما ذخیره و تاثیرگذار هستند بنابراین هر مردی که باور کند خداوند مردها را دوست ندارد، انتظارش از زندگی قرار گرفتن در سختی و رنج خواهد بود و اراده خداوند پاسخ این انتظار را می دهد.

  • پاسخی که در ازای انتظار خود از خداوند دریافت می کنیم به این مفهوم نیست که خداوند اینگونه است و پاسخی که به ما داده است صفت یا ویژگی اوست. (در این مثال: خداوند از مردها متنفر است)

اگر خداوند مردها را عذاب می داد باید همه مردهای عالم را عذاب می داد بنابراین اگر فقط عده ای از مردهای عالم دچار سختی و مشکل هستند به این دلیل است که آنها از اراده خداوند فاصله گرفته و مشغول اراده شخصی شده اند.

انسان ها شرایطی را در زندگی تجربه می کنند که بازتاب اراده شخصی آنهاست، اما از آنجا که باور کرده اند خداوند این ویژگی را دارد هرگز به این موضوع فکر نمی کنند که شاید عقیده و نگرش آنها نسبت به خداوند صحیح نمی باشد.

با گذشت زمان و گسترده شدن جوامع بشری و پدید آمدن ادیان، توصیف و تعریف های مختلفی درباره خداوند در ذهن مردمان ایجاد شد و اختلاف نظر بین انسانها درباره خداوند شدت گرفت تا جایی که به مبارزه و جنگ به منظور برتری دادن خدای خود به دیگری منجر شد.

اگر اراده خداوند در همه جا و همه چیز حضور دارد و لایتنهای است در برخورد با توصیف ادیان چگونه واکنش می دهد؟

اگر عقیده داریم که یک خدا وجود دارد، پس چگونه این خدا در مقابل مردمان ادیان مختلف واکنش نشان می دهد؟

در نتیجه توصیف های نوشتاری و گفتاری و نمادهای قراردادی انسان ها برای بیان دیدگاه و عقیده خود درباره خداوند (دنیایی که تجربه می کنند) نمی تواند توصیف صحیح درباره خداوند باشد.

من عقیده دارم که نمی توان خداوند را به طور معین و قطعی تعریف کرد و درباره او به انسانها آموزش داد و همچنین تصویر دقیقی از او ارائه کرد.

بنابراین قصد من از به اشتراک گذاشتن تمرینات باورسازی ام با دیگران این نیست که توصیف و تعریف جدید درباره خداوند در ذهن خواننده ایجاد کنم بلکه می خواهم درک و برداشت خودم درباره ویژگی های خداوند را بیان کنم، درکی که باعث ایجاد تغییر در تمام جنبه های زندگی من شد.

خوانند با آگاهی از آنچه باعث تحول در زندگی من شده است می تواند آنچه در ذهن خود درباره خداوند می داند را تحلیل و بررسی کرده و هرآنچه برای تجربه زندگی مورد علاقه اش نیاز دارد را از میان آن توصیف ها انتخاب کرده و بر اساس آنها برای رشد و گسترش زندگی خود عمل کند.

به این طریق نقابی که تشکیل شده از حواس مادی و ذهن منطقی است و مانع درک قدرت اراده خداوند می شود را از وجود خود بر می داریم و با جلوه جدیدی از ویژگی های اراده خداوند مواجه می شویم.

زندگی بر مبنای این جلوه جدید باعث دگرگونی زندگی ما در تمام جنبه های زندگی می شود.

من عقیده دارم می توانیم اراده خداوند را احساس کنیم، با آن ارتباط داشته باشیم، آن را بفهمیم و به آن توکل کنیم.

اراده خداوند نوعی آگاهی درونی است که با متصل شدن به آن می توانیم تجربه ای شگفت انگیز در زندگی را برای خود و اطرافیانمان رقم بزنیم.

وقتی از اراده خداوند دعوت کنید تا نقش فعالی را در زندگی تان ایفا کند، هدایت شما آغاز می شود.

این انتخاب کاملا شخصی و خصوصی است و نیاز نیست دلیل و منطق همه پسند برای آن داشته باشید.

وقتی این انتخاب را انجام می دهید اراده خداوند به تدریج تبدیل به بخشی از آگاهی طبیعی و روزمره ی شما می شود.

وقتی نسبت به این نیرو فکر باز و پذیرنده داشته باشید درک می کنید که تولد، مرگ و همه ویژگی های دنیای مادی جزئی از اراده خداوند هستند.

نکته ای که حائز اهمیت است این که هرگز نباید سعی کنید به دنبال اثبات بودن در مسیر اراده خداوند باشید چون به راحتی دچار شک و تردید خواهید شد.

