زندگی پر از فراز و نشیب است. گاه در اوج قلههای موفقیت قرار میگیریم و گاه در اعماق تاریکی و ناامیدی فرو میرویم. اما آنچه در این میان اهمیت دارد، مقاومت، تلاش و امید به آینده است.
داستانی که در این ویدیو میخواهم برایتان بازگو کنیم، حکایت تغییر شرایط زندگی از زیر صفر تا بی نهایت است.
سفری که با چالشها و سختیها آغاز میشود، اما با ارادهای پولادین و روحی بلند پروازانه به موفقیت و پیروزی ختم میشود.
شروع از زیر صفر:
شاید در نقطهای از زندگی قرار گرفته باشید که احساس کنید هیچ چیز ندارید. شغل، ثروت، عشق، سلامتی؛ همه چیز را از دست دادهاید و غرق در ناامیدی هستید.
حتی ممکن است در شرایطی باشید که آرزوی شما رسیدن به ثروت و شادی و … نباشد بلکه فقط به این راضی شوید که از شر مسائل و مشکلات رها شده و از زیر صفر به نقطه صفر برسید. اما به یاد داشته باشید که این فقط یک نقطه در مسیر زندگی شماست، نه سرنوشت نهاییتان.
مقاومت و تلاش:
در چنین شرایطی، مهمترین چیز تسلیم نشدن است. باید با تمام وجود تلاش کنید و برای بهبود شرایط زندگیتان بجنگید. به دنبال راه حل باشید، از افراد موفق و باتجربه مشورت بگیرید و از هیچ تلاشی برای رسیدن به اهدافتان دریغ نکنید.
اما به خاطر داشته باشید برای تغییر شرایط از زیر صفر تا بی نهایت، بیشتر از آنچه به تغییر دنیای پیرامون خود مشغول شوید باید به تغییر افکار و نگرش های درون خود توجه کنید.
تمرکز بر دنیای بیرون برای رهایی از زیر صفر شاید برای مقطع کوتاهی نتیجه بخش باشد اما قطعا ماندگار نخواهد بود چرا که شرایط زندگی ما بر اساس افکار و نگرش های درونی مان توسط خداوند جهان هستی تنظیم می شود.
قدرت باور و امید
باور به خودتان و تواناییهایتان گامی اساسی در مسیر تغییر شرایط زندگی است. به یاد داشته باشید که شما لایق بهترینها هستید و میتوانید به هر آنچه که در ذهن دارید برسید. امیدتان را از دست ندهید و با انگیزه و پشتکار به تلاش ادامه دهید.
برای استفاده از قدرت باور برای تغییر شرایط زندگی حتی از زیر صفر باید نسبت به نیروی نهفته در درون خود آگاهی پیدا کنید.
بهترین منبع برای دریافت اشتیاق و انگیزه برای تغییر از زیر صفر منبع بی نهایت خداوند است. خداوند همواره همراه و پشتیبان انسانهاست و برای تغییر شرایط زندگی خود حتی از زیر صفر باید از کمک خداوند استفاده کنید.
منبع بی نهایتی که خود را موظف کرده است همواره انسان ها را هدایت و حمایت می کند. آنچه در مجموعه آموزشی زندگی با کمک خداوند ارائه شده است مرجعی عالی و تاثیر گذار برای شروع تغییر زندگی حتی از زیر صفر می باشد.
استفاده از فرصتها:
در طول مسیر، فرصتهای زیادی برای پیشرفت در مسیر زندگی شما قرار خواهد گرفت. باید ذوق و شوق استفاده از این فرصت ها را در خودتان ایجاد کنید.
شاید آن فرصت ها شما را به خواسته نهایی تان نرسانند ولی قطعا باعث ایجاد تغییر در شرایط فعلی تان خواهند شد و این برای افزایش اشتیاق و انگیزه ادامه دادن و تغییر کردن لازم است.
از اشتباهات خود درس بگیرید و از آنها برای رشد و ارتقای خود بهره ببرید.