بنابراین بدون هرگونه شک و تردید و اعتماد کردن به احساس درونی باید فضایی خالی در ذهن خود برای به جریان افتادن اراده خداوند ایجاد کنید.

برای این منظور ضروری است که افکار منطقی را رها کنید و فضای ذهن خود را برای پذیرش آنچه به نظر دیگران اوهام و خیال باطل  است خالی کنید.

در این مرحله ضروری است خواندن ادامه متن را متوقف کنید. توکل کنید و به آرامی جریان یافتن اراده خداوند در وجود خود را تجربه کنید.

چند ثانیه چشمان خود را بندید و ذهنتان را از افکار منطقی خالی کنید و گفتگوهای پیوسته ذهنی که مرتب در حال تغییر هستند را متوقف کنید.

شاید نتوانید مطمئن شوید که موفق به انجام این کار شده اید اما همین که تصمیم به انجام این کار می گیرید، کافی است.

از این پس هربار که شک و تردید از راه می رسد دکمه “حذف شدن” ذهنتان را فشار دهید به این شکل به مرور فضای کافی در ذهن برای درک و تجربه اراده خداوند ایجاد می شود.

هفت ویژگی اراده خداوند

نخستین ویژگی اراده خداوند خلاقیت است. چیزی که به وفور در انسانها وجود دارد. هر انسانی با استفاده از نیروی خلاق ذهن خود تجربیاتی کسب می کند که منحصربه خودش می باشد و حتی ممکن است هیچ انسان دیگری آن تجربه را نداشته باشد.

همه ما تجربه استفاده از نیروی خلاقانه ذهن خود را داریم.

زمانی که از خلاقیت خود برای انجام بهتر کارها استفاده می کنیم، یا سلیقه ای که در مرتب کردن وسایل و … به کار می گیریم و هر واکنشی که بر اساس نیروی خلاق درونی از ما سر می زند مربوط به اولین ویژگی نیروی اراده خداوند است.

اکنون برای شما حضور نیروی اراده خداوند در درونتان واضح تر است.

به نظر من اولین ویژگی اراده خداوند خلاق بودن است. خداوند با نیروی خلاق خود میلیاردها انسان را به شکل های گوناگون خلق کرده است. برای آنها اثر انگشت منحصر به فرد خود قرار داده است و در هر انسانی به شکل متفاوت از انسان دیگر خودنمایی کرده است.

اگر قدرت اراده خداوند خلاق نبود نمی توانست این تنوع در آفرینش انسان و سایر موجودات عالم هستی ایجاد کند.

ویژگی خلاقیت اراده خداوند در تک تک انسانها حضور دارد و قصد دارد تا از طریق هر انسانی به شکلی خلاقانه در جهان مادی تجلی پیدا کند.

تصور کنید چه تعداد موسیقی توسط انسانها خلق شده است که هیچ شباهتی به یکدیگر ندارند.

چه تعداد تابلوی نقاشی کشیده شده است که کاملا با هم تفاوت دارند.

چند بیت شعر سروده شده است که هر کدام معنی و مفهوم متفاوتی را منتقل می کند.

بی نهایت از این گونه مثال ها در دنیای مادی می توان بیان کرد که اثبات می کند اراده خداوند در وجود همه انسان ها جاری است.

اگر می خواهید لذت خلق کردن را در زندگی تجربه کنید باید باور کنید نیروی خلاق الهی به شکل اراده خداوند در وجود شما جاری است.

از این پس برای رشد و گسترش زندگی باید تصمیمات خود را با تکیه بر این اصل اتخاذ کنید که اراده خلاق خداوند در وجود من جاری است و من می توانم به توکل به هدایت الهی تجلی خلاقیت خداوند در جهان مادی باشم.

عبارت هایی مانند: من بلد نیستم، من توانایی ندارم، من سلیقه ندارم، من خلاقیت ندارم و هر توصیفی که درباره ناتوانی خود دارد بر خلاف نیروی اراده خداوند و همسو با اراده شخصی است.

برای همسو شدن با اراده خداوند در زندگی باید نگرشتان درباره خودتان را تغییر دهید.

هر ایده و الهامی از سوی اراده خداوند دریافت کردید را بپذیرید حتی اگر در همان لحظه اول تصور کنید این ایده کاملا اشتباه می اشد یا قادر به انجامش نیستید یا تصور کردید مهارت کافی را ندارید.

با این باور که نیروی خلاق الهی در وجود من جریان دارد هر ایده ای که به گسترش و رشد زندگی من کمک کند را با آغوش باز می پذیرم و برای تجربه کردن آن قدم در مسیر عمل کردن می گذارم.

به این شکل تجربه های جدید در زندگی من رخ می دهد و لذت خلق کردن در زندگی را تجربه می کنم.

این رسالتی است که همه ما به عهده داریم که از نیروی خلاق درون خود بهره برده و نتایج جدید در دنیای مادی خلق کنیم و لذت خلق کردن را تجربه کنیم.

به عقیده من نامه اعمال ما در روز آخرت شامل نتایج تجربه هایی است که در زندگی خلق کرده ایم.

اگر قبول داشته باشیم که خداوند خلاق است و تمام صورت های مادی را خلق کرده است بنابراین ویژگی دوم خداوند باید مهربانی باشد.

هر قدرتی که به صورت فطری نیاز دارد خلق کند و خود را به صورت های فیزیکی تبدیل کند باید قدرتی مهربان باشد.

اگر اراده خداوند مهربان نباشد نمی تواند به این شکل گسترده در جهان تجلی پیدا کند.

اگر خداوند مهربان نباشد نمی تواند از طریق ذهن میلیون ها نقاش به شکل تابلوهایی زیبا در جهان تجلی پیدا کند.

ناگفته نماند که نامهربانی هم از ویژگی ها اراده خداوند است که از طریق برخی انسانها در دنیای مادی تجلی پیدا می کند و باعث نابودی بشر و منابع جهان مادی می شود اما نامهربانی ذات خداوند نیست.

اگر ذات خداوند بر نامهربانی بود هرگز جهان گسترش و ادامه پیدا نمی کرد. چرا که نتیجه نامهربانی نابودی و از بین رفتن و نتیجه مهربانی گسترش و خلق کردن است.

از آنجا که جهان همواره در حال گسترش و توسعه است پس مهربانی ذات برتر خداوند است و نامهربانی انتخاب بشر بر اساس اراده شخصی است که توسط اراده خداوند به معرض نمایش گذاشته می شود و به تجربه بشر تبدیل می شود.

ویژگی مهربانی اراده خداوند سبب می گردد آنچه که آفریده میشود به شکوفایی برسد، رشد کند، همچنین شاد و کامل باشد.

علاوه بر ویژگی خلاقیت، مهربانی بعنوان دومین ویژگی اراده خداوند در همه ما جریان دارد.

ما باید مهربانی را برای همسو شدن با اراده خداوند انتخاب کنیم.

در هر صحنه از زندگی ما دو انتخاب پیش رو داریم، مهربانی و نامهربانی.

اینکه ما کدام را انتخاب کنیم، تعیین کننده تصمیم ما برای همسو شدن با اراده شخصی یا اراده خداوند است.

اگر می خواهید همسو با اراده خداوند در جهت رشد و گسترش زندگی قرار بگیرید باید مهربانی را بعنوان انتخاب اول خود در مسائل و تصمیمات زندگی انتخاب کنید.

لازم به ذکر است از آنجایی که اراده شخصی در ما قدرت دارد اینکه در مواردی به صورت ناخودآگاه یا به صورت واکنشی نامهربانی را در برخورد با مسائل زندگی انتخاب کنیم طبیعی است، اما پس از چند لحظه که شدت اراده شخصی ما کاهش می یابد می توانیم مهربانی را برای ادامه برخورد با آن موضوع انتخاب کنیم.

در همسو شدن به اراده خداوند به این شکل تصور نکنید که اگر از امرور که تصمیم گرفته ام تصمیمات همسو با اراده خداوند در زندگی اتخاذ کنم دچار اشتباه یا لغزش شوم دیگر تصمیم و تعهد من باطل شده و توسط خداوند مورد حمایت قرار نمی گیرم.

مهم نیت اصلی ما و سعی بر بهبود عملکرد است.

بنابراین از این لحظه “مهربانی” را بعنوان گزینه اول خود در برخورد با مسائل زندگی انتخاب کنید و هربار در عملکردن به تصمیم خود دچار لغزش شدید بار دیگر تصمیم بگیرید “مهربانی” گزینه اول من می باشد و به مسیر زندگی خود ادامه دهید.

به مرور تسلط شما بر عمل کردن بر اساس مهربانی بیشتر خواهد شد و دفعات لغزش کاهش پیدا می کند.

به این ترتیب می توانید به مرور از اتخاذ تصمیم نامهربانی که همسو با اراده شخصی است دست بردارید و مهربانی که همسو با اراده خداوند است را انتخاب کنید.

اولین نتیجه انتخاب مهربانی در زندگی، تقویت دستگاه ایمنی بدن است و افزایش تولید سروتین موجود در مغز است.