بسیاری از افراد از اشتباهات خود به ضرر خودشان استفاده می کنند.
آنها با سرزنش کردن خودشان برای مدت طولانی به دلیل اشتباهی که مرتکب شده اند ذوق و شوق زندگی کردن و خلاقیت ذهن شان را نابود می کنند. این درحالی است که اشتباه کردن جزئی از مسیر زندگی است و نمی توان از آن خلاص شوید.
همه انسان ها در طول زندگی خود بارها مرتکب اشتباه شده اند، اشتباهاتی که حتی منجر به بروز حوادثی تلخ و جبران ناپذیر شده است. اما در زندگی کردن راهی جز اشتباه کردن نیست.
بنابراین باید از این ویژگی دنیای انسانی به شکل صحیح استفاده کرد و از اشتباهات خود برای بهبود روند زندگی کمک بگیریم.
اهمیت تغییر نگرش
یکی از مهمترین کلیدهای تغییر شرایط زندگی، تغییر نگرش است.
به جای تمرکز بر مشکلات و موانع، بر راه حلها و فرصتها تمرکز کنید. با دیدگاهی مثبت به زندگی نگاه کنید و به دنبال خوبیها و زیباییها در دنیای اطرافتان باشید.
متاسفانه با گسترش دنیای ارتباطات انسانها بیشتر از قبل در شرایط مشاهده مسائل و مشکلات زندگی دیگران قرار می گیرند و این به مرور باعث ایجاد یاس و ناامیدی برای زندگی کردن خواهد شد.
مسئولیت اینکه در زندگی روزمره به چه چیزی توجه کنید بر عهده شخص شماست. اینکه انتظار داشته باشید جهان در تمام ابعاد به آن شکلی که شما دوست دارید تغییر پیدا کند تا آن وقت شما بتوانید با آرامش خیال زندگی کنید رؤیایی است که قرن هاست در ذهن بشر ایجاد شده است، اما هرگز محقق نخواهد شد.
هر انسانی بنا به افکار و نگرش هایی که درباره خود و شرایط زندگی در ذهنش ایجاد می کند شرایط و موقعیت هایی را در دنیای مادی به سمت خویش جذب می کند و از آنجا که خداوند و جهان مادی قابلیت ایجاد بی نهایت شرایط و موقعیت برای انسانها را دارد بنابراین هرگز در شرایطی قرار نخواهیم گرفت که همه انسانها در صلح و آرامش و در بهترین شرایط زندگی کنند.
چون من، شما و دیگران بر نگرش و افکار یکدیگر تسلط و دسترسی نداریم و نمی توانیم شرایطی را که دوست داریم تجربه کنیم به شکل افکار و نگرش در ذهن یکدیگر ایجاد کنیم.
نتیجهگیری
تغییر شرایط زندگی از زیر صفر تا بی نهایت شاید به ظاهر فرایندی دشوار و غیرممکن به نظر برسد، اما قطعا اینگونه نیست.
با عزمی راسخ، روحی بلند پروازانه و اندکی ذوق و شوق برای زندگی کردن میتوانید به هر آنچه که در ذهن دارید برسید و زندگی شاد و موفقی برای خودتان رقم بزنید.