سروتین ماده ای است که به طور طبیعی در بدن وجود دارد و سبب می شود آرامش، راحتی و لذت بیشتری را در زندگی تجربه کنیم. بیشتر داروهای ضد افسردگی به طریق شیمیایی تولید سروتین در بدن را فعال می کنند و ما می توانیم با انتخاب مهربانی در زندگی به شکل طبیعی و بسیار تاثیرگذار بر افزایش سلامتی، آرامش و راحتی خود در زندگی بیافزاییم.

عملی که برخواسته از مهربانی باشد هم در ما و هم در فرد مقابل تاثیر مستقیم ایجاد می کند.

نکته جالب توجه اینکه حتی افرادی که نظاره گر عمل مهربانی هستند تحت تاثیر مشاهده خود قرار گرفته و احساس بهتری در آنها شکل می گیرد.

گسترش دادن مهربانی، دریافت و حتی مشاهده آن، تاثیر سودمندی را بر سلامت جسمی و احساس افرادی که در معرض مهربانی هستند ایجاد می کند.

با استفاده از ویژگی خلاقت می توانیم تنوع بیشماری در مهربانی های خود ایجاد کنیم.

این حقیقت واضح می کند که اراده خداوند در وجود ما جاری است چون از هر دو ویژگی خداوند در گسترش مهربانی استفاده کرده ایم.

وقتی نامهربان هستیم، راه مهربانی را مسدود می کنیم و از قدرت اراده خداوند فاصله می گیریم.

افکار برخواسته از نامهربانی، ارتباط ما با این نیرو را ضعیف می کند درحالی که افکار سرشار از مهربانی، این ارتباط را تقویت می کند.

خلاقیت و مهربانی دو ویژگی حیات بخش و زیبای خداوند می باشند که در وجود هر انسانی جاری هستند.

۳- عشق

ویژگی سوم اراده خداوند عشق است.

نیرویی که خلاق است و به شکل متنوع در جهان هستی تجلی پیدا می کند و نسبت به گسترش و شکوفایی جهان هستی مهربان است اگر مظهر عشق نباشد، پس مظهر چیست؟

عشق متعالی ترین واژه و مترادف نام خداوند است.

اراده خداوند مظهر عشق ناب و خالص است و از محیطی کاملا دوستانه سرچشمه می گیرد. قضاوت و داوری، خشم، نفرت، ترس یا تعصب در اراده خداوند جایگاهی ندارد.

اگر می توانستیم اراده خداوند را مشاهده کنیم در حقیقت، خلاقیت و مهربانی را در میدانی بی انتها از عشق مشاهده می کردیم.

همه ما از دنیایی که سرشار از عشق ناب است قدم به دنیای مادی که سرشار از حد و مرز است گذاشته ایم.

ویژگی عشق اراده خداوند فقط می خواهد ما بدرخشیم، پیشرفت کنیم و تبدیل به همان انسانی شویم که شایستگی اش را داریم.

وقتی در هماهنگی با انرژی عشق نیستیم از اراده خداوند فاصله گرفته ایم و توانایی اتصال و بهره بردن از این نیرو را ضعیف کرده ایم.

به زندگی خود توجه کنید:

اگر آنچه را که دوست دارید انجام نمی دهید و یا مشغول انجام کاری هستید که آن را دوست ندارید ارتباط ضعیفی با اراده خداوند دارید.

در اینصورت از زندگی خود ناراضی هستید و دیگران را مقصر زندگی خود می دانید. در نتیجه به آنچه دوست ندارید بیشتر توجه می کنید و درباره آن صحبت می کنید و در نهایت اتفاقاتی که دوست ندارید را بیشتر جذب زندگی خود می کنید.

بسیاری از ما در زندگی به شکلی پرورش پیدا کرده ایم که افکار ما عاری از عشق است و در نتیجه اراده شخصی ما رنگ و بوی عشق به خود ندارد. در این شرایط تصمیماتی که برای زندگی اتخاذ می کنیم بر مبنای عشق به خود و دیگران نیست و نتیجه تصمیمات ما تجربه شرایطی است که احساس خوب در ما ایجاد نمی کند.

افکار و احساسات ما به صورت انرژی هستند که بعضی از آنها از بعضی دیگر متعالی تر و دارای فرکانس ارتعاشی سریع تری می باشند.

وقتی انرژی متعالی تر، میدان انرژِی ضعیف را اشغال می کند انرژی های ضعیف تر به انرژی های متعالی تر تبدیل می شوند.

مثال واضح این حالت زمانی است که در شرایط احساسی خوبی نیستیم و با فردی ملاقات می کنیم که در شرایط احساسی بهتری نسبت به ما می باشد.

هم صحبت شدن با او باعث می شود برای لحظاتی از احساس منفی رها شده و شرایط احساسی بهتری را تجربه کنیم.

این از مزایا و قدرت برتر عشق نسبت به نفرت، خشم، کینه و … است.

وقتی انرژی عشق در مفابل نفرت قرار می گیرد نفرت به عشق تبدیل می شود.

بسیاری از ما سال هاست درگیر نفرت از خود یا دیگران هستیم و لحظات زیادی از زندگی را با احساس بد سپری می کنیم.

قرار داشتن در احساس بد باعث ایجاد فاصله بین ما و اراده خداوند می شود.

بیشترین و عمیقترین نوع احساس بد، احساسی است که بر اثر نفرت از خود یا کینه و نفرت از دیگران در ما ایجاد می شود و اگر قصد کرده اید در جهت گسترش و رشد زندگی با اراده خداوند همسو شوید باید این نفرت را به عشق تبدیل کنید.

بسیاری از افراد در چنین مواقعی می گویند: چگونه می توانم او را ببخشم؟ اگر او را ببخشم او با خود چه فکری می کند؟

نکته ای که باید در بخشش خود یا دیگران مدنظر داشته باشید این است که شما اگر دیگری را نبخشید در واقع خود را از اتصال به اراده خداوند محروم کرده اید.

سال ها پیش جمله ای خواندم که درک آن برایم دشوار بود:

کینه و نفرت مانند این است که خودتان سم بخورید و منتظر باشید دیگری از پا در بیاید.

زمانی که تاثیر نفرت در ایجاد فاصله بین من و اراده خداوند را درک کردم متوجه شدم که مفهوم جمله بالا چیست.

من زمانی که دیگران را نمی بخشم خودم را از اتصال با اراده خداوند محروم کرده ام، در این شرایط تصمیمات من بر مبنای اراده شخصی خواهد بود و در نتیجه اتفاقاتی در زندگی من رخ می دهد که نتیجه آن گسترش احساس بد در من خواهد بود و این در شرایطی است که خشم و کینه من تاثیری بر زندگی دیگری ندارد.

بنابراین در بخشش و تبدیل نفرت به عشق موضوع اصلی طرف مقابل نیست بلکه خودمان هستیم.

اگر می خواهید همسو شدن با اراده خداوند برای گسترش و رشد در زندگی را تجربه کنید باید عشق را بعنوان گزینه اول در رابطه با خود و دیگران انتخاب کنید.

عشق از ویژگی های اراده خداوند است و در همه انسان ها جریان دارد اما ما می توانیم با انتخاب کینه و نفرت خود را از تجربه عشق محروم کنیم.

در واقع یکی از ویژگی های خداوند در وجود خود را نادیده می گیریم.

در این صورت نمی توانیم با اراده خداوند برای تجربه زندگی بهتر همسو شویم.

خداوند ویژگی هایی دارد که همه آنها در وجود انسان قرار داده شده است و اگر ما ویژگی های خداوند را در وجود خود نادیده بگیریم درواقع خود را از تجربه های لذت بخش در زندگی محروم کرده ایم.

همانگونه که خداوند در قرآن می فرماید: هرچه از خداوند به شما می رسد همه خیر و خوبی است و هرچه بدی به شما می رسد از جانب خودتان است.

اکنون که با سه تا از ویژگی های اراده خداوند آشنا شده ایم بهتر می توانیم مفهوم این تذکر خداوند را درک کنیم.

در قسمت بعدی به شرح ویژگی های دیگری درباره اراده خداوند می پردازیم.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.37 از 54 رای

https://tanasobefekri.net/?p=29780
36 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار السا فرزانه
      1401/09/25 21:51
      مدت عضویت: 765 روز
      امتیاز کاربر: 73179 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,221 کلمه

      به نام خدای فراخ نعمت و وسعت بخشی که داراى عزت و پایندگى ، صاحب جود و بخشش ، و صاحب دهشها و نعمت ها ست ❣️

      عرض سلام خدمت استاد عزیز و دوستانم در آکادمی تناسب فکری 💮

      بزرگترین دلیل آرامش و خوشبختی یک نفر این میتونه باشه که هر روز در معرض کشف حقایق تازه قرار بگیره و هر روز پرده ای از روی حقایق زیبا و باشکوه از جلوی دید و چشم جانش برداشته میشه. و ما چه خوشبختیم که در محضر استاد این امکان برامون فراهمه و مهمترین پرده ای که از جلوی دید و چشم جان مون برداشته شده شناخت صحیح تر از خداست. 