به یاد داشته باشید که موفقیت یک سفر است، نه یک مقصد، پس از هر بار زمین خوردن ناامید نشوید و با قدرت به مسیرتان ادامه دهید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.48 از 65 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
بنام خداوند بخشنده ومهربان
سلام خدمت استاد عزبزم ودوستان هم مسیرم
استاد قبل از هر چیزی باید بگم واقعا شما هم در طی این چند سال عضوی از خانواده ما شدین وبا شما یه حس آشنایی داریم که شاید با خیلی از نزدیکان نداریم حتی همسر دخترم به خوبی شما رو می شناسن وهمسرم توی اینستا همیشه پست های شما رو دنبال می کنه از اینکه شما هم این حس رو نسبت به اعضای سایت دارین خوشحالم
واقعا من به معجزه قدرت ذهن ایمان اطمینان دارم
هرجا تونستم به موانع ذهنیم غلبه کنم وروی افکار ونگرش هام کار کنم در کوتاهترین زمان ممکن معجزه اش رو دیدم اطمینان حاصل کزدم با تعقیر افکار وبا رهام ونگرش هام می تونم به هرچیزی برسم واز اون مهم تر اطرافیان نزدیکانم هم بدون اینکه من تذکری بدم یا تلاش خاصی بکنم خودبه خود تعقیر می کنن در راستای اون خواسته من
قبل از شروع دوره زندگی با کمک خداوند در شرایط خوبی نبود از لحاظ روابط با دخترم وهمسرم دخترم به شدت وابسته گوشی شده بود وخیلی کم می اومد پیش ما بشینه حتی غذاشو می برد تو اتاق می خورد ومدام حتی موقع درس خوندن گوشی دستش بود حتی می رفت سرویس هم باز گوشی دستش بود من از این موضوع به شدت کلافه بودم عصبی بودم نگران بودم از بس بهش تذکر داده بودم تهدید کرده بودم حتی گریه کرده بودم اما هیچ فایده ای نداشت هرچی من تلاش می کزدم اون منزوی تر وتو دار تر می شد وبیشتر وابسته گوشی می شد به همسرم هم چیزی می گفتم فقط منو مقصرمی کزد ومی گفت تو اخلاقت بده تو درکش نمی کنی بخاطر رفتار تو اینجوری شده واصلا حاضر نمی شد باهام همکاری کنه من اون راجب دخترم اصلا باهم تفاهم نداشتیم هرکدوم ساز خودمون رو می زدیم ومن همیشه باخودم می گفتم این زندگی جهنم واقعی اینجوری بخواد پیش بره من نابود می شم چرا هیچ کس منو درک نمی کنه چرا همسرم متوجه نگرانی من نیست چرا دخترم اصلا گوشش بدهکار حرف من نیست خلاصه اصلا شرایط خوبی نداشتم با شروع دوره زندگی با کمک خداوند هر جلسه که می اومد روی سایت انگار آبی باشه روی آتیش دلم من خیلی حالم بهتر می شد خیلی آرامش گرفتم کم کم تونستم به خودم مسلط بشم اما هنوز اوضاع همون بود این دفعه هربار که می خواستم گله شکایت کنم خودمو کنترل می کزدم
هربار که از رفتار دخترم عصبی می شدم می گفتم خدایا سپردم دست خودت من از تو می خوام بدون دعوا درگیری دخترم دست از این رفتارش بکشه واین گوشی رو بزاره کنار واز خدا خواستم بدون دخالت من شرایطی پیش بیاد دخترم خودش گوشی رو بیار بزاره رو اپن آشپزخونه وبگه دیگه نمی خوام گوشی دست بگیرم این خواسته قلبی من بود وهرباری که رفتار دخترم رو می دیم فقط به خدا توکل می کزدم وخودمو ناتوان می دیم وقدرت رو دادم دست خدا این موضوع تا هفته قبل ادامه داشت تا اینکه یه روز که دخترم مدرسه بود وهمسرم خونه بود نا خودآگاه رفتم گوشی دخترم رو آوردم و آدم به همسرم وگفتم بیاد گوشیش رو نگاه کن ببین چی تو این گوشی این دختر شب وروز گوشی دستشه تو پدرشی باید ازش خبر داشته باشی من کنار می کشم وقبول دارم رفتارم خوب نیست تو بیا جلو