      یکی از مواردی که درباره شناخت خداوند در  فرهنگ ما وجود داره، نسبت دادن بی شمار صفتهای خشم و عصبانیت و انواع تنبیه های مختلف توسط خداوند در روز قیامت و نامه ی اعمال ماست! که نه تنها شناخت نادرستی از خداوند رو در زندگی ما باعث شده، بلکه باعث ترس شدید و دوری عمیقی هم از خدا در ذهن ما ایجاد بشه. و بخاطر ترسی که از تنبیهات و عذابهای الیم الهی ! در دل ما بوده و هست خیلی هامون جسارت قدم برداشتن سمت آغوش خداوند رو نداریم. 

      و مورد دیگه ای که به ما آسیب زد این بوده که از بچگی این تصاویر و ترس ها و خشم ها  رو در ذهن ما فرو کردن. در حالیکه بچه ها فقط وظیفه شون شاد بودن و شادی کردنه. اصلا تا وقتی بچه به سن درک و تجزیه تحلیل نرسه، تا وقتی خودش نتونه تقریبا مستقل فکر کنه، نباید هیچ تصویری از دین و مذهب و تنبیه و جهان آخرت و عذاب الهی در ذهنش تعریف کرد. این بزرگترین خیانت به بچه هاست. به دنیای معصوم و شاد و مهربان بچگی شون. به دنیای بی کینه و پر از گذشت شون. 

      من مدت زیادی درباره مذاهب و ادیان مطالعه و جستجو میکردم. چون خودم ترس زیادی از خدا داشتم. دوست داشتم تکلیفم با افکار و ذهنم روشن شه. همچنین به دنبال پاسخی برای همه سوالاتم بودم. 

      یکی از سوالهای من این بود: 

      من به شخصه اهل حجاب و روسری سر کردن نبودم و نیستم. اما سالها دوست داشتم نماز بخونم! و تعمدا نمیخوندم…چرا…؟!  چون مورد هجوم تمسخرها و حرف و حدیثها قرار میگرفتم که تو روسری سر نداری به اولین حکم خدا درباره حجاب عمل نمیکنی ولی چادر نماز سرت میندازی نماز میخونی؟! 

      و همیشه این برام سوال بود چرا من مسلمان، باید به خاطر چند تار مو مواخذه شم یا به قول نسل پدربزرگ و مادربزرگ هامون برم جهنم!  و اون فرد مسیحی که حجاب اسلامی با این تفاسیر و حدود در دینش نیست، هیچ مواخذه و بازخواستی نشه و بهشت هم بره! 

      این یکی از موارد خیلی مهم و پررنگی بود که با حجم عمیق تفاوت میان ادیان، باعث شده بود همیشه در برابر عدالت خدا توی ذهنم علامت سوال باشه… 

      سوال دیگرم این بود : 

      اگر ملاک و معیار شناخت خداوند ، آنچه هست که در قرآن گفته شده، یعنی خود خدا ، با صفات و اسما الهی خودش رو درقرآن تعریف کرده، و هرکجا سخن از به اصطلاح تنبیه خداوند به میان میاد، خداوند به تاکید میگه  کافران خودشان خواستند، ما به انها مهلت دادیم و توجهی نکردند، و اکثرهم لا یعقلون، و اکثرهم  لا یشعرون، و…، اگه خداوند، خداوند ِ تعریف شده در قرآن هست ، پس اون صفات مهربان و بخشنده و صاحب عزت و… که در قران از خدا تعریف شده شامل کدام بنده ها میشه؟! 

      اگر فقط شامل مسلمانان بسیار درستکار میشه، پس اون افرادی که مسیحی یا زرتشتی یا یهودی هستن، در حقشون جفا شده که مسلمان و یا در کشورهای اسلامی زاده نشدند چون هیچوقت مهربانی و عزت و بخشش و هزاران صفت ِ از سر ِ لطف ِ خدا شامل شون نمیشه و باز که  این با عدالت خداوند در تضاده….؟!! 

      و باز سوال دیگری: 

      چرا افرادی که دور و برم میدیدم خیلی تند مذهبی بودن، خیلی سجاده اب میکشیدن، خیلی برای خدا گریه زاری میکردن و دعا میخوندن و یا مثل من نبودن که روسری سر نکنن همیشه حجابشون فوق کامل بود، شرایط ایده الی در زندگی تجربه نمیکنن؟ چرا ثروت و سعادت کافی ندارن و در مقابل افراد زیادی میدیدم که اهل حجاب و گریه برای خدا و مراسم خاصی نبودن ولی زندگی خیلی خوشحال و خوشبخت و ایده الی تجربه میکردن…؟ 

      و سوالی ک یادمه از بچگی حدودای 8-9 سالگی  از مامانم می پرسیدم و هنوز که هنوزه مامانم اینو تعریف میکنن 😅 این بود که: 

      اگه فقط محجبه ها و مسلمانا میرن بهشت, اگه خدا بخاطر اینکه خانمها روسری سرمون نباشه میبردشون جهنم، پس اونهمه ادم های خارجی که مسلمان نیستن همه باید برن جهنم؟ چطوری تو جهنم جاشون میشه؟! 😂 

      و سالها گذشت…

      من در پی یافتن جوابهام …

      همچنان به گفته ی خیلی از  اطرافیان بی حجاب 

      و از یه جایی به بعد بی اعتقاد… (حتی اعتقادم رو به همه چیز   همه چیز …از دست دادم…) 

      پر از خلأ و بی آرامشی …

      تا اینکه فهمیدم مخرج مشترک تمااام ادیان و مذاهب و حرف تمام پیامبران، توحید و خداپرستیه. پس خدایی که برامون وجود داره یک خداست. خدای ما مسلمانها اگه با خدای مسیحی و زرتشتی متفاوته بخاطر نوع معرفی و شناسوندن خدا به ماست که به هزار و یک دلیل مختلف، اصل و اساس واقعیت تعبیر و تعریف و معرفی نمیشه که به قول معروف در این مقال نگنجد و چندان هم شاید مرتبط به این بحث نباشه. 

      فهمیدم خدا انسان رو از سر عشق خلق کرد. فلسفه ی خلقت انسان، عشق بود…

      در ازل پرتوِ حُسنت ز تجلی دَم زد

      عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

      جلوه‌ای کرد رُخَت دید مَلَک عشق نداشت

      عینِ آتش شد از این غیرت و بر آدم زد…

      حتی ملائک نتونستم بار عشق رو تحمل کنن…خداوند انسان رو برای عشق و از روی عشق خلق کرد… 

      چه عشقی به میان باشه که خداوند از روح خودش در کالبد ما بدمد؟! یعنی در واقع قطره ای از وجود بی کران و عظیم خودش، از اونهمه عظمت وعشق کنده داده به انسان….

      به قول یکی از اساتیدی که در محضرشون عرفان و ادیان خوندم، میگفتن: 

      خداوند که همه چی داشت…

      تمام جهان هستی …

      تمام ملائک و فرشته ها …

      اینهمه کهکشان و زمین و زمان…

      پس چه نیازی جز – عشق-  داشت که انسان رو خلق کنه…؟! 

      خداوند فقط برای عشق، برای خودش،  انسان رو آفرید… 

      آیا این همه عشق و عظمت، این همه مهربانی، میتونه با بنده هاش یکسان رفتار نکنه؟! میتونه عدالت رو بین بنده هاش رعایت نکنه؟! میتونه بخاطر ی روسری که سر من بنده ش نباشه منو به عذاب دچار کنه و اجازه عبادت نده؟! اجازه نده چون روسری سر ندارم صداش نکنم؟ عاشقش نباشم؟ باهاش حرف نزنم؟ 

      قطعا نه نمیتونه…. نمیتونه انقدر بی منطق باشه و دگم  و خشک مقدس باشه…

      مشکل از عدالت و مهربانی و بزرگی خدا نیست…..مشکل از ماست … ما ادمها… 

      ما مرزبندی کردیم و عنوان گذاشتیم روی همه چیز….

      حرف تمام پیامبران و بزرگان ادیان و ائمه ی معصومین، خدا پرستی ست و خدای همه ی ادیان یکی ست. 

      ما اگر به اقتضای دین مون نماز میخونیم بخاطر خدا نیست. بخاطر احتیاج ما به خداست : ما اون محتاج بودیم او به ما مشتاق بود….! به خاطر اینه که به خدا ثابت کنیم بهش عشق داریم. 

      عین همین نماز رو به عنوان -فعلی و مراسمی برای نشان دادن عشق به خداوند- ، مسیحی ها در کلیسا و زرتشتی ها در اتشکده اجرا میکنن…. وگرنه خدای همه ما یکی ست و فلسفه ی عبادت و مراسمهای عبادی مون هم یکی ست. 