وبهش کمک کن شاید تو بتونی کاری کنی همسرم گوشی رو باز کرد وچندتا برنامه بود گفت اینا مناسب سنش نیست ویه کم جستجو کرد متوجه چندتا پیام شدکه تو گوشی دخترم بود وقتی اونها رو خوند عصبی شد گفت این چه پیام هایی هست ببین با کی چت کرده وما متوجه شدیم دخترم با چندتا از همکلاسی هاش رفتن توی یه بازی آنلاین وهمزمان با چند نفر چت کردن اتفاقا توی یکی از برنامه های ایرانی هم بود ویکی از اون افراد که باهاش چت کرده بود جنس مذکر بود
من وقتی اون پیام هارو خوندم به پهنای صورت اشک ریختم انگار دنیا روی سرم خراب شد هزار تا فکر بد اومد توی ذهنم اما همسرم برخوردش بهتر بود وگفت خدارو شکر زود متوجه شدیم ازم خواست خودمو کنترل کنم وگفت وفتی برگشت من میرم بیرون باهاش صحبت کن ببین چی می گه من تا ظهر خیلی افکار اومد تو ذهنم اما به هیچ کدوم پر وبال ندادم وفقط از خدا کمک خواستم تازه توی ذهنم اومد پس جواب اون خواسته من که داشتن رابطه خوب با دخترم بود پس چی شد
وقتی از دخترم پرسبدم جریان چی بود دیدم خیلی پریشان شد وخیلی ترسیده بود اومد گفت مامان حق باشماست من اصلا این پیام هارو حذف نکزدم تا خودم بهت بگم چند روزه همش عذاب وجدان دارم که چرا بهت نگفتم چندتا از دوستان من توی یه بازی آنلاین عضو کزدن خواستن برای سرگرمی بقیه رو بزاریم سرکار وچت کنیم حتی اون حرفای که من نوشتم همه با هماهنگی دوستانم بوده وارم خواستن اون حرفا رو بزنم براشون بفرستم همون لحظه اون برنامه رو حذف کرد وقسم خورد دیگه هرگز این کار رو نکنه وخودش هم به این نتیجه رسیده بود نباید برای سرگرمی هر کاری بکنه وهمون جا بود که خودش گوشی رو آورد گذاشت روی اپن وگفت دیگه نمی خوام گوشی داشته باشم من برای چند لحظه شوک شدم اون دقیقا کاری رو کرد که من خواسته بودم بدون اینکه ازش بخوام یا زوری باشه خودش اومد گوشی رو همون جایی گذاشت که من خواستم اونجا بود که به معجزه قدرت ذهن بیشتر پی بردم وبا چشم خودم جواب درخواستم رو گرفتم درسته با شکل گیری اون تضاد که خیلی هم برای من سنگین بود شکل گرفت اما باید اونجور می شد تا من به خواستم می رسیدیم این مسعله باعث شد همسرم هم به خودش بیاد وبیشتر به دخترم توجه کنه از اون روز به بعد مدام مراقب دخترم بهش میرسه بهش توجه می کنه چندین بار میره توی اتاق بهش سرمی زنه ازش می خواد در اتاق رو نبنده وبیاد پیش ما دخترم هم خیلی بهتر شده چون گوشی نیست گوشی منو می بره ولی مثل گذشته نیست مدام دستش باشه خوابش بهتر شده دستشویی رفتن هاش کم شده اخلاقش بهتر شده وکلا دیگه با اون چندتا دوستش رابطه نداره این درس بزرگی برای هرسه تای ما بود هم من که یادگرفتم هرچقدر بخوام با زور تهدید وتلاش فیزیکی کاری بکنم بی فایدس وباید قبل از هرچیزی روی خودم وافکار وباوزهام کار کتم وبا توجه به پیرامونم به نتیجه نمی رسم همسرم هم تلنگری خورد تا بیشتر حواسش به دخترم باشه واز همه مهمتر ما باهم راجی رفتارمون با دخترم به توافق رسیدیم حالا راجبش باهم حرف می زنیم همدیگه رو کمک می کنیم همفکری می کنیم دخترم هم متوجه شد چه دوستایی برای دوستی مناسب هستن ونباید برای سرگرمی وکم نیاوردن هرکاری بکنه
خدا رو هزاران هزار بار سپاس می گویم که بخاطر چاقی منو به این سایت هدایت کزد تا بتونم راه درست زندگی کزدن رو پیدا کنم
استاد عزبزم از شما هم خیلی خیلی ممنونم