      تفاوت در سطح و ظاهر ادیانه  وگرنه در عمق و فلسفه همه ادیان یه حرف میزنن و بس….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار السا فرزانه
      1402/01/19 08:06
      مدت عضویت: 765 روز
      امتیاز کاربر: 73179 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 632 کلمه

      دوست نازنین و فرهیخته م فهمیه ی عزیز 

      درود و احترام ❣️

      خیلی ازت ممنونم بابت تبادل نظرت و وقتی که گذاشتی برای خوندن کامنتم و پاسخ قشنگی که برام نوشتی 

      اتفاقا الان که پاسخ ت رو دیدم یادم آمد که این دوره ی تاثیر گذار و عمیق رو نیمه کاره رها کردم 😁

      چون برخوردم به تعطیلات نوروز و رفتم سفر و دوره ی 13 گام رو هم داشتم دیگه فرصت نشد این دوره رو ادامه بدم. الان پاسخ شما رو دیدم باعث شد انگیزه م بیدار شه تا این دوره ی عمیق رو مجدد ادامه بدم. ممنونم ازت بابت این یاداوری ❣️

      بله متاسفانه انحرافات در ادیان بسیار زیاده. البته من فقط از دین خودمون و دین زرتشت خیلی اطلاعات دقیق دارم. اما به نظر میاد بقیه ادیان نیز دچار انحرافات هستن. باز در مقایسه با دین ما، دین زرتشت انحرافات کمتری داره. به دلایل متعددی در دین ما مخصوصا در حوزه ی شناخت خداوند، تفاوت بین اونچه به ما اموخته ان، و اونچه در حقیقت داریم بهش میرسیم از زمین تا آسمان است…و خدا رو شکرگزاریم که ما در مسیر یافتن حقیقت قرار گرفتیم. 

      همین پریشب داشتم با مادرم صحبت می کردم درباره نگاه انسانی داشتن به خداوند. و خودم لابلای صحبت هام یک باور قوی در این زمینه فهمیدم. مادر از قول دوستی میگفتن: اهل بیت اجر میدن، ما رو پیش خداوند شفاعت میکنن. 

      گفتم مگه خداوند برای شفاعت بنده ای که خودش آفریده نیاز به واسطه داره؟ این باور عین بت پرستیه. و حاکمیت مطلق خداوند رو زیر سوال می بره، یعنی خداوند خودش قدرت تصمیم گیری نداره، بخشش و مهربانی و رحم نداره، نشسته دست رو دست گذاشته تا اهل بیت بنده ای رو شفاعت کنن، و وقتی مثلا فلان امام میره در خونه ی خدا و ریش گرو میگذاره بهش میگه این بنده ی تو منو دوست داشته تو دنیا به من توسل کرده، الان نیاز به بخشش داره خواهش میکنم اینو ببخش …😁

      خداوند هم در پاسخ، با چهره ای عبوس و پر جذبه نشسته بر سریر پادشاهی ، چرتکه شو دستش میگیره ، یکم حساب کتاب میکنه و میگه اره حق با توئه امام، باید این بنده مورد بخشش من قرار بگیره من نمی دونستم این بنده به تو توسل کرده و تو بهش حاجت دادی، خیلی ممنون که شفاعتش کردی و واسطه شدی 😁

      بعدم اون بنده بخشیده میشه و روانه ی بهشت….!! 

      یعنی واقعا بی نهایت خرافاتی رو در ذهن و ضمیر ما کاشته اند که این یک مثالش بود، و طوری در وجود ما ریشه دارشون کردن که فرق بین حقیقت و خرافه رو نمیتونیم تشخیص بدیم و خیلی از ما وقتی با حقایق روبرو میشیم وحشت زده میشیم و میترسیم از کنار گذاشتن شون و احساس گناه میکنیم که خدای واقعی رو بشناسیم. 

      خود من وقتی در یکی از جلسات دوره های استاد با حقیقت نماز و عبادت مواجه شدم، تا یک هفته هنگ بودم و حالم بد بود. وحشت زده شده بودم. و انقدر با خودم فکر کردم تجزیه تحلیل کردم ، مطالعه کردم، حرف زدم با خودم، چقدر مثال های مختلف از زندگی خودم و اطرافیان پیدا کردم تا چشمم به روی حقیقت باز شد. 

      درمورد عشق هم بله جانم کاملا نظرتون رو قبول دارم ، و غزل حافظ هم در همین زمینه است: عشق پیدا شدو آتش به همه عالم زد.. 

      منظورم از حاکمیت مطلق خداوند و مالکیت تمام هستی بود که گفتم خداوند چیزی کم نداشت. عشق هم منبعش خداوند هست و بی نهایتش رو داره. و همانند روح خودش که در ما دمیده عشق رو هم از بی نهایت ِ خودش در وجود ما ودیعه گذاشته. ❣️

      بابت معرفی فیلم هم بسیار ممنونم نازنین. حتما در اولین فرصت تماشا میکنم. 

      مجددا بابت تبادل نظرت تشکر میکنم. من عاشق تبادل نظر با دوستان هم مسیر هستم که باعث رشد و گسترش اگاهی میشه. 🌸

      بهترین و عالی ترین اتفاق ها و حقایق رو برات آرزو میکنم دوست هم مسیر عزیزم 🌸

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم